به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohsen ameri shahrabi

  • عباس محمدی، فاطمه عزیزآبادی فراهانی*، محسن عامری شهرابی، عباسعلی قیومی
    در دنیای امروز، علم و فناوری ابعاد گوناگونی یافته و هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود. نظام آموزش عالی به عنوان مرجع تولید علم برای پاسخ گویی به نیازهای جامعه در مسیر توسعه و پیشرفت نیازمند راهبردهایی است که با حرکت کلی جامعه متناسب و هماهنگ به سمت تحول پیش برود. لیکن در این مسیر با سه مسئله عمده سر و کار دارد؛ تناسب، کیفیت و عدالت که هر سه این مسائل زمانی اتفاق می افتد که نظام آموزش عالی متحول شود. همچنین رهبر معظم انقلاب در ترسیم مسیر پیش روی ملت بزرگ ایران در چهل سال دوم انقلاب، در «بیانیه گام دوم» برای نیل به آرمان بزرگ ایجاد تمدن نوین اسلامی بیش از هر موضوعی بر «جوانان» و «جایگاه علم و دانش» تاکید دارد. لذا این پژوهش با هدف شناسایی شاخص های مبتنی بر بیانیه گام دوم که منجر به تحول نظام آموزش عالی گردد انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده آمیخته (کمی و کیفی) است که در بخش کیفی از تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان حوزه و دانشگاه و مدیران فرهنگی به صورت هدفمند با روش گلوله برفی انتخاب و استفاده شده است. در بخش کمی نیز جهت تائید پذیری و برازش الگو از پرسشنامه استفاده گردیده است. دست آورد اصلی این پژوهش الگویی است که بر اساس آن، عوامل درونی و بیرونی در چهار بعد محتوایی، ساختاری، ارزشی و تکنولوژیکی دسته بندی شدند که تدوین راهبردهای هر یک از ابعاد در چارچوب الگوی مدیریت استراتژیک تفسیر و پیشنهاد شده است.
    کلید واژگان: بیانیه گام دوم انقلاب, تحول آموزش عالی, راهبردهای فرهنگی, مدیریت تحول استراتژیک
    Abbas Mohammadi, Fatemeh Azizabadi Farahani *, Mohsen Ameri Shahrabi, Abbas Ali Qayyumi
    In today's world, science and technology have different dimensions and their complexity which is increasing every day. The higher education system as a source of science production to respond to the needs of the society in the path of development and progress needs strategies that are proportional and coordinated with the general movement of the society towards transformation. But in this direction, it deals with three major issues; Proportion, quality and justice, all three of these issues will happen when the higher education system changes. Also, the supreme leader of the revolution, in charting the path ahead for the great nation of Iran in the second Forty-year of the revolution, in the "Statement of the second step" to achieve the great goal of creating a new Islamic civilization, emphasizes "youth" and "the place of science and knowledge" more than any other issue. Therefore, this research has been done with the aim of identifying indicators based on the second step statement that will lead to the transformation of the higher education system. The research method used is mixed (quantitative and qualitative), which is selected and used in a qualitative way through thematic analysis and semi-structured interviews with field and university experts and cultural managers in a targeted manner using the snowball method. In the quantitative part, a questionnaire has been used to confirm and fit the model. The main achievement of this research is a model based on which both internal and external factors were categorized into four content, structural, value and technological dimensions, and the development of strategies for each of the dimensions was interpreted and suggested in the framework of the strategic management model.
    Keywords: Statement Of The Second Step Of The Revolution, Evolution Of Higher Education, Cultural Strategies, Strategic Transformation Management
  • Seyed Mohammad Javad Tabatabaei Qomi, Serajeddin Mohebbi *, Mohsen Ameri Shahrabi, Ali Shojaeifar

    In today’s world, the phenomenon of globalization and the expansion of communication technologies have increasingly enhanced intercultural interactions. In this context, the concept of "cultural navigation" has gained special significance as a process through which individuals and communities can navigate diverse cultural environments and adapt to communication challenges and cultural differences. This study aimed to evaluate the role of cultural navigation in the development of cultural identity. The research is applied in terms of its objective, exploratory in terms of its approach, and employs a mixed-methods (qualitative-quantitative) design for data analysis. In the qualitative phase of the study, and for the purpose of model design based on grounded theory methodology, a group of experts in cultural fields (university professors, executive managers, and consultants) were selected and underwent in-depth interviews. In this phase, purposive sampling was employed, and the process continued until theoretical saturation was achieved, resulting in a total of 15 interviews. In the quantitative phase, cultural sector managers were considered the population, and among them, 115 individuals were selected as the statistical sample through stratified random sampling with proportional allocation. In the qualitative phase of the research, due to the use of grounded theory, the data collection tool was unstructured interviews with experts. In the quantitative phase, the main data collection tool was a researcher-developed questionnaire consisting of 74 items, designed based on the initial conceptual model. In the quantitative phase, SPSS and SmartPLS software were used to conduct descriptive and inferential analyses. The results of the research led to the design of a process model (based on the structure of the paradigm model) for assessing the role of cultural navigation in the development of cultural identity, and the hypothetical relationships of the model were tested and confirmed in a large population.

    Keywords: Culture, Cultural Navigation, Cultural Identity
  • مختار الگامه، محسن عامری شهرابی*، اسماعیل کاوسی، سراج الدین محبی

    این پژوهش باهدف طراحی الگوی فرهنگ مقاومت در میان بسیجیان (مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد) انجام شده است. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نوع دادها آمیخته است. مشارکت کنندگان بخش کیفی خبرگان علمی و دانشگاهی مدیریت فرهنگی، علوم سیاسی و مدیران اجرایی فرهنگی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند با 20 نفر از آنان مصاحبه به عمل آمد. استراتژی این پژوهش در بخش کیفی داده بنیاد مبتنی بر رویکرد ظاهر شونده و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات بر اساس گام های کدگذاری گلیزر است. در مرحله کمی، جامعه آماری بسیجیان نهادهای فرهنگی و مدیران حوزه های مقاومت بسیج استان کهگیلویه و بویراحمد به تعداد 750 بود، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 254 نفر و نمونه گیری به روش طبقه ای انجام شد. ابزار تحقیق در مرحله کمی پرسشنامه استخراج شده از مرحله کیفی بود. اعتبارسنجی مدل با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و استفاده از نرم افزارهای Spss 22 وLisrel8 و Excel انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل دادها نشان داد که عوامل محوری فرهنگ مقاومت در میان بسیجیان شامل جامعه پذیری و گفتمان سازی، نگرش و باور و هویت انقلابی می باشد و عوامل تقویت کننده فرهنگ مقاومت در میان بسیجیان معنویت گرایی و روحیه جهادی است. همچنین عوامل بسترساز توسعه اجتماعی و اخلاق مداری، فرهنگ محیطی، مبارزه با سلطه و مشارکت هستند و در مسیر اجرای الگوی فرهنگ مقاومت در میان بسیجیان همواره موانعی وجود دارد که برای حل آن ها نیازمند تدابیر مختلفی می باشد، جناح بازی سیاسی و رذایل اخلاقی ازجمله موانع شکل گیری این الگو می باشند، پیاده سازی الگوی فرهنگ مقاومت دارای پیامدهای از قبیل امنیت پایدار و جهانی شدن است.

    کلید واژگان: فرهنگ, فرهنگ مقاومت, ایثار, بسیج, کهگیلویه و بویراحمد
    Mokhtar Alghamehe, Mohsen Ameri Shahrabi *, Esmaiel Kavousy, Seraj Addin Mohebi

    This research was conducted with the aim of designing a model of resistance culture components among the Basijians (case study: Kohgiluyeh and Boyer Ahmad provinces).The combined research method (qualitative and quantitative) is based on data analysis and confirmatory factor analysis.The participants in this section are scientific and academic experts in cultural management, political science, and cultural executives, and information was collected through interviews with 20 of them, and then analyzed.In the quantitative phase, the statistical population was the cultural institutions of Kohgiluyeh and Boyer Ahmad provinces, the sample size was 358 people based on Cochran's formula, and the research tool was a questionnaire extracted from the qualitative phase.Validation of the model was done using confirmatory factor analysis and the use of Spss 22, Lisrel 8.54 and Excel software.Finally, the findings of the research showed that the components of resistance culture among the Basijists are: core factors (socialization and discourse creation, revolutionary attitude and belief and identity), reinforcing factors (spiritualism and jihadist spirit), background factors (social development and moral orientation, environmental culture) , struggle with domination and participation), obstacles to formation (political factionalism and moral vices) and consequences (sustainable security and globalization) were classified.

    Keywords: Culture, Compatibility, Of Cultural Resistence, Preparednesess In Hormozgan
  • مختار الگامه، محسن عامری شهرابی*، اسماعیل کاوسی، سراج الدین محبی
    این پژوهش، با هدف واکاوی و اولویت بندی عوامل موثر بر فرهنگ مقاومت در میان بسیجیان با رویکردی ترکیبی انجام شده است. به این منظور، ابتدا اسناد مربوط به فرهنگ مقاومت مورد بررسی قرار گرفت. سپس، با استفاده از 20 مصاحبه نیمه ساختاریافته هدفمند با اساتید مدیریت فرهنگی و مدیران اجرایی فرهنگی، رمزهای مفهومی احصا گردید و پس از حذف و ادغام مفاهیم مشابه، جملات و پاراگراف های مرتبط با موضوع پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با استفاده از گروه کانونی دسته بندی شدند. در مرحله کمی، جامعه آماری بسیجیان نهادهای فرهنگی و مدیران حوزه های مقاومت بسیج استان کهگیلویه و بویراحمد به تعداد 750 نفر بود که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 254 به دست آمد. روش گردآوری داده ها در این مرحله پرسشنامه استخراج شده از بخش کیفی بود. اولویت بندی و اعتبارسنجی عوامل شناسایی شده با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزارهای Spss22 وLisrel  و Excel انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که امنیت پایدار مهم ترین بعد از ابعاد موثر بر فرهنگ مقاومت در میان بسیجیان است. سایر ابعاد نیز به ترتیب اولویت عبارتند از: جناح بازی سیاسی، مشارکت، معنویت گرایی، اخلاق مداری، گفتمان سازی، روحیه جهادی، رذایل اخلاقی، استکبار ستیزی، فرهنگ محیطی، نگرش و باور، هویت انقلابی و جهانی شدن.
    کلید واژگان: بسیج, فرهنگ مقاومت, شهادت, ایثار
    Mokhtar Alghameh, Mohsen Ameri Shahrabi *, Esmaiel Kavousy, Seraj Addin Mohebi
    This research was conducted with the aim of analyzing and prioritizing the factors affecting the culture of resistance among the Basij members with a hybrid approach. For this purpose, first the documents related to the culture of resistance were investigated. Then, using 20 purposeful semi-structured interviews with cultural management professors and cultural executive directors, conceptual codes were counted. After removing and merging similar concepts, sentences and paragraphs related to the research subject using thematic analysis method in three levels of basic, organizing and inclusive themes, they were categorized using focus group. In the quantitative stage, the statistical community of Basij members of cultural institutions and Basij resistance area managers in Kohkiluyeh and Boyer-Ahmad province were 750 people, and the sample size was 254 based on the Cochran formula. The method of data collection at this stage was the questionnaire extracted from the qualitative section. Prioritization and validation of the identified factors was done using confirmatory factor analysis and Spss22, Lisrel, and Excel softwares. The results of the research show that sustainable security is the most important aspect of the dimensions affecting the culture of resistance among the Basij members. Other dimensions, in order of priority, are: political factionalism, participation, spiritualism, moralism, discourse creation, Jihad spirit, moral vices, anti-arrogance, environmental culture, attitude and belief, revolutionary and globalization identity.
    Keywords: Basij, Culture Of Resistance, Martyrdom, Sacrifice
  • سید محمدجواد طباطبایی قمی، سراج الدین محبی *، محسن عامری شهرابی، علی شجاعی فرد

    پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ناوبری فرهنگی در حوزه های فرهنگی ایران انجام شده است. روش استفاده شده در پژوهش، کیفی و مبتنی بر راهبرد نظریه داده بنیاد است. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است. جامعه هدف خبرگان دانشگاهی، مدیران و کارشناسان ارشد حوزه های فرهنگی که در فرایند و تصمیمات فرهنگی مشارکت داشتند، بوده اند با استفاده از نمونه گیری هدفمند پس از 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل شد.در رویکرد داده بنیاد در این پژوهش طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بیانگر 20 مقوله کلی در قالب پارادیمی شامل شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله های محوری، راهبردها و پیامدها بوده است. نتایج نشان داد که ناوبری فرهنگی در حوزه های فرهنگی ایران توسط شرایط علی (ختار سازمانی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و ایدئولوژیک و قوانین و سیاست ها)، زمینه ای (تحکیم سرمایه های فرهنگی، آموزش، جو سازمانی و اشتغال فرهنگی)، مداخله گر (حقوق فرهنگی، فضا سازی رسانه ای، سیاست های دولتی و نهادی)، مقوله های محوری (آگاهی فرهنگی، مهارت های ارتباطی فرهنگی و مدیریت تعارض فرهنگی) و پیامدهای (ترسیم پارادیم نوین، ارزش آفرینی در سطح کلان و توسعه تعالی فرهنگ سازمانی) تحقق می یابد.

    کلید واژگان: ناوبری فرهنگی, حوزه های فرهنگی, نظریه داده بنیاد
    Seyed Mohammadjavad Tabatabaei Qomi, Serajeddin Mohebbi *, Mohsen Ameri Shahrabi, Ali Shojaeifard

    The present study was conducted with the aim of presenting a model of cultural navigation within Iran's cultural domains. The research methodology utilized is qualitative and is based on the grounded theory strategy. For data collection, the tool of in-depth interviews was employed. The target population consisted of academic experts, managers, and senior experts in cultural domains who were involved in cultural processes and decision-making. Using purposive sampling, theoreticalsaturation was achieved after 15 in-depth interviews. In the grounded theory approach applied in this study, through three stages of open, axial, and selective coding, 20 general categories were identified within a paradigmatic framework, including causalconditions, contextual conditions, intervening conditions, central categories, strategies, and outcomes. The results showed that cultural navigation in Iran's cultural domains is realized through causal conditions (organizational structure, economic factors, cultural and ideological factors, and laws and policies), contextual conditions (strengthening cultural capital, education, organizational climate, and cultural employment), intervening conditions (cultural rights, media space creation, and governmental and institutional policies), central categories (cultural awareness, cultural communication skills, and cultural conflict management), and outcomes (shaping a new paradigm, value creation on a macro level, and developing organizational culture excellence).

    Keywords: Cultural Navigation, Cultural Domains, Grounded Theory
  • عباس محمدی، *، فاطمه عزیزآبادی فراهانی، محسن عامری شهرابی، عباسعلی قیومی
    امروزه جنگ شناختی، برای جلوگیری از حرکت جامعه در مسیر توسعه و پیشرفت به دنبال تحریف حقایق و تاثیر بر فرهنگ و افکار مردم است تا بتواند اراده و عمل آنان را سست نماید. یکی از جلوه های مقابله با تحریف، «جهاد تبیین» می باشد که نیازمند یک جریان فکری با زبان علمی و منطقی در جامعه است. از آنجایی که رهبر معظم انقلاب در «بیانیه گام دوم» برای نیل به آرمان بزرگ ایجاد تمدن نوین اسلامی با امید و نگاه خوش بینانه به آینده بر ظرفیت «جوانان» و «جایگاه علم و دانش» تاکید دارد. لذا این پژوهش با هدف شناسایی شاخص های این بیانیه در راستای ایفای نقش دانشگاه در جهاد تبیین با هدف توسعه ای-کاربردی انجام شده است. روش انجام پژوهش تحلیل تم و ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان عرصه دانشگاهی و حوزه علمیه و مدیران فرهنگی که به صورت هدفمند با روش گلوله برفی انتخاب گردیدند، می باشد. دست آورد اصلی این پژوهش الگویی است که بر اساس آن، عوامل کنشی و واکنشی در چهار شاخص تبیین حرکت و اهمیت آن؛ تبیین نقاط امید بخش؛ تبیین واقعیت های میدان؛ تبیین راهبردها و راه حل چالشها دسته بندی شده اند. انتظار می رود با به کارگیری این الگو با نگاه آینده نگرانه و تکیه بر دستاوردها و تجارب گذشته از آزمون های بی حاصل اجتناب، و به عنوان منبعی راهبردی- عملیاتی از ظرفیت نظام آموزش عالی در راستای جهاد تبیین به صورت هدفمند استفاده گردد.
    کلید واژگان: بیانیه گام دوم انقلاب, جهاد تبیین, رویکردهای تبیین, فرهنگ دانشگاه, مدیریت استراتژیک
    Abbas Mohammadi *, Fatemeh Azizabadi Farahani, Mohsen Ameri Shahrabi, Abbas Ali Qayyumi
    Today, cognitive warfare seeks to distort the facts and influence people's culture and thoughts so as to weaken their will and actions in order to prevent society from moving in the direction of development and progress. One of the manifestations of countering distortion is "jihad of explanation", which requires a stream of thought expressed by scientific and logical language for the society. The supreme leader of the Iranian revolution has emphasized the capacity of "the youth" and "the place of science and knowledge" in the Statement of the Second Phase of the Islamic Revolution to achieve the great goal of creating a new Islamic civilization. Thus, the present applied developmental research was conducted with the aim of identifying the indicators of this statement in order to help the universities play its part in the jihad of explanation. The research method used in this study is thematic analysis and data collection tool is semi-structured interview with academic and seminary experts and cultural managers who were purposefully selected by snowball method. The main result of this research is a model based on which active and reactive factors were categorized in four indicators of explaining the movement and its importance, explaining the promising points, explaining the realities of the field, and explaining the strategies and solutions for dealing with challenges. It is expected that by applying this model with a forward-looking view and relying on past experiences, fruitless tests shall be avoided, and as a strategic-operational source, the capacity of the universities will be used in a dedicated way in line with jihad of explanation.
    Keywords: Statement Of The Second Step Of The Revolution, Elucidation Jihad, Elucidation Approaches, University Culture, Strategic Management
  • محمدجواد زنگنه اینالو، مجتبی معظمی*، اسماعیل کاوسی، محسن عامری شهرابی

    یادگیری زبان انگلیسی در هر مقطعی از زندگی لازم است. یادگیری زبان مزیت های شگفت انگیز بسیاری دارد، چرا که یکی از کاربردی ترین زبان های موجود در دنیا، بویژه در ارتشهاست.پژوهش حاضربه منظور ارائه مدلی جامع برای ارتقاء آموزش زبان انگلیسی مبتنی بر هویت حرفه ای فراگرد یاددهی-یادگیری در نیروهای مسلح کشور انجام پذیرفت. روش این تحقیق به صورت کیفی- کمی است. پس از نگارش طرح تحقیق، مرورادبیات و تحلیل مضمون شاخص های آموزش زبان انگلیسی مبتنی بر هویت حرفه ای فراگرد یاددهی-یادگیری شناسایی شدند. برای شناسایی ساختار عاملی مدل، شاخص های نهایی توسط 20 نفر از استادان (زبانهای خارجی نیروهای مسلح و آزاد) و خبرگان این حوزه (معیار انتخاب سابقه کار حداقل ده سال و مدرک تحصیلی حداقل فوق لیسانس) تایید شد. شاخص ها با استفاده از تحلیل مضمون به تعداد 7 بعد و 60 مولفه و شاخص شناسایی گردید. برای تائید مدل پرسشنامه محقق ساخته از روایی همگرا (AVE) و پایایی ترکیبی(CR) و آلفای کرونباخ (CA) استفاده شد که مقدار آن مناسب بود. .براساس جدول کرجسی و مورگان(1970) نمونه ای به حجم 386 نفر از مشارکت کنندگانی که در بطن فعالیت های آموزش زبان بودند با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و توزیع گردید. در نهایت با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و روش تحلیل عاملی تاییدی(روش کیو) مدل نهایی تایید شد.

    کلید واژگان: آموزش زبان در نیروهای مسلح, هویت حرفه ای, فراگرد یاددهی-یادگیری, روش کیو
    Mohammad Javad Zanganeh, Mojtab Moazzemi *, Esmaeil Kavousy, Mohsen Ameri Shahrabi

    Learning English is necessary at any stage of life. Learning the language has many amazing advantages, because it is one of the most useful languages in the world, especially in the armies. The present study was conducted in order to provide a comprehensive model for the promotion of English language education based on the professional identity of the teaching-learning process in the country's armed forces.The method of this research is qualitative-quantitative. After writing the research plan, literature review and content analysis, indicators of English language education based on the professional identity of the teaching-learning process were identified. In order to identify the factorial structure of the model, the final indicators were confirmed by 20 professors (foreign languages of the armed and free forces) and experts in this field (selection criteria of at least ten years of work experience and at least a master's degree). Indicators were identified using thematic analysis in the number of 7 dimensions and 60 components and indicators. Convergent validity (AVE), combined reliability (CR) and Cronbach's alpha (CA) were used to confirm the researcher's questionnaire model, and its value was appropriate. Based on the table of Karjesi and Morgan (1970), a sample of 386 participants who were involved in language teaching activities was selected and distributed by purposeful sampling and snowball sampling. Finally, the final model was confirmed by using structural equation modeling and confirmatory factor analysis (Q method).

    Keywords: Language training in armed forces, professional identity, teaching-learning process, Q method
  • طاهره اکبری، عباسعلی قیومی*، اسماعیل کاوسی، محسن عامری شهرابی

    مطالعه نظام مند پژوهش های متعدد موجود که جنبه های مختلف کارآمدی سازمان های فرهنگی را به صورت پراکنده بررسی نموده اند، می تواند نقشه دانشی کارآمدی سازمانی در داخل کشور را ترسیم نماید. هدف این مقاله ترسیم دانش موضوعی کارآمدی سازمانی از طریق بررسی ویژگی های دانش انباشته آن از نظر شکلی، روشی و محتوایی در مطالعات می باشد تا مولفه های کارآمدی سازمان های فرهنگی را شناسایی نماید. برای دستیابی به این هدف، با روش فراترکیب، مقالات داخلی و خارجی بررسی شد و بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و شاخص های مولفه های کارآمدی سازمانی در سازمان های فرهنگی و ارزیابی روایی و پایایی آن نتایج نشان داد، سازه ساختاری با مقوله اصلی تراز ساختار/ استراتژی و مقولات فرعی همسویی ماموریتی، هم سویی ساختاری برای تبیین کارآمدی دارای اولویت و اهمیت است. در سازه رهبری، سبک رهبری استراتژیک در قالب توان تفسیر، توان پیش بینی و توان تصمیم گیری، در سازه ارتباطات، الگوی ارتباطی چندوجهی و در سازه محتوایی، هم سویی منافع ذینفعان و در قالب هم سویی منافع فردی و سازمانی و کارآیی فرایندی شناسایی گردید.

    کلید واژگان: سازمان, ابعاد سازمانی, کارآمدی سازمانی, سازمان فرهنگی, مولفه های کارآمدی سازمانی
    Tahereh Akbari, Abbas Ali Ghayoomi *, Esmaeil Kavousi, Mohsen Ameri Shahrabi

    The systematic study of numerous existing researches that have investigated various aspects of the efficiency of cultural organizations in a scattered manner can draw a knowledge map of organizational efficiency in the country .The purpose of this article is to draw thematic knowledge of organizational efficiency by examining the characteristics of its accumulated knowledge in terms of form, method and content in studies in order to identify the components of the efficiency of cultural organizations. In order to achieve this goal, the Meta-Synthesis method of domestic and foreign articles was examined and after identifying the categories, concepts and indicators of organizational efficiency components in cultural organizations and evaluating the validity and reliability of those results, the structural structure with the main category of structure/strategy alignment And the subcategories of mission alignment, structural alignment have priority and importance to explain efficiency. In the leadership structure, strategic leadership style in the form of interpretation power, prediction power and decision-making power, in the communication structure, the multifaceted communication model and in the content structure, the alignment of the interests of the stakeholders and in the form of the alignment of individual and organizational interests and Process efficiency was identified

    Keywords: organization, Organizational Dimensions, Organizational efficiency, Cultural Organization, Organizational Efficiency Components
  • مصطفی حسنی رستم آبادی، حاجیه رجبی فرجاد*، صدیقه طوطیان اصفهانی، محسن عامری شهرابی
    پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین سواد فرهنگی و پیش گیری ناهنجاری های فرهنگی انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی، ازلحاظ روش، توصیفی- پیمایشی و با توجه به روش تجزیه و تحلیل داده ها و رابطه بین متغیرها، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه کارکنان شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران، به تعداد 346 نفر می شود که از میان آن ها به صورت تصادفی ساده و براساس فرمول کوکران و با سطح اطمینان 95 درصد، تعداد 183 نفر انتخاب شدند. ابزار اصلی مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بیست پرسشی ازپیش ساخته شده ای است که مشتمل بر پنج شاخص درک محتوایی پیام، اهداف پنهان پیام، گزینش آگاهانه پیام، نگاه انتقادی به پیام و تجزیه و تحلیل پیام است. ضمن این که به منظور سنجش ناهنجاری های فرهنگی، از پرسشنامه نه پرسشی مبتنی بر سه مولفه ارزش ها، آداب، رسوم و عرف بهره بردیم. داده های به دست آمده با استفاده از الگو سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart-PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که درک محتوایی پیام، اهداف پنهان پیام، گزینش آگاهانه پیام، نگاه انتقادی به پیام و تجزیه و تحلیل پیام با پیش گیری ناهنجاری های فرهنگی رابطه دارد.
    کلید واژگان: سواد فرهنگی, ناهنجاری های فرهنگی, سواد رسانه ای
    Mostaf Hasanirostamabadi, Hajieh Rajabi Farjad *, Sedigheh Tootian, Mohsen Ameri Shahrabi
    This paper investigates the relationship between cultural literacy and the prevention of cultural anomalies. The research is applied in terms of purpose, descriptive-survey in terms of method, and correlational in terms of data analysis method. The statistical population for this study was all employees of the four channel of the Islamic Republic of Iran TV, totaling 346 people. A sample of 183 employees was selected randomly using Cochran's formula and with a confidence level of 95%. The main tool used in this research was a twenty-question questionnaire that includes five indices of understanding the content of the message, hidden goals of the message, conscious selection of the message, critical look at the message, and analysis of the message. Additionally, a nine-question questionnaire based on the three components of values, manners, and customs was used to measure cultural anomalies. The obtained data were analyzed using structural equation modeling and Smart-PLS software. The results indicate that understanding the content of the message, the hidden goals of the message, the conscious selection of the message, a critical look at the message, and the analysis of the message are related to the prevention of cultural anomalies.
    Keywords: cultural literacy, cultural anomalies, message analysis, informed message selection
  • مهتاب حاتمی*، محسن عامری شهرابی
    صلح از قدیمی ترین آرمان های بشری است و همواره انسان ها چه از نظر تیوریکی و چه به لحاظ راه حل های عملی مقطعی در تلاش چاره جویی برای رسیدن به آن بوده اند. افزایش تعاملات و روابط انسانی باعث گردیده تا مفهوم صلح در حیات انسان ها با آمره شدن قواعد حقوق بشر به عنوان اولین و مهم ترین هدف به صورت فرهنگ صلح ظهور یابد. این تحقیق این تحقیق که یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی- اکتشافی است، تلاش شده تا بر مبنای روش «داده بنیاد» در مطالعات علوم انسانی، الگوی فرهنگ صلح را متناسب با روش تحقیق و اهداف ارایه نماید. معرفی مفاهیم، مقوله و فرامقوله های رویش یافته از درون داده ها تا رسیدن به اشباع، مورد مطالعه قرار گرفت. الگوی فرهنگ صلح در 5 طبقه اصلی با مقولات شناخت و آگاهی، مهرورزی و خردگرایی به عنوان مشخصه های فرهنگ صلح؛ عوامل تقویتی با مقولات تکنولوژی های نوین رسانه ای و مسیولیت اجتماعی؛ طبقه عوامل شکل دهنده شامل: ساختارهای فرهنگی و آموزش؛ طبقه پیامدها شامل: شهروند جهانی و امنیت پایدار و طبقه موانع شکل گیری شامل صفات ناپسند و سیاسی گرایی احصاء گردید.
    کلید واژگان: صلح, فرهنگ, فرهنگ صلح, الگوی مفهومی. داده بنیاد
    Mahtab Hatami *, Mohsen Ameri Shahrabi
    Peace is one of the oldest human desires And because it has been more threatened and endangered than any other value, Humans have always been trying to find a solution to it, both theoretically and in terms of cross-cutting practical solutions. Increasing human interactions and relationships have led to the concept of peace In the life of human beings with the enforceability of human rights rules as the first and most important goal , emerges as a culture of peace. In this research, which is a basic research of descriptive-exploratory type, An attempt has been made to use " the grounded theory methodology " in humanities studies, Providing a model of a culture of peace in accordance with the research method and its goals. Introduction of concepts, Categories and meta-categories grown from within the data to saturation were studied, The model of culture of peace in 5 main categories with the categories of cognition and awareness, Compassion and rationalism as characteristics of a culture of peace, Reinforcing factors with the categories of new media technologies and social responsibility, Class of shaping factors included : Cultural structures and education, consequence class included: Global Citizenship and Sustainable Security, And the class of barriers to formation Included obscene traits and politicization were counted
    Keywords: culture, Culture of peace, conceptual model. grounded theory methodology
  • عباس محمدی، فاطمه عزیزآبادی فرهانی *، محسن عامری شهرابی، عباسعلی قیومی

    در هر جامعه‌ای سیر تحولات اجتماعی، و فرهنگی بی تردید تحت تاثیر حوزه علم و جامعه دانشگاهی می‌باشد. نظام آموزشی به عنوان یک ابزار فرهنگی نه تنها پشتیبان و تقویت کننده فرهنگ جامعه بلکه مرجعی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه در سیر طبیعی توسعه، نقش تعیین کننده دارد. این پژوهش در صدد است تا راهبردهای تحول نظام آموزش عالی مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب را جهت دستیابی به شاخص های نسل نوینی از دانشگاه اسلامی تبیین نماید که مرجعی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه در مسیر توسعه کشور باشد. روش پژوهش، فراترکیب کیفی است. پس از جستجوی منابع مرتبط با موضوع، از 374 منبع اولیه 21 منبع مرتبط با کلیدواژه ها انتخاب و سپس با روش کیفی تحلیل اسنادی 109 کد اولیه حاصل شد. بعد از پالایش و دسته بندی مجدد کدهای اولیه توسط تیم پژوهش دو بعد درونی و بیرونی، با 8 مولفه و 21 شاخص در رابطه با تحول آموزش عالی به دست آمد. یافته های این مقاله آموزش عالی را نیازمند، «بازاندیشی» ، «بازسازی ساختارها» و «بازآفرینی» با بهره گیری از اقدامات مبتنی بر بیانیه گام دوم می‌داند که عبارتند از: مدیریت جهادی، جهاد علمی و تکنولوژیک، جهاد اقتصادی، اقدامات رسانه ای، سبک زندگی ایرانی – اسلامی، جوانگرایی، تاکید بر فرهنگ مشارکتی و سازگاری در کارکردهای آموزش عالی که باید به طور پیوسته و عملیاتی اجرا، پیگیری و ارزیابی گردد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی, راهبردهای فرهنگی, مدیریت تحول, مدیریت استراتژیک
    Abbas Mohammadi, Fatemeh Azizabadi Farahani *, Mohsen Ameri Shahrabi, Abbas Ali Qayyumi

    In any society, the course of social and cultural developments is undoubtedly influenced by the field of science and academic society. The educational system as a cultural tool not only supports and reinforces the society's culture but also serves as a reference to meet the needs of the society in the natural course of development. This research aims to explain the strategies for the transformation of the higher education system based on the statement of the second step of the revolution in order to achieve the indicators of a new generation of Islamic universities, which will be a reference for responding to the needs of the society in the development of the country. The research method is qualitative meta-combination. After searching for sources related to the topic, 21 sources related to keywords were selected from 374 primary sources, and then 109 primary codes were obtained using the qualitative method of document analysis. After refining and recategorizing the primary codes by the research team, two internal and external dimensions were obtained with 8 components and 21 indicators related to the evolution of higher education. The findings of this article consider higher education to be in need of "rethinking", "rebuilding structures" and "recreation" by using actions based on the statement of the second step, which are: jihadi management, scientific and technological jihad, economic jihad, media actions. Iranian-Islamic lifestyle, youthfulness, emphasis on participatory culture and compatibility in the functions of higher education, which must be continuously and operationally implemented, followed up and evaluated

    Keywords: Transformation Higher Education, Statement of the Second Step of the Revolution, Cultural Strategies, Transformation Management Strategic
  • اردشیر کاظمی، مرجان کیان*، عباسعلی قیومی، محسن عامری شهرابی
    هدف پژوهش حاضر ارایه الگوی تربیت هنری دوره اول متوسطه نظام آموزشی است. پارادایم پژوهش کیفی است و از روش نظریه مبنایی استفاده شد. این پژوهش از لحاظ هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. جامعه پژوهش، متخصصان و خبرگان هنر، علوم تربیتی و مدیریت امور فرهنگی به تعداد 20 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور تا رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی اطلس تی.آی استفاده شده است. بر اساس یافته ها، پدیده محوری تربیت هنری، «تولید هنری» است. شرایط علی تربیت هنری شامل: ایجاد جنبه عمومی و همگانی، محیط جامعه (بسترسازی مناسب در خانه و مدرسه، فراهم سازی شرایط برای همگان، ایده تربیت هنری به مثابه آموزش همگانی)، عوامل درونی (استعداد هنری دانش آموزان، ویژگی های ذاتی دانش آموزان، ارزش دادن به هنر) و معرفی هنر به عنوان چهارمین مهارت اساسی بود. زمینه های دلالت کننده بر تربیت هنری شامل: فناوری (پیشرفت تکنولوژی، استفاده از فضای مجازی)، زمینه های اجتماعی (شکل گیری اندیشه هنری در جامعه، عواطف مبتنی بر جنبه های اجتماعی، فضایی که دانش آموز در آن تربیت می یابد)، زمینه های سیاسی (اهمیت قایل شدن برای هنر، اولویت و نظام های فکری حاکم بر جامعه، حمایت های مادی و معنوی، تابعی از تصمیمات نظام سیاسی)، زمینه های فرهنگی (سرانه محصولات هنری، توجه فرهنگ جامعه به هنر، میزان مصرف محصولات فرهنگی، الهام بخشی فرهنگ در تولیدات هنری) بود و در نهایت الگوی تربیت هنری دوره اول متوسطه ارایه گردید.
    کلید واژگان: تربیت هنری, برنامه درسی, دوره اول متوسطه, نظریه مبنایی
    Ardeshir Kazemi, Marjan Kian *, Abbas Ali Qayyumi, Mohsen Ameri Shahrabi
    The purpose of this study is to provide a model of art education in the first year of high school education system. The research paradigm is qualitative and the method of fundamental theory has been used. In terms of purpose, this research falls into the category of applied research. The research community consisted of 20 experts in art, educational sciences, cultural affairs management, and informants, who were selected by criterion-based sampling method to achieve data saturation. The research tool was a semi-structured in-depth interview and coding and categorization using Atlas T.I qualitative data analysis software were used to analyze the data. The basis of the findings is that the central phenomenon of art education is "art production". Causal conditions of art education include: creating a general and public aspect, community environment (creating a suitable bed at home and school, providing conditions for everyone, the idea of art education as public education), internal factors (students 'artistic talent, students' innate characteristics, Valuing art) and introducing art as the fourth basic skill. Areas indicating art education include: technology (technology advancement, use of cyberspace), social contexts (formation of artistic thought in society, emotions based on social aspects, the space in which the student is educated), context Political (importance for art, priorities and intellectual systems governing society, material and spiritual support, a function of political system decisions), cultural contexts (per capita art products, community culture attention to art, consumption of cultural products, inspiration Culture in artistic productions) and finally the model of art education in the first year of high school was presented.
    Keywords: Art Education, Curriculum, middle school, Grounded Theory
  • محمدجواد زنگنه اینالو، مجتبی معظمی*، اسماعیل کاوسی، محسن عامری شهرابی

    چکیدههدف اصلی پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش زبان مبتنی بر هویت حرفه ای است. بخش کیفی در دو گام به شناسایی ابعاد و مولفه ها با تکنیک تحلیل مضمون و بخش کمی با تحلیل کیو (روش آمیخته) انجام گرفت. نتایج کیفی برای 20 نفر از خبرگان ارسال گردید. روش کار نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی است. نرم افزار بخش کیفی مکس کیودا و بخش کمی SPSS است. پس از جمع آوری نتایج، کارتها توزیع و اندازه کفایت داده ها با استفاده از آزمون کرویت بارتلت و آزمون کیزر-میر- اولکین تایید و استخراج عامل ها با استفاده از چرخش واریماکس صورت گرفت. نتایج تحلیل منجر به استخراج 7 بعد: "فلسفه ذهن و یادگیری"؛ "قوه/چرخه یادگیری و زمینه سازی آن"؛ "قوه تفکر و پرورش آن"؛ "نقش مغز در یادگیری"؛ "مکانیسم های فعال سازی مغز و حافظه"؛ "تبدیل و انتقال چندگانه داده ها"؛ و "الگوها/مدارها و تصاویر عصبی" شناسایی و استخراج گردیدند. 

    کلید واژگان: هویت حرفه ای, آموزش زبان انگلیسی, یادگیری, کسب و کار
    Mohammad Javad Zanganeh Enalii, Mojtaba Moazzami *, Esmail Kavousy, Mohsen Ameri Shahrabi

    The main purpose of this research is to identify the dimensions and components of language teaching based on professional identity. The qualitative part was done in two steps to identify the dimensions and components with the content analysis technique and the quantitative part was done with the Q analysis (mixed method). Qualitative results were sent to 20 experts. The method of work is purposeful sampling and snowball. The software is the quality part of Max Kyoda and the quantitative part is SPSS. After collecting the results, the cards were distributed and the data adequacy size was confirmed using Bartlett sphericity test and Kaiser-Mir-Ulkin test and the factors were extracted using varimax rotation. The results of the analysis lead to the extraction of 7 dimensions: "Philosophy of Mind and Learning"; "Power/cycle of learning and its context"; "Power of thinking and cultivating it"; "Role of the brain in learning"; "Brain and memory activation mechanisms"; "Multiple data conversion and transfer"; and "neural patterns / circuits and images" were identified and extracted.

    Keywords: Professional Identity, English language teaching, Learning, Business
  • رسول اسکندری*، فاطمه عزیز آبادی فرهانی، محسن عامری شهرابی، علی اکبر رضایی

    شناخت نظام مند و جامع ابعاد و مولفه های فرهنگ دینی به عنوان لازمه و پیش شرط اساسی هر گونه اقدام عملی در زمینه توسعه فرهنگی در جوامع دارای پیش زمینه دینی به شمار می آید. این پژوهش به دنبال آن است تا یک الگوی نظری در رابطه با توسعه فرهنگ دینی ارایه نماید. در این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش تیوری داده بنیان، داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته، تا مرحله اشباع نظری جمع آوری گردید و سپس بر اساس الگوی پارادایمی استراوس و کوربین در سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی دسته بندی و تحلیل شدند. به منظور تسهیل فرآیند کدگذاری و تحلیل داده ها از نرم افزار Nvivo استفاده شد. در این فرآیند 78 کد اولیه به دست آمده در طبقات اصلی شرایط علی (الزامات و تحولات زمانی و مکانی)، طبقه یا پدیده محوری (پویایی مبتنی بر اجتهاد در دین)، راهبردها یا کنش ها (نهادینه سازی اثربخش فرهنگ دینی)، بستر حاکم یا زمینه (صلاحیت های اخلاقی و مشروعیت اجتماعی)، شرایط مداخله گر (فرصت ها و تهدیدهای پیرامونی فراروی توسعه فرهنگ دینی) و پیامدها (توسعه ساختار و کارکرد نظام اجتماعی مبتنی بر ارزش های دینی) دسته بندی شدند.

    کلید واژگان: توسعه فرهنگ دینی, گروه های مرجع, تئوری داده بنیان
    Rasool Eskandari*, Fatemeh Azizabadi Farahani, Mohsen Ameri Shahrabi, Ali Akbar Rezaei

    Systematic and comprehensive knowledge of the dimensions and components of religious culture is a necessary prerequisite for any practical action in the field of cultural development in societies with a religious background. This research seeks to provide a theoretical model for the development of religious culture. In this study, after posing the problem, the questions and objectives were expressed and then through semi-structured interviews, data were collected up to the stage of theoretical saturation and based on Grounded theory and paradigm model of Strauss and Corbin in three steps of open, axial and selective coding were categorized and analyzed using Nvivo software. In the process of conducting research, 78 initial codes obtained based on the paradigm model of Strauss and Corbin in the main classes of causal conditions (requirements and temporal and spatial developments), class or central phenomenon (dynamics based on ijtihad in religion), strategies or actions (effective institutionalization Religious culture), ruling context or context (moral competencies and social legitimacy), interventionist conditions (opportunities and peripheral threats to the development of religious culture) and consequences (development of structure and function of social system based on religious values) were categorized.

    Keywords: Development of religious culture, reference groups, Grounded theory
  • سیده حنانه حسینی فرد، محسن عامری شهرابی*، مجتبی معظمی

    مقاله حاضر با هدف تعیین نقش برنامه طنز تلویزیونی دورهمی در میزان نشاط اجتماعی- فرهنگی مخاطبین از دیدگاه کارکنان صدا و سیما در تابستان 1398 انجام پذیرفت. روش تحقیق پیمایشی از نوع توصیفی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه کارکنان سازمان صدا و سیمای شهر تهران به تعداد430 نفر بود. 203 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای- نسبتی از بین کارکنان بخش های مختلف به عنوان نمونه انتخاب شدند. در فرآیند گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ای برگرفته از ابزار اندازه گیری آکسفورد و نظریه هزارجریبی و مرادی (1393) برای نقش برنامه دورهمی در نشاط اجتماعی در سه بعد احساسی- شناختی- رفتاری و با اضافه کردن بعد آگاهی رسانی در نشاط فرهنگی استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق نظر متخصصان و پایایی متغیرهای پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و بالای 7/0 بدست آمده و مورد تایید قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون تی تک نمونه ای با نرم افزارآماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج حاصل نشان داد؛ برنامه شاد دورهمی در افزایش میزان نشاط اجتماعی- فرهنگی و ابعاد آن شامل احساسی، شناختی، رفتاری و آگاهی رسانی نقش دارند (05/0p<). نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نیز نشان داد: نقش برنامه شاد دورهمی در بعد آگاهی رسانی رتبه اول، در بعد رفتاری رتبه دوم، در بعد شناختی رتبه سوم و در بعد احساسی آخرین رتبه را داشته است (05/0p<).

    کلید واژگان: نشاط اجتماعی- فرهنگی, برنامه تلویزیونی, برنامه شاد دورهمی
    Seyedeh Hannaneh Hoseini Fard, Mohsen Ameri Shahrabi *, Mojtaba Moazami

    The present article was conducted with the aim of determining the role of the Durhami TV comedy program in the socio-cultural vitality of the audience from the perspective of the employees of the Radio and Television in the summer of 1398. The research method was descriptive survey. The statistical population included all employees of the Tehran Broadcasting Organization, numbering 430 people. 203 people were selected as the sample using Cochran's formula by stratified-proportional sampling method from among the employees of different departments. In the process of collecting data from a researcher-made questionnaire taken from the Oxford measurement tool and Hezar Jarib and Moradi theory (2014) for the role of the curriculum in social vitality in three emotional-cognitive-behavioral dimensions and by adding the dimension of awareness Used in cultural vitality. The validity of the questionnaire was calculated by experts and the reliability of the questionnaire variables was calculated using Cronbach's alpha coefficient and above 0.7 and was confirmed. Data were analyzed by one-sample test with SPSS statistical software. The results showed; Happy period program plays a role in increasing socio-cultural vitality and its dimensions including emotional, cognitive, behavioral and awareness (p <0.05). The results of Friedman ranking test also showed: the role of happy period program has the first rank in the dimension of awareness, the second rank in the behavioral dimension, the third rank in the cognitive dimension and the last rank in the emotional dimension (p <0.05).

    Keywords: socio-cultural vitality, happy period program socio-cultural vitality, television program, happy period program
  • رضا یعقوبی، علی اکبر رضایی*، محسن عامری شهرابی، ندا سلیمانی

    پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی یکپارچه سازی تدوین دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی و از نظر ماهیت به روش پیمایشی مقطعی و بر مبنای نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری مرحله کیفی خبرگان در حوزه قلمرو موضوعی تحقیق بودند که به روش هدفمند و گلوله برفی نمونه گیری شد. جامعه مرحله کمی اعضا و دست اندرکاران شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال و گذشته و تعدادی از مدیران و کارشناسان وزارت فرهنگ و ارساد اسلامی به تعداد 340 نفر بود که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 180 نفر تعیین و به روش تصادفی طبقه ای نمونه گیری شد. ابزار جمع آوری اطلاعات مرحله کیفی، اسناد و مدارک و مصاحبه دلفی بود و در بخش کمی پرسشنامه بود. به منظور روایی ابزار از روایی صوری و محتوایی و برای تعیین پایایی ابزار از آلفای کرونباخ استفاده شد. روش تحلیل داده های کیفی کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود و برای تحلیل داده های کمی از آزمون تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج بدست آمده در مرحله کیفی منتج به ارایه الگوی یکپارچه سازی دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی با 6 بعد، 21 مولفه و 135 شاخص گردید. در بخش کمی اجرای آزمون تحلیل عاملی تاییدی یافته های بدست آمده در بخش کیفی را تایید کرد. نهایتا الگو در قالب شش عنصر عوامل زمینه ساز، عوامل علی، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها ترسیم شده است.

    کلید واژگان: الگوی نظام مند, فرهنگ عمومی, دستورکار شورای فرهنگ عمومی
    Reza Yaghoubi, AliAkbar Rezaei *, Mohsen Ameri Shahrabi, Neda Soleimani

    The present study was conducted with the aim of providing a model for integrating the development of the agendas of the Public Culture Council. Research in terms of applied purpose; In terms of data, it was an exploratory mix and in terms of nature, it was a cross-sectional survey method based on data theory. The statistical population was the qualitative stage of experts in the field of research that was sampled by purposeful method and snowball. The community was a small group of members and staff of the Council of Public Culture and the Supreme Council of the Cultural Revolution now and in the past, and a number of managers and experts of the Ministry of Culture and Islamic Guidance, numbering 340 people. Samples were taken. The data collection tools were qualitative stage, documents and Delphi interview, and in the quantitative part, there was a questionnaire. In order to validate the instrument, face and content validity were used and to determine the reliability of the instrument, Cronbach's alpha was used. The method of qualitative data analysis was open, axial and selective coding and confirmatory factor analysis test was used to analyze quantitative data. The results obtained in the qualitative stage resulted in presenting a model for integrating the agendas of the Public Culture Council with 6 dimensions, 21 components and 135 indicators. In the quantitative part, the performance of the confirmatory factor analysis test confirmed the findings obtained in the qualitative part. Finally, the model is drawn in the form of six elements of underlying factors, causal factors, intervening factors, strategies and consequences.

    Keywords: systematic model, public culture, agenda of the Public Culture Council
  • رضا یعقوبی، علی اکبر رضایی*، محسن عامری شهرابی، ندا سلیمانی

    پژوهش پیش رو با هدف شناسایی عناصر تشکیل دهنده الگوی یکپارچه سازی دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی کشور انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها کیفی مبتنی بر روش داده بنیاد و از نظر ماهیت اجرا توصیفی است. جامعه آماری متشکل از افراد خبره و مطلعان کلیدی در قلمرو موضوعی پژوهش (شورای فرهنگ عمومی) بودند که بر اساس رویکرد آگاهانه و به روش هدفمند و گلوله برفی تعداد 12 نفر برای مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای (سندکاوی) و روش میدانی (مصاحبه و فن دلفی) استفاده شد. به منظور تعیین اعتبار یافته ها از مصاحبه با افراد کانونی و تکنیک های اشباع نظری و رویه های ویژه کدگذاری و برای تعیین روایی از تکنیک های جمع آوری داده ها از منابع متعدد، تحلیل موارد منفی و انعطاف روش استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تکنیک کدگذاری نظری استفاده شد. نتایج نشان داد الگوی یکپارچه سازی دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی کشور دارای 6 بعد، 32 مولفه و 136 شاخص است که اجزای الگوی پارادایمی نهایی عبارت اند از: شرایط علی (اسناد بالادستی، شرایط و اقتضایات زمانی و مکانی، تصمیمات و رفتارهای مدیریتی و سازمانی و تحولات فناورانه)؛ شرایط مداخله گر (عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی، مذهبی و ذهنی ادراکی)؛ بستر و زمینه حاکم (سیاست های کلان فرهنگی، مدیریت کلان فرهنگی، رسانه های جمعی و گردهمایی ها، مراکز فرهنگی، گروه های نخبگان و تاریخ و حوادث گذشته)؛ مقوله محوری (دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی)؛ راهبردها (برنامه ریزی کلان فرهنگی، تعاملات بین فردی و بین نهادی و ظرفیت شناسی و الگوسازی فرهنگی) و پیامدها (بهره وری و کارآمدی تصمیمات شورا و بهبود فرهنگ عمومی و کاهش مشکلات و معضلات اجتماعی).

    کلید واژگان: الگوی یکپارچه, فرهنگ عمومی, دستورکارهای شورای فرهنگ عمومی
    Reza Yaghobi, Aliakbar Rezaii *, Mohsen Ameri Shahrabi, Neda Soleymani

    The present study was conducted with the aim of identifying the elements that make up the integration pattern of agendum of the Public Culture Council of the country. The research is applied in terms of purpose, qualitative data based on the foundation data method and descriptive in terms of the nature of implementation. The statistical population consisted of experts and key informants in the field of research subject area (Public Culture Council) that based on a conscious approach and a purposeful method and snowballs, 12 people were selected for interview. For data gathering, library method (documentation) and field method (interview and Delphi technique) were used. In order to determine the validity of the findings, interviews with focal individuals and theoretical saturation techniques, special coding procedures and to determine the validity of data collection techniques from multiple sources, analysis of negative cases and flexibility of the method were used. Finally, theoretical coding technique was used to analyze the data. The results showed that the integration pattern of the composition of the Public Culture Council has 6 dimensions, 32 components and 136 indicators. The components of the final paradigm model are: causal conditions (upstream documents, temporal and spatial conditions and conditions, managerial and organizational decisions and behaviors and technological developments); Interventional conditions (political, economic, cultural-social, religious and mental-perceptual factors); The prevailing context (macro-cultural policies, macro-cultural management, mass media and gatherings, cultural centers, elite groups, and past history and events); Central category (composition of the Council of Public Culture); Strategies (macro-cultural planning, interpersonal and inter-institutional interactions, and capacity building and cultural modeling) and Consequences (efficiency and effectiveness of council decisions and improvement of public culture and reduction of social problems).

    Keywords: Integrated pattern, public culture, Composition of the Public Culture Council
  • علی غیاثیان، عطاءالله ابطحی*، ندا سلیمانی، محسن عامری شهرابی

    این تحقیق به لحاظ کاربرد از نوع تحقیق کاربردی، به لحاظ روش پژوهش از نوع تحقیق اکتشافی-توصیفی، از لحاظ افق زمانی از نوع مقطعی، و به لحاظ شیوه جمع آوری داده ها در برگیرنده ترکیبی از روش های کیفی وکمی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه خبرگان و صاحب نظران سیاست گذاری فضای مجازی تشکیل می دهند که بالغ بر 12 نفر شناسایی شدند. مراحل کار بدین شکل بود که در ابتدا مصاحبه ای در قالب پرسشنامه از 12 نفراز خبرگان انجام گرفت سپس متن مصاحبه ها با روش تحلیل محتوا توسط نرم افزار maxqda مورد کدگذاری باز و محوری و انتخابی قرار گرفت که در نهایت 58 شاخص مورد انتخاب قرارگرفتند ودر مرحله مربوط به تحلیل کمی داده های حاصل از پرسش نامه بسته، حجم نمونه بر اساس جامعه مورد مطالعه و با استفاده از فرمول کوکران حدود 196 نفر تعیین گردید. وسپس با تحلیل عامل اکتشافی توسط نرم افزار spss در 11 دسته قرار گرفتند که عناصر و گویه‌های پرسشنامه با یکدیگر همبستگی مناسبی دارند و در نهایت هر58 شاخص برای این مرحله مورد تایید قرار گرفت که با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفت.به منظور پالایش و پایایی داده ها از تحلیلی عامل اکتشافی نرم افزارspss وآزمون kmo برای حصول اطمینان از کفایت حجم نمونه پرسش نامه وبرای آزمون همبستگی بین متغیر ها از آزمون کرویت بارتلت استفاده شد و از مدل ساختاری در قالب تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل مسیر، از نرم افزار LISREL استفاده شده است.

    کلید واژگان: تحلیل محتوا, تبلیغات, رسانه های اجتماعی, اقناع در تبلیغات
    Ali Ghiasian, Ataullah Abtahi *, Neda Soleimani, Mohsen Ameri Shahrabi

    This research is applied in terms of applied research, in terms of research method is exploratory-descriptive research, in terms of time horizon is cross-sectional, and in terms of data collection method includes a combination of qualitative and quantitative methods. The statistical population of this research consists of all cyberspace policy experts and experts, who were identified as 12 people. The steps were as follows: first, an interview was conducted in the form of a questionnaire from 12 experts, then the text of the interviews was coded openly, axially and selectively by content analysis method by maxqda software. Finally, 58 indicators were selected. Regarding the quantitative analysis of the data obtained from the closed questionnaire, the sample size was determined based on the study population and using Cochran's formula about 196 people. Then, by analyzing the exploratory factor by SPSS software, they were divided into 11 categories that the elements and items of the questionnaire are well correlated with each other, and finally all 58 indicators for this stage were approved. Which was tested using confirmatory factor analysis and path analysis. In order to refine and reliable the data, exploratory factor analysis of SPSS software and kmo test were used to ensure the adequacy of the sample size of the questionnaire and Bartlett sphericity test was used to test the correlation between variables. The structural model in the form of confirmatory factor analysis, path analysis, LISREL software has been used.

    Keywords: content analysis, advertising, Social Media, persuasion in advertising
  • نرگس سلطانی زاده، محسن عامری شهرابی*، الهه عینی، اسماعیل کاووسی، سید محمود هاشمی
    سابقه و هدف

    مطالعه های محدودی در ایران در خصوص بررسی فرهنگ سلامت در رابطه پاپیلوماویروس انسانی و سرطان دهانه رحم انجام شده است. در این مطالعه اقدام به کاوشی آسیب شناسانه در فرهنگ سلامت با تمرکز بر بیماری های ناشی از پاپیلوما ویروس انسانی (HPV) شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع مطالعه های ترکیبی بوده که از دو مرحله کمی و کیفی تشکیل شده است. در مرحله کمی در یک مطالعه مقطعی 220 نفر بررسی شدند. در مطالعه کیفی از روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی گراندد تیوری استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق با 20 نفر (10 مرد و 10 زن) از افراد صاحب نظر جمع آوری شد ودر نهایت مدل پارادایمی از بین مدل های ارایه شده تعیین شد.

    یافته ها

    میزان دانش، نگرش و عملکرد جمعیت بررسی شده در سطح خوب ارزیابی شد(0.001P=). دانش زنان 5.1±52.8 به شکل معناداری بالاتر از مردان 7.1±50.7 بود (0.04=P). وجود مشکل فرهنگی در رابطه با پیشگیری از بیماری های مقاربتی به عنوان پارادایم حاکم بر جامعه تلقی شد. عدم تناسب اطلاعات با رشد بچه ها، افزایش سن ازدواج، کاهش سن بلوغ، افزایش تبادل اطلاعات، افزایش جمعیت، افزایش مهاجرت، تغییر شرایط اقتصادی، گسستگی ارتباط پدر و مادر با فرزندان به عنوان عوامل علی، نبود رویکرد مصون و محدود سازی، نرسیدن به حداقل اجماع برای نظام مدیریت، عدم تصمیم گیری با کارشناسی پویا، روبه رو نبون مراجع و روحانیون با مسیله، روبه رو نبودن نخبگان و هدایت کنندگان دینی با مسیله، عدم اطلاع از ظرفیت های موجود به عنوان عوامل مداخله ای و روح حاکم بر تنوع خواهی، مقابله با تحقیرهای فردی، کم آگاهی، مشکل یک پروژه مدیریت شده است، تضعیف روحیه معنویت گرایی، افزایش روحیه مادی گرایی به عنوان عوامل زمینه ای مطرح بود که پیامد آن کاهش کنترل بیماری های مقاربتی بر اساس برنامه ریزی متناسب و منطبق با فرهنگ حاکم بر کشور است.

    نتیجه گیری

    وجود مشکل فرهنگی در رابطه با پیشگیری از بیماری های مقاربتی به عنوان پارادایم حاکم بر جامعه مطرح است.

    کلید واژگان: عفونت ویروس پاپیلومای انسانی, سلامت, گراندد تئوری
    Narges Soltanizadeh, Mohsen *, Mohsen Ameri Shahrabi, Esmaeel Kavousy, Syyed Mahmoud Hashemi
    Background and Aim

    There are a few studies in Iran on the relationship between health culture, human papillomavirus, and cervical cancer. In the present study, a pathological investigation was carried out in health culture focusing on Human Papillomavirus (HPV) diseases.

    Materials and Methods

    In a cross-sectional study, using mixed method design, 220 patients were studied. In the qualitative study, the grounded theory was used. Data were collected using in-depth interviews with 20 (10 men and 10 women) authorities. Finally, the paradigm model was presented.

    Results

    Knowledge, attitude, and practice of the studied population were evaluated to be at good level (P = 0.001). Also, women's knowledge was significantly higher than men's (P = 0.04). The existence of a cultural problem related to the prevention of sexually transmitted diseases was regarded as the dominant paradigm of the society. Incompatibility of information with growth of children, increasing age of marriage, decreasing age of puberty, increasing information exchange, increasing population, increasing migration, changing economic conditions, disruption of parent-child relationship as causal factors, lack of safe and restrictive approach, failure to achieve a minimum consensus on the management system, lack of decision-making based on dynamic experties, lack of authority among clergymen, lack of elites and religious leaders on the issue, lack of awareness of existing capacities as interventionists, and a spirit of diversity, coping with individual humiliation, lack of awareness, this problem being a managed project, weakening the spiritual spirit, and the rise of materialism were the contextual factor, which have resulted in a decrease in STD control based on a program consistent with the country's culture.

    Conclusion

    Existence of the cultural problems related to preventing sexually transmitted infections is the dominant paradigm of the society.

    Keywords: Human Papillomavirus infection, Heath, Grounded Theory
  • Fereshteh Khatibi, Mohsen Ameri Shahrabi *, Fatemeh Farahani Azizabadi
    The purpose of this study is to identify and rank the factors affecting the promotion of children's cultural rights. The present research is qualitative and the data have been collected using expert techniques and documentary methods. The statistical population of the study is 30 cultural experts that we interviewed by non-random accessible method. The results of this study showed that the legal factors include (compliance with the country's cultural rights system of international legal conventions, recognition of international cultural rights of children and the attention of the civil and criminal legal system to all cultural rights of children) are known as the first priority and are more important among the factors affecting the promotion of children's cultural rights. Cultural factors are the second priority, the most important of which are (institutionalization of child support culture in the country's cultural system, high level of cultural intelligence in society and easy access of children to cultural goods in the country such as books and media) and social factors. In the third priority, which are (the existence of social protection laws for children, the absence of social discrimination between children in society and the existence of social protection for homeless and poorly cared for children in society).
    Keywords: Fundamental Rights, Cultural rights, Convention on the Cultural Rights of the Child, cultural intelligence, Social Discrimination
  • پدرام جوادزاده، مسعود کوثری*، محسن عامری شهرابی، عطاءالله ابطحی

    موسیقی به عنوان یکی از شاخه های اصلی حوزه هنر، از عناصر مهم تشکیل دهنده فرهنگ است. در بین انواع شاخه های موسیقی که در کشور عرضه و مصرف می شوند، تنها موسیقی ملی کشور به علت آنکه برآمده از تجربه تاریخی و زیست فرهنگی جامعه ایران است، ویژگی های ممتاز فرهنگ ایرانی را یدک می کشد. افول میزان محبوبیت و حجم مخاطبین این موسیقی در جامعه امروز ایران کاملا ملموس و قابل مشاهده است. چرخه فعالیت موسیقی از سه حوزه تولید، توزیع و مصرف تشکیل شده است. در ایران بر خلاف کشورهای توسعه یافته، تولید موسیقی توسط خود موسیقیدانان انجام می شود. این مقاله به دنبال آن است که با تمرکز بر بخش تولید در موسیقی ملی کشور، به کشف مقوله های فرهنگی حاکم در این عرصه بپردازد. انجام این تحقیق ضمن ایجاد یک فهم جامع از این عرصه می تواند به موسیقی ملی کشور جهت خروج از وضعیت کنونی کمک نماید. روش مورد استفاده در این پژوهش نظریه داده بنیاد نظام مند است. در گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق و تخصصی استفاده شده است. داده های بدست آمده با استفاده از دستورالعمل های کدگذاری سه گانه باز، محوری و انتخابی کدگذاری شده اند. از دل داده ها 29 مفهوم و 9 مقوله استخراج شده و تولید موسیقی ملی ایران مشخصا به عنوان مقوله مرکزی شناخته شده است. در نهایت با استفاده از مدل پارادایمی، نظریه داده بنیاد برآمده از تحقیق به صورت داستان و مدل تصویری ارایه شده است.

    کلید واژگان: موسیقی ملی ایران, نظریه داده بنیاد, تولید موسیقی, مقوله فرهنگی
    Pedram Javadzadeh, Masoud Kowsari *, Mohsen Ameri Shahrabi, Ataollah Abtahi

    Music, as one of the main branches of art, is an important element of the culture. Among different genres of music that is presented and consumed in country, only national music of Iran, because of its origins that comes from historical and cultural experience of Iranian society has privileged of Iranian culture. The decline in popularity and the volume of audience of this kind of music is quite (tangible and visible in) considerable in today’s society of Iran. The music cycle consists of three phases: production, distribution and consumption. unlike in developed countries, in Iran, production of music is done by musicians themselves. This research focuses on music production of national music of Iran and its aim is helping to explore cultural categories of this sector. It is intended to provide a comprehensive understanding of this field that can help national music of Iran to get out of the current situation. The method used in this research is systematic grounded theory and data collection technique is deep and specialized interview. Coded data using of instructions which contain open, axial and selective coding. 29 concepts and 9 categories are extracted from data and the production of Iranian national music is known specifically as the central issue. Finally, by using paradigmatic model, the final theory presented as a story and imaginary model.

    Keywords: Iranian national music, grounded theory, music production, Cultural Category
  • اردشیر کاظمی، مرجان کیان*، عباسعلی قیومی، محسن عامری شهرابی
    هدف
    هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه ها و زیر مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره متوسطه می باشد.پارادایم پژوهش کیفی است و از روش نظریه مبنایی استفاده شده است. این پژوهش از لحاظ هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. جامعه پژوهش متخصصان و خبرگان هنر، علوم تربیتی و مدیریت امور فرهنگی و اطلاع رسان ها 20 نفربودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور تا رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی اطلس تی.آی استفاده شده است.
    روش
    این پژوهش به روش کیفی انجام شده است و به منظور کشف عوامل و مولفه های تاثیر گذاربر تربیت هنری برای دانش آموزان دوره اول متوسطه و مطالعه روابط بین این متغیر ها ا ز روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره اول متوسطه آموزش و پرورش ایران شامل: فناوری، زمینه های اجتماعی، زمینه های سیاسی، زمینه های فرهنگی می باشد که بر این اساس مولفه های موثر بر تربیت هنری دانش آموزان دوره اول متوسطه مورد بررسی قرارا گرفت.
    نتیجه گیری
    از آنجایی که یکی از شیونات و ابعاد حیات طیبه)هدف غایی تعلیم و تربیت(در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، شان زیباشناختی و هنری؛ناظر به فعالیت قوه تخیل و بهره مندی از عواطف، احساسات و ذوق زیبایی شناختی شاگردان و توان خلق آثار هنری معرفی شده است، لذا سیستم آموزشی باید با تاکید بر زمینه ها و عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فناوری در طراحی و اجرای برنامه های درسی و آموزشی موجبات ارتقاء تربیت هنری دانش آموزان را فراهم آورد.
    کلید واژگان: تربیت هنری, دوره متوسطه, عوامل اجتماعی, عوامل فرهنگی, عوامل سیاسی, عوامل فناوری
    Ardeshir Kazemi, Marjan Kian *, Abasali Ghayoomi, Mohsen Ameri Shahrabi
    Purpose
    The purpose of the present research is to Identifying the effective components on the artistic activities in the education of primary school students. Education has different functions in every society, and art education, which includes an important part of the goals of this institution, is one of the important functions of education. be Art education, which plays a very important role in human life, has been studied by researchers as an important subject.
    Method
    This research was conducted using a qualitative method, and in order to discover the factors and components influencing art education for first year high school students and to study the relationships between these variables, the foundational data theory method was used.
    Findings
    The findings of the research It shows that the most important components affecting the artistic education of the Secondary school students in Iran are the factors affecting the artistic education of the Secondary school students in Iran.
    Conclusion
    since one of the aspects and dimensions of a good life (the ultimate goal of education) in the document of the fundamental transformation of education, aesthetic and artistic glory; Regarding the activity of imagination and benefiting from students' emotions, feelings and aesthetic taste and the ability to create works of art, it has been introduced, therefore, educators should emphasize social, cultural, political and technological contexts and factors in the design and implementation of curricula. and education to improve the artistic education of students.
    Keywords: Artistic Education, secondary school, Social factors, Cultural factors, political factors, technological factors
  • Abdolreza Amir Ahmadi, Mohsen Ameri Shahrabi *, Rozita Sepernia, Abbas Ali Ghaiyoomi

    Nowadays, despite the Internet, social networks are the main competitors of mass networks, and the number of their users is increasing day to day. Therefore, the purpose of this study is to provide a cultural model to understand the process of attracting TV audiences. This research is a practical research, and a descriptive-survey research in terms of data collection. The research orientation type is integrated research and has been done in qualitative and quantitative parts two: The research population consists of all experts in the field of television and cultural managers in the field of television, which 384 people of them have been selected as a sample and purposefully. By analyzing the initial data obtained through the study and analysis of documents, the initial dimensions and components of the process of attracting TV audiences were extracted in 6 dimensions and 26 components. Then, a questionnaire was prepared from them and provided to the sample size, and finally, the model of attracting the understanding of the TV audiences process in six dimensions of audience, loyalty and satisfaction, advertising, brand building, service quality and media trust was presented. In the final section, the final questionnaire with 67 items was provided to the selected samples, which investigated the importance of research dimensions and components. The results of factor analysis confirmed all the components extracted based on theoretical foundations and research background. The findings showed that among the dimensions, service quality by mean (0.88) has had the highest effect on the process of attracting TV audiences and media trust by mean (0.61) has had the least effect on the process of attracting TV audiences.

    Keywords: TV, Audience, loyalty, Satisfaction, Advertising, Brand Building, Services quality, Media Trust
  • Narges Soltanizadeh, Mohsen Ameri Shahrabi *, Mohammad Reza Masjedi, Elaheh Ainy, Esmaeel Kavousy, Syyed Mahmoud Hashemi
    Objective

    In this study, we developed a paradigmatic model focusing on human papillomavirus (HPV) diseases, in order to formulate a theory by investigating pathology in health culture using Grounded Theory, as an inductive and exploratory research method.

    Materials and methods

    It was a qualitative study, and data were collected using in-depth interviews with 20 people (10 men and 10 women) with cultural and religious specialties (clergy). In total, twenty interviews were conducted (mean duration = 45 min) using a semi-structured guide consisting of open-ended questions. All recordings were transcribed verbatim in Persian. All items were extracted based on the participants' responses and related literature. After data collection, the basic theory analysis was performed in terms of the three steps as follows: free coding, axial encryption, the implementation, refinement, and writing the theories in line with selective coding theoretical models. Finally, the paradigm model was determined from the presented models.

    Results

    The paradigm model emerged from professors, clergy, and authorized people, showed that religious taboos about sexually transmitted diseases; lack of wise management, comprehensive supervision, compliance with health standards in the country, proper legislation regarding sexually transmitted diseases as causal factors, awareness, health education in the country, public demand for health, individual dignity, punishment for health detractors, familiarity with individual rights as intervening factors, concern for human lives, health, and belief in fatalism; ethnic differences; irresponsibility; risk perception; high cost of HPV vaccine; immorality in health speech; disregard for people's lives; gender differences as contextual factors; and the consequences is increasing burden of diseases due to sexually transmitted disease such as (HPV).

    Conclusion

    It seems the overall lack of a health-based approach could be a major concern due to the weakness of cultural management in society that requires the involvement and intervention of all policymakers, health planners, authorized people, professors, elites, and clerics to control this major cultural health problem.

    Keywords: Human Papillomavirus, Health Policy, Faculty, Clergy
  • سید احمد موسوی*، محسن عامری شهرابی، غلامحسین بیابانی

    هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش فعالیتهای فرهنگی در اصالح و تربیت و بازگشت زندانی به زندگی در زندان مرکزی همدان است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری پژوهش را زندانیان شرکت کننده در فعالیتها و کالسهای آموزشی- فرهنگی زندان مرکزی همدان تشکیل میدادند که طی یک سال گذشته از زندان آزاد شدهاند؛ از آنجا که امکان دسترسی به تمامی زندانیان آزاد شده فراهم نبود، لذا جامعه آماری این پژوهش، تمامی زندانیان زندان مرکزی همدان تعیین گردید که طی یک سال گذشته از زندان مرکزی همدان آزاد شده و جهت تشکیل پرونده به اداره خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج اداره کل زندان- های استان همدان مراجعه کردهاند؛ از این رو تعداد 951 نفر، به عنوان نمونه در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. ابزار این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته در قالب طیف لیکرت بود؛ برای سنجش میزان پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ بر روی 99 نمونه مورد مطالعه استفاده شد که مقدار آن بیشتر از 0/5 اندازه گیری گردید. شیوه تحلیل اطالعات آمار، توصیفی و استنباطی بود. نتایج به دست آمده از نرم افزار SPSS حاکی از آن بود که نقش فعالیت های فرهنگی زندان و ابعاد آن از جمله ارتقاء سطح آگاهی و دانش علمی زندانیان، پرکردن اوقات فراغت آنان، ارتقاء سطح ارزشهای دینی و اخالقی زندانیان، ارتقاء سطح سالمتی و تغییر نگرش زندانیان نسبت به جرم در اصالح و تربیت و بازگشت زندانی به زندگی باالتر از حد متوسط بود. فعالیتهای فرهنگی زندان بیشتر منجر به تغییر نگرش زندانیان نسبت به جرم شده و کمترین تاثیر آن مربوط به ارتقاء سطح سالمتی بود. در

    کلید واژگان: فعالیتهای فرهنگی, زندان مرکزی همدان, خدمات اجتماعی, مراقبت بعد از خروج, بازگشت به زندگی
    Seyed Ahmad Mousavi*, Mohsen Ameri Shahrabi, Gholamhossin Biabani

    The purpose of this study is to determine the role of cultural activities in the reform and education and return of prisoners to life in Hamaden Central Prison. The research method was descriptive-survey and the statistical population of the study consisted of prisoners participating in educational and cultural activities and classes of Hamaden Central Prison who have been released from prison during the past year; Since it was not possible to access all the released prisoners, so the statistical population of this study was determined all the prisoners of Hamaden Central Prison who were released from Hamedan Central Prison during the past year and to file a case to the Social Services and Aftercare Department. The General Administration of Prisons of Hamedan Province have referred; Therefore, 209 people participated in this study as an available sample. The instrument of this research was a researcher-made questionnaire in the form of Likert scale; To measure the reliability, Cronbach's alpha coefficient was used on 22 samples, the value of which was measured more than 0.7. The method of data analysis was statistical, descriptive and inferential. The results obtained from SPSS software indicated that the role of cultural activities in prisons and its dimensions such as raising the level of awareness and scientific knowledge of prisoners, filling their leisure time, raising the level of religious and moral values of prisoners, improving the level of health and The change in prisoners' attitudes toward crime in correctional education and the return of prisoners to life was above average. The cultural activities of the prison mostly led to a change in the attitude of prisoners towards crime and the least effect was related to improving the level of health. In ranking the role of activities

    Keywords: Cultural Activities, Prisoners, Hamedan Central Prison, Social Services, Post-Exit Care, Return to Life
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال