جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "روح الارواح" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «روح الارواح» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
روح الارواح سمعانی و کشف الاسرار میبدی دو اثر در ادبیات عرفانی فارسی هستند که اولی به شرح اسماءالحسنی می پردازد و دومی تفسیر قرآن کریم است . با وجود این که اساس کار دو نویسنده با یک دیگر متفاوت است می توان گفت میبدی در تفسیر خود از روح الارواح سمعانی تاثیر پذیرفته است و نثر میبدی، از نظر ویژگی های سبکی شباهت زیادی به ویژه در نوبت الثالثه، به نثر روح الارواح دارد . نثر آهنگین و مسجع سمعانی در روح الارواح، تاثیر شگفت انگیز بر نثر میبدی داشته است . نگارندگان در این پژوهش به این نتیجه رسیده است که تشابهاتی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری میان روح الارواح و کشف الاسرار وجود دارد . کاربرد واژه های سره فارسی و ایجاز در کلام از شباهت های زبانی دو کتاب است . استفاده از صنایع ادبی مثل سجع، تمثیل، تشبیه، استعاره و بهره گیری از شیوه مناظره و شعر در خلال نثر از اشتراکات ادبی این دو کتاب است . درنهایت، بیان مطالب به شیوه واعظان و مجلس گویان و تاثیر از مکتب عارفانه ابوسعید ابوالخیر و پرهیز از تعصبات خشک و زاهدانه از مشترکات فکری سمعانی و میبدی است.
کلید واژگان: سبک شناسی, احمد سمعانی, رشیدالدین میبدی, روح الارواح, کشف-الاسرار .Samaani's Rooh-al-Rawah and Kashf-al-Asrar Meybdi are two works in Persian mystical literature, the first of which deals with the description of Asma-ul-Hosni and the second is the interpretation of the Holy Qur'an. Despite the fact that the basis of the work of the two authors is different from each other and the subject of one of the books, i.e. Rooh-ul-Rawah, is specifically the description of Asma al-Hasani and the other book, i.e. Kashf-ul-Asrar, is the interpretation of the Surahs of the Holy Quran, but It can be said that Meybodi was influenced by Samani's Ruh-al-Rawah in his interpretation, and Meybdi's prose is very similar to Ruh-al-Rawah's prose in terms of stylistic features, especially in the third verse. Samani's melodious and melodious prose in Rooh-al-Rawah has had a surprising effect on Meibdi's prose. In this research, the authors have come to the conclusion that there are similarities between the spirits and the discovery of secrets on three linguistic, literary and intellectual levels. The use of Farsi words and Ijaz in the speech is one of the linguistic similarities of the two books. The use of literary techniques such as simile, allegory, simile, metaphor and the use of debate and poetry in prose is one of the literary commonalities of these two books. Finally, expressing the contents in the manner of preachers and assembly speakers and being influenced by the mystical school of Abu Saeed Abu Al-Khair and avoiding dry and ascetic prejudices are the intellectual commonalities of Samaani and Meybidi.
Keywords: Stylistics, Ahmed Semani, Rashiduddin Meybodi, Rooh-Al-Rawah, Kashf-Al-Asrar -
ژنت از نظریه پردازان حوزه بینامتنیت و معتقد به بینامتنیت کاربردی است. بینامتنیت همانند دیگر مقوله های ترامتنیت، چگونگی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متون را آشکار می کند. ازآنجاکه ژانر عرفانی بخش قابل توجهی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است، مطالعه بینامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آن ها را روشن می کند. نوشتار حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نخستین گامی است که به بررسی مناسبات بینامتنی میان حکایات مشترک النوبه الثالثه کشف الاسرار و روح الارواح براساس نظریه ژنت پرداخته است تا ازمنظر ساختارگرایانه و عناصر نظام مند بینامتنی، پیوند میان این دو اثر را از بعد آفرینش و پردازش بررسی کند. دستاوردهای پژوهشی حاضر به طور کلی از این قرارند: روح الارواح به عنوان زیرمتن، تقدم تالیفی و تاریخی بر کشف الاسرار به عنوان زبرمتن دارد. چهل و شش حکایت در این دو کتاب مشترک و دارای روابط بینامتنی هستند که ده حکایت ذیل بینامتنیت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیت غیر صریح و هفده حکایت ازلحاظ بینامتنیت ضمنی قابل تقسیم بندی هستند. از ده جلد کتاب کشف الاسرار، جلد ششم بیشترین حکایات مشترک را با روح الارواح دربر دارد و جلد پنجم فاقد حکایت مشترک با اثر سمعانی است. کشف الاسرار به خاطر سخنان موزون و مسجع و نه ازمنظر عواطف و احساسات، به نسبت متن روح الارواح از ادبیت بیشتری برخوردار است. در برآیند کلی نتایج دستاورد های پژوهش پیش رو را هر چه بیشتر به صایب بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی باورمند می کند.کلید واژگان: متون عرفانی, کشف الاسرار, روح الارواح, حکایات مشترک, بینامتنیت ژنتGenette is one of the theorists in the field of intertextuality and he believes in applied intertextuality. Intertextuality, like other categories of intertextuality, shows how texts are influenced and influential. Since the mystical genre occupies a significant section of Persian literature, the intertextual study of prominent mystical texts reveals the hidden and unopened angles between them. This descriptive-analytical paper is the first step in examining the intertextual relations between the common anecdotes of the Third Generation of the Discovery of Mysteries and Ruh al-Arwah based on Genette's theory, in order to communicate the two works from a structuralism perspective and intertextual systemic elements. It examines creation and processing. The achievements of the present research are generally as follows: Ruh al-Arwah as a subtext has an authorial and historical precedence over the discovery of mysteries as a rough text. There are 46 anecdotes in these two books that are common and they have intertextual relations, of which 10 anecdotes can be divided into explicit intertextuality, 19 anecdotes in terms of non-explicit intertextuality and 17 anecdotes in terms of implicit intertextuality. Of the ten volumes of the book Kashf al-Asrar, the sixth volume contains the most common anecdotes with Ruh al-Arwah, and the fifth volume does not have a common anecdote with Samani effect. Kashf al-Asrar has more literature than the text of Ruh al-Arwah because of the rhythmic and eloquent words and not from the point of view of emotions and feelings. As whole, the results of our research make us believe in the accuracy of the bias adaptation of Samani as much as possible.Keywords: Mystical Texts, Kashfol Asrar, Ruh ol arvah, Common Anecdotes, Genette’s Intertextuality
-
نماد از ابزار صورخیال و زیباسازی متن است. بخش قابل توجهی از ادبیات عرفانی صورت نمادین دارد. نویسندگان دو تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار و روح الارواح نیز برای تبیین و توضیح بهتر مسایل و تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب از قالب حکایت بهره برده اند. بهره گیری از نماد در این متون به سبب بیان غیر مستقیم و چندلایه بودن، شگردی مناسب درجهت بیان اندیشه های عمیق عارفانه و عینیت بخشیدن به آموزه های عرفان و تصوف است. در پژوهش حاضر به بررسی نمادپردازی در بعد روایی تفسیرهای مذکور پرداخته و برآنیم تا بدانیم هدف از کاربرد نماد در حکایات این متون چیست، خاستگاه نمادها کدام است و مهم ترین خصیصه آن ها چیست. بر اساس یافته های این پژوهش، نمادهای بکار رفته در حکایات این دو اثر، از نظر موضوعی به دوبخش: نمادهای مربوط به حوزه عرفان و تصوف و نمادهای مربوط به شریعت تقسیم می شوند و کارکرد نمادها درعینیت بخشیدن به مفاهیم و آموزه های عرفانی بسامد بیشتری نسبت به تبیین مسایل دینی دارد. هم چنین باتوجه به محوریت پیام در این حکایات و تاکید بر انتقال مضمون به زبانی ساده و روان، نمادهای بکار رفته در آن ها نیز ساده، تک بعدی و اغلب محسوس هستند و طرح اصلی همه روایت ها بر تقابل میان نمادهای انسانی عاشق/معشوق و پادشاه/ عامه مردم می چرخد. قرار گرفتن این دو قطب در برابر یکدیگر، زمینه ساز ایجاد سایر تقابل ها در مضامین عرفانی شده و در شکل گیری داستان و ارایه مضمون نقش موثری دارد. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای است.کلید واژگان: کشف الاسرار و عده الابرار, روح الارواح, حکایت, نمادپردازیIt is a symbol of imaginative tools and text beautification. A significant part of mystical literature has a symbolic form. The authors of the two commentaries Ruh al-Arwah and Kashfolasrar va odatolabrar have also used the narrative format to better explain the issues and have a greater impact on the audience. The use of symbols in these texts due to their indirect expression and multi-layered, It is a suitable technique for expressing deep mystical thoughts and objectifying the teachings of mysticism and sufism. In the present study, symbolism in the validity dimension of the above interpretations has been investigatedand to find out what is the purpose of using the symbol in the anecdotes of these texts, what is the origin of the symbols and what is their most important characteristic? Based on the findings of this study, the symbols used in the anecdotes of these two works, thematically, they are divided into two sections: symbols related to the field of mysticism and Sufism and symbols related to Religion and the function of symbols in objectifying mystical concepts and teachings it is more frequent than explaining religious issues. Also, considering the centrality of the message in these anecdotes and the emphasis on conveying the content in a simple and fluent language the symbols used in them are also simple, one-dimensional and often tangible and the main plot of all the narrations revolves around the confrontation between the human symbols of the lover / the beloved and the king / common peopleKeywords: Ruh al-Arwah, kashfolasrar va odatolabrar Symbolism, Anecdote
-
مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)، سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 44، بهار و تابستان 1399)، صص 29 -43
ژنت برای بررسی انواع روابط میان متنی متون، اصطلاح ترامتنیت را مطرح می کند. ژانر یا گونه عرفانی بخش مهمی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است؛ به همین سبب، مطالعه ترامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آنها را روشن می کند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نخستین گامی است که مناسبات ترامتنی چهل و شش حکایت مشترک النوبه الثالثه کشف الاسرار و روح الارواح را از منظر تیوری ترامتنیت ژنت بررسی کرده است. به طور کلی نتایج این پژوهش عبارت است از: 1) از میان چهل و شش حکایت موجود در این دو کتاب، ده حکایت ذیل بینامتنیت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیت غیرصریح و هفده حکایت در ذیل بینامتنیت ضمنی قرار می گیرد؛ 2) نتیجه جست وجوهای پیرامتنی نیز بیانگر آن است که همانندی های بسیاری ازنظر صورت و معنا در عنوان ها و صدر و ذیل آن حکایات وجود دارد. همین امر نویسندگان این پژوهش را هرچه بیشتر به درست بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی هدایت می کند؛ 3) ازنظر رابطه سرمتنی، تقسیم بندی این دو کتاب عرفانی در ذیل گونه عرفانی تایید می شود؛ 4) از دیدگاه ورامتنی در هیچ قسمت از حکایات النوبه الثالثه کشف الاسرار نقد و تفسیر مستقیم بر متن روح الارواح دیده نمی شود.
کلید واژگان: کشف الاسرار, روح الارواح, سمعانی, میبدی, حکایات مشترک, ترامتنیت ژنتGenette introduced the term transtextuality in order to examine the types of interdisciplinary relationships between texts. Since the mystical genre occupies a significant part of Persian literature, the transliteration of prominent mystical texts reveals the hidden and unopened angles between them. The present paper, which has been conducted by using a descriptive-analytical method, was the first step in examining the transtextual relations of 46 common anecdotes of the Third Revelation of Kashf al-Asrarand Rawh ol-Arwah from the perspective of the theory of Genette’s transtextuality. The research findings, in general, showed that, first, among the 46 anecdotes in these two books, 10 anecdotes can be divided into explicit intertextuality, 19 anecdotes into the form of non-explicit intertextuality, and 17 anecdotes in terms of implicit intertextuality. Second, the result of the quest for paratexts also indicated that there were many similarities in terms of form and meaning in the titles and the beginning and epilogue of these anecdotes. This made the authors of the present study increasingly believe in the correctness of the assumption of the adaptation of the texts from Samanids. Third, from the perspective of the architextuality relationship, the division of these two mystical books under the mystical genre was confirmed. Forth, from the metatextuality point of view, the authors of the present study did not see any direct review and interpretation of the text of the Rawh ol-Arwah in any part of the anecdotes of the Third Revelation of Kashf ol-Asrar.
Keywords: Kashf al-Asrar, Rawh ol-Arwah, Samani, Meybodi, Common Anecdotes, Genette’s Transtextuality -
روح الارواح از آثار مهم قرن ششم هجری است که به شرح اسماء الله اختصاص دارد. ارتباط انسان و خدا از موضوعات محوری کتاب است. در این مقاله بر اساس روش تحلیلی توصیفی نشانه شناسی ساختارگرا، به بررسی رابطه انسان و خدا در متن روح الارواح سمعانی پرداخته شده است. در بررسی متن، به دنبال یافتن آن دسته از عناصر ژرف ساختی بودیم که در موضوع ارتباط انسان و خدا، نظام های نشانه ای متن را پدید آورده است. این عناصر کلیدی در ساختار تقابل های متن، به عنوان عوامل اصلی نظام ساز شناخته می شوند. برای رسیدن به این هدف، از روش لوی استروس بهره بردیم که بر اساس تحلیل تقابل های دوگانه به بررسی روابط نشانه ها می پردازد. با بررسی روابط نشانه های متن، نشان دادیم که در دایره نشانه های قطب خدا، تقابل جلال و جمال؛ قهر و لطف، شبکه ای از تقابل ها را به وجود آورده است که با تقابل مثبت و منفی شان و قدر و مرتبه آدمی در نشانه های قطب انسان، مرتبط است. متن از راه ترکیب عناصر متضاد و تلفیق ویژه خود به حل تضادها و تقابل ها می پردازد. در نهایت راهی که متن برای حل تضاد های رابطه انسان و خدا ارایه می دهد، نفی یک طرف رابطه (قطب انسان) است که با شبکه شانه های جلالی و نظام کلامی متن روح الارواح ارتباط پیدا می کند.کلید واژگان: نشانه شناسی, ساختارگرایی, لوی استروس, رابطه انسان و خدا, روح الارواحRuh al-Arwāh fi Sharh Asmā al-Malik al-Fattāh written by Ahmad Samāni is one the most important works of the sixth century AH, devoted to the description of Divnie names. One of the main themes of the book is the relationship between man and God. Based on a structuralist semiotic approach and by using descriptive-analytical method, the present article deals with the relationship between man and God in Ruh al-Arwāh. In the examination of the text, we look for those deep-structure elements that in the subject of God-man relationship create the semiotic systems. In the structure of the contrasts, some key elements are recognized as the main system-building factors. To this goal, we use Levi-Strauss' method, which examines the relationships of signs based on the analysis of binary oppositions. By considering the relations of signs in the book, we show that within the circle of the signs of God (as a pole) the contrast between "glory and beauty", and "wrath and forgiveness" creates a network of contrasts that are related to contrast of positive/negative dignity of man. The text synthesizes opposite elements and, by its own method of combination, resolves oppositions and contradictions.Keywords: Semiotics, Structuralism, Levi Strauss, The relationship between Man, God, Ahmad Samāni, Ruh al-Arwāh fi Sharh Asmā al-Malik al-Fattāh
-
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 64 (تابستان 1398)، صص 135 -167
در این پژوهش، به روش توصیفی_تحلیلی و با بررسی آثار مشخص شده، ابتدا به جست وجویی مختصر در تاریخچه ی کاربرد اسماءالله در آثار منثور عرفانی و سیر در نظریات عارفان در این باره و تقسیمات آن، خصوصا اسماء جمالی و جلالی پرداخته شده و سپس در مبحث اصلی پژوهش، در دو اثر برجسته ی عرفانی متعلق به قرون چهارم و ششم، کشف المحجوب هجویری و روح الارواح سمعانی، چند اسم جلالی پروردگار از قبیل عزیز، ملک، غنی و جلیل، نتایج تجلیات و غلبه ی این اسماء بر باطن سالک، تفاوت ها و شباهت های کارکرد آنها از دید این دو نویسنده ی عارف، شبکه ی اندیشه گانی آنها و جنبه های بلاغی به کارگرفته شده در نگارش این دو متن، مورد بررسی قرار گرفته است
کلید واژگان: تفسیر عرفانی اسماءالله, اسماء جلالی, روح الارواح, کشف المحجوب -
در متون صوفیانه و عارفانه و در آموزه های عارفان، مبحث اسماءالله جایگاه ویژه ای دارد که می توان گفت تقریبا از سایر مباحث عرفانی گسترده تر و بااهمیت تر است. به خصوص بحث در باب اسماء جمالی و جلالی پروردگار، چگونگی جلوه آن ها و آثار خاصی که هریک در روح انسان به جا می گذارند، بخش اعظمی از آثار عرفانی را به خود اختصاص داده است و نویسندگان صوفی مسلک به طرح نظریات خویش در این زمینه پرداخته اند. در این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی و با جست وجو در منابع و آثار مربوط، پس از جست وجویی مختصر در تاریخچه مطالب مرتبط با اسماءالله و کاوشی در نظریات عارفان در این زمینه، در دو سطح اندیشگانی و ادبی دو اثر برجسته عرفانی قرن چهارم و ششم، یعنی کشف المحجوب و روح الارواح مطالعه می شود. می توان گفت که در قرن چهارم، آثار عرفانی به شکل متشرعانه و نگارش هایی تعلیمی و رسمی و به نثر مرسل نوشته شده اند، اما به موازات حرکت عرفان از زهد به سوی عشق، به تدریج به سمت انتزاعی ترشدن تصاویر و ساختار مجرد و ادبیت متن پیش می روند. در روح الارواح، مبادرت آگاهانه سمعانی به بیان تجربه های عرفانی به وضوح در تمام اثر دیده می شود. این نکته با جایگاه جمال شناسی خاص و منسجم نثر روح الارواح نیز مرتبط است که از طریق بیان، ذوق و حس عاشقانه و تعبیرات و تجربه های عارفانه به خواننده منتقل می شود؛ نکته ای که در بیان تعلیمی و خشک کشف المحجوب دیده نمی شود.کلید واژگان: اسماء جمالی, تفسیر عرفانی, روح الارواح, کشف المحجوبIn the mystic/gnostic texts and in theosophists’ teachings, the issue of God’s names holds a special status, particularly broader and more important than all other mystic themes. The discussion concerning the majestic attributes of Allah and the beautiful names of Allah, their manifestations, and the characteristic effects of each on the human soul have comprised a large part of mystical written works, in which Sufi-oriented authors have proposed their views on these matters. In this research, applying an analytical and descriptive approach, and after an investigation into the resources related to the history of the holy names of God and the mystics' viewpoints, two prominent books of the fourth and sixth centuries (Kashf al-Mahjub and Rawh al-Arwah) were selected to be examined at two literary and ideational levels. It can be apprehended that the mystical works of the fourth century were written in religious format, deploying formal, didactic and simple prose style of writing. However, parallel to mysticism’s movement from piety towards love, texts appear to enjoy more pictorial and structural abstraction and literariness through deploying metaphor, allegory and rhyme. On the other hand, Sam’ani’s deliberate effort in narrating mystical experiences is evident in Rawh al-Arwah; which makes it different from Kashf al-Mahjub in this regard. This is closely related to particular and coherent status of aesthetics in Rawh al-Arwah which is conveyed to readers through passionate expressions of love and mystical experiences, issue which is absent from Kashf al-Mahjub’s didactic discourse.Keywords: Beautiful (jamali) Attributes of God, Mystical Commentary, Rawh al-Arwah, Kashf al-Mahjub
-
نشانه های زبانی در متون عرفانی ازنظر تحول تاریخی سطوح زبانی آن، گوناگونی درخور توجهی از دلالت های انگیخته و اختیاری پدید آورده است. در این پژوهش تلاش خواهد شد با بررسی نشانه های زبانی در ساحت های مختلف زبان روح الارواح سمعانی، انواع دلالت های این متن، ازنظر ویژگی انگیخته یا اختیاری بودن نشان داده شود. انواع مختلف دلالت های زبانی در ساحت های زبان اسطوره ای و دینی، زبان تصویری تمثیلی و مجازی و زبان مفهومی و استدلالی این متن ظهور یافته است؛ این موضوع باعث شکل گیری متنی با اندیشه و زبانی کم نظیر شده است. برای دست یابی به گونه های دلالت نشانه های این متن، از نظریه ها و دیدگاه های تحول تاریخی و تکاملی دلالت زبانی بهره برده شد و نویسندگان نشانه های زبانی این متن را برپایه دگرگونی تاریخی زبان و اندیشه بررسی کردند. سرانجام دلالت های نشانه های متن روح الارواح ازنظر ویژگی انگیخته یا اختیاری بودن آنها دسته بندی شد و پژوهشگران رابطه هر دسته را با زبان منطقی و مفهومی؛ و زبان تصویری و مجازی این متن نشان دادند. این نشانه ها شامل چهار دسته مختلف می شود که هم دلالت های انگیخته و هم اختیاری را در بر می گیرد.
کلید واژگان: نشانه شناسی, دلالت انگیخته, دلالت اختیاری, سمعانی, روح الارواحThe linguistic signs of mystical texts, in terms of historical transformation of their linguistic levels, have created a noticeable variety of motivated and arbitrary implications. This study aims to show, through the examination of linguistic signs in the different areas of Samʼaniʼs Rawh-al-Arvah languages, varieties of linguistic implications of this text in terms of motivatedness and arbitrariness. Different varieties of linguistic implicationsappeared in levels of mythical religious language, the allegorical and virtual language, and in the conceptual and rational language of this text. This has led to the creation of a text with unique thoughts and language. To achieve to variety of linguistic implications of this text, we used the theories and views on historical evolution of linguistic implications and investigated the signification of linguistic signs of this text in the course of its historical evolution. In the end, we classified the different types of implications in text of Rawh-al-Arvah in terms of their motivatedness or arbitrariness, and showed the relationship of each category with the conceptual and logical language along with the visual and virtual language of this text. All of these implications consist four different parts which include both motivatedness and arbitrariness implications.
Keywords: Semiotics, Motivated Implications, Arbitrary Implication, Samʼani, Rawh-al-Arvah -
تشبیه پرکاربردترین صورخیال در روح الارواح و ابزاری است که نویسنده برای تبیین و توضیح اندیشه های خود از آن استفاده کرده است. بیشترین تشبی هات روح الارواح از نوع معقول به محسوس و نیز از نوع بلیغ است که به صورت اضافه تشبیهی به کاررفته است. با توجه به اینکه از میان عناصر تشبیه، مشبه به بیشترین نقش را در بیان جهان بینی نویسنده دارد، مقاله حاضر با تاکید بر این عنصر به بررسی و تحلیل تشبی هات روح الارواح پرداخته، مشخص کرده است که سمعانی بهترین شیوه در بیان مفاهیم عرفانی و توضیح حالات روحی عارف و احوال و مقامات او را کاربرد تشبیه معقول به محسوس و استفاده از عناصر طبیعت به عنوان مشبه به دانسته است. مواد مشبه به در روح الارواح بسیار متنوع و گسترده است؛ اما مهم ترین موضوعی که نویسنده در تصویرسازی هایش به آن توجه کرده طبیعت است. از مجموع 2640 تشبیه بررسی شده، تعداد 636 به طبیعت و عناصر وابسته به آن مربوط است. پس از آن اسباب و لوازم زندگی، پوشاک و مکان های مختلف به عنوان مشبه به، به کار گرفته شده اند. اصطلاحات رزمی، جانوران، انسان، اعضای بدن انسان، جواهر و معادن، نور، مشاغل و خوراکی ها نیز در رده های بعدی قرار می گیرند.کلید واژگان: روح الارواح, تشبیه, مشبه به, تصویر, احمد سمعانیSimile is as the most widely used means in Ruh-aharvah that the author has used it to explain his ideas and his thoughts. Most similes of Ruh-aharvah are of kind of reasonable to sensible and also of eloquent which is used for additional simile.
Since, vehicle of the elements of simile has most roles in expressing the author's worldview, this paper with an emphasis on this element is paid to analyze the similes in Ruh-alarvah and has determined that Samaani is considered the use of reasonable to sensible simile and using natural elements as vehicle as the best practices in mystical concepts and explaining mystic moods and circumstances and his officials.
Material of vehicle in Ruh-alarvah is diversified. But the nature is the most important subject that the author considered in his illustration. Of total of 2640 review similes, number 636 is related to nature and its elements. Then living devices, clothing and different locations have been used as vehicle.
Martial of art terms, animals, humans, human organs, jewelry and mining, light, businesses and food are placed in the next category.Keywords: Ruh-alarvah, simile, vehicle, nature -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 24 (پاییز 1394)، صص 117 -144
«روح الارواح فی شرح اسماءالملک الفتاح»، کهن ترین اثر مستقل فارسی در شرح اسماءالله نگاشته شهاب الدین ابوالقاسم احمدبن ابی المظفر منصور سمعانی، است. از آنجا که حکایت پردازی، یکی از مهمترین روش مولفان کتب عرفانی در جهت القای مفاهیم عرفانی بوده، سمعانی نیز در تفسیر اسماء حسنی در روح الارواح از این سنت بهره برده است. در این پژوهش حکایت های کتاب مذکور مورد مطالعه قرار گرفته و از آنجا که یکی از شیوه های کاربردی در مطالعه حکایات، تجزیه و تحلیل ساختاری آنها است و ولادیمیر پراپ، محقق روسی، از نخستین کسانی است که به این نوع تحلیل قصه های عامیانه توجه کرده؛ حکایت های روح الارواح بر اساس نظریه ریخت شناسی پراپ بررسی شده است. پراپ با مطالعه یکصد قصه پریان در ادبیات روسی نشان داد که قصه های پریان، برخلاف تفاوت های ظاهری، از نظر انواع شخصیت و عملکرد آنها، نوعی همانندی دارند. همچنین دریافت که تعداد این عملکردها محدود، و دارای توالی مشابه می باشند. در این پژوهش با مطالعه ده حکایت از حکایت های عرفانی روح الارواح بر اساس الگوی ریخت شناسی پراپ، قابلیت تطبیق این الگو بر حکایات این کتاب بررسی شد و نتیجه حاکی از آن است که ساختار حکایت های عرفانی به طور کامل با الگوی پراپ مطابقت ندارد؛ ولیکن با حذف تعدادی از خویشکاری ها چون غیبت، تعقیب، رهایی، رسوایی، عروسی و افزودن خویشکاری یاریگر یاری می رساند و شکست قهرمان، به الگوی پراپ می توان حکایت های عرفانی این کتاب را بر اساس نظریه ریخت شناسی پراپ مورد مطالعه قرار داده و به سایر حکایت های عرفانی نیز تعمیم داد.
کلید واژگان: ریخت شناسی, ولادیمیر پراپ, حکایات عرفانی, روح الارواح, سمعانی"Rouh-Al-Arvah Fi Sharhe Asmae-Al-Maleko-Al-Fattah" is the oldest independent Persian oeuvre about describing the names of Allah which is writing by Shahaboddin Abolghasem Ahmadebne Abi Mozaffar Mansour Sam'ani. since Tallying has been one the important methods of authors for writing of theosophy books, Sam'ani also has used this method for interpreting the sacred names in Rouh-Al-Arvah.In this research, tales of mentioned book has been studied and since one practical methods of studding stories is structuring analysis of them, and Vladimir Propp, Russian researcher, is one of the first persons who has considered this kind of folktale analysis; Rouh-Al-Arvah tales have been studied in basis of the Morphology theory of Propp. By studding 100 stories of Russian fairies, he showed that the stories of fairies, unlike the seeming differences, have some kind of similarities in terms of different types of their characters and operations. He also found that the number of these operations are limited and have similar sequence. In this research by studding the ten theosophy tales of Rouh-Al-Arvah in basis of Propp Morphology model, capability of adaptation for this model studied about tales of this book and the result indicates that the structure of theosophy tales do not completely correspond with the Propp model; but by elimination of some functions like absence, pursuit, release, identify, disgrace, wedding And by adding the function of assistance will help and failure of hero to the Propp model, the theosophy tales of this book could be studied in basis of Propp Morphology theory and also extend it to other theosophy tales.
Keywords: Morphology, Vladimir Propp, Theosophy tales, Rouh-Al-Arvah, Sam'ani
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.