محسن فرزانه
-
طی دو دهه گذشته، امکان کنترل زیستی بیماری سپتوریوز برگی گندم ناشی از Zymoseptoria tritici، به عنوان یک جایگزین قابل اطمینان و ایمن برای روش کنترل شیمیایی در حال ارزیابی است. جنس Trichoderma دربرگیرنده تعداد زیادی عوامل کنترل زیستی است که به طور گسترده علیه بیماری های گیاهی در سراسر جهان استفاده می شوند. گونه های Trichoderma در کنار کنترل مستقیم بیمارگرهای گیاهی، ویژگی های مفید دیگری نیز برای میزبان های گیاهی خود فراهم می آورند. این پژوهش، با هدف ارزیابی اثر چند جدایه آنتاگونیست دارای پتانسیل اندوفیتی قارچ Trichoderma در کنترل بیماری سپتوریوز برگی گندم رقم تیرگان در شرایط گلخانه ای انجام شده است. جدایه های آنتاگونیست Trichoderma به دو روش تیمار بذری در زمان کاشت، و پاشش روی گیاه 72 ساعت پیش از مایه زنی با جدایه بیمارگر، استفاده شدند. شدت بیماری سپتوریوز برگی، 21 روز پس از مایه زنی با Z. tritici IPO323 محاسبه گردید. پیش تیمار رقم حساس گندم با جدایه های کنترل زیستی Trichoderma به طور معنی داری (α = 0/01) شدت بیماری را کاهش داد؛ که در این بین، جدایه T. harzianum AS12-2 با کاهش به ترتیب 12/80 و 71/77 درصدی سطح نکروز برگ و پوشش پیکنیدیومی، میانگین بیشترین درصد بازدارندگی از سپتوریوز برگی را در هر دو روش کاربرد به خود اختصاص داده است. براساس نتایج این پژوهش جدایه های Trichoderma به عنوان جایگزین/مکمل های ایمن قارچ کش های شیمیایی، ظرفیت بالایی برای گنجانده شدن در برنامه های مدیریت تلفیقی بیماری سپتوریوز برگی گندم دارند.کلید واژگان: مدیریت بیماری, آنتاگونیست, اندوفیت, کشاورزی پایدار, Zymoseptoria TriticiOver the past two decades, biological control of wheat septoria tritici blotch (STB) caused by Zymoseptoria tritici has been evaluated as a reliable and safe alternative or complement to chemical control. The genus Trichoderma includes several biocontrol agents (BCAs) widely used worldwide against plant diseases. Besides direct control of plant pathogens, Trichoderma spp as BCAs provide numerous other beneficial features for their plant hosts. The current study aimed to assess the potential biocontrol ability of several antagonistic Trichoderma isolates with endophytic potential on STB reduction in wheat cultivar Tirgan under greenhouse conditions. The antagonists were used as a seed-coated treatment at the sowing time and sprayed on the plants 72 h before Z. tritici IPO323 inoculation. STB severity was calculated 21 days after the pathogen inoculation. The biocontrol isolates significantly (α = 0.01) reduced the disease severity on cv. Tirgan. T. harzianum AS12-2 provided the highest average percentage of STB inhibition in both application methods. Application of T. harzianum AS12-2 led to a reduction in the percentage of leaf area covered by lesions (PLACL) and the percentage of leaf area covered by pycnidia (PLACP) by 80.12% and 77.71%, respectively. Trichoderma biocontrol isolates could be considered safe and reliable alternatives/complements for sustainable agriculture in integrated management programs of wheat STB.Keywords: Antagonist, Endophyte, Disease Management, Sustainable Agriculture, Zymoseptoria Tritici
-
اثر ترکیب عصاره های هیدروالکلی زردچوبه (Curcuma longa L.) و آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss) بر عملکرد رشد، شاخص های تغذیه، فعالیت آنزیم های گوارشی بافت زوائد پیلوریک و آنتی اکسیدانی بافت کبد ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی شد. سه جیره غذایی آزمایشی شامل جیره پایه (گروه شاهد) و جیره های حاوی 0/5درصد و 1/5 درصد ترکیب عصاره های گیاهی زردچوبه و آویشن شیرازی (با نسبت 1: 2) تهیه گردید. 234 قطعه ماهی به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی با سه تکرار (26 ماهی در تکرار) تقسیم و به مدت 8 هفته پرورش داده شدند. تغذیه ماهیان با جیره غذایی حاوی 0/5درصد ترکیب عصاره های گیاهی موجب افزایش کارایی خوراک و شاخص وضعیت (ضریب چاقی) در مقایسه با گروه شاهد شد (0/05>P). ترکیب 1/5 درصد عصاره های گیاهی نرخ رشد روزانه را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی دار افزایش داد (0/05>P). هر دو سطح عصاره های گیاهی ارزش تولیدی پروتئین را افزایش و ارزش تولیدی چربی را در مقایسه با گروه شاهد کاهش دادند (0/05>P). شاخص کبدی و شاخص احشایی تحت تاثیر هر دو سطح عصاره در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت (0/05>P). افزودن ترکیب عصاره ها به خوراک موجب افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های گوارشی آمیلاز و لیپاز گردید (0/05>P). ترکیب عصاره ها به طور قابل توجهی فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز را در کبد ماهی قزل آلای رنگین کمان افزایش و محتوای مالون دی آلدهید این بافت را نسبت به گروه شاهد کاهش داد (0/05>P). بنابراین، با توجه به تاثیر مثبت عصاره های گیاهی زردچوبه و آویشن شیرازی، استفاده از سطح 0/05 درصد ترکیب عصاره های مذکور در خوراک ماهی قزل آلای رنگین کمان پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: عصاره های گیاهی, عملکرد رشد, شاخص های تغذیه, فعالیت آنزیم گوارشی, فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانیJournal of Fisheries, Volume:77 Issue: 2, 2024, PP 107 -121The effect of dietary administration of combination of hydro-alcoholic extracts of turmeric (Curcuma longa L.) and thyme (Zataria multiflora Boiss) on growth performance, nutritional parameters, digestive enzymes activity and antioxidant properties of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) was investigated. Three experimental diets including basal diet (control group) and diets containing 0.5% and 1.5% of combination of turmeric and thyme (ratio of 1:2) extracts were prepared. A total of 234 juveniles of rainbow trout were randomly divided into three experimental groups in triplicates (providing 26 fish per replicate) and reared for eight weeks. Feeding diets contained 0.5 % of the extract increased the feed efficiency ratio and condition factor of rainbow trout compared to the control group (P<0.05). Supplementing 1.5 % plant extract increased the Average Daily Growth (ADG) of the fish in comparison to control group (P<0.05). Both dietary levels of the extracts increased protein productive value and lipid productive value of fish compared to control group (P<0.05). Viscerosomatic and hepatosomatic index were affected by both dietary extract levels compared to control group (P<0.05). Dietary plant extract inclusion significantly increased the activity of amylase and lipase (P<0.05). Similarly, the activity of superoxide dismutase and glutathione peroxidase significantly increased in the liver tissue of rainbow trout following feeding on diets containing the extracts, while malondialdehyde content of the tissue decreased in comparison to the control group (P<0.05). Therefore, considering the promising effects of dietary supplementation of turmeric and thyme extracts, inclusion of 0.5% of the extracts in rainbow trout feed is recommended.Keywords: Phytogenics, Growth Performance, Nutritional Indices, Digestive Enzymes Activity, Antioxidant Enzymes Activity
-
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال سی و هفتم شماره 1 (پیاپی 142، بهار 1403)، صص 15 -26
دی اکسی نیوالنول (DON) رایج ترین مایکوتوکسین آلوده کننده ی غلات است که با روش های رایج نظیر جاذب ها قابل کنترل نیست. از این رو، روش های مبتنی بر آنزیم ها جهت سم زدایی این نوع مایکوتوکسین ها پیشنهاد می شود. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی برهمکنش آنزیم های DEP-A و DEP-B با کموتایپ های مایکوتوکسین DON نظیر 15- استیل-دی اکسی نیوالنول (15ADON) از طریق داکینگ مولکولی می باشد. ساختار سه بعدی پروتئین های DEP-A و DEP-B با استفاده از سرور SWISS MODEL پیش بینی شد. سپس، پایداری این ساختارها در شرایط دینامیکی مولکولی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بدین منظور شبیه سازی با کمک نرم افزار GROMACS انجام شد و سپس منحنی RMSDمربوط به این دو آنزیم جهت بررسی پایداری ساختار رسم شد. به منظور بررسی برهم کنش های آنزیم DEP-A با 15ADON و DEP-B با حدواسط ایجاد شده از مرحله ی قبل یعنیOxid 15ADON از سرور آنلاین H-DOCK استفاده شد. بررسی ساختارهای پیش بینی شده توسط پلات های ERRAT، Verify3D، Z-score و Ramachandran نشان داد که پیش بینی ساختارها با موفقیت انجام شده است. منحنی های RMSD نشان داد که DEP-A و DEP-B به ترتیب در 240 و 40 نانوثانیه با میزان 58/0 و 35/0 nm پایدار شده اند. نتایج مربوط به داکینگ مولکولی نیز نشان داد که هر دو آنزیم DEP-A و DEP-B به ترتیب با انرژی اتصال نسبتا قوی (90/157- و 78/141-) به سوبسترا متصل شده اند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که هر دو آنزیم مورد مطالعه قادر به اتصال به کموتایپ 15ADON در جایگاه مناسب بوده که نشان می دهد این آنزیم ها می توانند در غیر فعال سازی این کموتایپ موثر واقع شوند. اگرچه مطالعات آزمایشگاهی به منظور تایید این نتایج مورد نیاز می باشد.
کلید واژگان: داکینگ مولکولی, مایکوتوکسین, آنزیم, 15-استیل-دی اکسی نیوالنول15acetyl-deoxynivalenol (15ADON) is the most common chemotype of dioxynivalenol (DON) mycotoxin, which cannot be controlled by common methods such as absorbents. Hence, enzyme-based methods are suggested for detoxification of these types of mycotoxins, which requires bioinformatics studies before laboratory investigations. Therefore, the aim of the present study was to investigate the binding energy of DEP-A and DEP-B enzymes with 15ADON through molecular docking. The three-dimensional structures of DEP-A and DEP-B proteins were predicted using the SWISS MODEL server. Then, the stability of these structures was evaluated in molecular dynamic conditions. For this purpose, the simulation was carried out with GROMACS software and then the RMSD curve of these two enzymes was drawn to check the stability of the predicted structure. H-DOCK online server was used to performed the interaction of DEP-A enzyme with 15ADON and DEP-B with Oxid15ADON intermediate. Checking the accuracy of the predicted structures by ERRAT Verify3D, Z-score and Ramachandran plots showed that the prediction of tertiary structures successfully performed. The RMSD curves showed that DEP-A and DEP-B were stabilized in 240 and 40 nanoseconds with 0.58 and 0.35 nm, respectively. The results of molecular docking also showed that both DEP-A and DEP-B enzymes could bind to their substrates with relatively strong binding energy -157.90 and -141.78, respectively. Overall, it can be concluded that both studied enzymes were able to bind to the 15ADON chemotype of DON in the appropriate position, which shows that these enzymes can be effective in deactivating this chemotype, although laboratory studies are needed to confirm the results
Keywords: Molecular Docking, Mycotoxin, Enzyme, 15-Acetyl-Deoxynivalenol -
کاربرد اسانس گیاهان دارویی، به عنوان جایگزین قارچ کش های شیمیایی خطرناک، به دلیل حلالیت کم در آب، پایداری شیمیایی ضعیف و طبیعت فرار آنها، بسیار محدود است. برای رفع این مشکل، اخیرا کپسوله سازی در مقیاس نانومتری اسانس ها و همراه کردن آن با پوشش های پلیمری پیشنهاد شده است. در این مطالعه ابتدا نانوامولسیون اسانس های مرزه خوزستانی (حاوی کارواکرول %4/87) و نعناع فلفلی (حاوی منتون %6/33 و منتول %3/35) به ترتیب با میانگین اندازه ذره 295 و 186 نانومتر تهیه شد و پس از اثبات کارایی آنها در مهار و کشتن قارچ Penicillium expansum، در مخلوط با پوشش پلی ساکاریدی کتیرا (5%/0 و %1) برای مهار پوسیدگی پنیسیلیومی میوه گوجه فرنگی و بهبود شاخص های فیزیکوشیمیایی آن طی دوره 10 و 20 روز نگهداری در دمای 10 درجه سلسیوس بررسی شد. تیمارهای نانوامولسیون اسانس مزره %1/0 در ترکیب با کتیرا %5/0 و %1 بیشترین تاثیر را در مهار پوسیدگی پنیسیلیومی میوه گوجه فرنگی نشان داده و از ایجاد پوسیدگی ممانعت کردند. تیمار نانوامولسیون اسانس نعناع فلفلی در ترکیب با کتیرا در مرتبه بعدی قرار گرفت. علاوه براین اثر تیمارهای برتر روی برخی شاخص های فیزیکوشیمیایی میوه نشان از تاثیر مثبت معنی دار آنها روی شاخص های سفتی میوه و مواد جامد محلول (TSS) میوه می باشد. علاوه براین، محتوای فنول کل میوه های تیمار شده بطور معنی داری بیشتر از میوه های شاهد سالم بود. به هرحال به نظر می رسد نانوکپسوله سازی اسانس های با فعالیت ضدقارچی و آنتی اکسیدانی و ترکیب کردن آنها با پوشش پلیمری کتیرا، افزایش کیفیت و ماندگاری میوه در طی انبارداری را در پی داشته باشد.کلید واژگان: Penicillium expansum, پوسیدگی انباری میوه, مدیریت بیماری, نانو کپسوله سازی اسانس, ماندگاریThe use of medicinal plants’ essential oils, as an alternative to chemical fungicides, is limited due to their low solubility in water, poor chemical stability, and their volatile nature. To solve this problem, encapsulation of essential oil on a nanometer scale and combining it with coating polymers has been suggested recently. In this study, nanoemulsions of Satureja khuzistanica (Khuzestani savory) essential oil (containing 87.4% carvacrol) and Mentha piperita (peppermint) essential oil (containing 33.6% menthone and 35.3% menthol) were prepared with an average particle size of 295 and 186 nm, respectively. After confirming their effectiveness against the fungus Penicillium expansum, they mixed with tragacanth coating polysaccharide (0.5% and 1%) to inhibit the penicillium decay of tomato fruit as well as improve fruit physicochemical indicators during storage at 10°C. Fruit treatments by nanoemulsion of essential oil (NEO) of S. khuzistanica 0.1% in combination with tragacanth 0.5% and 1% showed the greatest effect to inhibit the penicillium decay. The fruits treated with the NEO of peppermint was placed in the next statically group. Furthermore, the effect of the superior treatments on some physicochemical indicators of fruit showed a significant positive effect of them in terms of the fruit firmness and its total soluble solids (TSS). In addition, the total phenolic content of the treated fruits was significantly higher than non-treated healthy fruits. However, it seems that nanoencapsulation of antifungal and antioxidant essential oils compounds and combining them with the tragacanth, caused to increases the shelf life of the fruit during storage.Keywords: Penicillium expansum, fruit storage decay, disease management, essential oil nanocapsulation, shelf-life
-
بیماری کپک خاکستری خوشه انگور ناشی از قارچ Botrytis cinerea از عوامل مهم پوسیدگی وکاهش کمیت و کیفیت محصول در مراحل قبل و پس از برداشت انگور است که مصرف قارچ کهای شیمیایی را اجتناب ناپذیر کرده است. با توجه به نگرانی های زیست محیطی مرتبط با مصرف بی رویه قارچ کش های شیمیایی و مضرات آن برای سلامتی انسان و محیط زیست، بکارگیری فرآورده هایی از عوامل زیستی مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. در این بین، برخی مخمرها با دارا بودن فعالیت آنتاگونیستی علیه قارچ های بیمارگر، جایگزین مناسبی برای مصرف آفتکش های شیمیایی هستند. مطالعه حاضر با هدف شناسایی مخمرهای اپی فیت انگور با فعالیت آنتاگونیستی علیه B. cinerea در مرحله پس از برداشت در شرایط آزمایشگاه صورت گرفته است. در مجموع 67 جدایه مخمر از سطح میوه های انگور برداشت شده از تاکستان های استان آذربایجان غربی جداسازی شد. براساس مطالعات ریخت شناسی و توالی یابی ناحیه 26S rDNA D1/D2، جدایه ها به 21 گونه و 11 جنس متعلق بودند کهAureobasidium pullulans به عنوان گونه غالب فلور انگور شناخته شد. توانایی آنتاگونیستی 67 جدایه مخمری علیه B. cinerea با استفاده از روش کشت متقابل بررسی شد. بطورکلی، 16 جدایه متعلق به هفت جنس، موفق به مهار رشد B. cinerea شدند. مطالعه کارایی 16 جدایه منتخب در مهار پوسیدگی خاکستری روی حبه های انگور در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با چهار تکرار نشان داد که بین جدایه ها اختلاف معنی داری وجود دارد. جدایه_های (G30) Meyerozyma guilliermondii، G9 Metschnikowia pulcherrima و G54 Rhodotorula glutinis به ترتیب با 92/59، 91/37 و 90/15 درصد مهار پوسیدگی، موثرترین جدایه ها در کاهش بیماری روی حبه ها بودند. بررسی مکانیسم های دخیل در کنترل زیستی نشان داد که 12 جدایه قادر به تولید پروتئاز، شش جدایه قادر به تولید پکتیناز و 12 جدایه آمیلاز تولید کردند. همچنین مشخص شد نه جدایه قادر به تشکیل بیوفیلم و هشت جدایه قادر به تولید سیدروفور بودند. بنابراین، فلور انگور دارای تنوع بالایی از مخمرها است و جدایه های برتر (G30، G54 و G9) به کمک مکانیسم های مختلف همچون آنتی بیوز، تولید پروتئاز، آمیلاز و سیدرفور، از کارایی بالایی در مهار پوسیدگی خاکستری انگور در شرایط آزمایشگاه برخوردار بودند.
کلید واژگان: بیماری های پس از برداشت, شناسایی مخمر ها, مخمرهای آنتاگونیست, مکانیسم اثر, Botrytis CinereaGrape gray decay disease caused by Botrytis cinerea is one of the important factors causing rotting and reducing the quantity and quality of the grapes during the stages before and after harvesting, which makes the use of chemical fungicides inevitable. Considering the environmental issues with the excessive use of chemical fungicides for humans and the environment, the use of products based on biological agents has received special attention. Among biological agents, some yeasts have been shown to possess antagonistic activity against fungi and are considered as safe and sound alternatives for chemical pesticides. The present study aimed to identify grape epiphytic yeasts and investigate their ability against the pathogenic fungus B. cinerea in the post–harvest stage. A total of 67 yeast isolates were isolated from the surface of grape fruits in the vineyards of West Azarbaijan province. Based on morphological studies and nucleotide sequence analysis of the D1/D2 domain of the large subunit 26S rDNA gene, the isolates belong to 21 species and 11 genera. Aureobasidium pullulans was recognized as the dominant species of grape flora. The ability of 67 yeast isolates to control B. cinerea growth by the dual–culture method showed that 16 isolates belonging to 7 genera succeeded in inhibiting the growth of the gray mold, which isolates Rhodotorula glutinis G54 and Metschnikowia pulcherrima G9 showed the greatest of capability against B. cinerea. A significant difference (P≤0.01) was observed between the 16 selected isolates in terms of inhibition of gray rot on grape berries, as a completely randomized design with four replications. The isolates Meyerozyma guilliermondii G30, Rh. glutinis G54 and M. pulcherrima G9 were the most effective isolates in reducing the disease on grape berries with 92.59, 91.37 and 90.15 percent rot inhibition, respectively. Studies of mechanisms involved in biological control showed that 12 isolates were able to produce protease, 6 isolates were able to produce pectinase and 12 isolates produced amylase. Also, it was found that 9 isolates can form biofilm and 8 isolates produced a siderophore. Finally, it was found that the grape flora has a high diversity of yeasts and the superior yeast isolates including G30, G54 and G9, with various biocontrol mechanisms (such as antibiosis, protease and amylase activities as well as siderophore production), have a high potential to inhibit the gray rot of grape. However, it is necessary to conduct more studies on selected isolates to creat practical formulations for biological control or integrated management of fungal diseases of fruits and vegetables..
Keywords: Antagonistic Yeast, Botrytis Cinerea, Modes Of Action, Post–Harvest Pathogen, Yeast Identification -
پیشینه: زیرالنون (ZEA) که از رایج ترین مایکوتوکسین های دانه گندم و ذرت است، باعث مسمومیت حاد و مزمن در دام، طیور و آبزیان می شود. در میان جاذب های تجاری توکسین، فقط تعداد کمی از کربن های فعال توانایی جذب زیرالنون دارند، با این وجود آن ها به عنوان یک افزودنی مناسب در صنایع خوراک دام در نظر گرفته نمی شوند.
هدفاین مطالعه با هدف غربالگری و شناسایی ترکیبات گیاه Zataria multiflora (آویشن شیرازی) تخریب کننده زیرالنون در شیرابه شکمبه گاو انجام شد.
روش کاراسانس و عصاره های مختلف (ان-هگزانی، اتیل استاتی و متانولی) اندام هوایی آویشن شیرازی (در سه غلظت 5/0، 1، و 2 میلی گرم در میلی لیتر) جهت کاهش میزان زیرالنون (2 میکروگرم در میلی لیتر) در شیرابه شکمبه گاو پایش شدند. محتوای زیرالنون توسط کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا دارای ردیاب فلورسانس (HPLC-FLD) مورد بررسی قرار گرفت. ترکیبات فیتوشیمیایی مسیول پاکسازی زیرالنون، از طریق پروفایل فعالیت مبتنی بر HPLC مکان یابی شدند و سپس توسط طیف سنجی جرمی LC-MS شناسایی شدند.
نتایجعصاره های ان-هگزانی و متانولی Z. multiflora به میزان قابل توجهی (78%-63) زیرالنون شیرابه شکمبه را کاهش دادند. با توجه به پروفایل فعالیت Z. multiflora مبتنی بر HPLC و تجزیه و تحلیل طیف سنجی جرمی، دو ترکیب تری ترپن شامل اورسولیک اسید و اولیانولیک اسید به عنوان عوامل تخریب کننده زیرالنون شناسایی شدند.
نتیجه گیری:
گیاه Z. multiflora می تواند به عنوان منبع گیاهی جدید برای تجزیه زیرالنون توصیه شود و اورسولیک اسید و اولیانولیک اسید به عنوان ترکیبات فیتوشیمیایی جدید برای تخریب زیرالنون معرفی می شوند.
کلید واژگان: متابولیت پروفایلینگ, آویشن شیرازی, تری ترپن ها, تخریب زیرالنونBackgroundZearalenone (ZEA), which is one of the most prevalent wheat and corn seeds mycotoxins causes acute and chronic toxicities in ruminants, poultry, and aquatic animals. Among commercial toxin binders, only a few active charcoals have the significant ability to adsorb ZEA contamination; nevertheless, active charcoal is not considered a sound additive by the feed industry.
AimsThis study aimed to screen and identify the ZEA-degradation compounds of the Zataria multiflora (Shirazi thyme) in the cattle rumen fluid.
MethodsIn this investigation, essential oil and different extracts (n-hexane, ethyl acetate, and methanol) of the aerial part of Shirazi thyme (at three concentrations of 0.5, 1, and 2 mg/ml) were screened to reduce ZEA contamination conditions (2 µg/ml) in rumen fluid. ZEA-content was analyzed by high-performance liquid chromatography (HPLC) with a fluorescence detector. In addition, Shirazi thyme phytochemical compounds responsible for eliminating ZEA were localized by HPLC-based activity profiling and then identified by mass spectrometry (LC-MS).
ResultsBoth n-hexane and methanol extracts of Z. multiflora, considerably remediated ZEA (63-78%) from rumen fluid. According to HPLC-based activity profiling of Z. multiflora extract and LC-MS analysis, two triterpene compounds, including ursolic and oleanolic acids were introduced as ZEA degradation agents.
ConclusionZ. multiflora could be recommended as a new botanical source, and ursolic and oleanolic acids could be introduced as new phytochemical compounds that degrade ZEA.
Keywords: Metabolite profiling, Shirazi thyme, Triterpenes, Zearalenone degradation -
ویروس های گیاهی از عوامل محدودکننده در کشاورزی به شمار می روند. برای کنترل ویروس ها ترکیبات طبیعی و به ویژه متابولیت های گیاهی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، اثر عصاره آبی- اتانولی (50 درصد آب) و نانوامولسیون اسانس اندام هوایی گیاه مرزه خوزستانی (Satureja khuzistanica) در چهار غلظت 5/0، 1، 2 و 4 درصد (گرم در 100 میلی لیتر) و طی سه زمان مختلف شامل همزمان و دو ساعت قبل و بعد از مایه زنی برگ بوته های گیاه با آموده ویروس (غلظت 2 میلی گرم در میلی لیتر)، جهت کاهش آلودگی ویروس موزاییک خیار در شرایط گلخانه روی میزبان لکه موضعی لوبیا چشم بلبلی (Vigna unguiculata) مورد بررسی قرار گرفت. کمترین تعداد لکه ها با کاربرد عصاره آبی -اتانولی با غلظت های 2 و 4 درصد (78 -66% کاهش بیماری) و کاربرد نانوامولسیون اسانس با غلظت 2 درصد (59% کاهش بیماری) و دو ساعت بعد از مایه زنی با آموده ویروس حاصل شد. اندازه ذره ای نانوامولسیون اسانس پس از ساخت برابر با 4/119 نانومتر بود که پس از 60 روز نگهداری به 8/232 نانومتر رسید که نشان از پایداری فیزیکی مناسب نانوامولسیون می باشد. براساس آنالیز کروماتوگرافی گازی همراه با طیف سنجی جرمی (GC-MS)، ترکیبات اصلی اسانس شامل کارواکرول (5/91 %)، پارا- سیمن (5/1 درصد)، بتا-کاریوفیلن (1/1درصد) و بتا-پینن (1/1 درصد) بود. ناموامولسیون کردن اسانس باعث بهبود کارایی آن در مهار ویروس موزاییک خیار روی میزبان لوبیا چشم بلبلی شد. این تحقیق اولین گزارش از اثر ضد ویروسی ترکیبات فیتوشیمیایی گیاه مرزه خوزستانی در مهار یک ویروس گیاهی می باشد.کلید واژگان: مرزه خوزستانی, عصاره, نانوامولسیون اسانس, مهار ویروسPlant viruses are a limiting factor in agriculture. Natural compounds, especially herbal plant metabolites, have been considered to control viruses. In this regard, the effect of aqueous–ethanolic extract (50% water) and essential oil nanoemulsion of Satureja khuzistanica were investigated to reduce the infection of cucumber mosaic virus on the local lesion test plant of cowpea (Vigna unguiculata) in greenhouse conditions. The extract and essential oil nanoemulsion were applied in four concentrations of 0.5, 1, 2 and 4 percent (g/100 mL) and three different times including simultaneously, two hours before, and after inoculation of plant leaves with virus inoculum (concentration 2 mg/ml). The lowest number of local lesions was obtained by using 2 and 4% of hydro–ethanolic extract (by 66–78% disease reduction) and nanoemulsion of essential oil with a concentration of 2% (by 59% disease reduction), and two hours after inoculation with virus inoculum. The particle size of the nanoemulsion after preparation was 119.4 nm, which reached 232.8 nm after 60 days of storage, which indicates the good physical stability of the nanoemulsion. According to GC–MS analysis, the main constituents of essential oil were carvacrol (91.5%), para–cymene (1.5%), beta–caryophyllene (1.1%) and beta–pinene (1.1%). Nanoemulsion of this essential oil improved its efficiency to inhibit the cucumber mosaic virus on cowpea. This study is the first report of the antiviral effect of phytochemical compounds of Khuzistani savory to inhibit a plant virus.Keywords: Satureja khuzistanica, Extract, nanoemulsion of essential oil, plant virus inhibition
-
در شرایطی که عوامل بیماری زای گیاهی خسارت زیادی در مراحل مختلف داشت و برداشت گیاهان ایجاد می کنند، استفاده از سموم شیمیایی سنتزی اجتنابناپذیر بوده و خسارت های جبران ناپذیری برای محیط زیست و سلامت انسان در پی دارد. جایگزینی سموم شیمیایی با عوامل زیستی مفید می تواند در کاهش این خطرات و خسارت ها موثر واقع شود. در این بین، مخمرها با توجه به گستردگی، قابلیت مهار زیستی، سازگاری با محیط زیست و ایمن بودن برای سلامت انسان، جایگزین های امیدوار کننده ای برای ترکیبات شیمیایی حفاظت از گیاهان هستند و در طی چند دهه گذشته، مطالعه بر روی سازوکارهای زیست مهاری مخمرها به طور گسترده ای صورت پذیرفته است. در این بررسی، به مرور تحقیقات اساسی در مورد سازوکارهای مخمرهای مهار زیستی (شامل رقابت ،ترشح آنزیم، تولید سم، مواد فرار، مایکوپارازیت و القای مقاومت) بهعنوان فاکتورهای محافظت از گیاهان پرداخته میشود. همچنین مروری اجمالی بر مراحل تجاری سازی و فرآورده های ثبت شده زیستی بر پایه مخمر ارایه شده است. بطورکلی این بررسی، کمبود مطالعات تکمیلی در مورد مکانیسم های مهار زیستی مخمرها و حتی مخمرهای ثبت شده را نشان می دهد. بنابراین می توان گفت شناسایی مکانیسم های مهار زیستی مخمرها با جزییات بیشتر، همچنان یکی از زمینه های تحقیقاتی است و درک بهتر آنها می تواند زمینه ساز توسعه محصولات تجاری بر پایه مخمر برای حفاظت از گیاهان باشد.
کلید واژگان: مخمر, مکانیسم های مهار زیستی, بیمارگرهای گیاهی, تجاری سازیPlant pathogens cause great damage on crops during harvest and post–harvest stages. The use of synthetic chemical fungicides is inevitable and causes irreparable damage to the environment and human health. Replacing chemical fungicides with beneficial biological agents can be effective in reducing these risks and damages. Among biological agents, yeasts are promising alternatives to chemical plant protection compounds due to their widespread distribution, bioavailability, environmental friendliness, and safety for human. Over the past few decades, the study of biocontrol mechanisms of yeasts against plant diseases has been extensively studied. Here, the fundamental researches on the mechanisms (e.g. competition, enzyme secretion, toxin production, volatiles compounds, mycoparasitism, and induction of resistance) of biocontrol yeasts as plant protection agents are reviewed. It also provides an overview of the commercialization process and registered yeast–based bioproducts. In general, this study shows the lack of fundamental studies on the biocontrol mechanisms of yeasts and registered yeast agents. Therefore, identifying the biocontrol mechanisms of yeasts in more detail is still one of the research fields and better understanding of them can pave the way for the development of yeast–based commercial products for plant protection.
Keywords: yeast, plant pathogens, biocontrol mechanisms, commercialization -
مطالعه حاضر با هدف بررسی سمیت آفلاتوکسین بر بافت های مختلف ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام گرفت. در این مطالعه تعداد 207 قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن ابتدایی 2/0±67/9 گرم در 3 تیمار (گروه شاهد، 25 و ppb 50 سم آفلاتوکسین ب 1) به مدت 8 هفته پرورش یافتند. پس از پایان آزمایش بافت های مختلف ماهیان آزمایشی از نظر آسیب های احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. عوارض هیستوپاتولوژیکی ناشی از مواجهه بافت های مختلف ماهی با آفلاتوکسین شامل هیپرپلازی و تخریب تیغه های ثانویه آبشش و تغییرات عروقی و ادم و نکروز نورونی در مغز و همچنین تخریب و نکروز راسی پرزهای روده و زواید پیلوریک بود. شدت ضایعات بافتی با افزایش میزان آفلاتوکسین ب1 به جیره غذایی افزایش یافت به طوری که این آسیب ها در ماهیان دریافت کننده جیره حاوی ppb 50 آفلاتوکسین شدیدتر از گروه تیمار شده با جیره دارای ppb 25 آفلاتوکسین بیشتر بود.
کلید واژگان: مایکوتوکسین, هیستوپاتولوژی, جیره غذایی, آلودگی, قزل آلای رنگین کمانJournal of Fisheries, Volume:73 Issue: 2, 2020, PP 149 -161Present study was carried out to assess effects of aflatoxin B1 on different rainbow trout tissues. In the present study, 207 rainbow trout fingerlings with an average body weight of 9.67±0.2 g were reared for eight weeks in three distinctive treatments (control group, 25 and 50 ppb aflatoxin B1). At the end of the trial, various tissues of experimental groups were studied regarding probable histological alterations. Histological alterations due to dietary aflatoxin B1 exposure including hyperplasia and lamellar necrosis in the gill, necrotic and vascular changes in the brain along with inflammatory cell infiltration and necrotic changes in the intestinal and pyloric region were evident. The severity of pathologies was more pronounced in those fish received 50 ppb aflatoxin B1 content in comparison to the group fed 25 ppb toxin contaminated diet.
Keywords: Mycotoxin, Histopathology, Diet, Contamination, Rainbow trout -
این آزمایش جهت بررسی اثر آلومینوسیلیکات، اسید هیومیک، دیواره سلولی مخمر، پودر گیاهی و یک توکسین بایندر تجاری برای کاهش آثار آفلاتوکسین B1 در جیره جوجه های گوشتی انجام شد. آزمایش با استفاده از 320 قطعه جوجه گوشتی در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار، 4 تکرار و 10 قطعه پرنده در هر تکرار از سن 7 تا 28 روزگی انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل: 1) شاهد منفی (بدون آفلاتوکسین)، 2) شاهد مثبت (حاوی 3/0 میلی گرم آفلاتوکسینB1 در کیلوگرم جیره)، 3) شاهد مثبت + آلومینوسیلیکات، 4) شاهد مثبت+ آلومینوسیلیکات+ اسید هیومیک، 5) شاهد مثبت+ آلومینوسیلیکات+ دیواره سلولی مخمر، 6) شاهد مثبت+ آلومینوسیلیکات+ اسید هیومیک+ دیواره سلولی مخمر، 7) شاهد مثبت+ توکسین بایندر تجاری مگنوتوکس و 8) شاهد مثبت+ پودر گیاهی بود. استفاده از جیره حاوی آفلاتوکسین سبب کاهش عملکرد رشد جوجه ها، افزایش وزن کبد، قلب و پانکراس و کاهش غلظت آلبومین، پروتئین کل و گلوکز سرم شد (05/0>P). افزودن آلومینوسیلیکات به عنوان جاذب به تنهایی در کاهش آثار منفی آفلاتوکسین موثر بود. افزودن دیواره سلولی مخمرسبب تقویت اثرات آلومینوسیلیکات شد، اما افزودن اسید هیومیک زیاد موثر نبود. در مجموع، به نظر می رسد ترکیب آلومینوسیلیکات و دیواره سلولی مخمر بیشترین جذب آفلاتوکسین B1 را دارا می باشد.کلید واژگان: آفلاتوکسین B1, آلومینوسیلیکات, اسید هیومیک, جوجه گوشتی, دیواره سلولی مخمرThe experiment was carried out to investigate the effect of aluminum silicate (AS), humic acid (HA), Saccharomyces cerevisiae cell wall (SC), herbal powder (HP) and a commercial toxin binder to alleviate the effects of aflatoxin B1 (AFB1) in broiler diet. In this experiment we used 320 day old chicks in a completely randomized design with 8 treatments and 4 replications, and 10 birds in each replicate, from 7 to 28 days of age. Experimental treatments were: 1) negative control (NC; without AFB1), 2) positive control (PC; contaminated by 0.3 mg AFB1 / kg diet), 3) PC + AS, 4) PC + AS + HA, 5) PC + AS + SC, 6) PC + AS + HA + SC, 7) PC + Magnotox as a commercial binder and 8) PC + HP. Feeding AFB1 contaminated diet reduced broiler performance, increased relative weights of liver, heart, pancreas and reduced serum albumin, total protein and glucose concentrations (P <0.05). Inclusion of AS in PC diet individually improved the negative effects of AFB1. However, supplementation of SC boosted AS effects, HA supplementation was rarely effective. Finally, it can be concluded that the combination of AS + SC has the highest adsorbing ability of AFB1.Keywords: Aflatoxin B1, Aluminum silicate, Broilers, Humic Acid, Yeast cell wall
-
زمینه مطالعه
زیرالنون یک زهرابه قارچی استروژنیک غیراستروئیدی است که به طور معمول در خوراک حیوانات یافت می شود و سبب بروز نارسائی در کارکرد دستگاه تناسلی می شود. بیشتر جاذب های تجاری توانائی جذب زیرالنون را ندارند و ممکن است پیامدهای مصرفی زیانباری روی حیوان داشته باشند. بنابراین کشف و معرفی ترکیبات طبیعی سالم و ایمن جهت کاهش زیرالنون خوراک ضروری می باشد.
هدفهدف اصلی این پژوهش معرفی برخی گیاهان دارویی با توانایی تجزیه زیرالنون شیرابه شکمبه گاو در شرایط برون تنی می باشد.
روش کاردر این پژوهش ابتدا کارایی اسانس و عصاره های ان-هگزانی، اتیل استاتی و متانولی بذرهای چهار گیاه دارویی از خانواده چتریان (Apiaceae) شامل گشنیز(Coriandrum sativum)، زیره سبز(Cuminum cyminum)، رازیانه(Foeniculum vulgare) و گلپر ایرانی (Heracleum persicum) بر تجزیه زیرالنون (2 میلی گرم اسانس/عصاره همراه با 4/0 میکروگرم زیرالنون در 1 میلی لیتر شیرابه شکمبه گاو) بررسی شد و سپس تاثیر اسانس و عصاره های امیدبخش در سه نسبت اسانس/ عصاره: توکسین (125 :1، 250 :1 و 00 5 :1) در طول 48 ساعت پایش شد. در هر مرحله محتوای زیرالنون توسط ستون ایمونوافینیتی استخراج و با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) دارای ردیاب فلورسنت اندازه گیری شد.
نتایجنتایج نشان داد اسانس گشنیز (حاوی 76/5درصد لینالول)، عصاره ان-هگزانی گشنیز و عصاره های متانولی و اتیل استاتی گلپر از توانائی قابل قبولی (بیش از 30 درصد) در تجزیه زیرالنون برخوردار هستند. پایش محتوای زیرالنون در حضور غلظت های مختلف اسانس و عصاره های امیدبخش نشان داد که اسانس گشنیز طی 48 ساعت با 79/5درصد تجزیه زیرالنون بیشترین تاثیر را در پاکسازی زیرالنون از شیرابه شکمبه دارد و عصاره ی ان- هگزانی گشنیز پس از 36 و 48 ساعت در نسبت 1:500 به ترتیب با 8/67 درصد و 2/74 درصد تجزیه زیراانون در مرتبه بعدی قرار گرفت. همچنین عصاره های متانولی و اتیل استاتی گلپر در نسبت1:500 به ترتیب قادر به کاهش 46 درصد و 41/8درصد محتوای زیرالنون شیرابه شکمبه بودند.
نتیجه گیری نهاییگیاهان دارویی گشنیز و گلپر به عنوان دو افزودنی امید بخش برای تجزیه زیرالنون در خوراک دام معرفی می شوند.
کلید واژگان: شیرابه شکمبه, زیرالنون, گیاهان دارویی, ترکیبات گیاهی, تجزیهBACKGROUNDZearalenone (ZEA) is a nonsteroidal estrogenic mycotoxin that is usually found in animal feed and causes disorder in genital organs activity. Most commercial adsorbents do not have ZEA absorbency and may have side effects on the animal performance. Therefore, the discovery and introduction of natural compounds are necessary to reduce ZEA.
OBJECTIVESThe introduction of some medicinal plants to degrade ZEA in rumen fluid is the main objective of this study.
METHODSIn the present study, essential oil and different extracts (methanol, n-hexane and ethyl-acetate) of seed of four medicinal plants belonging to Apiaceae family including coriander (Coriandrum sativum),Cumin (Cuminum cyminum), Fennel (Foeniculum vulgare) and Persian hogweed (Heracleum persicum) were investigated to reduce ZEA in rumen fluid (0.4µg ZEA in ml 20% rumen fluid) at the ratio of essential oil/extract to toxin 125:1, 250:1 and 500:1 in 48h.The ZEA-content was extracted by the immunoaffinity column and analyzed by high-performance liquid chromatography (HPLC-FLD).
RESULTSThe results showed that essential oil of coriander (contains 76.5% of linalool), n-hexane extract of coriander and methanol and ethyl acetate extracts of Persian hogweed exhibit acceptable efficiency (more than 30%) in ZEA degradation. ZEA evaluation in the presence of various concentrations of promising essential oils and extracts exhibited that the essential oil of coriander has the highest effect to remove ZEA from rumen fluid with 79.5% after 48 h. The n-hexane extract of coriander at the rate of 500:1 caused 67.8% and 74.2% reduction in ZEA content after 36 and 48 h incubation time respectively and located at the next statistical level. In addition, methanol and ethyl- acetate extracts of Persian hogweed at the rate of 500:1 reduced 46% and 41.8% ZEA content in rumen fluid respectively.
CONCLUSIONSCoriander and Persian hogweed are introduced as promising botanical additive sources to remove ZEA in animal feed.
Keywords: Rumen fluid, Zearalenone, Medicinal plants, Composition, Degradation -
زمینه مطالعهاستفاده از افزودنی های گیاهی به صورت اسانس های گیاهی توجه بسیاری را در صنعت طیور جلب نموده است.هدفاین آزمایش برای بررسی اثرات مخلوط اسانس های گیاهی استخراج شده از برخی گیاهان دارویی شامل مرزه، آویشن، رازیانه و رزماری بر عملکرد، متابولیت های خونی، میکروفلور روده و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی انجام شد.روش کارتعداد 200 قطعه جوجه گوشتی یکروزه به طور تصادفی به 5 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. تیمارها شامل افزودن 1) شاهد منفی (بدون اسانس)، 2) شاهد مثبت (300 میلی گرم اسانس مرزن جوش در هر کیلوگرم)، 3) مرزه و رزماری (300 میلی گرم در کیلوگرم)، 4) مرزه، رزماری و آویشن (300 میلی گرم در کیلوگرم) و 5) مرزه، رزماری، آویشن و رازیامه (300 میلی گرم در کیلوگرم) به جیره بودند.نتایجشاهد مثبت و مخلوط اسانس ها هیچ کدام بر عملکرد رشد جوجه ها اثری نداشتند. کلسترول سرم جوجه های تغذیه شده با مخلوط اسانس ها در مقایسه با شاهد منفی کاهش یافت (05/0>P). جوجه های تغذیه شده با اسانس مرزن جوش یا مرزه و رزماری کمترین شمار لاکتوباسیل را در ایلئوم داشتند(05/0>P). مکمل سازی جیره با اسانس مرزن جوش سبب کاهش پراکسیداسیون چربی ها در گوشت ران نگهداری شده به مدت 30 و 60 روز در فریزر در مقایسه با شاهد منفی شد(05/0>P).نتیجه گیری نهاییجوجه های گوشتی که با اسانس گیاهی مرزن جوش یا مرزه و رزماری تغذیه شدند کمترین شمار لاکتوباسیلوس را در ایلئوم داشتند که احتمالا به دلیل مقادیر زیاد کارواکرول در آن هاست که رشد و تکثیر این باکتری گرم مثبت را کاهش می دهد. بر خلاف مخلوط اسانس های گیاهی، اسانس مرزن جوش غلظت کلسترول سرم را کاهش نداد این مساله می تواند بیانگر اثرات کاهنده کلسترول برای سایر ترکیبات غیر از کارواکرول باشد. جوجه های تغذیه شده با اسانس مرزن جوش بیشترین پایداری اکسیداتیو گوشت را داشتند. این اثر آنتی اکسیدانی در سایر تیمارهایی که مقدار کارواکرول کمتری داشتند، کاهش یافتکلید واژگان: جوجه گوشتی, اسانس های گیاهی, میکروفلور روده, کیفیت گوشت, عملکردBackgroundThe application of phytogenic additives in the form of essential oils have attracted considerable attention in poultry industry.OBJECTIVESAn experiment was conducted to evaluate effects of the blends of essential oils (EO) isolated from some medicinal plants including savory, thyme, fennel and rosemary on performance, blood metabolites, intestinal microflora, and meat quality of broilers.METHODSTwo hundred 1-day-old broilers were randomly allocated to 5 treatments with 4 replicates of 10 chicks. The dietary treatments included 1) NC (negative control; without EO), 2) PC (positive control; 300 mg commercial EO of oregano/kg diet), 3) SR (300 mg EOs of savory and rosemary/kg diet), 4) SRT (300 mg EOs of savory, rosemary and thyme/kg diet), 5) SRTF (300 mg EOs of savory, rosemary, thyme and fennel/kg diet).RESULTSNeither PC nor combinations of EOs affected growth performance of broilers. Serum cholesterol reduced (P<0.05) by feeding the blend of EOs compared with NC. The lowest ileal Lactobacillus counts were observed in chicks fed diets supplemented with EO of oregano or SR (P<0.05). Dietary supplementation of oregano EO decreased (P<0.05) lipid peroxidation of thigh meat after 30 and 60 days of frozen storage compared with NC group.CONCLUSIONSBroilers fed diets supplemented with EOs of oregano or SR had the lowest ileal Lactobacillus spp. counts probably due to their large amount of carvacrol contents which suppress growth and proliferation of Gram-positive bacteria. Contrary to blended EOs, oregano EO did not reduce serum cholesterol concentration, suggesting hypocholesterolemic effect of other compounds except carvacrol in EOs. The highest stability to meat oxidation was achieved in oregano EOs-fed broilers. This antioxidative effect was lower in treatments with less carvacrol contentsKeywords: Broiler, Essential oils, Gut microflora, Meat quality, Performance
-
تشکیل مایکوتوکسین ها در مواد غذایی یک معضل جهانی است که با اثر بر فیزیولوژی گوارش آبزیان موجب کاهش عملکرد آن ها می شوند. در این مطالعه تعداد 540 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان 2/0±3 گرمی در 9 تیمار با سطوح مختلف سموم آفلاتوکسین ب1 (0، 25 و ppb 50) و زیرالنون (0، 200 و ppb 400) در جیره غذایی به مدت 4 هفته پرورش یافتند و در پایان نمونه های زوائد پیلوریک جهت سنجش فعالیت آلکالین پروتئاز، لیپاز و آمیلاز تهیه شدند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تغذیه با جیره های غذایی آلوده به آفلاتوکسین و زیرالنون حداقل به مدت 4 هفته اثری روی میزان فعالیت آنزیم آلکالین پروتئاز نداشت (5/0<p)، اما موجب تغییر معنی دار فعالیت آنزیم های لیپاز و آمیلاز ماهیان قزل آلای رنگین کمان گردید (5/0>p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم لیپاز در تیمار شاهد (آفلاتوکسین صفر، زیرالنون صفر) و تیمار حاوی آفلاتوکسین25- زیرالنون 200 سنجش گردید. همچنین کمترین میزان فعالیت آنزیم لیپاز در تیمار آلوده به زیرالنون 400 یا آفلاتوکسین 25 مشاهده شد (05/0>p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم آمیلاز در گروه تغذیه شده با جیره غذایی فاقد آفلاتوکسین مشاهده شد، که اختلاف معنی داری با ماهیان تغذیه شده با جیره های غذایی حاوی آفلاتوکسین ppb25 یا آفلاتوکسین ppb50 بود (05/0>p). می توان چنین نتیجه گیری نمود که در حضور همزمان دو سم، اثر کاهندگی آن ها بر میزان فعالیت آنزیم لیپاز تعدیل می شود.کلید واژگان: زوائد پیلوریک, سموم قارچی, آنزیم های گوارشی, جیره غذایی, ماهی قزل آلای رنگین کمانThe formation of mycotoxins in feedstuffs is a worldwide issue affecting digestive physiology of aquatic animals and resulting in lower animal performance. Total of 540 rainbow trout with an average body weight of 3±0.2 g were allotted to 9 distinct treatments including various dietary levels of aflatoxin B1 (0, 25 and 50 ppb) and zearalenone (0, 200 and 400 ppb) for 4 weeks. At the end of the trial, pyloric ceaca samples were taken for determining alkaline protease, lipase and amylase activity. Results revealed that feeding on diets contaminated with aflatoxin B1 and zearalenone for 4 weeks did not significantly affect alkaline protease activity (p<0.05), however, did significantly affect lipase and amylase activity of rainbow trout fingerlings (p<0.05). The highest lipase activity was recorded in control group (feeding on diet devoid of any mycotoxins) and treatment co-contaminated with containing 25 ppb aflatoxin B1 or 200 ppb zearalenone. However, the lowest lipase activity belonged to treatments contaminated with only 400 ppb zearalenone or 25 ppb aflatoxin B1. The highest amylase activity was assayed in group fed on diet without any mycotoxin contamination in comparison to those fed diet contaminated with any levels (25 or 50 ppb) of aflatoxin B1 (p<0.05). It can be concluded that co-contamination with both aflatoxin B1 and zearalenone reduced their negative effect on lipase activity of fish.Keywords: Pyloric ceace, mycotoxins, digestive enzymes, diet, rainbow trout
-
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر اسپرمیدین (به عنوان یک پلی آمین) و دوره آبیاری بر محتوای پرولین، قندهای محلول، فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدانی پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز، شاخص پایداری غشا و محتوای کلروفیل a و b گیاه کدو بود. این پژوهش در شرایط گلدانی و در محیط باز به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. فاکتور اول تیمار با اسپرمیدین در سه سطح صفر، 1 و 2 میلی مولار و فاکتور دوم دوره آبیاری در سه سطح 3 روز در میان (شاهد)، 5 روز در میان و 7 روز در میان بود. نتایج نشان داد دوره آبیاری 7 روز در میان نسبت به گروه شاهد، باعث افزایش در صفات محتوای پرولین، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز و شاخص پایداری غشاء و کاهش در صفات قندهای محلول، کلروفیل a و bشد. گیاهان با دور آبیاری هفت روزه، با مصرف اسپرمیدین 2 میلی مولار (نسبت به غلظت های صفر و 1 میلی مولار) باعث شد که محتوای پرولین، قندهای محلول، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در بالاترین سطح (کلاس a) حفظ شود. در مورد صفت پایداری غشاء در این گیاهان غلظت صفر میلی مولار اسپرمیدین بالاترین میزان را دارا بود (77.75%). تیمار اسپرمیدین بر صفات محتوای کلروفیل a و b اثر معنی دار نداشت. در این آزمایش به طور کلی تیمار اسپرمیدین 2 میلی مولار در گیاهان با دور آبیاری هفت روزه، باعث شد تا صفات محتوای پرولین(1.11 mM/g.FW)، قندهای محلول (0.96 mg/gFW)، فعالیت آنزیم های پراکسیداز (0.91 OD.g-1.FW.min-1) و آسکوربات پراکسیداز(0.98 OD.g-1.FW.min-1) در حد بالا (کلاس a) حفظ شود.کلید واژگان: کدو, اسپرمیدین, دوره آبیاری, پراکسیداز, آسکوربات پراکسیدازIn this study the effect of spermidine on proline, soluble sugars, peroxidase, ascorbate peroxidase, membrane stability and chlorophyll a and b, under irrigation period were evaluated. This study was conducted in pots and as a factorial completely randomized design in four replications. Espermidine was applied at 0, 1 and 2 mM and irrigation period was imposed at three days, five days and seven days in between. The Results showed irrigation period in seven days compared to control group increases proline content, activity of peroxidase and ascorbate peroxidase and membrane stability, and decrease in soluble sugars, chlorophyll a and b. The plants that have been irrigated for seven days, treatment with 2mM spermidine (relative to concentrations of 0 and 1 mM) increased proline content, soluble sugars, activity of peroxidase and ascorbate peroxidase at the highest level (class a). The membrane stability in these plants the concentration of 0 mM spermidine was highest (77.75%). Spermidine had no significant effect on chlorophyll a and b. Generally treatments with 2 mM spermidin in plants that were irrigated for seven days Increased proline content (1.11 mM/g.FW), soluble sugars (0.96 mg/gFW), peroxidase activity (0.91 OD.g-1.FW.min-1) and ascorbate peroxidase activity (0.98 OD.g-1.FW.min-1) at the highest level (class a).Keywords: Cucurbit, Espermidine, Irrigation period, Peroxidase, Ascorbat peroxidase
-
قارچکش های شیمیایی در دسترس ترین و راحت ترین روش مبارزه با بیماری های گیاهی هستند، اما نگرانی هایی را بابت به مخاطره انداختن سلامت انسان و باقی ماندن در محیط زیست ایجاد می نمایند. جو یکی از مهم ترین و پر مصرف ترین غلات در دنیا به شمارمی رود. اسانس های گیاهی ترکیبات فرار حاصل از گیاهان هستند که با داشتن اجزای فنلی وآنتی اکسیدانی، از خاصیت ضدمیکروبی قوی برخوردارند. هدف از این پژوهش بررسی اسانس چهار گونه گیاهی شامل مرزه خوزستانی[1]، آویشن دنایی[2]، رزماری[3] و رازیانه[4] بر رشد ومیزان تولید آکراتوکسین در قارچ بیماری زای Aspergillusochraceusدر جو است.در این مطالعه تاثیر اسانس چهار گونه گیاهی در محیط کشت بر روی رشد و میزان تولید آکراتوکسینAقارچ بیمارگر A. ocraceusمورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این آکراتوکسین به صورت آماده در محیط کشت در اختیار اسانس های ذکر شده قرار گرفت و تاثیر این اسانس ها بر روی آن بررسی شد. اندازه گیری آکراتوکسین توسط دستگاه کروماتوگرافی لایه نازک با کارایی بالا صورت پذیرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که اسانس ها به صورت معنی داری قادر به کاهش رشد قارچ بیمارگر و تولید توکسین به وسیله بیمارگر می باشند.اسانس مرزه خوزستانی در غلظت μg250 در میلی لیتر با جلوگیری کامل از رشد قارچ در محیط مایع باعث عدم تولید آکراتوکسین قابل ردیابی در محیط شد. در غلظت μg/ml250 اسانس های آویشن دنایی و رزماری به ترتیب باعث کاهش وزن خشک قارچ به میزان 1/79 و 2/53درصد شد و در نهایت مهار کامل تولید توکسین قارچ مشاهده شد. اسانس رزماری در بالاترین غلظت کاربردی (μg/ml1000) از رشد قارچ به طور کامل ممانعت نکرد اما از تولید توکسین به طور کامل ممانعت کرد. اسانس گیاهان مرزه خوزستانی، آویشن دنایی، رزماری و رازیانه دارای خاصیت قارچکشی هستند. این اسانس ها در محیط کشت نیز بر آکراتوکسین تاثیر گذاشته و آن را تجزیه می کنند.کلید واژگان: پروتئولیز, تخمیر, فعالیت ضدباکتریاییChemical fungicide is the most affordable and easiest way to fight against plant diseases, but they increase concerns about endangering human health and residual in the environment. Barley is one of the most important and consumable cereals in the world. Plant essential oils are volatile compounds from plants that have strong antimicrobial properties with phenolic and antioxidant components. The aim of this study was to investigate the four plant essential oil including Savory, Thyme, Rosemary and Fennel on the growth and production of ochratoxin of Aspergillus ochraceus pathogen in barly. In this study, the effect of four plant essential oils (Satureja khuzestanica, Thymus daenensis, Rosmarinus officinalis, Foeniculum vulgare) on the growth pathogen in the petri dishes and the level of ochratoxin A produced by A. ocraceus was investigated in addition, it was studied the essential oils effect on ochratoxin in the culture medium. Measuring of ochratoxin was performed by High Performance thin-layer chromatography. The results of this study showed that the essential oils can significantly decrease the growth of the A. ocraceus and the production of ochratoxin by the pathogen. Savory essence at a concentration of 250 μg/ml inhibits the production of detectable ochratoxin in the medium by preventing the growth of the pathogen. In this concentration, essential oils of Rosemary and Thyme were 79.1% and 53.2% respectively, and the dry weight of the fungi decreased completely. Rosemary essential oil at the highest applied concentration (1000 μg/ml) did not inhibite it was investigated the growth of the pathogen it was investigated, but prevented the production of toxin. Essential oils of Savory, Thyme, Rosemary and Fennel showed fungicidal properties. These essential oils affect the ochratoxin and degrade it in the culture medium.Keywords: Aspergillus flavus, Essence, Fennel, Rosemary, Sweetheart, Thyme
-
در این تحقیق، مقدار تاکسول و 10-د استیل باکاتین III در برگ های گونه سرخدار بومی ایران (Taxus baccata) و گونه اقیانوس آرام (T. brevifolia) و توانایی تولید آن ها در کشت سوسپانسیون سلولی این دو گونه مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در سال 1392 در پژوهشکده گیاهان دارویی دانشگاه شهید بهشتی تهران اجرا گردید. القای کالوس با استفاده از ریزنمونه های میان گره ساقه های جوان در محیط کشت جامد صورت گرفت، سپس کشت سوسپانسیون سلولی بر روی همین محیط کشت حاوی تنظیم کننده های رشد نفتالن استیک اسید و بنزیل آمینوپورین به ترتیب با مقادیر 2 و 1/0 میلی گرم در لیتر ایجاد شد. 21 روز پس از کشت، وزن تر و خشک سلول محاسبه و مقدار تاکسول و 10-د استیل باکاتین III آن ها توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که برگ های گونه های سرخدار بومی ایران و سرخدار اقیانوس آرام به ترتیب حاوی 45 و 27 میکروگرم تاکسول و 40 و 4 میکروگرم 10-د استیل باکاتین III در گرم وزن خشک نمونه بودند و کشت سوسپانسیون سلولی آن ها نیز به ترتیب مقدار540 و 20 میکروگرم در لیتر تاکسول و مقدار 1 و 110 میکروگرم در لیتر از 10-د استیل باکاتین III تولید کردند. بنابراین نتایج حاکی از برتری کشت سوسپانسیون سلولی سرخدار بومی ایران در تولید تاکسول بود که می تواند برای بهینه سازی تولید تجاری این ترکیب ضد سرطان در سیستم های بیوراکتور مورد استفاره قرار گیرد.کلید واژگان: تاکسان, ضد سرطان, کروماتوگرافی مایع, کشت درون شیشهPlant Production, Volume:41 Issue: 3, 2018, PP 95 -104Background and ObjectivesTaxanes are a family of diterpene alkaloids which is currently known as the most important anticancer compounds to suppress and inhibit cell growth, differentiation and proliferation in indefinitely known cancer cell lines. The most well recognized member of the taxane family is taxol (paclitaxel), a minor cytotoxic component derived originally from yew bark (Taxus brevifolia). 10-Deacetylbaccatin III (10-DAB), which is a homolog of taxol, can be extracted at high yields from the needles of Taxus baccata and is currently considered the most appropriate precursor for semi-synthesizing taxol and its analogue, taxotere (docetaxel). The natural source of both compounds is the inner bark and needles of several Taxus species, especially T. baccata and T. brevifolia. Plant cell culture is an environmentally sustainable source of taxol and offers several advantages as it is not subjected to weather, season or contamination. The aim of the present study was to evaluate taxol and 10-DAB content of two Taxus species and their ability in production of both taxanes through cell culture.Materials and MethodsThe plant materials of T. baccata and T. berevifolia were collected from Shahid Beheshti University (35° 48' N, 51° 23' E at an altitude of 1785 m) and botanical garden of Faculty of Agriculture, University of Tehran, Karaj (35° 48' N, 50° 59' E at an altitude of 1238 m), respectively. Callus culture of both species was initiated from internodal segments on B5 medium supplemented with plant growth reaulators. Cell suspension culture was established on the medium supplemented with 2.0 mg L−1 naphtalene acetic acid (NAA) and 0.1 mg L−1 benzyl amino purine (BAP). Cell viability was determined by Evan’s blue staining test. After 21 days, the amount of taxol and 10-DAB was analysed by HPLC.ResultsThe results showed that mother stocks of T. baccata and T. brevifolia contain 45 and 27 µg/g DW of taxol and 40 and 4 µg/g DW of 10-DAB, respectively. Cell growth was estimated by measuring fresh weight (FW) and dry weight (DW). Results showed that the maximum growth was reached after 21 days of cultivation. Cell cultures of T. baccata and T. brevifolia produced 540 and 20 µg/l taxol and 1 and 110 µg/l of 10-DAB, respectively. Taxol production in T. baccata cell culture was 26-fold higher than in T. berevifolia cell culture.DiscussionAs far as our literature survey could ascertain, growth and taxol production in T. baccata cell cultures have previously been reported. Although, T. baccata cells are more potent for the production of taxol, T. brevifolia cell culture can be considered for the production of 10-DAB, a homolog of taxol, as an appropriate precursor for semi-synthesizing taxol and its analogue, taxotere (docetaxel). However, it is essential to study and quantify the effect of selected key medium components on growth as well as product accumulation and strike a balance between the two to enhance the yield and productivityKeywords: Anticancer, In vitro culture, Liquid chromatography, Taxane
-
به منظور ارزیابی اثر اسپرمیدین بر ویژگی های بیوشیمایی شامل فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز، محتوای نسبی آب، قند محلول و نشت یون در گیاه خیار (Cucumis sativus L.) تحت تنش خشکی، پژوهشی در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول، شامل دورهای مختلف آبیاری در 3 سطح: آبیاری یک روز در میان، آبیاری سه روز در میان و آبیاری به فاصله پنج روز در میان بود. فاکتور دوم شامل محلول پاشی با غلظت های مختلف اسپرمیدین در سه سطح: صفر، 1 و 2 میلی مولار بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس اثر متقابل اسپرمیدین و دور آبیاری بر فعالیت آنزیم پراکسیداز در سطح احتمال 5 درصد، بر فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و محتوای نسبی آب در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. نتایج نشان داد که در گیاهانی که آبیاری پنج روز در میان داشتند و با غلظت دو میلی مولار اسپرمیدین تیمار شده بودند، بیشترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز (از نظر عددی برابر با 0.71 OD.g-1.FW.min -1) و بیشترین فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز (برابر با 0.72 OD.g-1.FW.min -1) همچنین بالاترین محتوای نسبی آب (78%) مشاهده شد. اثر متقابل دور آبیاری و محلول پاشی با اسپرمیدین بر صفت های قند محلول و نشت یونی غشاء برگ اثر معنی دار نداشت. به طور کلی در این آزمایش تیمار با اسپرمیدین 2 میلی مولار باعث افزایش معنی داری در فعالیت آنزیم پراکسیداز، فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و محتوای نسبی آب شد.کلید واژگان: پراکسیداز, آسکوربات پراکسیداز, محتوای نسبی آب, قند محلول, نشت یونSpermidine effect on biochemical properties consisted of activity of peroxidase, ascorbate peroxidase, relative water content, soluble sugar, and electrolyte leakages in cucumber (Cucumis sativus L.) was investigated. An experiment was conducted based on CRD with three replications in Islamic Azad University, Shiraz Branch. The first factor was included different irrigation courses at three levels; irrigation every other day, irrigation three days in between and irrigation five days in between. Second factor was included foliar application with three different concentration of spermidine (0, 1 and 2 mM). The resuls of variance analysis for interaction effect of different courses of irrigation and various concentration of spermidine on peroxidase enzyme activity, ascorbate peroxidase activity and relative water content was significant. The results also showed that plants that recived irrigation five days in between with 2mM Spermidine had the highest activity of peroxidase and ascorbate peroxidase enzyme. The interaction of different levels of irrigation and Spermidine foliar applciaiton on sugar solution and electrolyte leakages was not significant. In conclusion the effect of 2mM Spermine on peroxidase enzyme activity, ascorbate peroxidase activity and relative water content was significant.Keywords: peroxidase, ascorbate peroxidase, Relative water content, soluble sugar, electrolyte leakages
-
باکتری Pectobacterium carotovorum یکی از مهم ترین باکتری های بیماریزای سیب زمینی در دنیا است. بیان تعدادی از ژن هایی که در تولید فاکتورهای بیماریزایی در این باکتری دخیل هستند با سیستم حدنصاب احساس تنظیم می شود. در P. carotovorum مولکول های سیگنال دخیل در این سیستم از نوع AHLs می باشند. در این تحقیق 1280 جدایه باکتری از ریزوسفر گیاهان مختلف میزبان این بیمارگر از مناطق مختلف ایران جدا شد. برای غربال آنها از جهت توان غیرفعال سازی AHLs از Chromobacterium violaceum CV026 و Escherchia coli pSB401 به عنوان گزارشگر استفاده شد. 69 جدایه به میزان بسیار زیاد قادر به تجزیه AHL بودند. اندازه گیری میزان تجزیه AHL با روش HPLC نشان داد که در برخی جدایه ها هیچ میزانی از C6-HSL ردیابی نشد و به طور کامل توسط آنتاگونیست ها تجزیه شده بود. توانایی این جدایه های انتخابی از نظر کاهش لهیدگی غده سیب زمینی بررسی شد. 40 جدایه توانستند بیش از 50 درصد کاهش در لهیدگی غده ایجاد کنند. توانایی 16 جدایه برتر آنها برای کاهش پوسیدگی ساقه نیز آزمایش شد که جدایه های Bacillus toyoensis 2L، Escherchia coli 1M و Acinetobacter calcoaceticus 32P بیش از 70 درصد پوسیدگی ساقه را کاهش دادند. استرین ها با توالی یابی ناحیه 16srDNA شناسایی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که مداخله در سیستم حدنصاب احساس باکتری P.carotovorum می تواند به عنوان یک هدف خوب برای توسعه روش کنترل بیولوژیک این بیماری مطرح باشد.کلید واژگان: CV026, pSB401, Quorum Sensing, کنترل بیولوژیکPectobacterium carotovorum is one of the most important bacterial pathogens of potato in the world.The expression of numerous genes including those involved in the production of virulence determinants in this bacterium are regulated by quorum sensing (QS). The signal molecules involved in QS in P. carotovorum belong to the group of N-acyl homoserine lactones (AHLs). Recently, several soil bacteria were found to degrade AHLs, thereby interfering with the QS system. In this research, 1280 bacterial strains were isolated from potato rhizosphere in Iran. For the screening of isolates for AHL-inactivating, Chromobacterium violaceum CV026 and Escherchia coli pSB401 was used as biosensors. The 69 isolates have highly AHL-degrading potential. The AHL degradation measurement by HPLC showed that residue of C6-HSL was not detected in some isolates that means completely degradation of it by antagonists. The screened isolates tested for protect potato tubers against soft rot. 40 strains reduced tuber soft rot more than 50 percent. 16 of the best isolates were used for inhibition of stem tissue maceration. Bacillus toyoensis 2L, Escherchia coli 1M and Acinetobacter calcoaceticus 32P reduced stem maceration more than 70 percent. These strains were identified by 16s rDNA sequencing. These results showed that interference with P. carotovorum quorum sensing system can be considered as an attractive target for development of biological control method of this disease.Keywords: biological control, Quorum Sensing, CV026, pSB401
-
امروزه استفاده از اسانس و عصاره های گیاهان دارویی به دلیل داشتن خواص دارویی، ضدقارچی، ضدباکتریایی و آنتی اکسیدانی در صنایع دارویی و غذایی رو به پیشرفت است. در این راستا پژوهشی به منظور ارزیابی عصاره های مختلف گیاه دارویی تشنه داری (Scrophularia striata) در جلوگیری از رشد میسلیومی و کاهش آفلاتوکسین Aspergillus flavus در محیط کشت مایع سیب زمینی-دکستروز (PDB) و همچنین مغز پسته انجام شد. میزان آفلاتوکسین B1 با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی لایه نازک با کارایی بالا (HPTLC) ارزیابی شد. کاربرد عصاره ها در چند غلظت ( 250، 500، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر( در محیط PDB نشان داد که تنها عصاره آبی در غلظت 2000 میلی گرم در لیتر از قابلیت قابل توجه مهار قارچ (02/41 درصد کاهش وزن خشک قارچ) برخوردار بوده و سه عصاره اتیل استاتی، متانولی و آبی تاثیر شگفت آوری (100-92 درصد) در مهار تولید توکسین داشتند. نتایج تجزیه آفلاتوکسین نشان داد که عصاره های آبی و متانولی به ترتیب باعث 7/33 و 2/29 درصد تجزیه آفلاتوکسین شدند. نتایج روی پسته نشان داد تنها عصاره آبی در غلظت های 2000 و 4000 میلی گرم در لیتر باعث کاهش معنی دار (91/58-14/37 درصد) اسپورزایی قارچ شد درحالی که عصاره های متانولی و آبی بیشترین تاثیر را در کاهش تولید توکسین نشان دادند و به ترتیب باعث 85/96 و 48/75 درصد کاهش آفلاتوکسین B1 شدند. در غلظت 2000 میلی گرم در لیتر تنها عصاره متانولی قادر به کاهش 35/40 درصدی آفلاتوکسین B1 روی پسته شد. در مجموع، کاربرد عصاره گیاه تشنه داری می تواند احتمالا جهت مهار آفلاتوکسین روی محصولات کشاورزی موثر واقع شود.کلید واژگان: آسپرژیلوس فلاووس, عصاره گیاه تشنه داری, زهرابه قارچی, پستهToday, the use of essential oils and extracts of medicinal plants in food and pharmaceutical industries is growing because of their medicinal, antifungal, antibacterial and antioxidant properties. In this way, the effects of various extracts of Scrophularia striata, a medicine plant, were studied for inhibiting Aspergillus flavus mycelial growth and reducing aflatoxin B1-level in culture liquid potato-dextrose (PDB) as well as the pistachio nut. Aflatoxin B1 (AFB1) was evaluated by high performance thin layer chromatography (HPTLC) method. Application of different concentrations of the extracts (250, 500, 1000, 2000 mg/L) in order to inhibit the growth of Aspergillus flavus and also Aflatoxin B1 production in PDB medium demonstrated that the aqueous extract at a concentration of 2000 mg/L could significantly inhibit the A. flavus growth (41.02% loss in dried weight). Ethyl acetate, methanol and aqueous extracts had amazing effect (92-100%) to inhibit toxin production. The results of AFB1 degradation assay indicated that the application of aqueous and methanolic extracts led to significant degradation of aflatoxin by 33.7 and 29.2%, respectively. It is shown that only aqueous extract at concentrations of 2000 and 4000 mg/L could significantlly inhibit (37.14- 58.91%) fungal sporulation on pistachio nuts, while both methanol and aqueous extracts showed the strongest impact on inhibiting toxin production and caused a reduction of 96.85% and 75.48%, respectively, in AFB1 content. At the concentration of 2000 mg/L only methanol exract was able to reduce AFB1 (40.35%) on the pistachio nuts. Finally, the use of Scrophularia striata can possibly inhibit the aflatoxin contamination on agricultural products.Keywords: Asergillus flavus, mycotoxin reduction, Pistachio, plant extract, Scrophularia striata
-
در این پژوهش قابلیت میزان کلونیزه شدن ریزوسفر سه رقم گندم (بولانی، روشن و فورنو) توسط دو جدایه باکتری سودمند Pseudomonas fluorescens PF153mcherry و P. fluorescens CHA0gfp2 به روش آغشتهسازی بذر در کاهش بیماری زنگ برگی ناشی از Puccinia triticina در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده کاهش شدت بیماری روی برگ ها در تعامل های خاصی از جدایه باکتری و رقم گندم بود. این کاهش بیماری به طور ویژه ای در تعامل جدایه ی CHA0gfp2و رقم فورنو با 74/69% کاهش جوش روی برگ ها مشاهده شد. دو رقم بولانی و فورنو فاقد زادمایه باکتری، بیشترین میزان آلودگی به زنگ را داشتند. بررسی اثر متقابل جدایه باکتری، رقم گندم و بیمارگر نشان داد که در تعامل های جدایه ی PF153mcherry با رقم روشن آلوده و غیرآلوده به زنگ، بیشترین جمعیت باکتریایی روی ریشه وجود دارد (به ترتیب 2/7801 و 4/8154 یاخته باکتری در میلیگرم وزن خشک ریشه). کمترین تعداد یاخته باکتری روی ریشه در تعامل جدایه CHA0gfp2با رقم روشن آلوده و غیرآلوده به زنگ به ترتیب با جمعیتی برابر با 2/938 و 3/887 یاخته باکتری در میلی گرم وزن خشک ریشه مشاهده شد. تعامل بیمارگر با هر سه رقم گندم باعث افزایش معنی دار فعالیت فنیل آلانین آمونیالیاز در برگ ها شد. همچنین آلودگی به زنگ در افزایش فعالیت پراکسیداز تفاوت معنی داری نشان داد. در نهایت بین میزان کلونیزاسیون باکتری (تعداد یاخته باکتری در میلیگرم وزن خشک ریشه) با شدت بیماری زنگ برگی همبستگی منفی مشاهده شد. همچنین همبستگی مثبت بین آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز و شدت بیماری وجود داشت. نتایج این تحقیق نشان دهنده برقراری تعامل سودمند بین جدایه ریزوباکتری-رقم گندم است که در راستای القای مقاومت و مهار بیمارگرهای برگی در سیستم کشاورزی پایدار امیدوارکننده بود.کلید واژگان: ریزوسفر گندم, باکتری سودمند, مقاومت القایی, بیماری زنگ, فعالیت آنزیمیIn this research, the interaction between two biocontrol strains of Pseudomonas fluorescens (PF153mcherry andCHA0gfp2)and three wheat cultivars (Boulani, Roushan, Forno) were studied to control wheat leaf rust disease (Puccinia triticina) under greenhouse conditions. Bacteria were appliedusing the seed treatment method. Results showed a reduction in disease severity on the leaves in certain combinations of bacterial strains and wheat cultivars. This was particularly evident for the interaction between CHA0gfp2 and Forno with 69.74% decrease in the number of pustules on leaves. The Bolani and Forno cultivars that were not treated by bacteria exhibited the highest infection of leaf rust. Study of bacteriawheat-pathogen interactions showed that the interaction between PF153mcherry with infected and non-infected Forno showed the highest bacterial colonization (7801.1 and 8154.4 cfu per mg dry root, respectively). Interaction between CHA0gfp2 with infected and non-infected Roushan cultivar induced the lowest colonization on the rhizosphere by 938.2 and 887.3 cfu per mg dry root, respectively. However, interaction between pathogen and cultivars resulted in the increase of peroxidase and phenylalanine ammonia lyase (PAL) activity in the leaves. In summary, we observed negative correlations between the bacterial colonization (cfu per mg dry root) and the number of rust pustules on the leaves. There was significant correlation between PAL activity and disease severity. Overall results of this study indicate that there is a promising beneficial interaction between the bacterial isolates and wheat cultivars which induce systemic resistance and suppress the leaf diseases in the sustainable agricultural system.Keywords: wheat rhizosphere, beneficial bacteria, induced resistance, leaf rust, enzyme activity
-
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و یکم شماره 6 (پیاپی 74، بهمن و اسفند 1394)، صص 956 -966متابولیت های ثانویه نقش مهمی در واکنش گیاه نسبت به تنش های محیطی دارند و در شرایط تنش برخی از این ترکیب ها به میزان قابل توجهی در گیاه افزایش می یابد. در این راستا تاثیر قارچ بیماری زای Rhizoctonia solani (AG2-2) SBUka2 به عنوان الیسیتور در گیاه آویشن دنایی (Thymus daenensis Celak subsp. Daenensis) با هدف فهم بهتری از واکنش های گیاه به میکروارگانیسم ها و امکان افزایش و بهبود کیفیت متابولیت های ثانویه آن در شرایط کشت بافت انجام شد. فاکتورهای اندازه گیری شده در این تحقیق شامل میزان رزمارینیک اسید و کافئیک اسید و تغییرات کمی و کیفی اسانس آویشن دنایی دو اکوتیپ ایلام و اصفهان بود. نتایج آنالیز به کمک دستگاه کروماتوگرافی لایه نازک با کارایی بالا (HPTLC) نشان داد که در مقایسه با شاهد، میزان رزمارینیک اسید موجود در گیاه آلوده شده با قارچ در آویشن دنایی اکوتیپ ایلام 82/26% و در اکوتیپ اصفهان 25/8% کاهش یافت. همچنین میزان کافئیک اسید در گیاه آلوده شده با قارچ در آویشن دنایی اکوتیپ های ایلام و اصفهان به ترتیب 51/4% و 16/4% کاهش یافت. نتایج کمی اسانس نشان داد که در حضور قارچ، بازده اسانس اکوتیپ های ایلام و اصفهان به ترتیب 20% و 33% افزایش یافت. همچنین نتایج حاصل از کروماتوگرافی گازی همراه با طیف سنجی جرمی (GC-MS) مشخص کرد که آلودگی با قارچ باعث افزایش معنی دار برخی ترکیب های اسانس ازجمله تیمول و کارواکرول شده، در حالی که میزان برخی ترکیب های اسانس ازجمله پارا-سیمن و گاما-ترپینن در گیاه آلوده کاهش چشمگیری یافت.کلید واژگان: Rhizoctonia solani, آویشن دنایی (Thymus daenensis Celak subsp, Daenensis), میان کنش, تغییرات متابولیت های گیاهSecondary metabolites play an important role in plant responses to environmental stresses and some of these compounds are significantly increased under stress conditions. The use of biotic and abiotic elicitors for promoting the production of secondary metabolites reduces the processing time to achieve high concentrations of the metabolite. In this study, the effects of pathogenic fungus, Rhizoctonia solani (AG2-2) SBUka2, as biotic elicitor, were studied to better understanding of plant reactions to microorganisms and enhance yield and quality of secondary metabolites of Thymus daenensis in tissue culture. In this way, rosmarinic acid and caffeic acid contents of two ecotypes (Ilam and Isfahan) of T. daenensis were determined by High Performance Thin Layer Chromatogharapghy (HPTLC), while essential oil variations were studied by Gas Chromatoghraphy-Mass Spectrometry (GC-MS). The results showed that in the presence of R. solani, rosmarinic acid content of inoculated plant was decreased by 26.82% and 8.25% in Ilam and Isfahan ecotypes, respectively whereas caffeic acid content decreased to 4.51 and 4.16, respectively. The analysis of essential oils exhibited that in the presence of R. solani, the yield of essential oils increased by 33% and 20% in Isfahan and Ilam types, respectively. In addition, the content of some essential oil compositions such as thymol and carvacrol were increased in infected plants whereas other compounds such as para-cymene and gama-terpinene were decreased.Keywords: Rhizoctonia solani, Thymus daenensis Celak subsp. Daenensis, interaction, plant metabolites variations
-
در این مطالعه تاثیر منابع کربن و نیتروژن مختلف روی تولید بیوماس مخمر و هم چنین تاثیر فرمولاسیون های مختلف مخمر بیوکنترلی Candida membranifaciens در کاهش بیماری کپک آبی سیب مورد بررسی قرار گرفت. محیط کشت حاوی ملاس نیشکر به عنوان منبع کربن در مقایسه با محیط کشت حاوی آب پنیر کارایی بالاتری در تولید بیوماس داشت. عصاره مخمر به عنوان منبع نیتروژن نسبت به اوره و عصاره ذرت خیسانده شده (CSL) در تولید بیوماس سلولی تاثیر بیش تری داشت. بهترین رشد زمانی حاصل شد که از ملاس نیشکر و عصاره مخمر و CSL مورد استفاده قرار گرفت. تعداد سلول های زنده در فرمولاسیون های مبتنی بر پودر تالک و کائولین به تدریج کاهش یافت. درحالی که در فرمولاسیون مبتنی بر سبوس گندم تا چهار ماه تعداد سلول های زنده افزایش پیدا کرد و سپس شروع به کاهش نمود. در حالت کلی فرمولاسیون های نگهداری شده در دمای 4 درجه سلسیوس طول عمر بیش تری نسبت به نمونه های نگهداری شده در دمای 24 درجه سلسیوس داشتند. فرمولاسیون های تهیه شده از C. membranifaciens، برای کنترل Penicillium expansum در شرایط انبار مورد ارزیابی قرار گرفتند. فرمولاسیون های مختلف C. membranifaciens از جمله سه نوع فرمولاسیون مبتنی بر تالک، کائولین و سبوس گندم اختلاف معنی داری در کاهش بیماری کپک آبی نشان ندادند.کلید واژگان: منابع غذایی, فرمولاسیون, کنترل بیولوژک, کپک آبی, Candida membranifaciensIn this study, the effect of carbon and nitrogen sources, on production of yeast biomass was determined as well as the efficacy of various formulations of Candida membranifaciens to decrease blue mold on apple. The media containing sugar cane molasses as carbon sources caused more yeast growth than the media supplemented with permeate powder. Yeast extract as nitrogen source produced higher biomass than urea and Corn steep liquor (CSL). The best growth was obtained in medium that composed of sugar cane molasses, yeast extract and CSL. Viability of C. membranifaciens differed in various carriers significantly (p < 0.01). The number of viable cells in Kaolin and Talc-based formulations was gradually reduced whereas the viability in wheat bran based formulations increased in 4 months and then gradually declined. In general, the formulations stored at 4 °C had longer shelf life than those stored at 24 °C. The antagonistic efficacy of prepared formulations of C. membranifaciens was evaluated against Penicillium expansum on apple at storage conditions. There were no significant differences among Talc-based, Kaolin-based and Wheat bran-based formulations of C. membranifaciens in reduction of blue mold.Keywords: nutrient sources, Candida membranifaciens, formulation, Biological control, blue mold
-
استفاده از اسانس وعصاره های گیاهان دارویی به دلیل داشتن خواص دارویی،ضدقارچی، ضد باکتریایی و آنتی اکسیدانی در صنایع دارویی، غذایی و خوراک دام روبه پیشرفت است. به منظور ارزیابی اثر دو گیاه دارویی گزنه و نعنا فلفلی در جلوگیری از رشد میسلیومی و کاهش آفلاتوکسین قارچ Aspergillus flavus این پژوهش اجرا شد. تاثیر اسانس با غلظت های 5/ 62، 125، 250، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر و عصاره های آبی، اتانولی و اتانولی70 درصد (با غلظت 500، 1000،2000، 4000 و 6000 میلی گرم در لیتر (بر کاهش رشد قارچ A. flavusو آفلاتوکسین بهروش اختلاط با محیط کشت مایع بررسی شد. میزان آفلاتوکسین با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک با کارایی بالا ارزیابی شد. به کارگیری اسانس نعنا و گزنه در غلظت 1000میلی گرم در لیتر به ترتیب 40/ 79 و30/ 53 درصد کاهش در وزن خشک قارچ و 25/ 88 و 3/ 57 درصد کاهش در میزان آفلاتوکسین تولیدی را به دنبال داشت. عصاره های گیاه نعنا فلفلی در کاهش رشد میسلیومی قارچ و آفلاتوکسینکارآمدتر از عصاره های گزنه بودند و بیشترین کاهش وزن خشک قارچ (25/ 95 درصد) و آفلاتوکسین تولیدی (58/ 89 درصد) در غلظت 6000 میلی گرم در لیتر عصاره اتانولی نعنا فلفلی دیده شد. از سوی دیگر مشخص شد که اسانس و عصاره های اتانولی و اتانولی 70 درصد هر دو گیاه، قادر به تجزیه قابل توجه آفلاتوکسین B1 محیط نیستند در حالی که عصاره های آبی گزنه و نعنا فلفلی در غلظت 4000 میلی گرم در لیتر به ترتیب 15/ 87 و 1/ 56 درصد آفلاتوکسین B1 را کاهش دادند. بنابرایناسانس و عصاره های نعنا فلفلی در مقایسه با اسانس و عصاره های گزنه در کاهش رشد میسلیومی قارچ و آفلاتوکسین تولیدی کارآمدتر هستند. در این تحقیق عصاره آبی گزنه فعالیت تجزیه کنندگی قوی آفلاتوکسین B1 را نشان داد که می تواند کاندیدایی امیدبخش برای کاهش آفلاتوکسین معرفی شود.کلید واژگان: آسپرژیلوس فلاووس, آفلاتوکسین, گزنه, نعنا فلفلیThe use of essential oils and extracts of medicinal plants for thefood, feed, and pharmaceutical industries is growing in response to their medicinal, antifungal, antibacterial, and antioxidant properties.The inhibitory effect of nettle and Mentha piperita on the growth of Aspergillus flavus and decrease in aflatoxin B1level was studied. Essential oils (62.5, 125, 250, 500 and 1000 mg/l) and aqueous, ethanol, and 70% ethanolextracts (500, 1000, 2000, 4000 and 6000 mg/l) of the plants were testingfor reducing A. flavus growth and AFB1content in a liquid culture. The AFB1 content was evaluated using high-performance thin-layer chromatography. Essential oil of M. piperita and nettle at the 1000 mg/l concentration decreasedthe dried mycelia weight 79.40% and 53.30% and decreased AFB1production 88.25% and 57.3%,respectively. The extracts of M. piperita were stronger thannettle for reducing AFB1 content and mycelial growth; the ethanol extract of M. piperita at 6000mg/l decreasedmycelial growth 95.25% and FB1 production 89.58%. Essential oils, ethanol and 70% ethanolextracts of both plants did notsignificantly decrease AFB1 content, whereas aqueous extracts of nettle and M. piperita at the 4000 mg/l concentration decreased AFB1 content 78.15% and 56.1%, respectively. In general, essential oil and extracts of M. piperita were stronger than those from nettlefor reducing AFB1 content and mycelial growth. Aqueous extracts of nettle showed strong AFB1degradation activity andshould be considereda promising new candidate for decreasing AFB1 content.Keywords:Keywords: Aspergillus Flavus, Aflatoxin, Mentha Piperita, Nettle (Urtica dioica L.)
-
این پژوهش بر روی تربچه (Raphanus sativus L.) رقم تجاریRadish cherry belleتحت تنش خشکی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در سال 1390 در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایش شامل دو فاکتور تنش خشکی در سه سطح آبیاری به فاصله یک روز (شاهد) ، سه روز (تنش ملایم) و پنج روز (تنش شدید) و اسید سالیسیلیک در سه سطح 0، 1 و 2 میلی مولار بود. خصوصیات مورد بررسی شامل رنگدانه های کلروفیلa ،b و ترکیبات کاروتنوئیدی، محتوای یون های سدیم و پتاسیم و محتوای نسبی آب بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس تاثیر متقابل تنش خشکی و اسید سالیسیلیک نشان داد در زمان اعمال تنش خشکی شدید محلول پاشی با غلظت 2 میلی مولار اسید سالیسیلیک سبب افزایش کلروفیل a و b ولیکن محلول پاشی با اسید سالیسیلیک 1 و 2 میلی مولار سبب کاهش محتوای کاروتنوئیدی شد. همچنین در گیاهان تحت تنش خشکی شدید، محلول پاشی با اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار سبب افزایش محتوای یون های سدیم، پتاسیم و محتوای نسبی آب گشت.کلید واژگان: پتاسیم, سدیم, کاروتنوئید, کلروفیل, محتوای نسبی آب
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.