به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "پروتئین" در نشریات گروه "شیلات"

تکرار جستجوی کلیدواژه «پروتئین» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • سمیه خاوری، صابر وطن دوست*، حامد منوچهری، رضا چنگیزی، شایان قبادی

    این مطالعه با هدف بررسی افزودن غلظت های متفاوت نانوذرات سلنیوم وآهن به جیره غذایی و تاثیر آن بر مقادیر شاخص های رشد و درصد ترکیبات شیمیایی لاشه در قزل آلای رنگین کمان انجام شد. در این تحقیق، تعداد240 عدد بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 02/0 ± 21/5  گرم  به مدت 8 هفته با جیره های حاوی 5/0، 1 ،2 میلی گرم در کیلوگرم نانو ذرات سلنیوم و  به میزان 10، 30 و 50 میلی گرم نانو ذرات آهن در یک طرح کاملا تصادفی به 4 تیمار آزمایشی؛ تیمار 1 (تیمار شاهد)،  تیمار 2 (5/0 میلی گرم  نانوذره سلنیوم  +10 میلی گرم نانو ذره آهن در کیلوگرم غذا)، تیمار 3 (1 میلی گرم  نانوذره سلنیوم  +10 میلی گرم نانو ذره آهن در کیلوگرم غذا)و تیمار 4 (2 میلی گرم  نانوذره سلنیوم  +50 میلی گرم نانو ذره آهن در کیلوگرم غذا) تغدیه شدند. بر طبق نتایج، مقادیر وزن بدن، درصد افزایش وزن، نرخ رشد ویژه و نسبت کارایی پروتئین در میزان 2 میلی گرم نانو ذرات سلنیوم و 50 میلی گرم نانو ذرات آهن نسبت به سایر مقادیر از افزایش و اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت (p<0.05). همچنین ضریب تبدیل غذایی، در مقادیر 2 میلی گرم نانو ذرات سلنیوم و50 میلی گرم نانو ذرات آهن دارای اختلاف معنی دار با سایر تیمارها داشت (p<0.05). در میزان باز ماندگی آنالیز لاشه، بیشترین مقدار پروتئین در تیمار 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم نانو ذرات سلنیوم و10 میلی گرم نانو ذرات آهن دیده شد که نسبت به تیمار شاهد اختلاف معنی داری داشت (p<0.05). با افزایش مقدار نانوذرات سلنیوم و آهن در تیمارهای آزمایشی بر میزان پروتئین افزوده شد. همچنین از نظر میزان مقدار چربی نیز اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی و تیمار شاهد مشاهده شد (p<0.05). نتایج نشان داد که استفاده از 2 و 5/0 میلی گرم نانوذرات سلنیوم و 10 و 50 میلی گرم نانو ذرات آهن با توجه به نتایج بدست آمده تاثیر مناسبی بر روی قزل آلای رنگین کمان دارد.

    کلید واژگان: نانوذرات سلنیوم, نانوذرات آهن, قزل آلای رنگین کمان, فاکتور های رشد, پروتئین
    Somayeh Khavari, Saber Vatandoust*, Hamed Manouchehri, Reza Changizi, Shayan Ghobadi

    This study was conducted with the purpose of investigating the addition of different concentrations of selenium and iron nanoparticles to the diet and its effect on the values of growth indicators and the percentage of carcass chemical compounds in rainbow trout (Onchorhynchus mykiss). In this research, 240 rainbow trout with an average weight of 5.21 ± 0.02 grams were fed for 8 weeks with diets containing 0.5, 1, 2 mg/kg of selenium nanoparticles in amounts of 10, 30 and 50 mg. iron nanoparticles in a completely randomized design to 4 experimental treatments; Treatment 1 (control group), treatment 2 (0.5 Se + 10 Fe), treatment 3 (1 Se + 30 Fe) and treatment 4 (2 Se + 50 Fe) were each divided by 3 repetitions and fed as free ions. According to the results, the values of body weight, percentage of weight gain, specific growth rate and protein efficiency ratio in the amount of 2 mg of selenium nanoparticles and 50 mg of iron nanoparticles increased compared to other values and had a significant difference with other treatments (p<0.05). Also, food conversion coefficient, in amounts of 2 mg of selenium nanoparticles and 50 mg of iron nanoparticles, had a significant difference with other treatments (p<0.05). In carcass analysis, the highest amount of protein was found in the treatment of 0.5 mg/kg of selenium nanoparticles and 10 mg of iron nanoparticles, which was significantly different from the control treatment (p<0.05). And by increasing the amount of selenium and iron nanoparticles in the experimental treatments, the amount of protein increased. Also, in terms of the amount of fat, a significant difference was observed between the experimental treatments and the control treatment (p<0.05). The results showed that the use of 2 and 0.5 mg of selenium nanoparticles and 10 and 50 mg of iron nanoparticles has a good effect on rainbow trout.

    Keywords: Selenium Nanoparticles, Iron Nanoparticles, Onchorhynchus Mykiss, Growth Factors, Protein
  • زینب نجفی*، حسین اورجی، سکینه یگانه، ایوب فرهادی

    این مطالعه بر روی استفاده از مواد مغذی و عملکرد رشد بچه فیل ماهیان (Huso huso) در 5 برنامه تغذیه ای (تیمار 1 به طور مداوم جیره حاوی پروتئین گیاهی، تیمار 2 به طور مداوم جیره حاوی پودر ماهی، تیمار 3 یک روز جیره حاوی پودر ماهی، یک روز جیره حاوی پروتئین گیاهی، تیمار 4 جیره حاوی پروتئین گیاهی در صبح، جیره حاوی پودر ماهی در عصر و تیمار 5 جیره حاوی پودر ماهی در صبح، جیره حاوی پروتئین گیاهی در عصر) در سه تکرار (20 عدد ماهی در هر تکرار) تحت شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. نتایج نشان داد که تغذیه مداوم با جیره حاوی پودر ماهی (تیمار 2) از حداکثر رشد برخوردار بود که تفاوت معنی داری با تیمار 4 و 5 نداشت (05/0p). در مورد قابلیت هضم پروتئین بهترین تیمارها 2، 4 و 5 بودند که با سایر تیمارها تفاوت معنی داری نشان ندادند (05/0p). همچنین بالاترین مقدار گلایسین در تیمار 5 مشاهده شد که بجز تیمار 1 با سایر  تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. در مقادیر سایر اسیدهای آمینه ماهیچه تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج بدست آمده نشان داد که  تغییر متناوب منبع پروتئین جیره در طول یک روز (صبح و عصر و برعکس) هیچگونه تاثیر منفی در عملکرد رشد و کارآیی غذا ندارد و در اکثر فاکتورهای تغذیه ای با تیمار تغذیه شده با پودر ماهی برابری می کند.

    کلید واژگان: فیل ماهی, عملکرد رشد, برنامه غذایی ترکیبی, پروتئین
    Zeinab Najafi*, Hosein Ouraji, Sakine Yegane, Ayoub Farhady

    Studies on nutrient utilization and growth performance of Beluga (Huso huso) raised on five feeding schedules (treatment 1 continuously fed plant protein diet, treatment 2 continuously fed fish meal diet, treatment 3 alternate feeding of a 1-day plant protein diet; followed by a 1-day fish meal diet, treatment 4 plant protein diet in the morning fallowed by fish meal diet in the afternoon and treatment 5 fish meal diet in the morning followed by plant protein diet in the afternoon) in 3 replication (20 fish in each repetition) under laboratory conditions showed that continuous feeding with Fish meal diet (treatment 2) resulted in maximum growth, which was not significantly different from treatments 4 and 5 (p<0.05). While feeding with plant protein diet (treatment 1) and feeding every other day (treatment 3) led to a decrease in fish growth performance (p<0.05). In terms of protein digestibility, the best treatments were 2, 4 and 5, which did not show any significant difference with other treatments (p<0.05). The highest amount of muscle arginine belonged to treatments 2, 4 and 5, which was significantly higher than muscle arginine of fish fed with treatments 1 and 3 (p<0.05). Also, the highest amount of glycine was observed in treatment 5, which was not significantly different from other treatments except treatment 1. No significant difference was observed in the amounts of other muscle amino acids of the experimental treatments (p<0.05). The obtained results showed that the alternating change of the dietary protein source during one day (morning and evening and vice versa) does not have any negative effect on the growth performance and feed efficiency, and in most of the nutritional factors, it is equal to the treatment fed with fish meal.

    Keywords: Beluga, Growth Performance, Mixed Feeding Schedule, Protein
  • محسن کاظمی، سید مهدی اجاق*، مهدی عبدالهی، علیرضا عالیشاهی
    در این کار از مزایای استفاده همزمان از رویکرد بیوریفاینری و بهینه سازی برای دست یابی به کارایی فرآیند کل مطلوب استفاده شد. ابتدا از فرآیند تغییر pH قلیایی کمک شده با التراسونیک و بهینه سازی آن به منظور کمک به بیشینه کردن درصد بازدهی استخراج و شاخص سفیدی پروتئین های عضله فانوس ماهی گونه B. pterotum استفاده شد. استراتژی بهینه انتخاب شده با مشخصات بدین شرح؛ نسبت حلال به جامد ml g-1 6، pH انحلال 5/11، توان التراسونیک W 310 ؛ و pH ترسیب 8/5 و با مطلوبیت 84/0؛ بازدهی 53 درصد و شاخص سفیدی 81/76 را ارائه کرد. از این پروتئین در ترکیب با کلاژن هیدرولیز شده در تهیه ژل های حرارتی استفاده شد. نتایج نشان داد ژل حاصل از پروتئین ایزوله نیروی شکست و تغییر شکل را به ترتیب در حدود 123 g و 12/10 میلی متر ارائه کرد. افزودن کلاژن هیدرولیز شده سبب بهبود نیروی شکست (تا سطح 2% وزنی/وزنی) و مقدار تغییر شکل (تا سطح 10% وزنی/وزنی) شد. کلاژن هیدرولیز شده همچنین تا حدودی بر ویژگی های رنگ و شاخص سفیدی و همچنین بر ظرفیت نگهداری آب در ژل ها اثر مثبت داشت. بنابراین می توان عنوان کرد با اتخاذ یک تکنیک جدید استخراج مثل التراسونیک در کنار فرآیند تغییر pH و متعاقبا بهینه سازی آن و همچنین استفاده از رویکرد بیوریفانری به منظور استفاده همزمان از پروتئین های عضله و بافت پیوندی موجود در زیست توده ماهی؛ می توان گامی مهم در جهت حرکت به سمت scale-up (صنعتی کردن مقیاس تولید)کردن فرآیند برداشت.
    کلید واژگان: پروتئین, تغییرph, التراسونیک, بهینه سازی, ژل
    Mohsen Kazemi, Seyed Mahdi Ojagh *, Mehdi Abdollahi, Alireza Alishahi
    Here the advantages of employing a biorefinery approach in conjunction with optimization techniques were utilized to attain high overall process efficiency. Initially, an alkaline pH-shift process assisted by ultrasonic and its subsequent optimization were employed to maximize the extraction yield and whiteness index of muscle proteins isolated from lanternfish (B. pterotum). The optimal strategy was determined as follows: 6 mL g-1, pH1 (solubilization) 11.5, 310 W, and pH2 (precipitation) 5.8 with desirability of 0.84. Collagen hydrolysate was obtained from the connective tissue-containing sediment residue emerging during pH-shift process. The optimal isolated protein (OIP) was utilized to produce heat-set gels in combination with collagen hydrolysate. Breaking force and deformation of the OIP gel were measured at 123 (g) and 10.12 (mm) respectively. Collagen hydrolysate made breaking force (up to 2% w/w) and deformation (up to 10% w/w) improved and had positive effects on color characteristics (especially whiteness index) as well as water holding capacity. Hence, it can be concluded that the integration of a novel extraction technique such as ultrasonic with pH-shift process followed by optimization, as well as concurrent utilization of muscle and connective tissue proteins through a biorefinery approach; provides a significant advancement towards scaling up the extraction process.
    Keywords: Protein, Ph-Shift, Ultrasonic, Optimization, Gel
  • مهسا صالحی*، غلامرضا رفیعی، محمدعلی نعمت اللهی

    استفاده از ریزجلبک‏ها توسط انسان به 2000 هزار سال پیش در کشور چین باز می گردد، که از آن به عنوان غذا برای ادامه ی زندگی در زمان قحطی استفاده میشد. ریزجلبک‏ها دارای منابع خوبی از طیف گسترده‏ای از ترکیبات مفید مانند پروتیین، چربی و رنگدانه‎ها هستند که قرن‏هاست به عنوان غذا توسط انسان استفاده می‏شود. هدف این پژوهش این است که با استفاده از پرورش جلبک دونالیلا سالینا (Dunaliella salina) در محیط کشت‏هایModified Johansson(DUM) وGuillard(f/2) تحت استرس شوری 100،200،300ppt میزان پروتیین، چربی، خاکستر و کاروتنویید کل و رشد سلولی مورد بررسی قرارگرفت. نتایج حاصل نشان داد که بیشترین میزان تولید پروتیین 0/34± 14/06 درصد در شوری پایین 100ppt بود و بیشترین میزان چربی 1/64± 35/81 درصد در لیتر در شوری 300ppt بود. همچنین، بیشترین میزان کاروتنوییدکل μg/mg 1/79 ± 0/30 تحت استرس شوری 300ppt در محیط کشت f/2 تولید شده بود. بیشترین رشد سلولی نیز 52041/6 ± 7808333 سلول در میلی لیتر در شوری 100ppt در محیط کشت گیلارد بود. با افزایش شوری 300ppt، میزان ذخیره خاکستر 76± 7/18 درصد کاهش یافت.به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که جلبک D. salina وقتی تحت استرس شوری قرار بگیرد منبع خوبی برای تولید رنگدانه ها و چربی خواهد بود.

    کلید واژگان: جلبک Dunaliella salina, رنگدانه, پروتئین, چربی
    Mahsa Salehi *, Gholamreza Rafiee, MohammadAli Nematollahi

    The use of microalgae by human dates back to 2000 years ago in China, where it was used as food to survive famine. Microalgae are good sources of a wide range of beneficial compounds such as proteins, fats and pigments that have been used as food by humans for centuries. The aim of this study was examined to investigate amount of protein, fat, ash and cell growth and the total carotenoids by cultivating Dunaliella salina in Modified Johansson (DUM) and Guillard (f/2) medium under salinity stress of 100, 200, 300 ppt. The results showed that the highest protein production was 14/06 ± 0/34 % at low salinity of 100 ppt and the highest fat content was 35/81±1/64 % at salinity of 300 ppt. Also, the highest amount of carotenoids was produced 1/79 ± 0/30μg/mg under 300 ppt salinity stress in f/2 medium. The highest cell growth was 7808333±52041/6 cells/ml at 100 ppt salinity in Gillard culture medium. With increasing salinity of 300 ppt, the ash storage decreased by 7/18±76 %. In general, the results of this study showed that D. salina algae is a good source of pigments and fats when exposed to salinity stress.

    Keywords: Algae Dunaliella salina, Pigment, Protein, Fat
  • محمدحسین خانجانی، ناظم اربابی*، مسلم شریفی نیا

    آگاهی از نیازهای غذایی ماهیان زینتی جهت دستیابی به عملکرد بهتر رشد و تولید امری ضروری است. در سالهای اخیر اطلاعات تغذیه ای در مورد برخی گونه های آکواریومی بدست آمده است. همچنین در برخی مواقع اطلاعات تغذیه ای این ماهیان از نتایج بدست آمده از ماهیان پرورشی قابل استخراج است. داشتن یک فرمول غذایی صحیح از نیازهای تکمیلی ماهیان آکواریومی سبب بهبود قابلیت هضم مواد مغذی، تامین نیازهای متابولیک، کاهش هزینه های نگهداری، آلودگی آب و در عین حال غذایی با فرمول کامل اهداف آبزی پروری پایدار را دنبال می کند. تاکنون خوراک های مختلفی از قبیل پودر شیر، ورقه ها[1]، ضایعات کشتارگاهی، غذاهای خشک و انواع غذاهای زنده شامل روتیفرها، ناپلی آرتمیا، موینا، دافنی، سریودافنی و جلبک ها به طور گسترده در تغذیه ماهیان آکواریومی استفاده شده است که هر کدام  ارزش غذایی و تولیدی خاص خود را دارد. با توجه به اینکه رنگ آمیزی گونه ماهی زینتی در تجارت این ماهیان حایز اهمیت است، افزودن رنگدانه ها و کارتنوییدها به جیره غذایی ماهیان آکواریومی توصیه می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی نیازهای غذایی خاص برای بهبود تولید و در نتیجه، پرورش اقتصادی تر ماهیان زینتی است.

    کلید واژگان: ماهیان زینتی, پروتئین, ویتامین, جیره غذایی, کاروتنوئید
    Mohammad Hossein Khanjani, Nazem Arbabi*, Sharifinia Moslem

    It is important to know the nutritional requirements of ornamental fish to achieve better growth and production performance. In recent years, nutritional information has been obtained about some aquarium species. Also, in some cases, the diet information of these fish can be extracted from the results obtained from farmed fish. Having the right dietary formula for the complementary needs of aquarium fish improves the digestibility of nutrients, meets metabolic needs, and reduces maintenance costs and water pollution. And at the same time feeds the complete formula of sustainable aquaculture goals.  In addition, a complete diet follows the goals of sustainable aquaculture. So far, a variety of foods such as milk powder, flakes, slaughterhouse waste, dry food and a variety of live foods including rotifers, Artemia nauplii, Moina, daphnia, Ceriodaphnia and algae have been widely used to feed aquarium fish; each has its own nutritional and production value. Considering that the coloring of ornamental fish species is important in the trade of these fish, it is recommended to add pigments and carotenoids to the diet of aquarium fish. The aim of this study was to investigate the specific nutritional requirements to improve production and thus more economical fish farming.

    Keywords: Ornamental fish, Protein, Vitamin, Diet, Carotenoid
  • زهرا رسولی*، مهدی پارسا، حسین احمدزاده
    اخیرا جلبک Spirulina platensis بعنوان گونه زراعی مهم در جهان مطرح شد؛ هر چند معرفی و کشت آن در ایران در ابتدای راه است. در این راستا، کشت اتوتروف (فاقد گلوکز) و میکسوتروف این گونه در محیط های دارای 0، 5/0، 1، 5/1، 2، 3، 4، 6، 10، 20 گرم بر لیتر گلوکز در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تغییر شرایط رشد از اتوتروفی به میکسوتروفی، سبب تغییر ترکیب شیمیایی سلول ها بدلیل جهت گیری متفاوت تخصیص کربن به پروتئین، کربوهیدرات و لیپید شد. به طوری که کاربرد 5/0 گرم بر لیتر گلوکز در کشت میکسوتروفی سبب افزایش وزن خشک، غلظت سلول، پروتئین، کربوهیدرات، کلروفیل، فلاونویید، آنتوسیانین و فایکواریترین به میزان به ترتیب 50/102، 06/106، 79/102، 38/141، 11/101، 82/129، 77/196 و 35/112 درصد نسبت به کشت اتوتروفی شد. همچنین شرایط میکسوتروفی دارای 6 و 4 گرم بر لیتر گلوکز سبب افزایش به ترتیب 93/337 و 24/317 درصدی کربوهیدرات نسبت به کشت اتوتروفی شدند. از طرف دیگر، کشت اتوتروف در افزایش تولید لیپید، فایکوسیانین و آلوفایکوسیانین موثرتر از میکسوتروفی بود. در کل، تغییر فرمولاسیون محیط های کشت مرسوم و افزودن 5/0 گرم بر لیتر گلوکز جهت افزایش معنی دار بهره وری و مواد موثره پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: پروتئین, رنگدانه, فایکوبیلی پروتئین, گلوکز, میکسوتروف
    Zahra Rasouli *, Mahdi Parsa, Hosein Ahmadzadeh
    Spirulina platensis has recently been identified as an important crop in the world, although its introduction and cultivation in Iran are still at an early stage. In this regard, autotrophic (without glucose) and mixotrophic cultures were performed in 0, 0.5, 1, 1.5, 2, 3, 4, 6, 10, 20 g l-1 glucose at Ferdowsi University of Mashhad. The manipulation of the environmental conditions from autotrophy to mixotrophy caused changes in the chemical composition of the cells due to changes in the orientation of carbon allocation into proteins, carbohydrates and lipids. As the application of 0.5 g l-1 of glucose via mixotrophic condition increased dry weight, cell concentration, protein, carbohydrate, chlorophyll, flavonoids, anthocyanin and phycoerythrin by 102.50, 106.06, 102.79, 141.38, 101.11, 129.82, 196.77 and 112.35 percent relative to the autotrophic culture. Mixotrophic cultures of 6 and 4 g l-1 glucose enhanced the carbohydrate concentration by 337.93 and 317.24 percent in compare with autotrophic culture. On the other side, autotrophy was more effective on increasing the production of lipids, phycocyanin and allophycocyanin. Overall, a change in the formulation of the common culture media, and the addition of 0.5 g l-1 of glucose is recommended to increase the efficiency of culture and ingredients amounts.
    Keywords: glucose, Mixotroph, Pigments, Phycobiliproteins, Protein
  • سعید چراغی، رضا طاعتی*، ذبیح الله پژند

    هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر سطوح مختلف پروتئین جیره بر رشد، زنده مانی و ترکیب لاشه کرم نرییس (Hediste diversicolor) بود. سه جیره ایزوکالریک با سه سطح متفاوت پروتئین شامل پروتئین زیاد (50 درصد)، پروتئین متوسط (35 درصد) و پروتئین کم (20 درصد) در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی طراحی شد. لاروهای کرم نرییس با میانگین وزنی 005/0± 02/0 گرم در 9 عدد مخزن پلاستیکی 40 لیتری با تراکم 500 عدد (2500 عدد در مترمربع) در هر مخزن توزیع شد. کرم ها به مدت 77 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که شاخص های وزن نهایی، زی توده نهایی (گرم در مترمربع)، زی توده کسب شده، نرخ رشد ویژه، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه در کرم های تغذیه شده با جیره غذایی حاوی50 درصد پروتئین در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی بیشتر بود (05/0>p). بیشترین درصد زنده مانی در کرم های تغذیه شده با جیره غذایی با سطح پروتئین 35 درصد ثبت گردید (05/0>p). کرم های تغذیه شده با سطوح 50 درصد و 35 درصد پروتئین دارای بیشترین میزان پروتئین در لاشه بودند که اختلاف معنی داری نشان داد (05/0>p). پارامترهای چربی و خاکستر لاشه، اختلاف معنی داری بین همه تیمارها نشان دادند (05/0>p). کرم های تغذیه شده با جیره حاوی 35 درصد پروتئین، بالاترین درصد رطوبت لاشه را بخود اختصاص دادند (05/0>p). کمترین (05/0>p) ضریب تبدیل غذایی و ضریب تبدیل اقتصادی در کرم های تغذیه شده با سطح 50 درصد پروتئین مشاهده شد. طبق نتایج بدست آمده سطح 50 درصد پروتئین (زیاد) می تواند در افزایش عملکرد رشد، کارایی تغذیه، ترکیب لاشه کرم نرییس و صرفه اقتصادی تاثیرگذار باشد.

    کلید واژگان: پروتئین, Hediste diversicolor, رشد, ترکیب لاشه
    Saeed Cheraghi, Reza Taati*, Zabiollah Pajand

    The aim of this study was to investigate the effect of different dietary protein levels on growth, survival and body composition of Hediste diversicolor. Three isocaloric diets with three different protein levels containing high protein (50%), medium protein (35%) and low protein (20%) were designed in three replicates in completely randomized design. Hediste worm larvae weighing 0.02±0.005g were distributed into nine 40-L tanks with a density of 500 worms (2500 worms per m2). The worms were fed for 77 days. Results showed that final weight, final biomass (g/m2), biomass gain, specific growth rate, body weight increase and average daily growth in worms fed high protein (50%) were significantly higher than in comparison with other experimental treatments (p<0.05). The highest survival rate was recorded in worms fed medium protein (35%) (p<0.05). Worms fed 50% and 35% protein levels had the highest content of carcass protein that showed significant difference (p<0.05). Significant differences were observed in contents of lipid and ash (p<0.05). Worms fed protein at the level of 35% showed the highest level of carcass moisture (p<0.05). The lowest (p<0.05) feed conversion ratio and economic conversion ratio were seen in worms fed protein at the level of 50%. According to obtained findings, protein at the level of 50% (high) can be effective in enhancing of growth performance, feed efficiency, body composition of Hediste diversicolor and economic efficiency.

    Keywords: Protein, Hediste diversicolor, Growth, Body composition
  • حاجی محمد شیرمحمدلی*، مجید محمدنژاد

    مقادیر ترکیب شیمیایی در بدن آبزیان به نوع تغذیه، محیط زندگی، سن و جنس موجود زنده بستگی دارد. از طرفی دانستن میزان ترکیبات شیمیایی به انتخاب گونه مناسب برای تغذیه انسان و صنایع غذایی کمک می نماید. در این بررسی میزان تغییرات کیفیت گوشت ماهی کپور پرورشی در وزن های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 25 عدد ماهی کپورپرروشی 2 ساله در طی سال دوم پرورش از گرو ه های مختلف وزنی از 500 گرم تا 1600 گرم مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه گیری میزان پروتئین، چربی، خاکستر و ماده خشک گوشت ماهیان در آزمایشگاه مواد غذایی انجام پذیرفت. نتایج بررسی نشان داد که میانگین پروتئین گوشت ماهی کپور پرورشی 106/2±209/10 درصد، چربی 937/0±429/9 درصد، خاکستر 198/0±407/1 درصد و ماده خشک 62/1±03/21 درصد می باشد. ضمن اینکه نتایج تحقیق حاضر بیان می کند که بین فاکتورهای کیفی گوشت ماهی کپور پرورشی در وزن های مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد (P> 0.05). نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد هیچ ارتباطی بین ترکیبات مغذی (پروتئین، چربی، خاکستر، ماده خشک) گوشت و وزن ماهی کپور معمولی و جود ندارد و وزن ماهی تاثیری بر کیفیت گوشت آن ندارد، بنابراین هیچ تفاوتی در گوشت ماهی کپور در اوزان مختلف از لحاظ ارزش غذایی وجود ندارد.

    کلید واژگان: پروتئین, چربی, خاکستر, ماده خشک, وزن, ماهی کپورپرورشی
    H. Shirmohammadli*, M. Mohammad Nejad

    The body chemical composition in aquatic organisms is related to nutrition, habitat, age and sex. On the other hand, knowing the amount of chemical compositions helps to select the appropriate species for human nutrition and food industry. In this study, the change in chemical composition of common carp in different weights was investigated. For this purpose, 25 two-year-old carp were studied during the second year of rearing from different weight groups from 500 g to 1600 g. Protein, fat, ash and dry matter content of fish meat were measured. The results showed that the mean protein content of carp was 10.209 ± 2.106 %, fat was 9.429 ± 0.937%, ash 1.407 ± 198 % and dry matter 21.13 ± 1.62%, respectively. In addition, the results of this study indicate that there is no significant difference between chemical compositions of carp in different weights (P> 0.05). The results of the present study show that there is no relationship between chemical compositions (protein, fat, ash, dry matter) and the weight of common carp and the weight of fish has no effect on the chemical compositions. Therefore, there is no difference in common carp meat chemical compositions in different weights.

    Keywords: Protein, Fat, Ash, Dry matter, Weight, Common carp
  • مرتضی سوری، وحید یاوری، محمد ذاکری*، مهرداد محمدی دوست
    در مطالعه حاضر اثر سطوح مختلف پروتئین جیره غذایی و شوری آب بر شاخص های رشد، تغذیه و ترکیبات بیوشیمیایی لاشه میگوی پاسفید (Litopenaeus vannamei) جوان مورد بررسی قرار گرفت. 350 قطعه میگو با متوسط وزن و طول اولیه 18/0±55/5 گرم و 15/0±81/8 سانتی متر، در 27 عدد مخزن بتنی با ظرفیت 10 تن آب توزیع گردیدند. تیماربندی براساس طرح ماتریکس (3×3) شامل سه سطح شوری 3-0، 15-12 و 35-32 قسمت در هزار در سه سطح پروتئین جیره غذایی 25، 35 و 45 درصد طراحی شد. غذادهی 4 بار در روز در ساعات 6، 12، 18 و 24 در حد سیری و به مدت 56 روز انجام گردید. براساس نتایج، بالاترین شاخص های رشد در هر سطح شوری آب در جیره غذایی حاوی 35% پروتئین مشاهده گردید که به لحاظ آماری اختلاف معنی داری با جیره غذایی حاوی 45% پروتئین نداشت. از طرفی بیشترین میزان درصد افزایش وزن بدن و نرخ رشد ویژه در بالاترین سطح شوری مشاهده گردید. همچنین بهترین ضریب تبدیل غذایی و کارایی غذایی در بالاترین سطح پروتئین جیره غذایی و شوری آب حاصل گردید. در شاخص های مورفومتریک، اختلاف معنی داری بین سطوح مختلف پروتئین جیره غذایی و شوری آب مشاهده نشد. بررسی نتایج ترکیبات بیوشیمیایی لاشه نیز نشان داد که افزایش سطوح پروتئین جیره غذایی و شوری آب تاثیر معنی داری بر پروتئین، رطوبت و خاکستر بدن نداشت، درحالی که بر چربی بدن به طور معنی داری (05/0>P) موثر بود و بیشترین میزان چربی در بالاترین سطح شوری و پروتئین مشاهده گردید؛ البته اختلاف معنی داری نیز بین سطوح 35 و 45 درصد پروتئین مشاهده نشد. بدین ترتیب براساس نتایج کسب شده در مطالعه حاضر سطح 35 درصد پروتئین رژیم غذایی جهت تغذیه این گونه در شوری آب 35-32 قسمت در هزار مشاهده گردید.
    کلید واژگان: پروتئین, شوری آب, رشد, شاخص های تغذیه, ترکیبات بیوشیمیایی لاشه, Litopenaeus vannamei
    Morteza Souri, Vahid Yavari, Mohammad Zakeri *, Mehrdad Mohammadidoust
    The effect of different dietary protein and salinity levels were evaluated on growth performances, feeding indices and carcass biochemical composition of the Litopenaeus vannamei. 350 shrimp with the initial average weight of 5.55±0.18 g and length of 8.81±0.15 cm were distributed randomly into 27 concrete experimental tanks. A 3×3 factorial experiment including three levels of salinity (0-3, 12-15 and 32-35 ppt) and three levels of dietary protein (25, 35 and 45%) was carried out for a period of 56 days. Experimental shrimps were fed at satiation 4 times a day throughout the experimental period. Based on the results, the highest indices of growth were observed in all the salinity levels in the experimental treatments fed diet containing 35% dietary protein. However, the highest body weight gain and specific growth rate were recorded at the highest levels of salinity (35-32 ppt). The best feeding indices were observed at the highest level of dietary protein and water salinity. No significant difference was observed in morphometric indices among different experimental treatments. The results of the body biochemical composition showed no significant difference in protein, ash and moisture content among treatments. However, higher lipid content was significantly observed in treatments with higher salinity and protein levels. Based on the results of this study, the economic point of view part of the protein diet with the 35% is suggested for L. vannamei cultured in 32-35 ppt salinity.
    Keywords: Protein levels, Water salinity, Growth, feeding indices, Carcass biochemical composition, Litopenaeus vannamei
  • محمود محسنی*، محمد پورکاظمی، مصطفی کرمی نسب، محمد اسماعیل راست روان
    به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پروتئین جیره (35، 40، 45، 50 و 55 درصد) بر میزان رشد، ترکیب بدن و قابلیت هضم بچه ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius)، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی طراحی و اجرا گردید. تعداد 225 قطعه بچه ماهی با میانگین وزن 45/0 ± 85/4 گرم در 15 وان فایبرگلاس 250 لیتری (15 قطعه در هر وان) با 3 تکرار در هر تیمار به مدت 63 روز تغذیه شدند. میانگین دمای آب در طول دوره پرورش 5/1± 7/14 درجه سانتی‏گراد و اکسیژن محلول 68/0 ± 6/7 میلی گرم در لیتر بود. وزن نهایی، نرخ رشد ویژه، نسبت بازده پروتئین و ضریب چاقی ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 40 درصد پروتئین، به طور معنی‏داری [V1] از ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 35 و 55 درصد پروتئین بالاتر بود (05/0P<). با افزایش پروتئین در جیره غذایی ماهیان به میزان بیش از 45 درصد، ضریب تبدیل غذایی به طور معنی‏داری [V2] افزایش یافت. نتایج بیانگر تاثیر معنی‏دار سطوح مختلف پروتئین جیره بر مقادیر پروتئین، چربی و رطوبت لاشه بود. میزان پروتئین لاشه با افزایش پروتئین جیره تا سطح 45 درصد افزایش و در سطوح بالاتر کاهش یافت. میزان خاکستر لاشه نیز در تیمار تغذیه شده با جیره حاوی 45 درصد پروتئین نسبت به سایر تیمارها به‏طور معنی‏داری بیشتر بود (05/0P<). تفاوت معنی‏دار[V3]  در مقادیر متوسط قابلیت هضم ظاهری پروتئین و انرژی خام لاشه بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد، به‏ جز ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 35 درصد پروتئین که به طور معنی‏داری پایین‏تر از سایر تیمارها بود (05/0P<). نتایج نشان داد، کاهش درصد پروتئین جیره  به دلیل کاهش میزان پودر ماهی موجب کاهش قابلیت هضم پروتئین و انرژی شد. بنابراین، میزان بالاتر از 40 درصد و پایین‏تر از 45 درصد پروتئین در جیره بچه ماهی آزاد پرورشی به منظور دست‏یابی به حداکثر رشد و صرفه اقتصادی توصیه می شود.
    کلید واژگان: پروتئین, ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius), روند رشد, ترکیب بدن و قابلیت هضم
    M. Mohseni*, M. Pourkazemi, M. Karaminasab, M. Rastravan
    The effects of dietary protein levels were investigated on growth, carcass biochemical composition and apparent digestibility coefficient in Caspian trout, Salmo trutta caspius. The present study was carried out in a completely randomized design with five experimental diets containing five different dietary levels of protein: 35, 40, 45, 50 and 55%, and 15 fish per replication of each with an initial weight of 4.85 ± 0.45 g for 105 days.  Average oxygen concentration and water temperature were 7.6 ± 0.68 mg L-1 and 17.7 ± 1.5 °C, respectively, throughout the experimental period. Significantly higher final body weight, weight gain, specific growth rate, protein efficiency ratio and condition factor were observed in the fish fed diet with 40 and 45% protein compared to those fed on the 35 and 55 % protein diets. Feed efficiency ratio in treatments fed 35 and 55 % protein were significantly higher than those of fish fed 40 and 45% dietary protein levels (P≤ 0.05). Crude protein content increased with the increasing dietary protein levels, whereas crude lipid and moisture composition decreased with the increasing dietary protein levels. Therefore, it can be cocluded that increased levels of protein in the diets for juvenile Caspian trout (Salmo trutta caspius) up to 40 and 45% improved growth performance, feed utilization parameter and economic aspect.
    Keywords: Caspian trout (Salmo trutta caspius), Dietary Protein Level, Carcass Biochemical Composition, Apparent Digestibility Coefficient, Optimal Growth
  • محمدکاظم میرزاخانی، عبدالمحمد عابدیان کناری*، علی معتمدزادگان
    اهداف

    قابلیت هضم ظاهری پروتئین و اسیدهای آمینه ده نوع ماده غذایی گیاهی و جانوری به عنوان منابع اصلی پروتئینی در جیره غذایی تاسماهی سیبری (22± 290 گرم) مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    مواد غذایی شامل پودر ماهی، پودر گوشت و استخوان، پودر ضایعات طیور، پودر خون، پودر پر طیور، کنجاله سویا، کنجاله کلزا، گلوتن گندم، گلوتن ذرت و مخمر نانوایی بودند. تیمارهای غذایی عبارت بودند از: جیره غذایی مرجع و ده جیره غذایی آزمایشی (30 درصد ماده غذایی مورد نظر + 70 درصد جیره غذایی مرجع). از اکسید کروم به عنوان نشانگر غیر قابل هضم در جیره های غذایی استفاده شد. تعداد 165 قطعه تاسماهی سیبری در 33 مخزن 500 لیتری ذخیره سازی و با جیره های غذایی تغذیه شدند (3 تکرار برای هر تیمار).

    یافته ها

    بیشترین و کمترین میزان قابلیت هضم پروتئین به ترتیب در پودر ماهی (87/92 درصد) و پودر پر طیور (96/59 درصد) مشاهده شد. همچنین، بالاترین میزان قابلیت هضم اسیدهای آمینه در پودر ماهی (9/90 و 13/88 درصد به ترتیب برای مجموع اسیدهای آمینه ضروری و غیر ضروری) اندازه گیری شد. کمترین میزان قابلیت هضم مجموع اسیدهای آمینه ضروری در کنجاله کلزا (5/65 درصد) و اسیدهای آمینه غیر ضروری در پودر پر طیور (68/60 درصد) دیده شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج ، پودر ماهی، پودر گوشت و استخوان، پودر ضایعات طیور، گلوتن ذرت و گلوتن گندم با قابلیت هضم بالای هفتاد درصد پروتئین و مجموع اسیدهای آمینه، به عنوان مواد غذایی با درصد هضم بالا برای تاسماهی سیبری مشخص گردیدند.

    کلید واژگان: تاسماهی سیبری, قابلیت هضم ظاهری, پروتئین, اسیدهای آمینه
    MohammadKazem Mirzakhani, Abdolmohammad Abedian Kenari*, Ali Motamedzadegan
    Aims

    In the present study, the apparent digestibility of protein and amino acids of ten types of plant and animal feed ingredients as the main sources of protein was evaluated in the Siberian sturgeon diet (290±22g). 

    Materials & Methods

    Feedstuffs included fish meal, meat and bone meal, poultry by-product meal, blood meal, feather meal, soybean meal, rapeseed meal, wheat gluten, corn gluten, and bakery yeast. The dietary treatments included reference diet and ten different experimental rations (30% of the target feed ingredient and 70% of the reference diet). Chromic oxide was used as an indigestible marker in dietary feed. A group of 165 Siberian sturgeons stocked into 33 tanks with 500 liters volume and fed with test diets (3 replicates per diet).

    Findings

    At the end of the experiment, the highest and lowest protein digestibility was observed in ϐish meal (92.87%) and poultry by-product meal (59.96%), respectively. Also, the highest level of amino acid digestibility in fish meal was measured (90.9% and 88.13% for total essential and non-essential amino acids, respectively). The lowest digestibility of the essential amino acids was reported in rapeseed meal (65.5%) and non-essential amino acids in poultry powder (60.68%).

    Conclusion

    Fish meal, meat and bone meal, poultry by-product meal, corn gluten, and wheat gluten were identified as feed ingredients with high protein and amino acids digestibility for Siberian sturgeon.

    Keywords: Siberian sturgeon, apparent digestibility, protein, amino acids
  • رضوان موسوی ندوشن*، روزبه حلت آبادی فراهانی
    در این تحقیق میگوی Macrobrachium nipponense  صید شده، بصورت تازه همگن و توسط آنزیم پپسین هیدرولیز گردید؛ تا در نهایت یک فرآورده فراسودمند و مکمل آهن تولید شود. طی مراحل تحقیق، درجه هیدرولیز بر اساس آزمون محلول TCA، میزان پیشرفت پروتئولیز از طریق تعیین مقدار (غلظت) پروتئین به روش UV-اسپکتروفوتومتری و پتانسیل جذب آهن از طریق آزمون رنگی سنجی مبتنی بر معرف اورتوفنانترولین تعیین گردید. نتیجه آزمایش بر اساس آنالیز TCA، نشان داد طی 6 ساعت درجه هیدرولیز افزایش یافت و پس از 8 ساعت میزان هیدرولیز به حالت پایدار و فاز ثالت رسید. بالاترین ظرفیت جذب آهن (7/49 میکروگرم در میلیگرم پپتید/پروتئین) برای میگوی با درجه هیدرولیز 5/36 درصد بدست آمد. طی هیدرولیز نسبی انجام شده توسط پپسین،  میزان آمینو اسیدهای تولید شده، نشان دهنده سطوح بالای گلیسین، پرولین، آرژینین، آلانین، آرژنین و والین بود. به نظر می رسد که در هیدرولیز میگوی M. nipponense، پیوندهای پپتیدی گلیسین، پرولین، آلانین و همچنین گروه آمینو یا ایمینو از زنجیره جانبی آرژینین باعث افزایش جذب آهن می شوند. این میگو به فراوانی در بسیاری از منابع آبی کشور وجود دارد و هیدرولیز آنزیمی و غنی سازی، یک روش و استراتژی مناسب در جهت بهره برداری از آن و تولید یک محصول فراسودمند بشمار می رود.
    کلید واژگان: Macrobrachium nipponense, پروتئین, پپسین, هیدرولیز, کمپلکس آهن
    R. Mousavi Nadushan*, R. Hellatabadi Frahani
    In this study, freshly harvested prawn, Macrobrachium nipponense were hydrolyzed with pepsin to develop a food ingredient and iron supplement. The degree of hydrolysis, protein/peptide concentration and iron-chelating capacity were verified by TCA soluble assay, direct UV spectrophotometric method and orthophenanthroline-based colorimetric assay, respectively. The result of TCA soluble assay revealed a high rate of hydrolysis for the first 6 h, reached the steady-state phase after 8 hours. The highest iron-binding capacity of the hydrolysate (49.7 μg/mg of peptide/protein) was obtained at a degree of hydrolysis of 36.5%. The partial lysate generated by pepsin had high levels of glycine, proline, arginine, alanine, and valine. It seems that in peptic M. nipponense hydrolysate, peptide bonds of Gly, Pro, and Ala residues as well as amino or imino group from Arg side chain support additional affinity for iron. Consequently, hydrolysis and enrichment would be a proper strategy for appropriate gain from this abundant prawn, into a high functional product.
    Keywords: Macrobrachium nipponense, protein, pepsin, hydrolysis, iron-chelating
  • محمد گرگیج جاسکی، مازیار یحیوی*، کیومرث روحانی قادیکلایی، علیرضا سالارزاده
    نیتروژن به عنوان یکی از عناصر مهم موثر بر متابولیسم لیپید و پروتئین در ریزجلبک ها شناخته شده است. در این پژوهش به منظور بهینه سازی میزان زیتوده جلبک Spirulina platensis و همچنین میزان پروتئین آن، از منابع مختلف نیتروژنی همچون KNO3،NH4NO3 و اوره استفاده گردید. جلبک اسپیرولینا در محیط کشت زاروک محتوی منابع مختلف نیتروژن در ارلن های 3 لیتری محتوی 5/2 لیتر آب دریای استریل شده تحت شرایط یکسان با درجه حرارت °C25-22، شوری ppt 30، قلیائیت 8 و دوره نوریh 12:12 (تاریکی: روشنایی) کشت گردید. مطابق با نتایج، جلبک اسپیرولینا بطور موفقیت آمیزی در محیط کشت زاروک حاوی منابع مختلف نیتروژنی رشد نمود و با وجودیکه بیشینه زیتوده جلبکی در محیط کشت حاوی NH4NO3 بدست آمد، ولی اختلاف معنی داری با سایر منابع نیتروژنی نشان نداده است (05/0
    کلید واژگان: نیتروژن, پروتئین, زیتوده, ریزجلبک, Spirulina platensis
    M. Gorgij, M. Yahyavi*, K. Rouhani, A.R. Salarzadeh
    Nitrogen is known to have a strong influence on the metabolism of lipids and protein in various microalgae. In the present study, the production of S. platensis was optimized in terms of biomass and protein by using different Nitrogen sources as NH4Cl, NH4NO3 and Urea. S. platensis was grown in Zarrouk’s medium in a 3000 ml Erlenmeyer flask, in which the NaNO3 was replaced by NH4Cl, NH4NO3 and Urea with concentrations of 0.010, 0.025 and 0.050 M. Cultures were incubated at temperature of 30oC, salinity of 25 ppt and initial pH of 9.5 under 12/12 hour light-dark photo period with normal white light. The results clearly showed that S. platensis successfully cultivated by using different Nitrogen regimes, and though the maximum biomass was produced in medium containing NH4NO3, but there is not significant differences between treatments (p>0.05). The maximum protein content was obtained in culture containing NH4NO3 followed by NH4Cl and KNO3, and there is not significant differences between treatments (p>0.05). Moreover, in all S. platensis cultures, increasing in nitrogen concentrations, led to an increase in maximum biomass and protein content. The chl. content increased with increasing Nitrogen concentrations in all treatments and relatively high values (9.18 µg/ml) were found with KNO3 as a Nitrogen source at 14th day of culturing period. Overall, though the results of present study clearly showed no significant differences between treatments, but using of NH4NO3 could have relatively more effectiveness than the other Nitrogen sources.
    Keywords: Nitrogen, Protein, Biomass, Spirulina platensis
  • صاحبعلی قربانی*، داود طالبی حقیقی، حسن مقصودیه کهن، داریوش پروانه مقدم، سید محمد صلواتیان
    این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر سطوح مختلف پروتئین بر عملکرد رشد و ترکیبات بدن ماهی انگشت قد (Rutilus caspicus) انجام شد. چهار جیره آزمایشی حاوی سطوح پروتئینی 30، 35، 40 و 45% فرموله شدند. 300 عدد ماهی کلمه در گروه های سه تکرار با وزن اولیه 0/13±2/65گرم در مخازن فایبرگلاس 100لیتری (25 ماهی/هر مخزن) ذخیره شده و براساس 3% وزن توده زنده به مدت57 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که میزان افزایش وزن (WG%)، نرخ رشد ویژه (SGR)، ضریب تبدیل غذا (FCR)، ضریب چاقی (CF) و ماندگاری (SR%) تحت تاثیر سطوح پروتئین جیره قرار نگرفت اما ضریب بازدهی پروتئین (PER) جیره حاوی سطوح پروتئین 30 و 35% نسبت به تیمارهای دیگر افزایش معنی داری داشت (0/05>p). ترکیبات بدن تحت تاثیر سطوح پروتئین جیره قرار گرفت. پروتئین بدن با افزایش سطوح پروتئین جیره به صورت معنی دار کاهش یافت ولی چربی بدن با افزایش پروتئین جیره تا سطح 40% افزایش یافت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که با افزایش سطوح پروتئین جیره ها از 30 تا 45% میزان افزایش رشد معنی دار نبود، اما ماهیان تغذیه شده از جیره حاوی 30% پروتئین در مقایسه با آنهایی که از جیره های دیگر تغذیه نموده بودند ارزش بازدهی پروتئین بیشتری داشتند.
    کلید واژگان: روتیلوس کاسپیکوس, پروتئین, رشد, ترکیبات بدن
    S. Ghorbani*, D. Haghighi, H Maghsoodieh Kohan, D. Parvaneh Moghadam, S.M. Salavatian
    This study was carried out to evaluate the effects of dietary protein levels on growth performance and body composition of Caspian Roach (Rutilus caspicus) fingerling. Four experimental diets were formulated to contain protein levels of 30, 35, 40, and 45%. Triplicate groups of 300 Roach (Average weight, 2.65±0.17g) were stocked in 100L-fiberglass tanks (25 fish/tank) and were fed based on 3% of their biomass for 57 days. The results showed that weight gain (WG%), specific growth rate (SGR), food conversion ratio (FCR), condition factor (CF) and survival (SR%) were not affected by dietary protein level but the protein efficiency ratio of protein levels containing 30 and 35% CP was significantly higher than other dietary treatments (p<0.05).The body compositions were affected by dietary protein levels. Body protein significantly decreased with increasing dietary protein levels but body lipid increased when protein increased to 40% level. The results of the present study indicated that growth enhancement of fish was not significant when the diets protein levels were increased from 30 to 45%, but fish fed a diet containing 30% CP had greater protein efficiency values when compared to those fed with other diets.
    Keywords: Rutilus caspicus, Protein, Growth, Body Composition
  • عسگر زحمتکش*، کتایون کریم زاده
    تامین غذای کارآمد از مهمترین عوامل موفقیت در معرفی ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) به سیستم آبزی پروری است. بدین لحاظ جهت بررسی تاثیر مقدار پروتیئن و روی جیره بر رشد و بازماندگی این گونه، تعداد 360 قطعه بچه ماهی سفید با میانگین وزن اولیه 05/0±56/0 گرم در 12 آکواریم با حجم آب 60 لیتر ذخیره سازی شدند. بچه ماهیان به مدت 83 روز با 4 جیره آزمایشی حاوی سطوح مختلف پروتئین (36 و 44 درصد) و روی (50 و 200 میلی گرم بر کیلو گرم غذا) تغذیه گردیدند. نتایج نشان داد که شاخص های رشد و بازماندگی بچه ماهیان سفید به طور معنی داری تحت تاثیر مقادیر مختلف پروتئین و روی در جیره قراگرفت. بچه ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 44 درصد پروتئین و 005/0 درصد روی بالاترین افزایش وزن (06/0±79/0) ، درصد افزایش وزن (7/8±88/154) و نرخ رشد ویژه (04/0±13/1) را بروز دادند، ولی بیشترین میزان بازماندگی در تیمار غذایی حاوی 36 درصد پروتئین و 02/0 روی (00/0±67/96 درصد) مشاهده گردید. با افزایش سطح پروتئین در جیره مقدار پروتئین کل بدن افزایش پیدا کرد. درکل بچه ماهیان سفید تغذیه شده با جیره حاوی 44 درصد پروتئین و 50 میلی گرم روی در کیلو گرم غذا بر اساس معیار های رشد و ترکیب بدن پاسخ نسبتا بهتری را نشان دادند.
    کلید واژگان: پروتئین, عنصرروی, رشد, ترکیب بدن, ماهی سفید, Rutilus frisii kutum
    Asgar Zamatkesh Dr*, Katayoon Karimzadeh Dr
    Efficient food supply is the most important factors which must be considered to introduction of white fish (Rutilus frisii kutum) in an aquaculture system Therefore, in order to evaluate the effect of dietary protein and zinc on the growth performance and survival of this species, 360 pieces of white fish with an average weight of 0.5 ± 0.56 g were placed in twelve tanks (60 liters) .Juvenile fish was fed with four different levels of protein diets (36 and 44%) and zinc (50 and 200 mg kg feed) for 83 days.
    The results showed that the growth and survival of Kutum significantly affected by different levels of protein and dietary zinc.
    The highest weight gain (0.79 ± 0.06), percent of weight gain (154.88 ± 8.7) and specific growth rate (1.13 ± 0.04) were observed in fish which fed with a diet containing 44 % protein and 0.005% zinc, But the diet containing 36% protein and 0.02 zinc 96.67 ± 0.00 percent) was revealed the highest survival rate. High With increasing levels of protein in the diet, whole-body protein contents are promoted. Overall, relativity the better response base on growth and body composition was observed in juvenile fish which with fed a diet containing 44% protein and 50 mg per kg zinc.
    Keywords: protein, zinc, growth, body composition, Rutilus frisii kutum
  • محمود محسنی*، مصطفی کریمی نسب، محمداسماعیل راست روان، یونس گل علی پور

    به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف پروتئین جیره غذایی بر روند رشد و کارایی غذا بچه ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius)  با متوسط وزن 45/0 ± 85/4 گرم، آزمایش رشدی در قالب طرح آماری کاملا تصادفی طراحی و اجرا گردید. آزمونها در پنج سطح پروتئینی 35، 40، 45، 50 و 55  درصد، در شرایط یکسان پرورشی به مدت 63 روز انجام شد. میانگین دمای آب در طول دوره پرورش 5/1± 7/14 درجه سانتیگراد و اکسیژن محلول 68/0 ±  6/7 میلیگرم در لیتر در نوسان بود. وزن نهایی، وزن کسب شده، شاخص نرخ رشد ویژه، نسبت بازده پروتئین و ضریب چاقی ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی سطوح مناسب پروتئین (40 تا 45 درصد)، بطور معنی‎داری (05/0 P≤) از ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 35 و 55 درصد پروتئین بالاتر بود. با افزایش پروتئین در جیره غذایی ماهیان به میزان بیش از 45 درصد، ضریب تبدیل غذایی به طور معنی‏داری افزایش یافت. کمترین مقادیر ضریب تبدل غذایی در سطوح پروتئینی 40 و 45 درصد مشاهده ‏شد. بجز تیمار 45 درصد پروتئین در سایر تیمارها هیچگونه اختلاف معنی‏دار آماری در میزان گلبول‏های سفید ماهیان تغذیه شده با سطوح مختلف پروتئین مشاهده نشد (05/0 P≥). متوسط لایزوزیم ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 55 درصد پروتئین بطور معنی بالاتر از ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 35 درصد بود. با توجه به نتایج مطالعه حاضر می‎توان اذعان نمود حد مناسب  پروتئین در بچه ماهی آزاد پرورشی، به میزان بالاتر از 40 درصد و پایینتر از 45 درصد در جیره به منظور دستیابی به حداکثر رشد از نظر فیزیولوژیک و اقتصادی و بهبود سیستم ایمنی می باشد.

    کلید واژگان: پروتئین, ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius), روند رشد و کارایی غذا
    Mahmoud Mohseni *, Mostafa Kariminasab, Mohammad Esmail Rast Ravan, Younes Gol Alipour

    The effects of dietary protein levels on growth and feed efficiency were investigated in Caspian trout, Salmo trutta caspius. Five experimental diets containing five different dietary levels of protein (35, 40, 45, 50 and 55% diet) were fed to triplicate groups of 225 with an initial weight of 4.85 ± 0.45 g for 63 days. Oxygen concentration was 7.6 ± 0.68 mg L-1 and average water temperature was 17.7 ± 1.5 °C was in effect throughout the experimental period. Significant higher Final body weight, weight gain, specific growth rate, protein efficiency ratio and condition factor were observed in fish fed diet supplemented with optimum levels of protein (40 and 45%) than that of fish of other dietary groups such as 35 and 55 % protein. Feed efficiency ratio of fish fed 35 and 55 % protein were significantly higher than those of fish fed 40 and 45% dietary protein levels (P≤ 0.05).  There were no significant differences in white blood cell content of serum in all treatments, expect fish fed diet containing 45 % protein that was significantly higher than that of fish fed other diets. Lysozyme activity of fish fed 55 % protein was significantly higher than this of fish fed 35 % protein.  Based on the results of this study, could say that increased levels of protein in the diets of juvenile Caspian trout (Salmo trutta caspius) up to 40- 45% in diet, improved growth performance, feed utilization parameters and nonspecific immune response.

    Keywords: protein, Growth, Caspian trout (Salmo trutta caspius), Immune response
  • فروغ اکبری، مریم مددکار حق جو *
    جلبک های تک سلولی به عنوان فیتوپلانکتون منابع مهم و کارآمدی در تغذیه لاروها و آبزیانی نظیر ماهی و میگو می باشند. در این تحقیق ارزیابی شاخص های سرعت تکثیر، مقدار رنگدانه ها، میزان قند و پروتئین دو گونه جلبک Dunaliella salina وD. bardawil در درون سه محیط کشت Ramaraj(R)، Johnson(J)، Shaish(S) انجام شد و نتایج مورد مطالعه قرار گرفتند. در هر سه محیط، سرعت رشد سلول ها در 1 مولار نمک NaCl، بیش از 2 و سرعت تکثیر در گونه D. salina نیز تقریبا در حدود دو برابر گونه bardawil .D بود. تاثیر تیمار محیط کشت در تحریک تقسیمات سلولی، غالبا با برتری محیط J، سپس S و نهایتا R مشاهده گردید. در مولاریته 1، بیشترین سرعت رشد ویژه جلبک، در محیط کشت های J و S و در مولاریته 2 در محیط J همگی تا روز 8، مشاهده گردید. حجم سلولی در گونه D. bardawil دو برابر گونه D. salina و بیشترین افزایش حجم سلولی در 2مولار، برای هر دو گونه، در محیط کشت S مشاهده شد. تغییرات مقدار وزن تر و خشک، با الگوی تقریبا افزایشی در طول زمان، بویژه در دو محیط کشت S و J و با برتری تاثیر مثبت محیط کشت S دنبال شد. بیشترین میزان کاروتنوئیدکل بر میلی لیتر و بر وزن خشک در 1مولار D. bardawil، به ترتیب در محیط های S و R مشاهده گردید. تغییرات بتاکاروتن بر اثر مولاریته و نوع محیط کشت، الگویی تقریبا مشابه کاروتنوئید کل داشت. بیشترین مقدار کلروفیل بر میلی لیتر در محیط های S و J و بیشترین مقدار این شاخص بر وزن خشک، در محیط R مشاهده گردید. بیشترین تاثیر در افزایش مقدار پروتئین سلول ها مربوط به محیط J بود که با تاثیر القایی بالاتر محیط R در تولید قند کل، تفاوت داشت. به طور کلی یافته ها، تاثیر معنی دار نوع محیط کشت و میزان غلظت نمک، بر افزایش مواد مغذی جلبک تک سلولی آب شور را علاوه بر نوع گونه، پیشنهاد می کنند.
    کلید واژگان: پرورش فیتوپلانکتون, پروتئین, جلبک Dunaliella, قند کل, کاروتنوئید, محیط کشت
    Frough Akbari, Maryam Madadkar Haghjou *
    Unicellular algae as phytoplankton are the important, effective and cheap sources in larvae and aquatic organisms feeding. In this research, assessment of growth rate, pigments contents, total sugar and protein in two species; Dunaliella salina and D. bardawil were studied in three nutrient mediums; Ramaraj (R), Johnson (J) and Shaish (S), during 24days. øFor all mediums, cells growth rate in 1M NaCl was higher than that in 2M and about two times in D. salina compared to that in D. bardawil. The effect of medium kind on cell division, almost observed with the highest in J, S and R, respectively. In 1M, the highest specific growth rate of alga was observed at S and J and in 2M, it was occurred at J, during 8 days. The volume of D. bardawil cells was two times more than D. salina cells and the highest was observed at 2M and S for both species. The changes in fresh and dry weights showed an ascending pattern along with the time, especially in S and J, which was higher at S. In 1M D. bardawil, the highest amount of total carotenoid on the basis of per ml and per dry weights, was observed in S and R mediums, respectively. The changes in beta carotene content by salt concentrations treatments and kind of medium was similar to total carotenoid. The highest amount of total chlorophyll per ml in S and J mediums and the highest amount of this index per dry weight was observed by R treatment. The highest effect for protein increment was related to J which was different from the higher induction effect of R in total sugar production. Totally, these findings suggest the significant effect of medium kind and salt concentration on the increment of nutritional substances in salt water unicellular alga, in addition to the species kind.
    Keywords: Phytoplankton culture, Protein, Dunaliella alga, Total sugar, Carotenoid, Medium
  • المیرا سلحشوری، بهرام فلاحتکار*، ایرج عفت پناه

    در یک آزمایش تغذیه ای تاثیر جیره غذایی با سه سطح پروتیین (30، 35 و 40 درصد) به منظور تعیین تاثیر سطوح پروتیین مطلوب، کمتر و یا بیشتر از حد نیاز در جیره بر رشد و شاخص های خونی بچه فیل ماهی (Huso huso) بررسی شد. 135 عدد ماهی با میانگین (± انحراف معیار) وزن اولیه 68/1 ± 71/131 گرم به طور تصادفی در 9 تانک بتنی مدور با ظرفیت 800 لیتر توزیع و چهار بار در روز بر اساس اشتها به مدت 8 هفته تغذیه شدند. نتایج بدست آمده نشان داد شاخص های رشد مانند میانگین وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، ضریب چاقی و درصد افزایش وزن در تیمار تغذیه شده با جیره حاوی 35 درصد پروتیین نسبت به تیمار تغذیه شده با جیره حاوی پروتیین 40 درصد دارای اختلاف معنی داری می باشد (05/0>P) اما با تیمار حاوی 30 درصد پروتیین اختلافی مشاهده نشد (05/0P). نتایج این مطالعه نشان داد که محدودیت پروتیینی بر عملکرد رشد و شاخص های خونی بچه فیل ماهی اثرگذار می باشد.

    کلید واژگان: پروتئین, رشد, هماتولوژی, ماهی خاویاری
    E. Salahshoori, B. Falahatkar*, I. Efatpanah

    A feeding trial with three protein levels (30, 35 and 40%) was conducted to evaluate the effect of dietary protein level on growth performance and hematological parameters of juveniles Beluga sturgeon (Huso huso). One hundred and thirty-five fish (131.71 ± 1.68 g mean ± SD) were randomly distributed in nine circular concrete tanks (800 L) and were satiated four times daily for 8 weeks. The results showed that growth parameters including final weight, specific growth rate, feed conversion ratio, condition factor and weight gain was significantly higher in fish fed 35% protein compared to 40% (P<0.05), but there was no difference with fish fed 30% protein (P>0.05). Weight increased with increasing dietary protein level up to 40%, and then decreased significantly and body weight increase decreased by 40% protein s. The results of hematological parameters showed white blood cells, neutrophils and lymphocytes in fish that fed 35% protein compared to other groups (P<0.05). In conclusion, the results showed that protein restriction have effect on growth performance and hematological parameters of juveniles Beluga sturgeon.

    Keywords: Protein, Growth, Haematology, Sturgeon
  • زهرا معصومی، محمد ذاکری، وحید یاوری، سید محمد موسوی
    در مطالعه حاضر شاخص های بیوشیمیایی همولنف میگوی پاسفید غربی (Litopenaeus vannamei) با سه سطح متفاوت پروتئین جیره غذایی (45 و 35، 25%) در سه سطح شوری آب پرورشی (ppt 35-32 و 15-12، 3-0) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 350 قطعه میگو با متوسط وزن و طول اولیه 18/0±55/5 گرم و 15/0±81/8 سانتی متر در 27 مخزن بتنی با ظرفیت 10 تن (طول: cm 600، عرض: cm 170 و ارتفاع: cm 100) مورد آزمایش قرار گرفتند. میگوها 4 بار در روز در حد اشباع به مدت 56 روز تغذیه گردیدند. نتایج نشان داد که در سطوح 35 و 45% پروتئین جیره غذایی و شوری آب 35-32 قسمت در هزار میزان پروتئین، اوره، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پایین افزایش پیدا کرد و تحت تاثیر برهم کنش هر دو عامل متغیر قرار گرفتند (05/0P≤). علاوه بر این، سطح کلسترول و تری گلیسرید نیز به طور معناداری در تیمار حاوی 45% پروتئین و شوری ppt 35-32 بالاتر بود. همچنین میزان گلوکز همولنف نیز تنها ارتباطی معکوس را با افزایش پروتئین جیره غذایی نشان داد (05/0P≤). قابل ذکر است که سطوح متفاوت و برهم کنش هر دو عامل متغیر مورد آزمایش نیز بر میزان اسید اوریک همولنف اثری نداشت. در مطالعه حاضر بهترین سطوح شاخص های بیوشیمیایی همولنف در جیره غذایی حاوی 35 درصد پروتئین و شوری ppt 35-32 به دست آمد و در این سطوح کمترین استرس به میگو وارد شد.
    کلید واژگان: پروتئین, شوری, شاخص های بیوشیمیایی همولنف, Litopenaus vannamei
    Masoumi Z., Zakeri M., Yavari V., Mousavi S.M
    In this study, biochemical heamolymph parameters indices of the white leg shrimp (Litopenaeus vannamei) with three dietry protein levels(25, 35 and 45%) in the three levels of water salinity(0-3, 12-15 and 32-35 ppt) was studied. For experimental 350 shrimps with the average weight of 5.55±0.18 g and length of 8.81±0.15 cm were distributed randomly in 27 ten tones (length: 600 cm, width: 170 cm and height: 100 cm) concrete tanks. Experimental group were fed to satiation 4 times a day the experimental period. The results showed that at dietary protein levels of 35 and 45% and the water salinity of 32-35 ppt the amount of protein, urea, HDL and LDL increased (P≤ 0/05). Cholesterol and triglycerides levels in treatment with dietry protein level of 45% and the salinity of 32-35 ppt had increased. The glucose level of the plasma changed only by the modification of the protein level and had a revers relation with this variable (P≤ 0/05). However, different levels of protein and salinity had no effect on the amount of hemolymph uric acid. So besed biochemical heamolymph parameters on the results of this study, in dietry protein level 35% and salinity of 32-35 ppt and at least stress in the levels.
    Keywords: dietary protein, salinity, biochemical hemolymph parameters, Litopeneus vannamei
  • فاطمه خواجه پور*، سید عباس حسینی، رسول قربانی، بهاره شعبانپور

    در این تحقیق اثر فسفر بر میزان زی توده، کلروفیل آ، کاروتنویید کل، پروتیین کل و کربوهیدرات سیانوباکتر Nostoc calcicola در روزهای مختلف کشت در آزمایشگاه کشت جلبک دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان مورد بررسی قرار گرفت. سیانوباکتر نوستوک تحت سه سطح فسفر 100، 200 و 400 (میکروگرم در لیتر) در سه تکرار برای 12 روز در آزمایشگاه کشت جلبک مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان فسفر محیط بر روی میزان زی توده، کلروفیل آ و کاروتنویید کل Nostoc calcicola در برخی از روزهای کشت اثر معنی داری داشته است. در بررسی میزان تغییرات پروتیین کل و کربوهیدرات، نتایج نشان داد که میزان پروتیین برای هر گرم وزن خشک این جلبک از آغاز کشت تا روز 12 برای هر سه تیمار با افزایش همراه بوده است. با افزایش فسفر محیط، محتوی پروتیین زی توده افزایش یافته به‏طوریکه در روزهای 6، 8 و 10 کشت اختلاف بین تیمار 400 میکروگرم فسفر در لیتر با دو سطوح دیگر  معنی‏دار (05/0P<) بوده است. در بررسی روند تغییرات پروتیین در طول روزهای کشت مشاهده شد که میزان پروتیین در تیمار با 100 میکروگرم فسفر در لیتر در روز 6 کشت به حداکثر مقدار خود (10/20±4/372 میلی‏گرم در گرم ماده خشک) رسیده و برای تیمار 200 میکروگرم فسفر در لیتر (05/34±33/386 میلی‏گرم در گرم ماده خشک) در روز 8 کشت به‏دست آمده است و سپس تا روز 12 کشت روند نزولی نشان داده است، در تیمار 400 میکروگرم فسفر در لیتر حداکثر میزان پروتیین 39±47/434 میلی‏گرم در گرم ماده خشک بوده و این مقدار مربوط به روز 6 کشت بود و میزان پروتیین تا روز 10 کشت با دو تیمار دیگر به‏طور معنی‏داری بیشتر بوده است. میزان کربوهیدرات در هر سه سطح فسفر  تا روز 12 افزایش معنی‏داری (05/0P<) را نشان داده است، اما در بین سطوح فسفر در روزهای کشت اختلاف معنی‏داری را نشان نداده است. نتایج مشاهده حاضر نشان داد که می توان با تغییر میزان فسفر محیط رشد و محتوی برخی از ترکیبات بیوشیمیایی سیانوباکتر N. calcicola را کنترل نمود.

    کلید واژگان: Nostoc calcicola, کاروتنوئید کل, پروتئین, کربوهیدرات, فسفر
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال