به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ali mansouri

  • سعیده خلیلیان، میترا پشوتنی زاده*، علی منصوری، حمیدرضا برادران کاشانی
    هدف

     باتوجه به افزایش نرخ استفاده از اینترنت و افزایش حجم اسناد الکترونیکی قابل مشاهده در وب، طبقه بندی خودکار متن تبدیل به یکی از روش های کلیدی برای ارتقای بازیابی اطلاعات و مدیریت دانش مجموعه های متنی دیجیتالی شده است. افراد با طبقه بندی متون می توانند اطلاعات موردنیاز خود را با دقت بیشتر و سرعت بالاتر جستجو و بازیابی کنند. آن چیزی که در بحث طبقه بندی خودکار اسناد حائز اهمیت است، برچسب‍گذاری اسناد به کلاس های از پیش تعریف شده است، به گونه ای که اسنادی که در یک طبقه جای می‍گیرند بیشترین شباهت و با اسناد سایر طبقه ها بیشترین تفاوت را داشته باشند و قابلیت استفاده از روابط معنایی را داشته باشد. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی نقش هستی‍شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی خودکار اسناد متنی می پردازد.

    روش

    این مطالعه به‍مرور پژوهش‍ها و اسناد مرتبط با کاربرد ابزارهای معنایی مانند هستی‍شناسی‍ها و نمودار دانش در طبقه‍بندی اسناد متنی پرداخته است. به منظور جمع آوری متون، سه پایگاه اطلاعاتی داخلی شامل «بانک اطلاعات نشریات کشور»، «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» و «مرجع دانش» و سه پایگاه استنادی خارجی یعنی «وب آو ساینس»، «اسکوپوس» و «گوگل اسکالر» بدون درنظرگرفتن بازه زمانی در هر دو دسته بررسی شده است.

    یافته ها

    نتایج واکاوی متون نشان داد در مدل فضای برداری ارتباط معنایی بین کلمات در نظر گرفته نمی‍شود و ترتیب کلمات در جملات از بین می‍رود. با نادیده گرفتن روابط معنایی و نحوی مختلف بین کلمات در زبان طبیعی، بازنمایی متفاوتی از اسناد فراهم می شود؛ اما هستی شناسی ها و نمودار دانش با دریافت معنای موجودیت ها و کلاس ها به تقویت مدل های یادگیری ماشینی کمک می نمایند. استفاده از این ابزارها به عنوان یک‍ مرجع خارجی در ‍حین فرایند طبقه بندی عمل می کند و دانش زمینه را برای مدل های طبقه بندی ‍فراهم می نماید. به طورکلی استفاده از این ابزارها به ماشینن ها اجازه می‍دهند معنای داده هایی را که با آن ها کار می کنند، درک کنند.

    نتیجه گیری

    کاربست هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی می تواند موجب تقویت نتایج الگوریتم های یادگیری ماشین از طریق بهره‍برداری از دانش ‍زمینه ‍شود. این ابزارها می‍تواند معانی کلمات را از جملات دارای ابهام آزاد نموده و مشکلات مرتبط با زبان طبیعی را حل کند. استفاده از هستی شناسی و نمودار دانش می تواند به طور موثری در طبقه بندی اسناد متنی کمک کند و باعث ارتقای دقت و کارایی مدل‍های طبقه بندی شود؛ اما ساخت و ادغام هستی‍شناسی و نمودار دانش امری خسته کننده، زمان‍بر و پیچیده است که امکان‍پذیری و ارزش عملی آن‍ها را محدود می‍کند. در زبان فارسی علاوه بر مشکل مطرح‍شده در به‍کارگیری هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد، محدودیت هایی مانند ویژگی های خاص زبان فارسی در نگارش و محدودیت فنی وجود دارد؛ لذا استفاده از هستی‍شناسی و نمودارهای دانش عمومی‍ و یا دامنه در بحث طبقه‍بندی اسناد نیازمند توجه به این محدودیت ها و پیچیدگی های فنی است و علاوه بر این مستلزم توسعه و تلاش های بیشتری بالاخص در زبان فارسی است.

    کلید واژگان: طبقه بندی خودکار, اسناد متنی, نمودار دانش, هستی شناسی, دانش دامنه
    Saiede Khalilian, Mitra Pashootanizade *, Ali Mansouri, Hamidreza Baradaran Kashani
    Purpose

    With the increasing use of the internet and the growing volume of electronically accessible documents on the web, automatic text classification has become a critical method for enhancing information retrieval and managing digital text collections. Text classification allows individuals to search for and retrieve information more accurately and quickly. The significance of automatic document classification lies in labeling documents into predefined classes so that documents within a class exhibit the highest similarity and the most remarkable dissimilarity with documents from other classes while utilizing semantic relationships. This study investigates the application of ontology and knowledge graphs in automatic text document classification.

    Method

    This study reviewed research and documents related to applying semantic tools such as ontologies and knowledge graphs in text document classification. To collect texts, three domestic databases, including the "National Journal Database," the "Scientific Information Database of Jihad University," and "Marefate Danesh," along with three internal databases "Magiran," "SID" and "Civilica" and three external citation databases, such as "Web of Science", "Scopus" and "Google Scholar" It has been examined in both categories, regardless of the period.

    Findings

    Results of text exploration show that the vector space model does not consider the semantic relationships between words and disregards the word order in sentences. Neglecting the semantic and syntactic relationships between words in natural language provides a different representation of documents. However, ontologies and knowledge graphs help strengthen machine learning models by capturing the meaning of entities and classes. These tools act as an external reference during the classification process and provide domain knowledge for classification models. Using these tools generally allows machines to comprehend the meaning of the data they work with.

    Conclusion

    The application of ontologies and knowledge graphs in classifying textual documents can strengthen the results of machine learning algorithms through background knowledge. These tools can free the meanings of words from ambiguous sentences and solve problems related to natural language. Using ontology and knowledge graphs can effectively help classify textual documents and improve the accuracy and efficiency of classification models. However, constructing and integrating ontologies and knowledge graphs is a tedious, time-consuming, and complex task that limits the feasibility and practical application of these tools. In the Persian language, in addition to the problems raised in the application of ontologies and knowledge graphs in the classification of documents, there are limitations such as the specific features of the language in writing and technical limitations. Therefore, the use of ontology and knowledge graphs in discussing the classification of textual documents requires attention to linguistic limitations and technical complexity, and the need for further development and efforts is felt, especially in Persian.

    Keywords: Automatic Classification, Text Documents, Knowledge Graph, Ontology, Domain Knowledge
  • علی منصوری*، الهه ابراهیمی درچه
    هدف

    هدف پژوهش حاضر کسب نظرات و تجربیات پژوهشگران برتر پیرامون عوامل خرد و کلان موثر در موفقیت آنها در فعالیت های پژوهشی است.

    روش شناسی:

     پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش تحلیل محتوای کیفی است. جامعه پژوهش تمامی اعضای هیئت علمی مشغول به کار و بازنشسته دانشگاه اصفهان بوده که 40 نفر از آنها با نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای از نظرات، مصاحبه نیمه ساختاریافته به صورت حضوری انجام شد. تحلیل یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزارMAXQDA 2020  بوده است.

    یافته ها

    مواردی که شرکت کنندگان در مصاحبه ها به عنوان عوامل موثر بر موفقیت در فعالیت های پژوهشی به آن اشاره کرده اند بر اساس فراوانی و میزان اهمیت هر کدام در سه مفهوم طبقه بندی شد: عوامل مربوط به اعضای هیئت علمی؛ عوامل مربوط به دانشگاه؛ و عوامل مربوط به دانشجویان که هرکدام شامل مولفه هایی هستند.

    نتیجه گیری

    آشنایی با تجربیات پژوهشگران برتر پیرامون نقاط قوت و ضعف عوامل انسانی و سازمانی موثر در فعالیت های پژوهشی، علاوه بر کمک به تدوین چشم انداز تعیین سیاست های دانشگاه اصفهان، می تواند به عنوان الگویی برای سایر دانشگاه ها و مدیران برنامه ریز در آموزش عالی نیز به حساب آید.

    کلید واژگان: عوامل موفقیت, پژوهش, پژوهشگران, فعالیت های پژوهشی, اعضای هیئت علمی, دانشگاه
    Ali Mansouri *, Elahe Ebrahimi Dorche
    Purpose

    Given the significance of universities, their rankings, research outputs, and the impact of leading researchers in the field, the research aims to address the following questions: 1. What factors do top researchers adhere to in order to achieve success in their endeavors? 2. What factors will the university follow, based on the experiences of top researchers, to ensure success in their research activities? 3. How can students be effective in their research activities based on the experiences of top researchers?

    Methodology

    The current research is of an applied nature and utilizes the qualitative content analysis method. The research community included all the working and retired faculty members of Isfahan University. A total of 40 individuals (5 women and 35 men) were selected using purposeful and snowball sampling. Based on data from the SciVal database, the top 10 researchers at the university were identified in terms of the number of international outputs (ranging from 243 to 87) and citations (ranging from 3690 to 1037). These researchers come from various fields. Additionally, using the Research Specialists database, other top researchers at the university were identified through interviews conducted using the snowball method. These researchers were selected based on their quality research, social impact, effective scientific communication, fundraising abilities, collaboration with other institutions and organizations, engagement with the industry, mentorship of selected students, and effective management and entrepreneurship in the field of research. The interview was terminated when the data reached saturation and repetition, and no new points were extracted from the content of the subsequent interviews. A semi-structured face-to-face interview was conducted to gather the opinions of the participants in the research. The findings were analyzed in three stages: open coding (extraction of sub-components), central coding (formation of components), and selective coding (selection of concepts) using MAXQDA 2020 qualitative data analysis software.

    Findings

    The items mentioned by the participants in the interviews as factors influencing success in research activities can be categorized into three concepts based on their frequency and importance: factors related to faculty members (265 codes), university-related factors (244 codes), and factors related to students (12 codes). Each concept includes various components. The factors related to faculty members include students, individual characteristics and motivation, scientific communication, research orientation and purpose, research area, industry and society relationships, skills, research outputs, adherence to professional ethics, and thesis. The components related to the university factor include communication with industry and society, research policies, promotion regulations and policies, policies and programs, students, facilities and infrastructure, skill development, support and respect for faculty members, internationalization, financial issues, management, recruitment, research groups, administrative issues, and mission orientation. Skills and determination are also considered essential components of a student.

    Conclusion

    In order to promote research activities at both the individual and organizational levels, it is necessary to address them from various dimensions and provide comprehensive conditions. On the other hand, the university is considered a fundamental institution for this purpose, due to the expertise and knowledge of its faculty members and students. On the other hand, the activities of faculty members and students depend on the university platform. Despite the influence of the context and environmental conditions of each university in the planning process, the individual and organizational factors mentioned can be generalized to other individuals and universities facing similar conditions. These factors can also be adjusted to fit the specific context of each university. On the other hand, there are upstream factors that are policy-based and implemented at the macro level, which can be utilized and adapted to various academic institutions.

    Keywords: Success Factors, Research, Researchers, Research Activities, Faculty Members, University
  • الهه ابراهیمی درچه، علی منصوری*، میترا پشوتنی زاده، سید علی اصغر میرباقری فرد، احمد شعبانی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی آسیب های ارزیابی برون دادهای پژوهشی علوم انسانی با تاکید بر رشته های زبان و ادبیات در ارزیابی پژوهشگران و ارایه راهکارهایی برای بهبود آن است.

    روش ‎شناسی: 

    پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش تحلیل مضمون است جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هییت علمی رشته های زبان و ادبیات در ایران بوده است که نمونه پژوهش به تعداد 24 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی انتخاب شد. از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار پژوهش بهره برداری شده است و از نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA 2020 برای کدگذاری استفاده شد.

    یافته ها

    آسیب های ارزیابی در قالب 62 کد و راهکارها در قالب 34 کد به طور کلی در دو مفهوم تولید علم و ارتقای بنیادهای دانشی، و کاربردی بودن و پاسخ گویی به مسایل جامعه طبقه بندی شده است.

    نتیجه گیری

    اگر ارزیابی با دقت و جامعیت صورت گیرد و فاصله وضعیت موجود تا جایگاه مطلوب را به درستی نشان دهد، آزمون و خطا در این عرصه را کاهش می دهد و هزینه کمتری برای کارهای کم اثر و غیر ضروری صرف خواهد شد که باعث سرعت گرفتن گام های مسیر موفقیت و پیشرفت می شود.

    کلید واژگان: برون دادهای پژوهشی, علوم انسانی, رشته های زبان و ادبیات, ارزیابی, آسیب ها, راهکارها
    Elahe Ebrahimi Dorcheh, Ali Mansouri *, Mitra Pashootanizadeh, Sayyed AliAsghar Mirbagherifard, Ahmad Shabani
    Purpose

    In addition to the distinction between the field of humanities and other sciences in terms of their nature and research goals, different disciplines within the humanities also possess distinct characteristics. This study aims to identify the disadvantages of evaluating humanities research outputs, with a specific focus on the fields of language and literature. It also aims to provide solutions to improve the evaluation of researchers in these areas. 

    Methodology

    The present study is an applied type research with a qualitative content analysis method. The study's statistical population included faculty members from language and literature fields with various Persian and non-Persian orientations (English, Arabic, French, German, and Chinese) in Iran. The research sample consisted of 24 individuals, including 19 men and 5 women who were at least Assistant professors from 8 universities: Isfahan, Tarbiat Modarres, Tehran, Al-Zahra, Shahid Chamran Ahvaz, Shiraz, Allameh Tabatabaei, and Ferdowsi of Mashhad. The participants were selected using targeted sampling and the snowball method. The semi-structured interview was used as a research tool, and MAXQDA 2020 qualitative data analysis software was utilized for coding. Theoretical coding involves three stages: open coding, axial coding, and selective coding. To ensure credibility, the opinions of two coders were sought. Also, the results of the coding were sent to three interviewees who played a significant role in expressing injuries and proposing solutions. They were asked to comment on the compatibility of the extracted codes with their own experiences. The terms and details of the work are explained in detail within the plan for the transferability criterion. In order to measure dependability, all the stages and processes of the research were recorded and reported accurately from the beginning to the end, mentioning the details of the data analysis, and excerpts from the text of the interviews were presented. For confirmability, the findings were provided to 5 interviewees and peers to express their opinions about the results. 

    Findings

    Evaluation harms were identified through 62 codes. The concept of science production and the promotion of knowledge foundations were investigated in two general areas (humanities) and a specific area (language and literature) with different components. The general area includes the establishment of policies for evaluating research output, the inclusion of research output ratings in promotion regulations, and considerations of research ethics. The specific area includes the evaluation of research outputs in the promotion regulations, publications, international article publications, theoretical contributions, research style of faculty members, and literary and creative works. The concept of practicality and addressing societal issues also encompasses two aspects: disconnecting the relationship between language and literature fields and society, and teaching language and literature fields. The solutions were presented in the form of 34 codes. The concept of science production and the promotion of knowledge foundations were investigated in two general areas (humanities) and a specific area (language and literature) with different components. The general area includes the development of policies for evaluating research output, the inclusion of research output ratings in promotion regulations, and the improvement of research facilities and resources. The specific area includes the evaluation of research outputs in the promotion regulations, the research approach of faculty members, and research facilities. The concept of practicality and addressing societal issues also encompasses two aspects of applied research: the connection between the disciplines of language and literature and society. 

    Conclusion

    If the evaluation is conducted accurately and comprehensively, and it clearly indicates the gap between the current situation and the desired outcome, it will minimize trial and error in this field and reduce costs associated with ineffective and unnecessary tasks. It accelerates the steps towards success and progress. The essence of evaluation is optimizing performance. The competition to obtain the best scientific position among researchers, educational groups, and research institutes has gained great importance and momentum. The health of such a competition and its correct orientation will be possible through planning for accurate evaluation, and a review of the evaluation policy of academic faculty members of universities and higher education is one of the fundamental needs in this direction. The results of the present study can be utilized as an effective measure to enhance the current situation.

    Keywords: Research Outputs, Humanities, Language, Literature, Evaluation, Disadvantages, Solutions
  • علی منصوری، آرمین خالقی فرقانی*، سعید جعفری نیا
    منابع انسانی به عنوان یکی از جنبه های حیاتی سازمان ها به دلیل تاثیر زیادی که بر عملکرد و موفقیت دارد، همواره مورد توجه بوده است. با رشد روزافزون فناوری ها، منابع انسانی نیز به سرعت تغییرات بزرگی را تجربه می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی فرصت های کارآفرینی بر اساس روندهای فناوری در حوزه منابع انسانی ایران در افق 5 ساله انجام پذیرفت. این پژوهش به روش آمیخته اکتشافی با رویکرد کمی-کیفی انجام شد و ابتدا با بررسی کتابخانه ای، 17 روند فناوری شناسایی گردید. سپس به کمک پرسشنامه نظرات 57 خبره جمع آوری و اولویت بندی روندها صورت پذیرفت. در ادامه با 21 خبره حوزه فناوری و منابع انسانی مصاحبه انجام گرفت و کدگذاری مصاحبه ها به کمک نرم افزار مکس کیودا انجام پذیرفت. از 243 کد باز استخراج شده پس از تلفیق، 38 فرصت کارآفرینی شناسایی گردید. این فرصت ها شامل مواردی نظیر پلتفرم های آموزش ایمنی تعاملی مبتنی بر متاورس، تجزیه و تحلیل رزومه با هوش مصنوعی و سیستم های هوشمند پاداش دهی می باشد. فرصت ها شش حوزه استعدادیابی، پاداش، مزایا و تجربه کاری، روابط کارکنان و مدیریت ریسک، مدیریت اطلاعات منابع انسانی، مدیریت منابع انسانی و خدمات مشترک، مدیریت وتوسعه استعدادها می باشند. نتایج پژوهش می تواند به کارآفرینان و متخصصان منابع انسانی در شناخت و بهره برداری از فرصت های کارآفرینی در این حوزه کمک نماید.
    کلید واژگان: فرصت کارآفرینی, آینده نگاری, کارآفرینی فناورانه, منابع انسانی, روندهای فناوری
    Ali Mansouri, Armin Khaleghi Forghani *, Saeed Jafarinia
    Human resources is considered one of the most important aspects of organizations as it has significant impact on performance. With the rapid growth of technologies and societal change, human resources has been influenced and has undergone rapid transformation. This study aimed to explore the entrepreneurial opportunities arising from the technological trends in the human resource ecosystem in Iran in the next 5 years. This exploratory mixed methods study was conducted using a quantitative-qualitative approach. First, 17 technological trends were identified in a literature search from over 40 sources. Then, a survey sought the opinions of 57 experts to priorities the trends. Then, semi-structured interviews with 21 technology and HR experts were conducted using MAXQDA software to extract 243 open codes for opportunities, which after synthesis led to 38 identified technology-based entrepreneurial opportunities, including developments such as interactive VR safety training platforms, AI-supported CV analyses and AI-based compensation systems. The identified opportunities are categorized into six key areas: talent acquisition, rewards, compensation and work experience, employee relations and risk management, HR information management, HR administration and shared services, talent management and development. The findings can assist entrepreneurs, employers, and HR professionals in recognizing and leveraging technology-driven opportunities in human resources.
    Keywords: Entrepreneurial Opportunity, Foresight, Technological Entrepreneurship, Human Resources, Technological Trends
  • الهه ابراهیمی درچه، علی منصوری*، میترا پشوتنی زاده، علی اصغر میرباقری فرد، احمد شعبانی

    با توجه به کارکرد علوم انسانی و تقاوت آن با علوم دیگر، این پژوهش به دنبال بررسی بروندادهای علمی و وزن هرکدام، معیارها و شاخص های ارزیایی، و رابطه هر برونداد و معیار در ارزیابی این علوم و به طور خاص در حوزه زبان و ادبیات است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر فرایند اجرای پژوهش، از نوع ترکیبی متوالی اکتشافی طی سه مرحله است: 1. شناسایی و وزن دهی بروندادهای علمی با روش کتابخانه ای، انجام مصاحبه، و فرایند سلسله مراتب تحلیلی (AHP)؛ 2. شناسایی معیارهای ارزیابی بروندادهای علمی با روش کتابخانه ای؛ و 3. تعیین اولویت های ارزیابی بروندادهای علمی از طریق استقرار عملکرد همزمان (CFD). بر اساس یافته ها، بروندادهای علمی به دو دسته تقسیم شد: 1. قالب ها: مقاله نشریه علمی، مقاله همایش، کتاب، طرح پژوهشی، و پایان نامه/ رساله؛ 2. فعالیت: در عرصه های سیاست گذاری، اجتماعی (علمی - ترویجی)، اجتماعی (رسانه ای)، و اقتصادی. معیارهای ارزیابی نیز به 8 دسته بستر ایجاد، ارایه و نشر؛ ساختار نگارشی؛ محتوا؛ اثرگذاری در محیط آنلاین؛ اثرگذاری علمی؛ اثرگذاری اجتماعی؛ اثرگذاری اقتصادی؛ و اثرگذاری فرهنگی بروندادهای علمی تقسیم شد که هرکدام شامل شاخص هایی است. در نهایت، بروندادها و معیارها با توجه به سه رویکرد و هدف تولید علم و ارتقای بنیادهای دانش، کاربردی بودن و پاسخگویی به مسایل جامعه، و آفرینش ادبی/ ادبیات خلاق اولویت بندی شده است. نظر به اهمیت و ضرورت ارزیابی متفاوت هر حوزه و رشته بنابر ماهیت هرکدام به عنوان عاملی موثر بر کاربرد و اثرگذاری بروندادهای علمی آن ها، سیاست گذاران پژوهشی می توانند با توجه به نتایج، رویکردی تازه در تصمیم گیری و وضع سیاست های ارزیابی بروندادهای علمی رشته های زبان و ادبیات و حوزه علوم انسانی به کار گیرند.

    کلید واژگان: سیاست های ارزیابی, بروندادهای علمی, معیارهای ارزیابی, علوم انسانی, زبان و ادبیات
    Elahe Ebrahimi Dorcheh, Ali Mansouri *, Mitra Pashootanizadeh, AliAsghar Mirbagheri Fard, Ahmad Shabani

    Considering the function of humanities and its comparison with other sciences, this research seeks to examine the scientific outputs and the weight of each, evaluation criteria and indicators, and the relationship between each output and criteria in the evaluation of these sciences Especially in language and literature. In terms of purpose, the research is applied, and in terms of the research implementation process, it is of a sequential and exploratory type. The steps of the work are as follows: 1. Identification and weighting of scientific outputs through the three steps of the library method, conducting interviews, and the Analytical Hierarchy Process (AHP); 2. Identifying the evaluation criteria of scientific outputs with the library method; and 3. determining priorities for evaluating scientific outputs through concurrent function deployment (CFD). Based on the findings, scientific outputs were divided into two categories: 1. Formats: scientific journal article, conference article, book, research project, and dissertation/thesis; 2. Activity: in policy-making, social (scientific-promotional), social (media), and economic contexts. Evaluation criteria are also divided into 8 categories: platform for creation, presentation and publication; writing structure; content; impact in online environment; scientific impact; social impact; economic impact; and cultural impact, each of which includes indicators. Finally, outputs and criteria have been prioritized according to three approaches and goals: production of science and promotion of knowledge foundations, applicability and responsiveness to society’s problems, literary creation/creative literature. Considering the importance and necessity of different evaluation of each field and discipline according to the nature of each one as an effective factor on the application and effectiveness of their scientific outputs, research policy makers can use a new approach in decision-making and establishing policies for evaluating the scientific outputs of the language and literature fields and humanities according to the results.

    Keywords: evaluation policies, Scientific outputs, Evaluation Criteria, Humanities, language, literature
  • فاطمه زرمهر، علی منصوری*، جسین کارشناس
    استخراج کلمات کلیدی از مسایل مهم در زمینه پردازش و تحلیل متن بوده و خلاصه ای سطح بالا و دقیق از متن ارایه می دهد. بنابراین انتخاب روش مناسب برای استخراج کلمات کلیدی متن حایز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد سه رویکرد درکشف و استخراج کلیدواژه های موضوعی کتاب های الکترونیکی با استفاده از تکنیک های متن کاوی و یادگیری ماشین است. در این راستا سه رویکرد آزمایشی شامل: 1.اجرای متوالی فرآیند خوشه بندی، ارتقا کیفیت خوشه ها از نظر معنایی و غنی سازی کلمات توقف حوزه خاص؛ 2. استفاده از الگوی کلیدواژه های تخصصی؛ 3. استفاده از بخش های مهم متن در کشف و استخراج واژگان کلیدی و موضوعات مهم متن، معرفی و مورد مقایسه قرار گرفته است. جامعه آماری، شامل 1000 عنوان کتاب الکترونیکی از زیرشاخه های موضوعی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بر اساس نظام رده بندی کنگره است که بعد از کسب اطلاعات کتابشناختی آن از پایگاه کتابخانه کنگره، اقدام به تهیه متن اصلی گردید. استخراج کلیدواژهای موضوعی و خوشه بندی داده های آموزش به کمک الگوریتم تجزیه نامنفی ماتریس و با سه رویکرد آزمایشی انجام شد و کیفیت و عملکرد خوشه های موضوعی حاصل از اجرای سه رویکرد در بخش دسته بندی خودکار داده های آزمایشی به کمک ماشین بردار پشتیبان مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان داد افت همینگ (0.020) یا میزان خطا در دسته بندی صحیح متون آزمایشی در رویکرد سوم یعنی بهره گیری از بخش های مهم متن در استخراج کلیدواژه های موضوعی، از دو رویکرد دیگر کمتر است. همچنین امتیاز F1 (0.82) که میانگین دو معیار دقت (0.87) و بازخوانی (0.78) و بازتابی از عملکرد درست فرآیند دسته بندی در برچسب گذاری موضوعی متون است، در رویکرد سوم بهتر از نتایج دو رویکرد دیگر است. نتایج تحلیل ها نشان داد که کیفیت و انسجام معنایی خوشه های موضوعی حاصل از رویکرد سوم یعنی استفاده از بخش های مهم متن در کشف و استخراج موضوع، در مقایسه با دو رویکرد دیگر بهتر بود. بعلاوه کلیدواژه های به دست آمده از خوشه های موضوعی رویکرد سوم را می توان در مجموعه های توصیف نشده و ناشناخته به منظور استخراج محتوای موضوعی ناآشکار کل مجموعه به کار برد.
    کلید واژگان: : استخراج, کلیدواژه های موضوعی, متن کاوی, مدلسازی موضوعی, تجزیه ماتریس نامنفی, ماشین بردار پشتیبان, کتاب الکترونیکی
    Fatemeh Zarmehr, Ali Mansouri *, Hossein Karshenas Karshenas
    Keyword extraction is one of the most important issues in text processing and analysis and provides a high-level and accurate summary of the text. Therefore, choosing the right method to extract keywords from the text is important. The aim of the present study was to compare the performance of three approaches in discovering and extracting the subject keywords of e-books using text mining and machine learning techniques. In this regard, three experimental approaches have been introduced and compared; including the successive implementation of the clustering process, improving the quality of clusters in terms of semantics and enriching the stop words of a specific field; Use of specialized keyword template; Finally, the use of important parts of the text in discovering and extracting key words and important topics of the text. The statistical population includes 1000 e-book titles from the subject fields of library and information science based on the congress classification system. bibliographic information of EBooks was obtained from the congress library database, then the original text was prepared. The extraction of topic keywords and clustering of training data was performed using the non-negative matrix factorization algorithm with three experimental approaches. The quality and performance of the subject clusters resulting from the implementation of three approaches in the automatic classification of experimental data were compared using a support vector machine. The findings showed that the Hamming loss (0.020) and in other words the error rate in the correct classification of experimental texts in the third approach is far less than the other two approaches. Also, the F1 score (0.82), which is the average of the two criteria of Precision (0.87) and recall (0.78) and is a reflection of the correct performance of the classification process in topic labeling of texts, is better in the third approach than the other two approaches. The results showed that the quality and semantic coherence of the subject clusters obtained from the third approach, ie the use of important parts of the text in discovering and extracting the subject, was better compared to the other two approaches. In this approach, by focusing on the main parts of the data, which represent the main content and theme of the text, more meaningful topic clusters were obtained. In addition, the keywords obtained from the topic cluster of the third approach can be used in unspecified and unknown collections in order to extract the unknown thematic content of the whole collection. The results of third approach also was better in terms of accuracy and readability (0.79) and the rate of classification error (0.020) of texts, in comparison of other two approaches.
    Keywords: e-book, Extraction, subject keywords, text mining, subject modeling
  • علی منصوری*، محمدحسین نعمتی

    در این پژوهش از رویکرد علی - مقایسه ای برای ارزیابی عملکرد واحدهای مرغداری فعال استفاده شد. از میان مدل های مختلف س÷نجش عملکرد، شاخص بهره وری کل مالم کوییست به دلیل اثربخشی بیشتر آن در سنجش رشد انتخاب شد. به منظور دستیابی به یک الگوی جامع کلیه مرغداری های گوشتی استان زنجان برای مطالعه مورد توجه قرار گرفت؛ لیکن به دلیل فقدان داده های مورد نیاز در برخی مرغداری ها، تنها 30 واحد مرغداری گوشتی شاخص، برای ارزیابی عملکرد انتخاب شد. در این پژوهش تعداد جوجه ریزی اولیه، دان مصرفی، هزینه انرژی، هزینه پرسنلی و هزینه بهداشت و درمان به عنوان متغیرهای ورودی و وزن کشتار نهایی و وزن کود تولیدی به عنوان متغیر خروجی انتخاب شد. بررسی بهره-وری کل نشان داد که از میان واحدهای تصمیم گیری موجود، در دوره اول به ترتیبAL12 با 34/9 درصد رشد از بیشترین رشد بهره وری و AL14با افتی14/4 درصدی از بیشترین افت بهره وری برخوردار هستند.همچنین نتیجه حاصل از ارزیابی اهمیت ورودیها و خروجیها در بهره ه وری کل نشان داد، استفاده بهینه از دان مصرفی و مدیریت هزینه های نیروی انسانی در بین متغیرهای ورودی بیشترین تاثیر را بر بهروی کل واحدهای مرغداری گوشتی دارد و از سوی دیگر در میان متغیرهای خروجی نیز وزن کشتار نهایی که بطور ضمنی نرخ تلفات جوجه و بهره مندی از تغذیه مناسب واحد مرغداری را نشان می دهد، در افزایش بهر وری کل واحدهای مورد مطالعه از بیشترین تاثیر برخوردار است.

    کلید واژگان: ارزیابی بهره وری, استان زنجان, جوجه گوشتی, رشد بهره وری کل, شاخص مالم کوئیست
    Ali Mansouri *, Mohammad Hossein Nemati

    Performance appraisal is the most important focal points of production units. In this study, the Casual Comparative approach applied to measure the performance of active poultry units in Zanjan province. Among the various performance measurement models, total productivity index of Malmquist Index was selected because of its greater effectiveness in measuring growth. In order to achieve a comprehensive model, all poultry farms in Zanjan province were considered for study; However, due to the lack of data required, only 30 poultry farms were selected for performance evaluation. In this study, the amount of initial hatching, feed consumption, energy costs, personnel costs and healthcare costs were selected as input variables and final slaughter weight and fertilizer weight were selected as output variables. Specialized software GAMS.34.1.0 and DEA SOLVER (V8) were used for data analysis. The result showed that among the existing decision units (DMUs), in the first period AL12 with 34.9% growth had the highest total productivity growth and AL14 with a decrease of 14.4% Has had the highest productivity decline. Meanwhile, AL14 with the changes in the method of feeding poultry in the second period has had the highest growth of total productivity. On the other hand, although the AL12 unit has had the highest growth in the first period, but due to lack of attention to costs Energy and non-optimal use of grain consumed in the second period are classified as low-growth decision-making units.

    Keywords: broiler, Malmquist Total factor index, Productivity evaluation, Productivity Growth, Zanjan Province
  • Ali Mansouri *, Maryam Mohammadpour
    The primary purpose of the present study is to determine the life cycle and technology prediction based on patent bibliometric data using Markov hidden model. The study population included 50,915 patent licenses in medical equipment extracted from the US Patent and Trademark Office database from 1976 to 2015. The study findings revealed technology life cycle patterns in 21 medical equipment sub-areas. The status of medical device patent license indicators at different stages of the technology life cycle, alongside the likelihood of state transfer at different stages of the medical technology life cycle, were investigated. Ultimately, the results showed that "Drug delivery equipment, Disposable medical equipment, Oximeters, and Sharps (Medical instruments)" have more suitable areas for investment and commercialization. The current research results can also provide a good insight into technologies and can be used as a guide alongside experts and other decision-making methods.
    Keywords: technology forecasting, Technology Life Cycle, Patents, Hidden Markov Model, Medical equipment
  • علی منصوری، حشمت امیدی*، امیر بستانی
    به منظور بررسی امکان کاهش طول دوره رشد و افزایش عملکرد دانه ژنوتیپ های مختلف کینوا، در سال 1398، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد اجرا شد. عامل اصلی شامل سه ژنوتیپ مختلف کینوا (تیتیکاکا، جیزا 1 و ساجاما) و عوامل فرعی شامل سه روش کاشت (کاشت نشا، کاشت بذر پرایم شده با محلول ppm 1000 بوریک اسید و کاشت مستقیم بذر) و محلول پاشی بور در دو سطح (شاهد و محلول پاشی با محلول ppm 1000 بوریک اسید) بود. نتایج نشان داد که اثر ژنوتیپ بر تمام صفات موردمطالعه معنی دار بود. بیش ترین ارتفاع بوته (38/123 سانتی متر) و عملکرد دانه (28/2860 کیلوگرم در هکتار) در رقم جیزا 1 به دست آمد. هم چنین کم ترین طول دوره رشد و گلدهی مربوط به رقم تیتیکاکا و بیش ترین طول دوره مربوط به رقم ساجاما بود. روش کاشت نیز بر صفات رشد و عملکرد کینوا اثر معنی داری داشت و نشاکاری نسبت به سایر روش ها موثرتر بود. این روش موجب افزایش 15/48 درصدی ارتفاع بوته، افزایش 69/176 درصدی عملکرد دانه و کاهش طول دوره گلدهی (35/34 درصد) و رسیدگی (97/37 درصد) شد. روش پرایمینگ نیز در مقایسه با تیمار شاهد توانست صفات موردمطالعه را بهبود بخشد. البته میزان اثرگذاری آن به اندازه نشاکاری نبود. اثر محلول پاشی بور نیز بر عملکرد دانه معنی دار بوده و موجب افزایش 7/16 درصدی این صفت شد.
    کلید واژگان: ارتفاع بوته, رسیدگی فیزیولوژیک, طول دوره گلدهی, عملکرد دانه, نشاکاری
    Ali Mansouri, Heshmat Omidi *, Amir Bostani
    In order to investigate the possibility of reducing the growth period and increasing the grain yield of different quinoa genotypes, in 2018, a factorial split plot experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications in the research farm of Shahed University. The main factor included three different genotypes of quinoa (Titicaca, Giza 1 and Sajama) and the secondary factors included three models of planting methods (Transplanting, seed Priming with 1000 ppm Boric acid solution, and direct sowing) and boron foliar application at two levels (control and foliar application with 1000 ppm Boric acid solution). The results showed that the effect of genotype was significant on all studied traits. The highest plant height (123.38 cm) and grain yield (2860.228 kg/ha) were obtained in Giza 1 genotype. Also, the shortest period of growth and flowering was related to Titicaca genotype and the longest period was related to Sajama genotype. The effect of planting method on quinoa growth and yield traits was significant and transplanting was more effective than other methods. This method increased the plant height by 48.15% and grain yield by 176.69%, reduced the flowering (34.35%) and ripening period (37.97%). The priming was also able to improve the studied traits compared to the control. Of course, its effectiveness was not as high as transplanting. The effect of boron foliar application on grain yield was significant and increased this trait by 16.7%.
    Keywords: flowering period, Grain yield, physiological maturity, Plant height, Transplanting
  • Ali Mansouri, Heshmat Omidi *, Amir Bostani

    A factorial experiment was conducted in a completely randomized design with four replications to investigate the effect of boron priming on the chemical and antioxidant content of seedlings of different quinoa genotypes.Experimental factors included seed priming(at six levels of control,hydropriming,and boron concentrations of 1g/L،2g/L،3g/Land4g/L) and 3 quinoa genotypes(Titicaca,Giza1 and Sajama).The traits in this study included chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll, carotenoids, anthocyanins, saponins, total phenols, peroxidase,and superoxide dismutase.The results showed that boron priming has a significant effect on all traits.The highest levels of chlorophyll and carotenoids in Titicaca and Sajama genotypes were obtained by applying the level of boron concentrations of 2g/L,while the highest level of the mentioned traits was obtained by applying the level of 1g/L in the genotype of Giza1.In the studied genotypes,by increasing the concentration of boron solution,the saponin content increased(33.3%)and the highest level of saponin was observed in the Titicaca genotype(1.13 mg/gDW).The highest total phenol content in Titicaca and Sajama genotypes was obtained by applying boron concentrations of 1g/L,while boron priming reduced the total phenol content in Giza1 genotype,compared to hydropriming.In addition,the response of anthocyanin content to different levels of priming was different in different genotypes.The highest anthocyanin content was obtained in Titicaca genotype at 2g/L,in Giza1 genotype at 4g/L,and in Sajama genotype in control.At a boron concentration of 2g/L,the Titicaca and Sajama genotypes had the highest content of superoxide dismutase enzyme,while the genotype Giza1 had the highest level at a concentration of 1g/L.The highest peroxidase activity was observed in a boron concentration of 4g/L.

    Keywords: Chenopodium quinoa Willd, Boron, peroxidase, Saponin, superoxide dismutase
  • مریم ساده، فاطمه کشمیری*، علی منصوری، صدیقه امیرپور بنادکی، مژگان جهانمهر
    مقدمه

    کارآموزی در عرصه یکی از برنامه های آموزشی مهم در رشته علوم آزمایشگاهی است و فراهم کردن فرصت یادگیری دانشجویان کارآموز همراه با بهبود کیفیت خدمات بهداشتی خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف طراحی برنامه ساختارمند بخش میکروبشناسی با روش بحث مبتنی بر مورد در دوره کارآموزی میکروبشناسی برای دانشجویان علوم آزمایشگاهی انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه از نوع مداخله ای تک گروهی بود. شرکت کنندگان دانشجویان کارآموزی در عرصه علوم آزمایشگاهی بودند (99 نفر). مداخله آموزشی به روش بحث مبتنی بر مورد به عنوان یک روش ارزیابی تکوینی مبتنی بر محل کار طراحی شد. عملکرد فراگیران با استفاده از چک لیست در آزمون ایستگاهی و رضایتمندی دانشجویان با استفاده پرسشنامه ارزیابی شد. داده ها با استفاد از آزمون های توصیفی و استنباطی تحلیل شد.

    نتایج

    نمرات یادگیری دانشجویان بعد از مداخله در سطح مطلوبی بود. بیشترین نمره یادگیری مربوط به ارزیابی کشت خون 54/1± 04/8 و کمترین نمره مربوط به ارزیابی کشت زخم 78/1± 26/6 بود. تفاوت معنی داری بین نمرات رضایتمندی از دوره و نمرات ارزیابی عملکرد دانشجویان به تفکیک سال تحصیلی وجود نداشت اما عملکرد دانشجویان سال بالاتر به طور معنی دار بهتر بود و نمرات رضایتمندی دانشجویان بطور معنی داری بالا و در سطح خوب بود.

    نتیجه گیری

    استفاده از روش بحث مبتنی بر مورد در دوره کارآموزی یادگیری دانشجویان را افزایش داد و این روش می تواند در بهبود مهارت و یادگیری کارآموزان در عرصه موثر باشد. لذا پیشنهاد می گردد در طراحی برنامه آموزشی دوره کارآموزی از روش "بحث مبتنی بر مورد" توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: کارآموزی, دانشجو, علوم آزمایشگاهی, بخش میکروبشناسی
    Maryam Sadeh, Fatemeh Keshmiri‬*, Ali Mansouri, Sedighe Amirpour Banadaki, Mojgan Jahanmehr
    Introduction

    Clerkship in field is one of the important educational programs in the field of laboratory sciences and providing opportunities for students to learn in clerkship, improved the quality of health services. The aim of this study was to design a structured microbiology clerkship program from the perspective of case based discussion method among laboratory science students.

    Methods

    This was a single-group intervention study. The participants were from the field of laboratory sciences who participated in clerkship courses (99 participats). Educational intervention based on case-based discussion was designed as a formative evaluation method. Learners' performance was evaluated using a checklist in the stationary test and the students’ satisfaction was evaluated using a questionnaire. The data were analyzed using descriptive and inferential tests.

    Results

    The students' learning scores after the intervention were in desirable level. The highest learning score related to blood culture evaluation was 8.04±1.54 and the lowest score related to wound culture evaluation was 6.26±1.78. There was no significant difference between the satisfaction scores of the course and the performance evaluation scores of students according to academic year. But the performance of senior year students was significantly better and the students’ satisfaction scores were significantly high and at a good level.

    Conclusion

    Using the discussion-based teaching method in the clerkship course increased the students' learning and this method can be effective in increasing the skills and learning of the trainees in the field. It is suggested the case based discussion was used in the instructional design of clerkship courses.

    Keywords: Clerkship, Student, Laboratory Science, Microbiology Department
  • الهه اخوان حریری، علی منصوری*، حسین کارشناس نجف آبادی

    شناسایی موضوعات داغ در حوزه های پژوهشی همواره موردتوجه بوده است؛ تصمیم گیری هوشمندانه در مورد آنچه باید مورد مطالعه و قرار بگیرد، همواره عاملی اساسی برای محققان بوده و می تواند برای پژوهشگران موضوعی چالش برانگیز باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی موضوعات داغ در مقالات نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در سال های 2010 تا 2019 با استفاده از تکنیک های متن کاوی است. جامعه آماری، شامل 50995 مقاله منتشرشده در 249 عنوان مجله نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در این حوزه در بازه زمانی 2010 تا 2019 است. برای شناسایی خوشه های موضوعی این حوزه، از الگوریتم های تکنیک تخصیص دیریکلت پنهان (LDA) استفاده شد و داده ها با استفاده از کتابخانه های متن کاوی در نرم افزار پایتون مورد تحلیل قرار گرفت. برای این کار، با اجرای الگوریتم وزن دهی لغات به روش TF-IDF و تشکیل ماتریس متنی، موضوعات در پیکره اسناد تعیین و ضرایب اختصاص هر سند به هر موضوع (تتا) مشخص شد. خروجی اجرای الگوریتم LDA، منجر به شناسایی تعداد 260 موضوع شد. تخصیص برچسب به هریک از خوشه های موضوعی، بر اساس کلمات با بالاترین وزن اختصاص یافته به هر موضوع و با نظر کارشناسان حوزه موضوعی، انجام گرفت. با انجام محاسبات با ضریب اطمینان 95%، تعداد 63 موضوع از بین 260 موضوع اصلی انتخاب شد. با محاسبه میانگین تتا برحسب سال، تعداد 24 موضوع دارای روند مثبت (موضوع داغ) و تعداد 39 موضوع دارای روند منفی (موضوع سرد) تعیین شد. بر اساس نتایج، موضوعات مطالعات سنجشی، مدیریت الکترونیکی/ بازاریابی الکترونیکی، بازیابی محتوا، تحلیل داده و مهارت الکترونیکی، ازجمله موضوعات داغ بود و موضوعات آموزش، آرشیو، مدیریت دانش، سازمان دهی و سلامت کتابداران ازجمله موضوعات سرد در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در بازه زمانی 2010 تا 2019 شناسایی شد. تحلیل یافته ها نشانگر آن است که به دلیل رویکرد اغلب پژوهشگران در 10 سال گذشته به استفاده از فناوری های نوظهور، موضوعات مبتنی بر فناوری بیشتر باعث جذب آنان شده و در مقابل، موضوعات پایه ای این حوزه، کمتر موردتوجه قرارگرفته اند.

    کلید واژگان: موضوعات داغ, موضوع سرد, تخصیص دیریکلت پنهان, متن کاوی, علم اطلاعات و دانش شناسی
    Elahe Akhavanhariri, Ali Mansouri*, Hossein Karshenas Najafabadi

    Identification of hot topics in research areas has always been of interest. Making smart decisions about what is needed to be studied is always a fundamental factor for researchers and can be challenging for them. The goal of this study is to identify hot topics and thematic trend analysis of articles indexed in Scopus database in the field of Knowledge and Information Science (KIS), between 2010 and 2019, by Text Mining techniques.The population consists of 50995 articles published in 249 journals indexed in Scopus database in the field of KIS from 2010 to 2019. To identify thematic clusters, algorithms of Latent Dirichlet Allocation (LDA) technique were used and the data were analyzed using libraries in Python software. To do this, by implementing the word weighting algorithm, using the TF-IDF method, and weighting all of the words and forming a text matrix, the topics in the documents and the coefficients for assigning each document to each topic (Theta) were determined. The output of the LDA algorithm led to the identification of the optimal number of 260 topics. Each topic was labeled based on the words with the highest weight assigned to each topic and with considering of experts’ opinions. Then, Topic clustering, keywords and topics identification were done. By performing calculations with 95% confidence, 63 topics were selected from 260 main topics. By calculating the average theta in years, 24 topics with a positive trend or slope (hot topic) and 39 topics with a negative trend or negative slope (cold topic) were determined. According to the results, measurement studies, e-management/ e-marketing, content retrieval, data analysis and e-skills, are considered as hot topics and training, archive, knowledge management, organization and librarians' health, were identified as cold topics in the field of KIS, in the period 2010 to 2019. The analysis of the findings shows that due to the interest of the most researchers in the last 10 years in using of emerging technologies, technology-based topics have attracted them more. In contrast, basic issues are less considered to be developed.

    Keywords: Hot Topics, Latent Dirichlet Allocation (LDA), Text Mining, Knowledge, Information Science
  • علی منصوری، حشمت امیدی*

    به منظور بررسی اثر پرایمینگ بذور چهار ساله کینوا بر صفات مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاهچه، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در محل آزمایشگاه فرآوری بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد تهران اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل دو سطح سن بذر (یک سال و چهار سال) و چهار تیمار پرایمینگ (شاهد بدون پرایم، هیدروپرایمینگ، سالیسیلیک اسید با غلظت ppm50 و نیترات پتاسیم با غلظت 2 گرم بر لیتر) بودند. اثر پیری بر تمام صفات مورد مطالعه در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. با افزایش سن بذر درصد جوانه زنی (6/45 درصد)، سرعت جوانه زنی (43/63 درصد)، طول گیاهچه (21/59 درصد)، محتوای کلروفیل a (1/53 درصد)، محتوای کلروفیل b (4/67 درصد)، کاروتنویید (6/56 درصد)، قند محلول (8/55 درصد)، پروتیین (47 درصد)، آنتوسیانین (62 درصد) و فعالیت آنزیم کاتالاز (50 درصد) کاهش یافته و میزان نشت الکترولیت ها به میزان 9/25 درصد افزایش یافت. اثر پرایمینگ بر تمام صفات مورد مطالعه در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود و باعث بهبود صفات مورد مطالعه شد. همچنین اثر متقابل سن بذر و پرایمینگ نیز بر برخی صفات معنی دار بود. پرایمینگ بذور چهار ساله با نیترات پتاسیم به عنوان بهترین ترکیب تیماری موجب افزایش درصد جوانه زنی (67/52 درصد)، سرعت جوانه زنی (حدود 9/4 برابر)، طول ساقه چه (3/4 برابر)، محتوای کلروفیل a (4/77 درصد)، محتوای کلروفیل b (180 درصد)، کاروتنویید (8/92 درصد)، پروتیین (2 برابر) و فعالیت آنزیم کاتالاز (5/2 برابر) و کاهش 2/40 درصدی نشت الکترولیت ها از غشا پلاسمایی شد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان اظهار داشت که استفاده از روش پرایمینگ با نیترات پتاسیم می تواند اثرات پیری و زوال بذر را تا حد بالایی تعدیل نماید.

    کلید واژگان: پرایمینگ, پروتئین, پیری بذر, کاتالاز, نیترات پتاسیم
    Ali Mansouri, Heshmat Omidi*

    To investigate the effect of quinine seed priming on morpho-physiological and biochemical traits of seedlings, a factorial experiment was conducted in a completely randomized design with four replications at the seed processing laboratory of the Shahed University of Tehran. Experimental factors included two levels of seed age (one-year old and four-year old) and four priming treatments (control without priming, hydro-priming, salicylic acid with a concentration of 50 ppm and potassium nitrate with a concentration of 0.2 wt% by volume). The effect of seed age on all studied traits was significant at the level of 1% probability. With increasing seed age, germination percentage (45.6%), germination rate (63.43%), seedling length (59.21%), chlorophyll a content (53.1%), chlorophyll b content (67.4%), carotenoids (6 56.6%), soluble sugar (55.8%), protein (47%), anthocyanin (62%) and catalase activity (50%) decreased whereas the amount of electrolyte leakage increased by 25.9%. The effect of priming on all studied traits was significant at the level of one percent probability and improved the studied traits. The interaction effect of seed age and priming on some traits was also significant. Priming of four-year-old seeds with potassium nitrate as the best treatment composition increased Germination percentage (52.67%), Germination rate (about 490%), Shoot length (about 430%), Chlorophyll a content (77.4%), Chlorophyll b content (180%), Carotenoids (92.8%), Protein (200%) and Catalase activity (250%) and 40.2% reduction of Electrolyte leakage from the plasma membrane. According to the obtained results, it can be stated that the use of the potassium nitrate priming method can greatly reduce the effects of ageing and seed deterioration.

    Keywords: Priming, protein, seed aging, catalase, potassium nitrate
  • علی منصوری، حشمت امیدی*، امیر بستانی

    غنای بسیار بالای مواد غذایی و مقاومت بسیار بالای کینوا به شرایط مختلف محیطی و تنش ها موجب افزایش توجه به کشت و کار آن در جهان شده است. پژوهش حاضر در سال زراعی 1399-1398 در شهرستان کوهدشت در استان لرستان به صورت کرت های خرد شده فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه ژنوتیپ (تیتیکاکا، جیزا 1 و ساجاما) در کرت اصلی و سطوح فاکتوریل شامل روش کاشت (نشاکاری، پرایمینگ بذور با بوریک اسید یک در هزار و کاشت مستقیم بذر) و محلول پاشی بور (محلول پاشی با محلول بوریک اسید یک در هزار و عدم محلول پاشی) بودند. استفاده از روش نشاکاری در کاشت ژنوتیپ های تیتیکاکا، جیزا 1 و ساجاما موجب بهبود صفات مورد مطالعه مانند افزایش ارتفاع بوته (به ترتیب 61/14، 28/11 و 55/50 درصد)، افزایش شاخص سطح برگ (به ترتیب 28/24، 15/30 و 48/17 درصد) کاهش زمان تا 50 درصد گلدهی (به ترتیب  01/34، 2/34 و 83/38 روز) و افزایش عملکرد دانه (به ترتیب 07/46 ، 45/34 و 82/28 درصد) نسبت به روش کاشت مستقیم بذر شد. اثر پرایمینگ نیز بر تمام صفات ژنوتیپ های مورد مطالعه مثبت و معنی دار بود و باعث افزایش عملکرد دانه (8/14 درصد) و کاهش طول دوره رسیدگی (13 روز) شد. همچنین مشخص شد که اثر محلول پاشی بور بر عملکرد دانه معنی دار و مثبت بوده و روش کاشت نشایی اثرات آن را بیش از پیش افزایش داده است. در نهایت ژنوتیپ جیزا 1 برای کاشت در منطقه کوهدشت توصیه گردید

    کلید واژگان: پرایمینگ بور, شاخص سطح برگ, طول دوره رسیدگی, عملکرد دانه, نشاکاری
    Ali Mansouri, Heshmat Omidi*, Amir Bostani

    The high richness of food and the high resistance of quinoa to various environmental conditions and stresses have increased attention to its cultivation worldwide. The current research was carried out in the crop year of 2018-2019 in Kohdasht city in Lorestan province in the form of factorial split plots in randomized complete block design with three replications. The test factors include three genotypes (Titicaca, Giza 1, and Sajama) in the main plot and factorial levels including planting method (transplanting, seed priming with boric acid 1000ppm and direct sowing) and boron spraying (spraying with boric acid solution 1000ppm and no foliar spraying). The use of the transplanting method in planting Titicaca, Giza 1, and Sajama genotypes improves the studied traits such as increasing plant height (respectively 14.61, 11.28, and 50.55 percent), increasing leaf area index (respectively 24.28, 30.15 and 17.48 percent) reducing the time up to 50 percent of flowering (34.01, 34.2 and 38.83 days, respectively) and increasing seed yield (46.07, 34.45 and 28.82 percent, respectively) compared to the direct sowing method. The priming effect was also positive and significant on all traits of the studied genotypes, increased seed yield (14.8%), and reduced the ripening period (13 days). It was also found that the effect of boron foliar spraying on seed yield was significant and positive, and the method of transplanting increased its effects even more. Finally, Giza 1 genotype was recommended for planting in the Kohdasht region.

    Keywords: Boron priming, length of the maturity period, leaf area index, seed yield, transplanting
  • سعید بختیاری، علی منصوری
    زمینه و هدف

    بی تردید جوامع بشری همواره با پدیده جرایم مالی به عنوان مهمان ناخوانده روبرو بوده وهمواره در معرض آسیب و متضرر از آن است. این پژوهش با استفاده از ابزارهای داده کاوی و با هدف افزایش کارایی و دقت جرایم مالی، با الگوریتم های شبکه عصبی و درخت تصمیم انجام یافته است. بیان مساله: مساله پیش رو حاکی از این است که گسترش جرایم شبکه ای و به موازات آن افزایش داده های ثبت شده از جرایم، ما را با حجم زیادی از داده ها روبه رو کرده که هر کدام حاوی پیام ها و اطلاعات زیادی است. اگر این داده ها به درستی تحلیل شوند می توانند سازمان های پلیسی را در شناسایی و ردگیری و همچنین پیش بینی و پیشگیری از جرایم یاری نماید. 

    روش و یافته ها:

    این پژوهش با داده کاوی بیش از 4500رکورد از جرایم مالی سایبری با استفاده از ابزارهای داده کاوی به بهبود افزایش کارایی و دقت جرایم مالی می پردازد. نوع روش داده کاوی در این مقاله به صورت پیش بینی می باشد. این تحقیق با تحلیل و بررسی داده ها و متغیرهای جرم که از دیتابیس پلیس فتای کشور گرفته شده، با استفاده از الگوریتم های درخت تصمیم و شبکه عصبی اقدام به ایجاد روش جدید جهت افزایش کارایی و دقت در جرایم مالی نموده است به طوریکه کارایی با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی در روش پیشنهادی 70. 11 درصد و در الگوریتم درخت تصمیم 87. 78 درصد می باشد.

    نتیجه گیری

    با استفاده از ابزارهای موجود در حوزه داده کاوی می توان با بهره گیری مناسب و بهینه از منابع انسانی پلیس، جرایم را کشف کرد و یا از وقوع آن پیشگیری نمود. امید است بتوان سازمان های پلیسی را در شناسایی مجرمین و مهمتر از آن در پیش بینی و پیشگیری از جرایم سایبری به ویژه جرایم مالی یاری کرد.

    کلید واژگان: داده کاوی, جرایم مالی, درخت تصمیم, شبکه عصبی
    saeid bakhtiari, Ali Mansouri
    Introduction & Objective

    Undoubtedly, human societies have always faced the phenomenon of financial crimes as uninvited guests and are always exposed to harm. This research has been done using data mining tools and with the aim of increasing the efficiency and accuracy of financial crimes, with neural network and decision tree algorithms. Statement of Problem: The forthcoming issue indicates that the spread of cybercrime and, in parallel, the increase of recorded crime data, has confronted us with a large amount of data, each of which contains a large number of messages and information. If analyzed correctly, this data can help police organizations identify and track, as well as predict and prevent crime.

    Methods and Findings

    This study improves the efficiency and accuracy of financial crimes by data mining more than 4500 records of cyber financial crimes using data mining tools. The type of data mining method in this article is predictive. This study, by analyzing the data and crime variables taken from the FATA police database, using decision tree algorithms and neural networks, has created a new method to increase efficiency and accuracy in financial crimes, so that efficiency using From the neural network algorithm in the proposed method is 70. 11% and in the decision tree algorithm is 87.78%.

    Conclusion

    Using the existing tools in the field of data mining, it is possible to detect crimes or prevent their occurrence by using appropriate and optimal human resources of the police. It is hoped that police organizations can be assisted in identifying criminals and, more importantly, in predicting and preventing cybercrime, especially financial crime.

    Keywords: Data mining, Financial Crimes, Decision Tree, neural network
  • ناهید سلیمانی، علی منصوری*، احمد شعبانی، سید علی سیادت
    هدف

    به منظور توسعه خدمات کتابخانه های دانشگاهی و ارایه خدمات نوین با عنوان «مدیریت داده های پژوهشی» برای کمک به اعضای هییت علمی و پژوهشگران در مدیریت داده های پژوهشی خود و بهره مندی از داده های پژوهشی دیگران، این مقاله به دنبال شناسایی مولفه های مدیریت داده های پژوهشی در کتابخانه های دانشگاهی است. از نتیجه پژوهش می توان به منزله مدلی برای پیاده سازی مدیریت داده های پژوهشی به طور نظام مند و موثر استفاده کرد.

    روش

    این پژوهش در دو مرحله انجام شد. گام نخست تحلیل محتوای کیفی برای شناسایی مولفه های مدیریت داده های پژوهشی بود. در گام دوم با استفاده از مولفه های شناسایی شده پرسش نامه ای تهیه و در دو دور دلفی بین 20 نفر از متخصصان ایرانی در این زمینه برای اعتبارسنجی و پالایش توزیع شد. برای اطمینان از پایایی پرسش نامه و همسانی درونی پرسش ها، ضریب آلفای کرونباخ با نتیجه 0/97 محاسبه شد.

    یافته ها

    در گام نخست 69 مولفه برای شش مرحله فرایند مدیریت داده های پژوهشی شناسایی شد: 1) برنامه ریزی؛ 2) اصول اخلاقی و قانونی؛ 3) سازمان دهی، مستندسازی، تولید فراداده؛ 4) ذخیره سازی و تهیه نسخه پشتیبان؛ 5) نگه داری، حفاظت، و حذف داده ها؛ و 6) اشتراک گذاری، و انتشار داده ها . سپس متخصصان دو مرحله جدید 1) آموزش و مشاوره و 2) فنی را به شش مرحله قبلی افزودند. همچنین برخی از مولفه ها حذف، اصلاح، ادغام و جابه جا شدند و درنهایت بر 56 مولفه در هشت مرحله تاکید شد.

    کلید واژگان: تحلیل محتوای کیفی, روش دلفی, کتابخانه های دانشگاهی, مدیریت داده های پژوهشی, مولفه های مدیریت داده های پژوهشی
    Nahid Soleymani, Ali Mansouri *, Ahmad Shabani, Ali Seyadat
    Purpose

    In order to develop the services of academic libraries and provide new services called Research Data Management (RDM) for helping faculty members and researchers in managing their own research data and benefiting from the research data of others, this article seeks to identify the components of RDM in academic libraries. The outcome can be used as a model for implementing RDM in a systematic and effective way.

    Methods

    This research was carried out in two steps. The first step was a qualitative content analysis to identify components of RDM. In the second step using the identified compontents, a questionnaire was composed and circulated in two Delphi rounds among 20 Iranian experts in the field for validation and refinement. To ensure the reliability of the questionnaire and the internal consistency of questions, Cronbach's alpha coefficient was calculated with a result of 0.97.

    Findings

    In the first step 69 components were identified for 6 steps of RDM process, 1) planning; 2) ethical and legal issues; 3) organizing, documenting, generating metadata, 4) storing and backing up, 5) preserving, protecting, deleting data, 6) sharing, and dissemination. Participants added two new steps 1) education and counseling and 2) technical to the previous 6 steps. Also, some components were removed, modified, merged, and moved, and finally 56 components were emphasized in 8 stages.

    Conclusion

    All identified components are important in the management of research data in academic libraries. In addition, the results showed that the two components of "formulation and development of research data management plan" and "generating metadata to data and files" are of particular importance. Developing data management plan helps individuals and research institutes estimate the material and human resources needed for projects in advance. Also, generating metadata by increasing percision, makes search, retrieval, discovery, access, and reuse of data by other researchers. Academic libraries should consider this in research data management activities.

    Keywords: Qualitative Content Analysis, Delphi method, Academic libraries, Research data management, research data management components
  • Amir Emami*, Fatemeh Javanmardi, Neda Pirbonyeh, Sedigheh Moradi Ghermezi, Tahereh Rezaei, Hamid Bakhtiari, Ali Mansouri
    Introduction

    Serological assay has critical role in defining immunity based on seroprevalence. Identifying the extend of seropositivity would determine the truly infected cases.

    Method

    We conducted serologic testing for SARS-COV-2 antibodies in 492 health care workers (HCWs) before vaccination program in Shiraz, Iran (30 April 2020).

    Results

    Based on job position, cases were divided into two categories: frontline staff (169, 34.34%) and non-front-line staff (323, 65.65%). Of all cases 40.65 were female and the rest of them were male. Mean age was estimated 47.97 ± 109.20 and 38.98 ± 8.76 in high risk and low risk population respectively (P = 0.1). In total 367 (74.59%) subjects reported to suffered at least one of the COVID-19 symptoms. More than half of cases (73.57) had history of COVID-19 disease within six months before this survey. No relation was seen between blood type and immunoglobulin positivity. Seropositivity prevalence in low risk and high-risk populations were estimated 8.0 (95% CI: 1.0-16.8) and 5.2(95% CI: 1.2-9.8) respectively. The immunoglobulin test for SARS-COV-2 revealed that 64 (64/492, 13%) and 37 (37/492, 7.52%) subjects had IgG and IgM antibodies against the virus. 14 (14/169, 8.28%) individuals who had IgM were frontline health workers, this is while 23 (14/323, 7.12%) were non front line

    Conclusion

    The findings of this study imply that seropositivity was lower in non-frontline health care staff. Furthermore, there was no association between blood type and seropositivity. Therefore, the knowledge of antibody status may help into overcome fears in clinical staff, and also more attention is need for interpreting the levels of anti-SARS-CoV-2 antibodies to make a clinical diagnosis of COVID-19, since the time of expose and time of test is an important point which should be considered in the issue.

    Keywords: COVID-19, SARS-COV-2, Antibodies, Serology
  • فاطمه زرمهر، علی منصوری*، حسین کارشناس
    مقدمه

    مدل سازی موضوعی یکی از تکنیک های متن کاوی است که امکان کشف موضوعات نامعلوم در مجموعه اسناد، تفسیر اسناد بر اساس این موضوعات و استفاده از این تفاسیر برای سازماندهی، خلاصه کردن و جستجوی متن ها را به طور اتوماتیک میسر می کند. آشنایی با مفهوم و تکنیک مدل سازی موضوعی، و کاربرد آن در کشف موضوعات و سازمان دهی منابع اطلاعاتی از اهداف اصلی این پژوهش است.

    روش شناسی

    پژوهش حاضر از نوع کتابخانه ای است که در آن، ضمن معرفی مدل سازی موضوعی، به دسته بندی و مرور کاربردهای این تکنیک بر اساس ماهیت عملکردی آن و ارایه نمونه تحقیقاتی که از این تکنیک استفاده نموده اند پرداخته است.

    یافته ها

    الگوریتم های مدل سازی موضوعی علاوه بر سه هدف اصلی مبنی بر کشف موضوعات پنهان، تفسیر اسناد بر اساس موضوعات و نهایتا سازمان دهی و طبقه بندی متون، در کشف موضوعات و روابط پنهان در حوزه های علوم، بازیابی اطلاعات، دسته بندی مدارک بر اساس موضوعات، کشف الگوهای برجسته و رویدادهای در حال ظهور، خوشه بندی مفاهیم حوزه های علمی، تحلیل سیر تحول مفهومی در طول دوره های تاریخی، تعیین روابط سلسه مراتبی مفاهیم یک حوزه یا زمینه خاص علمی و غنی سازی فهرست واژگان کاربرد دارد.

    نتیجه

    مدل سازی موضوعی با تکیه بر یادگیری ماشین و بهره گیری از دانش هوش مصنوعی به عنوان یکی از رویکردهای نوین سازماندهی منابع اطلاعاتی مطرح شده و مطالعات جدی در این زمینه در حال انجام است. لذا با کاربرد الگوریتم های مدل سازی موضوعی در راستای خودکارسازی استخراج موضوع و کشف موضوعات نهان موجود در منبع می توان بر تقویت و روزآمدسازی نظام های نوین سازمان دهی منابع اطلاعاتی عمل کرد.

    کلید واژگان: متن کاوی, مدل سازی موضوعی, کشف موضوع, سازماندهی اطلاعات, تشخیص موضوع
    Fatemeh Zarmehr, Ali Mansouri *, Hosein Karshenas
    Introduction

    Topic modeling is one of the text mining techniques that allows you to discover unknown topics in a collection of documents, interpret documents based on these topics, and use these interpretations to organize, summarize, and search for texts automatically. Familiarity with the concept and technique of topic modeling, and its application in discovering topics and organizing information is one of the main goals of this research.

    Methodology

    The present study is a review-analytical type in which, while introducing topic modeling, it has categorized and reviewed the applications of this technique based on its performance and provided a sample of research that has used this technique.

    Findings

    Topic modeling algorithms is used not only in addition to the three main objectives of discovering hidden topics, interpreting documents based on topics, and finally organizing and classifying texts, but also is used in discovering hidden topics and relationships in the fields of science, information retrieval, categorizing documents based on topics, discovering outstanding patterns and emerging events, clustering the concepts of scientific fields, analyzing the course of conceptual evolution during historical periods, determining the hierarchical relationships of concepts. A specific scientific field or field and vocabulary enrichment.

    Conclusion

    Topic modeling based on machine learning and artificial intelligence knowledge has been proposed as one of the new approaches to organizing information resources and serious studies are being conducted in this field. Therefore, by using topic modeling algorithms in order to automate the extraction of the subject and discover the hidden issues in the source, it is possible to strengthen and update the new systems of organizing information resources.

    Keywords: Text mining, Topic Modeling, Subject Discovery, Information Organization, Subject Diagnosis, Subject Allocation
  • علی منصوری، حشمت امیدی*

    شوری یکی از مهم ترین تنش های محیطی است و عامل کاهش قابل توجه عملکرد در گیاهان است. با هدف بررسی اثر پرایمینگ با نانوذرات کیتوزان و نیترات پتاسیم و تنش شوری بر ترکیبات بیوشیمیایی کینوا (رقم Giza 1) در محیط رشد هوگلند، آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در چهار تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد تهران انجام شد. تیمار پرایمینگ در دو سطح شامل تیمار A (محلول حاوی 01/0 درصد وزنی - حجمی نانوذرات کیتوزان به علاوه 5/0 درصد وزنی- حجمی نیترات پتاسیم) و تیمار B (محلول حاوی 02/0 درصد وزنی- حجمی نانوذرات کیتوزان به اضافه 2/0 درصد وزنی- حجمی نیترات پتاسیم) و عامل تنش شوری در پنج سطح (شوری محلول هوگلند به میزان 2 دسی زیمنس بر متر به عنوان شاهد، 8، 12، 16 و 20 دسی زیمنس بر متر) بود. نتایج نشان داد که اثر شوری بر تمام صفات مورد مطالعه بجز ماده خشک گیاهچه و محتوای پتاسیم معنی دار بود. هم چنین اثر تیمار پرایمینگ بر روی کلیه صفات مورد مطالعه به جز محتوای پتاسیم مثبت و معنی دار بود. تیمار (A) باعث افزایش ماده خشک گیاهچه نسبت به تیمار دیگر به میزان 7/26 درصد شد. کاربرد تیمار (A) نسبت به تیمار (B) در شوری 20 دسی زیمنس بر متر باعث افزایش پرولین (8/11 درصد)، قند محلول (6/20 درصد) و محتوای آنزیم کاتالاز (4/30 درصد) و کاهش سدیم (2/34 درصد) و کاهش نسبت سدیم به پتاسیم (8/27 درصد) شد. به طور کلی میتوان اظهار داشت استفاده از محلول حاوی 01/0 درصد وزنی- حجمی نانوذرات کیتوزان به علاوه 5/0 درصد وزنی-حجمی نیترات پتاسیم در پرایمینگ بذور کینوا می تواند محتوای بیوشیمیایی گیاهچه کینوا را در شرایط تنش شوری  بهبود بخشد.

    کلید واژگان: پرولین, شوری, کاتالاز, کیتوزان و نیترات پتاسیم
    Ali Mansouri, Heshmat Omodi *

    Salinity is one of the most important environmental tensions and causes a significant reduction in yield in plants. In order to investigate the effect of priming with chitosan and potassium nitrate nanoparticles and salinity tension on the biochemical compounds of quinoa (Giza cultivar 1) in Hoagland growth medium, a factorial experiment was conducted in a completely randomized design with four replications in the research greenhouse of Shahed University of Tehran. Priming treatment at two levels including treatment A (solution containing 0/01 percent by weight- volume of chitosan nanoparticles plus 0/5 percent by weight- volume of potassium nitrate) and treatment B (solution containing 0/02 percent by weight- volume of chitosan nanoparticles plus 0/2 percent by weight-volume of potassium nitrate) and salinity tension factor at five levels (Hoagland solution salinity was 2 desi Siemens per meter as control, 8, 12, 16 and 20 desi Siemens per meter). The results showed that the effect of salinity on all studied traits except seedling dry matter and potassium content was significant. Also, the effect of priming treatment on all studied traits except potassium content was positive and significant. Treatment (A) increased seedling dry matter compared to the other treatment by 26/7 percent. Application of treatment (A) compared to treatment (B) at salinity of 20 desi Siemens per meter increased proline (11.8 percent), soluble sugar (20.6 percent) and catalase enzyme content (30.4 percent) and decreased sodium (34.2 percent) and a decrease in the ratio of sodium to potassium (27.8 percent). In general, it can be stated that the use of a solution containing 0.01 percent by weight -volume of chitosan nanoparticles plus 0.5 percent by weight- volume of potassium nitrate in quinoa seed priming can improve the biochemical content of quinoa seedlings under salinity tension conditions.

    Keywords: Proline, Salinity, Catalase, Chitosan, Potassium nitrate
  • نسیم امرایی، علی منصوری، حشمت امیدی*

    گندم مهم ترین محصول کشاورزی در جهان است و نقش مهمی در تامین امنیت غذایی دارد. بر این اساس که گندم پس از کینوا کاشته می شود، بیم آن می رود که وجود بقایای کینوا در کشت گندم باعث بروز اثرات منفی آللوپاتیک شود. به منظور بررسی اثر عصاره آبی بقایای گیاه کینوا بر جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه گندم، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در 4 تکرار در آزمایشگاه فناوری بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد تهران اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل نوع اندام (گل آذین، برگ، ساقه و ریشه) و غلظت عصاره آبی گیاه کینوا (صفر، 5، 25، 50، 75 و 100 درصد) بود. در این آزمایش صفات درصد جوانه زنی، طول ساقه چه، طول ریشه چه، طول گیاهچه، وزن خشک گیاهچه، محتوای نسبی آب، فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز، محتوای قند محلول، فنل کل و پرولین گیاهچه گندم مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد غلظت های پایین عصاره اندام های کینوا (5 و 25 درصد) نه تنها اثرات منفی بر صفات درصد جوانه زنی، طول گیاهچه، وزن خشک و محتوای نسبی آب گندم نداشتند، حتی این صفات را بهبود بخشیدند. غلظت های بالای عصاره اثرات منفی بر صفات مورفولوژیک مورد مطالعه داشتند. در این بین اثرات منفی عصاره های برگ و گل آذین به مراتب بیش تر از اثرات عصاره های ساقه و ریشه بود. عصاره های اندام های مختلف کینوا باعث کاهش فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز و افزایش میزان قند محلول، فنل کل و اسیدآمینه پرولین در گیاهچه گندم شد.

    کلید واژگان: آلفاآمیلاز, آللوپاتی, پرولین, جوانه زنی, قند محلول
    Nasim Amraie, Ali Mansouri, Heshmat Omidi *

    Wheat is the most important agricultural product in the world and plays an important role in ensuring human food security. According to the fact that Wheat is planted after Quinoa, it is feared that the presence of Quinoa in Wheat cultivation may cause negative allelopathic effects. To investigate the effect of aqueous extract of Quinoa on seed germination and early growth of Wheat seedling, a factorial experiment based on completely randomized design with four replications was conducted at Seed Technology Laboratory of Shahed University of Agriculture, Tehran, Iran. Experimental factors included organ type (inflorescence, leaf, stem and root) and aqueous extract concentration of Quinoa (0, 5, 25, 50, 75 and 100%). In this experiment traits such as germination percentage, shoot length, root length, plantlet length, plantlet dry weight, relative water content, alpha-amylase activity, soluble sugar content, total phenol and proline of Wheat seedling were studied. The results showed that low concentrations of the extract of Quinoa (5 and 25%) had not only negative effects on germination percentage, plantlet length, dry weight and relative water content of Wheat, but even improved these traits. High concentrations of the extract had negative effects on morphological traits. The negative effects of leaf and inflorescence extracts were more than the effects of stem and root extracts. Application of different extracts of Quinoa reduced the activity of alpha-amylase and increased soluble sugar, total phenol and amino acid proline in wheat plantlet.

    Keywords: Alpha-amylase, allelopathy, prolin, Germination, soluble sugar
  • رضا دهخدایی، علی منصوری*، محمدامین عرفانمنش
    هدف

    پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تعیین میزان آگاهی و مهارت دانشجویان دکتری در انتشار منابع خود در مجلات علمی و سنجش رابطه بین مهارت نشر در مجلات و متغیرهای رشته، جنسیت، سن و همچنین رابطه آن با تعداد مقالات منتشر شده در مجلات داخلی و بین المللی و در نهایت تاثیر شرکت در کارگاه های آموزشی مرتبط بر میزان این مهارت است.

    روش شناسی:

     پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش کمی و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان به تعداد 2432 نفر است. نمونه گیری از نوع تصادفی طبقه ای بود که حجم آن با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 332 نفر برآورد شد که در نهایت 302 نفر پاسخگو بودند.

    یافته ها

    میزان مهارت دانشجویان در حد متوسط و در رشته های مختلف متفاوت بود. اما جنسیت و سن بر میزان آن تاثیری نداشت. همچنین میزان این مهارت با تعداد مقالات منتشره در مجلات داخلی و بین المللی همبستگی مثبتی داشت و شرکت در کارگاه های آموزشی مرتبط موجب افزایش میانگین امتیاز آن بود.

    ارزش:

     از آنجا که مهارت دانشجویان در حد متوسط بود، این پژوهش می تواند آغازگر پژوهشی باشد که مشابه سواد اطلاعاتی، چارچوبی را تحت عنوان سواد نشر در مجلات علمی ایجاد نماید تا پژوهشگران مبتدی از آن بهره مند گردند.

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش بیانگر اکتسابی بودن این مهارت، ضرورت طرح ریزی دوره های آموزشی مرتبط تاثیر نقش نویسنده در افزایش این مهارت، ضرورت اصلاح و توجه به آیین نامه ها و ضوابط پذیرش دانشجو و اهمیت برگزاری کارگاه های آموزشی مرتبط از جانب دانشگاه ها بود.

    کلید واژگان: مهارت نشر در مجلات علمی, فرآیند داوری, مجلات جعلی, مجلات دسترسی آزاد, ارزیابی مجلات
    Reza Dehkhodaei, Ali Mansouri *, Amin Erfanmanesh

    this study seeks to determine the level of knowledge and skills of PhD students in publishing their resources in scholarly journals and assess the relationship between publishing skills in journals and variables of field, gender, age and also its relationship with the number of articles published in national and international journals. Finally, the impact of participating in related workshops is on the level of this skill. Methodology is an applied type with a quantitative and survey method. The statistical population includes all PhD students at the University of Isfahan in the number of 2432 people. The sampling was stratified random, the volume of which was estimated to be 332 using Krejcie and Morgan table, The skills rate of students was moderate and varied in different fields. But gender and age had no effect on its rate. The level of literacy was also positively correlated with the number of articles published in internal and international journals, and participation in related workshop increased its average score. Value: Since the students' skills were moderate, this research could be the beginning of a study that, like information literacy, creates a framework called publishing literacy in scholarly journals for novice researchers to benefit from. The results indicated the acquisition of this skill, the need to plan related training courses, the impact of the author's role in increasing this skill, the need to modify and pay attention to regulations and criteria for student admission, and the importance of holding related training workshops by universities.

    Keywords: Publication skills in scholarly journals, Peer Reviw, Predatory Journals, Open Access Journals, Evaluation of Scholarly Journals
  • هادی میرزایی، ایرج شهرامیان، خدیجه رضایی کیخایی، علی خسروی، علی منصوری*
    مقدمه و هدف

    دیابت نوعی اختلال مزمن در متابولیسم بدن و مشخصه آن افزایش قند خون است. یکی از چالش هایی که بیماران دیابتی امروزه با آن مواجه هستند ابتلا به کرونا ویروس است که اضطراب مرگ را در این بیماران به طور چشمگیری افزایش داده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بر اساس مدل بزنف بر کاهش اضطراب مرگ بیماران دیابتی مبتلا به کرونا ویروس انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر یک پژوهش تجربی با گروه کنترل بود. نمونه های پژوهش شامل 70 نفر بیمار دیابتی مبتلا به کرونا ویروس بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات  در این مطالعه شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه اضطراب مرگ بود. قبل از انجام مداخله پرسشنامه های مذکور توسط نمونه های مورد پژوهش،تکمیل گردید. سپس نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. سپس برای گروه مداخله 8 جلسه آموزشی هر هفته یک جلسه برگزار شد. در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته ها

    میانگین نمره اضطراب مرگ در گروه کنترل، قبل از مداخله، 48/0± 18/9 و پس از مداخله21/0±41/10  محاسبه شد. مقایسه این دو نمره اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد (11/0 P=). همچنین میانگین نمره اضطراب مرگ در گروه مداخله، قبل از مداخله، 74/0±21/10 و بعد از مداخله 39/0±81/5 بود. مقایسه این دو  نمره در قبل و پس از مداخله اختلاف آماری معنی داری را در این گروه نشان داد (0001/0<P).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت الگوی آموزشی بزنف می تواند در کاهش اضطراب مرگ موثر باشد. از این رو توصیه می شود برنامه های آموزشی منظم با این روش برای بیماران دیابتی و سایر بیماران مبتلا به بیماری های مزمن تدوین و در نظام سلامت اجرا گردد.

    کلید واژگان: مدل بزنف, اضطراب مرگ, دیابت, کرونا ویروس
    Hadi Mirzaei, Iraj Shahramian, Khadijeh Rezaei Keikhaei, Ali Khosravi, Ali Mansouri*
    Introduction

    Diabetes is a chronic disorder of the bodychr('39')s metabolism and is characterized by high blood sugar. One of the most common causes of coronavirus in Iran today is a dramatic increase in death anxiety in these patients. Training based on the BASNEF model on reducing death anxiety in Iran with the coronavirus was conducted.

    Materials and Methods

    The present study was an experimental study with a control group. The research samples included 70. Data collection tools in this study included demographic information questionnaire and death anxiety questionnaire. Before the intervention, the mentioned questionnaires were completed by the samples. Then the samples were randomly divided into intervention and control groups. Then, one session was held every week for the intervention group of 8 training sessions. There was no intervention in the control group. Data analysis was performed by SPSS software.

    Results

    The mean score of death anxiety in the control group was 48.0 9 18.9 before the intervention and 21.0 41 41.10 after the intervention. Comparison of these two scores did not show a statistically significant difference (P = 0.11). Also, the mean score of death anxiety in the intervention group, before the intervention, was 74.0 21 21.10 and after the intervention was 39.0 81 81.5. Comparison of these two scores before and after the intervention showed a statistically significant difference in this group (P <0.0001).

    Conclusion

    According to the findings of the present study, it can be concluded that BASNEF educational model can be effective in reducing death anxiety. Therefore, it is recommended that regular educational programs with this method be developed for diabetic patients and other patients with chronic diseases and integrated into the health system.

    Keywords: BASNEF model, death anxiety, diabetes, new coronavirus
  • مسعود پورحسن شهری، علی منصوری*

    در دیوار برشی فولادی، ورق نازک فولادی به المان های مرزی قاب متصل می شود، که این امر موجب افزایش نیروی اعمالی به ستون ها و در نتیجه افزایش سطح مقطع این عضوها می شود. جداسازی ورق فولادی از ستون های اصلی، سبب کاهش نیروهای لرزه‍ای وارده به ستون ها می شود که این امر از گسترش رفتار غیرخطی در ستون ها و فروریزش زودهنگام سازه جلوگیری خواهد کرد. البته این کار، سبب کاهش ظرفیت برشی دیوار نیز می گردد که می توان آن را با در نظر گرفتن پیش بینی های لازم، مانند استفاده از فولاد با مقاومت تسلیم بالا و افزایش ضخامت ورق فولادی، تا حدودی جبران نمود. در این مقاله، رفتار دیوار برشی فولادی متصل به تیر (بدون اتصال به ستون ها) تحت بار جانبی، با استفاده از مدل سازی و تحلیل اجزای محدود، توسط نرم افزار ABAQUS مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور اطمینان از صحت نتیجه های مدل عددی، اعتبارسنجی با داده های آزمایشگاهی موجود انجام شده است. سپس به بررسی اثر سخت‍کننده لبه ای، بر رفتار این نوع دیوار برشی پرداخته شده است. بر پایه نتیجه های به دست آمده، در شرایطی که سخت کننده مذکور به تیرهای بالا و پایین متصل نباشد، تغییر مقطع آن تاثیر چندانی بر رفتار سیستم و مقدارهای سختی، مقاومت و استهلاک انرژی ندارد. ولی در صورت اتصال سخت کننده به تیرها، بهبود قابل توجهی در عملکرد لرزه ای دیوار و مقدار مشخصه های رفتاری ذکرشده مشاهده می شود. شایان ذکر است که در این حالت، نیروی بیشتری از جانب دیوار به تیرها اعمال خواهد شد که این موضوع می بایست در طراحی این عضوها، مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: دیوار برشی فولادی متصل به تیر, سخت کننده لبه ای, تحلیل اجزای محدود, سختی, مقاومت جانبی, استهلاک انرژی
    Masoud Pourhasan Shahri, Ali Mansouri*

    In the steel plate shear wall, the thin steel plate is connected to the boundary elements, Therefore, forces transfer from the panel to the columns and increase the required cross sectional area of the columns. Separating the steel panel from the columns, reduces the seismic demands on the columns and prevent from the premature failure of the columns and the collapse of the entire structure. However, this technic decreases the lateral resistance of the system, therefore in such a case, using high yield steel (HYS) for the panel or utilizing a thicker steel plate may be required. In this paper, the seismic behavior of the steel plate shear walls connected to frame beams only (SSW-BO) is studied through nonlinear finite element analysis by ABAQUS software. After validating the numerical model against available experimental results, the effect of the edge stiffeners on the behavior of SSW-BO is explored. Based on the results, changing the edge stiffener cross section does not influence the seismic behavior, the stiffness, the lateral resistance and the dissipated energy of SSW-BO if the stiffeners are not connected to the top and bottom beams. However, connecting the stiffeners to the beams, drastically improve the seismic behavior and hysteretic characteristics of SSW-BO. It should be noted that, in such a case, greater forces may apply to the beams which should be considered in the seismic design of these members.

    Keywords: Steel plate shear wall connected to frame beams only (SSW-BO), Edge stiffener, Finite element analysis, Stiffness, Lateral strength, Dissipated energy
  • Ali Mansouri, Mehdi Shabibi

    ‎In this paper‎, ‎we investigate the existence of a solution for a pointwise defined‎, ‎multi-singular fractional differential equation in some regions with some boundary conditions‎.

    Keywords: Caputo derivative, Point-wise defined equation, singularity, fractional differential equation
  • مسعود پورحسن شهری، علی منصوری*

    در دیوار برشی فولادی متعارف، ورق فولادی به همه عضوهای مرزی متصل می باشد، ولی در دیوار برشی فولادی متصل به تیر، ورق فولادی به ستون ها اتصال ندارد. جداسازی ورق فولادی از ستون ها، سبب کاهش لنگر خمشی در ستون ها می شود که این موضوع از گسترش رفتار غیر خطی در این عضوها و شکست زودهنگام آنها جلوگیری می کند. در این پژوهش، اثر مشخصات بازشو بر رفتار لرزه ای دیوار برشی فولادی متصل به تیر، با استفاده از مد ل سازی و تحلیل اجزای محدود، مورد مطالعه قرار گرفته است. نخست، مدل عددی با نتایج آزمایشگاهی موجود راستی آزمایی شد. سپس، اثر پارامترهای شکل، ابعاد و موقعیت بازشو و همچنین ضخامت ورق فولادی، با تحلیل مدل های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. تغییر شکل بازشو از دایره به مربع، باعث افزایش مقدارهای سختی نخستین، مقاومت بیشینه و انرژی مستهلک شده گردید. افزایش ابعاد بازشو، باعث ایجاد انحراف در مسیر میدان کشش، از روی قطر به سمت گوشه های بازشو و افت عملکرد لرزه ای دیوار برشی فولادی شد. بحرانی ترین موقعیت بازشو مربوط به حالتی بود که بازشو در مرکز پانل قرار داشت؛ چنین شرایطی بیشترین اختلال را در انتقال بار از طریق عمل میدان کشش ایجاد می کرد. سرانجام، با استفاده از نتایج تحلیل مدل های مختلف، روشی برای تخمین سختی و مقاومت دیوار برشی فولادی متصل به تیر دارای بازشو، با استفاده از ضرایب کاهش سختی و مقاومت، بر مبنای مقدارهای متناظر در دیوار برشی بدون بازشو پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: دیوار برشی فولادی متصل به تیر, بازشو, عمل میدان کشش, سختی, مقاومت, ضریب کاهش
    Masoud Pourhasan Shahri, Ali Mansouri *

    In the conventional steel plate shear walls (SPSWs), the steel plate is connected to all boundary elements, but in the steel plate shear walls connected to frame beams only (SSW-BOs) the plate is not connected to columns. The separation of the plate from the columns decreases the flexural demands of the columns and prevents the premature failure of the columns. In this paper, the effect of opening properties on the seismic behavior of SSW-BOs is studied through nonlinear finite element modeling and analysis. Based on the obtained results, initial stiffness, lateral strength and dissipated energy were higher in the specimen containing square opening compared to the one with circular opening. Moreover, increasing the opening dimension altered the tension field path from a line along the diagonal of the panel to the corners of the opening and degraded the seismic performance of SSW-BO. The most critical opening location is the central one since it disturbs the lateral load path in the panel more than any other locations. Finally, the results of numerical simulations are used to propose a simple method for estimation of the lateral stiffness and strength of SSW-BOs with openings based on the stiffness and strength reduction factors and the corresponding values of the solid SSW-BOs.

    Keywords: Steel plate shear wall connected to frame beam only (SSW-BO), opening, Tension field action, stiffness, Strength, Reduction factor
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر علی منصوری
    دکتر علی منصوری
    استادیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی قوچان، قوچان، ایران
  • علی منصوری
    علی منصوری
    مربی کارشناسی ارشد پرستاری، گروه سلامت جامعه، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زابل، ، ایران
  • علی منصوری راد
    علی منصوری راد
    معاون فنی
  • دکتر علی منصوری
    دکتر علی منصوری
    دانشیار دانشیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه اصفهان، دانشگاه اصفهان، ، ایران
  • دکتر علی منصوری
    دکتر علی منصوری
    پژوهشگر بخش تحقیقات سبزی، صیفی و حبوبات آبی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر و نهال، کرج، ایران
  • دکتر عباسعلی منصوری سرابی
    دکتر عباسعلی منصوری سرابی
    استادیار استادیار گروه فلسفه اسلامی، دانشکده ادبیات،دانشگاه رازی، کرمانشاه،ایران، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
  • علی منصوری نژاد
    علی منصوری نژاد
    استادیار آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال