به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "globalization" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «globalization» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سمانه موحدی*، علی آدمی

    خاورمیانه مانند سایر مناطق جهان بر اساس ویژگی های برآمده از تاریخ، سنت، نظام ارزشی و البته ساختارهای سیاسی خاص خود ناگزیربه مواجهه با واقعیت جهانی شدن به مثابه یک فرایند تعامل میان بازیگران خرد و کلان در عرصه جهانی و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. به خصوص که بخش چشمگیر الزامات توسعه وسیاستگذاری کلان در منطقه ضرورتا با مسائل و موضوعات مربوط به واقعیت جهانی شدن متداخل و مرتبط بوده است. برآیند اثرگذاری نیروهای مختلف اجتماعی- سیاسی در داخل، تنظیم سیاست خارجی، تنوع بخشی به ظرفیت های اقتصادی و نهایتا مدیریت پیامدهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی واجتماعی بخشی از سرفصل های مواجهه دولت های منطقه با واقعیت جهانی شدن در بعد از 1990 بوده است. کویت و اردن به عنوان دو پادشاهی از پیشگامان منطقه در مواجه عینی با فرایند جهانی شدن بودند. براین اساس، این پژوهش پاسخ به این پرسش است که تاثیرمتقابل توسعه و جهانی شدن دردوکشور کویت و اردن چگونه بوده است؟ نویسندگان مقاله با اتکا به روشی مقایسه ای و با تمرکزبر دو دولت کویت و اردن به عنوان نمونه معرف دوگروه از دولتهای نفتی و فاقد منابع طبیعی در منطقه ذیل چارچوب نظری لیبرال به عنوان برنهاد پدیده جهانی شدن به بررسی تاثیر متقابل پیگیری مسیر توسعه و سیاستگذاری کلان در دولت های مذکور در ارتباط و نسبت با جهانی شدن پرداختند. مقاله با اتکا به روشی تطبیقی و با استفاده از چارچوب نظری نئولبیرالیسم این فرضیه را به آزمون گذاشته اند که روندجهانی شدن و ورود آن به منطقه خاورمیانه موجب شده است که دو دولت کویت و اردن به دلیل برخورداری از حداقل ترین نهادهای حاکمیتی دموکراتیک مسیری از توسعه را بپیمایند.

    کلید واژگان: توسعه, جهانی شدن, اردن, کویت
    Samaneh Movahedi *, Ali Adami

    The Middle East, like other regions of the world, based on the characteristics arising from its history, tradition, value system, and of course its own political structures, is bound to face the reality of globalization as a process of interaction between micro and macro players in the global arena and in economic, social, and political dimensions. And it has been cultural. Especially since a significant part of the requirements of development and macro policies in the region have necessarily been intertwined and related to the issues and issues related to the reality of globalization. The result of the influence of various socio-political forces inside, the regulation of foreign policy, the diversification of economic capacities, and finally the management of security, political, economic and social consequences have been part of the headlines of the governments of the region facing the reality of globalization after 1990. Kuwait and Jordan, as two pioneer kingdoms in the region, faced the globalization process directly. Based on this, in this research, we are trying to answer the question, how has the mutual influence of development and globalization been in the two countries of Kuwait and Jordan? The authors of the article, rely on a comparative and comparative method and focus on the two governments of Kuwait and Jordan as a representative examples of two groups of oil-rich states lacking natural resources in the region under the liberal theoretical framework, as a proposal of the globalization phenomenon,

    Keywords: Development, Globalization, Jordan, Kuwait
  • اینا کیریلکینا*، سرگئی کاروچکین

    در بسیاری از کشورها، فناوری هوش مصنوعی بر زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاثیر قابل توجهی داشته است. در این مقاله مروری با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی تلاش شده است تا هوش مصنوعی در گفتمان علمی مدرن تعریف و دو حالت کاربردی از فناوری های هوش مصنوعی معرفی شود. همچنین، چالش ها و ریسک های اصلی هوش مصنوعی در جامعه مدرن تحلیل شده است؛ ازجمله ایجاد انگاره های جعلی، حباب های اطلاعاتی، اشباع و دیگر ابزارهای دستکاری که نخبگان تکنوکرات در تلاش برای تسلط به کار می برند. چالش مراکز توسعه هوش مصنوعی، توزیع و تمرکز بر حوزه های خاصی است که به افزایش نابرابری و تنش بین مناطق شمال و جنوب منجر می شود. کنترل حوزه هوش مصنوعی به منظور حفاظت از منافع ملی و حفظ روابط بین المللی مدرن، چالشی اساسی برای گروه های سیاسی و اقتصادی، موسسات و جامعه به شمار می آید. پژوهشگران پیش بینی هایی درباره تاثیربخشی انرژی کرده اند که با افزایش مصرف انرژی و رقابت بر سر عناصر کمیاب، شدت خواهد یافت. این تقاضای سریع و درحال رشد را نمی توان با «انرژی پاک» برآورده کرد. بنابراین، با استفاده از هوش مصنوعی ممکن است انتقال انرژی کند شود. در این پژوهش، اقدام هایی در سطح بین المللی برای کنترل، ارزیابی ریسک و تحلیل عمیق تاثیر هوش مصنوعی بر توسعه دیگر حوزه ها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: امنیت, جهانی شدن, سیاست بین الملل, منطقه گرایی, هوش مصنوعی
    Inna Kirilkina *, Sergey Karochkin

    This article examines artificial intelligence technology as a modern and challenging phenomenon over the past decade. This technology has had a significant impact on the economic, political, and socio-cultural life in many countries. In this review article by using the descriptive-analytical method, the authors strive to define artificial intelligence within modern scientific discourse and introduce two practical applications of AI technologies. They discuss the "practical mode", which is used for effective management and accident prevention in industrial machinery, medicine, transportation, construction, oil and gas industries, mining, the nuclear sector, and more. Additionally, they introduce "generative AI", which is used for translating large texts, predicting business processes, evaluating financial and commodity markets, assessing societal feedback to any economic, political, and social changes, mastering risk management, and more. The article also explores the main challenges and risks of AI for modern society, including the creation of fake narratives, information bubbles, saturation, and other manipulation tools employed by technocratic elites in their quest for dominance. The concentration and distribution of AI development centers in specific areas could lead to increased inequality and tension between the North and South regions. Controlling the AI domain to protect national interests and maintain modern international relations poses a fundamental challenge for political and economic groups, institutions, and society. Researchers attempt to make predictions about the impact on energy, which will intensify with increased energy consumption and competition over rare elements. This rapidly growing demand cannot be met by "clean energy", so the energy transition might be slowed down by AI. This research proposes international actions for control, risk assessment, and an in-depth analysis of AI's impact on the development of other sectors.

    Keywords: AI, Globalization, Regional Policy, Regionalization, Security
  • محمدتقی قاسم زاده، ماشاءالله حیدرپور*، محمدرضا حکاک زاده

    جهانی‏شدن تکنولوژی ارتباطات صرفا معطوف به روابط درون‏گروهی و بیناشخصی نیست و می‏بایست در همین حوزه اقدام به سازماندهی آن نمود. این تکنولوژی در سال‏های اخیر، حامل ظهور چالش‏های جدید به خصوص در بعد سیاسی برای دولت‏ها بوده است. در این مقاله قصد برآن است تا علاوه بر مطالعه ابعاد شناخته شده پیامدهای جهانی‏شدن آن برای دولت ها به این سوال مهم پرداخته شود که در این روند، پیامدهای حقوق بشری آن برای دولت ج.ا.ایران کدامند؟ فرضیه پژوهش بر این موضوع قرار دارد که تکنولوژی ارتباطات با تاثیر بر افکارعمومی و تحت فشار قراردادن قدرت‏های سیاسی و گردش اطلاعات و حفظ حریم خصوصی شهروندان تلاش می‏کند تا خود را، ابزاری برای اجرای اصول بنیادین حقوق بشر معرفی کند. نتیجه پژوهش نشان می‏دهد این تکنولوژی و شیوه استفاده از آن است که آن را به شکل قدرتی ناقض حقوق بنیادین بشر ظاهر می‏سازد. در همین راستا، در ارتباط با دولت ج.ا.ایران چالشی دو وجهی خود را بروز می‏دهد : از یک طرف، تکنولوژی ارتباطات به مثابه ابزاری در خدمت منافع سیاسی مخالفین دولت ایران است، از سوی دیگر، اعمال محدودیت بر شبکه‏های اجتماعی مجازی عامل مهمی است که آن را در مقابل سوالاتی از جمله حفظ آزادی بیان، عقیده و حریم خصوصی شهروندانش قرار داده است. این مقاله با جمع‏آوری داده‏ها و منابع کتابخانه‏ای به روش تحلیلی-توصیفی گردآوری شده است

    کلید واژگان: تکنولوژی ارتباطات, جهانی شدن, حقوق‏بشر, جمهوری اسلامی ایران, شبکه ‏های اجتماعی مجازی
    Mohammadtaqi Qasimzadeh, Mashaullah Heydarpour *, Mohammadreza Hakakzadeh
    Introduction

    The globalization of communication technologies simultaneously offers multifaceted opportunities for human societies while posing significant threats to political powers. The undeniable revolution brought about by virtual social networks in the realm of communications is both an asset and a challenge. However, the boundless expansion, easy accessibility, and overall globalization of these networks in recent years have brought consequences that have posed unprecedented challenges to governments on an international level. On one hand, virtual social networks have provided the highest levels of communication between individuals by creating a platform for the free exchange of ideas and opinions, positioning themselves as tools in the service of democracy. On the other hand, by removing the monopoly on news and information control from governments, enabling rapid and instant dissemination, and emphasizing the protection of individual privacy, these networks have significantly limited governments’ authority to intervene and control them.In other words, governments are unable to fully dominate all aspects of communication technologies, which are inherently transnational. Even if such power existed, they would face critical questions about individual privacy, freedom of speech, and the expression of opinions. As a result, virtual communication spaces have shattered traditional frameworks of state control, monitoring, and restriction. The Iranian government is no exception to this phenomenon. Communication technologies have entered the lives of Iranians alongside other parts of the world, and every day, the number of Iranian users continues to grow.

    Conceptual Framework:

    In today’s world, the growth of new technologies and their accessibility in the realm of communications has led to a profound impact on the global village. The massive volume and high speed of information transfer have redefined the boundaries of exchange, not only between governments but also among individuals across the globe. This has led to the rapid spread of news related to internal crises, transnational tensions, terrorist attacks, political demands, and human rights violations on a global scale, generating spontaneous reactions both individually and collectively. Political decision-makers and actors are thus compelled to respond swiftly.While the diverse applications of information technology in social, economic, and professional life are undeniable, the challenge for governments lies in this new technological-political environment, where "democratized" security means that governments lose their exclusive control over information. In this sense, governments, which have traditionally acted autonomously within their national borders, now face intervention from global public opinion, whether from other governments, political actors, or individual citizens. This loss of control over the proliferation of information leaves states vulnerable. As a result, "the threat to the sovereignty of states posed by the information technology phenomenon in the 21st century appears even more serious than that posed by colonialism in the past."Human Rights Implications of Communication Technology Globalization for IranLike other societies, the increasing number of users and the multifaceted expansion of activities—including professional, economic, and political—pose new challenges for the Iranian government in terms of monitoring, controlling, and regulating these technologies. In recent years, the political and security challenges presented by these technologies have at times been very serious, as communication technologies have played a significant role in public mobilization and shaping public opinion.Decline in Political Participation: Some theorists argue that with increasing social interactions and the rise in political awareness, the likelihood of political participation also increases. However, Amir Siyahpoosh, in a study on social capital in Iran, has demonstrated that in Iran, higher levels of education and social welfare lead to a decrease in trust and political participation.The Role of Virtual Communication in Soft War during Social Movements: Like other societies, Iran has experienced unrest, protests, and movements involving groups that are in conflict with the government over ideological differences. These movements, while recognized as legitimate under the constitution and requiring permission from the Ministry of Interior, inherently reflect the citizens' right to freedom of speech. However, since the events following the 2009 elections, these movements are often analyzed through the lens of soft war, where media and communication networks serve as the primary tools.Erosion of National and Religious Identity: National identity is often threatened by the globalization of values, cultures, and lifestyles. Globalization, driven by virtual networks, promotes transnational and subnational identities, potentially weakening local cultures and values. This phenomenon explains why national identities adapt to other, more globally promoted identities.The issue of human rights in Iran, regardless of its nature, has become highly politicized. Today, virtual social networks serve as key tools for opposition groups, individuals, media, and foreign governments to advocate against Iran’s government. These actors use political events, economic problems, and peaceful protests to frame Iran’s human rights issues for global public opinion. Consequently, human rights have become a political weapon used to scrutinize Iran's actions, especially when it enacts restrictive measures on communication technologies, which are viewed as human rights violations.

    Conclusion

    Governments worldwide are facing serious challenges in the era of communication technology globalization, with their absolute power becoming increasingly fragile. The Islamic Republic of Iran is no exception. In Iran, human rights implications are particularly pronounced. On one hand, the Iranian political and judicial system does not permit the absolute freedom of speech and opinion within these virtual networks, especially when national security is threatened. On the other hand, the restrictive and censorial actions taken by the government are seen as human rights violations. The political status of Iran in the international arena, coupled with its human rights record, has transformed communication networks into a propaganda tool against the state. This dual situation results from both the restrictive policies implemented by the government and the biased utilization of human rights discourse to advance political agendas through communication technology.

    Keywords: Communication Technology, Globalization, Human Rights, Islamic Republic Of Iran, Virtual Social Networks
  • مجتبی مقصودی*، مهرنوش اشجاری، علی مرشدی زاده، محمد توحیدفام

    در باب تنش ها و جنبش ها و ناآرامی های اجتماعی و سیاسی، تحقیقات و پژوهش های مختلف و متعددی انجام شده است و آنها را از جهات چندگانه ای مورد بررسی قرار داده اند. در ایران نیز درباره تحولات اجتماعی مطالعات بسیاری انجام شده است. در همین راستا، بعضا یکی از علل و ریشه های این گونه دگرگونی های اجتماعی را در مسئله هویت دنبال کرده اند. از همین رو، پرسش اصلی این مقاله به نسبت میان هویت های متکثر و تنش های سیاسی و اجتماعی در ایران اختصاص داده شده است. گستره زمانی تحقیق ایران بعد از عصر اصلاحات است. فرضیه مقاله بر آن بوده که با توجه این که اولا هویت سطوح مختلف فروملی، ملی، و فراملی پیدا کرده است، و ثانیا از سویی دیگر، با التفات به چهل تکه شدن هویت و جهانی و مجازی شدن آن، هویت در ایران امروز ماهیتی یکپارچه نداشته فلذا در تنش های اجتماعی هر بعدی از هویت می تواند با یک ایدئولوژی یا گفتمان رقیب رابطه بگیرد و از آن متاثر شود. یافته های تحقیق نشان داده است که در هر برهه ای از ناآرامی های اجتماعی، یک یا چند بعد از هویت های موجود فعال شده اند و از همین رو، نقش فاعلیت در تنش ها را ایفا کرده اند. رویکرد تحقیق تحلیل گفتمانی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی بوده است.

    کلید واژگان: هویت, جنبش های اجتماعی, تحلیل گفتمان, تنش های سیاسی, جهانی شدن
    Mojtaba Maghsodi *, Mehrnoosh Ashjari, Ali Morshedizadeh, Mohammad Tohidfam

    Numerous studies have been conducted on movements and socio-political unrest, examining them from multiple perspectives. In Iran, many studies have focused on social transformations, often identifying identity as one of the causes of such changes. The central question of this article is the relationship between identity pluralism and political and social tensions in Iran, with a focus on the period after the reform era. The hypothesis suggests that identity in Iran today is not monolithic, given that it has manifested at subnational, national, and transnational levels, and that identity has become fragmented, globalized, and virtualized. As a result, during social tensions, each dimension of identity can align with or be influenced by competing ideologies or discourses. The findings of this study reveal that in various instances of social unrest, one or more aspects of existing identities become activated, playing a pivotal role in driving tensions. The study adopts a discourse analysis approach, with data collection conducted through library research.

    Keywords: Identity, Social Movements, Discourse Analysis, Political Tensions, Globalization
  • حسین همتی*

    تحولات سیاسی اخیر اروپا، مشخصه های متفاوتی از جریانات سیاسی را آشکار کرده است. افزایش محبوبیت احزاب راست افراطی در مقایسه با احزاب چپ افراطی، یکی از این پدیده هاست. این مقاله به بررسی عواملی می پردازد که منجر به این تفاوت شده اند. سوال اصلی این پژوهش این است که چه علل و عواملی به موفقیت بیشتر احزاب راست افراطی در مقایسه با احزاب چپ افراطی در جلب حمایت مردمی در اروپا کمک کرده اند؟ که در پاسخ به این سوال، فرضیه این است که احزاب راست افراطی با بهره گیری بحران های اقتصادی و بیکاری، نگرانی های مربوط به مهاجرت و هویت ملی، پیامدهای اقتصادی جهانی شدن، نگرانی های فرهنگی و حملات تروریستی توانسته اند پایگاه اجتماعی گسترده تری را جذب کنند. در مقابل، احزاب چپ افراطی بیشتر بر مسائل اجتماعی و عدالت محور تمرکز کرده اند که ممکن است مخاطبان کمتری را به خود جلب کرده باشد. روش تحقیق در این مقاله از روش پژوهش کیفی و نوع تبیین علی استفاده می کند. داده ها از منابع مختلف کتابخانه ای جمع آوری شده و با استفاده از تحلیل محتوا و تفسیر، عوامل موفقیت احزاب راست افراطی موردبررسی قرار می گیرند.

    کلید واژگان: راست افراطی, چپ افراطی, جهانی شدن, عدالت, اروپا
    Hossein Hemmati*

    Recent political developments in Europe show different characteristics of political currents. The increase in popularity of extreme right parties compared to extreme left parties is one of these cases. This article examines the factors that have led to this difference. The main question of this realization is what factors have contributed to the success of extreme right parties compared to extreme left parties in attracting the support of European people? In response to this question, we hypothesize that extreme right parties have been able to build a base by using economic crises and unemployment, concerns about immigration and national identity, economic consequences of globalization, cultural concerns, and terrorist attacks get a wider social. But on the other hand, extreme left parties have focused more on social issues and justice. These may attract fewer people. In this article, the method of qualitative research and causal explanation is used. The data has also been collected from various library sources. These data are analyzed using content analysis and interpretation of success factors of extreme right parties.

    Keywords: Extreme Right, Extreme Left, Globalization, Justice, Europe
  • محمدحسن خانی، پوریا سرهنگ پور*

    در دوران معاصر، دولت های مستقل بر پایه حاکمیت وستفالیایی به عنوان بازیگران اصلی و تعیین کننده در عرصه بین المللی شناخته می شوند. پایه های وستفالیایی به طور سنتی، بر استقلال مطلق دولت ها در قلمرو خود و مداخله نکردن دیگران تاکید دارد. با این حال، تحلیل های نظری نشان می دهد که دولت ها بسیار کم از این استقلال مطلق برخوردارند و همواره منافع ملی خود را در چارچوب روابط و فشارهای بین المللی بازشناسی می کنند. این پژوهش با هدف بررسی تحولات تاریخی اساسی مانند جهانی شدن، پایان جنگ سرد و فروپاشی گروه بندی شرق، به دنبال آن است که تاثیر این رویدادها را بر مفهوم استقلال و سیاست خارجی دولت ها تحلیل کند. در این زمینه، پژوهش به طور ویژه بر سیاست خارجی روسیه در مورد کشورهای استقلال یافته از اتحاد شوروی تمرکز دارد. پرسش اصلی پژوهش این است که: چگونه تغییر در مفهوم استقلال، بر سیاست خارجی روسیه تاثیر گذاشته است؟ روش پژوهش استفاده شده از نوع کیفی با رویکرد توصیفی - تحلیلی است و گرد آوری داده ها با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است.

    کلید واژگان: استقلال, سیاست خارجی, جهانی شدن, روسیه, کشورهای مستقل همسود
    Mohammadhassan Khani, Pouria Sarhangpour *
    Introduction

    In the contemporary era, independent states, whose most obvious feature is Westphalian sovereignty, form the core of the international system. These states are characterized by the principle of non-interference in their internal affairs and a formal equality with other states, regardless of size, power, or wealth. This state concept, which has its roots in the 1648 “Peace of Westphalia” continues to shape international relations by emphasizing the legal and political independence of states. As a result, states continue to see themselves as the main actors in this system, interacting on the basis of mutual recognition and formal equality. However, the realities of the international system, especially in the Post-Cold War era, show that the practical application of sovereignty is often far from this theoretical ideal. Our goal in this article is to critically evaluate the concept of independence as manifested in Moscow's foreign policy toward Commonwealth of Independent States (CIS). Following the dissolution of the Soviet Union, the creation of the CIS was intended to provide a framework for cooperation for the newly independent states while maintaining some degree of connection with Russia. However, the nature of this relationship has raised important questions about the actual extent of sovereignty that these countries enjoy. This study examines how Russia's foreign policy has maintained a delicate balance between its strategic interests and the autonomy of these countries, assessing whether Moscow genuinely respects their independence or seeks to maintain its sphere of influence in the region. A key aspect of this analysis is the historical context that has shaped the relationship between Russia and the CIS countries. The legacy of the Soviet Union, along with Russia's perception of itself as a regional hegemon, continues to influence its approach to these nations. Many of the CIS countries, while formally independent, have inherited deep political, economic, and security ties with Moscow. Over the years, Russia has used these connections to exert influence, raising concerns about whether these countries can fully exercise their sovereignty without interference. This historical background is crucial for understanding the dynamics of modern Russian foreign policy toward the CIS and the enduring tensions surrounding the concept of independence.The consequences of Moscow’s policies for regional stability and international relations are another important area of ​​investigation. Russia’s approach to the CIS has often caused tensions with both the CIS countries and foreign powers, especially the west. By maintaining a sphere of influence, Moscow has contributed to conflicts and frozen disputes in regions like Georgia, Ukraine, and Moldova, where aspirations for greater autonomy and closer ties with the West conflict with Russian interests. This study will examine how Russia’s foreign policy affects not only the domestic dynamics of the CIS member states but also broader geopolitical relations, including the role of international organizations such as the European Union and NATO.This research seeks to determine the extent to which Russian foreign policy aligns with or undermines the autonomy of CIS member states. While Moscow often presents itself as respecting the independence of these countries, its actions often suggest otherwise. By critically examining these policies and their effects, the study aims to contribute to a deeper understanding of the complex relationship between Russia and the CIS, providing insights into the broader issue of state sovereignty in a world where power dynamics are increasingly interdependent. This assessment will provide a clearer picture of whether Russia's engagement with the CIS promotes true independence or perpetuates a new form of dependence that challenges the traditional concept of state sovereignty.

    Research question: 

    How have the phenomena of globalization, the end of the Cold War, and the collapse of the Eastern Bloc affected the key determinants of national independence in international relations in general, and Russia's foreign policy towards the countries that separated from the Soviet Union in particular?Research hypothesis: The Hypothesis of the article is no view or theory that supports the concept of state independence or the theory of independence in the foreign policy of a state. The findings of this research show that with the collapse of the Soviet Union, Russia's perception of the independence of the newly independent states was not fully compatible with the classical and standard concept of sovereignty.

    Methodology

    This study is essentially a qualitative one in nature, utilizing an exploratory method. The process of gathering data is based on documents and library resources, including articles, books, research papers, and reports.

    Results and discussion

    Following the collapse of the Soviet Union, Russia's perception and understanding of the independence of the newly established post-Soviet states diverged from the conventional concept of full sovereignty defined by international norms. Rather than recognizing these states as entirely autonomous entities with complete control over their internal and external affairs, Russia maintained a more nuanced and often limited interpretation of their independence. This view was characterized by an implicit expectation of continued influence on the political, economic, and security decisions of these countries, which reflects a deviation from the classical understanding of sovereignty, which emphasizes non-intervention and the full exercise of state authority. In other words, Russia viewed the independence of these states through a lens that allowed for its continuous regional domination and intervention.

    Conclusion

    Moscow's interpretation of the independence of these newly established post-Soviet states was significantly restrictive, effectively denying them the full exercise of sovereignty over their political and strategic trajectories. Instead of recognizing their right to make independent decisions, Russia has asked these countries to make a tacit commitment to prioritize and align their interests with Russia in a range of critical areas, including political governance, security policies, and economic development.

    Keywords: Independence, Foreign Policy, Globalization, Russia, Commonwealth Of Independent States
  • سید سعید زاهد زاهدانی*

    هویت، صفاتی با ارزیابی مثبت است که فرد یا جامعه، خود را با آن ها از دیگران متمایز می کند. هدف این مقاله، به دست آوردن و بررسی دیدگاه های آیت الله خامنه ای درباره «مفهوم هویت ملی ایرانی» است. این نوشتار، پژوهشی است مستند که پس از مرور نظریه های هویت و مفهوم هویت ملی و هویت ملی ایرانیان از نگاه صاحب نظران، با مراجعه به بیانات و نوشته های آیت الله خامنه ای، دریافت ایشان از این مفاهیم جمع بندی و در برخورد با اندیشه دیگران، ارزیابی شده است. نتیجه اینکه، آیت الله خامنه ای از زاویه سیاست گذاری اجتماعی به مسئله هویت می نگرند؛ هویت را از جنس فرهنگ می دانند؛ خمیرمایه اصلی هویت ملی ایرانیان را دین اسلام در نظر می گیرند و به زبان فارسی، شعر و خط اهمیت می دهند. ایشان غیرت ملی را مبتنی بر هویت ملی می دانند و معنویت و اخلاق، دانش، لباس محلی، معماری و شهرسازی و ورزش قهرمانی را از عوامل اثرگذار بر هویت و غیرت ملی معرفی می کنند.

    کلید واژگان: جهانی شدن, سلطه, سیاست, استقلال, مقاومت
    Seyed Saeid Zahed Zahedani *

    Identity is those characteristics according to them an individual or a society distinguishes her/him or itself from the others. Ayt. Khamemeei at the position of the leader of I.R.Iran is responsible to appoint social strategies and foreign policies of the country, according to the constitution. Therefor his attitude toward Iranian national identity is very crucial. The aim of this article is to find his opinion toward Iranian national identity, referring to his writings and speeches, and to evaluate his viewpoints in respond to the ideas of the experts of the field. Research method is documentary. Findings show that his declarations are in the field of social policy. He views identity as a cultural matter. According to him, the main axiom of the Iranian national identity is belief in Islam; Persian language, poems and witting in Farsi alfabets are very important parts of this identity. He considers national enthusiasm as a product of national identity, and counts morals and virtues, national dress, architecture and city planning and professional sports as important parts of it.

    Keywords: Globalization, Hegemony, Politics, Independency, Resistance
  • رحیم پیری*
    فروپاشی نظام دو قطبی و واقعه 11سپتامبرسال 2001،نقطهی عطفی در ساختارنظام بین الملل پدید آورد ودرسال های ابتدای هزاره سوم موجد شکاف قدرت و مسائل امنیتی جدیدی درجهان شده است که بررسی آثار وپیامدهای آن ازاهمیت خاصی برخوردارمی باشد که مقاله حاضربرآن است بااستفاده ازروش توصیفی- تحلیلی وکاربست نظریه نوواقعگرایی تهاجمی این موضوع را مورد بررسی ومطالعه قرار دهد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چالشهای ساختاری بین المللی پساجنگ سرد چگونه بر مسائل امنیتی جهان معاصر تاثیر می گذارند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در دورهی پساجنگ سرد ایالات متحده آمریکا به منظور حفظ وضعیت موجود و ادامه برتری خود با تشکیل نیروی فضایی، افزایش هزینه های نظامی، صادرات سلاح و گسترش حضور نظامی در مناطق مختلف جهان رویکردیک جانبه گرایانه ومیلیتاریستی را دردستورکارخود قرار داده و با استفاده ی ابزاری از سازمان های بین المللی و خروج ازمعاهدات موجب تضعیف نهادها بین المللی ،درصدد جلوگیری ازچندجانبه گرایی است؛هم چنین درراستای جهانی سازی و گسترش لیبرال دموکراسی با پوششهای بشردوستانه حاکمیت کشورها را نقض و با سیاست نگاه به شرق،طرح ایده ی اروپای جدید درمقابل اروپای قدیم را تقویت وازسوی دیگر با کاهش اتکا بر نهاهای دائمی وتشکیل ائتلافهای موقت ضمن واگرایی بابرخی ازمتحدین خود در ناتو سبب افزایش رقابت با سایر قدرت های بزرگ و موجب شکل گیری ائتلافها، سازمانها وگروه های جدید درجهان شده است.
    کلید واژگان: چالش, پساجنگ سرد, یک جانبه گرایی, جهانی سازی, مداخله
    Rhim Piri *
    The collapse of the bipolar system and the September11,2001event have created a turning in the structure of the international system that one of its fundamental consequences is the power gap in favor of theUnited States that has led to the emergence of new security issues in the contemporary world.The present research aims to analyze the most important international structural challenges and their main consequences after the cold war using the aggressive neo- realism theory and a descriptive- analytical method. The findings of research show that in the post- cold war era,the United states to maintain the status quo and continue to prevail by adopting a unilateralist and militaristic approach,the establishment of space forces,increasing military costs,exporting weapons,and expanding military presence in different parts of the world.This country has weakened the international institutions and multilateralism by instrumental useof international organizations and withdrawing from treaties.It has increased the competition with other great powers and has established new coalitions,organizations and groups with Eastward politics,the plan to reinforce the idea of a new Europe versus the old Europe,decrease the reliance on permanent institutions and form temporary alliances while diverging with some of its allies inNATO.
    Keywords: Challenge, Post-Cold War, Unilateralism, Globalization, Intervention
  • آرمین امینی*، فاطمه شهبازیانی

    جهانی شدن حقوق حداقل در برخی از حوزه ها، از جمله حقوق بشر به عنوان یک واقعیت مسلم، در حال روی دادن است. این جهانی شدن بر مبنای نزدیک شدن انسانها از لحاظ فرهنگ به یکدیگر و پذیرش وجود ارزش ها، باورها، آگاهی ها، رفتارها و نهادهای مشترکی که انسانها در سراسر جهان دارند شکل و سیاق می یابد و در دو قالب یکسان سازی و یا هماهنگ سازی به پیش می رود. دموکراسی نیز الگویی نوین است که سازمان ملل متحد، دولت ها و ملت ها در دهه پایانی قرن بیستم و آغاز سده جدید برای پرهیز از جنگ و خونریزی و استقرار صلح و امنیت بین المللی مورد توجه قرار داده اند. در رویکرد دموکراتیزاسیون ریشه جنگ و ناامنی و مناقشات در جهان، فقدان دموکراسی است و جهان امروز و شورای امنیت به سوی آن پیش می رود

    کلید واژگان: جهانی شدن, دموکراسی, صلح, امنیت, آزادی.
    Armin Amini*, Fatemeh Shahbaziani

    Abstract Globalization of rights, at least in some areas such as human rights, is taking place as an indisputable fact. This globalization is shaped based on the closeness of human beings culturally to each other and the acceptance of the presence of values, beliefs and awareness of the common behaviors and natures of human beings to each other throughout the world. Democracy is a new model that the United Nations, governments and states have considered in the last decade of the twentieth century and the beginning of the new century to avoid war and bloodshed as well as the establishment of international peace and security. In the democratization approach, the war, insecurity and global conflict stems from lack of democracy. In fact, democracy is a necessity of time and modern world is moving towards it. The UN Security Council, which is primarily responsible for maintaining the international peace and security,.

    Keywords: Globalization, Democracy, Peace, Security
  • لیندا موثقی *، آیت مولایی

    با ورود به هزاره سوم به نظر می رسد که همه چیز در حال تغییر و تحول و حتی تکامل است و جهانی شدن همانند طلوع خورشید بر همه چیز سایه انداخته بطوریکه همه مناسبات روابط، تعاملات، ارتباطات دولت ها و ملت ها متحول شده و این روند هنوز هم ادامه دارد که در این میان علم حقوق عمومی نیز شاهد بسیاری از رویکردهای جدید است از جمله استقرار دولت الکترونیک و حکمرانی مطلوب. گفته شده در طول هزاره گذشته جهان شاهد سه موج اصلی در حیات بشریت بوده که موج اول کشاورزی و موج دوم صنعت و موج سوم کامپیوتر و اینترنت است و با اندکی اغماض می توان حدس زد که موج چهارم، جهانی شدن است. در این مقاله تلاش داریم تحولات نرم افزاری و سخت افزاری حقوق عمومی را در عصر جهانی شدن تشریح نمائیم، مهم ترین هدف از انجام مقاله حاضر هماهنگ سازی موازین اساسی و بنیادین حقوق عمومی با پروسه جهانی شدن است. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی -تحلیلی است و یافته ها و نتایج ثابت می کند که حقوق عمومی به آرامی به سوی یکنواخت سازی و یکسان شدن قواعد و اصول حاکم بر حقوق عمومی در همه کشورها گام برمی دارد و ارزش های محتوایی حقوق عمومی عملا در حال تبدیل شدن به یک عرف بین المللی یکسان و هماهنگ است که ماحصل آن ارتقاء جایگاه رفیع حقوق انسان ها در همه قاره ها خواهد بود.

    کلید واژگان: جهانی شدن, حقوق عمومی, حقوق بشر, حاکمیت, دولت ها
    Linda Movathaqi *, Ayat Moulai

    Entering the third millennium, it seems that everything is changing and evolving and even evolving, and globalization casts a shadow on everything like the rising of the sun, so that all relationships, interactions, and communications of governments and nations have changed and this process is still continuing. In the meantime, the science of public law is witnessing many new approaches, including the establishment of electronic government and good governance. It has been said that during the last millennium, the world has witnessed three main waves in the life of humanity, which is the first wave of agriculture, the second wave of industry, and the third wave of computers and the Internet. In this article, we are trying to describe the software and hardware developments of public law in the era of globalization, the most important goal of this article is to harmonize the basic and fundamental standards of public law with the process of globalization. The research method in this article is descriptive-analytical, and the findings and results prove that public law is slowly moving towards the uniformity of the rules and principles governing public law in all countries, and the content values of public law are actually changing. It is becoming a uniform and harmonious international custom, the result of which will be the promotion of the high status of human rights in all continents.

    Keywords: Globalization, Public Rights, Human Rights, Governance, Governments
  • مرتضی خادمی کوهی*، محمدحسن دهقان، نورالله حسینخانی، سید محمد ذوالفقاری، روح الله خادمی کوهی

    امروزه مهاجرت های بین المللی به یکی از بزرگترین مسائل و چالش های فراروی کشورهای جهان در عصر جهانی شدن مبدل شده است. از یک سو حضور مهاجرین در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی درکشورهای مهاجر پذیر تبدیل به ظرفیتی ویژه جهت توسعه آن کشورها و دست یابی به نقشی پر رنگ در حکمرانی جهانی شده است و از سویی دیگر خود عاملی برای تزلزل شاخص های امنیت و ثبات اقتصادی تبدیل گشته است. این پژوهش با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی بر مبنای تجزیه و تحلیل آمارهای موجود به بررسی تغییر رویکرد مساله مهاجرت از بعد اجتماعی به فرصت ها وچالش های سیاسی، اقتصادی و امنیتی با تاکید بر کشور جمهوری اسلامی ایران و اثرات آن بر فضای ژئوپلتیک جهانی در عصر جهانی شدن پرداخته است. جهت حصول این نتیجه در این نوشتار، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر روند مهاجرت و بررسی دیدگاه های کشورهای توسعه یافته به این منظر مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتا چشم اندازی بر مبنای تجزیه و تحلیل روند ها برای اولویت بندی مدیریت و سیاست گذاری راهبردی در این حوزه ارائه شده است.

    کلید واژگان: مهاجرت, استثمارنوین, جهانی شدن, حکمرانی جهانی, بحران هویت
    Morteza Khademi-Kouhi *, Mohammadhassan Dehghan, Nurullah Hosseinkhani, Seyed Mohammad Zolfagari, Ruhollah Khademi Kouhi

    Today, international migration has become one of the biggest issues and challenges facing the countries of the world in the age of globalization. On the one hand, the presence of immigrants in the social, economic and political structures of immigrant-receiving countries has become a special capacity for the development of those countries and to achieve a colorful role in global governance, and on the other hand, it has become a factor for the weakening of security and economic stability indicators. has been This research, using a descriptive-analytical approach based on the analysis of available statistics, examines the change in the approach to the migration issue from the social dimension to political, economic and security opportunities and challenges, with an emphasis on the Islamic Republic of Iran and its effects on the global geopolitical environment in The era of globalization has paid off. In order to achieve this result, in this article, identifying the factors affecting the migration process and examining the views of developed countries from this point of view, and finally, a perspective based on the analysis of trends for prioritizing management and strategic policy making in this regard. The domain is provided.

    Keywords: Migration, Exploitation, Globalization, Global Governance, Identity Crisis
  • سارا جهانگیری، محمدرضا شریف زاده*، محمدکاظم حسنوند

    جهانی شدن دارای جنبه ها و عرصه های گوناگون است که از برجسته ترین جنبه های آن می توان به جهانی شدن به بحث هنر و فرهنگ اشاره کرد. در این میان بررسی هنر معاصر به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای تاثیرگذار و یکی از مولفه های جریان ساز فرهنگی در بستر جهانی شدن، مورد توجه است. هدف از این نوشتار اهمیت مطالعه ی شناخت توانایی هنرهای معاصر در گفتمان هویت فرهنگی بپردازد و تا به این سوال پاسخ دهد که هنر معاصر ایران چه نقشی در گفتمان فرهنگی در عرصه جهانی شدن داشته است؟ روش انجام تحقیق بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز کیفی است. نتایج بر این است که هنر ایران از پتانسیل اقتصادی بالایی برخوردار است به طوری که می تواند در افزایش تولید ناخالص ملی نقش مهمی داشته باشد. احساس پیوستگی به یک ملت یا سنت، با ایده انتخاب آزاد در اقتصاد بازار جایگزین می شود. البته باید توجه داشت زبان ها، مناسبات شخصی و پیوندهای مذهبی، قومی و سیاسی در برابر گسترش فرهنگ یکپارچه جهانی ایستادگی می کنند که باید گفت جهانی شدن فرهنگی بر فرهنگ عامه و فرهنگ سیاسی تاثیر می گذارد. هنر معاصر در رابطه با جهانی شدن دارای پیوستگی، تعامل و اثرگذاری فرهنگ ها بر یکدیگر است و این توانایی را دارد تا با تاثیرگذاری در بحث گفتمان هویت فرهنگی نقش مهمی را در جهانی شدن هنرهای معاصر ایران داشته باشد.

    کلید واژگان: هنر معاصر, گفتمان فرهنگی, جهانی شدن
    Sara Jahangiri, Mohammadreza Sharifzadeh *, Mohammadkazem Hasanvand

    Globalization has various aspects and fields, one of the most prominent aspects of which is the globalization of art and culture. Meanwhile, the investigation of contemporary art is of interest as one of the most powerful and influential tools and one of the components of cultural flow in the context of globalization. In the contemporary era and in line with the phenomenon of globalization, the definitions and interpretations of art have completely changed. The purpose of this article is to study the importance of studying the ability of contemporary arts in the discourse of cultural identity and to answer the question of what role Iranian contemporary art has played in the cultural discourse in the field of globalization. The research method is based on the descriptive-analytical nature and the method of collecting information is library and documentary. The method of information analysis is also qualitative. The results show that Iran's art has a high economic potential so that it can play an important role in increasing the national GDP. Based on this, the global cultural supermarket will take the place of local cultural elements by offering different cultural and media goods, and the cultural identity will become the identity of the market. The feeling of belonging to a nation or tradition, with the idea of free choice in the market economy. is replaced Of course, it should be noted that languages, personal relationships, and religious, ethnic, and political ties stand in the way of the expansion of global integrated culture, and it must be said that cultural globalization affects popular culture and political culture. It is on each other and has the ability to play an important role in the globalization of contemporary Iranian arts by influencing the discussion of cultural identity.

    Keywords: Contemporary Art, Cultural Discourse, Globalization
  • مصطفی رفیعی، حسن سلیمانی*، حامد برجسته

    پژوهش حاضر به بررسی برداشت آموزگاران زبان انگلیسی ایرانی و همچنین سیاست گذاران نسبت به پدیده امپریالیسم زبانی و جهانی شدن در برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی و ارتباط بین عوامل زمینه ای و نگرش امپریالیسم زبانی پرداخته است. برای انجام این پژوهش، 674 آموزگار زبان انگلیسی ایرانی و هشت نفر از مقامات عالی رتبه ایران که مسئول طراحی و تدوین اسناد ملی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و تحقیقات و فناوری اطلاعات هستند برای شرکت در پژوهش دعوت شدند. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری ، داده های کمی جمع آوری شده تجزیه و تحلیل شد و برای داده های کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافته ها تاثیر قابل توجه عوامل فرهنگی و زمینه ای را در شکل دادن به نگرش آموزگاران و سیاست گذاران نسبت به امپریالیسم زبانی نشان داد. به منظور حفظ هویت فرهنگی و زبانی دانش آموزان همراه با یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان جهانی، این رویکرد می تواند به دانش آموزان کمک کند تا به افزایش مهارت های زبانی خود بپردازند و همزمان ارتباطات بین المللی را تسهیل نماید. بنابراین اعضای جامعه و به طورخاص برنامه ریزان، آموزگاران، زبان آموزان و والدین باید به ماهیت و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این زبان توجه داشته باشند و آن را ابزار ارتباطی بی طرف تلقی نکنند.

    کلید واژگان: جهانی شدن, امپریالیسم زبانی, برنامه درسی آموزش زبان, آموزش زبان انگلیسی, هژمونی زبان انگلیسی
    Mostafa Rafiei, Hassan Soleimani*, Hamed Barjesteh

    The study has investigated the perception of Iranian EFL teachers and policymakers towards the phenomenon of linguistic imperialism and globalization in the English language teaching curriculum and the relationship between contextual factors and the attitude toward linguistic imperialism. To conduct this research, 674 Iranian EFL teachers and eight high-ranking officials of Iran who are responsible for designing and compiling national documents in the Expediency Recognition Council, the Cultural Revolution Council, and the Ministry of Science, Research, and Information Technology were invited to participate in the research. Using structural equation modeling, the collected quantitative data was analyzed and the content analysis method was used for qualitative data. The findings showed the significant influence of cultural and contextual factors in shaping the attitude of educators and policymakers toward linguistic imperialism. To preserve the cultural and linguistic identity of students along with learning English as a global language, this approach can help students to increase their language skills and at the same time facilitate international communication. Therefore, the members of society specifically the planners, teachers, language learners, and parents should pay attention to the nature and cultural, social, and political consequences of this language and not consider it as a neutral communication tool.

    Keywords: Globalization, Linguistic Imperialism, Language Teaching Curriculum, English Language Teaching, English Language Hegemony
  • احسان فرزانه*، سجاد چیت فروش

    انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در چند دهه اخیر، فرایندها و روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در سرتاسر جهان به طور چشمگیری تغییر داده است. با توجه به ارتباط اندام وار نظام سیاسی، وضعیت فرهنگی و مناسبات اجتماعی، دولت نوین نیز نمی تواند از تبعات گسترش فضای مجازی، مصون باشد. مقاله حاضر درصدد پاسخگویی بدین پرسش این است که فضای مجازی مشخصا موجب چه تحولاتی در ساختار دولت نوین شده است؟ تبیین چنین تحولاتی ضمن ایجاد آگاهی در خصوص ساختار و کارکردهای دولت در عصر انقلاب اطلاعاتی، جهت اتخاذ الگوی صحیح حکمرانی و سیاست های کارا در حوزه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز اهمیت تعیین کننده دارد. در مقاله حاضر تاثیر گسترش فضای مجازی بر تحول ساختاری دولت با بهره گیری از نظریه انتقادی فناوری بررسی شده است. در این چهارچوب تبیین شده است که فضای مجازی سبب ساز مذکور «شبکه ای»، «رسانه ای»، «مجازی» و «فراقلمرویی» شدن دولت شده است.

    کلید واژگان: جهانی سازی, حاکمیت, دولت ملت, دولت شبکه ای, دولت مجازی, فضای مجازی, نئولیبرالیسم
    Ehsan Farzaneh *, SAJJAD CHITFOROUSH

    The information revolution is an epoch-making event that has transformed social life in the past few decades. Considering the organic conection between social life and political situation, the modern state cannot be dismissed from the effects and consequences of such an epoch-making event. This paper tries to answer this question: What changes has the virtual space caused in the structure of the nation-state? Explaining such changes, while creating awareness about the structure and functions of the nation-state in the era of the information revolution, is of decisive importance in order to adopt the correct model of governance and effective policies in various political, social, economic and cultural fields. In this paper, the problem of the impact of virtual space on the structural transformation of the modern state, has been examination using the critical theory of technology. In this framework, it is explained that virtual space, while intensifying the process of globalization, has caused the establishment of network state, media state, virtual state and transnational state.

    Keywords: Cyberspace, Globalization, Nation-State, Neoliberalism, Network State, Sovereignty, Virtual State
  • حسین شهبازی*

    در مقاله حاضر، ضمن توضیح چیستی «تروریسم پسامدرن»، به تبیین تحول الگوی کنش تروریستی در جامعه ایرانی در گذار از الگوی کلاسیک (از دهه 40 تا 60 ه. شمسی) که مصداق بارز آن «سازمان مجاهدین خلق» بود، به پسامدرن (از انتهای دهه 70 شمسی تا کنون) که مصادیق آن را می‏ توان گروه‏ هایی همچون «ری‏استارت»، «تندر» و «ایرانارشیسم» دانست و تکنیک ‏های متناسب با «ضد تروریسم پسامدرن» در چارچوب مطالعات تروریسم می‏ پردازیم. در مقام تعریف عملیاتی و در واقع، فرضیه مقاله، می ‏توان گفت ویژگی‏ هایی که تروریسم پسامدرن را از گونه‏ های پیشین تروریسم متمایز می‏ کند، عبارتند از هویت‏ محوری در مقام انگیزه، جهانی‏ بودن در مقام گستره عمل و شبکه ‏ای ‏بودن و مجازی‏ بودن در مقام سازمان‏دهی.بر این اساس، مقاله در مقام سازمان‏دهی به دو بخش مشخص تقسیم می‏ شود. بخش نخست، به تبیین تعابیر، تعاریف و الگوهای کنش تروریستی اختصاص دارد و بخش دوم به شرح تحول الگوی کنش تروریستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی می‏ پردازد. روش پژوهش در این مقاله تبیینی، روش گردآوری داده ‏ها کتابخانه ‏ای و روش تجزیه و تحلیل داده‏ ها، کیفی است. روش پژوهش تبیینی است؛ چراکه مقاله در پی پاسخ به پرسش در خصوص چرایی و چگونگی گذار از تروریسم کلاسیک به تروریسم پسامدرن در جامعه ایرانی است. روش تجزیه و تحلیل داده ‏ها نیز کیفی است؛ چراکه بخش عمده ای از مطالعات مربوط به تاثیر ایدئولوژی، دین، فرهنگ، سیاست، اخلاق و مانند آن را که بر رفتار انسان تمرکز دارند، تنها می توان با استفاده از روش تجزیه و تحلیل کیفی و عقلی، تجزیه و تحلیل کرد و مقاله حاضر نیز چرایی و چگونگی تحول الگوهای کنش تروریستی در جامعه ایرانی را از طریق تحلیل تاثیرگذاری مقولات ایدئولوژیک و معناپایه تبیین کرده و توضیح می ‏دهد.

    کلید واژگان: تروریسم کلاسیک, تروریسم پسامدرن, جهانی‏ شدن, شبکه‏ های اجتماعی, جنبش‏ های معنوی
    Hosien Shahbazi *
    Introduction

    In political science and terrorism studies, the main emphasis has traditionally been on comprehending the nature of terrorism and its progression. Yet, the study of how terrorism evolves and the modus operandi of terrorist organizations has become increasingly crucial in today's world, sparking a significant increase in dialogue and exchange of views on this topic. This is because terrorist organizations are becoming increasingly sophisticated each day, compared to their predecessors. They adapt to environmental changes and various counter-terrorism strategies and techniques, preventing their collapse and enabling their proliferation in any environment. In light of this, the present paper aims to elucidate the concept of "postmodern terrorism", and chart the evolution of terrorist activity models in Iranian society from the traditional model (from the 1960s to the 1980s) to the postmodern model (from the late 1980s to the present). Here, we also discuss strategies suitable for “postmodern counter-terrorism” within the context of terrorism studies. For an operational definition, one could state that the features that set postmodern terrorism apart from earlier forms include a focus on identity in motivation, a global perspective in the scope of action, and an organizational structure that is both networked and virtual.

    Methodology

    This explanatory paper employs a library data collection method for research and utilizes a qualitative approach for data analysis. The research methodology is explanatory in nature as it aims to explain the transition from traditional terrorism (spanning the 1960s to the 1980s) to postmodern terrorism (from the late 1980s to the present) within Iranian society. The qualitative data analysis method is chosen due to the nature of the study, which is largely focused on the influence of ideology, religion, culture, politics, ethics, and similar factors on human behavior. Such studies typically require qualitative and rational analysis methods. The article further delves into the evolution of terrorist patterns in Iranian society, analyzing the impact of ideological and semantic issues to explain the ‘why’ and ‘how’ of this evolution.

    Result and Discussion

    The emergence of any new threat to national security invariably necessitates the creation of new institutional structures or the revision of existing ones. This is primarily because past institutions were typically designed and regulated to counter and manage previous threats, rendering them ineffective against new threats. Given the multifaceted nature of postmodern terrorism, particularly the intertwined nature of its hardware and software aspects, this need is more pronounced than ever. Furthermore, the Islamic Republic of Iran, which, according to available evidence, is under the threat of postmodern terrorism, requires this institutional development more than any other political system in the region.Primarily, the new structures must ensure coordination among all relevant and responsible organizations to prevent duplication or lack of cooperation. This is crucial to avoid any loopholes that could lead to system penetration or malfunction, as these could result in unexpected outcomes and strategic failures. Secondly, it is essential to devise a long-term strategy that takes into account the various aspects of postmodern terrorism. This strategy should be designed in a way that accommodates both the software and hardware dimensions of this form of terrorism, and is applicable at internal, regional, and global levels. Hence, it is crucial to have security-intelligence and military collaboration with other nations in this battle. The new structures should incorporate a robust and professional department dedicated to monitoring, collecting, and analyzing electronic and virtual data of these groups globally, with a particular emphasis on virtual social networks. A key aspect of post-modern counter-terrorism is that the intelligence gathering about these groups should encompass human, social, and technical dimensions in a balanced and simultaneous manner. The past experiences have shown that many surprises and strategic failures in combating terrorism have resulted from an over-reliance on technical and telecommunication intelligence while neglecting human and social intelligence.In general, intelligence agencies require social awareness to effectively combat postmodern terrorism. This is primarily because nascent terrorist groups initially develop and recruit members within a specific social context, and they also employ a distinct social strategy. Specifically, their strategy involves integrating the group into society and establishing a social foundation for themselves, making it challenging for intelligence and security organizations to fight them. In the event of any setback or blow, these groups can retreat to their supportive social bases and reorganize themselves.

    Keywords: Classical terrorism, postmodern terrorism, globalization, Social Networks, spiritual movements
  • فاضل حسن زاده، امین روان بد*، غفار زارعی

    این پژوهش با پذیرش تحولات انکارناپذیر جهانی شدن در محیط بین المللی و با شناسایی دولتها به عنوان مهمترین بازیگران بین المللی به دنبال تبیین منزلت طلبی به عنوان یکی از اقداماتی است که دولتها در عرصه بین المللی انجام میدهند و سعی در ارتقای جایگاه خود در عرصه بین المللی دارند.هدف پژوهش حاضر این است که تاثیرات جهانی شدن بر پویشهای منزلت طلبانه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را توضیح دهد.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فقدان سیستم امنیت دسته جمعی گزینه رقابت اجتماعی به عنوان گزینه در دسترس و مقبول برای دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی جلوه می کند. از دیگر سو، وضعیت روابط عمدتا رقابتی میان بازیگران دولتی در منطقه خاورمیانه مانع از آن شده است که نهادها و مجامع فراگیری تشکیل شود و یا مفاهیم مشترکی از امنیت شکل گیرد و در چنین بافتی از سیاست در خاورمیانه استراتژی تحرک اجتماعی کارایی چندانی برای دولتها نداشته است.از دیگر سو جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی جهت به کارگیری خلاقیت اجتماعی بایست همراهی و پای بندی بیشتری به هنجارها و ارزشهای جهانشمول از خود نشان دهند.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, خاورمیانه, عربستان سعودی, جهانی شدن, منزلت طلبی
    Fazel Hassanzadeh, Amin Ravanbod *, Ghaffar Zarei

    In one hand, this research accepts the inevitable developments in international environment due to globalization and on the other hand, recognizing the state as the most important international actor, tries to explain one of the most influential state’s acts in the globalized space. The purpose of this research is to explain the impact of globalization on dynamics of status seeking of Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia. This research is done with descriptive-analytical method. Findings of this research show that in lack of collective security system in the Middle East, the strategy of social competition is an attractive option for Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia. The competitive relations among states in the Middle East have been an obstacle toward creating inclusive institutions and common concept of security. Consequently, the strategy of social mobility has not been a functional one in the region. Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia in order to utilize the strategy of social creativity should demonstrate more compliance with global values and norms.

    Keywords: Globalization, Islamic Republic Of Iran, Saudi Arabia, Middle East, Status Seeking
  • فرزانه دشتی، حدیث باقری نیا*
    اصول حاکم بر سیاست هویتی در ایران می بایست به تقویت مشترکات ملی و کوشش برای نزدیک شدن قومیت ها منتهی شود. بدین رو، امر مهمی که وجود دارد این است که هرچه محورها و اصول موردتوافق جمعی ارتقا پیدا کنند، هماهنگی، همدلی و همگرایی زیادی حاصل خواهد شد؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل اقتصادی موثر در افزایش همگرایی اقوام ایرانی است. ازاین رو، نوشتار پیش رو درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که «نقش عوامل اقتصادی موثر در افزایش همگرایی اقوام ایرانی چیست؟» در این راستا، روش اجرای تحقیق به شیوه پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش 214 نفر است. در این پژوهش، حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران و خطای 1/0، 66 نفر مشخص شد. داده ها با آزمون های t تک نمونه و آزمون فریدمن و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها حاکی از این است که تمامی مولفه های اقتصادی بر همگرایی اقوام ایرانی نقش موثری دارند.
    کلید واژگان: اقتصاد, همگرایی, اقوام, جمهوری اسلامی ایران, سیاست هویتی
    Farzaneh Dashti, Hadis Bagherinia *
    The governing principles of identity politics in Iran should lead to the strengthening of national commonalities and efforts to bring ethnicities closer together. Therefore, the important thing that exists is that the more the axes and principles agreed upon by the collective are promoted, the more harmony, empathy and convergence will be achieved. Therefore, the aim of the current research is to investigate the role of economic factors in increasing the convergence of Iranian ethnic groups. Therefore, the following article seeks to answer the main question, "What is the role of economic factors in increasing the convergence of Iranian ethnic groups?" In this regard, the research implementation method is a survey method and questionnaire data collection tool. The statistical population of the research was 214 people. In this study, the sample size was 66 people using Cochran's formula and 0.1 error. The data were analyzed with one-sample t-tests, Friedman's test and SPSS software. The findings indicate that all economic components have an effective role on the convergence of Iranian ethnic groups.
    Keywords: globalization, integration, Ethnic Groups, Islamic Republic of Iran, Identity politics
  • عبدالرحمن حسنی فر*، مجید عباس زاده مرزبالی

    هویت ملی ازجمله عرصه هایی است که هر حکومتی می تواند با اتخاذ سیاست ها و خطی مشی های راهبردی به مدیریت مناسب این حوزه بپردازد و بدین وسیله، گرایش اعضای جامعه دانشجو و دانشور جامعه علمی و دانشگاهی را نسبت به آن از مسیر آگاهی و دانش، تقویت نماید؛ چراکه این موضوع هویت ملی از جهات متفاوت برای جامعه مهم است؛نکته اولی این است که می تواند موجبات تحکیم همبستگی و انسجام در کشور را فراهم کند.دوم اینکه پرداختن به هویت ملی معطوف به چالش ها، مستلزم در نظر داشتن تغییرات و تحولاتی است که ضرورت دانش و آگاهی را طلب می کند.در این میان، یکی از ابزارها و سازوکارهای حکومت برای تکوین و تقویت هویت ملی،از مجرای آگاهی، نهاد آموزش عالی است. سیستم آموزشی دانشگاهی در کانال و مسیر آموزش می تواند به انتقال مفاهیم و فهم مناسب چالش ها و مسائل هویت ملی در شرایط در حال تغییر و لزوم اتخاذ راهبرد علمی مطلوب در قبال آن بپردازد.تا بالتبع آن، زمینه های تقویت حس تعلق افراد به هویت ملی خود از طریق علم و دانایی فراهم شود که در نهایت آن منجر به تحکیم همبستگی و انسجام اجتماعی می شود. باتوجه به اهمیت این موضوع و شکل گیری چالش های پیچیده ای که در ارتباط با هویت ملی شکل گرفته ضرورت استفاده از این ظرفیت بیش از پیش حس می شود. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز درحال حاضر ناگزیر از بهره گیری مطلوب تر از آموزش عالی، به منظور تربیت دانشجویان درجهت تقویت گرایش آنان به هویت ملی خود است.این مسئله باتوجه به جوان بودن بخش عمده ای از جمعیت ایران و قرارداشتن در عصر جهانی شدن و نقش این پدیده در تضعیف گرایش بسیاری از دانشجویان ایرانی نسبت به هویت ملی خود، ضرورت پرداخت بیشتری یافته است. روش مقاله، توصیفی- تحلیلی است و یافته ها، حکایت از تغییر در برخی جهت گیری ها معطوف به وضعیت های چالشی جدید است.

    کلید واژگان: حکمرانی, آموزش عالی, هویت ملی, جهانی شدن, فضای مجازی, ایران
    abdurrahman hasanifar *, majid Abbaszadeh Marzbali

    National identity is one of the important fields that any government can manage in a way by adopting strategic policies and policies, and thus, the tendency of the members of the scientific, academic and student community, to strengthen awareness and knowledge about it; Because the issue of national identity is important for society in different ways. The first important point is that national identity can provide reasons for strengthening solidarity and cohesion in the country. Second, dealing with the challenges of national identity requires taking into account the changes and developments that require knowledge and awareness. Meanwhile, one of the important tools and mechanisms of the government to develop and strengthen the national identity, through the channel of awareness, is the institution of higher education. The university education system in the channel and path of education can transfer the concepts and proper understanding of the challenges and issues of national identity in the changing conditions and the need to adopt a suitable scientific strategy for it. So that, as a result, the grounds for strengthening people's sense of belonging to their national identity through science and knowledge are provided, which ultimately leads to the consolidation of solidarity and social cohesion. Considering the importance of this issue and the complex challenges that have arisen in connection with the national identity, the necessity of using this capacity is felt more and more. The State of the Islamic Republic of Iran is also forced to make better use of higher education in order to train students in order to strengthen their orientation towards their national identity. Considering the fact that a large part of Iran's population is young and in the era of globalization, and the role of this phenomenon in weakening the tendency of many Iranian students towards their national identity, this issue has become more necessary. The method of the article is descriptive-analytical and the findings indicate a change in some orientations towards new challenging situations.

    Keywords: Governance, Higher education, National identity, Globalization, Cyberspace, Iran
  • مهسا پولادی، حسین هرسیج*، امیرمسعود شهرام نیا

    جامعه شناسی سیاسی در طول تاریخ تحولات زیادی را تجربه کرده است که آخرین نمونه از این تحولات، چرخش فرهنگی می باشد. چرخش فرهنگی در جامعه شناسی سیاسی ممکن است در همه جوامع یکسان نباشد و از یک جامعه با جامعه دیگر متفاوت باشد. مقاله بدنبال این است که نشان دهد تا چه اندازه چرخش فرهنگی در جامعه شناسی سیاسی ایران در دو دهه اخیر حادث شده و به چه مولفه هایی وابسته است. اگر چرخش فرهنگی در جامعه شناسی سیاسی ایران حادث شده تا چه اندازه ساخت سیاسی و اجتماعی در آن سهم دارد. داده های این پژوهش با استفاده از نظریات متنوع جدید، مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پرسش نامه خبره، فیش نویسی از متون و اسناد گردآوری شده است. همچنین تکنیک دلفی فازی به عنوان چهارچوب روشی مقاله بکار برده شده است. ارزیابی های صورت گرفته نشان داد چرخش فرهنگی در ایران حادث و 21 مولفه شناسایی شده است. این مولفه ها می توانند بعنوان یک مدل در سنجش میزان چرخش فرهنگی در جامعه شناسی سیاسی ایران استفاده شوند. اگر جامعه شناسی سیاسی را رابطه دولت و ساخت اجتماعی در نظر بگیریم، 20 مولفه از 21 مولفه شناسایی شده مربوط به ساخت اجتماعی و 1 مولفه مربوط به ساخت سیاسی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد در جامعه شناسی سیاسی ایران، گردش و تحول بنیادینی که اتفاق افتاده در ساخت اجتماعی بوده و ساخت سیاسی دچار تغییرات بنیادینی نشده است.

    کلید واژگان: چرخش فرهنگی, سیاست فرهنگی, جهانی شدن, روش دلفی
    Mahsa Puladi, Hossein Harsij *, یاسین Shahram Nia

    Political sociology has experienced many changes throughout history, and the latest example of these changes is the cultural turn. The cultural turn in political sociology may not be the same in all societies and may differ from one society to another. The article seeks to show to what extent the cultural turn in Iran's political sociology has occurred in the last two decades and what components it depends on. If a cultural turn has occurred in Iran's political sociology, to what extent does political and social construction contribute to it? The data of this research has been collected by using various new theories, semi-structured interviews, expert questionnaires, writing slips from texts and documents. Also, the fuzzy Delphi technique is used as the methodological framework of the article. The evaluations showed that the cultural turn in Iran has occurred and 21 components have been identified. These components can be used as a model in measuring the degree of cultural turn in Iran's political sociology. If we consider political sociology as the relationship between government and social construction, 20 of the 21 identified components are related to social construction and 1 component is related to political construction. The results of the research show that in Iran's political sociology, the fundamental change and transformation that happened was in the social structure and the political structure did not undergo fundamental changes.

    Keywords: Cultural Turn, Cultural Policy, Globalization, Delphi Method
  • فاضل حسن زاده، امین روان بد*، غفار زارعی

    در چند سال گذشته، ما شاهد تحولاتی در منطقه خاورمیانه بوده ایم. جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دو کشور مهم و تاثیرگذار در حوزه خلیج فارس و خاورمیانه هستند. در طول چهار دهه گذشته پس از انقلاب اسلامی، عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران دستخوش تغییرات زیادی در روابط خود شده اند.هدف از تحقیق حاضر بررسی چالش های امنیتی ناشی از جهانی شدن در خاورمیانه و تاثیر آن بر اتخاذ استراتژی های سیاست خارجی دو کشوراست. روش مورد استفاده در این تحقیق نیز ،روش توصیفی-تحلیلی می باشد. در این روش، تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از بررسی تاریخی وقایع مرتبط با موضوع و همچنین داده ها براساس تحلیل جزئیات در ساختار کلی است و با استفاده از منابع معتبر، سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی شناسایی می شوند. نتایج تحقیق نشان داد که عربستان سعودی به دنبال بهبود موقعیت منطقه ای خود در برابر جمهوری اسلامی ایران است و با این هدف، وارد بحرانهای منطقه ای شده است و در همین راستا سیاست هایی اتخاذ شده از سوی دو کشور، موجبات واگرایی و بروز تنشهای تفرقه افکنانه در سطح منطقه گردیده که نتیجه آن، چیزی به جز ظهور وگسترش تروریست در منطقه، حضورکشورهای غربی به بهانه مبارزه با آن و در مجموع ،کاهش روز افزون امنیت منطقه نبوده است.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, چالشهای امنیتی, عربستان سعودی, جهانی شدن, سیاست خارجی
    Fazel Hassanzadeh, Amin Ravanbod *, Ghafar Zarei

    In the past few years, we have seen developments in the Middle East region. The Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia are two important and influential countries in the Persian Gulf and the Middle East. During the last four decades after the Islamic Revolution, Saudi Arabia and the Islamic Republic of Iran have undergone many changes in their relations. The purpose of this research is to investigate the security challenges caused by globalization in the Middle East and its impact on the adoption of foreign policy strategies of the two countries. Was. The method used in this research is the descriptive-analytical method. In this method, the analysis of information is based on the historical review of the events related to the subject, as well as the data based on the analysis of details in the overall structure, and the foreign policies of the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia are identified using reliable sources. The results of the research showed that Saudi Arabia seeks to improve its regional position against the Islamic Republic of Iran, and with this goal, it has entered into regional crises, and in this regard, the policies adopted by the two regimes have caused divergence and divisive tensions in regional level, the result of which has been nothing but the rise and spread of terrorists in the region, the presence of western countries under the pretext of fighting it, and the overall decrease in the security of the region.

    Keywords: Islamic Republic of Iran, Saudi Arabia, Security Challenges, Globalization, Foreign policy
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال