محمد واحدیان شاهرودی
-
زمینه و اهداف
با توجه به اهمیت تغذیه در رشد و سلامتی نوجوانان، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بر اساس اهداف بلوم بر میزان خودکارآمدی و رفتار تغذیه ای دانش آموزان دختر انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه نیمه تجربی سال 1401 در شهر مشهد انجام شد. در قسمت اول مطالعه 236 دانش آموز دختر 15-13 ساله با روش نمونه گیری خوشه ای، وارد مطالعه شدند. در مرحله دوم مطالعه، 70 نفر از دانش آموزان (دو گروه 35 نفری آزمون و کنترل) انتخاب شدند. برنامه آموزشی جهت گروه آزمون، در 4 جلسه انجام شد. گردآوری اطلاعات با پرسشنامه های بسامد خوراکی، خودکارآمدی و مراحل تغییر رفتار که روایی و پایایی آن ها با بررسی روایی محتوایی و صوری و محاسبه الفاکرونباخ مورد تایید قرار گرفت، انجام شد. تحلیل اطلاعات با نرم افزارSPSS نسخه 21 و آزمون های توصیفی و تحلیلی مناسب انجام شد. رعایت ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل مطالعه در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد، مرحله تغییر افراد در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تغییر چندانی نداشت (0/05P).
نتیجه گیریاین مطالعه بر میزان خودکارآمدی و تغییر رفتار افراد مراحل قبل از عمل موثر بود؛ اما بر مراحل بالاتر از عمل تاثیر چندانی نداشت. بنابراین طراحی برنامه های با سایر الگوها و مدت زمان بیشتر جهت این افراد توصیه می شود.
کلید واژگان: آموزش, خودکارامدی, رفتار تغذیه ای, دانش آموزانBackground and AimsConsidering the importance of nutrition in the growth and health of adolescents, this study aimed to determine the effect of education based on Bloom's taxonomy on the level of self-efficacy and nutritional behavior of female students.
Materials and MethodsThis quasi-experimental study was conducted in 2022 in Mashhad, Iran. In the first part of the study, 236 female students aged 13-15 years were enrolled using cluster sampling. In the second part, 70 students (35 in the experimental and 35 in the control group) were selected. The educational program for the experimental group was conducted in 4 sessions. Data were collected using food frequency, self-efficacy, and stages of behavior change questionnaires, which were validated for content and face validity and Cronbach's alpha. Data were analyzed using SPSS software version 21 and appropriate descriptive and analytical tests. Ethical considerations were taken into account in all stages of the study.
ResultsThe results showed no significant change in the stage of change in the control group before and after the intervention (P<0.05). In the intervention group, the number of participants in the pre-contemplation stage decreased from 23.5% before the intervention to 14.7%; however, there was no change in the action and maintenance stages. Additionally, there was a significant difference in self-efficacy scores between the intervention and control groups (P<0.05).
ConclusionThis study was effective on the level of self-efficacy and behavior change in the pre-action stages, but did not have much effect on the higher stages of action. Therefore, designing programs with other models and longer durations for these individuals is recommended.
Keywords: Education, Self-Efficacy, Nutritional Behavior, Students -
بررسی تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر سازه مراحل تغییر بر نگرش و مرحله تغییر رفتار فرزندآوری زنان متاهلزمینه و هدف
فرزندآوری از عوامل مهم در توسعه ی جامعه و کشور می باشد. لذا این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر سازه مراحل تغییر بر نگرش و مرحله تغییر رفتار فرزندآوری زنان متاهل در شهر مشهد انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه ی نیمه تجربی، بر روی 80 نفر از زنان متاهل (40 نفر گروه مداخله و 40 نفر گروه کنترل) تحت پوشش مرکز بهداشتی درمانی ثامن مشهد در 1401 انجام شد. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت استفاده شد. برنامه ی آموزشی در 4 جلسه به مدت یک ماه جهت گروه مداخله برگزار شد و شرکت کنندگان در هر دو گروه به سوالات پرسشنامه در قبل و 3 ماه پس از مداخله پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 20 تحلیل شد.
یافته هامیانگین نمرات نگرش زنان در گروه مداخله در مرحله قبل و 3 ماه بعد از آموزش برابر 2/21±2/06،16/01±17/85 بود. آزمون های آماری نشانگر ارتباط معنی دار آموزش بر نگرش زنان جهت فرزندآوری بود (P>0/01). همچنین مداخله آموزشی بر تغییر رفتار فرزندآوری زنان تاثیرگذار بود (P<0/05).
نتیجه گیریمداخله آموزشی در این مطالعه توانست بهبود قابل توجهی در تغییر نگرش و رفتار فرزندآوری زنان متاهل در افراد در مراحل پیش تفکر و تفکر داشته باشد. با این وجود پیشنهاد می شود در برنامه های آتی افراد، مراحل آمادگی و عمل در مداخلات آموزشی نیز مدنظر قرار گیرند.
کلید واژگان: مراحل تغییر رفتار, فرزندآوری, جوانی جمعیت, آموزشBackground and ObjectivesHaving children is one of the important factors in the development of society and country. This research was carried out with the aim of determining the effect of educational intervention based on the stages of change on the attitude and behavior of married women to have children.
Materials & MethodsThis Quasi experimental study was conducted on 80 married women (40 in the intervention group and 40 in the control group) under the cover of Saman Health Center Mashhad in 2022. Sampling was done by simple random method. In order to collect data, a researcher-made questionnaire was used whose validity and reliability were confirmed. Educational program was held in 4 sessions for one month for the intervention group and the participants in both groups answered the questionnaire questions before and 3 months after the intervention. The data was analyzed by SPSS 20.
ResultsThe mean attitude scores of women in the intervention group before and 3 months after the intervention were 16.01±2.21, 17.85±2.06. Statistical tests showed a significant relationship between education and women's attitude towards having children (P<0.01). Also, the educational intervention had an effect on changing behavior of women for having children (P>0.05).
ConclusionThe educational intervention in this study was able to significantly improve the attitude of married women in the field of childbearing. However, it is suggested that in the future programs of individuals, the stages of preparation and action in educational interventions should also be considered.
Keywords: Stage Of Change, Having Children, Population Youth, Education -
زمینه و هدف
تب مالت در اغلب نقاط جهان به خصوص در کشورهای درحال توسعه از لحاظ بهداشت عمومی و تاثیر آن در وضعیت اقتصادی، اجتماعی جامعه دارای اهمیت می باشد. لذا این مطالعه با هدف تبیین عوامل رفتاری و غیررفتاری تاثیرگذار بر بروز تب مالت در شهرستان تربت حیدریه طراحی شده است.
روش هاپژوهش حاضر یک تحلیل محتوای کیفی است که بین 30 نفر به صورت هدفمند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام و با روش گلوله برفی تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس مراحل پنج گام لاندمن انجام شد.
نتایجدر پژوهش حاضر 3 مضمون (عوامل رفتاری، عوامل سازمانی، عوامل موثر بر اتخاذ رفتار) از تحلیل داده ها استخراج شد. مضمون عوامل رفتاری شامل 3 طبقه (رفتارهای تغذیه ای ناسالم، حفاظت و ایمنی، مسائل بهداشت محیطی) می باشد. مضمون عوامل سازمانی شامل 2 طبقه (مشارکت افراد کلیدی و تاثیرگذار، مشارکت سازمان ها)؛ مضمون عوامل موثر بر اتخاذ رفتار شامل 3 طبقه (عوامل مستعد کننده، عامل قادر کننده، عوامل تقویت کننده) می باشد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه، ابتلا به بروسلوزیس محدود به عدم آگاهی کشاورزان و اعضای خانواده آن ها نیست؛ بلکه رفتارهای مرتبط با فرهنگ، باورهای نادرست، سیاست های دولت، مشارکت ناکافی ذینفعان در اجرای برنامه ها؛ نیز می توانند نقش قابل توجهی در افزایش شیوع بیماری داشته باشند.
کلید واژگان: بروسلوزیس, مطالعه کیفی, دام, رفتار, پیشگیریBackground & AimBrucellosis has an important effect on public health, economic and social status of society in most parts of the world especially in developing countries. Society education is one of the basic solutions for controlling and preventing this disease. This study was designed to explain factors affecting behavioral and non-behavioral incidence of brucellosis.
MethodsThe present study is a qualitative content analysis carried out among 30 people purposely with a semi-structured interview. Then, the sampling was completed based on the goal and with the snowball method. Data analysis was performed based on the five steps of Landsman.
ResultsIn the current study, 3 themes were extracted from data analysis (behavioral factors, organizational factors and Effective factors on behavior). Behavioral factors theme includes 3 categories (unhealthy nutritional behavior, protective and safety and environmental health issues); organizational factors theme includes 2 categories (attracting the cooperation of the key people, the attraction of the collaboration of organizations); Effective factors on behavior theme includes 3 categories (predisposing factors, enabling factor and strengthening factors).
ConclusionAccording to the results of this study getting brucellosis is not limited to the lack of knowledge in farmers and their family members but also cultural-related behaviors, incorrect beliefs, government policy, insufficient participation of stakeholders in performing programs can also play a significant role in increasing the prevalence of the disease.
Keywords: Brucellosis, Qualitative Methods, Livestock, Behavior, Prevention -
زمینه و هدف
پاندمی ویروس کرونا از پایان سال 2019 تا کنون در سطح جهان وضعیت فوق العاده به وجود آورد که بحران بی سابقه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در پی داشت. در حال حاضر مهم ترین راهکار مقابله با این پاندمی رعایت کامل پروتکل های بهداشتی در کنار واکسیناسیون عمومی است که لازمه آن آگاهی بخشی به جامعه و تغییر رفتارهای بهداشتی و اجتماعی مردم است. مطالعه حاضر به منظور بررسی عوامل مرتبط با رفتارهای پیشگیری کننده از کرونا در زنان حاشیه شهر مشهد با استفاده از مدل ارتقا سلامت پندر انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه تحلیلی مقطعی که در سال 1400 انجام شد، 300 زن ساکن حاشیه شهر مشهد به روش نمونه گیری چندمرحله ای، که نسبت به انجام پژوهش رضایت داشتند وارد مطالعه شدند و چک لیست اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 82 سوالی طراحی شده بر اساس مدل ارتقا سلامت پندر (که روایی و پایایی آن تایید شده بود) را تکمیل نمودند. داده های بدست آمده توسط نرم افزار SPSS آنالیز شدند.
یافته هااز میان خصوصیات دموگرافیک متغیرهای شغل (p=0/03)، سابقه ابتلا به کرونا (p=0/01)، دریافت واکسن (p=0/04)، فشارخون (p=0/01) و دیابت (p=0/04)، با سازه پیامدهای رفتاری ارتباط معنی داری داشتند. بیشترین و کمترین نمره شرکت کنندگان در مطالعه به ترتیب در سازه موانع درک شده (12/87± 48/66) و تعهد به اجرای برنامه (1/42± 8/68) وجود داشت. از بین بخش های مختلف مدل ارتقاء سلامت پندر، خودکارآمدی درک شده (p<0/001, B=0/39)، منافع درک شده (p<0/001, B=0/13)، تاثیرات بین فردی(p<0/001, B=0/16) و ترجیحات (p<0/001, B=0/20) تاثیر معنی داری بر سازه پیامدهای رفتاری داشتند.
نتیجه گیریقوی ترین پیش بینی کننده رفتارهای پیشگیری کننده از کرونا، خودکارآمدی است. در نتیجه انجام مداخلاتی به منظور افزایش خودکارآمدی ساکنان حاشیه شهر احتمالا منجر به افزایش رفتارهای پشگیری کننده از کووید-19 در آن ها خواهد شد.
کلید واژگان: مدل ارتقاء سلامت, کووید-19, زنانBackground and ObjectivesFrom the end of 2019 until now, the coronavirus pandemic created an extraordinary situation in the world, which resulted in an unprecedented social, political and economic crisis. The most critical solution to this pandemic is to fully comply with health protocols and public vaccination, which requires informing society and changing people's health and social behaviours. The present study was conducted to investigate the factors related to preventive behaviors against Corona) SARS-CoV-2( among women in the suburbs of Mashhad using the Pender health promotion model.
Materials and methodsIn this Cross-sectional analysis study conducted in 2021, 300 women living in the suburbs of Mashhad were included by multi-stage sampling method, who were satisfied with the research., and a checklist of demographic information and an 82-question questionnaire designed based on Pender's health promotion model (whose validity and reliability were confirmed). The obtained data were analyzed by SPSS software.
ResultsAmong the demographic characteristics of job variables (p=0.03), history of corona infection (p=0.01), vaccination (p=0.04), blood pressure (p=0.01), and diabetes (p=0.04) had a significant relationship with the structure of behavioral outcomes. The highest and lowest scores of the participants in the study were in the structure of Perceived Barriers (48.66 ± 12.87) and Commitment to Plan of Action (8.68 ± 1.42). Among the different parts of Pender's health promotion model, perceived self-efficacy (p<0.001, B=0.39), perceived benefits (p<0.001, B=0.13), interpersonal effects (p=0.001, B=0.16), and preferences (p<0.001, B=0.20) had a significant effect on the structure of behavioral consequences.
ConclusionSelf-efficacy is the strongest predictor of preventive behaviors against Corona. As a result, carrying out interventions to increase the self-efficacy of the residents of the outskirts of the city will probably lead to an increase in their behaviors of avoiding Covid-19 in them.
Keywords: Health Promotion, covid-19, Female -
معلمان نقش مهمی در رفتارهای پیشگیرانه از جمله رفتارهای پیشگیری از کرونا دارند و میتوانند به عنوان الگو این کار را انجام دهند؛ لذا این مطالعه با هدف عوامل مرتبط با رفتارهای پیشگیری کننده از کرونا مبتنی بر تیوری خودتعیین کنندگی در بین معلمان شهر قوچان انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در سال 1400 بر روی 420 نفر از معلمان شهر قوچان که بر اساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس تیوری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، آزمون رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون و معادل ناپارامتری آنها (من ویتنی، کروسکال والیس و اسپیرمن) مورد استفاده قرار گرفت.
یافته هامیانگین نمره سازه های تیوری خودتعیین کنندگی: ارتباط، صلاحیت و استقلال عمل نشان داد که بین این سازه ها با رفتارهای پیشگیری کننده از کرونا ارتباط معنادار آماری وجود دارد به طوری که در ارتباط (05/0<p و 30/0= r)، در صلاحیت (05/0<p و 62/0=r) و در استقلال عمل (05/0<p و 67/0=r). همبستگی مثبت و معنی دار مشاهده شد که بیشترین همبستگی در استقلال عمل مشاهده شد.
نتیجهبر اساس نتایج، افزایش استقلال عمل، صلاحیت و ارتباط باعث بهبود رفتارهای پیشگیرانه کرونا می شود که با توجه به آن، نظریه خودتعیین کنندگی میتواند به عنوان چهارچوب مفیدی برای رفتارهای پیشگیرانه از کرونا مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: کرونا, نظریه خود تعیین کنندگی, رفتارهای پیشگیری کننده, معلمانNavid no, Volume:26 Issue: 86, 2023, PP 19 -35IntroductionSince the corona epidemic continues, preventive measures are very important in controlling this disease. In general, teachers play an important role in preventive behaviors, including behaviors to prevent corona, and they can do this as a role model; Therefore, this study was conducted with the purpose of factors related to preventive behaviors against Corona based on self-determination theory among the teachers of Quchan city.
Materials and methodsThis cross-sectional study was conducted in 2021 on 420 teachers of Qochan city who were selected based on cluster sampling. In order to collect data, a researcher-made questionnaire was used (CVR=0.73, CVI=0.86, and α=0.8) based on self-determination theory. Data analysis was done using SPSS version 25 software and using independent t-tests, linear regression test and Pearson's correlation coefficient and their non-parametric equivalents (Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Spearman).
FindingsThe average score of self-determination theory constructs: communication, competence and independence of action showed that there is a statistically significant relationship between these constructs and corona prevention behaviors, so that in the relationship (p<0.05 and r =0.30), in competence (P<0.05 and r=0.62) and in independence of action (P<0.05 and r=0.67) a positive and significant correlation was observed, and the highest correlation was observed in independence of action.
ResultBased on the results, increasing the independence of action, competence and communication improves preventive behaviors against Corona, according to which, self-determination theory can be used as a useful framework for preventive behaviors against Corona.
Keywords: Covid-19, self-determination theory, preventive behaviors, Teachers -
مقدمه
گرچه سزارین تاکنون جان مادران و نوزادان بیشماری را نجات داده، اما در بسیاری از موارد، ضرورتهای پزشکی منجر به زایمان به شیوه سزارین نمیشود، بلکه نگرشها و رفتارهای نادرست، عامل ایجاد زایمان به شیوه سزارین شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده در انتخاب نوع زایمان در زنان باردار مراجعه کننده به مرکز خدمات جامع سلامت مشهد درسال 98 انجام شده است.
روش کاراین پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی بود که بر روی 96 خانم باردارکه در سه ماهه سوم بارداری بودند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه انتخاب نوع زایمان براساس تیوری رفتار برنامه ریزی شده، بودند. مداخله آموزشی در چارچوب تیوری رفتار برنامه ریزی شده در گروه آزمون صورت گرفت. داده ها در سه مقطع زمانی قبل، بلافاصله و سه ماه بعد از مداخله جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 23 SPSS و بوسیله آزمونهای آماری کلموگروف اسمیرنوف، من ویتنی، ویلکاکسون، فریدمن و تی تست انجام شد.
یافته هامیانگین سنی زنان باردار شرکت کننده در این مطالعه 1/6±05/29 سال بود. بین دو گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله، اختلاف معناداری از نظر نگرش، قصد، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک شده وجود نداشت (001/0>P) اما پس از مداخله آموزشی، در تمامی این متغیرها بجز قصد رفتاری در گروه آزمون افزایش معناداری یافت (001/0<P) میزان زایمان طبیعی در گروه کنترل 37 %و در گروه آزمون 63 %بود، بنابراین از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و آزمون در رفتار انتخاب نوع زایمان وجود داشته است (01/0=P).
نتیجه گیری
آموزش براساس تیوری رفتاربرنامه ریزی شده، یک مداخله موثر در انتخاب نوع زایمان در زنان باردار میباشد.
کلید واژگان: نظریه رفتار برنامه ریزی شده, آموزش, زایمانIntroductionAlthough cesarean section has saved the lives of countless mothers and infants, in many cases, medical necessities do not lead to cesarean delivery, but misbehavior has led to cesarean delivery. Therefore, the present study was conducted to determine the effect of education based on the theory of planned behavior in choosing the type of delivery in pregnant women referred to the Mashhad Comprehensive Health Service Center in 2020.
MethodsThis study was a quasi-experimental study that was performed on 96 pregnant women who were in the third trimester of pregnancy. Data collection tools included demographic information questionnaire and delivery type selection questionnaire based on the theory of planned behavior. The educational intervention was carried out in the framework of the theory of planned behavior in the experimental group. Data were collected at three time points before, immediately and three months after the intervention. Data analysis was performed using SPSS 23 software and statistical tests of Kolmogorov-Smirnov, Mann-Whitney, Wilcoxon, Friedman and t-test.
ResultsThe mean age of pregnant women participating in this study was 29.05 ± 1.6. There was no significant difference between the experimental and control groups before the intervention in terms of attitude, intention, abstract norm and perceived behavioral control (P > 0.001). But after the educational intervention, in all these variables except the behavioral intention in the experimental group increased significantly (P < 0.001). The rate of normal delivery was 37% in the control group and 63% in the experimental group, so there was a statistically significant difference between the control and experimental groups in the behavior of choosing the type of delivery (P = 0.01).
ConclusionsEducation based on the theory of planned behavior is an effective intervention in choosing the type of delivery in pregnant women.
Keywords: Theory of Planned Behavior, Education, Delivery -
مقدمه
زردی نوزادان یکی از مشکلات شایع نوزادان می باشد که به علل مختلف ایجاد می شود و ممکن است منجر به عوارض مغزی و حتی مرگ آنها شود. با توجه به تاثیر باورهای مادران در ارجاع به موقع نوزادان جهت درمان و جلوگیری از عوارض وخیم آن، مطالعه حاضر با هدف شناسایی دیدگاه مادران در مورد طب سنتی و مکمل در مواجهه با زردی نوزدان انجام شد.
روش کاراین مطالعه کیفی در سال 98 با مشارکت 103 نفر از مادران با خصوصیات فردی و اجتماعی متفاوت در شهرستان نیشابور انجام شد. داده ها از طریق بحث های گروهی متمرکز و مصاحبه های فردی نیمه ساختارمند جمع آوری شدند. نمونه گیری با روش هدفمند تا زمان اشباع اطلاعات ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی و نرم افزار اطلس تی انجام گرفت. برای ارزیابی و افزایش روایی و پایایی پژوهش از روش های پیشنهادی لینکن و گوبا استفاده شد.
یافته هامفاهیم اصلی استخراج شده شامل باورهای پیشگیرانه و باورهای درمان محور بود. مضمون باورهای پیشگیرانه دربرگیرنده طبقه فرعی باورهای تغذیه ای محافظت کننده بود. مضمون باورهای درمان محور شامل طبقات فرعی؛ اعتقاد به طب گیاهی، اعتقادات رایج غیرگیاهی، تغذیه درمانی و درمان جایگزین بود.
نتیجه گیریجنبه های پیشگیرانه و درمان محور طب سنتی و مکمل پیرامون مسئله زردی نوزادان از باورهای مهم مادران است. پیشنهاد می شود در برنامه ریزی ها و مداخلات سلامت به تعدیل این باورها در شکل گیری رفتار مادران در پیشگیری و درمان زردی نوزادان توجه شود.
کلید واژگان: زردی, طب سنتی, مادران, مطالعه کیفی, نوزادانIntroductionNeonatal jaundice is one of the most common neonatal problems that occur for various reasons and may lead to brain complications and even death. Considering the effect of mothers' beliefs on the timely referral of neonates for treatment and prevention of its serious complications, this study was performed with aim to identify the women's viewpoint on the traditional and complementary medicine in the case of neonatal jaundice.
MethodsThis qualitative study was conducted with participation of 103 mothers with different personal and social characteristic in Neyshabour in 2019. Data were collected through focused group discussions and semi-structured individual interviews. Purposeful sampling continued until data saturation. Data were analyzed by conventional content analysis and Atlas.ti software. The proposed methods of Lincoln and Guba were used to evaluate and increase the validity and reliability of the research.
ResultsThe main extracted concepts included preventive beliefs and therapeutic-based beliefs. The theme of preventive beliefs originated from the subclass of protective nutritional beliefs. In addition, the theme of therapeutic-based beliefs included the subclass of beliefs in herbal medicine, common non-herbal beliefs, nutrition therapy, and alternative therapy.
ConclusionThe preventive and therapeutic-based aspects of traditional and complementary medicine about neonatal jaundice were the important beliefs of mothers. It is suggested that in the health planning and interventions to pay attention to modifying these beliefs in the formation of mothers' behavior for the prevention and treatment of neonatal jaundice.
Keywords: Jaundice, mothers, Neonates, Qualitative study, Traditional Medicine -
زمینه و هدف
سلامت معنوی یکی از ابعاد سلامت است که تاثیر مثبتی بر سلامت جسمی و روانی افراد دارد. براساس شواهد یکی از عواملی که به ارتقاء سلامت عمومی زنان منجر می شود خودکارآمدی است. در این مطالعه رابطه بین سلامت معنوی با خودکارآمدی در زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفت.
روش ها:
این مطالعه مقطعی با مشارکت 400 نفر از زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر مشهد در سال 1398 انجام شد. برای سنجش داده ها از پرسشنامه ویژگی های فردی، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (Palutzian & Ellison) و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (Sherer) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss ویرایش 16 تحلیل گردید.
نتایجمیانگین سنی زنان 8/9±22/34 سال بود. 2/53 % واحدها از سلامت معنوی در سطح متوسط و 8/46% از سلامت معنوی بالا برخوردار بودند. هم چنین37 % خودکارآمدی در سطح متوسط و 62/8 % خودکارآمدی در سطح بالا داشتند. در سطوح تحصیلات میانگین سلامت معنوی (0/006= P) و خودکارآمدی (0/001> P) تفاوت معناداری داشتند. مدل خطی عمومی بین سلامت معنوی زنان و خودکارآمدی با کنترل تحصیلات رابطه معناداری نشان داد (0/001>,P 0/96 β=).
نتیجه گیریبین سلامت معنوی و خودکارآمدی زنان ارتباط معناداری وجود داشت؛ لذا توجه به سلامت معنوی به منظور ارتقاء خودکارآمدی در زنان توصیه می شود.
کلید واژگان: سلامت معنوی, خودکارآمدی, زنانBackground & AimSpiritual health is one of the dimensions of health that has a positive effect on physical and mental health. On the other hand, studies show that one of the factors that promote womenchr('39')s general health is self-efficacy. In this study, the relationship between spiritual health and self-efficacy in women referring to cultural centers in Mashhad were examined.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 400 women referring to Mashhad Municipality Cultural Centers in 2019. Personal Characteristics Questionnaire, Pulotzin and Ellison spiritual health questionnaire and Scherer general self-efficacy questionnaire were used to measure the data. Data were analyzed by SPSS - 16.
ResultsThe mean age of women was 34.22 ± 9.8 years. 53.2% of the participating women had a moderate spiritual health score and 46.8% had a high spiritual health score. Also, 37% had a moderate self-efficacy score and 62.8% had a high self-efficacy score. The results showed that there was a significant difference between the mean of spiritual health (P =0.006) and self-efficacy (P <0.001) in education levels. The general linear model showed that there is a significant relationship between womenchr('39')s spiritual health and self-efficacy with education control (P <0.001 ,β = 0.96).
ConclusionSince there is a significant relationship between spiritual health and self-efficacy of women, it is recommended to pay attention to spiritual health in order to promote self-efficacy in women.
Keywords: spiritual health, self-efficacy, women -
زمینه و هدف
اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم کودکان در سنین 6 تا 12 ماهگی می باشد. از مهمترین عوامل اختلال رشد کودکان، عوامل رفتاری مادر است. یکی از تیوری های اثرگذار بر رفتارهای تغذیه ای، تیوری شناختی اجتماعی است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بر مبنای تیوری شناختی اجتماعی بر رفتار مادران بر تغییر وزن کودکان مبتلا به اختلال رشد انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه ی نیمه تجربی با مشارکت 100 نفر از مادران دارای کودک 6 تا 12 ماهه مبتلا به اختلال رشد مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت تربت حیدریه انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب، و در دو گروه 50 نفری آزمون و کنترل قرار گرفتند. مداخله ی آموزشی طی 6 جلسه 60 دقیقه ای انجام شد. داده ها، با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته توسط مادران در سه مرحله تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله آموزشی تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر نمره متغیرهای مورد مطالعه وجود نداشت. اما در گروه آزمون، بعد از مداخله ی آموزشی در نمره رفتار مادر، وزن کودک و سازه های تیوری شناختی اجتماعی تفاوت آماری معناداری مشاهده شد(0/5>P). تغییر نمرات سازه های تیوری شناختی اجتماعی قبل و بعد از مداخله (آگاهی ، انتظار پیامد ، ارزش پیامد ، خودکارآمدی وظیفه ، خودکارآمدی غلبه بر موانع ، خود تنظیمی ، در صورت وضعیت ، سازگاری عاطفی ، الگوسازی) در گروه مداخله تفاوت معنی دار داشت (0/05>P).
نتیجه گیرینتایج بعد از مداخله ی آموزشی نشان دهنده ی تاثیر مثبت آموزش بر مبنای تیوری شناختی اجتماعی در رفتار مادران و وزن کودکان 6 تا 12 ماهه بود.
کلید واژگان: آموزش بهداشت, رفتار مادر, تئوری شناختی اجتماعی, اختلال رشد, کودکانBackground and Objectivefailure to thrive (FTT) is one of the most common and important problems in the age of 6 to 12 months. Maternal behavioral factors are the most important cause of FTT in children. One of the most important theories to improve the nutritional behaviors is social cognitive theory. This study was conducted aiming to identify the determinants of maternal nutritional behavior for children 6 to 12 months with FTT based on social cognitive theory.
Materials and MethodsThis quasi-experimental study was performed with the participation of 100 mothers with children aged 6 to 12 months with FTT referred to health service centers in Torbat-Heydariye. Mothers were selected by cluster sampling and were divided into two groups of experimental and control. The educational intervention was performed in 6 sessions of 60 minutes. Data were completed using researcher-made questionnaires by mothers in three stages and analyzed by using SPSS24 software.
ResultsResults showed that there was no significant difference between the two experimental and control groups before the educational intervention on score of the demographic variables. However, after educational intervention, there was a significant difference in maternal behavior and weight of child (P<0.05). There was a significant difference in the scores of social cognitive theory structures before and after the intervention (awareness, outcome expectation, outcome value, task self-efficacy, self-efficacy of overcoming obstacles, self-regulation, in case of situation, emotional adaptation, modeling) in the experimental group(P<0.05).
ConclusionThe results after the educational intervention showed the positive effect of education based on social cognitive theory on the behavior of mothers and the weight of children 6 to 12 months with Failure to thrive (FTT)
Keywords: Health education, Maternal behavior, Social cognitive theory, FTT -
مقدمه
شیوع بالای پوسیدگی دندانی در کودکی به عنوان یکی از معضلات دندانی مطرح بوده و مشارکت مادران در برنامه بهداشت دهان و دندان کودکان، میزان مشکلات و پوسیدگی دندانی کودکان را کاهش می دهد. یکی از استراتژی های کاربردی، آموزش بهداشت و یکی از کارآمدترین روش های آموزشی، تیوری رفتار برنامه ریزی شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی پیش بینی رفتارهای بهداشتی مادران در زمینه بهداشت دهان و دندان کودکان بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده در شهرستان خواف در سال 1398 انجام شد.
روش کاراین مطالعه مقطعی بر روی 200 مادر دارای کودک زیر سه سال که بطور تصادفی از جامعه تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهر خواف انتخاب شدند، انجام گرفت. جمع آوری داده از طریق پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. پرسش نامه دربرگیرنده اطلاعات دموگرافیک، سوالات آگاهی و سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده بود. داده ها پس از ورود به نرم افزار spss نسخه 20 با کمک آمارهای توصیفی و آزمونهای رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0 آنالیز شد.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد، میانگین نمره آگاهی 75/5 ± 55/17 ،میانگین نمره نگرش61/4 ± 49/42 ،میانگین نمره کنترل رفتاری درک شده 89/2 ± 40/17 و میانگین نمره قصد رفتاری 43/9 ± 30/47 بود. میانگین نمره هنجارهای انتزاعی80/4 ± 66/32 و میانگین نمره رفتار 76/8 ± 56/24 ارزیابی گردید. براساس نتایج آزمون رگرسیون خطی، پیش بینی کننده های رفتار بهداشتی تغییرات از درصد 28/8 ، (P < ./001 ، β = 0/438) انتزاعی هنجارهای و (P = 0/002 ،β =0/198) رفتاری قصد سازه دو شامل رفتار و دو سازه نگرش (199/0 =β ،003/0= P) و هنجارهای انتزاعی (287/0 = β ، 001 < ./P ،(8/13 درصد از تغییرات قصد رفتاری را پیش بینی کردند.
نتیجه گیرینظریه رفتار برنامه ریزی شده می تواند بخشی از رفتارهای بهداشت دهان و دندان را پیشگویی نماید. نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از این نظریه با تاکید بر ارتقا هنجارهای انتزاعی و قصد انجام رفتار در مداخلات آموزشی می تواند نتایج موثری را به همراه داشته باشد.
کلید واژگان: رفتار برنامه ریزی شده, آموزشسلامت, بهداشت دهان ودندان, شیرخواران, مادران, خوافIntroductionThe high prevalence of childhood dental caries is one of the most common dental problems and mother’s participation in oral health programs can decrease the caries rate. Undoubtedly, one of the applicable strategies is health education and one of the most effective training models is the Planned Behavior Theory. Therefore, this study was conducted to identify influential factors that predict motherchr('39')s health behaviors about their children’s oral health based on the Planned Behavior Theory in Khaf city in 2019.
MethodsThis cross-sectional study was performed by 200 mothers with children under three who were randomly selected from the mothers referred to Khaf Health Centers. Data collection was conducted through a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were confirmed. The questionnaire included demographic information, knowledge questions and Planned Behavior Theory structures. Data were analyzed by SPSS20 using descriptive statistics, regression and Pearson correlation coefficient at a significant level of 0.05.
ResultsOur results showed that motherschr('39') average score for knowledge was 17.55 ± 5.75, for attitude, perceived behavioral control, behavioral intention was 42.49 ± 4.61and 17.40 ± 2.89 and 47.3 ± 9.43 respectively. The motherschr('39') average score of subjective norms was 32.66±4.80 and average score of behavior was 24.86± 8.76. Based on the results of the linear regression test, predictors of health behavior include behavioral intent (β = 0.198, P = 0.002), and subjective norms (Β = 0.432, P < 0.001), and predicted 28.8% of behavior variance. Structures of attitude (Β = 0.199, P = 0.003) and subjective norms (Β = 0.287, P < 0.001) explained 13.8% of behavioral
intention variance.ConclusionsPlanned Behavior Theory can predict a part of oral health behaviors. The results of this study showed the application of this theory with emphasis on promoting abstract norms and the intention to perform behavior in educational interventions have effective results.
Keywords: Planned Behavior Theory, Health Education, Oral Health, Infants, Mothers, Khaf -
مقدمه
عوامل اکولوژیکی مانند تغییرات اقلیمی، عوامل محیطی، اجتماعی و... در افزایش بروز سالک موثر می باشند، این مطالعه با بررسی عوامل اکولوژیک بیماری سالک در سطح شهرستان فریمان طی دوازده سال (1396-1385) انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- مقطعی کلیه بیماران ساکن شهرستان فریمان که فرم بررسی سالک برای آنها تکمیل شده وارد تحقیق شدند و متغیرهای اقلیمی شهرستان نیز استخراج و توسط نرم افزار Excel MS- و SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و اطلاعات به صورت نقشه فضایی در نرم افزار ArcGIS ترسیم گردید.
یافته هابیشترین میزان بروز سالک در شهرستان فریمان مربوط به سال 1388با 1/38 در صد هزار و کمترین میزان بروز سالک در سال 1396 با 12 در صد هزار بوده است. بر اساس تاریخ بروز، بیماری در فصل تابستان، بهار، پاییز و بر اساس تاریخ تشخیص، بیماری در فصل بهار، زمستان، پاییز و تابستان دارای پیک بوده است. در این مطالعه بین نوع سالک و هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی ارتباطی وجود نداشت. بین متغیرهای اقلیمی (دما، رطوبت، بارش)، عامل اقلیمی ارتفاع، شاخص پوشش گیاهی و طرح هادی در مناطق روستایی با بروز سالک در این مناطق نیز ارتباط معنی داری مشاهده نگردید.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه بیشترین موارد بروز بیماری در منطقه شهری فریمان و دو منطقه روستایی قلعه نو و کته شمشیر سفلی بوده است. جهت استفاده بهتر از GIS نیاز به بررسی حشره شناسی در منطقه و همپوشانی با متغیرهای دیگر مانند محل سکونت بیماران و نوع سالک موردنیاز می باشد.
کلید واژگان: سالک, عوامل اکولوژیک, تغییرات اقلیمی, سیستم اطلاعات جغرافیایی شهرستان فریمانIntroductionEcological factors such as climate change as well as environmental, social, economic, and political factors are effective in increasing the incidence of Leishmaniasis disease in the Middle East. This study aimed to evaluate the ecological causes of leishmaniasis in Fariman town during 2006-2017.
MethodsIn this descriptive-analytical study, all patients who were residents of Fariman and completed the Leishmaniasis Survey Form were included. The data of climatic variables of the town were extracted and analyzed using MS- Excel and SPSS software. Finally, the above information was plotted using Arc-GIS software.
ResultsThe highest incidence of cutaneous leishmaniasis in Fariman was 38.2% in 2009, while the lowest incidence rate was 12.0% in 2017. According to the incidence date, the disease was prevalent in the summer, spring, and autumn. Based on the diagnosis date, the disease had a peak in spring, winter, autumn, and summer. In this study, no relationship was found between the type of cutaneous leishmaniasis and any of the demographic variables. No significant relationship was also observed between climatic variables (temperature, humidity, precipitation), climatic factor of height, vegetation index, and Comprehensive plan in rural areas with leishmaniasis.
ConclusionGiven that most disease cases were in the urban area of Fariman and two rural areas of Ghale No and Kate shamshir, entomological examination is required in the area in order to make better use of the GIS. Furthermore, the overlap of relevant layers with other layers such as patientschr('39') accommodation and type of cutaneous leishmaniasis are required.
Keywords: Cutaneous Leishmaniasis, Ecological Factors, Climate Change, Geographic Information System, Fariman County -
مقدمه
بارداری از اتفاقات تاثیرگذار بر زندگی زناشویی است. یکی از جنبه های بسیار مهم در این دوران، فرسودگی زناشویی است که بر مادر و فرزند تاثیر بسزایی دارد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت فرسودگی زناشویی زنان باردار مراجعه کننده به مراکز جامع خدمات سلامت شهرستان گناباد و برخی عوامل مرتبط با آن در سال 1396 است.
مواد و روش هادر مطالعه ای مقطعی 261 زن باردار مراجعه کننده به مراکز جامع خدمات سلامت شهرستان گناباد در سال 1396 به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه شامل اطلاعات دموگرافیک و پرسش نامه فرسودگی زناشویی پاینز بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی، من ویتنی و کروسکال والیس با نرم افزار SPSS نسخه 25 در سطح معنی داری 05/0 p <انجام شد.
یافته هامیانگین نمره فرسودگی زناشویی زنان باردار (79/0)63/2، در بعد جسمی (71/0)28/2، روانی (84/0)51/2 و عاطفی (88/0)42/2 بود. نتایج مطالعه نشان داد به ترتیب درجه فرسودگی زناشویی در زنان باردار خیلی کم (5/21 درصد)، کم (45 درصد)، متوسط (9/24 درصد)، زیاد (3/7 درصد) و خیلی زیاد (4/0 درصد) است. از بین عوامل جمعیت شناختی و مامایی، متغیرهایی مانند تحصیلات همسر، تعداد بارداری، سال ازدواج، تعداد فرزندان و تعداد فرزندان پسر با فرسودگی زناشویی ارتباط معنی داری داشتند (05/0p <)، درحالی که سایر متغیرها در فرسودگی زناشویی بی تاثیر بودند (05/0<P).
نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد بیش از نیمی از زنان باردار در معرض خطر فرسودگی زناشویی قرار داشتند و یا فرسوده هستند. با توجه به اثرات سوء این معضل بر بنیان خانواده، انجام مداخلات اثربخش و برنامه ریزی برای رفع این مشکل سودمند است.
کلید واژگان: بارداری, عوامل مامایی, فرسودگی زناشویی, ویژگی های جمعیت شناختیNavid no, Volume:23 Issue: 76, 2021, PP 1 -11IntroductionPregnancy is one of the most important events in marital life. One of the remarkable aspects of this period is marital burnout, which has a significant impact on mother and child. This study aimed to investigate the marital burnout status and some associated factors among pregnant women referring to comprehensive health service centers in Gonabad, Iran, during 2017.
Materials and MethodsThis cross-sectional study included 261 pregnant women who were selected randomly from those referring to health centers in Gonabad, Iran, during 2017. The data were collected using the Pines Marital Burnout and Demographic characteristics form. Furthermore, the data were analyzed in SPSS software (version 25) through the Mann-Whitney and Kruskal Wallis tests. A p-value less than 0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe total mean±SD score of the marital burnout in pregnant women was estimated at 2.63±0.79. The corresponding values were determined at 2.28±0.71, 2.51±0.84, and 2.42±0.88 in physical, psychological, and emotional dimensions. According to the results, the levels (percentage) of marital burnout in pregnant women were very low (21.5%), low (45%), moderate (24.9%), high (7.3%), and very high (0.4%). Regarding demographic and midwifery characteristics, marital burnout correlated significantly with variables, such as husband's education level, number of pregnancy, marriage duration, number of children, and number of male children (P˂0.05); however, there was no significant association between marital burnout and other variables (P˃0.05).
ConclusionThe present study showed that more than half of the pregnant women burned out or were susceptible to the risk of marital burnout. Given the adverse effects of this condition on family, it is of utmost importance to develop effective interventions and programs to deal with this issue.
Keywords: Demographic characteristics, Marital burnout, Midwifery factors, pregnancy -
Background & Objective
Health-promoting behavior and health literacy is one of the main determinants of health and benefiting from them can increase health behaviors and improve access to health care. The aim of this study was to investigate the relationship between the behavior of patients with tuberculosis and the health literacy of their caregivers in Mashhad.
Materials & MethodsThis descriptive study was performed in 2010 on 90 patients with tuberculosis and 90 caregivers per patient in Mashhad. Multi-stage sampling was used for sampling. Data were collected using a personal information questionnaire and a researcher-made questionnaire to assess patientschr('39') behavior. Data were analyzed using SPSS software version 16 and descriptive and inferential statistical tests (Spearman correlation and regression and Mann-Whitney and Kruskal varicose veins). The significance level was considered at P<0.05.
ResultsThe relationship between tuberculosis prevention behaviors and caregiverschr('39') health literacy was significant, so people with higher health literacy levels showed more preventive behaviors. Therefore, it is necessary to pay more attention to health literacy in health promotion programs and increase preventive behaviors.
ConclusionThere was a significant relationship between tuberculosis prevention behaviors and the health literacy of caregivers. Therefore, it is necessary to pay more attention to health literacy in health promotion programs and increase preventive behaviors.
Keywords: Health Literacy, Caregivers, Tuberculosis -
زمینه و هدف
اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی کودکان سنین 6 تا 12 ماهگی است. رفتار تغذیه ای مادر از مهمترین علل اختلال رشد غیر عضوی کودکان است. یکی از نظریه های های اثرگذار بر رفتارهای تغذیه ای، نظریه شناختی اجتماعی است. این مطالعه با هدف شناسایی تعیین کننده های رفتار تغذیه ای مادران دارای کودک 6 تا 12 ماهه مبتلا به اختلال رشد بر اساس نظریه شناختی اجتماعی انجام شد.
روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی با مشارکت 475 نفر از مادران دارای کودک 6 تا 12 ماهه مبتلا به اختلال رشد مراجعه کننده به 5 مرکز خدمات سلامت تربت حیدریه انجام شد. مشارکت کنندگان به روش نمونه گیری طبقه ای، انتخاب شدند. داده ها، با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته، توسط مادران تکمیل و به کمک نرم افزار 24-SPSS و آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شدند.
نتایجمیانگین سنی مادران 7/5 ±8/29 سال و کودکان 1/9± 8/9 ماه بود. میانگین نمره رفتار مادران 1/8±6/6 بود. تحصیلات مادر، درآمد خانواده، سن و وزن کودک با رفتار مادر ارتباط مثبت و معنی دار داشت (0/05>p). نتایج رگرسیون نشان داد، سازه های خودکارآمدی غلبه بر موانع، ارزش پیامد و آگاهی به ترتیب بیشترین میزان پیشگویی کنندگی بر رفتار مادران داشتند (0/05>P).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد، سازه های خودکارآمدی غلبه بر موانع، ارزش پیامد و آگاهی می توانند جهت طراحی مداخلات به منظور بهبود رفتار تغذیه ای مادران دارای کودک 6 تا 12 ماهه مبتلا به اختلال رشد موثر باشند.
کلید واژگان: رفتار مادر, نظریه شناختی اجتماعی, اختلال رشد, کودکانBackground & AimFailure to thrive (FTT) is one of the most common and important health problems in children aged 6 to 12 months. Maternal behavioral factors are amongst the most critical causes of FTT in children. One of the most important theories to improve the nutritional behaviors is social cognitive theory. This study was conducted aiming to identify the determinants of maternal nutritional behavior for children 6 to 12 months with FTT based on SCT.
MethodsThis analytic study applied stratified sampling to select 475 mothers of children 6 to 12 months with FTT who referred to health service centers in Torbat Heydariyeh. Data were analyzed by SPSS-24.
ResultsThe mean age of mothers was 29 years and children was 8 months. Average score of motherschr('39') behaviors of 6.6± 1.8. There was a significant positive correlation between motherchr('39')s education, family income, age and weight of child with mother’s behavior (P<0.05). Regression results showed that Barrier self-efficacy, Outcome expectations and knowledge constructs had the most predictive effect on motherschr('39') behaviors with 6 to 12-month-old children with FTT(P<0.05).
ConclusionBased on our findings, barrier self-efficacy, outcome expectations and knowledge constructs, can be used to promote the maternal behavior for children 6 to 12 months with FTT.
Keywords: Maternal behavior, Social cognitive theory, FTT, Children -
مقدمه
بررسی وضعیت تغذیه در سالمندان به منظور شناسایی مشکلات عمومی و عوامل زمینه ساز سوء تغذیه در آنها جهت مداخله می تواند بسیار کمک کننده باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین خودکارآمدی و سایر عوامل موثر بر وضعیت تغذیه سالمندان شهر مشهد اجرا گردید.
مواد و روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی250 سالمند مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شهر مشهد در سال 1397 به طور تصادفی پس از کسب رضایت آگاهانه و منطبق بر معیار های ورود و خروج انتخاب شدند. جهت ارزیابی وضعیت تغذیه ای سالمندان از پرسشنامه بررسی مختصر تغذیه ای MNA (Mini Nutritional Assessment) استفاده شد. همچنین جهت بررسی و ارزیابی مقیاس خودکارآمدی سالمندان از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی عمومی ده گویه ای استفاده گردید. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام گرفت و سطح معنی داری کمتر از 0/05درنظر گرفته شد.
یافته ها32/4 درصد (81) نفر از افراد مورد مطالعه را مردان و 67/6 درصد (نفر169) را زنان تشکیل می داد. 20/4درصد از افراد مورد مطالعه (51 نفر) در معرض خطر سوء تغذیه قرار داشتند و همچنین 79/6 درصد (199 نفر) نیز از وضعیت تغذیه مطلوبی برخوردار بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که افراد دارای خودکارآمدی بالا از وضعیت تغذیه ای مطلوبی برخوردار بودند و همچنین شواهد این مطالعه نشان داد که ارتباط معنی دار بین مقیاس خودکارآمدی با سن، جنسیت، سطح تحصیلات و تاهل سالمندان وجود دارد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که سالمندان دارای وضعیت تغذیه مطلوب، از خودکارآمدی بالاتری نسبت به سالمندان در خطر سوء تغذیه برخوردارند که عواملی مانند سن، وضعیت تاهل، جنسیت و تحصیلات به طور مستقیم بر میزان خودکارآمدی سالمندان و وضعیت تغذیه ای آنها اثر گذار است و در نظر گرفتن این عوامل در غربالگری سالمندان با وضعیت تغذیه ای نامطلوب بسیار حایز اهمیت است.
کلید واژگان: خودکارآمدی, سوء تغذیه, شاخص توده بدنی, سالمندانPayesh, Volume:19 Issue: 2, 2020, PP 205 -215Objective (s)This study aimed to examine the relationship between self-efficacy and factors that affecting the nutritional status of elderly people.
MethodsIn this cross-sectional study, a random sample of 250 elderly adults attended to health centers in Mashhad, Iran in 2018 were studied. The Mini Nutritional Assessment (MNA) questionnaire was used to evaluate the nutritional status of the elderly. Moreover, a standard 10-item self-efficacy questionnaire was used to evaluate the self-efficacy. Statistical analysis was performed using SPSS25 and the significance level was set at less than 0.05.
Results32.4% (n=81) of the participants were men and 67.6% (n=169) were women with age range from 60 to 89 years. It was identified that 20.4% of the elderly (n =51) were at risk of malnutrition and 79.6% (n =151) had a favorable nutritional status. The results indicated that people with high self-efficacy had a better nutritional status. Additionally, the evidence suggested a significant relationship between self-efficacy and age, gender, level of education and marital status of the elderly (P value<0.001).
ConclusionThe results indicated that the elderly with a favorable nutritional status had higher self-efficacy than the elderly in the risk of malnutrition.
Keywords: Self-efficacy, malnutrition, BMI, elderly -
سابقه و هدف
سوانح و حوادث سومین علت مرگ ومیر بعد از بیماری های قلبی، عروقی و سرطان ها در دنیا به شمار می رود. این مطالعه با هدف تعیین کننده های رفتاری پیشگیری از وقوع حوادث و سوانح خانگی در مادران دارای کودک زیر 6 سال بر اساس تیوری انگیزش محافظت انجام شده است.
روش بررسیپژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که 204 نفر از مادران دارای کودک زیر 6 سال با روش خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته شامل 2 قسمت بود که بخش اول حاوی مشخصات دموگرافیک و بخش دوم مربوط به سوالات سازه های تیوری انگیزش محافظت بود. روایی پرسشنامه با نظر اساتید متخصص و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 0/80 تایید شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار16 SPSS و آزمون های توصیفی و آزمون های تحلیلی در سطح معنی داری 0/05 انجام شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار سازه خودکارآمدی 5 ± 32/6، آسیب پذیری 3/7 ± 20/6، هزینه درک شده 3/7 ± 11/3، کارایی پاسخ2/4 ± 16/3، شدت درک شده 1/7 ± 12/5، پاداش 1/6 ±6/1 و ترس 4 ± 12/8به دست آمد. میزان نمره خودکارآمدی در مادران با سطح تحصیلات دانشگاهی بیشتر از سایر مادران بود که آزمون کروسکال والیس رابطه معنی داری بین سطح تحصیلات و خودکارآمدی نشان داد (0/01 =p).
نتیجه گیریبا توجه به نقش موثر مادران در زمینه پیشگیری از سوانح و حوادث خانگی در کودکان زیر 6 سال، به نظر می رسد طراحی مداخلات آموزشی بر اساس سازه های تیوری انگیزش محافظت می تواند نقش تعیین کننده ای در کاهش آسیب های خانگی در این گروه سنی داشته باشد..
کلید واژگان: سوانح و حوادث خانگی, مادران, تئوری انگیزش محافظتBackground and ObjectiveDisasters and accidents are the third leading cause of death after cardiovascular diseases and cancers in the world. The purpose study of domestic accidents prevention behaviors based on protection motivation theory among mothers with children less than 6 years covered by health centers in Torbat Heydariyeh
Materials and methodsThis is a cross-sectional descriptive-analytic study that 204 people mothers with children less than 6 years were enrolled in a multi-stage cluster approach The data collection tools was researcher made questionnaire that its validity and reliability were reviewed and confirmed and was Includes two parts 1- demographic information 2- Structure of Theories of motivational protection. Data analysis was done in 95% confidence level using SPSS version 16 and analyzed using Descriptive and analytical tests
ResultsThe mean of age was 29.4±6.51. Mean score of self-efficacy32.6±5 and Perceived vulnerability20.6±3.7and Perceived cost 11.3±3.7and Perceived severity12.5±1.7and Response Efficiency 16.3±2.4and Perceived rewards 6.1±1.6 and Perceived fear 12.8±4 was obtained. and higher education had positive effect on self-care and Also Independent Samples t- Test showed a significant direct relationship between higher education and self-efficacy (r=0.297, P<0.01).
ConclusionAccording the effective role of mothers in preventing domestic accidents in children under 6 years old, seems that designing educational interventions based on constructs of the theory of protective motivation can have a decisive role in reducing Home injuries in this age group
Keywords: protection of motivation theory, mothers -
اهداف
سلامت معنوی یکی از جنبه های مهم سلامتی است که بخش مهمی از زندگی انسان را تشکیل می دهد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین وضعیت سلامت معنوی و ارتباط آن با وضعیت جمعیت شناختی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.
ابزار و روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی روی 256 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1397 انجام شد. نمونه های پژوهش به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های جمعیت شناختی و سلامت معنوی الیسون و پالوتزین استفاده شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هااز بین افراد شرکت کننده در مطالعه 84.0% (215 نفر) دارای سلامت معنوی متوسط بودند. بین جنسیت با بعد سلامت مذهبی (0.002=P) و نمره کل سلامت معنوی (0.014=P) ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد. همچنین بین متغیرهای وضعیت شغلی دانشجویان و مقطع و رشته تحصیلی با ابعاد سلامت مذهبی، سلامت وجودی و نمره کل سلامت معنوی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (0.01>P). همچنین بین ابعاد سلامت مذهبی، سلامت وجودی و سلامت معنوی همبستگی معنی داری مشاهده شد (0.001>P).
نتیجه گیریتنها تعداد کمی از دانشجویان از سطح سلامت معنوی بالایی برخوردارند و اکثریت افراد دارای سطح متوسطی از سلامت معنوی هستند. بین جنسیت، وضعیت شغلی و مقطع و رشته تحصیلی دانشجویان با سطح سلامت معنوی آنها رابطه وجود دارد.
کلید واژگان: معنویت, سلامت, دانشجویان, جمعیت شناختیAimsSpiritual health is one of the important aspects of health, which forms an important part of human life. The aim of this study was to determine the status of spiritual health and its relationship with demographic characteristics in students of Mashhad University of Medical Science.
Instruments & MethodsThis cross-sectional descriptive-analytical study was conducted on 256 students of Mashhad University of Medical Science in 2018. The subjects were selected by available sampling method. Data were collected using demographic questionnaire and Ellison and Paloutzian’s Spiritual Wellbeing Scale (SWBS). Data were analyzed by SPSS 24 software using Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, and Spearman’s correlation tests.
Findings84.0% of students (n=215) had moderate spiritual well-being. There was a significant relationship between gender with religious health dimension (p=0.002) and spiritual health score (p= 0.014). There was a significant relationship between the student's job status and grade and field of study with dimensions of religious health, existential health, and spiritual health score (p<0.01). There was a significant correlation between religious health, and existential health with spiritual health (p<0.001).
ConclusionOnly a few students have a high level of spiritual health, and the majority of subjects have a moderate level of spiritual health. There is a relationship between gender and grade and field of study with their level of spiritual health.
Keywords: Spirituality, Health, Students, Demographics -
مقدمهفرزند پروری فعالیت پیچیده ای شامل روش ها و رفتارهای ویژه است که بطور مجزا یا در تعامل با یکدیگر بررشد کودک تاثیر می گذارد. هدف از این پژوهش، تعیین اثر مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد فرایند عمل بهداشتی برمهارتهای فرزند پروری مادران دانش آموزان دختر مشهد بود.روش بررسیپژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی است که بر روی 100 مادر(50 نفرآزمون و 50 نفرکنترل) دارای فرزند دختر13-10 سال در مشهد به روش خوشه ایچند مرحله ای در سال 1395 انجام گردید. ابزار گردآوری داده هاپرسشنامه مبتنی برمدل رویکرد فرایند عمل بهداشتی به همراه سوالات جمعیت شناختی بود که پس از تایید روایی محتوایی و پایایی، قبل و 2 ماه بعد از مداخله تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار16 SPSSو آزمون های توصیفی (فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمون های تحلیلی (من ویتنی و ویلکاکسون) در سطح معناداری 05/0 انجام شد.یافته هاآزمون کای دو نشان داد که بین گروه آزمون و کنترل از نظرگروه سنی، تعداد اعضای خانوار، سطح تحصیلات مادر و همسران آنها و شغل مادر و همسران آنها تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. براساس آزمون من ویتنی تنها در سازه عمل برنامه ریزی شده بین دوگروه آزمون وکنترل قبل از مداخله تفاوت آماری معنی دار وجود داشت (01/0P=و 57/2Z=) همچنین دوماه بعد از مداخله در همه سازه ها اختلاف بین دوگروه معنی دارگزارش گردید.نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش مداخله آموزشی که بر اساس سازه های مدل رویکرد فرایند عمل بهداشتی طراحی شده بود، تاثیر مثبتی در مهارت های فرزند پروری مادران داشته است.کلید واژگان: آموزش, رویکرد فرایند عمل بهداشتی, مهارت فرزند, دانش آموزان دخترIntroductionParenting is a complex activity, which includes special procedures and behaviors that affect the child's growth. The aim of this study was to determine the effect of educational intervention based on the health action process approach on the parenting skills of girl students’ mothers in Mashhad.MethodsThis was a quasi-experimental study conducted on 100 mothers (50test and 50control), who had 10-13 year-old girls. Mothers were selected using cluster sampling method. Data were collected by a questionnaire designed based on the health action process approach. The questionnaire also contained the demographic questions and its validity and reliable were completed before and 2months after the intervention. After completing the questionnaires, data were analyzed by SPSS 16 and descriptive (frequency, percentage, mean, and SD) and analytical tests (Mann-Whitney and Wilcoxon) at the significance level of 0.05.ResultsThe Chi-square test showed no statistically significant difference between the experimental and control groups in terms of family size, mothers' age category, level of education, and job. The Mann-Whitney test showed that significant difference existed between the experimental and control groups before intervention) P=0.01Z=2.57( only with regard to action planning. Moreover, two months after the intervention, significant differences were observed between the two groups in all constructs.ConclusionAccording to the results, the educational intervention based on the structures of the health action process approach can have a positive impact on mother's parenting skills.Keywords: Education, Health action process approach, Parenting skill, Girl students
-
زمینه و هدفهمان طور که طول عمر افزایش می یابد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت نیز، با توجه به حفظ کارکرد و استقلال افراد و افزایش کیفیت زندگی آن ها، روزبه روز بیشتر آشکار می شود. پژوهش حاضر باهدف تعیین میزان انجام فعالیت بدنی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده در سالمندان شهر کلات در سال 1393 انجام شد.روش تحقیقدر این مطالعه توصیفی - تحلیلی که به صورت مقطعی انجام شد،371 نفر از سالمندان شهر کلات در سال 1393 به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سه قسمتی شامل اطلاعات دموگرافیک، سوالات مربوط به سنجش آگاهی، سوالات مبتنی برسازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده (نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتار درک شده و قصد رفتاری) بود. اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح معنی داری 05/0 با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند.یافته هاطبق نتایج میانه سنی سالمندان 69 سال بود که 53 درصد آن ها زنان بودند که 2/32درصد سالمندان لاغر، 33درصد طبیعی، 27درصد اضافه وزن و 8/7درصد چاق بودند. در این پژوهش قصد رفتاری با تمام سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده همبستگی مثبت و معنی دار داشته، سازه کنترل رفتاری درک شده بیشترین پیشگویی کنندگی (38/0=2r) در واریانس قصد سالمندان نسبت به فعالیت بدنی را دارا بود. سازه های نظریه باهم توانستند 7/26درصد واریانس قصد را پیش بینی کنند.نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت نظریه رفتار برنامه ریزی شده در پیش بینی قصد سالمندان در خصوص فعالیت بدنی موفق بوده و با توجه به نقش سازه کنترل رفتاری درک شده در پیشگویی قصد رفتار، لزوم توجه به مولفه مذکور به منظور آموزش قصد در سالمندان تاکید می گردد.کلید واژگان: نظریه رفتار برنامه ریزی شده, سالمندان, فعالیت بدنیToday, with increasing the lifespan, the importance of health-promoting behavior and paying attention to maintaining individuals' function and autonomy are becoming increasingly evident and regular physical activity is considered as one of the important aspects of healthy lifestyle. This study aimed to apply the theory of planned behavior to predict the intention to do physical activity in the elderly. This study was conducted on the 371 elderly. A three-part questionnaire including demographic, knowledge, and theory of planned behavior questions was used. The views of the elderly were requested directly in this regard. According to the results, the elderly’s mean age was 69 and the sample included 53% women. The behavior intention in this study had a positive significant correlation with all planned behavior theory constructs. The perceived behavior control construct hold the most prediction power regarding the variance of the elderly’s intention of physical activity behavior. The constructs of theory could predict 26.7% of the variance of intention. Based on the results of this study, the theory of planned behavior was successful in predicting the elderly’s intention to do physical activity and the necessity of paying attention to the component is emphasized to teach intention to elderly people, considering the role of the perceived behavior control construct in predicting behavior intention.Keywords: Elderly, Physical Activity, theory of planned behavior
-
مقدمه و هدفشناسایی افراد با سواد سلامت ناکافی، بویژه در بین کارکنان سیستم بهداشت و درمان، از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین کیفیت زندگی شغلی آنها یکی از عوامل مهم جهت اطمینان از پایداری نظام سلامت معرفی شده است. به نظر می رسد ارتباط بین کیفیت زندگی و سواد سلامت پرستار ان عامل مهمی در دستیابی به سطح بالایی از کیفیت مراقبت باشد. هدف این مطالعه، تعیین ارتباط سواد سلامت با کیفیت زندگی پرستاران شاغل در بیمارستان های شهرستان کاشمر در سال 1397 می باشد.روش بررسیاین مطالعه توصیفی- مقطعی از نوع همبستگی بر روی 230 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های شهید مدرس و حضرت ابوالفضل(ع) که در سال 1397 از طریق سرشماری انتخاب شده بودند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه دموگرافیک، پرسش نامه سنجش سواد سلامت ایرانیان (HELIA) و پرسش نامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) توسط پرستاران واجد شرایط تکمیل شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شدند.یافته هامیانگین سنی پرستاران 6.82±31.3 سال بود که جامعه آماری را 37.4 درصد مرد و 62.6 درصد زن تشکیل دادند. طبق یافته ها، 8.3 درصد دارای سوادسلامت ناکافی، 52.6 درصد دارای سوادسلامت کافی و 39.1 درصد دارای سواد سلامت عالی بودند. میانگین نمره سوادسلامت 10.65±80.98 (در سطح کافی) و میانگین نمره کیفیت زندگی 11.55±65.39 (در حد متوسط) بود که بیشترین امتیاز کیفیت زندگی به ترتیب مربوط به بعد جسمانی، اجتماعی، روانشناختی و محیطی بوده است. آزمون ضریب همبستگی (اسپیرمن) نشان داد که بین سطح سواد سلامت و ابعاد چهارگانه کیفیت زندگی رابطه معنی داری از لحاظ آماری وجود دارد (<0/05 P).نتیجه گیریطبق یافته های مطالعه حاضر، ارتباط مستقیمی بین سواد سلامت و ابعاد مختلف کیفیت زندگی پرستاران وجود دارد لذا تاکید بیشتر بر اهمیت ویژه سواد سلامت و کیفیت زندگی در بعد سیاست گذاری های نظام سلامت و بهبود کیفیت خدمات بیش از پیش ضروری می باشد. با برنامه ریزی و طراحی برنامه های مفید در زمینه سواد سلامت متناسب با پرستاران می توان جهت توسعه مهارت های سواد سلامت در جامعه گامی موثر برداشت و کیفیت زندگی پرستاران را ارتقاء داد.کلید واژگان: سواد سلامت, کیفیت زندگی, پرستار, بیمارستانBackground and ObjectiveIt is important to identify people with inadequate health literacy, especially among health care providers. Also, their quality of work life is one of the important factors for ensuring the stability of the health system. It seems that the relationship between quality of life and nursing health literacy is an important factor in achieving a high level of care quality. The aim of this study was to determine the relationship between health literacy and quality of life in nurses working in Kashmar hospitals in 2018.Materials and MethodsThis descriptive cross-sectional study of correlation type was carried out on 230 nurses working in Shahid Modarres and Hazrat Abolfazl (AS) hospitals in 2018 who were selected through the census. The data were collected using the demographic questionnaire, HELIA questionnaire, and Quality of Life questionnaire by qualified nurses. Data were analyzed using the SPSS v.16 software.ResultsThe mean age of nurses was 31.3±6.82 years which included 37.4% male and 62.6% female. According to the results, 8.3% had inadequate health literacy, 52.6% had adequate health literacy and 39.1% had high health literacy. The mean score of health literacy was 80.98±10.65 (adequate). The mean score of quality of life was 65.39±11.55 (Moderate). The highest quality of life score was related to physical, social, psychological and environmental dimensions, respectively. The correlation coefficient (Spearman) showed that there was a significant relationship between the level of health literacy and quadruple dimensions of quality of life (P <0.05).ConclusionAccording to the findings, there is a direct relationship between health literacy and different dimensions of nurses' quality of life. Therefore, more emphasis on the importance of health literacy and the quality of life in health system policy-making and improving the quality of services is necessary. By planning and designing useful programs in the health literacy area appropriate to nurses, effective steps can be taken to develop health literacy skills in the community and improve Nurses' quality of life. Paper Type: Research ArticleKeywords: Health Literacy, Quality of life, Nurses, Hospital
-
مقدمهکم خونی فقر آهن در سنین نوجوانی و پس از بلوغ، به ویژه در دختران، دارای شیوع بالایی است و یکی از راه کارهای کاهش آن، اجرای برنامه های آهن یاری است. مطالعه کشوری حاضر با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر دبیرستانی درباره ی مصرف مکمل آهن صورت گرفت.روش کارمطالعه مقطعی-تحلیلی حاضر روی 399 دانش آموز دختر اجرا گردید. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ایاز مناطق شمالی، جنوبی، شرقی، غربی و مرکزی کشور انجام گرفت. داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته ی روا و پایا، جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 20، تجزیه و تحلیل شد.نتایجدر مطالعه حاضر، تنها 15 و 17 درصد از دانش آموزان به ترتیب دارای سطح آگاهی مناسب و نگرش مثبت نسبت به مصرف قرص مکمل آهن بودند. همچنین، 77درصد دانش آموزان گزارش کردند که مکمل آهن مصرف می کنند و 89 درصد آنان از مکمل های آهن توزیع شده در مدارس استفاده می کردند. البته تنها 38 درصد از دانش آموزان اظهار نمودند که قرص های مکمل آهن را در کلاس یا بعد از کلاس (در مدرسه) مصرف می کنند. میان مصرف قرص های توزیعی در مدارس با آگاهی(026/P=0) و نگرش (016/P=0) دانش آموزان و همچنین میان مکان مصرف مکمل ها با میزان آگاهی (032/P=0) و نگرش (003/P=0) دانش آموزان ارتباط آماری معنی داری مشاهده گردید.نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده، میزان آگاهی و نگرش دانش آموزان از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده، میزان استفاده از قرص های توزیع شده در مدارس نسبتا پایین بود. بنابراین، لازم است تا در اجرای برنامه مکمل یاری بازنگری های لازم صورت گرفته و فرآیند اجرای برنامه اصلاح گردد.کلید واژگان: آگاهی, نگرش, رفتار, مکمل آهن, دانش آموزان دخترBackgroundIron deficiency anemia in adolescence and adulthood, especially in girls, has a high prevalence. One of the strategies for reducing anemia is the implementation of iron supplementation programs. The aim of this study was to determine the knowledge, attitude, and practice of high school girl students about iron supplementation.MethodsThis cross-sectional study was performed on 399 female students. A cluster random sampling method was used in the northern, southern, eastern, western, and central parts of the country. Data were collected using a valid and reliable researcher-made questionnaire and analyzed using SPSS V. 20 software.ResultsIn this study, only 15% and 17% of the students had a proper level of knowledge and a positive attitude toward iron supplementation. Moreover, 77% of the students reported taking iron supplementation and 89% used iron supplements distributed in schools. However, Only 38% of the students stated that used iron supplements in the classroom or after class (at school). There was a significant relationship between the use of distributed pills in schools and knowledge (P = 0.026) and attitude (P = 0.016). In addition, there was a statistically significant relationship between the place of supplements use and the knowledge level (P = 0.032) and attitude (P = 0.003).ConclusionsBased on the results, students’ knowledge and attitude are not sufficient and the rate of use of distributed pills in schools is relatively low. Therefore, it is necessary to carry out revisions in the implementation process of the iron supplementation program.Keywords: Knowledge, attitude, behavior, iron supplementation, female students
-
مقدمه و هدفسواد سلامت عبارت از میزان ظرفیت فرد برای کسب، تفسیر، درک اطلاعات اولیه و خدمات سلامتی که برای تصمیم گیری مناسب لازم می باشد. همچنین رفتارهای تغذیه ای از جمله مباحث مرتبط با سلامت است که چند علیتی است و تاثیر مهمی بر سلامت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه سواد سلامت با تغذیه زنان میانسال انجام شده است.مواد و روشپژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و بر روی تعداد600 نفر از زنان میانسال مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهرستان درگز در سال 1395انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس و ابزار مورد مطالعه شامل یک پرسشنامه محقق ساخته، چند وجهی بود. در نهایت بعد از جمع آوری پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و به کمک آزمون های توصیفی و تحلیلی و آزمون رگرسیون خطی، داده ها تجزیه و تحلیل و گزارش گردید.یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره سواد سلامت برابر(16/07±67/46)بود. در این مطالعه به ترتیب 16/7%، 27/8% و 55/5% افراد دارای سواد سلامت ناکافی، سواد سلامت مرزی و کافی بودند. بر اساس یافته های آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین سواد سلامت و سطح تحصیلات رابطه معناداری وجود داشت. نتایج نشان داد بین سواد سلامت و رفتار تعذیه افراد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.نتیجه گیریبا توجه به یافته های مطالعه، افزایش سطح سواد سلامت می تواند رفتارهای تغذیه ایی افراد را ارتقاء دهد. لذا در فعالیت های آموزشی باید توجه ویژه ای به سطح سواد سلامت افراد داشت.کلید واژگان: سواد سلامت, تغذیه, زنان میانسال, شهرستان درگزIntroductionHealth literacy is the amount of person's capacity to gain, interpret, understand basic information and health services that is necessary for a proportional decision. Nutrition behaviors are also health related issues that are somewhat causative and have a significant impact on health. The aim of this study was to determine the relationship between health literacy and nutrition among middle-aged women.MethodThis descriptive-analytical study was performed on 600 middle-aged women referring to comprehensive health centers in Dargaz city in 2017. The available sampling method was a multi-faceted researcher-made questionnaire. Finally, after collecting the questionnaires using SPSS-23 software, data were analyzed and analyzed using descriptive and analytical tests and linear regression test.ResultsThe mean and standard deviation of health literacy score was (67.46 ± 16.07)Also, (16.7%), inadequate health literacy, (27.8%) and border health literacy (55.5%) had sufficient or indeed high levels of health literacy. According to one-way ANOVA test, there was a significant relationship between health literacy and education level. Results showed that there is a positive and significant relationship between health literacy and parasitic behaviors.ConclusionAccording to the findings of the study, increasing the level of health literacy can enhance the nutritional behavior of individuals. Therefore, educational activities should pay particular attention to the level of health literacy of individuals.Keywords: Health Literacy, Nutrition, Middle-aged Women, Dargaz City
-
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال شانزدهم شماره 4 (پیاپی 64، زمستان 1397)، صص 363 -372زمینه و هدفکم کاری مادرزادی تیروئید شایع ترین اختلال دستگاه غدد درون ریز کودکان و یکی از علل عقب افتادگی ذهنی می باشد که تنها در صورت تشخیص و درمان به هنگام، قابل پیشگیری است. مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع کم کاری مادرزادی تیروئید در نوزادان غربالگری شده در شهر مشهد انجام گردید.روش کاردر این مطالعه مقطعی 4484 نوزاد تازه متولد شده در شش ماهه اول سال 94 مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از اطلاعات ثبت شده در فرم های غربالگری جمع آوری و با استفاده از آزمون های آماری و سطح معنی داری 5% مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجتعداد 4484 نفر مورد بررسی قرار گرفتند که از بین آنها 51% پسر و 48% دختر بودند. میزان فراخوان 6/2% و شیوع هیپوتیروئیدی 1 در370 نوزاد برآورد شد. بین هیپوتیروئیدیسم و وزن هنگام تولد، تغذیه نوزاد، میزان غلظت TSH اولیه و میزان غلظت TSH وریدی رابطه آماری معنی داری وجود داشت.نتیجه گیریبا توجه به میزان شیوع هیپوتیروئیدی در مشهد که برابر با شیوع کشوری و به طور قابل توجهی از مقادیر جهانی بالاتر است، برای شناسایی عوامل مرتبط با بیماری انجام پژوهش های جامع تر و همچنین طراحی مداخلات مناسب در راستای پیشگیری از بیماری ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: شیوع, غربالگری, کم کاری مادرزادی تیروئید, نوزاد تازه متولد شدهBackground and AimCongenital hypothyroidism is the most common metabolic disease and endocrine disorder in children and a major cause of mental retardation, which can be prevented only through early diagnosis and treatment. This study aimed to determine the prevalence of congenital hypothyroidism in newborns referred to Shahid-Ghodsi Health Center in Mashhad, Iran.Materials and MethodsThis cross-sectional study, including 4484 newborns referred to Shahid-Ghodsi Health Center for congenital hypothyroidism screening, was conducted during the first six months of 2015. Data were collected from the screening forms and analyzed using the statistical software SPSS 21, the tests being the two-sample T-test, analysis of variance, Chi-square and Fisher's exact tests; in all the tests the significance level was 5%.ResultsOf the 4484 neonates screened, 51% and 48% were males and females, respectively. The recall rate was estimated to be 2.6% and prevalence of the disease 1 in 370 neonates. There were statistically significant associations between hypothyroidism on the one hand and birthweight, type of feeding (nutrition), primary and serum TSH levels of the neonate on the other.ConclusionBased on the findings, the prevalence of congenital hypothyroidism in Mashhad is significantly higher than that national and global averages. It is essential to conduct more comprehensive research to determine the associated factors and design suitable interventions in order to prevent the disease.Keywords: Prevalence, Screening, Congenital Hypothyroidism, Newborn
-
زمینه و هدفبررسی عوامل موثر بر اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی با استفاده از الگوهایی که عوامل موثر بر رفتار را شناسایی و تقویت می کنند ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فاکتورهای پیش بینی کننده مرتبط با رفتارهای خودمراقبتی در بین بیماران دیابتی نوع دو با استفاده از تئوری شناختی اجتماعی صورت گرفته است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی، 320 نفر مبتلا به دیابت نوع دو بر اساس نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه محقق ساخته _بر اساس سازه های مدل شناختی و اجتماعی که روایی و پایایی آن محاسبه شد_ و پرسش نامه استاندارد خودمراقبتی دیابت بود. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات با استفاده از آزمون های تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS نسخه 21 و در سطح معنی دار 0/05 تجزیه وتحلیل شدند.یافته هاطبق یافته های به دست آمده، متغیرهای انتظار پیامد (0/263r= و 0/05> P) ، ارزش پیامد (0/151r= و 0/05> P) ، خودکارآمدی (0/350r= و 0/05> P) ، خودکارآمدی غلبه بر موانع (0/423r= و 0/05> P) ، محیط (0/173r= و 0/05> P) ، یادگیری مشاهده ای (0/416r= و 0/05> P) ، درک موقعیت (0/251r= و 0/05> P) ، خودتنظیمی (0/426r= و0/05> P) و سازگاری عاطفی (0/374r= و0/05> P) با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مثبت و معنی دار داشتند. همچنین متغیر سازگاری عاطفی (ضریب بتا = 0/283) بیشترین مقدار پیشگویی کنندگی را داشت.نتیجه گیریدر طراحی و اجرای مداخلات آموزشی برای خودمراقبتی بیماران دیابتی، از تئوری شناختی اجتماعی می توان به عنوان چارچوبی بهره برد و به ارتقا و حفظ سلامت این بیماران کمک کرد.کلید واژگان: خودمراقبتی, دیابت, تئوری شناختی اجتماعی, آموزش بهداشتBackground and objectiveInvestigating factors affecting the adoption of self-care behaviors in diabetic patients is necessary, especially by using a model that would identify and reinforce the factors affecting behavior. The purpose of this study was to assess the predictor factors associated with self-care behaviors among type2 diabetic patients by using social cognitive theory.Materials and MethodsIn this descriptive-analytical cross-sectional study 320 patients with type2 diabetes mellitus were selected based on multistage random sampling. The data collection tools were a demographic researcher-made questionnaire based on the cognitive social model constructs- the validity and reliability of the questionnaires were calculated - and the standard self-care questionnaire for diabetes. After data collection, data were analyzed using independent t-test, one –way ANOVA and spearman’s correlation coefficient in SPSS21 at a significance level of 0.05.ResultsAccording to the findings, Outcome Expectation(r=0.263,P<0.05), Outcome Values(r=0.151, P<0.05), Self-Efficacy (r=0.350, P<0.05, Barrier Efficacy (r=0.432, P<0.05), the Environmental (r=0.173, P<0.05), Observation Learning )r=0.416, P<0.05), Understanding the Situation )r=0.251, P<0.05), Self-Regulation (r=0.462, P<0.05) and Emotional Coping (r=0.374, P<0.05) variables were positive correlated with self-care behaviors. Also, Emotional Coping variable was the most predictive variable (Beta=0.283).ConclusionTo maintain and improve the health of diabetic patients, social cognitive theory can be used to design and implement educational interventions for the self- care of diabetic patients.Keywords: Self-Care, Diabetes, Social Cognitive Theory, Health Education
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.