به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

مهسا تسلیمی

  • حمید امیرنژاد*، ساره حسینی، سید محسن حسینی، مریم اسدپورکردی، مهسا تسلیمی، یدالله بستان
    مقدمه و هدف

    جنگل ها یکی از اکوسیستم های پیچیده منابع طبیعی با نقش مهم در محیط زیست می باشند که دارای ظرفیت های تولیدی و کارکردهای چندگانه هستند. بهره مندی جوامع مختلف انسانی از این منابع به اشکال گوناگون آثار و تبعات مختلفی دارد که بدون شناسایی دقیق و کامل تمام دست اندرکاران آن نمی توان به نتایج منطقی و قابل قبول در تصمیم گیری و سیاست گذاری دست یافت. لذا، در راستای سیاست گذاری های اصولی و برای برنامه ریزی، تصمیم گیری و موفقیت در این زمینه شناخت کامل دست اندرکاران و معیارهای شناسایی آنان بسیار مهم است. زیرا تصمیم گیری ها در مدیریت منابع جنگلی به دلیل طبیعت چندمنظوره فواید و خدمات این منابع، مشکل بودن ارزش گذاری پولی خدمات اکولوژیکی و تنوع زیاد دست اندرکاران خدمات آنها اغلب با پیچیدگی، تغییرناپذیری و عدم اطمینان همراه است و تصمیم گیری ها را همواره با چالش هایی مواجه می کند. از این رو، دست اندرکاران در عرصه های منابع طبیعی و جنگل ها از مولفه های حیاتی و اساسی محسوب می شوند که حضور و فعالیت آنان در این عرصه ها انکارناپذیر و فراهم کننده تضمین موفقیت در مدیریت مشارکتی برای حفاظت جنگل ها است. پیشبرد اهداف مدیریت پایدار منابع طبیعی و جنگل ها با شناسایی و حضور فعال کنشگران کلیدی و مهمترین و موثرترین گروه های دست‎اندرکار یعنی مجریان و بهره‎برداران تولیدات جنگلی به‎ همراه سایر دست اندرکاران شناسایی‎شده تحقق می یابد. هدف اولیه از شناسایی دست اندرکاران نام همه کسانی است که می توانند و باید در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت وظیفه ای داشته باشند و شناسایی آنها یک قسمت مهم در فرآیند برنامه ریزی مشارکتی است چراکه جزیی از پیش شرط مشارکت محسوب می شود. لذا، با شناسایی و تعیین دست اندرکاران می توان از همکاری آن ها به شکل برنامه ریزی شده ای در اجرا و مدیریت طرح های جنگلداری بهره برد و روند اجرای برنامه ها را تسهیل کرد.

    مواد و روش ها

    بررسی جهت شناسایی، وزن دهی و اولویت بندی دست اندرکاران خدمات اکوسیستمی جنگلی هیرکانی با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره، ابتدا دست اندرکاران خدمات اکوسیستمی جنگلی هیرکانی بر اساس مرور مطالعات مختلف شناسایی و گردآوری گردید. سپس پرسش‎نامه پژوهش برای رسیدن به پاسخ دو پرسش مهم در این بررسی طراحی شد که: الف- دست اندرکاران عرصه های جنگلی هیرکانی چه کسانی هستند و ب- اولویت آن ها به چه صورت است. لذا، شناسایی دست اندرکاران عرصه اقتصاد جنگل های هیرکانی با طراحی پرسشنامه در قالب طیف لیکرت و طرح گویه های با گزینه های ارجحیت پنج‎گانه و تعیین افراد یا گروه های دست‎اندرکار انجام شد. در این پژوهش از نظرات 50 نفر از از خبرگان، دانشگاهیان و کارشناسان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در سطح استانی و منطقه ای جهت شناسایی دست اندرکاران خدمات اکوسیستمی جنگل های هیرکانی استفاده شد. روایی پرسشنامه طبق نظر متخصصان و کارشناسان بررسی و مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ برابر 0/97=α تایید شد. همچنین در این پژوهش به‎منظور وزن دهی دست اندرکاران خدمات اکوسیستم جنگل و تعیین اولویت آن ها به‎ ترتیب از روش تحلیل نسبت ارزیابی وزن دهی تدریجی (SWARA) به‎منظور محاسبه وزن دست اندرکاران، مدل مجموع ساده وزین (SAW)، ارزیابی نسبت جمعی (ARAS) و تکنیک ترجیحات بر اساس مشابهت به راه حل ایده آل (TOPSIS) برای اولویت بندی آن ها استفاده شده است.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل یافته های پرسشنامه با استفاده از نظرات خبرگان، دست اندرکاران خدمات اکوسیستمی جنگلی هیرکانی را در در 19 گروه و 5 سطح بین المللی، ملی، منطقه ای، دست اندرکاران خارج از عرصه جنگل و دست اندرکاران داخل جنگل شناسایی نمود. همچنین نتایج وزن دهی دست اندرکاران با استفاده از تکنیک SWARA نشان داد که که جنگل نشینان و جوامع پایین دست حاشیه جنگل با کسب بیشترین وزن جزء مهمترین دست اندرکاران خدمات اکوسیستم جنگلی هیرکانی می باشند و سایر دست اندرکاران بر مبنای وزن دریافتی در اولویت های بعدی قرار گرفتند. در این پژوهش اولویت بندی دست اندرکاران خدمات اکوسیستم جنگلی هیرکانی در مدل‎های  TOPSIS، ARAS و SAW نتایج مشابهی را از لحاظ اولویت بندی دست اندرکاران خدمات مورد بررسی نشان داد.

    نتیجه گیری

    جهت مقایسه نتایج مدل های اولویت بندی دست اندرکاران از شیب منحنی وزن خدمات در سه مدل استفاده گردید. شیب منحنی نزدیکی نسبی وزن ها در مدل ARAS یک تابع نمایی نزولی با درجه توضیحی 0/93 بوده است که نشان دهنده تفاوت آشکار بین دست اندرکاران خدمات اکوسیستم جنگلی هیرکانی بوده است. شیب منحنی نزدیکی نسبی وزن ها در مدل ARAS از دیدگاه های مختلف نسبت به دو مدل دیگر بیشتر و به یک نزدیکتر می باشد. بر پایه این نتیجه و اجماع نظر برخی از متخصصان، اولویت بندی دست اندرکاران در مدل  ARASبه واقعیت نزدیکتر بوده است. از این رو مدل  ARAS به عنوان مدلی مناسب جهت اولویت بندی دست اندرکاران خدمات اکوسیستم جنگلی هیرکانی پیشنهاد شد. طبق نتایج این مدل جنگل نشینان؛ جوامع پایین دست حاشیه جنگل؛ و بهره برداران خارج از عرصه جنگل ها مهمترین دست اندرکاران خدمات جنگل های هیرکانی محسوب می شوند. از این‎رو، در مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست و مخصوصا طرح های جنگلداری نقش، حضور و تاثیر این دست اندرکاران غیر قابل اغماض است و پیشنهاد می شود از حضور این جوامع در مدیریت مشارکتی جنگل استفاده بهینه شود. همچنین، پیشنهاد می شود رابطه انسان به ‎عنوان دست‎اندرکار با اکوسیستم طبیعی بایستی در راس سیاستگذاری ها و مدیریت جامع منابع جنگلی قرار گیرد و حمایت از پروژه ‎های زراعت چوب از طریق سیاست‎های یارانه‎ای، اعطای تسهیلات و وام‎های کم‎ بهره به جنگل نشینان و جوامع پایین دست حاشیه جنگل؛ تلاش در جهت کاهش محرومیت‎ها و افزایش توسعه‎ یافتگی اجتماعی و اقتصادی روستاهای حاشیه جنگل؛ برگزاری دوره‎ ها و کلاس‎های آموزشی در زمینه کارآفرینی، معرفی صنایع دستی، محصولات فرعی جنگل؛ شناسایی بازارهای هدف و تقویت شبکه بازاریابی برای صادرات محصولات غیرچوبی در راستای افزایش سهم جنگل در رشد و توسعه اقتصادی جوامع روستایی حاشیه جنگل؛ برنامه‎ ریزی جهت اشتغال جوامع بومی در بخش‎های حفاظتی جنگل مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: برنامه ریزی, خدمات اکوسیستمی, دست اندرکاران, سیاستگذاری, مدیریت مشارکتی
    Hamid Amirnejad*, Sareh Hosseini, Sayed Mohsen Hosseini, Maryam Asadpour Kordi, Mahsa Taslimi, Yadollah Bostan
    Background

    Forests are one of the complex ecosystems of natural resources with an important role in the environment and multiple production capacities and functions. The benefit of different human societies from these resources in various forms has various effects and consequences. Without accurate and complete identification of all its stakeholders, logical and acceptable results cannot be achieved in decision-making and policy-making. Therefore, it is essential to fully understand the stakeholders (actors) and their identification criteria in line with basic policies for planning, decision-making, and success in this field. Because decision-making in the management of forest resources always faces challenges and is often associated with complexity, immutability, and uncertainty due to the multi-purpose nature of the benefits and services of these resources, the difficulty of monetary valuation of ecological services, and the great diversity of the stakeholders of their services. Therefore, the stakeholders in the fields of natural resources and forests are considered vital components, and their presence and activity in these fields are undeniable and provide a guarantee of success in cooperative management for the protection of forests. The advancement of the sustainable management goals of natural resources and forests is realized by identifying an active presence of key actors and the most important and effective groups involved, i.e. forest producers and users, along with other identified stakeholders. The primary purpose of identifying those involved is the names of all those who can and should have a role in the planning and management process, and their identification is an important part of the participatory planning process because it is considered a part of the prerequisite for participation. Therefore, identifying and determining the stakeholders make it possible to take advantage of their cooperation in a planned way in the implementation and management of forestry projects and to facilitate the implementation process of the programs.

    Methods

    To identify, weight, and prioritize the stakeholders involved in the Hyrcanian forest ecosystem services using multi-criteria decision-making models, the stakeholders involved in the Hyrcanian forest ecosystem services were first identified and gathered based on the review of various studies. Then, the research questionnaire was designed to answer two important questions in this study: a) who are the people involved in Hyrcanian forest areas? and b) what is their priority? Therefore, the beneficiaries of the economy of Hyrcanian forests were identified by designing a questionnaire scored with a Likert scale, designing items with five priority options, and determining the individuals or groups of stakeholders. In this research, the opinions of 50 experts, academics, and experts of the Natural Resources and Watershed Management Organization at the provincial and regional levels were used to identify the beneficiaries of the ecosystem services of Hyrcanian forests. The questionnaire was validated and confirmed by experts, and its reliability was confirmed with a Cronbach's alpha statistic of α = 0.97. The stakeholders of the forest ecosystem services were weighted  with the Step-Wise Weight Assessment Ratio Analysis (SWARA) method, the Simple Additive Weighting (SAW), and Additive Ratio Assessment (ARAS), and the Technique for Order Preference by Similarity to Ideal Solution (TOPSIS) was used to prioritize them.

    Results

    By analyzing the findings of the questionnaire using experts' opinions, the Hyrcanian forest ecosystem goods and services stakeholders were identified in 19 groups and five levels, such as international, national, regional, stakeholders outside the forest, and stakeholders inside the forest. Based on the results of the weighting of the stakeholders using the SWARA technique, the forest dwellers and communities downstream of the forest edge are among the most important Hyrcanian forest ecosystem goods and services stakeholders with the highest weight, and other stakeholders were placed in the next priorities based on the received weight. The prioritization of the stakeholders of the goods and services of the Hyrcanian forest ecosystem in the TOPSIS, ARAS, and SAW models showed similar results in terms of the prioritization of the stakeholders of the surveyed services.

    Conclusion

    The results of stakeholder prioritization models were compared using the slope of the service weight curve (R2) in three models. The slope of the relative closeness curve of the weights in the ARAS model was a descending exponential function with an explanatory degree of 0.93, which indicated an obvious difference between the stakeholders of Hyrcanian forest ecosystem services. The slope of the curve of the relative closeness of the weights is higher and closer to one in the ARAS model than in the other two models from different points of view. Based on this result and the consensus of some experts, the prioritization of stakeholders in the ARAS model is closer to reality. Therefore, the ARAS model was proposed as a suitable model for prioritizing the stakeholders of Hyrcanian forest ecosystem services. According to the results of this model, forest dwellers, downstream communities on the edge of the forest, and the off-site users of the forests are considered the major stakeholders of Hyrcanian forest services. Therefore, the role, presence, and influence of these stakeholders cannot be ignored in the management of natural resources and the environment, especially in forestry projects, and it is recommended to optimally use the presence of these communities in cooperative forest management. Furthermore, the human relationship with the natural ecosystem should be at the top of policies and comprehensive management of forest resources. It is necessary to support wood planting projects through subsidy policies and to grant facilities and low-interest loans to forest dwellers and communities downstream of the forest edge. Other necessary measures include efforts to reduce deprivations and increase the socioeconomic development of the villages on the edge of the forest, holding training entrepreneurship courses and classes, introducing handicrafts and non-wood products, identifying target markets, and strengthening the marketing network for the export of non-wood products to increase the share of the forest in the growth and economic development of rural communities on the edge of the forest. Employment programs should also be developed for local communities in the forest protection sectors.

    Keywords: Ecosystem Services, Participatory Management, Planning, Policymaking Stakeholders
  • مهسا تسلیمی، حمید امیرنژاد*، باقر نظامی بلوچی، کمال عطائی سلوط
    جهان امروز با وضعیت اضطراری محیط زیستی مواجه شده است و علی رغم اینکه نگرانی های محیط زیستی در چند دهه اخیر افزایش یافته، اما اقدامات محیط زیستی صورت نگرفته است. بسیاری بر این باورند که راه حل بحران های محیط زیستی باید در تغییر رفتار، نگرش و روش زندگی انسان جستجو شود. نگرش های جامعه انسانی نسبت به گوشتخواران بر ترویج همزیستی انسان و گوشتخواران و همچنین تلاش های حفاظتی تاثیر می گذارد. از این رو، این مطالعه به بررسی نگرش محیط زیستی افراد جامعه در حفاظت از یوز آسیایی می پردازد. تعداد پرسشنامه های مورد نیاز با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید و اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق تکمیل 564 پرسشنامه از خانوارهای 31 استان کشور در زمستان 1399 جمع آوری شد. نتایج با بکارگیری معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای بوم شناسی و اقتصادی بر نگرش محیط زیستی افراد برای حفاظت از یوز آسیایی تاثیر دارد. عدم معنی داری و تاثیرگذاری متغیر آموزشی بر نگرش محیط زیستی افراد برای حفاظت از یوز آسیایی نشان داد که اطلاعات افراد جامعه در مورد گزاره های مطرح شده ناکافی بوده است. بنابراین، بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه، به خصوص جوامع محلی در مجاورت زیستگاه های یوز آسیایی لازم بوده و از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. استفاده از ظرفیت ها و قابلیت های رسانه های ارتباط جمعی به منظور ترویج فرهنگ محیط زیست جهت حفاظت از زیستگاه های یوز می تواند مفید باشد. همچنین، خصوصیات زیستگاهی جانوری و محل زندگی گونه یوز آسیایی در کتاب های درسی کلیه استان ها به دلیل اهمیت و جایگاه ارزش میراثی و وجودی یوز آسیایی تدوین گردد.
    کلید واژگان: آموزشی, اقتصادی, بوم شناسی, گونه های در خطر انقراض, معادلات ساختاری
    Mahsa Taslimi, Hamid Amirnejad *, Bagher Nezami Balouchi, Kamal Ataie Solout
    Today, the world is faced with an environmental emergency, and despite the fact that environmental concerns have increased in the last few decades, no environmental actions have been taken. Many believe that the solution to environmental crises should be sought in changing human behavior, attitude and way of life. Wildlife attitudes (whether positive or negative towards carnivores) affect the promotion of coexistence between humans and carnivores as well as conservation efforts. Therefore, this study examines the environmental attitude of the community in protecting the Asiatic Cheetah. The number of required questionnaires was determined using Cochran's formula and the required information and data were collected by completing 564 questionnaires from households in 31 provinces of the country in the winter of 2021. The results were analyzed using structural equations. The obtained results showed that ecological and economic variables have an effect on the environmental attitude of people to protect the Asiatic Cheetah. The non-significance and influence of the educational variable on people's environmental attitude towards the protection of the Asiatic Cheetah showed that the information of the people in the society about the proposed propositions was insufficient. Therefore, raising the level of awareness among people in the society, especially local communities in the vicinity of Asiatic Cheetah habitats, is necessary and very important. It can be useful to use the capacities and capabilities of media in order to promote environmental culture in order to protect the habitats of Cheetahs. Also, the characteristics of the animal habitat and the habitat of the Asiatic Cheetah species should be compiled in the textbooks of all provinces due to the importance and place of the Asian cheetah's heritage and existential value.
    Keywords: Ecological, Economic, Educational, Endangered Species, Structural Equation Modelling (SEM)
  • م. تسلیمی، ح. امیرنژاد، ب. نظامی بلوچی، ک. عطایی سلوط
    M. Taslimi*, H. Amirnejad, B. Nezami Balouchi, K. Ataie Solout

    Cheetah is one of the endangered wildlife species in different countries around the world, including Iran, and has been included in the International Union for Conservation of Nature (IUCN) Red List of Threatened Species. Today, Iran is the only place where Asiatic Cheetahs can be found, and the latest estimates indicate that only 30 to 40 Asiatic Cheetahs remain. The present study aimed to prioritize the ecosystem functions and services for Asiatic Cheetahs in Iran from the perspectives of experts and professionals. After a literature review, based on the 2018 Common International Classification of Ecosystem Services (CICES), among Provisioning, Cultural, and Regulation and Maintenance functions, the Cultural and Regulation and Maintenance functions and 14 services were extracted for Asiatic Cheetahs in Iran. Next, by using the Analytic Hierarchy Process (AHP) and the Delphi method, the priority of functions and services was investigated in two stages. The results showed that the most important functions and services were, respectively, as follows: Cultural (4.37), Regulation and Maintenance (4.32) functions, and services related to the Bequest value (4.95) of Asiatic Cheetahs; Existence value (4.93); Educational (4.58); Aesthetic (4.47); Entertainment (recreation and ecotourism) (4.44); Symbolic (4.40); Scientific (3.67), Cultural (3.55), Biodiversity (4.82); and Disease control (3.82). The necessary measures for preventing the extinction of Asiatic Cheetahs include the construction of wildlife corridors in habitats of Cheetahs, promoting participation of communities and non-governmental organizations in the sustainable management of Cheetah habitats, and designing coins with Cheetah to attract public attention and support.

    Keywords: Analytic hierarchy process, Delphi survey, Extinction of Asiatic Cheetahs, Threatened species
  • مهسا تسلیمی*، حمید امیرنژاد، باقر نظامی، کمال عطایی سلوط
    یوز آسیایی درحال حاضر مهمترین گونه پرچم در کشور می باشد و به عنوان سمبل در سطح ملی و جهانی شناخته شده است. یوز آسیایی زمانی در بخش وسیعی از آسیا زندگی می کرده است، اما امروزه تنها در ایران باقی مانده و در طول حدود 20 سال گذشته، تلاش ها و بودجه های حفاظتی ملی و بین المللی زیادی را نیز به خود جلب کرده است؛ چنانچه اقدامات حفاظتی موثر در خصوص این گونه اتخاذ نگردد، پیش بینی می شود این گونه برای همیشه از روی کره ی زمین حذف خواهد شد. در این پژوهش، به بررسی ارزش حفاظتی یوز آسیایی در ایران با استفاده از تکمیل پرسشنامه از خانوارهای کل کشور، با روش ارزشگذاری مشروط و الگوی لاجیت پرداخته شده است. نتایجنشان داد که متغیرهای عضویت در سازمان های مردم نهاد، درآمد خانوار و تحصیلات بر تمایل به پرداخت خانوارها برای حفاظت از یوز آسیایی موثر می باشند. همچنین، 90/58 درصد از پاسخ دهندگان برای حفاظت از یوز آسیایی تمایل به پرداخت دارند و میانگین تمایل به پرداخت به دست آمده برابر 051/62،157 تومان در سال می باشد. بنابراین، دولت باید سالانه حداقل 81/872،293،425،265 تومان در سال معادل 09/37،925،801 دلار و به طور میانگین 15/72،691،118،772 تومان در ماه معادل 42/3،160،483 دلار از طریق سازمان های دولتی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، سمن ها، مردم و مشارکت جوامع محلی و سازمان های بین المللی برای حفاظت از این گونه ارزشمند هزینه نماید. نقش مردم و تشکل های مردمی در عرصه های طبیعی که شامل فرهنگ سازی، اطلاع رسانی و جلب مشارکت مردمی است، مستلزم زمینه سازی عملی و اجرایی سازمان های مردم نهاد به عنوان مراقبان محیط زیست و سخنگویان جهان طبیعت است.
    کلید واژگان: ارزشگذاری اقتصادی, روش ارزشگذاری مشروط, گونه ی گوشتخوار, خدمات محیط زیستی, سازمان های مردم نهاد
    Mahsa Taslimi *, Hamid Amirnejad, Bagher Nezami, Kamal Ataie Solout
    The Asiatic Cheetah is a carnivorous species that is currently the country's most important flag species and is regarded as a national and international symbol. The Asiatic Cheetah once roamed much of Asia, but now it only exists in Iran. It has attracted significant national and international conservation efforts and budgets over the last 20 years or so, and it is predicted that if effective conservation measures are not applied, this species will be extinct forever. The conservation value of Asiatic Cheetah in Iran was investigated by completing a questionnaire by households across the country, using the contingent valuation method and logit model.The findings revealed that education, price, participation in NGOs, and household income all influence people's willingness to pay for the Asiatic Cheetah's conservation. In addition, 58.90 percent of individuals are willing to pay for the Asiatic Cheetah's conservation, with an average willingness to pay of 62,051.157 Tomans per year. As a result, the government should pay at least 872,293,425,265.81 Tomans per year, equal to 37925801.09 dollars per year, and an average of 72691118772.15 Tomans per month, equal to 3160483.42 dollars to protect this valuable species through government institutions such as the Environmental Protection Organization, NGOs, individuals, and the participation of local communities and international organizations. The practical and executive framework of NGOs in the field of natural resources as environmental caregivers and spokespersons for the natural world is required by the role of people and grassroots organizations in natural areas, which includes culture building, information, and public participation.
    Keywords: Economic valuation, Contingent Valuation Method, Carnivorous Species, Environmental Services, NGOs
  • حمید امیرنژاد*، مهسا تسلیمی، فواد عشقی، مریم اسدپور گلوگاهی

    وابستگی روزافزون به انرژی موجب تعامل این بخش با سایر بخش های اقتصادی شده و از آنجا که بخش زیادی از افزایش تقاضای مصرف انرژی از منابع فسیلی تامین می شود و مصرف آن ها انتشار گازهای گلخانه ای و آلوده شدن هوا را به همراه دارد. آلودگی هوا از اجزای سمی تشکیل شده و آسیب های آن به سلامت جدی و اثرگذاری آن مستقیم است. هرگاه آلودگی و تخریب، محیط زیست را فرا بگیرد شیوع انواع بیماری ها و در نتیجه آن افزایش مرگ و میر و کاهش سن امید به زندگی، امری بدیهی خواهد بود. از این رو، این مطالعه به بررسی رابطه میان آلودگی هوا به عنوان یکی از شاخص های کیفیت محیط زیست با امید به زندگی پرداخته است. به این منظور، از داده-های پانل 18 کشور منتخب عضو سازمان بهره وری آسیایی (APO) شامل بنگلادش، کامبوج، چین، هنگ کنگ، هند، اندونزی، ایران، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، مغولستان، نپال، پاکستان، فیلیپین، سنگاپور، سریلانکا، تایلند و ویتنام در دوره زمانی 2016-2000 استفاده گردید. ماهیت داده ها تلفیقی بوده و مدل با استفاده از روش خودرگرسیون با وقفه های توزیعی پانل برآورد گردید. نتایج به دست آمده در بلندمدت نشان داد که متغیرهای رشد اقتصادی، شهرنشینی و مصرف انرژی به ترتیب 44/0، 38/0 و 54/0 بر آلودگی هوا رابطه مثبت و با متغیر امید به زندگی رابطه معکوس به میزان 016/3 و معنی دار دارد. پیشنهاد می شود که استفاده از تکنولوژی ها و تجهیزات دوست دار محیط زیست با همکاری کشورهای توسعه یافته در این کشورها گسترش یابد و منابع انرژی تجدیدپذیر برای کاهش آلایندگی محیط زیست، جایگزین منابع سوخت های فسیلی گردند.

    کلید واژگان: مصرف انرژی, روش خودرگرسیون با وقفه های توزیعی پانل, آلودگی هوا
    Hamid Amirnejad *, Mahsa Taslimi, Foad Eshghie, Maryam Asadpour Galougahi
    Introduction

    As the population around the world increases, the demand for food and other goods increases. This demand is estimated with extensive production and use of natural resources, which leads to more environmental pollution. Along with other factors of production, energy plays a decisive role in the economic growth of countries and its importance continues to increase. Since a large part of the increase in demand for energy consumption is provided by fossil resources and their consumption leads to the emission of greenhouse gases and air pollution, it seems that economic growth in this way causes more environmental pollution. to be Although the emission of carbon dioxide gas has been closely linked with the growth of national income as one of the axes of the Human Development Index (HDI) in recent decades, it has destructive effects on other key measures of human development, such as life expectancy, because the destruction of the environment not only leads to an increase in the death rate, but also reduces the life expectancy in countries. When pollution and destruction cover the environment, the spread of various diseases and as a result the increase in mortality and the decrease in life expectancy will be obvious for that country and even its neighbors. Pollution sometimes produces such destructive effects that the residents of that area suffer from it and bear its effects for generations to come.Asian Productivity Organization (APO) including 18 member countries (Bangladesh, Cambodia, China, Hong Kong, India, Indonesia, Iran, Japan, South Korea, Malaysia, Mongolia, Nepal, Pakistan, Philippines, Singapore, Sri Lanka, Thailand and Vietnam), In line with the goal of participating in the socio-economic development of the member countries and improving the quality of life for the people of those countries through the promotion of productivity under the spirit of mutual cooperation among the member countries. Considering the rapid expansion of urban society and the dynamic growth of urbanization and its effect on the production of greenhouse gases as one of the most important factors of environmental pollution in different countries, there is an urgent need to fill the void in the relationship between life expectancy, economic growth, energy consumption and urbanization are revealed in the member countries of this organization. Also, according to the conducted surveys and the absence of similar studies, this study is probably the first to examine the amount of carbon dioxide emissions of APO member countries.

    Methodology

    The estimation of the model in this study is based on panel data. The distinctive feature of this model is that it is simultaneously able to collect data in the form of time series and cross section and present their results together. Also, in these models, more statistical methods are available to the researcher and as a result, the estimation efficiency increases. This study has investigated air pollution with energy consumption, economic growth, urbanization and life expectancy by using the autoregression model with panel data distribution breaks (ARDL) during the period of 2000-2016. The advantage of using the ARDL method over other methods is that regardless of whether the variables in the model are of I(0) or I(1) type, it is possible to check the convergence relationship between the variables; Therefore, ARDL estimates are unbiased and efficient due to avoiding problems such as endogeneity and autocorrelation. Also, this method simultaneously estimates the long-term and short-term relationships between the dependent variable and other explanatory variables of the model.

    Conclusion

    Based on the results, the lowest amount of air pollution is related to Nepal and the highest amount is related to Singapore. Also, the countries of Mongolia and China had the lowest and the highest urban population among the studied countries, respectively. The lowest life expectancy is related to Cambodia and the highest life expectancy is related to Hong Kong. In estimating the model, the best interval is Panel ARDL (1,1,1,1,1). The variables of gross domestic product, energy consumption and urbanization have a positive relationship with air pollution, and the variable of life expectancy has a negative relationship with air pollution, which is in accordance with theoretical expectations. Based on this, a one percent increase in GDP in selected APO member countries leads to a 0.44 percent increase in air pollution;Likewise, a one percent increase in urbanization leads to a 0.38 percent increase in air pollution. Also, the results showed that, in the short term, error correction and energy consumption variables are significant at the level of one percent, and other variables are not significant in the short term. The coefficient of the error correction term indicates a significant long-term relationship between the variables of the model. This coefficient is significant at the probability level of one percent and its sign is negative, so it is expected that in each period, about 30% of the deviation of the short-term relationship will be adjusted towards the long-term coefficients. The results obtained from the long-term estimation of the model show that the increase in economic growth, energy consumption and urbanization leads to an increase in air pollution in APO member countries. Also, most of the investigated countries are less developed and developing countries. In addition, based on the results of life expectancy and air pollution, they have an inverse relationship, which is according to theoretical expectations; Because the increase in air pollution causes an increase in health costs, a decrease in the quality of the environment and, as a result, a decrease in life expectancy. Considering the conditions of climate change and the increase in the temperature of the earth, the increase in population and the economic conditions of the studied countries, it is suggested that the use of environmentally friendly technologies and equipment should be expanded in these countries with the cooperation of developed countries and the resources Renewable energy replaces fossil fuel sources to reduce environmental pollution. Moreover, Considering the positive and significant variable of economic growth in the emission of air pollution and considering that improving economic growth is one of the important goals of the economy, measures should be taken by policymakers so that economic growth causes the least damage to the environment.

    Keywords: energy consumption, panel Auto Regressive Distributed Lag (Panel ARDL), Air pollution
  • مهسا تسلیمی، حمید امیرنژاد*، سید مجتبی مجاوریان، حسین آزادی

    بخش کشاورزی به منظور پاسخگویی به نیاز روزافزون غذا، به میزان زیادی به مصرف انرژی وابسته می باشد. یکی از چالش های کشاورزی پایدار اینست که هنوز اکثریت کشاورزان از انرژی فسیلی استفاده می نمایند. انتشار گاز دی اکسیدکربن در ایران خسارتی برابر با 277/26 میلیارد دلار بر کشور وارد کرده است که از این میزان 57/1 میلیارد دلار، سهم بخش کشاورزی می باشد. سرانه مصرف نهایی انرژی در بخش کشاورزی ایران 3/3 برابر متوسط جهانی می باشد. بنابراین، بکارگیری انرژی های در کشور اهمیت زیادی پیدا می کند. این مطالعه به اولویت بندی انرژی های تجدیدپذیر در بخش کشاورزی شمال ایران (گلستان، مازندران و گیلان) با استفاده از تکنیک وزن دهی آنتروپی و روش تاپسیس پرداخته است. اطلاعات موردنیاز این مطالعه، با استفاده از روش دلفی از 39 متخصص و خبره جمع آوری شده و پنج نوع انرژی تجدیدپذیر و پنج معیار مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد اولویت بندی انرژی ها به ترتیب انرژی خورشیدی، انرژی بادی، انرژی زیست توده، انرژی برق آبی و انرژی زمین گرمایی می باشد و معیارهای محیط زیستی، سیاسی، اجتماعی، فنی و اقتصادی به ترتیب اهمیت در رتبه اول تا پنجم قرار دارند.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, تاپسیس, محیط زیست, انرژی خورشیدی
    Mahsa Taslimi, HAMID AMIRNEJAD *, Seyed Mojtaba Mojaverian, Hossein Azadi

    The agricultural sector relies heavily on energy consumption to meet the growing need for food. One of the challenges of sustainable agriculture is that the majority of farmers still use fossil energy. Carbon dioxide emissions in Iran have caused $ 26.27 billion in damage to the country, of which $ 1.57 billion is the share of the agricultural sector. The final energy consumption per capita in Iran's agricultural sector is 3.3 times the global average. Therefore, energy use in the country is very important. This study prioritized renewable energies in the agricultural sector of the north of Iran (Golestan, Mazandaran, and Guilan) using the Entropy weighting technique and the TOPSIS method. The information required for this study was collected using a Delphi method from 39 experts and five types of renewable energy and five criteria. The results showed that the Prioritization of energies are solar energy, wind energy, biomass energy, hydropower, and geothermal energy and Environmental, political, social, technical and economic criteria rank first to fifth in importance, respectively.

    Keywords: Sustainable Development, TOPSIS, Environmental Criteria, Solar Energy
  • حمید امیرنژاد*، سید علی حسینی یکانی، سید مجتبی مجاوریان، فاطمه کشیری کلایی، مهسا تسلیمی
    مقدمه و هدف

    فعالیت دامداری در استان مازندران دارای سهم قابل توجهی در اشتغال و تولید محصولات وابسته در کشور است. به منظور تحقق توسعه ی اقتصادی، شناسایی چالش ها و پتانسیل های پیش روی این بخش، از عوامل مهم به نظر می رسند. هدف از انجام این مطالعه، تجزیه و تحلیل منابع، فعالیت ها و نهادهای استان مازندران با رویکرد اقتصادی در جهت تقویت تولید و اشتغال و یافتن استراتژی مناسب برای افزایش اشتغال و تولید زیربخش دامداری در استان مازندران می باشد.

    مواد و روش ها

    با توجه به قابلیت های تولید محصولات دامی در استان مازندران، در این مطالعه با استفاده از یک نوع تحلیل SWOT مبتنی بر رهیافت AHP، مشکلات و فرصت های موجود در زیربخش دامداری در استان مازندران شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت.  برای استخراج مقایسات زوجی عوامل داخلی و خارجی، با 15 کارشناس باتجربه زیربخش دامداری سازمان و ادارات جهاد کشاورزی استان مازندران در سال 1397 مصاحبه شد. در نهایت، با استفاده از رهیافت ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM)، به اولویت بندی راهبردهایی برای توسعه این زیربخش پرداخته شد. برای تخمین نتایج از نرم افزارهای Excel و GAMS استفاده گردید.  

    یافته ها

    نتایج تحلیل SWOT در تحلیل عوامل داخلی و خارجی مبین آن بود که به منظور توسعه ی زیربخش دامداری در استان مازندران، استراتژی های تهاجمی می تواند مفید واقع شود. همچنین، نتایج اولویت بندی راهبردها از طریق رهیافت QSPM نیز نشان داد که با توجه به استراتژی های تهاجمی در زیربخش دامداری، «توسعه صادرات و ورود به بازارهای جهانی»، «توسعه محصول و بازار»، «ایجاد تسهیلات و امکانات برای صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر» و «اصلاح نژادهای دام در جهت افزایش تولید» به ترتیب با امتیازهای 6/467، 6/147، 5/442 و 4/947، به عنوان راهبردهایی در جهت توسعه تولید و اشتغال در زیربخش دامداری استان مازندران می توانند مدنظر قرار گیرند.

    نتیجه گیری

    با توجه به بررسی نتایج نمره ی عوامل داخلی و خارجی در تحلیل SWOT، راهبرد بهینه در فعالیت دامداری استان مازندران، راهبرد تهاجمی SO می باشد. با توجه به نتایج این تحقیق، راهکارهایی همچون توسعه و ارتقای دامداری های سنتی به نیمه صنعتی و صنعتی، کاهش دلالی و واسطه گری ها و تنظیم بازار با گردآوری آمار و منابع اطلاعاتی صحیح، اصلاح نژادهای دام، حمایت از صادرات به ویژه صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر، ارتقاء کیفیت و استاندارد تولیدات فرآوری شده به منظور فروش در بازارهای منطقه ای و فرامنطقه ای، شناخت نیاز بازارهای هدف و مواردی از این قبیل پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: اشتغال, بهینه سازی, تولید, دامداری, مازندران, QSPM
    Hamid Amirnejad*, Fatemeh, Mahsa Taslimi
    Introduction and Objective

    Livestock activity in Mazandaran province has a significant share in employment and production of related products in the country. To achieve economic development, identifying the challenges and potentials for progress in this sector are important factors. The purpose of this study is to analyze the resources, activities and institutions of Mazandaran province with an economic approach to strengthen production and employment and find a suitable strategy to increase the employment and production of livestock in Mazandaran province.

    Material and Methods

    in this study, by considering the production capabilities of livestock products in Mazandaran province, and using a SWOT analysis based on the AHP approach, the problems, and opportunities in the livestock sub-sector in Mazandaran province were identified and examined. To extract pairwise comparisons of internal and external factors, 15 experienced experts in the livestock subdivision of the Agricultural Jihad Organization and Departments of Mazandaran Province were interviewed in 2018. Finally, using the Quantitative Strategic Planning Matrix (QSPM) approach, strategies for developing this subsector were prioritized. Excel and GAMS software were used to estimate the results.

    Results

    The results of SWOT analysis in the analysis of internal and external factors showed that to develop the livestock sub-sector in Mazandaran province, aggressive strategies can be useful. Also, the results of prioritizing strategies through the QSPM approach showed that according to the aggressive strategies in the livestock sub-sector, "export development and entry into global markets", "product and market development", " Creating facilities for the export of Caspian Sea littoral states " and " Modified breeds of livestock to increase production " with scores of 6.467, 6.147, 5.442 and 4.947, respectively, can be considered as strategies for developing production and employment in the livestock sub-sector of Mazandaran province .

    Conclusion

    According to the results of internal and external factors in SWOT analysis, the optimal strategy in livestock activity in Mazandaran province is the aggressive strategy of SO.  According to the results of this study, strategies such as development and promotion of traditional livestock to semi-industrial and industrial, reducing mediation and intermediation and regulating market by collecting accurate statistics and information sources, Modifying breeds of livestock, supporting exports especially exports to Caspian Sea littoral states, improving the quality and standard of processed products for sale in regional and trans-regional markets, recognizing the needs of target markets and Such cases are suggested.

    Keywords: Employment, Livestock, Mazandaran, Optimiziation, Production, QSPM
  • مهسا تسلیمی، حمید امیرنژاد*، سید مجتبی مجاوریان، حسین آزادی
    به کارگیری انرژی های تجدیدپذیر باتوجه به گستردگی و ماهیت آن در شرایط کنونی اقتصادی و محیط زیستی کشور و همچنین، وجود تحریم های بین المللی می تواند راه حل مناسبی برای کاهش آلودگی، مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست و کاهش فشارهای هزینه ای دولت محسوب شود. در این میان، یکی از مهم ترین زیربخش های اقتصاد که قابلیت و ظرفیت بسیار مناسب توسعه و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر را دارد، بخش کشاورزی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ترجیحات کشاورزان شهر ساری برای استفاده از انرژی خورشیدی بوده که به این منظور، از تکنیک آزمون انتخاب و روش های لاجیت چندجمله ای، لاجیت پارامتر تصادفی، کلاس پنهان و کلاس پنهان لاجیت پارامتر تصادفی استفاده گردید. جهت بررسی ترجیحات کشاورزان برای استفاده از انرژی خورشیدی، 98 پرسشنامه شامل 2352 مشاهده از کشاورزان در شهر ساری تکمیل گردید. مقایسه نتایج روش های برازش شده نشان داد که بر طبق معیار خوبی برازش، روش کلاس پنهان لاجیت پارامتر تصادفی از سایر روش ها بهتر می باشد. تمایل به پرداخت نهایی کشاورزان برای استفاده از انرژی خورشیدی در ساری با به کارگیری روش لاجیت چندگانه برابر با 49/1002 ریال، روش لاجیت پارامتر تصادفی 85/546 ریال، روش کلاس پنهان 87/2628 ریال و روش کلاس پنهان لاجیت پارامتر تصادفی 72/970 ریال به ازای هر کیلووات بدست آمد و ناهمگنی ترجیحات کشاورزان در ساری تایید شد. شناخت ویژگی های موثر بر ترجیحات می تواند سیاستگذاران را در اتخاذ سیاست های جدید یاری رساند که بر این اساس، پیشنهاد می شود همانند بسیاری از کشورها، به صورت دوره های 3 الی 4 ساله، بررسی در زمینه تمایل به پرداخت افراد و مطلوبیت آن ها تکرار شود تا تغییرات در ترجیحات افراد شناسایی گردد.
    کلید واژگان: آزمون انتخاب, انرژی تجدیدپذیر, تمایل به پرداخت, کشاورزان, کلاس پنهان لاجیت پارامتر تصادفی
    M. Taslimi, H. Amirnejad *, S.M. Mojaverian, H. Azadi
    Introduction
    The final energy consumption per capita in Iran in the agricultural sector is 3.4, as well for household sector is 2, besides the commercial and public sectors are 1.6, and transportation and industry are 1.4 times the global average. This is due to low efficiency in operation, high energy consumption, as well as the use of energy goods and services. The use of renewable energy in the agricultural sector, while increasing the security of energy supply, will reduce global warming, stimulate economic growth, create jobs, and increase per capita income and social justice and environmental protection in all areas. The purpose of this study is to investigate farmers' preferences for using solar energy in Sari.
    Materials and Methods
    The Choice Experiment methods allow researchers to focus on valuing final changes as multidimensional features rather than discrete changes. Choosing between options encourages respondents to examine their preferences in detail related to different management programs. The Choice Experiment test approach consists of several steps, which include designing the Choice Experiment test, determining the sample size and method of data collection, estimation process, and modeling the Choice Experiment test. Designing a Choice Experiment test consists of five important steps which are defining attributes, determining the relevant levels, conducting an experimental design, constructing Choice sets, and measuring preferences. After determining the criteria affecting the prioritization of renewable energy, liketechnical, environmental, economic, social, and political criteria, in order to investigate the willingness to Pay of Sari farmers, a test questionnaire was designed. The criteria obtained from the review of prioritization of renewable energy were considered as the attributes of the Choice Experiment and the price attribute was added to the above criteria. A total of six technical, economic, social, political, environmental, and price attributes were considered to investigate farmers' willingness to pay. In the review of the studies and the current situation, the levels of each of the attributes were determined. To determine the levels of price attribute, these points were considered; the price of agricultural electricity per kilowatt-hour is 383 Rials, which was approximately 400 Rials for the current situation.
    Results and Discussion
    To investigate the farmers' preferences for using solar energy, 98 questionnaires of farmers in Sari were completed in September 2019. Each questionnaire included 8 choice set cards and each card included three options, based on which, the number of observations in Sari is equal to 2352 observations. The purpose of this study is to investigate the preferences of farmers in Sari for the use of solar energy. For this purpose, the Multinomial logit, the Random parameter logit, the latent class, and the Random parameter logit latent class are used. Based on the results of the Multinomial logit method, environmental and price attributes at the level of one percent and economic attribute at the level of five percent are statistically significant, but political, social, and technical attributes are not statistically significant. The Alternative-specific Constants (ASC) in the first and second options are not statistically significant. Based on the results of the Random Parameter Logit estimation method, environmental, economic and price attributes are statistically significant at the level of one percent. Technical, political, and social attributes are not statistically significant, which shows that farmers do not make a significant difference between these two attributes. The Alternative-specific Constants (ASC) are significant in the first option at the level of five percent and the second option at the level of one percent. The results of latent class estimation show that in the first class, environmental, economic, political, social, and price attributes are statistically significant at the level of one percent and technical attribute at the level of ten percent. The Alternative-specific Constants (ASC) are statistically significant at the level of one percent in the first class. In the second class, technical attribute at the level of five percent and environmental attribute at the level of ten percent are significant, besides other attributes in the second class are not statistically significant. The most sensitive class is the first class and farmers of the second class are considered the base class. The results obtained from the Bayesian and Akaike criteria of different classes showed that the two classes have the lowest values of BIC and AIC criteria and the class is appropriate. After determining the appropriate class, the model was estimated. The results of model estimation were calculated by the Latent Class Random Parameter logit method. In the first class, environmental attributes and price are significant at the level of one percent and economical attributes at the level of five percent. Also, the Alternative-specific Constants (ASC) is significant at the level of one percent, but, in the second class, the attributes are not statistically significant. Technical, environmental, economic, political, social, and price attributes, as well as the option of status quo or the Alternative-specific Constants (ASC) in the second class, do not affect farmers' utility due to the lack of statistical significance.
    Conclusion
    A comparison of the results obtained from the four methods shows that the highest value of the estimated coefficient for environmental attributes was in the latent class method and the lowest value was in the multinomial logit method; Comparison of fitted methods shows that the highest Log-likelihood is related to the latent class random parameter logit method and the lowest value is related to the multinomial logit method. Accordingly, the highest value of Akaike and Bayesian criteria is related to the multinomial logit method and the lowest value is related to the latent class random parameter logit method which is better than other methods according to the good fit criterion.
    Keywords: Choice Experiment, Latent Class Random Parameter Logit, farmers, Willingness to pay, Renewable Energy
  • محمد پورعلیجان، حمید امیرنژاد*، سید مجتبی مجاوریان، مهسا تسلیمی

    کشاورزی ارگانیک، به عنوان یکی از مهم ترین نظام های کشاورزی جایگزین، برای تولید مواد غذایی سالم و بدون هرگونه مواد شیمیایی، مورد توجه قرار دارد. از این ‏رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تمایل مصرف کنندگان به مصرف پرتقال ارگانیک بود که با استفاده از روش آزمون انتخاب انجام شد. گردآوری اطلاعات و داده های مطالعه، با طراحی و تکمیل پرسشنامه، به روش نمونه گیری تصادفی در شهر ساری صورت گرفت. نتایج حاصل از مدل لاجیت شرطی نشان‏دهنده تمایل به پرداخت مصرف کنندگان به میزان32546/7 ریال معادل 1/30 برابر قیمت پایه برای پرتقال ارگانیک بود؛ همچنین، در انتخاب محصولات ارگانیک، مصرف کنندگان برای ویژگی برچسب ارگانیک بیش از ویژگی بهبود کیفیت محیط زیست اهمیت قایل می شدند و افزایش آگاهی و درآمد مصرف کنندگان اثر مثبت و معنی دار بر تمایل به پرداخت آنها برای مصرف پرتقال ارگانیک داشت. بنابراین، ضروری است که افزون بر سازمان‏دهی سازوکاری مرتبط با اعطای گواهی استاندارد برای محصولات ارگانیک، با ارایه محصولات ارگانیک در قالب بسته‏ بندی مناسب در بازار، اعتماد عمومی بدین فرآورده ها جلب شود.

    کلید واژگان: محصول ارگانیک, تمایل به پرداخت, توسعه کشاورزی پایدار, ساری (شهر)
    M. Pooralijan, H. Amirnejad *, S.M. Mojaverian, M. Taslimi

    Organic farming is considered as one of the most important alternative agricultural systems for the production of healthy food without any chemicals. Thus, this study aimed at estimating the consumers’ willingness to pay for using the organic oranges by applying Choice Experiment (CE) method. The required data were collected through a designed and completed questionnaire in a random sampling method in Sari city of Iran. The results of the conditional logit model indicated that the consumers were willing to pay 32546.7 IR rials equal to 1.30 times more than the base price for the organic oranges; in addition, they were willing to pay for the label's organic feature more than the quality improvement of the environment. Similarly, increased awareness and income of consumers had a positive and significant effect on the willingness to pay for the organic oranges. Therefore, organizing the mechanism associated with the certification standard products for the organic products and supplying the organic products in appropriate packages to the market could be necessary for the public trust of these products.

    Keywords: Organic Products, willingness to pay, Sustainable Agricultural Development, Sari
  • حمید امیرنژاد*، سید علی حسینی یکانی، سید مجتبی مجاوریان، فاطمه کشیری کلایی، مهسا تسلیمی

    به دلیل ویژگی های بارز بخش کشاورزی، این بخش را می توان محرکه ی اقتصاد در چارچوب اقتصاد مقاومتی دانست. به منظور تحقق اقتصاد مقاومتی، بایستی ضمن تعیین بخش های پایه به منظور سرمایه گذاری بهینه، چالش های و پتانسیل های پیش روی این بخش نیز شناسایی شوند. با توجه به قابلیت های تولید محصولات کشاورزی در استان مازندران، در این مطالعه با استفاده از یک نوع تحلیل SWOT مبتنی بر رهیافت AHP که در آن اوزان نسبی بر خلاف مطالعات پیشین، از طریق یک مدل برنامه ریزی ریاضی محاسبه می شود، به شناسایی مشکلات و فرصت های موجود در زیربخش «زراعت و باغداری» به عنوان مهمترین زیربخش کشاورزی پرداخته شد. برای استخراج مقایسات زوجی عوامل داخلی و خارجی، با کارشناسان و خبرگان زیربخش زراعت و باغداری سازمان و ادارات جهاد کشاورزی استان مازندران مصاحبه شد. در نهایت، با استفاده از رهیافت QSPM، راهبردهایی برای توسعه این زیربخش، اولویت بندی شد. برای تخمین نتایج نیز نرم افزارهای Excel و GAMS مورد استفاده قرار گرفت. نتایج SWOT در تحلیل عوامل داخلی و خارجی حاکی از آن بود که برای توسعه ی زیربخش زراعت و باغداری در استان مازندران، استراتژی های تهاجمی می تواند مفید باشد. همچنین، نتایج اولویت بندی راهبردهای از طریق رهیافت QSPM نیز نشان داد که با توجه به استراتژی های تهاجمی، در زیربخش زراعت و باغداری، «افزایش تحقیقات به نژادی تهاجمی»، «ایجاد پایانه های صادرات میوه و تره بار» و «توسعه ی صنایع تبدیلی» به عنوان راهبردهایی در جهت مقاوم سازی اقتصاد استان می توانند مدنظر قرار گیرند. با توجه به نتایج این تحقیق، راهکارهایی همچون استفاده از پژوهشگران و دانش آموختگان کشاورزی، حمایت و توسعه ی صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی و توسعه ی بازار و افزایش صادرات محصولات و فرآورده های کشاورزی، پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: برنامه ریزی ریاضی, راهبردهای توسعه, زراعت و باغداری, مازندران, QSPM
    H. Amirnejad *, S.A. Hosseini Yekani, S.M. Mojaverian, F. Kashiri Kolaei, M. Taslimi
    Introduction

    The resistive economy, in the sense of managing the current situation in the country, minimizes the risks. In other words, establishment of the necessary institution in Iranian economy by using a set of policies, laws, and executive measures in such a way to minimize its risk against harmful shocks and disturbances, especially foreign and international ones, would provide the ground for the country to achieve sustainable economic progress. One of the most important methods in this regard, in creating the infrastructure of a resistive economy, is development of the agricultural sector. In fact, due to the distinctive features of the agricultural sector, this sector can be considered as the driving force of the economy within the framework of the resistive economy. To achieve such an economy, the challenges and potentials facing this sector must be identified while determining optimal investment for the basic sectors. Due to the capabilities of agricultural production in Mazandaran province, in this study, for identifying the problems and opportunities in the subsectors of agriculture and horticulture, a type of SWOT analysis was used in which relative weights are calculated through a linear mathematical programming model. Finally, by using the QSPM approach, prioritization strategies were developed for each subsector.

    Material and Methods

    In the SWOT analysis, the AHP approach was used to extract the pairwise comparisons of internal and external factors from the opinions of the interviewed experts in the subsectors of agriculture and horticulture. SWOT analysis has been used to determine strengths, weaknesses, opportunities, threats, and the combination of linear programming. Therefore, AHP approach is used to calculate the weight for criteria and alternatives at each level. In this research, a two-step linear programming method has been used to calculate the priority vector. In the first step, according to the pairwise comparison matrix, a formulation that provides a consistency limit is used. In the second step, according to the compatibility limits obtained in the previous step, for calculating marginal weights of the criteria, another linear programming model is used. After calculating the relative weights of each of the components of strengths, weaknesses, opportunities and threats, as well as determining some strategies, using expert opinions, the QSPM approach has been used to prioritize strategies. For this purpose, the attractiveness coefficients of each strategy were extracted according to the Swot components and by multiplying the attractiveness coefficients by the relative weights, the total score for each Swot component was calculated for each strategy and finally with the total score of the Swot components, a total score for each strategy was calculated. Finally, Excel and GAMS software were used to estimate the results.

    Results and Discussion

    According to the results of SWOT analysis in the agriculture and horticulture sector, among the important strengths in Mazandaran province, this subsector can be ranked first in the production of various products, variety of climatic conditions and suitable water resources, the existence of fertile and suitable lands and variety of products. In contrast to the above strengths, weaknesses such as traditional and small units of exploitation, lack of guaranteed purchase and non-payment of debts on time by the government and cooperatives, low irrigation efficiency and low productivity of inputs (land, labor, etc.), lack of proper marketing system and the weak role of the government are some of important challenges in the subsectors of agriculture and horticulture in Mazandaran province. The opportunities facing the subsectors of agriculture and horticulture include the existence of ports and export terminals, existence of suitable fields for the construction of processing industries, improvement and establishment of fruit and vegetable terminals, and the existence of agricultural sub-graduates. The most important factors that threaten the activity of subsectors of agriculture and horticulture are related to the problems of financing and bank interest rates, land-use change and land trade, excessive import of agricultural and horticultural products, and small number of related processing industries. The results of prioritizing strategies through the QSPM approach also showed that according to aggressive strategies, in the subsectors of agriculture and horticulture, strategies like "Increased aggressive racial reform research ", "Establishment of fruit and vegetable export terminals" and "Development of processing industries", in the subsector of livestock  strategies like "Export development and entry into global markets", "Product and market development", "Establishment of facilities for export to the Caspian littoral states" and "Improvement of livestock breeds to increase production" , and in the subsector of fisheries "Aquaculture Development", "Development of Fisheries Industry", "Private and public sector support and investment" and "Establishment of facilities for export to international markets" are among strategies for strengthening the economy of the province and the country that can be considered.

    Conclusion

    According to the results of this study, it is suggested that more attention in terms of capital support, and regional policies should be given to the subsectors of agriculture and horticulture in this situation. Also, appropriate measures should be taken to increase the productivity of the agricultural sector in line with the resistance economy. It is also suggested that solutions such as guaranteed purchase, providing facilities for small and job-creating projects, use of agricultural researchers and graduates for improving and implementing of racial reform research, support and development of processing industry of agricultural products, market development and increasing exports of agricultural products, should be used.

    Keywords: Agriculture, Horticulture, Development Strategies, QSPM, Mathematical programming, Mazandaran
  • حدیثه پارساشریف*، حمید امیرنژاد، مهسا تسلیمی

    در دهه های گذشته، به بررسی ارتباط بین رشد اقتصادی و تاثیرات محیط زیستی آن توجه بسیاری شده است. ردپای اکولوژیکی شاخصی است که نرخ مصرف منابع و تولید ضایعات توسط انسان را با نرخ بازتولید منابع و دفع ضایعات توسط زیست کره مقایسه می کند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بلندمدت و کوتاه مدت بین ردپای اکولوژیکی سرانه و متغیرهای تولید ناخالص داخلی سرانه، مصرف انرژی، درجه باز بودن تجارت و توسعه مالی از طریق روش پانل ARDL، در بازه زمانی 2013-1992، با استفاده از داده های پانلی کشورهای منتخب عضو آسیا و اروپا می باشد. نتایج نشان می دهند که بین ردپای اکولوژیکی سرانه و متغیرهای مصرف انرژی، توسعه مالی و تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه مثبت و متغیرهای تجارت باز و توان دوم تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه منفی برقرار است. همچنین، نتایج نشان می دهند که فرضیه محیط زیستی کوزنتس در این رابطه به صورت U معکوس بوده و وجود منحنی محیط زیستی کوزنتس تایید می گردد. همچنین، در هر دوره 59 درصد از عدم تعادل تعدیل شده و به سمت روند بلند مدت خود نزدیک می شود.

    کلید واژگان: ردپای اکولوژیکی, تولید ناخالص داخلی, توسعه مالی, پانل ARDL, کشورهای منتخب آسیا و اروپا
    hadiseh parsasharif *, HAMID AMIRNEJAD, Mahsa Taslimi

    In recent decades, attention has been paid to the relationship between economic growth and its environmental impacts. The ecological footprint is an indicator that compares the rate of resource consumption and waste generation by humans with the rate of reproduction of resources and the disposal of waste by biofuels. The purpose of this study was to investigate the long-term and short-run relationship between per capita ecological footprints and GDP per capita variables, energy consumption, trade openness and financial development through the ARDL panel method during the period of 2013-1992 using data Panels of selected countries of Asia and Europe. The results show that there is a positive relationship between per capita ecological footprints and energy consumption, financial development and per capita gross domestic product, and open trade variables and second-generation GDP per capita are negatively correlated. Also, the results show that the Kuznets 'environmental hypothesis is inversely proportional to U and the existence of Kuznets' environmental curve is confirmed. Also, in each period, 59 percent of the imbalance is adjusted and approaches its long-term trend.

    Keywords: Ecological footprint, GDP, financial development, ARDL panel, selected countries of Asia, Europe
  • فرزانه گرگانی، حمید امیرنژاد*، مهسا تسلیمی
    بیابان زایی به روند تخریب اکوسیستم های شکننده و ناپایداری گفته می شود که در اثر تغییرکاربری یا فشار بر روی اراضی توسط دخالت های انسانی گسترش می یابد و در نهایت منجر به کاهش تولید بیولوژیک می گردد. در بعضی از نقاط زمین با گسترش بیابان ها، تولید مواد غذایی کاهش و منابع آب خشک می شوند، در نتیجه جمعیت ها به سمت مناطق دیگر حرکت می کنند. این مهاجرت ها با توجه به ظرفیت محدود شهرها برای ارایه امکانات و خدمات مشکلات جدی اجتماعی اقتصادی در پی خواهد داشت. در این پژوهش رابطه بلندمدت و کوتاه مدت بین متغیرهای بیابان-زایی، تولید ناخالص داخلی بخش کشاورزی، مساحت جنگل، متوسط بارش سالانه، سرمایه گذاری انجام شده برای مقابله با بیابان زایی در قالب فرضیه محیط زیستی کوزنتس و با استفاده از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی داده های پانل (ARDL PANEL) در سال های 1394- 1365 برای استان های هم جوار با بیابان های ایران از جمله (تهران، خراسان، کرمان، یزد، اصفهان، سیستان و بلوچستان و سمنان) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که شکل U معکوس فرضیه محیط زیستی کوزنتس در استان های مورد مطالعه در بلند مدت تایید می شود.
    کلید واژگان: گسترش بیابان, رشد اقتصاد کشاورزی, فرضیه محیط زیستی کوزنتس, روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی داده های پانل
    Farzaneh Gorgani, HAMID AMIRNEJAD *, Mahsa Taslimi
    Desertification refers to the process of degradation of fragile and unsustainable ecosystems, which, due to the change in use or pressure on the land, is spreading through human intervention and ultimately leads to a reduction in biological production. In some parts of the world, with the expansion of deserts, food production is reduced and water resources are dried, as a result, populations move to other areas. Due to the limited capacity of cities to provide facilities and services, these migrations will have serious socio-economic problems. In this study, the long-run and short-run relationship between desertification variables, GDP, agricultural area, forest area, average annual precipitation, investments made to deal with desertification in the form of Kuznets environmental hypothesis and using ARDL PANEL Distribution determining model for agricultural province with Iranian destructs (Tehran, Khorasan, Kerman, Yazd, Isfahan, Sistan and Baluchestan And Semnan) have been investigated. The results showed that the inverse U-shape of the Kuznets environmental hypothesis in the studied provinces was confirmed in the long run.
    Keywords: Desertification, Agricultural Economics Growth, Kuznets Environmental Prediction, Distributed Panels Data Analysis (Panel ARDL)
  • حمید امیرنژاد*، مهسا تسلیمی، فاطمه مزرعه
    فعالیت های اقتصادی طیف وسیعی از آسیب های محیط زیستی نظیر از بین رفتن جنگل‏ها، آلودگی منابع آب سطحی و زیرزمینی و آلودگی هوا را به همراه دارد. استان مازندران با توجه به ویژگی های طبیعی از حیث آب های سطحی و زیرزمینی بسیار غنی و دارای رودهای متعددی است. هدف این پژوهش بررسی رابطه آلودگی آب و رشد اقتصادی در استان مازندران در چارچوب منحنی محیط زیستی کوزنتس با استفاده از داده های پانل و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) طی سال های 1393-1380 بود. نتایج نشان داد که شاخص آلودگی آب با متغیر شهرنشینی، تولید ناخالص داخلی و مکعب آن رابطه مثبت و با مجذور تولید ناخالص داخلی رابطه منفی دارد. همچنین نتایج، رابطه N شکل میان آلودگی آب و سایر متغیرها را نشان داد. مثبت شدن توان سوم تولید ناخالص داخلی نیز نشان دهنده افزایش آلودگی آب همراه با توسعه اقتصادی بود و در این راستا، پیشنهاد شد دولت تصمیمات لازم را برای جلوگیری از افزایش آلودگی بیشتر انجام دهد.
    کلید واژگان: آلودگی آب, مازندران, رشد اقتصادی, منحنی کوزنتس, روش گشتاورهای تعمیم یافته
    Hamid Amirnejad *, Mahsa Taslimi, Fatemeh Mazraeh
    Economic activities have a wide range of environmental impacts such as forest degradation, Surface and underground water pollution and air pollution. Mazandaran province of Iran is very rich in surface and underground water and has many rivers due to its natural characteristics. This study aimed at investigating the relationship between water pollution and economic growth in this province within the framework of Kuznets' environmental curve using panel data and generalized method of moments (GMM) during 2001-2014. The study results showed that the water pollution index was positively correlated with urbanization variable, GDP and its cubes and had a negative relation to GDP squared. The results also showed an N-shaped relationship between the water pollution and other variables. Positive third-rate gross domestic product (GDP) indicated an increase in the water pollution associated with economic development, which suggested that the government should make the necessary decisions to prevent further contamination.
    Keywords: Water Pollution, Economic Growth, Kuznets curve, Generalized Method of Moments (GMM), Mazandaran (Province)
  • حمید امیرنژاد، احمدرضا شاهپوری، مهسا تسلیمی
    استفاده غیربهینه و بیش از حد کودهای حاوی نیترات باعث آلودگی آب های سطحی و زیرسطحی شده و در چرخه حیاتی انسانی و زیست محیطی اثر منفی دارد. هدف این مطالعه، بررسی عوامل موثر بر ورود نیترات به آب های زیرزمینی در کشت برنج در شهرستان ساری است. بدین جهت از 106 کشاورز شالیکار شهرستان ساری در سال 1394 مصاحبه به عمل آمد و بعد از جمع آوری و استخراج اطلاعات، از روش لاجیت ترتیبی تعمیم یافته با احتمالات متناسب جزئی برای بررسی عوامل موثر بر ورود نیترات به آب های زیرزمینی استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای سطح درآمد، استفاده از کود حیوانی، نوع مالکیت زمین، سطح زیر کشت برنج، پرداخت آب بها و آشنایی با کشت ارگانیک بر سطوح سه گانه متغیر وابسته (میزان ورود نیترات به آب زیرزمینی) از نظر آماری اثرات معنی دار متفاوتی دارند. در پایان پیشنهادات کاربردی نظیر تغییر در نظام قیمت گذاری آب و کود، ترویج و تبلیغ استفاده از کودهای ارگانیک و کشت ارگانیک برنج پیشنهاد شد.
    کلید واژگان: آلودگی آب, احتمالات متناسب جزئی, روش لاجیت ترتیبی تعمیم یافته, کود شیمیایی, مازندران, منابع آب
    Hamid Amirnejad, Ahmadreza Shahpouri, Mahsa Taslimi
    Introduction
    In today’s traditional agriculture and trade, it may not be possible to increase yields per hectare without applying some types of chemical fertilizers and pesticides. By producing 950 thousand tons of rice Mazandaran province supplies 42% of rice of the country. In the internal and external studies, it has been dealt with the study of entering nitrate into water technically. According to the destructive effects of nitrogen water-soluble on health and to the fact that Mazandaran province is the main producer of rice in Iran and applying the fertilizers containing nitrate is common in rice cultivation; the purpose of this study was to examine the effective factors on the entrance of nitrate into groundwater in cultivating rice in Sari. The aim of the present study is also to examine the effective factors on absorption pure nitrogen in the water used to cultivate rice.
    Materials And Methods
    The dependent variable in this study indicates the amount of pure nitrogen used water by i th farmer that has been divided into three categories. Calculating the dependent variable is such that the total amount of urea consumed by farmer is obtained by interview with farmers, the dependent variable of the amount of Nitrate pollution used groundwater was divided into three classes of low, medium and high. Considering such studies and the nature of dependent variable of the present study, that is as ordered discrete, the best model to respond the research objective is to use logit ordered pattern, but if the parallel regression assumption has not been considered, the advanced generalized ordered logit pattern should be used. In generalized ordered logit, the estimating parameters of independent variables that have rejected the assumption of parallel regression, cannot be same for different groups or levels. In other words, each level not only has separate intercept but also different coefficients. In order to select the samples, simple random sampling method has been used. Data used in this section has been collected by survey research method in 2015 for Sari. In order to determine the sample size, a pre-study has been conducted based on Cochran relation. The sample size of farmers’ was set at 98 farmers but finally 106 questionnaires were completed. Estimating the model and their results were conducted through Stata v.12 software.
    Results And Discussion
    According to the results, the dependent variable has been divided into three groups. About 43% of rice producers are the farms who used a moderate amount of nitrate into water, but 64% of them used medium and high amount of nitrate pollution that should be noticed. The results of parallel regression test for individual independent variables showed that among 17 independent variables, seven variables have been violated the condition of parallel regression. Therefore, the generalized ordered logit model was used. The variable income that has not been violated the assumption of parallel regression, has the coefficient of 0.83 in the first and second groups, that has been significant at the level of 10%. It means that, by increasing the level of farmers’ income and stability of other conditions, the possibility that the farmer will be in the group with more pollution will increase. As expected, the significant variable such as applying animal fertilizer, paying water expenses and agreement with omitting subsidy have negative and significant effect on the amount of nitrate used water. In other words, by increase in each variable, the possibility of placing farmers in the group of more pollution decreases. If farmers’ income increases as one unit, the possibility of placing the farmer in the group of low pollution decreases 0.2 unit and placing in the group of high pollution increases 0.17 unit. Being familiar with cultivating organic production will increases the possibility of placing the farmer in the group of low pollution in 0.55 unit, while the possibility of placing in the group with high pollution increase in less amount. On the other hand, the more positive attitude in rice cultivator towards supportive and public organization, the possibility of their placing in the group of low pollution of Nitrate decreases 0.13 units and the possibility of their placement in the group of high pollution on Nitrate increases 0.11 units.
    Conclusions
    Based on the obtained results and coefficient for every level of dependent variable, entrance of Nitrate in to groundwater in cultivating rice in Sari and interpreting the final effects of significant variables, the recommendations are offered for optimal utilization of fertilizers containing Nitrate and improving health of groundwater in cultivating rice as follows According to the factors effective on income and this variable that cultivating rice could not afford life express of 77% of the surveyed people, public supportive, private and insurance organizations should pay specific attention to this significant and important section. Revising supportive policies of the supportive public and private organizations for rice cultivators can be effective so that the policy making should have been lead into facilitate solving production and improving the farmers’ income than subsidiary supports of fertilizers. Revising in owner share and share on transaction under the supervision organs of agriculture are recommended. Of course income support and facilitating the sales of owner farmer can avoid renting the farm. Applying natural fertilizers and being familiar with cultivating organic and healthy products, have placed the rice cultivator in the level of minimum usage of chemical fertilizer as well as nitrate entrance into groundwater. Therefore, promoting, advertising and encouraging farmers to cultivate organic can be a strategy accompanied with financial and security incentive and finally, it is recommended to design and perform efficient policy making of water market in Mazandaran province to approach the real price of water.
    Keywords: Fertilizer, Generalized ordered logit, Mazandaran, Proportionate probability partial, Water resources
  • مصطفی گودرزی، رضا رستمیان، مهسا تسلیمی
    تورم در ایران، بی توجه به مبارزه ی شدیدی که با آن می شود، با نرخ نگران کننده یی در حال افزایش است، و به مهم ترین مشکل اقتصادی کشور تبدیل شده است. در این پژوهش با استفاده از داده های سری زمانی 1386-1353 به بررسی و مقایسه ی تاثیرپذیری سطوح قیمتی شاخص های محصولات کشاورزی از نااطمینانی تورمی پرداخته شد. بدین منظور پس از برآورد متغیر نااطمینانی تورمی با استفاده از روش GARCH، مدل موردنظر با روش خودرگرسیون برداری برآورد شد. توابع بازتاب ناگهانی قیمت محصولات کشاورزی به تکانه ی وارد شده از سوی متغیرهای قیمت محصولات کشاورزی، ارزش افزوده ی بخش کشاورزی، درجه ی آزادی تجاری، نرخ واقعی ارز، حجم نقدینگی، نااطمینانی تورمی و قیمت مصرف کننده، در ده دوره ی آینده نیز بررسی شد. نتایج تجزیه ی واریانس خطای پیش بینی در بخش کشاورزی نشان دهنده ی آن است که در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بیش تر نوسان ها با تکانه ی قیمت محصولات کشاورزی توضیح داده می شود. یافته های این مطالعه نشان داد که متغیر نااطمینانی تورمی در کنار متغیرهای دیگر تاثیر معناداری بر قیمت محصولات کشاورزی داشته است، از این رو در مطالعاتی که برای تجزیه و تحلیل رفتار قیمت محصولات کشاورزی و بررسی عوامل موثر بر آن صورت می گیرد، متغیر نااطمینانی تورمی باید یک عامل تاثیرگذار در کنار متغیرهای دیگر دانسته شود.
    کلید واژگان: کشاورزی, نااطمینانی تورمی, روش GARCH, روش خودرگرسیون برداری
    M. Goudarzi, R. Rostamian, M. Taslimi
    Inflation rate in Iran has been a growing concern despite the intense struggles, gradually becoming the country’s economic problem. This study investigated the influence of inflation uncertainty on priceindexes of agricultural products using time series data of 1974-2007. The inflation uncertainty is estimated applying GARCH models. The desired model was evaluated by vector autoregression(VAR). Impulse response functions (IRF) and variance decomposition has also been checked. Impulse response functions in the agricultural sector against shocks from factors of value-added agriculture, degree of trade freedom, real exchange rate, the volume of liquidity, inflation uncertainty and the consumer price index to price index of agricultural products during ten periods in the future were examined.The variance decomposition results indicated that the agricultural sector in the short-term, mid-term and long-term, more volatility prices of agricultural products are explained by shocks. Results also revealed that from the VAR test in the agricultural sector indicated that inflation uncertainty together with other variables positively and significantly affects the price index of agricultural products. Thus, this variable should be taken to account in order to analyze price behavior of agricultural products and their determinants.
    Keywords: Inflation uncertainty, GARCH model, Vector Auto Regression model (VAR)
فهرست مطالب این نویسنده: 15 عنوان
  • مهسا تسلیمی
    مهسا تسلیمی
    دانش آموخته دکتری گروه اقتصادکشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر حمید امیرنژاد
    : 13
    دکتر حمید امیرنژاد
    استاد اقتصاد کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
  • مجتبی مجاوریان
    : 5
    مجتبی مجاوریان
    دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
  • باقر نظامی بلوچی
    : 3
    باقر نظامی بلوچی
    دانشیار محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشگاه محیط زیست، ، ایران
  • دکتر کمال عطایی سلوط
    : 3
    دکتر کمال عطایی سلوط
    (1396) دکترای حرفه‌ای(پزشکی و پیراپزشکی) اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زابل
  • دکتر سید علی حسینی یکانی
    : 2
    دکتر سید علی حسینی یکانی
    دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
  • دکتر ساره حسینی
    : 1
    دکتر ساره حسینی
    (1394) دکتری مهندسی منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال