به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

جلال غلام نژاد

  • محمدرضا ارژنگ، جلال غلام نژاد *، اعظم جعفری

    بادام dulcis Prunus یکی از مهم ترین درختان هسته دار در مقیاس تجاری در ایران و در استان چهار محال و بختیاری است. بیماری شانکر باکتریایی با عامل بیمارگر Pseudomonas syringae-pv. syringae در بادام یکی از خسارت زاترین بیماری ها در سطح باغات بادام استان است و در سال های اخیر، با گسترش علایم شانکر همراه با ترشح صمغ و پلاست شکوفه در باغات استان مشاهده می شود. این باکتری از طریق زخم های ریز در برگ ها و شاخه ها وارد درخت بادام شده و باعث ایجاد التهابات و سیاهی در برگ ها و شاخه ها می شود. برای کنترل این بیماری، استفاده از ترکیبات مسی نظیر بردوفیکس و اکسی کلرید مس علاوه بر مقاومت در جمعیت باکتری ها، تاثیر پایین عملکرد و گیاه سوزی را به همراه دارد؛ لذا با استفاده از روش های جایگزین و به کار گیری ترکیبات شیمیایی نظیر فسفیت پتاسیم باعث تحریک در واکنش های دفاعی گیاه در برابر بیمارگر می شود. در این تحقیق از غلظت های 20، 30 و 40 میلی گرم در لیتر فسفیت پتاسیم و ترکیب بردو جهت کنترل باکتری عامل شانکر باکتریایی در آزمایشگاه روی محیط نوترینت آگار و باغ استفاده شد. نتایج نشان داد فسفیت پتاسیم در مقایسه با ترکیب بردو در سطح قابل قبولی قادر به کنترل این باکتری در هر دو شرایط محیطی آزمایشگاه و باغ قرار داشت. این ترکیب علاوه بر اینکه ماده مغذی است، به عنوان ترکیبی بی ضرر می توان در کنترل این بیماری از آن بهره جست. غلظت های 20، 30 و 40 میلی گرم در لیتر فسفیت پتاسیم به ترتیب توانستند میزان رشد باکتری را به میزان 88/40، 78/47 و 93/52 درصد در مقایسه با شاهد کاهش دهند. در باغ نیز تعداد لکه برگی ها در اثر مصرف غلظت های دو، سه و پنج در هزار فسفیت پتاسیم به ترتیب به تعداد 23، 19 و 14 (در مقایسه با شاهد با تعداد 38 لکه) مورد مشاهده قرار گرفت. فسفیت پتاسیم علاوه بر مقرون به صرفه بودن از نظر اقتصادی نسبت به قارچ کش های مسی، برای سلامتی انسان و محیط زیست کم خطر نیز است. این پژوهش نشان داد فسفیت پتاسیم همانند قارچ کش های مسی نظیر اثر ضد باکتریایی قابل قبول دارد. 

    کلید واژگان: شانکر باکتریایی, بادام, فسفیت پتاسیم, Pseudomonas Syringae Pv.Syringae
    Mohammadreza Arjang, Jalal Gholamnejad *, Azam Jafari

    Almond, Prunus dulcis, is one of the most important nut trees on a commercial scale in Iran and in Chaharmahal and Bakhtiari province. Bacterial canker disease with the causative agent Pseudomonas syringae pv. syringae is one of the most damaging diseases in the almond orchards of the province, and in recent years, with the spread of canker symptoms, it is observed in the orchards of the province with the release of gum and plastids. This bacterium enters the almond tree through small wounds in the leaves and branches and causes inflammation and blackness in the leaves and branches. To control this disease, the use of copper compounds such as Berdofix and copper oxychloride, in addition to resistance in the bacterial population, has a low effect on yield and plant burn, so alternative methods should be the use of chemical compounds such as potassium phosphite, which causes irritation. In the defense reactions of the plant against pathogens, in this research, concentrations of 20, 30, and 40 mg/liter of potassium phosphite and Bordeaux compound were used to control the bacteria that cause bacterial canker in the laboratory on Nutrient agar medium and garden. The results showed that potassium phosphite is able to control this bacterium at an acceptable level in both laboratory and garden environmental conditions. In addition to being a nutrient, this compound can be used as a harmless compound to control this disease. Concentrations of 20, 30, and 40 mg/L of potassium phosphite were able to reduce the bacterial growth by 40.88, 47.78, and 52.93 %, respectively, compared to the control. In the garden, the number of leaf spots due to the consumption of concentrations of two, three, and five parts per thousand of potassium phosphite were observed as 23, 19, and 14, respectively (compared to the control with 38 spots). In addition to being more economical than copper fungicides, potassium phosphite is also less dangerous for human health and the environment. This research showed that potassium phosphite has an acceptable antibacterial effect as well as fungicide copper chemical compounds.

    Keywords: Bacterial Canker, Almond, Potassium Phosphite, Pseudomonas Syringae Pv.Syringae
  • وحید ناصرآبادی، جلال غلام نژاد*، وحید رحیمی، اعظم جعفری، ناصر محمدی

    امروزه استفاده از ترکیبات شیمیایی جهت حفظ کیفیت و افزایش طول دوره انبارمانی محصولات باغی موجب به خطر انداختن سلامت انسان ها و محیط زیست شده است؛ به همین دلیل استفاده از ترکیبات سالم و سازگار با محیط زیست، به عنوان ایده ای جدید در کشاورزی نوین مطرح می باشد. در همین راستا به منظور بررسی تاثیر کاربرد اسانس هل و نعناع و عصاره های گیاهی پونه و مرزه (هر کدام در پنج غلظت 0، 1500، 3000، 4500 و 5000 پی پی ام) بر میوه سیب رقم رد دلیشز، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار به صورت غوطه وری انجام شد. میوه ها به مدت سه دقیقه در داخل محلول ها غوطه ور شدند و سپس در دمای دو درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی85 الی 95 درصد به مدت سه ماه نگهداری شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که تاثیر تیمارهای اسانس و عصاره گیاهی بر صفات کاهش وزن، سفتی بافت، مواد جامد محلول، pH آب میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون، پروتیین کل، ویتامین ث، آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز در سطح یک درصد معنی دار بود. تیمارهای اسانس و عصاره موجب حفظ وزن میوه، سفتی بافت و افزایش مواد جامد محلول گردید. همچنین اسانس و عصاره های گیاهی در غلظت 5000 پی پی ام، باعث افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، ویتامین ث و پروتیین کل میوه شد. اسید قابل تیتراسیون و pH آب میوه در این پژوهش تحت تاثیر غلظت های مختلف اسانس و عصاره های گیاهی، روند افزایشی و کاهشی را نشان داد. به طور کلی سطوح مختلف اسانس و عصاره های گیاهی مورد استفاده به عنوان ترکیبات سالم و بی خطر، توانستند باعث حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری میوه سیب رقم رد دلیشز شوند.

    کلید واژگان: پراکسیداز, پروتئین کل, پس از برداشت, کاتالاز, ویتامین ث
    Vahid Naserabadi, Jalal Gholamnezhad *, Vahid Rahimi, Azam Jaefari, Naser Mohammadi
  • آرزو منگلی پور رباط، جلال غلام نژاد*، مصطفی شیرمردی، مریم دهستانی، الهه زمانی، ناصر محمدی

    مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر عصاره های اسپند، اسطوخودوس، رازیانه و دارچین بر ویژگی های پس از برداشت گل رز  رقم سامورایی انجام شد. برای این منظور، از غلظت های گوناگون عصاره های گیاهی یاد شده به همراه پاتوژن قارچی Botrytis cinerea و کلرید کلسیم استفاده شد. یافته ها نشان داد که دارچین و اسپند با غلظت 2000 پی پی ام، بیشترین عمر گلجایی و کمترین تغییرات را در وزن گل از خود نشان دادند، در حالی که آب مقطر بیشترین تغییرات را در قطر گل نشان داد. علاوه بر این، اسپند، در غلظت 2000 پی پی ام، بالاترین محتوای نسبی آب برگ را به همراه داشت، در حالی که دارچین، در همان غلظت، بالاترین محتوای نسبی آب گلبرگ را نشان داد. شایان ذکر است که تیمار شاهد و رازیانه با غلظت های 500 و 1000 پی پی ام کمترین عمر گلدهی را به همراه داشت. بر اساس این نتایج، می توان استنباط کرد که تیمار دارچین و اسپند به عنوان ترکیبات طبیعی برای افزایش عمر گل رز بریده شده رقم سامورایی  نویدبخش است.

    کلید واژگان: کلرید کلسیم, Botrytis cinerea, عمر گلجایی, رز, عصاره گیاهی
    Arezoo Mangolipour Robat, Jalal Gholamnezhad*, Mostafa Shirmardi, Maryam Dehestani, Elaheh Zamani, Naser Mohammadi

    The present study aimed to investigate the impact of extracts from Harmel, Lavender, Fennel, and Cinnamon on the post-harvest characteristics of "Samurai" rose flowers. To this end, various concentrations of the aforementioned plant extracts were employed, along with fungal pathogen Botrytis cinerea and calcium chloride. The findings demonstrated that Cinnamon and Harmel, at a concentration of 2000 ppm, exhibited the highest vase life and the least changes in flower weight, whereas distilled water manifested the highest changes in flower diameter. Furthermore, Harmel, at a concentration of 2000 ppm, yielded the highest relative leaf water content, while Cinnamon, at the same concentration, demonstrated the highest relative petal water content. Notably, the control and fennel treatments at 500 and 1000 ppm resulted in the lowest flowering life. Based on these results, it can be inferred that Cinnamon and Harmel treatments show promise as natural compounds for enhancing the flowering life of cut "Samurai" rose flowers.

    Keywords: Calcium chloride, Botrytis cinerea, Vase life, Rose, Plant extract
  • اکبر جاهدی، ناصر صفایی*، ابراهیم محمدی گل تپه، جلال غلام نژاد

    در این مطالعه اثر ضدقارچی اسانس چهار گونه گیاه، شامل آویشن باغی، اکالیپتوس، اسطوخودوس و زیره سبز روی رشد میسلیومی جدایه های قارچ بیماری زای گیاهی Fusarium oxysporum و Fusarium culmorum بررسی شد. اثر اسانس ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار غلظت و پنج تکرار دردمای °C 25 روی محیط کشت PDA بررسی شد. نتایج نشان داد که استفاده از اسانس این گیاهان تاثیر بالایی بر مهار رشد میسلیومی جدایه های بیمارگر ذکرشده داشت، غلظت لازم برای بیشترین بازدارندگی رشد میسلیومی جدایه F. oxysporum در ppm 250 به ترتیب برای اسانس های زیره سبز، اکالیپتوس، آویشن باغی و اسطوخودوس برابر با 100، 96، 93 و 89 % و برای جدایه F. culmorum به ترتیب 99، 96، 92 و 77 % بود. کمترین بازدارندگی رشد میسلیومی F. oxysporum در غلضت  ppm 50  به ترتیب برای اسانس های زیره سبز، اکالیپتوس، آویشن باغی و اسطوخودوس برابر با 48/8، 4/29، 44 و 38 % و برای قارچ F. culmorum، برابر با 38/8، 29/4، 44 و 18 % بود. بیشترین و کمترین بازدارندگی رشد میسلیومی به ترتیب مربوط به اسانس زیره سبز با غلظت ppm 250 و اسانس اسطوخودوس و اکالیپتوس با غلظت ppm 50 به ترتیب به میزان mm 90 ، 52/23 و 14/4 مشاهده شد. در مورد هر چهار گیاه مورد مطالعه با افزایش غلظت اسانس رشد قارچ های ذکر شده کاهش یافت. با توجه به اثر قارچ کشی و بازدارندگی اسانس گیاهان بررسی شده و کم خطر بودن آنها برای انسان و محیط زیست، به نظر می رسد اسانس های گیاهی می توانند برای کنترل قارچ های بیماری زای گیاهی و یا حداقل جایگزینی برای ساخت قارچکش های جدید استفاده شوند.

    کلید واژگان: اسانس گیاهی, Fusarium spp., بازدارندگی رشد میسلیومی
    Akbar Jahedi, Nasser Safai*, Ebrahim Mohammadi Goltepeh, Jalal Gholamnezhad

    In this study, the antifungal effects of four species of plant essential oils, including Thymus vulgaris, Eucalyptus camaldulensis, Lavandula angustifolia and Cuminum cyminum, were studied on mycelial growth inhibition of F. oxysporum and F. culmorum isolates. The effect of essential oils was carried out in a factorial experiment in a completely randomized design with four concentrations for each essence and three replicates in 25 °C on PDA medium. The results showed that the essential oils of these plants has a significant effect on inhibition of the mentioned pathogenic isolates fungal mycelial growth. The required concentrations for the maximum mycelial growth inhibition of F. oxysporum isolate in 250 ppm for essential oils Cumin, Eucalyptus, Thyme and Lavender were 100, 96, 93 and 89 percent, and for F. culmorum isolates were 99, 96, 92 and 77, respectively. The minimum inhibitory concentrations of the cumin, Eucalyptus, thyme and lavender on F. oxysporum in 50 ppm were 48.8, 29.4, 44 and 38 respectively and for F. culmorum these concentrations were 38.8, 29.4, 44 and 18 percent respectively. The highest and lowest mycelial inhibitory growth was showed by cumin essence in 250 ppm and lavender and eucalyptus essences in 50 ppm, respectively. In all four essential oils, the growth of the fungi decreased by increasing the essential oil concentration. Regarding the antifungal and inhibitory effects of the essential oils of the plants and their low risk for humans and the environment, it seems that plant essence can be used to control plant pathogenic fungi or at least as substitution for the production of new fungicides.

    Keywords: Essential oil, Fusarium spp, Mycelial growth inhibition
  • عباس محدثی، مصطفی شیرمردی*، حیدر مفتاحی زاده، جلال غلام نژاد

    اهداف:

     این مطالعه با هدف بررسی تاثیر بیوچار تولید شده از ضایعات حاصل از هرس درختان انار و مقایسه آن با ورمی کمپوست بر گل مغربی تحت تنش خشکی انجام شد.

    مواد و روش ها

    تیمارها شامل سطوح مختلف کاربرد اصلاح کننده آلی (هفت سطح شامل عدم کاربرد اصلاح کننده، کاربرد 10، 20 و 30تن در هکتار ورمی کمپوست و کاربرد 10، 20 و 30تن در هکتار بیوچار) در سه سطح تنش خشکی (آبیاری در 80، 60 و 40%ظرفیت مزرعه (FC)) بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تنش خشکی منجر به کاهش معنی دار طول برگ، سطح برگ، قطر ساقه، ارتفاع گیاه، شاخص سبزینگی برگ و محتوای نسبی آب (RWC) شد و نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی و نشت یونی افزایش یافت. کاربرد 30تن در هکتار بیوچار و تمام سطوح کاربرد ورمی کمپوست منجر به کاهش معنی دار نسبت ریشه به اندام هوایی در شرایط تنش خشکی شدید شدند. تمام سطوح کاربرد ورمی کمپوست توانستند شاخص سبزینگی در شرایط اعمال تنش شدید خشکی افزایش دهند و سطوح مختلف بیوچار تاثیر معنی داری نشان ندادند. تمام تیمارهای اصلاح کننده منجر به افزایش معنی دار RWC نسبت به شاهد در شرایط تنش متوسط و شدید شدند. کاربرد مقادیر 30تن در هکتار بیوچار و ورمی کمپوست منجر به کاهش معنی دار نشت یونی نسبت به تیمارشاهد شد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد اصلاح کننده های آلی با تاثیر بر فراهمی عناصر غذایی و همچنین افزایش ظرفیت نگهداری رطوبت در خاک به گیاه در شرایط تنش کمک کنند. اثربخشی ورمی کمپوست در این مطالعه در مقایسه با بیوچار بهتر بود که می توان آن را به محتوای بالاتر عناصر تغذیه ای در ورمی کمپوست مربوط دانست.

    کلید واژگان: اصلاح کننده آلی, ضایعات کشاورزی, تنش خشکی, نشت یونی, محتوای نسبی آب
    Abbas Mohadesi, Mostafa Shirmardi *, Heidar Meftahizadeh, Jalal Gholamnezhad
    Background & Objective

    The aim of this study was to investigate the effect of biochar produced from wastes from pruning of pomegranate trees and compare it with vermicompost Oenothera biennis under drought stress.

    Materials & Methods

    Treatments included different levels of organic modifier application (seven levels including no modifier application, application of 10, 20 and 30 ton ha-1 vermicompost and application of 10, 20 and 30 ton ha-1 biochar) and three levels of drought stress (irrigation in 80, 60 and 40% of field capacity (FC)).

    Results

    The results showed that drought stress significantly decreased leaf length, leaf area, stem diameter, plant height, chlorophyll index and relative water content (RWC) while increased the ratio of root dry weight to shoot and ion leakage. Application of 30 ton ha-1 biochar and all application levels of vermicompost decreased root dry weight to shoot ratio under severe drought stress. All application levels of vermicompost were increased the chlorophyll index under severe stress while different levels of biochar had not significant effect. All amendments significantly increased RWC compared to the control under moderate and severe stress conditions. Application of 30 ton ha-1 biochar and vermicompost decreased ion leakage compared to the control.

    Conclusion

    It seems that organic amendments can help the plant in stressful conditions by affecting the availability of nutrients and increasing the soil moisture holding capacity. In this study the effectiveness of vermicompost was better compared to biochar, which can be attributed to the higher content of nutrients in vermicompost.

    Keywords: Agricultural Waste, Drought Stress, Ion Leakage, Organic Amendment, Relative Water Content
  • جلال غلام نژاد*
    با ظهور دانش زیست شناسی مولکولی، عملکرد بسیاری از ژن ها با مطالعه فنوتیپ ژن های جهش یافته (Forward genetics) تا حدی مشخص شد و سر نخی از عملکرد ژن مورد نظر به دست آمد. سپس با اختراع روش تعیین توالی DNA در مقیاس گسترده، هزاران ژن در موجودات گوناگون بدون این که عملکرد شان مشخص باشد، شناسایی شدند. امروزه با استفاده از دانش ژنتیک معکوس، به عنوان کارآمد ترین روش ارزیابی نقش و عملکرد ژن ها در حال حاضر، عملکرد بسیاری از ژن های تعیین توالی شده، مشخص شده است. امروزه توالی بسیاری از ژن های موجودات زنده شناخته شده است، اما فنوتیپ این توالی ها اغلب ناشناخته مانده اند. بنابراین استراتژی های ژنتیک معکوس مورد توجه بسیاری از محققین ژنتیک قرار گرفته است؛ البته این استراتژی ها کاربرد مشابهی در همه موجودات ندارند. Reverse genetics  تکنیکی است برای کشف عملکرد ژن هایی که به وسیله تکنولوژی DNA sequencing تعیین توالی شده اند. در واقع در این روش، عملکرد ژن ها به وسیله مطالعه موجوداتی که عملکرد ژن های آن ها تغییر داده شده است، تعیین می شود. در گذشته تحقیقات به این صورت بود که مطالعات ژنتیکی با مطالعه فنوتیپ های جهش یافته صورت می گرفت؛ ولی امروزه با پیشرفت در علوم زیستی، پژوهشگران قادرند ویژگی های فنوتیپی منسوب به یک ژن خاص را تعیین نمایند.
    کلید واژگان: ژنتیک معکوس, ژنومیکس, بیمارگر گیاهی
    Jalal Gholamnezhad *
    With the advent of molecular biology knowledge, the function of many genes was determined to some extent by studying the phenotype of mutated genes (forward genetics) and a hint of the function of the desired gene was obtained. But with the invention of large-scale DNA sequencing, thousands of genes were identified in various organisms without their function being known. Today, by using the knowledge of reverse genetics, which is currently the most efficient method of evaluating the role and function of genes, the function of many sequenced genes has been determined. Nowadays, the sequence of many genes of living organisms is known, but the phenotype of these sequences often remains unknown. Therefore, reverse genetic strategies have attracted the attention of many genetic researchers, although these strategies do not have the same application in all organisms. Reverse genetics is a technique to discover the function of genes that have been sequenced by DNA sequencing technology. In fact, it is a study method in genetics in which the function of genes is done by studying organisms whose function of genes has been changed. In the past, genetic studies were carried out by studying mutant phenotypes, but now with the progress in biological sciences, researchers are able to attribute phenotypic characteristics to a specific gene.
    Keywords: Reverse genetics, genomics, plant pathogen
  • جواد محبوبی فولادی، جلال غلام نژاد*، ناصر محمدی
    کشت خیار به صورت گلخانه ای در ایران در سال های اخیر بسیار گسترش پیدا کرده است. در این بررسی، تاثیر اسانس آویشن دنایی و دو قارچ کش فوزتیل آلومینیوم (الیت) و متالاکسیل- مانکوزب (ریدومیل ام زد) برای بیماری بوته میری گیاه خیار گلخانه ای ناشی از شبه قارچ فیتوفتورا مطالعه شد. هر گلدان دارای یک گیاه به عنوان یک تکرار در نظر گرفته شد. در آزمون گلخانه ای اثر تیمار های مذکور بر روی فعالیت آنزیم های پراکسیداز، کاتالاز و همچنین آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز در گیاه خیاری که به وسیله شبه قارچ .Phytophthora sp آلوده شده بود، اندازه گیری شد. داده ها تحت طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت و از آزمون چند دامنه ای دانکن برای مقایسه میانگین ها استفاده شد. نتایج تاثیر تیمار های مختلف بر مکانیسم های دفاعی گیاه خیار نشان داد که بیشترین فعالیت سه آنزیم پراکسیداز، کاتالاز و همچنین آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز، مربوط به تیمار گیاه خیار آلوده تیمار شده با غلظت 150 پی پی ام قارچ کش فوزتیل آلومینیوم بود. در ششمین روز بعد از آلوده سازی با بیمار گر، میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز به ΔOD/Min/mg protein 95/1 رسید. روند فعالیت هر سه آنزیم تا روز ششم افزایشی و سپس کاهشی بود؛ به این صورت که در روز دهم بعد از آلوده سازی خیار ها با عامل بیمار گر، میزان فعالیت این آنزیم در تیمار فوزتیل آلومینیوم کاهش یافت و به ΔOD/Min/mg protein 29/1 رسید. تیمار استفاده از قارچ کش فوزتیل آلومینیوم در تمام روز های نمونه برداری نسبت به همه تیمار های دیگر دارای اختلاف معنی دار از نظر سطح فعالیت آنزیم بود. در کلیه روز های نمونه برداری، فعالیت آنزیم ها در تیمار متالاکسیل-مانکوزب به صورت معنی داری بیشتر از شاهد بود. در روز دهم بعد از نمونه برداری میزان فعالیت هر سه آنزیم، در تمام تیمار ها نسبت به روز هشتم کاهش یافت، اما باز روند فعالیت آنزیم در هر سه تیمار مشابه سایر روز ها بود. به عبارت دیگر، همه تیمار ها قادر به افزایش فعالیت این آنزیم ها (کاتالاز و پراکسیداز)، نسبت به شاهد بودند. اما مهم تر از آن این آنزیم ها کاتالاز و پراکسیداز،  تحت تاثیر روز های نمونه برداری نیز بود. نتایج نشان داد که آویشن دنایی همراه با متالاکسیل- مانکوزب، در تمام روز های نمونه برداری قادر به القای آنزیم های دفاعی در برابر بیمار گر بود. به بیان دیگر اسانس این گیاه توانست در کنار القاگر های شیمیایی بر مکانیسم های دفاعی گیاه اثر گذاشته و از این راه، باعث کاهش خسارت بیمار گر ها به گیاه شود.
    کلید واژگان: پوسیدگی طوقه, خیار, اسانس آویشن, فوزتیل آلومینیوم, متالاکسیل - مانکوزب
    Javad Mahboobi Fuladi, Jalal Gholamnezhad *, Naser Mohammadi
    Growing of cucumbers in the form of a greenhouse in Iran has expanded a lot in recent years. In this study, the effect of Denai thyme essential oil and two fungicides, fustil aluminum and metalaxyl-mancozeb, were studied for greenhouse cucumber plant dieback disease caused by Phytophthora pseudofungus. In the greenhouse test, the effects of the mentioned treatments on the activity of peroxidase, catalase and phenylalanine ammonia-lyase enzymes in cucumber plants infected by Phytophthora sp. was contaminated, it was measured. The results of the effect of different treatments on the defense mechanisms of the cucumber plant showed that the highest activity of the three enzymes peroxidase, catalase and also the enzyme phenylalanine ammonialyase was related to the treatment of the infected cucumber plant treated with a concentration of 150 ppm fustil aluminum fungicide, which was on the sixth day after Contamination with the pathogen, the activity of the peroxidase enzyme reached ΔOD/Min/mg protein of 1.95. The trend of the activity of all three enzymes was increasing until the sixth day and then decreasing, so that on the tenth day after infecting cucumbers with the pathogen, the activity of this enzyme decreased in fustil aluminum treatment and reached 29/ΔOD/Min/mg protein. 1 receipt. The treatment using Fustil aluminum fungicide on all the days of sampling compared to all other treatments had a significant difference in terms of enzyme activity level. On all sampling days, enzyme activity in metalaxyl-mancozeb treatment was significantly higher than control. On the 10th day after sampling, the activity level of all three enzymes decreases in all treatments compared to the 8th day, but the process of enzyme activity in different treatments is the same as the rest of the days. In other words, all the treatments are able to increase the activity of this enzyme compared to the control, but more importantly, this enzyme is also affected by the days of sampling. The results showed that Danai thyme was able to induce defense enzymes against the pathogen on all sampling days. In other words, the essential oil of this plant can affect the defense mechanisms of the plant along with the chemical inducers, and in this way, reduce the damage caused by pathogens to the plant.
    Keywords: collar rot, cucumber, Thyme essential oil, Fustil aluminum, Metalaxyl-mancozeb
  • جواد محبوبی فولادی، جلال غلام نژاد*، مژده ملکی، مسعود فهرستی ثانی، کاوه جوانشیرجاوید

    کشت خیار به صورت گلخانه ای در ایران در سال های اخیر بسیار گسترش پیدا کرده است. در این بررسی، تاثیر اسانس آویشن دنایی و دو قارچکش فوزتیل آلومینیوم و متالاکسیل- مانکوزب برای بیماری بوته میری گیاه خیار گلخانه ای ناشی از شبه قارچ فیتوفتورا، در سال 1398  در دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیشوا-ورامین، مطالعه شد. در آزمون گلخانه ای اثر تیمارهای مذکور بر روی فعالیت آنزیم های پراکسیداز، کاتالاز و همچنین آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز در گیاه خیار که به وسیله ی شبه قارچ Phytophthora sp. آلوده شده بود، اندازه گیری شد. نتایج تاثیر تیمارهای مختلف بر مکانیسم های دفاعی گیاه خیار نشان داد که بیشترین فعالیت سه آنزیم پراکسیداز، کاتالاز و همچنین آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز مربوط به تیمار گیاه خیار آلوده ی تیمار شده با غلظت 150 پی پی ام قارچکش فوزتیل آلومینیوم بوده که در ششمین روز بعد از آلوده سازی با بیمارگر این میزان فعالیت در مورد آنزیم پراکسیداز به مقدار ΔOD/Min/mg protein 95/1 رسید. روند فعالیت هر سه آنزیم تا روز ششم افزایشی و سپس کاهشی بود، به این صورت که در روز دهم بعد از آلوده سازی خیارها با عامل بیمارگر، میزان فعالیت این آنزیم در تیمار فوزتیل آلومینیوم کاهش یافت و به مقدار ΔOD/Min/mg protein 29/1 رسید. تیمار استفاده از قارچکش فوزتیل آلومینیوم در تمام روزهای نمونه برداری نسبت به همه ی تیمارهای دیگر دارای اختلاف معنی دار از  نظر سطح فعالیت آنزیم بود. در تمام روزهای نمونه برداری، فعالیت آنزیم ها در تیمار متالاکسیل-مانکوزب به صورت معنی داری بیشتر از شاهد بود. در روز دهم بعد از نمونه برداری میزان فعالیت هر سه آنزیم در تمام تیمارها نسبت به روز هشتم کاهش یافت، اما باز روند فعالیت آنزیم در مورد تیمارهای مختلف مانند سایر روزها بود. به عبارت دیگر همه ی تیمارها قادر به افزایش فعالیت این آنزیم نسبت به شاهد بودند، اما مهم تر از آن این آنزیم تحت تاثیر روزهای نمونه برداری نیز بود. نتایج نشان داد که تیمار آویشن دنایی در تمام روزهای نمونه برداری قادر به القای آنزیم های دفاعی در برابر بیمارگر بود. به بیانی دیگر اسانس این گیاه توانست در کنار القاگرهای شیمیایی بر مکانیسم های دفاعی گیاه اثر گذاشته و از این راه، باعث کاهش خسارت بیمارگرها به گیاه شود.

    کلید واژگان: آویشن, اسانس, تحلیل پارامتریک, پوسیدگی طوقه, خیار, فوزیتل آلومینیوم, متالاکسیل-مانکوزب
    Javad Mahboubi Fooladi, Jalal Gholamnezhad *, Mojdeh Maleki, Masoud Fehresti Sani, Kaveh Javanshir Javid
    Introduction

    Greenhouse cucumber is one of the most importance economic crops in Iran and many countries of the world. Many diseases threaten cucumber, and in other words, this product is always exposed to pathogenic organisms in its living environment, in which fungi and other plant pathogens cause many losses in vegetable and summer fields in Iran and around the world. Destructive diseases that cause significant damage to vegetable and summer crops in fields and greenhouses every year are seedling death disease and plant death disease caused by Phytophthora pseudofungus. The use of plant extracts and essential oils are of great value because so far no resistance to these types of compounds has been observed in pests and diseases, perhaps the reason for this is the presence of various effective compounds in these compounds and considering. The existing problems regarding the use of fungicides, study and research on new and reliable and low-cost methods for the control and management of plant diseases is a necessity for agriculture mangment in the world. In this study, the antifungal effects of denaei thyme essential oil (Zataria multiflora) & two fungicides fusetyl aluminum & metalaxyl-mancozeb were investigated to control the disease of greenhouse cucumber caused by Phytophthora.

    Materials and Methods

    In autumn and winter of 2018, sampling of cucumber greenhouses suspected of contamination was done in Garmsar city, Semnan province, Iran. The pathogenicity test of pseudofungal isolates was performed. Cucumber seeds were transferred to pots after germination and having two leaves. In the three- to four-leaf stage of the seedlings, the soil near the crown and roots was removed and the colony causing Phythophthora disease was placed next to the crown. In the control treatment, only pure culture medium without pseudofungi was used. Disease evaluation was done one month later. The test of mixing these three factors (thyme essential oil & two fungicides fosetil aluminum & metalaxyl-mancozeb) was used for laboratory tests. In this research, in addition to the effect of denaei thyme essential oil, fustil aluminum and metalaxyl-mancozeb were also used in five concentrations of 5, 15, 30, 45 and 60 ppm on Phytophthora pseudofungus. In order to determine the inhibition percentage of denaeithyme extract. Also,denaei thyme extract was evaluated in different concentrations including 250, 500, 1000, 1500 and 2000 ppm. In  greenhouse tests including pathogenicity test, evaluation of the mentioned treatments on the symptoms of the disease caused by Phytophthora sp. The activity of peroxidase, catalase & phenylalanine ammonialyase was also investigated. In tirst, the seeds of the cucumber plant after disinfection and cultivation in pots, in the stage of three to four leaves, according to the method of proving pathogenicity, respectively, the pathogen of Phytophthora sp. were inoculated (Gholamnezhad et al., 2016). After 24 hours, 50 ml of denaei thyme extract and the fungicides used in this research were added to the soil around the roots of the plants infected with the pathogen with a concentration of 1500 and 150 ppm, respectively.

    Results and Discussion

    The results showed that among the five fungal isolates studied in this study, isolates P1 & P5 caused more disease (78.52 & 62.68%, respectively). In the test of the effect of different treatments in preventing the growth of pathogenic fungal mycelium, a concentration of 60 ppm of metalaxyl-mancozeb fungicide with 96.32% had the highest effect in the control of the pathogen, but also concentration of 5 ppm of fossil aluminum with a rate of 12.30% had the lowest effect. . In present reserch metalaxyl-mancozeb fungicide 150 ppm by 88.60% inhibition of the pathogen and fusitel aluminum fungicide 150 ppm by 79.37% reduction of disease in the greenhouse were the best treatments during study. These results showed that to increase the effectiveness of this essential oil, it is necessary to use a higher concentration of essential oil compared to the chemical compounds studied in this study.

    Conclusion

    According to the results of this study, thyme essential oil has a high potential both in terms of antifungal power and induction of plant defense mechanisms against plant pathogens. However, the results of parametric analysis as well as analysis of variance showed that, compared to chemical compounds, higher concentrations of plant essential oils should be used to combat this disease.

    Keywords: crown rot, Cucumber, essential oil, Fusitel aluminum, Metalaxyl-Mancozeb, Parametric analysis, Thyme
  • کاوه جوانشیرجاوید*، حمیدرضا علیزاده، جلال غلام نژاد
    بیماری پوسیدگی ریشه و ساقه خیار با عاملFusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum یکی از بیماری های خسارت زا و مهم در گلخانه های خیار در ایران می باشد. قارچ کش های شیمیایی توانایی کنترل قابل قبول این بیمار گر را ندارند، همچنین بخاطر هزینه های اقتصادی آنها و اثر سوء روی محیط زیست، در سال های اخیر استفاده از عوامل بیو کنترل در مبارزه با بیماری های گیاهی مورد توجه قرار گرفته است. استرین های قارچ آنتاگونیستTrichoderma به عنوان عامل موثر بیوکنترل در مقابل طیف وسیعی از بیمارگر های قارچی مطرح می باشند. در این مطالعه اثر جدایه های Trichoderma بر قارچ عامل بیماری پوسیدگی ریشه و ساقه خیار بررسی شده است. تعداد سه جدایه Trichoderma (T11و T6 وT9) از کلکسیون قارچ شناسی گروه گیاه پزشکی دانشگاه تهران دریافت گردید. میانگین فعالیت آنزیم پراکسیداز (POX) به عنوان مارکر مقاومت القایی، با استفاده از اسپکتوفتومتر اندازه گیری شد. همچنین تاثیر جدایه های Trichoderma در کنترل بیماری در شرایط گلخانه به روش خیساندن خاک با سوسپانسیون اسپور قارچ آنتاگونیست و بیمارگر بررسی گردید. هر سه جدایه T11و T6 و T9 تاثیر قابل قبولی بر بازداری از رشدFusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum  نشان دادند. در جدایه های  T11و T9 به ترتیب 51/85% و 03/81% بازدارندگی از رشد میسلیومی استرین F42 دیده شد. فعالیت آنزیم پراکسیداز طی هفت روز بعد از مایه زنی بررسی شد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در روز چهارم و در جدایه T11 مشاهده شد. بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان نتیجه گرفت جدایهT11 (T. harizianum T11)  بیشترین تاثیر را در بین جدایه های Trichoderma در القاء مقاومت داشته است.
    کلید واژگان: خیار, بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه, مقاومت القایی, Trichoderma
    Kaveh Javanshirjavid *, Hamid Reza Alizadeh, Jalal Gholamnezhad
    Root and stem rot of cucumber with Fusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum is one of the most harmful diseases in cucumber greenhouses in Iran. Chemical fungicides do not have the acceptable ability to control this pathogen. Also, due to their economic costs and adverse effects on the environment, the use of biocontrol agents in the control plant diseases has been considered in recent years. Trichoderma antagonist isolates has been shown to be an effective biocontrol agent against a wide range of fungal pathogens. In this study, the effect of Trichoderma isolates on root rot and cucumber rot fungi was investigated. Three Trichoderma isolates were obtained from the mycology collection of the Department of Plant Protection, University of Tehran. Mean peroxidase activity (POX) as a marker of induced resistance was measured using a spectrophotometer. Also, the effect of Trichoderma isolates on disease control in greenhouse conditions was determined by soaking the soil with spore suspension of antagonist and fungal pathogen. All three Trichoderma isolates T11, T6 and T9 have an acceptable effect on growth inhibition of F. oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum. T11 and T9 isolates showed 85.51% and 81.03% inhibition of mycelial growth of F42 strain, respectively. Peroxidase activity was assessed within seven days after inoculation. The highest peroxidase activity was observed on the fourth day in T11 isolate. Based on the results obtained in this study, it can be concluded that T11 isolate (T. harizianum T11) had the greatest effect among Trichoderma isolates in inducing resistance.
    Keywords: peroxidase, Induction resistance, Trichoderma harzianum
  • سعید اسدی جعفری، مژده ملکی*، جلال غلام نژاد

    مقاومت سیستمیک اکتسابی (SAR)  از جمله دفاع هایی است که می تواند موجب ایجاد مقاومت گیاهان در برابر آلودگی ها سیستمیک ویروسی شود. مقاومت سیستمیک اکتسابی با بروز پاسخ فوق حساسیت در میزبان همراه است و اسید سالیسیلیک به عنوان سیگنال آن شناخته می شوند. در این مطالعه تاثیر اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک روی ویروس موزاییک خیار Cucumber mosaic virus, CMV  و نیز بیان برخی ژن های دفاعی مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل گیاهان تیمارشده با CMV ، اسید سالیسیلیک (با غلظت 5/1 میلی مول) به همراه CMV ، اسید جاسمونیک (با غلظت 5/1 میلی مول) و CMV  و همچنین اسید سالیسیلک و جاسمونیک همراهCMV  بودند. نتایج این مطالعه نشان داد حداکثر شدت بیماری ناشی از CMV، در گیاه آلوده شده تنها به میزان 85/68 درصد مشاهده شد. در تیماری که اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک به همراه ویروس CMV اعمال شدند، شدت علایم کاهش چشمگیری داشت و به میزان 23/10 درصد رسید. تاثیر تیمارها روی میزان بیان چهار ژن پراکسیداز (POX)، کاتالاز (CAT)، سوپراکسیددیسموتاز (SOD) و فنیل آلانین آمونیالیاز (PAL) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیان همه این ژن ها در گیاهان تیمار شده تا روز نهم پس از اعمال تیمارها روند صعودی داشت. اما این روند صعودی در مورد گیاهان شاهد (تیمار شده با آب و ویروس) بسیار کمتر بود. بیشترین میزان بیان ژن در مورد آنزیم های مورد مطالعه نسبت به گیاه شاهد مربوط به آنزیم کاتالاز به میزان 7/401 برابر و بعد از آن به ترتیب مربوط به آنزیم های پراکسیداز به میزان 8/266، سوپراکسیددیسموتاز به میزان 7/152 و فنیل آلانین آمونیالیاز به میزان 8/101 می باشد. بر اساس نتایج این مطالعه اسید سالیسلیک و اسید جاسمونیک با القای هر چه بیشتر مکانیسم های دفاعی گیاه موجب افزایش مقاومت گیاه در برابر ویروس CMV و باعث کاهش علایم این ویروس در گیاه خیار شد.

    کلید واژگان: ویروس موزاییک خیار, اسید سالیسیلیک, اسید جاسمونیک, بیان ژن
    Saeid Asadi Jaefari, Mojdeh Maleki*, Jalal Gholamnejad

    Acquired systemic resistance (SAR) is one of the defenses that can make plants resistant to systemic viral infections. Acquired systemic resistance is associated with a hypersensitivity response in the host, and salicylic acid is known as its signal. In this study, the effect of plant inducers such as salicylic acid and jasmonic acid on cucumber viral disease with cucumber mosaic virus, CMV and the expression of some defense genes were investigated. Treatments included plants treated with CMV, salicylic acid (with a concentration of 1.5 mmol), jasmonic acid (with a concentration of 1.5 mmol), as well as salicylic acid and jasmonic with CMV. The results of this study showed that the maximum severity of CMV-induced disease was observed in plants treated only with CMV (68.85%). In the treatment of salicylic acid and jasmonic acid with CMV, the severity of symptoms was significantly reduced (10.23%). Then, the effect of these treatments on the expression of four genes Peroxidase (POX), Catalase (CAT), Superoxide Dismutase (SOD) and Phenylalanine Ammonialyase (PAL) was investigated. The results showed that the expression of these genes in treated plants had an upward trend until the ninth day after treatment. But this upward trend was much less observed in control plants (treated with water and virus). The highest level of gene expression in the studied enzymes compared to the control plant was related to the catalase enzyme (401.7 times), followed by peroxidase enzymes (266.8), superoxide dismutase (152.7) and phenylalanine ammonialyase (101.8). According to these results, salicylic acid and jasmonic acid, increased plant resistance to CMV and reduced the symptoms of the virus in cucumber plant by inducing plant defense mechanisms.

    Keywords: Cucumber mosaic virus, Salicylic acid, Jasmonic acid, Gene expression
  • فاطمه عبدلی، مریم دهستانی اردکانی*، جلال غلام نژاد
    لیزیانتوس (.Eustoma grandiflorum Raf. shinn) یکی از مهم ترین و بازارپسندترین گل های شاخه بریده در جهان است که عمر گلجایی نسبتا کوتاه، بازارپسندی آن را تا حدی کاهش داده است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تاثیرات عصاره پوست لیمو، ژل کتیرا، تیمار آب گرم و انواع آب در افزایش عمرگلجایی و بهبود ویژگی های کیفی گل شاخه بریده لیزیانتوس است. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 25 تیمار شامل سه غلظت عصاره پوست لیمو (15، 25 و50 پی پی ام) با سه حلال شامل آب مقطر، اتانول و متانول، ژل کتیرا در سه سطح (1، 5/2 و 5 درصد) با دو روش کوتاه مدت و دایم، آب گرم در دو دمای 35 و 45 درجه سانتیگراد هر کدام به مدت 2، 5 و 10دقیقه، آب شهری، آب مقطر استریل، آب مقطر غیراستریل و شاهد (آب دوبار تقطیر)، هر کدام با سه تکرار انجام شد. بر اساس نتایج، بیشترین عمرگلجایی (66/13 روز) در تیمار عصاره آب مقطر پوست لیمو با غلظت های 25 و 50 پی پی ام به دست آمد. کمترین میزان باکتری انتهای ساقه در تیمارهای آب مقطر استریل، آب شهری، عصاره آب مقطر پوست لیمو با غلظت 50 پی پی ام، آب گرم 35 درجه به مدت 10 دقیقه و کتیرا کوتاه مدت (5/2 درصد) مشاهده شد. بیشترین محتوای آب نسبی گلبرگ در تیمار کتیرا (دایم) غلظت 5/2 و 5 درصد و عصاره متانولی پوست لیمو با غلظت 25 پی پی ام حاصل شد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در تیمار کتیرا دایم 1 درصد به دست آمد. به طور کلی، استفاده از ژل کتیرا به صورت کوتاه مدت، عصاره های آب مقطر و اتانولی و نیز آب گرم به افزایش عمر گلجایی منجر شد، اما استفاده از عصاره متانولی پوست لیمو در محلول گلجایی توصیه نمی شود.
    کلید واژگان: آب گرم, عصاره پوست لیمو, عمر گلجایی, کتیرا, لیزیانتوس
    Fatemeh Abdoli, Maryam Dehestani-Ardakani *, Jalal Gholamnezhad
    Lisianthus (Eustoma grandiflorum (Raf) shinn.) is one of the most important and marketable cut flowers in the world and a relatively limited vase life reduces its marketability. The present study's aim was to evaluate the effects of Citrus aurantifolia peel extract, tragacanth gel, hot water treatments and different waters on extending vase life and increasing the qualitative properties of cut flowers of lisianthus. This experiment was conducted based on a completely randomized design with 25 treatments contained three concentrations of C. aurantifolia peel extract (15, 25 and 50 ppm) by three solvents containing distilled water, ethanol and methanol, three levels of tragacanth (1, 2.5 and 5%) in two ways (pulsing and continues), hot water at two temperatures of 35 and 45 °C for 2, 5 and 10 min, tap water, sterilized and non-sterilized distilled water and control without any treatment, each one by three replications. According to the results, the highest vase life (13.66 days) was obtained in 25 and 50 ppm of distilled water C. aurantifolia peel extracts treatments. The lowest stem end bacteria were observed in sterilized distilled water, tap water, 50 ppm of distilled water C. aurantifolia peel extracts, hot water in 35° C for 10 min and 2.5% tragacanth gel. The highest relative water content of petals in 2.5 and 5% of continuous tragacanth gel treatment and 25 ppm of methanolic C. aurantifolia peel extracts were obtained. The maximum activity of catalase and peroxidase was observed in 1% continues tragacanth gel treatment. Generally, using tragacanth gel by pulsing, distilled water and ethanolic extracts could increase lisianthus vase life but using methanolic C. aurantifolia peel extracts is not recommended..
    Keywords: Hot water, Citrus aurantifolia peel extract, Vase life, Tragacanth, Lisianthus
  • مریم دهستانی اردکانی*، پریسا قاطعی، علی مومن پور، جلال غلام نژاد، زهرا فخاری پور چرخابی

    شاه پسند درختچه ای (Lantana camara Linn.) گیاه زینتی گلدار و متعلق به خانواده شاه پسند است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر محلول پاشی اسید سالیسیلیک بر گلدهی و خصوصیات رشدی شاه پسند درختچه ای تحت تنش شوری بود. آزمایش به-صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، شامل سه سطح اسید سالیسیلیک (0، 5/0 و 1 میلی مولار) و پنج سطح شوری آب-آبیاری (5/0، 3، 5، 7 و 9 دسی زیمنس برمتر)، به اجرا درآمد. نتایج به دست آمده نشان داد که افزایش سطح شوری از 5/0 به 9 دسی زیمنس بر متر به طور معنی داری باعث کاهش کلیه سطوح پارامترهای رشدی، محتوای کلروفیل و جذب پتاسیم شد. در حالی-که جذب سدیم، نسبت سدیم به پتاسیم و نشت یونی نسبت به شاهد افزایش یافت. همچنین، نتایج نشان داد که اسید سالیسیلیک به طور قابل توجهی رشد گیاه و صفات فیزیولوژیک را بهبود بخشید. در شوری نه دسی زیمنس بر متر استفاده از یک میلی مولار اسید دسالیسیلیک میزان ارتفاع شاخه اصلی و تعداد گل ها را به ترتیب 22/3 و 14/2 برابر نسبت به شاهد افزایش و جذب سدیم را 46/2 برابر کاهش داد. در همین سطح شوری تیمار گیاهان با 5/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک منجر به افزایش ارتفاع گیاه، قطر ساقه، افزایش قطر شاخه اصلی، تعداد گل ها و وزن تر گل به ترتیب 64/70 درصد، 15/2، 14/2 و 8/5 برابر، نسبت به شاهد شد. با توجه به اینکه گیاهان تا شوری هفت دسی زیمنس بر متر به خوبی رشد رویشی و گلدهی خود را حفظ نمود، به نظر می رسد که گیاه شاه پسند قادر به تحمل شوری باشد. به طور کلی، استفاده از اسید سالیسیلیک (5/0 میلی مولار) در سطوح بالای شوری باعث بهبود خصوصیات رویشی، گلدهی و جذب عناصر غذایی تحت تنش شوری شد.

    کلید واژگان: رشد رویشی, سدیم, کلروفیل, گیاه زینتی, نشت یونی
    Maryam Dehestani Ardakani *, Parisa Ghatei, Ali Momenpour, Jalal Gholamnezhad, Zahra Fakharipour

    Lantana camara Linn. is a flowering ornamental plant belonging to family Verbenaceae. The aim of the present study was to investigate the effect of salicylic acid foliar application on flowering improvement and growth characteristics of lantana under salinity stress. In a factorial experiment and completely randomized design (CRD), three levels of SA (0, 0.5 and 1mM) and five levels of salinity (0.5, 3, 5, 7 and 9 dS.m-1) were applied. The results indicated that increasing salinity levels from 0.5 to 9 dS.m-1 significantly reduced all studied growth parameters levels, chlorophyll contents and potassium uptake. While Na+uptake, Na+/K+ and ion leakage were increased relative to control. Also, the results indicated that the salicylic acid significantly increased plant growth and physiological traits. Application of salicylic acid (0.5 mM) improved vegetative, flowering growth and nutrient uptake under salt stress. At salinity level of 9 dS m-1, application of 1mM salicylic acid increased the height of the main branch and the number of flowers by3.22 and 2.14 times, respectively, compared to the control and decreased the sodium uptake by 2.46 times. At the same level of salinity, treatment of plants by 0.5mM salicylic acid increased plant height, stem diameter, increased diameter of main branch, number of flowers and fresh weight of flowers by 70.64%, 2.15, 2.14 and 5.8 times respectively, in compare to the control. Considering that the plants maintained their vegetative growth and flowering well up to salinity level of 7dS.m-1, it seems that the lantana is able to tolerate salinity. In general, It seems that under high salinity levels, salicylic acid (0.5 mM) was the most effective treatment for mitigating the deleterious effect of salt stress in lantana plants.

    Keywords: Vegetative growth, sodium, Chlorophyll, Ornamental plant, Ion leakage
  • سمانه ملک پور، سیمین نصرتی*، بیتا بهبودیان، جلال غلام نژاد، محمد آرمین

    در مطالعه حاضر، ابتدا تاثیر عصاره آبی گیاهان آویشن باغی (Thymus vulgaris L.)، رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.)، رزماری (Rosmarinus officinalis L.) و نعناع فلفلی (Mentha piperita L.)، بر کاهش رشد عامل بیماری پوسیدگی فوزاریومی خیار (Fusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum (forc)) در شرایط درون شیشه ای، به وسیله آزمون دیسک کاغذی بررسی شد. براساس نتایج، به ترتیب عصاره آبی آویشن باغی، رازیانه، رزماری و نعناع فلفلی در غلظت ppm250 با 24.66، 17.33، 11.66 و 10.33 میلی متر قطر ناحیه بازدارندگی حداکثر فعالیت ضدقارچی را نسبت به شاهد (3.66 میلی متر قطر ناحیه بازدارندگی) نشان دادند. سپس تاثیر عصاره های آبی آویشن باغی و رازیانه روی گیاه خیار رقم ناگین تیمار شده با عامل بیماری F. oxysporum در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. عصاره آبی آویشن باغی در غلظت ppm200 با 31% شاخص بیماری بیشترین کاهش علایم بیماری را نسبت به شاهد بیمار با 82.66% و تیمار رازیانه با 42% شاخص بیماری نشان داد. بررسی فعالیت آنزیم های پلی فنل اکسیداز، بتا- 1، 3-گلوکاناز و پراکسیداز در شرایط گلخانه نشان داد که فعالیت هر سه آنزیم روند افزایشی داشته است، به طوری که میزان فعالیت آنزیم ها در تیمار توام عصاره آبی آویشن باغی (ppm200) و بیمارگر به ترتیب از ΔOD/min/mg protein 1.12، 1.11 و 0.27 در روز اول پس از مایه زنی به ΔOD /min/mg protein 5.25، 4.81 و 2.88 در روز دوازدهم افزایش یافت و دارای اختلاف معنی دار با شاهد بود. با توجه به نتایج این تحقیق مشخص شد که عصاره آبی آویشن باغی علاوه بر اثر مستقیم قارچ کشی قادر به افزایش فعالیت آنزیم های دفاعی در گیاه خیار است، در نتیجه القای مقاومت گیاه میزبان در برابر بیمارگر اتفاق می افتد.

    کلید واژگان: پلی فنل اکسیداز, بتا-3, 1-گلوکاناز, پراکسیداز, عصاره آبی, Fusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum
    S. Malekpur, S. Nosrati *, B. Behboodian, J. Gholamnezhad, M. Armin

    In the present study, first, an in vitro experiment was conducted to study the effects of Thymus vulgaris L., Foeniculum vulgare Mill., Rosmarinus officinalis L., and Mentha piperita L. water extracts on reducing the growth of Fusarium rot disease factor of cucumber (Fusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum (forc)) by the saturated paper disk method. According to the results, the water extracts of Th. vulgaris, F. vulgare, R. officinalis, and M. piperita at a concentration of 250 ppm with the inhibitory zone diameter of 24.66, 17.33, 11.66, and 10.33 mm, respectively, showed the highest antifungal activity compared to the control (the inhibitory zone diameter of 3.66 mm). Then, it followed by a greenhouse experiment to investigate the effects of Th. vulgaris and F. vulgare water extracts on the cucumber cv. Nagene treated with F. oxysporum. The water extract of Th. vulgaris at a concentration of 200 ppm with the disease index of 31% showed the greatest reduction in the disease symptoms compared to the infected control and the F. vulgare treatment with the disease indices of 82.66 and 42%, respectively. Study on the activity of polyphenol oxidase, β-1, 3-glucanase, and peroxidase enzymes under the greenhouse conditions showed that the activity of all three enzymes had an increasing trend. So that the activity of enzymes in the combined treatment of Th. vulgaris water extract (200 ppm) and pathogen increased respectively from 1.12, 1.11, and 0.27 ΔOD/min/mg protein on the first day after the inoculation to 5.25, 4.81, and 2.88 ΔOD/min/mg protein on the 12th day, and it had a significant difference with the control. Considering the results of this research, it was found that the water extract of Th. vulgaris, in addition to the direct fungicidal effect, could increase the activity of defense enzymes in the cucumber plants resulted in the host plant resistance induction against the pathogen.

    Keywords: Polyphenol oxidase,  (1&, 3) glucanase, peroxidase, plants water extract, Fusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum
  • سپیده سادات آقازاده نایینی، مژده ملکی*، جلال غلام نژاد، مصطفی شیرمردی
    کاربرد قارچ کش های شیمیایی علاوه بر آلودگی زیست محیطی موجب افزایش و گسترش سویه های مقاوم به قارچ کش در قارچ های بیمارگر گیاهی می شود. به حداقل رساندن تاثیرات مخرب قارچ های بیمارگر در گیاهان زراعی نیاز به یک روش امید بخش در کنترل آن ها دارد. از این رو، فراروده های طبیعی از جمله اسانس ها و عصاره های گیاهی گزینه مناسبی برای کنترل و کاهش بیماری های قارچی می باشد. در این تحقیق اثر کنترل کنندگی عصاره گیاهان آویشن دنایی، اسطوخدوس، رازیانه، دارچین، میخک و تلخه و سطوح مختلف سولفات روی به عنوان یکی از ترکیبات غذایی بر میزان رشد قارچ بیمارگر Rhizoctonia solani و تغییرات میزان فعالیت آنزیم های دفاعی پراکسیداز و کاتالاز و همچنین تغییرات میزان بیان ژن این دو آنزیم در شرایط آزمایشگاه و گلخانه در گیاه خیار در همکنش با بیماگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تمامی عصاره های گیاهی و سولفات روی قادر به مهار رشد قارچ در شرایط آزمایشگاهی و همچنین قادر به کاهش شدت بیماری در شرایط گلخانه بودند. نتایج آزمون استفاده از دیسک کاغذی داد که بیشترین میزان بازدارندگی رشد در بین تیمارهای عصاره گیاهی (عصاره الکلی) به ترتیب مربوط به عصاره اسطوخودوس با 600 میکروگرم در میلی لیتر و قطر 90/32 میلی متر و کمترین میزان بازدارندگی رشد قارچ مربوط به عصاره تلخه با غلظت 150 میکروگرم در میلی لیتر و قطر 17/10میلی متر (در مقایسه با شاهد با قطر 45/3 میلی متر) بود. در آزمون اختلاط عصاره های گیاهی با محیط کشت، عصاره اتانولی گیاه اسطوخودوس با غلظت های 2000 و 2500 پی پی ام و با 21/82 و 75/80 درصد و عصاره آویشن دنایی با غلظت 2500 پی پی ام و 18/72 درصد ممانعت از قارچ بیمارگر نسبت به شاهد به ترتیب موثرترین عصاره ها در جلوگیری از رشد قارچ بیمارگر بودند. تیمار توام قارچ بیمارگر، سولفات روی و عصاره اسطوخودوس بهترین تیمار در افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و افزایش بیان آن ها بود. با توجه به نتایج تحقیق حاضر این چنین نتیجه گیری می شود که عصاره های گیاهی مورد مطالعه در این تحقیق به خصوص گیاه اسطوخودوس و همچنین سولفات روی تاثیر قابل توجهی در کنترل و کاهش شدت بیماری ناشی از R. solani در خیار داشتند و بهترین غلظت بدست آمده در این تحقیق می تواند به صورت تجاری فرموله شده و برای اهداف مدیریت تلفیقی بکار گرفته شود.کاربرد قارچ کش های شیمیایی علاوه بر آلودگی زیست محیطی موجب افزایش و گسترش سویه های مقاوم به قارچ کش در قارچ های بیمارگر گیاهی می شود. به حداقل رساندن تاثیرات مخرب قارچ های بیمارگر در گیاهان زراعی نیاز به یک روش امید بخش در کنترل آن ها دارد. از این رو، فراروده های طبیعی از جمله اسانس ها و عصاره های گیاهی گزینه مناسبی برای کنترل و کاهش بیماری های قارچی می باشد. در این تحقیق اثر کنترل کنندگی عصاره گیاهان آویشن دنایی، اسطوخدوس، رازیانه، دارچین، میخک و تلخه و سطوح مختلف سولفات روی به عنوان یکی از ترکیبات غذایی بر میزان رشد قارچ بیمارگر Rhizoctonia solani و تغییرات میزان فعالیت آنزیم های دفاعی پراکسیداز و کاتالاز و همچنین تغییرات میزان بیان ژن این دو آنزیم در شرایط آزمایشگاه و گلخانه در گیاه خیار در همکنش با بیماگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تمامی عصاره های گیاهی و سولفات روی قادر به مهار رشد قارچ در شرایط آزمایشگاهی و همچنین قادر به کاهش شدت بیماری در شرایط گلخانه بودند. نتایج آزمون استفاده از دیسک کاغذی داد که بیشترین میزان بازدارندگی رشد در بین تیمارهای عصاره گیاهی (عصاره الکلی) به ترتیب مربوط به عصاره اسطوخودوس با 600 میکروگرم در میلی لیتر و قطر 90/32 میلی متر و کمترین میزان بازدارندگی رشد قارچ مربوط به عصاره تلخه با غلظت 150 میکروگرم در میلی لیتر و قطر 17/10میلی متر (در مقایسه با شاهد با قطر 45/3 میلی متر) بود. در آزمون اختلاط عصاره های گیاهی با محیط کشت، عصاره اتانولی گیاه اسطوخودوس با غلظت های 2000 و 2500 پی پی ام و با 21/82 و 75/80 درصد و عصاره آویشن دنایی با غلظت 2500 پی پی ام و 18/72 درصد ممانعت از قارچ بیمارگر نسبت به شاهد به ترتیب موثرترین عصاره ها در جلوگیری از رشد قارچ بیمارگر بودند. تیمار توام قارچ بیمارگر، سولفات روی و عصاره اسطوخودوس بهترین تیمار در افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و افزایش بیان آن ها بود. با توجه به نتایج تحقیق حاضر این چنین نتیجه گیری می شود که عصاره های گیاهی مورد مطالعه در این تحقیق به خصوص گیاه اسطوخودوس و همچنین سولفات روی تاثیر قابل توجهی در کنترل و کاهش شدت بیماری ناشی از R. solani در خیار داشتند و بهترین غلظت بدست آمده در این تحقیق می تواند به صورت تجاری فرموله شده و برای اهداف مدیریت تلفیقی بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: خیار, Rhizoctonia solani, سولفات روی, عصاره های گیاهی, آنزیم های آنتی اکسیدان
    Sepideh Sadat Aghazadeh Naeini, Mojdeh Maleki *, Jalal Gholamnezhad, Mostafa Shirmardi
    The use of chemical fungicides, in addition to environmental pollution, causes the increase and spread of fungicide-resistant strains in plant fungal pathogen. Minimizing the harmful effects of fungal pathogen in agricultural plants requires a promising method in their control. Therefore, natural remedies, including essential oils and plant extracts, are a suitable option for controlling and reducing fungal diseases. In this research, the controlling effect of the plant extracts of thyme, lavender, fennel, cinnamon, cloves and bitter gourd and different levels of zinc sulfate as one of the food compounds on the growth rate of the fungal pathogen Rhizoctonia solani and the changes in the activity of the defense enzymes peroxidase and catalase as well as the changes in the amount The gene expression of these two enzymes was investigated in laboratory (in vitro) and greenhouse conditions (in vivo) in cucumber plants in interaction with pathogen. The results showed that all plant extracts and zinc sulfate were able to inhibit the growth of the pathogen in laboratory conditions and were also able to reduce the severity of the disease in greenhouse conditions. The results of the paper disc test showed that the highest growth inhibition rate among the plant extract treatments (ethanolic extract) was related to lavender extract with 600 micrograms per milliliter and 32.90 mm in diameter, and the lowest growth inhibition rate was related to bitter extract with a concentration of 150 μg/ml and a diameter of 10.17 mm (compared to the control with a diameter of 3.45 mm). In the test of mixing plant extracts with culture medium, the ethanolic extract of lavender plant with concentrations of 2000 and 2500 ppm and with 82.21 and 80.75 percent and the extract of Danai thyme with a concentration of 2500 ppm and 18. 72% inhibition of the pathogenic fungus compared to the control, respectively, were the most effective extracts in preventing the growth of the fungal pathogen. The combined treatment of fungal pathogen, zinc sulfate and lavender extract was the best treatment in increasing the activity of antioxidant enzymes and increasing their expression. According to the results of this research, it can be concluded that the plant extracts studied in this research, especially the lavender plant, as well as zinc sulfate had a significant effect in controlling and reducing the severity of the disease caused by R. solani in cucumber, and the best concentration obtained in this research can be formulated commercially and used for integrated management purposes.
    Keywords: cucumber, Rhizoctonia solani, Zinc– sulfate, Plant extract, Antioxidant enzymes
  • مریم دهستانی اردکانی*، پریسا قاطعی، جلال غلام نژاد، علی مومن پور، زهرا فخاری پور چرخابی
    اهداف

    تنش شوری یکی از عوامل محیطی محدودکننده تولیدات کشاورزی است. کاربرد خارجی اسید سالیسیلیک (SA) می تواند تنش شوری را تخفیف دهد. هدف از پژوهش حاضر بهبود خصوصیات رشدی و فیزیولوژیک شاه پسند درختچه ای (Lantana camara Linn.) تحت تنش شوری با کاربرد خارجی اسید سالیسیلیک بود. 

    مواد و روش ها

    آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، شامل سه سطح اسید سالیسیلیک (0، 5/0 و 1 میلی مولار) و پنج سطح شوری آب آبیاری (5/0، 3، 5، 7 و 9 دسی زیمنس بر متر)، در سه تکرار به اجرا درآمد. 

    یافته ها

    نتایج به دست آمده نشان داد که با افزایش سطح شوری، خصوصیات رشدی، میزان کلروفیل a و b و غلظت پتاسیم به طور معنی داری کاهش، در حالی که تعداد برگ های نکروزه، غلظت سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم افزایش یافت. در سطوح بالای شوری استفاده از اسید سالیسیلیک موجب بهبود خصوصیات رشدی گیاه مانند ارتفاع، قطر نهایی شاخه اصلی، وزن خشک شاخساره و محتوای نسبی آب برگ و کاهش سدیم نسبت به شاهد شد. بیشترین تعداد انشعابات گیاه (66/4 عدد)، قطر نهایی شاخه اصلی (11/6 میلی متر)، قطر نهایی قلمه (92/9 میلی متر)، تعداد برگ (66/28 عدد) و وزن تر و خشک شاخساره (80/14 و 46/7 گرم) در گیاهان تیمارشده با اسید سالیسیلیک 5/0 میلی مولار و در شوری 5/0 دسی زیمنس بر متر به دست آمد. 

    نتیجه گیری

    استفاده از غلظت 5/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک در سطوح بالای شوری به طور معناداری موجب بهبود خصوصیات رشدی و گلدهی گیاه شد. بنابراین کاربرد 5/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک می تواند موجب کاهش قابل ملاحظه آسیب های ناشی از اثرات منفی تنش شوری گردد.

    کلید واژگان: ارتفاع, سدیم, کلروفیل, نکروزگی, وزن خشک
    Maryam Dehestani Ardakani *, Parisa Ghatei, Jalal Gholamnezhad, Ali Momenpour, Zahra Fakharipour Charkhabi
    Background & Objective

    Salt stress is one of the main environmental factors restricting horticultural crop production. Exogenous salicylic acid (SA) can alleviate salt stress in plants. The objective of this study was to improving growth and physiological chracteristics in salt stressed Lantana camara Linn. by application of exogenous salicylic acid. 

    Material and Methods

    In a factorial experiment and completely randomized design (CRD), three levels of SA (0, 0.5 and 1 mM) and five levels of salinity (0.5, 3, 5, 7 and 9 dS.m-1) with three replications per treatments were applied. 

    Results

    The results showed that by increasing salinity levels, growth characteristics, chlorophyll a and b and potassium concentration significantly decreased, while the number of necrotic leaves, Sodium and the ratio of sodium to potassium increased. At high salinity levels, application of salicylic acid improved the growth characteristics of the plant such as height, final diameter of the main branch and shoot dry weight and relative water content of the leaves and reduced sodium content in compared to the control. Maximum number of plant branches (4.66), final diameter of main branch (6.11 mm), final diameter of cuttings (9.92 mm), number of leaves (28.66) and fresh and dry weight of shoots (14.80 and 7.46 g) were obtained in plants treated by 0.5 mM salicylic acid and in salinity of 0.5 dS. m-1. 

    Conclusion

    The use of 0.5 mM salicylic acid at high salinity levels significantly improved the growth and flowering characteristics of the lantana plant. Therefore, the use of 0.5 mM salicylic acid can significantly reduce the damage caused by the negative effects of salinity stress.

    Keywords: Height, Sodium, Chlorophyll, Necrosis, Dry weight
  • جلال غلام نژاد*، طیبه باران زهی، مریم دهستانی، اعظم جعفری
    مقدمه

    میوه ها از جمله مهم ترین محصولات باغی هستند که نقش مهمی در تامین نیاز های غذایی و سلامت انسان دارند. میزان این ضایعات حتی در برخی موارد به 80 درصد نیز می رسد. میوه ها در مرحله پس از برداشت هنوز زنده هستند و تنفس می کنند. میوه ها بعد از برداشت دچار فساد می شوند. درصد بالایی از پوشش دهنده های میوه ها ساختار شیمیایی دارند و غیر خوراکی هستند، در این مطالعه از عصاره های گیاهی مختلف استفاده شده است.

    روش ها

     در این پژوهش میوه پرتقال تامسون بعد از پوشش دهی با عصاره های گیاهی اسطوخودوس، چریش و میخک (با غلظت های 2، 4 و 1000×6 میلی لیتر حلال)، موم و کیتوزان (با سه غلظت 5/0، 1 و5/1 در 1000 میلی لیتر حلال)، به مدت 100 روز در سردخانه با دمای 7 درجه سانتی گراد و رطوبت تقریبا 90 درصد نگهداری شد. در این مطالعه پارامتر های مختلف شامل اسیدیته قابل تیتراسیون، میزان مواد جامد محلول، اندیس رسیدگی و میزان پروتئین در میوه پرتقال رقم تامسون ناول، که تحت تیمارعصاره های تهیه شده با حلال آبی و اتانولی گیاهان مختلف بودند، اندازه گیری شد. برای هر کدام از تیمارها، شاهد آب مقطر و برای کیتوزان هم شاهد کیتوزان در نظر گرفته شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که تیمار موم بیشترین مقدار اسیدیته را با مقدار 82/1 نشان داد و بعد از آن تیمارهای کیتوزان 5/1 % و چریش 1000×2 با مقادیر 87/1 و 74/1، در دوره پنجم نمونه برداری (روز صدم) قرار داشتند. تیمارهای شاهد و سپس کیتوزان به ترتیب با مقادیر  66/10 و 10 بیشترین مقدار میزان مواد جامد محلول را در دوره پنجم نمونه برداری نشان دادند. این روند برای اندیس رسیدگی همانند میزان مواد جامد محلول بود. در مورد میزان پروتئین بیشترین مقدار مربوط به تیمار موم و کیتوزان 5/1 درصد و سپس اسطوخودوس اتانولی 1000×6 به ترتیب با مقادیر 80، 80 و 33/75 بود. 

    نتیجه گیری

    تاثیر ضد میکروبی و افزایش خواص کیفی محصولات توسط برخی از ترکیبات طبیعی ثابت گردیده، ولی به منظور استفاده تجاری، این نتایج به صورت پوشش دار کردن میوه در غلظت های مختلفی روی محصولات تازه در سطح تجاری باید آزمایش گردد. در نتیجه میوه های تحت تیمار، از نظر اسیدیته قابل تیتراسیون، میزان مواد جامد محلول، اندیس رسیدگی و میزان پروتئین با هم تفاوت معنی داری دارند. از بین تیمارهای اعمال شده، تیمار موم و عصاره اسطوخودوس اتانولی 1000×6 و میخک اتانولی 1000×6 و پوشش کیتوزان 5/1درصد از بقیه تیمارها بهتر بودند، و می توان از عصاره اسطوخودوس و همچنین کیتوزان به عنوان دو ترکیب طبیعی استفاده نمود، که ضمن اینکه برای سلامت انسان بی خطر هستند، خواص دارویی دارند و حلال نیز می باشند.

    کلید واژگان: پرتقال, کیتوزان, عصاره های گیاهی, پوشش گیاهی
    Jalal Gholamnezhad *, Tayebeh Baranzehi, Maryam Dehestani, Azam Jaefari
    Introduction

     Fruits are among the most important horticultural products that play a major role in supplying human nutrition and health needs. The rate of these lesions even reaches 80% in some cases. The fruits are still alive and breathe in the post-harvest stage. They rot after harvest A high percentage of fruit coatings have a chemical structure and are not edible. In this study, various plant extracts were used.

    Methods

     In this study, Thomson orange fruit after coating with extracts of lavender, neem, and clove (at concentrations of 2, 4, and 6 x1000 ml solvent), wax, and chitosan (at three concentrations of 0.5, 1, and 1.5 ml solvent), was refrigerated for 100 days at 7 degrees Celsius and approximate humidity of 90%. In this study, various parameters including titratable acidity, soluble solids content, ripeness index, and protein content in Thomson Novel orange fruit, were treated with extracts prepared using aqueous and ethanolic solvents of various plants, were measured. For each treatment, distilled water was considered as control and for chitosan, chitosan was considered as control.

    Results

     The results have shown that the wax treatment showed the highest acidity with 1.82 and then 1.5% chitosan treatments and neem with 2x 1000 with values ​​of 1.87 and 1.74 in the fifth sampling period (100th day). Control and chitosan treatments showed the highest amounts of soluble solids in the fifth sampling period, with values ​​of 10.66 and 10, respectively. This process was the same for solubility as the solids content. Regarding the amount of protein, the highest amount was related to the treatment of wax and chitosan that was 1.5%, and then ethanolic lavender was 6x 1000 with values of 80, 80, and 75.33, respectively.

    Conclusion

     The antimicrobial effect and quality enhancement of the properties of the products have been proven by some natural compounds. Therefore, for commercial use, these results should be tested by coating the fruit using different concentrations on fresh products at the commercial level. As a result, the treated fruits are significantly different regarding titratable acidity, soluble solids content, ripeness index, and protein content. Among the applied treatments, the treatment of wax and ethanol lavender extract was 6x1000 and ethanolic clove was 6x1000, and chitosan coating was 1.5% better than the other treatments, and lavender extract and chitosan can be used as two natural compounds. While they are safe for human health, they have medicinal properties and are also halal.

    Keywords: Oranges, Chitosan, Plant extracts, Plant coating
  • الهام باب زن، مژده ملکی*، جلال غلام نژاد، فاطمه ناصری نسب

    پسته یکی از مهم ترین اقلام صادراتی ایران است. یکی از بیماری هایی که در بیشتر مناطق پسته کاری به درخت پسته خسارت وارد می کند بیماری گموز با عامل Phytophthora drescleri است. قارچ های مایکوریزا از جمله میکروارگانیسم های موفق در زمینه کنترل بیولوژیک و از عوامل تاثیرگذار بر کاهش شدت بروز بیماری های پوسیدگی ریشه هستند. عناصر غذایی قادر به افزایش سطح تحمل یا مقاومت گیاهان به بعضی بیماری ها نیز هستند. در این پژوهش با استفاده از قارچ های مایکوریزا و عناصر غذایی مختلف به مبارزه با بیماری گموز پرداخته شد. در این مطالعه ابتدا ترکیبات سولفات آمونیوم، سولفات پتاسیم و سوپرفسفات تریپل علیه این بیماری به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان کاهش رشد قارچ بیمارگر مربوط به غلظت 2500 پی پی ام ترکیب سولفات آمونیوم با میزان 16/67 درصد نسبت به شاهد بود. در بخش دوم این مطالعه تاثیر تیمارهای مختلف شامل استفاده از قارچ مایکوریزا و سولفات آمونیوم هر کدام به تنهایی و همچنین ترکیب این دو در کاهش بیماری ناشی از بیمارگر P. drescleri بر روی صفاتی مانند وزن تر و خشک ریشه و اندام های هوایی و همچنین میزان عناصر فسفر، نیتروژن و پتاسیم مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت میزان بیان دو ژن پراکسیداز و کاتالاز در این مطالعه ارزیابی شد. نتایج نشان داد زمانی که از تیمار قارچ مایکوریزا و سولفات آمونیوم به صورت همزمان استفاده شد، بیشترین وزن خشک و تر اندام هوایی و ریشه، در مورد هر دو رقم سرخس و بادامی زرند در عدم حضور بیمارگر، مشاهده شد.

    کلید واژگان: بیان ژن, عناصر غذای ی, گموز, مایکوریزا
    Elham Babzan, Maleki Mojdeh *, Jalal Gholamnezhad, Fatemeh Naserinasab

    Pistachio is one of the most important export crops of Iran. One of the diseases that damages pistachio trees in most pistachio growing areas is Gumosis disease caused by Phytophthora drescleri. Mycorrhizal fungi are the most successful microorganisms in the field of biological control and one of the effective agents to reduce the root rot diseases incidence caused by P. drescleri. Nutrients are also able to increase the level of tolerance or resistance of plants against to some diseases. In this study, mycorrhizal fungi and various nutrients were used to control the root rot disease. In this study, ammonium sulfate, potassium sulfate and triple superphosphate compounds were used against the root rot disease in vitro. The results showed that the highest amount of growth inhibition of pathogen was related to 2500 ppm concentration of ammonium sulfate with 67.16%. In the second section of the study, the effect of different treatments including mycorrhiza and ammonium sulfate alone and their combination in the reducing P. drescleri disease on characters such as fresh and dry root and shoots and shoots. The levels of phosphorus, nitrogen and potassium were evaluated. Finally, the expression levels of the two peroxidase and catalase genes was measured. The results showed that the combination of fungal mycorrhiza and ammonium sulfate always had the highest dry and fresh weight of shoots and roots among the treatments applied in both cultivars in the absence of pathogen.

    Keywords: Gummosis, Mycorrhiza, Nutrients, Gene Expression
  • نرگس خسروی، مریم دهستانی اردکانی*، مصطفی شیرمردی، جلال غلام نژاد، فاطمه ناصری نسب

    هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی پتانسیل کودهای زیستی و زغال زیستی (بیوچار) بر گلدهی و ویژگی های مورفوفیزیولوژیک گل نرگس  بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی  با 12 تیمار و سه تکرار انجام شد. بیوچار در سه سطح (صفر، 2 و 4 درصد وزنی) با خاک مخلوط شد و چهار سطح کود زیستی (صفر، 20 و 40 گرم قارچ مایکوریزا در کیلوگرم خاک و کاربرد محلول 5 درهزار کودزیستی نیتروزیست) به صورت تماس مستقیم قارچ مایکوریزا با سطح زیرین سوخ ها و غوطه وری سوخ ها در محلول کودزیستی نیتروزیست، به مدت 5 دقیقه استفاده شد. نتیجه ها نشان داد که بیشترین وزن تر گل، تعداد گل، قطر گل، قطر ساقه گلدهنده، ارتفاع، وزن تر برگ، کلروفیل a،b و کل برگ و جذب پتاسیم در تیمار ترکیبی 2 درصد بیوچار همراه با 40 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا حاصل شد. به طور کلی، در بیشتر ویژگی های مورد مطالعه، استفاده از کودزیستی و بیوچار به تنهایی منجر به بهبود ویژگی های رشد و گلدهی گیاه نسبت به شاهد شد، اما بهترین نتیجه ها در تیمار ترکیبی 2 درصد بیوچار و 40 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا به دست آمد، در حالی که با افزایش سطوح بیوچار و کودزیستی در تیمارهای ترکیبی 4 درصد بیوچار و همه سطوح کودهای زیستی نتیجه های مطلوبی به دست نیامد.

    کلید واژگان: سوخ, ویژگی های رشدی, قارچ مایکوریزا, کود زیستی, نرگس
    Narges Khosravi, Maryam Dehestani Ardakani*, Mostafa Shirmardi, Jalal Gholamnezhad, Fatemeh Naserinasab

    The aim of this study was to evaluate the potential effects of biological fertilizer (BF) and biochar (BC) application on flowering and morphophysiological charachteristics of Narcissus. A factorial experiment based on a completely randomized design was conducted in12 treatments with three replications. The BC was applied by mixing dry soil at three levels (0, 2 and 4%w/w), whereas the BF was used at four levels (0, 20and 40 g Kg-1  mycorrhizal fungi(MF) and Nitrozist biofertilizer). The MF was used in direct contact with the underside of bulbs and bulbs were dipped in Nitrozist biofertilizer solution for 5 minutes. According to the results the highest fresh weight of flower, number of flowers, flower diameter, flowering stem diameter, height, leaf fresh weight, chlorophyll a, b and total leaf and potassium uptake were obtained in the combined treatment of 2%biochar by 40 g Kg-1 MF. Generally, in the most of studied traits, alone use of BF and BC improved the growth and flowering characteristics of plant compared to the control. However, the best results were obtained in the combined treatment of 2%BC and 40 g Kg-1 of MF, while by increasing the levels of BC and BF in combination with 4%BC and BF the desiered results were not obtained.

    Keywords: Bulb, Growth characteristics, Mycorrhizal fungi, Biologic fertilizer, Narcissus
  • مریم دهستانی اردکانی*، نرگس خسروی، مصطفی شیرمردی، جلال غلام نژاد، فاطمه ناصری نسب

    نرگس گیاهی سوخ دار از خانواده Amaryllidaceae است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر کودهای زیستی و بیوچار بر ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گل نرگس شهلا (’Narcissus tazetta L. cv. ‘Shahla) بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار طی سال های 99-1398 در گلخانه دانشگاه اردکان انجام شد. بیوچار در سه سطح (0، 2 و 4 درصد وزنی) با خاک مخلوط شد و چهار تیمار کودهای زیستی (عدم کاربرد کود زیستی (شاهد)، 20 و 40 گرم قارچ مایکوریزا در کیلوگرم خاک و همچنین غوطه وری سوخ ها در محلول 5 درهزار کود زیستی نیتروزیست حاوی باکتری های تثبیت کننده نیتروژن) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیش ترین قطر بزرگ ترین گل (36/73 میلی متر)، قطر کاسبرگ (10/53 میلی متر)، بلندترین طول ساقه گل دهنده (26/00 میلی متر)، بیش ترین تعداد برگ (8/66 عدد)، عرض برگ (20/40 سانتی متر)، بیش ترین وزن خشک ریشه (3/18 گرم در گلدان)، افزایش قطر سوخ (1/66 میلی متر)، کارتنویید (2/22 میلی گرم در گرم)، شاخص کلروفیل (98/05 اسپد)، کلسیم (3/83 درصد) و فسفر برگ (0/96 درصد) در تیمار ترکیبی 2 درصد بیوچار و 40 گرم قارچ مایکوریزا در گلدان حاصل شد. در تمام صفات مورد بررسی، استفاده از کودهای زیستی و بیوچار به تنهایی منجر به بهبود ویژگی های رشد و گلدهی گیاه نسبت به شاهد شد اما بهترین نتایج در تیمار ترکیبی 2 درصد بیوچار و 40 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا به دست آمد، در حالی که با افزایش سطوح بیوچار و کودهای زیستی در تیمارهای ترکیبی 4 درصد بیوچار و کودهای زیستی نتایج مطلوبی حاصل نشد.

    کلید واژگان: ویژگی های رشدی, عناصر غذایی, قارچ مایکوریزا, گلدهی, نرگس
    M. Dehestani Ardakani*, N. Khosravi, M. Shirmardi, J. Gholamnezhad, F. Naserinasab

    Narcissus is a bulbous plant in the Amaryllidaceae family. The aim of the present study was to investigate the effect of biological fertilizers and biochar on morphological and physiological properties of Narcissus cv. ‘Shahla’ (Narcissus tazetta L. cv. ‘Shahla’). The experiment was carried out in a factorial arrangement with a completely randomized design in a greenhouse at Ardakan University, in 2019-2020. The biochar was applied by mixing dry soil at three levels (0, 2 and 4 %w/w), whereas the biofertilizer was used at four levels: without amendment (control), 20 and 40 g kg-1  mycorrhizal fungi (MF) and Nitrozist biofertilizer (that bulbs were dipped in Nitrozist biofertilizer solution for 5 minutes). Results showed that a higher value for diameter of the largest flower (36.73 mm), diameter of sepal (10.53 mm), flowering stem (26 mm), number of leaves (8.66), width of leaf (20.44 cm), dry weight of root (3.18 g/pot), bulb diameter (1.66 mm), caretenoeid (2.22 mg g-1), chlorophyll (98.05 SPAD), calcium (3.83%) and phosphorus (0.96%) concentrations were obtained in combination of 2% biochar and 40 g per pot mycorrhizal fungi. For most studied traits, the use of biofertilizer and biochar alone improved the growth and flowering characteristics of plant compared to the control. However, the best results were obtained in the combined treatment of 2% biochar and 40 g kg-1 of mycorrhizal fungi, while by increasing levels of biochar and biofertilizer in the combined treatments the desired results were not obtained.

    Keywords: Growth characteristics, Nutritional elements, Mycorrhizal fungi, Flowering, Narcissus
  • سوده کریمی، جلال غلام نژاد*، مژده ملکی

    پسته یک محصول مهم صادراتی در ایران است. این محصول همواره به وسیله قارچ بیمارگر Aspergillus flavus و آفلاتوکسین ناشی از آن تهدید می شود. در حال حاضر محققین به دنبال استفاده از روش های بی خطر جایگزین، به جای استفاده از سایر روش های کنترل بیماری های گیاهی مانند استفاده از سموم شیمیایی، هستند. عصاره های گیاهی به صورت یک روش دوست دار محیط زیست، می تواند برای کنترل A. flavus استفاده شود. در این مطالعه تاثیر عصاره های گیاهی شامل اندامهوایی اسطوخودوس فرانسوی (Lavandula stoechas)، آویشن شیرازی (Thymus vuldaris)، بذر رازیانه (Foeniculum vulgare)، اندامهوایی مرزه (Satureja hortensis) روی میزان تولید و هم چنین خاصیت تجزیه کنندگی آفلاتوکسین تولیدی، به وسیله روش های دیسک کاغذی و اختلاط عصاره با محیط کشت و نیز روی پسته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد استفاده از غلظت 2000 میلی گرم در لیتر عصاره متانولی اسطوخودوس به میزان 63/65 درصد از رشد قارچ بیمارگر کاست. در آزمون استفاده از عصاره ها روی دیسک کاغذی و هم چنین اختلاط عصاره ها با محیط کشت، عصاره آبی اسطوخودوس با غلظت 2000 میکروگرم در میلی لیتر، به ترتیب با 31/39 و 96/55 درصد ممانعت از قارچ و عصاره آویشن شیرازی با غلظت 2000 میکروگرم در میلی لیتر به ترتیب با 53/29 و 54/39 درصد ممانعت از قارچ، موثرترین عصاره ها بودند. زمانی که عصاره ها به طور مستقیم روی قارچ تولیدکننده آفلاتوکسین به کار گرفته شدند، نتایج نشان داد که غلظت 4000 میلی گرم در لیتر اسطوخودوس به میزان 18/91 درصد از تولید آفلاتوکسین کل در محیط کشت جلوگیری به عمل آورد. در نهایت عصاره آبی اسطوخودوس در غلظت 4000 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را (95/76 درصد) نسبت به شاهد در کاهش میزان اسپور تولیدی به وسیله قارچ بیمارگر روی میوه پسته نشان داد. نتایج میزان آفلاتوکسین موجود در پسته ها نشان داد که هر دو گیاه مورد مطالعه (اسطوخودوس و آویشن شیرازی) در غلظت های 2000 و 4000 میلی گرم در لیتر باعث کاهش معنی دار میزان آفلاتوکسین B1 تولیدی شدند. نظر به تاثیر بسیار خوب عصاره های گیاهی  مورد مطالعه در این تحقیق در آزمایشگاه و هم چنین روی پسته، به خصوص اسطوخودوس و آویشن شیرازی به عنوان ترکیبات با اثرات قارچ کشی بالا و دوستدار محیط زیست شناخته شدند.

    کلید واژگان: پسته, Aspergillus flavus, آفلاتوکسین, عصاره گیاهی
    Soodeh Karimi, Jalal Gholamnezhad *, Mojdeh Maleki

    Pistachio is an important export product in Iran. This product is constantly threatened by Aspergillus flavus and its aflatoxin. Researchers are now looking to use alternative non-hazardous methods instead of other methods of management of plant diseases, such as the use of chemical pesticides. Plant extracts as an environmentally friendly method can be a good alternative to chemicals. In this study, the effect of plant extracts including lavender (Lavandula stoechas), thyme (Thymus vulgaris), fennel (Foeniculum vulgare) and savory (Satureja hortensis) on the amount of degradation and aflatoxin production in vitro, by paper disk methods and mixing the extract with the culture medium, as well as in the storage conditions and on pistachio were investigated. The results showed that using of 2000 mg/L methanol extract reduced the growth of pathogenic fungus by 65.63%. In the tests of using the extracts on the paper disc as well as mixing the extracts with the culture medium, aqueous extract of lavender with a concentration of 2000 μg/ml prevented the growth of pathogen by 39.31 and 55.96%, respectively, and thyme extract with a concentration of 2000 μg/ml inhibited the fungal growth by 29.33% and 39.54%, respectively. These extracts had the highest effect on the pathogen growth. When the extracts were applied directly to aflatoxin, the results showed that the concentration of 4000 mg/L lavender prevented the aflatoxin production in the culture medium by 91.18%. Finally, aqueous extract of lavender at 4000 mg/L showed the highest effect (76.95% compared to control) in reducing the amount of spores produced by pathogenic fungi on pistachio fruit. The results of aflatoxin content in pistachio showed that both studied plants (lavender and thyme) at concentrations of 2000 and 4000 mg/L significantly reduced the amount of aflatoxin produced. Due to the remarkable and good effect of plant extracts on pistachio fruit under both in vitro and in the storage, the studied extracts, especially lavender and thyme, are natural compounds with high fungicidal effect and environmentally friendly effects.

    Keywords: pistachio, Aspergillus flavus, aflatoxin, Plant extracts
  • حسین طاووسی، جلال غلام نژاد*، مریم دهستانی اردکانی، مصطفی شیرمردی، فاطمه ناصری نسب

    داوودی ((Chrysanthemum morifolium (Ramat.) Hemsl. متعلق به تیره کاسنی، دارای عمر گلجایی به نسبت طولانی است اما با وجود این، عمر گلجایی آن پس از گذشت دو هفته یا بیشتر از برداشت به پایان می رسد. بنابراین یافتن راهکارهای مناسب و استفاده از ماده های ضد میکروبی برای افزایش عمر گلجایی آن ضروری به نظر می‏رسد. این پژوهش با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف گیاهی در افزایش عمرگلجایی گل بریدنی داوودی انجام شد. تیمارهای به کار گرفته شده در این پژوهش، شامل عصاره پوست پرتقال با 4 غلظت صفر، 5، 15 و 25 پی پی ام به همراه  3% سوکروز بود که اثر آن ها بر عمر گلجایی گل داوودی به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح به طور کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. تیمار ها به دو صورت بلند مدت و کوتاه مدت (24 ساعته) انجام شد. ویژگی های بررسی شده شامل عمر گلجایی، تعداد باکتری انتهای ساقه، میزان پروتئین کل، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز، میزان وزن محلول، وزن گل، محتوای آب گلبرگ و میزان کلروفیل بودند. نتایج نشان داد که با استفاده از غلظت های مناسب عصاره پوست پرتقال می توان عمر گلجایی گل بریدنی داوودی را افزایش داد. بر اساس نتایج بیشترین عمر گلجایی (33/16 روز) در تیمار بلند مدت استفاده از 25 پی پی ام عصاره پوست پرتقال به دست آمد. کمترین جمعیت باکتری های انتهای ساقه با تعداد Log10 CFU ml-1 84/228 مربوط به تیمار 25 پی پی ام عصاره پوست پرتقال بود که با کاهش غلظت عصاره، جمعیت باکتری در انتهای ساقه بریده شده به طور معنی داری افزایش یافت. فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز به ترتیب با میزان های  mg protein-1 min-1 04/3 و 41/1 در تیمار با 25 پی پی ام عصاره پوست پرتقال به طور معنی داری نسبت به شاهد افزایش یافت. در مجموع، کاربرد 25 پی پی ام عصاره پوست پرتقال با سازوکار های مختلف باعث افزایش عمر گلجایی و بهبود کیفی گل داوودی شد.

    کلید واژگان: عصاره پوست پرتقال, عمر گلجایی, گل داوودی
    Hossein Tavoosi, Jalal Gholamnezhad*

    Chrysanthemum morifolium (Ramat.) Hemsl. belongs to the Asteraceae family. It has a relatively long vase life but the flowers wilt after two weeks or more of harvesting. This study aimed to investigate the effect of supplementation of various levels of orange peels extract on chrysanthemum vase life. concentrations of 0, 5, 15 and 25 ppm of orange peels extract was used in the vase solutions. The study was performed as a factorial experiment based on a completely randomized design with three replications and the treatments were long-term and short-term (24 hr pulses). The studied characters included vase life, number of stem ends bacteria, total protein content, catalase and peroxidase activity, soluble weight, flower weight, petal water content and chlorophyll content. Orange peels extract increased the vase life of chrysanthemum, the longest vase life (16.33 days) was belonged to long-term treatment using 25 ppm orange peel extract. The lowest population of stem ends bacteria with the 228.84 Log10 CFU ml-1 was belonged to the treatment of 25 ppm orange peels extract which with decreasing the concentration of the extract, the population of bacteria at the stem ends increased significantly. The activity of catalase and peroxidase enzymes was significantly increased by treatment of 25 ppm orange peels extract compared with control treatment as 3.04 and 1.41 mg protein-1min-1, respectively. Overall, the concentration of 25 ppm orange peels extract is considered as an effective concentration for increasing chrysanthemum vase life and quality.

    Keywords: Orange peels extract, Vase life, chrysanthemum
  • احسان کریمی، مصطفی شیرمردی*، مریم دهستانی اردکانی، مجتبی کریمی، جلال غلام نژاد

    کاربرد قارچ میکوریز و زغال زیستی می تواند با افزایش جذب آب و عناصر از منطقه ریشه باعث بهبود تولید محصول شوند. به منظور بررسی اثر زغال زیستی بقایای هرس هلو (صفر، دو و چهار درصد وزنی-وزنی) و قارچ میکوریز (عدم تلقیح و تلقیح با قارچ میکوریز) بر خصوصیات مرفوفیزیولوژیک و غلظت عناصر در اندام هوایی همیشه بهار (Calendula officinalis L.)آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه انجام شد. زغال زیستی تهیه شده از الک دو میلی متری عبور داده و با خاک مخلوط شد. کاربرد قارچ میکوریز به روش تماس مستقیم با ریشه گیاه انجام شد. پس از شش ماه، ویژگی های مرفوفیزیولوژیک و غلظت برخی عناصر ماکرو و میکرو در اندام هوایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با کاربرد همزمان چهار درصد زغال زیستی و قارچ میکوریز، کلروفیل، قطر گل، ارتفاع گیاه، سطح برگ، قطر ساقه، وزن خشک گیاه و غلظت عناصر فسفر، پتاسیم، کلسیم و آهن نسبت به شاهد به طور معنی داری افزایش یافت. تیمار چهار درصد زغال زیستی و کاربرد همزمان چهار درصد زغال زیستی و قارچ میکوریز توانست غلظت روی را در اندام هوایی گیاه نسبت به شاهد به ترتیب 7/13 و 5/19 درصد افزایش دهد. کاربرد چهار درصد زغال زیستی منجر به افزایش معنی دار Mn نسبت به شاهد شد (3/91 در مقابل6/86 میلی گرم بر کیلوگرم برای شاهد)، در حالی که کاربرد دو درصد زغال زیستی تفاوت معنی داری نسبت به تیمار شاهد و چهار درصد زغال زیستی نشان نداد. نتایج تاثیر اضافه کردن زغال زیستی به خاک پس از دوره رشد گیاه نشان داد که با اضافه کردن چهار درصد زغال زیستی، پتاسیم قابل جذب، Ca، Mg و Mn نسبت به شاهد به ترتیب2/31، 4/71، 8/25 و 3/27 درصد افزایش یافت. به نظر می رسد کاربرد این مواد بتواند با بهبود فراهمی عناصر غذایی و شرایط رشد گیاه، باعث افزایش شاخص های رشدی گیاه شده و تولید محصول را تحت تاثیر قرار دهد.

    کلید واژگان: اصلاح کننده های آلی, تغذیه گیاه, زغال زیستی, کود زیستی, عناصر پر مصرف
    Ehsan Karimi, Mostafa Shirmardi *, Maryam Dehestani Ardakani, Mojtaba Karimi, Jalal Gholamnezhad

    Application of Mycorrhizal Fungi (MF) and biochar can increase water and nutrient uptake in the rooting zone and thus improve crop production. A factorial experiment with completely randomized design with three replications was conducted to investigate the effects of biochar (0, 2 and 4% w/w) and MF (non-inoculation and inoculation with MF) on the morphophysiological characteristics and concentration of elements in calendula (Calendula officinalis L.) in greenhouse condition. The biochar was passed through a sieve of 2 mm and mixed with soil. The application of mycorrhizal fungi was done by direct contact with the root of plant. After six months, the morphophysiological characteristics and the concentration of some macro and micro elements in shoot were measured. The results showed that with simultaneous application of 4% biochar and mycorrhizal fungi increased chlorophyll, flower diameter, plant height, leaf area, stem diameter, plant dry weight and concentration of P, K, Ca and Fe compared to control, significantly. Zn concentration increased in 4% biochar treatment and simultaneous use of 4% biochar and mycorrhizal fungui compared to the control significantly (13.7 and 19.5% respectively). The application of 4% biochar caused a significant increase in Mn concentration compared to the control (91.3 against 86.6 mg.kg-1), while the application of 2% biochar has not a significant difference with control and 4% biochar treatments. The results of the effect of adding biohar to soil after plant growth period showed that available K, Ca, Mg and Mn increased with addition of 4% biochar by 22.2, 18.2, 43.6 and 15.2%, respectively. However, 2% biochar treatment had no significant effect on these soil parameters compared to control. It seems that application of these materials can improve availability of nutrients and plant growth parameters by improving plant growth conditions and affect crop production.

    Keywords: Biochar, Biofertilizer, Organic amendments, Plant Nutrition, Macro elements
  • فاطمه احمدی، مریم دهستانی اردکانی*، علی مومن پور، جلال غلام نژاد
    سابقه و هدف

    انار (Punica granatum L.) از خانواده Punicaceae، یک میوه محبوب گرمسیری و نیمه گرمسیری است که بومی مناطقی از ایران تا هیمالیا در شمال هندوستان می باشد. انار به صورت گسترده در مناطق خشک و نیمه خشک ایران و همچنین مناطقی که تحت تاثیر شوری هستند، کشت و کار می شود. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی تحمل به شوری سه ژنوتیپ انار زینتی و معرفی متحمل ترین ژنوتیپ جهت توسعه در فضای سبز بود.

    مواد و روش ها

    یک آزمایش گلدانی در طول دوره نه ماهه جهت ارزیابی و مقایسه تحمل به شوری سه ژنوتیپ انار زینتی طی سال-های 97-1396 صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور 1- شوری آب آبیاری در پنج سطح 1، 3، 5، 7 و 9 دسی زیمنس بر متر و 2- ژنوتیپ های زینتی انار در سه سطح ("گلنار سروستان"، "گلنار شهداد" و "گلنار ساوه") و با چهار تکرار و مجموع 60 گلدان انجام شد. در مدت آزمایش برخی از صفات رویشی مانند درصد برگ های ریزش یافته، درصد برگ های نکروزه و سبز اندازه گیری شدند. همچنین در پایان آزمایش نیز عملکرد رویشی، وزن تر و خشک برگ ها و اندام هوایی، نشت یونی، محتوای نسبی آب برگ و شاخص کلروفیل و محتوی سدیم، پتاسیم، کلر و نسبت سدیم به پتاسیم در برگ ها اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که نوع ژنوتیپ و سطح شوری بر تغییرات صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و غلظت عناصر غذایی دارای اثر معنی داری بود. در تمامی ژنوتیپ های مطالعه شده با افزایش سطح شوری، شاخص های رشد شامل ارتفاع شاخه، قطر شاخه، تعداد برگ کل، درصد برگ های سبز، وزن تر و خشک اندام هوایی، محتوی رطوبت نسبی، شاخص کلروفیل برگ ها کاهش و درصد برگ-های نکروزه، درصد برگ های ریزش یافته و درصد نشت یونی افزایش یافتند. این در حالی بود که میزان کاهش و افزایش در صفات اندازه گیری شده در بین ژنوتیپ های مطالعه شده با یکدیگر اختلاف معنی داری داشت. ارزیابی غلظت عناصر غذایی در برگ نشان داد که در تمامی ژنوتیپ های مطالعه شده، بیشترین مقدار کلر و سدیم، نسبت سدیم به پتاسیم در شوری 9 دسی زیمنس بر متر، مشاهده شد. همچنین، در تمام ژنوتیپ های مورد بررسی کاهش ارتفاع و سطح برگ به ترتیب از شوری 5 و 7 دسی زیمنس بر متر به طور معنی دار شروع به کاهش کرد. افزایش نکروزگی، کاهش درصد برگ سبز و کاهش محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپ "گلنار سروستان" از شوری 5 دسی زیمنس بر متر و در ژنوتیپ های "گلنار شهداد" و "گلنار ساوه" از شوری 7 دسی زیمنس بر متر مشاهده شد. در ژنوتیپ های "گلنار سروستان" و "گلنار ساوه" در شوری 7 دسی زیمنس بر متر و در ژنوتیپ "گلنار شهداد از شوری 9 دسی زیمنس بر متر ریزش برگ ها افزایش یافت. در دو ژنوتیپ "گلنار سروستان" و "گلنار شهداد" نشت یونی در شوری 7 دسی زیمنس بر متر و در ژنوتیپ "گلنار ساوه" در شوری 5 دسی زیمنس بر متر به طور معنی داری نسبت به شوری های سطوح پایین تر (1و 3 دسی زیمنس بر متر) افزایش یافت. در سطوح بالای شوری (7 و 9 دسی زیمنس بر متر) ژنوتیپ های "گلنار شهداد" و "گلنار ساوه" نسبت به "گلنار سروستان" به طور معنی داری جذب سدیم، کلر و نسبت سدیم به پتاسیم کمتری را نشان دادند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج بررسی حاضر در مجموع ژنوتیپ های "گلنار شهداد" و "گلنار ساوه" به تریتیب به عنوان متحمل ترین و حساس ترین ژنوتیپ نسبت به تنش شوری انتخاب شدند. ژنوتیپ "گلنار شهداد" توانست از طریق افزایش جذب پتاسیم در مقابل سدیم و در نتیجه حفظ خصوصیات رشدی خود ، به خوبی شوری تا 7 دسی زیمنس بر متر را تحمل نماید.

    کلید واژگان: خصوصیات رشدی, سدیم, کلر, کلروفیل, گلنار شهداد
    Fatemeh Ahmadi, Maryam Dehestani-Ardakani *, Ali Momenpour, Jalal Golamnezhad
    Background and objectives

    Pomegranate (Punica granatum L.), from the family Punicaceae, is a popular fruit of tropical and subtropical regions that is native to the area stretching from Iran to the Himalayas in northern India. Pomegranate has been widely cultivated in arid and semi-arid regions of Iran, which these areas are frequently affected by high salinity. The present study was therefore, carried out with the objective to identify and introduce the most-tolerant Iranian genotypes of ornamental pomegranate to different salinity levels of irrigation water.

    Materials and methods

    A pot experiment was conducted during a six-month period in order to evaluate and compare the salinity tolerance of three Iranian ornamental genotypes of pomegranate during 2017-2018. The experiment was arranged in factorial based on the completely randomized design with two factors included water salinity in 5 levels of 1, 3, 5, 7 and 9 dSm-1 and three ornamental pomegranate genotypes (‘Golnar Saravan’, ‘Golnar Shahdad’ and ‘Golnar saveh’) in 4 replications. The properties concerned during the experiment were vegetative growth, the fallen, chlorosis and green of leaves. At the end of the experiment, the vegetative yield and fresh and dry weight of leaves and shoots, ion leakage, relative water content and chlorophyll index were also measured. In addition, leaves were analyzed for elements such as Na+, K+, Cl– and Na/K ratio.

    Results

    Results showed that with increasing of salinity levels in all three investigated genotypes, growth characteristics, significantly decreased, ion leakage, the relative water content of leaves and chlorophyll index significantly increased. Also with increasing of salinity levels Na+, Cl- and Na+/Cl- significantly increased. In all studied genotypes, plant height and leaf area decreased from salinity level of 5 and 7 dS.m-1 respectively. Increasing in leaf necrosis, and decreasing in percentage of green leaves and also relative water content in ‘Golnar Sarvestan’ were observed from salinity level of 5 dS.m-1and from salinity level of 7 dS.m-1 in ‘Golnar Shahdad’ and ‘Gonar Saveh’. Leaves falldown in ‘Gonar Saveh’ and ‘Golnar Sarvestan’ were increased in salinity level of 7 dS.m-1 and in ‘Golnar Shahdad’ in 5 dS.m-1 salinity level. In two genotypes (‘Golnar Sarvestan’and ‘Golnar Shahdad’) the ion leakage increased in 7 dS.m-1 salinity level and in ‘Gonar Saveh’ in salinity level of 5 dS.m-1. In higher salinity levels (7 and 9 dS.m-1) Na+, Cl- and Na+/Cl- uptake were significantly decreased in ‘Golnar Sarvestan’and ‘Golnar Shahdad’ in compared to ‘Golnar Sarvestan’.

    Conclusion

    Generally among all studied genotypes, ‘Golnar Shahdad’ has been showed the maximum growth characteristics, and the lowest appearance injury, accumulation of Na+, Cl- in higher levels of salinity. So it seems that this genotype is the most tolerant of the salinity.

    Keywords: Chlorine, chlorophyll, Growth characterization, Sodium, ‘Golnar Shahdad’
  • سیدعباس ذبحی، علیرضا خوانین زاده*، جلال غلام نژاد، محمدحسین حکیمی

    استفاده از عصاره های گیاهی به دلیل داشتن خواص دارویی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی و عدم آلودگی های زیست محیطی و عوارض ناشی از سموم شیمیایی در کنترل عوامل میکروبی رو به پیشرفت است. در این پژوهش تاثیر ضد قارچی عصاره های آبی و اتانولی چهار گونه گیاه مرتعی به منظور کنترل بیماری مهلک پوسیدگی فیتوفتورایی خیار گلخانه ای، با عامل Phytophthora drechleri  بررسی شد. ابتدا عصاره آبی و اتانولی اندام هوایی گیاهان آویشن شیرازی، درمنه کوهی برداشت شده در بهار و پاییز و ریشه شیرین بیان، با حلال های آبی و اتانولی استخراج شد. تاثیر عصاره ها بر روی شبه قارچ P. drechleri به دو روش دیسک گذاری کاغذی و اختلاط با محیط کشت مورد بررسی قرار گرفت. عصاره آبی درمنه پاییزه و شیرین بیان در روش اختلاط با محیط کشت (3000 پی پی ام) 100 درصد کنترل کنندگی نشان دادند. کمترین کنترل کنندگی (25/6 درصد) مربوط به عصاره آبی گونه گیاهی آویشن و در به کارگیری غلظت 500 پی پی ام در روش اختلاط با محیط کشت مشاهده شد. بیشترین کنترل کنندگی بیماری (کمتر از 73  درصد) در حلال الکلی بروش اختلاط با محیط کشت مربوط به عصاره درمنه بهاره و پاییزه بود. بیشترین کنترل کنندگی بیماری عمدتا در عصاره های آبی مشاهده و برتری حلال آبی نسبت به حلال اتانولی مشخص شد. نتایج بیانگر مناسب بودن عصاره گونه شیرین بیان و درمنه برداشت شده در پاییز با حلال آبی جهت کنترل بیماری می باشند. به طور کلی با توجه به نتایج، گیاهان بررسی شده در این تحقیق دارای قابلیت کنترل شبه قارچ P. drechleri بوده و عصاره های با حلال آبی به دلیل هزینه پایین تر، سازگاری با محیط زیست و اثرات ضد قارچی معنی دار به عنوان حلال مناسب جهت عصاره گیری گونه های مطالعه شده توصیه می شود.

    کلید واژگان: گیاهان مرتعی, قارچ ایستایی, اختلاط با محیط کشت, عصاره, Phytophthora drechleri, یزد
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال