جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اتحادیه اروپایی" در نشریات گروه "علوم سیاسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «اتحادیه اروپایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، روابط میان ایران و کشورهای اروپایی از وضعیتی پایدار و رو به گسترش برخوردار بود. همسوئی سیاست های ایران با دول غربی به ویژه آمریکا در دوران جنگ سرد، عامل موثری در توسعه و تعمیق این مناسبات محسوب می شد، لیکن پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و خروج این کشور از جرگه کشورهای هم پیمان با بلوک غرب، مناسبات با کشورهای اروپایی دچار نوسان و تنش شد و به حداقل سطح ممکن تنزل پیدا کرد. مسلما علل و عوامل متعددی در کاهش سطح روابط میان طرفین نقش داشته است. هدف مقاله حاضر، بررسی و تشریح عوامل و موانع تاثیرگذار در کاهش روابط ایران با اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن و نیز تبیین زمینه ها و راهکارهای توسعه مجدد روابط دوطرف بر مبنای ژئوپلیتیک است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها از منابع اسنادی و مصاحبه با صاحب نظران مربوطه جمع آوری شده است؛ همچنین شیوه تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر تحلیل های استنباطی نگارندگان است. مطابق یافته های این مقاله، اگرچه عوامل و موضوعاتی نظیر پرونده هسته ای ایران، اختلاف نظر در حوزه حقوق بشر، سیاست های منطقه ای ایران به ویژه عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، فقدان نسبی استقلال و اثرپذیری اتحادیه اروپایی از بازیگران ثالث و...جزو عوامل چالش زا و موانع پیش روی توسعه مناسبات ایران با کشورهای اتحادیه اروپایی است، لکن با توجه به نیازهای متقابل ایران و اتحادیه اروپایی به یکدیگر در زمینه های اقتصادی، امنیتی، تکنولوژیک و فرهنگی، طرفین می توانند با اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیکی و بر مبنای الگوی «هم تکمیلی»، مناسبات خود را تنظیم، توسعه و گسترش دهند.
کلید واژگان: راهبرد هم تکمیلی, موانع و زمینه های توسعه مناسبات, جمهوری اسلامی ایران, اتحادیه اروپاییIntroductionThe relationship between Iran and European nations has experienced many ups and downs over the past two centuries. During the Cold War, Iran’s affiliation with the Western Bloc and the general congruence of policies led to an expansion in these relations. However, the Islamic Revolution in Iran in 1979 brought about significant shifts in its political orientation, particularly in its foreign relations with the West. This resulted in a period of notable decline in Iran’s relations with the European Union. The current state of their relations does not match the potential of the two sides. This situation is attributed to a combination of fundamental issues and fabricated barriers, such as the influence of the United States and Israel. Overcoming these challenges hinges on the steadfast commitment of both. In this context, the utilization of their broad economic, political, cultural, technological, and security capabilities can foster collaboration and improve their mutual ties. This paper, while pointing out the obstacles in the path of fostering relations between the Islamic Republic of Iran and the European Union, seeks to present a geopolitical solution to overcome them.
MethodologyThis paper is part of applied and problem-solving studies. Its research method is “descriptive-analytical” and the data, in addition to documentary sources, have been collected from interviews with relevant experts. Also, the method of data analysis is based on the authors’ inferential analyses, which, by considering the factors affecting relations (especially the obstacles to the development of relations), examines the strengths, weaknesses, advantages, and limitations of Iran and the European Union in different areas. After explaining the mutual needs, the areas of appropriate relationship development based on common interests and within the framework of a complementary strategy have been described.
Result and discussionAn examination of the relations between Iran and the European Union in recent decades shows that although in some periods and cases, we have witnessed the development of their relations, there have been many ups and downs and their relations have been tense and even critical at some times (including today). Various factors influence the current situation, the most important of which are political and cultural. However, given the different value-based, cultural, and normative contexts, the unresolved issues will prevent the further development of relations. In this regard, we can refer to the differing viewpoints of the two actors on issues such as human rights, terrorism, democracy, and regional developments, particularly the issue of Palestine. On the economy, although there are multiple contexts and mutual needs for the development of appropriate relations, including in the energy sector, we have not seen any progress in relations due to various reasons such as the heavy shadow of political issues, interventions by third parties, and sanctions. Regarding security, it is necessary to note that Iran has a unique geopolitical position and is a country that always plays a prominent role in global equations. The European Union is also seeking to consolidate and strengthen its position and become a major international power, and in this path, it prioritizes a “geopolitical approach over a normative one”. Therefore, although Europe and Iran do not have common interests in some areas, they do have shared security threats. In general, it can be said that the current situation of relations from a political, economic, and security perspective is not only not in the interest of either party, but also poses threats.At present, Iran and the European Union lack a strategic relationship. Despite the ongoing conditions and regardless of the prioritization of the impact of effective factors in their relations, each of them has geographical and geopolitical advantages and limitations. The examination of these reveals the mutual need for the development of appropriate relations. Considering this inescapable reality, the importance and necessity of creating a pattern and process of participation and cooperation on a strategic scale become evident.In the framework of this study's proposed strategy, known as “complementarity”, the two sides can act as complementary units of each other and address their respective needs. Based on this, some advantages and capabilities of the European Union and its members can meet Iran’s needs, and vice versa. In this way, a kind of complementary cycle and process can be created between the parties. This complementarity can occur in economic, political, security, cultural, scientific, and media fields.Therefore, the position of the European Union in the international system and the regional and strategic role of Iran have created requirements for establishing a proper and comprehensive relationship. Despite the existing obstacles to developing relations, common threats such as terrorism, drug trafficking, organized crimes, migration, war refugees, and also mutual needs in areas like energy, trade, transportation, investment, technology, and sustainable security can pave the way for reducing and resolving misunderstandings, ambiguities, and tensions. This can lead to the formation of constructive relations within the framework of a long-term strategic agreement in various political, economic, cultural, and security fields.In conclusion, although the negative political factors significantly influence the relations between Iran and the European Union, both can settle the problems, improve the situation, and even develop strategic-level relations by desecuritizing issues, adopting a geopolitical approach, and designing their relations based on a strategy of complementarity.
Keywords: Complementarity Strategy, Barriers to Developing Relationships, Islamic Republic of Iran, European Union -
سیاست خارجی اتحادیه اروپایی را از حیث توجه جدی به رویه ها، قواعد و هنجارهای بین المللی، می توان سیاست هنجاری به حساب آورد. جایگاه هنجاری اتحادیه اروپایی از طریق پیشبرد دیپلماسی نرم که به ترویج و صادرات ارزش های خود به سراسر جهان صورت م پذیرد، حاصل شده است. به طور کلی اتحادیه اروپایی اصولی از جمله صلح، حقوق بشر و دموکراسی را در چارچوب مقرراتی و ساختاری خود مورد تاکید قرار می دهد. در واقع اتحادیه به جای تمرکز بر قابلیت های مادی خود، عمده تمرکز خود را بر اصول ارزشی و هنجاری گذاشته است. یکی از زمینه های نقش آفرینی سیاست خارجی هنجاری اتحادیه اروپایی در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس، سوال اصلی این پژوهش این است که سیاست خارجی هنجاری اتحادیه اروپایی چگونه در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران، با تاکید بر توافق برجام، نقش آفرینی داشته است؟ در پاسخ، فرضیه این پژوهش این است که سیاست خارجی هنجاری اتحادیه اروپایی با تاکید بر هنجار صلح و امنیت بین المللی و در چارچوب رژیم منع اشاعه و چندجانبه گرایی، در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران و توافق برجام نقش آفرینی داشته است. روشی که برای پژوهش حاضر انتخاب شده است، روش کیفی است. از میان روش های پژوهش کیفی، مطالعه موردی و ردیابی فرآیند انتخاب شده است. روش گردآوری داده در این پژوهش نیز روش اسنادی و مصاحبه است.
کلید واژگان: صلح و امنیت بین المللی, سیاست خارجی هنجاری, موضوع هسته ای, اتحادیه اروپایی, برجام -
آلمان به عنوان یکی از بزرگ ترین و مهم ترین قدرت های اروپایی با موقعیت جغرافیایی ویژه در قلب قاره سبز، همواره از بازیگران موثر این قاره بوده و در شکل گیری بسیاری از تحولات جهانی در یک سده اخیر، نقش بسیار پررنگی ایفا کرده است. اینک، سی سال پس از اتحاد مجدد آلمان و با روند تحولات شگرف و عمیق جاری در نظام بین المللی، نقش و جایگاه واقعی آلمان به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار و یک رهبر اروپایی کماکان هم در داخل و هم در خارج از آلمان مورد سوال و تردید است و دولت مردان آلمانی به شکلی روزافزون به اتخاذ یک سیاست خارجی و امنیتی ناپیوسته و باری به هر جهت، بدون راهبرد و بینش مشخص و متناسب با مقتضیات دنیای امروز و تنها بر پایه مدیریت بحران های مستحدثه متهم می شوند. مقاله حاضر با اتکا به مشاهدات و مطالعات میدانی نگارنده با روش توصیفی- تحلیلی و عمدتا با استفاده از منابع دسته اول، این سوال را در نظر دارد که فرهنگ استراتژیک آلمان چگونه بر شکل گیری سیاست خارجی این کشور تاثیر می گذارد و با توجه به تحولات چند دهه اخیر و مقتضیات دنیای امروز، چه کاستی هایی را به دنبال داشته است. در پایان، این فرضیه مطرح می شود که فرهنگ احتیاط و انفعال بیش از حد آلمان در نتیجه دو جنگ جهانی، یک سیاست خارجی کند و منفعل و تا حدی آرمان گرایانه را برای آن کشور به ارمغان آورده است. بر اساس یافته های این مقاله؛ آلمان با توجه به قدرت فزاینده اقتصادی- سیاسی و ارتقاء جایگاه بین المللی خود و هم چنین با توجه به بستر آماده، تقاضا و فشار جامعه بین المللی بر این کشور برای پذیرش مسیولیت بیشتر، در آغاز یک دوره جدید در جهت ایفای نقش یک بازیگر تاثیرگذار در عرصه بین المللی قرار دارد. با این همه، سرعت این روند، در بسیاری اوقات بسیار کند و اخیرا بیش از حد تند ارزیابی می شود.کلید واژگان: فرهنگ استراتژیک, سیاست خارجی, مشارکت فراآتلانتیکی, اتحادیه اروپایی, آلمان
-
با توجه به بازگشت چشمگیر دیدگاه های ژیوپولتیک پیرامون نفت و گاز به صحنه سیاسی بین الملل، اتحادیه اروپا به اهمیت لحاظ کردن راهبرد امنیت انرژی در سیاست خارجی خود پی برده است. به دلیل عدم وجود یک سیاست انرژی مشترک در اتحادیه اروپا به واسطه وابستگی متفاوت اعضا به منابع روسیه، شرایط جغرافیایی متفاوت و انگیزه های متنوع، این اتحادیه خود را به پیروی از یک خط مشی امنیتی مشخص برای انرژی متعهد نموده است. راهبردی که در بلندمدت بر وابستگی متقابل به بازار انرژی، وحدت اروپا و بهبود شیوه اداره امور در کشورهای تولیدکننده انرژی مبتنی باشد. نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی روابط پیچیده انرژی بین روسیه و اتحادیه اروپا که همزمان درگیر تعارض و همکاری هستند، در منشور نظری "وابستگی متقابل نامتقارن" می پردازد. هدف از انجام این پژوهش، کشف و ارایه دلایل اتخاذ راهبرد دسته جمعی اتحادیه اروپایی برای تامین امنیت انرژی پایدار و امن می باشد. برای نیل به این هدف با بهره گیری از روش تحلیل نظری به شناسایی محورهای حساسیت و آسیب پذیری اتحادیه اروپا و روسیه در زمینه انرژی و چشم انداز آینده وابستگی متقابل دو طرف در دهه های فرارو پرداخته و نهایتا به این نتیجه می رسد که به دلیل روند افزایشی وابستگی متقابل نامتقارن در مسیله امنیت انرژی بین دو طرف، هیچ یک از طرفین قادر نخواهند بود ملاحظات امنیتی خود را بدون توجه به امنیت طرف دیگر پیش برند.کلید واژگان: امنیت انرژی, اتحادیه اروپایی, روسیه, وابستگی متقابل, حساسیت, آسیب پذیریDue to the lack of a common energy policy in the European Union because of the differing dependence of its members on Russian resources, different geographical conditions and diverse incentives, the Union has committed itself to adhering to a specific security policy for energy. A long-term strategy based on interdependence with the energy market, European unity, and improved governance in energy-producing countries. The present paper analyzes the complex energy relations between Russia and the European Union, which are at the same time involved in conflict and cooperation, in the Charter of "Asymmetric Interdependence". The purpose of this research is to discover and present the reasons for adopting a European Union collective strategy to provide sustainable and secure energy security. In order to achieve this purpose using a theoretical analysis, we identify the EU and Russia's sensitivity and vulnerability axes in terms of energy and the prospects for future interdependence in the forthcoming decades and ultimately conclude from the increasing trend that the symmetric interdependence on the issue of energy security between the two sides, neither party will be able to carry out their own security considerations without regard to the other party's security.Keywords: energy Security, European Union, Russia, Interdependence, Asymmetric, Sensitivity, Vulnerability
-
هدف
بررسی تطبیقی میزان تعیین کنندگی مولفه ی حقوق بشر در جهت گیری های عملی سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در قبال ایران و اسراییل هدف اصلی این پژوهش است.
روش شناسیاین پژوهش بر اساس روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به اسناد نهادهای مورد پذیرش اتحادیه اروپایی در پی دستیابی به اهداف پژوهش برآمده است.
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد که اتحادیه اروپایی علی رغم داعیه داری دفاع از حقوق بشر ، میان سیاست های اعلامی و اعمالی خویش دچار تعارض و تضاد می باشد و اتحادیه اروپایی در ارتباط با ایران از مقوله حقوق بشر به مثابه ابزاری جهت دستیابی به مقاصد سیاسی استفاده می نماید و در ارتباط با اسراییل با وجود کثرت قطعنامه های حقوق بشری صادره توسط نهادهای بین المللی علیه اسراییل ، همواره منافع اقتصادی ، امنیتی و توسعه و فناوری اهمیت داشته و حقوق بشر در عمل به محاق رفته است.
نتیجه گیرییکی از مولفه های تعیین کننده در روابط خارجی اتحادیه اروپایی ، بر اساس سیاست های اعلامی آن ، پاسداشت حقوق بشر است. در پی تاسیس کمیسیون و سپس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد ، اتحادیه اروپایی حمایت رسمی و قاطع خود از این نهادهای حقوق بشری بین المللی را اعلام نمود و مصوبات آن را معیار جهت گیری سیاست خارجی خود دانست. با این حال ، منافع مادی و ایدیولوژیک و راهبردی این اتحادیه در قبال اسراییل مانع از آن می شود که علی رغم قطعنامه های متعدد حقوق بشری ، مواضع عملی سختی در قبال این کشور اتخاذ نماید و در مقابل در مقام اعمال فشار بر ایران برآید.
کلید واژگان: حقوق بشر, اتحادیه اروپایی, سیاست های اعلامی, سیاست های اعمالی, ایران, اسراییلObjectiveThe purpose of this article is to make a comparative study of the determinability of the human rights component in the practical orientations of the European Union's foreign policy towards Iran and Israel.
MethodThis research is based on a descriptive-analytical method and relies on the documents of institutions accepted by the European Union to achieve the objectives of the research.
FindingsResearch findings show that the European Union defends human rights in spite of its claim, the declared policies and the actions they have are conflicting And the European Union uses the category of human rights as a tool to achieve political goals in relation to Iran And in connection with Israel, despite the multitude of human rights resolutions issued by international institutions against Israel, economic interests, security, development and technology have always been important, and human rights have been destroyed in practice.
ConclusionOne of the determining components in the external relations of the European Union, according to its declared policies, is the protection of human rights. Following the establishment of the Commission and then the United Nations Human Rights Council, the European Union declared its support for these international human rights bodies and considered the decisions of these bodies as a criterion for the direction of its foreign policy.However, the union's material, ideological, and strategic interests in preventing it from taking tough practical positions toward Israel, despite numerous human rights resolutions, and putting pressure on Iran in return.
Keywords: Human rights, European Union, Declaration Policies, Implementing Policies, Iran, Israel -
در نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد، قواعد رقابتی توسط خود بازار تعیین می شود. رقابت سبب می شود تولیدکننده،کیفیت کالا را ارتفاء داده،مصرف کننده آن را با مناسب ترین شرایط تهیه کند. با این حال،در این بین رویه های ضدرقابتی عمودی و افقی وجود دارند که مخل این رقابت هستند و موجبات مسیولیت مدنی بنگاه های اقتصادی می گردد . در تحقیق حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته است، سوال اصلی آن است که چه رویکردهای حقوقی در سطح ایالات متحده، اتحادیه اروپایی و ایران نسبت به مسیولیت مدنی ناشی از رویه های ضدرقابتی وجود دارند؟در ایالات متحده آمریکا در حال حاضر رویکرد حقوقی به نسبت بیشتری به مسیولیت مدنی ناشی از توافقات عمودی معطوف است تا افقی در حالی که اتحادیه اروپایی موضع مخالفی در این ارتباط دارد. رویکرد حقوقی ایران نیز با توجه به قواعد فقهی و هم چنین قوانین حاکم هم چون قانون مدنی، را می توان رویکردی بینابین دانست .کلید واژگان: مسئولیت مدنی, رویه های ضدرقابتی, ایران, اتحادیه اروپایی, ایالات متحدهIn a free market economy, competitive rules are determined by the market itself. Competition causes the producer to improve the quality of the product, the consumer to provide it with the most suitable conditions. However, there are vertical and horizontal anti-competitive practices that are detrimental to this competition. The main question of the present study is what legal approaches at the level of the United States, the European Union and Iran to civil liability arising from anti-competitive practices? In the United States, there is currently a more legal approach to civil liability arising from vertical agreements. It is horizontally focused, while the European Union has the opposite position. Iran's legal approach can be considered as an intermediate approach according to the jurisprudential rules as well as the prevailing laws such as civil law.Keywords: Civil liability, Anticompetitive Procedures, Iran, European Union, United States
-
طرح گفتمان اعتدال گرایی آقای روحانی به عنوان رییس جمهور دولت های یازدهم و دوازدهم به همراه رویکردهای تعاملی و انعطافی، با استقبال کشورهای اتحادیه اروپا روبرو شد و با شروع مذاکرات هسته ای که منجر به توافق هسته ای برجام گردید، فصل نوینی از همکاری ها و تعامل را با اتحادیه اروپا گشود. ارزیابی روابط طرفین از محدوده سال های 1392 تا کنون نشان می دهد که همه عوامل و متغیرهای تحول آفرین گفتمانی در سیاست خارجی دولت آقای روحانی به سمت نوعی واقع گرایی به مفهوم درک و شناخت صحنه بین المللی و عمل براساس منافع و ظرفیت های کشور و پرهیز از ایدیولوژیک نمودن مسایل و در جهت بهبود مناسبات نقش داشته اند. این مقاله در نظر دارد در چارچوب نظریه سازه انگاری و به روش تحلیل محتوا، عناصر موثر گفتمان اعتدال گرایی دولت آقای روحانی که بر مناسبات با اتحادیه اروپا تاثیرگذار بوده اند را تبیین نماید. مجموع عناصر این گفتمان، رویکردهای تنش زدایی و تعامل با جهان و ارایه چهره ای مسئولیت پذیر و متعهد به قوانین و مقررات بین المللی را تداعی می کنند که با طرح این مباحث، تغییری اساسی در باور و برداشت اتحادیه اروپا نسبت به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ایجاد شد و جهت گیری سیاست خارجی و مناسبات دوجانبه را از رویکردهای تقابلی گذشته به سمت تعامل و تنش زدایی، سوق داد.
کلید واژگان: سازه انگاری, اعتدال گرایی, ایدئولوژی گرایی اعتدالی, تعامل سازنده, اتحادیه اروپاییMr. Rouhani's plan for moderation as the president of the 11th and 12th governments, along with interactive and flexible approaches, was welcomed by the EU countries, and with the start of the nuclear talks that led to the nuclear deal, a new chapter of cooperation and Opened interaction with the European Union. Assessing the relations between the parties from the period of 1392 until now shows that all the factors and variables of the discourse in the foreign policy of Mr. Rouhani's government towards a kind of realism in the sense of understanding the international scene and acting based on the country's interests and capacities and avoiding They have played a role in ideologizing issues and improving relations. In the framework of constructivist theory and content analysis, this article intends to explain the effective elements of Mr. Rouhani's government's moderation discourse that have influenced relations with the European Union. All the elements of this discourse evoke approaches to de-escalation and interaction with the world and presenting a responsible and committed face to international laws and regulations, which, by raising these issues, fundamentally changes the EU's belief in the Islamic Republic's foreign policy. Iran was created and shifted foreign policy and bilateral relations from past confrontational approaches to engagement and detente.
Keywords: Constructivism, Moderationism, Moderate Ideology, constructive interaction, European Union -
رشد اقتصادی چشمگیر قطر در دو دهه اخیر، این کشور را از جایگاه یک کشور کوچک و غیراثرگذار در معادلات بین المللی به بازیگری اثرگذار در سطح منطقه و جهان تبدیل کرده است. بخش اعظم ارتقاء جایگاه قطر در سطح بین المللی، مرهون بهره برداری از منابع عظیم انرژی و سرمایه گذاری منافع حاصله در مناطق مختلف جهان بوده است. رویکرد جدید قطر برای تنوع بخشی اقتصادی و دستیابی به توسعه متوازن و پایدار خصوصا پس از تحولات مرتبط با بهار عربی، سیاستگذاران قطری را به سمت بهره برداری از ظرفیت ها و تجربیات سایر کشورها سوق داده است. در این رابطه اروپا شریکی مهم برای قطر محسوب می شود. این مقاله با هدف بررسی روابط قطر با اتحادیه اروپایی بر اساس اولویت ها و منافع فعلی و آتی قطر از دو منظر روابط دوجانبه و منطقه با منطقه نگاشته شده است. سوال اصلی آن است که اولویت های سیاست خارجی قطر برای توسعه روابط با اتحادیه اروپایی کدامند؟ فرضیه این پژوهش آن است که اولویت اصلی قطر در گسترش روابط با اتحادیه اروپایی، توسعه روابط در عرصه های اجتماعی-اقتصادی است. با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی این نتیجه حاصل شد که به دلیل اتکای امنیتی-دفاعی قطر به ایالات متحده و تلاش این کشور برای دستیابی به تنوع اقتصادی و توسعه پایدار، اولویت های سیاست خارجی قطر در ارتباط با اتحادیه اروپایی به سمت تعاملات اجتماعی-اقتصادی سوق پیدا کرده است. این رویکرد، اتحادیه اروپایی را به بزرگترین صادرکننده کالا و خدمات، و مهم ترین تامین کننده فناوری های روز و مهم تر از همه تامین کننده ملزومات تنوع بخشی لازم برای پیشرفت های اجتماعی-اقتصادی در جامعه قطر تبدیل کرده است.
کلید واژگان: قطر, اتحادیه اروپایی, توسعه اجتماعی-اقتصادی, تنوع بخشی اقتصادی, توسعه پایدارQatar's remarkable economic growth in the last two decades has transformed it from a small, non-influential country into an effective player in regional and global level. Qatar's new approach to achieve economic diversification and sustainable development, especially after the Arab Spring, has led Qatari policymakers to exploit the capacities and experiences of other countries. In this regard, Europe is an important partner for Qatar. This article aims to examine Qatar's relations with the European Union based on current and future Qatari priorities and interests, from the perspective of bilateral and region-to-region relations. The main question is, what are Qatar's foreign policy priorities for developing relations with the European Union? This study hypothesizes that the Qatar's main priority in expanding relations with the European Union is to develop socio-economic relations. By using the descriptive-analytical approach, it was concluded that, Qatar's defense-security reliance on the United States and its efforts to achieve economic diversity and sustainable development have led Qatar's foreign policy priorities in relation with the EU, toward socio-economic interactions. This approach has made the European Union the largest exporter of goods and services, the most important supplier of modern technologies and, most importantly, the supplier of the diversification necessaries for socio-economic development of Qatari society.
Keywords: Qatar, European Union, Socio-Economic Development, economic diversification, Sustainable Development -
از بعد از جنگ جهانی دوم و سرعت گرفتن روند جهانی شدن، همگرایی های منطقه ای بعنوان راه حلی که می تواند تا حدودی از درگیریها و جنگ ها جلوگیری کند و در توسعه کشورها نقش داشته باشد، مورد توجه قرار گرفت. در این زمینه کشورهای اروپایی به جهت نگرانی از جنگ خانمانسوز دیگر پیشقدم شده و در سال 1952 میلادی چندکشور انگشت شمار اروپای غربی اتحادیه ذغال و فولاد را شکل دادند. این اتحادیه بستری برای برداشتن قدمهای بعدی و بزرگتر فراهم کرد بطوریکه امروزه شاهد شکل گیری اتحادیه ای تحت عنوان اتحادیه اروپایی هستیم که باعث انسجام این کشورها، مخالفت از جنگ و توسعه این کشورها گردیده است. دیگر مناطق دنیا نیز از این الگو پیروی کرده و کم وبیش همین راه را طی کردند و اتحادیه هایی همچون آسه آن در جنوب شرق آسیا، مرکوسور و نفتا در آمریکای لاتین و آمریکای شمالی و سارک در آسیای جنوبی شکل گرفت. باتوجه به بحرانی بودن وضعیت منطقه آسیای جنوب غربی و حوزه پیرامونی ایران تشکیل یک همگرایی می تواند مد نظر قرار گیرد تا با تجربه اندوزی از دیگر اتحادیه ها بویژه اتحادیه اروپایی به صلح و ثبات و توسعه منطقه کمک نماید. این تحقیق به این پرسش پاسخ خواهد داد که یک همگرایی بر پایه انرژی می تواند به اختلافات در منطقه پایان داده و کشورهای آن بجای رقابت و درگیری انرژی خود را صرف همکاری، امنیت مشترک و توسعه بنمایند.کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, همگرایی منطقه ای, اتحادیه, انرژی, توسعه, امنیت مشترکSince the Second World War and the acceleration of the globalization process, regional integrations have been considered as a solution that can prevent conflicts and wars to some extent and contribute to the development of countries. In this context, the European countries took the lead due to the concern of another war and in 1952, a handful of Western European countries formed the Coal and Steel Union. This union provided a platform for taking the next and bigger steps, so that today we are witnessing the formation of a union called the European Union, which has caused the cohesion of these countries, opposition to war and development of these countries. Other regions of the world also followed this model and more or less followed the same path, and unions such as ASEAN in Southeast Asia, Mercosur and NAFTA in Latin America and North America, and SAARC in South Asia were formed. Considering the criticality of the situation in the Southwest Asian region and Iran's peripheral area, the formation of a convergence can be considered in order to contribute to the peace, stability and development of the region by gaining experience from other unions, especially the European Union. This research will answer the question that a convergence based on energy can end the differences in the region and its countries can spend their energy on cooperation, common security and development instead of competition and conflict.Keywords: European Union, Regional Integration, union, Energy, Development, common security
-
بررسی رویکرد اتحادیه اروپا در برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران(2015-2000)
فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهم ترین چالش هایی است که بر روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی سایه افکنده است. در این مقاله، به بررسی رویکرد اتحادیه اروپا در قبال پرونده هسته ای ایران است. لذا پرسش اصلی این نوشتار این است از این که چرا اتحادیه اروپا در برخورد با پرونده های هسته ای ایران از گزینه آمریکا یعنی «کاربرد زور» حمایت و با آن همراهی نکرده است؟ و در مقابل آن از رویکری پیروی کرده است؟ فرضیه موقتی مقاله آن است که اتحادیه اروپا با رد گزینه توسل به زور ایالات متحده، رویکرد دیپلماسی تحریم شدید ایران را جایگزین کرده و آمریکا را با خود همراه ساخته است. در این راستا، یافته های تحقیق بیانگر آن است که اعمال فشا، مجازات های اقتصادی و تحریم های فراگیر و حمایت از صدور قطعنامه های ضد ایرانی توسط «شورای امنیت»، در هماهنگی کامل با امریکا مورد توجه اتحادیه اروپایی بوده است. شیوه گردآوری داده ها، در این پژوهش مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق، روش توصیفی تحلیلی است.
کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, ایالات متحده, ایران, دیپلماسی تحریم, فعالیت های هسته ایReview of the European Union's Approach to the Islamic Republic of Iran's Nuclear Program (2000-2015)Iran's nuclear activities are one of the most important challenges that have overshadowed the relationship between the Islamic Republic of Iran and the European Union. This article examines the European Union's approach to Iran's nuclear program. So the main question in this article is why the European Union has not supported the US option of "use of force" in dealing with Iran's nuclear program? And in return, has it followed an approach? The temporary implication of the article is that the European Union, by rejecting the option of using force against the United States, has replaced the diplomacy approach with severe sanctions on Iran and brought the United States with it. In this regard, the findings of the study indicate that the implementation of prostitution, economic sanctions and comprehensive sanctions and support for the issuance of anti-Iranian resolutions by the "Security Council", in full coordination with the United States has been considered by the European Union. The data collection method in this research is based on library method and research method is descriptive-analytical method.
Keywords: European Union, USA, Iran, Sanctions Diplomacy, Nuclear Activities -
ذخایر انرژی آسیای مرکزی توجه بازیگران مهم بین المللی را به سمت خود جلب کرده است. با این حال، ایجاد امنیت مسیرهای انتقال انرژی و تامین آن به منظور بهبود کارایی شریان صنعت و اقتصاد نیز از جمله مهم ترین دغدغه های این بازیگران محسوب می شود. نارکوتروریسم یا به عبارت دیگر تهدیدهای ناشی از فعالیت قاچاقچیان موادمخدر در آسیای مرکزی موجب شده تا امنیت این منطقه با مشکلات جدی مواجه شود. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی تاثیرات نارکوتروریسم بر امنیت انرژی اتحادیه اروپایی انجام شده و اطلاعات لازم را از منابع کتابخانه ای جمع آوری کرده است. سوال اصلی مقاله آن است که، نارکوتروریسم چگونه امنیت انرژی اتحادیه اروپایی را با مشکل جدی روبرو می کند؟ و مهم ترین راهبرد اتحادیه اروپایی در قالب تامین امنیت انرژی در آسیای مرکزی چیست؟ فرضیه مقاله آن است که گروه های افراطی در آسیای مرکزی به منظور تقویت نیروها و خرید تسلیحات، از قاچاق موادمخدر به عنوان یک منبع درآمد مستمر استفاده کرده و امنیت این منطقه را با مشکلات جدی مواجه کرده اند. در سوی مقابل واکنش اتحادیه اروپایی در مقابل این تهدیدها به منظور تامین امنیت مسیر انتقال انرژی آسیای مرکزی به اروپا از طریق طرح هایی همچون همکاری با شورای اروپایی، ناتو، سازمان همکاری های اروپا از کارایی لازم برخوردار نبوده است.
کلید واژگان: نارکوتروریسم, اتحادیه اروپایی, امنیت انرژی, آسیای مرکزی, افراطی گری مذهبیCentral Asian energy reserves have drawn the attention of important international actors. However, the creation of security of energy transmission routes and its supply to improve the efficiency of industry and economy arches are among the main concerns of these actors. Narcoterrorism, or in other words, threats from drug traffickers in Central Asia have caused serious security problems in the area. By the descriptive-analytical method, this study was conducted to investigate the effects of narcoterrorism on EU energy security and collected information from library sources. The main question of the article is, how is EU energy security threatened by narcoterrorism? And what is the most important EU strategy for securing energy in Central Asia? Research findings indicate that in order to strengthen forces and buy weapons, extremist groups in Central Asia have used drug trafficking as a continuous source of income, and created serious problems for security of the region. On the other hand, through initiatives such as cooperation with the European Council, NATO, the Organization for European Cooperation, in order to secure the transmission route of Central Asia to Europe, EU reaction in the face of these threats has not been effective.
Keywords: Narcoterrorism, EU, Energy Security, Central Asia, Religious Extremism -
بحران های اتحادیه اروپایی (به خصوص بحران یونان، اکراین، مهاجرت و خروج بریتانیا) نگاه ها را متوجه رفتار و جهت گیری سیاست خارجی آلمان کرده است. در این شرایط از سویی قدرت های بزرگ قاره ای و فراقاره ای، آلمان را مهمترین گزینه برای رهبری اتحادیه اروپایی می دانند زیرا این کشور بزرگترین اقتصاد اتحادیه اروپایی را دارد و آنگلا مرکل رهبری قابل احترام در این اتحادیه و جهان به شمار می رود. اما از سوی دیگر در این مسئولیت پذیری و پذیرفتن نقش رهبری از سوی آلمان تردیدهای اساسی وجود دارد. در همین رابطه مهم ترین سوالی که در ذهن نخبگان و کارشناسان آلمانی، پژوهشگران بین المللی و از همه مهمتر رهبران سایر کشورها در دو سال گذشته وجود دارد این است که ابهام موجود در جهت گیری سیاست خارجی آلمان در قبال اتحادیه اروپایی ناشی از چیست؟ این نوشتار از رهگذر توجه به دو مسئله مهم در اتحادیه اروپایی یعنی مهاجرت و خروج بریتانیا، ابهام در پذیرش نقش رهبری توسط آلمان را تبیین و دلایل آن را تشریح می کند.کلید واژگان: سیاست خارجی آلمان, اتحادیه اروپایی, مسئله مهاجرت, خروج بریتانیا, قدرتهای بزرگEuropean Union crisis, especially (Greece, Ukraine, immigration and withdrawal of the Great Britain) cast light on the behavior and orientation of German foreign policy. Given the status of this country, it is expected that due to the economic and political growth of the country, it enjoys legitimacy to gain more active role in international relations and even took the leadership role in European Union. On one hand, the great powers consider Germany as a de facto leader of the EU because it has the largest economy in the European Union and respect Angela Merkel as a powerful leader, but on the other hand there are doubts about matters of responsibility in this country’s foreign policy. There has been a question about ambiguity of German foreign policy toward EU for many years. This paper tries to study this ambiguity through two important issues of the EU which are: withdrawal of the Great Britain and the issue of immigration.Keywords: German Foreign Policy, European Union, immigration Problem, Berixet, Great Power
-
دستورکار جدید روابط بین الملل تغییر کرده است. به عبارتی دیگر مسائل اساسی جهان در قرن بیست ویکم در مقایسه با قرن بیستم عبارتند از: پناهجویی و مهاجرت، بیماری های واگیردار، تغییرات آب و هوایی، دولت های ورشکسته، تروریسم. در این میان مسئله مهاجرت و پناهجویی به خصوص با توجه به وضعیت آن در اتحادیه اروپا به عنوان مسئله ای که جغرافیا، تاریخ، هویت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست را تحت تاثیر قرارداده است، از زوایای مختلف نظری و عملی مورد توجه پژوهشگران، تصمیم گیران و سیاستگذاران قرارگرفته است. این مسئله چالش هایی را برای رویکردها و نظریه های موجود در روابط بین الملل در تبیین، فهم و تحلیل به وجود آورده است؛ به شکلی که تغییر ماهیت این مسائل و وضعیت های پیش آمده ضمن روشن کردن محدودیت های تبیینی-تحلیلی نظریه های موجود، ضرورت به کارگیری ابزارهای نظری و مفهومی جدید برای فهم و تبیین این مسائل را اجتناب ناپذیر کرده است. از این رو در این مقاله نگارندگان فراتر از کنوانسیون ها مقررات و قوانین نهادهای بین المللی، به دنبال مشخص کردن نوعی از مفهوم پردازی از مسئله مهاجرت در ابعاد بین المللی توسط یک رهیافت جدید در نظریه انتقادی روابط بین الملل، به معنای خاص آن هستند. روش پژوهش مقاله توصیفی – تفهمی - استدلالی است. گردآوردی داده های نظری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. یافته های مقاله نشان می دهد که توسل به رهیافت آدورنویی در فهم مسئله مهاجرت، می تواند ضمن نشان دادن محدودیت های جریان های نظری در روابط بین الملل، ابعاد ناگشوده و تازه ای از آن مسئله را برای پژوهشگران، تصمیم گیران و سیاستمداران اتحادیه اروپایی روشن کند.کلید واژگان: مهاجرت, اتحادیه اروپایی, دیالکتیک منفی, ناهویت اندیشی, رویکرد فرامفهومی
-
سال 2007 میلادی را می توان سرآغاز یکی از عمیق ترین و تأثیرگذارترین بحران های جهانی دانست. بحران مالی و اقتصادی جهان که از ایالات متحده آمریکا کلید خورد، به سرعت در میان سایر کشورهای عضو نظام سرمایه داری شیوع یافت و دامن آنها را نیز گرفت. اتحادیه اروپایی به عنوان یکی از مهمترین بازیگران نظام بین الملل با شالوده سیاسی و اقتصادی لیبرال دموکراتیک استثنایی بر این امر نبود، اما آنچه بیش از همه اهمیت این بحران و مدیریت آن در اتحادیه اروپایی را نزد تحلیلگران برجسته تر ساخت، تأثیر این بحران بر روند همگرایی سیاسی و امنیتی اروپایی بود. از ابتدای شکل گیری بحران تا کنون این سوال نزد صاحب نظران مطرح بوده و هست که بحران مالی و اقتصادی اروپا چه تأثیری بر همگرایی سیاسی و امنیتی اتحادیه برجای گذاشته است. فرضیه این مقاله این است که نظر به بنیان اقتصادی همگرایی اروپایی - به رغم موفقیت اتحادیه اروپایی در مدیریت این بحران - بحران مالی و اقتصادی اروپا ضمن آسیب زدن به همگرایی سیاسی و امنیتی اروپا، به دلیل روند کند احیای اقتصادی و شکننده بودن اقتصاد اروپا، همچنان سایه تهدید خود را بر فراز همگرایی سیاسی و امنیتی اروپایی حفظ نموده است.کلید واژگان: همگرایی سیاسی و امنیتی, اتحادیه اروپایی, مدیریت بحران, بحران اقتصادی و مالی2007 can be considered as the beginning of one of the deepest and most influential global crisis. The financial and economic crisis that hit keys from the States of America spread among the other member countries of the capitalist system. European Union as one of the most important actors in the international system with the liberal democratic foundation was not an exception to this. But what makes it different for prominent analysts is the impact of the crisis on the process of political and security integration of European Union. Since the beginning of formation of the crisis, the impact of that on the political and security integration was the major question for analysts. This article seeks to answer this question with the analytical methods. This article believes that given the economic foundation of European integration -despite the EU's success in managing the crisis- financial and economic crisis has hurt the political and security integration of Europe and due to the slow pace of economic recovery and the fragility of Europe's economy, its threatening shadow over the political and security integration is maintained.Keywords: Key words: Political, security integration, European Union, crisis management, Financial, economic crisis
-
موقعیت ژئوپلیتیکی که جمهوری اسلامی ایران در آن قراردارد، به طور بالقوه این کشور را در مسیر راهروهای بین المللی انتقال نفت، گاز، کالا و مسافر قرارداده و با سیاست منزوی کردن ایران، این راهروها نیز دچار ناکارامدی های ساختاری شده اند. حل وفصل احتمالی مناقشه هسته ای ایران و غرب که نقطه عطفی در روابط ایران و جامعه بین المللی است، این پرسش را مطرح می کند که متعاقب کاهش قابل توجه بار امنیتی در روابط اروپا و ایران و استمرار و تقویت سیاست خارجی توسعه گرا از سوی ایران، چه تحولاتی در وضعیت پرچالش دو برنامه راهرو گاز جنوبی و راهرو تراسیکا به وجود خواهد آمد؟ یافته تحقیق این است که در میان مدت مهم ترین مانع ابتکار راهرو گاز جنوبی -مانع سیاسی- برداشته خواهد شد، اما راهرو تراسیکای اتحادیه اروپایی به دلیل موانع زیرساختی، تغییر عمده ای نخواهد کرد. نتیجه تحقیق این است که ایران با برنامه ریزی صحیح می تواند در راهرو گاز جنوبی حضور موثر داشته باشد و همچنین ذیل برنامه تراسیکا نیز از مزایایی بهره مند شود.کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, ایران, دوران پساتحریم, ابتکارهای بین دولتی, تراسیکا, راهرو گاز جنوبی
-
این مقاله درصدد تبیین اهمیت و جایگاه لابی گری در سطح اتحادیه اروپایی و برآورد ظرفیت ها و سازوکارهای حضور ایران در این عرصه بوده و درحقیقت، به دنبال پاسخی برای این پرسش اصلی است که با وجود شکنندگی روابط، چگونه ایران و اتحادیه اروپایی می توانند به فهمی مشترک از موضوعات و چالش های دوجانبه، منطقه ای و بین المللی دست یابند و روابط دوجانبه را در روندی رو به رشد شکل دهند. می توان فرضیه نوشتار حاضر را این گونه عنوان کرد که ایران ضمن توجه به دو مولفه “گفتگو” و “دیپلماسی” با اتحادیه اروپایی، نیازمند بهره گیری از مولفه “لابی گری” در قالب ظرفیت های بازیگران غیردولتی نیز هست. با توجه به سطح کنونی روابط و آمار و ارقام موجود، به نظر می رسد در وهله نخست، جمهوری اسلامی ایران توانایی بهره گیری از ظرفیت اندیشکده ها و موسسات تحقیقاتی مستقر در اتحادیه اروپایی را دارد، زیرا کارویژه اصلی اندیشکده ها، ارائه اطلاعات، راهکارها و توصیه های سیاستی به نهادهای اجرایی اتحادیه اروپایی است و همکاری منسجم و هدفمند ایران با اتاق های فکر اروپایی به فهم غرب از رفتار ایران و تسهیل همکاری ها در سطوح دوجانبه، منطقه ای و بین المللی در عرصه های موضوعی گوناگون کمک خواهد کرد. در پژوهش حاضر برای نشان دادن اهمیت لابی گری در سطح اتحادیه اروپایی و نقش آن در بهبود روابط ایران و اتحادیه، از نظریه “دسترسی” استفاده شده و به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی بوده که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای بهره گرفته شده است.کلید واژگان: لابی گری, اتحادیه اروپایی, ایران, بازیگران غیردولتی, مفاهمه
-
اتحادیه اروپایی در سیاست های اعلامی خود رعایت حقوق بشر را شرطی ضروری در مناسبات داخلی و خارجی اش خوانده و برای نمونه پیوستن کشورهای اروپایی به اتحادیه، بهره مندی از امکانات آن و حتی انعقاد معاهده با سایر کشورها را منوط به احترام به حقوق بشر می کند. در این مقاله، جایگاه مقوله دفاع از حقوق بشر در نظام حقوقی اتحادیه اروپایی مورد بررسی قرار می گیرد. رژیم دفاع از حقوق بشر در اتحادیه از چهار مجموعه اسناد تشکیل شده است: 1) معاهدات دوگانه شکل دهنده اتحادیه، 2) منشور حقوق بنیادین اتحادیه اروپا، 3) رویه قضایی دیوان دادگستری اروپایی و 4) کنوانسیون اروپایی حقوق بشر که پیوستن به آن توسط پیمان «لیسبون» ضروری شمرده شده، ولی تا کنون تحقق نیافته است. با توجه به اهمیت سند چهارم، تسریع در روند پیوستن اتحادیه اروپا به کنوانسیون اروپایی حقوق بشر لازم به نظر می رسد. هر چند که کنوانسیون در حال حاضر نیز در نظام حقوقی اتحادیه و به ویژه رویه قضایی دیوان دادگستری اروپایی مورد استناد قرار می گیرد، اما پیوستن اتحادیه به کنوانسیون، جایگاه آن را در نظام حقوقی اتحادیه نهادینه خواهد ساخت و نیز نظارت بر رعایت حقوق بشر در فعالیت های اتحادیه را، برای تضمین بیش تر بر عهده نهادی خارج از اتحادیه (یعنی دادگاه اروپایی حقوق بشر) قرار خواهد داد. با این حال، همچنان خلائی در زمینه حقوق بشر در نهادهای اتحادیه اروپایی وجود دارد و به عنوان نمونه، توجه مکفی به حقوق اقتصادی و اجتماعی نشده است. به علاوه لازم است که اسناد مختلف تضمین کننده رعایت حقوق بشر در این اتحادیه در قالب یک نظام یکپارچه حقوقی عمل کنند.
کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, حقوق بشر, کنوانسیون اروپایی حقوق بشر, منشور حقوق بنیادین اتحادیه اروپاییThe European Union in its policy declarations states that the respect for human rights is a requirement in its internal and external relations. For instance, accession of European countries to the Union, enjoying its services, and even signing an agreement with nonmembers is dependent on the observation of human rights. In this paper, the position of human rights in the European Union legal system is explored. The Human rights regime in the EU consists of four strands: EU Treaties, the Charter of Fundamental Rights of the EU, the jurisprudence of the European Court of Justice, and the European Convention on Human Rights to which the Lisbon Treaty requires accession, but has not been finalised so far. Given the significance of the latter, it is necessary to expedite the accession of the EU to the Convention. Although, the Convention is referred to in the EU legal system and particularly in the European Court of Justice’ jurisprudence, the accession will institutionalise the status of the Convention in the legal system, and authorises an external entity to observe the respect for human rights in the EU functioning. Nevertheless, there seems to be a lacuna concerning human rights within EU institutions, as for instance, there is not sufficient regard for social and economic rights. Moreover, it is necessary for the above-mentioned strands to work together in a coherent and comprehensive regime.Keywords: European union, Human rights, European convention on human rights, Charter of fundamental rights of the EU -
فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهم ترین چالش هایی است که بر روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی سایه افکنده و علاوه بر مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط ایران و اروپا را هم تحت الشعاع قرار داده است. ارزیابی روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی نشان می دهد که اختلافات دو طرف طی سال های اخیر پررنگ تر و منجر به رادیکال شدن موضع اتحادیه اروپا در قبال ایران شده است. در این مقاله، به بررسی تاثیر چالش های ناشی از فعالیت های هسته ای ایران بر روابط جمهوری اسلامی و اتحایه اروپا می پردازیم. پرسش اصلی این نوشتار عبارت است از این که چرا اتحادیه اروپا در برخورد با فعالیت های هسته ای ایران از گزینه آمریکا یعنی «کاربرد زور» حمایت و با آن همراهی نکرده است. فرضیه اصلی مقاله آن است که اتحادیه اروپا با رد گزینه توسل به زور، دیپلماسی تحریم شدید ایران را جایگزین کرده و آمریکا را با خود همراه ساخته است. در این راستا، اعمال فشار، مجازات های اقتصادی و تحریم های فراگیر و حمایت از صدور قطعنامه های ضد ایرانی توسط «شورای امنیت»، در هماهنگی کامل با آمریکا مورد توجه اتحادیه اروپایی است. مقطع مورد نظر این مقاله، عمدتا ده سال اخیر و به خصوص بعد از روی کار آمدن دولت نهم در ایران است. همچنین به نقش برجسته آمریکا در این رابطه، اشاره می شود.
کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, فعالیت های هسته ای ایران, آمریکا, آژانس بین المللی انرژی اتمی, دیپلماسی تحریم ایرانIran’s nuclear programme is one of the most important challenges affecting the relationships between the Islamic Republic of Iran and the European Union. It has overshadowed not only political issues but also other, non-political, subjects. An evaluation of Iran-EU relationships shows that the differences between the two parties have become significant during recent years, and as a result, the EU has taken a radical stances concerning Iran’s nuclear programme. The purpose of this paper is to study challenges arising from Iran’s nuclear activities to its relations with the EU. The main question of this study is: why did not the EU support US coercive diplomacy against Iran? The author argues that the EU, by rejecting US and Israeli coercive diplomacy, has preferred to impose tough sanctions against Iran, and for this purpose, has persuaded the US to accompany it. In complete accordance with the US, the EU has used pressure, economic penalties, expanded sanctions and Security Councils resolutions as key tools in its diplomacy towards Iran over its nuclear program. This research covers the last ten years, particularly Mahmoud Ahmadinejad’s tenure.Keywords: EU, Iran's nuclear programme, US, IAEA, Sanction diplomacy -
در طول نزدیک به سه دهه اخیر، اتحادیه اروپایی همواره موتور محرکه تهیه پیش نویس، گردآوری امضا و بسیج همه امکانات جهت تصویب قطعنامه های حقوق بشری علیه ایران در کمیسیون حقوق بشر، کمیته سوم مجمع عمومی و مجمع عمومی بوده است. از سال 2006 به این سو نیز در تمامی اجلاس شورای حقوق بشر و همچنین فرایند مربوط به بررسی گزارش دوره ای همگانی جمهوری اسلامی ایران در سال2010، رویکرد تقابلی خود نسبت به ایران را با درجاتی متفاوت، اما همواره خصمانه و منتقدانه حفظ کرده است.
این اتحادیه معتقد است گرچه ایران طی سال های اخیر، تغییرات مثبتی به وجود آورده، ولی سابقه حقوق بشر این کشور (در زمینه هایی چون موقعیت زنان، ادعاهای مربوط به استفاده از شکنجه، تحت تعقیب قراردادن برخی اقلیت های خاص، سرکوب آزادی مطبوعات وغیره) هنوز موجب نگرانی است. اتحادیه باید به عنوان بخشی از تلاش خود برای توسعه روابط نزدیک تر با ایران در گفت وگوهای نزدیک با این کشور، خود را درگیر این مسائل سازد.
این مسائل باعث شده است که ادعای نقض حقوق بشر همواره در روابط سیاسی دوجانبه تاثیر منفی داشته باشد و این مسئله حتی بر دیگر جوانب روابط نیز تاثیرگذار بوده، تاآنجا که اتحادیه اروپایی گسترش روابط تجاری با جمهوری اسلامی ایران را به چالش های سیاسی از جمله حقوق بشر منوط کرده است. این مقاله درصدد است چالش های روابط دو طرف در زمینه حقوق بشر را با توجه به اسناد درجه یک اتحادیه اروپایی بررسی کرده است و به این سوال پاسخ دهد که با تکیه بر اسناد، اتحادیه اروپایی چه نگاهی به مسائل حقوق بشر در ایران دارد؟
درمجموع موارد ادعایی نقض حقوق بشر در ایران از سوی اتحادیه اروپایی بر چند موضوع متمرکز است که عبارتند از ادعای وجود شکنجه و مجازات های خشن (اعدام، سنگسار وغیره) و نقض حقوق کودک، ادعای نبود کافی آزادی سیاسی و اجتماعی و نهایتا ادعای نقض حقوق اقلیت ها و تبعیض علیه زنان.
روش ما در این مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوای اسناد است. استخراج، ترجمه و دسته بندی و تحلیل اسنادنهادهای اتحادیه اروپایی از لابه لای سایت های این اتحادیه، کاری بس حجیم و سنگین بود که در این مطالعه صورت گرفته است.
کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, ایران, حقوق بشرFor the last three decades, the European Union has been the engine of preparing drafts, collecting signatures and mobilizing its members to ratify human rights resolutions against Iran in the Human Rights Commission and UN General Assembly. The EU allegations on violation of human rights in Iran have negatively affected the bilateral relations. They have also undermined other aspects of the relations to the extent that the EU has linked expansion of trade ties with Iran to the political challenges including the human rights. This research intends to study the challenge based on primary documents of the EU and answer the question about its approach on human rights issues in Iran. We have adopted a library and content analysis approach.Keywords: EU, Iran, Human Rights -
روابط جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپایی به دلایل مختلف بسیار حساس و چالش برانگیز است و موانع زیادی بر سر راه آن ایجاد شده است. در شرایط کنونی، به سختی ما شاهد عوامل و زمینه های باثبات در روابط هستیم. برقراری روابط خارجی جدی، نهادینه و درازمدت باید براساس یک رشته معیارها و شیوه های ماندگار در روند همکاری ها و مناسبات فیمابین باشد. این چالش ها طی سال های اخیر پر رنگ تر شده اند. فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهم ترین موضوعاتی است که روابط طرفین را شدیدا متاثر کرده و جدای از مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط را نیز تحت الشعاع قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی به علت قرارگرفتن در دو حوزه ارزشی، فرهنگی و تمدنی متفاوت، فاقد مبانی یک رابطه استراتژیک می باشند، لذا برقراری روابطی گسترده بسیار پیچیده است و به عوامل بی شماری بستگی دارد. در این مقاله تلاش می شود به موانع و چالش های روابط ایران و اتحادیه اروپایی در سال های اخیر و تاثیر موضوع هسته ای ایران، پرداخته شود و علل به وجود آمدن فضای منفی کنونی روابط، تشریح گردد. در این بحث به تلاش اتحادیه اروپایی و کشورهای بزرگ و تاثیرگذار آن در تصویب قطعنامه ها و برقراری تحریم های گسترده علیه ایران اشاره می شود. نزدیک شدن مواضع اتحادیه اروپایی به آمریکا و آژانس هسته ای وین نیز در این مقاله تشریح می شود.
کلید واژگان: اتحادیه اروپایی, جمهوری اسلامی ایران, چالش ها, پرونده هسته ای, تحریم, آمریکا, انگلیس, فرانسه, آلمانDue to several factors, Iran-EU relations are critical, fragile and challenging. These challenges are strengthened and multiplied in recent years, getting increasingly difficult to see a perspective of sustainable relations between the two sides. Iran’s civil nuclear program is one of the most important issues which have influenced the political and economic relations as well as the other ties between the two parties. The Islamic Republic of Iran and the EU belong to two different civilizations and cultures and have their own distinctive social values. This makes the extensive relations quite complicated and shaky and creates a loophole which prevents conception of any strategic relations between two sides. The present article aims to study the challenges and obstacles in Iran-EU relations with particular focus on underlying causes of mutual grievances in recent years, including the EU position and practice with regard to the Iranian civil nuclear program and imposition of unjustified extensive unilateral sanctions with dire ramifications on human and humanitarian rights of the Iranian nation.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.