به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

alireza sangani

  • منصوره نیکوگفتار، امیرهوشنگ احسانی، افشین فتحی، علیرضا سنگانی، رضوانه کوزه گران*
    زمینه و هدف

    زگیل تناسلی یک بیماری عفونی ناشی از نوعی ویروس پاپیلومای انسانی است که ازطریق تماس مستقیم پوست و عمدتا در اثر ارتباطات جنسی منتقل می شود؛ لذا نیمرخ آسیب پذیری روانی در افراد مبتلا به زگیل تناسلی و نقش آن در میزان تکانش گری در مراجعان به بیمارستان رازی مورد مطالعه قرار گرفت.

    روش اجرا: 

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری را تمام افراد مراجعه کننده به بیمارستان رازی که به زگیل تناسلی مبتلا بودند تشکیل دادند که به روش در دسترس، 122 نفر انتخاب و وارد مطالعه شدند. در این پژوهش از پرسش نامه آسیب پذیری روانی و پرسش نامه تکانش گری بارات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس و تی مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و نسخه 18 نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آسیب پذیری روانی در افراد مبتلا به زگیل تناسلی در وضعیت نرمال قرار و در میزان تکانش گری نقش دارد. افکار پارانوییدی دارای ضریب اثر 3030/0 و پیش بینی 30/0 است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش آسیب پذیری روانی در شکل گیری اختلالات رفتاری مانند تکانشگری از یک سو و نقش تکانشگری در ابتلا به بیماری زگیل تناسلی از سوی دیگر، این پژوهش واجد تلویحات کاربردی در برجسته ساختن زمینه های پیشگیری و درمان تکانش گری است.

    کلید واژگان: تکانش گری, آسیب پذیری روانی, زگیل تناسلی
    Mansooreh Nikoogoftar, Amirhooshang Ehsani, Afshin Fathi, Alireza Sangani, Rezvaneh Koozegaran*
    Background and Aim

    Genital wart disease is an infectious disease caused by a type of human papilloma virus that is transmitted through direct contact with the skin of people and mainly as a result of sexual intercourse. Therefore, the profile of psychological vulnerability in people with genital warts and its role in the level of impulsivity It was studied in patients at Razi Hospital.

    Methods

    The current research was of a descriptive-correlation type. The statistical population of the research consisted of all the people referred to Razi Hospital who were suffering from genital warts. 122 people were selected and included in the study. Psychological vulnerability questionnaire and Barat impulsivity questionnaire were used in this research. Data analysis was done with analysis of variance and independent t test, Pearson correlation and stepwise regression and SPSS 18 software.

    Results

    The results showed that psychological vulnerability is normal in people with genital warts. Psychological vulnerability plays a role in impulsivity. Paranoid thoughts have an effect coefficient of 0.3030 and a prediction of 0.30.

    Conclusion

    Considering the role of psychological vulnerability in the formation of behavioral disorders such as impulsivity on the one hand and the role of impulsivity in contracting genital warts on the other hand, this research has practical implications in highlighting the areas of prevention and treatment of impulsivity.

    Keywords: impulsivity, psychological vulnerability, genital warts
  • نظیره حسن پور*، مسعود نجاری، علیرضا سنگانی

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای نشاط اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر سقز در سال 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیار های ورود و خروج تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه شادکامی اکسفورد (OHQ، 2002) و سازگاری اجتماعی بل (BAI، 1961) بود. گروه آزمایش تحت درمان ذهن اگاهی ویلیامز و سگال (2003) به مدت 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای نشاط اجتماعی (32/52= f، 01/0=p) و سازگاری اجتماعی (71/39= f، 01/0=p) در دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (01/0=p). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان ذهن آگاهی روش مناسبی برای ارتقای نشاط اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دختران اقدام به خودکشی مراجعه است.

    کلید واژگان: درمان ذهن آگاهی, دختران, سازگاری اجتماعی, نشاط اجتماعی
    Nazire Hasanpour*, Masoud Najari, Alireza Sangani

    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of mindfulness-based therapy in promoting social vitality and social adjustment in suicidal girls referred to as social emergencies. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group and a three-month follow-up. The statistical population included all the girls who tried to commit suicide who referred to the social emergency of Saqqez city in 2020-2021, and through the purposeful sampling method and Based on the entry and exit criteria, 30 people were selected and randomly divided into two groups of 15 people. The test and evidence were replaced. The measurement tool in this research was the Oxford Happiness Questionnaire (2002) and Bell's Social adjustment Questionnaire (1961). The experimental group underwent Williams and Segal's (2003) mindfulness therapy for 8 2-hour sessions, and the control group did not receive any intervention. Statistical data analysis was done using repeated measure analysis of variance. The findings showed that the treatment based on mindfulness improves social vitality (f=52.32, p=0.01) and social adjustment (f=39.71, p=0.01) in suicidal girls referred to as social emergency. It was significant and the results indicated the durability of the treatment in the follow-up period (p=0.01). Based on the results of the research, it can be said that mindfulness therapy is a suitable method for promoting social vitality and social adjustment in girls who attempt to commit suicide.

    Keywords: Mindfulness therapy, girls, social adjustment, social vitality
  • طاهره طهماسبی، ناهید رامک، فرشید بی باک، علیرضا سنگانی*

    هدف این پژوهش بررسی رابطه رفتارهای خودمراقبتی با آسیب پذیری روانی در بیماران قلبی عروقی با نقش واسطه ای تبعیت درمانی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی 354 بیمار مبتلا به بیمارهای قلبی عروقی در بیمارستان تخصصی قلب سیدالشهدا در شهر ارومیه در سال 1400 بود. بر اساس جدول کرجسی و مورگان با احتمال وجود پرسش نامه های ناقص تعداد 226 نفر از بیمارانی دارای بیماری های قلبی عروقی پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه با روش دردسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه آسیب پذیری روانی (SCL-25، نجاریان و داوودی،1380)، پرسش نامه تبعیت درمانی (ADQ، سید فاطمی و همکاران، 2018) و پرسش نامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی (EHFSB، ولن و همکاران، 2013) گرفته شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با نرم افزار SPSS 18 و Amos 23 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین رفتارهای خودمراقبتی و تبعیت درمانی با آسیب پذیری روانی در بیماران قلبی عروقی رابطه منفی معنی داری وجود دارد (01/0>P). رفتارهای خودمراقبتی بر آسیب پذیری روانی با نقش واسطه ای تبعیت درمانی تاثیری معادل 55/0- دارد. (01/0≥p). مدل پژوهش دارای برازش مطلوبی بود و مقدار ضریب تبیین کلی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم برابر با 42/0=R2 بود. این نتایج بر تاثیر عوامل شناختی رفتاری در کنترل آسیب پذیری روانی در بیماران قلبی عروقی تاکید دارد.

    کلید واژگان: آسیب پذیری روانی, تبعیت درمانی, رفتارهای خودمراقبتی, بیماران قلبی عروقی
    Tahereh Tahmasebi, Nahid Ramak, Farshid Bibak, Alireza Sangani*

    The aim of this study was to investigate the relation of Self-care behaviors with mental vulnerability in cardiovascular patients with mediating role of adherence. The method of this research was descriptive correlation based on path analysis. The statistical population of this study included all 354 patients with cardiovascular diseases in Seyed Al-Shohada Specialized Heart Hospital in Urmia in 2021. According to Krejcie and Morgan's table, with the possibility of incomplete questionnaires, 226 patients with cardiovascular disease were selected by available methods after reviewing the inclusion criteria. The mental Vulnerability Questionnaire (SCL-25) by Najarian and Davoodi (2001), the Adherence questionnaire (ADQ) by Seyed Fatemi et al. (2018), and the Self-care behaviors Questionnaire (EHFSB) by Wellen et al. (2013) were taken. Data were analyzed using the Pearson correlation method and path analysis with SPSS18 and Amos23 software. The results showed that there is a significant negative relationship between Self-care behaviors and adherence to mental vulnerability in cardiovascular patients (P<0.01). Self-care behaviors have an effect of -0.55 on psychological vulnerability with the mediating role of adherence. (p≤ 0.01). The research model had a good fit and also, and the value of the general explanation coefficient in direct and indirect paths was equal to R2=0.42. These results emphasize the effect of cognitive-behavioral factors in controlling psychological vulnerability in cardiovascular patients.

    Keywords: Mental Vulnerability, Adherence, Self-care behaviors, Cardiovascular Patients
  • فرشید بی باک، ملیکا صدیق، طاهره طهماسبی، پریا جنگی، علیرضا سنگانی
    زمینه و هدف

    انجام رفتارهای پرخطر توسط نوجوانان مهم‌ترین عامل به خطر افتادن سلامت و امنیت جامعه در آینده خواهد بود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل تحلیل مسیر احساس امنیت اجتماعی و قانون‌گریزی در گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان انجام شد.

    روش تحقیق: 

    این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 1361 دانش‌آموز پسر متوسطه دوم پایه دوازدهم رشته انسانی در 15 مدرسه شهر ارومیه سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده‌اند. جهت تعیین حجم نمونه بر اساس روش کلاین (2010) به روش در دسترس تعداد 370 دانش آموز انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش‌نامه گرایش به رفتارهای پرخطر زاده محمدی و احمدآبادی (1387)، پرسش‌نامه قانون‌گریزی میرفردی و فرجی (1395) و پرسش‌نامه احساس امنیت اجتماعی توسط نیازی و فرشادفر (1390) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار 18SPSS و23Amos انجام شد.

    یافته‌ها و نتیجه‌گیری: 

    یافته‌ها نشان داد که همبستگی منفی بین احساس امنیت اجتماعی (40/0-) با گرایش به رفتارهای پرخطر در سطح معنی‌داری 01/0 وجود دارد. همبستگی مثبت بین قانون‌گریزی (37/0) با گرایش به رفتارهای پرخطر در سطح معنی‌داری 01/0 وجود دارد. احساس امنیت اجتماعی بر گرایش به رفتارهای پرخطر با میانجی قانون‌گریزی تاثیری معادل 503/0 دارد. در این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که با بهبود امنیت اجتماعی میزان قانون‌گریزی افراد کاهش خواهد یافت در نتیجه احتمال وقوع رفتارهای پرخطر در نوجوانان کمتر خواهد بود.

    کلید واژگان: احساس امنیت اجتماعی, قانون گریزی, گرایش به رفتارهای پرخطر, نوجوانان
    Farshid Bibak, Mellika Seddigh, Tahereh Tahmasebi, Paria Jangi, Alireza Sangani
    Background and aim

     Performing risky behaviors by teenagers will be the most important factor in jeopardizing the health and safety of society in the future. Therefore, the present research was conducted aimed at investigating the path analysis model of the social security feeling and non-observance of law in the tendency toward risky behaviors among adolescents.

    Methods

     The present research was of applied type in nature and of correlational type in terms of descriptive method. The statistical population of the present study is made up of all 1361 male students secondary school of the twelfth grade of humanities in 15 schools of Urmia city in the academic year of 2020-2021. In order to determine the sample size based on Klein's method (2010), 370 students were selected using the available method. In this research, Mohammadzadeh and Ahmadabadi's risk behavior questionnaire (2008), Mirfardi and Faraji's law non-observance questionnaire (2016) and Niazi and Farshadfar's social security questionnaire (2011) were used. Data analysis was done by Pearson correlation test and path analysis using SPSS 18 and Amos 23.

    Findings and Conclusions

     The findings showed that there is a negative correlation between social security feeling (-0.40) and the tendency toward risky behaviors at a significant level of 0.01. While, there is a positive correlation between non-observance of law (0.37) and tendency to risky behaviors at a significant level of 0.01. The social security feeling has an impact of 0.503 on the tendency toward risky behaviors with the mediation of non-observance of law. In the research, it could be concluded that once social security is improved, the rate of law non-observance by people will decrease, as a result, the probability of displaying high-risk behaviors by adolescents would be lower.

    Keywords: Social security feeling, law non-observance, tendency to risky behaviors, adolescents
  • حسین قاسمپور، مریم درزی آزادبنی*، بهرام میرزائیان، علیرضا سنگانی، سمیرا شاکریان
    مقدمه

    تبعیت درمانی یکی از عوامل مهم روانشناختی در بهبود بیماری های جسمی است که می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی زمینه کاهش بیماری های مختلف را فراهم آورد، با درک این مهم پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه بر تبعیت درمانی با واسطه گری تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری در بیماران کرونر قلبی بستری در بیمارستان انجام شد.

    روش

    روش تحقیق توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی تحقیق شامل تمامی بیماران کرونر قلبی بستری در بیمارستان فاطمه زهرا ساری (مرکز قلب مازندران) بود. با استفاده از روش نمونه گیری لوهلین (2004)، 280 نفر از بیماران بستری در بیمارستان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه های طرحواره ناسازگار اولیه، تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و مقیاس تبعیت کلی و اختصاصی استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزار آماری SPSS وAmos تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مسیر غیر مستقیم طرحواره های ناسازگار بر تبعیت درمانی با واسطه تنظیم شناختی هیجانی و تاب آوری معنی دار می باشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به قدرت پیش بینی کنندگی متغیرها می توان از نتایج در مداخلات روانشناختی و آموزش ها در بیماران استفاده نمود.

    کلید واژگان: طرحواره ناسازگار, تبعیت درمانی, تنظیم شناختی-هیجانی, تاب آوری, بیماران کرونرقلبی
    Hossein Ghassempour, Maryam Darzi Azadboni*, Bahram Mirzaian, Alireza Sangani, Samira Shakerian
    Introduction

    Adherence therapy is one of the important psychological factors in the improvement of physical diseases that can be influenced by various factors to reduce various physical diseases, understanding this important research the aim of modeling the structural relationships of early maladaptive schema  on adherence to treatment was mediated by cognitive regulation of emotion and fever in coronary heart patients admitted to hospital.

    Method

    The research method was descriptive-correlation of structural equations. The study population included all coronary heart patients in Fatemeh Zahra Hospital in Sari (Mazandaran Heart Center). Using Loehlin (2004) sampling method, 280 hospitalized patients were selected as the sample. early maladaptive schemas questionnaire, emotion cognitive regulation, Resilience, and General and Specific Adherence Results were used. The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient and path analysis in SPSS and Amos statistical software.

    Results

    The results showed that the indirect path of incompatible programs on adherence therapy  intermediary  cognitive regulation of emotional design and resilience is significant.

    Conclusion

    Due to the predictive power of changes, the results can be found in psychological interventions and training used in consumption.

    Keywords: Maladaptive Schema, Adherence to Treatment, Cognitive-emotional Regulation, Resilience, Coronary Heart Disease
  • علیرضا سنگانی، بهنام مکوندی*، پرویز عسگری
    هدف پژوهش حاضر نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی در رابطه بین نظریه ذهن و خودکارآمدی با گرایش به شبکه های مجازی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی 300 دانش آموزان تیزهوش مدرسه سمپاد متوسطه دوم در پایه 11 رشته تحصیلی تجربی در شهر گرگان در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که تعداد 300 دانش آموز به روش سرشماری انتخاب شدند و با پرسشنامه گرایش به شبکه های مجازی مجردی و همکاران (1393)، پرسشنامه نظریه ذهن استیرمن (1994)، خودکارآمدی شرر (1982) و پرسشنامه سازگاری کالیفرنیا (1953) ارزیابی شدند. روش تجزیه و تحلیل از نوع تحلیل مسیر با نرم افزار 18SPSS و 23Amos استفاده شد. نتایج نشان داد، مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و 58/0 از واریانس گرایش به شبکه های مجازی توسط نظریه ذهن، خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی مورد تبیین قرار گرفت و سازگاری اجتماعی در رابطه ی بین نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی نقش واسطه ای دارا بود. تغییرات گرایش به فضای مجازی بر مبنای مستقیم نظریه ذهن و خودکارآمدی و غیرمستقیم سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش قابل تبیین است و این پژوهش تلویحات کاربردی برای مشاوران مدارس دارا می باشد. نتایج نشان داد، مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و 58/0 از واریانس گرایش به شبکه های مجازی توسط نظریه ذهن، خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی مورد تبیین قرار گرفت و سازگاری اجتماعی در رابطه ی بین نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی نقش واسطه ای دارا بود. تغییرات گرایش به فضای مجازی بر مبنای مستقیم نظریه ذهن و خودکارآمدی و غیرمستقیم سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش قابل تبیین است و این پژوهش تلویحات کاربردی برای مشاوران مدارس دارا می باشد.
    کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, نظریه ذهن, خودکارآمدی, گرایش به شبکه های مجازی, دانش آموزان تیزهوش
    Alireza Sangani, Behnam Makvandi *, Parviz Askary
    The aim of this study was the mediating role of social adjustment in the relationship between mind theory and self-efficacy with the tendency to virtual networks in gifted students. The research method was descriptive-correlation and in particular path analaysis. The statistical population of the present study was all 300 gifted students of Secondary School Sampad Secondary School in 11 experimental fields in the academic year of 2019 in Gorgan. Mojardi, et al (2014) tendency to virtual networks questionnaire, Steerneman (1994) theory of mind questionnaire, self-efficacy Shereer (1982), California Test Personality (1953) were evaluated. The results showed that The research model was fitted and validated and explained 0.58 of variance in tendency to virtual networks by theory of mind, self-efficacy and social adaptation and social adaptation had a mediating role in the relationship between theory of mind with tendency to virtual networks. Changes in the tendency for cyberspace based on direct theory of mind and indirect social adjustment can be explained in gifted students and this study has practical implications for school counselors.
    Keywords: social adjustment, Self-efficacy, Theory of Mind, tendency to virtual networks, gifted students
  • فرشید بی باک، کیومرث کریمی، علیرضا سنگانی، اسعد خضرنژاد، مسعود نجاری*

    پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته ی آموزشی ادراک از محیط مدرسه و امکان سنجی آن بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل پسر دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش مقیاس رفتار و شناخت خود شکن (SDBC، کانینگهام، 2007) بود. دانش آموزان گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش برنامه ادراک از محیط مدرسه قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته و با نرم افزارSPSS  نسخه 23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بسته آموزشی ادراک از محیط مدرسه بر کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان پسر معنادار بود (01/0<P). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته ی آموزشی ادراک از محیط مدرسه روش مداخله ای مناسبی برای کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان پسر است.

    کلید واژگان: ادراک از محیط مدرسه, رفتارهای خودشکن تحصیلی, امکان سنجی, دانش آموزان پسر
    Farshid Bibak, Qumarth Karimi, Alireza Sangani, Asaad Khezrnezhad, Masoud Najari*

    The aim of this study was to develop an educational package on the perception of the school environment and its feasibility study on the self-defeating academic behaviors of male students. The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design with a control group and quarterly follow-up. The statistical population included all students studying in the second year of high school in the city of Buchan in the academic year 1399-1400. Through the purposive sampling method, 30 individuals were selected and randomly replaced into two groups of 15 experimental and control. The measuring instrument in this study was the Self-Breaking Behavior and Cognition Scale (Cunningham, 2007). The students in the experimental group underwent 8 90-minute sessions (2 sessions per week) of the school environment perception program and the control group did not receive any intervention. Statistical data were analyzed using a mixed analysis of variance with SPSS software version 23. The results showed that the educational package of perception of the school environment was significant in reducing the self-defeating academic behaviors of male students (p <0.01). Based on the research results, it can be said that the educational package of perception of the school environment is a suitable intervention method to reduce self-defeating academic behaviors in male students.

    Keywords: perceptions of school climate, self-defeating academic behaviors, Feasibility, male students
  • محمود عطاریان، سعید جباری، فرشید بی باک، مسعود نجاری، علیرضا سنگانی*
    اهداف

    فرار از خدمت سرباز در طول یک فرآیند اتفاق می افتد؛ ابتدا ناسازگاری با شرایط و سپس خشونت رخ می دهد و در نهایت فرار انجام می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تحمل آشفتگی در رابطه بین خشونت سربازان با تمایل به فرار ناشی از عملکرد فرماندهان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تمامی سربازان مرکز آموزشی امام سجاد (ع) شهر ارومیه با پایه خدمتی تیرماه 1400 بود. در این پژوهش 210 نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه خشونت Buss-Perry، پرسش نامه تحمل آشفتگی Simons و Gaher و همچنین پرسش نامه محقق ساخته تمایل به فرار ناشی از عملکرد فرماندهان استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS 18 و AMOS 23 استفاده شد.

    یافته ها

    از 210 نمونه شرکت کننده در پژوهش، 139 نفر دیپلم و زیردیپلم و همچنین 71 نفر لیسانس به بالا داشتند. روایی تاییدی و مدل اندازه گیری سه پرسش نامه تایید شد و پایایی به روش آلفای کرونباخ برای خشونت 0/87، تحمل آشفتگی 0/79 و تمایل به فرار 0/88 به دست آمد. یافته ها نشان داد که خشونت سربازان و تحمل آشفتگی بر تمایل به فرار ناشی از عملکرد فرماندهان به ترتیب دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم 0/291 و 0/246- بودند. مقادیر استانداردشده اثر غیرمستقیم مسیر خشونت با واسطه گری تحمل آشفتگی بر تمایل به فرار به روش برآورد بوت استرپ مورد تایید واقع شد و خشونت بر تمایل به فرار با واسطه گری تحمل آشفتگی 0/48- اثرگذار بود (0/01>p). درنهایت مدل پژوهش تایید شد و 41 درصد تمایل به فرار توسط متغیرهای خشونت و تحمل آشفتگی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم قابل تبیین بود.

    نتیجه گیری

    خشونت سربازان بر تمایل به فرار با واسطه گری تحمل آشفتگی اثرگذار است. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی و هیجانی در تبیین تمایل به فرار ناشی از عملکرد فرماندهان است.

    کلید واژگان: آشفتگی, خشونت, کارکنان نظامی
    Mahmoud Attarian, Saeed Jabari, Farshid Bibak, Masoud Najari, Alireza Sangani*
    AIMS

    Escaping from military service occurs first during a process of incompatibility with the situation, then violence, and finally escape. The aim of this study was to investigate the mediating role of distress tolerance in relation to soldiers' violence with desire to escape due to the performance of commanders.

    MATERIALS & METHODS

    This research was descriptive correlation based on structural equation modeling. The statistical population was all 280 soldiers of Imam Sajjad Educational Center in Urmia, Iran in July 2021. In this study, 210 samples were selected by the simple random sampling. The Buss-Perry Violence Questionnaire, the Simons and Gaher Turbulence Questionnaire, as well as the researcher-made questionnaire of tendency to escape due to the commanders' performance were used to collect data. To analyzing the data, Pearson correlation test and structural equation model were used in the form of SPSS 18 and AMOS 23 software.

    FINDINGS

    Among 210 participants in the study, 139 people had diploma and lower degrees and also 71 people had a bachelor's degree or higher. Confirmatory validity and the measurement model of the three questionnaires were confirmed and the reliability was obtained by Cronbach's alpha method of violence 0.87, distress tolerance was 0.79 and desire to escape was 0.88. The findings showed that the soldiers' violence and distress tolerance due to the performance of the commanders on the desire to escape have a direct and indirect effect of 0.291 and -0.246. The standardized values of the indirect effects of the violence through the mediation of distress tolerance on the tendency to escape were confirmed by the Bootstrap estimation method and violence had an effect on the desire to escape through mediation of distress tolerance (-0.48) (p <0.01). Finally, the research model was approved and 41% of the desire to escape due to the performance of commanders could be explained by the variables of soldiers' violence and distress tolerance in direct and indirect levels.

    CONCLUSION

    The present study shows that soldier violence affects the desire to escape through the mediation of distress tolerance and importance of cognitive and emotional factors in explaining the desire to escape due to the performance of commanders.

    Keywords: Distress, Violence, Military Personnel
  • Nahid Ramak, Adineh Bazgouneh, Elahe Ghasempour, Zeinab Sadeghkhani, Eshaqh Sam Khania, Farshid Bibak, Alireza Sangani*
    Background

    Nurses have the most level of communication with patients with COVID-19 who are always afraid of the disease and its consequences. Therefore, the present study aimed at investigating the effect of health hardiness on fear of COVID-19 in nurses with the mediating role tolerance of emotional distress.

    Methods

    The method of this research was descriptive-correlational. The statistical population of the present study consisted of all 351 female nurses of Imam Khomeini and Taleghani hospitals in Urmia in spring 2021. According to the target population, 205 nurses were selected based on Krejcie and Morgan’s table and according to the available method. In this study, the Fear of COVID-19 Questionnaire developed by Ahorsu et al. [2020], the Health Hardiness Questionnaire designed by Gebhardt et al. [2001], and the Emotional Distress Tolerance Questionnaire developed by Simons and Gaher [2005] were used. Data were analyzed by Pearson correlation coefficient and stepwise regression.

    Results

    The findings showed that health hardiness and tolerance of emotional distress were involved in fear of COVID-19. Also, according to the values ​​obtained, health hardiness had an effect of -0.364 on fear of COVID-19, and tolerance of emotional distress had an effect –of -0.178 on fear of COVID-19 [p≤0.01]. Health hardiness an effect equal to -0.528 on fear of COVID-19 with the mediating role of tolerance of emotional distress.

    Conclusion

    This study showed that cognitive factors in proportion to emotional factors have a greater effect on the fear of COVID-19 in nurses.

    Keywords: Fear of COVID-19, health hardiness, Tolerance of emotional distress, Nurse
  • فرشید بی باک، مسعود نجاری، سعید جباری، علیرضا سنگانی*
    زمینه و هدف

    بسیاری از بیماری های جسمانی تحت تاثیر عوامل شناختی و رفتاری هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر عملکرد عصب روانشناختی و رفتارهای خودمراقبتی بر اضطراب کرونا در بیماران دیابتی انجام شد.

    روش ها

    این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به بیماری دیابت نوع دو در انجمن دیابت ایران در شهر ارومیه در بهار سال 1400 بود. انتخاب نمونه با روش تصادفی ساده انجام شد. از پرسشنامه اضطراب کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسشنامه عملکرد عصب روانشناختی نجانی (2013) و پرسشنامه رفتار خودمراقبتی توبرت و گلاسگو (1994) استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین سنی 165 زن مبتلا به بیماری دیابت نوع دو 18/4±45/7 سال بود. بین عملکرد عصب روانشناختی و رفتارهای خودمراقبتی با اضطراب کرونا رابطه منفی وجود داشت. عملکرد عصب روانشناختی و رفتارهای خودمراقبتی به ترتیب اثر 0/20 و 0/25 منفی را بر اضطراب کرونا داشتند.

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش تاکیدی بر موثر بودن نقش عوامل شناختی بر اضطراب کرونا در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم دارد.

    کلید واژگان: کووید-19, اضطراب, عملکرد عصب روانشناختی, رفتارهای خودمراقبتی, دیابت
    Farshid Bibak, Massoud Najari, Saeed Jabari, Alireza Sangani*
    Background and Aim

    Many physical diseases are affected by cognitive and behavioral factors. The aim of this study was to determine the effect of neuropsychological function and self-care behaviors on COVID-19 anxiety in diabetic patients.

    Methods

    This was a descriptive correlational study. The statistical population included women with type 2 diabetes in the Iranian Diabetes Association in Urmia in the spring of 2021. Sample selection was done by simple random method. Corona Anxiety Questionnaire of Alipour et al (2019), Neuropsychological Function Questionnaire of Nejati (2013) and Self-Care Behavior Questionnaire of Toobert and Glasgow (1994) were used.

    Results

    The mean age of 165 women with type 2 diabetes was 45.7±18.4 years. There was a negative relationship between neuropsychological function and self-care behaviors with COVID-19 anxiety. Neuropsychological function and self-care behaviors had a negative effect of 0.20 and 0.25 on COVID-19 anxiety, respectively.

    Conclusion

    The findings of this study emphasize the role of cognitive factors on COVID-19 anxiety in patients with type 2 diabetes.

    Keywords: COVID-19, Anxiety, Psychological Nerve Function, Self-Care Behaviors, Diabetes
  • علیرضا سنگانی*، نگین خوش وقت، علیرضا همایونی

    اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازش های حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای الگو های پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری 7 تا 10 ساله در شهر تهران بودند، که با استفاده از روش کلاین (2010) تعداد 437 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران کودکان، پرسشنامه اختلال یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پروفایل حسی دان (1999) و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری باومریند (1973) را تکمیل کردند و ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها نشان داد که الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان نقشی واسطه ای دارد و به طور کلی الگوهای پردازش حسی و شیوه های فرزندپروری توان پیش بینی (70/0=R2) از متغیر اختلال یادگیری را داشتند، این یافته ها حاکی از آن است که ایجاد اختلال یادگیری بسیار تحت تاثیر مستقیم شیوه های فرزندپروری والدین می باشد و الگو های پردازش حسی اثری غیرمستقیم بر اختلال یادگیری دارند که می تواند تلویحات کاربردی بسیاری را به درمان گران در جهت بهبود اختلال یادگیری کودکان ارایه دهد.

    کلید واژگان: الگوهای پردازش حسی, شیوه های فرزندپروری والدین, اختلال یادگیری, کودکان
    Alireza Sangani *, Negin Khoshvaght, Alireza Homayouni

    Learning disorder is affected by many communication variables and focuses on sensory processing in children; therefore, the purpose of this study was to determine the mediating role of sensory processing patterns in the relationship between parental parenting styles and Learning Disorder in children. The method of research was correlation based on modeling, a type of path analysis. The study population included all children with learning disorder 7 to 10 years old in Tehran, That using Klein's method (2010), 437 children were selected by available sampling method. And the children's mothers responded to, Colorado Willcutt et al. Learning Disorder Questionnaire (2011), Dunn's Sensory Profile (1999) and Baumrind's parental parenting styles (1973). And evaluation of the model was done using the path analysis method. The findings showed that sensory processing patterns have a mediating role in the relationship between parental parenting styles and Learning Disorder in children. In general, sensory processing patterns and parental parenting styles had predictive power (R2 = 0.70) of learning disorder variable. These findings show that learning disorder is strongly influenced by parental parenting styles. And sensory processing patterns have an indirect impact on learning disorder that can provide many practical implications for therapists to improve children's learning disorder.

    Keywords: sensory processing patterns, parental parenting styles, Learning disorder, children
  • Hossein Mohsenipouya*, Fereshteh Majlessi, Yadollah Jannati, Sayed Abolhasan Naghibi, Ali Ghaemian, Alireza Sangani
    Background and Objective

    Social support is generally accepted to act as a protective factor against stressful situations. However, the extent of its effect on the depression and lifestyle of myocardial infarction (MI) patients is not known. Therefore, the present study aimed to examine the role of perceived social support in predicting major depressive disorder and lifestyle components in MI patients.

    Materials and Methods

    This quasi-experimental study was conducted in 2019 on 176 MI patients chosen through the purposive and convenience sampling methods from the Heart Center Hospital of Mazandaran, Iran. The required information was collected by three standard questionnaires, including the social support appraisals (SS-A) scale by Phillips, the Beck Depression Inventory (BDI-II), and Health-Promoting Lifestyle Profile (HPLP-II). Pearson correlation coefficient and canonical correlation coefficient were performed. The significance level in this study was considered as P-value<0.05.

    Results

    The findings of the present study indicated that social support could predict depression by 48% and a significant negative correlation was found between social support and depression (r=-0.47, P=0.01). Moreover, social support had a significant impact on lifestyle components and was shown to predict health accountability (R2=0.691, β=0.289), spiritual growth (R2=0.672, β=0.256), stress management (R2=0.285, β=0.122), and interpersonal behavior (R2=0.586, β=0.175). In addition, it affected these factors significantly.

    Conclusion

    Providing opportunities for further social support for MI patients paves the way for enhancing health-promoting behaviors and reducing depression in this group of patients.

    Keywords: Depression, Lifestyle, Myocardial Infarction (MI), Perceived social support
  • Alireza Sangani, Amin Koraei, Zahra DashtBozorgi

    The purpose of this study was to examine The mediating role of traits of extraversion and Introversion in relation between anxieties with parenting styles. The research method was descriptive correlation. The statistical population of this study included all 15872 junior girls in Ahvaz in the academic year of 2017-2018. Sample size according to The Cochran formula was 375 girls who were selected by multistage cluster sampling method. The data collection tool was Eysenck Personality Questionnaire, Baumrind parenting questionnaire, and Spielberger Anxiety Inventory. The results showed that traits of extraversion and Introversion and parental parenting styles have a direct and significant effect on the anxiety of girls in the level of 0.05. In the indirect way, traits of extroversion and introversion of children has a mediator role in relationship between parenting styles and anxiety, and in general, the conceptual model was approved. Also, 0.27 of the anxiety variable can be explained by traits of extraversion and Introversion and parenting styles These findings are based on the family systematic theory on psychological intercourse of children with parents’ behavior patterns in the family environment and express the effects of personality traits on promoting parent-child relationship health and child anxiety.

    Keywords: anxiety, extroversion, introversion, parenting styles, junior girls
  • ناهید رامک، کیانا قاسم نژاد، الهه قاسم پور، زینب صادق خانی، اسحاق سام خانیان، فرشید بی باک، علیرضا سنگانی*
    هدف

     این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد انجام شد.

    زمینه

    شدت بیماری های قلبی عروقی تا حدودی تحت تاثیر عملکرد شناختی و رفتاری افراد مبتلا به بیماری انفارکتوس حاد میوکارد قرار دارد. بنابراین، با درمان های موثر و نوین در این زمینه می توان نتایج موثری ایجاد کرد.

    روش کار

     در این پژوهش نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با پیگیری و گروه کنترل، جامعه آماری، زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بیمارستان تخصصی قلب سیدالشهدا در شهر ارومیه در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر از آنها بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. بسته روان درمانی تحلیلی کارکردی تسای و همکاران (2010) در 10 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمون اجرا شد. قبل از اجرای جلسات و پس از آن، از اعضای گروه های آزمون و کنترل، پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه تبعیت درمانی سید فاطمی و همکاران (1397) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی ولن و همکاران (2013) گرفته شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شدند.

    یافته ها

    بر اساس نتایج این پژوهش، تفاوت آماری معنی دار بین میانگین نمرات تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران گروه آزمون و کنترل در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری وجود داشت. روان درمانی تحلیلی کارکردی بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی (اندازه اثر 0/912) در مقایسه با بهبود تبعیت درمانی (اندازه اثر 0/897) در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد اثر بیشتری دارد (0/0001≤p).

    نتیجه گیری

    این نتایج بر عملکرد روش روان درمانی تحلیلی کارکردی در حوزه های شناختی و رفتاری در درمان افراد مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد تاکید دارد.

    کلید واژگان: روان درمانی تحلیلی کارکردی, تبعیت درمانی, رفتارهای خودمراقبتی, انفارکتوس حاد میوکارد
    Nahid Ramak, Kiana Ghasemnezhad, Elahe Ghasempour, Zeinab Sadeghkhani, Eshaqh Sam Khanian, Farshid Bibak, Alireza Sangani*
    Aim

    The aim of this study was to examine the effect of functional analytical psychotherapy on treatment adherence and self-care behaviors in female patients with acute myocardial infarction.

    Background

    The severity of cardiovascular disease is affected by cognitive and behavioral function in people experiencing acute myocardial infarction. Therefore, with effective and modern treatments for this problem, effective results could be expected.

    Method

    The research method was quasi-experimental pre-test post-test and follow-up design with control group. A sample of 30 women with a history of acute myocardial infarction who had been admitted to Seyed Al-Shohada Heart Hospital in Urmia, Iran, in 2021, were selected based on inclusion and exclusion criteria and randomly assigned to experimental (N=15) and control (N=15) group. Tsai et al. (2010) Functional Analytical Psychotherapy Package was implemented for experimental group in 10 sessions of 45 minutes duration. Before and after the sessions, and also, 3 months after intervention, both members of experimental and control groups completed Treatment Adherence Questionnaire and Self-Care Behavior Questionnaire as pre-test, post-test and follow-up measurements. Data were analyzed using mixed model analysis of covariance in SPSS Version 18.

    Findings

    The results showed that there was a statistically significant difference between experimental and control groups in term of the means of treatment adherence and self-care behaviors in pre-test, post-test and follow-up. Functional analytical psychotherapy had a greater effect on improving self-care behaviors (0.912) than treatment adherence (0.897) in female patients with acute myocardial infarction (P≥0.0001).

    Conclusion

    These results emphasize the effect of functional analytical psychotherapy in cognitive and behavioral domains in the treatment of female patients with acute myocardial infarction.

    Keywords: Functional analytical psychotherapy, treatment adherence, Self-care behaviors, acute myocardial infarction
  • Alireza Sangani, Behnam Makvandi *, Parviz Asgari
    Introduction

    Cyberspace covers many aspects of human’s life and this tendency to cyberspace can be influenced by self-efficacy and emotional aspects. Therefore, the purpose of the present study was to model the structural relationship of self-efficacy with the tendency to virtual networks through the mediation of social adjustment in gifted students.

    Method

    The research method was correlational-descriptive and in particular structural equations modeling. The statistical population of the present study was all 300 gifted students of Sampad High School in 11th course in the academic year of 2019 in Gorgan city. These students were selected as samples through census method and were evaluated using the virtual networks questionnaire (2014), Scherer Self-Efficacy Questionnaire (1982) and California Compatibility Questionnaire (CCP).

    Results

    The results showed that there is a significant negative relationship between self-efficacy and social adjustment with tendency to virtual networks. The research model was well-fit and confirmed and 0.39 of the variance of tendency to virtual networks was explained by self-efficacy and social adjustment. Also, social adaptability played a mediating role in the relationship between self-efficacy and the tendency to virtual networks.

    Conclusion

    Changes in tendency to cybersecurity can be directly explained based on self-efficacy and indirect social adjustment states in gifted students and this study has practical implications for school counselors.

    Keywords: Social Adjustment, self-efficacy, tendency to virtual networks, gifted students
  • علیرضا سنگانی، بهنام مکوندی*، پرویز عسگری، سعید بختیارپور
    مقدمه

    فضای مجازی ابعاد زیادی از زندگی انسان ها را پوشش می دهد و این گرایش به فضای مجازی می تواند تحت تاثیر ابعاد شناختی و هیجانی باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر مدل یابی روابط ساختاری نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی از طریق میانجی سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش بود.

    روش کار

    روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی 300 دانش آموزان تیزهوش مدرسه سمپاد متوسطه دوم در مقطع 11 رشته تحصیلی تجربی در سال تحصیلی 1399-1398، در شهر گرگان بودند که تعداد 300  دانش آموز به عنوان حجم نمونه به روش سرشماری انتخاب شدند و با پرسشنامه شبکه های مجازی مجردی و همکاران (1393)، پرسشنامه نظریه ذهن استیرمن (1994) و پرسشنامه سازگاری کالیفرنیا   (CTP) ارزیابی شدند.

    نتایج

    نتایج نشان داد، بین نظریه ذهن و سازگاری اجتماعی با گرایش به شبکه های مجازی رابطه ی منفی معنی دار وجود دارد. مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و 380/0 از واریانس گرایش به شبکه های مجازی توسط نظریه ذهن و سازگاری اجتماعی مورد تبیین قرار گرفت و سازگاری اجتماعی در رابطه ی بین نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی نقش واسطه ای دارا بود.

    نتیجه گیری

    تغییرات گرایش به فضای مجازی بر مبنای مستقیم نظریه ذهن و غیرمستقیم سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش قابل تبیین است و این پژوهش تلویحات کاربردی برای مشاوران مدارس دارا می باشد

    کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, نظریه ذهن, گرایش به شبکه های مجازی, دانش آموزان تیزهوش
    Alireza Sangani, Behnam Makvandi*, Parviz Asgari, Saeed Bakhtiarpor
    Introduction

    Cyberspace covers many aspects of human life and this tendency to cyberspace can be influenced by cognitive and emotional dimensions. So the aim of this study was modeling structural relationships of mind theory with tendency to virtual networks through mediating of social adjustment in Gifted students.

    Methods

    The research method was descriptive-correlation and in particular structural equation modeling. The statistical population of the present study was all 300 gifted students of Secondary School Sampad Secondary School in 11 experimental fields in the academic year of 2019 in Gorgan. Mojardi, et al (2014) tendency to virtual networks questionnaire, Steerneman (1994) theory of mind questionnaire and California Test Personality (CTP) were evaluated.

    Results

    The results showed that there is a significant negative relationship between theory of mind and social adjustment with tendency to virtual networks. The research model was fitted and validated and explained 0.380 of variance in tendency to virtual networks by theory of mind and social adaptation and social adaptation had a mediating role in the relationship between theory of mind with tendency to virtual networks.

    Conclusion

    Changes in the tendency for cyberspace based on direct theory of mind and indirect social adjustment can be explained in gifted students and this study has practical implications for school counselors.

    Keywords: social adjustment, theory of mind, tendency to virtual networks, gifted students
  • منصوره نیکوگفتار*، علیرضا سنگانی

    این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرح واره درمانی بر نشخوار فکری، احساس تنهایی عاطفی اجتماعی و سلامت عمومی زنان مطلقه انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ساری 40 نفر به روش در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به روش تصادفی گمارش شدند و به مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان (2004)، پرسشنامه سلامت عمومی (1972)؛ مقیاس نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) در پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایشی بر اساس پروتکل طرح واره درمانی یانگ، کلسکو و ویشیر (2003) طی ده جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. نتایج یافته ها با استفاده از تجزیه وتحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که طرح واره درمانی به طور معنی داری باعث ارتقای سلامت عمومی و کاهش نشخوارفکری و احساس تنهایی زنان مطلقه می شود و اضطراب (02/0=P)، اختلال در کارکردهای اجتماعی (001/0=P)، افسردگی (039/0=P)، پاسخ های نشخواری (000/0=P)، پاسخ های منحرف کننده حواس (000/0=P)، تنهایی رمانتیک (000/0)، تنهایی خانوادگی (035/0=P) و تنهایی اجتماعی (007/0=P) در گروه آزمایش که مداخله را دریافت کرده بودند متفاوت از گروه کنترل متفاوت بود. پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران برای بازتوانی زنان پس از طلاق در جهت افزایش سلامت عمومی، کاهش نشخوار فکری و روابط اجتماعی تسهیل یافته تر از قواعد طرح واره درمانی استفاده نمایند.

    کلید واژگان: طرح واره درمانی, سلامت عمومی, نشخوار فکری, احساس تنهایی, زنان مطلقه
    Mansooreh Nikoogoftar *, Alireza Sangani

    The purpose of this study was to determine the effectiveness of schema therapy on general health, rumination, and loneliness of divorced women. The research method was semi-experimental with pre-test and post-test design with control group. Twelve volunteers who were referred to counseling centers in Sari, were selected by volunteering method. They were randomly assigned to two experimental and control groups and assigned to the social and emotional loneliness scale of adults (2004), the general health questionnaire (1972), the scale Nullen Hoeksma and Marrow (1991) rumbled in pre-test and post-test. The experimental group was trained in ten sessions based on the Young Schematic Protocol, Calcesko and Washir (2003). The results of the findings, using multivariate covariance analysis, showed that schema therapy significantly increased general health and reduced rumination and loneliness of divorced women. Anxiety (P=0.02), disruption in social function (P=0.001), depression (P=0.039), rumination responses (P=0/000), distracting responses (P=0/000), romantic loneliness (P=0,000), family loneliness (P=0,035) and social loneliness (P=0.007) in the experimental group receiving the intervention were different from that of the control group. It is recommended that Advisers and therapist’s use of schema therapy rules to rehabilitate women after divorce in order to increase general health, reduce rumination and facilitate social relationships.

    Keywords: Schema Therapy, Health Promotion, rumination, loneliness, divorced women
  • فردین عزیزیان، ناهید رامک، فهیمه وحید، سلیمه رضایی، علیرضا سنگانی*
    مقدمه

    در فرآیند یادگیری عوامل شناختی نقش بسیاری دارند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تکنیک های شبیه سازی شناختی گروهی بر درگیری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان پرستاری انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل در سال 1398 بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی 384 دانشجو کارشناسی پرستاری دختر دانشکده پرستاری و مامایی شهر گرگان که اهمال کار بودند، تشکیل داد. شرکت کنندگان به صورت داوطلبانه به پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی پاسخ دادند، تعداد 30 دانشجو که بیشترین نمره اهمال کاری را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی ساده با توجه به قرعه در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه درگیری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی استفاده شد. آموزش تکنیک های شبیه سازی شناختی گروهی روی گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای اعمال شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار spss18 مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد میانگین و انحراف استاندارد درگیری تحصیلی در پیش آزمون گروه آزمایش (11/4±30/51) و کنترل (78/4±24/50) و در پس آزمون گروه آزمایش (01/4±24/79) و کنترل (88/4±19/50) بدست آمد. میانگین و انحراف استاندارد اهمال کاری تحصیلی در پیش آزمون گروه آزمایش (95/8±14/60) و کنترل (22/8±20/60) و در پس آزمون گروه آزمایش (58/5±28/34) و کنترل (24/8±96/61) بدست آمد. به طور کلی آموزش تکنیک های شبیه سازی شناختی گروهی بر درگیری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان در سطح0/001<P تاثیر معنی داری دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش تکنیک های شبیه سازی شناختی گروهی می تواند بر درگیری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان پرستاری موثر باشد. بنابراین مجریان تعلیم و تربیت در نظام آموزش پزشکی از این روش می توانند به عنوان یک روش تسهیل کننده در یادگیری دانشجویان پرستاری استفاده نمایند.

    کلید واژگان: تکنیک های شبیه سازی شناختی, درگیری تحصیلی, اهمال کاری تحصیلی
    Fardin Azizian, Nahid Ramak, Fahimeh Vahid, Salimeh Rezaee, Alireza Sangani*
    Introduction

    Cognitive factors play a large role in the learning process; therefore purpose of this study was to investigate the effectiveness of cognitive simulation techniques group training on academic procrastination and academic engagement in nursing students.

    Methods

    The present study is a Semi-experimental with pre-test, post-test, and control group in 2019. The statistical population of the study consisted of all 384 undergraduate female nursing students of Gorgan School of Nursing and Midwifery that they had academic procrastination. Participants voluntarily responded to the academic procrastination questionnaire. The number of 30 students who had the most academic procrastination scores was selected and Simple randomly assigned to the experimental and control groups. The academic engagement questionnaire and academic procrastination questionnaire were used. Cognitive Simulation Techniques Training was applied to the experimental group in 8 sessions with 90 minute. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance with spss18 software.

    Results

    The results showed that the mean and standard deviation of academic engagement in the pre-test of the experimental group was (51.30 ±4.11) and the control group was (50.24±4.78) and in the post-test of the experimental group was (79.24± 4.01) and the control group  (50.19. ± 4.88) was obtained. The mean and standard deviation of academic procrastination in the pre-test of the experimental group of (60.14 ±8.95) and control of 60.20 ± 8.22 and in the post-test of the experimental group of (34.28 ± 5.58) and control of (61.96 ± 6.24) was obtained. Generally results showed that cognitive simulation techniques group training has a significant effect on academic engagement and academic lagging at the level of (P <0.001).

    Conclusion

    The results of this study showed that cognitive simulation techniques group training can be effective in academic engagement and academic procrastination of nursing students. Therefore, educators in the medical education system can use this method as a facilitator in learning nursing students.

    Keywords: Cognitive Simulation Techniques, Academic engagement, Academic procrastination
  • Roghayeh Esmaeil Darjani, Nahid Ramak, Elham Rafiei, Alireza Sangani*
    Background & Objective

    Phobia disorders are affected by cognitive and behavioral inefficiencies. The present study aimed to investigate the effects of cognitive-behavioral training on social phobia in nursing students: with one-step follow-up.

    Materials and Methods

    This quasi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design, a control group, and follow-up after one month. The sample population included all the nursing students of Babol University of Medical Sciences in Babol, Iran in 2019. In total, 60 students were selected via simple random sampling and diagnosed with social phobia. The groups were assessed at three intervals before and after the intervention, and the follow-up was performed using the Liebowitz Social Phobia scale. The experimental group received 12 sessions (60 minutes each) of cognitive-behavioral therapy based on social phobia, and the control group received no training. Data analysis was performed in SPSS version 18 using repeated measures ANOVA.

    Results

    The results of covariance analysis indicated that social phobia significantly decreased in the experimental group at the posttest and follow-up compared to the control group (P≤0.05). The mean difference was 38.48±8.21 in the experimental group and 37.96±7.96 in the control group before the intervention and 26.06±7.74 in the experimental group and 36.48±6.08 in the control group after the intervention.

    Conclusion

    According to the results, cognitive-behavioral group intervention could be used as an effective approach to the reduction of social phobia in students.

    Keywords: nursing students, cognitive-behavioral group intervention, Social Phobia
  • علیرضا سنگانی*، لیلا سادات عزیزی، مونا ابولقاسم زاده، پریا جنگی
    مقدمه

    با مطالعه بر روی انواع هورمون ها می توان به نقش عوامل ژنتیکی و هورمونی و شیمیایی در اسکیزوفرنی پی برد. در مطالعه حاضر، هدف تعیین اثربخشی هورمون رشد در درمان بیماران اسکیزوفرنیک براساس روش الایزا بود.

    روش

    این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی بیماران اسکیزوفرن بستری در بیمارستان روان پزشکی بوستان اهواز بودند. نمونه شامل 60 بیمار بود که به روش دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و ابزار اندازه گیری هورمون رشد، روش الایزا بود. بیماران پس از نمونه گیری خون اولیه به مدت 6 هفته تحت درمان با داروی ریسپریدون قرار گرفتند و پس از 6 هفته با مصاحبه بالینی و تشخیص بهبودی، مجددا خون گیری انجام و هورمون رشد در آن ها اندازه گیری شد.

    یافته ها

    در این مطالعه تفاوت معناداری بین میزان هورمون رشد در افراد دچار بیماری اسکیزوفرنی قبل و پس از درمان مشاهده شد (001/0 >P).

    نتیجه گیری

     با توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت نمود که تغییرات هورمون رشد در درمان بیماران اسکیزوفرنیک در روند بهبودی تاثیر خواهد داشت.

    کلید واژگان: اسکیزوفرنی, هورمون رشد, روش الایزا, ریسپریدون
    Alireza Sangani*, Lila Sadat Azizi, Mona Abolghasemzadeh, Paria Jangi
    Background

    By studying the types of hormones, the role of genetic and hormonal and chemical agents in schizophrenia can be found. The aim of this study was to determine the effectiveness of Growth Hormone based on ELISA method on the Treatment of Schizophrenic Patients.

    Methods

    This study was a semi-experimental study with pretest-posttest with control group. The study population consisted of all schizophrenic patients admitted to Bostan psychiatric hospital in Ahvaz. A sample of 60 patients was selected using the available method and divided into two experimental and control groups.

    Results

    In this study, there was significant difference between the level of growth hormone in pre and post-treatment patients. Therefore, more studies are recommended on this hormone (P<0/001).

    Conclusion

    According to research findings, it can be concluded that changes in growth hormone in the treatment of schizophrenic patients have effect on their treatment.

    Keywords: Schizophrenia, Growth Hormone, ELISA method, Risperidone
  • Nahid Ramak, Ladan Moinefard, Paria Jangi, Alireza Sangani*
    Introduction

      Anxiety disorders are induced by cognitive and behavioral inefficiencies. 

    Objective

    The present study aimed to investigate the effect of group cognitive-behavioral training techniques on social anxiety in nursing students.

    Materials and Methods

    This was a quasi-experimental study with a pretest-posttest follow-up (one month) and a control group design. The statistical population comprised all nursing students of Babol City, Iran. Fifty-four individuals diagnosed with social anxiety were selected using a simple random sampling method. The study groups were tested in three stages; before and after the intervention and follow-up, using the Liebowitz Social Anxiety questionnaire. The experimental group was subjected to 12 sessions of 60-minute under the group intervention of cognitive-behavioral therapy based on social anxiety. However, the control group received no training.  

    Results

    The obtained results suggested that cognitive-behavioral techniques training was effective on social anxiety. The mean social anxiety scores of the experimental and control groups were significantly different (P=0.004).

    Conclusion

    Group training of cognitive-behavioral techniques significantly affected the social anxiety of studied students. Moreover, this study suggests the use of cognitive-behavioral group therapy to reduce the social anxiety of nursing students.

    Keywords: Nursing students, Cognitive-behavioral, Anxiety
  • مرضیه شادمهر، ناهید رامک، علیرضا سنگانی*
    زمینه و هدف

    فشار روانی همواره در شرایط متفاوت زندگی پاسخ های رفتاری را تحت تاثیر قرار می دهند، بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میزان فشار روانی ادراک شده در سلامت افراد مشکوک به بیماری کووید-19 بود.

    روش‎ها: 

    روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی مراجعه کنندگان زن به بیمارستان صیاد شیرازی گرگان با علایم مشکوک به کووید-19 مانند اختلالات تنفسی، آبریزش بینی، سرفه خشک، سرگیجه، گلودرد و بدن درد، تب، در تاریخ 25 تا 28 اسفند 1398 بود، که به روش دردسترس تعداد 134 نفر با توجه به معیارهای ورود انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه پرسشنامه فشار روانی ادراک شده کوهن و همکاران، پرسشنامه سلامت گلدبرگ و هیلر و پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی با توجه به نرم افزار SPSS-22 داده ها تحلیل گردیده شد.

    یافته ها:

     از بین کل نمونه ها 87 نفر مبتلا به کووید-19 با میانگین سنی 34/59 سال بودند. بین میزان فشار روانی ادراک شده با تمامی خرده مقیاس های سلامت همبستگی مثبت معناداری در سطح 01/0 وجود دارند. با توجه به مقدار بدست آمده از ضریب همبستگی چندگانه (R2) فشار روانی ادراک شده توان پیش بینی (425/0) از سلامت را دارد. همچنین مقدار بدست آمده از ضریب (β) فشار روانی ادراک شده (369/0) بر سلامت تاثیر دارد.

    نتیجه گیری: 

    به طور کلی این پژوهش تاکید کننده، سهم بسزای فشار روانی در سلامت افراد مشکوک به کووید-19 است، که می‎تواند تلویحات کاربردی حیطه درمان به درمان گران ارایه نماید.

    کلید واژگان: فشار روانی ادراک شده, سلامت, کووید-19, کروناویروس
    Mahdieh Bahramnia, Nahid Ramak, Alireza Sangani*
    Background and Aim

    Mental stress has always influenced behavioral responses in different life situations, so the purpose of the present study was to investigate the role of perceived mental stress in the health of persons suspected of COVID-19.

    Methods

    This was a descriptive correlational study. The statistical population of the study was all female referrals to Sayyad Shirazi Hospital in Gorgan, Iran with suspected symptoms of COVID-19 such as respiratory disorders, runny nose, dry cough, dizziness, sore throat and myalgia, fever in March 15-18 in 2020. 134 people were selected according to the inclusion criteria. In this study, perceived stress questionnaire of Cohen et al., Goldberg and Hillier health questionnaire and researcher-made questionnaire of demographic information were used. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and linear regression using SPSS22 software.

    Results

    87 patients had COVID-19 with mean age of 59.34 years old. There was a significant positive correlation between the level of perceived mental stress with all health subscales at the level of 0.01. Given the value obtained from Multiple Correlation Coefficient (R2) perceived mental stress is able to predict (0.425) of health. Also the value obtained from the coefficient (β) of perceived mental stress (0.369) effects on health.

    Conclusion

    Overall, this study emphasizes the significant contribution of perceived mental stress to the health of people with suspected COVID-19, which can provide therapeutic implications for therapists.

    Keywords: Perceived Mental Stress, Health, COVID-19, SARS-CoV-2
  • Alireza Sangani, Behnam Makvandi*, Parviz Asgari, Saeed Bakhtiarpour

    Context:

     Cyberspace covers many aspects of humans’ life, and the tendency to cyberspace can be influenced by cognitive and emotional aspects.

    Aims

    The purpose of the present study was to investigate the mediating role of emotional processing in relation to self-efficacy on tendency to virtual networks in gifted students. Settings and Design: The present study was a correlational research with structural equation modeling.

    Materials and Methods

    The statistical population of the present study was all 300 gifted students of Sampad High School in the 11th course of experimental field in the academic year of 2019 in Gorgan city, 300 students of which were selected as samples through census method and evaluated by virtual network questionnaire of Mojardi et al., emotional processing questionnaire of Baker et al., and self-efficacy questionnaire of Sherer et al. (1982). Statistical Analysis Used: The collected data were analyzed using structural regression equations using SPSS 18 and Amos 23 software.

    Results

    The results showed that there is a significant negative relationship between self-efficacy and emotional processing with the tendency to virtual networks(P ≤ 0.01). Self‑efficacy (β = −0.267, P ≤ 0.002) and emotional processing (β = −0.221, P ≤ 0.000) had a significant negative effect on tendency toward cyberspace. The research model was fitted and confirmed and 0.38 of the variance of tendency to virtual networks was explained by self-efficacy and emotional processing, and emotional processing had a mediating role in the relationship self-efficacy with tendency to virtual networks.

    Conclusions

    Changes in tendency to cyberspace can be explained directly based on self-efficacy and indirectly based on emotional processing in gifted students, and this study has practical implications for school counselors.

    Keywords: Emotional processing, Gifted students, Self-efficacy, Tendency to virtual networks
  • Alireza Sangani*, Nahid Ramak, Leila Azizi, Paria Jangi
    Introduction

    Breast cancer is one of the most common types of cancer in women with an increasing outbreak. The present study aimed to investigate the relationship between defensive styles and Islamic quality of life (QoL) with death obsession in women with breast cancer.

    Methods

    This research was a correlational study. The statistical population of the study included 220 female patients with breast cancer; referring to Cancer Patients Association of Gorgan in 2019. According to Krejcie and Morgan’s table, 136 women were selected from breast cancer patients by simple random sampling. Islamic QoL questionnaire of Mohammad Namaqi et al., defense styles questionnaire of Andrews et al., and obsession with death questionnaire of Abdel-Khalek were applied. Data were analyzed; using the Kolmogorov-Smirnov test, Pearson correlation, and stepwise regression.

    Results

    The results showed that there was a negative significant relationship betweenthe developed defensive style and the Islamic QoL with death obsession (P=0.001).There was a positive significant relationship between the neurotic and undeveloped defensive style with the death obsession (P=0.001). In addition, the results of the regression showed that the Islamic QoL (-0.257) and developed defensive style (-0.196) had the potential for predicting the obsession of death.

    Conclusions

    These results emphasize the necessity of the role defensive styles and Islamic QoL on the death obsession. So, therapists and counseling in the treatment of cancer for reducing obsession may benefit from paying attention to Islamic QoL and defensive styles.

    Keywords: Defense Mechanisms, Quality of Life, Obsessive Behavior, Breast Neoplasms
  • مرضیه محمدی پاشاکی، علیرضا سنگانی*، حوا عسکری، پگاه محمودی مولایی
    زمینه و هدف

    عوامل روانشناختی در بسیاری از بیماری های قلبی عروقی نقشی اساسی دارند.، بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد قلبی بر اساس ویژگی تیپ شخصیت D و علایم افسردگی در بیماران انفارکتوس حاد میوکارد انجام شده است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی 234 بیماران انفارکتوس حاد میوکارد از نوع با صعود قطعه ST مراجعه کننده به بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری در سال 1397 بودند که تحت مداخلات کرونری از راه پوست قرار گرفتند. با استفاده از فرمول کوکران 144 بیمار به روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ویژگی تیپ شخصیت D دنولت و فرم کوتاه سیاهه افسردگی بک (Beck) پاسخ دادند.

    یافته ها

    بین ویژگی تیپ شخصیت D و افسردگی با عملکرد قلبی رابطه معناداری وجود دارد [P<0.01]  و همچنین ویژگی تیپ شخصیت D و افسردگی توان پیش بینی عملکرد قلبی را دارا است P≤0.01.

    نتیجه گیری

    ویژگی تیپ شخصیت D و افسردگی در بروز بیماری قلبی و پیش آگهی بیماران با سکته قلبی نقش دارد و غربالگری این ویژگی تیپ شخصیت D و دارا بودن اختلال افسردگی در بیماران قلبی توسط درمان گران ضرورت دارد.

    کلید واژگان: تیپ شخصیت D, افسردگی, عملکرد قلبی
    Marzieh Mohammadi Pashaki, Alireza Sangani*, Hava Askary, Pegah Mahmmodi Molaie
    Introduction

    Psychological factors play an essential role in many cardiovascular diseases. This study was designed to predict heart function based on type D personality and depression in patients with acute myocardial infarction.
     
    Materials: This research was a correlational study. The statistical population of this study included all 234 patients with acute myocardial infarction ST-Elevation Myocardial Infarction who had referred to Fatemeh Zahra Hospital in Sari city in 2019 which had underwent percutaneous coronary intervention. Using the Cochran's formula, 144 patients were selected by available method and responded to the D personality questionnaire of Denolet and Depression Inventory Short of Beck.

    Results

    Findings revealed a significant relationship between D personality and depression with heart function [P<0.01]. Also it can be stated that D personality and depression can predict heart function [P≤0.01].

    Conclusion

    Type D personality and depression play a role in the incidence of heart disease and the prognosis of patients with myocardial infarction. Screening for this personality type along with the depressive disorder in heart function is required by therapists.

    Keywords: Type D personality_Depression_Heart Function
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر علیرضا سنگانی
    دکتر علیرضا سنگانی
    پژوهشگر گروه روان شناسی، گروه آسیب شناختی روان شناسی فرهنگی، مرکز پژوهشی علوم روان شناختی فارابی، مازندران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال