به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

sajjad pourmozaffar

  • مرضیه ابوالفتحی، سجاد پورمظفر*، سعید تمدنی جهرمی، رضا نهاوندی، صغری مهرآور
    هدف از پژوهش حاضر، مطالعه مقایسه ای فعالیت آنزیم های پروتئاز و آمیلاز دستگاه گوارش چهار گونه از خانواده کپورماهیان (یک گونه گیاهخوار: سیاه ماهی -سه گونه همه چیز خوار: کپور معمولی، کلمه و ماهی سفید) تغذیه شده با یک جیره غذایی واحد بود. نتایج نشان داد که پروفیل آنزیمی در هر چهار گونه مورد مطالعه یکسان و علی رغم استفاده از یک جیره غذایی با پروتئین نسبتا بالا (38-41 درصد)، میزان فعالیت آنزیم آمیلاز در مقایسه با آنزیم های پروتئازی تریپسین و کیموتریپسین بالاتر بود. هر چند اختلاف معنی داری در میزان فعالیت این آنزیم ها در بین گونه های مختلف مشاهده شد، به طوری که بالاترین میزان فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین مربوط به ماهی کلمه بود، در حالی که بالاترین میزان فعالیت آنزیم آمیلاز و شاخص سوماتیک دستگاه گوارش در ماهی کپور معمولی اندازه گیری شد. بنابراین، فعالیت آمیلاز در مطالعه حاضر مستقل از عادت غذایی ماهی بود، در حالی که فعالیت آنزیم پروتئازی تریپسین تا حدودی وابسته به عادت غذایی ماهی بود. همچنین بالاترین شاخص نسبت آمیلاز به پروتئاز مربوط به ماهی کپور معمولی بود که نشان دهنده توانایی بالاتر این گونه برای استفاده از کربوهیدرات ها و امکان استفاده از جیره های غذایی با مواد مغذی ارزان تر جهت پرورش و تولید اقتصادی این گونه می باشد
    کلید واژگان: آمیلاز, پروتئاز, شاخص گاستروسوماتیک, عادت غذایی
    Marzieh Abolfathi, Sajjad Pourmozaffar *, Saeid Tamadoni Jahromi, Reza Nahavandi, Soghra Mehravar
    The aim of this study was to compare digestive enzymes activity (alkaline proteases and amylase) in four species of Cyprinidae including one herbivorous species, the Caucasian scraper (Capoeta capoeta), and three omnivorous species, common carp (Cyprinus carpio), roach (Rutilus rutilus), and Caspian kutum, (Rutilus frisii kutum). All four species were fed with similar diet. The results showed that the enzyme profile was similar in four species and amylase enzyme activity was higher compared to protease enzymes (trypsin and chymotrypsin). However, there was a significant difference in the activity of these enzymes among the studied species. The highest trypsin and chymotrypsin activities were observed in roach, while common carp had the highest amylase enzyme and digestive somatic index. Therefore, the amylase activity was independent of feeding habit, while protease activity was relatively more dependent on feeding habit. The highest amylase / protease ratio was recorded in common carp which indicates the higher capacity of this species to utilize carbohydrates, therefore cost-effective feed can be used for its commercial production.
    Keywords: Amylase, Protease, Digestive Somatic Index, Feeding Habit
  • بهزاد سروی*، سجاد پورمظفر، طیبه علی بیگی

    تکثیر و پرورش موفقیت آمیز ماهیان زینتی دریایی به میزان قابل توجهی به شکار، هضم و جذب مقادیر مکفی غذای زنده وابسته است. مهم ترین عامل محدود کننده در تولید ماهیان زینتی دریایی، نیاز به غذای زنده با اندازه مناسب به عنوان خوراک آغازین است. این موضوع به دلیل اندازه کوچک دهان در بسیاری از گونه ها با ارزش تجاری بالاست. بنابراین، نیاز به غذای زنده با اندازه مناسب از ضروریات اساسی در تولید ماهیان زینتی دریایی محسوب می گردد. در همین راستا، توسعه و پیشرفت در به کارگیری غذای زنده جدید برای گسترش این صنعت مورد نیاز است. متداول ترین غذای زنده استفاده گردیده در پرورش لارو ماهیان زینتی دریایی روتیفر و آرتمیاست. این طعمه ها از نظر اندازه به خصوص جنبه تغذیه ای ایده ال نیستند. پیشرفت های قابل توجهی در پرورش لارو ماهیان زینتی دریایی به وسیله فراهم آوری کوپه پودها و مژه داران جهت تغذیه آنها قابل دستیابی است. در حال حاضر، گونه های مختلف کوپه پودها می توانند با موفقیت تکثیر گردند. مشارکت کوپه پودها در برنامه تغذیه ای لاروها، به عنوان خوراک انحصاری یا مکمل طعمه های سنتی نظیر روتیفر و آرتمیا به سبب کیفیت تغذیه ای بالای آنها و دامنه گسترد ه تر تنوع اندازهی قابل دسترس کوپه پودها برای مراحل مختلف تکامل لاروی سودمند است. مژه داران به سبب دارا بودن اندازه کوچک، یک منبع غذایی مناسب جهت استفاده در تغذیه لارو ماهیان دریایی زینتی با اندازه دهان بسیار کوچک هستند. آنها از ویژگی های یک غذای زنده موثر مانند تولید مثل سریع، تحمل کشت های متراکم، مصرف انواع مواد غذایی و امکان غنی سازی برخوردارند.

    کلید واژگان: لارو, ماهیان زینتی دریایی, تکثیر و پرورش, غذای زنده
    Behzad Sarvi*, Sajjad Pourmozaffar, Tayebeh Alibeygi

    Successful reproduction and rearing of marine ornamental fish significantly depend on capturing, digesting, and assimilating sufficient amounts of live food. The most limiting factor in producing marine ornamental fish is the requirement for appropriately sized live food as a first feed. This issue is due to the small mouth size of many high commercial-value species. Therefore, the need for prey with the right size is one of the necessities in producing marine ornamental fish. In this regard, development and progress in the usage of new live food are required to expand this industry. The most common live food used in the rearing of marine ornamental fish larvae is rotifer and Artemia. These prey are not ideal in terms of size and especially nutritional aspects. Significant improvements in rearing marine ornamental fish larvae can be achieved by providing copepods and ciliates to feed them. Currently, various species of copepods can be successfully cultivated. The participation of copepods in the nutritional scheme of larvae, as exclusive feed or as a supplement to traditional prey such as rotifer and Artemia, is beneficial due to their high nutritional quality and a wider range of available sizes for different stages of larval development. Due to their small size, ciliates are a suitable food source for feeding the larvae of ornamental marine fish with very small mouth sizes. They have the characteristics of an effective live food, such as rapid reproduction, tolerance to high-density cultures, consumption of various food items, and the possibility of enrichment.

    Keywords: Larvae, marine ornamental fish, reproduction, rearing, live food
  • رضا نهاوندی، سعید تمدنی جهرمی، صغری مهرآور، سیامک بهزادی، محمد خلیل پذیر، سجاد پورمظفر*، ابوالفضل نوروزی
    در این مطالعه اثر عصاره گیاه پالونیا بر عملکرد رشد و آنزیم های گوارشی در ماهی قرمز (C. auratus) به مدت 8 هفته بررسی شد. بچه ماهیان (با میانگین وزن اولیه 0/10±12/00 گرم) به چهار تیمار با سه تکرار به ازای هر تیمار تقسیم شدند (30 قطعه در هر تکرار) که شامل یک تیمار شاهد (بدون استفاده از عصاره پالونیا) و سه تیمار حاوی عصاره پالونیا با مقادیر 1، 2 و 3 درصد در هر کیلوگرم جیره بود. نتایج به دست آمده نشان داد که بیش ترین وزن نهایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت در ماهیان تغذیه شده با 3 درصد عصاره پالونیا در کیلوگرم جیره غذایی مشاهده شد. میزان اختلاف معنی داری در فعالیت آنزیم های گوارشی (لیپاز، پروتئاز و آمیلاز) میان تیمارها مشاهده شد (0/05≥p)؛ به طوری که بالاترین فعالیت آنزیم های لیپاز، پروتئاز و آمیلاز در تیمار حاوی 3 درصد عصاره پالونیا در کیلوگرم جیره مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، افزودن عصاره گیاه پالونیا در جیره غذایی اثر مثبت در بهبود عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های گوارشی در بچه ماهی قرمز داشت، بنابراین افزودن عصاره گیاه پالونیا به میزان 3 درصد در جیره غذایی ماهی قرمز به منظور بهبود عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های گوارشی توصیه می گردد.
    کلید واژگان: عصاره گیاه پالونیا, شاخص های رشد, آنزیم های گوارشی, ماهی قرمز
    Reza Nahavandi, Saeid Tamadoni Jahromi, Soghra Mehravar, Siamak Behzadi, Mohammad Khalil Pazir, Sajjad Pourmozaffar *, Abolfazl Nourozi
    This experiment was conducted to evaluate the effect of different levels of supplementation of P. fortunei on the growth performance and digestive enzymatic activities of goldfish (Carassius auratus) for 8 weeks. Goldfish (with an average initial weight of 12±0.10g) were divided into four experimental treatments with three replicates (30 fish/ replicate) which contained control treatment (without paulownia extract) and three treatments were supplemented with paulownia extracts 1, 2, and 3 percent/kg diet. The results showed that the highest final weight, weight gain, specific growth rate, and condition factor were observed in fish fed with 3% paulownia extract. Significant differences were observed in the activity of digestive enzymes (proteases, amylase, and lipase). The highest proteases, amylase, and lipase activities were observed in paulownia extract at 3%. The results of this study showed that goldfish fed the diet containing paulownia extract had better growth performance and activity of digestive enzymes compared to other groups. Therefore the administration of paulownia extract at 3% is recommended to use in the goldfish diet.
    Keywords: Goldfish, Paulownia Extract, Growth Parameters, Digestive Enzyme
  • فاطمه نسا وجدانی، علیرضا سالارزاده*، مازیار یحیوی، سجاد پورمظفر

    در این مطالعه پارامترهای بیوشیمیایی franciscana Artemia تغذیه شده با ریزجلبک های  Isochrysis galbanaو Tetraselmis suecica  کشت داده شده با منابع مختلف کربوهیدرات بررسی گردید. از قندهای گلوکز، ساکاروز و فروکتوز به عنوان منابع مختلف کربنی استفاده شد. کشت آرتمیاها در شرایط استاندارد، در 24 مخزن مدور پلی اتیلینی (8 تیمار و سه تکرار) با حجم 300 لیتر و تراکم هزار ناپلی به ازای هر لیتر آب انجام گردید. طول دوره پرورش 30 روز بود. نتایج نشان داد بین تیمارهای مختلف، ریزجلبک های کشت داده با منابع مختلف کربوهیدراتی از نظر پارامترهای بیوشیمیایی اختلاف معنی دار وجودداشت (05/0>p)، و بین تیمارها ریز جلبک تتراسلیمس کشت داده شده با ساکاروز از نظر میزان پروتئین ، چربی ، خاکستر و کربوهیدرات اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان داد (05/0>p). در ریزجلبک ایزوکرایسیس نیز منابع ساکارز و فروکتوز باعث بیشترین میزان پروتئین شدند (05/0>p). آنالیز مقادیر بیوشیمیایی در آرتمیای تغذیه شده با دو گروه ریزجلبک نشان داد بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0>p) ؛ و بین تیمارها، آرتمیای تغذیه شده با ریزجلبک های تتراسلمیس و نیز ایزوکرایسیس کشت داده شده با ساکاروز نسبت به سایر تیمارها وضعیت مطلوبتری را نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت مقادیر پارامترهای بیوشیمیایی آرتمیاهای تغذیه شده در وهله اول به نوع جلبک و در مرحله دوم به منبع تغذیه ای جلبک ها مرتبط می باشد. لذا استفاده از هر دو گونه جلبکی مورد مطالعه رشد یافته در منابع مختلف کربوهیدراتی می تواند موجب بالا رفتن ارزش غذایی آرتمیا گردد؛ اما در مجموع تیمار تتراسلمیس حاوی قند ساکارز بالاترین ارزش غذایی را در مقایسه با سایر تیمارها در آرتمیا موجب گردید.

    کلید واژگان: Franciscana Artemia, Isochrysis Galbana, Tetraselmis Suecica, کربوهیدرات
    Fatemeh Nesa Vojdani, Alireza Salarzadeh*, Maziar Yahyavi, Sajjad Pourmozaffar

    In this study, the biochemical parameters of Artemia franciscana fed with Isochrysis galbana and Tetraselmis suecica microalgae cultured with different carbohydrate sources were investigated. Glucose, sucrose and fructose were used as different carbon sources. Artemia was cultured under standard conditions in 24 circular polyethylene tanks (8 treatments and three replications) with a volume of 300 liters and a density of 1000 nauplii per liter of water. The breeding period was 30 days. The results showed that there was a significant difference between different treatments of cultured microalgae with different carbohydrate sources in terms of biochemical parameters (p<0.05), and between treatments of tetraslimas microalgae cultured with sucrose in terms of protein, fat, Ash and carbohydrates showed significant differences with other treatments (p<0.05). In Isochrysis microalgae, sources of sucrose and fructose caused the highest amount of protein (p<0.05). Analysis of biochemical values in Artemia fed with two groups of microalgae showed that there is a significant difference between different treatments (p<0.05); Among the treatments, Artemia fed with Tetraselmis microalgae and Isochrysis cultured with sucrose showed a better condition than other treatments. Therefore, it can be concluded that the values of biochemical parameters of Artemia fed are related in the first place to the type of algae and in the second stage to the nutritional source of algae. Therefore, the use of both studied algae species grown in different carbohydrate sources can increase the nutritional value of Artemia; But in general, the treatment of Tetraselmis containing sucrose has the highest nutritional value compared to other treatments in Artemia.

    Keywords: Artemia Franciscana, Isochrysis Galbana, Tetraselmis Suecica, Carbohydrate
  • مرتضی بهره مند، محمدعلی نعمت اللهی*، سجاد پورمظفر
    در این مطالعه به منظور ارزیابی امکان نگهداری ریزجلبک کتوسروس Chaetoceros calcitrans در شرایط فراسرد، 4 عامل محافظت کننده سرمایی دی متیل سولفوکساید (DMSO)، متانول (ME)، گلیسرول (GL) و اتیلن گلیکول (ET)، هر یک با غلظت های مختلف (2/5، 5، 10، 15، 20، 25 درصد (حجم/حجم)،  به عنوان تیمارهای آزمایشی در نظر گرفته شد و نمونه های ریزجلبکی پس از آماده سازی به مدت 30 روز در دمای 196- درجه سانتی گراد قرار داده شد. در ادامه، به منظور تعیین بهترین تیمارها کشت مجدد ریزجلبک انجام و عملکرد رشد، ترکیب بیوشیمیایی و پروفیل اسید چرب مورد سنجش قرار گرفت. از 24 تیمار مورد آزمایش، در 15 تیمار پس از خروج از حالت انجماد رشد مجدد سلول ها مشاهده شد. بیشترین میزان تراکم نهایی (106×4/13 سلول در میلی لیتر) در بین تیمارهای آزمایشی در تیمار DMSO15 مشاهده شد. شاخص بقا در تیمارهایی که پس از انجماد زدایی رشد مجدد سلول ها در آن ها مشاهده شد در دامنه ای بین 8/26 تا 28/19 درصد قرار داشت. بیشترین میزان زنده مانی به ترتیب در تیمارهای DMSO15، DMSO10 و ME15 ثبت شد. سنجش ترکیب بیوشیمیایی نشان داد که تنها در شاخص چربی اندازه گیری شده در تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار مشاهده شد (0/05>P). سنجش پروفیل اسیدهای چرب نیز هیچ گونه اختلاف معنی داری بین تیمارها نشان نداد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که حفاظت فراسرد ریزجلبک کتوسروس در شرایطی می تواند موفقیت آمیز باشد که از DMSO در سطح 5 تا 15 درصد و یا ME در سطح 10 تا 15 درصد به عنوان عامل محافظت کننده سرمایی استفاده شود، و مناسب ترین نتایج نیز در زمان استفاده از DMSO در سطح 15 درصد به دست آمد.
    کلید واژگان: حفاظت فراسرد, Chaetoceros calcitrans, پروفیل اسید چرب, DMSO, دیاتومه
    Morteza Bahremand, Mohammad Ali Nematollahi *, Sajjad Pourmozaffar
    In this study, in order to evaluate the possibility of cryopreservation of C. calcitrans, 4 cryoprotectant agents (dimethyl sulfoxide, methanol, glycerol and ethylene glycol), each with different concentrations (2.5, 5, 10, 15, 20, 25% (v/v)), were taken as experimental treatments. Then, microalgae samples were placed at -196°C for 30 days. After that, in order to determine the best treatments, re-cultivation of microalgae was carried out and growth performance, biochemical composition and fatty acid profile were measured. After thawing, regrowth of microalgae cells was observed in 15 out of 24 treatments. The highest final cell density (4.13x106 cells/ml) was observed in DMSO15. After thawing, in the treatments in which the cells were reproduced again, the viability ranged between 8.26 and 28.19 percent. Maximum viability index were recorded in DMSO15, DMSO10 and ME15, respectively. Biochemical composition analysis showed that there was a significant increase on the lipid content in the experimental treatments compared to the control group (p<0.05). No significant difference was observed on the fatty acid profile(p>0.05). The results showed that the cryopreservation of C. calcitrans can be successful only if we use DMSO (5-15%) or ME (10-15%) as a cryoprotectant, and the best results are obtained when using DMSO at the level of 15%.
    Keywords: Cryopreservation, Chaetoceros calcitrans, fatty acid profile, DMSO, Diatom
  • رضا نهاوندی، سعید تمدنی جهرمی، علی صادقی، سیامک بهزادی، محمد خلیل پذیر، سجاد پورمظفر*، یونس عبدالله زاده

    پروبوتیک ها باکتری های مفیدی می باشند که حیوان میزبان خود را علیه پاتوژن های باکتریایی مضر حفظ می کنند. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات پروپیونیک اسید بر شاخص های رشد، شاخص های خونی و آنزیم های گوارشی در بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) به مدت 60 روز صورت گرفت. بچه ماهیان کپور معمولی (با میانگین وزن اولیه 11/0±00/10 گرم) در یک طرح کاملا تصادفی به 4 تیمار آزمایشی با اضافه کردن مقادیر 0 (شاهد)، 5/0، 1 و 5/1 گرم پروپیونیک اسید به هر کیلوگرم جیره، تقسیم شدند. نتایج نشان داد که شاخص های رشد (وزن نهایی،افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، شاخص وضعیت و ضریب تبدیل غذایی) بین تیمار شاهد با تیمارهای حاوی پروپیونیک اسید اختلاف معنی داری داشت (05/0>P). وزن نهایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، شاخص وضعیت و ضریب تبدیل غذایی در تیمارهای حاوی پروپیونیک اسید نسبت به گروه شاهد افزایش داشته است (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که در میان شاخص های خونی بررسی شده، بین تیمار شاهد با تیمارهای حاوی پروپیونیک اسید اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0< P). همچنین نتایج آزمایش نشان داد که فعالیت آنزیم های گوارشی (لیپاز، پروتیاز و آمیلاز) بین تیمار شاهد با تیمارهای حاوی پروپیونیک اسید اختلاف معنی داری داشت (05/0>P). آنزیم های لیپاز، پروتیاز و آمیلاز در تیمارهای حاوی پروپیونیک اسید نسبت به گروه شاهد افزایش داشته است (05/0>P). بیشترین فعالیت آنزیم های لیپاز (18/1 ± 73/21 واحد بر لیتر) در تیمار حاوی 1 گرم پروپیونیک اسید در کیلوگرم جیره مشاهده شد.

    کلید واژگان: کپور معمولی, پروپیونیک اسید, پارامترهای رشد, شاخص های خونی و آنزیم های گوارشی
    Reza Nahavandi, Saeid Tamadoni Jahromi, Ali Sadeghi, Siamak Behzadi, Mohammad Khalil Pazir, Sajjad Pourmozaffar *, Younes Abdollahzadeh

    The effects of formic acid on growth performance, blood indices, and digestive enzyme activities of common carp (Cyprinus carpio) were examined over 60 days. The common carp (mean weight of 10±0.11g) were randomly allocated to four experimental treatments with three replications (25 pieces in each replication) including control treatment (no propionic acid) and three treatments which received formic acid (0.5, 1, 1.5 gr/ kilogram diet). The results indicated that growth parameters (final weight, weight gain, specific growth rate, condition factor, and FCR) were significantly different between the control and experimental treatments. The final weight, weight gain, specific growth rate, and condition factor in the propionic acid treatments had a significant increase compared to the control group (P < 0.05). The results of study showed that no significant difference in blood parameters were observed between treatments (P > 0.05). The highest lipase activity (21.73± 1.18 U/L) was observed in 1 g/kg propionic acid group (P < 0.05). Moreover, the highest protease (303.15± 4.16 U/L) and amylase activities (650.26± 10.05 U/L) were recorded in 1.5 g/kg propionic acid group (P < 0.05). According to obtained results, inclusion of propionic acid in common carp diet had a positive effect on the improvement of growth performance and digestive enzyme activities; therefore, a diet containing 1.5 g/kg propionic aid proposed to enhance growth performance and digestive enzyme activity of common carp.

    Keywords: Common carp, Organic acid, blood parameters, Protease, Amylase
  • رضا نهاوندی، سعید تمدنی، علی صادقی، سجاد پورمظفر*
    اسید فرمیک، ساده ترین عضو گروه کربوکسیلیک اسیدها است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات اسید فرمیک بر پارامترهای رشد، شاخص های خونی و ایمنی بچه ماهی قرمز (Carassius auratus) به مدت 60 روز صورت گرفت. بچه ماهیان قرمز (با میانگین وزن اولیه 15/0±10/5 گرم) در یک طرح کاملا تصادفی به 4 تیمار آزمایشی و 3 تکرار (25 قطعه در هر تکرار) که شامل تیمار آزمایشی شاهد (بدون استفاده از اسید فرمیک) و سه تیمار با اضافه کردن مقادیر 10، 20 و 30 گرم اسید فرمیک به هر کیلوگرم جیره، تقسیم شدند. نتایج نشان داد که شاخص های رشد (وزن نهایی،افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، شاخص وضعیت و ضریب تبدیل غذایی) بین تیمار شاهد با تیمارهای حاوی اسید فرمیک اختلاف معنی داری داشت (05/0>P). وزن نهایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت در تیمارهای حاوی اسید فرمیک نسبت به گروه شاهد افزایش داشته است (05/0>P). افزودن اسید فرمیک به جیره غذایی ماهی قرمز باعث بهبود شاخص های خونی و ایمنی در این ماهیان شد به طوری که ماهیان تغذیه شده با تیمارهای حاوی اسید فرمیک افزایشی را در میزان هماتوکریت، هموگلوبین، تعداد گلبول های قرمز و تعداد گلبول های سفید و میزان لیزوزیم، ایمونوگلوبین و ایمونوگلوبین کل نسبت به گروه شاهد شد (05/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، افزودن 10 گرم اسید فرمیک در جیره غذایی به منظور بهبود عملکرد رشد و سیستم ایمنی ماهی قرمز توصیه می گردد.
    کلید واژگان: واژه های کلیدی: ماهی قرمز, اسید فرمیک, پارامترهای رشد, شاخص های خونی و ایمنی
    Reza Nahavandi, Saeid Tamadoni Jahromi, Ali Sadeghi, Sajjad Pourmozaffar *
    Formic acid is simplest member of carboxylic acid family. The effects of formic acid on growth, blood indices, and immune parameters of goldfish fry were examined over 60 days. The goldfish fries (mean weight of 5.10±0.15g) were randomly allocated to four experimental treatments with three replications (25 pieces in each replication) including control treatment (no formic acid) and three treatments which received formic acid (10, 20, 30 gr/ kilogram diet). The results indicated that growth indices (final weight, weight gain, specific growth rate, condition factor, and FCR) were significantly different between the control and experimental treatments. The final weight, weight gain, specific growth rate, and status index in the formic acid treatments had a significant increase compared to the control group. In addition, adding formic acid to goldfish fry food ration improved blood factors and immunity in the fish. The results of study showed that inclusion of folic acid resulted an increase in hematocrit, hemoglobin, number of red blood cells, number of white blood cells, lysozyme, immunoglobin, and total immunoglobin compared to the control group. In general, adding folic acid to the food of goldfish fry improved growth parameters along with blood and immune parameters. According to obtained results, a diet containing 10 g/kg diet proposed to enhance growth performance and immunity of goldfish.
    Keywords: goldfish, formic acid, Growth parameters, Blood indices, Immunity
  • یونس عبدالله زاده، سجاد پورمظفر*

    عوارض ناشی از مصرف داروهای شیمیایی نظیر آنتی بیوتیک ها در آبزی پروری، ضرورت استفاده از ترکیبات ضدمیکروبی که سازگار با محیط زیست هستند را مطرح می کند. پروبیوتیک ها باکتری های زنده هستند که به دلیل توانایی در کنترل بیماری های عفونی تاثیر چشمگیر بر سلامت میزبان دارند. به دلیل وجود انتقال خطرات احتمالی از سویه های زنده میکروبی به میزبان، استفاده از همتای غیرزنده میکروبی مطرح شده است. بخش غیرزنده میکروبی (پاراپروبیوتیک) مانند همتای زنده خود به دلیل تاثیرات مفید بر میزبان به عنوان یک جایگزین مناسب به صورت خوراکی یا تزریقی استفاده می شود. بنابراین استفاده از ترکیبات پاراپروبیوتیکی با وجود قابلیت بالای آنها در تعدیل جامع میکروبی میزبان هنوز نیاز به ارزیابی دقیق تر دارند. در این مطالعه مروری، مفهوم پاراپروبیوتیک ها، آماده سازی پاراپروبیوتیک ها و ارزیابی شاخص های سلامت پاراپروبیوتیک ها به منظور تعدیل واکنش های زیستی شرح داده شده است.

    کلید واژگان: پاراپروبیوتیک, پروبیوتیک های غیرفعال شده با حرارت, سیستم ایمنی, مقاومت در برابر پاتوژن ها
    Younes Abdollahzadeh, Sajjad Pourmozaffar*

    Complications caused by the use of chemical drugs such as antibiotics in aquaculture raise the necessity of using antimicrobial compounds that are compatible with the environment. Probiotics are live bacteria that have a significant impact on host health due to their ability to control infectious diseases. Due to the possible transmission of risks from live microbial strains to the host, the use of non-living microbial counterparts has been suggested. The non-living microbial part (paraprobiotic) like its living counterpart is used as a suitable substitute orally or by injection due to its beneficial effects on the host. Therefore, the use of paraprobiotic compounds, despite their high ability in comprehensive host microbial modulation, still needs to be evaluated more carefully. In this review study, the concept of paraprobiotics, the preparation of paraprobiotics and the evaluation of health indicators of paraprobiotics in order to modulate biological reactions are described.

    Keywords: Paraprobiotic, Heat-killed probiotics, Immune system, Resistance to pathogens
  • رضا نهاوندی، سعید تمدنی جهرمی، سیامک بهزادی، علی صادقی، سجاد پورمظفر *، محمد خلیل پذیر، محسن گذری، مریم معزی

    مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات سیتریک اسید بر عملکرد رشد و شاخص های خونی بچه ماهی قرمز (Carassius auratus) به مدت 60 روز انجام گرفت. بچه ماهیان (با میانگین وزن اولیه 0/16±7/10 گرم) در یک طرح کاملا تصادفی به 4 تیمار آزمایشی و 3 تکرار (25 قطعه در هر تانک) تقسیم شدند. تیمارها شامل شاهد (بدون استفاده از سبتریک اسید) و مقادیر 1، 2 و 3 درصد سیتریک اسید به ازای هر کیلوگرم جیره، بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که شاخص های رشد شامل: وزن نهایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت در تیمارهای حاوی سیتریک اسید افزایش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشته است (0/05>p). هم چنین بررسی شاخص های خونی در تیمارهای آزمایش نشان داد که تعداد گلبول قرمز، میزان هموگلوبین و هماتوکریت در تیمارهای حاوی سیتریک اسید افزایش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشته است (0/05>p). در کل، نتایج این مطالعه نشان داد افزودن سیتریک اسید به جیره غذایی به میزان 2 گرم در هر کیلوگرم جیره غذایی بچه ماهی قرمز سبب بهبود شاخص های رشد و شاخص های خونی گردید.

    کلید واژگان: ماهی قرمز, سیتریک اسید, پارامترهای رشد, شاخص های خونی
    Reza Nahavandi, Saeid Tamadoni Jahromi, Siamak Behzadi, Ali Sadeghi, Sajjad Pourmozaffar *, Mohammad khalil Pazir, Mohsen Gozari, Maryam Moezzi

    The effects of citric acid on the growth and blood indices of goldfish fry (Carassius auratus) were examined in a 60-day period. The goldfish fries (with initial weight of 7.10±0.16 g) were randomly categorized into four experimental treatments with three replications (25 fish/tank). The treatments included a control three groups of 1, 2, and 3 g citric acid per each kilogram of food ration. The results indicated that the growth parameters: The final weight, weight increase, specific growth rate, and condition factor in the citric acid groups had a significant increase compared to the control group (P<0.05). In addition, blood indices in the experimental treatment indicated that the red blood cell count and hemoglobin and hematocrit levels in the citric acid treatments had a significant increase compared to the control group (P<0.05). In general, adding citric acid at 2 g/kg of the diet of goldfish fry improved the growth parameters and blood indices. 

    Keywords: Goldfish, Citric acid, Growth parameters, Blood parameters
  • رضا نهاوندی، سعید تمدنی جهرمی*، علی صادقی، ابراهیم مسعودی، سیامک بهزادی، محسن گذری، سجاد پورمظفر، مریم معزی
    بیوفلاک سیستمی کارآمد و موثر در جایگزینی مواد مغذی است که این مواد به طور پیوسته بازیافت و تصفیه می شود. این سیستم بر پایه رشد میکروارگانیزم ها در محیط پرورش استوار است و باعث کاهش و یا صفر شدن تعویض آب در سیستم های آبزی پروری می گردد. سیستم آبزی پروری مبتنی بر بیوفلاک در چند سال گذشته بیشترین رشد و توسعه را داشته اند، چرا که این سیستم می تواند با حفظ شرایط امنیت زیستی، بیشترین بی خطری زیست محیطی و حتی تولید پایدار را در آبزی پروری داشته باشد. بیوفلاک باعث افزایش کیفیت آب از طریق اضافه کردن منبع کربنی، حذف مواد نیتروژنی سمی همچون آمونیاک و نیتریت و باعث بهبود استفاده از غذا و افزایش کارایی رشد در سیستم های آبزی پروری می شود. فیتوبیوتیک ها مشتقات گیاهی هستند که ترکیبات طبیعی آنها به جیره غذایی آبزیان اضافه شده و یکی از راه های طبیعی برای مقابله با عوامل بیماری زا در آبزیان می باشد.
    کلید واژگان: بیوفلاک, آبزی پروری, میکروارگانیزم, فیتوبیوتیک
    Reza Nahavandi, Saeeid Tamadoni Jahromi *, Ali Sadeghi, Ibraim Masoudi, Siamak Behzadi, Mohsen Gozari, Sajjad Pourmozaffar, Maryam Moezzi
    The Biofluc system is an efficient and effective nutrient replacement method that continuously recycles and refines these substances. The system is based on microbial growth in the breeding environment, which reduces or eliminates water changes in aquaculture systems. Recent years have seen the growth of biofloc-based aquaculture systems, as these systems are able to have the greatest environmental safety and even sustainable production in aquaculture while maintaining biosecurity. Bioflocks improve water quality by adding carbon, removing harmful nitrogenous substances, improving food use, and enhancing the efficiency of growth in aquaculture systems. Aquatic animals are naturally protected from pathogens by phytobiotics, which are plant derivatives that add natural compounds to their diets. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . . .
    Keywords: Biofloc, Aquaculture, Microorganism, Phytobiotics
  • سیامک بهزادی*، علی سالارپوری، محمد درویشی، رضا دهقانی، حمیدرضا اسماعیلی، سجاد پورمظفر، محمد مومنی

    در این پژوهش زی توده سرپا ماهیان مرجانی در 5 ایستگاه جزیره لارک (مرجان مرده، ریفهای پیوسته و تکامل یافته، ریفهای گسسته و تکامل نیافته، مرجانهای زنده به مقدار کم و ریفهای تپه ای)، با استفاده از روش مشاهده مستقیم و ترانسکت کمربندی شکل در بازه زمانی تابستان 99 تا بهار 1400، به صورت فصلی برآورد گردید. بیشینه زی توده سرپا در ایستگاه عباس با (Kg/Km2) 79/908و کمترین با (Kg/Km2)85/235، در ایستگاه عربها تخمین زده شد. هم چنین بیشینه زی توده کل ماهیان مرجانی به Scarus ghobban،  با (Kg/Km2) 99/703، تعلق داشته است. بیشینه میانگین (انحراف معیار) زی توده در ایستگاه اسکله با (Kg/Km2)  (4/3±)36/16 (پاییز99)، و کمترین مقدار در ایستگاه قیل با میانگین (انحراف معیار) (Kg/Km2)(69/±1)4/1 (تابستان99)، در مقایسه بین فصول تخمین زده شد. آنالیزهای زمانی و مکانی حاصل از مطالعه زی توده ماهیانمرجانی جزیره هنگام نشان دهنده اختلاف بین بیشتر ایستگاه ها در فصول مختلف بوده که بیشترین مقدار زی توده و تعداد در فصول سرد سال (زمستان و پاییز 1399)، و کمترین آنها در فصل گرم سال (تابستان1399)، نتیجه گیری شده است. مطالعه زی توده ماهیان مرجانی جزیره هنگام در این پژوهش نشان داد، هر چند رخداد سفیدشدگی در خلیج فارس زیستگاه ماهیان مرجانی از بین برده است اما مرجانهای مرده پوشیده از ریزجلبکها، صخره ها، ریفهای تکامل یافته و اندک کلنی مرجانهای زنده (جنس شاخ گوزنی) در اعماق بالای 10 متر توانسته اند نقش زیستگاه را برای ماهیان مرجانی در پیرامون جزیره هنگام ایفا نمایند. هم چنین نوع پوشش بستر، یکپارچگی ریفهای تکامل یافته، در پناه بودن از امواج و بادها و دور بودن از منابع استرس بیش از وسعت زیستگاهی بر ذخایر ماهیان مرجانی جزیره هنگام تاثیرگذار بوده است.

    کلید واژگان: زی توده سرپا, مشاهده مستقیم, ماهیان مرجانی, بوت استرپینگ, جزیره هنگام, خلیج فارس
    Siamak Behzadi*, Ali Salarpouri, Mohammad Darvishi, Reza Dehghani, HamidReza Esmaeili, Sajjad Pourmozaffar, Mohammad Momni

    Standing biomass of coral fish was estimated by the Underwater Visual Census method(UVCm) and belt transect in five stations (St.) (dead corals, continuous and developed reefs, discrete and undeveloped reefs, Acropora spp. in small amounts and rocky reefs), in Larak Island from Sep.2020 to Apr.2021seasonally.The maximum and minimum of standing biomass was estimated  908.79 (Kg/Km2) and 235.85 (Kg/Km2) in the Abbas St. and Arabha St. respectively, also the maximum of coral fish standing biomass belonged to Scarus ghobban with 703.99 (Kg/Km2). The maximum of average (standard deviation) was estimated for the Jetty St.(Kg/Km2)16.36(± 4.3) (Feb.2021), and the lowest value at Ghail St. 1.4 (± 1.96) (Kg/Km2)(Sep.2020), also confidence interval of these estimations from bootstrapping simulations (n=2000) was calculated(95%). The results of one-way analysis of variance, Tukey's test, comparing the standing biomass of coral-fish (temporal and spatial analyses), was concluded differences in the most of seasons and stations (P<0.05), and the highest of standing biomass belongs to cold seasons of the year(Oct.2020, Feb.2021) and the lowest of them in the warm seasons(Sep.2020, Apr.2021) is estimated. The study of coral fishes showed although the bleaching event in the Persian Gulf has destroyed the habitat of coral fishes, but the dead corals are covered with microalgae, rocks, developed reefs and a few colonies of living corals (Acropora spp.) at depths above 10 meters have been able to play the role of their habitat. Furthermore, the type of substrate cover, the integrity of evolution reefs, being sheltered from waves and winds, and being away from sources of stress have influenced more than the size of the habitat on the coral-fish stocks of the Hengam Island.

    Keywords: Standing Biomass, UVCm, coral-fish, Bootstrapping, Hengam Island, Persian Gulf
  • سیامک بهزادی*، محمد درویشی، علی سالارپوری، محمد مومنی، سجاد پورمظفر، رضا دهقانی

    در این مطالعه با استفاده از روش برآورد آبزیان به وسیله مشاهده مستقیم و ترانسکت کمربندی شکل،زی توده سرپا ماهیان مرجانی جزیره ابوموسی در بازه زمانی پاییز 98 تا تابستان 99، به صورت فصلی(در سه ایستگاه و در چهار زیر ایستگاه) تخمین و حدود اطمینان به روش بوت استرپ به دست آمد. مساحت کل ایستگاه های اول، دوم و سوم به ترتیب 26/0، 18/1 و 24/0 کیلومترمربع تخمین زده شد، و مقادیر زی توده ماهیان مرجانی 6/2923، 2/4576 و  4/1645کیلوگرم، به ترتیب برای ایستگاه های فوق الذکر پس از 479 بار تکرار به روش آزمون شبیه سازی بوت استرپینگ تخمین زده شد. به علاوه، بیشینه و کمینه زی توده به ترتیب مربوط به گونه Zebrasoma xanthurum (49/1883 کیلوگرم) و Abudefduf sp.  (23/0کیلوگرم)، نتیجه گیری شد. نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه تست توکی در سطح اطمینان 95 درصد، نشان داد اختلاف معنی داری بین زی توده در سه ایستگاه وجود ندارد(05/0<p)، عدم اختلاف موجود در زی توده ماهیان در سه ایستگاه می تواند به نبود اختلاف در میزان ریفهای تکامل یافته، جوامع مرجانی و عدم تفاوت معنی دار در دسترس بودن زیستگاه مرتبط باشد. نتایج این پژوهش نشان داد زی توده بسیاری از ماهیان مناطق مرجانی در جزیره ابوموسی محدود می باشد، که می توان به کم بودن زیستگاه، کم بودن برد زیستگاهی و عمر کم خلیج فارس، و استرس های وارده به آنها به خصوص پس از رخدادهای سفیدشدگی مرتبط باشد که جای مطالعات بیشتر در آینده دارد.

    کلید واژگان: زی توده سرپا, ماهیان مرجانی, برآورد به روش مستقیم, ابوموسی, خلیج فارس
    Siamak Behzadi*, Siamak Darvishi, Ali Salarpoori, Mohammad Momni, Sajjad Pourmozaffar, Reza Dehghani

    Estimation of coral fishes biomass is needed as a basic benchmark for assessing the ecological status and fishing potential of coral reefs. Different methods are used to sampling the biomass of these communities, that direct observation is one of the preferred methods with respect to the non-destructive advantage. The purpose of investigation was to estimation standing biomass of coral fishes by Underwater Visual Census method (UVCm) in Abu-Musa Island seasonally from October 2019 to September 2020. also confidence interval was calculated of these estimations from the bootstrapping test (95%). Standing biomass of Coral fish and their confidence interval (95%) by bootstrapping simulation (n=479) were determinated 2923.6 kg., 4576.2 kg, and 1645.4 kg for the stations one, two and three respectively. The difference in the biomass standing of coral fish in three station could be related to the lack of differences in the amount of developed reefs, coral communities and significant differences in habitat availability.  Also, the standing biomass of coral fishes in the Abu-Musa Island are limited, that can be attributed to their low habitat, shortage of carrying capacity and the short life of the Persian Gulf basin, and stress that occurs in the ecosystem, especially bleaching events, that need more study in the future.

    Keywords: standing biomass, Coral fishes, UVCm, AbuMosa Island, Persian Gulf
  • رضا نهاوندی، علی صادقی، میثم سبزه، سجاد پورمظفر*، سعید تمدنی جهرمی، محمد خلیل پذیر، کیوان اجلالی
    مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات عصاره جلبک سارگاسوم Sargassum ilicifolium بر عملکرد رشد، شاخص های خونی و فعالیت آنزیم های گوارشی بچه ماهی قرمز (Carassius auratus) به مدت 60 روز صورت گرفت. بچه ماهیان (با میانگین وزن اولیه 45/0±25/5 گرم) به چهار تیمار با سه تکرار به ازای هر تیمار تقسیم شدند (30 قطعه در هر تکرار) که شامل یک تیمار شاهد (بدون استفاده از عصاره جلبک) و سه تیمار حاوی عصاره الکلی جلبک سارگاسوم با مقادیر 5، 10 و 15 گرم در هر کیلوگرم جیره بود. نتایج آزمایش نشان داد که بالاترین وزن نهایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت در بچه ماهیان تغذیه شده با 15 گرم عصاره جلبک سارگاسوم در هر کیلوگرم جیره مشاهده شد. شاخص های هموگلوبین و MCH در تیمارهای تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره جلبک سارگاسوم با تیمار شاهد اختلاف معنی داری داشت. میزان تری گلیسیرید و کلسترول در ماهیان تغذیه شده با جیره شاهد نسبت به ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره های سارگاسوم بیشتر بود (05/0>P). بیشترین فعالیت آنزیم های پروتیاز، آمیلاز و لیپاز در تیمار حاوی 15 گرم عصاره جلبک سارگاسوم در کیلوگرم جیره مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که ماهیان قرمز تغذیه شده با جیره غذایی حاوی 15 گرم عصاره جلبک سارگاسوم در کیلوگرم جیره، عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های گوارشی بهتری را در مقایسه با تیمارهای دیگر داشتند. بنابراین تجویز 15 گرم در کیلوگرم عصاره جلبک سارگاسم برای استفاده در جیره غذایی ماهی قرمز پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: جلبک سارگاسوم, ماهی قرمز, عملکرد رشد, شاخص های خونی, آنزیم های گوارشی
    Reza Nahavandi, Ali Sadeghi, Meysam Sabzeh, Sajjad Pourmozaffar *, Saeid Tamadoni Jahromi, Mohammad Khalil Pazir, Keyvan Ejlali
    This experiment was conducted to evaluate the effect of different levels of supplementation of Sargassum ilicifolium on the growth performance, blood parameters and digestive enzymatic activities of goldfish (Carassius auratus) for 60 days. Goldfish (with an average initial weight of 5.25±0.45g) were divided into four experimental treatments with three replicates (30 fish/replicate) inluding control treatment (without algae extract) and three treatments supplemented with Sargassum extracts 5, 10 and 15g/kg diet. The results showed that the highest final weight, weight gain, specific growth rate and condition factor were observed in fish fed with 15g/kg S. ilicifolium extract. Hemoglobin and MCH in fish fed with diets containing S. ilicifolium extracts showed significant difference compared to control group. The levels of triglyceride and cholesterol in fish fed with control diet were significantly higher than that of fed diets containing S. ilicifolium extracts (P<0.05). The highest proteases, amylase and lipase activities were recorded in Sargassum extract at 15g/kg diet. The results of this study showed that goldfish fed the diet containing 15g/kg S. ilicifolium had better growth performance and activity of digestive enzymes compared to other groups. Therefor the administration of 15g/kg of S. ilicifolium extract is recommended to use in goldfish diet.
    Keywords: Sargassum ilicifolium, Goldfish, Growth Performance, blood parameters, Digestive enzymes
  • کیوان اجلالی خانقاه*، سعید تمدنی جهرمی، حسین جعفری، سجاد پورمظفر، شهره رشیدی

    زمینه و هدف:

     تاسیسات اقتصادی و صنعتی در بندرعباس، در جنوب ایران در سه دهه گذشته بیش از پیش توسعه یافته و در نتیجه باعث افزایش ورود آلاینده های صنعتی به ویژه فلزات سنگین به اکوسیستم دریایی شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی درجه سمیت فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، مس و روی) بر اجتماعات ماکروبنتوز در خلیج فارس شمالی، بندرعباس، ایران انجام شد.

    روش ها

    برای ارزیابی درجه سمیت آلاینده های فلزات سنگین از جمله سرب، کادمیوم، مس و روی بر رسوبات و اجتماعات ماکروبنتوز موجود در آن، نمونه برداری در 9 ایستگاه با استفاده از یک دستگاه گرب ون وین در امتداد خط ساحلی بندرعباس در اسفند 98 و مرداد 99 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل عاملی (PCA)، یک منبع صنعتی مشترک برای روی و مس مشخص کرد که TOM ممکن است ناقل این فلزات باشد. یک منبع رواناب شهری داخلی برای سرب و یک منبع صنعتی متفاوت از منبع مشترک روی و مس برای کادمیوم مشخص گردید. شاخص های منفرد محاسبه شده شامل شاخص تجمع جغرافیایی (Igeo)، فاکتور آلودگی (Cfi) و شاخص خطر اکولوژیکی (Eri) نشان دادند که تمام مناطق در مورد سرب، کادمیوم و مس در محدوده قابل توجه تا بسیار آلوده قرار دارند و در مورد Zn در محدوده با آلودگی کم در برخی از مناطق تا آلودگی متوسط برای برخی از مناطق دیگر بدست آمد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که رسوبات دریافت کننده فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، مس و روی) برای جوامع ماکروبنتیک سمی هستند و باید کنترل بیشتری توسط مدیریت شهری در بندرعباس در این زمینه انجام شود.

    کلید واژگان: سمیت, ماکروبنتوز, خلیج فارس, فلزات سنگین
    Keivan Ejlali Khanghah*, Saeed Tamadoni Jahromi, Hossein Jafari, Sajjad Pourmozaffar, Shohreh Rashidi
    Background and Aim

    Economic and industrial facilities in Bandar Abbas, the south of Iran, have been more developed in the past three decades, and as a result, industrial pollutants, especially heavy metals, have released to the marine ecosystem. The present study was conducted with the aim of evaluating the degree of toxicity of heavy metals (lead, cadmium, copper and zinc) on macrobenthic communities in North Persian Gulf, Bandar Abbas, Iran.

    Methods

    To evaluate the degree of toxicity of heavy metal pollutants such as lead, cadmium, copper and zinc on sediments and macrobenthic communities, sampling was carried out at 9 stations using a Van Veen Grab device along the Bandar Abbas coastline in Feb and July 2020.

    Results

    The results of the factor analysis (PCA) suggested a common industrial source for zinc and copper that TOM may be the carrier of these metals. A domestic urban runoff source suggested for lead, and an industrial source different from the common source of zinc and copper suggested for cadmium. The calculated individual indices including geographic accumulation index (Igeo), pollution factor (Cfi) and ecological risk index (Eri) showed that all regions are in the significant to highly polluted range for lead, cadmium and copper and in low pollution in some areas to moderate pollution for other areas for zinc.

    Conclusion

    The results of this study demonstrated that sediments receiving heavy metals (lead, cadmium, copper and zinc) are toxic for macrobenthic communities and more control should be done by the city management in Bandar Abbas in this regard.

    Keywords: Toxicity, Macrobenthos, Persian Gulf, Heavy Metals
  • رضا نهاوندی، میثم سبزه، سعید تمدنی جهرمی، علی صادقی، سجاد پورمظفر*، حسین رامشی، محمدخلیل پذیر
    تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات عصاره های ماکروجلبک های پادینا (Padina australis Hauck) و گراسیلاریا (Gracilaria pygmaea) بر عملکرد رشد و شاخص های خونی بچه ماهیان کپور معمولی (Cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. بچه ماهیان کپور معمولی (با میانگین وزن اولیه 5 گرم) به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. گروه تغذیه شده با جیره شاهد (جیره پایه فاقد عصاره) و سه گروه با جیره حاوی 5 گرم در کیلوگرم عصاره ماکروجلبک پادینا، جیره حاوی 5 گرم در کیلوگرم عصاره ماکروجلبک گراسیلاریا و جیره حاوی 2/5 گرم در کیلوگرم عصاره ماکروجلبک پادینا و 2/5 گرم در کیلوگرم عصاره ماکروجلبک گراسیلاریا تغذیه شدند. غذادهی ماهیان به صورت دستی و روزانه در 3 نوبت انجام شد. آزمایش به مدت 8 هفته انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که برخی شاخص های رشد (وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، افزایش وزن، شاخص وضعیت و ضریب تبدیل غذایی) در ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره های ماکروجلبکی (پادینا، گراسیلاریا و ترکیب پادینا و گراسیلاریا) به طور معنی دار نسبت به گروه شاهد بالاتر بود. در بین شاخص های خونی میزان هموگلوبین و وزن هموگلوبین در یک گلبول قرمز در ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره های ماکروجلبکی (پادینا، گراسیلاریا و پادینا + گراسیلاریا) به طور معنی دار نسبت به گروه شاهد بالاتر بود. در بین ترکیبات بیوشیمیایی خون نیز میزان تری گلیسیرید و کلسترول در گروه تغذیه شده با جیره شاهد نسبت به گروه های تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره های ماکروجلبکی (پادینا، گراسیلاریا و پادینا + گراسیلاریا) بالاتر بود.
    کلید واژگان: کپور معمولی, جلبک پادینا, جلبک گراسیلاریا, عملکرد رشد, شاخص های خونی
    Reza Nahavandi, Meysam Sabzeh, Saeid Tamadoni Jahromi, Ali Sadeghi, Sajjad Pourmozaffar *, Hossein Rameshi, Mohammad Khalil Pazir
    This study was carried out to investigate the effects of macroalgae Padina australis and Gracilaria pygmaea extracts on growth performance and blood parameters of juvenile Common carp (Cyprinus carpio). Animals were randomly divided into four groups (initial weight 5 g); control group (basal diet without extracts), and three groups were fed with basal diet supplemented with 5 g/kg Padina australis, 5g/kg Gracilaria pygmaea and 2/5 g/kg Padina australis + 2/5 g/kg Gracilaria pygmaea for 8 weeks. Fish were hand fed to apparent satiation 3 times a day and for 8 weeks. Results showed that growth factors (final fish weight, specific growth rate, weight gain, condition factor and feed conversion) in fish fed with diet containing macroalgal extracts (Padina australis, Gracilaria pygmaea and Padina australis + Gracilaria pygmaea) was significantly higher than the control group. Hemoglobin level and the weight of hemoglobin in a red blood cell in fish fed with diet containing macroalgal extracts (Padina australis, Gracilaria pygmaea and Padina australis + Gracilaria pygmaea) was significantly higher than the control group. The control group had a higher level of triglycerides and cholesterol compared to the groups fed with diets containing macroalgal extracts (Padina australis, Gracilaria pygmaea and Padina australis + Gracilaria pygmaea).
    Keywords: Common carp, Padina australis, Gracilaria pygmaea, growth performance, blood parameters
  • محمد درویشی *، سیامک بهزادی، حسین رامشی، بهنام دقوقی، سجاد پورمظفر، محمد مومنی، علی سالارپوری، غلامعلی اکبرزاده چماچایی

    این پژوهش به منظور بهینه سازی چشمه تور گوشگیر صید ماهی یال اسبی در استان هرمزگان به مرحله اجرا درآمد. ابتدا روابط خطی بین طول کل با قسمت های مختلف بدن ماهی یال اسبی سربزرگ به دست آمدند. جهت بررسی کارایی و تعیین اندازه چشمه مناسب تورگوشگیر رده بندی ماهیان صید شده با این روش با طول بلوغ جنسی این ماهی مورد مقایسه قرار گرفت. درصد ماهیان صید شده در محل های مختلف به دام افتادن بررسی گردید. با استفاده از طول بلوغ جنسی این گونه و به دست آوردن ضریب تناسب چشمه بهینه تور گوشگیر به دست آمد. بیش از  57 درصد ماهیان از قسمت سر به عنوان مرتفع ترین قسمت ماهی در دام گرفتار شده بودند. نمای طولی قسمت های مختلف ماهی یال اسبی از جمله دور سر، دور بدن، پوزه گیر و تورپیچ به ترتیب در رده بندی طولی 55-50، 70-65، 70-65 و 85-80 سانتی متر طول کل بودند. ضریب تناسب برابر با 0/036 و چشمه داخلی بهینه (گره تا گره مقابل) برابر با 5/7 سانتی متر  محاسبه شد. با توجه به آن که بیش از 71 درصد صید ماهیان یال اسبی سربزرگ صید شده با چشمه تورهای رایج در اندازه های کم تر از طول بلوغ (برابر با 78/7 سانتی متر طول کل) صید شده اند، حذف این تورها و به کارگیری تور با اندازه چشمه پیشنهادی در این پژوهش که قاعدتا باعث کاهش صید ماهیان نابالغ خواهد شد.

    کلید واژگان: یال اسبی سربزرگ, تور گوشگیر, اندازه بهینه چشمه, خلیج فارس
    Mohammad Darvishi *, Siamak Behzadi, Hossein Rameshi, Behnam Daghooghi, Sajjad Pourmozaffar, Mohammad Momeni, Ali Salarpouri, Gholamali Akbarzadeh Chomachaei

    This study was performed in order to the optimization mesh size of Trichiurus lepturus´s gillnet-fishing in Hormozgan province. At first linear relationships between the total length and the different parts of the body of the Ribbonfish were obtained. In order to evaluate the efficiency and determine the appropriate mesh size, the classification of fish caught by this method was compared with the length at first maturity. The percentage of fish caught in different parts of the body was investigated. By using the length at first maturity of this species and proportion coefficient the optimal mesh size was obtained. More than 57% of the fish were caught in the head (around gill) as the highest part of body fish. The length modes of the various parts of the ribbonfish, including head (gilled), body, snout(snagged) circumference and entangled, were in the total length classifications of 50-55, 65-70, 65-70 and 80-85 cm, respectively. The proportion coefficient was equal to 0.036 and the optimal internal mesh (knot to knot opposite) was calculated to be 57 mm. Considering that more than 71% of the ribbonfish caught with common gillnets have been in sizes less than the length of maturity (78.7 cm total length), eliminating these gillnets and using the optimized mesh nets that proposed this research study,  reduces immature fish in the fishing.

    Keywords: Trichiurus lepturus, Gillnet, Optimized mesh, Hormozgan province, Persian Gulf
  • الناز عرفانی فر*، سید عباس حسینی، زهرا امینی خوئی، سجاد پورمظفر، سید علی اکبر هدایتی، اشکان اژدری

    این مطالعه به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف مکمل عصاره آبی ریز جلبک .Cyanothece sp بر شاخص های رشد، نرخ بقاء و ضریب تبدیل غذایی میگوی وانامی (Litopenaeus vannamei) به مدت 60 روز در مرکز تحقیقات شیلاتی آب های دور چابهار به اجرا درآمد.. 240 قطعه میگوی جوان سفید غربی با میانگین وزنی حدود 0/17± 3/03 گرم در 12 مخزن 70 لیتری با تراکم 20 عدد در لیتر ذخیره سازی، با سطوح 0 (شاهد)، 100 (تیمار1)، 200 (تیمار 2) و 300 (تیمار 3) mg/kg مکمل عصاره آبی ریز جلبک .Cyanothece sp به صورت 3 وعده در روز تغذیه و در پایان دوره شاخص های رشد، شامل میانگین وزن، طول کل، ضریب رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، راندمان تبدیل غذایی و بازماندگی میگوهای سفید غربی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمار 200mg/kg عصاره آبی ریز جلبک .Cyanothece sp روی پارامترهای رشد و بازماندگی تاثیرات مثبت و معنی داری گذاشتند (0.05>P)، میانگین وزن، طول و ضریب رشد ویژه (SGR) میگوهای تغذیه شده با جیره غذایی حاوی 200mg/kg عصاره ریز جلبک .Cyanothece sp به ترتیب 13/88 گرم، 13/03 سانتی متر و 2/56 درصد به طور معنی داری بیشتر از مقادیر اندازه گیری شده در سایر تیمارها بود (0.05>P)، در حالی که به دلیل افزایش معنی دار راندمان ضریب تبدیل غذایی (FCE) در میگوهای تیمار 200 میلی گرم بر کیلوگرم، میزان ضریب تبدیل غذایی (FCR) در آ ن ها به طور معنی داری کمتر از سایر میگوهای تیمار است (0.05>P). از این تحقیق چنین نتیجه گیری می شود که استفاده از عصاره آبی ریز جلبک .Cyanothece sp می تواند بر میزان رشد، نرخ بقا و مقاومت میگوی جوان سفید غربی تاثیر مثبت داشته باشد.

    کلید واژگان: میگوی پا سفید غربی, ریز جلبک, .Cyanothece sp, شاخص رشد, ضریب تبدیل غذایی
    Elnaz Erfanifar *, Seyed Abbas Hosseini, Zahra Amini, Sajjad Pourmozaffar, Seyyed Aliakbar Hedayati, Ashakn Azhdari

    This study was conducted to evaluate the effects of different levels of Cyanothece sp. on growth indices, survival rate and feed conversion ratio of western white shrimp (Litopenaeus vannamei) for 60 days in Chabahar fisheries research center. 240 individual with an average weight of 3.03 ±0.017 g were distributed in 12 tanks with a density of 20 shrimp per liter of storage. Treatment were 0 (control), 100 (treatment 1), 200 (treatment 2) and 300 (treatment 3) mg/kg extract of Cyanothece sp. Growth indices were examined including mean weight, total length, specific growth rate, feed conversion ratio, feed conversion efficiency and survival as 3 meals per day and at the end of the period. The results showed 200 mg/kg of microalgae extract had a positive and significant effect on survival parameters (P<0.05). Mean weight, length and specific growth coefficient (SGR) of shrimp fed a diet containing 200 mg / kg of extract 13.88 g, 13.03 cm and 2.56% were significantly higher than the measured values in other treatments, respectively. While due to the significant increase in feed conversion ratio (FCE) in shrimp treated with 200 mg / kg, the rate of feed conversion ratio (FCR) was significantly lower than other shrimps. It is concluded the use of microalgae extract can have a positive effect on growth rate, survival rate and persistence of young western white shrimp.

    Keywords: Western white foot shrimp, Microalgae, Cyanothece sp, Growth index, FCR
  • رضا نهاوندی، محدثه احمدی، سعید تمدنی جهرمی، فاطمه نوری چناشک، عبدالرضا جهانبخشی، علی صادقی، سجاد پورمظفر*
    این مطالعه با هدف بررسی برخی از ویژگی های بیوشیمیایی سمن و شاخص های اسپرمی صورت گرفت. در این مطالعه خصوصیات حرکتی (طول دوره تحرک و درصد تحرک اسپرم)، اسپرماتوکریت، تراکم اسپرم و برخی از فاکتورهای بیولوژیکی اسپرم شامل شاخص های پلاسمای سمینال (ترکیبات یونی و آلی) در 8 مولد استرلیاد و 8 مولد چالباش مورد بررسی قرار گرفت. طول دوره تحرک اسپرم (s)، درصد تحرک اسپرم (%)، اسپرماتوکریت (%) و تراکم اسپرم (109×) در استرلیاد به ترتیب 10/23±185، 2/25±90/00، 0/19±2/60، 0/30±2/42 و در ماهی چالباش به ترتیب 11/12±210، 3/16±90/33، 0/24±2/77، 0/18±2/63 اندازه گیری شد. غلظت های یون سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در استرلیاد به ترتیب 7/24±88/56، 0/32±4/24، 0/29±7/52، 0/26±2/38 میلی مول در لیتر و در چالباش به ترتیب 6/12±90/84، 0/21±4/65، 0/34±7/31، 0/31±2/44 میلی مول در لیتر بود. غلظت کلسترول و گلوکز در سرم استرلیاد به ترتیب 5/46±48/74، 2/57±27/90 میلی گرم در دسی لیتر و در چالباش به ترتیب 4/22±47/53، 2/31±28/63 میلی گرم در دسی لیتر بود. هم چنین پلاسمای سمینال در استرلیاد و چالباش به ترتیب دارای 0/30±1/53، 0/34±1/58 گرم در دسی لیتر پروتیین بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بین طول دوره تحرک اسپرم در استرلیاد و چالباش اختلاف معنی داری وجود دارد. تفاوت معنی داری میان سایر پارامترهای بیوشیمیایی و اسپرم شناختی در استرلیاد و چالباش مشاهده نشد.
    کلید واژگان: استرلیاد, چالباش, پارامترهای اسپرم شناختی, پارامترهای بیوشیمیایی
    Reza Nahavandi, Mohadeseh Ahmadi, Saeid Tamadoni Jahromi, Fatemeh Nouri Chenashak, Abdolreza Jahanbakhshi, Ali Sadeghi, Sajjad Pourmozaffar *
    This present resent study investigated sperm motility parameters (sperm motility duration and sperm motility percentage), spermatocrit, density of sperm and some biological factors such as sperm seminal plasma indices (ionic and organic composition) in 8 Acipenser ruthenus and Acipenser gueldenstaedti broodstocks. Sperm mobility duration length, percentage of sperm mobility, spermatocrit, density of sperm were measured 185±10.23 s, 90.00±2.25 %, 2.60±0.19 %, 2.42 × 0.30, respectively in A. ruthenus and 210±11.12 s, 90.33±2.16 %, 2.77±0.24 %, 2.63±0.18, respectively in A. gueldenstaedti. The concentrations of Sodium (Na+), Potassium (K+), Calcium (Ca2+) and Magnesium (Mg2+) ions were determined 88.56±7.24, 4.24±0.32, 7.52±0.29 and 2.38±0.26 Mm L-1, respectively in A. ruthenus and 90.84±6.12, 4.65±0.21, 7.31±0.34 and 2.44±0.31 Mm L-1, respectively in A. gueldenstaedti. The concentrations of serum cholesterol and glucose were calculated 48.74±5.46 and 27.90±2.57 mg ml-1, respectively in A. ruthenus and 47.53±4.22, 28.63±2.31 mg ml-1 respectively in A. gueldenstaedti. In addition, seminal plasma of A. ruthenus and A. gueldenstaedti were estimated 1.53±0.30 and 1.58±0.34 mg/dl protein, respectively. The results of this study showed that there is a significant difference between sperm motility duration in A. ruthenus and A. gueldenstaedti. No significant differences were observed between other biochemical and spermatological parameters in A. ruthenus and A. gueldenstaedti.
    Keywords: Acipenser ruthenus, Acipenser gueldenstaedti, spermatological parameters, biochemical parameters
  • Hamidreza Ahmadniaye Motlagh, omid Safari, Sajjad Pourmozaffar

    In the present study, the effects of dietary supplementation of garlic extract on growth performance, skin mucus immunological parameters and antibacterial activity of Carassius auratus were examined. Fish were stocked in 100 L glass tanks (6 fish per tank) in triplicate and fed diets containing different garlic extracts (0 (control), 5, 10, and 15 ml/kg] for eight weeks. At the end of feeding period, the fish skin mucus was collected for evaluating the components of non-specific immune system (including lysozyme, complement, total immunoglobulin, dissolved protein, and alkaline phosphatase). Additionally, antimicrobial activity of the skin mucus against Aeromonas hydrophila, Yersinia ruckeri, Micrococcus luteus, Streptococcus faecium, and S. iniae was assessed. After the feeding trial, the fish fed diets containing garlic extract showed no significant difference in growth parameters. Significantly higher skin mucus lysozyme, complement, alkaline phosphatase activities, and total immunoglobulin and dissolved protein concentration were observed in the fish fed garlic extract-supplemented diets (P<0.0001). The antimicrobial activity of the skin mucus increased along with the increase in the dietary garlic extract levels (P<0.0001). Moreover, garlic extract exhibited the antimicrobial activity against pathogenic bacterial species. The highest level of dietary garlic extract (15 ml/kg) led to significantly higher inhibition zones against pathogenic bacterial species compared to the other garlic extract levels (P<0.0001). The optimal administration of garlic extract at 15 ml/kg enhance skin mucus immune parameters and antimicrobial activity in goldfish.

    Keywords: Antimicrobial activity, Garlic extract, Growth Immune parameters, Skin mucus
  • محسن گذری*، سعید تمدنی جهرمی، عیسی عبدالعلیان، سجاد پورمظفر، رامین کریم زاده، احمد زاهری، مریم معزی

    کنترل زیستی با استفاده از باکتری های دریایی بخشی از روش های مدیریت تلفیقی پدیده شکوفایی جلبکی مضر می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی فراوانی و تنوع باکتری ها در مناطق ساحلی دارای سابقه مواجهه با این پدیده در استان هرمزگان و بررسی فعالیت آن ها در مقابل میکروجلبک Cochlodinium polykrikoides به عنوان عامل اصلی کشند قرمز بود. فراوانی فصلی باکتری ها در نمونه های آب و رسوبات جمع آوری شده از 10 ایستگاه در مناطق ساحلی جزیره هرمز، بندرعباس و بندرلنگه نشان داد باکتری ها در فصل بهار و در ایستگاه های 1St، 6St و 10St بیشترین فراوانی را داشتد. 10 خانواده از باکتری ها غالبا متعلق به خانواده های Vibrionaceae، Entrobacteriaceae و Pseudomonadaceae با فراوانی به ترتیب 29، 14 و 12 درصد در رسوبات شناسایی شدند. از 6 خانواده شناسایی شده در نمونه های آب، خانواده های Entrobacteriaceae و Vibrionaceae هرکدام 23 درصد جدایه ها را تشکیل دادند. 33/13 درصد باکتری های جداشده از رسوبات و 09/9 درصد از باکتری های جداشده از آب، توانایی حذف کامل سلول های جلبکی را داشتند. میزان LC50 متابولیت های استخراج شده از این باکتری ها در محدوده غلظت µg/ml 14/3±28/90 تا 94/45±1029 بود. این مطالعه ضمن ایجاد چشم اندازی از فراوانی و تنوع باکتری ها در مناطق مورد بررسی، 8 جدایه باکتری جلبک کش را جهت انجام مطالعات تکمیلی کنترل شکوفایی جلبکی مضر معرفی نمود.

    کلید واژگان: باکتری, جلبک, رسوبات دریایی, شکوفایی جلبکی, کنترل زیستی, Cochlodinium
    Mohsen Gozari *, Saeid Tamadoni Jahromi, Eisa Abdolalian, Sajjad Pourmozaffar, Ramin Karimzadeh, Ahmad Zaheri, Maryam Moezzi

    Biological control using marine bacteria is part of the integrated management to control harmful algal blooms (HABs). The aim of the present study was to investigate the frequency and diversity of bacteria in HAB-exposed regions in Hormozgan province and to evaluate their algicidal activity against Cochlodinium polykrikoides. Seasonal frequency of bacteria in 10 stations throughout the coastal regions of Hormuz Island, Bandar Abbas, and Bandar Lengeh showed maximum frequency in St 1, St 6, and St 10 in spring. We identified 10 bacterial families in sediment samples, which dominantly belonged to Vibrionaceae, Entrobacteriaceae and Pseudomonadaceae with 29%, 14 %, and 12% frequency, respectively. While in seawater samples Entrobacteriaceae and Vibrionaceae were dominated with 23% among 6 identified families. Approximately, 13.33% of sediment-isolated bacteria and 9.09% of seawater-isolated bacteria were able to kill whole algal cells. The extracted metabolites of the active isolates exhibited significant algicidal activity with LC50 values ranging from 90.28±3.14 to 1029±45.94 µg/ml. This study presented an overview of the frequency and diversity of bacteria in the investigated areas and provided eight algicidal isolates for future studies on the biological control of HABs.

    Keywords: Bacteria, Algae, Marine sediments, Biological control, Cochlodinium polykrikoides, Harmful algal blooms
  • رضا نهاوندی*، سعید تمدنی جهرمی، فروغ بیاتی، سجاد پورمظفر، محسن گذری
    این تحقیق با هدف شناسایی مولکولی و با استفاده از ژن سیتوکروم اکسیداز دو گونه از ماهیان زینتی بومی ایران به نام های آفانیوس زاگرس (Aphanius vladykovi) و آفانیوس گنو(Aphanius ginaonis) انجام گردید. تعداد پنج نمونه از هر گونه ماهیان مورد نظر از مناطق، پارک سرچشمه (شهر الونی، استان چهارمحال و بختیاری) و چشمه گنو (بندرعباس) جمع آوری گردید و پس از شناسایی از نظر مرفولوژیک و استخراج DNA، توالی یابی گردیدند. سپس با استفاده از نرم افزار BioEdit و در پایگاه NCBI میزان همولوژی توالی های به دست آمده سنجیده شد. آنالیز درخت تکاملی به روش نزدیک ترین هم جواری و پارسیمونی بر اساس مدلKimura 2-parameter با استفاده از نرم افزار مگا انجام گردید. نتایج نشان داد این گونه ها در نواحی مختلف استان فارس (A. vladykovi) و کشور ترکیه از لحاظ ژنتیکی به هم نزدیک بوده و یک کلاید را با دو خوشه خواهری در کنار گونه های متعلق به عرض های شمالی تر از کشور ترکیه مانند: Aphanius anatoliae، Aphanius sureyanus، Aphanius maeandricus و هم چنین Aphanius iconii تشکیل می دهند. بیش ترین اختلاف ژنتیکی در بین نمونه های آفانیوس زاگرس از چشمه پارک سرچشمه  و آفانیوس سوریانوس از کشور ترکیه قابل مشاهده است که با توجه به شکاف عمیق جغرافیایی بین مناطق یاد شده دور از انتظار نبود. در ضمن گونه آفانیوس گنو در یک کلاید جداگانه با فاصله ژنتیکی زیاد خود را نشان می دهد. عوامل مختلف زمین شناختی باعث شد که ماهی گنو با اختلاف زیاد خود را از دیگر گونه مورد مطالعه جدا و در منطقه هرمزگان مستور نماید. در نتیجه جریان ژنی بین این منطقه و دیگر مناطق متوقف شده و باعث گردید که ماهی آفانیوس گینونیس به صورت یک گونه منحصر به فرد باقی بماند.
    کلید واژگان: آفانیوس زاگرس (Aphanius vladykovi), آفانیوس گنو (Aphanius ginaonis), ژن سیتوکرم اکسیداز, توالی یابی
    Reza Nahavandi *, Saeid Tamadoni Jahromi, Forough Bayati, Sajjad Pourmozaffar, Mohsen Gozari
    This research was carried out with the aim of molecular identification and using cytochrome oxidase gene of two species of ornamental fish native to Iran entitled Aphanius vladykovi and Aphanius ginaonis. Five samples of each fish were collected from Sarcheshmeh Park (Aloni city, Chaharmahal and Bakhtiari province) and Genu spring (Bandar Abbas) and after morphological identification and DNA extraction, they were sequenced. Then using BioEdit software and the NCBI database, the amount of homology of the obtained sequences was measured. The analysis of the evolution tree was performed by the closest proximity and parsimony method based on the Kimura 2-parameter model using mega software. The results showed that these species were genetically close to each other in different parts of Fars province (A. vladykovi) and Turkey, and a clade with two sister clusters next to the species belonging to the northern offerings more than Turkey includes Aphanius anatoliae, Aphanius sureyanus, Aphanius maeandricus and Aphanius iconii. The greatest genetic differences can be observed between the specimens of Aphanius vladykovi from Sarcheshmeh Park spring and Aphanius sureyanus from Turkey, which was not unexpected due to the deep geographical gap between the mentioned regions. At the same time, the species Aphanius Genu shows itself in a separate clade with a large genetic distance. Various geological factors caused Genu fish to separate itself from other studied species and to hide in Hormozgan region. As a result, the gene flow between this region and other regions has stopped, and caused the Aphanius ginaonis in Hormozgan province to remain as a unique species.
    Keywords: Aphanius vladykovi, Aphanius ginaonis. Cytochrome Oxidase Gene, sequencing
  • سید احمدرضا هاشمی*، احمدرضا جبله، آذرماه غلام پور، سجاد پورمظفر
    تعیین خصوصیات جمعیتی از مهم ترین شاخص ها در بررسی وضعیت و مدیریت ذخایر گونه های مهم تجاری محسوب می شود. در این تحقیق روند صید و خصوصیات جمعیتی ماهی تون چشم درشت (T. obesus) با جمع آوری اطلاعات از 4 منطقه تخلیه صید در سواحل استان سیستان و بلوچستان شامل بریس، رمین، پزم و کنارک تخمین زده شد. در این مطالعه در مجموع بیش از 888 ماهی در ایستگاه های تعیین شده، مورد بیومتری قرار گرفت.شاخص های رشد به ترتیب شامل طول بی نهایت  L∞ = 113 سانتی متر، ضریب رشد K = 0/45 (yr-1)، مرگ ومیر طبیعی M= 0/71(yr-1)، مرگ ومیر صیادی F = 0/15 (yr-1)، مرگ ومیر کل Z = 0/86 (yr-1) و ضریب بهره برداری E = 0/18 (yr-1) و زمان طول صفر به ترتیب 0/18- =to محاسبه شد. تولید نسبی و بیوماس نسبی به ازای احیاء به ترتیب Y '/ Rp =0/02, B' / Rp = 0/70 و نرخ بهره برداری 1 /0 =U برای این گونه برآورد گردید. این تحقیق نشان می دهد که میزان برداشت سالانه از ذخیره ماهی تون چشم درشت کم تر از حد بهینه خود بوده و می توان به مدیران شیلاتی کشور پیشنهاد داد برای بهره برداری بیش تر از این گونه، به خصوص در نواحی آب های بین المللی، برنامه ریزی های لازم صورت پذیرد.
    کلید واژگان: تون چشم درشت, خصوصیات جمعیتی, سیستان و بلوچستان
    Seyed Ahmadreza Hashemi *, Ahmadreza Jabaleh, Azarmah Gholampour, Sajjad Pourmozaffar
    Determination of population dynamics is the important indicator for evaluating of status and management of commercial species. In this research, trend catch and demographic characteristics and demographic characteristics of Bigeye tuna (T. obesus) were estimated by collecting information from 4 catchment areas on the coast of Sistan and Baluchestan Province including Brace, Ramin, Pozem and Konarak. In this project, more than 800 fish at the research stations were biometric and the growth parameters were L∞ = 113 cm, growth factor K = 0.45 (yr-1), natural mortality M= 0.71(yr-1), mortality and mortality (yr-1), F = 0.15, total mortality (yr-1), Z = 0.86 and exploitation coefficient (yr-1), E = 0.18, and the time zero was -0.25 for the years. Relative production per recruitment, relative biomass per recruitment, exploitation rate and average annual standing stock for kawakawa species were estimated Y '/ Rp =0.02, B' / Rp = 0.70, U= 0.10, respectively. This study shows that annual harvest of Bigeye tuna fish is less than its optimal level and can be planned for further exploitation of this species, especially offshore and international waters.
    Keywords: Bigeye tuna, Population dynamics, Sistan, Baluchestan province
  • عبدالرضا جهانبخشی*، الناز عرفانی فر، سجاد پورمظفر، اشکان اژدری، سعید تمدنی جهرمی
    در این پژوهش اثر اسانس سیر بر شاخص های رشد، خون شناسی و بیوشیمیایی ماهی حوض (Carassius auratus) مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 180 قطعه ماهی حوض با میانگین وزنی 2/0±4/3 گرم در چهار سطح 0 (تیمار یک، شاهد)، 1/0 (تیمار دو)، 15/0 (تیمار سه) و 2/0 (تیمار چهار) گرم اسانس سیر در کیلوگرم جیره غذایی (با سه تکرار) طی 8 هفته بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان داد شاخص های رشد و ضریب تبدیل غذایی در تیمارهای آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد به صورت معناداری به ترتیب افزایش و کاهش داشت (05/0>P). میزان هماتوکریت، هموگلوبین و گلبول های سفید و قرمز خون در تیمارهای حاوی اسانس سیر به صورت معنی داری در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت (05/0>P). اسانس سیر تاثیر معنی داری بر شاخص های MCV، MCH و MCHC نداشت (05/0<P). میزان پروتئین خون در تیمارهای تغذیه شده با اسانس سیر به صورت معنی داری افزایش و میزان گلوکز خون به صورت معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافت (05/0>P). مقدار تری گلیسرید در تیمار چهار (2/0 گرم در کیلوگرم) کمتر از تیمارهای دیگر بود (05/0<P). همچنین در فعالیت آنزیم های آلکالین فسفاتاز (ALP)، آسپارتات ترانس آمیناز (AST) و آلانین ترانس آمیناز (ALT) در تیمارهای آزمایشی و گروه شاهد اختلاف معنا داری مشاهده نشد (05/0<P). با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت که افزودن اسانس گیاه سیر می تواند به عنوان یک مکمل غذایی مفید برای تقویت شاخص های ایمنی (گلبول سفید) و بیوشیمیایی در ماهی حوض مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: ماهی قرمز, Carassius auratus, اسانس سیر, رشد, هماتوکریت
    Abdolreza Jahanbakhshi *, Elnaz Erfanifar, Sajjad Pourmozaffar, Ashkan Ajdari, Saeid Tamadoni Jahromi
    In this study, the effect of garlic essential oil on growth performance, hematological and biochemical parameters of goldfish (Carassius auratus) was studied. 180 goldfish with an average weight of 3.4±0.2g in four levels 0 (T0), 0.1 (T0.1), 0.15 (T0.15) and 0.2g (T0.2) of garlic essential oil per kg of diet (triplicate) were evaluated for 8 weeks. The results showed that growth performance and feed conversion ratio in experimental treatments respectively increased and decreased significantly compared to the control group (P<0.05). Hematocrit, hemoglobin and white and red blood cells in treatments containing garlic essential oil increased significantly compared to the control group (P<0.05). Garlic essential oil causes no significant effect on the parameters of MCV, MCH and MCHC (P>0.05). Blood protein levels in treatments fed with garlic essential oil increased significantly and blood glucose levels decreased significantly compared to the control group (P<0.05). Triglyceride levels in 0.2g/kg group were lower than other treatments (P>0.05). Also, there was no significant difference in alkaline phosphatase (ALP), aspartate transaminase (AST) and alanine transaminase (ALT) enzyme activity between experimental and control groups (P>0.05). The results of the present study show that the addition of garlic essential oil can be used as a useful dietary supplement to enhance health and biochemical indicators in goldfish.
    Keywords: Goldfish, Carassius auratus, Garlic essential oil, Growth, Hematocrit
  • رضا نهاوندی، محدثه احمدی، حسین جعفری، علی صادقی، عبدالرضا جهانبخشی، سعید تمدنی جهرمی، سجاد پورمظفر*
    زمینه و هدف

    گیاه خار مریم (Silybum marianum) یکی از گیاهانی است که جنبه های دارویی موثری برای آن قایل شده اند. هدف از این مطالعه، تعیین اثر عصاره الکلی گیاه خار مریم بر عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های کبدی در ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) بود.  

    روش ها

    تعداد 180 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 21/1±10/40 گرم در یک طرح تصادفی با 4 تیمار آزمایشی و 3 تکرار (با تعداد 15 قطعه در هر تکرار) مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمار شاهد (بدون عصاره الکلی) و تیمارهای آزمایشی سه گروه دیگر به ترتیب دارای 5/2، 5 و 10 گرم عصاره گیاه خار مریم به ازای هر کیلوگرم غذا بود. ماهیان هر 15 روز یک بار بعد از بیهوشی، زیست سنجی و شاخص های رشد محاسبه می شد. فعالیت آنزیم های کبدی در پایان دوره آزمایش (روز 90)، در خون سنجش شد.

    یافته ها

    بیشترین وزن انتهایی (1/34±46/20)، افزایش وزن بدن (1/50±36/30) و نرخ رشد ویژه (0/12±1/55) در تیمار حاوی 10 گرم عصاره الکلی گیاه خار مریم در کیلوگرم جیره غذایی مشاهده شد که در مقایسه با تیمار شاهد اختلاف معنی داری داشت (0.05>P). همچنین بیشترین و کمترین ضریب تبدیل غذایی به ترتیب در تیمار شاهد (0/11±1/75) و در تیمار حاوی 10 گرم عصاره (0/12±1/25) مشاهده شد (0.05>P). میزان آنزیم های آلکالین فسفاتاز (ALP)، آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در تیمار حاوی 10 گرم عصاره نسبت به تیمارهای دیگر کمتر بود ولی اختلاف معنی داری میان این آنزیم ها در تیمارهای مختلف مشاهده نشد (0.05<P).  

    نتیجه گیری

    طبق یافته های مطالعه حاضر، استفاده خوراکی از عصاره الکلی گیاه خار مریم موجب بهبود عملکرد رشد و همچنین فعالیت آنزیم های کبدی ماهی کپور معمولی شد.

    کلید واژگان: عصاره الکلی, گیاه خار مریم, ماهی کپور معمولی, رشد, آنزیم های کبدی
    Reza Nahavandi, Mohadeseh Ahmadi, Hossein Jafari, Ali Sadeghi, Abdolreza Jahanbakhshi, Saeid Tamadoni Jahromi, Sajjad Pourmozaffar*
    Background and Aim

    Silybum marianum is a plant with effective medicinal agents. The aim of this study was to evaluate the effects of Silybum marianum methanolic extract on liver function and growth parameters in common carp (Cyprinus carpio).

    Methods

    180 fish with an average weight of 10.40±1.12 g were treated in a randomized design in 4 groups with 3 replications (15 fish per replication). The control had treatment without alcoholic extract and the treatments of the other three groups had 2.5, 5 and 10 g of Silybum marianum extract per kg of food, respectively. Every 15 days after anesthesia, biometrics and growth indices were assessed in all fish. Liver enzyme function was measured in the blood at the end of the study (day 90).  

    Results

    The highest final weight (46.20±1.34), body weight gain (36.30±1.50) and specific growth rate (1.55±0.12) in the treatment containing 10 g of alcoholic extract of Silybum marianum was observed, that had a significant difference in comparison to the control treatment (P<0.05). Also, the highest and lowest feed conversion ratios were observed in the control treatment (1.75±0.11) and in the treatment containing 10 g of extract (1.25±0.12), respectively (P<0.05). The levels of alkaline phosphatase (ALP), alanine aminotransferase (ALT) and aspartate aminotransferase (AST) enzymes in the treatment containing 10 g of extract were lower than other treatments, but no significant difference was observed between these enzymes in different treatments (P<0.05).  

    Conclusion

    According to the findings of the present study, consumption of alcoholic extract of Silybum marianum by common carp improved growth performance as well as the liver enzymes function.

    Keywords: Ethanolic extract, Silybum marianum, Cyprinus carpio, Growth, Liver enzymes
  • مریم معزی*، کیومرث روحانی قادیکلائی، محمدرضا زاهدی، عیسی عبدالعلیان، سعید تمدنی جهرمی، سجاد پورمظفر، مسعود غریب نیا

    پرورش میگو یک تجارت جوان و پویا با سابقه تغییر سریع در پاسخ به پیشرفت های فناوری می باشد. اولین پیشرفت در فن آوری پرورش میگو اواخر دهه 1930 در ژاپن رخ داد. بدلیل نامناسب بودن آب و هوا و گونه های ژاپن جهت تولید تجاری، در دهه 1970 این فن آوری به دیگر کشورهای آسیا و آمریکا منتقل شد. افزایش شیوع بیماری در جمعیت های وحشی سبب معرفی میگوی Litopenaeus vannamei بدون پاتوژن (SPF) اقیانوس آرام تولید شده توسط کنسرسیوم پرورش میگو دریایی ایالات متحده به آسیا و جایگزینی آن به جای گونه های سریع الرشد و بومی کشورها گردید. انتقال مولدین بدون غربالگری و بدون تست کافی و آزمایش، منجر به گسترش WSSV در آسیا از قاره آمریکا گشت تا جایی که غالبا مولدین ظاهری سالم داشتند اما در سطوح پایین بیماری حضور داشت و از ردیابی مصون می مانند. بنابراین با پیشرفت بیماری اصطلاحاتی مانند مولدین عاری از پاتوژن خاص (SPF)، مولدین مقاوم به پاتوژن خاص (SPR)، مولدین عاری از پاتوژن (PF)، مولدین با تحمل پاتوژن خاص (SPT)، مولدین با سلامتی بالا HH  و دیگر اصطلاحات جهت تولید مولدین قابل اطمینان و انتقال برون مرزی بوجود آمد که هم اکنون سالانه OIE لیست این بیماریها و اصطلاحات را به روز رسانی نموده و شرکت های تولیدکننده موظف به رعایت آن می باشند.

    کلید واژگان: مولد, پاتوژن خاص, مولدین ترکیبی, پایش, میگوی وانامی
    Maryam Moezzi *, Kiomarse Rohani Ghadikolaei, MohammadReza Zahedi, Eesa Abdolalian, Saeeid Tamadoni Jahromi, Sajjad Pourmozaffar, Masoud Gharibnia

    Shrimp farming is a young and dynamic business with a history of rapid change in response to technological advances. The first advances in shrimp farming technology occurred in Japan in the late 1930s. Due to the unfavorable climate and species of Japan for commercial production, the technology was transferred to other countries in Asia and the United States in the 1970s. The increasing prevalence of the disease in wild populations led to the introduction of the pathogen-free Shrimp Litopenaeus vannamei (SPF) produced by the US Marine Shrimp Consortium to Asia and its replacement by fast-growing, native species. Transplantation without screening, without adequate testing and testing, led to the spread of WSSV in Asia from the Americas to the point where breeders often looked healthy but were present at low levels of the disease and remained undetected. Thus, as the disease progresses, terms such as specific pathogen-free generators (SPF), specific pathogen-resistant generators (SPR), pathogen-free generators (PF), specific pathogen-tolerant generators (SPT), high-health generators (HH) and other terms It was created for the production of reliable breeders and overseas transmissions, and now the OIE annually updates the list of these diseases and terms, and the manufacturing companies are obliged to comply with it.

    Keywords: Litopenaeus vannamei, SPF, SPR, OIE
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال