به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهرا محمدزاده

  • زهرا محمدزاده، زهرا محمودی*

    وفاداری مفهومی مهم در بازاریابی گردشگری است و باعث می شود مشتریان کمتر نام سایر هتل ها را جست وجو کنند و به همان هتلی که قبلا به آنجا رفته بودند وفادار بمانند ؛ بنابراین شناخت عواملی که موجب احساس رفاه و وفاداری مشتری هتل ها می شود ضروری است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر ویژگی های ملموس و ناملموس هتل و نیز ادراک از رفاه بر وفاداری به برند هتل است. در این راستا، نقش میانجیگری نگرش شناختی و عاطفی به برند نیز بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق میهمانان هتل های چهار و پنج ستاره شهر مشهد در سال 1401 هستند. برای این منظور، از 384 نفر از میهمانان هتل های مذکور ازطریق پرسش نامه نظرسنجی شد. روش نمونه گیری از افراد نمونه، نمونه گیری دردسترس بوده است. پایایی به روش آلفای کرونباخ و روایی سازه ای و صوری تایید شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار آموس تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل آزمون شده از برازندگی خوبی به داده ها برخوردار است و همه فرضیه های تحقیق تایید شد. ویژگی های ملموس و ناملموس هتل بر ادراک مشتری از رفاه هتل اثرگذار بودند؛ ادراک از رفاه بر نگرش شناختی و عاطفی به برند هتل اثرگذار بود و مولفه های نگرش به برند بر وفاداری به برند هتل اثر گذاشتند. به علاوه، نقش میانجی مولفه های نگرش به برند در رابطه بین ادراک از رفاه هتل و وفاداری به برند هتل نیز تایید شد.

    کلید واژگان: ویژگی های هتل, ادراک از رفاه, نگرش مشتری, وفاداری مشتری, هتلداری
    Zahra Mohamadzadeh

    Loyalty is an important concept in marketing and makes customers less likely to search for hotels among different hotel names and stay loyal to the same hotel they have been to before. Therefore, after reviewing the literature related to marketing management and brand management, the main goal of this research was to test the effect of the hotel's tangible and intangible characteristics as well as the perception of the hotel's well-being on hotel brand loyalty. In this regard, it has also investigated the mediating role of cognitive and emotional attitude towards the brand. For this purpose, 384 guests of 4 and 5 star hotels in Mashhad were surveyed using a questionnaire. The sample members were selected by conducting the convenience sampling sample. The collected data were analyzed using structural equation modeling technique in Amos software. The research results showed that the tested model has a good fit to the data, and all the research hypotheses were confirmed. In particular, the tangible and intangible characteristics of the hotel had an effect on the perception of the hotel well-being; perceived well-being had an effect on the cognitive and emotional attitude towards the hotel brand; and the two components of brand attitude affected hotel brand loyalty. In addition, the mediating roles of brand attitude components in the relationship between perceived well-being and loyalty to the hotel brand were also confirmed.

    Keywords: Hotel Characteristics, Perceived Well-Being, Customer Attitude, Customer Loyalty, Hoteling Industry
  • زهرا محمدزاده*، رئوف سید شریفی، سلیم فرزانه
    هدف

    مطالعه اثرات آزوسپریلیوم و نانوذرات (روی و سیلیکون) بر عملکرد دانه و برخی صفات تریتیکاله آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1400 اجرا شد.

    روش پژوهش: 

    فاکتورهای آزمایشی شوری (عدم اعمال شوری به عنوان شاهد، شوری 60 و 120 میلی مولار با نمک کلریدسدیم)، کاربرد آزوسپریلیوم (عدم تلقیح به عنوان شاهد و تلقیح بذر با باکتری آزوسپریلیوم) و محلول پاشی با نانوذرات (محلول پاشی با آب به عنوان شاهد، محلول پاشی 8/0 گرم در لیتر نانواکسید روی، محلول پاشی 50 میلی گرم در لیتر نانوسیلیکون، محلول پاشی توام توام 4/0 میلی گرم در لیتر نانواکسید روی و 25 میلی گرم در لیتر نانوسیلیکون) شامل می شدند.

    یافته ها

    کاربرد آزوسپریلیوم و نانوذرات در شوری 120 میلی مولار، محتوای پرولین (46/37 درصد)، پراکسید هیدروژن (66/41 درصد)، مالون دی آلدهید (57/37 درصد) و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز (به ترتیب 86/53 و 47 درصد) را نسبت به عدم اعمال شوری و عدم کاربرد آزوسپریلیوم و نانوذرات افزایش داد. کاربرد آزوسپریلیوم و نانوذرات محتوای قندهای محلول (68/18 درصد) و آنزیم کاتالاز (28 درصد) نسبت به عدم کاربرد آزوسپریلیوم و عدم محلول پاشی افزایش داد. عدم کاربرد آزوسپریلیوم و عدم محلول پاشی نانوذرات در شوری 120 میلی مولار، انتقال ماده خشک از اندام هوایی (25/54 درصد) و سهم انتقال ماده خشک از اندام هوایی در عملکرد دانه (14/126 درصد) را نسبت به شرایط کاربرد آزوسپریلیوم و نانوذرات در عدم اعمال شوری افزایش داد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد کاربرد آزوسپریلیوم و محلول پاشی نانوذرات می تواند به واسطه بهبود صفات بیوشیمیایی در شرایط شوری، عملکرد تریتیکاله را افزایش دهد.

    کلید واژگان: آنتوسیانین, پرولین, شاخص سطح برگ, کاتالاز, نانواکسید روی
    Zahra Mohammadzadeh *, Raouf Seyed Sharif, Salim Farzaneh
    Objective

    Studying the effects of Azospirillum and nanoparticles (silicon and zinc) on grain yield and some traits of Triticale under salinity stress was conducted as a factorial experiment with randomized complete block design and three replications at the research greenhouse of the University of Mohaghegh Ardabili in 2022.

    Methods

    The experimental factors included salinity levels (no salinity as control, salinity of 60 and 120 mM by NaCl), application of Azospirillum (no inoculation as control and seed inoculation with Azospirillum), nanoparticles foliar application (foliar application with water as control, foliar spraying 0.8 g.L-1 nano zinc oxide, 50 mg.L-1 nano silicon, combined foliar application of nano zinc oxide as 0.4 g.L-1 and nano silicon as 25 g.L-1).

    Results

    The application of Azospirillum and nanoparticles in 120mM salinity increased proline content (37.46 percent), hydrogen peroxide (41.66 percent), malondialdehyde (37.57 percent) and the activity of peroxidase and polyphenol oxidase enzymes (53.86 and 47 percent, respectively) compared with non-saline conditions and lack of Azospirillum and nanoparticles application. Application of Azospirillum and nanoparticles increased the content of soluble sugar (18.68 percent) and catalase enzyme activity (28 percent) as compared with treatments that did not receive Azospirillum application and foliar spraying. Not applying Azospirillum and nanoparticles under 120 mM salinity increased dry matter remobilization from aerial organs (54.25 percent) and the contribution of dry matter remobilization from aerial organs (126.14 percent) compared with the application of Azospirillum and nanoparticles under non-saline conditions.

    Conclusion

    It seems that applying Azospirillum and nanoparticle foliar application can increase grain yield of triticale under salinity stress due to improved biochemical traits.

    Keywords: Anthocyanin, Catalase, Leaf Area Index, Proline, Zinc Nano Oxide
  • امید بهبودی، زهرا محمدزاده *، طیبه رمضانی

    بین قصد و رفتار مصرف کنندگان همواره تناظر برقرار نیست و عوامل مختلف می تواند بر این رابطه اثرگذار باشد که درک این عوامل برای بازاریابان اهمیت دارد. هدف این پژوهش بررسی قصد استفاده از خدمات بانکداری الکترونیکی بر رفتار واقعی استفاده از این خدمات و نقش تعدیل گر ریسک اقتصادی و زیبایی شناسی ادراک شده است. روش پژوهش کاربردی، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل مشتریان بانک آینده است که از خدمات الکترونیکی این بانک بهره می برند. از آنجا که حجم جامعه برای محقق نامشخص بوده است، از قاعده سرانگشتی جهت تعیین حجم نمونه استفاده شد. با توجه به تعداد سوالات پرسشنامه، نمونه می بایست بین 170 تا 255 نفر باشد که در نهایت 250 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است که جهت سنجش روایی آن از روایی محتوا و روایی سازه استفاده شد. جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بهره گرفته شد که در نهایت روایی و پایایی تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری پی ال اس صورت گرفته است. نتایج نشان داد که قصد استفاده مشتریان از خدمات الکترونیکی بانک آینده بر رفتار استفاده آنان از این گونه خدمات تاثیر دارد. همچنین ریسک اقتصادی درک شده تاثیر قصد استفاده مشتریان از خدمات الکترونیکی بانک آینده بر رفتار استفاده آنان را تعدیل می کند و این تاثیر منفی می باشد. در نهایت مشخص شد که ریسک زیبایی شناسی ادراک شده بر رابطه بین قصد استفاده و رفتار استفاده از خدمات بانکداری الکترونیک تاثیر معنادار ندارد.

    کلید واژگان: قصد استفاده مصرف کننده, رفتار مصرف کننده, ریسک اقتصادی درک شده, ریسک زیبایی شناسی درک شده, خدمات الکترونیکی
    Omid Behboodi, Zahra Mohamadzadeh*, Tayebeh Ramezani

    The purpose of this study is to investigate the role of intention to use electronic banking services on the actual behavior of using these services and the moderating role of economic risk and perceived aesthetics on the relationship between intention and behavior in the future bank.The descriptive research method is an applied goal,and in terms of implementation method,a descriptive survey and a questionnaire were used to collect data.In the present study,the statistical population includes customers and depositors of Ayandeh Bank who use the electronic services on the Internet of this bank. Data analysis of250 questionnaires collected from Ayandeh Bank customers in Mashhad was performed using structural equation modeling technique and PLS statistical software. The results showed that the structural model of the present study has sufficient predictive power.It was also found that the intention to use e-services affected their behavior of such services.The results showed that the perceived economic risk negatively affects consumers' intention to use the e-services of Ayandeh bank on their usage behavior.It was finally determined that perceived aesthetics risk does not affect the relationship between our sample's intention to use e-banking services' behavior.In general,the intention to use motivational factors affects the behavior of actual use of technology, and this study depicts e-banking and shows the number of efforts people are willing to make

    Keywords: Customer Intent, Customer Usage Behavior, Economic Risk, Aesthetic Risk, Electronic Services Of Ayandeh Bank
  • زهرا محمدزاده، رئوف سیدشریفی*
    سابقه و هدف
    خشکی یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده تولید گیاهان زراعی است. راه کارهای متعددی برای افزایش مقاومت گیاهان ‏زراعی در برابر محدودیت آبی پیشنهاد شده است. در این رابطه کاربرد ورمی کمپوست و نانوسیلیکون می تواند عملکرد گیاهان زراعی تحت ‏شرایط تنش را افزایش دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات نانوسیلیکون و ورمی کمپوست بر عملکرد دانه و روند تغییرات برخی صفات ‏فیزیولوژیک چاودار در رژیم های مختلف آبیاری بود.‏
    مواد و روش ها
    آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده ‏کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل رژیم های مختلف آبیاری در سه سطح ‏‏(آبیاری کامل به عنوان شاهد، قطع آبیاری در 50 درصد مراحل آبستنی و سنبله دهی به ترتیب به عنوان محدودیت شدید و ملایم آبی)، ‏کاربرد نانوسیلیکون و ورمی کمپوست در چهار سطح (عدم کاربرد به عنوان شاهد، کاربرد نانوسیلیکون، ورمی کمپوست، کاربرد توام ورمی ‏کمپوست و نانوسیلیکون) بود. ورمی کمپوست از شرکت گیلدا و نانوسیلیکون از شرکت پیشگامان نانومواد ایرانیان تهیه شد. نانوسیلیکون با ‏متوسط اندازه ذرات کمتر از 30 نانومتر بود. محلول پاشی با نانوسیلیکون در دو مرحله پنجه زنی و ساقه دهی (به ترتیب معادل کد 21 و 30 ‏مقیاس ‏‎(BBCH‏ انجام شد. دو هفته بعد از قطع آبیاری در مرحله خوشه دهی، برخی صفات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بر روی برگ پرچم ‏اندازه گیری شد. روند تغییرات برخی صفات همانند شاخص کلروفیل، شاخص نیتروژن، محتوای نسبی آب، هدایت الکتریکی و هدایت روزنه ‏ایی برگ، در فاصله زمانی هر چهار روز یک بار از 135 تا 151 روز بعد از کاشت اندازه گیری شدند. ‏
    یافته ها
    بررسی روند تغییرات برخی صفات فیزیولوژیک نشان داد که در 151 روز بعد از کاشت در شرایط قطع آبیاری در مرحله آبستنی، ‏کاربرد توام نانوسیلیکون و ورمی کمپوست شاخص کلروفیل (9/47 درصد)، شاخص نیتروژن (6/47 درصد)، محتوای نسبی آب برگ پرچم ‏‏(2/30 درصد)، هدایت روزنه ای (8/12 درصد)، وزن و حجم ریشه (به ترتیب 3/22 و 3/28 درصد)، ارتفاع بوته (5/32 درصد)، طول سنبله ‏‏(2/32 درصد)، تعداد دانه در سنبله (2/40 درصد) و عملکرد دانه (3/7 درصد) را نسبت به شرایط عدم کاربرد نانوسیلیکون و ورمی کمپوست ‏در همین سطح از سطوح آبیاری افزایش داد. همچنین قطع آبیاری در مرحله آبستنی در شرایط عدم کاربرد نانوسیلیکون و ورمی کمپوست ‏هدایت الکتریکی (8/13 درصد)، پراکسید هیدروژن (7/26 درصد) و مالون دی آلدهید (8/9 درصد) را نسبت به کاربرد توام نانوسیلیکون و ‏ورمی کمپوست در همین سطح از سطوح آبیاری افزایش داد.‏
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد کاربرد تاثیر نانوسیلیکون و ورمی کمپوست با بهبود برخی صفات فیزیولوژیک چاودار قادر بودند بخشی از ‏کاهش عملکرد ناشی از محدودیت آبی را جبران نمایند. ‏
    کلید واژگان: تنش, قرائت کلروفیل متر, محتوای نسبی آب, هدایت روزنه ای
    Zahra Mohammadzadeh, Rauf Seed Sharify *
    Background and objectives
    Drought is one of the most important factors limiting crop production. ‎Several methods have been proposed to increase the resistance of crops against water limitation. In this ‎regard, the use of vermicompost and silicon can improve the performance of crop plants under stress ‎conditions. Considering the above fact, thr present study was undertaken to evaluate the effects of ‎nanosilicon and vermicompost application on grain yield and the trend of changes some physiological ‎traits (i.e, chlorophyll index, nitrogen index, relative water content, leaf electrical conductivity and ‎stomatal conductivity) of rye in different irrigation regimes.‎
    Materials and methods
    a factorial experiment based on randomized complete block design with three ‎replications was conducted under the research greenhouse conditions in 2023. Treatments were various ‎irrigation regimes (normal irrigation as control, irrigation withholding at 50% of booting and heading ‎stages as severe and moderate water limitation, respectively), application of nanosilicon and ‎vermicompost at four levels (no application as control, application of nanosilicon, vermicompost, both ‎application vermicompost and nanosilicon). Vermicompost was prepared from Gilda corporation and ‎silicon from Pishgaman Nanomaterials Company. Nano silicon was with the average of particle size of ‎less than 30 nm. Foliar application of Si was done in stages of tillering and stem elongation (BBCH 21 ‎and 30, respectively).‎‏ ‏Two weeks after irrigation withholding in booting stage, some biochemical and ‎physiological traits were measured on the flag leaf. The trend of changes some traits such as chlorophyll ‎index, nitrogen index, relative water content, leaf electrical conductivity and stomatal conductivity were ‎measured at time intervals every four days from 135 to 150 days after planting.‎‏ ‏Analysis of variance was ‎done by software package SAS v9.12. The main effects and interactions were compared by LSD test at the ‎‎0.05 the probability level, using the SAS version 9.1. ‎
    Results
    study of the trend of changes some physiological traits showed that in 151 days after plantingunder irrigation withholding at of booting conditions, application of vermicompost and nano silicon ‎increased chlorophyll index (47.9%), nitrogen index (47.6%), relative content of flag leaf (30.2 %), ‎stomatal conductance (12.8%), root weight and volume (22.3 and 28.3%, respectively), plant height ‎‎(32.5%), spike length (32.2%), the number of grains per spike (40.2 %) and grain yield (7.3%) as ‎compared to no application of nano silicon and vermicompost at the same level from irrigation levels. ‎Also, under irrigation withholding at of booting stage conditions, no application of nano silicon and ‎vermicompost increased electrical conductivity (13.8%), hydrogen peroxide content (26.7%) and ‎malondialdehyde (9.8%) as compared to application of nano silicon and vermicompost at the same level ‎from irrigation levels.‎
    Conclusion
    Therefore, with considering of the results of this study, it can be stated that, applying ‎nano silicon and vermicompost were able to compensate part of the yield reduction caused by water ‎limitation by improving some physiological traits of rye.‎
    Keywords: SPAD, Relative Water, Stress, Stomatal Conductance ‎ ‎
  • زهرا محمدزاده*، اعظم زارع میرک آباد

    ضعف در مهارتهای اجتماعی کودکان با آسیبهای متعدد در دوران کودکی و بزرگسالی همراه است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر بازیهای گروهی بر بهبود مهارتهای اجتماعی کودکان انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع مطالعه نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و با گروه کنترل بود. از میان کودکان 6-5 ساله مراکز پیش دبستانی واقع در منطقه 2 شهر تهران و با مهارت اجتماعی ضعیف، با روش نمونه گیری هدفمند، 30 کودک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به منظور آموزش مهارتهای اجتماعی، اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه و دو بار در هفته در بازیهای گروهی شرکت کردند. برای ارزیابی رفتارهای اجتماعی از مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بازیهای گروهی بر بهبود مولفه های مهارتهای اجتماعی شامل مهارتهای اجتماعی مناسب، رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری، برتری طلبی و رابطه با همسالان در کودکان پیش دبستانی موثر است (0/05 > p). بر این اساس، متخصصان فعال در حوزه کار با کودکان می توانند در کنار سایر مداخلات از بازیهای گروهی نیز به منظور اصلاح و تقویت مهارتهای اجتماعی در کودکان بهره ببرند.

    کلید واژگان: مهارتهای اجتماعی, بازیهای گروهی, کودکان پیش دبستانی
    Z. Mohammadzaadeh*, A. Zaaremirakaabaad

    Weaknesses in children’s social skills could lead to a number of problems during the adulthood. Aimed at reducing such problems through elimination of those weaknesses by engaging preschoolers in group games, in the present study a sample of 30 preschoolers with weak social skills were randomly placed in two groups of equal size, one of which went through 10 sessions of group games in 5 weeks. The analysis of the collected data revealed a significant improvement (p<0.05) in the group’s social skills, as they exhibited appropriate social skills, avoided anti-social behaviors such as aggression and supremacy, and improved their relationships with their peers. Thus those dealing with children are recommended to use group games, alongside other interventions, to correct and improve children’s social skills.

    Keywords: Social Skills, Group Games, Preschool Children
  • زهرا محمد زاده*، فهمیه باصفا احمدآبادی، هادی طاهرپور کلانتری

    امروزه با گسترش رقابت در میان سازمان ها، کسب شهرت و اعتبار برند، هدف اصلی قرار گرفته و اولویت اول را به خود اختصاص داده است. در آموزش عالی، رقابت زیادی برای کسب اعتبار و شهرت در میان دانشگاه های مختلف در شهر مشهد، به عنوان قطب آموزشی در شرق کشور، در جریان است و همه دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی این حوزه، در صدد کسب اعتبار بیشتری نزد دانشجویان و افکار عمومی هستند. دانشگاه آزاد اسلامی هم به عنوان یکی از قدیمی ترین دانشگاه های ایران، از این امر مستثنی نیست. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی نقش مشارکت، هویت یابی، شهرت و دلبستگی در خلق برند دارای اعتبار، در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مشهد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقاطع ارشد و دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد بوده که تعداد آن ها براساس مندرجات وب سایت این دانشگاه، حدود 2800 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه غیرتصادفی در دسترس بوده که تعداد 415 پرسشنامه به صورت حضوری و آنلاین توزیع گردید که نهایتا تعداد 382 پرسشنامه به مرحله تجزیه و تحلیل وارد شدند. روایی با استفاده از روش روایی صوری و محتوا تایید گردید. برای تایید پایایی، از آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری صورت گرفت. نتایج نشان می دهد مشارکت، هویت و شهرت برند بر دلبستگی دانشجویان به برند تاثیر دارد. همچنین، هویت برند، شهرت و دلبستگی به برند بر اعتبار برند تاثیر مثبت دارد. برعکس، دلبستگی برند  بر اعتبار برند تاثیر معناداری نشان نمی دهد.

    کلید واژگان: مشارکت برند, هویت برند, شهرت برند, اعتبار برند, دلبستگی برند
    Zahra Mohamadzadeh *, Fahime Basfa Ahmadabadi, Hadi Taherpour Kalantari

    Today, the expansion of competition among organizations and gaining brand reputation has become the main goal of organizations and the first priority of organizations. Therefore, this research was conducted with the aim of investigating the role of participation, identification, reputation and attachment in creating a reputable brand among the students of the Islamic Azad University of Mashhad. In the current research, the statistical population includes all graduate and doctoral students of the Islamic Azad University of Mashhad branch, whose number, according to the contents on the website of this university, is about 2800 people. Also, in the current research, the sampling method was available in the form of a random sample, and 415 questionnaires were distributed in person and online(in the class groups of students of the desired courses), and finally, 382 questionnaires were entered into the analysis stage. In order to measure the face validity of the instrument, help was taken from the supervisor, and content validity was checked and confirmed using confirmatory factor analysis. Also, Cronbach's alpha coefficient was used to check and confirm reliability. Finally, data analysis was done using structural equations and PLS version 3 and SPSS version 24 software. The results of this research show that cultural participation, brand identity and brand reputation have significant effect on brand attachment. Also, brand identity and brand reputation and participation have a positive effect on brand credibility, In addition, brand attachment does not affect brand credibility.

    Keywords: Brand Participation, Brand Identity, Brand Reputation, Brand Credibility, Brand Attachment
  • محسن لعل علیزاده*، زهرا محمدزاده

    متاورس، فضایی مجازی است که در آن کاربران می توانند با دارایی های دیجیتال به تعامل و معامله بپردازند؛ اما چشم انداز قانونی کسب وکارها در متاورس هنوز در حال تکامل و توسعه است و هرروز ابعاد جدیدی به آن افزوده می شود. متاورس کسب وکارها را هم ازنظر محتوا و هم ازنظر فرایندهای اجرای فعالیت ها به شیوه بنیادین تحت تاثیر قرار خواهد داد. لذا شناسایی چالش های حقوقی کسب وکارها در این فضای رو به رشد امری ضروری است. هدف این پژوهش بررسی چالش های قانونی مرتبط با متاورس در فضای کسب وکار و شناسایی و ارائه برخی راه حل های بالقوه برای پرداختن به آن هاست. روش تحقیق، تحلیلی و پیمایشی بوده و جامعه آماری صاحب نظران حقوق تجارت هستند که با فضای متاورس آشنایی دارند. با استفاده از روش دلفی، پس از سه مرحله رفت وبرگشت نظرات در قالب پرسشنامه، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظرات 15 نفر از صاحب نظران در نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که چالش های اصلی شناسایی شده در حوزه حقوق کسب وکارها در متاورس به ترتیب اهمیت شامل حقوق مالکیت معنوی، حریم خصوصی، صلاحیت قضایی، جرائم سایبری، شرایط خدمات و هویت مجازی است. در بخش پیشنهاد ها، بر نیاز به رویکردهای بین رشته ای برای درک چالش های حقوقی متاورس و اهمیت ایجاد قوانین، مقررات و سیاست های خاص که منافع رقابتی ذینفعان مختلف را متعادل می کند، تاکید شده است.

    کلید واژگان: متاورس, مالکیت معنوی, حریم خصوصی, صلاحیت حقوقی و قضایی, حقوق تجارت
    Mohsen Lal Alizadeh *, Zahra Mohamadzadeh
    INTRODUCTION

    Metaverse is a virtual space where users can interact and trade with digital assets. However, the legal challenges of businesses in the Metaverse are still evolving and new dimensions are being added every day. Metaverse will affect businesses fundamentally both in terms of content and in terms of the processes of implementing activities. Since all economic and managerial activities are administered on a legal basis, managing in the Metaverse also follows the same rule and we must know the legal requirements of working in this space. Some recent metaverse Challenges, such as intellectual property infringement, show that the field is in urgent need of commercial legal foundations. Therefore, it is necessary to identify the legal challenges of businesses in this growing environment. The purpose of this research is to examine the legal challenges related to Metaverse in the business environment and to identify and provide some potential solutions to address those challenges.

    THEORETICAL FRAMEWORK

    Studying various prior researches, six basic challenges of the business for users and companies active in Metaverse have been identified, including intellectual property, privacy, legal jurisdiction, virtual identity, cybercrimes and terms of service.

    METHODOLOGY

    The research method is analytic and survey. The statistical population is academic business and law experts who are familiar with Metaverse. Sampling was based on by judgmental or purposeful method. The aforementioned experts were asked to participate in research on the legal challenges of businesses in Metaverse using the Delphi method. Delphi is used for prospective studies and identification of unknown dimensions and indicators of a situation. 15 experts took part in 3 round of Delphi method. After three rounds of surveys in the form of a questionnaire, the viewpoints of experts were analyzed using in SPSS software. In the final stage, the Kendall coefficient was calculated as 0.763, which shows that the members of the Delphi panel have reached a relative agreement.

    RESULTS & DISCUSSION

    The results of the surveys indicate that the main challenges identified in the field of business law in Metaverse, in order of importance, include intellectual property rights, privacy, jurisdiction, cybercrimes, terms of service, and virtual identity. The most important challenge for businesses in Metaverse was identified as intellectual property rights. Propertis are created every moment on Metaverse, many of which are created by users of these platforms. These assets are sometimes much more valuable than assets in the physical world. The question is that who will be the main owner of these assets? The second challenge was the privacy problem. Since the data of users and customers is published in the public space of Metaverse, a distinction should be made between the data that the user publishes knowingly and the data that is published unintentionally by the platform or other users, and policies should be set to protect user privacy. The third challenge is the jurisdiction of disputes and the application of laws. Considering the global nature of the Metaverse, which country's laws should be used to apply the laws is a problem that needs to be thought about. The fourth identified challenge is determining the terms of service provided by companies and platform providers to users. Determining the terms of providing services to users is a kind of contract that informs both users and administrators about the conditions of presence and use of the platform. The last Challenge is the virtual identity of users. These identities, known as avatars, can live in the Metaverse, own and shop, travel, interact with other virtual identities, and even commit crimes. These virtual users and customers must accept responsibility for their actions

    CONCLUSIONS & SUGGESTIONS

    In the business world, considering the metaverse and virtual worlds, there should be more specific international laws regarding the rights of different stakeholders, because this world is a relatively new concept and technology that mankind has not had any experience with so far. However, some current laws and regulations in the business space, such as intellectual property laws, data privacy laws, and online conduct laws, may also apply to activities in the Metaverse domain. An important suggestion is to create new rules and regulations that suit the unique characteristics of the metaverse, such as virtual property ownership rules, intellectual property rights, and user privacy in the metaverse. In the recommendations section, also the need for taking an interdisciplinary approach to understand the legal challenges of the metaverse and the importance of creating specific laws, regulations, and policies that balance the competing interests of various stakeholders are emphasizes. Another suggestion is the cooperation of various business organizations and stakeholders in developing standards and best practices for Metaverse, which promotes stability and fairness in various virtual environments and builds trust. Also, it is suggested that education and awareness should be pursued seriously to help users and beneficiaries understand their rights and responsibilities in this new environment.

    Keywords: Metaverse, Intellectual property, Privacy, Legal, Judicial jurisdiction, Business law
  • علی علیرضایی بجستانی، امید بهبودی*، زهرا محمد زاده

    امروزه رشد سریع و استفاده روزافزون از شبکه های اجتماعی، این امکان را فراهم نموده است که فروشندگان، خرده فروشان و خریداران، در محیط خرده فروشی آنلاین، به شکلی بسیار موثرتر باهم ارتباط برقرار میکنند. در این پژوهش بررسی پیشایندها و پسایندهای عشق به برند؛ از شیفتگی برند مصرف کننده آنلاین تا نیت خلق ارزش برند(مورد مطالعه برند افق کوروش)در سال 1401می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق کلیه مشتریان فروشگاه های افق کوروش که تعداد آنها و نامعلوم می باشند و نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 384 نفر به روش غیرتصادفی دردسترس انتخاب شد. داده ها در نرم افزار پی ال اس، با روش معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که شیفتگی برند مصرف کننده آنلاین بر عشق به برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر و  نیز بر نیت خلق ارزش برند تاثیر معناداری داشت. همچنین اعتماد برند بر عشق به برند و نیت خلق ارزش برند تاثیر دارد، اما بر تمایل به پرداخت قیمت بالاتر تاثیر نداشت. هویت برند مصرف کننده آنلاین بر عشق به برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر تاثیر داشت، اما بر نیت خلق ارزش برند تاثیر معناداری نداشت. در نهایت عشق به برند بر نیت خلق ارزش برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر تاثیر معناداری داشت.

    کلید واژگان: عشق به برند, شیفتگی برند, مصرف کننده آنلاین, نیت خلق ارزش برند, فروشگاه های افق کوروش
    Ali Alirezaei Bejestani, Omid Behboodi *, Zahra Mohammadzadeh

    Today, the rapid growth and increasing use of social networks has made it possible for sellers, retailers and buyers to communicate more effectively in the online retail environment. In this research, investigating the antecedents and consequences of brand love; From the online consumer's brand engagement to the intention of creating brand value (the case of the study of the Afogh Korosh brand) in the year 1401. The current research is applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of execution method. The statistical population of the research is all customers of Afogh Korosh stores, whose number is unlimited and unknown, and the statistical sample was calculated using Morgan's table of 384 people in PLS software, with the method of structural equations and confirmatory factor analysis. The results showed that online consumer brand engagement had a significant effect on brand love and willingness to pay a higher price, as well as on the intention to create brand value. Also, brand trust has an effect on brand love and the intention to create brand value, but it did not affect the willingness to pay a higher price. Online consumer brand identity had an effect on brand love and willingness to pay a higher price, but it did not have a significant effect on the intention to create brand value. Finally, love for the brand had a significant effect on the intention to create brand value and willingness to pay a higher price.

    Keywords: Brand Love, Brand Engagement, online consumer, brand value creation intention, Ofogh Kourosh stores
  • زهرا محمدزاده، مهرداد مهدیزاده، پگاه مسنن مظفری، معصومه ابراهیمی*

    هدف از انجام این مطالعه مقایسه تاثیر درمانهای دندانپزشکی تحت بیهوشی عمومی و درمانهای دندانپزشکی سرپایی بر روی میزان ترس و اضطراب از دندانپزشکی کودکان مبتلا به پوسیدگی زودرس دندانی و همچنین کیفیت زندگی کودکان بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی دو گروه کودک 3 تا 6 ساله که یک گروه نیازمند درمان دندانپزشکی با بیهوشی عمومی و گروه دیگر نیازمند درمان سرپایی در مطب بودند، انتخاب شدند. پرسشنامه های ارزیابی میزان ترس و اضطراب کودک (DS-CFSS) و ارزیابی کیفیت زندگی مرتبط با دهان کودک (F-ECOHIS) پیش از انجام درمان و 1 ماه پس انجام درمان ها در اختیار والدین قرار گرفت.در نهایت نتیجه این پرسشنامه ها، با یکدیگر مقایسه گردید. جهت آنالیز آماری از آزمونهای Mann-Whitney، T-Test , Kruskal-Wallis و Wilcoxon Signed Ranks استفاده گردید.سطح معنی داری آزمونها 05 /0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    اضطراب پیش از آغاز درمان و همچنین پس از پایان درمان، در گروه بیهوشی عمومی به طور معناداری از گروه درمان سرپایی بیشتر بود. (001 /0 < p) نمره اضطراب کودکان در روش درمان سرپایی (007/0=p) و در روش درمان تحت بیهوشی عمومی به طور معناداری کاهش یافت (001 /0 <p).کیفیت زندگی پیش از آغاز درمان کودکان در گروه درمان سرپایی به طور معناداری از گروه بیهوشی عمومی بیشتر بود. (008/0=P) کیفیت زندگی پس از پایان درمان کودکان در گروه درمان سرپایی تفاوت معناداری از لحاظ آماری با گروه بیهوشی عمومی نداشت (61 / 0= p).

    نتیجه گیری

    هر دو روش درمان سرپایی و تحت بیهوشی عمومی کارایی بالایی دارند و به خوبی در کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان کودکان اثر مثبت دارند و قادر به کاهش اضطراب دندانپزشکی کودکان هستند.روش بیهوشی عمومی در کاهش اضطراب کودک نسبت به بیس لاین موفق تر بود اما در زمینه بهبود کیفیت زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.

    کلید واژگان: درمانهای دندانپزشکی, بیهوشی عمومی, ترس, اضطراب, کیفیت زندگی, کودکان
    Zahra Mohammadzadeh, Mehradad Mehdizadeh, Pegah Mosannen Mozaffari
    Introduction

    The purpose of this study is to comparison the effect of dental treatments under general anesthesia and outpatient on the level of fear and anxiety and quality of life related to oral health of children.

    Methods & Materials: 

    In this cross sectional study two groups of 3 to 6 years old children are selected, one group need dental treatment with general anesthesia and the other group need outpatient treatment in the office. Questionnaires for assessing the child's fear and anxiety level (DS-CFSS) and evaluating the quality of life related to the child's mouth (F-ECOHIS) are provided to the parents before the treatment and 1 month after the treatment. Data were analyzed in SPSS software (version17) using Mann whitney, T-Test , Kruskal-Wallis and Wilcoxon Signed Ranks.The level of significancy was 0.05.

    Results

    Anxiety before the treatment and also after the end of the treatment was significantly higher in the general anesthesia group than in the outpatient treatment group (p<0.001 and p<0.001). Children's anxiety score has decreased significantly in the outpatient treatment method (p=0.007) and in the treatment method under general anesthesia decreased significantly (p<0.001). The quality of life of children in the outpatient treatment group was significantly higher than the general anesthesia group before the study (p=0.008). There is no significant difference in the quality of life after the treatment between children in the outpatient treatment group and general anesthesia. (p=0.614).

    Conclusion

    Both methods, outpatient treatment and treatment under general anesthesia are highly effective and have a positive effect on the quality of life related to children's oral health and are able to reduce their anxiety. The treatment under general anesthesia was more successful in reducing anxiety of children comparison to base line ,but in related to the quality of life there was no significant difference.

    Keywords: dental treatments, General anesthesia, fear, Anxiety, Quality of life, Children
  • زهرا محمدزاده*، رئوف سید شریفی، سلیم فرزانه

    کاربرد باکتری های محرک رشد و نانوذراتی مانند روی و سیلیکون می تواند مقاومت گیاهان در برابر تنش های محیطی همانند شوری را افزایش دهد. از این رو آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1400 اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل تنش شوری در سه سطح (عدم اعمال شوری به عنوان شاهد، اعمال شوری 60 و 120 میلی مولار) با استفاده از نمک کلرید سدیم، کاربرد باکتری محرک رشد در دو سطح (عدم تلقیح بذر به عنوان شاهد و تلقیح بذر با باکتری آزوسپریلیوم)، محلول پاشی با نانو ذرات در چهار سطح (محلول پاشی با آب به عنوان شاهد، محلول پاشی 0.8 گرم در لیتر نانواکسید روی، محلول پاشی 50 میلی گرم در لیتر نانوسیلیکون، محلول پاشی توام 0.4 گرم در لیتر نانواکسید روی و 25 میلی گرم در لیتر نانوسیلیکون) بود. نتایج نشان داد که کاربرد آزوسپریلیوم و محلول پاشی نانواکسید روی و سیلیکون تحت شرایط عدم اعمال شوری، محتوای کلروفیل a (38.42%)، کلروفیل b (41.76%)، کلروفیل کل (39.39%)، کارتنویید (53.99%)، وزن ریشه (62.61%)، سرعت پرشدن دانه (16.37%)، طول دوره و دوره موثر پرشدن دانه (به ترتیب 21.28 و 29.78%) و عملکرد دانه (47.23%) را نسبت به شرایط عدم کاربرد آزوسپریلیوم و نانوذرات تحت شرایط شوری 120 میلی مولار افزایش داد. همچنین کاربرد آزوسپریلیوم و محلول پاشی نانوذرات روی و سیلیکون در شرایط شوری 60 میلی مولار، محتوای کلروفیل a (31.4%)، کلروفیل b (34.35%)، کلروفیل کل (32%)، کارتنویید (45.68%)، وزن ریشه (57.14%)، سرعت پرشدن دانه (15.21%)، طول دوره و دوره موثر پرشدن دانه (به ترتیب 21.19 و 28.62%) و عملکرد دانه (35.67%) نسبت به سطح شوری 120میلی مولار افزایش داد. بر اساس این نتایج، کاربرد آزوسپریلیوم و نانوذرات روی و سیلیکون در شرایط تنش شوری همانند شرایط عدم اعمال شوری می تواند با بهبود محتوای رنگدانه های فتوسنتزی و مولفه های پر شدن دانه، عملکرد دانه تریتیکاله را افزایش دهد.

    کلید واژگان: آزوسپریلیوم, طول دوره پر شدن دانه, محتوای کلروفیل, وزن ریشه
    Z. Mohammadzadeh *, R. Seyed Sharifi, S. Farzaneh
    Introduction

    Salinity stands as a significant environmental stressor that profoundly curtails the growth and yield of crop plants. This adversity also extends to the impairment of pigments and plastids, leading to diminished chlorophyll indices, rates, and grain-filling durations. To counteract the deleterious impact of such stressors on plant growth, a spectrum of strategies has been devised. Prominent among these strategies are plant growth-promoting rhizobacteria, exemplified by azospirillum, and the utilization of nanoparticles like zinc and silicon. These factors play a pivotal role in elevating yield outcomes. Zinc's pivotal involvement spans protein metabolism, photosynthetic activities, and diverse physiological traits within plants. Particularly noteworthy is its contribution to rectifying zinc deficiency, a particularly critical concern in plants cultivated in high-pH soils. Notably, recent research has illuminated the potential of applying minute quantities of micronutrients, notably zinc via foliar spraying, in bolstering plant resilience against salt stress. Likewise, silicon emerges as a supplemental micronutrient that imparts heightened resistance to environmental stresses, fostering increased resilience within biological systems. Therefore, this study aimed to evaluate the effects of application of plant growth-promoting rhizobacteria and nanoparticles (zinc and silicon) on the yield, photosynthetic pigments, and filling components of triticale grain under salt stress.

    Materials and Methods

    This experiment was conducted as factorial based on a randomized complete block design with three replications in greenhouse research of the Faculty of Agriculture and Natural Resources, University of Mohaghegh Ardabili in 2022. Factors experimental included salinity at three levels (no salinity as control, application of 60, 120 mM salinity) by NaCl, application of PGPR at two levels (no inoculation as control and seed inoculation with Azospirillium), and foliar application of nanoparticles at four levels (foliar application with water as control, foliar application of 0.8 g.L-1 nano zinc oxide, foliar application 50 mg.L-1 nano silicon, foliar application both of nano zinc oxide (0.4 g.L-1) and nano silicon (25 mg.L-1). The strains and cell densities of microorganisms used as PGPR in this experiment were 1×107 bacteria per milliliter (107 cfu.ml−1). A two-part linear model was used to quantify the grain-filling parameters. In this study, grain dry weight and number were used to calculate the average grain weight for each sample. Total duration of grain filling was determined for each treatment combination by fitting a bilinear model:    GW =where GW is the grain dry weight; a, the GW-intercept; b, the slope of grain weight indicating grain filling rate; t, the days after earring; and t0, physiological maturity. The effective grain filling period (EGFD) was calculated from the following equation:EGFD = the highest grain weight (g)/rate of grain filling (g day-1).

    Results and Discussion

    The results showed that application of Azospirillium and foliar application of nano zinc-silicon oxide under no salinity increased chlorophyll a (38.42%), chlorophyll b (41.76%), total chlorophyll (39.39%), carotenoids (53.99%), root weight (62.61%), grain filling rate (16.37%), grain filling period and effective grain filling period (21.28 and 29.78%) and grain yield (47.23%) in compared to no application of Azospirillium and nanoparticles under 120 mM salinity. Application of Azospirillium and foliar application nano zinc-silicon oxide under 60 mM salinity also increased chlorophyll a (31.4%), chlorophyll b (34.35%), total chlorophyll (32%), carotenoids (45.68%), root weight (57.14%), grain filling rate (15.21%), grain filling period and effective grain filling period (21.29 and 28.16%) and grain yield (35.67%) in compared to the application of Azospirillium and nanoparticles under 120 mM salinity. According to this study, application of Azospirillium and nanoparticles (zinc and silicon) can increase yield of triticale grain under salinity stress such as no salinity due to the improvement of photosynthetic pigments content and grain filling components.

    Keywords: Azospirillium, Chlorophyll content, Grain filling period, Root weight
  • رضا نهاوندی، امید بهبودی*، زهرا محمدزاده
    با افزایش نگرانی های زیست محیطی مصرف کنندگان، دولت ها و جوامع مختلف در سراسر جهان و سازمان ها درصدد توسعه برنامه های دوستدار محیط زیست مانند توسعه خدمات و محصول سبز، رفتار سبز و فناوری سبز برآمدند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیرات اینترنت اشیا، قصد خرید سبز و عملیات سبز در رفتار سبز کارکنان در صنعت هتلداری (مورد مطالعه: منزلگاه حیات شرق) انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی - هم بستگی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان منزلگاه حیات شرق مشهد تشکیل داده اند که تعداد آن ها 100 نفر است. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان، 80 نفر محاسبه شده و روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه رونی باسانا (2021) استفاده و به منظور تعیین روایی پرسش نامه ها از روایی محتوا، تایید اساتید، روایی سازه، همگرا و واگرا استفاده شد و پایایی پرسش نامه ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. در این پژوهش، برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی ال اس استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اینترنت اشیا در عملیات سبز و رفتار سبز کارکنان تاثیر معناداری دارد. همچنین قصد خرید سبز در عملیات سبز و رفتار سبز کارکنان تاثیر معناداری داشت، اما تاثیر عملیات سبز در رفتار سبز کارکنان تایید نشد.
    کلید واژگان: اینترنت اشیا, قصد خرید سازمانی سبز, عملیات سازمانی سبز, رفتار سازمانی سبز, صنعت هتلداری
    Reza Nahavandi, Omid Behboodi *, Zahra Mohamadzadeh
    With increasing environmental concerns from consumers, governments and communities around the world and organizations have sought to develop environmentally friendly programs such as green service and product development, green behavior and green technology. The aim of this study was to investigate the effects of IoT, green shopping intention and green operations on green behavior of employees in the hotel industry (Case study: Hayat Shargh Apartment Hotel). The present study is applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of implementation method. The statistical population of this study was all employees of Hayat Shargh Apartment Hotel, whose number is 100 people. The statistical sample was calculated using Morgan table, 80 people and the random sampling method was simple. In order to collect data, Basana et al (2021) questionnaire was used. In order to determine the validity of the questionnaires, content validity and professors' approval., construct validity, convergent and divergent were used and the reliability of the questionnaires was assessed and confirmed using Cronbach's alpha coefficient. In this research, structural equation modeling methods using PLS software have been used to analyze the data. The results showed that the Internet of Things has a significant effect on green operations and green behavior of employees. The intention to buy green also had a significant effect on green operations and green behavior of employees. But the impact of green operations on staff green behavior was not confirmed.
    Keywords: Internet of Things, green organizational purchasing intent, green organizational operations, green organizational behavior, Hotel Industry
  • زهرا محمدزاده*، رئوف سیدشریفی، سلیم فرزانه، حامد نریمانی
    سابقه و هدف
    شوری یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که رشد و عملکرد گیاهان زراعی را کاهش می دهد. کاربرد کودهای زیستی ‏عملکرد و مقاومت گیاهان در برابر تنش های محیطی مختلف از جمله شوری را افزایش می دهد. همچنین عنصر روی یک نقش مهمی را در ‏متابولیسم پروتیین، فعالیت فتوسنتزی و برخی صفات فیزیولوژیکی گیاهان ایفا می کند. کمبود روی یک مشکل اساسی به خصوص در گیاهان ‏رشد کرده درخاک های با ‏pH‏ بالا است. در سال های اخیر محققان نشان داده اند که مقدار کمی از ریزمغذی هایی مانند روی به وسیله محلول ‏پاشی می تواند توانایی گیاهان به تنش شوری را تحت تاثیر قرار دهد. سیلیکون نیز یک ریز مغذی مکمل برای سیستم های بیولوژیکی است و ‏نقش فیزیولوژیکی مهمی را در افزایش مقاومت در برابر تنش های مختلف محیطی دارد. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات آزوسپریلیوم و ‏نانوذرات (روی و سیلیکون) بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی تریتیکاله تحت تنش شوری بود.‏
    مواد و روش ها
    این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی ‏و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1400 اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل تنش شوری در سه سطح (عدم اعمال شوری به ‏عنوان شاهد، اعمال شوری 60 و 120 میلی مولار) با استفاده از نمک کلرید سدیم، کاربرد باکتری محرک رشد در دو سطح (عدم تلقیح بذر ‏به عنوان شاهد و تلقیح بذر با باکتری آزوسپریلیوم)، محلول پاشی با نانو ذرات در چهار سطح (محلول پاشی با آب به عنوان شاهد، محلول پاشی ‏‏8/0 گرم در لیتر نانواکسید روی، محلول پاشی 50 میلی گرم در لیتر نانوسیلیکون، محلول پاشی توام 4/0 میلی گرم در لیتر نانواکسید روی و 25 ‏میلی گرم در لیتر نانوسیلیکون) بود. ‏
    یافته ها
    نتایج نشان داد که کاربرد آزوسپریلیوم و محلول پاشی توام نانواکسید روی و سیلیکون تحت شرایط عدم اعمال شوری، شاخص ‏کلروفیل (24/49 درصد)، محتوای نسبی آب (82/59 درصد)، هدایت روزنه ای (6/57 درصد)، فلورسانس حداکثر (77/52 درصد)، فلورسانس ‏متغیر (09/136 درصد)، عملکرد کوانتومی (24/54 درصد) و عملکرد دانه (23/47 درصد) را نسبت به شرایط عدم کاربرد باکتری محرک رشد ‏و نانوذرات تحت شرایط شوری 120 میلی مولار افزایش داد. همچنین هدایت الکتریکی و فلورسانس حداقل به ترتیب 6/54 و 15/49 درصد ‏نسبت به شرایط عدم کاربرد باکتری محرک رشد و نانوذرات تحت همان سطح شوری، کاهش پیدا کرد. ‏
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد آزوسپریلیوم و محلول پاشی نانواکسید روی و سیلیکون می تواند عملکرد دانه تریتیکاله را در ‏شوری 120 میلی مولار به واسطه ی بهبود شاخص های فلورسانس کلروفیل و برخی صفات فیزیولوژیکی همچون هدایت روزنه ای، شاخص ‏کلروفیل و محتوای نسبی آب افزایش دهد. از این رو می توان کاربرد باکتری های محرک رشد و نانوذرات (روی و سیلیکون) را به عنوان راه کار ‏موثر برای تعدیل اثرات تنش شوری پیشنهاد کرد.‏
    کلید واژگان: تنش, شاخص کلروفیل, عملکرد کوانتومی, فلورسانس حداکثر
    Zahra Mohammadzadeh *, Raouf Seyed Sharifi, Salim Farzaneh, Hamed Narimani
    Background and objectives
    Salinity is one of the most important environmental stresses that reduce the ‎growth and yield of crop plants. Application of biofertilizers increases yield and the resistance of plants ‎against various environmental stresses, such as salinity. Also, zinc plays an important role in protein ‎metabolism, photosynthetic activity and some physiological traits crop plants. Zinc deficiency is ‎recognized as a critical problem in‏ ‏plants, especially grown on saline conditions with high pH values. But, ‎recent researches have shown that a small amount of nutrients, particularly Zn applied by foliar spraying ‎can affect ability of plants to salinity stress. Silicon is also a complementary micronutrient for biological ‎systems and has an important physiological role in increasing resistance of plants against various ‎environmental stresses. The aim of this research was to investigate Azosperlium and nanoparticles (zinc ‎and silicon) effects on yield and some physiological traits of triticale under salinity stress.‎
    Materials and methods
    This experiment was conducted as factorial based on randomized complete ‎design with three replications in greenhouse research of the Faculty of Agriculture and Natural Resources, ‎University of Mohaghegh Ardabili during 2022. Factors experimental were included salinity stress at three ‎levels (no application of salinity as control, application of 60, 120 mM salinity) by NaCl, application of ‎plant growth promoting rhizobacteria at two levels (no seed inoculation as control and seed inoculation ‎with Azospirillium) and foliar application of nanoparticles at four levels (foliar application with water as ‎control, foliar application of 0.8 g.L-1 nano Zn oxide, foliar application 50 mg.L-1 nano silicon, combined ‎foliar application of 0.4 g.L-1 of nano zn oxide and 25 mg.L-1 of nano silicon). ‎
    Results
    The results showed that application of Azospirlium and foliar application of nano zn-silicon ‎oxide under no salinity condition increased chlorophyll index (49.24%), relative water content (59.82%), ‎stomata conductivity (57.6%), maximum fluorescence (52.77%), variable fluorescence (136.09%), ‎quantum yield (54.24%) and grain yield (47.23%) in comparison with of no application of PGPR and ‎nanoparticles under salinity 120 mM. But electrical conductivity and minimum fluorescence (54.6 and ‎‎49.15% respectively) decreased in comparison with no application of PGPR and nanoparticles under the ‎same of salinity level.‎
    Conclusion
    The results of this study showed that application of Azospirlium and foliar application of ‎nano Zn-silcon oxide can increase the grain yield of triticale at salinity mM due to improving fluorescence ‎indices and some physiological traits such as stomata conductivity, chlorophyll index and relative water ‎content. Therefore, application of plant growth promoting rhizobacteria and nanoparticles (Zn and Si) can ‎be suggested as an effective method for moderate the effects of salinity stress.‎
    Keywords: Azospirlium, Chlorophyll index, quantum yield, maximum fluorescence
  • زهرا محمدزاده، ملوک خادمی اشکذری*، خدیجه ابوالمعالی الحسینی

    مشکلات هیجانی و رفتاری معمولا از دوره پیش از دبستان شروع می شوند و آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور مداخلاتی هستند که می توانند در این زمینه موثر باشند. هدف پژوهش حاضر مقایسه آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر رفتارهای مخل کودکان پیش دبستانی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان پیش دبستانی شهر تهران در سال 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر از آنان انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی آزمایش و گواه قرار گرفتند. والدین گروه آزمایش اول تحت آموزش فراهیجانی والد محور و والدین گروه آزمایش دوم تحت بازی درمانی خانواده محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود که آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور بر کاهش رفتارهای مخل کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معنادار داشته اند (001/0>P). اما تفاوت معناداری بین اثربخشی دو گروه وجود نداشته است (05/0<P). آموزش فراهیجانی والد محور و بازی درمانی خانواده محور می توانند به عنوان یک مداخله موثر در کاهش رفتارهای مخل کودکان مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: آموزش فراهیجانی والد محور, بازی درمانی خانواده محور, رفتارهای مخل, کودکان پیش دبستانی
    Zahra Mohammadzadeh, Molouk Khademi Ashkzari *, Khadijeh Abolmaali Alhosseini

    Emotional and behavioral problems usually start in pre-primary school, and parent-centered meta-emotional training and family-centered play therapy are interventions that can be effective in this field. The purpose of the present study was to compare parent-centered meta-emotional education and family-centered play therapy on the disruptive behaviors of preschool children. This research was applied and its method was semi-experimental with a pre-test, post-test and follow-up design with a control group. The statistical population of the research included preschool children in Tehran in 1400-1401, 45 of them were selected by a purposive sampling method and were divided into three equal experimental and control groups by a simple random method. The parents of the first experimental group underwent parent-centered meta-emotional education, and the parents of the second experimental group underwent family-centered play therapy, and the control group did not receive any intervention. Rater's behavioral problems questionnaire was used to collect data. Data analysis was done using analysis of variance with repeated measurements. The results showed that parent-centered meta-emotional education and family-centered play therapy had a significant effect on reducing children's behavioral problems in the post-test and follow-up phase (P<0.001). There were not significant difference between the effectiveness of the two groups (P>0.05). parent-centered meta-emotional education and family-centered play therapy can be used as an effective intervention in reducing children's behavioral problems.

    Keywords: parent-centered meta-emotional education, family-centered play therapy, disruptive behaviors, Preschool children
  • زهرا محمدزاده، بهرام محمد سلطانی*، فروزنده محجوبی، پریسا حسین پور

    سرطان پستان یکی از اصلی ترین دلایل مرگ وابسته به سرطان در زنان کل دنیا به حساب می آید. در ایران سرطان پستان در جایگاه نخست سرطانهای شناخته شده در زنان با اختصاص دادن 24.4% از کل بدخیمی ها به خود قرار می گیرد. در حال حاضر زیاد بودن عوامل اتیولوژیک و همچنین پیچیدگی سرطان پستان از مهمترین چالش های پیشگیری و درمان سرطان پستان به شمار می آیند. تومورزایی سرطان پستان بعنوان یک فرآیند چند مرحله ای تعریف می شود که طی آن سلول نرمال وارد تغییرات بدخیم شده و تا تبدیل به تومور پیشرفته حاصل از تجمع تغییرات ژنتیک و اپی ژنتیک پیش می رود از طرفی بسیاری از مطالعات نقش مسیرهای پیام دهی در سرطان پستان را نشان داده اند. ژن EGFR در سرطان پستان بیش بیان می شود. جفت شدن EGFR/HER2 از طریق فعال کردن مسیر سیگنالدهی PI3K/AKT پیشرفت سرطان پستان را القا می کند. microRNAها ریز RNAهای کوچک غیر کد کننده درون زادی هستند که بیان ژن را در مرحله نسخه برداری و پس از نسخه برداری تنظیم می کنند. جفت شدن ناکامل microRNAها با نواحی از ناحیه 3ʼ ترجمه نشونده ژنهای هدفش منجر به سرکوب ترجمه یا تجزیه mRNA می شود. آنها با کنترل بیان صدها ژن نقش های مهمی در فرآیندهای سلولی از جمله تکثیر سلولی، تمایز، مرگ برنامه ریزی شده سلولی و تکامل به عهده دارند. این مطالعه نشان دهنده اثر سرکوبگر تومور miR-1226-3p از طریق هدف قرار دادن انکوژن EGFR در سرطان پستان را نشان میدهد. 

    کلید واژگان: سرطان پستان, miRNA, مسیرهای پیام دهی
    Zahra Mohammadzadeh, Forouzandeh Mahjoobi, Parisa Hosseinpour, Bahram

    Breast cancer is the leading cause of cancer-related mortality among women worldwide. In Iran, breast cancer ranks first among cancers diagnosed in women comprising 24.4% of all malignancies. Currently, the large number of etiological factors and the complexity of breast cancer present challenge for prevention and treatment. Breast cancer tumorigenesis can be described as a multi-step process in which a normal cell undergoes malignant transformation to a fully developed tumor through accumulations of genetic and epigenetic changes. On the other hand, several studies indicated the signaling pathways role in Breast cancer. EGFR gene has been shown to be overexpressed in breast cancer. Dimerization of EGFR/HER2 induces breast cancer progression via activation of PI3K/AKT signaling cascade. MicroRNAs are endogenous, small non-coding RNAs that regulate gene expression at the transcriptional and posttranscriptional level. MicroRNAs pair with partially complementary sites in the 3′untranslated regions (UTRs) of target mRNAs, leading to translational repression and/or mRNA degradation. In present study we applied bioinformatics data to predict miR-1226-3p as the regulator of PI3K/AKT pathway. Then significant down regulation of three target genes EGFR, PIK3R5 and AKT2 was observed post transfection of miR-1226-3p. To validate the effect of this down regulation on cells, expression of downstream genes PCNA, C-MYC and CCND1 was evaluated. Down regulation of these genes demonstrated that cell proliferation in this breast cancer cell line was inhibited and this miRNA could be considered as a tumor suppressor.

  • زهرا محمدزاده، خدیجه ابوالمعالی الحسینی، ملوک خادمی اشکذری*

    پژوهش حاضر،با هدف اثر بخشی آموزش فراهیجانی والد محور  بر  کاهش پرخاشگری و رفتارهای مخل کودکان پیش دبستانی انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با پیگیری و 2 ماه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کودکان  پیش دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. با روش نمونه گیری هدفمند و به صورت تصادفی از بین آنها، 30 کودک دختر دارای رفتارهای مخل و پرخاشگری به همراه والدینشان انتخاب شدند.والدین در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15نفر) جایدهی شدند. والدین کودکان گروه آزمایش 7جلسه  تحت آموزش فراهیجانی قرار گرفتند و  گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر فرم والدین و مقیاس پرخاشگری  کودکان پیش دبستانی  استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررپردازش شدند. نتایج نشان دهنده این بود که آموزش فراهیجانی والد محور بر کاهش پرخاشگری و رفتارهای مخل کودکان اثر معنادار داشته است (001/0>P). بنابراین، آموزش فراهیجانی والد محور  به عنوان یک مداخله در کاهش پرخاشگری  و رفتارهای مخل کودکان موثر است.

    کلید واژگان: آموزش فراهیجانی والد محور, پرخاشگری, رفتارهای مخل, کودکان پیش دبستانی
    Zahra Mohammadzadeh, Khadijeh Abolmaali Alhosseini, Molouk Khademi Ashkzari*

    The present study was conducted with the aim of the effectiveness of parent-centered meta-emotional training on reducing aggression and disruptive behaviors of preschool children. The research was one  of  applied type and semi-experimental method with pre-test-post-test design with follow-up and  was2 months with control group. The statistical population of the study was preschool children in Tehran in the academic year of 1400-1401. 30 female children with disruptive and aggressive behaviors along with their parents were selected by random and targeted sampling. Parents were placed in two experimental (15 people) and control (15 people) groups. The parents of children in the 7-session experimental group underwent meta-emotional training, and the control group did not receive any intervention. In order to collect data, the questionnaire of behavioral problems of parents' Rutter form and aggression scale of preschool children were used. The data were processed using analysis of variance with repeated measurements. The results showed that parent-centered hyperemotional training had a significant effect on reducing children's aggression and disruptive behaviors (P<0.001). Therefore, parent-centered meta-emotional training is effective as an intervention in reducing children's aggression and disruptive behaviors.

    Keywords: parent-centered meta-emotional education, aggression, disruptive behaviors, preschool children
  • زهرا محمدزاده*، محسن لعل علیزاده

    ازجمله راهکارهای جلوگیری از فساد در سازمان، سوت زنی است؛ اما سوت زنان همواره با فشارها و تهدیدهایی مواجه هستند و حمایت های سازمانی و قانونی از آنان، ضروری است. پژوهش حاضر در قالب دو فرضیه به بررسی اثر حمایت های حقوقی و سازمانی ادراک شده کارکنان بر تمایل به سوت زنی آنان پرداخته است. تمایل به سوت زنی برای شش نوع تخلف شامل دزدی، هدر دادن منابع، سوء مدیریت، مشکلات ایمنی، آزارهای جنسی، تبعیض و نقض عامدانه قانون سنجیده شده است. جامعه آماری شامل کارکنان بانک های خصوصی بوده است. نظر به نامحدود بودن جامعه بر اساس جدول مورگان، پرسشنامه آنلاین در میان گروه های مجازی کارکنان توزیع و با رسیدن تعداد پرسشنامه های تکمیل شده به 384 پرسشنامه قابل استفاده، جمع آوری داده به اتمام رسید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حمایت سازمانی، پرسشنامه حمایت قانونی از سوت زن و تمایل به سوت زنی استفاده شد که پایایی و روایی آن ها تایید شد. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون شدند. نتایج نشان داد که حمایت های قانونی و سازمانی ادراک شده کارکنان تقریبا ناچیز است. تمایل به سوت زنی نیز برای همه مولفه ها، به جز نقض عمدی قوانین و مقررات و نیز مشکلات مربوط به ایمنی محیط کار، از متوسط کمتر بوده است. آزمون فرضیات نشان داد که حمایت های سازمانی و حمایت های قانونی ادراک شده، بر تمایل به سوت زنی اثر معنادار دارند. همچنین نتایج حاکی از تفاوت معنادار در تمایل به سوت زنی در میان انواع تخلفات است.

    کلید واژگان: حمایت حقوقی ادراک شده, حمایت سازمانی ادراک شده, سوت زنی, افشاگری, صنعت بانکداری
    Zahra Mohamadzadeh *, Mohsen Lal Alizadeh
    INTRODUCTION

    One of the most important ways to prevent the spread of corruption and fraud, both at the macro and organizational levels, is whistleblowing. However, whistleblowing has not been never simple action, and whistleblowers are constantly facing pressure, threats, harassment, and even revenge. Therefore, they are required to receive effective and appropriate organizational and legal support.

    THEORETICAL FRAMEWORK:

    Various studies have mentioned different incentives and barriers to whistleblowing. One of the key factors in encouraging employees to disclose violations is perceived organizational support. If employees feel that the organization supports their disclosure actions, this motivation will help them overcome other barriers and whistle. But the factor that has received less attention in this regard, especially in Iran, is the legal protections perceived by the employees. Due to the ignorance of employees about the legal consequences of whistling in Iran, probably one of the most important obstacles to whistleblowing is the lack of protection by law. Therefore, the current research deals with both organizational and legal support and examines their role in persuading employees to expose the organization's violations. Therefore, the current research examines the effect of perceived legal and organizational support on employees' whistleblowing intentions. The whistleblowing intentions comprised six types of offenses including theft, wasting organizational resources, mismanagement, safety issues, sexual harassment, discrimination, and deliberate violation of the law.

    METHODOLOGY

    The current research is an applied study based on the survey method. The statistical population encompassed all the employees of private banks in Iran. Due to the uncertainty of the statistical population volume, according to Morgan's table, the online questionnaire was distributed among 384 employees of private banks. The questionnaire's reliability was approved using Cronbach's Alpha coefficient, and its construct validity was assessed by confirmatory factor analysis.

    RESULTS & DISCUSSION

    The skewness and kurtosis values for all the variables were from +2 to -2, confirming their normality of distribution. Results for the correlation test indicated that organizational support and legal support were significantly correlated, but there was no significant correlation between whistle intention with legal and organizational support. Detailed results showed that the level of perceived legal and organizational support and whistleblowing intention was almost low. Structural equation modeling was conducted in Amos software to test the research hypotheses. Hypothesis testing indicated that organizational and legal support significantly affected whistle intention. Furthermore, research results indicated a significant difference in whistle intention for different types of violations.

    CONCLUSIONS & SUGGESTIONS:

    This study had a quantitative approach to employees' views on support and their willingness to whistle. Given the relative novelty of this issue, especially at the organizational level, it can certainly be useful and interesting to adopt a qualitative approach and discover deeper motivations of employees. The present study did examine the employees' behavioral intentions but not their actual behavior. Future studies are suggested to examine the actual whistleblowing behavior by adopting a comparative approach. In general, there is a lack of studies to explain the general position of organizational whistling in both the private and public sectors of the country, and there are no reliable statistics about whistling corruption by employees and the fate of whistleblowers.

    Keywords: Perceived Legal Support, Perceived organizational support, Whistling, Disclosure, Banking industry
  • امید بهبودی*، زهرا محمدزاده، محمدامین مزینانی

    عملکرد سازمان امروزه مورد توجه بازاریابان بوده است و برای بهبود عملکرد سازمان روش های مختلفی را تجربه می کنند این مساله در شرکت های صادراتی دارای اهمیت بیشتری است چرا که بازاریابی در عرصه بین المللی دارای پیچیدگی های خاص خود می باشد که باید با تغییرات روز دنیا پیش برود. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی بر عملکرد سازمان با توجه به نقش میانجی انطباق برنامه بازاریابی و نقش تعدیل گر پویایی بازار و هماهنگی بازاریابی بین المللی شرکت های صادرکننده مشهد بوده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران شرکت های صادرکننده مشهد بوده که تعداد آن ها حدود 135 نفر بوده است؛ براساس فرمول کوکران نمونه آماری معادل 100 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد ایتژاک (2019) بوده است. جهت روایی ابزار از روایی صوری و تایید خبرگان و اساتید استفاده شد و روایی سازه با استفاده از بارهای عاملی تایید شد. جهت پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده و تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و pls بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که کلیه فرضیه های تحقیق تایید شدند و پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین سازمانی بر انطباق برنامه بازاریابی و عملکرد سازمانی تاثیرگذار است و از طرف دیگر پویایی و هماهنگی بازاریابی بین المللی می توانند به عنوان تعدیل گر در رابطه بین پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی و انطباق قرار گیرد و انطباق برنامه بازاریابی نیز می تواند تاثیر پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی بر عملکرد سازمان را میانجی گری می کند.

    کلید واژگان: پراکندگی قابلیت های بازاریابی بین المللی بین سازمانی, عملکرد سازمانی, انطباق برنامه بازاریابی, پویایی بازار, هماهنگی بازار
    Omid Behboodi *, Zahra Mohammadzadeh, Mohammadamin Mazinani

    The Purpose Of This Study Was To Investigate The Effect Of Dispersion Of International Inter-Organizational Marketing Capabilities On Organizational Performance With Respect To The Mediating Role Of Marketing Plan Compliance And The Role Of Moderator Of Market Dynamics And International Marketing Coordination Of Mashhad Exporting Companies. The Statistical Population Of This Study Was The Managers And Experts Of Mashhad Exporting Companies, Whose Number Was About 135 People; According To Cochran's Formula, A Statistical Sample Of 100 People Is Considered. The Research Tool Was The Itzhak Standard Questionnaire (2019). For The Validity Of Abazar, Face Validity And Approval Of Experts And Professors Were Used And The Validity Of The Structure Was Confirmed Using Factor Loads. Cronbach's Alpha Coefficient Was Used And Confirmed For Reliability. Spss And Pls Software Were Used To Analyze The Data. The Results Showed That All Research Hypotheses Were Confirmed And The Dispersion Of Inter-Organizational Marketing Capabilities Affects The Compliance Of The Marketing Plan And Organizational Performance. Adaptation Of The Marketing Plan Can Also Mediate The Impact Of Inter-Organizational International Marketing Capabilities On Organizational Performance.

    Keywords: Dispersion Of Inter-Organizational International Marketing Capabilities, Organizational Performance, Marketing Plan Compliance, Market Dynamics, Market Coordination
  • حمیدرضا سعیدنیا، مهرداد کرجی زاده، زهرا محمدزاده، شادی عبدلی، محمد حسن زاده*
    زمینه و اهداف

      فناوری اطلاعات سلامت به افراد در پیشگیری از کرونا کمک می کند. تابحال چندین برنامه فناوری اطلاعات سلامت برای جلوگیری از کروناویروس در جهان توسعه یافته است. با این حال، سطح کیفیت این برنامه ها نامشخص است. به این ترتیب، هدف این مطالعه ارزیابی قابلیت استفاده از برنامه تلفن همراه ماسک است که برای مبارزه با کووید-19 طراحی شده است.

    مواد و روش کار

      در این مطالعه برنامه تلفن همراه ماسک در دو مرحله ارزیابی می شود. در مرحله اول، 5 متخصص با استفاده از 10 اصل کلی جایکوب نیلسن، و در مرحله دوم، 124 کاربر با استفاده از پرسشنامه کاربرد پذیری سیستم (SUS) برنامه را ارزیابی کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.

    یافته ها

      برنامه کاربردی ماسک در ارزیابی که توسط متخصصان انجام شد، در پیشگیری از خطا و انعطاف پذیری و کارآیی ضعیف بود. در روش سنجش مبتنی بر کاربران، امتیاز استفاده از این برنامه 89 از 100 بود که برابر است با سطح عالی و درجه A.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد که قابلیت استفاده از برنامه تلفن همراه ماسک برای پیشگیری از کووید-19 بسیار عالی بود. همچنین توسعه دهندگان برنامه های تلفن همراه سلامت محور می توانند از یافته های این مطالعه برای بهبود طراحی و توسعه برنامه های کاربردی سلامت محور خود در دستیابی به نتایج مطلوب تر استفاده کنند.

    کلید واژگان: قابلیت پذیری, ارزیابی برنامه کاربردی, کووید-19, سلامت, مراقبت های بهداشتی, ارزیابی اکتشافی, ارزیابی مبتنی بر کاربر
    Hamid Reza Saeidnia, Mehrdad Karajizadeh, Zahra Mohammadzadeh, Shadi Abdoli, Mohammad Hassanzadeh*
    Background and Objective

     Health Information Technology helps individuals prevent COVID-19. Many information technology applications have been developed to prevent Coronavirus infection globally; however, the quality level of these applications is uncertain. This study aims to evaluate the usability of the Mask mobile application, which is designed to fight COVID-19.

    Materials and Methods

     The Mask mobile application is evaluated in two phases in this study. In the first phase, five experts performed the evaluation by Jacob Nielsen's 10 general principles, and in the second phase, 124 participants evaluated the Mask mobile application. Data collection tools were the System Usability Scale (SUS) questionnaire.

    Results

     Mask mobile application was poor in experts evaluating it in terms of error prevention, flexibility, and efficiency. In the user-based test method, the user score of this application was 89 out of 100, which was equal to an excellent ranking and grade A.

    Conclusion

     The results have indicated that the usability of the Mask mobile application to prevent COVID-19 has been excellent. As a result of the study, mobile application developers might improve or modify their existing mobile health application designs to achieve optimal outcomes.

    Keywords: Application, COVID-19, Evaluation, Healthcare, Heuristic, Usability, Users-based testing
  • زهرا محمدزاده، منیره چنیانی*، لیلا سمیعی

    این پژوهش با هدف بررسی اثر هورمون های گیاهی (IAA و BAP) و الیسیتور متیل جاسمونات بر توان کالزایی ریزنمونه برگ کلپوره (Teucrium polium L.) و محتوای برخی ترکیبات فنلی (فنل کل، o-دی فنل، اسیدهای فنلی، فلاونویید و فلاون) و ظرفیت آنتی اکسیدانی آن انجام شد. ریزنمونه برگ از گیاه بالغ رشدیافته در شرایط هیدروپونیک تهیه و در محیط کشت MS دارای غلظت های مجزا و تلفیقی IAA (1/0، 5/0 و 1 میلی گرم درلیتر) و  BAP(5/0، 1 و 5/1 میلی گرم درلیتر) کشت شدند. تیمارهای دارای بیشترین درصدکالزایی و وزن تر و خشک به عنوان شرایط هورمونی بهینه، جهت بررسی تاثیر متیل جاسمونات (50، 100و 200 میکرومولار) برمتابولیت های فنلی انتخاب شدند. هشت هفته پس از رشد کالوس ها، محتوای ترکیبات فنلی مختلف و ظرفیت آنتی اکسیدانی عصاره ها (براساس دو آزمون DPPH وFRAP) سنجش شدند. اگرچه درصدکالزایی بالاتری در همه تیمارهای هورمونی نسبت به شاهد دیده شد، اما کالزایی صددرصد درشرایط هورمونی "IAA0.1+BAP1" و "IAA1+BAP1.5" میلی گرم درلیترمشاهده شد. بیشترین وزن تر و خشک کالوس ها نیزدر تیمارهای تلفیقی "IAA0.1+BAP0.5 "، "IAA0.1+BAP1"، "IAA1+BAP0.5" و "IAA1+BAP1.5" میلی گرم درلیتر ثبت شد. نتایج حاصل از بخش دوم آزمایشات نشان داد که محتوای ترکیبات فنلی و همه زیرمجموعه های آن به جز o-دی فنل، دارای بیشینه میزان در زمان تیمار با غلظت 50 میکرومولار متیل جاسمونات-درتمامی تیمارهای هورمونی-بودند. همچنین همبستگی قوی بین خاصیت آنتی اکسیدانیDPPH (r2= -0.735) و FRAP (r2= 0.876) با محتوای ترکیبات فنلی مشاهده شد. از این رو متیل جاسمونات به عنوان یک محرک توانمند می تواند موجب بالابردن سنتز ترکیبات فنلی و به طبع آن افزایش توان آنتی اکسیدانی در کالوس کلپوره گردد و این شیوه را به عنوان یک فن موثر درجهت تامین ترکیبات دارویی-فنلی در شرایط کشت کالوس معرفی نماید.

    کلید واژگان: Teucrium polium, کالزایی, گیاه دارویی, مشتقات فنلی, DPPH, FRAP
    Zahra Mohammadzadeh, Monireh Cheniany*, Leila Samiei

    This study was conducted with the aim of investigating the effect of plant hormones (IAA and BAP) and methyl jasmonate elicitor on callogenesis potential of Teucrium polium leaf explants and the content of some phenolic compounds (total phenols, o-diphenols, phenolic acids, flavonoids, and flavones) and its antioxidant capacity. Leaf explants prepared from hydroponically-grown plants were cultured on MS medium with separate and combined concentrations of IAA (0.1, 0.5 and 1 mg L-1) and BAP (0.5, 1 and 1.5 mg L-1). The treatments with the highest percentage of callogenesis and fresh and dry weight were selected as the best hormonal conditions to evaluate the effect of methyl jasmonate (50, 100 and 200 μM) on phenolic derivatives. Eight weeks after callus growth, the content of various phenolic compounds and the antioxidant capacity of the extracts (based on DPPH and FRAP assays) were measured. Although a higher percentage of callogenesis was observed in all hormonal treatments than the control, conditions "IAA0.1 + BAP1" and "IAA1 + BAP1.5" mg L-1 were with 100% callus induction. The highest fresh and dry weight of calli were in the combined treatments "IAA0.1 + BAP0.5", "IAA0.1 + BAP1", "IAA1 + BAP0.5" and "IAA1 + BAP1.5" mg L-1. The results of the second part of the experiment showed that the highest amount of phenolic compound and all its derivatives except o-diphenol was seen under the treatment of 50 μM methyl-jasmonate- in all hormonal treatments. A strong correlation was also observed between the antioxidant potentials DPPH (r2 = -0.735) and FRAP (r2 = 0.876) with the content of phenolic compounds. Therefore, methyl jasmonate as a potent elicitor can increase the synthesis of phenolic derivatives and the antioxidant capacity in Teucrium callus. So this method would be an effective technique for the supply of medicinal-phenolic compounds.

    Keywords: Teucrium polium, Medicine plant, Callogenesis, Phenol derivatives, DPPH, FRAP
  • فاطمه خوراکیان، ترانه موحد، امیر یعقوبی، زهرا محمدزاده*
    سابقه و هدف

    هدف این مطالعه تحلیل پیامهای مرتبط با سلامت دهان و دندان در بین پر بازدید ترین کانالهای شبکه اجتماعی تلگرام بود.

    مواد و روش ها

    نوع مطالعه توصیفی بوده و از نوع تحلیل محتوا می باشد. محتوای پیامهای کانالهای پربازدید حیطه پزشکی و سلامت توسط سازمان فضای مجازی در اختیار محققین قرار گرفت. نمونه آماری تحقیق پیامهای متنی، تصویری و ویدیویی مرتبط با سلامت دهان و دندان در اسفند ماه سال 1396 (قبل از فیلترینگ)  بود. نمونه گیری انجام شده غیر احتمالی (با توجه به انتخاب کانالها براساس تعداد بازدید) با حجم نمونه 23 هزار پیام بود. روش تحلیل محتوای استقرایی (قراردادی) استفاده شد. مقوله بندی و کدگذاری داده های پژوهش به کمک نرم افزار 2010 MAXqda انجام شد.

    یافته ها

    تحلیل داده ها منجر به استخراج 5 مقوله یا طبقه اصلی شامل بهداشت دهان، بیماریهای دهان، زیبایی، تغذیه و سایر موارد و 21 زیرطبقه گردید. در بین حدود 23 هزار پیام تبلیغاتی و سلامتی، 244 پیام یا (1/06 درصد) مرتبط با سلامت دهان و دندان بودند. فراوانی داده ها به ترتیب از بیشترین به کمترین مربوط به زیبایی، بیماریهای دهان (اتیولوژی، پیشگیری و درمان)، بهداشت دهان، تغذیه و سایر موارد بود. در بین تمام پیامها تنها حدود یک پنجم مطالب منطبق با شواهد علمی بودند

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد پیام های مرتبط با سلامت دهان ودندان در شبکه اجتماعی تلگرام حدود یک درصد بوده و میزان اندکی مطابق با شواهد علمی می باشد.

    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, آنالیز محتوا, تحقیق کیفی, سلامت دهان
    Fateme Khorakian, Tarane Movahhed, Amir Yaghubi, Zahra Mohammadzadeh*
    Background and  Aims

    The aim of this study was content analysis to examine the content of oral health messages present in the most viewed channels of telegrams as social network.

    Materials and Methods

    This  study was a descriptive anelytical one. The content of the most viewed health channels provided by the cyberspace organisation to the researchers. Our sample included oral health messages as texts, depicts, and videos during 4 weeks period in winter of 2018. Befor filtering  We conducted an inductive content analysis of a non random sample of 23000 messages, and coding was done by the MAXqda 2010 software.

    Results

    Analysis of the oral health messages resulted in 21 subcategories and 5 main categories.
    Including and health , oral disease, esthethic, nutrition and others. Among 23,000 commerical and health massage, 244 ones (1.06%) was correlated with dental and oral health. Freguency of data in decending order were related to esthetic, oral disease (etiology, prevention and treatment), oral health, nutrition and others. Between all massages, only one fifth was corresponded to scientific evidence.

    Conclusion

    It seems, related massages of dental and oral health in telegram social network was on percent and had little accordance to scientific evidence.

    Keywords: Qualitative study, Oral health, Social network, Content analysis
  • زهرا محمدزاده*، اسدالله محمود زاده وزیری، اسد عازمی، امید ربیعی مطلق

    در این مقاله پایداری شبکه عصبی- تاخیری بم متشکل از دو لایه بررسی می شود. برای این کار بعد از خطی سازی شبکه عصبی بم به بررسی معادله مشخصه پرداخته و با توجه به حقیقی یا مختلط بودن ریشه های ماتریس اتصالات شرایطی به دست می آوریم تا سیستم اصلی دارای مقادیر ویژه با قسمت حقیقی مخالف صفر داشته باشد. با توجه به قضیه هارتمن-گروبمن ساختار کیفی سیستم با ساختار خطی آن یکسان است. بنابراین با توجه به حالات مقادیر ویژه ماتریس اتصال در چندجمله ای مشخصه، کرانی برای پارامترهای شبکه به دست می آوریم. که با توجه به شرایط به دست آمده، پایداری را تعریف می کنیم. نتایج نشان می دهد، زمانی که مقادیر ویژه دارای قسمت حقیقی منفی باشد، شبکه عصبی به پایداری مجانبی می رسد. همچنین به اثرگذاری تاخیر در ایجاد نوسان در شبکه عصبی بم نیز پرداخته شده و پارامتری برای این منظور در نظر گرفته شده است. روش پیشنهادی در این مقاله با روش های مشابه در مقالات دیگر از پیچیدگی کمتری برخوردار است و در عین حال توانایی بالایی از جمله ناوابستگی به تعداد ابعاد (تعداد نرون ها) مسئله دارد. همچنین در این مطالعه شرایط جدیدی براساس ماتریس اتصالات برای پایداری به دست آمد. در انتها با استفاده از نرم افزار سیمولینک (وابسته به متلب) شبیه سازی یک مدل شش نرونی (که در هر لایه سه نرون می باشد) ارایه شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی کارایی روش مورد نظر را تایید کرد.

    کلید واژگان: پایداری, تابع مشخصه, خطی سازی, شبکه عصبی بم
    Zahra Mohammadzadeh *, Asadollah Mahmoudzadeh Vaziri, Asad Azemi, Omid Rabieimotlagh

    In this paper, the stability of a delayed Bidirectional Associative Memory (BAM) neural network consisting of two layers has been investigated. The approach includes linearization of the BAM neural network, obtaining the characteristic equation, analyzing the nature of its roots, and obtaining the condition for the systems' stability. The results show that the neural network is asymptotically stable when the eigenvalues have a negative real part. Next, the effect of delay in creating oscillation in the system was investigated, and the relevant parameter was obtained. Compared to the other published work in this area, an advantage of the proposed approach is its ability to identify the system's stability in a much more straightforward and less complicated method. Finally, a 2-layer neuron network simulation, with three neurons in each layer, using Simulink software (affiliated with MATLAB), is presented. The simulation results confirm the efficiency of the proposed method.

    Keywords: Stability, Characteristic function, Linearization, Bidirectional Associative Memory (BAM) Neural Network
  • زهرا محمدزاده*، افشین سلطانی، حسین عجم نوروزی، امیربهزاد بذرگر

    چغندرقند گیاهی صنعتی و استراتژیک از نقطه نظر تولید شکر در ایران می باشد که اطلاعات دقیقی در رابطه با پتانسیل عملکرد و خلا عملکرد آن در ایران در دسترس نیست. این مطالعه با هدف برآورد پتانسیل عملکرد چغندرقند با استفاده از پروتکل گیگا (GYGA) با توجه به شرایط فعلی برای اولین بار در ایران انجام شد. بر اساس این پروتکل مناطق زراعی و اقلیمی (CZ)، ایستگاه های هواشناسی مرجع (RWs) و بافرهای محدوده هر ایستگاه هواشناسی در هر منطقه اقلیمی، نوع بافت خاک در محدوده بافرها تعیین و برای ارزیابی پتانسیل عملکرد و خلا عملکرد و تولید از مدل SSM-iCrop2 استفاده شد. در نهایت 28 ایستگاه هواشناسی در 13 منطقه اقلیمی برای چغندرقند انتخاب شد که این 13 اقلیم 92/7 درصد از کل اراضی کشت چغندرقند را در بر می گیرد. نتایج حاصل از مدلسازی میزان تولید پتانسیل و خلا محاسبه شده از آن را به ترتیب 11/39 و 6/23 مگاتن برآورد کرد. عملکرد واقعی (Ya) و عملکرد پتانسیل (Yp) چغندرقند به ترتیب 46/66  و 102/99 تن در هکتار و در نتیجه خلا عملکرد (Yg) چغندرقند در ایران با 56/32 تن در هکتار با عملکرد نسبی *100) (Ya/Yp) RY= 45 درصد برآورد شد. این موضوع بیانگر این است که با شیوه های مدیریت فعلی تنها کمتر از نیمی از پتانسیل عملکرد تولید می شود .

    کلید واژگان: پروتکل گیگا, مدل SSM-iCrop2, امنیت غذایی, اقلیم
    Zahra Mohammadzadeh *, Afshin Soltani, Hossein ajamnorozei, AmirBehzad Bazrgar

    Sugar beet is an industrial and strategic crop regarding sugar production in Iran, however, accurate information on its yield potential (Yp) and yield gap (Yg) is limited. The aim of this study was to estimate the yield potential of sugar beet using GYGA protocol according to the current conditions for the first time in Iran. Based on this protocol, agro-climatic zones (CZ), reference weather stations (RWs) and buffers within each meteorological station in each climatic zone as well as the type of soil texture in the buffer range were determined and yield potential, yield gap and production were evaluated using SSM-iCrop2 model. Finally, 28 weather stations were selected for sugar beet in 13 climatic zones which cover 92.7% of total sugar beet cultivation areas. The modeling results estimated the yield potential and yield gap to be 11.39 and 6.23 M t, respectively. Actual yield and the yield potential were 46.663 and 102.986 tha-1, respectively resulting in yield gap of 56.323 t ha-1 for sugar beet production in Iran with a relative yield (RY) of 45%. This indicates that current management practices produce only less than half of the performance potential.

    Keywords: GYGA protocol, SSM-iCrop2 model, Food security, Climate
  • زهرا محمدزاده، شعبان رحیمی*، محمدامیر کریمی ترشیزی، علیرضا بهنامی فر

    اثر پری بیوتیک و عصاره سه گیاه دارویی بابونه، پونه و مرزنجوش بر عملکرد، ریخت شناسی روده و برخی فراسنجه های خونی مرغ های تخم گذار در اواخر دوره تولید، با استفاده از 60 قطعه مرغ تخم گذار سویه تترا-اس ال قهوه ای با سن 80 هفتگی، در یک طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و تعداد سه قطعه پرنده در هر تکرار به مدت هشت هفته بررسی شد. پری بیوتیک به مقدار نیم گرم در هر کیلوگرم خوراک و عصاره های گیاهان دارویی به نسبت یک به 1000 به آب آشامیدنی پرندگان اضافه شدند. شاخص های کمی در پایان هر هفته و شاخص های کیفی در هفته آخر دوره آزمایش، اندازه گیری شدند. در پایان آزمایش در هر واحد آزمایشی، از یک پرنده خون گیری شد و به منظور بررسی جمعیت باکتریایی و ریخت شناسی روده، پرندگان کشتار شدند. اثر تیمارهای آزمایشی بر کمیت و کیفیت تخم های تولیدی معنی دار نبود. کلسترول خون و کلسترول زرده در پرندگانی که عصاره بابونه دریافت کردند کمتر از سایر گروه های آزمایشی بود (0/05>P). جمعیت ای کلای و کلی فرم ها در روده پرندگانی که عصاره مرزنجوش دریافت کردند از سایر تیمارها کمتر بود (0/05>P). تیمار پری بیوتیک موجب افزایش ارتفاع پرزها در دودنوم و ایلیوم شد و عصاره مرزنجوش ارتفاع پرزها را در ایلیوم افزایش داد (0/05>P). بر اساس نتایج حاصل، استفاده از عصاره گیاه بابونه می تواند میزان کلسترول زرده تخم مرغ را کاهش دهد، و مصرف پری بیوتیک و عصاره گیاه مرزنجوش موجب بهبود فلور میکروبی و ریخت شناسی روده در مرغ های تخم گذار می شود.

    کلید واژگان: ارتفاع پرز, تترا-اس ال قهوه ای, دودنوم, فلور میکروبی, کلسترول زرده
    Zahra Mohamadzade, Shaban Rahimi *, MohammadAmir Karimi Torshizi, Alireza Behnamifar

    Effect of prebiotic and extract of three medicinal plants: Chamomile, Oregano, and Marjoram on the performance, intestinal histomorphology, and blood parameters of laying hens in the late phase of production, by using 60 TETRA-SL brown-egg laying with 80-week-olds, in a completely randomizes design containing five treatments and four replicates with three birds in each experimental unit for eight weeks were investigated. Prebiotic was added at 0.5 g/kg of diet, and medicinal plant extracts in a ratio of 1:1000 were added to the drinking water of birds. Quantitative indicators at the end of each week and quality indexes at the last week of the experiment were measured. At the end of the experiment, blood was taken from one bird in each experimental unit, and the birds were slaughtered to study the intestinal bacterial population and histomorphology. The effect of experimental treatments on the quantity and quality of produced eggs was not significant (P<0.05). Blood cholesterol and yolk cholesterol were lower in the chamomile extract-receiving birds than in the other experimental groups (P<0.05). The population of E. coli and coliforms in the intestine of marjoram extract-receiving birds was lower than other treatments (P<0.05). Prebiotic treatment increased the villus height in the duodenum and ileum, and the marjoram extract increased the villus height in the ileum (P<0.05). According to the result, the use of chamomile extract can reduce the yolk cholesterol level, and the use of prebiotic and marjoram extract improves the microbial flora and intestinal histomorphology in laying hens.

    Keywords: duodenum, microbial flora, TETRA-SL brown, villus height, yolk cholesterol
  • زهرا محمدزاده، حمیدرضا سعیدنیا*، علی قربی
    زمینه و هدف

    وب سایت های بیمارستانی، سیستمی مناسب برای تبادل اطلاعات و ایجاد ارتباط بین بیمار، بیمارستان و کادر درمانی محسوب می شود. هدف این پژوهش، شناسایی و دسته بندی خدمات مبتنی بر وب مطلوب در وب سایت بیمارستان های ایران بر اساس مدل سنجش رضایت مشتری کانو بود.

    روش بررسی

    پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش آن، پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کاربران وب سایت بیمارستانی است که 120 نفر از بین آنها بهصورت تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای بر اساس مدل کانو بوده است. روایی پرسش نامه از دید استادان علم اطلاعات و فناوری اطلاعات سلامت، تایید گردید. برای تحلیل داده ها از جدول ارزیابی مدل کانو، نرم افزار اکسل، آمار توصیفی و برای تعیین پایایی از آزمون آلفای کرونباخ(0/82=a) استفاده شد.

    یافته ها

    ابتدا با استفاده از مرور متون و بررسی وبسایت های برتر به شناسایی و دستهبندی خدمات مبتنی بر وب مطلوب در وب سایت بیمارستان ها پرداخته شد. سپس تعداد 67 خدمت شناسایی شده، در معیار اجباری(29 خدمت)، معیار تک بعدی(15 خدمت)، معیار جذاب(14 خدمت) و معیار بی تفاوت(9 خدمت) دسته بندی شد. بیشترین خدمات شامل خدمات اجباری، جذاب، تک بعدی و بی تفاوت در مولفه های محتوایی بودند.

    نتیجه گیری

    بیشتر خدمات شناساییشده در این پژوهش در وب سایت بیمارستان های مطرح جهان قرار داشتند که انتظار می رود طراحان و متخصصان حوزهی فناوری اطلاعات سلامت و مدیران بیمارستان ها در ایران در طراحی سایت بیمارستان از آن استفاده کنند. هر چند در بعضی موارد نظرات متخصصان و طراحان سایت نظراتی کاربردی بود، اما بهدلیل ناآشنایی کاربران از موضوعات تخصصی طراحی وبسایت مورد توجه تعداد معدودی از کاربران قرار گرفت.

    کلید واژگان: وب سایت بیمارستان, سنجش رضایت مشتری, مدل کانو
    Zahra Mohammadzadeh, Hamid Reza Saeidnia*, Ali Ghorbi
    Background and Aim

    A hospital website is an appropriate system for exchanging information and connecting patients, hospitals and medical staff. The purpose of this study was to identify and classify desirable web-based services in websites of Iranchr('39')s hospitals based on Kano’s Customer Satisfaction Model.

    Materials and Methods

    This was a survey study. The statistical population of the study consisted of hospital website users, of whom 120 were randomly selected. The data collection tool was a questionnaire based on Kano model. The validity of the questionnaire was confirmed by the information science and health information technology(HIT) professors. Data were analyzed using Kano model evaluation table, Excel software, and descriptive statistics. Cronbachchr('39')s alpha test was used to determine reliability(a=0.82).

    Results

    First, the desirable web-based services of the hospitals’ websites were identified. Then, 67 identified services were classified into mandatory criteria(29 services), one-dimensional criteria(15 services), attractive criteria(14 services) and indifferent criteria(9 services). Most services were mandatory, attractive, one-dimensional and indifferent in content components.

    Conclusion

    Most services identified in this study were on the websites of the worldchr('39')s leading hospitals; HIT designers and professionals and hospital managers are expected to use such services in designing hospital websites. Although the comments of site designers and experts were practical in some cases, they attracted a limited number of users due to their unfamiliarity with specialized website design topics.

    Keywords: Hospital Website, Customer Satisfaction, Model Kano
  • حمیدرضا سعیدنیا، زهرا محمد زاده، محمدرضا سعیدنیا، امیر محمودزاده، ندا قربانی، محمد حسن زاده*
    مقدمه

    برنامه های کاربردی گوشی های هوشمند نقش مهمی در مدیریت، ارایه مراقبت و پیشگیری از ابتلا به بیماری های عفونی واگیردار را دارند، همچنین این ابزار پتانسیل تاثیر در مراقبت های حمایتی و خود مراقبتی را دارد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی الزامات لازم برای سامانه خود مراقبتی مبتنی بر موبایل برای پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا (کووید-19)  انجام شد.  

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی بود که در سال 1398 در دو مرحله اصلی انجام گرفت. در مرحله اول، به منظور شناسایی الزامات لازم برای سامانه خود مراقبتی مبتنی بر موبایل، مقالات مشابه جستجو و بررسی گردید و مرحله دوم نیز الزامات شناسایی شده با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اعتبار سنجی شد. جامعه آماری پژوهش، متشکل از متخصصان بیماری های عفونی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی و میانگین) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     الزامات مورد نیاز سامانه خود مراقبتی در 4 حوزه «الزامات دموگرافیکی، الزامات بالینی، راهبردهای خود مراقبتی و ویژگی های فنی» شناسایی شد. همچنین، طبق نظر جامعه پژوهش، 5 عنصر داده ای برای الزامات دموگرافیکی، 11عنصر داده ای برای الزامات بالینی، 5 عنصر داده ای برای راهبردهای خود مراقبتی و 11 عنصر داده ای برای ویژگی های فنی انتخاب گردید.

    نتیجه گیری

    کاربرد الزامات و راهبردهای پیشنهاد شده در مطالعه حاضر می تواند موجب بهبود مهارت های خود مراقبتی برای پیشگیری به ابتلا به کرونا (کویید-19)، مدیریت علایم، ایجاد انگیزه و کاهش استرس، افزایش سطح بهداشت فردی و ارتباط با ارایه دهندگان مراقب سلامت گردد.

    کلید واژگان: خود مراقبتی, گوشی هوشمند, ویروس کرونا (کویید-19)
    Hamidreza Saeidnia, Zahra Mohammadzadeh, Mohammadreza Saeidnia, Amir Mahmoodzadeh, Neda Ghorbani, Mohammad Hasanzadeh*
    Background

    Smartphone applications play a pivotal role in management, providing care and preventing infectious diseases. It also has the potential impact on supportive and self-care. This study aimed to identify the requirements for a smartphones self-care system to prevent corona-virus (COVID-19).

    Materials & Methods

    This was a descriptive study performed in two main stages in 2020. At the first stage, to recognize the requirements for a smartphones self-care system, similar articles were searched and identified. In the second stage, the identified requirements were validated through a researcher-made questionnaire. The sample size of the study consisted of infectious diseases specialists of Urmia University of Medical Sciences. The collected data was analyzed using descriptive statistics (mean and frequency).

    Results

    Requirements of the self-care system were identified in four areas: "demographic data, clinical requirements, self-care strategies, and technical characteristics". Also, according to the research community, 5 data elements for demographic data, 11 data elements for clinical requirements, 5 data elements for self-care strategies, and 11 data elements for technical characteristics were selected.

    Conclusion

    Applying the requirements and suggested strategies in the present study can improve self-care skills to prevent corona-virus, symptoms management, motivate and reduce stress, increase personal hygiene and communication with health care providers.

    Keywords: Self-care, Smart phone, Corona-virus (COVID-19)
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • زهرا محمدزاده
    زهرا محمدزاده

  • زهرا محمدزاده
    زهرا محمدزاده
    دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهان زراعی دانشگاه محقق اردبیلی
  • دکتر زهرا محمدزاده
    دکتر زهرا محمدزاده
    استادیار گروه مدیریت، موسسه آموزش عالی بینالود، مشهد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال