حجت الاسلام حسین احمدی
-
حد نصاب اخلاقی به مرز سعادت حقیقی اطلاق می شود. هدف این تحقیق استنتاج این حد، از کلام شهید مطهری با توجه به سنخ واقعیت اخلاقی به روش توصیفی تحلیلی است. وی سنخ واقعیت اخلاقی را دینی و پرستش آگاهانه می داند و این پرستش جز با اعتقاد به توحید یعنی حد نصاب اخلاقی امکان ندارد. به نظر می رسد بیان شهید مطهری در اثبات سنخ واقعیت اخلاقی که اخلاق دینی است، از جهت مبانی و لوازم آن، به بیان اصلاحی و تکمیلی ذیل نیاز دارد، به این بیان که با توجه به ویژگی خاص انسانی باید سنخ واقعیت اخلاق را برای انسان تعقل دانست. انسان بر اساس کما ل خواهی، قرب به کمال مطلق را متعلق تعقل خود قرار می دهد و در شناخت رابطه خود با کامل مطلق، به نیازمندی خود پی می برد و به تبع این شناخت، رفتار متناسب با آن نیاز را که ابراز آن نیازمندی و تشکر از معطی آن است انجام می دهد. شهید مطهری به آن، پرستش آگاهانه اطلاق می کند.
کلید واژگان: نظریه پرستش, حد نصاب اخلاقی, واقع گرایی اخلاقی, شهید مطهریThe moral threshold is regarded as the limit of true happiness. The aim of this research is to conclude this threshold from the statements of Shahīd Moṭahharī, considering the nature of moral reality through a descriptive-analytical method. He perceives the nature of moral reality as religious and based on conscious worship, which cannot exist without belief in monotheism, that is, the moral threshold. It seems that Shahīd Moṭahharī’s expression in proving the nature of moral reality, which embodies religious ethics, requires a corrective and supplementary explanation regarding its foundations and implications. In this way, according to the special characteristics of human beings, the truth of morality should be considered for rational human beings. Based on the pursuit of perfection, humans place nearness (Arabic: قرب) to absolute perfection as the object of their reasoning, discovering their need in understanding their relationship with the Absolute Perfection. Consequently, in light of this awareness, they engage in behavior that corresponds to that need, which is the expression of that need and gratitude towards the Giver of it, what Shahīd Moṭahharī refers to as conscious worship.
Keywords: Worship Theory, Moral Threshold, Moral Realism, Shahīd Moṭahharī -
نشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و ششم شماره 1 (پیاپی 112، بهار و تابستان 1403)، صص 107 -123آیت الله مصباح به پیروی از مشهور اندیشمندان، علم اخلاق را دربردارنده تربیت اخلاقی می داند؛ اما در مباحث فلسفه اخلاق، تربیت اخلاقی را از اخلاق تفکیک می کند. ایشان در فلسفه اخلاق، ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت را حد نصاب اخلاقی می داند، اما سخاوت غیرمسلمانانی همچون حاتم طائی را نیز دارای ارزش و تخفیف در عذاب قلمداد می کند. باتوجه به اینکه حد نصاب اخلاقی، به شرایط لازم برای وصول به هدف نهایی اخلاق اطلاق می شود، سخاوت حاتم طائی که مومن نبوده است نباید ارزش و حد نصاب اخلاقی داشته باشد، پس تخفیف در عذاب او چه توجیهی دارد و چه ارزشی برای سخاوت او می توان در نظر گرفت؟ این تحقیق با تفسیری نو از دیدگاه آیت الله مصباح در پاسخ به این پرسش ها، از تمایز میان علم اخلاق و تربیت اخلاقی استفاده می کند که این دو علم، دست کم در هدف، روش، واقعیت و حد نصاب متمایزند و براساس این تمایز، حد نصاب و ارزش اخلاقی برای اعمال کفار وجود ندارد، اما برخی اعمال کفار امکان دارد حد نصاب و ارزش تربیت اخلاقی را داشته باشد. دیدگاه آیت الله مصباح در تربیت اخلاقی نیاز به تکمیل دارد که این نوشتار حد نصاب تربیت اخلاقی را، در مسیر وصول به قرب الهی بودن می داند و به گونه ای هدف تربیت اخلاقی را تبیین می کند که سخاوت افرادی همچون حاتم طائی به دلیل حسن فعلی داشتن، حد نصاب و ارزش تربیت اخلاقی را دارا باشد.کلید واژگان: علم اخلاق, تربیت اخلاقی, حد نصاب اخلاقی, حد نصاب تربیت اخلاقی, آیت الله مصباحFollowing the famous thinkers, Ayatollah Misbah considers the ethics to include moral education, but in his moral philosophy, he distinguishes between moral education and ethics. In his philosophy of ethics, he considers faith in God and belief in the resurrection to be the moral criterion, while he holds that the generosity of non-Muslims such as Hātam al-Ṭāʾī is valuable and will lead to a reduction in punishment. Considering that moral standard refers to the conditions necessary to reach the ultimate goal of morality, the generosity of Hātam al-Ṭāʾī as a non-believer should not have moral qualification and value; so what is the reason for reducing his punishment and what value can be considered for his generosity? With a new interpretation of Ayatollah Misbah's point of view in answering these questions, this research uses the distinction between ethics and moral education that are different at least in their aim, method, nature and criterion. Based on this distinction, the actions of infidels fails to qualify moral standards and lack moral value, while some of their actions may satisfy the standards and enjoy values of moral education. Ayatollah Misbah's view on moral education needs to be completed, and this article considers the criterion and standard of moral education as being the means for attaining nearness to God, and explains the goal of moral education in a way that the generosity of those like Hātam al-Ṭāʾī can enjoy the standard and value of moral education due to the goodness of the action.Keywords: Ethics, Moral Education, Criterion For Ethics, Criterion For Moral Education, Ayatollah Misbah
-
آیت الله جوادی آملی، افزون بر ادله نقلی در اثبات تجسم اعمال، به تثبیت عقلی آن نیز اشاره می کند. در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی ادله عقلی تجسم اعمال اخلاقی از منظر آیت الله جوادی آملی برای وصول به عقلانیت داده های دینی بررسی می شود. ایشان از جهتی ادله عقلی برخی اندیشمندان در تبیین تجسم اعمال اخلاقی مبنی بر تبدیل انرژی به ماده را نمی پذیرد و آن را غفلت از نیت در اخلاق می داند و از جهتی دیگر دیدگاه فخر رازی در رد تجسم اعمال مبنی بر عرض بودن اعمال و محال بودن جوهر شدن اعراض را مردود می داند و آن را خلط میان حکمت نظری و عملی قلمداد می کند. به نظر می رسد تبیین عقلی تبدیل انرژی به ماده در نیت نیز قابل ارایه باشد. همچنین از آنجا که عرض در حکمت متعالیه شانی از جوهر را دارد پس با تبیین حرکت جوهری می توان تجسم اعمال را تثبیت عقلی کرد. از این رو تجسم اعمال همچنان به عنوان یکی از ادله واقع گرایی اخلاقی قابل پذیرش است.کلید واژگان: آیت الله جوادی آملی, تجسم اعمال, حکمت عملی, حکمت نظری, گزاره های دینی, واقع گرایی اخلاقیAyatollah Javadi Amoli, in addition to narrative evidence in proving the embodiment of actions, also points to its rational stabilization. Therefore, this research, using a descriptive-analytical method, examines the intellectual evidences of the embodiment of moral actions from the perspective of Ayatollah Javadi Amoli to reach the rationality of religious data; On the one hand, he does not accept the rational arguments of some thinkers in explaining the embodiment of moral actions based on the transformation of energy into matter, and considers it to be neglect of intention in ethics, He rejects Fakhr Razi's point of view on reject of the embodiment of actions based on to be width of actions and impossibility to Convert width to essence .and considers it a confusion between theoretical and practical wisdom; It seems that the rational explanation of the transformation of energy into matter can also be presented in the intention, Also, since breadth the width has the dignity of substance in the transcendental wisdom, so by explaining the movement of substance, the embodiment of actions can be stabilized from a rational point of view, therefore, the embodiment of actions is still It is acceptable as one of the proofs of moral realism.Keywords: Ayatollah Javadi Amoli, the embodiment of actions, practical wisdom, theoretical wisdom, religious propositions, Moral realism
-
نظام اخلاقی اسلام گویای مجموعه ای هماهنگ و مرتبط از ارزش ها و لزوم ها درباره صفات نفسانی و رفتارهای اختیاری است که تمام آنها براساس جهان بینی اسلامی، هدف خاصی را پی می گیرند. آیت الله مصباح یزدی در تبیین این نظام اخلاقی، ارزش و لزوم اخلاقی را مبین رابطه متناسب و ضروری موجود میان صفات و رفتارهای اختیاری با نتایج آنها می داند. ایشان این رابطه را حاصل علیت تکوینی و محصول اراده الهی قلمداد می کند و نقش توحیدمحوری را افزون بر منشا اخلاق، در لزوم نیت تقرب الهی فاعل اخلاقی از اراده بر انجام فعل تا وصول به هدف تبیین می نماید. آیت الله مصباح یزدی هدف اخلاق را نیز کسب کمالات متناسب با خلقت بشری دانسته است که از آن به «قرب به کمال مطلق» یا همان «قرب الهی» تعبیر می شود. راه وصول به این هدف را نیز به روش حصر عقلی در چارچوب اخلاق الهی، فردی، اجتماعی و زیست محیطی برمی شمرد. این تحقیق به روش توصیفی - تحلیلی، تبیین ایشان از نظام اخلاقی اسلام را منسجم، عقلانی، واقع گرایانه، دینی، مطلق گرایانه، وحدت گرایانه و شمول گرایانه می داند. این مقاله افزون بر توجه به آثار تبیین نظام اخلاقی اسلام از منظر ایشان، به چگونگی رابطه تولیدی حسن فعلی از حسن فاعلی و تناسب خودگرایی و خداگرایی پرداخته است.
کلید واژگان: نظام اخلاقی, نظام اخلاقی اسلام, حسن فعلی, حسن فاعلی, آیت الله مصباح یزدی -
پوزیتیویسم حقوقی نسبت به بایدهای اخلاقی و حقوقی و ارتباط آنها، دیدگاه خاصی دارد که در دو سده گذشته مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است؛ تفکیک ابعاد معناشناسانه، هستی شناسانه، معرفت شناسانه، مباحث منطقی بایدهای اخلاقی و حقوقی و رابطه آنها از منظر پوزیتیویسم حقوقی، مخاطب را برای ارزیابی دقیق تر این دیدگاه، یاری می رساند؛ این مقاله با تفکیک یادشده، دیدگاه پوزیتیویست های حقوقی را بررسی میکند. در میان پوزیتیویست های حقوقی، برخی با رویکرد سخت و با عنوان پوزیتیویست های طردگرا، به عدم امکان التزام به اخلاقی شدن بایدهای حقوقی باور دارند؛ عده ای دیگر تنها به عدم التزام بر اخلاقی شدن حقوق گرویده اند. به نظر می رسد پوزیتیویسم های حقوقی با نفی واقعیت عینی از بایدهای اخلاقی و حقوقی در هستی شناسی و قول به نسبیت در معرفت شناسی، رابطه منطقی میان باید و هست را نفی کرده اند و به تفکیک بایدهای اخلاقی و حقوقی معتقد شده اند؛ اما با توجه به هدف قرب به کمال مطلق که از اهداف خلقت در دیدگاه اسلام مطرح می شود و قابل تبیین عقلانی است، نمی توان دیدگاه پوزیتیویسم حقوقی را پذیرفت.کلید واژگان: پوزیتیویسم حقوقی, باید اخلاقی, باید حقوقی, اخلاق, حقوقIslamic Law Journal, Volume:20 Issue: 1, 2023, PP 165 -185Legal positivism has a particular view on moral and legal requirements and their relationship which has attracted the attention of many researchers over the past two centuries; Separating the semantic, ontological, epistemological dimensions, logical issues of moral and legal requirements and their relationship from the view of legal positivism, helps the audience to evaluate this view more accurately; This article, with the mentioned separation, examines the views of legal positivists in detail. Among legal positivists, some with a hard approach, under the title of rejective positivists, believe in the impossibility of committing to the moralization of legal requirements; others just believe in non-obligation to moralization of law. It seems that Legal positivists by rejecting the objective reality of moral and legal necessity in ontology and the belief in relativity in epistemology, have denied the logical relationship between "is" and "ought" problem and believed in separation of moral and legal requirements. According to the goal of closeness to absolute perfection, which is considered as targets of creation in Islam and is able to be clarified rationally, the view of legal positivism is not acceptable.Keywords: Legal Positivism, moral requirement, legal requirement, Moral, Law
-
برای بررسی و ارزیابی هریک از علوم حقیقی و مسایل آن ها روش های گوناگونی وجود دارد. برخی از این علوم با روش عقلی، برخی با روش حسی (تجربی) و برخی نیز با روش های دیگری ارزیابی می شوند. بررسی مسایل برخی از علوم هم روش واحدی نداشته و برای ارزیابی آن ها از روش های گوناگونی استفاده می شود. یکی از این علوم، علم منطق به ویژه منطق ارسطویی است که ازسویی مباحث تعریف، همچون انواع تعریف، مقومات و شرایط آن را برعهده دارد و ازسوی دیگر مباحث استدلال، همچون انواع استدلال های صوری و مادی (صناعات خمس) و نیز قضایا و اقسام آن را که مقدمه استدلال ها قرار می گیرند، متکفل است. پس این پرسش رواست که برای نمونه منطق ارسطویی از چه روشی پیروی می کند؟ آیا این علم در همه مباحث آن، روش واحدی دارد، یا با توجه به موضوع هر مبحث از روش های متفاوتی استفاده می کند؟ شاید در آغاز به ذهن آید که علم منطق در بخش صناعات خمس، روش های گوناگونی را به کار می برد؛ زیرا منطق دانی که برهان می آورد از روش عقلی بهره می گیرد و منطق دان دیگری که در میدان مجادله گام می نهد، از روش جدلی استفاده می کند، نه عقلی. اما گویا این پاسخ نیز قانع کننده نیست؛ زیرا ممکن است کسی بگوید، گرچه جدلی در میدان جدل از روش جدلی استفاده می کند، اما آنگاه که منطق دانان جدل و قواعد آن را معرفی می کنند یا به بررسی خطابه و شعر و قواعد آن ها می پردازند و مجموعه این صناعات را مورد مطالعه قرار می دهند، از روش واحدی بهره می برند. هرچند که به کارگیرندگان هریک از این صناعات، روش های گوناگونی را درپیش بگیرند. آن که برهان می آورد، روش برهانی را به کار می گیرد و آن که مجادله می کند، به روش جدلی عمل می کند و صاحبان صناعات دیگر نیز روش های دیگری را از منطق دان می آموزند و برطبق آن روش ها عمل می کنند. بنابراین بحث از روش علوم جدی است و باید هر علمی روش ویژه خودش را داشته باشد. اما بحث از بررسی روش های علوم برعهده چه علمی است؟ در منطق ارسطویی نیم نگاهی به روش علوم شده است و پرداختن به این امر مهم را از وظایف علم منطق شمرده اند. به هر حال این ادعا باید بررسی شود و درستی یا نادرستی آن روشن گردد. بنابراین، دست کم می توان گفت روش شناسی علوم، علمی است که بی ارتباط با دانش منطق نیست. ازاین رو، معارف منطقی از پژوهشگران علوم عقلی دعوت می کند تا به تحقیق درباره روش شناسی در علوم بپردازند که یا خود از مسایل منطقی است و یا دست کم مرتبط با مسایل منطق است.
-
مهم ترین بحث فلسفه اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مهم ترین بحث هستی شناسی اخلاق، واقع گرایی و غیرواقع گرایی اخلاقی است. واقع گرایی اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که برای مفاهیم و گزاره های اخلاقی صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد، به واقعیت خارجی قایل باشد یا آن مفاهیم و گزاره ها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند؛ اما غیرواقع گرایی، برای معانی اخلاقی، واقعیتی غیر از دستور و توصیه یا احساس و سلیقه یا توافق و قرارداد قایل نیست. این پژوهش با روش عقلی به تحلیل دیدگاه های فلسفه اخلاقی شیخ اشراق پرداخته است. اعتباری دانستن وجود در دیدگاه وی، موهم غیرواقع گرابودن او در فلسفه اخلاق شده است؛ اما افزون بر مردودبودن دلیلی که وی برای اعتباری دانستن مفاهیم فلسفی ارایه می کند، می توان تفسیری از وی ارایه داد که مفاهیم اخلاقی را واقعی می داند. دراین صورت، دیدگاه او در زمره واقع گرایی اخلاقی قرار می گیرد؛ به این بیان که منظور از مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی از سنخ نور است که واقعی محسوب می شوند. این پژوهش ازطریق واقع نمایی مفاهیم اخلاقی، زیبایی شناسی، غایت گرایی، معرفی راه شناخت و تبیین نحوه ایجاد فضایل اخلاقی، رویکرد واقع گرایانه شیخ اشراق را تبیین کرده است.
کلید واژگان: هستی شناسی, هستی شناسی اخلاق, واقع گرایی اخلاقی, غیرواقع گرایی اخلاقی, شیخ اشراقMetaphysic, Volume:14 Issue: 2, 2022, PP 151 -163The most important discussion of the philosophy of ethics is the ontology of ethics, and the most important discussion of the ontology of ethics is moral realism and anti-realism. The title Moral Realism is applied to a theory that considers an external reality for the moral concepts and propositions regardless of any imperative, recommendation, feeling, taste, agreement, or bases those concepts and propositions on an external reality; however, anti-realism does not consider any reality for the morality other than an imperative, recommendation, feeling, taste or agreement. This research has analyzed Sheikh Ishraq's writings on ethics in a rational way. Validity of existence in his view has become an illusion of his non-realism in moral philosophy, but in addition to the rejection of the reason he provides for validating philosophical concepts, it is possible to present an interpretation of his view that considers moral concepts to be real; In this case, his point of view is included in the category of moral realism, stating that the meaning of moral concepts are concepts of the Sankh Noor that are considered real. This research has explained the realistic approach of Sheikh Eshraq through the realistic concepts of ethics, aesthetics, and eschatology, introducing the way of knowing and explaining how to create moral virtues.
Keywords: Ontology, Moral Ontology, moral realism, Moral Unrealism, Sheikh Ishraq -
مجله تحقیقات حقوقی، پیاپی 98 (تابستان 1401)، صص 373 -395بررسی حیثیات گوناگون بایدهای اخلاقی و حقوقی از مباحث مهم فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق به حساب می آید؛ مقاله پیش رو این بایدها را از حیث معناشناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی، مباحث منطقی و ارتباط میان آن ها از منظر مرحوم حایری بررسی می کند.بسیاری از محققان، دیدگاه مرحوم حایری را درباره باید اخلاقی بررسی کرده اند؛ اما نظر ایشان درباره باید حقوقی و ارتباط باید اخلاقی و حقوقی بررسی نشده است. ایشان از جهت معناشناسی باید اخلاقی را به معنای ضرورت بالغیر و باید حقوقی را به معنای ضرورت اعتباری در نظر می گیرد؛ وی ازنظر هستی شناسی باید اخلاقی را مبین رابطه واقعی میان فعل و فاعل اخلاقی لحاظ می کند، اما باید حقوقی را اعتباری حاصل از بنای عقلا برای رسیدن به نظم و عدالت اجتماعی در نظر می گیرد. وی از حیث معرفت شناسی جملات حاوی باید اخلاقی و حقوقی را خبری می داند، اما مدرک مطابقت با واقع در بایدهای اخلاقی عقل انسان و در بایدهای حقوقی عرف عقلا دانسته می شود که بر اساس اراده جمعی و برای وصول به نظم و عدالت اجتماعی شکل می گیرد. ایشان در مباحث منطقی با تحویل بردن جمله های حاوی باید اخلاقی و حقوقی به جمله خبری، مسیله باید و هست را به رابطه هست و هست تبدیل و حل می کند و این رابطه را در اخلاق، برهانی تلقی می کند. به نظر می رسد عدم تفکیک مباحث معناشناسی از هستی شناسی در دیدگاه مرحوم حایری سبب خطا در معناشناسی بایدها شده است و عدم تبیین کامل هستی شناسی باید و راه شناخت وحی در معرفت شناسی بایدهای حقوقی از نواقص دیدگاه ایشان به حساب می آید.کلید واژگان: باید اخلاقی, باید حقوقی, ضرورت بالغیر, هستی های مقدور, مرحوم حائریIn this article, moral and legal requirements in terms of semantics, ontology, epistemology, logical issues, and the relationship between them from the perspective of the late Haeri are examined. Many scholars have examined Haeri's view of the moral must, but his views on the legal must and the relationship must be moral and legal have not been examined. From a semantic point of view, he considers morality requirements as a means of non-essential necessity, and he considers a legal requirement as a means of credit necessity; From an ontological point of view, he considers morality requirements as the real relation between doer of moral action and action, but he considers law requirements as a credit derived from the construction of reason to achieve social order and justice. Epistemologically, he considers moral and legal statements to be predictive, but the preceptor for conformity with reality is considered to be the moral requirements of human wisdom and the legal requirements of common sense, which are formed on the basis of collective will in order to achieve social order and justice. In logical discussions, by delivering sentences that contain moral requirements and legal requirements to predicative sentences, he transforms the subject of should and existence into a relationship of existence and existence and considers this relationship in argumentative ethics. It seems that the lack of separation of semantic issues from ontology in the late Haeri's point of view has caused a mistake in the semantics of requirements, and the lack of a complete way of explaining ontology requirements and the way of revelation recognizing in the epistemology of law requirements is deficiencies of his point of view, Paying attention to them will be useful for the relative impact of ethics on rights.Keywords: Moral requirements, legal requirements, necessity through other, possible beings, the late Mahdi Haeri
-
نشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و سوم شماره 1 (پیاپی 106، بهار و تابستان 1400)، صص 83 -101شناخت گرایی اخلاقی یکی از مباحث فلسفه اخلاق و معرفت شناسی اخلاق محسوب می شود و محقق طوسی در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار می گیرد؛ زیرا وی اولا به راه های گوناگون شناخت واقعیت هم چون عقل، شهرت، تجربه و وحی و الهام اشاره دارد؛ ثانیا به حدوسط به عنوان معیار شناخت پرداخته است؛ ثالثا برهان پذیری جملات اخلاقی عقلانی را می پذیرد و رابعا به مطلق گرایی اخلاقی پای بند است؛ با توجه به شناخت گرا بودن محقق طوسی و این که تمام شناخت گرایان اخلاقی، وحدت گرای اخلاقی محسوب می شوند، محقق طوسی نیز در زمره وحدت گرایان اخلاقی قرار می گیرد. اما به نظر می رسد محقق طوسی در تبیین برهان پذیری جملات اخلاقی، رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر را برهانی نکرده است و با ادعایی به نتیجه رسیده است که می توان این رابطه را نتیجه رابطه علی معلولی قلمداد کرد که میان فعل اخلاقی و نتیجه آن وجود دارد، یعنی هر فعل اخلاقی مانند شکرگزاری سبب سعادت بخشی و به کمال رسیدن انسان می شود و این وجوب شکرگزاری خدا مبین رابطه علی و معلولی میان شکر خدا و سعادت حاصل از آن برای شکرگزار خواهد بود؛ پس اگر پرسیده شود چرا شکر منعم واجب است، پاسخ داده می شود برای کسب سعادت و کمال، این شکرگزاری واجب است.کلید واژگان: محقق طوسی, فلسفه اخلاق, معرفت شناسی اخلاق, شناخت گرایی اخلاقی, مطلق گرایی اخلاقیMoral cognitivism is one of the topics of moral philosophy and epistemology of ethics and Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī is among the moral cognitivists because: first, he refers to various ways for knowing the reality such as reason, fame, experience, revelation and intuition; second, he deals with the middle term as a criterion for knowledge; third, he accepts the demonstrability of the rational moral statements; and fourth, he adheres to moral absolutist. Since he is a moral cognitivist and given that all moral cognitivists are considered moral monists, Ṭūsī is also considered a moral monist; it seems, however, that Ṭūsī, in explaining the demonstrability of moral statements, has not proved the real relationship between the granting of divine blessings and the necessity of gratitude, and has come to the conclusion by claiming that this relationship can be considered the result of a causal relationship between moral act and its result; that is, every moral act, such as thanksgiving, causes happiness and perfection of human beings, and the obligation of thanking God shows the causal relationship between gratitude and the resulting happiness for the grateful person. Therefore, if it is asked why thanksgiving is obligatory, the answer is that this thanksgiving is obligatory because it can lead to happiness and perfection.Keywords: : Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī, Moral Philosophy, Epistemology of ethics, Moral Cognitivism, Moral absolutism
-
معناشناسی اخلاق از مباحث فلسفه اخلاق است. منظور از معناشناسی اخلاق بررسی و ارایه تعریفی از مفاهیم اخلاقی است که به تبیین حقیقت و تعیین قلمروی محکی مفاهیم اخلاقی می پردازد. این تحقیق به روش تحلیلی و با استفاده از تبیین های عقلانی به این پرسش پاسخ می دهد که معنای فضایل و رذایل اخلاقی و روش فهم آن معانی از منظر علامه طباطبایی چیست؟ علامه رویکرد جامعه شناسانه را برای معناشناسی فضایل و رذایل اخلاقی، به دلیل غیرواقع گرایانه و نسبی گرایانه بودن آن، که سبب هرج ومرج می شود، مردود می داند، و رویکردهای فضیلت مدارانه و آخرت مآبانه را کمال گرایانه تبیین می کند. او هدف رویکرد فضیلت مدار را کمال دنیوی و هدف رویکرد آخرت مآبانه را کمال اخروی می داند. این در حالی است که رویکرد توحیدمحور در معناشناسی اخلاق بر حب الهی برای وصول به خدا تاکید دارد. فضایل و رذایل اخلاقی نزد علامه به صورت مقایسه ای به دست می آیند، پس از سنخ مفاهیم فلسفی اند. از این رو باید به روش مفاهیم فلسفی معناشناسی شوند. به همین جهت، علامه معنای این مفاهیم را به روش مقایسه میان رفتار اختیاری با هدف اخلاق خاص اسلامی که متناسب با ذات انسانی است انتزاع می کند. به نظر می رسد علامه نقش عرف و شهود را در معناشناسی فضایل و رذایل مشخص نکرده است.کلید واژگان: معناشناسی اخلاق, معناشناسی فضایل اخلاقی, معناشناسی رذایل اخلاقی, روش معناشناسی اخلاق, علامه طباطباییMoral semantics is one of the topics of moral philosophy that studies the definition of moral concepts, explains the truth, and determines the range of these concepts. Based on an analytical approach and an intellectual explanation, this study addresses the questions of the significance of moral virtues and vices and how we should understand them from the viewpoint of Allameh Tabatabai. Because of its unrealistic and relativistic nature, which leads to chaos, Allameh rejects the sociological approach to the semantics of moral virtues and vices. Instead, he explains the virtue-based and after-life-based approaches through perfection. In his view, the virtue-based and after-life approaches aim to attain worldly and after-life perfection. In moral semantics, however, the monotheistic approach emphasizes divine love as a means of approaching God. According to Allameh, virtues and vices are determined through comparison; therefore, they are philosophical concepts. Hence, the same method applied to philosophical concepts should be used here. In this respect, Allameh abstracts the meaning of these concepts by comparing voluntary behavior with the aim of the Islamic specific morality that is commensurate with human nature. It seems that Allameh has not specified the role of custom and intuition in the semantics of virtues and vices.Keywords: Moral Semantics, Semantics of Moral Virtues, Semantics of Moral Vices, Method of Moral Semantics, Allameh Tabatabai
-
معناشناسی مفاهیم اخلاقی، یکی از مباحث فلسفه اخلاق است که به تحلیل معنایی مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد. معناشناسی اخلاق روی دیگر هستی شناسی اخلاقی است. عمده مباحث مطرح در معناشناسی اخلاق، بررسی مفاهیم موضوع، محمول و مفاهیم مرتبط با اخلاق است. این مقاله قصد دارد با تبیین مفاهیم یادشده از منظر محقق طوسی، نوآوری های او را بررسی کند. محقق طوسی در تعریف عدالت معتقد است عدالت از معنای مساوات خبر می دهد؛ اما معنای مساوات، برابری در هر چیزی نیست. او کمال هر موجودی را خاصیتی می داند که آن موجود به سبب نوعیت خود، آن را داراست؛ یعنی خاصیتی که هیچ موجود دیگری با این موجود در آن شرکت ندارد. محقق طوسی معنای حسن و قبح اخلاقی را رابطه حقیقی میان «سعادت بخشی و شقاوت بخشی فعل "موضوع"» و «ممدوح و مذموم بودن آن» می داند. به نظر می رسد محقق طوسی، برهانی برای تبیین منطقی رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر آن ارایه نکرده است. علاوه بر این، او از امکان جمع میان معانی مطرح شده برای حسن و قبح غفلت کرده است. در هر صورت، او واقع گرا، مطلق گرا و وحدت گرای اخلاقی محسوب می شود.
کلید واژگان: محقق طوسی, فلسفه اخلاق, معنا شناسی اخلاق, حسن و قبحMoral semantics is one of the subjects of moral philosophy which discusses the semantic analysis of moral conceptions and propositions. Moral semantics has a close relationship with the ontology of ethical terms. The major issues in moral semantics are the study of the concepts of subject, predicate, and concepts in morality. The present study aims to investigate Mohaghegh Tusi's innovations by reviewing ethical concepts in his thought. Mohaghegh Tusi has studied the basic virtues in examining the concepts that are used in the subject and classifies the four famous virtues with the two criteria of quantity and quality. Like the famous thinkers of ancient Greece, he considered the basic virtues to be justice, wisdom, courage, and chastity. He has sometimes categorized these virtues by quantitative criteria. That is, justice is the degree of attainment of perfection of the other three virtues, namely wisdom, courage, and chastity, and each of these three virtues includes many other virtues. Justice includes all other virtues, has more territory, and wisdom in its sub-category and is higher than wisdom because, in addition to pure wisdom, it also has other virtues. In the qualitative classification, Mohaghegh Tusi considers wisdom to have a higher degree. In the qualitative division of virtues, he first divides virtues into two categories: virtues related to the soul, and virtues related to the body. Wisdom is a carnal virtue related to thought, and other basic virtues are related to the action and behavior. The manifestation of wisdom is the rational soul. In the importance of theoretical virtue, it is enough that theoretical virtue is more stable, but other virtues are not. In an innovative division, Mohaghegh al-Tusi divides the power of the human soul into two basic categories: the power of perception by essence, and the power of voluntary stimulation. Each of the two types has a secondary category. The power of perception by essence creates wisdom on the basis of the evidence of theoretical reason while on the other hand brings about justice on the basis of the evidence of practical reason. The power of voluntary stimulation is also divided into lust and anger resulting in moderation, chastity, and courage. In defining justice as a widely used concept in the subject of moral sentences, Mohaghegh Tusi believes that justice means equality, but equality means equality based on proportion in objects. Wisdom, as another widely used concept in the subject of moral sentences, according to Mohaghegh Tusi, refers to knowing things as they are and knowing voluntary actions as they should be, so that man can achieve happiness through those actions. Thus, wisdom is divided into two types: practical wisdom and theoretical wisdom. Theoretical wisdom means the result of knowledge of beings and facts, which includes metaphysics, mathematics, and physics while practical wisdom is the perception of man's voluntary actions. In another division, practical wisdom is divided into two types: individual actions that have nothing to do with the society, and social actions that take place with social participation. Individual actions are called personal ethics, and social ethics is divided into house and civil politics. Mohaghegh Tusi considers the meaning of moral good and evil as the real relationship between "happiness and cruelty of the behavior" and "praiseworthy and reprehensible". Explaining the concept of perfection, which is a widely used concept in ethics, he believes that every creature has a property due to its nature. That is, a property in which no other being participates with this being, and this is his perfection. Mohaghegh Tusi paid close attention to the semantics of virtues and vices and introduced innovations in the theory of mediocrity so that by considering the quality in mediocrity, he has more accurately expressed the realms of basic virtues and vices. However, he does not seem to have paid enough attention to the good and bad moral semantics that have accepted the separation of the three meanings from Fakhr-e Razi, because it is possible to combine these meanings in one category. It seems that he has not proved the true relationship between the granting of divine blessings and the necessity of worship in explaining the ontology of morality. In any case, Mohaghegh Tusi is considered as realistic, absolutist, and morally monist
Keywords: : Mohaghegh Tusi, moral philosophy, Moral Semantics, good, evil -
فلسفه اخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد که چهار مبحث ذیل را در بر می گیرد: معناشناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مباحث منطقی اخلاق. معناشناسی اخلاق به بررسی و تحلیل معنایی مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد. با توجه به اینکه معنای جمله نیز به مفاهیم اجزاء جمله، یعنی موضوع و محمول آن بستگی دارد، عمده مباحث مطرح در معناشناسی اخلاق، بررسی مفاهیم موضوع و محمول جمله های اخلاقی است. این تحقیق قصد دارد با روش تحلیلی به وسیله عقل، معناشناسی مفاهیم یادشده را از منظر شیخ اشراق بررسی نماید. وی روش تعریف مفهومی را در معناشناسی اخلاق ابداع کرده و به برخی مفاهیم اخلاقی یادشده پرداخته است، اما او چگونگی دستیابی به معنای تشکیل دهنده مفاهیم مرکب را تبیین نکرده و راه حلی برای معناشناسی مفاهیم بسیط اخلاقی برای کسانی که قابلیت درک شهودی مفاهیم بسیط را ندارند، ارایه نکرده است. راه حل جایگزین این دیدگاه، توجه به ویژگی مفاهیم فلسفی است که مفاهیم اخلاقی از این مفاهیم دانسته شده اند. مهم ترین ویژگی مفاهیم فلسفی، مقایسه ای و با تلاش ذهنی به دست آمدن آن هاست. برای معناشناسی مفاهیم اخلاقی، مقایسه میان فعل یا صفت اختیاری با هدف اخلاقی حایز اهمیت است که معنای مفاهیم یادشده از این مقایسه انتزاع می شود.
کلید واژگان: شیخ اشراق, معناشناسی, معناشناسی اخلاق, کمال, سعادتEthics studies the principles of conceptualization and assent of the science of morality that includes the four following subjects: moral semantics, moral epistemology, moral ontology and the logical subjects of ethics. Moral semantics provides the study and semantic analysis of the concepts and moral propositions. Considering that the meaning of the sentence relates to the concepts of the sentence components meaning its subject matter (Arabic: موضوع mawdū‘) and predicate (Arabic: محمول mahmul), the major subjects that are stated in the moral semantics are to study concepts of the subject matter and predicate of the moral sentences. This paper aims to survey the semantics of the mentioned concepts with the analytic method through intellect from the viewpoint of Sheikh Eshraq. He has created the conceptual definition method in the moral semantics and has argued some ethical concepts but he has not mentioned how to get the meaning which constitutes the compound concepts and has not presented a solution for the semantics of the simple moral concepts for those who are not able the witnessing perception of the simple concepts. The solution alternative to this opinion is to notice the attributes of the philosophical concepts that the moral concepts are of these concepts. The most important attribute of the philosophical concepts is comparative and they are achieved by the mental attempt. It is important for the semantics of the moral concepts to compare between the act or the optional feature with the moral goal that the meaning of the mentioned concepts is obtained from this comparison.
Keywords: Sheikh Eshraq, semantics, Moral semantics, perfection, Bliss -
مهم ترین بحث فلسفه اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مهم ترین بحث هستی شناسی اخلاق، واقع گرایی و غیرواقع گرایی اخلاقی است. واقع گرایی اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که برای مفاهیم و جمله های اخلاقی صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد واقعیت قایل باشد یا آن مفاهیم و جمله ها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند به طوری که مفاهیم و جمله های اخلاقی تنها بر نظر شخص یا گروهی مبتنی نباشد؛ اما غیرواقع گرایی، برای مفاهیم و جمله های اخلاقی واقعیتی غیر از دستور و توصیه یا احساس و سلیقه یا توافق و قرارداد قایل نیست. حداقل چهار استدلال برای اثبات واقع گرایی اخلاقی از کلام فارابی می توان استنتاج کرد. وی گاهی از علم زیباشناسی برای اثبات واقع گرایی مدد می جوید؛ گاهی نیز از طریق واقع نمایی مفاهیم اخلاقی و سعادت، گاهی به وسیله وصول واقعی به کمال نهایی و گاهی از طریق تعیین نوع راه شناخت واقعیت اخلاقی، واقع گرایی را اثبات کرده است. به نظر می رسد تبیین عقلانی از کمال متناسب انسانی و تبیین رابطه منطقی میان فهم نیاز به کمال مطلق و کمال واقعی انسان برای تکمیل دیدگاه فارابی ضروری است. همچنین توجه فارابی به تفکیک اخلاق از آداب، باعث رفع اتهام نسبی گرایی از وی خواهد شد.
کلید واژگان: هستی شناسی, هستی شناسی اخلاق, واقع گرایی اخلاقی, غیرواقع گرایی اخلاقی, فارابیINTRODUCTIONOne of the main issues of moral philosophy is ethical ontology, and the main theme of ethical ontology is Moral Realism and moral anti-realism. The title Moral Realism is applied to a theory that considers an external reality for the moral concepts and propositions regardless of any order, recommendation, feeling, taste, agreement, or bases those concepts and propositions on an external reality; however, anti-realism does not consider any reality for the morality other than an order, recommendation, feeling, taste or agreement.The influence of Farabi on the creation the Islamic civilization is obvious to the thinkers; he made an extensive attempt during his life to Islamize the sciences. Important works have been written about Farabi's moral views, But Unfortunately, none of these works has addressed the topics of Moral Ontology that is considered the main topic in Moral Philosophy.Farabi has stated at least four arguments to prove realism. Sometimes Farabi gains help from the aesthetics, and he also proves reality sometimes through the semantics of moral concepts and felicity, through achievement of ultimate perfection on occasion, and also at times through determining the recognition path. The present research attempts to present the ontological subjects of Farabi's ethics in a new form so as to familiarize the researchers with the helpful method employed by Farabi in Moral Philosophy in order to prepare a ground to make a greater use of the method and content potential of Farabi's discussions of Moral Philosophy by Farabi. It seems Farabi does not address a number of ethical issues that need to be addressed to them because of the power of reasoning for realism, such as the rational explanation for human proportional perfection and how the way of happiness is the knowledge of the disability. Also, Farabi's attention to the separation of ethics from customs will eliminate the relativistic charge from him.
MaterialFarabi, like the early thinkers before him, did not author an independent book in the field of Moral Philosophy because the Moral Philosophy had not branched out then as a separate knowledge, but there are some discussions of Moral Philosophy dispersed in some of his works. We can gain some of his novel attitudes on Moral Philosophy through the examination of his writings. So this article uses analytical philosophical method and It takes its materials from the library way.
DiscussionIt is possible to propose numerous statements about the realist nature of Farabi proving that he is a moral realist. In the present research we only explain the following arguments indicating the Moral Realism that can be inferred from the sayings of Farabi.Proving the Moral Realism through Aesthetics. One of Farabi's arguments used to prove the morally realist nature of Farabi is that he considers ethics as a beautiful subject (Farabi, 1992; P.243; Farabi,1992: P. 65) and he also considers beauty to be equal to existential perfection (Farabi, 199a: PP.42-43). Therefore, Farabi considers ethics as the existential perfection, and the existential perfection is the same as existential enjoyment, that is, it is real.Proving realism through finalism. Farabi is a finalist scholar and he believes in the real ends and finalism is considered one of the realist schools, so Farbi is a realist. Farabi believes that the goal of ethics is to enable human to achieve the real felicity and he considers the real felicity and goal of ethics as an existential object (Farabi, 1995a, PP.101-103). Regarding the definition of Moral Realism, where the title Moral Realism is applied to a theory that considers an external reality for the moral concepts and propositions regardless of any order, recommendation, feeling, taste or agreement, or bases those concepts and propositions on an external reality (Ahmadi, 2017: P.118), many Muslim thinkers are moral realists.Proving Moral Realism through semantics of moral concepts. Farabi defines the concepts indicating the moral predicate that can be interpreted as predicate concepts, as existential and real and when the moral concepts are real, the proposition formed by the moral concepts will be real and thereby the Moral Realism will be proved.Proving realism through Epistemology. If Farabi did not believe in any reality for ethics, then it had been senseless to introduce wisdom as a method to recognize ethics, while Farabi has determined multiple ways like wisdom to recognize the moral reality (Farabi, 1995b: P.42).
ConclusionFarabi explained his absolutism through dividing goodness into absolute goodness and non-absolute goodness. The absolute goodness explains human's ultimate perfection and real felicity and the non-absolute goodness explains the relationship between the action and ultimate perfection1. Farabi also offers a particular innovation in defining and explaining wisdom because he believes that wisdom in a special sense means that the wisdom reason out the best things through the best knowledge. The best knowledge means the permanent knowledge and knowledge of essence that is imperishable and presential that is considered the best knowledge2 and he explains about the wisdom of divine proximity and human's needs for God's blessings even in acquiring the ultimate perfection. Then he explained about the path to the ultimate perfection in Moral Philosophy by defining wisdom in a novel way.Another innovation of Farabi was to determine the instance of the real felicity that none of his preceding scholars had completed and Islamicized the Greek moral theory so accurately that he did. He accepted the divine proximity theory as a supplement to the moral theories of Socrates, Plato and Aristotle and enriched it through explaining the features of divine proximity degrees.Despite all the innovations of Farabi, but it seems necessary that Be explained The following content, such as rational explanation for the appropriate perfection for humans, and for relation between knowledge of the caused to its need from Cause and the true perfection of the caused, as well as the separation of ethics from customs.
Keywords: Ontology, Ethics, Moral Ontology, Moral realism, Moral Anti- Realism, Farabi -
مشهور دیدگاه اخلاقی ایجی را مانند دیگر اشاعره در زمره نظریه امر الهی میدانند؛ اما وی، حسن و قبح اخلاقی را منحصر در حسن و قبح به معنای استحقاق مدح و ذم شارع نمیداند و به معنای نقص و کمال و مصلحت و مفسده داشتن نیز میپذیرد، بنابراین، میتوان وی را بر اساس معنای حسن و قبح شرعی، غیرواقعگرا و بر اساس معنای حسن و قبح عقلی، واقعگرا معرفی کرد. او ارتباط منطقی میان معانی حسن و قبح اخلاقی قایل نیست، اما برهانپذیری را در حسن و قبح عقلی میپذیرد. به نظر میرسد وی راه شناخت معانی گوناگون حسن و قبح اخلاقی را بیان نکرده است و دلیل او بر ارتباط منطقی نبودن میان معانی یادشده، مخدوش به نظر میرسد زیرا او اجبار الهی را دلیل این عدم ارتباط میداند درحالیکه میتوان با ابتنای اراده تشریعی خدا بر اراده تکوینی وی، ارتباط منطقی را تبیین کرد.
کلید واژگان: هستی شناسی اخلاق, معناشناسی اخلاق, معرفت شناسی اخلاق, قاضی عضدالدین ایجی, فلسفه اخلاقThe Famous thinkers, explains Īji's view of ethics, like other Ash'arites, as one of divine command theory, But he does not consider moral good and evil to be limited to the meaning of the merit of praising the Shari'a and blame, sometimes also means perfection and imperfection or expediency and corruption. According to Īji's moral ontology, it can be attributed to him that he is realist based on the promise to reason good and evil and he is subjectivist based on the promise to religious good and evil. Although he does not make a logical connection between good and evil moral meanings, he accepts Argument ability for meaning of reason good and evil. his reason for not communicating logically between these meanings, which is God's compulsion, seems invalid because, if explained logically, God's legislative will is based on God's creative will, and it will not be forced by a non-god.
Keywords: Ontology of ethics, Semantics of ethics, Epistemology of ethics, Azod al'Dīn Īji's, Moral Philosophy -
آیتالله مصباح معناشناسی مفاهیم اخلاقی را وظیفه فیلسوف میداند. معناشناسی به ارتباط الفاظ و مفاهیم، که از کارکردهای لغتشناسان است، نمیپردازد، بلکه منظور از «معناشناسی اخلاق» بررسی و ارایه تعریفی از مفاهیم است که برای تبیین حقیقت و تعیین قلمروی محکی مفاهیم اخلاقی به کار میرود. فلاسفه اخلاق در بسیاری از معانی مفاهیم اخلاقی اختلافنظر دارند که این اختلاف ریشه در روش آنها دارد. این تحقیق، به روش تحلیلی و با استفاده از تبیینهای عقلانی، به روش فهم معنای مفاهیم اخلاقی نزد آیتالله مصباح میپردازد. روش مراجعه به مصداق، امر آمر، عرف، شهود و عقل از روشهای کسب معنا برای مفاهیم اخلاقی شمرده شده است. مفاهیم اخلاقی نزد آیتالله مصباح، از سنخ مفاهیم فلسفی هستند. ازاینرو، باید مانند مفاهیم فلسفی معناشناسی شوند. این مفاهیم، با توجه به روش مقایسه میان واقعیات و انتزاع معنا و ویژگی خاصی که مناسب هدف بحث است، فهمیده میشوند. برخی از مزایای این روش معناشناسی، امکان صحتسنجی، انتقال به دیگران و خطاناپذیری آن است.
کلید واژگان: معناشناسی, معناشناسی اخلاق, معناشناسی فلسفی, آیت الله مصباح یزدی -
معناشناسی اخلاق یکی از مباحث فلسفه اخلاق است که به بررسی و تحلیل معنایی مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد. معناشناسی متفاوت از لغت شناسی است زیرا معناشناسی اخلاق روی دیگر هستی شناسی اصطاحات اخلاقی است که سبب حل شدن بسیاری از معضلات فلسفه اخلاقی می شود. عمده مباحث مطرح در معناشناسی اخلاق، بررسی مفاهیم موضوع، محمول و مفاهیم مرتبط با اخلاق مانند کمال و سعادت است. این تحقیق قصد دارد با بررسی مفاهیم یادشده از منظر فارابی به نوآوری های فارابی دست یازد. فارابی معنای خوب اخلاقی را رابطه متناسب میان فعل و نتیجه آن قلمداد می کند و با تبیین خوب مطلق، نسبی گرایی اخلاقی را رد کرده و واقع نمایی خوب اخلاقی را اثبات کرده است. وی حکمت به معنای خاص را فضیلتی برخاسته از درک انسانی می داند که برترین چیزها را به واسطه برترین علم ها درک می کند. منظور از برترین علم، علم دایمی است و علم به ذات که زوال ناپذیر و حضوری است. فارابی به وسیله این حکمت، قرب الهی و نیاز انسان به خدا حتی در کسب کمال نهایی را تبیین می کند. وی با تعریف حکمت به شیوه جدید، نوع واقعیت اخلاقی و راه وصول به کمال نهایی در فلسفه اخلاق را تبیین کرده است.
کلید واژگان: معناشناسی اخلاق, مفاهیم اخلاقی, سعادت, کمال, فارابیMoral semantics is one of the subjects of moral philosophy which discusses the semantic analysis of moral conceptions and propositions. Moral semantics has a close relationship with the ontology of ethical terms that solves many problems in moral philosophy. Major issues in moral semantics are the s tudy of the concepts of subject, predicate, and concepts in morality, such as perfection and happiness. This research intends to find Farabi’s innovation by review of ethical concepts in Farabi’s thought. Farabi considers the morally good as the relationship between moral actions and their result. He offers an explanation of the absolute good, rejects ethical relativism and proves realism about the morally good. He takes wisdom, in the special sense of the word, the virtue of a human unders tanding that intellects the bes t of things through the supreme knowledge. The supreme knowledge is a kind of rational knowledge with which humans get knowledge of the attainment to his perfection, through the firs t cause. Farabi by this meaning of wisdom explains the nearness of God and the need of man to God, even in achieving ultimate perfection. He by the definition of wisdom explained the kind of moral reality and the way to ultimate perfection in moral philosophy. It seems we can regard the explanation of the higher degree happiness through knowledge by presence of the relation of human perfections to the firs t cause, as completion of Farabi’s theory.
Keywords: Moral Semantics, Moral Concepts, Value Concepts, Wisdom, Perfection, Happiness, Farabi -
هر تمدنی بر مجموعه ای از اندیشه های همسو در چند حوزه تاثیرگذار استوار است که از آن ها با تعبیر نظام یاد می شود. نظام ارزشی هر تمدن که مشتمل بر مسایل ارزشی و هنجاری یک تمدن است از مهمترین نظامات یک تمدن به شمار می آید. به طورکلی هر نظام ارزشی از مجموعه باورهای مرتبط با مبانی، اهداف، اصول، روش ها و هنجارها تشکیل شده است. نقش مبانی، به دلیل نقش کلیدی در تعیین هنجارها از اهمیت بالاتری نسبت به سایر باورها برخوردار است و بر همه آن ها مقدم است و تغییر در مبانی، تغییر در سایر مراحل را به دنبال دارد. از این رو، مبانی ارزشی هر تمدنی حایز اهمیت است. بنابراین، شناسایی و معرفی مبانی ارزشی اسلام که از وجوه امتیاز تمدن اسلامی نسبت به سایر تمدن های متکی بر عقل یا احساس بشر به شمار می آید، حایز اهمیت است. بررسی سیر تطور اندیشه اخلاقی اندیشمندان اسلام و مقایسه آن با اندیشه اخلاقی پیش ازاین دوره به خوبی حاکی از آن است که بسیاری از اندیشمندان اسلامی تلاش نموده اند تا به نظریه پردازی در حوزه مبانی ارزشی اسلام بپردازند. بررسی تطبیقی دیدگاه ایشان نشان می دهد که دیدگاه های عصر جدید بیش از دیدگاه های اعصار گذشته با اندیشه اخلاقی اسلام سازگار بوده و ظرفیت های اندیشه اخلاقی اسلام را نشان می دهد و از این رو از قابلیت بیشتری برای بهره گیری به عنوان مبنای ارزشی تمدن اسلامی برخوردار است. پژوهش حاضر درصدد است ضمن بررسی سیر تطور اندیشه اخلاقی مهمترین اندیشمندان جهان اسلام (از کندی تا ابن سینا)، ظرفیت اندیشه های اخلاقی جهان اسلام در راستای ایجاد نظام ارزشی تمدن نوین اسلامی را سنجیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهد.
-
دیدگاه اخلاقی ارسطو همواره یکی از مهمترین و پرنفوذترین دیدگاه ها در فلسفه اخلاق به شمار می رود. به همین دلیل، فلاسفه اخلاق تفاسیر متعددی از دیدگاه وی را ارائه نموده اند که صحت و سقم این تفاسیر را تنها با مراجعه به کتب اخلاقی ارسطو می توان تشخیص داد. یکی از مهمترین مسائل در فلسفه اخلاق ارسطو، بحث ماهیت معیار ارزش اخلاقی است. از عبارات ارسطو، معیارهای گوناگونی برداشت شده و یا قابل برداشت است. تحلیل و بررسی جایگاه هر یک از این معیارها موضوع پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. در نوشتار حاضر سعی شده تا با تحلیل سخنان ارسطو، معیار ارزش اخلاقی از منظر وی استخراج شده و مورد بررسی قرار گیرد. نتایج تحقیق به تفکیک میان معیار ثبوتی و اثباتی منتهی شده است. معیار ارسطو در مقام ثبوت تشبه به خدایان، تامل نظری و فعالیت عقلانی است و معیار وی در مقام اثبات قاعده حد وسط و توجه به فاعل اخلاقی است. مهمترین نقدها بر معیارهای مذکور نیز عبارتند از: ابهام معیار ثبوتی، ناکافی بودن معیار عقلانیت، ناسازگاری با مبانی اخلاق اسلامی، فاصله داشتن با فضایل دینی، موجه نبودن معیار حد وسط و نیز موجه نبودن معیار فاعل اخلاقی.کلید واژگان: : اخلاق ارسطویی, سعادت, فضیلت, تامل نظری, تشبه به خدایان, حد وسط, فاعل اخلاقیAristotle's view on ethics has always been one of the most influential one in the philosophy of ethics. For that reason, philosophers of ethics have proposed different accounts of his view whose correct or incorrect interpretations might only be decided by the reference to Aristotle's works of ethics. Different criteria are or might be inferred from Aristotle's phrases. The examination of those criteria is the subject matter of this research.
In what follows, the authors has deduced and studied Aristotle's preferred criteria for the ethical value through the analysis of his words. The findings lead us to two separate positions of the issue: 1- of something being there, and 2- of demonstrating the same thing. Aristotle's criterion in the position of its being there is the assimilation to gods, theoretical contemplation and rational activity. His criterion in the position of demonstration is the golden mean between two extremes and the consideration of moral agent, as well.
The most serious criticisms of the above criteria are: an ambiguity in the criterion of the position of its being there, inadequate criterion of rational, that those criteria do not match with the Islamic principles of ethics, that they might go far from religious virtues, that the golden mean criterion might not be valid, and that moral agent as a criterion might not be valid, either.Keywords: Aristotelian ethics, Happiness, virtue, theoretical contemplation, assimilation to gods, golden mean between two extremes, moral agent -
مال حرام یکی از مهم ترین عوامل انحراف انسان از مسیر سعادت و سقوطش از مقام بندگی است. این نوشتار با هدف تبیین نظر اسلام نسبت به گرایش به مال حرام در بعد بینشی، نگاشته شده است. دین اسلام به نوع بینش انسان در گرایش به کسب مال حرام بسیار اهمیت می دهد. ضعف در شناخت ذات و صفات خداوند متعال، عدم توجه به احکام شرعی و معاد، و غایت انسان، از عوامل گرایش به مال حرام از دیدگاه اسلام است. اگر انسان به جایگاه والای خویش در نظام خلقت واقف باشد، به مال حرام گرایش نخواهد یافت. اگر انسان به حلال و حرام شرعی و راه های کسب روزی حلال واقف نباشد؛ همچنین به عواقب کسب مال حرام معرفت نداشته باشد، گرایش وی به مال حرام، دور از انتظار نخواهد بود. مقاله حاضر به روش تحلیلی توصیفی به این موضوع پرداخته است.کلید واژگان: مال حرام, عوامل بینشی گرایش به مال حرام, اعتقاد به خدا, اعتقاد به معاد, احکام شرعیMarifat, Volume:28 Issue: 1, 2019, PP 49 -61Unlawful property is one of the most important factors of human deviation from the path of happiness and servitude. Using a descriptive-analytical method, and attracting the attention of people to the view of Islam towards the forbidden property this paper is conducted. Islam has given much importance to the tendency of human beings towards the unlawful property. The lack of knowledge in God's essence and attributes and the lack of faith in the resurrection are among the factors of tendency towards forbidden property from the point of view of Islam. If the human being knows his lofty position in the creation, he will not be attracted to unlawful property. If a person is not aware of the lawful and unlawful ways of obtaining a property and the consequences of forbidden property, he may be attracted to the unlawful matters.Keywords: : unlawful property, attitudinal factors, tendency to forbidden property
-
فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد. یکی از موضوعات فرااخلاقی، مباحث منطقی است که به استنتاج مفاهیم و گرازه های اخلاقی می پردازد؛ بنابراین، رابطه باید و هست در دیدگاه علامه طباطبایی در زمره مباحث منطقی فرااخلاق است که نوشته ای به روش این مقاله به آن نپرداخته است. نویسنده در این مقاله درصدد است تا دیدگاه علامه طباطبایی درباره ارتباط جمله های اخلاقی را در تمام جوانب تبیین و بررسی کند. ایشان جمله های اخلاقی را اعتباری، اخباری و استنتاج پذیر و آن استنتاج را جدل می داند. اما به نظر می رسد بیانی برهانی از جمله های اخلاقی بر طبق نظریه علامه امکان داشته باشد و اشکال های طرح شده در بیان علامه طباطبایی بر برهان پذیری جمله های اخلاقی قابلیت پاسخ را دارند. به هر حال ایشان جدل در جمله های اخلاقی را قبول دارد و جمله های اخلاقی را بر پایه واقعیت نامتغیر استوار می داند؛ بنابراین ایشان نسبی گرایی اخلاقی را نمی پذیرد و با شکاف باید و هست مخالفت می کند.کلید واژگان: فرااخلاق, جمله اخلاقی, مساله بایدو هست, علامه طباطباییEthics reviews conceptive and statement basic of morality. Ethics include four part: moral analytic, moral epistemology, moral ontology and logical discussion. One of the issues in Ethics is logical discussion that reviews deduction of moral conception and statement and moral false reasoning, therefor logical discussion reviews relation between “Is” and “Ought To” in the view of Allameh Tabatabai that hasn’t been critic up to now like this way. The author tries to critics the view of Allameh Tabatabai in this problem in all aspect. Allameh Tabatabai argues that moral statements are reductive, predicative and also logically. He calls it debate. But it is possible to certainty and we are capable to answer problems to certainty. In any way he believes debate for moral statement and it is based on reality. However Allameh Tabatabai don’t accept moral relativism and he reductive relation between “Is” and “Ought To” to “is” and “is”.Keywords: Meta, Ethics, moral statement, Is Ought to problem, Allameh Tabatabai
-
معرفت شناسی اخلاق از مبادی اخلاق، و شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی از دیدگاه های مهم معرفت شناسی اخلاقی است. شناخت گرایی اخلاقی به نظریه ای اطلاق می شود که امکان شناخت برخی احکام اخلاقی ثابت و مبتنی بر خارج را معتقد باشد. احکام اخلاقی، زمانی ثابت هستند که یا واقعیت عینی داشته و یا بر واقعیت عینی مبتنی باشند؛ به طوری که مفاهیم و گزاره های اخلاقی تنها بر نظر و عقیده نفسانی شخص یا گروهی مبتنی نباشند. فارابی با تعیین راه های شناخت در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار گرفته و راه های متعددی را برای شناخت احکام اخلاقی معرفی نموده است. فارابی به برهان پذیری جمله های اخلاقی و وجود بدیهیات اخلاقی معتقد است و نسبیت گرایی اخلاقی را برنمی تابد. به نظر می رسد دیدگاه فارابی در مباحث معرفت شناسی اخلاق به تکمله هایی نیاز دارد؛ مانند تبیین عقلانی برای مستقل بودن تقوا از وحی و الهام و برای بدیهی بودن گزاره های اخلاقی.کلید واژگان: معرفت شناسی اخلاق, شناخت گرایی اخلاقی, مطلق گرایی اخلاقی, جمله اخلاقی, راه شناخت اخلاقی, فارابیThe epistemology of ethics is one of the foundations of morality. and cognitivism and moral non-cognition as one of the most important views of moral epistemology. Ethical cognition refers to a theory that believes in the recognition of some fixed and external moral sentences in the epistemology of ethics. Moral sentences are fixed when they have either objective or definite facts or are based on objective and stable reality. To determine the value of recognition, the type of recognition path is determined in epistemology. This research seeks to provide the epistemology of al-Farabi’s ethics with a new regularity, interstitial way. Moral cognitivism includes Farabi because he Introduces recognition ways and introduces several ways to understand moral judgments. Farabi believes in the Argument of ethical sentences and the existence of moral self-evident judgments and Rejects ethical relativism.Keywords: Epistemology of ethics, Moral cognitivism, Moral absolutism, Moral sentence, Moral recognition ways, Farabi
-
فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد؛ فرااخلاق چهار مبحث ذیل را دربرمی گیرد: معناشناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مباحث منطقی. مهم ترین بخش در معناشناسی اخلاق و تحلیل مفاهیم اخلاقی مفاهیمی هستند که در محمول جمله های اخلاقی به کار می روند و مفاهیم ارزشی و الزامی را دربرمی گیرند. مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» است و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه». هستی شناسی اخلاق از وجود و نحوه وجود مفاهیم و جمله های اخلاقی بحث می کند. درباره «الزام اخلاقی» مقاله های زیادی نگاشته شده است، ولی این تحقیق با تفکیک حیث معناشناسی از هستی شناسی مفهوم «الزام اخلاقی» دیدگاه استاد لاریجانی را بررسی می کند. ایشان با تفکیک مباحث معناشناسانه از هستی شناسانه «الزام اخلاقی» قدم موثری در تبیین مباحث فرااخلاقی برداشته است. نظریه ایشان در «الزام اخلاقی» شبیه نظریه جورج ادوارد مور در «خوب اخلاقی» است. بنابراین، ایشان در معناشناسی شهودگرا و در هستی شناسی واقع گرا به حساب می آید. اما مشکل این نظریه ادعایی بودن آن و ارائه نکردن دلیل معتبر است. تنها دلیل ایشان ارجاع به وجدان است ولی مخالف این نظریه نیز می تواند به وجدان تمسک جویدکلید واژگان: فرااخلاق, معناشناسی اخلاق, هستی شناسی اخلاق, مفاهیم اخلاقی, الزام اخلاقیMetaethics deals with conceptual and propositional principles of ethics. It comprises four arguments: semantics of ethics, epistemology of ethics, ontology of ethics, and logical discussion. The most important part of semantic of ethics and analysis of moral concepts are those concepts used as predicate in ethical propositions and include obligation and value concepts, such as good, bad, should and obligation respectively. Existence of moral concepts propositions and their mode of being are all dealt with in ontology of ethics. Much work has been made on moral obligation. The present article, however, is to examine the viewpoint of professor Larijani who has taken a big step in explaining metaethical debates by distinguishing ontological considerations from semantic contemplations on moral obligation. His view on moral obligation is similar to the theory of G. E. Moor in moral goodness. Therefore he is semantically intuitionist and ontologically realist. But the problem is that he has not offered any valid proof for his claim. The only argument presented in favor of his view is appeal to conscience to which the opponent of this theory can also appealKeywords: Metaethics, semantic of ethics, ontology of ethics, Ethical concepts, moral obligation
-
فرا اخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد و چهار مبحث ذیل را در برمی گیرد: معناشناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مباحث منطقی. یکی از موضوعات فرا اخلاقی، مباحث منطقی است که به استنتاج مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد؛ بنابراین، رابطه باید و هست در دیدگاه آیت الله جوادی آملی در زمره مباحث منطقی فرا اخلاق است که کمتر نوشته ای به آن پرداخته است. نویسنده در این مقاله درصدد است تا دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره ارتباط جمله های اخلاقی را با یکدیگر و با جمله های غیراخلاقی تبیین و بررسی کند. ایشان جمله های اخلاقی را اعتباری مبتنی بر واقعیت، انشایی، استدلال پذیر و یقینی می داند. اما به نظر می رسد یقین و تصدیق مربوط به عقل عملی و نظری در دیدگاه آیت الله جوادی متفاوت باشد؛ زیرا ایشان عقل عملی را مربوط به عمل و محرک و عقل نظری را مدرک می داند. با بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی مشخص می شود این دیدگاه نسبت به دیدگاه های متناظر که جمله های اخلاقی را انشایی می دانند، انسجام بهتری دارد، اما جمع انشایی بودن جمله های اخلاقی به بیان ایشان و برهانی و یقینی دانستن آنها غیرممکن به نظر می رسد.کلید واژگان: فرااخلاق, جمله اخلاقی, مسئله بایدو هست, یقینیات, استاد جوادی آملیMetaethics studies the fundamental principles of ethics and includes four fields: ethical semantics, ethical epistemology, ethical ontology and logical treats. In the last field, ethical concepts and statements are put into discussion; the relation of ought to and is, therefore, is studied in this field, while little attention has paid to it. In the paper, Ayatollah Javadi Amoli`s view on the relation of ethical statements with each other and with non-ethical statements has been studied. He knows ethical statements to be conventional based upon reaity, performative, reasonable and certain. Yet it seems that in Javadi`s view there may be found a difference between certainty and the confirmation made by reason, practical and theoretical; as he considers the practical as agent of movement and the theoretical as that of perception. For the author, his view is referred to others, though one may not agree with him on reconciling ethical statements` quality of being performative as he explain with their being demonstrative and certain.Keywords: Metaethics, Ethical statement, Ought to, Is, Those of Certainty, Ayatollah Javadi Amoli
-
معناشناسی مفاهیم اخلاقی، یکی از مباحث فرااخلاق به شمار می رود. مفاهیم اخلاقی، اعم از ارزشی و الزامی، مفاهیمی هستند که در محمول جمله های اخلاقی به کار می روند. مفاهیم ارزشی، مانند «خوب» و «بد» است و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه». درباره معنای «الزام اخلاقی»، مقاله های بسیاری منتشر شده است، ولی این تحقیق درصدد است نظریه بالقیاس بالغیر را تبیین و بررسی نماید. این نظریه، برای تکمیل نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر مطرح شده است. بر اساس پژوهش انجام شده، نظریه بالقیاس بالغیر، با اشکالاتی نظیر جامع افراد نبودن، به تسلسل محال منجر شدن و خلط جایگاه بحث مواجه بوده که مانع از پذیرش آن به عنوان نظریه ای قابل دفاع است. افزودن بر این، نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر، عاری از نقصی است که دیدگاه ضرورت بالقیاس بالغیر مدعی رفع آن است. این پژوهش، به شیوه اسنادی و به روش تحلیلی فلسفی صورت گرفته است.کلید واژگان: الزام اخلاقی, ضرورت بالقیاس, ضرورت بالغیر, ضرورت بالقیاس بالغیرSemantics of ethical concepts is one of the topics of meta ethics. Moral concepts, including the issues of value and necessity, are the concepts used in the premise of ethical propositions. "Good" and "bad" are two examples of value concepts, and "must", "must not" and "obligation are examples of necessity concepts. A lot of papers have been published about the meaning of "moral obligation", but this paper seeks to elaborate on the theory of Bel-Qi'īth Bel-Ghir (in-relation-to-something else, by- something-else, a theory proposed to complete the theory of the necessity of Bel-Qi'īth elal-Ghir. Based on this research, the theory of Bel-Qi'īth Bel-Ghir has such flaws as being incomprehensive, leading to impossible infinite regression, and confusion of discussion which prevents it from being accepted as a defensible theory. Moreover, the theory of the necessity of Bel-Qi'īth Elal-Ghir is free from the defect that the necessity of Bel-Qi'īth Bel-Ghir view claims to be capable of correcting. This library-based paper uses an analytical-philosophical method.Keywords: moral necessity, necessity of Bel-Qi'īth, necessity of Bel-Ghir, necessity of Bel-Qi'īth Bel-Ghi
-
فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد. یکی از موضوعات فرااخلاقی، مباحث منطقی است که به استنتاج مفاهیم و گرازه های اخلاقی می پردازد؛ بنابراین، رابطه باید و هست در دیدگاه محقق اصهفانی در زمره مباحث منطقی فرااخلاق است که به آن پرداخته نشده است. نویسنده در این مقاله درصدد است تا دیدگاه محقق اصفهانی درباره ارتباط جمله های اخلاقی را تبیین و بررسی کند. محقق اصفهانی درصدد است جزمی بودن جمله های اخلاقی را اثبات کند. محقق اصفهانی رابطه جمله حاوی «باید اخلاقی» و «هست اخلاقی» را رابطه استنتاجی نمی داند، بلکه رابطه عینیت را میان آن ها قلمداد می کند. ایشان رابطه جمله حاوی «باید اخلاقی» و «هست غیراخلاقی» را به صورت استنتاجی می پذیرد و نام استنتاجش را جدل می نامد. ایشان، جمله های اخلاقی را فوق مظنونات و مفید تصدیق جازم می داند. به نظر می رسد اشکال بیان محقق اصفهانی، جامع نبودن آن نظریه است.کلید واژگان: فرااخلاق, جمله اخلاقی, مسئله باید و هست, یقینیات, جدلMeta-ethics deals with the conceptual and affirmative principles of morality. One of the issues in meta-ethics is logical discussion which deals with the deduction of moral concepts and propositions, therefor the relationship between moral is and ought from the perspective of Mohaghegh Isfahani can be considered a metalogical issue that has not received due attention. The present article is an attempt to delineate Mohaghegh Isfahanis views on the realtionship between moral statements. Mohaghegh Isfahani tries to prove the logicality of moral statements. He considers the relationship between moral ought to and is not a deductive one but one which shows semantic overlap. He agrees that the relationship between immoral good and moral ought to is deductive. He calls this type of relationship debate. He believes in the certainty of moral statements. It seems that his blind eye on provocation, as an integral part of the meaning of Ought to, is problematic.Keywords: meta-ethics, moral statement, issue of “ought”, “is”, certainties, debate
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.