به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سعید صفری

  • سعید صفری*، اسمعیل احمدی، حسین صفری

    اخیرا استفاده از آلیاژهای غیرآهنی در صنعت خودروسازی به جهت خواص مطلوب به میزان چشمگیری افزایش پیدا کرده است اما با توجه به شرایط کاری در موتور خودرو اعمال پوشش به منظور محافظت از سطوح و افزایش طول عمر قطعه الزامی می باشد. در این پژوهش، ابتدا پوشش اکسیداسیون پلاسمای الکترولیتی بر روی سطح استکان تایپیت آلومینیومی که همواره با بادامک های میل سوپاپ در تماس است، اعمال می شود و در ادامه خواص متالورژیکی پوشش ایجاد شده بر روی زیرلایه در الکترولیت های سیلیکاتی و آلومیناتی مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل از مطالعات فازی نشان می دهد که حین فرایند پوشش دهی فازهایی نظیر α-Al2O3 و γ-Al2O3 بر روی سطح ایجاد می شود به علاوه پوشش اکسیدی نهایی به دلیل برخورداری از خواص و کیفیت مطلوب، مقاومت در برابر خوردگی و سایش را به شکل قابل توجهی بهبود می بخشد به نحوی که سرعت خوردگی پوشش ایجاد شده در الکترولیت سیلیکاتی و آلومیناتی به ترتیب 19 و 22 برابر و نرخ سایش نیز به ترتیب 6 و 9 برابر نسبت به نمونه فاقد پوشش کاهش می یابد. در انتها بررسی های میکروسکوپی نیز نشان می دهد که قطر متوسط تخلخل ها در پوشش PEO ایجاد شده در الکترولیت سیلیکاتی نسبت به پوشش آلومیناتی بزرگتر است.

    کلید واژگان: اکسیداسیون پلاسمای الکترولیتی, آلیاژ آلومینیوم, استکان تایپیت, مقاومت به خوردگی, مقاومت به سایش
    Saeed Safari*, Esmaeil Ahmadi, Hossein Safari

    Recently, the consumption of non-ferrous alloys has increased significantly in the automotive industry due to their desirable properties, but according to the working conditions of car engine, it is necessary to apply coating to protect the surfaces and extend the lifetime of the car engine compartments. In this study, firstly, electrolytic plasma oxidation (PEO) is coated on the surface of the aluminium hydraulic tappet which is always in contact with the camshaft lobes, and then the metallurgical properties of the coating formed on the substrate in silicate and aluminate electrolytes are investigated. The results of the phase studies indicate that during the coating process, phases such as α-Al2O3 and γ-Al2O3 are created on the surface, moreover the plasma electrolytic oxidation coating resists against corrosion and wear strongly because of its favourable properties and quality. Compared to an uncoated sample, the corrosion rate and wear rate of coatings created in silicate and aluminate electrolytes decrease by 19 and 22 times, respectively, and by 6 and 9 times, respectively. Finally, the microscopic analysis reveals that the average diameter of the porosities in PEO coating formed in the silicate electrolyte is larger than that of coating generated aluminate electrolyte.

    Keywords: Plasma Electrolytic Oxidation, Aluminium Alloy, Hydraulic Tappet, Corrosion Resistance, Wear Resistance
  • سعید صفری، محمدابراهیم نوریان سرور*، محمدمهدی معینی، نادر گودرزی
    سابقه و هدف

    استفاده از کاه برنج در تغذیه بره های پرواری علاوه بر افزایش حاشیه سود تا حدی به پاک سازی محیط زیست نیز کمک خواهد کرد. مطالعات نشان داده است که امکان جایگزینی یونجه (30 درصد جیره) با کاه برنج بدون تاثیر سو بر عملکرد رشد بره وجود دارد. همچنین اثر سطوح مختلف کاه برنج بر تخمیر شکمبه بزهای درحال رشد و گاوهای شیری نیز بررسی شده است . با توجه به تولید کافی کاه برنج در بسیاری از مناطق کشور و گران بودن علوفه هدف از این مطالعه؛ بررسی امکان جایگزینی کاه برنج به جای کاه گندم و تاثیر آن بر صفات رشد، تخمیر شکمبه، جمعیت پروتوزآیی؛ فراسنجه های خونی و هیستوموفولوژی روده بره های پرواری بود.

    مواد و روش ها

    به منظور مطالعه جایگزینی کاه برنج به جای کاه گندم بر تغذیه بره های پرواری؛ تعداد 28 راس بره ی نر سنجابی با میانگین وزن 30 کیلوگرم در چهار گروه 7 راسی در قالب یک طرح کاملا تصادفی تقسیم بندی شدند. جیره هر چهار تیمار با نسبت 30 درصد علوفه و 70 درصد کنسانتره بود. بره های آزمایشی به ترتیب گروه شاهد 30 درصد کاه گندم، گروه دوم 30 درصد کاه برنج، گروه سوم که شامل 15 درصد کاه برنج و 15 درصد کاه گندم، و گروه چهارم 30 درصد کاه برنج غنی شده با اوره مصرف داشتند. صفات عملکرد رشد، قابلیت هضم خوراک، فراسنجه های تخمیر، جمعیت پروتوزوآیی و خونی و هیستومورفومتری روده در طی دوره ی پروار اندازه گیری و تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که جایگزینی سطوح مختلف کاه برنج اثر منفی بر عملکرد رشد بره ها نداشت، در فراسنجه های تخمیر تنها باعث افزایش گاز تولیدی (قابلیت هضم) شکمبه شد. تیمار 30 درصد کاه برنج فرآوری شده باعث کاهش میزان قابلیت هضم پروتیین خام جیره شد. در فراسنجه های خونی تنها پروتیین کل خون بره های دریافت کننده همه تیمارهای دریافت کننده برنج بهبود یافت. افزودن سطوح مختلف کاه برنج باعث بهبود فراسنجه های هیستو مورفومتری روده کوچک شد. جمعیت کل پروتوزوآی شکمبه بره های دریافت کننده جیره همه سطوح مختلف کاه برنج افزایش نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج کلی نشان داد که کاه برنج را می توان در تغذیه بره های پروار بدون هیچ گونه تاثیر منفی بر دام استفاده کرد.

    کلید واژگان: صفات رشد, فراسنجه های خونی, قابلیت هضم, هیستومورفومتری روده
    Saeid Safari, MohammadEbrahim Nooriyan Soroor *, Mohammad Mahadi Moeini, Nader Goodarzi
    Background and objectives

    Studies has been shown that the replacement of % 30 rice straw with alfalfa hay had no adverse effect on lamb grow performance also it had been shown on the goat and cow performance. The use of rice straw decreases the ration prices also it reduces environmental pollution.The goal of this study was to indicate the effect of replacing rice straw with wheat straw on the fattening lamb performance, rumen fermentation, protozoa population and some blood parameters.

    Materials and methods

    In this research, the effect of replacing rice straw with wheat straw on the fattening lamb feeding has been investigated. The 28 male lambs, with an average weight of 30kg, have been divided into four groups of eight animals. The sample lambs in four groups have different accesses to rice straw and wheat straw as follows: the control group has access to 70% concentrate with 30% wheat straw; the second group has access to 70% concentrate with 30% rice straw; the third group has access to 70% concentrate with 30% straw (including 15% rice straw and 15% wheat straw); and the fourth group has access to 70% concentrate and rice straw enriched with urea. The feedstuffs characteristics, weight gain, feed digestibility, rumen fermentation, and blood parameters of lambs during the fatting season have been measured.

    Results

    The results show that replacement of different levels of rice straw has no negative effect on the final weight, daily weight gain, feed conversion coefficient, dry matter intake, and economic coefficient of fattening lambs; Besides, this replacement has led to a significant increase in ruminal gas (digestibility) in squirrel lambs. Dry matter percentage, raw fat, protein, and ration consumed NDF of squirrel lambs did not affect by replacement of different levels of rice straw. However, the addition of 30% of refined straw has led to a considerable reduction in digestibility of the raw protein ration of squirrel lambs. The overall protein of lambs’ blood who received the ration consisted of 30% rice straw, 15% rice straw+15% wheat straw, and 30% wheat straw was enhanced. However, no change was observed in blood urea nitrogen, cholesterol, triglyceride, and glucose blood. The small intestinal histomorphometry parameters were improved by the addition of different levels of rice straw. The lambs receiving ration including 15% rice straw+15% wheat straw and 30% refined wheat straw, have higher Dasytricha, Entodiniinae, Diplodiniinae, and Ophrioscolecinae populations than the lambs receiving the control ration. Also, adding different levels of rice straw to lambs’ ration has led to a significant increase in total rumen Protozoa.

    Conclusion

    The overall results indicate that the rice straw can be utilized in fattening lambs’ ration without affecting the livestock.

    Keywords: blood parameters, digestibility, growth characteristics, Intestinal Histomorphometry, Rice straw
  • سعید صفری*، محمد حسین نوری پور، علیرضا مشکی، حسین صفری

    در سال های اخیر استفاده از آلیاژهای منیزیم در صنعت خودروسازی به جهت خواص متالورژیکی مطلوب افزایش پیدا کرده است. اعمال پوشش بر روی قطعات منیزیمی به کاررفته در موتور خودرو نظیر پیستون با در نظر گرفتن شرایط کاری شدید آن ها الزامی می باشد. در این پژوهش، ابتدا پوشش مدرن اکسیداسیون پلاسمای الکترولیتی معرفی می شود و در ادامه خواص متالورژیکی پوشش ایجادشده بر روی آلیاژ AZ31 در الکترولیت های سیلیکاتی و آلومیناتی مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل از مطالعات فازی بر روی پوشش ها نشان داد علاوه بر حضور فازهای MgF2 و MgO در هر دو پوشش، فازهای Mg2SiO4 و MgAl2O4 به ترتیب در پوشش های ایجادشده از الکترولیت سیلیکاتی و آلومیناتی وجود دارند. اعمال پوشش PEO منجر به کاهش قابل توجه سرعت خوردگی می شود. سرعت خوردگی پوشش ایجاد شده در الکترولیت سیلیکاتیA.cm-2   6-10×24/2 و در الکترولیت آلومیناتیA.cm-2  7-10×5/9 می باشد که به ترتیب 30 و 68 برابر نسبت نمونه فاقد پوشش کمتر است. همچنین اعمال پوشش منجر به افزایش 72 و 94 برابری مقاومت الکتریکی سطح نسبت به نمونه فاقد پوشش می شود. بررسی میکروسکوپی نیز نشان داد که قطر متوسط تخلخل ها در پوشش PEO ایجاد شده در الکترولیت سیلکاتی نسبت به پوشش آلومیناتی بزرگتر است.

    کلید واژگان: اکسیداسیون پلاسمای الکترولیتی, آلیاژ منیزیم, پیستون, خوردگی
    Saeed Safari *, Mohammadhossain Nouripour, Alireza Moshki, Hossein Safari

    In recent years, the automotive industry has expanded its usage of magnesium alloys because to their favorable metallurgical properties. It is, however, vital to coat the magnesium components like piston in the car engines because of their harsh working environment. In this study, beyond the introduction of novel plasma electrolytic oxidation coating for AZ31 Mg alloy, the metallurgical characteristics of coating generated in silicate and aluminate electrolytes are also examined. Phase studies revealed that along with the presence of MgF2 and MgO in both coating, Mg2SiO4 and MgAl2O4 were discovered in coatings created in silicate and aluminate electrolytes, respectively. The application of PEO resulted in a considerable drop in corrosion rate, such that the corrosion rate of the coating formed in silicate electrolyte is 2.24×10-6 A.cm-2 and that of the coating created in aluminate electrolyte is 9.5×10-7 A.cm-2, which are 30 and 68 times lower than the rate of uncoated samples, respectively. Additionally, as compared to the uncoated sample, the coating enhances the surface electrical resistance by 72 and 94 times. The microscopic analysis showed that the average diameter of porosities in PEO coating made by silicate electrolyte is higher than that of coating made by aluminate electrolyte

    Keywords: Plasma electrolytic oxidation, Magnesium alloy, Piston, Corrosion
  • محمد اوتادی، سعید صفری*، رضا عباسی

    برای تبیین رفتار کارآفرینی، قصد کارآفرینانه و عوامل زمینه ای و فردی اثرگذار بر آن به عنوان یک چارچوب نظری قوی موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. در پژوهش حاضر اثر متغیرهای خلاقیت، استقلال طلبی و بار کاری با نقش میانجی نگرش نسبت به کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان در قالب چارچوبی منسجم بررسی شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کمی و از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان علوم انسانی دانشگاه شاهد بودند که تعداد 340 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای استاندارد بود. برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS  نسخه سه استفاده گردید. نتایج نشان داد نگرش و خلاقیت اثر معنادار و مثبتی بر قصد کارآفرینانه داشتند؛ ولی اثر معنادار استقلال طلبی بر قصد کارآفرینانه تایید نشد. بار کاری اثر معنادار و منفی بر قصد و نگرش کارآفرینانه داشت. نقش میانجی نگرش در رابطه بین خلاقیت، استقلال طلبی و بار کاری با قصد کارآفرینانه نیز تایید گردید. یافته های این پژوهش شواهدی برای اهمیت خلاقیت و استقلال طلبی در شکل گیری قصد کارآفرینانه دانشجویان ارایه کرد و استدلال شد که نگرش می تواند به عنوان سازوکاری برای تبدیل خلاقیت و استقلال طلبی به قصد کارآفرینانه عمل نماید؛ لذا به سیاست گذاران در نظام های آموزشی پیشنهاد می گردد که با ایجاد محیط حمایتی و آموزش های مناسب برای غلبه بر چالش های کارآفرینی به دنبال ایجاد نگرش مساعد نسبت به کارآفرینی در دانشجویان خلاق باشند.

    کلید واژگان: بار کاری درک شده, دانشجویان علوم انسانی, مطلوبیت درک شده, قصد کارآفرینانه, ویژگی های شخصیتی
    Mohammad Otadi, Saeed Safari *, Reza Abbasi

    Researchers have focused on entrepreneurial intention and contextual and individual factors affecting it as a robust theoretical framework for explaining entrepreneurial behavior. This study investigated the effect of creativity, autonomy, and workload with the mediating role of attitude on the entrepreneurial intention of students in a coherent framework. This research is an applied study in terms of goal, a quantitative study in terms of approach, and a descriptive-correlational study in type. The statistical population included all humanities students at Shahed University out of whom 340 people were selected by the simple randomization technique. The data collection instrument was a standard questionnaire. Data were analyzed by structural equation modeling with partial least squares (PLS) using the SmartPLS software package. The results showed that attitude and creativity had a significant and positive effect on students' intentions, but autonomy did not have a significant effect on the intention at the 95% confidence level. The workload had a significant and negative effect on intention and attitude. The mediating role of attitude was also confirmed. The findings provided evidence for the importance of creativity and autonomy in the formation of entrepreneurial intention among students. It was argued that attitude could act as a mechanism to transform creativity and autonomy into the intention. Therefore, it is suggested to the policymakers in the education systems to create a supportive environment and appropriate training to overcome the challenges of entrepreneurship and seek to create a positive attitude towards entrepreneurship in creative students.

    Keywords: Entrepreneurial intention, Humanities Students, Perceived desirability, Perceived Workload, personality traits
  • امین حبیبی راد*، فرشته ولی پور، سعید صفری
    به مطالعات مربوط به نوآوری در گردشگری، حتی در کشورهای توسعه یافته، بیشتر طی سه سال اخیر توجه شده و توسعه الگوهای نوآوری در این حوزه کمتر مورد توجه بوده است. ازاین رو، توجه به گردشگری و نوآوری در این حوزه، که یکی از استعدادهای ایران برای افزایش درآمدهای ملی است، اهمیت و ضرورت فراوانی دارد. این پژوهش با هدف توسعه یک الگوی نوآوری در صنعت گردشگری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را 130 نفر از مدیران شرکت‏های فعال و نوپای (استارتاپ‏ها) گردشگری تبریز تشکیل دادند. این تحقیق، از نظر هدف، کاربردی و، از منظر روش، توصیفی - اکتشافی است. حجم نمونه، با استفاده از رابطه کوکران، 97 نمونه به دست آمد. با مطالعه ادبیات موضوعی و پیشینه پژوهش، عوامل موثر در نوآوری در گردشگری شناسایی و، با نظر خبرگان صنعت و دانشگاه (پنل خبرگان)، مدل مفهومی پژوهش طراحی شد. داده‏های گردآوری‏شده از طریق پرسش نامه محقق‏ساخته، به منزله ابزار پژوهش، با روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد عوامل سرمایه انسانی، مشارکت، تامین مالی و فناوری اطلاعات در نوآوری در گردشگری اثر معنادار دارند. همچنین، دو متغیر تعدیلگر اندازه شرکت و محیط کلان صنعت، در رابطه بین این عوامل و نوآوری در گردشگری، تاثیر مثبت و منفی داشتند.
    کلید واژگان: صنعت گردشگری, نوآوری, نوآوری در خدمات, نوآوری بازاریابی, مدل سازی معادلات ساختاری, توسعه مدل
    Amin Habibirad *, Fereshteh Valipour, Saeed Safari
    Studies related to innovation in tourism, even in developed countries, have received more attention in the last three years and the development of innovation models in this field has been less attention. Therefore, paying attention to tourism and innovation in this field, which is one of Iran's potential for increasing national income, is very important and necessary. The purpose of this research is to develop an innovation model in the tourism industry. The statistical population of the research was 130 managers of the tourism active companies and startups in Tabriz. This research is applied in terms of purpose and descriptive-exploratory in terms of method. Using Cochran's formula, the sample size estimated 97. By studying the research literature and background, the effective factors on innovation in tourism were identified and then with the opinion of industry and university experts (expert panel), the conceptual model of the research was designed. The data collected through a researcher-made questionnaire, as a research tool, was analyzed via confirmatory factor analysis and structural equation modeling by partial least squares method. The findings showed that the factors of human capital, participation, financing and information technology (IT) have a significant effect on innovation in tourism. Also, two moderating variables of company size and industry macro environment had a positive and negative effect on the relationship between these factors and innovation in tourism
    Keywords: tourism industry, Innovation, Innovation in Services, marketing innovation, structural equation modeling, Model development
  • کامران حیدری، محمودرضا احمدی، محمدمهدی فروزانفر، بهروز هاشمی، سعید صفری*
    مقدمه

     ایجاد تغییرات در هر یک از بخش‏های مراکز درمانی علاوه بر هزینه‏ های مالی بسیار بالا، نیازمند هماهنگی‏های قانونی و پذیرش ریسک‏های زیاد جهت جلوگیری از کاهش کمیت و کیفیت ارایه خدمات درمانی است. این مطالعه با هدف بررسی بهینه سازی ارایه خدمات در بخش اورژانس با استفاده از روش نقشه برداری جریان ارزش و شبیه سازی صورت پذیرفت.

    روش کار

     در این مطالعه کیفی ابتدا فرایندهای بخش اورژانس بیمارستان شهدای تجریش، با استفاده از روش نقشه‏برداری جریان ارزش ترسیم شدند و مدلی گرافیکی برای شبیه سازی فرایندها ساخته شد. برای انجام شبیه‏سازی علاوه بر توالی عملیات، زمان لازم برای انجام هر فعالیت، زمان های انتظار، منابع موجود و غیره به ‌عنوان ورودی های مدل شبیه سازی استخراج شدند. در ادامه، پس از تعیین میانگین زمان‏های بدست آمده، سناریوهای مورد نظر تیم اورژانس بر اساس اصول‏ سلامت ناب بر روی مدل شبیه‏سازی شده اجرا شدند تا با مقایسه خروجی های هر سناریو، سناریوی بهینه تعیین شود.

    یافته ها

     بر اساس نقشه حرکت بیمار، سفر بیمار در بخش اورژانس از اولین ویزیت آغاز و تا ترخیص ادامه می یابد. در این بین مراحلی مانند، درخواست مشاوره یا ویزیت توسط سایر سرویس ها، درخواست آزمایش، درخواست تصویر برداری، و درخواست دارو  صورت می پذیرد. نتایج آنالیز حرکت 60 بیمار نشان داد، در این بخش زمان اولین ویزیت تا اولین آزمایش به طور میانگین 5/58 دقیقه، زمان درخواست اولین آزمایش تا انجام آن به طور میانگین 4/28 دقیقه، زمان بین اولین ویزیت تا درخواست سی تی اسکن به طور میانگین 8/45 دقیقه، زمان بین درخواست سی تی اسکن تا انجام آن به طور میانگین 3/16 دقیقه، زمان بین اولین ویزیت تا درخواست دارو به طور میانگین 2/46 دقیقه، و نهایتا فاصله زمانی بین اولین ویزیت تا ترخیص به طور میانگین 275 دقیقه (4 ساعت و 35 دقیقه) می باشد. جریان کلی اورژانس ممکن است توسط موارد ذیل بهینه شوند: داشتن یک پزشک و پرستار ارشد برای همه بیماران در یک واحد نظارت؛ داشتن سیستم های اطلاعاتی در محل که اجازه می دهد ظرفیت و جریان در اورژانس و کل بیمارستان قابل مشاهده باشد؛ داشتن مناطق بیمار که از موقعیت های مرکزی قابل مشاهده است، در حالی که از حریم خصوصی نیز محافظت می شود؛ دسترسی آسان به بخش مراقبت های حاد، رادیولوژی و سایر فضاهای مراقبت حاد؛ دسترسی آسان به سوابق بالینی گذشته از بیمارستان ها و سیستم های مراقبت اولیه.

    نتیجه گیری

     به نظر می رسد با استفاده از ترسیم نقشه حرکت بیماران در بخش اورژانس و مدل سازی های هوشمند بتوان به راهکارهایی در خصوص بهینه سازی ارایه خدمات بیماران و همچنین ارتقاء ایمنی بیماران رسید.

    کلید واژگان: بخش اورژانس, بهبود فرایندها, شبیه سازی, نقشه جریان ارزش
    Kamran Heidari, Mahmoud Reza Ahmadi, Mohammad Mehdi Forouzanfar, Behrooz Hashemi, Saeed Safari*
    Introduction

     In addition to having high costs, making changes to any of the wards in medical centers requires legal coordination and accepting many risks to prevent a decline in quantity and quality of health care provision. The present study was performed with the aim of evaluating optimization of service provision in the emergency department (ED) using value flow mapping and simulation.

    Methods

     In the present qualitative study, initially, the processes in the ED of Shohadaye Tajrish hospital were drawn and a graphic model was built for simulating the processes. To perform simulation, in addition to the sequence of activities, the time required for each activity, waiting time, present resources, and etc. were extracted as the inputs of the simulation model. Then, after determining the mean time frames obtained, intended scenarios of the emergency team were executed on the simulated model so that the best scenario can be determined by comparing the outputs of each scenario.

    Results

     Based on the patient flow map, the patient’s journey in the ED begins from the first visit and continues until discharge. Stages such as asking for consultations or visits by other services, laboratory test requests, imaging requests, and asking for medications are passed during this time. Results of analyzing the flow of 60 patients showed that in this department, the mean time interval between first visit to first laboratory test was 58.5 minutes, mean interval between requesting the first laboratory test and its implementation was 28.4 minutes, mean interval between the first visit and computed tomography (CT) scan request was 45.8 minutes, mean interval between CT scan request and its performance was 16.3 minutes, mean interval between the first visit to asking for medication was 46.2 minutes, and, finally, mean interval between the first visit to discharge was 275 minutes (4 hours 35 minutes). The overall ED flow might be optimized through: having one senior nurse and physician for all patients in a supervision unit; having an information systems that makes observation of capacity and flow in the ED and all the hospital possible; having patient sites that are observable from central positions, while preserving privacy; easy access to acute care unit, radiology, and other acute care spaces; easy access to clinical history of patients from other hospitals and primary care.

    Conclusion

     It seems that solutions for improving health care provision for patients and increasing patient safety can be reached through drawing patient flow map in the ED and using smart modeling.

    Keywords: Emergency Service, Hospital, Process Assessment, Health Care, Computer Simulation, Patient Navigation
  • نسرین رضایی، سعید خدامرادی، سعید صفری*

    موفقیت و اثربخشی هلدینگ ها، به ارزش آفرینی شرکت های تابع و هم افزایی بین ستاد و واحدهای آن وابسته است. راه دستیابی به هم افزایی در هلدینگ ها برقرارکردن روحیه همکاری بین اجزاست. در دهه های اخیر، همکاری، محور اصلی بهبود عملکرد زنجیره تامین قلمداد شده است و ارتباطات بین سازمانی به عنوان واقعیتی انکارنشدنی و یکی از چالش های سازمانی مطرح است. با توجه به ماهیت پیچیده و پویای بازارها علاوه بر همکاری عمودی و درونی به همکاری افقی نیز نیاز است؛ به ویژه تسهیم ظرفیت بین شرکت های تولیدکننده ای که در سطوح مشابه رقیب نیستند، سودآوری و پایداری را برای آنها به ارمغان می آورد. هدف این پژوهش، ارایه مدلی برای شناسایی و تعیین خوشه های همکاری افقی در هلدینگ های صنعتی است. با توجه به بافت داده ها، مدلی کمی بر مبنای شباهت کسینوسی و الگوریتم K میانگین برای خوشه بندی محصولات تولیدی مشابه در یک هلدینگ دارویی استفاده شده است. محصولات تولیدی در 8 خوشه جای گرفته و هر خوشه به یک شرکت نسبت داده شده است. علاوه بر این، فاصله کسینوسی اجزای درون خوشه ها پیش و پس از اجرای خوشه بندی با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد میانگین فاصله محصولات پس از خوشه بندی بسیار کاهش یافته؛ به گونه ای که این فاصله به کمتر از نصف رسیده است. این امر، افزایش شباهت محصولات قرارگرفته در هر خوشه را نشان می دهد و می توان استدلال کرد که خوشه بندی انجام شده، کیفیت مناسب دارد؛ از این رو، همکاری افقی، که ابزار مهمی برای مدیریت کسب وکار برای بهبود توانایی رقابت سازمان است، محقق می شود و شکاف بین منابع موجود شرکت و الزامات مورد نیاز آینده آن را پر می کند و با ارایه دسترسی سازمان ها به منابع بیرونی با ایجاد هم افزایی و ترویج یادگیری و تغییر سریع، رقابت جویی سازمان ها را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: خوشه بندی, K میانگین, هلدینگ, هم افزایی, همکاری افقی
    Nasrin Rezaei, Saeed Khodamoradi, Saeed Safari *
    Purpose

    Sharing capacity among the manufacturing companies, which are not competitors at the same level, can increase their profit and sustainability. This study aims to propose a model for identifying and determining the horizontal collaborative clusters in industrial holdings. 

    Design/methodology/approach

     To achieve the mentioned clusters in the pharmaceutical industry, first, the affecting criteria were determined based on the literature review, and according to the opinions of managers, supervisors and pharmaceutical holding experts. Then, the related dimensions of each sub-criteria were specified and the common products of the companies were grouped into eight clusters. In this step, each drug was assigned to a cluster of which, the characteristic vector had the shortest distance from it. In the following steps, the obtained clusters were assigned to the companies. For this purpose, the similarity of clusters and companies were measured and each cluster was assigned to the most similar company. Finally, the quality of clustering was measured using cosine similarity, by calculating the distance between the company's products in pairs. The average value of such distances was assumed as the representative value of the product distance in the clusters. 

    Findings

    Pharmaceutical products were categorized into eight clusters, and each one was assigned to a company. Also, the components’ cosine distance inside each cluster was compared, before and after the clustering. The results indicated that the mean distance of products decreased after clustering. Since the similarity of the products in each cluster was increased, it seems that the clustering was sufficiently qualified. 

    Research limitations/implications

     One of the main limitations of this study was the lack of a consistent standard in the information provision of companies. Another limitation was the lack of transparent information provided by companies and the time required to collect data. Also, there was a lack of related studies on how to implement such a method. The lack of cooperation of some experts in completing the questionnaire brought other difficulties and led to a longer-lasting research time. As a future study opportunity, it is suggested to perform a feasibility study on the horizontal collaboration in industrial holdings according to different variables such as holding size (small, medium, large), type of industry (manufacturing and commercial), type of sector (private and public) and legal status (Individual ownership, partnership), market demand and market size. Such study results in determining the extent to which, horizontal cooperation can bring synergy in different situations. 

    Practical implications

    Horizontal collaboration is an effective tool for business management to improve the competitiveness of the organization. It also fills the gap between the company's existing resources and future requirements. It also increases the competitiveness of organizations by providing external resources to them through creating synergy, promoting learning, and rapid change. Social implications: Holdings create synergies by establishing cooperation between their subsidiaries. The result will be higher production quality and more cost-effectiveness, which will lead to customer satisfaction.  

    Originality/value

    There are a variety of ways for determining a business partner, including game theory and clustering. While in several studies, cooperation among several factories through game theory negotiations has led to relative efficiency, decisions have been made based on a short-term perspective. Therefore, such cooperation may be unstable. The desired time horizon is long-term in clustering. Hence, the designated partners can consistently continue their cooperation in the long run.

    Keywords: Horizontal Collaboration, K-means, Holding, Clustering, Synergy
  • مریم رضاپور، سعید صفری*، علی حسین کشاورزی
    زمینه و هدف

    یکی از مسایل مطرح مهم در صنایع، ایمنی محیط کار برای حفاظت از جان انسان ها و حراست از سرمایه گذاری هاست. حوادث کاری منجر بهآسیب دیدن کارکنان و تحت تاثیر قرار دادن عملیات کسب وکاربه دلایل مختلف از جمله غیبت از کار، از دست دادن بهره وری و افزایش هزینه های تولید می شوند.یکی از صنایع پر خطر شناخته شده در دنیا صنعت برق است، به طوری که به عنوان پنجمین صنعت پرخطردر دنیا شناخته شده است. هدف از این تحقیق، شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر عملکرد ایمنی در شرکت های توزیع نیروی برق و تعیین ارتباط بین آن ها بوده است.

    روش بررسی

    در اولین گام بر اساس مرور مطالعات پیشین 14 شاخص موثر بر ایمنی در شرکت های توزیع نیروی برق شناسایی گردید. برای طبقه بندی این شاخص ها، دسته بندی های مختلفی در تحقیقات متعدد ارایه شده است؛ پس از مطالعه و بررسی آن ها شاخص های عملکرد ایمنی در شرکت های توزیع نیروی برق در سه بعد سازمانی، فنی و انسانی طبقه بندی گردیدند. در گام بعد از ترکیب روش های DEMATELو ISMبه منظور سطح بندی و تحلیل ارتباط بین شاخص های ایمنی استفاده شد. به این ترتیب که در ابتدا پرسشنامه دیمتل به منظور تعیین ارتباط بین شاخص ها به کار گرفته شد. با استفاده از این پرسشنامه، ارتباطات منطقی بین شاخص ها کمی سازی و درجه اثرگذاری، اثر پذیری، مرکزیت و علیت بین شاخص ها محاسبه شد پس از آن با به کار گیری روش ISMیک مدل سلسله مراتبی از شاخص های سطح بندی شده تشکیل و نمودار MICMACبر اساس قدرت نفوذ و وابستگی شاخص ها ترسیم گردید. بر اساس مدل به دست آمده ارتباطات میان شاخص ها به طور نظام مند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که در مدل سلسله مراتبی سطح بندی شاخص ها، شاخص های ایمنی در شرکت های توزیع نیروی برق در چهار سطح جای داده شدند. در بالاترین سطح (سطح چهارم)، دو شاخص تعهد مدیریت عالی، و استاندارد ها، قوانین و مقررات ایمنی قرار گرفتند. به همین دلیل نسبت به سایر شاخص ها نقش علی دارند و زمینه ساز آن ها هستند. از سوی دیگر این دو شاخص در نمودار MICMAC در گروه شاخص های نفوذی قرار گرفتند؛ به این معنا که دارای بیشترین قدرت نفوذ و اثر گذاری بر سایر شاخص های ایمنی هستند. بنابراین شایسته است که مدیران و مسیولان مربوطه در شرکت های توزیع نیروی برق در مساله ایمنی نسبت به این دو مهم توجه ویژه ای داشته باشند. شاخص تجزیه و تحلیل حوادث در سطح پایین تر (سطح سوم) قرار گرفت؛ این شاخص به نوبه خود زمینه ساز شاخص‏های سطح زیرین خود یعنی دو شاخص ممیزی ایمنی و کنترل و نظارت می باشد. شناسایی و کنترل ریسک، مدیریت پیمانکاران و تامین کنندگان، تجهیزات حفاظت فردی، بهداشت و کمک های اولیه، پاسخ اضطراری، آموزش ایمنی، ارتباطات، درک نیاز ها و انتظارات کارکنان و سایر طرف های ذینفع، و توسعه فرهنگ ایمنی؛ شاخص هایی هستند که در پایین ترین سطح قرار گرفتند. این شاخص ها به شدت اثر پذیر هستند و نسبت به سایرین نقش معلول دارند.

    نتیجه گیری

    این مقاله با معرفی شاخص های موثر بر عملکرد ایمنی در شرکت های توزیع نیروی برق و بررسی روابط بین آن ها، علاوه بر مبنای نظری، پیشنهادهای کاربردی برای جلوگیری از حوادث و بهبود ایمنی در شرکت های توزیع نیروی برق ارایه نموده است.

    کلید واژگان: شاخص های عملکرد ایمنی, دیمتل, مدلسازی ساختاری تفسیری, شرکت های توزیع نیروی برق
    Maryam Rezapour, Saeed Safari *, Alihossein Keshavarzi
    Background and Aim

    Workplace safety and protecting human resources and other resources is an important concern in the industry. Workplace accidents leads to damages to employeesand affect business operations for a variety of reasons, including absenteeism, loss of productivity, and increased production costs.One of the most dangerous industries in the world is the electric power industry, and electric power has been identified as the fifth factor in terms of work accidents.The purpose of this study is to identify and classify the factors affecting safety in power distribution companies and determine the relationship between them.

    Methods

    Based on previous studies, 14 indicators affecting safety were identified in three dimensions: organizational, technical and human. Using the questionnaire, the rational relationship between the indicators is quantified and then by combining DEMATEL and ISM, the influencing degree, influenced degree, centrality and causality between the indicators calculated. In order to systematically analyze the relationship between the indicators, a hierarchical model was drawn using ISM method; and based on the power of influence and dependence of indicators, MICMAC diagram was drawn. According to the resultant model, relationship between indicators were analyzed systematically.

    Results

    Top management commitment and safety standards, rules and regulations indicators have the most power to influence other indicators and have a causal role; risk identification and control, contractor and supplier management, incident analysis, safety audit, Personal protective equipment, control and supervision, health and first aid, emergency response, safety training, communication, understanding the needs and expectations of employees and other stakeholders, and developing a safety culture are effective indicators.

    Conclusion

    This paper in addition to introduction of theoretical basisfor safety influencing indicators in power distribution companies and investigating their relationships, has proposed practical suggestions to prevent accidents and improve safety in power distribution companies.

    Keywords: Safety indicators, Dematel, Interpretive Structural Modeling, Power Distribution Companies
  • محمد قربانی*، هاجر مکرمی قرطاول، سعید صفری، احسان چمبری، وحید ضرغامی

    از مهمترین بخش های استقرار مدیریت خوردگی در تاسیسات نفت و گاز، ارتقاء وضعیت کیفی سیستم های حفاظت فنی در تاسیسات می باشد. در این پژوهش ارتقای کیفی سیستم های رنگ و پوشش، به عنوان یکی از مهمترین سیستم های حفاظت فنی بویژه در مقابل خوردگی خارجی مدنظر قرار گرفته است. در همین راستا ابتدا سیستم های رنگ و پوشش شرکت های عملیاتی شرکت ملی نفت ایران و اشکالات موجود در سیستم های آن ها مطالعه و بررسی شدند. با بررسی منابع گسترده ای از کتاب ها، مقالات، پایان نامه ها و استانداردهای مرتبط و همچنین، سوابق و اشکالات سیستم های رنگ و پوششی، تجربیات موفق و ناموفق، اطلاعات آماری سیستم های رنگ و پوشش، و دستورالعمل های از پیش تدوین شده در شرکت های عملیاتی نفت در چهار مرحله انتخاب رنگ و پوشش، آماده سازی سطوح، اعمال، و بازرسی و پایش گردآوری شدند. کالاها و روش های نوین مطابق با فناوری روز دنیا در بخش بالادستی نفت و گاز در مراحل انتخاب مانند پوشش های هوشمند، انواع کامپوزیت ها، پوشش های خودترمیم شونده، پوشش های نانو، آب گریز، ضد کف، رنگ و پوشش های با حلال آبی و... که می توانند در انتخاب های آتی به عنوان گزینه های احتمالی در نظر گرفته شوند و روش های نوین آماده سازی معرفی و بررسی شدند و با پوشش های فعلی از جمله پوشش های سرد و گرم، پوشش داخلی، سطوح خارجی، و سطوح مدفون مقایسه گردیدند.

    کلید واژگان: بخش بالادستی نفت و گاز, مدیریت خوردگی, سیستم رنگ و پوشش, پوشش های نوین
  • سیده مرضیه رشیدی فرد، سعید صفری*، امین حبیبی راد
    هدف

    ‌دستیابی به مزیت رقابتی در ‌صنعت بیمه مستلزم نوآوری و کارآفرینی است و شناسایی فرصت؛ جوهره و نقطه شروع کارآفرینی محسوب می شود که ارزیابی آن ‌رابطه میان کشف فرصت و بهره برداری از آن را تسهیل می‌ کند. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف ‌شناسایی و اولویت‌بندی معیارهای ارزیابی فرصت های کارآفرینی در صنعت بیمه انجام شده است.

    روش شناسی:

     این پژوهش به روش توصیفی-‌پیمایشی انجام شده است. برای این منظور، ابتدا با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و نظرسنجی از خبرگان، معیارهای ارزیابی فرصت مستخر‌ج ‌از پیشینه تحقیق غربالگری شد و با انجام آزمون میانگین و به‌وسیله نرم افزار SPSS تحلیل گردید. سپس، وزن معیارها با ‌پرسشنامه بهترین-بدترین و نرم افزار LINGO تعیین شد. جامعه آماری اول شامل 31 نفر از اساتید دانشگاه و خبرگان صنعت بیمه و جامعه آماری دوم شامل 8 نفر از مدیران شرکت بیمه پارسیان بودند. روایی پرسشنامه ها نیز توسط ‌اساتید دانشگاه و خبرگان صنعت مورد تایید قرار گرفت. ‌پایایی پرسشنامه اول با آلفای کرونباخ 841/0 و پایایی پرسشنامه دوم با نرخ ناسازگاری 0427/0 تایید شد.

    یافته  ها: 

    مهم ترین معیارهای ارزیابی فرصت کارآفرینی در صنعت بیمه به ترتیب اهمیت شامل منابع پروژه، میزان سرمایه‏ گذاری منابع، نیاز بازار، حاشیه سود، سطح رقابت، مطلوبیت و جذابیت فرصت، وجود فرصت های بالقوه دیگر و موانع کم برای ورود است.

    نتیجه  گیری: 

    شرکت های بیمه با تاکید بر معیارهای شناسایی شده، ‌ضمن ارزیابی فرصت های کارآفرینی در صنعت، می توانند تصمیمات صحیحی درباره چگونگی بهره برداری از فرصت ها ‌اتخاذ کنند تا با کسب مزیت رقابتی، سبب رشد و توسعه اقتصادی کشور شوند.

    کلید واژگان: صنعت بیمه, فرصت های کارآفرینی, معیار ارزیابی فرصت, روش بهترین-بدترین
    Seyedeh Marzieh Rashidifard, Saeed Safari *, Amin Habibirad
    Objective

    Achieving competitive advantage in insurance industry requires innovation and entrepreneurship. Opportunity identification is the essence and starting point of entrepreneurship. Opportunity evaluation is an essential element in the entrepreneurial process that facilitates the relationship between discovery and exploitation. The purpose of this study is to identify and prioritize the criteria for evaluating entrepreneurial opportunities in the insurance industry.

    Methodology

    This research is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of methodology. First, the criteria for evaluating the opportunity extracted from the research literature and were screened by experts using a researcher-made questionnaire and was analyzed by mean test via SPSS software. Then, the weight of the criteria was determined using the best-worst questionnaire via Lingo software. The first statistical population to identify and determine the criteria for evaluating entrepreneurial opportunities was 31 people from university professors and insurance industry experts. The second statistical population to determine the weight of the criteria set out in the previous step, was 8 managers of Parsian insurance company. The face and content validity of the questionnaires was assessed by university professors and industry experts. The reliability of the first questionnaire was confirmed with Cronbach's alpha of 0.841 and the second questionnaire with an incompatibility rate of 0.0274.

    Findings

    The most important criteria for evaluating entrepreneurial opportunities in the insurance industry are project resources, amount of resource investment, market needs, profit margin, level of competition, desirability and attractiveness of the opportunity, other potential opportunities and few barriers for entry.

    Conclusion

    Insurance companies can make the right decisions about how to take advantage of opportunities by emphasizing the criteria identified in this study, in order to gain a competitive advantage which leads to the growth and development of the country's economy.

    Keywords: Insurance Industry, Entrepreneurial Opportunity, Opportunity Evaluation Criteria, Best Worst Method
  • سحر میربها، محمد مهدی فروزانفر، سعید صفری، بهروز هاشمی، آنیا جعفری، عاطفه کاوه
    مقدمه

    شیوع در حال رشد کرونا ویروس نوین- 2019 سلامت عمومی جهان را به چالش کشیده و منجر به ترس بیمارگونه ای از مبتلا شدن به آن در افراد مختلف شده است. آسیب به ارگان های مختلف بدن و آسیب ارگانی در اثر ابتلا به این ویروس در مطالعات مختلف گزارش شده است. مطالعه حاضر به هدف بررسی توزیع فراوانی آسیب مولتی ارگان در بیماران قطعی ابتلا به کووید 19 بستری شده در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است.

    روش کار

    یک مطالعه توصیفی – مقطعی بر روی 600 بیمار مبتلا به کووید-19 بر اساس تست تشخیصی RT_PCR و یافته های حاصل از سی تی اسکن ریه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های شهدای تجریش و امام حسین (ع) به روش نمونه گیری آسان و در دسترس انجام شده است. داده ها با استفاده از چک لیست محقق ساخته جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 26 SPSS و روش های آماری توصیفی – تطبیقی، کای اسکویر و T مستقل استفاده شده است.

    یافته ها

    600 بیمار با میانگین سنی 78/17 ± 26/60 سال مورد بررسی قرار گرفتند (5/58 درصد مرد). 2/24 درصد بیماران دچار آسیب مولتی ارگان شده بودند. بین جنسیت با آسیب های مولتی ارگان ارتباط آماری معنادار وجود نداشت (419/0=p) در حالی که بین میانگین سن (001/0=p)، یافته پاتولوژیک ریه 004/0=p  ، اینتوبه (001/0 ≤p) ، و سابقه بیماری با آسیب های مولتی ارگان (019/0=p) ارتباط آماری معناداری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    آسیب های مولتی ارگان در بیماران مبتلا به کووید - 19 نسبتا شایع می باشد و با سن، بیماری های زمینه ای، یافته پاتولوژیک در ریه و میزان درگیری ریوی در ارتباط می باشد. بیشترین ارگان های درگیر در آسیب های مولتی ارگان شامل ریه، کبد، قلب، کلیه و سیستم انعقادی بوده است.

    کلید واژگان: کووید- 19, آسیب ارگان, بیماران بستری, فراوانی
    Sahar Mirbaha, MohammadMahdi Forouzanfar, Saeed Safari, Behrooz Hashemi, Anya Jafari, Atefeh Kaveh
    Introduction

    The growing prevalence of the new corona virus covid -19 has challenged the public healthof the world and has led to a morbid fear of contracting it in different people. Damage to various organsof the body and organ damage due to infection with this virus have been reported in various studies.This study aimed to investigate the frequency of multi-organ injury in definitive patients with covid-19 hospitalized in teaching hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciences.

    Methods

    Adescriptive cross-sectional study on 600 patients with Covid-19 based on RT_PCR diagnostic test andfindings of CT scan of lungs of patients referred to Shohada-e-Tajrish and Imam Hossein hospitalsby Easy and accessible sample method. Data were collected by using a researcher-made checklist. Toanalyze the data, SPSS 26 software and descriptive-comparative statistical methods, Chi-square andindependent T were used.

    Results

    The results showed that out of 600 patients participating in this study,58.5% were male and 41.5% were female with a mean age of 60.26±17.78 years. 24.2% of patients havemulti-organ injury. There was no statistically significant relationship between gender and multi-organinjuries, while there was a statistically significant relationship between mean age, pathological findingsof lung, intubation or non-intubation of patients and past medical history of patient with multi-organinjuries.

    Conclusion

    Multi-organ injuries are relatively common in patients with Covid-19 and areassociated with age, past medical hisory, pathological findings in the lung and the degree of pulmonaryinvolvement. Most organs involved in multi-organ injury include the lungs, liver, heart, kidneys andcoagulation system

    Keywords: Covid-19, organ injury, hospitalized patients, frequency
  • رضا عباسی*، سمانه غیاثی، سعید صفری

    امروزه تقریبا تمامی شرکت ها و سازمان های بزرگ، به اهمیت موضوع بهبود فرآیندها (IM) پی برده اند و تجربه مشاوره در این زمینه را داشته یا در آغاز این راهند. به همین جهت مقاله ای در حوزه مدیریت فرآیندها و با هدف ارایه چارچوبی جهت اصلاح و بهبود فرآیندهای شرکت موردمطالعه به انجام رسید. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی اکتشافی بوده است. در این پژوهش، با بهره گیری از مشاهده و مصاحبه، فرآیندهای جاری جامعه موردمطالعه، بررسی و با استفاده از زبان استاندارد مدل ها و نمادهای فرآیند کسب وکار (BPMN.2) و نرم افزار ویژوآل پارادایم ترسیم گردیدند. در مرحله بعد مشکلات موجود پس از استخراج از طریق مصاحبه با مدیران و کارشناسان شرکت موردتحقیق که قبلا از مشتریان خود دریافت کرده بودند، در قالب نمودار علت ومعلول رسم شدند. سپس به استخراج راه حل ها از طریق پرسشنامه باز پرداخته شد. راه حل ها طی چند مرحله به روش دلفی تکمیل گردیدند. در ادامه به طراحی پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی فازی (AHP) و جدول خانه کیفیت پرداخته شد که با تکمیل آن ها توسط خبرگان شرکت، وزن نهایی مشکلات و راه حل ها به دست آمد. در نهایت با استخراج شاخص های ارزیابی به تجزیه وتحلیل فرآیندها پرداخته شد و پیشنهادهای اصلاح و بهبود در مدل فرآیندها پیاده شد و پژوهش به پایان رسید.

    کلید واژگان: اصلاح فرآیند, بهبود فرآیند, QFD, تصمیم گیری چندمعیاره, BPMN.2
    Reza Abasi *, samane ghiasi, saeed safari

    Todays, almost all large companies and organizations have recognized the importance of the processes improvement and had experience in this field or started its application. Due to the fact that, the aim of this research is providing a framework for improving the processes. This research is practical in terms of purpose and is descriptive-exploratory in terms of method. In this researchthe intended processes have been investigated via interview, and mapped by using the standard language of models and symbols of the business process (BPMN.2) and Visual software paradigm. In the next stage, after extracting the existing problems, they were drawn up in the form of cause and effect diagram through interviewing with managers and experts.. Then, the solutions were extracted through the open questionnaire. The solutions were completed in a few steps using the Delphi method. Subsequently, the design of the Fuzzy Analytical Hierarchy Process (AHP) and the Quality house Table were developed. The weight of the problems and solutions was obtained by the completion of the questionnaire by the company's experts. Finally, the processes were analyzed by extracting the evaluation indicators and improve suggestions have been proposed.

    Keywords: Continuous Improvement, Process Improvement, QFD, Multiple Attribute Decision Making, BPMN2
  • احسان باستان حق، ساغر صمیمی سده، رضا امین نژاد، سعید صفری، علیرضا بهسرشت*

    سردرد پس از زایمان شکایت شایعی می باشد که درروزهای اولیه پس از زایمان و اوج مشغله ی مادر که نیاز به نگهداری از نوزاد خود دارد ، میتواند بسیار ناتوان کننده باشد.این شکایات اغلب از نوع سردرد های اولیه بوده و برخلاف تصور بیماران ،معمولا" به عللی غیر مرتبط با بیهوشی است . با توجه به این مساله ،باید با نگرش جامعی به ارزیابی این مادران پرداخت و ابتدا علل خطرناکتر ، مهمتر و شایعتر سردرد را بررسی کرد. برای این منظور گرفتن شرح حال و معاینه دقیق شامل علایم حیاتی(خصوصا فشار خون بیمار و تغییرات سطح هوشیاری) ،سابقه فشار خون بالا و اکلامپسی یا پره اکلامپسی ،درجه حرارت بیمار و علایم تنفسی (جهت رد عوامل عفونی بخصوص بیماریهای ویروسی مانند کرونا که تب و سردرد در آن شایع است)، وجود تب و سفتی گردن و نورگریزی (جهت ارزیابی مننژیت) و تاریخچه دقیق ازسردردهای قبلی باید گرفته شود. معاینات عصبی خصوصا" با توجه بیشتر به اعصاب جمجمه ای و حس و حرکت اندامها نیز لازم است (زیرا اعصاب داخل جمجمه ای 6و7 بعلت موقعیت آناتومیک خاصی که در جمجمه دارند ،نسبت به تغییرات فشار مایع مغزی نخاعی حساستر هستند).در صورت مشاهده علایم هشداردهنده عصبی در شرح حال و معاینات توصیه میشود بیمار را تحت نظر گرفته واز مشاوره های تکمیلی مرتبط (مانند مغزواعصاب ، عفونی) استفاده شود. اما آنچه با متخصص بیهوشی مورد مشاوره قرار می گیرد، درمان یا رد سردرد پس از سوراخ شدن سخت شامه ((Dura است که بدون در نظر گرفتن سایر تشخیصها امریست محال، در این مقاله به تشخیصهای افتراقی سردرد پس از سوراخ شدن دورا (PDPH) و درمانهای آن میپردازیم.

    کلید واژگان: سردرد پس از زایمان, سردرد پس از سوراخ شدن دورا
  • سعید صفری*
    هدف

    تجاری سازی علم و فناوری، از مهم ترین مصادیق نوآوری در علم و فناوری است که می تواند به این سوال مهم پاسخ دهد که چه افراد، سازمان ها و کشورهایی توانسته اند ایده و دانش را به محصول و ثروت تبدیل کنند و در این مسیر چه عواملی موثر بوده است. این پژوهش با هدف شناسایی وضعیت تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی، محرک ها و موانع تجاری شدن آنها اجرا و در شش مرحله برای دستیابی به اهداف و پاسخ گویی به سوالات تحقیق صورت پذیرفت.

    روش شناسی

    در این مطالعه که از نوع تحلیلی علم سنجی و از نظر هدف کاربردی است به منظور جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای در مرحله اول و پرسشنامه در پنج مرحله بعدی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را دو گروه متخصصان حوزه تجاری سازی و اعضای هییت علمی دانشگاه شاهد که حداقل دارای یک طرح پژوهشی بوده اند تشکیل داده اند. اطلاعات مربوط به عوامل موثر بر تجاری سازی از منابع کتابخانه ای و سایر داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش آماری آزمون میانگین و روش های تصمیم گیری چند شاخصه دیمتل و فرایند تحلیل شبکه ای استفاده شده است.

    یافته ها

    پس از مطالعه منابع علمی مربوط به حوزه تجاری سازی رویکرد تحلیل بازار به عنوان رویکرد مناسب ارزیابی پتانسیل تجاری طرح‏های پژوهشی انتخاب و به کمک این رویکرد بیش از 214 طرح پژوهشی اجراشده در دانشگاه از نظر پتانسیل تجاری سازی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که حدود 70 درصد طرح‏های پژوهشی دارای پتانسیل تجاری سازی بوده و 30 درصد آنها فاقد چنین پتانسیلی هستند. در ادامه با بررسی مطالعات و تحقیقات داخلی و خارجی درخصوص تجاری سازی، نزدیک به 120 مولفه اصلی و فرعی موثر بر تجاری سازی استخراج و مورد پالایش قرار گرفت که نهایتا تعداد 51 مولفه در قالب 13 عنوان عامل اصلی نام گذاری و در سه بعد فردی، سازمانی و نهادی دسته‏ بندی شدند.

    نتیجه گیری

    نتایج نظرسنجی خبرگان نشان دادند که عوامل شناسایی شده برای تجاری سازی مناسب و قابل قبول هستند. نتایج مربوط به بررسی روابط بین عوامل اصلی و ابعاد سه‏گانه که با اجرای تکنیک دیمتل انجام شد نشان داد که اثرگذارترین شاخص ها درخصوص عوامل موثر بر تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی به ترتیب شامل نگرش مدیریتی، برنامه ‏ریزی و سیاست گذاری، تسهیل و پشتیبانی، زمینه‏ سازی فرهنگی، عامل سیستمی، حمایت سازمانی، ساختار سازمانی و تامین و تجهیز می‏باشند و عوامل دیگر شامل دانش و آگاهی، توانمندی و مهارت، خلاقیت و نوآوری، ریسک‏پذیری و اعتماد در گروه شاخص های معلول قرار می گیرند. اولویت‏بندی عوامل موثر بر تجاری سازی با روش فرایند تحلیل شبکه‏ای انجام و مشخص کرد که عامل برنامه‏ریزی و سیاست گذاری بالاترین اولویت را به خود اختصاص می دهد و پس از آن عامل حمایت سازمانی، طرز نگرش مدیریت، زمینه‏ سازی فرهنگی، تسهیل و پشتیبانی، سیستم‏های سازمانی و سایر عوامل قرار دارند. بررسی وضعیت هر یک از عوامل موثر بر تجاری سازی از دیدگاه صاحبان طرح‏های ‏پژوهشی نشان داد که فقدان آنها به عنوان مانعی برای تجاری‏ سازی و وجود هر یک می‏تواند محرکی برای موفقیت محققان در تجاری‏ سازی نتایج طرح‏های پژوهشی باشد.

    کلید واژگان: تجاری سازی علم و فناوری, سنجش و ارزیابی پتانسیل تجاری شدن, نتایج تحقیقات دانشگاهی محرک ها و موانع تجاری سازی
    Saeed Safari *
    Purpose

    Commercialization of science and technology is one of the most important indexes of innovation in science and technology that can answer this important question: which organizations and countries could change ideas and knowledge into product and wealth, and which factors were effective in this process? This research aimed to identify the commercialization state of academic research studies and their drivers and barriers at Shahed University.

    Methodology

    To meet this purpose, a six-step study was carried out. Based on the literature review, the market analysis approach was selected as the appropriate approach to evaluate the commercial potential of academic research studies. About 214 completed research projects in University were evaluated, as well.

    Findings

    As a result, 70 percent of projects were confirmed to have commercial potential. Based on previous studies, 120 parameters were identified and after refinement, 51 parameters were finalized and grouped into 13 main factors and categorized into three dimensions, namely, individual, organizational, and institutional factors. The result of the expert survey confirmed that the identified factors were reliable. Using the DEMATEL technique to investigate the relationship between the main factors and three dimensions resulted in the prioritization of the most influential factors on the commercialization of academic research as managerial attitude, planning and policymaking, facilitation and support, cultural background, system factors, organizational structure, procurement, and mobilization. In terms of effect factors, priorities included knowledge and awareness, empowerment and skill, creativity and innovation, risk-taking and trust. In the next step, using ANP to prioritize influential factors on commercialization, it was concluded that planning and policymaking, organizational support, managerial attitude, cultural background, facilitation and support, organizational systems, and other factors ranked respectively. In the final step, based on the viewpoint of academic researchers, the state of each identified factor was investigated. Conclustion: The research finding revealed that the lack of each of 13 factors (except risk-taking) can play the role of the barrier for commercialization of academic research results, and the existence of each factor can be a driver for success in the commercialization of research results

    Keywords: commercialization, evaluation of commercial potential, academic research results, commercialization drivers, barriers
  • محمد اوتادی، سعید صفری*

    این مقاله به بررسی تاثیر سه ویژگی شخصیتی شامل گرایش به ریسک پذیری، کانون کنترل و شخصیت پیش فعال، بر شکل گیری قصد کارآفرینانه دانشجویان، باتوجه به نقش میانجی گر مولفه های مدل رفتار برنامه ریزی شده (TPB)، می پردازد. همچنین بررسی تفاوت بین گروهی که خود یا والدین آن ها تحصیلات یا تجربه قبلی کارآفرینی داشته اند و گروهی که این ویژگی‏ها را نداشته اند، از اهداف تحقیق است. این پژوهش، کمی و از نظر هدف، کاربردی از نوع توصیفی-همبستگی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بسته-پاسخ و برگرفته از ادبیات پژوهش است و داده ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، جمع آوری شد. جامعه آماری، تمام دانشجویان دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1398 هستند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزئی، در نمونه ای به تعداد 443نفر، استفاده شد. نتایج حاکی از اعتبار مدل رفتار برنامه ریزی شده، در پیش بینی قصد کارآفرینانه دانشجویان است. گرایش به ریسک پذیری و کانون کنترل به صورت مستقیم، اثر مثبت و معنادار بر قصد کارآفرینانه داشتند، ولی شخصیت پیش فعال، اثر مستقیم معناداری بر قصد نداشت. در بررسی اثر میانجی گری، مشاهده شد که هر سه مولفه مدل رفتار برنامه ریزی شده، به صورت جزئی، مکمل، رقابتی و یا کامل، رابطه بین ویژگی های شخصیتی و قصد را میانجی گری می کنند. همچنین دو گروه مورد مطالعه، در برخی روابط تفاوت معناداری با هم دارند.

    کلید واژگان: قصد کارآفرینانه, نظریه ی رفتار برنامه ریزی شده, ویژگی های شخصیتی, دانشگاه شاهد
    Mohammad Otadi, Saeed Safari *

    This paper investigates the effect of three personality traits, including risk taking (RTP), locus of control (LoC), and proactive personality (PP), on students' entrepreneurial intention, given the mediating role of planned behavior model (TPB). It is also the purpose of this study to examine the difference between the first group, having entrepreneurship education or previous experience (themselves or their parents), and the second group not having these characteristics. This research is a quantitative and a correlation- descriptive study. Data were collected using a questionnaire and classified random sampling. Statistical population is all students of Shahed University. In this study, Structural Equation Modeling and Partial Least Squares (SEM-PLS) were used in a sample of 443 individuals. The results confirmed the validity of the TPB model in predicting students' entrepreneurial intention. RTP and LoC had a direct and positive effect on entrepreneurial intention but PP did not have a significant direct effect on entrepreneurial intention. In examining the mediating effect, it was found that all three components of the TPB mediate the relationship between personality traits and intention, either partially or competitively or fully. The two groups of students also had significant differences in some relationships

    Keywords: Entrepreneurial Intention, Theory of Planned Behavior, Personality Traits, Shahed University
  • سعید صفری*، لیلا سلیمانی
    هدف

     در حال حاضر دستیابی به اقتصاد دانش محور یکی از الزامات در همه ی کشورهای دنیاست. آموزش و تعلیم و تربیت یا سرمایه گذاری در سرمایه انسانی، از جمله پیش نیازهای اقتصاد دانش محور است، در دهه های اخیر با پر رنگ شدن جایگاه انسان به عنوان اصلی ترین و گرانبهاترین سرمایه اجتماعی، فرهنگی و معنوی جامعه، رسالت آموزش و پرورش نیز از جایگاه رفیع تری برخوردار شده است. بنابراین با توجه به نقش مهم موسسات آموزشی در تربیت نیروی انسانی مناسب برای جامعه، برنامه ریزی استراتژیک جهت اجرای استراتژی ها در راستای تحقق اهداف این موسسات امری ضروری می باشد و ترسیم نقشه استراتژی با رویکرد امتیازی متوازن گامی در جهت اجرای استراتژی هاست. نقشه استراتژی بوسیله مشخص نمودن ارتباط علت و معلولی میان اهداف استراتژیک، ایجاد ارزش می کند و تصویر بسیار خوبی از استراتژی ها که توسط اهداف قابل اندازه گیری پشتیبانی می شوند، ارایه می دهد. این تحقیق با هدف طراحی نقشه استراتژی و شاخص های سنجش عملکرد برای موسسات آموزشی غیرانتفاعی با در نظر گرفتن مکانسیم منطقی جهت نشان دادن روابط علی و معلولی میان اهداف استراتژیک در قالب مطالعه موردی انجام شده است.

    مواد و روش ها:

     شیوه جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و پرسشنامه و مراجعه به اسناد و مدارک و مستندات، بوده است که برای این منظور پس از استخراج اهداف استراتژیک، از طریق ادبیات و پیشینه ی تحقیق به شناسایی شاخص های سنجش عملکرد متناسب با اهداف پرداخته شد و با قضاوت خبرگان از طریق پرسشنامه، شاخص های سنجش عملکرد با بیشترین امتیاز با توجه به اهداف استراتژیک، دسته بندی و در ابعاد رویکرد امتیازی متوازن جانمایی گردید و نقشه استراتژی، با استخراج 11 هدف استراتژیک و انتخاب 27 شاخص سنجش عملکرد متناسب با اهداف توسط خبرگان و هم چنین تعیین روابط علی و معلولی میان اهداف با استفاده از تکنیک دیمتل، طراحی شد که نتایج پژوهش در بسیاری از موسسات آموزشی قابل تعمیم می باشد.

    بحث و نتیجه گیری:

     نقشه ی استراتژی مسیر را برای کمک به مدیریت بهتر برای سرمایه گذاری کردن در جهت منابعی که نیاز به بهبود بیشتر دارند فراهم می کند، و طبق نتایج پژوهش، طراحی نقشه ی استراتژی با استفاده از روش دیمتل در مقایسه با روش متداول قضاوت ذهنی، برای تعیین روابط و علی معلولی روش منطقی تری است و نقشه راه روشن تری را برای کمک به مدیران و تمرکز بر عوامل تاثیرگذار در راستای اهداف استراتژیک ارایه می دهد. یافته های پژوهش هم چنین نشان داد، اثرگذارترین اهداف در موسسات آموزشی به ترتیب میزان اثرگذاری عبارت اند از: بهبود فرآیندهای آموزشی و تربیتی، بهبود دستاورد های علمی و پژوهشی، بهبود خدمات، توسعه سرمایه انسانی، توسعه سرمایه اطلاعاتی و توسعه سرمایه سازمانی و سایر اهداف از جمله رضایت دانش آموز و رضایت جامعه و تامین بودجه و افزایش امکانات و رشد بهره وری، با توجه به نظر خبرگان، جزء اهداف استراتژیک اثرپذیر هستند که نشان دهنده این است که دارایی های نامشهود زمینه ی خلق ارزش را برای این موسسات فراهم می آورد.

    کلید واژگان: تکنیک دیمتل, رویکرد امتیازی متوازن, شاخص های سنجش عملکرد, نقشه استراتژی
    Saeed Safari*, Leila soleymani

    Regarding the important role of educational institutions in educating proper human resources for society, strategic planning is necessary to perform strategies that meet the goals of these institutions. Drawing a strategy plan, using a balanced scorecard approach is a step towards the implementation of the strategies. The strategy map, through identifying the cause and effect relationship between the strategic goals, creates value and provides a great illustration of the strategies supported by the measurable goals. This research was conducted to design a strategy map and performance measurement indicators for nonprofit educational institutions. A logical mechanism is also used to indicate causal relationships between strategic goals. For this purpose, after extraction of strategic goals, by the literature and the research background, the indicator of the measurement of performance was commensurate with the objectives. Judging by the experts through the questionnaire, performance indicators with the highest score were classified according to strategic goals. These indicators were based on the dimensions of the balanced scorecard approach. In order to design a strategy map, By extracting 11 strategic objectives and selection of 27 Performance Measurement Indicators also matches the goals which are determined by the experts. The determination of the cause and effect relationships between the goals has been done using the Dematel technique. The results of the research has been extended in many educational institutions.

    Keywords: Dimatel technique, Balanced Scorecard, Performanc Measurement Indicators, strategy map
  • فرزانه رشیدی فکاری، معصومه سیمبر*، سعید صفری، فهیمه رشیدی فکاری، الهام مقدس اینانلو، لیلا ملایی
    زمینه و هدف

    در واحد زنان و مامایی به دلیل مراجعات مکرر مراجعان اورژانس، داشتن تریاژ زنان و مامایی با کیفیت بالا ضروری است. با توجه به اهمیت ارتقای کیفیت خدمات در نظام سلامت، شفاف سازی ابعاد و ویژگی های مفهوم کیفیت تریاژ مامایی، برای تعیین معیارها و استانداردسازی کیفیت تریاژ مامایی کمک کننده است. لذا، این مطالعه با هدف تبیین شاخص کیفیت تریاژ مامایی انجام یافته است.

    روش بررسی

    مطالعه کیفی حاضر از نوع تحلیل محتوای هدایت شده است. مشارکت کنندگان 15 نفر بودند، شامل ارایه کنندگان خدمت تریاژ مامایی و افراد متخصص و کلیدی در زمینه تریاژ مامایی. داده ها براساس مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 10 انجام یافت.

    یافته ها: 

    با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته، 824 کد اولیه پالایش نشده و 97 کد ادغام یافته استخراج شد. تبیین شاخص کیفیت تریاژ مامایی در سه طبقه اصلی شامل کیفیت فرآیند، کیفیت ساختار و پیامد تبیین گردید. کیفیت فرآیند شامل 35 کد در دو طبقه فرعی اقدامات و مراقبت ها، تعاملات و ارتباطات، کیفیت ساختار شامل 51 کد در پنج طبقه فرعی: روال و روند تریاژ، الگو و استاندارد، وسایل و تجهیزات، فضای فیزیکی، نیروی انسانی و پیامد شامل 11 کد در پنج طبقه فرعی زمان انتظار، رضایتمندی، پیامدهای جسمی، روحی و روانی و هزینه بود.

    نتیجه گیری:

     شاخص کیفیت تریاژ مامایی تحت تاثیر کیفیت فرآیند (اقدامات و مراقبت ها، ارتباطات)، کیفیت ساختار (روال و روند تریاژ، الگو و استاندارد، وسایل و تجهیزات، فضای فیزیکی، نیروی انسانی)، پیامد (زمان انتظار، رضایتمندی، پیامدهای جسمی، روحی و روانی و هزینه) بود.

    کلید واژگان: اورژانس, تریاژ, مامایی
    Farzaneh Rashidi Fakari, Masoumeh Simbar*, Saeed Safari, Fahimeh Rashidi Fakari, Elham Moghadas Inanloo, Leila Molaie
    Background & Aim

    Due to repeat emergency patients, the high quality obstetrics and gynecology triage is essential in the obstetrics and gynecology department. Given the importance of improving the healthcare quality, clarifying the aspects and features of the concept of obstetric triage quality would be helpful for determining criteria and standardization of obstetric triage quality. Therefore, the aim of the study was to explain the quality index of obstetric triage.

    Methods & Materials: 

    This qualitative study was conducted using a directed content analysis method on 15 participants. Participants included obstetric triage service providers and key specialists in obstetric triage. The data were collected through in-depth, semi-structured interviews. Data analysis was performed using the MAXQDA software version 10.

    Results

    At this stage of the study, conducted with in-depth, semi-structured interviews, 824 initial codes and 97 merged codes were extracted. The quality of obstetric triage was explained by three main themes, including process quality, structure quality and outcome. The concept of process quality included 35 codes in two sub-categories: actions and care, interactions and communications. Structure quality included 51 codes in five sub-categories: routine and process of triage, pattern and standard, equipment, physical space, and manpower. Outcome included eleven codes in five sub-categories: waiting time, satisfaction, physical implication, psychological implication, and cost.

    Conclusion

    The index of obstetric triage quality is influenced by the quality of the process (actions and care, communications), the quality of the structure (routine and process of triage, pattern and standard, equipment, physical space, manpower), and outcome (waiting time, satisfaction, physical implication, psychological implication and cost).

    Keywords: emergency, triage, obstetric
  • سعید صفری*، ناصر علی پور، مریم گلینی

     به منظور مطالعه زیست شناسی سوسک برگ خوار نارون (Xanthogaleruca luteola Coleoptera, chrysamelidae) و روش های کنترل آن در شهر گرمسار، نمونه برداری های لازم از سنین مختلف زیستی و طول دوره رشدی آنها انجام شد. در شرایط آزمایشگاه نیز شاخه های حاوی برگ های دارای دستجات تخم و قسمت قاعده برگ جدا شده و به ظرف حاوی محلول آب قند منتقل شد. رطوبت مورد نیاز برگ ها طی مدت آزمایش از طریق پاشیدن آب روی آنها تامین شد و با قراردادن تخم ها درون انگوباتور با دمای 2±24 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5±60 و طول دوره روشنایی 15 ساعت، مطالعات مراحل مختلف لاروی، طول دوره جنینی و اندازه های مربوط به لاروهای شامل طول لارو، عرض کپسول تخم و غیره انجام شد. نتایج بدست آمده حاکی است که نمونه های زمستان گذران در نیمه اول فروردین با رسیدن دما به حدود 17 درجه سانتیگراد، ظاهر و شروع به فعالیت تخم گذاری و تولید لارو می نمایند که تاپایان شهریور ماه 3 نسل کامل از خود بجا می گذارند. تخم ها بصورت دستجات 1-4 ردیفه و در هر ردیف بین 40-1 تخم مشاهده شد. دوره جنینی 8 روز طول کشید. این آفت دارای 3 سن لاروی بوده که مدت آن حدود 2/21 روز طول کشید و مرحله پیش شفیرگی آنها بسته به نوع نسل بین 3/11-9 روز طول کشید و دوره زیستی حشره کامل هم بین 2/27-25 روز به طول انجامید. بیشترین خسارت مربوط به دوره لاروی بین 1 و سن 2 بود. اما روش های کنترل مکانیکی و بیولوژیکی و در نهایت روش کنترل شیمیایی با استفاده از سموم زولون و تیودان نیز از روش های مرسوم کنترلی برای این آفت است.

    کلید واژگان: آفت, سوسک برگ خوار نارون, شفیره, لارو, نسل
    Saeed Safari*, Naser Alipoor, Maryam Galini

    In this study we examined biology of booh that eat leaft of elm with termed Xanthogaleruca lateola coleoptera, chrgsome lidae and also we studied method of control of that. It is perform in garmsar town ship. For this purpose carry out necessary sampling of several ages in period of this growth. Within condition of laboratory collected/ eaf branch possess category egg and piece. During test nursery dampen leaf is secure of spray of wateron them and put egg in anvcobator with temperature 24+2 and dampen 60+ and during period of light 15 hour, we examine state during period of germinal carry out and size depended to medicine in cludde length of medicine and width of capsule egg and etc. according to the result, width of capsule egy end etc. according to the result, winter sample and pass 15 day after farvardin(first month of the persion solar year) with temperature almost 17 thermometer centigrade appearance and begin lay and produce medicine. Then to end of sharivar(6 th month of the Persian solar year) leave 3 whole bungle. Egg observed form of category 4-1 row and in each row eggs was 1-40 between row. During period was 8 days. This pest had 3 ages on during period last almost 27/2 days Pre prers. Chrusalis and chrysalis state depending on breed of bungle that last 9-11/3 days and time of exist of mature insect last between 25-27/2 days. More of loss was depend to period of medicine this was 1-2 days. But mechanic and biology control method and at least chemical method was using lack zolon and tiodan that yet common control method for this pest.

    Keywords: Generation, Larvae, Pest, Puppies, Xanthogaleruca lateola
  • الهام دانایی*، وحید عبدوسی، ناصر علی پور، مریم گلینی، سعید صفری

    به منظور مطالعه تاثیر محلول پاشی نانوکلات آهن، نانوکلات پتاسیم، نانوکلات روی و نانوکلات کلسیم روی گل آلسترومریا، آزمایشی به صورت طرح آماری کاملا تصادفی با 13 تیمار، سه تکرار و هر تکرار حاوی پنج گیاه و در مجموع 195 گلدان انجام گردید. تیمارها شامل نانوکلات آهن، نانوکلات پتاسیم، نانوکلات روی و نانوکلات کلسیم هر کدام با سه سطح 10 و 20، 40 میلی گرم در لیتر و گلدان بدون محلول پاشی بعنوان شاهد در نظر گرفته شد. محلول پاشی سه مرتبه بصورت ده روز در میان در پایه های یکسان انجام گردید. نمونه بردای و سنجش صفات کمی و کیفی گیاه مانند وزن تر گل، وزن خشک گل، آنتوسیانین گلبرگ، کلروفیل کل برگ، میزان آهن، پتاسیم، روی و کلسیم برگ و ماندگاری گل روی بوته، یک هفته پس از آخرین محلول پاشی یعنی زمانی که یک یا دو گل روی خوشه باز شد، ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که تیمار نانوکلات آهن 40 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را در بهبود صفات مورد ارزیابی مانند وزن تر و خشک گل، آنتوسیانین گلبرگ، کلروفیل کل برگ، آهن برگ و ماندگاری گل روی بوته داشت و تیمار نانوکلات کلسیم 40 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را در بهبود میزان کلسیم برگ، تیمار نانوکلات پتاسیم 40 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را در بهبود میزان پتاسیم برگ و تیمار نانوکلات روی 40 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را در بهبود میزان روی برگ داشتند. همچنین تیمار Nano Ch Ca 40ppm با 9/15 روز، بیشترین و تیمار Control با 2/9 روز، کمترین ماندگاری گل روی بوته را داشتند. نتایج آماری بیانگر معنی داری اکثریت صفات در سطح 1 درصد و آنتوسیانین گلبرگ و کلروفیل کل برگ در سطح 5 درصد بود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان بیان نمود که محلول پاشی پیش از برداشت نانوکلات آهن، نانوکلات پتاسیم، نانوکلات روی و نانوکلات کلسیم موجب بهبود صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و ماندگاری گل روی بوته در گل آلسترومریا رقم fuji گردید

    کلید واژگان: آلسترومریا, آهن, پتاسیم, روی, کلسیم
    Elham Danaee*, Vahid Abdossi, Naser Alipoor, Maryam Galini, Saeed Safari

    In order to study the effect of foliar application of iron nanochelate, potassium nano-chelate, zinc nano-chelate and calcium nano-chelate on Alstromeria flower, a completely randomized design with 13 treatments, 3 replicates and each replicate containing 5 plants and a total of 195 pots was conducted. Treatments included iron nano-chelate, potassium nano-chelate, zinc nano-chelate and calcium nano-chelate each with three levels of 10, 20, 40 mg/L and pot without spraying as control. Foliar application was carried out three Times in ten day in same base. Quantitative and qualitative traits of the plant such as fresh and dry weight of flower, anthocyanin of petals, total leaf chlorophyll, iron, potassium, zinc and calcium content of leaves and longevity of flower per plant, one week after the last foliar application that is, when one or two flower were opened on the cluster, was evaluated. The results showed that the treatment of iron nano-chelate 40 mg/L had the greatest effect on the evaluation of traits such as fresh and dry weight of flower, anthocyanin of petals, total chlorophyll of leaves, iron content of leaf and longevity of flower on plant, and treatment with calcium nano-chealte 40 mg/L had the greatest effect on the improvement of calcium content leaf and potassium nanochelate 40 mg/L had the greatest effect on potassium content of leaf and zinc nano-chelate at 40 mg/L improve the attribute on zinc content of leaf. Also, Nano Ch Ca 40ppm treatment with 15.9 days was highest and control treatment with 9.2 days had the lowest flower longevity per plant. The results showed that the most of traits were statistically significant at 1% level and anthocyanin of petals and total chlorophyll of leaves at 5% level. Therefore, according to the results of this study, it can be stated that pretreatment of iron nano-chelate, potassium nanochelate, zinc nano-chelate and calcium nano-chelate improved morphological, physiological, enzyme and longevity of flowers on the plant in Alstroemeria spp . cv. Fuji. 

    Keywords: Alestromeria, Zinc, Iron, Potassium, Calcium
  • الهه براری نیا*، رضا عباسی، سعید صفری

    اهمیت انتخاب صحیح پروژه های فناوری پیشرفته، اهمیت توسعه پایدار در برنامه های استراتژیک سازمان های مجری این گونه پروژه ها، تاثیر چشم گیر این فناوری در تمامی ابعاد و ارتقا کیفیت زندگی بشری و عدم قطعیت بالا در محیط این گونه پروژه ها، دلیل پرداختن به این پژوهش است. با بررسی مبانی نظری و پیشینه تحقیق، اولویت بندی پروژه های فناوری پیشرفته بر اساس شاخص های سرمایه انسانی، نوآوری، دستاورد تجاری طرح، بازدهی اقتصادی، سطح تاثیرگذاری ملی و مزیت رقابتی، کیفیت، سطح تقاضا، قابلیت اطمینان و برنامه های استراتژیک و هزینه های پروژه در نظر گرفته شد. پس از بررسی مدل ها و روش های اولویت بندی و انتخاب ان نوع پروژه ها، مدل ساختار ترجیحی بازده به مقیاس متغیر خروجی محور در رویکرد تحلیل پوششی داده ها به عنوان جامع ترین مدل در این زمینه انتخاب شد. با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی مهم ترین شاخص ها وزن دهی و رتبه بندی شدند. در نتیجه اجرای مدل ساختار ترجیحی بازده به مقیاس متغیر خروجی محور، از بین 30 پروژه ستاد ویژه توسعه فناوری نانو 67/46٪ از پروژه ها اولویت دارترین پروژه ها و مناسب سرمایه گذاری تشخیص داده شده و پیشنهاد شده اند. پروژه های 19 و 28 و 7 به ترتیب اولویت اول تا سوم برای اجرا بوده اند. پروژه در اولویت های آخر هم می توانند با توجه به الگو قرار دادن مجموعه مرجع مشخص شده، خود را به اولویت های اول جهت اجرایی شدن برسانند.

    کلید واژگان: اولویت بندی پروژه ها, تحلیل پوششی داده, فناوری پیشرفته, تصمیم گیری چندشاخصه فازی
    elaheh bararinia *, reza abbasi, Saeed Safari
    Objective

    The importance of the correct selection of advanced technology projects, the importance of sustainable development in the strategic plans of the implementing organizations of such projects, the impressive impact of this technology in all aspects, and the improvement of the quality of human life and the high uncertainty in the environment of such projects, the reason is for addressing this research.

    Methods

    By reviewing the literature and research background, prioritizing high technology projects based on human capital criteria, innovation, project business achievement, economic returns, national influence levels and competitive advantage, quality, demand level, reliability and strategic plans, and project costs Was considered.After reviewing the models and prioritization methods and choosing the type of projects, the preferred structure of output-to-scale output efficiency model was selected in the data envelopment analysis approach as the most comprehensive model in this field. By using the fuzzy hierarchy process analysis, the most important criteria were weighted and ranked.

    Results

    As a result of the implementation of the preferred cost-benefit model of output to output-oriented output scale, among the 30 projects of the Nanotechnology Development Specialized Headquarters, 46.67% of the projects have been identified as the most priority projects and suitable for investment.

    Conclusion

    Projects 19, 28, and 7 were the first to third priorities respectively. The projects in the final priorities can according to the template of the specified reference set, become the first priorities for implementation.

    Keywords: prioritization of projects, High Technology, DEA, Fuzzy logic, multi-criteria decision
  • ابوالفضل صادقی، سعید صفری*، رضا عباسی

    هدف این پژوهش دستیابی به مدل کسب و کاری نوآورانه با استفاده از پارادایم های مدیریتی لارج شامل ناب، چابکی، تاب آوری و سبز می باشد. به این منظور مولفه های مهم لارج شناسایی و پالایش و امتیازدهی شدند. سپس با بهره مندی از آن ها در مدل کسب و کار، ارزش های پیشنهادی برای مدل کسب و کار نهایی گردیدند. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی بوده و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه امتیازدهی مولفه های لارج با طیف لیکرت توسط اساتید و خبرگان دانشگاهی و پرسشنامه های مدل کسب و کار توسط متخصصان صنعت و مشتریان انجام شد. نمونه آماری پژوهش شامل 24 نفر تیم اساتید و خبرگان دانشگاهی و متخصصان صنعت و 384 نفر از مشتریان سازمان می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف و دوجمله ای صورت گرفت. از نتایج پژوهش حاضر، شناسایی و نهایی کردن مولفه های لارج، تلفیق آن ها با ارزش های مدل آستروالدر و دستیابی به ارزش های پیشنهادی می باشد. ارزش های پیشنهادی نهایی در خانه های بوم کسب و کار آستروالدر، جایگذاری و مدل کسب و کار جدید و نوآورانه با رویکرد لارج طراحی گردید.

    کلید واژگان: تاب آوری, سبز, چابکی, مدل کسب و کار, ناب
    abolfazl sadeghi, saeed safari*, reza abbasi

    The purpose of this research is to achieve an innovative business model by integrating management paradigms such as lean, agility, resilience and green. For this purpose, important components were identified and refined and rated. Then, using their integration into the business model, the proposed values for the business model were finalized. This research was based on applied purpose and data collection was done by Likert-type Likert Scale (SCI) questionnaire by professors and academic experts and business model questionnaires by industry experts and clients.The sample consists of 24 faculty members and academic experts and industry experts and 384 clients of the organization. The results of this study are to identify and finalize the components of LARG, combining them with the values of the Osterwalder model and achieving the proposed values. The ultimate value proposition was pasted in the Osterwalder's Canvas and The new and innovative business model was designed with the LARG approach.

    Keywords: business model, lean, agility, resilience, green
  • مریم گلینی*، ناصر علی پور، سعید صفری

    به منظور بررسی اثر کاربرد اتانول و متانول بر کیفیت پس از برداشت و طول عمر گل های شاخه بریده میخک(Dianthuscaryophyllus)، آزمایشی به صورت طرح آماری کاملا تصادفی با 8 تیمار، 3 تکرار و هر تکرار حاوی 5 شاخه گل و در مجموع 120 شاخه گل بریده میخک انجام گردید. تیمارها شامل اتانول و متانول هر کدام با سه سطح 2، 4 و 6 درصد به همراه ساکارز 3 درصد بود. ساکارز 3 درصد و آب مقطر هم بعنوان شاهد در نظر گرفته شدند. صفات مورد ارزیابی شامل وزن تر نسبی، وزن خشک، جذب محلول، شاخص ثبات غشاء سلول، آنتوسیانین گلبرگ، کلروفیل کل برگ و عمر پس از برداشت گل ها بود. نتایج نشان داد که تیمار اتانول 4 درصد به همراه ساکارز 3 درصد بیشترین تاثیر را بهبود صفات مورد ارزیابی مانند وزن تر نسبی، وزن خشک، جذب محلول، شاخص ثبات غشاء سلول و عمر پس از برداشت گل ها داشت و تیمار متانول 4 درصد به همراه ساکارز 3 درصد بیشترین تاثیر را بهبود صفاتی مانند آنتوسیانین گلبرگ و کلروفیل کل برگ داشت. بیشترین عمر پس از برداشت گل ها با 7/9 روز در تیمار اتانول 4 درصد به همراه ساکارز 3 درصد و کمترین با 2/5 روز در تیمار شاهد بود. نتایج آماری بیانگر معنی داری اثر ساده تیمار، زمان و اثر متقابل تیمار×زمان در وزن تر نسبی، وزن خشک، جذب محلول، شاخص ثبات غشاء سلول و عمر پس از برداشت گل ها در سطح 1 درصد بود، ولی در آنتوسیانین گلبرگ و کلروفیل کل برگ، اثر ساده تیمار در سطح 1 درصد و اثر ساده زمان و اثر متقابل تیمار×زمان در سطح 5 درصد معنی دار بود. بنابراین می توان بیان نمود که کاربرد پس از برداشت اتانول و متانول موجب بهبود عمر پس از برداشت و برخی صفات کمی و کیفی گل میخک، نسبت به تیمار شاهد و ساکارز گردید.

    کلید واژگان: اتانول, عمر پس از برداشت, متانول, میخک
    Maryam Galini*, Naser Alipoor, Saeed Safari

    For study the effect of ethanol and methanol on post harvest quality and vase life of carnation cut flowers( Di a n t h u s c a r y o p h yll u s ), experiment into a completely randomized design with 8 treatments, 3 replicates and each replication with 5 branches of flowers and a total of 120 branches of cluster were done. Treatments included ethanol and methanol with 3 levels 2, 4 and 6 % with, 3% sucros done. 3% sucros and distilled water as control. The evaluated traits included relative fersh weight, dry weight, solution uptake, cell membrane stability index, anthocyanin of petals, total chlorophyll of leaf and vase life of cut flowers. The results showed that the treatment with ethanol 4% with 3% sucrose had the most effect on the evaluation of traits such as relative fresh weight, dry weight, solution uptake, stability index of cell membrane and vase life of cut flowers and treatment with methanol 4% with 3% sucrose had the greatest effect on the improvement of traits such as anthocyanin of petals and total chlorophyll of leaf. The highest vase life was 9.7 days in ethanol 4% with 3% sucrose and lowest in 5.2 days in control treatment. The statistical results showed that the majority of traits had significant difference at 1% level and anthocyanin of petals and total chlorophyll of leaf had significant difference at 5% level. Also, the correlation between all traits was statistically significant at 1% and 5%, respectively. Therefore be argued that post-harvest application of ethanol and methanol improved the vase life and morphological and physiological characteristics of carnation cut flowers compared to control and sucrose treatment.

    Keywords: Dianthus Caryophyllus, Ethanol, Methanol, Vase life
  • حسین اکبری*، سعید صفری
    امروزه شاهد تغییر وضعیت اچ آی وی/ایدز در ایران از شرایط پنهان به همه گیری متمرکز هستیم. به نظر می رسد رشد همه گیری اچ آی وی/ایدز تحت تاثیر تغییر شرایط اجتماعی در سال های اخیر در ایران باشد. لذا در این مقاله بر آن شدیم تا شناخت بیشتری از دلایل، زمینه ها و فرآیندهای اجتماعی موثر بر بروز رفتار پرخطر دارای پتانسیل انتقال اچ آی وی/ایدز به دست آوریم. از این رو با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و آزاد در چارچوب روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری از 19 بیمار مبتلا به اچ آی وی/ایدز داده های لازم گردآوری و تنظیم شد. پس از تحلیل یافته های پژوهش، مقوله های: «تکوین نا به هنجار شخصیت در دوران نوجوانی» به عنوان شرایط زمینه ای، «بی سازمانی خانوادگی» به عنوان شرایط علی، «سطح پایین سواد سلامتی» به عنوان شرایط مداخله گر، «تعاملات جبری سوق دهنده فرد به رفتارهای مستعد ابتلا»، «سبک زندگی مستعد ابتلا» و «شرایط محیطی و تعاملات مستعد رفتار هنجارشکنانه در بزرگ سالی» به عنوان تعاملات، «ابتلای منفعلانه»، «ابتلای با درجه آزادی کم» و «ابتلای آزادانه» به عنوان پیامدها تعیین شدند. سرانجام مفهوم «اچ آی وی/ایدز بیماری برخاسته از بی سازمانی اجتماعی توام با سهل انگاری های بهداشتی» به عنوان مقوله هسته برگزیده شد.
    کلید واژگان: چ آی وی, ایدز, نظریه زمینه ای, بسترهای اجتماعی, رفتار پرخطر
    Hussein Akbari*
    1. Introduction
    Today, the status of HIV/AIDS in Iran has transitioned from being covert to a centralized epidemic. It appears that the growth in HIV epidemic has been influenced by social changes that have occurred in Iran during recent years. As a social construct, or more particularly, a social stigma, HIV targets the individuals’ social status to various extents. Accordingly, a the question that arises is that considering the acute physical, spiritual, and social issues created by HIV in Iran, how, under what circumstances, and with what extent of knowledge do people engage in risky behaviors that potentially result in HIV transmission? The present study seeks to provide answers to these questions by studying the lived experiences of infected patients.
    2. Theoretical Framework
    In this study, the anomie theory put forth by Durkheim, Sutherland’s differential association, and Collins’ gender stratification were used as the theoretical frameworks. Risky behaviors were considered a result of the fading authority of sexual norms, learned behaviors, and gender discrimination according to theories put forth by Durkheim, Sutherland and Collins, respectively.
    3. Method
    Given the purpose of the study, i.e. extracting a theory with regards to social contexts of HIV infection, the grounded theory was used. In this approach, theories and data are directly extracted from the set of arranged collected data. According to Glaser, data should be used in theory, meaning that researchers should personally be involved in the data collection process. Similar to other qualitative approaches, data for grounded theory can be collected from a variety of sources. Data collection process entails interviews as well as observations. Data are collected until theoretical saturation is achieved. The foundation of analysis procedure is based on coding; in grounded theory, there are three basic types of coding including open, axial, and selective. Open coding is an interpretive process through which data are analytically broken into smaller units. The purpose of this is to provide new insights for the researcher by breaking data into smaller units and interpreting phenomena reflected from data. Selective coding is a procedure in which the entire classifications are unified around a “core category” while categories that require more explanations are placed under the title “further explanation”. This type of coding can be carried out at later stages (Corbin & Strauss, 1990). At the first stage, given the exclusivity, sensitivity, and difficulty of access to participants, purposive sampling was employed. Then, theoretical sampling was used in order to create the theory. Theoretical saturation was achieved at interview number 17, though the coding process was continued until interview number 19 so as to make sure there are no other new categories. In this study, 9 women and 10 men admitted to the behavioral healthcare center in Mashhad were examined. Information and data were collected through conducting open and in-depth interviews.
    4. Results and Discussion
    Following the analysis of the findings, as set of categories were identified which included Abnormal character development during adolescence as the contextual condition, familial disorganization as the causal condition, low health literacy level as the meddling condition, deterministic interactions encouraging individuals to engage in behaviors which might cause infection, lifestyle prone to infection, and environmental conditions and interactions prone to unconventional behaviors during adulthood as interactions, and passive infection, infection with low degree of freedom, and active infection as consequences.
    5. Conclusion
    According to the description of causal, procedural, and consequential categories, HIV as a disease caused by familial disorganization coupled with health-related negligence as the core category covers the entire mentioned topics. Ultimately, considering the individual’s degree of freedom in engaging in risky behaviors, the behaviors leading to HIV infection follows three basic patterns including passive infection, infection with low degree of freedom, and active infection, each under the influence of various interactions.Passive infection in which the individual is of minimum authority in the occurrence of a risky behavior originates from severe poverty and traumatic life experiences which significantly restrain the individual’s power of decision-making with respect to controlling their risky behaviors, rendering them prone to infection. Active infection is, to a high extent, influenced by environmental conditions and the individual’s delinquent interactions during adolescence; to satisfy their sense of pleasure, the individual becomes involved in risky behaviors with high potentials of infection such as having numerous sexual relations and drug abuse. Infection with low degree of freedom is caused by interactions which can be regarded as a lifestyle prone to infection. An individual suffering from addiction or one under the influence of undesirable living conditions who has chosen a spouse with a drug injection background has a moderate authority in controlling their behaviors in line with HIV prevention.
    Keywords: HIV, AIDS, Grounded Theory, Social Contexts, Risky Behaviors
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر سعید صفری
    دکتر سعید صفری
    دانشیار طب اورژانس، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ، ایران
  • دکتر سعید صفری
    دکتر سعید صفری
    دانشیار مدیریت صنعتی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
  • مهندس سعید صفری
    مهندس سعید صفری
    کارشناس دانشکده مهندسی مواد و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال