جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مدل مفهومی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
دروس علوم پایه در برنامه درسی رشته های علوم پزشکی جایگاه ویژه ای دارد. در این راستا لازم است تغییرات کارآمدی در رویکردهای آموزشی مرتبط با این دروس ایجاد شود. هدف پژوهش حاضر تعیین مولفه های رویکرد تفکر طراحی در آموزش علوم پایه به کمک فراترکیب است.
روش کارروش پژوهش در این مطالعه فراترکیب است که با استفاده از رویکرد 7 مرحله ای سندولسکی و باروسو تدوین شده است. جامعه آماری، شامل تمامی پژوهش های مرتبط با موضوع از سال 2012 تا 2021 هستند که از پایگاه های نشریات انگلیسی به صورت نظام مند، با استفاده از کلیدواژه هایDesign thinking and Science Design thinking and Pedagogy, Design thinking and Basic Sciences, وDesign thinking and Education جستجو گردید و با رعایت معیارهای ورود و خروج، مورد بررسی قرار گرفته و از مجموع 128 پژوهش شناسایی شده، تعداد 8 سند با روش کدگذاری سه مرحله ای کوربین و اشتراوس مورد تجزیه و تحلیل واقع شد.
یافته هامهم ترین مولفه های رویکرد تفکر طراحی در آموزش علوم پایه را می توان در قالب مدلی با 5 مقوله اصلی، 11 مقوله و 37 مفهوم تدوین نمود که مقوله های اصلی شامل ویژگی های عاطفی، یادگیری، شناختی، اجتماعی و بازدارندگی می باشند.
نتیجه گیریانتظار می رود یافته های این پژوهش جهت استفاده ی برنامه ریزان آموزش پزشکی در راستای سازماندهی فرایند آموزش دروس علوم پایه مورد بهره برداری قرار گیرد و اصول آموزشی با توجه به ظرفیت رویکرد تفکر طراحی، تدوین گردد.
کلید واژگان: طراحی, مدل مفهومی, آموزش, فراترکیبIntroductionBasic science courses have a special place on the curriculum of medical sciences. It is necessary to make effective changes in the educational approaches related to these courses. Accordingly, the purpose of this study is to determine the components of design thinking in basic science education using a meta synthesis approach.
MethodsThe research method in this study is meta-synthesis, which was compiled using the 7-step approach of Sandelowski and Barroso. The statistical population includes all the researches related to the subject from 2012 to 2021, which were systematically searched from the databases of english publications, using the keywords: Design thinking and Sciences, Design thinking and Pedagogy, Design thinking and Basic Sciences, Design thinking and Education, and by observing the entry and exit criteria, was examined and out of the total of 128 researches identified, 8 documents were analyzed with Corbin’s and Strauss three-step coding method.
ResultThe most important components of design thinking approach in basic science education can be compiled in the form of a model with 5 main categories, 11 categories and 37 concepts, which main categories include emotional, learning, cognitive, social and deterrence characteristics.
ConclusionIt is expected that the findings of this study will be used for medical education planners in order to organize the teaching process of basic science courses and the educational principles will be developed according to the capacity of the design thinking approach.
Keywords: Design, Conceptual Model, Education, Meta-Synthesis -
مقدمه
از آنجایی که دانشجویان پرستاری به عنوان نیروهای حرفه ای نقش مهمی در سیستم های بهداشتی و درمانی دارند و تعهد حرفه ای به عنوان یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده رفتارهای حرفه ای در نظر گرفته می شود، بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر افزایش و پایداری تعهد حرفه ای در دانشجویان پرستاری و ارایه مدل مناسب انجام شده است.
روش کارپژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی- پیمایشی می باشد که از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نوع داده ها تلفیقی است. نمونه های آماری 20 نفر از صاحبنظران حرفه پرستاری و 305 نفر از دانشجویان ترم 5 تا 8 مقطع کارشناسی پرستاری انتخاب شدند که صاحبنظران به روش نمونه گیری هدفمند و دانشجویان به روش تصادفی ساده وارد مطالعه گردیدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار maxqda 2020 و داده های پرسشنامه توسط نرم افزار spss 26 و Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هاپس از جمع آوری داده ها و تحلیل محتوا عوامل موثر در هشت بعد فردی، ساختاری، فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، مدیریتی، اقتصادی، قانونی و معنوی استخراج شدند و با روش معادلات ساختاری تایید و مدل طراحی شد که عامل فردی با بار عاملی (99/0) دارای بیشترین سهم و عامل مدیریتی با بار عاملی (74/0) دارای کمترین سهم در افزایش و پایداری تعهد حرفه ای دانشجویان پرستاری بودند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش و تاثیر تعهد حرفه ای بر ماندگاری درحرفه و افزایش کیفیت عملکرد ضروری است که مدیران و صاحبنظران حرفه پرستاری یافته های مطالعه را به عنوان چارچوبی در اصلاح و بازنگری برنامه ها و سیاست های حرفه ای مد نظر قرار دهند تا با تربیت پرستاران متعهد سبب اصلاح و بهبود فرآیندهای بهداشتی، مراقبتی و درمانی گردند.
کلید واژگان: آموزش پرستاری, صلاحیت حرفه ای, توسعه پایدار, مدل مفهومیIntroductionSince nursing students as a professional force play an important role in health care systems and professional commitment is considered as one of the most important determinants of professional behavior, so the present study aims to determine the factors affecting the increase and sustainability of professional commitment in Nursing students and providing appropriate modeling is done.
MethodsThe present study is a descriptive-survey study that is practical in aim and mixed in data. The Statistical samples of 20 nursing experts and 305 fifth- to eight semester undergraduate nursing students were selected. The experts were selected by purposive sampling method and students by simple random sampling. The main data collection tools were semi-structured interview and researcher made questionnaire. The Interviews were analyzed using maxqda 2020 software and questionnaire data by SPSS 26 and Smart pls3 software.
ResultsAfter collecting data and analyzing the content, effective factors were identified in eight dimensions, including individual, structural, cultural, socio-educational, managerial, economic, legal, and spiritual were extracted, and confirmed by structural equation method and a model was designed that individual factor with outer weight (0.99) had the highest share and managerial factor with outer weight (0.74) had the lowest share in increasing and sustaining the professional commitment of nursing students.
ConclusionsBased on the research results and the effect of professional commitment on retention and increasing the quality of performance, it is necessary for managers and experts in the nursing profession consider the study findings as a framework for modifying and reviewing professional programs and policies in order to Correction and improve health, care and treatment processes by training committed nurses.
Keywords: Nursing education, Professional competence, Sustainable development, Concept model -
مقدمه
بررسی نقادانه حرفه ای گرایی پزشکی منجر به باز شدن بستر این گفتمان می شود. این مطالعه با هدف طراحی مدل مفهومی حرفه ای گرایی در آموزش پزشکان مبتنی برگفتمان کارورزان، پرستاران و بیماران انجام شد.
روش هامطالعه حاضر یک مطالعه کیفی به روش تحلیل گفتمان یورگنسن (Jorgensen) بود. مشارکت کنندگان شامل کارورزان پزشکی، پرستاران و بیماران در بیمارستان های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی اصفهان و آزاد نجف آباد بودند. ابزار گرد آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش سنتزپژوهی منابع و مقالات مرتبط بود. روش نمونه گیری هدف مند و جمع آوری داده ها در دو بخش تحلیل گفتمان و سنتزپژوهی تا اشباع داده ادامه یافت. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از کدگذاری باز صورت گرفت. از گفتمان کارورزان، پرستاران، بیماران و سنتز مقالات زیر مدل هایی حاصل شد و در نهایت مدل مفهومی حرفه ای گرایی استخراج شد. ارزیابی اعتبار پژوهش از طریق سه سوسازی و انسجام صورت گرفت.
نتایجدر این مطالعه در زیر مدل"گفتمان کارورزان"هفت مفهوم مدیریت تنش های حرفه ای، شایستگی حرفه ای، شایستگی اخلاقی، ماهیت انسانی حرفه، توسعه فردی، مراقبت شایسته و شخصیت و منش فردی؛ در زیر مدل "گفتمان بیماران" شش مفهوم مراقبت والدینی، تبادل اطلاعات، مدیریت اثربخش، پاسخ گویی به کرامت انسانی، ارزش های انسانی حرفه، اعتمادسازی در حرفه؛ در زیر مدل "گفتمان پرستاران" هفت مفهوم اثربخشی بالینی، خودآگاهی، مهارت های ارتباطی، پاسخ گویی اجتماعی، انطباق پذیری، تعهد حرفه ای و راهبردهای آموزش اجتماعی؛ در زیر مدل سنتزپژوهی مفاهیم اخلاق مداری و قانون محوری پزشک، تعهد حرفه ای فضیلت محور، تعهد حرفه ای رفتار محور، یادگیرنده مادام العمر، منش حرفه ای و نقش برنامه درسی در حرفه ای گرایی استخراج شد.
نتیجه گیرینقش آموزش رسمی حرفه ای گرایی با در نظر گرفتن نقش برنامه درسی پنهان در این خصوص حایز اهمیت است.
کلید واژگان: حرفه ای گرایی, کارورزان پزشکی, پرستاران, بیماران, مدل مفهومی, آموزش پزشکیIntroductionA critical examination of medical professionalism paves the way for discourse. This study endeavored to design and validate a conceptual model of professionalism in training physicians based on the discourse of interns, nurses, and patients.
MethodsThis qualitative study was done through discourse analysis. Participants included medical interns, nurses, and patients in hospitals affiliated to Isfahan and Najafabad Azad Universities of Medical Sciences. Interviews were unstructured and sampling was purposeful. The data collection instruments were conversations, non-structural interviews and related sources as well as articles in the synthesis research section. The conceptual framework was extracted by merging three sub-models related to discourses and the model obtained from research synthesis.
ResultsUsing the interns' discourse model, seven concepts were obtained like this: Management of Occupational Stress, Professional Competence, Ethical Competence, Human Nature of Profession, Personal Development, Proper Care and Personal Personality and Character. Using the patients' discourse model, six concepts were obtained like this: Parental care, Information exchange, Effective management, responding to human dignity, Human values of profession, and Confidence building in profession. Using the model of nurses' discourse model seven concepts were obtained like this: Clinical effectiveness, self-awareness, communication skills, social responsiveness, adaptability, professional commitment and social education strategies. The concepts in the synthesis research model were like this: Physician-oriented and law-oriented ethics, virtue-based professional commitment, behavior-oriented professional commitment, lifelong learner, professional character, and the role of curriculum in professionalism.
ConclusionRegarding the role of the hidden curriculum, the role of formal professionalism education seems to be important.
Keywords: Professionalism, Medical interns, nurses, patients, Conceptual Framework, Medical Education -
اهداف
هدف مطالعه حاضر ارایه مدل مفهومی ساختارهای شناختی-ادراکی جرم زا در مجرمان سایبری بر اساس تحلیل روایت زندگی آنان است. این ساختارها به انتخاب های فرد، اشاره دارد و در مورد مجرمان، تصمیم به ارتکاب جرم تحت تاثیر این افکار و ارزش های آنان است.
مواد و روش ها:
مطالعه حاضر از نوع کیفی با رویکرد کثرت گرا و با به کارگیری روش نظریه داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری را 23 نفر از مجرمان سایبری که در سال های 97 و 98 توسط پلیس فتا دستگیرشده بودند، تشکیل دادند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و برای گردآوری روایات زندگی افراد از مصاحبه تحلیل روایت مک آدامز (2001) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس دستورالعمل های کدگذاری استراوس و کوربین انجام گرفت.
یافته هادر مجرمان سایبری موردمطالعه، ساختارهای شناختی- ادراکی در حوزه های مختلف روانی، سبک های مقابله ای، بینش، سبک هویت، سازوکارهای دفاعی برای توجیه جرم بر نگرش های مجرمانه به عنوان علل اصلی در بروز و حفظ رفتار مجرمانه موثر شناخته شدند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر مشخص کرد که ساختارهای شناختی- ادراکی ناسازگارانه ای می توانند وجود داشته باشند که حتی ممکن است از آستانه بیماری روانی عبور نکنند، اما بر مجرمیت تاثیرگذار باشند و رفتار مجرمانه را به وجود آورند یا گسترش دهند. مجرمان، نوع خاصی از تفکر رادارند که به وسیله آن پنداشت ها و برداشت هایی را که از محیط خوددارند ، تنظیم و تفسیر می کنند و بدین وسیله، به آن ها معنی می دهند.
کلید واژگان: ساختارهای شناختی- ادراکی, مجرمان سایبری, مدل مفهومی, تحلیل روایت زندگیAimsThe aim of this study is to present a conceptual model of criminal cognitive-perceptual structures in cybercriminals based on their life story analysis. These structures refer to the choices of the individual, and in the case of criminals, the decision to commit a crime is influenced by these thoughts and their values.
MethodsThis study was a qualitative study using life narrative analysis with a pluralistic approach. The statistical population consisted of 23 cybercriminals arrested by FATA Police in 2018 and 2019. Semi-structured interviews were used to collect data and McAdams (2001) narrative analysis interview was used to collect individualschr('39') life narratives. Data analysis was performed according to Strauss and Corbin coding instructions.
ResultsIn the studied cybercriminals, cognitive-perceptual structures in different psychological domains, coping styles, insight, identity style, defense mechanisms to justify crime on criminal attitudes as the main causes of occurrence were found to be effective in occurring and maintaining criminal behavior.
ConclusionThe results of the present study showed that maladaptive cognitive-perceptual structures can exist that may not even cross the threshold of mental illness, but affect guilt and create or perpetuate criminal behavior. Criminals have a special kind of thinking by which they formulate and interpret the thoughts and perceptions they have of their environment and thereby give them meaning.
Keywords: Cognitive-Perceptual Structures, Cybercriminals, Conceptual Model, Life narrative Analysis -
زمینه و هدف
رشته پرستاری نظامی رشته ای نوپا در ایران است؛ با توجه به تاکید بر فرآیند مدیریت بحران و پرداختن به بیماران ترومایی در این رشته، به نظر می رسد که خدمات این رشته مورد استقبال و توجه دست اندرکاران بحران و حوادث کشور قرار گیرد. در مطالعه حاضر آسیب شناسی رشته پرستاری نظامی بر اساس مدل هیبرید مورد بررسی قرار گرفت.
روش هادر این پژوهش تجزیه و تحلیل مفهوم به روش هیبرید در سه مرحله انجام شد. در مرحله نظری، مروری سیستماتیک با استفاده از پروتکل PRISMA با جستجو در پایگاه های علمی Pubmed، Scopus، Web of science و برخی پایگاه های علمی فارسی زبان با کلیدواژگان پرستاری نظامی، آسیب شناسی، رشته تحصیلی، مرور سیستماتیک و معادل انگلیسی آنها تا جولای 2019 انجام شد. در نهایت 5 مقاله مورد بررسی، ارزیابی و تحلیل انجام قرارگرفت. در مرحله کار در عرصه، مصاحبه با 11 نفر ازصاحب نظران این رشته انجام شد. مصاحبه ها ثبت و آنالیز محتوا صورت گرفت. در مرحله سوم نتایج دو مرحله قبلی با هم ادغام شد.
یافته هادر مرحله نظری بررسی متون نشان داد که عدم وجود تعریف واحد از پرستاری در کشور، مراقبت محور نبودن برنامه درسی، پاسخگو نبودن برنامه درسی، عدم انطباق برنامه درسی با نیازهای جامعه، عدم اجرای عملکرد مبتنی بر شواهد، عدم طراحی یک مدل بومی برای آموزش پرستاری در کشور، عدم وجود جایگاه سازمانی برای مربیان پرستاری در بیمارستان ها، مقاومت در برابر تغییر و بی انگیزگی برخی از دانشجویان از مهمترین عوامل آسیب زای رشته پرستاری در ایران بودند. تحلیل اطلاعات در عرصه نشان داد که عوامل آسیب زای رشته پرستاری نظامی در سه طبقه اصلی شامل ماهیت رشته، عوامل انسانی و عوامل مدیریتی جای گرفتند.
نتیجه گیریبا شناخته شدن عوامل آسیب زای رشته پرستاری نظامی در تیوری و عمل و حذف آن، ورودی های مناسب جذب رشته خواهند شد. با اصلاح فرایند تدریس و واگذاری امور مدیریت این رشته به افراد موفق و علاقمند در زمینه پرستاری نظامی، آسیب های وارده خنثی و زمینه توسعه آن فراهم خواهد شد.
کلید واژگان: پرستاری نظامی, آسیب شناسی رشته تحصیلی, مدل مفهومیBackground and AimMilitary Nursing is a new field in Iran; given the emphasis on the crisis management process and dealing with trauma patients in the field, the services of the field seem to be welcomed by those involved in the crisis and events in the country. The study explored the pathology of military nursing based on the hybrid model.
MethodsIn this study, concept analysis was performed by the hybrid method in three stages. In the theoretical stage, a systematic review using the PRISMA protocol by searching the scientific databases of Pubmed, Scopus, Web of science and some Persian language scientific databases with the keywords of military nursing, pathology, field of study, systematic review and their English equivalent was done until July 2019. Ultimately, five studies were reviewed, evaluated, and analyzed. In the fieldwork stage, interviews were conducted with 11 experts in the field. Interviews recorded and content analysis was done. In the third stage, the results of the two previous stages were merged.
ResultsIn the theoretical stage, the review of literature exhibited that some paramount important factors of nursing field pathology were: lack of a unified definition of nursing in the country, lack of care-oriented curriculum, irresponsible curriculum, non-compliance of the curriculum with community needs, lack of evidence-based practice, lack of design of a native model for education nursing in the country, lack of organizational position for nursing instructors in hospitals, resistance to change and lack of motivation of some students were the most important harmful factors in the field of military nursing in Iran. Analyzing data in the field revealed that the pathologic factors of military nursing include three main categories including the nature of the discipline, human factors and managerial factors.
ConclusionBy recognizing the pathologic factors of military nursing in theory and practice, appropriate students will be attracted to the field. By modifying the teaching process and handing over the management of this field to successful and interested people in the field of military nursing, the pathological factors will be neutralized and the development background will be provided.
Keywords: Military Nursing, Field Pathology, Concept Study -
نشریه پرستاری ایران، پیاپی 126 (آبان 1399)، صص 82 -102زمینه و هدف
حرفه ایگرایی عامل اصلی و زیربنایی تحکیم قرارداد اجتماعی بین حرفه و جامعه است. فقدان توجه و پایبندی به این اصل در بین ارایه دهندگان خدمات سلامت، علاوه بر کاهش کیفیت مراقبت از بیمار، و به خطر انداختن سلامت جامعه، میتواند موجب کاهش اعتماد جامعه و در نتیجه تضعیف جایگاه، اجتماعی حرفه گردد. امروزه بسیاری از محققین معتقدند که تحقق حرفهایگرایی منوط به شکلگیری هویت حرفهای مطلوب در فارغالتحصیلان است. هدف این مطالعه مرور نقادانه متون موجود مربوط به جامعهپذیری و شکلگیری هویت حرفهای دانشجویان علوم سلامت بود.
روش بررسیروش مطالعه حاضر، مرور نقادانه بر مبنای ساختار Carnwell و Daly، و در بخش نوشتن نقد و تحلیل، مبتنی بر سه گام پیشنهادی Schutz میباشد. در این راستا، جستجوی نظاممند متون با هدف دستیابی به مدلها و چارچوبهای مفهومی موجود در رابطه با جامعهپذیری و شکلگیری هویت حرفهای، در پایگاههای عمده دادههای علمی انجام شد. از بین 2112 مقاله حاصل این جستجو، در نهایت نه مدل مرتبط با جامعهپذیری و هویت حرفهای انتخاب شد. ابتدا، مدلها از لحاظ نوع، تمرکز و پیامدهای مفهومی طبقهبندی شدند. سپس، به ترتیب سیر زمانی، و بر اساس سه گام پیشنهادی Schutz مورد تحلیل قرار گرفتند. و در پایان نیز مفاهیم کلیدی هر مدل در رابطه با مفهوم هویت حرفهای استخراج و به شکل جدولی ارایه شد.
یافتهها:
مفاهیم کلیدی استخراج شده از مدلهای منتخب در دو بعد روانی، و اجتماعی قابل طبقهبندی است. در بعد روانی، سه حیطهی شناختی (cognitive)، شامل اصول و ارزشها و هنجارهای حرفهای؛ عاطفی (affective)، شامل زیر سازههای توصیفی مانند حس تعلق به حرفه، زیرسازه ارزشگذارانه مانند اعتماد به نفس، زیرسازه هنجاری مانند نگرش نسبت به حرفه؛ و حیطهی کردارانگیزانه (volitive)، مانند انگیزه شغلی؛ و در بعد اجتماعی هویت حرفهای نیز سه حیطهی ارتباطی (communicative) دربردارنده ارتباط موثر حرفهای؛ انسجامی (cohesive)، شامل احترام و تعهد متقابل؛ و عملیاتی (operative)، دربردارنده رفتار حرفهای و اجرای موثر نقش قابل بررسی است.
نتیجهگیری کلی:
ارایه اجزای هویت حرفهای در دو بعد روانی و اجتماعی در این مطالعه، میتواند مبنایی برای طراحی یک مدل جامع پایا در رابطه با هویت حرفهای دانشجویان علوم پزشکی در مطالعات آینده، و نیز طراحی مداخلات ساختارمند جهت مدیریت شکلگیری هویت حرفهای باشد.
کلید واژگان: هویت حرفه ای, جامعه پذیری حرفه ای, دانشجویان پزشکی, مدل مفهومی, چارچوب مفهومیBackground & AimsProfessionalism is the underlying factor in strengthening the social contract between professions and the society. Failure to adhere to this principle in healthcare providers (including nurses) reduces the quality of patient care and endangers community health, while also diminishing public trust and weakening the social image of healthcare professions. In recent decades, researchers of health science education have focused on the nature of professionalism and planning for training in this regard in order to achieve this important outcome in health science graduates. Despite the applications of the study results and the efforts to train students on the basic concepts of professional ethics, the expected outcomes have not yet been realized in terms of the performance of graduates. Today, numerous researchers believe that achieving professionalism is not possible merely through education and the evaluation of its principles, and the required competencies should also be cultivated to facilitate the process of professional socialization, so that a proper professional identity could be attained in medical science graduates. However, further studies should be focused on the top of Millerchr('39')s pyramid (Does) pertains to the process of developing competencies and their components and has reached the stages of developing a competency-based curriculum, along with the formation of a professional identity, which is equivalent to the "Is" part added to the Millerchr('39')s model by Cruess et al. (2016). In a study in this regard, the concept of professional socialization was analyzed, and professional identity was introduced as the main outcome of this process. The present study aimed to critically review the current literature regarding socialization and the development of professional identity in health science students.
Materials & MethodsThis critical review was conducted based on the Carnwell and Daly structure, which consists of six steps, including determining the objectives of the critical literature review, defining the scope of the review, identifying the sources of relevant information, literature review, writing the review, and applying the literature to the proposed study. At the stage of review writing, we followed the three steps proposed by Schutz. Initially, a systematic search was performed to obtain the available conceptual models and frameworks of socialization and professional identity formation in primary scientific databases, such as EBSCO CINAHL, Web of Science, Eric, PubMed, Scopus, and Google Scholar, using relevant keywords with "OR" and "AND" to combine the main concepts. The article search had no time limit until 2019. The eligibility criteria for article selection were proposing a model/conceptual framework, medical sciences, free access, and publication in English language. The exclusion criteria were duplicates and the experimental studies aimed at the measurement, comparison or production of tools. In the second phase of the search and to obtain citations and criticisms for each selected conceptual model/framework, the key concepts of each was systematically searched in the aforementioned databases using "AND" in combination with concepts such as "Criticism, Problems, Challenges, Advantages, Disadvantages". To ensure access to all the possibly relevant reviews, all the citations to each model were tracked through Google Scholar.
ResultsIn total, 2,112 articles were retrieved in the first stage of the search in terms of the title, followed by the abstract. After reviewing the full texts of the selected articles, nine articles were selected based on the research criteria in the fields of nursing, social work, medicine, paramedicine, and student affairs. These articles were categorized in terms of the study design, model type, model focus, and outcomes. Following that, the selected models were examined chronologically based on the three steps proposed by Schutz, which are the description of the model by its providers, providing the viewpoints of their critics/promoters (if any), and presenting the critical views of the authors of the article. After the analysis of the elements and content/structure of the conceptual models/frameworks, the key concepts of each model were extracted and presented in a table. The studied conceptual models and frameworks consisted of four categories (descriptive, normative-descriptive, causal-explanatory, and descriptive-prescriptive), which described the process of socialization and the role of the influential factors. Some of the findings were mainly focused on the cognitive and psychological dimensions, as well as the social dimension of the process in some cases. In the cases where both the psychological (internal) and social dimensions (external) of the process were considered, a structural approach was not observed regarding the elements and components of each dimension. In addition, the assessment of the content and description of the models revealed various theoretical approaches to this process, some of which were based on a functional structuralism approach and emphasized the role of organizational factors. The other cases involved the cognitive and interactive dimensions and the role of student agencies in this process, as well as the combination of the two approaches. In addition to the role of institutional factors, the active role of students and the impact of interactions were also discussed with regard to the development of professional identity without determining its dimensions and components. The key concepts extracted from the selected models in the present study could be classified into two psychological and social dimensions. The psychological dimension could be classified as cognitive (principles, values, and professional norms), affective (descriptive [sense of belonging to the profession], evaluative [self-confidence], and normative [attitude toward the profession]), and volitive (job motivation). Similarly, the social dimension could be categorized into the communicative domain (effective professional communication), cohesive domain (mutual respect and commitment), and operative domain (professional behavior and effective role performance).
ConclusionPresenting the components of professional identity based on psychological and social dimensions could lay the groundwork for designing a comprehensive, static, structural model of professional identity for medical students, thereby resulting in the development of structured interventions for the management of professional identity formation in further investigations.
Keywords: Professional Identity, Professional Socialization, Medical Students, Conceptual Model, Conceptual Framework -
مقدمه
بیماری آسم به دلیل مدیریت نادرست، در نیمی از افراد مبتلا به این بیماری به صورت «کنترل نشده» باقی مانده است. از دلایل اصلی نداشتن مدیریت می توان به پیگیری نکردن کنترل بیماری توسط بیمار، ناآگاهی پزشک عمومی از وضعیت بیمار و پیروی نکردن پزشک عمومی از راهنماها در مدیریت بیماری، اشاره کرد. هدف مطالعه حاضر ایجاد مدل مفهومی برای سامانه مدیریت بیماری آسم در مراقبت اولیه بود.
روش هادر پژوهش حاضر، ابتدا گردش کارهای مدیریت بیماری آسم ایجاد شد. سپس، مدل مفهومی سامانه با زبان مدل سازی یکپارچه ایجاد و با استفاده از روش هم اندیشی خبرگان توسط پنج متخصص آسم، سه متخصص انفورماتیک و دو متخصص مدیریت اطلاعات سلامت ارزیابی شد که به روش نمونه گیری دسترسی آسان انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری داده چارچوب بحث با سوال های باز بود کهپس از بحث و تبادل نظر در خصوص مدل مفهومی توافق جمعی حاصل شد و به صورت هم زمان بر نمودارهای مدل مفهومی اعمال شد.
یافته هامدل مفهومی سامانه در قالب 10 نمودار از جمله مورد کاربرد کسب و کار، مورد کاربرد، فعالیت ، توالی و کلاس ایجاد و ارزیابی شد. در نمودار مورد کاربرد کسب و کار، مورد کاربردهای اصلی و در نمودار مورد کاربرد، مورد کاربردهای جزیی تر به تصویر کشیده شد. در نمودار فعالیت، نحوه پذیرش، ویزیت و مدیریت بیمار به تصویر کشیده شد. نمودار توالی و کلاس نیز، ترتیب انجام عملیات مدیریت بیماری آسم و شی ءهای موردنیاز مدیریت بیماری آسم ارایه شد.
نتیجه گیری:
از آنجا که متخصصین آسم، انفورماتیک و مدیریت اطلاعات سلامت صحت مدل مفهومی ارایه شده در پژوهش حاضر را تایید نموده اند، انتظار می رود مدل مفهومی ارایه شده، به طراحی سامانه هایی کارا و منطبق با نیاز کاربران، کمک قابل توجهی نماید.
کلید واژگان: راهنما, مدل مفهومی, سامانه تصمیم یار بالینی, مدیریت بیماری آسم, مراقبت اولیهIntroductionAsthma is uncontrolled in more than half of asthma patients due to inadequate and incorrect management. The main reasons for inadequate management are non-adherence, inadequate knowledge of a general practitioner about patientchr('39')s clinical condition, and not following asthma management guidelines The purpose of this study was to develop a conceptual model for the asthma management system in primary care
MethodsIn this study, according to the guideline of the Global Initiative for Asthma, workflows for the management of asthma were extracted. Then, the conceptual model of the system was developed with unified modeling language and evaluated by an expert panel, including five asthma and allergy specialists, three informatics specialists and two health information management experts who were selected through non-probability sampling method. Data collection tools were the discussion framework with open-ended questions that reached a collective agreement after discussion on the conceptual model. The collective agreements were applied simultaneously to the diagrams of the conceptual model.
ResultsThe conceptual model was developed and evaluated in 10 diagrams, including business use-case, use-case, activities, sequences and class diagrams. The diagrams were reported after evaluation. The business use-case shows the main use-case, and the use-case diagrams show the more detailed use-case which is used for the system. The activity diagram shows how the patient was admitted, visited, and managed. The sequence diagram and the class diagram also present the order of asthma management operation, the objects required by the asthma management, and how they are related, respectively.
ConclusionGiven the validity of the conceptual model by asthma and allergy specialists together with informatics and health information management, it can be expected that the current conceptual model will significantly help to design and implement efficient systems that meet the needs of users.
Keywords: Guideline, conceptual model, clinical decision support system, asthma management, primary care -
زمینه و هدف
یکی از مهمترین جنبههای سلامت انسان، سلامت معنوی است که بر دیگر ابعاد آن، تاثیر به سزایی دارد. با توجه به لزوم ارایه تعریفی جامع از سلامت معنوی و تعیین مولفههای آن منطبق با فرهنگ و دین جامعه ایرانی، پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی سلامت معنوی مبتنی بر متون اسلامی انجام شده است.
مواد و روشهاروش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و گردآوری اطلاعات، مبتنی بر مطالعه و تحلیل محتوای متون اسلامی مرتبط بود. حوزه مورد مطالعه، متون تخصصی اسلامی و روش نمونهگیری از نوع هدفمند بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات، جستجوی پیشرفته در بانکهای اطلاعاتی علمی و تخصصی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل محتوای کیفی با نظام مقولهبندی استقرایی بوده است.
یافتههامولفههای سلامت معنوی در سه مقوله هستهای مبداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی طبقهبندی شدند. مولفه مبداشناسی شامل 6 مفهوم نگرش توحیدی، یقین، اخلاص، انقطاع، توکل، و ذکر بود. مولفه راهنماشناسی، شامل دو مقوله اصلی ادب تطبیقی با قرآن کریم (الگوی نظری) و ادب تطبیقی با انبیا و چهارده معصوم (الگوی عملی) بود. مقوله اول شامل دو مفهوم انس با قرآن و عمل به قرآن؛ مقوله دوم شامل 21 مفهوم تسلیم و رضا، صبر، عمل به واجبات، ترک محرمات، شکر، قناعت، لذت مادی، لذت معنوی، صدق الکلام، ادای امانت، حسن خلق، سخاوت، مروت، خدمت، عفو، عدالت، شجاعت، غیرت، حلم، حیا و کسب روزی حلال بود؛ آخرین مولفه سلامت معنوی، معادشناسی است که شامل سه مفهوم معادباوری، یاد مرگ و زهد میباشد.
ملاحظات اخلاقیدر انتخاب، گزارش یافتهها و استناددهی متون، امانتداری رعایت شده است.
نتیجهگیریدر مطالعه حاضر، بانگاهی جامع به یک انسان کامل با هویت توحیدی ذکرشده در متون اسلامی، مولفههای سلامت معنوی استخراج شده و الگوی مفهومی آن طراحی شده است که در مجموع با مطالعات پیشین در این زمینه همسو است.
کلید واژگان: مدل مفهومی, سلامت معنوی, متون اسلامیBackground and AimOne of the most important aspects of human health is spiritual health, which has a great impact on other dimensions. Due to the need to provide a comprehensive definition of spiritual health and determine its components in accordance with the culture and religion of Iranian society, the present study was conducted with the aim of developing a conceptual model of spiritual health based on Islamic texts.
Materials and MethodsThe research method was qualitative and information gathering, based on the study and qualitative content analysis of related Islamic texts. The study area was specialized Islamic texts and sampling method was purposeful. The tool of data collection was advanced search in scientific and specialized databases, and the method of data analysis was qualitative content analysis with inductive categorization system.
FindingsThe components of spiritual health were classified into three main categories: Theology, Cognition of guide and Eschatology. The theology components included the 6 concepts: monotheistic attitude, certainty, sincerity, detachment, trust in God, and remembrance of God. Components of cognition of guide included the two main categories: matching manner with the Holy Qur'an (theoretical model), and matching manner with the prophets and the fourteen infallibles (practical model). The first category includes the two concepts of familiarity with the Qur'an and practice of the Qur'an and the second category includes 21 concepts: submission and satisfaction, patience, fulfillment of obligations, abandonment of prohibitions, thanksgiving, contentment, material pleasure, spiritual pleasure, truthfulness, trustworthiness, good-temperedness, generosity, manliness, assistance, forgiveness, justice, courage, Jealousy, forbearance, modesty and halal Livelihood. The last component of spiritual health is eschatology, which includes the three concepts: resurrection-believing, remembrance of death and asceticism. Ethical Considerations: In selecting, reporting findings and citing texts, fidelity has been observed.
ConclusionIn the present study, with a comprehensive view of a perfect human being with the monotheistic identity mentioned in Islamic texts, the components of spiritual health are extracted and its conceptual model is designed, which is in line with previous studies in this field.
Keywords: Conceptual Model, Spiritual Health, Islamic Texts -
زمینه و هدف
مدیریت تغییر یکی از نیازهای استانداردهای کیفیتی و صنایع پویا است. ایجاد تغییرات بدون ارزیابی درست می تواند یک صنعت را با چالش های مختلفی مواجه نماید. در صورت عدم مدیریت صحیح آن می تواند خسارت های جبران ناپذیری را ایجاد نماید. عدم مدیریت تغییر می تواند سبب شود که یک سازمان در حوزه HSE با مشکلات زیادی از جمله حوادث و بیماری های ناشی از کار و یا آلودگی های محیط زیستی نا خواسته، مواجه شود. تعیین معیارهایی برای ارزیابی پیامدهای یک تغییر می تواند به مدیریت این کمک را کند که آیا این تغییر در سازمان اجرا شود یا خیر. از طرفی انجام تغییرات در یک سازمان در بسیاری از موارد الزامی است. ارزیابی و تعیین علل اثر گذار، بر پیامد یک تغییر، می تواند به سازمان در بالابردن سطح آمادگی خود در شرایط اضطراری ممکن در اثر اجراء یک تغییر کمک کند. این مطالعه با هدف ارایه الگوی مفهومی مدیریت تغییر با رویکرد HSE به اجرا در آمده است.
روش کاردر این مطالعه در قدم اول معیارهای موثر بر فرآیند مدیریت تغییر بر اساس رویکرد HSE مطابق با منابع در دسترس، تعریف گردید. در مرحله اول 15معیار و 40 زیر معیار تعیین شد. سپس با استفاده از نظر خبرگان مهمترین آنها انتخاب شد که در این مرحله 5 معیار و 12 زیر معیار تعریف گردید. در این تحقیق خبره به کسی گفته شد که حداقل دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته HSE، مهندسی صنایع یا مدیریت بود. همچنین حداقل 10 سال سابقه در صنعت مس را دارا باشد. در این مرحله 10 خبره انتخاب شد. برای جمع آوری نظر خبرگان از پرسشنامه ذوجی که توسط محققین تدوین شد استفاده گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظر خبرگان استفاده شد و برای تغیین پایایی آن از ضریب ناسازگاری ماتریس و همچنین ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این مرحله با استفاده از روش FAHP اقدام به تعیین وزن اثر بخشی و اولویت بندی معیارها شد. برای ارایه مدل مفهومی، لازم بود که روابط بین معیارها تعیین شود تا مشخص گردد که کدامیک از معیارهای تعریف شده بعنوان معیارهای اثر گذار در فرآیند مدیریت تغییر بوده و کدامیک از معیارهای تعریف شده بعنوان معیارهای اثر پذیر از فرآیند مدیریت تغییر است. در این بخش تحقیق جهت تعیین روایط معیارها با فرایند اصلی مدیریت تغییر از DEMATEL استفاده شد. نتایج DEMATEL معیارها را در دو گروه اثر گذار و اثر پذیر تقسیم کرد. بر اساس نتایج بدست آمده اقدام به ارایه مدل تصمیم برای ارزیابی و رتبه بندی تغییرات و همچنین ارایه مدل تصمیم برای ارزیابی اجرای تغییرشد.
یافته هادر مرحله اول نتایج حاصل از FAHPدر معیارهای اصلی نشان داد که از بین معیارهای اصلی مهمترین معیار پیامدهای ناشی از تغییر و سپس قابلیت اجرایی تغییر است. کمترین اولویت مربوط به نوع تغییر است که از امتیاز پایینی برخوردار است. در خصوص زیر معیارها نتایج نشان داد که از بین زیر معیار موثر بر فرآیند مدیریت تغییر، زیر معیار میزان کارایی و نوع و احتمال پیامد و بودجه و امکانات مورد نیاز از بالاترین اولویت برخوردار است. تغییر در تجهیزات و سازمانی و نیروی انسانی از پایین ترین اولویت برخوردار است.نتایج بخشDEMATEL برای تعیین روابط درونی معیارها با فرآیند مدیریت تغییر برای ارایه مدل مفهومی تحقیق نشان داد که بالاترین معیار اثر گذار در بین زیر معیارهای موثر بر فرآیند مدیریت تغییر نوع تغییر با زیر معیار تغییرات سازمانی و قابلیت اجرایی با زیر معیار امکانات مورد نیاز و مدیریت HSEبا زیر معیار درجه ایمنی تغییر، می باشد. همچنین اثر پذیر ترین معیار در مدیریت تغییر پیامد تغییر با زیر معیار نوع پیامد و معیار مدیریت HSEبا زیر معیار آلودگی محیط زیست است. مطابق با نتایج بدست آمده مدل رتبه بندی و انتخاب نوع تغییرات به شرح زیر می باشد:جایی که در آن؛ S، درجه ایمنی؛ H،درجه بهداشت؛ B، بودجه لازم؛ F، امکانات لازم؛ O، سازمان دهی لازم؛ Hu، نیروی انسانی لازم؛ Ma، تغییر در مدیریت لازم و Eq هست تجهیزات مورد نیاز می باشد. قابل ذکر است که تمام پارامترهای تعریف شده دارای دو وجه (0 و 1( می باشد. بعد از نرمال کردن داده ها و با توجه به شاخص های اثر گذار جهت رتبه بندی تغییرات تعریف شده از رابطه زیر استفاده گردید.که در آن I عبارت است از، نتیجه تغییرات؛ Ipعبارت است از، احتمال نتیجه تعریف شده از اعمال تغییر؛ P عبارت است از، عملکرد تغییر؛ E عبارت است از، الودگی محیط زیستی در اثر تغییرات.
نتیجه گیرینتایج بدست آمده نشان داد که که مهمترین مسئله در فرایند مدیریت تغییر ارزیابی قابلیت اجرایی و ارزیابی پیامدها ناشی از تغییر است. همچنین در ارزیابی امکان سنجی ایجاد تغییرات لازم است که بررسی های کاملی صورت بگیرد تا بتوان برنامه ریزی درست و کاملی را در خصوص ایجاد منابع لازم برای اجرای تغییر داشته باشیم. استفاده از مدل های تصمیم گیری بخصوص استفاده از مدل هایی که روابط درونی بین معیارهای تصمیم گیری را نشان می دهد می تواند در تشکیل مدل های مفهومی با رویکری جدید عمل نماید.
کلید واژگان: مدیریت تغییرات, مدل مفهومی, HSE-ms, تحلیل سلسله مراتبی, DEMATELPresenting of change management model for copper industries with HSE approach using FAHP and DEMATELBackground and Aimsmanagement of change is one of the requirements of quality standards in dynamic industries. Make changes without evaluation can be a challenge, if not managed properly, can be irreparable damage. Failure to management of change can cause an organization in the HSE area to face many problems, including accidents and work-related illnesses or unwanted environmental pollution. Determining the criteria for assessing the consequences of change may help the organization determine whether this change is in the organization or not. On the other hand, change in the organization is compulsory in many cases. Assessing and determining the causes of the impact of a change can help the organization to improve its readiness to deal with possible emergencies through the implementation of a change. Any change in the manpower, equipment, processes and procedures of the organization will be likely to create new health, safety and environmental hazards. The management of change process helps to ensure that the organization (production or service) operations are carried out safely and reliably. It should be noted that many policies, safety instructions and safety processes have been created in the organization based on traditional thinking and are less reviewed and changed, which does not interfere with the changes that have occurred in the technology. The aim study aims to provide a change management model with the HSE approach.
Material and methodsIn this study, firstly, the contributing of change management process were defined based on the HSE approach according to available resources. In the first stage, 15 criteria and 40 sub-criteria were determined. Then, using the expertschr('39') opinion, the most important ones were selected, in which 5 criteria and 12 sub-criteria were defined. In this research, expert someone who has at least a Bachelorchr('39')s degree in the field of HSE, industrial engineering or industrial management. Also have at least 10 years experience in the copper industry. At this point, 10 experts were selected. A pairwise questionnaire (prepared by researchers) was used to collect expert opinion. Experts were used to determine the validity of the questionnaire. Matrix correlation coefficient as well as Cronbachchr('39')s alpha coefficient were used to change its reliability. At this stage, we used the FAHP method to determine the weight of effectiveness and prioritization of the criteria. To provide a conceptual model of the study, it was necessary to determine the relationship between the criteria to determine which criteria were defined as being setting Effect measures in the change management process and which criteria were defined as a receiver Effect measure of the management of change process. In this section, research and determination of the criteria of the criteria was used with the main change management process from DEMATEL. DEMATELchr('39')s results were categorized into two setting Effect and receiver Effect groups. Based on the results, it was proposed to present a decision model for assessing and ranking the changes, as well as providing a decision model for assessing the implementation of the change. At last, Based on the results, a linear model was proposed for evaluating and ranking the changes, as well as providing a decision model for evaluating the implementation of the change.
ResultsIn the first stage, the results of FAH in determining the weight and ranking of main criteria showed that among the main criteria, the main criterion is the consequences of the change and then the ability to execute the change. The lowest priority is the change type, which has a lower rating. In the case of sub-criteria, the results showed that among the sub-criterion that influences the management of chang process, the following is the highest priority under the criterion of the level of effectiveness and type and outcome probability, and the budget and facilities needed. Changes in equipment and organization and manpower are of the lowest priority.The results of the DEMATEL section to determine the internal relations of the criteria with the change management process for the conceptual modeling of the research showed that the highest criterion of setting Effect among the sub criteria is the type of change with the sub-criterion of organizational changes and the ability to execute with the sub-criterion of the required facilities and HSE management With a safety degree. Also, the most receiver Effect measure in managing change is the change outcome with the sub-criterion of the type of outcome and the standard of HSE management with the sub criteria of environmental pollution.According to the results obtained from normalizing the data, the decision model of priority and choosing the changes defined is as follows.Where in; S is degree of Safety, H is degree of Health, B is Budget required, F is facility required, O is organization, Hu is Human, Ma is Management, Eq is equipment. It should be noted that all defined parameters have 0 or 1 state (they are realized 1 and they are not reached 0). It is clear that as much as the number of ASSESS is higher, the defined change has a higher priority in execution.According to the results obtained from the normalization of data, the decision model is the priority of implementing the defined changes as follows. Where in; I is conseqence of change (if consequence is acceptable I is 1. If consequence is unacceptable I is 0), Ip is probablity of conseqence (if probeblity is high then Ip is 1. If probability is low, then Ip is 0) , P is performance (if performance is acceptable P is 1. If performance is un acceptable P is 0), E is environmental pollution (if changes cause enviromental pollution, E is 1. If changes don’t cause environmental pollution, E is 0). It should be noted that all defined parameters have 0 or 1 state (they are realized 1 and they are not reached 0).
ConclusionUsing change management models can make changes without putting a lot of challenge. In the copper industry, due to changes in environmental conditions and the dangers of this industry, the cosequence of change is prioritized. In other industries with their own structures, creating a change management structure may vary. The results show that the most important issue in the change management process is the assessment of executive capacity and the assessment of the consequences of the change. Also, in evaluating the feasibility of making changes, there is a need for comprehensive studies to be made so that we can properly and accurately plan the resources needed to implement the change. Using decision models, especially the use of models that represent the internal relations between decision-making criteria, can act in the formation of new conceptual models with a new approach.
Keywords: management of change, conceptual model, HSE-ms, FAHP, DEMATEL -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و دوم شماره 7 (پیاپی 167، بهمن و اسفند 1398)، صص 809 -824مقدمه
تحقیقات نشان داده است که لازمه رشد دانش حرفه ای دانش آموزان به موازات پیشرفت علم و دانش، ایجاد فرصتهای یکسان برای همه افراد جامعه است. بنابراین، هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی مطالعه تطبیقی مدارس خرید خدمات آموزشی در دوره ابتدایی با مدارس دولتی استان قم و ارایه مدل مفهومی بود.
روش کارروش پژوهش کتابخانه ای و میدانی می باشد. با مراجعه به کتابخانه ها و مطالب وکتب مختلف و بررسی مقالات علمی – پژوهشی مندرج در مجلات و فصلنامه و ماهنامه هایی که در زمینه تحقیق حاضر وجود داشت و نیز با استفاده از سایتهای اینترنتی داخلی و خارجی اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد. به منظور جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. مصاحبه ها برای نمونههای کارشنا سان و متخصصان حوزه مربوطه انجام گرفت. یافتههای حاصل از مصاحبه با کارشنا سان و متخصصان از طریق روش الگوی بردی است که دارای چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی است.
نتایجنتایج آماره t محاسبه شده در تمام مولفه ها نشان می دهد که مقادیر به دست آمده با درجه آزادی 29 و آلفای 01/0 بزرگتر از مقدار t بحرانی هستند بنابراین بین میانگین های مشاهده شده و میانگین جامعه تفاوت معناداری وجود دارد (0/05≥p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که عملکرد مملمان، عملکرد مدیران، استانداردهای نسبت معلم به دانش آموز، تخصیص اعتبارات، توجه به فرصتهای عادلانه، توجه به عدم تبعیض، توجه به استعدادهای یادگیرندگان، بهره گیری از نیروی انسانی توانمند و کیفیت تدریس در مدارس دوره ابتدایی خرید خدمات آموزشی از وضعیت مناسب تری نسبت به مدارس دولتی برخوردارند.
کلید واژگان: مدارس خرید خدمات آموزشی, دوره ابتدایی, مدارس دولتی, مدل مفهومیIntroductionResearch has shown that in parallel with the development of science and knowledge, it is necessary to create equal opportunities for all members of society. Therefore, the main purpose of the present study was to compare the comparative study of schools purchasing educational services in primary school with public schools in Qom province and provide a conceptual model.
MethodsThe research method is library and field. By referring to different libraries, articles and books and reviewing scientific-research articles in magazines, quarterly and monthly magazines that were available in the field of current research, as well as using internal and external Internet sites, the required information was collected. In order to collect data, a semi-structured interview tool was used. Interviews were conducted with experts and specialists in the relevant field. Findings from interviews with experts and specialists through the winemaking model method, which has four stages of description, interpretation, proximity and comparison in comparative studies.
ResultsThe results of t-statistic calculated in all components show that the values obtained with the degree of freedom 29 and alpha 0.1 are greater than the critical t-value, so there is a significant difference between the observed averages and the community mean (p
Keywords: Educational Services Shopping Schools, Elementary schools, Public Schools, Conceptual Models -
مقدمهخشونت زناشویی یکی از موضوعات مهم حوزه خانواده می باشد. این نوع خشونت، با هدف آسیب رساندن به همسر به شکل روانی، فیزیکی، کلامی، مالی یا عاطفی صورت می گیرد. یکی از انواع خشونت خانگی که تا به حال کمتر به آن پرداخته شده است، خشونت خانگی زنان علیه مردان از دیدگاه مردان، می باشد.روش کاراین پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، مشارکت کننده ها، انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 17 مرد دارای تجربه خشونت زناشویی و ساکن شهر تهران مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفته و با استفاده از روش داده بنیاد، مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هایافته های پژوهش حاکی از آن است که خشونت خانگی زنان علیه مردان، دارای ابعاد اصلی فردی، زوجی، خانوادگی و فراخانوادگی می باشد که خود به مقوله های فرعی تقسیم می شوند. سپس با توجه به نتایج به دست آمده شرایط علی، شرایط مداخله گر، شرایط زمینه ساز، پدیده، راهبردها و پیامدها استخراج گردیده اند و مدل مفهومی مربوطه و خط داستانی، تبیین شد.نتیجه گیریپدیده و مقوله محوری در این مدل مفهومی، ازدواج نامناسب است. عوامل زمینه ساز آن، عوامل فردی بوده که در آن مواردی همچون مسائل فیزیولوژیک و بیولوژیک، اعتیاد، اختلالات شخصیتی و ویژگی های شخصیتی و همچنین، عوامل خانوادگی مانند تمایزنایافتگی، ساختار خانواده، ساخت قدرت در خانواده و تجربیات نامناسب خانوادگی قرار می گیرد. عوامل اقتصادی، شغلی و سازمانی، اجتماعی و فرهنگی نقش عوامل زمینه ساز را بر عهده گرفته و افکار غیر منطقی، تفاوت های بین زن و مرد و اسطوره های زناشویی عوامل مداخله گر هستند. زن و مرد در مقابل این خشونت، از الگوهای ارتباطی ناکارآمد استفاده می کنند و حاصل این راهکارهای غلط، ایجاد احساس ناکامی، از بین رفتن عشق و صمیمیت، رابطه فرازناشویی، انحرافات و اختلالات جنسی مردان می شود.کلید واژگان: خشونت زناشویی, خشونت زناشویی زنان علیه مردان, نظریه داده بنیاد, مدل مفهومیIntroductionMarital violence is one of the most topic in family domain. The goal of this violence is hurt to spouse into psychic, physical, verbal, finance or emotional abuse. One of the variety of domestic violence to pay fewer is women marital violence against men.MethodsThis study was done with qualitative research and grounded theory method. Sampling continued until theoretical saturation was obtained. Totally 34 participants (17 couples) with marital violence experience were interviewed in semi structured and in-depth method and analyzed using the grounded theory.ResultsFinding indicated women domestic violence against men have personal, couples, families and para family chief dimensions with its subsection. Then with regard to finding, causal condition, facilitating conditions, phenomena and strategies and its Conceptual model and selective coding explained.ConclusionsThe phenomenon and pivotal category in this conceptual model is marriage inappropriate. Its underlying factors are individual factors that include issues such as physiological and biological issues, addiction, personality disorders and personality traits as well as family factors such as non-discrimination, family structure, building power in the family, and inappropriate family experiences. Economic, occupational, organizational, social and cultural factors play the role of the underlying factors, and irrational thoughts, differences between men and women and marital myths are interfering factors. Men and women in the face of this violence use ineffective communication patterns, resulting in these false solutions, frustration, the loss of love and intimacy, the overcoming of relationships, sexual deviations and disorders in men.Keywords: Marital Violence, Women Marital Violence against Men, Grounded Theory, Conceptual
-
مقدمهبه منظور طراحی و اجرای هرچه بهتر پرونده الکترونیک سلامت در ایران، ادغام سیستم های اطلاعات سلامت بر اساس یک زبان مشترک جهت تفسیر و تبادل اطلاعات با سیستم پرونده الکترونیک، ضروری می باشد. پژوهش حاضر به ارایه مدل مفهومی مدیریت داده ای زنان و زایمان بر اساس زبان مدل سازی یکپارچه پرداخت. با استفاده از این مدل، پرونده های الکترونیک زنان و زایمان امکان تبادل با سامانه پرونده الکترونیک سلامت ایران را خواهند داشت.روش بررسیاین پژوهش از نوع توسعه ای- کاربردی بود و به صورت مقطعی در سال 1394 انجام گرفت. نخست مجموعه حداقل داده های منتشر شده در زمینه دوره پری ناتال و مجموعه داده های مراقبت زنان در ایران مورد بررسی قرار گرفت و پس از تایید متخصصان حوزه، جامع ترین مجموعه حداقل داده پیشنهاد شده برای ایران استفاده گردید. سپس مدل مفهومی سامانه بر اساس الگوهای داده ای خاص اقتباس شده از استانداردهای جهانی و منطبق با سامانه پرونده الکترونیک ایران برای تبادل اطلاعات سلامت و با استفاده از زبان مدل سازی یکپارچه و نرم افزار Visual Paradigm رسم گردید و نمونه اولیه آن طراحی شد.یافته هادر این سامانه، 3 نفر به عنوان کاربران اصلی سیستم (منشی بالینی، پزشک و مدیر سیستم) به طور مستقیم با سیستم در تعامل بودند. همچنین، سیستم امکان تعامل با سامانه سپاس به عنوان یک سیستم خارجی را داشت. نمودارهای مورد کاربرد، فعالیت، توالی و نمودار کلاس رسم گردید. پس از تعیین کلاس اصلی سیستم، عناصر اطلاعاتی آن توسط سیستم های کدگذاری متناسب با آن کلاس، کدگذاری شد.نتیجه گیریبرای پذیرش همه جانبه پرونده الکترونیک سلامت، هماهنگی مراحل استاندارد سازی اجزای مختلف برای پیاده سازی آن با استفاده از طراحی و آنالیزهای نرم افزاری، ضروری می باشد. طراحی و تحلیل شی گرا، ابزار خوبی برای مدل سازی پیچیدگی این سیستم های نرم افزاری است. به کارگیری استانداردهای محتوایی و فنی در طراحی و پیاده سازی این پرونده، آن را از لحاظ تبادل اطلاعات و یکپارچگی با سایر سیستم ها، قابل استفاده و کاربردی می نماید.کلید واژگان: پرونده الکترونیک سلامت, مدل مفهومی, سامانه سپاسIntroductionIn order to design and develop an efficient electronic health record (EHR) in Iran, the assimilation of health information systems based on a common language for the interpretation and sharing of information with HER is essential. The current research provides an object-oriented design for gynecology data management based on unified modeling language (UML). By applying this model, it is possible to improve interoperability capabilities of Iranian EHR.MethodsThis applied, developmental, and cross-sectional study was carried out in 2015. First, published minimum data sets on gynecology and prenatal care in Iran were evaluated. Then, experts assessed and verified the most comprehensive minimum data set for Iran. In the next step, an object-oriented model was designed based on specific data patterns which were extracted from international standards matched with Iranian EHR to satisfy the interoperability requirements of healthcare information. Finally, the object-oriented design was created by applying UML in visual paradigm software package and the prototype of the system was developed.ResultsThe designed system was directly used by 3 people as main users (clinical secretor, physician, and system administrator). Moreover, this system can interact with the Iranian EHR as an external actor. Use case, activity, sequence, and class diagrams were drawn. Data elements were coded based on national coding standards.ConclusionCoordination of standardization of different components using software analysis and design is necessary for the successful implementation and pervasive acceptance of EHRs. Object-oriented analysis and design provide a suitable tool for the modeling complexity in software systems. Applying content and technical standards in the design and implementation of EHRs render it useful and applicable in terms of information integration and interoperability. Keywords: Electronic Health Records; Gynecology; Object-Oriented Design
-
مقدمهمدل های مفهومی بایستی در صدد تبیین مفاهیم بنیادین پرستاری (متاپارادایمیک) نظیر انسان، پرستاری، سلامتی و محیط باشند و به عنوان چارچوب علمی و عملی کاملا انعطاف پذیر، با در نظر گرفتن فرهنگ و ارزش های جامعه، بگونه ای عمل نمایند که امکان استفاده موثرتر آن در جوامع مختلف باشد. زیرا از مشخصه های مهم علمی و حرفه ای بودن پرستاری، طراحی مدل های مفهومی است که موجب توسعه دانش و شکل گیری هویت حرفه ای پرستاری گردد. این مطالعه با هدف تدوین مدلی متکی بر دیدگاه اسلامی در صدد ارائه چارچوب بنیادی، جهت رفع مطالعات حرفه ای پرستاری در جوامع اسلامی بوده است.روشجهت دست یابی به مفاهیم مورد مطالعه، از روش جستار فلسفی و با رویکرد تحلیل مفاهیم (متد مورس و همکاران) و با استفاده از نظریه مشتق شده -کیفی مبتنی بر تلفیق مفهوم، جهت تدوین مدل بکار رفته است.یافته هابا بررسی مفاهیم چهارگانه متاپارادایم پرستاری و بر اساس دیدگاه اسلامی، یک مدل مفهومی پرستاری ارائه شده است.نتیجه گیریدر تفکر اسلامی انسان با محیط خویش دارای ارتباطات دو جانبه و تعاملی می باشد. محیط، سهم بسیار عمده ای در ایجاد سلامتی و بیماری انسان دارد. از طرفی سلامتی انسان نه تنها عبارت است از تعادل درون هر کدام از ابعاد انسان (زیستی، شناختی، عاطفی، اجتماعی و معنوی) بلکه شامل بر تعادل ما بین آنها نیز می باشد، از این رو پرستار به عنوان عامل محیطی می تواند بر انسان (بیمار) تاثیر گذاشته و در ایجاد و حفظ سلامتی وی تلاش نماید. و از طرفی از این امر نیز بهره جسته و به رشد و تکامل برسد.
کلید واژگان: پرستاری, مفهوم, مدل مفهومی, متاپارادایم, تفکر اسلامیIntroductionConceptual model should be explain the basic concepts of nursing (Metaparadigm)، including human beings، nursing، health and environment، and as a practical and highly flexible framework، taking into account the culture and values of the community، to act in a way that allows be used more effectively in various countries. Because of the important characteristics of scientific and professional nursing، conceptual models designed to develop knowledge and nurses'' professional identity formation. So this study aims is to develop a model based on Islamic perspective to provide a basic framework for the elimination of professional studies in Islamic societies.MethodTo achieve the concepts of the study we used philosophical inquiry and the concept’s analysis of Mors and et. al. For designing the model we used qualitatively-derived theory using of concept integration.Resultswith the study of four nursing metaparadigm base on Islamic perspective، nursing conceptual model was presented.ConclusionIn Islamic thought human being as an interaction with his environment. Environment has a main role in developing of health and disease of humans. On the other hand the health not only is the balance of human aspects، but also includes the balance between these aspects، So the nurse will influence in the creation and maintain human’s health، therefore nurse will benefit this matter and she/he will reach the development.Keywords: Concept, conceptual model, islamic thought, nursing, metaparadigm -
زمینه و هدفصنعت ساخت و ساز در سراسر دنیا خطرناک ترین صنعت به شمار می رود. هدف از مطالعه حاضر بررسی فاکتورهای موثر بر رفتار نا ایمن از دیدگاه کارگران، ناظران و مدیران صنعت ساخت و ساز است.روش بررسیدر این مطالعه کیفی از نوع نظریه مبنایی، داده ها با استفاده از رویکرد تلفیقی و از طریق مشاهده میدانی، مصاحبه انفرادی، مصاحبه و بحث گروهی متمرکز با 69 نفر از گروه های کاری مختلف در صنعت ساخت و ساز تولید شد. روش تحلیل مضمون در استخراج و تعیین فاکتورهای موثر استفاده شد.یافته هاتحلیل محتوا 6 دسته از عوامل شامل: (1) اجتماعی، (2) سازمانی، (3) پیمانکاری، (4) مدیریت و نظارت ایمنی، (5) شرایط محیط کار، و (6) ویژگی های فردی، به عنوان عوامل موثر بر رفتار نا ایمن در محیط ساخت و ساز معرفی کرد.نتیجه گیرینتایج نقش بارز عوامل اجتماعی و سازمانی را به عنوان پس زمینه های شرایط و رفتار نا ایمن نشان داد. نتایج این مطالعه می تواند در بهبود رفتار های ایمن در محیط ساخت و ساز به کار رود.
کلید واژگان: رفتار نا ایمن, مدل مفهومی, نظریه مبنایی, صنعت ساخت و سازBackground And AimsThe construction industry continues to rank among the most dangerous industries in the worldwide. The aim of this study was investigating the factors influencing unsafe behavior in the construction industry from the perspective of experienced workers, supervisors and managers.MethodsTriangulation approach was used for data generation in this grounded theory study. Sixty nine participants from a variety of work groups took part in focus group interviews, individual interviews, field observations, and focus group discussions. Thematic analysis was conducted to emerge and identify the contributing factors.ResultsThe thematic analysis identified six main categories as the factors influencing unsafe behaviors, namely: (1) Social; (2) Organizational; (3) Contractor; (4) Supervision and system safety; (5) Unsafe condition; and (6) Individual characteristics.ConclusionFindings indicated the significant role of social and organization factors as precondition of unsafe conditions and behaviors. The results can be used to improve safe behaviors on construction sites.Keywords: Unsafe behavior, Conceptual model, Grounded theory, Construction industry
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.