به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

sholeh livarjani

  • تورج سرابی اصل، معصومه آزمونده *، شهرام واحدی، شعله لیورجانی
    مقدمه

     مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی روانشناسی اخلاقی بر استدلال اخلاقی، قضاوت اخلاقی و هیجانات اخلاقی در بین دانش آموزان قلدر دوره دوم متوسطه شهر تبریز انجام شد.

    روش کار

     در پژوهش حاضر  نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز و نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای و شامل دو مدرسه پسرانه دوره متوسطه بود. به منظور تشخیص دانش آموزان پرخاشگر ابتدا پرسشنامه پرخاشگری توسط کلیه دانش آموزان نمونه پر شد. سپس 100 نفر از دانش آموزان پرخاشگر انتخاب شدند و در دو گروه 50 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند.  برای انجام مداخله ابتدا پیش آزمون انجام شد. سپس دانش آموزان گروه مداخله با هماهنگی با مدیران مدارس تحت درمان طراحی روان شناسی اخلاقی قرار گرفته و بعد از 8 جلسه دوره آموزشی برای گروه مداخله، پرسشنامه‏ها مجدد توسط دو گروه پر شدند

    نتایج

    براساس یافته هایاین تحقیق ملاحظه شدکه روانشناسی اخلاقی سبب افزایش نمرات استدلال اخلاقی (001/0= Pو 969/38F=)، قضاوت اخلاقی (001/0= Pو 247/147F=) و هیجانات اخلاقی (001/0= Pو 934/172F=) در بین دانش آموزان قلدر در گروه مداخله شد.

    نتیجه گیری

     درنهایت نتجه این تحقیق می‎تواند در حوزه  مشاوره وروانشناسی اخلاقی برای روانشناسان موثر باشد.

    کلید واژگان: استدلال اخلاقی, روانشناسی اخلاقی, قضاوت اخلاقی, قلدری دانش‏آموزان و هیجانات اخلاقی
    Touraj Sarabi Asl, Masoumeh Azmondeh *, Shahram Vahedi, Sholeh Livarjani
    Introduction and purpose

     The present study was conducted with the aim of designing and determining the effectiveness of the moral psychology model on moral reasoning, moral judgment and moral emotions among bullied students in the second year of high school in Tabriz.

    Methodology

     The current semi-experimental research is of pre-test, post-test type with a control group. The statistical population included all middle school students in Tabriz city and the statistical sample was based on cluster sampling method and included two middle school boys' schools. In order to identify aggressive students, first, the aggression questionnaire was filled by all students in the sample. Then 100 aggressive students were selected and placed in two intervention and control groups of 50 people. To do the intervention, a pre-test was done first. Then, the students of the intervention group were treated with the design of the moral psychology model in coordination with the school principals, and after 8 sessions of the training course for the intervention group, the questionnaires were filled again by the two groups.

    Findings

     Based on the observed findings, the moral psychology model increased the scores of moral reasoning (P=0.001 and F=38.969), moral judgment (P=0.001 and F=147.247) and moral emotions (0.001). =P and F=172.934) among bully students in the group was intervened.

    Conclusion

     The results of this research can provide psychologists with a model in the field of moral psychology counseling.

    Keywords: Moral Reasoning, Moral Psychology, Moral Judgment, Moralstudent Bullying Emotions And
  • علی اکبر شریفی، رضا عبدی*، نعیمه محب، شعله لیوارجانی

    پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما برکاهش میزان حساسیت اضطرابی و علائم پانیک در جانبازان مبتلاء به اختلال استرس پس از سانحه بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه جانبازان اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر مرند که سال 1398 جهت مشاوره به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی پویامهر مراجعه نموده بودند، از بین این افراد 30 نفر از جانبازان مرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده پرسشنامه چک لیست اختلال استرس پس از سانحه توسط کین و همکاران در سال 1988 (MCCP)، حساسیت اضطرابی (تیلور و کوکس ،1996) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران در سال (1990) گردآوری شدند. برای گروه آزمایش، رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما طی 12 جلسه ی 90 دقیقه ای در هر هفته اجرا شد. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری در نرم افزار آماری SPSS-20 انجام گرفت. نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیر حساسیت اضطرابی به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود (001/0>P). اما تفاوت معنی داری در نمرات علائم پانیک بین دو گروه مشاهده نشد. مطابق با یافته ها درمان رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش میزان حساسیت اضطرابی در جانبازان مبتلا به اختلال PTSD استفاده شود.

    کلید واژگان: رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما, حساسیت اضطرابی, علائم پانیک, اختلال استرس پس از سانحه, جانبازان
    Aliakbar Sharifi, Reza Abdi *, Naimeh Moheb, Sholeh Livarjani

    This study aimed to determine the effectiveness of trauma-focused cognitive-behavioral therapy on the reduction of anxiety sensitivity and panic attacks in veterans with PTSD. This study was a quasi-experimental study with pre-test and post-test with control group, The population of the study consisted all male Veterans in Marand in the year of 2019, among whom a sample of 30 veterans with PTSD were randomly selected to two groups of experimental (15 male) and control (15 male). Measurement tools included were posttrumatic stress disorder checklist (military version), Anxiety Sensitivity (Reiss, Peterson, Gursky & McNally, 1986) and Symptom panic (Liebowitz & et al, 1990). Then, trauma-focused cognitive-behavioral therapy were performed for 12 sessions (90 minutes in per session) each week for the experimental group. Data were analyzed by SPSS 20 using multiple covariance analysis. After controlling the effects of pretest, the mean scores of anxiety sensitivity and panic attacks were significantly higher in the experimental group than the control group (p<0.001). Training trauma-focused cognitive-behavioral therapy education can be effective reduces anxiety sensitivity and panic attacks in veterans with PTSD.

    Keywords: Trauma-Focused Cognitive-Behavioral Therapy, Anxiety Sensitivity, Panic Attacks, Post-Traumatic Stress Disorder, Veterans
  • Jafar. Saman Azari, Sholeh. Livarjani*, Masoumeh. Azmoodeh
    Objective

    The current article aims to compare the effectiveness of study methods and time management training on the academic self-regulation of students.

    Methods and Materials: 

    The research method was quasi-experimental, employing a pre-test-post-test design with a control group. The population consisted of all twelfth-grade male and female students in Tabriz schools during the academic year 2021-2022. Fifty-two students were selected as the sample through single-stage cluster sampling and were assigned into two groups: experimental (26 students, including 13 females and 13 males) and control (26 students, including 13 females and 13 males). The Savari and Arabzadeh questionnaire was used to measure academic self-regulation. Before the intervention, a pre-test of academic self-regulation was conducted for both groups. The experimental group received training on study methods and time management through an educational package in eight sessions, while the control group did not receive any educational intervention. After the intervention, in the post-test phase, both groups again answered the pre-test instrument. Data were analyzed using one-way multivariate and two-way multivariate analysis of covariance tests.

    Findings

    The results of the two-way multivariate analysis of covariance also indicated that the training on study methods and time management was effective on the academic self-regulation of both male and female students and its sub-scales. It showed a higher effectiveness in overall self-regulation and particularly in the help-seeking sub-scale among males (p < 0.05). For other sub-scales of academic self-regulation, the effectiveness of study methods and time management training was at the same level for both genders (p < 0.008).

    Conclusion

    Therefore, it can be concluded that training in study methods and time management can be used as an effective intervention for high school students.

    Keywords: Study methods, Time management, Academic self-regulation
  • جعفر سامان آذری، شعله لیوارجانی*، معصومه آزموده
    زمینه و هدف

    یادگیری آموزش خودتنظیمی باعث می شود که دانش آموزان فعالانه به امر یادگیری مشغول شوند و آن را سازماندهی کنند؛ لذا چنانچه دانش آموزان سطح مهارت های خودتنظیمی خود را افزایش دهند؛ همین امر مستقیا باعث بالا رفتن عملکرد تحصیلی و پیشرفت آنان خواهد شد؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش های مطالعه و مدیریت زمان بر خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی و عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان دختر و پسر علوم تجربی پایه دوازدهم انجام شد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، دانش آموزان دختر و پسر پایه دوازدهم رشته علوم تجربی شهر تبریز در سال تحصیلی 401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 52 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب و به صورت دو گروه آزمایش(26 نفر) و کنترل (26 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش خودکارآمدی تحصیلی از پرسشنامه جینگ و مورگان، جهت سنجش خودتنظیمی تحصیلی از پرسشنامه سواری و عرب زاده و جهت سنجش عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان از نمرات پایان ترم آن ها در سال تحصیلی جاری و سال قبل استفاده شد. روایی ابزارها توسط متخصصان تایید شد. پایایی ابزار با آلفای کرون باخ مورد تایید واقع شد (7/0<α). قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی به عمل آمد. گروه آزمایش روش های مطالعه و مدیریت زمان را از طریق پکیج آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجدا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند. همچنین نمرات پایان ترم سال تحصیلی جاری و قبلی درس زیست شناسی برای عملکرد دانش آموزان از مدارس اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره دو طرفه تجزیه تحلیل شدند.

    یافته ها

    آموزش روش های مطالعه و مدیریت زمان در خودکارآمدی تحصیلی، خودتنظیمی تحصیلی و عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان دختر و پسر اثربخشی یکسان را نشان داد (05/0> p).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی آموزش روش های مطالعه و مدیریت زمان پیشنهاد می شود، با برگزاری کارگاه های آموزشی توسط مشاوران خبره در مدارس، به بالا بردن خودکارآمدی تحصیلی، خودتنظیمی تحصیلی و عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان رشته علوم تجربی توجه شود.

    کلید واژگان: خودکارآمدی تحصیلی, خودتنظیمی تحصیلی, عملکرد درس زیست شناسی, روش های مطالعه, مدیریت زمان
    Jafar Saman Azari, Sholeh Livarjani*, Masoumeh Azmoodeh
    Background and Aim

    The present research was done with the aim to compare the effectiveness of study methods and time management training, on the academic self-Efficacy, academic self-regulation and performance in biology course of female and male students of twelfth grade in experimental science major.

    Methods

    The research method was quasi-experimental with a pretest and posttest design in addition to the control group. The statistical society consisted of all female and male students in twelfth grade of experimental sciences major in Tabriz city during 2021-2022; among them 52 students were selected in one step cluster sampling method as the sample case and categorized in two groups of experimental group (26 students) and the control group (26 students). In order to estimate students’ academic self-efficacy, the standard questionnaire of Jinks and Morgan (1999) was applied. Savari and Arabzadeh (2013) questionnaire was used to analyze their academic self-regulation; and to evaluate students’ performance, their current and previous academic year’s final scores in biology course was utilized. The validity of research instruments was confirmed by the approval of specialists and the reliability was estimated and approved by calculating Cronbach alpha coefficient (α> 0.7). Prior to the study, pre-test of academic self-efficacy and academic self-regulation was implemented in both groups. The experimental group had received study methods and time management trainings through a package in 8 sessions with 60 minutes training, but the control group had not received any training therapy. After the training course in the post-test stage, both of the groups answered to the research instruments of the pre-test stage. Students’ final scores in biology lesson of previous and current academic year was also gained. The research data was analyzed with analysis of covariance using SPSS.  

    Results

    Based on the obtained results, the study methods and time management training had the same effectiveness on female and male students’ academic self-efficacy, academic self-regulation and performance in biology course.

    Conclusion

    According to the results of the research, critical thinking and social cognitive training has increased the emotional readiness of female students in the first year of high school. Critical thinking training created a significant difference between the control and experimental groups in terms of the variable of emotional creativity. Also, critical thinking and social cognitive training has improved innovation in female students of the first year of high school. Teaching critical thinking and social cognition has not had a significant impact on students.

    Keywords: Academic Self-efficacy, Academic Self-Regulation, Biology Lesson Performance, Study Methods, Time Management
  • فریبا نریمانی، معصومه آزموده*، شعله لیوارجانی، جواد مصرآبادی
    این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روانشناسی مثبت گرا و آموزش گروهی فراشناخت بر میزان انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه یک تبریز انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و به صورت طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم آموزش و پرورش ناحیه یک تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بود. مجموعا 90 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش فراشناخت، به شکل ترکیبی بسته آموزشی ولز و رابینیا را در هشت جلسه 90 دقیقه ای گروهی به صورت هفتگی و گروه آزمایش روانشناسی مثبت گرا، بسته ترکیبی چراغیان (1393) و بسته آموزشی (AFMAS) را در 9 جلسه 90 دقیقه ای گروهی به صورت هفتگی دریافت کردند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر سه گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون با پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تک راهه ANCOVA تحلیل شد. یافته ها نشان دادند که آموزش گروهی روانشناسی مثبت گرا (P<0/05) و آموزش گروهی فراشناخت (05/0>P) هر دو بر میزان انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر بودند و در میزان تاثیر بین دو آموزش تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین نتیجه گیری شد هر دو آموزش مثبت گرا و فراشناخت موجب افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شدند.
    کلید واژگان: انگیزه پیشرفت تحصیلی, روانشناسی مثبت گرا, فراشناخت, قرنطینه
    FARIBA NARIMANI, Masoumeh Azmoudeh *, Sholeh Livar Jani, Javad Meseraabadi
    This research was conducted in order to compare the effectiveness of the positive psychology group education and metacognition group education on the academic achievement motivation of the female high school students in district one of Tabriz. The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population consisted of all female students of the second grade in district one of Tabriz in the academic year 2021-2020. A total of 90 students were selected by multi-stage cluster random sampling method and randomly assigned to three equal groups. The first experimental group received metacognition training in eight 90-minute sessions in combination with the weekly Wales and Robinia training package, and the second experimental group received positive psychology training adapted by (Cheraghian 2014) and the Afmas training package in nine 90-minute weekly sessions. The control group did not receive any intervention. The data measurement tool was the Hermans (1970) Progress Motivation Questionnaire. Finally, the data were analyzed using  ANCOVA one-way covariance. The results showed that positive psychology (P<0.05) and metacognition group education (P<0.05) were both effective on the motivation of students' academic achievement and there was no significant difference in the effect between the two treatments. Therefore, it was concluded that utilization of both positive and metacognition trainings increased motivation of students’ academic achievement.
    Keywords: academic achievement motivation, Positive Psychology, Metacognition, quarantine
  • نعیمه یوسفی شهیر، معصومه آزموده*، شهرام واحدی، شعله لیورجانی
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای با پیگیری یک ماهه بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر با اختلال نافرمانی مقابله ای تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 99-1398 در مدارس شهر تبریز مشغول به تحصیل بودند که پس از غربال گری، تعداد 40 دانش آموز که نمره بالاتری در مقیاس نافرمانی مقابله ای به دست آورده بودند، انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفری قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرخاشگری شهیم، اضطراب اسپنس و همکاران و ترس اجتماعی ماسیا و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای تاثیر دارد و باعث کاهش پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی در آن ها می شود. همچنین نتایج نشان داد که اثربخشی قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی پایدار است. توجه به قصه درمانی نقش مهمی در بهبود مشکلات روان شناختی کودکان می تواند داشته باشد.
    کلید واژگان: پرخاشگری, اضطراب, ترس اجتماعی, قصه درمانی
    Naimeh Yosefi, Masomeh Azmodeh *, Shahram Vahedi, Sholeh Livarjani
    The aim of this study was to determine the effectiveness of story therapy on aggression, anxiety and social fear in children with coping disobedience disorder with one month follow-up. The research design was quasi-experimental pre-test-post-test and follow-up with control group. The statistical population of the present study consisted of all female students with confrontational disobedience disorder who were studying in Tabriz schools in the academic year of 2019-2020. After screening, 40 students with higher scores on the confrontational disobedience scale. Were obtained, selected, and randomly assigned to two groups of 20 individuals. For data collection, Shahim Aggression Questionnaire, Spence et al.'s Anxiety Questionnaire and Masia et al.'s Social Fear Questionnaire were used. Analysis of covariance and repeated measures test were used to analyze the data. The results showed that story therapy has an effect on aggression, anxiety and social fear in students with confrontational disobedience disorder and reduces aggression, anxiety and social fear in them. The results also showed that the effectiveness of story therapy on aggression, anxiety and social fear is stable. Paying attention to story therapy can play an important role in improving children's psychological problems.
    Keywords: aggression, Anxiety, social fear, storytelling
  • تورج سرابی اصل، معصومه آزموده*، شهرام واحدی، شعله لیورجانی
    زمینه و هدف

    مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل روانشناسی اخلاقی و تعیین اثربخشی آن بر خویشتن نگری و رفتار اخلاقی دربین دانش آموزان قلدر دوره دوم متوسطه شهر تبریز انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر از روش  اکتشافی متوالی بود که در دو مرجله انجام شد. در بخش کیفی با هدف شناسایی ابعاد و شاخص های اخلاقی موثر بر قلدری، از روش فراترکیب  استفاده گردید که در آن با استفاده از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو و با بررسی در منابع اطلاعاتی و مقالات علمی ده سال اخیر 56 منبع برای تجزیه و تحلیل  نهایی انتخاب شد. دربخش کمی به منظور اعتبار سنجی ابعاد و شاخص ها از منظر خبرگان از روش دلفی فازی استفاده شد. در این بخش شاخص ها و ابعاد در اختیار 12 خبره قرار گرفت.

    یافته ها

    بر اساس یافته های این تحقیق مدل روانشناسی اخلاقی در 5 بعد (عوامل روانشناختی اخلاقی فردی، عوامل روانشناختی اخلاقی مرتبط با همسالا، عوامل روانشناختی اخلاقی مرتبط با والدین، عوامل روانشناختی اخلاقی مرتبط با مدرسه و عوامل روانشناختی اخلاقی مرتبط به محل زندگی) و  20 شاخص  شناسایی شد که در بخش دلفی توسط  12 خبره مورد تایید قرار گرفت و در نهایت مدل تحقیق ارائه شد.

    نتیجه گیری

    از این نتایج می توان نتیجه گرفت این تحقیق می‎تواند مدلی در حوزه  مشاوره روانشناسی اخلاقی به روانشناسان ارائه دهد.

    کلید واژگان: روانشناسی اخلاقی, قلدری دانش آموزان, استدلال اخلاقی, خویشتن نگری, رفتار اخلاقی
    Toraj Sarabi Asl, Masoumeh Azmondeh*, Shahram Vahedi, Sholeh Livarjani
    Background & Aims

    Bullying is one of the manifestations of communication violence that occurs in a specific context and social relationship and in many forms. Intentional and voluntary violent behavior, in which a person or people, another person in a situation where there is some kind of power imbalance, abuse repeatedly and with the aim of hurting. The present study was conducted with the aim of designing a model of moral psychology and determining its effectiveness on self-view and moral behavior among bullied students in the second year of high school in Tabriz.

    Methods

    The current research was a sequential exploratory method that was carried out in two stages. In the qualitative part, with the aim of identifying the dimensions and ethical indicators effective on bullying, a meta-composite method was used, which, using the seven-step method of Sandelowski and Barso, and by examining the information sources and scientific articles of the last ten years, 56 sources were analyzed. The final one was selected. In the quantitative section, the fuzzy Delphi method was used to validate dimensions and indicators from the perspective of experts. In this section, indicators and dimensions were provided to 12 experts. The current research method is practical in terms of its purpose and in terms of development method, which has been done in a mixed and sequential manner (qualitative and quantitative). In the qualitative part, the meta-composite method was used in order to identify the dimensions of the moral psychology model. Therefore, the statistical population of this section is databases, international prestigious journals, and all the research conducted in the field of studies related to bullying and the moral factors that are effective in it, which have been published by researchers in prestigious scientific journals in the last ten years. A study has been published. The sampling method in this section was targeted or criteria-based sampling. In this way, the studies that met the research criteria in the subject area have been selected as samples. The method of collecting data in the form of a library includes sampling from selective sources. In the quantitative part and in the first part, with the aim of validating the dimensions and in order to formulate the model, the fuzzy Delphi technique was used to collect the opinions of experts. Therefore, the statistical population of the first part of this research was formed by psychology experts, teachers, assistants, and principals of secondary schools in Tabriz, who were experts in the discussed field (bullying and moral factors effective in it), based on purposeful (judgmental) sampling. 12 people were selected. Experts are people who have at least ten years in the field of education and school management and have scientific works in this field in the form of books and articles.

    Results

    Based on the findings of this research, the model of moral psychology in 5 dimensions (individual moral psychological factors, moral psychological factors related to peers, moral psychological factors related to parents, moral psychological factors related to school, and moral psychological factors related to the place of residence) and 20 indicators were identified, which were approved by 12 experts in the Delphi section, and finally, the research model was presented. After the initial coding process using Atlas ti software, the process of determining the themes began. In the first stage, similar codes were placed next to each other and formed the themes of the first level. During this phase, some code was at higher levels and it was possible to shred it. In this way, the codes were reviewed again and the process of determining the themes was constantly changing and forming. Based on the investigations, 22 first-level themes and 5 second-level themes were identified. According to the results, the main factors causing bullying behavior are individual factors, factors related to peers, factors related to parents, factors related to school, and factors related to the place of residence. The result of this section is presented in Table 1.

    Conclusion

    It is believed that ethics as a central sign is the discourses of research that have confirmed its major role in the occurrence of bullying behaviors, and this research in this respect emphasizes the positive role of moral psychology and confirms its influential role. Reducing bullying of students, can infer its effective role in reducing moral sensitivity and indifference, creative reasoning, and moral identity of students. As mentioned in the background of the studies related to the investigation of the influencing factors on bullying behaviors, some researchers have proposed concepts such as moral reasoning, which they draw as a manifestation of the moral situation. They admit Therefore, based on the findings of this research, considering the significant impact of the educational model on the moral reasoning of these students, it can be concluded that moral reasoning, as one of the complex elements of the moral system of people, is affected by the education of the extractive model of the research. It is divided into 5 general components individual moral psychological factors, moral psychological factors related to peers, moral psychological factors related to parents, moral psychological factors related to school, and moral psychological factors related to the place of residence. The results of metacombination studies clearly show the complex interactions and relationships of different dimensions with each other. Therefore, the need to pay attention to each of the dimensions about other ethical dimensions will be an undeniable necessity. From these results, it can be concluded that this research can provide psychologists with a model in the field of moral psychology counseling.

    Keywords: Moral Psychology, Student Bullying, Moral Reasoning, Self-View, Moral Behavior
  • زهرا مرتضی زاده، معصومه آزموده*، تورج هاشمی نصرت آباد، شعله لیوارجانی
    زمینه
    علیرغم تفاوت های دیدگاهی در خصوص سن مناسب برای ازدواج، گرایش به کودک همسری در برخی از مناطق کشور شایع بوده و در حال افزایش است.
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی کودک همسری بر اساس روش بنیادبخشی نظریه انجام شده است.
    روش
    پژوهش حاضر به روش بنیاد بخشی نظریه انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 18 نفر از کودک همسران شهرستان شبستر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری نیز جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد.
    یافته ها
    پس از تحلیل داده های پژوهش، نهایتا مقوله های آشکار شده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی، با روابطی که بین آن ها وجود دارد به شرح ذیل استخراج گردید؛ شرایط علی (دانش نظری، ویژگی های رفتاری والدین، خانواده، اجتماع)، مقوله محوری (توانمندسازی کودک همسران)، راهبردها (راهبرد های اقتصادی، توسعه مهارت های اجتماعی، توسعه مهارت های علمی و مشاوره ای، راهبردهای دینی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، عدم بلوغ، عدم استقلال)، شرایط مداخله گر (تجربیات قبلی، تمایل به گذشته، فرهنگ حاکم، شرایط موجود همسر) و پیامد (پیامدهای جسمی، پیامدهای خانوادگی و اجتماعی، پیامدهای روحی و روان شناختی، پیامدهای فردی) و همچنین 61 مقوله فرعی نیز کشف شد.
    نتیجه گیری
    توانمند سازی کودک همسران و آموزش مهارت های لازم برای آنها، می تواند بسیاری از چالش های اساسی که کودک همسران با آن مواجه هستند را برطرف کرده و رضایت زناشوئی کودک همسران را افزایش دهد.
    کلید واژگان: کودک همسری, توانمندسازی, بنیادبخشی نظریه, داده بنیاد, ازدواج, کودک
    Zahra Mortezazadeh, Masome Azmodeh *, Touraj Hashemi Nosratabad, Sholeh Livarjani
    Background
    Despite different views on the appropriate age for marriage, the tendency for child marriage is common in some parts of the country, and it is increasing.
    Aim
    The purpose of this study is to design a model for empowerment of child wives based on grounded theory.
    Methods
    The research desig was qulatative research with grounded theory apporch. The sample included 18 child wives in Shabestar, selected via purposive and criterion sampling.The data collection instruments were semi-structured interviews and library resources.
    Results
    The categories were revealed in the form of the six dimensions of a paradigmatic model, with inter-relations between them. The dimensions were causal conditions (theoretical knowledge; behavior of parents, family, and society), central category (empowerment of child wives), strategies (economic strategies, development of social skills, development of scientific and counselling skills, and religious strategies), contextual conditions (demographic and geographical conditions, socio-economic conditions, cultural conditions, lack of maturity, lack of independence), intervening conditions (past experience, desire for the past, dominant culture, and conditions of the wife) and consequences (physical, family, social, mental, psychological, and personal consequences); furthermore, 61 sub-categories were also identified.
    Conclusions
    Empowering child wives and teaching them necessary skills can solve many of the basic challenges they face and increase the marital satisfaction in child marriage.
    Keywords: Child Marriage, Empowerment, Grounded Theory, Marriage, Child
  • میرعلی موسوی*، شعله لیوارجانی

    یکی از اهداف اصلی تربیت در نظام آموزش وپرورش نوین، رشد تفکر انتقادی در دانش آموزان است که آن ها را برای تبدیل شدن به یک متفکر به جای دریافت صرف دانش آماده می کند. بااین وجود، شواهد پژوهشی کمی در مورد آموزش تفکر انتقادی، محتوا و تاثیرات آن در جامعه ما انجام گرفته است که نیاز به پژوهش در این زمینه را فراهم می کند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسیله دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون–پس آزمون بود. تعداد 39 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدرسه های دبیرستانی پسرانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش، مورد مصاحبه و به پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سبک های حل مسیله پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفت. نتایج تحلیل های آنکووا نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر بهبود راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و همچنین بهبود سبک های حل مسیله دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل موثر بود. به نظر می رسد با استفاده از تدابیر آموزش تفکر انتقادی و تعمیم آن به بافت های اجتماعی مختلف، بتوان مهارت های خودتنظیمی تحصیلی و حل مسیله دانش آموزان را در تعامل با محیط آموزشی و اجتماعی بهبود بخشید که به عنوان یک ظرفیت بالقوه برای افزایش پیشرفت تحصیلی و پرورش شهروندان متفکر و درنهایت، جامعه دموکراتیک داشت.

    کلید واژگان: تفکر انتقادی, خودتنظیمی تحصیلی, حل مسئله, دانش آموزان
    Mir Ali Musavi*, Sholeh livarjani

    One of the main goals of training in the modern education system is the development of critical thinking in students, which prepares them to become thinkers instead of just receiving knowledge. However, little research evidence has been done on critical thinking training, its content, and its effects on our society, which provides the need for doing research in this field. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effectiveness of critical thinking training on high school students' academic self-regulation and problem-solving ability. The current research was a field experiment with a pre-test and post-test design. Thirty-nine students were selected by multistage cluster sampling from boys' high schools and randomly assigned to two experimental and control groups. Two groups were interviewed at the beginning and end of the research and answered the questionnaires on academic self-regulation and problem-solving styles. The experimental group came under the critical thinking training for eight sessions, one session per week. The ANCOVA analyses showed that critical thinking training significantly improved academic self-regulation strategies and the problem-solving styles of students in the experimental group compared to the control group. It seems that by using critical thinking training and generalizing it to different social contexts, it is possible to improve students' academic self-regulation and problem-solving skills in interaction with the educational and social environments. This can be a potential capacity for increasing academic achievement, cultivating thoughtful citizens, and developing a democratic society.

    Keywords: Critical Thinking, Academic Self-Regulation, Problem-Solving, Students
  • Leila Karimifarshi, Naeimeh Moheb *, Reza Abdi, Sholeh Livarjani
    Depression is one of the most common psychological symptoms in the elderly. The present study aimed to evaluate the effectiveness of psychological care program in reducing depression in the elderly. The present study is fundamental-applied research in terms of aim and is considered as quasi-experimental research. The population of the study consisted of all elderly with depression symptoms living in nursing homes in Tehran. The sample was purposefully selected to be 30 people. They were divided into two groups of experimental and control (15 people in each group). The instruments used in this study were the Beck Depression Inventory II (BDI-II) and the Elderly Psychological Care Program. First, all the participants in the experimental and control groups completed the BDI-II, and then the educational intervention was implemented by the intervener on the experimental group during seven sessions based on the elderly psychological care program, and the control group did not receive any intervention. In the posttest phase, both experimental and control groups were tested again through BDI-II. The results of one-way analysis of covariance showed that seven-session training of psychological care program was significantly effective in reducing depression in the elderly. Psychological care program creates new behaviors by activating all cognitive, physical and emotional components of neural pathways and by teaching the skills, it provides a framework for understanding emotional experiences. Also, it reduces depression in the elderly and increases their quality of life by increasing motivation to participate and change.
    Keywords: Psychological Care, elderly, Depression Problems, quality of life, Motivation to participate
  • سیما عبدزاده، معصومه آزموده*، محمدآزاد عبدالله پور، شعله لیوارجانی

    این پژوهش با هدف تعیین مدل ساختاری تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر تجربه آشفتگی روانشناختی از طریق تنظیم هیجان منفی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی براساس معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر میاندوآب در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 4779 نفر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 399 نفر از دانش آموزان بود که با استفاده از فرمول اسلووین به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های طرحواره ‎های ناسازگار اولیه، تنظیم شناختی هیجان و مقیاس آشفتگی روانشناختی بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Spss-26 و Amos-21 انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مسیر های مستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه به تنظیم هیجان منفی و آشفتگی روانشناختی و مسیر مستقیم تنظیم هیجان منفی به آشفتگی روانشناختی از نظر آماری معنی دار بودند (05/0>p). همچنین، مدل تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر آشفتگی روانشناختی از طریق تنظیم هیجان منفی (05/0>p) از برازش متوسطی برخوردار بود. به طورکلی با توجه به یافته های پژوهش می توان مطرح کرد که طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان ساختارهای شناختی منجر به تشکیل باورهای غیرمنطقی شده و با ایجاد و تشدید فرایندهای تنظیم هیجان منفی موجب بروز و تداوم آشفتگی روانشناختی در نوجوانان گردند.

    کلید واژگان: طرحواره های ناسازگار اولیه, تنظیم هیجان منفی, آشفتگی روانشناختی, نوجوانان
    Sim Abdzadeh, Masoumeh Azemoudeh *, Mohammadazad Abdullahpour, Sholeh Livarjani

    The aim of this study was to determine the structural model of the effect of early maladaptive schemas on the experience of psychological distress through negative emotion regulation in adolescents. The present study was a descriptive-correlational study using structural equation modeling. The statistical population included all high school students in Miandoab city in the academic year 2019-2020 to the number of 4779 people. The statistical sample included 399 students who were selected using solving formula by stepwise cluster sampling. Data collection tools included the Young schema questionnaire, cognitive emotion regulation, and psychological distress scale. Data analysis was performed using Spss-26 and Amos-21. Data analysis showed that the direct paths of early maladaptive schemas to the regulation of negative emotion and psychological distress and the direct pathways of negative emotion regulation to psychological disturbance are statistically significant (p

    Keywords: early maladaptive schemas, Negative emotion regulation, psychological distress
  • جلیل باباپور خیرالدین*، هما پورعباس وفا، شعله لیوارجانی، نعیمه محب

    هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر کیفیت زندگی، شادکامی و دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تبریز در سال 1398 بود. از بین این مراجعین 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در سه گروه درمان هیجان محور، طرحواره درمانی هیجانی و انتظار جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، پرسشنامه دلزدگی پاینز و پرسشنامه سلامت روابط استفاد شد. برای تجزیه و تحلیل داده-ها از تحلیل کواریانس یک راهه (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها نشان دادند در هر سه متغیر، پس از کنترل متغیر همپراش (نمرات پیش آزمون) بین سه گروه تفاوت معنادار آماری وجود دارد (کیفیت زندگی: 001/0= p ؛ 43/59=F؛ شادکامی: 001/0= p ؛ 27/21=F؛ و دلزدگی زناشویی: 001/0= p ؛ 96/40=F). مقایسه زوجی نشان داد هر دو درمان نسبت به گروه انتظار اثربخشی بهتری دارند. در هیچ یک از متغیرهای پژوهش بین دو گروه طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور تفاوت معناداری وجود نداشت. کلید واژه ها: طرحواره درمانی هیجانی، درمان هیجان محور، کیفیت زندگی، شادکامی، دلزدگی زناشویی، طلاق عاطفی

    کلید واژگان: طرحواره درمانی هیجانی, درمان هیجان محور, دلزدگی زناشویی, طلاق عاطفی
    Jalil Babapour Kheiroddin *, Homa Pour Abbas Vafa, Sholeh Livarjani, Naeemeh Moheb

    The aim of the current study was comparison of the efficacy of emotional schema therapy and emotion-based therapy on quality of life, happiness, and marital burnout among women with emotional divorce. The research was quasi-experimental. The population of this research was distressed women referred to psychological clinics of Tabriz in 1398. Among them 45 couple (15 couple in each group) were selected purposively and assignment in emotional schema therapy, emotion-based therapy and control group. Data were gathered using, The Oxford Happiness Questionnaire, the Quality of Life Questionnaire (WHOQOL-BREF), the Paynes Burnout Questionnaire and the Relationship Health Questionnaire. Data were analyzed with ANCOVA. Results showed that there is a significant difference between three group in all three variables, after controlling for a covariate (pre-test) (Quality of Life: f=59/43; p< 0/001; Happiness: f=21/27; p< 0/001; Burnout: f=40/96; p< 0/001). Pairwise comparison showed that both treatments are more effective than the control group. There was no significant difference in any of the research variables between the two groups of emotional schema therapy and emotion-based therapy.Keywords: Emotional Schema Therapy, Emotion-Based Therapy, Quality of Life, Happiness, Marital Burnout, Emotional Divorce

    Keywords: Emotional Schema Therapy, Emotion-Based Therapy, Burnout Emotional Divorce
  • لیلا کریمی فرشی، نعیمه محب*، رضا عبدی، شعله لیوارجانی
    مقدمه

    سالمندی دوران حساسی از زندگی بوده که توجه به مسایل و نیازهای این مرحله یک ضرورت می باشد. توجه به نیازهای بهداشتی، عاطفی و روانی و برطرف کردن این نیازها مستلزم شناخت بهتر آنان می باشد.

    روش کار

    پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش، کلیه سالمندان دارای علایم اضطراب (جمعیت زیرحد مرضی) مقیم خانه های سالمندان شهر تهران می باشند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند با حجم 30 نفر انتخاب شدند که به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل در انتظار درمان تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش سیاهه 21 سوالی اضطراب بک، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته و برنامه مراقبت های روانشناختی سالمندان بوده است. برای گروه آزمایشی مداخله آموزشی 7 جلسه براساس برنامه مراقبت روان شناختی سالمندان توسط مداخله گر اعمال گردید و گروه کنترل در انتظار درمان هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده های توصیفی از شاخص های آمار توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد و برای تحلیل استنباطی، از تحلیل کوواریانس استفاده شد و تمامی تحلیل ها از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد.

    یافته ها:

     نتایج حاصل ازتحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد، آموزش هفت جلسه ای برنامه مراقبت های روانشناختی درکاهش شدت نشانه های مشکلات اضطراب سالمندان شرکت کننده در پژوهش هم از نظر آماری در سطح (p<05/0  ) و هم از نظر بالینی معنادار است. 

    نتیجه گیری: 

    برنامه مراقبت‎های روان‎شناختی از طریق فعال سازی تمام مولفه های شناختی، بدنی و عاطفی و با آموزش مهارت ها، و همچنین با افزایش انگیزه مشارکت و اشتیاق بر تغییر سبب کاهش اضطراب سالمندان می شود.

    کلید واژگان: مراقبت های روان شناختی, سالمندان, مشکلات اضطرابی, کیفیت زندگی, انگیزه مشارکت
    Leila Karimifarshi, Naeimeh Moheb*, Reza Abdi, Sholeh Livarjani
    Introduction

    elderly is a critical period of life that it is necessary to pay attention to the issues and needs of this stage. which is important to pay attention to their health, emotional and psychological needs, and meeting these needs requires a better understanding of the elderly and different aspects of their lives.

    Methods

    The present study is fundamental-applied research in terms of aim and is considered as quasi-experimental research. The statistical population of the study consisted of all elderly with anxiety symptoms living in nursing homes in Tehran. The research sample was selected to be 30 people purposefully. They were divided into two groups of experimental and control waiting for treatment (15 people in each group). The instruments used in this study were the Beck Anxiety Inventory and the Elderly Psychological Care Program.participants in the experimental groups educational intervention was implemented by the intervener on the experimental group during 7 sessions based on the elderly psychological care program, and the control waiting for treatment did not receive any intervention.

    Results

    The results of one-way analysis of covariance showed that seven-session training of psychological care program was significantly effective in reducing depression in the elderly.

    Conclusion

    Psychological care program creates new behaviors, it provides a framework for understanding emotional experiences. Also, it reduces anxiety in the elderly and increases their quality of life by increasing motivation to participate and change.

    Keywords: Psychological care, the elderly, anxiety problems, quality of life, motivation to participate
  • زینب سام نیا، شعله لیوارجانی *، لیلا حسن پاشایی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش نرم افزار کاپیتان لاگ ، بر سرعت پردازش ، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی صورت گرفت.

    روش

    از بین کودکان 7 تا 9 سال دارای نقص توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز بهداشت استان آذربایجان شرقی ، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس‎آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش شرکت کردند. جمع آوری داده ها با استفاده از آزمون های سه خرده مقیاس (آزمون رمزنویسی ، آزمون نمادیابی و آزمون فراخنای حافظه ارقام) آزمون هوش وکسلر برای کودکان و خرده مقیاس حافظه تصویری از آزمون حافظه وکسلر و دسته بندی کارت های ویسکانسین انجام شد. جهت تحلیل داده ها و در بخش آمار استنباطی از میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار تحلیلی از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. تفاوت میانگین در سه متغیر مورد بررسی نشان داد که سرعت پردازش و حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی (P<0/0001) در کودکان آموزش دیده با نرم افزار و کودکان آموزش داده نشده، معنی دار می باشد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که آموزش نرم افزار شناختی کاپیتان لاگ باعث افزایش حافظه فعال، سرعت پردازش و انعطاف پذیری شناختی کودکان دارای نقص توجه/بیش فعالی شد.

    کلید واژگان: نرم افزار کاپیتان لاگ, نقص توجه, بیش فعالی, حافظه فعال, انعطاف پذیری شناختی
    Zeinab Samnia, Sholeh Livarjani *, Leila Hassan Pashaei
    Introduction

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of Captain Log software training on processing speed, working memory and cognitive flexibility in children with attention deficit / hyper-activity disorder.

    Methods

    From children aged 7 to 9 years with attention deficit / hyperactivity disorder referred to health centers of East Azerbaijan province, 30 people were selected using purposive sampling method and in this quasi-experimental study of pre-test-post-test type They participated with two control and experimental groups. Data collection was performed using three subscales tests (cryptographic test, symbolization test and digit memory expanse test) Wechsler intelligence test for children and visual memory subscale of Wexler memory test and Wisconsin card classification test. Mean data and standard deviation were used to analyze the data in the inferential statistics section and repeated measures analysis of variance was used in the analytical statistics section.The mean difference in the three variables showed that processing speed and working memory And cognitive flexibility (P<0/0001) is significant in children trained with software and untrained children.

    Conclusion

    The results showed that the training of Captain Log cognitive software caused active memory in children with attention deficit / hyperactivity disorder.

    Keywords: Captain Log software, Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, Active Memory, Cognitive Flexibility
  • رویا باغبان پور آذری، شعله لیوارجانی، سید داود حسینی نسب*
    مقدمه

    یکی از مشکلاتی که برخی از کودکان دارای مشکلات رفتاری تجربه می‍کنند، ناتوانی در ابراز همدلی است که این امر لزوم ارایه آموزش‍های روان شناختی را به این دسته از افراد ضروری می سازد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت‍های اجتماعی دوازده‍گانه تیموتی کمپبل-کامرفورد بر همدلی دانش‍ آموزان دختر دوره پایه ششم ابتدایی دارای مشکلات رفتاری انجام شد.   

    روش کار:

     جامعه آماری این پژوهش آزمایشی دربرگیرنده کلیه دانش‍ آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1398 بود که تعداد 30 دانش‍ آموز مطابق با نمره برش در مقیاس درجهبندی مشکلات رفتاری Conners - فرم معلم و والدین، دارای مشکلات رفتاری تشخیص داده شدند که با استفاده از روش نمونه‍ گیری خوشه‍ای چندمرحله‍ای و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در گروه‍های آزمایش و گواه (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه مقیاس همدلی Davis (1983) را تکمیل کردند و پس از اتمام 12 جلسه آموزش مهارت‍های اجتماعی دوازده‍گانه تیموتی کمپبل-کامرفورد (هفته ای دو جلسه به مدت 7 هفته) در گروه آزمایش، پرسشنامه همدلی  Davisتوسط گرو ه‍ها تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک ‍متغیره و چندمتغیره در نرم‍افزارSPSS.16 تحلیل شدند.

    یافته ها:

     آموزش مهارت‍های اجتماعی دوازده‍ گانه تیموتی کمپبل-کامرفورد بر همدلی و خرده مقیاس‍های آن (توجه همدلانه، دیدگاه‍ گرایی و آشفتگی شخصی) کودکان دارای مشکلات رفتاری تاثیر دارد (001/0<p).

    نتیجه گیری: 

    با توجه به تاثیر آموزش مهارت‍های اجتماعی دوازده‍گانه تیموتی کمپبل-کامرفورد بر افزایش همدلی کودکان دارای مشکلات رفتاری؛ استفاده از این رویکرد به عنوان یک روش آموزشی موثر توصیه می شود.

    کلید واژگان: مهارت اجتماعی, تیموتی کمپبل-کامرفورد, همدلی, مشکل رفتاری, سنین مدرسه
    Roya Baghbanpour Azari, Sholeh Livarjani, Seyed Davood Hosseini Nasab*
    Introduction

    One of the problems that some children with behavioral problems experience is the inability to express empathy that this makes it necessary to provide psychological training to this group of people; The aim of this study was to determine the effectiveness of Timothy Campbell-Comerford Twelve Social Skills Training on empathy of sixth grade elementary school girls with behavioral problems.

    Methods

    The statistical population of this quasi-experimental research included all sixth grade girl in Tabriz in the academic year 2019-2020, that 30 students who received the diagnosis of behavioral problems in accordance with the cutoff score in the Conners Behavioral Problems Scale- Teacher and parent form were selected by multi-stage cluster and targeted sampling and they were randomly assigned to experimental and control groups (15 people in each group). All two groups completed the Davis Empathy Questionnaire (1983) and after completing 14 sessions of Campbell-Comerford twelve social skills training (two sessions a week for 7 weeks) in the experimental group, the Davis Empathy Questionnaire was completed in the groups. Data were analyzed using univariate analysis of covariance in SPSS.23 software.

    Results

    Timothy Campbell-Comerford twelve social skills training affects empathy and its subscales (empathetic attention, perspective, and personal confusion) of children with behavioral problems (p<0.001).

    Conclusion

    Due to the effect of Timothy Campbell-Comerford twelve social skills training on increasing empathy of children with behavioral problems; is recommended the use of this approach as an effective teaching method.

    Keywords: Social skill, Timothy Campbell-Comorford, Empathy, Behavioral problem, School age
  • فرشته چنگیزی، معصومه آزموده*، شعله لیوارجانی، شهرام واحدی
    هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی بر بهبود بازده های شناختی در دانش آموزان دارای نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان دارای نشانه های افسردگی، شهر تبریز در سال 1398 بودند، که اختلالات روان شناختی دیگر و مصرف داروهای ضدافسردگی نداشتند، که از بین آن ها 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های طرحواره یانگ (فرم کوتاه، ویرایش سوم، 90 گویه ای) و امید بزرگسالان اسنایدر و همکاران (1991)، برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش طی 16 جلسه تحت مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکردند داده ها  از طریق آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در  نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج  نشان داد که فرایند جلسات مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی منجر به کاهش میانگین نمرات بازده های شناختی در دانش آموزان دارای نشانگان افسردگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0P≤). با توجه به نتایج حاصل، می توان مطرح کرد که مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی بر بهبود بازده های شناختی در دانش آموزان دارای نشانگان افسردگی اثر مثبت دارد.
    کلید واژگان: افسردگی, بازده های شناختی, ذهن آگاهی, روایت درمانی گروهی
    Fereshteh Changizi, Masoumeh Azemoudeh *, Sholeh Livarjani, Shahram Vahedi
    The aim of this study was to determine the effectiveness of mindfulness-based mindfulness intervention in group therapy on improving cognitive performance in students with depressive syndrome. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with an experimental and control group. The statistical population of the study was all students with symptoms of depression, Tabriz in 1398, who had no other psychological disorders and use of antidepressants, of which 20 for The experimental group and 20 people were selected for the control group by available sampling method. Young's plan questionnaire (short form, third edition, 90 items) and Snyder et al.'s (1991) adult hope questionnaire were used to collect information. The experimental group underwent mindfulness intervention based on group narrative therapy for 16 sessions and during this period the control group did not receive any intervention. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance in SPSS software. The results showed that the process of mindfulness intervention sessions based on group narrative therapy led to a decrease in the mean scores of cognitive performance in students with depressive syndrome in the experimental group compared to the control group. (P≤ 0/01). According to the results, it can be argued that mindfulness intervention based on group narrative therapy has a positive effect on improving cognitive performance in students with depressive symptoms
    Keywords: Depression, cognitive outcomes, mindfulness, narrative group therapy
  • فرشته چنگیزی*، معصومه آزموده، شعله لیوارجانی، شهرام واحدی

    افسردگی در کودکان و نوجوانان به دلیل و ایجاد اختلال در کارکردهای مختلف اجتماعی، تحصیلی، حرفه ای و غیره، شیوع آن موضوعی است که به توجه جدی نیاز دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی بر بهبود علایم افسردگی و بازده های هیجانی در دانش آموزان دارای نشانگان افسردگی بود. برای این منظور در طی یک  پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل، 40 نفر از دانش آموزان با نشانگان افسردگی، ساکن شهر تبریز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره، آزمایش و کنترل کارگماری شدند. علایم افسردگی و بازده های هیجانی آزمودنی ها قبل و بعد از اتمام مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی بر روی گروه آزمایش در 16 جلسه اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد فرایند جلسات مداخلات برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی باعث بهبود علایم افسردگی و بازده های هیجانی در دانش آموزان دارای نشانگان افسردگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان از برنامه مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی به عنوان یک برنامه مداخله ای موثر در بهبود علایم افسردگی و بازده های هیجانی در دانش آموزان دارای نشانگان افسردگی استفاده کرد.

    کلید واژگان: افسردگی, بازده های هیجانی, ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی
    Fereshteh Changizi *, Msoomeh Azmoodeh, Sholeh Livarjani, Sharam Vahedi

    Depression in children and adolescents due to disrupting various social, educational, professional, functions and etc, its prevalence is an issue that needs serious attention. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of mindfulness based on narrative group therapy intervention program on improving depressive symptoms and emotional outcomes in students with depressive syndrome. For this purpose, during a quasi-experimental study with pre-test, post-test and control group, 40 students with depressive symptoms, living in Tabriz, were selected by convenience sampling method and randomly assigned to two groups of 20, tested and controlled. Subjects' depressive symptoms and emotional outcomes were assessed before and after the intervention. Mindfulness based on narrative ‌ group therapy intervention was performed on the experimental group in 16 sessions. The control group did not receive any intervention. The results of analysis of ANOVA showed that the process of intervention sessions of mindfulness program based on group narrative therapy improved depressive symptoms and emotional outcomes in students with depressive syndrome in the experimental group compared to the control group. According to the results of this study, a mindfulness based on narrative group therapy intervention program can be used as an effective intervention program to improve depressive symptoms and emotional outcomes in students with depressive syndrome.

    Keywords: depression, Emotional efficiencies, Mindfulness based on narrative therapy
  • سمیه پیری، داود حسینی نسب*، شعله لیوارجانی
    مقدمه و اهداف

    امروزه درمان پذیرش و تعهد یکی از درمان های رفتاری نسل سوم در زمینه درمان اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. با این حال اثربخشی آن، به ویژه در بین نوجوانان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی با مشکلاتی چون تعلل ورزی، تاب آوری و افسردگی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تعلل ورزی تحصیلی، تاب آوری و افسردگی دانش آموزان پسر دوره متوسطه مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) صورت گرفته است.

    مواد و روش ها

    در پژوهش حاضر طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، 28 دانش آموز مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از بین دانش آموزان مدارس دوره متوسطه شهر تبریز و با توجه به معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش یا کنترل جایگزین شدند (گروه  ACT13 نفر و گروه کنترل 15 نفر). پرسشنامه افسردگی بک و آزمون تعلل ورزی تحصیلی سولومون، راث بلوم و آزمون تاب آوری کانر، دیویسون بر روی هر دو گروه اجرا شد و سپس دانش آموزان گروه آزمایش در 10 جلسه هفتگی انفرادی درمان پذیرش و تعهد شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد و سپس ابزارهای پژوهش مجددا بر روی همه نفرات اجرا شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تعلل ورزی حاکی از کاهش تعلل ورزی در مرحله پس از درمان بود. در متغیر تاب آوری، دانش آموزانی که تحت روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفته بودند نسبت به دانش آموزان گروه کنترل افزایش معناداری نشان دادند. همچنین روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش میزان افسردگی دانش آموزان موثر بوده است.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد اثربخشی پذیرش و تعهد بر تاب آوری، افسردگی و تعلل ورزی بوده و نویدبخش است.

    کلید واژگان: پذیرش و تعهد, تنظیم هیجان, تاب آوری, افسردگی, تعلل ورزی
    Somayeh Piri, Davod Hoseininasab *, Sholeh Livarjani
    Background and Aims

    Acceptance and Commitment Therapy is one of the third generation behavioral therapies in the treatment of childhood and adolescent disorders that has recently received much attention. However, its effectiveness, especially among adolescents with Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD), with problems such as procrastination, swings and depression, has not been much noticed. The aim of present study was to investigate effectiveness of acceptance and commitment therapy on academic procrastination, resilience, and depression in students withADHD.

    Materials and Methods

    To this aim, in a pretest-posttest with control group quasi-experimental study, 28 students were selected purposively and randomly divided into experiment or control groups (13 in ACT group and 15 in control group). Conners rating scale, Beck Depression Inventory (BDI-II, Beck, 1996), Solomon students and academic procrastination version Roth Bloom (1984 ), and Conner- Davidson Resilience scale (CD-RISC, Beck,1996) were completed before interventions by all participants and then participants of experiment group individually received a 10-session ACT intervention, while control group received no intervention. After completing the intervention, once more, the instruments were administered.

    Results

    The results of Covaraince analysis showed that in the three variables of academic procrastination, resilience, and depression, after controlling the covariate variable (pre-test scores) there were significant differences among the two groups (depression: f=14/81; p < 0/001; resilience: f=9/84; p < 0/001; academic procrastination: f=15/15; p < 0/001).

    Conclusion

    According to the results, ACT is an effective and promising intervention on academic procrastination, resilience, and depression in students with Attention Deficit Hyperactivity Disorder(ADHD)

    Keywords: Acceptance, Commitment, Resilience, depression, academic procrastination
  • فاطمه محمدی یوزباش کندی*، شعله لیوارجانی، داوود حسینی نسب

     پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودآگاهی هیجانی در رابطه بین حس انسجام و خوددلسوزی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 350 دانشجو از بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه حس انسجام آنتونوسکی، پرسشنامه خوددلسوزی نف، پرسشنامه خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران، فهرست مشغولیت تحصیلی سالملا-آرو و آپادیا و سیاهه فرسودگی تحصیلی سالملا-آرو را تکمیل کردند. به منظور آزمون الگوی اثرات مستقیم و غیرمستقیم از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها نشان داد داده ها برازش مناسبی با مدل دارد. اثر مستقیم حس انسجام و خودآگاهی هیجانی بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود اما اثر مستقیم خوددلسوزی بر بهزیستی تحصیلی معنادار نبود. همچنین اثر مستقیم حس انسجام و خوددلسوزی بر خودآگاهی هیجانی معنادار بود. اثر غیرمستقیم حس انسجام و خوددلسوزی از طریق خودآگاهی هیجانی بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود. یافته های پژوهش نشان داد که حس انسجام و خودآگاهی هیجانی به طور معناداری می توانند بهزیستی تحصیلی را پیش بینی نمایند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که خودآگاهی هیجانی بین حس انسجام و خوددلسوزی با بهزیستی تحصیلی دارای نقش میانجی می باشد.

    کلید واژگان: بهزیستی تحصیلی, خودآگاهی هیجانی, حس انسجام, خوددلسوزی
    Fatemeh Mohammadi Youzbashkandi *, Sholeh Livarjani, Davoud Hoseini Nasab

    Abstract The purpose of this study was to determine the role of mediator of emotional self-awareness in the relationship between sense of coherence and self-compassion with academic well-being in students. The present study was correlational. Using a multi-stage random sampling, 350 students were selected among undergraduate students of Tabriz University of Medical Sciences. The participants completed the questionnaires of sense of coherence by Antonovsky, self-compassion by Neff, emotional self-awareness by Grant et al, academic burnout inventory by Salmela-Aro et al, and schoolwork engagement inventory by Salmela-Aro & Upadya. In order to test the direct and indirect effects model, structural equation modeling was used. The findings indicated that the data fit the model well. The direct effect of sense of coherence and emotional self-awareness on academic well-being was significant. But the direct effect of self-compassion on academic well-being wasn't significant. Also the direct effect of sense of coherence and self-compassion on emotional self-awareness was significant. Indirect effect of sense of coherence and self-compassion with mediating role of emotional self-awareness on academic well-being was significant.  findings of the study showed that  sense of coherence and emotional self-awareness could significantly predict academic well-being. Consequntly , it can be concluded that emotional self-awareness had a mediating role between sense of coherence and self-compassion with well-being.

    Keywords: Academic Well-being, emotional self-awareness, Sense of coherence, self-compassion
  • سیما عبدزاده، معصومه آزموده*، محمد آزاد عبدالله پور، شعله لیوارجانی
    هدف

    این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای آشفتگی روان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی با گرایش به رفتارهای پرخطر (از جمله مصرف مواد مخدر و الکل) در دانش آموزان انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر میاندوآب در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 4779 نفر بود. نمونه ای به حجم 399 نفر از دانش آموزان با استفاده از فرمول اسلووین به روش نمونه گیری تصادفی خوشه‎ای چندمرحله‎ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان، پرسش نامه خطر پذیری جوانان ایرانی و مقیاس آشفتگی روان شناختی را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی تاثیرات مستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر (از جمله مصرف مواد مخدر و الکل) داشتند. همچنین، طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی از طریق آشفتگی روان شناختی تاثیرات غیر مستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر داشتند.

    نتیجه‎ گیری:

     به طور‎کلی، یافته‎ های پژوهش نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی می توانند با افزایش آشفتگی روان شناختی موجب بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان، به ویژه مصرف مواد مخدر و الکل که در این گروه شایعتر است، گردند.

    کلید واژگان: گرایش به رفتارهای پرخطر, طرح واره های ناسازگار اولیه, تنظیم هیجان منفی, آشفتگی روان شناختی
    Sima Abdzadeh, Massoumeh Azemode*, Mohammad Azad Abdullah Poor, Sholeh Livarjani
    Objective

    The aim of this study was to determine the mediating role of psychological distress in relations of early maladaptive schemas and negative emotion regulation to the tendency to high-risk behaviors (including substance and alcohol use) in students.

    Method

    The present study was descriptive-correlational of structural equation modeling type. The statistical population included all secondary high school students in Miandoab in 2019-2020 (n=4779). A sample of 399 students was selected using Slovenchr('39')s formula by multi-stage cluster random sampling. Participants completed the early maladaptive schema questionnaire, the cognitive emotion regulation questionnaire, the Iranian adolescentschr('39') risk-taking scale, and the psychological distress scale. Data were analyzed by Pearson correlation and structural equation modeling.

    Results

    The results showed that early maladaptive schemas and negative emotion regulation had significant direct effects on high-risk behaviors (including substance and alcohol use). Also, early maladaptive schemas and negative emotion regulation had significant indirect effects on high-risk behaviors through psychological distress.

    Conclusion

    In general, the research findings showed that by increasing psychological distress, early maladaptive schemas and negative emotion regulation can cause the emergence and maintenance of the tendency to high-risk behaviors in adolescents, especially substance and alcohol use which are more common in this group.

    Keywords: Tendency to high-risk behaviors, Early maladaptive schemas, Negative emotion regulation, Psychological distress
  • لیلا شمس نژاد، داود حسینی نسب*، شعله لیوارجانی

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب امتحان و انگیزه پیشرفت با خودناتوان‏سازی و اهمال‏کاری تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علمی کاربردی تهران بود. روش پژوهش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه جامع علمی کاربردی شرق تهران بود که از این جامعه آماری 340 نفر با روش نمونه ‏گیری تصادفی طبقه‏ای نسبی انتخاب شدند و به پرسشنامه ‏های اضطراب امتحان ساراسون (1977)، پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970)، پرسشنامه اهمال‏کاری سولومون و راثبلوم (1384) و مقیاس خودناتوان‏سازی جونز و رودوالت (1979) پاسخ دادند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین اضطراب امتحان با خودناتوان‏سازی و اهمال‏کاری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین انگیزه پیشرفت و خودناتوان‏سازی و اهمال‏کاری تحصیلی وجود رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج همبستگی کانونی نیز نشان داد که انگیزه پیشرفت به‏ طور منفی و اضطراب امتحان به ‏طور مثبت اهمال‏کاری و خودناتوان‏ سازی دانشجویان را پیش‏بینی می‏کند. نتایج پژوهش حاکی از این است که با افزایش انگیزه پیشرفت و کاهش اضطراب امتحان می‏توان خودناتوان‏سازی و اهمال‏کاری تحصیلی دانشجویان را کاهش داد.

    کلید واژگان: اضطراب امتحان, انگیزه پیشرفت, اهمال‏کاری تحصیلی, خودناتوان‏سازی
    Leyla Shamsnezhad, Davoud Hosseini Nasab *, Sholeh Livarjani

    The aim of this study was to investigate the relationship between test anxiety and motivation to progress with self-disability and academic procrastination in students of Tehran University of Applied Sciences. The research method of the present study is descriptive-correlational. The statistical population of this study includes all students of East Tehran University of Applied Sciences. 340 people were selected from this statistical population by multi-stage random sampling method. The negligence of Solomon and Rothblum (2005) and Edward E. Jones's (1979) self-restraint scale were answered. The results of Pearson correlation showed that there is a positive and significant relationship between test anxiety and academic self-efficacy and there is a negative and significant relationship between achievement motivation and self-efficacy and academic achievement. Negativity and test anxiety positively predict students' procrastination and self-empowerment. The results of the study indicate that by increasing the motivation to progress and reduce the anxiety of the exam, it is possible to reduce the students' self-disability and academic procrastination.

    Keywords: Exam Anxiety, motivation for progress, Self-Disability, academic procrastination
  • نعیمه یوسفی شهیر، معصومه آزموده*، شهرام واحدی، شعله لیورجانی
    هدف پژوهش حاضر اثربخشی بازی درمانی والد - کودک بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. طرح پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان دختر با اختلال نافرمانی مقابله ای تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1398-1399 در مدارس مقطع ابتدایی شهر تبریز مشغول به تحصیل بودند. تمام دانش آموزان مشغول به تحصیل به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی دومرحله ای انتخاب شده و مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای توسط معلمان این مدارس روی تمامی دانش آموزان اجرا شد. پس از نمره گذاری پرسش نامه ها و غربال گری، تعداد 40 دانش آموز انتخاب شدند و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفری قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های پرخاشگری شهیم، اضطراب اسپنس و همکاران و ترس اجتماعی ماسیا و همکاران استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بازی درمانی والد - کودک بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی دانش آموزان تاثیر دارد و باعث کاهش پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی در آن ها می شود. بنابراین توجه به بازی درمانی والد - کودک نقش مهمی در بهبود مشکلات روان شناختی کودکان دارد.
    کلید واژگان: پرخاشگری, اضطراب, ترس اجتماعی, بازی درمانی والد - کودک
    Naimeh Yosefishahir, Masomeh Azmodeh *, Shahram Vahedi, Sholeh Livarjani
    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of parent-child play therapy on aggression, anxiety and social fear of children with oppositional defiant disorder (ODD). The design of the experimental study was pretest-posttest with control group. The statistical population of the study included all the female students with ODD who were studying in Tabriz elementary schools in the academic year of 2009-2010. All the students studying in the schools were selected in a two-stage randomized cluster sampling and the scale of ODD grading was applied by the teachers of these schools on all the students. After scoring the questionnaires and screening, 40 students were selected and randomly assigned to two groups of 20 students. Shahim Aggression Questionnaire, Anxiety Questionnaire (Spence et al.), and Social Fear ‎Questionnaire (Masia et al.)‎were used to collect data. Data analysis was performed by covariance statistical analysis. The results of the study showed that parent-child play therapy has an effect on students’ aggression, anxiety and social fear and reduces their aggression, anxiety and social fear. Therefore, paying attention to parent-child play therapy plays an important role in improving children’s psychological problems.
    Keywords: aggression, anxiety, Social Fear, Parent-Child Therapy
  • علی اکبر شریفی، نعیمه محب*، رضا عبدی، شعله لیوارجانی

    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی متمرکز بر تروما در کاهش میزان حساسیت سیستم های مغزی رفتاری و اجتناب تجربه ای در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری جانبازان اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر مرند بود. سی نفر از جانبازان مرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر مرد) و کنترل (15 نفر مرد) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه بالینی ساختاریافته، پرسشنامه فهرست ارزیابی اختلال استرس پس از سانحه (نسخه نظامی)، پذیرش و عمل نسخه دوم و مقیاس سیستم های مغزی رفتاری گردآوری شد. برای گروه آزمایش، رفتاردرمانی شناختی متمرکز بر تروما طی 12 جلسه 90دقیقه ای در هر هفته اجرا شد. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و تجزیه و تحلیل کواریانس چندمتغیری در نرم افزار آماری SPSS-20 انجام گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیر سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال سازی رفتاری و اجتناب تجربی به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود (001/0>P). با توجه به نتایج حاصل رفتاردرمانی شناختی متمرکز بر تروما در کاهش حساسیت سیستم های مغزی رفتاری و اجتناب تجربی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه تاثیر دارد؛ بنابراین طراحی و اجرای مداخلات مبتنی بر این درمان‎ می تواند در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ضروری باشد.

    کلید واژگان: رفتاردرمانی شناختی متمرکز بر تروما, سیستم های مغزی رفتاری, اجتناب تجربی, اختلال استرس پس از سانحه, جانبازان
    Aliakbar Sharifi, Naeimeh Moheb*, Reza Abdi, Sholeh Livarjani

    The purpose of the present study was to investigate effectiveness of trauma-focused cognitive-behavioral therapy on the reduction of brain-behavioral systems Sensitveness and experimental avoidance of veterans with PTSD. The current study is a semi-experimental one with pretest-posttest design with control group, The statistical population of this study included all Veterans in Marand in the year of 2019, among which 30 were selected as veterans with PTSD who referred to pouyameher Counseling and Psychological Services Center. Were selected through purposive sampling method and randomaly assigned to two groups of experimental and control. The data were collected using a posttrumatic stress disorder checklist (military version), Behavioural inhibition and behavioural activation system scales (BIS/BAS) and acceptance and action questionnaire-II (AAQ). Then, trauma-focused cognitive-behavioral therapy were performed for 12 sessions (90 minutes in per session) each week for the experimental group. Data were analyzed by SPSS 20 using multiple covariance analysis. After controlling the effects of pretest, the mean scores of behavioural inhibition and behavioural activation system and experiential avoidance were significantly higher in the experimental group than the control group (p<0.001). Training trauma-focused cognitive-behavioral therapy education can be effective reduces brain-behavioral systems and experiential avoidance of veterans with PTSD. Therefore, the design and implementation of intervention based on this treatments can be useful in educating and promoting mental health in veterans with PTSD.

    Keywords: Trauma-Focused Cognitive-Behavioral Therapy, Behavioural inhibition, behavioural activation Systems, Experiential Avoidance, Post-Traumatic Stress Disorder, Veterans
  • شهرام وکیلی هریس، شعله لیوارجانی*، نعیمه محب

    هدف از تحقیق حاضر تعیین نقش میانجی کمال گرایی ناسازگار شخصی و کنترل روان شناختی والدین در اختلال وسواس جبری با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) است. طرح تحقیق از نوع توصیفی همبستگی می باشد. شرکت کنندگان 586 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشگاه تبریز و دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در ایران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از سیاهه وسواس جبری (نسخه تجدید نظر شده)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست و مقیاس کنترل روان شناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار جمع آوری شد و توسط نسخه 24، SPSS و AMOS پردازش شد. مدل پیشنهادی با استفاده از SEM تایید شد (94/1 = χ2/df ، 04/0=RMSEA ، 97/0=CFI، 96/0=GFI، 94/0=AGFI) و نشان داد، کمال گرایی ناسازگار والدینی با میانجی گری کمال گرایی ناسازگار شخصی و کنترل روان شناختی والدین با ضریب استاندارد 0/47 در سطح معناداری 0/05>p بر اختلال وسواس جبری اثر میگذارد. یافته ها با حمایت از مدل فرضی، یک چارچوب مقتضی از آسیب شناسی روانی را ارایه میدهد که در آن کمالگرایی والدینی از طریق کنترل روان شناختی والدین و کمال گرایی ناسازگار شخصی اختلال وسواس جبری را پیش بینی میکند. این یافته ها میتواند در توسعه آسیب شناسی، کارآمدی مداخلات درمانی و پیشگیری اختلال وسواس جبری مفید واقع شود.

    کلید واژگان: اختلال وسواس جبری, کمالگرایی ناسازگار والدینی, کمالگرایی ناسازگار شخصی, کنترل روانشناختی والدین
    Shahram Vakiliheris, Sholeh Livarjani*, Naeimeh Moheb

    The purpose of the current study is to investigate the mediating role of Personal maladaptive perfectionism and parental psychological control in the relationship between parental maladaptive perfectionism with obsessive-compulsive disorder (OCD), using structural equation modeling (SEM). The research design is descriptive-correlation study. The participants were 586 students of Islamic Azad University, Tabriz Branch, University of Tabriz, and Azarbaijan Shahid Madani University in Iran selected using the cluster sampling method. Data were gathered by Obsessive Compulsive Inventory Revised (OCI-R), Frost Multidimensional Perfectionism Scale (FMPS), and Dependency-Oriented and Achievement-Oriented Psychological Control Scale (DAPCS), and were analyzed by SPSS and AMOS V. 24. SEM confirmed the proposed model (χ2 /df = 1.94, RMSEA = 0.04, CFI = 0.97, GFI = 0.96, AGFI = 0.94) and indicated that parental maladaptive perfectionism with Personal maladaptive perfectionism and parental psychological control mediation affects OCD with standard coefficient of 0.47 (P˂0.05). The findings, supporting the theoretical model, propose a suitable framework for psychopathology of the disorders that emphasize Parental maladaptive perfectionism anticipates the obsessive-compulsive disorder through parental psychological control and Personal maladaptive perfectionism. These findings, can be useful in developing etiology, efficacious therapeutic interventions and preventions for OCD.

    Keywords: obsessive-compulsive disorder, parental maladaptive perfectionism, personal maladaptive perfectionism, parental psychological control
  • Leyla Shamsnezhad, Sayyed Davood Hosseininasab *, Sholeh Livarjani
    The aim of the present study was to determine the role of the achievement motivation and test anxiety in predicting students' self-handicapping and procrastination. The method was descriptive-correlational, and the statistical population included all young students of the University of Applied Sciences and Technology of East Tehran; who were studying in one of the faculties of this university in the academic year of 2017-2018. The Cochran's sample size estimation formula was used to determine the sample size, which were 340 people. The sampling was done on a basis of a random multi-step way. Edward E. Jon's self-efficacy scale, Herman's motivated progress, Solomon's and Rathblum's procrastination, and Sarason's test anxiety were used in the study in order to collect the data. The SPSS 24 and Pearson correlation and canonical correlation methods were used to analyze the data. The findings showed that predicting the variable of procrastination based on test anxiety variables and achievement motivation is significant (p<0.0001 and F=245/951), and predicting the variable of self-handicapping based on the variables of test anxiety and achievement motivation was significant, too (P<0.0001 and F=1190/904). It seems that increasing the achievement motivation and reducing the test anxiety is a key factor in reducing procrastination and self-handicapping.
    Keywords: Achievement motivation, procrastination, Self-handicapping, test anxiety
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال