به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ملیحه حداد نژاد

  • احسان الوانی، سیده محدثه جمال زاده حصار، امیر لطافت کار*، ملیحه حدادنژاد، شهناز شهربانیان، زینب شمسی
    زمینه و هدف

    کمردرد علت اصلی ناتوانی در سراسر جهان شناخته شده است. هدف از این مقاله مروری اثرات آموزش علوم اعصاب و درد به همراه تمرینات ثبات مرکزی بر بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه روایی، ما کارآزمایی های تصادفی سازی و کنترل شده (RCTs) که به بررسی اثرات آموزش علوم اعصاب و درد به همراه تمرینات ثبات مرکزی بر کمردرد مزمن پرداخته بودند را از سال 2000 تا 2024 بررسی کردیم. ما به منظور بررسی ادبیات و پیشینه مطالعات در شش پایگاه داده الکترونیکی، از جمله Scopus، PubMed، Web of Science ، Science Direct ، Google Scholar و PEDRO جستجو کردیم. عبارات جستجو شامل “low back pain" "”Core stability “”Pain Neuroscience Education” Motor control بود. برای ارزیابی کیفیت روش شناختی مقالات از مقیاس PEDro استفاده شد.

    یافته ها

    77 مطالعه مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد، پنج مطالعه که دارای معیار ورود بودند، برای بررسی انتخاب شدند. RCT ها نشان دادندکه آموزش علوم اعصاب درد به همراه تمرینات ثبات مرکزی باعث کاهش درد، افزایش توانایی عملکردی و بهبود مولفه های روانشناختی و همچنین بهبود سایر فاکتورهای مهم از جمله بهبود قدرت و انعطاف پذیری در افراد مبتلا به کمردرد می شود.

    نتیجه گیری

    نتایج این بررسی نشان می دهد که هم افزایی بین این دو مداخله ممکن است با کاهش همزمان درد، بهبود ظرفیت عملکردی و کاهش ناراحتی های روانی همراه باشد. با این حال، تحقیقات از ترکیب اثرات این مداخله ها محدود است و به دلیل محدودیت های روش شناختی باید با احتیاط تفسیر شود.

    کلید واژگان: آموزش علوم اعصاب و درد, تمرینات ثبات مرکزی, کمردرد مزمن
    Ehsan Alvani, Seyyedah Mohadese Jamalzadeh Hesar, Amir Letafatkar*, Malihe Hadadnezhad, Shahnaz Shahrbanian, Zainab Shamsi
    Background and objective

    Low back pain is known as the main cause of disability worldwide. The purpose of this review article was to review the effects of Pain Neuroscience Education(PNE) along with core stability exercises on patients with chronic low back pain.

    Materials and Methods

    In this narrative study, we reviewed randomized controlled trials (RCTs) that investigated the effects of PNE along with core stability exercises on chronic low back pain from 2000 to 2024. We searched six electronic databases, including Scopus, PubMed, Web of Science, Science Direct, Google Scholar, and PEDRO, to review the literature and background studies. The search terms included "low back pain", "Core stability", "Pain Neuroscience Education", Motor control. The PEDro scale was used to evaluate the methodological quality of the articles.

    Findings

    77 studies were reviewed, of which five studies that met the inclusion criteria were selected for review. RCTs showed that PNE along with core stability exercises reduces pain, increases functional ability, and improves psychological components, as well as improving other important factors, including improving strength and flexibility in people with low back pain.

    Conclusion

    The results of this study show that the synergy between these two interventions may be associated with the simultaneous reduction of pain, improvement of functional capacity and reduction of psychological distress. However, research combining the effects of these interventions is limited and should be interpreted with caution due to methodological limitations.

    Keywords: Pain Neuroscience Education, Core Stability Exercises, Chronic Low Back Pain
  • زهرا محمودآبادی*، ملیحه حدادنژاد، رغد معمار، مجید هامون گرد
    هدف
    تاثیرگذاری تمرینات ثبات دهنده در کاهش درد بیماران مبتلا به گردن درد در مطالعات پیشین گزارش شده است. اکثر مداخلات جهت بهبود تحرک پذیری توراسیک به درمان های دستی اختصاص یافته و نقش تمرین درمانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات ثبات دهنده گردن با و بدون تمرینات تحرک بخشی ناحیه توراسیک بر درد، حس عمقی و پاسچر زنان دارای گردن درد مزمن و سر به جلو بود.
    روش بررسی
    تعداد 36 زن مبتلا به گردن درد مزمن با سر به جلو به صورت تصادفی انتخاب و به 3 گروه 12 نفری کنترل، تمرینات ثبات دهنده گردن و تمرینات ثبات دهنده با تحرک بخشی توراسیک تقسیم شدند. گروه های مداخله تمرینات را به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و 45 الی 60 دقیقه انجام دادند و گروه کنترل به زندگی معمول خود ادامه دادند. درد، حس عمقی و زاویه سر به جلو به ترتیب توسط مقیاس بصری درد، بازسازی زاویه سری-گردنی و زاویه کرانیوورتبرال مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح خطای 0/05 و با استفاده از نسخه ی 26 نرم افزار SPSS انجام شد.
    یافته ها
    نتایج بهبود چشمگیری در درد، پاسچر و حس عمقی بعد از هشت هفته تمرینات ثبات دهنده با و بدون تمرینات تحرک بخشی ناحیه توراسیک در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (0/001>p). بین دو گروه آزمایش اختلاف معناداری مشاهده نشد (0/05<p)، اما گروه تمرینات ثبات دهنده با تحرک بخشی توراسیک بهبود بیشتری در پاسچر و درد داشتند.
    نتیجه گیری
    انجام تمرینات ثبات دهنده گردن با و بدون تحرک بخشی توراسیک یک مداخله موثر در بهبود پاسچر، حس عمقی و کاهش درد زنان مبتلا به گردن درد مزمن می باشد. بنابراین استفاده از این پروتکل تمرینی به عنوان یک رویکرد درمانی موثر به زنان مبتلا به گردن درد توصیه می شود.
    کلید واژگان: سر به جلو, گردن درد, تمرینات تحرک بخشی توراسیک, حس عمقی, اختلال اسکلتی عضلانی
    Z Mahmoudabadi *, M Hadadnezhad, R Mimar, M Hamoongard
    Purpose
    The effectiveness of neck stabilization exercises in reducing the pain of patients with neck pain has been reported in previous studies. Most of the interventions to improve thoracic mobility are dedicated to manual therapy, and the role of exercise therapy has received less attention. Therefore, the aim of this study was to compare the effect of neck stabilization exercises with and without thoracic mobility exercises on pain, proprioception, and posture of women with chronic neck pain and forward head posture.
    Methods
    36 women with chronic neck pain and forward head posture were randomly divided into three groups of control, stabilization exercises, and stabilization exercises with thoracic mobility. The intervention groups did the exercises for 8 weeks, 3 sessions a week, and 45-60 minutes, and the control group continued their normal life. Pain, proprioception, and forward head posture angle were evaluated by visual analogue scale, cervical-cephalic relocation test, and craniovertebral angle, respectively. Data analysis was performed using repeated measure ANOVA and Bonferroni's post hoc test at an error level of 0.05 and using SPSS software version 26.
    Results
    The stabilization exercises group with and without thoracic mobility showed significant improvement in proprioception, pain, and posture compared to the control group (p≤0.001). There was no significant difference between the experimental groups (p≥0.05). However, the stabilization exercises group with thoracic mobility had more improvement in posture and pain.
    Conclusion
    Performing neck stabilization with and without thoracic mobility exercises is an effective intervention in improving posture, proprioception, and reducing pain in women with chronic neck pain. Therefore, the use of this exercise protocol is recommended as an effective treatment approach for women with neck pain.
    Keywords: Forward Head Posture, Neck Pain, Stability, Mobility, Proprioception, Exercise Therapy
  • امید کاظمی*، امیر لطافت کار، سید صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد
    مقدمه و اهداف

    امروزه در مورد اثرگذاری انوع حرکات کششی بر عملکرد ورزشکاران اختلاف نظر وجود دارد. لذا هدف تحقیق حاضر بررسی اثر حاد کشش ایستا و پویا بر فعالیت عضلانی و هم انقباضی عضلات ثبات دهنده کتف حین حرکت بارفیکس در ژیمناستیک کاران بود.

    مواد و روش ها

    با توجه به معیارهای ورود و خروج از تحقیق 15 نفر ژیمناستیک کار حرفه ای با میانگین سنی (2/57 ± 23/25)، میانگین قدی (5/88 ± 170/93) و میانگین وزنی (5/06 ± 64/54) به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب و در سه زیرگروه 5 نفره تقسیم شدند. در پیش آزمون، آزمودنی ها حرکت بارفیکس را اجرا کردند و فعالیت عضلانی عضلات دندانه ای قدامی، ذوزنقه فوقانی، ذوزنقه میانی و ذوزنقه تحتانی با استفاده از دستگاه الکترومایوگرافی بایومتریک اندازه گیری شد. سپس هر زیرگروه در هر جلسه یک برنامه کششی متفاوت با جلسه قبلی  را اجرا کرد و پس آزمون مشابه پیش آزمون اجرا شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون تی زوجی برای آزمون فرضیه ها استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان داد کشش ایستا و پویا باعث کاهش و افزایش معنادار فعالیت عضلانی در دو فاز کانسنتریک و اکسنتریک شدند. همچنین، نتایج نشان داد، کشش پویا منجر به کاهش معنادار هم انقباضی عضلات دندانه ای قدامی و ذوزنقه میانی در دو فاز کانسنتریک و اکسنتریک شد. به علاوه، تفاوت معناداری بین اثر کاهشی کشش ایستا و اثر کاهشی کشش پویا و بین اثر کاهشی کشش پویا و کنترل بر هم انقباضی عضلات دندانه ای قدامی و ذوزنقه میانی در دو فاز کانسنتریک و اکسنتریک مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق نشان داد هم انقباضی بین عضلات دندانه ای قدامی و ذوزنقه میانی پس از اعمال کشش پویا کاهش یافت. بنابراین، با توجه به اهمیت هم انقباضی عضلانی در بروز آسیب های مفصل شانه و با هدف پیشگیری از بروز آسیب در مفصل شانه ژیمناستیک کاران، به مربیان و ورزشکاران ژیمناستیک پیشنهاد می شود تمرینات کششی پویا را با فاصله بیشتری نسبت به تمرین و مسابقه به کار بگیرند.

    کلید واژگان: کشش ایستا, کشش پویا, فعالیت عضلانی, هم انقباضی, ژیمناستیک
    Omid Kazemi *, Amir Letafatkar, Seyed Sadradin Shojaedin, Maliheh Hadadnezhad
    Background and Aims

    Today, there is a disagreement about the effect of various stretching movements on the performance of athletes. Therefore, the aim of this study was to investigate the acute effect of static and dynamic stretching on muscle activity and co-contraction of scapular stabilizer muscles during pull up in gymnasts.

    Materials and Methods

    According to the inclusion and exclusion criteria, 15 professional gymnasts with an age (23.25 ± 2.57), height (170.93 ± 5.88), and weight (64.54 ± 5/06) were selected as research samples and divided into three subgroups (each 5).In the pre-test, subjects performed pull up and muscle activity of serratus anterior, upper trapezius, middle trapezius and lower trapezius muscles was measured using a biometric electromyography device. Then each subgroup performed a different stretching protocol in each session and a post-test was performed similar to the pre-test. Repeated measures analysis of variance, Bonferroni post hoc test and paired t-test were used to test the hypotheses.

    Results

    The results showed that static and dynamic stretching caused a significant decrease and increase of muscle activity in both concentric and eccentric phases. Also, the results showed that dynamic stretch caused a reduction in co-contraction of the serratus anterior and middle trapezius muscles in both concentric and eccentric phases. In addition, there is a significant difference between the effect of static stretch and dynamic stretch and between dynamic stretch and control on co-contraction of serratus anterior and middle trapezius muscles in two concentric and eccentric phases.

    Conclusion

    The results showed that the co-contraction of serratus anterior and middle trapezius muscles decreased after using dynamic stretching. Therefore, considering the importance of muscle co-contraction in the occurrence of shoulder joint injuries and in order to prevent injuries in the shoulder joint of gymnasts, it is suggested that coaches and gymnasts should use dynamic stretching exercises more carefully.

    Keywords: Static Stretch, Dynamic Stretch, Co-Contraction, Gymnastic
  • محمدرضا هاتفی*، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین، فریده باباخانی، مهدی خالقی تازجی
    مقدمه و اهداف

     افراد با بدراستایی های پوسچرال از جمله تیبیوفمورال واروس احتمالا با الگوهای حرکتی ناقص حین فعالیت های عملکردی همراه هستند که با آسیب های غیربرخوردی اندام تحتانی مرتبط است. درمورد این افراد توصیه شده است طراحی پروتکل های تمرینی باید باهدف کنترل و بهبود نقص های عملکردی انجام شود. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تیپینگ خلفی X (PXT)  و فیدبک خارجی در زمان واقعی بر شاخص های کینماتیکی و الکترومایوگرافی اندام تحتانی حین تکلیف اسکات تک پا در افراد با تیبیوفمورال واروس بود.

    مواد و روش ها

     اطلاعات الکترومیوگرافی عضلات و کینماتیکی اندام تحتانی 24 ورزشکار تفریحی با بدراستایی تیبیوفمورال واروس  (12=PXT، 12=RTF) در حالی ثبت شد که شرکت کنندگان در هر دو گروه حرکت اسکات تک پا را  5 مرتبه به صورت متوالی در 2 شرایط متفاوت (قبل و بعد از مداخله) به فاصله 2 دقیقه استراحت انجام دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس دوطرفه و بونفرونی در سطح معناداری 0/05≥P استفاده شد.

    یافته ها

     نتایج مطالعه حاضر حاکی از افزایش فعالیت عضله گلوتئوس مدیوس (0/013=P) در فاز اکسنتریک و کاهش اداکشن هیپ (0/001=P) در حداکثر فلکشن زانو بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در گروه RTF، کاهش چرخش خارجی تیبیوفمورال زانو بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در حداکثر فلکشن زانو (0/034=P)، فاز اکسنتریک (0/001=P) و فاز کانسنتریک (0/001=P) در گروه PXT، کاهش پرونیشن مچ پا بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در فاز اکسنتریک (0/001=P) و کانسنتریک (0/001=P) در گروه PXT و در فاز اکسنتریک (0/004=P) در گروه RTF، افزایش ابداکشن مچ پا بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در فاز کانسنتریک (0/001=P)، اکسنتریک (0/001=P) و در حداکثر فلکشن زانو (0/004=P) در گروه PXT و در فاز اکسنتریک در گروه RTF (P=0/006)، کاهش دورسی فلکشن مچ پا در حداکثر فلکشن زانو بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله (0/017=P) در گروه RTF بود. 

    نتیجه گیری

     نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هر دو مداخله PXT و RTF می تواند به اشکال مختلفی بر پارامترهای کینماتیکی افراد با بدراستایی تیبیوفمورال واروس تاثیرگذار بوده و با هدف اصلاح آنی نقص های پوسچرال حین تکلیف اسکات تک پا مورد استفاده قرار بگیرد.

    کلید واژگان: الکترومایوگرافی سطحی, تیبیوفمورال واروس, کینماتیک, کینزیوتیپ, فیدبک خارجی
    Mohamadreza Hatefi *, Malihe Hadadnezhad, Sadredin Shojaedin, Farideh Babakhani, Mehdi Khaleghi Tazji
    Background and Aims

     People with postural malalignment such as tibiofemoral varus (TFRV) may experience movement patterns dysfunction during functional activities that are related to non-contact lower extremity injuries. Training protocols should be designed for these people to control and improve their functional dysfunctions. The present study aimed to investigate the effect of posterior X-taping (PXT) and real-time external feedback (RTF) on kinematic and electromyographic indices of the lower extremities during the single-leg squat task in individuals with TFRV.

    Methods

     Electromyographic and kinematic information of the lower extremities of 24 recreational athletes with TFRV (PXT=12, RTF=12) were recorded while participants in both groups performed single-leg squat 5 times consecutively and took a 2-minute rest between two different conditions (before and after the intervention). To analyze the data, 2-way analysis of variance and Bonferroni post hoc test were used at the significant level of P≤0.05.

    Results

     The present study results indicated an increase in gluteus medius muscle activity (P=0.013) in the eccentric phase and a decrease in hip adduction (P=0.001) in maximal knee flexion (P=0.034) after the intervention compared to before the intervention in the RTF group. Also, there was a reduction in external tibiofemoral rotation of the knee after the intervention compared to before intervention in maximal knee flexion (P=0.034), eccentric phase (P=0.001), and concentric phase (P=0.001) in the PXT group. In addition, there was a decreased ankle pronation after the intervention compared to before the intervention in the eccentric phase (P=0.001) and concentric (P=0.001) in the PXT group and in the eccentric phase (P=0.004) in the RTF group. Besides, there was an increased ankle abduction after the intervention compared to before the intervention in the concentric phase (P=0.001), eccentric phase (P=0.001), and maximum knee flexion (P=0.004) in the PXT group, and in the eccentric phase in the RTF group (P=0.006). Finally, there was a decrease in ankle flexion dorsiflexion at maximum knee flexion after the intervention compared to before the intervention (P=0.017) in the RTF group.

    Conclusion

     The results of the present study showed that PXT and RTF interventions can affect the kinematic parameters of individuals with TFRV malalignment in different ways and can be used to correct immediately postural defects during the single-leg squat task.

    Keywords: Surface Electromyography, Tibiofemoral Varus, Kinematic, Kinesiotape, External Feedback
  • رسول قربانی*، ملیحه حدادنژاد، سید صدرالدین شجاع الدین شجاع الدین
    زمینه و هدف

    ثبات مرکزی به عنوان توانایی عضلات در کنترل و حفظ موقعیت تنه و حرکت آن بر روی لگن و اندام تحتانی جهت تولید، انتقال نیرو و حرکت به قسمت های انتهایی بدن در طول فعالیت های بدنی تعریف شده است. ضعف در ثبات مرکزی منجر به اختلال در انتقال انرژی و کاهش عملکرد ورزشی می شود. همچنین ضعف در عضلات مرکزی با آسیبهای اندام تحتانی مرتبط است. بررسی تاثیر خستگی عضلات مرکزی بدن بر عملکرد دیگر اندام ها می تواند اطلاعات مفیدی را درباره نقش ثبات مرکزی بدن در عملکرد ورزشی فراهم کند. با توجه به اهمیت ثبات مرکزی در عملکرد ورزشی، هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر خستگی عضلات مرکزی بدن بر عملکرد اندام فوقانی و امتیازات آزمون غربالگری حرکتی عملکردی مردان ورزشکار است.

    روش بررسی

    در پژوهش نیمه تجربی حاضر تعداد 40 دانشجوی مرد (19 تا 26 سال) به صورت هدفمند و در دسترس با توجه به معیارهای ورود مطالعه انتخاب شدند.به منظور بررسی عملکرد اندام فوقانی از دو تست وای بالاتنه و ثبات اندام فوقانی در زنجیره حرکتی بسته و برای سنجش عملکرد حرکتی از آزمون غربالگری حرکتی عملکردی قبل و بعد از خستگی استفاده شد. از آزمونهای آماری ویلکاکسون و تی همبسته جهت تحلیل داده ها استفاده شد (p<0.05).

    نتایج

    نتایج آزمون ویلکاکسون نشان داد که افراد در خرده آزمون های اسکوات عمیق (0/001=P)، لانچ (0/001=P)، گام برداشتن از روی مانع (0/001=P) و پایداری چرخشی تنه (0/001=P) و نمره مجموع آزمون غربالگری حرکت (0/001=P) پس از انجام پروتکل خستگی نسبت به قبل از انجام پروتکل عملکرد ضعیف تری را نشان داده اند ولی در دیگر خرده آزمون ها بین دو مرحله اندازه‎گیری تفاوت معناداری دیده نشد (0/05<P). نتایج آزمون تی همبسته نیز نشان داد که افراد در آزمون تعادل وای اندام فوقانی (0/001=P) و آزمون ثبات اندام فوقانی در زنجیره حرکتی بسته (0/001=P) پس از انجام پروتکل خستگی نسبت به قبل از انجام پروتکل عملکرد ضعیف تری را نشان داده اند.

    نتیجه گیری

    می توان گفت خستگی عضلات مرکزی بدن موجب کاهش معنی دار با اندازه اثر بزرگ در نمرات تمامی آزمون های عملکردی فوقانی و امتیازات آزمون غربالگری حرکتی می شود. با توجه به تاثیر خستگی ناحیه مرکزی بدن بر نتایج تستهای مورد بررسی، پیشنهاد میشود مربیان از تمرینات استقامتی در این ناحیه جهت افزایش توانایی عضلات در برابر خستگی در فعالیتهای طولانی مدت استفاده نمایند.

    کلید واژگان: خستگی, ثبات مرکزی, عملکرد حرکتی, آزمون وای بالاتنه
    Rasoul Ghorbani *, Maliha Hadadnezhad, S-Sadradin Shojaedin
    Background and Aim

    core stability is defined as the ability of muscles to control and maintain the position of the trunk and its movement on the pelvis and lower limbs in order to produce, transfer force and move to the extremities of the body during physical activities. Weakness in central stability leads to impaired energy transfer and reduced sports performance. Also, weakness in the central muscles is related to lower limb injuries. Investigating the effect of central body muscle fatigue on the performance of other organs can provide useful information about the role of central body stability in sports performance. Considering the importance of central stability in sports performance, the purpose of this research is to investigate the effect of central body muscle fatigue on upper limb performance and functional motor screening test scores of male athletes.

    Methods

    A semi-experimental research approach was used, involving 40 male students aged 19 to 26, selected purposefully and based on availability meeting the inclusion criteria. To assess upper limb function, two tests focusing on upper body and upper limb stability in a closed movement chain were employed. The functional movement screening test was also used to measure movement function before and after inducing fatigue. Data analysis was conducted using Wilcoxon and T-paired statistical tests (p<0.05).

    Results

    The results from the Wilcoxon test indicated that after the fatigue protocol, individuals exhibited significantly poorer performance in deep squats (P=0.001), In-Line Lunge (P=0.001), Hurdle Step (P=0.001), trunk rotatory stability (P=0.001), and the total scores of the movement screening test (P=0.001). However, there was no significant difference in other subtests between the two measurement stages (P<0.05). The paired sample t-test also revealed that individuals performed poorer in the upper quarter Y balance test (P=0.001) and closed kinetic chain upper extremity stability test (P=0.001) after the fatigue protocol compared to before.

    Conclusion

    The study shows that core muscle fatigue significantly decreases scores in upper functional tests and motor screening, suggesting the need for endurance exercises targeting core muscles to improve fatigue resistance during prolonged activities.

    Keywords: Fatigue, Core Stability, Functional Movement, Upper Quarter Y Balance Test
  • عین الله سکینه پور*، ملیحه حدادنژاد، سید صدرالدین شجاع الدین، امیر لطافت کار، مهدی خالقی تازجی
    مقدمه و اهداف

    در افراد با ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی پوسچر ناهنجار ، تغییرات الگوی فعالیت عضله و الگوی حرکتی گزارش شده است. این تغییرات می تواند به عدم تعادل فعالیت عضلانی، الگوی حرکتی و تغییرات بیومکانیکی منجر شود. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات اصلاحی بر پوسچر، فعالیت عضلانی و کینماتیک شانه در هندبالیست های مرد دارای سندرم متقاطع فوقانی بود. 

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 30 هندبالیست مرد با ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی انجام شد که به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش (15 نفر)، و کنترل (15 نفر)، تقسیم شدند. متغیرهای الگوی فعالیت عضلات اندام فوقانی، کینماتیک شانه، سربه جلو، شانه گرد و کایفوز قبل و بعد از مداخله در هنگام پرتاپ توپ ارزیابی شدند. کینماتیک شانه و الگوی فعالیت عضلات اندام فوقانی (فوق خاری، راست کننده ستون مهره ها، ذوزنقه فوقانی، ذوزنقه میانی، پشتی بزرگ، سینه ای بزرگ)، با استفاده از الکترومیوگرافی و سیستم آنالیز حرکت ثبت شد. زوایای سر به جلو و شانه به جلو آزمودنی ها به روش عکس برداری از نمای جانبی و زاویه کایفوز توسط خط کش منعطف قبل و بعد از 8 هفته تمرین اصلاحی جامع اندازه گیری شد. گروه تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته)، در برنامه تمرینات اصلاحی جامع شرکت کردند، اما گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی ای شرکت نکردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری آنالیز واریانس دوطرفه و بونفرنی در سطح معناداری 0/05=P استفاده شد. 

    یافته ها

    ناهنجاری های سر به جلو (0/001=P)، شانه به جلو (0/003=P)، و کایفوز (0/002=P)، در گروه آزمایش، بهبود قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل در پیش آزمون و پس آزمون داشتند. در مرحله آمادگی پرتاپ و پرتاپ (پرتاپ با سرعت آهسته و سریع) در گروه تمرینات اصلاحی ، فعالیت بالایی در عضلات فوق خاری، راست کننده ستون مهره های کمری، ذوزنقه فوقانی، ذوزنقه میانی، پشتی بزرگ و سینه ای بزرگ نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (05/0>P). همچنین در مرحله آمادگی پرتاپ و پرتاپ (پرتاپ با سرعت آهسته و سریع) در گروه تمرینات اصلاحی جامع، دامنه حرکتی بالایی در فلکشن شانه، فوروارد فلکشن شانه، اینترنال روتیشن شانه و اکسترنال روتیشن شانه، آبداکشن، نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (0/05>P).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات اصلاحی به طور قابل توجهی متغیرهای کینماتیکی و الگوی فعالیت عضلات را تغییر داد که این موضوع می تواند به منظور پیشگیری از آسیب اندام فوقانی در هنگام پرتاپ در تحقیقات آینده موثر باشد.

    کلید واژگان: سندرم متقاطع فوقانی, کینماتیک شانه, الگوی فعالیت عضلانی, تمرینات اصلاحی
    Ainollah Sakinepoor *, Malihe Hadadnezhad, Seyed Sadredin Shojaedin, Amir Letafatkar, Mehdi Khaleghi Tazji
    Background and Aims

     Abnormal posture and alterations in movement and muscle activity patterns have been reported in people with upper cross syndrome (UCS). These changes can lead to imbalance in muscle activation, altered movement patterns, and biomechanical changes. The present study aims to investigate the effect of corrective exercises on posture, upper extremity muscle activity, and shoulder kinematics in male handball players with UCS.

    Methods

     This quasi-experimental study was conducted on 30 male handball players with UCS who were randomly divided into exercise (n=15) and control (n=15) groups. The variables including upper extremity muscle activation patterns, shoulder kinematics, forward head posture, forward shoulder posture, and kyphosis were evaluated before and after intervention. Should kinematics and activation patterns of upper extremity muscles (supraspinatus, lumbar erector spinae, upper trapezius, middle trapezius, latissimus dorsi, pectoralis major) were recorded using electromyography and motion analyzer. The angles of forward head and forward shoulder were assessed using photographic method taken from lateral view, and Kyphosis angle was measured using a flexible ruler before and after exercises. The exercise group performed the comprehensive corrective exercises for 8 weeks (3 sessions per week), but the control group did not receive any intervention. To analyze the data, two-way analysis of variance and Bonferroni test were used. The significant level was set at 0.05.

    Results

     Forward head posture (P=0.001), forward shoulder posture (P=0.003), and kyphosis (P=0.002) showed significant improvements in the exercise group compared to the control group from pretest to post-test phase. In the preparatory and throw phases (slow and fast throwing), higher activities of supraspinatus, lumbar erector spinae, upper trapezius, middle trapezius, latissimus dorsi, and pectoralis major were observed in the exercise group compared to the control group (P=0.05). Moreover, in the preparatory and throw phases, higher range of motion of shoulder flexion, forward flexion of shoulder, internal rotation of shoulder, external rotation of shoulder, and shoulder abduction were observed in the exercise group compared to the control group (P=0.05).

    Conclusion

     Corrective exercises can significantly alter shoulder kinematics and upper extremity muscle activity patterns in male handball players with UCS, which can be used in future studies to prevent UCS in handball players during throwing the ball.

    Keywords: Upper Cross Syndrome, Shoulder Kinematics, Muscle Activity, Corrective Exercises
  • زهرا محمودآبادی*، ملیحه حدادنژاد، رغد معمار، مجید هامون گرد
    زمینه و هدف

    گردن درد مشکل شایعی است که بر سلامتی و کیفیت زندگی افراد اثر منفی دارد. لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ثبات دهنده گردن و تحرک بخشی توراسیک بر ناتوانی، دامنه حرکتی و استقامت زنان با گردن درد مزمن غیر اختصاصی انجام شد.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 36 زن مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی در 3 گروه 12 نفری در شهر قم انجام شد. آزمودنی های گروه مداخله اول (اجرا کننده تمرینات ثبات دهنده گردن) و گروه مداخله دوم (اجرا کننده تمرینات ثبات دهنده گردن با تحرک بخشی توراسیک) را به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و 60 دقیقه در باشگاه ورزشی انجام دادند و گروه کنترل یکسری راهنمایی های اصلاحی دریافت نمودند. ناتوانی، دامنه حرکتی گردن و استقامت عضلانی به ترتیب توسط پرسشنامه ناتوانی گردن، گونیامتر و آزمون پایل و بیوفیدبک فشارسنج ارزیابی شدند.

    یافته ها

    ناتوانی، دامنه حرکتی و استقامت عضلانی آزمودنی های هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنی داری یافتند (P<0.05). دامنه حرکتی و استقامت عضلانی آزمودنی های گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه مداخله اول، بهبود معنی دار بیشتری نشان داد (P<0.05).

    نتیجه گیری

    انجام تمرینات ثبات دهنده گردن و تحرک بخشی توراسیک یک مداخله موثر در بهبود ناتوانی، دامنه حرکتی و استقامت عضلانی زنان با گردن درد مزمن غیراختصاصی ارزیابی شد.

    کلید واژگان: گردن درد, تمرین ورزشی, زنان
    Zahra Mahmoudabadi*, Malihe Hadadnezhad, Raghad Mimar, Majid Hamoongard
    Background and Objective

    Neck pain is a prevalent problem negatively affecting individuals’ health and quality of life. Therefore, the present research was conducted to determine the impacts of neck stabilization and thoracic mobility exercises on disability, range of motion, and endurance of females with non-specific chronic neck pain.

    Methods

    This single-blinded clinical trial was conducted on 36 females with non-specific chronic neck pain in three 12-people groups in the city of Qom. The subjects of the first intervention group (those doing neck stabilization exercises) and the second intervention group (those doing neck stabilization exercises with thoracic mobility) performed the exercises as three 60-minute sessions per week for 8 weeks in the gym, and the control group received a set of corrective exercises. Disability, the neck range of motion, and muscular endurance were measured by the Neck Disability Index (NDI), goniometer and the Progressive Iso-inertial Lifting Evaluation (PILE) test, and biofeedback sphygmomanometer, respectively.

    Results

    Disability, range of motion, and muscular endurance of the subjects in both intervention groups significantly improved compared to the control group (P<0.05). Compared to the first intervention group, the range of motion and muscular endurance of subjects in the second intervention group showed a significant improvement (P<0.05).

    Conclusion

    Doing neck stabilization and thoracic mobilization exercises was found to be an influential intervention in the improvement of disability, range of motion, and muscular endurance of females with non-specific chronic neck pain.

    Keywords: Neck Pain, Exercise, Women
  • مقایسه تاثیر یک دوره برنامه مهار یکپارچه عصبی عضلانی با و بدون تحریک الکتریکی بر قدرت و استقامت عضلات گردن بیماران دارای گردن درد مکانیکی مزمن
    صدف پیرترسا، صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد
    مقدمه و هدف

    هدف از این مطالعه بررسی این موضوع بود که آیا استفاده از تکنیک مهار عصبی عضلانی تلفیقی همراه با تحریک الکتریکی می تواند بهبود سریعتر و بیشتر در حداکثر قدرت و استقامت عضلات گردن در بیماران مبتلا به گردن درد مزمن مکانیکی را فراهم کند یا خیر.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون بوده است. بدین منظور بیماران مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی شهر تهران به طور تصادفی در دو گروه تجربی (17=n) و یک گروه کنترل (17=n) قرار گرفتند. درد، ناتوانی، قدرت و استقامت عضلات گردن پیش و پس از هشت هفته مداخله، به ترتیب با استفاده از شاخص بصری درد، شاخص ناتوانی گردن، داینامومتر و تست فلکشن کرانیوسرویکال اندازه گیری شدند. آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری و t زوجی و آزمون تحلیل واریانس یک راهه برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج آزمون t زوجی و آزمون تحلیل واریانس یکراهه اختلاف معنادار درون گروهی و بیرون گروهی را در سه گروه نشان نداد، در مقابل گروه تکنیک مهار عصبی عضلانی تلفیقی همراه با تحریک الکتریکی به نسبت دو گروه دیگر اندازه اثر بالینی بیشتری را نشان داد.

    نتیجه گیری: 

    با توجه به اثرات بالینی گزارش شده برای تکنیک مهار عصبی عضلانی تلفیقی همراه با تحریک الکتریکی در بیماران دارای گردن درد، استفاده از این روش به عنوان یک روش مکمل در بهبود درد، ناتوانی و افزایش قدرت و استقامت عضلات گردن بیماران مبتلا به گردن درد مزمن غیر اختصاصی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: گردن درد مزمن غیراختصاصی, درد, ناتوانی, قدرت, استقامت
    Comparison the effect of an integrated neuromuscular inhibition technigue program with and without Electric stimulation on neck muscle strength and endurance in patients with chronic mechanical neck pain
    Sadaf Pirtarsa, Sadrodin Shojaedin, Malihe Hadadnezhad
    Background and Aim

     The aim of this study was to investigate whether the application of the integrated neuromuscular inhibition technique combined with Electric stimulation can provide faster and greater improvement in maximum strength and isometric of the neck muscles in patients with chronic mechanical neck pain.

    Materials and Methods

     The current research was a semi-experimental type with a pretest-posttest design. For this purpose, patients with non-specific chronic neck pain in Tehran were randomly divided into two experimental groups (n=17) and a control group (n=17). Pain, disability, strength and endurance of neck muscles before and after eight weeks of intervention were measured using visual pain index, neck disability index, dynamometer and craniocervical flexion test, respectively. Repeated measures analysis of variance and paired T-test and one-way analysis of variance were used to analyze the data.

    Results

     The results of the paired t-test and one-way analysis of variance did not show significant differences between the group and the out-group in the three groups, in contrast, the combined neuromuscular inhibition technique group with electrical stimulation showed a greater clinical effect size than the other two groups.

    Conclusion

     According to the clinical effects reported for the combined neuromuscular inhibition technique with electrical stimulation in patients with neck pain, using this method as a complementary method in improving pain, disability and increasing the strength and endurance of neck muscles in patients with chronic neck pain Non-specific is suggested.

    Keywords: Nonspecific chronic neck pain, pain, disability, strength, endurance
  • مسعود برزگر*، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین، امیر لطافتکار، رز فولادی

    هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات عصبی عضلانی با و بدون تکالیف دوگانه شناختی بر حس عمقی و تعادل ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی بود. در مطالعه نیمه تجربی حاضر، 39 فوتبالیست به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 13 نفره (گروه کنترل، گروه تمرینات عصبی عضلانی و گروه تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه) تقسیم شدند. دو گروه تمرینی، تمرینات را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. برای اندازه گیری حس عمقی به روش فوتوگرامتریک و برای سنجش تعادل از آزمون Y استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تفاوت معناداری در حس عمقی مفصل زانو در زنجیره حرکتی باز (036/0>p) و بسته (003/0>p) بعد از ارائه مداخله بین سه گروه بود، اما عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران بر اساس آزمون تعادلی Y در جهت قدامی (جلویی) و خلفی خارجی بعد از ارائه مداخله بین سه گروه معنادار بود (p≤0.05). ارائه تمرینات عصبی عضلانی به همراه تکایف دوگانه احتمالا می تواند به عنوان یک رویکرد مفید جهت بهبود عملکرد اندام تحتانی بر اساس آزمون تعادلی Y در ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: فوتبال, نقص لیگامان صلیبی قدامی, تمرینات عصبی عضلانی, تکالیف دوگانه
    Masoud Barzegar*, Malihe Hadadnezhad, Sadredin Shojaedin, Amir Letafatkar, Rose Fouladi

    The aim of this research was effect of eight weeks of neuromuscular training (NMT) with and without cognitive-dual tasks (DTs) on proprioception and balance of athletes with ACL deficiency (ACL-D). 39 soccer players with ACL-D were selected purposefully and randomly divided into three groups of 13 (control group, neuromuscular training group and neuromuscular training with dual tasks group). Two training groups performed the exercises for eight weeks and three sessions per week. cognitive-motor dual tasks were performed in one of the groups along with neuromuscular exercises in the form of counting down numbers, memorizing numbers, calculating unexpected equations, specialized football skill movements.  The results of the current study indicated that there was no significant difference in knee joint proprioception in the open and closed kinetic chain after applying the intervention between the three groups, but there was a significant difference in lower extremity performance of the athletes based on the Y balance test in the anterior and posterior-lateral direction between the three groups (p<0.05). It seems that providing neuromuscular exercises along with cognitive-dual tasks can probably be considered as a useful approach to improve lower extremity performance based on the Y balance test in athletes with anterior cruciate ligament deficiency.

    Keywords: Soccer, Anterior Cruciate Ligament Deficiency, Neuromuscular Training, Dual Tasks
  • گلاره الموتی*، امیر لطافتکار، ملیحه حدادنژاد، رضا علیزاده
    مقدمه و اهداف

    کمردرد غیراختصاصی مزمن یکی از شایع ترین انواع کمردرد می باشد. باتوجه به پیچیدگی مکانیسم آسیب در این نوع کمردرد، مداخلات و درمان هایی ترکیبی پیشنهاد داده شده است. امروزه در کمردرد نگرش افراد به درد از اهمیت زیادی دارد و تعامل بین ویژگی های بیولوژیکی افراد و جنبه های اجتماعی و روانی را باید در نظر گرفت. باتوجه به پرهزینه بودن مداخلات درمانی حضوری و دسترسی سخت به آزمودنی ها، مطالعات به تمرینات غیرحضوری روی آورده اند. بااین حال، تا کنون اثربخشی مداخلات غیرحضوری بر کمردرد مزمن بررسی نشده است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات شناختی غیرحضوری بر درد و فاکتورهای روان شناختی افراد دارای کمردرد مزمن غیر اختصاصی بود.

    مواد و روش ها

    تحقیق حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. در مطالعه حاضر براساس تحقیقات قبلی و با استفاده از نرم افزار جی پاور نسخه 3.1.7 ، 44 مرد و زن دارای کمردرد مزمن غیراختصاصی ازطریق انتشار اعلامیه در مراکز فیزیوتراپی استان تهران و کرج، همچنین انتشار اعلامیه در رسانه های اجتماعی با دامنه سنی 25 الی 55 سال باتوجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و به دو گروه 22 (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. مداخله 12 هفته طی 18 جلسه انجام شد. درد و فاکتورهای روان شناختی به ترتیب توسط مقیاس آنالوگ بصری، پرسش نامه باورهای اجتناب از ترس و پرسش نامه خودکار آمدی از درد ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، تی مستقل و زوجی در سطح معناداری 0/05 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین پیش آزمون و پس آزمون گروه غیرحضوری در میزان کاهش درد، خودکارآمدی درد، باور اجتنابی از ترس در فعالیت های بدنی روزانه و شرایط کاری تفاوت معناداری وجود دارد (001/P<0). در گروه کنترل تغییرات درون گروهی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری را نشان نداد. 

    نتیجه گیری

    به طورکلی براساس نتایج تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرینات غیرحضوری می تواند برای کاهش درد و بهبود فاکتورهای روان شناختی بیماران دارای کمردرد مفید باشد. با استناد به نتایج تحقیق و با در نظر گرفتن شرایط همه گیری بیماری کرونا، از این مداخله می توان برای کاهش درد و  بهبود فاکتورهای روان شناختی افراد با کمردرد مزمن غیراختصاصی بهره برد.

    کلید واژگان: ترس از حرکت, کمردرد, کنترل حرکتی, تمرینات شناختی
    Gelareh Alamouti *, Amir Letafatkar, Malihe Hadadnezhad, Reza Alizadeh
    Background and Aims

    Non-specific chronic low back pain (LBP) is one of the most common types of LBPs. Due to the complexity of the injury mechanism in this condition, combined interventions and treatments have been suggested. People’s attitudes towards pain and the interaction between biological characteristics of people and social/psychological factors should be considered. Due to the high cost of face-to-face therapy and the difficulty of access to subjects, recent studies have used online methods. So far, the effectiveness of online interventions in the treatment of chronic LBP has not been studied. Therefore, this study aims to investigate the effect of an online cognitive-motor control training program on pain and its related psychological factors in people with non-specific chronic LBP.

    Methods

    This is a randomized clinical trial conducted on 44 female and male patients with non-specific chronic LBP aged 25-55 years, selected from the physiotherapy clinics in Tehran and Karaj provinces of Iran based on the inclusion and exclusion criteria, and randomly divided into two groups of 22 including training and control. The intervention was provided at 18 sessions for 12 weeks. Pain and its related psychological factors were assessed by the visual analog scale, fear-avoidance belief questionnaire, and pain self-efficacy questionnaire. For statistical analysis, repeated measures analysis of variance, independent t-test, and paired t-test were used. The significance level was set at 0.05.

    Results

    There was a significant difference between the pre-test and post-test scores of the training group in pain, pain self-efficacy, avoidance of physical activity, and avoidance of work (P<0.001). In the control group, no significant difference was reported in these variables between the pre-test and post-test scores.

    Conclusion

    The online cognitive-motor control training program can relieve pain and improve the pain-related psychological factors of people with non-specific chronic LBP. It can be used for this purpose in these people.

    Keywords: Fear of movement, Low back pain, Motor Control, Cognitive exercises
  • نیلوفر فریور، امیر لطافت کار*، ملیحه حدادنژاد، سید صدرالدین شجاع الدین

    زمینه و هدفکمردرد یکی از اختلالات شایع در بین زنان باردار می باشد و نیازمند بررسی بیشتر و طراحی مداخلات اثر بخش می باشد. از این رو هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر اضافه کردن تمرینات تنفسی به تمرینات جامع در آب و خشکی بر درد، ناحیه کمری-لگنی، ناتوانی عملکردی و امتیازات SFMA در زمان باردار مبتلا به درد کمری-لگنی بود. روش بررسیتعداد 60 زن باردار مبتلا به درد کمری لگنی بصورت تصادفی به دو گروه تمرینات تنفسی با تمرین در خشکی (30 نفر) و تمرینات تنفسی با تمرین در آب (30 نفر) تقسیم شده و  به انجام 14 هفته تمرین پرداختند. متغیر های اندازه گیری شده شامل درد، ناتوانی عملکردی و امتیازات SFMA بوده که در پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج درون گروهی در متغییر های درد، ناتوانی عملکردی، و SFMA  نتایج معناداری را  پس از 8 هفته تمرین هر دو مداخله نشان داد (001/0<p). در ارتباط با نتایج بین گروهی تفاوت معناداری بین دو مداخله تمرینی در بهبود درد (91 /0=p)، ناتوانی عملکردی (77 /0=p) و SFMA (53/0=p) دیده نشد. نتیجه گیریاضافه کردن تمرینات تنفسی به تمرین در آب و خشکی می تواند باعث بهبود درد، عملکرد، و امتیازات SFMA در زنان بار دار دچار درد کمری-لگنی شود.

    کلید واژگان: : بارداری, درد کمری لگنی, تمرینات تنفسی, عملکرد
    Niloufar Farivar, Amir Letafatkar*, Malihe Hadadnezhad, Seyed Sadredin Shojaedin
    Background

    Low back pain is one of the most common problems among pregnant women and requires further investigation and design of effective interventions. Therefore, the present study investigated the effect of adding breathing exercises to comprehensive exercises in water and dry land on lumbo-pelvic pain. pain, functional disability, SFMA scores in pregnant women during lumbo-pelvic pain.

    Methods

    A total of 60 pregnant women with lumbo-pelvic pain were randomly divided into two groups: breathing exercises with on-land training (30 people) and breathing exercises with water training (30 people) and performed 14 weeks of training. Measured variables included pain, functional disability, SFMA scores were examined in the pretest and posttest.

    Results

    Intra-group results in pain, functional disability, and SFMA variables showed significant results after 8 weeks of treatment in both groups (P<0.001). No significant difference was seen between the two exercise interventions in improving pain (p=0.91), functional disability (p=0.77) and SFMA (p=0.53).

    Conclusion

    Adding breathing exercises to water and land exercises can improve pain, functional disability, and SFMA scores variables in pregnant women with lumbo-pelvic pain.Key Words: Pregnancy, lumbo-pelvic pain, breathing Exercise, Function

    Keywords: Pregnancy, lumbo-pelvic pain, breathing Exercise, Function
  • مریم قنبری*، علی عباسی، ملیحه حدادنژاد
    زمینه و هدف
    هدف این مطالعه بررسی تاثیر فازهای چرخه قاعدگی بر کینماتیک مفاصل و سگمنت های اندام تحتانی حین اسکوات در بارهای مختلف بود.
    روش بررسی
    تعداد 10 آزمودنی خانم با چرخه قاعدگی طبیعی و منظم به صورت داوطلبانه و هدفمند در این مطالعه شرکت کردند. داده های کینماتیکی اندام تحتانی آزمودنی ها با استفاده از دستگاه مایوموشن در سه فاز فولیکولار اولیه (روزهای اول تا سوم چرخه قاعدگی)، فولیکولار ثانویه (روزهای یازده تا پانزدهم چرخه قاعدگی) و لوتیال (روزهای بیست و یک تا بیست و پنج چرخه قاعدگی) در حین اسکوات با وزن بدن، هالتر 10 کیلوگرم، 25% وزن بدن و 50% وزن بدن ثبت شد. دامنه حرکتی و حداکثر زوایای فلکشن، اداکشن و چرخش داخلی ران، اداکشن و فلکشن زانو، چرخش داخلی تیبیا و دورسی فلکشن مچ پا و در پای برتر آزمودنی ها محاسبه شد.
    یافته ها
    نتایج آزمون تحلیل واریانس تکراری نشان داد دامنه حرکتی و حداکثر زوایای اندازه گیری شده در بارهای مختلف در فاز فولیکولار ثانویه در بارهای بزرگتر به طور معنی داری بیشتر می شوند. همچنین دامنه حرکتی و حداکثر زوایا به طور کلی در فاز لوتیال در مقایسه با فاز فولیکولار در اسکوات با بار وزن بدن و وزن های بالاتر بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به ورزشکاران زن توصیه می شود در اوج فاز فولیکولار ثانویه (تخمک گذاری) با احتیاط بیشتری از تمرینات مقاومتی با وزنه های سبک تر استفاده کنند، همچنین پیشنهاد می شود در فاز لوتیال تمرینات مقاومتی کاهش یابد.
    کلید واژگان: چرخه قاعدگی, کینماتیک مفاصل, کینماتیک سگمنت, اسکوات
    Maryam Ghanbari *, Ali Abbasi, Malihe Hadadnezhad
    The aim of this study was to investigate the effect of menstrual cycle phases on the lower limb joints and segments kinematics during squats at different loads. Ten female subjects with normal and regular menstrual cycle voluntarily participated in this study. Kinematics of the lower limbs of subjects were recorded using Myomotion device in three phases of primary follicular (first to third days of the menstrual cycle), secondary follicular (eleventh to fifteenth days of the menstrual cycle), and luteal (twenty-first to twenty-fifth days menstrual cycles) during squats with body weight, 10 kg barbell, 25% body weight, and 50% body weight. Range of motion (ROM) and maximum angles of thigh flexion, adduction, and internal rotation, knee adduction and flexion, tibia internal rotation and ankle dorsiflexion in preferred leg of the subjects were calculated. The results of repeated measures analysis of variance showed that the ROM and maximum angles in different loads significantly increased in the secondary follicular phase with increase in load. Moreover, the ROM and maximum angles were generally higher in the luteal phase compared to the follicular phase in squat with body weight and higher loads. According to the results, it suggests female athletes use resistance exercises with lighter weights with more caution at the peak of the secondary follicular phase (ovulation). Moreover, it is siggests to reduce resistance training during luteal phase.
    Keywords: Menstrual cycle, Joint kinematics, Segment kinematics, Squat
  • مجید هامون گرد*، ملیحه حدادنژاد، علی عباسی
    هدف
    اکثر آسیب های رباط صلیبی قدامی (Anterior Cruciate Ligament; ACL) در شرایطی اتفاق می افتند که توجه ورزشکار همزمان معطوف به انجام تکلیف و محرک های شناختی است. اختلال در عملکرد و حس عمقی زانو در شرایط تقسیم توجه، فرد را در معرض آسیب ACL قرار می دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه شناختی بر عملکرد و حس عمقی بازیکنان فوتسال با نقص ولگوس پویای زانو است.
    روش بررسی
    30 بازیکن فوتسال با نقص ولگوس پویای زانو (میانگین سن: 3/27 ± 21/86 سال، وزن: 9/55 ± 68/91 کیلوگرم، قد: 6/49 ± 175/6 سانتی متر) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و تجربی تقسیم شدند. در پیش آزمون عملکرد آزمودنی ها بوسیله آزمون پرش تاک (Tuck Jump Test) و سه جهش تک پا (Single Leg Triple Hop Test) و حس عمقی زانو توسط روش گونیامتری تصاویر دیجیتال مورد بررسی قرار گرفت. گروه تجربی به مدت هشت هفته در برنامه تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه شناختی شرکت کردند. در نهایت پس آزمون در شرایط پیش آزمون و یک تا دو روز پس از جلسه تمرین نهایی برگزار شد. پس از جمع آوری داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تی مستقل جهت بررسی میانگین ها و تفاوت های بین گروهی در سطح معنی داری (p≤0/05) استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج آزمون های آماری نشان داد که بین میانگین نمرات آزمون پرش تاک (0/001=p) و سه جهش تک پا (0/001=p) بین آزمودنی های دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد به طوری که گروه تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند. در حس عمقی زانو (0/459=p) تفاوت معناداری مشاهده نشد با این حال خطای حس عمقی در گروه تجربی بهبود بیشتری داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه شناختی موجب بهبود چشمگیر عملکرد و کاهش خطای حس عمقی زانو می شود. بنابراین احتمالا انجام تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه به عنوان یک رویکرد جدید تمرینی در پیشگیری از آسیب ACL می تواند موثر باشد.
    کلید واژگان: رباط صلیبی قدامی, حس عمقی, عملکرد, تکلیف دوگانه شناختی, تمرینات عصبی عضلانی, زانو
    M Hamoongard *, M Hadadnezhad, A Abbasi
    Purpose
    Most anterior cruciate ligament (ACL) injuries occur when the athlete’s attention is focused on performing tasks and cognitive challenges. Dysfunction of the performance and proprioception of the knee joint in the condition of divided attention exposes a person to ACL injury. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks of neuromuscular training with dual cognitive tasks on the performance and proprioception of futsal players with dynamic knee valgus deficits.
    Methods
    30 futsal players with dynamic knee valgus deficit (mean age: 21.86 ± 3.27 years, weight: 68.91 ± 99.55 kg, height: 175.6 ± 6.49 cm) were purposefully selected and randomly divided into two groups (control=15, experimental=15). In the pre-test, performance by tuck jump test and single leg triple hop test, as well as proprioception of the knee joint by digital imaging of the goniometric method were evaluated. The experimental group participated in a neuromuscular training program with dual cognitive tasks for eight weeks. Both groups performed a pre-test prior to the training period and performed a post-test two days after the training period in the experimental group. After data collection, univariate analysis of covariance and independent t-test were used to examine the means and differences between groups at a significant level (P≤0.05).
    Results
    The results of statistical tests showed that there was a significant difference between the mean scores of the Tuck jump test (P = 0.001) and Single Leg Triple Hop Test (P = 0.001) between the subjects of the two groups in the post-test, so the experimental group performance was better than the control group. There was no significant difference in proprioception of the knee (P=0.459), however, the mean error of proprioception reconstruction was further improved in the experimental group.
    Conclusion
    The results of the present study showed that performing neuromuscular training with dual cognitive tasks significantly improves performance and reduces knee proprioception error. Therefore, it is possible that combining neuromuscular training with dual cognitive tasks as a new training approach can be effective to prevent ACL injury.
    Keywords: anterior cruciate ligament, Proprioception, Performance, Dual cognitive Task, Neuromuscular training, knee
  • کیوان یوسف پور، سید صدرالدین شجاع الدین*، ملیحه حدادنژاد

    زمینه و هدف:

     سردرد یکی از شایع‌ترین مشکلات در بزرگسالان است و تقریبا 47 درصد جمعیت جهان از نوعی سردرد رنج می‌برند. درصد بالایی از این سردردها از گردن منشا می‌گیرند که اصطلاحا سردرد گردنی نامیده می‌شوند. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر پروتکل تمرین‌درمانی جامع با و بدون درمان دستی و کینزیوتیپ بر درد، ناتوانی عملکردی، پاسچر و فعالیت الکتریکی برخی از عضلات گردن مردان دارای سردرد گردنی غیرتروماتیک است.

    مواد و روش‌ها :

    در این مطالعه نیمه‌تجربی 43 مرد با دامنه سنی 35 تا 55 سال، مبتلابه سردرد گردنی شرکت کردند که طبق معیارهای ورود انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی به 4 گروه شامل 1 گروه کنترل، 3 گروه تمرین‌درمانی جامع، تمرین‌درمانی جامع همراه با درمان دستی و تمرین‌درمانی جامع همراه با کینزیوتیپ تقسیم شدند. میزان درد، ناتوانی عملکردی، پاسچر سر به جلو و میزان فعالیت الکتریکی عضلات سطحی گردن (شامل تراپزیوس فوقانی، ارکتور اسپاین، استرنوکلوییدوماستویید و اسکالن قدامی) به‌ترتیب با مقیاس درد و ناتوانی گردن، روش عکس‌برداری و دستگاه الکترومیوگرافی در پیش‌آزمون و بعد از 6 هفته اجرای پروتکل‌های تمرینی در پس‌آزمون  با روش‌های آماری شاپیرو ویلک، تحلیل واریانس یک‌طرفه، آزمون تی زوجی، تحلیل واریانس تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی و سپس اندازه اثر دی کوهن تجزیه‌و‌تحلیل شد (0/05≥α).

    یافته‌ها:

     نتایج تحقیق بیانگر کاهش معنادار درد و ناتوانی، زاویه سر به جلو و نیز کاهش میزان فعالیت عضلات سطحی گردن در گروه‌های آزمایش مورد‌مطالعه بعد از 6 هفته مداخله بود (00/0=P). در گروه کنترل درد و ناتوانی عملکردی (0/63=P)، تغییرات زاویه سر به جلو (0/343=P) و فعالیت الکتریکی عضلات سطحی گردن (P≥0/33) معنادار نشده بودند. در مقایسه 3 گروه آزمایش مذکور، گروه تمرین‌درمانی جامع همراه با درمان دستی، بیشترین معناداری آماری را در کاهش درد و ناتوانی، کاهش زاویه سر به جلو و کاهش میزان فعالیت عضلات سطحی گردن به خود اختصاص داد (00/0=P)

    نتیجه‌گیری:

     یافته‌های تحقیق نشان می‌دهند مداخلات تمرین‌درمانی جامع با درمان و کینزیوتیپ باعث کاهش میزان درد و ناتوانی عملکردی، همچنین کاهش وضعیت سر به جلو و کاهش میزان فعالیت عضلات سطحی گردن در مردان دارای سردردگردنی شده‌اند و مداخله تمرین‌درمانی جامع با درمان دستی بیشترین اثر را در بهبود علایم مردان مبتلابه سردرد گردنی غیرتروماتیک داشته است. پیشنهاد می‌شود نتایچ این تحقیق در درمان مردان دارای سردردگردنی مورد استفاده درمانگران قرار گیرد.

    کلید واژگان: سردرد گردنی, تمرین درمانی, کینزیوتیپ, فعالیت الکتریکی, درد و ناتوانی
    Keiwan Yousefpour, Seyed Sadredin Shojaedin *, Maliheh Hadadnejad

    Background and Aims:

     Headache is one of the most common problems in adults and almost 47% of the world's population suffer from some kind of headache. High percentage of these headaches come from neck muscles these are called cervicogenic headaches. The purpose of this study is Comparison of the effect of comprehensive therapeutic protocol with and without manual treatment and kinesiotaping on pain and disability, postural and electrical activity of some neck muscles in men with non-traumatic cervicogenic headache.

    Methods :

    43 men aged 35 to 55 years with non-traumatic cervicogenic headache were selected for this study and randomly divided into four groups.Forward head angle, pain and disability and power of neck superficial muscle activation measured by using the photogrammetry, neck pain and disability scale (NPDS) and surface electromyography respectively in pre-test and after six weeks in post-test. Statistical methods, Shapiro-wilk and then repeated measures ANOVA and one-way ANOVA and paired t-test, repeated measure variance and finally and Bonferroni were used (α≤0.05).

    Results :

    The results showed a significant decrease in pain and disability, forward head angle and also a decrease in the activity of the superficial neck muscles in the experimental groups after six weeks of intervention. (P=0.00). Comparing the above three experimental groups, the comprehensive exercise therapy group with manual therapy had the highest statistical significance in reducing pain and disability, reducing the angle of head forward and reducing the activity of superficial neck muscles. (P=0.00).

    Conclusion:

     comprehensive exercise therapy intervention with manual therapy had the greatest effect on improving the symptoms of men with non-thromatic  cervicogenic headache.

    Keywords: Exercise Therapy, Manual Therapy, Kinsiotyping, Pain, Disability, Postural, electrical activity, Headache
  • فاطمه امیری زاده، امیر لطافت کار*، ملیحه حدادنژاد

    زمینه و هدف:

     نقص چرخش داخلی شانه به عنوان یکی از مهم ترین ریسک فاکتورها برای ورزشکاران پرتابی و بالای سر به شمار رفته و اثر نامطلوبی بر بیومکانیک مفصل گلنوهومرال در طی فعالیت های پرتابی و بالای سر دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری مقالات انجام شده در زمینه بررسی تاثیر تمرینات اصلاحی بر درد، عملکرد، حس عمقی و فعالیت عضلانی در افراد دارای نقص چرخش داخلی شانه انجام شد.

    مواد و روش ها

    جستجو با کلید واژگان مرتبط در تمامی سال ها در پایگاه های الکترونیکی معتبر داخلی و خارجی ازجمله، Sid، Magiran ،Noormags  Science direct،Google Scholar،PubMed، Trip Database، Scopus به عمل آمد. تعداد 444 مقاله مورد بررسی قرار گرفت که براساس معیارهای ورود و خروج 7 مقاله مورد قبول واقع شد، جهت بررسی کیفیت مقالات وارد شده از مقیاس PEDro استفاده گردید.

    یافته ها

    2 مقاله به بررسی تاثیر تمرینات کششی، 2 مقاله به بررسی تاثیر تمرینات روتیتور کاف، 1 مقاله به بررسی تاثیر تمرینات پرتابی، 1 مقاله به بررسی تاثیر دستکاری فاشیال و در نهایت 1 مقاله به مقایسه اثرات کینزیوتیپ و کشش در افراد دارای نقص چرخش داخلی پرداخته بودند. در پایان بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی مقالات، تمرینات اصلاحی در کاهش درد، بهبود عملکرد، حس عمقی و فعالیت عضلانی افراد دارای نقص چرخش داخلی شانه موثر بودند.

    نتیجه گیری

    به منظور بهبود فعالیت عضلانی، عملکرد، حس عمقی و کاهش درد در افراد دارای نقص چرخش داخلی شانه استفاده از تمرینات اصلاحی مناسب توصیه می شود.

    کلید واژگان: تمرینات اصلاحی, فعالیت عضلانی, عملکرد, حس عمقی, درد, نقص چرخش داخلی شانه
    Fatemeh Amirizadeh, Amir Letafatkar*, Maliheh Haddadnejad
    Background and Objectives

    Glenohumeral internal rotation deficit (GIRD) is one of the most important risk factors for overhead-throwing athletes and adversely affects the biomechanics of the Glenohumeral joint during overhead-throwing motions. The aim of this study was to review all the articles performed in the field on the effect of corrective exercises on pain, function, proprioception, and muscle activity in people with GIRD

    Materials and Methods

    Reputable domestic and external electronic databases such as Sid, Magiran, Noormags, Science Direct, Google Scholar, PubMed, Trip Database, and Scopus were searched in all years through relevant keywords. A total of 444 studies were reviewed, of which 7 articles were accepted based on inclusion and exclusion criteria’s. The PEDro scale was used to evaluate the quality of selected articles.

    Results

    2 examined the effect of stretching exercises, 2 examined the effect of rotator cuff exercises, 1 examined the effect of throwing exercises augmented, 1 examined the effect of facial manipulation, and 1 compared the effects of Kinesio Taping and stretching in people with GIRD. The results suggested that corrective exercises were effective in reducing pain and improving function, proprioception, and muscle activity in people with GIRD.

    Conclusion

    A corrective exercises proposed to improve muscle activity, function, and proprioception and reduce pain in people with GIRD.

    Keywords: corrective exercises, muscle activity, function, proprioception, pain, glenohumeral internal rotation deficit (GIRD)
  • احسان الوانی، امیر لطافت کار*، ملیحه حدادنژاد

    زمینه و هدف:

     تغییر در موقعیت قرارگیری استخوان و حرکات کتف، بر عملکرد شانه تاثیرگذار است و می تواند منجر به دیسکنزیای کتف شود. هدف از این مقاله مروری روایی بررسی تاثیر تمرینات ثبات دهنده کتف بر درد و عملکرد حرکتی در افراد مبتلا به دیسکنزیا کتف بود.

    مواد و روش ها

    جستجو با کلید واژگان مرتبط در تمامی سال ها و در پایگاه های اینترنتی Magiran، Google Scholar، Elmnet و PEDRO با کلید واژه های Scapular Stabilization exercise،،Scapular-focused exercise، Scapular Dyskinesia، Motor function، Pain ،Kinematics and scapular position به عمل آمد. مطالعات بررسی کننده تاثیر تمرینات ثبات دهنده کتف بر دیسکنزیای کتف وارد مطالعه شدند. جهت بررسی کیفیت مقالات وارد شده از مقیاس PEDro استفاده گردید.

    یافته ها

    30 مطالعه مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد، پنج مطالعه که دارای معیار ورود (نمره بالاتر از 5 در مقیاس پدرو) بودند، برای بررسی انتخاب شدند. تفاوت های زیادی در متدولوژی، شاخص اصلی مورد ارزیابی، تعداد نمونه، روش اجرا، شیوه ارزیابی متغیر ها و غیره در مطالعات وجود داشت. در افراد دارای دیسکنزیا، تمرین ثبات دهنده باعث کاهش درد و بهبود عملکرد حرکتی شده است.

    نتیجه گیری

    نتایج بررسی مطالعات گذشته نشان داد که تمرینات ثبات دهنده کتف باعث بهبود اختلال دیسکنزیای کتف می شود.

    کلید واژگان: تمرینات ثبات دهنده کتف, دیسکنزیای کتف, درد, عملکرد حرکتی
    Ehsan Alvani, Amir Letafatkar*, Maliheh Haddadnejad
    Background and Objectives

    Changes in bone position and scapular movements affect shoulder function and can lead to scapular dyskinesia. The purpose of this validity review article was to evaluate the effect of scapular stabilization exercises on pain and motor function in patients with scapular dyskinesia.

    Materials and Methods

    Search with related keywords in all years and in Magiran, Google Scholar, Elmnet and PEDRO websites with keywords Scapular Stabilization exercise, Scapular-focused exercise, Scapular Dyskinesia, Motor function, Pain, Kinematics and scapular position was performed. Studies investigating the effect of scapular stabilization exercises on scapular dyskinesia were included in the study. PEDro scale was used to evaluate the quality of imported articles.

    Results

    Thirty studies were reviewed, of which five studies that had inclusion criteria (score higher than 5 on the Pedro scale) were selected for review. There were many differences in the methodology, the main index to be evaluated, the number of samples, the method of implementation, the method of evaluating the variables, etc. in the studies. In people with dyskinesia, stabilizing exercise reduces pain and improves motor function.

    Conclusion

    The results of previous studies showed that scapular stabilization exercises improve scapular dyskinesia.

    Keywords: scapular stabilization exercises, scapular dyskinesia, pain, motor function
  • مریم بشیری*، علی یلفانی، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد
    زمینه و هدف

    از آنجایی که کمردرد یکی از چالش های نظام سلامت در جهان می باشد هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات پیش توانبخشی آب درمانی قبل از عمل بر میزان درد و ناتوانی و توریع فشار کف پایی زنان دارای کمردرد مزمن می باشد.

    روش بررسی

    در پژوهش حاضر 30 بیمار زن مبتلا به کمردرد مزمن به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله با میانگین و انحراف استاندارد سن (45/5±2/46) و کنترل (39/5±26/46) سال قرار گرفتند. گروه مداخله چهار هفته تمرینات آب درمانی قبل از عمل و هشت هفته بعد از عمل را انجام دادند و گروه کنترل صرفا در هشت هفته تمرینات آب درمانی بعد از عمل جراحی شرکت نمودند. میزان درد با مقیاس بصری درد، میزان ناتوانی با پرسشنامه اوسوستری و برای میزان نوسانات پاسچرال از دستگاه توزیع فشار کف پایی استفاده شد.

    یافته ها

     برای مقایسه داده های درون گروهی از تست t وابسته و از آنکووآ جهت مقایسه نتایج بین گروه ها با سطح معنی داری (05/0<p) استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای درد، ناتوانی و توزیع فشار کف پایی، هر دو گروه مداخله و کنترل در مقایسه با خود پس از پایان دوره تمرینات به طور معنی داری بهبود یافتند (05/0<p). همچنین نتایج بین گروهی نشان دهنده تفاوت معنی دار و بهبودی بهتر گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل پس از اتمام دوره تمرینات بود.

    نتیجه گیری

    بر پایه نتایج به دست آمده از این تحقیق پیشنهاد می گردد برنامه پیش توانبخشی ورزشی به عنوان بخش مهمی از برنامه جامع توانبخشی قبل از عمل بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: پیش توانبخشی, کمردردمزمن, آب درمانی, توزیع فشار کف پایی, ناتوانی
  • هادی میری*، صدرالدین شجاع الدین، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد، شهرام آهنجان
    زمینه و هدف

    اسپرین مچ پا منجر به  کاهش در حس عمقی و آگاهی از حس حرکت شده و تبعات حرکتی را در بر دارد. از طرفی آسیب این مفصل عامل مهمی در کاهش تعادل و در نتیجه آسیب مجدد می باشد. تقویت عوامل موثر در حفظ تعادل و کنترل پاسچر و از جمله حس عمقی می تواند به عنوان یک راهبرد اساسی در درمان مشکلات تعادلی و پاسچرال و همچنین آسیب های افراد باشد.

    روش کار

    30 فرد مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا در این مطالعه نیمه تجربی به طور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و گروه آزمون شش هفته تمرینات تعادلی در برابر اغتشاش انجام داد. مجددا از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه بررسی گردید. عملیات آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معنی داری 5/0≤α انجام شد.

    یافته ها

    شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون در وضعیت های اول بیشتر و در وضعیت ششم کمتر از سایر وضعیت ها بود میانگین شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون  نسبت به گروه کنترل معنادار بود (α≤0.05).

    نتیجه گیری

    انجام تمرینات تعادلی یا تمرین روی سطوح ناپایدار همراه با درگیری گیرنده های حس عمقی احتمالا باعث می شود عضلات به طور فعال تری درگیر شوند و سیستم عصبی مرکزی تحریکات مناسب تر و موثرتری از اعصاب آوران گیرنده های حسی مختلف دریافت نمایند و بدین صورت این تمرینات باعث بهبود کنترل پاسچر می گردد.

    کلید واژگان: تمرین تعادلی, کنترل پاسچر, بی ثباتی مزمن, اغتشاشات بیرونی
    Hadi Miri*, Sadraldin Shojaedin, Amirhossein Brati, Maliheh Hadadnezhad, Shahram Ahanjan
    Introduction

    An ankle sprain leads to a decrease in proprioception and awareness of the sense of motion and has motor consequences. On the other hand, damage to this joint is an important factor in reducing balance and consequently re-injury. Strengthening the effective factors in maintaining balance and controlling posture, including profundity, can be a basic strategy in the treatment of balance and postural problems, as well as injuries.

    Methods

    In this quasi-experimental study, 30 patients with chronic ankle instability were randomly divided into experimental and control groups. Both groups were pre-tested and the experimental group performed balance exercises against perturbation for six weeks. Post-test was retaken from both groups. Data were analyzed using a one-way analysis of covariance. Statistical operations were performed by SPSS software version 22 at a significant level of α≤0.05.

    Results

    Postural control index in the experimental group was higher in the first position and lower than the other in the sixth position. The mean of the postural control index in the experimental group was significant compared to the control group [α≤0.05].

    Conclusion

    Performing balance exercises or training on unstable surfaces with the involvement of sensory receptors is likely to cause the muscles to be more actively involved and the central nervous system to receive more appropriate and effective stimuli from the nerves of different sensory receptors, and thus this Exercises improve postural control.

    Keywords: Balance training, Posture control, Chronic instability, External perturbations
  • اعظم بشیری*، امیر لطافت کار، علی یلفانی، ملیحه حدادنژاد
    زمینه و هدف

    بررسی چهار هفته تمرینات جامع پیش توانبخشی آب درمانی، قبل از جراحی لامینکتومی و هشت هفته بعد از عمل، بر درد و فعالیت الکتریکی عضلات منتخب ناحیه مرکزی بدن در زنان مبتلا به کمردرد مزمن. تیوری پیش توانبخشی بعنوان یک چهارچوب جدید، هدفش افزایش کیفیت زندگی بیماران و بازگشت سریعتر آنان به زندگی معمولی با کاهش درد و افزایش توانمندی می باشد.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق 30 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن، کاندید جراحی لامینکتومی که بصورت تصادفی در دو گروه مداخله (میانگین±انحراف معیار 5/45±46/2) و گروه کنترل (میانگین±انحراف معیار سنی 5/39±46/26) شرکت کردند. از مقیاس بصری درد برای سنجش درد و برای اندازه گیری فعالیت الکتریکی عضلات منتخب مرکزی از الکترومایوگرافی استفاده شد. گروه مداخله چهار هفته قبل از عمل، تمرینات ورزشی در آب را به عنوان برنامه پیش توانبخشی و هشت هفته تمرین در آب را انجام دادند. گروه کنترل صرفا هشت هفته تمرینات توانبخشی مشابه را بعد از جراحی انجام دادند. تمامی تست ها و اندازه گیری ها قبل از برنامه پیش توانبخشی و بعد از پایان دوره توانبخشی برای کلیه شرکت کنندگان انجام شد. 

    یافته ها

    یافته های آماری نشان داد برنامه پیش توانبخشی قبل از جراحی لامینکتومی در زنان دارای کمردرد مزمن بطور کلینیکی و آماری باعث کاهش میزان درد (0/0001=P) و افزایش قدرت و فعالیت الکتریکی عضلات منتخب مرکزی (0/0001=P) در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل گردید. 

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج تحقیق حاضر، تمرینات پیش توانبخشی قبل از جراحی و برنامه توانبخشی بعد از عمل به عنوان برنامه جامع توانبخشی در زنان دارای کمردرد مزمن اثرات مفید و سودمندی در مقایسه با برنامه روتین و معمولی توانبخشی برای این بیماران داشته است. بنابراین پیشنهاد می گردد با توجه به اثرات سودمند برنامه پیش توانبخشی، این برنامه به عنوان بخشی از برنامه جامع توانبخشی برای بیماران دارای کمردرد مزمن کاندید جراحی لامینکتومی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: پیش توانبخشی, توانبخشی, آب درمانی, جراحی لامینکتومی, کمردرد مزمن, درد
    Azam Bashiri *, Amir Letafatkar, Ali Yalfani, Maliheh Hadadnezhad
    Background and Aims

    The present study aimed to investigate the effects of 4 weeks of aquatic exercise prehabilitation pre-surgery along with eight weeks of exercise rehabilitation after laminectomy surgery on pain and core muscles electromyography in women with a chronic low back.

    Methods

    A total of 30 females with CLBP candidates for laminectomy surgery enrolled in this single-blind randomized controlled trial. The participants were randomly allocated into the intervention (n=15, Mean±SD age 46.2±5.45) and control (n=15, Mean±SD age 46.26±5.39). The Visual Analog Scale (VAS) was used to measure pain, and a surface Electromyography (EMG) device was also used to measure selective core muscles activity of participants. The intervention group participated in 4 weeks of aquatic therapy as a rehabilitation program pre laminectomy surgery and eight weeks of aquatic therapy as a rehabilitation program after surgery. The control group participated in the same program only eight weeks after surgery as a routine rehabilitation program. All tests and measurement procedures were done for all participants, pre-surgery and at the end of 8 weeks rehabilitation.

    Results

    The findings of the presents study indicated that prehabilitation program pre laminectomy surgery in women with CLBP significantly reduced levels of pain (p<0.0001) and increased muscles strength or EMG of selective core muscles (p<0.0001) of the intervention group compared to the control group at the end of the program.

    Conclusion 

    In general, the statistical analysis concluded that pre-rehabilitation exercises as a hydrotherapy protocol had significant pain intensity and main muscle activity. Therefore, a comprehensive rehabilitation program for women with chronic low back pain has more beneficial effects than a routine rehabilitation program for these patients. Therefore it is recommended it is most helpful if the healthcare system in Iran includes a rehabilitation program as part of a comprehensive program for patients with CLBP. They are a candidate to have laminectomy surgery.

    Keywords: Pre-rehabilitation, Rehabilitation, Hydrotherapy, Laminectomy surgery, Chronic back pain, Pain
  • محمد یادگاری پور*، ملیحه حدادنژاد، علی عباسی، فرشته افتخاری
    مقدمه

    کمردرد یکی از شایع ترین اختلالات اسکلتی عضلانی منجر به ناتوانی در سراسر جهان است. در مطالعات مختلفی ارتباط ناراحتی و درد کمر با نشستن طولانی مدت نشان داده شده است. مطالعات مختلفی به بررسی مکانیزم های ایجاد ناراحتی و درد کمر در حین نشستن پرداخته اند، اما تا کنون توافق کلی بر یک مکانیزم به دست نیامده است. در مورد ارتباط ناراحتی کمر و فعالیت عضلات نیز نتایج تقریبا متناقض است. بنابراین هدف از این مطالعه ارزیابی ارگونومیک ارتباط ناراحتی کمر با فعالیت عضلات تنه در وضعیت نشسته کار با لپ تاپ بود. 

    روش کار

    بیست دانشجوی مرد، کار با لپ تاپ (دو تکلیف جداگانه کار با موس و تایپ کردن) را در وضعیت نشسته پشت میز یک بار در تنظیمات عادی و یک بار در تنظیمات ارگونومیک انجام دادند. در تنظیمات ارگونومیک، ارتفاع مانیتور و محل قرار دادن کیبورد برای هر فرد تنظیم شد. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات ارکتور اسپاین کمری، مولتیفیدوس راست و چپ، ترنسورس آبدومینیس راست و چپ، مایل خارجی و رکتوس آبدومینیس به همراه پوسچر کمر در 2 دقیقه ابتدا و انتهای انجام هر تکلیف ثبت شد. بعد از پایان هر تکلیف، شرکت کنندگان میزان ناراحتی کمر خود را با توجه به مقیاس سنجش ناراحتی اعلام کردند.  

    یافته ها

    ناراحتی کمر ارتباط مثبتی با سطح فعالیت عضله ارکتور اسپاین کمری (57/0=r و 009/0=p) داشت. همچنین ناراحتی کمر ارتباطی منفی با زمان استراحت نسبی عضله مولتفیدوس (50/0=r و 023/0=p) و ارتباطی مثبت با زمان استراحت نسبی عضلات ترنسورس آبدومینیس (47/0=r و 039/0=p) و رکتوس آبدومینیس (45/0=r و 049/0=p) داشت.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد سطح فعالیت و زمان استراحت نسبی عضلات تنه مرتبط با ایجاد ناراحتی کمر باشند و بین این دو شاخص، احتمالا زمان استراحت نسبی عضلات، شاخص مناسب تری برای نشان دادن عوامل خطر مربوط به ناراحتی کمر باشد. البته نقش سایر عواملی که ممکن است مرتبط با ناراحتی کمر حین نشستن باشند در این مطالعه بررسی نشده است و لازم است همزمان با بررسی فعالیت عضلات، مورد توجه قرار داده شوند.

    کلید واژگان: کمردرد, الکترومیوگرافی, کامپیوتر, نشستن
    Mohammad Yadegaripour*, Malihe Hadadnezhad, Ali Abbasi, Fereshteh Eftekhari
    Introduction

    Low back pain is one of the most common musculoskeletal disorders leading to disability around the world. Several studies have suggested that prolonged computer/ laptop work contributes to the development of low back pain and discomfort. The results of the studies conducted on the association of back discomfort and muscle activity are contradictory. Thus, the present study aims to evaluate the relationship between the activity level and relative rest time of the trunk muscles with back discomfort while working with a laptop in a sitting position.

    Material and Methods

    First, 20 young healthy males performed laptop work including mouse work and typing in conventional and ergonomic setups. In the ergonomic setup, the screen height and keyboard placement were specifically adjusted for each individual. In addition, the electromyographic activity of the lumbar erector spinae, right and left multifidus and transversus abdominis, rectus abdominis, external oblique muscles, and the posture of the lumbar spine were recorded in the first and last two minutes of an 8-min task. After the end of each task, the participants scored their back discomfort.

    Results

    The results showed a positive correlation (r=0.57 and p=0.009) between back discomfort and the EMG amplitude of the lumbar erector spinae muscle. In addition, back discomfort was negatively correlated to the relative rest time of the multifidus muscle (r=0.50 and p=0.023), and a positive correlation was reported with the relative rest time of the transversus and rectus abdominis (r=0.47, p=0.039, and r=0.45, p=0.049, respectively).

    Conclusion

    The relative rest time of the trunk muscles may be a better index than that of the EMG amplitude to highlight the risk factors for back discomfort. However, a causative link between muscle activity and discomfort cannot be implied from this study. The current results do not undermine the role of other factors associated with the increased level of discomfort during sitting.

    Keywords: Sitting, Electromyography, Discomfort, Computer
  • مرجان عابدینی*، ملیحه حدادنژاد، فرشته افتخاری
    زمینه و هدف

    با افزایش مشارکت در فعالیت های ورزشی تعداد افراد در معرض خطر آسیب دیدگی افزایش می یابد. این آسیب ها باید به طور صحیح شناسایی و درمان شوند تا فرصت شرکت مجدد در فعالیت ورزشی فراهم شود. هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش پیش بین فاکتورهای کنترل پوسچر، آناتومیکی و نقص های عصبی عضلانی در وقوع آسیب اندام تحتانی زنان فعال بود.

    روش کار

    تعداد 63 نفر زن فعال 33/2±36/22 سال با میانگین قد 98/5±17/164 و وزن 08/1±77/53، باتوجه به معیارهای پژوهش، به صورت هدفمند، انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق در سه گروه عصبی عضلانی، بیومکانیکی و پوسچرال تقسیم شدند. در این تحقیق از فورسپلیت برای ارزیابی ثبات پاسچرال (فاکتور بیومکانیکی)، کولیس جهت اندازه گیری فاصله بین کندیل ها و قوزک ها، گونیامتر ساده جهت اندازه گیری زاویه کوادری سپس و دوربین دیجیتال جهت بررسی شناسایی نقص های عصبی عضلانی استفاده گردید. محقق برای ثبت میزان آسیب دیدگی آزمودنی ها به مدت یک ترم در جلسات تمرین و مسابقه برای تکمیل فرم آسیب دیدگی حضور یافت.

    یافته ها

    ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط بین TTB قدامی - خلفی و میزان آسیب (295/0 =r)، ارتفاع قوس پا و میزان آسیب (239/0- =r)، زاویه کوادری سپس و میزان آسیب (301/0 =r)، فاصله قوزک ها و میزان آسیب (331/0 =r)، بین فاکتورهای عصبی- عضلانی و میزان آسیب (42/0 =r) معنادار بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های تحقیق زنان دارای نقص های عصبی عضلانی بیشترین آسیب را می بینند، از آنجا که نقص های عصبی و عضلانی بیشترین قدرت پیش بینی را دارند به نظرمی رسد که توجه به فاکتورهای عصبی عضلانی برای پیشگیری از وقوع آسیب، پیش از فصل بازی ها امری کاربردی است.

    کلید واژگان: پوسچر, نقص های عصبی عضلانی, آسیب اندام تحتانی, ثبات پوسچرال
    Marjan Abedini*, Maliheh Hadadnezhad, Fereshteh Eftekhari
    Background & Aims

    Increasing participation in sports activities increases the number of people at risk of injury. These injuries should be properly identified and treated, in order to provide the opportunity to participate again in sports activities. Increasing awareness of hwo injures occur by identifying risk factors and their predictive role can reduce the likelihood of their occurrence and even prevent many of these injuries. resercher believe that the lower extremity is the most prone position for injury. According to studies, a variety of internal factors predispose athletes to injury. These factors include disproportionate ratios of strength and endurance of agonist and antistatic muscles, structural abnormalities, gender, physical fitness, and history of injury. Recently, other factors including postural control, neuromuscular control, core instability, and muscle imbalances have also been identified as contributing factors to injuries. Recently, due to the importance of injury prevention, a lot of research has been done to identify risk factors for injury. Previous research has examined the various factors associated with lower limb injury separately. Regardless of the differences, a study is hardly available that comprehensively examines the factors: postural (TTB) time-to-boundary stability and neuromuscular defects. The purpose of this study was to evaluate the predictive role of postural, biomechanical and neuromuscular factors in the incidence of lower limb injury in active women.                           

    Methods

    63 active woman students were selected according to the criteria of entering the research purposefully. The research variables were divided into three groups: neuromuscular, biomechanical (TTB), postural (height of the inner leg of the arch, distance between the knee condyles, the interval between the ankles, the angle of the quadriceps). The data collection form was used to collect information about injuries, force plate to measure TTB, Colice to measure the distance between the condylars and the distance between the ankles, a simple goniometer for measuring angles Q and a digital camera to determine the neuromuscular defects. The researcher participated in the training and competition sessions to complete the injury form in order to record the degree of injury to subjects during a term.   Finally, for statistical analysis, Pearson correlation coefficient test was used to determine the relationship between variables and regression test to predict effective variables at a significance level of 95%. The implementation method of the present study was that first the participants were asked to fill in the consent form and personal information. Before filling out the consent form, participants were given a full explanation of the process. Then the measurements of the height of the inner longitudinal arc were performed by a goniometer. Then the measurements of the height of the inner longitudinal arc were performed by a goniometer. The distance between the condyles of the thighs and the inner ankles of the foot was then measured by a caliper.To measure postural stability with the eyes closed, three 10-second standing attempts were made on the force plate with the foot of the mold. Subjects stood on a fixed location on the force plate in all attempts. Forces and torque were recorded at 200Hz and 2000 COP points were calculated for each attempt in each time series; This data was then filtered with a four-zero-order filter, a low-pass filter with a cutting frequency of 5Hz.To assess neuromuscular defects, the subjects performed a vine jump test for 10 seconds. The only information given to the person was the beginning and end of the movement and how to stand on the lines. The diagnosis of neuromuscular defects was made by observation, which was filmed from two front and side views of the person, and the desired sequences were extracted from the film and examined at angles. How to score This test was done using a 10-point scoring form, used in valid articles.

    Results

    REsults showed that the Pearson correlation coefficient between the anterior-posterior TTB and the degree of injury (r = 0.295), between the height of the arch and the degree of injury (r = -0.239), Q angle and injury (301) / 0 = r, ankles and injury (r = 0.331), neuromuscular factors and damage (r = 0.42) were significant. Regarding the muscle neuromuscular factor (β = 0.81). Regarding the medioletral variable, the results showed that there was no significant relationship with the rate of injuries. In relation to the height of the arch of the foot, the obtained value is significant for the Pearson correlation coefficient between the height of the arch of the foot and the amount of injury (r = 0.263). Therefore, it is inferred that there is a negative and significant relationship between increased leg arch and the rate of lower limb injury in active women. Also, according to the results, there is no relationship between the distance of the condyles and the amount of lower limb damage. The value obtained for Pearson correlation coefficient There is a positive and significant relationship between neuromuscular factors and th rate t of injuries (r = 0.793). Thus, as the rate of neuromuscular factor deficiency increases, so does the amount of injures. Regarding the medioletral variable, the results showed that there was no significant relationship with the rate of injuries. In relation to the height of the arch, the obtained value is significant for the Pearson correlation coefficient between the height of the arch of the foot and the amount of injury (r = 0.263). Therefore, it is inferred that there is a negative and significant relationship between increased leg arch and the rate of lower limb injury in active women. Also, according to the results, it was found that there is no relationship between the distance of the condyles and the amount of lower limb injuries. The value obtained for Pearson correlation coefficient There is a positive and significant relationship between neuromuscular factors and the rate of injuries (r = 0.793). Thus, as the rate of neuromuscular factor deficiency increases, so does the rate of injuries.

    Conclusion

    According to the findings of the study, women with neuromuscular defects most likely to be injured. Since neuromuscular injuries are the most predictive power, it seems that attention to muscle neuromuscular factors to prevent injury before the season of games is practical.

    Keywords: Postural factors, Noromascular disorders, Lower limb injury, Postural stability, Active women
  • بهرام شیخی، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد
    مقدمه

    تمرینات پیشگیری از آسیب با استفاده از رویکرد سیستم های گلوبال، به منظور کاهش عوامل خطر بیومکانیکی آسیب های رباط صلیبی قدامی (Anterior cruciate ligament یا ACL) در هنگام فرود پیشنهاد شده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه برنامه سنتی پیشگیری از آسیب و تمرینات پیشگیری از آسیب با استفاده از رویکرد سیستم های گلوبال بر روی کینماتیک و کینتیک تنه و اندام تحتانی طی یک تکلیف فرود متقاطع تک پا در ورزشکاران مستعد آسیب ACL انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه، 39 ورزشکار زن و مرد (گروه شاهد = 19 نفر و گروه تمرینات پیشگیری از آسیب با استفاده از رویکرد سیستم های گلوبال = 20 نفر) شرکت کردند. حداکثر زوایای ابداکشن زانو، فلکشن زانو، فلکشن ران، لترال فلکشن تنه، حداکثر گشتاور ابداکشن زانو و حداکثر نیروی واکنش عمودی حین یک تکلیف فرود متقاطع تک پا برای همه آزمودنی ها، ابتدا و شش هفته پس از تمرینات پیشگیری از آسیب ارزیابی گردید. از آزمون Repeated measures ANOVA جهت بررسی تفاوت های بین گروهی داده های بیومکانیکی استفاده شد.

    یافته ها

    اثر متقابل گروه × زمان برای لترال فلکشن تنه (036/0 = P)، ابداکشن زانو (006/0 = P)، حداکثر گشتاور ابداکشن زانو (001/0 > P) و حداکثر نیروی واکنش عمودی (007/0 = P) در گروه تمرینات پیشگیری از آسیب با رویکرد سیستم های گلوبال نسبت به گروه شاهد پس از شش هفته وجود داشت. اثرات اصلی زمان برای حداکثر زوایای ابداکشن زانو، فلکشن زانو، فلکشن ران، لترال فلکشن تنه، حداکثر گشتاور ابداکشن زانو و حداکثر نیروی واکنش عمودی پس از تمرین مشاهده گردید (001/0 > P). هیچ اثر متقابل زمان × گروه برای فلکشن زانو (103/0 = P) و فلکشن ران (734/0 = P) یافت نشد.

    نتیجه‎ گیری: 

    رویکرد سیستم های گلوبال در مقایسه با تمرینات متمرکز بر ران، باعث بهبود عوامل خطر بیومکانیکی آسیب های ACL در حین فرود متقاطع تک پا شد.

    کلید واژگان: رباط صلیبی قدامی, تمرینات پیشگیری از آسیب, بیومکانیک فرود, نیروی واکنش زمین, فرود متقاطع تک پا
    Bahram Sheikhi, Amir Letafatkar, Malihe Hadadnezhad
    Introduction

    Injury prevention training using a global systems approach has been suggested to reduce biomechanical risk factors for anterior cruciate ligament (ACL) injuries during landing. This study aimed to compare a traditional injury prevention program to injury prevention training using a global systems approach on trunk and lower extremity kinematics and kinetics during a single-leg cross drop task in athletes at risk of ACL injury.

    Materials and Methods

    Thirty-nine male and female athletes (control = 19 and injury prevention training using a global systems approach = 20) participated in this study. Peak knee and hip flexion, peak knee abduction, lateral trunk flexion angles, peak knee abduction moment, and peak vertical ground reaction forces (GRF) were assessed for all participants during a single-leg cross drop task at baseline and six weeks following injury prevention training. Repeated measures analysis of variance (ANOVA) was used to investigate the biomechanical data between-group differences.

    Results

    A significant group × time interaction effect was found for peak vertical GRF (P = 0.007), peak knee abduction moment (P < 0.001), knee abduction (P = 0.006), and lateral trunk flexion (P = 0.036), favoring the global systems approach group at six weeks. Significant main effects of time were found for the vertical GRF, knee abduction moment, hip flexion, knee flexion, knee abduction, and lateral trunk flexion (P < 0.001) after the training. No significant group × time interaction effects were found for hip flexion (P = 0.734) and knee flexion (P = 0.103).

    Conclusion

    Global systems approach improved the biomechanical risk factors for ACL injuries during single-leg cross drop landing compared to thigh-focused exercises.

    Keywords: Anterior cruciate ligament, Injury prevention training, Landing biomechanics, Ground reaction force, Single-leg cross drop
  • زهرا نوروزی، محمدرحیم امیری تپه بور، عین الله سکینه پور*، ملیحه حدادنژاد، محمد علیمرادی، مریم میرزایی
    مقدمه

    افتادن یا سقوط در جمعیت سالمندان عواقب خطرناک، شیوع بالا، تاثیرات بلندمدت و هزینه های قابل توجه دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر تمرینات مقاومتی و آب درمانی بر تعادل و زمان واکنش سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف بود.

    مواد روش ها

    پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین زنان مبتلا به اختلال شناخت خفیف مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرمانشاه در بهار 1398، 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و  یک گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 10 نفر). گروه های تجربی، 8 هفته (3 جلسه 40 دقیقه ای در هفته) تمرین انجام دادند. تعادل ایستا با چشمان باز و بسته از طریق آزمون شارپند رومبرگ و تعادل پویا توسط آزمون زمان برخاستن و رفتن قبل و بعد از دوره تمرین اندازه گیری شد. زمان واکنش ساده و انتخابی نیز اندازه گیری گردید. داده ها توسط آزمون های تحلیل کوواریانس و تی زوجی تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

      اختلاف نمرات پیش آزمون و پس آزمون برای متغیرهای تعادل ایستا با چشمان باز، تعادل پویا و زمان واکنش ساده معنی دار نبود. تفاوت این نمرات برای آزمون های شارپند رومبرگ با چشم بسته + تعادل ایستا و ارزیابی زمان واکنش انتخابی معنی دار بود (05/0>p). در گروه های مداخله، نمرات پس آزمون و پیش آزمون (به جز تعادل پویا) اختلاف معنی داری داشت (05/0>p). تفاوت معنی داری از نظر اثربخشی روش های درمانی وجود نداشت.

    تیجه گیری

    با توجه به اثربخشی تمرینات مقاومتی و آب درمانی، این روش ها می توانند به عنوان درمان های کارآمد توسط فیزویوتراپ ها، جهت بهبود تعادل و زمان واکنش انتخابی سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف استفاده شوند.

    کلید واژگان: اختلال شناخت خفیف, تمرینات مقاومتی, تعادل, زمان واکنش ساده, زمان واکنش انتخابی
    Z Norouzi, MR Amiri Tapeh Bor, A Sakinepoor *, M Hadadnezhad, M Alimoradi, M Mirzaei
    Introduction

    Falls have dangerous consequences, high prevalence, long-term effects, and significant costs among the elderly. The present study aimed at determining the effect of resistance and hydrotherapic exercises and on the balance and reaction time in the elderly with mild cognitive impairment.

    Materials and Methods

    The present study was a quasi-experimental pretest-posttest one with a control group. From among women with mild cognitive impairment referring to medical centers in Kermanshah in the spring of 2019, as many as 30 people were selected by using random convenience sampling. They were then randomly assigned into two groups i.e. experimental and a control (10 samples in each group). The experimental groups practiced for 8 weeks (3 sessions a week, each session lasting 40 minutes). Static balance was measured by using with both open and closed eyes and applying the Sharpened Romberg Test (SRT) and dynamic balance was measured by the Timed Up and Go Test(TUG) before and after the training period. Simple and selective reaction times were measured as well. The data were analyzed by analysis of covariance and paired t-test.

    Results

    The difference between pre-test and post-test scores was not significant for the variables of static balance with open eyes, dynamic balance and simple reaction time. The difference between these scores was significant for Sharpened Romberg Test with closed eye; static balance and evaluation of selective reaction time was significant (p < 0.05). There was a significant difference between post-test and pre-test scores (except for dynamic balance) in the intervention groups (p < 0.05). There was no significant difference in the effectiveness of treatment methods.

    Conclusion

    Given the effectiveness of resistance exercises and hydrotherapy, these methods can be used as effective therapies by physiotherapists to improve the balance and selective reaction time among the elderly suffering from mild cognitive impairment.

    Keywords: mild cognitive impairment, resistance exercises, Balance, Simple reaction time, Selective reaction time
  • مهلا رمضانی اوزینه*، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد
    زمینه و هدف

    آسیب رباط صلیبی قدامی (Anterior Cruciate Ligament: ACL) از جدیترین ضایعات زانو بوده و به صورت مکرر در حین فعالیتهای ورزشی اتفاق میافتد. برای تامین ثبات مفصل و پیشگیری از آسیب ACL ، فعالیت به موقع و مناسب عضلانی ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستورالعمل های تمرکز بیرونی و تمرینات عملکردی بر زمانبندی فعالیت عضلات ثبات دهنده زانوی بسکتبالیست ها انجام شد.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 48 نفر از مردان سالم بسکتبالیست لیگ استانی ایران در محدوده سنی 19 تا 25 سال انجام شد. بسکتبالیست ها به صورت تصادفی در 3 گروه 16 نفری شامل گروه کنترل، گروه تمرینات عملکردی با فیدبک و گروه بدون فیدبک تقسیم شدند. زمانبندی شروع فعالیت الکتریکی عضلات چهارسررانی و همسترینگ و سرینی افراد قبل و بعد از هشت هفته در تکلیف فرود تک پا (توسط دستگاه الکترومایوگرافی) مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها: 

    بین گروه ها در زمان شروع فعالیت عضلات رکتوس فموریس، وستوس لترالیس، وستوس مدیالیس، گلتیوس مدیوس، گلتیوس ماگزیموس، بایسپس فموریس و همسترینگ مدیال تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. بین گروه های عملکردی با فیدبک و بدون فیدبک در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنی داری در زمان شروع فعالیت عضلات وجود داشت (P<0.05). در شروع فعالیت عضلات مذکور بین گروه های تمرینی تفاوت معنی داری وجود نداشت.

    نتیجه گیری:

     تمرینات عملکردی بسکتبال با و بدون فیدبک می تواند با بهینه کردن زمان فعالیت عضلات ثبات دهنده زانو، هنگام تمریناتی مانند پرش - فرود، افزایش ثبات مفصل زانو و احتمالا کاهش آسیب دیدگی ACL را در ورزشکاران را به همراه داشته باشد.

    کلید واژگان: توجه تمرکز, الکترومایوگرافی, آسیب رباط صلیبی قدامی
    Mahla Ramezani Ozineh*, Amir Letafatkar, Malihe Hadadnezhad
    Background and Objective

    Anterior cruciate ligament (ACL) injury is one of the most serious knee injuries and it happens frequently during sports activities. Appropriate muscle activity is essential to provide joint stability and prevention of ACL injury. This study was performed to determine the effect of external focus instructions and functional training on basketball knee stabilization muscle activity timing.

    Methods

    This clinical trial study was performed on 48 healthy male basketball players of the Iranian Provincial League in the age range of 19-25 years. The basketball players were randomly divided into 3 groups of 16 people including control group, functional training group with feedback and group without feedback. The timing of the onset of electrical activity in the quadriceps, hamstrings, and Gluteus medius muscles of individuals before and after eight weeks in the single-leg landing task was examined by electromyography.

    Results

    There was a significant difference between the groups at the onset of Biceps Femoris, Gluteus Maximus, Gluteus Medius, Vastus Medialis, Vastus Lateralis, Rectus Femoris and Medial Hamstring muscles. There was a significant decrease in muscle activity onset between functional groups with and without feedback in compared to control group (P<0.05). There was no significant difference between the training groups at the beginning of the activity of the mentioned muscles.

    Conclusion

    Functional basketball training with and without feedback can optimize the activity time of the knee stabilizing muscles, during exercises such as jump-landing, increase the stability of the knee joint and possibly reduce ACL injury in athletes.

    Keywords: Focus of Attention, Electromyography, Anterior Cruciate Ligament Injury
  • فرید علیمرادی قلعه*، ملیحه حدادنژاد، امیر لطافت کار، سید صدرالدین شجاع الدین
    مقدمه و اهداف

    خستگی می تواند منجر به تغییرات زیانبار در کینماتیک فرود شده و مفصل زانو را در وضعیتی قرار دهد که احتمال آسیب لیگامنت صلیبی قدامی را افزایش دهد. با توجه به تاثیر تمرینات پرشی بر روی کاهش آسیب های ورزشی و بهبود عملکرد اندام تحتانی، هدف تحقیق حاضر تاثیر 8 هفته تمرینات پرشی بر فاکتورهای منتخب کینماتیکی در شرایط خستگی در مردان هندبالیست لیگ برتر مستعد آسیب لیگامنت صلیبی قدامی بود.

    مواد و روش  ها:

    روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود. 30 بازیکن هندبال شاغل در لیگ برتر ایران به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. قبل و بعد از یک دوره تمرین 8هفته ای (3 جلسه در هفته) در شرایط مشابه زمانی و مکانی، پس از تعیین پای غالب آزمودنی و اعمال پروتکل خستگی، آزمودنی ها پرش فرود تک پا را انجام دادند. فاکتورهای کینماتیکی اندام تحتانی و تنه در حین فرود تک پا توسط دستگاه موشن آنالیز جهت بررسی حرکات در صفحه حرکتی ساجیتال و فرونتال ثبت گردید. در مدت زمان تحقیق، گروه کنترل هیچ برنامه تمرینی مداخله ای انجام ندادند. جهت تجزیه و تحلیل فرضیه‌های پژوهش از آمار استنباطی آنکوا در نرم افزار SPSS نسخه 20 استفاده شد.  

    یافته ها

    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که پس از هشت هفته تمرینات پرشی در شرایط خستگی میزان فلکشن زانو، فلکشن ران و فلکشن تنه در گروه تمرینی افزایش یافت (به ترتیب 0/001=p=0/002, p=0/001, p)، در حالی که کاهش معناداری در والگوس زانو، چرخش تیبیا و تیلت جانبی تنه مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات پلایومتریک احتمالا می تواند در پیشگیری از آسیب های لیگامنت صلیبی قدامی موثر باشد. این تمرینات با تاثیر بر روی زوایای کینماتیکی مفاصل و افزایش فعالیت فیدفورواردی عضلات و توسعه کل سیستم عصبی-عضلانی از مکانیزم هایی که باعث آسیب لیگامنت صلیبی قدامی حین فرود می شود، پیشگیری می کند.

    کلید واژگان: آسیب زانو, لیگامنت صلیبی قدامی, خستگی, بیومکانیک
    Farid Alimordi Ghaleh *, Maliheh Hadadnejad, Amir Letafatkar, Seyed Sadradin Shojaedin
    Background and Aims

    Fatigue can lead to harmful changes in landing kinematics and put the knee joint in a position that increases chances of injury to the anterior cruciate ligament. The purpose of the present study was to investigate the effect of eight weeks of jump training on selected kinematic factors conditions in Men's Handball Player Premier League who are at the Risk ofAnterior Cruciate Ligament Injury.

    Materials and Methods

    In the current study, 30 handball players in the Iranian Premier League were selected purposefully and randomly divided into two control and experimental groups. Prior to and eight weeks after the exercises (3 sessions per week) at the same time and place, after determining the participants' dominant leg and applying the fatigue protocol, they performed a single-leg landing jump. Kinematic factors of the lower limb and trunk were recorded during the single-leg landing using Motion Analysis device to investigate movements in the sagittal and frontal motion plate. During the research period, the control group did not perform any intervention training program. ANCOVA was run to analyze the study hypotheses in SPSS, version 20.

    Results

    The results showed that after eight weeks of training in fatigue conditions, knee, hip, and trunk flexions increased in the exercise group (respectively p=0.001, p=0.002, p=0.001,) while no significant decrease was observed in lateral trunk tilt, knee valgus, and tibial torsion.

    Conclusion

    According to the results, plyometric exercises may be effective in preventing anterior cruciate ligament injury. These exercises prevent mechanisms that cause damage to the anterior cruciate ligament by affecting the kinematic angles of the joints and by increasing the muscular feedforward activity and the development of the entire musculoskeletal system.

    Keywords: knee injury, Anterior Cruciate ligament, Fatigue, Biomechanics
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال