به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

غلامرضا یاوری

  • فرحناز کریمی نژاد*، غلامرضا یاوری، مهدی کاظم نژاد

    این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی استانداردهای لازم برای معامله در بازارهای آتی در محصولات کشاورزی با روش ترکیبی (کیفی-کمی) انجام گرفته است. کلیدواژه های حاصل از  تحقیقات پیشین و مصاحبه با خبرگان، با استفاده از روش کدگذاری (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) مورد تحلیل قرار گرفت. این داده ها که از مصاحبه عمیق با 17 نفر استخراج گردیده بودند طی سه مرحله تحلیل شد و 40 کلیدواژه استخراج شده، پس از اعمال تغییرات (حذف و ادغام)، در نهایت تصمیم بر آن شد کلیه استاندارها بر شش گروه دسته بندی شود. استانداردهای لازم برای پذیرش در بازارهای آتی شامل: ریسک درآمدی محصولات، اندازه بازار نقدی، هزینه سیالیت، درجه همگنی، درجه تجاری بودن و فساد پذیری می‌باشد.  همچنین نتایج حاصل از رتبه بندی استانداردها با استفاده از روش تاپسیس فازی نشان داد که؛ ریسک درآمدی محصولات، نوسانات قیمتهای نقدی، هزینه سیالیت، درجه همگنی درجه، تجاری بودن و فساد پذیری به ترتیب دارای اهمیت هستند.

    کلید واژگان: بازار آتی, محصولات کشاورزی, شناسایی استاندارد, تئوری داده بنیاد, تاپسیس فازی
    Farahnaz Kariminejad*, Gholamreza Yavari, Mehdi Kazemnejad

    This research has been done with the aim of identifying and ranking the necessary standards for trading in future markets in agricultural products with a combined (qualitative-quantitative) method. The keywords obtained from previous research and interviews with experts were analyzed using the coding method (open coding, central coding and selective coding). These data, which were extracted from in-depth interviews with 17 people, were analyzed in three stages and 40 keywords were extracted, after applying changes (deletion and integration), it was finally decided to categorize all standards into six groups. The necessary standards for acceptance in the future markets include: income risk of products, cash market size, liquidity cost, degree of homogeneity, degree of commerciality and perishability. Also, the results of the ranking of the standards using the fuzzy TOPSIS method showed that; Product revenue risk, cash price fluctuations, liquidity cost, grade homogeneity, commerciality and perishability are important respectively.

    Keywords: Future Market, Agricultural Products, Standard Identification, Data Base Theory, Fuzzy TOPSIS
  • حمید کاکائی، احمد رسولی، الهام عرب، فریز طاهری کیا، مرجان دامن کشیده، غلامرضا یاوری

    هدف تحقیق حاضر شناسایی و اولویت بندی مولفه های تعالی منابع انسانی در سازمان آموزش و پرورش استان تهران است.دروش تحقیق حاضر کاربردی و از نوع کیفی-کمی است. از رویکرد تحلیل تم و تحلیل سلسه مراتب شبکه ای در جهت دست یافتن به هدف تحقیق بهره گرفته شد. جهت گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه و پرسشنامه به شرح زیر استفاده شد. نظرات 12 نفر از کارکنان با تجربه و مدیران سازمان آموزش و پرورش تهران با استفاده از تکنیک گلوله برفی و با رسیدن به اشباع اطلاعاتی، جهت دست یافتن به هدف تحقیق جمع آوری گردید. بر اساس نتایج رویکرد تحلیل تم؛ 6 مقوله اصلی، در 18 تم اصلی و 60 تم فرعی موثر بر تعالی سازمانی در آموزش و پرورش تهران شناسایی گردیدند. بر اساس نتایج رویکرد تحلیل سلسه مراتبی اهداف و استراتژی با وزن 0.369 رتبه اول متغیر رهبری با وزن 0.165 رتبه دوم، منابع و زیرساخت ها با وزن 0.092 رتبه سوم، مدیریت منابع انسانی با وزن 0.081 رتبه چهارم، فعالیت محوری با وزن 0.073 رتبه پنجم و متغیر عوامل مالی با وزن 0.03 رتبه ششم در تعالی سازمانی اداره آموزش و پرورش تهران نقش دارد.

    کلید واژگان: تعالی منابع انسانی, عملکرد نیروی انسانی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, آموزش و پرورش
  • سیده لاله سادات اصل*، امین دلاور، نسیم پاکباز، غلامرضا یاوری

    دانه های روغنی پس از غلات دومین ذخیره غذایی جهان را تشکیل می دهند. کنجد یکی از قدیم ترین گیاهان روغنی جهان بوده است که به خاطر طعم مطبوع، ثبات و پایداری زیاد، مقاومت زیاد به خشکی و خاصیت اکسیده نشدن روغن به عنوان ملکه گیاهان روغنی شناخته می شود. کنجد به عنوان یک منبع روغنی - پروتئینی مطرح است و دانه های کنجد دارای 34 تا 60 درصد روغن و 19 تا 30 درصد پروتئین است. کلزا یکی دیگر از دانه های روغنی است که با دارا بودن بیش از 40 درصد روغن در دانه و حدود 40 درصد پروتئین در کنجاله خود نقش مهمی در تغذیه انسان و خوراک دام و طیور دارد.تغییر اقلیم یک تغییر معنی دار و پایدار در توزیع آماری الگوهای آب و هوایی است که در طولانی مدت در یک منطقه خاص یا برای کل اقلیم جهانی رخ می دهد. در واقع این پدیده در نتیجه عوامل درونی مانند فرآیندهای دینامیکی زمین و یا عوامل بیرونی چون تغییرات در شدت تابش آفتاب و یا فعالیت های انسانی اتفاق می افتد.در اثر تغییر اقلیم متوسط متغیرهای آب و هوایی مانند دما و بارش ثابت نمانده و در مناطق مختلف تغییر می کند.هدف از انجام این مطالعه ارزیابی تغییر اقلیم و پیش بینی اثرات آن بر عملکرد و رفاه تولید کننده و رفاه مصرف کننده دو محصول کنجد و کلزا می باشد. داده های مورد نیاز هواشناسی و کشاورزی طی سالهای 1400-1370 به صورت داده های ترکیبی برای دو محصول جمع آوری شد. با استفاده از سناریوهای پیش بینی آب و هوا، عملکرد دو محصول پیش بینی شد. در نهایت به کمک مدل برنامه ریزی غیرخطی رفاه مصرف کننده، رفاه تولیدکننده و رفاه کل با استفاده از روش تعادل جزیی محاسبه و پیش بینی شد. برای انجام این مطالعه از نرم افزارهای Eviews ،Excel و GAMS استفاده شد. برای برآورد دقیق تر تابع واکنش عملکرد استان خوزستان به سه منطقه اقلیمی پهنه بندی شد.

    کلید واژگان: تابع واکنش عملکرد, داده های تابلویی, رفاه, سناریوی پیش بینی آب و هوا, مولفه های اقلیمی
    Seyede Lale Sadatasl *, Amin Delavar, Nasim Pakbaz, Gholamreza Yavari
    Introduction

    After cereals, oilseeds form the second largest food reserve in the world. Sesame has been one of the oldest oil plants in the world, which is known as the queen of oil plants due to its pleasant taste, high stability and stability, high resistance to dryness and the fact that the oil does not oxidize. Sesame is considered as an oil-protein source and sesame seeds contain 34-60% oil and 19-30% protein. Rapeseed is another oilseed that has more than 40% of oil in the seed and about 40% of protein in its meal, which plays an important role in human nutrition and animal and poultry feed.Climate change is a significant and persistent change in the statistical distribution of weather patterns that occurs over a long period of time in a specific region or for the entire global climate. In fact, this phenomenon occurs as a result of internal factors such as dynamic processes of the earth or external factors such as changes in the intensity of sunlight or human activities.As a result of climate change, the average weather variables such as temperature and precipitation do not remain constant and change in different regions.

    Materials and methods

    The purpose of this study is to evaluate climate change and predict its effects on the performance and well-being of the producer and the well-being of the consumer of the two products of sesame and canola. The required meteorological and agricultural data were collected in the form of combined data for two crops during 1370-1398. Using weather forecasting scenarios, the performance of two products was predicted. Finally, with the help of non-linear programming model, consumer welfare, producer welfare and total welfare were calculated and predicted using the partial balance method. Eviews, Excel and GAMS software were used to conduct this study. Khuzestan province was zoned into three climatic zones for more accurate estimation of yield response function.

    Results and discussion

    In this research, the climatic conditions of Iran in the decades of 2000, 2025, 2050 and 2100 were modeled using the output of two atmospheric general circulation models ECHAM4 and HadCM 2. The results show an increase in the temperature of all the provinces of the country in the coming decades. These two models predicted an average temperature increase of 3 to 3.6 degrees Celsius until the 2100s for the country. The panel data method is used to estimate the climate model.

    Conclusion

    According to the results obtained from the calculation of welfare, it was found that the welfare surplus of the producer is higher than the welfare surplus of the consumer, and the results obtained from the welfare forecast according to the climate scenarios show that the amount of welfare generally follows a decreasing trend with fluctuation and The amount of losses caused by climate change has been higher for consumers than for producers.

    Keywords: Performance Response Function, Panel Data, Well-Being, Weather Forecast Scenario, Climatic Components
  • سیده لاله سادات اصل، غلامرضا یاوری، فرید اجلالی، صدیقه پرون*
    هدف این مطالعه ارزیابی تغییرات محتمل عملکرد دو گروه محصولات کشاورزی غلات و صیفی جات ناشی از نوسانات دو مولفه اقلیمی (دما و بارش) و اثرات رفاهی حاصل از آن برای کشاورزان در استان خوزستان است. به منظور برآورد تابع واکنش عملکرد گیاهان مطالعاتی، داده های هواشناسی شامل بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و رطوبت نسبی 13 ایستگاه هواشناسی در طی سال های 1370 تا 1398 جمع آوری گردید. برای محاسبه و تحلیل شاخص ها از نرم افزارهای Excel، SPSS، EVIEWS و GAMS استفاده شد. تابع واکنش عملکرد در پهنه های اقلیمی استان تعیین و سپس میزان رفاه تولیدکننده و مصرف کننده ناشی از تغییرات عملکرد متاثر از نوسانات اقلیم برآورد شد. با توجه به نتایج به دست آمده در گروه غلات، مازاد رفاه تولید کننده بالاتر از مازاد رفاه مصرف کننده است. پیش نگری با توجه به سناریوهای اقلیمی نشانگر روندی کاهشی در میزان رفاه بوده است. در محصولات مطالعاتی، میزان زیان های ناشی از نوسانات اقلیمی برای مصرف کننده ها بالاتر از تولید کننده ها می باشد. نتایج محاسبه رفاه گروه صیفی جات نشان داد که مازاد رفاه مصرف کننده بالاتر از مازاد رفاه تولید کننده است همچنین میزان رفاه بطور کلی روند کاهشی همراه با نوسان را دنبال می کند. میزان زیان های ناشی از تغییرات اقلیم برای تولید کننده ها بالاتر از مصرف کننده ها بوده است. بطور کلی مازاد رفاه گروه غلات بیشتر از گروه صیفی جات می باشد و کشت غلات در مقایسه با صیفی جات براساس راهبرد سازگاری با تغییرات بلندمدت می تواند مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: استان خوزستان, تابع عملکرد, داده های تابلویی, سناریوی اقلیمی, مازاد رفاه
    LALE SADATASL, Gholamreza Yavari, Farid Ejlali, Sedighe Paroon *
    The aim of this study was to evaluate the possible changes of yield and related welfare of two major groups of cereals and vegetable crops as a result of two climatic variables (rainfall and temperature) variations in Khuzestan province. For estimation of crop response production function of selected study crops, meteorological data including rainfall, minimum temperature, maximum temperature and relative humidity of 13 stations across the province for the years 1991 to 2019 were collected. Crop response production functions for different climate zones of the province were determined and possible effects of climatic variation on producer / consumer welfare were assessed. According to the results, the welfare of the cereal crops, the producer welfare surplus is higher than the consumer welfare surplus. A decreasing trend in welfare was observed under climate change scenarios. Also, the obtained results of projected welfare of the vegetables crops showed that the consumer welfare surplus is higher than the producer welfare surplus. In general, the welfare surplus of cereals is higher than that of summer vegetable crops and hence as a adaption strategy, cereal cultivation may be recommended.
    Keywords: Climate Scenario Khuzestan Province Panel Data Yield Function Welfare surplus
  • ابوذر پرهیزکاری*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، غلامرضا بخشی خانیکی
    مقدمه و هدف

    بازار آب ابزاری موثر و کارآمد جهت تخصیص آب کشاورزی بین فعالیت های مختلف زراعی است. نبود نهاد ساختاری تعدیل کننده آب آبیاری و عدم مشارکت کشاورزان جهت استقرار آن از جمله مهم ترین مسایل پیش روی بخش کشاورزی در استان تهران می باشد. بررسی آثار بالقوه این رویداد که بیش از پیش مورد توجه جوامع بین المللی قرار گرفته است، گامی مهم در زمینه توسعه فعالیت های کشاورزی استان تهران به شمار می رود.

    مواد و روش ها

    در مطالعه حاضر با بهره مندی از رویکرد مدل تولیدات کشاورزی ایالتی یا منطقه ای (SWAP) رفتار اقتصادی کشاورزان تهرانی پس از ایجاد نهاد ساختاری بازار آب محلی مدلسازی شد. برای تحقق این هدف از داده های آماری مربوط به سال های زراعی 1397-1392 استفاده شد. واسنجی سیستم مدل سازی هیدرولوژی- اقتصادی ارایه شده نیز در محیط نرم افزاری GAMS صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که با استقرار بازار آب محلی در استان تهران، افزون بر تعادل بخشی پایدار منابع آب، امکان توسعه سطح زیرکشت محصولات آب بر و سودده در الگوی زراعی مناطق کم آب تر (دشت شهرری و ورامین) فراهم می شود و با متعادل شدن بازده ناخالص کشاورزان، پیامدهای منفی پدیده خشکسالی هیدرولوژیکی تا حدود 35/3 درصد نسبت به دوره پایه کاهش می یابد.

    بحث و نتیجه گیری

    ایجاد بازار آب محلی در سطح استان تهران می تواند علی رغم دارا بودن قابلیت انتقال منابع آبی مازاد در سطح مناطق مطالعاتی جنوب غرب استان تهران، سبب افزایش ضریب اطمینان دسترسی کشاورزان به آب آبیاری و کاهش ریسک تولید در الگوهای زراعی شود و همچنین، به نحو مطلوبی مساله تخصیص و مدیریت بهینه منابع آب را بین فعالیت مختلف زراعی منعکس نماید.

    کلید واژگان: بازار آب, مدل هیدرواقتصادی, تشکل های آب بران, الگوی SWAP, کم آبی
    Abozar Parhizkari *, Gholamreza Yavari, Abolfazl Mahmoodi, Gholamreza Bakhshi Khaniki
    Introduction

    Examining the potential effects of this event, which has received more and more attention from the international community, is an important step in the development of agricultural activities in Tehran province.

    Methods

    In the present study, using the approach of state or regional agricultural production model (SWAP), the economic behavior of Tehran farmers after participating in the structural institution of the local water market was modeled.

    Findings

    The results showed that with the establishment of local water market in Tehran province, in addition to sustainable balancing of water resources, it is possible to develop the acreage of irrigated products, albeit profitable in the cropping pattern of less water regions (Shahrerey and Varamin plains) and by balancing farmers’ gross profit, the negative consequences of the hydrological drought phenomenon are reduced to about 35.3% compared to the base period.

    Conclusion

    Establishing a local water market as a structural institution with private property rights in Tehran province can transfer surplus water resources in the study areas of southwestern Tehran province (regions C, D and E).

    Keywords: Water market, Hydro economic model, Water users', organizations, SWAP Pattern, Water Shortage
  • آمنه آورند*، غلامرضا یاوری، حسین شعبانعلی فمی

    پایدارسازی کسب وکارهای بخش کشاورزی یکی از مهم ترین شاخص های توسعه اقتصادی پایدار است. ازاین رو هدف این پژوهش واکاوی عوامل تاثیرگذار بر پایداری کسب وکارهای کشاورزی در استان گلستان می باشد. این تحقیق توصیفی- پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را صاحبان کسب وکار های کشاورزی استان (124280 نفر) تشکیل دادند که با استفاده از نرم افزار G-Power تعداد 160 نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها و سنجش تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ تایید شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SmartPLS4 انجام شد. نتایج نشان داد شاخص اقتصادی- مالی با ضریب 322/0 و شاخص فردی و خانوادگی با ضریب 199/0 (عوامل درون سازمانی) به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر پایداری کسب وکار داشتند. همچنین شاخص سیاسی- قانونی با ضریب 224/0 و شاخص مداخلات ترویجی با ضریب 203/0 (عوامل برون سازمانی) به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را در پایداری کسب وکار داشتند. یافته ها حاکی از آن است که عوامل برون سازمانی نسبت به عوامل درون سازمانی تاثیر بیشتری بر پایداری کسب وکارهای کشاورزی دارند. بر مبنای نتایج پیشنهاد می شود دولت از طریق اصلاح و تقویت سیاست های خود، با اعمال رویه ها و سیستم های منعطف و رفع موانع قانونی، شرایط مساعدتری را در راستای پایداری کسب وکار کشاورزی فراهم نماید.

    کلید واژگان: کسب وکار کشاورزی, عوامل درون سازمانی, عوامل برون سازمانی, پایداری, استان گلستان
    Amaneh Avarand *, Gholamreza Yavari, Hossein Shabanali Fami

    Sustainability of agricultural businesses is one of the significant factors to reach sustainable economic development. As a result, the goal of this study was to examine both internal and external factors that affect the sustainability of agricultural businesses in the province of Golestan. In this descriptive-survey study, 160 samples were chosen using G-power software from a statistical population of agribusiness owners (N= 124280) in the province who were active in various areas of the food supply chain. A researcher-made questionnaire served as the study's measurement instrument, and the reliability of the tool was determined by calculating Cronbach's alpha and it was validated by receiving expert judgments. Software such as SMARTPLS4 were used for the data analysis. According to the findings, the individual and family index had the least impact on business sustainability, with a coefficient of 0.199, and the economic-financial index, with a coefficient of 0.332 had the greatest impact. Additionally, the political-legal index with a coefficient of 0.224 and the index of promotional interventions (external-organizational) with a coefficient of 0.203 had the largest and least impact on business sustainability, respectively. Additionally, the results showed that external organizational elements rather than internal organizational factors have a bigger influence on the sustainability of agricultural businesses. According to the findings, it is advised that the government should provide more favorable conditions for the sustainability of agricultural business through reforming and strengthening its policies by applying flexible procedures and systems and removing legal obstacles

    Keywords: agricultural business, factors internal- organizational, factors external- organizational, Sustainability, Golestan Province
  • فرحناز کریمی نژاد*، غلامرضا یاوری، مهدی کاظم نژاد
    بازار آتی پررونق و کارآی محصولات کشاورزی می تواند به روند توسعه در این بخش کمک کند. در واقع، افزایش کارآیی بازار محصولات کشاورزی، کاهش حاشیه های بازاریابی و بهبود شبکه انبارداری، بسته بندی و توزیع محصولات، به ‏همراه توسعه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، مجموعه عواملی هستند که می توانند روند رشد و توسعه بخش کشاورزی را سرعت بخشند. تحقیق حاضر با هدف شناسایی استانداردهای لازم و رتبه بندی محصولات کشاورزی برای معامله در بازارهای آتی انجام گرفت. بدین منظور، به بررسی دوازده محصول کشاورزی پذیرفته ‏نشده در بورس کالا و بازارهای آتی پرداخته شد. در تحقیق ترکیبی (کیفی- کمی) حاضر، برای دستیابی به هدف یادشده، نخست، با بهره گیری از روش داده ‏بنیاد و انجام مصاحبه با خبرگان، استانداردهای لازم برای پذیرفته شدن محصولات کشاورزی در بازار آتی شناسایی شد؛ سپس، محاسبه کمی استانداردها و سرانجام، برآورد رگرسیون و رتبه بندی محصولات برای ورود به بازار آتی صورت گرفت. داده های پژوهش شامل اطلاعات سال های 96-1387 بود که از بانک های اطلاعاتی بورس کالای کشاورزی، وزرات جهاد کشاورزی، گمرک جمهوری اسلامی ایران و مرکز آمار ایران استخراج شد. در نهایت، نتایج حاصل از دسته بندی و گروه بندی استانداردها برای پذیرش در بازارهای آتی بر اساس عوامل مخاطره (ریسک) درآمدی محصولات، اندازه بازار نقدی، هزینه سیالیت، درجه همگنی، درجه تجاری بودن و فسادپذیری به‏ دست آمد. همچنین، محصولات مورد بررسی بر اساس ارزش مبادلات آتی، به ‏ترتیب اولویت، عبارت بودند از ذرت علوفه ای، پسته، خرما، کشمش، کلزا ، ذرت دانه ای، نخود، سویا، عدس، گندم، چای و جو. بنابراین، بر اساس الگوی برآوردی، محصولات ذرت علوفه ای، پسته، خرما و کشمش، به ‏ترتیب، دارای بیشترین ارزش برای معاملات آتی شناخته شدند. در نتیجه، محصولاتی که ارزش معاملات آتی بیشتری دارند، در معاملات آتی می توانند موفق تر عمل کنند. از این رو، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران بخش کشاورزی در ایجاد بازار آتی محصولات کشاورزی عوامل شش ‏گانه پیش ‏گفته را مد نظر قرار دهند.
    کلید واژگان: بازار آتی, محصولات کشاورزی, شناسایی استانداردها, رگرسیون پنل, تئوری داده بنیاد
    Farahnaz Kariminejad *, Gholamreza Yavari, Mahdi Kazemnejad
    Introduction
    The thriving and efficient future market for agricultural products can contribute to the development process in this sector. In fact, increasing the efficiency of the agricultural market, reducing marketing margins and improving the warehousing network, packaging and distributing products, along with the development of investment in the agricultural sector, are a set of factors that can accelerate the growth and development of the agricultural sector. Obviously, the benefits will be obtained if there is an instant, enormous and active market, and the first condition for the success of a future agricultural market is the existence of suitable and consistent future contracts and agricultural economy in Iran. So, the questions to be answered in this study included: Which agricultural products are able to launch a futures market? What are the order and priorities of these products to enter the futures market?
    Materials and Methods
    This research was conducted with a mixed approach including a qualitative-quantitative method. Therefore, the data were analyzed in two phases: the first phase used a qualitative method for identifying the necessary standards of different products to enter the future market, and the second phase used a quantitative method to measure the identified standards by calculating the identified indicators; and finally, the regression model was estimated to calculate the future value. The identification of standards (phase 1) was based on the qualitative methodology of the grounded theory; and using the six standards identified in the previous phase, the standards and the value of future transactions for different products were calculated (phase 2). The required data were collected for the period 2008-2017, including the necessary variables to proxy the value of future transactions and the volume and price of transactions from the Agricultural Commodity Exchange (ACE), the price of agricultural products and the yields of products from the statistics of the Ministry of Agriculture-Jahad (MAJ), the amount of export and import from the Islamic Republic of Iran Customs Administration (IRICA), the total cost from the Statistical Center of Iran (SCI), and the level of homogeneity from the opinions of experts and the comments received from the concerned professionals.
    Results and Discussion
    This study aimed at identifying the necessary standards and ranking of agricultural products for trading in future markets. For this purpose, 12 agricultural products that were not accepted in the commodity exchange and future markets were examined. Firstly, using the grounded theory through interviews with experts, the necessary standards for the acceptance of agricultural products in the future market were identified. Then, a quantitative calculation of standards and finally, an estimation of regression and ranking of products to enter the future market were determined. Using interview coding and research background, the necessary standards for acceptance in the future markets were found as follows: income risk of products, cash market size, liquidity cost, degree of homogeneity, degree of commerciality and perishability. Also, the examined products based on the value of future exchanges, in order of priority, included fodder corn, pistachios, dates, raisins, canola, grain corn, peas, soybeans, lentils, wheat, tea, and barley. The fodder corn, pistachios, dates and raisins products were the first products obtained the highest values, respectively, for futures trading, based on the estimated model and obviously, the products with more value for futures trading might be more successful in futures trading. Therefore, it is suggested that the policy makers of the agricultural sector consider the six mentioned factors in creating the future market of agricultural products.
    Conclusions
    It is necessary for policymakers of the agricultural sector to consider that soybeans, rapeseed, chickpeas, seed corn and fodder are the most homogeneous and barley, pistachio and tea products are the most heterogeneous products among all exchangeable goods in the future markets of selected agricultural products. Therefore, it is expected that more homogeneous products will have a higher level of prosperity and success due to the high standardization and grading capabilities that are essential for exchangeable products in the future markets.
    Keywords: Futures Market, Agricultural Products, Standard Identification, Panel regression, Grounded Theory
  • سیده لاله سادات اصل*، غلامرضا یاوری، فرید اجلالی، صدیقه پرون

    تولید محصولات کشاورزی به ویژه بصورت کشت دیم همبستگی بالایی با عوامل اقلیمی دارد. تغییر اقلیم علاوه بر تاثیر بر تولید محصولات کشاورزی، با تاثیر بر منابع آب، بر پایداری و عملکرد محصولات کشاورزی اثر می گذارد. پیش بینی عملکرد محصولات کشاورزی یکی از ابزارهای مدیریتی در برنامه ریزی و سیاست گذاری بخش کشاورزی است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی عملکرد و تولید سه محصول خیار، گوجه فرنگی و هندوانه در اثر تغییر اقلیم در استان خوزستان و پیش بینی آن ها برای سال های 2025 تا 2100 می باشد. به منظور برآورد تابع واکنش عملکرد سبزیجات استان خوزستان داده های هواشناسی شامل بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و رطوبت نسبی 13 ایستگاه هواشناسی شامل شهرستان های اهواز، ایذه، اندیمشک، ماهشهر، بهبهان، دزفول، آزادگان، رامهرمز، شوشتر، مسجدسلیمان، امیدیه، شادگان و شوش در طی سال های 1370 تا 1399 جمع آوری گردید. برای محاسبه و تحلیل شاخص ها از دو نرم افزار Excel و SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که دما و رطوبت تاثیر معنی داری بر عملکرد گوجه فرنگی، خیار و هندوانه در استان خوزستان دارند. پیش بینی عملکرد تا سال 2100 نشان داد که محصول خیار در منطقه (3) و هندوانه و گوجه فرنگی در منطقه (2) به ترتیب از افزایش عملکرد بالاتری برخوردار می باشند. همچنین پیش بینی عملکرد تولید تا سال 2100 نشان داد که به ترتیب گوجه فرنگی و هندوانه در منطقه (2) مقدار تولید بیشتری را به خود اختصاص می دهند.

    کلید واژگان: تابع واکنش عملکرد, داده های تابلویی, سناریوی پیش بینی آب و هوا, مولفه های اقلیمی
    Lale Sadatasl *, Gholamreza Yavari, Farid Ejlali, Sadigheh Paroon
    Introduction

    The agriculture section as a subsection of our economy receives the most impact under the climate fluctuations. Climate change is an unsustainable factor affecting the yield of agricultural crops. Therefore, agricultural production, especially rainfed cultivation, has a high correlation with climatic factors. Climate change, in addition to affecting the production of agricultural crops, affects the sustainability and performance of agricultural products by influencing water resources. Agricultural product performance forecasting is one of the management tools in agricultural sector planning and policy making. The purpose of the current study was to evaluate the yield and production rate of three summer crops including cucumber, tomato and watermelon due to climate change in Khuzestan province and their prediction for the years 2025 to 2100.

    Materials and Methods

    In order to evaluate the reaction function of summer crops yield in Khuzestan province, meteorological data including precipitation, minimum temperature, maximum temperature and relative humidity of 13 meteorological stations including Ahvaz, Izeh, Andimeshk, Mahshahr, Behbahan, Dezful, Azadegan, Ramhormoz, Shushtar, Masjed Soleiman, Omidieh, Shadegan and Shoush was collected during the years 1991 to 2020. Excel and SPSS software were used to calculate and analyze the indicators. The climatic indices of Khuzestan province were divided into two climatic regions. Region (1) included Ahvaz, Mahshahr, Behbahan, Shoushtar, Omidie, Shadegan and Shoush, and region (2) included Dezful, Azadegan, Ramhormoz, Masjed Soliman and Andimeshk. The yield function of three products including cucumber, tomato and watermelon at two regions was estimated using panel data and Eviews software. Then, the yield and production rate of crops were predicted using the climate forecasting scenarios for the years 2025 to 2100.

    Results and Discussion

    The results showed that temperature had a negative and significant effect on the yield of tomato in region (1) and region (3), but it had a positive and significant effect on the yield of region (2). Rainfall had a negative and significant effect on the yield of tomato in region (1). But rainfall had a positive and significant effect on the yield of crops in region (2) and (3). Humidity had a positive and significant effect on tomato in region (1) and (2), but it had a negative effect on region (3). Temperature had a positive and significant effect on cucumber yield in region (1) and region (3). But it had a negative effect on the yield of cucumber in region (2). Rainfall had a positive and significant effect on cucumber yield in region (1) and (3). But it had a negative effect on the performance of region (2). Humidity also had a positive effect on the performance of cucumber in region (1), but it had a negative effect on the performance of region (2) and (3). Temperature had a negative and significant effect on watermelon yield in region (1) and (3), but it had a positive effect on watermelon yield in region (2). Rainfall had a negative and significant effect on the yield of watermelon in region (1), but it did not have a significant effect on the yield of region (2) and (3). Humidity had a negative and significant effect on the yield of watermelon in region (1) and (3), but it had a positive and significant effect on the yield of region (2). Also, the results showed that the highest percentage of yield changes in climate scenarios were related to cucumber in region (3) and watermelon and tomato in region (2). The results of forecasting the production rate of selected crops during the years 2100-2025 showed that the highest production rate was related to tomato in region (2), watermelon in region (2) and watermelon in region (1). Based on the results, during the years 2100-2025, the cultivated area of tomato crop in region (1) showed a more downward trend, but the cultivated area of cucumber crop in region (1) showed a more upward trend.

    Conclusion

    The results of yield forecasting until year 2100 showed that cucumber crop in region (3) and watermelon and tomato crops in region (2) have respectively higher increase rate of yield. Also, results demonstrated that in region (2), tomato and watermelon have higher production rate, respectively. Given to adverse effects of climate change on the production of studied crops and in order to prevent considerable reduction of production rate, solutions should be provided to adapt more to climate conditions, such as changing the cultivation pattern, optimal management of resources and production of varieties resistant to climate change. Therefore, according to the obtained results, it could be stated that region (2) has a relative advantage in the production of watermelon and tomato crops.

    Keywords: Climatic Factors, Climate forecasting scenario, Panel Data, Yield reaction function
  • ابوذر پرهیزکاری*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، غلامرضا بخشی خانیکی

    در مطالعه حاضر یکپارچه سازی سیستم مدل سازی هیدرولوژیکی- اقتصادی جامع کشاورزی و منابع آب در استان تهران جهت ارزیابی آثار بالقوه گرمایش جهانی مورد کنکاش و بررسی قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا با استفاده از مدل های گردش عمومی (GCM) میزان اثرات گازهای گلخانه ای برمیانگین متغیرهای اقلیمی دما و بارش تحت سناریوهای انتشار A1B، A2 و B1 بررسی شد. این کار به کمک سامانه دیتایی GCM/RCM و مدل ریزمقیاس LARS-WG صورت گرفت. در ادامه، با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی و تحلیل رگرسیون اثرات متغیرهای اقلیمی دما و بارش برمیانگین عملکرد محصولات منتخب زراعی ارزیابی شد. جهت بررسی تغییرات عملکرد محصولات بر الگوهای زراعی از مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی (PMP) استفاده شد. نتایج نشان دادکه رفتار متغیرهای اقلیمی دما و بارش طی دوره های آتی در سطح حوضه های مطالعاتی استان تهران نسبت به دوره پایه به ترتیب افزایشی (26/0 تا 75/3 درجه سانتی گراد) و کاهشی (78/0 تا 1/41 میلی متر) خواهد بود.

    کلید واژگان: توسعه کشاورزی, گرمایش جهانی, الگوی هیدرواقتصادی, تولیدات زراعی, تهران
    Abozar Parhizkari *, Gholamreza Yavari, Abolfazl Mahmoodi, Gholamreza Bakhshi Khaniki

    in the present study, the integration of comprehensive Hydrological -economic modeling system of agriculture and water resources in Tehran province was investigated, in order to assess the potential effects of global warming. To achieve this goal, first using General Circulation Models (GCM) the effects of greenhouse gases on the average climatic variables of temperature and precipitation under the emission scenarios A1B, A2 and B1 were investigated. This was done with the help of GCM/RCM data system and LARS-WG microscale model. Then, using econometric approach and regression analysis, the effects of climatic variables of temperature and precipitation on the average yield of selected products were evaluated. A Positive Mathematical Programming (PMP) model was used to investigate changes in products yields on cropping patterns. The results showed that the behavior of climatic variables of temperature and precipitation during the future periods in the study basins of Tehran province compared to the base period will increase (0/26 to 3/75 °c) and decrease (0/78 to 41/1 mm) respectively.

    Keywords: Agricultural Development, Global Warming, Hydroeconomic Model, Agricultural Production, Tehran
  • ابوالفضل محمودی، بیتا زنجانی آبندانسری*، غلامرضا یاوری، محسن مهرآرا
    هدف پژوهش حاضر ارزش ‏گذاری اقتصادی خدمات زیست بوم زراعی شالیزارهای شهرستان قایم‏شهر با استفاده از الگوی لاجیت شرطی بود. بدین منظور، اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل 252 پرسشنامه از شالی‏کاران و استفاده کنندگان از زیست ‏بوم شالیزار در مناطق شهری و روستایی به‏ صورت مصاحبه و مراجعه حضوری در سال 1400 جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که برای بهبود وضعیت کارکرد زیست ‏بوم شالیزاری، پاسخ‏گویان به مشارکت در طرح‏های مربوط تمایل دارند، به‏ گونه‏ای که تمایل به پرداخت برای بهبود کارکردهای تولیدی و تفرجگاهی، به‏ ترتیب، برابر با 2843855 و 5118800 ریال برای هر خانوار در سال است؛ همچنین، ارزش اقتصادی کارکردهای تولیدی و تفرجگاهی، به ‏ترتیب، برابر با 292775 و 5/526980 میلیون ریال در سال برآورد و مجموع ارزش اقتصادی کارکردهای زیست ‏بوم شالیزار خانوارهای قایم‏شهری نیز برابر با 819755 میلیون ریال در سال محاسبه شد. از آنجا که از بین کارکردهای مورد مطالعه، کارکرد تفرجگاهی دارای بالاترین تمایل به پرداخت بود، بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود که متولیان این حوزه نسبت به ایجاد امکانات تفرجی لازم در مناطق مستعد شامل ایجاد دریاچه های مصنوعی، سایه ‏بان، ایجاد آلاچیق و بهبود وضعیت جاده ای با همکاری خیرین و کشاورزان و مردم منطقه سیاست‏ها و اقدامات لازم را به ‏عمل آورند.
    کلید واژگان: کارکرد تفرجگاهی, قائمشهر (شهرستان), آزمون انتخاب, ارزش گذاری اقتصادی
    A. Mahmoodi, B. Zangany Abandansary *, Gh. Yavari, M. Mehrara
    This study aimed at evaluating the economic valuation of agricultural ecosystem services of paddy fields in Qaimshahr County of Iran using the conditional logit model. For this purpose, the required information was collected through the questionnaires completed by 252 rice farmers and users of the rice field ecosystem in urban and rural areas within interviews and face-to-face visits in 1400. The study results showed that in order to improve the functioning of the rice paddy ecosystem, the respondents were willing to participate in the related projects, so that the willingness to pay to improve the production and recreational functions, respectively, were equal to 2,843,855 and 5,118,800 IRI rials for each household per year; in addition, the economic value of production and resort functions, respectively, were estimated as 292,775 and 526,980.5 million IRI rials per year, and the total economic value of the functions of the rice paddy ecosystem of Qaimshahri households was calculated as 819,755 million IRI rials per year. Since among the studied functions, the resort function had the highest willingness to pay, based on the findings of the research, it is suggested that the authorities of this area should create the necessary recreational facilities in prone areas, including the creation of artificial lakes and shade, creating the gazebos as well as improvement of the road condition with the cooperation of charity donors, farmers and the people of the region to carry out the necessary policies and measures.
    Keywords: Resort function, Qaemshahr (County), Choice Experiment, Economic Valuation
  • مجتبی برزگر دوین*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی

    در این مطالعه به بررسی قدرت بازار در زنجیره بازاریابی و حاشیه بازاریابی محصول سیب در کشور پرداخته شده است. سهم مزرعه از قیمت پرداختی مصرف کننده اغلب به عنوان شاخصی از سلامت نسبی بخش کشاورزی در نظر گرفته شده که به آن حاشیه بازاریابی گفته می شود, یکی از دلایل حاشیه بازاریابی زیاد وجود قدرت بازاری در زنجیره عرضه محصولات کشاورزی است, لذا با توجه به اهمیت محصول سیب برای بخش کشاورزی کشور به طوریکه سیب رتبه اول تولید در کشور را دارا می باشد, در این مطالعه با استفاده از داده های سری زمانی سال های 1394- 1399 که از مرکز آمار و وزرات جهاد کشاورزی استخراج شده است به سنجش قدرت بازاری و حاشیه بازاریابی با استفاده از شاخص لرنر و مدل اضافه بها (مارک- آپ) پرداخته شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در طی دوره مورد بررسی حدود 56 درصد از کل قیمت پرداختی مصرف کننده برای هر کیلوگرم سیب توسط عمده فروشان و خرده فروشان کسب شده است, همچنین در زنجیره عرضه محصول سیب این خرده فروشان هستند که از قدرت بازاری بیشتری برخوردارند و نتایج بیانگر این است که وجود قدرت بازاری در زنجیره عرضه محصول سیب باعث شده است که قیمت پرداختی مصرف کننده حدود 2.4 برابر قیمت دریافتی تولید کننده باشد.

    کلید واژگان: شاخص لرنر, مارک- آپ, زنجیره بازاریابی, قیمت, سیب
    Mojtaba Barzegar Devin *, GholamReza Yavari, Abolfazl Mahmoodi

    In this study, the market power in the marketing chain and the marketing margin of apple products in the Iran have been investigated. The share of the farm in the price paid by the consumer is often considered as an indicator of the relative health of the agricultural sector, which is called the marketing margin. One of the reasons for the large marketing margin is the presence of market power in the supply chain of agricultural products, so according to The importance of apple product for the agricultural sector of the country, as apple has the first rank of production in the country, in this study, using the time series data of the years 1394-1399, which was extracted from the statistics center and ministries of agricultural jihad, it has been tried to Measuring market power and marketing margin using Lerner index and mark-up model, The results of the study show that during the period under review, about 56% of the total price paid by consumers for each kilogram of apples was obtained by wholesalers and retailers, and in the supply chain of apple products, these retailers have more market power. And the results show that the presence of market power in the apple product supply chain has caused the price paid by the consumer to be about 2.4 times the price received by the producer.

    Keywords: Lerner index, mark-up, marketing chain, price. apple
  • مجتبی برزگر دوین*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی
    نگرانی در مورد قدرت بازار و رفتار غیررقابتی در بخش کشاورزی گسترده است؛ مطالعات نشان می دهد که کشاورزان از نظر ساختاری در موقعیت ضعیف تری نسبت به سایر بازیگران بازار قرار دارند و بازیگران قوی تر در زنجیره تامین به طور سیستماتیک از موقعیت قوی تر خود به بهای زیان کشاورزان و مصرف کنندگان سوء استفاده می کنند. در این مطالعه به برآورد و بررسی رفتار قدرت بازار با استفاده از رویکرد سازمان صنعتی جدید (شاخص لرنر) و مدل اقتصادسنجی مارک آپ؛ برای داده های هفتگی قیمت در زنجیره بازاریابی محصولات باغی(محصول منتخب پرتقال) پرداخته شده است. نتایج حاصل از برآورد شاخص لرنر برای دوره 1394-1399نشان می دهد؛ میانگین قدرت بازاری عمده فروشان 48 درصد و قدرت بازاری خرده فروشان 38 درصد است؛ مقدار 38 درصد به دست آمده را می توان اینگونه تفسیر کرد که 38 درصد تفاوت بین قیمت خرده فروشی و قیمت عمده فروشی مربوط به قدرت بازاری است و 62 درصد این تفاوت براساس هزینه نهایی تعیین شده است. به بیان دیگر خرده فروشان با استفاده از قدرت بازاری خود توانسته اند 38 درصد بیشتر از قیمت تعیین شده بر اساس برابری قیمت با هزینه نهایی که شرط بازار رقابتی است از مصرف کننده دریافت کنند. همچنین نتایج مدل مارک آپ نیز نشان دهنده تاثیر تغییر قیمت در هر سطح بازار بر قدرت بازاری سایر سطوح بازار است.
    کلید واژگان: قدرت بازار, زنجیره تامین, شاخص لرنر, مدل مارک آپ
    Mojtaba Barzegardavin *, Gholam Reza Yavari, Mojtaba Barzegar Devin
    Concerns about market power and anti-competitive behavior in the agricultural sector are widespread, with studies showing that farmers are structurally in a weaker position than other market players, and that stronger supply chain actors systematically abuse their power over farmers and consumers. Therefore, this study investigates and estimates the behavior of market power in the marketing chain of horticultural products (for the case of orange fruits), using the Lerner index and the mark-up econometric model for the weekly product price data in the period of years 1394-99. The results of the Lerner index estimation show that the market power of wholesalers and retailers are 48% and 38% respectively. The obtained market power of 38% can be interpreted as follows: the 38% difference between retail and wholesale price is related to market power and 62% of this difference is based on the final cost. In other words, by using their market power, retailers have been able to charge 38% more than the price that was set based on the equality of the price with the final cost, according to the competitive market condition. Also, the results of the mark-up model also show the impact of price changes in each market level on the market power of other market levels.
    Keywords: Market Power, Supply Chain, Lerner Index, Mark, Up Model
  • سیده لاله سادات اصل*، غلامرضا یاوری، فرید اجلالی

    اجرای توسعه پایدار مناطق نیازمند برنامه ریزی دقیق بر اساس استعدادها و محدودیت های منابع است و اقلیم هر منطقه از مهم ترین عوامل تعیین کننده توان توسعه محل می باشد. در این راستا ویژگی های اقلیمی و عناصر غالب آن که در پراکندگی و شکل گیری پدیده های حیاتی (نبات، حیوان، انسان) نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای طبیعی-محیطی ارزیابی می شوند. چنانچه تضمین توفیق کامل غالب برنامه ریزی های توسعه کشاورزی، صنعت، پروژه های آبیاری، حمل و نقل، بهداشت و غیره هنگامی بدست می آید که با شناخت اقلیم و استفاده از پتانسیل های گوناگون آن همراه باشد. هدف از انجام این پژوهش طبقه بندی اقلیمی استان خوزستان بر اساس روش لیتن اسکی می باشد. در روش لیتن اسکی سه عنصر اولیه دما، بارش و ضریب بری استفاده می شود. این روش برای جامعیت طبقه بندی از شاخص های کمکی استفاده می کند که شامل سه شاخص انطباق، تداوم فصل خشک و وضعیت تابش خورشید می باشد. برای محاسبه شاخص داده های هواشناسی شامل بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و رطوبت نسبی 13 ایستگاه هواشناسی شامل شهرستان های اهواز، ایذه، اندیمشک، ماهشهر، بهبهان، دزفول، آزادگان، رامهرمز، شوشتر، مسجدسلیمان، امیدیه، شادگان و شوش در طی سالهای 1370 تا 1397 جمع آوری گردید. برای محاسبه و تحلیل شاخص ها از دو نرم افزار Excel و SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد که وضعیت اقلیمی شهرستانهای خوزستان بر اساس ضریب بری شاخص لیتین اسکی به 4 گروه تفکیک شد.

    کلید واژگان: پهنه بندی اقلیمی, استان خوزستان, لیتن اسکی, دما, بارش
    Seyede Lale Sadatasl *, Gholamreza Yavari, Farid Ejlali

    Implementing sustainable development of regions requires careful planning based on talents and resource constraints, and the climate of each region is one of the most important factors determining the development potential of the place. In this regard, climatic characteristics and its dominant elements that play a decisive role in the dispersal and formation of vital phenomena (plants, animals, humans) are considered as one of the most important natural-environmental factors. If the guarantee of complete success of most agricultural development plans, industry, irrigation projects, transportation, health, etc. is achieved when it is accompanied by knowledge of the climate and the use of its various potentials. The purpose of this study is to classify the climate of Khuzestan province based on litany-skiing method. The litany-skiing method uses the three basic elements of temperature, precipitation and coefficient. This method uses auxiliary indicators for comprehensive classification, which include three indicators of compliance, dry season duration and solar radiation status.To calculate meteorological data index including precipitation, minimum temperature, maximum temperature and relative humidity of 13 meteorological stations including Ahvaz, Izeh, Andimeshk, Mahshahr, Behbahan, Dezful, Azadegan, Ramhormoz, Shushtar, Masjed Soleiman, Omidieh, Shadegan and Shousha during 1991. Collected until 1397. Excel and SPSS software were used to calculate and analyze the indicators. The results showed that the climatic situation of Khuzestan cities was divided into 4 groups based on the coefficient of lithium ski index.

    Keywords: Climate Zoning, Khuzestan Province, Ski Litner, Temperature, Precipitation
  • حسن یاسری*، امین دلاور، غلامرضا یاوری

    برنج دومین محصول راهبردی بعد از گندم و از پرمصرف ترین و مهم‏ترین محصولات غذایی در سبد مصرفی خانوارها در کشور محسوب می شود. رشد جمعیت، مصرف و تقاضای روزافزون، نوسان‏های قیمت و اثرات رفاهی ناشی از تغییرات مقدار و قیمت برنج توجه و برنامه‏ ریزی و آینده‏ نگری سیاست گذاران و نظام برنامه ریزی کشور نسبت بدین محصول را می ‏طلبد. در تحقیق حاضر، در چارچوب نظام تقاضای معکوس، میزان مصرف و مخارج خانوارهای شهری در زمینه انواع محصول برنج (برنج خارجی درجه 1 و درجه 2 و نیز چهار نوع برنج داخلی) با استفاده از داده های مقطعی مرتبط در سال 1396 به روش معادلات رگرسیون به‏ ظاهر نامرتبط (SURE) برآورد و مشخص شد که از میان چهار نظام تقاضای معکوس شامل IAIDS، IROT، INBR و ICBS، تنها نظام تقاضای معکوس تقریبا ایده ‎آل (IAIDS) با داده های روش تحقیق سازگار است و با توجه به نتایج حاصل از آماره نسبت درست نمایی، به سه مدل دیگر برتری دارد. بررسی کشش های جانشینی نشان داد که کوچک بودن کشش های جانشینی میان انواع برنج به تاثیر اندک تغییر در تقاضای یک نوع برنج بر ترکیب دیگر انواع برنج مصرفی می‏ انجامد و از سوی دیگر، با عنایت به ضروری بودن برنج محلی غیرشمالی برای خانوارهای شهری در مقایسه با سایر انواع برنج، باید این نکته مد نظر برنامه ریزان در اعمال سیاست‏های حمایتی و امنیت غذایی قرار گیرد؛ و از آنجا که برنج برای خانوارها به‏عنوان غذای ضروری محسوب می شود، افزایش عرضه این محصول به میزان جواب‏گویی به رشد تقاضا در آینده می تواند به ‏عنوان سیاستی مطلوب در راستای افزایش رفاه مصرف کنندگان به‏ کار گرفته شود.

    کلید واژگان: : تاکسونومی عددی, اولویت بندی, خرما, ایران
    H. Yaseri *, A. Delavar, Gh. Yavari

    Rice is one of the most important food items in the consumer basket of households and is one of the most widely consumed food products in Iran after wheat. Population growth, increasing consumption and demand, price fluctuations and welfare effects due to changes in the amount and price of rice require the attention, planning and foresight of policymakers and the country's planning system. In this study, the amounts of consumption and expenditure of urban households for the rice products (foreign rice grade 1 and grade 2 as well as four types of domestic rice) were estimated by seemingly unrelated regression equations (SURE) using related cross-sectional data in 2017 within the framework of inverse demand system and it was found that among the four reverse demand systems including IAIDS, IROT, INBR and ICBS, only Inverse Almost Ideal Demand System (IDIDS) was consistent with the research method data and preferred to the other three models, according to the results of Likelihood Ratio (LR) statistics. The study of substitution elasticity showed that the small number of substitution elasticitities between types of rice had little effect on the demand for one type of rice on the composition of other types of rice consumed. Other types of rice should be considered by planners in implementing protection and food security policies; and since rice is considered as an essential food for households, increasing the supply of this product to meet the demand growth in the future can be used as a favorable policy to increase consumer welfare.

    Keywords: : Inverse Demand System, Compensated, Uncompensated Elasticities, Rice Types (Foreign Rice Grade 1, Grade 2), urban households
  • ابوذر پرهیزکاری*، غلامرضا یاوری، ابو الفضل محمودی، غلامرضا بخشی خانیکی
    استقرار بازار آب محلی در بخش کشاورزی یک راه حل امیدبخش جهت افزایش کارایی اقتصادی آب در مواقع خشکسالی، کم آبی و کاهش تولیدات زراعی است. کشاورزان با فرصت های ایجاد شده در بازار آب از طریق بهبود شیوه های مدیریت تامین آب، برای اجاره و فروش این نهاده کمیاب اقدام نموده و در راستای تامین آب قابل فروش در بازار تلاش خواهند کرد. این امر افزون بر مدیریت منابع آب سطحی، منجر به کاهش فشار کشاورزان برای استفاده از منابع آب های زیرزمینی می شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در مطالعه حاضر آثار بالقوه شکل گیری بازار آب محلی در مناطق پنج گانه استان تهران تحت شرایط رخداد خشکسالی، کم آبی و کاهش تولیدات زراعی ارزیابی شد. این کار با استفاده تلفیقی از مدل اقتصادی تولید محصولات کشاورزی ایالتی یا منطقه ای (SWAP)، مدل هیدرولوژیکی ارزیابی و برنامه ریزی آب (WEAP) و مجموعه داده های آماری مربوط به سال های 1398-1392 صورت گرفت. نتایج نشان داد که با استقرار بازار آب محلی و تعادل بخشی داد و ستد آب کشاورزی بین حوضه های مطالعاتی استان تهران، پیامدهای منفی پدیده خشکسالی در بهره برداری از منابع آبی موجود تا حدود 12/7 درصد نسبت به دوره پایه کاهش می یابد. افزون بر این، استقرار بازار آب محلی به عنوان یک نهاد عرفی و حقوقی در سطح استان تهران علیرغم انتقال منابع آبی مازاد حوضه های شرقی و شمالی (M1 و M2) به حوضه های جنوب غربی استان تهران (M3، M4 و M5)، سبب افزایش ضریب اطمینان دسترسی کشاورزان به آب آبیاری شده و از کاهش محصولات زراعی سودآور (گوجه فرنگی، ذرت دانه ای، هندوانه و آفتابگردان) در الگوهای بهینه کشت ممانعت می کند. همچنین، این نهاد ساختاری با تحقق سیاست اشتراک گذاری منابع آب کشاورزی و افزایش 5/89 تا 11/06 درصدی شاخص نسبت سود به آب مصرفی به نحو مطلوبی مساله تخصیص و مدیریت بهینه منابع آب را بین فعالیت های مختلف زراعی حوضه های پنج گانه استان تهران منعکس می نماید. در پایان، با توجه به کارکردهای مثبت و موثر بازار آب محلی در بخش مدیریت منابع آب و کشاورزی، اجرایی شدن مقدمات شکل گیری آن به مسیولین و سازمان های ذیربط در استان تهران پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: بازار آب, کم آبی, خشکسالی, بهره وری آب, مدل SWAP
    Abozar Parhizkari *, Qolamreza Yavari, Abolfazl Mahmoodi, Qolamreza Bakhshi Khaniki
    Establishing a local water market in the agricultural sector is a promising solution to increase the economic efficiency of water in the event of drought, water shortage, and reduced agricultural productions. With the opportunities created in the water market, farmers will rent and sell this scarce input by improving the methods of water supply management and will work to provide water that can be sold in the market. In addition to managing surface water resources, this reduces farmers' pressure to use groundwater resources. Due to the importance of this issue, in the present study, the economic effects of the formation of the local water market in the five regions of Tehran province under the conditions of drought, water shortage, and reduced crop production in Tehran province were evaluated. This work was done by using a combined economic model of Statewide Agricultural Production (SWAP), hydrological model of Water Evaluation and Planning (WEAP), and related statistical data to the years 2013-2019. The results showed that with the establishment of the local water market and balancing agricultural water trade between the study basins of Tehran province, the negative consequences of drought in the use of available water resources are reduced by about 12/7 percent compared to the base period. In addition, the establishment of the local water market as a customary and legal institution in Tehran province, despite the transfer of surplus water resources from the eastern and northern basins (M1 and M2) to the southwestern basins of Tehran province (M3, M4, and M5), caused increasing the reliability of farmers' access to irrigated water and preventing the reduction of profitable crops (tomatoes, corn, watermelon, and sunflower) in optimal cropping patterns. Also, this structural institution by realizing the policy of sharing agricultural water resources and increasing the “profit to water ratio index” from 5/89 to 11/06 percent, reflects optimally allocates the issue of allocation and optimal management of water resources between different agricultural activities in the five basins of Tehran province. Finally, according to the positive and effective results of the local water market in the management of water resources and agriculture, the implementation of the preparations for its formation is proposed to the relevant authorities and organizations in Tehran province.
    Keywords: Water Market, water shortage, Drought, Water productivity, SWAP model
  • ملیحه بکشلو*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، افسانه نیکوکار، فاطمه علیجانی
    یکی از سیاست های مهم اقتصادی در اغلب کشورها حمایت از تولیدکننده یا مصرف کننده از طریق پرداخت یارانه است. مقوله یارانه سبز در راستای توسعه کشاورزی مطرح شده که هم راستا با قانون هدفمند کردن یارانه ها، اما به شکلی واقعی می باشد. یارانه سبز ویژه کشاورزان و به منظور رونق کسب و کار و صنعت بخش کشاورزی است. هدف از این تحقیق، بررسی آثار الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی، با اعمال سیاست شبیه سازی شده یارانه سبز بر روی متغیر های اشتغال، سرمایه گذاری و ارزش افزوده در بخش کشاورزی می باشد، که در قالب سناریوهای %20، %50 و %100 طراحی شده است. کالیبراسیون مدل با بکارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 و سناریوی پایه (%0 اعمال یارانه سبز) صورت پذیرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات در این تحقیق از نرم افزار GAMS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در جریان آثار الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی و با اعمال سیاست شبیه سازی یارانه سبز، اشتغال در بخش کشاورزی در سناریوهای 20، 50 و 100 درصد، افزایش می یابد. همچنین با اعمال سیاست یارانه سبز، سرمایه گذاری در بخش کشاورزی روند افزایشی دارد، که به دلیل افزایش تولید در این بخش و در نتیجه افزایش استفاده از نهاده های واسطه می باشد. نتایج بدست آمده از شوک های مذکور نشان می دهد که ارزش افزوده در بخش کشاورزی روندی صعودی دارد، که به دلیل افزایش به کارگیری عوامل تولید در این بخش می باشد.
    کلید واژگان: بخش کشاورزی, سازمان تجارت جهانی, مدلCGE, یارانه سبز
    M. Bakeshloo *, Gh. Yavari, A. Mahmoudi, A. Nikoukar, F. Alijani
    One of the most important economic policies in most countries is to support producers or consumers through subsidies. The category of green subsidies has been proposed in the direction of agricultural development, which is in line with the law on targeted subsidies, but in a real way. Green subsidies belong to farmers and are used to boost business and industry in the agricultural sector. The purpose of this study is to investigate the effects of Iran's accession to the World Trade Organization by applying a simulated green subsidy policy on the variables of employment, investment, and value added in the agricultural sector, which is designed in the form of 20%, 50% and 100% scenarios. The model was calibrated using the social accounting matrix of 2011 and the baseline scenario (0% of green subsidies). GAMS software was used to analyze the data in this research. The results show an increase in employment in the agricultural sector during the effects of Iran's accession to the World Trade Organization and by applying the green subsidy simulation policy, in 20, 50 and 100% scenarios. Also, the implementation of green subsidy policy has led to an increase in investment in the agricultural sector.This is  due to the increased production in this sector and as a result, increase in the use of intermediate inputs. The results obtained from the mentioned shocks show that value added in the agricultural sector has an upward trend, which is due to the increase in the use of factors of production in this sector.
    Keywords: Agriculture section, CGE model, Green Subsidy, world trade organization
  • ملیحه بکشلو*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، افسانه نیکوکار، فاطمه علیجانی
    یکی از سیاست های مهم اقتصادی در اغلب کشورها حمایت از تولیدکننده یا مصرف کننده از طریق پرداخت یارانه بوده و یارانه سبز نیز ویژه کشاورزان و به‏ منظور رونق کسب‏ و کار و صنعت در بخش کشاورزی طراحی شده است. مطالعه حاضر، با هدف بررسی آثار الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی (WTO) از طریق محاسبه اثرات اعمال یارانه سبز بر رفاه کشاورزان با استفاده از برآورد تابع عرضه در قالب یک مدل تعادل عمومی محاسبه ‏پذیر (CGE) انجام شد. بدین ترتیب، طراحی سیاست شبیه سازی ‏شده یارانه سبز در بخش کشاورزی در قالب سناریوهای بیست، پنجاه و صد درصد و همچنین، کالیبراسیون مدل با به‏ کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 و سناریوی پایه (صفر درصد اعمال یارانه سبز) صورت پذیرفت. برای تحلیل اطلاعات تحقیق نیز از نرم افزار GAMS استفاده شد. نتایج نشان داد که در جریان الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی و با اعمال سیاست شبیه سازی ‏شده یارانه سبز، تولید در بخش کشاورزی افزایش و قیمت ها کاهش می‏ یابد، اما تولید در بخش‏ های صنعت و خدمات کاهش و قیمت ها افزایش خواهد یافت. در کل، نتایج تغییرات مشاهده‏شده بیانگر افزایش رفاه تولید کننده در تمامی بخش ها بود، با این تفاوت که در بخش کشاورزی، تغییرات بسیار بیشتری مشاهده شد.
    کلید واژگان: یارانه سبز, رفاه, بخش کشاورزی, سازمان تجارت جهانی (WTO), مدل تعادل عمومی محاسبه ‏پذیر (CGE
    Maliheh Bakeshloo *, Gh. Yavari, A. Mahmoudi, A. Nikoukar, F. Alijani
    One of the most important economic policies in most countries is to support producers or consumers through subsidies; and green subsidies are designed for farmers to achieve the prosperity of business and industry in the agricultural sector. The present study was conducted to investigate the effects of Iran's accession to the World Trade Organization (WTO) by calculating the effects of green subsidy application on farmers' welfare using supply function estimation within a Computable General Equilibrium (CGE) model. Thus, the simulated green subsidy policy in the agricultural sector was designed through 20%, 50% and 100% scenarios and also the model calibration was done using the social accounting matrix of 2011 and the baseline scenario (zero percent of green subsidy applications). In addition, GAMS software was used to analyze the research information. The results showed that during Iran's accession to the World Trade Organization, followed by the implementation of the simulated green subsidy policy, production in the agricultural sector would increase and the prices would decrease while production in industry and services would decrease and the prices would increase. In general, the results of the observed changes indicated an increase in producer welfare in all sectors, with the difference that in the agricultural sector, these changes would be much greater.
    Keywords: Green Subsidy, welfare, agriculture, WTO, Computable General Equilibrium (CGE) Model
  • حسین تقی زاده رنجبری*، محسن شوکت فدایی، ابوالفضل محمودی، فاطمه علیجانی، غلامرضا یاوری
    مقدمه و هدف

    در این تحقیق، ابتدا یک الگوی برنامه ریزی اقتصادی مناسب برای مدیریت منابع آب کشاورزی در استان کرمان ارایه گردید و در ادامه آثار بالقوه اعمال برنامه های سیاستی طرف عرضه منابع آب بر زیربخش کشاورزی ارزیابی شد.

    مواد و روش ها

    در بخش اجرا، از کالیبراسیون سه مرحله ای مدل اقتصادی جامع مبتنی بر روش برنامه ریزی ریاضی اثباتی (PMP) و رویکرد ماکزیمم بی نظمی (ME) بهره گرفته شد. اطلاعات موردنیاز مربوط به سال 97-1396 هستند که به صورت اسنادی و با رویکرد مطالعات منطقه ای (مناطق A، B و C در طرح جامع الگوی کشت استانی) از طریق سازمان های بخش کشاورزی و مدیریت منابع آب استان کرمان گردآوری شدند.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از آن است که با اجرایی شدن برنامه های سیاستی طرف عرضه، الگوهای زراعی در مناطق مختلف استان کرمان به سمت توسعه سطح زیرکشت محصولات غله ای و کم آب پیش می روند و محصولاتی مانند پیاز، پنبه و سبزیجات بیشترین کاهش سطح زیرکشت را به خود اختصاص می دهند. در چنین شرایطی زارعین کرمانی حدود یک سوم از ارزش واقعی نهاده آب کشاورزی را در قالب هزینه های استحصال و انتقال آب پرداخت می کنند و زارعین مناطق جنوبی استان کرمان پایین ترین سطح کشش قیمتی تقاضای آب (175/0) را به خود اختصاص می دهند. محصولات ذرت دانه ای و سیب زمینی به ترتیب با حفظ و تداوم کشت در مناطق A (کشاورزی در شرایط خشک) و C (کشاورزی در شرایط گرمسیری) الگوهای بهینه ای را جهت تامین نیاز موجود در این مناطق و مناطق هم جوار ایجاد می کنند. همچنین، نتایج نشان داد که الگوهای بهینه کشت تدوین شده در شرایط اعمال سیاست کاهش عرضه منابع آب، بیشترین تغییرات بازده ناخالص کشاورزان کرمانی را در منطقه B (کاهش 29/1- تا 31/4- درصدی) و کمترین این تغییرات را در منطقه A (کاهش 67/0- تا 08/2-) ایجاد می کنند.

    بحث و نتیجه گیری

    از این رو، الگوهای تداعی شده در مناطق شمالی استان کرمان (A) در شرایط سیاست گذاری طرف عرضه منابع آب بهینه تر از الگوهای دیگر مناطق (B و C) هستند.

    کلید واژگان: مدیریت منابع آب, کشاورزی, برنامه ریزی اقتصادی, سیاست گذاری, عرضه آب آبیاری
    Hosein Taghizade Ranjbari *, Mohsen Shoukat Fadaee, Abolfazl Mahmoodi, Fateme Alijani, Gholamreza Yavari
    Introduction

    In this study first, a suitable economic planning model for agricultural water resources management in Kerman province was presented. Then the potential impacts of water supply policy plans on its agricultural sub-sector were evaluated.

    Materials and Methods

    In the implementation section, a three-stage calibration of a comprehensive economic model based on the positively mathematical programming (PMP) method and the maximum entropy (ME) approach were used. The required data and information are for years 2017-2018 that documentary and regional studies approach (regions A, B and C in master plan of provincial cropping pattern) through the organization of agriculture and water resources management in Kerman province were collected.

    Findings

    The results show that with implementation of supply-side policies, cropping patterns are developing towards acreage of low water and cereal products in different areas of Kerman province and products such as onions, cotton and vegetables have the largest reduction in cropping pattern. Under these conditions, farmers pay about one-third of the real value of agricultural water inputs in the form of water extraction and transportation costs and farmers southern Kerman province have the lowest level price elasticity of water demand (0.175). Corn and potatoes respectively, by maintaining and sustaining acreage in A (Agriculture in dry conditions) and C (agriculture in tropical conditions) regions provide optimal patterns to supply needs in these region and adjacent region.

    Conclusion

    Therefore, under conditions of water supply reduction policy the suggested patterns in the northern regions of Kerman province (A) are better optimal than other regions patterns (B and C).

    Keywords: Water resources management, Agriculture, Economic planning, Policy Making, Irrigation water supply
  • فاطمه معززی، سید حبیب الله موسوی*، غلامرضا یاوری، مهرداد باقری

    امروزه، یکی از مهم‏ترین چالش‏ ها در حفظ ثبات و پایداری توسعه اقتصادی منطقه ای و ملی پدیده تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن است که تهدیدی جدی برای نظام‏ های طبیعی، منابع آب و رفاه اجتماعی و اقتصادی محسوب می‏شود. از این ‏رو، درک رابطه بین تغییرات اقلیمی و متغیرهای اقتصادی- اجتماعی مانند امنیت غذایی و رفاه اقتصادی که در مطالعات اخیر، کمتر بدان پرداخته شده، ضروری است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی آثار رفاهی و امنیت غذایی تغییرات اقلیمی در دشت همدان- بهار بود. در این راستا، متغیرهای بارندگی و دما در افق 2070 بر اساس سناریوهای اقلیمی منتخب پیش بینی شد و سپس، با برآورد تابع واکنش عملکرد، محاسبه تغییرات عملکرد ناشی از پارامترهای آب‏ و هوایی ؛ و در نهایت، با تدوین یک الگوی برنامه ریزی ریاضی غیرخطی شامل ابعاد اقتصادی، زراعی و هواشناسی، اثرات بالقوه تغییر اقلیم بر رفاه اقتصادی و امنیت غذایی تحت سناریوهای اقلیمی منتخب در افق 2070 در مقایسه با سال پایه (2018) ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تغییرات اقلیمی با کاهش دسترسی به آب، از یک سو، با کاهش تولید و افزایش قیمت موادغذایی، موجب کاهش مازاد رفاه مصرف‏کننده می‏ شود و از سوی دیگر، موجب افزایش درآمد خالص مزرعه خواهد شد، اما همچنان در تمامی سناریوها رفاه اقتصادی کل کاهش خواهد یافت؛ بنابراین، حتی با تغییرات خوش‏بینانه اقلیم، رفاه مصرف‏ کننده و به تبع آن، امنیت غذایی کاهش می ‏یابد. همچنین، بر پایه یافته ‏های پژوهش حاضر، بیشترین کاهش مازاد مصرف‏ کننده در تمامی سناریوها مربوط به محصولات راهبردی تامین کننده امنیت غذایی خواهد بود؛ با این حال، با اتخاذ راهبرد سازگاری بهبود راندمان آبیاری در سناریوهای مورد بررسی به مقادیر مختلف، زیان رفاهی ناشی از تغییر اقلیم به‏‏طور کامل خنثی خواهد شد.

    کلید واژگان: امنیت غذایی, رفاه اقتصادی, مازاد مصرف‏کننده, تغییر اقلیم, دشت همدان- بهار
    F. Moazzezi, S. H. Mosavi *, Gh. Yavari, M. Bagheri

    Today, one of the most important challenges in maintaining the stability and sustainability of regional and national economic development is the phenomenon of climate change and its consequences, which is a serious threat to natural systems, water resources and social and economic well-being. Therefore, understanding the relationship between climate change and socio-economic variables such as food security and economic welfare, is necessary.This research aims to evaluate the impact of climate change on food security and economic welfarein the Hamadan-Bahar plain. In this regard, the variables of rainfall and temperature for the horizon of 2070 were predicted underselected climate scenarios and by estimating yield response functions, the products yield changes due to climatic parameters were measured. Finally, by developing a nonlinear mathematical planning model including economic, agronomic and meteorological dimensions, the potential effects of climate change on economic welfare and food security under the selected climatic scenarios in 2070 horizon compared to 2018(baseline) were evaluated. The results showed that climate change on the 2070 horizon would reduce water access, food production and supply, and ultimately reduce consumer welfare surpluses and increase food prices. Accordingly, the farm income would increase but still total economic welfare decline. On the other hand, the largest reduction in consumer surplus in all scenarios is related to strategic products that provide food security. However, the strategy of improving irrigation efficiency by 4.7, 20.8, 5.5 and 24.1%, respectively in scenarios B1, A2, RCP2.6 and RCP8.5, will be completely neutralize welfare losses due to climate change.

    Keywords: Food security, Economic welfare, Consumer surplus, Climate change, Hamedan-Bahar plain
  • هرمز اسدی*، غلامرضا یاوری، لیلا غیرتی آرانی، توران ابراهیمی میری

    توسعه و رونق کسب و کارهای کشاورزی به عنوان یک فعالیت کارآفرینی در تسهیل رابطه بین بخش کشاورزی و سایر بخش های اقتصادی در راستای اهداف رشد و توسعه اقتصادی کشور یک ضرورت تلقی می گردد. اهداف این پژوهش، ارزیابی اقتصادی تولید قارچ خوراکی با استفاده از شاخص های سودآوری ارزش حال خالص، نسبت فایده به هزینه، درصد بازده فروش، درصد بازده هزینه ای و نرخ بازده داخلی فعالیت بوده است. داده های این پژوهش مربوط به ایجاد کسب و کار تولید قارچ خوراکی در آسایشگاه معلولین کهریزک در استان البرز بوده که در سال 1398 به روش اسنادی جمع آوری گردیده است. نتایج حاکی از آن است که هزینه های سرمایه ای و جاری ایجاد یک سالن 5 تنی برابر 347/8 و 213/7  و جمعا 561/5 میلیون ریال برآورد شد. طی دوره تحلیل ده ساله، میانگین درصد بازده فروش و بازده هزینه ای در تولید قارچ به ترتیب 22/1 و 28/5 درصد برآورد شد. ارزش حال درآمد خالص فعالیت با نرخ تنزیل 18 درصد 60/7 میلیون ریال و شاخص سودآوری نسبت فایده به هزینه  1/04 برآورد شد. نرخ بازده داخلی تولید قارچ خوراکی 23/3 درصد محاسبه گردید که بیشتر از  نرخ تنزیل بوده، بنابراین، ایجاد فعالیت مربوطه در استان البرز اقتصادی است.

    کلید واژگان: تحلیل اقتصادی, تولید قارچ, کارآفرینی, کسب و کار
    Hormoz Asadi*, GholamReza Yavari, Laila Girati Arani, Turan Ebrahimi Miri

    Development and prosperity of agricultural businesses is an entrepreneurial activity in facilitating the relationship between the agricultural sector and other economic sectors in line with the goals of economic growth and development of the country is considered a necessity. The objectives of this study were to economic assessment of edible mushrooms production using profitability indicators such as net present value (NPV), benefit-cost ratio (BCR), Return on Sale and Return on Investment in percentage and internal rate of return (IRR). The data of this study were related to the establishment of an edible mushroom production business in Kahrizak sanatorium for the Disabled in Alborz province by donors, which was collected in 2019 by documentary methods. The results showed that the capital and current costs of creating a 5-ton hall in the first year were estimated at 347.8 and 213.7, respectively, and a total of 561.5 Iranian million rials.  During the ten-year analysis period, the average percent of sale return and the average percent of cost return were estimated 22.1 and 28.5 percent,  respectively. The net present value of activity was estimated at 60.7 Iranian million rials with discount rate of 18% and benefit- cost ratio was estimated at 1.04. The internal rate of return of edible mushroom production was calculated to be 23.3%, that it is more than discount rate, thus, to create the edible mushroom production activity was economic in the Alborz province.

    Keywords: Business, Economic analysis, Entrepreneurship, Mushroom production
  • جلال خیرخواه مقدم*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، امین دلاور

    چکیدهتولید سیب زمینی به عنوان یکی از اهداف استراتژیک کشاورزی کشور می باشد. این تحقفیق با هدف بررسی هزینه های تولید و صرفه های اقتصادی این محصول در شهرستان اردبیل انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش 183 سیب زمینی کار می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و اطلاعات به صورت پیمایشی و از طریق تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد: ساختار تابع هزینه با توجه به آماره ی کای اسکویر بدست آمده (8/36) غیر هموتتیک، نتایج آزمون ولد غیر بازده ثابت نسبت به مقیاس و آماره Fبدست آمده(04/17) غیر کاب داگلاس می باشد. رابطه جانشینی متقاطع آلن برای ماشین آلات نیروی کار، ماشین آلات و بذر، نیروی کار و بذر، نیروی کار و آب، بذر و آب، مثبت، برای نهاده های ماشین آلات و زمین، ماشین آلات و آب، زمین و ماشین آلات ، زمین و نیروی کار، زمین و بذر، زمین و آب منفی بود. کشش هزینه 5044/1- است. که نشان دهنده ی کاهش هزینه متوسط به ازای افزایش تولید بوده و تولید در قسمت نزولی منحنی هزینه واقع شده است. صرفه حاصل از مقیاس برابر با 504/2 که حاکی از افزایش 5/2 درصدی محصول وستانده به ازای افزایش یک در صدی هزینه می باشد.

    کلید واژگان: کشش هزینه, صرفه های حاصل از مقیاس, تابع هزینه ترانسلوگ, سیب زمینی, شهرستان اردبیل
    Jalal Kheirkhah Moghadam *, Gholamreza Yavari, Abolfazl Mahmoodi, Amin Delavar

    Potato production is considered as one of the strategic objectives of Iran’s agricultural programs.The present study aimed at investigating the production costs and economic benefits of this product in Ardabil city. To do so, 183 potato producers were randomly selected and were asked to present their ideas concerning the production costs and benefits through a questionnaire and an interview. A field study was also taken into consideration to enrich the data. The collected data were analyzed through measures of Chi-square, Wald test, and Translog cost function. The results revealed that the cost function structure was non-hemotetic with respect to the Chi-square statistics (36.8) and results of the constant non-returns and non-homogeneous Wald test to the scale’s F- statistics (17.04) were non-cobb Douglas. Allen cross replacement relationship was positive for the dichotomies such as workforce and machinery, machine and seed, workforce and seed, workforce and water, and finally seed and water. However, it was negative for machinery and land inputs, machinery and water, land and machinery, land and labor force, land and seeds, and land and water. The calculated cost elasticity was -1.5044 which indicated a decrease in the average costs for an output increase as the production cost was found in the downstream part of the cost curve. The economies of scale of 2.504 indicated a 2.5 percent increase in the yield for one-percent increase in the cost.

    Keywords: Cost elasticity, Scale savings, Translog Cost Function, Potato, Ardabil City
  • امین دلاور*، غلام رضا یاوری، سعید یزدانی، افشین امجدی، ابوالفضل محمودی
    وجود جدایی پذیری در تابع مطلوبیت مصرف کنندگان شرط لازم و کافی برای بودجه بندی چند مرحله ای و جمعی سازی سازگار کالاهاست که در آن مخارج با استفاده از شاخص های قیمت بین گروه های خوراکی تخصیص داده می شود و تخصیص درون گروهی هم به طور مستقل از سایر گروه ها صورت می گیرد. با توجه به بالا بودن سهم انواع گوشت (23درصد مخارج خوراکی و آشامیدنی خانوار) در بودجه خانوار و نقش مهم تغذیه ای گوشت در سلامتی افراد، در این مطالعه از تابع تقاضای روتردام برای تعیین الگوی مصرف کالاهای گوشتی در ایران استفاده شده است. در مطالعات تجربی تقاضا، از مفهوم تفکیک پذیری جهت برآورد صحیح تابع تقاضا و محدود نمودن تعداد پارامترها استفاده می شود. برای این منظور از داده های مربوط به شاخص قیمت و هزینه انواع گوشت ها (دام- طیور- ماهی) بانک مرکزی طی سال های 1396-1374 استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون های جدایی پذیری این فرضیه را که مصرف کنندگان ابتدا درآمد خود را بین 13 کالای گوشت به صورت سه گروه (دام، طیور، ماهی) تخصیص داده و سپس عمل تخصیص درآمد بین انواع زیر رده های گوشت که بر اساس گروه بندی صورت گرفته را تایید می نماید. همچنین نتایج تخمین سیستم تقاضا نشان داد همه گروه-های کالایی، دارای کشش قیمتی خودی منفی هستند. در این میان کشش قیمتی گروه های گوشت دام، طیور و گوشت ماهی به ترتیب برابر 89/0-، 59/0-، 77/0- می باشند. پیشنهاد اساسی پژوهش حاضر این است که پیش از هر گونه اقدامی در رویکرد سیستم تقاضا، باید آزمون های تفکیک پذیری ضعیف صورت گیرد.
    کلید واژگان: الگوی روتردام, جدایی پذیری ضعیف, تابع تقاضای گوشت
    Amin Delavar *, Gholamreza Yavari, Saeid Yazdani, Afshin Amjadi, Abolfazl Mahmoodi
    The separability of consumer desires is a necessary and sufficient condition for multi-stage budgeting and Collectivization is consistent of commodity where costs are allocated between edible groups using price indices and intergroup allocations are made independently of other groups. Given the high share of meat types (23 percent of household food and beverage expenditure) in the household budget and the important nutritional role of meat in people's health, in this study, to determine the consumption pattern of meat products in Iran used to Rotterdam demand function. In empirical studies of demand, the concept of separation is used to correctly estimate demand function and limit the number of parameters. For this purpose, data related to price index and cost of meat types (livestock, birds, fish) central Bank over the years 1995-2016 were used. The results of the separability tests support the hypothesis that consumers first divide their income between 13 meat products in three groups (livestock, birds, fish) assigns and then approves the allocation action between the types of meat subgroups that are grouped. Also results of system estimation showed that the groups had a negative intrinsic price elasticity.In the meantime, the price elasticity of groups livestock meat, birds and fish meat are respectively equal to -0.89, -0.59 and -0.77. The basic suggestion of the present study is that prior to any action on the demand system approach there should be weak separability tests.
    Keywords: Rotterdam Model, Weak Separation, Meat Demand Function
  • ابوذر پرهیزکاری*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، غلامرضا بخشی خانیکی

    ارزیابی آثار بالقوه پدیده خشکسالی در بخش کشاورزی و مدیریت منابع آب و همچنین، ارایه راهکارهای مقابله با آن ، گامی مهم در زمینه توسعه فعالیت های کشاورزی به شمار می رود. از این رو، در مطالعه حاضر ابتدا به منظور تعیین شدت های مختلف خشکسالی و رخداد آن طی دوره زمانی مورد بررسی (1397-1381) از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) استفاده شد. در ادامه با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی (PMP) به تحلیل اثرات بالقوه خشکسالی بر الگوی زراعی و وضعیت معیشتی کشاورزان حوضه جنوبی استان تهران پرداخته شد. واسنجی مدل تجربی در محیط نرم افزاری GAMS24/1 صورت گرفت. داده های موردنیاز از نوع اسنادی و ثبت شده در دستگاه های دولتی ذی ربط می باشند که در دو بخش سری زمانی (1397-1381) و مقطعی (1397-1396) گردآوری شدند. نتایج، احتمال رخداد خشکسالی های ملایم و شدید را در سطح حوضه جنوبی استان تهران به ترتیب حدود 7/43 و 25/6 درصد نشان داد که این امر مستعد بودن منطقه را در راستای رخداد مساله خشکسالی نشان می دهد. کاهش سطح زیرکشت محصولات آب بر هندوانه، ذرت دانه ای، آفتابگردان و افزایش سطح زیرکشت محصولات غله ای گندم و جو آبی از نتایج به دست آمده تحت شرایط رخداد خشکسالی در استان تهران است. از دیگر پیامدهای رخداد این پدیده تحت شدت های خفیف تا شدید، کاهش 00/3 تا 4/19 درصدی بازده ناخالص کشاورزان و افزایش 2/13 تا 6/115 درصدی ارزش اقتصادی آب آبیاری است. با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق، جهت کاهش ریسک خشکسالی هیدرولوژیکی و مواجهه کشاورزان حوضه جنوبی استان تهران با این رویداد، در گام نخست توصیه می شود که اصلاح الگوی بهینه زراعی در راستای کاهش سطح زیرکشت محصولات آب بر (مانند آفتابگردان و هندوانه) و جایگزینی آن با سطح زیرکشت محصولات دارای نسبت سود به آب مصرفی بالاتر (مانند ذرت دانه ای و کلزا) در اولویت قرار گیرد. در گام بعدی، پیشنهاد می شود که با توجه به کشش پذیری نهاده آب کشاورزی نسبت به تغییرات قیمتی در سطح حوضه جنوبی استان تهران (ewater= -0/96)، اجرای صحیح سیاست قیمت گذاری آب متناسب با روند تغییرات ارزش اقتصادی این نهاده کمیاب و رعایت اصل ملاحظه برابری در شرایط رخداد خشکسالی توسط بخش دولتی مدنظر واقع شود

    کلید واژگان: خشکسالی, مدیریت منابع آب, ملاحظه برابری, معیشت کشاورزان, مدل PMP
    Gholamreza Yavari, Abolfazl Mahmoodi, Golamreza Bakhshi Khaniki

    Assessing the potential effects of drought in agriculture and water resources management, as well as providing solutions to deal with it, is an important step in the development of agricultural activities. Therefore, in the present study the standardized precipitation index (SPI) to determine the different intensities of drought and its occurrence was used during the study period (2002-2018). Then, by using the Positive Mathematical Planning (PMP) model, the potential effects of drought on the cropping pattern and farmers' livelihoods of in the southern basin of Tehran province were analyzed. The required data are documentary and registered in the relevant government agencies which were collected in two sections, time series (2002-2018) and cross-section (2017-2018). The results showed that the probability of severe drought in the southern basin of Tehran province is about 6/25 percent. Decreasing the acrage of high consumption water products such as watermelon, corn, sunflower and increasing the acrage of wheat and barley are other obtained results under drought conditions in Tehran province. Decrease of 3/00 to 19/4 percent of farmers' gross profit and increase of 13/2 to 115/6 percent of the economic value of irrigation water are other consequences of this phenomenon under mild to severe intensities. According to the obtained results in this study, in order to reduce the risk of hydrological drought and farmers' exposure with this event in southern basin of Tehran province, in the first step it is recommended that the modification of optimal cropping patternin in order to reduce the acrage of water-filled products (such as sunflower and watermelon) and replace it with the acrage of products with higher profit to water ratio (such as corn and canola) be prioritized. In the next step, it is suggested that due to the elasticity of agricultural water input to price changes in the southern basin of Tehran province (ewater = -0/96), the correct implementation of water pricing policy in accordance with the trend of changes in the economic value of water input and observance of the principle equality consideration in drought conditions should be considered by the public sector.

    Keywords: Drought, Water resources management, equality consideration, farmers' livelihood, PMP model
  • صدیقه پرون*، غلامرضا یاوری، مریم رضازاده

    بخش کشاورزی، تاثیر پذیرترین زیر مجموعه ی اقتصاد نسبت به نوسانات اقلیمی است. گندم نیز از مهمترین محصولات استراتژیک جهان است که هم از لحاظ وزنی و هم از لحاظ مقدار، قابل توجه بوده و مورد استفاده انسان و حیوان است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی پیامدهای تغییر اقلیم بر محصول گندم، طی سال های (1382-1396) در استان هرمزگان است. به این منظور برای برآورد دقیق تر تابع واکنش عملکرد گندم به مولفه های اقلیمی، استان هرمزگان با استفاده از شاخص های اقلیمی به دو منطقه پهنه بندی شد. با استفاده از سناریوهای پیش بینی آب و هوا، عملکرد، تولید و سطح زیرکشت محصول گندم برای سال های 2025 تا 2100 پیش بینی شد. در نهایت به کمک مدل برنامه ریزی غیرخطی رفاه مصرف کننده، رفاه تولیدکننده و رفاه کل با استفاده از روش تعادل جزیی محاسبه، و برای سال های 2025 تا 2100 پیش بینی شد. نتایج نشان داد که عامل دما و مدیریت تاثیر عکس و عامل بارندگی و تکنولوژی تاثیر مستقیم بر عملکرد محصول گندم دارد. پیش بینی ها روند کاهشی را برای عملکرد، تولید و سطح زیرکشت تا سال 2100 نشان داد و در آن منطقه (2) از روند کاهشی بالاتری نسبت به منطقه (1) برخوردار بود. نتایج همچنین نشان داد که میزان تولید گندم در نتیجه تغییر اقلیم با شدت بیشتری نسبت به سناریوی کاهش سطح زیرکشت کاهش می یابد. رفاه کل نیز روند کاهشی را برای سال های آتی نشان داد و مصرف کننده های گندم احتمالا زیان بالاتری را نسبت به تولید کننده های آن تجربه خواهند کرد. بنابراین، با توجه به اثرات منفی تغییر اقلیم بر محصول گندم، می باید جهت جلوگیری از این اثرات زیان بار راهکارهایی برای سازگاری با شرایط اقلیمی مانند تغییر الگوی کشت منطقه، مدیریت بهینه منابع و تولید بذرهای مقاوم به تغییر اقلیم ارایه شود.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, تابع واکنش عملکرد, رفاه, سناریوی پیش بینی, گندم, استان هرمزگان
    Sedigheh Paroon *, GholamReza Yavari, Maryam Rezazadeh

    The agriculture section as a subsection of our economy receives the highest impact from climate change. Wheat is one of the most important strategic products in the world and its yield and quantity are significant for humans and animals. The purpose of this study was to evaluate the likely effects of climate change on wheat production in Hormozgan Province (2004-2018). In order to more accurately estimate the function of wheat yield to climatic components, the climatic indices of Hormozgan Province were divided into two climatic regions. Using weather scenarios, the yield, product and crop area of the wheat crop were predicted for the years 2025 to 2100. Finally, consumer welfare, producer welfare and overall welfare were calculated using nonlinear programming model and partial equilibrium method. The results showed that the factors temperature and management have inverse and rainfall and technology have direct relationship with the wheat yield. Projections showed a declining trend for yield, production and crop area up to the year 2100 where Area 2 had a higher reduction than Area 1. The results showed that the wheat production suffered higher reduction due to climate change compared to the reduced acreage. The overall welfare showed a decreasing trend for years to come and consumers will experience more harm than producers. Therefore, due to the different effects of climate change on wheat products, it is advisable to find ways to adapt to the climatic conditions. These attempts include but are not limited to changing the region's cultivation pattern, optimal management of the resources and producing climate resistant seeds.

    Keywords: climate change, Functional Reaction Function, welfare, Prediction Scenario, Wheat, Hormozgan province
  • ابوذر پرهیزکاری*، غلامرضا یاوری، ابوالفضل محمودی، غلامرضا بخشی خانیکی
    در مطالعه حاضر ارزیابی اثرات انتشار گازهای گلخانه ای بر عملکرد و الگوی کشت محصولات منتخب زراعی استان تهران مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا با استفاده از مدل های گردش عمومی (GCM) میزان اثرات گازهای گلخانه ای بر میانگین متغیرهای اقلیمی دما و بارش تحت سناریوهای انتشار A1B، A2 و B1 بررسی شد. این کار به کمک سامانه دیتایی GCM/RCM و مدل ریزمقیاس LARS-WG صورت گرفت. در ادامه، با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی و تحلیل رگرسیون اثرات متغیرهای اقلیمی دما و بارش بر میانگین عملکرد محصولات منتخب زراعی ارزیابی شد. جهت بررسی تغییرات عملکرد محصولات بر الگوهای زراعی از مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی (PMP) استفاده شد. نتایج نشان داد که رفتار متغیرهای اقلیمی دما و بارش طی دوره های آتی در سطح حوضه های مطالعاتی استان تهران نسبت به دوره پایه به ترتیب افزایشی (27/0 تا 75/3 درجه سانتی گراد) و کاهشی (63/0 تا 1/41 میلی متر) خواهد بود. افزایش تمایل کشاورزان جهت توسعه سطح زیرکشت گندم آبی، ذرت دانه ای و کلزا و کاهش سطح زیرکشت جو آبی، گوجه فرنگی، هندوانه و آفتابگردان در الگوی زراعی استان تهران از نتایج اعمال سناریوی اقلیمی تلفیقی (افزایش دو درجه ای دما و کاهش 20 میلی متری بارش) در این مطالعه است. تحت شرایط رخداد تغییر اقلیم، هندوانه و آفتابگردان به ترتیب با بیشترین تغییرات کاهشی در عملکرد (1/13، 7/17 درصد) و سطح زیرکشت (8/68 و 9/31 درصد) به عنوان حساس ترین محصولات در الگوی زراعی استان تهران شناسایی شدند. از این رو، برنامه-ریزی جهت کاهش و یا توسعه سطح آن ها طی دوره های آتی در الگوی کشت منطقه به زارعین و مسیولان ذیربط در بخش کشاورزی توصیه می شود.
    کلید واژگان: گازهای گلخانه ای, عملکرد محصولات, بازده ناخالص کشاورزان, الگوی کشت, تهران
    Abozar Parhizkari *, Gholamreza Yavari, Abolfazl Mahmoodi, Golamreza Bakhshi Khaniki
    in the present study evaluation of the effects of greenhouse gas emissions on the yield and cropping pattern of selected products in Tehran province were investigated. In order to assess the potential effects of drought, global warming and the establishment of local or regional water markets. To achieve this goal, first using general circulation models (GCM) the effects of greenhouse gases on the average climatic variables of temperature and precipitation under the emission scenarios A1B, A2 and B1 were investigated. This was done with the help of GCM/RCM data system and LARS-WG microscale model. Then, using econometric approach and regression analysis, the effects of climatic variables of temperature and precipitation on the average yield of selected products were evaluated. A positive mathematical programming (PMP) model to investigate changes of products yields on cropping patterns was used. The results showed that the behavior of climatic variables of temperature and precipitation during the future periods in Tehran province compared to the base period will increase (0/27 to 3/75 °c) and decrease (0/63 to 41/1 mm) respectively. Increasing the farmers’ desire to develop the acreage of irrigated wheat, corn and canola and reducing the acreage of irrigated barley, tomato, watermelon and sunflower in the cropping patterns of of Tehran province is an important result of application of integrated climate scenario (2 °c increase in temperature and 20 mm decrease in precipitation) in this study. Under the terms of climate change occurrence, watermelon and sunflower with the most decreasing changes in yield (13/1 and 17/7 %) and acreage (68/8 and 31/9 %) as the most sensitive products in cropping pattern of Tehran province were identified. Therefore, planning to reduce or develop the their acrage in the cropping pattern of Tehran province is recommended to farmers and relevant officials in the agricultural sector during future periods.
    Keywords: Greenhouse gases, Products Yield, Farmers' Gross Profit, Cropping Pattern, Tehran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • غلامرضا یاوری
    غلامرضا یاوری
    دانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال