به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سلوک » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «سلوک» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مینا کشاورز رضوان*، ابراهیم رنجبر، سکینه رسمی، محمد خاکپور
    پژوهش درباره رمان و داستان غنایی به عنوان زیرمجموعه ای از ادبیات غنایی، یکی از زمینه های مطالعاتی نوین در نقد داستان محسوب می شود که تاریخچه آن به دهه های اخیر بازمی-گردد. برای نخستین بار، ایلین بالدشویلر در مقاله ای در سال 1969 از عنوان داستان غنایی برای تعدادی از داستان هایی که واجد ویژگی های غنایی بودند، استفاده کرد؛ از آن پس، پژوهشگران برجسته ای چون رالف فریمن و جاناتان کالر، افق های دید این نوع مطالعه را گسترش دادند و بر غنای آن افزودند؛ در نتیجه امروزه معیارهای دقیق تر و علمی تری برای شناسایی و تحلیل آثار داستانی غنایی وجود دارد. نظریه بالدشویلر در اصل مختص به داستان کوتاه غنایی است؛ اما اصول و مولفه هایی که او ارایه کرده است، می تواند به رمان نیز تعمیم داده شود. نظریه وی، شامل تعدادی مصادیق اصلی و بدیع است: مانند «لحن شاعرانه»، «نمادپردازی» و «منحنی عاطفی»؛ همچنین وی، برخی آراء محققان پیش از خود را نیز اخذ کرده و آن را به عنوان یکی از مولفه های نظریه خود، گسترش داده است؛ مانند نظریه «هم پیوندی عینی» که در اصل، تی اس الیوت آن را در سال 1946 برای نخستین بار مطرح کرد. مقاله پیش رو، به دنبال بررسی و تحلیل داستان سلوک از محمود دولت آبادی برمبنای نظریه داستان غنایی بالدشویلر است. در مطالعه حاضر، این سوال مطرح است که وجود چه عناصر و مولفه هایی در این اثر باعث شده که یک رمان مدرن غنایی محسوب شود. نتایج حاکی از آن است که می توان سلوک را یکی از بهترین نمونه های رمان غنایی محسوب کرد؛ زیرا مهمترین ویژگی های داستان غنایی که در نظریه بالدشویلر مطرح شده، مانند نماد پردازی، لحن شاعرانه، منحنی عاطفی، هم پیوندی عینی، فرجام گشوده، پیرنگ نامتعارف، روایت غیر خطی، تنهایی و بیگانگی شخصیت ها، با کیفیت و کمیت قابل ملاحظه در این اثر به کار رفته است.واژگان کلیدی: داستان غنایی ، سلوک ،محمود دولت آبادی، آیلین بالدشویلر
    کلید واژگان: داستان غنایی, سلوک, محمود دولت آبادی, آیلین بالدشویلر
    Mina Keshavarz Rezvan *, Ebrahim Ranjbar, Sakive Rasmi, Mohammad Khakpour
    The study of lyric novel as a subdivision of lyric literature is considered as a new field of study in story criticism that its history goes back to recent decades when it was Eileen Baldeshweiler, who used the topic of lyric story in her essay (1969) for the first time and for some stories that contain the especial elements of lyric novel. After that, some other eminent scholars such as Ralph freeman and Jonathan culler have expanded the horizons of this study and thus today there are some more exact and scientific criteria for the ones who are interested in studying the domain of lyric novel. Baldeshweiler,s theory actually is specific to lyric short story but the principles and elements that she offered and depicted, can be used to novels too. Her theory includes some original main components such as poetic tone of the story, using repetitive symbols in story and emotional flux however she has taken some elements from the previous scholars, views and developed them into a component of lyric story. The component of objective correlative can be mentioned for an example. The given component has been originally raised by T.S Eliot for the first time in 1946.Based on what was said, the present essay is going to study the novel of solook by Mahmoud dowlat Abadi on based on Baldeshweiler,s theory of lyric story. In the present study, this question was answered: what elements and factors have characterized the solook novel as a modern lyric story?The results show that solook can be considered as one of the best examples of lyric novel in Persian literature because the most important features of lyric story raised in Baldeshweiler,s such as poetic tone, symbolism and emotional flux are found in it with high frequency and considerable quality. Key words: lyric novel. Solook. Mahmoud dowlat Abadi .Eileen Baldeshweiler
    Keywords: : lyric novel, Solook, Mahmoud dowlat Abadi, Eileen Baldeshweiler
  • شهرام فروغی، محمدعلی خالدیان*، حسنعلی عباسپور اسفدن

    طلب نشانه ای زبانی است که در عرفان اسلامی به اصطلاحی پرکاربرد تبدیل شده است. برای آن که جایگاه طلب در تصوف اسلامی معلوم شود، ناگزیر باید عرفان را به عنوان یک نظام در نظر گرفت. نظامی که در یک نگاه بر سه ستون شریعت، طریقت و حقیقت بنا نهاده شده است. در این ساختار «سلوک» از طریقت منشعب می گردد و طلب، اولین گام در سلوک عارفانه به شمار می آید. بنابراین طلب جزیی جدایی ناپذیر از ساختار عرفان است و تقریبا در تمام آثار عرفانی رد پای آن را می توان دید. اما در این میان دو عارف بزرگ ایران و جهان، عطار و مولوی به فراوانی از آن سخن گفته و ویژگی های آن را تشریح کرده اند. طلب در اندیشه عطار اولین وادی، از وادی های هفت گانه سلوک به شمار می آید و بدین ترتیب باید آن را یکی از اجزای تعیین کننده دستگاه فکری او دانست. اما در مثنوی اساسا یک نظم فکری که بتوان جای اجزای اندیشه مولانا را در آن تشخیص داد، وجود ندارد. بنابراین طلب هم بنابراین طلب هم، در مثنوی، نه یک وادی از وادی های طلب دانسته شده و نه در جای مشخصی از آن سخن به میان آمده است. بلکه در همه جای مثنوی می تواند حضور داشته باشد. بی تردید یافتن و دسته بندی کردن و سنجیدن آن ها با اندیشه عطار کاری دشوار است.حاصل این پژوهش نشان می دهد که عطار و مولوی طلب را آغاز سلوک و ابزار تحقق صدق و سلامت نفس و سعادت انسان می دانند. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای به دست آمده و پس از دسته بندی با روش کیفی توصیف شده است.

    کلید واژگان: تصوف, سلوک, طلب, عطار, مولوی
    Shahram Foroughi, Mohammadali Khaledian *, Hasan Ali Abbaspoor Esfeden

    Taalab ( seeking) is a verbal sign that has become widely used in Islamic mysticism. In order to find out the place of Taalab in Islamic Sufism, it is necessary to consider mysticism as a system, a system that is founded on the pillars of Sharia, Tariqat and Truth. This structure of conduct, is derived from tariqat and seeking is considered the first step in mystical conduct. Therefore, seeking is an inseparable part of the structure of mysticism, and traces of it can be seen in almost all works of mysticism. But in the meantime, two great mystics of Iran, Atar and Maulvi, have spoken about it a lot and accelerated its features. In Attar's thoughts, seeking is considered the first of the seven valleys of Saluk, and thus it should be considered as one of the defining components of his intellectual system, but in the Masnavi, it is basically a system of thought in which the place of the components of Rumi's thought can be recognized. There is no data. In the Masnavi, not one wadi of the wadi is considered as a saluk, and it is mentioned in a definite place; Rather, Masnavi can be present everywhere. Undoubtedly, it is difficult to find, categorize and measure them, which is a difficult task in Attar's thought. The result of this research shows that Attar and Maulavi consider the request as the beginning of conduct and one of the means to realize the nine goals. They know the truth, the health of the soul and the happiness of human beings, the data of this project was collected by the library method and after classification, it was described by the qualitative method.

    Keywords: Sufism, Soluk, Talab, Attar, Molavi
  • محمود افروز*
    در میان مضامین مشترک ادبیات داستانی جهان، سلوک جایگاه بسیار ویژه ای دارد. هدف از جستار حاضر بررسی تطبیقی میان مقامات سلوک قهرمان داستان در ادبیات انگلیسی با مراحل سفر قهرمان در ادبیات معاصر پارسی است. پیکره انگلیسی، رمان سیر و سلوک زایر به قلم جان بانین (1678) نگاشته شده و مشهورترین اثر ادبی-تمثیلی در باب سلوک در مسیحیت است. قهرمان این رمان «ترسا» نام دارد. پیکره فارسی، داستان ماهی سیاه کوچولو به قلم صمد بهرنگی (1347) است که در آن نویسنده با زبانی تمثیلی به سفر قهرمان داستان و مراحل گذر وی از موانع و چالش های گوناگون پرداخته است. چهارچوب نظری پژوهش، منازل هفت گانه سفر مرغان در کتاب منطق الطیر شیخ عطار شامل «طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا» است. طبق نتایج تحقیق، اختصاص هر دو داستان به حوزه ادبیات عرفانی و برخورداری موضوع مشترکی به نام «سفر» زمینه ساز بروز شباهت های فراوان میان مراحل سلوک قهرمان در دو اثر شده است.
    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, سلوک, ادبیات عرفانی, عطار, صمد بهرنگی, جان بانین
    Mahmoud Afrouz *
    Spiritual-journey has a special position among common themes in the world’s literature. The paper explores the notion of journey in Persian and English literature. The English corpus includes The Pilgrim’s Progress as a celebrated allegorical literary work written by the eminent author John Bunyan (1678). Christian is the main character of the novel. The Persian corpus includes Samad Behrangi’s (1347) The Little Black Fish which concerns the challenges encountered by the main character in passing through different stages of the mystical journey. The works are compared based on the framework presented for the stages of spiritual-journey in Attar’s Mantegh-al-tair (i.e., language of the birds). It embraces the following seven phases: quest, love, wisdom, independence, monotheism, amazement, indigence and death. The findings have revealed that the stages of spiritual-journey are outstandingly comparable. The main rationale behind such an amazing similarity has been realized to be the fact that both works belong to the area called mystical-literature and cover the common theme of ‘spiritual-journey’.
    Keywords: Comparative literature, spiritual-journey, mystical-literature, Attar, Samad Behrangi, John Bunyan
  • شهروز گودرزی منفرد، امیرمهدی محبتی*، جلیل تجلیل، رقیه صدرائی
    هدف و زمینه

    مفاهیم عرفانی و سلوکی در میان سلسله های مختلف وجوه اشتراک و افتراق بسیاری دارند. نوع اندیشه و نگاه خاص عرفا به معرفت، ویژگیهای شیخ، صفات مرید، شرایط خلوت، ذکر و اهمیت آن، مشاهده و سماع، باعث بوجود آمدن سلسله های گوناگون شده است. در این تحقیق معارف اشاره شده بصورت مقایسه ای بین استاد و شاگرد، نجم الدین کبری و نجم الدین رازی، با توجه به آثار آنها مورد بررسی قرار گرفته است و اعتقاداتی چون صاحب امر «کن» و اسم اعظم بودن ولی، آداب مریدی و ارتداد مرید، و بی‌ارزش بودن خلوت بدون ذکر، مشاهدات و رنگها و دلایل مشاهده، سماع و دلایل آن در این تحقیق بررسی شده اند.

    روش مطالعه

    این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است و محدوده و جامعه مورد مطالعه فوایح الجمال، آداب الصوفیه، السایر الحایر، و اصول العشره از نجم الدین کبری و مرصادالعباد، منارات السایرین، و مرموزات اسدی از نجم الدین رازی است.

    یافته ها

    نظرات نجم الدین کبری بعلت وجود آثار بسیار موجز و ساده و مخاطب عام داشتن مورد بیمهری قرار گرفته و در سیر تفکر عرفان قبل از ابن عربی و معارف ابن عربی جای خالی آن دیده میشود. نظریات نجم کبری دارای غور قابل توجهی است که در میان حکایتها پنهان مانده است.

    نتیجه گیری

    آنچه نجم الدین کبری در مباحث عرفانی و سلوکی بیان میکند بسیار پراکنده است و با جستار دقیق و کنار هم قرار دادن مطالب، میتوان به بدیع و عمیق بودن اندیشه وی پی برد. افکار و اندیشه های نجم رازی اشتراکات بسیاری با نجم کبری دارد اما آنجا که پای مباحث خانقاهی بمیان می‌آید و یا در مباحث جنجالی خارج از فهم عوام، نجم رازی را سخنی نیست.

    کلید واژگان: نجم الدین کبری, نجم الدین رازی, سلوک, عرفان
    Shahrooz Goodarzi Monfared, Amir Mehdi Mohebbaty *, Jalil Tajlil, Roghayeh Sadraei
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Mystical and Seleucid concepts have many commonalities and differences between different dynasties. The specific type of thought and view of mystics on knowledge, the characteristics of the sheikh, the attributes of the disciple, the conditions of solitude, its mention and importance, observation and hearing have caused the emergence of various dynasties. This study has compared the above topics in the works of Najmuddin Kobra and Najmuddin Razi in order to understand the depth of thought of the founder of Kabruyeh.

    METHODOLOGY

    This research has been done by descriptive-analytical method and using library and documentary studies. Al-Din is a secret.

    FINDINGS

    Najmuddin Kobra"s views are considered to be very concise and simple in spite of their very detailed works. Najmuddin Kobra"s thought has not been paid much attention and Najm Kobra"s works have considerable insight that has been hidden.

    CONCLUSION

    What Najmuddin Kobra expresses in mystical and Seleucid discussions is scattered and by putting it together, we can realize the novelty and depth of Najmuddin Kobra"s thought and Najmuddin Razi has many similarities with Najm Kobra, but where Monastic issues arise or in controversial issues beyond the public understanding, Najm Razi is not mentioned and his thought is simplified.

    Keywords: Najmuddin Kobra, Najmuddin Razi, conduct, mystica
  • سولماز پورتقی میاندوآب، تورج عقدایی*
    داستان های عرفانی، موضوعات ذهنی و روحانی را برای نشر آگاهی و معنویت به کار می گیرد . آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده اند و گاه به بازتعریف هایی از این مفهوم رسیده اند. در بین نویسندگان زن معاصر، شهرنوش پارسی پور از جمله کسانی است که با دیدگاه عرفانی، به داستان های خود جانی دگرگونه بخشیده است. یکی از آثار این نویسنده که با شاخص ها و بن مایه های عرفانی، زندگی زنان را به تصویر می کشد، رمان «زنان بدون مردان» است. نویسنده در این اثر، سیر و سلوک را در زندگی زنانی که هر یک نمونه ای از زنان در اقشار مختلف جامعه اند، به تصویر می کشد. این مقاله با نگرشی اجتماعی و عرفانی به بررسی رمان «زنان بدون مردان» اثر شهرنوش پارسی پور پرداخته است. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای گردآمده است که پس از مقوله بندی با روش توصیفی تحلیل شده است.
    کلید واژگان: ادبیات داستانی معاصر, شهرنوش پارسی پور, عرفان, سلوک
    Solmaz Pourtaghi.Miandoab, Tooraj Aghdaei *
    Mystical stories use mental and spiritual subjects to spread awareness and spirituality. Many works have considered the movement of man towards transcendence and God under the title of mysticism or conduct; sometimes they have redefined this concept. Among contemporary female writers, Shahrnosh Parsipour is one of those who has worked in this field with a mystical point of view. One of the works of this author, which depicts the life of women with mystical features and themes, is the novel "Women without Men." In this work, the author depicts the life and behavior of women, each of whom is an example of women in different classes of society. This article examines the novel "Women without Men" by Shahrnosh Parsipour with a social and mystical perspective. The data of this research are collected by library method which is analyzed by a descriptive method.
    Keywords: Contemporary Fiction, Shahrnosh Parsipour, mysticism, Behavior
  • امیر یوسفی، محمود شیخ*
    اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتی شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی های معرفتی شهودی اوست، بنابراین در دو ساحت 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلف آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهی شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزی مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاه شهودی او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.
    کلید واژگان: عرفان, تصوف, ادبیات عرفانی, سلوک, شهود, مولانا جلال الدین محمد بلخی, عشق
    Amir Yousefi, Mahmoud Sheikh *
    If we consider spiritual journey(Solouk) as a set of life practices against the epistemological content of intuition (Shohoud), which is used to explain the system of existence and knowledge of the truth, then we can talk about the relationship between these two in the mysticism of great mystics such as Rumi. In this article, via adopting interpretive method, we have tried to show the way mystical characteristics of a mystic like Rumi are in accordance with his intuitive epistemological characteristics. Accordingly, we have studied various dimensions of this relationship with regard to two areas: first, the truth of intuition and second, the epistemological quality of intuition. In Rumi's mysticism, purifying the soul with practices such as devotional worship, in form of prayer and remembrance (Zekr), and following the Divine Law (Shari'a) are considered vitally important. In addition to these matters, according to the spiritual statuses of different ranks of individuals, the quality of intuition enjoys different degrees too. This claim can be supported in Rumi's mysticism by mentioning the characteristics of his mystic manners and intuition and revealing their correspondence and appropriateness. For example, in Rumi's mysticism, the piety and purity of the seeker of the path of God (Salek) is essential for connecting with the divine source of intuition, and eventually leads to the truth of intuition. Regarding the epistemological quality of intuition, the most important examples are the congruence between Rumi's rejection of permanent and essential correlation between cause and effect; his disregard for established customs and traditions; plus his non-adherence to Sufi formalism in conduct and his intuitive view that the universe is not bound by fixed and necessary causes. Another example is the correspondence between a lover’s romantic spiritual journey and the divine intuition along with the romantic will in the universe, to which Rumi has paid much attention. In fact, describing the main features of Rumi's spiritual journey and intuition and putting them in relation to each other, as an interrelated whole, would depict the congruity between them.
    Keywords: Mysticism, Sufism, Mystic literature, Spiritual journey, Intuition, Maulana Jalaluddin Mohammad Balkhi, love
  • علی عزیزی*، داوود اسپرهم
    زمینه و هدف

    سلوک را میتوان مهمترین رکن تصوف و عرفان و وجه تمایز آن از دیگر نظامهای دینی و معرفتی دانست. وجود طرحهای متنوع و اختلاف در کیفیت سلوک در سنتهای گوناگون عرفانی، علاوه بر وجود نظامهای تربیتی، متاثر از نگاه هستی شناسی حاکم بر آن مشرب عرفانی است. ازاینرو جایگاه خدا و انسان و کیفیت رابطه این دو در هر نظام معرفتی و هستی شناسی، سلوک خاص خود را الزام و تبیین میکند. هدف این پژوهش عبارتست از تحلیل و بررسی مبانی سلوک در کتاب مقالات در پیوند با نگاه هستی شناسی شمس که در این پژوهش از این مبانی با عنوان «بایدها و نبایدها» تعبیر شده است.

    روش مطالعه

    این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، مقالات شمس تبریزی، به تصحیح محمد علی موحد است که توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده است.

    یافته ها

    شمس تبریزی از صوفیان تاثیرگذار سده های میانه، بعنوان عارفی مبتکر و خلاق در باب موضوعات انسان شناسی، خداشناسی و هستی‌شناسی، در بسیاری از موارد و من جمله سیر و سلوک دارای اندیشه های نو و بدیعی است که با توجه به تاخر زمانی در شناخت وی و اندیشه هایش، ضرورت توجه بیشتری را میطلبد. بررسیها نشان داد از دیدگاه شمس، انسان از جایگاه حقیقیش، به عنوان خلیفه‌الله دور افتاده با انجام اعمال و پرهیز از مواردی در قالب سلوک میتواند این جایگاه را بازیابد.

    نتیجه گیری

    نتیجه این پژوهش گویای این است که بایدها و نبایدهای سلوک در مقالات شمس، پیوندی آشکار با نگاه هستی شناسی وی دارد، و مجموعه آنها در قالب دو گزاره قابل تقسیم بندی هستند: 1- آنچه که بیرون و در زندگی مادی سالک باید بدان توجه کند (سلوک انسان در جامعه) 2- آنچه که در دل و اندیشه سالک باید اتفاق افتد (سلوک درونی). در مورد اول، آنچه بیشترین اهمیت را دارد، احساس نیاز درونی و رابطه مبتنی بر عشق و شناخت حجاب است و درمورد الزامات بیرونی که سالک باید بدان توجه کند، انتخاب پیر بیشترین اهمیت را دارد.

    کلید واژگان: شمس تبریزی, مقالات, خدا, سلوک, هستی شناسی
    A. Azizi*, D. Spearham
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Spiritual journey can be considered as the most important pillar of Sufism and mysticism and as the feature distinguishing it from other religious systems. So, a great part of Sofieh teachings has been centered on defining and explicating this spiritual journey. Existence of different steps in the evolutional journey not only superficialy indicates the existence of rituals, attitudes and educational systems, but also is in depth an influence of Sufis’ ontological view (as the one who plans the journey for his followers). Therefore, the place of God and Man in the hierarchy of the being and the relationship between these two plays a crucial role in howabouts of the journey.

    METHODOLOGY

    This research was conducted in a descriptive-analytical manner using library resources.

    FINDINGS

    Shams Tabrizi is one of the influential Sufis of the middle Ages. He is also regarded as an innovative and creative mystic in areas of anthropology, theology and ontology. In many regards, for example in terms of spiritual journey he has new and innovative ideas that deserve more attention. He believes that man has fallen apart from his true place, which is Khaliftulah. Therefore, he can regain his position through doing some actions and avoiding some other actions.

    CONCLUSION

    Shams’ teachings regarding spiritual journey can be divided into two categories: 1) What the seeker should pay attention to on the outside and in the material life (human journey in society) & 2) what should happen in the heart and mind of the seeker (inner journey). In the first case, what is most important is the feeling of an inner need and a relationship based on love and knowledge of hijab, and te external requirement which must be observed by the seeker is choosing a guru.

    Keywords: Shams Tabrizi, Maghalat, God, Journey, Ontology
  • مینا اعلایی*، علی عباسی

    شخصیت یکی از اصلی‌ترین عناصر تشکیل‌دهنده‌ی تولیدات ادبی است و در نتیجه در حوزه‌ی مطالعات و پژوهش‌های ادبی وارد می‌گردد. نشانه-معناشناسی که درصدد مطالعه‌ی فرایند شکل گیری معناست، شخصیت را به عنوان نشانه‌ای انگیخته در نظر می‌گیرد که دال آن، از چندین ویژگی ظاهری و روانشناختی از قبیل اسم خاص تشکیل می-شود. محمود دولت‌آبادی نویسنده‌ی واقع‌گرای ایرانی است که برخی از ویژگی‌های آثارش مانند ساخت شخصیت، با ریالیست‌های بزرگی نظیر بالزاک قابل مقایسه است. به علاوه، علی‌رغم زبان شاعرانه و نثر پرطمطراق، سکوت نزد وی از جایگاه قابل توجهی برخوردار است. به دلیل ناتوانی از سخن گفتن، عدم پذیرش ارتباط، رنج، هراس و غیره، اغلب شخصیت‌های آثار دولت‌آبادی ساکت و حتی لال هستند. پژوهش حاضر سعی دارد تا براساس اصول نشانه-معناشناسی شخصیت، سکوت را نزد شخصیت های سلوک اثر دولت‌آبادی بررسی نماید. به این منظور، برآنیم تا به اصول نشانه-معناشناسی تنشی و نیز به نظریه هایی که شخصیت را به مثابه‌ی یک نشانه در نظر می‌گیرند، رجوع کنیم. این مطالعه نشان خواهد داد که چگونه شخصیت/نشانه در فرایند ساخت سکوت/نشانه سهیم است. در نتیجه، خواهیم دید که چگونه سکوت نزد دولت‌آبادی به احساسات ناامید کننده و نیز واحدهای کوچک معنادار و سپس، در اعماق فرایند زایشی به ایزوتوپی زندگی/مرگ مرتبط می‌شود.

    کلید واژگان: شخصیت, نشانه-معناشناسی, سکوت, سلوک, دولت آبادی
    Mina alaei *, ali abasi

    Le personnage fait partie des principaux composants de tout produit littéraire et s’introduit donc dans le domaine des théories et recherches littéraires. La sémiotique analysant la formation du sens, considère le personnage comme un signe motivé dont le signifiant est composé de plusieurs caractéristiques physiologiques et psychologiques, y compris le nom propre. Mahmoud Dowlatâbâdi est un écrivain réaliste iranien dont certaines particularités littéraires comme la construction du personnage, sont comparables aux grands réalistes tels que Balzac. En plus, malgré un langage poétique et une prose emphatique, le silence chez lui, dispose d'un statut remarquable. La plupart des personnages dowlatâbâdiens sont silencieux, voire muets, de par l’impossibilité à parler, le refus de la communication, la souffrance, la panique, etc.Basée sur les principes de la sémiotique du personnage, cette recherche vise à étudier le silence chez les personnages de Solouk, le roman dowlatâbâdien. Pour ce faire, on est obligé de recourir aux principes de la sémiotique tensive, ainsi qu'aux théories considérant le personnage comme un signe. Cette étude montrera donc comment le personnage/signe contribue à la formation du silence/signe chez Dowlatâbâdi. En conséquence, on verra comment le silence dowlatâbâdien se lie aux affects dysphoriques et aux sèmes divers, et dans les profondeurs du parcours génératif, à l'isotopie fondamentale de la vie/mort.

    Keywords: le personnage, la sé, miotique, le silence, Solouk, Dowlatâ, bâ, di
  • محمود افروز*

    مطالعات فراتحلیلی نتیجه نهایی یافته های پژوهش هایی با بن مایه های مشترک را مستخرج و در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. رویکرد فراتحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی نیز نقشه راهی برای مطالعات آتی محققان فراهم می کند. در جستار حاضر، بیش از چهل و سه مقاله با بن مایه مشترک «سلوک» مطالعه و تلاش شد از یافته های آنها در ایجاد شبکه ای منسجم از پیکره های تطبیق پذیر استفاده گردد تا از این رهگذر دریچه ای نوین از مطالعات تطبیقی پیش روی پژوهشگران آتی گشوده شود. علی رغم اهمیت این نوع از مطالعات، تا جایی که نگارنده مطلع است، تاکنون هیچ یک از پژوهشگران داخل و خارج در حوزه ادبیات تطبیقی، رویکرد فراتحلیلی اتخاذ نکرده، و دست کم، در حوزه سلوک، هیچ مطالعه فراتطبیقی تا به این لحظه منتشر نشده است. از این رو، پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی کاملا بدیع است. پیکره های مورد بررسی شامل ارداویراف نامه، کمدی الهی دانته، سیرالعباد الی المعاد، منطق الطیر عطار نیشابوری، خمسه حکیم نظامی، جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو و برخی دیگر از آثار تطبیق پذیر است. پس از معرفی آثار فوق و مجموعه آثار قابل تطبیق با هریک، در نهایت، زمینه های تطبیق پذیر و آثار بکری که هنوز توسط محققان مورد مطالعه تطبیقی قرار نگرفته-اند، معرفی شده است. طبق یافته های تحقیق، دسترسی به ترجمه آثار دیگر ملل، اقتباس ضمنی، الهام از کتب مقدس، پیش زمینه مشترک مذهبی و عرفانی آثار سلوک-محور، و وجود دغدغه های مشترک در ترسیم مسیر سلوک، تطبیق پذیری آثار مطالعه شده در پژوهش حاضر را رقم زده اند.

    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, رویکرد فراتحلیلی, ادبیات فارسی, ادبیات جهان, سلوک
    Mahmoud Afrouz *
    Introduction 

    Meta-analytical approaches can provide researchers with the overall results of studies which share the same themes. Adopting such an approach in the field of comparative literature can inform and set directions for future research. In the present paper, more than forty-three articles with the shared theme of ‘mystical journey’ were studied and their findings were employed to create an interconnected network of comparative corpuses. This paper mainly aims at providing comparative researchers with new avenues of research in order to come to a more comprehensive conception of the mystical journey. Despite the significance of carrying out such studies, no one, as far as the researcher knows, has adopted a Meta-analytical approach in the field of comparative literature, especially on the issue of ‘mystical journey’. Therefore, the current study is quite novel and no previous study has dealt with the mentioned subject. The corpuses include Ardaviraf-nameh, the Devine Comedy (by Dante), Seirolebad Elalma’ad (by Sana’i), Mantiq ut-tayr (or ‘Conference of the Birds’ by Attar Neyshaburi), Jonathan Livingston Seagull (by Bach), the Little Black Fish (by Behrangi), and some other comparable works. After introducing the abovementioned works and the related comparable ones, finally, the novel and potentially comparable corpuses never worked on yet are introduced to the prospective researchers.

    Methodology 

    The present study is a descriptive one conducted on the basis of library research. The main approach of the current study is meta-analytical. In such studies, after the extraction of the overall results of the studies with the same theme, a meta-analytical content is provided for researchers. In fact, it deeply informs and sets directions for prospective researchers in the field of comparative literature. To carry out the research, more than one hundred and twenty-two handpicked books and articles were studied, and some parts of them, the analytical-descriptive data and the major findings of forty-three articles were directly adopted to be employed in the analytical formulation of the discussion sub-section of the current study.

    Discussion

    In the first sub-section, Ardaviraf-nameh, the Divine Comedy, Seirolebad Elalma’ad and the comparable works were presented. In the next sub-section, Mantiq ut-tayr and other analogous works were analyzed. Finally, Jonathan Livingston Seagull, the Little Black Fish and other comparable works were analytically explored.   3.1. Ardaviraf-nameh and the comparable works Sadrzadeh (2002) in her article has comparatively analyzed four mystical journeys, namely Ardavirafnameh, the Divine Comedy, Royaye Sadeghe, and Resaleye Amorzesh. She has concluded that the common theme produced by the authors of the four works had been affected by the society wherein they lived. Ujaq Alizadeh (2007) in a paper entitled ‘the ladder of the mystical journey’ has referred to the study conducted by two great researchers who had evidently proved the inspiration of Dante in His writing of the Divine Comedy from Islamic resources, especially Me’rajnameh. Azar (2008) has proposed two works as the main inspiring resources for Dante: ‘Merjnameh of Prophet Mohammad (PBUH)’ and ‘Ardavirafnameh’. Mohammadi and Nazri (2008) in their joint article have referred to the similarities and differences between the two works: ‘Ardavirafnameh’ and ‘Resaleye Amorzesh’. Mentioning the similarities between ‘Ardavirafnameh’ and ‘Resaleye Amorzesh’, Amini Lari and Mirqaderi (2012) pointed out that Khayyâm (in composing his Robaiat), Dante (in writing his Divine Comedy) and Milton (in writing his Paradise Lost) have all been inspired by Resaleye Amorzesh. Hejazi (2010) is of the opinion that the similarities between the Divine Comedy and Seirolebad Elalma’ad lie in the fact that Dante had been familiar with a translation of Seirolebad Elalma’ad. Ziaoddini and Farrokhnia (2013) have comparatively studied Resaleye Amorzesh and Seirolebad Elalma’ad and found that both works are on the basis of Islamic-Mystical concepts, especially the Holy Qur’an.   3.2. Mantiq ut-tayr and other analogous works On the basis of what Foruzanfar (1970) has found in his research, Attar, in composing his Mantiq ut-tayr, had been inspired by Avicenna’s Resalato Altayr.  Noori and Beiranvand (2018) have made a comparison between the stories of birds in Mantiq ut-tayr and Ulysses in Homer's Odyssey and have referred to a lot common themes between the two stories. The researchers did not make any claim that Mantiq ut-tayr was inspired by Ulysses. Afrouz (2017) in his article has analytically compared the spiritual journey stages in the works of Attar and Schmitt. According to what the researcher has found, the hero in the two stories (i.e., Oscar and the Birds), are comparable. The reason behind such a similarity was found by Afrouz to be the religious background of the two authors. Salimi Kouchi and Ghassemi Isfahani (2020) have made an intertextual study of Mantiq ut-tayr’s seven stages of love in the man-trunk and his traveler by Andrée Chéd. The researchers have found that the themes of the two works are quite analogous. Mobarak and Hamani (2011) have pointed out that the Holy Qur’an was the main source of inspiration for Attar in his composing of Mantiq ut-tayr. The seven stages of mystical journey by Shikh-San’an in Mantiq ut-tayr is absolutely comparable with that which could be detected in the Surah of Joseph”. 3.3. Jonathan Livingston Seagull, the Little Black Fish and other comparable works Ghasemzadeh (2016) in his article has mixed the framework presented by Campbell with that of Pearson and Marr to analyze the journey of The Little Black Fish. Likewise, Abdollahzadeh Borzu and Reihani (2019b) have worked on the same corpus nd framework. The researchers’ finding indicated that the stage of ‘the return of the hero’ could not be detected in the Little Black Fish. According to the study conducted by Asghari, Abidinia and Tolooei Azar (2019) The Little Black Fish has its roots in classical Persian works such as ‘Kelile va Demneh’, ‘Marzbannameh’, and ‘Mantiq ut-tayr’. Coupa, Hejazi and Ghazanfari Moghaddam (2010) found that Bach’s Jonathan Livingston Seagull is somewhat similar to Mantiq ut-tayr. In the same vein, Mohammadi Badr and Ghazanfari Moghaddam (2012) pointed out that Bach’s work is an indirect adaptation of Attar’s masterpiece.  

    Conclusion

    In the present paper, the researcher adopted a meta-analytical approach to study more than forty-three articles which shared the same theme of ‘mystical journey’. The findings could be used in opening up new avenues of comparative studies for prospective researchers. Findings revealed that the works studied here were comparable due to the following criteria: accessibility to the translated works of other nations, adaptations, direct inspiration from the Sacred Scriptures, common religious background of mystical-journey-oriented works, and common concerns in presenting mystical-journey’s stages. The corpuses included Ardaviraf-nameh, the Devine Comedy, Seirolebad Elalma’ad, Mantiq ut-tayr, Jonathan Livingston Seagull, the Little Black Fish, and some other comparable works. In the following table, the potentially comparable works which are yet unsearched are presented. It should be noted that the factor of ‘time’ or ‘inspiration’ are overlooked and the symbol ‘~’ refers to ‘the collection of works comparable to that specific work’:            The Work (to be compared) Potentially Comparable Works The Work (to be compared) Potentially Comparable Works Mantiq ut-tayr Resalato-teyr; Resalato-toyur; Al-tavahhom; Ardaviraf-nameh; Odyssey; Paradise Lost; Seirolebad Elalma’ad; Enoch’s Dream Yoga Sutras Ala Tariqe Eram; the Pilgrim’s Progress; The Man-Trunk and His Traveler; Oscar and the Lady in Pink; The Parliament of Fowls; The Canterbury Tales; Mantiq ut-tayr ~ Ardaviraf-nameh the Pilgrim’s Progress; Ala Tariqe Eram;  Mantiq ut-tayr ~ The Man-Trunk and His Traveler Yoga Sutras ~ Resalato-toyur Ardaviraf-nameh ~ Oscar and the Lady in Pink Yoga Sutras ~ Resalato-teyr Ardaviraf-nameh ~ The parliament of Fowls Yoga Sutras ~ Seirolebad Elalma’ad Ardaviraf-nameh ~ The Canterbury Tales Yoga Sutras ~ Al-tavahhom Ardaviraf-nameh ~ Faust Siddhartha; Qur’anic Sura “Joseph” Enoch’s Dream Ardaviraf-nameh ~ the Little Black Fish the Little Prince; Mantiq ut-tayr ~ the Devine Comedy Ardaviraf-nameh ~ Jonathan Livingston Seagull The Fish Jumped over the Dragon Gate; Mantiq ut-tayr ~ the Pilgrim’s Progress Ardaviraf-nameh ~ the Little Prince the Little Black Fish; Jonathan Livingston Seagull ~ Ala Tariqe Eram Ardaviraf-nameh ~

    Keywords: Comparative literature, Meta-analytical approach, Persian literature, World’s Literature, mystical journey
  • نقی هاشمی*، ابراهیم رحیمی زنگنه، الیاس نورایی

    این مقاله بر آن است تا اصطلاح کلیدی جذبه را در متون ادبی و عرفانی بر پایه نظریه تعریف در منطق و فلسفه، بررسی کند تا به ویژگی های ماهیتی جذبه که متون گذشته از بسیاری از آن ها در تعریف این اصطلاح غفلت ورزیده اند، دست یابد. مقاله حاضر با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است تعاریف و سخنان عرفا را درباره «جذبه» در مهم ترین متون عرفانی و ادبی فارسی و عربی تا پایان قرن هشتم هجری بررسی کند. هیچ کدام از تعاریف متون به صورت جامع، ویژگی های ماهیتی آن را بیان نکرده است. این تحقیق براساس متون اصیل انجام گرفته و اطلاعات مربوط به «جذبه» و اصطلاحات هم خوشه را گردآوری کرده و توانسته است به ویژگی های ذاتی و ماهیتی جذبه دست یابد و تعریف کامل تری از آن به دست دهد. این شیوه می تواند در حوزه دیگر اصطلاحات عرفانی و ادبی کاربرد داشته باشد.

    کلید واژگان: متون ادبی و عرفانی, جذبه, تعریف, عنایت, سلوک
    Naghi Hashemi *, Ebrahim Rahimi Zanganeh, Elyas Nooraei

    This paper tries to analyze the important term "Attraction" in the mystical and literal texts based on the theory of definition in logic and philosophy to achieve quiddity features of the attraction that old texts overlooked to define. The present paper tries to analyze the definitions and words of mystics about the mystical term "Attraction" in the main Persian and Arabic mystical texts up to the end of 8th century by using analytical descriptive approach. None of the texts has defined Attraction features comprehensively. This study is done based on the original texts and the information attributed to Attraction and related expressions are gathered and could achieve quiddity features of attraction from these texts and gave a more complete definition. This principle can be applied in the other fields of mystical expressions.

    Keywords: Mystical, literal texts, Attraction, definition, Favor, Traversing
  • نصرت حجازی*
    نگرش هستی‏شناختی نویسنده از ورای جهان داستانی که به تصویر می‏کشد یا براساس مضمونی که بسط می‏دهد، در حقیقت متنی بازتاب می‏یابد. وانگهی سبک نگارش نویسنده، شیوه شخصیت‏پردازی و به ویژه روایت‏پردازی داستان در بازتاب جهان‏بینی او موثر خواهد بود. هدف از این نوشتار بررسی همگنی یا ناهمگنی مضمون هویتی و قالب روایی در داستان سلوک دولت‏آبادی براساس نظریات روایت‏شناسی لینت‏ولتی است. این پرسش مطرح می‏شود که آیا می‏توان بین قالب صوری روایی و محتوای داستانی این اثر ارتباطی موثری یافت. به عبارتی آیا حرکت‏های سیال، مواجین و تشویش‏های ذهنی نویسنده که در مضامین دهلیزوار رمان‏های پیشین دولت‏آبادی بازتاب یافته (و به قول خود نویسنده پس از مدت‏ها تراش و سایش‏ها از بیش از هفت خوان گذر کرده تا در سلوک قرار یابد) توانسته است در تطابق و هماهنگی معناداری با شیوه‏های روایت‏پردازی این رمان قرار گیرد؟ فرض بر این است که در یک اثر، هم قالب روایی و هم محتوای داستانی می‏توانند نحوه نگرش شخصی نویسنده به جهان هستی و آدمی را به نمایش گذارند و اگر سطح مضمونی حاوی تکه‏شدگی‏ها و شکستگی‏های هویتی است، سطح روایی نیز باید متضمن شکست و تلاشی تجربه زیسته نویسنده باشد. نتایج این نوشتار حاکی از آن است که تلاشی هویتی در سطح مضمونی با گسیختگی روایی در تطابق کامل قرار دارد. این گسیختگی تمام ابعاد روایت‏پردازی چه در سطح وجوه روایی و چه در گونه‏های روایی نمود یافته و با سطح مضمونی و هویتی رمان هم راستاست.
    کلید واژگان: گسست روایی, تلاشی هویتی, لینت‏ولت, روایت‏پردازی, محمود دولت‏آبادی, سلوک
    Nosrat Hejazi *
    The phenomenological instance of the author is reflected in textual reality via the depicted realm or by the themes developed in the digesis. Indeed, the style of author’s writing, his specific style of characterization and particularly, his very specific narration, play an important role in reflecting his way of looking and being in the world. The purpose of this article is to examine the homogeneity or heterogeneity of identity themes with narrative patterns according to Lintvelt’s narratological theories. The main question that may be raised is whether there may be an effective link between the narrative structure and thematic (identity) content of this work? Do the author's minds fluctuations, negative impulses, and mental anxieties which have been reflected in earlier novels (and according to the author’s own statements they all have been finalized and condensed in Soluk) are able to adapt meaningfully with the narrative patterns of this novel? It is presumed that within a work, both narrative structures and novelistic content contribute synergistically in reflecting the author’s way of being in the world. Saying so, if the thematic level contains identity fractures, or ideological impairment, the novel’s narrative structure should also reflect the author’s phenomenological dissociation Our investigations of the so-called corpora have pointed out a complete compliance between the formal narrative features and the phenomenological/ideological content of the novel. The author’s identity disintegration has thoroughly tinted all narrative aspects of the novel; whether narrative instances or narrative types, all are forming a strong homogeneity between thematic structures&narrative structures.
    Keywords: narrative dissociation, identical disintegration, Lintvelt, Narratology, DowlatAbadi Solûk
  • آذر خانی

    آداب سیر و سلوک عرفانی را می توان مجموعه دستورالعمل ‏ها و ارشادهایی دانست که بزرگان متصوفه در رساله ها و کتاب های خود برای تربیت سالکان نوپا آورده اند. شهاب الدین سهروردی، عارف نامدار قرن هفتم هجری و کمال الدین حسین خوارزمی، عارف قرن دهم ازجمله کسانی بودند که به ترتیب در کتاب های «عوارف المعارف» و «ارشادالمریدین» به راهنمایی سالکان پرداخته و اصول و روش های سلوک را بیان کرده اند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی می کوشد این آداب را در این دو رساله بررسی کند. برای سهولت بررسی، آداب سلوک به دو دسته کلی آداب ظاهری و باطنی طبقه بندی شد. منظور از آداب ظاهری مواردی نظیر نماز، روزه، شب- زنده داری و... و منظور از آداب باطنی خصیصه ها و خصلت هایی است که سالک باید برای رسیدن به حقیقت به آن ها متحلی و آراسته گردد. پژوهش حاضر به این نتیجه دست می یابد که سهروردی در عوارف المعارف آداب ظاهری را با تفصیل بیشتری مطرح ساخته و در مقابل، خوارزمی عمدتا به آداب باطنی نظر داشته است.

    کلید واژگان: عرفان, سلوک, سهروردی, عوارف المعارف, خوارزمی, ارشادالمریدین
    Azar Khani

    Mystic etiquettes are a set of principles and guidance that Sufi elites have established to train novice disciples in their articles and books. Shahab al-Din Sohrevardi –renowned, seventh century mystic- and Kamal al-Din Hossein Kharazmi -renowned, tenth century mystic- were amongst those who have guided novice disciples and explained mysticism etiquettes in Awarif al-Ma’arif and Ershad al-Moridin, respectively. This study investigates the aforementioned etiquettes through a descriptive-analytical approach. For convenience, mystic etiquettes are divided to two main categories of outer and inner aspects. Outer refers to aspects such as fasting, prayer, pernoctation and inner refers to aspects to which disciples ought to attain in order to approach the mere truth. The findings represent that Sohrevardi has explained the outer aspects in Awarif al-Ma’arif in detail, whereas, Kharazmi has mainly looked upon outer aspects.

    Keywords: mysticism, etiquettes, Sohrevardi, Awarif al-Ma’arif, Kharazmi, Ershad al-Moridin
  • فاطمه احمدی*

    مثنوی مولوی مشحون از آیات قرآنی است که از منظر عارفانه و تاویلی به آن پرداخته شده است. یکی از داستان های قرآنی در آن مربوط به زندگی و سیر و سلوک حضرت یوسف (ع) است. یوسف (ع) در مثنوی رمز جمال و تام، مرآت حق و نماد انسان سالکی است که مراحل سلوک را پشت سر گذاشته تا به مرحله نبوت و اتصال تام به حضرت حق نائل شود. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به جایگاه حضرت یوسف (ع) در مثنوی و نگاه مولانا به آن حضرت پرداخته است. مولانا به این داستان نگاهی عارفانه داشته و بر این باور است که سیر حضرت یوسف از چاه جسم شروع می شود و به واسطه عنایت حق و با ریسمان لطف الهی از متعلقات جسمانی بیرون می آید. زلیخا نماد دنیای پرنقش ونگار است که یوسف (ع) با صبر و حیرتی آگاهانه و فعال از دنیا به آخرت و از صورت به معنا راه می یابد و از ماسوای حق منقطع می گردد و به سوی مصر کمال و عشق الهی قدم می نهد. خواب آن حضرت آغاز وحی و اتصال به عالم مثال و نور است و تعبیر خواب زندانیان عبور از عالم ملک به ملکوت و کشف مثالی یوسف (ع) است.

    کلید واژگان: مثنوی معنوی, یوسف (ع), سلوک, حقایق و رقایق
    Fatemeh ahmadi*

    Masnavi Manavi indicates Quran verses which has been contemplated from mystic view. One of the Quran stories is about the life and conduct of Joseph the majesty. In Masnavi Manavi, Joseph the majestiy symbolizes a devotee one who is the secrets of glory. He has passed through the mystic processes to achieve the prophecy and holiness. This research is based on a descriptive- analytical method to deliberate the position of Joseph, the majesty in Masnavi and the insight of Mowlana to that majesty. Mowlana mystically views this story and he believes that his prophecy starts from the well and he abandons the material belongings by the God’s special attention and affection.  Zalikha symbolizes the majestic life. Joseph is aware of this world. So, he patiently takes the steps to comprehend the real world and steps towards perfection and divine love. The dream of that is the commencement of inspiration and universe of light and the dream interpretation of prisoners passing this universe.

    Keywords: Masnavi Manavi, Joseph (peace upon him), conduct, facts, competition
  • اسماعیل صادقی لر، امیرعباس علی زمانی، پرویز ضیاء شهابی*

    «مثنوی معنوی» مولوی، متضمن عمیق ترین مباحث خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و... است. این کتاب که حاصل جمیع تجارب عارفانه و صوفیانه در سنت اسلامی است، در حقیقت حکایت یک نوع سفرنامه معنوی و تجربه شخصی است که در ضمن یک رشته تعالیم و مفاهیم عرفانی به تصویر کشیده شده است. دو مبحث «عشق» و «فنا» از جمله آن مفاهیمی هستند که مولانا در «مثنوی» به آن ها پرداخته است. نوشتار حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای، با هدف بررسی دو مقوله «عشق» و «فنا» با تکیه بر دیدگاه مولانا در «مثنوی معنوی»، نخست به توصیف عشق و فنا، و سپس به تبیین و تحلیل این دو مقوله و یاری گری «عشق» به سالک عارف در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه عرفانی مولانا در «مثنوی معنوی» خواهد پرداخت.

    کلید واژگان: عشق, سلوک, فنا, مولانا, مثنوی معنوی
    Ismail Sadeghilor, Amir Abbas Ali Zamani, Parviz Zia Shahabi*

    Rumi’s Mathnavi Ma'navi includes the deepest issues concerning theology, ontology, anthropology, etc. This book which is the result of all mystical experiences in Islamic tradition is a kind of spiritual travelogue and a personal experience which presents a series of mystical teachings and concepts. Love and annihilation are among those concepts which are dealt with in Mathnavi. The present study through library based method aims to describe love and annihilation in Rumi’s Mathnavi, then explain and analyze them and love’s contribution to a mystical wayfarer to attain annihilation from Rumi’s viewpoint in Mathnavi.

    Keywords: love, wayfarer, annihilation, Rumi, Mathnavi Ma'navi
  • امیر حسین رسول نیا *
    یکی از مهم ترین مباحثی که در علم عرفان مطرح می شود، بحث از سیر و سلوک است. هر کدام از عارفان برای بیان مقصود از سیر و سلوک، تعبیری مخصوص دارند. آن چنان که رسیدن به سرمنزل مقصود نزد هر عارف با عارف دیگر متفاوت است؛ چه در انتخاب راه و چه بیان آن. یکی از مشهورترین شاعران و گویندگان متصوف زبان عربی ابن فارض (576 632ق) معروف به سلطان العاشقین است که از آبشخور عرفان و ادب هم زمان نوشیده است. ابن فارض عرفان و سلوک خود را بر پایه های عشق بنا نهاده و از شرب مدام سخن می گوید؛ به گونه ای که در باور او عشق مهم ترین موضوع در عالم هستی و بزرگ ترین انگیزه برای متعالی شدن آدمی است. این جستار نگاهی است عرفانی ادبی به سلوک این شاعر عارف و در چهار مرحله ملاحظه حسی، معاینه نفسانی، مطالعه قلبی و مشاهده روحی مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته است. بررسی این مراحل نشان می دهد مهم ترین وسیله ای که ابن فارض را در بیان این سلوک یاری می دهد، استفاده از رمز است و پیغام او را تنها اهل عرفان درک می کنند.
    کلید واژگان: عرفان, ابن فارض, حب الهی, رمز, سلوک
    Amir Hossein Rasoulnia *
    Soluk (spiritual journey) is one of the most important issues in mysticism. Each mystic has his own interpretation of suluk. One of the most famous Arabic poets is Ibn al-Farez (Umar ibn Alī ibn al-Fārid), 576-632 AH, known as Sultān al-Āshegin, who is a great mystic and a man of letters. Ibn al-Farez has established his mysticism based on love; he continually speaks of divine wine and believes that Love is the most important subject in the world and the greatest motivation for transcendence of man. The present article tries to examine suluk in Ibn al-Farez's works from literary and mystical points of view and to study four stages of "sensual observation", "sensual experience", "direct vision by heart" and "spiritual observation" in his thoughts. The results show that he uses the symbols for exposition of soluk and only Muslim mystics can understand his explanations about symbols.
    Keywords: Ibn al-Farz, Mysticism, Divine Love, symbol, Soluk
  • ندا امین*، یحیی طالبیان
    رساله «در بیان سلوک» یکی از رسایل بیست و دو گانه کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نسفی، نویسنده قرن هفتم هجری، است. او در این رساله با معرفی و تبیین مراحل سلوک و ملزومات آن، به تعلیم و ترغیب مخاطب پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه «ارتباط متن و معنا با بافت موقعیتی» در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و بررسی بندهایی که بار ایدئولوژیکی و معنایی دارد، این موضوعات بررسی شود: 1) شناخت گفتمان غالب نسفی در بیان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهای بیانی او در این اثر؛ 2) بیان ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی (گستره و منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی). مولف در این رساله گفتمان خطابی  تعلیمی را در پیش گرفته است. مخاطب او چنانکه از گستره و منش سخن برمی آید، درویش مبتدی است و تاکید بر مفاهیم ایدئولوژیکی، برجستهترین سازوکار بیانی نسفی است. روش های تاکیدی، نفی و استثنا، تقدیم ادات نفی، کاربرد کلمات تاکیدی در ساختار جملات منفی، نوع چینشی ساختار نحوی، قراردادن افعال امر و نهی (اغلب از مصدرهای دانستن و فهمیدن) در آغاز جمله و استفاده بسیار از این مصدرها، بهره گیری از تمثیل و تشبی هات ساده و ملموس با زبان و بیانی عامیانه و نیز به طور ویژه انواع تکرار، از ابزارهای بیانی نسفی برای القای اندیشه خود به مخاطب با بیان موکد است. گستره سخن در فصل های مختلف این رساله آموزش مباحث اصلی در حوزه سیر و سلوک است. مشارکین مرکزی گفتمان سلوک، «رونده/ سالک» و «پیر/ هادی» اند که به ترتیب در محوریت فرآیندهای ذهنی و مادی قرار دارند.
    کلید واژگان: دستور نقشگرای, مایکل هلیدی, بافت موقعیتی, لایه های معنایی زبان, سلوک, انسان الکامل
    Neda Amin *, Yahya Talebian
    The ‘expression of comportment’ is one of the 22 chapters of the book ‘Al-Ensan Al-Kamel written by Aziz al-Din Nasafi in the seventh AH. In this chapter, he attempts to educate and motivate his audience by introducing and explaining the steps of comportment and its necessities. In this study, it is tried to become acquainted with the predominant speech of Nasafi about the concept of comportment and the conversational mechanisms and tools he adapted in this work by benefiting from the ‘text and meaning relationship with situational context’ theory in the systematic functional grammar of Halliday and investigating the parts in which an ideological and semantic value exists. Also, it is tried to express the relationship between the three-fold layers of situational context which are ‘range, nature and manner of speech’ and language semantic layers which are ‘ideational meta-function, interpersonal, and textual’. The author of this chapter has used the directive-didactic speech, and as it is apparent from the range and nature of speech that its audience is a ‘beginner Dervish’ and the persistence on ideological concepts are the most outstanding expressive mechanism of Nasafi. Intensifying methods, negation and exception, presentation of negation particles, the use of intensifying words in the negative sentences structure, the order of ‘syntactic structure’, placing imperative and deprecation verbs (mostly from knowing and understanding infinitives) at the beginning of sentences and the high use of these infinitives, using simple and understandable allegories and similes in an informal language and, especially, various repetitions are all among the expressive tools of Nasafi in the field of transferring his thoughts to his audience with an intensified tone. The range of speech in the different chapters of this chapter concerns the instruction of the main concepts of comportment. The central characters of the comportment conversations are the ‘wayfarer’ and ‘the old one/Guide’ which are the representation of mental and materialistic procedures, respectively.
    Keywords: Functional Grammar, Michael Halliday, Situational Context, Language Semantic Layers, Comportment, Al-Ensan Al-Kamel
  • سهیلا موسوی سیرجانی*، سونیا فرهنگ فرهی
    یکی از وجوه مهم تمایز عارفان از اهل شریعت، اهتمام آنان در طی طریق و سلوک است. در زمینه ویژگی ها و صفاتی که سالکان طریقت باید داشته باشند، عارفان بسیار سخن گفته اند و یا در آثار مکتوب خود، در فصل هایی معین به آن پرداخته اند. شمس تبریزی، عارف نامدار قرن هفتم نیز در این موضوع، سخنان مفصلی بیان کرده است. مشکل مهم در دستیابی به نقطه نظرهای شمس در این زمینه، مانند همه مسائل مطرح در مقالات، پراکندگی آرای او درباره یک موضوع در بخش های مختلف کتاب است. در این مقاله، برای دستیابی به نظرات این عارف درباره ویژگی ها و صفات لازم سالکان، مجموعه ای از دیدگاه های شمس در باب این موضوع، از کل کتاب مقالات استخراج و ارائه گردیده است
    کلید واژگان: شمس, سلوک, سالک, عرفان
    Soheyla Mousavi Sirjan*I, Sonya Farhang Farrahi
    One of the main differences between the mystics and those following the Sharia (orthodox law) is their interest in the holy path or the spiritual journey toward the truth. The mystics believe that lifting the veils between the servant and the ultimate truth, achieving the intuitive knowledge and the perfection of monotheism, is possible through this mystical journey. There are many books and papers by Sufi saints that have addressed the characteristics and attributes that a disciple needs to have to reach the end goal. Shams Tabrizi, the well-known Sufi saint (1185-1248), has also talked about these concepts. However, there is a huge problem in accessing his views on these issues, as they are not gathered in a specific chapter similar to other concepts in his book, al-Maqalat, and are spread in different parts of the book. In this article, this issue has been addressed and the related concepts have been separated from the al-Maqalat book to have a better access to Shams Tabrizi’s views on characteristics and attributes of the seekers of the ultimate truth
    Keywords: Seeker, Shams, Mysticis
  • مرضیه عطاران *

    دیدار شمس الدین تبریزی و مولانا جلال الدین محمد بلخی یکی از پدیده های شگفت انگیز پربرکت در تاریخ عرفان اسلامی است که برکات آن در شخصیت و آثار جاودانه ی مولانا بر صحیفه ی روزگار ماندگار شده است. اما این ارتباط انسان ساز در هاله ای از داستانی بی مایه پنهان شده است که در آن ضمن پرسشی پیامبر اکرم (ص) با بایزید مقایسه می شوند. در این جستار نگارنده کوشیده است تا با تکیه بر داستان کنیز و پادشاه که نقد حال مولاناست سلوک معنوی او را تبیین کند بر این تقدیر این نتیجه به دست آمده که آنچه در اعترافات روشن مولانا و انتقالات ذهنی زبانی او در باب شمس مطرح شده محصول فعالیتی سنگین از اندیشه ‎وری و سلوک عملی و حالات و کیفیات حاصل از آنهاست که در عرفان عملی و اعمال عرفانی شناخته شده است. به گمان ما چنین جریانی امری دفعی و ناگهانی نیست. زمینه ها، انگیزه ها، سبب ها، کارها و شرایط ویژه باید تا کسی به مقام معرفت برسد و بتوان او را عارف خواند. این داستان آینه ای روشن از مراتب و منازل عرفان عملی است که پله پله از تبتل تا مقامات فنا و وصول به اوج عرفان که جزیی از ولایت است در آن مطرح شده است و تحولات روحی و معنوی مولانا را در منازلی چون: طلب، انقطاع الی الله، ظهور پیر، تبدیل مزاج روحانی و نهایتا ولایت واکاوی کرده است.

    کلید واژگان: ازلیت, سلوک, طلب, نیاز, انقطاع الی الله, پیر, تبدیل, ولایت
    Marziyeh Attaran*

    The visitation of Shams Al-din Tabrizi and Molana Jalal Al-din Mohammad Balkhi Rumi is a wonderful phenomenon in the history of Islamic mysticism, and its outcome has stayed in Rumi’s personality and his everlasting works.  This humanitarian relationship, however, has been obscured behind a frail story in which the great prophet of Islam is compared with Bayazid Bastami through a question. In this study, the writer has tried to specify Rumi’s spiritual path based on the biographical-like story of “The Handmaiden and The King”. The results have revealed that whatever has been considered in Rumi’s clear professions and his mental-verbal statements about Shams is the product of the substantial activity of reflection and practical spiritual path and acquired moods and qualities that have been identified in practical mysticism and mystical practices. A circulation such as this is not believed to be accidental. There should be contexts, motives, reasons, works and particular conditions there so that someone could achieves spiritual station of cognition and we can call him a mystic. This story of the handmaiden and the king is an explicit mirror of the path and stages of practical mysticism in which everything – from overcoming the self to spiritual stations of annihilation and attainment of the apex of mysticism that is a part of sainthood – has been discussed step by step and Rumi’s inner and spiritual transitions in stages such as pursuit, attachment to God, appearance of the sage, transformation of spiritual temper and finally friendship are investigated.

    Keywords: eternity of spiritual path, pursuit, state of seeking, attachment to god, Sage, transformation, sainthood
  • لیلا هاشمیان، نسرین نیسی
    توجه به مقوله سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمی گیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده و گاه به بازتعریف هایی از این مفهوم رسیده اند. کتاب سه شنبه ها با موری اثر نویسنده آمریکایی میچ آلبوم یکی از داستان هایی است که به مراتب کمال آدمی در یک زمینه داستانی واقعی پرداخته است. در این مقاله با روش توصیفی کتابخانه ای نخست شاخص ها و بن مایه های عرفانی که به طور مشخص اساس فرایند سلوک در این رمان قرار گرفته را مشاهده کرده و پس از طبقه بندی آنها را با عرفان های سنتی تطبیق داده ایم. در پایان به این نتیجه رسیدیم که روند ماهیت سلوک در ذهن نویسنده امروز به نوعی دگردیسی رسیده است؛ به این مفهوم که واژه های پیر، بیداری و آگاهی که تعاریف مشخصی در عرفان کلاسیک داشته اند، در عصر نوین با حفظ همان مفهوم، شکل و سیاقی متفاوت یافته اند. در این پژوهش با طبقه بندی مراحل سلوک شخصیت اصلی داستان، به اندازه های ظرف ادبیات داستانی معاصر جهان تاکید شده است.
    کلید واژگان: سلوک, ژانر ادبی, ادبیات معاصر, سه شنبه ها با موری, کمال
  • صونیا زارع بازقلعه *، صغری زارع
    در عرفان عملی، سالک برای طی مسیر سلوک، نیازمند رعایت آدابی است. با توجه به اینکه به لحاظ دینی، عقلی و تجربی رعایت آداب سلوک مورد تایید می باشد، پیروی از آداب برای دستیابی به مقصد ضروری است. ذکر از جمله آدابی است که هم در قرآن و سنت و سیره رسول اکرم (ص) و هم در کتاب های عرفانی به آن سفارش شده است. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی اهمیت آداب سلوک در عرفان عملی، تلاش شده با استفاده از متن کتاب های عرفانی، تعریف، تقسیم بندی، شرایط و آداب ذکر به ترتیب زمانی، از گفته ها و رفتارهای ثبت شده از عارفان و مشایخ صوفیه مطرح شود و سپس یک تاریخ تحلیلی از قرن اول هجری تا قرن هفتم از آن ارائه گردد.
    کلید واژگان: عرفان عملی, آداب, سلوک, ذکر
    Sonia Zaree Bazghaleh *, Soghra Zaree Bazghaleh
    The wayfarer is required to observe rites in order to streamline the perfection path in practical theosophy. According to the fact that observing such rituals and rites have been verified and confirmed religiously, intellectually and empirically it is necessary to follow the rites in order to be able to reach the destination. Remembrance is among the rituals which has been recommended both in the holy Quran and the Sunna and tradition of the Islam Great Apostle (may god bless him with the best of the regards) and in the theosophical books, as well. in the present study, meanwhile briefly introducing the importance of the wayfaring rites in the practical theosophy it has been tried to make use of the theosophical books contexts to define and classify the conditions and the rituals pertaining to the remembrance rites based on a temporal chronological order and then we will deal with the utterances and the deeds and conducts recorded from the theosophists and the mysticism masters and finally the article proposes a historical analysis spanning over a period from the first to sevenths hegira century.
    Keywords: Practica Theosophy, Rituals, Wayfaring, Remembrance
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال