به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

یوسف بیگ زاده

  • یونس رسول دشت، جعفر بیک زاد*، یوسف بیگ زاده، فرهاد نژاد حاجی علی ایرانی
    هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین الگوی پرورش تفکر راهبردی مدیران دانشگاه آزاداسلامی انجام شد. جامعه آماری این پژوه خبرگان دانشگاهی هستند که دارای سابقه و تحصیلات مرتبط با پژوهش در دانشگاه آزاد بوده اند. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد و تعداد نمونه تا رسیدن به اشباع نظری افزایش یافت، در نهایت 16 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از مصاحبه ها (نیمه ساختارمند)، از روش کدگذاری در نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شده است. بدین ترتیب که داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از فرایند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی مطابق با فرایند نظریه پردازی داده بنیاد با استفاده از نرم افزار Maxqda برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که شرایط علی دربرگیرنده 1.عوامل فردی2.عوامل سازمانی 3.گفتمان سازی است. پدیده محوری در برگیرنده پرورش تفکر راهبردی مدیران است که شامل 1.بعد فردی2.بعد شهودی3.دید سیستمی است. عوامل زمینه ای در برگیرنده 1.بستر فرهنگی 2.زمینه یادگیری 3.عوامل روانشناختی 4.استقلال سازمانی است. و عوامل مداخله ای در برگیرنده عوامل محیطی در دو بعد 1: درون سازمانی و 2: برون سازمانی است. راهبردها شامل مدیریت استعداد در دو بعد 1: استعدادیابی 2: جذب و نگهداشت است.
    کلید واژگان: تفکر راهبردی, عوامل فردی, عوامل سازمانی, گفتمان سازی, دانشگاه آزاد اسلامی
    Younes Rasoldasht, Jafar Beikzad *, Yousf Beigzadah, Farhad Nejad Haji Ali Irani
    Designing and explaining the strategic thinking development model of Islamic Azad University administrators. The statistical population of this study is academic experts who have experience and education related to research in Azad University. The snowball method was used for sampling and the number of samples increased until reaching theoretical saturation, finally 16 people were selected as samples. To analyze the data obtained from the (semi-structured) interviews, the coding method has been used in foundational data theorizing. In this way, the data obtained from the interviews have been used from the three-step process of open, central and selective coding in accordance with the foundation's data theorizing process using Maxqda software for data analysis. The results of the research showed that the causal conditions include 1. individual factors 2. organizational factors 3. discourse creation. The central phenomenon includes the development of managers' strategic thinking, which includes 1. the individual dimension, 2. the intuitive dimension, 3. the systemic view. Contextual factors include 1. Cultural background 2. Learning environment 3. Psychological factors 4. Organizational independence. And intervention factors include environmental factors in two dimensions: 1: internal and 2: external. The strategies include talent management in two dimensions: 1: talent acquisition, 2: attraction and retention.Keywords: Strategic thinking, individual factors, organizational factors, discourse creation, Islamic Azad University
    Keywords: Strategic Thinking, Individual Factors, Organizational Factors, Discourse Creation, Islamic Azad University
  • رحیم ابراهیمی، جعفر بیگ زاد*، مجتبی رمضانی، یوسف بیگ زاده

    سایش اجتماعی سازمانی، یکی از نتایج منفی زندگی اجتماعی است که با ایجاد تحلیل رفتگی و بیگانگی سازمانی در کارکنان ناشی از رفتارهای ناسالم سازمانی هزینه ‎های سنگینی برای سازمان ها و جامعه دارد. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری مدیریت سایش اجتماعی در سازمان‎های دولتی ایران می‏باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی با استفاده از روش‎های مدل‎یابی معادلات ساختاری می‎باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران، سرپرستان و کارکنان رسمی و قراردادی سازمان‎های دولتی فنی و حرفه‎ای، شهرداری، تامین اجتماعی و اعضای هیات علمی دانشگاه‎های استان آذربایجان شرقی تشکیل دادند و بر اساس جدول نمونه گیری مورگان، تعداد 357 نفر به روش نمونه ‎گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ‎ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 50 سوال و سه بعد ارتباط همکاران، ارتباط مدیر با کارکنان و ارتباط با سازمان و شغل بود. به کمک تحلیل عامل تاییدی و مدل یابی ساختاری مدل ارایه شده مورد آزمون قرار گرفت. مدل مدیریت سایش اجتماعی نهایی در قالب بعد ارتباط همکاران (مدیریت ارزش‎ها، مدیریت نگرش و رفتار، توانمندسازی کارکنان، پرورش اخلاق حرفه‎ای و راهبردهای مدارا و تنش)، ارتباط مدیر با کارکنان (مدیریت فرایند، مدیریت اختیارات و وظایف، مدیریت مسیر شغلی و مدیریت فرهنگ سازمانی) و ارتباط سازمان و شغل (بهبود و توسعه عملکرد، شناسایی، انتخاب و اجرای اقدامات، کنترل و تعامل با سازمان و مدیریت تحول گرا) مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مدیریت سایش اجتماعی ابتدا در ارتباط با همکاران، سپس ارتباط با سازمان و شغل و در آخر ارتباط مدیر با کارکنان اولویت پیاده سازی دارد. بر اساس نتایج حاصل، پیشنهادهایی بر پیاده سازی الگوی مدیریت سایش اجتماعی در سازمان‎های دولتی ارایه شد.

    کلید واژگان: مدیریت سایش اجتماعی, سازمان‎های دولتی ایران, تحلیل عامل تاییدی, تحلیل ساختاری
    Rahim Ebrahimi, Jafar Beyg Zad*, Mojtaba Ramezani, Yosef Beyg Zadeh

    Organizational social wear and tear is one of the negative consequences of social life which has heavy costs for organizations and society by creating organizational degeneration and alienation in employees due to unhealthy organizational behaviors. The purpose of this study is structural analysis of social wear management in Iranian government organizations. The research is applied in terms of purpose and descriptive-correlational using structural equation modeling methods. The statistical population of this study consisted of all managers, supervisors and official and contract staff of governmental technical and professional organizations, municipalities, social security and faculty members of universities in East Azerbaijan province and according to Morgan sampling table, 357 people by a simple random sampling method was selected as the sample size. The data collection tool was a researcher-made questionnaire consisting of 50 questions and three dimensions of employee communication, manager communication with employees and communication with the organization and job. The proposed model was tested using confirmatory factor analysis and structural modeling. The final social wear management model in the form of peer communication dimension (value management, attitude and behavior management, employee empowerment, professional ethics development and tolerance and stress strategies), manager relationship with employees (process management, authority management And tasks, career path management and organizational culture management), and organization-job relationship (performance improvement and development, identification, selection and implementation of actions, control and interaction with the organization, and transformational management) were approved. The results of this study indicate that social wear management is first implemented in relation to colleagues, then relationship with the organization and job, and finally the relationship between the manager and employees. Based on the results, suggestions were made on the implementation of social wear management model in government organizations.

    Keywords: Social Undermining of Management, Iranian government organizations, Confirmatory Factor Analysis, Structural Analysis
  • رحیم ابراهیمی، جعفر بیگ زاد*، مجتبی رمضانی، یوسف بیگ زاده

    یکی از مباحث در مدیریت به ویژه حوزه مدیریت منابع انسانی مفهوم مدیریت سایش اجتماعی است. سایش اجتماعی رفتارهای منفی کارکنان در طول مدت خدمت در سازمان می باشد و باعث تضعیف توانایی‎های فرد می‎شود. این تحقیق از نوع پژوهش‎های کیفی عام بود. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل صاحب نظران، مدیران، معاون مدیران، کارشناسان سازمان‎های دولتی فنی و حرفه‎ای، شهرداری، تامین اجتماعی و اعضای هیات علمی دانشگاه‎های استان آذربایجان شرقی بود که تعداد 26 نفر از آنان به روش نمونه‎گیری هدف مند انتخاب شدند. جهت روایی و اعتبار داده‎ها از روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور صاحب نظران غیرمشارکت کننده در تحقیق استفاده شد. داده‎ها به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم‎افزار تحلیل داده‎های کیفی MAXQDA در طی سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. بر اساس یافته‎های این پژوهش، 55 کد باز استخراج شد و این کدها به 14 مولفه تقسیم و در نهایت به سه بعد تبدیل شدند. یافته‎ها بیانگر این است که مدیریت ارزش‎ها، مدیریت نگرش و رفتار، توانمندسازی کارکنان، پرورش اخلاق حرفه‎ای و راهبردهای مدارا و تنش در مدیریت سایش اجتماعی مرتبط با ارتباط همکاران نقش اساسی دارد. مدیریت فرایند، مدیریت اختیارات و وظایف، مدیریت مسیر شغلی و مدیریت فرهنگ سازمانی در مدیریت سایش اجتماعی مرتبط با ارتباط مدیر با کارمند شناخته شد.

    کلید واژگان: تحلیل کیفی, : سایش اجتماعی, سازمان‎های دولتی ایران
    Rahim Ebrahimi, Jafar Beyg Zad *, Mojtaba Ramezani, Yosef Beyg Zadeh

    The One of the topics in management, especially in the field of human resource management, is the concept of social wear management. Social wear is the negative behaviors of employees during their service in the organization and weakens the individual's abilities. This research was a general qualitative research. The study population consisted of experts, managers, deputy managers, experts of government organizations (technical and professional, municipal and social security) and faculty members of universities in East Azerbaijan province, 26 of whom by sample Targeted selections were selected. For data validity and validity, the method of reviewing participants and reviewing non-participating experts in the research was used. Data were analyzed by content analysis method and using Max QDE qualitative data analysis software in three stages including open, axial and selective coding. Based on the findings of this study, 55 open codes were extracted and these codes were divided into 14 components and finally turned into three dimensions. Findings indicate that value management, attitude and behavior management, employee empowerment, professional ethics development and tolerance and stress strategies play a key role in managing the social wear and tear associated with peer communication. Process management, authority and task management, career path management, and organizational culture management were recognized in social wear management related to the manager-employee relationship. Regarding the reduction of social wear in relation to the organization and the job, the dimensions of performance improvement and development, identification,

    Keywords: Qualitative analysis, Social Undermining, Iranian government organizations
  • فرزاد جوانمدار قره قوینلو، یوسف بیگ زاده، عباسقلی سنگی نورپور، حسین عماری
    زمینه و هدف

    یکی از عوامل مهم جهت همکاری شهروندان با پلیس در سرمایه اجتماعی پلیس نهفته است که موجب بهبود مشروعیت و اعتماد شهروندان به پلیس می شود؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی پلیس با تمایل عمومی برای همکاری با پلیس پیشگیری جمهوری اسلامی ایران انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت کیفی است که با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با هجده نفر خبره بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه ها تا زمان اشباع نظری ادامه یافت. برای اعتبارسنجی از دو راهبرد بازبینی خارجی و تکثرگرایی استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته های پژوهش، سه مضمون اصلی و یازده مضمون فرعی به دست آمد که مضامین اصلی تعامل شهروندان با پلیس بر اساس سرمایه اجتماعی عبارت اند از: اعتماد میان پلیس و مردم (ظرفیت سازی برای مشارکت مردم، فعالیت های داوطلبانه پلیس، تعامل اجتماعی و بهره گیری از شبکه های اجتماعی)، انصاف در رفتار پلیس (صداقت پلیس، عدالت رفتاری، قانون گرایی و استانداردهای اخلاقی) و توانمندسازی پلیس (ظرفیت سازی کارکنان، شایستگی پلیس، جامعه پذیری پلیس) که موجب تمایل شهروندان به همکاری با پلیس پیشگیری و درنهایت ارتقای عملکرد می شود.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش  می توان نتیجه گرفت که پلیس پیشگیری به عنوان بزرگ ترین واحد پلیسی، برای دستیابی به اهداف خود نیازمند تعامل با شهروندان است که با استفاده از مضامین اعتماد، انصاف و توانمندسازی می توان موجب تعامل و همکاری با پلیس شده و حمایت اجتماعی بیشتری را در پی داشته باشد.

    کلید واژگان: عملکرد, امنیت, سرمایه اجتماعی, تعامل شهروندان, پلیس پیشگیری
    farzad javanmadar Qara Qoynlu, Yusef beighzadeh, Abbasgholi Sangi Noorpour, hosein emari
    Background and aim

    one of the important factors for citizens' cooperation with the police lies in the social capital of the police, which improves the legitimacy and trust of citizens in the police; Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the relationship between the social capital of the police and the general willingness to cooperate with the prevention police of the Islamic Republic of Iran.

    Method

    The current research is applied in terms of purpose and qualitative in nature, which was conducted using thematic analysis method. The data collection tool was a semi-structured interview with eighteen experts who were selected purposefully. Interviews continued until theoretical saturation. For validation, two strategies of external review and pluralism were used.

    Results

    Based on the findings of the research, three main themes and eleven sub-themes were obtained, and the main themes of citizens' interaction with the police based on social capital are: trust between the police and the people (capacity building for people's participation, voluntary activities of the police, social interaction and use of social networks), fairness in police behavior (police honesty, behavioral justice, legalism and ethical standards) and police empowerment (employee capacity building, police competence, police socialization), which causes the desire of citizens to cooperate with the police for prevention and ultimately improvement of performance.

    Conclusion

    According to the findings of the research, it can be concluded that the prevention police, as the largest police unit, needs to interact with citizens to achieve its goals, and by using the themes of trust, fairness and empowerment, interaction and cooperation with the police can be achieved.

    Keywords: performance, security, social capital, citizens' interaction, prevention police
  • خلیل اسماعیل زاده، فرهاد نژاد حاجی علی ایرانی، یوسف بیگ زاده، جعفر بیک زاده

    در دنیای پر رقابت امروزی، نیروی انسانی مولد مهمترین دارایی سازمان تلقی می شود که منجر به تغییر در سایر عوامل سازمانی و پیامدهای اساسی می شود. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین الگوی مطلوب بهبود بهره وری سازمانی در سازمان امور مالیاتی انجام گرفت. پژوهش با استفاده از تجربه متخصصان مدیریت در راستای طراحی و تبیین الگوی مطلوب بهبود بهره وری سازمانی در سازمان امور مالیاتی انجام شد. در مطالعه کیفی حاضر با رویکرد گراندد تیوری که در سال 1399 انجام شد، 18 نفر از متخصصان رشته مدیریت و کارکنان خبره به روش هدفمند تا اشباع داده ها و رعایت محرمانه بودن اطلاعات و امکان ترک مطالعه در هر زمان که افراد مایل بودند بررسی شدند. جمع آوری داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و داده ها براساس روش اشتراوس کوربین از طریق نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. در این پژوهش به طورکلی 26 مقوله اصلی از 118 مفهوم به دست آمده است. در نهایت شرایط علی، مقوله محوری، راهبرد، شرایط مداخله گر، بستر زمینه ای و پیامد استخراج شدند و الگوی پارادایمی بهبود بهره وری سازمانی طراحی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بهبود بهره وری سازمانی در سازمان امور مالیاتی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. به برنامه ریزان و کارشناسان سازمان پیشنهاد می شود با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش و سایر پژوهش های مربوط، برنامه های موجود را با جدیت بیشتری بازبینی و اصلاح کنند.

    کلید واژگان: الگو, بهبود بهره وری, داده بنیاد, سازمان امور مالیاتی
    khalil esmaelzadeh, farhad Nejad Haji Ali Irani, Yousef Beigzadeh, Jafar beikzad

    In today's competitive world, productive human power is considered the most important asset of the organization, which leads to changes in other organizational factors and fundamental consequences. The current research was conducted with the aim of designing and explaining the optimal model for improving organizational productivity in the Tax Affairs Organization. The research was carried out using the experience of management experts in order to design and explain the optimal model for improving organizational productivity in the tax affairs organization. In the current qualitative study with the grounded theory approach, which was conducted in 2019, 18 management specialists and expert employees were investigated in a targeted way until data saturation and compliance with the confidentiality of information and the possibility of leaving the study at any time. Data collection was done by semi-structured interview method and data were analyzed based on Strauss-Corbin method through MAXQDA software. In this research, 26 main categories out of 118 concepts have been obtained. Finally, causal conditions, central category, strategy, intervening conditions, context and consequence were extracted and a paradigm model for improving organizational productivity was designed. The findings of the research show that the improvement of organizational productivity in the tax affairs organization has not been paid much attention. It is suggested to the planners and experts of the organization to review and revise the existing programs more seriously, according to the results obtained from this research and other related researches.

    Keywords: Model, productivity improvement, data foundation, tax affairs organization
  • ایرج ثقفی، یوسف بیگ زاده*، مجتبی رمضانی، یقعوب علوی متین، یحیی داداش کریمی
    از مجموع 7 واحد نهاد مردمی و کارآفرین موجود در استان آذربایجان غربی ارومیه که در هر واحد حدود 10 الی 15 کارآفرین مشغول به کار هستند مجموع تعداد افراد مشارکت یافته در این پژوهش با احتساب خبرگان مد نظر به 225 نفر رسیده است. لذا حجم نمونه آماری با استقاده از جدول مورگان 141نفر برآورد گردیده است. روش نمونه گیری نیز تصادفی طبقه ای می باشد.   در این تحقیق، به منظور گردآوری اطلاعات جهت تهیه و تدوین ادبیات تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده و به منظور گردآوری داده جهت بررسی سیوالات تحقیق نیز از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. بدیهی است که پرسشنامه طراحی شده از لحاظ روایی و پایایی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق، به منظور تحلیل مشخصات پاسخ دهندگان به پرسشنامه از جدول و نمودار بهره گیری شده است. برای تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل عاملی اکتشافی بهره گیری شده و مدل نهایی استخراج شده است. تحلیل عاملی تاییدی نیز از طریق نرم افزار SPSS و PLS  انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که الگوی کار آفرینی زنان کدامند.
    کلید واژگان: الگوی کار آفرینی زنان, شرایط علی, پدیده محوری, استراتژی, عوامل زمینه ای
    Iraj Saghafi, Yousef Beigzadeh *, Mojtaba Ramezani, Yaqub Alavi Matin, Yahya Dadashkarimi
    From a total of 7 units of public institutions and entrepreneurs in West Azerbaijan province of Urmia, which employ about 10 to 15 entrepreneurs in each unit, the total number of people participating in this study, including experts, has reached 225 people. Therefore, the statistical sample size using Morgan table is estimated to be 141 people. The sampling method is stratified random. In this research, in order to collect information to prepare and compile research literature, the library method has been used and in order to collect data to investigate research questions, a researcher-made questionnaire has been used. Obviously, the designed questionnaire has also been examined in terms of validity and reliability. In this research, in order to analyze the characteristics of the respondents to the questionnaire, tables and graphs have been used. Exploratory factor analysis was used to analyze the collected data and the final model was extracted. Confirmatory factor analysis was performed through SPSS and PLS software. Research findings show what are the patterns of women entrepreneurship.
    Keywords: Women', s entrepreneurship model, Causal Conditions, central phenomenon, strategy, contextual factors
  • جعفر احدزاده فرهود بناب*، غلامرضا معمارزاده طهران، نادر بهلولی زیناب، یوسف بیگ زاده
    نظام های مختلفی برای رتبه بندی دانشگاه ها در سطوح ملی و بین المللی وجود دارد که دانشگاه ها را با شاخص های متفاوت، مورد سنجش قرار داده و نقاط ضعف و قوت آن ها را در مقایسه با دیگر دانشگاه ها نشان می دهند. اما نظام رتبه بندی دانشگاه های کشور که مبتنی بر شرایط ملی و بین المللی باشد بیش از پیش حایز اهمیت است. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش طراحی مدلی برای مطالعه تطبیقی و رتبه بندی دانشگاه های کشور است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع کمی-کیفی است. جامعه آماری موردنظر متشکل از افراد صاحب تجربه و با شناخت کافی درگیر در برنامه ریزی توسعهای دانشگاه ها در کشور می باشند. برای تعیین حجم نمونه از روش اشباع تیوریک استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا با مطالعه و بررسی دقیق منابع موجود در این حوزه شامل اسناد فرادستی، منابع علمی منتشر شده و نظام های رتبه بندی دانشگاهی دنیا، اطلاعات لازم برای مباحث نظری جمع آوری شد. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوا معیارها و شاخص های ارزیابی دانشگاه ها جمع آوری و در نهایت کار تعیین اوزان معیارها و شاخص ها با تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) براساس نظرات افراد خبره انجام گرفت. در نهایت مدل موردنظر برای ارزیابی و رتبه بندی دانشگاه های ایران ارایه شد. براساس نتایج حاصل از این پژوهش هفت معیار و 33 مفهوم به دست آمد که در نهایت براساس تعیین اوزان، کیفیت آموزشی رتبه یک را به خود اختصاص داده است. رتبه های بعدی به ترتیب به کیفیت پژوهشی، اعتبار بین المللی، اجتماعی و فرهنگی، میزان نوآوری و بازدهی مالی، نرخ تربیت متخصصان و امکانات و تسهیلات تعلق می گیرد.
    کلید واژگان: فرایند تحلیل سلسله مراتبی, مدل, مطالعه تطبیقی, نظام رتبه بندی, دانشگاه
    Jafar Ahadzadeh Farhood Fonab *, Gholamreza Memarzadeh Tehran, Nader Bohlooli Zinab, Yousef Beigzadeh
    There are various systems for ranking universities at the national and international levels which measure universities by different indicators and show their strengths and weaknesses compared to other universities. But the ranking system of the country's universities, which is based on national and international conditions, is more important than ever. Therefore, the main purpose of this research is to design a model for a comparative study and ranking of universities in the country. This research is applied in terms of purpose and is quantitative-qualitative in terms of type. The study population consists of experienced people involved in the development planning of universities in the country. To determine the sample size, the theoretical impregnation method was used. In this research, first, the necessary information for theoretical discussions was collected through deep study and review of related documents including the published scientific resources,  Then, using the content analysis method, criteria and indicators of university assessment were collected, and finally, the task of determining criteria weights and indicators was done by analytical hierarchy process (AHP) method based on expert opinions. Finally, the model was presented to evaluate and rank the universities of Iran. According to the results of this research, seven criteria and 33 concepts were obtained, which, in the end, according to the weights criteria the ranks were rated. The following rankings are related to the quality of research, international credit, social and cultural credibility, the degree of innovation and financial efficiency, the rate of training of experts, and facilities.
    Keywords: Analytical hierarchy process, comparative study, Model, ranking system, university
  • بهرام جلیل زاده امین، فرهاد نژاد حاجی علی ایرانی*، یوسف بیگ زاده، نادر بهلولی

    پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی مطلوب ارتقای کیفیت محتوای آموزش مداوم پزشکان عمومی شمالغرب کشور در سال 1399انجام شد. تحیق حاضر از نوع آمیخته کیفی و کمی و ازحیث هدف کاربردی و از نوع پدیدار شناسانه با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع ادامه یافت و جامعه آماری شامل 20 نفر از اساتیدی بودند که بعنوان مدیر آموزش مداوم پزشکی دانشگاه هر استان بوده و یا در زمینه آموزش مداوم پزشکی بیش از 5 سال سابقه تدریس را بر عهده داشتند و نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاک محور مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام گرفت. به منظور تدوین الگوی مطلوب ارتقای کیفیت محتوای آموزش مداوم پزشکی از روش سنتزپژوهی و جهت اعتبارسنجی آن از پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد کلیه مولفه ها از طریق فرآیند کدگذاری باز استخراج و سپس بر اساس فرآیند کدگذاری گزینشی، کلیه مولفه ها بر اساس مفاهیم مشترک دسته بندی می شوند؛ از این رو باتوجه به فرآیند کدگذاری حاصل از مرحله اول، به عنصر محتوا از آموزش مداوم پزشکی، با توجه به کد هر مقاله پرداخته و سپس یافته های بدست آمده، در قالب یک الگوی کلی و جامع ترسیم شده اند.که آموزش مداوم پزشکی براساس عنصر محتوا، بصورت مقوله های انعطاف پذیری محتوا،ارتباط منطقی،طراحی مناسب محتوا،استفاده از محتوای آموزشی خودآموز(self study)،استفاده از محتوای مربوط به یادگیری ترکیبی(Blended learningd)،تدوین گردید.

    کلید واژگان: کیفیت آموزش, آموزش مداوم, آموزش پزشکی
    Bahram Jalilzadehamin, Farhad Nejhad Haji Ali Irani *, Usef Beygzadeh, Nadr Bohlooli

    The aim of this study was to provide a favorable model for improving the quality of continuing education content of general practitioners in the northwest of the country in 1399. The present study was a combination of qualitative and quantitative in terms of applied purpose and phenomenological type with purposeful sampling until saturation and the statistical population included 20 professors who were the director of continuing medical education at the university of each province or in the field. Continuing medical education had more than 5 years of teaching experience and sampling was done purposefully and critically based on semi-structured in-depth interviews. In order to develop a desirable model for improving the quality of the content of continuing medical education, the synthesis research method has been used and a questionnaire has been used to validate it. The results showed that continuing medical education based on the content element, in the form of content flexibility, logical communication, appropriate content design, use of self-study educational content, use of content related to blended learning (Blended learningd), was developed

    Keywords: Quality of Education, continuing education, medical education
  • اسماعیل خلفازاده استمال، غلامرضا معمارزاده طهران*، نادر بهلولی زیناب، یوسف بیگ زاده
    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر نظام های اداری بر فرآیند توسعه سیاسی در ایران و کشورهای آسیایی (ایران، ترکیه و کره جنوبی) است. وجه مشترک این کشورها مدرنیزاسیون (نوسازی) اقتدارگرایانه بود. در فرآیند توسعه سیاسی عوامل گوناگونی نقش آفرینی می کنند؛ ازجمله نظام های اداری که بر بستری از سیستم های سیاسی قرار دارند. بوروکراسی دولتی کارآمد، توان و ظرفیت دولت ها برای قدم گذاشتن در مسیر توسعه را تسهیل می کند. در این پژوهش، از روش شناسی توصیفی- پیمایشی و مطالعات تطبیقی استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود و حجم نمونه برای این کار 30 نفر تعیین شد. روایی آن را خبرگان تایید و به منظور تایید پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل-سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که کشورها بر مبنای توانایی تبدیل قابلیت های نظام های اداری خود به ظرفیت های سیاسی می توانند توسعه پیدا کنند. کشورهایی به توسعه دست پیدا می کنند که بتوانند ثبات، مشارکت و پاسخ گویی نظام سیاسی خود را افزایش دهند و نظام اداری کارآمد، مقتدر و مشروعی را بنا کنند. نتایج پژوهش نشان داد کشور کره جنوبی موقعیت بهتری نسبت به دیگر کشورهای آسیایی مورد پژوهش دارد.
    کلید واژگان: کشورهای آسیایی, نظام های سیاسی, نظام های اداری, توسعه سیاسی, جمهوری اسلامی ایران
    Esmaeil Kholafazadeh Astmal, Gholamreza Memarzadeh Tehran *, Nader Bohlooli, Yousef Beigzadeh
    The purpose of this study is to investigate the effect of administrative systems on the process of political development in Iran and Asian countries i.e. Iran, Turkey, and South Korea. The common feature of these countries was authoritarian modernization. In the process of political development, various factors play role; Including administrative systems that are based on political systems. An efficient administrative bureaucracy facilitates the ability and capacity of governments to step on the path of development. In this research, descriptive-survey methodology and comparative studies were used. The data collection tool was a questionnaire and the sample size was 30 people. Its validity was confirmed by experts and Cronbach's alpha test was used to confirm its reliability. Data analysis was performed using structural equation modeling and Smart PLS software. The research findings showed that countries can develop based on the ability to turn the capabilities of their administrative systems into political capacities. Countries could be able to develop that can increase the stability, participation and accountability of their political system and build an efficient, powerful and legitimate administrative system. The results showed that South Korea is in a better position than other Asian countries in the study.
    Keywords: Asian countries, Political Systems, Administrative Systems, Political Development, Islamic Republic of Iran
  • بهرام جلیل زاده امین، فرهاد نژاد حاجی علی ایرانی*، نادر بهلولی، یوسف بیگ زاده

    این پژوهش با هدف شناسایی آسیب‌ها و چالش‌های آموزش مداوم پزشکی انجام شد. مطالعه حاضر در سال 1399 با رویکرد کیفی، از نوع پدیدارشناسانه با نمونه‌گیری هدفمند و با مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 19 نفر از استادان آموزش مداوم پزشکی و متخصصان برنامه‌ریزی درسی انجام گرفت. روش پژوهش از حیث هدف کاربردی و نمونه‌گیری به صورت هدفمند و تا رسیدن داده‌ها به حد اشباع ادامه یافت که به‌طور کلی 5 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی استخراج شد. مطابق با نتایج پژوهش، در بخش کیفیت آموزش مداوم پزشکی برای پزشکان عمومی باید نظارت جدی مورد مداقه قرار گیرد و نیز بایستی دستگاه‌های جامعی را برای ارزشیابی از یادگیری‌ها طراحی کرد. از سوی دیگر، باید برای انتقال تجربیات زیسته پزشکان بستر مناسبی فراهم کرد تا بتوانند در مهارت افزایی و ارتقای دانش تخصصی گام موثری بردارند و همچنین بایستی امکانات و تجهیزات مناسب یادگیری الکترونیکی را در سیستم آموزش مداوم پزشکی جهت رفع مشکلات کمبود زمان و سایر مشکلات ساختاری راه‌اندازی کنند.

    کلید واژگان: آسیب ها و چالش ها, آموزش مداوم پزشکی, پدیدارشناسی, پزشکان عمومی
    Bahram Jalilzadeh Amin, Farhad Nejadirani *, Usef Beygzadeh, Nader Bohloli

    The present qualitative study continued with a phenomenological approach in the spring of 1399 on 19 professors of continuing medical education and curriculum planning specialists in a targeted manner until the data were saturated and with respect to the confidentiality of information and places of study whenever they wished. Data collection was done through semi-structured interviews, data were analyzed based on phenomenological method. In general, 5 main themes and 12 According to the research results, in the quality of continuing medical education for general practitioners, proper and serious monitoring should be considered and a comprehensive system should be designed to evaluate learning so that the actual learning can be measured. On the other hand, bedside physicians should be transferred to live experiences. Provided appropriate to be able to take effective steps in enhancing each other's skills and upgrading specialized knowledge, as well as appropriate elearning facilities and equipment should be set up in the system of continuing medical education to address the lack of time and other structural problems.

    Keywords: Injuries & Challenges, Continuing Medical Education, Phenomenology, GeneralPractitioners
  • چمران خداوندپور، حسین عماری*، یوسف بیگ زاده، عباسقلی سنگی نور پور، ناصر فقهی فرهمند
    هدف

    پژوهش حاضر با موضوع ارائه الگوی ارزیابی عملکرد مدیران سازمانهای دولتی با رویکرد بیانیه گام دوم انقلاب صورت پذیرفت.

    مواد و روش ها

    این تحقیق بر اساس رویکرد تحقیق آمیخته اجرا شد.که شامل دو بخش کیفی و کمی می باشد.که ابتدا به بخش کیفی پرداخته گردید. برای اجرای تحقیق از استراتژی نظریه داده بنیاد استفاده شد. در نظریه داده بنیاد از روش نمونه گیری غیر احتمالی و در دسترس استفاده شد در این روش نمونه ها بر طبق معیارهای مشخص و یافته های اولیه از سوی محقق انتخاب شدند. در این تحقیق جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس توالی های متغیر و یا بازنگری های متعدد انجام خواهد شد و در بخش کمی پژوهش نمونه گیری احتمالی و به صورت تصادفی صورت پذیرفت. در این تحقیق از فرایند ساخت گرا  برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه آماری در این تحقیق شامل افراد دارای تحصیلات آکادمیک و مدیران شرکت های دولتی هستند مشارکت می نمایند. در این تحقیق نیز با به کارگیری تکنیک نمونه برداری در دسترس، یک گروه اولیه جهت مصاحبه انتخاب شد و نمونه گیری تا جایی تداوم یافته که با ادامه نمونه گیری هیچ اندیشه جدیدی به وجود نیامده و به اصطلاح تحقیق به اشباع نظری  و کفایت رسیده است.  سپس اقدام به ارائه مدل مناسب نمودیم. بعد از شناسایی عوامل به وسیله نرم افزار AHP رتبه بندی عوامل صورت پذیرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد عامل اهداف ارزیابی عملکرد با وزن 0.297 دارای بیشترین وزن، عامل مهارت های مدیریتی با وزن 0.257 در اولویت دوم، ویژگی های ارزیابی عملکرد با وزن 0.235 در اولویت سوم به عنوان ارزیابی عملکرد سازمان های دولتی با رویکرد بیانیه گام دوم انقلاب رتبه بندی شدند.

    نتیجه گیری

    اگر مدیران نتوانند مفاهیم پایه ای و اصلی اندازه گیری را به خوبی درک کنند، ممکن است استفاده از سنجه ها نتایج ضعیفی را در سطح سازمان ایجاد کند.

    Chamran Khodavandpour, Hossein Emari*, Yousef Beigzadeh, Abbasgholi Sangi Noorpour, Naser Fighhi Farahmand
    Purpose

    The present research was conducted with the subject of providing a performance evaluation model for managers of government organizations with the approach of the statement of the second step of the revolution.

    Materials and Methods

    This research was conducted based on a mixed research approach, which includes two parts: qualitative and quantitative. First, the qualitative part was discussed. The data theory theory strategy was used to conduct the research. In the data theory of the foundation, the probabilistic and available sampling method was used. In this method, the samples were selected according to specific criteria and preliminary findings by the researcher. In this research, data collection and analysis will be performed based on variable sequences or multiple revisions, and in the quantitative part of the research, random sampling was done randomly. In this research, a constructivist process was used to analyze the data. The statistical population in this study includes people with academic education and managers of state-owned companies. In this research, using the available sampling technique, an initial group was selected for interview and sampling has continued to the extent that with the continuation of sampling, no new ideas have emerged and the so-called research has reached theoretical saturation and adequacy. Then we presented a suitable model. After identifying the factors by AHP software, the factors were ranked.

    Findings

    The results showed that the performance appraisal objectives with a weight of 0.297 had the highest weight, the managerial skills factor with a weight of 0.257 in the second priority, the performance appraisal characteristics with a weight of 0.235 in the third priority as performance appraisal of government organizations with the second step statement approach. Revolution were ranked.

    Conclusion

    If managers can not understand the basic concepts of measurement, the use of metrics may produce poor results at the organizational level.

    Keywords: Model Presentation, Performance Appraisal, Governmentagencies, The Second Step Statement Approach Of The Revolution.* Correspond
  • فرهاد محبوب خواه، یوسف بیگ زاده*
    هدف اساسی این پژوهش بررسی روابط بین پایه های قدرت اجتماعی مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی و تعهد سازمانی کارکنان با نقش میانجی عدالت رویه ای در ادارات دولتی استان آذربایجان غربی می باشد. نمونه آماری ابتدا بصورت خوشه ای و سپس در داخل خوشه ها بصورت طبقه ای نسبتی انتخاب گردید، ابزار سنجش پرسش نامه های استاندارد بودند که روایی و پایائی آنها توسط آزمون های مربوط تایید گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداکثر مربعات جزئی استفاده شد. نتایج حاصل از مدل ساختاری آشکار نمود که قدرت مرجعیت و تخصص مدیران در ویژگی های شخصیتی کارآفرینی و تعهد سازمانی کارکنان نقش مثبت و معنی دار دارند، قدرت های قانونی و پاداش در این متغیرها هیچ نقشی ندارند و قدرت اجبار هم دارای نقش منفی و معنی دار می باشد همچنین نتایج نشان داد که عدالت رویه ای در مدل ارائه شده دارای نقش میانجی می باشد و با توجه به مدل های مختلف بررسی شده مدل میانجی کامل دارای برازش مناسب تر نسبت به دیگر مدل ها می باشد و می تواند جهت تقویت ویژگی های شخصیتی کارآفرینی و تعهد سازمانی کارکنان در ادارات دولتی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: قدرت مدیران, کارآفرینی, تعهد سازمانی, عدالت رویه ای
    Farhad Mahbobkhah, Yusef Beigzadeh *
    The main objective of this research is to investigate the relationships between the social strengths of managers with entrepreneurial personality traits and organizational commitment of employees with the role of mediator of procedural justice in government departments of West Azarbaijan. The statistical sample was firstly clustered and then clustered in a relative proportional manner. The standard questionnaire was used for measuring the validity and reliability of the questionnaire. The statistical sample was firstly clustered and then clustered in a relative proportional manner. The standard questionnaire was used for measuring the validity and reliability of the questionnaire. The results of the structural model reveal that the power of authority and specialty of managers in the personality characteristics of entrepreneurship and organizational commitment of employees have a positive and significant role, Legitimate powers and rewards in these variables have no role and compulsion power has a negative and meaningful role. Also, the results showed that procedural justice in the proposed model has a mediating role and according to different models, the full intermediate model has a more suitable fit than other models and can be used to strengthen the personality traits of entrepreneurship and Organizational commitment of employees in government departments
    Keywords: Managers Power, Entrepreneurship, organizational commitment, Procedural Justice
  • فرهاد محبوب خواه، یوسف بیگ زاده*

    هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین منابع قدرت مدیران و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان ادارات دولتی استان آذربایجان غربی و آزمون تعدیلگری متغیر جنسیت در این رابطه بود. نمونه آماری تحقیق ابتدا بصورت خوشه ای و سپس در داخل خوشه ها بصورت طبقه ای نسبتی از جامعه آماری انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد استفاده شد وجهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداکثر مربعات جزئی استفاده شد. نتایج حاصل از مدل ساختاری تحقیق نشان داد که منابع قدرت مرجعیت و تخصص اثر مثبت و معنی دار بر ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان دارند و درحدود 31/5درصد از تغییرات آن را تبیین می کنند. همچنین براساس نتایج تحقیق مشخص شد که متغیرجنسیت از اثر تعدیلگری در رابطه بین منابع قدرت مدیران(تخصص، پاداش و اجبار) و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان برخوردار است، به نحوی که این رابطه در خصوص قدرت تخصص برای کارکنان زن غیرمعنادار برای مردان معنادار بود و درخصوص قدرت پاداش برای کارکنان مرد غیرمعنادار و برای کارکنان زن معنادار بود و درخصوص قدرت اجبار برای مردان رابطه معنی دار نبوده و برای کارکنان زن اثر معکوس و معنادار داشت.

    کلید واژگان: ادارات دولتی, قدرت مدیران, کارآفرینی کارکنان, جنسیت
    farhad mahbobkhah, yusef beigzadeh*

    The main purpose of this study was to investigate the relationship between managers' power resources and entrepreneurial personality traits of government employees of West Azarbaijan province and gender variable modulation test in this regard. The statistical sample of the study was selected firstly clustered and then clustered in a relative proportional manner from the statistical population. For data collection, standard questionnaires were used and for data analysis using structural equations modeling using partial maximum squares method was used. The results of the structural model of the research showed that the of Refrent power and expert power have a positive and significant effect on the personality traits of employees entrepreneurship and And about 31.5 percent of its variations are explained. Also, according to the results of the research, it was determined that the gender variable has a moderating effect on the relationship between the sources of power of managers (expert, reward and coercion) and personality traits of entrepreneurship of employees. So that the relationship of power expertise for female staff insignificant for men was significant and on the reward power to Man employees insignificant for female employees was significant and on the coercive power to men the relationship was not significant for female employees adversely and significantly.

    Keywords: government departments, power managers, employee entrepreneurship, Gender
  • فرهاد محبوب خواه، یوسف بیگ زاده
    هدف اساسی این تحقیق ارائه مدل ساختاری بهره وری نیروی انسانی براساس منابع قدرت مدیران و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان ادارات دولتی استان آذربایجان غربی بوده است. نمونه آماری ابتدا بصورت خوشه ایو سپس در داخل خوشه ها بصورت طبقه ای نسبتی از جامعه آماری انتخاب شد. ابزار سنجش پرسشنامه های استاندارد بهره وری نیروی انسانی (ACHIEVE) ، منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی (مرکز دارهام) بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart pls2 استفاده شد. نتایج حاصل از مدل ساختاری نشان داد که قدرت مرجعیت و تخصص از منابع قدرت مدیران و مؤلفه های توفیق طلبی، تحمل ابهام و ریسک پذیری از ویژگی های کارآفرینی کارکنان در بهره وری نیروی انسانی دارای تاثیر می باشند و مدل ارائه شده دارای نیکویی برازش بوده و قابلیت تعمیم به جامعه آماری را دارد لذا می تواند جهت افزایش بهره وری نیروی انسانی در ادارات دولتی مورد استفاده قرار گیرد. یافته ها همچنین نشان داد که مؤلفه های قدرت مدیران و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان 6/52% از بهره وری نیروی انسانی را پیش بینی می کنند.
    کلید واژگان: بهره وری, نیروی انسانی, قدرت مدیران, کارآفرینی
    farhad mahbobkhah, yusef beigzadeh
    The main objective of this research was determining the effect of the power resources of managers and personality characteristics of employee entrepreneurship on the manpower productivity of governmental offices in West Azarbaijan province. The research method was applied in terms of purpose and in terms of data analysis, it is a descriptive-correlation type. The statistical population of the study included all mployeesand managers of government departments of West Azarbaijan province. An The statistical sample was firstly selected as clustered and then in clusters as a relative strain(153 managers and 382 employees) of the statistical population.The tool for measuring consisted the standard Human Resource Productivity questionnaire Hersey and Goldsmith (1980), Hinkin and Schriesheim’s Power Sources (1989) and Personality Characteristics of Entrepreneurship(Darham Center). Structural equations modeling using partial least squares and Smart pls2 software were used to analyze the data. The results of the structural model showed that the power of referent(t=4/045) and expertise(t=3/805) from the power sources of managers, and the components of success,achievement(t=3/251), tolerance of ambiguity(t=3/761) and risk taking(t=2/870) of employees' entrepreneurial characteristics are effect on manpower productivity. The provided model has a good fit and can be generalized to the statistical population therefore it can be used to increase the productivity of manpower in government departments. The findings also showed that the components of managers’ power and personality characteristics of employee entrepreneurship predict 52.6% of manpower productivity.
    Keywords: Productivity, Manpower, Power of managers, Entrepreneurship
  • یوسف بیگ زاده *، فرهاد محبوب خواه
    هدف اساسی این پژوهش تعیین تاثیر منابع قدرت مدیران (قانونی، پاداش، اجبار، مرجعیت و تخصص) بر تعهد عاطفی کارکنان با در نظر گرفتن نقش میانجی ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان اداره های دولتی استان آذربایجان غربی است. ابزار سنجش، پرسشنامه های استاندارد بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه مدل ساختاری، از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart pls2 استفاده شد. نتایج نشان داد قدرت مرجعیت، پاداش و تخصص مدیران و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان، در تعهد عاطفی کارکنان تاثیر مثبت و معنادار می گذارند. همچنین نتایج بیان کننده این بود که ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان در رابطه بین قدرت مدیران (مرجعیت و تخصص) و تعهد عاطفی کارکنان، نقش میانجی دارد و مدل ارائه شده دارای نیکویی برازش بوده و می تواند برای افزایش تعهد عاطفی نیروی انسانی در اداره های دولتی استفاده شود. از نتایج دیگر اینکه قدرت مدیران و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان، تعهد عاطفی کارکنان را در سطح مناسبی پیش بینی می کنند.
    کلید واژگان: اداره های دولتی, تعهد عاطفی, قدرت مدیران, کارآفرینی
    Yusef Beigzadeh *, Farhad Mahbobkah
    The main objective of this research is to determine the effect of manager's power resources (Legitimate, Reward, Coercion, Referent and Expertise) on the emotional commitment of the employees considering the mediating role of personality characteristics of entrepreneurship among the employees of government departments in West Azarbaijan Province. The standard questionnaire was the measurement tool and Structural equation modeling with partial least squares and Smart pls2 software were used to analyze the data and propose the structural model. The results showed that the power of referent, reward and expertise of managers and personality characteristics of entrepreneurship of employees have a positive and significant effect on emotional commitment of employees. Also, results indicated that personality characteristics of entrepreneurship have a mediating role in the relationship between the power of managers (Referent and Expertise) and emotional commitment of employees. In addition, the proposed model is apt enough and can be used to increase the emotional commitment of manpower in governmental departments. Other results showed that manager's power and personality traits of entrepreneurship can predict employee's emotional commitment at the appropriate level.
    Keywords: Emotional commitment, Entrepreneurship, Government department, Managers power
  • یوسف بیگ زاده *، فرهاد محبوب خواه
    هدف اساسی این تحقیق ارائه مدل ساختاری ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان براساس منابع قدرت مدیران در ادارات دولتی استان آذربایجان غربی می باشد. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نظر گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان ادارات دولتی استان آذربایجان غربی است، با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری، محقق نمونه ای بالاتر از آخرین سطح جدول مورگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب کرده است. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسش نامه منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و پرسش نامه ی ویژگی های شخصیتی کارآفرینی که اقتباس شده از پرسش نامه استاندارد مرکز کارآفرینی «دارهام» می باشد استفاده گردیده است. روایی و پایایی پرسش نامه ها با استفاده از آزمون های مربوط تایید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها و رسیدن به مدل ساختاری از روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل ساختاری نشان داد که منبع قدرت مرجعیت و تخصص مدیران اثر مستقیم و معنی دار در پیش بینی ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان دارند و مدل ارائه شده دارای برازش مناسب می باشد.
    کلید واژگان: کارآفرینی کارکنان, قدرت مدیران, ادارات دولتی
    yusef beighzadeh *, farhad mahbobkhah
    The present study is an attempt to provide a structural model for Entrepreneurial Personality traits of employees based on the managers' power sources in government departments of West Azarbaijan province. The present study is applied in terms of objective and descriptive-correlational in terms of data collection and analysis methods. The population of the study includes all managers and employees of government departments in West Azarbaijan province. Due to the unlimited number of statistical population, the researcher selected a sample above the last level of the Morgan table through stratified random sampling. Hinkin and Shirykhm Power scale (1989) and an Entrepreneurial Personality trait Questionnaire derived from the standard questionnaires of Darham Center for Entrepreneurship were used for data collection purposes. Validity and reliability of the questionnaires were verified using relevant tests. Structural equations modeling based on partial least squares was used to analyze the data and reach the structural model. The results of the structural model showed that the authorities’ power sources and expertise of managers have a direct and significant effect on prediction of the employees’ Entrepreneurial Personality traits and the proposed model is well fitted.
    Keywords: entrepreneurial employee, Managers Power, Government departments
  • فرهاد محبوب خواه، یوسف بیگ زاده*

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه منابع قدرت مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان در ادارات دولتی استان آذربایجان غربی بوده است. نمونه آماری ابتدا به صورت خوشه ای، و سپس در داخل خوشه ها به صورت طبقه ای نسبتی از جامعه آماری انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسش نامه سنجش منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و پرسش نامه سنجش ویژگی های شخصیتی کارآفرینی استفاده شده است. روایی و پایایی پرسش نامه ها با استفاده از آزمون های مربوط تایید گردید. با توجه به نرمال بودن داده ها، تحلیل ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه همزمان صورت گرفته است. نتایج نشان داد بین منبع قدرت قانونی و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان (به جز اعتماد به نفس و مخاطره پذیری)، و بین منابع قدرت پاداش، مرجعیت و تخصص مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان (به جز اعتماد به نفس) رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد، ولی بین قدرت اجبار و ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان رابطه وجود ندارد. همچنین یافته ها نشان داد که قدرت مرجعیت و تخصص اثر مثبت و معنی دار در پیش بینی ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه کارکنان ادارات دولتی دارند.

    کلید واژگان: ادارات دولتی, کارآفرینی کارکنان, قدرت مدیران
    Farhad Mahbobkhah, Yusef Beighzadeh *

    The purpose of this study was to investigate the relationship between power resources of managers and personality traits of entrepreneurship in government departments of West Azarbaijan province.The statistical sample was firstly selected as cluster and then Relative stratified from the statistical population. In order to collect data Hinkin and Schrieshiem (1989) power sources questionnaire and entrepreneurial personality characteristics questionnaire have been used. The validity and reliability of the questionnaires were confirmed by tests. Due to the normality of the data, analysis was performed using Pearson correlation test and Simultaneous multiple regression simultaneously. The results showed that there is a positive and significant relationship between the source of legitimate power and personality traits of entrepreneurship of employees (except for self-esteem and risk-taking) and between sources of reward power, Referent and expert of managers with personality traits of entrepreneurship of employees (except for self-esteem). However, there is not any relationship between coercive power and employees’ entrepreneurial. The findings also showed that referent power and expert power have a positive and significant impact on predicting entrepreneurship personality characteristics of the employees of the governmental offices.

    Keywords: Government Offices Employees’ Entrepreneurial Managers’ Power
  • فرهاد محبوب خواه، یوسف بیگ زاده
    مقدمه
    امروزه، سازمان ها با فرصت ها و تهدیدهایی مواجه هستند که رویارویی با آنها نیازمند راه حل های کارآفرینانه است، وجود کارآفرینی و انسان های کارآفرین در سازمان موجب ایجاد بستر موفقیت و بقاء سازمان می شود.
    هدف
    مطالعه حاضر جهت ارائه مدل ساختاری ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در پرستاران براساس منابع قدرت مدیران و نقش میانجی اداراک از عدالت سازمانی در بیمارستان های شهرستان میاندوآب است که در سال (1396) انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر به لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است. نمونه مورد نیاز براساس جدول مورگان برابر با (152) نفر با روش تصادفی- طبقه ای نسبتی از جامعه آماری انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد منابع قدرت هینکین وشرایخیم (1989)، ویژگی های شخصیتی کارآفرینی(مرکزدارهام) و عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) بود. پایائی پرسشنامه ها بعد از محاسبه آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. ضریب آلفا برای همه مولفه ها بیشتر از (0.70) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداکثر مربعات جزئی استفاده شد. 0.000=β =0.558 ، Sig
    یافته ها
    نتایج حاصل از مدل ساختاری نشان می دهد که منابع قدرت مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در پرستاران (0.004=β=0.259 ، Sig) و ادراک از عدالت سازمانی آنها (0.001= β=0.521 ، Sig) رابطه مثبت و معنی دار دارد. با توجه به تایید رابطه اداراک از عدالت سازمانی پرستاران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در آنها (0.000= β=0.558، Sig)، نقش میانجی اداراک از عدالت سازمانی در این پژوهش تایید شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، مدیران و مسوولین بخش های مختلف می توانند با استفاده درست از منابع قدرت خویش و رعایت عدالت در خصوص پرستاران موجب بروز و تقویت ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در پرستاران شده و به تبع آن موفقیت آنها را تضمین نمایند.
    کلید واژگان: پرستار, عدالت سازمانی, منابع قدرت, کارآفرینی, مدیران پرستاری
    Farhad Mahbobkhah, Yusef Beigzadeh
    Introduction
    One of the priorities of human resource management, especially in difficult and stressful occupations, such as nursing is reducing organizational indifference. Because the spirit of indifference in employee behavior reduces their motivation and effort and it can produce a lot of negative outcomes. In this regard, it seems that attention to social system of organization can be one of strategies to reduce organizational indifference.
    Aim: The purpose of this study was to investigate the relationship between organizational socialization and organizational indifference among nurses.
    Material &
    Method
    The method of study was desCRiptive - correlation. The statistical population of the study was all nurses of Beasat hospital in Sanandaj city who consisted of (539) people. According to Krejcie and Morgan's table, (225) questionnaires were distributed randomly among nurses that (161) questionnaires were returned completely. Data were collected using organizational socialization and organizational indifference questionnaires. The validity and reliability of the questionnaires were confirmed, according to experts, and CRonbach's alpha coefficient (0.898 and 0.933) respectively. Finally, the data were analyzed using Pearson Correlation test and Multiple Regression analysis by SPSS16.
    Results
    The mean and standard deviation of the organizational socialization was (3.15 ± 0.698). Also, the mean and standard deviation of the organizational indifference was (2.81 ± 0.672). There was a negative and Significant relationship between organizational socialization and organizational indifference among nurses (p
    Conclusion
    According to the findings, hospital nurse managers can reduce nursing organizational indifference by clarifying the expectations of nurses, clarifying laws and regulations, displaying supportive behaviors, developing participatory activities and highlighting the future vision of the organization.
    Keywords: nurses, organizational socialization, organizational indifference
  • فرهاد محبوب خواه*، یوسف بیگ زاده
    مقدمه
    تحول های اخیر در سیستم های اجتماعی و اقتصادی، فرصت ها و تهدیدهایی بوجود آورده اند که مواجهه با آنها نیازمند راه حل های خلاقانه است. کارآفرینی قابلیتی است که نظام های امروزی را در این برهه حساس نجات داده و بقای آنها را تضمین می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مولفه های قدرت مدیران بر کارآفرینی کارکنان در بیمارستان های شهرستان میاندوآب انجام شده است.
    روش پژوهش: پژوهش حاضر براساس هدف یک تحقیق کاربردی و براساس گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری است. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و پرسش نامه ویژگی های شخصیتی کارآفرینی مرکز کارآفرینی «دارهام» بود. پایائی و روائی ابزار گردآوری داده ها براساس آزمون های مربوط مورد تایید قرار گرفت. نمونه مورد نظر از جدول مورگان به تعداد 260 نفر (53 نفرمدیران و 207نفرکارکنان) انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد قدرت مرجعیت(β=0.421،t=4.104)، تخصص(β=0.266،t=3.637) و پاداش(β=0.245،t=3.063) در کارآفرینی کارکنان نقش داشتند ولی قدرت های قانون و اجبار در کارآفرینی کارکنان نقشی نداشتند. همچنین مولفه های قدرت مدیران روی هم رفته 371/0 از تغییرات کارآفرینی کارکنان را پیش بینی می کردند.
    نتیجه گیری
    مدیران می توانند با استفاده درست از مولفه های قدرت(مرجعیت، تخصص و پاداش) موجب بروز و تقویت ویژگی های کارآفرینی در کارکنان شوند و به تبع آن موفقیت سازمان را تضمین نمایند.
    کلید واژگان: رضایت شغلی, شبکه بهداشت میاندوآب, کارآفرینی کارکنان, قدرت مدیران
    Farhad Mahbobkhah *, Yosef Beigzadeh
    Introduction
    Recent events of social and economic systems are created opportunities and threats that creative solutions are needed to deal with them. Entrepreneurship is a feature that saves the modern systems at this critical juncture and ensures their survival. This study is aimed to determine the components of managers’ power on employees’ entrepreneurship at hospitals of Miandoab city.
    Methods
    The aim of this study is based on an applied research and based on collecting method and analyzing data is types of descriptive and correlational researches and it is, particularly, based on structural equation modeling. Data collecting tools were included Hinkin and Schriesheim’s (1989) power scales and Entrepreneurship Centre of Durham’s entrepreneurship personality features questionnaire. Reliability and Validity of the data collecting tool were confirmed by tests. A sample of 260 subjects (53 managers and 207 employees) was selected from Morgan table. In order to analyze data was used structural equation modeling.
    Results
    The results showed that Referent power (β=0.421, t=4.102), Expert power (β=0.266, t=3.637) and Reward power (β=0.245, t=3.063) were involved in employees’ entrepreneurship but Legitimate and Coercive powers played no role in it. Also, the components of managers’ power were predicting altogether 0.371 of employees’ entrepreneurship changes.
    Conclusion
    managers can use the component of power (referent, expert and reward) has caused to declare and to strengthen these characteristics in employees and consequently, it ensures success of the organization.
    Keywords: Job satisfaction, Health Network of Miandoab, Employees entrepreneurship, manager's power
  • بهزاد قدیمی، یوسف بیگ زاده
    مقدمه
    در دنیای اقتصاد که محدودیت منابع وجود دارد استقرار بودجه ریزی عملیاتی در بخش سلامت یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و به منظور استفاده بهینه از منابع بودجه ریزی عملیاتی الزامی گردید. تحقیق حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر عوامل مدیریتی موثر در استقرار بودجه ریزی عملیاتی در حوزه درمان دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1393انجام شد.
    روش پژوهش: تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و بر اساس مدل الماس که از سه عنصر اصلی برنامه ریزی، تحلیل هزینه، مدیریت عملکرد و سه عنصر توانمندساز مدیریت تغییر، نظام پاسخ گویی، نظام انگیزشی و سایر مولفه های مدیریت منابع انسانی، الزامات قانونی انجام گردید. ابزارجمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته در هشت حوزه تخصصی و برای هر حوزه هشت سوال براساس طیف لیکرت تدوین گردید، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 انجام شد و از آزمون های تی تک نمونه و فریدمن استفاده گردید.
    یافته ها
    تاثیر هر یک عوامل مدیریتی در استقرار بودجه ریزی عملیاتی در حوزه درمان بالاتر از حد متوسط (میانگین 24) بود و اولویت بندی آنها با استفاده از آزمون فریدمن نشان دادکه نظام پاسخ گویی با میانگین رتبه 70/5 در اولویت اول و به ترتیب نظام انگیزشی میانگین 30/5، برنامه ریزی میانگین 89/4، مدیریت تغییر میانگین 81/4، تحلیل هزینه میانگین 31/4، مدیریت عملکرد میانگین 17/4، مدیریت منابع انسانی میانگین 78/3 و الزامات قانونی میانگین85 /3 در اولویت آخر قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    تحقق نظام بودجه ریزی عملیاتی در گرو ساختار برنامه ریزی، مدیریت عملکرد، تحلیل هزینه، مدیریت تغییر، نظام پاسخ گویی، نظام انگیزشی، الزامات قانونی و مدیریت منابع انسانی می باشد. بهره گیری از افراد متخصص و دادن آموزش های لازم به مدیران و کارکنان از اهداف سازمان موثر می باشد.
    کلید واژگان: بودجه ریزی عملیاتی, حوزه درمان, برنامه ریزی, تحلیل هزینه, مدیریت عملکرد
  • دکتر فرهاد نژاد ایرانی، کمال عزیزی، یوسف بیگ زاده
    هدف اصلی مقاله حاضر بررسی مهندسی ارزش و تاثیر آن بر ابعاد عملکرد سازمان در اداره آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی و ارائه راهکارهایی برای بکارگیری موفق مهندسی ارزش جهت بالابردن عملکرد سازمانی در اداره مزبور می باشد. چارچوب نظری پژوهش براساس مدل عملیاتی مهندسی ارزش اس. آیر و مدل عملیاتی عملکرد سازمانی کاپلان و نورتون می باشد. در این راستا یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی طراحی شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان اداره آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی بوده که جمعا 375 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 190 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد و پرسشنامه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در میان نمونه آماری توزیع گردید. قبل از آزمون فرضیه ها، به منظور بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها از آزمون کالموگروف اسمیرنف استفاده شد که نتایج نشان می دهد متغیر مهندسی ارزش و عملکرد سازمان با توزیع نرمال تفاوت معنی داری نداشته و دارای توزیع نرمال می باشد. لذا در چارچوب آزمونهای آماری پارامتریک از آزمونهای همبستگی پیرسون و ضریب خطی رگرسیون استفاده گردید که حدود 287/0 تغییرات متغیر وابسته (عملکرد سازمان) با چهار بعد (رضایت کارکنان، رضایت مشتریان، اثربخشی سازمانی و نتایج مالی و بازار) توسط تغییرات در متغیر مستقل (مهندسی ارزش) توجیه می شود که نشان دهنده رابطه مثبت و هم جهت بین دو متغیر نیز می باشد.
    کلید واژگان: عملکرد سازمان, مهندسی ارزش, رضایت, اثربخشی سازمانی
    The main objective of this study is to investigate value engineering and its impact on the dimensions of organizational performance in the Water and Wastewater Administration of West Azerbaijan Province and present guidelines for the successful implementation of value engineering in order to enhance organizational performance in the mentioned office. The theoretical framework of the research is based on S.Iyer’s value engineering operational model as well as Kaplan and Norton’s operational model of organizational performance. In the regard, one main hypothesis and four minor hypotheses have been put forward. The statistical population consists of 375 staff members of the Water and Wastewater Administration of West Azerbaijan Province, from among whom a sample of 190 was selected through the use of Cochran’s formula and stratified random sampling technique. The measurement tool is a questionnaire, which was distributed among the subject. Before testing the hypotheses, the researchers used Kolmogorov-Smirnov test in order to evaluate the normal distribution of the variables. The results showed that the variables of value engineering and organizational performance do not have a significant difference from the normal distribution. Thus, for data analysis within the parametric statistics frame, Pearson’s correlation coefficient and linear regression were used. The results indicated that about 0.287 of the changes in the dependent variable (organizational performance) and its four dimensions (personnel satisfaction, customer satisfaction, organizational effectiveness, and financial results of the market) are accounted for by the changes in the independent variable (value engineering), which is also the indicator of the positive and direct relationship between the two variables.
    Keywords: Organizational performance, Value engineering, Satisfaction, organizational effectiveness
  • دکتر سید رضا صالحی امیری، دکتر محسن قدمی، یوسف بیگ زاده
    در دو دهه اخیر مفهوم سرمایه اجتماعی در سطوح و اشکال متفاوت خود به عنوان یکی از جالب توجه ترین مفاهیم اجتماعی توجه صاحب نظران و پژوهشگران را با چارچوپ های تحلیلی خاصی به خود جلب کرده است و از طرفی بعد از ناکارآمدی الگوی تک بعدی توسعه در پنجاه سال اخیر، توسعه پایدار از جمله مباحث مورد توجه دولت ها، ملت، مجامع بین المللی بوده است از آنجائیکه سرمایه اجتماعی به واسطه ارتباطش با سایر مولفه های بنیادین اجتماعی نظیر، نظم، وفاق اجتماعی، تعهد و پیوند اجتماعی، انسجام اجتماعی، امنیت و مشارکت اجتماعی ضروری بنظر رسید که تاثیرش با ابعاد توسعه پایدار بعنوان اولویت مورد توجه کشور در نیل به چشم انداز بیست ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی مورد مطالعه قرار گیرد. این پژوهش با هدف پاسخ به سوال اصلی تحقیق یعنی چگونگی طراحی و ارائه الگوی سنجش تاثیر سرمایه اجتماعی بر ابعاد توسعه پایدار براساس مدل توسعه پایدار OECD و با استفاده از شاخصهای کمیته ملی توسعه پایدار ایران، با گرایش توسعه ای و کاربردی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش اعضای هیات علمی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی می باشد که یک نمونه 219 نفری به روش خوشه ای انتخاب و نظر نخبگان به صورت نظری جمع آوری گردید. از آنجائیکه این تحقیق در پی سنجش، جهت تاثیر و نوع آن بوده برای تحلیل یافته ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شده که یافته های تحقیق حکایت از تاثیر مثبت، مستقیم و معنی دار متغیر سرمایه اجتماعی بر ابعاد متغیر توسعه پایدار به ترتیب 88% بر بعد اقتصادی توسعه پایدار و 71% بربعد اجتماعی و زیست محیطی توسعه پایدار و در نهایت 70% بر بعد سیاسی توسعه پایدار دارد. در نهایت برای نیل به اهداف توسعه پایدار پیشنهاداتی چون فرهنگ سازی برای حفظ محیط زیست، تهیه پیوست فرهنگی، ارتقاء سطح مشارکت عمومی و اعتماد به کاگزاران و سیاست گذاران ارائه گردید.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, سرمایه اجتماعی, پایداری سیاسی, پایداری اجتماعی, پایداری زیست محیطی
    This research has been conducted in order to provide a pattern for assessing the effect of social capital on the sustainable development dimension. The research orientation of this study is basic and the researchers used induction approach. The objectives of its methodology are exploration of a discipline (first step) and explanation of it (second step). Its data was gathered by a questionnaire and its plan was causal strategy. The statistical population of this study included the academic staff of Islamic Azad University (Region 13). From among them, the researchers selected 219 persons as research sample by cluster sampling method. The results of casual analysis showed that social capital has maximum effect on the economical dimension of sustainable development, it has medium effect on the social dimension and the ecological dimension, and it has minimum effect on the political dimension of sustainable development.
    Keywords: sustainable development, Social Capital, Political sustainability, Economical sustainability, Social Sustainability, Ecological Sustainability
  • سعید قربان نژاد ملکی*، جعفر بیک زاد، یوسف بیگ زاده، محمد مبینی، خدیجه امین نژاد
    مقدمه و هدف پژوهش

    هدف تحقیق حاضر طراحی الگوی مناسب مشروعیت به منظور ایجاد تصویر ذهنی مطلوب سازمانی در جهت اجرای موفق استراتژی های سازمانی در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران می باشد.

    روش پژوهش

     تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران شعبه ایرانشهر استان تهران می باشد که تعداد آن ها 540 نفر می باشد.

    یافته ها پژوهش

    نتایج سنجش وضعیت مشروعیت سازمانی، تصویر ذهنی، اجرای موفق استراتژی های سازمانی در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران، عوامل موثر با روش تحلیل عاملی و ارایه الگوی مشروعیت سازمانی نتیجه گیری نقاط ضعف در زمینه پژوهش انجام شده مشخص گردیده و توصیه به بهبود با روش خاص خود انجام گرفته است که در مقاله به طور تفصیلی تر آمده است

    کلید واژگان: مشروعیت, اعتبار, تصویر ذهنی, هویت, اجرای موفق, استراتژی سازمانی

    Introduction and purpose Main purpose of this research is to designing the pattern of organizational legitimacy in order to making pleasure organizational self image tending to successful implementation of organizational strategies in N.I.O.P.D.C, Therefore some goals are be followed as below: 1 ‐ Calculation of current situation of legitimacy in N.I.O.P.D.C 2 ‐ Calculation of current situation of organizational self image in N.I.O.P.D.C 3 ‐ Calculation of current situation of successful implementation of organizational strategies in N.I.O.P.D.C 4 ‐ Definition of effective factors on organizational legitimacy in N.I.O.P.D.C 5 ‐ Prioritizing of effective factors on organizational legitimacy in N.I.O.P.D.C 6 ‐ Rendering the pattern of organizational legitimacy in order to making pleasure organizational self image tending to successful implementation of organizational strategies in N.I.O.P.D.C And applicable purpose of this research is to suggesting some advices of pattern development specially in the case of management switching and changing. Methodology Current research is an application as purpose and it used correlation and descrip 􀆟on methodologies. The sta􀆟s􀆟 cal society of this research involved 540 employees of Iranshahr branch of National Iranian Organization Of Petroleum Distribution Company of Tehran Province. Results Results of assessment of current situation of legitimacy, self image and successful implementation of strategies have been calculated and then the right pattern of legitimacy has been rendered in N.I.O.P.D.C Suggestions: The weaknesses have been defined and advised to be improved as their specific way as expressed in main article almost completely.

    Keywords: legitimacy, Reputation, Self image, Successful implementation, Strategy, Organization1 Member
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال