به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مژگان پور دل

  • ندا مجلسی، محمدرضا قره داغی تنورلویی، نرگس قاسم زاده، مژگان پوردل*
    زمینه و هدف

    در عصر حاضر مهم ترین دغدغه نظام آموزشی، ایجاد بستری مناسب برای یادگیری موثر و پایدار ازطریق آموزش است؛ زیرا آموزش به دانش آموزان کمک می کند سبک زندگی خود را گسترش و بهبود بخشند؛ ازاین رو، از عوامل مهمی که می تواند محیط آموزشی مثبتی را میان دانش آموزان رواج دهد، پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی بر انگیزش تحصیلی و معنای تحصیلی در دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی ضعیف انجام گرفت.

    روش بررسی

    روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پایه یازدهم دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. نمونه آماری، چهل دانش آموز داوطلب واجد شرایط با پیشرفت تحصیلی ضعیف بودند که با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه بیست نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه انگیزش تحصیلی (علی و مک اینرنی، 2001) و پرسش نامه معنای تحصیل (هندرسون-کینگ و اسمیت، 2006) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی هشت جلسه فنون ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) را دریافت کردند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری SPSS نسخه 22 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج بیانگر آن بود که انگیزش تحصیلی و معنای تحصیلی در دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی ضعیف در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی ضعیف در گروه گواه بعد از درمان فنون مبتنی بر ذهن آگاهی است (0٫001>p).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش حاضر می توان این گونه استدلال کرد که فنون مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش انگیزش تحصیلی و معنای تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی ضعیف اثربخش است؛ همچنین می توان از این مداخله درمانی به منظور ارتقای سطح انگیزش تحصیلی و معنای تحصیلی در دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی ضعیف استفاده کرد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, انگیزش تحصیلی, معنای تحصیلی, پیشرفت تحصیلی
    Neda Majlesi, Mohammad Reza Gharehdaghitanourlouei, Narges Ghasemzadeh, Mojgan Pourdel*
    Background & Objectives

    Currently, the most important concern of the educational system is to create a suitable platform for effective and sustainable learning through education. Education helps students expand and improve their lifestyles. One of the important factors that can promote a positive educational environment among students is academic progress, which can be influenced by many factors, such as students' tendencies, standards, and persistence in school activities. On the other hand, academic progress is undoubtedly one of the most important psychological concepts in education, which plays a unique role in the energy, direction, stability, and activation of students, and it will be essential to investigate the effective and related factors. In the past decades, teachers and researchers in education and training have tried to identify the background factors that cause the success and failure of learners and stated that success cannot be attributed to one factor. Still, many factors are involved; among these factors are academic motivation and academic meaning. Therefore, the present study was conducted to investigate the effectiveness of teaching mindfulness–based techniques on academic motivation and meaning in students with poor academic progress.

    Methods

    The present study was quasi–experimental and employed a pretest–posttest design with a control group. The statistical population of the current study included all students in the 11th grade of the senior high schools in Tehran City, Iran, in the academic year of 2020–2021. The statistical sample comprised 40 students with low academic achievement randomly assigned to the experimental (20 people) and control (20 people) groups. A sample size of at least 15 people is recommended for experimental and causal–comparative research. The inclusion criteria were as follows: not using psychology and psychiatric services simultaneous with this study intervention, lacking psychiatric disorders or using psychiatric drugs, and not being under group consultation during the study period. The exclusion criteria were as follows: dissatisfaction with the study procedure, absence of more than two sessions from the educational program, and failure to do the educational assignments.
     They received the academic motivation questionnaire (Ali and McInerney, 2006) and the meaning of education questionnaire (Henderson–King and Smith, 2006) to collect data. The experimental group participants received eight mindfulness techniques sessions (Kabatzin, 2003). The obtained data were analyzed by multivariate analysis of covariance using SPSS–22. The significance level of the tests was considered 0.05.

    Results

    The participants of this research were 40 students with poor academic progress. The results of covariance analysis showed that, after removing the pretest effect, mindfulness–based techniques effectively increased students' academic motivation and meaning (p<0.001). In other words, according to the eta square, the average increase of each variable of academic motivation and academic meaning was 48% and 19%, respectively, affected by the intervention with the training of mindfulness–based techniques.

    Conclusion

    The results showed that mindfulness–based techniques were effective in academic motivation and academic meaning in students with poor academic progress. Increasing concentration while studying leads to increasing self–awareness in students, improving the quality of studying and learning, which increases academic motivation. The Mindfulness method, due to its hidden mechanisms, such as acceptance, increasing awareness, desensitization, being present at the moment, and observation without judgment and confrontation, is effective in expanding the meaning of education. On the other hand, the effectiveness of treatment remains for a long time.

    Keywords: Mindfulness, Academic Motivation, Academic Meaning, Academic Progress
  • مژگان پوردل*، سیده فرخنده تقوی
    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رویکرد درمانی راه حل محور بر معنای زندگی زوجین دارای رابطه عاطفی سرد انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی بود و از لحاظ روش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان دارای رابطه عاطفی سرد سنین 25-35 سال در شهر اهواز در بازه زمانی 1402-1401 بود. 30 زن دارای رابطه عاطفی سرد به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند و به پرسشنامه ی معنای زندگی استگر و همکاران (2006)، پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان راه حل محور گرانت (2011) را دریافت نمودند. داده ها با روش آماری کوواریانس چندمتغیری تحت نرم افزار spss-19 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که درمان راه حل محور بر معنای زندگی زوجین دارای رابطه عاطفی سرد گروه آزمایش اثربخش بوده است (05/0>p). یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان  راه حل محور با بهره گیری از فنونی همانند کنترل هیجانی در روابط صمیمانه، اعتباربخشی به تجارب گوناگون همسر، شناسایی پتانسیل های درمانی و ترغیب خودمختاری، تمرکز بر یافتن راه حل و شناسایی نیازهای انکار شده می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود معنای زندگی زوجین دارای رابطه عاطفی سرد مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: راه حل محور, معنای زندگی, رابطه عاطفی سرد
    Mojgan Pourdel *, Seyedeh Farkhondeh Taghavi
    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of solution-oriented therapeutic approach on the meaning of life in couples with in cold emotional relationship. The current research was practical regarding its purpose and method. It was a semi-experimental pre-test-post-test study using a control group. The statistical population of this research included women with cold emotional relationships aging 25-35 years in Ahvaz in 2020-2021. 30 women with cold emotional relationship were selected as a sample using available sampling and were randomly assigned to two groups of 15 people (15 people in the experimental group and 15 in the control group) and answered the Meaning in Life Questionnaire by Steger et al. (2006). The experimental group received 8 sessions of Grant's solution-oriented therapy (2011). The data were analyzed by multivariate covariance using SPSS v.19. The findings showed that solution-oriented therapy was effective on the meaning in life of couples with cold emotional relationships in the experimental group (p<0.05). The findings indicated that solution-oriented therapy using techniques such as emotional control in relationships Sincerely, validating the spouse's various experiences, identifying therapeutic potentials and encouraging autonomy, focusing on finding solutions, and identifying denied needs can be used as an effective method to improve the meaning in life for couples with cold emotional relationship
    Keywords: Solution-Oriented, Meaning Of Life, Cold Emotional Relationship
  • معصومه بختیاری، مژگان پوردل*
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تحمل پریشانی و تاب آوری زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد بود.

    روش

    پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد تحت پوشش انجمن حمایت از زندانیان شهر تهران در سال 1402 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس تحمل آشفتگی و مقیاس تاب آوری را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. درمان شناختی رفتاری در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تحمل آشفتگی و تاب آوری در زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد شد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته ها، درمان شناختی رفتاری می تواند در زمینه بهبود تحمل آشفتگی و تاب آوری زنان دارای همسر زندانی وابسته به مواد، مورد استفاده مشاوران و درمانگران خانواده قرار گیرد.

    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, تحمل آشفتگی, تاب آوری, اعتیاد
    Masoumeh Bakhtiari, Mojgan Pourdel*
    Objective

    The aim of the present study was to investigate the effectiveness of cognitive behavioral therapy on the distress tolerance and resilience of women with substance-dependent incarcerated spouses.

    Method

    The present study was a semi-experimental study with a pretest-posttest design and a control group. The statistical population of the study included all women with substance-dependent incarcerated spouses who were served by the Tehran Prisoners Support Association in 2024. Among them, 30 individuals were selected by the convenience sampling method and were randomly divided into an experimental group (n =15) and a control group (n =15). Participants in both groups completed the distress tolerance scale and the resilience scale in the pre- and post-test. Cognitive behavioral therapy was conducted in the experimental group in 8 sessions of 90 minutes each with a frequency of two sessions per week. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that there was a significant difference between the two groups, and that cognitive behavioral therapy significantly increased distress tolerance and resilience in women with substance-dependent incarcerated spouses.

    Conclusion

    Based on the results, cognitive behavioral therapy can be used by counselors and family therapists to improve the distress tolerance and resilience of women with substance-dependent incarcerated spouses.

    Keywords: Cognitive behavior, Distress tolerance, Resilience, Addiction
  • مونا مبینی، فاطمه تقی یار، مژگان پوردل*

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های ارتباطی و تاب آوری نوجوانان پسر در دوران کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر دوره ی دوم متوسطه در حال تحصیل شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آنها 30 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های ارتباطی کویین دام (CSTR 2004) و پرسشنامه ی تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC 2003) استفاده شد. جلسات آموزش مهارت های زندگی در 12 جلسه، هر هفته دو جلسه و هر جلسه 90 دقیقه به صورت گروهی تنظیم شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات مهارت های ارتباطی و تاب آوری در پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد و نوجوانان گروه آزمایش نسبت به نوجوانان گروه گواه، مهارت های ارتباطی و تاب آوری بالاتری نشان دادند.

    کلید واژگان: آموزش مهارت های زندگی, مهارت های ارتباطی, تاب آوری, نوجوانان
    Mona Mobayeni, Fatemeh Taghiyar, Mozhgan Pourdel*

    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of life skills training on communication skills and resilience of male adolescents in the Corona era. The method of the current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this research included male students in the second year of high school studying in Tehran in the academic year 2021-2022, among them 30 students were selected as a sample using the available sampling method and randomly divided into two groups of 15 people (15 people The experimental group and 15 people of the control group) were replaced. To collect data, Queen Dam's Communication Skills Questionnaire (CSTR 2004) and Connor and Davidson's Resilience Questionnaire (CD-RISC 2003) were used. Life skills training sessions were arranged in 12 sessions, two sessions per week each session lasting 90 minutes. Data were analyzed through multivariate analysis of covariance. The results of data analysis showed that by controlling the effect of the pre-test, there is a significant difference between the mean scores of communication skills and resilience in the post-test of the two experimental and control groups at the level of 0.05, and teenagers in the experimental group have higher communication skills and resilience than teenagers in the control group. Showed.

    Keywords: teaching life skills, communication skills, resilience, teenagers
  • مژگان پور دل*، ملیکا سفید رود، معصومه ولی پور، مونا مبینی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد راه حل محور و  درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی  و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار انجام گرفت.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در نیمه اول سال 1399 بود. 36 نفر از زنان سرپرست خانوار به روش نمونه گیری تصادفی ساده  به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس اختلال استرس پس از ضربه می سی سی پی کن (2006) و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، گرایچ و اسپینهاون (2002)  بود. شرکت کنندگان گروه آزمایش جلسات مشاوره راه حل محور گرانت (2011) و درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2010) را به مدت 8 جلسه دریافت کردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج آنالیز داده ها نشان داد که درمان راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار موثر است (01/0>P). تفاوت بین درمان راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی مثبت و اختلال استرس پس از ضربه غیرمعنادار ولی در متغیر تنظیم شناختی هیجانی منفی تفاوت معنادار وجود دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این پژوهش مداخلات رویکرد راه حل محور و  درمان متمرکز بر شفقت در بهبود نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه موثر است و از این دو رویکرد می توان برای کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته و اختلال استرس پس از ضربه زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.

    کلید واژگان: درمان راه حل محور, درمان متمرکز بر شفقت, نظم جویی شناختی هیجانی, اختلال استرس پس از ضربه, زنان سرپرست خانوار
    Mojgan Pourdel*, Melika Sefid Rood, Masoumeh Valipour, Mona Mobayeni
    Aim

    The aim of this study was to compare the effectiveness of solution-focused approach and compassion-focused therapy on emotional cognitive regulation and post-traumatic stress disorder in female-headed households.

    Methods

    The research method was quasi-experimental having pre-test and post-test with a control group. The statistical population included female-headed households who referred to the Welfare Center of Tehran province in 2021. Thirty-six female-headed households were selected through simple random sampling and randomly assigned to three groups of 12 (two experimental groups and one control group). The research instruments were Mississippi (2006) Post Traumatic Stress Disorder Scale and Garnfsky, Grich & Spinhaven (2002) Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. Participants in the experimental group received Grant’s (2011) Solution-focused counseling sessions and Gilbert’s (2010) Compassionate Therapy sessions, both for 8 sessions. In addition to descriptive statistics, analysis of covariance and Benferoni pair comparison were used to analyze the data.

    Findings

    The results of data analysis showed that the differences between the three groups in the variables of adaptive emotion regulation (F=30.61, P <0.001), uncompromising emotion regulation (F=22.73, P<0.001) and post-traumatic stress disorder (F=37.45, P <0.001), is significant. There is no significant difference between solution-focused therapy and compassion-focused therapy on the regulation of compromised emotion and post-traumatic stress disorder, but there is a significant difference in the non-compromised variable.

    Conclusion

    The findings of this study shows that solution-focused therapy and compassion-focused therapy were both effective in improving cognitive emotion regulation and stress disorder (PTSD), and of the two approaches can be used to reduce emotional regulation and post-traumatic stress disorder in female-headed Households.

    Keywords: Solution-focused Therapy, Compassion-focused Therapy, Emotional Cognitive Regulation, Post-Traumatic Stress Disorder, Female-Heads of Household
  • محمدرضا قره داغی تنورلویی، ساجده فخرآبادی، مژگان پوردل*
    زمینه و هدف

    زورگویی به عنوان پدیده ای جهان شمول و حایز اهمیت به ویژه در سنین مدرسه، می تواند روند یادگیری فرد را مختل کند؛ بنابراین، شناسایی عوامل مختلف مرتبط با افزایش و کاهش زورگویی اهمیت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های هوش اخلاقی بر همدلی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان زورگو انجام گرفت.

    روش بررسی

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان زورگوی در حال تحصیل در دوره متوسطه دوم از منطقه هیجده شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، چهل دانش آموز وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه بیست نفر) قرار گرفتند. فقط شرکت کنندگان گروه آزمایش، یازده جلسه آموزش مهارت های هوش اخلاقی را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998) و مقیاس همدلی اساسی (جولیف و فارینگتون، 2006) و پرسش نامه تجدیدنظرشده زورگو/قربانی اولویوس (اولویوس، 2003) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، دانش آموزان زورگو در گروه آزمایش درمقایسه با دانش آموزان زورگو در گروه گواه، در پس آزمون بعد از حذف پیش آزمون، به طور معناداری همدلی و بهزیستی اجتماعی بیشتری داشتند (0٫001>p). باتوجه به مجذور اتا، افزایش میانگین هریک از متغیرهای همدلی و بهزیستی اجتماعی به ترتیب 85درصد و 76درصد متاثر از مداخله با آموزش هوش اخلاقی بود.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش، آموزش مهارت های هوش اخلاقی در افزایش همدلی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان زورگو اثربخش است.

    کلید واژگان: مهارت های هوش اخلاقی, همدلی, بهزیستی اجتماعی, دانش آموزان زورگو
    Mohammadreza Gharehdaghitanourlouei, Sajede Fakhrabadi, Mojgan Pourdel *
    Background & Objectives

    Bullying poses a pervasive problem, disrupting one's learning process and leading to undesirable personality and social consequences. Adverse consequences of bullying include loneliness, low self–esteem, psychological problems, high suicidal ideation and suicide attempt in adulthood, problems in romantic relationships in adulthood–marriage, substance abuse, anxiety, carrying weapons, adjustment problems, poor relationships with peers, challenging friendships, personality disorders, antisocial behaviors, and reduced empathy. Bullying is one of the factors that, in the long run, can decrease empathy and social wellbeing in students. Meanwhile, people with high moral intelligence show more warmth and intimacy. They are kind to their friends and are more sensitive to their needs. Therefore, the present study was conducted to determine the effectiveness of teaching moral intelligence skills on empathy and social wellbeing of bullying students.

    Methods

    The method of the present study was quasi–experimental with a pretest–posttest design and a control group. The statistical population comprised all senior high school students in the 18th district of Tehran City, Iran, in the academic year 2021–2022. Two schools were selected from the boys' high schools in the region. Finally, 40 students who received the highest score in Olweus Bully/Victim Questionnaire–Revised (OBVQ–R) (Olweus, 2003) were selected and randomly assigned to the experimental group (20 students) and the control group (20 students). The inclusion criteria included not using other psychological and psychotherapeutic services while participating in the research, lacking psychiatric disorders, not taking psychiatric drugs, and not undertaking the advice of another group during the research. The exclusion criteria included dissatisfaction to participate in the study, absence from more than two training sessions, and inability to perform training sessions. The study data were collected using Basic Empathy Scale (Jolliffe & Farrington, 2006), Social Welfare Questionnaire (Keyes, 1998), and Olweus Bully/Victim Questionnaire–Revised (OBVQ–R) (Olweus, 2003). Experimental group participants received 11 sessions of moral intelligence skills training (Borba, 2001). However, no intervention was provided for the control group. The analysis of the data obtained from the research was done with the help of SPSS version 22 in two parts: descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate covariance analysis). The significance level of the tests was considered 0.05.

    Results

    The results showed that after removing the effect of the pretest, moral intelligence training was effective in increasing the empathy (p<0.001) and social wellbeing (p<0.001) of students. According to Eta squared, the increase in the mean scores of empathy and social wellbeing was 85% and 76%, respectively, after the intervention with moral intelligence training.

    Conclusion

    According to the results, moral intelligence skills training effectively increases the empathy and social wellbeing of bullying students. Therefore, it is recommended that school counselors use moral intelligence skills training to improve the empathy and social wellbeing of bullying students.

    Keywords: Moral intelligence skills, Empathy, Social welfare, Bullying students
  • سجاد شیخ*، ابوالقاسم خوش کنش، تقی پورابراهیم، مژگان پوردل
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج و باورهای غیرمنطقی با خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر انجام گرفت.

    روش

    روش پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای بود. جامعه ی آماری تمامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1394-1393 تشکیل می دادند که از بین آنها 365 نفر (170 پسر و 195 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیر منطقی (جونز، 1980)، پرسشنامه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج (کردلو، 1380) و پرسشنامه خودبازداری (وینبرگر و شوارتز، 1990) پاسخ دادند.

    یافته ها: 

    تجزیه و تحلیل داده‏ها از طریق آزمون t مستقل نشان داد که بین نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیر منطقی و خودبازداری در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد (58/2>t و 01/0>p).

    نتیجه گیری:

     نتایج یافته ها بیانگر این بود که جنسیت عاملی تاثیرگذار بر نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری می باشد به طوری که پسران نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج بیشتر، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری کمتری داشتند.

    کلید واژگان: باورهای غیرمنطقی, خودبازداری, نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج
    Sajjad Sheykh*, Abolghasem Khosh Konesh, Taghi Ebrahim Poor, Mojgan Pourdel
    Aim

    The aim of this study was to compare attitudes and tendencies towards premarital relationships and irrational beliefs with self-restraint in male and female students.

    Methods

    The research method was descriptive causal-comparative. The statistical population consisted of all students of Shahid Beheshti University in 2015-2016, from which 365 people (170 boys and 195 girls) were selected as a sample by stratified random sampling method. Tools for data collection included the following questionnaires: Irrational Beliefs (Jones, 1980), Premarital Relationship (Cordlow, 2001), and the Self-Determent Questionnaire (Weinberger and Schwartz, 1990).

    Results

    Data analysis by independent t-test showed that there is a significant difference between attitudes and tendencies towards premarital relationship, irrational beliefs and self-restraint in male and female students (P<0.01).

    Conclusion

    The results showed that gender is a factor influencing attitudes and tendencies towards premarital relationships, irrational beliefs and self-restraint. As such, males had greater attitudes and tendencies toward premarital relationships, and lower irrational and slef-restrait, compared with female students.

    Keywords: Irrational beliefs, self-restraint, attitudes, tendencies towards premarital relationships
  • مژگان پوردل، منصور سودانی*
    اهداف

    با افزایش تعداد زنان بد سرپرست در سال های اخیر، زمینه ارتکاب برخی جرایم نیز افزایش یافته است. لذا برخورداری از کیفیت زندگی و انعطاف پذیری روان شناختی می تواند از بروز این جرایم جلوگیری کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان راه حل محور بر کیفیت زندگی و انعطاف پذیری روان شناختی زنان بدسرپرست با آمادگی اعتیاد انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان بدسرپرست مراجعه کننده به مرکز بهزیستی استان خوزستان شهرستان شوشتر در سال 1400 تشکیل دادند. با هدف غربال کردن زنان بدسرپرست دارای آمادگی اعتیاد، از پرسش نامه آمادگی اعتیاد زرگر و همکاران (1385) با روایی 0/45 و پایایی 0/90 استفاده شد و از 200 زن بدسرپرستی که این پرسش نامه را تکمیل کرده بودند، 30 نفر با بالاترین نمره، انتخاب شدند. نمونه ها در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند و به پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه با روایی 0/81 و پایایی 0/84 و انعطاف پذیری روان شناختی Dennis و Vander Wall (2010) با روایی 0/75 و پایایی 0/74 پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، هشت جلسه یک ساعت و نیم، برنامه راه حل محور (Grant، 2011) را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با نر م افزار SPSS 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین سنی 15 شرکت کننده زن در گروه آزمایش 2/6±32/7 سال و در گروه کنترل 2/6±33/4 سال بود که دامنه سنی از 22 تا 37 سال را شامل می شد. نمرات کیفیت زندگی و انعطاف پذیری روان شناختی گروه آزمایش در پس آزمون بیشتر از نمرات گروه کنترل بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری حکایت از تفاوت معناداری در نمرات دو گروه داشت (0/003=p؛ 5/53=F؛ 0/51=اثر پیلایی). با توجه به مقادیر F به دست آمده برای پس آزمون کیفیت زندگی (70/66) و انعطاف پذیری روان شناختی (55/16) و سطح معناداری آنها (0/001>p) مشاهده شد که درمان راه حل محور اثربخش بود و توانست کیفیت زندگی و انعطاف پذیری روان شناختی زنان بدسرپرست با آمادگی اعتیاد را افزایش دهد.

    نتیجه گیری

    مداخله راه حل محور روشی موثر برای بهبود کیفیت زندگی و انعطاف پذیری روان شناختی زنان بدسرپرست با آمادگی اعتیاد است.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, درمان راه حل محور, زنان بدسرپرست
    Mojgan Pourdel, Mansour Sodani*
    AIMS

    The commission of some crimes has increased in recent years with the number of abusive women. Having a quality of life and psychological flexibility can help prevent these crimes. This study aimed to evaluate the effectiveness of solution-focused therapy on the quality of life and psychological flexibility of abusive women with addiction readiness.

    MATERIALS & METHODS

    This is a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The abusive women who were referred to the Welfare Center of Khuzestan, Iran in Shushtar city formed the statistical population of the present study in 2021. To screen abusive women with addiction readiness, Zargar et al. (2006) Addiction Readiness Questionnaire was used with a validity of 0.45 and a reliability of 0.90, and 30 people with the highest score were selected among the 200 abusive women who completed this questionnaire. Samples were randomly assigned to experimental (n=15) and control (n=15) groups and responded to the WHO Quality of Life Questionnaire-Short Form with 0.81 validity and 0.84 reliability and Psychological flexibility of Dennis and Vander Wall (2010) with 0.75 validity and 0.74 reliability. Experimental group participants received eight sessions of one and a half hours of the solution-focused therapy program (Grant, 2011). Data were analyzed using multivariate analysis of covariance with SPSS 22 software.

    FINDINGS

    The mean age of 15 female participants in the experimental group was 32.7± 2.8 and in the control group was 33.4±2.6 years, which ranged from 22 to 37 years. The scores of quality of life and psychological flexibility of the experimental group in the post-test were higher than the scores of the control group. The results of multivariate analysis of covariance showed a significant difference in the scores of the two groups (p=0.003; F=5.53; Pillayi trace=0.51). According to the obtained F values for post-test of quality of life (70.66) and psychological flexibility (55.16) and their significance level (p<0.001), it was observed that treatment was the solution and was able to increase the quality of life and psychological flexibility of abusive women with addiction readiness.

    CONCLUSION

    Solution-focused therapy is an effective way to improve the quality of life and psychological flexibility of abusive women with addiction readiness.

    Keywords: Quality Of Life, Solution Focused Therapy, Abusive Women
  • مهناز رشنو، مژگان پوردل*، کتایون تنهادوست
    زمینه و هدف

     استرس در محیط آموزشی متغیری است که نیاز به توجه ویژه‌ای دارد. در این میان آموزش دانش‌آموزان دچار استرس تحصیلی دارای نقش مهم‌تری در کنترل آن است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ایمن‌سازی دربرابر استرس بر سرزندگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان دچار استرس تحصیلی بود.

    روش‌ بررسی: 

    روش تحقیق نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه‌‌ آماری را تمامی دانش‌آموزان دختر پایه دهم دوره متوسطه دوم شهر اهواز در سال 1400-1399 تشکیل دادند. از بین آن‌ها چهل نفر به‌شیوه نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه بیست‌‌نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. پروتکل مداخله براساس مطالعات مایکنبام (1974) بود که در هر هشت جلسه نوددقیقه‌ای و هفته‌ای یک‌بار به‌مدت دو ماه تنظیم شد و صرفا برای گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ اشتیاق تحصیلی (فردریکس و همکاران، 2004)، مقیاس سرزندگی تحصیلی (دهقانی‌زاده و حسین‌چاری، 1391) و پرسش‌نامه‌ استرس تحصیلی (زاژاکووا و همکاران، 2005) استفاده شد. تجزیه‌وتحلیل‌ داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری به‌کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون‌ها 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته‌ها:

     نتایج نشان داد، بعد از آموزش ایمن‌سازی دربرابر استرس، سرزندگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان دارای استرس تحصیلی در گروه آزمایش به‌طور معناداری بیشتر از دانش‌آموزان دارای استرس تحصیلی در گروه گواه بود (0٫001>p). باتوجه به مجذور اتا، افزایش میانگین هریک از متغیرهای سرزندگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی به‌ترتیب 82درصد و 75درصد متاثر از مداخله با آموزش ایمن‌سازی دربرابر استرس بود.

    نتیجه‌گیری:

     براساس یافته‌های مطالعه نتیجه گرفته می‌شود، آموزش ایمن‌سازی دربرابر استرس در افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش‌آموزان دچار استرس تحصیلی اثربخش است؛ بنابراین آموزش مذکور می‌تواند توسط مشاوران و درمانگران برای بهبود سرزندگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان استفاده شود.

    کلید واژگان: ایمن سازی دربرابر استرس, اشتیاق تحصیلی, سرزندگی تحصیلی, دانش آموزان دچار استرس تحصیلی
    Mahnaz Reshnoo, Mojgan Pourdel *, Katayoun Tanhadoost
    Background & Objectives

    In academic life, students face various challenges, obstacles, and pressures specific to this life. Some students overcome these obstacles and challenges, but other students fail in this field and suffer from academic stress. In the current situation, academic stress is one of the most important challenges that most learners experience, which may have a negative impact on the academic vitality and academic enthusiasm of students. Various research findings have shown that students who are cognitively and emotionally interested in learning are more likely to spend more time and effort on homework and study, and experience less stress than students who are less emotionally and cognitively eager. According to what was said, the present study was conducted to determine the effectiveness of stress immunization training on academic vitality and academic enthusiasm of students with academic stress.

    Methods

    The research method was quasi–experimental with a pretest–posttest design with a control group. The statistical population of the present study included all tenth–grade students of the second secondary school in Ahvaz in the academic year 2020–2021. To select the samples, first, a cluster was selected from the education districts of Ahvaz City, Iran using cluster random sampling method. Then, two schools were selected from the secondary school girls in this area. Due to the outbreak of the coronavirus, a link to the questionnaires was sent to the students' parents. Under parental supervision, the students filled out the academic stress questionnaire. The sample is recommended in thirty experimental designs. Through the results, 40 students who had the highest score (150 and above) on the Academic Stress Questionnaire (Zajacova et al., 2005) were selected and randomly assigned to the experimental and control groups (n=20 for each group). The intervention protocol was based on the Meichenbaum study (1974), which was arranged in eight 90–minute sessions once a week for two months and was performed only for the experimental group. For data collection, Academic Enthusiasm Questionnaire (Fredricks et al., 2004), Academic Vitality Scale (Dehghanizadeh & Hossein Chari, 2012) and Academic Stress Questionnaire (Zajacova et al., 2005) were used. The data obtained from the research were analyzed by descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate covariance analysis method) using SPSS version 22. The significance level of all tests was considered 0.05.

    Results

    The results showed that the academic vitality (p<0.001) and academic enthusiasm (p<0.001) of students with academic stress in the experimental group was significantly higher than students with academic stress in the control group after eliminating the effect of the pretest. According to Eta results, the variables of academic vitality and academic enthusiasm were 82% and 75%, respectively, affected by the intervention with stress immunization training.

    Conclusion

    Based on the findings of the study, stress immunization training is effective in increasing the academic enthusiasm and academic vitality of students with academic stress. Therefore, the mentioned training can be used by counselors and therapists to improve the academic vitality and academic enthusiasm of the students.

    Keywords: Stress immunization, Academic enthusiasm, Academic vitality, Students with academic stress
  • مژگان پور دل، منصور سودانی*
    مقدمه

    بهداشت روان کارکنان به ویژه پرستاران و محیط کاری نقش تعیین کننده ای در کیفیت و ایمنی مراقبت از بیمار دارد. شیوع پاندمی کرونا منجر به درجه بالایی از عدم اطمینان شده است و نظام های سلامت را مملو از انواع چالش ها کرده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اشتیاق شغلی، سلامت روان، انعطاف پذیری روانشناختی و سرمایه روانشناختی پرستاران بخش کرونا با سایر بخش های بیمارستانی انجام گرفت.

    روش کار

    روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی پرستاران بخش کرونا و سایر بخش های شهر اهواز در سال 1399 تشکیل می دادند که از میان آنها با روش نمونه گیری دردسترس 100 پرستار (50 پرستار بخش کرونا و 50 پرستار بخش های عادی) به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های اشتیاق شغلی اسکاوفلی و همکارن (2002)، سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1979)، انعطاف پذیری روانشناختی دنیس و وندوال (2010) و سرمایه روانشناختی لواتز (2007)، پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که بین میزان اشتیاق شغلی، سلامت روان، انعطاف پذیری روانشناختی و سرمایه روانشناختی بین دو گروه از پرستاران تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بدین صورت که میزان اشتیاق شغلی، انعطاف پذیری روانشناختی و سرمایه روانشناختی پرستاران بخش های عادی بیشتر، و سلامت روان که شامل اضطراب و افسردگی در پرستاران بخش کرونا بیشتر بود.

    نتیجه گیری

     بنابراین، می توان نتیجه گرفت که پرستاران بخش کرونا امنیت شغلی کمتری را در خود احساس می کنند همین امر منجر به بروز اضطراب و استرس در آنان می شود که نیازمند توجه و بررسی بیشتر توسط مسیولان مربوطه می باشد.

    کلید واژگان: اشتیاق شغلی, سلامت روان, انعطاف پذیری روانشناختی, سرمایه روانشناختی, پرستاران, کرونا
    MOJGAN POUR DEL, MANSOR SODANI*
    Introduction

    Mental health of employees, especially nurses and the work environment play a decisive role in the quality and safety of patient care. The outbreak of the corona pandemic has led to a high degree of uncertainty and has filled health systems with a variety of challenges. The aim of this study was to compare job motivation, mental health, psychological flexibility and psychological capital of corona nurses with other hospital wards.

    Methods

    The research method was descriptive-comparative causal. The statistical population of the present study consisted of all nurses in Corona ward and other wards in Ahvaz in 2020. Among them, 100 nurses (50 nurses in Corona ward and 50 nurses in normal wards) were selected as the sample by sampling method and were assigned to job satisfaction questionnaires. Scaofley et al. (2002), Goldberg and Hiller (1979), mental flexibility Dennis and Wendwall (2010), and Loatz (2007) psychological capital responded. Multivariate analysis of variance was used to analyze the data.

    Results

    The results showed that there was a significant difference between job motivation, mental health, psychological flexibility and psychological capital between the two groups of nurses (P <0.01). Thus, the level of job motivation, psychological flexibility and psychological capital of nurses in normal wards was higher, and mental health, which included anxiety and depression, was higher in nurses in coronary wards.

    Conclusion

    Therefore, it can be concluded that corona nurses feel less job security, which leads to anxiety and stress in them, which requires more attention and investigation by the relevant authorities.

    Keywords: Job passion, Mental health, Psychological flexibility, Psychological capital, Nurses, Corona
  • مژگان پور دل*، جعفر ثمری صفا

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش درمان راه حل محور به شیوه آنلاین بر هیجان های تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 40 دانش آموز با پیشرفت تحصیلی پایین انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و در انتظار درمان (20 نفر) جایگزین شدند و به پرسشنامه ی هیجان تحصیلی (AEQ) پکران و همکاران (2005) و سرزندگی تحصیلی (AVC) دهقانی زاده و حسین چاری (1391) پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 10 جلسه برنامه ی درمانی راه حل محور گرانت (2011) را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه‏ی پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش درمان راه حل محور بر هیجان های تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین، مورد تایید قرارگرفته است (05/0>P) و دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین گروه در انتظار درمان در پس آزمون، به طور معناداری، هیجان های مثبت تحصیلی و سرزندگی تحصیلی بیشتر و هیجان های منفی تحصیلی کمتری داشتند (05/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش درمان راه حل محور در افزایش هیجان های تحصیلی مثبت و سرزندگی تحصیلی و کاهش هیجان های تحصیلی منفی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین اثربخش است.

    کلید واژگان: درمان راه حل محور, هیجان های تحصیلی, سرزندگی تحصیلی, پیشرفت تحصیلی پایین
    Mojgan Pourdel*, Jafar Samari Safa

    The aim of this study was to determine the effectiveness of solution-oriented treatment education on academic excitement and academic vitality of students with low academic achievement. The research method was experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the study consisted of all female high school students in Tehran in the academic year 2020-2021, from which 40 students with low academic achievement were selected using cluster random sampling method and randomly in the experimental group (20 people) and Controls (20 people) were replaced and answered the questionnaire of educational excitement of Pekran et al. (2005) and the academic vitality of Dehghani-Zadeh and Hossein-Chari (2012). Participants in the experimental group received 10 sessions of the Grant-Based Solution Therapy Program (2011). Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. Findings showed that the research hypothesis on the effectiveness of solution-based therapy training on academic excitement and academic vitality of students with low academic achievement has been confirmed and students with low academic achievement in the experimental group compared to students with low academic achievement. The control group had significantly more positive academic emotions and academic vitality and less negative academic emotions in the post-test(P<0.05). Therefore, it can be concluded that solution-oriented treatment education is effective in increasing positive academic excitement and academic vitality and reducing the negative academic excitement of students with low academic achievement.

    Keywords: Solution-Oriented Therapy, Academic Excitement, Academic Vitality, Low Academic Achievement
  • جعفر ثمری صفا، سمیه کاظمیان*، مژگان پوردل، مرضیه سلطانی
    جنگ تحمیلی به عنوان یک عامل استرس زا می تواند منجر به عوارض ناگواری در زندگی انسانها شود. افرادی که مستقیما در جنگ تحمیلی شرکت می کنند و به نوعی در معرض تروماهای ناشی از این بلای خانمان سوز قرار می گیرند اولین قربانیان جنگ هستند. اثرات جنگ تحمیلی تا اعماق خانواده ها و جامعه نیز نفوذ می کند. خانواده مجروحین، معلولین، شهدا و اسرا قربانیان فراموش شده جنگ محسوب می شوند. هدف این پژوهش بررسی نقش دفاع مقدس بر خودکارآمدی جانبازان جنگ تحمیلی شهر اهواز با روش پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل جانبازان شهر اهواز در سال 1398 بود. حجم نمونه 150 نفر از جانبازان بودند که به روش تصادفی و طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه ی خودکارآمدی بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی به ترتیب برابر 44/52 و 09/7 بود. نتایج پژوهش بیانگر این بود که دفاع مقدس و به نوعی جنگ تحمیلی با اینکه اثرات منفی بر سلامت روان جانبازان داشته ولی منجر به افزایش عزت نفس و ارزش خود، احساس کفایت و کارآیی در برخورد با مسایل زندگی که همگی اشاره به میزان خودکارآمدی در جانبازان دارند، گشته است.
    کلید واژگان: دفاع مقدس, جنگ تحمیلی, خودکارآمدی, جانبازان
    Jafar Samari Safa, Somaye Kazemian *, Mozhgan Pourdel, Marzyeh Soltani
    Imposed war as a stressor can lead to unfortunate consequences in human life. People who are directly involved in the imposed war and are somehow exposed to the trauma caused by this devastating disaster are the first victims of the war. The effects of the imposed war also penetrate deep into families and society. The families of the wounded, the disabled, the martyrs and the captives are the forgotten victims of the war. The purpose of this study was to investigate the role of holy defense on the self-efficacy of war veterans in Ahvaz by survey method. The statistical population of the present study included veterans of Ahvaz in 1398. The sample size was 150 veterans who were selected by random and stratified methods. The instrument used in this study was a self-efficacy questionnaire. The results showed that the mean and standard deviation of self-efficacy were 52.44 and 7.09, respectively. The results of the study showed that the holy defense and a kind of imposed war, although it has negative effects on the mental health of veterans, but leads to increased self-esteem and value, sense of adequacy and efficiency in dealing with life issues, all of which indicate self-efficacy in veterans. Is back.
    Keywords: holy defense, Imposed War, Self-Efficacy, Veterans
  • جعفر ثمری صفا*، مژگان پوردل
    هدف از انجام این پژوهش ارایه مدل فرسودگی تحصیلی بر اساس جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز بود. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز که در سال 1399-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 392 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی و فنی و مهندسی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های از مقیاس جو عاطفی اولسون (1999)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی سواری (1390)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت بوفارد و همکاران، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه سرمایه روان‍شناختی لوتانز (2007) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های تحقیق نیز با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و به منظور مدل‍سازی معادلات ساختاری از نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج حاکی از این بود که با توجه به شاخص های نیکویی برازش که در آن شاخص های NFI، CFI، TLI، IFI و GFI بیشتر از 90/0 به دست آمد و همچنین شاخص برازش AGFI بزرگ تر از 50/0 و شاخص برازش نسبت کای دو بر درجه آزادی که در دامنه 1 تا 5 قرار داشت، فرضیه پژوهش به صورت کلی تایید گردید. به این معنا که الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر اساس متغیرهای جو عاطفی خانواده، سرمایه روان‍شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی کارشناسی ارشد از برازش مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین با کاهش اهمال کاری و تقویت سرمایه های روان‍شناختی، هدف گرایی و درگیری تحصیلی به صورت هم زمان در کارشناسی ارشد از طریق کارگاه های آموزشی و جلسات مشاوره ای می توان گرایش آن‍ها را به فرسودگی تحصیلی کاهش داد.
    کلید واژگان: فرسودگی تحصیلی, سرمایه روانشناختی, هدفگرایی, اهمال کاری, درگیری تحصیلی
    Jafar Samari Safa *, Mozhgan Poordel
    The purpose of this study was to present a model of academic burnout based on family emotional status, psychological capital, purposefulness, procrastination and academic involvement of non-native master students of Ahvaz city. The research method in this study was applied according to the nature of descriptive-correlational research aThe statistical population of the study included all master students of humanities and technical fields in Ahvaz who were studying in 2019-2020. In order to collect data from Olson Emotional Atmosphere Scale (1999), Rio Academic Involvement Questionnaire (2013), Riding Academic Procrastination Scale (2011), Revised version of Beaufort et al.'s Achievement Target Questionnaire, Bresso et al. ), Lutans (2007) Psychological Capital Questionnaire was used. Analysis of research data using SPSS software version 20 and AMOS software was used to model structural equations. The results showed that according to the good fit indices in which NFI, CFI, TLI, IFI and GFI indices were obtained more than 0.90 and also AGFI fit index greater than 0.50 and chi-square ratio fit index Based on the degree of freedom, which was in the range of 1 to 5, the research hypothesis was generally confirmed. In other words, the structural pattern of academic burnout has a favorable fit based on the variables of family emotional status, psychological capital, goal orientation, procrastination and master's academic engagement. Therefore, by reducing procrastination and strengthening psychological capital, goal orientation and academic engagement at the same time in the master's degree through workshops and counseling sessions, their tendency to burnout can be reduced.
    Keywords: Academic burnout, psychological capital, purposefulness, Procrastination, conflict
  • مژگان پور دل*، سکینه رستم زاده، سجاد شیخ
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد بود.

    روش :

    روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان بدسرپرست مراجعه کننده به مرکز بهزیستی استان تهران در سال 1399 تشکیل دادند. برای غربال کردن زنان بدسرپرست دارای آمادگی اعتیاد، از پرسش نامه ی آمادگی اعتیاد زرگر استفاده شد و از 200 زن بدسرپرستی که این پرسش نامه را تکمیل کرده بودند، 30 نفر با بالاترین نمره انتخاب (نقطه برش= نمرات بالاتر از 54) و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه ی راه حل محور را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آموزش درمان راه حل محور بر خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد تاثیر داشت. زنان بدسرپرست با آمادگی به اعتیاد در گروه آزمایش نسبت به زنان بدسرپرست در گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری خودکنترلی شناختی کمتر و بهزیستی ذهنی بیشتری داشتند.

    نتیجه گیری

    بر پایه یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخله راه حل محور روشی مناسب برای بهبود خودکنترلی شناختی و بهزیستی ذهنی در زنان بدسرپرست است.

    کلید واژگان: درمان راه حل محور, خودکنترلی شناختی, بهزیستی ذهنی, زنان بدسرپرست, آمادگی به اعتیاد
    Mojgan Pourdel*, Sakineh Rostamzadeh, Sajjad Sheikh
    Objective

    The aim of this study was to determine the effectiveness of solution-based therapy on cognitive self-control and mental well-being in mistreated women with addiction readiness.

    Method

    The research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the present study included all mistreated women referred to the Welfare Center of Tehran province in 2020. To screen mistreated women with addiction readiness, the Zargar Addiction Readiness Questionnaire was used, and out of 200 mistreated women who filled out this questionnaire, 30 were selected with the highest score (cut-off point= scores above 54) and randomly assigned into the experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. The participants in the experimental group received 8 sessions of a solution-based program. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that the solution-based therapy training had a significant effect on cognitive self-control and mental well-being in mistreated women with addiction readiness. Mistreated women with addiction readiness in the experimental group had significantly less cognitive self-control and more mental well-being in the post-test than those in the control group.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, it can be concluded that the solution-based intervention is an appropriate way to improve cognitive self-control and mental well-being in mistreated women.

    Keywords: Solution-based therapy, Cognitive self-control, Mental well-being, Mistreated women, Addiction readiness
  • جعفر ثمری صفا*، مهلا دشتی اصفهانی، مژگان پوردل

    هدف از انجام این پژوهش تدوین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس ارتباط با مدرسه، جو عاطفی خانواده، انگیزش، خودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانش آموزان بود. از نظر روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه های اول و دوم مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان در سال 1398-1397 بودند. که از میان آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای به تعداد 375 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های موردنیاز تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شد که شامل مقیاس های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده وحسینی چاری (2013)، ارتباط با مدرسه پناغی و همکاران (1390)، جو عاطفی خانواده رضویه وسامانی (1379)، خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (1997)، مقیاس درگیری تحصیلی ریو (2013) و مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (1981) بود.نتایج به دست آمده نشان داد در سطح اطمینان 95 درصد تاثیر مستقیم ارتباط با مدرسه بر سرزندگی تحصیلی با ضریب تاثیر 207/0 تایید شد. همچنین درگیری تحصیلی دارای تاثیر بر سرزندگی تحصیلی با ضریب تاثیر 356/0 و خودکارآمدی دارای تاثیر بر سرزندگی تحصیلی با ضریب تاثیر 202/0 است. یافته ها نشان داد که اثرغیرمستقیم ارتباط با مدرسه بر سرزندگی تحصیلی با میانجی گری درگیری تحصیلی تایید می شود که شدت اثر غیر مستقیم برابر با 206/0 است، اثر غیرمستقیم جوعاطفی خانواده بر سرزندگی تحصیلی با میانجی گری درگیری تحصیلی نیز تایید می شود که شدت اثر غیر مستقیم برابر با 055/0 است، همچنین اثر غیرمستقیم انگیزش تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تایید می شود که شدت اثر غیرمستقیم برابر با 084/0 است (05/0>p).

    کلید واژگان: سرزندگی تحصیلی, ارتباط با مدرسه, جو عاطفی خانواده, خودکارآمدی, درگیری تحصیلی, انگیزش تحصیلی
    Jafar Samari Safa*, Mahla Dashti, Mozhgan Pourdel
    Aim

    The aim of this study was to develop a model of academic buoyancy based on school connection, family emotional atmosphere, motivation, self-efficacy, and academic engagement of students.

    Methods

    This research was of descriptive-correlational. The statistical population of the study included all first and second grade high school students in Isfahan in 2018-2019. From among them, a sample of 375 people were selected by multi-stage cluster random sampling. The tools for  data collection included the following questionnaires: Dehghanizadeh and Hosseini Chari Academic Buoyancy Scales (2013), Panaghi et. al School Connection Questionnaire (2011), Razavieh Vesamani Family Emotional Atmosphere (2000), Patrick, Hicks and Ryan (1997) Academic Self-Efficacy Scale, Reeve, Agentic Engagement Scale (2013), and The Harter Academic Motivation Scale (1981).

    Results

    The results showed that at 95% confidence level, the direct effect of school connection on academic buoyancy was confirmed with an impact factor of 0.207. Also, academic engagement has an effect on academic buoyancy, with an impact factor of 0.356, and self-efficacy has an impact on academic buoyancy with an impact factor of 0.202.

    Conclusion

    Findings showed that the indirect effect of school relationship on academic buoyancy mediating academic engagement is confirmed, so that the intensity of the indirect effect is equal to 0.206, the indirect effect of family emotional atmosphere on academic buoyancy mediated academic engagement was also confirmed, and  that the indirect effect is equal to 0.055. Furthermore, the indirect effect of academic motivation on academic buoyancy is mediated by self-efficacy, the intensity of the indirect effect is equal to 0.084 (p <0.05).

    Keywords: Academic engagement, educational motivation, academic buoyancy, academic self-efficacy, school connection, family emotional atmosphere
  • مژگان پوردل*، سحر موسویان

    هدف از انجام پژوهش حاضر «مقایسه هدفگرایی تحصیلی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید چمران اهواز» میباشد. مطالعه حاضر به لحاظ ماهیت «توصیفی- مقطعی» و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی و به این علت که در یک جامعه آماری مشخص و قلمرو مکانی در دسترس انجام میشود میتوان عنوان نمود به لحاظ اهداف از نوع «کاربردی» میباشد.. نشان داد که، در دانشجویان پسر عملکرد و در دانشجویان دختر تسلط و عملکردی رابطه مثبت وجود دارد. در واقع، هر چه هدف پیشرفت دانشجوی پسر عملکردی تر و هدف پیشرفت دانشجوی دختر تسلطی تر باشد، در تحصیل پیشرفت بیشتری دارند. لازم به ذکر است بخشی از این تفاوتها میتواند مربوط به تفاوت شخصیتها،استعداد، رفتار والدین نسبت به دختران و پسران باشد. همچنین به نظر میرسد جهت گیری و انگیزش دختران درونی تر از پسران است و دختران باورهای مثبت تر نسبت به توانایی خود در کنترل شرایط و تلاش برای اهداف دارند.

    کلید واژگان: هدف گرایی تحصیلی, عملکرد, تسلط, اجتناب
    Mojgan Purdell*, sahar mousavian

    The purpose of this study is to "compare academic goal orientation among male and female students of Shahid Chamran University of Ahvaz." The present study is "descriptive-cross-sectional" in nature and survey in terms of data collection. There is a positive relationship between performance in male students and dominance and performance in female students. In fact, the more functional the goal of male student achievement and the more dominant the goal of female student achievement, the more progress they make in education. It should be noted that some of these differences can be related to differences in personality, talent, parental behavior towards girls and boys. It also seems that girls 'orientation and motivation are more internal than boys', and girls have more positive beliefs about their ability to control situations and strive for goals.

    Keywords: Academic goal orientation, performance, mastery, avoidance
  • مژگان پور دل، ذبیح الله عباس پور

    خشونت علیه زنان مسئله ای با پیشینه و قدمت تاریخی در دنیا دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی انواع خشونت علیه زنان در شهر و روستا بود. طرح این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان شهری و روستایی استان خوزستان است که 150 نفر (75 زن شهری و 75 زن روستایی) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان (دکتر تبریزی و همکاران، 1391) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss-23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین انواع خشونت (روانی، فیزیکی، جنسی و محرومیت مالی و اجتماعی روانی) در بین زنان شهری و روستایی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد بین سن، سطح تحصیلات با میزان خشونت علیه زنان ارتباط معنادار وجود دارد.

    کلید واژگان: خشونت, خشونت روانی, خشونت فیزیکی, خشونت جنسی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال