حسن زارعی متین
-
دانشگاه های غیردولتی در شرایط رقابتی و مخاطرات محیطی قرار دارند. به همین دلیل باید به تاب آوری سازمانی، بیشتر توجه کنند. پس در راستای اهمیت تاب آوری دانشگاه های غیردولتی، هدف از این تحقیق ارائه چارچوبی برای دانشگاه های تاب آور بوده است. این تحقیق از نوع پژوهش های آمیخته (کیفی و کمی) با رویکرد اکتشافی است که در در بخش نخست با روش تحلیل مضمون انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران و اساتید دانشگاه های غیردولتی به تعداد 15 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند بوده است. در بخش کمی از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شده که جامعه آماری آن برابر با کلیه کارکنان چند دانشگاه غیردولتی در تهران با حجم 200 نفر بوده است. نمونه گیری با استفاده از روش خوشه گیری تصادفی انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در این بخش با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان دهنده شبکه مضامین توسعه یافته در این پژوهش دارای 320 مضمون پایه، 42 مضمون سازمان دهنده و 8 مضمون فراگیر بوده است. در این شبکه مضامین، مضامین فراگیر 8 گانه دانشگاه تاب آور غیردولتی شامل تاب آوری اجرایی، تاب آوری فرهنگی، تاب آوری مالی، تاب آوری رهبری، تاب آوری راهبردی، تاب آوری آموزشی، تاب آوری کارکنان و تاب آوری پژوهشی بوده است. با شناسایی مضامین اصلی و فرعی، چارچوب دانشگاه تاب آور ارائه شده است که در نهایت مدل نهایی (چارچوب دانشگاه تاب آور) مورد تایید قرار گرفته است.کلید واژگان: تاب آوری سازمانی, دانشگاه تاب آور, دانشگاه غیردولتی, پژوهش آمیختهNon-profit universities are in competitive conditions and environmental risks. For this reason, they should pay more attention to organizational resilience. Hence, in line with the importance of resilience of non-profit universities, the purpose of this research is to design a framework for resilient universities. This research is a mixed research using an exploratory approach based on thematic analysis methodology. The data collection method is semi-structured interviews with managers, as well 15 professors at non-profit universities using snowball and targeted sampling strategy. In the quantitative phase,statistical population was all the employees of several non-profit universities in Tehran, whose sample size was 200. Sample was selected using random cluster method. Data was analyzed using SPSS and Smart PLS software. The findings of the research show that the network of themes developed in this research has 320 basic themes, 42 organizing themes and 8 inclusive themes. In this network of themes, the 8 comprehensive themes of non-profit resilient university include executive resilience, cultural resilience, financial resilience, leadership resilience, strategic resilience, educational resilience, staff resilience and research resilience. By identifying the main and sub-themes, the framework of resilient university has been designed, and finally the final model (the framework of resilient university) was approved.Keywords: Organizational Resilience, Resilient University, Non-Profit University, Mixed Research
-
اعتماد، تقریبا در تمام جنبه های اجتماعی زندگی انسانها و به خصوص در قلب تعاملات سازمانی نفوذ کرده تا جایی که اغلب به عنوان چسبی که جامعه را در کنار هم نگه می دارد، علاقه قابل توجهی را از سوی اندیشمندان مدیریت به خود جلب کرده است. هم در داخل و هم در بین سازمان ها، اعتماد تسهیل کننده مهم همکاری است و به طور فزاینده ای می تواند اثربخشی سازمانی را افزایش دهد. اعتماد بسیار پویا بوده و تحت تاثیر عوامل مختلفی به خصوص عوامل شناختی است، که متاسفانه در سال های اخیر به طور پیوسته کاهش یافته است. این امر ضروری است که چه عوامل شناختی ممکن است نحوه عملکرد اعتماد را متاثر نماید، مورد بررسی قرار گیرد. این مطالعه با روش ترکیبی از رویکرد استقرایی- قیاسی و به طور خاص از طریق فراترکیب 32 مقاله برای شناسایی عوامل شناختی که در اعتماد سازمانی، استفاده کرده است. سپس این عوامل از طریق نظرسنجی از 12 نفر از خبرگان و متخصصان که با رویکرد نمونه برداری هدفمند انتخاب شده بودند، مورد اولویت بندی قرار گرفت. داده های نظرسنجی خبرگان برای تجزیه و تحلیل داده های کمی و درک عوامل شناختی تاثیرگذار بر اعتماد سازمانی، به روش بهترین- بدترین (BWM) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بر اساس بررسی مبانی نظری این بینش را ارائه داد که اعتماد سازمانی تحت تاثیر 10 عامل شناختی است. سپس با اولویت بندی عوامل مذکور، «صداقت» به عنوان مهم ترین (بهترین) عامل و «اشتراک دانش» به عنوان کم اهمیت ترین (بدترین) عامل شناسایی شد. این مقاله رویکردی شناختی به پیشآیندهای اعتماد سازمانی ارائه و بینش جدید نقشی را که پیشآیندهای شناختی نسبت به اعتماد سازمانی ایفا می کند، را پر رنگ تر کرد.
کلید واژگان: اعتماد سازمانی, علوم شناختی, پیشآیندهای شناختیTrust has influence in all social aspects of human beings and especially in the life of organizational hearts to the extent that as the glue that holds society together, it has attracted special attention from management thinkers. Both within and between organizations, it is an important facilitator of collaboration and can increasingly increase organizational effectiveness. Trust has been dynamic and is influenced by very important factors, specifically cognitive factors, which unfortunately have steadily declined in recent years. It is necessary to examine what factors may affect trust performance. This study has been used with a combination of inductive-deductive scientific methods and specifically through meta-combination of 32 articles to identify the cognitive factors in organizational trust. Then, these factors were prioritized through a survey of 12 experts and specialists who were selected by purposive sampling. Expert survey data were used to analyze and analyze quantitative data and identify the factors affecting organizational trust, using the best-worst method (BWM). The results provided the insight that organizational trust is influenced by 10 cognitive factors based on the examination of theoretical foundations. Then by prioritizing the factors, "honesty" was identified as the most important (best) factor and "knowledge sharing" as the least important (worst) factor. This scientific article provides a new insight into the antecedents of organizational trust and the role that cognitive antecedents play in relation to organizational trust.
Keywords: Organizational Trust, Cognitive Sciences, Cognitive Developments -
هدف این مطالعه، نگاشت مغزی همدلی شناختی در نورولیدرشیپ با استفاده از الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG) بود. روش تحقیق براساس تفسیر دو فاز مختلف نقشه مغزی مشارکت کنندگان از جامعه مدیران با سابقه رهبری گروه ها از بازه حداقل 5 تا 10 سال و حداکثر آن در بازه 20 تا 30 سال تجربه بود. نمونه ها برای بررسی قابلیت های رهبری عصب محور و با نرم افزار NeuroGuide نسخه 2018 بررسی، و تفاوت های دو فاز در مشارکت کنندگان تجزیه و تحلیل و تفسیر شدند. در فاز 1 صرفا ثبت امواج صورت گرفت و فاز 2 با فاصله چهار ماه تحت تمرین های شناختی و معطوف به بررسی مولفه همدلی به ویژه در بخش کورتکس مغز، درنظرگرفتن مدل اسکارف، مصاحبه بالینی و تفسیر در دو مرحله در مرکز مشاوره دانشگاه تهران و راستی آزمایی ادراکی در میان 12 نفر از مشارکت کنندگان به عنوان نمونه آماری در سال 1401-1400 صورت پذیرفت. همدلی مثبت افزایش فعال سازی پشتی (پیشانی قطبی) چپ را پیش بینی می کرد (05/0> P). احساسات مثبت و همدلی (منفی و مثبت) مشارکت کنندگان تغییرات فعالیت را برای انجام یک کار لذت بخش نشان داد. با تبدیل FFT پردازش سیگنال و آنالیز برای محاسبه تبدیل فوریه گسسته (DFT) و نیز معکوس آن با عنوان کامل تبدیل فوریه گسسته معکوس (IDFT) مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به تفسیر نقشه های مغزی، یافته های این مطالعه رابطه مستقیمی بین پردازش معنایی، وظایف و رهبری در همدلی نشان داد.
کلید واژگان: الکتروانسفالوگرام کمی (Qeeg), قابلیت های شناختی, نگاشت مغزی, رهبری عصب محور, همدلی شناختیThe aim of this study is to employ quantitative electroencephalography (qEEG) to map the brain of cognitive empathy in neuroleadership. The research method is predicated on the interpretation of two distinct phases of the brain map of participants from the community of managers who have a minimum of 5-10 years of experience leading groups and a maximum of 20-30 years of experience. In order to evaluate the capabilities of neuroleadership, the samples were analyzed and interpreted using the 2018 version of the NeuroGuide software. The disparities between the two phases in the participants were also analyzed. In the initial phase, only the waves were recorded. The second phase, which involved cognitive exercises and a four-month interval, was dedicated to the investigation of the empathy component, particularly in the brain cortex. This phase was conducted using the scarf model, clinical interview, two-stage interpretation at the University of Tehran counseling center, and cognitive verification. In 2022-2023, it was conducted on 12 participants as a statistical sample. Positive empathy predicted an increase in the activation of the left dorsal (frontal pole) (P<0.05). The activity of participants has been observed to alter in order to perform a pleasurable task, consistent with their positive emotions and empathy (both positive and negative). With transform (FFT) signal processing and analysis have been used to calculate Discrete Fourier Transform (DFT) as well as its inverse fully known as Inverse Discrete Fourier Transform (IDFT). According to the interpretation of brain maps, the results of this study indicate a direct correlation between leadership, functions, and semantic processing in empathy.
Keywords: Brain Mapping, Cognitive Abilities, Cognitive Empathy, Quantitative Electroencephalogram, Neuroleadership -
ارائه الگوی حکمرانی سرمایه های انسانی با رویکرد مدیریت کارآمدهدف
هدف از این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی حکمرانی سرمایه های انسانی با رویکرد مدیریت کارآمد در سازمان های دولتی ایران، به ویژه وزارت صنعت، معدن و تجارت (IMIDRO) است.
روش شناسی:
این پژوهش به روش آمیخته انجام شده است. ابتدا با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 مدیر منابع انسانی به صورت هدفمند انجام شد تا به اشباع نظری برسد. سپس، مدل پیشنهادی از طریق توزیع پرسشنامه بین 380 نفر از مدیران و کارکنان سازمان های دولتی اعتبارسنجی شد. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد که حکمرانی کارآمد سرمایه های انسانی می تواند بهبود قابل توجهی در عملکرد سازمان های دولتی ایجاد کند. نتایج مصاحبه ها و تحلیل کدگذاری نشان داد که افزایش تعاملات تیمی، بهبود شایستگی های فردی و استفاده بهینه از توانمندی های نیروی انسانی از عوامل کلیدی موفقیت در حکمرانی سرمایه های انسانی هستند. همچنین، الگوی پیشنهادی از طریق معادلات ساختاری مورد تایید قرار گرفت.
نتیجه گیریالگوی حکمرانی سرمایه های انسانی با رویکرد مدیریت کارآمد می تواند به بهبود عملکرد سازمان ها و دستیابی به اهداف توسعه ای منجر شود. این مدل با ایجاد سازوکارهای مدیریتی قوی، توانمندی های نیروی انسانی را فعال کرده و موجب ارتقای بهره وری و کارایی سازمان های دولتی می شود. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان مبنایی برای بهبود حکمرانی سرمایه های انسانی در سایر سازمان های دولتی و خصوصی نیز مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: حکمرانی سرمایه انسانی, مدیریت کارآمد, سازمان های دولتی, نظریه داده بنیاد, معادلات ساختاریPresenting a Human Capital Governance Model with an Efficient Management ApproachObjectiveThe objective of this study is to design and validate a human capital governance model with an efficient management approach in Iran’s public organizations, particularly in the Ministry of Industry, Mine, and Trade (IMIDRO).
MethodologyThis study employed a mixed-method approach. Initially, semi-structured interviews were conducted with 10 purposefully selected human resource managers using grounded theory until theoretical saturation was achieved. The proposed model was then validated through the distribution of questionnaires among 380 managers and employees in public organizations. The collected data were analyzed using structural equation modeling (SEM).
FindingsThe results indicate that efficient human capital governance can significantly improve the performance of public organizations. Interview findings and coding analysis revealed that increasing team interactions, improving individual competencies, and optimizing human capital utilization are key success factors in human capital governance. Additionally, the proposed model was confirmed through structural equation modeling.
ConclusionThe human capital governance model with an efficient management approach can lead to improved organizational performance and the achievement of developmental goals. By creating strong management mechanisms, the model activates human capital capabilities, enhancing productivity and efficiency in public organizations. The findings of this study can serve as a basis for improving human capital governance in other public and private organizations as well.
Keywords: Human Capital Governance, Efficient Management, Public Organizations, Grounded Theory, Structural Equation Modeling -
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 58 (تابستان 1403)، صص 249 -281هدفرهبری همواره به عنوان رکن اساسی در گروهی از انسان ها، خواه در تعریف نقش آن ها در اجتماع و خواه در سازمان ها مطرح بوده است. حرکت به سوی هدف و در مسیر ارزش های تعریف شده سازمان، بسیار از رهبری حاکم بر آن سازمان تاثیر می پذیرد. آن گونه که در تعاریف رهبری آمده، رهبری توانایی تغییر در ارزش ها، باورها و نگرش افراد و اغلب از طریق نفوذ بر افراد تحت هدایت است. نکته حائز اهمیت، شکل دهی مدل ذهنی افراد در مسیر حرکت به سوی اهداف و ارزش های پیش روی سازمان است. در عصر کنونی، با افزایش سرعت انتقال اطلاعات، تفکیک سره از ناسره در روند اتخاذ تصمیم صحیح و متناسب دشوار است؛ به ویژه در مواجهه با بحران های متوالی و تغییرات محیطی که به دنبال آن پیچیدگی معناپردازی روی می دهد. غوطه وری در حجم عظیمی از اطلاعات وعدم تناسب آن با زمان در دسترس برای تصمیم گیری، قدرت تجزیه وتحلیل را به شدت کاهش می دهد و به طور مستقیم بر نتیجه موثر است. چگونگی شکل دهی مدل ذهنی افراد، تعیین کننده واکنش آن ها به کنش های محیطی، تصمیم و نیز باور آن ها به صحت انتخاب های خود، طی فرایند تصمیم گیری و واکنش است. به عبارتی دیگر، درک افراد از واقعیت، گاه از خود آن واقعیت بااهمیت تر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکرد فرایند معناپردازی در توانمندسازی رهبران، از طریق دو ابزار اسکریپت های رفتاری و اسکریپت های شناختی اجرا شده است.روشبا توجه به محدودیت منابع در حوزه پژوهش، از نظریه داده بنیاد استفاده شد. این پژوهش از حیث رویکرد، مبتنی بر پارادایم تفسیری و از حیث روش، در زمره تحقیقات کیفی است. در این روش استقرایی، از یک حرکت رو به عقب نیز بهره گرفته شده است. در پژوهش حاضر، در مجموع به بررسی 111گروه تصادفی شاغل در شرکت های فعال در صنعت داروسازی و در رده های مختلف سازمانی پرداخته شده است.
یافته هااز آنجاکه راه ارزیابی رهبر از پیروان او می گذرد، مصاحبه در گروه هایی در رده های مختلف سازمان، با حضور رهبر گروه و حداقل دونفر از پیروان او صورت پذیرفت. نتایج پس از کدگذاری تحلیل و پیاده سازی شد. 8 مولفه از اسکریپت های شناختی، 4 مولفه از اسکریپت های رفتاری در فرایند معناپردازی منجر به توانمندسازی رهبری شناسایی شد.نتیجه گیریبررسی های حاصل از مصاحبه ها و کدگذاری ها نشان داد که معناپردازی با کمک دو ابزار اسکریپت های رفتاری و اسکریپت های شناختی، به عنوان دو بازو در فرایند معناپردازی برای بهبود مدل ذهنی، به توانمندسازی رهبر منجر می شود. توانمندسازی رهبری، رهبر را به سویی می برد که پیرو و رهبر، هر یک در جایگاه خود، بهترین واکنش را در مواجهه با بحران، تغییر و انتخاب های پیش رو و در راستای کسب اهداف سازمان از خود نشان دهند و این بهبود مدل ذهنی، از طریق معناپردازی در راستای ارزش های سازمان صورت می گیرد.کلید واژگان: اسکریپت های شناختی, اسکریپت های رفتاری, توانمندسازی رهبری, معناپردازیObjectiveLeadership has consistently been recognized as a fundamental element in any group of individuals, playing a critical role whether in defining their roles within society or within the structural confines of an organization. Effective leadership within an organization is crucial for steering its members toward the attainment of established goals and upholding the values defined by the organization. Leadership is extensively defined as the ability to significantly alter the values, beliefs, and attitudes of people, primarily exerting this influence through persuasive and strategic interactions. A crucial aspect of effective leadership involves strategically shaping the mental models of individuals to ensure alignment with the organization’s objectives and foundational values. In today’s era, which is characterized by a remarkably rapid pace of information transmission, distinguishing between good and bad decisions becomes particularly challenging, especially in the face of ongoing crises and environmental changes that introduce significant complexity to the process of sense-making. Indeed, in many scenarios, an individual’s perception of reality can hold more significant implications than reality itself. This research initiative was undertaken with the aim of exploring how the sense-making process can significantly enhance leadership capabilities through the systematic deployment of behavioral scripts and cognitive scripts.MethodsConsidering the limited resources available in this specific area of study, the grounded theory approach was adopted. This research is firmly grounded in an interpretive paradigm and is classified under qualitative methodologies, employing an inductive approach that also incorporated a retrospective analysis to deepen the understanding of the underlying themes. In this extensive study, a total of 111 randomly selected groups operating at various organizational levels within companies active in the pharmaceutical industry were meticulously examined to gather a broad spectrum of insights.ResultsThe evaluation of leadership effectiveness is predominantly conducted through a detailed analysis of a leader’s followers; hence, interviews were strategically conducted with groups at different organizational levels, always involving the presence of the group leader and at least two of his or her followers. Following the meticulous collection of data, the responses were carefully coded, rigorously analyzed, and the insightful findings subsequently implemented. The thorough analysis revealed eight distinct components of cognitive scripts and four components of behavioral scripts that play significant roles in the sense-making process, thereby facilitating effective leadership empowerment.ConclusionThe in-depth insights derived from the interviews and the subsequent coding processes demonstrated that effective sense-making, significantly augmented by the strategic use of behavioral scripts and cognitive scripts, profoundly improves the mental models within an organization, leading to enhanced leadership empowerment. This empowerment equips leaders and their followers to exhibit optimal responses in their roles when confronted with crises, changes, and decisions that are impending, thereby aligning effectively with the strategic goals of the organization. The intricate process of enhancing the mental model, which is crucial for the cultivation of effective leadership, is achieved through diligent and methodical sense-making that respects and incorporates the core values of the organizationKeywords: Behavioral Scripts, Cognitive Scripts, Leadership Empowerment, Sense-Making -
فعالیت های عصبی تحت تاثیر روابط افراد است و اگر روابط خوبی بین افرد باشد، روابط مطلوبی نیز بین اعصاب شکل خواهد گرفت. به منظور بهبود عملکرد سازمان ها هدف از پژوهش حاضر شناسایی مولفه های رهبری مبتنی بر علم اعصاب بوده است. این تحقیق بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ نوع روش آمیخته است. جامعه آماری در بخش اول کلیه متون مربوط به رهبری مبتنی بر علم اعصاب است و در بخش دوم جامعه آماری خبرگان در حوزه مطالعاتی رهبری مبتنی بر اعصاب می باشند که تعداد 15 نفر از صاحب نظران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با توجه به ماهیت موضوع جهت تایید مولفه ها از نظرات آنان استفاده شد. سپس جهت تعیین مولفه های رهبری از آزمون تی تک نمونه استفاده گردید. بر اساس نظر خبرگان، 15 مولفه خلق چالش های جدید و تشویق به آن، همدلی، ایجاد فضایی برای تجربیات مثبت، رفتار اخلاقی در تصمیم گیری، امیدبخشی، آزادی عمل، اعتماد متقابل، ارتباطات سازنده و صمیمی، شفافیت، حمایت گری، شور و شوق، ارائه بازخورد عملکرد، طراحی سیستم پاداش دهی، قدردانی و عدالت شناسایی شدند. رهبری مبتنی بر علوم اعصاب با تحریک مولفه های رفتاری منجر به ترشح مثبت هورمون در مغز کارکنان می شود و در این شرایط شاهد بروز رفتارهایی مانند خلاقیت، مشارکت، تعهد و تعلق سازمانی و ارتقای هویت سازمانی و... هستیم و در نتیجه نفوذ رهبر در قلب و رفتار کارکنان افزایش می یابد.
کلید واژگان: رهبری, علوم اعصاب, رهبری مبتنی بر علم اعصابIntroductionNervous activities are influenced by people's relationships and if there are good relationships between individuals, favorable relationships will also be formed between nerves. In order to improve the performance of organizations, the aim of the current research was to identify the components of leadership based on neuroscience.
MethodThis research is based on the practical purpose and in terms of the type of mixed method. In the first part, the statistical population is all the texts related to neuroscience-based leadership, and in the second part, the statistical population is the experts in the field of neuroscience-based leadership studies, 15 experts were selected by purposive sampling and according to the nature Their opinions were used to confirm the components. Then, the sample T-Tech test was used to determine the components of leadership.
ResultsAccording to experts, 15 components of creating new challenges and encouraging them, empathy, creating space for positive experiences, ethical behavior in decision-making, giving hope, freedom of action, mutual trust, constructive and intimate communication, transparency, support, enthusiasm and enthusiasm, providing performance feedback, designing reward system, appreciation and justice were identified.
DiscussionA leader based on neuroscience by stimulating the behavioral components leads to the positive release of hormones in the brains of employees and in this condition we witness the emergence of behaviors such as creativity, participation, commitment and organizational belonging and promotion of organizational identity, etc. and as a result the influence of the leader It increases in the heart and behavior of employees.
Keywords: leadership, neuroscience, neuroscience-based leader -
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل چالش ها و فرصت های مدیریت عشق در سازمان های ایرانی می باشد. پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع روش توصیفی- اکتشافی است. استراتژی پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر رهیافت ظاهرشونده گلیزر است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل مدیران، معاونان و کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش است که با منطق اشباع نظری با 13 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز، انتخابی و نظری بوده است. یافته های پژوهش بیان می کند که عوامل علی دربرگیرنده: عوامل فردی، سازمانی و فراسازمانی؛ عوامل تشدیدکننده دربرگیرنده: نقصان در قوانین و مقررات سازمان، مدرنیته، رسانه ها و اینترنت، نوع سازمان(دولتی/ خصوصی)؛ عوامل محدودکننده دربرگیرنده: تقویت ارزش ها و اعتقادات دینی، تقویت نظارت سازمانی؛ مصادیق روابط عاشقانه دربرگیرنده: روابط کلامی، رفتاری، جنسی؛ مکانیزم های مدیریت عشق دربرگیرنده: نگرش و برخورد مدیران، اقدامات مدیریت منابع انسانی، حفظ حریم شخصی، برنامه های آموزش و مشاوره، رفتارهای اخلاقی و سازگارانه، منشور اخلاقی مکتوب؛ فرصت ها دربرگیرنده: افزایش رضایت شغلی، افزایش نشاط سازمانی، شکل گیری احساسات مثبت و چالش ها دربرگیرنده: مشکلات جسمی، تنش های عاطفی، تنش های جنسی، روابط ناسالم با سایر همکاران، اختلال در کارکرد شغلی، شکل گیری روابط غیراخلاقی، تضعیف اعتبار اجتماعی و تضعیف ارزش ها می باشد.
کلید واژگان: عشق, مدیریت عشق, روابط عاشقانه در سازمان, آزار جنسی در سازمان, چالش ها, فرصت هاThe purpose of this research is to present a model of challenges and opportunities of love management in Iranian organizations. The research is developmental in terms of purpose and descriptive-exploratory in terms of type. The foundational data theory research strategy is based on Glaser's emergent approach. Participants in the research include managers, assistants and experts related to the subject of the research, which was conducted with 13 semi-structured interviews with the logic of theoretical saturation. The method of data analysis was open, selective and theoretical coding. The findings of the research state that the causal factors include: individual, organizational and extra-organizational factors; Aggravating factors including: deficiency in organization rules and regulations, modernity, media and internet, type of organization (public/private); Limiting factors including: strengthening religious values and beliefs, strengthening organizational supervision; Examples of romantic relationships include: verbal, behavioral, sexual relationships; Mechanisms of love management including: the attitude and treatment of managers, human resource management measures, personal privacy, training and counseling programs, ethical and adaptive behaviors, written ethical charter; Opportunities include: increasing job satisfaction, increasing organizational vitality, forming positive feelings, and challenges include: physical problems, emotional tensions, sexual tensions, unhealthy relationships with other colleagues, disruption of job function, formation of unethical relationships, weakening of social credibility and weakening of values.
Keywords: Love, Love Management, Romantic Relationships In The Organization, Sexual Harassment In The Organization -
عدم رضایت شغلی کارکنان درمانی باعث کند شدن فرایند بهبود بیماری، طولانی شدن اقامت بیمار در بیمارستان، افزایش هزینه، و در نهایت عدم رضایت استفاده کنندگان این خدمات می شود. از عوامل مهم اثرگذار بر رضایت شغلی رهبری اثربخش است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارایه الگوی رهبری اثربخش به منظور افزایش رضایت شغلی کارکنان درمانی بود. پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع روش توصیفی اکتشافی است. استراتژی پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر رهیافت ظاهرشونده گلیزر بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل مدیران، سرپرستاران، و سوپروایزرهای بیمارستان های دولتی و خصوصی بودند که با منطق اشباع نظری با 13 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز و انتخابی و نظری بود. یافته های پژوهش بیان می کند که شش مقوله اصلی شامل ویژگی های فردی، ویژگی های بین فردی، رشد پیروان، استفاده صحیح از ابزارها، عوامل سازمانی، و عوامل محیطی تشکیل دهنده رهبری اثربخش در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران هستند.
کلید واژگان: دانشگاه علوم پزشکی, رضایت شغلی, رهبری اثربخش, کارکنان درمانیJob dissatisfaction among medical staff slows down the recovery process, prolongs the patient's stay in the hospital, increases costs, and ultimately dissatisfaction among users of these services. One of the most important factors affecting job satisfaction is effective leadership. Therefore, the purpose of this study is to provide an effective leadership model to increase the job satisfaction of medical staff. The research is developmental in terms of purpose and descriptive-exploratory in terms of the type of method. The research strategy of data foundation theory is based on Glaser's apparent approach. Participants in the study included managers, supervisors, and supervisors of public and private hospitals, which was conducted with semi-structured interviews with 13 people with theoretical saturation logic. The method of data analysis was open, selective, and theoretical coding. Findings indicate that 6 main categories: personal characteristics, interpersonal characteristics, follower growth, proper use of tools, organizational factors, and environmental factors are the components of effective leadership in selected hospitals of Iran University of Medical Sciences and Health Services.
Keywords: Job satisfaction, Effective Leadership, Medical staff, University of Medical Sciences -
ارزیابی نظام مند عملیات سازمان و ارایه گزارش نتایج و راهکارهای بهبود آن زمینه ساز ارتقای بهره وری پایدار سازمان است. یکی از الزامات پیاده سازی اثربخش این استراتژی برخورداری حسابرسان عملکرد از شایستگی های مورد نیاز است. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگی مورد نیاز حسابرسان برای پیاده سازی حسابرسی عملکرد انجام شده است. این پژوهش کاربردی با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش شامل مقالات علمی و دیگر گزارش های پژوهشی در پایگاه های اطلاعات علمی داخلی و بین المللی در خصوص موضوع پژوهش بوده است. این داده ها در فرایند فراترکیب و با روش تحلیل مضمون کدگذاری و تلفیق شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد شایستگی های حسابرسان در سه مقوله اصلی طبقه بندی می شوند: شایستگی های شناختی و فردی (خصایص حسابگرانه، انگیزه ها، تفکر سیستمی، تفکر راهبردی، و تفکر انتقادی)، شایستگی های دانش محور (دانش عمومی، دانش حسابرسی و دانش ارزیابی عملکرد) و شایستگی های مهارت محور (مهارت های ارتباطی، رهبری، تیم سازی، مدیریتی و فناوری محور). بر این اساس، پرورش این شایستگی ها در حسابرسان مجری حسابرسی عملکرد می تواند موفقیت و اثربخشی اجرای این برنامه در دستگاه های اجرایی را ارتقا دهد. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های توسعه منابع انسانی به این منظور مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: شایستگی, مدل شایستگی, شایستگی حسابرسان, حسابرسی عملکردThe systematic evaluation of the organization's operations and the presentation of the results report and its improvement solutions are the basis for improving the sustainable productivity of the organization. One of the requirements for the effective implementation of this strategy is that performance auditors have the required competencies. The present study is aimed to introduce the competency model required by auditors for the implementation of performance audit. This applied research was done with a qualitative approach and meta-synthesize method. The information sources of the research included scientific articles and other research reports in domestic and international scientific databases regarding the subject of the research. These data have been analyzed in the meta-synthesize process and coded by thematic analysis method. Findings show that Auditors' competencies are classified into three main categories: cognitive and personal competencies (calculating characteristics, motivations, system thinking, strategic thinking, and critical thinking), knowledge-based competencies (general knowledge, audit knowledge, and performance evaluation knowledge) and skill-based competencies (communication skills, leadership, team building, management and technology-oriented competencies). Accordingly, developing these competencies in performance auditors can improve the success and effectiveness of the implementation of this program in executive organizations. The findings of this research can be used in developing human resources development programs for this purpose.
Keywords: Competency, competency model, auditors' competency, performance audit -
نشریه مدیریت بهره وری، پیاپی 67 (زمستان 1402)، صص 137 -175
بر اساس گزارش های سازمان بهره وری آسیایی (APO)، شاخص بهره وری کل عوامل تولید (TFP) ایران در مقایسه با اکثر کشورهای آسیایی و برخی کشورهای مرجع، در افق بلند مدت 50 ساله تنها یک درصد رشد داشته و رشد بهره وری نیروی کار -در دوره زمانی 2010 تا 2019- از همه کشورهای آسیایی کمتر بوده است. پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی بهره وری مبتنی بر سرمایه اجتماعی انجام گرفته است؛ در این پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل کیفی فراترکیب و نرم افزار MaxQDA پس از انتخاب 79 پژوهش از بین580 پژوهش پیشین، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگو، استخراج و شناسایی گردید. بر اساس یافته های پژوهش، الگوی پیشنهادی شامل 9 بعد، 24 مقوله اصلی و 163 مقوله فرعی (کد) می باشد. بررسی میزان اهمیت و تاکید پژوهش های گذشته بر هر یک از مقوله های اصلی با استفاده از روش آنتروپی شانون نشان داد: "رشد و بلوغ" و "برنامه های اقتصادی" از بین 24 مقوله شناسایی شده، به ترتیب دارای بیشترین و کمترین اهمیت هستند. پیشنهاد می شود: کلیه مدیران با استخدام مشاوران خبره و ایجاد اداره اختصاصی مدیریت بهره وری، فرآیند مدیریت سرمایه انسانی را متناسب با الگوی بهره وری مبتنی بر سرمایه اجتماعی بروزآوری نمایند. سپس ضمن ارزیابی دوره ای بهره وری بر مبنای الگوی پیشنهادی، تمامی پرداخت ها، پاداش ها و ترفیع و انتصاب کارکنان و بویژه مدیران، بر اساس میزان تلاش و مشارکت آنها در جهت افزایش سرمایه اجتماعی (سطح مشارکت و همکاری تیمی، برقراری ارتباطات صمیمانه و شبکه ای، صداقت...) و بهره وری صورت پذیرد.
کلید واژگان: بهره وری, سرمایه اجتماعی, فراترکیب, آنتروپی شانونThe Asian Productivity Organization (APO) reports a one percent increase in Iran's Total Factor Productivity (TFP) index when compared to the majority of Asian countries and some reference countries in the long-term horizon of 50 years. In fact, the growth of labor productivity between 2010 and 2019 was less than all Asian countries. The present study was conducted with the aim of presenting a productivity pattern based on social capital. Using the meta-synthesis approach and MaxQDA software, and after selecting 79 studies from among 580 previous studies, the dimensions, components and indicators of the model were extracted and identified. Based on the research findings, 9 dimensions, 24 main categories and 163 sub-categories (code)were identified. The nine dimensions are trust building, communication management, learning and growth, cultural factors, facilitator strategies, organizational factors, human resources, achieving sustainable development and profitability. The results of the emphasis of the previous research on each of the main categories using Shannon entropy technique and Excel software showed that growth and maturity and economic programs are the most important and the least important categories among the 24 categories, respectively. It is suggested that all managers update the human capital management process in accordance with the social capital based productivity pattern by hiring expert consultants and creating a special office for productivity management. Then, while periodically evaluating productivity based on the proposed pattern, all payments, bonuses and promotions of employees and managers should be base on the amount of their effort and participation in order to increase social capital and productivity.
Keywords: Productivity, Social capital, Meta-synthesis, Shannon Entropy -
علی رغم سرمایه گذاری انبوه در حوزه تجدید ساختار سازمانی، نرخ شکست این پروژه ها بالاست. یکی از دلایل آن بی توجهی به شکاف دانشی موجود است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر شناسایی شکاف های دانشی در پروژه های تجدید ساختار سازمانی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و دارای رویکرد کیفی است. استراتژی پژوهش مطالعه موردی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شرکت های پالایش نفت هستند که با منطق اشباع نظری با 12 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. شیوه تحلیل داده ها تحلیل تم است که با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. نتایج بیانگر این است که شکاف های دانشی شناسایی شده در پروژه های تجدید ساختار سازمانی در 2 مقوله اصلی: شکاف دانش درون سازمانی و شکاف دانش برون سازمانی قرار می گیرند. شکاف دانش درون سازمانی دربرگیرنده 6 مقوله فرعی: شکاف دانش مدیریتی، شکاف دانش فنی، شکاف دانش پرسنلی، شکاف دانش فکری، شکاف دانش فیزیکی، شکاف دانش سازمانی و شکاف دانش برون سازمانی دربرگیرنده 3 مقوله فرعی: شکاف دانش راهبردی، شکاف دانش قانونی و شکاف دانش دیپلماسی است.
کلید واژگان: ساختار سازمانی, تجدید ساختار سازمانی, شکاف دانش, صنعت نفتDespite massive investment in organizational restructuring, the failure rate of these projects is high. One of the reasons for the failure of these projects is the lack of attention to the existing knowledge gap. Therefore, the aim of this research is to identify knowledge gaps in organizational restructuring projects. The current research is applied in terms of purpose and has a qualitative approach. The research strategy is a case study. The participants in the research include Iranian oil refinery companies, which were semi-structured interviews with 12 people with the logic of theoretical saturation. The method of data analysis was theme analysis using Maxqda software. The results indicate that the knowledge gaps identified in organizational restructuring projects fall into 2 main categories: intra-organizational knowledge gap and extra-organizational knowledge gap. The intra-organizational knowledge gap includes 6 sub-categories: managerial knowledge gap, technical knowledge gap, personnel knowledge gap, intellectual knowledge gap, physical knowledge gap, organizational knowledge gap and extra-organizational knowledge gap including 3 sub-categories: strategic knowledge gap, legal knowledge gap and The knowledge gap is diplomacy.
Keywords: organizational structure, organizational restructuring, knowledge gap, oil industry -
امروزه «انسانشناسی» واژهای بسیار پربسامد و با معانی متعدد در متون علوم اجتماعی−انسانی بوده و با ترکیب با کلمات دیگر، عبارات متنوع و پردامنهای را میسازد که گاه با یکدیگر اشتراک لفظی، تدال معنایی یا همپوشانی مصداقی دارند. مثلا، آنچه در فارسی برای عبارت religious anthropology معادل گرفته میشود، معمولا مشترکی لفظی برای دو مفهوم متمایز انسانشناسی دینی و انسانشناسی دین است. دراین مقاله، نخست علت این دست تداخلات مفهومی آشکار و سپس به کمک روش طبقهبندی منطقی، اقسام «انسانشناسی دینی» معرفی و جایگاه هریک از آنها در دانش انسانشناسی مشخص میشود. البته برای این منظور ابتدا باید شاخههای متنوع درخت دانش انسانشناسی در یک انگاره منطقی ترسیم شود.این تحقیق از نوع توسعهای−کاربردی و روش آن توصیفی−تحلیلی است. دادهها به کمک روش کتابخانهای گردآوری و به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع مقولهبندی، تجزیهوتحلیل و سرانجام در یک انگاره منطقی با معیار روششناختی طبقهبندی شدهاند. برمبنای نتایج این پژوهش، انسانشناسی دینی به هر چهار روش فلسفی، عرفانی، علمی و نقلی و البته با کاربردها و دامنههای متفاوت دسترسپذیر است.
کلید واژگان: انسان شناسی, انسان شناسی دینی, انسانشناسی دین, درخت دانش انسان شناسیToday, "anthropology" is a very frequent word with multiple meanings in the texts of social sciences and humanities, and by combining with other words, it creates diverse and wide-ranging expressions that sometimes share words with each other, overlap in meaning, or overlap. For example, what is equivalent to the term religious anthropology in Farsi, is usually a word common to two distinct concepts of religious anthropology and religious anthropology. In this article, first the reason for such conceptual interferences is revealed, then with the help of logical classification method, the types of "religious anthropology" are introduced and the place of each of them in the knowledge of anthropology is determined. Of course, for this purpose, it was first necessary to draw the various branches of the tree of anthropological knowledge in a logical concept.This research is developmental-applied and its method is descriptive-analytical. The data were collected using the library method and the qualitative content analysis method of categorization, analysis and finally classified in a logical model with methodological criteria. Based on the results of this research, religious anthropology can be achieved by all four philosophical, mystical, scientific and narrative methods and of course with different applications and scopes.
Keywords: Anthropology, religious anthropology, anthropology of religion, anthropology knowledge tree -
فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین مولفه هایی است که تمامی فعالیت های سازمانی را در راستای دستیابی به اهداف و ماموریت ها، هدایت و راهبری می نماید و اگر فرهنگ سازمانی مبتنی بر اصول شایستگی منابع انسانی باشد می تواند نقش مهمی را در موفقیت سازمانی ایفا نماید. این پژوهش در راستای ارایه ی الگوی فرهنگ سازمانی شایسته محور، ضمن توصیف، تبیین ، به دنبال شناسایی شاخص ها و مولفه هایی است که نقش فرهنگ سازمانی شایسته محور را در توسعه ی سازمان ها تعیین نماید. به همین منظور در مقاله حاضر، هدف محققین این است که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد به ارایه مدل مفهومی فرهنگ سازمانی شایسته محور در شرکت های دانش بنیان به طور مشخص در شرکت مهاب قدس از طریق مصاحبه با خبرگان این شرکت بپردازد. نتایج تحقیق پس از شناسایی 283 کد از مصاحبه های بعمل آمده توسط 23 نفر از خبرگان شرکت مهاب قدس، در قالب مدل نظریه داده بنیاد ارایه شد که شرایط علی شامل عوامل پیش برنده سازمانی و عوامل پیش برنده فنی و تخصصی، مداخله گرها شامل تسهیل گرها و زمینه های اجرایی، پدیده محوری شامل فرهنگ سازمانی شایسته محور، زمینه سازها شامل بهره گیری از فناوری اطلاعات، به کارگیری روش های نوین سازمانی و مشتری محوری و راهبردها و پیامدهای مشخص به منظور به کارگیری فرهنگ سازمانی شایسته محور می باشد.
کلید واژگان: فرهنگ, سازمانی, شایسته محورOrganizational culture is one of the important components that guides and directs all organizational activities in order to achieve goals and missions, and if the organizational culture is based on the principles of human resource competence, it can play an important role in success. Play an organization. In order to provide a model of merit-based organizational culture, the researcher, while describing, explaining and modeling, seeks to identify the indicators and components that determine the role of merit-based organizational culture in the development of organizations. Therefore, in the present article, the researcher's goal is to use the data theory method of the foundation to present a conceptual model of merit-based organizational culture in knowledge-based companies, specifically in Mahab Ghods Company through interviews with experts of this company. The results of the research, after identifying 283 codes of interviews conducted by 23 experts of Mahab Ghods Company, were presented in the form of a data theory theory of the foundation. Including facilitators and executive contexts, pivotal phenomena including merit-oriented organizational culture, contexts including the use of information technology, application of new organizational and customer-centric methods, and specific strategies and consequences in order to apply organizational culture Is worthy.
Keywords: organizational, Culture, Competency, Knowledge -
سازمانها نیازمند شناسایی مشاغل استراتژیک خود هستند تا با قراردادن کارمندان با پتانسیل بالا در این گونه مشاغل، زمینه موفقیت سازمان را فراهم سازند چرا که عملکرد کارمندان در این جایگاه های سازمانی، به شدت بر روی عملکرد کل سازمان تاثیرگذار است. از آنجا که مشاغل استراتژیک در هر سازمان بر اساس استراتژیهاو اهداف آن سازمان تعیین میشوند بنابراین در هر سازمان با سازمان دیگر متفاوت هستند و ازطرفی چون استراتژی هر سازمان نیز طی زمان قابل تغییر است، بنابراین هیچ شغلی را نمیتوان ذاتا استراتژیک دانست. دراین پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق با خبرگان ویژگیها و معیارهای مشاغل استراتژیک سازمان شناساییوبا استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره در محیط فازی مشاغل استراتژیک سازمان تعیین شدند. نتایج نشان میدهد که تاثیر استراتژیک، تاثیر پیامد تصمیمات، حیطه اختیار و مزیت رقابتی به ترتیب در تعیین مشاغل استراتژیک این سازمان دارای اولویت هستند و همچنین 73 درصد مشاغل این سازمان به عنوان مشاغل استراتژیک تعیین شدند.
کلید واژگان: مشاغل استراتژیک, معیارهای انتخاب مشاغل استراتژیک, تاثیر استراتژیک, ارزیابی عملکرد, تاثیر پیامد تصمیمات و روشهای تصمیم گیری چندمعیارهOrganizations need to identify their strategic occupations so they can succeed by giving those positions to their highly potential staff members, since the performance of these people, is highly consequential on the organizational performance. Since different organizations define strategic occupations based on diverse aims and strategies and this process is different from one organization to another, and furthermore, whereas strategies can be modified time to time, so no occupation could be regarded intrinsically as strategic. In this research, through use of in-depth interviews with experts, we explored the strategic occupations and with the use of multi-criteria decision-making process we determined the strategic occupations in a Fuzzy environment. The results showed, strategic ramifications, the decision’s consequences, the level of authority and the competitive advantage, respectively determine the strategic occupations within an organization. Moreover, 13 percent of occupations within this specific organization are defined as strategic.
Keywords: Strategic occupations, Determination of strategic occupations criteria, Strategic ramifications, Decision’s consequences, Multi-criteria decision-making process -
نشریه مدیریت بهره وری، پیاپی 65 (تابستان 1402)، صص 165 -202تصمیم گیری جزء مهم ترین و اصلی ترین وظیفه مدیران است. تلاش برای ارتقای این وظیفه همیشه در جریان بوده و شناخت و توسعه توانایی ها و قابلیت های مدیران نقش انکارناپذیری در بهبود تصمیمات دارد. ازآنجاکه سازمان های مدیریت و برنامه ریزی کشور در صدر مهم ترین ارگان های تصمیم گیری قرار دارد، در این تحقیق، به تبیین تاثیر توانایی شناختی بر تصمیم گیری راهبردی مدیران خواهیم پرداخت که چگونه این توانایی ها می توانند در پیشبرد، تعلل یا تاخیر و به ثمر رساندن برنامه های کلان این نهاد تعیین کننده باشند. این تحقیق از حیث هدف کاربردی و از نوع مطالعه موردی است. جمع آوری داده ها از مشارکت کنندگان این پژوهش که شامل مدیران سازمان مدیریت و برنامه استان اردبیل به تعداد 10 نفر بودند، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و تحلیل داده ها با کدگذاری باز به روش تحلیل محتوای کیفی انجام پذیرفت. نتایج نشان می دهند مدیریت در تصمیم گیری از روی دادن چالش ها و بحران ها پیش از وقوع بحران پیشگیری می کند؛ در صورت بروز بحران بیش از آنکه اطاله یابد یا به بهمنی از مشکلات تبدیل شوند، رفع می شود. توانایی حل مساله روند و نیل به اهداف به صورت نظام مند را تسریع می کند. با خلاقیت پیش از آنکه مسایل و بحران ها سازمان را از پای درآورند از مسیرهای آسان، کم هزینه و سریع حل و تفکر انتقادی کارشناسان مباحث خسارت بار یا مخاطره آمیز را طرح و بستری برای حل آن ایجاد می کنند.کلید واژگان: تصمیم گیری, توانایی های شناختی, سازمان مدیریت و برنامه ریزیDecision making is one of the most important duties of managers and there has been an ongoing effort to improve this. In fact, recognizing and developing managers’ abilities and capabilities have an undeniable role in improving decision making. Hence, in the present study, the researchers investigated the impact of managers’ cognitive abilities on their strategic decision making, and how these abilities can be decisive in advancing, procrastinating or delaying and scoring the institution's grand plans. This research is a practical study in terms of purpose. The participants of the study included 10 managers of the Management and Program Organization of Ardabil province. The data was collected through a semi-structured interview and categorized using open coding and qualitative content analysis. The results revealed that management in decision-making prevents challenges and crises, and in case they occur, it alleviates them before they become insoluble and long-lasting. It was also found that the ability to solve problems accelerates the process of achieving goals in a systematic way and that creativity can help solve problems and crises with easy, low-cost and fast solutions. It can be concluded that experts’ critical thinking can address challenging issues and provide a ground for their solutions.Keywords: decision making, Cognitive Abilities, Management, Planning Organization
-
ارائه نقشه راه طراحی و پیاده سازی تجزیه و تحلیل منابع انسانی در سازمان های ایرانی با رویکرد فراترکیبزمینه و هدف
فناوری کلان داده در منابع انسانی، از فناوری های نوظهوری است که با رشد حجم داده ها و اطلاعات به وجود آمده است. استفاده از کلان داده در سایر حوزه های مدیریت، از جمله بازرگانی و فروش و همچنین، مدیریت صنعتی استفاده شده است؛ اما در حوزه منابع انسانی چندان شناخته شده نیست. ایده پشت منابع انسانی داده محور، کمک به تصمیم گیری های هوشمندانه تر متولیان منابع انسانی در خصوص سازمان و فعالیت های حوزه منابع انسانی و ایفای نقش شریک استراتژیک است؛ اما با وجود اهمیت و ضرورت آن در حوزه مدیریت منابع انسانی، آنچنان از بینش عملی و نتایج آن استفاده نشده است. یکی از دلایل مهم آن، نبود نقشه راه و روش مناسب برای طراحی و پیاده سازی تجزیه وتحلیل آن است. هدف از پژوهش حاضر، ارایه نقشه راه طراحی و پیاده سازی تجزیه وتحلیل در حوزه مدیریت منابع انسانی است.
روشاین پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه بوده و به طور کلی 60 مقاله را شامل می شود. شیوه تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز است.
یافته هانقشه راه تجزیه وتحلیل در حوزه مدیریت منابع انسانی، از سه لایه زیرساخت، فرایندها و اهداف تشکیل شده است که هر لایه، مقوله های اصلی دیگری را دربردارد. مقوله های لایه زیرساخت عبارت اند از: زیرساخت فناوری اطلاعات، زیرساخت سرمایه انسانی، زیرساخت مدیریتی و رهبری و زیرساخت سازمانی. مقوله های لایه فرایندها عبارت اند از: فعالیت های پشتیبانی، فعالیت های اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه ای. مقوله های لایه اهداف نیز عبارت اند از: تصمیم سازی و تصمیم گیری در سازمان، خلق ارزش برای منابع انسانی، بهبود عملکرد سازمانی، حفظ و ارتقای سرمایه انسانی از طریق توسعه و برنامه ریزی کمی و کیفی و سنجش و پیش بینی نگرش های شغلی و رفتاری.
نتیجه گیرینقشه راه ارایه شده می تواند به مثابه یک راهنمای عملی و اقدام اجرایی، در اختیار مدیران و مسیولان حوزه منابع انسانی سازمان قرار گیرد تا بتوانند ضمن شناسایی ضرورت بررسی حجم انبوه داده های این حوزه و کشف بینش عملی، راه کار و اقدام های اجرایی، از نتایج ممتاز و برجسته آن در تمامی اقدام ها و فعالیت های حوزه منابع انسانی بهره ببرند.
کلید واژگان: تجزیه وتحلیل منابع انسانی, فراترکیب, کلان داده, نقشه راهBackground & PurposeBig data technology in human resources is one of the emerging technologies created by the growth of data and information volume. The use of big data has been used in other fields of management, including business and sales as well as industrial management, but it is not well known in the field of human resource management. The idea behind data-driven human resources is to help the human resources managers make smarter decisions regarding the organization and activities in the field of human resources and play the role of a strategic partner. Nevertheless, despite its importance and necessity in the field of human resources management, practical insight and its results have not been used that much. One of the most important reasons is the lack of a proper roadmap and methodology for designing and implementing its analysis. Thus, the purpose of this research is to provide a roadmap for designing and implementing analysis in the field of human resource management.
MethodologyIn line with this goal, this research has been done using a Meta-synthesis qualitative method. The data collection tool in the present study is past documents in this field, which generally includes 60 articles. The method of data analysis is based on open coding.
FindingsThe results indicate that the roadmap for analysis in the field of human resource management includes three layers of infrastructure, processes and goals. Infrastructure layer includes technical and operational factors, human capital factors, managerial and leadership factors and organizational and structural factors; The process layer includes three main categories of support activities, core activities and evaluation and development activities; and the objective layer includes decision-making, creating value for human resource, improving organizational performance, maintaining and promoting human capital, and predicting job and behavioral attitudes.
ConclusionThe presented road map can be used as a practical guide and executive action for the managers and professionals in the field of organizational human resources so that they can identify the necessity of examining the massive amount of data in this field and discover practical insight, work methods, and executive actions from excellent results and use it prominently in all actions and activities in the field of human resources.
Keywords: Human resource analysis, roadmap, Meta-Synthesis, Big Data -
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی هوش سیاسی مدیران شرکت های دولت در چهارچوب مدل حکمرانی کارآمد است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر نوع روش، آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان، مدیران ارشد بخش دولتی و در بخش کمی شامل مدیران و کارکنان سازمان های دولتی است که از این میان نمونه ای به حجم 384 نفر انتخاب شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه با روش روایی محتوا تایید شد. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. آزمون فرضیات نیز با تکنیک حداقل مربعات جزیی و نرم افزار PLS انجام شد. نتایج تحلیل کیفی شامل 15 مضمون: بازی های زبانی، مدیریت استرس، دانش عملی، تغییرات سازمانی، داشتن شخصیت سیاسی، تسخیر احساسات، منابع انسانی، صداقت آشکار، کارآفرینی، پویایی قدرت، تسخیر اطلاعات، بازی های اجتماعی، عوامل اقتصادی، سیاست ها و قوانین، فرهنگ سازمانی بودند. طبق نتایج بدست آمده مضامین در 8 سطح قرار گرفتند. سپس 15 فرضیه مطرح شد که با استفاده از معادلات ساختاری تحلیل گردید و همه فرضیات تایید شد.
کلید واژگان: هوش سیاسی, مدیران, سازمان های دولتی, تحلیل محتوا, شرکت های دولتی, مدل حکمرانی کارآمدThe present research aims to design a model for the political intelligence of the managers of governmental companies in terms of the effective governance model. This is an applied study with respect to its objective, and a mixed study with respect to its method. In the qualitative part, the statistical population includes 15 experts; that is, senior managers of the governmental section, and in the quantitative part, it includes the managers and employees of governmental organizations. Of these, a sample of 384 individuals was selected. The main tool for data collection in the qualitative part is semi-structured interview, and the in the quantitative part is the researcher-made questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed through the content validation method. To assess the reliability of the questionnaire, Cronbach’s alpha coefficient was calculated. The hypotheses were tested with the technique of partial least squares and the PLS software. The results of the qualitative analysis includes 15 themes: language games, stress management, practical knowledge, organizational changes, having a political character, manipulation of feelings, human resources, explicit truthfulness, entrepreneurship, power dynamics, manipulation of information, social games, economic factors, policies and laws, and organizational culture. In accordance with the obtained results, the themes were put on 8 levels. Then, 15 hypotheses were put forward, which were analyzed and then confirmed by drawing on structural equations.
Keywords: Political Intelligence, managers, governmental organizations, Content Analysis, governmental companies, effective governance model -
پژوهش حاضر ضمن تشریح مفهوم پاکی سازمانی و تعیین عوامل شکل دهنده آن در سازمانهای دولتی ایران، با ارایه مدل به روشن کردن بیشتر این پدیده کمک می کند و به دلیل ماهیت کار از رویکرد آمیخته بهره گرفته است. در این پژوهش، بسیاری از نظریه ها و مدل ها در زمینه پاکی سازمانی مورد بررسی قرار گرفته، این مدل ها از مطالعه 217 منبع یافت شده و انتخاب 63 مقاله و کتاب بیان شده است. پس از یافتن علل موثر بر پاکی سازمانی از طریق مبانی تیوریکی، مصاحبه و پرسشنامه و انجام تحلیل های کیفی و کمی مورد نیاز، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها خلاصه شده و با تحلیل آنها سعی می شود به سیوال های پژوهش که در فصل اول مطرح شده بود، پاسخ داده شود. در تحقیق پیش رو جهت تجزیه و تحلیل داده ها و به منظور بررسی سوالات و برازش مدل تحقیق از نرم افزار آماری Smart PLS3، استفاده شده است. و همچنین برای بررسی و سطح بندی الگوی پاکی سازمانی در سازمان های دولتی از رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده می گردد. در نهایت یافته ها نشان می دهد. عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی و عوامل فرهنگی بر پاکی سازمانی در بخش دولتی موثر می باشند.کلید واژگان: سازمانهای دولتی, پاکی سازمانی, مدل یابی, معادلات ساختاری (SEM)Expounding organizational integrity and its basic element in Iranian public organizations, this research aims to clarify the concept of organizational integrity through presenting a model. Considering the essence of the research, mixed research method is used. In this research, many theories and models in the field of organizational integrity have been examined. These models are expressed from the study of 217 researches and the selection of 63 articles and books.Effective factors on organizational integrity are determined using theoretical bases, interviews and questionnaires as well as required quality and quantity analyses and then the research findings are briefed through which the questions set out in the first chapter will be answered. Statistical computer program, Smart PLS3, is used to survey the questions and to process the research method and also to analyze data. And, structural equation modeling (SEM) is also used to survey and rate the pattern of organizational integrity in public organizations. In the end, findings show that organizational, cultural and managerial factors effect organizational integrity in the public sector.Keywords: public organizations, organizational integrity, Modeling, structural equation (SEM)
-
انگیزه خدمت رسانی عمومی از نظریه های نوین مدیریت دولتی و برخاسته از مکاتب خدمات دولتی نوین و مدیریت ارزش عمومی است که تاثیر به سزایی در ساختاردهی به حکمرانی خوب در جوامع مردم سالار داشته است که با توجه به اهمیت مضاعف مفهوم ارتباطات در ساختار این نظریه تا بحال پژوهشی در این زمینه در چارچوب اسلامی نگاشته نشده است؛ بنابراین پس از مطالعه دقیق مبانی نظری و ادبیات موضوع به منظور مفهوم شناسی این نظریه، به بررسی محتوای نهج البلاغه (نامه ها، خطبه ها و حکمت ها) به منظور شناساندن این مفهوم در متن این مصحف شریف پرداخته شده است. در ادامه از روش پژوهش کیفی-کمی و از استراتژی تحلیل مضمون در قالب سه محور مضامین پایه (تم ها)، مضامین سازمان دهنده (مقوله ها) و مضامین فراگیر (مولفه ها) جهت استخراج داده های متنی و از تکنیک کمی دلفی فازی و توزیع پرسشنامه خبرگی میان 16 خبره به منظور تایید شبکه مضامین بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش به شناسایی سه سطح ارتباط با خود، ارتباط با دیگران و ارتباط با خدا در حوزه تبیین جایگاه ارتباطات در ساختار این نظریه دست یافته است. سطح ارتباط با خود دارای سه زیرمجموعه خویشتن داری، اندیشه ورزی و اخلاق حرفه ای است. سطح ارتباط با دیگران از مقوله های ارتباطات سازمانی اثربخش، ارتباطات همدلانه با همنوعان، همکاری موثر با سلسله مراتب و ارتباطات مشفقانه با زیردستان تشکیل می شود و سطح ارتباط با خدا به شناسایی ابعاد ارتباط عمل گرایانه و ارتباط معرف شناسانه منجر شده است.
کلید واژگان: ارتباطات, نظریه انگیزه خدمت رسانی عمومی, نهج البلاغهPublic service motivation is more of a technical term that is not known to researchers who are not familiar with public administration; Therefore, more care should be taken in conveying its concepts (Bozman and Su, 2015: 703). Perry and Wise (1996) considered public service motivation as a kind of individual tendency and desire to realize motives that are unique to public institutions and organizations. Based on this, public service motivation as an altruistic motivation has a positive effect on people's performance and is a type of individual behavior that ultimately leads to serving the society and its individuals (Anderson and Cerizlo, 2012: 20). Contrary to this point of view, Perry and Handqom (2008) believed that although in popular language, the motivation of public service is used as equivalent to altruism, but these two concepts are different from each other. Public service motivation is a specialized term that means nurturing people who do not participate in public administration, while altruism, from Baston and Shaw's (1991) point of view, is a motivational state whose ultimate goal is to increase people's well-being (Bozeman and Su, 2015: 706).
Keywords: Communication, public servic motivation Theory, Nahj al-Balagha -
برنامه ریزی شهری با هدف افزایش نشاط شهروندی و سرزندگی شهری در سطح محلی و منطقه ای مستعد طراحی مدل های ترکیبی است تا هم اصول شهرسازی و معماری مدرن رعایت شود و هم زیباسازی خیابان ها، آرام سازی معابر در هسته های کوچک محلی همراه با نشاط و انسجام محلی و ارتباطات دوستانه همسایگی بوجود آید.از این رو هدف اصلی این تحقیق ارایه مدلی جامع برای توسعه نشاط اجتماعی بود.چراکه نشاط فردی و اجتماعی از دغدغه های اصلی شهروندان و حتی مسیولین شهری و حکومتی است که امروزه جامعه بیش از گذشته بدان نیازمند می باشد. برای این پژوهش باتوجه به ماهیت موضوع و اهداف برنامه ریزی شده از روش کیفی فراترکیب با طی کردن هفت گام در فرآیندی طرح ریزی شده برای تشریح عوامل و مولفه های تاثرگذار درنشاط محلی شهروندان درنظر گرفته شد. از آنجاییکه تولید محتوا یکی از اصلی ترین ارکان این تحقیق بود چارچوبی برای انتخاب محتوای علمی در قالب های مختلف مشخص شد که در این راستا محقق توانست با الگویی مدون تعداد 39 مقاله را از تعداد اولیه 234 مقاله طی مراحل غربالگری انتخاب کرده و براساس کلید واژه های هدفمند به با مطالعه و جستجوی عمیق به استخراج محتوا ، تجزیه و تحلیل و ترکیب آن بپردازد تا شاکله مدل براساس واقعیت فضای کالبدی و اجتماعی محلات شهر تهران بتدریج شکل و تکامل یابد. ارایه یافته ها براساس مدل توسعه نشاط اجتماعی مبتنی بر نتایج فراترکیب، در سه بعد شهرسازی و برنامه ریزی شهری، امور اجتماعی و فرهنگی و روابط و حقوق شهروندی تعداد 21 مولفه را نشان می دهد که با رویکرد کارکردهای شناختی(زیبا شناختی کالبدی و منظر شهری، جامعه شناختی، روانشناسی جمعی) طراحی و تنظیم شده اند . تا راهنمایی دقیق و کاربردی برای برنامه ریزی نشاط شهروندی باشد.
کلید واژگان: تببین مدل, نشاط اجتماعی, کارکردهای شناختی, سرزندگی شهری, برنامه ریزی و توسعه محلیUrban planning with the aim of increasing citizen vitality and urban vitality at the local and regional level is prone to designing hybrid models in order to comply with the principles of urban planning and modern architecture, as well as to beautify the streets, calm the passages in small local nuclei with vitality and local cohesion and friendly relations between neighbors will arise. Therefore, the main goal of this research was to provide a comprehensive model for the development of social vitality. Because individual and social vitality is one of the main concerns of citizens and even city and government officials, which today's society needs more than in the past. is. For this research, according to the nature of the subject and the planned goals, a meta-composite qualitative method was considered by going through seven steps in a planned process to describe the influencing factors and components in the local vitality of citizens. Since content production was one of the main pillars of this research, a framework for selecting scientific content in different formats was determined, and in this regard, the researcher was able to select 39 articles from the initial number of 234 articles through the screening process and based on keywords purposeful studies to extract the content, analyze and combine it with deep study and search so that the shape of the model is gradually formed and evolved based on the reality of the physical and social space of the neighborhoods of Tehran. The presentation of the findings based on the social vitality development model based on meta composite results, in the three dimensions of urban development and urban planning, social and cultural affairs, relations and citizenship rights, shows the number of 21 components, which with the approach of cognitive functions (physical aesthetics and urban landscape) , sociology, collective psychology) have been designed and arranged. To be an accurate and practical guide for planning the vitality of citizenship.
Keywords: explanation of the model, social vitality, cognitive functions, urban vitality, local planning, development -
هدف
نگهداشت کارکنان به سبب رقابت فزاینده بر سر جذب و حفظ کارکنان ماهر، با توجه به هزینه های گزاف مرتبط با ترک خدمت، موضوعی بسیار کلیدی و البته چالش برانگیز است. نگهداشت کارکنان یکی از پارامترهای کلیدی اندازه گیری قدرت هر سازمان است. هدف تحقیق حاضر شناسایی منابع ماندگاری و به کارگیری رویکرد هم پیوندی شغلی در درک مکانیسم های ماندگاری کارکنان کلیدی در سازمان است.
روشدر این پژوهش از روش فرامطالعه آمیخته از نوع فراترکیب استفاده شده است. این روش اکتشافی برای ایجاد و استخراج یک چارچوب مرجع مشترک برای نتایج تحقیقات گذشته، به صورت کمی و کیفی، است. در پژوهش حاضر، از روش هفت مرحله ای فراترکیب استفاده شده است. این روش شامل هفت مرحله تنظیم سوال تحقیق، بررسی نظام مند متون، جست وجو و انتخاب مقالات کمی و کیفی مناسب، استخراج اطلاعات مقاله، تجزیه وتحلیل و ترکیب یافته های تحقیقات کمی، کنترل کیفیت، ارایه یافته ها است.
یافته هادر پژوهش حاضر به شناسایی پیشایندهای هم پیوندی منابع انسانی پرداخته شد و مولفه های مرتبط با ایجاد هم پیوندی کشف شد. مولفه های خلق هم پیوندی شامل لایه های مختلف است که در قالب 5 مقوله عوامل فردی، عوامل شغلی/ محیط شغلی، اقدامات حمایتی، رهبری، و زمینه ای شناسایی شدند.
نتیجه گیریعوامل شناسایی شده در این پژوهش منابع و ابزارهای نگهداشت کارکنان هستند و نیم رخی از منابع در دسترس مدیران که می توانند در برنامه ها و اقدامات ورودی، جذب و انتخاب منابع انسانی، و نیز سرمایه گذاری در خلق ابعاد مختلف الگوی هم پیوندی منابع انسانی در بخش های مختلف سازمانی به منظور حفظ و توسعه آن ها مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: مدیریت منابع انسانی, نگهداشت کارکنان, هم پیوندی شغلی, پیشایند, فرامطالعهObjectiveRetention of employees is a key and of course challenging issue due to the increasing competition on the recruitment and retention of skillful employees and the heavy costs of employee departure. Employee retention is one of the key parameters for measuring the power of an organization. The purpose of this study was to identify the sources of retention and to employ job embeddedness approach to understand key employee retention mechanisms in the organization.
MethodThe study used mixed meta-synthesis method. This exploratory method is used to create and extract a common framework of reference for the results of previous studies in a quantitative and qualitative format. In the study at hand, the seven-stage meta-synthesis method was used. This method involves seven stages, including setting the research question, making a systematic review of texts, searching and selecting proper quantitative and qualitative articles, extracting article information, analysis and synthesis of the quantitative research findings, conducting quality control, and presenting the findings.
FindingsThe study at hand tried to identify the antecedents of human resource embeddedness. Thus, the factors related to the creation of embeddedness were found. The factors creating embeddedness involve various layers, which were identified as five components, namely personal factors, job factors/ job environment, supportive measures, leadership, and contextual factors.
ConclusionThe factors identified in this study are resources and instruments for the retention of employees and provide an image of the resources available to managers to employ in the entry plans and measures, selection and recruitment of human resources, and investment on the creation of various dimensions of human resource embeddedness model in various parts of the organization in order to retain and develop them.
Keywords: Human Resource Management, Employee retention, Job embeddedness, Antecedent, Mixed Meta Study -
هدف
بهرغم سرمایهگذاریهای انبوه در حوزه مدیریت منابع انسانی دیجیتال، نرخ شکست این طرح ها بالا است. یکی از مهم ترین دلایل شکست این طرح ها، وجود نداشتن یک نقشه راه و متدولوژی مناسب برای منابع انسانی دیجیتال می باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارایه نقشه راه تحول دیجیتال در حوزه منابع انسانی است.
روش شناسی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه است که به طور کلی شامل 31 مقاله می شود. شیوه تحلیل داده ها براساس کدگذاری سه مرحله ای است.
یافته هانتایج بیانگر این است که نقشه راه تحول دیجیتال در حوزه منابع انسانی شامل سه لایه زیرساخت، فرایندها و اهداف می باشد. لایه زیرساخت دربرگیرنده عوامل فنی و فناوری نوین، عوامل انسانی و فرهنگی، عوامل مدیریتی و عوامل سازمانی؛ لایه فرایندها دربرگیرنده سه بحث اصلی: فعالیت های پشتیبانی، فعالیت های اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه ای و لایه اهداف دربرگیرنده: کارکنان دیجیتال، محیط کار دیجیتال، یکپارچگی راهبردی، بهبود تجربه کارکنان، بهبود زمان، هزینه و کیفیت خدمات منابع انسانی می باشد.
کلید واژگان: تحول دیجیتال, مدیریت منابع انسانی دیجیتال, نقشه راه, فراترکیبObjectiveDespite massive investments in the field of digital human resource management, the failure rate of these projects is high. One of the main reasons for the failure of these projects is the lack of a proper roadmap and methodology for digital human resources. Therefore, the purpose of this study is to provide a roadmap for digital transformation in the field of human resources.
MethodologyThe present study was conducted using a meta-combined method. The data collection tool in the present study is past documents in this field, which generally includes 31 articles. The data analysis method is based on three-step coding.
FindingsThe results indicate that the roadmap for digital transformation in the field of human resources includes three layers of infrastructure, processes and goals. Infrastructure layer includes: new technical and technological factors, human and cultural factors, managerial factors and organizational factors; The process layer includes three main categories: support activities, core activities and evaluation and development activities, and the objective layer includes: digital staff, digital work environment, strategic integration, improving staff experience, improving time, cost and quality of human resource services.
Keywords: Digital transformation, digital human resource management, roadmap, Meta-synthesis -
مدیریت تلنگر فرصت های جالب توجه و جدیدی برای بهبود بهره وری کارکنان از طریق تمرکز و بهسازی زمینه سازمانی فراهم می آورد. از مزایای مدیریت تلنگر می توان به این که کارکنان مجبور به ایجاد تغییرات گسترده در عادات کاری خود نیستند و به بودجه عمومی بسیارکمی نیاز دارد، اجباری نیست و همیشه امکان اجتناب از آن وجود دارد، اشاره کرد. فلسفه این پژوهش تفسیری، رویکرد آن کیفی و استراتژی آن داده بنیاد و مبتنی بر رویکرد ظاهر شونده می باشد. جامعه مورد مطالعه پرستاران بیمارستان های شهر کرمان می باشند که 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه-ساختاریافته بود. تحلیل داده ها با نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 2020 انجام گردید. در نهایت مدل نهایی پژوهش با توجه به خانواده شش سی رویکرد گلیزری ارایه شد. مدل مربوطه به علل، عوامل همبسته، عوامل میانجی، اقتضایات و نتایج مقوله محوری پژوهش اشاره دارد. در نهایت این پژوهش با ارایه الگوی مدیریت تلنگر، زمینه لازم را برای فهم و شناخت این مفهوم و بکارگیری درست آن در سازمان های بهداشتی فراهم آورده است.
کلید واژگان: مدیریت تلنگر, تئوری اقتصادی رفتاری, معماری انتخاب, نظریه داده بنیادNudge management brings exciting and new opportunities to improve employee productivity through focus and organizational improvement. Among the benefits of nudge management is that employees do not have to make extensive changes to their work habits and need very little public funding, it is optional, and it is always possible to avoid it. The philosophy of this interpretive study is its qualitative approach, and its strategy is grounded theory based on the emerging approach. The population was the nurses of Kerman hospitals, 15 of whom were selected using a purposeful sampling method until reaching theoretical saturation. The research tool was a semi-structured interview. Data analysis was carried out in MAXQDA 2020 quality analysis software. Ultimately, the final model of the study was presented based on Glaser's six C's family approach. The relevant model refers to the causes, correlation factors, mediating factors, requirements and the results of the axial category of the study. Finally, by presenting the nudge management model, the study provided the necessary ground for understanding and recognizing this concept and its proper application in health organizations.
Keywords: Nudge management, behavioral economic theory, choice architecture, grounded theory -
این پژوهش می کوشد الگوی رفتاری تصمیم گیری استراتژیک را در سازمان های حوزوی کشف و فهم کند بنابراین، پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای بوده و از نظر روش گردآوری داده ها، میدانی است. جامعه آماری این پژوهش، سازمان های حوزوی عمومی کشور هستند که از بین آن ها 6 سازمان مطالعه شدند. در این پژوهش، برای ساخت نظریه از استراتژی نظریه داده بنیاد استفاده شد. با تحلیل مضمون 30 مصاحبه با مدیران سازمان های حوزوی، 292 کد اولیه، 231 کد ثانویه، 89 مفهوم، 26 طبقه فرعی و 6 طبقه اصلی به دست آمد. درنهایت، «تصمیم گیری استراتژیک» به عنوان پدیده محوری شناسایی و به مرکز ثقل مدل پارادایمی تبدیل شد. در مدل پارادایمی احصا شده، «پیشایندها و محرک های سازمانی» به عنوان شرایط علی، «فرهنگ سازمانی حوزوی» به عنوان کنش ها و تعاملات (راهبردها)، «عوامل درون سازمانی» به ان شرایط مداخله گر و «عوامل برون سازمانی» به عنوان شرایط زمینه ای پیامدهای استراتژیک را موجب می شوند؛ پیامدهای استراتژیک شامل مقوله های مدیریت جهادی، مدیریت تمرکزگرا، لزوم توجه به پیاده سازی استراتژی و لزوم توجه به کنترل استراتژیک است که توجه به آن ها، مدیریت عالی سازمان را ملزم می کند در برخی شرایط، الگو و نوع رفتارهای معطوف به تصمیم گیری استراتژیک را تغییر دهد.کلید واژگان: تصمیم گیری استراتژیک, سازمان های حوزوی, استراتژی رفتاری, نظریه داده بنیادThe aim of this research is to discover and understand the behavioral model of strategic decision-making in Howza’ organizations. This study is developmental in terms of its purpose and is considered field study in terms of data collection method. The statistical population of this research is the Howza’ organizations of Iran, out of which 6 organizations were studied. In this study, the strategy of database theory was used to build the theory. After analyzing 30 interviews with managers of Howza organizations’ experts, 292 primary codes, 231 secondary codes, 89 concepts, 26 subcategories and 6 main categories were obtained. Finally, “strategic decision-making” was identified as a central phenomenon and became the axis of the paradigmatic model. In the assessed paradigm model, “organizational antecedents and drivers” as causal conditions, “Howza’ organizational culture” as actions and interactions (strategies), “intra-organizational factors” as intervening conditions, and “extra-organizational factors” as context conditions which cause strategic consequences. The strategic consequences include the categories of jihadi management, centralized management, the need to pay attention to strategy implementation and the need to pay attention to strategic control, which requires changing the pattern and type of behavior aimed at strategic decision-making in some circumstances by top managers of the organization.Keywords: strategic decision-making, Howza’ Organizations, behavioral strategy, Grounded theory
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.