hasan fazaeli
-
قصیل جو و تریتیکاله پس از برداشت، به صورت جداگانه سیلو شدند. پس از گذشت سه ماه، نیمی از سیلاژها با بخش کنسانتره ای جیره مخلوط و مجدد در بسته های 30 کیلوگرمی سیلو شد. چهار جیره غذایی شامل: 1) مخلوط روزانه سیلاژ قصیل جو و کنسانتره، 2) مخلوط روزانه سیلاژ قصیل تریتیکاله وکنسانتره، 3) سیلاژ خوراک کامل قصیل جو و 4) سیلاژ خوراک کامل قصیل تریتیکاله تهیه و روی 64 راس بره نر نژاد زل در قالب چهار تیمار و چهار تکرار و چهار راس در هر تکرار، به مدت 84 روز مورد آزمایش قرار گرفت. افزایش وزن روزانه بره های تغذیه شده با جیره 3 به طور معنی داری (147 گرم)، بیشتر از بره های تغذیه شده با جیره 1 (108 گرم) و جیره 2 (103 گرم) بود (05/0>P). بیشترین مقدار ماده خشک مصرفی روزانه در بره های تغذیه شده با جیره 3 (1213 گرم) و کمترین مقدار در بره های تغذیه شده با جیره 1 (937 گرم) مشاهده شد (03/0=P). بازده تبدیل خوراک در بره های تغذیه شده با جیره 3 (1/7) بهتر از بره های تغذیه شده با سایر جیره ها بود (03/0=P). میانگین وزن لاشه در بره های تغذیه شده با جیره سه به طور معنی داری (3/15 کیلوگرم)، بیشتر از بره های تغذیه شده با جیره 1 (6/13 کیلوگرم) و جیره 2 (7/12 کیلوگرم) بود (05/0>P). بره های تغذیه شده با جیره 4 نسبت به بره های تغذیه شده با جیره 2، چربی بطنی بیشتری داشتند (05/0>P). به طور کلی، استفاده از سیلاژخوراک کامل قصیل جو و تریتیکاله سبب بهبود عملکرد پروار بره ها شد.
کلید واژگان: بره پرواری, سیلاژ خوراک کامل, قصیل تریتیکاله, قصیل جوWhole plant barley and triticale were chopped and ensiled separately. After three months, half of each silage was mixed with the roughage and concentrated and prepared in 30 kg packed silages. Four rations including: 1) TMR based on barley silage, 2) TMR base on triticale silage, 3) TMR silage based on barley silage 4) TMR silage based on triticale silage were prepared. In a completely randomized experiment 64 male Zel lambs of about four months age and 20.8 kg average body weight, using in a completely randomised experiment with four treatments and for replicates. During 84 days experimental period, daily feed intake was recorded and body wieht changes was recorded three weeks interwals. Daily weight gain of lambs fed ration 3 was significantly (P<0.05) higher (147 grams), than those fed ration 1 and 2 (147g vs. 108 and 130 g). The highest amount of daily dry matter intake was observed in lambs fed ration 3 (1213 grams) but the lowest amount in lambs fed ration 1 (1213 vs. 937 g) (P=0.03). Feed conversion ratio was improved in lambs received diet comparing to the other treatments (P=0.03). The average carcass wieght was increased (15.3 vs 13.6 and 12.7 kg) in lambs fed diet 3 comparing to the diet 1 and 2 (P<0.05). Lambs fed diet 4 had more abdominal fat than those fed diet 2 (P<0.05). It can be concluded that the use of total mixed silge based on the barley and triticale may improved the fattening performance of lambs.
Keywords: Finishing Lamb, Total Mixed Ration Silage, Triticale, Barley -
تاثیر استفاده از کاه نخود و علوفه توت فرنگی در جیره خوراکی بر عملکرد و گوارش پذیری گوساله های پرواری
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر استفاده از کاه نخود و بوته توت فرنگی در جیره غذایی گوساله های پرواری انجام شد. تعداد 18راس گوساله نر سیمینتال با میانگین وزن اولیه 15/38±16/285 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه جیره غذایی (به صورت خوراک کامل بلوک شده) در یک دوره چهار ماهه مورد آزمایش قرار گرفت. سه جیره غذایی بر اساس70 درصد کنسانتره و30 درصد علوفه تنظیم شد. بخش علوفه ای در تیمار شاهد 18 درصد یونجه و 12 درصد کاه گندم، تیمار دوم 25 درصد بوته توت فرنگی، 3 درصد یونجه و 2 درصد کاه گندم و تیمار سوم 25 درصد کاه نخود و 5 درصد یونجه بود. گوارش پذیری جیره ها به روش خاکستر نامحلول در اسید تعیین شد. استفاده از توت فرنگی و کاه نخود تاثیری بر خوراک مصرفی و عملکرد گوساله ها نداشت. گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی در جیره حاوی کاه نخود بالاتر از سایر جیره ها بود اما گوارش پذیری الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی در جیره حاوی کاه نخود و بوته توت فرنگی بالاتر کنترل بود (05/0<p). ضریب تبدیل خوراک در گروه دریافت کننده کاه نخود بهتر از گروه شاهد بود (05/0<p). قیمت تمام شده هر کیلوگرم خوراک حاوی توت فرنگی و کاه نخود به ترتیب 2/20 و 57/24 درصد کم تر از خوراک شاهد بود که سبب کاهش هزینه خوراک برای هرکیلوگرم افزایش وزن گوساله ها نسبت به گروه شاهد شد (01/0<p). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از بوته توت فرنگی وکاه نخود به عنوان بخش علوفه ای تا 25 درصد در جیره غذایی سبب کاهش هزینه پروار گوساله شد.
کلید واژگان: افزایش وزن روزانه, بلوک خوراکی کامل, گوساله سیمینتال, هزینه خوراکThis research was conducted to study the effect of chickpea straw and strawberry forage in the diet of fattening calves. Eighteen Simmental male calves with initial weight of 285.16±38.15 kg were used in a completely randomized design with three diets over a four-month fattening period. Three diets were adjusted based on 70% concentrate and 30% forage. The forage section in the control was 18% alfalfa and 12% wheat straw, the second treatment was 25% strawberry plant, 3% alfalfa and 2% wheat straw and the third treatment was 25% chickpea straw and 5% alfalfa. The digestibility of diets was determined by acid-insoluble ash method. The use of strawberry forage and chickpea straw had no effect on feed intake and performance of calves. The digestibility of dry matter and organic matter in diet containing chickpea straw was higher than other complete feed blocks, however, the digestibility of NDF and ADF was higher in diets containing chickpea straw and strawberry forage than control . The feed conversion ratio in the group receiving chickpea straw was better than the control group. The cost price per kilogram of complete feed containing strawberry forage and chickpea straw were 20.2 and 24.57% lower than the control, respectively, which resulted in a reduction in feed cost per kilogram of increased calf weight compared to the control group. The results of this experiment showed that the use of strawberry forage and chickpea straw as a forage portion up to 25% in the diet reduced the cost of calf fattening.
Keywords: complete feed block, Daily gain, feed cost, Simmental calf -
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثرات جایگزینی جیره غذایی علوفه ای (شامل یونجه و کاه گندم به ترتیب 65 و 35 درصد) با سطوح صفر، 8، 16 و 24 درصد کود مرغی عمل آوری شده با حرارت بر گوارش پذیری مواد مغذی، پارامترهای شکمبه ای و متابولیت های خونی در گوسفندان نر مغانی بود. کود مرغی مورد استفاده در دمای 85-75 درجه سانتی گراد و به مدت 20 دقیقه در دیگ های مخصوص پخت عمل آوری شد. از 16 راس گوسفند نر مغانی در قالب طرح کاملا تصادفی متعادل با 4 جیره آزمایشی و 4 تکرار در هر تیمار آزمایشی استفاده شد. نتایج نشان داد که افزودن کود مرغی تا سطح 16 درصد ماده خشک جیره به طور خطی سبب افزایش گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی فاقد خاکستر شد (05/0p <). با افزایش سطح کود مرغی در جیره میزان pH شکمبه تمایل به کاهش داشت (07/0=P)، اما غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه افزایش خطی نشان داد (05/0p <). غلظت نیتروژن اوره ای خون با افزایش میزان کود مرغی در جیره افزایش خطی نشان داد (05/0p <). در کل، نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن کود مرغی تا سطح 16 درصد ماده خشک جیره های علوفه ای در گوسفند، سبسبب افزایش گوارش پذیری مواد مغذی، نیتروژن آمونیاکی و نیتروژن اوره ای خون شد.
کلید واژگان: پارامترهای شکمبه ای, کود مرغی عمل آوری شده, گوارش پذیری, گوسفند, متابولیت های خونThe aim of present study was to investigate the effects of processed broiler litter (PBL) levels at 0, 8, 16 and 24% at the expense of dietary forage (i.e., alfalfa and wheat straw at 65 and 35 percent, respectively) on apparent nutrients digestibility, ruminal parameters and blood metabolites in Moghani male sheep. The broiler litter was processed at 75-85 oC for 20 min in the special hot tanks. Sixteen Moghani male sheep were allocated into four experimental diet groups with four animals in each diet in a completely randomized design. Results showed that sheep fed diet containing 16% PBL linearly increased (p < 0.05) digestibility of dry matter (DM), organic matter (OM), CP and ash-free neutral detergent fiber (NDFom). Increasing the level of PBL in the diet linearly tended to decrease (P=0.07) ruminal pH, but increased (p < 0.05) ammonia nitrogen concentration. Blood urea nitrogen (BUN) increased with increasing PBL level in the diet (p < 0.05). Overall, results of this study indicated that substituting PBL up to 16% of forage diet improved nutrients digestibility, ammonia nitrogen concentration and BUN of Moghani male sheep.
Keywords: Blood metabolites, Digestibility, Processed broiler litter, rumen parameters, Sheep -
بررسی تجزیه پذیری و فراسنجه های تخمیری جیره های حاوی برگ درخت کنار هندی و روغن آفتابگردان در تغذیه نشخوارکنندگانبه منظور بررسی افزودن برگ کنار (Ziziphus mauritiana) حاوی تانن و روغن آفتابگردان به عنوان منبع اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه (غنی از اسیدلینولییک) در جیره های پرکنسانتره بر گاز تولیدی و هم چنین تجزیه پذیری آن ها این آزمایش انجام شد. در این آزمایش، فراسنجه های تجزیه پذیری و تخمیری با استفاده از روش های تولید گاز و کیسه نایلونی مقایسه شد. تولید گاز و نرخ تجزیه پذیری در زمان های صفر، 4، 8، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت اندازه گیری شد. تیمارهای آزمایشی شاهد، جیره حاوی 20 درصد برگ کنار، جیره حاوی 2/5 درصد روغن آفتابگردان و جیره حاوی 20 درصد برگ کنار و 2/5 درصد روغن آفتابگردان (به ترتیب 1 تا 4) در قالب طرح کاملا تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 بود. نتایج نشان داد که مقدار بخش تند تجزیه، 37/72 (0/09=p)، کند تجزیه، 49/41 (0/06=p) و نرخ ثابت تجزیه پذیری، 0/0573 (0/08=p) ماده خشک در بین تیمارهای مختلف تحت تاثیر افزودن برگ کنار، تمایل به کاهش نشان داد. تجزیه پذیری موثر ماده خشک در سرعت های عبور مختلف (74/07، 66/52 و 61/60 به ترتیب برای تجزیه پذیری موثر 0/02، 0/04 و 0/06) در تیمار کنار نسبت به سایر تیمارها، کاهش یافت (0/02=p). تجزیه پذیری موثر پروتئین خام جیره ها برای نرخ های عبور 0/02، 0/04 و 0/06 کاهش نشان داد (به ترتیب 93/80، 90/32 و 87/60). افزایش معنی دار (0/01>p) بین تیمارها از نظر تولید گاز تجمعی در همه ساعات انکوباسیون (2 تا 96) در اثر افزودن روغن آفتابگردان مشاهده شد. فراسنجه های تولید گاز شامل پتانسیل تولید گاز، 105/04 (0/01>p) و نرخ تولید گاز، 0/110 (0/06=p) نیز تحت تاثیر افزودن روغن آفتابگردان، به طور معنی داری افزایش یافتند. انرژی متابولیسمی و ماده آلی قابل هضم در اثر افزودن روغن آفتابگردان افزایش یافت (0/01>p). مقدار ماده آلی حقیقی هضم شده (TOMD) و تولید توده میکروبی (MB) در اثر افزودن برگ کنار افزایش یافت (0/01<p). به طورکلی نتایج آزمایش حاضر نشان می دهند که افزودن برگ کنار و روغن آفتابگردان به جیره می تواند فراسنجه های تجزیه پذیری و الگوی تخمیر جیره ها را تحت تاثیر قرار دهد ولی برهم کنش قابل توجهی بین این دو عامل وجود ندارد، بدین معنی که اثر هرکدام از این عوامل در جیره مستقل از هم عمل می کنند. از سوی دیگر، مصرف جداگانه و یا مخلوط برگ کنار حاوی تانن و روغن آفتابگردان، اثر سویی بر عملکرد شکمبه به روش آزمایشگاهی نداشت.کلید واژگان: تولید گاز, تجزیه پذیری, برگ کنار, روغن آفتابگردانInvestigation of degradability and fermentation parameters of diets containing Konar) Ziziphus mauritiana) leaves and sunflower oil in ruminantsThis experiment was coducted in order to investigate the inclusion of Konar (Ziziphus mauritiana) leaves containing tannins and sunflower oil as a source of poly unsaturated fatty acids (full of linoleic acid) in high concentrate diets on gas production and degradability. In this experiment the degradability and fermentation parameters by were compared by using in situ and gas production techniques. Gas production and degradation rate were measured at 0, 4, 8, 16, 24, 48, 72 and 96 hours in a completely randomized design with factorial arrangement of treatments. Dietary treatments were control, 20% Konar leaves, 2.5 % sunflower oil and, 2.5 % sunflower oil +20% Konar leaves. The results showed that dry matter soluble fraction (a), 37.72 (p < 0.09), potentially degradable insoluble fraction (b), 49.41 (p < 0.06) and constant degragation rate (c), 0.0573 (p < 0.08) tended to decrease using Konar leaf. Effective dry matter degradability at different passage rates (74.07, 66.52 and 61.60 for effective degradability of 0.02, 0.04 and 0.06, respectively) decreased in diets containing Konar leaf (P <0.02). Effective degradability of crude protein significantly decreased (93.80, 90.32 and 87.60, respectively) at the passage rates of 0.02 (p < 0.01), 0.04 (p < 0.01) and 0.06 (p < 0.02). Significant differences (p < 0.01) were observed between treatments in terms of cumulative gas production at all incubation hours (2 to 96) between treatments due to addition of sunflower oil. Gas production potential, 105.04 (p < 0.01) and gas production rate, 0.110 (p < 0.06) were significantly increased by addition of sunflower oil. An increase in true organic matter digestibility (TOMD) and microbial mass production (MB) (p < 0.01) observed using Konar leaves in the diet. Totally, the results of this study showed that addition of Konar leaves and sunflower oil to the diet could affect fermentative and degradability parameters of diets with little interaction. This means that the effect of each of factors in the diet is independent. On the other hand, separate or mixed using of konar leaves containing tannins and sunflower oil had no adverse effect on ruminal function in vitro.Keywords: Gas production, degradability, Konar leaves, sunflower oil
-
در پژوهش حاضر یک ترکیب آهسته رهش اوره تولید شد و اثرات آن روی فراسنجه های تولید گاز، تخمیر، ناپدید شدن مواد مغذی و فعالیت آنزیم های میکروبی شکمبه گوسفند در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. از چهار تیمار آزمایشی شامل جیره شاهد (کنترل)، و مکمل نمودن جیره شاهد با اوره، اوره آهسته رهش و اپتیژن استفاده گردید. نتایج نشان داد که در عمده زمان های انکوباسیون، بیشترین میزان غلظت آمونیاک شکمبه در جیره غذایی مکمل شده با اوره و کمترین میزان در جیره شاهد مشاهده گردید (05/0P<). هرچند، در همه زمان های انکوباسیون اختلاف قابل توجهی بین تیمار مکمل شده با اوره آهسته رهش و اپتیژن وجود نداشت (05/0P>). پس از 96 ساعت انکوباسیون، جیره های آزمایشی تاثیری بر کل گاز تولیدی، ضرایب b و c و pH شکمبه نداشتند (05/0P>). بیشترین میزان ناپدید شدن ماده خشک و ماده آلی، تخمین انرژی قابل متابولیسم، اسیدهای چرب فرار کوتاه زنجیر، سنتز پروتئین میکروبی و فعالیت آنزیم کربوکسی متیل سلولاز در جیره شاهد و کمترین میزان آنها در جیره مکمل شده با اوره به دست آمد (05/0P<). بیشترین میزان فعالیت تجزیه کاغذ صافی با تغذیه جیره حاوی اوره آهسته رهش و کمترین میزان آن در جیره حاوی اوره مشاهده گردید (05/0P<). بیشترین میزان فعالیت پروتئازی شکمبه در جیره مکمل شده با اوره بوده، و کمترین میزان آن در جیره شاهد به دست آمد (05/0P<). در کل، استفاده از مکمل اوره آهسته رهش در شرایط آزمایشگاهی در مقایسه با اوره سبب بهبود گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی، سنتز پروتئین میکروبی و فعالیت عمده آنزیم های فیبرولایتیک شکمبه گردید.کلید واژگان: اوره آهسته رهش, نشخوارکنندگان, تولید گاز, تخمیر, فعالیت آنزیمی شکمبهIn the present study one slow-release urea component was produced, and its effects was assessed on in vitro gas production, fermentation parameters, nutrients disappearance and enzyme activity. Four experimental treatments used were 1) control treatment, and supplementing control treatment with 2) urea, 3) slow-released urea and 4) optigen. Results showed that in most examined incubation times highest and lowest ammonia-N concentration was observed in treatment supplemented with urea and control treatment, respectively (P<0.05). However, in all incubation times there was no differences between slow-release urea and optigen treatments (P>0.05). After 96 h incubation, dietary treatments had no effect on total gas production, b and c coefficient and pH of rumen (P>0.05). Highest and lowest in vitro dry matter and organic matter disappearance, estimation of metabolisable energy, short chain fatty acids, microbial protein synthesis and activity of carboxy methyl cellulase were observed in control and urea-treated group (P>0.05). Highest filter paper degrading activity was observed for diet supplemented with slow-release urea, while urea-treated group resulted in lowest activity (P<0.05). Highest rumen protease activity was observed in diet treated with urea, while its lowest amount was related to control treatment (P<0.05). Totally, utilization of slow-release urea compared to urea improved rumen dry matter and organic matter digestion, microbial protein production and most of rumen fibrolytic enzymes activity in vitro.Keywords: Slow-release urea, Ruminants, Gas production, fermentation, Rumen enzyme activity
-
تعیین کیفیت علوفه مراتع عامل مهمی در ارزیابی وضعیت تغذیه دام های وابسته به مرتع، تعیین زمان مناسب چرا، افزایش عملکرد دام ها و آسیب کمتر به مراتع است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم چهار گونه غالب از خانواده کاسنی در مراتع بافت در استان کرمان انجام شد. گونه ها شامل درمنه کوهی (aucheriArtemisia)، درمنه دنائی(Artemisiapersica)، شنگ اسبی بیابانی(Scorzoneratortusissima)وهزار خار خنجری (Cousinasicigera)بودند که در مراحل رشد شامل رویشی، گلدهی و بذردهی نمونه برداری شدند. نتایج نشان داد که میانگین ترکیبات شیمیایی گونه های مذکور در مراحل مختلف رشد به ترتیب حاوی 94/9، 95/8، 21/6 و 40/10 درصد پروتئین خام 62/45، 77/45، 07/61 و 83/42 درصد NDF و 77/32، 05/33، 61/46 و 73/31 درصد ADF بودند. در همه گونه ها با افزایش سن گیاه غلظت پروتئین خام کاهش (01/0>p) و به جز گونه شنگ اسبی بیابانی در سایر گونه ها میزان NDF و ADF افزایش (01/0>p) یافت. میانگین قابلیت هضم ماده خشک در گونه های مذکور در مراحل مختلف رشد به ترتیب 41/57، 054/53، 34/45 و 67/39 درصد تعیین شد و میانگین انرژی قابل متابولیسم در مراحل مختلف رشد نیز به ترتیب در گونه های مذکور 24/2، 24/2، 86/1 و 26/2 کالری در گرم ماده خشک برآورد گردید. میانگین غلظت عناصر معدنی کلسیم، سدیم، پتاسیم، منیزیم، آهن و منگنز در این چهار گونه مرتعی بیش از حد بحرانی نیازهای گوسفند و بز بود، در حالی که غلظت عناصر فسفر، مس و روی در این گیاهان کمتر از حد بحرانی آن برای گوسفند و بز بود. به طور کلی چهار گونه مورد مطالعه از نظر پروتئین خام و انرژی قابل متابولیسم به ویژه در مراحل اولیه رشد تامین کننده نیازهای گوسفند و بزهای منطقه می باشند.کلید واژگان: ارزش غذایی, بافت, کاسنی, کرمان, کیفیت علوفه, مرتعDetermination of rangeland forage quality is an important factor in assessing the nutrition status of livestock dependent on rangeland, determining suitable grazing time, increasing livestock efficacy and less damaging to rangelands. This study was conducted to determine the nutritional value and digestibility of four dominant species of Compositae family in Baft rangelands located in Kerman province. The species including: Artemisia aucheri, Artemisia persica, Scorzonera tortusissimaand Cousina sicigera, which weresampled in phonological stages of vegetative growth, flowering and seeding. The results showed that the mean values of chemical composition of the mentioned species at different growth stages were 9.94, 8.9, 6.21 and 10.40% of crude protein (CP), 45.62, 45.77, 61.07 and 42.83% of NDF and 32.77, 33.05, 46.61 and 31.73% of ADF, respectively. By increasing age of all plant species, CP was decreased (P<0.01) but except for Scorzonera tortusissima, the values of NDF and ADF were increased in other species (P<0.01). The average digestibility of the mentioned species dry matter at vegetative, flowering and seeding stages were 57.41, 53.54, 45.34 and 39.67%, respectively. The average of metabolizable energy (ME) of the mentioned species at vegetative, flowering and seeding stages were estimated to be 2.24, 2.24, 1.86 and 2.26 Cal/g, respectively. The average concentrations of mineral elements such as calcium, sodium, potassium, magnesium, iron and manganese of these four rangeland species were more than the critical requirements of sheep and goat, while the concentrations of phosphorus, copper and zinc in these plants were less than the critical level for sheep and goat requirements. Generally, the four species studied in terms of CP and ME, especially in the early stages of growth, provide the needs of sheep and goats in the region.Keywords: Baft, chicory, Kerman, forage quality, nutritional value, rangeland -
گیاه تاج خروس رقم ماریا و ذرت علوفه ای هرکدام در 5 تکرار در ظرف های پلاستیکی برای 60 روز سیلو شدند. ترکیب شیمیایی، اسید اگزالیک، نیترات و ترکیبات فنولی نمونه ها تعیین شد. تخمیرپذیری برون تنی و انرژی قابل متابولیسم با روش آزمون گاز، و تجزیه پذیری با استفاده از کیسه های نایلونی در سه راس قوچ فیستوله دار اندازه گیری شد. پروتئین خام در علوفه تازه ذرت و تاجخروس به ترتیب 80 و 199، و در سیلاژ آن ها به ترتیب 75 و180 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود، که نشان دهنده پروتئین خام بیشتر (05/0P<) در علوفه و سیلاژ تاجخروس نسبت به ذرت است. ذرت علوفه ای نسبت به تاج خروس مقادیر بیشتری ماده خشک، کربوهیدرات های محلول در آب و NDFom داشت، در حالی که خاکستر خام در تاج خروس زیادتر بود (05/0P<). مقدار pH در سیلاژ ذرت و تاج خروس به ترتیب 8/3 و 1/4 بود (05/0P<). غلظت نیترات، اسید اگزالیک، مجموع ترکیبات فنلی و کل تانن در سیلاژ ذرت کمتر از سیلاژ تاجخروس بود (05/0P<). قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل متابولیسم و تجزیه پذیری موثر در سیلاژ تاج خروس کم تر از سیلاژ ذرت بود (05/0P<)، اما تولید پروتئین میکروبی و پروتئین قابل متابولیسم در سیلاژ تاجخروس بیشتر (05/0P<) بود. به طور کلی، گیاه تاج خروس رقم ماریا از نظر ترکیب مواد مغذی و فراسنجه های تخمیرپذیری با ذرت علوفه ای قابل مقایسه بوده، و دارای پروتئین خام بیشتری است. تاج خروس می تواند سیلاژ مناسبی برای تغذیه دام در مناطق کم آب باشد.کلید واژگان: تاج خروس, سیلاژ, تخمیر برون تنی, تجزیه پذیری شکمبه ایForage amaranth (var. Maria) and corn were ensiled in plastic bags, for a period of 60 days, with 5 replicates. Chemical composition, oxalic acid, nitrate and phenolic compounds of the samples were measured. In vitro ruminal fermentation and ME were determined using a gas production method, and in situ degradability by nylon bags using 3 fistulated rams. Crude protein were 80 and 199 g/kg DM for fresh corn and amaranth, and 75 and 180 g/kg DM for ensiled corn and amaranth, respectively, which indicate higher (P<0.05) protein in fresh and ensiled amaranth compared with corn. Forage corn was contained higher DM, WSC and NDFom in comparison with amaranth, while ash was greater in amaranth (P<0.05). The pH of corn and amaranth silages was 3.8 and 4.1, respectively. The amounts of nitrate, oxalic acid, total phenolics and total tannin in corn silage were lower than amaranth silage (P<0.05). In vitro organic matter digestibility, ME and effective degradability of ensiled amaranth were lower (P<0.05) than those in corn silage, but microbial protein and metabolizable protein were greater (P<0.05) in amaranth silage. Overall, nutrients composition and fermentability parameters of amaranth (var. Maria) were comparable to corn silage, with higher crude protein content. Amaranth can be preserved as a valuable silage to feed ruminants in arid area.Keywords: amaranth, silage, in vitro fermentation, ruminal degradability
-
این پژوهش به منظور تعیین ارزش غذایی و عملکرد علوفه دو رقم نیشکر زودرس و دیررس در طول دوره رشد اجرا گردید. برای هر رقم یک مزرعه انتخاب و طی مدت هفت ماه (هر ماه دو نوبت) از علوفه آن ها نمونه برداری شد. نتایج نشان داد مقدار ماده خشک و قند های محلول با پیشرفت رشد گیاه، به صورت معنی داری (05/0 > P) افزایش یافت. میزان پروتئین خام، خاکستر، NDF وADF با گذشت مرحله رشد گیاه، روند کاهشی داشت (05/0 > P). میزان پروتئین خام در اولین برداشت (اردیبهشت) در رقم زودرس و دیررس به ترتیب 77/9 و 80/8 درصد بود اما از ماه هفتم (آبان) در هر دو رقم، کمتر از 3 درصد بود. میزان قند محلول در اولین برداشت برای رقم زودرس و دیررس به ترتیب 48/3 و 65/3 درصد و در سیزدهمین برداشت به ترتیب 98/23 و 39/23 درصد بود. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی برای رقم زودرس در ماه های مهر و آبان و برای رقم دیررس در آبان بیشترین مقدار بود (05/0 > P). میزان تولید ماده خشک، ماده آلی، پروتین خام و ماده آلی قابل هضم، طی رشد گیاه، در دو رقم روند افزایشی داشت (05/0 > P). با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که زمان مناسب برداشت گیاه کامل نیشکر، به عنوان علوفه از نظر مواد مغذی قابل برداشت، آبان ماه خواهد بود، با این حال تعیین اثر چین های مختلف بر عملکرد و ارزش غذایی، نیاز به پژوهش دارد.کلید واژگان: گیاه نیشکر, ارزش غذایی, دوره رشد, عملکردIn order to evaluate some chemical composition of whole sugar cane at different vegetation stages, in a complete randomized design with two varieties the sugar cane early maturity and late maturity. Two fields of from two varieties of sugar cane were selected the sampling of roughage was done for 7 month. Treatments were 14 sample of roughage for a variety of sugar cane. For each sampling roughage, amount of DM, CP, ASH, NDF, ADF, DCH, ADL, CEL and HCEL for each variety of sugar can were calculated. Experiment indicated that, DM and DCH was increase with up age of sugar cane, and were significant varied among the treatments for two varieties of sugar cane. But amount of CP, ASH, ADF, NDF and HCEL in the time of experiment were decrease, and were significant different between the treatments for two varieties of sugar cane. The amount of ADL with age increase, were increase but were not process of specific, and different of between the treatments were significant for two varieties.Keywords: Sugar cane, forage, nutritive value, Performance, growth stages
-
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر انتقال باکتری های باسیلوس لیچنیفورمیس، آکروباکتریوم اینترمدیوم و میکروباکتریوم پالادیکولا جدا شده از روده موریانه به شیرابه شکمبه بر فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم مواد مغذی کاه گندم و سرشاخه خرما به روش برون تنی بود. هر سوبسترای تلقیح شده با ایزوله های باکتریایی گرمخانه گذاری شد و با تیمار شاهد (بدون تلقیح باکتریایی) مقایسه گردید. فراسنجه های تولید گاز، قابلیت هضم شکمبه ای ماده خشک و ماده آلی، انرژی قابل متابولیسم، ضریب تفکیک، pH و قابلیت هضم آزمایشگاهی ماده خشک، ماده آلی، فیبر نامحلول در شوینده خنثی و فیبر نامحلول در شوینده اسیدی (به روش دو مرحله ای) در همه تیمارهای آزمایشی مشابه بود (05/0
P)، به طوری که بیشترین و کمترین میزان آن به ترتیب در تیمار تلقیح شده با گونه آکروباکتریوم و تیمار شاهد مشاهده گردید. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، تلقیح باکتری های تجزیه کننده لیگنوسلولز جدا شده از روده موریانه به شیرابه شکمبه تاثیری بر فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم مواد مغذی کاه گندم و سرشاخه خرما نداشت، هرچند آن ها سبب افزایش غلظت نیتروژن آمونیاکی شدند.
کلید واژگان: باکتری های تجزیه کننده لیگنوسلولز, روده موریانه, تولید گاز, قابلیت هضمThis experiment was conducted to investigate the effect of transferring bacteria Bacillus licheniformis, Ochrobactrum intermedium and Mycobacterium paludicola, with degrading lignin and lignocellulose potential isolated from termite gut to the rumen liquor, on in vitro gas production parameters and digestibility of nutrients in wheat straw and date leaves as a substrate. Each substrate was incubated with rumen liquor that was inoculated with each of the isolated bacteria using completely randomized design, and compared with control treatment (rumen liquor without inoculation). In both substrates, gas parameters, ruminal dry matter (DM) and organic matter (OM) digestibility, estimated metabolizable energy, partitioning factor, pH and two step digestibility of DM, OM, neutral detergent fiber and acid detergent fiber were similar (P>0.05) between the experimental treatments. Inoculation of isolated bacteria to the rumen liquor in both substrates significantly increased (PKeywords: Lignocellulose degrading bacteria, termite gut, rumen fluid, gas production, Digestibility -
هر سال پس از پوست گیری از پسته تازه، مقدار زیادی محصول فرعی پسته تولید می شود. این محصول ارزش غذایی مناسبی دارد و به عنوان خوراک دام مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی میزا ن آلودگی میکروبی و غلظت سموم آفلاتوکسین در محصول فرعی پسته انجام شد. نمونه ها به تفکیک از پایانه های سنتی و صنعتی، در سه مرحله شامل اوائل، اواسط و اواخر دوره برداشت پسته و سه فاصله مختلف از زمان برداشت تا پوست گیری (2-1 ساعت، 6- 5 ساعت و 13≤ ساعت) تهیه گردید. نمونه ها در مقابل آفتاب خشک و سپس آسیاب شدند. تمام نمونه ها در شرایط استریل کشت گردید و جمعیت کپک ها، کپک های آسپرژیلوس، باکتری های کلی فرم و اشریشیاکلی شمارش گردید. همچنین غلظت سموم آفلاتوکسین از طریق عصاره گیری از نمونه ها و با دستگاه HPLC تعیین شد. نتایج نشان داد که میانگین جمعیت کل کپک ها، کپک های آسپرژیلوس و باکتری های کلی فرم و اشریشیاکلی به ترتیب 21000، 3892، 3094 و 1/1 CFU در هر گرم و کمتر از حد مجاز آن برای خوراک دام بود، هر چند جمعیت میکروبی بین نمونه های شهرستان های مختلف (05/0 >P)، و جمعیت کپک ها بین نمونه های پایانه های سنتی و صنعتی (05/0 >P) متفاوت بود. با وجود تفاوت (01/0 >P) در غلظت سموم آفلاتوکسین بین نمونه های شهرستان ها، میانگین غلظت کل سموم در نمونه های محصول فرعی پسته 9/0 میکروگرم در هر کیلوگرم و کمتر از حد مجاز آن برای خوراک های دام بود. به طور کلی نتایج نشان داد که محصول فرعی پسته تولیدی در استان کرمان از نظر آلودگی های میکروبی و غلظت سموم آفلاتوکسین در حد قابل قبولی از سلامت قرار دارد.کلید واژگان: محصول فرعی پسته, کپک ها, آفلاتوکسین, کلی فرم, اشریشیاکلیEach year, large amount of pistachio by-product (PBP) was produced after the processing of fresh pistachio. PBP has suitable nutritional value and is used as a feed stuff in animal nutrition. The objective of this study was to determine the microbial contamination and concentration of aflatoxin in PBP. The samples of PBP were collected from two types of processing system (traditional and industrial), three stage of pistachio harvesting, and three different intervals time of picking up the skin (1-2 hours, 5-6 hours and ≥13 hours). All samples were dried under the sun and then were milled. All of the samples were cultured in a sterile culture and total mould, Aspergillus moulds and Coliform, and E.coli bacteria were counted. The concentration of total aflatoxin was measured by HPLC via extraction. Results showed that the means of microbial population of total moulds, Aspergillus moulds and Coliforms, and E.coli bacteria count were 21000, 3892, 3094 and 1.1 CFU/g, respectively, that were below a critical level to interfere in animal nutrition. Although microbial population were different in sampling area (PKeywords: Pistachio by- product, Aflatoxin, moulds, Coliform, E.Coli
-
این پژوهش به منظور بررسی پتانسیل عملکرد و ارزش غذایی علوفه سیب زمینی ترشی در قالب طرح کاملا تصادفی در سه مرحله رشد گیاه (تیمار) و با چهار تکرار در هر تیمار انجام شد. بخش های هوایی گیاه مورد نظر در سه مرحله از رشد (اول: ارتفاع علوفه 150100، دوم: 200150، و سوم: 250200 سانتی متر، شروع گلدهی) برداشت و اطلاعات مربوط به میزان تولید در واحد سطح، ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک و نسبت برگ به ساقه ثبت شد. سپس علوفه برداشت شده چاپر گردید و پس از نمونه گیری، ترکیب مواد مغذی و گوارش پذیری در نمونه های علوفه چاپرشده اندازه گیری شد. تفاوت در میزان علوفه تر و خشک تولیدشده در مرحله اول برداشت (به ترتیب 20/45 و 95/15 تن در هکتار) و در مرحله سوم برداشت (00/64 و 85/29 تن در هکتار) معنی دار بود (05/0P<). بیشترین مقدار پروتئین خام در مرحله اول (42/13درصد) و کم ترین آن در مرحله سوم برداشت (21/9درصد) مشاهده شد (05/0P<). با افزایش سن گیاه، میانگین کربوهیدرات های غیرفیبری افزایش یافت (05/0P<). بیشترین و کمترین مقدار خاکستر خام به ترتیب در اولین و سومین مرحله برداشت مشاهده شد (05/0P<). گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی تحت تاثیر مرحله برداشت قرار نگرفت. نتایج حاصل از آزمون گاز نشان داد، با رشد گیاه، میزان گاز تولیدی افزایش یافت، به طوری که بیش ترین مقدار آن در مرحله سوم و کم ترین آن در مرحله اول برداشت مشاهده شد (05/0P<). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که گیاه سیب زمینی ترشی می تواند به عنوان منبع مناسب علوفه ای مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: تولید گاز, سیب زمینی ترشی, کربوهیدرات غیرفیبری, گوارش پذیری, مواد مغذیThis research was assigned to study the top crop yield potential and nutritive value of Jerusalem artichoke (Helianthus tuberosus), using a completely randomized designed with three treatments and four replications. The forage was cut at three growing stages where plant high, fresh and dry forage yield and leave/steam ratio were recorded. First and second cut were made when the plant heights were 100-150 and 150-200 cm, respectively. Forage from the third cut was at the early bloom stage (200-250cm). Then the cuts were chopped and sampled and nutrient contents and in vitro digestibility of the samples were determined. The amount of fresh and dry forage yield were 45.20 and 15.95 (ton/h) in first cut, and 64 and 29.85 (ton/h) in the last cut (flowering stage), respectively. Yield of second cut was significantly higher (pKeywords: digestibility, gas production, Helianthus tuberosus, Non, fibrous carbohydrates, nutrients -
-
در این پژوهش، اثر جیره های غذایی حاوی چهار سطح (صفر، 8، 16 و 24 درصد) کود مرغی فرآوری شده، با انرژی و پروتئین یکسان، بر عملکرد پرواری 60 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن زنده 9±309 کیلوگرم و سن حدود 9-8 ماه، در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 200 روز بررسی شد. در پایان دوره آزمایش همه گوساله ها کشتار شدند و علاوه بر بازرسی لاشه و ارگان ها، وزن لاشه و آلایش های خوراکی و غیرخوراکی تعیین شد. نتایج نشان داد که میانگین ماده خشک مصرفی روزانه گوساله های تغذیه شده با جیره های حاوی چهار سطح کود مرغی در کل دوره آزمایش به ترتیب 17/10، 28/10، 97/9 و 26/10 کیلوگرم، میانگین افزایش وزن روزانه آن ها به ترتیب 1339، 1305، 1362 و1311 گرم در روز و ضریب تبدیل غذایی به ترتیب 7/7، 9/7، 4/7 و 6/7 بود که هیچ یک از متغیرهای مزبور تحت تاثیر سطوح مختلف کود مرغی فرآوری شده در جیره غذایی قرار نگرفت (05/0 P>). همچنین پارامتر های مربوط به وزن لاشه، راندمان لاشه، وزن آلایش های خوراکی و غیرخوراکی تحت تاثیر جیره های غذایی قرار نگرفت (05/0 P>). براساس مشاهدات و بازرسی کشتارگاهی، رنگ و بوی لاشه و ارگان ها در همه دام ها طبیعی بود و تفاوتی بین دام های گروه های آزمایشی مشاهده نشد. هزینه تمام شده نیز در گروه های دریافت کننده جیره های حاوی 16 و24 درصد کود مرغی کمتر بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، مصرف کود مرغی از 16 تا 24 درصد در جیره گوساله های پرواری قابل استفاده است اما در شرایط مزرعه سطح بالاتر از 20 درصد در کل جیره توصیه نمی شود.
کلید واژگان: جیره پرواری, کود مرغی فرآوری شده, گوساله نر هلشتاینIn a completely randomized design، the effect of four iso-protein and iso-caloric diets containing different levels (0، 8، 16 and 24%) of processed broiler litter was studied on the fattening performance of 60 Holstein male calves (with initial weight of 309±9kg and about 8-9 month age) for a period of 200 days. At the end of the experiment، all animals were slaughtered and then the carcasses، edible and non-edible parts were weighted after carcass inspection. Results showed that the average dry matter intake of calves fed diets containing four levels of poultry litter، were respectively 10. 17، 10. 28، 9. 97 and 10. 26 kg/d، daily weight gain were 1339، 1305، 1362 and 1311 g/d، and feed conversion ratio were 7. 7، 7. 9، 7. 4 and 7. 6 that were not affected by the experimental diets (P>0. 05). In addition، the carcass weight، carcass dressing percentage and organs were not different among the treatments (P>0. 05). Based on the visual tests، the carcasses and organs، no differences were observed between the animals received different levels of broiler litter. Economically، feeding cost was lower when the animals received diets containing 16 and 24% of broiler litter. Based on the results of this experiment، the processed broiler litter could be included in the diet of finishing calves، however it is recommended that the optimum level to be about 20% on the farm conditions.Keywords: processed broiler litter, Fattening ration, Holstein male calves -
این پژوهش به منظور بررسی اثر روش دپو کردن بر تغییرات دمایی و زنده مانی باکتری های بیماری زای بستر جوجه گوشتی انجام گرفت. بدین منظور کود بستر با سه عمق (30، 60، و 120 سانتی متر) و سه سطح رطوبت (15، 25، و 35 درصد) در قالب طرح کرت های خرد شده به مدت 21 روز دپو گردید. دمای روزانه در اعماق گوناگون بستر جوجه گوشتی دپوشده و دمای محیط آزمایش ثبت گردید. نمونه گیری از دپو در اعماق متفاوت با رسیدن دما به مقدار بیشینه خود، صورت گرفت و کشت و شمارش جمعیت باکتریایی انجام شد. اثر عمق بر دمای دپو بین روزهای 2 تا 13 آزمایش معنی دار بود (05/0P<). سطح رطوبت بیشتر در روزهای 1 تا 4 و 9 تا 21 باعث افزایش دمای دپو شد (05/0P<). اثر متقابل عمق×رطوبت بر دمای دپو معنی دار بود (05/0P<). جمعیت کل باکتریایی در تیمارهای دپوشده (به جز عمق 30 سانتی متر با رطوبت 15 درصد و عمق 120 سانتی متر با رطوبت 25 درصد) در مقایسه با تیمار شاهد کاهش یافت (05/0P<). میانگین جمعیت کلیفرم ها در عمق 30 سانتی متری با رطوبت 25 درصد، و عمق های 30 و 60 سانتی متر با رطوبت 35 درصد به صفر رسید. در عمق های متفاوت با 35 درصد رطوبت هیچ گونه کلنی از جمعیت اشریشیاکلی مشاهده نشد. میانگین جمعیت سالمونلا در عمق های 30 و 60 با رطوبت 25 و 35 درصد و عمق 120 با رطوبت 35 درصد صفر بود. در مجموع، دپو کردن بستر جوجه گوشتی با 35 درصد رطوبت، با رسیدن حرارت به سطح مناسب طی 9 روز، سبب کاهش جمعیت کل باکتری ها و سایر کلیفرم ها و حذف کامل باکتری های بیماری زای بستر (اشریشیاکلی و سالمونلا) گردید.
کلید واژگان: باکتری های بیماری زا, بستر جوجه گوشتی, دپو کردن, رطوبت, عمقThe present study was conducted to investigate the effects of deep-stacking process on temperature and pathogenic bacterial survival of Broiler Litter (BL). Broiler litter، deep-stacked to 3 depths (30، 60 or 120 cm) and at 3 moisture levels (15، 25 or 35%) was made use of in a split plot design، experiment last for 21 days. Daily temperature of the deep-stacked BL at different depths and at different ambient temperatures were recorded. At the finite temperature of the deep-stacked BLs، representative samples were taken from different depths for later bacterial analysis. The effect of depth on temperature of deep-stacked BL was significant among the day’s 2 to 13 (P<0. 05). Higher moisture level increased the temperature of deep-stacked BL on days 1-4 and 9-21 (P<0. 05). The interaction effect of depth × moisture on temperature of deep stacked BL was significant (P<0. 05). Total count of bacteria in the deep-stacked BL treatments decreased as compared with the control treatment (P<0. 05) with the exception of the depth of 30 cm of 15% moisture and as well the depth of 120 cm of 25% moisture. Mean populations of Coliform bacteria in the depth of 30 cm with 25% moisture and in the depth 30 and 60 cm of 35% moisture amounted to zero. There were no Escherichia coli populations found in at the different depths of deep-stacked BL of 35% moisture. Mean populations of Salmonella in depths of 30 and 60 cm with 25 and 35% moisture contents and at the depth of 120 cm with 35% moisture content were recorded as zero. Overall، deep-stacking BL with 35% of moisture for 9 days (to reach the final destined temperature) decreased the total count of bacteria and other Coliforms and as well eliminated the pathogenic bacteria (Escherichia coli and Salmonella).
Keywords: broiler litter, deep, stacking, depth, moisture, pathogenic bacteria -
به منظور سالم سازی و بهینه سازی استفاده از بستر جوجه گوشتی در تغذیه نشخوار کنندگان، اثر فراوری حرارتی در دو کارگاه فراوری سبزوار و سمنان بر ترکیب شیمیایی، بخش های پروتئینی CNCPS و گوارش پذیری با روش تلی و تری مورد بررسی قرار گرفت. میانگین مقادیر ماده خشک، پروتئین خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز، خاکستر، کلسیم، فسفر، منیزیم، پتاسیم، سدیم، آهن، منگنز، مس و روی در نمونه های خام کارگاه سبزوار به ترتیب برابر 5/83 درصد از وزن تازه، 4/26، 3/41، 2/14، 6/18، 85/1، 97/0، 8/0، 0/1، 065/0 درصد ماده خشک، 75/910، 73/332، 14/58 و 4/384 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. مقادیر مذکور در نمونه های فراوری شده به ترتیب برابر 9/92 درصد از وزن تازه، 5/25، 2/46، 4/14، 6/18، 74/1، 95/0، 72/0، 94/0، 062/0 درصد وزن خشک، 3/1029، 25/304، 74/54 و 75/379 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک گردید. در کارگاه سمنان، میانگین ارقام مذکور در نمونه های خام برابر 2/73 درصد از وزن تازه، 8/28، 2/42، 0/16، 2/17، 92/1، 13/1، 61/0، 1/1، 036/0 درصد وزن خشک، 6/1328، 0/374، 69/52 و 0/345 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک، و پس از فراوری به ترتیب برابر 3/82 درصد از وزن تازه، 3/28، 1/49، 5/18، 8/17، 86/1، 94/0، 60/0، 87/0، 035/0 درصد وزن خشک، 2/1598، 67/338، 15/51 و 6/302 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. بخش های پروتئینی A، B1، B2، B3 و C نمونه های خام کارگاه سبزوار به ترتیب برابر 8/51، 5/18، 1/17، 13/7 و 01/5 درصد پروتئین خام، و در کارگاه سمنان 3/50، 1/11، 6/24، 51/9 و 4/5 درصد پروتئین خام بود. طی فراوری در هر دو کارگاه مقادیر A و B1 کاهش، اما بخش های B2، B3 و C افزایش یافت. گوارش پذیری آزمایشگاهی ماده خشک و ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم در نمونه های خام کارگاه سبزوار به ترتیب برابر 799 و 798 گرم در کیلوگرم و 63/9 مگاژول درکیلوگرم ماده خشک، و در کارگاه سمنان 780 و 791 گرم در کیلوگرم و 70/9 مگاژول درکیلوگرم ماده خشک بود. فراوری حرارتی در دو کارگاه اثر معنی داری بر ضرایب گوارش پذیری و انرژی قابل متابولیسم بستر نداشت (05/0P>)، به جز مقدار گوارش پذیری ماده خشک در کارگاه سبزوار (1/78 درصد در نمونه فراوری شده با حرارت)که به صورت معنی داری کاهش یافته بود. فراوری با روش پرس کردن در کارگاه سبزوار موجب کاهش معنی دار گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی (به ترتیب 771 و 773 گرم در کیلوگرم) و انرژی قابل متابولیسم (31/9 مگاژول درکیلوگرم ماده خشک) شد (05/0P<). کاربرد فرایند حرارتی غیر مستقیم بستر جوجه گوشتی، هرچند غلظت CP، منیزیم و مس را اندکی کاهش داده است، اما با سالم سازی بستر از پاتوژن ها، می تواند منجر به تولید یک مکمل پروتئینی غنی از پروتئین خام (حدود 5/25 درصد)، مواد معدنی مناسب و سطح انرژی قابل متابولیسم نسبتا مطلوب برای تغذیه نشخوارکنندگان شود و از سوی مشکلات زیست محیطی را کاهش دهد.
کلید واژگان: بستر جوجه گوشتی, فراوری حرارتی, ترکیب شیمیایی, بخش های پروتئینی, گوارش پذیری آزمایشگاهیEffect of heat processing on the nutritive value of broiler litter، as a potential ruminant feedstuff، was studied in two pilot plans، processing through an assessment of chemical composition، protein fractionation according to CNCPS as wells digestibility making use of Tilley and Terry method. In a manufactory located in the city of Sabzevar. The average values of Dry Matter (DM)، Crude Protein (CP)، Neutral Detergent Fiber (NDFom)، Acid detergent fiber (ADFom)، ash، Ca، P، Mg، K، Na، Fe، Mn، Cu and Zn in the unprocessed broiler litter constituted 83. 5% of the fresh matter، 26. 4، 41. 3، 14. 2، 18. 6، 1. 85، 0. 97، 0. 8، 1. 0، 0. 065 % of DM، 910. 75، 332. 73، 58. 14 and 384. 4 mg/kg of DM، respectively. These values for the processed litter، respectively، amounted to 92. 9 % of fresh weight، 25. 5، 46. 2، 14. 4، 18. 6، 1. 74، 0. 95، 0. 72، 0. 94، 0. 062 % of DM، 1029. 3، 304. 25، 54. 74 and 379. 75 mg/kg of DM. As for the Semnan manufactory، the average values for the unprocessed litter were، respectively،73. 2 % of fresh weight، 28. 8، 16. 0، 17. 2، 1. 92، 1. 13، 0. 61، 1. 1، 0. 036 % of DM، 13.، 374. 0، 52. 69 and 345. 0 mg/kg of DM. Fllowing the processing operations the mentioned values changed to 82. 3 % of fresh weight، 28. 3، 49. 1، 18. 5، 17. 8، 1. 86، 0. 94، 0. 60، 0. 87، 0. 035 % of DM، 1598. 2، 338. 67، 51. 15 and 302. 6 mg/kg of DM، respectively. Protein fractions A، B1، B2، B3 and C in the unprocessed litter at Sabzevar manufactory were، respectively 51. 8، 18. 5، 17. 1، 7. 13 and 5. 01 % of CP. The values for Semnan manufactory were recorded as 50. 3، 11. 1، 24. 6، 9. 51 and 5. 4 % of CP، respectively. After heat processing، accomplished and fot both manufactories، fractions A and B1 were reduced، wtereas B2، B3 and C increased (P<0. 05). The in vitro DM Digestibility (DMD)، Organic Matter Digestibility (OMD) and ME contents for the unprocessed litter، respectively، were 799، 798 g/kg and 9. 63 MJ/kg DM for Sabzevar manufactory، and 780، 791 g/kg and 9. 70 MJ/kg DM for Semnan،s. Heating process had no significant effect on digestibility and ME (P>0. 05)، except for DMD at Sabzevar manufactory، which had singificantly decreased. The Pressing method of processing reduced (P<0. 05) DMD، OMD (771 and 773 g/kg) and ME (9. 31 MJ/kg of DM) as compared with unprocessed litter. Overall، although application of indirect heat processing of broiler litter somehow reduced CP، Mg and Cu contents، but by removal of the pathogenic organisms it can lead ot the production of a protein supplement، enriched in mineral،s as a ruminant feedstuff and which can help reduc the environmental pollution.Keywords: Broiler litter, Heat processing, Nutritive value, In vitro digestibility
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.