به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علیرضا پور سعید

  • علی توحیدی مقدم، علیرضا پورسعید*، مسعود بیژنی، رویا اشراقی سامانی

    یکی از راهبردهای اساسی تقویت معیشت پایدار جوامع محلی در برابر بحران های زیست محیطی از جمله تغییراقلیم، افزایش میزان تاب آوری این جوامع در برابر اختلال و آشفتگی ایجاد شده در سیستم های اکولوژیکی می باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدف تبیین الگوی تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم، انجام شد. جامعه آماری تحقیق را تمامی باغداران استان همدان، تشکیل می دهند (53785=N). حجم نمونه با استفاده از جدول Krejci & Morgan، 380 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری مرحله ای، استفاده شد. در این پژوهش وضعیت الگوی تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم با استفاده از  ابزار پرسش نامه و بهره گیری از نرم افزار های آماریSPSS22  و  SMART PLS3 مورد واکاوی قرارگرفت و باتوجه به شاخص های محاسبه شده، پایایی و روایی مدل تاییدگردید. درمجموع بر پایه میانگین 22/3 از 5 (انحراف معیار=01/1)، می توان نتیجه گرفت که وضعیت تاب آوری معیشتی باغداران در مواجهه با تغییرات اقلیمی در استان همدان در سطح متوسط ارزیابی می شود. نتایج حاصل از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری، حاکی از آن است که هنجارهای زیست محیطی (691/0=β) و ظرفیت سازگاری با نوسانات اقلیمی (606/0=β)، تاثیر مثبت و معناداری بر تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم، دارد. براساس مدل می توان اظهارنمود که متغیر نگرش زیست محیطی باغداران استان همدان تاثیر مثبت و معناداری بر باورهای زیست محیطی آنان (567/0=β)، دارد. این در حالی است که دلبستگی مکانی باغداران استان همدان دارای تاثیر مثبت و معناداری بر ظرفیت سازگاری آنان با نوسانات اقلیمی (610/0=β) و نگرش زیست محیطی آنان در مواجهه با تغییراقلیم (617/0=β)، می باشد. همچنین براساس نتایج متغیر آگاهی زیست محیطی باغداران استان همدان تاثیر مثبت و معناداری بر ظرفیت سازگاری آنان با نوسانات اقلیمی (536/0=β) و متغیر باورهای زیست محیطی باغداران استان همدان نیز تاثیر مثبت و معناداری بر هنجارهای زیست محیطی آنان در مواجهه با تغییراقلیم (667/0=β) دارد. درمجموع براساس یافته ها 72/0 از تغییرات متغیر وابسته تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم توسط متغیرهای مستقل نگرش زیست محیطی، آگاهی های زیست محیطی، باورهای زیست محیطی، هنجارهای زیست محیطی، دلبستگی مکانی و ظرفیت سازگاری با نوسانات اقلیمی کنش گران مزبور تبیین می گردد. یافته های این تحقیق در راستای سیاستگذاری های اصولی و برای برنامه ریزی و تصمیم گیری در راستای توسعه ی تاب آوری و پایدارسازی معیشت باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: باغداران, پایداری معیشت, تاب آوری. تغییراقلیم, ظرفیت سازگاری
    Ali Tohidimoghadam, Alireza Poursaeed *, Masoud Bijani, Roya Eshraghi Samani

    One of the basic strategies to strengthen the sustainable livelihood of local communities against environmental crises, including climate change, is to increase the resilience of these communities against disruption and chaos created in ecological systems. therefore The present research was conducted with the goal of gardeners' sustainable livelihood resilience model to climate change in Hamadan province. The research method was descriptive-correlational and causal-relational. The statistical population included the gardeners of Hamedan province (N=53785). The sample size was 380 people using the Krejcie and Morgan table, and the stage sampling method was used. In this research, the situation of sustainable livelihood resilience model of gardeners in Hamedan province in the face of climate change was analyzed by using questionnaire tool and using statistical software SPSS22 and SMART PLS3 and the reliability and validity of the model were confirmed according to the calculated indicators. In total, based on the average of 3.22 out of 5 (sd=1.01), it can be concluded that the livelihood resilience of gardeners in the face of climate change in Hamedan province is evaluated at an average level. The results of Structural Equation Modeling (SEM) indicate that environmental norms (β=0.691) and adaptation capacity with climate fluctuations (β=0.606) have a positive and significant effect on the resilience of sustainable livelihoods, the environmental attitude variable It has a positive and significant effect on environmental beliefs (β=0.617), place attachment has a positive and significant effect on adaptation capacity (β=0.610) and the environmental attitude of gardeners in the face of climate change (β=0.567). Also, based on the results, the variable of environmental awareness has a positive and significant effect on adaptation capacity with climate fluctuations (β=0.536) and the variable of environmental beliefs also has a positive and significant effect on environmental norms in the face of climate change (β=0.667). In total, based on the findings, 0.72 of the changes in the dependent variable of sustainable livelihood resilience are directly or indirectly explained by the independent variables of environmental attitude, environmental awareness, environmental beliefs, environmental norms, place attachment and adaptation capacity. The results of this research can be useful and practical for decision-makers in the field of agriculture, especially horticulture, from the point of view of environmental psychology. The findings of this research can be used for policy making and planning and decision-making in order to develop resilience and stabilize the livelihood of gardeners in Hamedan province in the face of climate change.

    Keywords: Gardeners, Livelihood Sustainability, Resilience, Climate Change, Adaptation Capacity
  • نسیم احمدی، محمدباقر آرایش*، علیرضا پورسعید، رویا اشراقی سامانی

    هدف از مطالعه حاضر مدل سازی آموزشی - ترویجی سازگاری کشاورزان با تغییر اقلیم با استفاده از رویکرد روش شناسی آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی از روش نظریه مبنایی بر مبنای 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته با رویکرد هدفمند استفاده شد . در بخش کمی، روش مدل سازی معادلات ساختاری بکار رفت . در این مطالعه، به کمک نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد350 نفر از جامعه کارشناسان ومدیران میانی سازمان های مرتبط با تغییراقلیم موردمطالعه قرارگرفتند. یافته-های بخش کیفی تحقیق منجر به شناسایی 223 کد اولیه، 72کد ثانویه، 46 کدمفهومی، 30 مقوله فرعی و شش مقوله اصلی شد. مدل شناسایی شده با روش مدلسازی معادلات ساختاری و کاربرد نرم افزارSmart pls2 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که فعالیت های بشرساخت در عرصه های کشاورزی و صنعتی بالاترین تاثیر را در پیش بینی ظرفیت سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی دارند.

    کلید واژگان: سازگاری کشاورزان, تغییر اقلیم, آموزش, معادلات ساختاری
    Nasim Ahmadi, Mohamad Bagher Arayesh *, Alireza Poursaeed, Roya Eshraghi Samani

    This study aimed to develop an extension-education model of farmers adaption to climate change using an exploratory mixed method approach. In the qualitative part, the grounded theory method based on 18 semi-structured interviews was used. In the quantitative part of this study, the structural equation modeling was applied. By using stratified random sampling, the perceptions of 350 experts and middle level managers of organizations related to climate change were studied. The findings of the qualitative part of the research revealed 223 primary codes, 72 secondary codes, 46 concept codes, 30 sub-categories and six main categories. The identified model was evaluated by structural equation modeling and Smart pls2 software package. Findings showed that man-made activities in agriculture and industry have the highest effect and power in predicting farmers' adaptive capacity to climate change.

    Keywords: Farmers adaptation, climate change, Extension, Structural Equations
  • تبیین راهبردهای ترویج مدیریت پایدار جنگل های بلوط حوزه زاگرس
    داود نگاهداری، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی سامانی، محمدباقر آرایش، بهروز ناصری

    این تحقیق کیفی با هدف کلی تبیین راهبردهای ترویج مدیریت پایدار جنگل های بلوط حوزه زاگرس، انجام شد. در گام نخست عوامل داخلی و خارجی از طریق مصاحبه های عمیق با 30 نفر از متخصصان و صاحب نظران مرتبط به موضوع تحقیق که به صورت هدفمند انتخاب شدند، شناسایی شدند. داده ها با بهره گیری از تکنیک دلفی کلاسیک جمع آوری و با روش تحلیل خط به خط در قالب تحلیل محتوای متعارف و با استفاده از نرم افزار MAXqda12 تحلیل شد. در گام دوم نیز پرسشنامه عوامل داخلی و خارجی تنظیم گردید. برمبنای یافته های مندرج در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی به منظور مدیریت پایدار جنگل های بلوط حوزه زاگرس، اجرای طرح آمایش و پهنه بندی جنگل های زاگرس براساس توان اکولوژیک برای فعالیت های مختلف، مهم ترین نقطه قوت و عدم به رسمیت شناخته شدن هویت و فرهنگ بومی جنگل نشینان در مدیریت جنگل مهم ترین نقطه ضعف پیش روی مدیریت پایدار جنگل های بلوط حوزه زاگرس محسوب می گردد. برمبنای یافته های مندرج در ماتریس ارزیابی عوامل خارجی نیز مصوبات شورای عالی حفاظت از محیط زیست جهت تهیه گزارش ارزیابی طرح های جنگل داری بر اساس مساحت از جمله مهم ترین فرصت و فقدان قانون جامع منابع طبیعی و آبخیزداری(به طور خاص جنگل)، از با اهمیت ترین تهدیدهای پیش روی مدیریت پایدار جنگل های بلوط حوزه زاگرس محسوب می شود. درمجموع برمبنای یافته های مندرج در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی الگوی تدافعی به منظور مدیریت پایدار جنگل های زاگرس، نسبت به سایر الگوهای راهبردی از اولویت بالاتری برخورداراست. در گام سوم نیز راهبردهای شناسایی شده بر اساس ماتریس برنامه ریزی استراتژی کمی (QSPM)، اولویت بندی گردید.

    کلید واژگان: ترویج کشاورزی, راهبردهای ترویجی, جنگل های بلوط حوزه زاگرس, مدیریت پایدار, مدیریت مشارکتی
    Explain the Sustainable Management Extension Strategies of Zagros Oak Forest Basin
    Davood Negahdari, Alireza Poursaeed *, Roya Eshraghi Samani, Mohamad Bagher Arayesh, Behrooz Naseri

    Currently, the protection and sustainable management of forest ecosystems in the Zagros vegetation area has always been the main concern of activists and officials in this area. On the other hand, the agricultural Extension as an interdisciplinary science examines the phenomenon of decline of Zagros oak forests from a sociological and psychological perspective, as well as from an agricultural and rural perspective, and offers strategies that maintain the sustainability of natural resources while maintaining livelihoods. Also elevate. the present study aimed to Explain the Sustainable Management Extension Strategies of Zagros Oak Forest by using SWOT method. In this regard, internal and external factors were collected through in-depth interviews with 30 scientific and executive experts in the provinces of Zagros basin in the form of strengths, weaknesses, opportunities, and threats. Additionally, they were identified through line-by-line analysis in the form of common content and using MAXqda12 software analysis. In the next step, the internal and external factors questionnaire was adjusted and and the weight factor of each factor was calculated and the identified strategies were prioritized based on the Quantitative Strategic Planning Matrix.Considering the results in the internal and external factor evaluation matrix for the sustainable management of forests in the basin, as well as the dominance of weaknesses in the external factor evaluation matrix and threats in the internal, defensive pattern was more prioritized for managing the forests sustainably compared to the other strategic patterns.

    Keywords: Agricultural extension, Extension Strategies, Zagros Oak Forest Basin, Sustainable management, participatory management
  • نگاهداری داود، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی، محمدباقر آرایش، بهروز ناصری

    تحقیق حاضر با هدف کاربرد نظریه رفتار برنامه ریزی شده در تبیین رفتار زیست محیطی روستاییان استان ایلام در حفاظت از جنگل های بلوط حوزه زاگرس جنوبی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را تمامی روستائیان استان ایلام ساکن در حوزه زاگرس جنوبی، تشکیل می دهند (5512=N). حجم نمونه با استفاده از جدول Bartlett et al. (2001) ، 416 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب (بر حسب شهرستان محل فعالیت) استفاده شد. در این پژوهش وضعیت الگوی رفتار زیست محیطی روستاییان استان ایلام در حفاظت از جنگل های بلوط حوزه زاگرس جنوبی با استفاده از نرم افزار های آماری SPSS22  و  SMART PLS3 مورد واکاوی قرار گرفت و باتوجه به شاخص های محاسبه شده، پایایی و روایی مدل تاییدگردید. نتایج حاصل از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری، حاکی از آن است که متغیرهای نگرش (745/0=β)، هنجارهای ذهنی (638/0=β) و کنترل رفتاری درک شده ی روستاییان استان ایلام (589/0=β)، تاثیر مثبت و معناداری بر نیت آنان برای انجام رفتار زیست محیطی حفاظت از جنگل های مزبور، دارد. همچنین براساس نتایج، کنترل رفتاری درک شده (602/0=β) ، نیت(711/0=β)، دیدگاه زمانی (653/0=β) و دلبستگی مکانی روستاییان استان ایلام نسبت به حفاظت از جنگل های بلوط زاگرس جنوبی (473/0=β)، تاثیر مثبت و معناداری بر رفتار زیست محیطی آنان در حفاظت از جنگل های مزبور، دارد. درمجموع با استناد به یافته ها می توان دریافت که نظریه ی رفتار برنامه ریزی شده با واسطه متغیر نیت روستاییان استان ایلام برای انجام رفتار زیست محیطی حفاظت از جنگل های بلوط می تواند به ترتیب 52 و 61 درصد از تغییرات متغیرهای نیت و رفتار خانوارهای روستایی را نسبت به حفاظت از جنگل های بلوط حوزه زاگرس جنوبی پیش بینی کند.

    کلید واژگان: نظریه رفتار برنامه ریزی شده, جنگل های بلوط, زاگرس جنوبی, مدیریت پایدار, مدیریت مشارکتی
    Davood Negahdari, Alireza Poursaeed *, Roya Eshraghi Samani, Mohammadbagher Arayesh, Behrooz Naseri

    The present research was conducted with the purpose of applying the theory of planned behavior in explaining the environmental behavior of the villagers in Ilam province about protection of the oak forests in South Zagros. The statistical population of the research consists of all the villagers of Ilam province settled in the South Zagros region (N=5512). Sample size using the table of Bartlett et al. (2001), 416 people were determined and stratified random method with proportional assignment (according to the city of activity) was used for sampling. In this research, the status of the environmental behavior pattern of the villagers of Ilam province in the protection of the oak forests of South Zagros region was analyzed using SPSS22 and SMART PLS3 statistical software. And according to the calculated indicators, the reliability and validity of the model was confirmed. The results of the structural equation modeling approach indicate that attitude variables (β=0.745), mental norms (β=0.638) and perceived behavioral control of the villagers of Ilam province (β=0.589), influence It has a positive and significant effect on their intention to carry out the environmental behavior of protecting the mentioned forests. Also, based on the results, perceived behavioral control (β=0.602), intention (β=0.711), time perspective (β=0.653) and spatial attachment of the villagers of Ilam province towards the protection of oak forests of South Zagros (β=0. 473), have a positive and significant effect on their environmental behavior in the protection of said forests. In general, based on the findings, it can be seen that the theory of planned behavior through the variable of the intention of the villagers of Ilam province to carry out the environmental behavior of protecting the oak forests can respectively account for 52 and 61% of the changes in the variables of the intention and behavior of the rural households towards the protection of To predict the oak forests of South Zagros basin.

    Keywords: theory of planned behavior, oak forests, South Zagros, Sustainable management, Cooperative Management
  • مریم حسنودیان، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی سامانی، حامد چهارسوقی امین

    توسعه صرفا پدیده ای اقتصادی نیست و بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسایل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود، نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. پژوهش حاضر به منظور تعیین درجه توسعه یافتگی دهستان های استان لرستان و رتبه بندی آن ها بر اساس میزان توسعه یافتگی با استفاده از روش آنالیز ویکور و تاپسیس انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات مربوط به سال 1395 و بر اساس ادبیات موجود، صد و ده متغیر در قالب هشت شاخص (آموزشی، جمعیتی، زیربنایی، اقتصادی، بهداشت و درمان، خدماتی، فرهنگی، رفاهی و عملکردی کشاورزی) مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که توزیع امکانات و خدمات بین دهستان های این استان به صورت ناهمگن صورت گرفته است؛ به طوری که دهستان شیروان، رتبه اول را دارا بوده و عنوان منطقه توسعه یافته را کسب کرده است. دهستان های بازوند و گودرزی نیز رتبه های دوم و سوم را دارند که جزء مناطق در حال توسعه محسوب می ‏شوند و دیگر دهستان ها جزء مناطق نسبتا محروم و محروم هستند. همچنین دهستان های گل گل، کرگاه غربی، رومیانی، ژان، شیروان، ازنا، چالانچولان و چم سنگر به ترتیب در شاخص های آموزشی، جمعیتی، زیربنایی، اقتصادی، بهداشت و درمان، خدماتی، فرهنگی، رفاهی، عملکردی کشاورزی رتبه های اول را دارا بودند. استناد به یافته های این پژوهش می تواند به منظور بهبود مدیریت و سیاست گذاری توسعه دهستان‏ های مورد مطالعه در راستای دستیابی به توسعه پایدار توسط سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران ذی ربط مورد بهره برداری قرار گیرد.

    کلید واژگان: استان لرستان, تصمیم‏ گیری چندمعیاره, توسعه یافتگی, روش ویکور
    M. Hasanvandiyan, A.R. Poursaeed *, Roya Eshraghi Samani, H. Chaharsoughi Amin
    Introduction

    The village is the oldest form of human settlements and rural living is one of the oldest ways of social life. Paying attention to the village and rural dwellers has a high importance and a special place in the world. Rural development has always been one of the main components and elements of national development. Development is not just an economic phenomenon and many societies need to plan and identify their actual and potential facilities and resources in order to strengthen the foundations of development when also they need to correct and adjust the imbalances and multitude of economic, social and cultural issues and problems. The lack of a comprehensive evaluation based on scientific methods of the degree of development and its level of imbalance in different levels of cities and villages is one of the main obstacles in identifying priorities and formulating provincial development plans. For this purpose, paying attention to the approaches of regional balance and regional policy making and planning to reduce existing heterogeneity and inequalities requires studying and recognizing the importance of the characteristics of each region with regard to its position in the entire regional system. The current study is conducted to determine the development rate in rural districts of Lorestan province as well as to rank them using the VIKOR and TOPSIS analysis method.

    Material and Methods

    Multi-instrument decision-making techniques are suitable for ranking in a set of existing indicators with respect to multi-dimensional and multi-contradictory features. In Iran, the statistical analysis of the provinces has been published by the Iranian Statistics Center, and the selected indicators play an important role in the development of the regions. In this research, like other studies conducted in the field of evaluating the development levels of villages and rural areas, in order to formulate a regular and logical framework of indicators that express the characteristics of rural development in the study area, based on global experiences, the literature on the subject, and the review of available information from referring to the statistical yearbook of villages of Lorestan province, 110 key and effective indicators in the field of rural development were selected for Lorestan province. The selected indicators are classified in eight different educational, demographic, infrastructural, economic, health and treatment, cultural services, welfare and functional agricultural sectors. After identifying and selecting the indicators,  determined the degree of development of the villages of Lorestan province and rank them based on the level of development were carried out. This did using multi-indicator decision-making techniques (VIKOR and TOPSIS), which are among the best statistical models and calculations in the field of measurement and ranking.

    Results and Discussion

    The results show a heterogeneous distribution of facilities and services among rural districts of this province, with Shirvan as a developed region ranked in the first place. In addition, Bazvand and Goudarzi as the second and third place, are developing regions respectively, while other rural districts are considered deprived and relatively deprived regions. Moreover, GolGol, West Kargah, Roumiani, Zhan, Shirvan, Azna, ChalanChulan, and Chamsangar rural districts are ranked in first place in educational, demographic, infrastructure, economic, health service, cultural, welfare, and agricultural indicators respectively. In other words, based on the results of the present research, it can be stated that the rural areas of Lorestan province have an unbalanced distribution in terms of development indicators. So that Shirvan district has all the development indicators (educational, population, infrastructure, economic, health and treatment, service, cultural, welfare and agricultural performance) at a favorable level and therefore it is considered developed. In the same way, the development indicators in Bazund and Guderzi villages are improving and for this reason they are at the developing level. Meanwhile, a small amount of development indicators have been distributed in Rumiani, Silakhor, West Kargah, Durood, North Mirbeg, West Pachelek, Chalancholan, East Japleq, East Silakhor, Yusufvand, Heshmatabad, Mozafari and Zhan villages. For this reason, they are among relatively deprived villages. In total, based on the findings, 70 sub-districts of Lorestan province also lack development indicators and are evaluated as deprived of development.

    Conclusion

    Based on current research findings, it can be applied by policy makers, planners and relevant managers to improve rural development management and policy-making in order to achieve sustainable development.

    Keywords: Lorestan province, Multi-criteria decision making, decision making, Development, VIKOR
  • الهام نورآبادی، مرجان، واحدی*، محمدباقر آرایش، علیرضا پورسعید

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشران های تشخیص فرصت های کارآفرینی زنان روستایی کارآفرین بخش کشاورزی استان ایلام و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و به لحاظ روش، کیفی و دارای رویکرد استقرایی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه‏ ساختاریافته، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل 17 نفر از افراد مطلع (خبرگان موضوعات کارآفرینی، کارآفرینان زن نمونه استان و کارکنان ارشد سازمان های دولتی متولی کارآفرینی) در زمینه موضوع کارآفرینی زنان روستایی و نیز متون مناسب جهت استخراج شاخص ها و ادبیات نظری هستند. برای انتخاب نمونه ها در این پژوهش از روش گلوله برفی و به عنوان استانداردی برای پایان نمونه گیری، از روش اشباع مضامین استفاده شد. مضامین با استفاده از دو منبع ادبیات نظری و مصاحبه نیمه‏ ساختاریافته احصاء شد. نتیجه تحلیل داده های کیفی، شناسایی 97 کد مفهومی، 25 مضمون پایه و 7 مضمون سازمان دهنده شامل «سرمایه اجتماعی»، «سرمایه انسانی»، «ویژگی های روان شناختی»، «هوش کارآفرینانه»، «هوشیاری»، «حمایت های محیطی» و «تلاطم» بود که در قالب یک مدل ارایه شدند.

    کلید واژگان: تشخیص فرصت های کارآفرینی, بخش کشاورزی, زنان روستایی, تحلیل مضمون
    E. Noorabadi, M. Vahedi *, M.B. Arayesh, A. Poursaeid
    Introduction

    Considering capabilities including good weather conditions, four types of climate, raining, and fertile soil, Ilam province has many entrepreneurship potentials and opportunities in agricultural sector. It is obvious that recognizing entrepreneurial opportunities in agricultural sector and reducing unemployment rate are of high importance in such conditions. Despite the significance of this issue, researchers have not paid much attention to recognition of women’s entrepreneurship opportunities. Considering that entrepreneurship is a capacity to discover and utilize profitable opportunities in a competitive market, a low level of understanding and recognition of entrepreneurship opportunities by Iranian entrepreneurs is notable. Accordingly, it can be inferred that not recognizing existent potentials and opportunities in the agricultural sector for women is the main reason for the low rate of employment among women, thus improving capabilities to recognize entrepreneurial opportunities among job seekers is one of the best solutions to resolve unemployment and to develop entrepreneurship.

    Methodology

    The current study is a practical interpretive research. In terms of method, it is a qualitative research in which an inductive approach has been utilized. Semi-structured interviews and thematic analysis were utilized to analyze the data and the used texts, respectively. Semi-structured interview by an exploratory approach was utilized to achieve the goals of the qualitative research and to extract indicators related to recognition of entrepreneurial opportunities. Five selected female entrepreneurs in 2019, 6 professors in entrepreneurship field who were familiar with agricultural sector's concerns, and 6 employees in Agricultural Jahad Organizations with more than 15 years of service, were interviewed using a semi-structured interview. Non-probability and purposive sampling using a snowball sampling approach was utilized to select the sample. Selecting the sample was continued to ensure sufficiency and saturation of the data and to ensure that the next samples do not provide different information. In this study, 17 participants were interviewed. Lincoln and Guba’s evaluation was utilized to investigate the reliability and validity of the coding stage in analyzing qualitative context.

    Results and Discussion

    Qualitative analysis of field interviews and their implementation and coding showed that among the main themes of recognition of entrepreneurial opportunities for rural women, “psychological features” by 77 frequencies were the main themes. This main theme includes some secondary themes such as creativity, independence, the need for cognition, self-efficacy in recognizing entrepreneurial opportunities, and the ability to understand and organize information. Alertness with a frequency of 62 was the second main theme. This includes primary knowledge, social networks, evaluation of information, and connecting new information and primary knowledge. “Entrepreneurial intelligence” by frequency of 60 was the 3rd main theme. It includes secondary themes such as entrepreneurial insight, cognitive intelligence, social intelligence, venture intelligence, and provocative intelligence. The 4th main theme was “environmental supports” with a frequency of 47. It includes financial, social, cultural, and political support. The 5th theme was “ human capital” with a frequency of 33. This theme includes cognitive knowledge and experience. “Social capital” which includes connected philanthropy was the 6th theme with a frequency of 29. Turbulence as the 7th main theme by frequency of 27 includes secondary themes such as factors related to environment and personality factors.

    Conclusion

    Analyzing information and the interviews showed that the main drivers for recognition of entrepreneurial opportunities can be categorized into seven categories ( social capital, human capital, psychological features, turbulence, entrepreneurial intelligence, alertness, and environmental support). Generally, in the current study, 124 initial codes, 97 conceptual codes, 25 basic ( main) themes, and 7 organizing (secondary) themes were recognized and extracted using thematic analysis of 17 interviews.

    Keywords: Identify Entrepreneurial Opportunities, agricultural sector, rural women, Content Analysis
  • سیده هدی جزایری، علیرضا پورسعید*، مریم امیدی نجف آبادی
    مقدمه

    با عنایت به حاد شدن بحران و چالش های آلودگی هوای شهر تهران و با توجه به نقش مدیریت کارآمد فضای سبز شهری در تولید و ارتقای شاخص های فضای سبز، توسعه مدیریت فضای سبز یک ضرورت به شمار آمده و می تواند به منظور کمک به حل بحران آلودگی مورد توجه برنامه ریزان و مسیولان ذیربط قرار گیرد.

    هدف

    این مطالعه با هدف کلی ارزیابی توان های محیطی شهر تهران در راستای برنامه ریزی راهبردی توسعه فضای سبز شهری انجام شد.

    روش شناسی تحقیق: 

    این تحقیق کیفی با بهره گیری از تکنیک دلفی کلاسیک انجام شد و راهبردهای شناسایی شده بر اساس ماتریس برنامه ریزی استراتژی کمی (QSPM)، اولویت بندی گردید. نمونه مورد مطالعه شامل مدیران، صاحب نظران و کارشناسان مرتبط به موضوع تحقیق در شهر تهران بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند.

    قلمرو جغرافیایی پژوهش: 

    در این پژوهش محدوده شهرستان تهران به مساحتی حدود 730 کیلومترمربع مورد مطالعه قرار گرفت.

    یافته ها

    برمبنای یافته های مندرج در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی به منظور مدیریت پایدار فضای سبز شهر تهران، وجود برنامه های سازمانی میان مدت و بلند مدت جهت اجرای طرح ها و پروژه های توسعه فضاهای سبز شهری، مهم ترین نقطه قوت و عدم انجام مدیریت و برنامه ریزی محلی برای فضاهای سبز مناطق مختلف شهر تهران، مهم ترین نقطه ضعف برای مدیریت فضای سبز شهر تهران، محسوب می شوند. بر مبنای یافته های مندرج در ماتریس ارزیابی عوامل خارجی به منظور مدیریت فضای سبز شهر تهران نیز، اهمیت استراتژیک شهر تهران در کشور و توجه ویژه مسیولین و برنامه ریزان به توسعه شهر در تمام ابعاد از جمله توسعه فضاهای سبز در این شهر مهم ترین فرصت و افزایش آلودگی هوا و تاثیر بر کیفیت فضای سبز با اهمیت ترین تهدید پیش روی مدیریت فضای سبز شهر تهران محسوب می شوند.

    نتایج

    بر اساس ماتریس برنامه ریزی استراتژی کمی (QSPM)، می توان گفت که راهبردهایی چون نظارت موثر بر حسن اجرای قوانین و مقررات در حوزه فضاهای سبز شهر تهران، تهیه و تدوین طرح جامع فضای سبز و مدیریت آسیب های ناشی از عوامل غیر انسانی مانند آفات، بیماری های گیاهی و موارد نامساعد در فضاهای سبز شهری به ترتیب اولویت از مهم ترین راهبردهای موجود برای مدیریت فضای سبز شهر تهران محسوب می شوند.

    کلید واژگان: مدیریت پایدار, فضاهای سبز شهری, تحلیل راهبردی, راهبرد تدافعی, کلان شهر تهران
    Seyedeh Hoda Jazayeri, Alireza Poursaeed *, Maryam Omidi Najafabadi
    Introduction

    Given the acute crisis and challenges of air pollution in Tehran and the role of efficient urban green space management in the production and promotion of green space indicators, the development of green space management is a necessity and can help to solve Pollution crisis should be considered by planners and relevant officials. In this regard, it seems necessary to Assessing the Environmental Capabilities of Tehran in Line with Strategic Planning of Urban Green Space Development.

    Methodology

    Research Methodology Necessary information was collected using classical Delphi technique in three stages and prioritized using SWOT technique and identified strategies based on quantitative strategy planning matrix (QSPM). The sample consisted of experts, managers and scientific and executive experts and experts related to the subject of research in Tehran who were purposefully selected.

    Geographical area of research:

     In this research, the area of Tehran city with an area of about 730 square kilometers was studied.

    Results and discussion

    Based on the findings in the internal factors evaluation matrix for sustainable management of green space in Tehran, the existence of medium and long-term organizational plans for the implementation of urban green space development plans and projects, the most important strength and Lack of management and local planning for green spaces in different areas of Tehran are the most important weakness for green space management in Tehran. Based on the findings of the evaluation matrix of external factors in order to manage the green space of Tehran, the strategic importance of Tehran in the country and the special attention of officials and planners to the development of the city in all dimensions, including the development of green spaces in this city is the most important Opportunity and increase in air pollution and the impact on green space quality are the most important threats facing the management of green space in Tehran.

    Conclusion

    Based on the Quantitative Strategic Planning Matrix (QSPM), it can be said that strategies such as effective monitoring of good implementation of laws and regulations in the field of green spaces in Tehran, preparation and development of a comprehensive green space plan and damage management Inhumane such as pests, plant diseases and adverse cases in urban green spaces are considered as the priority of the most important strategies for managing the green space of Tehran.

    Keywords: Sustainable Management, Urban Green Spaces, Strategic Analysis, defensive strategy, Tehran metropolis
  • کیوان شجاع چاغروند، علیرضا پورسعید*، مریم امیدی نجف آبادی
    این مطالعه با هدف تاثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سال های 1398-1400 انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران است که براساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه محقق ساخته برای پنج متغیر مهارت های ارتباطی و کار گروهی (7 گویه)، خلاقیت و حل مسیله (6 گویه)، تعهد و احساس مسیولیت (6 گویه)، اطلاعات و دانش تخصصی (5 گویه) و مهارت های فنی و کار عملی (5 گویه) طراحی شد. همچنین پرسشنامه استاندارد برای امنیت غذایی با ابعاد فراهمی و دسترسی، ثبات و استفاده از مواد غذایی استفاده شد. تحلیل داده ها به کمک مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS24 صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه، زنان روستایی سرپرست خانوار وضعیت متوسطی برای توانمندسازی شغلی و وضعیت ضعیفی برای امنیت غذایی دارند. نتایج حاکی از آن است که توانمندسازی شغلی 50/57 درصد از امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی را تبیین می کند. درمجموع توصیه می شود برای بهبود امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی، توجه ویژه ای به توانمندسازی شغلی صورت گیرد.
    کلید واژگان: امنیت غذایی, توانمندسازی, زنان روستایی, سرپرست خانوار
    Kayvan Shoja Chaghervand, Alireza Poursaeed *, Maryam Omidi Najaf Abadi
    The empowerment has been known as controlling decision making about his or her life and ability for interventions in all their life challenges (Baig et al., 2018). Women empowerment can improve sustainability in development fields (Akhter & Cheng, 2020). Empowerment conception not only comprises extrinsic control but it also is included the development of intrinsic capabilities (Abrar-ul-Haq, Jali, & Islam, 2018). It has been reported that the development of the empowerment in women is a pivotal actors for improving productivity and food security in rural areas (Sharaunga, Mudhara, & Bogale, 2016).Food security is the measure of the availability of food and individuals' ability to access it. According to the United Nations' Committee on World Food Security, food security is defined as meaning that all people, at all times, have physical, social, and economic access to sufficient, safe, and nutritious food that meets their food preferences and dietary needs for an active and healthy life. Female-headed households who live in rural areas are faced with serious challenges in their life, because they should manage their life and supply their life costs. In Iran, some supporting institutions support female-headed households but their pensions are not sufficient to manage their life. It was recently reported that 32% of Iranian families are living in food insecurity (Pakravan-Charvadeh et al., 2020).Thus, this study was conducted to investigate the effects of job empowerment on food security of rural female-headed households under supervision of the Welfare Organization. Statistical population of the current study included 495 women based on the data collected from Statistical Center of Iran and 216 women were selected with the help of Cochran’s formula. Tehran province was divided into ten rural districts and each district was considered as a classification. A self-designed questionnaire consisting from 11 variables were used for job empowerment of women comprising grouping work and communication skills (n= 7 items), creativity and solving problem (n= 6 items), commitment and responsibility (n= 6 items), information and specific knowledge (n= 5 items) and technical skills and operational work (n= 5 items). A five-point Likert scale was considered for each variable ranging from 1 (very low) to 5 (very high). A standard questionnaire comprising accessibility (n= 6 items), availability (n= 6 items), utilization (n= 7 items) and stability (n= 4 items) was used for food security construct. A six-point Likert scale was considered for each variable ranging from 0 (any) to 5 (very high). The data were also collected for age, education, job, family size, and annual income. To investigate the effects of constructs of job empowerment on food security, structural equation modeling (SEM) was used. The results showed that the age mean of the women-headed households in rural areas was 48.28 with standard deviation of 11.55 years. Mean and standard deviation for constructs were as follows; grouping work and communication skills (2.77 ± 0.88), creativity and solving problem (3.01 ± 0.90), commitment and responsibility (3.26 ± 1.02), information and specific knowledge (2.94 ± 0.94), technical skills and operational work (3.22 ± 1.00), access (2.23 ± 0.84), availability (2.42 ± 0.80), utilization (2.69 ± 1.10) and stability (2.57 ± 0.74). The results for model-fitting showed that job empowerment and food security had a good fit for the data with fit indices (χ2/df=1.85, CFI=0.92; NFI= 0.96; RMSEA=0.032). The results show that indices are appropriate and the model has a good fit. The results showed that job empowerment could determine 57.50% of food security variance. In conclusion, this study showed that factors of grouping work and communication skills, creativity and solving problem, commitment and responsibility and information and specific knowledge had significant effects on job empowerment of female-headed households in rural areas of Iran country. With regards to the effects of the factors on empowerment, policy makers must consider policies for improving job empowerment. To improve food security and job empowerment in rural region, we suggest establishing centers by supporting institutions for education of skills and also identification of creative women for improving their abilities. We also suggest education of new information and knowledge by media and other organizations for improving job empowerment. We also suggest education of technical skills for prevention of injures and improving abilities in female-headed households in rural areas. In sum, it is recommended to consider the job empowerment for improving food security for improving food security of rural female-headed households under supervision of the Welfare Organization.
    Keywords: Empowerment, Food security, household heads, rural women
  • کیوان شجاع چاغروند، علیرضا پورسعید*، مریم امیدی نجف آیادی

    هدف از این مطالعه، طراحی الگوی اندازه گیری توانمندسازی شغلی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در استان تهران بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی در روستاهای استان تهران به تعداد 495 نفر بود که 216 نفر از آنها به روش تصادفی طبقه ای و استفاده از روش انتساب متناسب با حجم شهرستان های استان تهران که طبقات مبنای نمونه گیری بودند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای تعهد و احساس مسیولیت، عامل اقتصادی، مهارت های فنی و کار عملی، عامل روان شناختی، عامل اجتماعی، خلاقیت و حل مسیله، مهارت های ارتباطی و کارگروهی، اطلاعات و دانش تخصصی و عامل آموزشی به ترتیب بیشترین اثر را در تبیین و شکل گیری تبیین سازه اصلی داشتند. در مجموع، براساس نتایج حاصله، باید بیان گفت که مولفه های درنظر گرفته شده برای توانمندسازی شغلی زنان مورد مطالعه تحقیق معتبر بوده و از آن می توان برای بررسی توانمندسازی شغلی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی استفاده کرد.

    کلید واژگان: توانمندسازی شغلی, عامل اقتصادی, عامل اجتماعی, زنان سرپرست خانوار, سازمان بهزیستی
    Kayvan Shojachaghervand, Alireza Poursaeed *, Maryam Omidi Najafabadi

    AbstractThis study aimed to design a model of job empowerment of rural female-headed households under supervision of the Welfare Organization in Tehran province. Statistical population included all rural female-headed households under supervision of the Welfare Organization in Tehran province, comprising 495 women who 216 women were selected. The sampling method was stratified random sampling proportional to the size of towns of Tehran Province which towns were considered as the classes of sampling. A questionnaire designed by researcher was used to collect the data. The results showed that commitment and responsibility, economic factors, technical skills, psychological skills, social factors, creativity and solving problem, communication skills and grouping work, information and special knowledge, and educational factors had the most effects on main structure, respectively. Based on findings, it can be concluded that considered variables for job empowerment in the studied women were reliable and it can be used to investigate of the rural female-headed households under supervision of the Welfare Organization.

    Keywords: Job empowerment, Economic factor, Social factor, Household -headed women, Welfare Organization
  • گلاره جمشیدنژاد، مرجان واحدی*، علیرضا پورسعید، حامد چهارسوقی امین
    شرکت های دانش بنیان به عنوان موتور توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه مطرح می باشند. اما این شرکت ها در غرب ایران رشد قابل ملاحظه ای نداشته اند، پژوهش کمی حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر توسعه شرکت های دانش بنیان کشاورزی در غرب ایران به صورت توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان 45 شرکت دانش بنیان کشاورزی غرب کشور به تعداد 276 نفر تشکیل دادند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss16  و PLS3 نشان داد که مدل مورد بررسی پژوهش حاصل از مبانی نظری و مصاحبه با مدیرعامل شرکت های دانش بنیان برازش مناسبی دارد، مقدار ضریب تعیین چندگانه برای معادله ساختاری اصلی 79/0 شده که این مقدار نشان می دهد متغیرهای مستقل برون زای پژوهش شامل آرمان ها، عامل آموزشی-پژوهشی، اقتصادی، سیاستی-قانونی، مدیریتی و مشارکتی توانسته اند حدود 79/0 از تغییرات متغیر توسعه شرکت های دانش بنیان کشاورزی را پیش بینی کنند. عامل سیاستی-قانونی اولویت اول و عامل های مدیریتی، مشارکتی، آموزشی-پژوهشی، اقتصادی و آرمان ها به ترتیب رتبه های دوم تا ششم را دارند. لازم است کلیه سازمان های متولی رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان کشاورزی توجه جدی و اساسی را به گویه ها و مولفه های مشخص شده در تحقیق جهت توسعه و پیشرفت شرکت های دانش بنیان کشاورزی داشته باشند.
    کلید واژگان: شرکت های دانش بنیان, کشاورزی, توسعه کشاورزی
    Gelareh Jamshidnejad, Marjan Vahedi *, Alireza Poursaied, Hamed Chaharsooghi Amin
    Knowledge-based companies have been considered as the engine of economic development of developing countries. But these companies have not grown significantly in western Iran. The present quantitative research was conducted with the aim of presenting a model of effective factors on the development of agricultural knowledge-based companies in western Iran in a descriptive-correlative manner. The statistical population of the study consisted of experts from 45 agricultural knowledge-based companies in the west of the country, numbering 276 people,. The value of the multiple determination coefficient for the main structural equation 0.79, which indicates that the independent external variables of the research, including educational-research, economic, political-legal, managerial, ideals and participatory factors, have been able to achieve about 0.79 of Predict changes in the development of agricultural knowledge-based companies. The political-legal factor had the first priority and the managerial, participatory, educational-research, economic and ideal factors had the second to sixth ranks, respectively. It is necessary for all organizations in charge of growth and development of agricultural knowledge-based companies to pay serious and fundamental attention to the identified indicators and components. Have agricultural knowledge-based companies in research for development and progress.
    Keywords: Knowledge-based Companies, Agriculture, Agricultural development
  • محمدرضا زنگنه، حامد چهارسوتی امین، علیرضا پورسعید، مرجان واحدی

    هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر پذیرش بانکداری الکترونیکی است. این پژوهش به لحاظ ماهیت ترکیبی و از نوع طرح اکتشافی متوالی میباشد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل کارشناسان و متخصصین موضوعی در حوزه بانکداری الکترونیکی بودند، در نهایت پس از انجام مصاحبه عمیق با 20 نفر از کارشناسان و متخصصین حوزه بانکداری الکترونیک، اطلاعات در مورد موضوع مورد بررسی با استفاده از تکنیک دلفی به دست آمد. جامعه آماری در بخش کمی شامل مشتریان کلیه 90 شعبه بانک کشاورزی استان ایلام بودند که از خدمات بانکداری الکترونیک در زمان انجام این مطالعه سال 5911  استفاده می کردند. که تعداد آنها 200000 نفر میباشند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه مورد بررسی جامعه آماری 911 نفر تعیین گردید . بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب از شهرستانهای هشت گانه استان ایلام انجام پذیرفت. ابزار جمعآوری داده  در بخش کمی ، پرسشنامهای بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید و متخصصان ذیربط مورد تایید قرار گرفت و 0 تایید شد. بر اساس نتایج بخش کیفی، پنج عامل درک آسانی کاربرد / پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ  11 فناوری توسط مشتری، درک مفید بودن کاربرد فناوری بانکداری الکترونیک توسط مشتری، عوامل اجتماعی و فرهنگی، ویژگیهای خاص فناوری بانکداری الکترونیک و نیز نوع خدمات بانکداری الکترونیک بر روی پذیرش فناوری بانکداری الکترونیکی تاثیر گذار است. نتایج بخش کمی حاکی از آن بود که بر اساس شاخصهای برازش، ساختار کلی مدل پژوهش مورد تایید بوده و همچنین درک آسانی کاربرد فناوری توسط مشتری، درک مفید بودن کاربرد فناوری بانکداری الکترونیک توسط مشتری، ویژگیهای خاص فناوری بانکداری الکترونیک و نیز نوع خدمات بانکداری الکترونیک بر روی پذیرش فناوری بانکداری الکترونیکی موثر هستند. اما عوامل اجتماعی-فرهنگی بر روی پذیرش فناوری بانکداری الکترونیکی تاثیرمثبتی ندارد.

    کلید واژگان: بانکداری الکترونیک, بانک کشاورزی, روش تحقیق آمیخته, تکنیک دلفی و پذیرش
    MohammadReza Zangeneh, Hamed Chaharsoughi Amin, Alireza Poursaeed, Marjan Vahedi

    The general purpose of the present study is to investigate the effective factors on the acceptance of electronic banking. This research used a mixed approach and an exploratory sequential design. In the qualitative part, the statistical population of this research included experts and subject matter specialists in the field of electronic banking. After conducting in-depth interviews with 20 of them, the data was obtained using the Delphi technique. In the quantitative part, the statistical population included the 200000 customers of all 30 branches of Keshavarzi Bank in Ilam province, who used electronic banking services at the time of study (2020-2021). Using the Krejcie and Morgan table, the number of samples in the statistical population was set at 384. Sampling was performed based on the stratified random sampling technique. The data collection tool (in the quantitative part) was a questionnaire, the face and content validity of which were confirmed by professors and relevant experts, and its reliability was verified using Cronbach's alpha coefficient (0887). Based on the results of the qualitative part, five factors affect the acceptance of electronic banking technology. They include: Understanding the ease of application of the electronic banking technology by the customer; Understanding the usefulness of the application of electronic banking technology by the customer; Social and cultural factors, Specific features of electronic banking technology; and the type of electronic banking services. The results of the quantitative part indicated that based on the fit indexes, the general structure of the research model is approved, and that understanding the ease of application of the electronic banking technology by the customer, understanding the usefulness of the application of electronic banking technology by the customer, Specific features of electronic banking technology, and the type of electronic banking services affect the adoption of electronic banking technology, while social and cultural factors have no effect on the adoption of electronic banking technology.

    Keywords: Electronic Banking, Keshavarzi Bank, Mixed Research Method, Delphi Technique, acceptance
  • حشمت مرادی، علیرضا پورسعید، مرجان واحدی، محمدباقر آرایش

    بوم گردی، راهبردی پایدار در زمینه کسب درآمد و به موازات آن حفظ منابع طبیعی است. پژوهش حاضر به منظور ارایه چارچوبی برای توسعه بوم گردی روستاهای هدف گردشگری استان کرمانشاه با با بکارگیری تیوری داده بنیاد صورت گرفت. تحلیل داده ها با نرم افزار maxqda12 در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نمونه آماری به روش گلوله برفی و 20 نفر از کارشناسان بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. از میان داده‌ها 433 کد و 124 مفهوم و 23 مقوله فرعی و شش مقوله اصلی به دست آمد. مقوله‌های اصلی مدل به دست آمده شامل: مقوله‌های علی: مشارکتی، اقتصادی، جاذبه‌ها و پتانسیل های منطقه، سیاست گذاری، اجتماعی و فرهنگی، مدیریتی، زیرساخت‌ها، خدمات و تسهیلات بوم گردی، و مقوله محوری توسعه بوم گردی، مقوله‌های مداخله گر: اقتصادی، مدیریتی و آموزشی، مقوله‌های راهبردی: اقتصادی و آموزشی، مقوله‌های پیامدی: پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی، در یک چارچوب پارادایمی، هم پیوند شده‌اند.

    کلید واژگان: توسعه بوم گردی, کدگذاری, گردشگری, کرمانشاه
    heshmat moradi, Alireza Poursaeid, Marjan vahedi, mohamadbagher Arayesh

    Ecotourism is a sustainable strategy for earning revenues while preserving natural resources. Therefore, this study set out to provide a framework for developing ecotourism in Kermanshah province's target tourism villages using grounded theory. The required data were collected via semi-structured interviews with 20 experts who were selected through snowball sampling. The collected data were then analyzed in Maxqda12 software using open coding, axial coding, and selective coding approach, resulting in 433 codes, 124 concepts, 23 sub-categories, and 6 main categories. The main categories of the model included causal categories (participatory, economic, regional attractions and potentials, policy, social and cultural, managerial, infrastructure, ecotourism services and facilities, and the core category of ecotourism development), intervening categories (economic, managerial, and educational), strategic categories (economic and educational), and consequential categories (positive and negative economic consequences, and social, cultural and environmental consequences) were grouped together in a paradigmatic framework.

    Keywords: Ecotourism Development, Coding, Tourism, Kermanshah
  • پریما زمزمی، علیرضا پورسعید*، سید جمال فرج الله حسینی

    معیشت باید در فضای زیست پذیر روستایی، پایدار باشد. به این معنی که در زمان حاضر و آینده توانایی مقابله با بحران ها، شوک ها و استرس های ناگهانی و بلندمدت را داشته باشد، بدون اینکه منابع و دارایی هایش را تضعیف کند. برای پایدارسازی معیشت باید به تعیین راهبردهای معیشتی توجه نمود. از این رو، تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی پایدارسازی معیشت باغداران حاشیه دریاچه ارومیه در برابر سرمای دیررس بهاره با استفاده از نظریه پردازی داده بنیان انجام شد. داده ها با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با 22 نفر از صاحب نظران حوزه باغبانی که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند، گردآوری گردید. پس از تکمیل مصاحبه ها، فرآیند کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام و مدل پارادیمی تحقیق با استفاده از نرم افزار MAXQDA18 تدوین گردید. یافته های تحقیق گویای آن است که مقولاتی چون چالش های مدیریتی، ناتوانایی باغداران جهت تطابق با تغییرات محیطی، چالش های اجتماعی، عدم مشارکت در تصمیم گیری ها، چالش اقتصادی و عدم توسعه زیرساخت ها، به عنوان شرایط علی موثر بر الگوی پایدارسازی معیشت باغداران مورد مطالعه در برابر سرمای دیررس بهاره شناسایی گردید. شرایط زمینه ای نیز شامل مقولاتی چون عوامل تجهیزاتی و زیرساختی، منابع انسانی متخصص، عدم سیاست گزاری جامع و یکپارچه، عدم هماهنگی در اجرای امور و برنامه ریزی، عوامل اقتصادی و فرهنگی بودند. این در حالی است که چالش های تولید، مدیریت بازار، لزوم توجه به برنامه های اقتصاد مقاومتی، استفاده از ظرفیت های منطقه، عوامل آموزشی-ترویجی و خرد شدن اراضی به عنوان شرایط مداخله گر مشخص شدند. در نهایت، به منظور پایدارسازی معیشت باغداران در برابر سرمای دیررس بهاره، راهبردهای عملیاتی و اجرایی، آموزشی و پژوهشی، اقتصادی-معیشتی و مدیریتی شناسایی گردید. درمجموع، با استناد به یافته های تحقیق، پایدارسازی معیشت باغداران در برابر سرمای دیررس بهاره پیامدهای متعددی چون بهره وری پایدار، برقراری عدالت اجتماعی، پایداری معیشتی، مدیریت پایدار بازار و پایداری اقتصادی را در جامعه ی مورد بررسی به دنبال خواهد داشت.

    کلید واژگان: معیشت پایدار, سرمای دیررس بهاره, معیشت باغداران, دریاچه ارومیه
    Parima Zamzami, Alireza Poursaeed *, Seyedjamal Farajolah Hoseini

    Livelihoods must be sustainable in rural living space. It means being able to deal with sudden and long-term crises, shocks and stresses now and in the future, Without undermining its resources and assets. In order to stabilize livelihood, it is necessary to pay attention to determining livelihood strategies. Therefore, the aim of present study designing A Model to Stabilization the Livelihood of Gardeners on the Shores of Lake Urmia Against Late Spring Cold, Using a Grounded Theory Approach. Data were collected through semi-structured interviews with 22 horticultural experts who were selected by purposive sampling and snowball sampling. After completing the interviews, the coding process was performed in three stages: open, central and selective, and a paradigm model of the research was developed using MAXQDA18 software. The findings indicate that categories such as management challenges, inability of small-scale gardeners to adapt to environmental changes, social challenges, lack of human resources in decision-making, economic challenges and lack of infrastructure development, as Causal conditions affecting the livelihood stabilization pattern of the studied gardeners against late spring cold were identified. Underlying conditions include categories such as equipment and infrastructure factors, specialized human resources, lack of comprehensive and integrated policy, lack of coordination in the implementation of affairs and planning, economic and cultural factors. The challenges of production, market management and its challenges, the need to pay attention to the programs of resistance economy, use of regional capacities, educational and extension factors and land fragmentation were identified as intervening conditions. Finally, in order to stabilize the livelihood of gardeners on the shores of Lake Urmia against the late spring cold, operational and executive strategies, educational and research, economic-livelihood and management were identified. In general, according to the research findings, stabilizing the livelihood of gardeners against late spring cold will have several consequences such as sustainable productivity, social justice, sustainable livelihood, sustainable market management and economic sustainability in the study population.

    Keywords: Sustainable Livelihood, Late Spring Cold, Gardeners' Livelihood, Lake Urmia
  • محمد طاهری، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی سامانی، محمدباقر آرایش

    هدف از انجام تحقیق کیفی حاضر واکاوی راهبردهای توسعه سامان‏دهی عشایر حوزه زاگرس بر اساس نظریه زمینه ای بود. داده های پژوهش با مصاحبه نیمه ساختارمند و روش نمونه گیری هدفمند با سی نفر از متخصصان، مدیران و صاحب نظران حوزه عشایر گردآوری شد. همچنین، مراحل استخراج نظریه و فرآیند کدگذاری با بهره گیری از نرم‏افزار MAXqda18 انجام شد. بر پایه یافته های پژوهش، مقولاتی چون عدم موفقیت طرح های پیشین، عدم توجه به پایداری محیط زیست، عدم توجه به سرمایه انسانی، طبیعی و توان بوم شناختی مناطق عشایری، عدم آسیب شناسی فرهنگی- اجتماعی و عدم توجه به اسناد بالادستی به عنوان شرایط علی موثر بر توسعه سامان‏دهی عشایر حوزه زاگرس شناسایی شدند؛ شرایط زمینه ای نیز شامل مقولاتی چون عدم هماهنگی در برنامه ریزی و اجرا، کمبود منابع مالی، موانع فرهنگی، کمبود نیروی انسانی متخصص، موانع فناوری و موانع طبیعی بودند. این در حالی است که تغییر مداوم الگوی زیست، عدم سرمایه گذاری و بازاریابی، بی توجهی به توان های موجود در منطقه، اجرای سیاست های توسعه ای موازی و ناهماهنگی بین استان های حوزه زاگرس نیز به عنوان شرایط مداخله گر مشخص شدند. همچنین، به منظور توسعه سامان‏دهی عشایر حوزه زاگرس، راهبردهایی چون برنامه ریزی غیرمتمرکز و منطقه ای، نظام مدیریت مشارکتی، نظام مدیریت محلی(ایلی)، ایجاد تعاونی های عشایری، بوم گردی عشایری و ایجاد بازارچه های محلی شناسایی شدند. در نهایت، مشخص شد که توسعه سامان‏دهی عشایر حوزه زاگرس پیامدهایی از قبیل پایداری محیط زیست، برقراری عدالت اجتماعی، اشتغال پایدار، احیای زیست بوم های جنگل و مرتع، امنیت غذایی و بهره وری را در جامعه مورد بررسی به دنبال خواهد داشت. با استناد به یافته های پژوهش حاضر، ضمن توجه بیشتر به عشایر منطقه در حمایت از تصمیم گیری های سیاست‏گذاران، برنامه ریزان و مدیران ذی‏ربط، می توان در راستای دستیابی به توسعه پایدار گام برداشت.

    کلید واژگان: عشایر, توسعه پایدار, نظریه زمینه ای
    M. Taheri, A. Poursaeed *, R. Eshraghi Samani, M.B. Arayesh

    The purpose of this qualitative research was to analyze the development strategies of Zagros nomadic organizing based on Grounded Theory. The Data were collected by semi-structured interviews and purposive sampling methods with 30 specialists, managers and experts in the field of nomads. The theory extraction and coding process was performed by MAXqda18 software. The study findings indicated that categories such as failure of previous projects, lack of attention to environmental sustainability, lack of attention to human capital, natural and ecological potential of nomadic areas, lack of socio-cultural pathology and lack of attention to upper-level documents as causal conditions affecting the development of the Zagros nomadic organization were identified; also, grounded conditions included categories such as lack of coordination in planning and implementation, lack of financial resources, cultural barriers, lack of specialized manpower, technological and natural barriers; meanwhile, constantly changing the pattern of life, lack of investment and marketing, disregard for the potentials in the region, implementation of parallel development policies and inconsistencies between the provinces of the Zagros area were also identified as intervening conditions. Besides, in order to develop the nomadic organization of the Zagros area, strategies such as decentralized and regional planning, participatory management system, local (tribe) management system, establishment of nomadic cooperatives, nomadic ecotourism and the creation of local markets were identified. Finally, it was found that the development of the Zagros nomadic organization would have consequences such as environmental sustainability, establishing social justice, permanent job as well as restoration of forest and rangeland ecosystems, food security and productivity among the studied population. Accordingly, the study findings can be exploited by the concerned policy makers, planners and managers while paying more attention to the nomads of the region in supporting decisions in order to achieve sustainable development.

    Keywords: Nomads, Sustainable development, Grounded Theory
  • گلاره جمشید نژاد، مرجان واحدی*، علیرضا پورسعید، حامد چهارسوقی امین

    توسعه شرکتهای دانش بنیان کشاورزی میتواند در جهت رونق کشاورزی و افزایش اشتغال دانش آموختگان رشته-های کشاورزی موثر باشد. اما بررسی آمارها نشان می دهد که در سال های گذشته شرکت های دانش بنیان در غرب کشور رشد قابل ملاحظه ای نداشته اند.این پژوهش با هدف شناسایی پیش برنده و بازدارنده های آموزشی موثر بر مدیریت موفق شرکت های دانش بنیان کشاورزی غرب کشور جهت توسعه در تابستان سال 1399 به صورت کیفی و با روش تیوری بنیانی انجام گرفت.به منظور شناسایی مولفه ها از مصاحبه های عمیق انفرادی با مدیرعامل شرکت-های دانش بنیان کشاورزی در غرب کشور استفاده شد (45=N) که پس از مصاحبه با 21 مدیر عامل اشباع نظری حاصل گردید. انتخاب مدیرعامل ها جهت مصاحبه به صورت هدفمند و از نوع قضاوتی بود، تحلیل داده ها با روش تحلیل خط به خط و در قالب تحلیل محتوای متعارف با استفاده از نرم افزار MAXQDA12 منجر به شناسایی26 مولفه اصلی در قالب 4 دسته عامل های آموزشی در زمینه بازاریابی، فرهنگی، کارآفرینی و فنی-تخصصی به عنوان پیشران شد. بازدارنده های آموزشی موثر بر مدیریت موفق شرکت های دانش بنیان کشاورزی نیز شامل 25 مولفه اصلی در قالب 4 دسته موانع آموزش حرفه ای، دانایی محوری، ارتباطی و مدیریتی بود. عمده ترین پیش برنده های آموزشی با بیشترین فراوانی تکرار از سوی پاسخگویان ایجاد مراکز تحقیقات حرفه ای جهت آموزش مدیرعامل ها در زمینه انجام پژوهش های کاربردی و آموزش در زمینه نحوه انجام پژوهش های کاربردی در شرکت های دانش بنیان کشاورزی بود؛ دو بازدارنده ی عدم وجود مهارت کارآفرینی در بین مدیرعامل ها و عدم آگاهی از فن آوری های تولید شده در دانشگاه ها نیز با بیشترین فراوانی تکرار به عنوان عمده ترین موانع شناسایی گردید، ارایه آموزش ها و کارگاه های آموزشی دوره ای متناسب با نیاز مدیرعامل ها، همچنن گنجاندن واحدهای آموزشی اختیاری در دانشکده های کشاورزی جهت آموزش کارآفرینی می تواند سبب توسعه پیش برنده ها و برطرف نمودن موانع گردد. لذا لازم است برنامه ریزان جهت توسعه شرکت های دانش بنیان کشاورزی به شاخص ها و مولفه های پیش برنده توجه نموده و در جهت تسهیل و برطرف نمودن موانع اقدامات لازم را مبذول دارند.

    کلید واژگان: شرکت های دانش بنیان, پیش برنده های آموزشی, بازدارنده های آموزشی, توسعه شرکت های دانش بنیان
    Gelareh Jamshidnejad, Marjan Vahedi *, Alireza Poursaeed, Hamed Chaharsoughi Amin

    this study was conducted with the aim to identify the educational promoter and deterrent affecting the successful management of agricultural knowledge-based companies in the west of the Iran for development in the summer of 2020; it was done qualitatively and with the method of Grounded theory. In order to identify the components From in-depth solo interviews Used with the Managing Director of knowledge-based agricultural companies in the west of the country (N = 45) Which was obtained after interviews with 21 Managing Director. The selection of Managing Director for the interview was purposeful and judgmental. Data analysis by line-by-line analysis and in the form of conventional content analysis using MAXQDA12 software Leads to the identification of 26 main components In the form of 4 categories of Educational factors In the field of marketing, Cultural, Entrepreneurship And technical-specialized as Promoter. Educational deterrent affecting the successful management of agricultural knowledge-based companies also includes 25 main components in the form of 4 categories Barriers to vocational training were central knowledge, communication and management. The main educational promoters with the highest frequency of repetition by the respondents Establishment of professional research centers to train Managing Director in conducting applied research and training on how to conduct applied research in knowledge-based agricultural companies; Two barriers to the lack of entrepreneurial skills among managing director and lack of knowledge of technologies produced in universities with the highest frequency of repetition were identified as the main obstacles.

    Keywords: Knowledge-Based Companies, Educational OF Drivers, Educational of Barriers, Development of Knowledge-Based Companies
  • محمد شریفی، علیرضا پورسعید*، حامد چهارسوقی امین، مرجان واحدی

    هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی توان سازگاری گندمکاران شهرستان مهران در مواجهه با ریزگردها و عوامل موثر بر آن می باشد. جامعه ی آماری مورد مطالعه در این تحقیق کشاورزان گندم کار شهرستان مهران به تعداد 315 نفر برای می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 173 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده است. برای افزایش دقت محاسبات، این رقم به 180 نفر افزایش یافت، اطلاعات جمع آوری شده برای این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جهت بررسی معنی داری ضرایب مسیر از تکنیک بوت استرپینگ استفاده شد. سازوکار آموزشی-ترویجی (ضریب مسیر= 446/0 و 409/3= t-value) و سازوکار زراعی (ضریب مسیر=428/0 و 470/2= t-value) تاثیر معنی داری بر سازگاری با پدیده ریزگرد از خود نشان داده اند. این در حالی است که تاثیر سازکار مدیریتی (ضریب مسیر=153/0 و 391/1 = t-value)، سازوکار فنی (ضریب مسیر=118/0 و 637/0= t-value) در این راستا، معنی دار نبود. عواملی از جمله نبود یا کمبود آگاهی، آموزش و ضعف ارتباطی و ترویجی، انجام تحقیقات بدون توجه به سازگاری و نیاز سنجی و ساده سازی نکردن نتایج آن ها برای کشاورزان، در نظر نگرفتن اعتبار و سرمایه مورد نیاز، عدم توجه به سازگاری با پدیده ریزگرد به عنوان یک ضرورت، مهیا نبودن زیرساخت ها برای هموار ساختن مسیر اجرای فعالیت های سازگاری با پدیده ریزگرد و نامتناسب بودن تعرفه های بیمه محصولات کشاورزی می توانند نقش قابل توجهی در معنی دار نشدن این سازوکارها ایفا کنند. اما سازه سازگاری با پدیده ریزگرد به طور مستقیم و سازوکارهای مرتبط با آن به صورت غیر مستقیم اثرات بسیار چشمگیر و معنی داری بر توان سازگاری داشتند.

    کلید واژگان: توان سازگاری, ریزگرد, سازوکارهای زراعی, سازوکارهای مدیریتی, کشاورز
    Mohammad Sharifi, Alireza Poursaed *, Hamed Chaharsoughi Amin, Marjan Vahedi

    The purpose of this study was to design an adaptive capacity model of wheat farmers in Mehran city in confronting with particulate matter and its effective factors. The statistical population included wheat farmers in Mehran city including 315 people for 14,500 hectares of wheat lands. The sample size was estimated 173 of wheat farmers using the Cochran formula which increased to 180 to enhance the accuracy of the calculation. The random sampling method was used. The collected data were analyzed using SPSS and AMOS software. Bootstraping technique was used to evaluate the significance of path coefficients. Educational-extension mechanism (path coefficient = 0.446 and t-value = 3.409) and agronomic mechanism (path coefficient = 0.428 and t-value = 2.470) show a significant effect on adaptation to fine dust phenomenon have given. While the effect of managerial mechanism (path coefficient = 0.153 and t-value = 1.391), technical mechanism (path coefficient = 0.118 and t-value = 0.637) in this regard was not significant. Factors such as lack or lack of awareness, education and communication and extension weakness, conducting research without considering the adaptation and needs assessment and not simplifying their results for farmers, not considering the required credit and capital, not paying attention to adaptation to the phenomenon of fine dust. As a necessity, the lack of infrastructure to pave the way for implementation of activities compatible with the phenomenon of fine dust and the disproportionate tariffs for agricultural insurance can play a significant role in the non-significance of these mechanisms. However, the structure of adaptation to the fine dust phenomenon directly and the mechanisms related to it indirectly had very significant and significant effects on the adaptability.

    Keywords: Adaptive capacity, Agricultural mechanisms, Farmer, Management mechanisms, Particulate matter
  • محسن شریفی راد، علیرضا پورسعید*، فرهاد لشگرآرا، سید مهدی میردامادی
    مقدمه

    شالیکاری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل ایجاد آسیب ها و حوادث شغلی غیرکشنده در میان کشاورزان گزارش شده است. بی توجهی به سلامت کشاورزان می تواند موجب افزایش آسیب های وارده به کشاورزان، ناتوانی و ازکارافتادگی آنان شود. این عواقب بهداشتی می توانند به بهره وری پایین کار و افزایش بار اقتصادی خانوارها منجر گردند؛ بنابراین، هدف از این مطالعه تعیین وضعیت سلامت عمومی شالیکاران استان مازندران بوده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی، 384 نفر از شالیکاران استان مازندران به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد GHQ_28 با 4 حیطه که شامل نشانه های جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کنش اجتماعی و نشانه های افسردگی بوده است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS vol.25 و با انجام آزمون های اسپیرمن، کندال، من ویتنی و کروسکال والیس تحلیل گردیدند.

    یافته های پژوهش

    بیشترین تعداد افراد شرکت کننده در این مطالعه مربوط به گروه سنی 59-50 با میانگین سنی 9/46 سال بود. بر اساس نتایج به دست آمده، نمره سلامت عمومی کل برای افراد مطالعه شده 3/64 و برای چهار حیطه سلامت عمومی اختلال شدید، به ترتیب علایم افسردگی 1/91 درصد، کارکرد اجتماعی 4/73 درصد، علایم اضطرابی و اختلال خواب 7/48 درصد و علایم جسمانی 1/47 درصد به دست آمد.

    بحث و نتیجه گیری

    جامعه مطالعه شده در حیطه سلامت عمومی بسیار ضعیف است. با توجه به نتایج این مطالعه، بیشترین اختلال در سلامت عمومی شالیکاران مربوط به بعد نشانه های افسردگی گزارش گردید که پس از آن، بعد نشانه های جسمانی بیشترین اختلال را داشت.

    کلید واژگان: شالیکاری, سلامت عمومی, مازندران
    Mohsen Sharifirad, Alireza Poursaeed*, Farhad Lashgarara, Seyed Mehdi Mirdamadi
    Introduction

    Paddy farming has been reported as one of the most important causes of non-fatal injuries and occupational accidents among farmers. The ignorance of the health of farmers can cause harm to farmers and lead to disability. As a result, these health consequences can result in less exploitation and economic growth in households. Therefore, this study aimed to determine the general health status of paddy field workers in Mazandaran province, Iran. 

    Materials & Methods

    This cross-sectional descriptive study evaluated 384 paddy farmers in Mazandaran province, Iran, who were selected using stratified random sampling. The required data were collected using the standard questionnaire of GHQ-28 with four domains of somatic symptoms, anxiety and insomnia, social dysfunction, and symptoms of depression. The obtained data were then analyzed using SPSS software (version 25) through Spearman, Kendall, Mann-Whitney, and Kruskal-Wallis tests.

    Findings

    The highest number of participants in this study was in the age group of 50-59 years with a mean age of 46.9 years. According to the results, the total general health score was obtained at 64.3% for the subjects. Moreover, the scores of four areas of general health were determined at 91.1% (depression symptoms), 73.4% (social dysfunction), 48.7% (anxiety symptoms and insomnia), and 47.1% (somatic symptoms) in descending order.

    Discussions & Conclusions

    The general health of the studied population was not in a good range. In addition, the most observed disorder in the general health of paddy farmers was related to the symptoms of depression, followed by somatic symptoms.

    Keywords: General-Health, Mazandaran, Paddy field
  • فریده پرک، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی سامانی، حامد چهارسوقی امین
    مقدمه

    کشاورزی و باغداری همیشه از مشاغل پرمخاطره بوده و توسعه مکانیزاسیون نیز، علی رغم  کاهش دشواری های فعالیت های زراعی و افزایش تولید، مصدومیت های شغلی متعددی را برای کشاورزان و باغداران ایجاد کرده است؛ بنابراین، هدف این تحقیق اولویت بندی و تحلیل عوامل موثر بر سلامت شغلی باغداران استان ایلام است.

    مواد و روش ها:

     این پژوهش از نظر ماهیت کمی، به لحاظ هدف کاربردی و از دید گردآوری داده ها از نوع تحقیقات علی-ارتباطی است. جامعه آماری تحقیق را همه باغداران استان ایلام تشکیل دادند (6711=N). حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گیری بارتلت و همکاران، 405 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای استفاده شد.

    یافته های پژوهش: 

    نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی نشان می دهد که مولفه های تاثیرگذار بر سلامت شغلی باغداران شامل عوامل حمایتی، اقتصادی، محیطی و شغلی، فردی و حرفه ای و آموزشی است. یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS vol.23 نشان دادند که عوامل حمایتی بیشترین تاثیر را بر سلامت شغلی باغداران دارند. پس از آن نیز، مولفه های اقتصادی، محیطی و شغلی، فردی و حرفه ای و آموزشی به ترتیب در اولویت های بعدی این تاثیر قرار می گیرند.

    بحث و نتیجه گیری: 

    با عنایت به یافته های مطالعه حاضر و تاثیر عوامل حمایتی بر سلامت شغلی باغداران، به عنوان اولویت دارترین عامل، می توان نتیجه گرفت با افزایش حمایت های دولتی از راه ارایه مشوق های مالی، یارانه ها و تسهیلات بلندمدت و کم بهره برای توسعه و افزایش ضریب بهداشتی و ایمنی باغ ها و گلخانه ها می توان آسیب های شغلی باغداران را به میزان چشمگیری کاهش داد.

    کلید واژگان: آسیب پذیری شغلی, باغداران, ایلام, ریسک
    Farideh Parak, Alireza Poursaeed*, Roya Eshraghi Samania, Hamed Chaharsoughi Amin
    Introduction

    Agriculture and horticulture have always been risky occupations, and the development of mechanization, despite reducing the difficulties of agricultural activities and increasing production, has caused numerous occupational injuries for farmers and gardeners. Therefore, this study aimed to prioritize and analyze the effective factors on gardenerschr('39') occupational health in Ilam, Iran.

    Materials & Methods

    This applied research was conducted quantitatively based on a causal relationship method. The statistical population of the study consisted of all gardeners in Ilam province (n=6711). The sample size was determined at 405 people using the sampling table of Bartlett et al. and stratified random sampling method.

    Findings

    According to the results of factor analysis, the components affecting the gardenerschr('39') occupational health included supportive, economic, environmental and occupational, personal, professional, and educational factors. Path analysis findings using AMOS vol.23 software also showed that supportive factors had the greatest impact on gardenerschr('39') occupational health, followed by economic, environmental and occupational, personal, professional, and educational factors.

    Discussions & Conclusions

    Considering the findings of the present study and the effect of supportive factors on gardenerschr('39') occupational health as the most priority factor, it can be concluded that the occupational injuries of gardeners can be significantly reduced by increasing government support through providing financial incentives, subsidies, as well as long-term and low-interest facilities to develop and increase the health and safety of gardens and greenhouses.

    Keywords: Gardeners, Ilam, Job vulnerability, Risk
  • البرز محمدی، مریم امیدی نجف آبادی*، علیرضا پورسعید

    معیشت پایدار در دهه ی 1980به ،عنوان یکرویکرد جدید در مبحث توسعه روستایی وبا هدف کاهش و ریشه کنی فقرروستایی مطرح شد دستیابی به معیشت پایدار روستایی، بدونتوجه بهدارایی ها وسرمایه های معیشت درروستاها امکان پذیرنمی باشد. پژوهش حاضر جزو تحقیقات کمی از نوع روش همبستگی است وازنظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها از نوع پیمایشی محسوب می شود . هدف اصلی آن طراحی الگوی معیشت پایدار(تاثیر سرمایه های معیشتی) با رویکرد روستا تعاون انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را مدیران تعاونی های طرح روستا تعاون تشکیل می دهند(405(N= که با استفاده از روش نمونه گیری انتساب متناسب و فرمول کوکران 198 نفر در پژوهش مشارکت داشتند.از پرسشنامه ای ساختارمند و محقق ساخته بعنوان ابزار گردآوری داده ها دراین تحقیق بهره گرفته شد. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه بوسیله پانل متخصصان تایید شد. با استفاده از پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ از پایایی آن اطمینان حاصل گردید. یافته ها نشان داد، متغیرهای سرمایه مالی (419/.)، سرمایه فیزیکی (402/.)، سرمایه اجتماعی(314/.)، سرمایه انسانی(256/.) و سرمایه طبیعی (222/.)، بترتیب موثرترین متغیرها بر معیشت پایدار اعضای تعاونی های تحت پوشش طرح روستا تعاون می باشند. نتایج بدست آمده از تحلیل یافته با استفاده از روش بیزی (Baysian SEM)  نشان داد که میزان پایداری و استمرار در کسب وکار در سرمایه مالی، دسترسی به وسایل ارتباطی، در سرمایه فیزیکی، مشارکت در فعالیت های مرتبط با بحران های اجتماعی در سرمایه اجتماعی، علاقه به کار ی جدید و نوآوری در سرمایه انسانی و امکانات بالقوه طبیعی روستا برای گردشگری درسرمایه طبیعی بیشترین تاثیر را روی معیشت پایدار داشته اند.

    کلید واژگان: سرمایه های معیشتی, پایداری معیشت, اعضای تعاونی, روستا تعاون, تحلیل بیزی
    Alborz Mohammadi, Maryam Omidi Naajafabadi *, Alireza Poursaeed

    This research has been done with the aim of designing a sustainable living model with a cooperative village approach. The present study is a quantitative research of the correlation method. The research is the effect of livelihood capital on the sustainable livelihood of members of cooperative companies in the cooperative village plan. The research statistical population includes 198 managers of cooperatives under the auspices of the cooperative village who were selected by proportional assignment sampling. As data input was used in this research. The content and face validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts. Using the pilot study and calculating the Cronbach's alpha coefficient, its reliability was ensured. Findings from path coefficients showed that the variables of financial capital (.419), physical capital (.402), social capital (.314), human capital (.256) and natural capital (.222), respectively. The most effective variables on sustainable livelihood are the members of cooperatives covered by the cooperative village plan. The results obtained from the analysis using Bayesian method (Baysian SEM) showed that the degree of stability and continuity in business in financial capital, the degree of access to communication tools in physical capital, the degree of participation in activities related to social crises Social capital, the level of interest in new work and innovation in human capital and the potential natural facilities of the village for tourism in natural capital have had the greatest impact.

    Keywords: Livelihood capital, Livelihood Sustainability, Cooperative Members, cooperative village, Bayesian analysis
  • البرز محمدی، مریم امیدی*، علیرضا پورسعید
    این تحقیق با هدف طراحی الگوی معیشت پایدار با رویکرد روستا تعاون با استفاده از روش گرندد تیوری انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است. نمونه موردمطالعه شامل 32 نفر از متخصصان، مدیران و صاحب نظران حوزه تعاون کل کشور بودند، که به صورت هدفمند انتخاب شدند، است. برای جمع آوری داده ها از مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق و در نهایت با تشکیل گروه های متمرکز (Focus Group) بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده از داده های تحقیق در فرآیند کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) در قالب مفاهیم، زیر مقوله و مقوله با استفاده از نرم افزار MAXqda18 استخراج و طبقه بندی گردید. مدل پارادایمی شامل شرایط (علی، زمینه ای و مداخله گر)، راهبرد و پیامد است. یافته های تحقیق گویای آن است که آسیب پذیری اقلیمی، آسیب پذیری اجتماعی و آسیب پذیری اقتصادی به عنوان شرایط علی؛ روندها، حمایت های دولتی و تقویت زیرساخت ها به عنوان شرایط زمینه ای و تامین مالی، توسعه بازار، کنترل بازار و حمایت های دولتی به عنوان شرایط مداخله گر موثر بر ایجاد معیشت پایدار با رویکرد روستا تعاون هستند. نتایج نشان دهنده آن است که راهبردهای مقابله و راهبردهای سازش به عنوان راهبردهای دستیابی به معیشت پایدار دارای پیامدهایی چون تعاونی سازی، توسعه پایدار، بهره وری، اشتغال، تقویت سرمایه اجتماعی و کشاورزی هوشمند هستند. در تقویت سرمایه اجتماعی، انسان نقش محوری داشته و در تقابل با بحران های اقلیمی با انسجام افراد روستایی از طریق تعاونی سازی موثر باشد.
    کلید واژگان: معیشت پایدار, روستا تعاون, جغرافیای انسانی, سرمایه های معیشتی, چهارچوب معیشت پایدار
    Alborz Mohammadi, Maryam Omidi Naajafabadi *, Alireza Poursaeed
    This research has been done with the aim of designing a sustainable livelihood model with the cooperative village approach using the grounded theory method. The present study is a qualitative research. The study sample includes 30 experts, managers and experts in the field of cooperation throughout the country who were purposefully selected. Field observations and in-depth interviews in the form of focus groups were used to collect data. The results were extracted from the research data in the coding process (open, axial and selective) in the form of concepts, subcategories and categories using MAXqda12 software. The paradigm model includes conditions (causal, contextual, and intervening), strategy, and outcome. Research findings indicate that climate vulnerability, social vulnerability and economic vulnerability were identified as causal conditions; trends, government support and infrastructure strengthening were identified as background conditions; and financing, market development, market control, and government support as intervening conditions affecting the creation of sustainable livelihoods with the rural cooperative approach. The results show that coping strategies and compromise strategies as strategies for achieving sustainable livelihoods have consequences such as cooperatives, sustainable development, productivity, employment, strengthening social capital and smart agriculture.
    Keywords: Sustainable Livelihood, Village-cooperation, human geography, Livelihood capital, Sustainable livelihood framework
  • افسانه سلمانی، علیرضا پورسعید*، ویلما بایرام زاده، رویا اشراقی سامانی
    در حال حاضر تنوع زیستی در منطقه زاگرس با دو تهدید جدی تغییر کاربری و برداشت ناپایدار روبه روست. این موارد هم به تنهایی و هم در ترکیب با یکدیگر سبب تخریب شدید و برگشت ناپذیر جنگل می شوند. از این رو، حفاظت و مدیریت پایدار اکوسیستم های جنگلی در ناحیه رویشی زاگرس همواره دغدغه اصلی کنشگران و مسیولان این حوزه بوده است. تحقیق حاضر با هدف معرفی معیارها و شاخص های مهم مدیریت پایدار جنگل های ناحیه رویشی زاگرس از دیدگاه متخصصان و کارشناسان با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا انجام گرفت. داده های این تحقیق با روش مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد. دست اندرکاران تحقیق نیز از میان متخصصان، مدیران، صاحب نظران علمی و اجرایی و کارشناسان مرتبط با جنگل های زاگرس انتخاب شدند. در تحلیل داده ها از نرم افزار MAXqda12 استفاده شد. یافته های تحقیق گویای آن است که مهم ترین معیارهای شناسایی شده به منظور مدیریت پایدار جنگل های ناحیه رویشی زاگرس از دیدگاه متخصصان و کارشناسان عبارت اند از معیارهای وسعت جنگل، معیار کارکردهای حفاظتی، معیار شرایط اکوسیستم، معیار حفظ تنوع زیستی، معیار اقتصادی، معیار اجتماعی، معیار قوانین و تشکیلات و معیار آموزشی و ترویجی. برای هر یک از معیارهای مربوط، شاخص های متناظر به آن معیار نیز شناسایی شد (8 معیار و 18 شاخص). مهم ترین شاخص ها از نظر متخصصان و کارشناسان ناحیه رویشی زاگرس شاخص های وضع قوانین متعلق به معیار قوانین و تشکیلات و شاخص جامعیت جنگل مربوط به معیار شرایط اکوسیستم است. از یافته های این تحقیق در راستای سیاستگذاری های اصولی در منابع جنگلی حوزه زاگرس و برای برنامه ریزی، تصمیم گیری و موفقیت در این زمینه می توان استفاده کرد.
    کلید واژگان: مدیریت پایدار جنگل, ناحیه رویشی زاگرس, معیارها, شاخص ها, نمونه گیری هدفمند
    A. Salmani, A.R. Poursaeed *, V. Bayramzadeh, R. Eshraghi Samani
    Currently, biodiversity in the Zagros region faces two serious threats including land use changes and unstable harvesting. These factors both alone and in combination, can lead to severe and irreversible damage to the forests. Therefore, the restoration, reconstruction, protection and sustainable management of forest ecosystems in the Zagros vegetation area has always been the main(basic) concern of activists and officials in this basin. Therefore, the present study was conducted to explain the criteria and indicators of sustainable forest management in Zagros vegetation area from the point of view of experts, using content analysis technique. The research data were collected through semi-structured interviews. People involved in research includes specialists, manager scientific and executive experts and experts related to Zagros forests.For data analysis, MAXqda12 software was used. The research findings indicate that among the most important criteria identified for sustainable management of forests in the Zagros vegetation from the point of view of experts are the criteria of forest size and production capacity, conservation functions, ecosystem conditions, conservation criteria biodiversity, economic criteria. Social criteria, criteria of laws and structures and educational and extension criteria. It should be noted that for each of the relevant criteria, the indicators corresponding to that criterion were also identified (8 criteria and 18 indicators). Our findings indicate that, the most important indicators for sustainable management in the Zagros vegetation region are the indicators of law-making and total forest area belonging to the criteria of laws and organization and to the criteria of ecosystem conditions, respectively. The results of this study can be used in line with principled policies in the forest resources of the Zagros Basin and for planning, decision making and success in this field.
    Keywords: sustainable management, Zagros vegetation area, Criteria, Indicators, Judgmental sampling
  • محمد اهری، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی، محمدباقر آرایش

    این تحقیق علی- ارتباطی با هدف کلی واکاوی عوامل تاثیرگذار بر توسعه طرح های ساماندهی عشایر حوزه زاگرس، انجام شد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی متخصصان، مدیران و صاحب نظران حوزه عشایر در استان های حوزه زاگرس تشکیل دادند (1100=N). حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گیری بارتلت و همکاران، 360 نفر تعیین شد و برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای (بر حسب دستگاه محل خدمت) استفاده شد. یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS23، نشان دادند که متغیر عوامل سیاست-گذاری بیش ترین تاثیر را بر توسعه طرح های ساماندهی عشایر حوزه زاگرس (59/0=β)، دارند. این در حالی است که عوامل اقتصادی و حمایتی (56/0=β) نیز پس از آن بر توسعه طرح های ساماندهی عشایر حوزه زاگرس تاثیر گذار بوده و عوامل بازاریابی (52/0=β)، عوامل مدیریتی (46/0=β)، عوامل زیرساختی (44/0=β) و عوامل آموزشی، ترویجی و مشارکتی(36/0=β) نیز به ترتیب اولویت دارای تاثیر مثبت و معناداری بر توسعه طرح های ساماندهی عشایر حوزه زاگرس، می باشند استناد به یافته های این پژوهش می تواند ضمن توجه بیش تر به عشایر منطقه در حمایت تصمیم گیری ها به منظور دستیابی به توسعه پایدار توسط سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران ذیربط مورد بهره برداری قرار گیرد.

    کلید واژگان: ساماندهی عشایر, عشایر, توسعه پایدار, زاگرس
    Mohammad Taheri, Alireza Poursaeid *, Roya Eshraghi Samani, MohammadBagher Arayesh

    The present casual-comparative study generally aimed to analyze the factors affecting the development of the organizing plans related to Zagros nomads among all relevant experts and managers (n=1100). The sample size was determined by using the sampling table of Bartlett et al. (360) and stratified random sampling was used with respect to working place. Based on the results of path analysis by using AMOS 23 software, the maximum effect on developing the plans of organizing Zagros nomads was obtained in policy making (=0.59), as well as economic and supportive factors (=0.56). In addition, marketing (=0.52), managerial (=0.46), infrastructural (=0.44), and educational, extensional, and participatory factors (=0.36) affected the development of the plans positively and significantly, respectively. The results of the study can be utilized by policy makers, planners, and relevant managers for supporting decision makings in order to attain sustainable development, along with paying more attention to the nomads in the area.

    Keywords: Nomad, Organizing nomad, Sustainable Development, Zagros
  • علیرضا پورسعید*
    تحقیق حاضر از نوع تحقیقات پیمایشی و کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل متخصصان و صاحب نظران علمی و اجرایی که حداقل دارای مدرک ‏کارشناسی ارشد و دارای سوابق علمی، ترویجی و تجربی در ارتباط با توسعه پایدار کشاورزی هستند، می ‏باشند.‏ که از طریق نمونه گیری غیراحتمالی (هدفدار و گلوله برفی) تعداد 15 نفر مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفتند. برای تعین روایی پرسشنامه تحقیق از روایی ظاهری و محتوایی و برای سنجش پایایی از نرخ ناسازگاری استفاده شد. به منظور دستیابی به هدف اصلی که از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردید، برای محاسبه داده ها از نرم افزار 2000Expert Choice (EC) استفاده شد. ملزومات بکارگیری تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، در نظر گرفتن معیارها (پایداری زیست محیطی فعالیتهای کشاورزی) از یک طرف و گزیدارهای تصمیم گیری (نظام های بهره برداری) از طرف دیگر است. یافته های پژوهش نشان دادند که معیارهای استفاده کمتر از کود شیمیایی، استفاده کمتر از سموم شیمیایی و رعایت تناوب زراعی به ترتیب به عنوان مهمترین معیارهای پایداری زیست محیطی فعالیتهای کشاورزی می باشند. همچنین نتایج نشان داد که رویهمرفته، مناسبترین نظام بهره برداری برای پایداری زیست محیطی فعالیتهای کشاورزی تعاونی می باشد. لذا پیشنهاد می گردد که این موضوع مورد توجه سیاستگزاران و دست اندرکاران قرار بگیرد.
    کلید واژگان: نظام های بهره برداری, محیط زیست, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, استان ایلام
    Alireza Poursaeed *
    The main purpose of the present study was to define an appropriate Farming System which provides environmental sustainability of agricultural activities in Ilam province in "ILam province". Regarding the purpose, the present research is an applied – developmental study. The population includes experts. The sampling of the experts was carried out via Nonprobability Sampling (Purposive and Chained). Two questionnaires were designed to serve as the major research instruments. Face and content validity was applied to determine the validity and Cronbach coefficient Alpha and consistency coefficient were applied to determine the inconsistency coefficient of the questionnaires. Descriptive statistics were used To achieve pre-determined purpose of the study. The procedures, all, were performed by spss 18 software. For multiple criteria Decision Making (MCDM), Analytical Hierarchy Process (AHP) were applied for the decision making stage. The required statistics were carried out by the use of ES2000 software. Sustainability criteria were firstly recognized with the aid of the secondary documents. The Farming Systems were lying in the range of private, cooperative produce, rental, and share cropping. The results of this study demonstrated that the cooperative is the most useful Farming System in the environmental sustainability of agricultural activities.
    Keywords: Environmental Sustainability, Farming System, Analytical Hierarchy Process, Ilam province
  • فریده پرک، علیرضا پورسعید*، رویا اشراقی، حامد چهارسوقی
    این تحقیق همبستگی- علی با هدف کلی تبیین عوامل تاثیرگذار بر کاهش آسیب های شغلی کشاورزی در بین باغداران استان ایلام انجام شد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی باغداران استان ایلام تشکیل دادند (6711=N). حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گیری بارتلت و همکاران، 405 نفر تعیین شد و برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب (برحسب شهرستان محل فعالیت) استفاده شد. داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS23، نشان دادند که متغیر شرکت باغداران در دوره های آموزشی ایمنی و بهداشت شغلی (0/80=β)، بیش ترین تاثیر را بر کاهش آسیب های شغلی کشاورزی در بین باغداران استان ایلام، دارد. پس از آن نیز متغیرهایی چون سطح تحصیلات باغدار (0/69=β)، درآمد باغدار (0/68=β)، دانش ایمنی باغداران (0/67=β)، سابقه فعالیت باغداری (0/64=β)، مساحت باغ (0/60=β) و سن باغدار (0/59=β)، به ترتیب در اولویت های بعدی این تاثیر قرار می گیرند.
    کلید واژگان: آسیب شغلی کشاورزی, باغداران استان ایلام, بهداشت شغلی
    Farideh Parak, Alireza Poursaeed *, Roya Eshraghi Samani, Hamed Chaharsoghi Amin
    Present causal-correlational research was conducted with the main purpose of analyzing factors affecting reduction of agricultural occupational injuries among gardeners of Ilam province. The statistical population of this study was consisted of all gardeners in Ilam province (N= 6711). The sample size (n= 405) was determined using the Bartlett's sample size table and the samples were selected through and stratified random method with proportional assignment. Data was collected through a researcher-made questionnaire. Running path analysis using AMOS23 statistical package proved that the variable gardeners' participation in occupational safety and health training courses (β= 0.80) had the greatest impact on reducing agricultural occupational injuries among gardeners of Ilam province. It should also be mentioned that variables horticultural education level (β= 0.69), horticultural income (β= 0.68), safety knowledge (β= 0.67), experience of horticultural activity (β= 0.64), Garden's size (β= 0.60), and gardener age (β = 0.59) were the next most powerful predictors of reducing agricultural occupational injuries, respectively.
    Keywords: occupational injury, Horticulture, Occupational health
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر علیرضا پورسعید
    دکتر علیرضا پورسعید
    استاد تمام گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال