فاطمه نارنجی ثانی
-
هدف مطالعه حاضر، شناسایی معیارها و مولفه های فرایند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک در دانشگاه تهران بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسانه توصیفی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان و استادان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. از این تعداد، 18 دانشجو و 25 مدرس به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مصاحبه نیمه ساختاریافته پاسخ دادند. سوالات مبتنی بر چارچوب نظری پژوهش، در سه مرحله طراحی و تصحیح شد. همچنین داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. مولفه های بیان شده توسط شرکت کنندگان را می توان در سه محور نهادی، فناوری و پداگوژی دسته بندی کرد که مهم ترین آن ها مضامین پداگوژی (علم و هنر یاددهی-یادگیری) است. نتایج نشان داد تجربه ها و مهارت های دانشجویان و مدرسان در یاددهی-یادگیری در کنار محتوای خوب و حمایت های دانشگاهی و فنی می تواند فرایند یاددهی-یادگیری را بسیار تسهیل کند. ناآگاهی افراد، این فرایند را به کندی و نادرستی پیش می برد و سبب نارضایتی می شود؛ بنابراین در بهبود فرایند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک دانشگاه تهران، نیاز است افراد آگاهی داده شوند و محتوای مناسب به همراه زمینه سازی مناسب فنی و نهادی صورت گیرد.کلید واژگان: پدیدارشناسی, دانشگاه تهران, فرایند یاددهی-یادگیری, یادگیری الکترونیکThe objective of the current investigation is to utilize a descriptive phenomenological qualitative research methodology to identify the components of the electronic platform at the University of Tehranthat are involved in the teaching and learning process. The statistical population of the current research consisted of all students and professors at the University of Tehran during the academic year 2021-2022. Purposive sampling was employed to select 18 students and 25 lecturers, who subsequently participated in a semi-structured interview. In three phases, the questions were developed and revised in accordance with the theoretical framework of the research. Also, the seven-step Colaizzi method was implemented to analyze the data. The participants’ components can be classified into three fields: institutional, technological, and pedagogical. The most significant field is pedagogy, which is the science and practice of teaching and learning. In general, the research indicated that the teaching-learning process can be facilitated by the experiences and skills of students and lecturers in teaching and learning, as well as excellent content and intuitional and technical support. Dissatisfaction can result from the delay and inaccuracy of the teaching-learning process, which can be caused by a lack of knowledge. Therefore, in order to enhance the teaching-learning process on the electronic platform at the University of Tehran, it is necessary to be cognizant of people, appropriate content, and tools for proper technical and institutional background.Keywords: E-Learning, Phenomenology, Teaching-Learning Process, University Of Tehran
-
پژوهش حاضر باهدف شناسایی نیازهای آموزشی نو معلمان انجام شد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گرده آوری یافته ها کیفی و به شیوه مرور نظام مند بوده است. به منظور تحقق هدف پژوهش به مرور منظمپیشینه پژوهشی بر مبنای الگوی سندلوسکی و باروسو (2006) در پایگاه های اطلاعاتی داخلی (مگیران، مرکز اطلاعات جهاد دانشگاهی و سیویلیکا) پرداخته شد.سپس از بین 650 سند پژوهشی شناسایی شده، 22 مورد انتخاب و با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون بررسی گردید. به منظور تعیین اعتبار از ابزار برنامه مهارت های ارزیابی اساسی گلین (2006) و پایایی تحقیق نیز از طریق روش توافق بین دو کدگذار و با مقدار کاپای 73% برآورد شد. تحلیل یافته های حاصل از بررسی مستندات نهایی منجر به شناسایی 24 مفهوم اصلی گردیدکه براساس مدل شایستگی در قالب 4 مولفه کلی تر شامل؛ نیازهای مرتبط بادانش (تسلط بر محتوای درسی، سواد ICT، دانش مرتبط با پداگوژی، رویکردهای یادگیری و هنرهای نمایشی)، نیازهای مرتبط بامهارت (به کارگیری ICT در فرایند یاددهی - یادگیری، تجزیه وتحلیل محتوای درسی، برقراری ارتباطات اجتماعی، مدیریت زمان، نظارت و ارزشیابی مبتنی بر شایستگی و پژوهشگری)، نیازهای مرتبط با توانایی (توانایی بیان سریع و شفاف ایده، ایجاد انگیزه در دانش آموزان، حل مسئله و تفکر انتقادی، برقراری عدالت در برخورد با دانش آموزان و مدیریت بر خود) و نیازهای مرتبط با نگرش (نگرش مثبت به کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند یاددهی-یادگیری، ارزش قائل شدن به حرفه ی معلمی، علاقه به کسب علم و دانش و به روزرسانی آن، تعهد به حرفه ی معلمی، نگرش مثبت به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و قومی، شوخ طبعی، اعتقاد به یادگیری مادام العمر) دسته بندی گردیدکلید واژگان: نو معلمان, نیازسنجی, تعلیم و تربیت, مرور نظام مندThe present study was conducted to identify the training needs of new teachers. The research method was applied in an objective and systematic review of the data collected. To achieve the purpose a regular review of the research was conducted based on the model of Sandelowski & Barroso (2006), after reviewing the 650 documents in the first stage, 22 were selected . The Critical Appraisal Skills Program(Glynn,2006) has been used to determine the validity, and the reliability was assessed by Cohen's kappa coefficient ) 73%(. Analysis of the documentation findings led to identifying 24 main concepts. The identified concepts were categorized into 4 components include; knowledge needs (mastery of course content, ICT literacy, knowledge pertaining to pedagogy, learning approaches and performing arts), skills needs (application of ICT, analysis of course content, social communication ,time management, and research-based evaluation), ability needs (ability to express ideas clearly, motivate students, problem solving and critical thinking, establishing justice in dealing with students, and self-management needs) and attitude needs (positive attitude to the use of ICT , valuing the teaching profession, interest in acquiring knowledge and updating, commitment to the teaching profession, positive attitude to cultural and religious differences, humor and believe in lifelong learning).Keywords: New Teachers, Needs Assessment, Education, Systemic Review
-
مقاله حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های شایستگی دیجیتال معلمان شکل گرفت. داده ها بر اساس روش کیفی از نوع مرور سیستماتیک جمع آوری شد. انتخاب مقالات بر اساس واژگان کلیدی بر پایه نظر خبرگان و ساختار پریسما انجام و تعداد 38 سند در قالب مقالات خارجی وارد تحلیل شد. منابع با استفاده از تحلیل مضمون و نرم افزار 2020 MAXQDA تحلیل شد. روایی یافته ها بر اساس نظرات گروه پژوهشی حاصل شد، پایایی ابزار از طریق شاخص پایایی ارزیاب ها بررسی گردید که ضریب کاپا مقدار 84/. را به دست داد. یافته ها نشان داد که شایستگی دیجیتال معلمان شامل 7 بعد و 27 مولفه بود. ابعاد شامل آموزش و یادگیری، توسعه حرفه ای و شغلی، راهبری و تعامل، تفکر دیجیتالی، ارتقای مهارت دیجیتالی یادگیرنده، ارزیابی و ویژگی های فردی بود. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود آموزش های حرفه ای مبتنی بر فناوری، تدریس تعاملی در محیط های مجازی و ترکیب شایستگی های دیجیتالی معلمان با مولفه های مستخرج مورد توجه جدی قرار گیرد.کلید واژگان: شایستگی, شایستگی دیجیتال, معلم, مرور نظام مندThe present study was conducted with the aim of identifying the dimensions and components of digital competence of teachers. The data was collected through qualitative method of systematic review. The selection of articles was done by keywords based on the opinion of experts and the structure of Prisma, and 38 documents in the form of foreign articles were included in the analysis. The selected corpus was analyzed using thematic analysis and MAXQDA2020 software. The validity of the findings was obtained based on the opinions of the research team, and the reliability of the tool was checked through the reliability index of the evaluators, which showed Kappa coefficient of 0.84. The findings indicated that the digital competence of teachers included 7 dimensions and 27 components. The dimensions included teaching and learning, professional and career development, leadership and interaction, digital thinking, enhancing the learner's digital skills, assessment and individual characteristics. According to the results, it is suggested that technology-based professional training, interactive teaching in virtual environments, and the combination of teachers' digital competencies with extracted components should be given serious attention.Keywords: Competence, Digital Competence, Teacher, Systematic Review
-
هدف
با توجه به روند رو به افزایش مهاجرت نخبگان دانشگاهی و عدم بازگشت بسیاری از آنان به کشور در سال های اخیر، هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان دانشگاهی از منظر کارکردهای نظام آموزش عالی در ایران می باشد.
مواد و روش هاتحقیق از نظر هدف کاربردی، از نظر گرداوری یافته ها کیفی و با استفاده از مطالعه اسنادی و شیوه مرور نظام مند انجام شد. بر این اساس، مقالات علمی-پژوهشی چاپ شده در ایران (1381-1401) در پایگاه های علمی-پژوهشی داخلی شامل نورمگز، مگیران و پایگاه داده های علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت. سپس براساس ملاک هایی از جمله ارتباط مقالات با موضوع اصلی پژوهش، تمرکز پژوهش ها بر نخبگان دانشگاهی، توجه به مولفه های مرتبط با کارکردهای آموزش عالی به عنوان عامل موثر بر مهاجرت نخبگان دانشگاهی، علمی-پژوهشی بودن مقالات و بازه زمانی مشخص، از میان 944 پژوهش، نهایتا 34 مقاله از طریق بررسی عنوان، چکیده و محتوا انتخاب شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار یافته های کیفی با استفاده از روش همسوسازی، اصول لینکلن و گوبا و راهبردهای کرسول مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از مرور نظام مند منجر به شناسایی دو خوشه ی مقوله ای عوامل فشار داخلی و عوامل کشش خارجی شامل 11مولفه و 34 مفهوم شد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به سوالی اصلی پژوهش حاضر مبنی بر شناسایی عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان دانشگاهی در ایران از منظر کارکردهای آموزش عالی و مرور تحقیقات انجام شده در بیست سال گذشته (1401-1381)، مجموعا 11 مولفه شامل 6 مولفه در خوشه ی مقوله ای عوامل فشار (کیفیت ناکافی کارکرد آموزش؛ کیفیت ناکافی زیست بوم پژوهش؛کارامدی ناکافی نظام نوآوری؛ کارامدی ناکافی نظام حکمرانی آموزش؛ مشکلات و موانع جذب و نگهداری نخبگان دانشگاهی؛ فرهنگ و جو آکادمیک نامناسب) و 5 مولفه در خوشه ی مقوله ای عوامل کشش (کیفیت مطلوب نظام آموزش؛ کیفیت مطلوب پژوهش؛ وجود فرهنگ و جو آکادمیک مناسب؛ نظام کارامد نگهداشت و توسعه شغلی اعضای هیات علمی و ارتباط پویای دانشگاه و جامعه) احصاء شد. بر این اساس، اگرچه دلایل ارائه شده برای تحرکات و جابجائی های نخبگان بسیار متنوع و متعدد است، اما در کنار عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز یکی از مهم ترین عوامل دافعه که منجر به مهاجرت نخبگان دانشگاهی در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران می شود، دستیابی به آموزش عالی با کیفیت از ابعاد گوناگون است. در نتیجه برای مواجهه با پدیده مهاجرت نخبگان دانشگاهی در ایران به عنوان پدیده ای اجتناب ناپذیر و روندی جهانی، سیاست گذاران و مسئولان به ویژه در حوزه آموزش عالی باید علاوه بر تلاش جهت رفع و کاهش عوامل فشار داخلی و ارتقای سطح کیفیت آموزش عالی در داخل کشور جهت حفظ و نگهداشت نخبگان و نیز تلاش برای بازگشت مهاجران، بر راهبردهایی جهت بهره مندی بیشتر از ظرفیت نخبگان خارج از کشور در قالب چرخش نخبگان متمرکز شوند.
کلید واژگان: فرار مغزها, نخبگان دانشگاهی, مهاجرت نخبگان, آموزش عالی, عوامل جاذبه و دافعهObjectivesConsidering the increasing trend of the migration of academic elites and the failure of many of them to return to the country in recent years, the aim of the present study is to identify the factors affecting the migration of academic elites from the perspective of the functions of the higher education system in Iran.
Materials and MethodsThe research, in terms of purpose, is applied, and in terms of data collection, is qualitative, using documentary study and systematic review methods. Accordingly, scientific-research articles published in Iran (2002-2022) in domestic scientific-research databases including Noormags, Magiran, and the Humanities Database were reviewed. Then, based on criteria such as the relevance of the articles to the main research topic, the focus of the research on academic elites, attention to the components related to the functions of higher education as a factor affecting the migration of academic elites, being scientific-research articles, and a specific time frame, 34 articles were selected from among 944 studies through examining the title, abstract, and content, and fanally were analyzed. The credibility of the qualitative findings was confirmed using the method of triangulation, as well az the principles of Lincoln and Guba and Creswell's strategies.The results of the systematic review led to the identification of two categorical clusters of "internal push factors" and "external pull factors" including 11 components and 34 concepts.
Discussion and ConclusionRegarding the main research question of identifying the factors affecting the migration of academic elites in Iran from the perspective of the functions of higher education and reviewing the research conducted in the past twenty years (2002-2022), a total of 11 components were identified, including 6 components in the category of push factors (insufficient quality of educational functions; insufficient quality of the research ecosystem; inadequate efficiency of the innovation system; inadequate efficiency of the research ecosystem; inadequate efficiency of the innovation system; inadequate efficiency of the education governance system; problems and obstacles in attracting and retaining academic elites; inappropriate academic culture and climate) and 5 components in the category of pull factors (desirable quality of the education system; desirable quality of research; the existence of a suitable academic culture and climate; an efficient system of retaining and career development of faculty members; and the dynamic relationship between the university and society). Based on this, although the reasons given for the movements and displacements of elites are highly diverse and numerous, alongside economic, political, and social factors, one of the most important push factors leading to the migration of academic elites in developing countries, including Iran, is access to high-quality higher education from various dimensions. Consequently, in order to address the phenomenon of academic elite migration in Iran as an inevitable phenomenon and a global trend, policymakers and authorities, particularly in the field of higher education, should focus on strategies to better utilize the capacity of elites outside the country in the form of elite circulation, in addition to efforts to address and reduce internal pressure factors and improve the quality level of higher education within the country to retain and preserve elites, as well as efforts to facilitate the return of migrants.
Keywords: Brain Drain, Academic Elites, Intellectual Migration, Higher Education, Push, Pull Factores -
هدف پژوهش حاضر بررسی چالش های حیاتی آموزش الکترونیکی در موسسات آموزش عالی می باشد. داده های این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش توصیفی پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد، سپس یافته ها با روش 7 مرحله ای کولایزی (1978) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. حوزه پژوهش شامل 12 خبره دانشگاهی در آموزش الکترونیکی دانشگاه تهران به روش نمونه گیری هدفمند بود. اعتبار داده های کیفی بر اساس چهار معیار لینکلن و گوبا (1985) از جمله: اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تایید پذیری و همچنین پایایی با کدگذاری مجدد و دو کدگذار بررسی و تایید شده است. نتایج تجزیه و تحلیل منجر به بررسی 142 مفهوم اصلی و سپس در قالب 10 چالش حیاتی مرتبط با اکثر اجزای نظام آموزشی از جمله: یادگیرنده، معلم، فناوری، منابع مالی و اطلاعاتی، ملاحظات اخلاقی، فرهنگ دانشگاه، رهبری کلاس درس، سیستم پشتیبانی، اثربخشی یادگیری و رضایت ذینفعان داخلی. در نهایت، با استفاده از رویکرد سیستماتیک، چالش های مذکور در سه بعد اصلی نظام یادگیری- یاددهی طبقه بندی شده اند.
کلید واژگان: چالش ها, یادگیری الکترونیکی, رویکرد سیستماتیک, رویکرد کیفی, دانشگاه تهرانThe purpose of current study is to explore the critical challenges of e-learning in higher education institutions. The data for this research were collected through a qualitative approach using a descriptive phenomenological method and semi-structured interview tool, then the findings were analyzed by Colaizzi's (1978) 7-step method. The research field included 12 academic experts in E-learning at the University of Tehran through purposeful Sampling. The validity of qualitative data, based on the four criteria of Lincoln and Goba (1985) including; credibility, transferability, dependability, and confirmability and also reliability by re-coding and two coders have been examined and confirmed. The results of the analysis led to exploring142 main concepts, then in the form of 10 critical challenges related to the most components of the educational system including; learner, teacher, technology, financial and information resources, ethical considerations, university culture, classroom leadership, support system, learning effectiveness, and satisfaction of internal stakeholders. Finally, using a systematic approach, the mentioned challenges have been classified into three main dimensions of learning-teaching system such as; input, process, and output.
Keywords: Challenges, E-Learning, Systematic Approach, Qualitative Approach, University Of Tehran -
پیشینه و اهداف
رویکرد یادگیری ترکیبی به معنای به کارگیری محیط یادگیری چهره به چهره همراه با ظرفیت های محیط الکترونیکی، شناخته می شود. این رویکرد، به دلیل مزایای چشمگیری که با جبران معایب دو محیط یادگیری حضوری و الکترونیکی به همراه دارد، بیش از 15 سال است توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اما امروزه، پس از شیوع اپیدمی کووید 19 در دنیا، به یک انتخاب ضروری نه تنها برای پژوهشگران که برای مدیران و صاحبان کسب و کارها از جمله نظام های آموزشی، مبدل گردیده است. از این رو، پژوهشگران در سراسر جهان بیش از پیش درصددند تا بهترین راه های بهره مندی از مزایای هر دو رویکرد چهره به چهره و الکترونیکی را در قالب الگوهای یادگیری ترکیبی برای نظام آموزشی، از جمله دانشگاه ها ارایه دهند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تبیین ابعاد و مولفه های الگوی نظام یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه، انجام شده است.
روش هاروش پژوهش کیفی نظریه، برخاسته از داده ها و از نوع نوخاسته بود. میدان پژوهش، شامل 15 نفر از مدرسان دانشگاه ها بوده که از طریق نمونه گیری هدفمند و براساس ملاک های از پیش تعیین شده، انتخاب شدند. ملاک انتخاب خبرگان، شامل «عضو انجمن یادگیری الکترونیکی و بیش از 5 سال حضور فعال در این عرصه» و «صاحب آثار برجسته علمی و سابقه تجربه عملیاتی در حوزه یادگیری الکترونیکی»، بوده است. به منظور گردآوری یافته ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته، استفاده گردید و تا رسیدن به اشباع نظری، ادامه یافت. تحلیل یافته ها، با روش تحلیل محتوا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. میزان اعتبار یافته های پژوهش با استفاده از چهار معیار لینکلن و گوبا شامل اعتبارپذیری، تاییدپذیری، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان؛ و پایایی آن، توسط کدگذاری مجدد و دو کدگذار مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتیجه تحلیل یافته ها منجر به شناسایی 219 عبارت کلیدی گردید، سپس در قالب 29 مولفه اصلی شامل مدیریت تغییر، حمایت مدیران ارشد، برنامه راهبردی، برنامه عملیاتی، جذب، توسعه، نگهداشت، منابع فنی، منابع مالی و کالبدی، منابع اطلاعاتی و دانشی، راهبردهای تدریس و سناریونویسی، تعامل، بسته منابع درسی، ارزیابی از دانشجو، باور و نگرش مورد نیاز ذینفعان، مهارت مورد نیاز ذینفعان، دانش مورد نیاز ذینفعان، نگرش های مشترک، ارزش های مشترک، معانی و مفاهیم مشترک، پشتیبانی روانشناختی، پشتیبانی فرایندی و پداگوژیکی، پشتیبانی فنی، ارتباطات درون دانشگاهی، ارتباطات برون دانشگاهی، ارزیابی، نظارت، حفظ مالکیت معنوی، احترام به حریم خصوصی، دسته بندی شد و در نهایت، 11 عامل از جمله رهبری تحول آفرین، برنامه ریزی، مدیریت سرمایه انسانی، تامین منابع، مدیریت فرایند یاددهی- یادگیری، شایستگی های مورد نیاز ذینفعان، فرهنگ سازی درخصوص رویکردهای نوین، نظام پشتیبانی از ذینفعان اصلی و درونی، ارتباطات درون و برون دانشگاهی، نظام ارزیابی و تضمین کیفیت دانشگاه، و ملاحظات اخلاقی به منظور پیاده سازی رویکرد ترکیبی در دانشگاه، به دست آمد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این پژوهش، می تواند راهنمای عملی برای مدیران ارشد دانشگاه ها و موسسات آموزشی عالی به منظور پیاده سازی رویکرد یادگیری ترکیبی در نهادهای مذکور، به ویژه دانشگاه های سطح یک باشد؛ تا بدین وسیله بتوانند خود را با آخرین تغییرات، به ویژه تحولات نوین در خصوص رویکردهای نظام یاددهی-یادگیری، همسو نگاه داشته، در راستای پرورش دانشجویانی با صلاحیت ها و شایستگی های مورد نیاز جامعه و بازارکار، عملکردی اثربخش داشته باشند و بتوانند تهدید استفاده از محیط الکترونیکی را به فرصتی برای ایجاد تحول در رویکردهای آموزشی و استقرار نظام یادگیری ترکیبی با استفاده از محیط برخط، تبدیل کنند.
کلید واژگان: نظام یاددهی-یادگیری, رویکرد یادگیری ترکیبی, آموزش عالی, دانشگاهBackground and ObjectivesBlended learning approach uses a face-to-face learning environment with the capacities of an electronic environment. This approach has attracted the attention of researchers for more than 15 years due to the significant advantages it brings by compensating for the disadvantages of both face-to-face and e-learning environments. However, today, after the spread of the epidemic of Covid-19 in the world, it has become a necessary choice not only for researchers but also for managers and business owners, including educational systems. Therefore, researchers worldwide are increasingly trying to provide the best ways to benefit from the advantages of face-to-face and e-learning approaches in the form of blended learning models for the educational system, including universities. Therefore, the current research was conducted to explain the dimensions and components of the model of the blended teaching-learning system in the university.
MethodsThe qualitative research method was grounded theory and of emergent type. The research field included 15 university instructors selected through purposeful sampling based on predetermined criteria. The selection criteria of experts included "member of e-learning association and more than five years of active presence in this field" and "authors of outstanding scientific works and operational experience in e-learning". In order to collect the findings, a semi-structured interview was used and continued until theoretical saturation. Then, the findings were analyzed using the content analysis method in three stages open, axial and selective coding. Finally, the validity of the research findings was evaluated using Lincoln and Guba's four criteria, including credibility, confirmability, transferability, and reliability; its reliability was checked by re-coding and two coders.
FindingsThe results of the analysis of the findings led to the identification of 219 key phrases, then in the form of 29 principal components including change management, support from senior management, strategic plan, action plan, attracting, developing, retaining, technical resources, financial and physical resources, information and knowledge resources, teaching strategies and scenario writing, interaction, educational package, evaluation of students, required beliefs and attitudes for stakeholders, required skills for stakeholders, required knowledge for stakeholders, common attitudes, shared values, common meanings and concepts, psychological support, process and pedagogical support, technical support , intra-university communication, extra-university communication, evaluation, monitoring, protection of intellectual property, respect for privacy were categorized and finally 11 factors including transformational leadership, planning, human capital management, resource provision, teaching-learning process management, required competencies stakeholders, culture-building regarding new approaches, support system for main and internal stakeholders, internal and external university communication, university assessment and quality assurance system, and ethical considerations were obtained in order to implement a blended approach in the university.
ConclusionThe results of this research can be a practical guide for senior managers of universities and higher education institutions in order to implement the blended learning approach in the said institutions, especially first-level universities; in this way, they can keep themselves aligned with the latest changes, especially the new developments in the approaches of the teaching-learning system, and have an effective performance in the direction of educating students with the qualifications and competencies required for the society, and turn the threat of using the electronic environment into an opportunity to transform educational approaches and establish a blended learning system using the online environment.
Keywords: Teaching-Learning System, Blended Learning approach, Higher Education, University -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 52، تابستان 1402)، صص 132 -152
هدف پژوهش حاضر مطالعه پژوهشهای مرتبط با رویکرد یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، از نظر گردآوری داده ها کیفی و با شیوه مطالعه مروری نظام مند انجام شده است. بدین منظور منابع موردنیاز از پایگاه های اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعاتی نشریات کشور، مرجع دانش سیویلیکا و پایگاه اطلاعات علمی ایران با استفاده از کلیدواژه های مناسب جستجوشد. سپس مستندات یافت شده برمبنای الگوی هفت مرحله ای سندولسکی و باروسو موردتحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد، دریک نگاه سیستمی، پژوهشهای پیشین در موضوع نظام یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران سه مقوله درونداد (شایستگی های مرتبط با دانشجو دارای 5 مقوله فرعی تر، شایستگی های مرتبط با مدرس دارای 2 مقوله فرعی تر)، فرایند (فرایند یاددهی-یادگیری دارای 3 مقوله فرعی تر) و برونداد (برونداد مرتبط با دانشجو دارای 3 مقوله فرعی تر، برونداد مرتبط با مدرس دارای 2 مقوله فرعی تر) را به عنوان مقوله های اصلی این رویکرد موردبررسی قرارداده اند. براساس یافته ها نقش مدیریت و رهبری دانشگاه به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام یاددهی-یادگیری وجه مغفول پژوهش های موردمطالعه شناخته شد. نتایج پژوهش حاضر می تواند الگوی عمل مدیران و مدرسان دانشگاه ها برای پیاده سازی اثربخش رویکرد ترکیبی در نظام یاددهی-یادگیری، و راهنمای پژوهشگران برای انجام تحقیقات بیشتر به منظور رفع کاستی های پژوهشی در این حوزه باشد.
کلید واژگان: نظام یاددهی-یادگیری, رویکرد ترکیبی, مرور نظام مند, دانشگاهInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:13 Issue: 4, 2023, PP 132 -152The purpose of this research is to investigate researches relatedto the blended teaching-learning approach in Iranian universities. The research method is applied, and data collection was conducted using a qualitative approach through a systematic review method. For this purpose, resources were searched from databases(sid, noormags, magiran, civilica, ganj.irandoc) by using related keywords.Then the found documens were analyzed based on Sandlowski and Barroso seven-step model.Based on a comprehensive and systematic view, the research results indicate that the previous researches on the subject of the blended teaching-learning system in Iranian universities have examined the three dimensions of the input(competencies related to students with 5 subdimensions, competencies related to instructors with 2subdimensions), the process(teaching-learning process with 3subdimensions) and the ouput(student-related output with 3subdimensions, instructor-related output with 2subdimensions) as the main dimensions of this approach.Based on the findings, the role of university management and leadership has been neglecte in the studied researches,while it is one of the main dimentions of the teaching-learning system.The results of the present research can be a model for university managers and instructors to effectively implement a blended approach in the teaching-learning system,and a guide for researchers to conduct further research in order to eliminate research deficiencies in this field.
Keywords: Teaching-Learning System, blended approach, Systematic Review, University -
هدف
پژوهش حاضر باهدف بررسی مولفه های مرتبط با اثربخشی یادگیری همراه در آموزش عالی انجام شده است.
مواد و روش ها:
روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی-کمی) است. جامعه آماری پژوهش شامل؛ کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل (1068 نفر) در موسسه آموزش عالی مهر البرز (سال تحصیلی 98-99) بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران 282 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور تحقق اهداف پژوهش، ابتدا پیشینه تحقیقی موجود و مرتبط موردبررسی و بی آنکه نظریه خاصی مبنای کار قرار داده شود، بامطالعه و تلفیق الگوهای موجود درزمینه مولفه های مرتبط با اثربخشی یادگیری همراه از یک سو و انتخاب مولفه هایی که بیشتر پژوهشگران به آن ها اشاره کرده اند از سوی دیگر، 15 مولفه شناسایی شده و بر اساس آن الگوی مفهومی پژوهش بازنمایی گردید. مولفه های مذکور عبارت اند از؛ نگرش دانشجویان به یادگیری همراه، قصد تداوم یادگیری همراه، سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، پشتیبانی (مالی، فنی، آموزشی و دانشجویی)، انعطاف پذیری، تعامل در یادگیری همراه، کیفیت محتوی الکترونیکی، درک سودمندی یادگیری همراه، سهولت استفاده از یادگیری همراه، استقلال، خودکارآمدی و هنجارهای ذهنی یادگیرنده، وجود زیرساخت و دسترسی به نرم افزارها و سخت افزارهای موردنیاز برای یادگیری همراه. سپس مولفه های شناسایی شده بر اساس میزان ارتباط معنایی و محتوی در سه مولفه کلی تر شامل؛ مولفه های مرتبط با فرایند یاددهی- یادگیری[1]، ویژگی های فردی یادگیرنده و فناوری طبقه بندی شدند. در مرحله بعد به منظور اعتبارسنجی الگوی مفهومی و بررسی وضعیت موجود در موسسه آموزش عالی مهر البرز پرسشنامه ای با 60 سوال بسته پاسخ ساخته و اجرا شد. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان، روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 0.97% محاسبه و به تایید رسید.
یافته ها:
نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد: 1. الگوی طراحی شده از برازش مطلوبی برخوردار است. 2. از دیدگاه دانشجویان وضعیت موجود کلیه مولفه های مرتبط با اثربخشی یادگیری همراه از میانگین نظری (2.5) پایین تر می باشد. 3؛ و درنهایت دانشجویان اظهار می دارند که از بین مولفه های شناسایی شده، هنجارهای ذهنی یادگیرنده دارای بیشترین اهمیت در اثربخشی یادگیری همراه و وجود زیرساخت مناسب از کمترین اهمیت برخوردار است.
نتیجه گیری:
مجریان و سیاست گذاران موسسه آموزش عالی مهر البرز (الکترونیکی) قبل از پیاده سازی نظام یادگیری همراه و به هنگام تدوین برنامه راهبردی و عملیاتی ضروری است به اهم مولفه های موثر برافزایش اثربخشی نظام مذکور نظیر؛ قصد تداوم یادگیری همراه، سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، درک سودمندی یادگیری همراه، سهولت استفاده از یادگیری همراه و تامین زیرساخت مناسب جهت پیاده سازی آن توجه نمایند. در این راستا پیشنهاد می گردد به منظور بهبود مستمر کیفیت و افزایش اثربخشی یادگیری همراه، سازوکارهای عملیاتی بر اساس اهم چالش های شناسایی شده طراحی، اجرا و مورد ارزیابی مستمر قرار گیرد.
کلید واژگان: یادگیری همراه, اثربخشی, محیط الکترونیکی, نظام آموزش عالیObjectiveThis study aimed to study the related components of the effectiveness of m-learning in higher education.
Materials and MethodsThe research method applied in terms of purpose and data collection is mixed (qualitative-quantitative). The study's statistical population includes; All students studying (1068 people) at Mehr Alborz Institute of Higher Education. Using a simple random sampling method and the Cochran formula, 282 people were selected as the sample. First, the existing and relevant literature review is examined to achieve the purpose. Then by studying and combining existing models in the field of related components to m-learning effectiveness on the one hand and selecting the components mentioned by most researchers, the component was identified, and based on it, the conceptual model of the research was represented. The mentioned components are; Students' attitude towards mobile learning, intention to continue mobile learning, ICT literacy, support system(financial, technical, educational, and student), flexibility, interaction in mobile learning, quality of electronic content, understanding of the usefulness of mobile learning, ease of using mobile learning, Independence, self-efficacy and mental norms of the learner, the existence of infrastructure and access to the software and hardware required for mobile learning. Then the identified components are based on the degree of semantic and content relationship in three more general components, including; Components related to the teaching-learning process, individual characteristics of the learner, and technology. In the next stage, to validate the conceptual model and review the current situation of the institution, a questionnaire with 60 closed-ended questions was prepared and implemented. The validity of the questionnaire was calculated and confirmed by experts, the validity of the structure using factor analysis, and its reliability was calculated using Cronbach's alpha of 0.97%.
Discussion and ConclusionThe results of the data analysis show: 1. The designed model has a good fit. 2. From the students' point of view, the current situation of all components related to the effectiveness of m- learning is lower than the theoretical average (2.5). 3. Finally, students state that among the identified components, the learner's mental norms are the most important in the effectiveness, and appropriate infrastructure is of the most minor importance.Executors and policymakers of Mehr Alborz Higher Education Institute (electronic) Before implementing the m- learning system and when developing a strategic and operational plan, it is necessary to pay attention to issues such as; the intention of continuing mobile learning, information, and communication technology literacy, understanding the usefulness of mobile learning, ease of using mobile learning and providing the appropriate infrastructure for its implementation. In this regard, to continuously improve the quality and increase the effectiveness of mobile learning, it is suggested that operational mechanisms be designed, implemented, and continuously evaluated based on the most critical identified challenges.
Keywords: mobile learning, Effectiveness, e-learning environment, Higher education -
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعیین مولفه های مرتبط با یادگیری موبایل در نظام آموزش عالی ایران است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری یافته ها کیفی و با استفاده از روش مطالعه اسنادی و شیوه مروری نظام مند انجام شد. برای تحقق هدف مذکور به مرور و منظم گستره پیشینه تحقیق (در بازه زمانی 1390 تا 1400) در میان پژوهش های منتشرشده در پایگاه های اطلاعاتی داخلی نظیر جهاد دانشگاهی، مگ ایران و نورمگز پرداخته شد. سپس بر اساس ملاک هایی مانند عنوان پژوهش، چکیده و محتوای آن ها، در نهایت از بین 543 پژوهش، 32 مورد انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. برای تعیین اعتبار پژوهش از ابزار برنامه مهارت های ارزیابی اساسی گلین و همکاران (2006) و پایایی آن نیز با استفاده از روش توافق بین دو کدگذار (پژوهشگران و متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی و یادگیری موبایل در نظام آموزش عالی) بررسی و با مقدار کاپای 757/0 مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از مرور نظام مند منجر به شناسایی 17 مفهوم شد که در قالب 5 مولفه طبقه بندی شد. یافته ها نشان داد که مولفه های مرتبط با مدرس (دانش، نگرش و مهارت های مورد نیاز)، فراگیر (دانش، نگرش و مهارت های مورد نیاز)، راهبری کلاس درس (تعامل، روش های یادگیری، روش های یاددهی، ارزشیابی، محتوا)، سازمان و مدیریت (منابع مالی، منابع اطلاعاتی، فرهنگ سازمانی) و فناوری (نرم افزار، سخت افزار و زیرساخت) در این مطالعات، موردتوجه بیشتری قرار گرفته اند.
کلید واژگان: مرور نظام مند, نظام آموزش عالی, یادگیری همراهThe purpose of this study is to identify and determine the related components to mobile learning within the Iranian higher education system. The research method was applied in terms of objective and by using a qualitative approach, has been used systematic review method for data collection. To achieve the purpose of the research, a regular and extensive review of the research background (between 2010-2021) was searched in internal scientific databases. After reviewing based on criteria such as; research topic, abstract, and content of documents, among 543 research, 32 items were selected and analyzed. In addition, the Critical Appraisal Skills Program (Glynn,2006) has been used to determine the validity, and the reliability was assessed by agreement between two raters (Researcher and specialist in the field of e-learning and mobile learning in higher education system) with a Cohen's kappa coefficient of (73%). Results from the systematic review extracted 17 concepts and 5 components. Findings showed which related components to the teacher (knowledge, attitude, and required skills), learner (knowledge, attitude, and required skills), classroom leadership (interaction, learning methods, teaching methods, evaluation, content), organization and management (resources Finance, information resources, organizational culture) and technology (software, hardware, and infrastructure) have been received more attention in these studies.
Keywords: Systematic Review, Higher education system, Mobile Learning -
پیشینه و اهداف
یکی از مهم ترین اهداف نظام های آموزشی رفع نیازهای یادگیرندگان به ویژه در مواقع بحرانی است. همه گیری بیماری کووید 19 یکی از بزرگ ترین بحران های اخیر بوده و تاثیر قابل توجهی بر نظام های آموزشی داشته است؛ به نحوی که بسیاری از کشورها به آموزش های برخط روی آورده اند که در هر زمان و مکان قابل دسترسی است؛ اما انتقاداتی هم به آن وارد است. ازجمله انتقادات می توان به ضعف نظام ارزشیابی دانشجویان و تاثیر منفی بر ارتباطات بین فردی اشاره کرد. کیفیت یاددهی یادگیری در دانشگاه ها اهمیت بسیاری دارد و ارزیابی اثربخشی آن یکی از مهم ترین دغدغه های متصدیان امر است. به منظور ارزشیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی لازم است ابتدا سازه مذکور تعریف و سپس عوامل اصلی و موثر در انجام موفقیت آمیز آن شناسایی شود. در دورانی زندگی می کنیم که با حجم انبوهی از اطلاعات سروکار داریم و پیشرفت روزمره فناوری نیز بر حجم آن ها می افزاید، ازاین رو نظام آموزشی مدرسه دیگر قادر به رفع نیازها و مطالبات دانشجویان نیست و توجه و تقویت مهارت های فردی یادگیرندگان نظیر خود نظارتی، خودارزیابی و یادگیری خود راهبر سبب می شود فرد به دنبال برطرف کردن نیازهایش باشد؛ بنابراین با توجه به مساله مطرح شده و اهمیت آن، پژوهش حاضر باهدف نقش اثربخشی یادگیری الکترونیکی بر اساس یادگیری خود راهبر دانشجویان در بحران همه گیری کرونا انجام شده است.
روش هااز منظر هدف، روش این پژوهش کاربردی و از منظر نحوه گردآوری اطلاعات، کمی و از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1399 1400 هستند. با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، 377 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری یافته های پژوهش حاضر شامل پرسش نامه یادگیری خود راهبر شن و همکاران و همچنین پرسش نامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی است که شین یان هانگ و همکاران آن را طراحی کرده اند. به منظور بررسی اعتبار پرسش نامه اثربخشی یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر از روایی محتوا و روایی سازه استفاده شده است که هر دو نشان می دهد مدل از برازش مناسبی برخوردار است. درنهایت به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی (به منظور تعیین وضعیت متغیرهای پژوهش)، ضریب همبستگی پیرسون (به منظور بررسی رابطه ساده بین متغیرهای پژوهش)، رگرسیون گام به گام و نهایتا تحلیل عاملی تاییدی (برای روایی سازه و تبیین نقش متغیرها) استفاده شده است.
یافته هانتایج به دست آمده از تحقیق بیانگر آن است که وضعیت یادگیری خود راهبر و اثربخشی یادگیری الکترونیکی ازنظر دانشجویان بالاتر از میانگین نظری قرار دارد و از بین مولفه های یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری از بالاترین میانگین برخوردار است. بین یادگیری خود راهبر و مولفه های آن با اثربخشی یادگیری الکترونیکی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و از بین مولفه های یادگیری خود راهبر، انگیزه یادگیری، برنامه ریزی و توانایی های اجرایی بیشترین رابطه را با اثربخشی یادگیری الکترونیکی داشته است. درنهایت نتیجه رگرسیون گام به گام بیانگر آن است که یادگیری خود راهبر و مولفه های آن قادر است حدود 30 درصد از اثربخشی یادگیری الکترونیکی دانشجویان را تبیین کند.
نتیجه گیریخود راهبری عامل مهمی در اثربخشی یادگیری دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیکی محسوب می شود؛ لذا یادگیرندگانی که با راهبردهای خاص از قبیل هدف گذاری، نظارت و برنامه ریزی، یادگیری شان را تنظیم می کنند، پیشرفت بهتری دارند و یادگیری آن ها اثربخش تر است. البته به نظر می رسد این امر در محیط یادگیری الکترونیکی اهمیت بیشتری دارد.
کلید واژگان: کلیدواژه ها: یادگیری خودراهبر, اثربخشی یادگیری الکترونیکی, دانشجویان, کووید -19Background and ObjectivesOne of the most crucial objectives of education systems is to respond to students' learning, social and emotional needs, particularly in critical situations. Over the past two years, the coronavirus pandemic (COVID-19) has been one of the most significant recent crises in education systems. As a result, most educational institutions are temporarily locked out, and many turn to e-learning. Although e-learning for some reasons such as; easy access at any time and place and reducing stress in the Covid-19 are gaining popularity; however, criticisms such as weaknesses in student evaluation, harm interpersonal communication and its reduction, have been caused that receiving opinions, lived experiences and stakeholders' perceptions about the quality of teaching-learning in universities and evaluating its effectiveness has become one of the essential concerns for core stakeholders of education systems. If the teaching-learning process is not practical, it may affect students' sense of belonging to the university, their sense of worth, and even their mental and physical health, so evaluating the effectiveness of teaching-learning (especially in the electronic environment) situations is more important. It can reduce some of the challenges we have today. Therefore, to evaluate the effectiveness of the process in the electronic environment, it is necessary first to define the concept and then identify the primary and critical factors affecting its successful implementation. At the same time, we live in an age where we deal with a huge bulk of knowledge and information. Everyday technological advances are increasing; consequently, teacher-centred education systems are no longer able to meet the learning needs of students. Therefore, paying attention and reinforcing the individual skills of learners such as self-monitoring, self-assessment, self-directed learning leads the individuals to pursue and learn what they need to know. Therefore, given the problem and its importance, this study was conducted to explain how effective e-learning based on self-directed learning was in the pandemic Corona crisis.
MethodsThe research methodology is applied in terms of objective, and representations of data collection are descriptive-correlational. The study population consisted of all graduate students from the University of Tehran who studied between 1399 and 1400. Using the Cochran formula and stratified random sampling, 377 persons were selected as the statistical sample. The tools for collecting the required data included the elf-directed Learning Questionnaire and the e-learning effectiveness questionnaire. Content and construct validity were used to evaluate the e-learning effectiveness and self-directed learning questionnaire. The results showed that the model had a good fit. Finally, to analyze the data in the present study, t-test (to determine the status of research variables), Pearson correlation coefficient (to examine the simple relationship between research variables), stepwise regression, and finally confirmatory factor analysis (for validity), Structure and explanation of the role of variables) were used.
FindingsThe results showed that 1) the self-directed learning and effectiveness of e-learning status are higher than average from the students' point of view. Among the components of self-directed learning, learning, motivation has the highest value, 2) self-directed learning and its components have a positive and significant relationship with the effectiveness of e-learning. Among the components of self-directed learning, learning motivation, planning, and executive abilities are the most related ones to the effectiveness of e-learning, and finally 3) the result of stepwise regression indicates that self-directed learning and its components can explain about 30% of the effectiveness of students 'e-learning.
ConclusionTherefore, since self-directed learning is an essential factor in learning effectiveness and improving the quality of students' learning in e-learning, students' self-direction programs can be strengthened in the form of strategies such as self-management training, self-regulation, increasing learning motivation, management, and planning in the implementation of teaching-learning activities in the e-environment and interpersonal communication skills and student interaction and participation. Learners who regulate their learning with specific targeting, monitoring, and planning strategies are better developed and more effective, but this seems more important in the e-learning environment. Perhaps this is because, in the e-learning environment, the learner is more responsible for his learning than in any traditional learning environment and should have more self-control and management.
Keywords: self-directed learning, e-learning effectiveness, students, covid-19 -
هدف
پژوهش حاضر باهدف شناسایی ابعاد و معیارهای اعتباربخشی با تاکید بر فرایند یاددهی-یادگیری در موسسات آموزش عالی الکترونیکی انجام شده است.
روش پژوهشروش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات با استفاده از رویکرد کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. میدان پژوهش شامل؛ خبرگان و متخصصان در حوزه های یادگیری الکترونیکی، ارزشیابی و تضمین کیفیت در نظام آموزش عالی بوده است. برای نیل به هدف پژوهش ابتدا ادبیات، مبانی نظری و مستندات علمی مرتبط با موضوع تحقیق و علاوه بر آن آژانس های بین المللی اعتباربخشی در حوزه یادگیری الکترونیکی مطالعه شد. هم چنین با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از متخصصین درزمینه ی موضوع، به صورت هدفمند، اطلاعات گردآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هابر اساس نتایج تحلیل یافته های پژوهش، الگوی اعتباربخشی با تاکید بر فرایند یاددهی-یادگیری در چهار بعد عبارت است از: مدیریت کلاس درس در بستر الکترونیکی، فناوری و سامانه های یادگیری الکترونیکی موردنیاز در فرایند یاددهی-یادگیری، نظام پشتیبانی در بستر الکترونیکی و فناوری های تحول آفرین در آموزش شناسایی و طراحی شد.
نتیجه گیریالگوی طراحی شده می تواند به عنوان مدلی جهت ارزیابی فرایند یاددهی-یادگیری الکترونیکی قرار گیرد.
کلید واژگان: اعتباربخشی, آموزش عالی الکترونیکی, فرایند یاددهی-یادگیری الکترونیکی, پژوهش کیفیObjectiveThe present study aimed to identify accreditation dimensions and criteria, emphasizing the teaching-learning process in e-higher education institutions.
MethodsThe research method is applied in terms of purpose and also in terms of data collection; the descriptive phenomenological is used using a qualitative approach. Participants in this study included; Experts and specialists in e-learning, evaluation, and quality assurance in the higher education system. In order to achieve the objectives of the research, first, literature, theoretical foundations, and scientific documents related to the research topic were studied. Then international accreditation agencies in the field of e-learning were examined. Information was purposefully collected using a semi-structured interview method with 14 experts and then analyzed using the content analysis method.
ResultsBased on the results of the research findings, the accreditation model with emphasis on the teaching-learning process are in four dimensions include: Classroom management in e-context, Technology and e-learning systems required in the teaching-learning process, the support system in e-context and Transformational technologies in education (augmented reality and virtual reality - mobile learning - artificial intelligence - machine learning - intelligent assistant - video-based learning - micro-learning - educational games).
ConclusionThe designed model can be used as a model for evaluating the e-learning process.
Keywords: accreditation, e-higher education, e-learning-teaching process, Qualitative Research -
پژوهش حاضر باهدف شناسایی چالش های نظام یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی انجام شده است. روش پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری یافته ها با استفاده از رویکرد کیفی و به کارگیری روش تحقیق پدیدارشناسی توصیفی صورت پذیرفته است. میدان پژوهش شامل کلیه اعضای هییت علمی تمام وقت و وابسته است که در موسسه آموزش عالی مهر البرز به عنوان اولین نهاد آموزش عالی الکترونیکی ایران مشغول به کار بوده اند که علاوه بر تخصص در حوزه یادگیری الکترونیکی دارای بیش از 5 سال سابقه تدریس در محیط الکترونیکی نیز بوده اند. یافته های پژوهش از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و پس از حصول اطمینان از اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل محتوا موردبررسی عمیق تر قرارگرفته اند. نتایج تحلیل یافته ها منجر به شناسایی 12 چالش مرتبط با نظام یادگیری الکترونیکی شده است که عبارت اند از؛ چالش های مرتبط با مدرس، فراگیر، دستیار آموزشی، روش تدریس در محیط الکترونیکی، تولید محتوی الکترونیکی، شیوه ارزشیابی در محیط الکترونیکی، نظام پشتیبانی در محیط الکترونیکی، تعامل در محیط الکترونیکی، نظام آموزش و توانمندسازی ذی نفعان کلیدی، اهداف و استراتژی های دانشگاه، فرهنگ یادگیری الکترونیکی و درنهایت چالش های مرتبط با فناوری. با توجه به نتایج تحقیق حاضر ضروری است متصدیان و سیاست گذاران موسسه عالی مهر البرز در راستای افزایش میزان اثربخشی و بهبود مستمر کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیکی، سازوکارهای عملیاتی بر اساس اهم چالش های شناسایی شده طراحی، اجرا و مورد ارزیابی مستمر قرار دهند.
کلید واژگان: یادگیری الکترونیکی, فرایند یاددهی-یادگیری, چالش, نظام آموزش عالیThe current research was conducted with the aim of identifying the challenges of the electronic learning system in higher education. The method of the present research has been carried out in terms of practical purpose and from the point of view of gathering findings using a qualitative approach and applying the descriptive phenomenological research method. The field of research includes all full-time and affiliated faculty members who have been working in Mehr Alborz Higher Education Institute as the first electronic higher education institution in Iran, who, in addition to expertise in the field of electronic learning, have more than 5 years of teaching experience in the electronic environment.. The findings of the research were collected through semi-structured interview tools and after ensuring theoretical saturation, they were analyzed more deeply using the content analysis method. The results of the analysis of the findings have led to the identification of 12 challenges related to the electronic learning system, which are: Challenges related to lecturer, learner, teaching assistant, teaching method in electronic environment, electronic content production, evaluation method in electronic environment, support system in electronic environment, interaction in electronic environment, education system and empowerment of key stakeholders, goals and strategies of the university, culture E-learning and finally challenges related to technology were presented.
Keywords: elearning, Higher education, challenge -
پژوهش حاضر باهدف بررسی دیدگاه ذی نفعان کلیدی از میزان انطباق دانشگاه با مولفه های آموزش عالی ناب در دانشگاه تهران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، کمی از نوع توصیفی-تحلیلی است. در بخش اول با استفاده از رویکرد نظام مند و روش تحقیق مطالعه اسنادی، پژوهش های مرتبط در حوزه آموزش عالی ناب (در سطح بین المللی) موردبررسی و تعداد 34 مولفه شناسایی شد، سپس بامطالعه و تلفیق الگوهای موجود در زمینه مولفه های مرتبط و انتخاب مولفه هایی که بیشتر پژوهشگران به آن ها اشاره داشته اند؛ 7 مولفه که دارای بیشترین فراوانی بودند، انتخاب و سپس بر اساس آن ابزار گردآوری داده ها ساخته شد. روایی پرسش نامه با استفاده ازنظر صاحب نظران متخصص در این حوزه و روایی سازه و همسانی درونی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ (6/95%) محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هییت علمی، کارشناسان و دانشجویان پردیس علوم اجتماعی - رفتاری دانشگاه تهران است که از میان آن ها تعداد 183 نفر اعضای هییت علمی، 185 نفر کارشناس و 213 نفر دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد؛ 1) مهم ترین مولفه های آموزش عالی ناب عبارت اند از؛ فرایندهای ناب، رهبری ناب، فرهنگ ناب، توسعه و توانمندسازی کارکنان، راهبرد و چشم انداز ناب، مدیریت منابع و امکانات و تمرکز بر ذی نفعان کلیدی. 2) ادراک ذی نفعان کلیدی از میزان انطباق پردیس علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران با مولفه های آموزش عالی ناب (هر 7 مولفه)، در هر سه گروه از ذی نفعان پایین تر از میانگین نظری است. 3) ازنظر ذی نفعان کلیدی به ترتیب فرایندهای ناب، راهبرد و چشم انداز ناب، رهبری ناب، فرهنگ ناب، تمرکز بر ذینفعان، توسعه و توانمندسازی کارکنان و درنهایت مدیریت منابع و امکانات دارای اهمیت است.
کلید واژگان: آموزش عالی ناب, دانشگاه ناب, اعضای هیئت علمی, دانشجویان, دانشگاه تهرانAim and IntroductionIn recent decades, quality improvement approaches in higher education institutions have facilitated and continuously improved processes. Nevertheless, it has failed to meet the expectations of key stakeholders and academic suppliers in practice. However, some quality approaches, such as lean thinking, have a different view of continuous process improvement and have tried to pursue and resolve organizational issues. Therefore, applying the lean approach at the University has significantly reduced costs, waste, and increased satisfaction. On the other hand, the University faces some challenges such as; not doing the right actions at the right time, changes in the needs and expectations of participants, and rising university costs. The core of lean thinking is meeting or exceeding stakeholder expectations, eliminating waste, and creating a value chain across all academic processes. Therefore, the primary purpose of this study is to examine the perceptions of non-academic staff, teachers and students on the degree of compliance of the lean higher education components.
MethodologyThis research is practical in terms of subject, and also collecting data is quantitative (descriptive-scaling method). In the first part, using a systematic approach and research method of documentary study, 24 related research about lean higher education and university examined. Then after studying and analyzing them, 34 components identified. Formerly, without basing a particular theory, by studying and combining the existing models in this field on the one hand and selecting the components that most researchers have mentioned. On the other hand, seven components were chosen and developed based on a research tool (including 35 items). Lean higher education experts confirmed the questionnaire's validity, and structural validity was also used on the other hand. Its internal consistency was calculated from the Cronbach alpha value of 94%. The statistical population of the study includes; The total number of faculty members (350 people), experts (360 people), and students (7062 people) of the Social and Behavioral Sciences Campus of the University of Tehran in the academic year 2020-2021. The statistical population determined the statistical sample size using Cochran's random sampling method and sampling formula, 183 faculty, 185 non-academic staff, and 380 students. The results were analyzed by the SPSS and Lisrel software and the independent t-test, the confirmatory factor analysis, and the Friedman test. Thus, by creating an online questionnaire and providing a link to three relevant groups, 73 people from 183 faculties, 121 out of 185 experts, and 213 out of 360 students answered the questionnaires thoroughly(The researchers discarded incomplete questionnaires).
FindingsThe results show that the most critical components of lean higher education are; Lean processes, leadership, culture, staff development, strategy, vision, resource management, and focus on key stakeholders. In this regard, the results demonstrate that critical stakeholders' perception of the degree of adaptation of the University about the components of lean higher education (all seven components) are lower than average. Finally, the results indicated that the essential components from stakeholders' view were Lean processes, Lean strategy and vision, Lean leadership, Lean culture, stakeholder focus, people development and empowerment, and resource and facility management.
Discussion andConclusionBased on several critical factors of research’model that determine the success of implementing the concept of lean in the University of Tehran, one of which is leadership. Academic leadership must support all staff (from experts to senior managers) at all university levels, welcome the expression of ideas, and provide the necessary resources for its cultivation. On the other hand, it has the necessary power and influence to motivate people to participate in quality improvement processes, take risks, and learn from mistakes. To establish lean higher education, staff at all levels (from senior managers to experts) accept that higher education has various stakeholders. However, they keep asking themselves, how can we happier the stakeholders? This requires stakeholder ideas and feedback to monitor quality and improve academic processes. conversely, the key decision-makers and planners of the university Emphasize the principle of continuous improvement, waste reduction, and increased stakeholder satisfaction in all activities related to the planning, budgeting, evaluation processes, etc. Successful implementation of Lean Higher Education requires codified implementation mechanisms to empower human capital. On the other hand, faculty and other staff should feel proud to be part of the University and care about its success. Therefore, it is necessary to define each personal responsibility to support the unit/department and the University in achieving the objectives of the Lean approach. Based on the present study results, it is suggested that senior managers should try to improve the university climate by designing mechanisms and activities to motivate the staff and maintain their sense of loyalty and organizational commitment. In addition, risk-taking needs to be strengthened due to a changing and improving organizational climate. In contrast, it is suggested that by designing and launching the suggestion system, the ideas and feedback from key stakeholders be used to provide quality control and continuous improvement of university processes and give them feedback. Furthermore, the University's vision, mission, strategies, and goals should be designed to implement the lean-approach. In this regard, the organizational values should be defined based on continuous improvement and respect for stakeholders. In brief, the requirements for implementing the lean approach are the readiness to establish it. Hence, before designing and implementing continuous improvement programs, universities should pay attention to the critical factors of the success of the lean approach, and even before in their financial, material and human resources in the organization. Additionally, continuous quality improvement seeks input from key stakeholders on the University's level of readiness and compliance with the lean approach components. So the successful implementation of lean programs requires the full attention of academic leaders so that the organization can continue to grow and be able to build a sustainable competitive advantage.
Keywords: Lean higher education, University of Tehran, Social-Behavioral Sciences Campus, key stakeholders -
نشریه تدریس پژوهی، سال نهم شماره 3 (پاییز 1400)، صص 250 -281
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران آموزشی انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات آمیخته -اکتشافی (روش تحقیق بخش کیفی-پدیدار شناسی و درکمی توصیفی-تحلیلی) بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی 19 نفر از راهبران آموزشی و معلمان به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 248 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است. به منظور تحلیل یافته های کیفی، از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزری و برای تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار AMOS از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. به منظور بررسی اعتبار یافته های کیفی از روش های درگیری طولانی مدت و ممیزی بیرونی و به منظور اطمینان از پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش منجر به شناسایی 35 مضمون پایه ای و 7 مضمون سازمان دهنده (مبتنی بر مدل شایستگی) که در 5 دسته مضامین فراگیر شامل؛ دانش، توانایی،مهارت، ویژگی و نگرش طبقه بندی شد. نتایج تحلیل کمی نیز نشان داد، مدل از برازش مناسبی برخوردار است.
کلید واژگان: شایستگی های حرفه ای, راهبران آموزشی و تربیتی, روش تحقیق آمیخته, نظام آموزش وپرورشResearch in Teaching, Volume:9 Issue: 3, 2022, PP 250 -281Designing a model of professional competencies for instructional supervisors in the primary educationAbstract In today's world, the emergence of transformational technologies has caused education to have a special place. As a result, the teaching-learning process and the education process, in general, are the main factors in developing countries and lead to their success in national and international competitions. On the other hand, developed countries believe that one of the most critical factors for their success is paying particular attention to the development and empowerment of human capital, especially instructional supervisors at schools. Thus, they have made it a priority in their strategic and development plans. However, the review of previous research shows that to design human resource empowerment mechanisms, and it is necessary first to identify their competencies and use this model not only in needs assessment, training design, development and empowerment but also in All human resource management processes should be used optimally. In this regard, it can be acknowledged that decent human resources will lead to the creation of a decent school, and a decent school will lead to the creation of proper education and training, and proper education will lead to the creation of a decent society. Studies show that identifying the competencies of human capital and designing a development and empowerment system based on it has an essential role in improving the quality and increasing the effectiveness of educational systems, especially schools. Furthermore, when the system undergoes fundamental changes and transformations, other programs such as; Educational supervision and guidance more than any other factor can effectively improve the quality of the teaching-learning process and adaptability. So, this study aimed to identify and validate the model of instructional supervisor competencies. The research approach was applied in terms of objective and the data collected using the mixed-method approach. The research method in the qualitative part is descriptive phenomenology. In the second part, the qualitative section uses a quantitative approach and descriptive-analytical research method, using non-probability sampling method and snowball, 19 instructional supervisors and teachers with more than five years of experience were selected as critical participants. In the quantitative section, 248 people were selected as the research sample using the cluster sampling method. The data collection tool in the qualitative section was a semi-structured interview and in the quantitative section was a researcher-made questionnaire based on the results of the qualitative section. To analyze the findings obtained from the qualitative part, the 7-step analysis method was used and, for the analysis of quantitative data using AMOS software, the confirmatory factor analysis method was used.Furthermore, to verify the qualitative findings, the methods of long-term engagement, member review, and external audit were used to ensure the agreement method's reliability between the two coders. In the quantitative part, to evaluate the validity of face and structural validity and the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha coefficient was examined. The research results in the qualitative section led to the identification of 35 primary and seven organizing themes. Finally (based on the competency model) in 5 general categories of broad themes, including; knowledge (specialized and organizational knowledge), skills (skills related to the teaching-learning process and psychological support), characteristics (psychological characteristics), ability (perceptual-cognitive ability), and attitudes (attitudes related to optimism and self-development). The results of the quantitative analysis also showed that the model has a suitable and desirable fit.In summary, as noted earlier in the Research Background section, although at the national level the identification of competencies of some critical stakeholders in the education system such as teachers, senior and middle school principals, and school principals has been neglected, critical competencies of instructional supervisors are rarely investigated. Most of the existing documents in this field (mainly published by the Ministry of Education and Farhangian University) do not provide a comprehensive model, model, and framework for the competencies of supervisors and focus more on their duties, functions, plans, general and specific conditions of employment. Using the results of quantitative and qualitative analysis of the present study and the need to pay attention to the new method of monitoring and leadership, it is possible to design and implement research to identify the factors affecting the success and effectiveness of instructional supervisors. According to the results of the present study and field observations by the research team, the following practical suggestions can be provided. Since the design and validation of the professional competency model, instructional supervisors are the main findings of the present study. Therefore, the designed model can be used in processes such as; Recruit, employing, developing, empower and motivating instructional supervisors. On the other hand, The findings of the study can be used as a suitable scientific basis for selecting qualified educational supervisors and giving them a certificate of competency.In order to design good training programs (in-service) for supervisors, it is necessary to identify their learning needs. In this regard, the findings show that one of the original and reliable sources for needs assessment is the professional competency model, so in this regard, the designed model can be a practical guide.Considering that the research skills are the most important skill of educational supervisors, designing and conducting them using scientific methodology such as; Action and study research are necessary.The present study results show that creative thinking is considered one of the most critical professional competencies of supervisors. Therefore, it is suggested that senior education management can convert this ability into an organizational and individual value by encouraging behaviors such as presenting suggestions and criticisms without fear, exchanging ideas, and creating two-way communication channels in the organization.Education policymakers must transform the existing organizational structure from a barrier to an enabling one by designing appropriate mechanisms. This change gives necessary authority to supervisors for performing their professional duties.Education policymakers must transform the existing organizational structure from a barrier to an enabling one by designing appropriate mechanisms. This change gives necessary authority to supervisors for performing their professional duties.
Keywords: professional competencies, Instructional supervisors, Mixed research method, education system -
یکی از مهم ترین اهداف نظام های آموزشی رفع نیازهای یادگیری، اجتماعی و عاطفی فراگیران به ویژه در مواقع بحرانی است. تعطیلی دانشگاه ها به دلیل پاندمی Covid 19 سبب شد که آن ها از ابعاد مختلف در معرض آسیب قرار گیرند و چنانچه خدمات مناسبی ازنظر کیفیت دریافت نکنند، شکاف بین ادراک و انتظارات ایشان افزایش خواهد یافت و ایجاد شکاف نیز تاثیر قابل توجهی بر احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه، احساس ارزشمندی و حتی سلامت روحی و جسمی آن ها دارد. لذا ارزیابی مداوم کیفیت خدمات ارایه شده در شرایط بحرانی و بهبود مستمر آن می تواند چالش های مذکور را تا اندازه ای کاهش دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر اندازه گیری شکاف کیفیت خدمات ادراک شده در محیط یادگیری الکترونیکی در پاندمی ویروس کرونا از دیدگاه دانشجویان است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، کمی از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران که به شیوه الکترونیکی (3051) پذیرفته و در نیم سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بوده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت خدمات ادراک شده (PSQ) که دارای 4 مولفه مرتبط با ارزیابی کیفیت خدمات آموزش در بستر الکترونیکی بود. روایی (اعتبار) پرسشنامه از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید که عدد آن معادل 969/0 به دست آمد. نتایج تحلیل یافته ها نشان دادند که در 4 مولفه مورد بررسی شکاف منفی وجود داشته و بیشترین آن متعلق به مولفه کیفیت رابط کاربری و کمترین آن مربوط به مولفه کیفیت فرآیند یاددهی است. یافته های تحقیق حاضر می تواند به افزایش آگاهی سیاست گذران و رهبران آموزش عالی در خصوص افزایش اهمیت نقش ارایه خدمات به دانشجویان (در مواقع بحرانی) به عنوان یک بعد جدایی ناپذیر از کیفیت خدمات دانشگاهی، کمک نماید تا بتوانند با ارزیابی مستمر و طراحی سازوکارهای مطلوب روش های نوینی به منظور بهبود کیفیت خدمات به آن ها عرضه نمایند.
کلید واژگان: کیفیت خدمات, یادگیری الکترونیکی, دانشجویان, تحلیل شکاف, پاندمی ویروس کروناThis study aimed to measure the gap of perceived service quality in an e-learning environment in the coronavirus pandemic from the students' perspective. The present study was applied in terms of purpose and quantitatively descriptive survey in terms of data collection. The statistical population of this study includes all students of the University of Tehran who have been accepted electronically (3051) and have been studying in the semester of the academic year 1399-1400. Using the random sampling method and Cochran's formula, the sample size was calculated to be 341. The data collection tool was the Perceived Service Quality Questionnaire (PSQ) which had 4 components related to service quality (quality of teaching process as main activity, quality of administrative and facility services, quality of support services, and quality of user interface). The validity of the questionnaire was calculated through content validity and construct validity and its reliability was calculated through Cronbach's alpha test, the number of which was equal to 0.969. The results of the analysis showed that although in general students' perception of the current and favorable situation of the four components of service quality in the e-learning environment was above average, in some components there was a gap, the largest gap belongs to the user interface quality component. And the least of it is related to the quality component of the teaching process. The findings of the present study can help increase the awareness of policymakers and leaders of higher education about increasing the importance of the role of service delivery to students (in critical situations) as an integral dimension of academic service quality so that they can continuously evaluate and design optimal mechanisms for new methods. Identify and provide quality improvement services to them.
Keywords: Service, Quality, e-learning, Students, Gap analysis, Coronavirus Pandemic -
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های روان شناختی مرتبط با موفقیت دانشجویان در محیط یادگیری ترکیبی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری یافته ها کیفی است. همچنین با استفاده از شیوه مطالعه مروری نظام مند انجام شده است. برای دستیابی به هدف مطالعه، مرور منظم و گسترده پیشینه پژوهشی بر مبنای هفت مرحله الگوی سندلوسکی و باروسو (2006) انجام شده است. بدین منظور منابع مرتبط با حوزه پژوهش از پایگاه های اطلاعاتی الزویر، اسکپوس، پروکویست، اریک، امرالد، اشپرینگر و با استفاده از کلیدواژه های مناسب جست وجو شد. پس از بررسی منابع علمی، 480 منبع مرتبط با موضوع تحقیق و براساس معیارهای مشخص شناسایی شد. پس از بررسی موضوع پژوهش، چکیده و محتوای آن ها، درنهایت 58 مقاله انتخاب و تحلیل نهایی شد. سپس تحلیل یافته ها به شناسایی 75 مفهوم منجر شد که پس از بررسی ارتباط مفهومی و محتوایی در قالب 9 مقوله و درنهایت 5 مولفه طبقه بندی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد مولفه های روان شناختی مرتبط با موفقیت دانشجویان در محیط یادگیری ترکیبی شامل راهبردها و مولفه های هیجانی-انگیزشی (احساسات مثبت و باورهای انگیزشی)، ارتباطی (پیوندجویی، مهارت های برقراری ارتباط) شناختی (تفکر سطح بالا و درگیری تحصیلی)، فراشناختی (خودمدیریتی در یادگیری و خودآگاهی برای یادگیری) و شخصیت هستند که از این میان، نقش مولفه ها و راهبردهای هیجانی-انگیزشی و پس از آن با اختلاف اندکی مولفه های فراشناختی از دیگران پررنگ تر بوده است.کلید واژگان: یادگیری ترکیبی, مولفه های روان شناختی, دانشجویان, پساکرونا, نظام آموزش عالیThis study aims to identify the psychological components related to student success in a blended learning environment. The research method is applied , and data collection was conducted using a qualitative approach through a systematic review method. To achieve the goal of the study, a systematic and comprehensive review of the research background was conducted based on Sandlowski and Barroso's (2006) seven-step model. For this purpose, resources from databases (Elsevier, Scopus, ProQuest, Eric, Emerald, Springer) and related keywords were searched. After reviewing 480 papers from theoretical and scientific sources related to the research topic based on specific criteria and removing unrelated papers, a full review of the remaining 58 studies was performed. The systematic review of the research background resulted in the identification of 5 components, 9 concepts, and 75 codes. The results of the meta-synthesis indicate that the psychological components of students who want to succeed in the blended learning environment at the university include the following: emotional strategies and components (positive emotions and motivational beliefs), communication (connection resources, communication skills), cognitive (high-level thinking and academic engagement), metacognitive (self-management in learning and self-perception of learning), and personality.Among these, the role of emotional and metacognitive strategies and components is more important than others. Therefore, they have a greater impact on the success of blended learning.Keywords: Blended learning, Post COVID-19, Psychological Components, Strategies, students, Higher Education System
-
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 46، زمستان 1400)، صص 89 -108
پژوهش حاضر باهدف مروری نظام مند بر معیارهای اعتباربخشی نهادهای آموزش عالی الکترونیکی انجام شد.جامعه پژوهش 341 مقاله در پایگاه های اطلاعاتی و اسناد نهادهای معتبر اعتباربخشی یادگیری الکترونیکی در سطح بین المللی بود که پس از خارج کردن اسناد و مقالات نامرتبط، تحلیل کلی روی 35 سند به عنوان نمونه صورت پذیرفت و درمجموع 7 عامل و 42 معیار شناسایی شد. جهت تحلیل داده ها از کد گذاری باز و محوری با استفاده از نرم افزار QSR و NVIvo استفاده شد و به منظوربررسی قابلیت اعتماد داده های پژوهش از استراتژی تایید توسط همکاران پژوهش استفاده شد.نتایج یافته ها نشان داد که مهم ترین عوامل و معیارهای اعتباربخشی در نهادهای آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی عبارت اند از: عوامل مربوط به حکمرانی، برنامه ریزی، پژوهش، فرایند یادهی-یادگیری الکترونیکی، پشتیبانی در محیط یادگیری الکترونیکی، فناوری و عوامل روان شناختی مرتبط با ذی نفعان که در مطالعات بسیاری موردتوجه قرارگرفته بود نتایج تحقیق حاضر به سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه آموزش عالی در محیط یادگیری الکترونیکی کمک می کند که با استفاده از مولفه های شناسایی شده از یک سو نیاز به نهادی به منظور اعتباربخشی را در اولویت برنامه های راهبردی خود قرار داده و از سویی دیگر با پایش و ارزشیابی نهادهای آموزش عالی الکترونیکی، چالش ها را شناسایی و در جهت بهبود کیفیت تلاش کنند.
کلید واژگان: اعتباربخشی, یادگیری الکترونیکی, نظام آموزش عالی, دانشگاه ها و موسسه های آموزش عالی, معیارهاInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:12 Issue: 2, 2021, PP 89 -108The present study was conducted to review the accreditation criteria of higher education institutions systematically. The research population was 341 articles in the databases and documents of reputable e-learning accreditation institutions at the international level. To analyse the data, open and axial coding was used using QSR and NVIvo software, and in order to check the reliability of the research data, the research colleagues used a validation strategy. The results showed that the most critical factors and criteria for accreditation in higher education institutions in the e-learning environment are: factors related to governance, planning, research, e-learning-learning process, e-learning environment support, technology and psychological factors related to stakeholders. It has been considered in many studies.The results of the present study help policy makers and planners in the field of higher education in the e-learning environment to use the identified components on the one hand to prioritize the need for an institution for accreditation in their strategic plans and on the other hand by monitoring and evaluating e-learning institutions. , Identify challenges and strive to improve quality.
Keywords: accreditation, E-Learning, Higher Education, Universities, and institutes of higher education, Indicators -
مقدمه و هدفپژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های مورد نیاز یادگیرندگان در بستر الکترونیکی در دانشگاه تهران انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی از نظر گردآوری داده ها آمیخته ی اکتشافی که در بخش اول با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحقیق مطالعه ی اسنادی،تعداد 41 مولفه شناسایی شدمواد و روش هاجامعه آماری پژوهش کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران است که در سال تحصیلی 99-98 به شیوه ی الکترونیکی پذیرفته شده بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای 308 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله کمی از بین 41 مولفه شناسایی شده 18 مولفه که دارای بیشترین فراوانی بود انتخاب شدند و با استفاده از رویکرد کمی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی ابزار محقق ساخته شامل 78 گویه بر اساس آنهاساخته شد. مولفه های شناسایی شده در4دسته ی کلی تر (دانش،مهارت،توانایی، نگرش و ویژگی)طبقه بندی شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر اساتید دانشگاهی و روایی سازه بررسی و مورد تایید قرار گرفت و همسانی درونی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (94%)محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک دو نرم افزار spss و lisrel انجام گرفت.یافته هانتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد:1-مدل ارایه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.2-ازبین 18 مولفه ی شناسایی شده تمامی مولفه ها به جز مولفه ی تجارب قبلی مرتبط با IT در سطح بالاتر از متوسط قرار دارد.3- از نظر دانشجویان ازبین 18 مولفه مولفه ی مهارت استفاده از کامپیوتر(سخت افزار و نرم افزار) در اولویت اول قرار گرفت و مولفه ی خودارزیابی پایین ترین اولویت را دارد.4-از نظر دانشجویان به ترتیب عامل مهارت،دانش،توانایی،ویژگی نگرش در رتبه ی اول تا چهارم قرار دارد.بحث و نتیجه گیریبه نظر می رسد داشتن محیط مناسب جهت یادگیری الکترونیکی مستلزم توجه دانشگاه و اعضای هییت علمی به نیازها و اولویت های دانشجویان است.کلید واژگان: یادگیری الکترونیکی, شایستگی, آموزش عالی, دانشگاه تهرانAbstractIntroductionThe present study was conducted to identify the competencies of learners in the e-learning environment at the University of Tehran. The research method was applied on purpose, and data collection is a mixed method. In the first part, using a qualitative approach and documentary research method, 41 components were identified, and then 18 components with the highest frequencies were selected.Materials and MethodsThe statistical population has been included all students of the University of Tehran who had the experience of studying in an online learning environment, then 308 individuals were selected as a sample using a random sampling method. In the second part, using a quantitative approach and descriptive-analytical research method, the researcher-made questionnaire is based on 18 components identified in the previous step were classified into four categories and included 78 items. Experts examined the questionnaire’s validity, and we used Lisrel for structural validity, and its reliability was obtained for 0.94 by Cronbach’s alpha. On the other hand, we used SPSS and LISREL software to analyze the findings, and single-variable t-test, independent t-analysis and factor analysis were used.FindingsResults of the data analysis show that: 1- According to confirmatory factor analysis, all test items show a desirable level, which means the proposed model has a good fit 2. Among the 18 components identified, all components except the component of previous experiences related to IT are at a higher than average level. 3- According to students, it was placed in the priority among the 18 components of computer skills (hardware and software), and the self-assessment component has the lowest priority.ConclusionIt seems that to have a proper e-learning environment university and faculties should pay more attentions to the students’ need and priorities.Keywords: e-learning, Competency, higher education, University of Tehran
-
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی شایستگیهای حرفهای مهندسان برای سازمانهای صنعتی نوین ، انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری دادهها کمی ازنوع توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل؛ 1)اعضای هییتعلمی متخصص، دارای دکتری مهندسی و فعال در حوزه صنعت، 2)مدیران و کارشناسان خبره شاغل در سازمانهای صنعتی با تجربه 5 سال یا بیشتر و و دارای مدرک مهندسی که از 5 دانشگاه و 4 سازمان صنعتی برتر به تعداد 467 نفر که با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران، حجم نمونهای به تعداد 216 نفر به شیوهی نمونهگیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. جهت شناسایی شایستگیهای حرفه ای مهندسان برای ورود به سازمانهای صنعتی، پیشینه پژوهشهای انجام شده و سایت onet مورد بررسی قرار گرفته، سپس شایستگیهای استخراج و بر مبنای آن به دو دسته کلی ؛ عمومی و تخصصی طبقه بندی شدند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته 42 گویهای استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برای همه شاخصها زیربنایی ابزار 3/82 به دست آمد. جهت بررسی روایی پرسشنامه نیز از نظر خبرگان مرتبط و هم چنین روایی سازه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد: 1- شایستگیهای حرفهای مورد نیار شامل؛ شایستگی های عمومی (شایستگی شخصیتی، برنامهریزی، شناختی) و تخصصی (سیستماتیک، کاربردی، اخلاق حرفهای و استراتژیک) می باشد 2- مدل کلی پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد برازش قرار گرفت. 3- همه نشانگرها به طور معنیداری با عامل زیربنایی خود مرتبطبودند و مدل اندازهگیری طی ارزیابی شاخصهای جزیی مطلوب بود.
کلید واژگان: مهندسان, شایستگی های عمومی, شایستگی های تخصصی, الگو, سازمان های نوین صنعتیThe present study industrial modern organizations industrial organizations. The research method was applied in terms of purpose and a little descriptive-analytical in terms of data collection. The statistical population of the study includes; 1) Expert faculty members in engineering and active in the field of industry, 2) Managers and experts working in industrial organizations with experience of 5 years or more and have an engineering degree from 46 universities and 4 top industrial organizations to 467 people. Using Cochran's sampling formula, a sample size of 216 people was selected by stratified random sampling. In order to identify the professional competencies of engineers to enter industrial organizations, the background of the researches and the onet site have been examined, then the qualifications of extraction and based on it into two general categories; General and specialized were classified. In order to collect data, a 42-item researcher-made questionnaire was used and the Cronbach's alpha coefficient for all underlying indices was 82.3. To evaluate the validity of the questionnaire, the opinions of relevant experts as well as the validity of the structure were used. The results showed that: 1- The required professional competencies include; General competencies (personality competence, planning, cognitive competence) and specialized competencies (systematic, applied, professional ethics and strategic. 2- The general model of the research was fitted by using confirmatory factor analysis. 3. All indicators were significantly related to their underlying factor and the measurement model was desirable during the evaluation of minor indicators.
Keywords: Engineers, General Competencies, Specialized Competencies, Model, Industrial Organizations -
پژوهش حاضر باهدف بررسی ارتباط بین مسئولیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی در آموزش عالی از منظر اعضای هییت علمی پردیس مرکزی دانشگاه تهران انجام شده است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی به روش مدل معادلات ساختاری بوده است. جامعه پژوهش کلیه اعضای هییت علمی پردیس مرکزی دانشگاه تهران به تعداد 578 نفر بودند که تعداد 234 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده از طریق فرمول کوکران انتخاب گردید. داده های پژوهش با استفاده از آزمون های t تک نمونه ای، ضریب رگرسیون و مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که: 1- وضعیت سرمایه اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و توسعه اجتماعی دانشگاه تهران از منظر اعضای هییت علمی در سطح نسبتا مطلوبی قرار دارد. 2- توسعه اجتماعی به طور مستقیم از متغیرهای پیش بین مسئولیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی تاثیر می پذیرد. هم چنین نتایج حاکی از آن است که تمامی متغیرها در حد مطلوب گزارش شده اند و مدل با داده ها برازش خوبی دارد و این بیانگر این است که رابطه خطی بین متغیرها و سازه های مکنون وجود دارد.
کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی, سرمایه اجتماعی, توسعه اجتماعی, آموزش عالی, دانشگاه تهرانThe purpose of this study was to investigate the relationship between social responsibility, social capital, and social development in higher education from the viewpoint of faculty members of the Humanities Campus (Central campus) of University of Tehran. The study was an applicable one with the quantitative approach using the descriptive–correlative method. The population consisted of 578 faculty members among whom 234 ones were selected as the sample group, using a simple random sampling technique. The data were analyzed using the sample t-test, the regression coefficient, and the modeling of structural equations using LISREL. The results showed that: 1- The status of social capital, social responsibility, and social development of the University of Tehran from the perspective of faculty members is relatively desirable. 2. Social development is directly affected by the social responsibility and social capital. The results also indicate that all variables are reported to be desirable and the model fits well with the data, indicating that there is a linear relationship between the variables and the present structures.Keywords: Social Responsibility, Social Capital, Social Development, Higher Education, University of Tehran
Keywords: Social Responsibility, Social capital, Social Development -
نشریه مدیریت مدرسه، سال نهم شماره 1 (بهار 1400)، صص 180 -204
هدف پژوهش حاضر تعیین روش های برخورد با معلمان فاقد صلاحیت می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و براساسا نحوه گرداآوری یافته ها از روش پدیدار شناسی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را سه گروه مسئولان ادارات آموزش وپرورش، مدیران مدارس ابتدایی و متخصصان دانشگاهی حوزه ی صلاحیت های حرفه ای معلمان که با کاربرد روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.داده های حاصل از این بخش از طریق تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شد. چهار دسته اقدامات پیشگیرانه، اصلاحی، نظارتی و تنبیهی جهت برخورد با معلمان فاقد صلاحیت احصا شد. اقدامات پیشگیرانه شامل، طراحی نظام جذب کارآمد بر اساس صلاحیت های حرفه ای ، کیفیت بخشی به دوره های تربیت معلم، طراحی و اجرا سازوکارهای مرتبط با فرهنگ سازی، توجه به عوامل انگیزشی و عوامل بهداشتی محیطی، غنی سازی شغل معلمی، مطرح شدن صلاحیت معلمان به عنوان دغدغه، شناسایی چالش های مرتبط با موضوع فاقد صلاحیت بودن معلمان به صورت نظام اند، طراحی و اجرا سازوکارهای مناسب جهت تشویق و حمایت معلمان باصلاحیت، انتخاب و به کارگماری مدیران شایسته، برنامه ریزی می باشد. اقدامات اصلاحی شامل طراحی و اجرا دوره های آموزشی، طراحی و اجرای برنامه های توانمندسازی توسط همکاران، طراحی و اجرای برنامه های توانمندسازی معلمان توسط متخصصان آموزشی، طراحی و اجرای برنامه های توانمندسازی معلمان از طریق نظام خود توسعه ای، طراحی و اجرا برنامه های توانمندسازی معلمان توسط مدیران و ارایه بازخورد از وضعیت معلم فاقد صلاحیت به خودش، مدیر و مسیولان اداره می باشد. اقدامات نظارتی شامل نظارت و کنترل مستمر عملکرد و پیشرفت معلمان می باشد. اقدامات تنبیهی شامل طراحی و اجرا روش های تنبیهی غیرمستقیم و طراحی و اجرا روش های تنبیهی مستقیم می باشد.
کلید واژگان: مدیریت موثر معلمان, معلمان فاقد صلاحیت, سازوکارهای بهبود, پژوهش کیفیThe purpose of this study is to determine the methods of dealing with unqualified teachers. The present study is based on the applied purpose and the method of collecting the findings using the phenomenological method. The statistical population of the study was three groups of officials of education departments, primary school principals and university experts in the field of professional qualifications of teachers who were selected using purposive sampling method. The data obtained from this section were analyzed through content analysis. Four categories of preventive, corrective, supervisory and punishment actions were identified.Preventive actins include; designing an effective recruitment system based on professional competencies, improving the quality of teacher training courses, designing and implementing mechanisms related to culture building, paying attention to motivational factors and environmental health factors, enriching teachers 'jobs, raising teachers' competencies as concerns, identifying challenges ,The issue of incompetence of teachers in a systematic way is the design and implementation of appropriate mechanisms to encourage and support qualified teachers, select and employ qualified managers, planning. Preventive actions include; designing an efficient recruitment system based on professional competencies, designing and implementing mechanisms related to culture building, paying attention to corrective measures including designing and implementing training courses, designing and implementing empowerment programs by colleagues, designing and implementing teacher empowerment programs By experts, design and implementation of teacher empowerment programs through the self-development system, design and implementation of teacher empowerment programs by principals and provide feedback, the principals. Monitoring actions include; Includes continuous monitoring and control of teachers' performance.
Keywords: Effective management of teachers, incompetency teachers, improvement mechanisms, qualitative research -
هدف از این پژوهش، ارایه الگوی مدیریت استعداد بر اساس فرآیندهای استعدادیابی و استعدادپروری می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها کمی از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان واحد منابع انسانی شرکت خودروسازی سایپا به تعداد 260 نفر بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ، تعداد 155 نفر از آنان انتخاب شدند. به منظور تحقق اهداف تحقیق، ابتدا ادبیات موجود درباره موضوع مورد بحث بررسی قرارگرفته است و بدون این که نظریه خاصی مبنای کار قرار داده شود، بامطالعه و تلفیق مدل های موجود در زمینه مدیریت استعداد از یک سو و انتخاب که بیش تر پژوهشگران به آن ها اشاره داشته اند، از سوی دیگر ، الگوی مدیریت استعداد انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته شامل 40 سوال بسته پاسخ استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر اساتید دانشگاهی بررسی و مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 5/94% محاسبه شده است. پس از جمع آوری و تلخیص، دادههای کمی از طریق تکنیک مدل یابی معادله ساختاری و با کمک نرم افزار آماری لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل یافته ها نشان می دهد که دو فرایند استعدادپروری و استعدادیابی می تواند مدیریت استعداد را مورد تبیین قرار دهد. مولفه های جلب مشارکت استعدادها، آموزش و بهسازی استعدادها و توسعه روابط استعداد به ترتیب بیشترین تاثیر را بر فرایند استعدادپروری دارد و از سوی دیگر انتخاب استعدادها، استقرار و به کارگماری استعدادها، جذب و کسب استعدادها به ترتیب بیشتر تاثیر را بر فرایند استعدادیابی دارد.
کلید واژگان: مدیریت استعداد, استعدادیابی, استعدادپروریThe aim of this study was to provide model of talent management based on recruitment and development processes. In terms of purpose this study is an applied research, and descriptive for data collection. Statistical society was staff of Saipa Company's human resources department to 260 people using the random sampling method, 155 of them were selected and questioned. The questionnaire consisted of 40 closed questions was used to collect data. The validity of this was reviewed and approved by using the view point of university professors and its reliability was calculated 94/5% by using Cronbach's alpha. After gathering and summarizing data, quantitative data through structural equation modeling and partial least square method and with the use of software PLs were analyzed. Finally, the proposed model in order to optimize talent management system talent to recruitment and development talents were presented. The aim of this study was to provide model of talent management based on recruitment and development processes.
Keywords: Talent Management, Talent based on Recruitment, Talent based Development, Saipa Automobile Manufacturing Company -
پیشینه و اهداف
یادگیری الکترونیکی ضرورت جامعه اطلاعاتی و یکی از شرایط اصلی برای تحقق هدف برنامه چهارم توسعه کشور (توسعه مبتنی بر دانایی) است. در برنامه ی مذکور به دانشگاه ها اجازه داده شده است که به منظور پاسخگویی مناسب به افزایش تقاضا برای ورود به نظام آموزش عالی از یک سو و دسترسی به فرصت های برابر آموزشی و ارتقای پوشش جمعیت دانشجویی از سوی دیگر، توجه ویژه ای به رویکرد یادگیری الکترونیکی در فرایند یاددهی-یادگیری موسسه های آموزش عالی و دانشگاه ها نمایند. همگام با توسعه یادگیری الکترونیکی در سطح دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، موضوع ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی و توجیه اجرای برنامه ها و لزوم تامین الزامات و استانداردهای مورد نظر برای طراحی، توسعه و پیاده سازی یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی دارای اهمیت است. با توجه به اینکه ساختار یادگیری الکترونیکی پیچیده بوده و از مولفه های گوناگونی تشکیل شده، لازم است برای ارزیابی نظام یادگیری الکترونیکی تمام این مولفه ها بررسی شوند، بنابراین ضروری است با انجام مطالعه ای جامع، شاخص های اصلی و عملی ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی شناسایی و معرفی گردند تا با استفاده از آنها به طراحی و تدوین چارچوب و ابزارهایی مناسب برای ارزشیابی این نظام پرداخته شود. ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی به دست اندرکاران و مدیران مربوطه در مراکز آموزش عالی این فرصت را می دهد تا نقاط قوت و ضعف این نظام را شناخته و برای تقویت نقاط قوت و یا رفع کاستی ها و نقص های احتمالی اقدام نمایند.
روش هااین پژوهش جستاری در تجربه زیسته اعضای هیات علمی دانشگاه تهران در سال 1398 از ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی بوده است. در این مطالعه تلاش شد تا با بهره گیری از روش شناسی کیفی مولفه های ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران شناسایی شوند. داده های این پژوهش از طریق رویکرد کیفی و با روشی پدیدارشناسانه توصیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج شده است و داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی تجزیه و تحلیل شده اند.نمونه گیری در این پژوهش از طریق هدفمند و از نوع معیاری بوده و در مجموع 17نفر از متخصصان در زمینه یادگیری الکترونیکی دانشگاه تهران شرکت نموده اند. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا (1985) شامل؛ باورپذیری، قابلیت انتقال/انتقال پذیری، قابلیت تایید یا بی طرفی و قابلیت اطمینان یا سازگاری و پایایی داده های کیفی توسط کدگذاری مجدد توسط کدگذار دوم و خود کدگذار تایید شده است.
یافته هابر اساس یافته های پژوهش عوامل مرتبط با ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی در سه بعد پداگوژی، سازمانی و فناوری دسته بندی شده که در مجموع دارای 17 مولفه و 95 مفهوم بوده است. این مولفه ها در قالب استاد، دانشجو، دستیار آموزشی، فرایند یاددهی- یادگیری، محتوا، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، تعامل، نظام آموزش و توانمندسازی، نظام انگیزش، اهداف و استراتژی های دانشگاه، نظام مدیریت دانش، فرهنگ، منابع کالبدی، نرم افزار، سخت افزار و زیرساخت شناسایی شده اند.
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج این پژوهش بیانگر نکات مهمی است که می تواند اطلاعات ارزشمندی را برای مدیران و مسوولان دانشگاه تهران در حوزه یادگیری الکترونیکی فراهم آورد تا با اتخاذ سیاست های اصولی در خصوص ارزشیابی این نظام در جهت بهبود و ارتقاء کیفیت و اثربخشی یادگیری الکترونیکی گام های اساسی بردارند. توصیه می شود دانشگاه به منظور ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی دانشگاه تهران، از الگوی ارایه شده در پژوهش حاضر استفاده نماید.
کلید واژگان: یادگیری الکترونیکی, دانشگاه تهران, نظام یادگیری الکترونیکیBackground and ObjectivesE-learning is the necessity of the information society and the main condition for achieving the goal of the Fourth National Development Plan (Knowledge-Based Development) which has paid special attention to the university activities while benefitting from the electronic learning in higher education in order to provide equal education opportunities and increasing the coverage of the student population. Along with the development of e-learning at the level of universities and institutions of higher education, the issue of evaluating the e-learning system and justifying the implementation of programs and the need to meet the proper requirements and standards for designing, developing and implementing e-learning in higher education is important. Given that the structure of e- learning is complex and consists of various components, it is necessary to examine all these components to evaluate the e-learning system. Therefore, it is necessary to conduct a comprehensive study to identify and introduce the main and practical indicators of evaluating the e-learning system so that they can be used for designing and developing appropriate frameworks and tools for evaluation of this system. Evaluation of the e-learning system provides the relevant staff and managers in higher education with the opportunity to identify the strengths and weaknesses of this system and enhance the strengths or eliminate possible deficiencies and shortcomings.
MethodsThis research was an inquiry into the lived experiences of the faculty members of the University of Tehran in 2019 of evaluating the e-learning system. In this study, an attempt was made to identify the components of e-learning system evaluation in the University of Tehran by using qualitative methodology. The data of this research have been extracted through a qualitative approach with a descriptive phenomenological method and with semi-structured interview tools and the data have been analyzed through coding and categorization methods. Sampling in this study has been purposeful and standard and a total of 17 experts in the field of e-learning from Tehran University have participated in thestudy. The validity of qualitative data using four judgment criteria of Lincoln and Goba)1985( including validity or reliability, transferability verifiability or neutrality, and reliability or compatibility and reliability of qualitative data through recoding by the second encoder and the encoder himself has been confirmed.
FindingsBased on the research findings, the factors related to the evaluation of e-learning system are classified into three dimensions of pedagogy, organization and technology which, on the whole has 17 components and 95 concepts. These components have been identified in the form of teacher, student, teaching assistant, teaching-learning process, content, evaluation, support services, interaction, education and empowerment system, motivation system, university goals and strategies, knowledge management system, culture, physical resources, software, hardware and infrastructure.
ConclusionIn general, the results of this study indicate important points that can provide valuable information for administrators and authorities the University of Tehran in the field of e-learning system to adopt principled policies regarding the evaluation of this system to improve and enhance the quality and effectiveness of e-learning. It is recommended that the university uses the model presented in the present study in order to evaluate the e-learning system of the University of Tehran.
Keywords: e-learnind, e-learning system, university of tehran -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های حرفه ای هنرآموزان بخش صنعت هنرستان های فنی و حرفه ای انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف، توسعه ای و کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل رییس و کارشناسان اداره آموزش های فنی و حرفه ای اداره کل آموزش و پرورش و هنرآموزان هنرستان های فنی و حرفه ای شهر زنجان در سال تحصیلی 98 - 97 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری با 23 نفر مصاحبه انجام شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت مند و عمیق استفاده شد. روایی داده های کیفی با استفاده از روش دریافت تایید مشارکت کنندگان، توصیف غنی متن، پرسش و جستجوگری از همکار تایید شد. پایایی داده های کیفی توسط کدگذاری مجدد توسط کدگذاردوم و خود کدگذار تایید شد. داده های گردآوری شده با رویکرد پدیدارشناسی کلایزی مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس نتایج تحلیل داده ها، شایستگی های حرفه ای هنرآموزان بخش صنعت در 5 حیطه، 19 مقوله اصلی و 60 مقوله فرعی شناسایی شدند. آگاهی از بازار کار، دانش فنی و حرفه ای زمینه صنعت، دانش تربیتی، دانش سازمانی، شرایط عمومی، روانی- حرکتی، اشتیاق شغلی، فناوری اطلاعات و صنعت، مربی گری و مرشدی، مهندسی ایمنی و بهداشت محیط کار، مدیریت و سازماندهی محیط یادگیری، توانایی ادراکی و ذهنی، ارتباطات بین فردی موثر، تعامل سازنده و مشارکت با محیط بیرونی، نگرش سیستمی و جامع به آموزش فنی و حرفه ای، رویکرد خود توسعه ای، خوش بینی به مهارت آموزی، نگرش کارآفرینانه و تولید محور و نگرش ارزشی به کسب و کار مولفه های شایستگی را تشکیل دادند. شناسایی و توسعه شایستگی های حرفه ای هنرآموزان یک برنامه ریزی استراتژی مهم برای بهبود و تضمین کیفیت آموزشی است.کلید واژگان: شایستگی های حرفه ای, هنرآموزان, هنرستان های فنی و حرفه ای, بخش صنعتThis study aimed to identify professional competencies of industrial educators in the technical and vocational schools. The research method was developmental and functional and the method of data collection was qualitative of phenomenology. Participants in the study included manager and employees department of the technical and vocational education and industrial educators in the technical and vocational schools of Zanjan in the academic year 2018-19. A sample of 23 key informants were interviewed through purposeful and theoretical sampling. The data were collected through semi-structured interviews and In-depth. Validity of qualitative data were verified through peer debriefing, rich description, member check. The reliability of the qualitative data was confirmed by re-coding by the second coder and the coder himself. The collected data was analyzed by the Colaizze phenomenological approach. Based on the results of the data analysis, professional competencies were identified in 5 dimensions, 19 main categories and 60 sub-categories. Awareness of work market, technical and vocational knowledge of industry, educational knowledge, organizational knowledge, general conditions, psychomotor, work engagement, information and industry technology, coaching and mentoring, safety health and workplace engineering, learning environment management, perceptual and mind ability, effective interpersonal communication, constructive interaction and participation with the external environment, systematic and comprehensive approach to technical and vocational education, self-development approach, optimism for training skill, entrepreneurial attitude and product-centric and value-added approaches to work constituted the components of competence. Identifying and developing Educators professional competencies is an important strategic planning for improving and ensuring educational quality.Keywords: Professional Competencies, Educators, Technical, Vocational Schools, Industry section
-
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 43، بهار 1400)، صص 65 -85
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای ارتباط اجتماع یادگیری با دستاوردهای یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی در بستر الکترونیکی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر نحوه گردآوری دادهها کمی از نوع توصیفی-تحلیلی و جامعه آماری این پژوهش شامل 600 دانشجویان کارشناسی ارشد موسسه آموزش عالی مهر البرز و دانشگاه تهران در 3 رشته تحصیلی مشترک بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی وبا استفاده از فرمول کوکران تعداد 346 نفر به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد مدل جامعه تحقیقاتی گریسون و همکاران (Garrison et al,.2000) که شامل 34 سوال است. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوا و با استفاده از نظر خبرگان و پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به مقدار 0.83 برآورد شد و در نهایت اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (روش همبستگی پیرسون) و با به کارگیری نرمافزار spss تحلیل شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که در ابعاد حضور شناختی و حضور اجتماعی، دانشجویان موسسه آموزش عالی مهر البرز در مقایسه با دانشگاه تهران در سطح بالاتری قرار دارند و اما در بعد حضور یاددهی تفاوتی بین این دو گروه مشاهده نشد و از سوی دیگر بین حضور شناختی، اجتماعی و یاددهی با میزان تحقق دستاوردهای یادگیری دانشجویان در موسسه آموزش عالی مهرالبرز رابطه مثبت و معناداری وجود داشته و این در حالی است که در دانشگاه تهران از بین مولفههای اجتماع یادگیری، تنها مولفه حضور یاددهی با میزان تحقق دستاوردهای یادگیری دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این تفاوت میتواند در نتیجه استفاده از دو مدل آموزشی متفاوت در نهادهای مذکور باشد.
کلید واژگان: اجتماع یادگیری, یادگیری الکترونیکی, دستاوردهای یادگیری دانشجویان, آموزش عالیInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:11 Issue: 3, 2021, PP 65 -85This study aimed the relationship between the community of inquiry and the outcomes of learning among students in an e-learning setting, and the statistical population of this study included students of MehrAlborz Higher Education Institute and the University of Tehran in 3 fields of study. The data were collected online through the Survey of Garrison et al., 2000 and then analyzed with descriptive and inferential statistics. Also, to evaluate the achievement of students' learning outcomes, the weighted average of their first two semesters was considered as a criterion. The validity of the questionnaire was estimated based on the validity of the content, and its reliability was based on Cronbach's alpha coefficient of 0.83. The results of data analysis showed that in terms of cognitive presence and social presence, students of MehrAlborz Higher Education Institute are at a higher level compared to the University of Tehran, but no difference was observed between the two groups in terms of teaching attendance. On the other hand, there is a positive and significant relationship between cognitive, social, and teaching presence with the students' learning outcomes at the Mehralborz Higher Education Institute. Finally, cognitive, presence has the highest correlation with the students' learning outcomes.
Keywords: Community of Inquiry, E-Learning students learning outcomes, Higher Education
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.