یاسر مرادی
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 12 (پیاپی 275، اسفند 1402)، صص 1024 -1025
سردبیر محترم
دلیریوم (Delirium) یک سندرم روانی- عصبی شناخته شده است که با اختلال در سطح هوشیاری و توجه بیمار مشخص می گردد. علایم آن در مدت زمان کوتاهی بروز کرده و معمولا با نوسان علایم در طول شبانه روز همراه است. این اختلال از جمله دلایل اصلی ایجادگیجی در بیماران بستری در بیمارستان می باشد که می تواند به صورت حالاتی از کم تحرکی، بیش فعالی و یا ترکیبی از هر دو، در بیماران دیده شود.1
پرستاران در تعیین و کنترل دلیریوم در جایگاه مهمی قرار دارند. با توجه به اینکه آنها از مراقبین اصلی بیماران به شمار می آیند، مشاهدات منظم و به موقع آنان باعث تشخیص سریع علایم اصلی دلیریوم از جمله عدم توجه و نوسانات سطح هوشیاری در بیماران می شود.2
با این وجود دلیریوم اغلب اوقات به دلیل کمبود دانش و سطح آگاهی پرستاران تشخیص داده نشده و یا نادیده گرفته می شود. ماهیت متغیر دلیریوم، همپوشانی علایم آن با علایم بیماری فراموشی، کمبود پروتکل های ارزیابی و تشخیصی در بیمارستان ها و ضعف کارکنان تیم درمان در نحوه استفاده از ابزارهای شناسایی دلیریوم، از جمله دلایل نقص در تعیین این اختلال محسوب می شود.3
علیرغم آگاهی پرستاران از وجود دستورالعمل های تدوین شده برای کنترل دلیریوم، پرستاران به دلایلی همچون بار زیاد کاری، عدم آشنایی با پروتکل های مراقبتی و نبود انگیزه از اصول مراقبتی و دستورالعمل ها به صورت کامل تبعیت نمی کنند.4
از سوی دیگر، مراقبت پرستاران از بیماران مبتلا به دلیریوم تحت تاثیر ساختار آموزش پرستاران و فرهنگ مراقبت در سیستم درمانی حاک بر سازمان انجام می شود. لذا ضعف پرستاران در تشخیص و مراقبت های پرستاری موثر و با کیفیت از دلیریوم می تواند ریشه در نقص پیشینه سیستم آموزش داشته باشد.5 ماهیت ویژه و منحصر به فرد دلیریوم و عوامل متعدد تاثیرگذار بر آن، پرستاران را در تشخیص و به خصوص مراقبت از این بیماران با چالش های فروانی روبه رو کرده است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:1- بروز رفتار لجام گسیخته در بیمار مبتلا به دلیریوم که باعث بی قراری در بیمار شده و به دلیل بروز رفتارهای پرخاشگرانه احتمال صدمه و آسیب به بیمار و پرستار بیشتر می گردد.6
2- غفلت اعضای خانواده بیمار در بروز و یا تشدید دلیریوم، تغییر ناگهانی شرایط جسمی و روحی بیمار مبتلا به دلیریوم و همچنین نمایش رفتارهای غیرمعمول در بیمار باعث می شود تا اعضای خانواده بیمار نتوانند شیوه صحیحی را برای ایجاد آرامش در بیمار خود انتخاب نمایند.7
3- عدم آگاهی اعضای خانواده در مورد ارایه مراقبت هایی مطلوب و رفع نیازهای پایه مانند غذا دادن، اجابت مزاج و غیره عاملی برای بروز دلیریوم می باشد. تنهایی بیمار در بیمارستان و یا همراهی افراد غیرآشنا در کنار بیمار می تواند زمینه بروز دلیریوم را بیشتر کند.8
4- ارتباط ناکارآمد نیز می تواند سبب بروز دلیریوم شود. در صورت برقراری ارتباط درست با بیماران می توان نیازهای بیماران را ارزیابی کرد و عوامل مسبب دلیریوم ر ا برطرف نمود. براساس منابع علمی، یکی از مهمترین عوامل مربوط به کیفیت مراقبت و ایمنی بیمار، مهارت های ارتباطی بین پرستاران و بیمارانشان می باشد.9
5- ترس از ناشناخته ها در قالب ترس بیمار از محیط درمانی، پرسنل و فرایندهای درمانی نیز می تواند به عنوان ریشه های ظهور دلیریوم شناخته شوند.
6- بی ثباتی محیط در بروز دلیریوم نقش دارد. دلیریوم در محیط آرام و بی سر و صدا مانند بخش CCU بیشتر بروز می کند، بروز دلیریوم در بیماران بستری در بخش های پر سر و صدا، شلوغ و پر رفت و آمد را نیز می توانند مورد انتظار باشد.10
باتوجه به چالش های ذکر شده، به دلیل ماهیت چند بعدی و پیچیده دلیریوم، مراقبت از این بیماران را برای پرستاران می توان به برزخ مراقبتی تشبیه کرد که با نوعی ابهام و سردرگمی همراه است. لذا می توان با اقداماتی همچون برگزاری دوره های آموزشی ویژه ای برای پرستاران در مورد دلیریوم، ابزارهای تشخیصی آن و روش های کنترل و پیشگیری آن، این مشکل را تعدیل کرد. از سوی دیگر با توجه به نقش پرستاران در پیشگیری و کنترل دلیریوم، ضروری است گایدلاین ها و برنامه های پیشگیرانه از دلیریوم مطابق با گایدلاین های بین المللی تدوین و مورد استفاده پرستاران قرار گیرد.کلید واژگان: مراقبت, بیمار دلیریوم, پرستار -
پیش زمینه و هدف
انفارکتوس میوکارد یکی از شایع ترین بیماری های قلبی عروقی است که اغلب به دلیل انسداد ترومبوتیک اتفاق می افتد. بر اساس محل و میزان درگیری عروق کرونری، شدت آسیب های وارده بر میوکارد و پیامدهای حاصله از آن متغیر بوده و به تبع آن می تواند سطح افسردگی و اضطراب متفاوتی را در این بیماران مشاهده کرد. این مطالعه باهدف تعیین ارتباط افسردگی و اضطراب بعد از انفارکتوس میوکارد با رویکرد درمانی مورداستفاده در بیماران مراجعه کننده به مراکز قلب وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر ارومیه انجام شد.
مواد و روش کارپژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مقطعی-همبستگی بود که در سال 1403 در شهرستان ارومیه انجام شد. 200 نفر از مبتلایان به انفارکتوس میوکارد بستری شده در مراکز آموزشی درمانی قلب ارومیه به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگ (STAI) و پرسشنامه افسردگی بک بود. درنهایت داده های به دست آمده به وسیله نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 تجزیه وتحلیل شد.
یافته هادر مقطع زمانی 3 ماه پس از ترخیص، میانگین افسردگی، اضطراب صفت و اضطراب حالت به ترتیب 57 / 12 ± 36 / 15، 21 / 15 ± 22 / 48 و 64 / 14 ± 99 / 48 بود. بررسی ها نشان داد که افسردگی و اضطراب بیماران در پنج روش درمانی مختلف تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند (05/0 < p). همچنین یافته ها نشان داد مابین رویکردهای درمانی مورداستفاده در بیماران با میزان افسردگی و اضطراب ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0 < p).
بحث و نتیجه گیریبیماران بدون توجه به روش درمانی دریافت شده، پس از انفارکتوس قلبی سطح اضطراب و افسردگی بالایی را تجربه می کنند. این وضعیت روان شناختی نامطلوب می تواند به طور مستقیم بر روند بهبودی و کیفیت زندگی بیماران تاثیر منفی بگذارد. لذا به کارگیری برنامه های آموزشی و توانمندسازی برای بیماران، بهبود فرآیندهای خودمراقبتی، ایجاد تیم های بین رشته ای جهت ارزیابی و پیگیری مداوم این بیماران و به روزرسانی پروتکل های درمانی ازجمله اقداماتی است که می توان در برنامه های درمانی آینده گنجاند.
کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, انفارکتوس میوکارد, درمان هاBackground & AimMyocardial infarction is one of the most common cardiovascular diseases, typically caused by thrombotic obstruction. The severity of myocardial damage and its outcomes can vary depending on the location and extent of coronary artery involvement. Consequently, this variability can lead to differing levels of depression and anxiety in these patients. This study aims to explore the relationship between post-myocardial infarction depression and anxiety and the therapeutic approaches used in patients referred to heart centers affiliated with Urmia University of Medical Sciences.
Materials & MethodsThis descriptive cross-sectional-correlational study was conducted in 2024 in Urmia. Two hundred myocardial infarction patients hospitalized at educational and medical heart centers in Urmia were selected using convenience sampling. Data were collected using a demographic information questionnaire, the Spielberger State-Trait Anxiety Inventory (STAI), and the Beck Depression Inventory (BDI). The collected data were analyzed using SPSS software, version 21.
ResultsThree months after discharge, the average scores for depression, trait anxiety, and state anxiety were 15.36 ± 12.57, 48.22 ± 15.21, and 48.99 ± 14.64, respectively. The analysis showed no significant differences in depression and anxiety levels across the five different therapeutic approaches (p > 0.05). Additionally, the findings revealed no significant relationship between the therapeutic approaches used and the levels of depression and anxiety in the patients (p > 0.05).
ConclusionRegardless of the treatment method received, MI patients experience high levels of anxiety and depression following cardiac infarction. This unfavorable psychological state can directly impact their recovery and quality of life. Therefore, implementing educational and empowerment programs, enhancing self-care practices, forming interdisciplinary teams for continuous assessment and follow-up, and updating treatment protocols are essential considerations for future treatment plans.
Keywords: Anxiety, Depression, Myocardial Infarction, Therapeutic -
پیش زمینه و هدف
انطباق پذیری شغلی، توانایی سازگاری با شرایط کاری است که در مشاغل مختلف ازجمله پرستاری اهمیت دارد. عدم انطباق پذیری شغلی می تواند کیفیت مراقبت پرستاری را تحت تاثیر قرار دهد، به ویژه در بخش های ویژه که مراقبت های پرستاری پیچیده و حیاتی هستند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین انطباق پذیری شغلی و مراقبت های پرستاری فراموش شده در پرستاران بخش مراقبت های ویژه بود.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 220 پرستار شاغل در بخش مراقبت های ویژه مراکز آموزشی درمانی شهر ارومیه در سال 1403 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات جمعیت شناختی، انطباق پذیری شغلی ساویکاس و مراقبت های پرستاری فراموش شده کالیش جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هامیانگین سن پرستاران 36٫52 ± 6٫34 سال بود. اکثر پرستاران (48٫6٪) دارای سابقه کاری 1 تا 5 سال در بخش ویژه بودند. میانگین انطباق پذیری شغلی 86٫85 ± 13٫08 و مراقبت های پرستاری فراموش شده 39٫25 ± 10٫64 در حد متوسط بود. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین انطباق پذیری شغلی و مراقبت های پرستاری فراموش شده ارتباط منفی و معنی داری وجود دارد (001/0P<، 426/0- =r).
بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد که انطباق پذیری شغلی با مراقبت های پرستاری فراموش شده در پرستاران بخش مراقبت های ویژه ارتباط منفی دارد. به عبارتی، هرچه انطباق پذیری شغلی بالاتر باشد، مراقبت های پرستاری فراموش شده کمتر است. توجه به انطباق پذیری شغلی پرستاران و مداخلاتی برای بهبود آن می تواند به کاهش مراقبت های پرستاری فراموش شده کمک کند.
کلید واژگان: بخش مراقبت های ویژه, انطباق پذیری شغلی, مراقبت های پرستاری فراموش شده, پرستارBackground & AimJob adaptability, the ability to adapt to work conditions, is crucial in various professions, including nursing. Lack of job adaptability can affect the quality of nursing care, especially in specialized units where nursing care is complex and critical. The aim of this study was to determine the relationship between job adaptability and missed nursing care among intensive care unit (ICU) nurses.
Materials & MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 220 ICU nurses working in educational and therapeutic centers in Urmia in 2024. Data were collected using demographic questionnaires, Savickas Job Adaptability Inventory, and the Missed Nursing Care Scale. Data were analyzed using descriptive and analytical statistics in SPSS software.
ResultsThe mean age of the nurses was 36.52 ± 6.34 years. Most nurses (48.6%) had 1 to 5 years of work experience in the ICU. The mean job adaptability was 86.85 ± 13.08, and the mean missed nursing care was 39.25 ± 10.64, both at moderate levels. Pearson correlation coefficient showed a significant negative correlation between job adaptability and missed nursing care (P < 0.001, r = -0.426).
ConclusionThe results indicated that job adaptability is negatively correlated with missed nursing care among ICU nurses. In other words, higher job adaptability is associated with fewer missed nursing care instances. Focusing on nurses' job adaptability and implementing interventions to improve it can help reduce missed nursing care.
Keywords: Intensive Care Unit, Job Adaptability, Missed Nursing Care, Nurse -
ماهیت و معنای معلمی به میدان مدرسه گره خورده است. میدانی که زبان رسمی از بازنمایی صحنه های آشکار و پنهان و تلخی ها و شیرینی هایش ناتوان است. گویی به ابزاری از جنس هنر نیاز است تا به تصویر درآوردن ظرفیت ها و ظرافت های این میدان ممکن شود. اینجاست که صنعت سینما می تواند در نقش آینه ای تمام نما، یاری دهد تا به درون کلاس درس و به درون قلب های دانش آموزان و معلمان سفر کنیم، و معلمی را با تمام پیچیدگی هایش به تصویر بکشیم. هدف پژوهش حاضر این است که با معرفی صنعت سینما به عنوان یک ابزار آموزشی، به بررسی و تحلیل پداگوژیک فیلم نویسندگان آزادی بپردازد. پژوهش، از نوع مطالعات کیفی است که با استفاده از روش نشانه شناسی انجام شده است. فیلم با استفاده از روش نشانه شناسی جان فیسک تحلیل شده است. شش سکانس که بیشترین قرابت را با هدف پژوهش داشته ، انتخاب، و دلالت های هر سکانس مشخص شده است. یافته ها نشان می دهد فیلم نویسندگان آزادی، روایتگر معلمی است که فضای کلاس را از ایدئولوژی تنفر نژادی به معناآفرینی سوق می دهد. نقد و تحلیل داستان و رمان، بازدید از موزه، تجربه نگاری، خودشرح حال نویسی مشارکتی و ملاقات با چهره های الهام بخش، برخی از راهبردهای آموزشی متمایز در این فیلم است. در نهایت، با توجه به یافته ها، برگزاری جلسات نقد و تحلیل فیلم های مرتبط با میدان مدرسه، و بررسی تاثیری که نمایش این فیلم ها در باورها و انگیزه های مخاطبان دارد، پیشنهادی است که می تواند مورد توجه پژوهشگران و مراکز تربیت معلم قرار گیرد.
کلید واژگان: فیلم نویسندگان آزادی, فیلم سینمایی, معلمی, تربیت معلم, پداگوژیThe present study aimed to examine and assess the pedagogical analysis of the "Freedom Writers" movie by incorporating the cinema industry as an educational instrument. The study employed a qualitative research approach and utilized the semiotics methodology. The movie has undergone scrutiny through the application of John Fisk's semiotic approach. The results of the study indicated that the "Freedom Writers" movie portrays a teacher who successfully transforms the classroom environment from one characterized by racial animosity to one focused on the pursuit of knowledge and understanding. This movie employs various educational strategies, including critical analysis of story and novel, museum visits, writing experiences, and meeting with inspiring individuals. The research concluded that conducting critical analysis sessions of movies on the academic domain and evaluating the impact of these screenings on the attitudes and motivations of the viewers can be a valuable recommendation for both academic scholars and teacher education institutions.
Keywords: Cinema, Movie, Teaching, Teacher Education, Pedagogy -
پیش زمینه و هدف
حرفه پرستاری یکی از مشاغل کلیدی و مهم در محیط های بهداشتی درمانی است. کیفیت مراقبت به عنوان بخش مهم پرستاری، موردقبول بیشتر پرستاران و محققان پرستاری بوده است. کیفیت مراقبت پرستاری از مولفه های مختلف هوش هیجانی، عاطفی و هوش اخلاقی تاثیر می پذیرد. به علاوه ، هوش هیجانی و هوش اخلاقی بر تصمیم گیری بهتر و توانایی حل مشکل نیز تاثیر دارد که این خود بر ارتقای عملکرد پرستاران تاثیرگذار خواهد بود. این مطالعه باهدف تعیین قدرت پیشگویی کنندگی هوش هیجانی و هوش اخلاقی بر کیفیت مراقبت پرستاران، حاضر انجام شد.
مواد و روش کارمطالعه حاضر که یک پژوهش توصیفی از نوع مقطعی-همبستگی است. جهت نمونه گیری 395 نفر از افراد واجد شرایط که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک، هوش هیجانی، هوش اخلاقی و کیفیت مراقبت پرستاران جمع آوری شد. برای تحلیل نتایج توصیفی از شاخص های مرکزی و فراوانی (درصد) استفاده شد. و از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی جهت بررسی رابطه بین متغیرها و پیشگویی و آزمون های تی تست و آنالیز واریانس نیز در نتایج تحلیلی استفاده شد.
یافته هانتایج حاصل از این پژوهش نشان داد بین هوش هیجانی و هوش اخلاقی با کیفیت مراقبت رابطه وجود دارد (001/0>P). همچنین هوش اخلاقی و هوش هیجانی قادر به پیش بینی و کیفیت مراقبت می باشند.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به رابطه مثبت بین هوش هیجانی و اخلاقی و کیفیت مراقبت و با توجه به اینکه هوش هیجانی قابل یادگیری و اکتسابی است به پرستاران توصیه می شود که در کلاس ها و دوره های آموزشی برای بهبود هوش هیجانی حضور یابند. ارتقا و بهبود هوش هیجانی و اخلاقی به حفظ سلامت روان پرستاران در بهبود کیفیت مراقبت پرستاری کمک می کند.
کلید واژگان: هوش هیجانی, هوش اخلاقی, کیفیت مراقبت پرستاریBackground & AimNursing is one of the key jobs in healthcare. Quality of care is an important part of nursing and has been accepted by most nurses and researchers. The quality of nursing care is affected by different components of emotional and moral intelligence. In addition, emotional and moral intelligence affect better decision-making and problem-solving abilities, improving nurses' performance. This study was conducted to determine the predictive power of emotional and moral intelligence on the quality of nursing care.
Materials & MethodsThe present study was cross-sectional-correlational descriptive research. Three hundred ninety-five eligible nurses who met the study inclusion criteria were selected by quota sampling. Data were collected using demographic characteristics, emotional intelligence, moral intelligence, and the quality of nurses' care questionnaires. Frequency and percent were used to analyze the descriptive results. Pearson's correlation coefficient and linear regression were used to examine the relationship between variables and predictions, and t-tests and variance analysis were also used in the analytical tests.
ResultsThe results showed a relationship between emotional and moral intelligence with the quality of nursing care (P<0.001). Also, moral intelligence and emotional intelligence can predict the quality of nursing care.
ConclusionConsidering the positive relationship between emotional and moral intelligence with the quality of care and the fact that emotional intelligence can be learned and acquired, it is recommended that nurses attend classes and training courses to improve their emotional intelligence. Promoting and improving emotional and moral intelligence helps to maintain nurses' mental health and improve the quality of nursing care.
Keywords: Emotional Intelligence, Moral Intelligence, Nursing Care Quality -
گسترش نهاد بانک در جوامع و آثار ناشی از روابط حقوقی شکل گرفته در ارتباط با آن به قدری وسیع است که بر تمام ابعاد اقتصادی حیات بشر سایه افکنده است. قانون گذار ایران نیز به این مهم توجه داشته و در تدوین قانون مدنی، تفکر مبنی بر تمهید قالبی حقوقی برای سپرده سرمایه گذاری در چهارچوب عقود معین، وی را به وضع ماده 559 سوق داد و در کشاکش این تفکر، عقد مضاربه گوی سبقت را از دیگر قالب ها، ربود، اما مقنن با وضع قانون عملیات بانکی بدون ربا، به عقد وکالت متمایل شده است. آثار موجود، با تاکید بر وجوه افتراق میان عقد وکالت و حساب سپرده سرمایه گذاری، بر نامعین بودن رابطه حقوقی رخ داده، تاکید کرده اند؛ موضعی که در حکم پاک کردن صورت مسئله است؛ زیرا صرف نامعین خواندن رابطه حقوقی بدون آنکه چهارچوب و قواعد ویژه ای تجویز شود، نه تنها برطرف کننده مشکلی نخواهد بود، بلکه از سویی سبب ایجاد مشکلات متعدد برای شبکه بانکی ازجمله اینکه رابطه حاکم بر سپرده گذار با بانک در چه قالبی هست و از چه قواعدی پیروی می کند خواهد شد و از سوی دیگر، در دستگاه قضایی موجب اصدار آرای متعارض خواهد شد. در این مقاله تلاش شده است که با روش توصیفی -تحلیلی و تمسک به آرای فقهای امامیه و قواعد عام قانون مدنی، به تمام اشکالات وارد از سوی این گروه بر موضع قانون گذار قانون عملیات بانکی بدون ربا، پاسخی منطقی داده شود و از این طریق نظریه مقنن مبنی بر وکالت دانستن رابطه فوق اثبات شود.
کلید واژگان: حساب سپرده سرمایه گذاری, عقد مضاربه, عقد وکالت, فقه امامیه, قانون مدنی, قانون عملیات بانکی بدون رباThe expansion of the institution of the bank in the societies and the effects of the legal relations formed in connection with it are so vast that it casts a shadow on all the economic aspects of human life. The preparation of a legal form for investment deposit within the framework of certain contracts led him to establish Article 559 and in the struggle of this thought, the mudarabah contract has taken precedence over other forms, but the legislator, by establishing the law on banking operations without usury, is inclined to the proxy contract. The existing works, by emphasizing the differences between the power of attorney contract and the investment deposit account, have emphasized the uncertainty of the legal relationship that has occurred; The position that is in the order of erasing the problem statement; Because simply calling the legal relationship indefinite without prescribing a special framework and rules will not only solve the problem; On the one hand, it will cause many problems for the banking network, such as what is the form of the relationship between the depositor and the bank and what rules does it follow, and on the other hand, it will cause conflicting opinions in the judicial system; In this article, an attempt has been made to give a logical answer to the problems raised by this group on the legislator's position of the law on banking operations without usury, with the help of the descriptive-analytical method and by adhering to the opinions of the Imami jurists and the general rules of the civil law, and in this way, the legislative theory Based on the power of attorney, knowing the above relationship is proved.
Keywords: Investment Deposit Account, Mudarabah Contract, Power Of Attorney Contract, Imami Jurisprudence Civil Law, Law On Banking Operations Without Usury -
پیش زمینه و هدف
حضور کودک فلج مغزی در خانواده، سبب پدیدآیی مشکلات روان شناختی مختلف در والدین می گردد. از جمله متغیرهای متاثر از حضور کودک ناتوان در خانواده انگ درونی است که می تواند باعث ایجاد یا تشدید افسردگی در مادر کودک فلج مغزی شود. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط انگ درونی و افسردگی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراکز بهزیستی شهر ارومیه انجام گرفت.
مواد و روش کاراین مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع مقطعی-همبستگی میباشد که در 1402 انجام شدهاست. 185 نفر از مادران کودکان فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهر ارومیه که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند، به روش در دسترس وارد مطالعه شدند. جهت گردآوری داده ها از فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه انگ درونی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. این پژوهش در بازه ی زمانی 7 ماهه انجام گرفت و کلیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 22 و با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
یافته هامیانگین نمره انگ درونی و افسردگی به ترتیب در مادران کودکان فلج مغزی (62/49 ± 33/83) از 196 و (53/13 ± 59/17) از 63 بود. در 6/21 درصد از مادران، سطوح بالای افسردگی گزارش گردید. همچنین بین انگ درونی و افسردگی مادران کودکان فلج مغزی، ارتباط مستقیم معنی داری بدست آمد (47/0=r، 0001>P).
نتیجه گیریاز نتایج پژوهش حاضر چنین نتیجه گیری می شود که انگ درونی ناشی از داشتن کودک مبتلا به فلج مغزی می تواند با افسردگی مادران در ارتباط باشد. شناخت هرچه بیشتر مسیولین و سیاست گزاران عرصه سلامت از این ارتباط می تواند اهمیت بکارگیری اقدامات علمی و عملی در حوزه تغییر نگرش افراد در این زمینه و در نتیجه کاهش انگ درونی مادران کودک فلج مغزی را بیش از پیش نمایان سازد.
کلید واژگان: افسردگی, فلج مغزی, انگ درونی, مادرBackground & AimThe presence of a child with intellectual disability in the family can cause various psychological problems in parents. One of the variables affected by the presence of a disabled child in the family is internal stigma, which can cause or exacerbate depression in mothers of children with cerebral palsy. This study aimed to determine the relationship between internal stigma and depression in mothers of children with cerebral palsy.
Materials and MethodsThis study is a descriptive cross-sectional-correlational research conducted in 2023. One hundred eighty-five mothers of children with cerebral palsy who were referred to welfare and rehabilitation centers of Urmia City entered the study by convenience sampling. Data were collected using a demographic questionnaire, the Internal Stigma Scale for mothers of children with intellectual disability, and the Beck Depression Inventory. The study was conducted over seven months. All data were entered into IBM SPSS Statistics for Windows, version 22 (IBM Corp., Armonk, N.Y., USA) and then analyzed using descriptive and inferential statistics.
ResultsThe mean score of internalized stigma and depression in participants was 83.33 ± 49.62 and 17.59 ± 13.53, respectively. High levels of depression were reported in 21.6% of the participants. Moreover, a significant direct linear relationship was found between internalized stigma and depression among participants (r = .47, p < .001).
ConclusionThe results suggest that internal stigma caused by having a child with cerebral palsy can be related to mothers’ depression. Awareness of Health officials and policymakers about this relationship can make more visible the importance of applying scientific and practical measures to change people’s attitudes in this field and, as a result, reducing the internal stigma of mothers of children with cerebral palsy.
Keywords: Depression, Cerebral palsy, Internalized Stigma, Mother -
پیش زمینه و هدف
تهوع و استفراغ می تواند به عنوان یکی از شایع ترین عوارض کوله سیستکتومی لاپارسکوپیک توسط بیماران تجربه شود. وجود تهوع و استفراغ، خطر بروز آسپیراسیون محتویات معده به ریه ها را افزایش می دهد. این مطالعه باهدف تعیین اثربخشی مانور رکروتمان ریوی و اکسیژن درمانی تکمیلی و ترکیب آن ها بر میزان تهوع و استفراغ بیماران تحت عمل جراحی لاپاراسکوپی کله سیستکتومی انجام شد.
مواد و روش کارپژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی دو سو کور چهارگروهه طرح فاکتوریل 2*2 است که در آن، 100 نفر از بیماران واجد شرایط ورود به مطالعه با استفاده از روش تصادفی ساده، به سه گروه مداخله (گروه مانور رکروتمان ریوی، گروه اکسیژن درمانی تکمیلی، گروه مانور رکروتمان ریوی همراه با اکسیژن درمانی تکمیلی) و یک گروه کنترل تقسیم شدند. داده ها با استفاده فرم مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه شدت تهوع و استفراغ رودز جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 با سطح معناداری 05/0 بررسی شد.
یافته هااختلاف آماری معناداری در میانگین نمرات تهوع، استفراغ و نمره نهایی معیار تهوع-استفراغ در طی 12 ساعت بعد از عمل در بین چهار گروه تحت مطالعه وجود داشت (05/0>p)، بااین حال، در مقایسه میانگین نمرات معیار تهوع و استفراغ طی 24 ساعت بعد از عمل، اختلاف آماری معناداری دیده نشد (05/0<p).
بحث و نتیجه گیریاجرای روش ترکیبی و همچنین مانور رکروتمان ریوی به تنهایی در مدیریت تهوع و استفراغ مربوط به لاپاراسکوپی نسبت به سایر گروه ها موفق تر بودند.
کلید واژگان: کوله سیستکتومی, لاپاروسکوپی, تهوع, مانور رکروتمان ریوی, اکسیژن درمانی تکمیلی, استفراغBackground & AimPatients can experience nausea and vomiting as one of the most common complications of laparoscopic cholecystectomy. Nausea and vomiting increase the risk of aspiration of stomach contents into the lungs. This study was conducted to determine the effectiveness of pulmonary recruitment maneuver and supplemental oxygen therapy and their combination on the rate of nausea and vomiting in patients undergoing laparoscopic cholecystectomy surgery.
Methods & Materials:
This is a four-group, double-blind, 2x2 factorial clinical trial in which, 100 eligible patients were assigned to three intervention groups (pulmonary recruitment maneuver group, supplemental oxygen therapy group, pulmonary recruitment maneuver group with supplemental oxygen therapy) and one control group using simple random sampling. Data were collected using a demographic questionnaire and the Rhodes Nausea and Vomiting Severity Questionnaire. Data were analyzed using SPSS version 16.0 with significance level of less than 0.05.
ResultsThere was a statistically significant difference in the mean scores of nausea, vomiting, and the final score of the nausea-vomiting criterion within 12 hours after the operation among the four groups (p<0.05). However, no significant statistical difference was seen when comparing the mean scores of nausea and vomiting criteria during 24 hours after the operation (p>0.05).
ConclusionImplementing the combined method as well as pulmonary recruitment maneuver alone were more successful in managing laparoscopy-
Keywords: Cholecystectomy, Laparoscopy, Nausea, Pulmonary Recruitment Maneuver, Supplemental Oxygen Therapy, Vomiting -
مفهوم سبک زندگی تمامی عرصه های خصوصی و اجتماعی حیات انسان را در بر می گیرد. تلقی دین زدایانه از سبک زندگی در جهان مدرن به طور فزاینده ای رو به افزایش است. در پژوهش حاضر، با رویکرد کشورشناسی، ارتباط و تاثیر باور به آموزه های شیعی را بر سبک زندگی مسئولانه و سلامت محور در ایران بررسی کرده ایم. بدین منظور پیمایشی با مشارکت دانشجویان دانشگاه قم و با استفاده از آرای پیر بوردیو و پرسشنامه سبک زندگی چن و همکاران (Chen et al., 2007: 69) انجام شده است. در این پیمایش، نمونه ای 366 نفری و نماینده از دانشگاه قم به پرسشنامه سبک زندگی با باورهای شیعی در شش ساحت مسئولیت پذیری، فعالیت جسمانی، مثبت اندیشی درباره زندگی، مدیریت استرس، تغذیه مناسب و حمایت اجتماعی پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد میان باور به آموزه های شیعی و اخذ سبک زندگی سلامت محور، به خصوص در ساحت های مسئولیت پذیری، مثبت اندیشی درباره زندگی و مدیریت استرس رابطه معنادار (43/0 در سطح 10 درصد) وجود دارد. همچنین، در پژوهش حاضر، با پرداختن به عوامل اثربخش هویتی، مانند جنسیت و مقطع تحصیلی دانشجویان، مدل های متفاوتی از تاثیر باورهای شیعی در سبک زندگی دختران و پسران در مقاطع کارشناسی تا دکتری به دست آمد که خود در خور توجه است.
کلید واژگان: آموزه های شیعی, باور دینی, جوانان, سبک زندگی سلامت محورThe concept of lifestyle encompasses all private and social aspects of human life. The secular perception of lifestyle in the modern world is increasingly prevalent. In this particular study, we have examined the relationship and impact of belief in Shia teachings on a responsible and health-oriented lifestyle in Iran, employing a country studies approach. To achieve this goal, we conducted a survey involving Qom University students, using Pierre Bourdieu's viewpoints and the Chen et al. lifestyle questionnaire (Chen et al., 2007: 69). In this survey, a representative sample of 366 people from Qom University completed the lifestyle questionnaire, focusing on six areas: responsibility, physical activity, positive outlook on life, stress management, proper nutrition, and social support. The research results revealed a significant relationship (at a 10% significance level with a 43% correlation) between belief in Shiite teachings and the adoption of a health-oriented lifestyle, particularly regarding responsibility, positive outlook on life, and stress management. Additionally, this research addressed influential identity factors such as gender and educational level among students. Different models were established to explore the impact of Shia beliefs on the lifestyle of female and male students from undergraduate to doctoral degrees, providing valuable insights.
Keywords: Shia Teachings, Religious Belief, Youth, Health-Oriented Lifestyle -
پیش زمینه و هدف
انگیزش شغلی پرستاران به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در کیفیت مراقبت پرستاری باید موردتوجه قرار گیرد. انگیزش مستقیما عملکرد کارکنان بیمارستان ها ازجمله پرستاران را در رسیدن به اهداف سازمان تحت تاثیر قرارمی دهد و خودشکوفایی میل به بهتر شدن نسبت به آنچه که یک فرد هست و آن چیزی که یک فرد ظرفیت شدن آن را دارد است. ازآنجاکه خودشکوفایی یکی از مولفه های سلامت روان است و جستجو برای معنا شالوده سلامت روانی است، دست یافتن به معنای زندگی به عنوان یک نیروی روانی باعث وبانی احساس مثبت، رضایت و حتی امنیت روانی می شود، بلایا و بحران های طبیعی ازجمله زلزله، رویدادهای مختل کننده ای هستند که معمولا مهار آن ها فراتر از ظرفیت پاسخ دهی سیستم های محلی و منطقه ای است و می تواند انگیزه پرستاران برای انجام وظایف خود را تحت تاثیر قرار دهد. لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین ارتباط بین انگیزش شغلی، خودشکوفایی و معنای زندگی پرستاران در زمان رخداد حوادث بحرانی در شهرستان خوی در سال 1401 انجام شده است.
مواد و روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 404 نفر از پرستاران شاغل در بخش های مراکز آموزشی درمانی و بیمارستان های دانشکده علوم پزشکی خوی که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. جهت تکمیل داده ها از فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه استاندارد انگیزش شغلی لوداهل کیچنر، پرسشنامه خودشکوفایی اهواز و پرسشنامه معنای زندگی استگر استفاده شد. کلیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد 6/61 درصد پرستاران دارای انگیزش شغلی بالا و 1/86 درصد دارای خودشکوفایی قوی می باشند. میانگین بعد حضور معنا و میانگین بعد جستجوی معنا به ترتیب 549/7 ± 476/28 و 598/7± 756/28 است. 79 درصد پرستاران دارای بعد حضور معنا و 9/81 درصد دارای بعد جستجوی معنا بودند که نشان دهنده داشتن معنا (هدف) برای زندگی است. طبق نتایج آزمون همبستگی، بین انگیزش شغلی با خودشکوفایی و معنای زندگی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به بالا بودن انگیزش شغلی و خودشکوفایی و وجود معنای زندگی در پرستاران شاغل در این مطالعه، مدیران می توانند با فراهم کردن محیط کاری مناسب برای حفظ آن ها و ایجاد شرایطی برای افزایش بیشتر این مقادیر بهبودی هر چه بیشتر کیفیت مراقبت های پرستاری را فراهم سازند.
کلید واژگان: بحران, زلزله, معنای زندگی, پرستاران, انگیزش شغلی, خودشکوفاییBackground & AimJob motivation is an essential factor among nurses, influencing their care quality. Motivation directly impacts the performance of hospital employees, including nurses, in achieving organizational goals—self-actualization, which refers to the desire to improve oneself and reach one's full potential. Since self-actualization is one of the components of mental health and the search for meaning is the foundation of mental health, achieving the meaning of life as a mental strength causes positive feelings, satisfaction, and even psychological security. Natural disasters and crises, including earthquakes, are disruptive events that are usually beyond the response capacity of local and regional systems and can affect nurses' motivation to perform their duties. This study aims to determine the relationship between job motivation, self-actualization, and the meaning of life among nurses during critical events in Khoi City in 1401.
Materials & MethodsThis descriptive-analytical study was conducted in medical education centers and hospitals affiliated with Khoy University of Medical Sciences. It included 404 nurses who met the inclusion criteria. Data were collected using a demographic information form, Ludahl, and Kitchener's standard job motivation questionnaire, Ahvaz's self-actualization questionnaire, and Steger's meaning of life questionnaire. The correlation coefficient and descriptive statistics were used to analyze the data using SPSS software version 23.
ResultsThe results showed 61.6% of nurses had high job motivation, and 86.1% had strong self-actualization. The mean scores for the presence of meaning dimension and the search for meaning dimension were 28.476 ± 7.549 and 28.756 ± 7.598, respectively. 79% of nurses reported a sense of meaning in life, while 81.9% reported actively searching for meaning. According to the correlation test results, there is a direct and significant relationship between job motivation, self-actualization, and the meaning of life.
ConclusionConsidering the high job motivation, self-actualization, and the presence of meaning in the nurses' lives, managers can keep these values high and enhance the quality of nursing care by providing a supportive work environment and creating an atmosphere to promote these values further.
Keywords: Crisis, Earthquakes, Meaning of Life, Nurses, Occupational Motivation, Self-Actualization -
پیش زمینه و هدف
تعبیه یک جسم خارجی در داخل قلب یک اتفاق بزرگ در زندگی فرد به حساب می آید و باعث تغییر در میزان کنترل فرد بر محیط و انتخاب هایش می شود. بنابراین مشخص نمودن صحیح کانون یا منبع کنترل می تواند نقش مهمی در تدوین راهبردهایی جهت مشارکت این بیماران در رفتارهای سلامتی مفید و اتخاذ راهبردهای مقابله ای فعال را داشته باشد. با توجه به اهمیت فهم مولفه های کانون سلامت و نبود مطالعه ای مشابه بر روی این بیماران، مطالعه حاضر باهدف تعیین کانون کنترل سلامت در بیماران با پیس میکر دایمی قلبی مراجعه کننده به درمانگاه دیس ریتمی مرکز سیدالشهدا شهرستان ارومیه در بین سال های 1401 و 1402 انجام شده است.
مواد و روش کاردر این مطالعه توصیفی 350 نفر از بیماران دارای پیس میکر دایمی قلبی مراجعه کننده به درمانگاه دیس ریتمی مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدا ارومیه به روش در دسترس انتخاب شده و به تکمیل پرسشنامه پرداختند. جهت گردآوری داده ها از فرم مشخصات جمعیت شناختی ونیز مقیاس چندوجهی کانون کنترل سلامت (MHLC) استفاده شد. این پژوهش در یک بازه زمانی 10 ماهه انجام گرفت و کلیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 22 و با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد، بیشترین میانگین نمره از بین مولفه های کانون کنترل سلامت به ترتیب مربوط به مولفه های کنترل بیرونی (77/4 ± 90/28) و درونی (33/5 ± 03/26) بود. همچنین کمترین میانگین نمره مربوط به کانون کنترل بیرونی شانس (78/6 ± 76/17) بود.
بحث و نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت کانون کنترل سلامت بیماران دارای ضربان ساز داخلی قلب عمدتا از نوع کنترل بیرونی افراد قدرتمند است. به گمان این بیماران، سلامتی و برنامه مراقبتی و پیامدهای معین در سلامت فردی آنان در دست کادر درمان و پزشکان و متخصصین مربوطه است و نقش آن ها را در زمینه سلامتی خودشان پررنگ تر احساس می کنند.
کلید واژگان: کانون کنترل سلامت, بیمار, ضربان ساز داخل قلبیBackground & AimEmbedding a foreign body inside the heart is considered a significant event in a person's life and causes a change in the level of control a person has over the environment and his choices. Therefore, correctly identifying the center or source of control can play an essential role in formulating strategies for the participation of these patients in useful health behaviors and adopting active coping strategies. Considering the importance of understanding the dimensions of the health locus of control and the lack of a similar study on these patients, the present study was conducted to determine the health locus of control in the patients with a permanent cardiac pacemaker who were referred to the dysrhythmia clinic of Seyed al-Shohadah Center in Urmia, Iran between 2022 and 2023.
Materials & MethodsIn this descriptive-analytical study, 350 patients with permanent cardiac pacemakers referred to the dysrhythmia clinic of Seyyed al-Shohada Teaching Hospital in Urmia were selected using convenience sampling, and they completed the questionnaire. Demographic questionnaire and Multidimensional Health Locus of Control (MHLC) were used to collect data. This research was conducted over ten months, and all data was analyzed by SPSS software version 22 using descriptive statistics.
ResultsThe results of this study showed that the highest mean scores among the dimensions of health locus of control belongs to external (28.90 ± 4.77) internal (26.03 ± 5.33) controls. Also, the lowest mean score was related to chance (17.76 ± 6.78).
ConclusionIt can be concluded that the center of health control of the patients with internal pacemakers is mainly from external control of powerful people. According to these patients, their health and care plan and definite consequences are controlled by medical staff, doctors, and specialists, and the patients feel that they have more prominent role in their health.
Keywords: Health Locus of Control, Patient, Permanent Cardiac Pacemaker -
مقدمه
سالمندی موفق از مفاهیم مهم قلمرو سالمندی محسوب می شود و فرآیندی است که فرد در آن خود را برای سازش و تطابق با تغییرات ناشی از سالمندی و متکی نبودن به دیگران تنظیم می کند. بر پایه مروری بر متون مرتبط به نظر می رسد که سلامت معنوی و مشارکت اجتماعی می تواند به عنوان متغیرهای پیش بین مهم در نیل به سالمندی موفق مطرح باشد. این مطالعه با هدف تعیین نقش سلامت معنوی و مشارکت اجتماعی بر سالمندی موفق در خانه های سالمندان انجام شد.
روشاین مطالعه یک پژوهش مقطعی تحلیلی است. 181 نفر از سالمندان مقیم خانه های سالمندان شهر ارومیه واقع در شمال غرب ایران به روش تصادفی طبقه بندی شده وارد مطالعه شدند. جهت گردآوری داده ها از فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه چندبعدی سالمندی موفق، پرسشنامه سلامت معنوی و پرسشنامه مشارکت اجتماعی استفاده شد.
یافته هامیانگین نمره کلی سالمندی موفق 14/34± 38/139، سلامت معنوی 21/19± 63/78 و مشارکت اجتماعی 57/13± 09/42 بود. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره، سلامت معنوی و مشارکت اجتماعی 625/0 درصد از واریانس نمره کلی سالمندی موفق را (793/0=R، 63/0R2=، 625/0ADJ.R2=) پیش بینی می کرد.
نتیجه گیرینتایج تحقیق نشان داد که با افزایش نمرات سلامت معنوی و مشارکت اجتماعی، نمرات سالمندی موفق نیز افزایش پیدا می کند.
کلید واژگان: سالمندی, سلامت, معنویت, مشارکت اجتماعی, مراکز سالمندانBackgroundSuccessful aging is one of the most important concepts in gerontology and is a process in which a person adjusts him/herself to adapt to the changes caused by aging and be independent. Based on a review of related literature, it seems that spiritual health and social participation can be considered as important predictors of successful aging. The present study aimed to determine the power of spiritual health and social participation in predicting successful aging among the elderly living in nursing homes.
MethodsThis is a analytical cross-sectional study, in which a total of 181 elderly people living in nursing homes were recruited using stratified sampling. Data were collected using a demographic questionnaire, multidimensional questionnaire of successful aging, JAREL Spiritual Well-Being Scale (JSWBS), and Social Participation Questionnaire (SPQ).
ResultsThe overall mean scores of successful aging, spiritual well-being, and social participation were shown to be 139.38 ± 34.14, 78.63 ± 19.21, and 42.09 ± 13.57, respectively. Based on the results of multivariate regression analysis, spiritual well-being and social participation predicted 62.5% of the variance of the overall successful aging score (ADJ.R2 = 0.625, R2 = 0.63, R = 0.793).
ConclusionThe results showed that the mean score of successful aging increases as the mean scores of spiritual well-being and social participation increase.
Keywords: aging, Health, Spiritual, Social participation, Nursing home -
پژوهشنامه حقوق اسلامی، پیاپی 58 (زمستان 1401)، صص 653 -684
کشورهای مختلف، پس از پی بردن به ضرورت عدالت بین نسلی، برای تحقق آن و بهره وری نسل های بعدی از ثروت های ملی، راهکارهایی نظیر تاسیس صندوق های توسعه ای را دنبال کرده اند. این صندوق ها معمولا از دو طریق اعطای تسهیلات یا سرمایه گذاری مستقیم در پروژه های توسعه ای، اهداف بلندمدتی مثل تبدیل منابع ملی به ثروت های ماندگار با بازده فزاینده را دنبال می کنند. صندوق توسعه ملی در ایران، عمدتا در قالب اعطای تسهیلات از طریق انعقاد قرارداد عاملیت با بانک ها فعالیت می کند که این امر همواره چالش های مهمی به ویژه درخصوص وصول مطالبات منابع اعطایی را به دنبال داشته است. با اینکه قرارداد عاملیت صندوق توسعه ملی با بانک ها، در قالب قراردادهای الحاقی و سخت گیرانه منعقد می شود و صندوق سعی نموده در قالب شروط ضمن عقد، ریسک بازگشت منابع خود را به حداقل میزان ممکن برساند، لکن کماکان در وصول مطالبات دچار مشکلات جدی است.نوشتار حاضر سعی دارد از رهیافت بررسی «ماهیت رابطه میان مشتری، بانک و صندوق توسعه ملی در اعطای تسهیلات و آثار آن» با رویکرد توصیفی تحلیلی، ضمن تشریح فرآیند اعطای تسهیلات و تبیین ابهام حقوقی آن به ویژه در رابطه سه جانبه یاد شده، اثبات نماید معضلات فعلی صندوق توسعه ملی، ناشی از ماهیت ناصواب رابطه مذکور بوده و قراردادهای فعلی نمی تواند ریسک های قراردادی تسهیلات را مورد پوشش قرار دهد. در پایان نیز پیشنهادات مشخصی مثل انعقاد قراردادهای سپرده گذاری به جای عاملیت در برخی موارد، استفاده از مکانیزم بازار سرمایه، اصلاح شروط ضمن عقد قرارداد عاملیت، جایگزینی عقود مبادله ای به ویژه استصناع به جای عقود مشارکتی و نهایتا رعایت الزامات مدیریت ریسک اعتباری برای بهبود وضعیت کنونی ارایه شده تا با یاری آن ها بتوان وضعیت نامناسب فعلی را سامان بخشید.
کلید واژگان: صندوق توسعه ملی, وصول مطالبات, قرارداد عاملیت, قراراد بانکی, تسهیلاتAfter realizing the necessity of intergenerational justice, many countries have pursued solutions such as establishing development funds for its realization and the productivity of the next generations from the national wealth. These funds usually pursue long-term goals such as converting national resources into lasting wealth with increasing productivity by granting facilities or directly investing in development projects. The National Development Fund in Iran mainly operates in the form of grant facilities through the conclusion of agency contracts with banks, which has always led to grave challenges, especially regarding the collection of claims for granted resources. Although the agency contract of the National Development Fund with the banks had concluded in the form of additional and inflexible contracts and the fund has tried to reduce the risk of return of its resources to the minimum possible level in the form of the conditions included in a contract, but, it still has problems in collecting claims. It is serious.This article tried to examine the nature of the relationship between the client, the bank, and the National Development Fund in granting facilities and its effects with a descriptive and analytical approach, while explaining the process of granting facilities and explaining its legal ambiguity, especially in the mentioned tripartite relationship. Prove that the current problems of the National Development Fund are caused by the unfair nature of the mentioned relationship and that current contracts cannot cover the contractual risks of the facility. In the end, specific suggestions such as concluding deposit contracts instead of agency in some cases, using the capital market mechanism, modifying the conditions while concluding the agency contract, replacing exchange contracts, especially Istisnaa instead of partnership contracts, and finally complying with credit risk management requirements to improve the current situation, the current unfavorable situation can be sorted out with their help.
Keywords: National Development Fund, Debt collection, Agency contract, Banking contract, Facilities -
زمینه و هدف
در محیط حساس بیمارستان، جوسازمانی بر بسیاری از رفتارهای کارکنان در جهت نایل شدن به اهداف سازمانی تاثیر دارد. پرستاران بزرگ ترین گروه ارایه دهنده خدمت در سیستم بهداشتی هستند و کیفیت خدمات پرستاری مستقیما روی بازده سیستم سلامت موثر است. توسعه خدمات پرستاری مستلزم وجود پرستارانی با انگیزه در یک محیط کاری مناسب است. لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین ادراک پرستاران از جوسازمانی بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1401-1400 انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی-تحلیلی 200 نفر از پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی شهر ارومیه به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده و به تکمیل پرسشنامه پرداختند. از پرسشنامه جوسازمانی هالپین و کرافت برای جمع آوری داده ها استفاده شد. این پژوهش در یک بازه زمانی 6 ماهه انجام گرفت و کلیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و با استفاده از آمار توصیفی و نیز آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تی تست مستقل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد میانگین نمره جوسازمانی 91/14± 72/101 است که جوسازمانی بیمارستان های آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سطح متوسط ارزیابی می شود. بعد روحیه گروهی با نمره 85/14 بیشترین میانگین و بعد مزاحمت با نمره 13/11 کمترین میانگین را در میان ابعاد جوسازمانی داشتند. نمره جوسازمانی فقط در بیمارستان امام خمینی و سیدالشهدا اختلاف معناداری داشتند (025/0 P=). این یافته ها نشان می دهد که نمره جوسازمانی در بیمارستان امام خمینی کمتر از بقیه بیمارستان ها و در بیمارستان سیدالشهدا بیشتر از همه بوده است.
بحث و نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که جوسازمانی بیمارستان های آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه متوسط است. لذا پیشنهاد می شود برای دستیابی به بالاترین سطح از عملکرد پرستاران، مدیران بیمارستان ها جوسازمانی مطلوب و سازنده ایجاد کنند.
کلید واژگان: جو, پرستار, سازمان, ادراکBackground & AimsIn the sensitive environment of the hospital, the organizational climate affects many employees' behaviors in achievement of organizational goals. Nurses are the largest group of healthcare providers, and the quality of nursing care directly affects the efficiency of the health system. Development of nursing services requires the presence of motivated nurses in a suitable working environment. Therefore, the present study was conducted to determine perception of the nurses from organizational climate of teaching hospitals affiliated with Urmia University of Medical Sciences in 2022-2023.
Materials & MethodsIn this descriptive-analytical study, 200 nurses working in medical education centers of Urmia city, Iran were selected by quota sampling method and completed the questionnaire. Data was collected using the Halpin and Craft Organizational Climate Questionnaire (OCDQ). This study was conducted during a 6-month period. Data were analyzed by SPSS Statistics version 22, using descriptive statistics as well as one-way analysis of variance, Pearson correlation coefficient and independent t-test.
ResultsThe results showed that the mean score of the organizational climate was 101.72 ± 14.91, showing that the organizational climate of Urmia teaching hospitals was at a medium level. The dimensions of "teamwork morale" and "annoyance" had the highest (14.85) and lowest (11.13) mean scores, respectively. The difference in the mean score of the organizational climate was found to be statistically significant only in Imam Khomeini and Seyyed al-Shohad hospitals (p = 0.025). This finding indicated that the mean score of organizational climate in Imam Khomeini Hospital was lower than it in other hospitals, while it was the highest in Seyed al-Shohda Hospital compared to other hospitals.
ConclusionAccording to the results, the organizational climate of the teaching hospitals affiliated to Urmia University of Medical Sciences is at a medium level, so hospital managers are recommended to create a favorable and constructive organizational atmosphere for achieving the highest level of performance among nurses.
Keywords: Climate, Nurse, Organization, Perception -
پیش زمینه و هدف
خشونت محل کار یکی از انواع خطرات شغلی است که به طور فزاینده ای در سراسر جهان در حال رشد می باشد. شیفت های طولانی، استرس های شدید، محیط های منزوی و کنترل نشده، تماس مستقیم با مددجویان مضطرب و ماهیت کاری، تماما پرسنل فوریت های پزشکی را در معرض خطر رویارویی با انواع خشونت های محل کار قرار می دهد. این مطالعه باهدف تعیین شیوع خشونت محیط کار، نحوه مواجهه و پیامدهای آن در کارکنان فوریت های پزشکی استان آذربایجان غربی انجام شد.
مواد و روش کاراین مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1401 در استان آذربایجان غربی انجام شد. تعداد 400 نفر از کارکنان عملیاتی فوریت های پزشکی به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد خشونت محل کار در بخش بهداشت به صورت الکترونیکی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی مثل فراوانی مطلق، میانگین، انحراف معیار و میانگین درصدی استفاده شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که 61درصد کارکنان فوریت های پزشکی در یک سال گذشته خشونت محل کار را تجربه کرده اند که 3/54درصد خشونت کلامی،3/19درصد خشونت فیزیکی، 18درصد خشونت قومیتی و 10درصد خشونت جنسی بوده است. کارکنان فوریت های پزشکی در پاسخ به تمامی انواع خشونت های محل کار تجربه شده، غالبا مهاجم را به آرامش دعوت کرده و ازنظر آنان علت عدم گزارش، بی فایده بودن گزارش دهی مشخص شد. همچنین اکثرا از نحوه رسیدگی به حوادث گزارش شده بسیار ناراضی بودند.
بحث و نتیجه گیری:
کارکنان عملیاتی فوریت های پزشکی در معرض خشونت بالایی قرار دارند. لذا ضروری است زمینه های لازم برای کاهش و پیشگیری از خشونت محل کار و افزایش امنیت در این کارکنان از قبیل آموزش عموم مردم با حرفه فوریت های پزشکی و شرایط کاری پرتنش، تدوین سیستم گزارش دهی حوادث خشونت و رسیدگی به آن و تبیین سیستم های حمایتی از آسیب دیده گان فراهم گردد.
کلید واژگان: فوریت های پزشکی, اورژانس پیش بیمارستانی, خشونت محل کارBackground & AimsWorkplace violence is one of the occupational hazards that are increasingly growing worldwide. Long shifts, intense stress, isolated and uncontrolled environments, direct contact with anxious patients, and the nature of work, all put emergency medical staff at risk of workplace violence. This study was conducted to determine the prevalence of workplace violence, the ways of encounter it and its consequences on emergency medical staff of West Azerbaijan province, Iran.
Materials & MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted in West Azerbaijan province, Iran .in 2022. Four hundred medical emergency staff were enrolled in the study through convenience sampling method. The data were collected using a standard electronical questionnaire about workplace violence in the health department. The collected data were analyzed using IBM SPSS Statistics, version 26. Descriptive statistics (absolute frequency, mean, standard deviation, and Average percentage) were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that 61% of emergency medical staff had experienced workplace violence in the past year, which was 54.3% verbal violence, 19.3% physical violence, 18% ethnic violence, and 10% sexual violence. In response to all types of workplace violence experienced, emergency medical staff often invited the attacker to calm down, and the reason for not reporting the incident from their viewpoint was the futility of reporting. Also, most were very dissatisfied with how the reported incidents were handled.
ConclusionEmergency medical staff are exposed to high levels of violence. Therefore, it is necessary to have the essential fields to reduce and prevent violence in the workplace and increase the security of these employees, such as training the general public in the profession of emergency medicine and stressful working conditions, developing a system for reporting and handling violent incidents, and explanation of the support systems for the victims should be provided.
Keywords: Emergency Medical Staff, Pre-Hospital Emergency, Workplace Violence -
پیش زمینه و هدف
تعبیه ضربان ساز دایم و واردکردن یک جسم خارجی به داخل قلب به عنوان یک حادثه ای مهم در زندگی بیمار، علاوه بر ایجاد تغییراتی در تصویر ذهنی و اختلال در سازگاری روانی، اجتماعی و کیفیت زندگی بیماران می تواند موجب ایجاد نگرانی در خانواده آن ها به علت کمبود اطلاعات در ارتباط با بیماری، عدم شناخت نیازهای بیمار و ناآگاهی از نحوه مراقبت بیمار شود و کارایی آنان را در ارایه مراقبت موثر به بیماران تحت تاثیر قرار دهد. این امر به عنوان یک سیکل معیوب می تواند به اختلال در کیفیت زندگی این بیماران منجر شود. این مطالعه باهدف تعیین تاثیر حمایت آموزشی خانواده محور بر کیفیت زندگی بیماران دارای پیس میکر قلبی دایمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدا ارومیه در سال 99-1398 انجام شد.
مواد و روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی، 80 نفر از بیماران دارای پیس میکر قلبی دایمی در دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. مداخله، شامل اجرای مداخله آموزشی- حمایتی خانواده محور در طی دو گام اصلی بود. گروه کنترل تنها آموزش های روتین را دریافت نمودند. داده ها با استفاده فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه کیفیت زندگی اختصاصی بیماران قلبی مک نیو جمع آوری و توسط نرم افزار spss نسخه 16 بررسی شد. آزمون های آماری کای دو، تی تست و آنالیز واریانس اندازه گیری های مکرر با سطح معناداری 05/0 جهت تجزیه وتحلیل داده ها مورداستفاده قرار گرفتند.
یافته هانتایج تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تفاوت آماری معناداری را در تغییرات میانگین نمره نهایی کیفیت زندگی و ابعاد آن (عملکرد فیزیکی، عاطفی و اجتماعی) طی پنج بار اندازه گیری، بین دو گروه مداخله و کنترل نشان داد (0001≥P). در بررسی میانگین نمرات بین دو گروه مشخص گردید، افزایش میانگین نمرات کیفیت زندگی و ابعاد آن در گروه مداخله در بازه های زمانی اندازه گیری شده منجر به معناداری این تغییرات در بین دو گروه مداخله و کنترل گشته است.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده از این مطالعه نتایج نشان داد اجرای حمایت آموزشی خانواده محور در بهبود کیفیت زندگی این بیماران موثر بوده است.
کلید واژگان: حمایت آموزشی, خانواده محور, پیس میکر قلبی دائمی, کیفیت زندگیBackground & AimImplanting a permanent pacemaker (inserting an electronic device into the heart) is an important event in a patientschr('39') life that affects their body image and impairs their socio-psychological adaptation and quality of life. Moreover, it can cause concern in their families due to the lack of knowledge about the disease, patientchr('39')s needs, and patient care. Accordingly, the provision of effective patient care would be affected, so that as a vicious cycle, this can lead to poor quality of life in these patients. Considering these concerns, it is necessary to examine the educational needs and provide educational support for the patients and their families. The present study aimed to determine the effect of family-centered educational support on the quality of life in patients with permanent cardiac pacemaker who were referred to Seyed-al-Shohada Hospital in 2019-2020.
Materials & MethodsIn this quasi-experimental study, a total of 80 patients with permanent cardiac pacemaker were randomly assigned into two groups of intervention and control. The intervention group received family-centered educational-supportive interventions in two main steps. The control group received only routine training. Data were collected using a demographic characteristic questionnaire and the MacNew Heart Disease Health-related Quality of Life Questionnaire, and entered into SPSS Statistics for Windows, version 16.0 (SPSS Inc., Chicago, Ill., USA). Data were analyzed using the χ2 test, studentchr('39')s t-test, and repeated measures ANOVA. A p-value of less than 0.05 was anticipated for rejecting the null hypothesis.
ResultsThe results of repeated measures ANOVA showed a statistically significant difference in the mean score of quality of life and its dimensions (physical, emotional and social performance) between the intervention and the control group during five measurements (P ≤0.0001). Based on the comparison of the mean scores between the two groups, it was found that the mean score of quality of life and its dimensions increased in the intervention group during the measurement intervals which has led to the significance of these differences between the two groups.
ConclusionBased on the results of the present study, it is concluded that the implementation of family-centered educational support is effective in improving the quality of life in patients with permanent cardiac pacemaker.
Keywords: Educational support, Family-centered, Permanent cardiac pacemaker, Quality of life -
امروزه افزایش مطالبات بانک ها به یکی از بحران های جدی اقتصادی کشور تبدیل شده و وصول این مطالبات از دغدغه های مهم شبکه بانکی کشور شمرده میشود. از این رو، این پرسش مطرح می شود که عدم توفیق بانک ها در وصول مطالبات، از چه عللی نشیت میگیرد. بر اساس یافته های این تحقیق، خلل موجود در مجموعه قوانین و مقررات حاکم بر وصول مطالبات موسسه های اعتباری، مسبب اصلی این وضعیت بحرانی است و در عین حال، تفسیر نامناسب و اجرای نادرست قوانین حداقلی از سوی دادگاه ها و برخی سهل انگاری ها در شعب بانک ها، زمینه ساز تشدید این معضل شده است. نخستین گام برای بهبود این وضعیت، اعطای تسهیلات بانکی به پشتوانه وثایق سهل البیع است؛ راهکاری که در قوانین مصوب دهه 80 به طور جدی با تهدید مواجه شده است. گام دوم، اجرای تبصره 4 الحاقی به ماده 34 قانون ثبت، مصوب 1394 و الزام قوه قضاییه به اصلاح آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی در این راستا و همچنین ابطال رای شماره 266 هییت عمومی دیوان عدالت اداری است که با تفسیر نادرست از قوانین مالیاتی در عمل، حق تقدم ناشی از رهن بانکی را منتفی کرده است. گام سوم نیز رفع موانع وصول مطالبات بانک ها در دادگاه ها، از جمله امکان ارجاع پرونده های بانکی به داوری، تشکیل شعب تخصصی در سراسر کشور و اصلاح مقررات ورشکستگی با هدف ممانعت از ایجاد ورشکستگی های صوری توسط بدهکاران بانکی است.کلید واژگان: مطالبات بانکی, مراجع قانونی وصول مطالبات, ورشکستگی, اجرای ثبتNowadays, the increase in bank debts has become one of the country's severe economic crises, and collecting these debts has turned into one of the major concerns for the country's banking network. Therefore, the question arises as to the reasons for the failure of banks to collect these debts. According to the findings of this study, the disruption in the set of laws and regulations governing debt collection of the credit institutions is the leading cause of this critical situation, and at the same time, improper interpretation and misapplication of minimum rules by courts and some negligence in bank branches intensifies this dilemma. The first step to improve this situation is to provide banking facilities supported by easy-to-sell collaterals; a solution that has been seriously threatened in the laws passed in the 80's. The second step is the implementation of Note 4 supplementary to the Article 34 of the Registration Law, approved in 2015, and the obligation of the judiciary to amend the bylaws for the implementation of the provisions of official documents in this regard and also the annulment of the verdict No. 266 of the General Assembly of Administrative Justice Court, which, by misinterpreting the tax laws in practice, has eliminated the right of priority arising from a bank mortgage. The third step is to remove barriers to the collection of banks' debts in courts, including the possibility of referring bank cases to arbitration, establishing specialized branches across the country and amending bankruptcy regulations with the goal of preventing the formation of fictitious bankruptcies by bank debtors.Keywords: Bank Claims, Debt Collection Legal Authorities, Bankruptcy, Execution of Registration
-
حیات وحش یکی از شاخص های مهم زیستی اکوسیستم ها و یکی از معیارهای مهم تنوع زیستی است که حفظ آن مستلزم شناخت خصوصیات گونه ها و همچنین زیستگاه آنها است. تعیین مطلوبیت زیستگاه حیات وحش دارای اهمیت بسزایی در برنامه های حفاظت و مدیریت حیات وحش است. خرس قهوه ای به عنوان بزرگترین پستاندار گوشتخوار ایران در بیشتر اکوسیستم های جنگلی و کوهستانی پراکنده شده و از اهمیت حفاظتی بالایی برخوردار است. در این پژوهش، مدل سازی مطلوبیت زیستگاه خرس قهوه ای در استان کردستان با استفاده از الگوریتم آنتروپی بیشینه (مکسنت) انجام شد. بدین منظور پس از جمع آوری داده های نقاط حضور و لایه های محیطی و بررسی همبستگی بین لایه ها، اطلاعات به دست آمده وارد مدل مکسنت شد. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که متغیرهای دمای فصلی، میزان بارندگی سالیانه، شیب، ارتفاع و کاربری/ پوشش اراضی مهم ترین متغیرهای تاثیرگذار در مطلوبیت زیستگاه خرس قهوه ای است. بر اساس نتایج حاصل، از کل مساحت استان کردستان، 1 درصد دارای مطلوبیت زیاد،11 درصد دارای مطلوبیت متوسطو 5 درصد دارای مطلوبیت کم بوده و 83 درصد در طبقه نامطلوب قرار دارد. بر اساس نتایج حاصل، مناطق حفاظت شده چل چمه، شاهو و کوسالان، زیستگاه های مطلوبی برای خرس قهوه ای هستند. جنگل های زاگرس به عنوان یکی از زیستگاه های اصلی خرس قهوه ای در ایران محسوب می شود؛ در نتیجه، حفاظت از این زیستگاه ها به منظور حفظ جمعیت های این گونه گوشتخوار ارزشمند ضروری است.
کلید واژگان: مدل سازی, آنتروپی بیشینه, مطلوبیت زیستگاه, جنگل های زاگرس, خرس قهوه ایWildlife is an important biological indicator of viability of ecosystems, therefore, understanding habitat requirements of species is essential for biodiversity conservation. Determining the suitability of habitats for wildlife is important for effective management and conservation of species. The brown bear (Ursus arctos), as the largest carnivorous mammal in Iran, is distributed in most forest and mountain ecosystems and has a high conservation value. In the current study, brown bear habitat suitability modelling, in Kurdistan Province, was performed using maximum entropy algorithm (MaxEnt). After collecting the presence data and environmental variables, and examining the correlation between the variables, the obtained data were entered into the MaxEnt model. Results showed that temperature seasonality, annual precipitation, topography and vegetation are the most important variables in predicting habitat suitability of the brown bear in Kurdistan province. From the total area of Kurdistan Province, 1, 5 and 11 % were respectively accounted for habitats of high, moderate and low suitability, and 83% of the area was clssifed as unsuitable habitats. Based on the results, Chehel Cheshmeh, Shaho and Kosalan protected areas are suitable habitats for the brown bear. Zagros forests are considered as one of the main habitats of brown bear in Iran, consequently, the conservation of these habitats is essential to protect populations of this valuable carnivorous species.
Keywords: Modeling, Maximum Entropy, Habitat Suitability Map, Kurdistan Province, Brown Bear -
پیش زمینه و هدف
امروزه انجام مداخلاتی در راستای ارتقای خودکارآمدی بیماران جراحی شده پیوند بای پس عروق کرونر جهت انجام رفتارهای خود مراقبتی بیش ازپیش موردتوجه واقع شده است. مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر رفتارهای خود مراقبتی بر خود کارآمدی بیماران جراحی شده بای پس عروق کرونر قلبی در بیمارستان سیدالشهدا ارومیه صورت پذیرفت.
مواد و روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش- پس آزمون، 56 نفر از بیماران جراحی شده پیوند بای پس عروق کرونر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش تخصیص تصادفی به دو گروه 28 نفری مداخله (آموزش مبتنی بر رفتارهای خود مراقبتی) و کنترل (مراقبت معمول) تقسیم شدند. در گروه مداخله، محقق طی هشت جلسه 30 دقیقه ای با فواصل یک روز در میان به آموزش رفتارهای خودمراقبتی پرداخت و حین ترخیص نیز پمفلت آموزشی در اختیار آنان قرار داد. در گروه کنترل نیز مراقبت های معمول ارایه گردید. گردآوری داده ها با استفاده پرسشنامه دوبخشی مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه خودکارآمدی بیماری های مزمن انجام گردید. داده ها با استفاده نسخه 20 نرم افزار SPSS و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون های کای دو؛ تی مستقل و تی زوجی) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره خودکارآمدی قبل از اجرای مداخله آموزشی مبتنی بر رفتارهای خودمراقبتی در گروه مداخله 13/40 ± 70/126 و در گروه کنترل 33/10 ± 88/120 بود که ازنظر آماری بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد (221/0=P)؛ اما پس از اجرای مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه مداخله (49/42 ± 07/175) نسبت به گروه کنترل (65/9 ± 44/130) به طور معنی داری افزایش یافت (001/0>P).نتیجه گیریبر اساس یافته های حاصل از مطالعه حاضر چنین نتیجه گیری می گردد که اجرای مداخله آموزشی مبتنی بر رفتارهای خودمراقبتی محور می تواند به بهبود خودکارآمدی بیماران جراحی شده پیوند بای پس عروق کرونر قلبی منجر گردد.
کلید واژگان: آموزش, رفتارهای خود مراقبتی, خود کارآمدی, جراحی بای پس عروق کرونرBackground & AimsNowadays, implementing the interventions to improve self-care behaviors of coronary artery bypass graft surgery patients is considered more than ever. The aim of this study was to determine the effect of implementingeducational intervention based on self-care behaviors on self-efficacy in coronary artery bypass graft surgery patients in Seyyed-Al-Shohada Hospital in Urmia.
Materials & MethodsIn this semi-experimental study, 56 patients undergoing coronary artery bypass graft surgery who were eligible for inclusion in the study, were randomly divided into two groups: educational intervention (based on self-care behaviors, n=28) and control (routine care, n=28). The researcher taught self-care behaviors during eight sessions of 30 minutes every other day, and provided an educational pamphlet during discharge for them. The control group only received the routine care. Data collection tools included the Demographic characteristics and Chronic Disease Self-Efficacy Scale. The data were analyzed using SPSS v. 20. The chi-square, independent t, and paired t-test were utilized.
ResultsThe mean score of self-efficacy before implementing educational intervention based on self-care behaviors was 126.70 ± 40.13 and 120.88 ± 10.33 in the intervention group and control group, respectively, and no statistically significant differences were observed between the two groups (p=0.221). But after implementing educational intervention based on self-care behaviors, the mean score of self-efficacy in the intervention group (175/07 ± 42/49) was significantly higher than the control group (130/44 ± 9/65), (p<0.001).
ConclusionAccording to the findings of this study, implementing educational intervention based on self-care behaviors can help improve the self-efficacy of patients undergoing coronary artery bypass graft surgery.
Keywords: Education, Self-care behaviors, Self-efficacy, Coronary Artery Bypass Graft -
پیش زمینه و هدف
نارسایی قلبی، به عنوان یکی از شایعترین بیماری های مزمن در کل دنیا بحساب می آید که به علت ناتوانی قلب در خون رسانی با علایم زیادی مواجه می باشد. این پژوهش به صورت کارآزمایی بالینی با هدف تعیین تاثیر آموزش بهداشت خواب بر کیفیت خواب در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بستری در بخش های مراقبت قلبی مراکز آموزشی درمانی ارومیه 97- 1396 انجام شده است.
مواد و روش کاردر این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 70 بیمار واجد شرایط به صورت نمونه گیری تصادفی از جامعه در دسترس انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده شدند و طی جلسه اول توسط پژوهشگر برای هر دو گروه پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه دموگرافیک تکمیل گردید. سپس برنامه آموزش بهداشت خواب برای گروه مداخله طی پنج جلسه یک ساعته (هر هفته یک جلسه) صورت گرفت. در گروه کنترل نیز اقدامات روتین حین ترخیص انجام شد و هیچ مداخله خاصی انجام نگردید. 4 هفته پس از ترخیص، همزمان هر دو گروه به کلینیک قلب فرا خوانده شدند و مجددا پرسشنامه کیفیت خواب توسط پژوهشگر برای هر دو گروه تکمیل گردید. داده ها با استفاده از فرم مشخصات جمعیت شناختی و شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ جمع آوری و توسط نرم افزار آماری spss نسخه 16 بررسی شده است. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی و درصد) و آمار تحلیلی شامل آزمون های تی مستقل، تی همبسته و آنکووا استفاده شده است.
یافته هابر اساس یافته های به دست آمده میانگین نمرات کیفیت خواب بیماران گروه مداخله بعد از آموزش بهداشت خواب نسبت به میانگین نمرات کیفیت خواب گروه کنترل به صورت معنی داری بهبود پیدا کرد (001/0> P). همچنین میانگین نمرات کیفیت خواب گروه مداخله بعد از آموزش بهداشت خواب نسبت به قبل از مداخله، به طور معنی داری بهبود یافت (001/0>p).
بحث و نتیجه گیرییافته های مطالعه موید آن است که آموزش بهداشت خواب بر بهبود کیفیت خواب در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بستری در بخش مراقبت های ویژه مراکز درمانی ارومیه موثر می باشد.
کلید واژگان: نارسایی قلبی, آموزش, بهداشت خواب, کیفیت خوابBackground & AimHeart failure is considered one of the most common chronic illnesses in the whole world and is associated with many symptoms due to heart failure in the bloodstream. This study was a clinical trial with the aim of determining the effect of sleep health education on the quality of sleep in patients with heart failure hospitalized in cardiac care units of Orumiyeh educational centers in.
Methods & MaterialsIn this quasi-experimental study with pre-test-posttest design,70 eligible patients were randomly assigned to intervention and control groups. During the first session, the researcher for both groups of the St. Petersburg quality of life questionnaire and Demographic questionnaire was completed. The sleep hygiene program was then performed for the intervention group in five sessions (one session per week). In the control group, routine measures were taken at the time of discharge and no specific intervention was performed.Four weeks after discharge, both groups were summoned to the heart clinic simultaneously and the researcher's sleep quality questionnaire was completed again for both groups. The data were collected using the Demographic Specification Form and Pittsburgh Sleep Quality Index and analyzed using the spss version 16 software. Data were analyzed using descriptive statistics (frequency distribution tables and percentages) and analytical statistics including independent t-test, t-correlation and ankova.
ResultsBased on the findings, the average sleep quality score in the intervention group after the sleep hygiene education improved significantly (p<0.001). Also, the mean sleep quality score of the intervention group after the sleep hygiene education improved significantly before the intervention (p<0.001).
ConclusionThe findings of the study indicated that sleep hygiene education is effective in improving the quality of sleep in patients with heart failure hospitalized in the intensive care unit of Orumiyeh hospitals.
Keywords: Heart Failure, Education, Sleep Hygiene, Sleep Quality -
پیش زمینه و هدفامروزه کیفیت زندگی و چگونگی تطابق و رفتار بیماران با دفیبریلاتور داخل قلبی منجر به ایجاد نگرانی در افراد ارائه دهنده خدمات بهداشتی- درمانی و تلاش برای تقلیل یا رفع مشکلات این بیماران گشته است. مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر مداخله حمایتی پرستار- همتا محور بر کیفیت زندگی بیماران با دفیبریلاتور داخل قلبی در بیمارستان سیدالشهدا ارومیه انجام پذیرفت.مواد و روش کاردر این مطالعه کارآزمایی بالینی، 120 نفر از بیماران با دفیبریلاتور داخل قلبی مراجعه کننده به درمانگاه دیس ریتمی واجد شرایط ورود به مطالعه به روش تخصیص تصادفی به دو گروه 60 نفری آزمون (مداخله حمایتی پرستار- همتا محور) و کنترل (مراقبت معمول) تقسیم شدند. در گروه آزمون، به مدت پنج ماه از ابتدای بهمن 1396 تا انتهای تیرماه سال 1397 مداخله حمایتی پرستار- همتا محور اجرا و میزان کیفیت زندگی بیماران با دفیبریلاتور داخل قلبی دو گروه آزمون و کنترل در زمان های قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفت. گردآوری داده ها با استفاده پرسشنامه دوبخشی مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه استاندارد ارزیابی کیفیت زندگی مک نیو انجام گردید. داده ها با استفاده نسخه 20 نرم افزار SPSS و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون های کای دو؛ تی مستقل و تی زوجی) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین نمره کیفیت زندگی قبل از اجرای مداخله حمایتی پرستار- همتا محور در گروه آزمون 21/37± 89/10و در گروه کنترل 23/45± 83/86بود که ازنظر آماری بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد (0/204=P)؛ اما پس از اجرای مداخله حمایتی پرستار- همتا محور میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه آزمون (10/83± 124/83) نسبت به گروه کنترل (27/67± 84/83) به طور معنی داری افزایش یافت (0/0001≥P).نتیجه گیریبر اساس یافته های حاصل از مطالعه حاضر چنین نتیجه گیری می گردد که اجرای مداخله حمایتی پرستار- همتا محور می تواند به بهبود کیفیت زندگی بیماران با دفیبریلاتور داخل قلبی منجر گردد.کلید واژگان: دفیبریلاتور داخل قلبی, کیفیت زندگی, پرستار- همتا محورBackground & AimsNowadays, the quality of life and how coping and treatment of patients with an implantable cardiac defibrillator has led to concern and attempts to reduce or eliminate the problems of these patients in the people who provide health care services. This study aimed to determine the effect of nurse-peer-led support intervention on quality of life in patients with an implantable cardioverter defibrillator in Seyyed-Al-Shohada Hospital in Urmia.Materials & MethodsIn this clinical trial study, 120 Patients with an implantable cardioverter defibrillator who had referred to the dysrhythmic clinic and eligible for inclusion of study, were randomly divided into two groups of 60 patients (nurse-peer-led support intervention) and control (routine care). In the intervention group, a nurse-peer-led support intervention was implemented for five months from the beginning of February to the end of July and quality of life rate in patients with an implantable cardioverter defibrillator in the two groups before and after the appalling the nurse-peer-led support intervention were analyzed. Data collection tools included two parts: Demographic characteristics and MacNew quality of life questionnaire. The data were analyzed by SPSS v. 20 and descriptive statistics (mean, standard deviation) and inferential statistics (Chi-square, independent t-test, and paired t-test).ResultsThe mean score of quality of life before appalling of nurse-peer-led support intervention in the intervention group was 89.10 ± 21.37 and in control group 83.86 ± 23.45 that there was no statistically significant difference between the two groups (P-value= 0.204). But after appalling of nurse-peer-led support intervention, the mean score of quality of life in the intervention group (124/83 ± 10/83) was significantly higher than the control group (84/83 ± 27/67), (P <0.0001).ConclusionAccording to the findings of this study, it follows that the appalling of nurse-peer-led support intervention can lead to improving the quality of life of patients with an implantable cardioverter defibrillator.Keywords: Implantable Cardioverter Defibrillator, Quality Of Life, Nurse-Peer-Led
-
همواره در جریان فعالیت های بانکی، احتمال خسارت دیدن مشتریان وجود دارد. با گسترش مراودات بانکی این پرسش به صورت گسترده ای مطرح شده که چه کسی، تا چه حدی و بر چه اساسی باید به جبران خسارت وارده بپردازد. قواعد اولیه مسئولیت مدنی به ویژه در حقوق غرب، اثبات تقصیر را شرط جبران خسارت می داند؛ اما فارغ از اینکه امروزه پایه های نظریه تقصیر در حقوق ما فروریخته و باید از نظریه انتساب یا استناد به عنوان جایگزین آن بهره برد، بر اساس ادله فقهی و حقوقی مطرح شده در این مقاله، با اذعان به برخی موانع، نظریه «مسئولیت بدون تقصیر» در خصوص مسئولیت بانک ها در قبال مشتریان در حقوق ایران حاکم خواهد بود. در حقوق ما مسئولیت خاص صاحبان پیشه در فقه و ماده 35 قانون پولی و بانکی موید این نظریه است. به علاوه ماهیت دینی پول باعث می شود ذمه بانک ها برای بازگرداندن سپرده اشخاص در فرض ورود هرگونه خسارت به مشتریان مشغول شود. از باب مطالعه تطبیقی در زمینه مسئولیت بانک ها، حقوق انگلستان نیز علی رغم تفاوت های مبنایی در بحث مسئولیت مدنی، با درجه ای خفیف تر از حقوق ما به نظریه مسئولیت بدون تقصیر بانک ها تمایل داشته و درعین حال در قانون حمایت از مصرف کننده، مقررات سخت گیرانه تری به ویژه در خصوص شروط تحمیلی علیه بانک ها وضع کرده است. اثبات نظریه مسئولیت محض بانک ها و استناد به آن قطعا بسیاری از مشکلات فعلی در روابط بانک ها با مشتریان را کاهش خواهد داد.کلید واژگان: مسئولیت بدون تقصیر, قانون پولی و بانکی, ماهیت پول, انتساب, حقوق انگلستانIslamic Economy, Volume:18 Issue: 72, 2019, PP 95 -120Always in the duration of banking activities, there is the possibility of damaging some customers, and then the question arises in accordance of tort, who and on what basis of the rules should pay the damage compensation. Regardless of the fact that, today the foundations of the negligence theory has collapsed in our law and should have used the attribution theory or citation as its alternative, based on the numerous Islamic Judicial-Legal evidences raised in this research, regarding the liability of banks in lieu of customers, the theory of liability without negligence will be done as the base theory of banks responsible. Specific liability for vocation owners in Islamic Jurisprudence and finally Paragraph (c) of Article 35 of the Monetary and Banking Law, is our most important evidence to prove the theory of liability without negligence, in particular, the Strict Liability of Banks. At the same time, the nature of the money causes the banks debt to restoration their customers' deposits is indebtedness in the assumption of any damage of the customer, and the trust possession of the bank's is to be canceled in investment accounts. In England law, deliberately and improvidence, are the two independent lawsuits for civil liability claims, but ultimately, with regard to the banks liability, the rights of England are also milder than our rights tend to the theory of liability without negligence of the banks.Keywords: Liability without negligence, Monetary, Banking Law, Nature of the money, Attribution, England law
-
پیش زمینه و هدف: دانشجویان پرستاری که پرستاران آینده می باشند بزرگ ترین گروه ارائه کننده مراقبت سلامت می باشند و نقش حیاتی در مراقبت های بهداشتی خواهند داشت، بنابراین با توجه به اهمیت شغلی و موقعیت اجتماعی خویش، باید در کنار شایستگی های بالینی، شایستگی های اخلاقی هم برای ارائه مراقبت مناسب و حرفه ای داشته باشند. بدین منظور این پژوهش باهدف تعیین تاثیر آموزش اخلاق به روش مبتنی بر مورد بر حساسیت اخلاقی دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه در سال 1395 انجام گرفت. مواد وروش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 73 نفر از دانشجویان پرستاری که واحد اخلاق را نگذرانده بودند، به صورت تمام شماری انتخاب شدند. با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه یادگیری مبتنی بر مورد (37 نفر) و گروه سخنرانی (36 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مداخله پیش آزمونی از هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه حساسیت اخلاقی لوتزن به عمل آمد. آموزش اخلاق در هر دو گروه به مدت دو ماه و نیم انجام شد. محتویات آموزشی در هر دو گروه یکسان بوده و تنها تفاوت در نوع روش آموزشی بود. یک ماه پس از اتمام مداخله، پرسشنامه حساسیت اخلاقی مجددا توسط دو گروه تکمیل شد. داده ها توسط نرم افزار آماری (v. 16. 0, SPSS Inc. , Chicago, IL, USA) spss 16 و آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاقبل از مداخله تفاوت آماری معنی داری ازنظر میانگین نمره حساسیت اخلاقی بین دو گروه مداخله و کنترل وجود نداشت (22/0=p) ، اما بعد از مداخله، میانگین نمره حساسیت اخلاقی در گروه مبتنی بر مورد نسبت به گروه سخنرانی به طور معنی داری افزایش یافته بود (04/0= p). بحث ونتیجه گیری: آموزش اخلاق به روش مبتنی بر مورد در مقایسه با روش سنتی در ارتقاء حساسیت اخلاقی دانشجویان پرستاری موثرتر می باشد و ارتقای حساسیت اخلاقی عامل اصلی تاثیرگذار در ارائه مراقبت های بهتر پرستاری می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود از این روش در آموزش اخلاق حرفه ای استفاده گردد.کلید واژگان: آموزش, اخلاق, حساسیت اخلاقی, پرستاریBackground & AimNursing students whose future nurses, are the largest provider of health services and will have a critical role in health care. Therefore, with regard to the profession's importance and social status, Nurses, along with clinical competencies, should have ethical competencies to provide appropriate and professional care. Therefore the present study was conducted to determine the effect of teaching professional ethics through case-based method on moral sensitivity of nursing students at Urmia nursing and midwifery faculty in 2016.Materials & MethodsIn this clinical trial study, 73 nursing students who had not passed the ethic course were recruited to the study through the census method. Using a table of random numbers, participants were randomly assigned to a 37‑person CBL group and a 36‑person lecture group. Using the Lutzen moral sensitivity questionnaire a pre-test was performed of both groups before the intervention. Ethics education was done in both groups for two months and a half. Educational contents were the same in both groups and the only difference was the type of educational method. One month after the intervention, the moral sensitivity questionnaire was completed again by the two groups. Data were analyzed by SPSS 16 (v. 16.0, SPSS Inc., Chicago, IL, USA) statistical software, independent t-test, paired t-test and Chi-square test.ResultsNo statistically significant difference was found between the intervention and the control groups regarding the pretest mean score of moral sensitivity (p = 0.22), But after the intervention, the mean score of moral sensitivity in the case-based group were significantly increased compared to the lecture group (p = 0.04).ConclusionsA case-based approach to ethics education is more effective than the routine method in promoting nursing students’ moral sensitivity and promoting moral sensitivity is a major contributor to providing better nursing care. It is, therefore, recommended that this method be used while imparting professional ethics educationKeywords: Education, Ethics, Moral sensitivity, Nursing
-
میزان مسئولیت بانک ها در عقود مشارکتی به عنوان شریک تسهیلات گیرنده یکی از مهم ترین سوالات روز جامعه حقوقی کشور است. امروزه بانک ها سعی می نماید تا ریسک خود در امور بانکی را با وضع شروط نافی مسئولیت در دو قالب قراردادی و عملیاتی(غیر قراردادی) کاهش دهند. در میان عقود مختلف بانکی، عقود مشارکتی و مشخصا عقد مضاربه و مشارکت مدنی که برخلاف عقود مبادله ای، بحث مسئولیت بانک تسهیلات دهنده اهمیت بالایی دارد، متضمن شروط مشخص منتج به عدم مسئولیت می باشند؛ همچنین شرط عدم مسئولیت در موارد غیر قراردادی یعنی عملیات بانکی هم وجود دارد. البته برخی شروط عدم مسئولیت در اسناد تجاری هم وجود دارد که خارج از موضوع این تحقیق است. شرط عدم مسئولیت در عقد مضاربه با توجه به تجویز قانون مدنی در ماده 558 و اجماع فقها، در قالب عقد خارج لازم بدون اشکال به نظر می رسد؛ هرچند با نظریه شروط تحمیلی، می توان تردیدهایی درخصوص صحت آن مطرح نمود؛ از این رو بانک ها در این زمینه در قالب عقد صلح ضمان مضارب را شرط می کنند. برخلاف عقد مضاربه، شروط عدم مسئولیت بانک ها در زیان احتمالی حاصل از مشارکت در قرارداد مشارکت مدنی، به نظر مشهور فقها از مصادیق شروط خلاف مقتضا و ماهیت عقد مشارکت می باشد.کلید واژگان: شرط نفی مسئولیت, ضمان مضارب, عقود مشارکتی, مسئولیت مدنی بانک هاThe extent of the responsibility of banks in participating in a partnership as a facilitator is one of the most important questions of the day of the country's legal community. In fact daily development of banks activities in current time lead this financial institution in order to reduce its banking risks, place some non- responsibility terms and conditions in two form of contractual and functional (non-contractual)
A non-responsibility condition is a contract between a responsible person and probable injured, according to this contract, the responsible is free from all charges and does not need to reimburse damages. Among different banking contracts, partnership agreement and Modrabah and joint ventures in particular lead to a non-responsibility.
According to article 558 of Civil law and Ejma of Foghaha non- responsibility condition in Modarabah in form of another enforceable contract is possible. Although through imposed conditions theory there are some doubts about its accuracy therefore banks guarantee Modarab liability in a Solh contract.
According to majority of Foghaha contrary to the Modarabah contracts non liability of banks in probable damages from partnership in joint ventures is a term against contract nature. In banking activities Due to the above mentioned items any non-liability conditions of state and private banks shall be considered invalid and void especially when according to article 35 of banking and monetary law liability of banks ( the same as carriers ) principal is accepted. The conditions for non-liability of banks in the probable loss resulting from participation in a civil partnership contract, according to the famous foghaha, are indicative of the opposite of the conditions and the nature of the partnership agreementKeywords: Banks' responsibility partnership agreement key words: non-responsibility condition, responsibility of Modrab
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.