محمدعلی فردین
-
مقدمه
پدر و مادر از جمله افراد مهم در تربیت اجتماعی کودکان هستند. اخیرا توجه زیادی به چالش های روابط اجتماعی کودکان و نقش بازی درمانی والدین در حل این چالش ها شده است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی بر کاهش کمرویی و بهبود مهارت های اجتماعی فرزندان جانبازان بود.
روش کارجامعه آماری در این پژوهش نیمه تجربی؛ شامل کلیه نوآموزان پیش دبستانی فرزند جانبازان شهر زاهدان است. تعداد 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در سال 1401 به عنوان نمونه تحقیق تعیین شد که در دو گروه مجزای (15 دانش آموز در گروه آزمون و 15 دانش آموز در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها، شامل مقیاس کمرویی توسط چیک – بریگز (1990) و پرسشنامه انزوای اجتماعی مدرسی یزدی (1393) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از جداول توصیف فراوانی، واریانس، انحراف استاندارد انجام شده و در بخش استنباطی، آزمون کواریانس با استفاده از نرم افزارSPSS21 انجام گرفت.
یافته هانتایج نشان می دهد میانگین متغیر کمرویی (23/38 ±06/47) و مهارت های اجتماعی (86/123±20/159) است. بازی درمانی بر کاهش کمرویی و افزایش مهارت های اجتماعی فرزندان جانبازان موثر است (0001/0= p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحلیل آماری، با بازی کردن با اسباب بازی های مختلف قوه تخیل کودک تقویت می شود و هماهنگی بین افکار و رفتار وی ایجاد می شود. بر این اساس پیشنهاد می شود که وزارت آموزش و پرورش نسبت به طراحی، اجرا و ارزیابی دوره های ضمن خدمت آشنایی مربیان مراکز پیش دبستانی دخترانه و پسرانه دولتی و غیردولتی با انواع روش های بازی درمانی و پروتکل اجرایی هرکدام اقدامات لازم را صورت دهد.
کلید واژگان: بازی درمانی, کمرویی, مهارت های اجتماعی, فرزندان جانبازان, دانش آموز, مطالعه نیمه تجربیIntroductionParents are the most important people in children's social education. Recently, much attention has been paid to the challenges of children's social relationships and the role of parents' play therapy in solving these challenges. Therefore, the purpose of this research was to investigate the effectiveness of play therapy on reducing shyness and improving social skills of children of veterans.
Methodssocio-statistics in this semi-experimental research; It includes all pre-school children of Zahedan veterans. The number of 30 students was determined by the purposeful sampling method in 2021 as the research sample, and they were replaced in two separate groups (15 students in the test group and 15 students in the control group). The data collection tool included the Shyness Scale by Cheek-Briggs (1990) and Yazdi's Social Isolation Questionnaire (2013). The method of data analysis was done using frequency, variance, and standard deviation tables, and in the inferential part, covariance test was done using SPSS21 software.
ResultsThe results show that the average variable of shyness (47.06 ± 38.23) and social skills (159.20 ± 123.86) Play therapy is effective in reducing shyness and increasing social skills of children of veterans (p=0.0001).
ConclusionAccording to the results of statistical analysis, playing with different toys strengthens the child's imagination and creates harmony between his thoughts and behavior. Based on this, it is suggested that the Ministry of Education should take the necessary measures regarding the design, implementation and evaluation of the in-service courses to familiarize the trainers of the preschool centers for girls and boys, both governmental and non-governmental, with various play therapy methods and the implementation protocol of each.
Keywords: Play Therapy, Shyness, Social Skills, Children Of Veterans, Students, Semi-Experimental Study -
اجتماعی، انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی شهر اصفهان بودکه حداقل یک سال از محکومیت آن ها می گذرد. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند استفاده شد، بدین صورت که در مرحله اول از بین تعداد کل زنان زندانی در فاصله بهار و تابستان 1402، پس از اجرای مصاحبه بالینی و اجرای آزمون میلون 3، تعداد افرادی که تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی گرفتند به عنوان گروه هدف و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 128 نفر بود و جهت شرکت در پژوهش به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه بالینی چند محوری میلون3 (مارنات، 2003)، پرسشنامه تفکر جنایی (گلین والترز، 1995)، پرسشنامه فهرست واکنش های بین فردی (دیویس، 1983) و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002)، پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل آماری به شیوه معادلات ساختاری، از نرم افزار pls استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که متغیر رفتار یاری رسانی در تاثیر تفکر جنایی بر همدلی نقش میانجی دارد و تاثیر این دو بر یکدیگر را تقویت می کند و با توجه به نتایج حاصل می توان اذعان داشت که رفتارهای یاری رسان در تاثیر همدلی بر تفکر جنایی زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارای نقش میانجی می باشد.
کلید واژگان: همدلی, تفکر جنایی, رفتارهای یاری رسان, زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی.This research was conducted with the developing a The Effect of Criminal thinking on Empathy with the Mediating Role of Helping Behaviors in Female Prisoners with Anti Social Personality disorder. The method was descriptive and correlation type, which used the statistical method of structural equation modeling. The statistical research population included all female prisoners with antisocial personality disorder in Isfahan city, who have been sentenced for one year. In the current research, the purposeful random sampling method was used, so that in the first stage, among the total number of female prisoners between the spring and summer of 2024, after the clinical interview and the Milon 3 test, the number of people who were diagnosed with antisocial personality disorder Socially recruited were selected as the target group and were selected with the purposeful sampling method, and their number was 128 people. and in order to participate in the research, research questionnaires including Milon's 3 multi-axis clinical questionnaire , Criminal thinking questionnaire , interpersonal response inventory and sociable personality questionnaire , answered. pls software was used for statistical analysis using structural equati pls software was used for statistical analysis using structural equations. The research findings showed that the mediating variable of helping behavior can explain the relationship between Criminal thinking and empathy pls .The research findings showed that the variable of helping behavior plays a mediating role in the effect of Criminal thinking on empathy and strengthens the effect of the two on each other.
Keywords: Empathy, Criminal Thinking, Helping Behaviors, Female Prisoners With Antisocial Personality Disorder -
هدف
امروزه کسب مهارت های لازم برای یادگیری خودتنظیم یکی از اهداف برنامه های آموزشی به شمار می آید و تبدیل "یاددهی" به "یادگیری" امری ضروری تلقی میشود؛ بنابراین محیط های آموزشی باید به طورجدی بر اهمیت کسب این مهارت ها تاکید نمایند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی کلاس درس معکوس مبتنی بر بار شناختی بر یادگیری خودتنظیم دانشجویان انجام گرفت.
روشروش پژوهش، نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر کارشناسی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان چابهار در نیمسال اول سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 402 نفر بودند. انتخاب نمونه موردنیاز پژوهش به صورت هدفمند از میان دانشجویانی که واحد درسی پژوهش و توسعه حرفه ای را اخذ کرده بودند انجام شد و با روش قرعه کشی در گروه های آزمایش و کنترل (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه یادگیری خودتنظیم Pintrich and De Groot (1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری یادگیری خودتنظیم در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که آموزش به شیوه کلاس درس معکوس مبتنی بر بار شناختی تاثیر مثبتی بر یادگیری خودتنظیم دانشجویان داشته است (05/0 <p). با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت کلاس درس معکوس مبتنی بر بار شناختی می تواند در افزایش یادگیری خودتنظیم دانشجویان موثر باشد.
نتیجه گیری:
درنتیجه به کار بردن این شیوه آموزشی در دانشگاه ها می تواند کلاسهای درس را فراگیرمحور کند و دانشجویان را ترغیب نماید تا در یادگیری خود فعال باشند.
کلید واژگان: کلاس درس معکوس, بارشناختی, یادگیری خودتنظیم, دانشجویانObjectiveNowadays, acquiring the necessary skills to learn self-regulation is one of the goals of educational programs and turning "teaching" into "learning" is considered essential. Therefore, educational environments should seriously emphasize the importance of acquiring these skills. The current research was conducted with the aim of determining the effectiveness of the flipped classroom based on cognitive load on students' self-regulation learning.
MethodsThe research method was semi-experimental, of pre-test-post-test type with experimental and control groups. The statistical population included all female undergraduate students in the elementary education field of Farhangian University of Chabahar in the first half of the academic year 1402-1403, numbering 402 people. The sample required for the research was selected purposefully from among the students who had taken the research and professional development course that randomly replaced by lottery in experimental and control groups (30 people in the experimental group and 30 people in the control group). The data were analyzed using the method of variance analysis with repeated measurements.
ResultsThe findings showed that there is a significant difference between the average scores of the post-test and follow-up self-regulation learning in the experimental and control groups. This means that teaching in a flipped classroom based on cognitive load had a positive effect on students' self-regulation learning (p < 0.05). According to the findings of this research, it can be concluded that the flipped classroom based on cognitive load can be effective in increasing students' self-regulated learning.
ConclusionTherefore, using this educational method in universities can make classrooms inclusive and encourage students to be active in their learning.
Keywords: Cognitive Load, Flipped Classroom, Self-Regulated Learning, Students -
مقدمه
رشد مهارت های یادگیری و تفکر سطح بالا در آموزش، یکی از الزامات اساسی جامعه علمی امروز است. لذا این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش به شیوه کلاس درس معکوس مبتنی بر بارشناختی بر مهارت های تفکر سطح بالای دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دختر کارشناسی پیوسته رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان چابهار در نیمسال اول سال تحصیلی 1403-1402 بودند که واحد درسی پژوهش و توسعه حرفه ای را اخذ کرده بودند. تعداد دانشجویان 60 نفر بود که به روش سرشماری کامل و تخصیص تصادفی به شیوه قرعه کشی در گروه آزمایش و گواه (هر گروه 30 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه مهارت های تفکر سطح بالای محرری (1397) جمع آوری شدند. آموزش درس پژوهش و توسعه حرفه ای به شیوه کلاس دروس معکوس مبتنی بر بارشناختی در گروه آزمایش طی 12 جلسه 90 دقیقه ای با رعایت ساختار 7 مرحله ای انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک و چند متغیره در نرم افزار spss-23 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد بین میانگین نمرات مهارت های تفکر سطح بالای دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0 <p). براساس ضرایب اتا، 61 درصد تفاوت در نمرات پس آزمون متغیر اکتشاف مربوط به تاثیر کلاس درس معکوس مبتنی بر بارشناختی بوده است.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه کلاس درس معکوس مبتنی بر بارشناختی می تواند بر رشد فرایندهای تفکر دانشجویان موثر باشد و مهارت های سطح بالای تفکر را در آنان تقویت نماید، پیشنهاد می گردد این روش به عنوان یک شیوه موثر تدریس در دانشگاه ها اشاعه یابد.
کلید واژگان: مهارت های تفکر, شناخت, یادگیری معکوس, دانشجویانIntroductionThe development of learning skills and high-level thinking in education is one of the basic requirements of today's scientific society. Therefore, this research was conducted to determine the effectiveness of flipped classroom teaching based on The cognitive load on high-level thinking skills of female students of Farhangian University.
MethodThis research was a clinical and semi-experimental study with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population included all undergraduate female students in the field of elementary education at Farhangian University of Chabahar in the first semester of the academic year 2023-2024, who had taken the research and professional development course. The number of students was 60, who were placed in the test group and control group (30 people in each group) by complete census method and random allocation by lottery. The data were collected using the high-level thinking skills questionnaire of Maharhari (2017). Teaching the course of research and professional development using the method of flipped classroom based on cognitive load In the experimental group, it was done in 12 sessions of 90 minutes, following the 7-step structure. Data were analyzed using univariate and multivariate analysis of covariance in Spss-23 software.
FindingsThe findings showed that there is a significant difference between the average scores of high-level thinking skills of the two experimental and control groups in the pre-test and post-test stages (P<0.001). Based on the eta coefficients, 61% of the difference in the post-test scores of the exploration variable was related to the effect of the flipped classroom based on cognitive load.
ConclusionConsidering that the flipped classroom based on cognitive load can be effective in the development of students' thinking processes and strengthen their high-level thinking skills, this method is suggested as an effective teaching method in Universities.
Keywords: Thinking Skills, Cognitive, Reversal Learning, College Students -
زمینه و هدفمشکلات روان شناختی و خانوادگی، هنگامی تشدید می شود که یکی از افراد خانواده با بحران هایی در زندگی مواجه شود؛ ازجمله این بحران ها حضور فرد ایثارگر در خانواده است. پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام بر حالات روانشناختی مثبت و طلاق عاطفی همسران خانواده های ایثارگر انجام شد.روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری متشکل از همسران خانواده های ایثارگر شهرستان زاهدان در سال 1401 بود. بر اساس معیارهای ورود، 30 نفر با روش نمونه گیری در درسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های حالت های روان شناختی مثبت (رجایی و همکاران، 1390) و طلاق عاطفی (گاتمن، 1998) بود. برنامه آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام به صورت هفتگی دوبار طی 8 جلسه 1/5 ساعته به گروه آزمایش، ارائه شد و گروه آموزشی را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های کای دو و تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که بین دو گروه به لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی سن، تحصیلات و اشتغال تفاوت معنی داری وجود ندارد (0/05<P). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام در افزایش نمرات حالت های روان شناختی مثبت (P<0/001 ،F=73/804) و کاهش نمرات طلاق عاطفی (P<0/001 ،F=15/166) همسران خانواده های ایثارگر موثر بوده است.نتیجه گیریارتباط موثر برای حفظ روابط سالم ضروری است و هنگامی که با آموزه های اسلامی ترکیب شود، این توانایی را دارد که درک، شفقت و احترام بیشتری را در بین اعضای خانواده ایجاد کند بنابراین آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام، پتانسیل ارتقای حالات روان شناختی مثبت و کاهش طلاق عاطفی را در میان همسران خانواده های ایثارگر دارد.کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, آموزه های دین اسلام, حالت های روان شناختی مثبت, طلاق عاطفی, همسران ایثارگرانJournal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 2, 2024, PP 2227 -2237Background and AimPsychological and family problems are aggravated when one of the family members faces crises in life; Among these crises is the presence of a selfless person in the family. The present study was conducted with the aim of the effect of teaching communication skills with emphasis on the teachings of Islam on positive psychological states and emotional divorce of wives of self-sacrificing families.MethodsThe research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design, a control group, and a statistical population consisting of wives of self-sacrificing families in Zahedan city in 2022. According to the entry criteria, 30 people were selected by direct sampling and randomly assigned to experimental and control groups. Research tools included questionnaires of positive psychological states (Rajaei et al., 2013) and emotional divorce (Gutman, 1998). The communication skills training program with an emphasis on the teachings of Islam was presented to the experimental group twice a week during 8 sessions of 1.5 hours, and the control group did not receive the training. Data were analyzed using chi-square tests and analysis of covariance in SPSS26 statistical software.ResultsThe results showed no significant difference between the two groups in terms of age, education, and employment demographic variables (P<0.05). The results of covariance analysis showed that teaching communication skills with an emphasis on the teachings of Islam increased the scores of positive psychological states (P<0.001, F=73.804) and decreased the emotional divorce scores (P<0.001, F=15.166). Wives of self-sacrificing families have been effective.ConclusionEffective communication is essential for maintaining healthy relationships and when combined with Islamic teachings, it can foster greater understanding, compassion, and respect among family members. Therefore, teaching communication skills with an emphasis on the teachings of Islam has the potential to enhance positive psychological states and reduce emotional divorce among wives of self-sacrificing families.Keywords: Communication Skills, Islamic Teachings, Positive Psychological States, Emotional Divorce, Spouses Of Martyrs
-
زمینه و هدف
پرستاران شاغل در بخش های کرونا در محیط بالینی هر روز شاهد رنج های فراوان و ناراحتی های دیگران هستند و بیماری کرونا روی بهزیستی روانشناختی متخصصان سلامت همگانی تاثیرگذار است. لذا هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس در بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه پرستاران شاغل در بخش کرونا بیمارستان تامین اجتماعی شهر قزوین بود.
روش کاراین پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح گروه های نامعادل(آزمایش و گواه) با پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی پرستاران شاغل در بخش کرونای بیمارستان تامین اجتماعی استان قزوین بود. نمونه شامل 45 نفر از پرستاران شاغل در بخش کرونای بیمارستان تامین اجتماعی استان قزوین بودند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف، جلسات درمان گروهی چندوجهی لازاروس و مقیاس می سی سی پی (PTSD) استفاده شد. برای انجام تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار کامپیوتری SPSS21 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که در رابطه با عامل درون گروهی مقدار F محاسبه شده برای اثر مراحل (پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری) در سطح 05/0 برای مولفه های بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه معنادار است، در نتیجه بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مولفه های بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه در مراحل سه گانه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری درمانی تفاوت معنا دار وجود دارد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده درمان چند وجهی لازاروس در بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه پرستاران شاغل در بخش کرونا بیمارستان تامین اجتماعی شهر قزوین موثر است.
کلید واژگان: درمان چند وجهی لازاروس, بهزیستی روانشناختی, استرس پس از سانحه, پرستاران, کروناBackground & AimsNurses working in Corona wards in the clinical environment witness many sufferings and discomforts of others every day and special hospital situations such as sickening death of patients, insomnia, uncertainty, and disruption in interpersonal relationships at all levels. It increases stress and decreases mental health in them, and this affects other areas and overshadows the work efficiency of the care system and their quality. According to the research results, the coronavirus affects the psychological well-being of public health professionals. Therefore, the purpose of this research was to the effectiveness of the Lazarus multifaceted treatment in psychological well-being and post-traumatic stress of nurses working in the Corona department of Qazvin Social Security Hospital.
MethodsThis research is a semi-experimental study and was carried out using the design of unequal groups (experiment and control) with pre-test-post-test-follow-up. Also, to check the durability of the treatment effect, a follow-up stage was also conducted and its results were compared with the post-test stage. The statistical population of the present study included all the nurses working in the Corona department of the Social Security Hospital of Qazvin province. The sample consisted of 45 nurses working in the corona department of social security hospital in Qazvin province. These people were selected as a purposeful sampling and randomly divided into two experimental groups and one control group. In this study, the non-random sampling method is purposeful. The criteria for entering the research were being employed in the Corona department, age between 30 and 50 years, not receiving psychological treatment until 6 months ago, and not suffering from personality disorders and psychosis. Also, the absence of more than two sessions in therapy sessions and attending psychological therapy courses simultaneously with the implementation of the research were the criteria for exiting the research. The research tools were the Riff psychological well-being questionnaire, Lazarus multimodal group therapy sessions, and the Mississippi PTSD scale. SPSS21 computer software was used to analyze the research data.
ResultsThe results of Table 5 show that to the intragroup factor, the F value calculated for the effect of the stages (pre-test, post-test, and follow-up) is significant at the 0.05 level for the components of psychological well-being and post-traumatic stress (05 As a result, there is a significant difference between the average scores of pre-test, post-test, and follow-up of psychological well-being components and post-traumatic stress in the three phases of pre-test, post-test and treatment follow-up. To investigate the effect of the Lazarus multifaceted treatment method on the scores of psychological well-being components and post-traumatic stress in the pre-test, post-test, and follow-up stages, the mixed variance analysis method (one within-subjects factor and one between-subjects factor) was used. The three stages of pre-test, post-test, and follow-up were considered as within-subject factors and the grouping of subjects into two groups was considered as a between-subject factor. To investigate the significant difference between the averages of the components of psychological well-being and post-traumatic stress in two groups in the three stages of treatment, the assumption of Kreuth was first investigated. The variance of the difference between all combinations of groups (Kreuth) must be the same. To check this assumption, the test of Kreuth was used, the results of which are listed in Table 4. As can be seen in Table 4, the assumption of Kreuth is not established.
ConclusionAccording to the obtained results, the Lazarus multifaceted treatment is effective in the psychological well-being and post-traumatic stress of nurses working in the Corona department of Qazvin Social Security Hospital. Multimodal treatment does not add hard recommendations to these factors, some cases are clearly on the multimodal or even view that all of these are shown. Our example describes a violinist whose career was in serious jeopardy, causing him to experience extreme anxiety at times. He responded very well to regular desensitization. In cases where a specific approach does not bring improvement, we perform multimodal treatment or BASIC ID in its entirety. The therapist or data collection begins with preliminary interviews and a multifaceted life history questionnaire, and this information leads to the creation of a face profile. In addition to face profiles, another multifaceted evaluation method is the use of structural profiles. In multidimensional therapy, Lazarus is given special attention as a model of learning to solve problems, the therapist as a guide follows the weakening of ineffective behaviors and attitudes, attitudes such as perfectionist expectations with a negative bias, and poor self-care behaviors that are the main problems. In addition to the importance of favorable interpersonal relationships to obtain the necessary social support for psychological disorders, and finally, attention to the biological dimension and the need for healthy behaviors such as regular exercise, proper sleep, and reducing alcohol and tobacco consumption. Other influencing factors can explain the effectiveness of this therapeutic intervention in the psychological condition of nurses.
Keywords: Lazarus Multifaceted Therapy, Psychological Well-Being, Post-Traumatic Stress, Nurses, Corona -
سلامت روان برای متخصصان بهداشت روان به ویژه روان شناسان حائز اهمیت است؛ زیرا وظایف روان شناسان کمک به مراجعین جهت پیشگیری و درمان اختلالات روان و به دنبال آن افزایش سلامت عمومی روان افراد می باشد و چنانچه سلامت روان ایشان مورد غفلت قرار بگیرد، آسیب هایی جبران ناپذیر به سلامت روان خود و مراجعین خواهند داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی در افزایش سلامت عمومی روان شناسان می باشد. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 38 نفر از روان شناسان شاغل در مراکز روان شناسی در مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه سلامت عمومی روان بود؛ که با این پرسشنامه سطح سلامت روان در جنبه های مختلف از قبیل اضطراب، نشانه های جسمانی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی سنجیده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های سلامت عمومی روان گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه افزایش معناداری یافت. همچنین نمرات گروه آزمایش در مرحله پیگیری به طور معناداری بالاتر از نمرات پیش آزمون بود؛ به عبارت دیگر، طرحواره درمانی سلامت عمومی روان درروان شناسان را به طور معناداری افزایش داد.
کلید واژگان: سلامت عمومی روان, متخصصان بهداشت روان, طرحواره درمانی -
مقدمه و هدف
پرستاران به عنوان اولین گروه در خط مقدم مواجهه با پاندمی کووید - 19 حضور دارند، لذا انجام مداخلات روان درمانی در این گروه شغلی می تواند مفید واقع شود. بدین منظور مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد در تاب آوری و سلامت روان پرستاران شاغل در بخش های کرونا بیمارستان تامین اجتماعی شهر قزوین در سال 1402 انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی پرستاران شاغل در بخش کرونای بیمارستان تامین اجتماعی شهر قزوین (168 نفر) در شش ماه نخست سال 1402 بودند؛ که 30 نفر از پرستاران جامعه هدف به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه های تاب آوری (کونور و دیویدسون،2003) و سلامت روان (گلدبرگ،1972) بودند. گروه آزمایش در 8 جلسه گروه درمانی مبتنی بر برنامه پذیرش و تعهد شرکت کردند، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بین گروهی با رعایت پیش فرض های آماری استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت معناداری باعث افزایش تاب آوری و سلامت روان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد؛ و این نتایج در دوره پیگیری تداوم داشته است (05/0>P).
نتیجه گیریبهبود مهارت ها با استفاده از آموزش پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک روش موثر برای افزایش تاب آوری و سلامت روان پرستاران موردتوجه قرار گیرد.
کلید واژگان: پذیرش و تعهد, تاب آوری, سلامت روان, پرستاران, کروناIntroductionNurses are the first group in the front line of facing the covid-19 pandemic, so conducting psychotherapy interventions in this occupational group can be useful. For this purpose, the present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of acceptance and commitment therapy in resilience and mental health of nurses working in corona wards of Qazvin social security hospital in 2023.
MethodsThe present study was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group and a follow-up period. The current research population included all the nurses working in the corona department of Qazvin social security hospital (168 people) in the first six months of 2023. 30 nurses from the target community were selected by available sampling method and were randomly assigned to two control and experimental groups. The data collection tools included Connor and Davidson (2003) resilience questionnaires and Rovan Goldberg (1972) questionnaires. The experimental group participated in 8 group therapy sessions based on the acceptance and commitment program, while the control group did not receive any intervention. In order to analyze the data, SPSS version 22 software and the analysis of variance test with repeated measurements between groups were used, observing the statistical assumptions.
ResultsThe results showed that therapy training based on acceptance and commitment significantly increased the resilience and mental health of the experimental group compared to the control group. And these results have been continued during the follow-up period (P<0/05).
ConclusionImproving skills using acceptance and commitment training can be considered as an effective method to increase the resilience and mental health of nurses.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Resilience, Mental health, Nurses, Corona -
مقدمه
توجه به مشکلات روانشناختی همسران خانواده های ایثارگر به علت مخاطرات خاص خود همیشه مورد اهمیت بوده است. آموزه های اسلام چهارچوب عملی و کارآمدی را فراهم می کند که می تواند به بهبود روابط زناشویی کمک کند.
هدفپژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام بر حالات روانشناختی مثبت و رضایت زناشویی همسران خانواده های ایثارگر شهرستان زاهدان انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری متشکل از همسران خانواده های ایثارگر شهرستان زاهدان در سال 1400 بود. 30 نفر که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های مداخله و کنترل تخصیص یافتند. ابزارهای گرداوری داده ها شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ (اولسون و همکاران) و حالت های روانشناختی مثبت (رجایی و همکاران)، بود. برنامه آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام ه صورت هفتگی دو بار طی 8 جلسه 1/5 ساعته به گروه مداخله، ارائه شد و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های کای دو و تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 ب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد بین دو گروه به لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی سن، تحصیلات و اشتغال تفاوت معنی داری وجود نداشت (P<0/05). نتایج دیگر نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام در افزایش نمرات حالات روانشناختی مثبت و (F= 73/804، P<0/001 ؛Mper= 256 /99 و Mper= 337 /90) و رضایت از زندگی (F= 49 /934، P<0/001 ؛ Mper= 101 /07 و Mper= 129 /52) همسران خانواده های ایثارگر موثر بود.
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه توصیه می گردد آموزش مهارت های ارتباطی با تاکید بر آموزه های دین اسلام به عنوان یک مداخله کارآمد در جهت بهبود حالات روانشناختی مثبت و رضایت از زندگی در همسران خانواده های ایثارگر مورد استفاده گیرد.
کلید واژگان: حالات روانشناختی مثبت, رضایت زناشویی, مهارت های ارتباطی, آموزه های دین اسلام, همسران ایثارگرانIntroductionIt has always been important to pay attention to the psychological problems of spouses of self-sacrificing families due to their specific risks. The teachings of Islam provide a practical and efficient framework that can help improve marital relations.
ObjectiveThe study aimed to assess the impact of communication skills with an emphasis on the teachings of Islam on Positive psychological states and marital satisfaction in wives of veterans in Zahedan.
Material and MethodsThe research method was quasi-experimental with pre-test and post-test with control group. The study focused on the wives of veterans in Zahedan in 2022. Thirty individuals meeting the inclusion criteria were chosen through voluntary sampling and randomly assigned to experimental and control groups. Data collection tools included the Enrich marital satisfaction scale (Olson et al.) and positive psychological
states (Rajaei et al). The experimental group received training in communication skills with an emphasis on Islamic teachings, delivered twice weekly over eight 1.5-hour sessions, while the control group did not receive training. Data analysis utilized chisquare and multivariate analysis of covariance in SPSS26 statistical software.ResultsThe results showed that there was no significant difference between the two groups in terms of age, education and employment demographic variables (P<0.05). Other results showed that teaching communication skills with an emphasis on the teachings of Islam increased the scores of positive psychological states (P<0.001, F=73.804; Mper=256.99 and Mpost=90.337) and life satisfaction (P<0.001, F=49/934; Mper=101/07 and Mpost=129/52) was effective for wives of self-sacrificing families.
ConclusionTraining in communication skills, with a focus on the teachings of Islam, should be utilized as an effective intervention to enhance positive psychological well-being and life satisfaction in wives of self-sacrificing families.
Keywords: Communication Skills, Islamic Teachings, Marital Satisfaction, Positive Psychological States, Wives Of Martyrs -
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر افسردگی دانش آموزان مبتلا به هموفیلی در شهر زاهدان انجام شد. این پژوهش، از نوع مداخله ای نیمه تجربی همراه با گروه آزمایش و گواه بود. آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون - پس آزمون و یک پیگیری دوماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان متوسطه دوره اول و ابتدایی دوره دوم مبتلا به هموفیلی و عضو انجمن هموفیلی زاهدان در سال 1401 بود. پس از غربالگری، 60 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش آزمون افسردگی کودکان و نوجوانان (C.A.D.S) بود. آموزش مثبت نگری در طی 8 جلسه (هر هفته دو جلسه 120 دقیقه ای) و آزمون پیگیری نیز دو ماه پس از پایان آموزش ها برگزار شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از تاثیر معنادار آموزش مثبت نگری در کاهش افسردگی بیماران هموفیلی و نیز موید ثبات این روان درمانی در مرحله ی پیگیری بود؛ بنابراین در حوزه ی درمان با تاکید بر لزوم استفاده از درمان های روان شناختی جدید و موثر می توان از مثبت نگری با توجه به ماهیت و کارکرد آن استفاده کرد.
کلید واژگان: مثبت نگری, افسردگی, هموفیلی, دانش آموزانJournal of New Strategies in Psychology and Educational Sciences, Volume:6 Issue: 18, 2023, PP 310 -320This study was conducted with the aim of evaluating the effectiveness of optimism on depression in students with hemophilia in Zahedan city. the present study is a semi-experimental interventional study along with experimental and control groups. The subjects in the pre-test and post-test and a two-month follow-up were evaluated. The statistical population included all high school students in the first and early second period with hemophilia members of Hemophilia Association of Zahedan in 1401. After screening, 60 students were selected and randomly assigned to two 30-person groups of experimental and control. The research instrument was Depression Inventory Kids (C.A.D.S). Optimism training was held in 8 sessions (two sessions per week 120 minutes) and follow-up test two months after the end of the training. The information obtained was analyzed using repeated measurement variance analysis. The results showed significant effect of optimism training onreducing depression in patients with hemophilia and confirms the stability of this therapy in the follow-up. In the treatment area with an emphasis on the need for new and effective psychological treatments optimism with regard to its nature and function fortreating clinical disorders could be used.
Keywords: Optimism, Depression, Hemophilia, Students -
زمینه و هدف
مداخلات روان پزشکی در هنگام شیوع بیماری های عفونی با میزان مر گ و میر بالا، ضروری است؛ لذا هدف ازانجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش روان در مانی مثبت گرا برکنترل فکر و سازگاری هیجانی دانش آموزان دختر 15-17 ساله بهبود یافته ازنخستین اوج پاندمیک کرونا COVID-19در شهرستان زابل می باشد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر ستان زابل بود و با استفاده ازروش نمونه گیری خوشه ای چند مر حله ای32نفردانش آموز بهبود یافته از نخستین اوج پاندمیک کرونا انتخاب ودر دو گروه آزمایش (16نفر) وگروه کنترل (16نفر)جایگزین تصادفی وگمارده شدند. پیش آزمون در تمام گروه ها اجرا وآموزشهای روان درمانی مثبتگراطی ده جلسه آموزش مجازی به افراد گروه آزمایش ارایه شد. پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد. در پیش آزمون وپس آزمون پرسشنامه های کنترل فکر ولز ودیویس ((TCQ، سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (EAM) اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه تک متغیری و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه چندمتغیری یا مانکووا استفاده شد.
یافته هابه طور کلی نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که آموزش روان درمانی مثبت گرا بر افزایش کنترل فکر دانش آموزان دختر 15-17 ساله بهبود یافته از نخستین اوج پاندمیک کرونا تاثیر نداشت. این آموزش برسازگاری هیجانی دانش آموزان تاثیر داشت. سازگاری هیجانی آزمودنی ها که باروش روان درمانی مثبت گرا آموزش دیدنددر مقایسه با گروه گواه به طور معناداری بهبود یافت.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت گرا می تواند باعث ارتقای کنترل فکر و سازگاری هیجانی دانش آموزان شود فلذا پیشنهاد می شود از آن در مشاوره و درمان استفاده گردد.
کلید واژگان: سازگاری هیجانی, کنترل فکر, روان درمانی مثبت گرا, کروناBackground and AimThe purpose of the present study is to determine the effectiveness of psychological education in positive mania on the control of thought and emotional adjustment of 15-17-year-old female students who have recovered from the first peak of the Corona Pandemic (Covid-19) in Zabul city.
MethodsThe present study was applied research with quasi-experimental type and pre-test, post-test with a control group. The statistical population was all secondary school female students of Zabul city, and using multi-stage cluster sampling method, 32 students recovered from the first peak of the corona pandemic were selected and divided into two experimental groups. (16 people) and the control group (16 people) were randomly selected. The pre-test was conducted in all groups and positive psychotherapy trainings were given to the experimental group. The post-test was conducted in all groups. In the pre-test and post-test Wells and Davis Thought Control Questionnaires (TCQ, Rabiot et al.'s emotional compatibility (EAM) were implemented. One-way univariate analysis of covariance and multivariate one-way analysis of covariance or Mancova test were used to analyze the data.
ResultsIn general, the results of the data analysis showed that positive psychotherapy training did not affect the increase in thought control of 15-17-year-old female students who recovered from the first peak of the Corona pandemic. This training had an effect on the emotional adjustment of students. The emotional adjustment of subjects who were trained in positive psychotherapy was significantly improved compared to the control group.
ConclusionIt can be concluded that positive psychotherapy can improve students' thought control and emotional adjustment, so it is suggested to use it in counseling and treatment
Keywords: emotional adjustment, thought control, positive psychotherapy, Corona -
هدف
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر تاب آوری دانش آموزان بهبودیافته از اپیدمی کووید بود.
روش شناسی:
روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر 12 تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کووید مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر بم بود. روش نمونه گیری در دسترس بود که با این روش تعداد 30 دانش آموزان که به تشخیص پزشک به بیمارستان ها به دلیل بیماری کووید مراجعه نموده و بهبودیافتگی آنها توسط آزمایشات و پزشک تایید شده بود، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) بود. داده ها در محیط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در متغیر تاب آوری وجود داشت.
نتیجه گیریبنابراین، آموزش مهارت های مقابله ای به عنوان روش مداخله ای موثر در بهبود مشکلات افرادی می تواند مورد استفاده قرار گیرد که از بیماری های مختلف رها شده یا درگیر آن می باشند و می تواند از مشکلات روانشناختی آنان بکاهد.
کلید واژگان: تاب آوری, آموزش مهارت های مقابله ای, بهبودیافتگان از کوویدPurposeThe purpose of this research was to investigate the effectiveness of coping skills training on resilience of students who have recovered from the Corona epidemic.
MethodologyThe study method was semi-experimental in the form of pre-test-post-test and follow-up design with two experimental and control groups. The statistical population included all female students between the ages of 12 and 17 who had recovered from corona disease and were studying in the academic year of 2020-2021 in Bam city. The sampling method was available, and with this method, 30 students who went to the hospital because of the corona disease and their recovery was confirmed by the tests and the doctor, were selected as a sample and randomly divided into two groups of 15 people, the test and were controlled. The tools used was in this research include Connor & Davidson-Resilience Scale (CD-RISC). The data were analyzed in the SPSS software environment using the analysis of covariance test.
FindingsThe results showed that there was a significant difference between the mean scores of the pre-test, post-test and follow-up in resilience variables.
ConclusionTherefore, teaching coping skills can be used as an effective intervention method to improve the problems of people who have been freed from or involved in various diseases and can reduce their psychological problems.
Keywords: resilience, Coping Skills Training, Corona recovered -
زمینه و هدف
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو بود.
روش پژوهش:
این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو دارای پرونده در انجمن دیابت شهر زاهدان در فصل بهار سال 1400 بودند. پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای با روش آموزش مبتنی بر شفقت آموزش دید و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، 1991)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و سیاهه تجدیدنظرشده سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) بودند. داده ها با آزمون های خی دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر جنسیت، سن، تحصیلات و تاهل تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، روش آموزش مبتنی بر شفقت باعث افزایش امید به زندگی (86/403=F، 001/0P<)، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (90/93=F، 001/0P<) و سرسختی سلامت (20/89=F، 001/0P<) در بیماران دیابتی نوع دو شد.
نتیجه گیرینتایج نشان دهنده اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو بود بود. بنابراین، برای بهبود ویژگی های روانشناختی می توان از روش آموزش مبتنی بر شفقت در کنار سایر روش های آموزشی بهره برد.
کلید واژگان: آموزش مبتنی بر شفقت, امید به زندگی, سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت, سرسختی سلامت, دیابت نوع دوAimThe aim of this research was determine the effectiveness of compassion focused training on life expectancy, health promoting lifestyle and health hardiness in patients with type 2 diabetes.
MethodsThis study was semi-experimental with pretest and posttest design with a control group. The research population was type 2 diabetes patients had files in Diabetes Association of Zahedan city in the spring of 2021 year. After reviewing the inclusion criteria, number of 30 people were selected by purposive sampling method and randomly replaced into two equal groups. The experimental group was trained 8 sessions of 70 minutes with the compassion focused training method and the control group was placed on a waiting list for training. The research instruments were the life expectancy questionnaire (Snyder et al., 1991), health promoting lifestyles profile II (Walker et al., 1995) and revised health hardiness inventory (Gebhardt et al., 2001). Data were analyzed by tests of chi-square and multivariate analysis of covariance in SPSS-19 software.
ResultsThe findings showed that the experimental and control groups did not significantly different in terms of gender, age, education and marital status (P>0.05). Also, the compassion focused training method led to increase the life expectancy (F=403.86, P<0.001), health promoting lifestyle (F=93.90, P<0.001) and health hardiness (F=89.20, P<0.001) in patients with type 2 diabetes (P<0.001).
ConclusionThe results indicated the effectiveness of compassion focused training on life expectancy, health promoting lifestyle and health hardiness in patients with type 2 diabetes. Therefore, for improving the psychological traits can be used from compassion focused training along with other training methods.
Keywords: Compassion focused training, Life expectancy, Health promoting lifestyle, Health hardiness, Type 2 diabetes -
هدف
هدف ازانجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش روان در مانی مثبت گرا بر خود کار آمدی درد واسترس پس از سانحه دانش آموزان دختر 15-17 ساله بهبود یافته ازنخستین اوج همه گیری کرونا (COVID-19) درشهرستان زابل می باشد.
مواد و روش هاجامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان زابل در سال تحصیلی 1399-1400 می باشند.با توجه به تعطیلی مدارس از آموزش مجازی استفاده شد. از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون ،پس آزمون با گروه کنترل می باشد .جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر ستان زابل می باشند وبا استفاده ازروش نمونه گیری خوشه ای چند مر حله ای32 نفر دانش آموز بهبود یافته از نخستین اوج پاندمیک کرونا انتخاب ودر دو گروه آزمایش (16نفر)وگروه کنترل (16نفر)جایگزین تصادفی وگمارده شدند.پیش آزمون در تمام گروه ها اجرا وآموزشهای روان درمانی مثبتگراطی ده جلسه آموزش مجازی به افراد گروه آزمایش ارائه شد. پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد.در پیش آزمون وپس آزمون پرسشنامه های خود کار آمدی درد (PSEQ)، واختلال استرس پس از ضربه (PCL)اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه تک متغیری استفاده شد.
یافته هابه طور کلی نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که آموزش روان درمانی مثبت گرا بر افزایش خودکار آمدی درد دانش آموزان دختر 15-17 ساله بهبود یافته از نخستین اوج همه گیری کرونا تاثیر نداشت.
نتیجه گیریاین آموزش بر استرس پس از سانحه این دانش آموزان تاثیر داشت. استرس پس از سانحه دانش آموزانی که باروش روان درمانی مثبت گرا آموزش دیدند در مقایسه با آزمودنی های گروه گواه ،به طور معناداری کاهش یافت.
کلید واژگان: خودکار آمدی درد, استرس پس از سانحه, روان درمانی مثبت گرا, کروناPurposeThe purpose of the present study is to determine the effectiveness of psychoeducation in positive mania on self-efficacy of pain and stress after the accident of 15-17-year-old female students who have recovered from the first peak of the Corona epidemic (COVID-19) in Zabul city.
Materials and MethodsThe statistical population is all secondary school female students of Zabul city in the academic year of 2013-2014. Due to the closure of schools, virtual education was used. It is a semi-experimental type of pre-test and post-test with a control group. The statistical population is all secondary school female students of the city of Zabul, and using a multi-stage cluster sampling method, 32 students who have recovered from the first peak of the Corona pandemic were selected. and two experimental groups (16 people) and control group (16 people) were randomly selected. Pre-test was performed in all groups and positive psychotherapy trainings were given to the experimental group. The post-test was done for all groups. Pain self-efficacy (PSEQ) and post-traumatic stress disorder (PCL) questionnaires were administered in the pre-test and post-test. To analyze the data, one-way analysis of covariance was used.
FindingsIn general, the results of data analysis showed that positive-oriented psychotherapy training did not affect the automatic increase of pain in 15-17 year old female students who recovered from the first peak of the corona epidemic.
ConclusionThis training had an effect on the post-traumatic stress of these students. The post-traumatic stress of the students who were trained in positive-oriented psychotherapy was significantly reduced compared to the subjects of the control group.
Keywords: Pain Automaticity, Post-Traumatic Stress, Positive psychotherapy, corona -
زمینه و هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر ترجیح اعمال مقابله ای بیماران بهبود یافته پاندومیک کرونا در اوج همه گیری به انجام رسید.روش کاراین پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه بیماران بهبود یافته پاندومیک کرونا در اوج همه گیری در اصفهان را شامل می شد که به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش برنامه درمان شناختی رفتاری را طی 12 جلسه دریافت کردند و سپس، پس آزمون به عمل آمد. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از مقیاس ترجیح اعمال مقابله ای کارور، شییر و وینتراب (1989) جمع آوری گردید. داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس)، با کمک نرم افزار SPSS-20 تجزیه و تحلیل شد.یافته هایافته ها نشان داد که درمان شناختی رفتاری منجر به افزایش ترجیح مقابله ای مسئله مدار و کاهش ترجیح مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی در اعضای گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است (P<0/01).نتیجه گیریبر اساس یافته های حاصله می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری می تواند به عنوان یک درمان اثرگذار در کاهش مشکلات و شاخص های روانی بیماران بهبود یافته پاندومیک کرونا به شمار آید.کلید واژگان: شناختی رفتاری, ترجیح اعمال مقابله ای, پاندومیک کروناBackground &Aims: Coronavirus (Covid-19) is a large family of viruses that may cause respiratory infections from colds to more severe diseases such as MERS and Sars. Recently, this virus has been named Covid-19. contextual factors surrounding covid-19; including ease of transmission, lack of immunity among the global population, delayed testing, limited medical equipment, and uncertainty of the path of the pandemic; There is a level of public anxiety that shows the importance of investigating the issue. Research has reported a relationship between well-being and more effective coping strategies. Currently, psychological conceptualizations of unhealthy coping preferences often focus on individual coping strategies that are conceptualized as illness or part of the illness, for example, eating disorders, substance use disorders, self-harm, suicide, rather than biological causes. Psychological distress, antecedents of unhealthy coping strategies, and total coping strategies. Understanding the relationship between coping strategies and overwhelming distress is essential to inform diagnosis and the best targets for interventions. While healthy and unhealthy conceptualizations of coping strategies are empirically supported, to date there has been no assessment of the continuum of coping, implying that the use of coping preferences varies depending on the level of distress and relationship. According to healthy coping theory, people use unhealthy coping strategies when they feel better about a difficult situation, even if they risk other negative consequences to feel better, but this does not happen. between healthy and unhealthy coping strategies. The high individual morbidity and mortality and societal costs associated with the chronic use of unhealthy coping preferences highlight the need to understand better their relationship to overwhelming distress and healthy coping strategies. In the new theory of stress, coping skill is a major composite function that is often used due to individual differences in response to stress. Coping skills are also affected by homelessness and the special conditions of street children and adolescents for several reasons. Since the level of mental health among humans has been significantly reduced during the covid-19 epidemic and has been taken into consideration. High prevalence rates of depression, sleep disorders, and post-traumatic stress disorder (PTSD) have been reported at the peak of the disease outbreak in China; Symptoms of psychological distress are expected to be long-lasting and warrant the need for evidence-based psychological treatments aimed at immediate stress relief and prevention of psychological distress in this population. Research Background Cognitive-behavioral therapy (CBT) is effective in the treatment and prevention of several stress-related disorders in the human population. Among the treatments that can be effective for post-traumatic stress disorder and psychological events after an unexpected event is a cognitive-behavioral therapy. Cognitive-behavioral group therapy is one of the most widely used methods and one of the most important choices in the field of psychological treatment of this disorder, which has wide applications. This treatment consists of four components: exposure, prevention of response, and connection between events and thoughts. It uses maladaptive thoughts to improve cognition, emotion, and behavior by changing cognition. According to the mentioned materials, this research has addressed the question of whether cognitive behavioral therapy affects the resilience and preference of coping actions of patients who have recovered from the corona pandemic (COVID-19) at the height of the epidemic.MethodsThis research was a semi-experimental type of research with a pre-test-post-test and control group. The statistical population of this research included all recovered patients of the Corona pandemic at the peak of the epidemic in Isfahan, 30 people were selected by purposeful sampling and randomly assigned to two experimental and control groups (15 people in each group). After the pre-test, the experimental group received the cognitive behavioral therapy program for 12 sessions, and then the post-test was performed. The data required for the research were collected using the scale of preference for confrontational actions by Carver, Shier, and Weintraub (1989). The resulting data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (analysis of variance) with the help of SPSS-20 software.ResultsThe findings showed that cognitive behavioral therapy led to an increase in problem-oriented confrontational preference and a decrease in emotion-oriented and avoidance confrontational preference in the members of the experimental group had a significant effect (P<0.01).ConclusionBased on the findings, it can be concluded that cognitive behavioral therapy can be considered an effective treatment in reducing the problems and psychological indicators of patients who have recovered from the corona pandemic. This research finding can be explained that in cognitive behavioral therapy, tasks such as functional analysis, skill training, and dealing with impulsive desire are presented to people, which creates a feeling of mastery and empowerment in people, and is effective in improving the person's coping preference. In cognitive-behavioral therapy, people learn that they should not ignore problems and should accept problems and act to solve them. They learn to follow clear policies and try to see the bright side of things and control their emotions. In this way, they learn to take advantage of the guidance of others, but not to interfere with their problems, instead of just seeking support from others. This method teaches people to have a plan for their life (and especially their recovery). This research, like other research, has limitations such as the impossibility of holding face-to-face meetings (due to the corona situation) and the limitations related to the participation of both sexes in the interventions (the training was conducted only among female patients who have recovered from the corona pandemic). It comes with It is also suggested that in future research, the influence of other factors involved in the psychological problems of patients who have recovered from the corona pandemic should be controlled during training. Also, according to the results of this study and the effectiveness of cognitive behavioral therapy, it is suggested to conduct long-term follow-up in a larger sample in future research to evaluate the stability of the results, and also to implement educational and therapeutic courses based on cognitive therapy for patients who have recovered from the corona pandemic.Keywords: Cognitive-Behavioral, Preference For Coping Actions, Corona Pandemic
-
چکیده</span></span></span></span></span>
زمینه و هدف</span> آزمون رورشاخ، از آزمون های بسیار مشهور فرافکن به شمار می رود که پژوهش های متعددی را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر باهدف مقایسه پاسخ های بیماران دارای اختلالات روان شناختی با افراد بدون اختلالات روان شناختی در شاخص های آزمون رورشاخ براساس نظام جامع اکسنر انجام شد. </span></span></span>
روش بررسی</span> روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری گروه بالینی را تمامی بیماران دارای اختلالات روان شناختی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر زاهدان در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه مطالعه شده شامل هشتاد نفر دارای اختلالات روان شناختی و صد نفر بدون اختلالات روان شناختی بود. افراد با اختلالات روان شناختی از بیماران مراجعه کننده به کلینیک بیمارستان روان پزشکی بهاران و سایر مراکز شهر زاهدان و تشخیص داده شده به عنوان افراد دارای اختلال (با تایید روان پزشک و روان شناس متخصص بالینی) بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه افراد بدون اختلالات روان شناختی، صد نفر از افراد سالم مایل به شرکت در آزمون رورشاخ بودند که انتخاب آن ها به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه صورت گرفت. سپس آزمون رورشاخ به شکل فردی اجرا شد و نمره گذاری آن براساس نظام جامع اکسنر انجام پذیرفت. داده ها با استفاده از آزمون تی دو گروه مستقل تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 بود.</span></span></span>
یافته ها</span> نتایج نشان داد، بین افراد دارای اختلالات روان شناختی و بدون اختلالات روان شناختی در شاخص های متغیر کیفیت تحولی (کیفیت تحولی مبهم، حرکت انسانی معمولی، کیفیت بدون شکل، کیفیت شکل منفی(، متغیر نمرات ترکیبی (شاخص تعقل، شکل مناسب گسترش یافته، شکل تحریف شده، نمره </span>D</span> اصلاح شده)، متغیر نمرات خاص (درجاماندگی، جمع وزنی نمرات خاص، سطح 2 پاسخ انحرافی، پاسخ های شخصی شده، حرکت پرخاشگرانه، پاسخ های بازنمایی انسانی ضعیف، محتوای مرضی، </span>X</span>-%</span>، پاسخ انحرافی، </span>A</span>djD</span>، حرکت همیارانه)، متغیر پاسخ های رایج، بعضی از شاخص های متغیر محتوا (خون، حیوان کامل، حیوان کامل خیالی یا داستانی، مردم شناسی)، متغیر تعیین کننده (پاسخ نامیدن رنگ، پاسخ بعد شکل، پاسخ رنگ-شکل، پاسخ رنگ خالص، پاسخ رنگ-شکل بی فام، پاسخ بافت-شکل، پاسخ سایه روشن-شکل، پاسخ سایه روشن خالص، پاسخ شکل، تفکر ادراکی) و متغیر شاخص ویژه (افسردگی، منظومه خودکشی) تفاوت معنادار وجود دارد (0٫05></span>p</span>). </span></span></span>
نتیجه گیری</span> نتایج پژوهش ضمن تایید تفاوت پاسخ مبتلایان به اختلالات روان شناختی درمقایسه با افراد بدون اختلالات روان شناختی نشان داد، آزمون رورشاخ می تواند به عنوان ابزاری موثر در شناسایی و تشخیص اختلالات روانی به کار رود.</span></span></span></span></span>
کلید واژگان: آزمون رورشاخ, نظام جامع اکسنر, اختلالات روان شناختیAbstract</span></span></span></span></span></span>
Background &Objectives</span> Mental disorders have symptoms characterized by disorders in a person's cognition, emotion regulation, or behavior. The disorders reflect distortions in the psychological, biological, or developmental processes underlying mental functioning. Mental disorders are usually associated with significant discomfort or disability in social, occupational, or other vital activities. The Rorschach test is a well–known and widely used projection test for the diagnosis of various psychiatric disorders. Based on perception and projection, Rorschach spots put the subjects in a position where they must organize their reactions to the spots without the examiner's guidance. The test situation is such that they can freely enter what they want in this experience and throw their needs, feelings, experiences, and tensions, mainly in the unconscious level of the mind, into the stains. The present study aims to compare the responses of patients with mental disorders and people without mental disorders in the indicators of the Rorschach test based on Exner's comprehensive system. </span></span>
Methods</span> T</span>he research method was causal–comparative. The statistical population of the clinical group included all patients with psychological disorders who were referred to the treatment centers of Zahedan City, Iran, in 2020. Among them, 80 male and female patients (20 schizophrenics, 20 anxiety disorders, 20 depressive disorders, 20 personality disorders) who were diagnosed with these disorders with the approval of a psychiatrist and clinical psychologist were chosen by purposive sampling. The sample</span> o</span>f people without mental disorders comprised 100 healthy people from the general population who were willing to participate in the Rorschach test with their consent. They were selected by available sampling. Then, the Rorschach test was administered individually and scored according to Exner's comprehensive system. The data were analyzed using statistical methods of frequency, mean, standard deviation, and the independent two–group t test in SPSS 23. The significance level of all tests was considered 0.05.</span> Also, the present study was approved by the Ethics Committee of Zahedan University of Medical Sciences and registered under the number IR.ZAUMS.REC.1400.018.</span></span>
Results</span> T</span>he results showed significant differences (p<0.05) between people with mental disorders and those without mental disorders in the indicators of developmental quality (DQv, FQx–, FQxNone, MO),</span> c</span>omposite scores (AdjD, 2AB+(Art+Ay), X–%, XA%), specific scores (DR1, X–%, MOR, PHR, AG, PER, DR2, Wsum6, PSV, COP, AdjD), common answers (p), some content indicators (A, BI, [A] Ay), determinants (Cn, FD, CF, C, </span>C'F</span>, TF, YF, Y, F), and special index variable (PTI,</span> DEPI, S–CON).</span></span>
Conclusion</span> The results of this research confirmed the difference in the responses of people with psychological disorders compared to people without psychological disorders. It also showed that the Rorschach test can be used as an effective tool in identifying and diagnosing mental disorders. Also, given the importance of mental disorders and their effects on mental health, the use of psychological tests can practically help clinical psychologists and psychiatrists by providing low–cost evaluation for early diagnosis of psychological disorders.</span></span></span></span>
Keywords: Rorschach test, Exner comprehensive system, Psychological disorders -
هدف
بیماران دیابتی با مشکلات فراوانی در زمینه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت مواجه هستند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
مواد و روش ها:
این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو دارای پرونده در انجمن دیابت شهر زاهدان در فصل بهار سال 1400 بودند. پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای با روش مصاحبه انگیزشی آموزش دید و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و سیاهه تجدیدنظرشده سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) بودند. داده ها با آزمون های خی دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر جنسیت، سن، تحصیلات و تاهل تفاوت معناداری نداشتند (05/0>P). همچنین، روش مصاحبه انگیزشی در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو شد (001/0>P).
نتیجه گیری:
طبق نتایج این مطالعه، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش مصاحبه انگیزشی برای بهبود ویژگی های مرتبط با سلامت به ویژه افزایش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو استفاده نمایند.
کلید واژگان: مصاحبه انگیزشی, سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت, سرسختی سلامت, دیابت نوع دوPurposeDiabetic patients faced with many problems in the field of health promoting lifestyle and health hardiness. Therefore, present research was conducted with the aim of effectiveness of motivational interview on health promoting lifestyle and health hardiness in patients with type 2 diabetes.
Materials and MethodsThis study was semi-experimental with pretest and posttest design with control group. The research population was type 2 diabetes patients had files in Diabetes Association of Zahedan city in the spring of 2021 year. After reviewing the inclusion criteria, number of 30 people were selected by purposive sampling method and randomly replaced in two equal groups. The experimental group was trained 8 sessions of 70 minutes with the motivational interview method and the control group was placed on a waiting list for training. The research instruments were the health promoting lifestyles profile II (Walker et al., 1995) and revised health hardiness inventory (Gebhardt et al., 2001). Data were analyzed by tests of chi-square and multivariate analysis of covariance in SPSS-19 software.
FindingsThe findings showed that the experimental and control groups did not significantly different in terms of gender, age, education and marital status (P>0.05). Also, the motivational interview method in comparison with the control group led to increase the health promoting lifestyle and health hardiness in patients with type 2 diabetes (P<0.001).
ConclusionAccording to results of this study, health experts and therapists can use from motivational interview method to improve health related traits especially increasing life expectancy, health promoting lifestyle and health hardiness.
Keywords: Motivational Interview, Health Promoting Lifestyle, Health Hardiness, Type 2 Diabetes -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 3 (پیاپی 183، امرداد و شهریور 1401)، صص 1214 -1221
این پژوهش به بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی ذهنی بیماران بهبودیافته کرونا (covid -19) در اوج همه گیری به انجام رسید.این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل بوده، جامعه آماری کلیه بیماران بهبود یافته پاندومیک کرونا در اوج همه گیری در شهر اصفهان بصورت نمونه گیری هدفمند و تعداد 30نفر و شمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هرگروه 15نفر)جایگزین شدند. پس از پیش آزمون گروه آزمایش و اجرای درمان های شناختی رفتاری در 12جلسه پس آزمون اجرا شد. دادها با پرسشنامه های بهزیستی ذهنی وارویک و ادینبور (2007) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد وآماراستنباطی کواریانس و با نرم افزارspss-20 تجزیه و تحلیل شد. داده ها نشان داد که درمان شناختی رفتاری به عنوان درمان اثر گذارمنجر به افزایش بهزیستی ذهنی روانشناختی (p<%1) مانند خوشبینی، روابط مثبت با دیگران، انرژیک بودن بیماران بهبود یافته پاندومیک کرونا (covid - 19) بشمار می آید.
کلید واژگان: شناختی رفتاری, بهزیستی ذهنی, پاندومیک کرونا (COVID-19)The present study was conducted to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) on the psychological well-being of recovered COVID-19 patients at the peak of the pandemic. This research was a quasi-experimental study with pretest-posttest and a control group. The statistical population of this study included all recovered COVID-19 patients at the peak of the pandemic in Isfahan (n=30) who were selected by purposive sampling and were randomly assigned to experimental and control groups (15 people in each group). After performing the pretest, the experimental group received a CBT program for 12 sessions, and then the posttest was performed. The required data were collected using the Warwick-Edinburgh psychological well-being scale (WEMWBS; 2007) and were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (analysis of covariance (ANCOVA)) using SPSS-20 software. Findings showed that CBT increased psychological well-being (P<0.01). Based on the obtained findings, it can be concluded that CBT can be considered an effective treatment in increasing psychological well-being components such as optimism, positive relationships with others, being energetic in recovered COVID-19 patients.
Keywords: Cognitive-behavioral, Psychological well-being, COVID-19 pandemic -
امروزه تلفن همراه یکی از پرکاربردترین ابزارهای مورد استفاده افراد و به ویژه جوانان است که نه فقط در حوزه ارتباطات، بلکه در صحنه زندگی عمومی اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند. شبکه های اجتماعی مجازی نمونه ای جدید و محبوب از فن آوری نوین است که از این طریق کاملا در دسترس کاربران قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت (روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی، سازگاری و وظیفه گرایی) با اعتیاد به شبکه های اجتماعی تلفن همراه در دانشجویان انجام شد. روش آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دختر و پسر خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شهرستان زابل در سال 1395 به تعداد 993 نفر و با حجم نمونه 277 نفر تشکیل می دهد. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای و در گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ- فرم کوتاه و پرسشنامه محقق ساخته اعتیاد به شبکه های اجتماعی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که از بین پنج عامل بزرگ شخصیت، روان رنجوری، گشودگی و برون گرایی روی هم رفته، 25/0 از واریانس اعتیاد به شبکه های اجتماعی تلفن همراه را در بین دانشجویان پیش بینی می کنند و لذا نتایج حاکی از آن است که صفات شخصیتی می تواند نقش بسزایی در اعتیاد به شبکه های اجتماعی تلفن همراه در دانشجویان داشته باشد. می توان برای عمق بخشیدن به این پژوهش، مشابه آن را به صورت کیفی با آزمودنی های دیگر انجام داد.کلید واژگان: شخصیت, اعتیاد, شبکه های اجتماعی, دانشجو
-
هدف
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر اثرات استرس پس از سانحه دانش آموزان بهبود یافته پاندمیک کرونا بود.
روش پژوهشروش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه ی آماری دانش آموزان دختر 12تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کرونای در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل سال 1400-1399 شهر بم بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز بستری و بهبودیافته پاندمی کرونا انتخاب و به صورت تصادفی درگروه های 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه 45 دقیقه ای بسته آموزشی الکساندر (2002) را دریافتند کردند؛ ابزار پژوهش پرسشنامه اختلال استرس پس از ضربه ویدرز و همکاران (1993) بود؛ داده های به دست آمده با استفاده از واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد آموزش مهارت های مقابله ای بر علایم و نشانه های تجربه مجدد حادثه آسیب زای تروماتیک (69/10=F، 003/0=P)، علایم و نشانه های کرختی عاطفی (93/5=F، 020/0=P) و علایم و نشانه های برانگیختگی (80/10=F، 002/0=P) در مرحله پس آزمون موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر، نیاز است مداخلات آموزشی و درمانی در راستای کاهش مشکلات روانشناختی و تقویت ویژگی های روانشناختی مثبت جهت مقابله با بیماری کرونا صورت گیرد؛ لذا با توجه شیوع بالای اختلالات روانی و تاب آوری پایین در هنگام شیوع بیماری و پیامدهای ناشی از آن، مداخلات روان شناختی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مهارت های مقابله ای, استرس پس از سانحه, پاندمی کروناAimthe present study aims at determining the effectiveness of teaching coping skills in posttraumatic stress reduction amongst the students recovered from corona pandemic.
Methodsuse has been made of a semi-experimental research method with pretest posttest and follow-up design and experimental-evidence groups. The study population included 7 to 12-year-old girl students recovered from Corona disease and schooling in intermediate course during 2021-2022 academic years in Bam City. Using convenience sampling method, 30 individuals were selected from amongst hospitalized students as well as the ones recovered from Corona pandemic and they were randomly placed in two groups, namely experimental and evidence, each containing 15 persons. The experimental group received Alexander’s training package (2002) in 12 45-minute sessions; the study instrument was posttraumatic stress disorder questionnaire designed by Weathers et al (1993). The obtained data were analyzed using repeated measures’ ANOVA.
Resultsthe results indicated that teaching coping skills is effective in reducing the signs and symptoms of re-experiencing the harming traumatic accident (p=0.003, F=10.69), signs of emotional numbness (p=0.020, F=5.93) and signs of arousal and excitement (p=0.002, F=10.80) as figured out in the posttest stage and the effect was found persisting in the follow-up tests.
Conclusionbased on the results of the present study, it is needed to perform training and treatment interventions in line with the reduction of psychological problems and corroboration of the positive psychological traits for coping with Corona disease. Thus, considering the high prevalence of the psychological and mental disorders and low resilience at the time of disease outbreak as well as the outcomes resulting thereof, psychological intervention should be made.
Keywords: coping skills, post-accident stress, Corona Pandemic -
هدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر رفتارهای مقابله ای دانش آموزان بهبود یافته پاندمیک کرونا بود.
مواد و روش هاروش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر 12تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کرونای در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل سال 1400-1399 شهر بم تشکیل دادند. از طریق نمونه گیری در دسترس، 30 نفراز دانش آموزانی که به تشخیص پزشک به بیمارستان ها به دلیل بیماری کرونا مراجعه نموده و بهبودیافتگی آنها توسط آزمایشات و پزشک تایید شده به عنوان نمونه انتخاب ، و به صورت همتا درگروه های 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. داده ها با استفاده از خواهند شد پرسشنامه ترجیح اعمال مقابله ای (کارورو همکاران، 1989) و در محیط نرم افزار SPSS-20 با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و مانکوا تجزیه و تحلیل شدند
یافته هانتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ابعاد ترجیح رفتارهای مقابلهای (مهارت مقابلهای حل مسیله ، مهارتهای مقابلهای هیجانی و کم فایده)وجود داشت.
نتیجه گیریبنابراین میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش به طور معنی داری در ترجیح رفتارهای مقابلهای (مهارتهای مقابلهای هیجانی و کم فایده) کمتر از گروه کنترل بود.
کلید واژگان: مهارت های مقابله ای, ترجیح رفتارهای مقابله ای, دانش آموزان, کروناPurposeThe purpose of this study was to investigate the effectiveness of coping skills training on the coping behaviors of students who have recovered from the Corona pandemic.
Materials and MethodsThe study method was semi-experimental in the form of pre-test-post-test and follow-up design with two experimental and control groups. The statistical population consisted of all female students aged 12 to 17 years who recovered from the corona disease in high school studying in Bam city in 2019-1400. Through available sampling, 30 students who went to the hospital due to corona disease according to the doctor's diagnosis and their recovery was confirmed by the tests and the doctor were selected as a sample, and they were placed in the experimental and control groups of 15 people. The data were analyzed using the questionnaire of preference for coping actions (Karuro et al., 1989) and analyzed in the SPSS-20 software environment using the analysis of covariance and Mancova test.
FindingsThe results showed that there was a significant difference between the average scores of the pre-test, post-test and follow-up of the dimensions of the preference of opponents' behaviors (problem-solving skills of opponents, skills of emotional and low-use opponents).
ConclusionTherefore, the average post-test and follow-up scores of the experimental group were significantly lower than the control group in the preference of the opposites' behaviors (emotional and low-use opposites skills).
Keywords: Coping Skills, Preference For Coping Behaviors, Students, Corona -
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی پذیری مهارت های ارتباطی و سازگاری فردی با توجه به مولفه های روانشناسی مثبت نگر در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر مشهد در سال تحصیلی 1399-98 است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. در این مطالعه 314، دانشجو (182 مرد و 132 زن)، به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه های حالت های روان شناختی مثبت، (رجایی، خوی نژاد، نسایی، 1391)، مهارت های ارتباطی، (جرابک، 2004) و سازگاری (بل، 1961)) بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار بوده اند. داده های این تحقیق از روش تحلیل مسیر و با بهره گیری از نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مسیر تبیین مهارت های ارتباطی بر اساس سازگاری با نقش میانجی مولفه های توکل به خدا، قدردانی و بخشش معنادار شده است. این یافته ها بیانگر لزوم توجه به حالت های روان شناختی مثبت در تبیین سطوح ارتباطی دانشجویان است. همچنین، در تبیین این یافته می توان گفت سازگاری به عنوان یک متغیر اثرگذار بر مهارت های ارتباطی از طریق مولفه های روانشناسی مثبت مکانیسم اثر دارد.
کلید واژگان: حالت های روان شناختی مثبت, سازگاری, مهارت های ارتباطیThe aim of the present study was to predict the communication skills and individual adjustment according to the components of positive psychology in students of Farhangian University of Mashhad in the academic year 1399-98. The present study was a correlational study. Among 3200 college students of Shahid Rajaei and Shahid Beheshti Universities in Mashhad in the 98-99 academic year, 314 students (182 males and 132 females) were selected by cluster random sampling. The instruments of this study included the questionnaires of positive psychological states (Rajaei, Khoynejad and Nesai, 2012), communication skills (Jarabak, 2004) and adjustment (Bell, 1961)) which had the necessary validity and reliability. The data of this study were statistically analyzed by path analysis method using AMOS software. The results showed that the path of explaining communication skills based on adaptation to the mediating role of the components of trust in God, appreciation and forgiveness has become significant (P <0.05). These findings indicate the need to pay attention to positive psychological states in explaining students' communication levels. Also, in explaining this finding, it can be said that paying attention to the components of positive psychology in individuals along with adjustment can be a strong explanation for the level of communication skills.
Keywords: Positive psychological states, Adaptation, Communication skills -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش معلمان مقطع ابتدایی شهر زاهدان درباره فرصت ها و چالش های ویروس کرونا برای آموزش مجازی در مدارس با بهره گیری از روش تحقیق آمیخته متوالی ناهمزمان اکتشافی (کیفی - کمی)، انجام گرفته است. از طریق مصاحبه با 10 معلم با تجربه و توزیع پرسش نامه بین 120 نفر از معلمان مقطع ابتدایی اطلاعات و داده های کیفی و کمی جمع آوری گردید. شیوه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش کدگذاری اشتروس و کوربین، شامل سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. در بخش کمی نیز پس از گردآوری داده ها با پرسش نامه محقق ساخته که از طریق نتایج مصاحبه اولیه، ساخته و روایی محتوایی و پایایی آن به تایید رسیده بود، با روش آمار توصیفی (درصد و فراوانی) تحلیل داده ها انجام شد. طبق نتایج، چالش ها و فرصت ها در سه سطح کلان، میانی و خرد مطرح و طبقه بندی شد. در سطح کلان چالش های، نداشتن تفکر راهبردی مدیران و برنامه ریزان؛ سیاست گذاری نامطلوب، ضعف فناوری آموزشی و مدیریت ناکارآمد؛ در سطح میانی چالش ضعف فناوری های معرفی شده، نداشتن استقلال و آزادی عمل و برهم خوردن بودجه بندی مطرح شده و در سطح خرد حاصل گردید. همچنین از نظر مشارکت کنندگان، شیوع کرونا فرصت هایی را در سطح کلان (فراهم کردن زمینه تغییر، توجه به داشتن برنامه ریزی راهبردی و توجه به آموزش های برخط و مجازی، سطح میانی (خلق فرصت آموزشی برابر و خلق نوآوری آموزشی جدید) و سطح خرد به دنبال داشته است.
کلید واژگان: کرونا, آموزش, مجازی, روش آمیختهThe aim of current research was to investigate the attitude of elementary school teachers in Zahedan towards the opportunities and challenges that the corona virus has created for virtual education in schools by using a series of mix exploratory research methods (qualitative-quantitative). Qualitative and quantitative information and data were collected through interviews with 10 experienced teachers and distributing questionnaires among 120 primary school teachers. In the qualitative section, collection and analysis of data were performed using the coding method of Strauss and Corbin, including three steps (open, axial and selective). In the quantitative section, after collecting the data by using a researcher-made questionnaire whose content validity and reliability were confirmed through the results of the initial interview, the data were analyzed by descriptive statistics (percentage and frequency). According to the results, challenges and opportunities were discussed and classified into three levels: macro, medium and micro. At the macro level, challenges of lack of strategic thinking among managers and planners, unfavorable policy, poor educational technology and inefficient management were achieved. At the medium level, the challenges of the weakness of the technologies introduced, the lack of independence and freedom of action, and the disruption of the proposed budget were achieved. In addition, From the participants' point of view, the incidence of corona virus has provided opportunities at the macro level (providing a context for change, attention to strategic planning and attention to online and virtual education), at the medium level (creating equal educational opportunity and creating new educational innovation) and at the micro level (family, students and teachers).
Keywords: Corona, Virtual, Education, mixed method -
سابقه و هدفباورهای غیرمنطقی از جمله عوامل گرایش به مصرف دخانیات است؛ بنابراین، با توجه به روند رو به رشد گرایش جوانان به استعمال قلیان که نمونه ای دیگر از مصرف دخانیات می باشد، این پژوهش با هدف مقایسه باورهای غیرمنطقی جوانان مصرف کننده قلیان و جوانان ورزشکار صورت گرفت.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی بوده و در سال 1394به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی در شهر زاهدان انجام شد. در این پژوهش، به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای غیر منطقیJones (Jones Irrational beliefs Test: IBT) استفاده گردید و 600 نفر (300 جوان مراجعه کننده به چای خانه های سنتی و 300 جوان مراجعه کننده به باشگاه های ورزشی پرورش اندام) جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند.یافته هامیانگین سنی جوانان مصرف کننده قلیان 6±23 سال و میانگین سنی جوانان ورزشکار 2±22 سال بود. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نیز نشان داد که تفاوت آماری معناداری در کلیه باورهای غیر منطقی دو گروه از جوانان وجود دارد؛ به گونه ای که میانگین باورهای غیرمنطقی در مصرف کنندگان قلیان، بسیار بالاتر از جوانان ورزشکار می باشد (00/0P=، 452/0Wilks Lambda=، 42/71F=).
استنتاج: داشتن باورهای غیرمنطقی از جمله عوامل گرایش جوانان به استعمال قلیان می باشد.کلید واژگان: باشگاه های ورزشی, باورهای غیرمنطقی, جوانان, چایخانه های سنتی, قلیانBackground andPurposeIrrational beliefs are among the factors affecting the tendency to use tobacco. Today, there is a growing trend of waterpipe (hookah) smoking among the youth in Iran. This study aimed at comparing irrational beliefs among young adult hookah smokers and young athletes.Materials And MethodsThis descriptive study was conducted in 600 individuals who were selected using stratified random sampling, in Zahedan, Iran, 2015. The participants included 300 hookah smokers in traditional teahouses and 300 individuals attending bodybuilding gyms. Data collection was performed using the Jones Irrational Beliefs Test (IBT).ResultsThe mean ages of the young hookah smokers and athletes were 23±6 and 22±2 years, respectively. The results of MANOVA test indicated a statistically significant difference between the two groups in terms of all irrational beliefs. Accordingly, the mean score of irrational beliefs score in the hookah smokers was much higher than that of the young athletes (F=71.42, Wilks lambda=0.452, P=0.00).ConclusionIrrational beliefs are believed to be amongst the main factors affecting the tendency of young people to smoke hookah.Keywords: hookah, irrational beliefs, sport clubs, traditional teahouses, youth -
در پژوهش حاضر، تاثیر آموزش تمرین های تقویت حافظه شنیداری بر توانایی خواندن دانش آموزان نارساخوان مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر نارساخوان پایه دوم ابتدایی شهرستان خاش بودند. نمونه پژوهش متشکل از، 30 دانش آموز پسر پایه دوم ابتدایی با نارسایی خواندن در شهر خاش بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. آموزش تمرین های تقویت حافظه شنیداری بر روی گروه آزمایش در 10 جلسه، هر جلسه 45 دقیقه اجرا شد. ابزار پژوهش، آزمون خواندن و نارساخوانی نما بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس (ANCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تمرینات تقویت حافظه شنیداری بر توانایی خواندن کودکان نارساخوان موثر است.کلید واژگان: آموزش تمرینات تقویت حافظه شنیداری, توانایی خواندن, نارسا خوانی, ناتوانی یادگیریThrough the current study, the effect of training auditory memory strengthening exercises on reading ability of dyslexic students was examined. The sample of this study included 30 second grade male elementary school students with reading disabilities in Khash who were selected using the purposive sampling method and were randomly divided into an experimental group and a control group. The method of this study was quasi-experimental with a pretest-posttest design. Training auditory memory strengthening exercises was conducted on the experimental group in 10 sessions, each lasting 45 minutes. The research tool was NAMA Reading and Dyslexia Test. The obtained data were analyzed using the analysis of covariance (ANCOVA). The findings of this study showed that training auditory memory strengthening exercises affected the reading ability of dyslexic students.Keywords: training auditory memory strengthening exercises, reading abilities, dyslexia, learning disabilities
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.