جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ابتهاج" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
بررسی ویژگی های سبکی زبان و اندیشه شعر هوشنگ ابتهاج و محمد زهری
شعر به عنوان برجسته ترین هنر کلامی ، پیوند عاطفه و تخیل است که در زبان موزون و آهنگین شکل می گیرد.. بررسی و شناخت شاخص ترین ویژگی های سبکی زبانی و فکری شعر دهه های اخیر راهی در معرفی افق های شعر معاصر است . بدیهی است که در اثر تغییرات ساختاری که در بدنه اجتماع به وقوع می پیوندد، جریان اندیشه و دیدگاه های غالب شاعر نیز دچار فراز و فرود شود.گسترش روزافزون فضای مجازی در این دهه باعث جریان یافتن شعر در میان توده های مختلف مردم و ارتباط هنرمندان باهم گردید. در این میان هوشنگ ابتهاج و محمد زهری از تابناک ترین چهره های شعر معاصر ،نیز تحت تاثیر این بحران ها در سیر شعر گویی خود دچار تحولاتی شده و با توشه ای از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آوردند و به متعصبان کهنه پرست ثابت کردند که پرداختن به صورت و قالبی نو و بدیع از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمی شود. هدف از این پژوهش شناسایی ، استخراج و دسته بندی ویژگی های سبکی زبان و اندیشه غزل امیرهوشنگ ابتهاج و محمد زهری با روش توصیفی تحلیلی است. ورود مضامین اجتماعی و سیاسی ، توجه به روانشناسی جدید، تاثیر پذیری از نظریات فلسفی و مکاتب انسان گرایانه از مهم ترین مولفه های فکری شعر معاصر است که به موازات آن درسروده های ابتهاج و زهری دیده می شود ، همچنین هر دو شاعر بویژه ابتهاج با بهره گیری از انواع قالب های شعری و همچنین توسل به نماد و استعاره و دیگر ابزارهای سمبلیک ادبی در سخت ترین شرایط، فریادگر ناهنجاری های موجود بودند.
کلید واژگان: سبک, سطح زبانی, سطح فکری, ابتهاج, زهری.A study of the stylistic features of language and thought in the poetry of Houshang Ebtehaj and Mohammad ZohriPoetry, as the most prominent verbal art, is the link between emotion and imagination formed in rhythmic language. Examining and recognizing the most significant features of the linguistic and intellectual style of poetry in recent decades is a way to introduce the horizons of contemporary poetry. It is obvious that due to the structural changes that take place in the body of society, the flow of thought and views of the dominant poet also goes up and down.The increasing expansion of cyberspace in this decade has caused to increase poetry among different masses of people and the relationship between artists.Meanwhile, Houshang Ebtehaj and Mohammad Zohri, as the most brilliant figures of contemporary poetry, has been influenced by these crises, and changed the way of reciting poetry and turned to Nimai poetry with a load of classical literature.The purpose of this study was to identify, extract and categorize the stylistic features of the language and thought of the sonnets of Amir Hoshang Ebtehaj and Mohammad Zohri by descriptive-analytical method. The introduction of social and political themes, attention to new psychology, the influence of philosophical theories and humanistic schools were the most important intellectual components Also, both poets, especially Ebtehaj, shouted the existing anomalies in the most difficult conditions, using various poetic formats as well as appealing to symbols and
metaphors and other literary symbolic tools.Keywords: Style, Language Level, Intellectual Level, Initiative, Poison -
تصاویر شعری با گذر از سنت به مدرنیته، ماهیت و کارکردهای تازه ای یافته است. تا دوره مشروطه، تصاویر اغلب جنبه وصفی و جمال شناسانه دارد. از دوره مشروطه به دنبال دگرگونی در شعر فارسی، کارکرد تصاویر متحول شده است. با ورود رمانتیسم، خودآگاهی شاعران نسبت به جایگاه اجتماعی خود، اهمیت یافتن حقوق فردی و اجتماعی، بروز فردیت شاعرانه و عوامل دیگر، تصاویر شعری، واسطه ای برای بیان عواطف فردی و اجتماعی شده است. در شعر غنایی معاصر، روح تصاویر رمانتیک به قالب های شعر نو محدود نمی شود. حتی ویژگی ها و کارکردهای تصاویر رمانتیک با شعر برخی از غزل سرایان عجین شده است. شهریار و ابتهاج از جمله شاعران نیمه سنت گرا هستند که کارکردهای نوین تصاویر در شعرشان به وفور یافت می شود. این موضوع، شعر این شاعران را به لحاظ همزادی تصویر با عاطفه و تاثیر در احساس مخاطب متمایز می نماید. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این پرسش است که کدام کارکردهای عاطفی تصاویر رمانتیک در اشعار غنایی دو شاعر برجسته معاصر، حضور پررنگ تری دارد. بررسی آثار این دو شاعر، آشکار می کند، کارکردهایی مانند: تاثیر در احساس، همزادی با احساس و معنی و دلالت ضمنی برجستگی دارد. روش پژوهشی مقاله، توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است.
کلید واژگان: تصویر رمانتیک, ماهیت, کارکرد, عاطفه, شهریار, ابتهاجPoetic images have acquired a new nature and function with the transition from tradition to modernity. Until the constitutional period, fantasies often had descriptive and aesthetic aspects. Contemporary With constitutionalism, the function of images has also changed. Following the emergence of Romanticism, poets' self-awareness of their social status, the emergence of individual and social rights, the emergence of poetic individuality and some other factors, images have a tool to express individual and social emotions. New functions such as: influence on emotion, coexistence with emotion and meaning and signification were previously known as artistic features in the images of Western love poetry. Shahriyar and Ebtehaj are semi-traditionalist poets, most of whose images have new functions. The same factor distinguishes these poets in terms of the coexistence of the image with the emotion and the impact on the emotions of the audience. This research analyzes the emotional features and functions of images in the sonnets of these two prominent contemporary poets. The methodology of the article is descriptive-analytical using library resources.
Keywords: Romantic Image, nature, function, Emotion, Shahriar, Ebtehaj -
در آثار ابن سینا تبیین و توصیف لذت و الم به شکل مبسوط صورت گرفته؛ اما به چگونگی ادراک در تشخیص این دو مقوله، کمتر پرداخته شده است. در این پژوهش، دو مسیله را تحلیل کرده ایم: نخست، جایگاه ادراک حضوری و حصولی در تشخیص لذت و الم؛ دوم، اینکه در نظام فکری بوعلی، لذت، منحصر به نوع مادی و محسوس نیست و لذات غیرحسی قوت و شدت بسیار دارند. در پژوهش حاضر، درصدد واکاوی این مسیله بوده ایم که ابن سینا با توصیف و تبیین حقیقت لذت و الم به دنبال عبور از لذت طبیعی و حیوانی بوده و حرکت به سوی لذت عقلی و روحانی را درنظر داشته و از این روی در نظام فلسفه سینوی، لذت حسی، احساس امر ملایم و لذت عقلی، تعقل امر ملایم است. شیخ الرییس در تفسیر لذت به واژه «ادراک» اکتفا نکرده و از واژه «نیل» نیز استفاده کرده است؛ زیرا نیل به چیزی، زمانی حاصل می شود که ذات آن نزد ادراک کننده حاضر باشد؛ به همین دلیل، لذت با حصول آنچه مساوی امر خوشایند است، حاصل نمی شود؛ بلکه تنها با حصول ذات امر خوشایند به دست می آید. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا درپی بررسی این مطلب بوده ایم که در نظام فلسفه سینوی، توجه به لذت عقلی و روحانی از مهم ترین دقایق سبک فکری ابن سینا به شمار میآید که وی از آن به ابتهاج نیز تعبیر کرده است.
کلید واژگان: لذت, الم, احساس, ابتهاج, ابن سیناIn Avicenna’s work, pleasure and pain are explained and described in detail. However, not much research has been done on how perception determines pleasure and pain. In this study, two issues have been discussed: first, the place of ‘innate’ and ‘acquired’ perception in recognizing pleasure and pain; second, that in Avicenna’s intellectual system, pleasure is not limited to material and sensual pleasures, and non-sensual pleasures have strength and intensity. By explaining and describing the true nature of pleasure and pain, Avicenna seeks to overcome natural and animal pleasure and move towards intellectual and spiritual pleasure. Therefore, in Avicenna’s philosophical system, sensual pleasure means the feeling</em> of the suited, and intellectual pleasure means thinking</em> about the suited. In his interpretation of pleasure, Avicenna, in addition to the word ‘perception’, also used the word ‘attainment’. Since something is attained when its essence is present for the perceiver, pleasure is not attained by taking what is equal to the pleasant thing, but only by attaining the essence of the pleasant thing. In a content analysis of Avicenna’s work, we realize that attention to intellectual and spiritual pleasure is one of the most important features of his philosophical system, which he has also described as ‘bliss’.
Keywords: pleasure, pain, feeling, acceptance, Avicenna -
هدف و زمینه
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه بازتاب موسیقی در شعر شهریار و ابتهاج نوشته شده است. نگارندگان با هدف دستیابی به این مهم به بررسی واژگان و اصطلاحات مرتبط با موسیقی (سازها، موسیقیدانان، موسیقی اصیل ایرانی، اصطلاحات عام موسیقی، مشاغل موسیقایی، فعلهای موسیقایی) پرداخته اند. علاوه بر این صور خیال و کارکرد ادبی واژگان موسیقی در شعر شهریار و ابتهاج را نیز بررسی کردیم. پس از بررسی نمونه های موسیقایی شعر شهریار و ابتهاج، به بیان وجوه شباهت و تفاوتهای بازتاب موسیقی در شعر این دو شاعر پرداختیم.
روش مطالعهاین پژوهش از نوع کتابخانه ای بوده و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
یافته هااین بررسی نشان میدهد موسیقی برای این دو شاعر ابزار بوده است؛ ابزاری برای انتقال مفاهیم و مضامین مورد نظرشان.
نتیجه گیریاز مهمترین وجوه شباهت ابیات موسیقایی شهریار و ابتهاج، زیست موسیقایی، پرداختن به من شاعر و بسامد بالای همراهی موسیقی با غم است. مهمترین وجوه تفاوت در بازتاب موسیقایی شعر شهریار و ابتهاج را میتوان در نگاه موسیقایی و توجه و پرداختن به موسیقیدانان جست.
کلید واژگان: شهریار, ابتهاج, شعر, موسیقی, بازتاب موسیقی در شعرJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 80, 2023, PP 41 -60BACKGROUND AND OBJECTIVESThis research has been written with the aim of studying and comparing the reflection of music in the poetry of Shahriyar and Ebtehaj. In order to achieve this, the authors have studied words and terms related to music (instruments, musicians, Iranian original music, general musical terms, musical occupations, musical verbs). In addition, we examined the forms of imagination and literary function of the words of music in the poetry of Shahriyar and Ebtehaj. After examining the musical samples of Shahriyar and Ebtehaj's poems, we expressed the similarities and differences in the reflection of music in the poetry of these two poets.
METHODOLOGYThis research is a library and has been done by descriptiveanalytical method.
FINDINGSThis study shows that music has been an instrument for these two poets; A tool for conveying their intended concepts and themes.
CONCLUSIONOne of the most important aspects of the similarity between the musical verses of Shahriyar and Ebtehaj is bio-music, addressing the poet's self and the high frequency of accompanying music with sadness. The most important aspects of the difference in the musical reflection of Shahriyar and Ebtehaj's poetry can be found in the musical view and attention to musicians.
Keywords: Shahriar, Ebtehaj, poetry, music, reflection of music in poetry -
در رهیافت معنامحور نقش گرایی، سازه های زبان با توجه به سه دیدگاه ویژه اندیشگانی، بینافردی، و متنی بررسی می شوند. این سه دیدگاه، که در اصطلاح فرانقش نامیده می شوند، اساس زبان شناسی نقش گرا را شکل می دهند. هلیدی، بنیان گذار زبان شناسی نقش گرا، معتقد است الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرآیندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می کند؛ بنابراین، می توان با بررسی انواع فرآیندها، و عوامل و موقعیت های سازنده آنها، از اندیشه ها و تجربیات پدیدآورندگان آثار ادبی آگاهی یافت و عوامل موثر در شکل گیری آنها را تجزیه و تحلیل کرد. با این هدف و در قالب پژوهشی توصیفی تحلیلی، غزلیات ابتهاج، برمبنای گفتمان های سازنده آن، به سه مقطع تاریخی تقسیم شده و پس از تعیین بسامد و توصیف کارکرد فرآیندهای فعلی به منزله شاخصی سبکی، زمینه های شکل دهنده آنها تحلیل شده است. یافته ها کاربست فراوان فرآیند مادی و پس از آن فرآیند رابطه ای را نسبت به دیگر متغیرهای زبان شناسی نقش گرا نشان می دهد. علت بسامد فراوان و نوع کاربرد فرآیندهای نام برده، و نیز نمود اندک دیگر فرآیندهای اصلی و فرعی نقش اندیشگانی در غزل ابتهاج را باید در عواملی چون تاثیر محتوا بر شکل گیری زبان اثر، دگرگونی های سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر، روحیات خاص سایه، سبک ویژه او، اهمیت نقش مخاطب در بوطیقای اندیشگانی او، و نیز اثرپذیری او از سبک شاعران پیشین و معاصر با او جست وجو کرد.
کلید واژگان: دستور نقش گرای نظام مند, فرانقش اندیشگانی, فرآیندهای فعلی, هالیدی, ابتهاجIn the semantic functionalism approach, language constructs are examined according to three specific views: Ideational, interpersonal, and textual. These three, calledmetafunctions, form the basis of Systemic Functional Linguistics (SFL). Halliday, the founder of systemic functional linguistics, believes that the patterns of experience and mental concepts of the creators of works are reflected in the verbal processesof ideationalmetafunction. Therefore, by examining the types of processes, and the factors and circumstances that create them, one can become aware of the ideas and experiences of the creators of literary works and analyze the factors influencing their formation.Considering this aim and adopting a descriptive-analytical approach, Ebtehaj lyrics, based on their constructive discourse, were divided into three historical periods and after determining the frequency and describing the function of verbal processes as astylistic feature their constituent factors were analyzed. The findings show the extensive application of the material process and then the relational process to other systemic functional linguistics processes.The reason for the high frequency and type of application of the mentioned processes, as well as the small representation of other main and secondary processes ofideationalmetafunction in Ebtehaj sonnets should be considered in factors such as the effect of meaning on the formation of the language of the work, political and social changes of the poet’s time,his special mood and stylistics, the importance of the role of the audience in his thought, as well as his drawing inspiration from earlier and contemporary poets.
Keywords: Systemic Functional Grammar, IdeationalMetafunction, Verbal Processes, Halliday, Ebtehaj -
یکی از شیوه های تشخیص سبک و تمایز مکتب ها، بررسی صورخیال است. خیال عنصراصلی شعر، در همه تعریف های قدیم و جدید است. شاعر با کمک خیال و برقرارکردن ارتباط میان انسان و طبیعت، یا کشف ارتباط بین آن دو، از صورت بیان عادی و منطقی خارج و آن را به گونه ی بیان شعری وکلام مخیل در می آورد که نظم او شعر می شود. در میان انواع صورخیال که مهمترین وجه تمایز سخن ادبی ازغیر آن است، تشبیه جایگاه خاصی دارد. این عنصر ادبی درسیر تطور ادبیات فارسی ، کارکرد خود را پیوسته حفظ کرده است. تشبیه در اصطلاح عبارت است از برقراری شباهت بین دو یا چند چیز به قصد اشتراکشان در یک یا چند صفت.پس اگر بخواهیم معنی و صفت مشترک بین دو چیز را بیان کنیم از فن تشبیه استفاده می نماییم.. شاعران و نویسندگان ازجمله ابتهاج و فروغ در به کار بردن تشبیه اهدافی را دنبال می کنند؛ از جمله بیان حال مشبه، مدح و نکوهش، تصویرسازی، توصیف، مفاخره، ایجاز، اطناب، خیال انگیزکردن سخن و مضمون آفرینی. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و منابع کتابخانه ای، اشعار فروغ و ابتهاج را از لحاظ ساختاری تشبیه مورد بررسی قرار داده است.
کلید واژگان: صورخیال, تشبیه, ساختار, فروغ, ابتهاجidentification of style and difference of schools is the study of forms of imagination. Imagination is the main element in all classic and modern definitions. Poet takes advantage of imagination in order to establish a relationship between man and nature or discover a relation between these two. In doing so, he transcends the ordinary logical form of expression and turns it into a type of poetic expression and imaginary word called poetry.Among different types of imageries, simile is of particular place in distinguishing literary words from the non-literary. This literary element has retained its own function in a continuous way in the course of evolution of Persian literature. Simile as a term consists of establishing the similarity between two or several objects in order to specify their commonality in one or a number of attributes. Then, if we want to express the meaning and common feature between two things, we make use of the technique of simile. Poets and writers including Ebtehaj and Furugh have pursued their specific goals in application of simile; including expression of the state of the thing that is likened, praise ad critique, illustration, description, bragging, summarizing, expanding, making the word imaginary and creation of theme. The present study relies on descriptive-analytic method and library resources to study the poems of Furugh and Ebtehaj from the structural perspective.
Keywords: : Imaginaries, simile, structure, Furugh, Ebtehaj -
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) شاعر نوپرداز و غزل سرای معاصر، تجلی خاص و تازه ای از شعر غنایی را به ظهور رسانده است. او هم در شعر نیمایی و هم در غزل، وام دار نگرش و زبان تغزلی پیشینیان است و به گونه های مختلف از ذهنیت غنایی رایج در شعر فارسی، هم چنین از شاعران غزل سرای نامی تاثیر پذیرفته است. با این وصف، رویکرد غنایی ابتهاج،واجد مختصاتی انحصاری است که او را از دیگر غزل سرایان سنت گرا متمایز می سازد. در این گفتار، به چند و چون خصلتت غزلی غزلیات ابتهاج پرداخته شده و تلاش گردیده کیفیت و ابعاد تاثیرپذیری این شاعر از سنت غنایی در شعر فارسی، هم چنین چگونگی برخورد وی با برخی مبانی و مولفه های رایج شعر تغزلی و غنایی، تحلیل و تبیین شود. در این راستا،رویکرد دوگانه ابتهاج که گاه وجه معمول و سنتی دارد و زمانی نامتعارف و انحصاری است، با موضوعات و مفاهیمی چون ذهنیت غنایی، نگرش عاشقانه، سنت عشق ورزی، زیباپنداری معشوق، معشوق ستایی و شیفتگی عاشق و... ، مورد بررسی قرار گرفته و نقش این مقولات در تکوین زبان تغزلی و مضمون آفرینی و زیبایی شناسی غنایی غزلیات ابتهاج، اعم از غزلیات صرفا عاشقانه او و غزل هایی که دارای بار نمادین و اعتبار اجتماعی و فلسفی هستند، بیان و تشریح شده است.
کلید واژگان: ابتهاج, شعر غنایی, شعر تغزلی, غزل, معشوقHooshang Ebtehaj (H.E .Saye), a contemporary poet and modern poet, has brought a new and special manifestation of Ghanaian poetry. In both Nimayi poetry and Ghazal, he is indebted to the lyrical attitudes and language of his predecessors, and has been influenced in various ways by the rich mentality prevalent in Persian poetry, as well as by renowned Ghazal poetry. Anyway, Ebtehaj's approach has monopolistic features that distinguish it from other traditionalist sonnets. In this essay, several aspects of the poetry of Ghazal are studied and the quality and aspects of this poet's influence on the tradition of Persian poetry, as well as how he deals with some of the foundations and components of lyric poetry, are analyzed and Explain. In this regard, Ebtajaj's dual approach, which is sometimes traditional and sometimes unusual and exclusive, deals with such topics as rich mentality, romantic attitude, love tradition, beloved beauty, beloved lust and fascination with love. Has been studied and the role of these categories in the development of lyrical and thematic-creativity and the aesthetic richness of ebtehaj's poems, both solely in love with his sonnets and with symbols of social and philosophical prestige, has been described.
Keywords: Ebtehaj, love poetry, lyric poetry, sonnet, Luv -
تهیه برنامه عمرانی هفت ساله اول و اجرای آن با تصویب قانون «اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه» مجلس شورای ملی در 26 بهمن 1327ش، آغازی برای کاربرد برنامه ریزی اقتصادی در ایران بود. نخستین روزهای اجرای برنامه عمرانی اول همزمان شد با ملی شدن صنعت نفت که بحران های سیاسی و اقتصادی را در کشور به دنبال داشت. از آنجا که هدف اصلی برنامه هفت ساله اول، هدایت عایدات نفت در برنامه های عمرانی کشور بود، تاثیر مستقیمی بر برنامه هفت ساله اول داشت و یکی از مهم ترین علل رکود برنامه عمرانی اول محسوب می شد. علاوه بر ارزیابی موفقیت برنامه اقتصاد بدون نفت دولت مصدق، عایدات نفت تنها 14/37 از منابع هزینه برنامه اول را تشکیل می داد. بدین ترتیب، تحقق سایر منابع هزینه برنامه اول می توانست مانع رکود این برنامه شود. بر همین اساس، این سوال مطرح می شود که علاوه بر بحران ملی شدن صنعت نفت، چه عوامل دیگری در رکود برنامه اول تاثیرگذار بوده است؟ در پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد تحلیلی- تبیینی، این فرضیه که قطع همکاری مبتکر اصلی برنامه ریزی در ایران و دخالت عوامل سیاسی در سازمان متولی امر برنامه ریزی موجب رکود برنامه اول شد، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که همکاری ابوالحسن ابتهاج با عوامل کودتای 28 مرداد و عدول از نقش سازنده اش در نظام برنامه ریزی طی دوران نخست وزیری مصدق همچون سال های استقرار نظام برنامه ریزی در ایران و همچنین دخالت مولفه های سیاسی در امر برنامه ریزی، از عوامل مغفول مانده رکود برنامه عمرانی اول است.
کلید واژگان: برنامه هفت ساله اول, ملی شدن صنعت نفت, ابتهاج, سازمان برنامه, دولت پهلویThe preparation of the first seven-year development plan and its implementation by the adoption of the Law of "Permission to Implementation of the Rules of Procedure of the Program Commission Report" by the legislative assembly on February 26, 1927, was the beginning of the application of economic planning in Iran. During the first days of the first development plan, simultaneous with the nationalization of the oil industry, there were political and economic crises in the country. Since the primary purpose of the first seven-year plan was to direct oil revenues to the country's development plans, it had a direct impact on the first seven-year plan and was one of the most important causes of the recession in the first development plan. On the other hand, oil revenues accounted for only 37.14% of the cost resources of the first plan. Besides assessing the success of the oil-free economy plan of Mosaddegh’s administration, the realization of other sources of cost of the first plan could prevent this plan from recession. So this question arises that in addition to the crisis of nationalization of the oil industry, what other factors have contributed to the recession of the first plan? The present study historically and with the analytical-explanatory approach reviews analyzes and evaluates the hypothesis of the disconnection of the main initiator of planning in Iran and the involvement of the political factors in the planning organization which caused the first program to the recession. The findings of the present study suggest that Abu-Alhassan Ebtehaj’s collusion with the instigators of the coup, on Mordad 28th, the abandoning of his constructive role in the country’s planning system during Mosaddegh’s office-when the planning system was getting established in Iran-and the intervention of political factors in the planning job are among the overlooked reasons behind the failure of the first development plan.
Keywords: the first seven-year plan, nationalization of the oil industry, Ebtehaj, Planning Organization, Pahlavi’s office -
تصاویر شعری از عناصر اصلی شعر و از معیارهای مهم نقد ادبی نزد متقدمین است. صور خیال که از تلفیق اشیا، کلمات و احساسات در هنگام خلق یک اثر هنری ایجاد می شود، بر جذابیت شعر افزوده، آن را نزد مخاطب و شنونده زیباتر و دل انگیزتر می سازد. تسلط شاعران بر تصویرگری هنری برخاسته از ذوق و قریحه خاص و از وجوه امتیاز و برتری آنان بر یکدیگر است. در این پژوهش، تصویرگری هنری در شعر ابتهاج و شفیعی کدکنی از منظر رمانتیسم که یکی از بهترین و عالی ترین جلوه های احساسی بشر است بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو شاعر در استفاده از تصاویر هنری برای بیان اهداف خود که بعضا مقاصد اجتماعی و سیاسی بوده، بسیار مهارت داشته و موفق بوده اند. رمانتیسم این شاعران با اجتماع پیوند غیر قابل انکاری داشته و به نوعی عشق فردی را فدای عشق اجتماعی نموده اند.
کلید واژگان: تصویرگری هنری, رمانتیسم, ابتهاج, شفیعی کدکنی -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 21 (تابستان 1398)، صص 123 -140مساله اراده الهی جایگاه ویژه ای در منظومه مباحث خداشناسی و انسان شناسی دارد. محقق خویی در مباحث اصولی به واکاوی این مساله در پرتو نظریه سلطنت نفس پرداخته است. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که به باور محقق خویی، مفهوم «اراده» با مفهوم «علم» تغایر مفهومی دارد و نمی توان آنها را به یکدیگر برگرداند؛ چنان که مفهوم «اراده» با مفهوم «ابتهاج» نیز تغایر مفهومی دارد. محقق خویی در سایه نظریه سلطنت نفس به تبیین اراده الهی پرداخته و اراده الهی را سلطنت فعلی الهی و جزء صفات فعلی الهی قلمداد می نماید. این در حالی است که مبانی نظریه سلطنت نفس در تفسیر اراده الهی قابل پذیرش نبوده و انحصار اراده الهی در اراده فعلی نیز صحیح نیست. مطابق دیدگاه برگزیده، اراده الهی در شمار مفاهیم فلسفی است. منشا انتزاع «اراده ذاتی الهی»، ذات فاعل همراه با رهایی از فشارهای داخلی و خارجی است؛ چنان که منشا انتزاع «اراده فعلی الهی»، فعل نفسانی همراه با قیود مذکور است.کلید واژگان: اراده الهی, شوق اکید, ابتهاج, محقق خویی, سلطنت نفسHikmat - e - Islami, Volume:6 Issue: 21, 2019, PP 123 -140Divine will has a particular status in the system of theology and humanities discourses. In the course of his study of Usul-e Fiqh, Muhaqeq Khoei has examined the issue in the light of his theory of the soul dominion. In the course of this research, it has turned out that the concept of "will", Muhaqeq Khoei argues, is different from that of "knowledge"; thus, one cannot reduce one to the other, in the same way that the concept of "will" differs from that of "jubilatio". In the light of his theory of the soul dominion, Muhaqeq Khoei has explained divine will considering it as the dominion of divine action and belonging to His attributes of action. However, the principles of the soul dominion theory in the explanation of divine will are not acceptable and making it exclusive to the will of action is not correct. According to the preferred view, divine will is reckoned as the philosophical concepts. Holy Essence free from inside or outside pressures suffices as the origin to abstract the "essential will of Allah". Likewise, the origin to abstract the "divine will of action" is the action of the spirit along with the mentioned specifications.Keywords: : divine will, strong desire, jubilation, Muhaqeq Khoei, the dominion of the soul
-
موضوع این مقاله ضعف اراده یا شکاف بین نظر و عمل است و مسئله آن، چگونگی تحلیل وجودی این مسئله بر اساس نظریه وحدت تشکیکی وجود. در تحلیل ماهوی، مبادی فعل ارادی دارای ترتب علی و زمانیند اما در تحلیل وجودی، آنها مراتب حقیقت واحد وجودند. با این تفسیر، علم و عمل وجوه یک حقیقتند که وقتی از ذات نشئت میگیرد، در مرحله یی نام علم به خود میگیرد و در مرحله یی دیگر، نام اراده یا شوق. در نتیجه، علم و عمل ارادی دو رشته بهم متصل هستند که ریشه واحدی در ذات انسان دارند؛ ریشه یی از سنخ محبت و ابتهاج. در دید ماهوی، ضعف اراده را باید در ضعف اعضای زنجیره علی قبل از آن، مثل تصور فعل و تصدیق به فایده آن، جستجو نمود. اما در دید وجودی، ضعف عمل ارادی در رابطه مستقیم با ضعف وجودی انسان و ضعف علم مساوق با آن است. تفاوت نگاه وجودی با نگاه ماهوی در اینست که نگاه وجودی عمل ارادی را در انتهای یک زنجیره از مبادی و جدای از علم نمیداند بلکه عمل یکی از ظهورات حقیقتی وجودی و مساوق با علم است.
کلید واژگان: اراده, فعل ارادی, ابتهاج, ضعف اراده, حکمت متعالیه, ملاصدراThis paper focuses on the weakness of will or the distance between theory and practice. Thus it tries to explore the quality of the ontological analysis of this problem based on the theory of the graded unity of being. In a quiddative analysis, the principles of willful act enjoy causal and temporal sequence; however, in an ontological analysis, they are the levels of the single truth of being. Accordingly, knowledge and act are the different aspects of a single truth which, upon being originated in essence, is called knowledge at one stage and will or desire at another stage. As a result, knowledge and voluntary act are two ends of the same continuum which has a single root in human essence; a root of the type of love and bliss. In a quiddative approach, weakness of will is rooted in the weakness of the components of the causal chain preceding it, such as the concept of act and affirmation of its advantages. Nevertheless, in an ontological approach, the weakness of voluntary act is directly related to Man’s ontological weakness and the weakness of the knowledge which is commensurate with it. The ontological view differs from the quiddative view in that it does not consider voluntary act to be at the end of a chain of basic principles in separation from knowledge. Rather, it views act as one of the manifestations of an ontological truth which is commensurate with knowledge.
-
نوشتار کنونی بر آن است تا بر اساس مبانی حکمت متعالیه و سخنان حکیمان صدرایی، تصویری روشن از معنای اختیار به دست دهد. مهم ترین تعریف های موجود از اختیار در حکمت متعالیه، عبارتند از: «داشتن مبادی چندگانه علم، شوق، اراده و تحریک عضلات»، «داشتن مبادی دوگانه علم و اراده»، «صحه الفعل والترک»، «مشیه الفعل و الترک»، و «استقلال فاعل و نفی اثرپذیری از غیر». در این میان، تنها یک تفسیر جامعیت و اشتراک مفهومی میان تمام مصادیق اختیار را فراهم می کند و آن، تفسیر اختیار به دارا بودن اراده و علم است؛ آن هم با تفسیری ویژه حکمت متعالیه که در آن، هر دو مفهوم علم و اراده همانند وجود، در عین غیریت مفهومی، در تمام مراتب هستی حضور دارند و در عین اشترک معنوی، مشکک هستند. معنای جامع اراده که همان ابتهاج، محبت و رضاست، از مصادیق مادون مانند میل و شوق در عالم طبیعت آغاز و تا ابتهاج و محبت ذاتی پروردگار گسترش می یابد. تلطیف معنای اراده به محبت وجودی، پذیرش اختیار انسانی را به رغم وجود احاطه و سلطه علت بر انسان، خردپذیرتر و وجدان پذیرتر می سازد؛ ضمن آنکه توجه به حب، اقتضا و طلب ذاتی انسان در مرتبه وجود علمی او نزد حق تعالی (عین ثابت)، تبیین اختیار را روشن تر می سازد و به برخی پرسش ها نیز پاسخ می دهد.کلید واژگان: اختیار, حکمت متعالیه, اراده, علم, ابتهاجIn this paper, we seek to provide a clear picture of the notion of free will in terms of the principles of Transcendent Philosophy and remarks by Sadraean philosophers. The most important extant definitions of free will in Transcendent Philosophy consist in the following: “having multiple principles of knowledge, desire, will, and muscular movements,” “having dual principles of knowledge and will,” “possibility of both action and omission,” “wanting both action and omission,” and “independence of the agent and not being influenced by others.” The most comprehensive and common interpretation of free will is to say that it is to have will and knowledge, as this is interpreted in terms of the Transcendent Philosophy, according to which both knowledge and will are like existence: notwithstanding their conceptual distinction, they are present in all stages of being, and despite their synonymy, they are graded. The comprehensive notion of will which consists in delight, love, and consent begins with inferior instances such as desire in the natural world and extends to God’s essential delight and love. To refine the notion of will to existential love makes the acceptance of human free will more rational and plausible despite the dominance of causes over humans. Furthermore, consideration of human essential love and desire at the stage of his epistemic existence before God (the divine archetype, al-‘ayn al-thābit) accounts for the free will and answers some questions.Keywords: Free Will, Transcendent Philosophy, Will, Knowledge, delight
-
یکی از رایج ترین مقوله های دستوری در زبان های دنیا جملات پرسشی است، جملات پرسشی در شعر معاصر ازجمله اشعار امیرهوشنگ ابتهاج گاهی نقش های معنایی منظوری دارند و کاربرد آن ها برای سوال نیست، بلکه برای تعجب، خبر دادن، یاس، شکایت، اعتراض، توبیخ، ملامت و... به کار می روند. این پژوهش با هدف شناخت مقوله های معنایی – منظوری جملات پرسشی در اشعار امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) نوشته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری تمام دفتر های شعر سایه است و به صورت تصادفی 120 غزل، 84 شعر نیمایی، 17 دوبیتی، 10 مثنوی و 8 قطعه موردبررسی قرار گرفت، سایه در 187 مورد از جملات پرسشی در معنای ثانوی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که ابتهاج از 28 مورد از کارکرد های معنای ثانوی جملات پرسشی استفاده نموده است. تحلیل آماری داده ها بیانگر این نکته است که پربسامدترین کارکردهای اغراض ثانوی جملات پرسشی به ترتیب عبارت اند از: آرزو، اعتراض، تعجب، شکایت، اظهار عجز، تردید، استفهام انکاری، یاس و ناامیدی، تعظیم و تاکید و تقریر خبر و جلب توجه .کلید واژگان: ابتهاج, مقوله های دستوری, نقش های معنایی, نقش های منظوری, جملات پرسشی, معانی ثانویه, شعر معاصرInterrogative sentences are among grammatical categories that occur most frequently in world languages. In Contemporary poetry including those composed by Ebtehaj, sometimes interrogative sentences fulfil semantic-pragmatic functions other than posing questions including surprise, breaking news, disappointment, complaint, objection, warning, rebuke, etc. This study aims at an investigation of the semantic-pragmatic functions that interrogative sentences fulfil in Ebtehaj's poetry. A descriptive-analytic methodology is employed to survey a statistical society that includes the complete poetical works by Ebtehaj. 120 sonnets, 84 Nimai poems, 17 quatrains, 10 couplets and 8 strophes were randomly studied. The results show that in 187 cases, Sayeh used interrogative sentences to fulfil 28 different secondary functions other than interrogation including the following respectively: expressing wish, objection, surprise, complaint, helplessness, doubt, rhetorical questions, disappointment, praise, emphasis, breaking news and attracting attention.Keywords: Ebtehaj, Grammatical categories, Semantic-Pragmatic functions, Questions, Secondary meanings, Contemporary poetry.
-
هنجارگریزی یکی از شیوه های آشنایی زدایی است که طی آن، برای ایجاد تصاویر خلاقانه شعری از قواعد حاکم بر زبان معیار، نوعی انحراف رخ می دهد و موجب برجسته سازی در متن ادبی می گردد. هوشنگ ابتهاج از جمله شاعران معاصر است که در اشعار نیمایی خود از این شگرد بهره فراوان برده است. این پژوهش، با روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایش و در چارچوب مکتب ساخت گرایی، بر آن است که اشعار نو ابتهاج را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ مورد بررسی قرار دهد تا شیوه خلق زیبایی و برجستگی در اشعار وی آشکار گردد. اشعار مورد بررسی در این پژوهش با شیوه تصادفی از دیوان تاسیان ابتهاج گزینش شد. نتایج نشان داد که ابتهاج از انواع هشت گانه هنجارگریزی لیچ استفاده کرده و از این طریق توانسته است زبان خود را برجسته سازد. در این میان، وی از هنجارگریزی معنایی بیش از سایر انواع هنجارگریزی بهره گرفته است. میزان کاربرد سایر انواع هنجارگریزی و پیامد آن ها نیز بررسی شده است. با این هنجارگریزی ها ، ابتهاج منظور خود را به گونه ای نوآورانه و به زیباترین شیوه بیان می کند. همچنین تقدم فعل بر سایر ارکان جمله از پربسامدترین هنجارگریزی های نحوی در شعر ابتهاج است و او نوعی فعل گرایی و تاکید بر عمل به جای عامل را تداعی کرده است.
کلید واژگان: ابتهاج, ساختارشکنی, تصویرسازی, هنجارگریزی, برجسته سازیDeviation is one of the defamiliarization techniques that the poet uses to enrich his poems with creative images and concepts. In this technique, the text deviates the rules governing the standard language to create foregrounding in literary texts. Ebtehaj is one of the contemporary poets who have used this technique frequently in his poems. This study tries to analyze Ebtehaj’s poems using a descriptive survey research method within a structuralist framework based on Leech’s deviation pattern which includes eight types of deviation in order to reveal the beauty and salience of his poems. The analyzed poems in this study were selected randomly from Ebtehaj’s Tasiyan book. The result showed that Ebtehaj has utilized all eight types of deviation, but semantic deviation ranks first among all types. The use of other types of deviations and the consequences are also analyzed in this study. By these deviations, Ebtehaj states his ideas with common words in a creative and unconventional style. Besides, the preposing of verb has high frequency among other types of grammatical deviation. Using this technique, he has put more weight on the action rather than the actor.
Keywords: Ebtehaj, Deconstruction, imagery, Deviation, Foregrounding -
می توان گفت تمام انقلاب های سیاسی دنیا متشکل از امواج گوناگونی ازجمله موج اقتصادی، موج فرهنگی، موج اجتماعی (باهدف عدالت اجتماعی) و دیگر امواج و جریان ها می باشد. در این میان ادبیات موج عظیم و قدرتمندی است که علاوه بر تاثیرپذیری، توانایی تاثیرگذاری بر جریانات انقلابی و تهییج آن را نیز دارد؛ اما همیشه تکثر امواج موجب دخالت توده های مردمی شده و آثار ادبی و هنری شعله های هراس انگیز این انقلاب ها می تواند نماینده این توده ها باشد. در این مقاله سعی شده تا تاثیرگذاری شاندور پتوفی، شاعر انقلابی مجارستان بر اشعار انقلابی- اجتماعی امیر هوشنگ ابتهاج «سایه» را نشان دهیم و علاوه بر این، به تشابهات زندگی و وضعیت جامعه این دو شاعر اشاره کنیم. جوامعی که سنگینی ناعدالتی و فقر را متحمل می شوند و درنهایت صدای امواج دریای خشم توده های خود را با دهان هنرمندان و مخصوصا شاعرانشان به گوش آنان که در ساحل شاد و خندان نشسته اند، می رسانند.کلید واژگان: پتوفی, ابتهاج, تاثیر ادبی, شعر اجتماعیIt can be said that all political revolutions in the world are formed from various waves, including economic wave, cultural wave, social wave (with the aim of social justice) and other waves and movements. The literature, as well, is a vast and powerful wave that in addition to its impact, has the ability to influence revolutionary currents and movements. However the plurality of waves always cause the interference of popular masses and artistic and literary works of these frightening flames of the revolutions, can represent these masses In this paper we have tried to show the influence of Hungarian revolutionary poet Sándor Petőfi on social-revolutionary poems of Amir Hushang Ebtehaj “Shadow”, and in addition point out the similarities between the life and status of society these poets havelived in. societies that bear the burden of injustice and poverty, and those which ultimately bring out the sound of their masses’ sea of anger to those who have been sitting happily on the shore and smiling, by their artists and particularly poets’ voice.Keywords: : Pet?fi, Ebtehaj, Literary influence, Social Poem
-
در این تحقیق، سعی کردیم تا نشان دهیم که علیرغم تمام شباهت هایی که بین شهریار و ابتهاج وجود دارد؛ شهریار و ابتهاج در سرودن اشعارشان تفاوت هایی با هم دارند که غیر قابل انکار است. در این مقاله نگارنده با بررسی اشعار شهریار و ابتهاج سعی کرده است تا با پیداکردن افتراقات بین این دو شاعر، نقاط افتراق شعری آنها را بیابد. با اینکه شهریار و ابتهاج نقاط فکری و شعری زیادی دارند، با این وجود از افتراقات شعری آنها نمی توان چشم پوشی نمود. در این تحقیق سعی کردیم تا تفاوت نگاه به معشوق را از دید دو شاعر بیان کنیم؛ بعد از آن به بررسی موسیقی در اشعار آنها پرداخته ایم. در بخش بعدی استفاده بی نظیر ابتهاج از سمبل های اجتماعی را در مقابل استفاده بسیار کم شهریار از سمبل ها بررسی کرده ایم. و در پایان به بیان این موضوع می پردازیم که شهریار بسیار وطن دوست بوده و در اشعار خود از مکانها و آثار تاریخی زیاد نام برده است و نسبت به ابتهاج توجه بیشتری نسبت به این موضوعات داشته ست.کلید واژگان: شهریار, ابتهاج, غزلیات, معشوق, موسیقی
-
در این تحقیق، سعی کردیم تا نشان دهیم که علیرغم تمام شباهت هایی که بین شهریار و ابتهاج وجود دارد؛ شهریار و ابتهاج در سرودن اشعارشان تفاوت هایی با هم دارند که غیر قابل انکار است. در این مقاله نگارنده با بررسی اشعار شهریار و ابتهاج سعی کرده است تا با پیداکردن افتراقات بین این دو شاعر، نقاط افتراق شعری آنها را بیابد. با اینکه شهریار و ابتهاج نقاط فکری و شعری زیادی دارند، با این وجود از افتراقات شعری آنها نمی توان چشم پوشی نمود. در این تحقیق سعی کردیم تا تفاوت نگاه به معشوق را از دید دو شاعر بیان کنیم؛ بعد از آن به بررسی موسیقی در اشعار آنها پرداخته ایم. در بخش بعدی استفاده بی نظیر ابتهاج از سمبل های اجتماعی را در مقابل استفاده بسیار کم شهریار از سمبل ها بررسی کرده ایم. و در پایان به بیان این موضوع می پردازیم که شهریار بسیار وطن دوست بوده و در اشعار خود از مکانها و آثار تاریخی زیاد نام برده است و نسبت به ابتهاج توجه بیشتری نسبت به این موضوعات داشته ست.کلید واژگان: شهریار, ابتهاج, غزلیات, معشوق, موسیقی
-
یکی از شاعرانی که در شکل گیری صورت و محتوا و بخصوص موسیقی شعر هوشنگ ابتهاج نقش فراوانی داشته است مولانا جلال الدین بلخی است . در این مقاله سعی بر آن است که شیوه های گوناگون بهره ی ابتهاج از غزلیات مولانا بررسی شود . از مهمترین اشکال بهره ی ابتهاج از شعر مولانا می توان استفاده از دایره ی واژگان مولانا ، استفاده از ویژگی های زبانی شعر مولانا، الهام از موسیقی خاص شعر مولوی در ساخت موسیقی بیرونی و کناری ( مانند : کاربرد اوزان تند و خیزابی به سبک مولانا ، فراوانی قوافی فعلی ، کاربرد زیاد قافیه و ردیف درونی ) ، موسیقی درونی (بخصوص در ساخت و چینش خاص سجعها به سبک مولانا) همچنین تا حدی موسیقی معنوی نام برد . اما ابتهاج تنها به بهره از صورت و فرم شعر مولانا در غزلیات شمس اکتفا نکرده است بلکه از برخی مهمترین اندیشها و جهان بینی های وی چون توجه خاص به وحدت وجود ، و نیز نشاط و غم ستیزی و...توجه داشته است .البته تاثیر پذیری عمیق و ریشه دار ابتهاج از مولوی دلایل و زمینه های فردی و اجتماعی خاصی دارد که به تبیین آنها پرداخته شده است.کلید واژگان: ابتهاج, مولانا, غزلیات, تاثیر پذیری, موسیقی
-
اراده از مهم ترین مفاهیم فلسفی و کلامی است که اندیشمندان اسلامی، تعریف های فراوان و گاه متضادی برای آن آورده اند.در این نوشتار نشان می دهیم که ملاصدرا باتوجه به مبانی حکمت متعالیه و ضمن تفسیر ویژه خود از حقیقت اراده، سه ویژگی هستی شناختی را برای این حقیقت مطرح می کند.براساس این ویژگی ها، تفسیرهای رقیب را نقد و راز کژفهمی ها را در شناخت حقیقت اراده تبیین می کند. این ویژگی ها عبارت اند از: آمیختگی وجودی اراده با حالات نفسانی دیگر؛ وجودی بودن اراده و تنزه از ماهیت؛ تشکیکی بودن حقیقت اراده. تمام این اوصاف در تبیین حقیقت اراده موثرند و غافل شدن اندیشمندان دیگر از آن ها سبب انحراف معرفتی شان شده است. همچنین دو عامل اخیر، در شکل گیری دیدگاه صدرایی در تبیین حقیقت اراده نیز نقش موثری دارند؛ دیدگاهی که حقیقت اراده را از سنخ ابتهاج و محبت می داند.کلید واژگان: اراده, علم, شوق, ابتهاج, ملاصدراAsra Hikmat, Volume:8 Issue: 1, 2016, PP 41 -60Will is one of the most important philosophical and theological concepts for which Islamic thinkers have provided many and sometimes conflicting definitions. In this paper, we show that Mulla Sadra, with regard to the foundations of the transcendent theosophy, and his special interpretation of the truth of will, puts forward three ontological features for this truth. On the basis of these characteristics, he criticizes the rival interpretations and reveals the mystery of misunderstandings in the recognition of the truth of the will. These attributes are: the existential blending of will with other states of the soul; the existentiality of the will and its being unmixed with quiddity; the polarization of the truth of will. All these qualities are effective in explaining the truth of will, and other thinkers neglect of them has led them to epistemic deviation. Also, two recent factors play an important role in shaping Sadra's vision of explaining the truth of will, a view that regards the truth of will as a kind of love and cheerfulness.Keywords: will, Knowledge, enthusiasm, cheerfulness, Mulla Sadra
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.