vahid. ghasemi
-
یکی از آسیب های وارد شده به روابط اجتماعی، پدیده انزوای اجتماعی ناشی از تضعیف پیوندهای اجتماعی در جامعه مدرن است که به نوبه خود می تواند متاثر از بافت شهری امروزی نیز باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری و انزوای اجتماعی زنان در سال 1402 بوده است. جامعه آماری، زنان بالای 18 سال شهر اصفهان می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای از بین مناطق بالا، متوسط و پایین شهر (از مناطق سه گانه چند خیابان انتخاب و از هر خیابان چندکوچه و در هر کوچه چند نفر از زنان ساکن آن منطقه) صورت گرفته است. تعداد 350 نمونه با ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته اند . روایی و پایایی پرسشنامه به وسیله اساتید راهنما و همچنین آزمون های آماری مورد تایید قرار گرفت. نتایج داده ها به وسیله نرم افزار spss نشان می دهد که کیفیت بافت کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با انزوای زنان رابطه منفی و معناداری دارد. یعنی با افزایش مطلوبیت و کیفیت بافت شهری، انزوای زنان در همه ابعاد تنهایی ، عجز، یاس اجتماعی و تحمل اجتماعی کاهش می یابد. تاثیر کیفیت کالبدی بر انزوای اجتماعی بیشتر از سایر ابعاد است (328/0-). بعد از آن به ترتیب کیفیت اجتماعی با ضریب (241/0-)، کیفیت فرهنگی با ضریب (232/0-) و کیفیت اقتصادی با ضریب (121/0-) بر انزوای اجتماعی زنان اثر دارد. همچنین نتایج کلی آزمون همبستگی بین کیفیت بافت شهری و انزوای زنان نشان می دهد دو متغیر با ضریب (257/0-) رابطه معنادار و منفی دارد. به این معنی که با افزایش کیفیت بافت شهری، میزان انزوای اجتماعی زنان کاهش می یابد.
کلید واژگان: بافت شهری, شهر اصفهان, زنان, انزوای اجتماعیOne of the damages to social relations is social isolation caused by the loosening of social bonds, which in turn can be affected by today's urban context. Therefore, the aim of the current research is to investigate the sociological relationship between the qualitative indicators of the urban context and the social isolation of women in 1402. The statistical population is women over 18 years old in the city of Isfahan. Sampling was done using a cluster method from the upper, middle and lower areas of the city (some streets and alleys from each street and some women living in that area were selected from the three areas). The number of 350 samples has been checked with the questionnaire tool. The validity and reliability of the questionnaire was confirmed by the supervisors and also by statistical tests. The data results using spss software show that the quality of physical, economic and social fabric has a negative and significant relationship with women's isolation. That is, by increasing the desirability and quality of the urban context, the isolation of women in all aspects of loneliness, helplessness, social despair and social tolerance will decrease. The impact of physical quality on social isolation is greater than other dimensions (-0.328). After that, social quality with a coefficient (-0.241), cultural quality with a coefficient (-0.232) and economic quality with a coefficient (-0.121) have an effect on women's social isolation. Also, the general results of the correlation test between the quality of the urban fabric and the isolation of women show that these two variables have a significant and negative relationship with the coefficient (-0.257). That is, with the increase in the quality of the urban context, the amount of social isolation of women decreases.
Keywords: Urban Context, Isfahan City, Women, Social Isolation -
کنه واروآ مهم ترین عامل تهدیدکننده سلامت کلنی های زنبورعسل است. پایش منظم جمعیت این کنه نقش اساسی در تعیین زمان مناسب برای درمان کلنی و ارزیابی میزان تاثیر روش درمان ایفا می کند. این پژوهش با هدف ارزیابی مقایسه ای میزان کارایی دو روش شستشو با الکل و استفاده از شکر پودرشده برای جداسازی کنه واروآ از روی بدن زنبورهای بالغ انجام شد. نتایج ما نشان داد که شستشوی زنبورها با الکل اتانول 75 درصد باعث جداشدن 56/3±14/81 درصد کنه ها از روی بدن آن ها شد. در مقایسه، شکر پودرشده توانست تنها 56/3±53/54 درصد کنه ها را از روی بدن زنبورها جدا کند. بنابراین، استفاده از روش شستشو با الکل از دقت بیشتری برای تعیین شدت آلودگی زنبورهای بالغ به کنه واروآ برخوردار است.کلید واژگان: کنه واروآ, پایش, اتانول, شدت آلودگیVarroa destructor is the main health problem in the honey bee colonies. Regular monitoring of the Varroa load plays an essential role in determining the right time for treatment of the colony and evaluating the effectiveness of the treatment method. This research aimed at comparative evaluation of the efficacy of alcohol wash and powdered sugar methods to dislodge the Varroa mite from the adult bees' body. Our findings revealed that wash the bees with 75% ethanol dislodged 81.14±3.56% of the mites from their body. In contrast, powdered sugar could dislodge only 54.53±3.56% of the mites from the body of the bees. Therefore, alcohol wash method is more accurate for determining the infestation intensity of the adult honey bees to the Varroa mite.Keywords: Varroa Destructor, Monitoring, Ethanol, Infestation Intensity
-
سازمان بهزیستی کشور، یکی از سازمان های حمایتی مهم در میان سازمان های اداری کشور است که با انجام وظایف حاکمیتی تحقق اصول 21 و 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را برعهده دارد. سند تاسیس این سازمان، لایحه قانونی راجع به تشکیل سازمان بهزیستی کشور مصوب شورای انقلاب است. علاوه بر قانون مزبور که اصلی ترین مبنای تشکیل سازمان است و اساسا وظایف سازمان در آن مورد تصریح قانونگذار قرار گرفته است در برخی دیگر از قوانین نیز تکالبفی بر عهده سازمان بهزیستی قرار گرفته است که از آن جمله، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب 1399 است. یکی از حوزه های مهم که سازمان بهزیستی مکلف به ارائه خدمات می باشد، «کودکان» هست ند که با توجه به الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بین المللی حقوق کودک، حمایت از این قشر آسیب پذیر از اهم وظایف سازمان بهزیستی است. اقدامات سازمان بهزیستی به ویژه در حوزه بزه دیدگی کودکان در قالب اقدامات پیشگیرانه و در مقام پلیس اداری صورت می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد در فرض اقدام سازمان بهزیستی در مقام پلیس اداری، سوءاستفاده جنسی از کودکان و آسیب های مربوط به آن کاهش خواهد یافت. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و در گردآوری منابع از روش کتابخانه ای استفاده شده است.کلید واژگان: پلیس اداری, سوء استفاده جنسی کودکان, سازمان بهزیستی کشور, کنوانسیون حقوق کودکThe country's welfare organization is one of the important support organizations among the country's administrative organizations, which fulfills the principles 21 and 29 of the Islamic Republic of Iran's constitution by performing its governance duties. The founding document of this organization is a legal bill regarding the establishment of the country's welfare organization approved by the Revolutionary Council. In addition to the aforementioned law, which is the main basis for the formation of the organization, and the duties of the organization are basically specified by the legislator, in some other laws, the welfare organization is also responsible for responsibility, including the approved law on the protection of children and adolescents. It is 2019. One of the important areas in which the welfare organization is obliged to provide services is "children", and considering the accession of the Islamic Republic of Iran to the International Convention on the Rights of the Child, supporting this vulnerable group is one of the most important duties of the welfare organization. . The actions of the welfare organization, especially in the field of child victimization, are carried out in the form of preventive measures and in the capacity of the administrative police. The results of this research show that if the welfare organization acts as an administrative police, sexual abuse of children and related injuries will decrease. The research method in this study is descriptive-analytical, and the library method was used to collect the sources..Keywords: Administrative Police, Sexual Abuse of Children, the country', s welfare organization, child rights convention
-
از مهم ترین وظایف و ویژگی های حکومت خوب، کاهش نابرابری اجتماعی است. هرچند که ممکن است شاخص های حکمرانی خوب به ویژه کنترل فساد، اثربخشی دولت، حاکمیت قانون، کیفیت تنظیم کنندگی(قوانین و مقررات)، پاسخگویی و حق اظهارنظر به طور غیرمستقیم شرایط را برای کاهش نابرابری اجتماعی فراهم نمایند اما جای خالی وجود شاخصی تحت عنوان نابرابری اجتماعی در تئوری حکمرانی خوب احساس می شود. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه نقدهایی بر مدل حکمرنی خوب به لحاظ تئوریک و کمی وارد است؟ از نظر روش شناختی، این پژوهش، تلاشی نظری است و البته از روش تطبیقی کمی مبتنی بر مدل سازی معادله ساختاری با استفاده از داده های ثانویه نیز استفاده گردیده است. از میان کشورهای عضو سازمان ملل متحد، تمامی داده های مورد نیاز این تحقیق برای 103 کشور موجود بود که به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. یافته های کمی مبتنی بر مدل سازی معادله ساختاری نشان دادند که مدل حکمرانی خوب از برازش مطلوبی برخوردار نیست اما با ورود متغیر نابرابری اجتماعی به مدل بهبود می یابد. در بعد نظری نقدهایی به آن وارد است که پیشنهاد شده است شاخص های کنترل فساد، کارایی و اثربخشی دولت، امنیت، ثبات سیاسی و عدم خشونت، حاکمیت قوانین مشروع، کیفیت تنظیم کنندگی(قوانین و مقررات)، مسئولیت پذیری، پاسخ گویی و حق اظهارنظر، رضایت مندی شهروندان، اجماع محوری، کاهش نابرابری اجتماعی، عدم سلطه گری و سلطه پذیری، شفافیت، پایبندی به منافع و خواست شهروندان، دیده بانی همگانی، رفاه و توان مندی اجتماعی، شایسته سالاری، آزادی و بهره مندی از حقوق و عدم مداخله در گستره همگانی و خصوصی در مدل حکمرانی مورد توجه گرفته و به معیارهای ارزیابی کشورها افزوده شوند.
کلید واژگان: مدل حکمرانی خوب, نابرابری اجتماعی, تلاش نظری, روش تطبیقیOne of the most important features of good governance is the reduction of social inequality. Although indicators of good governance,, may indirectly provide the conditions for reducing social inequality, there is a gap under the heading of social inequality which is felt in the theory of good governance. This research seeks to answer the question of what criticisms are made of the model of good governance theoretically and quantitatively? Methodologically, this research is a theoretical endeavor and of course from a quantitative comparative method based on structural equation modeling using data.Among the UN member states, all the data needed for this study were available for 103 countries that were selected as a sample of the study. Quantitative findings based on structural equation modeling showed that the model of good governance does not have a good fit but improves with the introduction of the social inequality variable into the model. In the theoretical dimension, there are criticisms that have been suggested the indicators of control of corruption , government efficiency and resilience, security, political stability and lack of Violence, the rule of law, the quality of regulation, responsibility, accountability and the right to comment, citizen satisfaction, pivotal consensus, the reduction of social inequality, non-domination and hegemony, transparency, commitment to interests and demands, social welfare and empowerment, meritocracy, freedom and enjoyment of rights and non-interference in the public and private are considered in the governance model and are added to the evaluation criteria of countries.
IntroductionThe challenge that exists in the theory of good governance is that its indicators theoretically do not have a logical framework to achieve the goals, and in terms of implementation, they cannot guarantee the improvement of conditions in all countries due to political, social and cultural differences and effective mechanisms.. Based on this, the aim of the research is to criticize the model of good governance. Also, to theoretically examine the issue of reducing or eliminating social inequality through the implementation of good governance.
Theoretical frameworkSome researches have dealt with political structures and their influence on governance mechanisms and inequality. Others emphasize aspects of income distribution, poverty reduction, and inequality. Researches have also been conducted in which variables such as governance quality, economic freedom index, gross domestic product and urbanization rate and inequality have been considered. The issue of public welfare has also attracted another aspect of research related to governance and social inequality. Corruption and its political and social effects and the shadow economy have become another part of social analysis and research in the field of inequality and governance. The current research will be different from past research in several ways. First, its main purpose is to criticize the model of good governance. Second, it will address social inequality, not just inequality of a particular kind. Third, in the analysis of the relationship between good governance and social inequality, in addition to the main indicators, conditions and mechanisms will also be emphasized. Despite the fact that the correct implementation of the good governance model may be able to provide the conditions to reduce social inequality, but because the score of the state of social inequality is not decisive in the average score of good governance published by the World Bank every year, it cannot be claimed that good governance is always a factor in reducing social inequality.
MethodologyFrom a methodological point of view, this research is a theoretical effort and a quantitative comparative method based on structural equation modeling using secondary data has also been used. According to the latest UN data output (2019), 193 countries are members of this organization. Among the member countries of the United Nations, all the data needed for this research were available for 103 countries that were selected as the research sample. The method and comparative analysis is used in the transition from general theories to structural theories, and this research also has a theoretical effort that leads to the criticism of structural theory.
Findings of research and discussionIn the theoretical and quantitative dimension, the good governance model has some shortcomings. One of the most important of them is that the issue of social inequality has not been directly addressed. The results of the good governance model fit evaluation show that the relative chi-square sizes are high and the RMSEA is also very high. The relative chi-square index in this model shows that the empirical data of the World Bank and the theoretical model of good governance do not match. The RMSEA index in this model indicates a bad fit and the amount of difference between its size and the acceptable size is very high. In addition, comparing the parameters of government effectiveness, regulatory quality (laws and regulations), rule of law and corruption control showed that there is no significant difference between them and this indicates the weakness of the model. There are serious doubts about relying on the model of good governance to measure how to govern in countries. The evaluation of the measurement model of good governance and social inequality showed that, except for income inequality, other measures of factor loadings and coefficients of determination are high and strong. The fit indices have improved to a great extent, and although the size of the RMSEA has decreased significantly compared to the previous two models, its value is still high. Therefore, it can be argued that the inclusion of the social inequality variable in the good governance model can make it more acceptable.
ConclusionWith all the positive points that exist in the theory of good governance with emphasis on the World Bank indicators, the following criticisms are included:Good governance requires that different viewpoints come together so that the good of society occurs with the maximum possible consensus. Consensus-oriented presence as an indicator in the good governance model can increase the possibility of adapting the model to the conditions of different countries. Creating equal opportunities in society is very important. Without considering the "reduction of social inequality" index, it cannot be claimed that a country has good governance.
The model of good governance claims to be universal. Its implementation in different countries requires extensive political, cultural, security and economic changes that seem far from reach. At the same time, there are countries in the world like China that were able to make significant progress without it. Of course, it is not acceptable to ignore the general principles of good governance. Countries should have a proper understanding of their conditions in terms of good governance, and for this, it is necessary to identify the historical experience, culture and indigenous values.
The adjective "good" in the model of good governance can be challenging because good and bad are value concepts. Removing the word "good" from the governance model can solve this problem.
One of the reasons for the spread of corruption in the governance system of countries is the lack of transparency. The mechanism of all the programs and the process of activities should be obvious and the citizens can control and monitor them step by step whenever they want. By examining the level of citizens' satisfaction, we can also consider the hidden aspects of the functioning of the governance system. Efficiency and effectiveness complement each other and considering each without the other can be considered a deficiency. Measuring the effectiveness of the government is a very valuable task in the governance model, but this work will be doubled by evaluating the effectiveness of the government. A country in the world cannot be considered to have good governance while not paying attention to its commitment to non-interference in the public and private spheres of citizens.Keywords: Good Governance Model, Social Inequality, Theoretical Effort, Adaptive Method -
دعوای اثبات مالکیت نسبت به اموال غیرمنقول، یکی از دعاوی شایع و پرحجم دادگستری می باشد. با توجه به وضعیت ثبتی اموال غیرمنقول هر یک دروضعیت ثبتی ویژه ای قرار دارند اختلاف نظر در مورد پذیرش دعوای اثبات مالکیت نسبت به اموال غیرمنقول در رویه قضایی، پایانی ندارد این امر به ویژه در مورد املاکی که سابقه ثبتی دارند و سابقه ثبت آن ها به پایان نرسیده بیشتر است. از سوی دیگر، حالاتی وجود دارد که خواهان، ناگزیر از مراجعه به دادگاه است و چاره ای جز این ندارد، تکلیف عام رسیدگی به دعاوی توسط دادگاه ها نیز ضرورت استماع دعوا را ایجاب می نماید. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و روش انجام آن بصورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. موضوع تحقیق حاضر بررسی و طبقه بندی صور دعوای اثبات مالکیت است که در هر یک از مراحل ثبتی ملک، ممکن است در دادگاه مطرح گردد و رسیدگی و صدور حکم در هر یک از این صور، آثار ویژه ی خود را به همراه دارد. نتایج نشان داد که؛ استانداردسازی طرح و استماع دعوای اثبات مالکیت در مورد اموال غیرمنقول، به وحدت رویه قضایی و جلوگیری از صدور آراء متعارض در موارد مشابه و ایجاد رضایت مندی در مراجعان به دادگستری می انجامد و آراء صادره از محاکم قضایی و تحلیل این آراء حکایت از توجه دادگاه ها به این مهم وحرکت در مسیر آن دارد.کلید واژگان: اموال غیرمنقول, اثبات, صور دعوا, مالکیت, مراحل ثبتیClaims to prove ownership of immovable property is one of the most common and voluminous legal claims. According to the registration status of immovable properties, each of them is in a special registration status, there is a difference of opinion regarding the acceptance of claims to prove ownership of immovable properties in the judicial procedure, there is no end to this matter, especially in the case of properties that have a registration history and their registration history. Unfinished is more. On the other hand, there are situations where the petitioner is forced to go to the court and has no other choice, the general task of handling claims by the courts also requires the necessity of hearing the claim. The current research is of qualitative type and its method is library and document studies. The subject of the present research is the investigation and classification of cases of proof of ownership that may be presented in the court in each of the stages of property registration, and the consideration and issuance of a verdict in each of these cases has its own special effects. The results showed that; Standardization of the plan and hearing of the claim for proof of ownership in the case of immovable property leads to the unification of the judicial procedure and preventing the issuance of conflicting opinions in similar cases and creating satisfaction in the clients of the judiciary,.Keywords: Immovable Property, Proof, Litigation Forms, Ownership, Registration Procedures
-
یکی از محورهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی دستیابی به عدالت است و ابراهیم حاتمی کیا به عنوان فیلمسازی برآمده از این گفتمان، همواره دغدغه اصلی خود را عدالت اجتماعی معرفی کرده است. این پژوهش نیزدر راستای تفسیر فیلم های حاتمی کیا نسبت به مسیله عدالت با تکیه بر مفاهیم برآمده از نظریه جان رالز و جاسو و وگنر انجام میشود. برای این مطالعه، سه فیلم آژانس شیشه ای، ارتفاع پست و خروج با روش نمونه گیری معیاری، انتخاب و از طریق روش تحلیل روایت با رویکرد ساختارگرایی تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که گفتمان فیلمها، جامعه ایران را جامعه ناعادلانه ای بازنمایی میکنند که در آن به کلیه مطالبات اقتصادی عدالت خواهان با لنز سیاسی-امنیتی نگریسته میشود. لذا نهادهای مربوطه به کارافتاده تا امنیت را دوباره برقرار کنند. نهادهای اختصاص دهنده، روند عدالت خواهی را با ترس از دشمن خارجی و دشمن داخلی معنا می کنند. از این قرار کنش عدالت خواهانه پایانی جزء سقوط برای عدالت خواهان به همراه ندارد. مرگ پاداش گیرنده و کان لم یکن شدن تحقق عدالت، سقوط کنشگران و ابهام در تحقق عدالت و بی نتیجه ماندن سفر از مصادیق این سقوط است.
کلید واژگان: عدالت, عدالت خواهی, ابراهیم حاتمی کیا, سینما, روایتIntroductionOne of the main axes of the Islamic Revolution’s discourse, is the achievement of justice, and Ibrahim HatamiKia, as a film maker emerging from this discourse, has always presented social justice as his main concern. This research has also been done to interpret HatamiKia's movies on the issue of justice relying on the concepts arising from the theory of John Rawls, Jasso and Wagner. In this way, this research is in line with Rawls's belief that a just society is considered to have just institutions and the people of that society also think that the institutions act justly; Also, the people of that society have the same perception of justice. The second point is that all people have an equal right to achieve the basic goods that society has provided for them. Good things such as income, wealth, prosperity, health, political positions.
MethodThis research was analyzed through the method of narrative analysis with a structuralist approach. In this approach, we are faced with the question of how to organize the events and actions of the story. The theories of Chatman and Labov were combined together to analyze the story and the discourse of chosen movies. The theory of Labov was used to extract narrative transfer structure in Chatman model. Three movies of The Glass Agency (1996), Low Heights (2001), and Exodus (2019) were selected by purposive sampling method.
FindingsIn the three reviewed movies, three common characteristics are considered for rewardees. The first feature is that in all three movies, the class from which the justice seekers came from is the lower class of society and belongs to small towns and non-metropolitan cities. The second characteristic is the strong influence and leadership of these characters in the story process. The third and most important feature is that the rewardees of each story are somehow connected to the issue of the Iran-Iraq war. Therefore, the justice seekers in these three films belong to the lower class, have the personality of leaders and war fighters. In all three movies, the rewardees are clearly looking for economic justice. In the film "Glass Agency" the rewardee needs money to cover the cost of travel and treatment, in the film "The Low Height", the rewardee cannot support his living expenses due to the lack of jobs and facilities, and in the film "Exodus", the farmers' agricultural products is gone and they are looking for compensation to compensate for their loss; But as soon as the act of justice takes place and the rewardees tries to regain his lost right, economic justice takes a turn to political justice from the point of view of the Allocators.
ConclusionThe findings suggest that the discourse of these three movies is represent the Iranian society as an unjust society in which all the economic demands of the justice seekers are viewed with a political-security lens. Therefore, the relevant institutions have been used to re-establish security. Allocating institutions interpret the process of seeking justice with the fear of the foreign enemy and the internal enemy. From this point of view, justice-seeking action does not bring an end to the downfall for justice-seekers. The death of the rewardee and the failure of the realization of justice, the fall of the actors and the ambiguity in the realization of justice and the failure of the journey are examples of this downfall.
Keywords: Justice, Justice-seeking, Ebrahim HatamiKia, Cinema, Narrative Analysis -
زمینه و هدف
فساد به عنوان معضل جهانی، وقت و هزینه زیادی را از دست اندرکاران قضایی، اجتماعی و سیاسی کشورها به خود اختصاص داده است و هزینه بسیاری را نیز در ابعاد مختلف، به مردم وارد می کند. هدف اصلی این تحقیق، واکاوی زمینه های شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران است.
روش بررسیپژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. میدان تحقیق، خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. برای این منظور، با 13 نفر از خبرگان این حوزه، مصاحبه عمیق انجام شد و نمونه ها نیز با شیوه نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب شدند.
یافته هابراساس تحلیل دادهها، شش مقوله مرتبط با فرآیند شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران، عبارت اند از: ضعف آموزش رسمی و غیررسمی، ضعف سیاست گذاری، مدیریت و حکمرانی در نظام بهداشت و درمان، اقتصاد معیوب و فاقد نظام توزیع عادلانه در نظام بهداشت و درمان، ضعف قوانین و ناکارآمدی دستگاه های نظارتی، ساختارهای ضعیف و فسادپرور در نظام بهداشت و درمان و حوزه دارویی فسادزا در نظام بهداشت و درمان. مقوله های ذکرشده، ذیل مقوله هسته «سیستم فسادزای بهداشت و درمان» دسته بندی شد.
نتیجه گیریاین تحقیق نشان می دهد فساد در سیستم بهداشت و درمان ایران، ساختاری و نظام مند شده است و بسیاری از فسادها در رویه های کاملا قانونی انجام می شوند و به دلیل ضعف ها و خلاهای قانونی، قوانین بازدارندگی لازم را برای جلوگیری از وقوع فساد ندارند.
کلید واژگان: فساد, خبرگان ستادی, نظام بهداشت و درمان, نظریه زمینه ایIntroductionCorruption as a universal problem has taken up substantial time and money from judicial, social, and political officials of many countries imposing lots of cost on people from different dimensions. In the last few decades, the issue of corruption has attracted the attention of many researchers from different fields, such as sociology, law, economics, etc., and much research literature has been produced on this issue. It can be said that corruption is a global phenomenon that exists more or less in all countries of the world, but its existence and extent differs from one society to another according to social and economic development and based on the effectiveness of moral, religious, and cultural values. Although corruption has extensive negative consequences, its importance is more evident in the healthcare system. It can have many negative effects because it deals with human lives. Therefore, the aim of the current research was to analyze the causes of occurrence and spread of corruption in the healthcare system from the experts’ perspectives in the context of sociological framework.
Materials & Methods :
The current research tried to identify the conditions and contexts related to the prevalence of corruption in Iran's healthcare system from the staff experts’ perspectives in this field by using a qualitative approach and the grounded theory method. Therefore, the research field was the headquarter of the Ministry of Health, in which the following criteria were adopted for selecting the samples: working in the headquarter of the Ministry of Health and Medical Education, having information and awareness of some corruption in this area, and having an experience of responsibility in the executive and general positions of the Ministry of Health and Medical Education. The sampling process was such that the researcher first started with someone, who was easier to communicate with. One of the authors’ colleagues was introduced to the interviewing researcher. Therefore, the first sample became available. Based on the logic and nature of the issue, the next samples were determined via snowball sampling. To achieve a comprehensive understanding of the conditions and action strategies of activists, theoretical sampling and maximum diversity methods were also employed. To select the samples, their various characteristics, such as work history, age, level of education, marital status, and ethnicity, were also determined as the criteria for sample selection.Discussion of Results & Conclusion :
Based on the data analysis, 6 categories related to the process of spread of corruption in Iran's healthcare system were identified: "weakness of formal and informal education", "weakness of policy, management, and governance in the healthcare system", "glitch economy and lack of a fair distribution of the healthcare system", "weakness of laws and inefficiency of the regulatory bodies", "weak and corrupt structures in the healthcare system", and "existence of a corrupted pharmaceutical field in the healthcare system". The aforementioned categories were all nested under the core category of "corrupting healthcare system".This research showed that corruption in Iran's healthcare system had become structured and systematic and therefore, many corruptions took place with completely legal procedures. Moreover, due to legal weaknesses and loopholes, the laws did not provide the necessary deterrence to prevent the occurrence of corruptions. Overall, the results of this research revealed that what was seen as corruption in Iran's healthcare system had less to do with individual aspects, i.e., individual control mechanisms were not very effective in this regard though they were not separable from the conditions of corruption in Iranian society. To deal with corruption seriously, there was no other way around but to reform the official and unofficial structures of corruption and procedures.
Keywords: Corruption, staff experts, healthcare system, Grounded Theory, Iran -
مصرف نه صرفا یک روند اقتصادی منفعت گرایانه، بلکه امری اجتماعی و شامل نشانه ها و نمادهای فرهنگی است. به همین نسبت مصرف فیلم و سینما متمایز از تعینات اجتماعی و فرهنگی نیست. هدف مقاله حاضر آن است که به تبیین جامعه شناختی مصرف فیلم و سینما در شهر اصفهان بپردازد. چارچوب نظری مقاله با محوریت نظریه فرهنگی پی یر بوردیو و اضافه کردن برخی از متغیرهای مغفول در اندیشه وی تدوین شده است. برای نیل به هدف اصلی، روش پیمایشی در پارادایم پوزیتویسیتی اقتباس می گردد. جامعه آماری شامل 1972660 نفر، حجم نمونه برابر با 401 نفر و شیوه نمونه گیری از نوع سهمیه ای است. به منظور آزمون فرضیات و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری، از مدل های رگرسیونی ساده و چندگانه با متغیر پنهان، ضریب همبستگی پیرسون و مدل همبستگی، آزمون تحلیل واریانس یا آنوا و آزمون تی نمونه های مستقل برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. با توجه به یافته های این پژوهش سرمایه فرهنگی و مولفه های آن (عینیت یافته، تجسم یافته، نهادینه شده)، دانش سینمایی، گروه های مرجع و سرمایه اقتصادی بر مصرف فیلم و سینما تاثیرگذار بوده اند، اما متغیرهای جنسیت، قومیت، وضعیت تاهل و میزان تحصیلات بر مصرف فیلم و سینما تاثیر معناداری نداشته اند. متغیر دانش سینمایی نقش میانجی جزیی در رابطه بین سرمایه فرهنگی و مصرف فیلم و سینما داشته اما متغیر سرمایه فرهنگی به عنوان میانجی، نقشی در رابطه بین سرمایه اقتصادی و مصرف فیلم و سینما نداشته است. با توجه به مدل کلی پژوهش نیز می توان چنین استنباط نمود که به طورکلی 40 درصد واریانس متغیر مصرف فیلم و سینما توسط متغیرهای مستقل این پژوهش تبیین شده است.کلید واژگان: مصرف, سرمایه فرهنگی, دانش سینمایی, گروه های مرجعAbstract Movie and cinema consumption is not separate from social and cultural determinations. The purpose of this article is sociological explanation of movie and cinema consumption in Isfahan. The theoretical framework of the article is based on Pierre Bourdieu's cultural theory and adding some neglected variables in his thought. In order to achieve the main objective, the survey method is adapted in the positivism paradigm. The statistical population includes 1,972,660 people, the sample size is equal to 401 people, and the sampling method is quota one. Simple and multiple regression models with hidden variables, Pearson correlation coefficient and correlation model, analysis of variance or ANOVA test, and independent samples t-test were used to test the hypotheses. According to the results of this research, cultural capital and its components (objectified, embodied, institutionalized), cinematic knowledge, reference groups, and economic capital have influenced the consumption of movies and cinema, but the variables of gender, ethnicity, marital status, and level of education have influenced the consumption of movies and cinema did not have a significant impact. The variable of cinematic knowledge had a partial mediating role in the relationship between cultural capital and movie and cinema consumption, but the variable of cultural capital as a mediator had no role in the relationship between economic capital and movie and cinema consumption. According to the general model of the research, it can be concluded that in general, 40% of the variance of the movie and cinema consumption variable is explained by the independent variables of this research.Keywords: film consumption, cultural capital, Iranian cinema, reference groups
-
INTRODUCTION
The network of relief centers, which is a connected set of relief centers, rescue points, and rescue routes, is of utmost importance during an earthquake. This study aimed to model this network to identify the aid-receiving points and rescue routes, followed by the development of plans to improve the aid-giving process during an earthquake.
METHODSThis descriptive-analytical study was conducted based on an applied research method and a quantitative approach. The required data were obtained through the library method (documents). The data used in this study included location information of relief centers (hospitals, crisis management centers, Red Crescent centers) and the transportation routes among them. These pieces of information were collected from related plans and documents. The obtained data related to the location of relief centers were analyzed using Spatial Analysis, and Network Analysis tools were utilized to analyze the transportation routes among the relief centers.
FINDINGSThe findings in this study revealed the right places for receiving aid and the rescue routes that deliver aid from the aid-giving to the aid-receiving centers in the central zone of Tehran in the shortest time. Moreover, the relief centers were ranked based on their importance during a crisis.
CONCLUSIONThe results of this study show the number of required aid-receiving points in the central zone of Tehran through which the aid needed during a crisis can be delivered from rescue centers. The findings revealed which relief centers played a more significant role during an earthquake. The identification of these points and routes makes the provision of special planning possible during an earthquake.
Keywords: Network of relief centers, Relief routes, Network analysis, Spatial analysis, Earthquake, Tehran -
تربیت و آموزش جنسی برای ارتقا دانش، تغییر نگرش افراد یک جامعه بویژه نوجوانان و جوانان همواره مورد تایید و تاکید بوده است. توانایی افراد در دستیابی به سلامت جنسی و مدیریت آن به عواملی همچون اطلاعات علمی و جامع در دسترس درمورد بدن و نحوه مدیریت صحیح آن، بلوغ، هویت جنسی و گرایش جنسی خود، اختلالات و انحرافات جنسی و همچنین به زندگی در بستری که بر آموزش و سلامت جنسی تاکید می کند و آن را رواج می دهد بستگی دارد. در این مقاله، یافته های حاصل از مطالعه روایت دختران از نیاز به آموزش جنسی جامع در جهت اصلاح فهم جنسی آنها و کاهش پیامدهای منفی منتج از کج فهمی های جنسی گزارش می شود. این پژوهش با روش نظریه زمینه ای و در رویکرد برساخت گرایانه اجرا گردیده است. مشارکت کنندگان در پژوهش، 30 دختر نوجوان 12 تا 18 ساله شهر اصفهان بودند. افراد مشارکت کننده با روش نمونه گیری هدفمند متوالی با رعایت حداکثر تنوع، شامل نمونه گیری گلوله برفی و نظری به پژوهش پیوستند و فرآیند فهم جنسی در تجربه زیسته آنها با تکنیک مصاحبه های انباشتی و روایت گونه مطالعه گردید.بر اساس یافته های پژوهش، روایت دختران را می توان در سه مقوله اصلی محوریت آموزش جنسی جامع، برساخت پازل فهم جنسی، و پیامدهای فهم نابهنگام و ناقص خلاصه نمود. نیاز به آموزش جنسی مفهوم مسلم فرض شده ای در بین نوجوانان است که نیازمند توجه ویژه در راستای بهبود دانش، مهارت و نگرش آنها در سن مناسب و کاهش پیامدهای منفی ناشی از نقصان فهم است.کلید واژگان: برساخت فهم جنسی, جهان اروتیک, نقصان فهم جنسی, سکسوالیته, آموزش جنسیSexual education has always been approved and emphasized to improve knowledge and change the attitude of people in a society, especially among adolescents and youths. In this article, the findings from the study of girls' narratives about the need for comprehensive sexual education in order to improve their sexual understanding and reduce the negative consequences resulting from sexual misunderstandings are reported. This research carried out by the method of grounded theory and a constructivist approach. The participants in the research were 30 adolescent girls aged 12 to 18 from Isfahan city. Participants joined the research with the method of purposive and sequential sampling with maximum variation, including snowball and theoretical sampling. The process of sexual understanding in their lived experience was studied with the technique of intensive and narrative interviews.Based on the findings of the research, the narrative of the girls can be divided into three main categories of comprehensive sexual education", "The construction of the puzzle of sexual understanding", and "Consequences of untimely and incomplete understanding". The need for sexual education is taken for granted among teenagers and it requires special attention in order to improve their knowledge, skills and attitudes at the appropriate age and reduce the negative consequences caused by lack of understanding.Keywords: construction of sexual understanding, erotic world, lack of sexual understanding, sexuality, sexual educationKeywords: The Construction of Sexual Understanding, Erotic World, The lack of Sexual Understanding, Sexuality, Sexual Education
-
سابقه و هدف
شوری یکی از اصلی ترین تنش های محیطی است که استقرار گیاهچه و عملکرد گیاهان فضای سبز را تحت تاثیر قرار می دهد. تنش شوری غالبا رشد و بهره وری گیاه را محدود می کند، و این تنش تحت تاثیر طیف متنوعی از فرایندها قرار دارد. گیاه قرنفل، با نام علمی Dianthus barbatus متعلق به خانواده میخک سانانCaryophyllaceae از مهم ترین گیاهان زینتی در فضای باز محسوب می شود که در فصل بهار زیبایی خاصی به محیط می دهد. این گیاه در دامنه وسیعی از شرایط آب و هوایی رشد می کند. با توجه با اینکه تحقیقات گسترده ای در زمینه حد آستانه تنش شوری و مقاومت ارقام در این گیاه بررسی نشده است، بنابراین این تحقیق با هدف بررسی اثر سطوح مختلف تنش شوری و نوع رقم بر برخی صفات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و غلظت عناصر غذایی گیاه قرنفل در شرایط گلخانه ای انجام شد.
مواد و روش هااین آزمایش در آبان سال 1399 در گلخانه تحقیقاتی شهرداری خمین واقع در استان مرکزی، به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملا تصادفی، با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول، ارقام در دو سطح (شامل ارقام دیانا و باربارین)، فاکتور دوم شوری ناشی از کلرید سدیم در 10 سطح (شامل 0، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 70، 80 و 90 میلی مولار) بودند. بذرها از شرکت هلندی تهیه و در گلدان حاوی خاک، کود دامی و ماسه کشت شدند. صفات اندازه گیری شده در این آزمایش شامل غلظت عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم، رنگیزه های فتوسنتزی، کاروتنویید، پرولین، نشت یونی، مالون دی آلدیید، محتوای نسبی آب برگ و فعالیت آنزیم های برگ (کاتالاز و پراکسیداز) بودند.
یافته هانتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد، اثرات اصلی و اثرات متقابل تنش شوری و رقم بر صفات آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز، پراکسیداز، غلظت عنصر پتاسیم و نشت یونی معنی دار شد. با افزایش غلظت کلریدسدیم، میزان کلروفیل و کاروتنویید، غلظت عناصر کلسیم، منیزیم، نیتروژن، فسفر و محتوای برگ، کاهش، و میزان مالون دی آلدیید، نشت الکترولیت، فعالیت آنزیم ها، پرولین و غلظت عناصر سدیم و پتاسیم افزایش یافت. از بین دو رقم مورد بررسی رقم باربارین نسبت به رقم دیانا نسبت به تنش شوری، متحمل تر بود. بیش ترین غلظت پتاسیم (157/5 درصد) در رقم باربارین و در شرایط بدون تنش و کم ترین میزان (79/14 درصد) در رقم دیانا در شرایط تنش شدید (90 میلی مولار) مشاهده شد. بیشترین غلظت سدیم (36/1 درصد) در شرایط تنش شدید (90 میلی-مولار) و کمترین غلظت (2196/0 درصد) در شرایط بدون تنش گزارش شد. غلظت سدیم در رقم باربارین (5082/0 درصد) نسبت به رقم دیانا (5447/0 درصد) کمتر بود که نشاهنده مقاومت بیشتر این رقم در جذب عنصر سدیم بود.
نتیجه گیریبا توجه نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر، با افزایش غلظت کلرید سدیم شاخص های فیزیولوژیکی مانند، میزان کلروفیل و کاروتنویید و محتوای نسبی آب برگ، کاهش و شاخص های بیوشیمیایی مانند میزان مالون دی آلدیید، فعالیت آنزیم ها، غلظت عنصر سدیم و پتاسیم، نشت الکترولیت و پرولین افزایش یافت. نتایج این مطالعه مشخص نمود که ارقام مورد بررسی در این پژوهش نسبت به مقادیر کم شوری (40-10 میلی مولار) مقاوم و در شرایط شوری متوسط و شدید (90-50 میلی مولار) تا حدودی حساس بودند. از بین ارقام مورد بررسی، رقم باربارین نسبت به رقم دیانا متحمل تر به شرایط شوری خاک متوسط و شدید بود. همچنین مطابق با نتایج به دست آمد حد بهینه در شرایط تنش شوری برای گیاه قرنفل در حدود شوری 60-50 میلی مولار گزارش شد.واژگان کلیدی: جذب عناصر، تنش شوری، کلروفیل، گیاه قرنفل، محتوای نسبی آب
کلید واژگان: جذب عناصر, تنش شوری, کلروفیل, گیاه قرنفل, محتوای نسبی آبBackground and ObjectivesSalinity is one of the main environmental stresses that affects seedling establishment and plant yield. Salinity stress often limits plant growth and productivity, and this stress is affected by a variety of processes. Dianthus barbatus belongs to the Caryophyllaceae family and is one of the most important ornamental plants in the open air, which gives a special beauty to the environment in spring. This plant grows in a wide range of climatic conditions. Due to the fact that extensive research on salinity stress threshold and cultivar resistance in this plant has not been studied, so this study aims to investigate the effect of different levels of salinity stress and cultivar type on some physiological, biochemical and nutrient concentration of Dianthus was done in greenhouse conditions.
Materials and methodsThis experiment was performed in November 2019 in the research greenhouse of Khomeyn Municipality located in Markazi province, as a factorial, in a completely randomized design, with three replications. The first factor was cultivars at two levels (including Diana and Barbarin cultivars), the second factor was salinity due to sodium chloride at 10 levels (including 0, 10, 20, 30, 40, 50, 60, 70, 80 and 90 mM). The seeds were prepared from a Dutch company and planted in pots containing soil, manure and sand. The traits measured in this experiment included the concentration of NPK, calcium, magnesium, sodium, photosynthetic pigments, carotenoid content, proline, Electrolyte Leakage, Lipid peroxidation, relative leaf water content (RWC) and leaf enzyme activity (catalase and peroxidase)
ResultsThe results of ANOVA showed that the main effects and interactions of salinity stress and cultivar were significant for catalase, peroxidase, potassium uptake and Electrolyte Leakage. As the concentration of sodium chloride increased, the amount of chlorophyll and carotenoids, the concentration of calcium, magnesium, nitrogen, phosphorus and RWC decreased, and the amount of malondialdehyde, electrolyte Leakage, enzyme activity, proline and absorption of sodium and potassium increased. Among the two cultivars studied, Barbarin cultivar was more tolerant to salinity stress than Diana cultivar. The highest uptake of potassium (5.157%) in Barbarin cultivar under non-stress conditions, the lowest (14.79%) in Diana cultivar under severe stress conditions (90 mM). The highest sodium uptake (1.36%) was reported in severe stress conditions (90 mM) and the lowest uptake (0.2196%) in non-stress conditions. Sodium uptake in Barbarin cultivar (0.5082%) was lower than Diana cultivar (0.5474%) which indicated that this cultivar was more resistant to sodium uptake.
ConclusionAccording to the results of the present study, with increasing sodium chloride concentration, physiological parameters such as chlorophyll and carotenoid content and relative leaf water content decrease and biochemical parameters such as malondialdehyde content, enzyme activity, sodium and potassium uptake, electrolyte leakage and Proline increased. The results of this study showed that the cultivars studied in this study were resistant to low salinity (10-40 mM) and somewhat sensitive to moderate and severe salinity (50-90 mM). Among the studied cultivars, Barbarin cultivar was more tolerant to moderate and severe soil salinity than Diana cultivar. Also, according to the results, the optimal limit under salinity stress for carnation was about 50-60 mM salinityKeywords: Nutrient uptake, salinity stress, chlorophyll, carnation, RWC
Keywords: Nutrient uptake, Salinity stress, chlorophyll, carnation, RWC -
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال بیستم شماره 4 (پیاپی 80، زمستان 1401)، صص 393 -406زمینه و هدف
با توجه به پیامدهای مخرب فساد در حوزه بهداشت و درمان تحقیق حاضر به دنبال تبیین زمینه های شکل گیری و شیوع فساد در این حوزه از کشور ایران است.
روش کارپژوهش حاضر با روش کیفی و با استراتژی تحلیل محتوای کمی انجام شد. میدان تحقیق خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. بدین منظور با 13 نفر از خبرگان این حوزه مصاحبه عمیق صورت گرفت. نمونه ها با شیوه نمونه گیری نظری و نیز نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. واحد تحلیل مصاحبه ها جمله بوده و مصاحبه های انجام شده از طریق تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار آنتروپی شانون تحلیل شدند.
نتایجبا توجه به نتایج آماری بدست آمده زمینه های تقنینی با ضریب اهمیت 293/ در جایگاه نخست؛ زمینه های اجتماعی و فرهنگی با ضریب اهمیت 256/.در جایگاه دوم؛ زمینه های اقتصادی با ضریب اهمیت 175/. در جایگاه سوم؛ زمینه های تصمیم گیری و عوامل سازمانی با ضریب اهمیت 174/. در جایگاه چهارم و نهایتا عوامل فردی و زمینه های سطح خرد با ضریب اهمیت 102/. در جایگاه پنجم قرار دارند.
نتیجه گیریبا توجه به ضریب اهمیت عوامل فردی و زمینه های سطح خرد، آنچه در تحلیل یافته ها خود نمایی می کند این هست که شخصیت و ویژگی های فردی افراد در بروز فساد کمتر اهمیت دارد و زمینه ها تقنینی و اجتماعی و فرهنگی از اهمیت بیشتری در تبیین فساد در نظام بهداشت و درمان برخوردارند.
کلید واژگان: فساد, خبرگان, نظام بهداشت و درمان, شاخص آنتروپی شانون, ایرانBackground and AimConsidering the destructive consequences of corruption in Iran’s healthcare system, the present study aimed to explain the roots and causes of corruption prevalence in this system.
Materials and MethodsThis was a qualitative study with quantitative content analysis conducted in Iran’s Ministry of Health and Medical Education (MHME). Data were collected based on in-depth interviews with 13 experts in the MHME headquarters selected by theoretical and snowball sampling. The unit of analysis of the interviews was the sentence and the conducted interviews were analyzed through thematic analysis using the Shannon Entropy index.
ResultsData analysis showed that legislative fields with an importance coefficients (IC) of 0.293 ranked first, followed by social and cultural fields (IC 0.26), economic fields (IC 0.175), decision-making fields and organizational factors (IC 0.174), and, finally, individual factors and micro-level fields (IC 0.102).
ConclusionConsidering the importance coefficient of individual factors and micro-level fields, it can be concluded that the personality and individual characteristics of the experts/relevant persons are less important in the corruption occurrence, while the legal, social and cultural variables paly crucial roles in explaining corruption in the Iran’s healthcare system.
Keywords: Corruption, Experts, Healthcare System, Shannon Entropy Index, Iran -
جداشدگی شهری به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی شهرها، به فاصله اجتماعی و جدایی فیزیکی میان ساکنان در یک بستر شهری اشاره دارد؛ هنگامی که این پدیده مانع از دسترسی برخی گروه ها به خدمات، فعالیت ها و فضاها شود، به یک مسیله و مشکل شهری تبدیل می گردد. ماهیت بین رشته ای و ابعاد گسترده و در هم تنیده این پدیده باعث شده در سه دهه اخیر، پژوهشگرانی از گروه های تخصصی مختلف به بررسی آن بپردازند. اگرچه تعداد پژوهش ها در این زمینه کم نیست، اما پراکندگی محورها و موضوعات مورد بررسی و در نتیجه فقدان چارچوب های مفهومی منسجم به دلیل تنوع تخصص های مرتبط به چشم می خورد. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی وضعیت مقاله های فارسی و ارایه صورت بندی منظمی از آنها گامی در جهت روشن تر شدن خلاهای پژوهشی در حوزه مفهومی جداشدگی بردارد. در این پژوهش از روش شناسی کیفی به عنوان رویکرد پژوهش و از تکنیک های متن پایه ای چون مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی استفاده شده است. بدین منظور 50 مقاله منتخب فارسی در بازه سال های 1400-1375در موضوع جداشدگی، در دو بخش ویژگی های ساختاری و محتوایی در قالب 15مقوله بررسی شده اند. یافته های این پژوهش، مقالات منتخب را بر اساس نوع پرسش اصلی آنها (چیستی، چرایی و چگونگی) در قالب پنج محور موضوعی اصلی دسته بندی کرده است. همچنین سیر تحول مفهوم جداشدگی در پژوهش های این حوزه به چهار دوره کلی اولیه، میانی، متاخر (دوره کنونی) و آینده تقسیم و با یکدیگر مقایسه شده اند و بر اساس آن تعریفی برای جداشدگی اجتماعی _ فضایی ارایه شده است. نتایج این مقایسه بیانگر آن است که جداشدگی شهری به عنوان موضوعی میان رشته ای، چندوجهی و زمینه گرا، دارای ابعاد اجتماعی _ اقتصادی، کالبدی _ فضایی و سیاسی _ مدیریتی بوده که در شرایط کنونی پژوهشی کشور، نیازمند پژوهش های کیفی با محوریت موضوعاتی چون مدل سازی مفهومی و مدل سازی سنجش جداشدگی (در تبیین چیستی)، شناسایی و بررسی عوامل زمینه ای موثر بر جداشدگی از جمله ساختار و پیکره بندی شهرها (در تبیین چرایی) و همچنین شناسایی و بررسی سیاست ها و گرایش های اثرگذار بر جداشدگی (در تبیین چگونگی) با در نظر گرفتن تمامی ابعاد آن است. در این صورت می توان با دستیابی به درک درستی از این مفهوم، در مباحث شهرسازی، برنامه ریزی و طراحی شهری دقیق تر به بررسی الگوهای فضایی آن در طول زمان پرداخت.
کلید واژگان: جداشدگی اجتماعی, فضایی, مرور نظام مند, فراتحلیل کیفی, مقاله های پژوهشی فارسی, جدایی گزینی شهریIntroductionAn inherent characteristic of cities, segregation pertains to the social distance between residents and their physical separation. When this phenomenon prevents some groups from accessing services, activities, and spaces, it leads to urban problems. Due to the interdisciplinary nature and large scope of this phenomenon, many researchers from different expert groups have investigated it in the past three decades. Although the number of studies is not small, it is important to note the dispersion of the principles and topics and the lack of coherent conceptual frameworks as a result of the variety of relevant specialties. Therefore, the purpose of this article is to study the diagnostic status of the scientific Persian articles addressing the concept of segregation and to analyze the nature and quality of these research topics and present a systematic categorization thereof.
Theoretical Framework:
The review of the literature shows different concepts proposed for definition of segregation. In the middle of the 20th century, segregation was first recognized as a social issue (Legeby, 2013), the main purpose of which is to investigate the distinction between two demographic groups (Feitosa et al., 2007) or the separation of several groups (Morgan, 1975; Sakoda, 1981; Jargowsky, 1996; Reardon & Firebaugh, 2002). In the 1970s, new studies were conducted for identification of the causes of the segregation of social groups, linked with spatial analysis (Morgan, 1975; Sakoda, 1981; Jargowsky, 1996; Dupont, 2004; Lima, 2001: 494; Reardon & Firebaugh, 2002; Smith, 2009: 682; Romero et al., 2012: 76).Depending on whether one has the freedom to choose to separate, segregation can happen in two ways: voluntary and involuntary (Izadi et al., 2016: 83; Lotfi & Ghazaei, 2019: 20). Therefore, segregation includes various dimensions, such as socio-economic and spatial dimensions, in which terms it has been investigated in recent studies under the title of socio-spatial segregation.Systematic review is made using regular methods to identify, select, and critically evaluate the conducted research and collect and analyze the obtained data in order to respond to a specific question (Crocetti, 2016: 3). A function of this technique is to examine the history of the research and extract and summarize it to improve the approaches to the study to obtain appropriate results (Ghazi Tabatabaei & Vadadhir, 2010: 59). Generation of the meta-analysis involves the statistical analysis of a large set of results from individual studies, which is performed for integration of the findings (Glass, 1976: 3). Although this technique is usually considered as part of quantitative methods, however, it can also be used for qualitative approaches (Tizchang & Azam Azadeh, 2020: 10).
MethodologyThe qualitative research approach is adopted here. The method of data collection is based on the basic text type using documentary methods. The systematic review and open coding techniques were used for data analysis, followed by qualitative meta-analysis. For this purpose, 50 Persian articles based on the topic of segregation and published from 1996 to 2021 were selected and reviewed in 15 categories. The research was conducted in four stages. First, all available information from the selected studies were collected and summarized. Then, classification and coding was performed based on the evaluation parameters (principles and categories) in two groups of structural and content features. Next, all the information extracted from the studies were processed, analyzed, and interpreted based on their frequency and percentages. Finally, the research questions were answered.The structural section sought to investigate the general characteristics of the selected articles to explain the state of research in the field of urban segregation in Iran using the results. The content section attempted to outline the researchers’ views of the original concept, research method, type of research, attributes used for segregation, type of main question, thematic principles, and aspects investigated in the field of segregation.
Results and DiscussionThe findings helped to categorize the selected articles based on the types of their main questions (what, why, and how) in the form of 5 main thematic principles. These principles include investigating the concept and methodology of segregation, examining the lived experiences of residents, identifying background factors affecting the formation of segregation, and investigating the relationship between segregation and contextual factors affecting it. In addition, the evolution of the concept of segregation in the research conducted in the field was divided into four general periods: early, middle, late (current period), and future, which were then compared. Socio-spatial separation was defined on that basis. The results demonstrate that segregation is an interdisciplinary, multifaceted, context-oriented issue involving socio-economic, physical-spatial, and political-management dimensions. In the current research conditions of the country, there is need for qualitative research on subjects such as conceptual and measurement modeling of segregation (to explain what it is), identifying and investigating the background factors affecting segregation, including the structures and compositions of cities (to explain why), and identifying and examining policies and trends effective on segregation (to explain how) considering all the dimensions. In this case, it is possible through a correct understanding of the concept to more precisely investigate its spatial patterns over time in the fields of urban development, planning, and design.
ConclusionSince segregation is an interdisciplinary discourse, many researchers from different fields have investigated it from their specialized perspectives. The necessity of using methods such as meta-analysis can be explained by the large, increased amount of available research, the authors’ different views of the subject, and the need to summarize and combine them and to identify the repetitive and problematic research areas. The results of the research demonstrate that there are still many ambiguities about the meaning of segregation despite the abundance of research and urban science experts’ greater concern in the past ten years. This is confirmed by all the results highlighted in this research, concerning the use of different Persian translations of the concept, multiple attributes involved in its description, and unclear optional or mandatory aspects of the phenomenon. Therefore, it is necessary to review the multifaceted phenomenon of segregation in Iran in the form of new issues, taking into account its wide range of dimensions, to obtain a better, more accurate, more comprehensive understanding thereof.
Keywords: Socio-spatial Segregation, Systematic Review, Qualitative Meta-Analysis, Persian Research Articles, Urban segregation -
آلفاسایپرمترین+تفلوبنزورون (ایمونیت®) حشره کشی است که توسط سازمان حفظ نباتات ایران برای کنترل کرم میوه خوار (Helicoverpa armigera Hübner) در مزارع گوجه فرنگی توصیه می شود. در این پژوهش، تاثیر ایمونیت® روی نرخ بقای حشرات بالغ زنبورعسل کارگر (Apis mellifera L.) در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. زنبورهای تازه متولدشده (با سن کمتر از 24 ساعت) و چراگر (با سن بیشتر از 21 روز) به سه روش تماس با باقی مانده، گوارشی، و پاششی با دز توصیه شده مزرعه-ای این حشره کش تیمار شدند. همچنین، اثرات زیرکشندگی ایمونیت® روی فعالیت ویژه برخی از آنزیم های سم زدا از قبیل آلفا-استراز، بتا-استراز، و گلوتاتیون اس-ترانسفراز مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش های زیست سنجی نشان داد که سمیت ایمونیت® با توجه به سن زنبور و روش استفاده از حشره کش فرق داشت. به استثنای روش پاششی، زنبورهای چراگر در مقایسه با زنبورهای تازه متولدشده از حساسیت بیشتری به این حشره کش برخوردار بودند. سمیت تماس با باقی مانده و پاششی ایمونیت® روی زنبورهای تازه متولدشده در مقایسه با سمیت گوارشی آن به طور معنی داری بیشتر بود، در حالی که زنبورهای چراگر بیشترین حساسیت را پس از تماس با باقی مانده این حشره کش نشان دادند. فعالیت آنزیم های سم زدا نیز با توجه سن زنبورها و روش قرارگیری در معرض ایمونیت® تغییر پیدا کرد. به طور کلی، یافته های ما بیانگر پتانسیل بالای ایمونیت® برای ایجاد مسمومیت در زنبورعسل می باشد.کلید واژگان: آلفاسایپرمترین+تفلوبنزورون, نرخ بقا, اثرات زیرکشندگی, آنزیم های سم زدا, مسمومیتAlpha-cypermethrin+Teflubenzuron (Imunit®) is an insecticide that is recommended by Iran Plant Protection Organization (IPPO) for the control of the cotton bollworm (Helicoverpa armigera Hübner) in tomato fields. In this research, the effect of Imunit® was assessed on survival rate of adult worker honey bees (Apis mellifera L.) in laboratory conditions. Newly emerged (≤24-h old) and forager (>21-day old) bees were treated with the field recommended dose of this insecticide via three types of exposure (residual contact, oral, or spray). In addition, the sublethal effects of Imunit® on the specific activity of some detoxifying enzymes including α-esterase, β-esterase, and Glutathione S-transferase (GST) was studied. The toxicological tests illustrated that the toxicity of Imunit® varies with age of the bee and the type of exposure. Except for the spray method, forager bees were more susceptible than newly emerged ones to this insecticide. Imunit® was significantly more toxic to newly emerged bees when applied as residual contact and spray than orally, whereas foragers showed more sensitivity after contact exposure to the residues of this insecticide. Activity of the detoxifying enzymes also changed regarding the bees' age and the means of exposure to Imunit®. In general, our findings demonstrate the high potential of Imunit® in the intoxication of honey bees.Keywords: Alpha-cypermethrin+Teflubenzuron, Survival rate, sublethal effects, detoxifying enzymes, intoxication
-
زمینه مطالعاتی
بخش قابل توجهی از منابع خوراک دام در کشور ما را مواد خشبی تشکیل می دهند که پروتیین، مواد معدنی و انرژی قابل هضم آن ها کم است، اما در صورت عمل آوری، پتانسیل استفاده به عنوان یک خوراک انرژی زا را در جیره دام ها دارند.
هدفآزمایش حاضر با هدف بهبود ارزش تغذیه ای سرشاخه نیشکر برای بره های پرواری انجام شد.
روش کاراز 24 راس بره نر عربی با میانگین وزن زنده 5 ± 4/30 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار و 8 تکرار به مدت 70 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- جیره شاهد (سرشاخه عمل آوری نشده)، 2- جیره حاوی سرشاخه نیشکر عمل آوری شده با بخار آب تحت فشار و 3- جیره حاوی سرشاخه نیشکر عمل آوری شده با بخار آب و آب اکسیژنه قلیایی بود.
نتایجعمل آوری با بخار آب تحت فشار یا آب اکسیژنه قلیایی باعث کاهش درصد الیاف خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و لیگنین سرشاخه نیشکر شد (05/0<p). در مقایسه با تیمار شاهد، میانگین مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، وزن نهایی، میانگین افزایش وزن روزانه، بازده خوراک بره ها، غلظت کل اسیدهای چرب فرار و پروپیونات شکمبه و غلظت گلوکز خون با تغذیه سرشاخه نیشکر عمل آوری شده افزایش یافت و تیمار 3 (سرشاخه نیشکر عمل آوری شده با بخار آب و آب اکسیژنه قلیایی) بهترین نتایج را نشان داد (05/0<p). غلظت آنزیم کبدی آلانین ترانس آمیناز تحت تاثیر عمل آوری سرشاخه نیشکر کاهش یافت (05/0>P). غلظت نیتروژن آمونیاکی و pH شکمبه، آسپارتات ترانس آمیناز خون و صفات لاشه تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفتند.
نتیجه گیری نهاییبا توجه به نتایج عمل آوری با بخار آب تحت فشار یا آب اکسیژنه قلیایی باعث بهبود ارزش تغذیه ای سرشاخه نیشکر شد و استفاده توام از آنها (تیمار سوم) نتایج بهتری را نشان داد.
کلید واژگان: اسیدهای چرب فرار, آلانین ترانس آمیناز, پروپیونات, ترکیب شیمیایی, قابلیت هضم, گلوکز خونIntroductionA significant portion of livestock feed resources are roughage and fibrous in Iran, which is low in protein, minerals, and digestible energy; however, if treated by some methods, has the potential to be used as an energy source in livestock diets (Adesogan et al. 2019). There are 10 sugarcane development companies in Khuzestan province, which have 127,000 hectares under sugarcane cultivation and the area under sugarcane cultivation is 100,000 hectares per year (FAOSTAT 2013). Sugarcane is harvested in two ways: black (burning) and green (harvesting with a harvester). About 15 to 25 percent of the weight of sugarcane includes leaves and branches named sugarcane top, so the green harvesting produces about 20000 kg of wet biomass per hectare (Moradi et al. 2019). Due to the area under sugarcane cultivation in the Khuzestan province, and its 50% humidity, about two million tons of sugarcane top is produced each year. During harvesting, the sugarcane residues remain on the ground and cause special problems for the maintenance operation of the sugarcane on the field, so the residue is burned in two stages before and after harvesting, and it pollutes the environment, especially the air (Kingston et al. 2005). If the sugarcane top residues treated, due to breakdown of lignocellulose structure and degradation of lignin, cased to the increased access of ruminal microorganisms to lignosullose materials, so instead of burning, they can be used as fodder sources in animal feeding (Karp et al. 2013). Therefore, the aim of present experiment was conducted to evaluate the effects of steam and alkaline hydrogen peroxide treatment to improve the nutritional value of sugarcane top for fattening lambs.
Material and methodThe present experiment was performed in Agricultural Sciences and Natural Resources University of Khuzestan. The sugarcane top used in the present experiment was from variety of CP73 and CP57 harvested from Imam Khomeini agro-industry company of Shushtar. After the sugarcane was harvested, it was dried and chopped into 2 to 3 cm long with a chopper and transferred to the Shoaibiyeh Livestock Feed Company for steam treatment. Steam was conducted at 184ᵒC for 4 minutes; the equal pressure was 16 to 18 atm. (average 17 atm.). The sugarcane top was treated using a solution of 1% hydrogen peroxide, which pH was adjusted to 11.5 using a solution of sodium hydroxide (alkaline hydrogen peroxide). Twenty-four Arabi male lambs with average live weight of 30.4 ± 5 kg were used in a completely randomized design with 3 treatments and 8 replicates for a period of 70 days. Experimental treatments were: 1- control (untreated Sugarcane top), 2- diet containing steam treated Sugarcane top, and 3- diet containing steam and alkaline hydrogen peroxide treated sugarcane top.
Results and discussionTreatment with steam and alkaline hydrogen peroxide significantly reduced the percentage of NDF, ADF, crude fiber, lignin, and increased the significance of the gross energy of sugarcane (P <0.05), but had no effect on crude protein. In consistent with the results of the present experiment, other researchers also reported a decrease in dry matter, NDF, and ADF by applying water vapor under pressure. The decrease of these nutrients has been attributed to the fragmentation or hydrolysis of all or part of the hemicellulose. In compared to control, average feed intake, digestibility of nutrients, final weight, average daily gain, feed efficiency of lambs, rumen propionate and total volatile fatty acids, and blood glucose were increased with feeding of treated sugarcane top, and treatment 3 shown the best results (P<0.05). The components of the experimental diets are the same, and the only difference was in the type of treatments. Therefore, perhaps the reason for the increase in feed consumption in treatments containing sugarcane top treated with steam or steam and alkaline hydrogen peroxide is to improve its digestibility. Increasing digestibility will cause the material to pass through the rumen faster and thus animals consume more feed. The concentration of alanine transaminase was decreased, because of treatment of sugarcane top (P<0.05). The concentration of rumen ammonia nitrogen and pH, blood aspartate transaminase, and carcass traits were not affected by the treatments. Therefore, treatment by steam and alkaline hydrogen peroxide caused to improve the nutritional value of sugarcane top, and their combined use (third treatment) showed better results.
Results and discussionTreatment with steam and alkaline hydrogen peroxide significantly reduced the percentage of NDF, ADF, crude fiber, lignin, and increased the significance of the gross energy of sugarcane (P <0.05), but had no effect on crude protein. In consistent with the results of the present experiment, other researchers also reported a decrease in dry matter, NDF, and ADF by applying water vapor under pressure. The decrease of these nutrients has been attributed to the fragmentation or hydrolysis of all or part of the hemicellulose. In compared to control, average feed intake, digestibility of nutrients, final weight, average daily gain, feed efficiency of lambs, rumen propionate and total volatile fatty acids, and blood glucose were increased with feeding of treated sugarcane top, and treatment 3 shown the best results (P<0.05). The components of the experimental diets are the same, and the only difference was in the type of treatments. Therefore, perhaps the reason for the increase in feed consumption in treatments containing sugarcane top treated with steam or steam and alkaline hydrogen peroxide is to improve its digestibility. Increasing digestibility will cause the material to pass through the rumen faster and thus animals consume more feed. The concentration of alanine transaminase was decreased, because of treatment of sugarcane top (P<0.05). The concentration of rumen ammonia nitrogen and pH, blood aspartate transaminase, and carcass traits were not affected by the treatments. Therefore, treatment by steam and alkaline hydrogen peroxide caused to improve the nutritional value of sugarcane top, and their combined use (third treatment) showed better results.
Keywords: Alanine transaminase, Blood glucose, Chemical composition, Digestibility, Propionate, Volatile fatty acids -
یکی از زمینه های بروز پدیده جداشدگی در سطح شهرها، تمایزهای اجتماعی- اقتصادی است که در اثر تخصیص ناعادلانه منابع، فرصت ها و خدمات شکل می گیرد. بررسی و سنجش میزان جداشدگی در سال های گذشته، بر اساس شاخص ها و متغیرهای مختلف، بارها مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته تا بتوانند ضمن بررسی و تحلیل این پدیده، پیامدهای منفی آن را کاهش دهند. هدف این پژوهش، سنجش میزان جداشدگی در میان گروه های عمده شغلی و تحصیلی در محله های شهر اصفهان است؛ بدین منظور میزان جداشدگی مطابق ابعاد معرفی شده مسی و دنتون (1988)، یکبار با استفاده از 13 شاخص تک گروهی و بار دیگر با استفاده از 7 شاخص چندگروهی و با به کارگیری نرم افزار Geo-Segregation Analyzer، بر اساس داده های سرشماری نفوس و مسکن سال1390، برای دو متغیر گروه های شغلی و تحصیلی محاسبه شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از شکل گیری میزان بالای جداشدگی در میان تمامی گروه های شغلی و تحصیلی در محله های شهر اصفهان است. شاخص ضریب مکانی برای گروه های عمده شغلی نشان دهنده تجمع فضایی گروه شغلی پایین در محله های حاشیه و دور از مرکز شهر و در نتیجه جداشدگی بیشتر آنها در مقایسه با دو گروه شغلی دیگر است. این شاخص در میان گروه های تحصیلی، نشان دهنده تجمع فضایی گروه تحصیلی بالا در محله های جنوبی شهر و دو سمت حاشیه زاینده رود و در نتیجه جداشدگی بیشتر آنها در مقایسه با دو گروه تحصیلی دیگر است.
کلید واژگان: جداشدگی اجتماعی- فضایی, گروه های عمده شغلی و تحصیلی, روش های اندازه گیری تک گروهی و چندگروهی, جدایی گزینی شهری, شهر اصفهانIntroductionSegregation is one of the undeniable realities in urban communities. One of the contexts for occurrence of this phenomenon at metropolitan areas is socio-economic distinctions, which lead to unequality allocations of resources, opportunities, and services. For this reason, measuring the degree of segregation has been one of the most controversial topics discussed by urban reseachers over the last few years. Through these topics, they wish to be able to study and analyze this phenomenon and reduce its negative consequences. Isfahan metropolis is the third most populous city in Iran (National Statistical Center of Iran, 2016) and has 15 municipal districts, as well as residents with different religions (Isfahan City Statistics, 2017). The city consists of neighborhoods with different and sometimes conflicting qualities of life. Its different socio-economic conditions and characteristics has led to segregation and polarization phenomenon in this city. Since major occupational and educational groups can represent socio-economic differences in cities, this study aimed to measure the segregation between the major occupational and educational groups in the metropolitan neighborhoods of Isfahan.
Materials & MethodsThis study was categorized as an applied research in terms of purpose and as a descriptive-analytical researchin terms of method. In this study, the degree of segregation was measured according to the 5 dimensions proposed by Massey and Denton (1988). These dimensions included evenness, exposure, concentration, clustering, and centralization. The latest census data released by the National Statistical Center of Iran in 2011 were applied to measure the segregation indices by using the variables of education and occupation in 192 neighborhoods of Isfahan City. For this purpose, 13 one-group indices were first calculated using Geo Segregation Analyzer software. Then, 7 multi-group indices were measured with the help of the same software. The variables were categorized in GIS software. Also, Location Quotients (LQs) were utilized to identify the spatial accumulations of the occupational and educational groups.
Discussion of Results & ConclusionsThe results indicated a high degree of segregation among all the occupational and educational groups in the neighborhoods of Isfahan according to the one-group and multi-group indices. However, the degrees of segregation varied based on the different dimensions. In Table 4, the value of each dimension is separately specified for the related indicators based on the occupational and educational groups. In addition, the LQ index for the occupational groups represented spatial accumulation of the low occupational group in the suburbs and far from the city center. Furthermore, this index showed spatial accumulation of the high educational group in the southern neighborhoods of the city and both sides of Zayandehrood River. Therefore, these groups were more segregated in comparison with two other occupational/ educational groups.It is worth noting that by moving from the central districts to the suburbs, the high educational group had a very low distribution and the low educational group was very intense. This fact was true for the occupational groups as well. This meant that the distributions of the high and low occupational groups decreased and increased by moving to the suburbs, respectively. Despite the high rate of segregation of the occupational and educational groups in the neighborhoods of Isfahan, this separation had not yet reached the stage of city polarization. It seemd that the spatial structure and configuration of Isfahan City, including the vertical axis of Chaharbagh and the horizontal axis of Zayandehrood, had been effective in not polarizing the socio-spatial structure of the city.However, continuation of this trend could lead to complete segregations of the high educational and low occupational groups, especially in the southern areas of the city, including Districts 5 and 6, and some areas of Districts 2, 11, and 14, respectively.
Keywords: Socio-spatial Segregation, Educational, Occupational Groups, One-group Indices, Multiple-Group Indices, Dimensions of Segregation, Urban Segregation, Isfahan city -
بعد مکانی نیاز به تعلق، آشکارکننده پیوند انسان و مکان است. اگر چه حاشیه مادی ها باعث حضور و ثبات عناصر طبیعی در شهر اصفهان هستند؛ توسعه جوامع انسانی، تغییر شیوه زندگی و استقرار گروه های جمعیتی جدید در منازل آپارتمانی سبب قطع ارتباط طبیعت مادی ها و ساکنان شده و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق افراد افزوده است. از آن جا که تعامل میان انسان و محیط بر ارتباط کاربران با محیط های ساخته شده و حس تعلق آنان موثر است، این مقاله در پی یافتن پاسخ این سوال است: " مولفه های عوامل کالبدی- محیطی نتیجه بخش بر افزایش حس تعلق به مکان ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها کدامند؟" شناسایی و طبقه بندی مولفه های کالبدی- محیطی موثر بر حس تعلق ساکنان و همچنین نحوه و میزان تاثیر گذاری عوامل عملکردی و ادراکی حاصل از عوامل کالبدی- محیطی مادی ها در ایجاد حس تعلق ساکنان، هدف اصلی این پژوهش است.در جهت پاسخ به سوالات از روش همبستگی استفاده شد. جمع آوری داده ها به منظور مرور نتایج تحقیقات صورت گرفته به روش اسنادی از جمله نوشته ها و ادبیات، داده های آماری، اسناد تاریخی و اسناد دیداری صورت گرفت. مطالعه میدانی بصورت گردآوری داده از ساکنان محلات مجاور مادی ها با ابزار پرسشنامه و به روش پیمایشی صورت پذیرفت. داده های حاصل از پرسشنامه توسط نرم افزار Spss نسخه(26) و Amos نسخه (24) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، بین طبیعت زیبای ماد ی ها با چهار مولفه "عناصر طبیعی، خوانایی، خاطره انگیزی، منحصر به فرد بودن" و عوامل عملکردی با "مولفه های خودبسندگی و لذت از مکان" و عوامل ادراکی با "مولفه های رضایتمندی، اشتیاق، افتخار، مردم دوستی و سازگاربودن" رابطه مستقیم وجود دارد که بر ارتباط کاربران با محیط تاثیر گذاشته و حس تعلق به مکان ساکنان همجوار مادی ها را افزایش می دهد.
کلید واژگان: مادی ها, حس تعلق به مکان, محلات مسکونی, شهر اصفهانTodaychr('39')s, the need to belong is one of the substantial basic human needs, in which the location dimension of this comprehensive need reveals the relationship between humans and location. Interest in nature and its elements could significantly affect the userschr('39') relationship with built environments and their sense of belonging. In this regard, the natural urban elements have long been known as signs. Here, such urban signs, physically or mentally, via impressive quality and features, can play an outstanding role in providing a memorable image of urban places. The Madi that move from the southwest to the northeast of Isfahan has affected the texture and the surrounding area and the historical, physical, and social characteristics of the location where they passed. The interaction of two factors, namely humans and the environment, represents their active and passive effect. Humans give meaning to locations and act based on their environmentschr('39') cultural values following them. paper seeks to answer two main questions as follows: 1- What factors can be categorized as the physical-environmental elements of the Madi that affect the sense of belonging? 2- What is the effect of the functional and perceptual factors, a concept derived from Madischr('39')s physical-environmental factors, on the sense of belonging? Meanwhile, the proposed hypotheses are as follows: Hypothesis 1: Readability, uniqueness, the sense of calm, comfort, coziness, and familiarity are some of the physical-environmental components affecting the sense of belonging of inhabitants. Hypothesis 2: There is a significant relationship between the functional and perceptual factors, a concept derived from the physical-environmental factors of the Madi, and the sense of belonging of inhabitants. The field study was implemented by collecting data from the neighborhoods adjacent to the Madi using a questionnaire and a survey method. The studychr('39')s statistical population was then considered to the inhabitants adjacent to Isfahan Madi using the regular random sampling with a sample size of 100 people. The data achieved from the questionnaire were then analyzed by SPSS software in two parts: descriptive and inferential statistics. After estimating the path analysis model, it is found that the factor burden of physical-environmental effect can affect first on functional factors (0.905) via components of self-sufficiency and enjoyment of the active location, and secondly on perceptual factors (0.746) via components of satisfaction, desire, honor, humanitarianism, and compatibility are effective. Furthermore, according to the obtained results, it can be concluded that there is a direct relationship between the beautiful nature resulting from the existence of the Madi and four components including readability, uniqueness, sense of calm and comfort, coziness and familiarity, and functional and perceptual factors, which affects the userschr('39') relationship with the environment as well as increases the sense of belonging to the neighboring inhabitants of the Madi.
Keywords: Isfahan city, Madi, Sense of belonging to the place, residential areas -
In this study, a fast and precise method for determining three opium alkaloids (morphine, codeine, and thebaine) in different parts of some Papaver species was developed and validated with a low limit of detection (LOD) of 0.05 - 0.20 mg/L. The proposed method was based on three extraction steps by alkaline aqueous solution/chloroform/acidic aqueous solution and analysis by ion mobility spectrometry (IMS) and high-performance liquid chromatography (HPLC). After optimizing IMS parameters based on an experimental design, IMS was applied to analyze the extracts of seeds, stems, leaves, and capsules of seven Papaver species collected from different regions of Iran. All prepared samples were analyzed by HPLC and IMS at the same time. Then, the obtained results of the two instrumental methods were compared. The HPLC did not detect morphine in the prepared samples, while IMS results showed trace amounts of morphine in the capsules and leaves of four Papaver species. Other results were comparable and showed that IMS is more sensitive, affordable, and faster than HPLC for alkaloid analysis.
Keywords: Thebaine, Papaver Species, High-Performance Liquid Chromatography -
شروط سوءاستفاده جویانه استفاده از متن قوانین و تحمیل شرایط مورد نظر فرد دارای قدرت در قرارداد به وسیله سوءاستفاده از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و تخصص خویش به طرف دیگر، در جهت کسب منافع خود و اضرار غیر است. این پژوهش با توجه به اهمیت بسط دانش حقوقی در زمینه احکام حاکم بر شروط سوءاستفاده جویانه در حقوق مصرفکننده، بر آن است با روش کیفی- تفسیری به بررسی ماهیت شروط سوءاستفاده جویانه حقوق مصرفکننده در نظام های حقوقی ایران و اتحادیه اروپا و راهکارهای مقابله با شروط سوءاستفاده جویانه وکاهش سوءاستفاده از شروط در حقوق مصرفکننده بپردازد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که عدم تعادل مربوط به شروط مندرج در قراردادها سبب ایجاد شرایط سوءاستفاده جویانه بوده و تحمیل آن به مصرفکننده خواهد شد و در مقابل، طرف ارایه دهنده را از قبول مسیولیت های متعارف و منطقی خود بینیاز میسازد. لذا عرضه کنندگان کالا و خدمات برای تعیین شروط، باید شروطی را در نظر بگیرند که تعیین کننده میزان مسیولیت و وظایف آنان باشد؛ شرطی که هدف یا اثرش این باشد که فقط عرضه کننده، به طور یکجانبه، حق داشته باشد که کالا یا خدمت مورد نظر را تغییر دهد، هم از جهت تیوری و هم از جهت عملی، نادیده انگاشتن حق مصرف کننده و سوءاستفاده جویانه است است. در کشورهای عضو اتحادیه اروپا رویه های ضدرقابتی و محدودکننده و شفافیت سازی در بازار وجود دارد که از آنها به عنوان نوعی ضمانت اجراهای مناسب برای رعایت حقوق مصرف کنندگان استفاده می شود.
کلید واژگان: حقوق مصرف کننده, شروط سوء استفاده جویانه, سوء استفاده از شروط, حقوق ایران, اتحادیه اروپاAbusive conditions are the use of the text of the law and the imposition of the conditions required by the person in power in the contract by abusing his economic, social and professional status to the other party, in order to gain his own interests and harm others. Given the importance of expanding legal knowledge in the field of provisions governing abusive terms in consumer rights, this study intends to use a descriptive-analytical method to examine the nature of abusive terms of consumer rights in Iranian and EU legal systems and strategies to combat abuse. To demand and reduce the abuse of terms in consumer rights. The results of this study indicate that the imbalance related to the conditions contained in the contracts will create conditions for abuse and impose it on the consumer and, in turn, will make the provider party unnecessary to accept its normal and reasonable responsibilities. Therefore, suppliers of goods and services, in order to determine the conditions, must consider the conditions that determine the level of their responsibilities and duties; Provided that the purpose or effect is that only the supplier unilaterally has the right to change the product or service in question is, both theoretically and practically, a disregard for consumer rights and is abusive. In EU member states, there are anti-competitive and restrictive practices and market transparency that are used as a kind of guarantee of proper implementation to respect consumer rights.
Keywords: Consumer rights, abusive terms, abuse of terms, Iranian Law, European Union -
پژوهش حاضر در تلاش است ضمن معرفی تکنیک ردیابی فرآیند به بررسی تاثیرات جهانی شدن فرهنگی بر مسئله مند شدن هویت ملی در جامعه ایران بعد از انقلاب 57 بپردازد. روش پژوهش حاضر «ردیابی فرآیند»، واحد تحلیل «جامعه ایران بعد از انقلاب 57» منطق استنباطی و ابزارهای تحلیلی «منطق استنباط بیزی» و «آزمون های تجربی کاه در باد، حلقه، تفنگ دودی و قطعیت مضاعف»، مشاهدات تجربی و مدارک درون موردی «مشاهدات فرآیند علی» و «مدارک الگویی، توالی، ردیابی، گزارشی» منابع اطلاعاتی و ابزارهای جمع آوری آنها «اسناد، گزارشات آرشیوی، منابع رسانه ای، تحقیقات تاریخی، و مصاحبه» می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد بر مبنای رویکرد قیاسی فرآیند تاثیرات جهانی شدن فرهنگی بر مسئله مند شدن هویت ملی در جامعه ایران بعد از انقلاب 57 از طریق «مکانیسم علی هویت سازی بازاندیشانه در گستره فشردگی جهان» قابل مفهوم سازی، عملیاتی کردن و ارزیابی است.
کلید واژگان: استنباط درون موردی, ردیابی فرآیند, مکانیسم علی, جهانی شدن فرهنگی, مسئله مند شدن هویت ملیThe Present Research is Trying To Introduce Bayesian Inference Logic And Technique Of Process-Tracing In A Single Case Research (N=1) To Study The Effects Of Cultural Globalization On The National Identity Becoming Problematic In Iranian Society After The Revolution Of 57 Using The Process Tracing Technique. The Method Of Present Research Is "Process Tracing", Analysis Unit Of "Iranian Society After Revolution 57", Inferential Logic and Analytical Tools " Bayesian Inference Logic" And "Empirical Tests Straw-In-The-Wind, Hoop, Smoking Gun and Doubly Decisive", Empirical Observations And Within-Case Evidence "Causal Process Observations" And "Evidence Pattern, Sequence, Trace, Sequence And Account" Information Sources And Tools For Collecting Them "Documents, Archival Reports, Media Sources, Historical Research, And Interview". The Result Of Research Indicates That Based On The Deductive Approach And Existing Analytical Theories, Process Of The Effects Of Cultural Globalization On The National Identity Becoming Problematic in Iranian Society After The Revolution Of 57 Can Be Conceptualized, Operationalization And Evaluated Of Through "Causal Mechanism Of Rethinking Identification In The Compactness Of The World".
Keywords: Within-Case Inference, Process-Tracing, Causal Mechanism, Cultural Globalization, National Identity Becoming Problematic -
محققان و پژوهشگران ایرانی در حوزه مطالعات کمی با رویکردهای تحلیلی گوناگونی به تحلیل هویت ملی در جامعه ایران و چالش ها و مشکلات آن پرداخته اند. پژوهش حاضر در تلاش است با استفاده از روش مرور نظام مند به واکاوی ویژگی های توصیفی، روش شناختی و تحلیلی و ارزیابی انتقادی مقالات علمی-پژوهشی مبتنی بر روش کمی با موضوع هویت ملی در جامعه ایران در بازه زمانی 1377 تا 1398 بپردازد و تصویر کامل و جامعی از عوامل و متغیرهای موثر بر هویت ملی در جامعه ایران و چالش ها و مشکلات آن در مقالات علمی-پژوهشی مبتنی بر روش کمی ارایه نماید و کمبودها و کاستی های آن ها را موردبررسی قرار دهد. روش پژوهش حاضر، مرور نظام مند می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد مقالات انتخاب شده باوجود نتایج و دستاوردهای قابل ملاحظه و قابل کاربرد با خلا ها و کاستی های عدیده ای در حوزه روش شناختی چون: تقلیل گرایی و دشواری مقایسه پذیری و در حوزه تحلیلی چون: کلی نگری در مقابل جزیی نگری، تقلیل گرایی در مقابل جامع گرایی، کاهش گرایی تحلیلی چالش ها و مشکلات ابعاد مختلف هویت ملی، کاهش گرایی تحلیلی چالش ها و مشکلات رابطه هویت ملی و هویت های جمعی مواجه می باشند.
کلید واژگان: مرور نظام مند, مقالات علمی-پژوهشی مبتنی بر روش کمی, هویت ملی, جامعه ایرانIranian researchers in the field of quantitative studies have analyzed national identity in Iranian society and its challenges and problems using various analytical approaches. The present study tries to analyze the descriptive, methodological and analytical features and critical evaluation of scientific-research articles based on quantitative methods on the subject of national identity in Iranian society in the period 1998 to 2019 using a systematic review method and a complete and comprehensive picture of factors and variables affecting national identity in Iranian society and its challenges and problems in scientific-research articles based on quantitative methods and examine their shortcomings and shortcomings. The method of the present research is systematic review. The results of the research show that although the selected articles have had significant results and achievements and are applicable, nevertheless they are many gaps and shortcomings in the field of methodology such as reductionism and difficulty of comparability and in the field of analysis such as generalization versus partiality, reductionism versus holisticism, analytical reductionism of the challenges and problems of different dimensions of national identity, analytical reductionism of the challenges and problems of the relationship between national identity and collective identities.
Keywords: Systematic Review, Scientific-Research Articles Based On Quantitative Methods, national identity, Iranian Society -
حاشیه مادی ها، مرز رویارویی انسان و طبیعت، قابل ترکیب با عناصر معماری و موثر بر طراحی سیما و منظر محلات شهری است. امروزه توسعه جوامع انسانی بر سکونت مردم بی تاثیر نبوده، چنانچه تغییر شیوه زندگی و آپارتمان نشینی، باعث ایجاد فاصله بین طبیعت مادی ها و ساکنان گشته است. ساکنان به عنوان گروه های جمعیتی جدید به محلات وارد شدند. استقرار در منازل آپارتمانی باعث قطع ارتباط با طبیعت شد و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق مکان آنان افزود. به این ترتیب بناهای مسکونی جدید بدون توجه به بناهای پیرامون خود و بر اساس سلیقه های شخصی شکل گرفت و سیمای محلات از آشفتگی و نابسامانی ناشی از عدم هماهنگی در ترکیب عناصر نما متاثرشد. این پژوهش با هدف بررسی نحوه و چگونگی تاثیر حس تعلق بر مولفه های نمای محلات مسکونی، در مجاورت طبیعت مادی ها از دیدگاه ساکنان، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که تاثیر حس تعلق مکان بر ویژگی های نمای محلات مسکونی مجاور مادی های اصفهان از دید ساکنان چیست؟ پژوهش از نظر جمع آوری اطلاعات، پژوهش میدانی و از نظر مسیر اجرا از نوع پژوهش های ترکیبی متوالی با پارادایم پراگماتیسم است. داده های کیفی با استفاده از مشاهدات مستقیم، مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصین، گردآوری و تحلیل محتوای مضمون (تماتیک) انجام شد، سپس داده های کمی در بستری پیمایشی به روش تهیه پرسشنامه از ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها گردآوری و توسط نرم افزار Spss و Amos تحلیل شد و تحلیل ها یکجا مورد تفسیر قرارگرفت. نتایج مطالعات نشان داد که حس تعلق و مادی ها بر نما تاثیر معنادار دارند. از دیدگاه ساکنان، حس تعلق بیشترین تاثیر را به ترتیب بر مولفه ی فرم و اندازه ، سپس بر اجزای نما و در درجه سوم بر مولفه مصالح دارد و مولفه های مادی ، به ترتیب با خاطره انگیزی، خوانایی، آرامش و آسایش اقلیمی و منحصر به فرد بودن باعث افزایش تاثیر طبیعت موجود بر نما شده اند. بنابراین توجه به زیر ساخت سبز مادی های اصفهان و جلب مشارکت ساکنان تحت تاثیر حس تعلق آن ها، ارتقای شاخص های کالبدی نمای بناهای مسکونی مجاور مادی ها را به همراه خواهد داشت.محاسبه گردید.
کلید واژگان: نمای بناهای مسکونی, اجزای نما, فرم و اندازه, مصالح, حس تعلق به مکان, مادیBackground and ObjectivesMaadi's are the distinguishing characteristic of Isfahan city in comparison with other cities of Iran. Their calm and inviting side where humans and nature get along together can be combined with architectural elements, affecting the urban feature and landscape of urban neighborhoods. The facade of residential buildings adjacent to the Maadis greatly enjoys the sense of belonging to the existing space. It is one of the most influential factors in creating a connection between residential spaces and existing nature. The vital factor in this research is the response to the dual relationship between man and nature. Also, we focused on the impact of this relationship on the landscape and residential building envelopes. It is critical to meet residents' needs and expectations and provide a more favorable environment for users.
MethodsThis research has the characteristics of quantitative and qualitative studies. The field research and implementation path are a type of consecutive exploratory combined research with a pragmatism paradigm in terms of data collection. In the first stage, the data of the qualitative study was collected in the field by performing interviews. In this stage of the qualitative data collection, a set of activities was performed, such as bibliographic study, observation, photographs, and interviews with experts. Finally, the thematic analysis method was used to classify the patterns of meaning from the data set. In the second stage, the quantitative study, a survey was done based on the researcher-made questionnaires, the answers, and it was used to apply the appropriate tools. The questionnaires were evaluated on a five-point Likert scale and randomly distributed among neighboring residents of Maadis. The data obtained from the questionnaires were analyzed by SPSS and AMOS software. Descriptive and inferential statistics were analyzed in SPSS software. The Cronbach's alpha was used to evaluate the reliability of the questionnaires, and the Kolmogorov-Smirnov test was applied to evaluate the normality of data distribution. In order to measure and analyze the effectiveness path of the Maadis component and the sense of belonging to the facade component, a set of variables related to each of them was entered into AMOS software. For confirmatory factor analysis of the mentioned component variables, structural equation modeling was used in AMOS software. Finally, both qualitative and quantitative analyses were interpreted at once.
FindingsThe path coefficients of the central hypothesis, regression coefficients, and the number of partial indicators related to the hypothesis showed an effective relationship between the components, but they did not have the same value. The items of the Maadi's component were all identified with a strong and positive effect. The study of the components of the sense of belonging showed that emotional belonging had a substantial and positive effect on all items. In addition, the functional and conceptual components, with substantial and positive effects on one item, indicated a significant relationship between the components of Maadis and the sense of belonging with the components of the facade.
ConclusionThe results have shown that the sense of belonging and Maadis existence significantly affect facades. From the resident's perspective, the sense of belonging has the most significant effect on the facade, form, and size, then the facade components and the materials. So that in the component of form and size, elements such as the use of curved lines and volumes that are reminiscent of the movement and twisting of water in Maadis were considered significant. The human scale in the facade by using different divisions, creating complete and empty spaces by balcony design, the porch and retreat in floors, unity, and harmony between adjacent facades, coordination in the forms used in the facade as well as avoiding uniformity and the height of more than three floors, respectively, had the most significant value and impact from the residents' point of view. From the resident's perspective, the sense of belonging has the most significant effect on the facade, form, and size, then the facade components and the materials. The Maadis components, with their evocativeness, readability, tranquility and climatic comfort, and uniqueness, respectively, increased the impact of existing nature on the facade. Therefore, paying attention to the green infrastructure of Isfahan Maadis and attracting the participation of residents, under the influence of their sense of belonging, promotes the physical characteristics of the facades of the residential buildings adjacent to the Maadis.
Keywords: Residential Facade, Facade Components, Form, Size, Materials, Sense of belonging -
غدد شیری یکی از مهم ترین اندام های بدن زنبورهای عسل پرستار هستند و بخش اصلی پروتیین ژل رویال را تولید می کنند که برای تغذیه لاروها و ملکه استفاده می شود. وزن غدد شیری و اندازه آسینی ها می تواند به عنوان شاخص معتبری برای تعیین کیفیت جیره های غذایی مورداستفاده توسط زنبورهای پرستار در نظر گرفته شود. در مطالعه حاضر اثر جیره های مختلف غذایی روی رشد غدد شیری و اندازه آسینی های زنبورهای عسل پرستار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که جیره های مورد آزمایش اثر معنی داری روی وزن غدد شیری و اندازه آسینی های این غدد دارند.
کلید واژگان: زنبور پرستار, جیره غذایی, وزن غدد شیری, اندازه آسینی هاHypopharyngeal glands (HGs) are one of the most important body organs of nurse honey bees which produce the major protein fraction of royal jelly that is fed to larvae and queen. The HGs mass and acini size can be considered as robust indicator that is used to determine the quality of the diets fed to nurse bees. In the present study we focused on the effect of different nutritional diets on HGs growth and acini size in nurse honey bee workers. Results of ANOVA indicated that the test diets have a significant effect on HGs mass and their acini size.
Keywords: Nurse bee, nutritional diet, hypopharyngeal glands mass, acini size -
پژوهش حاضر به دنبال بررسی درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی است. هدف پژوهش، بررسی این مسئله است که زنان کارآفرین چه درکی از مشارکت اقتصادی دارند و چه شرایط، زمینه ها و راهبردهایی را در این زمینه، مهم می دانند. روش پژوهش از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد نظام مند) و روش جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. داده های پژوهش براساس رویکرد کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کربین (باز، محوری و گزینشی) تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعاملات خانوادگی گسیخته، تجربه محرومیت چندگانه، روحیه کارآفرینی مطلوب و منابع سرمایه ای چندگانه، مقولاتی است که به صورت علی بر مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین تاثیرگذار است. زنانگی مقاوم- زنانگی تلفیقی، سبک فرزندپروری مقتدرانه و داشتن یا نداشتن حمایت خانوادگی، شرایط زمینه ای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین را شکل می دهد و نابسامانی نهادی، نابسامانی اقتصادی، نبود مهارت آموزی کاربردی و محیط کار جنسیت زده، عوامل مداخله گری است که بر راهبردها و عمل/ تعاملاتی که زنان کارآفرین برای موفقیت اقتصادی و مشارکت اقتصادی موثر و موفق به کار می گیرند، تاثیرگذار است. کارآفرینی زنان و مشارکت اقتصادی آنان، پیامدهای گوناگونی دارد که شامل تحولات نگرشی، تحولات هویتی، تغییر سبک زندگی و تغییر زیست منفعلانه است. درنهایت، گفتنی است زنان، کارآفرینی جایگزین زنانه را به عنوان یک الگوی مشارکت اقتصادی، در برابر الگویی ارایه داده اند که بر مبنای ساختارهای مردانه شکل گرفته است.
کلید واژگان: مشارکت اقتصادی, کارآفرینی جایگزین, زنانگی, نظریه زمینه ایIntroductionParticipation has often been considered as one of the main components and indicators of development by various thinkers and experts because social life is possible when people interact and cooperate with each other as members of one body. People's participation in the development process is so important that development is basically considered a participatory process because people's participation is the basis of social and economic development. Thematically, participation is divided into political, social, economic, and so on. Although their exact separation is difficult due to their entanglement, overlap, and complementarity, in the present study, economic participation is considered. . The benefits of participating in the development process should go to all individuals or groups involved. One of the groups participating in the development process that should have a fair share of development benefits is the category of women. Because in today's world, overcoming family, economic, cultural, and political crises and achieving sustainable development require the full participation of different groups and women are the first hope for the development of families and the growth and development of their society. Women's success not only benefits the country economically but alsoit creates social and cultural benefits.
Materials and MethodsThe present study seeks to investigate the semantic understanding of the experience of entrepreneur women regarding economic participation in Shiraz. The purpose of this study is to investigate what entrepreneur women understand about economic participation and what conditions, contexts, and strategies are considered important in this field. This research is based on a qualitative approach using the systematic ground theory method. The method of data collection is the semi-structured interview. The interviewees of the present study were entrepreneur women in Shiraz who were selected through purposive sampling for the interview. A total of 25 interviews were selected. In the interview processcare was taken to conduct the interviews with appropriate quality and avoiding bias in order to maintain the validity of the research. To assess the reliability, the two experts also coded several interviews and the difference between their coding results was small and negligible.The research data have been analyzed based on Strauss and Corbin’s (2012) three-stage coding approach (open, axial, and selective). The related codes were obtained focusing on a major category of organization and the main categories of research. Discussion of Results and
ConclusionAfter analyzing and interpreting the information extracted from the interviews regarding the entrepreneurial model of women in Shiraz, 69 sub-categories and 19 main categories were identified. The findings indicated that broken family interactions, the experience of multiple deprivations, favorable entrepreneurial spirit, and multiple sources of capital are categories that causally affect the economic participation of women entrepreneurs. The resilient femininity, integrated femininity, authoritarian parenting style and support, and lack of family support shaped the ground conditions for the economic participation of entrepreneur women. The institutional disorder, economic disorder, lack of applied skills, and a sexist work environment are interfering factors. Such factors were effective for economic success and economic participation. Women's entrepreneurship and economic participation could have a variety of consequences including attitudinal changes, identity changes, lifestyle changes, and passive lifestyle changes. Finally, it can be said that women have presented alternative female entrepreneurship as a model of economic participation, as opposed to a model based on masculine structures.
Keywords: Economic participation, alternative entrepreneurship, Femininity, Grounded Theory -
در این پژوهش با تاکید بر اهمیت حوزه ی سینما در شناخت جامعه تلاش شده تا فیلم «جدایی نادر از سیمین» با روش تفسیری و از منظر ایماژ دین و اخلاق مورد توصیف، خوانش و واکاوی قرار گیرد. نتایج این مطالعه نشان می دهد اخلاق منتسب به شخصیت هایی همچون نادر، سیمین و ترمه بیشتر از نوع اخلاق پیامدگرایانه است گرچه در دقایقی از فیلم رگه هایی از اخلاق وظیفه گرا و فضیلت مندانه نیز از آنان قابل مشاهده و تاویل است؛ اما اخلاق منتسب به شخصیت راضیه به عنوان نماینده ی طبقه ی فرودست بیشتر از نوع وظیفه گرا، غیرسودنگرانه و شریعت محور است. این موقعیت همچنین برای شخصیت ها سویه و پیامد تراژیک خواهد داشت و این امر برای آنان موجب رنج، تشویش، اضطراب و انزوای هستی شناسانه ی غریبی شده است. در جهان متن مسئله مندی اخلاق ناظر بر قطبیت سازی نیست بلکه ناظر بر امکان یا امتناع اخلاقی زیستن و حتی پرسش از چیستی امر اخلاقی است. در انتها نیز با استفاده از نظریه ماتریالیسم فرهنگی این مسئله مورد اهتمام قرارگرفته که متون فرهنگی مانند جدایی نادر از سیمین چگونه ممکن می شوند. در اینجا به رابطه ی پیچیده ی امر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دوران تولید فیلم و گفتمان عدالت و ارزش مدار دولت نهم و دهم پرداخته شده و این امر تشریح گردیده که فیلم واجد مواضع هژمونیک و ضد هژمونیک و مقاومت های متنی با محوریت اقطابی مانند سبک زندگی سنتی- مدرن، هویت ملی در برابر هویت سلامی، تنازعات طبقاتی بوده که در آن سوژه ی زن با نظام قدرت چالش داشته و تقابل مهاجرت یا ماندن در ذهنیت سوژه جدی و اساسی است.
کلید واژگان: دین, اخلاق هنجاری, اخلاق وظیفه گرا, اخلاق شریعت محور, ماتریالیسم فرهنگیArt is the most important sphere of everyday-life representation, and so as influenced by history and Results showed ethics attributed to characters such as Nader, Simin, and Termeh is consecutive-oriented. Although streaks of task-oriented and virtue-oriented ethos are also visible from them in some minutes of movie, ethics attributable to the character Razieh as representative of the lower-class is non-profit-oriented, task-oriented, and sharia-oriented. It is also necessary to mention that existentialist reading of the movie showed that in this film the issue of selection, responsibilities, election, and power and value worlds are problematic, and the issue of choosing between ethics and minor conditions raised by the position so that as the cases in terms of being in the tough stance of selecting moral choices were put in a terrible, frightening, anxiety-making, and responsibility-awarding situation. This position has also a tragic outcome for the character, and this would cause them to suffer anxiety and isolation. In the world of the text, the issue of morality is not polarity-building, but it observes the possibility or refusing of a moral life and even questioning the nature of morality in modern times. In the end, using the theory of cultural materialism, the issue of possibility of the cultural texts such as separation was analyzed.
Keywords: cinema: normative ethics, task-oriented ethics, consecutive-oriented, sharia-oriented morality, Cultural Materialism
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.