دکتر محسن رفیعیان
-
امروزه نوآوری در تقویت شبکه های فرامنطقه ای اهمیت بسیاری دارد. شبکه های نوآورانه منطقه ای میتوانند با استفاده از رویکردهای همپیوندی مناطق روستایی ارتباطات مستحکمی را با شبکه های فرامنطقه ای برقرار کنند. شرایط غیرقابل انتظاری که این پژوهش پیرامون آن شکل گرفته آن است که در محدوده شهرستان سمیرم علیرغم امکانات بسیاری که برای شکل گیری شبکه نوآور منطقه ای وجود دارد، این منطقه نتوانسته است به هیچ شبکه ای حول نوآوری منطقه ای من جمله شبکه نوآور اجتماعی دست یابد. هدف این پژوهش بررسی چالش های شبکه های نوآوری اجتماعی با رویکرد هم پیوندی مناطق روستایی با شبکه های فرامنطقه ای است، سوال اصلی این است که چالش های کلیدی سد راه ایجاد شبکه های نوآور اجتماعی و همچنین شرکت های اجتماعی کدامند؟ این مقاله در نظر دارد با تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان این حوزه به بررسی چالش های شبکه های نوآورانه روستایی بپردازد. روش پژوهش کیفی اکتشافی است که بر مبنای مصاحبه نیمه ساختار یافته با مسئولین و متخصصان محلی برنامه ریزی منطقه ای و توسعه روستایی می باشد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، با استفاده از نرم افزار MAXQDA یافته های پژوهش ارائه گردید. نتایج حاکی از آن است که مناطق روستایی سمیرم دارای ضعف زیرساختی، مدیریتی، اقتصادی است و عدم مشارکت مردم در توسعه روستا نیز یکی از چالش های حائز اهمیت است که در پی بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولین محلی و همچنین قبیله گرایی در این مناطق به وجود آمده است. در مناطق روستایی سمیرم میتوان با استفاده از شرکت های فنی و مهندسی کشاورزی که زیر نظر جهادکشاورزی فعالیت دارند به توسعه و ایجاد شبکه های نوآور اجتماعی پرداخت، زیرا که سازوکاری نزدیک به شرکت های اجتماعی بررسی شده در مبانی نظری دارند.
کلید واژگان: نوآوری اجتماعی, شبکه نوآورانه, تحلیل شبکه های اجتماعی, شهرستان سمیرمInnovation is very important in strengthening transregional networks. Innovative regional networks can establish strong connections with extra-regional networks by using the approaches of connecting rural areas. The unexpected situation around which this research was formed is that in the area of Semirom city, despite the many possibilities that exist for the formation of a regional innovative network, this region has not been able to form any network around regional innovation, including the network Achieve social innovation. The purpose of this research is to examine the challenges of social innovation networks with the approach of linking rural areas with trans-regional networks, the main question is that the key challenges are the barriers to the creation of innovative social networks as well as companies. What are social? This article intends to investigate the challenges of innovative rural networks by analyzing the qualitative content based on semi-structured interviews with experts in this field. The qualitative research method is exploratory based on semi-structured interviews with local officials and experts of regional planning and rural development. In data analysis, research findings were presented using the qualitative content analysis of the interviews, using the MAXQDA software. The results indicate that the rural areas of Semirom have infrastructural, managerial and economic weaknesses and the lack of participation of the people in the development of the village is also one of the important challenges, which is due to the distrust of the people towards the local officials and also the tribalism in this region. Regions have been created. In the rural areas of Semirom, it is possible to develop and create innovative social networks by using agricultural extension engineering companies that operate under the supervision of Jihad Keshavarzi, because they have a mechanism close to the social companies examined in theoretical foundations.
Keywords: Social innovation, innovative network, analysis of socialnetworks, Semiromcounty -
امروزه رشد شتابان شهرنشینی از زوایای مختلف محیط های شهری را تحت تاثیر قرار داده؛ به گونه ای که توسعه ی کالبدی پویا و مداوم را در شهر ها رقم زده است. شرایطی که تعیین جهات توسعه شهر ها را بسیار چالش برانگیز ساخته است. توسعه کالبدی که تحت تاثیر نیرو های مختلفی پدید می آید و چنانچه بسط ناموزون را تجربه نماید، هزینه های فراوانی همچون تبدیل و تغییرکاربری اراضی کشاورزی و طبیعی، افزایش هزینه زیرساخت، افزایش مصرف سوخت های فسیلی و انتشار گاز های گلخانه ای، جدایی گزینی اجتماعی و... را در ابعاد گوناگون بر شهر و ساکنینش تحمیل می کند. این موضوع اهمیت هدایت و مدیریت گسترش کالبدی شهرها را دو چندان می کند. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد در دهه های اخیر می باشد. در پژوهش حاضر از مدل های تحلیلی کمی مختلفی همچون آنتروپی شانون، هلدرن، ضریب موران، مقایسه اراضی پر و خالی شهری و تصاویر ماهواره ای چند زمانه در بازه زمانی 2013-2000-1990 و 2021 برای بررسی الگوی توسعه کالبدی شهر استفاده شده است. نتایج تمامی تحلیل ها حاکی از رشد پراکنده و لجام گسیخته شهر یزد در طی دهه های اخیر می باشد و نتایج مبین آن است که چهره کنونی ساختار کالبدی شهر یزد با توجه به ظرفیت بالای اراضی قابل توسعه در شهر، خوشه ای و نامتوازن بوده و روند پراکنده ای را تجربه می کند. براین اساس پیشنهاد می شود از ظرفیت های درونی و سطوح غیرفعال شهری استفاده گردد.
کلید واژگان: رشد پراکنده, رشد متراکم, رشد هوشمند, شهر یزدBackground and ObjectivesThe dynamic and rapid growth of urbanization and, as a result, the physical changes in cities have led to many challenges and problems. Physical development is manifested in varied forms, ranging from scattered to dense and intelligent. Each form of development has its advantages and disadvantages. Accordingly, without proper planning and consideration of the existing context, unmanaged city growth can cause direct and indirect harm to the urban environment, with citizens and resources being the primary victims and potential future heritage. Iranian cities have also contributed to this global experience based on many variables, such as demographic, social, and economic movements. In the meantime, the historical city of Yazd, as a precious legacy of its predecessors, has experienced a coherent and sustainable form of development by relying on creativity and initiative. The physical structure has been transformed into different types in the last few decades. Continuing this situation not only disrupts the city’s physical cohesion but also exacerbates the economic, social, and legal issues. Therefore, the present research seeks to answer whether the findings of different models in the analysis of the physical development pattern in Yazd City yield a unified result or deviate from one another.
MethodsThe current research is an applied research in terms of purpose and adopts a descriptive-analytical approach. The data and information required for analysis in the research have been collected through bibliographic and field studies. Aligned with the research objectives, the study employs quantitative analytical models, namely Shannon entropy, Heldren, Moran’s coefficient, and a comparison of filled and empty urban land. Additionally, multi-time satellite images have been incorporated to analyze the data and investigate the physical development pattern of the city.
FindingsIn this research, various quantitative analytical models such as Shannon’s entropy (2006-2021), Heldren’s (1996-2016), Moran’s coefficient (2006-2016), comparison of full and empty urban land (1398) and multi-temporal satellite images in the period 1990-2000-2013 and 2021 have been used to study the physical development pattern of the city. The results of the study of the city’s physical development using multi-temporal satellite images in 1990-2000-2013-2021 indicate a 71.46% growth of the city during these 31 years. Contrasting Shannon’s entropy model between 1385 and 1400 reveals the city’s dispersed growth over the 15-year period. In accordance with Heldron’s model, using 1345 as the starting point and 2016 as the endpoint, it is observed that 59% of the overall physical development or city size increase is attributed to population growth, while the remaining 41% is linked to the scattered development of the city. The findings from the comparison of Moran’s coefficient in 2006 and 2016 indicate a shift in the spatial distribution pattern of Yazd city’s population density, transitioning from a random pattern to a scattered one. Additionally, when evaluating the ratio of dense tissue area to the total city size in Yazd (coefficient 0.015), the comparison reveals that the growth rate of the city area corresponds proportionally to the growth rate of the population during the specified period.
ConclusionThe results of all these methods indicate that the city of Yazd experiences scattered and unbalanced physical development. According to the results of the study, Yazd City is located in an area where the town’s per capita services and facilities are high, with a large volume of services that can serve twice its population. Examining the results, it becomes evident that in Yazd City, the speed of inactive urban levels increases in favor of the active groups as one moves from the central area to the surrounding regions. These functional levels not only exhibit significant potential for internal development but also present a viable option to prevent the sprawling expansion of the city.
Keywords: Sprawl growth, Compact Growth, Smart Growth, Yazd city -
کلانشهرها با شاخص های مختلفی مورد ارزیابی قرار می گیرند، اما شاخص های مورد استفاده در نظام های رتبه بندی بومی نبوده و تاکنون از منظر فکری اسلام بدان نگریسته نشده است. به نظر می رسد رویکرد اسلامی می تواند مبنای مناسبی جهت رتبه بندی شهرها باشد. این پژوهش با هدف جستجوی مدل نظری تبیین کننده رتبه بندی شهرها از منظر اندیشه ایرانی-اسلامی تدوین شده و در پی پاسخ به سوالاتی چون مدل مفهومی تبیین کننده رتبه بندی شهری از منظر شهر ایرانی- اسلامی کدام است، می باشد. برای این منظور پژوهشگران روش های مختلف کمی و کیفی همچون مصاحبه، پرسشنامه، تحلیل کیفی و تحلیل داده های ثانویه را به کارگرفته اند. به منظور تدقیق مدل از مصاحبه های ساختاریافته و نیمه ساختاریافته و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. جامعه متخصصان و حرفه مندان شامل 25 نفر از اندیشمندان و متخصصان حوزه شهرسازی اسلامی است. نتایج، حاکی از کارایی مدل خیمه بر ارکان و مولفه ها و شاخص های رتبه بندی شهری است. مدل مفهومی شامل 17 مقوله می باشد. رکن اول؛ وجه فکری- عقیدتی شهروند ایرانی مسلمان شامل 2 مقوله، رکن دوم؛ وجه معیشتی شهروند ایرانی مسلمان شامل 3 مقوله، رکن سوم؛ تعاملات شهروندی با یکدیگر شامل 4 مقوله، رکن چهارم؛ تعاملات شهر شامل 2 مقوله و رکن پنجم؛ بستر شهر شامل 5 مقوله می باشد.کلید واژگان: مدل نظری رتبه بندی, نظریه خیمه, رتبه بندی شهری, شهر عبادت محورMetropolises are evaluated with different indicators, but the indicators used in the rating systems are not indigenous and have never been looked from Islamic point of view. It seems that the Islamic approach can be a suitable basis for ranking cities. This research was developed with the aim of searching for a theoretical model explaining the ranking of cities from the perspective of Iranian-Islamic thought and seeking answers to questions such as what is the conceptual model explaining city ranking from the perspective of the Iranian-Islamic city.For this purpose, researchers have used various quantitative and qualitative methods such as interviews, questionnaires, qualitative analysis and secondary data analysis. In order to verify the model, structured and semi-structured interviews and Max Kyuda software were used. The community of experts and professionals includes 25 philosophers and specialists in the field of Islamic urban planning.Two categories of factors can be identified in the conceptual model of urban ranking, horizontal and vertical factors.The first category are the factors that create the biological and spatial quality of people in every context and are used in conventional ranking indices.Meanwhile, the second part, i.e. the vertical factors, have secondary, valuable and implicit content and include rating indicators corresponding to the Iranian-Islamic thought. These factors are like warp and weft that can turn the city rating indexing device into a tent. It seems that the horizontal factors determine the explicit and universal content, and the vertical factors based on the framework of thought have a greater contribution to the implicit and value judgments of the ranking indicators. It provides an inference model of horizontal and vertical factors shaping the conceptual model of urban ranking. According to this model, the components of faith, perfection and happiness and the journey to God along with remembrance, attention and worship are among the vertical factors of the superiority of one city or biological complex over another.Originating from vertical factors, five pillars of Iranian Muslim citizen (intellectual-ideological aspect and subsistence aspect), citizen interactions, city interactions and city context can be identified.The results indicate the effectiveness of the tent model on the pillars and components and indicators of urban ranking. The first pillar; the intellectual-ideological aspect of the Iranian Muslim citizen includes 2 categories (reminding and awareness, explanation jihad, spirituality and ethics, and scientific jihad), the second pillar; the livelihood of Iranian Muslim citizens includes 3 categories (salary, productivity and economic prosperity, health and lifestyle), the third pillar; citizen interactions with each other include 4 categories (nation solidarity and socio-political interactions, Islamic justice and governance, identity and dignity, family dignity and privacy, and the general level of satisfaction of citizens with the city), the fourth pillar; city interactions (interaction with others, Iranian Muslims in the national and international arena) including 2 categories (national and international relations and tourism and independence and synergy with other metropolises) and the fifth pillar; the bed of the city (the city, the arena of excellence of citizens) includes 5 categories (accessibility, naturalism, habitation, public spaces and resilience)Keywords: Theoretical ranking model, Tabernacle theory, urban ranking, worship-oriented city
-
باغات و اراضی کشاورزی نقش قابل توجهی را در حیات شهرها ایفا می کنند؛ به طوری که برنامه ریزان شهری روش های مختلفی را جهت حفظ این اراضی اتخاذ می نمایند. یکی از روش های کارآمد روش «انتقال حقوق توسعه ای» است. مسیله پژوهش شرایط غیرقابل انتظاری است که حکایت از عدم استفاده، امکان سنجی و به کارگیری نظریات جدید همچون انتقال حقوق توسعه ای علی رغم مهیا بودن آن ها دارد و اینکه چرا تاکنون این روش جایگاه مناسبی در ادبیات مدیریت شهری ایران نیافته است. ازاین رو هدف ارایه پاسخی برای چگونگی استفاده از رویکرد انتقال حقوق توسعه ای باغات و اراضی کشاورزی شهر طرقبه و همچنین شناسایی مناطق مستعد دریافت حقوق توسعه برمبنای پارامترهای موثر می باشد. در حوزه روش به لحاظ هدف پژوهش توصیفی بوده است و نتایج آن نیز در نمونه مطالعاتی کاربردی است. روش مورداستفاده در این پژوهش در بخش گردآوری اطلاعات و تدوین مبانی نظری اسنادی بوده است و پس ازآن با استفاده از روش AHP و اخذ نظرات خبرگان وزن شاخص ها محاسبه شده است و یافته های موردنظر حاصل شده است؛ سپس نتایج حاصل با استفاده نرم افزار ARC GIS و افزونه های تحلیلی آن مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که در مناطق ارسال شاخص های میزان برداشت سالانه از انواع محصولات پایه در شهر، درصد مشارکت ساکنین و قیمت اراضی کشاورزی بیشترین ارزش را در مقابل دیگر شاخص ها جهت انتخاب مناطق دارند. همچنین در بین شاخص های مناطق دریافت شاخص های زیرساختی چون آب و برق و گاز بیشترین اهمیت را داشته و در کنار آن ها نسبت سود به هزینه و قیمت زمین نیز اهمیت دارد و در زمان انتخاب و انجام برنامه انتقال حق توسعه باید به آن ها توجه شود.کلید واژگان: امکان سنجی, انتقال حق توسعه, شهر طرقبهGardens and agricultural lands play a significant role in the life of cities; So that urban planners adopt different methods to preserve these lands. One of the efficient methods is the "transfer of development rights" method. The problem of the research is the unexpected conditions that indicate the lack of use, feasibility and application of new ideas such as the transfer of development rights despite their availability and why this method has not found a suitable place in the literature of urban management in Iran. Therefore, the aim is to provide an answer for how to use the approach of transferring the development rights of gardens and agricultural lands in Torgahbeh city, as well as to identify areas prone to receive development rights based on effective parameters. In terms of the method, the purpose of the research is descriptive and its results are applied in the study sample. The method used in this research was in the section of gathering information and compiling the theoretical bases of documents, and then using the AHP method and obtaining the opinions of experts, the weights of the indicators were calculated and the desired findings were obtained; Then the results have been analyzed using ARC GIS software and its analytical plugins. The results indicate that in the sending areas of the indicators of the annual harvest of all types of basic products in the city, the percentage of residents' participation and the price of agricultural land have the highest value compared to other indicators for selecting areas. Also, among the indicators of receiving regions, infrastructure indicators such as water, electricity and gas are the most important, and besides them, the profit-to-cost ratio and land price are also important, and they should be taken into account when choosing and carrying out the development right transfer program.Keywords: feasibility, Transfer of Development Right, Torghabeh City
-
نشریه علوم و فنون مرزی، پیاپی 45 (تابستان 1402)، صص 112 -129
مناطق مرزی ایران از ارزشمندترین سرزمین های موجود در خاورمیانه محسوب می شوند. حیات اجتماعی و اقتصادی مناطق مرزی به طور مستقیم تحت تاثیر پیوند با مرزهای بین المللی قرار می گیرد. وجود مرزهای دریایی و زمینی سیستان و بلوچستان موجب شده پیشرفت این مناطق، به توسعه منطقه ای در استان منجر گشته و تعاملات را با کشورهای منطقه افزایش دهد. سیستان وبلوچستان سال ها با چالش های امنیتی در نواحی مرزی روبه رو بوده؛ اما اکنون که امنیت در مرزها حاکم است، دغدغه و مسیله پژوهش حاضر عدم شناخت و بهره گیری از پیشران های موثر در پهنه مرزی استان می باشد که در راستای نگاه امنیتی و تک بعدی به مناطق مرزی به وجود آمده است و سبب ایجاد فقر، توسعه نیافتگی و نابرابری های منطقه ای می گردد. به همین جهت پژوهش حاضر رویکرد آینده پژوهی را باهدف تحلیل پیشران های موثر بر توسعه و چگونگی تاثیرگذاری آن ها بر آینده مناطق مرزی سیستان وبلوچستان، مورداستفاده قرار داده است. روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل اکتشافی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جهت تحلیل داده ها از روش اثرات متقابل به وسیله نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که امنیت سرمایه گذاری مرزی، تحریم، شیوه مدیریت، نقش نیروهای دانشگاهی در توسعه مرزها، وجود شبکه ریلی در دو سوی مرز، سطح سواد، مبارزه با قاچاق کالا و انسان، نیروی انسانی بومی پیشران های دارای بالاترین میزان تاثیرگذاری در توسعه مناطق مرزی هستند که باید در برنامه های توسعه استانی موردتوجه قرار گیرند.
کلید واژگان: توسعه منطقه ای, آینده پژوهی, مناطق مرزی, استان سیستان و بلوچستانIran's border areas are considered to be among the most valuable lands in the Middle East. The social and economic life of border areas is directly affected by the connection with international borders. The existence of sea and land borders of Sistan and Baluchistan has led to the development of these areas, led to regional development in the province, and increased interactions with the countries of the region. Sistan-Baluchistan has been facing security challenges in the border areas for years; but now that security is prevailing in the borders, the concern and problem of the present research is the lack of recognition and utilization of effective drivers in the border area of the province, which has been created in line with the security and one-dimensional view of the border areas and causes poverty, underdevelopment, and regional inequalities. For this reason, the current research has used the futurology approach with the aim of analyzing the driver’s effectiveness on development and how they affect the future of the border areas of Sistan and Baluchistan. The research method is qualitative exploratory analysis type. The library method has been used to collect data. In order to analyze the data, the method of mutual effects was used by Mikmak software. The results show that border investment security, sanctions, management style, the role of academic forces in the development of borders, the existence of a railway network on both sides of the border, the level of literacy, the fight against human trafficking and goods smuggling, and local human resources are the drivers with the highest level of influence in the development of border areas that should be taken into consideration in the provincial development plans.
Keywords: regional, development, Futurology, Border Regions, Sistan, Baluchistan Province -
فرایند جهانی شدن و گسترش شتابان شهری، بافت های تاریخی را تحت الشعاع قرار داده و منجر به فراموشی و فرسودگی کالبدی و عملکردی آن ها شده است. در این راستا پژوهش حاضر در پی شناسایی پیشران های موثر بر توسعه پایدار عرصه میراث جهانی شهر یزد و چگونگی اثرگذاری این عوامل بر یکدیگر می باشد. بر این اساس با توجه به هدف، نوع پژوهش کاربردی می باشد و روش تحقیق نیز تحلیلی- اکتشافی است. شیوه جمع آوری داده ها و اطلاعات نیز اسنادی- پیمایشی می باشد. هم چنین متغیر های شناسایی شده از طریق روش بارش فکری و با مرور پیشینه پژوهش، مطالعات اسناد فرادست، بازدیدهای میدانی و مصاحبه با خبرگان شناسایی شده و پس از ترکیب و تدقیق و حذف موارد بی ارتباط و مبهم، در نهایت 23 عامل نهایی به عنوان پیشران های توسعه پایدار میراث جهانی شهر یزد در حوزه های اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، کالبدی- عملکردی و مدیریتی- سازمانی شناسایی شده است. در نهایت 23 عامل شناسایی شده، با استفاده از روش دلفی و بر پایه ی نظرات 15 تن از نخبگان و متخصصین در نرم افزار میک مک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پراکندگی متغیرها در نمودار تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متغیرها در نرم افزار میک مک، نشانگر پایداری سیستم است. در نهایت ده عامل کلیدی با بیش ترین امتیاز اثرگذاری و ده عامل کلیدی با بیش ترین اثرپذیری مورد شناسایی قرار گرفت. بر همین اساس در نهایت با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری مستقیم و غیرمستقیم، هفت عامل کلیدی به عنوان پیشران های توسعه آینده بافت تاریخی شهر یزد مورد شناسایی قرار گرفته است، که به ترتیب رویکرد سیاست های مدیرتی، امنیت و رفاه اجتماعی، ضوابط و مقررات، سیاست های تشویقی، وضعیت خدمات گردشگری، میزان سرمایه گذاری، بخش خصوصی و دولتی، تنوع فرصت های شغلی، هماهنگی سازمان ها، سطح آگاهی و تخصص مدیریت شهری و رویکرد طرح های فرادست، راهبردی ترین عوامل در جهت توسعه پایدار بافت تاریخی شهر یزد می باشند.کلید واژگان: پیشران های توسعه پایدار, میراث جهانی, شهر یزد, نرم افزار میک مکGlobalization process and rapid urban expansion have affected the historical fabrics causing forgetfulness and physical-functional worn-out fabrics. Therefore, the present study aims to identify drivers affecting the sustainable development of the world heritage area of Yazd City and investigate how these factors affect each other. Hence, this is applied research in terms of objective and an analytical-exploratory study in terms of method. Data were collected through the documentary-survey method. Moreover, the variables identified through brainstorming, literature review, studied upstream documents, field reviews, and interviews with experts were integrated, scrutinized, and then vague options were removed. Finally, 23 factors were introduced as the sustainable development drivers of the world heritage of Yazd in sociocultural, economic, physical-functional, and managerial-organizational scopes. Ultimately, the identified 23 factors were evaluated using the Delphi technique based on the opinions of 15 experts and elites through the MICMAC Software. The results of variables’ dispersion in influence and dependence diagrams through MICMAC Software indicated system stability. In the end, 10 key factors were identified with the strongest influence scores and 10 key factors with the strongest dependence. In terms of direct and indirect influence and dependence, seven key factors were identified as future development drivers for the historical fabric of Yazd. Managerial policies, social security, and well-being, rules, and regulations, incentive policies, tourism services' status, investment rate, public and private sector, diverse job opportunities, coordination between organizations, awareness level, urban management specialty, and upstream plans were respectively the most strategic factors for sustainable development of the historical fabric of Yazd.Keywords: Sustainable Development Drivers, World Heritage, Yazd city, MICMAC software
-
معدن یکی از بخش های اساسی در توسعه اقتصادی استان یزد محسوب می شود. ازآنجاکه بخش معدن دارای ظرفیت بالایی جهت توسعه اقتصادی مناطق و کشورهاست و برخلاف تصورها استفاده از این بخش برای توسعه اقتصادی دارای تعارضات فراوانی ازجمله «نفرین منابع» است. به همین جهت برای داشتن رابطه مثبت بین معدن و توسعه اقتصادی منطقه ای توجه به عملکرد تولید ضروری است، که این بیانگر روابط فنی حاکم بر میزان تولید یک کشور از مقدار معین کار، سرمایه، مواد، انرژی و سایر منابع است؛ بنابراین، ارتباط بین بخش های مختلف اقتصادی یکی از منابع قابل توجه توسعه اقتصادی در جهان توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته است. از همین رو این پژوهش در پی یافتن روابط بین بخش معدن با سایر بخش های اقتصادی استان یزد است. بر این اساس با استفاده از داده های سری زمانی از 1380 تا 1398 ارتباط بین بخش های معدن، صنعت، کشاورزی و خدمات را در استان یزد بررسی و از آزمون علیت گرنجر و تکنیک خود رگرسیون برداری (VAR) بر اساس تابع واکنش آنی (IRF) و تجزیه واریانس (VD) برای مشاهده ارتباط بین متغیرها استفاده شد. نتایج پژوهش علاوه بر ارتباط علی بین بخش معدن با بخش های صنعت و کشاورزی در استان یزد گویای این نکته است که در کوتاه مدت نرخ رشد بخش معدن اثرات مثبت و در بلندمدت نسبت به سایر بخش های اقتصادی استان یزد تفاوتی نداشته است؛ از همین رو برنامه ریزی یک سویه بخش معدن بدون در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی و بدون توجه به ارتباط آن با سایر بخش های اقتصادی نمی تواند توسعه را برای استان یزد در پی داشته باشد.
کلید واژگان: بخش معدن, یزد, اقتصاد منطقه ای, اقتصادسنجی, نفرین منابعINTRODUCTIONMining activities have flourished globally since the beginning of the 21st century. Therefore, it has a major share in the economies of many countries, especially underdeveloped countries and their regions. The mining sector has its effects on the entire economy of a country or region in terms of employment, value added, foreign investment, taxes and the production of new materials for use in the production of products. Contrary to popular belief, mineral-rich economies have advantages over less prosperous countries, but for a variety of reasons, the abundance of resources does not necessarily lead to economic prosperity. Therefore, the purpose of this study is to investigate and analyze empirically between the mining sector of Yazd province with the industry, agriculture and services of this province using the time series technique and by examination whether there is evidence of positive or negative overflow from the mine to other sectors, to be able to help the previous literature as well. This study uses the vector autoregression model and Granger causality to experimentally investigate the relationship between the mining sector and other economic sectors in Yazd province.
THEORETICAL FRAMEWORKAlthough Yazd province has economic benefits as a result of existing mining activities, this does not mean a significant reduction in poverty or sustainable growth. This suggests that people living in the communities around the mines may not benefit from the mining activities. For this reason, in these regions, there is a concern that the extracted natural resources will be a wasteful asset and will create a degraded and damaged environment after the completion of the extraction projects. Thus, since the 1980s, numerous studies have challenged the view that natural resources are a blessing to less developed countries. The resource curse hypothesis suggests that economic growth in many mineral and natural resource countries is low or negative over long periods of time.
METHODOLOGYThe method used in the research is analytical-descriptive. In the other hand, in order to apply the theory proposed in the theoretical foundations of the research with the existing reality of Yazd province, as a case study, causal relationships between variables were examined by Granger causality test and also using econometric methods.
RESULTS & DISCUSSIONThe findings of this study according to the Granger causality test show that there is a dynamic interaction between the mining, industry and agriculture sectors in the economy of Yazd province. Thus, the findings of the Granger causality test show that changes in the mining sector cause or introduce changes in both industry and agriculture. From these findings, it can be concluded that the mining sector of Yazd province in recent years has been able to cause changes in the growth rate of industry and agriculture in this province. Findings of the impulse response function show that the agricultural, service and industrial sectors in Yazd province react positively to shocks from the mining sector in changes in growth rates but in the long run and according to the findings of the impulse response function, these effects lose their effect over time.
CONCLUSIONS & SUGGESTIONSAccording to the findings of this research in the long run, due to what the curse of resources has been expressed, the mining sector in Yazd province can not be the cause for the economic development of this province. For economic development in Yazd province, it is necessary that all economic sectors in the province, especially the economic sector of mining as a subject of research can cause positive shocks in other sectors in the long run, but what the findings of this study indicate in the long run for the mining sector of Yazd province, the opposite has been shown. In the other hand, according to the experimental results of the present study, the findings of analysis of variance showed that the studied sectors in the economy of Yazd province in the long run explain a significant share of each sector and are involved in each other's growth rate, so it can be said that in regional development, development cannot be achieved by relying on one sector. In addition, it is necessary to create a mechanism that allows the exploitation and addition of value to mineral resources, because this sector can be used as an incentive for economic growth and development.
Keywords: Mining sector, Yazd, Economic Development, Econometrics. Resource Curse -
زمینه و هدف
گردشگری از صنایعی است که فعالیت های آن تا حد زیادی بر اقتصاد کشورهای مختلف تاثیر می گذارد و در این راستا شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری حایز اهمیت است. در پژوهش حاضر به دلیل پتانسیل بالقوه ای که مثلث طلایی گردشگری اصفهان، فارس و یزد جهت توسعه گردشگری دارد، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است تا با رویکرد آینده پژوهی، شاخص های کلیدی موثر بر توسعه گردشگری آن شناسایی گردند.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی است که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و پرسشنامه با خبرگان و حرفه مندان آشنا با موضوعات گردشگری و آینده پژوهی و به کمک نرم افزار میک مک انجام گرفته است. بدین منظور در ابتدا 33 عامل اولیه موثر بر توسعه گردشگری با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان شناسایی شدند و سپس با تشکیل ماتریس اثرات متقاطع و بهره گیری از نظرات پرسش شوندگان و با استفاده از نرم افزار میک مک، پیشران های کلیدی موثر بر توسعه گردشگری شناسایی شدند. پرسش شوندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند و در نمونه «14» اشباع نظری شکل گرفت.
یافته هایافته های پژوهش بیانگر آن است که 11 عامل «سیاست های کلان دولت»، «تعامل دستگاه ها»، «شیوه مدیریت استان»، «مدیریت تخصصی»، «برندسازی و ایجاد انگیزه سفر»، «جاذبه های طبیعی»، «آثار تاریخی و میراث فرهنگی»، «صنایع دستی و بومی»، «فرهنگ گردشگرپذیری»، «زیرساخت های حمل و نقل» و «زیرساخت ها و خدمات گردشگری» پیشران های کلیدی موثر بر توسعه گردشگری در سه استان مثلث طلایی گردشگری هستند.
نتیجه گیرینتیجه پژوهش بیان می کند که می توان پیشران های مذکور را به دو دسته «سازمانی و مدیریتی» و «برندسازی» تقسیم کرد و برنامه ریزی جهت توسعه و بهبود عملکرد آنها می تواند سهم قابل توجهی در توسعه گردشگری این سه استان داشته باشد.
نوآوری و اصالت:
با توجه به تفاهم نامه طرح مثلث طلایی گردشگری میان استان های اصفهان، فارس و یزد و عدم بررسی پیشران های موثر بر توسعه گردشگری این سه استان در پژوهش های پیشین، از این حیث، پژوهش حاضر دارای نوآوری است که با مصاحبه با صاحب نظران مرتبط با موضوع، اصالت یافته است.
کلید واژگان: مثلث طلایی گردشگری, آینده پژوهی, اصفهان, فارس, یزدContext and PurposeTourism activity greatly affects the economies of different countries and in this regard, it is important to identify the factors affecting tourism development. In the present study, due to the potential that the golden triangle of tourism in Isfahan, Fars and Yazd has for tourism development, it has been selected as a case study to identify the key indicators affecting its tourism development with a future research approach.
Methodology/approach:
The present study is an applied research that has been done by using library studies, interviews and questionnaires with experts and professionals familiar with the topics of tourism and futures research and with the help of Micmac software. For this purpose, first 33 primary factors affecting tourism development were identified using library studies and interviews with experts, and then by forming a matrix of cross-effects and using the opinions of respondents and using Micmac software, the key drivers affecting tourism development were identified. Respondents were purposefully selected and theoretical saturation was formed in sample "14".
FindingsThe research findings indicate that 11 factors are "macro government policies", "interaction of institutions", "provincial management style", "specialized management", "branding and motivation of travel", "natural attractions", "historical monuments and cultural heritage" "Handicrafts and Indigenous", "Tourism Culture", "Transportation Infrastructure" and "Tourism Infrastructure and Services" are the key drivers of tourism development in the three golden triangle of tourism.
ConclusionThe result of the research indicates that the mentioned drivers can be divided into two categories: "organizational and managerial" and "branding" and planning to develop and improve their performance can make a significant contribution to the development of tourism in these three provinces.
Originality/value:
Considering the memorandum of understanding of the tourism golden triangle project between the provinces of Isfahan, Fars and Yazd and the lack of investigation of the drivers effective on the tourism development of these three provinces in the previous researches, in this respect, the current research is innovative which has been authenticated by interviewing experts related to the subject.
Keywords: Golden Triangle of Tourism, Foresight, Isfahan, Fars, Yazd -
جهان پر تلاطم امروزی، انگاره های گوناگونی در زمینه حکمرانی که تماما ریشه در تفکرات پوزیتیویسمی دارد و توسعه و کمال را تنها در تامین نیازهای مادی و دنیوی که اساسا از خرد و باور های دوران رنسانس و به ویژه انقلاب صنعتی در اروپا بر می آید، می داند. این در حالی است که دین اسلام با نگاهی همه جانبه، حکمرانی با مفهومی فراتر از بینش مادی گرایانه غربی ارایه می دهد که بر پایه کلان نظریه "عبادت محوری"، که اساس خلقت آدمی می باشد، استوار است و در تمامی امور با توجه به "وجود برتر" معنا می یابد. پارادایمی که مشتمل از ارتباطات درونی و عمیق آدمی و همچنین ارزش های حیات اجتماعی اوست، که در نهایت منجر به عالم بالا که کمال اصلی آدمی است ختم می شودمی شود. الگویی که این ظرفیت را دارد تا شمول شهروندان را به وجود برتر رهنمون سازد. حال ضرورتا این پژوهش بر آن است؛ با توجه به ظرفیت بالای الگوی حکمرانی اسلامی، در گام نخست شاخص های این الگو را از دل مطالعات و مستندات علمی پیشین شناسایی و سپس با استفاده از آن، نظام مدیریت شهری ایران را که داعیه این نوع از حکمرانی را دارد سنجیده، و درنهایت در صورت وجود انحراف از این بینش اسلامی راه را برای شناسایی موانع آن در پژوهش های آتی بگشاید. نتایج پژوهش با توجه به آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار SPSS حاکی از آن است که دیدگاه کلی پاسخ دهندگانپاسخ دهندگان نسبت به عملکرد نظام مدیریت شهری ایران با توجه به شاخص های حکمرانی اسلامی نامطلوب می باشد و انحراف میانگین تمامی شاخص های مستخرج منفی می باشد و بیانگر ضعف، انحراف و گاها خروج از خط سیر این بینش الهی در حوزه مدیریت شهری ایرانی است. این نکته قابل ذکر است، تاکنون عمده پژوهش های صورت یافته در حوزه مدیریت اسلامی تنها به شناسایی و استخراج شاخص ها پرداخته؛ و ارزیابی وضعیت سیستم مدیریت اسلامی کشور حلقه مفقوده این گونه پژوهش ها می باشد. لذا توصیه می گرددمی گردد با توجه نتایج به دست آمده؛ در جهت کاهش این انحرافات و بازگشت به این اندیشه توحیدی، در پژوهش های آتی در پی شناسایی موانع و محدودیت های استقرار و پیاده سازی این نوع از حکمرانی در موضوع مورد مطالعه بود.کلید واژگان: حکمرانی خوب, حکمرانی اسلامی, مدیریت شهری, ایرانToday's turbulent world has various ideas in the field of governance, which are all rooted in positivist thinking, and sees development and perfection only in providing material and worldly needs, which basically come from the wisdom and beliefs of the Renaissance era and especially the industrial revolution in Europe.At the same time, the religion of Islam, with an all-round view, offers governance with a concept that goes beyond the western materialistic vision, which is based on the "worship-oriented" macro theory, which is the basis of human creation, and in all matters, according to the "superior existence". It makes sense. A paradigm that includes the inner and deep connections of a person as well as the values of his social life, which ultimately leads to the upper world, which is the main perfection of a person. A model that has the capacity to lead the inclusion of citizens to a higher existence.Now, this research is based on that; Considering the high capacity of the Islamic governance model, in the first step, the indicators of this model were identified from previous scientific studies and documents, and then, using it, the urban management system of Iran, which demands this type of governance, was measured, and finally, if The existence of deviation from this Islamic vision opens the way to identify its obstacles in future researches. The results of the research according to the single-sample T-test in the SPSS software environment indicate that the general view of the respondents towards the performance of the urban management system of Iran is unfavorable with regard to the indicators of Islamic governance and the average deviation of all extracted indicators is negative and indicates weakness, deviation and sometimes Departing from the trajectory of this divine vision is in the field of Iranian urban management.It is worth mentioning that, so far, most of the researches carried out in the field of Islamic management have only identified and extracted indicators; And evaluating the state of the Islamic management system in the country is the missing link in such researches. Therefore, it is recommended according to the obtained results; In order to reduce these deviations and return to this monotheistic thought, future researches sought to identify the obstacles and limitations of establishing and implementing this type of governance in the subject under study.Keywords: good governance, Islamic Governance, Urban Management, Iran
-
بیان مسیله:
الگوی گفتمان طراحی مشارکت محور در دنیا به عنوان راه حلی برای بازطراحی بافت های شهری مطرح می شود. تخریب های گسترده در بافت های تاریخی ایران به علت عدم پیاده سازی گفتمان طراحی شهری است.
هدفاین پژوهش به کشف الگوی گفتمان سازی در طراحی مشارکت محور با رویکرد آموزش شهروندی در بافت تاریخی کازرون می پردازد.
روشرویکرد پژوهش کیفی و با دسته بندی خوشه های جامعه مشارکت کننده و نمونه گیری گلوله برفی در 3 دسته باز، محوری و گزینشی کدگذاری شده، سپس با تکنیک تحلیل محتوا تفسیر شده است.
یافتهمقولات مستخرج از مصاحبه ها در 7 عامل محوری و در 2 دلیل گزینشی شامل ناآگاهی ساکنان و مدیریت شهری نادرست قرار گرفت.
نتیجه گیریبا توجه به عوامل موثر در ناآگاهی شهروندان (عدم شناخت ویژگی های بافت، عوامل اجتماعی و اقتصادی) طراح شهری به عنوان تسهیل گر ابتدا با هدف آگاهی مشارکت کنندگان از بافت تاریخی و ایجاد زمینه مشارکت محوری به آموزش شهروندی پرداخته سپس با آموزش مقدماتی طراحی شهری به تبدیل نظر به ایده مشارکت کنندگان کمک می کند. سپس ایده ها را تعدیل و به صورت سیاست های یکپارچه و جامع مدون نموده و به مدیریت شهری برای ابلاغ سیاست های اجرایی طراحی شهری مشارکت محور و حل مشکلات ناشی از سیاست های نادرست در زمینه مدیریت شهری، اقتصادی، طراحی و امنیت کمک می کند.
کلید واژگان: گفتمان, طراحی شهری, مشارکت محور, آموزش شهروندی, کازرونStatement Problem:
The discourse model of participatory design is proposed in the world as a solution for the redesign of urban contexts. Extensive destructions in the historical contexts of Iran are due to the lack of implementation of the urban design discourse.
AimThis research explores the pattern of discourse creation in participatory design with the approach of citizenship education in the historical context of Kazerun.
MethodsThe qualitative research approach was coded by categorizing the clusters of the participating community and snowball sampling into 3 open, axial and selective categories, then it was interpreted with the content analysis technique.
ResultsThe categories extracted from the interviews were included in 7 axial factors and in 2 selective reasons, including residents' ignorance and incorrect urban management.
ConclusionConsidering the effective factors in the citizens' ignorance (lack of understanding of the characteristics of the context, social and economic factors), the urban designer as a facilitator, at the beginning with the aim of making the participants aware of the historical context and creating a context for central participation, provided citizenship education then with preliminary education Urban design helps to turn the proposal into the ideas of the participants. Then moderates the ideas and codifies them in the form of integrated and comprehensive policies and helps the city management to communicate the implementation policies of participatory urban design and solve the problems caused by incorrect policies in the field of urban management, economic, design and security.
Keywords: Discourse, Urban Design, Participatory, Citizenship Education, Kazerun -
سالها از مطرح شدن نوآوری به منزله محرک توسعه اقتصادی در مناطق میگذرد. یک دهه نیز از توجه به سیاستهای نظام نوآوری منطقهای در استان یزد میگذرد. ولی آثار مثبتی از این رویکرد در توسعه استان مشاهده نشده است. به همین دلیل این پژوهش با هدف ارایه الگوی مناسب توسعه نظام نوآوری منطقهای در ایران، با مطالعه استان یزد، به عنوان نمونه موردی، انجام شد. در این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی موثر بر توسعه نظام نوآوری منطقه ای با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و شاخص اهمیت نسبی صورت گرفت. یافته های این پژوهش بر اساس نظر متخصصان و فعالان این حوزه نشان داد سه عامل منابع انسانی، پارک علم و فناوری، و مراکز رشد و نوآوری و خلاقیت در استان یزد بیشترین اهمیت را بین سایر عوامل دارند که نشان دهنده تمرکز بودجه و سیاستها و پروژه ها بر این عوامل و غفلت از سایر عوامل است. با توجه به اهمیت و اولویتهای مشخص شده و دسته بندی عوامل در نظام نوآوری استان یزد، پنج دسته قابل تفکیک است: 1. سرمایه انسانی و اجتماعی؛ 2. زیرساختهای نوآوری؛ 3. فرایندهای نوآوری؛ 4. پویاییهای کسبوکار؛ 5. توسعه درونزا. میتوان نتیجه گرفت تا کنون تمرکز بر مرحله ابتدایی الگوی نظام نوآوری منطقه ای، که بیشتر جنبه ورودی دارد، بوده است و نظام نوآوری استان یزد در مراحل ابتدایی است. مطابق الگوی ماحصل پژوهش، توسعه نظام نوآوری منطقه ای استان یزد نیازمند تمرکز بر سه دسته عامل است: فرایندهای نوآوری، پویایی کسب وکار، توسعه درون زا.
کلید واژگان: نظام نوآوری منطقه ای, اقتصاد منطقه ای, تحلیل عاملی اکتشافی, شاخص اهمیت نسبی, استان یزدIt has been years since innovation was first introduced as a driver of economic development. In addition, after a decade of attention to the regional innovation system policies in the Yazd province, this approach has not shown any positive effect on the development of the province. Thus, this study set out to provide a suitable model for the regional innovation system development in Iran following the investigation of the Yazd province as a case study. To this end, this study used the exploratory factor analysis and relative importance index to identify and analyze the key factors effective on the development of regional innovation system. The findings obtained from the opinions of experts and actors of this field showed that the three factors of human resources; the Science and Technology Park; and growth, innovation, and creativity centers in Yazd Province have the highest importance among all studied factors. This reveals the concentration of finances, policies, and projects on these factors and ignorance of other factors. In the light of the importance and the designated priorities, the factors of innovation system in Yazd province were classified into five groups. These included human and social resources, innovation infrastructure, innovation processes, business dynamics, and endogenous development. It can be concluded that so far, the concentration has been on the elementary stage of regional innovation system model – which essentially functions as the input for the system – and the innovation system in Yazd province is in its early stages. Accordingly to the obtained model of the study, the regional innovation system development in Yazd province needs concentration on the three groups of factors, i.e., innovation processes, business dynamism, and endogenous development.
Keywords: Regional Innovation System, Yazd province, Regional Economy, relative importance index, Exploratory Factor Analysis -
برندسازی شهری به عنوان روشی برای افزایش جاذبه شهر مطرح است که با شکل دهی یا تغییر تصاویر ذهنی مخاطبان، موجب تمایز شهرها می شود. هدف مقاله حاضر ارایه مدلی است تا برندسازی شهری در راستای توسعه گردشگری را تسهیل کند. در این پژوهش، شهر یزد به عنوان محدوده مطالعاتی مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر، کیفی بوده و تلاش دارد تا با استفاده از راهبرد داده بنیاد، مدل گفته شده را از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با حرفه مندان، دانشگاهیان و نخبگان استخراج کند. مصاحبه شوندگان با تکنیک ارجاعی زنجیره ای (گلوله برفی) انتخاب شدند و در نمونه دوازدهم، اشباع نظری تا حدودی شکل گرفت، اما روند پژوهش تا مصاحبه چهاردهم ادامه یافت. نتایج پژوهش بیان می کند که «لزوم رقابت شهرها در عرصه جهانی»، «مشکلات اقتصادی و لزوم توجه به گردشگری و برندسازی شهری» و «پتانسیل بالای شهر یزد برای توسعه گردشگری و برندسازی شهری» از شرایط علی تحقیق بوده و لزوم بررسی موضوع را آشکار می سازد. همچنین این پژوهش نشان می دهد با مجموعه راهکارهایی از جمله «تشکیل کارگروه ویژه برندسازی در شهر یزد»، «جلب مشارکت نهادهای مردمی در تدوین و اجرای طرح های برندسازی»، «آموزش به مدیران و کارمندان برای اجرای هرچه بهتر طرح های برندسازی شهری»، «برگزاری جشن ها و رویدادهای ملی و بین المللی به منظور توسعه برند» و «توسعه زیرساخت های گردشگری» می توان توسعه گردشگری را از طریق برندسازی در شهر یزد دنبال کرد که پیامدهایی همچون «تامین درآمد پایدار برای مجموعه مدیریت شهری یزد»، «تقویت هویت منحصر به فرد شهر یزد»، «کاهش مهاجرت»، «افزایش رضایتمندی گردشگران داخلی و خارجی شهر یزد»، «جهانی شدن»، «توسعه سرمایه اجتماعی»، «دستیابی به رشد اقتصادی» و «دستیابی به مدیریت شهری یکپارچه» را در پی خواهد داشت.
کلید واژگان: برندسازی شهری, یادسازی شهری, گردشگری, یزدIntroductionThe choice of cities for life, tourism, education, and investment depends on their perceived images, and the process of creating a positive image of a city is called urban branding. Urban branding is one of the most important factors in the development of the tourism industry. In Iran, this issue has received less attention despite the high potentials of many cities for branding (Dinnie, 2013, p. 16). Therefore, the purpose of this article was to examine the various aspects of this issue in order to provide a model to facilitate urban branding in the development of tourism.
Theoretical FrameworkA brand is a concept designed to develop a product (Chan et al., 2021, p. 331), and involves two definition categories. In the first category, a brand is defined as a set of related assets and liabilities and a brand name (Gómez et al., 2018, p. 191). In the second category, it is defined as a collection of perceptions that are there in people’s minds (Hildreth, 2012, p. 4). The brand of a city, like that of a product, is an external signal that evokes emotions, increases awareness, and influences behaviors (Gómez et al., 2018, p. 191), but it may be more complex because of ownership, stakeholder participation, and brand development (Herget et al., 2015, p. 120; Yang et al., 2018, p. 1).
MethodologySince official branding plans are not very common in Iran, and no official branding plan was developed in the city of Yazd, a qualitative method has been used in the present study along with the grounded theory. For this purpose, the first group was selected for in-depth semi-structured interviews, which included professionals in urban management, tourism, and academics, based on criteria such as familiarity with the concepts of branding and tourism and with the city of Yazd and availability and preparedness for cooperation. The next groups were introduced for interview by the same group. Sampling continued until no more new idea was created, and the research achieved theoretical saturation and adequacy. It should be noted that the twelfth sample achieved partial saturation, but the research process continued until the fourteenth.
Result and DiscussionMany studies concerning urban branding and tourism indicate that urban branding has a positive effect on tourism prosperity–including (Feyzi et al., 2020; Herget et al., 2015; Jojic, 2018; Mousavi et al., 2017; Shutaieva et al., 2020). The present research was conducted to facilitate branding in Yazd based on the results of these studies and in line with some others–including (Ghanbari et al., 2021; Hankinson, 2007; Menvariyan et al., 2013; Mohammadifar, 2018; Setiadi et al., 2021)which have sought to provide strategies and present a model for further prosperity of tourism through creation or enhancement of branding. Thus, it can be effective in the creation or enhancement of urban branding and monitoring of its proper implementation besides formation of a special working group on branding or establishment of a destination management organization to adopt strategies such as attracting the participation of public institutions in development and implementation of branding plans, training managers and employees to better implement branding projects, holding international celebrations and events for brand development, and developing the tourism infrastructure. This will also have positive consequences from various economic, social, environmental, physical, and urban management aspects.
Conclusion- The five groups of citizens, tourists, students, investors, and urban management are the stakeholders who benefit in the short term and in the long term from urban branding if the city is properly branded. Therefore, different cities in the world need to adopt appropriate branding and competition strategies to attract the above stakeholders for life, tourism, education, and investment.- Despite their high potentials for branding, many cities in Iran do not have urban branding administrators, and the tourism sector is even spread in organizations such as municipalities, directorates for cultural heritage, and chambers of commerce. A destination management organization must be established to enhance integrated urban management, and its branches in different cities must undertake to create or enhance an urban brand and monitor its continuity.- In urban branding, it is important to consider the distinctive, competitive identity of the city, so it is necessary to manage several brands that are sometimes developed unofficially and unilaterally in different cities (as in Yazd), as brand confusion in cities indicates a lack of coordination between different organizations, and creates challenges that outweigh its benefits.
Keywords: urban branding, Tourism, Yazd -
ثبت بافت هر شهر در فهرست میراث جهانی، فرصتی بی بدیل پیش روی توسعه ی آن شهر فراهم می آورد؛ متناسب با این فرصت ، چالش هایی نیز در حوزه ی کاربری زمین بروز می یابد که اگر به درستی پیرامون راهبردهای عرصه ی میراث جهانی اندیشیده نشود، می تواند منجر به بروز آثار سوء و تخریب میراث ارزشمند جهانی گردد. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد با تدوین و تحلیل سناریوهای تغییر کاربری زمین، اقدام به راهبردنگاری عرصه ی ثبت جهانی شهر یزد کند. روش پژوهش تحلیلی مبتنی بر فن سناریو نگاری با استفاده از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد و در مرحله ی ارایه ی راهبردها استفاده از روش کیفی طوفان فکری می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ از بین 69 عاملی که در 8 حوزه ی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی، فضایی/کالبدی، سیاسی، دسترسی و عملکردی شناسایی شد، 14 متغیر به عنوان مهم ترین پیشران های تغییر کاربری اراضی عرصه ی ثبت جهانی شهر یزد شناسایی شده که از این میان ظرفیت های موجود زمین، بیشترین تاثیرگذاری را داشته و پس ازآن به ترتیب عامل حفاظت، ضوابط و مقررات، دسترسی به خدمات، جمعیت، نحوه ی پراکنش عملکردها، طرح های فرادست، اشتغال در بخش خدمات، وضعیت کمی و کیفی خدمات گردشگری، قیمت زمین، منابع آب، امنیت، دسترسی به شبکه ی معابر و مشارکت، بیش ترین تاثیرگذاری مستقیم را داشته اند. نتیجه تعیین عدم قطعیت پیشران ها و تجزیه و تحلیل آن ها، معرفی سه سناریو حفاظت، توسعه و افول است که متناسب با فضای هر کدام، راهبردهایی ارایه شده است؛ با این خردمایه که بستر مناسبی برای تصمیم گیری ها و راهبردهای پابرجای آتی فراهم آید.کلید واژگان: راهبردهای عرصه ی میراث جهانی, پیشران های تغییر کاربری زمین, آینده نگاری تغییر کاربری زمین, یزدRegistration of a city in the list of the World Heritage provides an unparalleled opportunity for the development of that city. Parallel with this opportunity, there are also some challenges in the field of land use that, if not thought over properly, can lead to adverse effects and destruction of valuable world heritage. In this regard, the present study tries to futurize the land uses in Yazd through formulating and analyzing the scenarios of land use change and pave the way for their world registration. The research method is analytical based on the scenario technique using the Mick Mac software and wizard scenario. The results show that among the 69 factors identified in eight fields of social, economic, cultural, environmental, spatial / physical, political, accessability, and functional areas, 14 variables can be considered as the most important driving factors of the land use change in the field of world heritage registration of Yazd. Among these factors, the existing capacities of land has the most impact on land use change and after that conservation, rules and regulations, access to services, population, distribution of functions, outreach plans, employment in the service sector, quantitative and qualitative status of tourism services, land value, water resources, security, access to the road network, and participation have had the greatest direct impact. The atmospheres which the impact of these drivers will have on the future of land use in the world heritage area are classified into three scenarios of conservation, development, and decline. The first scenario as the selected one, considering the principles of conservation and suggestions of the superordinate plan and observing the laws and regulations, will improve the other factors and bring a good future for the world heritage registration.Keywords: driving factors of land use change, Foresight Land Use Change, Scenarios, world heritage registration, Yazd
-
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گام های ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامه ریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان[1]»(1965) در بررسی شکل و فرم شهر می باشد. در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانه بندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانه ها، خط آسمان، هویت، جهت یابی، الگوی دسترسی ها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای 4 محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم می باشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بوده اند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه می شود. محدوده B این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های 60 و 70 مربوط می شود. خود دارای دو زیر مجموعه B1 و B2 است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B1 و رشد شهر در دهه های 60 و 70 شمسی تحت عنوان محدوده B2 بررسی شده است. محدوده C، شامل توسعه های مربوط به پروژه های مسکن مهر است و محدوده D شامل توسعه های پراکنده شهری در دهه های اخیر می باشد. ویژگی های شکلی و فرمی این محدوده ها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافته است.
کلید واژگان: فرم, شکل, روش پیمایش بصری, یزدAnalyzing the shape and form of the city is one of the first steps in the process of Urban design and planning. The Method of this paper is a visual survey research method with the experience of "Spreiregen" (1965). In this particular method that consist of review historical period, type of shape, texture and grain of form, form factors, urban elements, symbols and signs, skyline, identity, orientation, a pattern of access. The results indicate that the city of Yazd has 4 main districts that are different in shape and form. Several factors have been involved in their differentiation. These four districtions are: Area A: this distriction is heritage site registerde in UNESCO list. it includes the texture left in the city of Yazd from the pre-Islamic period to the Qajar period. Range B This district is more historically related to the Pahlavi period and the 70s and 80s. It has two subsets B1 and B2. The growth of the city in the Pahlavi period and its date change has been studied as B1 and the growth of the city in the 60s and 70s under the heading B2 has been studied. Zone C includes development related to Mehr-housing projects, and district D includes sprawl development that does not meet the requirements of the last decade. The formal and shape features of these areas have been visual survey in the paper.
Keywords: Shape, Form, Visual Survey Methode, Yazd, Iran -
سوانح طبیعی که جزیی از فرآیند زندگی بشر به شمار می رود، به عنوان چالشی اساسی برای نیل به توسعه پایدار جوامع انسانی مطرح هستند. ازاین رو دیدگاه غالب از تمرکز برروی صرفا کاهش آسیب پذیری به افزایش تاب آوری در برابر سوانح تغییر پیدا کرده است. تاب آوری به عنوان «میزانتخریب و زیانی که یک سیستم قادر است جذب کند، بدون آنکه از حالت تعادل خارج شود » و «میزان توانایی یک سیستم برای خود سازماندهیدر شرایط مختلف » تعریف می شود. این پژوهش با هدف شناسایی وضعیت آسیب پذیری فضاهای شهری محله زرگنده تهران و اتخاذ راهکارهاییبرای تاب آور کردن فضاهای آسیب پذیر انجام شده است. این پژوهش کاربردی است و با استفاده از روش تحقیق کمی و رویکرد توصیفی-تحلیلی بهاستخراج شاخص های تاب آوری کالبدی و سنجش آنها در محدوده مطالعه می پردازد. برای نهایی کردن شاخص ها از پرسشنامه متخصصان علومشهری و در راستای اولوی تبندی آنها از روش تحلیل سلسله مراتبی) AHP (استفاده شده است. نتایج ارزیابی نشان می دهد بافت و فضاهای شهریبخش های مرکزی و شرقی محدوده به علت وجود فرسودگی، معابر کم عرض، مشکلات دسترسی و تراکم بالای جمعیتی آسیب پذیرتر از سایر پهنه هاهستند. در نهایت می توان با اتخاذ راهکارهایی برای کاهش ضعف سیستم های کالبدی در فضاهای شهری و نیز اموزش و فرهنگ سازی جامعه محلیدر مواجهه با سوانح طبیعی، در راستای ارتقای تاب آوری محدوده گام برداشت.
کلید واژگان: آسیب پذیری, تاب آوری, تا بآوری کالبدی, فضاهای شهری, محله زرگندهEmergency Management, Volume:9 Issue: 2, 2021, PP 127 -137Natural disasters, which are part of the process of human life, are a major challenge for the sustainable developmentof human societies. Consequently, the prevailing view of focusing on merely reducing vulnerabilityhas shifted to increasing resilience to disasters. Resilience is defined as “the amount of destruction and loss that asystem can absorb without going out of equilibrium” and “the ability of a system to self-organize in different conditions”.This research was conducted with the aim of identifying the vulnerability of urban spaces in Zargandehneighborhood of Tehran and adopting strategies for resilience of vulnerable spaces. This research is applied andusing the quantitative research method and descriptive-analytic approach, are extracting the indicators of physicalresilience and measuring them in the scope of the study. in order to finalize the indicators, a questionnaire ofurban science experts, and to prioritize them of Analytical Hierarchy Process (AHP) has been used. The resultsof the evaluation show that the texture and urban spaces of the central and eastern parts of the region are morevulnerable than other areas due to deterioration, Low width streets, access problems and high population density.Finally, it seems that taking measures to reduce the weakness of physical systems in urban spaces, as well as theeducation and making culture in the local community in the face with natural disasters, can be taken to promoteresilience.
Keywords: Vulnerability, resilience, Physical Resilience, urban spaces, Zargandeh Neighborhood -
در برنامه ریزی گردشگری، توجه به این که گردشگر چگونه به مقصد سفر می کند و یا از آنجا بازمی گردد، اهمیت اساسی دارد. آنچه در ایجاد و تکمیل مسیرهای گردشگری حایز اهمیت است، سلسله مراتب ورود گردشگران است. این مسیرها در سطوح گوناگون شامل الف) واردشدن به شهر از طریق مبادی ورودی، ب) طی کردن مسیرداخل شهر و رسیدن به اقامتگاه ها و ج) بازدید از جاذبه های مقصد مورد بررسی قرارمی گیرند. اکثر پژوهش های حوزه گردشگری بر مورد سوم (ج) تمرکز داشته اند و به دو مورد اول توجه کمتری شده است. با توجه به قرارگرفتن بافت تاریخی شهر یزد در فهرست میراث جهانی و برخورداری از جاذبه های گردشگری بسیار که گردشگران زیادی را به سوی خود جذب کرده، طرح ها و برنامه های بسیاری جهت رونق گردشگری پیشنهاد داده شده است اما در این میان کمتر طرحی به لزوم شناسایی سلسله مراتب ورود گردشگران و از آن طریق بررسی مسیرهای موجود و عوامل کلیدی آن ها پرداخته است. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل سلسله مراتب ورود گردشگران شهر تاریخی یزد است. سوال اصلی پژوهش این است که: سلسله مراتب ورود گردشگران به چه صورت است و کدام عوامل اساسی برآن تاثیر گذارند؟ روش این پژوهش توصیفی و تحلیلی و از نوع کاربردی است. نتایج حاکی از آن است که در مرتبه اول ورود گردشگرانی که از حمل و نقل جاده ای استفاده می کنند نسبت به حمل و نقل ریلی و هوایی از سلسله مراتب مناسبی برخوردار نیست و این به دلیل مشخص نبودن حد و مرزهای شهر است. از طرفی در استفاده از حمل و نقل جاده ای «ورود ذهنی و بصری» قوی تر از حمل و نقل ریلی و هوایی است و در هر سه دسته حمل و نقل «ورود فیزیکی» شرایط یکسانی را دارد. در مراتب دوم و سوم سه گونه ورود مبتنی بر حمل و نقل زمینی است که از آن به مسیرهای گردشگری یاد می شود. مسیرهای گردشگری تنها منحصر به شبکه میان جاذبه ها نمی شوند و دو جزء مهم مرتبط با آن «ورودی ها و مسیرهای متصل کننده ورودی ها به اقامتگاه ها» هستند. به بیان دیگر در شهری همچون یزد که با ثبت بافت تاریخی خود در فهرست میراث جهانی گردشگران بسیاری را جذب کرده تنها وجود جاذبه های بااهمیت و بافت تاریخی و امکانات و تسهیلات مناسب گردشگری کافی نیست. بلکه شبکه ای از مسیرهای گردشگری مبتنی بر سلسله مراتبی از ورود نقش مهمی ایفا می کند.کلید واژگان: مسیرهای گردشگری, سلسله مراتب ورود, تحلیل کیفی, یزد, ورود «ذهنی, بصری, فیزیکیIn tourism planning, it is important to consider how the tourist is traveling to or back from the target location. What is important in making and completing tourism routes, is the orders or arrangements made for tourist arrivals, that here is called ‘arrival hierarchy’. These routes are considered at various levels: (a) Entering the city/sites through the urban entrance routes such as the passenger terminals, airports and stations; (b) Passing through the urban routes and reaching at the accommodation/resorts; and finally (c) Visiting the tourist attractions of target destinations. The tourism studies have mostly focused on the third aspect of this travel arrangement, and less attention has paid to the first two items. Considering the historical context of Yazd city on the World Heritage List and having quite a lot of tourist attractions, many plans and programs have been proposed for tourism prosperity, while less attention has been paid to plans that focusing on the necessity of tourist arrivals, and the following evaluation of existing traveling routs and their key factors.Therefore, the aim of this paper is to identify and analyze the possible arrangements/hierarchy make for tourist arrival in historical city of Yazd. The main research question arises here is that, what arrangements have been made for tourist arrival in city of Yazd? And what key factors do effect on this? To answer these questions this study used a qualitative and descriptive, applied research method. First of all, the results show that the entry of tourists using road transport’ is not appropriate compared to the rail and air transport, that is all because of lacking clear and defined urban boundaries. On the other hand, on road transport, the entry of ‘mental and intuitive’ receptions are stronger than rail and air transport, while, the ‘physical entry’ is the same in all three categories. The tourist routes are not only confined to the network of attractions, and two other important components related to it are, ‘The [urban] entrance points and the connecting routs of these entrances to the tourist resorts. In other words, in a city like Yazd, which has drawn the attraction of many tourists by registering its own ‘historical texture’ on the UNESCO World Heritage List, the mere presence of significant attractions, historical context and appropriate tourism facilities are not enough, but rather, a network of arranged-based tourism routes or briefly ‘Arrival Hierarchy’ plays an important role in tourism industry.Keywords: Tourist Routes, Arrival Hierarchy, Qualitative analysis, Yazd city, ‘Perceptual, Visual, Physical’ Receptions, Entries
-
کیفیت معنای مکان های عمومی شهری متاثر از شاخص هایی است؛ تعدادی از شاخص ها سهم بیشتر و تعدادی سهم کمتری در شکل گیری کیفیت معنای مکان دارند. پرسش اصلی مقاله این است که شاخص های اصلی دخیل در کیفیت معنای مکان های عمومی شهر یزد و اولویت بندی آنها از منظر شهروندان کدام است؟ این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته است. با مطالعات اسنادی در تدوین مبانی نظری، شاخص های کیفیت معنای مکان توصیف شده و سپس میزان تاثیر هر شاخص در ادراک کیفیت میدان های منتخب (به مثابه معرف مکان های عمومی شهر یزد) بررسی شده است. واحد تحلیل پژوهش، هریک از شهروندان شهر یزد است. نمونه آماری 384 نفر بوده و پرسشنامه ها سوالاتی دارای جواب های مبتنی بر طیف لیکرت 5 امتیازی داشتند. با استفاده از نرم افزار SPSS، بر روی داده های حاصل از پرسشنامه، آزمون T تک نمونه ای برای پی بردن به صحت شاخص های به کاررفته در پژوهش و آزمون فریدمن برای رتبه بندی شاخص های منتخب به کارگیری شده است. یافته ها نشان داد که از میان شاخص های 22گانه، 3 شاخص محیطی برای همه، دسترسی و کارایی بیشترین سهم در ادراک کیفیت معنای مکان را داشته اند. از این یافته ها این گونه می توان نتیجه گرفت که از منظر شهروندان، برنامه ریزی و طراحی مکان با کیفیت نیازمند طراحی محیط برای همه و تمرکز بر دسترسی (سهولت دسترسی به میدان و فضاهای آن بر اثر فرم ادراک شود) و کارایی (متناسب با اهداف فعالیتی کارایی میدان ادراک شود) است و اگر مکانی همچون میدان امیر چخماق یا بعثت، دارای ویژگی های تاریخی باشد (به لحاظ معنایی، رمزگشایی از آموخته های قبلی کند و با معانی فرهنگی و تاریخی موجود در ذهن ارتباط برقرار کند)، شاخص توجه به ارزش های تاریخی و فرهنگی بودن در آن، در اولویت بیشتری نسبت به محیطی برای همه، دسترسی و کارایی قرار دارد؛ یعنی می توان به سطوح معنا و سطوح شاخص های سنجش آن قائل بود. برخی شاخص ها با جنبه های فرمی و مبتنی بر ویژگی های مکان، قضاوت از کیفیت را رقم می زنند. برخی دیگر با تکیه بر جنبه های فرهنگی و تاریخی و جهان بینی و ایدئولوژی شهروندان، کیفیت مکان را رقم می زنند. شاخص های فرمی بالاترین رتبه را به خود اختصاص دادند و شاید بیشترین قابلیت را برای کیفی سازی مکان های عمومی داشته باشند؛ یعنی برنامه ریزان و طراحان با تکیه بر جنبه های عمومی بودن مکان، دسترسی و کارایی بتوانند، سطح کیفی آن را در ادراک شهروندان به طور چشمگیری افزایش دهند.
کلید واژگان: ادراک, کیفیت معنای مکان, معنای مکان, مکان های عموی شهری, یزدAnalysis on Meaning Quality of Urban Public Places, with Special Focus on Yazd, Iran
IntroductionThe discussion below can be read as a call for more rigorous and transparent explication of philosophical commitments and implications of one’s chosen methodological standpoint.Physical structure, function and perception is led to place. Place by imagination and memory is defied. Nowadays, urban public spaces are in the lack of meaning they cannot perfectly be percepted by citizens. The purpose of this research is proposing, effective indicators in perception of citizens in urban public places. Meaning quality of urban public places is a big concern. Various indices shape meaning quality of urban public places. Some indices have more roles in perception quality and some of them less. Finding these indices could help planners and designers to improve meaning quality from the perspective of citizens.
Research methodologyStudied area The studied area is Yazd city in Iran country. So, Yazd province is located in the center of the country, and its center is city of Yazd. This city have about 582682 population. The city of Yazd is the economic and administrative capital of the province and therefore the most heavily populated. Yazd is one of the best Iranian Architecture samples. It is one of the major and historical cities in the world and this city is preparing a historic texture portfolio to register in UNESCO. This research done on Yazd Materials and methods The aim of research is, introducing indices in perception the quality of urban public places in the view of Yazd (Iran) citizens. So, the research method is "descriptive- analytical". Also, survey analysis method was used. At first, the literature was reviewed due to proposed indicators. In order to analyzing indicators the sample size is 384. So, the questionnaire was used. On the other hand, T-test and Friedman test (Non Parametric Test, K Related Samples), in SPSS, used to analysis data.
Findingsa. Proposed indicators Based on research method, at first scientific studies has been reviewed. So, indicators have been concluded from some ideas such as: Lynch (1981), Violich (1983), Bentli (2005), Coleman (1987), Alen Jacobs & Appelyard (1998), South worth, (1989), Greene(1992), Haughton & Hunter (1994), Punter & Carmona (1997), Carmona (2003), Also, National and international institutions such as PPS, theoretical issues about the quality and the quality of the survey have developed during the past few decades. Table 1 shows, the components of urban space quality in scientific ideas. According to this table twenty two indexes select for analysis in the semi Delfi process. These twenty tow indexes are: Eco-friendly form, Visual compatibility, Visual character, Accessibility, Walk- ability, Environment for all, Social reaction, Variety land use, Customizable, Efficiency, Happiness, Richness, Friendly, According to past values or historical, Eligibility, Learning, Personalization, Security, Sense of time, Culturally, Meanings, manifestations and spiritual themes, Permeability.Table 1: components of urban space quality in scientific ideas
b. Descriptive findingsIn terms of gender structure about half of the respondents were male and half of them were female. Also, more than half of them were single and others were married. The average age of the subjects was 34 years. In terms of education, about 40 percent of respondents had a master's degree and 30 percent of participation had bachelor degree. The birthplace of half respondents in this study is Yazd city and others were born in other cities. The participants were residing in Yazd city.
c. Analytical findingsMeasuring the perception of residents (In terms of divided squares)The participants were asked to express their judgments about the quality of urban public places in order to evaluate the effect of the 22 indicators on the perception of respondents and their judgment about the meaning quality. Answers were analyzed using one-sample t-test and the results are presented in
Table2
Table 2: analyzed indicators The values more than 3 for each indicator represent significant effect on the quality of judgment in the perception of citizens. According to this analysis, these indicators i.e., variety of land use, Social interactions, Sense of time, The environment for all, Welcoming and friendly, Culturally, efficiency have average above 3 and have been effective to understand the meaning of place quality in Yazd city. The results showed that other indicators are not effective on respondents' perception of the quality squares.Respondent’s prioritization of the meaning quality indicesAchieving to the importance of each indicator in shaping the perceptual quality of the squares was important result of this study that will be used in the future by others. To prioritize the respondents' perception of meaning quality indicators, Friedman test was used. Table 3 shows the results of this analysis.Table 3.The results of Friedman testThe results of Friedman test confirms that there are significant difference between twenty tow indicator’s impacts on meaning quality of spaces perception. It should be noted that the most important indicator in the formation of meaning quality are Environment for all, accessibility and efficiency.Conclusion Analyzing the meaning quality of urban public spaces by means of quantitative methods and experimental models is an approach that is used to identify the overall level of quality. Meanwhile, access to reliable results, close to reality, can be used to planning and decision-making around proceeding strategy and physical, non-physical intervention on public places. This study was done based on using these approaches of measuring environmental quality. This paper indicate that among the indices for all 22 indicators, three indicators (Environment for all, accessibility and efficiency) have the most effect on percept meaning quality. Amir Chaqmaq square has the best quality between Yazd squares. According to past values or historical was the main index in meaning quality of Amir Chaqmaq square.
Keywords: Place, Urban Public Places, Meaning Quality, Perception, Yazd -
مسکن به منزله نیاز انسان، مقوله ای پیچیده معرفی می شود و ابعاد متنوعی دارد؛ ولی امروزه امکانات محدود دولت و افزایش سریع تقاضای مسکن، اجازه تامین مسکن برای تمامی افراد جامعه را نمی دهد؛ از این رو، چارچوب هدف های توسعه ملی به ویژه هدف های اولویت دار اقتصادی و اجتماعی، سهم مسکن گروه های کم درآمد را مشخص می سازد. بزرگ ترین طرح دولتی برای تامین مسکن، «مسکن مهر» است که باتوجه بر نقش تعیین کننده قیمت زمین در قیمت مسکن و اقدام برای حذف این متغیر، کنترل قیمت مسکن از این طریق و تسهیل دسترسی اقشار آسیب پذیر به مسکن مناسب را ملاک نظر قرار داده، ولی مجموعه ای از مسائل اصلی را نادیده گرفته است؛ بنابراین هدف اصلی این مقاله تعیین متغیرهای فردی بر رضایت مندی سکونتی، بر پروژه های مسکن مهر در محدوده منفصل قرقی است. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، مطالعات اسنادی و میدانی ازطریق تکمیل پرسشنامه و انجام مصاحبه است. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل، از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مسکن مهر قرقی، علی رغم زمان و هزینه صرف شده، هنوز به مرحله واگذاری در برخی فازهای اجرایی نرسیده و دارای مشکلات متعددی است که این امر بر میزان رضایت مخاطبان بسیار تاثیرگذار بوده است. همچنین نتایج به دست آمده از بررسی متغیرهای رضایت مندی سکونتی نشان می دهد که متغیر جنسیت تاثیر بیشتری بر رضایت مندی سکونتی را تبیین می کنند.
کلید واژگان: رضایت مندی سکونتی, اقشار کم درآمد, مسکن مهر, قرقیHousing as a human need is introduced as a complex category and it has diverse dimensions, but nowadays, the limited resources of the government and rapid increasing of demand for housing does not provide housing for all members of society. Hence, the framework of national development goals, especially the prioritized economic and social goals specifies the housing share of low-income groups.The largest government's plan to provide housing, “Mehr Housing” considers paying attention to the determining role of the land price in housing prices and the action to eliminate this variable, controlling the price of housing in this way, and facilitating access of vulnerable people to suitable housing, but it has ignored a set of key issues. The main objective of this paper is to analyze and determine their causes and impacts on residential satisfaction in Ghorghi housing projects.This research applies an analytical-descriptive method and data collection tools are documentary and field studies through completion of the questionnaire and interviews. Also, Regression analysis were used. The results show that Ghorghi Mehr Housing has not reached transferring stage yet despite the time and money spent. It has many problems which had been very effective on the contacts satisfaction. The results of the survey show that residential satisfaction variables, changing gender explain a greater impact on residential satisfaction
Keywords: Residential Satisfaction, Regression analysis, Low income, Mehr Housing, Ghorghi -
برای رسیدن به اهدافی همچون زیبایی بصری،هارمونی فضایی،کارکرد مناسب،تاثیر محیطی و روانی مثبت در برنامه ریزی،مستلزم استفاده هماهنگ،منسجم،معنی داروزیبا از عنصررنگ است. نوشتار حاضر سعی درارائه راهکارهایی جهت چگونگی تهیه وتدوین ضوابط هم نشینی رنگ ها باتوجه به اقلیم،فرهنگ وهویت محله ای دارد.در این پژوهش برای دست یافتن به هدف موردنظر با استفاده از روش لنکلوز تجزیه وتحلیل رنگهای موجود انجام و با استفاده از ماتریس کیل هونگ، ضوابط و راهکارهایی به منظور برنامه ریزی در راستای بهره گیری صحیح از رنگ در منظر شهری ارائه شده است.همچنین به منظور روشن تر شدن موضوع و ارائه یک نمونه عملی، محله خلجا به عنوان محدوده مطالعه موردی انتخاب و نقش رنگ در منظر شهری آن تحلیل شده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و مطالعات انجام شده به صورت کتابخانه ای- میدانی است.جامعه آماری در این تحقیق شامل 200 نفر از ساکنین و رهگذران محله می باشد. پرسشنامه ای درباره وضعیت کیفیت رنگی محله و استخراج تصاویر ذهنی مردم بین شهروندان توزیع شد. تحلیل حاصل از آن نشان از شناخت ناصحیح عنصر رنگ و ترکیب و نحوه بکارگیری نادرست عناصر رنگی در کنار یکدیگر دارد. محله خلجا به دلیل عدم هارمونی مناسب رنگی،دچار نوعی آلودگی بصری در منظر شهری شده که با انسجام، هماهنگی عملکردی و زیباشناختی میتوان منظر آن را ساماندهی نمود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رنگ های مناسب،باتوجه به شرایط اقلیمی مکان، استانداردهای بین المللی و ویژگی های فرهنگی،تاریخی،بومی و کاربری های غالب هر محله باید تعریف شود تا تصویر ذهنی ماندگاری بجا گذارد.کلید واژگان: رنگ, هارمونی رنگ, ضوابط رنگ, ماتریس کیل هونگ, محله خلجا اصفهانFor achieving goals such as visual beauty, spatial harmony, proper functioning, the positive environmental and psychological effects in planning, requires the use of a consistent, coherent, meaningful and beautiful element of color. The present paper attempts to provide solutions for the preparation and development of color matching conventions according to the climate, culture and neighborhood identity. In this research, for the purpose of achieving the desired objective using the Lenclos method for analyzing the existing colors and using the Kil hong Matrix, we introduce rules and guidelines for planning the correct use of color in the urban landscape. Also in ordertoclarify the subject and present a practical example, the neighborhood of Khalaja has been selected as acase study area and the role of color in its urban landscape has been analyzed.The research method inthis paper is descriptive-analytic and field studies. The statistical population in this researchincludes200 residents of the neighborhood and the passersby. A questionnaire was distributed about thecolor status of the neighborhood and the extraction of mental images between people. The analysis results from the incorrect recognition of the color element and the combination and incorrect use of colored elements alongside each other. Due to lack of appropriate harmonic coloration, Khalaja has a kind of visual contamination, which can be arranged in terms of coherence, functional and aesthetic coordination. The results of this study indicate that appropriate colors should be defined according to the climatic conditions of the place, international standards and cultural features, historical.Keywords: Color, color harmony, Color Criteria, kil Hong matrix, Isfahan Khalaja neighborhood
-
امنیت به عنوان یکی از نیازهای اساسی شهروندان در ساختارهای شهری به شمار رفته و از اهمیت ویژه ای برخوردار است از این رو در مطالعات و پژوهش های مرتبط با شهر و بیان معیارهای کیفیت مطلوب شهری همواره امنیت به عنوان یکی از شاخص های مهم کیفیت زندگی مورد توجه برنامه ریزان و شهرسازان قرار گرفته و در این خصوص نظریه های گوناگونی نیز ارایه شده است. فضای شهری نیز به عنوان حوزه ای عمومی که همواره مورد استفاده عام مردم در هر زمان می باشد در صورت ایجاد احساس امنیت علاوه بر آنکه آرامش را برای شهروندان به ارمغان آورده بلکه، سطح تعاملات و فعالیت های اجتماعی را نیز افزایش داده و در نهایت احساس مطلوبیت و رضایت محیطی را در شهروندان تقویت می نماید. لذا در این تحقیق پس از بررسی مطالعات صورت گرفته، مبانی نظری مرتبط با منظر- منظر شهری با تدقیق در سه بعد ادراک، فعالیت و فرم در شکل گیری منظر مطلوب، مولفه های «حس مکان»، «هویت مکان»، «خاطره انگیزی»، «خوانایی و تصویری روشن از محیط»، «ادراک عمومی و لذت بصری» و «فرم و ریخت» به عنوان شاخص هایی برای سنجش احساس امنیت شهروندان با استفاده از شاخص های منظر شهری می باشد.این تحقیق در حوزه ادبیات نظری، یک «تحقیق تجربی» و در حوزه «مطالعات میدانی»، دارای «روش پیمایشی» با «ابزار گردآوری داده» به صورت «پرسشنامه» می باشد. در زمینه «تحلیل اطلاعات» با استفاده از تحلیل کمی روابط بین «احساس امنیت» و «منظر شهری» روش تحقیق علی و همبستگی اتخاذ شده است. در این پژوهش روش تحلیل رگرسیون چند مرتبه ای (HMR) بکارگیری شده است و در بررسی روایی و پایایی پرسشنامه از تحلیلی عاملی و آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که کلیه معیارهای به کار رفته در سه سطح مدل سنجش احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه با متغییر منظر شهری دارای رابطه معناداری می باشند(p<0.05). همچنین بین میانگین احساس امنیت و میانه نظری(عدد3) اختلاف معناداری وجود دارد و احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه از دید ساکنین، پایینتر از سطح متوسط ارزیابی شده است.
کلید واژگان: منظر شهری, احساس امنیت, تحلیل رگرسیون, خوانایی, ادراک بصری و عمومی -
امنیت به عنوان یکی از نیازهای اساسی شهروندان در ساختارهای شهری به شمار می رود و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو در مطالعات و پژوهش های مرتبط با شهر و بیان معیارهای کیفیت مطلوب شهری همواره امنیت به عنوان یکی از شاخص های مهم کیفیت زندگی مورد توجه برنامه ریزان و شهرسازان قرار گرفته و در این باره نظریه های گوناگونی نیز ارائه شده است. فضای شهری به عنوان حوزه ای عمومی در صورت ایجاد احساس امنیت علاوه بر آن که آرامش را برای شهروندان به ارمغان می آورد، سطح تعاملات و فعالیت های اجتماعی را افزایش می دهد و در نهایت احساس مطلوبیت و رضایت محیطی را در شهروندان تقویت می نماید. در این مقاله پس از بررسی مطالعات صورت گرفته، مبانی نظری مرتبط با منظر، منظر شهری با تدقیق در سه بعد ادراک، فعالیت و فرم در شکل گیری منظر مطلوب، مولفه های «حس مکان»، «هویت مکان»، «خاطره انگیزی»، «خوانایی و تصویری روشن از محیط»، «ادراک عمومی و لذت بصری» و «فرم و ریخت» به عنوان شاخص هایی برای سنجش احساس امنیت شهروندان با استفاده از شاخص های منظر شهری تعریف شده اند. این تحقیق در حوزه ادبیات نظری، تحقیقی تجربی و در حوزه مطالعات میدانی، دارای روش پیمایشی با ابزار گردآوری داده به صورت پرسشنامه است. در زمینه تحلیل اطلاعات با استفاده از تحلیل کمی روابط بین «احساس امنیت» و «منظر شهری» روش تحقیق علی و همبستگی اتخاذ شده است. در این پژوهش روش تحلیل رگرسیون چند مرتبه ای به کار گرفته شده و در بررسی روایی و پایایی پرسشنامه از تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که کلیه معیارهای به کار رفته در سه سطح مدل سنجش احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه با متغیر منظر شهری رابطه معناداری دارد (p<0.05). هم چنین بین میانگین احساس امنیت و میانه نظری (عدد3) اختلاف معناداری وجود دارد. احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه از دید ساکنان، پایین تر از سطح متوسط ارزیابی شده است.
کلید واژگان: منظر شهری, احساس امنیت, تحلیل رگرسیون, خوانایی, ادراک بصری و عمومیSecurity and sense of secure as the basic needs of citizens are very important. Urban studies for explain criteria of good environment consider security as one of the quality of life indexes with many theories that support it. Secure urban spaces can supply high calmness، relationship and social activity that can led to satisfaction as a cognitive aspect of quality of life. In this paper after reviewing literature in three dimensions: “perception”، “activity”، “form” that shape urban land scape. Main criteria for measuring sense of security have introduced، those are “sense of place”، “identity”، “interpretative”، “significant image and clarify”، “general perception and visual pleasure”، “form and morphology”. theoretical literature of this research consider “experimental” research Method، and survey analysis by means of “data collecting” from «questionnaire» will be done. Also Data analyzing based on quantitative measure relationship between sense of security and urban land scape have done with hierarchical multiple regression method. Factor analysis and Cronbach''s Alfa method had been used to measure questioner Validity and reliability. Results show that all three levels in the measurement model have a significant relationship (p <0. 05) about case study (Evine neighborhood). Results also show that sense of secure have significant delta with mean (3). It means most of citizens have feel low sense of secure in Evine neighborhood.Keywords: landscape, sense of secure, hierarchical multiple regression Method, Evine neighborhood -
ظهور نظریات توسعه درون زا از اوایل قرن بیستم تاکنون، نیاز به مرمت بافت های فرسوده درونی شهرها را الزامی می کند. بافت های فرسوده به دو دسته کلی واجد ارزش و فاقد ارزش تقسیم می شوند. جدیدترین رویکردهای مرمتی، با توجه به بیانیه ها و منشورهای جهانی، با جامع نگری، سعی در تکیه بر میراث موجود در بافت های فرسوده واجد ارزش و تلفیق اقتصاد و فرهنگ و احیای پایدار بافت های تاریخی از طریق تعیین نقش آنها در سازمان فضایی شهر دارد. یکی از رویکردهای مطرح در این زمینه، رویکرد گردشگری در برنامه ریزی شهری است. این مقاله ضمن معرفی مفهوم توسعه خلاق با بررسی دو نمونه موردی محله «تئودوس استیونز و لیدا همیلتون»، و اسکله «کلارک» سعی در معرفی رویکرد گردشگری به عنوان ابزاری کارآمد جهت دستیابی به توسعه خلاق و برشمردن تعدادی از اصول آن را دارد.
کلید واژگان: توسعه خلاق, گردشگری, بافت فرسوده, جامع نگریThe latest theories of inter productive development emphasizes on the necessity of inner city regeneration. The urban structures are basically categorized into valuable and invaluable ones. The latest general restoration approach based on the contemporary theories is to rely on the existing heritage of valuable the urban decay and to integrate the economics and culture to create a sustainable regeneration in historical context through their performance in the city structure. Tourism approach is one of the most common approaches in urban planning. The current article discusses the creative development alongside the tourism approach. Therefore Public Archaeology at the Thaddeus Stevens and Lydia Hamilton Smith Site in Lancaster and Clark Waterfront are discussed as case studies to conclusion for achieving the creative development and defining some of its principals. Hypothesis: Urban decay regeneration can promote the environmental qualities, community outreach and tourism through a creative development. -
ظهور نظریات «توسعه درون زا» از اوایل قرن بیستم تاکنون نیاز به مرمت بافت های فرسوده درونی شهرها را الزامی می کند. بافت های واجد ارزش، با وجود ارزش های محتوایی (تاریخی، فرهنگی و اجتماعی) از نظر ریخت شناسی بافت و الگوی نوسازی دچار آشفتگی های بصری و عملکردی هستند. برای حل مساله این بافت ها تاکنون رویکردهای متفاوتی تحت عنوان موزه ای، توانمند سازی و ارگانسیتی اتخاذ گردیده است؛ رویکرد ارگانیستی که با جامع نگری سعی در تکیه بر میراث موجود در بافت های فرسوده واجد ارزش و تلفیق اقتصاد و فرهنگ و احیای پایدار بافت های تاریخی از طریق تعیین نقش آن ها در سازمان فضایی شهر دارد، با تئوری های جدید ساماندهی شهری از جمله «توسعه خلاق» همخوان است که یکی از روش های پیاده سازی توسعه خلاق برنامه ریزی گردشگری بافت های فرسوده می باشد. این مقاله با بررسی نظریات نوین توسعه بویژه توسعه خلاق با رویکرد گردشگری و تدوین مدل (SZCD)، که مدلی برای شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلاق بافت فرسوده با رویکرد گردشگری در برنامه ریزی شهری با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. عوامل، معیارها و شاخص های مدل در محدوده امامزاده یحیی را استخراج کرده و نتیجه را در قالب پهنه زمینه ساز توسعه پیشنهاد کرده است.
کلید واژگان: توسعه خلاق, پهنه های زمینه ساز, گردشگری, مدل شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلاق (SZCDM), تحلیل سلسله مراتبی (AHP), تهرانUrban Management, Volume:8 Issue: 25, 2010, PP 235 -257Inner city renovation attitudes has been increased last decades، this growing attitudes make planners pay attention to best comprehensive approaches، one of this is organic approaches that consider all economical، social، functional، legislative and physical aspects together. Creative development as a means of this approaches also consist on combination of culture and economy explained by Florida (2002)، this concept can carry in heritage sites with tourism consideration، it means that creative development with tourism approaches can led to renovation. But the question is that “Is the potential of deferent parcels or zones in one district the same for development?” this theses focus on identifying suitable zones for creative development with tourism approach in heritage sites with SZCD model، that measure factors، criteria and indexes of creative development with tourism approaches by using AHP methods.
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.