محمدحسن رستمی
-
مصحف امیرمومنان علیه السلام از مسلمات تاریخی و روایی است. یکی از روایات پربسامد در خصوص محتوای مصحف حضرت، حدیث«و لقد جئتهم بالکتاب کملا مشتملا علی التنزیل و التاویل» است که در کتاب آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن ذکر شده است. منبع اصلی روایت، کتاب احتجاج طبرسی است که بدون ذکر سند، روایت را نقل کرده است. اما به کمک روایات مشابه و هم مضمون، می توان به معنای «تنزیل» و «تاویل» در این روایت دست یافت. این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. هدف از آن اعتبارسنجی سندی و دلالی روایت مذکور، با کمک آیات و احادیث است. دستاوردهای چنین است، مصحف امیرمومنان علیه السلام مجموعه کاملی از وحی الهی، شامل تنزیل و تاویل بود. «تنزیل» آیات موجود در مصحف عثمانی است و «تاویل» نیز توضیحات اضافی پیرامون آیات قرآن است که اصطلاحا «وحی بیانی» نامیده می شود و در حاشیه مصحف حضرت نوشته شده بود. براساس روایات تاویل نیز مانند تنزیل بر رسول اکرم ’ وحی شده و طبق روایت مذکور در مصحف حضرت علی علیه السلام گردآوری شده است.
کلید واژگان: تنزیل, تاویل, مصحف امام علی علیه السلام, وحی بیانیMushaf of Imam Ali (AS) is one of the historical and narrative facts. One of the most famous hadiths regarding the content of Imam Ali's Mushaf is a hadith mentioned in the book Al-Rahman fi Tafsir al-Qur'an. The main source of this Alavi narration is Tabarsi's Al-Ihtijāj, which narrated it without mentioning the source, but with the help of similar narrations and the same content, we can understand the Tanzil and Tawil. This research has been carried out by analytical-descriptive method and using library sources. Its purpose is to study the documentary and interpretive validation of this narration with the help of verses and hadiths. The results indicated that, Imam Ali's Mushaf was a complete collection of divine revelation, encompassing both Tanzil and Tawil. Tanzil' refers to the verses as they appear in the Uthmanic Mushaf. Tawil, or interpretation, provides supplementary explanations for these verses. These explanations were supposedly written in the margins of Imam Ali's Mushaf. Islamic traditions suggest that Tawil, like Tanzil, was revealed to the Prophet and was subsequently compiled in the Mushaf of Imam Ali (AS).
Keywords: Tanzil, Tawil, Mushaf Of Imam Ali (AS), Verbal Revelation -
نشریه سفینه، پیاپی 82 (بهار 1403)، صص 51 -66
روایت علوی «هذا کتاب ربکم کما انزل علی نبیکم» درکتاب الاعتقادات شیخ صدوق بدون ذکر سند نقل شده است. اما روایات هم خانواده و مشابه آن در کتاب اصول کافی و بصائرالدرجات صفار با سند متصل روایت شده است. هر چند این حدیث در رابطه با مصحف امیرمومنان؟ع؟ در منابع شیعی به شکل پربسامدی منعکس شده و مورد استناد قرار گرفته است؛ اما تاکنون مستقلا به بررسی محتوایی و دلالی آن پرداخته نشده است. پرسش اصلی این که از محتوای این روایت چه اطلاعاتی پیرامون مصحف حضرت به دست می آید؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته و هدف از آن بررسی سندی و متنی روایت مذکور است. نتایج به دست آمده از آن روشن می سازد که محتوای مصحف حضرت از جنس وحیانی بوده و شامل تنزیل و تاویل می باشد، یعنی علاوه بر وحی قرآنی، وحی بیانی نیز در حاشیه مصحف حضرت ثبت شده است. امیرمومنان؟ع؟ به آن مجموعه واژه «کتاب» اطلاق کرده است. پس واژه کتاب اعم از واژه قرآن بوده و رابطه بین کتاب و قرآن، عموم و خصوص مطلق است. از خلال بررسی این حدیث معنای واژه «کتاب» در حدیث ثقلین نیز روشن می گردد. که این مطلب دستاورد جدیدی در رابطه با مصحف حضرت می باشد.
کلید واژگان: کتاب, وحی قرآنی, وحی بیانی, مصحف امام علی؟ع؟The Alevi tradition "This is the book of your Lord, come down to me" is quoted in Sheikh Sadouq's Book of Beliefs without mentioning the document. However, similar and related traditions are narrated in the book Usul Kafi and Basaer al-Darjej of Safar with a attached document. Although this hadith has been frequently reflected and cited in Shia sources in relation to the Mushaf of Amir Mominan (a.s.); But so far, its content and brokerage have not been investigated independently. The main question is, what information about Hazrat's Mushaf can be obtained from the content of this narration? This research was done in a descriptive-analytical way and using library sources, and its purpose is to examine the document and text of the aforementioned narrative. The results obtained from it make it clear that the content of the Prophet's Mushaf is of a revelation nature and includes interpretation and interpretation, that is, in addition to the Qur'anic revelation, a verbal revelation is also recorded in the margins of the Prophet's Mushaf. Amir Mominan (a.s.) has given the word "book" to that collection. Therefore, the word "book" is the same as the word "Qur'an" and the relationship between the book and the Qur'an is absolute. By examining this hadith, the meaning of the word "book" in the hadith of Saqlain is also clarified. This article is a new achievement in relation to Hazrat's Mushaf.
Keywords: Book, Qur'anic Revelation, Verbal Revelation, Mushaf Of Imam Ali (A.S.) -
فصلنامه مشکوه، پیاپی 159 (تابستان 1402)، صص 73 -99
درباره گستره کاربرد عقل و وحی در معرفت نبوی علمای فریقین سه دیدگاه دارند: برخی از اندیشمندان اهل سنت معتقدند که پیامبر (ص) در دین اجتهاد عقلی می کرده است؛ حال آنکه عده ای از علمای اهل سنت و شیعه این دیدگاه را نمی پذیرند. دیدگاه سوم قایل به تفصیل است؛ یعنی اینکه پیامبر (ص) در امور دنیایی همچون جهاد، آزادی اسرا و غیره که درباره آن ها وحیی نازل نشده، پس از مشورت با صحابه، براساس نظر اجتهادی خویش عمل می کرده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته و پرسش اصلی این است که چه نسبتی میان نظرات مبتنی بر عقل رسول اکرم (ص) و نظرات مبتنی بر وحی آن حضرت وجود دارد. در واقع هدف پژوهش حاضر ارایه دیدگاهی نو در تحلیل گستره کاربرد عقل و وحی در معرفت رسول اکرم (ص) است. مهم ترین نتیجه پژوهش این است که آن حضرت نیز، ملزم به کاربست آرای عقلی خویش بوده و به استناد آیه 3 و 4 سوره نجم، منطق پیامبر (ص) چیزی جز وحی نیست. بنابراین آرای عقلی آن حضرت ذیل چارچوب و کلیات وحی قرار داشته و از دیگر سو براساس «علمک ما لم تکن تعلم» (نساء/ 113) در جایی که نوع بشر محدودیت عقلی برای ادراک معرفت دارد، رسول اکرم (ص) نیز سکوت می کرده و منتظر نزول وحی می مانده است.
کلید واژگان: معرفت نبوی, نسبت عقل و وحی, اجتهاد وحیانی پیامبر, آرای عقلی پیامبر, منطق پیامبرMishkat, Volume:42 Issue: 159, 2023, PP 73 -99Scholars have three views about the reason and revelation ratio in prophetic knowledge: Some Sunni scholars believe that the Prophet did intellectual interpretative reasoning in religion; however, some Sunni and Shi’ite scholars do not accept this point of view. The third point of view is detailed; the Prophet acted based on his interpretative reasoning opinion in world affairs such as war, release of captives, etc., which there was no revelation, after consulting with companions. This research was carried out in a descriptive-analytical method using library sources, and the main question is: “What is the relationship between the opinions based on the Holy Prophet’s intellect and the opinions based on the revelation? The most important result is that the Holy Prophet was also required to use his rational opinions, and based on verses 3 and 4 of An-Najm Surah, the Prophet's logic is nothing but revelation. Therefore, Prophet’s intellectual opinions were in the revelation framework. On the other hand, based on “and He has taught thee that thou knewest not“ (4:113), where the human has intellectual limitations to perceive knowledge, the Holy Prophet also remained silent and waited for the revelation.
Keywords: Prophet’s knowledge, reason, revelation ratio, Prophet's interpretative reasoning, Prophet's rational opinions, Prophet's logic -
بررسی نقش جریان های سیاسی مدعی مهدویت می تواند به مشخص کردن مجعولات واردشده ازسوی سیاسیون به روایات مهدوی کمک کند و به پالایش هرچه بیشتر روایات این حوزه بینجامد. ظهور مدعیان مهدوی فراوان در زیدیه نشان از آن دارد که مهدویت در این جریان از کارکرد سیاسی پررنگی برخوردار بوده است. شواهدی از جعل و تحریف روایات مهدوی را می توان در این فرقه ردیابی نمود. مطالعه حاضر با بررسی منابع متقدم زیدیه و منابع حدیثی فریقین و مطالعه تاریخی سرگذشت مدعیان مهدویت در فرقه زیدیه، آن دسته از احادیث و ادعاهای مرتبط با مفاهیم و معارف مهدوی را که نیاز به تامل داشته و محل بحث بوده، شناسایی کرده و با رویکرد تحلیلی توصیفی، به دنبال ردیابی روایات جعلی است که توسط جریان سیاسی زیدیه جعل یا مورد تحریف واقع شده اند. داده های این مطالعه که براساس تاریخ ظهور مدعیان مهدویت در زیدیه دسته بندی شده، بیانگر گونه های فراوانی از جعل و تحریف در روایات و معارف مهدوی است که جریان های «زید بن علی» و «نفس زکیه»، از مهم ترین آن هاست. در این میان نقش جریان «نفس زکیه» بسیار پررنگ تر است. همچنین درباره روایات فضیلت آخرالزمانی طالقان و احادیثی با طرف «اسمه اسم نبی» گمان دست داشتن زیدیان در جعل آن می رود.
کلید واژگان: مهدویت, زیدیه, حدیث جعلی, سیاستIntroductionMahdavi's traditions and concepts have been the focus of various political groups at the forefront of Islam. It seems that political currents claiming Mahdism have played a large role in falsifying and distorting Mahdavi traditions and concepts and have used the method of falsification as a way of political exploitation of Mahdavi traditions. It seems that at the end of the Umayyad period, most of the fake traditions and concepts found their way into Mahdavi traditions. During this period, various political groups such as the Abbasids, Kisaniyyas, Zaidis, etc. tried to take over the government, and one of the most important tricks of these political currents in order to legitimize themselves was resorting to Mahdavi concepts; In such a way that we see Mahdavi claims widely in all these currents. Many traditions have been narrated from the Prophet about the emergence of a man from his family as the Mahdi. In these traditions, the important feature of Mahdi is mentioned, that is, justice. These traditions existed among the people and many considered themselves waiting for the appearance of the promised Mahdi.Among the political currents of the beginning of Islam, which tried to legitimize and gain power by using Mahdavi hadiths, we can mention various currents that emerged in Zaidiyyah. Many clues can be found that currents such as Nafs Zakiya, Yahya ibn Omar and Muhammad ibn Qasim have pursued their own political interests by using Mahdavi's teachings and hadiths. In the meantime, the flow of Zakiyah's soul, namely Muhammad ibn Abdullah ibn Hassan, has played a more prominent role in forging and distorting hadiths and teachings of Mahdism.
Materials and MethodsIn this study, we have examined the advanced sources of Zaidiyyah, as well as the hadith sources of Fariqayn, and the historical study of the history of the claimants of Mahdism in the Zaydiyya sect, and we have identified those types of hadiths and claims related to Mahdavi concepts and teachings, which required reflection and discussion. We have investigated these traditions with descriptive and analytical methods. With the explanation that in order to find the Zaidian forgeries in the Mahdavi traditions, the answers to the above questions can be reached in two ways. First, the historical study of the most important movements of Zaidiyya and the examination of their claims, which are related to the discussion of Mahdism, are discussed. To move in this direction, the investigation of Islamic first-hand historical sources and sources like Muqatil al-Talbeen of Abul Faraj Esfahani (died 356 AH) and Haqiq al-Marafa fi ’Ilam Kalam of Ahmad ibn Sulaiman (died 556 AH), which are among the first-hand sources of Zaidiyyah, can be helpful. And the second way is to review the narratives that are somewhat doubtful and can be related to some of these currents. In fact, in this method, we are looking for clues that connect the hadith in question with a specific political current. Many examples of such hadiths can be found that are related to some political currents, so by using this clue, we can look for more evidence to prove the falsification or distortion of these items. Among the prominent examples of this type of traditions, we can mention the traditions related to the stammering of Mahdi Mououd's speech or the traditions of Yaran Taleqani of Mououd Mehdi, each of which is related to a specific political current.
Results and DiscussionThe Mahdavi debates in Zaidiyyah are more than a religious issue, it is a political issue, and several political currents can be traced in this sect that started an uprising by taking advantage of the political color of these concepts. In the course of Zayd ibn Ali, although we do not witness falsification of hadith due to the fact that his followers do not believe in the absence of Zayd; However, we see the use of Mahdavi titles such as "Mahdi" and "Mansour" in order to make him superior and to insinuate that he is a Mahdi. In other schools of Zaidiyyah, such as Nafs Zakiyah, Yahya ibn Omar and Muhammad ibn Qasim, we witness the falsification and distortion of hadiths for political interests.
ConclusionIn the course of Muhammad ibn Abdullah ibn Hasan, nicknamed "Zakieh's soul", Mahdavi concepts play a prominent role. In many hadiths, traces of this trend can be seen, its falsification and distortion. In order to insinuate that he is a Mahdi, traditions have been forged in his name, father's name, nickname, mother's name and physical characteristics. The traditions that consider the name of the promised Mahdi's father to be the same as that of the Prophet's father are completely rejected from the point of view of the evidence, and these traditions cannot be cited. And due to the existence of several evidences, these kinds of traditions are not unrelated to some political currents, including the Nafs Zakiya current. On the other hand, the hadiths that only emphasized the same name of the promised Mahdi with the Prophet have been considered authentic by many hadith scholars of the Fariqayn in many cases. In the traditions that some of the promised companions of the end of time know from Taleghan, as well as the traditions that talk about the treasures of Taleghan, traces of Muhammad Ibn Qasim can be observed. We witness the appeal to the signs of emergence and the claim that some of these signs happened in the course of Yahya ibn Omar. In my opinion, the reason for resorting to the signs of emergence during Yahya's time should be considered that he was not the same name as the Prophet, contrary to many Mahdavi mutawatar hadiths.Also, the falsification and distortion of traditions by "Ismuhu Ismu Nabi" cannot be unrelated to Yahya's movement; However, this claim needs to be studied and find more evidence.
Keywords: Mahdism, Zaidiyyah, fabricated hadith, Politics -
Hadith Sciences, Volume:28 Issue: 2, 2023, PP 149 -173
The ingress of Israʼiliyyat to Islamic sources was an unpleasant phenomenon which involved most of the Islamic educations. The trust of Muslim narrators to Jewish sources and people was efficacious in the spread and ingress of Israʼiliyyat to Islamic sources. One of the Islamic educational contexts that Israʼiliyyat entered in and caused fabrication is Mahdism. This article uses Hadith and historical sources and analysis in order to proceed the two political aspects of these fabrications and Israeli sources. The first aspect is the connection between Israeli narrators or Muslim narrators who were influenced by Israʼiliyyat and their contemporaneous politicians, and their search for making apocalyptical narrated things that benefit those politicians. The second aspect is the struggle of Israeli narrators in ascending the Jewish and Christian politics by quoting apocalyptical things to present the crucial concepts, places and symbols of Israel. Different kinds of fabricated quotations and narrated things can be studied in the two aspects above.
Keywords: Mahdism. Politic, Israʼiliyyat, Apocalypse, Fabricated Hadiths, Bible -
روایات فراوانی در حوزه مهدویت پیرامون مدح و ذم بلاد و نقش آفرینی پررنگ برخی سرزمین ها در آخرالزمان یافت می شود. به نظر می رسد مدح و ذم بلاد از مهمترین مواضع اهل سیاست در القای برتری خویش و مذمت پایگاه رقیب بوده است. ارایه نقش آخرالزمانی پررنگ از مناطق تحت سلطه خویش، اثرات روانی دارد و سبب حس افتخار و برتری نسبت به سایر مناطق و به ویژه مناطق رقیب می شود. نوشتار حاضر با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع حدیثی و تاریخی به دنبال یافتن منشا پیدایش منقولات فراوان در مدح و ذم بلاد در روایات مهدویت است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که روایات فراوانی در مدح یا ذم مناطقی مانند شام، بیت المقدس، انطاکیه، طور، طالقان، مشرق و مغرب در روایات مهدوی ظهور کرده اند و مهمترین نقش در پیدایش این دست منقولات، انگیزه ها و اهداف سیاسی است. این دست منقولات ازنظر سندی و متنی رد می شود و نشانه هایی از جعل و تحریف در آن آشکار است.
کلید واژگان: مهدویت, جعل حدیث, سیاست, فقه الحدیث, روایات مدح و ذم بلادIn the field of Mahdism, there are a lot of narrations about praising and blaming some territories and their prominent role in the apocalypse. It seems that praising and blaming the territories has been one of the most important tools for the politicians to instill their superiority as well as their rival's contempt. Presenting an active apocalyptic role of the regions under one's control has psychological effects. Also, it causes a sense of pride and superiority over other territories, especially rival regions. Using a descriptive-analytical method as well as narrative and historical sources, this writing tries to find the origin of many narrations about praising and blaming some regions in the field of Mahdism. According to the results, in the collections of Mahdism hadiths, many narrations appeared which are about praising or blaming regions such as Shām, Jerusalem, Antioch, Sinai (Ṭūr), Ṭāliqān, the East, and the West. Political motives and goals play the most important role in the emergence of these hadiths. They not only are invalid in terms of their isnad and text, but also, have obvious signs of falsification and fabrication.
Keywords: Mahdism, Falsification of the hadith, politics, The science of hadith comprehension, Narrations about praising, blaming territories -
ن التقوی هی من المواضیع المهمه التی اکد علیها القرآن الکریم والسنه النبویه بشکل خاص. حیث فی کتاب نهج البلاغه قام الإمام علی علیه السلام بصفته مولی المتقین بالتفسیر والشرح کثیرا حول هذا الموضوع وصلته بالمسایل الاخری. فی کثیر من الاحیان، فإن الإمام علی7 فی موضوع التقوی له نظره للآیات القرآنیه، وهذه الآیات تنعکس باشکال مختلفه فی کلامه، مما یشیر إلی الارتباط العمیق بینه وبین القرآن الکریم، وفی الواقع، یشیر هذا الامر إلی العلاقه الوثیقه بین الثقلین. ینقسم هذا الانعکاس إلی ثلاثه اقسام وهی الإستشهاد، الإقتباس والتلمیح. هذه الدراسه ذات الطریقه الوصفیه التحلیلیه هی محاوله لدراسه هذه الانواع وإظهار الارتباط بین القرآن الکریم ونهج البلاغه فی موضوع ومساله التقوی؛ کما ان التقوی فی القرآن الکریم قد جاءت بتفاسیر وامثله مختلفه؛ فإن الإمام علیه السلام دایضا من حیث اللفظ والمعنی ومن خلال الإستفاده من القرآن الکریم قام بتفسیره وتوضیحه؛ وکذلک قام بتبیین الموشرات، الارضیه، العوامل، الادوات، الآثار والعقبات فی موضوع التقوی وصفات المتقین، وربط مواضیع متعدده من خلال الاقسام المذکوره مع هذا البحث بحیث یکون مصدر ومنبع جمیع ذلک الکلام هو الوحی.
کلید واژگان: القرآن, نهج البلاغه, بین المتون, التقوی, الاستشهاد, الاقتباس, التلمیحPiety is one of the important issues that the Quran and Tradition emphasizes it. Imam Ali (PBUH), who is the leader of all pious, has in many cases, said in Nahj-ulBalagha about About this issue and its explanation and its connection with other issues. Imam Ali (PBUH) uses Verses of Quran to explan piety, this massive use of verses, reflects the union of Quran and Etra (Sa Ghaleyn). These reflections can be classified in three categories: Adaptation and Confessions and Quotation. In this research we used the descriptiveanalytic method to investigate the relation of Quran and Nahj-ul-Balaghah on the topic of piety. The topic of piety is referred in Quran from various points of view, in a similar matter, In terms of word and meaning, Imam Ali (PBUH) Inspired by the Holy Quran, he has defined it, he expressed characteristics, indicators ,fields,causes ,requirements, consequences and barriers of piely, he (PBUH) also describes properties of pious persons. and describes piety from various perspectives that The source of all that is the word of revelation.
Keywords: Quran, Nahj-ul-Balagha Intertextuality, Piety, Adaptation, Confessions, Quotation -
در 17 سوره قرآن سخن از «قتال» به میان آمده است، این واژه در شکل های مختلف 158 مرتبه در بیش از 130 آیه بکار رفته است. در بیش از 20 آیه، خداوند مستقیما به کشتن انسان ها امر می کند؛ علاوه بر آن واژه جهاد 32 بار در قرآن آمده است و 400 آیه در رابطه با جهاد نازل شده است. مهم ترین سوال این پژوهش نوع نگرش به موضوع قتال و جهاد در سوره توبه است. به نظر می رسد با واکاوی در گزاره های برون متنی (گزاره های تاریخی، روایات اسباب نزول، ترتیب نزول) و گزاره های درون متنی (سیاق و فضای نزول) و تطبیق آن ها با اوضاع عمومی به ویژه مخاطب شناسی، اوصاف مردمی، رخدادها و شرایط ویژه ای که در مدت نزول یک سوره وجود داشته بتوان به فهم عمیق و استوار قرآن کریم کمک کرد.هدف این مقاله که بامطالعه موردی و به صورت کتابخانه ای و تحلیلی صورت گرفته؛ شناخت و تحلیل جنبه های تفسیری؛ اعم از شان و اسباب نزول، دلالت کلی آیه، نکات تفسیری، مبحث قتال و تناسب، درآیات سوره توبه با محوریت قتال و جهاد است. به تناسب تحلیل های صورت گرفته می توان اذعان کرد رویکرد (قتال و جهاد) در سوره توبه آیات لحن شدیدتری به خود می گیرند.
کلید واژگان: آیات قتال, تحلیل و بررسی, سوره توبه, تناسب, اسباب و فضای نزول -
آموزه «معرفت نفس»، یکی از مهم ترین اجزاء «نظام معرفتی و تربیتی اسلام» است؛ همان آموزه ای که در «گزاره های نقلی»، از آن با عنوان «فریضه هر مرد و زن مسلمان»، «مصداق علم نافع و برتر»، «برترین معرفت»، «رمز سعادت و نیکبختی» و «امری ملازم با معرفت رب» یاد شده و مورد توجه بسیاری از دین پژوهان از جمله «حکیمان و عارفان» قرار گرفته است. اما باید دانست که این آموزه، در معرض مناقشات مختلفی از جمله مناقشه در سند مهم ترین پشتوانه روایی آن، یعنی حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نیز قرار دارد. فلذا می توان گفت که تلاش برای اثبات حجیت حدیث مذکور، امری ضروری است. برخی از محققان، با تاکید بر ارسال این حدیث، اساسا آن را معتبر ندانسته و برخی دیگر، در عین اذعان به مرسل بودن حدیث مذکور، صرفا با تکیه بر مواردی هم چون «تایید آیات قرآن»، «تواتر معنوی» یا قاعده «ضم احادیث ضعاف»، در پی اثبات اعتبار آن بوده اند. حال آن که می توان با اتکاء به اطمینان ناشی از «تراکم ظنون» و با تجمیع مجموعه ای از «قراین سندی و محتوایی»، مانند: «اعتبار منبع»، «حضور در مجموعه معتبر صد کلمه»، «علو لفظ و معنا»، «تواتر معنوی یا اجمالی»، «شهرت روایی»، «مقبولیت در نزد بزرگان» و «برخورداری از مویدات قرآنی، برهانی و وجدانی»، به اثبات اعتبار این حدیث پرداخته و زمینه تثبیت یکی از مهم ترین معارف عرفانی و پی ریزی روشمند «نظام تربیتی اسلام» بر اساس آن را فراهم آورد.
کلید واژگان: معرفت نفس, خودشناسی, خداشناسی, من عرف نفسه فقد عرف ربه, اعتبارسنجیDespite its prominent position in scriptural propositions and despite its importance in “Shia jurisprudential mysticism,” the idea of “self-knowledge” is the subject of various disputes, including a dispute over its most significant scriptural proof which is the hadith “whoever knows himself knows his God.” Yet it is crucial to know that not only the claim over the invalidity of the hadith is unacceptable, but overlooking all scriptural verifications for this hadith and focusing on justifications like “Quranic confirmations,” “semantic frequency,” or “the rule of the consolidation of weak hadiths” are worthy of consideration. For though the aforesaid hadith is at first sight a weak (Morsal) hadith and is not reliable, but it is possible to prove its validity by relying on “the consolidation of conjectures” and by an aggregation of a collection of “documentary and significative postulations” like: “the credibility of sources”; “inclusion in the credible collection of One Hundred Words”; “excellency of letter and spirit”; “semantic or schematic frequency”; “scriptural reputation”; “acceptance by the erudite” and “support by Quranic, argumentative, and intuitive confirmations,” and in doing so, reinforce one of the most important principles of mysticism and methodically found an “Islamic pedagogical system” upon it.
Keywords: Self-knowledge, self-knowing, Theology, whoever knows his God knows himself, authentication -
«معرفت نفس» یکی از راهبردی ترین آموزه های اسلامی برای تامین تعالی انسان ها و نیل به مقام «عبودیت» و «خداشناسی» است. اما «دین پژوهان» قرایت های مختلف و بعضا متضادی از آن ارایه کرده اند. از جمله این قرایت ها، قرایت «ملاصدرا» است که با توجه به جایگاه والای او در عرصه دین پژوهی، می توان به اهمیت و ضرورت بررسی آن پی برد. بر همین اساس، در تحقیق حاضر به تبیین قرایت «ملاصدرا» در ضمن مجموعه کامل، متناظر و به هم پیوسته ای از مولفه های مفهومی مرتبط با آموزه «معرفت نفس»، شامل «مبانی بحث»، «چیستی، چرایی و چگونگی این آموزه» و «امتدادات علمی و عملی آن» پرداخته و کوشیده ایم تا از این رهگذر، تحلیل نظام مندی از قرایت او ارایه دهیم. بر اساس نتایج این تحقیق، می توان قرایت «ملاصدرا» از آموزه «معرفت نفس» (یعنی لزوم تفکر در ذات، صفات و افعال نفس، برای رسیدن به خداشناسی حصولی و ضرورت شهود هویت بالغیر و عین الربط نفس، برای رسیدن به خداشناسی حضوری) را به دلایلی مانند جامعیت، برخورداری از «مبانی متقن معرفت شناختی، دین شناختی و روش شناختی»، کاربردی بودن و توجه روشمند به گزاره های نقلی (از جمله حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه») به عنوان «قرایت معیار» معرفی کرد. البته در پایان، به چند «ملاحظه» و «تکمله» نیز اشاره شده است.
کلید واژگان: معرفت نفس, خودشناسی, ملاصدرا, حکمت متعالیه, دین پژوهیSelf-knowledge is one of the most strategic Islamic doctrine for man’s exaltation and man’s position of “servitude to God” and “knowing God”. Researchers on religion have proposed different and sometimes contrary accounts of self-knowledge. One account comes from Mulla Sadra whose high position in the study of religion calls for due consideration. Accordingly, the authors have tried to explain Sadra’s account within a comprehensive and interconnected set of conceptual constituents such as, “the foundations of the issue”, “what, why, and how of self-knowledge” and “its cognitive and practical implications”, thus they have hope to offer a systematic analysis of his account. According to the findings, Mulla Sadra’s account of “self-knowledge” (i.e. inspection in the essence, attributes and practices of the mind) can be suggested as a standard account to have both a conceptual knowledge of God and intuitive knowledge of Him through the fact that the mind is the very dependence on God and the very relation to Him, rather than something dependent on or related to Him. The advantages of his account are: that it is comprehensive, that it enjoys well-grounded foundations in epistemology, methodology and religious study, that it is practical and that it methodologically considers related traditions such as “He who has known himself has known his Lord Almighty”. The article ends in a few considerations and complementary comments.
Keywords: self-knowledge, Self-understanding, Mulla Sadra, Transcendent philosophy, Religious studies -
در آیه آخر سوره مزمل به «قرایت قرآن» امر شده است. در اینکه مراد از قرایت چیست، وحدت نظر وجود ندارد. برخی معتقدند که مراد از قرایت قرآن در این آیه، مطلق قرایت است و به معنای قرایتی که از واجبات غیر رکنی نماز است، نمی باشد. برخی مراد از این قرایت را مطلق قرایت در نماز، اعم از نمازهای واجب و مستحب دانسته اند. بزرگانی همچون سید مرتضی، علامه حلی، محقق کرکی و آیهالله خویی، از این آیه، وجوب قرایت در نمازهای یومیه را برداشت کرده اند. برخی مراد از آن را امر استحبابی به نماز شب دانسته اند. با بررسی دقیق معنای «قیام اللیل» و استعمالات آن در متون متقدم، دقت در مقام سخن، سیاق و بافت آیه و سوره مشخص می گردد که سه قول اول به دلایل مخالفت با ظهور آیه و بافت سوره، مخالفت با مقام سخن و روایات پذیرفتنی نیست. قول چهارم به مدد ادله ای همچون موافقت با قواعد بلاغی، مطابقت با سیاق آیه، سوره، مقام سخن و روایات تایید می شود و نیز معلوم می گردد که امر حاضر در این عبارت بر خلاف ظاهر صیغه امر، دلالت بر استحباب دارد. معناشناسی ترکیب «قیام اللیل» و بهره گیری از آن در این بحث و نیز استدلال به مقام سخن، بافت سوره، قاعده بلاغی «رد العجز إلی الصدر»، از جمله نوآوری های این مقاله است.
کلید واژگان: سوره مزمل, آیات الاحکام, واجبات نماز, قیام اللیل, قرائت قرآنمجله آموزه های قرآنی, Volume:18 Issue: 34, 2021, PP 309 -328At the last verse of sūrah al-Muzzammil (Arabic: سوره المزمل) has been commanded to the recitation (Arabic: قرائت) of the Quran. There is no consensus about the meaning of “recitation”. Some believe that the meaning of the recitation of the holy Quran in this verse is exclusively “recitation” (Arabic: قرائت) and it does not mean the recitation that is of the obligatory acts of prayer which are not invalidate the prayer if they are left or added unintentionally. Some think that the meaning of this “recitation” is exclusively the recitation in the prayer including the obligatory or recommended prayers. The great scholars such as Sayyed Murtaza, Allameh Helli, Muhaqiq Karaki and ayatollah Khui have acquired from this verse that the obligation of the recitation in the daily obligatory prayers and some others have believed that its meaning is a recommended matter for the night prayer. With accurate look to the meaning of standing in the night (qiyaam al-layl, Arabic: قیام اللیل) and its uses in the preceding texts and carefulness it is cleared the accuracy in speech situation, the linguistic sense (siaq) and the structure of the verse and surah that the first three sayings (opinions) because of being contrary to the appearance of the verse and the structure of surah and the opposition to speech situation and hadiths the first three sayings (opinions) are not accepted. With applying proofs such as accordance with the rhetorical principles, conformity with the linguistic sense (siaq) of the verse and surah, speech situation and hadiths the fourth saying (opinion) is proved. It reveals that the direct command in this statement contrary to the imperative form indicates a recommended matter. The semantics of the composition of «قیام اللیل» (verbal meaning: standing in the night) and utilizing it in this debate and also argument to speech situation, the surah structure, the rhetorical principle “epanastrophe” are of the paper innovations.
Keywords: Sūrah al-Muzzammil, Ayāt al-aḥkām (the verses of rules), Standing in the night (qiyaam al-layl), The recitation of the holy Quran -
معناشناسی قرآن، تفسیر موضوعی روشمندی است که اگر منطبق بر مبانی قرآنی صورت بگیرد، قادر است معنای الفاظ را در جهان بینی خالق هستی به بشر عرضه دارد و فرهنگ الهی را تبیین نماید. اما پیش از هر اقدامی باید مراد از «معنی» در معناشناسی قرآن معلوم گردد. در این پژوهش، به منظور دست یافتن به تعریفی پدیدارشناسی از «معنی» در معناشناسی قرآن، به بررسی تعریف معنی، مفهوم، مصداق، معناشناسی و کاربردشناسی پرداخته شده است. همچنین با توجه به تاثیر کاربردشناسی در تعریف «معنی» مدنظر، ویژگی های موثر متکلم و مخاطب قرآن در تعریف «معنی»، مشخص گردیده است. علاوه بر این، تحلیلی از پاره ای نظریات اندیشمندان مسلمان در باب معنایی که لفظ بر آن تعلق می گیرد، و در تعیین معنای «معنی» و در نهایت گزینش روش مناسب، اثرگذار است، ارایه گشته و با بهره گیری از «اصل بدن مندی» در نقد نظریه «روح معنا»، مجازی بودن تعلق لفظ بر معانی عوالم علوی، اثبات و قابلیت مکاتب معناشناسی در بررسی معانی قرآنی نشان داده شده است. در پایان، با ارایه خصوصیاتی که «معنی» در معناشناسی قرآن باید دارا باشد، برتری مکتب شناختی در تحلیل مفردات قرآنی به اثبات رسیده و با توجه به تعریف «معنی» در این مکتب، برخی ویژگی های دیگر معنی قرآنی، بیان گردیده است.
کلید واژگان: معناشناسی, قرآن, مکتب شناختی, بدن مندی, روح معناThe semantics of the Qur’an is a methodical thematic interpretation that is able to present the meaning of words in the worldview of the Creator of the Universe to human beings and explain the Divine culture, provided that it is performed in accordance with Qur’anic principles. First of all, “the meaning” should be determined in the semantics of the Qur’an. This research studies the definition of meaning, concept, applicability, semantics and pragmatics to show a phenomenological definition of “meaning” in the Qur’anic semantics. Also, according to the effect of pragmatics in defining the proper “meaning”, the effective characteristics of the Speaker and the addressee of the Qur’an in defining “meaning” have been specified. In addition, some of the theories of Muslim scholars regarding the meaning on which the word is assigned, and affect in determining the “meaning” and finally selecting the appropriate method, is analyzed. Accordingly, based on the “principle of embodying” in the critique of the theory of “the spirit of meaning”, it is approved that the word using for meanings of the transcendent worlds is metaphorical. Additionally, the capability of semantics schools for studying the Qur’anic concepts is shown. Finally, through illustrating the characteristics that “meaning” should have in the Qur’anic semantics, the superiority of the cognitive school in analyzing Qur’anic vocabulary is proven. Based on the definition of “meaning” in such a school, some other features of the Qur’anic meaning are expressed as well.
Keywords: Semantics, Qur’an, cognitive school, embodied, Spirit of Meaning. -
افتراق روایات مکان و سبب نزول سوره ی انسان، شکاف تفسیری را بین پژوهشگران فریقین ایجاد کرده و آنان را به انفعال و عدم استفاده از روایات یکدیگر واداشته است. تفسیرپژوهان برای تشخیص درستی و صحت روایات مربوط به این سوره به بررسی های متعدد سندی و متنی اقدام کرده اند. با این وجود، این سوال مطرح می شود که چه روشی برای ارایه تفسیری مطابق با واقع در جهت تشخیص کیفیت افتراق مناسب است. در این مقاله با مقایسه روش های مختلف، روش مقایسه و تحلیل روایات به عنوان یکی از روش های مناسب برای تشخیص کیفیت افتراق و ارایه تفسیری مطابق با واقع انتخاب شد. از این رو، این نوشتار در مقام چنین رویکردی، به دنبال مهمترین تفاسیر ماثور فریقین، نور الثقلین و الدر المنثور بوده است تا زمینه ی بهره برداری بیشتر از تفاسیر روایی شیعه و اهل سنت را فراهم کند. با بررسی های انجام شده چنین به نظر می رسد که افتراقی از نوع تعارض در روایات کتاب الدر المنثور مطرح بوده، چنانکه روایات نور الثقلین همسو با یک طرف قضیه است، اما پس از حل این مسئله در کتاب الدر المنثور، نتیجه ی آن هم راستا با روایات نور الثقلین خواهد بود. این تحقیق به اشتراک در باب مکان و سبب نزول در دو تفسیر معتقد است و روایات نزول این سوره در مکه را بر اساس جو سیاسی و فشارهای حاکم بر راوی می داند. تفاوت سبب های نزول ارایه شده نیز از باب بیان مصادیق آیه، تسامح در لفظ نزول و هم زمانی و هم راهی اصحاب با پیامبر (ص) در هنگام نزول آیات است.
کلید واژگان: سبب نزول, مکان نزول, روایات تفسیری, الدر المنثور, نور الثقلین, سوره انسانThe distinction between the narratives of the place and the occasion of revelation of surah “Al-Insan” has created an interpretative gap between the researchers of the two-sects and caused them to pass through and avoid using each other's narratives. To recognize correctness and authenticity of its narratives, interpretation-researchers have conducted numerous text and documentary studies. However, the question arises that “which method is appropriate to provide an interpretation that is consistent with reality in order to determine the quality of the distinction?” In this paper, by comparing different methods, the method of comparing and analyzing narratives was chosen as one of the suitable way to determine the quality of differentiation and providing a consistent interpretation. Hence, in order to benefit from narratives interpretation of Shia and Sunni, this paper by this approach, follow the most important interpretations of the two sects, Nur Al-Thaqalain and Al-Dur Al-Manthour. According to the studies, it seems that a different kind of conflict has been mentioned in the narratives of Al-Dur Al-Mansthour, as the narratives of Nur Al-Thaqalain are in line with one of them; but after solving this problem in the book of Al-Dur Al-Manthour, the result is in line with the Nur Al-Thaqalin’s narratives. This research believe that there is sharing in the place and occasions of revelation in these two interpretations, and argue that the narratives of the revelation of this surah in Mecca is based on the political condition and the pressures on narrator. The difference in the occasions of revelation is also caused by the expression of the examples of the verses, toleration in the word “revelation” and coincidence and the companionship of the companions with the Prophet (PBUH) during the revelation of the verses.
Keywords: The Occasions of Revelation, The Place of Revelation, Interpretation Narratives, al-Dur al-Manthour, Nour al-Thaqalain -
فصلنامه سراج منیر، پیاپی 34 (بهار 1398)، صص 87 -110
دعا یکی از اسباب معنوی در عالم است، اما گاهی در اجابت آن موانعی ایجاد می شود و عده ای از اجابت دعایشان محروم می گردند. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تطبیقی روایات مربوط به عدم اجابت دعا را بررسی کرده است. این روایات گروهی از افراد را نام می برد که دعایشان مورد اجابت قرار نمی گیرد؛ که عبارتند از: عریف (والی حکومت)، عشار (گیرنده مالیات)، داروغه، صاحب طبل و طنبور، شاعر، کسی که زنش را نفرین می کند در حالی که می تواند او را طلاق دهد، فردی که همسایه اش را نفرین می کند در حالی که می تواند خانه اش را تغییر دهد، فردی که پولش را بدون گرفتن شاهد قرض داده و پولش را خورده اند، کسی که بدون تلاش از خدا روزی می خواهد، کسی که در قطع رحم و علیه والدینش دعا کند. علت های عدم اجابت دعا نیز در روایات دیگری آمده است، که با انطباق آن علت ها با روایات مورد بحث، علت استثناء شدن این افراد مشخص می گردد؛ که شامل ظلم، تنبلی و تخلف این افراد از عوامل الهی است. این ها تنها نمونه ای از مصادیق فراوانی هستند که دعایشان مستجاب نمی شود و علاوه بر این ها می توان مصادیق دیگری نیز برای این گروه ذکر کرد.
کلید واژگان: دعا, استجابت, روایات, قرآن, محرومیت از اجابتSeraje Monir, Volume:10 Issue: 34, 2021, PP 87 -110Prayer is one of the spiritual causes in the world. But sometimes in answering it, obstacles are created and some are deprived of answering their prayer. The present article has examined the narrations related to non-answering prayers with a descriptive-comparative method. These narrations name a group of people whose prayers are not answered which are: Arif (governor), Ashar (tax collector), Darogheh owner of drums and tambourine, poet, one who curses his wife while he can divorce her, a person who curses his neighbor while he can change his house, a person who Loaned his money without taking a witness and his money was not returned, one who seeks sustenance from God without effort, one who prays in the severance of kinship and against his parents. The reasons for not answering Prayer are also mentioned in other narrations, which by matching those reasons with the narrations in question, the reason for the exclusion of these people is determined: Which includes the cruelty, laziness, and transgression of these people from the divine factors. And these are just a few examples of prayers that are not answered, and besides, other examples can be mentioned for this group.
Keywords: Prayer, answer, narrations, Qur’an, Deprivation of Prayer -
نهج البلاغه از دیرباز تا کنون، مورد توجه عالمان و ادیبان مسلمان واقع شده است. تلاش برای تکمله نویسی بر نهج البلاغه مدتی بعد از تدوین آن جلوه گر شده است تا جایی که امروزه شاهد انباشت آثاری با عنوان «مستدرکات نهج البلاغه» هستیم. مستدرک «مصباح البلاغه فی مشکوه الصیاغه» اثر محمدحسن میرجهانی از نمونه هایی به شمار می رود که در اواخر دهه 40 شمسی به نگارش درآمده است. اگرچه واژه «مستدرک» در همه این آثار دیده می شود، ولی با واکاوی انگیزه های مولفان و معیار انتخاب های کلام امام علی علیه السلام در مستدرکات، می توان به تفاوت هایی در نوع رویکرد ایشان پی برد. در خصوص مستدرک میرجهانی، واکاوی جریان های سیاسی و مذهبی دوره او، می تواند زوایای دیگری از لایه های پنهان کتاب را فراروی مخاطب بگشاید. انگیزه محوری میرجهانی در تدوین چنین اثری، احتجاج با جریان های غیرشیعی اعم از اهل سنت، بهاییت و... بوده است. با تکیه بر تحلیل جریان های عصر میرجهانی و تلاش بر بازخوانی کتاب او، شاهد نوع جدیدی از مستدرک نهج البلاغه با رویکرد احتجاجی می باشیم.
کلید واژگان: نهج البلاغه, مستدرک, امام علی علیه السلام, محمدحسن میرجهانی, مصباح البلاغه فی مشکوه الصیاغهNahj al-Balaghah has long been the focus of Muslim scholars and writers. Attempts to book writing about Nahjah al-Balaghah have been manifested sometime after its compilation, to the point that today we are witnessing the accumulation of works entitled " Mustadrakāt of Nahj al-Balaghah". The mustadrak “Mesbah al-Balaghah fi Mishkat al-Siyagha” by Mohammad Hassan Mirjahani is one of the examples written in the late 40s (Persian solar decade). Although the word "Mustadrak" is seen in all these works, by analyzing the authors' motives and the criteria for choosing the words of Imam Ali (A.S.) in mustadrakāt, we can see differences in the type of his approach. Regarding Mir Jahani's mustadrak, an analysis of his time's political and religious events can reveal the hidden aspects of the book to the audience. MirJahani's main motivation in compiling such work was dialecticing non-Shiite currents, including Sunnis, Baha'is, and others. Relying on the analysis of the events of the MirJahani era and trying to re-read his book, we are witnessing a new type of mustadrak of Nahj al-Balaghah with an argumentation approach.
Keywords: Nahj al-Balaghah, mustadrak, Imam Ali, Mohammad Hassan Mirjahani, Mesbah al-Balaghah fi Mishkat al-Siyagha -
فصلنامه مشکوه، پیاپی 148 (پاییز 1399)، صص 97 -116
تفسیر مشکاه اثری از محمدعلی انصاری است که تاکنون هفده جلد از آن به چاپ رسیده است. رویکرد مولف، کشف معنای آیات در جهت تبیین هدف قرآن؛ یعنی «هدایتگری» است. مکتب تفسیری او را باید ادامه راه مفسرانی همچون سبزواری در مواهب الرحمن و بلاغی در آلاء الرحمن دانست که رنگ و بوی مباحث لغوی و واژگانی بر آنها غلبه دارد. سعی مولف بر آن است تا با توجه به تخصصش در واژه شناسی، ابتدا با پرداختن به معنای هر واژه به اوج بلاغت قرآن اشاره کند. وی در تفسیر آیه از تمام ظرفیت های ادبی، عقلی، علمی، تربیتی، عرفانی، اجتماعی و...کمک می گیرد تا مطالب را برای مخاطب به عینیت درآورد؛ از این رو باید این تفسیر را از جمله تفاسیر اجتهادی-جامع نامید. استفاده از اشعار عربی و فارسی نیز در این تفسیر، فراوان به چشم می خورد. مولف مشکاه، روایات تفسیری و غیر تفسیری بسیاری را ذکر می کند و نگاهی گسترده به نهج البلاغه نیز دارد.
کلید واژگان: تفسیر مشکاه, انصاری, روش تفسیری, مکتب تفسیری, علوم قرآنیMishkat, Volume:39 Issue: 148, 2020, PP 97 -116Tafsir Meshkat is a work by Mohammad Ali Ansari and seventeen volumes have been published so far. The author's approach is to discover the verses’ meaning in order to explain the purpose of the Qur'an; guidance. His commentary school should be considered as a continuation of the path of commentators such as Sabzavari in Mawāhib Al-Raḥmān and Balaqi in Ala' al-rahman, in which lexical issues prevail. The author tries to point to the rhetoric of the Qur'an according to the meaning of each word because of his specialty in lexicography. In interpreting a verse, he uses all literary, intellectual, scientific, educational, mystical and social capacities to make the material objective to the audience; therefore, this interpretation should be called jurisprudence and comprehensive interpretations. The use of Arabic and Persian poems in this commentary is also abundant.
Keywords: Tafsir Meshkat, Ansari, interpretive method, commentary school, Qur’anic Sciences -
در آیات وحی برای دلالت بر متن مقدس مسلمین از دو نام کتاب و قرآن، بیش از هر نام دیگری استفاده شده که با وجود همپوشی مصداقی، مفاهیمی متفاوت از یکدیگر داشته، به جای یکدیگر به کار برده نشده اند. در طول تاریخ علم اصول نیز برای دلالت بر نخستین دلیل شرعی یعنی متن مقدس آسمانی مسلمین، این دو نام پرکاربردترین نام ها بوده اند. پاسخ به این پرسش که آیا در علم اصول، این دو نام، آگاهانه، هدفمند و با توجه به تفاوت های مفهومی به کار رفته اند یا کاربردی سلیقه ای و مسامحه آمیز داشته اند، نیز این پرسش که مفهوم دو نام مذکور در علم اصول چه ارتباطی با مفهوم این نام ها در قرآن کریم دارد انگیزه ای برای شکل گیری پژوهش پیش رو بوده است. بر این اساس بررسی ارتباط مفاهیم نام های کتاب و قرآن در علم اصول با مفهوم این نام ها در قرآن کریم در ضمن آگاهی از چرایی و چگونگی تعاریف اصولیان، رسالت پژوهش پیش رو را شکل داده است. نتایج حاصل به خوبی نشان می دهد که علم اصول، علمی پیشتاز و موثر در ارایه تعریف از متن مقدس مسلمین بوده، در آن تعاریفی متعدد، ارایه و نام های کتاب و قرآن به صورتی هدفمند و معنادار و در ارتباط با مفهوم آن ها در قرآن کریم استفاده شده اند.
کلید واژگان: نام های قرآن, کتاب, قرآن, علم اصول, تفاوت های مفهومیIn revelation verses, in order to indicate the Muslims' holy text, the two names of the Book and Quran are used more than any other name; despite the extensional overlap of the two names, they have different meanings and have not been used interchangeably. Furthermore, throughout the history of the Usul science, in order to indicate the first religious proof i.e. the Muslims' heavenly text, these two names have been the most widely used names. Answering the question of whether these two names have been used consciously, purposefully and according to their conceptual differences or have been applied arbitrarily and tolerantly, in addition to the issue of the relation between the meanings of these two names in the Usul science and their meanings in the Holy Quran have been an incentive to the formation of the present research. Accordingly, studying the relation of the meanings of the names of the Book and Quran in the Usul science with their meanings in the Holy Quran, in addition to realizing why and how the Usulis have defined them, have constituted the mission of the present research. The results clearly show that the Usul science is a leading and effective science in defining the Muslims' holy text, several definitions have been given therein and the names of the Book and Quran have been used in a purposeful and meaningful way in connection with their meanings in the Holy Quran.
Keywords: Quran names, the Book, Quran, Usul Science, Conceptual Differences -
نام های قرآن از دیرباز محلی برای تبادل آرای قرآنپژوهان بوده است، اما از منظری نو و با رویکردی تاریخی می توان پرسش هایی جدید پیش روی این بحث قرار داد. پرسش از چرایی تعدد نام های قرآن، دلیل کاربرد نامهایی خاص در هر یک از علوم اسلامی و عدم کاربرد این نام ها به جای یکدیگر، همچنین چرایی تفاوت برداشت از نامهای قرآن توسط مخاطبان اولیه آن و دانشمندان سدههای بعد، از پرسشهایی هستند که در مطالعات سنتی پاسخ درخوری برای آنها نمی توان یافت. در این مقاله به عنوان نخستین گام در جهت پاسخ به این سوالات و زمینهسازی برای کاربست روش های جدید مطالعه تحولات مفهومی، پژوهش های نام شناختی قرآن در کتب مختلف تفسیری و علوم قرآنی با روشی توصیفی تحلیلی و با نگاهی آسیب شناسانه بازخوانی شده است. بر اساس این پژوهش، عمده آسیب های این حوزه، روششناختی و حاصل رویکرد جمع محور و نبود رویکرد تاریخی، تطبیقی و علت یاب ارزیابی شده است.
کلید واژگان: نام های قرآن, پژوهش های نام شناختی, آسیب شناسی, رویکرد تاریخیThe Qur’an’s names have since early times been subject to debate among Qur’an researchers; however, from a new perspective and with a historical approach one can raise new questions to this debate. Questions concerning the whyness of the multiplicity of Qur’an’s names, the reason for application of specific names in each of the Islamic sciences and the absence of applying these names interchangeably, as well as questioning the reason for different implication of the Qur’an’s names by its early addressees and the scientists of the latter centuries, are among the questions to which no befitting answer can be found in traditional studies. As the first step toward answering these questions and preparing the ground for application of new methods for studying conceptual development, this paper is undertaking to reappraise the onomastic researches in various exegetical books and books on Qur’anic sciences with a descriptive-analytical method and from a pathological perspective. Based on this research, most pathologies of this field are rated as methodological and a result of a collective approach and lack of a historical, comparative, and diagnostic approach.
Keywords: Qur’an’s names, onomastic researches, pathology, historical approach -
اصطلاح «قرآن» در علم اصول، مفهوم همواره ثابتی نداشته بلکه در طول تاریخ این علم، تعاریفی متفاوت و مولفه هایی مختلف به خود دیده است. باآنکه در سده های پنجم و ششم هجری، مولفه های «منقول متواتر» و «مکتوب در مصاحف» برای معرفی قرآن بر هر مولفه دیگری ازجمله «اعجاز»، ترجیح داده می شد اما در سده هفتم، مفهومی جدید از قرآن در علم اصول، ارائه و مولفه اعجاز، جایگزین مولفه های پیشین در تعاریف شده است. تبیین چرایی جایگزینی مولفه اعجاز در تعاریف اصولی سده های هفتم و هشتم به جای مولفه های «منقول متواتر» و «مکتوب در مصاحف» با استفاده از روش تاریخ انگاره، مهم ترین مساله پژوهش پیش رو بوده است. تحقیق دراین باره نشان گر آن است که گفتمان علمی سده های هفتم و هشتم پیرامون مبحث اعجاز، نیز وجود انتقادات متعدد پیرامون مولفه های منقول و مکتوب در این دوران، مهم ترین دلایل انتخاب مولفه اعجاز برای تعریف قرآن در این دو سده بوده است.
کلید واژگان: قرآن, تحولات مفهومی, تاریخ انگاره, اعجاز, اصول فقهIn the field of principlism, the term ‘Quran’ has never had a fixed meaning. So far, the term has been used with different definitions and parameters. In the 5th and 6th centuries A.H, the Quran used to be referred to as ‘widely quoted’ and ‘voluminously recorded’, and these two definitions were preferred over ‘miracle’. In the 7th century, however, the perception of the Book was revised, and ‘miracle’ was raised as its major feature. The present study seeks to elaborate on the reasons as why ‘miracle’ emerged as a replacement for the previously used terms of reference to the Quran. The study is conducted through the paradigm shift method, namely reading history texts on the purpose of detecting the development trend of a concept. As the results indicate, the high frequency of criticism on the features ‘widely quoted’ and ‘voluminously recorded’ in the scientific dialogues of the 7th and 8th centuries was the major factor that made scholars shift to the feature ‘miracle’.
Keywords: Quran, Conceptual variation, Paradigm shift, Miracle, Principles of jurisprudence -
کلینی در باب «ان الإیمان لا یضر معه سیئه» از کتاب الایمان و الکفر الکافی، دو روایت آورده است که می توان از آن دو این گونه هم برداشت کرد که با وجود ایمان، گناه به سعادت آدمی آسیبی نمی رساند. در نگاه اولیه، این آموزه با مفهوم آیات قرآن و روایات «باب الذنوب کتاب ایمان و الکفر الکافی»، که رستگاری را در همراهی ایمان با عمل صالح می داند، در تعارض است. مساله اساسی این است که، چون قرآن و روایات سرچشمه واحدی دارند، وجود تعارض در آن ها، قابل قبول نیست و باید برای حل آن، چاره ای اندیشید. مساله دیگر بعد فرهنگی و بد آموزی های احتمالی رفتاری و عملی این نوع برداشت از روایات است. در این مقاله به روش تحلیلی- انتقادی، روایات مورد بحث دو باب کتاب الکافی، از نظر سندی و محتوایی بررسی شده و تعارض اولیه در نهایت حل شده است و نتیجه نهایی این که، عنوانی که کلینی برای باب یاد شده «ان الإیمان لا یضر معه سیئه» برگزیده، سبب برداشت نادرست برخی افراد از این دسته روایات شده است و نگاه مجموعی به روایات شیعه در این موضوع، نشان می دهد که میان دو باب مذکور در کتاب کافی در واقع تعارضی وجود ندارد.
کلید واژگان: قرآن, ایمان, ارتکاب سیئه, الکافی, باب الذنوب, باب ان الإیمان لا یضر معه سیئه, حل تعارض ظاهریKulayni in the part of “With faith, sin does not harm human felicity”, of the section of Faith and Disbelief in the book al-Kafi has brought two narrations which mean apparently: sin doesn’t harm felicity of a person when he/she is a believer. At first glance, this doctrine is in conflict with the concept of the Quranic verses and narrations that consider having faith and doing righteous deeds join together. The main problem is that, since the Quran and narrations come from same source, the existence of conflict between them is not acceptable, therefore, a solution must be found to resolve the issue. Another issue is the cultural dimension and probable behavioral and practical misconceptions of these types of narrations. In this article via the analytical-critical method the narrations of the book al-Kafi have been examined in terms of document and text and as a result the initial conflict is finally resolved. The final result is that the title chosen by al-Kulayni for the part “With faith, sin does not harm human felicity” cause some people misunderstand these narrations. Overview to the Shia narrations in this regard shows that in fact there is no conflict between two mentioned parts of the book al-Kafi.
Keywords: Quran, Faith, Committing Sin, al-Kafi, The Sins, the part With Faith Sin Does Not Harm Human Felicity, Resolving Apparent Conflicts -
نخستین بار دعای صباح مشهور در مفاتیح الجنان را علی بن الحسین بن حسان بن الباقی قرشی الحلی، زنده به سال 653 یا 655ق، در اختیار المصباح روایت کرد. یحیی بن قاسم العلوی در 734ق به آن دست یافت. علی بن عبدالعالی کرکی نیز به درویش محمد اصفهانی، به سال 935 یا 939ق اجازه نقل دعا را داد. بررسی سند و تحلیل نسخه شناختی، هدف نوشتار حاضر است تا انتساب آن به علیR را محک زند و معنای اصطلاح مشهور درباره دعا را دریابد. اصطلاح مشهور ظاهرا از باب عمل به احادیث من بلغ و قاعده تسامح در ادله سنن و شهرت عملیه بوده است. از جمله قراین انتساب دعا به علیR، علو مضمون ذکر شده که صرفا سبب «استحکام» و «احتمال» صدور است نه منتسب کردن دعا به امیرR. ثبت نشدن دعا در عصر غلبه نگارش ها در ادعیه، فاصله حیات نخستین راوی با عصر امامR، طریق «وجاده»، فترت نقل، ثبت نشدن دعا در ادعیه معاصر ابن الباقی، مقارنه نگارش دعا در زمان خلافت عثمان و رونق کتابت دعا در زمان صفویه و استفاده از عنصرهای لفظی ناکاربرد در متون قرن نخست هجری در دعای صباح از جمله دلایل تردید این انتساب از دوازده دلیل برشمرده این نوشتار است.
کلید واژگان: تردید انتساب, دعای صباح, علی (ع), سند, تحلیل نسخه شناختی -
یکی از روش های تربیت اخلاقی، تایید است که در آن، مربی، شخصیت یا رفتار متربی را به بهترین شکل ممکن ارزیابی کرده، کارهای او را به بهترین انگیزه های واقعی ممکن نسبت می دهد. این پژوهش، با هدف بررسی و بیان دیدگاه قرآنی، درباره روش تایید در تربیت اخلاقی، انجام گرفته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و مقایسه ای است؛ بدین منظور، ابتدا روش های تربیت اخلاقی در رویکرد دل مشغولی، با مراجعه به کتاب ها و مقالات مرتبط، بیان شده است. سپس، روش های تربیت اخلاقی قرآن، با مراجعه به آیات قرآن و کتاب های مرتبط، استخراج شده، در سه محور اندیشه، احساس و رفتار ارایه گردیده است. در نهایت، با بررسی آموزه های اخلاقی دینی، دیدگاه قرآنی، درباره روش تایید بیان شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که قرآن کریم، روش تایید را به چند شکل ایجاد حس فضیلت جویی، عزتمندی و شرافت در انسان، بیان کرامت ذاتی انسان و استفاده از روش های تغافل و توبه به کار گرفته است.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, رویکرد دل مشغولی, رویکرد قرآنی, روش تاییدOne of the methods of moral education is confirmation. In this method, the instructor evaluates trainee’s personality or behavior in the best possible way, attributing their actions to the best possible real motivations. The purpose of this study is to investigate and express the Qur'anic viewpoint on the method of confirmation in moral education. The research method is descriptive-analytical and comparative. For this purpose, the methods of moral education in the care approach are described first by looking at related books and articles. Then, the Qur’anic methods of moral education are discovered by referring to the Qur'anic verses and related books and they are introduced in three categories: thought, feeling and behavior. Finally, by examining religious moral teachings, the Qur'anic view on the method of confirmation is stated. The findings of the present study suggest that the Holy Quran has used the method of confirmation in a number of ways including developing a desire for virtues, honor, and dignity in humans, stating the innate dignity of human beings, and using the methods of negligence and repentance.
Keywords: moral education, care approach, Qur'anic approach, confirmation method -
مقدمه
از منظر روان شناسی دینی، سلامت روانی فرد و جامعه با رفتارهای غیراخلاقی مانند دروغ، غیبت، خوردن مال حرام، نگاه به نامحرم، روابط آزاد دختر و پسر دچار مشکل می شود. تربیت، از اساسی ترین ضروریات زندگی بوده و در همه شئون زندگی انسان، چه جنبه های فردی و چه جنبه های اجتماعی نقش مستقیم دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی روان شناختی آثار گناه و سلب ایمان بر کارکردهای تربیتی و بهداشت روان بود. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی متون دینی و روان شناسی صورت گرفت.
نتیجه گیری: 1) ایمان داخل در عمل نیست. 2) روایاتی که ایمان را مرکب از سه جز دانسته از باب تعریف به لوازم و در مقابل افکار مرجئه هستند. 3) روایات الکافی نیازی به تاویل نداشته، بلکه همسان با برخی آیات قرآن بوده، به این معنی که شرک و انباشته شدن گناهان موجب سلب ایمان می شود.کلید واژگان: سلب ایمان, بهداشت روان, تربیت, روان شناختیIntroductionFrom the religious psychology point of view, the mental health of the individual and society is affected by immoral behaviors such as lying, absenteeism, eating of forbidden property, unlawful looking, free relationships between girls and boys. Education is one of the most basic necessities of life and plays a direct role in all aspects of human life, both individual and social. The purpose of this study was to investigate the psychological effects of guilt and denial of faith on educational functions and mental health. This research was performed using descriptive-analytical method by investigation of religious and psychological texts.
Conclusion1) Faith is not in practice. 2) Narratives that believe faith is composed of three components are related to the narrative and to the opinion of the client; 3) Al-Kafi's narrations do not require interpretation, but are identical with some verses of the Quran, meaning that sharing and accumulating sins leads to denial.
Keywords: Denial, Mental Health, Education, Psychology -
این نوشتار با هدف تبیین جایگاه نظریه «سیستم ها» و کارکردهای آن در مطالعات قرآنی، کارکردهای قرآنی این نظریه را با روش «توصیفی تحلیلی» بررسی کرده است. بر اساس بررسی انجام شده، نظریه «سیستم ها»، دست کم در پنج حوزه از مطالعات قرآنی قابل طرح و بررسی است: 1. روش تفسیر قرآن به قرآن؛ 2. معناشناسی واژگان قرآن کریم؛ 3. تدبر و فهم روشمند و هماهنگ ظاهر قرآن؛ 4. پاسخ به برخی شبهات و سوالات عصری؛ 5. نظم قرآن. بر اساس بررسی انجام شده در این پنج حوزه، به نظر می رسد به کارگیری نظریه «سیستم ها» در تفسیر قرآن کریم، نتایج سودمندی دارد؛ از جمله: الف. دوری از تفسیر جزءنگرانه؛ ب. دست یابی به معانی دقیق واژگان قرآن کریم؛ ج. کشف روابط میان آیات و سوره ها؛ د. ارائه پاسخ های قانع کننده تر به سوالات و شبهات عصری؛ ه. نشان دادن نظم شگفت انگیز قرآن کریم. این کارکردها و نتایج نشان می دهد که لازم است مفسران در تعامل با سایر دانش ها، به توسعه، تقویت و تدقیق مبانی دانش تفسیر قرآن کریم همت گمارند تا راه برای افق گشایی های جدید از آموزه های قرآن کریم هموار گردد.
کلید واژگان: نظریه سیستم ها, کارکردهای قرآنی نظریه سیستم ها, تفسیر قرآن به قرآن, تدبر سیستمی, معناشناسی سیستمیUsing an analytical-descriptive method and explaining the status of the theory of "systems" and its functions in the Quranic studies, this paper examined the Quranic functions of this theory. According to the survey, the theory of "systems" can be studied and proposed at least in five areas of Quranic studies: 1. The Quran with the Quran method of interpretation, 2. The semantic of the Quranic vocabulary, 3. The contemplation and harmonious understanding of the appearance of the Quran, 4. Answering to some temporal doubts and questions, 5. The order of the Quran. Examining these five areas shows that, using the theory of "systems" in the interpretation of the Holy Quran has beneficial results, such as I) avoiding partial commentary, II) achieving the exact meanings of Quranic vocabulary, III) discovering the relationship between verses and Chapters, IV) providing more convincing answers to the temporal questions and doubts, and V) showing the amazing order of the Holy Quran. These functions and results indicate that it is necessary for commentators to interact with other knowledge to develop, strengthen and subtilize the foundations of the knowledge of the interpretation of the Holy Quran to provide the new horizons from the teachings of the Holy Quran.
Keywords: The theory of systems, the Quranic functions of the theory of systems, the Quran with the Quran method of interpretation, systematic contemplation, systematic semantics -
در قرآن مجید واژه هایی وجود دارد که طول تاریخ اسلام، مفسران آراء گوناگونی را درباره ی آنها بیان نموده اند که از جمله ی آنها واژه ی «اعراف» است لذا در این جستار علمی سعی بر آن است که ضمن معنا شناسی لغوی، چیستی آن از نیز نظر مفسران مورد واکاوی قرار گرفته و از رهگذر آن بتوان به شناخت دقیقی در این باره دست یافت. از بررسی مجموع معانی «اعراف» به دست می آید که تقطه ی اشتراک همه ی آنها اشراف، بلندی مرتبه و اعتلاء است. «اعراف» در حقیقت قسمتهای بالای حجابی است که حائل بین دوزخ و بهشت است، بطوری که اعرافیان در آنجا، هم دوزخیان را میبینند و هم بهشتیان را. این«رجال اعراف» در مقامی هستند که از خصوصیاتی که در سیمای فرد فرد اهل محشر است به جمیع امتیازات نفسانی و تفاصیل اعمال آنان پی میبرند و حتی اهل دوزخ و بهشت را پس از رفتن به دوزخ و بهشت نیز میبینند، و این مقام بدون شک مقام و منزلت رفیعی است مخصوص آنان، نه دوزخیان دارای چنان خصوصیتی هستند و نه اهل بهشت، البته این مقام و منزلت معنوی هست که این برگزیدگان الهی از آن برخوردارند و دست دیگران از این مقامات عالیه کوتاه است.کلید واژگان: قرآن, اعراف, حجاب, مفسران, تحلیل و بررسیIn the Holy Quran, there are some words that have been expressed by various commentators on the history of Islam, including the word "Arabah." Therefore, in this scientific research, it is attempted, in the meanwhile, The views of the commentators have also been analyzed and through this, accurate knowledge of this subject can be found. A comprehensive review of the meanings of "Araf" comes from which the subsistence of all of them is aristocracy, degree of elevation and exaltation. "Arabah" is in fact the upper parts of the veil that holds out between hell and paradise, so that the Arabs are there, both the inmates and the paradises. These "Rejal A'rafs" are in the position that the characteristics which are in the image of the individual of the Hazir is based on all the concessions of the soul and their actions, and even see the people of hell and heaven after going to hell and heaven. And this official is undoubtedly an honorable dignity for them, not those who have such qualities, and not from paradise, but this is the spiritual status that these divine choices enjoy, and the hands of others are short of these great officials.Keywords: Quran, Arabs, Hijab, commentators, analysis, review
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.