جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه ": kurdish" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «: kurdish» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مقاله حاضر در صدد بررسی پدیدار نمود و تحمیل در سطح محمول و همچنین لایه های هسته، مرکز و بند در زبان کردی است. رویکرد مورد استفاده در این تحقیق بر اساس دستور نقش و ارجاع می باشد. در سطح محمول نمودهای واژگانی قرار دارند که حاوی ویژگی هایی ذاتی می باشند. محمول ها بر اساس این ویژگی ها عمدتا به پنج گونه فعالیتی، تحققی، دستاوردی، لمحه ای و ایستا تقسیم می شوند. این محمول ها عمدتا گونه سببی نیز دارند. اما سه لایه دیگر، بیانگر لایه های متفاوت جمله بوده، و عمدتا میزبان نمودهای اشتقاقی (ترکیبی) و یا عملگرهای نمودی هستند. نتایج تحلیل نشان می دهد که در زبان کردی، لایه هسته میزبان سه عملگر ناقص و یک عملگر کامل است که هر کدام ساختار رخدادی خاصی را بر پنج نمود واژگانی مذکور تحمیل می کنند. در این لایه هر محمول با نمود واژگانی خاص خود در اثر ترکیب با یکی از این عملگرها دچار فرایند تحمیل یا نمودگردانی می شود. تمام نمودگردانی ها تابع ابعاد معناشناختی عملگرهای چهارگانه در سطح هسته می باشند. همچنین در لایه مرکز، محمول ها در اثر ترکیب با افزوده های قیدی (قیدهای جهتی) و یا موضوعات درونی با ویژگی های ارجاعی ویژه (موضوع خاص یا غیرخاص) ممکن است دچار نمودگردانی شوند. محمول های اشتقاقی (از جمله تحققی فعالیتی) عمدتا در این لایه (مرکز) پدید می آیند. در نهایت نتایج نشان می دهد که عملگر زمان در لایه بند نیز تاثیر چشمگیری بر ساختار رخدادی محمول ها داشته، و افعال در این لایه برای هماهنگی با ملزومات معناشناختی عملگر زمان ممکن است دچار نمودگردانی شوند. در پایان، تحقیق حاضر نظریه ای را درباره دامنه سلسله مراتبی عملگرهای جمله در راستای تولید و تفسیر ساختار رخدادی یک جمله پیشنهاد می دهد.
کلید واژگان: کردی, نمود, نمودگردانی, نقش و ارجاع, زمان, جملهThis article seeks to examine aspect and coercion at the predicate level and within the three syntactic layers of nucleus, core, and clause in Kurdish. Utilizing Role and Reference Grammar as the framework, the study identifies lexical aspects with inherent aspectual features at predicate level. Predicates are categorized into five types: activity, accomplishment, achievement, semelfactive, and state, based on their lexical characteristics. The other layers mainly host derivative aspects and aspectual operators. In the Kurdish language, the nucleus layer hosts three imperfective operators and one perfect operator, each of which modifies the aspectual features of the five mentioned event types. At this level, each predicate with its own lexical aspect undergoes aspect shifting due to its combination with one of these operators. All kinds of aspect shifting are triggered due to the semantic dimensions of the aspectual operators at the nucleus level. Also, the findings show that at the core level, predicates may undergo coercion when combined with adverbial items or internal arguments that have special referential characteristics; the derivative predicates (such as active accomplishments) appear at this level. This study shows that the temporal operator at the clause level also has a significant impact on the eventual structure of predicates, and the verbs at the clause level affected by the time operator may undergo coercion. All kinds of aspect shifting at this level are aimed at harmonizing the eventual structure of the verbs with the semantic dimensions of the time operator.
Keywords: Kurdish, Aspect, Coercion, Role, Reference Grammar, Time -
جامعه ای که قانع مریوانی(18981965) و محمد مهدی جواهری(19001997) در آن زندگی می کردند، جامعه ای دوقطبی بود که رابطه ی دیالکتیکی ضعف و هژمونی و استثمارگر و استثمارشده در نتیجه ی تبعیض طبقاتی برآمده از سیطره ی فئودال ها بر رعیت، بر فضای آن سایه افکنده بود. در چنین محیطی، دو شاعر به مثابه ی شعرای متعهد، سروده های خود را به آینه ی تمام نمای رنج های رعیت و ظلم و استثمار رواداشته شده بر آنان از سوی طبقه ی فئودال تبدیل کرده و روایتگر فقر و گرسنگی و دردهای دهقانان بی بهره از حق حیات در جامعه ی مبتلا به شکاف طبقاتی گشته اند. با توجه به معاصر بودن دوره ی زندگی دو شاعر و وجود قرابت ها و مشابهت های سیاسی اجتماعی در محیط زندگی و درون مایه ی سروده هایشان و نیز از آن روی که تاکنون جستار مستقلی به بررسی تطبیقی شکاف طبقاتی در سروده های قانع و جواهری نپرداخته است، نگارندگان در پژوهش حاضر بر آنند تا به تحلیل تطبیقی تبعیض طبقاتی در شعر دو شاعر بپردازند. مسئله ی بنیادین پژوهش حاضر این است که پدیده ی تبعیض طبقاتی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های دو شاعر، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسئله ، نگارندگان از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی جامعه شناختی بن مایه های سروده های دو شاعر بر اساس رویکرد مارکسیستی بهره گرفته اند. دوگانگی فقر و ثروت، ظلم اجتماعی و استثمار از پربسامدترین نمودهای تبعیض طبقاتی در جامعه ی ارباب و رعیتی است که در سروده های قانع و جواهری بازنمایی شده و به تبع آن، تاثیرپذیری از محیط اجتماعی مبتنی بر تضاد طبقاتی، دو شاعر را به سوی کنش انقلابی به عنوان گریزگاه رهایی از شکاف طبقاتی و سلطه ی فئودال ها سوق داده است. رویکرد رئالیستی دو شاعر در تصویرسازی مولفه های تبعیض طبقاتی و اعتقاد به کنش انقلابی به مثابه ی گریزگاه برون رفت از جامعه ی طبقاتی، وجه اشتراک دو شاعر است لکن خلاقیت جواهری در تصویرسازی تبعیض طبقاتی و کاوش در رابطه ی دیالکتیکی بین دو قطب جامعه، در سطحی والاتر از سروده های قانع قرار دارد.کلید واژگان: تبعیض طبقاتی, محرومیت, استثمار, ظلم اجتماعی, ادبیات کردی و عربی, قانع, جواهریGhaneh Marivani and Mohammad Mehdi Javaheri were contemporaries living during a long period of domination by the lord-serf system and as a result, the concentration of power and wealth in the feudal class and the marginalization of the serf class. Living in such a society deepened the feeling of failure and humiliation in the hearts, souls and thoughts of the two poets, because struggling with deprivation in their personal lives and observing the miserable living conditions of subordinate people left a deep impact on the poetic emotions of Ghaneh and Javaheri and turned their poems into a full-view mirror of the principles of critical realism in representing the suffering and deprivation of the lower class in the lord-serf society. The monopoly of agricultural properties and means of production in the hands of the feudal class resulted in the accumulation of wealth in the control of this class and extreme poverty and hunger for the serfs, which led to the representation of the duality of poverty and wealth in the poems of two poets and an image of the poverty and hunger of the suffering subjects. The strong economic link between the landowners and the central government and, as a result, the participation of the landowners in political affairs spread the domination of the feudal class and resulted in social oppression of the subjects who do not benefit from the socio-political status. This caused the absolute domination and unlimited ownership of the feudal lords over the lives, property, honor and fate of the subjects, which pushed the poetic content of two poets towards the representation of social oppression and the suffering of the serfs under the control of feudal lords. The ownership of the labor force as the only property of the serfs and the hegemony and unbridled power of the feudal lords caused the exploitation of the subjects by the feudal lords and their instrumentalization by the owners. This induced the parasitic image of the life of the owners as a result of the exploitation of the serfs in the poems of the two poets. The dialectical stance of Ghaneh and Javaheri in criticizing the existing situation is the result of the dialectical and contradictory social conditions prevailing in the society in which the two poets lived. In other words, the existing class conflict brought the two poets to dialectical criticism. The socialist attitude and awareness of the Marxist point of view in believing in revolution to face class discrimination inspired the poetic content of the two poets towards revolution in confronting the class divide.Keywords: Class Discrimination, Deprivation, Exploitation, Social Oppression, Kurdish, Arabic Literature, Ghaneh, Javaheri
-
ما در جهانی زندگی می کنیم که تنوع زبانی در آن با آهنگی هشداردهنده روبه کاهش است؛ به طوری که شمار زیادی از زبان های زنده کنونی تا صد سال آینده از میان خواهند رفت. در ماندگاری یا مرگ زبانی عوامل گوناگونی نقش دارند که ازجمله مهم ترین آن ها می توان به نگرش گویشوران نسبت به زبان های بومی اشاره کرد. کرمانشاه به عنوان شهری چندزبانه پذیرای گونه های زبانی مختلفی همچون کردی، فارسی کرمانشاهی و فارسی معیار است. در چنین جوامعی با بررسی نگرش زبانی افراد نسبت به یک گونه زبانی و گویشوران آن می توان دورنمایی از وضعیت آینده گونه های زبانی از نظر بقا یا زوال به دست آورد. بنابراین، در این پژوهش کوشش شد تا تصویری واقعی از جایگاه این سه گونه زبانی با استفاده از آزمون تطبیق صدا ارائه شود. تعداد 80 آزمودنی شامل 40 نفر زن و 40 نفر مرد ساکن شهر کرمانشاه در دو گروه سنی برای شرکت در این پژوهش برگزیده شدند. نتایج نشان داد که فارسی معیار، کردی و فارسی کرمانشاهی به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین میزان نگرش مثبت بودند. زنان نسبت به مردان نگرش مثبت تری نسبت به فارسی معیار داشتند؛ اما نگرش مردان نسبت به کردی مثبت تر بود. همچنین در بررسی تاثیر متغیر سن بر نگرش زبانی، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
کلید واژگان: نگرش زبانی, چندزبانگی, کردی, فارسی کرمانشاهی, فارسی معیار, آزمون تطبیق صداIntroductionLanguage plays a vital role in human personal and social lives, shaping beliefs, emotions, and attitudes towards mother tongue and other languages. Linguistic attitude, defined as emotional disposition towards languages (Crystal, 1997), can lead individuals to prefer one language over another due to various social, cultural, economic, historical, and identity factors. This preference can impact language survival or decline, with attitudes towards vernacular languages crucial for their preservation. Kermanshah, a city in western Iran with speakers of Kurdish, Kermanshahi Persian, and Standard Persian, exemplifies this dynamic, where assessing linguistic attitudes influences the preservation or marginalization of languages within the community.Generally, to assess speakers' attitudes towards different language varieties, direct or indirect methods are used. However, there is a limited number of studies conducted within Iran that employ direct or indirect methods to gauge speakers' linguistic attitudes. In most studies conducted in Iran, the focus has predominantly been on the status and use of language varieties within various linguistic communities. The only internal study that employed an indirect method and Matched Guise Test is the study by Pirouzfar and Eliasi (2014). In contrast to internal studies, foreign studies mostly rely on indirect methods and utilize Matched Guise Test. Lambert's Matched Guise Test, introduced in 1960, gauges attitudes toward language variations in bilingual groups. Participants hear recordings of the same speaker using different accents or styles and rate their personality, social status, and other traits, revealing how language impacts social perceptions.
MethodologyThe study utilized the Matched-Guise Test to investigate the status and dynamics of Kurdish, Kermanshahi Persian, and Standard Persian in Kermanshah. A purposive sampling method was employed to select 80 participants, evenly distributed between genders and age groups (20-40 and 40-60). Data collection involved a proficient speaker recording passages in each language variety, using a neutral tone to prevent bias. The passages were excerpts from "The Selfless Farmer," lasting approximately two minutes each. Participants listened to the recordings and answered 12 questions afterward.
ResultsThe findings of this study indicate that multilingual speakers residing in the city of Kermanshah have different language attitudes towards three common language varieties, namely Kurdish, Kermanshahi Persian, and Standard Persian. The average language attitude scores were 2.741 for Standard Persian, 2.613 for Kurdish, and 2.484 for Kermanshahi Persian, respectively. In this order, Standard Persian, Kurdish, and Kermanshahi Persian had the highest to lowest positive attitudes. Women favored Standard Persian over men, whereas men favored Kurdish over Standard Persian. When the effect of age on linguistic attitude was evaluated, no significant difference was observed.
Discussion and ConclusionAttitude towards Standard Persian: The research findings show that multilingual speakers in Kermanshah have a more positive attitude towards Standard Persian, with an average language attitude of 2.741. Persian has held a prominent position as the lingua franca in Iran since the Saffarid Iranian dynasty. This status has been reinforced by Persian's role as the language of education, media, and government in contemporary times. The longstanding historical and contemporary significance of Persian as the national intermediary and official language in Iran helps explain the favorable attitude towards it among multilingual speakers in Kermanshah.Attitude towards Kurdish: In recent years, there has been a shift in attitudes towards Kurdish language, with it being viewed more positively after Standard Persian.This change is attributed to an increasing focus on ethnic identity and local languages, particularly in regions where non-Persian-speaking groups are predominant. Historically, local languages were seen as barriers to progress, leading to their neglect and eventual replacement by Persian. However, there's now a growing pride and awareness among speakers of indigenous languages, leading to efforts to preserve their linguistic heritage. This signifies a shift from past attitudes towards greater recognition and appreciation of linguistic diversity. Attitudes towards Kermanshahi Persian: The average language attitude towards Kermanshahi Persian is lower compared to Standard Persian and Kurdish. Kermanshahi Persian, recognized as a dialect of the Persian language, exhibits differences in various linguistic aspects from Standard Persian. Recent decades have seen a decline in its significance, marked by a decrease in its speaker population. Factors contributing to this decline include the Iraq-Iran War, which prompted migration, and the increasing dominance of Standard Persian in practical domains within Kermanshah. These reasons collectively contribute to the diminished status of Kermanshahi Persian, resulting in a less favorable language attitude when compared to Standard Persian and Kurdish. Language attitude and gender: Research indicates that women and men exhibit different language preferences and choices, with women often favoring standard and prestigious languages or varieties, while men lean towards indigenous varieties. This behavior is attributed to societal power dynamics and historical discrimination against women, leading them to adopt standard language varieties to improve their social status. In multilingual societies, women tend to gravitate towards "correct" or "prestigious" linguistic forms, reflecting their efforts to escape social inequalities. This gender difference in language attitudes was evident in the study, where men showed a more positive attitude towards Kurdish, while women favored Standard Persian (Tehran Persian), indicating significant differences based on gender. Language attitude and age: The study explores the relationship between language attitude and age, noting that behavioral patterns, including linguistic behavior, vary among age groups in human societies. Research across linguistic communities indicates that speakers exhibit distinct linguistic behavior at different ages, with patterns evolving throughout life. However, when evaluating the impact of age on linguistic attitude in this study, no significant difference was observed.
Keywords: Language Attitude, Multilingualism, Kurdish, Kermanshahi Persian, standard Persian, Matched Guise Technique (MGT) -
بارزترین نکته آسیبشناسی در مطالعات ادب حماسی ایرانی پرداختن این پژوهشها به آثار حماسی شرق ایران با محوریت زبان فارسی و شاهنامه و عدم توجه به ادب حماسی ایران به زبانها و گویشهای دیگر است. در این مقاله برای نخستین بار با نگاهی نو ادب حماسی ایران به دو شاخه ایران باختری و خاوری در سه دوره زمانی باستان، میانه و نو تقسیم شده است؛ در دوره باستان، در دوران پادشاهی ایلام، ماد و هخامنشی با توجه به تاثیرات تمدنهای میان رودان و سکایی در شاخه باختری و ادب حماسی اوستایی در شاخه خاوری بررسی شده است. در دوره میانه، ادب حماسی پارتی و ساسانی با توجه به یگانگی روایتهای اوستایی و هخامنشی، نفوذ فرهنگ یونانی و زمینه تقسیم سپهر زمانی ادب حماسی ایران به دو شاخه الف (از کیومرث تا بهمن) و ب (از کیومرث تا یزدگرد) بازشناسی شده است که بازتاب آن به ترتیب در متون پهلوی و خداینامه ها دیده می شود. در دوره نو (پس از اسلام) ادب حماسی به دو شاخه باختری با محوریت زبان گورانی و شاخه خاوری با محوریت زبان فارسی تقسیم شده است. هریک از این شاخه ها در دو بخش عمده شاهنامه نویسی و شاهنامه سرایی در دو سپهر الف و ب بررسی و به پیرو آن حماسه های دینی، تاریخی، پهلوانی عشقی و منثور در سراسر ایران فرهنگی معرفی شده اند. در رویکرد زبان فارسی و کردی به ادبیات حماسی در سرزمینهای همسایه ایران نیز اشاره شده است.
کلید واژگان: حماسه, ادب حماسی, ایران باختری, ایران خاوری, فارسی, گورانی, کردیThe most obvious point in the studies of Iranian epic literature is the focus of these studies on the epic works of eastern Iran, focusing on the Persian language and the Shahname, and not paying attention to Iranian epic literature in other languages and dialects. In this article, for the first time, Iran's epic literature is divided into two branches of Western and Eastern Iran in three periods: Ancient, Middle and Modern. In the ancient period, during the kingdom of Elam, Medes and Achaemenids, there has been investigations with regard to the influences of Mesopotamia and Scythian civilizations in the western branch and Avestan epic literature in the eastern branch. In the Middle period, Parthian and Sassanid epic literature has been recognized due to the unity of Avestan and Achaemenid narratives, the influence of Greek culture and the division of the time horizon of Iranian epic literature into two branches A (from Kiyomarth to Bahman) and B (from Kiyomarth to Yazdgerd). Its reflection can be seen in Pahlavi texts and Khodāynamē respectively. In the new period (after Islam), epic literature has been divided into two western branches centered on the Gurani language and the eastern branch centered on the Persian language. Each of these branches has been examined in the two main sections of Shahname writing and Shahnameseari in two Sepehrs A and B, and religious, historical, heroic-love and prose epics have been introduced throughout cultural Iran. In the approach of Persian and Kurdish language, epic literature in the neighboring lands of Iran is also mentioned.
Keywords: epic, epic literature, Western Iran, Eastern Iran, Persian, Gorani, Kurdish -
گۆڕانی ناسروشتیی زمانی کوردی و بۆنی نامۆیی: خەسارناسیی پەرەسەندنی هەڵە زمانییەکان لە زاری ناوەندییدا
زمانی کوردی وەک هەموو زمانیکی تر پیویستە بۆ مانەوە و گەشەکردن بگۆڕدری و دان وستانی لەگەڵ زمانانی تردا هەبی، بەڵام هەر گۆڕانیک لە زماندا دریژەی گۆڕانە سروشتییەکەی نییە و پەسند ناکری. زمانی شیواوی نووسین و قسەکردنی یەمڕۆ بیجگە لە نموونەی یاوارتە دەرەنجامی کەمتەرخەمی و خەمساردی یاخیوەرانی کوردی و بەتایبەت خویندەوارەکانمانە. هەڵەزمانییەکانی کوردی بە هۆگەلی جۆراوجۆر وەک نەبوونی فیرکاری و خویندنەوەی فەرمیی و دروست، کەمیەزموونیی وەرگیڕان و شیوەی وەرگیڕانی قەرزی، شیواویی زمانی میدیاکان و هتد وەدی هاتوون و تا دی، ڕوو لە زیادبوونن. یەم وتارە لەمەڕ خەسارناسی یەو هەڵەزمانییانە دەدوی وا بە هۆی ناشارەزایی وەرگیڕان و هۆگەلی تر هاتوونەتە نیو زاری ناوەندیی (زاراوەی موکریانی) کوردییە. نووسراوەی بەر دەست، تویژینەوەیەکی چۆنیتی یانە (کەیفی)یە و بە شیوەی تیۆریک و وەسفی داڕیژراوە و بیجگە لە هینانەوەی چەند نموونە لە چەشن و جۆرەکانی هەڵەی ڕیزمانی، لە نیوەنیوەی دەق و کۆتایی وتارەکەدا ڕیکارگەلی بەرگری و خۆلادان لەو هەڵانە یاماژەی پیکراوە. یاکامی تاوتوی کردنی باسەکە دەریدەخا کە گۆڕین و دەسکاریی ناشارەزایانەی سینتاکسی کوردی، لە چاو قەرزکردنی وشەی بیانی، زەرەری زیاترە و زمان بەرەو نەمان دەبا.
کلید واژگان: زمانی کوردی, زاری ناوەندیی, هەڵەی زمانی, وەرگیڕان, وەرگیڕانی قەرزیKurdish, like any other language, needs changed and exchange to survive and develop. However, any change in language is not acceptable and natural. The chaotic writing and speaking of Kurdish in these days, except some cases, result from the negligence of its speakers, especially the literates. Kurdish language errors are caused due to different reasons such as not having a formal and accurate reading/writing form, inability of translators and loan translation, the chaos in media language, etc. This paper dealt with the language errors created in Mukryani accent of the central dialect of the Kurdish language due to diverse reasons like inexperience of translators. This study is qualitative/descriptive research in which examples of different types of language errors as well as strategies to avoid errors in Kurdish speaking and writing. The results of this research revealed that non-professional manipulation in Kurdish language syntax is more harmful than lexical borrowing and destroys the language.
Keywords: Kurdish, Central Dialect, Language Errors, translation, Loan Translation -
Communicative and natural processing of language in the world of translation is substantiated through simultaneous decoding and encoding of information in the source and target languages. The researchers analy zed pragmatic strategies and approaches undertaken by the Persian and Kurdish translators of the Quranic discourse marker thumma. The source text corpus was selected randomly and the target text parallel corpora were selected based on purposive sampling. Theoretical perspectives in pragmatics and translation were employed in the analysis of parallel corpora in this investigation. The results revealed that various types and combinations of the Kurdish and Persian temporal discourse markers were utilized by these translators. Moreover, other Kurdish and Persian elaborative, contrastive, and inferential discourse markers were also used in rendering the discourse marker thumma in the Quran. This dynamic approach to the construction of discourse was substantiated based on the realization of different conventions in the construction of discourse in different languages and cultures. This dynamic system in the construction of a proper discourse for the readers is verified based on the application of different theories in discourse analysis and pragmatics and the application of context and text-sensitive strategies in the process of translation. The characteristics, bases, and resources of these dynamic translation strategies are discussed based on pragmatic awareness rising in various aspects of translation education and some suggestions were offered in the application of the findings in syllabus design, translation evaluation, and rethinking of approaches in lexicography.
Keywords: the Quran, Kurdish, Persian, Translation, discourse markers -
پژوهش حاضر براساس واج شناسی بهینگی، به رفع التقای واکه در ارتباط با کوتاه شدگی واکهای در زبان کردی و فارسی، پرداخته است. مجموعه فیلمها، سریالها و متون نوشتاری، پیکره پژوهش حاضر را تشکیل داده است، براساس تجزیه و تحلیل داده ها، نگارندگان نتیجه گرفته اند که دو زبان فارسی و کردی برای رفع التقای واکه در برخی محیطهای آوایی، از غلتسازی به شیوه کوتاه شدگی واکهای استفاده میکنند. در زبان فارسی برای رفع التقای واکه، دو واکه افراشته /i/ و/u/ براثر غلتسازی ازراه کوتاه شدگی واکهای به ترتیب به یک واکه کوتاه و یک همخوان غلت /j/ و/w/ تبدیل میشوند. در زبان کردی میانی، فرایند غلتسازی در واکه های افراشته /i:،u: / و نیمهافراشته /ē:،ō: / رخ میدهد؛ همچنین، غلتسازی در زبان فارسی با تغییر کمی در واکه کشیده /i:/ و تغییر کمی و کیفی در واکه کشیده /u:/ همراه است. درمقابل، غلتسازی در زبان کردی میانی تنها با تغییر کمی در واکههای کشیده همراه است. تحلیل بهینگی نیز مشخص کرد که عامل اصلی در رفع التقای واکه در هردو زبان فارسی و کردی میانی، الزام به وجود آغازه در ساختار هجایی آنها است. در بافتهایی که در آنها غلتسازی ازراه کوتاهشدگی واکهای رخ میدهد، محدودیتهای فعال مشترک در زبان فارسی و کردی میانی عبارت است از: .AGREE(place); ONSET; MAX; DEP; IDENT (µ.
کلید واژگان: التقای واکه ای, غلت سازی, کوتاهشدگی واکه ای, بهینگی, زبان فارسی, زبان کردیThe present study deals with hiatus resolution through vowel reduction in Kurdish and Persian based on OT phonology. A collection of movies, TV series, and written texts formed the corpus of the study. In data description and analysis, the linguistic intuition of native Persian and Central Kurdish speakers were used. Based on the analysis, the authors concluded that Persian and Kurdish use glide formation through vowel reduction to resolve hiatus in certain phonetic environments. In Persian, to resolve hiatus, the two high vowels /i/ and /u/ are converted into a short vowel and the glides /j/ and /w/, respectively. In Central Kurdish, glide formation occurs in high vowels /i:, u:/ and mid-high vowels /ē:, ō:/. Glide formation in Persian is accompanied with a quantitative change in vowel /i:/ and a quantitative and qualitative change in /u:/. In contrast, glide formation in Central Kurdish is accompanied with only quantitative change in long vowels. The OT analysis revealed that the main factor driving hiatus resolution in both Persian and Kurdish is the need for an onset in syllable structure. In contexts in which glide formation occurs through vowel reduction, the active constraints in Persian and Kurdish are: ONSET, AGREE(place), MAX, DEP, IDENT(µ).
Keywords: vowel hiatuse, glid information, Vowel reduction, Optimality Theory, Perssian, Kurdish -
این پژوهش به بررسی فرآیند انضمام در کردی اردلانی با تاکید بر بازشناخت ماهیت حوزه ای این فرایند در بستر جدال نظری نحوی - صرفی می پردازد. انضمام اسم یکی از فرآیندهای واژه سازی است که در صورت متعارف آن موضوع درونی اسمی به هسته فعل واژگانی منضم و سبب تشکیل یک فعل انضمامی می شود. بررسی داده های زبان کردی، که از پیکره زبان کردی آنلاین دانشگاه کردستان استخراج گردیده است، نشان از آن دارد که رویکرد نحوی نمی تواند تبیین مناسبی از انضمام اسم در این زبان به دست دهد؛ چرا که در کردی اردلانی می توان نمونه هایی از انضمام موضوع بیرونی به فعل را یافت که با مفروضات رویکرد نحوی مغایر است. به طور مشخص، انضمام موضوع بیرونی به فعل برآیند حرکتی تلقی می شود که در آن عنصر حرکت کننده بر رد خود حاکمیت ندارد. بر این اساس، حرکت موضوع بیرونی به سمت فعل «شرط گسترش» اشتقاق های نحوی را نقض می کند. این شرط کمینه گرایانه در حقیقت بخشی از محدودیت هایی را که در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی توسط «اصل محدودیت حرکت هسته» تبیین می یافتند پوشش می دهد. در نتیجه، بر پایه مشاهدات تجربی و مفروض پنداشتن شرط گسترش در اشتقاق سازه های نحوی، واضح است که انضمام اسم به فعل در کردی اردلانی را فرایندی صرفی، و نه نحوی، قلمداد کنیم.کلید واژگان: انضمام, صرف, ساختار موضوعی, شرط گسترش, کردیThis study examines the process of incorporation in Kurdish with emphasis on recognizing the modular nature of this process in the context of syntactic-morphological theoretical debate. Noun incorporation is one of the morphological processes, in the normal case of which the internal subject of the noun is incorporated to the core of the lexical verb and causes the formation of a incorporated verb. Examination of Kurdish language data, extracted from the online Kurdish language corpus of university of Kurdistan shows that the syntactic approach cannot provide a proper explanation of the incorporation of nouns in this language; Because in Kurdish one can find examples of incorporation an external subject to a verb that violates the assumptions of a syntactic approach. Specifically, the incorporation of the external subject to the verb is considered the result of a movement in which the moving element has no government over its trace. Accordingly, the movement of the external subject towards the verb "Extension condition" violates syntactic derivations. This minimalist condition actually covers some of the limitations explained by the "head movement principle" in the theory of government and binding. Consequently, based on empirical observations and assuming the Extention condition in the derivation of syntactic constructions, it is logical to consider the incorporation of nouns into verbs in Kurdish as a morphological process, and not a syntactic one.Keywords: incorporation, Morphology, Argument Structure, Extension Condition, Kurdish
-
قرابت ها و زمینه های فرهنگی مشترک میان فارسی زبانان و کردی زبانان و تجربیات مشترک و ممتد تاریخی آن ها، سبب پدید آمدن سرمایه های مشترک فرهنگی شده است. از بارزترین این سرمایه ها، ضرب المثل های رایج در این دو زبان است. بر این اساس نگارندگان در پژوهش حاضر به بررسی امثال و حکم فارسی و کردی از منظر دوگانه نیکی و بدی پرداخته اند. روش پژوهش تحلیلی- تطبیقی است و به اسناد و منابع کتابخانه ای اتکا دارد. در این جستار صرفا مثل هایی آمده است که در زبان کردی یا در زبان فارسی معادل متناظر دارند و در کنار هم زوج مثل هستند. نتایج این مطالعه اهمیت نیکی و بدی در فرهنگ فارسی و کردی و مشابهت بسیار امثال و حکم رایج در میان مردمان این دو زبان را نشان می دهد. طبق بررسی، در جامعه آماری تحقیق، یعنی کل ضرب المثل های مضبوط در منابع مورد استفاده، از میان 52 زوج مثل مرتبط با دوگانه نیکی و بدی تنها 14 مورد از منظر سطح زبان و شیوه بیان متفاوت بودند و مابقی یا کاملا یکسان یا مشابه هم بودند. همچنین مفاهیم بدی و نیکی در هر دو زبان مانند هم مورد سرزنش و نکوهش یا دارای ارزش تلقی شدهاند. غالب امثال مورد بررسی در مرتبه نخست، ریشه در تعالیم مشترک اسلامی و مذهبی دارند و در مرتبه بعدی از سنت ها و باورهای اصیل کردی زبانان و فارسی زبانان نشیت می گیرند.
کلید واژگان: امثال, فارسی, کردی, همسان, مشابه, متفاوت, تقابلThe common cultural similarities and contexts between Persian speakers and Kurdish speakers and their common and continuous historical experiences have led to the emergence of common cultural capitals. One of the most obvious types of these capitals is the common proverbs in these two languages. Accordingly, the authors in the present study have studied Persian and Kurdish proverbs from the dual perspective of good and evil. The research method is analytical-comparative and relies on library documents and resources. In this article, there are only examples that have equivalents in Kurdish or Persian and they are similar to each other. The results of this study show the importance of good and bad in Persian and Kurdish culture and the similarity of many common proverbs among the people of these two languages. According to this study, in the statistical population of the study, which is the total number of proverbs in the sources used, out of 52 pairs related to the duality of good and evil, only 14 were different in terms of language level and expression, and the rest were either exactly the same or They were similar. Also, the concepts of good and evil in both languages are considered as reprehensible or valuable. Most of the proverbs studied are primarily rooted in common Islamic and religious teachings, and secondly are rooted in the original traditions and beliefs of Kurdish-speakers and Persian-speakers.
Keywords: Proverbs, Persian, Kurdish, Identical, similar, different, Contrast -
در نوشتار پیش رو سرچشمه تاریخی واجهای /l/ و نرمکامیشده /ɫ/ در دستگاه واجی زبان کردی (شاخه مرکزی و جنوبی) بررسی شده است. در این راستا، خاستگاه تاریخی واجهای /l/ و /ɫ/ به همراه فرایند تحول تاریخی واج یا خوشههایی که در گذر از باستان به دوره نو، در کردی، به واجهای /l/ و /ɫ/ تبدیل میشوند، بررسی شده است. بدینمنظور، بررسی از صورتهای بازسازی شده از زبان هندوراوپایی آغاز و فرایند تحولات رخداده در گذر به ایرانی باستان و ایرانی میانه (شمال غربی) با ارایه نمونههایی از هرکدام ارایه، سپس تحولات صورتگرفته در گذر به دوره نو در کردی بررسی شده است. واژههای نمونه بررسیشده در پژوهش حاضر، برگرفته از فرهنگ فارسی - کردی مردوخ (مردوخ، 1392) است. در این جستار استدلال میشود که واج /l/ در کردی در مواردی خاستگاه هندواروپایی دارد و ادامه *l هندواروپایی است، معلوم میشود که l- در بافت آغازی واژه در کردی با *l- هندواروپایی در جایگاه آغازی واژه برابری میکند، افزون بر این مشخص میشود که خاستگاه -ɫ در کردی برخاسته از *-l- هندواروپایی در بافت غیر آغازی واژه و توالی *d و *t هندواروپایی و ایرانی باستان مادر است. همچنین تفاوتهایی که بین واجهای /l/ و /ɫ/، از منظر خاستگاه تاریخی و نیز جایگاه این واجها در بافت واژه وجود دارد، آشکار میشود.
کلید واژگان: واجهای, l, و, ɫ, در کردی, نرمکامیشده, تحولات تاریخی, کردیThis research has investigated the historical origin of the /l/ and /ɫ/ phonemes in Kurdish language (central and southern branches) within the phonological system. For this purpose, the historical origin of the /l/ and /ɫ/ phonemes has been studied along with the historical process of phonemes or clusters that change from ancient to modern period in Kurdish. The study begins with the reconstructed forms in Indo-European language, and the process of developments has been studied from Old to Middle Iranian (north-western) with examples. Then, the developments to the new period in Kurdish have been investigated. This research argues the /l/ phoneme in Kurdish in some cases is originated from Indo-European and is continuation of Indo-European *l. It shows that l- in initial context of the word in Kurdish is equal to Indo-European *l- in initial position of the word. Moreover, it indicates the presence of the -ɫ in Kurdish originates from Indo-European *-l- in non-initial context of the word and also the sequence of *t and *d in Indo-European to Old Iranian. It also demonstrates the differences between /l/ and /ɫ/ phonemes from a historical point of view and their positions in the word
Keywords: The, l, and, ɫ, phonemes in Kurdish, the velarized, phoneme, historical developments, Kurdish -
در منابع مختلفی با رویکرد غیررده شناختی، بدون توجه دقیق به اجتماع متراکم و متکثر گویشوران غرب کشور، گونه زبانی دوبیتی های باباطاهر، غالبا لری، کردی و لکی دانسته شده است؛ یعنی خانواده ای از زبان های ایرانی غربی، که خود به دو شاخه شمال غربی و جنوب غربی تقسیم شده اند و درباره وجوه اشتراک و افتراق آنها اختلافاتی هست. در این جستار، پس از نگاهی به پیشینه بحث، زبان های مورد مناقشه از منظر رده شناسی تفکیک می شوند و سپس با نگاهی سبک شناسانه به بسامد برخی عناصر یا مولفه های زبانی، از قبیل ساختار کنایی، تمایز افعال و... امکان تعلق دوبیتی های باباطاهر به یکی از این گونه های کهن زبان های ایرانی بررسی می شود. نتایج این بررسی ها قرابت بیشتر این اشعار به زبان لکی را نشان می دهد که از زبان های رایج در میان بخشی از ساکنان استان های همدان، لرستان و کرمانشاه است.کلید واژگان: رده شناسی, باباطاهر, کردی, لری, لکی, زبان شناسی اجتماعیIn non_ typological approaches in various sources, the language used in used in Bābātāhers' quatrains has often been considered to be Lori, Kurdish and Laki. This is without paying close attention to the both dense and plural community of speakers in western Iran. Those afore-mentioned languages belong to Western Iranian languages which are themselves divided into North-western and South-western branches about whose similarities and differences there are controversies. In this article, after reviewing the literature and stating the problem, the above-mentioned languages are studied based on a typological and differentiated approach We have also tried to study the possibility of these Quatrains belonging to one of these ancient Iranian languages. This has been done with a stylistic view on the frequency of some linguistic elements such as ergative structures and verbal differentiations. Results revealed the affinity these poems show with Laki, the language spoken amongst the natives of Hamedān and Lorestan both in the present and past.Keywords: Typology, Language, Bābātāher, Kurdish, lori, Laki, sociolinguistics
-
پژوهش حاضر قصد دارد تا براساس رویکرد شناختی به بررسی ساخت اضافه در کردی سورانی بپردازد. ماهیت روش شناسی این پژوهش کمی، توصیفی تحلیلی بوده و داده ها از گویش کردی سورانی و از طریق مصاحبه با گویشوران گردآوری شده اند و اصالت داده ها نیز موردتایید گویشوران این گونه از زبان کردی است. گفتنی است که ساخت اضافه نوعی رابطه ذاتی و نسبتی بین دو عنصر گذرا و پایا ایجاد می کند که حاوی نوعی قرابت مفهومی هستند. در این ساخت یکی از عناصر به منزله نقطه ارجاع عمل می کند تا جایگاه عنصری دیگر (عنصر مقصد) در ساخت براساس آن مشخص شود. به عبارت دیگر، عنصر پایا به مثابه نقطه ارجاع، مسیری شناختی را برای دسترسی ذهنی به عنصر گذرا به منزله عنصر مقصد فراهم می سازد. یافته ها نشان داد که ساخت اضافه، محصول نوعی دستوری شدگی ضمیر موصولی HYA است که نقش کهن آن بازنمایی ارتباط ذاتی مفهومی بین عناصر دخیل در رابطه ای مفهومی مندرج در یک جمله مرکب بوده است. این ضمیر موصولی طی فرایند دستورشدگی به نمایه ای نسبتی تحول یافته، تا رابطه ای ذاتی و نامتقارن را میان دو عنصر متجانس در یک گروه (اسم+اضافه+اسم، اسم+اضافه+صفت، اسم+اضافه+حرف اضافه، اسم+اضافه+فعل اسمی شده) یا در یک بند (اضافه محمولی، اضافه مبتداساز) مفهوم پردازی کند. همچنین، نتایج نشان داد که عنصر اضافه این ارتباط نامتقارن را بین عناصر در سطوح متفاوت زبانی به خوبی نمایه سازی می کند.
کلید واژگان: ساخت اضافه, کردی, دستور شناختی, ضمیر موصولی, عنصر اضافهThe present study aims to investigate the Ezafe construction in Kurdish (Sorani dialect) based on cognitive grammar. The nature of the methodology of this qualitative research is descriptive-analytic, and the data have been collected via the interview with Kurdish speakers. The authenticity and originality of the collected data have been approved by Kurdish speakers of this linguistic variety. Ezafe marker is considered as the invoker of an intrinsic relationship between two entities having a kind of conceptual proximity. In a way, one entity is considered as a reference-point based on which the location of the other entity is cognitively determined. In this construction, the landmark plays the role of a reference-point to provide a mental path to the trajector as the target. The findings showed that Ezafe in this dialect is the result of the grammaticalization of a relative pronoun HYA by which the intrinsic-conceptual relation between elements is profiled in a complex sentence. It should be noted that Ezafe marker has developed from the relative pronoun HYA in Old Persian. Accordingly, this relative pronoun, as an Ezafe marker, has been gradually transformed into an element profiling an asymmetric relationship between congruent entities within a single phrase (N Ez N; N Ez adj; N Ez preposition; N Ez nominalized verb) or in a clause (predicative Ezafe and topicalizing Ezafe). Also, the results showed that Ezafe marker indicates this asymmetric relation at different linguistic levels.
Keywords: Ezafe construction, Kurdish, cognitive grammar, relative pronoun, Ezafe marker -
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه واج شناسی بهینگی می پردازد. از آن جایی که فرایندهای واجی در زبان های هم رده تقریبا یکسان رخ می دهند، با وجود واکه های کشیده در زبان فارسی و کردی انتظار می رود فرایند کوتاه شدگی واکه ای در این زبان ها رخ دهد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر مشخص کردن نوع واکه ها و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر کوتاه شدگی آن ها در برخی از بافت های زبان های فارسی و کردی است. نتایج تحلیل واجی داده های پژوهش نشان می دهد که فرایند کوتاه شدگی واکه در هر دو زبان فارسی و کردی در واکه های افراشته و افتاده رخ می دهد. در زبان فارسی سه واکه کشیده /i، u، ɑ/ و در کردی دو واکه کشیده /i، ɑ/ دچار کوتاه شدگی می شوند. در هر دو زبان تنها واکه کشیده و افتاده /ɑ/ با توجه به بافت آوایی، می تواند به واکه های کوتاه /e/ و /æ/ در زبان فارسی و واکه های کوتاه /ə/ و /æ/ در زبان کردی کاهش یابد. در زبان فارسی تعداد و تنوع بافت هایی که در آن ها واکه های کشیده دچار کوتاه شدگی می شوند، بیش تر از زبان کردی است. تحلیل بهینگی نیز نشان داد که در کوتاه شدگی واکه /ɑ/ در هر دو زبان محدودیت های پایایی یکسان IDENT (back), IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان *Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند. همچنین، در کوتاه شدگی واکه /i/، در زبان های فارسی و کردی تنها محدودیت پایایی IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان*Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند.
کلید واژگان: بهینگی, کوتاه شدگی واکه ای, واکه کشیده, زبان فارسی, زبان کردیThe present study investigates and compares the process of vowel shortening in Persian and Central Kurdish languages based on optimization theory. Since almost the same phonological processes occur in co-type languages, despite the long vowels in Persian and Kurdish, it is expected that vowel shortening process will occur in these languages. In the present study, Phonological analysis of data showed that vowel shortening occurs in high and low vowels in both Persian and Kurdish. In Persian, three long vowels /i, u, ɑ/ and in Kurdish, two long vowels /i, ɑ/ undergo vowel shortening process. Depending on the phonetic context, in the both languages the vowel /ɑ/ can only be reduced to two short vowels /e/ and /æ/ in Persian and two short vowels /ə/ and /æ/ in Kurdish. In Persian, the number and variety of context in which long vowels are shortened is more than in Kurdish. Optimality analysis also showed that the type and order of final constraints and marking constraints on the shortening of long vowels /ɑ/ and /i/ are the same in different phonological contexts of Persian and Kurdish.
Keywords: vowel shortening, long vowel, optimality, Persian, Kurdish -
اسطوره ها بیانگر آمال، هراس و آرزوهای بشری اند. متن های ادبی و عامه در ژرف ساخت اندیشگی خود از بن مایه ها و مفاهیم اسطوره ای گریزی ندارند. اسطوره ها با کارکرد روایی خود، بن مایه ها و تصاویر کهن الگویی آدمی را در بافت های گونه گون روایت های کلاسیک و عامه آشکار می کنند. پاره روایت دیدار و وصال مارال و گل محمد که این بررسی به آن می پردازد، یکی از اساسی ترین بخش های رمان کلیدر است. روایت عامه و کردی «محمودخان بالک و خاتون پریزاد» نیز از جمله روایت های برجسته و مشهور در فرهنگ عامه کردی است. مساله این پژوهش کارکرد بن مایه های مشترک اسطوره ای است که پاره روایت و روایت عامه پیش گفته را ساختار بندی می کنند. نوشتار حاضر بر اساس رهیافت اسطوره شناسی به متن های یادشده می نگرد و با روشی توصیفی و تحلیلی ، با هدف تبیین پیوندهای اسطوره ای و اندیشگی در دو روایت یادشده به واکاوی بن مایه های اسطوره ای این دو روایت خواهد پرداخت. هر دو روایت بر بنیان عناصر روایی چون زن، آب، چشمه، گیاه، ماه و حیوان حرکت داستانی و روایی خود را پیش می برند. این عناصر، بن مایه های کهن الگویی چون زندگی، تسلسل حیات، سحر و جادو، هراسناکی کهن الگوی آنیما و مهار سایه را در هر دو روایت نمایان می کنند و آن ها را رنگ اسطوره ای می بخشند. بر اساس بن مایه های مشترک اسطوره ای که بافت زبانی و ساختار روایی این دو روایت را نظام بندی می کنند؛ می توان بدین نتیجه رسید که رمان کلیدر سوای سویه های دیگر بینامتنی، از فرهنگ عامه کردی و بن مایه های اسطوره ای و کهن الگویی آن نیز تاثیر پذیرفته است و بر این اساس نویسنده کلیدر زیستی دوباره را در افق اندیشگی مردم و فرهنگ کردی تجربه کرده است.کلید واژگان: اسطوره, کرد, کلیدر, روایت عامه, کهن الگوMyths express human aspirations and fears. Literary and folk texts in the depth of their thinking do not shy away from mythical themes. Myths, through their narrative function, reveal the themes of human archetype in the various contexts narratives. The narrative of the meeting and marriage of Maral and Golmohammad that this study deals with is one of the most basic parts of Kalidar. The folkloric and Kurdish narration of "Mahmoud Khan Balek and Khatun Parizad" is also one of the prominent and famous narrations in Kurdish folk culture. The problem of this research is the function of the common themes of myths that structure the above-mentioned folk narrative and excerpt. The present article looks at the mentioned texts based on the mythological approach and with a descriptive and analytical method, with the aim of explaining the mythological and thoughtful connections in the two mentioned narratives. Both narrations advance their narrative movement based on elements such as woman, water, spring, plant, moon and animal. These narrative elements demonstrate the archetypal themes such as life, life cycle, magic, horror of anime archetype and shadow control in both narratives. Based on common mythological and archetypal principles that systematize the two linguistic context and narrative structure. It is argued that the novel Kalidar, in addition to other aspects of intertextuality, is also influenced by Kurdish folk culture and its mythological and archetypal themes. The author of Kalidar has experienced again living in the horizons of Kurdish people thinking and their culture.Keywords: Myth, Kurdish, klidar, folk narrative, archetype
-
شعر حزبی معاصر به عنوان یکی از پرچمداران ادبیات متعهد است که در بسیاری از کشورهای جهان همسو با اندیشه های مارکسیستی در صدد بازتعریف و برساخت مفاهیمی بنیادین هم چون تاریخ، آگاهی، برابری و واقعیت برآمده؛ بر مبنای مفاهیم مذکور مبارزه ای صریح یا نمادین علیه قدرت های تمامیت خواه حاکم بر جامعه سامان بخشیده است. در فرهنگ و زبان فارسی و کردی نیز رواج باورهای مارکسیستی منجر به طرح موضوعات مشابه، ولی شیوه های بازنمایی متمایز شده است. تبیین تطبیقی دلالت های ایدیولوژیک مذکور می تواند به نشانه گشایی معرفتی-زیبایی شناختی شعر شاعران کمک کند. در این پژوهش، شعر دو نماینده شاخص شعر حزبی متعهد فارسی و کردی یعنی اسماعیل شاهرودی و عبدالله گوران به شیوه توصیفی-تحلیلی با قصد بازنمایی واقعیت در آن ها دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که وجود تعهد ایدیولوژیک به مثابه امر پیشینی سبب شده است که به رغم تفاوت در بافت اقلیمی و اجتماعی، موضوعات بازنمایی دو شاعر مشترک اما شیوه های بازنمایی آنها متفاوت باشد. به طوری که می توان وجه تمایز بازنمایی واقعیت در شعر دو شاعر را در قالب زمینه مندی یا زمینه زدایی از موضوع بازنمایی برشمرد. بدین صورت که شاهرودی نه از تجربه زیسته دقیق خود یا جامعه ایرانی می گوید و نه اصطلاحات و مفاهیم چپ را به شکل عریان و صریح وارد متن می کند. در مقابل، بیان گوران مبتنی بر زمینه مندی است. او هم به تجربه زیسته اقلیمی و اجتماعی ملت کرد ارجاع می دهد و هم اصطلاحات و مفاهیم چپ را به مثابه زمینه معرفتی وارد شعر می کند.
کلید واژگان: شعر حزبی فارسی, شعر حزبی کردی, بازنمایی واقعیت, اسماعیل شاهرودی, عبدالله گورانThe contemporary party poetry as a leader of the committed literary has intended to redefine and reconstruct fundamental concepts such as the history, consciousness, equality and reality under the umbrella of the thoughts of Marxism in order to reorder its dissident against the authoritarianism. The spread of Marxist beliefs in Persian and Kurdish societies has led to the appearance of comparable topics while they were differed in representation method. Comparative explanation of ideological implications can help to epistemologically-aesthetically decipher of the poets works. Relying on an analytical-descriptive methodology, this study aims to explain and illustrate the reconstructed reality in the poems of Ismail Shahroudi and Abdullah Goran as the two prominent representatives of the political committed literary. Results show that despite the climatic and social differences, the presence of an ideological commitment as a prior order has led to the resemblance of the subjects of representation while they are differed in their representation method. Thus, the difference of representation of the reality in the works of the two can be considered in their contextualization or de-contextualizing of the representative subject. Shahroudi neither expresses his own lived experience or the experience of the Iranian society nor shows the signs of leftist idioms and concepts in his poems. In contrast, Goran’s expression is based on contextualization. He simultaneously refers to the lived climatic-social experience of the Kurds and the as the epistemological context puts the idioms and concepts of leftism in his poems.
Keywords: Party poetry, Persian, Kurdish, Representation of Reality, Ismail Shahroudi, Abdullah Goran -
گویش کردی کلهری یکی از گویش های شاخه جنوبی زبان کردی (زبان کردی دارای سه شاخه شمالی،مرکزی و جنوبی)ست که بیشتر گویش وران آن در شهرستان های ایوان غرب و سرابله از توابع استان ایلام و اسلام آباد غرب و گیلان غرب در استان کرمانشاه سکونت دارند. از آنجا که مطالعات زبان شناسی، زبان کردی را جزو زبان های هم عرض زبان فارسی به شمارمی آورد؛ مفاهیم، واژگان و ترکیبات این زبان نیز مانند زبان فارسی، برآمده از روابط و تناسبات میان واژگان است که یکی از این تناسبات وجود اتباع در زبان است. از این رو نگارندگان این پژوهش به شیوه تلفیقی میدانی (گفتگوی مستقیم با گویشوران کلهری شهرستان های گیلان غرب و ایوان غرب) و با استناد به منابع کتابخانه ای (مراجعه به کتاب های معتبر مرتبط با گویش کلهری) به پژوهش حاضر پرداخته اند و برآنند تا به این پرسش ها پاسخ دهند: 1- آیا در گویش کردی ایوان غرب و گیلان غرب اتباع وجود دارد؟ 2- در گویش کردی ایوان غرب و گیلان غرب چه تناسبی میان واژه پایه و پیرو (تابع) وجود دارد؟ 3-چه تفاوت ها و شباهت هایی بین اتباع در گویش کردی با اتباع در زبان فارسی وجود دارد؟ از نتایج حاصل شده این پژوهش آن است که از نظر کارکرد معنایی و از لحاظ ساختاری و موسیقیایی، اتباع در گویش کلهری دقیق شبیه اتباع در زبان فارسی است؛ با این تفاوت که بسامد تقدیم تابع بر متبوع در اتباع کلهری نسبت به تقدم تابع بر متبوع در زبان فارسی بیشتر است. تفاوت دیگر، وجود اتباع گردان در زبان کردی است که در زبان فارسی موردی از آن یافت نشد. این ریزتمایزات و اختلافات کاربردی، بیانگر آن است که زبان فارسی و کردی با تمام تشابه ساختاری، هم عرضی و اقتباس شان از یکدیگر، دو زبان مستقل از هم هستند و پرداختن به چنین تفاوت های ریز و نامحسوس می تواند وجوهی از استقلال دو زبان را آشکارتر نماید.
کلید واژگان: کردی, گویش کلهری, ایوان غرب و گیلان غرب, اتباع, معنا و ساختارKalhori Kurdish dialect is one of the vernaculars of the southern branch of Kurdish language (Kurdish language has three branches north, central and southern) that most of its speakers live in the cities of Ivan-Gharb and Sarablah of Ilam province and Islamabad-Gharb and Gilan-Gharb in Kermanshah province. Since linguistic studies consider Kurdish to be one of the most widely used languages in Persian, the concepts, words and combinations of this language, like Persian, are derived from the relations and proportions between words, one of which is the existence of citizens in the language. Therefore, the authors of this study have lead the present research in an integrated-field study method (direct conversation with Kalhori speakers of Gilan-Gharb and Ivan-Gharb regions) and with reference to library sources (referring to authoritative books related to Kalhori dialect) and they try to answer these questions: 1- Are there any dependency in the Kurdish dialect of Ivan-e-Gharb and Gilan-e-Gharb? 2- In the Kurdish dialect of Ivan-e-Gharb and Gilan-e-Gharb, what is the relationship between the word base and dependency (function)? 3- What are the differences and similarities between the dependency in the Kurdish dialect and the other in the Persian language? One of the results of this research in terms of semantic, function, structure and music, in the Kalhori dialect clarifies the dependency is exactly similar to the dependency in the Persian language. With the difference that the frequency of the function to the subject in Kalhori dependency is higher than the preceding the function to the subject in Persian language. Another difference is the existence of dependency switcher in Kurdish, which was not found in Persian. These practical differences and alterations indicate that Persian and Kurdish, with all their structural similarities, and adaptations, are two independent languages, and addressing such small and subtle differences can reveal aspects of the two languages' independence.
Keywords: : Kurdish, Kalhori dialect, Ivan-e-Gharb, Gilan-e-Gharb, Dependency, meaning, structure -
نشریه زبان پژوهی، پیاپی 36 (پاییز 1399)، صص 213 -236پژوهش حاضر در تلاش است تا با نگاهی رده شناختی، سیر تحول خوشه همخوانی آغازین /xw/ را در چهار گونه زبانی فارسی، کردی سورانی، هورامی و کردی کلهری مورد بررسی قرار دهد. نظریه ای که در بررسی داده های زبانی پژوهش به کار گرفته شد، نظریه بهینگی موازی (McCarthy, 2008) است. برای گرد آوری داده ها، از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شد. بررسی میدانی با مصاحبه از 10 گویشور انجام شد که هریک، از این چهار گونه زبانی استفاده می کردند. در این پژوهش، تغییرات مرتبط با سیر دگرگونی خوشه همخوانی آغازین/xw/ بر پایه چهار محدودیت *Complex Syllable، Maxround، Maxinitial، و Uniformity مورد بررسی قرار گرفت. سپس، رتبه بندی این محدودیت ها در هر یک از زبان ها به دست آمد. پس از انجام تحلیل ها، مشخص شد که به جز کردی سورانی، این گونه های زبانی تمایلی به داشتن هجای پیچیده ندارند و برای جلوگیری از تشکیل چنین هجایی از راهکار ادغام و حذف بهره می برند. با وجود راهکار هر یک از چهارگونه های زبانی، آن چه در این گونه ها دچار تغییر نمی شود، وجود مشخصه گردی است.کلید واژگان: خوشه همخوانی, نظریه بهینگی, سیر تحول آوایی, کردی, فارسی, هورامیLanguage research, Volume:12 Issue: 36, 2020, PP 213 -236Languages change is an inevitable phenomenon which may come with phonological implications. In Optimality Theory, first put forth by Prince and Smolensky (1991), language is seen as an inventory of universal violable constraints, the permutation of which might vary from one language to another. The present study aims to put forward a typological comparison among four Iranian languages of Farsi, Sorani Kurdish, Hawrami, and Kalhori Kurdish in terms of the change they have undergone in initial consonant cluster /xw/ at the beginning of certain words, assuming /xw/ as the proto-form and input. The version of Optimality Theory incorporated in this article is that of the Parallel one (McCarthy, 2008) in which the Generator can enforce unlimited number of modifications to the input. The candidates produced by the Generator, then, go through the filter of the Evaluator, consisting of language-specific permutation of markedness and faithfulness constraints. In order to collect the data, the authors have used librarian sources as well as carrying out field study, interviewing 10 native speakers of each of the aforementioned languages. Since the study is not sociolinguistic in nature, there was no restriction on the age of the consultants. The forms elicited from these native speakers were persistent. The collected data were, then, transcribed and relevant information was extracted through a preliminary observation. It was revealed that with regard to syllables beginning with the consonant cluster /xw/, followed by a vowel, only the following combinations are valid in each of the languages. The assumed input for the three given forms below in each row are /xwa/, /xwɑ/, and /xwi/ respectively. Farsi: [xo], [xɑ], [xi] Sorani Kurdish: [xwi], [xwɑ], [xwi] Hawrami: [wa], [wɑ], [wi] Kalhori Kurdish: [xwa], [xwɑ], [xy] The above forms show the reactions each of the four language under study has regarding how much /xw/ plus a following vowel is tolerated, with Farsi and Hawrami showing no tendency to maintain the cluster, in complete contrast to Sorani Kurdish, in which /xw/ is left intact. One can roughly see the same thing in Kalhori Kurdish, with only one difference of /xwi/ changed into [xy]. The non-back high round vowel of [y] clearly has inherited features from both /w/ and /i/. In this study, the analysis of the diachronic change of /xw/ consonant cluster was conducted considering four constraints of *COMPLEX SYLLABLE, a markedness constraint against any syllable bigger than CVC; MAX(initial), which disfavors any candidate with the initial consonant deleted; MAX[round], a faithful constraint demanding that candidates should retain their round feature; and UNIFORMITY, which demands that candidates avoid coalesce. Through the analysis of the collected data from an Optimality-theoretic point of view, the permutation of these constraints was determined in each of the languages under study as follows: Farsi: Maxinitial, *CS >> Maxrnd>> Uniformity Sorani Kurdish: Maxinitial , Maxrnd, Uniformity>> *CS Hawrami: Maxrnd, *CS, Uniformity>> Maxinitial Kalhori Kurdish: Maxrnd, Maxinitial>> *CS >> Uniformity It can be deduced that except for Sorani Kurdish, these languages opt not to have any complex syllable and use the strategies of coalescence and deletion in order to prevent such syllables from being formed. This is evident in Sorani having all the faithfulness constraints crucially dominating the only markedness constraint of *COMPLEX SYLLABLE, while the same constraint is active and never crucially dominated in the three other languages. Also, Kalhori Kurdish and Farsi are the only languages in which UNIFORMITY is dominated by the other constraints, which results in validating coalescence as a strategy to be adopted so that /xw/ would be avoided. However, regardless of the strategy Farsi, Hawrami, and sometimes Kalhori Kurdish seem to adopt what these languages apparently share is their unwillingness to entirely do away with roundness. Hawrami keeps this feature at the cost of dropping the initial consonant of /x/, as a result of the faithful constraint of MAX(initial) being crucially dominated. Farsi, although merging /w/ and /a/ into [o], retains roundness. Kalhori Kurdish makes use of coalescence, forming the sound [y], which obviously borrows the roundness of the second segment in /xw/. It must be mentioned that in order to come up with a comprehensive analysis, we might need to involve more than these four constraints in some of these languages. However, to simplify the presentation of the analysis, and more importantly, to fixate on the difference these languages have in terms of constraint permutation, this article sticks to these four constraints and shows how the difference in permutation of constraints can lead to phonological systems of languages diverging from one another.Keywords: Consonant Cluster, Optimality theory, Phonolgocial Change, Kurdish, Hawrami, Persian
-
ایل کلهر، یکی از بزرگ ترین ایل های بومی ایران است و گویش کلهری نیز یکی از گویش های آن - از شاخه زبان های شمال غربی- به شمار می آید. از مطالعه واژه های موجود و مستعمل در این گویش(گویش کلهری) چنان برمی آید که این واژه ها از چنان قدمتی برخوردارند که پیشینه آن ها به زبان فارسی میانه پهلوی می رسد. پاره ای از این واژه ها در گذر زمان بدون تغییر باقی مانده و پاره ای نیز تحت تاثیر دگرگونی های زبانی، دچار تحولات واکی شده اند. این مقاله برآن است تا با استفاده از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و با رویکرد تحلیلی - توصیفی به بررسی تطبیقی شکل، ساختار و همچنین تحولات واژه های حاضر در گویش کلهری نسبت به شکل پهلوی آن ها بپردازد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش، گویش کلهری شهرستان های گیلان غرب و ایوان غرب است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بخشی از واژه ها از لحاظ شکل(لفظ) و معنا عینا از زبان پهلوی به گویش کردی کلهری انتقال یافته اند و بخشی دیگر نیز در شکل عینا انتقال یافته اند ولی معنای آن ها دستخوش تغییر شده است و بخشی نیز واژه هایی هستند که در آن ها تحولات واکی(فرایند کاهش، فرایند افزایش، فرایند تبدیل و فرایند واکی دوگانه) روی داده است.
کلید واژگان: زبان کردی, گویش کلهری, زبان پهلوی, تحولات واکیKalhor tribe is one of the largest and most wide-ranging home-grown people of Iran throughout the history. From the study of existing and used vocabulary in the Kurdish dialect, it appears these vocabularies are of such an age that their background is in Middle Persian or Pahlavi. Some of these words have remained unchanged over time, and some have been affected by linguistic variations. This paper tries to study the structure, and the evolution of the present vocabulary in the Ivyani Kalhor dialect, using the two methods of library and field studying, in an analytical-descriptive approach. From the findings of the research, it has achieved that a part of the vocabulary has been transposed from Pahlavi to the Kurdish dialect (Avon) in terms of form and meaning. The other part is also transmitted in an identical manner, but the meaning of it has been changed. The third group is a lexical word in which the evolution of the sounds (the process of reduction, the process of increasing, the process of transformation and the dual process) has happened.
Keywords: Kurdish, Kalhor, Pahlavi, sounds, Changes -
کردها همچون سایر اقوام ایرانی، ادبیات شفاهی غنی، پربار و دیرینهای دارند. لالایی ها به عنوان بخشی از ترانه های عامیانه در ادبیات شفاهی کردها سهم قابل توجهی دارند. این لالایی ها همچون آینه ، گوشههایی از فرهنگ، تاریخ و واقعیت های اجتماعی را منعکس میکنند. با واکاوی این بخش از فرهنگ عامه، مواد جامعه شناختی بسیاری از قبیل مسایل اعتقادی، تربیتی، اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، آداب و سنن و... به دست می آید که در شناخت فرهنگ و مردم و آشنایی با روحیات و دلبستگیهای قومی کردها نقش مهمی خواهد داشت. این تحقیق بر آن است که به شیوه تحلیل محتوایی، سیمای جامعه و فرهنگ مردم کردزبان را از لابهلای لالایی های کردی گرد آمده در کتاب «ژانه ژین» بررسی کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که پژواک صدای زنان، معتقدات مذهبی، عقاید خرافی، مسایل سیاسی، وضعیت معیشتی و مراودات و ارتباطات، بازیها ، داستان ها و حکایت ها و ویژگیهای اقلیمی را می توان در این لالایی ها شنید و از طریق آنها با یکی از قدیمترین اقوام ایرانی، آشنایی عمیقتری حاصل کرد.کلید واژگان: لالایی, کرد, اقوام ایرانی, فولکلور, جامعه شناسی, ژانه ژینThe Kurds, like other Iranian tribes, have a rich, gorgeous, and ancient oral literature. Lullabies have a significant share in Kurdish oral literature as part of folk songs. These lullabies, like a mirror, reflect corners of culture, history, and social realities. By researching this part of popular culture, many sociological materials such as religious, educational, moral, political, cultural, customs and traditions are obtained, which are in the knowledge of culture and people and familiarity with spirits and attachments. The ethnicity of the Kurds will play an important role. This research aims to examine the image of the Kurdish community and the culture of the Kurdish-speaking people through the Kurdish lullabies collected in the book "Jeanne Jean". Findings suggest that echoes of women's voices, religious beliefs, superstitions, political issues, living conditions and relationships, games, stories and anecdotes and climatic characteristics can be found. He listened to these lullabies and through them became acquainted with one of the oldest Iranian tribes.Keywords: lullaby, Kurdish, Iranian ethnic groups, folklore, Sociology, Jane-Jin
-
مسئله تناوب سببی و ضدسببی در کانون پژوهش های نظری در حوزه ساختار موضوعی در سطح روابط نحو و معناشناسی قرار دارد. در تبیین این تناوب، دو دیدگاه عمده گذرایی زدایی و سببی سازی بر این عقیده هستند که دو گونه این تناوب دارای مدخل های متمایز واژگانی نمی باشند. به عبارت دیگر، بر اساس این دو رویکرد، هر کدام از گونه های این تناوب از مدخل واژگانی گونه دیگر مشتق می شود. در این پژوهش با استناد به داده های زبان کردی گویش سورانی نشان می دهیم که در تناوب سببی و ضدسببی رابطه اشتقاقی دو طرفه وجود ندارد بلکه هر دو گونه از یک مدخل واژگانی خنثی مشتق می شوند. در لابلای این تحلیل، در سطحی زبان ویژه، به بررسی وجود تنوع ساخت واژی بر گونه های این تناوب ، محدودیت های فعلی انتخابی افعال در هر دو گونه و توزیع گروه حرف اضافه در ارتباط با موضوع بیرونی پرداخته می شود. در این پژوهش استدلال می شود که عاملیت و سببیت در سطوح مختلف به ساخت معرفی می شوند و تفاوت مجهول و گونه ضدسببی در فرافکن هسته جهت می باشد؛ به این صورت که مجهول دارای هسته جهت ولی ضدسببی فاقد این هسته می باشد.کلید واژگان: تناوب (ضد) سببی, (نا)گذرایی, ساخت موضوعی, مجهول, زبان کردیThe causative/anti-causative alternation has engendered theoretical interest within studies of argument structure at the syntax-semantic interface. The two prominanet appraoches to the syntax of the alternation, that is detransivitation and causation, do not posit distinct lexical entries for the alternation. In other words, these approaches build on the idea that one of the two alternants is derived from the other one. The purpose of this articl; however, is to show, based on Kurdish data, that there is not a derivational two-way relationship between the alternants in the alternation. Rather, it argues that both alternants are derived from a neutral single lexical entry. In so doing, evidence will be drawn from the existence of morphological variations on these alternations, verb selections and restrictions, and the contribution of prepositional phrase in relation to external argument. It will also be argued that agentivity and causativity are introduced to the structure as different projections, with the passive projecting a voice projection, while the anti-causative does not so.Keywords: (Anti)-causatiev, (In)-transitive, argument structure, passive, Kurdish
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.