به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تغییرات اقلیمی" در نشریات گروه "محیط زیست"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تغییرات اقلیمی» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • مسعود مطهرنژاد، مژگان احمدی ندوشن*
    مقدمه

    با توسعه مناطق شهری و شهرنشینی، تغییرات قابل توجهی در پوشش زمین، زیرساخت ها و تراکم جمعیت رخ می دهد که باعث تغییرات در آب و هوا و اقلیم محلی می شود. این فرایند که به عنوان اثر جزیره گرمایی شهری شناخته می شود و به صورت عمده مسوول گرمایش شهری است. ساکنان شهری نقش مهمی در رویارویی با چالش های گرمایش شهری و پرداختن به اثر جزیره گرمایی شهری دارند. به عبارت دیگر، اقدامات جمعی تک تک ساکنان شهری تاثیر تجمعی بر گرمایش شهری دارد. هدف اصلی این مطالعه، شناسایی و مقایسه رفتارهای تعدیلی و سازشی انسان های شهر اصفهان در مواجهه با جزایر گرمایی است.

    مواد و روش ها

    برای جمع آوری اطلاعات از شهروندان، از روش اتفاقی- تصادفی استفاده شد و تعداد 100 فرد از جمعیت شهر اصفهان برای این مطالعه انتخاب شدند. از افراد شرکت کننده خواسته شد تا اطلاعات ادراک خود از تغییرات اقلیمی، میزان دسترسی به زیرساخت های شهری و همچنین رویکردهای فردی مواجهه با دمای بالای تابستان را بیان کنند. میزان نزدیکی به زیرساخت های شهری به خصوص شبکه حمل و نقل شهری و پارک های سبز و همچنین رتبه اتخاذ دو دسته رفتارهای کاهش دهنده و سازگارشونده با دما در مقیاس لیکرت جمع آوری شد. پس از جمع آوری اطلاعات پرسش نامه و اطمینان از روایی و پایایی آن، آمار توصیفی اطلاعات برای تفسیر بهتر نتایج استفاده شد. از مدل رگرسیون خطی به منظور بررسی فاصله زمانی افراد از زیرساخت های شهری و رتبه ی اتخاذ رفتارهای متناسب با آن استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که بیش ترین تعداد افراد (29 نفر) در فاصله سنی بین 38 تا 48 سال قرار داشتند. متوسط زمان رسیدن به اولین ایستگاه اتوبوس و مترو برای افراد موردنظر برابر با 65/21 دقیقه و به اولین پارک شهری برابر با 35/20 دقیقه به دست آمد. از بین رتبه های به دست آمده قطع اتصال وسایل برقی که از آن ها استفاده نمی گردد با متوسط 83/2 بالاترین عدد متوسط رتبه بین عوامل کاهش دهنده دما در بین 10 سوال این زمینه را به خود اختصاص داد. همچنین استفاده از لباس های سازگار با دما مانند کلاه، پوشیدن لباس های متناسب با دما و ماندن در خانه در ساعات بسیار گرم روز از جمله عواملی بودند که بالاترین رتبه های اختصاص یافته از عوامل سازگارشونده با دما را به خود اختصاص دادند. نتایج رگرسیون خطی نیز نشان داد که نزدیکی به زیرساخت ها به شکل معنی داری بر رتبه هایی که شهروندان به رفتارهای انطباقی می دهند اثرگذار است.

    بحث:

     بر اساس نتایج این مطالعه، عملکرد بهینه افراد و بهبود اتخاذ روش های مقابله با دما در فصل تابستان به مجموعه ای از رویکردها چه در سطح فرد چه در سطح طراحی خانه و المان های مختلف آن و چه در زیرساخت های شهری که فرد با آن سروکار دارد نیاز است. اصفهان یکی از شهر های خشک و نیمه خشک در مرکز ایران است که در سال های اخیر با مشکلات متعدد محیط زیستی به خصوص کمبود آب و افزایش دما در فصول گرم مواجه بوده است. این امر موجب شده تا تلاش های بی شماری برای افزایش تطابق با دما توسط گروه های اجتماعی و مدیریتی از بخش برنامه ریزی شهری تا شهروندان صورت بگیرد. چنان چه فعالیت های صحیحی در خصوص انطباق با دمای افزایش یافته شهر صورت بگیرد می توان انتظار داشت تقابل با افزایش دما در سال های آینده با کم ترین هزینه های محیط زیستی پذیرد. گرچه، بدون توجه به ادراک و شناخت شهروندان از این پدیده و عدم تلاش برای بهبود آن این امر بسیار دشوار است.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, جزیره حرارتی شهری, رفتارهای تعدیلی, رفتارهای سازشی, اصفهان
    Masoud Motaharnezhad, Mozhgan Ahmadi Nadoushan *
    Introduction

    Significant changes occur in land cover, infrastructure and population density, due to urban growth and urbanization, leading to modifications in local weather patterns and climate. This phenomenon, known as the urban heat island effect, primarily contributes to urban warming. Individual urban residents have a substantial impact on mitigating and addressing the urban heat island effect. This study aims to investigate the adaptive behaviors of the citizens of Isfahan City in facing to the hot season temperature in two parts: mitigating and adapting behaviors.

    Materials and Methods

    To collect data from citizens, a random-probability method was used and 100 individuals from the city of Isfahan were selected for this study. Participants were asked to provide information about their perception of climate change, their access to urban infrastructure and their individual coping strategies for high summer temperatures. The level of proximity to urban infrastructure, especially the urban transportation network and green parks, and the rank of adopting two categories of mitigating and adapting behaviors to temperature were collected on a Likert scale. After collecting questionnaire data and ensuring its validity and reliability, descriptive statistics were used to better interpret the results. A linear regression model was used to investigate the relationship between the temporal distance of individuals from urban infrastructure and the rank of adopting behaviors corresponding to it.

    Results

    The results showed that the largest number of individuals (29 people) were between the ages of 38 and 48. The average travel time to the first bus and subway station for the individuals was 21.65 minutes and to the first city park was 20.35 minutes. Among the obtained ratings, disconnecting electrical appliances that are not in use with an average of 2.83 had the highest average rank among the temperature-reducing factors in the 10 questions in this field. Also, the use of temperature-adaptive clothing such as hats, wearing temperature-adaptive clothes, and staying at home during the very hot hours of the day were also among the factors that were assigned the highest ranks of temperature-adaptive factors. The results of the linear regression showed that proximity to infrastructure significantly affects the ratings given by citizens to adaptive behaviors.   

    Discussion

    According to the results of this study, optimal human performance and improved adoption of heat coping strategies in the summer require a multifaceted approach that encompasses individual actions, home design, and urban infrastructure. Isfahan is one of the dry and semi-arid cities in the center of Iran, which in recent years has faced many environmental problems, especially the lack of water and the increase in temperature in hot seasons. This has led to numerous efforts to increase temperature adaptation by social and managerial groups, from urban planning to citizens. If proper activities are carried out regarding the adaptation to the increased temperature of the city, it is anticipated that the adaptation to the rising temperatures in the coming years will be achieved with the minimal environmental footprint. However, without paying attention to the citizens' perception and understanding of this phenomenon and the lack of effort to improve it, this is very difficult.

    Keywords: Climatic Changes, Urban Heat Island, Mitigation Behaviors, Adaptive Behaviors, Isfahan
  • ابراهیم یوسفی مبرهن*، علی خالقی
    سابقه و هدف

    گرد و غبار پدیده ای رایج در مناطق خشک و نیمه خشک است. از عواملی که در بروز این پدیده نقشدارد، تغییر شرایط آب و هوایی است که منجر به خشکسالی می شو د و خشک شدن دریاچه ها و رودخانه ها باعث ایجادبحران هایی مانند طوفان های ماسه ای شده است. این پدیده منجر به اثرات منفی بر کشاورزی ، آلودگی آب و خاک،بیماری های تنفسی و همچنین چالش های زیست محیطی و اجتماعی مانند کاهش دید و تصادفات جاده ای نیز میگردد . ازآنجایی که خشکسالی های متعدد تاثیر بسزایی در پیدایش و تشدید گردوغبار داشته است، از اینرو مطالعات مربوط به آن مهم محسوب شده است . هدف این پژوهش بررسی رابطه بین شاخص گردوغبار DSI با شاخص خشکسالی بارندگی استانداردشده SPI در استان سمنان است.

    مواد و روش ها

    استان سمنان در منطقه جنوبی رشته کوه های البرز قرار دارد. برای بررسی تاثیر خشک سالی بر میزان گردوغبار از داده های روزانه گردوغبار، بارندگی ماهانه، دما، رطوبت نسبی و تبخیر وتعرق پنج ایستگاه سینوپتیک استان سمنان با طول دوره آماری 15 ساله (2017-2003) در مقیاس سالانه استفاده شد. در طی یک دوره 15 ساله، شاخص شدت خشکسالی (DSI) برای ایستگاه های سینوپتیک واقع در استان سمنان با استفاده از شاخص طوفان گرد و غبار تعیین گردیده و سپس شاخص تجمعی DSI برای استان سمنان محاسبه شده است. در طی یک دوره 15 ساله، شاخص شدت خشکسالی (DSI) برای ایستگاه های سینوپتیک واقع در استان سمنان با استفاده از شاخص طوفان گرد و غبار تعیین گردیده و سپس شاخص تجمعی DSI برای استان سمنان محاسبه شده است. پس از آن، ارزیابی های آماری و تجربی بر روی نوسانات سالانه برای شناسایی روندهای بالقوه انجام شده است. در نهایت، داده ها بر اساس نتایج بدست آمده، دسته بندی شده اند. همچنین از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی برای ارزیابی همبستگی شاخص بارش استاندارد و  طوفان های گرد و غبار استفاده شد در ادامه جهت پهنه بندی از نرم افزار ArcGIS استفاده گردیده است.

     نتایج و بحث: 

    نتایج نشان داد که میانگین دمای سالانه در منطقه طی یک دوره 15 ساله از سال 2003 تا 2017 افزایش یافته است. این گرم شدن سریع باعث خشکسالی شده و در نتیجه افزایش دما، تبخیر و تعرق نیز افزایش یافته و منجر به کاهش بارندگی گردیده است. بررسی ماه به ماه سرعت باد در ایستگاه های مختلف نشان داد که احتمال وقوع گرد و غبار در استان در ماه های ژوئن و جولای که حداکثر سرعت باد غالب است وجود دارد. برعکس، ماه های دسامبر و ژانویه کم ترین وقوع گرد و غبار را تجربه می کنند. تغییرات سالیانه ی DSI (2003 تا 2017) شکل نامنظمی از خود نشان داده و دارای روند نیست بطوریکه در سال 2011 شدت گرد و غبار بالا بوده و در سال بعد کاهش داشته و مشابه آن در 2016 مشاهده گردید. بر اساس شاخص بارندگی استانداردشده SPI، استان سمنان با امتیاز 59/0 در رده خشک سالی نرمال قرار دارد. تجزیه و تحلیل عمیق نمودار همبستگی بین شاخص های بارندگی استانداردشده و DSI نشان می دهد که DSI همزمان با شدت خشک سالی در طول دوره مطالعه افزایش یافته است و هم خوانی به نسبت مناسبی بین شاخص DSI و خشکسالی هواشناسی در منطقه وجود دارد بطوری که هرگاه دوره ترسالی بوده، مقدار DSI به دنبال آن کاسته شده و هرگاه دوره خشک سالی بوده، مقدار شاخص گرد و غبار افزایش یافته است. با این حال، ارتباط معنی داری بین این دو شاخص (P-Value = 0.07 و R2 = 0.22) در طول مدت 15 سال تحقیق وجود ندارد. 

    نتیجه گیری

    نتایج همبستگی بین شاخص خشکسالی و شاخص DSI در استان سمنان نشان داد که اگرچه شاخص DSI در طول دوره مورد تجزیه و تحلیل همراه با شدت خشکسالی افزا یش یافته است، اما همبستگی بین ا ین دو معنی دار نبو ده اس ت. با این حال، الگو ی روند شاخص DSI با روند الگوی خشکسالی همخوانی داشت. در نهایت میزا ن ارتباط خشکسا لی و شاخص DSI همواره با توجه به خشکسالی ها و ترسالی ها، نوسان داشته است.

    کلید واژگان: شاخص بارش استاندارد, خشکسالی نرمال, رگرسیون خطی, تغییرات اقلیمی
    Ebrahim Yousefi Mobarhan *, Ali Khaleghi
    Introduction

    Dust is a common phenomenon in arid and semi-arid regions. One of the factorsthat play a role in the occurrence of this phenomenon is the change in weather conditions, whichleads to drought, and the drying of lakes and rivers has caused crises such as sandstorms. Thisphenomenon leads to negative effects on agriculture, water and soil pollution, and respiratorydiseases, as well as environmental and social challenges such as reduced visibility and roadaccidents. The purpose of this research is to investigate the relationship between the DSI dustindex and SPI standardized precipitation drought index in Semnan Province.

    Material and Methods

    The studied area of Semnan Province is located in the southern regionof the Alborz Mountain range. To investigate the effect of drought on the amount of dust, thedaily data of dust, monthly rainfall, temperature, relative humidity and evapotranspiration offive synoptic stations of Semnan Province within a period of 15 years (2003-2017) were usedon an annual scale. During a 15-year period, the drought storm index (DSI) was determined forthe synoptic stations using the dust storm index, and then the cumulative DSI index wascalculated. Afterwards, statistical and experimental evaluations was done on annualfluctuations to identify potential trends. Also, experiment and linear regression analysis wereused to evaluate the correlation of standard precipitation index and dust storms, and Arc GISsoftware was used for zoning.

    Results and Discussion

    The results showed that the average annual temperature in the regionhas increased from 2003 to 2017. This rapid warming has caused drought and as a result,temperature, evaporation and transpiration have also increased and led to a decrease in rainfall.A month-by-month survey of wind speed in different stations showed that there is a possibilityof dust in the province in the months of June and July when the maximum wind speed prevails.On the contrary, the months of December and January experienced the least occurrence of dust.The annual changes of DSI (2003 to 2017) showed an irregular shape and do not have a trend.Thus, in 2011, the intensity of dust was high and decreased in the following year, and the samewas observed in 2016. According to the SPI index, Semnan Province was in the normal droughtcategory with a score of 0.59. The in-depth analysis of the correlation chart between thestandardized rainfall indices and DSI showed that the DSI has increased along with the severityof drought during the study period and there is a good correlation between the DSI index andthe meteorological drought in the region, so that when there was a drought period, the value ofDSI decreased and when it was a drought period, the value of the dust index increased.However, there is no significant relationship between these two indicators (p =0.07 andR2=0.22) during the 15-year research period.

    Conclusion

    Our findings indicated an increase in dust from the west to the east of the provincedue to the increase in average dust storm days. Correlation results between SPI and DSI indexshowed that although DSI index increased during the analyzed period along with the severityof drought, the correlation between the two was not significant. However, the DSI index trendpattern was consistent with the drought pattern trend. Finally, the correlation between droughtand DSI has always fluctuated according to droughts.

    Keywords: Standard Precipitation Index, Normal Drought, Linear Regression, Climate Change
  • یعقوب ایران منش*، فاطمه درگاهیان، محمود طالبی، تورج مختارپور

    بررسی ویژگی های رویشی و بوم شناختی درختان از طریق گاه شناسی، پیام های کاربردی مهمی را برای بازسازی مدل های اقلیمی در گذشته های دور و آینده فراهم خواهد ساخت. این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های بوم شناختی، اقلیمی و تاریخی درمورد گونه بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. یک درخت شاخص با فرم رویشی تک تنه، انتخاب و پس از اندازه گیری صفات کمی قطع شد. سپس، یک نمونه دیسک از محل قطر برابر سینه تهیه و خشک شد. پس از نمونه برداری و اندازه گیری وزن خشک نمونه ها، مقدار کربن به روش احتراق اندازه گیری شد. تعداد و پهنای دوایر سالانه دیسک، پس از پردازش سطح اندازه گیری شد. در مطالعات اقلیمی نیز از آنومالی های دما و بارش (دوره 64 ساله) استفاده شد. نتایج علاوه بر استخراج کلیه ویژگی های ریخت شناسی درخت، نشان داد، مقدار اندوخته کربن در اندام های مختلف با چوبی تر شدن بافت گیاه افزایش و مقدار رطوبت موجود در اندام گیاهی کاهش می یابد. اندازه گیری فواصل دوایر سالانه نشان داد، متوسط رویش قطری سالانه درخت بلوط مورد مطالعه 9/3 میلی متر است. بررسی ارتباط بین آنومالی با دما و داده های رویش قطری درخت نشان داد، متغیر دما، کنترل گسترده ای بر توزیع جغرافیایی بلوط ایرانی دارد و بلوط ایرانی به جای متغیرهای بارش، پاسخ قوی تری به دما دارد.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, الگوی رویشی, بلوط غرب, زاگرس جنوبی
    Yaghoub Iranmanesh *, Fatemeh Dargahian, Mahmoud Talebi, Touraj Mokhtarpour

    Investigating the growth and ecological characteristics of trees through dendrochronology will provide essential messages for reconstructing climate models for the past and future. This research investigated the historical, ecological, and climatic characteristics of the Brant's oak (Quercus brantii Lindl.) in Chaharmahal and Bakhtiari provinces. A typical single-stem Q. brantii was selected and cut. Then, a disk sample was prepared. Dry weight and carbon content were measured using the combustion method. The number and width of the disc's annual rings were measured. In climate studies, temperature and precipitation anomalies were used. In addition to extracting all the morphological characteristics, this research showed that the amount of carbon stored in different organs increases with the woody tissue of the plant, and the amount of moisture in the plant organ decreases. The measurement of annual rings showed that the average growth diameter of the studied oak tree is 3.9 mm. The relationship between temperature anomaly and tree diameter growth data showed that the temperature variable has comprehensive control over the geographical distribution of the oak, and the Q. brantii has a more robust response to temperature instead of precipitation variables.

    Keywords: Climate Changes, Growth Pattern, Western Oak, South Zagros
  • مجتبی آزمون*، محمد محمدنژاد
    تاب آوری شهری به توانایی یک سیستم شهری در مقیاس زمانی و فضایی برای حفظ و یا بازگشت سریع به عملکردهای مطلوب گذشته در برابر اختلالات یا تغییرات گفته می شود. تغییر اقلیم در واقع به گرم شدن سطح زمین که در اثر انباشته شدن گازهای گلخانه ای در هوا ناشی می شود. تاب آوری اکولوژیک شهری، به ظرفیت سامانه های اکولوژیکی برای جذب اختلالات و نیز برای حفظ بازخوردها، فرایندها و ساختارهای لازم و ذاتی سامانه گفته می شود. از زیرشاخه های تاب آوری اکولوژیک شهری، تاب آوری اقلیمی است. تاب آوری اقلیمی بیانگر پتانسیل های یک شهر برای رفع مشکلات حاصل از پدیده های ناگهانی آب وهوایی و مخاطرات تحت تاثیر تغییرات اقلیمی می باشد. تقلیل تغییرات اقلیمی به این 5 عامل کلیدی متمرکز شده است: شکل شهر، ساخت وساز، محیط مصنوع، زیرساخت های شهری، حمل ونقل و تولید کربن. هدف از این پژوهش کمک به دانش فعلی و شناسایی بهتر تغییر اقلیمی و اثرات آن بر زندگی بشر و کیفیت آب وهوای شهر، با استفاده و بهره وری از ویژگی های زیرساخت های سبز شهری، بخصوص در شهر تبریز است که با ارزیابی عناصر اقلیمی می خواهیم اثرات تغییرات اقلیمی را گزارش و مولفه های تاب آوری را با استفاده از مطالعات پیشین بررسی کنیم. در این تحقیق از روش تاثیر سرمایشی پارک (Park Cooling Effects) در دمای سطح زمین (LST) از زیرساخت های سبز شهری استفاده شد و به صورت نمونه باغ فجر تبریز که در مرکز شهر قرار دارد یه عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعه بیانگر آن است که وجود فضای سبز و زیرساخت های سبز شهری در تاب آوری اقلیمی و کاهش دمای سطح زمین نقش بسزایی دارد.
    کلید واژگان: تاب آوری شهری, برنامه ریزی کاربری زمین, تغییرات اقلیمی, تبریز, دمای سطح زمین
    Mojtaba Azmoon *, Mohammad Mohammadnejad
    Urban resilience refers to the capacity of an urban system, over both temporal and spatial scales, to maintain or rapidly return to desired past functionalities in the face of disruptions or changes. Climate change essentially refers to the warming of the Earth's surface caused by the accumulation of greenhouse gases in the atmosphere. Urban ecological resilience refers to the capacity of ecological systems within cities to absorb disturbances and maintain necessary and intrinsic feedbacks, processes, and structures. Climate resilience is a subset of urban ecological resilience, denoting a city's potential to address problems arising from sudden weather phenomena and hazards influenced by climate change. Mitigating climate change focuses on five key factors: urban form, construction, artificial environment, urban infrastructure, transportation, and carbon production. Our research aims to contribute to current knowledge and deeper understanding and better identification of climate change and its effects on human life and urban climate quality, utilizing the features of urban green infrastructure, particularly in Tabriz city. We intend to report the effects of climate change and examine the components of resilience using previous studies by evaluating climatic elements. In this study, we employ the Park Cooling Effects method on Land Surface Temperature (LST) using urban green infrastructure. As an example, we sampled from the Bagh-e-Fajr in Tabriz, located in the city center. We have concluded that the presence of green spaces and urban green infrastructure plays a significant role in climate resilience and reducing land surface temperature.
    Keywords: Urban Resilience, Land Use Planning, Climate Change, Tabriz, Surface Temperature
  • اردا زارعی، سینا فرد مرادی نیا *
    زمینه و هدف

    امروزه کلان شهر ها نقش بسیار مهمی در آلایندگی محیط زیست دارند، افزایش روزافزون جمعیت با افزایش مصرف سوخت های فسیلی و منابع انرژی همراه است که این موضوع باعث افزایش انتشارات گازهای گلخانه ای در اتمسفر میشود. اثرات افزایش گازهای گلخانه ای با بروز پدیده گلخانه ای سبب تغییرات اقلیمی می شود. با توجه به اتلاف زیاد انرژی در ساختمان های مسکونی موجود، هدف این تحقیق انتخاب راهکار مناسب برای بهینه سازی ساختمان و کاهش مصرف انرژی در این بخش است.

    روش بررسی

    در این تحقیق، در تاریخ 1/10/1398 ابتدا مقدار انرژی مصرفی سالانه یک تیپ ساختمان مسکونی 8 طبقه در تبریز با استفاده از نرم افزار انرژی پلاس شبیه سازی شد. سپس مقدار انرژی مصرفی سالانه ساختمان یاد شده با شرایط آب و هوای دو اقلیم متفاوت یزد و رشت نیز شبیه سازی شد تا میزان مصرف انرژی ساختمان در هر 3 شهر مقایسه شود. سپس با کمک نرم افزار شبیه سازی JePlus، انرژی مصرفی حالت های مختلف ساختمان (جهت گیری، موقعیت، دما، اقلیم)، درهر 3 شهر شبیه سازی شد تا رفتار ساختمان از لحاظ مصرف انرژی بررسی شود. در نهایت مقدار انرژی مصرفی گرمایشی و سرمایشی ساختمان به عنوان توابع هدف انتخاب شده و توسط نرم افزار JePlus + EA بهینه سازی انجام گرفت.

    یافته ها

    با توجه به متغیرهای تعریف شده در ورودی نرم افزار JePlus، 432 حالت مصرف انرژی برای ساختمان به دست آمد. و با توجه به انتخاب انرژی مصرفی گرمایشی و سرمایشی ساختمان به عنوان توابع هدف، توسط نرم افزار JePlus + EA بهینه سازی انجام گرفت. نتایج بهینه سازی نشان داد با توجه به پارامترهای یکسان در نظر گرفته شده برای هر سه اقلیم، مصرف انرژی ساختمان در شهر رشت 16 درصد، یزد 14 درصد و تبریز 12 درصد کاهش یافته است.

    بحث و نتیجه گیری

    بررسی نتایج این مطالعه نشان داد اگر ساختمان در جهت و موقعیت صحیح با توجه به نوع اقلیم و وضعیت آب و هوا (جهت تابش خورشید، دما، رطوبت و...) احداث شود و دمای گرمایش و سرمایش داخل ساختمان در حد آسایش تنظیم گردد، مصرف انرژی ساختمان نیز درحد قابل ملاحظه ای کاهش می یابد؛ در نتیجه از سهم هر ساختمان در میزان انتشار گاز دی اکسید کربن در اتمسفر که اثرگذارترین گاز در تغییرات اقلیمی است، کاسته می شود.

    کلید واژگان: بهینه سازی ساختمان, تغییرات اقلیمی, انرژی ساختمان, نرم افزار جی ای پلاس, بارگرمایی و سرمایی
    Arda Zarei, Sina Fard Moradinia*
    Background and Objective

    Today, metropolises play a very important role in environmental pollution, increasing population is associated with increasing consumption of fossil fuels and energy resources, which increases greenhouse gas emissions into the atmosphere. The effects of increasing greenhouse gases with the occurrence of greenhouse phenomena cause climate change. Due to the high energy loss in residential buildings, The purpose of this study is to select an appropriate solution to optimize the building and reduce energy consumption in this sector.

    Material and Methodology

    In this research, first, the annual energy consumption of a type of 8-storey residential building in Tabriz was simulated using Energy Plus software. Then, the annual energy consumption of the building was simulated with the weather conditions of two different climates of Yazd and Rasht to compare the energy consumption of the building in all 3 cities. Then, with JePlus simulation software, the energy consumption of different building modes (orientation, position, temperature, climate) was simulated in all 3 cities to study the behavior of the building in terms of energy consumption. Finally, the amount of heating and cooling energy consumption of the building was selected as the target functions and optimized by JePlus + EA software.

    Findings

    According to the variables defined in the input of JePlus software, 432 energy consumption modes were obtained for the building. And according to the selection of heating and cooling energy consumption of the building as target functions, optimization was done by JePlus + EA software. The optimization results showed that according to the same parameters considered for all three climates, building energy consumption in Rasht has decreased by 16%, Yazd by 14% and Tabriz by 12%.

    Discussion and Conclusion

    The results showed that if the building is built in the right direction and position according to the type of climate and weather conditions (for sunlight, temperature, humidity, etc.) and the heating and cooling temperature inside the building is set to comfort, The energy consumption of the building is also significantly reduced As a result, the share of each building in the amount of carbon dioxide emissions into the atmosphere, which is the most effective gas in climate change, is reduced.

  • آرزو نصیری، زهره السادات مجتهدزاده، ندا قاسمی، رخشاد حجازی

    هدف بررسی عوامل موثر در مدیریت ریسک حاصل از تغییرات اقلیمی است. تحقیق با استفاده از جمع اوری اسناد و اطلاعات موجوددر اینترنت و مقاله ای مرتبط انتشار یافته در مورد مخاطرات اقلیمی و مدیریت ریسک تغییرات اقلیمی انجام گرفته است .نتایج نشان می دهد برای مدیریت ریسک و پیشگیری از نتایج مخرب ناشی از آن موارد زیر ضروری است : شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک ، ارزیابی ریسک ، پاسخ به ریسک و ایجاد برنامه یا اقدامات پیشگیرانه برای ریسک نیاز است. بنابراین هدف اصل مدیریت ریسک ایجاد یک محیط کاری امن و مطمین برای کارکنان - مشتریان و افزایش ثبات عملیات تجاری است . به نظر می رسد برای ایجاد یک برنامه مدیریت موارد زیر ضروری باشد: ایجاد یک گروه خاص و متخصص ، اهداف طرح ملی معلوم شود ، مشارکت ذی نفعان ، شناسایی منابع موجوددر معرض خطر ، تهیه و طرح بحران پیش آمده

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, ریسک خشکسالی, ریسک امنیت غذایی, ریسک کمبود آب, مدیریت ریسک
  • حمیدرضا پناهی، حسین منتصری، علی اکبر حکمت زاده، رضا خلیلی

    افزایش گاز های گلخانه ای در چند دهه اخیر و افزایش دمای ناشی از آن باعث به هم خوردن تعادل سیستم اقلیمی کره زمین و تغییرات اقلیمی در اغلب نواحی کره زمین شده است. ازاین‌رو تطبیق و مقابله با تغییرات اقلیمی در بخش منابع آب به همراه کاهش بازتاب آن‌ها می بایستی به‌عنوان بخشی از یک پاسخ جامع منطقه‌ای به آسیب‌پذیری ناشی از تغییر اقلیم مورد رسیدگی جدی قرار گیرد. در این مطالعه با استفاده از نرم‌افزار ریزمقیاس نمایی LARS-WG و مدل گردش عمومی جوی اقیانوسی HadCM3 در قالب سناریو های مختلف تعریف‌شده در گزارش چهارم IPCC (سناریوهای پایه) ازجمله سناریو A1، A2، B1، B2 که بیشتر به مسایل منطقه ای و جهانی از منظر اقتصادی و محیط‌زیستی توجه دارد، میزان تغییرات دمایی و بارش در 100 سال آینده حوضه رودخانه بشار پیش نگری شد. سپس با استفاده از سناریوی گزارش پنجم (RCP) استفاده شد و نتایج با سناریوهای پایه مقایسه گردد. نتایج نشان داد در هر دو سناریو در دوره آتی با افزایش زیاد متوسط دمای هوا مواجه خواهیم بود ولی کاهش میزان بارش چشمگیر نخواهد بود. در بخش سناریوسازی تغییرات اقلیمی RCP ها تا انتهای قرن 21 نشان از افزایش درجه حرارت و کاهش بارش در سال های آتی دارد. میزان تغییرات دمایی در RCP2.6 بین 3 تا 13 درصد و در RCP8.5 بین 4 تا 14 درصد تخمین زده شد؛ این افزایش دما در مقیاس های بزرگ باعث افزایش تبخیر و طولانی‌تر شدن دوره های خشک‌سالی می شود.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, بارش, سناریو های اقلیمی, رودخانه بشار, مدل گردش عمومی
    Hamidreza Panahi, Hossein Montaseri, Aliakbar Hekmat zadeh, Reza Khalili

    The increase of greenhouse gases and the resulting increase in temperature have caused the balance of the earth's climate system and climate changes in most areas of the earth. Therefore, adapting and dealing with climate changes in the water resources sector along with reducing their reflection should be seriously addressed as part of a comprehensive regional response to the vulnerability caused by climate change. In this study, using LARS-WG exponential microscale software and the HadCM3 oceanic atmospheric general circulation model in the form of different scenarios defined in the fourth IPCC report (basic scenarios), including scenario A1, A2, B1, B2, which are more related to regional issues. And the world is concerned from an economic and environmental point of view, the amount of temperature changes and precipitation in the next 100 years of Bashar river basin was predicted. Then the fifth report scenario (RCP) was used and the results were compared with the basic scenarios. The results showed that in both scenarios in the coming period, we will face a large increase in average air temperature, but the decrease in precipitation will not be significant. In the climate change scenario section, RCPs until the end of the 21st century indicate an increase in temperature and a decrease in precipitation in the coming years. The amount of temperature changes in RCP2.6 was estimated between 3 and 13% and in RCP8.5 between 4 and 14%; This increase in temperature on a large scale increases evaporation and prolongs drought periods.

    Keywords: Climate changes, precipitation, climate scenarios, Bashar River, general circulation model
  • سید عباس پورهاشمی، مجتبی سبحانی نیا*، سید علی حسینی آزاد

    یکی از مهمترین اسناد بین المللی لازم الاجرا برای واکنش در برابر تغییرات اقلیمی، موافقتنامه پاریس 2015 است. بیش از سه دهه است که دولت ها مذاکرات طولانی در خصوص تغییرات اقلیمی را آغاز نموده اند و همواره این موضوع در دستور کار دولت ها قرار داشته است. از مهمترین دلایل ناکامی برای تدوین و اجرای یک سند بین المللی لازم الاجرا، عدم تمایل بسیاری از دولت ها به پذیرش اهداف کاهش انتشار الزام آور بوده است. تجربه ناموفق پروتکل کیوتو 1997، نشان دهنده این رویکرد دولت ها به عدم پذیرش تعهدات الزام آور است. در این مقاله تلاش شده است تا ماهیت تعهدات دولت ها در توافقنامه پاریس 2015 درباره تغییرات اقلیمی مورد تحلیل حقوقی قرار گیرد. این تحقیق مبتنی بر روش تجزیه و تحلیل استقرایی حقوقی است. بر اساس این روش، موافقتنامه پاریس 2015 و برخی از اسناد قبل از آن در خصوص برخورد با تغییرات اقلیمی، مورد بررسی حقوقی قرار گرفته است. نهایتا این پژوهش، ضمن بررسی فرصت‏ها و ظرفیت‏های حقوقی توافقنامه پاریس 2015، به این نتیجه نایل شده است که علیرغم این که موافقتنامه پاریس به عنوان یک معاهده بین المللی گامی مهم و اساسی در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ارزیابی می شود، ولی همچنان دارای برخی ناکارآمدی های حقوقی و اجرایی است.

    کلید واژگان: توافقنامه پاریس 2015, تغییرات اقلیمی, معاهدات محیط‏زیستی, حقوق بین‏الملل ‏محیط زیست
    Seyed-Abbas Poorhashemi, Mojtaba Sobhaninia *, Seyed Ali Hosseini Azad

    One of the most important international instruments to deal with climate change is the Paris Agreement 2015. For over three decades, states have begun long-term talks and negotiations on climate change, which is always on the international agenda. One reason for not concluding an international instrument is that states are not willing to adopt binding commitments on mitigating Green House Gas emission. The failed experience of the Kyoto Protocol 1997 reflects this approach. The piece analyzes the nature of states obligations in the Paris agreement on climate change. This research is based on a legal inductive analysis method. According to this method, the Paris Agreement and some related legal instruments on climate change have been analyzed and assessed. This article while identifies various defining elements of legal character of the Paris Agreement, illustrates that even though the Paris Agreement is an “International Treaty within the meaning of the Vienna Convention on the Law of Treaties” which contains a mix of hard, soft and non-obligations is an important step forward to address climate change, but still has legal and normative inefficiencies.

    Keywords: Paris agreement 2015, Climate Change, Environmental Treaties, International Environmental law
  • سوسن حایری یزدی، مریم رباطی*، نسیم پورسینا، عذرا کریمی
    زمینه و هدف

    با توجه به اینکه تغییرات اقلیمی از یک موضوع حاشیه ای به یک اولویت جهانی تبدیل شده است، نزدیک به سه دهه است که سازمان ملل بیشتر کشورهای روی زمین را برای اجلاس های جهانی آب و هوا  به نام COP گرد هم می آورد. هدف از این مطالعه، بررسی اهداف و دستاوردهای COP26 و تاثیر آن بر تصمیمات کلان ایران بوده است.

    روش بررسی

    این پژوهش مطالعه ای بر COPهای گذشته، و COP26 بوده است. در این راستا مقالات پیشین و فعلی به همراه سخنرانیها و دستاوردهای کاپها مطالعه گردید و سیر حرکت و تحول این اجلاس، قدرتها و ضعفها و نتایج آن مطالعه شد. در نهایت تاثیر این اجلاس بر تصمیمهای کشور ایران تحلیل شده است و بعضا پیشنهادهایی برای بهبود فرایند سیاستگذاری در ایران ارایه شده است.

    یافته ها

     با توجه به اینکه بیشتر نیروگاه های برق ایران و صنعت فولاد به طور معمول از سوختهای فسیلی به عنوان منابع انرژی ورودی استفاده می کنند، مساله کاهش انتشار کربن از صنایع با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و استفاده از کمکهای جهانی کمک به کاهش نشر گازهای گلخانه ای خواهد داشت.

    بحث و نتیجه گیری

    زمینه های کاری داخل و خارج از ایران در دو بخش کاهش انتشار و سازگاری با تغییر اقلیم است و در این راستا، سازمانهای متعدد جهانی برای تخصیص کمکهای مالی وجود دارد.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, کنفرانس احزاب, زغال سنگ, انرژیهای تجدید پذیر
    Susan Hayeri Yazdi, Maryam Robati *, Nasim Poursina, Ozra Karimi
    Background and Aim

    As climate change has shifted from a marginal issue to a global priority, it has been nearly three decades since the United Nations brought together most of the countries on Earth for the Global Climate Summit, called the COP. The purpose of this study was to investigate the goals and achievements of COP26 and its impact on Iran's macro decisions.

    Methods

    This study was a study on past COPs and COP26. In this regard, previous and current articles were studied along with the lectures and achievements of the COPs, and the course and evolution of this summit, its strengths and weaknesses, and its results were studied. Finally, the impact of this summit on Iran's decisions has been analyzed and some suggestions have been made to improve the policy-making process in Iran.

    Findings

    Given that most power plants in Iran and the steel industry typically use fossil fuels as sources of input energy, the issue of reducing carbon emissions from industries using renewable energy and the use of global aid to help reduce emissions It will have greenhouse gases.

    Discussion and Conclusion

    Fields of work inside and outside Iran are in two parts: mitigating and adapting to climate change, and in this regard, there are several international organizations for the allocation of financial assistance.

    Keywords: Climate Change, Conference of the Parties, coal, renewable energies
  • ناهید محمودی مه پاش*، بابک سوری
    زمینه و هدف

    امروزه یکی از مشکلات و بحران های اساسی جوامع بشری وقوع پدیده گرد و غبار است. بنابراین در پژوهش حاضر به مقایسه غلظت گردوغبار در ارتباط با متغیرهای اقلیمی در سه شهر سنندج، خرم آباد و اندیمشک واقع در عرض های جغرافیایی مختلف در نیمه غربی ایران پرداخته شده است.

    روش بررسی

    به منظور سنجش غلظت گرد و غبار از روش نمونه برداری غیر فعال استفاده شد. جهت ارزیابی روند تغییرات و ارتباط آنها با برخی از پارمترهای هواشناسی به ترتیب از روش آزمون من کندال و همبستگی پیرسون استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد بیشترین میانگین غلظت گرد و غبار شهرهای سنندج، خرم آباد و اندیمشک به ترتیب به میزان (48/45±0/1،84/14±0/1 و07/1±65/1) میلی گرم بر متر مربع بدست آمد. بررسی روند تغییرات غلظت گرد و غبار نشان داد در میان ایستگاه های مختلف ایستگاه سنندج دارای روند کاهشی در سطح معنی داری 95 درصد (047/0=P-value) می باشد. نتایج ارزیابی همبستگی بین مقادیر گرد و غبار سه ایستگاه با پارامترهای هواشناسی نشان داد، در ایستگاه سنندج بین غلظت گرد و غبار و میانگین دما رابطه مثبت وجود دارد (05/0 p <، 61/0 r =). اما بین غلظت گرد و غبار با رطوبت نسبی (05/0 p <،71/0=r) و بارش (05/0 >p،61/0=r) رابطه منفی مشاهده شد. بین غلظت گرد و غبار و سرعت باد در ایستگاه های خرم آباد (05/0 p <، 61/0=r) و اندیمشک (001/0 p <، 72/0=r) رابطه مثبت و معنادار وجود داشت.

    بحث و نتیجه گیری

    براساس یافته هامی توان نتیجه گرفت مقادیر گرد و غبار در مناطق مختلف بسته به موقعیت جغرافیایی، شرایط توپوگرافی، اقلیمی، پارامترهای هواشناسی و همچنین منشاء آن ها نیز متفاوت است.

    کلید واژگان: غلظت گرد و غبار, تغییرات اقلیمی, نیمه غربی ایران
    Nahid Mahmoodi Mahpash *, Babak Souri
    Background and Purpose

    Today one of the issues and essential crises of human societies is incidence of dust phenomenon. Therefore, in researches, the dust concentration has been compared in relation to climatic variables in Sanandaj, Khoramabad and Andimeshk cities located in different geographical areas in the western half of Iran.

    Material and Methodology

    Inactive sampling was done for measuring dust density. Menkendal test and Pierson cohesion were done for assessment of changes process and their relation with some meteorology parameters.

    Results

    Results showed that the most average density of dust in Sanandaj, Khoramabad and Andimeshk cities were (1.45±0.48, 1.14±0.84 & 1.65±1.07) mg to m2. Checking changes process of dust density showed that Sanandaj station has decreasing process in meaningful level 95 percent (P-value=0.047) between different station. Results of cohesion assessment among dust amounts in 3 stations with metrology parameters showed that in Sanandaj station there was positive relation between dust density and temperature average (p < 0.05, r = 0.61), but there was negative relation between dust density with comparative damp (p < 0.05, r = 0.71) and downfall (p < 0.05, r = 0.61) In Khoramabad (p < 0.05, r = 0.61)  and Adimeshk (p < 0.001, r = 0.72) stations there was positive and meaningful relation between dust density and wind speed. Discussion and

    Conclusion

    By these findings it can be concluded that dust amounts in different areas depends on geographical condition, topography requirements, continental, metrology parameters and also their origins are various.

    Keywords: Dust Concentration, Climate Change, western half of Iran
  • سعید حسینیان*
    در این مطالعه سعی شده است تا اثر تغییرات اقلیمی طی 30 سال آینده بر پراکنش سه گونه از سوسماران در معرض انقراض مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور سه گونه Phrynocephalus horvathi, Eremias pleskei, Darevskia kopetdaghica انتخاب شدند که در نواحی شمال غرب و شمال شرق ایران پراکنش دارند. مدل سازی آشیان بوم شناسی آن ها نشان داد، که در زمان حاضر محدوده پیش بینی شده مساعد حضور گونه ها کمی بیش تر از مناطق پراکنش کنونی آن ها است، ولی طی 30 سال آینده (تا سال 2050) این میزان از نواحی مساعد به مقدار 50 درصد برای E. pleskei و 30 درصد برای Ph. horvathi و یا حتی بیش از 50 درصد برای D. kopetdaghica کاهش می یابد. کم ترین میزان دمای محیط در سردترین ماه و فصل سال از جمله عوامل مهم در این تغییرات محسوب می شوند. افزایش گرمای جهانی طی 30 سال آینده توازن دمایی در فصل های سال را بر هم می زند و همین امر می تواند اثر مستقیمی روی سوسماران که جزء جانوران خونسرد هستند، داشته باشد. با مدیریت مناطق حفاظت شده و بررسی دقیق تر نواحی مورد نیاز جهت حفاظت، می توان از انقراض جانوران با پراکنش محدود در اثر تغییر اقلیم جلوگیری کرد. هم چنین افزایش آگاهی مردم درباره اهمیت حفاظت از تنوع زیستی امری ضروری است.
    کلید واژگان: خزندگان, تغییرات اقلیمی, فلات ایران, تخریب زیستگاه, حفاظت از تنوع زیستی
    Saeed Hosseinian *
    In the present study, it has been tried to investigate the climate change effect between current and 2050 on three critically endangered lizards in Iran. For this purpose, three species has been selected Phrynocephalus horvathi, Eremias pleskei, Darevskia kopetdaghica that distributed in northwestern and northeastern part of Iran. Ecological niche modeling indicated that current distribution range of all three species is relatively smaller than predicted models, but during 30 years ahead (till 2050) these suitable areas will be decreased about 50% for E. pleskei and 30% for Ph. horvathi or more than 50% for D. kopetdaghica. Minimum temperature of coldest month and coldest quarter are the most important factors for this variation. Increasing the global warming for next 30 years (till 2050) will change the temperature in different seasons and this event may have direct effect on the lizards that categorized as cold blood animals. Conservation management and evaluation the protected areas can prevent the extinction of animals in face of climate change effects. However, increasing the public awareness about the importance of biodiversity conservation is essential.
    Keywords: Reptilia, climate change, Iranian Plateau, Habitat destruction, Biodiversity conservation
  • فاطمه حجازی، حاجی قلی کمی*، زین العابدین محمدی

    تغییرات دامنه پراکنش جمعیت های دوزیستان از جمله وزغ ها عمدتا در ارتباط با تغییرات محیطی بوده و بقای بسیاری از آن ها توسط عوامل بوم شناختی و انسانی در معرض خطر قرار می گیرند. وزغ تالشی Bufo eichwaldi یکی از گونه های آسیب پذیر با دامنه پراکنش محدود می باشد که در شمال ایران و جنوب شرق جمهوری آذربایجان پراکنش یافته است. اخیرا سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی (IUCN) این گونه را جزو گونه های آسیب پذیر معرفی کرده که نشان دهنده تهدید جمعیت ها و زیستگاه های این گونه در جنگل های هیرکانی حاشیه جنوبی خزر توسط عوامل طبیعی و انسانی است. به همین منظور، در این مطالعه تغییرات و مطلوبیت زیستگاه وزغ تالشی با استفاده از 52 نقطه حضور و 20 متغیر زیستی اقلیمی با روش حداکثر آنتروپی توسط نرم افزار MaxEnt مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج مدل سازی زمان حال وزغ تالشی نشان می دهد که پراکنش و زیستگاه مطلوب وزغ تالشی در جنگل های هیرکانی جنوب خزر عمدتا توسط چهار عامل میانگین دمای سردترین فصل، فصلی بودن دما، حداقل دمای سردترین ماه و میزان بارش سردترین فصل تحت تاثیر قرار می گیرد. هم چنین نقشه ها و مدل های حاصل از این مطالعه در مقایسه با نقشه های پراکنش این گونه در گذشته، بیانگر قطعه قطعه شدن زیستگاه وزغ تالشی در جنگل های هیرکانی، پراکنش لکه ای جمعیت های آن و در نتیجه کاهش احتمالی جمعیت های آن می باشد که نشان می دهد پراکنش وزغ تالشی درجنگل های هیرکانی جنوب خزر، نسبت به دهه های اخیر به دلیل عواملی مانند تغییرات اقلیمی و دخالت های انسانی دچار انقباض گشته است، که این امر لزوم حفاظت از این گونه ارزشمند را بیش تر از گذشته مورد تاکید قرار می دهد.

    کلید واژگان: مطلوبیت زیستگاه, Bufo eichwaldi, دوزیستان, MAXENT, تغییرات اقلیمی
    Fatemeh Hejazi, Haji Gholi Kami *, Zeinolabedin Mohammadi

    Distributional range shift of Amphibian populations especially toads are tightly related to enviromental changes and their survival are threatened by ecological and anthropogenic factors. Talysh toad Bufo eichwaldi occurs in a limited area through the southern margin of the Caspian Sea including north Iran and the southeast of Azerbaijan and has recently considered vulnerable by IUCN Red List of Threatened Species. In this study, 52 occurence records and 20 bioclimatic variables were used for modeling of habitat suitability of B. eichwaldi using maximum entropy algorithm implemented in MaxEnt software package. The results showed that Mean Temperature of Coldest Quarter, Temperature Seasonality, Minimum Temperature of Coldest Month, and Precipitation of Coldest Quarter are the most important predictors for B. eichwaldi suitable habitat. The MaxEnt model indicted that the habitat of B. eichwaldi has been fragmented in the Hyrcanian forest of the south Caspian Sea, which may cause its populaton decline. It is deduced that distributional range of B. eichwaldi in the south of the Caspian Sea experienced contraction due to climate change and human interference comparing to last decades indicating need for conservation programs to protect the Talysh Toad population in the Hyrcanian forest.

    Keywords: Habitat suitablity, Bufo eichwaldi, amphibian, MAXENT, climate change
  • سمیره صی محمدی، محسن توکلی*، کیومرث زرافشانی، حسین مهدی زاده، فرزاد امیری
    زمینه و هدف

    نگرانی در مورد تغییرات آب و هوا و اثرات آن بر جنبه های مختلف زندگی انسان در تولید به طور کلی و کشاورزی به طورخاص در حال رشد است، لذا هدف اصلی این مطالعه بررسی و پیش بینی اثرات تغییرات اقلیمی بر دما و بارش در شهرستان کرمانشاه است.

    روش بررسی

    واسنجی و اعتبارسنجی داده ها با استفاده از مدل HadCM3 برای داده های روزانه دما و بارش از سال 1961 تا 2001     انجام شد، بدین صورت که از داده های  سال 1961 تا 1990 برای دوره واسنجی و از سال 1991 تا 2001 برای اعتبارسنجی استفاده شد. به منظور ریزمقیاس نمایی آماری داده های بزرگ مقیاس مدل گردش عمومی هوا از نرم افزار SDSM4.2 استفاده شد.

    یافته ها

    اختلاف کم بین داده های مشاهداتی و شبیه سازی شده در دوره واسنجی و اعتبارسنجی نشان داد که انطباق قابل قبولی بین داده های مشاهداتی و شبیه سازی شده توسط مدل وجود دارد. لذا با توجه به این مورد، قابلیت و توانایی مدل در داده سازی مورد تایید قرار گرفت. در این مطالعه از سناریوی انتشار A2 برای مدل سازی تغییرات اقلیمی در سه دوره سی ساله (2020، 2050 و 2070) استفاده شد.

    بحث و نتیجه گیری

    طبق مدل شبیه سازی شده، بارش روند کاهشی و دما روند افزایشی خواهد داشت، لذا نتایج این مطالعه می تواند برای مدل های بهینه تخصیص کاربری اراضی کشاورزی به کار رود.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, پیش بینی, مدل های گردش عمومی هوا(GCM), HadCM3, .SDSM
    Samireh Seymohammadi, Mohsen Tavakoli *, Kiumars Zarafshani, Hossien Mahdizadeh, Farzad Amiri
    Background and Objectives

    Concern about climate change and its effects on various aspects of human life in general and agricultural production in particular is growing. Therefore, the main purpose of this study is to assess and predict of climate change induced temperature and precipitation of Kermanshah township.

    Method

    The calibration and validation of the HadCM3 model was performed 1961-2001 of daily temperature and precipitation. The data on temperature and precipitation from 1961 to 1990 were used for calibration whereas data from 1991 to 2001 were used for model validation. SDSM version 4.2 as a downscaling model used to downscale general circulation models to station scales.  

    Findings

     The least difference between observed data and simulation data during calibration and validation showed that the parameter was precisely modeled for most of the year. This study under A2 scenario, three time periods (2020, 2050, 2080) were simulated.  

    Discussion and Conclusion

    According to our simulated model, precipitation showed a decreasing trend whereas temperature showed an increasing trend. The result of this study can also be used as an optimal model for land allocation in agriculture.

    Keywords: Climate Change, Prediction, Global circulation model, HadCM3, SDSM
  • مریم ملکوتیان، مظفر شریفی*، سمیه ویسی
    سابقه و هدف

    تغییر اقلیم یکی از بزرگترین تهدیدها برای تنوع زیستی است و می تواند منجر به تغییر توزیع گونه ها و افزایش خطر انقراض جمعیت هایی شود که قادر به سازگاری با محیط های جدید و یا جابجایی به زیستگاه های مناسب نیستند. در مطالعه حاضر، مطلوبیت زیستگاه برای نیوت کوهستانی خالزرد (Neurergus derjugini) با هدف شناسایی زیستگاه های مطلوب فعلی، پیش بینی گسترش یا انقباض محدوده توزیع گونه تحت تاثیر سناریوهای اقلیمی آینده و تعیین اصلی ترین متغیرهای اقلیمی تاثیرگذار مدل سازی گردید.

    مواد و روش ها: 

    گونه مورد مطالعه تاکنون از 57 نهر، چشمه و آبراه های تولید مثلی در محدوده کوهستان زاگرس در غرب ایران و شرق عراق براساس مندرجات در مطبوعات علمی گزارش شده است. در پژوهش حاضر توزیع گونه با استفاده از روش بیشینه آنتروپی [i] برای زمان حال و آینده (2050 و2070) تحت دو سناریوی خفیف (RCP2.6) و شدید (RCP8.5) مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج و بحث: 

    براساس نتایج به دست آمده میزان بارش در مرطوب ترین دوره (BIO13)، بیشترین درصد مشارکت برای پیش بینی توزیع گونه را نشان داد. مقایسه وسعت منطقه های مطلوب در شرایط کنونی و تحت شرایط اقلیمی آینده نشان می دهد که مساحت زیستگاه های مطلوب برای نیوت خالزرد تحت سناریوی خفیف (RCP2.6)  در سال 2070 کاهش چشم گیری نخواهد داشت و حتی در سال 2050 افزایش مساحت مشاهده گردید. در حالیکه مساحت زیستگاه های مطلوب در سال 2070 تحت سناریوی شدید (RCP8.5)  کاهش قابل توجهی (بیش از 50 درصد) را نشان داد.  نتایج مدل از این فرضیه پشتیبانی می کند که با توجه به تغییرات اقلیمی آینده چه بسا محدوده توزیع گونه در پناهگاه های واقع در مرکز و جنوب محدوده توزیع با حرکت به سمت ارتفاعات بالاتر حفظ خواهد شد.

    نتیجه گیری: 

    یافته های به دست آمده از مطالعه جاری، از این فرضیه که پناهگاه های اقلیمی زاگرس در حفاظت از جمعیت های منزوی و همچنین زیستگاه های مناسب مورد نیاز آن ها طی دوره تغییرات اقلیمی نقش برجسته ای دارد، پشتیبانی می کند.

    کلید واژگان: MaxEnt, Neurergus derjugini, تغییرات اقلیمی, مدل سازی, متغیرهای اقلیمی
    Maryam Malekoutian, Mozafar Sharifi *, Somaye Vaissi
    Introduction

    Climate change is recognized as one of the largest threats to biodiversity and is expected to result in shifting species distributions and increasing extinction risk of populations that are unable to adapt or relocate to suitable habitats. In the present study, habitat suitability of the yellow-spotted mountain newt was modeled to identify the current suitable habitats, to predict the expansion or contraction of the distribution of the species under future climate change scenarios, and to determine the main environmental variables.

    Material and methods

    The studied species inhabit 57 highland streams of the Zagros Mountain range in western Iran and eastern Iraq. In the present study, species distributions were examined using the maximum entropy model (MaxEnt) for the current and the future (2050 and 2070) climate projection under two optimistic (RCP2.6) and pessimistic (RCP8.5) scenarios.

    Results and discussion

    Based on the results, precipitation of the coldest quarter (BIO13) was the most percent of contribution to predicting species distribution. Comparison of suitable habitat areas in the current and future climate conditions showed that suitable habitats area for the species will not significantly decrease under the optimistic (RCP2.6) scenario in 2070 and an increase was also observed in 2050. Although, a reduction in suitable habitats area (more than 50%) was observed in 2070 under pessimistic (RCP8.5) scenarios. The results of the model supported the hypothesis that due to future climate change, the species distribution range is likely to be conserved in the refugia located in the center and south of the distribution range and by shifting to higher altitudes.

    Conclusion

    Results obtained from the current study supported the hypothesis that the Zagros climatic refugia play an important role in conserving populations as well as habitats suitable for the Yellow-spotted mountain newtduring climate change.

    Keywords: MaxEnt, Neurergus derjugini, climate change, Modeling, Climatic variables
  • اثرات مستقل و تعاملی فاکتورهای دما، سطح آب و تراکم بر همنوع خواری (کانیبالیسم) لاروهای قورباغه سبز لوانت (Pelophylax bedriagae (Camerano, 1882
    مهری محمدی، سمیه ویسی، وحید اکملی*
    همنوع خواری (کانیبالیسم) نوعی رفتار تهاجمی است که در آن موجود زنده تمام یا بخشی از بدن هم گونه خویش را می خورد. در دوزیستان همنوع خواری با تغذیه از تخم یا لاروهای هم گونه خود صورت می گیرد. افزایش درجه حرارت حاصل از گرمایش جهانی می تواند با تاثیر بر میزان برهم کنش درون گونه ای و تشدید نوسانات سطح آب و تغییر در تراکم، نرخ همنوع خواری را با ضریب بالایی در جمعیت های دوزیستان تغییر دهد. در این مطالعه به منظور بررسی همنوع خواری، اثرات مستقل و تعاملی سه فاکتور دما (بالا و پایین)، نوسانات سطح آب (سطح آب بالا، پایین و کاهشی) و تراکم (کم و زیاد) در لاروهای قورباغه سبز لوانت، Pelophylax bedriagae به مدت 10 ماه مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی اثر مستقل فاکتورها، بیش ترین میزان همنوع خواری در تیمار دما بالا (56/66 %)، سطح آب پایین (47/50 %) و تراکم کم (53/33 %) ثبت شد. با بررسی اثر تعاملی، بیش ترین درصد همنوع خواری (شامل جراحت و خورده شدن کامل نمونه) در تیمار دمای بالا/ سطح آب کاهشی/ تراکم کم با میزان 90 % ثبت گردید. در مقابل کم ترین درصد همنوع خواری به طور مشترک در دو تیمار دمای پایین/ سطح آب کاهشی/ تراکم کم و دمای پایین/ سطح آب بالا/ تراکم کم با میزان 20 % ثبت شد. نتایج این مطالعه نشان داد دو فاکتور حرارت و تراکم به طور مستقل، تاثیر معنی داری بر همنوع خواری دارند اما این تاثیر برای نوسانات سطح آب معنی دار نمی باشد. هم چنین تعامل سه فاکتور دما، سطح آب و تراکم تاثیر معنی داری بر میزان همنوع خواری نشان داد.
    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, نوسانات سطح آب, تراکم, همنوع خواری, دوزیستان بی دم
    Independent and interactive effects of temperature, water level and density on the cannibalism of Levant Green Frog, Pelophylax bedriagae (Camerano, 1882) larvae
    Mehri Mohammadi, Somaye Vaissi, Vahid Akmali *
    Cannibalism is an aggressive behavior in which the living organism eats whole or part of its body. In amphibians, cannibalism is done by feeding on its own eggs or larvae. The increase in temperature resulting from global warming, by affecting on the rate of intraspecific interaction and intensifying water level fluctuations and change in density, can alter the rate of cannibalism with a high coefficient in amphibian populations. In this study, independent and interactive effects of temperature (high and low), water level (hydroperiod) (high, low, and decreasing water levels), and density (low and high) factors on the cannibalism of Levant green frog Pelophylax bedriagae larvae was investigated in within 10 months. By considering the independent effect of the factors, the highest rate of cannibalism was observed in high temperature (56.6%), low water level (47.5%) and low density (53.33%). Due to the interactive effect, the highest percentage of cannibalism (including biting and whole body cannibalism) was recorded in the high temperature/low water level/low density treatment with 90%. In contrast, the lowest rate of cannibalism was recorded in two treatments: low temperature/low water level/low density, and low temperature/high water level/low density with 20%. The results of study showed that temperature and density had significant independent effects on the cannibalism but water level fluctuations are not significant. Also, interaction of three factors included temperature, water level and density had a significant effect on the rate of cannibalism.
    Keywords: climate change, Water level fluctuations, Density, cannibalism, Anura
  • محمد جلالی، مریم افشاری، زینب مزینانیان*

    با وجود این که اثرات تغییرات آب و هوایی شرایط زندگی در بخش های بزرگی از جهان را تهدید می کند، گروه های مختلف کنشگران در بهبود رژیم آب و هوایی ناکام مانده اند. این طبیعی است که آن دسته از کشورهایی که بیشتر از تغییرات آب و هوایی آسیب می بینند باید به دنبال راه هایی جهت بهبود رژیم آب و هوایی هم از طریق روش های قانونی و هم سایر روش هایی کمتر رسمی، مانند شناساندن تغییرات آب و هوایی به عنوان یک مسئله امنیتی و مشکل محیط زیستی باشند.شرایط تغییر آب و هوا و گرمایش جهانی به عنوان ضریب تهدید امنیت بشری مطرح می شود، چراکه کمبود مواد غذایی و کمبود آب، تخریب محیط زیست، فقر، گسترس بیماری، مهاجرت توده ای را ایجاد می کند که هر کدام ازاین ها می توانند به تنهایی به امنیت ملی خدشه وارد و به سناریو دولت شکست خورده کمک کنند.در عرصه  داخلی و در عرصه جهانی امنیت دولت مدرن، زمانی معنا می یابد که دارای قدرت برتر باشد در اینصورت، حتی اگر با فقدان تهدید مواجه باشد، جامعه ای ناامن تلقی می شود. در گفتمان مدرن امنیت ملی، شاهد افزوده شدن وجه نرم افزاری امنیت علاوه بر وجه سخت افزاری آن هستیم. در پی توسعه مفهوم امنیت و خصوصا توسعه طیف تهدیدات مربوط به امنیت ملی منتقدان برآمدند و مدعی شدند که تهدیدات غیر نظامی مانند تهدیدات زیست محیطی و اقتصادی می تواند به نوبه خود به اندازه تهدیدات نظامی جدی باشند و لذا این تهدیدات نیز باید به عنوان تهدیدات امنیتی در نظر گرفته شوند.در این مقاله سعی برآن بوده با توسل به رویکرد میان رشته ای، تحلیلی از تاثیر ابعاد زیست محیطی تغییرات اقلیمی بر امنیت ملی از منظر حقوق بین الملل محیط زیست ارایه گردد.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, گرمایش جهانی, امنیت بشری, حقوق بین الملل محیط زیست, امنیت ملی
    Mohammad Jalali, Maryam Afshari, Zeinab Mazinanian *

    Although the effects of climate change are threatening to the living conditions of a large part of the world, different groups of activists have failed to improve the climate regime. It is natural that those countries which are more vulnerable to climate change should find some ways to improve the climate by using both legal methods and other less formal methods such as identifying climate change as a security and environmental problem. Climate change and global warming are regarded as two factors, which play a significant role in threatening human security since food shortages, water scarcity, environmental degradation, poverty, disease outbreaks, and mass migration can separately lead to national security, which will undermine and contribute to the failed government scenario. In the domestic and global arena, the security of the modern government becomes meaningful with respect to superior power, and the society is considered insecure even if it faces with a lack of threats. In the modern national security discourse, we see an increase in security software, in addition to its hardware. In the wake of the development of the concept of security, especially the development of a range of national security threats, critics have suggested that civilian threats such as economic and environmental threats can, in turn, be as serious as military threats. Therefore, these threats should be considered as security threats. This article tries to provide an analysis of the impact of environmental dimensions of climate change on national security from the perspective of international environmental law, using an interdisciplinary approach.

    Keywords: Climate Change, global warming, International Environmental law, Human security, National security
  • همایون حبیبی، هاجر راعی دهقی*
    سابقه و هدف

     توانایی بشر برای دگرگون ساختن محیط زیست در تمام کره زمین به نوع متفاوتی از نگرانی‌های محیط زیستی یعنی تغییرات اقلیمی دامن زده است. امروزه افزایش گرمایش جهانی و بالا آمدن آب دریاها در اثر آب شدن یخ‌های قطبی، فوری‌ترین، قطعی‌ترین و گسترده‌ترین اثرهای قابل مشاهده تغییرات اقلیمی است. یکی از آثار این تغییرات، احتمال محروم شدن کشورهای ساحلی بویژه کشورهای کوچک جزیره‌ای از قلمروهای دریایی قبلیشان است، زیرا با بالا آمدن آب دریاها نقاط پایه‌ای که مبنای ترسیم خطوط مبدا هستند شروع به پسرفت به سمت ساحل نموده و عوارض طبیعی که مبنایی برای ترسیم خطوط مبداء دریای سرزمینی یا آب های مجمع الجزایری بودند در حال غرق شدن یا تغییر ماهیت هستند. از آنجایی که خط مبدا مبنای تعیین حدود مناطق دریایی کشور ساحلی است، با بالا آب دریاها اعتبار خطوط مبدا ترسیم شده قبلی و استحقاق کشورها برای برخورداری از منطقه های دریایی برمبنای چنین خطوطی به چالش کشیده شده و این مساله را مطرح می‌سازد که چنین کشورهایی همچنان سزاوار استفاده از خطوط مبدا ترسیم شده قبلی هستند یا باید به ترسیم دوباره این خطوط بر اساس تغییرات صورت گرفته اقدام کنند. از این رو هدف این نوشتار بررسی آثار تغییرات اقلیمی بر خطوط مبدا کشورهای ساحلی و مجمع الجزایری و بیان راهکارهایی به چنین کشورهایی برای مقابله با چنین آثاری است.

    مواد و روش‌ها

    به منظور بررسی آثار تغییرات اقلیمی بر کشورهای ساحلی در ابتدا به پیامدهای تغییرات اقلیمی بر اقیانو‌س‌ها پرداخته شد. با توجه به تحقیق های صورت گرفته مشخص شد، مهمترین این تغییرات، گرمایش جهانی و بالا آمدن آب دریاها است. سپس تاثیر چنین پیامدهایی بر خطوط مبدا عادی و مستقیم کشورهای ساحلی و مجمع الجزایری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج و بحث

    این نوشتار با بررسی آثار تغییرات اقلیمی بر اقیانوس‌ها به این نتیجه رسید که مهمترین آثار چنین تغییراتی بر اقیانو‌س‌ها گرمایش جهانی و بالا آمدن آب دریاست. این مطالعه با ارزیابی تاثیر تغییرات اقلیمی بر خطوط مبدا به بررسی واقعی بودن این چالش حقوقی نسبت به انواع خطوط مبدا پرداخته و نتیجه می‎گیرد که با وجود آن که کنوانسیون حقوق دریاها 1982 به معضل تغییرات احتمالی بعدی در محل نقاط پایه بی‌توجه بوده و در این رابطه سکوت کامل دارد، با این حال با تفسیر مواد کنوانسیون در مورد ترسیم خطوط مبدا سواحل ناپایدار و فلات قاره می‌توان قایل به حق کشورهای ساحلی و مجمع الجزایری به حفظ خطوط مبدا قبلی و منطقه های دریایی موجود به رغم تغییرات سطح دریا شد.

     نتیجه‌گیری

    این مطالعه با ارزیابی آثار تغییرات اقلیمی بر خطوط ساحلی کشورهای ساحلی نتیجه می‌گیرد که بی‌تردید پیامدهای تغییرات اقلیمی منجر به تغییرات گسترده در خطوط مبدا کشورهای ساحلی می شود و با تفسیر مواد کنوانسیون حقوق دریاها می‌توان راهکارهایی برای مقابله با این تغییرات بیان نمود و در نهایت قایل به حق کشورهای ساحلی به حفظ خطوط مبدا قبلی آن ها شد.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, کنوانسیون حقوق دریاها, نقاط پایه, خط مبدا, منطقه های دریایی
    Homayoun Habibi, Hajar Raee Dehaghi*
    Introduction

     Human ability to transform the environment raised a new environmental concern all over the globe, namely climate change. Today, global warming and sea level rise resulted from polar ice melting are the most immediate, definitive, and visible effects of climate change. One of the effects of these changes is the likelihood that coastal states, especially small island states, will be deprived of their former maritime zones. Since the baseline is the basis of determination of the maritime zones of the coastal state, with sea level rise, the validity of previous baselines and countries' eligibility for making use of maritime zones have been challenged. It raises the question of whether such countries are still eligible to use the existing baselines or should redraw baselines based on changes. The purpose of this paper was to examine the effects of climate change on baselines of the coastal and archipelagic states and to provide solutions to these countries to counter such effects.

    Material and methods

     In order to examine the impacts of climate change on coastal countries, we first discussed the effects of climate change on the oceans. Research shows that the most important of these changes is global warming and sea level rise. Then, the impact of such consequences on the normal and direct baselines of the coastal and archipelagic states was analyzed.

    Results and discussion

     We concluded that the most important effects of such changes on the oceans are global warming and sea level rise. Then, the impact of climate change on the baselines and the authenticity of this legal challenge were assessed. It was concluded that however the Convention on the Law of the Sea 1982 neglected the potential of future changes to base points, by interpreting the drawing of baselines of unstable coastlines and continental shelf, it is possible to accept the right of coastal and archipelagic states to preserve the existing baselines and maritime zones despite sea level changes.

    Conclusion

     This study concluded that the consequences of climate change undoubtedly lead to widespread changes in baselines, and by interpreting the provisions of the convention, it can provide solutions to counter these changes, and eventually, acknowledge the right of coastal states to preserve their former baselines.

    Keywords: Climate change, Convention on the Law of the Sea, Base points, Baseline, Maritime zones
  • متین باستان فرد، الهام ثناگر دربانی*

    اقلیم زمین نسبت به گذشته گرم تر شده است که توسط مشاهدات متعدد مورد تائید قرارگرفته است .در دهه های اخیر شهرها با دو چالش تاثیر تغییرات اقلیمی و کاهش آن و لزوم توجه به رشد شهرنشینی دست به گریبان شده است. روش این تحقیق شبیه سازی مجموعه نرم افزار Envi-Met ،Leonardo و همچنین Rayman است. یافته ها نشان می دهد که هرچقدر نسبت ارتفاع به عرض بیشتر شود، دسترسی نور خورشید به محیط کمتر می شود و دمای محیط کاهش می یابد. عنصر باد نیز کمک کننده به کاهش دمای محیط در دره های شهری است. علاوه بر آن کاهش سطوح نفوذناپذیر پوشش های شهری و وجود مصالح با آلبدوی بالا، باعث افزایش در تبخیر و تعرق می شود که شرایط خنک تر شدن محیط های شهری را مهیا می کند و سبب کاهش تاثیرات نامطلوب گرمای شهری برآسایش حرارتی بیرونی می شود. همچنین نتایج نشان می دهد که ایجاد سایه اندازی از طریق ایجاد تغییرات متنوع در ساختارهای ارتفاع به عرض (H/W) که هم سایه اندازی را افزایش دهد و هم در بخش هایی راه را برای انتشار گرمای محیط بازنماید، می تواند در کاهش دمای محیط و سطوح، تاثیرگذار باشد. ازاین رو استفاده از سطوح شهری نفوذپذیر و انتخاب مصالح جداره های ساختمان ها با بازتابش کم در جذب کمتر نور خورشید تاثیرگذار است و می تواند بر خنک سازی محیط های شهری تاثیرگذار باشد .

    کلید واژگان: آسایش حرارتی بیرونی, تغییرات اقلیمی, سکونتگاه های غیررسمی
    Matin Bastanfard, Elham Sanagar Darbani *

    The climate becomes warmer than ever before, as evidenced by numerous observations and modeling that has in turn created a warming climate in cities. Therefore, various climate change projects and attention to heatwaves in recent centuries have been considered and the increase in population and its activities in various fields have caused problems such as heatwaves around the world. In addition, changing the pattern of occurrence of these changes and their unpredictability has led to an increase in the number of them in cities and to reduce concerns and adapt to these risks in various aspects of urban life, especially human health, to create sustainable urban forms. This phenomenon has caused the death of thousands of people in the world, and one of the important reasons for this is the flaw of the cities to deal with the increase in heatwaves. While different changes and global warming can affect urban areas, urban areas can also exacerbate these changes. Rising urbanization rates and people's desire to live in cities have led to higher urban temperatures than their surroundings. Studies show that a city with a population of one million people has experienced an increase in temperature between 1 and 12 degrees. This increase in temperature is due to the structure of cities, which has many negative effects and consequences for cities, so urban environments should be planned and designed in such a way as to improve the health of individuals and thus the presence in public spaces of cities. Urban forms such as urban canyons and vegetation at the pedestrian level are among the factors affecting the reduction of urban temperatures in urban areas and neighborhoods, the impact of these factors on the outdoor thermal comfort of humans by few research in Iran has been considered. A review of the research background of the subject shows that no serious attention has been paid to the native urban forms of Iran as a factor for reducing urban heat and promoting human health; However, local urban planning helps architects and planners to address urban problems by identifying needs in indoor and outdoor environments to provide the most effective way to reduce the severity of outdoor environments using all design elements. Given that there is still, no place to pay attention to how urban forms change in order to reduce the effects of climate change and outdoor thermal comfort professionally, so the present study focuses on the impact of urban forms on informal settlements and old textures on outdoor thermal comfort. The ambient air temperature and the creation of outdoor thermal comfort in the city of Mashhad, which is one of the cities that experience the most urban forms of informal settlements. The present article, firstly, examines the research done in the thematic field of the article and then in the next part, the theoretical framework is extracted by using articles, dissertations, and books. In the third part of this framework, using simulation in Envi-met software and PET index output in Rayman software and analysis in Leonardo to identify the effects of urban forms on air the temperature in microclimate and outdoor thermal comfort using physiological equivalent temperature index (PET). Studies conducted in the summer and on August 26, 2019, have been selected due to the high heat of the sun and its effect on creating outdoor thermal comfort in open urban spaces.

    Materials and Methods

    Due to the nature of the subject, the research method is applied and based on two parts. In the first part, the documentary method is used to formulate the theoretical framework. Thus, by referring to articles, treatises, and books by taking notes, the information needed to understand the thematic literature as well as studies conducted in the field of research has been collected and then using descriptive and analytical methods to prepare and compile the conceptual framework of research. In the next part of the research, the case study was studied and the maps were extracted using GIS. The method of survey and harvesting of climatic information from the Mashhad Climate Organization has been used to collect climatic data. In order to identify the effects of the influential components of the urban form, the Envi-met 4 and Leonardo software collections as well as Rayman have been used. In this study, most simulations were performed in summer (August) and based on data from Mashhad Meteorological Station. This simulation was selected on August 17, 2019, and at sunrise and sunset between 6:00 AM and 8:00 PM local time due to the high temperature of the sun and its effect on ambient temperature and surfaces in open urban spaces. This simulation lasted for 156 hours for three urban forms.

    Discussion of Results

    The present study investigates the outdoor thermal comfort in informal settlements in Mashhad. Various studies have shown that lowering the ambient temperature in summer can reduce environmental thermal stress and thus improve outdoor thermal comfort. The results in this paper suggest that as the height-to-width (H / W) ratio increases, the sun's access to the environment decreases, and the amount of shading on the surfaces increases resulting in a decrease in ambient temperature. Therefore, it can be said that the height-to-width (H / W) ratio is inversely related to the ambient temperature, and urban form factors such as the height-to-width ratio (H / W) and its shading play an important role in reducing the ambient temperature. On the other hand, the simulations performed to show the temperature difference, so that the difference between the mean indexes (PET) during the hours of thermal stress are 0.68 ° C, 2.53 ° C and 3.27 ° C. The heat stress of the Hojjat fabric is greater than that of the other two fabric and there are more hours in the absence of outdoor thermal comfort, which indicates the temperature difference in all three fabric; but the same the difference stems from different environmental parameters in the three urban forms. One of these parameters is the coverage of outdoor surfaces and materials used in the outer shell of buildings, which is indicated by the Tmrt average temperature index as an important parameter in creating thermal equilibrium in the environment. Studies show that the average temperature index of radiant temperature (Tmrt) is directly related to the PET index and the higher the average temperature index of radiant temperature, the higher the PET index, and vice versa, therefore, the high average radiant temperature in the texture of Hojjat compared to the texture of the agent and the Ghale of the building in the peak hours of heat shows the high rate of heat reflection to the environment in the texture of Hojjat compared to the other two textures. Higher average radiant temperature (Tmrt) in the texture of Hojjat means reflecting more heat than urban levels and can be closely related to the materials used in this texture and the amount of sun access and thus the effect of height to width ratio (H / W) on the ambient temperature. And have levels. Due to the color and texture of the brick, it absorbs less heat and gradually releases the hidden heat and its heat exchange with the environment during the night hours when the air cools down. On the other hand, the temperature a difference of 0.68 C in the first and last hours of simulation in the operating tissue shows that the use of brick materials can reduce the heat exchange with the environment and thus reduce the ambient temperature.

    Keywords: outdoor thermal comfort, climate change, Informal Settlements
  • المیرا شیرگیر*، رضا خیرالدین، مصطفی بهزادفر

    زیرساخت های سبز شهری، در تقلیل اثرات تغییرات اقلیمی در شهرها موثر بوده و باعث ارتقاء تاب آوری اقلیمی می گردند. یکی از بیشترین تاثیرات تغییرات اقلیمی را میتوان در شهرها و به ویژه در محله ها یافت. ارائه راهکارهایی در مقیاس محله، به منظور مواجهه با تغییرات اقلیمی ضروری به نظر می رسد. 3سوال اصلی: ارتباط بین زیرساخت های سبز شهری و مفهوم تاب آوری اکولوژیک از نوع اقلیمی در شهرها چگونه است؟ چگونه می توان از طریق زیرساخت های سبز یک محله تاب آور به تغییرات اقلیمی داشت؟،کدام ویژگیهای زیرساخت های سبز (کمی-کیفی) می توانند در رسیدن به و سنجش کیفی تاب آوری اقلیمی موثر باشند؟ الگوی مناسب مداخله در زیرساخت های سبز در مقیاس محله جهت افزایش تاب آوری اکولوژیک از نوع اقلیمی، کدام است؟بدین منظور، مطالعات کتابخانه ای در حوزه کلمات کلیدی و بستر نظری موجود انجام گردید و الگویی کمی-کیفی از روش مورد کاوی و بازدید میدانی به حیطه آزمایش گذاشته شد. با جمع آوری اطلاعات پایه و تحلیل آنها با نرم افزای GIS و بررسی عکس هوایی یوسف آباد تهران این الگو بر این منطقه منطبق گردید و ویژگیهای موثر زیرساخت های سبز در ارتقاء و سنجش تاب آوری ، تعیین گردیدند.

    کلید واژگان: زیرساختهای سبز شهری, تاب آوری اکولوژیک شهری, تغییرات اقلیمی, محله یوسف آباد شهر تهران
    Elmira Shirgir *, Reza Kheyroddin

    Cities should be resistant to a wide range of shocks and pressures, including climate change (Leichenko, 2011).Therefore scholars and planners try to reduce the damages of natural disasters based on different approaches and patterns through the development of appropriate plans. One of these approaches is to investigate the resilience to natural disasters. Today, most natural disasters occur due to climate change. Climate change is a globally widespread phenomenon that is happening in the whole planet (Childers, 2015) and has created serious problems for humans and the environment. Resilience is a new concept that is mostly used when facing the unknowns and uncertainties such as climate change (Adhern, 2011). Resilience means that the urban system is able to withstand severe natural disasters without suffering from casualties, damages or loss of production capacity or quality of life (IPCC, 2007)). The resilience regarding the climate change reduction and adaptation is addressed in this study. Among the resilience types, what is considered in this research is the climate resilience that is a subcategory of urban ecological resilience. The climate resilience is the urban resilience to climate change (Carter et al., 2015). In this respect, the review of existing literature shows that few studies so far have addressed the concept of climate resilience, and most studies in the world and Iran, have only focused on the urban resilience and its assessment on the urban and regional scale. A very limited number of studies have addressed the resilience to climate change on other scales, especially the neighborhood scale. As a building block of cities, neighborhood is of great importance, and a resilient city can be achieved by a resilient neighborhood. On the other hand, one of the important factors influencing the climate resilience is urban infrastructure, especially green infrastructure. However, the main question and objective of this research is how to achieve a methodology or principles to examine the current situation of the infrastructure in cities to improve and ensure the climate resilience in the neighborhood by improving such situations. To answer the questions of this research, by selecting a case study and the GIS software to collect data about the status of vegetation and green infrastructure and to analyze the data based on the characteristics of green infrastructure’s resilience potentials and by providing the base and analytical maps, it was attempted to propose and develop a method for interfering with the quantity, quality and location of green infrastructure to increase climate resilience. Research Question: The main question here is: How are UGI and Climate resilience connected in cities? With which method or pattern can urban planners intervene urban green infrastructures in order to increase climate resilience in neighborhoods? And what are the effective urban green infrastructures resilience potentials? The main purpose here is to find a method to intervene UGI’s quality and quantity to increase climate resilience in neighborhoods. Also to find climate change adaptation strategies based on UGI and their effect on the city’s climate resilience in order to maintain, create and increase climate resilience. Research Goals: The general purpose of this research is to, extract principles of intervention or to find strategies for adaptation to climate change using green infrastructure (quality, quantity, their location, way of design and so on) and their impact on urban climate resilience and promoting climate resilience through the green infrastructure in city and neighborhood scale by enhancing the existing UGI and also by introducing climate resilience UGI and climate resilient green species for new urban projects. Terminology: Climate resilience in neighborhood scale Climate resilience includes the capacity of an independent unit or a group or organization to respond to climate change in a dynamic and effective manner, while still continuing to daily activities in an acceptable level. This feature includes the resistance to change, recovery after the shock, and reorganization to prevent the destruction of the system, that is the city (Dayland and Brown, 2012). In general, "climate resilience" is the urban resilience to climate change. Various literature has classified the climate resilience as a subcategory of urban ecological resilience. The studies conducted by Miller et al. (2009) emphasized the importance of urban infrastructure as an effective factor in creating climate resilience. However, the importance of green urban infrastructure is also considered, which is further discussed in the following. The climate resilience on the neighborhood scale includes the ability of the neighborhood in the physical-infrastructural, social, political and economic systems and the resistance and efficiency of settlements and buildings to tolerate the hazards of climate change to quickly return to the previous situation under these tensions and pressures, and to embrace and confront future threats. One of the greatest impacts of climate change can be found in cities, and especially in neighborhoods. As one of the most important urban segments, neighborhoods are no exception to these adverse effects. As a result, it is necessary to provide solutions on neighborhood scale for dealing with the climate change (Sasanpour et al., 2015). Urban green infrastructure in neighborhood Urban green infrastructure is a type of ecological social system that results from the interactions of various elements, especially humans. The components of green urban infrastructure can be considered a combination of open and closed spaces and a mixture of natural plant habitats, which are of great ecologic, social and economic significance. As a result, the proper design in these spaces can have a profound effect on the everyday life, and the resilient design is considered one of the most appropriate principles for the design of such spaces (Oliver, 2014). In general, green infrastructure includes green roofs, permeable green surfaces, green paths and streets, urban forests, public parks, neighborhood gardens, and urban wetlands (Demuzere et al., 2014).

    Methodology

    Iran is one of many countries that has been hit by climate change negative effects in the recent years. The main climate challenges that many big cities in Iran are facing are drought, air pollution, low annual precipitation, increasing temperature especially in summer, decreasing water resources quality, water shortage and so on. Based on these challenges the city of Tehran was selected as one of the big cities in Iran with the most climate challenges. The main climate challenges that Tehran is facing are, air pollution, water resources contamination and shortages, drought and extreme heat in summers. To find answers to the research’s main question, to reach the research goals and also to put to the test, the UGI climate mitigation strategies that were extracted from the literature review, ‘Yousef Abad’ neighborhood in Tehran was selected as the case study. The method used here was, studying various library and Internet sources, books for reviewing the existing literature. After this step, GIS, field studies and aerial photography, will be used as the main tool for developing different base and analytical maps such as: existing urban green and grey infrastructure maps, thermal maps of the selected neighborhood, building height and street width and direction maps, green species maps with the focus on their health and location. Also maps of existing patch, corridor and matrix will be developed and analyzed to measure climate resilience based on landscape ecology theories. After doing the above mentioned analysis, this research was able to achieve an extensible methodology to increase climate resilience through urban green infrastructure in the cities of Iran in the neighborhood scale to guarantee climate resiliency in the city scale. Also, by using landscape ecology language (Patch, corridor, matrix) as a method to interpret the existing eco-resilience conditions of green infrastructures, a method was introduced and also by using this method, the ecological characteristics of specific plants were analyzed and plants with better resilience potentials to drought, heat and air pollution were suggested for the study area. This was important characteristics of green infrastructures were introduced as factors for future analysis of ‘urban climate resilience’ in cities.

    Keywords: urban green infrastructure, Urban ecological Resilience, climate change, Yousef Abad Quarter of Tehran
  • علی شمس، باقر نظامی بلوچی*، بهزاد رایگانی، بهمن شمس اسفند اباد

    زیرگونه به شدت درخطرانقراض یوزپلنگ ‎آسیایی با جمعیتی کم تر از 40 فرد، فقط در زیستگاه های بیابانی فلات مرکزی کشور ایران باقی مانده ‎‎است. زیستگاه ‎های این گونه، که شامل زیستگاه‎ های استان یزد و مناطق هم جوار است، از سال 1380 با بیش ترین کاهش جمعیت رو به رو بوده ‎است. تغییرات اقلیمی و خشکسالی بر حیات ‎وحش و زیستگاه های آن ها اثر مهمی دارد و در نابودی و انقراض آن ها بسیار اثرگذار است. از این رو در این پژوهش، طی یک دوره 14 ساله (1380 تا 1393)، به بررسی تغییرات اقلیمی زیستگاه های یوز در محدوده ‎ای به مساحت 2/9 میلیون هکتار در استان یزد که مهم ترین مناطق انقراض محلی جمعیت یوز در ایران است، پرداخته شد. در این  تحقیق ابتدا با روش بیش ترین بی ‎نظمی، مدل سازی مطلوبیت زیستگاه یوزپلنگ انجام شد. سپس با استفاده از روش سری های زمانی سنجنده مودیس تغییرات بیشینه درجه حرارت سطح زمین بررسی و با کمک داده ایستگاه‎ های هواشناسی طی دوره مطالعه تغییرات مجموع بارش سالیانه بررسی گردید. ارزیابی تغییرات بیشینه درجه حرارت زمین در زیستگاه‎ های مطلوب یوزپلنگ نشان می‎دهد که 24 درصد از سطح این منطقه، با افزایش میانگین درجه حرارت طی این دوره مواجه شده است. هم چنین کاهش مجموع بارش سالیانه در قسمتی از مناطق جنوبی منطقه مطالعاتی مشهود است. اما بررسی‎ها برای شناسایی دلایل تغییرات زیستگاه یوزپلنگ آسیایی نشان ‎داد که فاکتورهای تغییرات اقلیمی، شامل تغییرات بیشینه دمای سطح زمین و تغییرات مجموع بارش سالیانه، طی دوره مطالعه معنی ‎دار نیست. از این رو به نظر می رسد بیش ترین دلیل تغییرات در زیستگاه ‎های جنوبی منطقه مطالعاتی از زیستگاه ‎های یوزپلنگ ‎آسیایی طی دوره این پژوهش، عوامل غیراقلیمی است و عوامل انسانی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر این تغییرات اثر داشته‎اند.

    کلید واژگان: تغییرات ‎اقلیمی, یوزپلنگ ‎آسیایی, استان یزد, درجه‎ حرارت زمین, بارش ‎سالیانه, عوامل انسانی
    Ali Shams, Bagher Nezami *, Behzad Raygani, Bahman Shams Esfand Abad

    Asiatic Cheetah, which is critically endangered subspecies has survived only in arid habitats of the central plateau of Iran to less than 40 populations. The species population in the center of Iran, which mainly includes Yazd Province, has had the highest population decline and has lost the population dynamics. Hence, 2.9 million hectares of Yazd province’s habitats in which the species has been extinct locally were investigated for climate change over a 14-year period, from 2001 to 2014. In this study, firstly, we used the Maximum Entropy method to model the Asiatic Cheetah suitable habitat. Then, by using the Modis time series method, we identified the maximum land surface temperature and the weather stations data were used to finding the total annual precipitation changes. Assessment of the maximum temperature changes in the cheetah habitats showed that the average temperature increased by 24 percent of the study area during this period. Also, some parts of the southern part of the study area had an obvious reduction of the total annual precipitation. However, the study results showed that climate change factors, including changes in the maximum land surface temperature and total annual precipitation variations, during the study period, were not significant. Therefore, the most important reasons for the reduction of Asiatic cheetah population dynamics in the study area, during the study period are non-climatic factors.

    Keywords: Climate change, Asiatic cheetah, Yazd province, Land surface Temperature, Annual Precipitation
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال