جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "heresy" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «heresy» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در جهان امروزی، ارضای کاذب معنویت خواهی بشر به وسیله ی عرفانهای دروغین رو به گسترش است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فقهی عرفان های کاذب از دیدگاه فقه امامیه انجام شده است. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، ضمن معرفی عرفان های نوظهور، به بررسی فقهی و روش های مقابله با این جریان های انحرافی پرداخته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که عرفان کاذب راه و روش یا مکتبی است که با استفاده از روش های عرفانی در مسیری غیر از رسیدن به کمال حقیقی حرکت می کند. عرفان های نوظهور کاذب با اعتقاد به مظاهرکفر و الحادی همچون حلول وتناسخ و تفویض و اباحی گری وانکار برخی اصول و فروع دین مقدس اسلام به ستیزه با دین مقدس اسلام برخاسته اند. عرفان کاذب، بر خلاف عرفان واقعی با روش های غلط ، انسان را به جای رساندن به حقیقت عالم و خدای هستی، به امور دنیوی و خیالی سرگرم می کند. بر اساس نظر مشهور فقهای مشهور امامیه ، جواز شرعی برای فعالیت عرفان های کاذب وجود ندارد. همچنین مبانی مبارزه با عرفان های کاذب، ارتداد، بدعت در قرآن کریم و از سیره نبی اعظم (ص) و ایمه معصومین (ع) الهام می گیرد.
کلید واژگان: فقه امامیه, بدعت, ارتداد, عرفان حقیقی, عرفان نوظهورIn today's world, the false satisfaction of human spirituality through false mysticism is expanding. The current research was conducted with the aim of jurisprudential investigation of false mysticism from the perspective of Imami jurisprudence. In this research, which was carried out with a descriptive-analytical method, along with the introduction of emerging mysticisms, jurisprudence and methods of dealing with these deviant currents were discussed. The findings of the research indicated that false mysticism is a way and method or a school that moves in a direction other than reaching true perfection by using mystical methods. Emerging false mysticisms with belief in manifestations of disbelief and atheism, such as dissolution, reincarnation, assignment, immorality, and some of the principles and branches of the holy religion of Islam, have arisen in conflict with the holy religion of Islam. False mysticism, unlike true mysticism with wrong methods, entertains people with worldly and imaginary affairs instead of reaching the truth of the world and God of existence. According to the famous opinion of the famous Imami jurists, there is no Shariah permission for the activity of false mystics. Also, the basics of fighting against false mysticism, "apostasy", and "heresy" are found in the Holy Qur'an and inspired by the life of the Great Prophet (pbuh) and the Imams (pbuh).
Keywords: Imami jurisprudence, apostasy, heresy, false mysticism, true mysticism -
اصل موضوع تبرک، از مسلمات قرآن کریم و روایات معصومین(است. لکن برخی از موارد تبرک مانند تبرک جستن به اموات یا آثار منفصل از اولیاء خدا، از سوی وهابیان نه تنها مردود شمرده شده بلکه گاه شرک اکبر انگاشته شده است؛ این درحالی است که آنچه از منابع اسلامی برمی آید، صحت تبرک جستن به مقدسات اسلامی است؛ چه ان امر مقدس زنده باشد، چه مرده، و چه متصل باشد، چه منفصل. برای قاعده مند کردن موضوع تبرک شروطی لازم است که باید در آن لحاظ شود: شرط اول: تاثیر گرفتن شیء مبارک از خدا و به اذن خدا بودن آن است. ازاین رو اگر خود آن شیء را مستقل و در عرض خدا منشا اثر بدانیم، بی تردید شرک در ربوبیت خداوند خواهد بود. شرط دوم: این است که دلیلی از کتاب وسنت برای متبرک بودن به صورت خاص یا عام وجود داشته باشد تا شخص با توجه به آن دلیل بتواند عمل خود را به شرع نسبت دهد. بنابراین اگر شیء متبرک را در عرض قدرت خدا بدانیم، دچار شرک ربوبی شده ایم و اگر هیچ نوع دلیلی بر تبرک جستن یا مقدس بودن آن شیء وجود نداشته باشد، تبرک جستن به آن، باطل وانتساب دادن آن به شرع، بدعت و حرام است.
کلید واژگان: تبرک, قرآن, شرک ربوبی, زمان حیات, بدعتOne of the main creeds in the Holy Quran and Hadiths of infallible Imams is the subject of seeking bless. In the Holy Quran, there is a verse clarifying that the Mecca is blessed: "Indeed the first house to be set up for mankind is the one at Bakkah, blessed and a guidance for all nations (3:96). At the tradition of the Muslims, we saw that Muslims were seeking bless from the Quran or the ablution water of the Holy prophet. But the Wahhabi as a new Islamic sect believe that seeking bless from the dead is against the Islamic laws. But according to the Islamic sources, we can seek bless from the sacred things. Care must be taken that some conditions must meet to regulate seeking the bless: 1- this blessing is under the God's realm and with his own permission, and if we consider it independently, it will be Shirk. 2- we must have a reason from the Holy Quran or tradition of the Holy prophet to ascribe this blessing to the Holy prophet, otherwise we are not to allowed to seek bless.
Keywords: Seeking Bless, The Holy Quran, Deistic Polytheism, Being Alive, Heresy -
امروزه وهابیان با تاسیس قواعد نادرست در بحث بدعت، بسیاری از باورها و رفتارهای رایج در میان مسلمانان را بدعت انگا ری کرده و عالمان مذاهب اهل سنت و شیعه را متهم به بدعت گذاری می کنند. ازجمله قواعد نادرست و ابداع شده توسط وهابیان، قاعده سنت ترکیه است. براساس این قاعده آنچه مقتضی انجام دادنش در زمانه پیامبر7 و صحابه و تابعان وجود داشته و در عین حال مانعی برای انجام آن در میان نبوده و البته از سوی پیامبر7، صحابه و تابعان ترک شده باشد، انجامش بدعت و ترک آن سنت است. مخالفان وهابیت همواره این سخن را نقد کرده و بر این باورند که مجرد ترک یک فعل از سوی پیامبر7 دلیل بر حرمت و بدعی بودن آن فعل نیست؛ سایر قراین مورد ادعای وهابیان نمی تواند دلالت فعل متروک از سوی پیامبر7 را به سر حد حرمت و بدعت برساند. بدین ترتیب بسیاری از امور با وجود مقتضی و فقدان مانع، از سوی پیامبر7، صحابه و تابعان ترک شده و در عین حال از سوی عالمان مذاهب اربعه تجویز شده اند.کلید واژگان: تروک پیامبر, سنت, بدعت, وهابیتNowadays, the Wahhabis considered many Islamic rules to be Heresy and accuse Shia and Sunni scholars to be heretic. One of the rules established by the Wahhabis is the "Abandoned Tradition". According to this rule what could be done at the time of the Holy Prophet but the Holy Prophet and his disciples have abandoned it, this is called "Abandoned Tradition". On the other hand, the Opponents of Wahhabism have always criticized this idea and believe that abandoning an act does not mean it is Haram. The Muslim religious leaders have not paid any attention to this Wahhabi rule.Keywords: Abandoned Tradition, Tradition, Heresy, Wahhabi
-
یکی از مباحث مهمی که در حوزه نقد وهابیت مورد بحث و کنکاش قرار می گیرد، بحث سنت و بدعت است. مراد از سنت در این مبحث، آن چیزی است که مستند به اصول شرع باشد و نقطه مقابل آن، بدعت می باشد. تعاریف متعددی برای بدعت ارایه شده است. محور عمده تعریف ها، حول دو مطلب می چرخد؛ یکی نداشتن اصل در شرع برای امر محدث (نوپیدا) و دیگری، اضافه کردن به دین یا کاستن از آن، با استناد به شرع می باشد. وهابی ها در این بین، با توسعه در مفهوم بدعت، بسیاری از کارهای مسلمانان را بدعت معرفی می کنند. آنها انجام هر عملی را که در زمان پیامبر6 و صحابه و تابعان به آن عمل نشده را، مصداق بدعت می دانند و از طرفی، اصل داشتن این اعمال در شرع و اطلاقات آن را مخدوش می دانند؛ در حالی که اولا، اختلاف در اصل داشتن یا نداشتن عملی در شرع، از امور اجتهادی هست و به راحتی نمی توان حکم بدعت داد؛ از طرف دیگر، ترک فعلی از سوی پیامبر6 مادامی که دلیل و قرینه ای به همراه نداشته باشد، دلالت بر حرمت آن فعل ندارد؛ بلکه صرفا بر عدم وجوب آن دلالت می کند.کلید واژگان: سنت, بدعت, وهابیت, سنت ترکیهOne of the important issues discussed in the field of criticism of Wahhabism is the issue of Tradition and Heresy. The Tradition means what has rooted in the Sharia, and Heresy is its Opposite. There are several definitions for heresy. The main axis of the definitions revolves around two issues; One is the absence of a principle in the Sharia and the other is adding something to the religion or subtracting from it by ascribing it to the Sharia. In the meantime, Wahhabis, by developing the concept of Heresy, considered many actions of Muslims as heresy. They consider doing any act that was not done during the time of the Holy Prophet, and his Companions to be heresy. on the other hand, they consider the new actions has no basis in the Sharia. Whereas we cannot claim that the new actions has no basis in the Sharia, and also if the Holy prophet did not do something it does not mean that action is forbidden.Keywords: Tradition, Heresy, Wahhabism, Abandoned Tradition
-
برگزاری جشن میلاد نبی مکرم اسلام7 و اولیای الهی سیره ی همیشگی مسلمین در سرتاسر جغرافیای جهان اسلام، در طول قرن های متوالی بوده است که در راستای تکریم نبی مکرم اسلام صورت گرفته است. وهابیان با طرح برخی اشکالات، به بدعت بودن چنین عملی حکم کرده اند. ازجمله محوری ترین ادعاهای آنان، ترک این عمل از سوی پیامبر7 و صحابه عنوان شده است . این در حالی است که ترک فعل از سوی رسول گرامی اسلام7 به تنهایی موجب حرمت نمی شود؛ مگر این که نصی بر نهی از آن متروک اقامه شود. در مقابل، موافقان بزرگداشت موالید، این عمل را از مصادیق تعظیم شعایر الهی می دانند و دلایل متعددی از آیات قرآن، ازجمله: توصیه قرآن به لزوم یادآوری ایام الله، لزوم بزرگداشت شعایر الهی و... بر تایید چنین عملی ارایه می کنند.
کلید واژگان: احتفال, بزرگداشت میلاد نبی اسلام, بدعت, سنتCelebrating at the birthday of the Holy Prophet of Islam and the saints of God has been the tradition of Muslims throughout the Islamic world for centuries. This is because of commemorating the Holy Prophet of Islam (PBH). The Wahhabis doubted on the legitimacy of celebrating for the birthday of Holy Prophet, claiming that the Holy Prophet and his disciples have not done this themselves. But care must be taken that this is not a legitimate reason for forbidding the act of celebration, rather we must have an explicit religious text for declaring something Haram. the supporters of commemorating the birthdays consider this act as an example of bowing down to divine rites. They provide several reasons from the verses of the Qur'an to support their views, including: the Qur'an's advice on the need to remember God's Day, the need to celebrate divine rites, and etc.
Keywords: Celebration, Commemorating the Birth of the prophet of Islam (PBH), Heresy, Tradition -
بدعت و بدعت گذاری آفتی است که بسیاری از ادیان گریبانگیر این موضوع بوده اند. پرداختن به این مساله که دین اسلام و رهبران الهی، چگونه به این موضوع پرداخته و توانسته اند خطرات اهل بدعت را برای مخاطبان خود ذکر کنند، مورد عنایت این مقاله بوده است. قرآن و نهج البلاغه که مجموعه مدونی از معارف الهی هستند، هر کدام به نوبه خود به بیان تشخیص بدعت ها پرداخته و راه های برون رفت از این موضوع را بیان نموده اند. در نهج البلاغه هم مولای متقیان بدعت را یکی از آفات مهم دینی و اجتماعی بر شمرده وآن تغییر احکام خدا بر طبق خواسته های دل و هوای نفس و بدعت گزاری در دین خداست. هدف این مقاله بررسی تطبیقی آسیب های راه یافته در نتیجه بدعت و راهکار های برون رفت از آن در قرآن و نهج البلاغه بوده است. یافته های این تحقیق نشان داده است که اهل بیت bبعد از پیامبرa که مبین اصلی بودند، مهم ترین مبینان قرآن هستند که با رفتار تبیینی خود در صدد هدایت اعتقادی مردم بودند. نتیجه بررسی های این تحقیق نشان داد که اصلی ترین معضل بدعت این است که باور های مردم را تغییر داده، تا آن جا که می تواند مذهب جدیدی ایجاد نماید.کلید واژگان: بدعت, شیطان, نهج البلاغه, قرآن, راهکارهای برون رفتHeresy is a problem that has engaged many religions. How Islam and divine leaders dealt with this issue and have been able to mention the dangers of heretics to their audience is the subject of this article. Qur'an and Nahj al-Balaghah, which are written collections of divine teachings, have identified the heresies and explained the solutions. In Nahj al-Balaghah, Imam Ali (AS) mentioned heresy as one of the most important religious and social evils and considered it changing God's commandments according to the heart's desires and the soul's whims. This comparative article aims to study the issues caused by heresy and its solutions in the Quran and Nahj al-Balagha. The findings of this research showed that Ahl al-Bayt (PBUH), after the Prophet (PBUH), who were and are the leading expositors and interpreters of religion and the Qur'an, were trying to guide people's beliefs with their explanatory behaviour. This research showed that the main problem of heresy is that it has changed people's beliefs to the extent that it can create a new religion.Keywords: Heresy, Devil, Nahj al-Balaghah, Quran, Solutions
-
علم کلام یکی از علوم کهن در جهان اسلام بوده و از ابتدای پیدایش آن موافقان و مخالفان فراوانی داشته است. اهل حدیث، به عنوان یک گروه نص گرا، به شدت با این علم مخالفت کردند و با نقل روایاتی به نقد این علم اقدام نمودند. از منظر این گروه، علم کلام افزون بر محتوای غلط در مسایل توحید، نبوت و معاد، دارای متد غیر منتجی است و این متد نتایج حاصل از آن را بی اعتبار می کند و به همین دلیل گروه های مختلف اسلامی را به انحراف می کشاند. برخی بر این باور بودند که اهل حدیث با اصل علم کلام مخالف نبودند، بلکه مخالفت آنها به دلیل کاربرد گروه های منحرف از این علم بوده است. از این رو در این مقاله بر آنیم تا موضع دقیق اصحاب حدیث در خصوص علم کلام را مشخص کنیم. بررسی ها نشان می دهد که اهل حدیث استفاده از ابزار غلط را عامل رسیدن به نتایج اشتباه و در نتیجه شکل گیری فرق مختلف می دانند و علت مخالفت این گروه با علم کلام نه در کاربرد آن، بلکه در روش های عقلی و جدلی است که در این علم استفاده می شود.
کلید واژگان: علم کلام, بدعت, اصحاب حدیث, سلفیهTheology is one of the ancient sciences in the Islamic world and has had many supporters and opponents since its inception. Ḥadīth scholars, as a text-relying group, strongly opposed theology and criticized this science by quoting narrations. According to this group, in addition to the wrong content about monotheism, prophecy, and resurrection, the science of theology follows a non-resulting method, and this method invalidates the obtained results and misleads different Islamic groups. Some believed that ḥadīth scholars were not opposed to theology, but rather their opposition was due to the deviant groups’ use of this science. This article intends to specify the exact view of ḥadīth scholars regarding theology. The article concludes that ḥadīth scholars believe that using the incorrect methods leads to incorrect conclusions and the emergence of diverse sects. The disagreement of ḥadīth scholars with the science of theology is not due to the use of this discipline, but rather because of the rational and argumentative methods used in it.
Keywords: science of theology, heresy, ḥadīth scholars, Salafiyyah -
پدیده الحاد به عنوان یکی از جریان های فکری، فرهنگی، اعتقادی و سیاسی قرون نخستین اسلامی، وجود خداوند و سایر اصول اسلامی را انکار می کرد. مواجهه های متفاوتی با پدیده مذکور صورت گرفته است؛ اما در این میان نحوه تقابل امامان معصوم به دلیل جایگاه والای علمی و معنوی آنان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر ضمن بیان مفهوم شناسی واژه زندقه و الحاد و همچنین سیر اجمالی تاریخ این پدیده در دوران اسلامی در صدد است با تشکیل خانواده حدیثی، بررسی و تحلیل گزارشهای روایی رسیده، نحوه مواجهه اهل بیت با پدیده الحاد را استخراج کند. مواجهه هدایت گرانه اهل بیت در دو بعد نظری و عملی با درنظرداشتن ظرفیت فکری مخاطبان، بهره گیری از سه روش جدال احسن، موعظه و استدلال برهانی، کادرسازی و پیگیری مستمر تربیتی و بهره گیری از تخصص مخاطب در القای معارف از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر به شمار می آید.
کلید واژگان: زندقه, الحاد, امامان معصوم, خانواده حدیثی, مناظرات اهل بیتThe phenomenon of atheism, as one of the intellectual, cultural, religious and political currents of the first centuries of Islam, denied the existence of God and other Islamic principles. There have been different encounters with the mentioned phenomenon; but the way of confronting The Prophet’s House is important due to their high scientific and spiritual status. In addition to expressing the concept of the term heresy and atheism, as well as the overview of the history of this phenomenon in the Islamic era, the present research tries to extract the way The Prophet’s House faced the phenomenon of atheism by forming a hadith family, examining and analyzing the narrative reports. The method of discovery in this issue is library method and the method of evaluation is rational analytic.The guiding encounter of The Prophet’s House in two theoretical and practical dimensions, taking into account the intellectual capacity of the audience, using the three methods of best contention, rhetoric and argumentation, making staff and continuous educational follow-up, and taking advantage of the audience's expertise in instilling knowledge are among the most important findings of the current research.
Keywords: Heresy, Atheism, The Prophet’s House, Hadith Family, Debates of The Prophet’s House -
وهابیت، توسل به اولیای الهی را در برخی از موارد، بدعت و در برخی دیگر، کفر و شرک و عبادت غیر خدا دانسته اند؛ اما بیشتر وهابیها توسل را بدعت می دانند؛ در مقابل، مسلمانان همگی بر این امر، اتفاق نظر دارند که توسل به پیامبر امری مستحب و تاکیدشده در دین است. شوکانی به عنوان یکی از ایمه غیر مقلدین باوجود تاثیرپذیری که از وهابیت داشته، توسل به پیامبر و اولیای الهی را جایز و بلکه مستحب دانسته است. او برای این بیان خود، دلایلی دارد که بر اساس همین دلایل به نقد دیدگاه مخالفان توسل پرداخته است.این نوشتار به بررسی دیدگاه شوکانی درخصوص توسل و مسایل مربوط به آن پرداخته تا به این وسیله بیان کند، فردی چون شوکانی به عنوان یکی از بزرگان غیر مقلدان نیز نتوانسته است حقیقت استحباب توسل را انکار کند. این خود شهادتی بر بطلان نظریه وهابی ها است. در این مقاله با جمع آوری نظرات شوکانی درباره توسل از تالیفات مختلفش و بیان وهابیها درباره او و نظراتش به این جمع بندی رسیدیم که او توسل به ذات را قبول داشته و آن را نوعی از توسل به اعمال دانسته و توسل بعد از ممات را هم قبول دارد و نزاع در این باره را بی معنا فرض کرده است.
کلید واژگان: توسل ممنوع, توسل مشروع, توسل به ذات, شوکانی.Wahhabism has considered appealing to the Divine Guardians heresy and in some cases consider it infidelity and polytheism. On the contrary, all Muslims agree that appealing to the Holy Prophet is recommended in religion. Shokani, as one of the Salafi Imams do not believe in "Taghlid". Although he is influenced by Wahhabism, he maintains that supplication to the Holy prophet is permissible and recommended. He has reasons for this statement, based on which he has criticized the views of the opponents of supplication to the Holy prophet (PBH). On this essay, the views of Shokani concerning supplication is discussed. Shokani as a Salafi could not deny the supplication, a sign that the Wahhabi views are wrong. The findings of this research is that Shokani approves the supplication to the Holy prophet both in his lifetime and after his death.
Keywords: supplication, Forbidden Supplication, Permitted Supplication, Heresy, Shokani, Supplication to Deeds -
عزاداری بر مصایب ایمه: به ویژه امام حسین (ع) به سبب نقش سازنده آن در حفظ مکتب تشیع جایگاه ویژه ای دارد؛ لذا ضروری است تا با شناخت این انحرافات، مراسم عزاداری را از گزند بدعت ها در امان نگه داشت. نوشتار حاضر به روش توصیفی به این نتیجه دست یافت که انحرافات در دو دسته محتوایی و رفتاری قرار می گیرد. انحرافات محتوایی شامل نقل مطالب غیرمستند، غلو، وصف بیش از حد ظاهر بنی هاشم و گزارش های ذلت بار است و انحرافات رفتاری به قمه زنی، استفاده از آلات موسیقی، بینظمی و سوء استفاده های مالی اشاره دارد.
کلید واژگان: امام حسین (ع), انحراف در عزاداری, عاشوراMourning ceremonies for for the Infallibles, and particularly for Imam al-Husayn, has since had its constructive effects in safeguarding the Shia school of thought. It is therefore essential to keep them away from heresies. Some of these heresies include narrating unreliable reports and accounts, exaggerations, excessive praise of the non-Infallabes, denigrating reports, flagellations, use of musical devices, disorders, and financial misuse.
Keywords: Imam al-Husayn, heresy, mourning, Arbaeen -
پس از فتح سرزمین های غربی توسط مسلمانان و به دنبال سقوط امویان و عباسیان و روی کار آمدن مرابطان، که به گسترش و نشر مذهب مالکی پرداختند، اهالی مغرب اسلامی مذهب فقهی مالکی را برگزیدند. نفوذ فقه مالکی مانع نفوذ مذاهب فقهی دیگر به این دیار گردید. لکن اسناد تاریخی حکایت از نفوذ فقه جعفری و آیین تشیع در میان گروه هایی از اهالی مغرب دارد. در دهه های اخیر فعالیت های گسترده ای جهت اثبات همگرایی فقهای مغرب اسلامی با آموزه های وهابیت صورت گرفته است. از آنجا که یکی از مهم ترین بخش های تلاش های وهابیت، معطوف به اثبات مشرکانه بودن پاره ای از مصادیق تعظیم شعایر است، لازم است به بررسی کیفیت تعظیم شعایر و عناصر دخیل در مشروعیت آن از منظر فقهای مغرب پرداخته شود تا بطلان دیدگاه همگرایی ایشان با فقهای وهابی نتیجه گرفته شود. بر پایه یافته های این پژوهش که به روش تحلیلی انجام شده است فقهای مغرب نه تنها همگرایی با وهابیت ندارند؛ بلکه در همگرایی نسبتا کامل با فقهای امامیه قرار دارند. سه عنصر "قصد، عنوان و شکل تعظیم شعایر" عناصر سه گانه دخیل در مشروعیت مصداق تعظیم شعایر از منظر فقهای مغرب اسلامی و فقهای امامیه هستند.
کلید واژگان: تعظیم شعائر, وهابیت, بدعت, شرک, فقه و کلام امامیه, فقه و کلام فقهای مغربAfter the conquest of the western lands by the Muslims and following the fall of the Umayyad and the Abbasids and the coming to power of the Moravids who spread the Maliki religion, the people of the Islamic Maghreb chose the Maliki jurisprudential religion. The influence of Maliki jurisprudence prevented the influence of other jurisprudential religions in this country, but historical documents indicate the influence of the Jafari jurisprudence and Shiism among groups of people in the Maghreb. What is unfortunate is the extensive activities carried out by the extremist sect of Wahhabism to propagate the teachings of Wahhabism in this land. Surprisingly, Wahhabi scholars have made extensive efforts to prove the convergence of the jurists of the Islamic Maghreb with the teachings of Wahhabism. Since one of the most important parts of Wahhabism’s efforts is aimed at proving the polytheism of some examples of respecting rituals, it is necessary to investigate the quality of respecting rituals and the elements involved in its legitimacy from the perspective of the Maghreb jurists to conclude the invalidity of the convergence of their views with those of the Wahhabism. Based on the analytical findings of this study, the Maghreb jurists not only do not converge with Wahhabism, but also are in relatively complete convergence with the jurists of Imamiyyah. Here, intention, embedded title, and the form of respecting the rituals are the three elements involved in the legitimacy of their examples from the perspective of the Islamic Maghreb jurists and the Imamiyyah jurists.
Keywords: respecting rituals, Wahhabism, heresy, polytheism, jurisprudence, theology of Imamiyyah, theology of the Maghreb jurists -
سنت و بدعت یکی از آموز ه های دین اسلام است که مورد اتفاق مذاهب مختلف می باشد؛ اما ابن تیمیه سنت ترکیه را ابداع کرده و آن را یکی از منابع تشریع معرفی می کند و به سبب آن، افعال مباح و بلکه مستحب را بدعت می نامد؛ لذا اکثر مسلمانان را، به دلیل عمل به این افعال، بدعت گذار می خواند؛ در حالی که سنت ترکیه ای که ابن تیمیه و اتباع ایشان مطرح می کنند، مردود است؛ اما با فرض صحت سنت ترکیه، در این نگاشته موارد مورد خدشه ابن تیمیه، با استناد به سنت ترکیه، استخراج شده است؛ سپس با تمسک به عمل پیامبر6 و صحابه، پاسخ داده می شود. توسل، طلب حاجت، بنای بر قبور، برپایی عزاداری و جشن موالید از اموری است که ابن تیمیه با استناد به سنت ترکیه، آن را بدعت معرفی می کند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، با آیات قرآن و سنت قطعی پیامبر6 و صحابه، پاسخ ابن تیمیه داده خواهد شد.
کلید واژگان: سنت, بدعت, سنت ترکیه, ابن تیمیه, توسل, طلب حاجت, بنای بر قبور, عزاداری, جشن موالیدOne of the main teachings of Islam is the traditional and non-traditional acts. Almost all of the Muslims agree on the senses of this rule. However, Ibn Taymiyyah contrived the expression "abandoned tradition", believing that we must consider that as a source of Islamic legislation. According to this idea, many of the halal deeds will be forbidden. While, the expression "abandoned tradition" posing by Ibn Taymiyyah has no validity in Islam. In this essay, the cases that Ibn Taymiyyah believes is against the "abandoned tradition" by the Holy Prophet will be verified solved according to the tradition of the Holy Prophet and his companions. Some of the instances that Ibn Taymiyyah believes is against the "abandoned tradition" are as the following: supplication to the saints, grooming the tombs, funeral and birthday celebrations. In this essay and by Descriptive Analytical method.
Keywords: Heresy, Abandoned Tradition, Ibn Taymiyyah, supplication, Funeral -
فصلنامه سراج منیر، پیاپی 32 (پاییز 1397)، صص 147 -171
در منابع دینی شیعه و سنی، سفارش های فراوانی برای قرایت قرآن</em> با ترتیل و صدای بلند وارد شده است. پیرو همین توصیه ها در جوامع اسلامی، قرایت های فردی و دسته جمعی مرسوم بود و هست. قرایت فردی قرآن به اجماع مسلمانان جایز و سنت است. اما در این میان، سلفیان تکفیری به عنوان فرقه ای از فرق اسلامی، راهی متفاوت تر از دیگر فرق امت در پیش گرفته اند. این جریان فکری افزون بر اینکه جمع خوانی قرآن</em> را جایز و مباح نمی دانند، بلکه آن را بدعت می انگارند. در این میان، سوالی که به ذهن متبادر می شود، این است که آیا واقعا چنین سبکی از قرایت قرآن</em> بدعت است؟ پژوهش پیش رو در راستای پاسخگویی به این سوال با روشی اسنادی و تحلیلی با نظر در منابع اهل سنت و سلفیان، ابتدا حکم جمع خوانی قرآن</em> را در دیدگاه علمای اهل سنت مطالعه می کند و آنگاه به تبیین و تحلیل دیدگاه سلفیان می پردازد و در انتها به این نتیجه می رسد که دیدگاه سلفیان در بدعت انگاری قرایت جمعی قرآن فاقد مستند شرعی و عقلی و نیز خلاف اجماع مسلمان شیعه و سنی است. از دیگر یافته های نوشتار حاضر این است که قرایت جمعی قرآن</em> جایز و مشروع و دلایلی از قرآن و سنت و سیره صحابه و مسلمین، این عمل را تایید می کند.
کلید واژگان: قرآن, قرائت جمعی, سلفیان, بدعتSeraje Monir, Volume:9 Issue: 32, 2021, PP 147 -171In Shiite and Sunni religious sources, many orders have been made to read the Qur’an in Tartīl and with a loud voice. Following these recommendations, the individual and collective Tilāwa have been customary in Islamic societies. Due to Muslim consensus, individual Tilāwa of the Qur'an is permissible and a tradition. But in the meantime, the Takfiri Salafists, as a sect of the Islamic sects, have taken a different path than the other sects of Ummah. This thinking path, in addition to not permitting the collective Tartīl of the Qur'an, but also considers it a bidʻah . In the meantime, the question that comes to mind is that is this style of recitation of the Qur'an really a bidʻah? The research to answer this question through a documentary and analytical method based on Sunni and Salafi sources, first studies the collective Tilāwa of Qur’an in the view of Sunni scholars and then explains and analyzes the Salafist view and finally concludes that the Salafists' view lacks religious and rational documentation in considering the collective Tilāwa of the Qur'an as a bidʻah, contrary to the Sunni and Shiite Muslim consensus. Another finding of the present paper is that the collective Tilāwa of the Quran is permissible and legitimate and some reasons in the Qur’an and the tradition and the life of Ṣaḥābah and Muslims confirms it.
Keywords: Qur’an, Collective Reading, Salafis, heresy -
توسل به ذات اولیاء و مقربان درگاه الهی، از جمله اعمال رایج میان مسلمانان در طول تاریخ بوده است. در این میان عده ای به مخالفت با این رسم دیرینه برخواسته و با تکیه بر برخی ادله عمل مذکور را مورد انکار قرار داده اند. این ادله به دو قسم تقسیم می شوند: الف. ادله ای که توسل به ذات را وسیله و مقدمه شرک دانسته و از باب سد ذرایع با آن مخالفت کرده اند. ب. ادله ای که توسل به ذات را از مصادیق بدعت دانسته اند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی اثبات می گردد که توسل به ذات نه مقدمه شرک است و نه از مصادیق بدعت است.
کلید واژگان: توسل به ذات, توسل به دعا, توسل به جایگاه, توسل به منزلت, حدیث انس بن مالک, شرک, بدعتThroughout the history, the supplication to those who are neat to the God has been common among the Muslims. But some Muslims have opposed with this old tradition in Islam. The Opposition have provided some evidences for their views. We can divide their evidences in two groups: 1. the evidences that indicates supplication is an introduction to "Sherk" and we must prevent from it. 2. some evidences that show supplication is heresy. In this essay, with descriptive – analytic method, it will be proved that supplication to the Holy prophet is neither "Sherk" nor heresy.
Keywords: Supplication to the Holy prophet, Supplication topositon, Anas bin Malek Narration, Heresy -
برائت واژه ای قرآنی و درون دینی، و به معنای گونه ای انقطاع قلبی و عملی از هر گونه رفتار، عقیده یا اهل باطل است. متون وحیانی، دشمن خدای متعال و منکر ارکان رسالت را مصداق بارز اهل باطل معرفی می کند. برائت هر چند در مفهوم، با واژه هایی چون لعن، بغض، سب و عداوت همخوانی کامل ندارد، ولی ممکن است این واژه ها در مصداق، نشانه ای برای برائت به حساب آیند. برائت در ادبیات وحیانی، علاوه بر معنای لغوی و اصطلاحی، ممکن است گونه ای تفکیک عقیده و اندیشه را هم شامل شود که با توجه به شدت و ضعف آن در مراحل قلب، زبان و عمل جوارحی، مراتب مختلفی دارد. محور تحقق برائت در قرآن کریم، عداوت نسبت به دشمنان خدای متعال است. روایات اهل بیت(ع) علاوه بر ملاک قبل، عداوت نسبت به دشمنان اهل بیت(ع) و مخالفت با ایشان، که در طول عداوت با خدای متعال قرار می گیرد را نیز، به عنوان ملاک و معیار برائت تبیین کرده اند. مجموعه آیات و روایات، به روشنی از این واقعیت حکایت دارند که بدون برائت از دشمنان اهل بیت(ع) ، ایمان راستین محقق نخواهد شد. بررسی اجتهادی برائت از منظر آیات و روایات و تبیین معیارهای آن، روش پژوهش این تحقیق است.کلید واژگان: برائت, ولایت, لعن, ایمان, کفر, عداوتDissociation and distancing of Muslims from non-believers is a Quranic and intra-religious term denoting heartfelt seperation in deeds and beliefs from non-believers , their actions and ideologies. According to Divine revelations, the epitome of a wronged one is a person who is the enemy of Almighty Allah and denier of the principles of prophethood. Although dissociation and distancing are not perfectly in line with terms such as cursing, insulting, enmity and prejudice, all these terms might be regarded as actual manifestations of this principle. In the divine literature, in addition to the denotations in meaning, dissociation might encompass an ideological or theological distancing which according to its intensity takes different manifestations in the heart, tongue and actions of believers. The yardstick of dissociation is enmity towards the enemies of Almighty Allah. In addition to this criteria laid down through divine revelations, countless quotes and hadiths by Imams added other criteria namely enmity towards the enemies of Ahl-ul-Beit and standing against them. The totality of hadiths and quotes clearly testify to the fact that without proper dissociation form non-believers and enemies of Ahl ul Beit , firm belief is never formed in the heart of a Muslim. This paper aims to explore dissociation form the viewpoint of verses and hadiths and define the yardsticks of dissociation.Keywords: Dissociation, Jurisprudence, curse, Belief, Heresy, enmity
-
نشریه سلفی پژوهی، پیاپی 8 (پاییز و زمستان 1397)، صص 103 -121
بحث عصمت انبیا از جمله موضوعاتی است که مباحث زیادی را در میان فرقه های اسلامی به وجود آورده است. تمام فرق اسلامی در عصمت انبیا پس از بعثت، اتفاق نظر دارند؛ اما در عصمت انبیا پیش از بعثت اختلاف است. ابن تیمیه عصمت انبیا را منحصر به دریافت ، حفظ و ابلاغ وحی می کند؛ به این معنا که قایل به عصمت مطلق انبیا پیش و پس از بعثت نیست و فرقی بین نبی اکرم و سایر انبیا نمی گذارد. در این مقاله در پی یافتن این مسئله هستیم که اگر ابن تیمیه خود را پیرو سنت می داند و از نظر او، قول، فعل و تقریر پیامبر حجت است، اولا تا چه اندازه پایبند به سنت است و ثانیا دیدگاه او نتایج و آثاری دارد که باید ملتزم به آن شود؛ مانند عدم حجیت مطلق سنت، انکار جاودانگی سنت و سنت ستیزی؛ ثالثا چگونه دیدگاهش را با این چالش جمع می کند که اگر پیامبران، علی الاطلاق معصوم نباشند، اطمینانی به سخنان آنها باقی نمی ماند و فایده بعثت از بین می رود.
کلید واژگان: عصمت انبیا, ابن تیمیه, بعثت, سنت, بدعتAll Islamic sects maintain that prophets after being appointed as messengers of God will become infallible. But whether the prophets are infallible before starting the prophethood or not, there are some disputes. Ibn Taymiyyah thinks that all prophets are infallible just in cases concerning their mission and in other aspects of their lives are just like common people. He believes that prophets are infallible just in receiving the revelation and transforming it safely to others. Ibn Taymiyyah have no believe in absolute infallibility of all prophets, including our holy prophet Muhammad (PBH). In this essay, we are going to discuss the consequences of Ibn Taymiyyah's view on not accepting the absolute infallibility of prophets:1- if the prophets are not infallible, does Ibn Taymiyyah believe in the tradition and acts of Muhammad (PBH)? 2- accepting this idea, the tradition and actions of our Holy prophet Muhammad (PBH) will not be a source in Islam 3- if the prophets are not infallible in all aspects of their lives, can we trust to their teachings?
Keywords: The infallibility of prophets, Ibn Taymiyyah, mission, Tradition, Heresy -
از دیدگاه محدثان عوامل گوناگونی در پذیرش روایات راویان دخیل است که آسیب در هر یک از آن ها می تواند منجر به تردید در پذیرش روایات راوی گردد. گرچه در شرایطی خاص می توان از برخی از آسیب های وارد شده بر متن یا سند روایات چشم پوشی نموده و به صحت آن ها حکم نمود، اما دروغ گویی و اشتهار راوی به بدعت گذاری به سبب خلل جدی که در عدالت راوی وارد می سازند، از جمله عواملی هستند که از دیدگاه حدیث پژوهان فریقین بدون هیچ استثنایی منجر به سقوط قطعی روایات راوی از حجیت می گردند. در این مقاله با تامل در شواهد و توصیفاتی که در کلام پیشوایان معصوم (ع) درباره راویان بیان گشته و نیز بررسی اقوال دانشمندان علم رجال، این فرضیه به اثبات رسیده است که دو عامل دروغ گویی و بدعت گذاری در میان گستره راویان حدیث شیعی، بیش از همه در غالیان نمود داشته و اشتهار غالیان به این دو امر از مهمترین دلایل جرح آنان بوده است.کلید واژگان: غلو, کذب, بدعت گذاریFrom the perspective of scholars of hadith, accepting and trusting the narratives of a narrator depends on a variety of factors, lack of each result in distrust. However in special conditions, some of these inconveniences can be ignored and the narratives can be sentenced to correctness. Among these factors, lying and having reputation in heresy due to the great damage which imposes on the justice of narrators are the ones that according to scholars of both Shia and Sunni sects, without any exception, lead to distrust in a narrators narratives. In this article, reflecting on evidences in infallible Imams (PBUT) narratives and studying the statements of the experts on narrators (Rijal)., this theory has been proven that the two factors of lying and having reputation in heresy, can be seen more than all the Shiite narrators, in the extremists (ghalis) and therefore their fame for these two attributions is the most important cause of their weakness.Keywords: Extremist (ghali), Lie, Heresy
-
سلفیه تکفیری با تکیه بر مبانی استنباطی خود ، یعنی بدعت شماری هر آنچه سلف ترک کرده اند و نیز پرهیز افراطی از تاویل آیات قرآن ، به نتایجی دست یافته اند که به نوعی آنان را به صدور فتاوای تکفیری خاصی سوق داده است . ابن تیمیه در برخی از کتابهای خود، انجام ندادن یک کار از سوی سلف را به معنای بدعت و حرمت آن کار محسوب کرده و تخطی از این حریم را بدعت نامیده است. مثلا در مورد حکم شرعی برگزاری مراسم مولودی خوانی در ولادت پیامبر اکرم (ص) ، معتقد است که این مراسم از جمله کارهایی است که سلف وپیشینیان انجام نداده اند با آنکه مقتضی آن وجود داشته و مانعی نیز بر انجام آن نبوده است واگر این کار خیر محض یا راجح بود، سلف از ما به انجام آن سزاوارتر بودند؛ زیرا آنان بیشتر از ما به رسول خدا (ص) محبت داشتند و از ما بیشتر به پیامبر (ص) احترام می گذاشتند و بر کارهای خیر حریص تر بودند. او فقهای مذاهب اسلامی را جاهل نامید و قرار دادن موسمی جدا از موسم های شرعی ، همچون برخی از شب های ماه ربیع الاول (شب مولد رسول الله ) ، برخی از شب های ماه رجب(مبعث) و مانند اینها را بدعت دانست زیرا سلف آنها را مستحب ندانسته است. در دوران معاصر نیز برخی از علمی وهابی به تبعیت از ابن تیمیه ، برپایی مراسم برای ولادت پیامبر (ص) و غیر او را غیر مجاز برشمرد. و بر این باوراند که این عمل از جمله بدعت هایی است که در دین حادث شده است؛ زیرا رسول خدا (ص) وخلفای راشدین وغیر آنان از صحابه و تابعین ، این عمل را انجام نداده اند. مبانی متخذ از قرآن کریم و سنت قطعی معصومان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که بسیاری از ادعاهای سلفیه در این زمینه، اصل و ریشه ای در دین ندارد و از این رو نمی توان به آنها اعتقاد یافت.کلید واژگان: بدعت, فعل سلف, سلفیه, فتاوای تکفیری, ابن تیمیهRelying on their inferential principles, i.e. considering everything quitted by the predecessors heresy and also the immoderate avoidance of the esoteric interpretation of the Quranic verses, Takfiri Salafists have come up with some conclusions which have led them into issuing peculiar tacfiri fatwas. In some of his books, ibn Taymiyyah has remarked that practicing something which was avoided by the predecessors is heresy and violating this principle is a blamable innovation. For instance, with regard to the Sariah rule of celebrating the Prophets (p.b.u.h.) birthday, he believes such celebrations were not hold by the predecessors although they could be hold and there was no obstacle to holding them. He adds that if holding such celebrations were a pious act, it would be worthier of the predecessors as they had more affection for the Prophet (p.b.u.h.), were more respectful toward him, and were greedier for good deeds. Ibn Taymiyyah consider scholars of the Islamic sects ignorant and believes that such legal Islamic celebrations as the Prophets (p.b.u.h.) birthday are blamable innovations since the predecessors did not approve of them. In modern times, following ibn Taymiyyah, some Wahhabi scholars have declared holding celebrations on the Prophets (p.b.u.h.) birthday illegal. They believe that this practice is one of the blamable innovations in Islam, because the Prophet (p.b.u.h.), the orthodox Califs, the Companions and the Successors did not do it. The principles drawn from the Quran and the definitive sunna of Imams disclose the fact that many of the claims of Salafism in this context are not rooted in Islam and, hence, they cannot be accepted.Keywords: heresy, the practice of the predecessor, Salafism, takfiri fatwas, ibn Taymiyyah
-
از سخنان منقول از پیامبر اسلام2 که موجب کژتابی ها و چالش هایی در فهم مراد واقعی آن گشته کلامی است صحیح السند که مسلمانان را مکلف می دارد تا در برابر بدعت گزاران در دین با قاطعیت موضع گرفته بیزاری خود از آنان را ابراز داشته با سب و طعن و بهتان و غیبت آنان موجب درماندگی آنان گردد. جست وجوی پیش رو به بررسی سندی و محتوایی حدیث مزبور پرداخته است تا مگر از رهگذر رویکرد فقه الحدیثی بدین پرسش، پاسخ دهد که حدیث موضوع بحث تا چه میزان با اصول و ارزش های شناخته شده در متن دین معارض است. در جست وجوی حاضر بدین نتیجه روشن می توان دست یافت که مفاد و مضمون حدیث بدعت و بهتان، هیچ گونه تعارضی با ارزش های شناخته شده در آموزه های دینی ندارد، چنانکه با اصول عقلائی حاکم بر پیوند های اجتماعی جوامع انسانی نیز به طور کامل همخوان است.کلید واژگان: بدعت, بهتان, حدیث, وقیعه, سبHadith Studies, Volume:7 Issue: 14, 2016, PP 229 -244One of the traditions reported from the Prophet of Islam¡ which has caused much controversy¡ is the well-documented hadith ordering the Muslims to stand against the heretics in religion and to show their opposition to them by cursing¡ insulting¡ slandering and backbiting them. This research is an attempt to study the documents and the content of this hadith so that it may answer the question to what extent this hadith is at variance with the principles and values known in religion. This article concludes that the hadith of heresy and slander is neither at variance with the values known in religious teachings nor incompatible with the rational principles ruling social relationships in human societies.Keywords: Heresy, Slander, Hadith, Waqi\'ah, Vilification
-
در این مقاله وجوه اختلاف وهابیت با دیوبندیه را در مسیله توسل بررسی می کنیم. بدین منظور اقسام توسل را مطرح می کنیم و با مراجعه به آثار بزرگان و علمای مهم در هر دو گروه وهابیت و دیوبندیه، دیدگاه هایشان را در فروع توسل می کاویم و جدایی تفکرات وهابیت از سایر مسلمانان را به خوبی نشان می دهیم. همچنین، از اختلافات درونی در مکتب دیوبندیه پرده برمی داریم. علمای وهابیت بالاتفاق توسل به ذات پیامبر و صالحان و دعای نبی یا ولی بعد از حیات را جایز ندانسته اند و در توسل به جاه دو دیدگاه دارند که ابن عثیمین آن را جایز می داند و علمای دیگر آن را جایز نمی دانند. اما دیوبندیه فقط در توسل به برکت دیدگاه واحدی دارند و آن را جایز می دانند، اما در سایر انواع توسل دیدگاه واحدی ندارند. در خصوص توسل به حق و جاه و مقام هم سه دیدگاه دارند؛ برخی آن را مطلقا جایز دانسته اند و برخی مطلقا قایل به عدم جواز آن شده اند و برخی نیز قایل به تفصیل.
کلید واژگان: توسل, اقسام توسل, وهابیت, دیوبندیه, شرک, بدعتIn this writing the differences between the viewpoints of Duebandieh and Wahhabites on the issue of Tawassul are analyzed. In doing so, we first discuss different kinds of Tawassul and then, by referring to the works of the prominent scholars of both Duebandieh and Wahhabites, we will scrutinize their viewpoints on sub categories of Tawassul. By doing so, Wahhabites thought will be distinguishable from the rest of the Muslim community. We will also reveal the inner disagreement among the Duebandieh scholars. The Wahhabi scholars do not allow Tawassul to Essence, dignity and blessing of the Prophet and the righteous and they reject the prayer of prophet or the guardian (Wali) after their demise. There are two points of view regarding Tawassul to dignity; Ibn Asimin allows it while other scholars do not. There is consensus only about Tawassul to blessing among the Duebandieh scholars, but there is no similar viewpoint on other types of Tawassul. There are three views about Tawassul to right, dignity and position; some scholars accept them unconditionally and some reject them entirely, and the third group separates them
Keywords: Tawassul, kinds of Tawassul, Wahhabites, Duebandieh, polytheism, heresy
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.