به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

abdolreza kazemi

  • مریم افضلی، عبدالرضا کاظمی*
    زمینه و اهداف

    تمرینات ورزشی به عنوان ابزاری برای کنترل آتروفی عضلانی استفاده می شوند. هدف این پژوهش، بررسی اثر یک دوره تمرین تناوبی شدید (HIIT) قبل و بعد از تعلیق اندام تحتانی بر بیان ژن های مایوستاتین (MSTN) و گیرنده اکتیوین نوع IIB (ActRIIB) در عضله اسکلتی موش های نر ویستار بود.

    روش بررسی

    تعداد 32 سر موش صحرایی نر (چهار تا شش ماه) به طور تصادفی به چهار گروه هشت تایی (گروه (1): کنترل؛ گروه (2): تمرین-تعلیق-بازتمرین؛ گروه (3): بی تمرین-تعلیق-بازتمرین؛ و گروه (4): تمرین-تعلیق-بی تمرین) تقسیم شدند. طول مدت HIIT پنج هفته و طول مدت پروتکل تعلیق دو هفته بود. بیان ژن ها با استفاده از RT-PCR اندازه گیری شد.

    یافته ها

    : در بیان ژن های MSTN و ACTRIIB عضله نعلی گروه (2) نسبت به سایر گروه ها کاهش معنی داری مشاهده شد (0.05>p). در بیان ژن MSTN عضله بازکننده طویل انگشتان گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری وجود داشت (0.05>p). این اثر در گروه (2) نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود. کاهش معنی داری در بیان ژن ACTRIIB عضله بازکننده طویل انگشتان گروه (2) نسبت به سایر گروه ها مشاهده شد (0.05>p). در بیان ژن ACTRIIB عضله بازکننده طویل انگشتان گروه (3) نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری وجود داشت (0.05>p).

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاضر نشان از اثربخشی بیشتر تمرین-بازتمرینی (به روش HIIT) در مهار آتروفی عضلانی ناشی از تعلیق اندام تحتانی دارد. این یافته ها از مدل تمرینی HIIT به عنوان یک روش درمانی بسیار کارآمد در جهت پیشگیری و مهار آتروفی ناشی از بی حرکتی اندام در عضله اسکلتی مدل حیوانی حمایت می کند.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, مایوستاتین, گیرنده اکتیوین نوع IIB, تعلیق اندام تحتانی
    Maryam Afzali, Abdolreza Kazemi*
    Background and aims

    Exercise training is employed as a practical method to combat muscle atrophy. The purpose of this study was to investigate the effects of high-intensity interval training (HIIT) conducted before and after hindlimb suspension (HLS) on the gene expression of MSTN and ActRIIB in the skeletal muscle of male Wistar rats.

    Methods

    Thirty-two male rats, aged four to six months, were randomly divided into four groups (N=8 each): (1) control, (2) training-suspension-retraining, (3) non-training-suspension-retraining, and (4) training-suspension-non-training. The HIIT duration was five weeks, while the HLS lasted for two weeks. Gene expression levels were assessed using RT-PCR.

    Results

    A significant decrease in the expression of MSTN and ActRIIB was observed in the soleus muscle of the group (2) compared to the other groups (p<0.05). There was also a notable reduction in MSTN expression in the extensor digitorum longus (EDL) muscle among the experimental groups relative to the control group (p<0.05), with the group (2) showing a greater effect than the others. Additionally, a significant decline in ActRIIB expression in the EDL muscle of the group (2) was noted compared to the other groups (p<0.05). The group (3) also exhibited a significant decrease in ActRIIB expression in the EDL muscle compared to the control group (p<0.05).

    Conclusion

    The findings of this study suggest that the training-retraining approach (with HIIT) is particularly effective in mitigating muscle atrophy induced by HLS. These results highlight the HIIT training model as a highly efficient treatment method for preventing and reducing atrophy in rodent skeletal muscle.

    Keywords: High Intensity Interval Training, Myostatin, ACTR-IIB, Hindlimb Suspension
  • وحید قنبری مزیدی، عبدالرضا کاظمی*
    مقدمه

    بی تحرکی طولانی مدت، ساختار و عملکرد عضلات اسکلتی را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه ی باز تمرینی با تمرین مقاومتی بر تغییرات ژن های AKT, PDK1, PIP3 درگیر در مسیر سنتز و تجزیه ی پروتئین پس از یک دوره ی بی تحرکی در عضله ی کف پایی (پلانتاریس) موش های صحرایی نر انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه ی تجربی 30 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به چهار گروه معلق، باز تمرین، بی تمرین و گروه تمرینی به صورت تصادفی تقسیم شدند. مدت برنامه ی تمرینی 4 هفته و هر هفته 3 جلسه بود. حیوانات باید از یک نردبان عمودی با وزنه هایی که به دم آن ها اضافه شده بود، بالا می رفتند. موش ها پس از 48 ساعت از آخرین جلسه ی تمرین، بی هوش و عضله کف پایی استخراج گردید. به منظور اندازه گیری بیان ژن های موردنظر از روش Real-Time PCR استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها و تفاوت های بین گروهی، با استفاده از آزمون های پارامتریک Levene، Independent Sample T-test، One-way ANOVA و آزمون تعقیبی Tukey در سطح معنی داری، 0/05 ˂ P تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بیان ژن های AKT, PDK1, PIP3 در عضله ی کف پایی موش های صحرایی نر در گروه بازتمرینی نسبت به سایر گروه ها تفاوت معنی داری دارد (به ترتیب 0/024 = P، 0/0001 = P  و 0/0001 = P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که تمرین مقاومتی قبل از تعلیق اندام تحتانی و همچنین بعد از بی تحرکی، سبب کاهش آتروفی در عضله ی کف پایی موش های صحرایی نر می شود. از طرفی دیگر تعلیق اندام تحتانی بیان ژن های آترفیک (AKT, PDK1, PIP3) در عضله ی کف پایی موش ها را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, آتروفی عضلانی, بیان ژن
    Vahid Ghanbari Mazidi, Abdolreza Kazemi *
    Background

    Long-term inactivity significantly affects the structure and function of skeletal muscles. The purpose of this study was to investigate the effect of retraining programs with resistance training on the changes of AKT, PDK1, and PIP3 genes involved in protein synthesis and breakdown after a period of inactivity in the plantaris muscle of male rats.

    Methods

    In this experimental study, 30 male Wistar rats were randomly divided into four suspension, retraining, non-training, and training groups. The training program was four weeks and three sessions per week. The animals had to climb a vertical ladder with weights attached to their tails. After 48 hours from the last training session, the mice were anesthetized, and the soleus muscle was extracted.  The expression of the desired genes was measured using the Real-Time PCR method. Data analysis and differences between groups were analyzed using Lone's parametric tests, independent t, one-way ANOVA, and Tukey's post hoc test at a significant level P ˂ 0.05.

    Findings

    The expression of AKT, PDK1, and PIP3 genes in the plantaris muscle of male rats in the retraining group has a significant difference compared to other groups (P = 0.027, P = 0.0001, and P = 0.0001, respectively).

    Conclusion

    Resistance training before lower limb suspension and after immobilization seems to reduce atrophy in plantaris muscle in male rats. On the other hand, lower limb suspension increases the expression of atrophic genes (AKT, PDK1, PIP3) in the plantaris muscle of rats.

    Keywords: Resistance Training, Muscle Atrophy, Gene Expression
  • عبدالرضا کاظمی*، هادی کرندی، سبحان نقی زاده
    اهداف

    شناخت سازوکارهای درگیر در آتروفی عضلانی و نقش ژن های درگیر در جریان کلسیم در آتروفی ناشی از بی تحرکی، اهمیت بسزایی دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر لیگاسیون عصب نخاعی پس از یک دوره تمرین ترکیبی بر بیان ژن های درگیر در جریان کلسیم در عضله پلانتاریس موش های نر ویستار بود. 

    مواد و روش ها

    تعداد 16 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به طور تصادفی به 2 گروه 8 تایی تقسیم شدند: 1. گروه کنترل-لیگاسیون عصب نخاعی، 2. گروه تمرین ترکیبی-لیگاسیون عصب نخاعی. حیوانات گروه تمرینی به مدت 6 هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند. پس از این مدت، پروتکل لیگاسیون عصب نخاعی به مدت 4 هفته بر روی گروه های پژوهش اجرا شد. درپایان، موش ها تشریح شدند و عضله پلانتاریس استخراج شد. به منظور اندازه گیری بیانmRNA  ژن های مولکول برهمکنش استرومایی 1، تعدیل کننده کلسیم فعال شده با آزادسازی کلسیم 1 و میتسوگیومین 29  از روش Real-Time PCR استفاده شد. 

    یافته ها

    در گروه تمرین ترکیبی-لیگاسیون عصب نخاعی افزایش بیان ژن های مولکول برهمکنش استرومایی1، (0/01=P) تعدیل کننده کلسیم فعال شده با آزادسازی کلسیم1 (0/002=P) و میتسوگیومین29 (0/02=P) نسبت به گروه کنترل-لیگاسیون عصب نخاعی مشاهده شد. 

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش پیش رو نشان داد لیگاسیون عصب نخاعی منجر به کاهش بیان ژن های مولکول برهمکنش استرومایی 1، تعدیل کننده کلسیم فعال شده با آزادسازی کلسیم 1 و میتسوگیومین 29 در عضله پلانتاریس می شود و تمرین ترکیبی پیش از لیگاسیون عصب نخاعی یک اثر جبرانی در این رابطه دارد.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی, لیگاسیون, مولکول برهمکنش استرومایی1, تعدیل کننده کلسیم فعال شده با آزادسازی کلسیم 1, میتسوگیومین 29
    Abdolreza Kazemi*, Hadi Kerendi, Sobhan Naghizadeh
    Aims

    This study aims to investigate the effect of spinal nerve ligation (SNL) after a period of combined training on the expression of some genes that are involved in the calcium flow in the plantaris muscle of male Wistar rats. 

    Methods & Materials

    A total of 16 adult male Wistar rats were randomly divided into 2 groups, namely the control-SNL (n=8) and combined training-SNL (n=8). The animals in the training group participated in a training program for 6 weeks. After this period, the protocol of spinal SNL was performed on the research groups for 4 weeks. Finally, the rats were dissected and the plantaris muscle was removed. Real-time polymerase chain reaction was used to measure the mRNA expression of STIM1, ORAI1, and MG29 genes. 

    Findings

    In the combined training-SNL group, an increase in the expression of STIM1 (P=0.01), ORAI1 (P=0.002), and MG29 (P=0.02) was observed when compared to the control-SNL group. 

    Conclusion

    The results of the present study showed that SNL reduces the expression of STIM1, ORAI1, and MG29 in the plantaris muscle. Meanwhile, combined training before SNL has a compensatory effect in this regard.

    Keywords: Exercise training, Ligation, STIM1, ORAI1, MG29
  • عبدالرضا کاظمی*، هادی کرندی، پروانه دینارزهی، نعیمه نکویی
    زمینه و اهداف

    با توجه نقش ژن های TRPC1 و TRPC3 در آتروفی عضلانی، هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آسیب انسداد مزمن عصبی (CCI) پس از یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن های TRPC1 و TRPC3 در عضله پلانتاریس موش های نر ویستار بود.

    روش بررسی

    تعداد 32 سر موش به روش تصادفی ساده به چهار گروه 8 تایی تقسیم شدند (کنترل، کنترل-CCI، تمرین-CCI و تمرین). در پایان پژوهش، موش ها بی هوش و عضله پلانتاریس آنها استخراج شد. بیان ژن ها به روش Real-time-PCR اندازه گیری شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش حاضر کاهش معنی داری در وزن عضله پلانتاریس گروه کنترل CCI نسبت به گروه های تمرینی (تمرین-CCI و تمرین) را نشان داد (0.001=p). از طرف دیگر، افزایش معنی دار بیان ژن TRPC1 در گروه تمرین نسبت به گروه های کنترل (کنترل CCI و کنترل) نیز مشاهده شد (0.001=p). علاوه براین، افزایش معنی دار بیان ژن TRPC1 در گروه تمرین- CCI نسبت به گروه های کنترل (کنترل CCI و کنترل) (0.006=p) و همچنین افزایش معنی دار بیان ژن TRPC3 در گروه تمرین نسبت به سایر گروه های پژوهش (0.001=p) و افزایش معنی دار بیان ژن TRPC3 در گروه تمرین CCI نسبت به گروه کنترل CCI مشاهده شد (0.008=p).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر تفاوت معنی دار وزن عضله پلانتاریس و همچنین افزایش معنی دار بیان ژن های TRPC1 و TRPC3 در نتیجه تمرینات استقامتی را نشان داد. CCI به آتروفی عضلانی و بدتنظیمی ژن های TRPC1 و TRPC3 منجر شد؛ بنابراین سابقه تمرین استقامتی سبب تعدیل بیان این ژن ها و پیشگیری از آتروفی ناشی از CCI می شود.

    کلید واژگان: آتروفی عضلانی, تمرین استقامتی, TRPC
    Abdolreza Kazemi*, Hadi Kerendi, Parvaneh Dinarzehi, Naimeh Nekoie
    Background and aims

    Due to the role of TRPC1/3 in muscle atrophy, this study aimed to investigate the effect of Chronic Constriction Injury (CCI) after a period of endurance training on TRPC1/3 gene expression in the plantaris muscle of male Wistar rats.

    Methods

    Thirty-two rats were randomly divided into four groups of eight each (Control, Control-CCI, Training-CCI, and Training). Finally, the rats were anesthetized, and their plantaris muscle was extracted. Gene expression was measured using Real-Time-PCR. 

    Results

    The findings showed a significant decrease in plantaris muscle weight in the CCI-control group compared to the training groups (Training-CCI and Training) (p=0.001). Additionally, a significant increase in TRPC1 expression was observed in the Training group compared to the control groups (Control and Control-CCI) (p=0.001). Moreover, there was a significant increase in TRPC1 expression in the Training-CCI group compared to the control groups (Control and Control-CCI) (p=0.006). Furthermore, a significant increase in TRPC3 expression was observed in the Training group compared to the other groups (p=0.001), and a significant increase in TRPC3 expression was observed in the Training-CCI group compared to the Control-CCI group (p=0.008).

    Conclusion

    The results demonstrated a significant difference in the weight of the plantaris muscle, as well as a significant increase in TRPC1/3 expression as a result of endurance training. CCI leads to muscle atrophy and TRPC1/3 dysregulation. Therefore, the history of endurance training can modulate the expression of TRPC1/3 and prevent CCI-induced muscle atrophy.

    Keywords: Muscle Atrophy, Endurance training, Transient Receptor Potential Channel
  • عبدالرضا کاظمی*، هادی کرندی، منوره ایرانمنش
    مقدمه

    چاقی با افزایش خطر بیماری های متابولیک مانند دیابت نوع 2 ارتباط دارد. از طرف دیگر تمرینات هوازی در پیشگیری از بیماری های متابولیک نقش مثبتی ایفا می کند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین زنان چاق بود.

    روش ها:

     پژوهش حاضر از نوع  نیمه تجربی بود. برای این منظور تعداد 24 زن چاق (سن 2 ± 25 سال و شاخص توده بدنی 3/1 ± 30) از بین زنان چاق مراجعه کننده به باشگاه های شهر کرمان انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه تجربی (11 نفر) و شاهد (11 نفر) تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل 30 تا 45 دقیقه دویدن بر اساس 50 تا 70 درصد از ضربان قلب هدف به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته توسط گروه تجربی انجام شد. متغیرهای مورد نظر قبل و بعد از پروتکل تمرینی اندازه گیری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز کواریانس استفاده شد.

    یافته ها: 

    تفاوت غیرمعنی داری در میزان وزن و شاخص توده ی بدنی گروه های پژوهش در پایان پژوهش مشاهده شد. بین میزان نسفاتین-1 در گروه تجربی و شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت. میزان مقادیر انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین در گروه تجربی نسبت به شاهد به طور معنی داری پایین تر بود. همچنین تمرین هوازی سبب کاهش درصد چربی و افزایش Vo2max در گروه تجربی نسبت به شاهد شد.

    نتیجه گیری:

     با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود زنان چاق به منظور بهبود درصد چربی بدن، استقامت هوازی و شاخص های مرتبط با بیماری دیابت از تمرینات هوازی استفاده کنند.

    کلید واژگان: آدیپوکایین, تمرین ورزشی, مقاومت به انسولین, چاقی
    Abdolreza Kazemi *, Hadi Kerendi, Monavareh Iranmanesh
    Background

    Obesity is associated with increase the risk of metabolic diseases including type 2 diabetes. On the other hand, aerobic exercise training can play a positive role in preventing metabolic diseases. The aim of the present study was to investigate the effects of 8 weeks of aerobic exercise training on plasma nesfatin-1, insulin, and glucose and insulin-resistance in obese women.

    Methods

    The present study was a Semi-experimental-study. Twenty-tow obese women (age 25 ± 2 years and body mass index 30 ± 3.1) were randomly selected from obese women referred to Kerman clubs and randomly assigned to experimental (n = 11) and control (n = 11) groups. Aerobic exercise was including 30 minutes of running based on 50-70% of target heart rate for 8 weeks and 3 days a week performed by the experimental group. The desired variables were measured before and after the exercise protocol. The ANCOVA test was used to analyze the data.

    Findings

    A non-significant-difference was observed in the weight and BMI at the end of the research. Also this study showed no significant difference between the experimental and control groups in Nesfatin-1. The levels of insulin, glucose and insulin-resistance were significantly lower in the experimental group compared to the control. In addition, aerobic exercise decreased body fat percentage and increased Vo2max in the experimental group compared to the control.

    Conclusion

    According to the results, it is suggested that obese women use aerobic exercises in order to improve their body fat percentage, aerobic capacity and indicators related to diabetes.

    Keywords: Adipokines, Exercise training, Insulin Resistance, Obesity
  • عبدالرضا کاظمی*، مختار قنبرزاده، علی سلمانی، ضیا نویدی
    مقدمه و هدف

    سایتوکاین های آزاد شده از عضله اسکلتی از عوامل دخیل در کنترل توده عضلانی هستند. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون بر سطوح پلاسمایی مایوستاتین و IL-6 مردان جوان رزمی کار است.

    مواد و روش ها

    تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و به صورت پیش و پس آزمون انجام شد، تعداد 20 نفر مرد جوان رزمی کار با دامنه سنی 25 تا 30 سال و میانگین وزنی 70 تا 80 کیلوگرم به صورت تصادفی در دو گروه تمرین همراه با محدودیت جریان خون (10 نفر) و گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون به مدت چهار هفته انجام شد. غلظت مایوستاتین و IL-6 به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل های آماری از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه در سطح معنا داری 0.05=a استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در گروه تمرین همراه با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، میزان مایوستاتین کاهش معنادار (0.001=P) و میزان IL-6 افزایش معنا داری (0.001=P) پیدا کرده است.

    بحث و نتیجه گیری

    تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون با ایجاد کاهش در میزان مایوستاتین و افزایش در میزان IL-6، می تواند به بهبود شرایط آنابولیک و ساختار عضلانی کمک کند.

    کلید واژگان: مایوستاتین, IL-6, تمرین مقاومتی, مردان جوان
    Abdolreza Kazemi *, Mokhtar Ghanbarzadeh, Ali Salmani, Zziya Navidi
    Introduction and purpose

    Cytokines released from skeletal muscle are involved in the control of muscle mass. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of a period of resistance training with reduced blood flow on plasma levels of myostatin and IL-6 in martial arts young men.

    Materials and methods

    The present study was a quasi-experimental study with pre-test and post-test. 20 young martial arts men aged 25 to 30 years and an average weight of 70 to 80 kg  were randomly assigned to two training groups with blood flow reduction (10 people) and the training group without blood flow reduction (10 people). A resistance training program with reduced blood flow was performed for four weeks. Myostatin and IL-6 concentrations were measured by ELISA One-way analysis of covariance was used for statistical analysis at the significance level of a = 0/05.

    Results

      The results of the present study showed that in the exercise group with decreased blood flow compared to the exercise group without decreased blood flow, the amount of myostatin decreased significantly (P=0.001) and the amount of IL-6 significantly increased (P=0.001).

    Discussion and Conclusion

    Resistance training combined with reduced blood flow by reducing myostatin levels and increasing IL-6 levels can help improve anabolic conditions and muscle structure.

    Keywords: Myostatin, IL-6, resistance training, Young Men
  • عبدالرضا کاظمی*، مختار قنبرزاده، ضیا نویدی، شیما امام بخش
    مقدمه و هدف

    کاهش فعالیت بدنی در جوندگان موجب کاهش در توده عضلانی، سطح مقطع عرضی میوفیبریل ها (CSA) و تولید نیرو می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر کاهش فعالیت بدنی پس از یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن های STIM1، Orai1 و MG29 در عضله پلانتاریس موش های نر ویستار بود.

    مواد و روش ها

    16 سر رت نژاد ویستار در محدوده وزنی 20±250 گرم به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه کنترل - لیگاسیون عصب نخاعی (SNL): شامل 8 سر موش صحرایی نر 8 هفته ای بوده که سه شاخه سیاتیک آن ها به طور محکم گره زده شد. گروه تجربی شامل 8 سر موش صحرایی که پس از یک دوره تمرین استقامتی و SNL را دریافت کردند. پروتکل تمرین استقامتی در پژوهش حاضر به مدت 4 روز در هفته و به مدت 6 هفته بود. از 10 متر در دقیقه به مدت 10 دقیقه در هفته اول، به 18-17 متر در دقیقه به مدت 30 دقیقه در هفته پنجم افزایش یافت. بعد از آخرین جلسه تمرینی، رت ها توسط تزریق درون صفاقی کتامین و زایلازین بی هوش و بافت عضله استخراج شد. جهت تعیین معنا دار بودن تفاوت بین متغیرها از آزمون آماری تی مستقل با سطح معنا داری 0.05>P استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین استقامتی قبل از SNL باعث عدم تغییر معنادار ژن MG29  شد (P=0.07)و افزایش معنا دار در ژن Stim1  و Orai1  نیز مشاهده گردید (0.05>P).

    بحث و نتیجه گیری

    تمرین استقامتی قادر به تعدیل اختلال بیان پروتیین های، Stim1 و Orai1 در حالت نوروپاتی بود که ممکن است به واسطه سازوکارهای گوناگونی نظیر کنترل عوامل استرس اکسایشی و عوامل رشدی بتواند اثرات سودمند خود را اعمال کند.

    کلید واژگان: فعالیت کاهش یافته, STIM1, Orai1, MG29
    Abdolreza Kazemi *, Mokhtar Ghanbarzadeh, Ziya Navidi, Shima Emam Bakhsh
    Introduction and purpose

     

    Decreased physical activity in rodents has caused a decrease in muscle mass, cross-sectional area of myofibrils (CSA) and force production. The purpose of this study was to investigate the effect of reducing physical activity after a period of endurance training on the expression of STIM1, Orai1 and MG29 genes in the plantaris muscle of male Wistar rats.

    Materials and methods

    The current research is experimental and basic. 16 male white desert rats, Wistar breed, weighing 250 ± 20 grams, were randomly divided into two groups. Control group - Spinal nerve ligation (SNL): This group included 8-week-old male rats whose three sciatic branches were tightly tied. The second group included 8 rats who received SNL after a period of endurance training. They did the endurance training protocol in the present study was for 4 days a week for 6 weeks. It increased from 10 meters per minute for 10 minutes in the first week to 17-18 meters per minute for 30 minutes in the fifth week. After the last training session, rats were anesthetized by intraperitoneal injection of ketamine and xylazine, and muscle tissue was extracted. To determine the significance of the difference between the variables, independent t-test was used, and SPSS-22 software was used to analyze the data with a significance level of P>0.05

    Results

    The results of the present research showed that endurance training before SNL caused a significant change in the MG29 gene (P=0.07) and a significant increase in the Stim1 gene and Orai1 (P>0.05).Discussion and

    Conclusion

    Endurance training was able to modulate the expression disorder of these proteins in the state of neuropathy, which may be due to various mechanisms such as controlling oxidative stress factors and growth factors, in this way exerts its beneficial effects.

    Keywords: Decreased activity, STIM1, Orai1, MG29
  • عبدالرضا کاظمی*، ضیاء نویدی، مختار قنبرزاده، نرگس زند ذوالقلم

     مقدمه:

     نوروپاتی دیابت (Diabetic neuropathy) DN منجر به راه اندازی مسیرهای متعددی از جمله فشار اکسایشی و تخریب عروق ریز و همچنین تخریب عوامل درگیر در شبکه ی (Sarcoplasmic reticulum) SR عضلات می گردد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی اثر یک دوره ی تمرین اینتروال شدید بر بیان ژن های درگیر در جریان کلسیم در عضله EDL رت های مبتلا به دیابت بود.

    روش ها

    پژوهش حاضر از نوع تجربی و بنیادی- توسعه ای است. 48 سر رت صحرایی نر به چهار گروه دیابت تمرین، دیابت، تمرین و گروه شاهد تقسیم شدند. برنامه ی گروه تمرینی به مدت 4 هفته و هر هفته 5 جلسه بود. کل هر جلسه تمرین روی نوارگردان 44 دقیقه بود. از آزمون آماری واریانس دو سویه (two way ANOVA) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    تمرین تناوبی شدید منجر به کاهش معنی دار در بیان ژن های Orai و MG29 و کاهش غیر معنی دار در بیان ژن Stim1 عضله ی بازکننده ی طویل انگشتان رت های صحرایی نر مبتلا به دیابت نسبت به سایر گروه ها شد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرینات ورزشی به صورت تمرین تناوبی شدید، قادر به تعدیل اختلال بیان Orai، MG29، Stim1 در حالت دیابت بود که ممکن است به واسطه ی سازوکارهای گوناگونی نظیر کنترل عوامل استرس اکسایشی و عوامل رشدی باشد و از این طریق اثرات سودمند خود را بر عوارض بیماری دیابت اعمال کند.

    کلید واژگان: نروپاتی دیابتی, تمرین اینتروال, ژن ها, EDL, رت های صحرایی
    Abdolreza Kazemi *, Zia Navidi, Mokhtar Ghanbarzadeh, Narges Zand Zolghalam
    Background

    Diabetic neuropathy (DN) leads to the initiation of several pathways, including oxidative stress and destruction of small vessels, as well as the destruction of factors involved in the SR network of muscle. The purpose of this research was to investigate the effect of the high intensity interval training on the expression of genes involved in calcium flow in the EDL muscle of diabetic rats.

    Methods

    The current research was experimental development study. In total, 48 male rats were randomly divided into 4 groups: training diabetes, diabetes, training and control group. The training group performed the interval training program for 4 weeks and 5 sessions per week. Each training session on the treadmill lasted for 44 minutes. The statistical test of two-way variance (two-way ANOVA) was used for analyzing the data.

    Findings

    High intensity interval training led to a non-significant decrease in Stim1 gene expression. And there was a significant decrease in the expression of Orai and MG29 genes in the long extensor digitorum muscle of male rats.

    Conclusion

    It is possible HIIT training is able to modulate the expression disorder of Orai, MG29, and Stim1 in diabetes, which may be due to various mechanisms such as controlling oxidative stress factors and growth factors. It seems it exerts its beneficial effects on the Side-effects of diabetes.

    Keywords: Diabetic neuropathies, High-Intensity Interval Training, Genes, EDL, Rats
  • مهدی مداحی، رضا قراخانلو*، عبدارضا کاظمی، محمدعلی اذربایجانی

    اهداف امروزه شناخت سازوکار های درگیر در آتروفی عضلانی به توسعه روش های درمانی جدید در مورد آن کمک خواهد کرد. عضله اسکلتی در شرایط آتروفی به وسیله مسیرهای بیوشیمیایی و رونویسی به بیان دسته ای از ژن های مرتبط با آتروفی عضلانی منجر می شود. در پژوهش حاضر، اثر کاهش فعالیت بدنی پس از 6 هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و ترکیبی بر بیان ژن های مورف-1 و آتروژین-1 بررسی شد.مواد و روش ها در این تحقیق، 30 سر موش نر صحرایی به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: 1. گروه کنترل/کاهش فعالیت بدنی (n=7)، 2. گروه تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی (n=7)، 3، گروه تمرین استقامتی/کاهش فعالیت بدنی (n=8) و 4. گروه تمرین مقاومتی/کاهش فعالیت بدنی (n=8). گروه های تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی، تمرین استقامتی/کاهش فعالیت بدنی و تمرین مقاومتی/کاهش فعالیت بدنی 6 هفته در برنامه تمرینی مخصوص خود شرکت کردند. شدت تمرین استقامتی بین 60 تا 70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه بود. تمرین مقاومتی به صورت صعود همراه با وزنه از نردبان 1 متری انجام شد. تمرین ترکیبی نیز تلفیقی از تمرین مقاومتی و استقامتی بود. پس از این مدت، پروتکل کاهش فعالیت بدنی 4 هفته اجرا شد. در پایان، عضله نعلی استخراج و میزان سطوح بیان ژن های موردنظر با تکنیک ریل تایم- پی سی آر سنجیده شد.یافته ها یافته ها نشان داد میزان بیان ژن مورف-1 در گروه تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی و گروه تمرین مقاومتی/کاهش فعالیت بدنی نسبت به گروه کنترل/کاهش فعالیت بدنی به طور معنا داری کمتر است (P<0/05). از سوی دیگر، در مورد ژن آتروژین-1 ،تنها گروه تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی نسب به گروه کنترل/کاهش فعالیت بدنی کاهش معنا داری دارد (P<0/05).نتیجه گیری به نظر می رسد موش هایی که در برنامه تمرینی آن ها تمرین مقاومتی بود، نسبت به گروهی که تنها تمرین استقامتی انجام دادند در برابر آتروفی ناشی از کاهش فعالیت بدنی مقاوم تر هستند.

    کلید واژگان: آتروفی عضلانی, تمرین ورزشی, مورف-1, آتروژین-1
    Mehdi Madahi, Reza Gharakhanlou *, Abdolreza Kazemi, Mohammad Ali Azarbayjani
    Background and Aims

    Understanding the involved mechanisms in muscle atrophy can help develop new treatment methods for atrophic conditions. Skeletal muscle atrophy via biochemical and transcriptional pathways can increase the expression of some muscle atrophy related genes. The present study aims to assess the effect of reduced physical activity by the spinal nerve ligation (SNL) after a period of resistance, endurance and combined exercises on the expression of MuRF-1 and Atrogin-1 genes in male rats.

    Methods

    In this experimental study, 30 male Wistar rats were randomly divided into four groups: Control+SNL, combined exercise+SNL, endurance exercise+SNL, and resistance training+SNL. The exercises were performed for six weeks. After this period, the protocol of reduced physical activity by the SNL was implemented for four weeks. At the end, soleus muscle was isolated and the expression levels of MuRF-1 and Atrogin-1 genes were measured by real-time polymerase chain reaction technique. To examine the gene expression differences between the groups, analysis of variance and Tukey’s post hoc test were used. The significant level was set at 0.05.

    Results

    The results showed that the expression of MuRF-1 gene in the combined exercise+SNL and resistance training+SNL groups was significantly lower than in the control group (P<0.05). The Atrogin-1 gene expression was significantly reduced only in the combined exercise+SNL group compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

    It seems that the rats with resistance training are more resistant to SNL-induced atrophy than the group with endurance exercise.

    Keywords: physical activity, Resistance Training, Endurance exercise, MuRF-1, Atrogin-1
  • Rasoul Eslami, Abdolreza Kazemi*
    Purpose

    the etiology of children obesity can be varied. Adipose tissue is an active tissue that secretes proteins such as TNF-α, IL-6, leptin, and adiponectin. The purpose of this study was to investigate the effect of short-term sprint interval training on serum levels of adiponectin, leptin, TNF-α, IL-6, insulin, and lipid profile in overweight boys.

    Method

    a number of 30 overweight male students (with a mean age of 9.93±0.2 and BMI of 27.73±0.2) were randomly assigned to the control group (n=15) and sprint interval training (n=15). The subjects of the experimental group did the training for eight weeks, as the control group was engaged in doing their daily activities without intervention. Measurement of anthropometric indices and fasting blood collection were performed (to measure insulin, leptin, adiponectin, TNF-α, IL-6, cholesterol, LDL, HDL and TG) one day before and one day after the training program.

    Results

    the results of the present study indicated that 8 weeks of sprint interval training significantly decreased weight and BMI in overweight children (P<0.001). In addition to weight and BMI reduction, levels of TNF-α, IL-6, leptin, insulin, cholesterol, triglyceride, and LDL significantly reduce the following eight weeks of the sprint interval workout (P< 0.001 for all), while adiponectin and HDL levels increase (P<0.001, P<0.01, respectively).

    Conclusions

    in general, the present study demonstrate that sprint interval training which is a new way of physical activity exerted a positive effect on most of components contributing to children obesity.

    Keywords: Overweight, Sprint interval training, Leptin, Adiponectin, TNF-α, IL-6
  • عبدالرضا کاظمی*، مختار قنبرزاده، ضیاء نویدی، مهرناز سلطانی
    مقدمه

    زنان چاق با توجه به میزان چربی احشایی شکمی و کاهش توده عضلانی، در معرض ابتلا به بیماری های متابولیکی قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی همراه با مصرف سیاه دانه بر سطوح سرمی واسپین زنان مبتلا به چاقی بود.

    روش شناسی:

     28 زن دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی بالای 30 در چهار گروه 7 نفره، کنترل مکمل، تمرین و  تمرین - مکمل تقسیم شدند و به مدت 8 هفته تمرینات تناوبی شدید و هر هفته 3 جلسه به مدت 45 دقیقه تا 60 دقیقه اجرا کردند. به طوری که در هفته اول سه وهله اجرای 4 دقیقه ای با شدت90 درصد ضربان قلب و هفته هشتم پنج وهله اجرای 4 دقیقه ای با شدت90 درصد ضربان قلب ذخیره با 2 دقیقه استراحت فعال بود. گروه های مصرف کننده مکمل روزانه دو  کپسول  mg 1000  پودر سیاه دانه را ظهر و شب پس از هر وعده غذایی به مدت هشت هفته مصرف کردند. برای تجزیه و تحلیل های آماری از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه در سطح معنی داری P ≤ 0/05 استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج تحقیق حاضر، در میزان سطوح سرمی واسپین بعد از تمرین تناوبی بین چهار گروه کنترل، مکمل ،تمرین و مکمل- تمرین وجود نداشت (0.447=P). اما بین تغییرات نیم رخ لیپیدی شامل تری گلیسرید (0.003=P) HDL (P=0.001)، LDL (P=0.005) بعد از تمرین تناوبی بین چهار گروه کنترل، مکمل ،تمرین و مکمل- تمرین تفاوت معنی داری وجود داشت (P ≤ 0/05).

    نتیجه گیری

    با توجه به کاهش معنی دار در نیم رخ لیپیدی، به نظر می رسد تمرینات تناوبی شدید همراه با مصرف سیاه دانه می تواند به عنوان یک عامل موثر در بهبود نیم رخ لیپیدی زنان چاق مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی, واسپین, سیاه دانه, زنان چاق
    ABDOLREZA Kazemi *, Mokhtar Ghanbarzadeh, Ziya Navidi, Mehrnaz Soltani
    Introduction

    Obese women are prone to metabolic diseases due to the amount of abdominal visceral fat and decreased muscle mass. The aim of this study was to evaluate the effect of the  8 weeks of interval training  with consumption of black seed on serum vaspin levels in obese women.

    Methodology

    28 obese women with body mass index above 30 were divided into four groups: control, supplement, exercise and supplement-exercise for 8 weeks of interval trainin  with 3 sessions per week for 45 minutes. They performed for 60 minutes. So that in the first week, three 4-minute performance with an intensity of 90% of the heart rate and in the eighth week, five 4-minute performance with an intensity of 90% of the reserve heart rate with 2 minutes of rest was active. Groups taking the supplement daily took two capsules of 1000 mg of black seed powder at noon and night after each meal for eight weeksone-way analysis of covariance was used at the significance level of (a = 0.5).

    Results

    According to the results of the present study, there are no difference serum levels of vaspin after traning between the four groups of control, supplement, exercise and supplement-exercise. (P=0.447). But there was a significant difference between lipid profile changes including triglyceride (P = 0.003), HDL (P = 0.001), LDL (P = 0.005) after intermittent exercise between the four groups of control, supplement, exercise and supplement-exercise. 

    Conclusion

    Due to the significant difference in lipid profile, interval training  along with consumption of black seed can improve the lipid profile of obese women.

    Keywords: Periodic Exercise, Vaspine, Black seed, Obese women
  • عبدالرضا کاظمی*، اسما مقدم
    اختلال در عملکرد عصبی-عضلانی به همراه کاهش فعالیت بدنی سبب بروز پیامدهای چشمگیری بر عملکرد عضلانی می شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و ترکیبی بر بیان ژن های MST1 و MAFbx عضله پلانتاریس و آزمون های رفتاری موش های صحرایی نر ویستار پیش از کاهش فعالیت بدنی به شکل لیگاسیون عصب نخاعی بود. 24 سر موش صحرایی نر 8 هفته ای با وزن 20±250 گرم به روش تصادفی ساده به 3 گروه مساوی تقسیم شدند: 1. گروه شم - لیگاسیون (Sham-SNL)، 2. گروه تمرین مقاومتی - لیگاسیون (SNL-S) و 3. گروه تمرین ترکیبی - لیگاسیون (SNL-CO). در هر سه گروه، پس از اتمام پروتکل تمرین، سه شاخه عصب سیاتیک به طور محکم گره زده شد. مدت پروتکل SNL، 4 هفته بود. در پایان پروتکل، عضله پلانتاریس استخراج شد. به منظور اندازه گیری بیان ژن های موردنظر از روش Real-Time PCR استفاده شد. بیان ژن MST1 و MAFbx در گروه Sham-SNL نسبت به گروه های تمرین به طور غیرمعنا داری بالاتر بود (05/0<P). از طرف دیگر، نتایج آزمون آنوای یکطرفه و آزمون توکی نشان داد که اختلاف معنا داری در هایپرآلژزیای حرارتی و آلوداینیای مکانیکی بین گروه شم و گروه های تمرین وجود دارد (05/0>P). با توجه به تغییر معنا دار آزمون های رفتاری در گروه شم نسبت به گروه های تمرین می توان ادعا کرد که تمرینات مقاومتی و ترکیبی برای بهبود درد نوروپاتیک می تواند مفید باشد.
    کلید واژگان: آزمون های رفتاری, تمرین ترکیبی و مقاومتی, لیگاسیون عصب نخاعی, MST1, MAFbx
    Abdolreza Kazemi *, Asma Moghadam
    Neuromuscular dysfunction along with reduced physical activity has significant consequences on muscle function. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of resistance and combined training on the MST1 and MAFbx genes expression in Plantaris muscle and behavioral tests in male Wistar rats before decreased physical activity in the form of spinal cord ligation (SNL).twenty four 8-week-old male rats with the mean weight of 250± 20 grams were randomly devided into 3 groups: 1) Sham-Spinal Nerve Ligation (Sham-SNL), 2) Resistance Training-Spinal Nerve Ligation (SNL-S), 3) Combined training-Spinal Nerve Ligation (SNL-CO). In all three groups, three branches of the sciatic nerve of rats were tightly tied after the end of training protocol. The duration of the SNL protocol was 4 weeks. At the end of the protocol, Plantaris muscle was extracted. Real-Time PCR method was used to measure the mRNA expression of the genes. MST1 and MAFbx gene expression in the Sham-SNL group was non-significantly higher than the training groups (P <0.05). On the other hand, the results of one-way ANOVA and Tukey’s tests showed that there is a significant difference in thermal hyperalgesia and mechanical allodynia test between Sham-SNL group and training groups (P <0.05). Considering the significant change of behavioral tests in the sham group compared to the training groups, it can be claimed that resistance and combination training can be useful for improving neuropathic pain.
    Keywords: Behavioral tests, Combined, resistance training, SNL, MST1, MAFbx
  • عبدالرضا کاظمی*، هادی کرندی، زهره خواجه پور
    سابقه و هدف

    با توجه به کاهش توده عضلانی در شرایط بی باری مکانیکی و نقش ژن های MST1 و MAFbx در برخی از مدل های آتروفی عضلانی، در پژوهش حاضر اثر کاهش فعالیت بدنی به شکل لیگاسیون عصب نخاعی پس از یک دوره تمرین استقامتی بر بیان این ژن ها در عضله پلانتاریس موش های صحرایی نر نژاد ویستار بررسی شد.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه تجربی تعداد 16 سر موش صحرایی به روش تصادفی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند: 1) گروه کنترل- لیگاسیون عصبی و 2) گروه تمرین استقامتی- لیگاسیون عصبی. مدت برنامه تمرینی، شش هفته و هر هفته چهار جلسه و با شدت متوسط (70-60 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) بود. جهت ایجاد مدل لیگاسیون عصبی، ابتدا موش ها با سدیم پنتوباربیتول بیهوش شده و سپس عصب پنجم کمری نخاعی آن ها به طور محکم گره زده شد. مدت پروتکل لیگاسیون عصبی، چهار هفته بود. پس از آخرین روز از ایجاد مدل لیگاسیون عصبی، عضله پلانتاریس استخراج شد. به منظور اندازه گیری بیان mRNA ژن های مورد نظر از روش کمی PCR استفاده شد.

    یافته ها

    در بیان ژن MST1 در گروه تمرین استقامتی- لیگاسیون عصبی نسبت به گروه کنترل- لیگاسیون عصبی افزایش معنی داری مشاهده نشد (0/05<P). در بیان ژن MAFbx در گروه تمرین استقامتی- لیگاسیون عصبی نسبت به گروه کنترل- لیگاسیون عصبی افزایش معنی داری مشاهده شد (0/05>P).

    استنتاج

    یافته های پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت کاهش یافته به شکل لیگاسیون عصبی پس از تمرین استقامتی می تواند منجر به ایجاد اثرات مخربی بر دستگاه عضلانی و ظهور نشانه های آتروفی عضلانی گردد.

    کلید واژگان: SNL, MST1, MAFbx, تمرین استقامتی
    Abdolreza Kazemi*, Hadi Kerendi, Zohreh Khajehpour
    Background and purpose

    Reduction of muscle mass occurs in some models of muscle atrophy during mechanical unloading status and MST1 and MAFbx genes are believed to have a role. In the present study, the effect of reduced physical activity in the form of spinal nerve ligation (SNL) after a period of endurance training (ET) on the expression of MST1 and MAFbx genes were examined in the rat plantaris muscle.

    Materials and methods

    In this experimental study, 16 rats were randomly divided into two groups: control-spinal nerve ligation (Sham+SNL) and endurance training-spinal nerve ligation (ET+SNL). Training program continued for six weeks, four sessions a week with moderate intensity (70-60% of VO2max). To create the SNL model, the rats were first anesthetized with pentobarbitol sodium and then their fifth lumbar spinal nerve was tightly tied. The duration of the SNL protocol was four weeks. After the last day of ligation, the plantaris muscle was extracted. Real-Time PCR was used to measure the mRNA expression of the MST1 and MAFbx.

    Results

    The expression of MST1 gene showed no significant increase in ET+SNL group compared with Sham+SNL group (P>0.05). But, significant increase was seen in MAFbx gene expression in ET+SNL group compared with Sham+SNL group (P<0.05).

    Conclusion

    The study showed that reduced activity in the form of SNL after endurance training can lead to destructive effects on the muscular system and symptoms of muscle atrophy could be seen.

    Keywords: SNL, MST1, MAFbx, endurance training
  • آرش برزگر، عبدالرضا کاظمی*

    شناخت مکانیسم های درگیر در آتروفی و بازسازی عضله به توسعه روش های درمانی جدید برای مقابله با آتروفی ناشی از بی-تحرکی کمک خواهد کرد. بنابراین، با توجه به کاهش توده عضلانی در شرایط کاهش فعالیت عضله و نقش TRPC1 و TRPC3 در برخی از مدل های آتروفی عضلانی، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر کاهش فعالیت بدنی پس از یک دوره HIIT بر بیان ژن های TRPC1 و TRPC3 در عضله EDL موش های صحرایی نر بود. 32 سر موش صحرایی نر هشت هفته-ای با وزن 20±250 گرم (در ابتدا) خریداری شدند. حیوانات مورد نظر به روش تصادفی ساده به چهار گروه کنترل (C)، کنترل - فعالیت کاهش یافته (Sham-CCI)، تمرین - فعالیت کاهش یافته (HIIT-CCI) و تمرین (HIIT) تقسیم شدند. مدت برنامه تمرینی، شش هفته و هر هفته پنج جلسه بود. به منظور اندازه گیری بیان mRNA ژنهای مورد نظر از روش Real-Time PCR استفاده شد. این یافته ها نشان می دهد که تمرین به شیوه HIIT منجر به افزایش بیان ژن های TRPC1 و TRPC3 در عضله EDL موش می شود و کاهش فعالیت بدنی پس از HIIT منجر به کاهش بیان این ژنها می شود. در این پژوهش همچنین کاهش قابل ملاحظه ای در وزن عضله EDL در گروه Sham-CCI نسبت به گروه کنترل و نیز افزایش قابل ملاحظه ای در وزن عضله EDL در HIIT-CCI نسبت به گروه Sham-CCI پس از پایان دوره پژوهش مشاهده شد. این نتایج نشان می دهد که کاهش فعالیت بدنی به شکل CCI منجر به کاهش وزن عضله می شود. با این حال تمرین به شیوه HIIT می تواند این کاهش را کمتر کند.

    کلید واژگان: CCI عصب نخاعی, TRPC1, TRPC3, تمرین تناوبی شدید
    Arash Barzegar, Abdolreza Kazemi *

    Understanding the mechanisms involved in muscle atrophy and regeneration will help to develop the new treatments for muscle atrophy due to inactivity. Therefore, according to decrease in muscle mass due to decreased muscle activity and the role of TRPC1 and TRPC3 in some models of muscle atrophy, the aim of this study was to investigate the effect of decreased physical activity after HIIT on the genes expression of TRPC1 and TRPC3 in EDL muscle. Thirty-two eight-week-old mice were randomly divided into four groups: control (C), control-reduced activity (Sham-CCI), exercise-reduced activity (HIIT-CCI) and exercise (HIIT). The duration of the training program was six weeks and five sessions per week. Xie and Bennett methods were used to create the CCI model. Real-Time PCR was used to measure the mRNA expression of the genes. To determine the significance of the differences between the variables, two-way ANOVA test was used and if necessary, Tukey post hoc test was used. The results of this study showed that a period of HIIT leads to increased genes expression of TRPC1 and TRPC3 in EDL muscle compared to the control group. up and also a significant increase in EDL muscle weight in HIIT-CCI compared to Sham-CCI group after the end of the research period. These results indicate that the CCI leads to a decrease in EDL muscle weight. However, HIIT can reduce this reduction.

    Keywords: Spinal cord CCI, TRPC1, TRPC3, high intensity interval training
  • عبدالرضا کاظمی*، بهروز وکیل زاده
    روش های ایمن و موثر برای افزایش حجم عضلانی و بهبود عملکرد ورزشی همواره موردنظر محققان بوده است. محققان شیوه ای از تمرینات را معرفی کرده اند که در آن، تمرینات مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون انجام می گیرد. این روش از طریق ایجاد استرس متابولیک، تاثیر محرک تمرینی را بیشتر می کند. مایوکاین IL-15 و پروتیین فولیستاتین به عنوان عوامل رشدی و مرتبط با توده عضلانی شناخته شده اند. بنابراین هدف تحقیق، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون بر میزان IL-15 و فولیستاتین سرمی مردان جوان رزمی کار بود. جامعه آماری شامل مردان جوان رزمی کار باشگاه های شهر کرمان بود که براساس نمونه در دسترس، 20 داوطلب (میانگین سنی 3/2±25 سال، قد 1/5±176 سانتی متر و وزن 8/7±2/77 کیلوگرم) از آنها انتخاب شد و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه های تحقیق شامل دو گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر) و تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) بودند. آزمودنی های تحقیق به مدت 4 هفته و هر هفته 3 جلسه برنامه تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون را انجام دادند. شدت تمرین در گروه با محدودیت جریان خون برابر 30% و در گروه بدون محدودیت جریان خون برابر 70% یک تکرار بیشینه بود. برای ایجاد محدودیت جریان خون از کاف فشار استفاده شد. در دو مرحله پیش و پس آزمون، غلظت سرمی فولیستاتین و IL-15 به روش الایزا اندازه گیری شد. طبیعی بودن توزیع داده ها و تجانس واریانس ها به ترتیب با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک و لون انجام گرفت. به منظور تعیین معناداری تفاوت بین متغیرهای تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه در سطح معنا داری 05/0 P=استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که میزان IL-15 و فولیستاتین در گروه تمرین با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، افزایش معنا داری دارد (به ترتیب 001/0P= و 001/0P=). با توجه به این یافته ها می توان گفت که تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون نسبت به تمرین بدون محدودیت جریان خون، عامل موثری در افزایش عوامل هایپرتروفیک (IL-15 و فولیستاتین) است.
    کلید واژگان: IL-15, تمرین مقاومتی, فولیستاتین, محدودیت جریان خون
    Abdolreza Kazemi *, Behroz Vakilzadeh
    Safe and effective methods for increasing muscle mass and improving exercise performance have always been sought by researchers. Researchers have introduced a method of exercise training in which resistance exercises are performed with blood flow restriction. This method increases the effect of exercise stimulus through the creation of metabolic stress. IL-15 and Folestatin are known to be growth factors and related to muscle mass. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of resistance training with blood flow restriction on the serum levels of IL-15 and Folestatin in young combat men. The research groups consisted of two groups: resistance training with blood flow restriction (10 subjects) and resistance training without blood flow restriction (10 subjects). The subjects completed a four-week resistance training program with or without blood flow restriction. Blood pressure cuff was used to create a blood flow restriction. In both pre and posttest phases, serum levels of Folestatin and IL-15 were measured by ELISA method. To determine the significance of the difference between the variables, one-way covariance analysis was used at the significance level of 0/05. The results showed that IL-15 and Folestatin levels increased significantly in the exercise group with blood flow restriction compared to the exercise group without blood flow restriction (P = 0.001, P = 0.001, respectively). According to these findings, it can be concluded that resistance training with blood flow restriction compared to exercise without blood flow restriction is an effective factor in increasing hypertrophic factors and also improving muscle performance.
    Keywords: IL-15, Folestatin, resistance training, BFR
  • عبدالرضا کاظمی *

    آتروفی عضلانی از برجسته‌ترین مشخصه‌های بی‌تمرینی و همراه با کاهش قدرت و عملکرد عضله است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر خراش عصبی (CCI) پس از 6 هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و ترکیبی بر مقدار پروتئین Tweak و Fn14 در عضله کف پایی بود. 32 سر موش صحرایی نر به‌طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: 1. گروه کنترل-خراش عصبی(CCI-C) ، 2. گروه تمرین ترکیبی-خراش عصبی (CCI-CO)، 3. گروه تمرین استقامتی-خراش عصبیCCI-E)) و 4. گروه تمرین مقاومتی-خراش عصبی  (CCI-S). گروه‌های تجربی به مدت 6 هفته و 4 روز در هفته در برنامه تمرینات استقامتی و مقاومتی مخصوص خود شرکت کردند. پس از 6 هفته تمرین، پروتکل کاهش فعالیت بدنی به شکل CCI به مدت 4 هفته اجرا شد. در پایان عضله کف‌پایی استخراج و مقدار پروتئین‌ها به روش وسترن بلات سنجیده شد. برای تعیین تفاوت در مقدار پروتئین‌ها از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنا‌داری کمتر از 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان پروتئین Tweak و Fn14 در گروه‌های CCI-E ،  CCI-S  و CCI-CO نسبت به گروهCCI-C  به‌طور معنا‌داری کمتر بود (05/0P<). همچنین، تفاوت معنا‌داری در پروتئین Tweak در گروه CCI-E با گروه‌های CCI-S و CCI-CO و میزان پروتئین Fn14 در گروه CCI-E با گروه CCI-CO مشاهده شد (05/0P<). با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر و افزایش کمتر پروتئین‌های آتروفیک در موش‌هایی که برنامه تمرینی انجام دادند، می‌توان ادعا کرد انجام تمرینات ورزشی  قبل از یک دوره کاهش فعالیت بدنی سبب کاهش افت عملکرد عضلانی پس از بی‌تمرینی خواهد شد.

    کلید واژگان: آتروفی عضلانی, پروتئین Tweak و Fn14, تمرین ورزشی, عضله کف پایی
    abdolreza kazemi*

    Decreasing muscle mass is one of the detraining characteristics that associated with attenuated in muscle strength and muscle performance, and resulting in disability in performing of daily tasks. The purpose of the present study was to investigate the effect of decreased physical activity in the form of chronic constriction injury (CCI) on the Tweak and Fn14 proteins after resistance, endurance and combined exercises. 32 rats were randomly divided into four groups: 1- Control group-CCI (Sham+CCI), 2- Mixed training group-CCI (Mix+CCI), 3- Endurance training group-CCI (TE+CCI), and 4- Resistance training group-CCI (LA+CCI). Mix+CCI, TE+CCI and CCI+SNL groups participated in training program for six weeks. After performing 6 weeks training, chronic constriction injury was implemented for four weeks. Western blotting technique was used to measure proteins. The results extracted by ANOVA and showed that Tweak and Fn14 proteins increased by CCI. The level of Tweak and Fn14 proteins in CCI+La and CCI+Mix groups and also CCI-TE group was significantly lower than Sham+CCI group (P <0.05). One the other hands, the level of Fn14 protein in CCI-LA compared with CCI-TE and CCI-MIX was not significant (P >0.05). According to the findings of the present study, it seems that mice that had resistance training in their training program experienced less atrophy than the group that did only endurance training.

    Keywords: chronic constriction injury, Plantaris Muscle, Tweak, Fn14
  • عبدالرضا کاظمی*، فاطمه خواجه پور، علیرضا شریف آبادی، مهدی مداحی

    به دلیل تاثیر مثبت تمرینات بر بهبود MS، «تاثیر یک دوره تمرینات ورزشی جامع بر نروتروفین 4/5، متغیرهای آنتروپومتریک و عملکردی زنان مبتلا به MS» بررسی شد. جامعه آماری تحقیق را زنان مبتلا به MS با مقیاس ناتوانی جسمانی صفر تا 10، تشکیل دادند. گروه های تمرینی A، B و C پروتکل توان بخشی را انجام دادند. براساس سطح ناتوانی افراد از تمرینات مختلف استفاده شد. گروه های کنترل A، B و C تمرینات کششی انجام دادند. کلیه پیش آزمون ها به عمل آمد و سپس گروه های تجربی،12 هفته تمرین خاص خود را، انجام دادند. از آزمون ANCOVA برای تحلیل داده ها استفاده شد. تمرینات بر میزان نروتروفین 4/5 بیماران مبتلا به MS سطح A و C تاثیر نداشت (0/504=P و 0/083=P)؛ اما میزان نروتروفین 4/5 بیماران مبتلا به MS سطح B افزایش یافت (0/010=P). همچنین نتایج نشان داد که در سطح A: BMI، BF%، سرعت و VO2max و در سطح B: وزن، BMI، BF%، تعادل پویا، دور کمر و باسن، WHR و VO2max بهبود معنی داری داشت. بالعکس در سطح C: BMI، BF% و VO2max بهبود معنی داری داشت. این نتایج نشان می دهد که تمرینات توان بخشی بر این متغیرها تاثیر مثبتی دارد و می تواند کیفیت زندگی را در این بیماران افزایش دهد.

    کلید واژگان: برنامه توان بخشی جامع, مولتیپل اسکلروز, نروتروفین 4, 5
    ABDOLREZA KAZEMI*, Fatemeh Khajepor, Alireza Sharifabadi, Mahdi Madahi

    Due to the positive affect of the training on the improvement of MS, "the effect of the comprehensive training on neurotrophin- 4/5 and other variables in women with MS" was investigated. Experimental groups (A, B, and C) performed their intervention. Based on the level of disability, different training was used. Control groups (A, B, and C) received only stretch training. At first, all pre-tests were performed and then the experimental groups performed their exercises during 12 weeks. At the end, depended variables were measured and ANCOVA was used. According to the results, showed that rehabilitation protocol has no effect on the levels of neurotrophin 4/5 in MS patients at levels A and C (P=0.504 and P=0.083) but significant increase observed in B level (P=0.010). The results also showed that at level A: BMI, fat percentage, speed and VO2max, and at level B: weight, BMI, fat percentage, endurance, dynamic balance, waist circumference, hip circumference, WHR and VO2max had a significant improvement. On the other hand, at level C, only BMI, fat percentage and VO2max were significantly improved. These results show that rehabilitation exercises have a positive effect on these variables and can increase the quality of life in these patients.

    Keywords: Comprehensive Rehabilitation Program, Multiple Sclerosis, Neurotrophin-4, 5
  • عبدالرضا کاظمی*، علیرضا سعید
    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر لیگاسیون عصب نخاعی (SNL) بر بیان ژن های TRAF6 و MuRF1 عضله نعلی موش های نر ویستار پس از یک دوره تمرین تناوبی شدید بود. بدین منظور، 24 سر موش نر ویستار در 2 گروه 12 تایی کنترل (C) و تمرین (HIT) قرار گرفتند. گروه تمرین بعد از یک هفته آشناسازی برنامه 4 هفته تمرین تناوبی شدید را انجام دادند. سپس به طور تصادفی در دو گروه 6 تایی تمرین (HIT) و گروه لیگاسیون عصب نخاعی (HIT-SNL) قرار گرفتند. همزمان گروه کنترل نیز به دو گروه 6 تایی کنترل (C) و لیگاسیون عصب نخاعی (C-SNL) تقسیم شدند. 4 هفته پس از SNL موش ها قربانی شدند و عضله نعلی استخراج و به وسیله روش کمی سازی داده ها Real-time Pcr بیان ژن ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که کاهش فعالیت به شکل SNL اثر معنا داری بر بیان ژن های TRAF6 و MuRF1 دارد (به ترتیب 0001/0=P و 0001/0=P). همچنین انجام تمرین ورزشی شدید قبل از SNL به طور چشمگیری بیان TRAF6 و MuRF1 را کاهش می دهد (به ترتیب 003/0=P و 0001/0=P). علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که SNL اثر معنا داری بر نسبت وزن عضله نعلی به طول درشت نی داشته است (01/0=P). از طرف دیگر، انجام تمرینات HIT قبل از SNL سبب افزایش معنا دار در این نسبت شد (03/0=P).  نتایج نشان داد کاهش فعالیت به شکل SNL با افزایش بیان ژن های TRAF6 و MuRF1 همراه است که احتمالا می تواند در تغییر توده عضلانی نیز درگیر باشد. با توجه به اینکه انجام تمرینات با شدت بالا بیان این ژن ها را کاهش می دهد، این تمرینات می توانند به منظور حفظ توده عضلانی مطلوب تر قبل از بی فعالیتی بدنی به کار روند.
    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, لیگاسیون عصب نخاعی, TRAF6, MuRF1
    Abdolreza Kazemi *, Alireza Said
    The purpose of the present study was to investigate the effect of SNL on the expression of TRAF6 muRF1 genes in the Soleus muscle of Wistar rats after HIT traning. For this purpose, 24 male rats were divided into 2 groups of control (C) (n=12) and training (HIT) (n=12). After one-week familiarization, training group participate in four HIT training. Then, they were randomly assigned to HIT (n=6) and HIT-SNL (n=6) groups. At the same time, the control group was divided into two groups: control (C) (n=6) and spinal cord nerve (C-SNL) (n=6). 4 weeks after the SNL, wistar rats were sacrificed and soleuse muscle exetracted.Then Gene expressions of MuRF1 and TRAF6 measured Real time PCR technique. The results showed that inactivity by SNL has a significant effect on the expression of TRAF6 and MuRF1 genes (P=0.0001 and P=0.0001, respectively). Also, performed before SNL reduced the expression of TRAF6 and MuRF1 (P=0.003 and P=0.0001 respectively). In addition, the findings indicated that SNL had a significant effect on the weight of Soleus muscle mass/ tibia length (P=0.01). On the other hand, HIT training before SNL significantly increased weight of Soleus muscle mass/ tibia length (P = 0.03). Therefore, the decrease in activity by SNL is associated with increased in expression of TRAF6 and MuRF1 genes, which may also be involved in muscle mass changes. Regarding the fact that performing HIT reduces the expression of these genes in soleus muscle, these training can be used to maintain obtimal muscle mass before physical activity.
  • مسعود رحمتی*، عبدالرضا کاظمی، اعظم درویشی، صفورا شاهوزاده
    پروتئین CAP1 یکی از عوامل ساختاری و عملکردی مهم بافت چربی در فرایندهای گوناگون ازجمله اختلال‌های بافت چربی در حالت نوروپاتی دیابت (DN) است و ممکن است تغییرات بافت چربی در اثر تمرین‌های ورزشی را واسطه گری کند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت استقامتی بر سطوح CAP1 بافت چربی احشایی موش های صحرایی نر دارای نوروپاتی دیابت بود. در این پژوهش، 30 موش صحرایی نر ویستار )10 ± 260 گرم( به روش تصادفی ساده به سه گروه کنترل (C)، نوروپاتی دیابت (DNC) و نوروپاتی دیابتی تمرین (DNT) تقسیم شدند. نوروپاتی دیابت با استفاده از استروپتوزوسین القا و با استفاده از آزمون های رفتاری درد ارزیابی شد. همچنین، پروتکل تمرین ورزشی شامل شش هفته/پنج جلسه در هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط بود. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، آزمودنی ها بی هوش شدند و بافت چربی احشایی استخراج شد و سطوح CAP1 با روش ایمونوهیستوشیمیایی اندازه‌گیری شد. برای مقایسه گروه‌ها در متغیرهای مطالعه‌شده نیز از تحلیل واریانسیک‌سویه استفاده شد. افزایش معنا دار سطوح این پروتئین در بافت چربی موش های دچار نوروپاتی دیابت مشاهده شد ( 0.0001=P )؛ بااین‌حال، تمرین استقامتی به تغییر این سطوح افزایش‌یافته در حالت DN قادر نبود؛ به‌طوری‌که تفات معنا داری بین گروه های DNT و DNC مشاهده نشد (0.246P =). به‌طورکلی، به‌نظر می‌رسد سطوح افزایش‌یافته CAP1 ممکن است پاسخ جبرانی برای افزایش برداشت گلوکز، گرمازایی و آدیپوژنز باشد. همچنین، تاثیرنگذاشتن تمرین‌های استقامتی بر سطوح CAP1 ممکن است به‌دلیل هایپرگلایسمی پایدار در گروه DNT باشد؛ بااین‌حال، تایید این فرضیه‌ها نیازمند انجام بررسی های بیشتر است.
    کلید واژگان: نوروپاتی دیابت, CAP1, تمرین استقامتی, بافت چربی احشایی
    Masoud Rahmati *, Abdolreza Kazemi, Azam Darvishi, Safora Shahozadeh
    CAP1 is one of the structural and functional important factors in fat tissues’ abnormalities in diabetic neuropathy (DN) state. The purpose of this study was investigation of the effects of endurance training on visceral adipose tissue levels of the CAP1 in male rats with diabetic neuropathy. 30 male Wistar male rats (260±10 g) were randomly divided into three group of Control (C), Diabetic neuropathy control (DNC) and Diabetic neuropathy trained (DNT). Diabetes neuropathy induced by streptozotocin and was evaluated using behavioral pain tests. Also training group performed 6 week/ 5 sessions in week endurance training with moderate intensity. Forty-Eight hours after the last training session, subjects were anesthetized and visceral adipose tissue was removed immediately and by immunohistochemical analysis, the CAP1 protein level was measured. To assessing comparison between groups, ANOVA was used. The result of blood sugar and behavioral measurements demonstrated diabetic neuropathy model. Also, significant increase of the CAP1 levels was observed in adipose tissue of rats with diabetic neuropathy (P=0.0001) however, training was not able to change this increased level of this protein in DN state so that significant difference was not seen between DNT and DNC groups (P=0.246). The elevated levels of CAP1 may be a compensatory response to increase the glucose uptake, thermogenesis and abiogenesis. Also, the ineffectiveness of endurance training may be due to persistent hyperglycemia in the DNT group. However, the proof of these assumptions needs further studies.
    Keywords: Diabetes neuropathy, CAP1, Endurance training, Adipose Tissue
  • عبدالرضا کاظمی*، رضا ترک زاده، ایمان فتحی
    مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن و ناتوان کننده سیستم عصبی است که میلین سیستم اعصاب مرکزی را تخریب می کند. هدف این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره برنامه توانبخشی ورزشی بر سطوح نروتروفین-3 (NT-3) بیماران مبتلا به MS با سطوح مختلف ناتوانی است. بدین منظور 96 بیمار مبتلا به MS انتخاب و براساس نمره مقیاس ناتوانی جسمانی به سه گروه 44=A1 (نمره کمتر از 5/4)، 26=A2 (نمره بین 5 تا 5/6) و 26=A3 (نمره 5/6 به بالا) تقسیم شدند. سپس هر کدام از گروه ها به طور تصادفی به دو زیرگروه مساوی کنترل و تجربی تقسیم شدند که در مجموع سه زیرگروه تجربی و سه زیرگروه کنترل ایجاد شد. گروه های تجربی جلسه ای یک ساعت، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته تمرینات منتخب (برنامه تمرینی پیلاتس، کششی PNF، هوازی و قدرتی) را اجرا کردند. گروه های کنترل تنها تمرینات کششی انجام دادند. عوامل ترکیب بدنی و سطوح NT-3 قبل و بعد از تمرینات اندازه گیری شد. سطح معنا داری 05/0˂P درنظر گرفته شد. نتایج آزمون ANCOVA نشان داد که اگرچه بین سطوح NT-3 زیرگروه تجربی و کنترل گروه A3 تفاوت معنا داری مشاهده شد، بین زیرگروه های تجربی و کنترل گروه های A1وA2 تفاوت معنا داری مشاهده نشد. همچنین نتایج حاکی از وجود تفاوت معنا دار بین گروه های تجربی و کنترل در عوامل درصد چربی و شاخص توده بدنی بود. براساس یافته های تحقیق حاضر می توان گفت که احتمالا تمرینات ورزشی منتخب می توانند علاوه بر بهبود وضعیت ترکیب بدنی بیماران MS، موجب افزایش سطوح NT-3 و بهبود شکل پذیری سیستم عصبی مرکزی و بازسازی نخاع و عضله این بیماران شوند.
    کلید واژگان: توانبخشی, فعالیت ورزشی, ناتوانی, NT-3, MS
    Abdolreza Kazemi *, Reza Torkzadeh, Iman Fathi
    Multiple sclerosis (MS) is a chronic and debilitating disease of the nervous system that destroys myelin in the central nervous system. The aim of this study was to investigate the effect of a program of exercise rehabilitation on the Neutrophin-3 (NT-3) levels in multiple sclerosis patients with different levels of disability. 96 MS patients were selected and were divided into three groups: A1 = 44 (score less than 4.5), A2 = 26 (score between 5 and 6.5) and A3 = 26 (score above 6.5) based on their physical disability scale scores. Then, each group was divided into equal experimental and control subgroups; three experimental subgroups and three control subgroups were created. Experimental groups performed selected exercises (Pilates training, PNF stretching, aerobic and strength training) one hour per session, three sessions per week and 12 weeks. Control groups had only stretching exercises. Body composition factors and NT-3 levels were measured before and after the exercises. The significance level was considered to be P<0.05. ANCOVA test results showed that although there was a significant difference in the NT-3 levels between the experimental and control subgroups of A3 group, there was no significant difference between the experimental and control subgroups of A1 and A2 groups. Also, the results showed a significant difference between experimental and control groups in fat percentage and body mass index. Based on the findings of the present study, it can be suggested that the selected exercises may not only increase NT-3 levels and improve the plasticity of the central nervous system and reconstruct spinal cord and muscle in MS patients but also improve the body composition of these patients.
    Keywords: Rehabilitation, MS, Exercise, NT-3, Disability
  • عبدالرضا کاظمی*، میثم ارچنگی، مسعود رحمتی، هادی کرندی
    پژوهش های اندکی در مورد تاثیر مصرف مکمل گلوتامین در ترکیب با کربوهیدرات بر شاخص های مختلف خونی ورزشکاران انجام گرفته است. بنابراین، هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر مصرف مکمل های گلوتامین-کربوهیدرات و کربوهیدرات بر میزان استرس اکسیداتیو، کورتیزول و انسولین پلاسما پس از یک جلسه تمرین تناوبی شدید بود. بدین منظور 20 دانشجوی ورزشکار واجد شرایط به صورت تصادفی در دو گروه 7 نفره (مکمل) و یک گروه 6 نفره (کنترل) قرار داده شدند. آزمودنی های گروه های تجربی یک جلسه فعالیت تناوبی شدید انجام دادند و به آنها مکمل غذایی داده شد. نمونه های خونی برای ارزیابی متغیرهای پژوهش در فواصل زمانی پیش از تمرین، بلافاصله، 3 ساعت و 24 ساعت پس از تمرین جمع آوری شد. نتایج نشان دهنده افزایش معناداری (05/0>P) در میزان GSH پلاسمای خون در وهله های زمانی 3 و 24 ساعت پس از تمرین و افزایش در میزان TAC پلاسما در وهله زمانی 24 ساعت پس از تمرین در گروه کربوهیدرات-گلوتامین نسبت به گروه کربوهیدرات بود. همچنین کاهش معنا داری در میزان کورتیزول در وهله های زمانی بلافاصله و 3 ساعت پس از تمرین در گروه کربوهیدرات-گلوتامین نسبت به گروه کربوهیدرات مشاهده شد. با توجه به این یافته ها به نظر می رسد که مصرف مکمل گلوتامین در ترکیب با کربوهیدرات نسبت به مصرف مکمل کربوهیدرات پس از یک جلسه فعالیت تناوبی شدید موجب افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و همچنین کاهش میزان کورتیزول و شرایط کاتابولیک شده است.
    کلید واژگان: استرس اکسیداتیو, انسولین, تمرین تناوبی شدید, کورتیزول, گلوتامین
    Abdolreza Kazemi *, Meysam Archangi, Masoud Rahmati, Hadi Kerendi
    There is little research on the effect of glutamine supplement in combination with carbohydrates on athletes' various blood factors. Thus, the aim of the present study was to compare the effect of glutamine-carbohydrate and carbohydrate supplementation on oxidative stress, plasma cortisol and insulin after a high intensity interval training session. 20 eligible athlete students were randomly assigned to two supplement groups (each group 7 subjects) and one control group (n=6).  Experimental groups performed one session of high intensity interval training, and they received dietary supplement. Blood samples were collected before, immediately, 3 hours and 24 hours after the training to evaluate the research variables. The results showed a significant increase (P<0.05) in plasma GSH in 3 and 24 hours after the training, and an increase in plasma TAC 24 hours after the training in the carbohydrate-glutamine group compared with the carbohydrate group. Also, there was a significant decrease in cortisol immediately and 3 hours after the training in the carbohydrate-glutamine group compared with the carbohydrate group. Regarding these findings, it seems that supplementation of glutamine in combination with carbohydrates compared with carbohydrate supplementation after a HIIT session has been able to increase the antioxidant capacity and also reduce cortisol and catabolic conditions.
    Keywords: cortisol, Glutamine, high intensity interval training, insulin, oxidative stress
  • عبدالرضا کاظمی*، هادی کرندی، ولی الله شعاعی

    شیوه های تمرینی متفاوت می تواند اثر متفاوتی بر میزان و پاسخ هورمون ها داشته باشد. تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، یکی از روش های تمرینی است که به افزایش عملکرد و قدرت عضلانی منجر می شود. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان بود. گروه های پژوهش شامل دو گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر) و تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) بود. برنامه تمرین مقاومتی به مدت چهار هفته انجام گرفت. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، غلظت سرمی IGF-1، تستوسترون و مایونکتین به روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور تعیین معنا داری تفاوت بین متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکطرفه در سطح معنا داری 05/0 استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان IGF-1 و تستوسترون در گروه تمرین با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، افزایش معنا داری (001/0=P) دارد، با این حال، در میزان مایونکتین افزایش غیرمعنا داری مشاهده شد (08/0=P). این یافته ها نشان می دهد که تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، در بهبود عوامل مرتبط با افزایش حجم عضلانی بسیار موثر است.

    کلید واژگان: IGF-1, تستوسترون, تمرین مقاومتی, مایونکتین, محدودیت جریان خون
    Abdolreza Kazemi *, Hadi Kerendi, Valiollah Shoaei

    Different training programs have different effects on the level of hormonal response. Resistance training with blood flow restriction is one of the exercise method that leads to increase in muscle strength and performance. Therefore, the purpose of this study was to compare the effect of resistance training with and without blood flow restriction on the serum levels of IGF-1, testosterone and myonectin in young men. The research groups consisted of two groups: resistance training with blood flow restriction (10 subjects) and resistance training without blood flow restriction (10 subjects). The resistance training program was conducted for four weeks. In pre/post-test, serum concentration of IGF-1, testosterone and Myonectine was measured by ELISA method. To determine the difference between the variables, one-way covariance analysis was used at the significance level of 0/05. Our results showed that IGF-1 and testosterone levels in the exercise group with blood flow restriction were significantly higher than the exercise group without blood flow restriction (P = 0.001). However, there was a non-significant increase in myonectin levels (P = 0.08). These findings suggest that resistance training with blood flow restriction is very effective in increasing hypertrophy-related factors.

    Keywords: IGF-1, Testosterone, Myonectine, Resistance exercise, Blood flow restriction
  • سیده سمیه احمدی، الهام حکیمی زاده، مهسا حسنی پور، عبدالرضا کاظمی*، محمد الله توکلی
    مقدمه

    ورزش وامانده ساز منجر به خستگی عضله و کاهش نیروی عضلانی در پاسخ به فعالیت انقباضی شده و خستگی مرکزی را در پی دارد. از سوی دیگر اثرات اوپیوئیدها بر عملکرد عضلات اسکلتی و پدیده خستگی به خوبی شناخته نشده است. این مطالعه باهدف ارزیابی اثر تزریق تک دوز تریاک بر خستگی عضلانی و مرکزی در موش صحرایی نر طراحی و اجرا گردید.

    روش کار

    این مطالعه تجربی، بر روی 21 موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 270-220 گرم انجام شد. موش ها به طور تصادفی در 3 گروه شامل: گروه کنترل، گروه دریافت کننده تریاک با ورزش شنا (به صورت خوراکی) و گروه تریاک بدون شنا توزیع شدند. به منظور ارزیابی خستگی عضلانی از تست شنا و خستگی مرکزی از سیستم نمره دهی میزان آرامش حیوان (sedation score) استفاده شد. درنهایت خون حیوانات گرفته شد و پلاسمای آن برای اندازه گیری متغیرهای خستگی عضلانی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین فسفوکیناز (CPK) به آزمایشگاه فرستاده شد. در تحلیل آماری داده ها از نرم افزار آماری22  SPSS و آزمون های ANOVA و T-test استفاده شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که مدت زمان شنا در گروه دریافت کننده تریاک در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کمتر بود 001/0<p خستگی مرکزی نیز در گروه دریافت کننده تریاک در مقایسه با گروه کنترل کمتر بودp>00/1.همچنین دریافت تریاک به تنهایی و بدون انجام تست شنا در حیوانات باعث کاهش خستگی مرکزی گردید . p< 0/50

    نتیجه گیری

     مطالعه حاضر نشان داد که تزریق تک دوز تریاک باعث افزایش خستگی عضلانی و کاهش خستگی مرکزی در موش صحرایی نر می شود.

    کلید واژگان: تریاک, فعالیت ورزشی, خستگی عضلانی, خستگی مرکزی
    Somayeh Ahmadi, Elham Hakimizadeh, Hassanipour Mahsa, Abdolreza Kazemi*, Mohammad Allahtavakoli
    Introduction

    Exhaustive exercise leads to muscle fatigue and reduces muscle power in response to contractile activity and causes central fatigue. On the other hand, the effects of opioids on skeletal muscles and fatigue phenomenon are not known completely. Thus, the current study aimed to assess the effect of a single dose administration of opium on muscle and central fatigue in male rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 21 male Wistar rats weighing 220-270 g were randomly divided into three equal groups: control, opium receiving group, opium without swimming (sham opium). In order to evaluate muscle fatigue, swimming test was used and for central fatigue the sedation score was used. At the end of the experiments, blood samples were obtained from animal eyes and were sent to the laboratory for measurement of muscle fatigue indices including lactate dehydrogenase (LDH) and creatine phosphokinase (CPK). Data were analyzed using ANOVA, T-test and SPSS software.

    Results

    Data showed that the swimming time in animals receiving opium was significantly lower than control group (P<0.001). Data also revealed that central fatigue in opium group was significantly lower than control animals (P<0.001). Moreover, opium alone and without swimming test caused central fatigue in animals (P<0.05).

    Conclusion

    The present study showed that administration of a single dose of opium in rat’s increases muscle fatigue. Moreover, opium administration reduced central fatigue in rats.

    Keywords: Opium, Exercise, Muscule fatigue, Central fatigue
  • عبدالرضا کاظمی*، الهه جهانشاهی
    سابقه و هدف

    مسیر /Fn14 Tweak پاسخ های فیزیولوژیکی مختلف شامل بقا سلول، تکثیر، تمایز، رگ زایی، مهاجرت و آپوپتوز را تنظیم می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر لیگاسیون عصب نخاعی  بر بیان ژن های   Tweakو Fn14 عضله EDL موش های نر ویستار پس از تمرین HIT بود.

    مواد و روش ها

    بدین منظور، 24 موش نر ویستار  در 2 گروه  12 تایی کنترل (C) و تمرین (HIT) قرار گرفتند. گروه تمرین بعد از یک هفته آشناسازی برنامه 4 هفته HIT را انجام دادند. سپس به طور تصادفی ساده  به دو گروه 6 تایی تمرین (HIT) و گروه لیگاسیون عصب نخاعی (HIT-SNL) قرار گرفتند. همزمان گروه کنترل نیز به دو گروه 6 تایی  کنترل (C) و لیگاسیون عصب نخاعی (C-SNL) تقسیم شدند. 4 هفته  پس از SNL  موش ها  قربانی و عضله EDL و نعلی استخراج و بیان ژن ها به روش کمی سازی داده ها Real-time PCR اندازه گیری شد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو راهه داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     نتایج نشان داد کاهش فعالیت بدنی به شکل SNL سبب افزایش  معنی داری بیان ژن های  Tweakو Fn14 می شود (به ترتیب 0001/0=P  و 002/0=P). همچنین انجام تمرین HIT قبل از SNL در گروه تمرین- SNL به طور قابل ملاحظه ای بیان ژن های Tweak و Fn14 را  نسبت به گروه کنترل-SNL کاهش می دهد (به ترتیب 0001/0=P و 001/0=P). علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد SNL اثر معنی داری بر نسبت وزن عضله نعلی به طول درشت نی دارد (01/0=P). از طرف دیگر انجام تمرینات HIT قبل از SNL سبب افزایش معنی دار  آن  شد (03/0=P).

    نتیجه گیری

     کاهش فعالیت بدنی به شکل لیگاسیون با افزایش بیان ژن های Tweak و Fn14  همراه بود.از طرف دیگر تمرین تناوبی شدید در کاهش ژن های آتروفیک موثر بوده است.  با توجه به این یافته ها، انجام تمرینات HIT قبل از ابتلا به بی فعالیتی بتواند روند آتروفی عضلانی را کاهش دهد.

    کلید واژگان: لیگاسیون عصب نخاعی, ژن Tweak, ژن Fn14 و تمرین تناوبی شدید
    Abdolreza Kazemi *, Elahe Jahanshahi
    Background and Purpose

    The Tweak/Fn14 pathway regulated various physiological responses including cell survival, proliferation, differentiation, angiogenesis, migration and apoptosis. The purpose of the present study was to investigate the effect of SNL on the expression of Tweak and Fn14  genes in the EDL muscle of Wistar rats after HIT training. 

    Materials and methods

    For this purpose, 24 male Wistar rats were divided into 2 groups of control (C) (n=12) and training (HIT) (n=12). After one-week familiarization, training group participate in four HIT training. Then, they were randomly assigned to HIT (n=6) and HIT-SNL (n=6) groups. At the same time, the control group was divided into two groups: control (C) (n=6) and SNL (C-SNL) (n=6). 4 weeks after the SNL, wistar rats were sacrificed  then EDL and soleuse muscle exetracted.Then gene expressions of Tweak and Fn14 measured with Real time PCR technique. Data were analyzed using 2-way ANOVA.

    Results

    The results showed that inactivity via SNL has a significant increased of the expression of Tweak and Fn14 genes (P=0.000and P=0.002, respectively). Also, performed before SNL reduced the expression of Tweak and Fn14 genes in SNL-T compared with SNL-C (P=0.0001 and P=0.001 respectively). In addition, the findings indicated that SNL had a significant effect on the weight of soleuse muscle mass/ tibia length (P=0.01). On the other hand, HIT training before SNL significantly increased  ratio weight soleuse muscle mass/ tibia length (P=0.03).

    Conclusion

    The decrease in activity by SNL is associated with increased in expression of Tweak and Fn14 genes. On the other hand, HIIT training have been effective in reducing atrophic genes. According to these findings, performing HIT training before inactivity can reduced the muscular atrophy process.

    Keywords: Spinal Nerve Ligation, Tweak gene, Fn14 gene, high intensity interval training
  • Rasul Eslami، Abdolreza Kazemi
    اهداف
    </strong> سبب شناسی چاقی در کودکان می تواند متفاوت باشد. بافت چربی بافتی فعال است که پروتئین هایی مانند TNF-a، IL-6، لپتین و آدیپونکتین را ترشح می کند. هدف از این تحقیق مطالعه تاثیر تمرین اینتروال سرعتی کوتاه مدت بر سطوح سرمی TNF-a، IL-6، لپتین، آدیپونکتین، انسولین و نمایه چربی در پسران دارای اضافه وزن بود. روش شناسی:</strong> تعداد 30 نفر از دانش آموزان (میانگین سنی 0.2±93/9 و 0.2±27.73=BMI)  به طور تصادفی به گروه کنترل (15=تعداد) و تمرین اینتروال سرعتی (15= تعداد) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی تمرین را به مدت 8 هفته انجام دادند، در حالیکه گروه کنترل تنها فعالیت روزانه را بدون هیچ مداخله ای انجام دادند. اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک و نمونه خونی ناشتا (برای اندازه گیری انسولین، لپتین، آدیپونکتین، TNF-a، IL-6،  کلسترول، LDL، HDL و TG) یک روز قبل و یک روز بعد از برنامه تمرینی انجام گرفت. یافته ها:</strong> نتایج تحقیق حاضر نشان داد که 8 هفته تمرین اینتروال سرعتی وزن و BMI در کودکان دارای اضافه وزن را به طور معنی داری کاهش داد (P<0.001). علاوه بر کاهش وزن و BMI، سطوح انسولین، لپتین، TNF-a، IL-6،  کلسترول، LDL، و TG به طور معنی داری بعد از هشت هفته تمرین اینتروال سرعتی کاهش یافت (P<0.001 برای همه). در حالیکه سطوح آدیپونکتینیک و HDL با افزایش همراه بود (به ترتیب، P<0.001، P<0.01).
    نتیجه گیری
    </strong> به طور کلی، مطالعه حاضر نشان داد که تمرین اینتروال سرعتی که روش جدیدی در فعالیت بدنی است تاثیر مثبتی بر اکثر اجزاء درگیر در چاقی کودکان دارد.
    Purpose
    </strong> the etiology of children obesity can be varied. Adipose tissue is an active tissue that secretes proteins such as TNF-α, IL-6, leptin, and adiponectin. The purpose of this study was to investigate the effect of short-term sprint interval training on serum levels of adiponectin, leptin, TNF-α, IL-6, insulin, and lipid profile in overweight boys.
    Method
    </strong> a number of 30 overweight male students (with a mean age of 9.93±0.2 and BMI of 27.73±0.2) were randomly assigned to the control group (n=15) and sprint interval training (n=15). The subjects of the experimental group did the training for eight weeks, as the control group was engaged in doing their daily activities without intervention. Measurement of anthropometric indices and fasting blood collection were performed (to measure insulin, leptin, adiponectin, TNF-α, IL-6, cholesterol, LDL, HDL and TG) one day before and one day after the training program.
    Results
    </strong> the results of the present study indicated that 8 weeks of sprint interval training significantly decreased weight and BMI in overweight children (P<0.001). In addition to weight and BMI reduction, levels of TNF-α, IL-6, leptin, insulin, cholesterol, triglyceride, and LDL significantly reduce the following eight weeks of the sprint interval workout (P< 0.001 for all), while adiponectin and HDL levels increase (P<0.001, P<0.01, respectively).
    Conclusions
    </strong> in general, the present study demonstrate that sprint interval training which is a new way of physical activity exerted a positive effect on most of components contributing to children obesity.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • عبدالرضا کاظمی
    عبدالرضا کاظمی
    دانشیار علوم ورزشی< دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان، رفسنجان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال