به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر وحید ولی پور ده نو

  • فرخنده گراوندپور، وحید ولی پور ده نو*، رسول اسلامی
    زمینه و هدف

    از عوارض مهم دیابت نوع دو اختلالات در سازوکار انتقال غشایی گلوکز است و پروتئین های GLUT4 و AS160 در این سازوکار نقش دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر تمرین هوازی بر بیان پروتئین های GLUT4 و AS160 و مقاومت به انسولین در عضله EDL موش های دارای دیابت نوع 2 بود.

    روش ها

    در این پژوهش تجربی، 30 موش نر بالغ، به شیوه تصادفی، در 3 گروه کنترل سالم، دیابت نوع 2 و دیابت نوع 2+ تمرین هوازی تخصیص یافتند. القای دیابت نوع 2 با استفاده از غذای پر چرب، تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و نیکوتین آمید انجام شد. تمرین هوازی استقامتی شامل 5 جلسه دویدن روی نوارگردان در هر هفته و به مدت 8 هفته بود. برداشت عضله EDL نمونه ها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام شد. برای سنجش پروتئین های GLUT4 و AS160 و مقدار انسولین از روش الایزا استفاده شد و مقاومت به انسولین نیز به روش HOMA-IR محاسبه شد.

    یافته ها

    سطوح GLUT4 و AS160 در گروه دیابت به طور معناداری کاهش داشت (0/001=P). تمرین هوازی به طور معناداری سطوح GLUT4 و AS160 را افزایش داد (0/01=P). سطوح AS160 در گروه کنترل به طور معناداری بیشتر از گروه دیابت+ تمرین هوازی بود (0/001=P)، اما تفاوت معناداری بین سطوح GLUT4 در دو گروه کنترل و دیابت+ تمرین هوازی وجود نداشت (0/59=P). همچنین، بین GLUT4 و AS160 همبستگی مثبت معناداری ثبت شد (0/734r=، 0/001P=)، اما بین GLUT4 و AS160 با گلوکز خون، همبستگی منفی معنی داری گزارش شد (به ترتیب: 0/751-r=، 0/001P= و 955/0-=r، 0/001=P). میزان انسولین و مقاومت به انسولین در گروه دیابت نوع 2+تمرین هوازی از گروه دیابت نوع 2 به طور معنی داری کمتر بود (0/001=P).

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی موجب تعدیل هایپرگلیسمی و افزایش پروتئین های AS160 و GLUT4 در عضله EDL می گردد. بنابراین، به نظر می رسد تمرین هوازی با افزایش این پروتئین ها به جبران اختلال انتقال غشایی گلوکز خون ناشی از دیابت نوع 2 در عضله EDL موش ها کمک کند.

    کلید واژگان: دیابت, تمرین هوازی, عضلات اسکلتی, GLUT4, AS160
    Farkhondeh Garavandpour, Vahid Valipour Dehnou*, Rasoul Eslami
    Background and Aim

    One of the most significant complications of type 2 diabetes is the disruption of glucose transport mechanisms in cell membranes, with GLUT4 and AS160 proteins playing crucial roles in this process. The aim of this study was to investigate the impact of aerobic exercise on GLUT4 and AS160 protein levels, as well as insulin resistance, in the EDL muscle of type 2 diabetic rats.

    Methods

    In this experimental study, 30 adult male rats were randomly assigned to three groups: healthy control, type 2 diabetes, and type 2 diabetes with aerobic exercise. Type 2 diabetes was induced through a high-fat diet combined with intraperitoneal injections of streptozotocin and nicotinamide. The aerobic training regimen consisted of five treadmill sessions per week for eight weeks. EDL muscle samples were collected 48 hours after the final training session.The levels of GLUT4 and AS160 proteins and insulin levels were measured using the ELISA method and insulin resistance was also calculated by HOMA-IR method.

    Results

    The levels of GLUT4 and AS160 were significantly decreased in the diabetic group (P=0.001). Aerobic exercise significantly increased the levels of both GLUT4 and AS160 (P=0.01). AS160 levels in the control group were significantly higher than those in the diabetes + aerobic exercise group (P=0.001); however, there was no significant difference in GLUT4 levels between the control and diabetes + aerobic exercise groups (P=0.59). A significant positive correlation was observed between GLUT4 and AS160 (r=0.734, P=0.001), while significant negative correlations were found between both GLUT4 and AS160 with blood glucose levels (r=-0.751, P=0.001 and r=-0.955, P=0.001, respectively). Furthermore, insulin levels and insulin resistance in the diabetes + aerobic exercise group were significantly lower than those in the type 2 diabetes group (P=0.001).

    Conclusion

    Aerobic exercise alleviates hyperglycemia and enhances AS160 and GLUT4 protein levels in the EDL muscle. These findings suggest that aerobic exercise may help compensate for the impaired glucose transport mechanisms associated with type 2 diabetes in the EDL muscle of rats.

    Keywords: Diabetes, Aerobic Exercise, Skeletal Muscle, GLUT4, AS160
  • اشکان قیطاسیان، وحید ولی پور ده نو*
    مقدمه

    سالمندی با کاهش پیش رونده در عملکرد شناختی همراه است. به نظر می رسد ورزش منظم سرعت کاهش عملکرد شناختی را کند می کند و این اثر مثبت ورزش به وسیله برخی مایوکاین ها اعمال می شود؛ بنابراین، هدف مطالعه حاضر مقایسه عملکرد حافظه کلامی و سطوح سرمی کاتپسین B(CTSB) Bهمچنین بررسی تاثیر ورزش هوازی با شدت متوسط بر پاسخ این متغیرها در فوتبالیست های مرد جوان و سالمند بود.

    مواد و روش ها

    29 مرد فوتبالیست در دو رده سنی 30-19 سال (گروه اول 15 نفر، سن: 3/80 ±24/54، سابقه فوتبال: 2/79 ±10/6) و 71-46 سال (گروه دوم 14 نفر، سن: 9/77 ±58/35، سابقه فوتبال: 9/48 ±35/78) به طور داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. در روز تمرین، آزمودنی ها یک ساعت با شدت 12-11 در مقیاس بورگ دویدند. آزمون حافظه کلامی پیش و پس از جلسه ورزش اجرا شد، سپس از آزمودنی ها نمونه خونی برای تعیین سطوح سرمی CTSB گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین عملکرد حافظه کلامی و سطوح سرمی CTSB دو گروه در مرحله پیش آزمون تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین، عملکرد حافظه کلامی و سطوح سرمی CTSB در هر دو گروه بعد از ورزش به طور معنی داری افزایش یافت. بعلاوه، تفاوت معنی داری بین افزایش ها در عملکرد حافظه کلامی بین دو گروه وجود نداشت. اما سطوح سرمی CTSB در گروه دوم در مقایسه با گروه اول به طور معنی داری بیشتر افزایش یافت.

    نتیجه گیری

    شرکت منظم در فوتبال می تواند حتی در سنین سالمندی سطوح سرمی CTSB را به عنوان مایوکاینی حفظ کند که می تواند عملکرد شناختی (حافظه و یادگیری) را بهبود دهد. همچنین، پاسخ این مایوکاین به ورزش هوازی در دوره سالمندی نسبت به دوره جوانی چشمگیرتر است که مزیت های مهم حفظ سبک زندگی فعال تا سنین سالمندی را نشان می دهد.

    کلید واژگان: ورزش, فوتبال, مایوکاین ها, کاتپسین B, سبک زندگی
    Ashkan Gheytasian, Vahid Valipour Dehnou*
    Introduction

    Aging is associated with a progressive decline in cognitive function. It seems that regular exercise slows down the rate of cognitive decline and this positive effect of exercise is exerted by some myokines. Therefore, the present study aimed to compare verbal memory function and cathepsin B (CTSB) serum levels as well as to investigate the effect of moderate-intensity aerobic exercise on the response of these variables in young and older adult male football players.

    Materials and Methods

    29 male football players in two age groups: 19-30 years old (G1: n=15, football experience: 10.6 ± 2.8) and 46-71 years old (G2: n=14, football experience: 35.8 ± 9.5) voluntarily participated in the study. On the training day, the subjects ran for one hour at an intensity of 11-12 on the Borg Scale. The verbal memory test was performed before and after the exercise session, then blood samples were taken from the subjects to determine the serum levels of CTSB.

    Results

    The results showed that there was no significant difference between verbal memory function and CTSB serum levels of the two groups in the pre-test. Moreover, verbal memory function and CTSB serum levels increased significantly in both groups after exercise. In addition, there was no significant difference between the increases in verbal memory function between the two groups. However, the serum levels of CTSB increased significantly in the G2 group compared to the G1 group.

    Conclusion

    It seems that regular participation in football can maintain CTSB serum levels even in old age as a myokine that can improve cognitive function (memory and learning). Moreover, the response of this myokine to aerobic exercise is more pronounced in older adults compared to younger individuals, underscoring the significant benefits of maintaining an active lifestyle into old age.

    Keywords: Exercise, Football, Myokines, Cathepsin B, Life Style
  • سمیه امام رضایی، وحید ولی پور ده نو*، علی یاور عزیزپور فرد
    مقدمه

    عامل مغذی عصبی مشتق از مغز (BDNF) در افراد دیابتی کاهش و آسپروسین و هموگلوبین A1c (HbA1c) افزایش می یابد و ورزش می تواند این اثرات را معکوس کند، اما اثر ورزش شدید بر آسپروسین و BDNF در افراد سالمند دیابتی مشخص نیست. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ورزش عملکردی با شدت بالا بر سطوح آسپروسین و BDNF و ارتباط آنها با گلوکز و HbA1c مردان و زنان سالمند دیابتی بود.

    روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 24 مرد و زن سالمند دیابتی (سن: 84/5 ± 25/67 سال، وزن: 01/13 ± 29/70 کیلوگرم، قد: 29/10 ± 92/160 سانتی متر) شرکت کردند. در حالت ناشتا نمونه خون اولیه گرفته شد. 90 دقیقه بعد، آزمودنی ها ورزش عملکردی با شدت بالا را به مدت 50 دقیقه انجام دادند. نمونه خونی دوم 10 دقیقه بعد از ورزش انجام شد. سطوح آسپروسین، BDNF، HbA1c و گلوکز به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های t، کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

    یافته ها

    آسپروسین و BDNF در هر دو گروه به ترتیب کاهش (0005/0 >P) و افزایش یافت (0005/0 >P). بین BDNF و آسپروسین مردان و زنان سالمند دیابتی در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 <P). همبستگی منفی معناداری بین BDNF با آسپروسین، HbA1c و گلوکز و همبستگی مثبت معناداری بین آسپروسین با HbA1c و گلوکز وجود داشت (05/0 >P).

    نتیجه گیری

    ورزش با شدت بالا آسپروسین و BDNF را در مردان و زنان سالمند دیابتی به ترتیب کاهش و افزایش می دهد. همچنین، با توجه به رابطه منفی معنادار بین BDNF با گلوکز و HbA1c و رابطه مثبت معنادار بین آسپروسین با گلوکز و HbA1c به نظر می رسد ورزش با شدت بالا با معکوس کردن تغییرات آسپروسین و BDNF، موجب بهبود احتمالی سطوح گلوکز و HbA1c می شود.

    کلید واژگان: ورزش عملکردی با شدت بالا, آسپروسین, سالمند, دیابت نوع دو, BDNF, HbA1c
    Somaye Emamrezaee, Vahid Valipour Dehnou*, Aliyavar Azizpour Fard
    Background

    BDNF decrease, and HbA1c and Asprosin increase in diabetic people and exercise can reverse these effects, but the effect of vigorous exercise on Asprosin and BDNF in elderly diabetic people have not been investigated. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of high-intensity functional exercise on Asprosin and BDNF and their relationship with glucose and HbA1c in elderly diabetic men and women.

    Methods

    In this semi-experimental study, 24 elderly diabetic men and women (age: 67.25 ± 5.84, BM: 70.29 ± 13.01, height: 160.92 ± 10.29) participated. The initial blood sample was taken while fasting. After 90 minutes, the subjects performed the exercise for 50 minutes. The second blood sample was taken 10 minutes after the high-intensity functional exercise. BDNF, Asprosin, HbA1c, and glucose levels were measured by ELISA method. To analyze the data, T-tests, covariance and Pearson's correlation coefficient were used.

    Results

    Asprosin and BDNF decreased (P< 0.0005) and increased (P< 0.0005), respectively in both groups. There was no significant difference between Asprosin and BDNF in elderly diabetic men and women in pre-test and post-test (P> 0.05). There was a significant negative correlation between BDNF with Asprosin, HbA1c and glucose and a significant positive correlation between Asprosin with HbA1c and glucose (P< 0.05).

    Conclusion

    Vigorous exercise decrease and increase Asprosin and BDNF in elderly diabetic men and women, respectively. Also, considering the significant negative relationship between BDNF with glucose and HbA1c and the significant positive relationship between Asprosin with glucose and HbA1c, it seems that vigorous exercise by reversing the changes of asprosin and BDNF causes possible improvement in levels of glucose and HbA1c.

    Keywords: High-intensity functional exercise, Asprosin, Elderly, Type 2 diabetes, BDNF, HbA1c
  • سعید نعیمی، وحید ولی پور ده نو*، مسعود معینی
    مقدمه

     اختلال عملکردی دستگاه عصبی یکی از پیامدهای دیابت نوع دو است. احتمالا پروتیین های Aβ-40 و IGF-1 در این سازوکار نقش دارند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر سطوح پروتیین های Aβ-40 و IGF-1 بافت هایپوکمپ موش های دارای دیابت نوع دو بود.

    مواد و روش ها

    32 سر موش نر ویستار 10 هفته ای در گروه های کنترل، دیابت، دیابت تمرین و تمرین قرار گرفتند. دیابت با تزریق استرپتوزوتوسین ایجاد گردید. تمرین هوازی بر روی نوارگردان به مدت 6 هفته انجام شد. برای سنجش پروتیین ها از روش الایزا استفاده شد. از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه جهت تحلیل دادها استفاده شد.

    یافته ها

    میزان Aβ-40 گروه دیابت به طور معنی داری از گروه های دیابت تمرین، تمرین و کنترل بیشتر بود (05/0>p). اختلاف گروه دیابت تمرین با گروه های کنترل و تمرین معنی دار بود (05/0>p). اما سطوح Aβ-40 بین گروه تمرین و کنترل تفاوت معنی داری نداشت (604/0P=). میزان IGF-1 گروه دیابت در مقایسه با تمام گروه ها کمتر بود (001/0P=). اما گروه دیابت تمرین با گروه های کنترل و تمرین اختلاف نداشت (05/0<p). از طرفی، میزانIGF-1  در گروه تمرین فقط با گروه دیابت تفاوت معنی دار داشت (001/0P=). بین سطوح سرمی گلوکز با Aβ-40 و IGF-1 به ترتیب همبستگی مثبت و منفی معناداری وجود داشت (001/0=p، 850/0=r و 001/0=p، 814/0-=r).

    بحث و نتیجه گیری

    دیابت موجب افزایش Aβ-40 و کاهش IGF-1 می شود. اما ورزش اثر دیابت بر آنها را تعدیل می کند. باتوجه به مدت زمان مناسب تمرین در مطالعه حاضر، همچنین همبستگی معنادار این دو پروتیین با سطوح گلوکز، ممکن است افزایش شدت تمرین هوازی اثر منفی دیابت روی این دو پروتیین را بیشتر تنظیم کند.

    کلید واژگان: دیابت, تمرین هوازی, هایپوکمپ, Aβ-40, IGF-1
    Saeed Naimi, Vahid Valipour Dehnou*, Masoud Moeini
    Background

    Functional disorder of the nervous system is one of the consequences of type 2 diabetes. Aβ-40 and IGF-1 are probably involved in this mechanism. Therefore, the present study aimed to investigate the effect of aerobic training on Aβ-40 and IGF-1 proteins in the hippocampus of rats with type 2 diabetes.

    Materials and Methods

    A total of 32 8-week-old male Wistar rats were placed in 4 groups: control (C), diabetes (D), diabetes training (DT), and training (T). Diabetes was induced by streptozotocin injection. The training was performed for six weeks. To measure proteins, the ELISA method was used, and a one-way ANOVA test was used for data analysis.

    Results

    The amount of Aβ-40 in group D was different from that of DT, T, and C groups (P<.05). The DT group displayed a significant difference from the C and T groups (P<.05). Aβ-40 levels were not different between T and C groups (P=0.604). The amount of IGF-1 in the D group was lower compared to all groups (P=0.001). Nonetheless, the DT group had no difference from the C and T groups (P>.05). The amount of IGF-1 in the T group was different only from the D group (P=0.001). The positive (Aβ-40) and negative (IGF-1) correlations were observed with blood glucose (P=0.001, r=0.850 and P=0.001, r=-0.814).

    Conclusion

    Diabetes increases Aβ-40 and decreases IGF-1. Nevertheless, exercise moderates the effect of diabetes on them. Considering the appropriate duration of exercise and the correlation of these proteins with blood glucose, an increase in the intensity of aerobic training may further regulate the negative effect of diabetes on these two proteins.

    Keywords: Aβ-40, Aerobic Exercise, Diabetes, Hippocampus, IGF-1
  • باقر سهیلی، سید علی حسینی*، احمد همت فر
    مقدمه

    سالمندی می تواند منجر به کاهش عملکرد قلبی و افزایش استرس اکسیداتیو در قلب گردد که منجر به پیری سلولی از طریق اختلال عملکرد میتوکندریایی می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات آنتی اکسیدانی تمرین تناوبی شدید و مصرف جنستیین در بافت قلب موش های صحرایی سالمند بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی ماده 18 تا 24 ماهه نژاد اسپراگ داولی انتخاب و در پنج گروه 6 سری شامل گروه 1 HIIT، گروه 2 جنستیین، گروه 3 HIIT همراه با مصرف جنستیین، گروه 4 کنترل سالم و گروه 5 شم قرار گرفتند. در مدت 8 هفته گروه های 2 و 3 روزانه به میزان 60 mg/kg از وزن بدن جنستیین حل شده در DMSO و همچنین گره 5 روزانه 60 mg/kg از وزن بدن DMSO به صورت داخل صفاقی دریافت می کردند همچنین گروه های 1 و 3 به میزان 3 جلسه در هفته روی نوارگردان می دویدند. جهت تجزیه وتحلیل یافته ها از آزمون های آماری شاپیروویلک، t مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه همراه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

    یافته ها

    HIIT اثر معنی داری بر افزایش GPx و MDA داشت (05/0>P)، Ge منجر به کاهش معنی دار SOD شد (05/0>P)؛ با این وجود HIIT همراه با Ge اثرات تعاملی بر بهبود SOD، GPx و MDA نداشت (05/0<P).

    بحث و نتیجه گیری

    به نظر می رسد سیستم اکسیدان آنتی اکسیدانی به شدت تمرین و دوز مکمل دهی جنستیین وابسته است. لذا HIIT همراه با Ge با دوز موردمطالعه در تحقیق حاضر دارای اثر تعاملی بر سیستم اکسیدان-آنتی اکسیدانی در قلب موش های صحرایی سالمند نیست.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, جنستئین, آنتی اکسیدان, قلب, سالمندی
    Bagher Soheili, Syed Ali Hoseini*, Ahmad Hematfar
    Background

    Aging can lead to a decrease in cardiac function and an increase in oxidative stress in the heart, which leads to cellular aging through mitochondrial dysfunction. The present study aimed to investigate the antioxidant effects of high-intensity interval training (HIIT) and genistein (Ge) consumption in the heart tissue of elderly rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 30 female Sprague-Dawley rats aged 18 to 24 months were selected and divided into five groups of six rats, including 1) HIIT, 2) Ge, 3) HIIT + Ge, 4) control, and 5) sham. During eight weeks, groups 2 and 3 received 60 mg of Ge dissolved in DMSO per kilogram of body weight daily, and group 5 received 60 mg of DMSO per kilogram of body weight per day intra-peritoneally. In addition, groups 1 and 3 ran on the treadmill three times per week. For statistical analysis of data, Shapiro-Wilk, independent samples t-test, one-way ANOVA, and Tukey's post-hoc test were used.

    Results

    High-intensity interval training had a significant effect on increasing GPx and MDA (P<0.05), Ge led to a significant decrease in SOD (P<0.05); however, HIIT with Ge had not interactive effects on improving SOD, GPx, and MDA (P<0.05).

    Conclusion

    It seems that the antioxidant system is dependent on the intensity of exercise and the dose of genistein. Therefore, HIIT and Ge in this study have no interactive effect on the oxidant-antioxidant system in the heart of elderly rats.

    Keywords: Aging, Antioxidants, Heart, High-intensity interval training, Genistein
  • سعید نعیمی، وحید ولی پور ده نو*، مسعود معینی

    مقدمه:

     از عوارض دیابت نوع دو اختلالات عصب شناختی است و پروتیین های DCX و AMPA ممکن است در این اختلال درگیر باشند. بنابراین، هدف پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی بر سطوح پروتیین های DCX و AMPA در هایپوکمپ موش های دارای دیابت نوع دو بود.

    روش ها

    در این پژوهش 32 سر موش نر ویستار هشت هفته ای به چهار گروه کنترل (C)، دیابت (D)، دیابت تمرین (DT) و تمرین (T) تقسیم شدند. دیابت به وسیله ی تزریق استرپتوزوتوسین ایجاد شد. تمرین هوازی پنج جلسه در هفته برای شش هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه موش ها تشریح و بافت هایپوکمپ استخراج شد. پروتیین ها به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد.

    یافته ها

    بین سطوح DCX گروه C و گروه های T (19/0=p) و DT (50/0=p) اختلاف معناداری وجود نداشت. اما بین سطوح DCX گروه های C و D تفاوت معناداری وجود داشت (05/0=P). بین گروه های دیابتی و گروه T اختلاف معناداری مشاهده شد (05/0>P). سطوح AMPA گروه های دیابتی به شکل معناداری کمتر از گروه های C و T بود (05/0>P). تفاوت بین گروه های C و T (21/0=P) و گروه های D و DT (73/0=p) معنادار نبود. بین AMPA و DCX با گلوکز همبستگی منفی معناداری مشاهده شد (به ترتیب 0005/0= p ، 75/0-=r و 0005/0= p ، 65/0-=r).

    نتیجه گیری

    دیابت پروتیین های AMPA و DCX را کاهش می دهد اما ورزش اثر دیابت بر آنها را به طور غیرمعناداری کاهش می دهد. با توجه به مدت زمان مناسب تمرین، این احتمال وجود دارد با توجه به ارتباط منفی معنادار این دو پروتیین با گلوکز خون، شدت تمرین بتواند اثر منفی دیابت روی آنها را کاهش دهد.

    کلید واژگان: دیابت, تمرین هوازی, هایپوکمپ, AMPA, DCX
    Saeed Naimi, Vahid Valipour Dehnou*, Masoud Moeini
    Background

    One of the complications of type 2 diabetes is the development of neurocognitive disorders, and DCX and AMPA may be involved in this disorder. Therefore, this study aimed to investigate the effect of aerobic exercise on the DCX and AMPA in the hippocampus of rats with type 2 diabetes.

    Methods

    32 eight-week-old male rats were divided into control (C), diabetes (D), diabetes-exercise (DT), and exercise (T) groups. Diabetes was induced by streptozotocin injection. The exercise was carried out for six weeks. Finally, the rats were dissected, and their hippocampus tissue was extracted. Proteins were measured by the ELISA method.

    Results

    There was nonsignificant difference between the DCX of the C group and the T and DT groups (p>0.05). But there was a significant difference between the DCX of the C and diabetic groups (p =0.05). Also, a significant difference was observed between the diabetic groups and the T group (p<0.05). AMPA in diabetic groups were significantly lower than in C and T groups (p<0.05) While the difference between C and T groups and D and DT groups was not significant (p>0.05). Also, a significant negative correlation was observed between AMPA and DCX with blood glucose.

    Conclusion

    Diabetes reduces the AMPA and DCX but exercise nonsignificantly reduces the effect of diabetes on those. According to the appropriate duration of exercise, there is a possibility that due to the significant negative correlation between these proteins and glucose, the intensity of exercise can significantly reduce the negative effect of diabetes on those.

    Keywords: Diabetes, Aerobic Exercise, Hippocampus, AMPA, DCX
  • مهدی عباسی مقدم، وحید ولی پور ده نو*، مهدیه ملانوری شمسی
    سابقه و هدف

    با توجه به نقش هیپوگلیسمی پروتیین ترشح اسیدی و غنی از سیستین (SPARC) و تاثیر آن بر فسفوریلاسیون AMPK و بیان GLUT4، هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین هوازی همراه با مکمل عصاره دارچین بر سطوح SPARC، AMPK و GLUT4 در موش های دارای دیابت نوع 2 بود.

    مواد و روش ها: 

    35 موش صحرایی نر هشت هفته ای ویستار به طور تصادفی و مساوی به پنج گروه کنترل (C)، دیابت (D)، دیابت - مکمل (DS)، دیابت - ورزش (DE) و دیابت - مکمل ورزش (DES) تقسیم شدند. برنامه تمرینی 5 جلسه در هفته به مدت 8 هفته انجام شد. موش های گروه های DS و DES روزانه 200 میلی گرم بر کیلوگرم CE از طریق گاواژ و موش های گروه های C و DE در این مدت آب دریافت کردند.

    نتایج

    گلوکز خون در گروه های DS، DE و DES کاهش یافت. وزن و سطوح پروتیین SPARC، AMPK و GLUT4 در گروه D به طور معناداری کاهش یافت. همچنین، سطح GLUT4 در گروه DS به طور معناداری افزایش یافت. با این حال، سطح پروتیین SPARC، AMPK و GLUT4 در هر دو گروه DE و DES به طور معناداری افزایش یافت.

    نتیجه گیری:

     CE، فقط GLUT4 و ورزش، SPARC، AMPK و GLUT4 را در موش های دیابتی افزایش می دهند. با این حال، ورزش با CE اثرات معناداری بر SPARC، AMPK و GLUT4 در موش های دیابتی دارند و می توانند در درمان هیپرگلیسمی در بیماران دیابتی بسیار مفید باشند.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, عصاره دارچین, AMPK, GLUT4, SPARK, دیابت نوع 2
    Mehdi Abbasi-Moghadam, Vahid Valipour-Dehnou*, Mahdieh Molanouri Shamsi
    Background

    Considering the hypoglycemic role of cysteine-rich acidic secreted protein (SPARC) and its effect on AMPK phosphorylation and GLUT4 expression, the present study aimed to investigate the effect of aerobic exercise with cinnamon extract supplementation on SPARC, AMPK and GLUT4 levels in type 2 diabetic rats.

    Materials and Methods

    35 eight-week-old male Wistar rats were randomly and equally divided into five groups: control (C), diabetes (D), diabetes-supplement (DS), diabetes-exercise (DE), and diabetes-exercise-supplement (DES). The training program was performed 5 sessions per week for 8 weeks. Rats in DS and DES groups received 200 mg/kg of CE daily by gavage, and rats in C and DE groups received water during this period.

    Results

    Blood glucose was decreased in the DS, DE, and DES groups. SPARC, AMPK, and GLUT4 protein levels and weight significantly reduced in the D group. Also, GLUT4 levels in the DS group increased significantly. However, the SPARC, AMPK, and GLUT4 protein levels were significantly increased in both the DE and DES groups.

    Conclusion

    CE only increases GLUT4 but exercise increases the SPARC, AMPK, and GLUT4 in diabetic rats. However, exercise with CE have significantly greater effects on the SPARC, AMPK, and GLUT4 in diabetic rats and can be very useful in the treatment of hyperglycemia in diabetic patients.

    Keywords: Aerobic exercise, Cinnamon extract, SPARC, AMPK, GLUT4, Type 2 diabetes
  • سعیده کرمی فعلی، وحید ولی پور ده نو*، زینب ابراهیمی
    نروتروفین ها و انتقال دهنده های عصبی نقش مهمی در بهبود عملکرد شناختی دارند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین جودو و یک جلسه تمرین با وزنه بر سطوح سرمی گلوتامات، نورآدرنالین، IGF-1 و VEGF در جودوکاران زن بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 11 زن جودوکار (سن: 57/3 ±60/25 سال، وزن: 60/9 ±20/66 کیلوگرم، قد: 50/4 ± 40/165 سانتی-متر) به طور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها به فاصله 10 روز در دو جلسه تمرینی جودو و تمرین با وزنه برای یک ساعت شرکت کردند. پنج دقیقه پیش و پس از هر جلسه تمرینی، نمونه خونی از آزمودنی ها گرفته شد. سطوح سرمی گلوتامات، نورآدرنالین، IGF-1 و VEGF اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که به طور معناداری غلظت های سرمی همه متغیرها پس از هر دو جلسه تمرینی افزایش یافته است (05/0>p). همچنین، نتایج آزمون کوواریانس نشان داد که سطوح سرمی گلوتامات (013/0=p) و IGF-1 (014/0=p) پس از تمرین با وزنه به طور معناداری بیشتر از تمرین جودو افزایش یافت. اما، تغییرات سطوح سرمی نورآدرنالین (117/0=p) و VEGF (192/0=p) پس از هر دو جلسه تمرینی یکسان بود. به نظر می رسد که ورزش های با مهارت باز و بسته اثرات متفاوتی بر سطوح سرمی برخی از نروتروفین ها و انتقال دهنده های عصبی دارند. بنابراین، سازوکار اثر تمرین جودو و تمرین با وزنه بر عملکرد شناختی متفاوت است.
    کلید واژگان: جودو, IGF-1, گلوتامات, نورآدرنالین, VEGF
    Saideh Karami Feali, Vahid Valipour Dehnou *, Zeinab Ebrahimi
    Neurotrophins and neurotransmitters play an important role in improving cognitive function. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effect of a judo training session and a weight training session on serum levels of glutamate, noradrenaline, IGF-1 and VEGF in judoka females. In this quasi-experimental study, 11 judoka females (age: 25.60±3.57 years, weight: 66.20±9.60 kg, height: 165.40 ± 4.50 cm) voluntarily participated. Subjects participated in two sessions of judo and weight training for one hour 10 days apart. Blood samples were taken from the subjects five minutes before and after each training session. serum levels of glutamate, noradrenaline, IGF-1 and VEGF were measured. The results showed that serum concentrations of all variables increased significantly after both training sessions (p<0.05). Also, the results of covariance test showed that serum levels of glutamate (p=0.013) and IGF-1 (p=0.014) after weight training session increased significantly more than judo training session. However, changes in serum levels of noradrenaline (p=0.117) and VEGF (p=0.192) were the same after both training sessions. It seems that open- and closed-skill exercises have different effects on serum levels of some neurotrophins and neurotransmitters. Therefore, the mechanism of the effect of judo training and weight training on cognitive function is different.
    Keywords: Glutamate, IGF-1, Judo, noradrenaline, VEGF
  • مهرزاد شعبانی، وحید ولیپور دهنو*، محمدرضا تابنده، مهدیه ملانوری شمسی
    سابقه و هدف

    پروتیین شوک گرمایی 70 (HSP70) و لون پروتیاز یک (LONP1) به عنوان شاخص استرس میتوکندریایی در نظر گرفته می شود که برای زنده ماندن سلول ضروری است. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی تاثیر ورزش استقامتی بر تغییرات HSP70 و LONP1 در موش های دیابتی بود.

    مواد و روش ها

    تحقیق حاضر از نوع تجربی بود که در آن 30 سر موش آزمایشگاهی نر بالغ به طور تصادفی و یکسان (ده تایی) به گروه های کنترل (C)، دیابتی (D) و دیابتی - ورزش (DE) تقسیم شدند. دیابت به وسیله تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین القا شد. تمرین استقامتی برای 8 هفته انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله EDL موش ها جدا شد. مقادیر گلوکز، انسولین و HSP70، LONP1 و شاخص مقاومت به انسولین اندازه گیری شد.

    نتایج

    سطوح انسولین، گلوکز خون و مقاومت به انسولین در گروه DE نسبت به گروه D به شکل معناداری کاهش یافت (0/05>P). همچنین، سطوح پروتیین HSP70 گروه DE نسبت به گروه D به شکل معنا داری افزایش یافت (0/05>P) و در گروه D نسبت به گروه C به شکل معناداری کاهش یافت (0/05>P). همچنین تمرین باعث افزایش معنا دار بیان سطوح LONP1 در گروه DE در مقایسه با گروه D شد (0/05>P). همچنین سطوح LONP1 در گروه D در مقایسه با گروه C به شکل معناداری افزایش یافت (0/05>P).

    نتیجه گیری

    گزارش ها نشان می دهد که دیابت می تواند سطوح HSP70 را کاهش و LONP1 را افزایش دهد. همچنین، ورزش استقامتی با افزایش بیان پروتیین های HSP70  و LONP1 می تواند عملکرد میتوکندری را که در دیابت دچار اختلال شده است، تقویت کند. همچنین باعث بهبود شاخص مقاومت به انسولین شود.

    کلید واژگان: ورزش هوازی, دیابت, مقاومت به انسولین, HSP70, LONP1
    Mehrzad Shabani, Vahid Valipour-Dehnou*, Mohammad Reza Tabandeh, Mahdieh Molanouri Shamsi
    Background

    Heat shock protein 70 (HSP70) and lon protease 1 (LONP1) are thought to be indicators of mitochondrial stress, which is essential for cell survival. This study aimed to investigate the effect of endurance exercise on changes in HSP70 and LONP1 in diabetic mice.

    Materials and Methods

    This study was experimental and thirty adult mice were randomly and equally divided into three groups: control (C; n=10), diabetic (D; n=10) and diabetic-exercise (DE; n=10). Diabetes was induced by intraperitoneal injection of streptozotocin. Aerobic endurance training was performed for eight weeks. 48 hours after the last training session, glucose, insulin, HSP70 levels, LONP1 levels and insulin resistance index were measured.

    Results

    Insulin, blood glucose levels and insulin resistance in group DE decreased significantly compared to group D (P<0.05). Also, HSP70 protein levels in group DE increased significantly compared to group D (P<0.05) and in group D compared to group C decreased significantly (P<0.05). A period of endurance training significantly increased the expression of LONP1 protein levels in DE group compared to group D (P<0.05). LONP1 protein levels in group D increased significantly compared to group C (P<0.05), also.

    Conclusion

    Reports show that diabetes can decreases the levels of HSP70 and increases LONP1. Also, endurance exercise can enhance impaired mitochondrial function in diabetes by increasing the expression of HSP70 and LONP1 proteins. It also improves the insulin resistance index.

    Keywords: Aerobic exercise, Diabetes, Insulin resistance, HSP70, LONP1
  • رویا محمدی، وحید ولی پور ده نو*
    مقدمه و هدف

    ورزش ها را می توان به ورزش های با مهارت های باز و مهارت بسته تقسیم بندی کرد. همچنین، انواع ورزش ها اثرات متفاوتی بر عوامل مرتبط با بهبود عملکرد شناختی دارد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین جودو (مهارت باز) و یک جلسه تمرین با وزنه (مهارت بسته) بر سطوح سرمی NGF و FGF-2 در جودوکاران زن بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 11 زن جودوکار (سن: 3.57 ±25.60 سال، وزن: 9.60 ±66.20 کیلوگرم، قد: 4.50±165.40 سانتی متر) به طور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها به فاصله 10 روز در دو جلسه تمرینی جودو و تمرین با وزنه برای یک ساعت شرکت کردند. پنج دقیقه پیش و پس از هر جلسه تمرینی، نمونه خونی از آزمودنی ها گرفته شد. سطوح سرمی NGF و FGF-2 به روش الایزا اندازه گیری شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در سطح معنی داری 0.05>P انجام شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که سطوح سرمی هر دو متغیر NGF و FGF-2 پس از هر دو نوع تمرین به طور معناداری افزایش یافت (0.05>P). همچنین، سطوح سرمی FGF-2 پس از تمرین با وزنه به طور معناداری بیشتر از تمرین جودو افزایش یافت (0.001=P). اما، تغییرات سطوح سرمی NGF پس از هر دو جلسه تمرینی یکسان بود (0.39=P).

    بحث و نتیجه گیری

    به نظر می رسد که تمرین با وزنه و تمرین جودو اثرات متفاوتی بر سطوح سرمی FGF-2 دارند. از این رو ممکن است سازوکار اثر تمرین جودو و تمرین با وزنه بر عملکرد شناختی متفاوت باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود برای بهبود بیشتر عملکرد شناختی از ورزش های متفاوت استفاده شود.

    کلید واژگان: عوامل رشدی, عملکرد شناختی, مهارت باز, مهارت بسته
    Roya Mohammadi, Vahid Valipour Dehnou*
    Introduction and purpose

    Exercise modes can be divided into open skill exercise and closed skill exercise. Also, different types of exercise have different effects on factors related to improving cognitive function. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of a judo training session (open skill) and a weight training session (closed skill) on serum levels of NGF and FGF-2 in female judokas.

    Material and Methods

    In this quasi-experimental study, 11 female judokas (age: 25.60±3.57 years, weight: 66.20±9.60 kg, height: 165.40 ± 4.50 cm) voluntarily participated. Subjects participated in two sessions of judo and weight training for one hour 10 days apart. Blood samples were taken from the subjects five minutes before and after each training session. Serum levels of NGF and FGF-2 were measured by ELISA. Data analysis was performed by one-way ANOVA with repeated measures at the significance level of p<0.05.

    Results

    The results of one-way ANOVA with repeated measures showed that the serum levels of both NGF and FGF-2 variables increased significantly after both types of training (p<0.05). Also, serum levels of FGF-2 after weight training increased significantly more than judo training (p=0.001). However, changes in serum levels of NGF was the same after both training sessions (p=0.39).

    Discussion and Conclusion

    It seems that weight training and judo training have different effects on serum levels of FGF-2. Therefore, the mechanism of the effect of judo training and weight training on cognitive function may be different. Therefore, it is recommended to use different exercises to further improve cognitive function.

    Keywords: Growth Factors, Cognitive Function, Open skill, Closed skill
  • احسان حسینی نژاد، وحید ولی پور ده نو*، احسان قهرمانلو، علی گرزی

    هدف اخیرا، علاقه زیادی به درمان های ترکیبی در معالجه اکثر بیماری ها وجود دارد. شواهد درحال ظهور نشان می دهد در عوارض دیابت، آنزیم آرژیناز نقش کلیدی دارد و تعدیل این آنزیم می تواند درمان مناسبی برای کاهش عوارض بیماری باشد. بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی به همراه عصاره هیدروالکلی دارچین بر سطوح آنزیم آرژیناز و P38 MAPK عضله نعلی در موش های مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش ها در این پژوهش، 35 سر موش نر ویستار 8 هفته ای (200 تا 250 گرم) به طور تصادفی به 5 گروه مساوی کنترل، دیابت، دیابت و مکمل، دیابت و تمرین هوازی و دیابت، تمرین هوازی و مکمل تقسیم شدند. برنامه تمرینی هوازی به صورت پیشرونده 5 جلسه در هفته در 8 هفته اجرا شد. موش ها در گروهای دیابت و مکمل و دیابت، تمرین هوازی و مکمل در این مدت، روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم مکمل دارچین به صورت گاواژ دریافت کردند و موش ها در گروه های کنترل و دیابت و تمرین هوازی در این مدت آب دریافت کردند. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل ها، عضله نعلی جدا شد و اندازه گیری آنزیم ها در آن صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و برای بررسی روابط بین متغیرها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری P<0/05 استفاده شد.  یافته ها سطح آنزیم آرژیناز در گروه دیابت (0/05±1/17) نسبت به گروه کنترل (0/08±0/53) به طور معناداری بیشتر بود. همچنین سطح آنزیم آرژیناز در گروه دیابت، تمرین هوازی و مکمل (0/09±0/67) در مقایسه با گروه دیابت به طور معناداری کمتر بود. سطح پروتیین P38 MAPK در هیچ یک از گروه ها اختلاف معنی داری نداشت. همچنین بین سطح قند خون و آنزیم آرژیناز همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری ترکیب ورزش و عصاره دارچین می تواند سطح آنزیم آرژیناز را کاهش دهد. بنابراین با توجه به مرتبط بودن بسیاری از عوارض دیابت با افزایش آنزیم آرژیناز، این روش درمانی می تواند کمک کننده باشد. از آنجایی که این پژوهش اطلاعات قانع کننده ای از تاثیر مثبت ورزش و دارچین بر عوارض دیابت در سطح غیربالینی فراهم کرده است، می تواند زمینه ساز انجام مطالعات کارآزمایی بالینی شود.

    کلید واژگان: عصاره دارچین, دیابت, ورزش, آنزیم آرژیناز
    Ehsan Hoseininejad, Vahid Valipour Dehnou*, Ehsan Ghahramanlou, Ali Gorzi
    Objective

    Recently, there has been a great interest in combined therapies in the treatment of most diseases. Emerging evidence suggests that the arginase enzyme plays a key role in the complications of diabetes; modulation of this enzyme may help reduce the complications of diabetes. This study aims to evaluate the effect of 8 weeks of aerobic exercise with cinnamon extract supplementation on arginase and P38 MAPK levels in soleus muscle of rats with type 2 diabetes.

    Methods

    In this study, 35 eight-week-old male Wistar rats (weighted 200-250 g) were randomly divided into five groups: Control (C), diabetes (D), diabetes + supplement (DS), diabetes + exercise (DE) and diabetes + exercise + supplement (DES). The aerobic exercise was progressively performed for 8 weeks at five sessions per week. The rats in the DS and DES groups received 200 mg/kg of hydroalcoholic cinnamon extract daily by gavage, while those in groups C and DE received water during this period. Forty-eight hours after the intervention, soleus muscle was isolated and enzyme levels were measured. To analyze the collected data, one-way analysis of variance was used and Pearson correlation test was used to examine the relationships between the study variables, considering a significance level of P<0.05.

    Results

    The level of arginase enzyme in group D (1.17±0.05) was significantly higher than in group C (0.53±0.08), and its level in group DES (0.67±0.09) was significantly lower than in group D. There was no significant difference in p38 MAPK protein level between any groups. There was a significant positive correlation between blood glucose and arginase enzyme levels.

    Conclusion

    The combination of aerobic exercise with hydroalcoholic cinnamon extract supplementation can reduce the level of arginase enzyme. Since many complications of diabetes are associated with an increase in the arginase enzyme level, this intervention can be helpful. The findings of this study about the positive effects of aerobic exercise and cinnamon on the complications of diabetes can pave the way for clinical trials.

    Keywords: Cinnamon extract, Diabetes, Exercise, Arginase enzyme
  • مهرزاد شعبانی، وحید ولیپور دهنو*، محمدرضا تابنده، مهدیه ملانوری شمسی
    سابقه و هدف

    پروتیین شوک گرمایی 60 (HSP60) یک شاخص استرس میتوکندری است و در بهبود عملکرد میتوکندری نقش دارد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر ورزش استقامتی هوازی بر تغییرات پروتیین شوک گرمایی 60 و مقاومت به انسولین در موش های دارای دیابت نوع دو بود.

    مواد و روش ها

     30 سر موش سوری نر بالغ آزمایشگاهی به طور تصادفی و یکسان به سه گروه کنترل (C)، دیابتی (D) و دیابتی - ورزش (DE) تقسیم شدند. دیابت به وسیله تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین القا شد. تمرین استقامتی هوازی پنج جلسه در هفته برای هشت هفته انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، مقادیر گلوکز، انسولین و HSP60  و شاخص مقاومت به انسولین اندازه گیری شد.

    نتایج

    سطوح انسولین و گلوکز خون و مقاومت به انسولین در گروه DE نسبت به گروه D به شکل معناداری کاهش یافت (0/001=P). همچنین، سطوح پروتیین HSP60 گروه DE نسبت به گروه D به شکل معناداری افزایش یافت (0/05>P) و در گروه D نسبت به گروه C به شکل معناداری کاهش یافت (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد که بین HSP60 و مقاومت به انسولین در هر سه گروه همبستگی منفی وجود دارد (0/001=P،0/930-r=). 

    نتیجه گیری

    دیابت سطوح HSP60 را کاهش و ورزش استقامتی هوازی سطوح آن را افزایش می دهد. همچنین، ورزش استقامتی با افزایش بیان پروتیین HSP60 می تواند عملکرد میتوکندری مختل شده در دیابت را تقویت کند و باعث بهبود شاخص مقاومت به انسولین شود.

    کلید واژگان: تمرین استقامتی, HSP60, مقاومت به انسولین, دیابت, موش سوری
    Mehrzad Shabani, Vahid Valipour-Dehnou*, MohammadReza Tabandeh, Mahdieh Molanouri-Shamsi
    Background

    Heat shock protein 60 (HSP60) is considered as an indicator of mitochondrial stress and plays a role in modulating mitochondrial dysfunction. This study aimed to investigate the effect of aerobic endurance exercise on changes in heat shock protein 60 and insulin resistance in mice with type 2 diabetes.

    Materials and Methods

    Thirty adult mice were randomly and equally divided into three groups: control (C), diabetic (D) and diabetic-exercise (DE). Diabetes was induced by intraperitoneal injection of Streptozotocin. Aerobic endurance training was performed five sessions per week for eight weeks. 48 hours after the last training session, glucose, insulin and HSP60 levels and insulin resistance index were measured.

    Results

    Insulin and blood glucose levels and insulin resistance in group DE decreased significantly compared to group D (P<0.05). Also, HSP60 protein levels in group DE increased significantly compared to group D (P<0.05) and decreased significantly in group D compared to group C (P<0.05). Also, the results showed that there was a negative correlation between HSP60 and insulin resistance in all three groups (P= 0.001, r= 0.930).

    Conclusion

    Diabetes lowers HSP60 levels and aerobic endurance exercise increases its levels. Also, endurance exercise can enhance mitochondrial function in diabetes by increasing HSP60 protein expression. It improves the insulin resistance index, also.

    Keywords: Aerobic exercise, Diabetes, Insulin resistance, HSP60, Mice
  • امیر خسروی، پریسا خسروی، سعید دانشیار، وحید ولی پور دهنو*
    هدف

     تمرینات هوازی و زعفران تاثیرات مفیدی بر واکنش‌های التهابی دارند. تحقیق حاضر به منظور تعیین اثر تعاملی یک دوره تمرین هوازی و مصرف عصاره زعفران بر پروتیین واکنش‌گر C و فاکتور نکروز‌دهنده تومور آلفا سرم موش‌های صحرایی متعاقب فعالیت هوازی حاد وامانده‌ساز انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه تجربی، 48 سر رت نژاد ویستار به ‌صورت تصادفی به چهار گروه مساوی: کنترلواکنش‌گر C، عصاره زعفران، تمرین هوازی و تمرین هوازی + عصاره زعفران تقسیم شدند. تمرین هوازی به مدت هشت هفته (پنج روز در هفته) انجام شد. عصاره زعفران روزانه صد میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خوراکی استفاده شد. در پایان تحقیق نیمی از موش‌ها بلافاصله پیش و نیمی ‌دیگر بلافاصله پس از وامانده شدن روی نوار گردان، قربانی شدند. میزان واکنش‌گر C و فاکتور نکروز‌دهنده تومور آلفا سرم با استفاده از روش الایزا سنجیده شدند. داده‌ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک‌طرفه در سطح معناداری 0/05 تجزیه ‌و تحلیل شدند.

    یافته ها

     نتایج نشان داد اگرچه متعاقب وامانده‌سازی میزان واکنش‌گر C و فاکتور نکروز‌دهنده تومور آلفا سرم تمام گروه‌ها به‌طور معناداری افزایش یافت (0/05<p).> 

    نتیجه گیری

     به نظر می‌رسد تمرین هوازی به‌تنهایی و توام با مصرف عصاره زعفران منجر به کاهش واکنش‌های التهابی متعاقب یک وهله فعالیت وامانده‌ساز می‌شود.
    </p).>

    کلید واژگان: ورزش, وامانده ساز, پروتئین واکنش گر C, فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا, زعفران, عصاره
    Amir Khosravi, Parisa Khosravi, Saeed Daneshyar, Vahid Valipour Dehnou *
    Objective

     Aerobic exercise and Saffron has beneficial effects on inflammatory response. The present study aims to investigate the effect of aerobic exercise combined with saffron extract supplementation on serum levels of Tumor Necrosis Factor-α (TNF-α) and C-Reactive Protein (CRP) in rats following an aerobic exercise until exhaustion

    Methods

     This is an experimental study. Forty eight Wistar male rats were assigned into four groups: control (C), supplementation) SE), training (AT), and training+supplementation (AT+SE). Aerobic exercise was performed for 8 weeks (five sessions a week). supplementation was done by administrating 100 mg/kg/day saffron extract by oral gavage. At the end of experiment, half of the rats was killed immediately before exhaustion and the remaining immediately after performing an acute aerobic exercise until exhaustion by running on the treadmill. Serum CRP and TNF-α levels were measured by ELISA method. The data were analyzed using one-way ANOVA, considering the significance level of P< 0.05. 

    Results

     Following an exhausting exercise, serum levels of CRP and TNF-α in the AT+SE group significantly lower than in groups C (PCRP = 0.001; PTNF-α=0.001), SE (PCRP=0.001; PTNF-α=0.001) and AT (PCRP= 0.021; PTNF-α =0.046). These markers in the AT group significantly lower than in groups C (PCRP=0.004; PTNF-α=0.039) and SE (PCRP= 0.014; PTNF-α=0.043). There was no significant difference between the other groups. 

    Conclusion

     Aerobic exercise alone and in combination with the use of saffron extract may reduce the inflammatory responses following an exhausting exercise.

    Keywords: Aerobic exercise, Exhaustion, C-Reactive Protein, Tumor Necrosis Factor-alpha, Crocus extract
  • متین اعتمادی، احسان امیری*، وحید تادیبی، سیدنی گروسپره، وحید ولی پور ده نو، دنیل گومز داسیلوا ماچادو
    اهداف
    تعادل یک فاکتور کلیدی در اجرای مطلوب عملکرد ورزشی و پیشگیری از بروز آسیب های ورزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر تعادل پویا پس از اجرای یک وهله فعالیت استقامتی وامانده ساز در شرایط هایپوکسی نورموباریک بود.
    روش مطالعه
    14 مرد تمرین کرده استقامتی در این پژوهش شرکت نمودند. در سه جلسه مجزا، آزمودنی ها پس از حضور در آزمایشگاه و اندازه گیری تعادل پویا، به مدت 30 دقیقه در معرض شرایط هایپوکسی قرار گرفته و در ادامه به مدت 20 دقیقه یکی از سه نوع تحریک مغزی شامل 1) تحریک آنودال ناحیه M1، 2) تحریک آنودال ناحیه DLPFC، و 3) تحریک شم را در شرایط هایپوکسی دریافت نمودند. سپس آزمودنی ها یک وهله فعالیت وامانده ساز را با شدت 60 درصد توان خروجی بیشینه در شرایط هایپوکسی روی دوچرخه کارسنج انجام دادند. بلافاصله پس از رسیدن به واماندگی تعادل پویای هر دو پا مجددا مورد اندازه گیری قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری آنوای دوراهه با اندازه گیری های تکراری استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پس از رسیدن به واماندگی در شرایط هایپوکسی، تعادل پویای پای راست در شرایط تحریک DLPFC به شکل معنی داری بیشتر از شرایط تحریک شم بود (042/0 = p). همچنین، تعادل پویای پای چپ نیز پس از رسیدن به واماندگی در شرایط هایپوکسی در حالت تحریک DLPFC به شکل معنی داری بیشتر از شرایط تحریک شم بود (042/0 = p). بین سایر شرایط تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که خستگی عصبی عضلانی و شرایط هایپوکسی سبب کاهش تعادل پویا می شود. همچنین، به نظر می رسد که تحریک ناحیه DLPFC چپ با بهبود فرآیند پردازش اطلاعات حسی سبب افزایش تعادل در شرایط خستگی عصبی عضلانی و قرارگیری در معرض هایپوکسی می شود.
    کلید واژگان: تحریک غیرتهاجمی مغز, خستگی عصبی عضلانی, آزمون تعادل Y, ارتفاع
    Matin Etemadi, Ehsan Amiri *, Vahid Tadibi, Sidney Grospretre, Vahid Valipour Dehnou, Daniel Gomez Da Silva Machado
    Objectives
    Balance is a key factor for improving exercise performance and preventing sport-related injuries. The objective was to investigate the effect of transcranial direct current stimulation on dynamic balance after performing an exhaustive endurance task in normobaric hypoxia.Methods Fourteen endurance-trained men took part in this study. In three separate experimental sessions, after measuring the dynamic balance at baseline, participants were exposed to hypoxia for 30 min followed by one of the three montages of brain stimulation including 1) anodal stimulation of the M1 region, 2) anodal stimulation of the DLPFC region, and 3) sham stimulation for 20 minutes. Then, participants performed an exhausting cycling task at 60% of peak power output in hypoxia. Immediately after exhaustion, the dynamic balance was measured again. Two-way repeated measures ANOVA was used for statistical analysis.
    Results
    The results showed that after exhaustion under the hypoxic condition, the dynamic balance of the right leg in the DLPFC condition was significantly higher than the dynamic balance in the sham condition (p = 0.042). The results also demonstrated that the dynamic balance of the left leg after exhaustion in hypoxia was significantly higher than that of the sham condition (p = 0.042).
    Conclusion
    We concluded that neuromuscular fatigue and exposure to the hypoxic condition could have a detrimental effect on dynamic balance. Also, it seems that anodal stimulation of the DLPFC area could have a positive effect on the dynamic balance after exhaustion under the hypoxic condition.
    Keywords: Non-invasive brain stimulation, Neuromuscular fatigue, Y balance test, Altitude
  • سعید کوه گردزاده، وحید ولی پور ده نو*، مهدیه ملانوری شمسی
    مقدمه

     تمرین عملکردی با شدت زیاد به خوبی توسط افراد سالمند قابل اجراست اما اثر این نوع تمرین بر عوامل سرمی مرتبط با سلامت مغزی بررسی نشده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین عملکردی با شدت زیاد بر سطوح سرمی BDNF، IGF-1 و VEGF مردان و زنان سالمند بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 23 نفر (7 مرد و 16 زن) به دو گروه تجربی (16 نفر) و کنترل (7 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی پروتکل تمرینی که شامل شش حرکت بود را سه جلسه (هر جلسه 25 دقیقه) در هفته، برای هشت هفته انجام دادند. حرکات با شدت تمام برای 30 ثانیه اجرا می شدند. بین هر دور 15 ثانیه و بین هر حرکت 2 دقیقه استراحت وجود داشت. برای تحلیل داده ها از آزمون های t زوجی و کوواریانس استفاده شد و سطح معنا داری 05/0p< تعیین شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد در گروه تجربی مقادیر سرمی BDNF (0005/0=p، 37/11+)، VEGF (0005/0=p، 49/7+)، IGF-1 (001/0=p، 91/3+)، LDL (004/0=p، 33/3-) و HDL (004/0=p، 48/7+) به طور معناداری تغییر کرد. در گروه کنترل مقادیر سرمی BDNF (149/0=p، 58/1+)، IGF-1 (486/0=p، 27/0+)، LDL (897/0=p، 14/0+) و HDL (534/0=p، 10/1+) به طور غیرمعنادار و VEGF (010/0=p، 67/0+) به طور معناداری تغییر کرد. نتایج آزمون کوواریانس اختلاف معناداری را بین دو گروه در همه متغیرها نشان داد (05/0>p).

    بحث و نتیجه گیری

    هشت هفته تمرین عملکردی با شدت زیاد در مردان و زنان سالمند، سطوح سرمی عوامل مرتبط با سلامت مغزی را افزایش می دهد. بنابراین، انجام این تمرینات برای بهبود عملکرد مغزی در سالمندان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تمرین عملکردی با شدت زیاد, سالمندی, سلامت مغزی
    Saeid Kouhgardzadeh, Vahid Valipour Dehnou*, Mahdieh Molanouri Shamsi
    Background

    High-intensity functional training can be well performed by the elderly; however, the effect of this training on brain-health-related factors has not been studied yet. Therefore, this study aimed to investigate the effect of eight weeks of high-intensity functional training on serum levels of BDNF, IGF-1, and VEGF in elderly men and women.

    Materials and Methods

    This quasi-experimental study included 23 subjects (7 males and 16 females) who were divided into experimental (n=16) and control groups (n=7). The experimental group performed a training protocol consisting of six exercises in three sessions (each session was 25 min) per week for eight weeks. The exercises were performed at all-out intensity for 30 sec. There was a 15-sec rest between each set and a two-min rest between each exercise. Paired samples t-test and ANCOVA were used to analyze the data, and a p-value less than 0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The results showed that the serum levels of BDNF (P=0.0005, +11.37), VEGF (P=0.0005, +7.49), IGF-1 (P=0.001, +3.91), LDL (P=0.004, -3.33), and HDL (P=0.004, +7.48) changed significantly in the experimental group. On the other hand, in the control group, serum levels of BDNF (P=0.149, +1.58), IGF-1 (P=0.486, +0.27), LDL (P=0.897, +0.14), and HDL (P=0.534, +1.10) had no significant changes; however, VEGF (P=0.01, +0.67) significantly changed. The results of ANCOVA showed a significant difference between the two groups regarding all variables (P<0.05).

    Conclusion

    Eight weeks of high-intensity functional training in elderly men and women increases the serum levels of brain health-related factors. Therefore, functional training is recommended to improve brain function in the elderly.

    Keywords: High-intensity functional training, Aging, Brain health
  • سجاد محمدبیگی، وحید ولی پور ده نو*
    مقدمه

    عوامل سرمی مختلفی در پاسخ به ورزش هوازی عملکرد شناختی افراد سالم را بهبود می دهند، اما میزان تاثیر ورزش هوازی با شدت متوسط بر سطوح آنها بررسی نشده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر یک جلسه ورزش هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی BDNF، DCX و DBHB در نوجوانان مرد سه گانه کار در تویسرکان بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 22 مرد سه گانه کار (سن: 52/0±60/17 سال، وزن: 96/4±74/60 کیلوگرم، قد: 52/5±60/175 سانتی متر) به طور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها در یک جلسه 60 دقیقه دویدن با شدت 13-12 در مقیاس بورگ را انجام دادند. پنج دقیقه پیش و پس از تمرین نمونه خونی از آزمودنی ها گرفته شد. سطوح سرمی BDNF، DCX و DBHB به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t زوجی استفاده شد و سطح معنی داری 05/0p< در نظر گرفته شد. همچنین، درصد تغییرات نسبت به پیش آزمون محاسبه شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مقادیر سرمی DCX (0005/0=p)، BDNF (0005/0=p) و DBHB (001/0=p) نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت. همچنین، به ترتیب سطوح سرمی BDNF (30/21 درصد)، DBHB (95/12 درصد) و DCX (01/12 درصد) بیشترین افزایش را نسبت به پیش آزمون داشتند.

    بحث و نتیجه گیری

     هر سه عامل سرمی BDNF، DCX و DBHB پاسخ مثبت معناداری به ورزش هوازی با شدت متوسط در نوجوانان مرد سه گانه کار می دهند، اما نروتروفین/عامل رشد BDNF تغییرات بیشتری نشان می دهد و به نظر می رسد نقش بیشتری در محافظت عصبی، بهبود حافظه، یادگیری و عملکرد شناختی دارد.

    کلید واژگان: ورزش هوازی, نروتروفین, DBHB, ورزشکار سه گانه کار
    Sajad Mohammadbeygi, Vahid Valipour Dehnou*
    Background

    Various serum factors in response to aerobic exercise improve cognitive function in healthy individuals; nonetheless, the effect of moderate intensity aerobic exercise on their levels has not been studied. Therefore, the present study aimed to assess the effect of a moderate intensity aerobic exercise on serum levels of Brain-derived neurotrophic factor (BDNF), Doublecortin (DCX), and D-β-hydroxybutyrate (DBHB) in triathlon male adolescents in Tuyserkan.

    Materials and Methods

    A total of 22 triathlon male adolescents (age: 17.60±0.52 years, weight: 60.74±4.96 kg, height: 175.60±5.52 cm) voluntarily participated in this quasi-experimental study. Subjects in one session performed 60 minutes of running with an intensity of 12-13 on the Borg scale. Blood samples were taken from the subjects 5 min before and after training. Serum levels of BDNF, DCX and DBHB were measured by ELISA. To analyze the data, paired samples t-test was used, and a p-value less than 0.05 was considered statistically significant. In addition, the percentage of changes was compared to pre-test.

    Results

    Based on the results, the serum levels of DCX (P=0.0005), BDNF (P=0.0005), and DBHB (P=0.001) increased significantly, compared to those in the pretest. Furthermore, serum levels of BDNF (21.30%), DBHB (12.95%) and DCX (12.01%) had the highest increase, as compared to the pretest, respectively.

    Conclusion

    All three serum factors BDNF, DCX, and DBHB have a significant positive response to moderate-intensity aerobic exercise in triathlon male adolescents. Nevertheless, neurotrophin/growth factor BDNF demonstrates more changes and appears to play a greater role in neuroprotection, improving memory, learning, and cognitive function.

    Keywords: Aerobic Exercise, Neurotrophin, DBHB, Triathlon
  • محمدشریف باقری، وحید ولی پور ده نو*، احمد همت فر
    سابقه و هدف

    ورزش و دیابت اثرات مخالفی بر پروتئین GLUT4 دارند، اما سازوکار آن به طور کامل در دیابت بررسی نشده است. هدف این پژوهش، بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح پروتئین های GLUT4 و  HDAC5در عضله extensor digitorum longus (EDL) موش های صحرایی دیابتی بود.

    مواد و روش ها

    تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن: 4/9±245 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین، دیابت و دیابت - تمرین تقسیم شدند. در سن 8 هفتگی، دیابت به وسیله تزریق استرپتوزوتوسین ایجاد شد. تمرین استقامتی با شدت متوسط و پیش رونده به مدت 6 هفته انجام شد. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل، موش ها تشریح شدند و بافت عضلهEDL  استخراج گردید. محتوای GLUT4 و  HDAC5 به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معناداری 05/0>P استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که بین گروه های کنترل و دیابت (0005/0=P)، دیابت - تمرین و دیابت (0005/0=P) و تمرین و دیابت (0005/0=P) تفاوت معناداری در سطوح GLUT4 وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که بین گروه های کنترل و تمرین (138/0=P)، دیابت - تمرین و دیابت (229/0= P) و تمرین و دیابت (306/0=P) تفاوت معناداری در سطوح پروتئین HDAC5 وجود ندارد و بین بقیه گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، رابطه معکوس غیرمعناداری بین سطوح پروتئین های GLUT4 و  HDAC وجود دارد (354/0= P و 169/0-=r).

    نتیجه گیری

    اثر مثبت تمرین استقامتی بر سطوح پروتئین GLUT4 در گروه دیابتی بیشتر از گروه سالم بود و با این که تمرین استقامتی بر روی سطوح پروتئین های GLUT4 و HDAC5 اثر مثبت داشت و اثر بر پروتئین GLUT4 بیشتر و معنادارتر بود.

    کلید واژگان: دیابت, گلوکز, تمرین استقامتی, GLUT4, HDAC5
    Mohammad Sharif Bagheri, Vahid Valipour Dehnou*, Ahmad Hematfar
    Background

    Exercise and diabetes have opposite effects on GLUT4 protein, but its mechanism has not been fully investigated. This study aimed to investigate the effect of six weeks of endurance training on protein levels of GLUT4 and HDAC5 in extensor digitorum longus (EDL) muscle in diabetic rats.

    Materials and Methods

    32 male Wistar rats (weight: 245±9.4 g) were randomly divided into 4 groups: Control, exercise, diabetic, diabetic-exercise. At 8 weeks of age, diabetes was induced by streptozotocin. The endurance training was performed for 6 weeks. 24 hours after the last session, the mice were sacrificed and EDL muscle was extracted. The protein levels of GLUT4 and HDAC5 were measured using ELISA method. One-way ANOVA was used to analyze the data at a significant level of P<0.05.

    Results

    Results showed significant differences in GLUT4 levels between control and diabetic (P=0.0005), diabetic-exercise and diabetic (P=0.0005) and diabetic and exercise groups (P=0.0005). Also, the results showed that there was no significant difference in HDAC5 protein levels between control and exercise (P=0.138), diabetic-exercise and diabetic (P=0.229) and exercise and diabetic groups (P=0.306), and there was a significant difference between the other groups (P<0.05). Also, There was a non-significant inverse relationship between GLUT4 and HDAC5 protein levels (r=-0.169, P=0.354).

    Conclusion

    The positive effect of endurance training on GLUT4 protein levels was greater in the diabetic than in the healthy group. Although endurance training had a positive effect on GLUT4 and HDAC5 levels and effect on GLUT4 protein was greater and more significant.

    Keywords: Diabetes, Glucose, Endurance Training, GLUT4, HDAC5
  • سمیه عزیزی، محمد فتحی*، وحید ولی پور، سمیه احمدآبادی
    سابقه و هدف

    فعالیت بدنی تاثیر مثبتی بر شاخص های آنژیوژنز و التهابی دارد، اما هنوز تاثیر آن بر افرادی که درصد چربی بیشتری در رژیم غذایی شان وجود دارد، مشخص نشده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته فعالیت تناوبی بر سطح سرمی فاکتورهای آنژیوژنز و شاخص التهابی پیش بینی کننده بیماری قلبی - عروقی در موش های دارای رژیم غذایی پرچرب است.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش تجربی، 30 سر موش نر 6 هفته ای در 3 گروه کنترل با تغذیه نرمال (10 سر موش)، گروه تغذیه پرچرب (10 سر موش) و گروه تغذیه پرچرب - فعالیت تناوبی (10 سر موش) قرار داده شدند. گروه سوم 5 روز در هفته به مدت 8 هفته به فعالیت بدنی تناوبی پرداختند. قبل از اولین جلسه فعالیت و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه فعالیت جهت بررسی NO، VEGF و CRP با استفاده از روش الایزا از موش ها خون گیری شد. سپس از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    نتایج

    نتایج این مطالعه نشان داد که 8 هفته فعالیت تناوبی، موجب افزایش معنی دار (0/0001=P) NO و (0/0001=P) VEGF موش های گروه تمرین - تغذیه پرچرب در مقایسه با گروه کنترل و تغذیه پرچرب می شود. اما سطح CRP موش های گروه تمرین - تغذیه پرچرب به طور معنی داری (0/0001=P) کمتر از گروه کنترل بود.

    نتیجه گیری

    مطابق با یافته های تحقیق حاضر، هشت هفته تمرین تناوبی باعث افزایش برخی از شاخص های آنژیوژنز، نظیر NO و VEGF می شود که پیامد احتمالی آن، کاهش CRP به عنوان یک فاکتور خطرزای قلبی - عروقی است.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی, عوامل خطرزای قلبی - عروقی, آنژیوژنز, رژیم غذایی پرچرب
    Somayeh Azizi, Mohammad Fathi*, Vahid Valipour, Somayeh Ahmadabadi
    Background

    Physical activity has a positive effect on angiogenesis and inflammation indexes, but its effect on people who intake a high-fat diet is not clear. Therefore, this study aimed to determine the effect of 8 weeks of interval activity on serum levels of angiogenesis factors and inflammatory index predicting cardiovascular disease on high-fat diet rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 30 male Wistar rats (6 weeks old) were randomly assigned in 3 groups; normal diet (n=10), high-fat diet (n=10), and high-fat diet-interval training. For the first and second groups, the training program was performed 5 days a week for 8 weeks. Before the first session and 48 hours after the last session of physical activity, blood samples were taken using the ELISA method to examine NO, VEGF, and CRP. the MANOVA test was used to analyze data

    Results

    The results of this study showed that 8 weeks of interval training increased significantly (p<0.0001) NO and VEGF (P=0.0001) levels in the high-fat diet-interval training group compared to the control group and high-fat diet group. However, the CRP level of the high-fat diet-interval training group decreased significantly (P=0.0001) than the control group.

    Conclusion

    according to the findings of this study, 8 weeks of interval training increase some angiogenesis factors such as NO and VEGF, which results in the probable reduction of CRP as a risk factor of cardiovascular disease.

    Keywords: Interval training, Cardiovascular risk factors, Angiogenesis, High-fat diet
  • حدیث مهرابی فرد، بهمن حسنوند، وحید ولی پور ده نو*
    مقدمه

    اثرات محافظت کننده عصبی ورزش هوازی و محیط غنی ثابت شده است، اما اثرات حاد ورزش هوازی در محیط غنی بررسی نشده است. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر ورزش هوازی در محیط غنی بر سطوح سرمی فاکتور نورون زایی مشتق شده از مغز (BDNF)، تری گلیسرید و گلوکز مردان سالمند فعال بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 10 مرد سالمند فعال (83/3±30/60 سال) به طور داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها، دویدن به مدت یک ساعت را با شدت 15-12 در مقیاس بورگ، یک جلسه در محیط معمولی و یک جلسه در محیط غنی، به فاصله دو هفته در یک طرح تصادفی متقاطع انجام دادند. پنج دقیقه پیش و پس از تمرین جهت بررسی تغییرات سطوح سرمی BDNF، تری گلیسرید، و گلوکز نمونه خونی گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که در هر دو محیط سطوح سرمی BDNF به طور معناداری افزایش یافت (001/0=p). اما در محیط غنی سطوح سرمی تری گلیسرید نیز کاهش معناداری یافت (011/0=p). با این حال، نتایج آزمون کوواریانس تفاوت معناداری بین سطوح همه متغیرها در دو محیط نشان نداد. اما درصد تغییرات در همه متغیرها در محیط غنی بیشتر بود.

    بحث و نتیجه گیری

    یک ساعت دویدن با شدت متوسط در مردان سالمند فعال سطوح سرمی BDNF را به طور معناداری افزایش می دهد. اما تنها ورزش هوازی در محیط غنی سطوح سرمی تری گلیسرید را به طور معناداری کاهش می دهد. به هر حال، دویدن در محیط غنی می تواند تاثیر بیشتری بر سطوح سرمی BDNF، تری گلیسرید و گلوکز داشته باشد.

    کلید واژگان: BDNF, تری گلیسرید, گلوکز, ورزش هوازی, اثر محیط, مردان
    Hadis Mehrabi Fard, Bahman Hasanvand, Vahid Valipour Dehnou*
    Background

    The neuroprotective effects of aerobic exercise and the enriched environment have been demonstrated, but the acute effects of aerobic exercise in the enriched environment have not been studied. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of aerobic exercise in the enriched environment on serum levels of brain-derived neurotrophic factor (BDNF), triglyceride, and glucose in active elderly men.

    Materials and methods

    Ten active elderly men (age: 60.30±3.83 years) voluntarily participated in this semi-experimental study. The subjects ran one-hour with intensity of 12-15 in Borg scale, one session in an ordinary environment and one session in an enriched environment, two weeks apart in a randomized cross-over design. Five minutes before and after the training, the blood sample was taken for measurement of the changes in serum levels of BDNF, triglyceride, and glucose.

    Results

    The results of paired samples t-test showed that in both environments, the serum levels of BDNF increased significantly (p=0.001). However, in the enriched environment, serum levels of triglyceride also decreased significantly (p=0.011). Also, the results of the covariance test showed no significant difference between the levels of all variables in the two environments. On the other hand, the percentage of changes in all variables was higher in the enriched environment.

    Conclusion

    One hour of running with moderate intensity significantly increased serum levels of BDNF in active elderly men. But, only aerobic exercises in the enriched environment significantly reduce levels of triglyceride. Overall, running in the enriched environment may have a greater impact on BDNF, triglycerides, and glucose.

    Keywords: BDNF, Triglycerides, Glucose, Aerobic Exercise, Environmental Impacts, Males
  • محمود درویشی، وحید ولی پور ده نو*، رسول اسلامی
    مقدمه

     ورزش هوازی سطوح سرمی BDNF، آیریزین و کاتپسین B را افزایش می دهد، اما اثرات آن در محیط دستکاری شده مشخص نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات ورزش هوازی در محیط دستکاری شده بر سطوح سرمی BDNF، آیریزین و کاتپسین B در نوجوانان سالم فعال در خرم آباد بود.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه نیمه تجربی، 10 نوجوان پسر سالم فعال (سن: 52/0±60/16 سال) به طور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها، دویدن به مدت یک ساعت با شدت 13-12 در مقیاس بورگ یک جلسه در محیط معمولی و یک جلسه در محیط غنی به فاصله یک هفته در یک طرح تصادفی متقاطع را انجام دادند. پنج دقیقه پیش و پس از تمرین نمونه خونی از آزمودنی ها گرفته شد. سطوح سرمی BDNF، آیریزین و کاتپسین B اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t زوجی استفاده شد. هم چنین، درصد تغییرات نسبت به پیش آزمون محاسبه شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که در هر دو محیط سطوح سرمی BDNF (001/0=p و 001/0=p)، آیریزین (002/0=p و 001/0=p) و کاتپسین B (001/0=p و 0005/0=p) به طور معناداری افزایش یافت. اما تنها در دو عامل آیریزین (043/0=p) و کاتپسین B (046/0=p) تفاوت معناداری بین دو محیط وجود داشت. هم چنین، درصد تغییرات در همه متغیرها در محیط غنی بیشتر بود.

    بحث و نتیجه گیری

     ورزش هوازی با شدت متوسط در نوجوانان سالم فعال سطوح سرمی BDNF، آیریزین و کاتپسین B را افزایش می دهد. اما محیط دستکاری شده اثرات بیشتری دارد. بنابراین، پیشنهاد می شود برای بهره وری بیشتر از اثرات مفید ورزش هوازی، از محیط دستکاری شده استفاده شود.

    کلید واژگان: محیط دستکاری شده, ورزش هوازی, نروتروفین, مایوکاین, نوجوان
    Mahmoud Darvishi, Vahid Valipour Dehnou*, Rasoul Eslami
    Background

    Aerobic exercise increases serum levels of BDNF, Irisin, and Cathepsin B, but the effects of it in the manipulated environment have not been investigated. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effects of aerobic exercise in manipulated environment on serum levels of BDNF, Irisin and Cathepsin B in healthy active adolescents in Khorramabad.

    Materials and Methods

    In this quasi-experimental study, 10 healthy active male adolescents (age: 16.60±0.52 years) voluntarily participated. The subjects underwent a one-hour running with intensity between 12-13 in Borg scale one session in an ordinary environment and one session in an enriched environment interspersed with one week in a randomized cross-over design. Five minutes before and after the training, a blood sample was taken from the subjects. Serum levels of BDNF, Irisin and Cathepsin B were measured by ELISA. To analyze the data, paired samples t-test was used. Also, the percentage of changes were compared to pre-test.

    Results

    The results showed that in both environments serum levels of BDNF (p=0.001, p=0.001) Irisin (p=0.002, p=0.001) and Cathepsin B (p=0.001, p=0.0005) were significantly increased. However, there was only a significant difference between Irisin (p=0.043) and Cathepsin B (p=0.046) in the two environments. Also, the percentage of changes in all variables was higher in enriched environment.

    Conclusion

    Moderate intensity aerobic exercise in healthy active adolescents increased serum levels of BDNF, Irisin, and Cathepsin B. But, the manipulated environment has greater impact. Therefore, it is recommended to use a manipulated environment to make the most of the beneficial effects of aerobic exercise.

    Keywords: Manipulated Environment, Aerobic Exercise, Neurotrophin, Myokine, Adolescent
  • محمد فتحی زاده، وحید ولی پور دهنو*، محمد فتحی
    مقدمه

    فعالیت بدنی بر میزان غلظت آنزیم های کبدی تاثیر مطلوبی دارد. همچنین، مقادیر آنزیم های کبدی در افراد مبتلا به کم کاری تیرویید تحت بالینی بالاست. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر 5 ماه ورزش ایروبیک با شدت کم تا متوسطبر سطوح سرمی آنزیم های کبدی ALT، AST و ALP در زنان مبتلا به کم کاری تیرویید تحت بالینی انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در سال 1395 بر روی 25 نفر از زنان مبتلا به کم کاری تیرویید تحت بالینی در شهرستان آبدانان انجام شد. افراد به سه گروه دارو- ورزش، ورزش و دارو تقسیم شدند. تمرین ورزشی هوازی شامل 5 ماه ورزش ایروبیک به صورت 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه بود. گروه دارو، افراد غیرفعالی بودند که تنها قرص لووتیروکسین مصرف کردند. مقادیر ALT، AST و ALP سرمی سه گروه پس از 5 ماه اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 24) و آزمون های تی همبسته و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    ورزش ایروبیک با شدت کم تا متوسطمنجر به تغییرات معنی داری در غلظت های سرمی ALT (054/0=p)، AST (065/0=p) و ALP (108/0=p) در زنان مبتلا به کم کاری تیرویید تحت بالینی نشد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، 5 ماه ورزش ایروبیک با شدت کم تا متوسطمنجر به تغییرات معنی داری در غلظت آنزیم های کبدی ALT، AST و ALP زنان مبتلا به کم کاری تیرویید تحت بالینی نمی شود، بنابراین 5 ماه ورزش ایروبیک در بهبود NAFLD این افراد تاثیر ندارد.

    کلید واژگان: آنزیم های کبدی, ایروبیک, تمرین ورزشی هوازی, کم کاری تیروئید
    Mohammad Fathizadeh, Vahid Valipour Dehnou *, Mohammad Fathi
    Introduction

    Physical activity has a beneficial effect on liver enzymes concentration. Also, patients with subclinical hypothyroidism have high levels of liver enzymes. Therefore, this study was performed with aim to investigate the effect of 5 months aerobics exercise with low to moderate intensity on serum levels of liver enzymes in subclinical hypothyroidism women.

    Methods

    This semi-experimental study with pre-test and post-test design was performed on 25 subclinical hypothyroidism women in Abdanan city in 2016. The subjects were divided into three groups: drug-exercise, exercise, and drug. Aerobics exercise training consisted of 3 sessions (60 min) per week for 5 months. The drug group was inactive persons who took only LT4 tablets. Levels of ALT, AST and ALP were measured in three groups after 5 months. Data were analyzed using SPSS software (version 24) and correlated t-test and one-way ANOVA test. P

    Results

    Aerobics exercise with low to moderate intensity resulted in non-significant changes in serum levels of ALT (p=0.054), AST (p=0.065) and ALP (p=0.108) in subclinical hypothyroidism women.

    Conclusion

    According to the findings of the present study, 5 months aerobics exercise with low to moderate intensity leads to non-significant changes in serum liver enzymes of ALT, AST, and ALP in subclinical hypothyroidism women. Thus, 5 months aerobics exercise does not affect the improvement of non-alcoholic fatty liver in subclinical hypothyroidism women.

    Keywords: Aerobics, Aerobic exercise training, Hypothyroidism, Liver enzymes
  • علی اکبر استکی، وحید ولی پور*، احسان قهرمانلو، مهدی کارگرفرد
    سابقه و هدف

    بیوژنز میتوکندری وابسته به ژن های PGC-1α و Atf2 است. تمرین استقامتی به وسیله ی بیان این ژن ها باعث بیوژنز میتوکندری می شود اما احتمالا آلودگی هوا اثر مخالفی دارد؛ بنابراین، هدف، بررسی تاثیر تمرین استقامتی در آلودگی هوا بر بیان ژن های PGC-1α و Atf2 قشر مغز موش های نژاد ویستار بود.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه ی تجربی، 32 سر موش 8 هفته ای (وزن: 10/65±180/77) به چهار گروه کنترل، تمرین، آلودگی و تمرین + آلودگی تقسیم شدند. به منظور قرار دادن حیوانات در معرض آلودگی از اتاقکی به حجم 9000 لیتر استفاده گردید. تمرین به مدت 8 هفته انجام شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه، موش ها تشریح و قشر مغز آن ها استخراج گردید. بیان ژن ها به روش RT-PCR اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ANOVA دو طرفه استفاده شد.

    نتایج

    بیان ژن Atf2 گروه تمرین + آلودگی تفاوت معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشت (0/04=P). به علاوه بیان ژن Atf2 گروه تمرین تفاوت معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشت (0/01>P). همچنین، بیان ژن PGC-1α گروه تمرین تفاوت معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشت (0/01>P). به علاوه، بیان ژن PGC-1α گروه آلودگی تفاوت معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشت (0/01>P). همچنین، بیان ژن PGC-1α گروه تمرین + آلودگی تفاوت معناداری در مقایسه با گروه کنترل نداشت (0/05<P).

    نتیجه گیری

     آلودگی تاثیر معناداری بر بیان ژن Atf2 ندارد اما تمرین در هر دو حالت باعث افزایش معنادار آن می شود. همچنین، آلودگی باعث کاهش معنادار بیان ژن PGC-1α می شود اما تمرین بیان آن را افزایش می دهد؛ بنابراین، به نظر می رسد بیان PGC-1α در شرایط آلودگی تحت تاثیر عوامل دیگری نیز می باشد.

    کلید واژگان: آلودگی هوا, ساخت میتوکندری, تمرین استقامتی, PGC-1α, Atf2
    Aliakbar Steki, Vahid Valipour*, Ehsan Ghahramanlo, Mehdi Kargarfard
    Background

    Mitochondrial biogenesis is related to Ppargc1α and Atf2 genes. Endurance training through PGC-1α and Atf2 induces mitochondrial biogenesis, but it seems that air pollution has the opposite effect. Therefore, this study aimed to investigate the effect of endurance training in air pollution on PGC-1α and Atf2 genes expression in brain cortex mitochondria of Wistar male rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 32 eight-week-old rats (weight: 180.77±10.65) divided into four groups: control, training, pollution, and training+pollution. In order to expose animals to air pollution, a 9000-liter chamber was used. The training was performed for eight weeks. 24 hours after last session, brain cortex was extracted. The expression of genes was measured using RT-PCR. The two-way ANOVA was used to analyze the data.

    Results

    Atf2 gene expression was significantly different in the training+pollution group compared to the control group (P=0.04). In addition, Atf2 gene expression was significantly different in the training group compared to the control group (P<0.01). Also, PGC-1α gene expression was significantly different in the training group compared to the control group (P<0.01). Also, PGC-1α gene expression was significantly different in the pollution group compared to the control group (P<0.01). But, PGC-1α gene expression was not significantly different in the training+pollution group compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

    Pollution has no effect on Atf2 gene expression, but training in both conditions increases it. Also, pollution reduces PGC-1α gene expression but training increases it. Therefore, it seems that expression of PGC-1α in air pollution is also influenced by other factors.

    Keywords: Air pollution, Mitochondria biogenesis, Endurance training, PGC-1α, Atf2
  • محمد فتحی زاده، وحید ولی پور ده نو*
    سابقه و هدف

    فعالیت بدنی بر میزان چربی های خون تاثیر مطلوبی دارد. مقادیر چربی های خون در افراد مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی افزایش می یابد. از این رو، هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر 5 ماه تمرین ورزشی هوازی بر نیم رخ چربی سرمی زنان مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی بود.

    مواد و روش ها

     آزمودنی های این پژوهش نیمه تجربی، 25 زن مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی با میانگین سنی 83/3±59/35 سال بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پس از اخذ رضایت نامه کتبی به سه گروه دارو- ورزش (8=n)، ورزش (7=n) و دارو (10=n) تقسیم شدند. تمرین ورزشی هوازی عبارت بود از: 5 ماه ورزش ایروبیک به صورت 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه. به منظور افزایش شدت تمرین، حرکات ریتمیک با ترکیب های متفاوت و پیچیده تر اجرا شد. گروه دارو افراد غیرفعالی بودند که تنها قرص لووتیروکسین مصرف کردند. مقادیر سرمی کلسترول، LDL، HDL، TG و VLDL سه گروه پس از 5 ماه اندازه گیری و برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد تمرین ورزشی هوازی منجر به تغییرات معنی داری در غلظت های سرمی کلسترول (0/539=P)، LDL (0/537=P)، HDL (0/676=P)، TG (0/531=P) و VLDL (0/529=P) در زنان مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی نمی شود.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که 5 ماه ورزش ایروبیک منجر به تغییرات معنی داری در غلظت چربی های سرمی زنان مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی نمی شود. بنابراین 5 ماه ورزش ایروبیک در بهبود نیم رخ چربی سرمی و سلامت قلبی-عروقی این افراد تاثیر ندارد.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی هوازی, ایروبیک, کم کاری تیروئید, نیم رخ چربی
    Mohammad Fathizadeh, Vahid Valipour Dehnou*
    Background

    Physical Activity has a beneficial effect on blood lipids. In patients with subclinical hypothyroidism the levels of blood lipids increase. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of 5 month aerobic exercise training on serum lipids profile in women with subclinical hypothyroidism.

    Materials and Methods

    In this semi-experimental study, after obtaining written consent, 25 subclinical hypothyroidism women (age: 35.59±3.83) were divided into three groups: drug-exercise (n=8), exercise (n=7), and drug (n=10). Aerobic exercise training consisted of 3 sessions (60 min) per week for 5 months. In order to increase the intensity of training, rhythmic movements were performed with different and more complex combinations. The drug group was inactive persons who took only LT4 tablets. Serum levels of cholesterol, LDL, HDL, TG and VLDL were measured in three groups after 5 months. Data were analyzed using analysis of variance.

    Results

    Results showed that aerobic exercise training resulted in non-significant changes in serum levels of cholesterol (P=0.539), LDL (P=0.537), HDL (P=0.676), TG (P=0.531), VLDL (P=0.529) in subclinical hypothyroidism women.

    Conclusion

    According to the findings of the present study, it can be concluded that 5 months of Aerobics exercise leads to non-significant changes in serum lipid profiles in subclinical hypothyroidism women. Thus, 5 months of Aerobic exercise does not affect the improvement of serum lipid profiles in subclinical hypothyroidism women.

    Keywords: Aerobic exercise training, Aerobics, Hypothyroidism, Lipid profiles
  • محمدشریف باقری، وحید ولی پور ده نو*، احمد همت فر
    مقدمه

    افزایش بیان هیستون داستیلاز 5 (HDAC5) موجب کاهش بیان انتقال دهنده ی شماره 4 گلوکز (GLUT4) در عضله ی کند انقباض می شود و این سازوکار در دیابت بررسی نشده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح پروتئین های GLUT4 و  HDAC5 در عضله ی نعلی موش های صحرایی دیابتی  بود.

    روش ها:

     به این منظور تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن: 4/9±245 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل (8 سر)، تمرین (8 سر)، دیابت (8 سر) و دیابت تمرین (8 سر) تقسیم شدند. در سن 8 هفتگی، دیابت به وسیله ی تزریق استرپتوزوتوسین (50 میلی گرم/کیلوگرم) ایجاد شد. پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط و پیشرونده به مدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته انجام شد. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، موش ها تشریح و بافت عضله ی نعلی آنها استخراج گردید. سپس محتوی GLUT4 و HDAC5 به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک راهه در سطح معناداری 05/0>P استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد بین گروه های کنترل و تمرین (008/0=P)، تمرین و دیابت تمرین (004/0=P) و تمرین و دیابت (0005/0=P) تفاوت معناداری در سطوح GLUT4 وجود دارد. اما، در مورد متغیر HDAC5، نتایج نشان داد که تنها بین دو گروه کنترل و تمرین تفاوت معناداری وجود ندارد (99/0=P) و بین بقیه ی گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، رابطه ی معکوس معناداری بین سطوح پروتئین های GLUT4 و HDAC5 وجود دارد (012/0=P و 439/0-=r).

    نتیجه گیری: 

    به نظر می رسد شش هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط سطوح پروتئین GLUT4 را افزایش می دهد اما تمرین استقامتی، تنها می تواند سطوح پروتئین HDAC5 را در بیماری دیابت کاهش دهد.

    کلید واژگان: دیابت, گلوکز, تمرین استقامتی, GLUT4, HDAC5
    Mohammad Sharif Bagheri, Vahid Valipour Dehnou*, Ahmad Hematfar
    Background

    Increased expression of HDAC5 reduces the expression of GLUT4 in slow-twitch fibers, and this mechanism has not been studied in diabetes. Therefore, the purpose of study was to investigate the effect of six weeks endurance training on protein levels of GLUT4 and HDAC5 in soleus muscle in diabetic rats.

    Methods

    For this purpose, 32 male Wistar rats (weight: 245±9.4 g) were randomly divided into 4 groups: diabetic, diabetic and training, training, and control. At 8 weeks of age, diabetes was induced by streptozotocin. The endurance training was carried out five times per week for 6 weeks. 24 hours after the completion of the protocol, the mice were sacrificed and their soleus muscle was extracted. Then, the protein levels of GLUT4 and HDAC5 were measured using ELISA method. One-way ANOVA was used to analyze the data at a significant level of P<0.05.

    Results

    Results showed significant differences between control and training (P=0.008), training and diabetic training (P=0.004), and training and diabetic (P=0.0005) groups in GLUT4 levels. But, in HDAC5, results showed that there is not significant differences only between control and training groups (P=0.99), and there are significant differences among other groups (P<0.05). Also, there is a significant inverse relationship between the protein levels of GLUT4 and HDAC5 (P=0.012, r =-0.439).

    Conclusion

    It seems that six weeks moderate intensity endurance training increases protein levels of GLUT4. But endurance training only can decreases protein levels of HDAC5 in diabetes.

    Keywords: Diabetes, Glucose, Endurance Training, GLUT4, HDAC5
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 49 عنوان
  • دکتر وحید ولی پور ده نو
    دکتر وحید ولی پور ده نو
    دانشیار فیزیولوژی ورزشی، علوم ورزشی، ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر رضا قراخانلو
    : 3
    دکتر رضا قراخانلو
    استاد تمام علوم ورزشی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
  • دکتر احمد همت فر
    : 2
    دکتر احمد همت فر
    استادیار فیزیولوژی ورزش،تربیت بدنی،علوم انسانی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
  • مهرزاد شعبانی
    : 2
    مهرزاد شعبانی
  • دکتر احسان امیری
    : 1
    دکتر احسان امیری
    (1395) دکتری علوم ورزشی - فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه
  • دکتر سمیه احمدآبادی
    : 1
    دکتر سمیه احمدآبادی
    استادیار ،دکتری فیزیولوژی ورزشی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
  • دکتر اکبر قلاوند
    : 1
    دکتر اکبر قلاوند
    (1398) دکتری فیزیولوژی ورزشی عصب_عضلانی، دانشگاه خوارزمی
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال