به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر رضامراد صحرایی

  • مجتبی الماسی*، رضا مراد صحرایی

    انتخاب منبعی مناسب براساس نیازها و معیارهای دوره آموزشی که بتواند نیاز زبان آموز، مدرس و تدوین برنامه درسی را به خوبی برآورده سازد، با وجود منابع متعدد آموزشی در حوزه زبان فارسی، به یکی از تصمیم های مهم تبدیل شده است؛ از این رو ارزیابی و نقد منابع آموزشی در کنار سایر فعالیت های حوزه آموزش، امری ضروری است. انتخاب یک منبع مناسب آموزشی مستلزم ارزیابی نظام مند منابع آموزشی می باشد. هدف مقاله پیش رو، ارزیابی مجموعه «آموزش کاربردی واژه» نوشته رضامراد صحرایی و همکاران براساس شاخص های کانینگزورث است. مجموعه آموزش کاربردی واژه با هدف آموزش واژه ها و عبارت های پرکاربرد زبان فارسی طراحی و تدوین شده است. لیست بررسی کانینگزورث 45 معیار برای ارزیابی کتاب های درسی ارائه می دهد که این معیارها در هشت بخش به ترتیب هدف ها و رویکردها، طراحی و سازماندهی، محتوای زبانی، مهارت ها، موضوع، روش شناسی، کتاب معلم و ملاحظات کاربردی گنجانده شده است. با توجه به آنکه مجموعه آموزش کاربردی واژه، تک مهارتی و ویژه آموزش واژه است؛ مهم ترین شاخص به کار رفته، «شاخص کتاب های تخصصی ویژه یک مهارت» و «شاخص اصول و رویکردها» می باشد. نتایج بررسی مجموعه «آموزش کاربردی واژه» نشان می دهد که شاخص ها و معیارهای کانینگزورث در حد قابل قبولی رعایت شده است. ابعاد نه گانه واژه نیشن در اصول آموزشی واژه در طراحی مجموعه دیده می شود. از میان 23 نوع فعالیت آموزش واژه نیشن و وب موارد زیر در کتاب رعایت شده اند: شنیدن گسترده، طبقه بندی، انتقال اطلاعات، تعامل گفتاری متمرکز بر تکلیف، مهارت های مرتبط، خواندن گسترده، حدس زدن براساس بافت، خواندن سریع، سوالات درک واژه محور، نگاشت معنایی، خواندن فشرده.

    کلید واژگان: آموزش زبان فارسی, آموزش واژه, تهیه و تدوین, ارزیابی, شاخص های ارزیابی, لیست بررسی کانینگزورث
    Mojtaba Almasi *, Rezamorad Sahraei

    Although there are many educational resources in the field of Persian language, selecting a suitable resource based on the needs and criteria of the educational course that can meet the needs of the language learner, teacher and curriculum planning well, has become one of the important decisions; therefore, it is necessary to evaluate educational resources along with other activities in the field of education. Choosing a suitable educational resource requires a systematic assessment of educational resources. The aim of the present study is to evaluate the "Practical Word Teaching" set written by Reza Morad Sahraei and his colleagues based on Cunningsworth's indices. The "Practical Word Teaching" set has been designed and compiled with the purpose of teaching the most used words and phrases of the Persian language. Cunningsworth's checklist provides 45 criteria for assessing textbooks, which are included in eight sections, namely, objectives and approaches, design and organizing, language content, skills, subject, methodology, teacher's book, and practical considerations, respectively. Thanks to the fact that the "Practical Word Teaching" set is single-skill and special for word training; the most important used indices are "index of specialized books for a skill" and "index of principles and approaches". The results of the examination of the "Practical Word Teaching" set show that Cunningsworth's indices and criteria have been met to an acceptable level. The nine dimensions of the word nation can be seen in the educational principles of the word in the design of the set. Among the 23 types of educational activities of the words nation and web, the following are observed in the book: extensive listening, classification, information transfer, task-focused speaking interaction, related skills, extensive reading, context-based guessing, quick reading, word-based comprehension questions, semantic mapping, and intensive reading.

    Keywords: Teaching Persian Language, Word Teaching, Planning, Assessment, Assessment Indices, Cunningsworth's Checklist
  • زری سعیدی*، رضا مراد صحرایی، فاطمه کلاری

    هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان اضطراب آزمون فارسی آموزان خارجی (عراقی) در آزمون تعیین سطح دانش زبان فارسی (دستور و واژه) به دو صورت رایانه ای مستقیم و آزمون انطباقی رایانه ای همتا می باشد. به این منظور، این سوال مطرح گردید که رابطه بین آزمون های تعیین سطح مولفه های دستور و واژه فارسی انطباقی رایانه ای و رایانه محور بر میزان اضطراب آزمودنی ها، در صورت وجود ارتباط، چیست؟ در این پژوهش از روش تلفیقی استفاده شد. شیوه گردآوری داده به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه و آزمون بود. به این ترتیب، آزمون طراحی شده پس از تعیین ویژگی های آزمون از 48 نفر از فارسی آموزان دختر و پسر 25-40 ساله با ملیت عراقی مرکز آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان دانشگاه تربیت مدرس، در سطوح زبانی مختلف در قالب آزمون رایانه ای مستقیم و انطباقی اجرا شد. با توجه به مثبت بودن حد بالا و حد پایین فاصله اطمینان اختلاف میانگین، درمی یابیم که میانگین نمره مولفه اضطراب در آزمون رایانه ای بیش از حد متوسط 3 است. در نتیجه میزان اضطراب فارسی آموزان عراقی در آزمون انطباقی رایانه ای کمتر از آزمون رایانه ای مستقیم همتا است.

    کلید واژگان: آزمون انطباقی, آزمون رایانه ای, زبان فارسی, سنجش
    Zari Saeedi*, Reza Morad Sahraee, Fatemeh Kelari

    The research aims to compare anxiety of non-native (Iraqi) Persian language learners in computer adaptive placement test of Persian grammar and vocabulary with its linear computerized test counterpart. To this end, this research question was formulated as: "What is the relationship between linear and adaptive vocabulary and grammar placement tests with testees’ anxiety (in case there is any)?". Mixed-method approach was used used in the present study. The procedure for data collection was field research via the application of questionnaire and tests. Therefore, the designed test was given to 48 Iraqi male and female students with the age range of 25-40 years from Persian language center of Tarbiat Modares University, with different language levels and in two forms of adaptive and linear computerized tests. According to positive upper and lower limits of average variance, we understand that the average of anxiety component in linear computer test is more than the average 3. The findings revealed that test anxiety level of Iraqi students in adaptive test was lower than the linear computer test.

    Keywords: Adaptive Test, Computerized Test, Persian Language, Assessment
  • معصومه استاجی*، رضا مراد صحرایی، منیره شهباز

    پژوهش حاضر با استفاده از داده های شفاهی آزمونگر-آزموندهنده، یکی از سه وجه کلان روانی در انگاره اسکهان (2003؛ 2009)، یعنی روانی اصلاح، را در سطوح مختلف بسندگی اندازه گیری کرده است. در این انگاره، روانی سه وجه دارد که عبارتند از: روانی سرعت، روانی شکست، و روانی اصلاح. تاکنون هیچ پژوهشی با هدف اندازهگیری روانی گفتار آزموندهندگان فارسیآموز خارجی انجام نشدهاست. لذا انجام چنین پژوهشی مخصوصا برای رسیدن به مقیاسی مناسب برای ارزیابی روانی گفتار لازم است. این پژوهش بخشی از سازه روانی اصلاح در انگاره پیشگفته، یعنی تکرار و خطای شروع را مورد بررسی قرار داد و به دنبال پاسخگویی به این پرسش بود که خطای شروع و تکرار تا چه اندازه در سطوح مختلف فارسی آموزی تغییر میکند. بدین منظور، گفتار 23 فارسیآموز خارجی، که در شرایط آزمونی جمعآوری شدهبود، پیادهسازی، ارزیابی (=تعیین سطح)، و برچسبزنی شد. مجموع مدتزمان گفتارها، که بر اساس چارچوب مرجع بنیاد سعدی (صحرایی و مرصوص، 1395)، از چهار سطح بسندگی پیشمیانی، میانی، فوقمیانی، و پیشرفته بودند، 44 دقیقه (هر سطح 11 دقیقه) بود. نتایج با استفاده از آزمون کراسکال-والیس تحلیل شد و مشخص شد خطای شروع و تکرار هیچکدام سطوح بسندگی فارسی را از یکدیگر متمایز نمیکنند. بنابراین ارزیابان و طراحان مقیاسهای ارزیابی، هنگام تشخیص یا توصیف سطوح بسندگی، نیازی به لحاظکردن دو مولفه تکرار و خطای شروع ندارند.

    کلید واژگان: روانی گفتار, مقیاس ارزیابی, روانی اصلاح, خطای شروع, تکرار
    Masoomeh Estaji *, Reza Morad Sahraee, Monire Shahbaz

    The present study investigated repair fluency, one of the three main aspects of fluency in Skehan’s model (2003; 2009), across different proficiency levels using the giver test-taker data in a speaking test. There are three main aspects of fluency in the model: Speed fluency, breakdown fluency, and repair fluency. To date, there is no research aiming to measure the speech fluency of foreign Persian test takers. Therefore, this study sought to achieve an appropriate rating scale for speech fluency. The study, in particular, has examined some parts of the repair fluency construct in the mentioned model, specifically repetition and false starts, and attempted to determine the extent to which repetitions and false starts varied across different Persian proficiency levels of foreign Persian test-takers. This study transcribed, rated, and labeled repetitions and false starts of 23 foreign Persian language learners taking a speaking test. The spoken data were classified into four proficiency levels according to the Persian Teaching Standard Reference (PTSR), namely pre-intermediate, intermediate, upper-intermediate, and advanced. The duration of recordings was 44 minutes in total (11 minutes for each level). The results were analyzed, using the Kruskal-Wallis test, and revealed that false starts and repetitions did not make a distinction across Persian proficiency levels. The findings imply that raters and rating scale designers do not need to consider repetitions and false starts for identifying or describing different Persian proficiency levels.

    Keywords: Speech Fluency, Rating Scale, Repair Fluency, False Start, Repetition
  • طلیعه منصوری جوزانی*، رضا مراد صحرایی

    دستور زبان و نگرش پژوهشگران نسبت به آن مبنای تحولات صورت گرفته در حوزه آموزش زبان دوم بوده است. برهمین اساس، سیر تکوین آموزش زبان دوم به سه دوره مختلف تقسیم می شود. دوره نخست دوره ای است که آموزش زبان معادل آموزش دستور زبان بود؛ دوره دوم دوره ای است که دستور از آموزش زبان حذف شد و سوم دوره ای است که آموزش دستور جایگاهی منطقی یافت و در کنار آموزش ارتباطی قرار گرفت. بنابراین، می توان گفت یکی از چالش های حوزه آموزش زبان دوم دستور زبان است و آموزش دستور زبان فارسی به غیرفارسی زبانان نیز از این قاعده مستثنی نیست. همچنین، یکی دیگر از مسائل مهم در حوزه یادگیری و آموزش زبان دوم مسئله تکوین زبان دوم است؛ یعنی زبان دوم آموزان در طول یادگیری زبان دوم از چه مراحلی عبور می کنند و چرا؟ پژوهشگران بسیاری به بررسی این مسئله پرداخته اند که یکی از آنها «مانفرد پینمان» است که در سال 1998 نظریه ای را تحت عنوان «نظریه پردازش پذیری» معرفی نمود. این نظریه سیر فراگیری دستور زبان دوم توسط زبان دوم آموزان را مورد بررسی قرار می دهد و مبنای آن این است که فراگیری زبان دوم از یک سلسله مراتب تکوینی به نام «سلسله مراتب پردازش پذیری» تبعیت می کند. براساس نظریه پردازش پذیری زبان دوم آموزان به ترتیب واژه های محتوایی؛ واژه های نقشی؛ گروه ها؛ جمله ها و بندهای پیرو را فرا می گیرند. با توجه به آنچه گفته شد و با توجه به جایگاه دستور و چالش برانگیزبودن یادگیری و آموزش برخی از ساخت های دستوری زبان فارسی، نگارندگان بر آن شدند تا ابتدا براساس نظریه پردازش پذیری فراگیری ساخت سببی زبان فارسی توسط غیرفارسی زبانان را بررسی کرده و سپس، باتوجه به نتایج به دست آمده الگویی برای آموزش این ساخت به فارسی آموزان غیرایرانی ارائه دهند. برای انجام این کار باید مشخص می شد هر یک از ساخت های سببی زبان فارسی مربوط به کدام مرحله از سلسله مراتب پردازش پذیری هستند. پس از بررسی ها مشخص شد که ساخت های سببی ساده در مرحله پردازش جمله و ساخت های سببی مرکب در مرحله پردازش بندهای پیرو فرا گرفته می شوند. برهمین اساس، با استفاده از یکی از تکنیک های معرفی شده توسط نظریه مذکور یعنی تکنیک مصاحبه به گردآوری داده ها پرداخته می شود. شرکت کنندگان این پژوهش 120 فارسی آموز غیرایرانی در 5 سطح مقدماتی؛ پیش میانی؛ میانی؛ فوق میانی و پیشرفته بودند. داده ها براساس آنچه نظریه پردازش پذیری برای تجزیه و‎تحلیل داده ها پیشنهاد می کند، بررسی می گردد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها دریافتیم همانطور که نظریه پردازش پذیری پیش بینی کرده است، فارسی آموزان ابتدا سببی های ساده و بعد، سببی های مرکب را فرا می گیرند. همچنین، مشخص شد که فارسی آموزان در فراگیری سببی های ساده به ترتیب، سببی های کمکی؛ ریشه ای نابرابر؛ ریشه ای برابر؛ نابرابر مرکب و تکواژی و در فراگیری سببی های مرکب به ترتیب، سببی های فاعلی- التزامی غیرمقید؛ فاقد معنای ضمنی؛ دارای معنای ضمنی منفی؛ فاعلی- التزامی اجازه ای و مفعولی- التزامی اجباری را فرا می گیرند. درنهایت، براساس یافته ها الگویی برای آموزش ساخت سببی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان ارائه شد.

    کلید واژگان: آموزش زبان فارسی, غیرفارسی زبانان, ساخت سببی زبان فارسی, نظریه پردازش پذیری
    Talieh Mansouri Jozani*, Reza Morad Sahraee

    The structure of language and researchers' perspectives on it have underpinned the evolution of second language pedagogy. Consequently, the progression of second language education can be categorized into three distinct stages. Initially, language education was synonymous with grammar instruction; subsequently, grammar was excluded from the curriculum; and finally, grammar instruction was reintegrated and complemented with communicative approaches. Thus, it is evident that grammar poses a significant challenge in second language education, a challenge that extends to teaching Persian grammar to non-native speakers. Moreover, a critical aspect of second language learning and instruction is the acquisition process—specifically, the stages second language learners navigate and the reasons behind them. Numerous scholars have explored this topic, including Manfred Pienemann, who in 1998 proposed the “Processability Theory.” This theory delves into the intricate process of second language grammar acquisition, positing that learners advance through a structured sequence known as the “Processability Hierarchy.” Processability Theory posits that second language learners sequentially master content words, function words, phrases, sentences, and subordinate clauses. Considering the discourse on the significance of grammar and the difficulties in learning and teaching specific grammatical structures in Persian, the researchers sought to explore the acquisition of causative constructions by non-native Persian speakers, employing Processability Theory. They then intended to develop a teaching model for these constructions, tailored for non-Iranian Persian learners, using the research outcomes. To accomplish this, they needed to ascertain the Processability Hierarchy stage at which each Persian causative construction is acquired. Following their investigations, they discovered that simple causative constructions are learned during the sentence processing stage, whereas complex causatives are mastered at the subordinate clause processing stage. Building on this, data was gathered using an interview technique, as recommended by the theory. The study involved 120 non-Iranian Persian learners across five proficiency levels: beginner, pre-intermediate, intermediate, upper-intermediate, and advanced. The data were scrutinized using analytical methods consistent with Processability Theory. The analysis confirmed the theory's prediction that Persian learners initially grasp simple causatives before moving on to complex ones. Moreover, it was established that learners progress through the periphrastic, unequal root, equal root, compound unequal, and mono-lexical causatives in sequence when learning simple causatives. For complex causatives, the order of acquisition was found to be agentive-obligative unrestricted, without implicit meaning, with negative implicit meaning, agentive-obligative permissive, and patientive-obligative compulsive. Ultimately, the research findings informed the creation of a model for teaching causative constructions in Persian to non-native speakers.

    Keywords: Teaching Persian, Non-Native Speakers, Causative Constructions In Persian, Processability Theory
  • رضامراد صحرائی، سمیرا میرزائی*
    امروزه آموزش زبان مبتنی بر پیکره، موردتوجه بسیاری از پژوهشگران حوزه آموزش زبان است و استفاده از پیکره های زبانی در این حوزه به شیوه های مختلفی صورت می گیرد. در این مقاله برآن بودیم تا ضمن معرفی انواع پیکره های مفید در امر آموزش زبان و اشاره به ویژگی های ساختاری آن ها، به کارآمدی پیکره ها و نقش آن ها در آموزش زبان بپردازیم. براساس این، به طورکلی، دو نوع پیکره، یکی پیکره آموزشی زبان و دیگری پیکره زبان آموز را معرفی کرده ، به نمونه هایی از این پیکره ها در زبان فارسی اشاره کرده ایم. علاوه برآن، برخی داده های زبانی برچسب خورده زبان فارسی را فهرست کردیم و نشان دادیم که چگونه می توان از آن ها در آموزش زبان فارسی بهره برد. مشخص است که پرسش اصلی این پژوهش بر نحوه اثرگذاری و کاربردهای پیکره ها در آموزش زبان متمرکز است و برای پاسخ به آن ناگزیر بوده ایم با نگاه جامع توصیفی به پیشینه مطالعات نظری و عملی این حوزه مراجعه کنیم. نتیجه بررسی های مروری و پژوهشی این مطالعه نشان داد که هریک از پیکره های مورداشاره باتوجه به زیرساخت محتوایی که دارند به شکل خاصی می توانند در آموزش زبان مفید باشند و بررسی داده بنیاد این مقاله بر تاثیر مثبت داده های زبانی بر تولید محتوای آموزشی مناسب صحه می گذارد.
    کلید واژگان: زبان شناسی پیکره ای, پیکره آموزشی زبان, پیکره زبان آموز, برچسب گذاری, اطلاعات فراداده
    Rezamorad Sahraei, Samira Mirzaei *
    Today, corpus-based language teaching is the focus of many researchers in the field of language education, and language corpuses are used in different ways in this field. In this article, we intend to introduce various types of corpora useful in language teaching and point out their structural features, and discuss the efficiency of corpora and their role in language teaching. Based on this, we have generally introduced two types of corpus, pedagogic corpus, and the other language learner corpus, and we have mentioned examples of these corpuses in the Persian language. In addition, we have listed some tagged linguistic data of the Persian language and showed how they can be used in teaching the Persian language. It is clear that the main question of this research is focused on the effect and applications of corpora in language teaching, and to answer it, we had to refer to the background of theoretical and practical studies in this field with a comprehensive descriptive view. The results of the review and research studies of this study show that each of the mentioned bodies can be useful in language teaching in a special way according to the content infrastructure they have, and the data analysis of this article confirms the positive effect of linguistic data on the production of appropriate educational content.
    Keywords: Corpus Linguistics, pedagogic corpus, language learner corpus annotation, metadata
  • آرزو نجفیان*، معصومه حقی، فاطمه یوسفی راد، رضامراد صحرایی

    با فراگیرشدن ویروس کرونا و اجبار به آموزش مجازی و برخط، تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان نیز از این قاعده مستثنی نماند و مدرسان را با چالش های جدیدی در آموزش وجوه مختلف زبان فارسی مواجه ساخت . یکی از این وجوه، آموزش حروف اضافه به عنوان مقوله هایی چندمعنا بود. در کتاب های آموزش زبان، غالبا معانی این حروف به صورت فهرست وار ارایه می شود. این مسیله یادگیری آنها را به ویژه در آموزش مجازی دشوار می سازد. درمقابل دستور شناختی به وجود شبکه ی معنایی حروف اضافه حول معنی سرنمونی باور دارد. پژوهشگران نخست با استفاده از شبکه ی معنایی حروف اضافه ی «از، با، به، تا و در»، محتوای درسی برای آموزش برخط این حروف طراحی و سپس براساس نظریه ی شناختی چندرسانه ای از ابزار ترکیبی چندرسانه ای کلامی-تصویری (پویانمایی) استفاده کردند. محتوای تهیه شده با 52 نمونه مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج بررسی آماری نشان داد پیشرفت زبان آموزان معنی دار بوده است و می توان نتیجه گرفت آموزش حروف اضافه با ابزار پژوهش موثر واقع شده است. در پژوهش علاوه بر متغیر سطح زبانی، متغیرهای مداخله گر اجتماعی سن، جنسیت، ملیت، رشته ی تحصیلی و وضعیت زبان آموز نیز مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد متغیرهای جنسیت، ملیت، رشته و سن دارای تاثیر معنادار بوده اند. در خصوص سایر متغیرها، تاثیر معناداری مشاهده نشد.

    کلید واژگان: آموزش فارسی, حروف اضافه, پویانمایی, دستورشناختی, متغیرهای اجتماعی, یادگیری چندرسانه ای
    Arezoo Najafian *, Masoomeh Haghi, Fatemeh Yousefi Rad, Rezamorad Sahraei

    With the spread of the corona virus, teaching Persian to non-Persian speakers, like other disciplines, turned to virtual and online education, and teachers faced new challenges in teaching Persian different aspects. One of these aspects was the prepositions teaching as polysemous categories. In language books, meanings of prepositions are usually presented in a list, and this problem makes learning them difficult. On the other hand, the cognitive grammar confirms the semantic network of prepositions around the prototype meaning. In this research, at first, using the semantic network of simple prepositions "از، با، به، تا، در", curriculum content was designed. Then, based on the cognitive theory of multimedia learning, a combined verbal-visual multimedia tool (animation) was used and the content was tested with 52 samples. The results of statistical analysis showed that the progress of language learners was significant. It can be concluded that the teaching of prepositions with research tools has been effective. In addition to the language level variable, social intervening variables of age, gender, nationality, field of study and status were also measured. The findings indicate that gender, nationality, field of study and age has had a significant effect. But other variables didn’t have a significant effect.

    Keywords: Persian teaching, prepositions, Animation, cognitive grammar, Social variables, Multimedia Learning
  • اسماعیل صفائی اصل*، رضامراد صحرایی
    دستور نقشگرای نظام مند نظریه ای است بسیار قوی و آن قدر انعطاف پذیر که به شاخه های مطالعاتی بسیار متنوعی، از جمله رشد زبان در کودک، زبان شناسی آموزشی، زبان شناسی رایانشی و زبان شناسی بالینی ورود می کند. یکی دیگر از کاربردهای پژوهشی نظریه یاد شده «رده شناسی زبان» است. شاخه مطالعاتی رده شناسی زبان در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند را «رده شناسی نقشگرای نظام مند» یا به اختصار «رده شناسی نظام مند» می نامند. در این مقاله، تلاش کرده ایم ضمن معرفی اجمالی کتاب «رده شناسی زبان: منظری نقشگرا»، تصویری از رده شناسی نظام مند به دست دهیم. بدین منظور، ابتدا رویکردهای غالب در رده شناسی زبان، یعنی رده شناسی کل گرا و رده شناسی جزءگرا، و نیز مطالعات انجام شده در چارچوب آن رویکردها را به اجمال مرور کرده ایم. در ادامه، موازی با فصل های کتاب «رده شناسی زبان: منظری نقشگرا» به ذکر نکاتی کلیدی پیرامون رده شناسی نظام مند پرداخته ایم. از آن جا که هدف اصلی رده شناسی نظام مند «دست یابی به تعمیم هایی تجربی» است، بخش عمده معرفی رده شناسی نظام مند در این مقاله به تعمیم های رده شناختی و «رده شناسی ترتیب واژه» اختصاص یافته است.
    کلید واژگان: رده شناسی زبان, زبان شناسی نقشگرای نظام مند, رده شناسی نظام مند, تعمیم های رده شناختی متیسن
    Esmaeil Safaei Asl *, Rezamoead Sahraei
    Systemic functional grammar (SFG) is a theory which is very strong and so flexible that it addresses various research areas such as ‘language development in children’, ‘educational linguistics’, ‘computational linguistics’, and ‘clinical linguistics’. One of the other research applications of the mentioned theory is ‘language typology’. The research area of language typology within SFG is called ‘systemic functional typology’ or ‘systemic typology’ in short. In this paper, along with briefly introducing the book “Language Typology: A Functional Perspective”, we have tried to present a profile of ‘systemic typology’. To do so, at first, we have briefly reviewed the dominant approaches to language typology, i.e., holistic typology and partial typology, and the studies conducted in the framework of those approaches. Then parallel with the chapters of the book “Language Typology: A functional perspective”, we have mentioned the key points in systemic typology. Since the main objective of systemic typology is ‘to achieve empirical generalizations’, a large part of the introduction of systemic typology in this paper has been devoted to typological generalizations. In the end, an analysis of ‘word order typology’ has been touched upon, too.
    Keywords: language typology, systemic functional linguistics, systemic typology, Matthiessen’s typological generalizations
  • اعظم رستمی، رضا مراد صحرایی*

    تمایز گفتار و نوشتار به عنوان دو گونه ی کاربردی زبان، حوزه ای بحث برانگیز در تحقیقات زبان شناسی نوین است. زبان فارسی از این منظر به دلیل اختلاف قابل توجه بین گونه های گفتاری و نوشتاری می تواند از پیچیدگی های خاصی در امر آموزش، به خصوص در ارتباط با غیرفارسی زبان ها برخوردار باشد. از این رو، در این پژوهش برآنیم به بررسی میزان استفاده از صورت های گفتاری در تولیدات فارسی آموزان خارجی بپردازیم و به دنبال آگاهی از این مطلب هستیم که زبان آموزان بدون دریافت آموزش مستقیم فارسی گفتاری و تنها با اتکا به محیط بومی که در آن قرار دارند تا چه اندازه می توانند از صورت های گفتاری به درستی در تولیدات خود استفاده کنند و آیا این تولیدات تابع الگوی خاصی هستند یا خیر. نمونه های این تحقیق از برون داد گفتاری و نوشتاری فارسی آموزان موسسه ی دهخدا در سطح میانی جمع آوری شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که زبان آموزان با وجود این که در محیط آموزشی خود در موسسه ی دهخدا تنها به روش دانشگاهی و با تمرکز بر مهارت های خواندن و دستور آموزش دیده بودند، بدون برخورداری از آموزش مستقیم فارسی گفتاری و تنها با اتکا به محیط زبان بومی که در آن حضور داشته اند، توانسته اند به تولید فارسی گفتاری بپردازند. و دیگر این که صورت های گفتاری درست بیشتر به حوزه ی واژگان تعلق دارند تا دستور. شایان ذکر است که در تبیین داده های این پژوهش از نظریه ی پردازش درون داد به طور عام و اصل تقدم واژه های محتوایی به طور خاص استفاده شده است. بررسی داده ها نمایانگر این مطلب است که مطابق این نظریه، تولیدات از الگوی خاصی پیروی می کنند.

    کلید واژگان: فارسی گفتاری, فارسی نوشتاری, نظریه پردازش درون داد, واژه های محتوایی و واژه های دستوری
    Azam Rostami, Reza Morad Sahraee *

    The distinction between speech and writing as two types language skills is a controversial area in modern linguistic research. From this perspective, the Persian language, due to the considerable differences between the spoken and written forms, can be of particular complexity in education, especially in non-Persian languages. Therefore, in this research we intend to study the use of speech forms in Farsi productions of foreign learners and Besides we want to know to what extent language learners employ spoken words properly without provide them with direct Persian spoken instruction and relying solely on the native environment?. besides these products are subject to a particular pattern or not. Samples of this research were collected from intermediate level Persian students at Dehkhoda Institute. The results of this study indicate that language learners could produce spoken Persian without direct instruction of spoken form, and by relying only on the native language environment. They were taught only academically and with a focus on reading skills and grammar at Dehkhoda institute, furthermore spoken forms are used more accurately in vocabulary rather than in grammer. It is worth noting that in explaining the data of this study, the Input processing theory in general and the principle of content word priority in particular have been used. Analysis of the data has shown that according to this theory, products follow a certain pattern.

    Keywords: : spoken Persian, written Persian, Input processing theory, content words, grammatical words
  • علی کوهگرد*، رضامراد صحرایی

    در کلاس معکوس، برخلاف کلاس سنتی، دریافت اطلاعات جدید و آموزش، در منزل و انجام تکالیف درسی در کلاس صورت می گیرد. در یادگیری معکوس نیز آموزش مستقیم، از فضای آموزش گروهی به فضای آموزش فردی منتقل می شود و درنتیجه فضای گروهی در کلاس، تبدیل به محیط آموزشی پویا و تعاملی می گردد و معلم به جای ارایه درس در کنار زبان آموزان، آن ها را برای به کاربردن مفاهیم و تعامل خلاقانه با موضوع آموزشی، راهنمایی می کند و زبان آموزان در فرایند یادگیری فعال قرار می گیرند. در بین نظریه های زبان دوم آموزی، نظریه مهارت آموزی، نظریه ای کاملا روان شناختی است که ریشه در سه نوع روان شناسی رفتارگرا، شناختی و پیوندگرا دارد. این نظریه، اختصاص به زبان آموزی ندارد، بلکه برای تبیین فراگیری انواع مهارت ها به طور عام به کار گرفته می شود. این پژوهش، کیفی و از نوع اقدام پژوهی عملی [1] است. هدف پژوهش، بررسی چگونگی اجرای رویکرد معکوس برای آموزش زبان است و  به این دلیل، از بین نظریه های زبان دوم آموزی، نظریه مهارت آموزی در نظر گرفته شده است؛ لذا در این پژوهش، با مروری بر پیشینه و مبانی نظری، رویکرد معکوس و قالب نظریه مهارت آموزی، همسو شدن این دو رویکرد در اجرای آموزش معکوس زبان فارسی به عرب زبانان سطح میانی، به عنوان یک تجربه زیسته، بیان شده است. یافته های پژوهش نشان داد که قالب نظریه مهارت آموزی برای اجرای رویکرد معکوس در آموزش زبان مناسب است.

    کلید واژگان: رویکرد معکوس, نظریه مهارت آموزی, دانش بیانی, دانش روندی, خودکارشدگی
    Ali Koohgard *, Reza Morad Sahraei

    In the flipped class, unlike in the traditional class, new information and instruction are given at home, and homework is done in class; In flipped learning, direct instruction is transferred from the group learning space to the individual learning space, and as a result, the group space in the classroom becomes a dynamic and interactive learning environment, and the teacher, Instead of presenting lessons, along with language learners, guides them to apply concepts and interact creatively with the subject matter; and learners are also involved in the active learning process. Among the theories of secondary language learning, the skill acquisition theory is a purely psychological theory that is rooted in three types of behavioral, cognitive and relational psychology. This theory is not specific to language acquisition but is commonly used to explain the acquisition of a variety of skills. This research is a qualitative and practical action research type. The purpose of this study is to investigate how to implement a filipped approach to language teaching; For this purpose, among the theories of secondary language acquisition, the skill acquisition theory has been considered. Therefore, in this study, by reviewing the literature and theoretical foundations of the flipped approach and the framework of the skill acquisition theory, the alignment of these two approaches in the implementation of flipped Persian language teaching to intermediate Arabic speakers as a lived experience has been expressed. Findings showed that the format of skill acquisition theory is suitable for implementing the flipped approach in language teaching.

    Keywords: flipped approach, skill acquisition theory, declarative knowledge, procedural knowledge, automaticity
  • محبوبه نعمتی سرخی*، زری سعیدی، رضا مراد صحرایی

    هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی محتوای آموزشی نرم افزار چندرسانه ای در زمینه متون گردشگری فرهنگی است. در این پژوهش سعی شده محتوای آموزشی گردشگری فرهنگی براساس نظریه طبقه بندی تجدیدنظرشده بلوم ارزیابی شود. محتوای آموزشی می تواند نقش مهمی در ارتقای یادگیری زبان آموزان داشته باشد. با توجه به اهداف این مطالعه، تحلیل محتوایی کیفی به عنوان روش تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها یک نظام کدگذاری براساس طبقه بندی بلوم تعریف شد و داده ها کدگذاری و سپس برمبنای آن محاسبه شدند. به منظور تعیین سطوح مختلف مهارت های شناختی و عاطفی از آزمون ناپارامتری خی دو استفاده شد. یافته ها نشان می دهد بیشترین میزان پراکندگی افعال در فعالیت های قبل و پس از خواندن درحوزه یادگیری شناختی در سطح درک و فهم قرار دارد و به سطوح تحلیل و ارزیابی کمتر توجه شده است. نتایج پژوهش در حوزه عاطفی نشان می دهد بیشترین میزان پراکندگی افعال در سطح پاسخ دادن پربسامدتر بوده است و زبان آموزان با علاقه به انجام فعالیت های کلاسی می پرداختند، زبان آموزان در این سطح از انجام فعالیت ها احساس رضایت خاطر می کردند و کم بسامدترین میزان پراکندگی فعل ها در سطوح سازمان دهی و شخصیت پذیری بارزتر بوده است.

    کلید واژگان: محتوای آموزشی, حیطه شناختی, حیطه عاطفی, طبقه بندی تجدیدنظرشده بلوم, تحلیل محتوا, کدگذاری
    Mahboobeh Nemati Sorkhi *, Zari Saeedi, Reza Morad Sahraee

    The main purpose of this study is to analyze and evaluate the educational content of multimedia software in the field of cultural tourism texts. In this research, we have tried to evaluate the educational content of cultural tourism texts based on Bloom's revised classification theory. Educational content can play an important role in promoting language learning. According to the objectives of this study, qualitative content analysis was used as a research method. In order to analyze the data, a coding system was defined based on Bloom's classification and the data were coded and then calculated based on Bloom's classification. Chi-Square Test (X2) was used to determine different levels of cognitive and emotional skills. Findings show that the highest dispersion of verbs in pre- and post-reading activities in the field of cognitive learning is at the level of comprehension and less attention is paid to the levels of analysis and evaluation. The results of research in the emotional field show that the highest scatter of verbs at the level of response was more frequent and language learners at this level felt satisfied with the activities and the lowest frequency scatter of verbs was more pronounced at the levels of organization and personality.

    Keywords: Cognitive domain, Emotional domain, Bloom's Revised Taxonomy, content analysis, coding
  • رضامراد صحرائی، شهره سادات سجادی*، شیوا مجیدی، امیرحسین مجیری

    کرونا پدیده ای است که بشر زنده کنونی پیش تر آن را تجربه نکرده و آنقدر این اتفاق به طور ناگهانی رخ داد که موجب تعطیلی بسیاری از کلاس های آموزش زبان فارسی در جهان گشت. در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبایی، 14 دانشجوی لبنانی در حال تحصیل بودند که می بایست برای مهر سال 1399 آماده حضور در کلاس های تحصیلی اصلی خود می شدند. آنها نیمی از دوره فارسی آموزی خود را سپری کرده بودند که با مشکل کرونا مواجه شدند. دانشگاه علامه طباطبایی برای حل مشکل این زبان آموزان سریعا به آموزش مجازی روی آورد. پژوهش حاضر نتیجه آموزش مجازی این مرکز را گزارش می کند. سوال پژوهش این بود که آیا آموزش مجازی می تواند در شرایط اضطرار، جایگزین آموزش حضوری باشد. فرضیه ای که برای آن در نظر گرفتیم این بود که احتمال اینکه آموزش مجازی بتواند جایگزینی برای آموزش حضوری باشد بسیار کم و تاحدی غیرممکن است. به منظور پاسخ به پرسش پژوهش از دو ابزار استفاده نمودیم. آزمون پیشرفت زبان آموزان و مقایسه نمرات کلاس های حضوری با کلاس های مجازی و تدوین پرسشنامه ای برای سنجش میزان رضایت مندی زبان آموزان. نتایج نشان داد میزان پیشرفت زبان آموزان در شرایط کرونایی (آموزش مجازی) اختلاف معناداری با شرایط غیرکرونایی (آموزش حضوری)  نداشته است. همچنین، زبان آموزان لبنانی تا حد زیادی از آموزش زبان فارسی به صورت مجازی رضایت داشتند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که در شرایط اضطرار می شود با اتخاذ رویکرد تکلیف محور در آموزش زبان از بستر وب برای انتقال دانش و یادگیری زبان استفاده کرد.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, زبان فارسی, ویروس کرونا, غیرفارسی زبانان
    Reza Morad Sahraee, Shohrehal sadat Sajjadi *, Shiva Majidi, Amirhossein Mojiri

    Corona is a phenomenon that the living human being has not experienced before, and it happens so suddenly that it causes the closure of Persian language classes in the world. There are 14 Lebanese students studying at the Center of Teaching Persian to Speakers of Other Languages at Allameh Tabataba'i University, who were getting ready to attend academic study in Iranian universities for the year 1399. They have spent half of their Persian-learning course in face-to-face classes where they have encountered Coronavirus problems. In order to solve their problem, Azfa center has shifted their class to virtual online classes. This article reports the result of the virtual Persian classes that took place in this center. The question of this research is: Whether virtual online classes can be replaced with face-to-face education in emergency conditions? The results showed that the rate of language learners' progress in Coronavirus epidemic conditions (virtual education) was not significantly different from face-to-face teaching. Lebanese learners were also largely satisfied with learning Persian virtually. It can be concluded that in emergency situations, the web platform can be used for language teaching. In order to answer the question of the research, we have used students' progress tests and compared the grades of face-to-face classes with virtual online classes and also used a researcher-made questionnaire to measure students' satisfaction.

    Keywords: Virtual teaching, Persian language, Coronavirus, non-Persian speakers
  • مینا حامدی*، رضا مراد صحرایی
    آزمون سازی بخش مهمی از آموزش هر زبان و بخش مهمی از یادگیری زبان است. آزمون اندازه واژگانی یکی از انواع آزمون های تعیین سطح است که برای مشخص کردن میزان دانش واژگانی زبان آموزان و پیش بینی بهترین آموزش بر اساس دانش زبان آموزان به کار می رود. این آزمون در بسیاری از زبان های دنیا طراحی شده اما تاکنون برای زبان فارسی انجام نشده است. برای طراحی یک آزمون اندازه واژگانی باید به بسامد واژه های مورد استفاده توجه کرد که این مورد با مطالعه روی پیکره های زبانی به دست می آید. پیکره مورد استفاده این پژوهش پیکره متن های مطبوعاتی است. برای طراحی این آزمون 80 سوال طرح و به ترتیب، از پربسامد به کم بسامد مرتب شد. سوالات به صورت کامپیوتری درآمده و لینک آن برای زبان آموزان ارسال شد. در این پژوهش 130 نفر به آزمون پاسخ داده و 45 نفر نیز در بازآمون شرکت کردند. بررسی محتوایی آزمون نشان داد آزمون اندازه واژگانی از روایی برخوردار است. تحلیل داده های آزمون نشان می دهد میانگین نمرات با افزایش سطح زبانی بیشتر شده است. بررسی داده های آماری از جمله چولگی نشان داد توزیع داده ها نرمال است. همچنین نتایج تحلیل واریانس نشان دهنده تفاوت معناداری میان میانگین نمرات گرو ه های مختلف نوآموز، مقدماتی، میانی و پیشرفته در این آزمون معنادار است. به علاوه، محاسبه همبستگی با استفاده از ضریب پیرسون نشان می دهد آزمون دارای پایایی است. تفسیر نمرات سطوح مختلف زبانی نیز انجام و مشخص شد هر بازه از نمره می تواند مشخص کننده یک سطح زبانی مشخص باشد. براساس این پژوهش می توان گفت آزمون اندازه واژگانی می تواند به مثابه یک آزمون تعیین سطح، سطح زبانی زبان آموزان را مشخص کند.
    کلید واژگان: آزمون سازی, آزمون اندازه واژگانی, واژه های پایه فارسی, پیکره زبانی, آموزش واژه
    Mina Hamedi *, Reza Morad Sahraee
    Testing is an important part of teaching any language and an important part of learning a language. Vocabulary size test is one of placement tests that is used to determine the level of lexical knowledge of language learners .This test is designed in many languages and its vacancy was felt in the Persian. To design a vocabulary size test, one must pay attention to the frequency of the words used and linguistic corpus. The corpus used in this research is including paper texts in seven different fields. To design this test for each group of words, 80 questions were designed and arranged from high-frequency to low-frequency. The questions were computerized and the link was sent to the language learners. 130 people answered the test. 45 language learners also participated in the retest. Analysis showed that the mean test scores increased with the language level of the language learners. Skewness and Analysis of variance also showed that the data distribution was normal and the difference between the mean scores of different groups of novice, elementary, intermediate and advanced in this test was significant. Calculation of the correlation between test scores and retest scores indicates a strong correlation and test reliability. The interpretation of the scores of different language levels was also done and it was determined that each language level of the score can determine which language level. Based on this research, it can be said that the vocabulary size test can determine the language level of language learners as a placement test.
    Keywords: testing, vocabulary size test, Persian core lexicon, linguistics corpus, vocabulary instruction
  • فاطمه کلاری*، رضا مراد صحرایی
    اهمیت مفهوم درونداد به طور گسترده در حوزه های مختلف زبان دوم آموزی شناخته شده است. تحقیقات زیادی به منظور بررسی نحوه پردازش درونداد، ویژگی های مختلف تسهیل کننده درونداد و کارآمدی آموزش هایی که مستقیما درونداد را دستکاری می کنند، انجام شده است. در میان این حوزه های پژوهشی مرتبط با درونداد، لازم است تا در ابتدا ماهیت پردازش درونداد را درک کنیم. به همین دلیل، هدف از انجام پژوهش توصیفی تحلیلی حاضر، بررسی دو اصل مهم (اصل اولین اسم و اصل دوم احتمال رخداد) طبق مدل پردازش درونداد ون پتن (2015) در فارسی آموزان سطح میانی، فوق میانی و پیشرفته است. در این پژوهش در پی آنیم تا بدانیم این دو اصل به چه میزان پردازش درونداد را در 30 فارسی آموز سطح میانی، فوق میانی و پیشرفته با ملیت های مختلف که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند، تبیین می کند. به دلیل عدم دسترسی به فارسی آموزان بیشتر، فارسی آموزان در هر سطح 10 نفر بودند. به این منظور، از شرکت کنندگان 14 جمله پرسیده شد و از آنها خواسته شد تا فاعل و مفعول را در هر جمله شناسایی کنند. تحلیل توصیفی یافته های پژوهش نشان داد دو اصل «اولین اسم» و «احتمال رخداد» بر درک معنا و پردازش درونداد در فارسی آموزان سطح میانی بیشتر از سطح فوق میانی و پیشرفته تاثیر می گذارد و این نتیجه مطابق با نظریه پردازش درونداد ون پتن است. علاوه بر این، دریافتیم که شک و تردید در پاسخ ها در سطوح اولیه بیشتر از سطوح پیشرفته است که این می تواند ریشه در سطح مهارت و تسلط فارسی آموزان داشته باشد. در نهایت، پیشنهاداتی جهت انجام پژوهش های آتی ارایه شد.
    کلید واژگان: پردازش درونداد, اصل اولین اسم, اصل احتمال رخداد, آموزش زبان فارسی, مبتداسازی
    Fatemeh Kelari *, Reza Morad Sahraee
    The importance of the concept of input is widely known in different areas of second language learning. The purpose of the descriptive-analytical research is to investigate two important principles (First Noun Principle and Event Probabilities Principle) according to the input processing model of Van Patten (2015) in intermediate, upper-intermediate and advanced Persian learners. In this research, we seek to know to what extent these two principles explain input processing. The participants of the research were 30 Persian learners from different nationalities, who were selected by available sampling method. Due to the lack of access to more Persian learners, there were only 10 Persian learners at each level. The participants were asked 14 sentences and they were asked to identify subject and object in each sentence. Findings showed that the two principles "first noun" and "event probabilities" affect the understanding of meaning and input processing in Persian learners of intermediate level more than upper intermediate and advanced level, and this result is in accordance with the input processing theory of Van Patten. We also found that doubts in the answers are more in the basic levels than in the advanced levels, which can be rooted in the level of proficiency of Persian learners.
    Keywords: input processing, first noun principle, event probabilities principle, Teaching Persian Language, topicalization
  • کریستینا بویاکویچ، رضا مراد صحرائی*

     مفعول غیرمستقیم یکی از متمم های فعل است. در زبان فارسی مفعول غیرمستقیم، الزاما، یک گروه حرف اضافه ای است و رابطه میان فعل و متمم آن یعنی حاکمیت تنها به وسیله حرف اضافه برقرار می شود. در زبان روسی مفعول غیرمستقیم، الزاما، گروه حرف اضافه ای نیست و حاکمیت بر آن به دو روش برقرار می شود: 1  حاکمیت توسط حرف اضافه و حالت دستوری؛ 2  حاکمیت تنها توسط حالت دستوری. در پژوهش حاضر 10 نقش معنایی مفعول غیرمستقیم زبان فارسی تعیین شده است که عبارت اند از: پذیرنده، بهره ور، زیان دیده، محرک، نتیجه، منبع، موضوع، هدف، وسیله و مشارک / مخاطب. هرکدام از مفعول های غیرمستقیم که دارای یکی از این نقش های معنایی است، متناسب با معنی فعل خود می تواند به وسیله یک یا تعدادی از روش های زیر به زبان روسی بیان شود: 1. حالت مفعولی بدون حرف اضافه که در این صورت مفعول غیرمستقیم زبان فارسی به زبان روسی در نقش مفعول مستقیم قرار می گیرد و فعل آن در زمره فعل گذرا به شمار می آید؛ 2. حالت مفعولی با حرف اضافه «на»، «в» و «про»؛ 3. حالت «به ای» بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «к» و «по»؛ 4. حالت اضافی بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «от» و «у»؛ 5. حالت وسیله ای بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «за» و «с»؛ 6. حالت حرف اضافه ای با حرف اضافه «о».

    کلید واژگان: مفعول غیرمستقیم, حاکمیت, نقش های معنایی, حالت دستوری, حرف اضافه
    Kristina Buiakevych, Reza Morad Sahraei *

    An indirect object is a grammatical form in Persian. Indeed, it is a propositional phrase, and the relationship between the verb and its complement is only built up by a preposition. When it comes to Russian, the indirect object is not necessarily a prepositional phrase and it is governed in two ways. First, the verb directly governs the grammatical case of the object. Second, the governing of the object’s grammatical case is carried out by the preposition. The indirect object has a special feature as it plays a number of semantic roles for the message in the sentence. As far as Russian is concerned, the grammatical case is the criterion for recognizing meaning. In other words, a specific grammatical case is used for each semantic role. In the present study, we identified ten semantic roles for the indirect object in Persian, which are recipient, malefactive, beneficiary, stimulus, result, source, theme, goal, instrument and audience. Each indirect object which holds one of these semantic roles—according to the meaning of its verb of course—can be expressed in Russian through the following methods 1). Accusative case with no preposition needed; 2). Accusative case with prepositions needed “на”, “в” and “про”; 3). Dative case without or with prepositions “к” and “по”; 4). Genitive case without or with prepositions “от” and “у”; 5). Instrumental case without or with prepositions “за” and “с” and 6). Prepositional case with preposition “о”.

    Keywords: indirect object, Complement, grammatical case, Preposition, semantic roles
  • ملهم الشاعر*، محمد دبیرمقدم، رضامراد صحرایی
    در رده شناسی، زبان ها بر اساس مولفه های صرفی، نحوی، معنایی و حتی واجی خاص رده بندی و طبقه بندی می شوند. مجموع این رده بندی و طبقه بندی ها به زبان شناسان کمک می کند تا جهانی های زبانی را معرفی کنند. هدف این پژوهش تعیین وضعیت رده شناختی ترتیب واژه زبان عربی معیار است. زبان عربی معیار، گونه ادبی و استاندارد شده ای است که در نوشتار رسمی و ادبی در بین عرب زبانان، استفاده می شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند در آموزش زبان فارسی به عرب زبانان مفید باشد. در این مقاله، ترتیب واژه زبان عربی معیار بر اساس 25 مولفه رده شناختی (درایر (1992)، دبیرمقدم (1392) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زبان عربی معیار در مقایسه با زبان های آفریقا، زبان های آروپا-آسیا و زبان های جهان به ترتیب از 20، 22 و 23 مولفه از مولفه های زبان های فعل میانی قوی (VO) برخوردار است. بنابراین زبان عربی معیار گرایش به رده زبان های فعل میانی (قوی) دارد.
    کلید واژگان: رده‎شناسی زبان, زبان عربی معیار, ترتیب واژه, همگانی های زبان, مولفه های رده‎ شناختی
    Mulham Al-Shair *, Mohammad Dabirmoghaddam, Rezamorad Sahraee
    As you know, in typology, languages are categorized on the basis of morphological, syntactic, and semantic features. These categories help linguistics to introduce language universals. This article aims to determine the word order typology in Standard Arabic. Standard Arabic is the standardized and literary variety of Arabic used in writing and in most formal speech throughout the Arab world. The results of the article are of importance in teaching Persian to Arab students. In this article, word-order of the Standard Arabic is analyzed on the basis of the 25 typological correlations (Dryer 1992 and Dabirmoghaddam 2014). The results suggest that Standard Arabic, in comparison to African, Eurasia languages and other languages, which Dryer indicated them in his article, has 20, 22 and 23 correlations of strong VO languages; and also, has 12, 8 and 8 correlations of strong OV languages. Thus, Standard Arabic has a tendency towards strong VO languages.
    Keywords: typology, Standard Arabic, Language Universals, Linguistic Correlations
  • رضا مراد صحرائی، کریستینا بویاکویچ*

    در زبان روسی حالت «به ای» یکی از شش حالت دستوری به شمار می آید. با کمک حالت «به ای» پنج نقش معنایی یعنی پذیرنده، پذیرنده اطلاعات، تجربه گر، بهره ور/زیان دیده و عضو دوم رابطه، بیان می شوند. از آن جایی که زبان فارسی فاقد مقوله «حالت» است، ابزارهای نحوی دیگری را برای بیان مفاهیمی که در زبان روسی با حالت «به ای» نمایانده می شوند، به کار می برد. در مقاله حاضر، با بهره گیری از روش های زبان شناختی، از قبیل روش تحلیل مقابله ای، روش تحلیلی-توصیفی و همچنین در چارچوب نظریه ظرفیت، کوشیدیم تا روش های اصلی بیان پنج نقش معنایی را به زبان فارسی ارایه دهیم. در زبان فارسی این نقش های معنایی وابسته به نوع و معنای هسته خود، به روش های مختلف بیان می شوند. پذیرنده، پذیرنده اطلاعات در صورتی متمم فعل عمل کنند، اغلب به صورت مفعول غیر مستقیم بیان می شوند. بهره ور/زیان دیده وابسته به معنای فعل، می تواند به سه روش زیر بیان می شود: مفعول غیر مستقیم، مفعول مستقیم و متمم اضافه ای. هنگامی که نقش های معنایی پذیرنده، پذیرنده اطلاعات و بهره ور/زیان دیده متمم اسم به شمار می آیند، در زبان فارسی این نقش ها بر عهده گروه حرف اضافه ای است که در نقش وابسته پسین گروه اسمی عمل می کند. هنگامی که تجربه گر متمم فعل و قید گزاره ای باشد، به صورت ضمیر متصل در جمله غیر شخصی یا به صورت فاعل در جمله شخصی بیان می شود. اگر تجربه گر متمم صفت کوتاه باشد، در زبان فارسی، آن نقش مفعول غیر مستقیم را ایفا می کند. نقش معنایی عضو دوم رابطه وابسته به نوع و معنای هسته خود، به صورت متمم اضافه ای، مفعول غیر مستقیم، مسند و وابسته پسین گروه اسمی بیان می شود.

    کلید واژگان: بهره ور, زیان دیده, پذیرنده, پذیرنده اطلاعات, تجربه گر, حالت دستوری «به ای»
    Reza-Morad Sahraei, Kristina Buiakevych *

    Grammatical case in the agglutinative and inflected languages is described as a tool that has two functions: 1. determining the syntactic roles of a structure in a sentence, such as subject, direct object, indirect object, and so on. 2. defining the semantic roles of a structure in a sentence such as agent, patient, beneficiary, recipient, etc. In Russian, the grammatical case is also considered as a way to show the syntactic relationship between the elements of a sentence or syntactic group. At the level of the sentence and the syntactic group, the verb or other word that act as head of the group government on its obligatory and optional arguments or complements with the help of grammatical cases. Russian language defines six grammatical cases: nominative, accusative, genitive, dative, instrumental, prepositional. The dative case has a particular importance among the six grammatical cases because it has its own meaning. In Russian, with the help of dative case, five semantic roles are expressed: recipient, addressee, experiencer, beneficiary/malefactive and second member of the relationship. Since Persian does not have the category of »case«, it uses other syntactic tools to express the concepts that are expressed in Russian by the grammatical cases: simple and compound prepositions, postposition «را», ezafe, word order and conjunctions. In Russian, the dative case has four main semantic roles: recipient, addressee, experiencer, beneficiary/malefactive, and a secondary semantic role, i.e., the second member of the relationship. Since Persian language does not have a category »case«, the structures of Russian language that are used in the dative case are expressed in Persian language in different ways. In the present article, we examined each of these roles and identified the methods of expressing them in Persian.

    Keywords: addressee, beneficiary, malefactive, dative case, experiencer, recipient, Second Member of the Relationship, Semantic Role
  • رضا مراد صحرائی، سمیرا میرزائی*

    از حروف اضافه پرکاربرد زبان فارسی می توان به حرف‎های «از، به، در، برای و با» اشاره کرد. این حروف اضافه در جستجوهای پیکره ای و بررسی داده های زبانی از پربسامدترین تولیدات زبانی هستند و همین بسامد بالا می تواند موید نقش مهم این واحدهای زبانی باشد. گروه های حرف اضافه ای در جمله یا در نقش افزوده ظاهر می شوند یا نقش متممی ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر که بر نقش متممی حرف اضافه «به» متمرکز است، دسته بندی معنایی فعل های ساده با ظرفیت مفعول حرف اضافه «به»ای است. در این مسیر از رویکرد لوین در دسته بندی افعال زبان انگلیسی بهره گرفته می شود. لوین بر این باور است که شباهت رفتار نحوی و ظرفیت های نحوی افعال می تواند منجر به شباهت های معنایی شود. در نوشتار پیش رو حدود (200) فعل ساده زبان فارسی که در ظرفیت آن‎ها مفعول حرف اضافه «به» ای وجود دارد، از فرهنگ ظرفیت نحوی افعال زبان فارسی انتخاب و استخراج شد و سپس تلاش شد تا با الهام از رویکرد لوین، دسته بندی معنایی روی این گروه از افعال صورت پذیرد. بررسی و دسته بندی داده ها نشان داد می توان این افعال را در هفت طبقه معنایی گروه بندی کرد. بدیهی است که دستیابی به این طبقات معنایی در فعالیت های مختلفی ازجمله یادگیری زبان و تدریس فعل به عنوان هسته اصلی جمله بسیار کارآمد است.

    کلید واژگان: حرف اضافه, ظرفیت نحوی فعل, زبان شناسی پیکره ای, مفعول حرف اضافه ای, زبان فارسی
    Reza Morad Sahraei, Samira Mirzaei *

    Among simple prepositions, we can name ɂaz ‘from’; be ‘to’; daɹ ‘in’; baɹaye ‘for’ and ba ‘with’. The simple prepositions are the most frequent language unit when we search different corpora. This frequency confirms the importance of these language units. Prepositional phrases appear in the sentence either as an argument or as an adjunct. The purpose of this research is to classify the simple verbs with the object of the preposition /be/ in Persian language. This research has used Levin's approach in categorizing English verbs. Levin believes that the similarity of syntactic behavior and syntactic valence of verbs can lead to semantic similarities. In this paper, to investigate this issue, about 200 simple Persian sense verbs that have the object of the preposition /be/ were selected and extracted from the Syntactic Valency Lexicon for Persian Verb (gathered according dependency grammar), and then classified according to Levin's approach. The classification of the data indicated that these verbs could be grouped into seven semantic categories. It is obvious that achieving these semantic classes is useful for language learning and teaching the verbs as the core of the sentence.

    Keywords: Preposition, Syntactic Valence of verb, Corpus Linguistics, prepositional object, Persian language
  • زهرا مواظبی*، ابراهیم ابراهیمی، رضا مراد صحرائی، روح الله محمدعلی نژاد عمران

    استعاره یکی از جنبه های اعجاز بیانی است و قرآن از آن، در راستای تبیین معانی خود بهره می برد. استعاره در مفهوم سنتی، به کاربردن لفظی در غیر از معنای اصلی خود می باشد؛ اما در این معنا به تنهایی نمی تواند جهان بینی، ساختار و اندیشه های نهفته درون آیات را نشان دهد. در باب استعاره می توان دو دیدگاه کلاسیک و زبان شناسی-شناختی را با یکدیگر مقایسه کرد. تفاوت این دو دیدگاه در این است که در زبان شناسی سنتی استعاره صرفا ابزاری برای زیبایی تعبیرهای زبانی بوده است؛ اما در زبان شناسی شناختی، استعاره به چگونگی پدیدآمدن فرایندهای ذهنی و تبدیل شدن آن ها به عناصر زبانی میپردازد. ازاینرو ماهیت و عملکردی متفاوت از دیدگاه های بلاغت پژوهان در سده های گذشته دارد. پژوهش پیش رو با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی استعاره نزد بلاغت پژوهان سنتی و زبان شناسان شناختی و نقش آن ها در تبیین و تحلیل های قرآنی صورت گرفته است. یافته های این پژوهش در قالب شناخت وجوه تمایز استعاره شناختی از استعاره سنتی، و بررسی آیات با نگاه به مفهوم سازی استعاری نشان داد که الگوی استعاره مفهومی در تحلیل شناختی آیات و دستیابی به اصول معناشناختی حاکم بر مفهوم سازی قرآنی، امکانی را برای کشف لایه های قرآنی فراهم می آورد که در استعاره سنتی دستیابی به آن ممکن نیست.

    کلید واژگان: زبان شناسی شناختی, بلاغت پژوهان سنتی, استعاره, استعاره مفهومی, لیکاف و جانسون, جرجانی
    Zahra Movazebi *, Ebrahim Ebrahimi, Rezamorad Sahraee, Roohallah Mohamad Alinejad Omran

    Metaphor is one of the expressional Iʻjāz, and the Qur'an uses it to explain its meanings and mission. Metaphor in the traditional sense uses words other than their original meaning, but in this sense, it alone cannot show the worldview, structure and thoughts hidden in the verses. According to the metaphor, we can compare two classical and cognitive-linguistic viewpoints. It indicates that in traditional linguistics, metaphor has been merely a tool for the beauty of language expressions. Still, metaphor is a new look at how mental processes emerge and become linguistic elements in cognitive linguistics. The present study, with an analytical-descriptive method, aimed to evaluate metaphor regarding the traditional rhetoric scholars and cognitive linguists and the role of cognitive metaphor in Quranic explanations and analyses. The results, in the form of knowing the ways of distinguishing cognitive metaphor from traditional metaphor, and examining the verses according to metaphorical conceptualisation, indicated that a tool such as conceptual metaphor in the cognitive analysis of the verses and achieving the semantic principles governing the Quranic conceptualisation provides the possibility for the audience of the Qur'an in discovering the Qur'anic layers that not possible in the traditional metaphor.

    Keywords: cognitive linguistics, Traditional Rhetoricians, metaphor, conceptual metaphor, Lakoff & Johnson, Jorjani
  • الهام اکبری، رضامراد صحرایی*، علی کریمی فیروز جایی، محمدحسین رمضان کیایی

    یکی از مشکلات اصلی زبان آموزان در یادگیری زبان دوم، دستور زبان است. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از دستاوردهای رده شناسی زبان، یادگیری دستور زبان فارسی برای فارسی آموزان ایتالیایی تسهیل شود. بدین منظور، بر پایه ی مولفه-های رده شناسی ترتیب واژه، شباهت ها و تفاوت های رده شناختی زبان فارسی و زبان ایتالیایی معیار، تعیین گردید. در مرحله بعد، بدون اشاره به شباهت ها و تفاوت های رده شناسی دو زبان فارسی و ایتالیایی، نکات دستوری به آزمودنی ها، آموزش داده شد و سپس از آنها پیش آزمون به عمل آمد. آزمون دارای سه بخش بود. بخش اول: جملاتی از زبان ایتالیایی ارایه شد و آزمودنی ها می بایست که معادل آنها را از میان چهار گزینه انتخاب کنند. در بخش دوم: از آزمودنی ها خواسته شد که جملات ایتالیایی را به فارسی ترجمه کنند. در بخش سوم: آزمودنی ها یک متن ایتالیایی طراحی شده را به فارسی ترجمه کردند. در پایان، پس از گذشت مدت زمان مشخص، مجددا نکات دستوری مدنظر این بار با تاکید بر تفاوت ها و شباهت های رده شناختی بین دو زبان فارسی و ایتالیایی به آزمودنی ها آموزش داده شد و سپس پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل نتیحه آزمون ها نشان داد که میانگین نمرات آزمودنی ها در پس آزمون از میانگین نمره های آنها در پیش آزمون بالاتر است. تحلیل آمار استنباطی نیز نشان داد که بین نمره ی آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معناداری وجود دارد. از این رو، می توان نتیجه گرفت که هرچه آگاهی فارسی آموزان ایتالیایی از شباهت ها و تفاوت های رده ای زبان فارسی و زبان ایتالیایی بیشتر باشد، یادگیری زبان فارسی برای آنها راحت تر و سریع تر می شود.

    کلید واژگان: رده شناسی, ترتیب واژه, مولفه, دستور زبان, زبان دوم
    Elham Akbari, Rezamorad Sahraee *, Ali Karimi Firooz Jaee, Mohammadhossein R.Kiaei

    One of the main problems of second language learners is learning grammar. In this research, We have tried to facilitate learning Persian grammar for Italian learners learning Persian by using the achievements of linguistics typology. For this purpose, similarities and differences between Persian and Italian are determined using typological word order. For the next step, without pointing out typological similarities and differences of Persian and Italian, the grammatical points were taught to the participants and then they were tested (pre-test).the test was in three parts. In the first part, sentences were presented in Italian and the participants were asked to choose the correct equivalent among four choices. In the second part, the participants were asked to translate Italian sentences into Persian. In the third part of the test, the participants were asked to translate a designed Italian text into Persian. Finally, after a certain period of time, the grammatical points were taught to the participants considering typological differences and similarities between Persian and Italian. Finally, the test (post-test) was performed. Data analysis showed that the participants' mean scores in the post-test were higher than their mean scores in the pre-test. In addition, the analysis of inferential statistic shows that the difference is considerable which means that the independent variable, awareness of typological features of Persian and Italian, has an impact on dependent variable which is participants’ scores. Therefore, being aware of these features (similarities and differences) could help the Italian language learners to get a better score.

    Keywords: Typology, word order, Parameter, language grammar, Second language
  • نغمه میرزائی*، رضا مراد صحرائی
    توانایی ارایه یک ایده و اثبات آن از مهارت های ضروری برای تسلط بر مواضع ارتباطی است. این امر با بهره گیری از ابزارهای زبانی محقق می گردد. فراگفتمان از راهبردهای زبانی است که نویسندگان برای برقراری تعامل موثرتر با خواننده و درک بهتر وی استفاده می کنند. هدف از این تحقیق مقایسه فراوانی نشانه های فراگفتمان تبادلی و تعاملی، با محور موضوعی کوید 19، طبق الگوی فراگفتمان هایلند (2005)، است. اطلاعات از 30 سرمقاله روزنامه گاردین، 30 سرمقاله تایمز و 30 سرمقاله تهران تایمز گردآوری شدند. این تحقیق کمی برحسب معیار درصد فراوانی داده های فراگفتمان در هر یک صفحه سرمقاله بیست سطری است. نتایج تحقیق نشان داده است که داده های طبقه فراگفتمان تبادلی درسر مقاله های تهران تایمز بیشترین است. در طبقه فراگفتمان های تعاملی بیشترین داده ها در سرمقاله های گاردین مشاهده گردید. در مجموع، فراگفتمان های به کاررفته نشانگر نگرش ها و شیوه های بلاغتی نویسندگان در بکارگیری راهبردهای فراگفتمانی مورد نظر خود در راستای اهداف و مواضعشان است.
    کلید واژگان: فراگفتمان, تبادلی و تعاملی, کن هایلند, تحلیل تطبیقی, سرمقاله های روزنامه گاردین, تایمز و تهران تایمز
  • رضامراد صحرائی، شیوا مجیدی*

    پژوهش حاضر به بازنمایی مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان خارجی بر پایه مراحل سه گانه (کاربردشناختی، واژگانی و ساخت واژی) رویکرد مفهوم محور می پردازد. پیکره این پژوهش 50 متن نگارش فارسی آموزان خارجی از کشورهای (چین روسیه عراق ازبکستان سوریه) در سطوح زبانی مقدماتی، میانی و پیشرفته است. فارسی آموزان یک ترم تحصیلی در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبایی در نیمسال اول 98-99 به یادگیری زبان فارسی پرداختند. هدف از این پژوهش دستیابی به پاسخ این پرسش است که آیا کاربرد مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان مبتنی بر مراحل رویکرد مفهوم محور بازنمایی یافته است یا خیر. بررسی و تحلیل نوشته های فارسی آموزان نشان داد که مفهوم آیندگی مطابق مراحل سه گانه رویکرد مفهوم محور در نوشتار فارسی آموزان سطوح مقدماتی تا پیشرفته بازنمایی یافته است. نتایج نشان داد که فارسی آموزان، در مرحله اول (کاربردشناختی) با مفهوم آیندگی آشنایی دارند و از دانش زبان اول خود برای درک و شناخت این مفهوم بهره می گیرند. آنها در سطوح زبانی بالاتر با یادگیری بیشتر زبان فارسی، علاوه بر داشتن مرحله واژگانی به مرحله ساخت واژی نیز می رسند و در بیان مفهوم آیندگی از صورت های متعددی نیز استفاده می کنند.

    کلید واژگان: آیندگی, رویکرد مفهوم محور, صورت های واژگانی, صورت های ساخت واژی
    Rezamorad Sahraei, Shiva Majidi *

    The present study represents the concept of future in the writings of foreign Persian learners based on three stages (pragmatics, lexical and morphological) concept-oriented approach. The corpus of this research is 50 texts written by Persian foreign students from China, Russia, Iraq, Uzbekistan and Syria, in elementary, intermediate and advanced language levels. The purpose of this study is to answer the question whether the application of the concept of future in Persian's writings based on the stages of the concept-oriented approach is represented or not. The study and analysis of Persian students’ writings showed that the concept of future is represented according to the three stages of the concept-oriented approach in Persian writing for students of elementary to advanced levels. The results showed that Persian learners in the first stage (pragmatics) are familiar with the concept of future and use their knowledge of the first language to understand and understand this concept. At higher language levels, with more learning of Persian, in addition to having a lexical stage, they also reach a morphological stage and use various forms to express the concept of the future.

    Keywords: future, concept-oriented approach, lexical forms, morphological forms
  • حمید آقایی، مهین ناز میردهقان*، رضا مراد صحرایی

    مطالعه ی حاضر قصد دارد تاثیر نوع تکلیف داده شده بر برونداد زبانی فارسی آموزان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این رهگذر بر مبنای رویکرد پردازش پذیری، روند فارسی آموزی آنها را تحلیل نماید. در این پژوهش، با بررسی دو نوع تکلیف انشایی و مکالمه ای، در یک مقطع مشخص، به چگونگی به کارگیری حرف نشانه ی «را» در این تکالیف پرداخته خواهد شد. به این منظور، پس از انتخاب تصادفی 35 متن برای هر تکلیف، از پیکره ی نوشتاری فارسی آموزان سطح ششم مدرسه ی المهدی، در مرحله ی نخست، داده های مورد نظر، بر حسب اسم های مشخص نشاندار و بی نشان در جایگاه مفعول برچسب گذاری و پس از تعیین فراوانی آنها در این تکالیف، نحوه ی توزیع این متغیرها مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج این بررسی ضمن نمایان سازی الگوهای یادگیری فارسی آموزان در ارتباط با مقوله ی «را» در یک مقطع زمانی مشخص، نشان می دهد در توزیع اسامی نشاندار و بی نشان در جایگاه مفعول (پیش از «را»)، در هر تکلیف، تمایز معناداری وجود ندارد. همچنین توزیع اسم های مشخص اعم از نشاندار و بی نشان در این تکالیف معنادار نیست. همچنین، نتیجه ی حاصل از این بررسی، با تبیین پردازش پذیری در ارتباط با تثبیت مقوله های زبانی در سطوح پایانی زبان آموزی هم راستاست. به علاوه، این بررسی بینشی در مورد چگونگی تکمیل نمودار یادگیری این مقوله ی خاص در سطوح دیگر، پیش روی ما قرار می دهد که با تکرار این پژوهش در سایر سطوح مورد تایید قرار گرفته یا رد خواهد شد.

    کلید واژگان: انواع تکلیف, تنوع زبانی, نشانه ی مفعول, پردازش پذیری, فارسی آموزان
    Hamid Aghaei, Mahinnaz Mirdehghan *, Sahraee Reza Morad

    Factors such as discourse context, social characteristics of the speaker, language attitudes, and processability of learners on their levels influence a speaker’s use of a particular form. Some researches show that different tasks elicited different types of forms learners. In this study, we try to investigate the type’s influence of task on “Ra” (preposition for direct object in Persian language) and analysis that based on processability theory. The goal of this investigation is to determine similarities and differences between marked and unmarked nouns before using Ra in two types of tasks; conversational task and explanatory task. For doing this, we consider 35 conversational task and 35 explanatory task from level 6 Persian learners of Almahdi’s School. First of all we determine data of marked and unmarked nouns before Ra in these two types of task and label them. Then we show the frequency and distribution of each feature in these two types of tasks, finally we compare distribution of nouns (whether marked or unmarked specific nouns) in conversational tasks and explanatory tasks. The result of this research shows there is no a significant difference between marked and unmarked nouns in each task and between using specific nouns before Ra in these two types of tasks. It can be explainable this result based on processability and due to the level of the learners.

    Keywords: processability, variation, task type, Second Language Learning, Farsi learner
  • رضا مراد صحرایی، زهرا سادات حسینی*، زهره صدیقی فر

    در این پژوهش، اثر بخشی نقشه مفهومی را بر تقویت مهارت خواندن و انگیزه فارسی آموزان خارجی سطح میانی بررسی کردیم. به این منظور، 84 نفر زبان آموزان سطح میانی مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه امام خمینی قزوین و کالج بین الملل دانشگاه علوم پزشکی تهران، پس از اجرای پیش آزمون انتخاب شدند و در دو گروه (انفرادی و کنترل) به مدت ده جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. گروه آزمایش مورد آموزش روش مبتنی بر نقشه مفهومی قرار گرفتند و گروه کنترل در همان مدت به روش سنتی (آموزش مهارت خواندن بدون ارایه نقشه مفهومی)، مطالب آموزشی یکسان را آموزش دیدند. البته گروه آزمایش پیش و پس از آموزش پرسش نامه انگیزه دورنیه (Dorneyi, 2005) را تکمیل نموده تا اثربخشی نقشه مفهومی بر انگیزه بررسی شود. پس از آموزش مهارت خواندن، زبان آموزان در قالب یک پس آزمون ارزیابی شدند. این پس آزمون با هدف سنجش تاثیر نقشه مفهومی بر تقویت مهارت خواندن برگزار شد. یافته ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های آماری مناسب (لوین، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) مورد مقایسه قرار گرفت. یافته های به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین عملکرد گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مابین انگیزه خواندن زبان آموزان در آموزش پیش و  پس از نقشه مفهومی، تفاوت معناداری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که آموزش مبتنی بر راهبرد نقشه مفهومی نقش پررنگ و تاثیر بسزایی در تقویت مهارت خواندن و انگیزه دارد.

    کلید واژگان: نقشه مفهومی, مهارت خواندن, انگیزه, آموزش زبان فارسی
    Reza-Morad Sahraee, Zahrasadat Hosseini *, Zohreh Sedighifar
    INTRODUCTION

    One of the major problems that language learners face when reading a text is that they often do not engage with the text while reading it and therefore do what they usually do. They read but they do not understand. This causes their academic failure and lack of motivation to learn. Disabilities, failures and weaknesses in learning and teaching have always been a concern for experts and researchers in second language teaching, as well as teachers and language learners. Learners' academic achievement is influenced by various factors that if these factors and how they affect students' academic achievement are identified, the teaching-learning goals can be achieved well. When problems such as learning disabilities and depression occur in the educational system, learner motivation is mentioned as one of the important causes. From the psychological point of view of language, apathy has a negative effect on language learning and causes a negative self-concept in the person, and as a result, the person has a negative attitude towards all his abilities, and this has a negative effect on all aspects of the person. Leaves undeniable. Different educational factors can be effective in motivating the learner such as teacher, classroom, educational facilities, teaching method, emotional relationships, etc., but one of the factors affecting learning motivation is the appropriate teaching method and the use of effective strategies. One of the new and effective learning strategies that allows to show the interrelationship between elements in terms of content and the relationship between new and previous knowledge is the concept map technique (Novak, 1990).  The theoretical framework of the concept map method is based on the theory of learning absorption by David Azubel (Asubel, 1968). A concept map is a graphical representation of knowledge material produced that is used to understand the key concepts of that knowledge and the relationships between them. Using this strategy can change the role of teachers and learners and make learners the main players in the learning process. Considering that study and learning strategies are very important and effective in strengthening the reading and learning skills of language learners, and on the other hand, such strategies can be taught and learned, by teaching these strategies to language learners, increasing their level of comprehension. The purpose of this study is to investigate the effectiveness of concept maps on strengthening reading skills and motivation; Therefore, the present study is designed to answer the following questions: 1- What is the relationship between applying the concept map strategy and strengthening the reading skills of foreign Persian learners? 2- What is the relationship between using the concept map strategy and strengthening the motivation of foreign Persian students to read?

    METHOD

     The statistical population of the study is 84 students of Persian Language Training Center of Imam Khomeini International University of Qazvin and International College of Tehran University of Medical Sciences. Among them, by available sampling method and randomly divided into 2 experimental groups and 2 control groups. The selection of the statistical population was completely random. Because the educational level of reading texts was for language learners who are somewhat proficient in reading skills, a pre-test was conducted among language learners who had completed the intermediate level. In this study, 4 pre-test tools, researcher-made courses, post-test and motivation questionnaire have been used. Pre-test: After random selection of intermediate language learners in order to standardize the subjects, a pre-test was designed and performed which included 40 questions in three sections. The word section, which includes 20 questions of experimental text words and another 20 questions of comprehension type. Researcher-made texts. In this research, ten educational texts focusing on Iranology were prepared. In selecting the texts, two criteria were considered: the newness of the texts and the relevance of the content to the level of knowledge of the language learners. The reason for emphasizing the novelty of the texts was that the previous information of the subjects did not affect the results. Lessons begin with pre-reading. Pre-reading consists of a few questions about the subject of the lesson that learners practice with each other and answer orally. In fact, by introducing the subject of the lesson and presenting the keywords to the learners, the teacher helps the students to activate whatever they have in mind about the subject under discussion so that they can use it during the teaching and the words that may It is new for learners and helps learners to find the meaning of each word and use their previous knowledge to make their minds more prepared to receive content and learn new words. Post-test: At the end of each lesson, post-test was taken from both experimental and control groups. The questions of both groups were the same and they were tested in the same way. Based on the content of the experimental texts, questions were prepared to assess the subjects' comprehension. The questions of this test were prepared based on and using the test specification table and the revised classification of educational objectives. Farhady et al., (1999, pp. 250-251) have listed three important methods for reading comprehension tests: multiple-choice questions, close-up or text completion test, and short test. Response. Among these three methods, for this study, the multiple-choice question method is used for various reasons, including the fact that these questions have a lot of flexibility and a wide range of capabilities. Language learners prefer them to other tests, and most importantly, they can be selected with high objectivity. After designing the comprehension test, the test was again given to 7 professors of the Imam Khomeini Persian Language Training Center in Qazvin to check its face and content validity, and they also reminded the researchers of important points that led to modifications in the test. At the end of this process, the reading comprehension test was prepared for the initial test in one of the reading classrooms, which had almost the same conditions as the main language group of students (in terms of language proficiency level). Ready for final performance.

    RESULTS

    According to descriptive statistics, comparing the comprehension motivation of teaching language learners with concept map and without concept map in each of the four methods of individual presentation, group presentation of individual drawing and group drawing separately, indicates that the concept map in strengthening Motivation has the effect of reading skills. The results of this study with the results of Charsky & Ressler (Charsky & Ressler, 2011), Hong et al. (Hwang et al., 2011), Jegede & Aliayemola (1990), Beitz (Beitz, 1998), Chularut and DE Backer (2003) and Talebinezhad & Negari (2007), who have shown that concept maps have a positive effect on emotional characteristics. But it is not in line with Mehrabi Pari (Mehrabi Pari, 2011) research. In his research, he showed that the use of concept maps is not effective on the components of motivation (self-efficacy, internal evaluation, test anxiety, learning strategies and self-regulation). Therefore, it can be said that since a kind of hierarchy is observed in the preparation of a concept map and clearly shows the connection between the concepts, it causes the organization of the content in the minds of the learners and as a result, meaningful learning takes place.

    Keywords: conceptual map, improving reading comprehension skill, Motivation, teaching Persian language
  • ندا امین، رضامراد صحرائی*، بهزاد رهبر
    این پژوهش، بر پایه رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو برداشت گفتمانی مشارکان را از واژه های تاریخی-سیاسی بررسی می کند و در پی آن است که صورت بندی های متفاوت تاریخی-گفتمانی و ماهیت متغیر آنها، چگونه در واژه ها به عنوان مصداقی از حقیقت گفتمانی (برساخته گفتمانی) نمود یافته و با واژه ها بازتولید و یادآوری می شوند؟ به عبارت دیگر چگونه «واژه» به تنهایی یک گفتمان قابل تحلیل است؟ این پژوهش طی دو مرحله و دو پرسشنامه و به ترتیب با 110 و 135 مشارک از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی به عنوان نسل جوان معاصر انجام شده است. روش این پژوهش کیفی-کمی و مبتنی بر توصیف و تحلیل است. پرسشنامه دوم در 5 گروه پرسشی، پیوند واژه با دوره های تاریخی و گفتمان ها، تفاوت گفتمان واژه در هر دوره و گفتمان فردی مشارکان را ارزیابی می کند. داده ها به صورت کیفی و کمی و در قالب آمار و نمودار توصیف و تحلیل شده است. تحلیل کمی و آمار استنباطی داده‎ها که شامل 21 گویه بودند با نرم افزار SPSS ارایه شد که وجود پیوند معنادار میان «واژه ها» با «دوره ها و گفتمان های تاریخی» را تایید می کرد. نتایج نشان می دهد برخی واژه ها مانند واژه های تاریخی-سیاسی تا حدی برساخته ای گفتمانی هستند و به گفتمان های تاریخی مشخصی گره خورده اند و متقابلا به تنهایی و خارج از هرگونه پیش زمینه و بافت کلامی می توانند بازنما و القاگر آن گفتمان باشند و در ذهن مخاطب مولفه های مربوط به آن گفتمان را بازسازی کنند؛ بنابراین واژه ها اگرچه هریک به تنهایی معنای قاموسی خود را در هر زبان دارند اما بنا به بافت های متفاوت، شرایط وقوع، اذهان گوناگون و نهایتا گفتمان های متفاوت؛ دریافت، اثرگذاری و معانی نسبی متفاوتی را نشان داده و حامل گفتمان های متفاوتی هستند و مفهومی که از آنها در ذهن وجود دارد امری تاریخی است که در تاریخ شکل گرفته است. دستاورد این پژوهش تایید می کند که واژه ها بازتاب تغییر مسیر صورت بندی ها و مفصل بندی های گفتمانی تاریخ هستند و می توانند به تنهایی مورد مطالعات تحلیل گفتمانی و تبارشناسانه واژه قرار گیرند.
    کلید واژگان: فوکو, گفتمان, واژه, مفاهیم تاریخی-سیاسی, حقیقت گفتمانی
    Neda Amin, Reza Morad Sahraei *, Behzad Rahbar
    Based on Foucault's discourse analysis approach, this study examines participants' discourse perceptions of historical-political words and tries to find the answer to the question of how different historical-discourse formulations and their changing nature is expressed in words as a referent of discourse truth (constructed discourse) and reproduced and  recalled by words. In other words, how is the "word" itself a discourse that can be analyzed? This research was conducted in two stages and two questionnaires with 110 and 135 participants. The method of this research is qualitative-quantitative and based on description and analysis. The second questionnaire in 5 groups of questions evaluates the connection of the word with historical periods and discourses, the difference between the discourse of the word in each period, and the individual discourse of the participants. The data were analyzed qualitatively and quantitatively in the form of statistics and graphs. Quantitative analysis of data from 21 items by SPSS software confirmed a significant relationship between "words" and "historical periods and discourses". The results showed that some words, such as historical-political words, are to some extent formed in discourse and are tied to specific historical discourses. And reciprocally,  independently and disregarding any background and verbal context, they can represent and induce that discourse and reconstruct the components related to that discourse in the mind of the addressee. Thus, although the words have their own lexical meaning in the language, according to different contexts, conditions of occurrence, different minds, and finally different discourses, they show different perceptions, influences, and relative meanings and carry different discourses, and the concept  they have in the mind is a historical  one that has been formed in history. This study concludes that words reflect the reorientation of the discourse formulations and articulations of history and they alone can be studied in discourse analysis and ethnology.
    Keywords: discourse, discourse truth, Foucault, historical-political concepts, Words
  • ندا امین، رضامراد صحرایی*، بهزاد رهبر
    هدف این پژوهش بررسی تفاوت واژگان فرهنگی-جغرافیایی در گویش های مناطق جغرافیایی مختلف ایران است. پرسش این است که آیا آن چه در گستره این واژگان وجود دارد تایید دیدگاه فرضیه نسبیت زبانی ورف (1956) است و باید از منظری شناختی به رابطه میان زبان و تفکر در این گویش ها توجه کرد یا این تفاوت و به طور کلی موضوع «واژگان فرهنگی-جغرافیایی» را باید از نگاهی گفتمانی و از سوی مقابل یعنی تاثیر فرهنگ و جامعه بر زبان واکاوید و تحلیل کرد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی در چند مرحله و طی دو پرسشنامه (به ترتیب با 110 و 148 مشارک) صورت گرفت. پاسخ ها و داده ها با در نظر گرفتن تمام مولفه های دخیل امتیازدهی و به صورت کیفی و کمی تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد واژگان جغرافیایی-فرهنگی بیش از آن که به شناخت و نوع تفکر مردم جغرافیاهای مختلف گره خورده باشد، به شرایط اقتصادی-اجتماعی فرهنگ ها پیوند دارد. این واژگان انعکاس تمایزات شناختی نیستند بلکه آینه ای از جغرافیا، اقلیم، زیست بوم، مشاغل و رسوم جغرافیایی- فرهنگی گویشوران خود هستند و به عنوان جزیی از یک پیکره گفتمانی بزرگ، جزییات و ناگفته های بسیاری را از اقلیم محل تولید با خود حمل و منعکس می کنند. بنابراین، این تفاوت های واژگانی، به تفاوت فرهنگ و زیست بوم گویشوران بازمی گردند و در حیطه نسبیت زبانی و شناخت نیستند. دستاورد این پژوهش، تاکید به مرز باریک میان این دو نوع تفاوت واژگانی است که معمولا در پژوهش های شناختی-گفتمانی نادیده گرفته شده است.
    کلید واژگان: فرهنگ, گفتمان, گویش, نسبیت زبانی, واژگان فرهنگی-جغرافیایی
    Neda Amin, Reza Morad Sahraei *, Behzad Rahbar
    The purpose of this study was to investigate the difference between cultural-geographical words in the dialects of different regions of Iran. The question is whether the Whorfian theory of linguistic relativity is confirmed by what exists in the scope of these terms and consequently, the relationship between language and thinking process in these dialects must be considered from a cognitive perspective or this difference and the subject of "cultural-geographical vocabulary" in general should be analyzed from the opposite side, i.e. the influence of culture and society on language. This research was conducted by the descriptive-analytical method in several stages and through two questionnaires (with 110 and 148 participants, respectively). Considering all the components involved, the data were analyzed qualitatively and quantitatively. The results show that geographical-cultural words are related to the socio-economic conditions of cultures rather than to the cognition and way of thinking of people of different regions. These words do not reflect cognitive distinctions rather, they are a mirror of the geography, climate, ecosystem, occupations geographical-cultural customs of their speakers and as part of a larger discourse, they carry and reflect many details and unspoken words from the geography and climate of the place of production. Thus, these lexical differences go back to the differences in the culture and ecology of the speakers and it is not in the realm of linguistic relativity and cognition. The findings emphasize the narrow border between these two types of lexical differences, which is usually ignored in cognitive-discourse research.
    Keywords: Culture, discourse, Dialect, linguistic relativity, cultural-geographical lexicon
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 70 عنوان
  • دکتر رضامراد صحرایی
    دکتر رضامراد صحرایی
    دانشیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر محمدجواد هادی زاده
    : 3
    دکتر محمدجواد هادی زاده
    (1396) دکتری زبان و ادبیات فارسی (علاقه پژوهشی زبان شناسی کاربردی و آزفا)، دانشگاه فردوسی مشهد
  • دکتر بهزاد رهبر
    : 2
    دکتر بهزاد رهبر
    استادیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • دکتر ندا امین
    : 2
    دکتر ندا امین
    دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی
  • محمدجواد مهدوی
    : 2
    محمدجواد مهدوی
    استادیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
  • دکتر روح الله محمدعلی نژاد عمران
    : 1
    دکتر روح الله محمدعلی نژاد عمران
    استادیار علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • دکتر معصومه استاجی
    : 1
    دکتر معصومه استاجی
    دانشیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال