به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "علوم انسانی – اسلامی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «علوم انسانی – اسلامی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید سجاد ایزدهی، احمد ابراهیم زاده*
    اومانیسم یا به تعبیری انسان محوری خودبنیاد که هسته مرکزی مدرنیته غربی است و با سیطره فرهنگی اش در حال نفوذ در جوامع و سنت های دیگر می باشد، درواقع نظامی منسجم از مولفه های گوناگون فلسفی است. ضروری است موضع مشخص اسلام در مورد انگاره های آن و همچنین نگاه متفاوت این دین به جایگاه انسان مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده، در صدد آن است با تاکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای به این مهم بپردازد. اومانیسم مدرن در اصلی ترین دیدگاه هایش در حوزه های معرفت شناسی-روش شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی فاصله ای عمیق با معارف و نظرگاه های اسلامی دارد و این نوع انسان محوری از نظرگاه اسلامی مردود می باشد. با این حال به نظر می رسد در معارف اسلامی با مدل خاصی از انسان محوری روبه رو هستیم که البته در تمامی مبانی مهم فلسفی اش با اومانیسم مدرن متفاوت بوده، می توان درمقابل آن را انسان محوری خدابنیاد نام نهاد. هر کدام از این دو نگاه متفاوت به انسان در عرصه های سیاسی و حکومتی الزامات خاصی را به دنبال دارند و باید گفت گفتمان سیاسی خاص آیت الله خامنه ای یعنی مردم سالاری دینی نیز در چارچوب انسان محوری خدابنیاد است که تبیین پذیر می گردد؛ همچنین این دو مدل از انسان محوری در ساحت علوم انسانی نیز ثمرات بنیادین متفاوتی دارند که سلبا و ایجابا در وضعیت فعلی این دانش ها تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: اومانیسم مدرن, انسان محوری خدابنیاد, آیت الله خامنه ای, مردم سالاری دینی, علوم انسانی اسلامی
    Seyyed Sajjad Izdihi, Ahmad Ebrahimzadeh *
    Subjective Humanism as the central core of Western modernity is a coherent system of various philosophical components, and with its cultural domination, it is infiltrating other societies and traditions. It is necessary to examine the specific position of Islam regarding its ideas as well as the different views of this religion on the position of man. This article, written with a descriptive-analytical method, aims to address this issue by emphasizing the views of Ayatollah Khamenei. Modern humanism, in its main views in the fields of epistemology-methodology, ontology, anthropology, and values, has a deep distance from Islamic teachings and viewpoints, and this type of humanism is rejected from the Islamic point of view. However, it seems that in Islamic education, we are facing a special model of humanism, which, of course, is different from modern humanism in all its important philosophical foundations, and it can be called theo-centrist humanism. Each of these two different views on human beings in the political and governmental arenas has specific requirements, and it must be said that Ayatollah Khamenei's special political discourse, i.e., religious democracy, is also based on the theo-centrist humanism, which can be explained. Also, these two models of humanism in the humanities have different fundamental results, which have a positive and negative impact on the current state of these sciences.
    Keywords: Modern Humanism, Theo-Centrist Humanism, Ayatollah Khamenei, Religious Democracy, Islamic Humanities
  • رمضان علی تبار*، مهدی عباس زاده

    از مهم ترین مسائل معرفت شناسی علوم انسانی (اسلامی)، مساله معیارهای ثبوتی و اثباتی حجیت در سطح گزاره ها به ویژه ساختار و فرایند توجیه آنها است. گزاره های علوم انسانی، به دو دسته توصیفی و توصیه ای تقسیم می شوند. پژوهش حاضر نشان داده است: در سطح ثبوتی، واقع نمایی گزاره های توصیفی، در مطابقت آن ها با واقع و نفس الامر است؛ اما واقع نمایی گزاره های توصیه ای (ازجمله اعتباریات)، قدری متفاوت است؛ زیرا اعتباریات، تابع احتیاجات حیاتی و عوامل محیطی بشر بوده و به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی، متغیراند؛ لذا برخی با پذیرش ناواقع نمایی در این حوزه، قائل به نسبیت شده اند، زیرا معتقدند اعتبار گزاره های اعتباری در علوم انسانی، وابسته به خواست و قرارداد جامعه است؛ در حالی که گزاره های اعتباری نیز دارای نفس الامراند و نفس الامر هر چیزی به حسب خودش است. همچنین معیار اثباتی حجیت گزاره های علوم انسانی و شیوه توجیه آنها عمدتا بر مدار نظریه ابتناء (مبناگرایی) است. پژوهش حاضر می کوشد با روش عقلی و با بهره گیری از برخی آیات قرآن کریم، مساله معیار صدق و ساختار توجیه انواع گزاره های علوم انسانی را نشان دهد.

    کلید واژگان: علوم انسانی اسلامی, صدق, توجیه, مطابقت, مبناگرایی
  • سید محمدتقی موحد ابطحی*

    در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده است که تا سال 1444 ایران به کشور پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی تبدیل خواهد شد. در دهه های گذشته بحث های گسترده ای در ارتباط با معنا، امکان، ضرورت و چگونگی دست یابی به علوم انسانی اسلامی انجام گرفته و مراکز متعدد فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و سیاستگذاری تاسیس گردیده تا این هدف را محقق سازند. با وجود این، تا کنون تحقیقی در ارتباط با آینده این ایده به انجام نرسیده است. پرسش محوری این مقاله آن است که آیا پیشتازی ایران در تولید علوم انسانی اسلامی تا سال 1444 ممکن است؟ در این راستا پس از نقد پیش بینی های بی آینده بودن ایده علوم انسانی اسلامی به دو شیوه پیشینی و مستقل از شواهد تاریخی و پسینی و مبتنی بر شواهد تاریخی، با بهره-گیری از روش تحلیل روند، نشان داده می شود که ایده علوم انسانی اسلامی، ایده ای رو به رشد و در نتیجه آینده دار است؛ هر چند اگر این فرایند مطابق با روند دهه های گذشته پیش برود، دست یابی به افق تصریح شده در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت در سال 1444 دور از انتظار است. در پایان با بهره گیری از نظر نخبگان این حوزه، برخی از عواملی که می-تواند در سرعت بخشیدن به این روند تاثیرگذار باشد، معرفی شده است.

    کلید واژگان: سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت, علوم انسانی اسلامی, آینده پژوهی, تحلیل روند
    Sayyed MohammadTaghi Movahhed Abtahi *

    According to the Iranian Islamic model of progress, Iran should become a leading country in the production of Islamic social sciences in the international community by 1444/2065. In the past, there have been many discussions about the meaning, possibility, necessity and how to achieve Islamic social sciences, and many centers have been established to achieve this goal. Despite this, so far no research has been done regarding the future of this idea. But is it possible for Iran to take the lead in the production of Islamic social sciences until 1444/2065? In the article, after criticizing two predictions related to the futurelessness of Islamic social sciences, using the trend analysis method, it is shown that Islamic humanities is a growing idea; However, if this process continues according to the trend of the past four decades, it will not be possible to reach the horizon specified in the Iranian Islamic Model of Progress document in 1444/2065. At the end, by using the opinion of experts in this field, some factors that can be effective in speeding up this process have been introduced.

    Keywords: Iranian Islamic model document of progress, Islamic social sciences, future study, trend analysis
  • عباس گرائی، محمدعلی محیطی اردکان، علی مصباح

    ایده علوم انسانی اسلامی در میان اندیشمندان اسلامی موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام به طیف های گوناگونی تقسیم پذیر است. دیدگاه دکتر علی پایا در مخالفت با علم دینی و البته موافقت با تکنولوژی دینی و در نتیجه، گونه ای انکار علوم انسانی دینی شایسته تامل است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، این دیدگاه را متکی بر اندیشه علامه مصباح یزدی که از موافقان علوم انسانی اسلامی به شمار می آید بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که ادعای پایا در این حوزه با مبانی معناشناختی، معرفت شناختی و روش شناختی صحیح ناسازگار است. به نظر می رسد علوم انسانی دینی نه تنها ممکن، بلکه محقق است. این دسته از علوم، کنش های فردی و اجتماعی انسانی را به منظور توصیف، تبیین، تفسیر، پیش بینی و جهت بخشی آنها مورد مطالعه قرار می دهند و در مرحله مسیله سازی، برای گزینش مسیله تحقیق، طرح مسایل تازه، یا طرح استدلال های نو، متاثر از آموزه های اسلام اند و در پاسخ به مسیله، متناسب با مسیله از آموزه های اسلام فی الجمله به عنوان اصول موضوعه یا پاسخ مسیله استفاده می کنند و آموزه های اسلام را در ارزیابی دستاوردهای خود، معتبر می دانند.

    کلید واژگان: علوم انسانی اسلامی, دکتر علی پایا, تکنولوژی دینی, معرفت شناسی, روش شناسی, علامه مصباح یزدی
  • مهدی احمد خان بیگی*
    یکی از مباحث مهم و موثر در فلسفه علوم انسانی، اثبات واقع گرایی در ارزش های انسانی و رد نسبیت است. بنا بر مبانی حکمت اسلامی در فلسفه علوم انسانی، ارزش های انسانی ریشه در واقعیات عینی دارد و ذهن بشر فارغ از شرایطی که آن را احاطه نموده، می تواند آن واقعیات را شناخته و به دیگران نیز بشناساند. این بدان معناست که اگر بخواهیم در شناخت واقعیات علوم انسانی و ارزش های مطرح در آن قدم برداریم، باید ذهن را از سلیقه ها، برداشت های شخصی و از سلایق عمومی و توافقات جمعی به طور کلی رها سازیم و به ندای عقل و استدلال های آن اکتفا نماییم. اما برخی بر این باورند که حتی با فرض مزبور نیز رهایی از شرایط ذهنی امکان پذیر نیست؛ چراکه سیر استدلال عقلی لاجرم و در نهایت به دو گزاره پایه و بدیهی ختم می گردد که هیچ دلیلی بر تطابق آنها با عالم واقع وجود ندارد، جز آنکه ذهن و ساختار آن فعلا به گونه ای است که این قضایا را بر نقیضشان ترجیح داده است. پس قضایای بدیهی به جای مطابقت با واقع، صرفا به دلیل مطابقت با ساختار ذهن و شرایط آن پذیرفته می شوند، ولذا نسبی اند. وقتی قضایای پایه و بدیهی نسبی باشد، پس تمامی قضایای مبتنی بر آنها، به خصوص علوم انسانی نیز نسبی و وابسته به ساختار ذهن تلقی می گردند. در مقابل، برخی اندیشمندان مسلمان با تقسیم گزاره های بدیهی به وجدانی و اولی، به مساله مزبور پاسخ داده اند. پاسخ ایشان در قسم وجدانیات به دلیل وجود محکی آنها نزد نفس، روشن و مورد قبول است. اما معیار صدق بدیهی اولی، به دلیل قول به حکایت آنها از مصادیق محقق و عدم علم حضوری به آنها، همواره مورد بحث و مناقشات فراوان بوده و هست. در این میان، علامه مصباح یزدی ما را به سرمنزلی بدیع فرا می خواند. ایشان معیار صدق این دست از قضایا را نیز در ارجاع به علم حضوری می پوید. تبیین دقیق این نظریه در بخش اولیات و ارتباط وثیق آن با اعتبار علوم انسانی، مقصد اصلی این نوشتار است. ازاین رو با امید به خداوند، در این مقاله سعی داریم به روش توصیفی تحلیلی به آن دسته از دغدغه های اندیشمندان در باب ارزش شناخت علوم انسانی که به دلیل ابهام در معیار صدق اولیات ایجاد گشته، پاسخ قانع کننده ای ارایه دهیم.
    کلید واژگان: علم حضوری, بدیهی, بدیهی اولی, نظریه ارجاع, علوم انسانی اسلامی, مبانی علوم انسانی, علامه مصباح
    Mahdi Ahmad Khan Beigi *
    One of the most important and productive discussions in the philosophy of humanities is to prove the realism of human values and reject relativism. According to the Islamic philosophy foundations in the philosophy of humanities, the human values have their roots in objective realities and human mind, irrespective of the conditions that surround it, can comprehend those realities and make others know them too. This means that if we want to comprehend the realities of humanities and the values discussed in it, we must completely free our minds from the personal tastes and understandings, as well as the general tastes and collective agreements, and rely on the intellect and the intellectual arguments. But some believe that even with this assumption, freeing the mind from such conditions is not possible, since the course of the intellectual argument must eventually end at two fundamental self-evident propositions and there is no proof of their conformity with the real world but that the mind and the mental structure, at present, is such that it prefers these propositions over their contradictions. Thus the self-evident propositions, instead of conforming to reality, are accepted due to their conformity with the mental structure and its conditions. Hence they are relative. When the fundamental self-evident propositions are considered relative, all the propositions based on them, especially the humanities, are relative as well and dependent on the mental structure. On the other hand, some Muslim thinkers have answered this issue by dividing the self-evident propositions to propositions of inner experiences (wijdāniyāt) and primary premises (awwaliyāt). Their answer with regards to the wijdāniyāt is clear and acceptable due to the fact that its representation is present near the soul. But the criterion for the truth of primary self-evident premise is always under discussion and is subject to many controversies. Here, Allamah Misbah guides us towards a novel answer. He seeks the criteria of truth of these propositions in the return to the knowledge of presence. The main objective of this paper is to precisely explain this theory in the section on the primary self-evident premises and their strong relationship with the subjective consideration of humanities. Therefore, with hope in Allah, using the descriptive analytical approach, we try to present a convincing discussion on the value of comprehending the humanities and answer the concerns of thinkers, raised as a result of ambiguity in the criteria of truth of primary self-evident premises.
    Keywords: : Knowledge by presence, self-evident, primary self-evident premises, theory of reference, Islamic humanities, Foundations of humanities, Allamah Misbah
  • محمد خلیلی تیمور *، جواد گلی

    مسیله اسلامی سازی علوم از مسایل مهمی است که همواره نظریات گوناگونی درباره آن مطرح بوده است. اصلی ترین سوال در این حوزه این است که آیا برای اسلامی سازی علوم طبیعی و انسانی راهی وجود دارد؛ یا چیزی به نام علوم اسلامی امکان تحقق ندارد؟ محمد عماره اندیشمند اسلام گرای نومعتزلی از کسانی است که در این زمینه به تفصیل به بحث و پژوهش پرداخته است و برای اسلامی سازی علوم طبیعی و انسانی راهکار ارایه کرده است. از منظر عماره راهکار اصلی اسلامی سازی علوم، توجه هم زمان به کتاب تشریع و کتاب تکوین به عنوان دو منبع معرفت است. در این مقاله با روش گردآوری و تحلیل داده ها، تلاش شده تبیینی از نظریه وی ارایه گردد. ابتدا مقصود عماره از معرفت و اسلامی سازی آن بیان می شود و سپس راهکار وی برای اسلامی سازی در حیطه علوم طبیعی و انسانی ارایه شده و در پایان به ادله او برای تبیین اسلامی سازی پرداخته خواهد شد.

    کلید واژگان: علم, دین, اسلامی سازی, محمد عماره, علوم طبیعی, علوم انسانی اسلامی
  • سید حسین حسینی *، محمدعلی محیطی اردکان

    علوم انسانی نرم‌افزار هر تمدن است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدیولوژی جهان غرب است. علی‌رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی‌سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می‌کنند. بدین‌سان، لازم است چالش‌های نظری اسلامی‌سازی علوم انسانی را شناسایی، تحلیل و ارزیابی کرد. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه‌های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح ‌یزدی درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش‌های معرفت‌شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» بپردازد. براساس نتایج به‌دست‌آمده، انحصارگرایی معرفتی در علم مدرن، ناواقع‌گرایی زبان دین، پارادوکسیکال بودن علم اسلامی، تفکیک علم از تکنولوژی از مهم‌ترین چالش‌های معرفت‌شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» است. آیت‌الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم جهت اسلامی‌سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی معرفت‌شناختی، نه‌تنها به همه چالش‌های یادشده پاسخ داده‌اند؛ بلکه با تاکید بر ضرورت علم دینی، راه را برای ارایه نمونه‌های عینی علوم انسانی اسلامی نیز نشان داده‌اند.

    کلید واژگان: علم, علم دینی, علوم انسانی اسلامی, اسلامی سازی علوم انسانی, زبان دین, زبان علم, آیت الله مصباح یزدی
  • سید حسین حسینی *، محمدعلی محیطی اردکان

    علوم انسانی نرم‌افزار هر تمدنی است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدیولوژی جهان غرب است. علی‌رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی‌سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می‌کنند. بدین‌سان لازم است چالش‌های نظری اسلامی‌سازی علوم انسانی را شناسایی، تحلیل و ارزیابی کرد. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه‌های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح‌ یزدی درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش‌های ارزش‌شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» بپردازد. مهم‌ترین چالش‌های ارزش‌شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» مسیله غیرواقع‌گرایی در تحلیل ارزش‌ها و به‌تبع آن، تفکیک دانش از ارزش است. آیت‌الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم جهت اسلامی‌سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی ارزش‌شناختی، و نیز با اثبات واقع‌گرایی در ارزش‌های اخلاقی و ابطال دیدگاه مقابل، به حل مسیله رابطه دانش و ارزش پرداخته و این مانع را از سر راه امکان علوم انسانی اسلامی برداشته است.

    کلید واژگان: علم دینی, علوم انسانی اسلامی, دانش و ارزش, واقع گرایی و غیرواقع گرایی, علامه مصباح یزدی
  • اسیه گنج خانی، عسگر دیرباز، محمدصادق تقی زاده طبری

    مکاتب گوناگون، معانی مختلفی برای علم و علوم انسانی ارایه کرده اند. این معانی تاثیر بسزایی در هستی شناسی و انسان شناسی دارد و بطور خاص، نوع نگرش به جهان، انسان و ساحت های وجودی او، هدف از هستی و روش تکاملش را تعیین می کند. از دیدگاه علامه مصباح یزدی، شناخت و بیان تاثیر پدیده ها در سعادت و شقاوت انسان، از امور ضروری دین است. این امر دربسیاری موارد با عمل اختیاری انسان در ارتباط است. با توجه به بررسی کنش های ارادی و آگاهانه انسانی واحکام، آثار و پیامدهای آن درعلوم انسانی، علوم انسانی اسلامی اهمیتی ویژه خواهد داشت. انسان موجودی هدفمند است ومعناداری زندگی اش در گرو شناخت هدف وقرارگرفتن تمام ارتباطات وجهت امور زندگی انسانی در راستای آن هدف است. بنابراین تعیین این هدف وتبیین روش صحیح رسیدن به آن، ازمسایل مهم علوم انسانی اسلامی است که می باید بر مبانی ومنابع علمی دینی استوار باشد. از دیدگاه ایشان، قرب به خداوند متعال بالاترین هدفی است که تمامی اهداف را دربرمی گیرد و به زندگی انسان معنایی درخور وجود انسانی می دهد. بدون تحقق این هدف، زندگی او پوچ و بی معنا خواهد بود. در این مقاله سعی کرده ایم جایگاه علوم انسانی اسلامی ونقش آن درتبیین معناداری زندگی انسانی را از دیدگاه حضرت علامه مصباح یزدی بررسی نماییم. رویکرد این نوشتار توصیفی تحلیلی بوده و یافته ها با استفاده از روش کتابخانه ای تدوین و سپس تحلیل شده اند.

    کلید واژگان: علوم انسانی اسلامی, انسان, معنای زندگی, قرب خداوند, علامه مصباح یزدی
    Asie Ganjkhani, Asgar Dirbaz, Mohammad Sadeq Taqizade Tabari

    Different schools offer diverse meanings for science and humanities. These meanings bring about a significant impact on ontology and anthropology, and determine, in particular, the type of attitude towards the world, man and his existential spheres, the purpose of existence and the method of his evolution. From the point of view of Allameh Misbah Yazdi, knowing and illuminating the effect of phenomena on human happiness and misery is one of the essential matters of religion. In many cases, this is associated with human voluntary action. Islamic humanities might be of special standing in this regard according to the enquiry of voluntary and conscious human actions and judgments, together with their consequences in human sciences. Man is a resolute being and the meaning of his life rests on knowing the purpose and placing all the connections and affairs of human life in line with that resolution. Therefore, determining this goal and explaining the correct method to achieve it is one of the imperative issues of Islamic humanities, which must be based on religious scientific foundations and sources. From his point of view, closeness to Almighty God is the highest goal that includes all goals and gives human life a meaning befitting human existence. Without the realization of this goal, his life will be empty and meaningless. In this article, it is attempted to shed light on the position of Islamic humanities and its role in explaining the meaning of human life from the perspective of Allameh Misbah Yazdi. The approach of this writing is descriptive and analytical, and the findings were compiled and then analyzed using the library method.

    Keywords: Islamic humanities, human, meaning of life, closeness to God, Allameh Misbah Yazdi
  • محمدمهدی نادری قمی*

    امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسایل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راه هایی که می تواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسایل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیت های برجسته و تاثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهم ترین مشابهت ها و تمایزات دیدگاه های علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهت ها می توان به مواردی هم چون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روش شناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و... اشاره کرد. در مورد تقاوت ها نیز مواردی هم چون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزاره ها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستی شناسی و تاثیر آن در علوم انسانی اسلامی و... قابل ذکر و اشاره است.

    کلید واژگان: علم دینی, علوم انسانی اسلامی, علامه مصباح, سید محمد نقیب العطاس
    Mohammad Mahdi Naderi Qomi *

    The possibility and manner of Islamic humanities is one of the issues that have been considered by many Muslim scholars and thinkers in recent decades. One of the ways that can help the advancement of this field of study and solve its problems is the comparative study of the opinions and theories of prominent and influential personalities in this field. For this purpose, the present article tries to briefly review some of the most important similarities and differences between the views of Allameh Mesbah Yazdi and Seyyed Mohammad Naqib Al-Attas in this field by descriptive-analytical method. Among the similarities can be found such things as: the possibility and necessity of compiling Islamic humanities, basing Islamic humanities on their own principles, denying the limitation of empirical methodology, critique of secularism as one of the important and basic principles of humanities Western and ... pointed out. Regarding differences, such things as: definition of science, religion and religious science, the criterion of truth and falsity of propositions, the place of intuition in the tools and sources of cognition, ontology and its impact on Islamic humanities, etc. It is a mention and a reference. Keywords: Religious Science, Islamic Humanities, Allameh Mesbah, Seyed Mohammad Naqib Al-Attas.

    Keywords: Religious Science, Islamic humanities, Allameh Mesbah, Seyed Mohammad Naqib Al-Attas
  • رضا اسحقی*، علی مصباح
    تحقیق حاضر مبتنی بر دو پیش فرض است؛ یکی اینکه علوم من جمله علوم انسانی نظام مند و سیستمی اند و دیگر اینکه تاثیرگذاری دین بر علم را باید در ناحیه فلسفه علم جست وجو کرد. این تحقیق در صدد است رابطه علم و دین از نگاه علامه مصباح را با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد فرآیندمحور مورد بررسی قرار دهد. نظام علم و عناصر و مولفه های اساسی آن به عنصر متاثر در یک سو، و مبانی دین شناسانه علامه مصباح نسبت به قلمرو و اهداف دین در حیات انسانی به عنوان عامل موثر در سوی دیگر این رابطه قرار دارد. با بررسی رابطه میان آن دو به این نتیجه می رسیم که موضوع علوم انسانی با توجه به رابطه تنگاتنگ آن با اهداف دین و در سایه اعتبار معرفتی گزاره های نقلی دینی مورد بازنگری واقع می شود.تغییر موضوع، تغییر در ساختار مسایل و قضایای علوم انسانی را به دنبال دارد. ارتباط موضوع شناسی و روش شناسی و همین طور پیچیدگی موضوع علوم انسانی باعث نیازمندی نظام علوم انسانی به گزاره های نقلی در کنار منابع غیر نقلی و تاثیرپذیری از آنها خواهد شد. همچنین با توجه به تاثیرگذاری دین بر غایات علم، گزاره های دستوری به عنوان جزیی از علوم انسانی تحت تاثیر قرار می گیرند.
    کلید واژگان: علامه مصباح, علوم انسانی اسلامی, فلسفه علم, مبانی دین شناسانه, فرآیند تولید علم
    Reza Eshagi *, Ali Mesbah
    This research is based on two presuppositions: first is that disciplines of knowledge -including humanities- are organized and systematic and second is that we ought to seek for the impact of religion on science in the philosophy of science. Having adopted a descriptive-analytic method, this essay goes to study the relation between science and religion in the light of Allamah Misbah’s view and through a process-centered approach. The scheme of knowledge and its main constituents as a passive element stands on one side, and Allamah Misbah’s theological principles concerning the scope and aims of religion as an active element in man’s life stand on another. The study of the two sides leads to the conclusion that the subject matter of humanities -due to their close ties with the aims of religion and in the light of cognitive value of narrated propositions of religion- is to be revised. Any change in the subject-matter entails a modification in the structure of issues and propositions of humanities. The tie between subjectology and methodology and the perplexity of the subject-matter of humanities gave rise to the need of the scheme of humanities for revealed traditions along with none-revealed resources and their influence on it. Moreover, viewing the impact of religion on the goals of knowledge, normative propositions as a part of humanities come under influence, too.
    Keywords: Allamh Misbah, Islamic humanities, the philosophy of knowledge, theological principles, the process of knowledge-production
  • قاسم پورحسن، حسن لاهوتیان

    شهید صدر به عنوان یکی از پیشگامان عرصه تولید علم دینی، نظریه ای متقن در این باب در نظر داشته که مطابق آن سعی کرده است اقتصاد اسلامی را پایه گذاری کند؛ نظریه ای که قابلیت تعمیم به سایر علوم انسانی دارد و در این پژوهش از آن به «نظریه توالد علمی جامعه دینی» تعبیر می شود. بر اساس این نظریه صدر معتقد است علوم انسانی همواره وابسته و در چهارچوب مکتبی هستند که جامعه مورد مطالعه دانشمندان، آن را پذیرفته است. این وابستگی و ارتباط میان علم و مکتب، محور نظریه صدر در باب علم دینی قرار گرفته و بر اساس آن امکان تولید چنین علمی و همچنین ضرورت آن تبیین می شود. فرایند تولید علم دینی از نگاه صدر نیز چنین تقریر می شود که ابتدا فقیه به کمک بینش ها و احکام دینی با روش اجتهادی و استفاده از رویکرد انسجام گرایی، از روبنای شریعت به نظریه های زیربنایی و اصولی مکتب دست می یابد. سپس در صورت اجراشدن این مکتب در جامعه و قرارگرفتن رویدادهای جامعه اسلامی به عنوان داده های روش تجربی، علوم دینی توسط دانشمندان علوم مختلف انسانی از دل جامعه دینی متولد می شوند.

    کلید واژگان: علم دینی, شهید صدر, جامعه دینی, علوم انسانی اسلامی
    Qasem Pourhasan, Hasan Lahootiyan

    Sadr, as one of the pioneers in the field of production of religious knowledge, has presented a substantial theory in this regard, according to which he has tried to establish Islamic economics. This theory can be generalized to other fields of humanities and is called "the theory of the scientific birth of religious community" in this research. According to this theory, Sadr believes that humanities is always dependent on and within the framework of a doctrine that has been accepted by the community studied by scholars. The focus of Sadr's theory of religious science is the dependency and relationship between science and doctrine; and on this basis, he explains the possibility of producing such science and its necessity.
    The process of production of religious knowledge, from Sadr's point of view, is explained as follows: First, with the help of religious insights and commands and applying the ijtihad method and the approach of coherentism, the jurist uses the superstructure of the Divine law to discover the substructure and basic theories of the school. Then, if this school is implemented in the society and the events of the Islamic society are considered as the data for experimental methods, religious sciences will be born by the hands of scholars of different fields of humanities from the heart of the religious community.

    Keywords: Religious Science, Shahid Sadr, Religious Society, Islamic Humanities
  • غلامرضا پرهیزکار

    کثرت‌گرایی روشی به‌معنای پذیرش و کاربست روش‌های مختلف و متناسب است. این نوشتار به‌ دنبال شناسایی دیدگاه آیت‌الله مصباح‌یزدی درباره کثرت‌گرایی روشی در علوم انسانی‌ اسلامی و بیان جایگاه کاربرد روش‌های مختلف و نیز بیان پیامدهای آن است. روش مورد استفاده، تحلیل محتوا در مقام شناسایی دیدگاه‌ها و دسته‌بندی آنها و نیز تحلیل منطقی در مقام بیان پیامدهای آن است. آیت‌الله مصباح‌یزدی به‌‌عنوان یک فیلسوف به حوزه فلسفه علوم انسانی‌ اسلامی پای می‌گذارند و در دو محور کلی، مبادی علم و ترابط علوم و نیز طرح دو نوع علم توصیفی و تجویزی، علوم انسانی‌ اسلامی و کثرت‌گرایی روشی را مطرح می‌کنند. ایشان ضمن مبنا قرار دادن تناسب روش با موضوع، به جواز بلکه لزوم استفاده از انواع روش‌های متناسب با موضوع می‌رسند و عملا در هر سه بخش مبادی و علوم توصیفی و علوم تجویزی، استفاده از روش‌های عقلی، نقلی و تجربی را می‌پذیرند. از پیامدهای دیدگاه روشی ایشان، لزوم اهتمام به علوم انسانی‌ اسلامی، اهتمام به فلسفه علم هر رشته، پذیرش انواع علوم و خدمات متقابل آنها به یکدیگر، امکان حرکت به سمت میان‌رشتگی و نیز پذیرش نسبی علوم انسانی مدرن و نقد آن است.

    کلید واژگان: آیت الله مصباح یزدی, کثرت گرایی روشی, مبادی علم, علوم توصیفی و تجویزی, علوم انسانی اسلامی
  • علیرضا جلیلی فر، صفدر الهی راد*

    تفاوت علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی موجود، عمدتا مرتبط با بعد مبانی علوم است. بنابراین پژوهش حاضر نیز در راستای همین هدف، به بررسی و تحقیق درباره یکی از مبانی اسلامی‌سازی علوم انسانی می‌پردازد که در مباحث انسان‌شناسی از آن با عنوان هدف ‌نهایی انسان یاد می‌شود و در مبانی اسلامی، این هدف عبارت است از قرب الهی. در این مقاله این موضوع هم در بعد توصیفی و هم در بعد توصیه‌ای علوم براساس دیدگاه آیت‌الله مصباح‌یزدی بررسی می‌شود.

    کلید واژگان: علم, علوم انسانی, علوم انسانی اسلامی, هدف نهایی, هدف
  • علی مصباح*
    هرچند تبیین علی یکی از مهم ترین اهداف علوم طبیعی به شمار می آید، اما این تبیین در علوم انسانی با تردیدها و ابهام هایی روبه رو است. این ابهام ها علاوه بر آنکه سرآغاز پیدایش مکاتبی متعارض درباره ماهیت پدیده های انسانی گشته و روش های علوم انسانی توصیفی را تحت تاثیر قرار داده است، منجر به اختلاف نظرهایی اساسی درباره اهداف علوم انسانی شده است؛ همان طور که چیستی و چگونگی علوم دستوری را به شدت دست خوش ابهام کرده است. ازاین رو باید بحث از اصل علیت و ارتباط آن با علوم انسانی را یکی از ریشه ای ترین نقاط اختلاف برانگیز در فلسفه علوم انسانی دانست. در این مقاله، ابتدا برخی از تفسیرها از این اصل و نیز جریان آن در پدیده های انسانی با روش انتقادی بررسی شده و به مغالطات و شبهاتی که دامن گیر برخی صاحب نظران شده است پاسخ داده می شود. سپس با روش تحلیل عقلی، جریان اصل علیت در پدیده های انسانی تشریح شده و انواع علت ها و روابط میان آنها تبیین شده است.
    کلید واژگان: اصل علیت, علوم انسانی توصیفی, علوم انسانی دستوری, تبیین, علوم انسانی اسلامی
    Ali Mesbah *
    Although the explanation of causality is one of the main aims of natural sciences, it fell under suspicions and ambiguities in humanities. Such ambiguities, not only led to the creation of contradictory schools about the nature of human phenomena, but also influenced the descriptive methods of humanities, and brought about major controversies about the aims of humanities. It seriously made the nature and quality of prescriptive sciences suffer from ambiguity, too. It is, thus, necessary to consider the principle of causality and its tie with humanities as one of the most rooted controversies  in the philosophy of humanities.  In his article, the author has first studied some interpretations of causality in the course of human phenomena critically and then answered fallacies and doubts surrounded some scholars. He then goes to elucidate the principle of causality in the course of human phenomena through rational analysis and explain kinds of causality and their ties.
    Keywords: the principle of causality, descriptive humanities, prescriptive humanities, explanation, Islamic humanities
  • مرضیه عبدلی مسینانی*

    مدل حکمی- اجتهادی یکی از مدل های ممکن در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی است، که مبتنی بر چارچوبی نظری و بر اساس روش شناسی اجتهادی، به تولید علم اسلامی اقدام می کند. در شرایطی کنونی که با سلطه علوم انسانی سکولار در فضای علمی کشور مواجهه ایم نیازمند تحقیقات گسترده در حوزه  ساخت مدل روش شناسی کارآمد در تولید علوم انسانی اسلامی هستیم. این پژوهش با مفروض گرفتن ضرورت اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی تولید علم اسلامی، کوشیده است به روش توصیفی تحلیلی به بررسی مدل حکمی- اجتهادی بپردازد. کاربردی نمودن فلسفه در قالب فلسفه های مضاف، استفاده از روش اجتهاد در ساخت مکتب و نظام، اسلامی سازی اضلاع سه گانه علوم انسانی و... از مهمترین وجوه امتیاز این دیدگاه به شمار می رود. ابهام در جمع میان پارادایم های روش شناختی، اشکال درمعیارهای طولی و سه گانه شناخت و ابهام در نحوه دستیابی به نظام و مکتب و... از مهم ترین وجوه محدویت این مدل است.

    کلید واژگان: ارزیابی روش شناختی, علوم انسانی اسلامی, روش اجتهادی, عبدالحسین خسروپناه, مدل حکمی-اجتهادی
    Marziyeh Abdoli Masinani*

    the ḥikmī-ijtihādī model is one of the possible models in the production of Islamic humanities, which produces Islamic science based on a theoretical framework and ijtihadi methodology. In the current situation that we are facing the dominance of secular humanities in the scientific space of the country, we need extensive research in the field of building an efficient methodological model in the production of Islamic humanities. Assuming the doctrinal, moral and cultural necessity of the production of Islamic science, this study has tried to study the ḥikmī-ijtihādī model in a descriptive-analytical method. Applying philosophy in the form of mixed philosophies, using the method of ijtihad in building schools and systems, Islamizing the three sides of the humanities, etc. are among the most important aspects of this view. Ambiguity among the methodological paradigms, problems in longitudinal and triple criteria of cognition and ambiguity in how to achieve the system and school, etc. are the most important aspects of the limitations of this model.

    Keywords: Methodological Assessment, Islamic Humanities, Abdolhossein Khosrowpanah, Ijtihādī Method, Ḥikmī-Ijtihādī Model
  • مرضیه عبدلی مسینان*
    هدف

    هدف از این مقاله طراحی مدل و مدلسازی به عنوان گامی مهم در پیشبرد ادبیات بحث علم دینی و تحقق عملی پروژه علوم انسانی اسلامی بوده است.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که مطالب آن به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است.

    یافته ها

    مدل به لحاظ مفهومی، مجموعه ای منسجم و هماهنگ از مبانی، پیش فرضهای متافیزیکی و فلسفی علم و به لحاظ منطقی و روش شناختی، مشخص کننده و در بردارنده عناصر و مولفه های روش شناختی تولید علم است. مولفه های مدل شناختی به دو دسته عام و خاص قابل تقسیم اند. مولفه های عام با توجه به عناصر مقوم تعریف مدل، سه مولفه تبیین مبانی و بنیاد های نظری، تبیین صحیح روش شناسی و نظامندی و انسجام مراحل و عناصر دخیل در تکون معرفت اند. مولفه های عام فرعی، مجموعه مولفه های مدل شناختی مستخرج و قابل ارجاع به مولفه های اصلی اند؛ از جمله: تبیین جایگاه عقل و تجربه در تولید علم دینی، نقش محقق و کنشهای انسانی، تنوع منابع معرفتی و تکثر روش شناختی، ارزش پذیری نظام علم. مولفه های خاص مدل شناختی نیز تامین کننده وجه اسلامیت مدل می باشند.

    نتیجه گیری

    مطالعه تطبیقی و دقیق الگوها و نظریات داخلی و خارجی و بررسی مهم ترین چالشها و محلهای نزاع در علم دینی، به طراحان مدل در استکشاف مولفه های تکون علم دینی و اجماع نظری برای اتخاذ طرحی بایسته در فرایند مدلسازی یاری می رساند

    کلید واژگان: مدل, مدلسازی, علم دینی, علوم انسانی اسلامی, تولید علم
    Objectives

    Model design and modeling is an important step in advancing the literature of religious science discussion and the practical realization of the Islamic Humanities Project. 

    Method

    The present study is a descriptive-analytical one whose contents are collected by library method.

    Results

    Conceptually, the model is a coherent set of principles, metaphysical and philosophical presuppositions of science, and logically and methodologically it defines and incorporates the methodological elements and components of science production. Modeling components can be divided into two general and specific categories. According to the elements of the model definition, General components are three components of explanation of theoretical foundations; proper explanation of methodology; systematicity and coherence of steps and elements involved in the evolution of knowledge. The general subcomponents are a set of model components that are extractable and referable to the main components. These include explaining the place of reason and experience in the production of religious science, the role of researcher and human actions, the diversity of epistemological and methodological plurality, the value of the scientific system, and so on. Specific modeling components also support the Islamic model of Islam.

    Conclusion

    A detailed and comparative study of internal and external patterns and theories, and the examination of the most important challenges and locations in religious science, will assist model designers in developing the necessary components of theoretical and theoretical societal heuristics in adopting an appropriate plan in the modeling process.

    Keywords: model, modeling, religious science, islamic humanities, science production
  • عبدالحمید واسطی *

    مسئله اصلی در این مقاله کشف یک روش قیاسی برای تولید فلسفه های مضاف است. مولف تعریف فلسفه های مضاف را چنین بیان کرده است: «فلسفه مضاف مجموعه تحلیل های عقلانی وجودشناسانه در مورد چیستی، چرایی و چگونگی یک پدیده است» (اعم از علوم و امور). روش لازم برای تولید فلسفه های مضاف مبتنی بر سه ابزار تحلیلی در وجودشناسی (علل اربع، مقولات عشر، مقومات سته حرکت) است که چگونگی استفاده از آنها برای تولید یک دستگاه معرفتی نسبت به یک علم یا یک موضوع (اعم از حقیقی و اعتباری غیرمحض) به تفصیل در مقاله ارایه گردیده است. همچنین چهار حلقه از «حلقه های ارتباطی میان فلسفه مطلق با فلسفه مضاف» در علوم انسانی که عبارت اند از حلقه تعیین الگو و روش، حلقه تعیین ملاک حق و صدق، حلقه تعیین مدل نیازها، حلقه تعیین ملاک عدالت، بررسی شده است که در مقام نظریات راهنما برای تولید مسایل علوم انسانی تلقی می شوند. فلسفه های مضاف برای کشف قواعد کلی حرکت و تغییر در فرد و جامعه هستند و علم فلسفه متکفل تبیین معادلات کلان این حرکت و تغییر است؛ لذا با ابتنا بر ابزارهای فلسفی می توان فلسفه های مضاف تولید کرد و رابطه میان علم فلسفه و فلسفه های مضاف صرفا یک تشابه اسمی نیست.

    کلید واژگان: فلسفه های مضاف, روش‎شناسی, نظریه های راهنما, علوم انسانی اسلامی
    Abdolhamid Vaseti *

    The main question of this article is to discover a deductive method for the production of mozaf philosophies. The author has defined of mozaf philosophies as follows: “of mozaf philosophy is a collection of ontological rational analysis on what, why and how is a phenomenon” (including sciences and matters). The method of production of mozaf philosophies is based on three analytic tools of ontology (ilal al-arba’ah or the four causes, the ten categories, the six appraisers of motion). The method of using these tools to produce a cognitive system for a science or a subject (including real and non-absolute conventional ones) is elaborately presented in this article. Four loops of the “communicative loops between absolute philosophy and mozaf philosophy” in humanities are also investigated in this article which are considered as the guide theories for the production of humanities’ subject matters. The four loops are as follows: the loop of determination of pattern and method, the loop of determination of the criteria of right and truth, the loop of determination of the model of the needs, and the loop of determination of the criterion of justice.  Mozaf philosophies are [used] for the discovery of the general rules of mobility and change of the individual and the society and the science of philosophy is responsible for the explication of the major equations for this motion and change; therefore mozaf philosophies may be produced on the basis of philosophical tools; and the relation between Discipline of philosophy and mozaf philosophies is not a mere nominal similarity.

    Keywords: Mozaf philosophies, methodology, Guide theories, Islamic Humanities
  • علی اصغر هادوی نیا*، رمضان علی تبار

    در زمینه مطالعات میان رشته ای، مسایل متعددی جای طرح دارند؛ از جمله چیستی، اهمیت و ضرورت، روش شناسی و روش اجرایی آن. اما در کنار این مباحث، مسئله اصلی تری هست که تاکنون به آن پرداخته نشده و آن، مبانی بینشی و فلسفی حاکم بر مطالعات میان رشته ای است. فلسفه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در علوم، به ویژه دانش های بینارشته ای نقش ایفا می کند. با توجه به اینکه هر مکتب و پاردایم فلسفی، در مطالعات میان رشته ای تاثیر جدی دارد، آیا در مطالعات بینارشته ای به ویژه در حوزه علوم انسانی اسلامی نیز با تکیه بر مبانی فلسفی صدرایی می توان نگرش لازم را برای انجام دادن این مطالعات به دست آورد؟ در مقاله حاضر در صددیم که با روش تحلیلی و فلسفی، ضمن معرفی مطالعات بینارشته ای و تفاوت آن با دیگر روش های مطالعاتی، ابتدا به نقش مستقیم فلسفه در برخی دانش های بینارشته ای اشاره شود و در ادامه امتداد مبانی صدرایی را در مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی اسلامی نشان دهیم. از یافته های مقاله حاضر، قابلیت نظام فلسفی صدرایی به مثابه چارچوب نظری برای پشتیبانی مطالعات بینارشته ای در علوم انسانی اسلامی است.

    کلید واژگان: علوم انسانی – اسلامی, مبانی فلسفی, مطالعات میان رشته ای, مکتب صدرایی
    AliAsghar Hadovinia *, RamazanAli Tabar

    in the field of interdisciplinary studies, several issues can be raised; Including what, its importance and necessity, methodology and its implementation method. But in addition to these issues, there is a more fundamental issue that has not been addressed so far, and that is the visual and philosophical foundations governing interdisciplinary studies. Philosophy plays a direct and indirect role in the sciences, especially interdisciplinary sciences. Given that every school and philosophical paradigm has a serious impact on interdisciplinary studies, can interdisciplinary studies, especially in the field of Islamic humanities, be relied upon on the basis of Sadra's philosophical foundations to gain the necessary attitude to conduct interdisciplinary studies? The present article seeks to introduce the direct role of philosophy in some interdisciplinary sciences by introducing analytical and philosophical methods, while introducing interdisciplinary studies and its differences with other study methods. Give. One of the findings of this paper is the capability of Sadra's philosophical system as a theoretical framework to support interdisciplinary studies in Islamic humanities.

    Keywords: Interdisciplinary studies, Sadrian school, Humanity – Islamic sciences, Philosophical Foundations
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال