مهرداد فتحی
-
مقدمه
در سال های اخیر، استفاده از محصولات گیاهی رژیمی به عنوان عوامل بالقوه ضد چاقی مورد توجه قرار گرفته است.
هدفهدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر مکمل یاری سیلی مارین با و بدون تمرین ورزشی بر اختلالات متابولیکی ناشی از رژیم غذایی پرچرب در رت های ویستار نر بود.
روش بررسی36 رت ویستار نر به شش گروه تقسیم شدند؛ 1) گروه کنترل با یک رژیم غذایی منظم؛ 2) رژیم غذایی پرچرب (HFD)؛ 3) HFD +سیلی مارین 25 (S25)؛ 4) HFD+ سیلی مارین 50 (S50)؛ 5) HFD+ S25+ ART (تمرین هوازی مقاومتی)؛ 6) HFD + S50+ ART (n=6 برای هر گروه). گروه های ART + S25 +HFD و ART + S50 +HFD ، سه روز/هفته تمرین هوازی و دو روز/هفته تمرین مقاومتی را انجام دادند. نمونه های خونی به منظور ارزیابی بیوشیمیایی و بیان ژن در پایان مداخله 12 هفته ای جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی با نرم افزار 21 SPSS و سطح معنی داری 0/05 > P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجوزن بدن، سطوح گلوکز، انسولین و ارزیابی مدل هومئواستاتیک برای مقاومت انسولین (HOMA-IR) نهایی در همه گروه های درمانی در مقایسه با گروه HFD به طور معنی داری کمتر بود (0/05 > P). نیمرخ چربی در گروه های درمانی در مقایسه با گروه HFD به طور معنی داری بهبود یافت (0/05 > P). سطوح لیپین و نوروپپتید Y (NPY) در گروه های HFD + S50 ، HFD + S50 + ART و HFD + S25 + ART در مقایسه با گروه HFD به طور معنی داری کمتر بود (0/05 > P). تمرین ورزشی بعلاوه مصرف سیلی مارین (HFD + S25 + ART و HFD + S50 + ART)، سطوح پپتید (PYY(YY را افزایش داد (0/05 > P).
نتیجه گیرییافته های ما پیشنهاد می کند که ترکیب مصرف سیلی مارین و تمرین ورزشی یک درمان غیردارویی امیدوارکننده برای چندین عامل خطرزای ناشی از رژیم غذایی پرچرب است.
کلید واژگان: رژیم غذایی پرچرب, تمرین هوازی مقاومتی, شاخصهای متابولیکی, سیلیمارین, اشتهاBackgroundThe use of dietary herbal products as potential anti-obesity agents has gained considerable traction in recent years.
ObjectiveThe purpose of the current study was to assess the effects of silymarin supplementation with and without exercise training on a high-fat diet-induced metabolic disorder in male Wistar rats.
Methods36 male Wistar rats were divided into six groups; 1) control group with a regular diet; 2) high-fat diet (HFD); 3) HFD + Silymarin 25 (S25); 4) HFD + Silymarin 50 (S50); 5) HFD +S25 + ART (aerobic resistance training); 6) HFD + S50+ART (n = 6 for each group). HFD + S25 + ART and HFD + S50 + ART groups performed aerobic exercise three days/week and resistance exercise two days/week. Blood specimens were obtained for biochemical assessments and gene expression at the end of the 12-week intervention. The data were analyzed using one-way ANOVAs and Tukey’s post hoc test with SPSS21 at a significance level of P < 0.05.
ResultsFinal body weight, the levels of glucose, insulin, and Homeostatic Model Assessment for Insulin Resistance (HOMA-IR) in all of the treatment groups were significantly less compared with the HFD group (P < 0.05). Lipid profile was significantly improved in treatment groups in comparison with the HFD group (P < 0.05). Leptin and Neuropeptide Y (NPY) levels were significantly lower in HFD + S50, HFD + S25 + ART, and HFD + S50 + ART groups compared to HFD group (P < 0.05). Exercise plus silymarin consumption (HFD + S25 + ART and HFD + S50 + ART) increased Peptide YY levels (PYY) (P= 0.013 and P < 0.001, respectively).
ConclusionOur findings suggest that combined silymarin consumption and exercise training is a promising non-pharmacological treatment for multiple simultaneous HFD-induced risk factors.
Keywords: High-Fat Diet, Aerobic Resistance Exercise, Metabolic Indices, Silymarin, Appetite -
گردشگری روستایی به عنوان یکی از راهبردهای توسعه پایدار، نقشی کلیدی در رونق اقتصادی و اجتماعی جوامع روستایی ایفا میکند. با توجه به اهمیت کالبد روستا در جذب گردشگر، این پژوهش به بررسی نقش کالبد در توسعه پایدار گردشگری روستایی در اقلیم گرم و خشک و ارائه راهکارهایی برای ارتقای کیفیت کالبدی در این مناطق میپردازد. روستای بیابانک در استان سمنان به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر جمعآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. یافته ها نشان میدهد که عواملی مانند بافت کالبدی روستا، مصالح و معماری بومی، تناسب با اقلیم، دسترسی به امکانات و خدمات، و توجه به المانهای زیباییشناسی در ارتقای کیفیت کالبدی و توسعه پایدار گردشگری روستایی در اقلیم گرم و خشک نقشآفرین هستند. بر این اساس، راهکارهایی برای ارتقای کیفیت کالبدی روستای بیابانک ارائه میشود که شامل مواردی مانند احیای بافت کالبدی سنتی، استفاده از مصالح بومی و سازگار با اقلیم، توجه به اصول معماری پایدار، ارتقای دسترسی به امکانات و خدمات، و زیباسازی محیط روستا است.
کلید واژگان: گردشگری روستایی, توسعه پایدار, افزایش کیفیت کالبدی, روستای بیابانک -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 2 (پیاپی 194، خرداد و تیر 1403)، صص 552 -559مقدمه
مقاومت به انسولین (IR) از مهمترین عوامل ایجادکننده اختلالات کبدی مشخص شده و با کاهش بیان گیرنده فعال شده با تکثیر پرواکسیزوم آلفا (PPAR-α) ، افزایش بیان پروتئین متصل شونده به عنصر تنظیمی استرول (SREBP-1C) و پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخ دهنده کربوهیدرات (ChREBP) کبدی همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پروتئین های PPAR-α ، SREBP-1C و ChREBP موش های دیابتی نوع دو می باشد.
روش کاردر این مطالعه تجربی ، 27 سر موش نر ویستار، به صورت تصادفی به سه گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی تمرین تقسیم شدند. تمرینات هوازی با شدت متوسط و پیش رونده به مدت 8 هفته و هر هفته پنج جلسه روی تردمیل انجام شد. پس از هشت هفته تمرین، میزان بیان پروتئینPPAR-α ، SREBP-1c و ChREBP در بافت کبد به روش الایزا و میزانIR با استفاده از فرمول HOMA-IR اندازه گیری شد. برای مقایسه بین گروه ها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد و داده ها در سطح 05/0 p< آزمایش شدند.
نتایجنتایج آزمون تعقیبی کاهش معنادار IR در بین گروه تمربن در مقابسه با گروه دیابت کنترل را نشان داد (005/0 <p). بین گروه ها تغییر معتاداری در سطح پروتئین های PPAR-α ، SREBP-1C و ChREBP مشاهده شد (005/0<p).
نتیجه گیریتمرینات هوازی به مدت هشت هفته منجر به بهبود مقاومت به انسولین در موش های دیابتی توع دو شد. تفاوت معتاداری در بیان پروتئین های کبدی در بین گروه ها مشاهده شد.
کلید واژگان: تمرین هوازی, دیابت نوع دو, PPAR-Α, SREBP-1C, CHREBPIntroductionInsulin resistance (IR) is known as the most important cause of Liver Disorders, Which is associated with decreased expression of Peroxisome proliferator-Activated Receptor-alpha (PPAR-α) and increased expression of Sterol regulatory Element Binding Proteins (SREBP-1C) and Carbohydrate response element binding protein (CHREBP) in diabetic type 2 male rats. The aim of this study was to evaluate the effect of eight weeks of aerobic exercise on hepatic PPAR-α , SREBP-1C and CHREBP expression and IR in n diabetic type 2 rat.
Materials and methodsIn this experimental study, 27 male Wistar mice were randomly divided into three groups of healthy control, diabetic control and diabetic exercise. Medium and progressive aerobic exercise protocol on the treadmill was performed and The trainings lasted 8 weeks and 5 days/week. At the end of the trainings PPAR-α, SREBP-1C and CHREBP expressions were examined via ELISA technique in the liver tissue. One-way Analysis of variance (ANOVA) test were used to compare the groups and the significance level was considered at p < 0.05.
ResultsThe post-hoc test results indicated a significant reduction in IR between the diabetic control group and aerobic training (P<0.05). Despite a notable increase in hepatic expression, it PPAR-α, SREBP-1C and CHREBP was statistically significant
Conclusionaerobic exercise for eight weeks improved IR in type 2 diabetic rats. There was a significant difference in the expression of liver proteins between the groups.
Keywords: Aerobic Training, Diabetic Type 2, PPAR-Α, SREBP-1C, CHREBP -
زمینه و هدف
از آنجا که خستگی جسمی ناشی از انجام فعالیت ورزشی طاقت فرسا، بر ساختار و عملکرد سیستم ایمنی تاثیر منفی میگذارد؛ اتخاذ تدابیر تغذیه ای برای تعویق خستگی و ممانعت از افت عملکرد سیستم ایمنی، پیشنهاد می شود. به همین منظور در این پژوهش؛ اثر هشت هفته برنامه آماده سازی فوتبال و مصرف مکمل بتاولگاریس بر محتوای پروتیینهای OPA1 و MFN1 سلولهای ایمنی تک هستهای محیطی خون بازیکنان فوتبال مرد جوان، مورد مطالعه قرار گرفت.
روش تحقیق:
تعداد 30 بازیکن فوتبال مرد با میانگین سن 72/1±1/20 سال که در دو سال قبل از مطالعه به طور منظم در تمرینات و مسابقات شهرستان شیراز شرکت داشتند، به دو گروه تمرینی همراه با مصرف مکمل بتاولگاریس (15 نفر) و گروه تمرینی همراه با مصرف دارونما (15 نفر) تقسیم شدند و یک برنامه تمرین آمادهسازی فوتبال هشت هفته با تکرار سه جلسه در هفته شامل: تمرینات تناوبی، مقاومتی، سرعتی، پلایومتریک و بازی در گروه های کوچک را اجرا کردند. قبل از هر جلسه تمرین، 50 گرم مکمل بتا ولگاریس حاوی 13/6 میلی مول نیترات حل شده در نیم لیتر آب، به هر بازیکن داده شد. قبل و بعد از مداخله، محتوای پروتیین های OPA1 و MFN1 سلولهای ایمنی تک هستهای با روش الایزا اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری در سطح معنی داری کمتر از 05/0 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها:
مقادیر پروتیین MFN1 در گروه تمرین- مکمل (001/0= p) و تمرین - دارونما (009/0=p) افزایش معنی داری داشت. مقادیر پروتیین OPA1 تنها در گروه تمرین - مکمل افزایش معنی دار داشت (001/0=p) ، اما در گروه تمرین - دارونما معنی دار نبود (72/0=p).
نتیجه گیری:
به نظر میرسد تمرینات فوتبال و مصرف مکمل بتاولگاریس، هر کدام با مکانیزمی جداگانه، با افزایش محتوای پروتیین های OPA1 و MFN1 بتوانند از ایجاد اختلال در فرآیند بایوژنز میتوکندریایی جلوگیری کنند.
کلید واژگان: بازیکنان فوتبال, مکمل بتاولگاریس, پروتئین OPA1, پروتئین MFN1Introduction and AimIt is well-documented that physical fatigue from sports activities can negatively affect the immune system’s structure and function. Nutritional measures are suggested to delay fatigue and prevent the decline of immune system performance. The is study aimed to investigate the impact of an eight-week soccer preparation program and beta vulgaris supplement consumption on the content of OPA1 and MFN1 proteins in peripheral blood mononuclear immune cells of young male soccer players.
Materials and MethodsThe study involved thirty male soccer players with an average age of 20.1±1.72 y. who had regularly participated in training and competitions in Shiraz in the two years prior to the study. The participants were divided into two groups, with one group consuming beta vulgaris supplementation (n=15) and the other group receiving a placebo (n=15). The training program consisted of eight weeks of soccer preparation training, with three sessions per week. Before each training session, the players in the beta vulgaris group consumed 50 g of beta vulgaris supplement, which contained 6.13 mmol of nitrate dissolved in half a liter of water. The content of OPA1 and MFN1 proteins of mononuclear immune cells was measured before and after the intervention using the ELISA method. The data were analyzed using repeated measures of ANOVA test at p<0.05.
ResultsA study found that there was a significant increase in the MFN1 protein in both the exercise-supplement group (p=0.001) and the exercise-placebo group (p=0.009). Additionally, there was a significant increase in the OPA1 protein only in the exercise-supplement group (p=0.001), but not in the exercise-placebo group (p=0.72).
ConclusionThe study concluded that soccer training and beta vulgaris supplement can prevent disruption of the mitochondrial biogenesis process by increasing the content of MFN1 and OPA1 proteins.
Keywords: Soccer players, Beta vulgaris supplement, OPA1 protein, MFN1 protein -
مقدمه
بیماری کبد چرب و ارتباط آن با بیماریهای قلبی عروقی یکی از دغدغه های جامعه امروزی است، لذا هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی و تزریق هورمون رشد بر محتوی PGC1α میتوکندریایی قلبی و برخی شاخصهای استرس اکسیداتیو موشهای سوری مبتلا به آسیب کبدی است.
روش هادر این پژوهش تجربی 21 سر موش به صورت تصادفی به سه گروه هفت تایی، کنترل (C)، تمرین (E)، تمرین+هورمون رشد (EGH) تقسیم شدند. برنامه تمرین استقامتی به مدت هشت هفته و پنج جلسه با شدت 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در هفته اجرا شد. پروتکل تزریق GH روزانه یک میلیگرم/کیلوگرم/وزن بدن بود. سنجش داده ها توسط SPSS و با آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی محاسبه شد.
یافته هامقادیر PGC1a در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری داشت. همچنین مقادیر SOD و MDA در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل به ترتیب افزایش و کاهش معنیداری داشت. کاهش مقادیر HOMA تنها در گروه E نسبت به گروه کنترل معنیدار بود. همچنین تفاوت بین گروه E و E-GH نیز در سطح معنیداری بود. نسبت ALT/AST در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنیداری به همراه داشت. کاهش نسبت LDL/HDL تنها در گروه E نسبت به گروه کنترل معنیدار بود.
نتیجه گیریتمرین استقامتی پاسخ موثرتری در بهبود نشانگرهای NAFLD به نسبت پپتید GH ایجاد کرده و تزریق این هورمون به تنهایی میتواند تبعات منفی بر برخی شاخصهای این ناهنجاری به همراه داشته باشد.
کلید واژگان: تمرین استقامتی, هورمون رشد, PGC1a, استرس اکسیداتیو, آسیب کبدیBackgroundFatty liver disease and its relationship with cardiovascular diseases is one of the concerns of today's society, therefore the present study was conducted to investigate the effect of eight weeks of endurance training and growth hormone injections on Cardiac mitochondrial PGC1α content and some oxidative stress indices in mice with hepatic damage.
MethodsIn this experimental study, 21 male mice were, randomly, divided into three groups (n=7): control (C), Exercise (E), Exercise + Growth Hormone (EGH) group. The Medium intensity endurance training program was performed for eight weeks and 5 sessions with an intensity of 50% VO2max of per week. The somatropin injection protocols were 1 mg/ kilogram/body weight, respectively. Statistical analysis of the data was performed using the software SPSS, using One-Way ANOVA and post hoc Tukey tests.
ResultsPGC1a levels increased in both groups compared to the control group. SOD and MDA levels increased and decreased in both groups compared to the control group, respectively. The reduction of HOMA levels was significant only in E group compared to the control group. Also, the difference between E and E-GH group was significant. ALT/AST ratio decreased in both groups compared to the control group. The reduction of LDL/HDL ratio was significant only in group E compared to the control group.
ConclusionEndurance training has produced a more effective response in improving NAFLD markers than GH peptides. Growth hormone injection can have negative consequences on some indicators of this abnormality.
Keywords: Endurance Training, Growth Hormone, PGC1a, Oxidative Stress, Hepatic Damage -
سابقه و هدف
غلبه بر کبد چرب یکی از دغدغههای جامعه امروزی میباشد، لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر یک دوره تمرین تناوبی شدید و تزریق سوماتوتروپین بر نشانگرهای آپوپتوز هپاتوسیت و شاخص آتروژنیک موشهای سوری مبتلا به کبد چرب، انجام پذیرفت.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع بنیادی و به روش تجربی- آزمایش بنیان است. تعداد 21 سر موش به صورت تصادفی به سه گروه هفت تایی، کنترل (C)، تمرین (HIIT) و تمرین + سوماتوتروپین (H-GH) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته با سرعت 25 متر بر دقیقه شروع و با سرعت 70 متر بر دقیقه در پایان هفته هشتم پایان پذیرفت. پروتکل تزریق سوماتروپین به صورت روزانه یک میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن بود. نشانگرهایی چون سیتوکراتین-18، پاراکسوناز، مقاومت به انسولین، نسبت ALT/AST و LDL/HDL مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت ارزیابی داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافته هامقادیر سیتوکراتین-18 تنها در گروه HIIT کاهش معنیداری داشت (01/0=P). مقادیر پاراکسوناز در هر دو گروه HIIT (0/00=P) و H-GH (0/01=P) نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری به همراه داشت. تغییرات بین گروهی مقاومت به انسولین به لحاظ آماری در گروه HIIT، کاهش معنی دار (05/0=P) و در گروه H-GH، افزایش ناچیزی داشت و در سطح معنیداری نبود (0/36=P). نسبت ALT/AST در هر دو گروه HIIT (0/02=P) و H-GH (0/03=P) کاهش معنی داری داشت. نسبت LDL/HDL تنها در گروه HIIT کاهش معنیداری داشت (0/01=P).
استنتاجتمرین تناوبی شدید به نسبت GH، پاسخ موثرتری در بهبود نشانگرهای NAFLD ایجاد نمود، تزریق هورمون رشد به تنهایی میتواند تبعات منفی بر برخی شاخصهای این ناهنجاری داشته باشد.
کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, هورمون رشد, آسیب کبدی, CK18, پاراکسوناز, آنزیم های کبدBackground and purposeFatty liver disease and overcoming it is a health concern. This study aimed to investigate the effect of a period of high-intensity interval training (HIIT) and somatotropin injection on hepatocyte apoptosis markers and atherogenic index in mice with fatty liver disease.
Materials and methodsIn this basic experimental study, 21 male mice were randomly divided into three groups (n=7): control (C), exercise (HIIT), Exercise + somatotropin (H-GH). The HITT was performed for eight weeks/ five sessions a week. The speed was 25 meters per minute at the beginning which increased to 70 meters per minute at the end of week eight. The somatropin dosage was 1 mg/kg. Markers, including CK-18, paraoxonase, insulin resistance, ALT/AST ratio, and LDL/HDL were measured. Statistical analysis was carried out using One-way ANOVA and post hoc Tukey test.
ResultsCK18 values significantly decreased only in the HIIT group (P=0.01). Paraoxonase levels in both HIIT (P=0.00) and H-GH (P=0.01) groups significantly increased compared to the control group. Between groups changes of HOMA-IR index significantly reduced in the HIIT group (P=0.05) and slightly increased in the H-GH group but was not significant (P=0.36). The ratio of ALT/AST in both HIIT (P=0.02) and H-GH (P=0.03) groups significantly reduced. LDL/HDL ratio showed significant decrease only in the HIIT group (P=0.01).
ConclusionHigh-intensity interval training produced a more effective response in improving the markers of none alcoholic fatty liver disease than GH. Injection of growth hormone alone can have negative consequences on some indicators of the disease.
Keywords: high-intensity interval training, Growth hormone, hepatic damage, CK18, PON, Liver enzymes -
امروزه استفاده از مکملها و نوشابه های ورزشی و انرژی زا در بین ورزشکاران شیوع زیادی یافته است. عقیده بر آن است که مصرف نوشابه های ورزشی به خاطر دارا بودن ترکیبات ارگوژنیکی مانند قندها، کافیین، کراتین سدیم، بی کربنات و تورین می تواند عملکرد آنها را حین تمرین و مسابقه افزایش می دهد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر دو نوع نوشیدنی انرژی زا بر عملکرد هوازی، بی هوازی و شاخص خستگی ورزشکاران پسر فوتبالیست جوان می باشد. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی است و به صورت متقاطع اجرا شده است و 10 بازیکن جوان فوتبالیست با میانگین سنی 2±21 سال، قد 87/4 ±1/171 سانتی متر، وزن 91/3± 9/63 کیلوگرم پس از شرکت در یک جلسه آشنایی، در 3 جلسه آزمون تست هاف، تست رست با فاصله 4 روز از هم شرکت نمودند. نوشابه های ورزشی(ردبول و پاوراید) و دارونما، 40 دقیقه قبل از اجرای آزمون مصرف گردید. نتایج نشان داد که نوشیدنی پاورید باعث افزایش عملکرد استقامتی (5/5>P) می شود. بعلاوه، نوشیدنی انرژی زای ردبول باعث افزایش معنی دار توان حداقل، می شود (05/0 < P).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که نوشیدنی پاورید، باعث بهبود عملکرد هوازی نسبت به نوشیدنی دارونما می شود. بعلاوه در مورد مقایسه میانگین های توان اوج، توان حداقل نشان داد که توان حداقل در گروه ردبول نسبت به گروه دارونما افزایش معنی دار دارد.
کلید واژگان: فوتبال, نوشیدنی انرژی زا, عملکرد هوازی, عملکرد بی هوازیNowadays, the use of sports and energy supplements and drinks has become widespread among athletes. It is believed that the consumption of sports drinks can increase their performance during training and competition due to the presence of ergogenic compounds such as sugars, caffeine, sodium creatine, bicarbonate and taurine. The purpose of this research is to investigate the effect of two types of energy drinks on aerobic, anaerobic performance and fatigue index of young football players. The research method is a semi-experimental type and was implemented in a cross-sectional manner, and 10 young football players with an average age of 21±2 years, height 171±1.487 cm, weight 63.9±3.91 kg after participation In a familiarization session, they participated in 3 half-test and rest test sessions with an interval of 4 days. Sports drinks (Red Bull and Poweride) and placebo were consumed 40 minutes before the test. The results showed that Poweride drink increases endurance performance (P<5.5). In addition, Red Bull energy drink causes a significant increase in minimum power (P < 0.05).
ConclusionThe results of this study showed that Poweride drink improves aerobic performance compared to placebo drink. In addition, comparing the peak power averages, the minimum power showed that the minimum power in the Red Bull group has a significant increase compared to the placebo group.
Keywords: Football, energy drink, aerobic performance, anaerobic performance -
در سامانه های راداری، به منظور تخریب عملکرد رادار از تداخل عمدی استفاده می شود. سامانه اخلال گر دشمن روی کانال مورد استفاده توسط رادار، اخلال ایجاد می کند. یکی از بهترین روش-ها به منظور حذف اثر اخلال گر، استفاده از فیلترهای تطبیقی است. فیلترهای تطبیقی به دو دسته خطی و غیرخطی تقسیم می شوند. معایب استفاده از فیلترهای تطبیقی غیرخطی حجم محاسباتی بالا و مشکل در پیاده سازی این فیلتر ها می باشد. در سامانه های راداری به منظور جلوگیری از به اشباع رفتن گیرنده رادار، بیشتر از الگوریتم های تطبیقی خطی استفاده می شود. الگوریتم های خطی، فیدبک بازخوردی ندارند و در برابر اشباع شدن مقاوم هستند. در این مقاله به ارایه یک الگوریتم تطبیقی خطی بر مبنای الگوریتم NLMS پرداخته شده است. این الگوریتم NLMS-بهبودیافته نام گذاری شده است. الگوریتم NLMS-بهبودیافته برای سیگنال ورودی رادار پالسی که اخلال گر نقطه ای بر روی آن اثر کرده، شبیه سازی شده و با الگوریتم های موجود از نظر کارایی مقایسه شده است. نمودار SJR خروجی نسبت به SJR ورودی برای هر الگوریتم ترسیم شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد برای نسبت سیگنال به تداخل ورودی SJRin=5dB، نسبت سیگنال به تداخل در خروجی الگوریتم RLS حدود 6dB و در خروجی الگوریتم NLMS حدود 8dB بهبود می یابد. برای این نسبت سیگنال به تداخل در ورودی، الگوریتم پیشنهادی حدود 11dB بهبود را در خروجی نسبت به ورودی از خود نشان می دهد. یعنی الگوریتم پیشنهادی نسبت به بهترین فیلتر تطبیقی موجود، در خروجی خود به میزان 3 دسی بل بیشتر بهبود ایجاد می کند. این بهبود در ازای افزایش پیچیدگی محاسباتی نسبت به الگوریتم NLMS ایجاد شده است.
کلید واژگان: فیلتر تطبیقی خطی, فیلتر تطبیقی غیرخطی, الگوریتم NLMS, نسبت سیگنال به تداخل, اخلال گرIn order to demolition of performance in radar systems, intentional jamming is used. One of the best methods to delete the effect of jammer is to use the adaptive filters. Adaptive filters are categorized to linear or nonlinear. The disadvantages of nonlinear adaptive filters are computational complexity and implementation. In the radar systems, it is commonly used the linear adaptive algorithms to prevent the saturation of receiver. Linear algorithms don't have any feedback and are resistant against saturation. In this paper, a linear adaptive algorithm based on NLMS algorithm is introduced which is named as improved NLMS algorithm. Improved NLMS algorithm is simulated for input signal of pulse radar affected by jamming and is compared with existing algorithms in terms of efficiency. Output SJR versus input SJR for each algorithm is plotted. Simulation results show that, for input SJR equal to 5 dB, the output SJR improves approximately equal to 6db for RLS algorithm and 8db for NLMS algorithm, respectively. For such input SJR, the proposed algorithm shows 11 dB improvement in output SJR versus to input SJR. This means that the proposed algorithm creates 3dB improvement compared to the best existing adaptive filter. This improvement is obtained by increasing the computational complexity compared to the NLMS algorithm.
Keywords: jamming, adaptive filter, NLMS algorithm, linear algorithm, proposed algorithm, SJR -
فصلنامه فیزیولوژی ورزشی، پیاپی 52 (زمستان 1400)، صص 111 -134هسته های پلی پلویید از چرخه تقسیم سلولی ناقص شکل می گیرند که ارتباط شدیدی با فرایند افزایش سن و سالخوردگی دارند و به افزایش مساحت هپاتوسیت ها که نشان دهنده التهاب سلولی است، منجر می شوند؛ بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا و مکمل دهی رزوراترول بر مساحت هپاتوسیت ها و هسته های پلی پلویید در موش های صحرایی پیر انجام شد. در این پژوهش 40 سر موش صحرایی نر پیر نژاد ویستار (بیست ماهه با وزن 350-450 گرم) که آزمون ناول آن ها منفی بود و اختلال حرکتی نیز نداشتند، به پنج گروه کنترل (C)، تمرین تناوبی (HIT)، مکمل رزوراترول (R)، مکمل + تمرین (HITR) و حلال (S) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شنا به مدت شش هفته (سه روز در هفته یک روز در میان) انجام شد و میزان بار اعمال شده در هفته اول، نه درصد وزن بدن هر موش صحرایی بود که هر هفته یک درصد به آن اضافه می شد. همچنین هشت سر موش صحرایی جوان (سه ماهه با وزن 150-180 گرم) برای مقایسه استفاده شدند. در انتهای پروتکل و پس از بافت برداری، از هر گروه پنج بافت سالم کبد به دست آمد. متغیرها به روش هماتوکسیلن و ایوزین (H&E) رنگ آمیزی شدند و مساحت هپاتوسیتها با استفاده از نرم افزار Image J محاسبه شد. همچنین از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که به دنبال شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا با و بدون مکمل دهی رزوراترول، در میانگین مساحت هپاتوسیت ها در گروه های پژوهش کاهش معناداری وجود داشت که این کاهش در گروه تمرین در مقایسه با دیگر گروه ها درخور توجه بود، اما این تغییر در هسته های پلی پلویید معنا دار نبود (P ≤ 0.05). این تفاوت معنادار بین میانگین مساحت هپاتوسیت ها در بین گروه های کنترل و تمرین (P = 0.0001)، کنترل و جوان (P = 0.0001)، حلال و مکمل (P = 0.012)، حلال و تمرین (P = 0.0001)، حلال و جوان (P = 0.0001)، مکمل و تمرین + مکمل (P = 0.0001)، مکمل و تمرین (P = 0.002)، مکمل و جوان (P = 0.003)، تمرین + مکمل و تمرین (P = 0.0001) و تمرین + مکمل و جوان (P = 0.0001) بود. بین سایر گروه ها تفاوت معنا دار وجود نداشت. به نظر می رسد انجام دادن یک دوره شش هفته ای تمرین شدید تناوبی شنا با مکمل دهی رزوراترول می تواند مساحت هپاتوسیت ها را کاهش دهد.کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید شنا, رزوراترول, مساحت هپاتوسیت ها, هسته های پلی پلوئیدSport Physiology, Volume:13 Issue: 52, 2022, PP 111 -134Polyploid nuclei are formed as a result of a defective cell division cycle, which is strongly associated with the aging process and leads to an increase in the area of hepatocytes, i.e. cell inflammation. The purpose of this study was to evaluate the effect of a period high-intensity interval training (HIIT) swimming with resveratrol (R) supplementation on the area of liver cells and polyploid nuclei in aged rats. In this study, 40 male Wistar aged rats (twenty-month-old, weight of 350-450 g) that the NOVEL test of whom was negative and had no motor disorder, were divided into five groups (control (C), HIIT training (HIT), supplement and HIIT training (HITR), supplement (R), Solvent (S). Rats in the (HIT) and (HITR) groups performed (HIIT) swimming for six weeks (three days a week) the initial load applied (in the first week) was 9% of body weight per rat and 1% was added every week. Also, eight young rats (three-month-old, weight of 150-180 g) was placed in a group(Y) for comparison. At the end of the protocol and after biopsy, 5 healthy tissues were obtained from each group. Variables were stained with Hematoxylin and Eosin (HE) and, ImageJ software was used to calculate the area of hepatocyte and one-way analysis of variance and Tukey’s post hoc test were used to compare the groups. After six weeks of HIIT swimming with and without resveratrol, there was a significant decrease between the mean levels of hepatocytes in the study groups, which was significant in the training group compared to the other groups. However, this change in polyploid nuclei was not significant (p ≤0.05). There was a significant difference between the mean area of hepatocytes in the research groups (P=0.0001) (Table 1). According to Figure 1, Tukey’s test showed that this significant difference was in the mean area of hepatocytes between the control and exercise (P=0.0001), control and youth (P=0.0001), solvent and supplement (P=0.012), solvent and training (P=0.0001), solvent and youth (P=0.0001), supplement and training + supplement (P=0.0001), supplement and training (P=0.002), supplement and youth (P=0.003), training + supplement and training (P=0.0001), and training + supplement and youth groups (P=0.0001). There was no significant difference between the other groups. It seems HIIT swimming exercise with resveratrol supplements can lower liver cell levels.Keywords: High-intensity interval training (HIIT) swimming, Resveratrol, area of hepatocytes, polyploid nuclei
-
اهداف
بیماری کبد چرب و غلبه بر آن، یکی از دغدغههای جامعه امروزی است. هدف از پژوهش موردنظر، بررسی اثر تمرین استقامتی، تزریق سوماتروپین و قطعه لیپولیتیک آن (فرگمنت) بر سطوح سیتوکراتین-18 و آنزیم های کبد موش های سوری القا شده به کبد چرب است.
مواد و روش هادر این پژوهش تجربی، 28 سر موش نر به صورت تصادفی به چهار گروه هفت تایی به نام کنترل، تمرین، تمرین+ فرگمنت و تمرین+هورمون رشد تقسیم شدند. برنامه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته و 5 جلسه با شدت 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در هفته اجرا شد. پروتکل تزریق سوماتروپین و فرگمنت روزانه به ترتیب یک میلی گرم و 250 پیکوگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن بود. نمونه ها پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای ارزیابی داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده و تغییرات کمتر از0/05 معنادار در نظر گرفته شد.
یافته هاسیتوکراتین-18 در مقایسه با گروه کنترل فقط در گروه تمرین، کاهش معنادار نشان داد (00/P=0). مقادیر سیتوکراتین-18 در گروه تمرین+هورمون رشد در مقایسه با دو گروه تمرین (0/00 =P) و تمرین + فرگمنت (0/04= P) به طور معنادار بالاتر بود. شاخص Homa-IR در دو گروه تمرین (00/P=0) و تمرین+فرگمنت (03/P=0) کاهش معنادار داشت، اما در گروه تمرین+هورمون رشد تغییرات معنادار نبود. تغییرات AST در هیچ یک از گروه ها معنادار نبود. مقادیرALT در هر سه گروه تمرین (P=0/00) تمرین+هورمون رشد (P=0/03) تمرین+فرگمنت (P=0/00) به طور قابل توجهی پایین تر از گروه کنترل بود، اما تغییرات بین گروهی معنادار نبود.
نتیجه گیریتمرین استقامتی در بهبود نشانگرهای NAFLD نسبت به دو پپتید سوماتروپین و فرگمنت پاسخ موثرتری ایجاد کرده است. تزریق هورمون رشد بر برخی شاخص های این ناهنجاری می تواند پیامدهای منفی داشته باشد.
کلید واژگان: تمرین استقامتی, هورمون رشد, کبد, سیتوکراتین-18AimsFatty liver and its treatment are among the concerns of today’s society. So this study aimed to investigate the effect of endurance training, Somatropin injection, and its lipolytic fragment (AOD9604) on cytokeratin-18 (CK18) levels and liver enzymes of mice with fatty liver.
Methods & MaterialsIn this experimental study, 28 male mice were randomly divided into four groups (7 mice in every group): control (C), exercise (E), exercise + fragment (EA), and exercise + growth hormone (EGH). A medium-intensity endurance training program was performed for 8 weeks, 5 sessions per week with an intensity of 50% VO2max. The somatropin and fragment injection protocols were 1 mg and 250 mc/kg of body weight, respectively. The mice were evaluated 48 hours after the last training session. The obtained data were analyzed using 1-way ANOVA and post hoc Tukey tests at the significant level of P<0.05 in SPSS version 26.
FindingsCK18 showed a significant decrease in group E compared to the control group only (P=0.00). CK18 values were significantly higher in the EGH group compared to the E (P=0.00) and EA (P=0.04) groups. HOMA-IR (homeostatic model assessment for insulin resistance) index had a significant decrease in the E (P=0.00) and EA (P=0.03) groups, but no significant changes were seen in the EGH group. Changes in aspartate transaminase were not significant in any of the groups. Alanine transaminase levels in all three groups of E (P=0.00), EGH (P=0.03), and EA (P=0.00) were significantly lower than those in the control group, but the inter-group changes were not significant.
ConclusionEndurance training has produced a more effective response in improving nonalcoholic fatty liver disease markers than GH and fragment peptides. Growth hormone injection can have negative consequences on some indicators of this abnormality.
Keywords: Endurance training, Growth hormone, Liver, CK18 -
زمینه و هدف
با توجه به بروز پاسخ فیزیولوژیک و ایمونولوژیک متعاقب فعالیت حاد وامانده ساز در بدن انسان و شواهد موجود در زمینه تقویت سیستم ایمنی به دنبال مصرف آلویه ورا، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مصرف کوتاه مدت عصاره گیاه آلویه ورا بر استرس ایمونولوژیک دختران فعال جوان متعاقب فعالیت ورزشی وامانده ساز کراس فیت انجام گردید.
روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 30 دختر جوان فعال سالم (سن 33/2 ± 03/23 سال؛ وزن 36/6 ± 55/65 کیلوگرم؛ شاخص توده بدن 2/47± 22/99کیلوگرم/مترمربع) به طور تصادفی در دو گروه تجربی (مصرف 300 میلی گرم عصاره آلویه ورا و فعالیت وامانده ساز) و کنترل (مصرف 300 میلی گرم دارونما و فعالیت وامانده ساز) قرار گرفتند. دو گروه پس از مصرف دوهفته ای آلویه ورا و دارونما، فعالیت ورزشی منتخب کراس فیت را تا حد واماندگی اجرا کردند. نمونه های خونی جهت سنجش متغیر های ایمنی در شرایط مشابه در سه مرحله پیش آزمون، پس از دو هفته مصرف عصاره و پس از آزمون وامانده ساز اندازه گیری و با استفاده از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون فرونی در سطح0/05>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجمصرف دو هفته مکمل آلویه ورا مقادیر ایمونوگلوبولین ها A,G,M را به طور معنی دار افزایش داد (0/001=p) اما تمرین حاد وامانده ساز موجب کاهش معنی دار آن ها گردید (0/001=p). از طرف دیگر میزان کورتیزول پس از یک جلسه تمرین حاد وامانده ساز افزایش معنی داری یافت (0/001=p) که این افزایش در گروه مصرف کننده آلویه Bورا معنی دار نبود (0/62=p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد مصرف دو هفته عصاره گیاه آلویه ورا با بهبود فاکتور های سیستم ایمنی بدن و ممانعت از افزایش غلظت کورتیزول می تواند تا حدی آثار سرکوبگر فعالیت حاد وامانده ساز بر سیستم ایمنی دختران جوان فعال را تعدیل کند.
کلید واژگان: آلوئه ورا, فعالیت وامانده ساز, کراس فیت, ایمونوگلوبولین, کورتیزولBackground & AimAcute exhaustive activities result in the physiological and immunological changes of the human body. The aim of this study was to evaluate the effect of short-term consumption of Aloe Vera extract on immunoglobulin M, G, A responses and cortisol concentrations in active girls following exhaustive CrossFit exercise.
MethodsIn this study, 30 healthy young girls (age 23.03 ± 2.33 years, weight 65.55 ± 6.36 kg, BMI 22.99 ± 2.47 kg/m2) were randomly divided into two experimental group (consumption of 300 mg Aloe Vera extract and exhausting activity) and control group (consumption of 300 mg placebo and exhausting activity). After the two-week supplementation, both groups performed CrossFit workout until exhaustion. Blood samples were taken to measure the humoral immune variables in similar conditions in three stages of pre-test, after two weeks of Aloe Vera consumption and after the exhaustive activity. The data were analyzed using independent T-test, repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni’s post-hoc test in SPSS software (P-value≤ 0.05).
ResultsThe results demonstrated that the levels of immunoglobulins A, G, and M (p = 0.001) were significantly increased after two weeks of Aloe Vera consumption, however, the acute exhaustive exercise significantly reduced these factors. On the other hand, cortisol levels increased significantly after one session of acute exhaustive exercise (p = 0.001), which was not significant in the Aloe Vera consumer group (p = 0.621).
ConclusionIt seems that the consumption of Aloe Vera extract for two weeks can moderate the suppressive effects of acute exhaustive exercise on the immune system of active young girls through improving the immune system factors and preventing the increase of cortisol concentration.
Keywords: Aloe Vera, Immunoglobulin, Exhausting activities, CrossFit, Cortisol -
اهداف
تغییرات ساختاری قامتی ناشی از افزایش سن در میان سالمندان به علت کاهش توده عضلانی و از دست رفتن بافت عضله رایج است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر ده هفته تمرینات عضلات مرکزی بر سطوح فولیستاتین، مایوستاتین سرمی و میزان درد زنان سالمند مبتلا به کمر درد مزمن بود.
مواد و روش هاهجده زن سالمند مبتلا به کمر درد مزمن با دامنه سنی بین شصت تا هفتاد سال به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (نه نفر) و کنترل (نه نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین عضلات مرکزی شامل ده هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 55 تا 60 دقیقه انجام شد. پیش و پس از پایان دوره تمرین نمونه های خونی فولیستاتین، مایوستاتین سرمی، میزان شدت درد و عملکرد کمر اندازه گیری شد. آزمون تی همبسته و آنالیز کوواریانس (ANCOVA) برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب استفاده شد.
یافته هاتمرین عضلات مرکزی منجر به کاهش معنادار درد شد (0/001=P). سطوح فولیستاتین (0/001=P) و مایوستاتین (0/001=P) در پایان دوره تمرینی به ترتیب افزایش و کاهش معنادار یافت. عملکرد کمر در گروه تمرین بهبود یافت. تغییرات میانگین های بین گروهی در متغیرهای مقیاس نسبی درد، فولیستاتین، مایوستاتین سرمی و عملکرد کمر تفاوت معنا دار دارد (0/05>P).
نتیجه گیریتمرین عضلات مرکزی با افزایش فولیستاتین و کاهش مایوستاتین سرمی و بهبود عملکرد کمر همراه بود. به طور خلاصه، ممکن است تمرین عضلات مرکزی موجب کاهش آتروفی عضلانی وابسته به سن شود.
کلید واژگان: کمر درد, سالمندی, فولیستاتین, مایوستاتینAimsStructural postural changes due to aging are common among the elderly due to decreased muscle mass and tissue. We evaluated the effect of 10 weeks of core muscle training on serum levels of follistatin, myostatin, and pain in older women with low back pain.
Methods & Materials: A total of 18 older women with low back pain (aged 60 to 70 y) were randomly assigned into two groups: experimental (n=9) and control (n=9). The training program of core muscles included 55 to 60 min sessions, 3 times per week for 10 weeks. Before and after the training, serum follistatin and myostatin, along with pain intensity and lumbar function, were evaluated. The obtained data were analyzed by paired sample t test and Analysis of Covariance (ANCOVA) to compare intragroup and intergroup differences, respectively.FindingsCore muscle training led to a significant reduction in the relative pain scale (P=0.001). Follistatin (P=0.001) and myostatin (P=0.001) levels increased and decreased significantly at the end of the training period, respectively. Lumbar function improved in the training group. Changes in means of between groups in relative pain scale, follistatin, myostatin, and lumbar function have a significant difference (P<0.05).
ConclusionCore muscle training was associated with a decline in myostatin level, increase in follistatin level, and improving lumbar function. In summary, core muscle training may decrease muscle atrophy related to age.
Keywords: Low back pain, Aged, Follistatin, Myostatin -
مقدمه
کبد چرب در جامعه جهانی در حال افزایش است، لذا هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی، تزریق قطعه لیپولیتیک هورمون رشد (AOD9604-فرگمنت) بر سطوح CK18 و آنزیمهای کبد موشهای سوری القاء شده به کبد چرب میباشد.
مواد و روشهادر این پژوهش تجربی 28 سر موش به چهار گروه هفتتایی، کنترل (C)، تمرین (E)، تمرین + فرگمنت (EA)، فرگمنت بدون تمرین (A) تقسیم شدند. برنامه تمرین استقامتی به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته اجرا شد. پروتکل تزریق فرگمنت روزانه 250 پیکوگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در نظر گرفته شد. نمونهها پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت ارزیابی دادهها از آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده.
نتایجCK18 در مقایسه با گروه کنترل در گروه E کاهش معنادار نشان داد (00/0P=)؛ شاخص HOMA-IR در دو گروه E (00/0P=) و EA (03/0P=) کاهش معنادار داشت، اما در گروه A تغییرات معنادار نبود (15/0P=)؛ تغییرات AST در هیچ یک از گروهها معنادار نشد (060/0P=)؛ همچنین مقادیر ALT در هر سه گروه E (00/0P=)، A (00/0P=)، EA (00/0P=) نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار داشت.
نتیجهگیریعلیرغم عدم ایجاد تاثیر منفی در اثر مصرف AOD9604، اما تمرین استقامتی به تنهایی پاسخ بهتری نسبت به این پپتید نشان داد و به نظر میرسد، فرگمنت در کنار تمرین وزشی میتواند در بهبود نشانگان کبد چرب موثر واقع شود.
IntroductionFatty liver is on the rise in the world, so the aim of this study was to investigate The effect of eight weeks of endurance training, injection of growth hormone lipolytic fragment (AOD9604) on CK18 and liver enzymes of NAFLD on mice induced mice induced by high-fat diet.
MethodsIn This experimental study, 28 male mice were, divided into four groups(n=7): control (C), Exercise (E), Exercise + Fragment (EA), Fragment without training (A) group. The Medium intensity endurance training program was performed for eight weeks and 5 sessions per week. The Fragment injection protocol was considered to be 250 picograms per kilogram of body weight per day. Samples were evaluated 48 hours after the last training session . Statistical analysis of the data using the software SPSS version 26, using OneWay ANOVA and post hoc Tukey tests at the significant level (P<0/05) was carried out.
ResultsCK18 showed a significant decrease compared to the control group only in group E(P=0.00). HOMA-IR index had a significant decrease in E (P=0.00) and EA (P=0.03) groups, but no significant changes in A group. Changes in AST were not significant in any of the groups. ALT levels in all three groups of E (P=0.00), A(P=0.00) and EA(P=0.00) were significantly lower than the control group.
ConclusionDespite not having a negative effect on AOD9604, endurance training alone showed a better response to this peptide. It seems that fragmentation along with exercise can be effective in improving fatty liver syndrome.
Keywords: Endurance training, Fragment, Cytokeratin-18, Fatty Liver -
مقدمه
فیبرینوژن یکی از مهم ترین عوامل التهابی و شاخص پیش بینی کننده در بیماری های قلبی - عروقی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرینات هوازی با شدت های ثابت و متغیر بر ترکیب بدن و برخی عوامل فیزیولوژیک و انعقادی زنان میانسال دارای اضافه وزن انجام شد.
روش کار:
این مطالعه کاربردی و به روش نیمه تجربی در سال 1394 بر روی 30 زن در سه گروه 10 نفره تمرین هوازی با شدت ثابت، شدت متغیر و کنترل در شهرستان بجنورد انجام شد. برنامه تمرین هوازی شامل 8 هفته تمرین هوازی، 30 دقیقه فعالیت هوازی با شدت ثابت معادل 60% ضربان قلب و با شدت متغیر شامل 2 دقیقه رکاب زدن با شدت 50% حداکثر ضربان قلب و 1 دقیقه رکاب زدن با شدت 70% حداکثر ضربان قلب بود. سطوح فیبرینوژن، PT، PTT، تعداد پلاکت ها و فاکتور غیرانعقادی در 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از جلسه تمرین جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 25) و آزمون های تی همبسته، تحلیل آنالیز کواریانس (ANCOVA) و آزمون تعقیبی توکی به ترتیب برای تغییرات درون گروهی و بین گروهی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها:
وزن (شدت ثابت 001/0=p و شدت متغیر 001/0=p)، شاخص توده بدنی (شدت ثابت 001/0=p و شدت متغیر 001/0=p)، فشارخون سیستولی (شدت ثابت 03/0=p و شدت متغیر 001/0=p) و فشارخون دیاستولی (شدت ثابت 001/0=p و شدت متغیر 001/0=p) کاهش معنی داری یافت؛ در صورتی که درصد چربی بدن فقط در گروه تمرین هوازی با شدت ثابت کاهش معنی داری یافت (001/=p). زمان پروترومبین (شدت ثابت 004/0=p و شدت متغیر 009/0=p)، زمان نسبی ترومبوپلاستین (شدت ثابت 005/0=p و شدت متغیر 01/0=p)، فیبرینوژن (شدت ثابت 001/0=p و شدت متغیر 02/0=p) و تعداد پلاکت ها (شدت ثابت 02/0=p و شدت متغیر 001/0=p)، کاهش معنی داری یافت؛ در صورتی که فاکتور غیرانعقادی در هر دو گروه تمرین هوازی با شدت ثابت و متغیر افزایش معنی داری یافت (شدت ثابت 003/0=p و شدت متغیر 001/0=p). میزان انعطاف پذیری (شدت ثابت 003/0=p و شدت متغیر 001/0=p) و حداکثر اکسیژن مصرفی (شدت ثابت 001/0=p و شدت متغیر 001/0=p) در هر دو گروه تمرین هوازی با شدت ثابت و متغیر افزایش معنی داری یافت.
نتیجه گیری:
8 هفته تمرین هوازی با دو شدت ثابت و متغیر از طریق کاهش شاخص های ترکیب بدن، فاکتورهای انعقادی و افزایش شاخص های آمادگی جسمانی در زنان دارای اضافه وزن می تواند احتمالا در بهبود سلامت قلب و عروق و کاهش التهاب موثر باشد.
کلید واژگان: تمرین هوازی, زنان دارای اضافه وزن, فشارخون, فیبرینوژنIntroductionFibrinogen is one of the most important inflammation factors and a prediction index in cardio vascular diseases. This study was performed with aim to evaluate the effect of aerobic exercise with constant and variable intensities on body composition and some physiological indicators and coagulation factors in middle aged overweight women.
MethodsThis semi-experimental and practical study was performed in 2015 on 30 women in three groups: aerobic exercise with constant intensity (n=10), variable intensity (n=10) and control (n=10) in the city of Bojnourd. The aerobic training program included eight weeks of aerobic training, 30 minutes of aerobic training with a constant intensity with 60% of heart rate and variable intensity included 2 minutes of bike pedaling with 50% of maximal heart rate and 1 minute of bike pedaling with 70% of maximal heart rate. The levels of fibrinogen, PT, PTT, platelet count and non-coagulation factor were collected 24 hours before and 48 hours after the training session. Data were analyzed by SPSS software (version 25) and dependent t-test, Analysis of covariance (ANCOVA) and tukey post hoc test for intra-group and inter-group changes, respectively. P<0.05 was considered statistically significant
ResultsWeight (constant intensity, P=0.001 and variable intensity, P=0.001), body mass index (constant intensity, P=0.001 and variable intensity, P=0.001), systolic (constant intensity, P=0.03 and variable intensity, P=0.001), and diastolic blood pressure (constant intensity, P=0.001 and variable intensity, P=0.001) decreased significantly in both groups. However, body fat percentage decreased significantly only in the constant intensity group (P=0.001). Prothrombin time (PT) (constant intensity, P=0.004 and variable intensity, P=0.009), thromboplastin time (PTT) (constant intensity, P=0.005 and variable intensity, P=0.01), fibrinogen (constant intensity, P=0.001 and variable intensity, P=0.02), and platelet counts (constant intensity, P=0.02 and variable intensity, P=0.001) significantly decreased in both groups. However, non-coagulation factor significantly increased in both groups (constant intensity, P=0.003 and variable intensity, P=0.001). The amount of flexibility (constant intensity, P=0.003 and variable intensity, P=0.001) and maximal oxygen consumption (constant intensity, P=0.001 and variable intensity, P=0.001) increased significantly in both groups
ConclusionEight weeks of aerobic training with two constant and variable intensities by reducing body composition indices, coagulation factors and increasing fitness indices in overweight women can possibly improve cardiovascular health and reduce inflammation.
Keywords: Aerobic training, blood pressure, Fibrinogen, Overweight women -
مقدمه و اهداف
امروزه کفش با قابلیت توزیع مطلوب فشار کف پایی باید بدون افزایش فعالیت عضلانی صورت گیرد. هدف تحقیق حاضر مقایسه توزیع فشار کف پایی و فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی بین کفش ویسکوز و کفش فومی رایج بود.
مواد و روش هادر مطالعه نیمه تجربی حاضر، 10 مرد سالم شرکت کردند. در این تحقیق کفشی مخصوص دارای مایع با ویسکوزیته معین در کف آن طراحی شد و مورد استفاده قرار گرفت که می توانست به دنبال گام برداری از طریق حرکت مایع، بارهای اعمالی را کاهش دهد. به منظور مقایسه کفش فومی EVA به کار گرفته شد. توزیع فشار کف پایی و فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی با استفاده از سیستم توزیع نیروی پدار و سیستم الکترومایوگرافی مورد اندازه گیری قرار گرفت. تحلیل داده های توزیع فشار با استفاده از نرم افزار پدار-ایکس و در هشت ناحیه مختلف پا و تحلیل الکترومایوگرافی با استفاده از نرم افزار متلب صورت گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد کفش مخصوص ویسکوز توانسته فشار را در نواحی پاشنه، متاتارسال و شست به طور معناداری کاهش دهد، هرچند تغییری در فعالیت عضلات به جز دوقلو به چشم نخورد.
نتیجه گیریبه نظر میرسد با توجه به یافته های تحقیق حاضر، جذب ویسکوز مایع به دنبال گام برداری توانسته در کاهش فشار و نیرو در نواحی پرفشار طی راه رفتن موثر عمل کند و به نظر نمی رسد انرژی مصرفی در این شرابط افزایش داشته باشد.
کلید واژگان: توزیع فشار کف پایی, الکترومایوگرافی, پا, کفش ویسکوز, راه رفتنBackground and AimsThe plantar pressure distribution should not cause any change in muscle activity. The aim of the present study was to compare plantar pressure distribution and electrical muscle activity during walking between viscous shoes and EVA shoes.
Materials and MethodsA total of 10 healthy male individuals were recruited in the current quasi experimental study. A special shoe with specific feature of liquid flow was made for this study, which could reduce pressure from damping mechanism. An EVA shoe was also used for comparison as reference shoe. Plantar pressure distribution was measured using Pedar insole system and muscle activity was measured using Myon EMG system. Data analysis was done using Pedar X and ProEMG softwares and in eight regions of foot.
ResultsIt was found that special shoe with hydrodynamic mechanism could effectively reduce load in rear foot, forefoot, and toe regions but no significant differences were observed in muscle activity between shoes, except for gastrocnemius.
ConclusionAccording to the results, damping effect of liquid shoe following impact force can effectively reduce the pressure and force in high risk regions of the foot.
Keywords: Plantar pressure distribution, ground reaction force, foot, Hydrodynamic shoe, Walking -
زمینه و هدف
پروتئین کلوتو یک ماده موثر در افزایش طول عمر است که از آتروفی عضلانی، پوکی استخوان و بیماری های قلبی-عروقی پیشگیری می کند. لذا هدف این تحقیق بررسی تغییرات بیان ژن پروتئین کلوتو و عامل رشد شبه انسولینی-1 در عضلات رت های پیر نژاد ویستار پس از هشت هفته تمرین مقاومتی بود.
روش تحقیقدر پژوهش حاضر به روش تجربی، تعداد 16 سر رت نر نژاد ویستار با سن 20 ماهه به دو گروه شامل گروه تمرین مقاومتی و گروه کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام شد. عضله نعلی و تا کننده دراز شست پای رت ها تشریح شد و به منظور سنجش تغییرات بیان ژن های پروتئین کلوتو و عامل رشد شبه انسولینی-1 از روش PCR RT- استفاده شد.
یافته هاپروتئین کلوتو متعاقب یک دوره تمرین مقاومتی در بافت عضله تند انقباض گروه رت های تمرین کرده تفاوت معناداری را نسبت به گروه کنترل نشان نداد. هم چنین متغیر عامل رشد شبه انسولینی در بافت عضله تند انقباض و کند انقباض گروه تمرینی تفاوت معنا داری را نسبت به گروه کنترل نشان نداد.
نتیجه گیرینتایج تحقیق حاضر نشان داد که مقادیر کلوتو و عامل رشد شبه انسولینی پس از یک دوره تمرین مقاومتی بهبودی نداشته است و می توان اظهار داشت که اجرای تمرینات مقاومتی می بایست در دوره های طولانی تر و با شدت های متفاوت تمرینی اجرا گردد که باید در تحقیقات آینده مورد بررسی قرار بگیرد.
کلید واژگان: سالمندی, عامل رشد شبه انسولینی-1, پروتئین کلوتو, تمرین مقاومتیBackground and AimsKlotho protein is a substance effective in increasing life expectancy. Moreover, it prevents muscle atrophy, osteoporosis, and cardiovascular disease. Therefore, the present aimed to assess changes in the expression of klotho protein and insulin-like growth factor 1 (IGF-1) genes in the muscles of aged Wistar rats after eight weeks of resistance training.
Materials and MethodsThe present experimental study was connected on 16 Wistar male rats, aged 20 months, which were assigned to two groups of resistance training group and control. Resistance training was performed three sessions a week over eight weeks. After dissecting the rats, the soleus and flexor hallucis longus muscles of the rats were extracted to measure the expression of klotho protein and (IGF-1) genes using the real-time polymerase chain reaction technique.
ResultsAfter the resistance training program, Klotho protein in the fast-twitch muscle tissue of the trained rats did not show a significant difference, compared to that in the control group. Furthermore, IGF-1 in the fast-twitch and slow-twitch muscles of the training group did not display a marked difference, compared to that in the control group.
ConclusionAs evidenced by the obtained results, the values of klotho protein and IGF-1 did not improve after a period of resistance training. It can be argued that resistance training should be conducted in longer periods and with different intensities, which should be scrutinized in future research.
Keywords: Elderly, Insulin-like growth factor 1, Klotho protein, Resistance training -
فصلنامه علوم و فنون دامپزشکی ایران، سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 23، Summer and Autumn 2020)، صص 50 -58
PGC-1a گیرنده تنظیم کننده اصلی در سوخت و ساز انرژی است. در طول تمرین، بسیاری از فرآیندها مانند بیوژنز میتوکندری، متابولیسم گلوکز و متابولیسم اسیدهای چرب را تحریک می کند. همچنین باعث افزایش ظرفیت اکسیداسیون چربی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت های متفاوت بر سطوح PGC-1a، IRF4 و شاخص آتروژنیک در رت های چاق نژاد ویستار بود. 24 سر رت نر نژاد ویستار با (وزن 250 تا 300 گرم، نمایه توده بدن: بیشتر از 30 گرم بر سانتی متر مربع در سه گروه تمرین هوازی با شدت متوسط (8 سر)، گروه تمرین هوازی با شدت زیاد (8 سر) و گروه کنترل (8 سر) تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی هشت هفته، پنج جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه در روز بود. سرعت دویدن در گروه شدت متوسط 28 و شدت زیاد 34 متر در دقیقه به ترتیب بود.سطوح PGC-1a در هر دو گروه شدت متوسط و بالا در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری یافت.همچنین، تفاوت معنی داری بین سطوح IRF4 در هر دو گروه دیده نشد. سطوح سرمی HDL-C فقط در گروه شدت متوسط نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار یافت.سطوح LDL-C، TG، TC و شاخص آتروژنیک در هردو گروه تمرین هوازی با شدت متوسط و بالا نسبت به گروه کنترل کاخش معنی داری یافت.نتایج نشان می دهد که هشت هفته تمرین هوازی با دو شدت متوسط و زیاد ممکن است مسیرهای سیگنالینگ پروتئین PGC-1a (یعنی تنظیم کننده اصلی متابولیسم انرژی و بیوژنز میتوکندری) در عضله اسکلتی را فعال بسازد.
کلید واژگان: تمرین هوازی, PGC-1a, IRF4, شاخص آتروژنیکIranian Journal of Veterinary Science and Technology, Volume:12 Issue: 2, Summer and Autumn 2020, PP 50 -58Peroxisome proliferator-activated receptor gamma coactivator 1-alpha (PGC-1α) is the main regulator in energy metabolism. Training stimulates many processes like mitochondrial biogenesis, glucose metabolism, and fatty acids metabolism. It also increases the capacity of fat oxidation. The purpose of this study was to investigate the effects of eight-week aerobic training of different intensities on PGC-1α, interferon regulatory factor 4 (IRF4), and atherogenic index in obese male Wistar rats. Twenty-four obese male rats induced by a high-fat diet (weight: 250 to 300 gr, BMI >30g/cm2) were divided into three groups: aerobic training of moderate intensity (MI), aerobic training of high intensity (HI), and the control group (C). The MI and HI training groups carried out exercise training by eight weeks of walking on a treadmill for five sessions/week, 60 min per session, and at a speed of 28 m/min and 34 m/min, respectively. The levels of PGC-1a in the MI and HI groups significantly increased compared to the C group (p < 0.05). Moreover, there was no significant differences between IRF4 levels of MI and HI groups (p > 0.05). The serum HDL-C levels increased only in the MI group compared to the C group (p < 0.05). The LDL-C, TG, TC, and atherogenic index levels reduced more significantly in MI and HI groups than in the C group (p < 0.05). The results show that eight-week aerobic training of two moderate and high intensities may be the signaling pathways to the activation of the PGC-1a protein (i.e., a key regulator of energy metabolism and mitochondrial biogenesis) in skeletal muscle.
Keywords: Aerobic training, PGC-1α, IRF4, atherogenic index -
هدف
ورزش کشتی یک فعالیت قدرتی سرعتی است و در آن انجام تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد ورزشکار ضروری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی هرمی ساده و معکوس بر شاخص های زیست حرکتی، آنتروپومتریک و نیمرخ مهارتی کشتی گیران آزادکار بود.
روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 24 کشتی گیر آزادکار مرد به صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی هرمی ساده (دوازده نفر) و تمرین مقاومتی هرمی معکوس (دوازده نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی هرمی ساده و معکوس شامل هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه انجام شد. پیش از شروع و پس از پایان دوره تمرین، شاخص های زیست حرکتی و آنتروپومتریک جمع آوری شد. برای مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی از روش آماری تی استودنت و تی مستقل استفاده شد و نتایج در سطح معناداری 0/05>P آزمایش شدند.
یافته هااین تمرین منجر به تغییرات معنا داری در متغیرهای وزن بدن، نمایه توده بدن، درصد چربی بدن، قدرت بیشینه در هر دو الگوی هرمی ساده و معکوس شد (0/05>P). توان بی هوازی، قدرت انفجاری و استقامت عضلانی در هر دو الگوی هرمی ساده و معکوس افزایش معناداری یافت. تغییرات میانگین های بین گروهی در متغیر وزن، نمایه توده بدن و استقامت عضلانی در بین دو گروه آزمایش تفاوت معنا دار دارد (0/05>P).
نتیجه گیریتمرینات مقاومتی با دو الگوی هرمی ساده و معکوس منجر به کاهش معنادار وزن، نمایه توده بدن، درصد چربی بدن و بهبود نیمرخ مهارتی و شاخص های زیست حرکتی شد. به طور خلاصه ممکن است استفاده کردن از هر دو نوع تمرین اثر مثبتی بر شاخص های عملکردی کشتی گیران داشته باشد.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی, آمادگی جسمانی, نمایه توده بدنObjectiveWrestling is a fast-paced activity in which resistance training is essential to improve athlete performance. We evaluated the effect of comparison of the effect of eight weeks resistance training with two patterns of pyramidal and inverse pyramidal on bio-motor ability, Anthropometrical and skill profile of freestyle wrestlers.
MethodsIn this semi experimental study, 24 male freestyle wrestlers were randomly assigned into two groups [pyramidal (n=12) and inverse pyramidal endurance (n=12)]. The pyramidal and inverse pyramidal resistance training included (8 weeks, 3 times per a week, 60 minutes per session). Bio-motor ability, Anthropometrical and skill profile were measured at baseline and at the end of the study. Paired and independent sample t-test were used to compare within and between-group means and the results were tested at the significant level P<0.05.
ResultsTraining lead to changes on weight, body mass index, body fat percent, maximum power into pyramidal and inverse pyramidal groups (P<0.05). Anaerobic power, explosive power, muscular endurance increased significantly in both pyramidal and inverse pyramidal patterns. There were significant differences in the between-group mean changes in the variables of weight, body mass index and muscular endurance between the two experimental groups (P<0.05).
ConclusionResistance exercises with pyramidal and inverse pyramidal patterns led to significant weight loss, body mass index, body fat percentage, and improvement of skill profile and biometric indicators. Therefore, using both types of training may have a positive effect on wrestlerschr('39') performance indicators.
Keywords: Resistance training, Physical fitness, Body Mass Index -
مقدمه
چاقی یکی از مشکلات سلامتی حال حاضر دنیا بوده و شیوع آن در حال گسترش می باشد. در سال های اخیر با گسترش چاقی و عوارض سوخت و سازی ناشی از چاقی، توجه علمی زیادی به بافت چربی شده است. امروزه بافت چربی به عنوان بافتی ساکن و صرفا ذخیره کننده انرژی در نظر گرفته نمی شود، بلکه به لحاظ سوخت و سازی، بافتی فعال است. همانند سیستم غدد، بافت های سوخت و سازی، عوامل ترشحی مختلفی را ترشح میکنند که عملکردهای اتوکراین، پاراکراین و اندوکراین بسته به محیط خارج سلولی، دارند. عوامل محیطی مانند رژیم غذایی، فعالیت جسمانی، وضعیت سوخت و سازی از علل اصلی اضافه وزن و چاقی محسوب می شوند و به نوبه خود تحت تاثیر ویژگی های ژنتیکی نیز قرار دارند. بعنوان یک قانون کلی، چربی مازاد در بدن در نتیجه عدم تعادل طولانی مدت بین دریافت انرژی و هزینه انرژی مصرفی حاصل میشود. انتخاب مناسب تمرینات بدنی، عاملی مهم در تغییر شیوه زندگی کودکان و نوجوانان چاق و شاخصی موثر در کنترل و درمان چاقی محسوب می شود.
نتیجه گیریفعالیت بدنی موجب ایجاد یک تعادل منفی در انرژی می شود، این رویداد به دلیل افزایش مصرف انرژی است. پژوهش های اخیر نشان می دهد تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)، یک وضعیت بی اشتهایی زودگذر ایجاد می کند که برای مدت کمی پس از فعالیت ورزشی احساس گرسنگی را به تعویق می اندازد، اما این اثر کوتاه مدت است. از سوی دیگر HIIT در تغییر انرژی مصرفی از طریق تغییر در سیگنال های گرسنگی و اشتهایی و همچنین پپتیدهای تنظیمی در سطوح سیگنال های کوتاه تا بلند مدت افراد چاق نقش دارد، از در این مقاله مروری اثر بخشی HIIT در افراد چاق گزارش شده است.
کلید واژگان: چاقی, تمرین تناوبی با شدت بالا, هورمونIntroductionNowadays, obesity is one of the health problems in the world, the incidence of which is spreading. In recent years, with the spread of obesity and metabolic complications caused by obesity, much scientific attention has been paid to the study of adipose tissue. Today, adipose tissue is not considered a static tissue that stores only energy, but is considered a metabolically active tissue. Like the glandular system, metabolic tissues secrete various secretory factors that have autocrine, paracrine and endocrine functions depending on the extracellular environment. Environmental factors such as diet, physical activity, and metabolic status are the main causes of overweight and obesity; in turn overweight and obesity are also affected by genetic traits. As a general rule, excess body fat is the result of a long-term imbalance between energy intake and energy expenditure.
ConclusionProper selection of exercises is an important factor in changing the lifestyle of obese children and adolescents and is an effective indicator in the control and treatment of obesity. Physical activity creates a negative energy balance due to increased energy consumption. Recent research suggests that high intensity interval training (HIIT) creates a temporary state of anorexia that delays hunger for a short time after exercise, but this effect is short-term. On the other hand, HIIT plays a role in the changing energy consumption through changes in hunger and appetite signals as well as regulatory peptides at the levels of short to long-term signals in obese individuals. This review article discusses the effectiveness of HIIT in obese people.
Keywords: Obesity, High Intensity Interval Training, Hormone -
هدف
دوی 3000 متر یکی از ماده های مهیج و محبوب در بین دوهای استقامت و نیمه استقامت محسوب می شود و به دلیل شرایط خاص این رشته که می تواند همزمان سیستم های تولید انرژی هوازی و بی هوازی را مورد استفاده قرار بدهد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و استقامتی بر فاکتورهای فیزیولوژیکی، عملکردی و رکورد دوندگان نخبه بود.
روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 22 مرد دونده نخبه به صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (11 نفر) و تمرین استقامتی (11 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی و استقامتی شامل 8 هفته تمرین هوازی، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 55 تا 60 دقیقه انجام شد. پیش از شروع و پس از پایان دوره تمرین، شاخص های فیزیولوژیک و عملکردی جمع آوری شد. برای مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی از روش آنالیز واریانس اندازه های تکراری استفاده شد و نتایج در سطح معنی داری 0/05>P آزمایش شدند.
یافته هاتمرین منجربه تغییرات معنی داری در متغیرهای ضربان قلب، فشار خون، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، تعادل و رکورد 3000 متر در هر دو گروه تمرین مقاومتی و استقامتی معنی دار بود (0/05>P). تغییرات میانگین های بین گروهی در متغیرهای ضربان قلب، فشار خون، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، تعادل و رکورد 3000 متر در بین دو گروه تجربی تفاوت معنی دار دارد (0/05>P).
نتیجه گیریتمرینات مقاومتی و استقامتی با افزایش قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، تعادل و کاهش معنی دار رکورد دوندگان مرد همراه بود. به طور خلاصه ممکن است استفاده کردن از هر دو نوع تمرین اثر مثبتی بر رکورد دوندگان و شاخص های عملکردی داشته باشد.
کلید واژگان: فاکتورهای فیزیولوژیکی, عملکردی, دوندگان نخبهObjectiveThe 3000-meter run is one of the most popular and enduring materials among endurance and semi-endurance races and because of the special conditions of this field, which can use aerobic and anaerobic energy production systems at the same time. We evaluated the effect of eight weeks resistance and endurance training on physiological, functional factors and elite runnerchr('39')s record.
MethodsIn this semi experimental study, 24 male runners were randomly assigned into two groups [resistance (n=11) and endurance (n=11)]. The resistance and endurance training included (8 weeks, 3 times per a week, 55-60 minutes per session). Physiological and functional factors were measured at baseline and at the end of the study. Repeated measures analysis of variance was used to compare within-group and between-group means and the results were tested at the significant level p<0.05.
ResultsTraining lead to changes on heart rate, blood pressure, muscle strength, muscular endurance, balance and a record of 3000 meters were significant in both resistance and endurance training groups (P<0.05). There were significant differences in the between-group mean changes in the variables of heart rate, blood pressure, muscle strength, muscular endurance, balance and a record of 3000 meters between the resistance and endurance groups (P<0.05).
ConclusionResistance and endurance training were associated with increased muscle strength, muscular endurance, balance, and a significant reduction in the male runnerchr('39')s record. In summary, using both types of exercise may have a positive effect on runnerschr('39') records and performance indicators.
Keywords: Physiological factors, functional, Elite runner -
مقدمه و هدف
بیماری های قلبی- عروقی به ویژه بیماری عروق کرونر قلب از مهمترین علل نهایی مرگ در زنان است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب با و بدون مصرف چای سبز بر برخی عوامل انعقادی خون زنان یایسه غیرفعال بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است. 27 زن یایسه چاق و غیرفعال به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه تمرین (9 نفر با میانگین وزن 1/9± 93/68 کیلوگرم)، گروه مکمل (8 نفر با میانگین وزن 8/10± 9/76 کیلوگرم) و گروه تمرین+مکمل (10 نفر با میانگین وزن 1/10± 73/73 کیلوگرم). برنامه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 45-60 دقیقه با شدت 55-75 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. گروه مکمل به مدت 8 هفته، روزانه 3 نوبت 200 میلی لیتر چای سبز دریافت می کردند. قبل و بعد از پروتکل تمرینی و مکمل دهی، نمونه خونی جمع آوری و میزان تغییرات سطوح پلاسمایی فیبرینوژن، تعدادپلاکت، PT و PTT اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و در سطح معناداری 05/0≥p استفاده شد.
نتایجبر مبنای یافته های پژوهش، تغییرات در متغیرهایPT و تعدادپلاکت در هیچ یک از سه گروه معنادار نبوده است (05/0<p) فیبرینوژن در هر سه گروه افزایش یافت که این افزایش تنها در گروه چای سبز معنادار بود. همچنین تغییرات بین گروهی در این فاکتور معنادار بود. PTT در هر سه گروه کاهش یافت که این کاهش در گروه چای سبز معنادار بود.
نتیجه گیریمصرف چای سبز به شیوه تحقیق حاضر، سبب افزایش انعقاد خون می گردد. با توجه به اهمیت هموستیاز خون و نتایج نامطلوب ناشی از به هم خوردن تعادل سیستم های انعقاد و فیبرینولیز به نظر می رسد هرگونه مکمل دهی باید از نظر تاثیری که بر تعادل هموستاتیک و فعالیت سیستم های زیر مجموعه آن دارد تحلیل گردد.
کلید واژگان: تمرین هوازی در آب, چای سبز, فیبرینوژن, PT, PTT, تعداد پلاکت, زنان یائسهBackground and ObjectiveCardiovascular disease, especially coronary heart disease, is one of the leading causes of death in women. This study aimed to evaluate the effect of eight weeks of aerobic exercise in the water with and without consumption of green tea on some blood coagulation factors in inactive postmenopausal women.
Materials and MethodsThe present study is quasi-experimental. 27 obese and inactive postmenopausal women were randomly divided into three groups: exercise group (9 subjects with a mean weight of 68.93±9.1 kg), supplement group (8 subjects with a mean weight of 84.9±17.5 kg) and exercise+supplement group (10 individuals with mean weight of 73.73±10.1 kg). The aerobic exercise program was performed for 8 weeks, 3 sessions per week, and each session for 45-60 minutes with an intensity of 55-75% of maximum heart rate. The supplement group received 200 ml of green tea 3 times daily for 8 weeks. Before and after the training and supplementation protocol, blood samples were collected and changes in plasma fibrinogen levels, platelet count, PT, and PTT were measured. For data analysis, SPSS software version 16 was used at a significance level of p<0.05.
ResultsBased on the research findings, changes in PT variables and platelet count were not significant in any of the three groups (p<0.05). Fibrinogen increased in all three groups, which was significant only in the green tea group. PTT decreased in all three groups, which was significant in the green tea group.
ConclusionConsumption of green tea in the present study increases blood coagulation. Given the importance of blood homeostasis and the adverse effects of disturbing the balance of coagulation and fibrinolysis systems, it seems that any supplementation should be analyzed in terms of its effect on hemostatic balance and the activity of its subsystems.
Keywords: Aerobic exercise in water, Green tea, Fibrinogen, PT, PTT, Platelet count, Postmenopausal women -
پیش زمینه و هدف
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر اکتیوین A و عملکرد کمری زنان سالمند مبتلا به کمردرد مزمن بود.
مواد و روش کاراین مطالعه از نوع نیمه تجربی است. تعداد 18 زن سالمند مبتلا به کمردرد مزمن (سن 45/2±1/69 سال، نمایه توده بدنی (BMI) 84/2±5/25 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 95/2±7/33 درصد) به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تمرینات مقاومتی منتخب، 10 هفته تمرینات را 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه اجرا کردند، درحالی که گروه کنترل فقط پیگیری شدند. ترکیبات بدنی، اکتیوین A سرمی و عملکرد کمر (BPS) در هر دو گروه قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد.
یافته ها10 هفته تمرینات مقاومتی منتخب باعث کاهش معناداری در اکتیوین A سرمی (از 62/5 به 84/2 نانوگرم بر میلی لیتر) (000/0=p) و بهبود عملکرد کمر (BPS) (از 5/58 به 3/33 درصد) (002/0=p) در زنان سالمند مبتلا به کمردرد مزمن در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل شد.
بحث و نتیجه گیریانجام 10 هفته تمرین مقاومتی ثبات مرکزی باعث بهبود عملکرد کمری و کاهش هورمون اکتیوین A زنان سالمند مبتلا به کمردرد مزمن می شود.
کلید واژگان: اکتیوین A, عملکرد کمری, سالمندBackground & AimsThe aim of this study was to assess the effect of core stabilization exercise on the serum level of Activin A and back performance scale in elderly women.
Materials & MethodsThis study was a semi-experimental research. Eighteen volunteer women with low back pain (age 69.1±2.45 years, body mass index 25.5±2.84 kg/m2 and fat percentage 33.7±2.95%) were randomly divided into two equal groups (each with 9 individuals): experimental and control. Core stabilization training group performed the exercises 3 times per week, 60 minutes each time, for 8 weeks, while the control group was followed up. Body composition, Activin A levels, and back performance scale were measured in two groups before and after the intervention.
ResultsTen weeks of core stabilization training significantly reduced Activin A serum level (from 5.62 ng/ml to 2.84 ng/ml) (p=0.000) and improved back performance scale (from 58.5% to 33.3%) (p=0.002) in elderly women with low back pain in the exercise group compared with the control group.
ConclusionCore stabilization exercise improves the back performance scale and reduces Activin A level in elderly women with low back pain.
Keywords: Activin A, Low back pain, Aged -
هدف
آدیپونکتین به طورعمده توسط بافت چربی تولیدمی شود و تنها آدیپوکاینی است که رابطه عکس باتوده چربی بدن دارد.هدف از مطالعه حاضراثرهشت هفته تمرین هوازی باشدت متوسط وبالا برسطوح سرمی آدیپونکتین و شاخص های مقاومت به انسولین رت های نرچاق بود.
مواد و روش هادراین مطالعه تجربی،تعداد24 سررت نرچاق نژاد ویستار (وزن 250 الی300 گرم، نمایه توده بالای 30 گرم برسانتیمتر مربع) به سه گروه تمرین هوازی با28 متردردقیقه (شدت متوسط)،گروه تمرین هوازی با شدت 34 متردردقیقه (شدت بالا) و گروه کنترل تقسیم شدند.تمرین هوازی شامل: هشت هفته تمرین هوازی روی نوارگردان، تعدادجلسات تمرینی 5 جلسه درهفته به مدت زمان 60 دقیقه درروزاجراشد.ازتی همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) برای بررسی به ترتیب تفاوت میانگین های بین گروهی استفاده شد. از آزمون تعقیبی توکی جهت مقایسه دو به دو گروه ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته هاسطوح آدیپونکتین سرمی گروه های تمرین هوازی با شدت متوسط (04/0=p) و بالا (04/0=p) نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری یافت. هم چنین تفاوت معنی داری بین تاثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط و بالا بر سطوح آدیپونکتین سرمی مشاهده نشد (00/1=p). علاوه بر این سطح گلوکز و انسولین سرمی گروه های تمرین هوازی با شدت متوسط و بالا نسبت به گروه کنترل کاهش یافت، اما این تغییرات معنی دار نبود (05/0<P). شاخص مقاومت به انسولین گروه های تمرین هوازی با شدت متوسط (01/0=p) و بالا (01/0=p) نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری یافت.
نتیجه گیریبه نظرمی رسد اجرای تمرین هوازی با هر دو شدت متوسط و بالا احتمالا می توانداثربخشی بهتری بر پیشگیری از چاقی، دیابت و بیماری های قلبی عروقی داشته باشد.
کلید واژگان: چاقی, تمرین هوازی, آدیپونکتین, شاخص مقاومت به انسولینAimsAdiponectin is mainly produced by adipose tissue and there is an inverse relationship between circulating adiponectin levels and metabolic syndrome, obesity, and cardiovascular disease. The aim of this study was to investigate the effects of eight weeks aerobic training with moderate and high intensities on serum levels of adiponectin and insulin resistance index in obese male rats.
Materials & MethodsIn this experimental study, 24 adult obese male Wistar rats (weight: 250 to 300 gr, BMI >30g/cm2) divided into three groups: aerobic training with 28 m/min (MI=moderate intensity), aerobic training with 34 m/min (HI=high intensity) and, (C=control) group. All training groups carried out exercise training for 8 weeks (5 sessions per-week for 60 min per session). Data were analysis with one way ANOVA to determine the intra and difference between groups and for post hoc test was Tukey test.
FindingsThe levels of adiponectin in MI group (p=0.04) and HI (p=0.04) rather than C group increased. Moreover, there is no differences between eight weeks aerobic training with MI and HI groups on adiponectin levels (p=1.00). The levels of FBS and insulin in MI and HI groups rather than C group reduced; in the other hand this change were not significant (p>0.05). The levels of insulin resistance index in MI group (p=0.01) and HI (p=0.01) rather than C group reduced significantly.
ConclusionIt seems that both of the aerobic training has a better effected on prevention of obesity and cardiovascular disease.
Keywords: Obesity, Aerobic training, Adiponectin, Insulin Resistance Index -
مقدمه و هدف
ارکسین یک پپتید ارکسیژنیک بوده و به صورت A و B در خون وجود دارد. نورون های ارکسین به چندین پیام سوخت و سازی که نشان دهنده وضعیت انرژی بدن هستند، پاسخ می دهند. این پژوهش به منظور تعیین اثر شش هفته تمرینات هوازی روی سطح سرمی ارکسین A، شاخص های مقاومت به انسولین و آنتروپومتریک زنان دارای اضافه وزن انجام شد.
مواد و روش هادر این پژوهش شبه تجربی، 24 زن دارای اضافه وزن و غیرفعال در دو گروه 12 نفری کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی شامل تمرینات هوازی (با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) بود. تمرینات به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه انجام شد.
نتایجشش هفته تمرین هوازی باعث افزایش سطح سرمی ارکسین A، کاهش سطح سرمی انسولین، گلوکز، شاخص مقاومت به انسولین، وزن، نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به لگن و درصد چربی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0P<).
بحث و نتیجه گیریشش هفته تمرین هوازی سبب افزایش سطح سرمی ارکسین A، کاهش مقاومت به انسولین و بهبود شاخص های آنتروپومتریک در زنان دارای اضافه وزن می شود.
کلید واژگان: ارکسین A, مقاومت به انسولین, تمرینArmaghane-danesh, Volume:24 Issue: 3, 2019, PP 484 -495Background and ObjectiveOrexin is an orexigenic peptide and is present in the form of A and B in the blood. Orexin neurons respond to a number of metabolic signals that indicate the body's energy status.
This study was carried out to evaluate the effect of six weeks of aerobic training on orexin level, insulin resistance and anthropometric indices in overweight women.Materials & MethodsIn this quasi-experimental study, 24 inactive overweight women were non-randomly divided into interventional and control groups. The aerobic training included aerobic training (with intensity of 60-70% of maximum heart rate reserve). The training performed three times per week for six weeks.
ResultsThe six weeks of aerobic training increased the orexin level and decreased insulin, glucose, insulin resistance index, weight, BMI, WHR and fat percentage in interventional group compared to the controls (P<0.05).
ConclusionThe six weeks of aerobic training increased the orexin level, decreased insulin resistance and improves anthropometric indices in overweight women.
Keywords: orexins, Insulin Resistance, Exercise -
تاثیرات حاد تمرینات بی هوازی و هوازی بر CRP، IL6 و نیمرخ لیپید در مردان جوان چاقزمینه
هدف ازانجام این تحقیق مقایسه تاثیرحاد دونوع تمرین هوازی ومقاومتی برسطوح IL6، CRP ونیمرخ لیپید در مردان جوان چاق و غیرفعال بود.
روشآزمودنی ها شامل مردان جوان چاقی بودند که به طور تصادفی در 3 گروه مقاومتی، هوازی و کنترل قرار گرفتند. خونگیری قبل از تمرین و بلافاصله و یک ساعت پس از تمرین انجام شد و اطلاعات با استفاده از روش اندازه های مکرر آنالیز شد.
یافته هانتایج نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین گروه ها در متغیرهای IL6، CRP، LDL، HDL، TC و TG وجود نداشت (P>0.05). فقط در گروه تمرین مقاومتی سطح HDL بلافاصله پس از تمرین افزایش معنی داری پیدا کرد (P=0.01).
نتیجه گیریبه طور کلی یک جلسه تمرین مقاومتی و نیز هوازی تحریک کافی را برای افزایش IL6 و CRP در مردان چاق فراهم نکرد، پاسخی که به دلیل آتروژنیک بودن این دو ماده می تواند مفید باشد، همچنین افزایش HDL پس از تمرین مقاومتی از مکانیزم های فیزیولوژیک موثر در بهبود فرایند انتقال معکوس کلسترول و کاهش خطر اختلال عملکرد اندوتلیوم می باشد که منجر به پیشگیری از سکته قلبی می شود. بنابراین افراد جوان چاق می توانند از پروتکل های مقاومتی و هوازی مورد استفاده در این تحقیق برای بهبود آمادگی جسمانی خود استفاده کنند. البته به تحقیقات بیشتری برای مشخص شدن مکانیزم های مربوط به تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر مارکرهای التهابی در افراد چاق نیاز است.
کلید واژگان: پروتئین واکنشگر سی, تمرین, اینترلوکین 6, نیمرخ لیپید
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.