به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « پهلوی » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «پهلوی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • پورچیستا گشتاسبی اردکانی*

    در این پژوهش نام کتاب شکند گمانیک ویچار و دلیل نامگذاری کتاب با این نام مورد بررسی قرار می گیرد. چنانکه مردان فروخا در فصل دهم کتاب خود ذکر کرده، به هندوستان سفر کرده است و می توان احتمال داد که کتاب را پس از سفر به هندوستان تالیف کرده و نام کتاب را نیز از زبان هندی یا گجراتی بر کتاب نهاده است. در این پژوهش نام کتاب و دلیل نامگذاری آن، در زبان هندی و گجراتی و ترجمه سنسکریت دستور نریوسنگ، مورد جستجو و بررسی قرار خواهد گرفت. بر اساس یافته ها، مردان فروخا پس از سفر به هندوستان، آنجا اقامت گزیده و کتاب را در هندوستان تالیف کرده است و نام کتاب را از زبان گجراتی به صورت Skaṇdagumānīgujāra بر کتاب خویش نهاده است، و سبب نوشتن و نامگذاری کتاب که مردان فروخا به صورت pa gumą vazārī i nō āmōžagą ذکر کرده است، gumān vicārī/wacārī نیز به زبان گجراتی است. همچنین در این پژوهش مشخص شد که اسامی خاصی مانند «آدرپادیاوندان» که مردان فروخا از کتاب او به عنوان یکی از منابعی که از آن بهره جسته یاد می کند و نام خود نویسنده و شخصی به نام «مهرایار» که در کتاب پرسش هایی را مطرح کرده است، از نام های پارسیان هند هستند.

    کلید واژگان: شکند گمانیک ویچار, پازند, پهلوی», زبان هندی, زبان گجراتی, واژه مرکب هندی و گجراتی}
    Poorchista Goshtasbi Ardakany *

    In this research, the name of the book Shikand Gumānīk Vichār and the reason for naming the book with this name are examined. As Mardān Farōkha mentioned in the 10th chapter of his book, he traveled to India, and it can be assumed that he wrote the book after his trip to India and gave the name of the book in Hindī or Gujarātī language. In this research, the name of the book and the reason for its naming will be searched and investigated in Hindī and Gujarātī languages and Dastur Neryosang's Sanskrit translation. According to the findings, after traveling to India, Mardān Farōkha has settled there and has written the book in India and he named the book in Gujarātī as Skaṇdagumānīgujāra, and the reason for writing and naming the book, which Mardān Farōkha mentioned as pa gumą vazārī i nō āmōžagą, also gumān vicārī/wacārī is in Gujarātī language. It was also found in this research that specific names such as "Ādarpādyāvandān", which Mardān Farōkha mentions from his book as one of the sources he used, and the name of the author himself and a person named "Mihirayār" who raised questions in the book, are among the names of the Pārsīs of India.

    Keywords: Shikand Gumānik Vichār, Pāzand, Pahlavi, Hindī, Gujarātī, ., Gujarātī compound word}
  • محمدمهدی زمانی*، سمیه آقابابایی

    داستان جنگ فارسی یکی از جریان های مهم در ادبیات معاصر فارسی است. یکی از موتیف های موجود در این آثار اشاره به جنبه هایی از گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و عربی است. در این پژوهش به بررسی جنبه های ایدیوژیک بازنمایی راویان آثار داستانی جنگ ایران و عراق در ارتباط با ناسیونالیست های ایرانی (شامل سو ژهای گفتمان پهلوی) و عرب (شامل سوژه های گفتمان بعث) پرداخته می شود. برای این منظور، مفصل بندی ناسیونالیسم یا تخطیه آن در پیکره ای شامل 30 هزار صفحه از آثار داستانی جنگ (شامل آثاری که تحت عنوان «داستان دفاع مقدس» طبقه بندی می شوند و آثاری که رویکردی متفاوت دارند) در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، به صورت کیفی، بررسی می شود. بررسی این آثار، پیوند هویت مشارکان گفتمان (شامل تولیدکننده و مصرف کننده) و شیوه بازنمایی و تفسیر آنان را روشن می کند. بررسی این آثار نشان می دهد که بیشتر آثار نویسندگان متشرع و انقلابی، ناسیونالیسم ایرانی و عربی را تخطیه می کنند؛ ایجاد تقابل اسلامی/ ایرانی و ترجیح سویه اسلامی، مخالفت با تجددگرایی و غرب گرایی در ناسیونالیسم ایرانی (و خرده گفتمان پهلوی) از جنبه های مهم تخطیه این گفتمان است. در بعضی دیگر از آثار که نویسندگان هویتی اسلامی- ایرانی دارند و تقابلی میان هویت ایرانی و اسلامی ایجاد نمی کنند، خرده گفتمان پهلوی که نماینده ناسیونالیسم ایرانی بیشینه است در چهارچوب ناسیونالیسم میانه و کمینه تخطیه می شود؛ در مواردی در آثار این دسته، جنبه هایی از ناسیونالیسم بیشینه مفصل بندی می شود. در دسته ای دیگر از آثار که هویت نویسندگان آن ها شامل جنبه هایی از جهان وطنی می شود، بیشتر نسبت به ارزش های ناسیونالیستی افراطی ایرانی و عربی بی اعتنایی می شود و به ارزش های جهان وطنی یا ناسیونالیسم میانه و کمینه توجه می شود. دسته ای دیگر، نشانه های ناسیونالیسم ایرانی افراطی و جهان وطنی را مفصل بندی می کنند و ناسیونالیسم عربی را به چالش می کشند.

    کلید واژگان: داستان جنگ فارسی, ناسیونالیسم ایرانی, ناسیونالیسم عربی, پهلوی, بعث}
    Mohammad Mahdi Zamani *, Somayeh Aghababaei

    War story is one of the important genres in contemporary Persian literature. One of the motives in these stories is referring to some aspects of Iranian and Arab nationalism. In this research, various aspects of this motive are studied. In this research, the ideological aspects of the representation of narrators of the stories about the Iran-Iraq war in relation to Iranian nationalism (including the Pahlavi discourse) and Arab nationalism (including the Baath discourse) are investigated. For this purpose, articulation of nationalism or challenging it in a corpus including thirty thousand pages of fictional works about the war (including works that are classified as "sacred defense stories" and works that have a different approach) is examined qualitatively in the framework of critical discourse analysis. Studying these works clarifies the link between the identity of discourse participants (producer and consumer) and their representation and interpretation methods. Analyzing these works shows that works of the revolutionary authors challenge Iranian and Arab nationalism; constructing Islamic/Iranian opposition and supporting the Islamic side, opposing modernism and Westernism in Iranian nationalism (and the Pahlavi discourse) are the important aspects of challenging this discourse. In some other works, where the authors have an Islamic-Iranian identity and do not make the opposition between Iranian and Islamic identity, the Pahlavi discourse, which articulates extreme Iranian nationalism, is challenged in terms of moderate and minimal nationalism. In some cases, some signs of extreme Iranian nationalism are articulated in the revolutionary works. In some other works whose authors' identity includes aspects of cosmopolitanism, the extreme Iranian and Arab nationalistic values are mainly ignored and authors concentrate on cosmopolitan values or moderate and minimal nationalism.

    Keywords: Persian war story, Iranian nationalism, Arab nationalism, Pahlavi, Ba’ath}
  • مریم غفاری جاهد، علی تسنیمی، ابراهیم استاجی، احمد خواجه ایم
    زمینه و هدف

     روایات زرتشتیان که حاوی مباحث فقهی و حقوقی دین زرتشت است، طی سالها توسط راویان مختلف از هند و ایران گردآوری شده و در مجموعه ای به نام مجموعه روایات زرتشتیان یا روایات داراب هرمزد تدوین شده است. از این کتاب چند نسخه در کتابخانه های هند و ایران موجود است. در این پژوهش نسخه کتابخانه مجلس ازجهت ویژگیهای ساختاری، فکری و ادبی بررسی شده است.

    روش مطالعه:

     این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با هدف شناخت ویژگیهای کتاب و نحوه تاثیر خط و زبان اوستایی، پهلوی، فارسی و عربی بر زبان و نگارش آن و همچنین محتوای روایات و سبک ادبی آن انجام گرفته است.

    یافته ها

    خط و زبان این کتاب اندکی متاثر از خط و زبان و سبک قرن دهم و کاربرد واژه های عربی و بیشتر متمایل به خط و زبان پهلوی و اوستایی و واژه های زرتشتی است. از جهت رسم‌الخط غلبه با پیوسته نویسی و از نظر واژه ، واژه های فارسی و زرتشتی قدیمی و زبان اوستایی غلبه دارد و در موارد بسیاری خط و زبان اوستا نیز مستقیما در آن به کار رفته است. دستخط کتاب نیز در جاهای مختلف متفاوت شده و در برخی صفحات نازیبا و بینظم است که نشان‌دهنده کاتبان متعدد و افزودن مطالب در زمانهای مختلف است. محتوای کتاب نیز شامل مباحث اعتقادی دین زرتشت است که ازطریق پرسش و پاسخ و توجه به روایات راویان مختلف از کتب معتبر نقل شده است. از نظر ادبی، سبک خاصی نمیتوان برای این کتاب درنظر گرفت؛ بدلیل اینکه روایات از منابع مختلف آورده شده است و مبنای زیباشناسی ندارد و ویژگیهای آن شامل جابجاییهای نحوی و حذف افعال و همچنین تکرار مکررات، اندکی تشبیه و تمثیل است. روایات منظوم نیز ویژگی شعری نداشته و از ساختار زیباشناسی و بدیعی برخوردار نیست.

    نتیجه گیری

     این کتاب بدلیل استفاده از روایتهای مختلف از منابع متفاوت و نقل از راویان متعدد، دارای خط و زبان متنوع است و نوشته یکدستی ندارد و مهمترین ویژگی آن سبک فکری است که ابعاد بسیاری از موازین دین زرتشت را با زبانهای مختلف بیان میکند.

    کلید واژگان: روایات داراب هرمزد, زرتشتی, رسم الخط, اوستا, پهلوی, فقه و حقوق, سبک ادبی و زبانی}
    M. Ghaffari Jahed, A. Tasnimi, E. Estaji, A. Khajehim
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Zoroastrian narrations, which contain jurisprudential and legal issues of Zoroastrian religion, have been collected over the years by various narrators from India and Iran and have been compiled in a collection called Zoroastrian narrations or Darab Hormozd narrations. Several copies of this book are available in Indian and Iranian libraries. In this research, the version of the parliament library has been studied in terms of structural, intellectual and literary features.

    METHODOLOGY

    This descriptive-analytical study was conducted to identify the characteristics of the book and the effect of Avestan, Pahlavi, Persian and Arabic scripts and languages on its language and writing, as well as the content of narrations and its literary style.

    FINDINGS

    The script and language of this book are slightly influenced by the script, language and style of the tenth century and the use of Arabic words and more inclined to the script and language of Pahlavi and Avestan and Zoroastrian words. In terms of calligraphy, it prevails with continuous writing, and in terms of the use of words, Old Persian and Zoroastrian words and the Avestan language prevail, and in many cases, the Avestan script and language have been used directly in it. The handwriting of the book is also different in different places and in some pages it is ugly and irregular, which shows multiple scribes and adding content at different times. The content of the book also includes the doctrinal issues of the Zoroastrian religion, which has been quoted from authentic books through questions and answers and attention to the narrations of different narrators. From a literary point of view, no specific style can be considered for this book because It has no aesthetic basis and its features include syntactic shifts and deletion of verbs as well as repetition, a bit of simile and allegory. Poetic narrations do not have poetic features and do not have an aesthetic and original structure.

    CONCLUSION

    This book has different scripts and languages due to the use of different narrations from different sources and quoting various narrators, and the writing is not uniform, and its most important feature is the style of thought that expresses many dimensions of Zoroastrian religion in different languages.

    Keywords: Darab Hormozd, Zoroastrian, calligraphy, Avesta, Pahlavi, jurisprudence, law narrations, Literary, linguistic style}
  • رویا رفیع زاده تفتی، مه دخت پورخالقی چترودی، علی علیزاده
    زمینه و هدف

     کنایه یکی از ابزارهای ادبی است که توسط مردم ساخته میشود و به همین دلیل با زبان عامیانه در شعرهای محاوره ای سازگاری فراوانی دارد. بررسی خصوصیات کنایه در شعرهای محاوره ای قرن گذشته که از لحاظ تاریخی در دوره های انقلاب مشروطه، حکومت پهلوی و عصر انقلاب اسلامی واقع میشود، نشان میدهد این صنعت نزد شاعران محاوره سرای مزبور کاربرد فراوانی داشته است.

    روش مطالعه

     داده های ضروری برای انجام این پژوهش از طریق مطالعه در منابع کتابخانه ای بدست آمده است. سپس این داده ها با شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است.

    یافته ها

     شعر محاوره ای دوره پهلوی دو برابر بیش از دوره های قبل و بعد آن تصویری است و در شعرهای محاوره ای معاصر فارسی پرکاربردترین صورت خیال «کنایه» است. زبان شعر محاوره ای عصر پهلوی کناییتر از دیگر دوره هاست. با توجه به گوناگونی انواع کنایه براساس جایگاه آن نزد مردم و وضوح و خفای کنایه ها، انواع «زبانی» و «قاموسی» -که به دلیل دانش زمینه ای مخاطب از آنها عموما در گروه ایما قرار دارند- با سادگی و مردمی بودن شعر محاوره ای تناسب بیشتری دارند. هرچند سادگی فهم کنایه ها در هر سه دوره بارز است، این صفت در کنایه های عصر مشروطه بیش از دو دوره بعد وجود دارد.

    نتیجه گیری

     شعر محاوره ای که شعری مردمی است با استفاده از ظرفیت ادبی ابزار کنایه ارتباط بیشتر و آسانتری با مخاطب برقرار میسازد و چنانچه شاعر محاروه سرا علاوه بر کنایه از ضرب‌المثل هم کمک بگیرد، شدت تاثیرگذاری کلام شاعر بسیار افزایش خواهد یافت و این شگردی است که شاعران محاوره سرا در طول یکصد سال اخیر (1300 تا 1400ش.) از آن بهره گرفته اند.

    کلید واژگان: شعر معاصر, شعر محاوره ای, کنایه, مشروطه, پهلوی, انقلاب اسلامی}
    R. Rafizadeh Tafti, M. Pourkhaleghi Chatroudi*, A. Alizadeh
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Metonymy is one of the literary devices produced by people and therefore has good compatibility with Colloquial language in folk poetry. A review of the characteristics of metonymy in the Colloquial poetry of the past century that historically covers the constitutional revolution, the Pahlavi period, and the era of the Islamic Revolution shows a comprehensive utilization of this device.

    METHODOLOGY

    Essential data for this research has been obtained through study in library resources. Then, these data are examined by descriptiveanalytical method.

    FINDINGS

    The colloquial poems of the Pahlavi period are twice as visual as those of the pre-and later eras and the most ironic language of colloquial poetry also belongs to this period. In contemporary Persian colloquial poems, the most widely used form of imagination is "metonymy". Considering the variety of types of metonymy based on its functionality for the public and the clarity or the secrecy of them, linguistic and lexical types are more suitable for colloquial poetry. Poets' inventive metonymies can also be used in such poems provided that the relationship between the present and absent sides of the speech is not complicated and so does not disturbs the basic philosophy of colloquial poetry, which is the simplicity and easy communication of the audience with the subject. The cooperation between proverbs and ironies in contemporary colloquial poems indicates a kind of harmony between these two elements, since both have their roots in ordinary people's understanding.

    CONCLUSION

    Colloquial poems people-friendly poems utilize the literary capacity of metonymy to make softer contact and a deeper connection with the reader. If a folk poet uses both metonymies and proverbs in his literary text, the effect of his words will be more, and it is a common technic that Colloquial poets of the previous century (2021-1920) have utilized very commonly.

    Keywords: Contemporary poetry, colloquial poetry, Metonymy, Constitutional Revolution, Pahlavi Period, Islamic Revolution}
  • پورچیستا گشتاسبی اردکانی*، نرگس جابری نسب
    در این پژوهش واژه هایی که در پنج فصل نخست شکند گمانیک ویچار توسط پازند نویس از زبان هندی و گجراتی در متن پازند آورده شده است، به همراه صورت پازند، پهلوی، برگردان فارسی واژه ها، ریشه شناسی و صورت باستانی آنها مورد بررسی قرار می گیرد. کتاب شکند گمانیک ویچار را نویسنده آن که مردان فروخا پسر هرمزددات نام دارد، پس از سفر به هندوستان تالیف کرده است و چون با سفر به هندوستان با زبان گجراتی پارسی آشنایی پیدا کرده و پازند نویس متن کتاب نیز از پارسیان هند بوده است، به همین سبب واژه هایی از زبان هندی و گجراتی در تمام فصل های این کتاب آمده است. نویسندگان این مقاله که آشنایی کامل با زبان هندی و گجراتی دارند، همه این واژه ها را در زبان هندی و گجراتی یافته و مورد مطالعه قرار داده اند. در این پژوهش مشخص گردید که نویسنده کتاب و پازند نویس چون زبانشان گجراتی پارسی بوده است، برای بسیاری از واژه ها صورت هندی و گجراتی پارسی را به کار برده اند و همه واژه های هندی و گجراتی خالص که در پنج فصل نخست وجود داشت مورد بررسی قرار گرفت و صورت های آوانویسی نیز چون به صورت آوانویسی هندی با خط اوستایی آورده شده است، مورد بررسی قرار گرفت و برای هر واژه مقوله دستوری و جنسی که آن واژه در زبان هندی و گجراتی (مذکر، مونث، خنثی) دارد، آورده شد و در مورد هر واژه به صورت جداگانه یادداشت هایی ارایه گردید. این مقاله حاصل کشفی است که برای نخستین بار در جهان توسط نویسنده مسیول آن صورت گرفته است.
    کلید واژگان: شکند گمانیک ویچار, پازند, پهلوی, زبان هندی, زبان گجراتی, ریشه شناسی, آوانویسی هندی}
    Poorchista Goshtasbi Ardakany *, Narges Jaberinasab
    In this research, the words that are given in the first five chapters of ShikandGumānīkVichār by the author of the Pāzand text from Hindī and Gujarātī in the Pāzand text, along with Pāzand, Pahlavi form, Persian translation of words, etymology and their ancient form, are examined. The book ShikandGumānīkVichār was written by Mardānfarōkha, the son of Hōrmezddāt, after his trip to India and became acquainted with the Pārsī Gujarātī language during his travel to India, and also the author of the text of Pāzand of the book was one of the Pārsīs of India,that is why many words from Hindī and Gujarātī are mentioned in all the chapters of this book. The authors of this article, who are fully acquainted with Hindī and Gujarātī, have found and studied all these words in Hindī and Gujarātī. In this study, it was found that the author of the book and the author of the Pāzand, because their language was Pārsī Gujarātī, they used the Hindī and Pārsī Gujarātī forms for many words, and all the pure Hindī and Gujarātī words that existed in the first five chapters were examined, and the transliteration forms were also examined because they are given in Indian transliteration with Avestan script and for each word, the grammatical and gender category that the word has in Hindī and Gujarātī(masculine,feminine,neuter)was given, and notes were provided for each word separately. This article is the result of a discovery made for the first time in the world by its responsible author.
    Keywords: Shikand Gumānīk Vichār, Pāzand, Pahlavi, Hindī, Gujarātī, Etymology, Indian transliteration}
  • منظر رحیمی ایمن*، فرشته آتش برگ
    شکند گمانیگ وزار اثری است کلامی که در نیمه های سده سوم هجری نوشته شد. در آن زمان زبان پهلوی فاقد پشتوانه سیاسی پیشین خود بود، ضمن اینکه کاربرد روزمره اش در میان مردم را از دست می داد، و عربی و فارسی به تدریج در همه زمینه ها جای آن را می گرفتند. در چنین زمانی، نویسنده این اثر متنی کلامی را می نویسد بدون اینکه از وام واژه های عربی برای بیان مفاهیم پیچیده استفاده کند، و در این کار بسیار موفق است. او مفاهیم پیچیده را تنها با استفاده از واژه های پهلوی بیان می کند، و از امکانات واژه سازی پهلوی بیشترین بهره را می برد. چون پسوندهای اشتقاقی از جمله مهمترین امکانات واژه سازی در زبان پهلوی هستند، این سوال مطرح می شود که پسوندهای استفاده شده در این اثر چگونه کمیت و کیفیتی داشته اند؟ بدین معنی که آیا نویسنده پسوندهای پر شماری در دسترس خود داشته است و یا اینکه آن پسوندها از نظر قابلیت های واژه سازی، در مقایسه با پسوندهای فارسی ویژگی های متمایزی داشته اند؟ بررسی این اثر نشان می دهد پسوندهای استفاده شده بسیار کمتر از پسوندهای رایج در زبان فارسی بوده و به جز یکی دو مورد، همه در فارسی به کار رفته اند.
    کلید واژگان: شکند گمانیگ وزار, پازند, پهلوی, اصطلاحات علمی, واژه سازی, پسوندهای اشتقاقی}
    Manzar Rahimi Imen *, Fereshteh Atashbarg
    Škand Gumānīg Wizār is a Pahlavi polemical text of the ninth century CE, when that language had lost its former political support, while its daily usage among people was declining, and Arabic and Persian were gradually replacing it in all respects. In such a time, the author of this work, while avoiding loan words to express complex concepts, began to write this polemical book, and of course, he was wonderfully successful in accomplishing this task. This raises the question as to whether the Pahlavi suffixes, used in this text, were of especial type quantitatively and qualitatively. Research on this text reveals the suffixes used by the author were far less than Persian suffixes, while all but one or two were used in Persian.
    Keywords: &Scaron, kand Gumānīg Wizār, Pazend, Pahlavi, scientific terms, Word-formation, Derivational Suffixes}
  • آتوسا پدرام، وجیهه ترکمانی باراندوزی*، فیروز فاضلی، نعیمه کیالاشکی
    زمینه و هدف

    در دوره های مشروطه و پهلوی که تحولات و دگرگونیهای گسترده ای در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بوجود آمد، گیلان یکی از مناطقی بود که بطور مستقیم در این تحولات دخالت داشت. روشنفکران گیلانی عمدتا ازطریق نشریات و روزنامه ها با مردم ارتباط برقرار میکردند و به نقد قدرت و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی میپرداختند. مشهورترین روزنامه های عصر مشروطه و پهلوی که در گیلان منشر میشد و به‌ دلیل طنزپردازیهای ویژه از اقبال عمومی بینظیری برخوردار بود، عبارت بودند از: خیرالکلام، جنگل، نسیم شمال، طلوع، و هفگز. در این مقاله مهمترین سازوکارهای ایجاد طنز در روزنامه های مذکور تحلیل و بررسی شده است.

    روش مطالعه

    مقاله حاضر درصدد است ازطریق تحلیل پنج روزنامه عصر مشروطه و پهلوی و بررسی مشخصه های سبک طنز آنها به روش توصیفی تحلیلی، مهمترین شگردهای ایجاد طنز را در این روزنامه ها واکاوی نماید.

    یافته‌ ها

    تمامی پنج روزنامه مذکور از ابزارهای گوناگون و تقریبا مشابهی در زمینه ایجاد طنز بهره برده‌اند. طنز در این روزنامه‌ها غالبا در جهت انتقاد از اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و به ‌منظور اصلاح این شرایط بکار رفته است. در ضمن پیکان گزنده طنز در این متون نه‌تنها شرایط، بلکه اشخاص و نهادهایی را که مسبب ایجاد این شرایط هستند، نشانه رفته است.

    نتیجه گیری

    اصلیترین سازوکارهای سبک طنزپردازی در روزنامه‌های این دوره عبارت است از: 1) استفاده از ضرب المثل؛ 2) کاربرد زبان محاوره ای؛ 3) بکارگیری القاب و عناوین تهکم آمیز؛ 4) استفاده از شگردهای آیرونیک؛ 5) نادان‌نمایی؛ 6) فابل؛ 7) تناقض؛ 8) بازیهای زبانی؛ و 9) مهمل‌نویسی.

    کلید واژگان: سبک, طنز, روزنامه های گیلان, مشروطه, پهلوی}
    Atosa Pedram, Vajihe Torkamani Barandoozi *, Firooz Fazeli, Naimeh Kialashaki
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    In the constitutional and Pahlavi periods, when there were extensive changes and transformations in the political, social and cultural spheres of Iran, Gilan was one of the regions that was directly involved in these developments. Gilani intellectuals communicated with the people mainly through publications and newspapers, and criticized power and political and social unrest. The most famous newspapers of the Constitutional and Pahlavi eras that were published in Gilan and enjoyed unparalleled public popularity due to their special satire were: Khair al-Kalam, Jangal, Nasim Shomal, Tolo, and Hafgaz. In this article, the most important mechanisms of creating humor in the mentioned newspapers have been analyzed and studied.

    METHODOLOGY

    The present article intends to analyze the most important techniques of creating humor in these newspapers by analyzing five newspapers of the Constitutional and Pahlavi eras and examining the characteristics of their humor style in a descriptive-analytical manner.

    FINDINGS

    All five newspapers used different and almost similar tools in creating humor. Humor in these newspapers is often used to criticize the political, social, economic and cultural situation and has been used to rectify the situation. At the same time, the biting arrow of humor in these texts has targeted not only the conditions, but also the persons and institutions that are causing these conditions.

    CONCLUSION

    The main mechanisms of satire style in the newspapers of this period are: 1) the use of proverbs; 2) the use of colloquial language; 3) the use of titles and titles; 4) use of ironic tricks; 5) Ignorance; 6) Fable; 7) contradiction; 8) language games; And 9) neglect.

    Keywords: style, satire, Gilan newspapers, Mashrooteh, Pahlavi}
  • لیلا قلی پوری، آرش مشفقی*، ناصر علیزاده
    پیشینه و اهداف

     در مورد مولفه های سیاسی اجتماعی شعر معاصر در کتابها و پژوهشهای متعدد، بررسیهای بسیار انجام شده است اما سیر تحول مولفه های شاخص در سه دوره مشروطه، پهلوی و انقلاب اسلامی در پژوهشها مورد توجه نیست. در این مقاله با هدف شناخت مولفه های مهم و شاخص این دوره ها و بررسی سیر تحول آن، اشعار شش شاعر برجسته بررسی شده است.

    روش مطالعه

     نگارش مقاله بصورت توصیفی تحلیلی با روش کتابخانه ای انجام گرفته است و از شاعران برجسته سه دوره: مجموعه اشعار میرزاده عشقی، ملک‌الشعرای بهار، نیمایوشیج، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج و قیصر امین‌پور برای بررسی مولفه ها و سیر تحول آنها انتخاب شده است.

    یافته ها

     مولفه های مشروطه خواهی، جمهوری، استبداد، استعمار و مضامین مرتبط با آنها، آزادی، وطن، زن، فقر طبقه فرودست و ظلم فرادست، جهل مردم در دوره مشروطه؛ مولفه های استبداد، استعمار، آزادی، فقر در دوره پهلوی و مولفه های وطن، انقلاب اسلامی، آزادی، پایداری و دفاع مقدس در دوره انقلاب اسلامی، مولفه های اصلی ادب سیاسی اجتماعی است.

    نتیجه گیری

    ادب سیاسی اجتماعی از انواع ادبی مشخص و برجسته در ادبیات معاصر است که همگام با تحولات سیاسی اجتماعی جامعه، از دوره مشروطه آغاز شد؛ در دوره پهلوی، تثبیت شد و در دوره انقلاب اسلامی به ادب انقلاب اسلامی و پایداری وصل شد. مولفه های مشروطه خواهی، جمهوری و زن، در دوره مشروطه جزو مولفه های اصلی است و در دوره پهلوی و انقلاب اسلامی، شاخصه سبکی ندارد. در دوره پهلوی استبداد و استعمار و مضامین مرتبط با آن، مولفه های اصلی است که قبل از کودتا با روحیه مقاومت همراه است اما بعد از کودتا ناامیدی و یاس است. در دهه چهل با شکل‌گیری جریان مقاومت، بار دیگر مولفه های پایداری، استبداد و استعمارستیزی در این جریان به صدر مضامین میرسد و با پیروزی انقلاب اسلامی مولفه استبداد و استعمار کنار میرود و امید و آزادی ستایش میشود اما با آغاز جنگ تحمیلی، مولفه های وطن، پایداری و دفاع مقدس، شاخصه سبکی میشود.

    کلید واژگان: مشروطه, پهلوی, انقلاب اسلامی, شعر سیاسی اجتماعی, تحول}
    H. Ghotbi Nejad*, M. Akbari, A. Hajiannejad
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    The present study has been conducted on the place of mysticism in the literature of sacred defense poetry. The main purpose of this study is to answer the question of whether mystical terms and teachings have been used in the literature of the sacred defense system or not; If so, how did poets use mystical terms?

    METHODOLOGY

    This research is of theoretical type, relying on qualitative content analysis. The research method is a library method based on the study of books and articles related to the subject, which has carefully extracted and evaluated the required data from sources using the method of taking notes.

    FINDINGS

    Among the studied poems, those that had a mystical approach were extracted, and based on this, it was determined that the poets of the Holy Defense often used mystical teachings and terms in their poetry, and it was also determined that the poets were mystics. Practically and theoretically, they have also taken different positions in dealing with mysticism.

    CONCLUSION

    What is the result of this research is the certainty of the connection between mysticism and its concepts with the literature of sacred defense (poetry) and also the fact that the diversity of views and diversity of usage in relation to mysticism, combined with intensity and weakness, in the poems of observation poets Has been.

    Keywords: Holy Defense, Mysticism, Poetry, Holy Defense Literature, Mystical Literature}
  • عباس آذرانداز، معصومه باقری حسن کیاده *

    ارداویراف نامه از شناخته شده ترین کتاب های پهلوی است که به زبان‌های مختلف ترجمه شده است، یکی از این ترجمه هایی که در روایات داراب هرمزدیار نقل شده، متنی است منظوم به فارسی نو که انوشیروان مرزبان کرمانی آن را در اوایل قرن یازدهم هجری سروده است. متن‌های دیگری نیز از این متن به نظم و نثر فارسی موجود است، از جمله ارداویراف‌نامه زرتشت بهرام پژدو که به اعتقاد انوشیروان کامل نبوده و بخش‌هایی را او ناگفته گذاشته است؛ بنابراین به بهانه کامل کردن متن، انوشیروان خود به نظم آن با همان وزن شعار زرتشت بهرام اقدام کرده است. در ارداویراف‌نامه انوشیروان مطالبی آمده است که در هیچ کدام از ارداویراف‌نامه‌های دیگر وجود ندارد. او به موضوعاتی چون اساطیر و شخصیت‌های اساطیری بیشتر از نمونه‌های پهلوی و فارسی توجه نشان داده است. ارداویراف‌نامه انوشیروان مرزبان به عنوان یکی از نمونه‌های شعر فارسی زرتشتی اهمیت بسیاری دارد که در این پژوهش ویژگی‌های محتوایی، ادبی و زبانی آن مورد بررسی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: پهلوی, پازند, فارسی زرتشتی, ارداویراف نامه, انوشیروان مرزبان کرمانی}
    Abbas Azarandaz, Masoumeh Bagheri Hassankiadeh *

    Ardā Vīrāf Nāmag or Ardā Vīrāz Nāmag is one of the most well-known Pahlavi works that has been translated into different languages, one of these translations, included in Darab Hormazyar's Persian Rivayats, is a Zoroastrian Persian version composed by Anoshirvan Marzban Kermani in seventeenth century A. D. There are other Persian versions of it in verse and prose, including Ardā Vīrāf Nāme versified by Zartusht Bahram Pjjdu, which according to Anoshirvan was not complete and parts of which he has left unsaid; Therefore, in order to complete the text, Anushirvan himself versified it with the same rhythm of Zartusht’s. There are subjects in Anoshirvans’ Ardā Vīrāf Nāme that are not found in any other versions. He has paid more attention to topics such as myths and mythical characters than the Pahlavi and Persian versions. Anoshirvans’ Ardā Vīrāf Nāme is very important as one of the examples of Zoroastrian Persian poetry, whose content, literary and linguistic features have been studied in this research.

    Keywords: Pāzand, Pahlavi, Zoroastrian Persian Ardā Vīrāf Nāme, Anoshirvan Marzban Kermani}
  • نادیا حاجی پور*

    مادیان هزار دادستان متنی متعلق به اواخر دوره ساسانی یعنی قرن هفت میلادی است و دربردارنده مسایل حقوقی در دوره پیش از اسلام است. بررسی و تحلیل دو فصل از این متن، مراحل انتقال دارایی و قوانین آن را آشکار می کند. یکی از این دو فصل مربوط به واگذاری دارایی است و در آن چگونگی انتقال دارایی از فردی به شخص دیگر بیان می شود. فصل دیگر، چگونگی پذیرش آن دارایی را از سوی دریافت کننده بیان می کند. هدف از این پژوهش بیان مراحل انتقال دارایی و قوانین آن است. و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که برای انتقال دارایی چه کارهایی باید انجام می شد و چه قوانینی برای آن وجود داشت؟ بر اساس این متن هر کسی اختیار داشت از دارایی خویش، چیزی را به کسی واگذار کند. در اولین مرحله از واگذاری، فرد تمایل خود را برای واگذاری، بیان می کرد و به اصطلاح اظهار مالکیت می کرد. پس از اظهار مالکیت، دارایی از اختیار فرد واگذارکننده خارج می شد و در اختیار دریافت کننده قرار می گرفت؛ اما شرط مالکیت نهایی این بود که دریافت کننده اعلام پذیرش می کرد و اظهار می داشت، دارایی را پذیرفته است. اظهار مالکیت و پذیرش دارایی باید به دقت بیان و ثبت می شد و واگذاری و پذیرش آن در این صورت کاملا قانونی بود.

    کلید واژگان: مالکیت, پذیرش دارایی, انتقال دارایی, فارسی میانه, پهلوی, مادیان هزار دادستان}
    Nadia Hajipour *

    Mādayān ī hazār dādestān is a text that belong to late Sassanid era, the 7th century AD,and covers legal issues in the pre-Islamic period. Analyzing two chapters of this text reveals the steps of asset transfer and its rules. One of them is related to the transfer of assets, which describes how to transfer assets from one person to another. The next chapter has been described how the recipient will accept the asset. The purpose of this research is to describe the steps of asset transfer and its rules. And it tries to answer the question, what are the steps for the transfer of assets and what were the rules for it? According to this text, everyone had the right to give something of their property to someone. In the first step, the person expressed his desire to transfer, and the so-called declaration of ownership. Then, the asset was taken out of the custodian's possession and given to the recipient; But the condition of the final ownership was that the recipient would accept and declare that he had accepted the asset. This had to be carefully explained and recorded, and in that case the transfer and acceptance was completely legal.

    Keywords: property, Acceptance of property, property transfer, Middle Persian, Mādayān ī hazār dādestān}
  • مریم انصاری *

    ویرانه های به جا مانده در سر مشهد نشان دهنده شهری بزرگ مدفون شده ساسانی اسلامی است. در سال 1979 ویتکام (Whitcomb) موفق به شناسایی ویرانه های شهر باستانی غندیجان در جنوب کازرون و در مسیر تاریخی شیراز به توج نایل گردید. امروز به طور قطع مشخص است که غندیجان همان سر مشهد امروزی است که در 84 کیلومتری جنوب کازرون است. با توجه به آثار باقی مانده از این محوطه باستانی به نظر می رسد که این شهر در دوران ساسانی از رونق زیادی برخوردار بوده است و در اوایل دوره اسلامی یعنی قرن دوم و سوم از رونق آن کاسته و در قرن هفتم و هشتم از سکنه خالی شده است. هدف از نوشتن این مقاله ارایه قرایتی برای علامت اختصاری GWDAN منقور بر روی تعدادی از سکه های عرب ساسانی متعلق به خلیفه عمربن عبیدالله بن معمر ضرب شده، می باشد. این علامت اختصاری اگر به صورت GNDAN خوانده شود می تواند با توجه به شواهد زبانشناسی و باستانشناسی با شهر باستانی غندیجان که در ایالت پارس و درنزدیکی شهر توج واقع شده انطباق داده شود.

    کلید واژگان: سکه, ساسانیان, عرب ساسانی, پهلوی, غندجان, عمربن عبیدالله معمر}
    maryam ansari*

    The buried remains of the ruins of Sar-Mashhad represent a great city that belonged to the Sassanian-Islamic era. In 1979, Whitcomb succeeded in identifying the ruins of the ancient city ofGhandijan in the south of Kazeroon and the historic route of Shiraz to Tawwaj. Today, it is definitely clear that Ghandijan is the same as Sar-Mashhad, which is 84km. south of Kazeroon. Considering the remains of the ancient site, it seems that this city had thrived during the Sassanid era, at the beginning of the Islamic era, and during the second and third centuries, but was emptied during the seventh and eight centuries. The purpose of this article is to provide another interpretation of the mint mark GWDAN on a number of Arab-Sassanian coins dating back to the reign of Calipha Umar ibnUbayd Allah ibnM’mar.. However, if this mint mark instead signifies GNDAN, then it would correspond to the ancient city of Ghandijan according to linguistic and archaeological evidences, which is located in the Pars province near the city of Tawwaj.

    Keywords: oin, Sassanian, Arab, Pahlavi, Ghandjan, Umar ibn Ubayd Allah ibn, M’mar}
  • عبدالمطلب عبدالله*

    نماد گرایی یکی از روش های بیان دیدگاه های شاعران عصر پهلوی در اعتراض به فضای استبداد و اختناق است. شعر و ادب فارسی در عصر مشروطه توانست ضمن بهره گیری از فضای بدست آمده با مسایل سیاسی و اجتماعی پیوند پیدا کند و در قالب شعر مسایل را بیان نماید اما این فضا دوام چندانی نداشت و با عصر پهلوی و شروع دوران استبداد، شعر و ادب فارسی برای بیان دیدگاه سیاسی ، اجتماعی و اعتراضی خود به نمادگرایی روی آورد. اگرچه شعر و ادبیات همیشه با نمادگرایی همراه بوده اما در این دوران شاعرانی چون نیما ، شاملو ، ابتهاج ، اخوان ثالث و... هرچند خود شخصیتی سیاسی نداشتند با این حال توانستند در قالب شعر نو با بهره گیری از نمادهایی چون «تاریکی، سیاهی، سرما و زمستان و...» واقعیت های عصر خویش را بیان کنند. بن مایه های این نوع شعر، نشات گرفته از مسایلی است که ارتباط مستقیمی با سیاست دارند، اما خود شعر،ارتباط چندانی با سیاست ندارد. این شعر، نقد و اعتراض به وضع موجود پیش از انقلاب اسلامی است و برای تغییر اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی می کوشد ومردم را برای مقابله با حکومت پهلوی تهییج می نماید. شعری معترض است که آن دوره را به شدت نا مساعد می داند وآینده در آن مفهوم ویژه ای دارد.

    کلید واژگان: شعرنو, شعر سیاسی, نمادگرایی, پهلوی, انقلاب اسلامی}
    Abdolmotaleb Abdollah *

    Symbolism is one of the ways of expressing the views of Pahlavi poets in protesting the atmosphere of tyranny and repression. Persian poetry and poetry during the Constitutional Revolution managed to link the political and social issues with the political and social issues, but it did not last a long time in the form of poetry, but with the Pahlavi era and the beginning of the era of tyranny, poetry and Persian literature for The expression of the political, social, and protest views turned to symbolism. Although poetry and literature have always been symbolic, but in this period poets such as Nima, Shamloo, Ebtehaj, Akhavan-Saleh and ... although they did not have a political personality themselves, however, were able to use it in the form of new poetry using symbols such as darkness, blackness , Cold and winter, and ... »express the realities of their time. The poems of this kind of poetry originate from issues that are directly related to politics, but poetry itself has little to do with politics. This poem criticizes and protests the status quo before the Islamic Revolution, and tries to change the political situation of the people and encourages the people to confront the Pahlavi regime. A protester is one who considers the course to be extremely unfavorable, and the future in that particular sense has it.

    Keywords: poetry, Political Poetry, symbolism, Pahlavi, Islamic Revolution}
  • سجاد جلیلیان*

    انقلاب اسلامی ایران را می توان یکی از مهم ترین پدیده های قرن بیستم دانست. در روابط سیاسی- اجتماعی جوامع مدرن، نقش پذیری طبقه متوسط جدید در مشارکت های سیاسی، فرهنگی جامعه نکته ای قابل کتمان می باشد. این طبقه، کانون فعالیت های سیاسی و فرهنگی در درون جامعه شهری جدید است و این در حالی است که طبقه متوسط جدید به لحاظ جایگاه اجتماعی و اقتصادی بینابینی خود گرفتار حفظ موقعیت و تراکم و انباشت نا محدود ثروت نیست و به خاطر موقعیت های شغلی خود بار اصلی انقلاب ها، تحولات و اصلاحات آن را بر دوش دارد. تلاش رژیم پهلوی برای حفظ نظام سیاسی پدرشاهی نوین خود که عملا با مشارکت طبقات اجتماعی منافات داشت و ورود اکثر کشورهای جهان در عرصه توسعه و نوسازی که موجب برانگیختن احساس جمعی طبقه متوسط جدید در ایران گردید رژیم را با معضلات خاصی مواجه ساخت و عملا حکومت را واداشت تا در برخورد با طبقات اجتماعی سیاست دوگانه ای اتخاذ نماید و به مهار و کنترل طبقات اجتماعی اقدام نماید.در همین راستا روند نوسازی که در دوران پهلوی دوم تشدید گردید، بی توجهی به طبقه متوسط جدید در روند عملکرد حزب رستاخیز در بیگانه سازی هرچه بیشتر این طبقه از حکومت و ساختار پدرشاهی نوین قدرت که با ظهور و قدرت یابی طبقه متوسط جدید مخالف است، بهره گیری از آموزه های اسلامی- انقلابی، ناتوانی رژیم در سرکوب اعتراضات و پذیرش نقش رهبری امام خمینی (ره) در این طبقه رامی توان از اصلی ترین عوامل تقابل طبقه متوسط با رژیم پهلوی و تاثیر گذاری ایشان در روند شکل گیری انقلاب اسلامی دانست.

    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, پهلوی, طبقه متوسط جدید, امام خمینی (ره)}
    Sajad Jalilian *

    Resistance is one of the basic concepts in the context of each nation. Since long time ago, many people have resisted against oppression, injustice and cruelty. So it can be said that the history of resistance literature goes back to the distant past. Although the term "resistance literature is for contemporary centuries.By looking at history of the word literature you can easily find numerous samples of this literature among the ancients' works. Expressing pains and sufferings of innocent people who are autocratic systems victims is one of the basic concerns of writers and poets of this literature. This article explores the biography of two of the great resistance writers “Ghassan Khanfani” and “Gibran Khalil Gibran” and also studies their efforts and motivations, to realize their freedom that was lost. By recognizing similarities between the biography of these two writers and the symbols that they used in their works, readers will find out resistance has a sweet test, either it succeeds or not. Since people understand that they have made their best effort to advance their desires.

    Keywords: Resistance Literature, Ghassan Kanfani, Jibran Khalil Jibran, Resistance, Success}
  • محمود جعفری دهقی
    کتیبه پهلوی «آذرشب»، مشهور به «نیروگاه سیکل ترکیبی (کازرون چهارده)»، یکی از سنگ مزارهای بازمانده از اواخر دوره ساسانی (یعنی سال 6 یزدگردی برابر با ششمین سال جلوس یزدگرد، آخرین شاه ساسانی) است که در سال 1384، هنگام خاک برداری از اطراف برج نیروگاه سیکل ترکیبی در شرق کازرون، کشف شد. محتوای این گونه کتیبه ها بیش تر معرفی آرامگاه یا دخمه درگذشته و ذکر نام او و پدر او یا کسی که دخمه را برای او سفارش داده و نیز طلب آمرزش برای متوفا است. کتیبه مذکور به شکل ستونی مکعب مستطیلی است و نوشته های پهلوی در دو طرف ستون و در عرض آن نگاشته شده است. در این مقاله، پیش نهادی تازه برای عنوان کتیبه (آذرشب به جای سیکل ترکیبی!) و خوانش و ترجمه آن ارائه شده است. هم چنین، خوانشی برای چند واژه که پیش از این خوانده نشده پیش نهاد شده است.
    کلید واژگان: کتیبه, سنگ مزار, پهلوی, آذرشب, کازرون چهارده}
    Mahmoud Jaafari Dehaghi*
    The Pahlawi Inscription of Azarshab known as Niroogahe Sicle Tarkibi (Kazeroon fourteen) is one of the late Sasanian gravestones (iethe year 6 of Yazdgerdi, according to the sixth year of Yazdegerd reign,the last Sassanid king). It have been discovered in the year 1384 (H.) during the excavation near the combined cycle power plant tower In East Kazeroon. The content of the such inscriptions are to in troduce the Dakhma orgravestonesof the deceased and his father and the name of person who ordered to build the gravestones and asked forgiveness for the deceased. The inscription is in the form of a rectangular cube of side columns and the Pahlawi text is written on either side of it. In this paper, first I have proposed a new reading for the title "Azarshab" instead Sicletarkibi!, then I have suggeste dreading of a few words that were not previously read.
    Keywords: inscription, gravestone, Pahlawi, Azarshab, Kazeroon fourteen}
  • ویدا نداف
    خرد در اندیشه زردشتی نقش اصلی و محوری دارد و با وجود آفریدگار بزرگ یکی است. کل آفرینش جهان، از ابتدا تا پایان، با خرد رهبری می شود. در این مقاله، ابتدا خرد در متون باستانی ایران (فارسی باستان، گاهان اوستا و اوستای نو) سپس در متون پهلوی نظیر بندهش، گزیده های زادسپرم، و متن دست نویس م.او 29) بررسی شده است. آن گاه چهار نوع خرد (خرد همه آگاه، خرد افزونی، خرد پرهیزگاران و خرد غریزی یا آسن خرد) در متون اوستا و پهلوی مقایسه شده است.
    کلید واژگان: خرد, فارسی باستان, اوستا, پهلوی, گاهان}
    Vida Nadaf
    Wisdom has a main and central role in Zoroastrian thought and is the same as the Great creation. The creation of the world from beginning to the end is led by wisdom. In this paper, the wisdom is studied first in ancient texts (Old Persian, Old Avestan (Gahan) and New Avestan), and in then Pahlvi texts such as (Bundahishn, Wizidagiha i Zadisparam and the handwriting text of M.O. 29). Four kinds of wisdom (omniscience wisdom, growing wisdom, The pious wisdom, and instinctive wisdom) in Avesta and Pahlavi are compared.
    Keywords: wisdom, Old Persian, Avesta, Pahlavi, Gahan}
  • فرامرز آقابیگی*
    سفرنامه ها از منابع مهمی هستند که به رغم اشارات سطحی و پراکنده، دقایقی از فرهنگ و سنن گذشته را در خود جای داده اند که در سایر منابع صحبتی از آن ها به میان نیامده؛ از این رو، پرداختن به شاخصه های فرهنگی از طریق سفرنامه ها می تواند در انجام پژوهش و تحقیق، محقق را یاری کند. از آنجا که پوشاک، به عنوان یکی از شاخصه های فرهنگی، سهمی از گزارش سیاحان را به خود اختصاص داده، مقاله حاضر در این راستا، وضعیت پوشاک زنان کرد ایران در سفرنامه های دوره صفوی تا پایان پهلوی را مورد بررسی اجمالی قرار داده و سعی دارد ضمن پرداختن به روند تغییرات لباس زنان کرد ایران در ادوار مذکور، عوامل تاثیرگذار بر پوشش آنها را از نگاه سیاحان مورد مطالعه قرار دهد و در آخر طبقه بندی پوشاک را که در سفرنامه ها به آن اشاره شده، بررسی نماید.
    کلید واژگان: پوشاک, زنان کرد, سفرنامه, صفوی, پهلوی}
    Faramarz Aghabeigi*
    Despite their scattered and shallow references to the past cultures and traditions، travelogs include some details as to these traditions، rarely found in other sources. Therefore، travelogs could be of great help to researchers dealing with cultural features. Since clothing is considered as a cultural element by the travelog writers، the present study، briefly، examines the clothing of kurdish women mentioned in the travelogs of the Safavid period up to the end of Pahlavi era، and deals with the development، and the influential factors of these clothings from the viewpoint of travellers. In the end، the classification of clothing is examined.
    Keywords: Clothing, Kurdish women, Travelog, Safavid, Pahlavi}
  • فرزاد قائمی
    ادبیات ایران پیش از اسلام، در زمینه روایات دینی و ادبی، بیش از کتابت، به روایت شفاهی وابسته بوده است؛ تا آنجا که حتی برای نقل شفاهی، فضیلت قائل می شده اند. در این میان، همراهی سروده های منظوم با موسیقی توسط خنیاگران، یکی از مهم ترین ارکان سنت های ادبی را در ایران باستان سامان می داده است. در ایران پس از اسلام، اگر چه کتابت آثار (که از دوره ساسانی آغاز شده بود) و میل به سوی شعر عروضی، شالوده ادبیات فارسی دری را تشکیل داد، تداوم سنت های کهن، همچنان از اهمیت برخوردار است. این تداوم و ارتباط میان دو دوره، در شعر رودکی و برخی دیگر از شعرای سبک خراسانی دیده می شود. اشعار برخی شاعران این عصر قابل تفکیک به دو بخش اشعار عروضی و اشعار ملحون است که نوع دوم، حد واسط سروده های موسیقایی پهلوی و شعر عروضی فارسی است و جایگاه اجتماعی شاعر- نوازندگان نیز در دربار، شباهت به خنیاگران بزرگ عصر باستان، چون باربد، دارد. البته با غلبه اهمیت شعر عروضی و کم رنگ شدن جایگاه اجتماعی خنیاگران، شعر موسیقایی به تدریج جایگاه پیشین خود را از دست داد. این جستار، بر مبنای شواهد متنی و تاریخی موجود، به جایگاه سنت روایت شفاهی و خنیاگری در ادبیات ایران باستان و سرنوشت آن در ادبیات عصر اسلامی پرداخته است.
    کلید واژگان: روایت شفاهی, شعر, خنیاگر, اشعار ملحون, اشعار عروضی, فارسی, پهلوی}
  • یوسف سعادت
    در این مقاله به فرآیند شکل گیری دو گونه پسوند سازنده اسم مصدر در فارسی میانه، یعنی -išn و -išt و نیز پسوند سازنده مصدر، یعنی -dan-/tan پرداخته می شود. نگاه تاریخی و خاستگاه یکسان امکان می دهد که به دو پسوند -išn و -tan-/dan هم زمان پرداخته شود. هم چنین، نیم نگاهی هم به عنصر «شن» در برخی از واژه های فارسی نو مانند «پاداشن» خواهیم داشت.
    کلید واژگان: پسوند, مصدر, اسم مصدر, اسم معنا, اسم فعل, هندواروپایی, اوستایی, فارسی باستان, فارسی میانه, پهلوی}
    The Development Process Of Infinitive, Abstract Suffixes In Middle Persian
    طThis article looks at the development process of the two variants of MP abstract noun suffixes -išn and -išt, also MP infinitive suffixes -dan/-tan. Historical considerations and the same origin make it possible to deal with both -išn and -dan/-tan simultaneously. Also we take a glance at NP element شن ° in words like. پاداش
  • فرزاد قائمی*

    ادبیات ایران پیش از اسلام، در زمینه روایات دینی و ادبی، بیش از کتابت، به روایت شفاهی وابسته بوده است؛ تا آنجا که حتی برای نقل شفاهی، فضیلت قائل می شده اند. در این میان، همراهی سروده های منظوم با موسیقی توسط خنیاگران، یکی از مهم ترین ارکان سنت های ادبی را در ایران باستان سامان می داده است. در ایران پس از اسلام، اگر چه کتابت آثار (که از دوره ساسانی آغاز شده بود) و میل به سوی شعر عروضی، شالوده ادبیات فارسی دری را تشکیل داد، تداوم سنت های کهن، همچنان از اهمیت برخوردار است. این تداوم و ارتباط میان دو دوره، در شعر رودکی و برخی دیگر از شعرای سبک خراسانی دیده می شود. اشعار برخی شاعران این عصر قابل تفکیک به دو بخش اشعار عروضی و اشعار ملحون است که نوع دوم، حد واسط سروده های موسیقایی پهلوی و شعر عروضی فارسی است و جایگاه اجتماعی شاعر- نوازندگان نیز در دربار، شباهت به خنیاگران بزرگ عصر باستان، چون باربد، دارد. البته با غلبه اهمیت شعر عروضی و کم رنگ شدن جایگاه اجتماعی خنیاگران، شعر موسیقایی به تدریج جایگاه پیشین خود را از دست داد. این جستار، بر مبنای شواهد متنی و تاریخی موجود، به جایگاه سنت روایت شفاهی و خنیاگری در ادبیات ایران باستان و سرنوشت آن در ادبیات عصر اسلامی پرداخته است.

    کلید واژگان: روایت شفاهی, شعر, خنیاگر, اشعار ملحون, اشعار عروضی, فارسی, پهلوی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال