به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

abdolreza sobhani

  • حمیرا عبدی، عبدالرضا سبحانی*، سید مرتضی موسویان، حجت الله عباسی
    فراهم کردن شرایط کاری مناسب و همچنین حمایت و محافظت از کارکنان در برابر آسیب های احتمالی در محیط کار یکی از دغدغه های اصلی سازمان هاست. از این رو، ضروری است پدیده های مخربی همچون قلدری سازماری بررسی و مصادیق آن شناسایی شود تا بتوان برای مقابله با آنها اقدام مناسب انجام داد لذا هدف از این پژوهش طراحی الگوی پیشگیری از قلدری است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی است، از نوع نظریه داده بنیاد است و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه عمیق با 20 نفر از خبرگان و اساتید و مدیران دانشگاه که با روش نمونه گیری نظری نمونه ها انتخاب شده بودند،گردآوری شد. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختمند ، جمع آوری، و همزمان با رویه های تفضیلی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی؛ به روش استروس و کوربن، تجزیه و تحلیل شد.یافته ها نشان داد که در مرحله اول 777 کد اولیه به دست آمد. در کدگذاری انتخابی این مفاهیم به 555 طبقه تبدیل و در نهایت 75مقوله اصلی استخراج شد که هر کدام زیر مقوله های الگوی نظام مند (شرایط علی(عوامل سازمانی، عوامل شغلی، عوامل مدیریتی و عوامل فردی)، پدیده محوری، شرایط زمینه ای(اجتماعی، موقعیتی و محیطی)، شرایط مداخله گر(ویژگی های شخصیت افراد قلدر، تفاوت های جنسیتی مردان با زنان، تفاوت های قومیتی کارکنان، سیاسی بازی، قانون گریزی، راهبردها(مدیریت قلدری، کنترل قلدری و تغییر قلدری) و پیامدها(سازمانی، فردی ، اخلاقی و اجتماعی) جای گرفت.
    کلید واژگان: قلدری سازمانی, عوامل سازمانی, عوامل مدیریتی, عوامل شغلی, عوامل فردی
    Homera Aebdi, Abdolreza Sobhani *, Seyed Morteza Mousavian, Hojatullah Abbasi
    Providing appropriate working conditions as well as protecting and protecting employees from possible injuries in the workplace is one of the main concerns of organizations. Therefore, it is necessary to investigate destructive phenomena such as bullying and identify its examples so that appropriate action can be taken to deal with them, so the purpose of this study is to design a model to prevent bullying. The present study is one of the qualitative researches, it is of Grounded theory type and the required data were collected through in-depth interviews with 20 experts, professors and university administrators who were selected by theoretical sampling method. Data are collected through in-depth semi-structured interviews, and simultaneously with detailed procedures in three stages of open, axial, and selective coding; Analyzed by Strauss and Corben method. Then, in the axial coding stage, the relationship between these categories was determined under the headings of causal conditions, axial phenomena, strategies, contextual conditions, intervening conditions and consequences. The results showed that in the first stage, 777 initial codes were obtained. In selective coding, these concepts were transformed into 555 categories and finally 75 main categories were extracted, each of which are sub-categories of the systematic model (causal conditions (organizational factors, occupational factors, managerial factors and individual factors), central phenomenon, background conditions (social, situational and environmental), intervening conditions (characteristics of bullies, Gender differences between men and women, ethnic differences of employees, political game, lawlessness, strategies (bullying management, bullying control and bullying change) and consequences (organizational, individual, moral and social) included.
    Keywords: Organizational Bullying, Organizational Factors, Managerial factors, occupational factors, Individual factors
  • غزاله حسنیان، سید محسن بنی هاشمی*، عبدالرضا سبحانی

    رسانه ها بر فرهنگ تغذیه و آداب تغذیه اثر دارند، اما به نظر می رسد که برنامه مدون، منسجم و دارای راهبردی سازمان یافته برای محتوای برنامه های تغذی ه ای رسانه ای در ایران وجود نداشته باشد. خلاء نظارت مدیریت یافته بر تولیدات رسانه ای و محتوای ارایه شده، مساله بزرگی است که می تواند به فرهنگ مخاطب و در نهایت جامعه آسیب برساند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل نحوه بازنمایی غذا و چگونگی محتوای برنامه های تغذیه ای تلویزیون داخلی ایران است. روش تحقیق مبتنی بر رویکرد تحلیل محتوای کیفی است. در این مطالعه بر اساس روش مایرینگ داده ها ضبط و گردآوری، پیاده سازی، تقلیل، استنباط و تحلیل می شوند. برای جمع آوری داده ها، سه برنامه از شبکه های فارسی زبان داخلی به عنوان نمونه انتخاب شده است. روش نمونه گیری هدفمند انتخابی است. یافته ها نشان داد 6 مقوله نمود فرهنگ در برنامه های غذایی تلویزیونی، طبخ غذا، جامعه شناسی تغذیه، وضعیت تجمل گرایی، اوقات فراغت و ظاهر و ساخت برنامه همراه با زیرمقوله های آن ها در برنامه های تغذیه ای تلویزیون داخلی نمایش داده شده است. از بررسی برنامه های این پژوهش مشخص شد وضعیت برنامه های تغذیه داخلی شامل مواردی چون الگوسازی و بازنمایی فرهنگ، نمایش تجمل گرایی، حضور دین در حوزه تغذیه، نادیده گرفتن طبقات اجتماعی و نبود جلوه های بصری است. تلویزیون در انتقال ارزش ها، تغییر نگرش و رفتار و هدایت سبک زندگی و فرهنگ جامعه نقش پررنگی دارند. شیوه تغذیه می تواند باعث تغییر در تفکر، عادات، ارزش های جوامع شده و درنهایت بر فرهنگ اثر بگذارد. لازم است سیاست ها و راهبردهای تولیدات برنامه های غذایی سالم در رسانه در راستای حفظ هویت فرهنگ تغذیه ایرانی با توجه به مسایل اجتماعی و اقتصادی نظارت کافی و دقیقی بر برنامه ها داشته باشند.

    کلید واژگان: تغذیه, تلویزیون, رسانه, فرهنگ, فرهنگ تغذیه
    Ghazaleh Hasanian, Seyed Mohsen Banihashemi *, Abdolreza Sobhani

    The media have an impact on nutrition culture and eating habits, but there does not seem to be a well-codified, coherent, and strategic program for the content of media nutrition programs in Iran. Lack of oversight of media productions and content is a big issue that can damage the culture of the audience and society. The purpose of this study is to investigate the current situation and how the content of television nutrition programs and their role in culture is.The research method is based on the qualitative content analysis approach. Data are recorded and collected, implemented, reduced, deduced, and analyzed based on the method of Mayring. Three programs from Persian language networks were selected as sample. The purposeful sampling method is selected.The results showed 6 categories of culture manifestation in TV food programs, cooking, nutrition sociology, luxury status, leisure, and the appearance and construction of programs along with their subcategories in food TV programs were displayed. It was found that the status of food TV programs includes: modeling and representing culture, showing luxury, the presence of religion in the field of food, ignoring social classes and the lack of visual effects.Television plays an important role in transmitting values, changing attitudes and behaviors, and guiding the lifestyle and culture of society. Food can change the thinking, habits, values of societies. It is necessary for healthy food programs in the media to preserve the identity of the Iranian food culture to have sufficient and accurate monitoring of the programs.

    Keywords: food, culture, Food Culture, Media, Television
  • حمیرا عبدی، عبدالرضا سبحانی*، سید مرتضی موسویان، حجت الله عباسی

    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ادراک از قلدری سازمانی  بر تمایل به ترک خدمت از طریق  رفتار رهبری و تعهد سازمانی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب به تعداد1000نفر است که از طریق فرمول  محاسبه نمونه گیری کوکران تعداد 287 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری  طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد ادراک از قلدری سازمانی اینرسن وهمکاران (2009)  و پرسش نامه استاندارد تمایل به ترک خدمت کیم و همکاران (2007)  و پرسش نامه استاندارد تعهد سازمانی مایر و آلن(1990)و پرسشنامه استاندارد رفتار رهبری گوبا و همکاران (2013) بودند که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه  با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تایید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب (88/0) ،(89/0) ، (92/0) و (91/0) برآورد شد . تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که  ادراک از قلدری سازمانی  از طریق تعهد سازمانی بر تمایل به ترک خدمت تاثیر منفی و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 35/0 -است و ادراک از قلدری سازمانی  از طریق رفتار رهبری بر تمایل به ترک خدمت تاثیر منفی و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 25/0 -است و همچنین  ادراک از قلدری سازمانی  بر تمایل به ترک خدمت تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 67/0 است.

    کلید واژگان: ادراک از قلدری سازمانی, تمایل به ترک خدمت, رفتار رهبری, تعهد سازمانی
    Homera Abdi, Abdolreza Sobhani *, Seyed Morteza Mousavian, Hojatullah Abbasi

    The purpose of this study is to investigate the effect of perception of organizational bullying on the Intention to Leave Work through leadership behavior and organizational commitment. The present study is applied in terms of purpose and in terms of how to collect descriptive correlational information. The statistical population of the present study is all employees of Islamic Azad University, South Tehran Branch, 1000 people, who were selected through the Cochran sampling calculation formula, 287 people as a sample through stratified sampling method appropriate to the volume. Inersen et al. (2009) and the standard questionnaire of Intention to Leave Work Kim et al. (2007) and the standard Meyer and Allen Organizational Commitment Questionnaire (1990) and the standard questionnaire of Goba et al.'s leadership behavior (2013) based on the validity of the questionnaires. Content validity was examined using experts' opinions, formally based on the views of a number of statistical and structural populations by factor analysis method and after the necessary terms validity was confirmed and on the other hand the validity of the questionnaires by Cronbach's alpha method respectively. (0.88), (0.89), (0.92) and (0.91) were estimated. Data analysis was performed at the inferential level, including structural equation modeling. The results showed that the perception of organizational bullying through organizational commitment has a negative and significant effect on the tendency to leave the service, the coefficient of this effect is 0.35 and the perception of organizational bullying through leadership behavior on the tendency to leave the service has a negative and significant effect. The coefficient of this effect is 0.25 and also the perception of organizational bullying has a positive and significant effect on the tendency to leave the service that the coefficient of this effect is 0.67.

    Keywords: Perception of organizational bullying, willingness to leave, Leadership behavior, Organizational Commitment
  • مهناز نوروزی، مرتضی موسی خانی*، عبدالرضا سبحانی

    در این پژوهش با طرح پرسش اساسی الگویی برای مشارکت ذینفعان در توسعه کارآفرینی دانشگاهی در ایران، به دنبال طراحی الگویی برای مشارکت ذینفعان در اقدامات کارآفرینانه دانشگاه آزاد اسلامی بوده ایم. به علت وجود طیف گسترده ای از متغیرهای اثرگذار و پیچیدگی های زمینه وقوع پدیده مورد مطالعه و ظرفیت نظریه مبنایی در اکتشاف الگوی مناسب از این روش استفاده شد. در جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 18 نفر از افراد صاحب نظر در حوزه  کارآفرینی دانشگاهی، مدیران و خبرگان مراکز رشد دانشگاه آزاد اسلامی و اساتید صاحبنظر در حوزه دانشگاه کارآفرین و اکوسیستم کارآفرینی، استفاده شد. داده ها با کشف رابطه مفاهیم، مقولات تحلیل شدند. نتایج نشان داد که عوامل تسهیلگر و بازدارنده آن شامل ساختار سازمانی، فرایندهای تصمیم گیری، شبکه سازی ارتباطی، جهت گیری مدیران و سیاستگذاران، رویکردها به تامین مالی، فرایندهای تقسیم سهام منصفانه می باشد که این عوامل تعیین کننده فرایند مشارکت شامل شناسایی ذینفعان، تجزیه و تحلیل ذینفعان، اولویت بندی ذینفعان، تعریف راهبردهای مشارکت ذینفعان، پایش ذینفعان هستند. در عین حال عوامل زمینه ای همانند بسترهای قانونی دانشگاه آزاد اسلامی، سیاست گذاری و قوانین حمایتی توسعه کارآفرینی در دانشگاه، بسترهای سازمانی دانشگاه آزاد اسلامی، ویژگی های ذینفعان درونی، ویژگی های اکوسیستم کارآفرینانه دانشگاهی، سیاست گذاری و مدیریت منابع مالی دانشگاه، فرهنگ کارآفرینانه در اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه دارای قدرت تاثیرگذاری برا فرایند مشارکت ذینفعان درونی می باشند. پیامدهای مشارکت ذینفعان درونی شامل تحقق رسالت کارآفرینانه دانشگاه  و توسعه اکوسیستم کارآفرینی ملی می باشد

    کلید واژگان: ذینفعان, ذینفعان درونی, مشارکت ذینفعان, کارآفرینی دانشگاهی
  • علی رمضانی لیمائی، عبدالرضا سبحانی، امیرحسین محمد داودی، علی تقی پور ظهیر
    مقدمه

    این پژوهش با هدف ارایه مدل ساختاری برای ارتقاء آموزش اثربخش ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی (مورد مطالعه استان تهران) انجام شد.

    روش کار

    جامعه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیات علمی با تجربه(خبره) در حوزه آموزش ضمن خدمت کارکنان و در بخش کمی شامل کلیه کارکنان رسمی و قراردادی غیرعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 99-1398(4632= N) بود. حجم نمونه در بخش کیفی با مصاحبه 10 نفر از اعضای هیات علمی با تجربه به اشباع نظری رسید و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران 354 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه‌گیری هدفمند و در بخش کمی از نمونه‌گیری خوشه‌ای و طبقه‌ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده‌ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه محقق‌ساخته بر مبنای مقیاس 5 گزینه‌ای بود. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی از طریق چند نفر از اعضای هیات علمی با تجربه در زمینه پرسشنامه، روایی همگرا از طریق محاسبه میانگین واریانس استخراج شده و روایی واگرا از طریق محاسبه جذر AVE به تایید رسید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 812/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها در بخش کیفی از ضریب کاپای کوهن و کدگذاری باز و محوری، در بخش کمی از آزمون‌های آلفای کرونباخ، میانگین واریانس استخراج شده (AVE)، ماتریس جذر AVE، کجی و کشیدگی، کولموگروف‌اسمیرنف، شاپیروویلک، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و t تک‌نمونه‌ای استفاده شد.

    نتیجه گیری

    بعد ساختاری با سه مولفه فرآیندها (16 شاخص)، تجهیزات فنی و فناوری (3 شاخص) و قوانین و مقررات (4 شاخص) بدست آمد.

    کلید واژگان: آموزش اثربخش, مدل ساختاری, دانشگاه آزاد اسلامی, کارکنان اداری
    Ali Ramezani Limaee, abdolreza sobhani, AmirHossein Mohammad Davoudi, Ali Taghipour zahir
    Introduction

    The aim of this study was to provide a structural model for promoting effective in-service training of administrative staff of Islamic Azad University (case study of Tehran province).

    Method

    The statistical population in the qualitative part included experienced faculty members (experts) in the field of in-service training of employees and in the quantitative part included all non-faculty and contract staff of the Islamic Azad University of Tehran in the academic year 2019-20 (N=4632). The sample size in the qualitative part was theoretically saturated by interviewing 10 experienced faculty members and in the quantitative part was estimated at 354 people based on Cochran's formula. Targeted sampling was used to select the sample in the qualitative part and cluster and stratified sampling was used in the quantitative part. Data collection tools were qualitative, interview and quantitative, researcher-made questionnaire based on a 5-item scale. The validity of the questionnaire in terms of form and content was confirmed by several faculty members with experience in the field of the questionnaire, the validity was confirmed by calculating the tilt and the validity of the questionnaire was calculated by calculating the square root of the AVE. The reliability of the questionnaire was obtained through Cronbach's alpha for the whole questionnaire 0.812. To analyze the data in the qualitative part of Cohen's kappa coefficient and open and axial coding, in the quantitative part of Cronbach's alpha tests, AVE's hexadecimal matrix, tilt matrix AVE, skewness and elongation, Kolmogorov-Smirnov, Shapirovilk, analysis Exploratory, confirmatory factor analysis and t-sample were used.

    Conclusion

    The structural dimension was obtained with three components of processes (16 indicators), technical and technological equipment (3 indicators) and rules and regulations (4 indicators).

    Keywords: efficient training, efficiency in in-service training, official employees, Islamic Azad University
  • مرجان خودی*، فاطمه براتلو، عبدالرضا سبحانی، علی اکبر فرهنگی
    زمینه و هدف

    شناخت و سنجش وضعیت حقوق و مسیولیت های شهروندی در ارتباط با امنیت اجتماعی در جامعه امروزی ایران، دغدغه و مسئله این پژوهش است.
     

    روش

    در این پژوهش، نوع تحقیق کمی، روش به کاررفته در این تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران جنوب و تهران شمال و شهرداری منطقه 4 و 7 تهران است که حجم نمونه از شیوه نمونه گیری خوشه ای و به صورت هدفمند به تعداد 120 نفر انتخاب شده است. داده های پژوهش در بخش توصیفی با بهره گیری از آزمون میانگین و در بخش استنباطی نیز با استفاده از نرم افزار اسمارت پی .ال .اس تحلیل شده است.

    یافته ها

    میانگین ابعاد مسیولیت های شهروندی (51/2)، حقوق شهروندی (50/2) و امنیت اجتماعی (505/2) در جامعه پایین تر از حد متوسط است. بالاترین میانگین در میان مولفه های مربوط به بعد حقوق شهروندی متعلق به حقوق فرهنگی و بعد مسیولیت های شهروندی و مسیولیت های سیاسی شهروندان است. تاثیر بعد حقوق شهروندی با مقدار بتای (59/0) و مقدار آزمون تی (79/3) در سطح 99 درصد اطمینان بر امنیت اجتماعی معنادار است. بعد مسیولیت های شهروندی نیز با مقدار بتای (37/0) و آزمون تی(26/2) در سطح 95 درصد اطمینان بر امنیت اجتماعی تاثیر معناداری دارد.

    نتیجه گیری

    پایین بودن حقوق شهروندی و مسیولیت های شهروندی، امکان تحقق امنیت اجتماعی را در جامعه با چالش مواجه می سازد، این موضوع به عنوان یک مسئله باید مورد مطالعه جدی تر، هم در حوزه نظر و هم در حوزه عمل، برای امکان تحقق امنیت اجتماعی از طرف متولیان ایجاد نظم و امنیت به ویژه پلیس در سطح جامعه قرار گیرد.

    کلید واژگان: حقوق شهروندی, مسئولیت های شهروندی, امنیت اجتماعی
    marjan khodi *, Fatemeh Baratlou, Abdolreza sobhani, Aliakbar Farhangi
    Introduction

    Recognizing and assessing the status of citizenship rights and responsibilities in relation to social security in today's Iranian society is the concern and issue of this study. Therefore; This study was conducted with the aim of "the effect of citizenship status and responsibilities on social security in society."

    Method

    In this research, the type of research is quantitative and the method used in this research is survey. The statistical population of the study is the experts working in the Islamic Azad University of Tehran South and North Tehran and the municipalities of the 4th and 7th districts of Tehran. Using cluster sampling method, a sample size of 120 people was selected. The research data were analyzed in the descriptive part using the mean test and in the inferential part using the Smart PLS software (confirmatory factor analysis test, t-significance test, Cronbach's alpha, combined reliability and convergent validity). has taken.

    Results

    The average dimensions of citizenship responsibilities (2.51), citizenship rights (2.50) and social security (2.505) in society are lower than average. Also, the highest average among the components related to the dimension of citizenship rights belongs to cultural rights and the dimension of citizenship responsibilities is the political responsibilities of citizens. The effect of citizenship dimension with beta value (0.59) and t-test value (3.79) at the level of 99% confidence on social security is significant. The dimension of citizenship responsibilities with a beta value (0.37) and t-test (2.26) at the level of 95% confidence has a significant effect on social security. also; The two variables of citizenship rights and responsibilities together with the standard beta value (0.89) predict the social security variable.

    Conclusion

    Low civil rights and citizenship responsibilities challenge the possibility of achieving social security in society. Those in charge of creating order and security, especially the police, should be at the community level.

    Keywords: citizenship rights, Citizenship responsibilitie, social security
  • مرجان خودی*، فاطمه براتلو، عبدالرضا سبحانی، علی اکبر فرهنگی
    هدف و زمینه

    مطالعه و فهم وضعیت مقوله «شهروندی» در برنامه های اول تا ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ج.ا. ا. و ارایه سیاست های راهبردی برای برنامه هفتم توسعه هدف اصلی این پژوهش است .

    روش

    روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک تحلیل محتوا به منظور تحلیل متن برنامه های اول تا ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ج.ا.ا استفاده نموده است.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان می دهد با رجوع به میزان توزیع فراوانی نسبی ابعاد شهروندی در برنامه های اول تا ششم توسعه بعد حقوق شهروندی به مقدار 36/61 درصد نسبت به بعد مسیولیت های شهروندی با مقدار 64/38 درصد از وضعیت بهتر و بالاتری برخوردار است. به عبارت دیگر، بعد حقوق شهروندی به طور نسبی نزدیک به دو برابر بیشتر از مسیولیت های شهروندی مورد تاکید قرار گرفته است.

    نتیجه گیری

    پراکندگی سیاست ها و اهداف برنامه ها نسبت به مقوله شهروندی چنان گسترده است که نمی توان مدعا نمود که در این برنامه ها یعنی از برنامه اول تا ششم توسعه روندی تکاملی و مشخصی از توجه و برنامه ریزی در خصوص همه مولفه ها و شاخص های حقوق و مسیولیت های شهروندی وجود دارد. وضعیت مقوله شهروندی در برنامه های اول تا ششم توسعه، ضمن پراکندگی، همچنین از سطح اندکی از توجه و تاکید برخوردار است که امید است در برنامه های آتی توسعه یعنی برنامه هفتم این موضوع مورد بازبینی و در نهایت برنامه ریزی در راستای شمولیت و توجه مناسب به مقوله شهروندی و ابعاد آن مورد تاکید قرار گیرد.

    کلید واژگان: حقوق شهروندی, مسئولیت های شهروندی, برنامه های توسعه اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی, ج .ا.ا
    Marjan Khodi *, Fatemeh Baratlo, Abdolreza Sobhani, Aliakbar Farhangi
    Purpose and Background

    Studying and understanding the status of "citizenship" in the first to sixth economic, social and cultural development programs of the Islamic Republic of Iran. ا. And providing strategic policies for the Seventh Development Plan is the main purpose of this study.

    Method

    The method of this research is descriptive-analytical and it has used the content analysis technique in order to analyze the text of the first to sixth programs of economic, social and cultural development of the Islamic Republic of Iran.

    Findings

    The results show that referring to the relative frequency distribution of the dimensions of citizenship in the first to sixth development plans, the dimension of citizenship rights in the amount of 61.36% compared to the dimension of citizenship responsibilities in the amount of 38.64% of a better and higher situation. Enjoys. In other words, the dimension of citizenship rights is relatively nearly twice as much emphasized as citizenship responsibilities.

    Conclusion

    The distribution of policies and goals of programs in relation to the category of citizenship is so wide that it can not be claimed that in these programs, ie from the first to the sixth development plan, a specific evolutionary process of attention and planning regarding all components and indicators. There are rights and responsibilities of citizenship. The situation of citizenship in the first to sixth development plans, while scattered, also has a small level of attention and emphasis, which is hoped in future development plans, the seventh plan, this issue will be reviewed and finally planning in the direction of inclusion and proper attention. Emphasize the category of citizenship and its dimensions.

    Keywords: Citizenship Rights, Citizenship Responsibilitie, Economic Social, Cultural Development Programs, Islamic Republic of Iran
  • حمیرا عبدی، عبدالرضا سبحانی*، سید مرتضی موسویان، حجت الله عباسی

    هدف این پژوهش بررسی تاثیر قلدری سازمانی بر عملکرد شغلی از طریق رهبری تحول گرا و رهبری اخلاقی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب به تعداد 1000 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 287 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد عملکرد شغلی تسویی و همکاران (1997) ، پرسش نامه استاندارد قلدری سازمانی اینارسن و همکاران (2009) ، و پرسش نامه استاندارد رهبری تحول گرا رحیم و همکاران (2006) و پرسشنامه استاندارد رهبری اخلاقی براون و همکاران  2005  بودند که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تایید قرار گرفت و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب (88/0) ، (85/0) ، (87/0) و (88/0) برآورد شد. نتایج تحقیق نشان داد که قلدری سازمانی از طریق رهبری تحول گرا بر عملکرد شغلی تاثیر منفی و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 44/0 -است و از طریق رهبری اخلاقی بر عملکرد شغلی تاثیر منفی و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 33/0- است.

    کلید واژگان: قلدری سازمانی, عملکرد شغلی, رهبری تحول گرا, رهبری اخلاقی
    Homera Aebdi, Abdolreza Sobhani *, Seyed Morteza Mousavian, Hojatullah Abbasi

    The purpose of this study is to investigate the effect of organizational bullying on job performance through transformational leadership and ethical leadership. The present study is applied in terms of purpose and correlational in terms of how to collect descriptive information. The statistical population of the present study consisted of all employees of the Islamic Azad University, South Tehran Branch, numbering 1000 people. Through Cochran sampling formula, 287 people were selected as a sample through stratified sampling method appropriate to the volume. The research instruments were the standard job performance questionnaire of Tsui et al. (1997), the standard questionnaire of organizational bullying of Inarsen et al. (2009), the standard questionnaire of transformational leadership of Rahim et al. (2006) and the standard questionnaire of ethical leadership of Brown et al. (2005). The validity of the questionnaires was examined based on the content validity using the opinion of experts, formally based on the views of a number of statistical and structural populations by factor analysis method and after the necessary terms the validity was confirmed and on the other hand the reliability of the questionnaire (Cronbach's alpha method was estimated (0.88), (0.85), (0.87) and (0.88) respectively.Data analysis was performed at the inferential level including structural equation modeling. The results showed that organizational bullying through transformational leadership has a negative and significant effect on job performance, the coefficient of this effect is -0.44 and through moral leadership has a negative and significant effect on job performance, the coefficient of this effect is -0.33.

    Keywords: organizational bullying, job performance, Transformational Leadership, Ethical Leadership
  • عبدالرضا سبحانی *، علی علی محمدی، علیرضا ابراهیم پور، بهرام علیشیری، اسمعیل کاوسی

    این پژوهش به روش کمی در سازمان فرهنگی شهرداری تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مدیران، کارشناسان شاغل در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که درگیر مبحث مدیریت دانش هستند تشکیل می‌دهند که حدودا 300 پرسنل می‌شود. در این تحقیق، جهت نمونه‌گیری، از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده استفاده شده است. در این تحقیق از فرمول کوکران برای تعیین حجم نمونه استفاده شد؛ با قرار دادن اعداد در فرمول کوکران، حجم نمونه، 169 نفر تعیین گردید. محقق با استفاده از روش معادلات ساختاری به ارزیابی مدل بلوغ مدیریت دانش در سازمان‌های فرهنگی دست‌یافته است. مقوله‌های شناسایی شده در قالب ابعاد شش گانه الگوی پارادایمی به صورت شرایط علی (4 مقوله)، مقوله محوری یعنی مدل بلوغ مدیریت دانش، راهبردها (5 مقوله)، شرایط زمینه‌ای (4 مقوله)، شرایط مداخله گر (3 مقوله)، پیامدها (4 مقوله) جای گرفتند. سپس براساس این ابعاد شش گانه الگوی پارادایمی، الگوی مفهومی پژوهش تدوین شد. نتایج تحقیق نشان داد شرایط علی ، شرایط زمینه‌ای ، شرایط مداخله‌گر بر راهبردها اثرگذار است و راهبردها بر پیامدها اثرگذار است. همچنین شرایط زمینه‌ای بر مقوله محوری بلوغ مدیریت دانش اثرگذار است.

    کلید واژگان: مدیریت دانش, بلوغ مدیریت دانش, سازمان فرهنگی شهرداری تهران
    Abdolreza Sobhani *, Ali Ali Mohammadi, Alireza Ebrahimpour, Bahram Alishiri, Esmaeel Kavosi

    This research was conducted in a quantitative manner in the Cultural Organization of Tehran Municipality. The statistical population of the present study consists of all managers, experts working in the Cultural and Artistic Organization of Tehran Municipality who are involved in knowledge management, which is about 300 staff. In this research, simple random sampling method has been used for sampling. In this study, the Cochran's formula was used to determine the sample size; By placing the numbers in the Cochran's formula, the sample size was determined to be 169 people. Using structural equation method, the researcher has evaluated the maturity model of knowledge management in cultural organizations. Categories identified in the form of six dimensions of the paradigm model as causal conditions (4 categories), central category ie knowledge management maturity model, strategies (5 categories), contextual conditions (4 categories), intervening conditions (3 categories), consequences ( 4 categories) were included. Then, based on these six dimensions of the paradigm model, the conceptual model of the research was developed. The results showed that causal conditions, contextual conditions, interventionist conditions affect strategies and strategies affect outcomes. Underlying conditions also affect the central category of knowledge management maturity.

    Keywords: Knowledge Management, Knowledge Management Maturity, Cultural Municipality of Tehran
  • بهنام قیصری، مجتبی معظمی*، عبدالرضا سبحانی
    مقدمه و هدف
    هدف از اجرای این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه ها و عوامل بهسازی منابع انسانی با رویکرد رهبری تحول گرا درسازمان آموزش و پرورش استان تهران بود. روش شناسی: روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را خبرگان و متخصصان حوزه منابع انسانی تشکیل دادند و با توجه به نظر اشتراوس و کوربین(25-10)، پس از مصاحبه با نفر شانزدهم اشباع نظری صورت گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از نظریه داده بنیاد و  پس از انجام مصاحبه نیمه ساختار با خبرگان، از طریق کدگذاری های باز شناسایی شده و کدگذاری محوری و انتخابی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA صورت پذیرفت.
    یافته ها
    در نهایت در 2 بعد فردی و سازمانی 11 مولفه (به شرح زیر) و 28 شاخص شناسایی شدند: فرهنگ تعهدآفرینی(0403/)، عدالت محوری(0436/)، رهبری اخلاقی تحول گرا(0451/)، مسوولیت پذیری(0432/)، نگرش فردی(0413/) ، ارتباطات فردی(0472/) ، سازگاری شغلی(0521/) ،یادگیری حرفه ای (0419/) ، ارزیابی عملکرد(0462/) ، سیاست های حمایتی(0461/) ، جو اخلاقی (0438/) .
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که دو بعد فردی و سازمانی و 11 مولفه ذکر شده ،عواملی هستند که می توانند در بهسازی منابع انسانی سازمان آموزش و پرورش تهران موثر باشند.
    کلید واژگان: رهبری تحول گرا, یادگیری سازمانی, عملکرد سازمانی, بهسازی منابع انسانی
    Behnam Gheisari, Mojtaba Moazzami *, Abdolreza Sobhani
    Introduction &
    Objective
    The purpose of this study was to identify the dimensions, components and factors of human resource improvement with a transformational leadership approach in the Tehran Education Organization.
    Methodology
    The research method was qualitative. The statistical population of this study consisted of experts and specialists in the field of human resources and according to Strauss and Corbin (10-25), after the interview with the sixteenth person, theoretical saturation took place. Data were collected using foundation data theory and after conducting semi-structured interviews with experts, through re-identified coding and axial and selective coding using Shannon entropy technique. Data analysis was performed using MAXQDA software.
    Results
    Finally, in 2 individual and organizational dimensions, 11 components (as follows) and 28 indicators were identified: culture of commitment (0403), central justice (0436), transformational moral leadership (0451), responsibility ( / 0432), Individual Attitude (0413), Personal Communication (0472), Job Adjustment (0521), Vocational Learning (0419), Performance Evaluation (0462), Supportive Policies (0461), Ethical Climate (0438 /).
    Conclusion
    The results showed that the two individual and organizational dimensions and the 11 components mentioned are factors that can be effective in improving the human resources of the Tehran Education Organization.
    Keywords: : Transformational leadership, Organizational Learning, organizational performance, human resource improvement
  • غزاله حسنیان، سید محسن بنی هاشمی*، عبدالرضا سبحانی
    گسترش روزافزون رسانه ها موجب تحولات سبک زندگی جوامع شده است. سبک زندگی ایرانی- اسلامی نیز خارج از این موضوع نیست. غذا یکی از مصادیق فرهنگ است که می تواند ارزش های فرهنگی و دینی را جابه جا کند. در این بین برنامه های غذایی ماهواره ای نقش مهمی در ارایه باورها و ارزش های سبک زندگی دارند و یکی از روش های انتقال فرهنگی آنها استفاده از غذا و برنامه های غذایی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی چگونگی وضعیت محتوای برنامه های تغذیه ای ماهواره ای از نظر سبک زندگی ایرانی- اسلامی است. روش تحقیق از نوع کیفی است. در این مطالعه برنامه "بفرمایید شام" شبکه "من و تو" به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. استخراج داده ها، تجزیه و تحلیل و تفسیر آنها با استفاده از روش مایرینگ انجام شده است. پس از تجزیه و تحلیل برنامه های غذایی ماهواره ای مورد نظر این مطالعه، مقوله ها و زیرمقوله های آنها در رابطه با سبک تغذیه ای ایرانی- اسلامی مشخص شد. یافته ها نشان داد محتوای ارایه شده در برنامه های غذایی ماهواره ای در تقابل و مغایرت با اصول سبک زندگی ایرانی- اسلامی است. از موارد یافت شده می توان به "حذف، مخالفت یا بی اعتنایی به مفاهیم مذهبی"، "تغذیه ناسالم"، "سرو غیرایرانی غذا"، "اسراف"، "تجمل گرایی"، "لذت گرایی" و "فرهنگ فردگرایی" اشاره داشت. از آنجایی که شیوه تغذیه می تواند باعث تغییر در تفکر، عادات و ارزش های جوامع و یا تغییر ارزش های مذهبی می شود، رسانه ها نقش پررنگی را در هدایت سبک زندگی تغذیه ای جوامع ایفا می کنند.
    کلید واژگان: تغذیه, تلویزیون, رسانه, فرهنگ, سبک زندگی ایرانی-اسلامی
    Ghazaleh Hasanian, Seyed Mohsen Banihashemi *, Abdolreza Sobhani
    The increasing expansion of the media has led to changes in the lifestyles of societies. Iranian-Islamic lifestyle is not out of the question.Food is one of the examples of culture that can transfer cultural and religious values.In the meantime, satellite food programs play an important role in presenting beliefs and values ​​of lifestyle, and one of the methods of their cultural transmission is the use of food and food programs.The purpose of this study is to investigate the status of the content of satellite nutrition programs in terms of Iranian-Islamic lifestyle.The research method is qualitative. In this study, the "Come to Dinner" program of "Me and You" network has been examined as an example.Data were extracted, analyzed and interpreted using the myering method.After analyzing the satellite diets of this study, their categories and subcategories in relation to the Iranian-Islamic diet were identified.The findings showed that the content presented in satellite food programs is in conflict with the principles of Iranian-Islamic lifestyle.Among the findings are "omission, opposition or disregard for religious concepts", "unhealthy nutrition", "serving non-Iranian food", "extravagance", "luxury", "hedonism" and "culture". "Individualism," he noted.Because nutrition can change the thinking, habits and values ​​of societies or change religious values, the media play an important role in guiding the nutritional lifestyle of societies.
    Keywords: Nutrition, television, Media, Culture, Iranian-Islamic lifestyle
  • علی رمضانی لیمائی، عبدالرضا سبحانی*، امیرحسین محمد داودی، علی تقی پور ظهیر

    این پژوهش به شناسایی ملزومات موردنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی و ارایه الگویی مفهومی در این زمینه می پردازد که در دو مرحله با رویکرد آمیخته انجام شد. ابتدا ازطریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 10 نفر از متخصصان آموزش ضمن خدمت دانشگاه آزاد، ملزومات موردنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزش های ضمن خدمت در چهار مرحله نیازسنجی، طراحی، ارایه و ارزشیابی این برنامه ها شناسایی و با روش سه مرحله ای گراندد تیوری، تحلیل و مفهوم سازی شدند. سپس ازطریق پرسشنامه طیف لیکرت، دیدگاه 354  نفر از کارکنان اداری این دانشگاه درباره این ملزومات مورد بررسی قرار گرفت.  درمجموع 14 عامل به عنوان ملزومات مورنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزش ها شناسایی و در سه دسته ملزومات: ساختاری، رفتاری و محیطی تبیین شدند و ازنظر کارکنان اداری دانشگاه مورد تایید قرار گرفتند.

    کلید واژگان: آموزش ضمن خدمت کارکنان, ملزومات نیازسنجی, طراحی و ارائه برنامه های آموزشی, توسعه حرفه ای کارکنان, دانشگاه آزاد اسلامی
    Ali Ramezani Limaei, Abdolreza Sobhani *, AmirHussein Mohammad Davoodi, Ali Taghipoor Zahir

    This research is intended to identify the requirements of improving the effectiveness of in-service training of administrative employees of the Islamic Azad University, and to design a conceptual model in this regard. It is a mixed research conducted in two stages. In the first stage, the requirements of improving the effectiveness of in-service training were identified in four stages of needs analysis, designing, presentation and evaluation of these programs were identified through semi-structured interviews with 10 in-service training specialists of Azad University. The data were analyzed and conceptualized in three stages. Afterwards, using the Likert scale questionnaire, the views of 354 administrative employees of the university were explored regarding these requirements. All in all, 14 factors were identified as the necessary requirements for improving the effectiveness of training. They were explained in three categories of requirements: structural, behavioral and environmental. They were confirmed by the administrative employees of the university.

    Keywords: In-service training of employees, needs analysis requirements, designing, presenting educational programs, professional development of employees, Islamic Azad University
  • علی رمضانی لیمائی، عبدالرضا سبحانی*، امیرحسین محمد داودی، علی تقی پور ظهیر

    پژوهش حاضر با هدف ارایه مدلی برای ارتقاء آموزش اثربخش ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی (مورد مطالعه استان تهران) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل افراد خبره در حوزه آموزش ضمن خدمت کارکنان و در بخش کمی کلیه کارکنان رسمی و قراردادی غیرعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ انجام شدند. نیکویی برازش ابزار برابر 0.91، خطای اندازه گیری مدل برابر 0.072 و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ کل برابر 0.812 به دست آمد. نتایج به دست آمده به شناسایی 3 بعد، 8 مولفه و 42 شاخص منجر شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مدل تدوین شده جهت سنجش و اندازه گیری کمی ها و کاستی ها در این حوزه و در نهایت ارتقاء آموزش اثربخش ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی مناسب می باشد.

    کلید واژگان: آموزش ضمن خدمت, تدوین مدل, آموزش اثربخش, دانشگاه آزاد اسلامی, کارکنان اداری
    Ali Ramazani Limaei, Abdolreza Sobhani *, AmirHossein Mohammad Davoudi, Ali Taghipour Zahir
    Background and Aim

    The present study aimed to provide a model for promoting effective on-the-job training of administrative staff of Islamic Azad University.

    Method

    The statistical population in the qualitative section included experts in the field of on-the-job training of employees and in the quantitative section were all of the official and contracted non-faculty members of the Islamic Azad University of Tehran Province in the academic year 2018-19. The data collection tool was a semi-structured interview for the qualitative section and a self-made questionnaire for the quantitative section.

    Results

    Confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha were examined in quantitative part. The goodness of fit for the questionnaire was 0.91, the RMSEA was 0.072, and the overall Cronbach's alpha was equal to 0.812 as a measure of reliability. The results led to the identification of 3 dimensions, 8 components and 42 indicators. Discussion and

    Conclusion

    The study resulted in development of a model for improving effective on-the-job training of administrative staff of Islamic Azad University is appropriate.

    Keywords: on-the-job training, model development, effective training, Islamic Azad University, office staff
  • غزاله حسنیان، سید محسن بنی هاشمی*، عبدالرضا سبحانی
    شیوه تغذیه و غذا خوردن می تواند باعث نفوذ فرهنگ، ایجاد تغییر در تفکر، شیوه زیست و عادت های فردی و اجتماعی شود. تغذیه اگر دچار دگرگونی و انحراف از سبک زندگی شود، این خطر ممکن است پیش آید که فرهنگ دگرگون شود. ماهواره ها به دلیل ماهیتی که دارند در بی هویت کردن جوامع نقش دارند و غفلت خبرگان و مسیولان ایرانی موجب آسیب دیدن جامعه ایران می شود. مساله اساسی این پژوهش، وقوع دگرگونی فرهنگی از طریق تحول تغذیه ای در خلاف جهت سبک زندگی ایرانی است. هدف پژوهش پیش رو، بررسی وضعیت محتوای فرهنگی برنامه های سبک زندگی تغذیه ای ماهواره و نقش آنها بر حفظ و دگرگونی فرهنگ در یادگیری اجتماعی و روش آن مبتنی بر رویکرد تحلیل محتوای کیفی است. در این مطالعه برای جمع آوری داده ها، دو برنامه از شبکه های غیرایرانی فارسی زبان برای نمونه انتخاب شده است. روش نمونه گیری هدفمند انتخابی است. یافته ها نشان داد هفت مقوله «نمود فرهنگ در برنامه های غذایی ماهواره ای»، «طبخ غذا»، «جامعه شناسی غذا»، «حذف، مخالفت یا بی اعتنایی به مفاهیم مذهبی»، «وضعیت تجمل گرایی»، «اوقات فراغت» و «ظاهر و ساخت برنامه» همراه با زیرمقوله های آنها در برنامه های فارسی زبان ماهواره ای نمایش داده شده است. نقش عوامل فرهنگی در این مقوله ها بر یادگیری اجتماعی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و افراد، الگوهای رفتاری متناسب با وقایع مشاهده شده در محیط های خود، ازجمله تصاویر تلویزیونی را اتخاذ می کنند. برنامه های تغذیه ای ماهواره ای به علت رویکرد و سیاست های متفاوتی که با رسانه های داخلی دارند، محتوای متفاوتی را ارایه و تاثیری که بر یادگیری اجتماعی مخاطب دارند، می توانند زمینه ساز تغییر سبک زندگی و فرهنگ شوند.
    کلید واژگان: رسانه, تلویزیون, فرهنگ, سبک زندگی, تغذیه, یادگیری اجتماعی
    Ghazaleh Hasanian, Sayyed Mohsen Banihashemi *, Abdolreza Sobhani
    Diet and eating habits can influence culture, change thinking, and individual lifestyle and social habits. If nutrition changes and deviates from lifestyle, there is the risk of cultural change. Satellites play an important role in de-identifying societies due to their nature, and officials’ negligence will harm the Iranian society. The main issue of this research is the occurrence of cultural change through a nutritional transformation in the opposite direction of the Iranian lifestyle. The purpose of this research is to investigate the status of the cultural content of satellite nutritional programs on lifestyle and their role in maintaining or transforming the culture of social learning based on qualitative analysis of the content. The data collection tool was based on selecting two programs of non- Iranian Persian language networks as a sample. The method of sampling was selective and purposeful. Research findings indicated 7 categories as follows:  1- Manifestation of culture in satellite food programs. 2- cooking, 3- Sociology of food. 4- Elimination, opposition, or disregard for religious concepts. 5- Luxury-oriented status, 6- Leisure, 7- Appearance and program making displaying the relevant subcategories in the programs. The role of cultural factors on social learning has been analyzed in these categories. Individuals adopt patterns of behavior appropriate to the events observed in their environment, including television images. Because satellite food programs offer different content from local media content due to their approaches and policies, they may provide changes to the local audience's lifestyle, culture, and social learning habits.
    Keywords: culture, food, Lifestyle, Media, Television, Social Learning
  • حمیرا عبدی، عبدالرضا سبحانی*، سید مرتضی موسویان، حجت الله عباسی

    هدف این پژوهش بررسی تاثیر قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی از طریق سکوت سازمانی و مدیریت برداشت بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب به تعداد 1000 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه‏گیری کوکران تعداد 287 نفر در قالب نمونه از طریق روش نمونه‏گیری طبقه‏ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش‏نامه استاندارد بدبینی سازمانی دین و همکاران (1998)، پرسش‏نامه استاندارد قلدری سازمانی ایلی نویز (2001)، پرسش‏نامه سکوت سازمانی واکولا و برادوس (2005) و مدیریت برداشت بولینو و ترانلی (1999) بودند که روایی پرسش‏نامه‏ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده ازنظر صاحب‏نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی بررسی و پس از اصطلاحات لازم روایی تایید شد و از سوی دیگر، پایایی پرسش‏نامه‏ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب (88/0)، (89/0)، (89/0) و (88/0) برآورد شد. تجزیه‏وتحلیل داده‏ها در سطح استنباطی مشتمل بر مدل‏سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که قلدری سازمانی از طریق سکوت سازمانی بر بدبینی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 44/0 است و از طریق مدیریت برداشت بر بدبینی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 33/0 است و همچنین قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 50/0 است.

    کلید واژگان: بدبینی سازمانی, سکوت سازمانی, قلدری سازمانی, مدیریت برداشت
    Homira Abdi, Abdolreza Sobhani *, Seyed Morteza Mousavian, Hojatullah Abbasi

    The purpose of this study is to investigate the impact of organizational bullying on organizational cynicism through organizational silence and impression management. The purpose of the present study is to determine the purpose of the study and to collect the descriptive correlational data. The statistical population of this study consisted of 1000 employees of Islamic Azad University of Tehran South Branch. 287 individuals were selected through proportional stratified sampling method by Cochran sampling formula. (1998) and the standard questionnaire of organizational bullying (Illinois) (2001) and the organizational silence questionnaire of Vakula and Brados (2005) and Bolino & Tranley (1999) impression management questionnaire. Formal based on the view of a number of statistical societies and structures by analytical method Factor analysis was performed and validity was confirmed after the necessary terms. On the other hand, the reliability of the questionnaires by Cronbach's alpha method were (0.88), (0.89), (0.89) and (88.8), respectively. 0) Estimated. Data were analyzed at the inferential level including structural equation modeling. The results showed that organizational bullying through organizational silence had a positive and significant effect on organizational skepticism, which had a coefficient of 0.44 and a positive and significant effect on organizational cynicism through perception management, which had a coefficient of 0.33. Organizational bullying has a positive and significant effect on organizational cynicism with a coefficient of 0.50.

    Keywords: Organizational bullying, Organizational Cynicism, Organizational silence, Impression management
  • سمیرا خطیب زاده، سید محسن بنی هاشمی*، عبدالرضا سبحانی، بهرام علیشیری

    فضای مجازی امروزه یک جهان زیست قطعی و همگانی شده است،گسترش شتابناک این فضا با ظرفیت پوشش بالا، آثار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ژرف و پر دامنه ای را در پی داشته است که نقش و ابعاد تاثیرگذاری آنها را بر کل پهنه جامعه از جمله عرصه امنیت، نمی توان دست کم گرفت. مدیریت این فضای عظیم و پیچیده نیازمند سیاستگذاری، برنامه ریزی، تولید محتوای مناسب و نظارت دقیق، صحیح و سنجیده است چرا که در غیر این صورت مسایل فرهنگی و اجتماعی تبدیل به بحران های سیاسی و امنیتی شده و کل جامعه را درگیرخواهد کرد. در این میان موضوعات زنان در این فضا به فراخور ویژگی های جنسیتی، مواضع متفاوتی را بروز داده اند. مقاله حاضر به بررسی وضعیت زنان ایرانی در صفحات اینستاگرامی با رویکرد امنیتی و اجتماعی پرداخته است. روش این تحقیق تحلیل محتوای کیفی و از مدل 8 مرحله ای مایرینگ به شناسایی  مضمون ها و زیرمضمون ها پرداخته شد. حجم نمونه 150 صفحه برتر اینستاگرام ایران از نظر دنبال کننده، کامنت و لایک در بازه زمانی مشخص می باشد. داده های برآمده از بررسی با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون و نرم افزار« ان ویوو » تحلیل شد و پایایی کدگذاری های مصاحبه ها توسط ضریب موضوعی کاپا مورد تایید قرار گرفت. در نتیجه تحلیل داده ها، 7 مضمون، 12 زیر مضمون در رابطه با مسایل اجتماعی - امنیتی شبکه اجتماعی اینستاگرام در حوزه زنان  مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفت.

    کلید واژگان: فضای مجازی, امنیت, زنان, رویکرد کیفی, تحلیل مضمون, شبکه های اجتماعی
    Samira Khatibzadeh, Seyed Mohsen Banihashemi *, Abdolreza Sobhani, Bahram Alishiri

    Nowadays, Cyberspace has become a public, definite and globalized world. The rapid expansion of this space with its high coverage capacity has brought about profound cultural, social, and political impacts. To that effect, its role and impressiveness dimensions across the entire community, including the security arena cannot be underestimated. Managing this enormous and complex environment requires appropriate policy making, planning, content generating, as well as precise, proper and careful surveillance. Otherwise, cultural and social issues will become political and security crises will engulf the entire community. In the meantime, women, due to their gender characteristics have taken different positions in this space. The present article has examined the status of Iranian women on Instagram pages, while concentrating on a social and security approach. The methodology of this research was qualitative content analysis, and has used Mayring 8-step model for identifying themes and sub-themes. (N=150) representing superior pages of Iran’s Instagram which are tracked in terms of number of followers, comments, and likes within a specific time frame. The data obtained from the study were analyzed using the qualitative theme analysis method and the "Nvivo" software. Validity of interviews coding were approved by Kapa theme coefficient. As a result of data analysis, 7 themes and 12 subthemes in relation with the social security issues of the social network of Instagram were studied and identified.Keywords: Executive Performance, Honorary Police, Participation, Police, the West-Tehran Special Police Command.

    Keywords: Cyberspace, Security, Women, Qualitative Approach, content analysis, Social Networks
  • غلامرضا نخعی، عبدالرضا سبحانی*، محمود رضا مستقیمی، سید محمد رضا حسینی
    در دنیای پیچیده و پویای امروزی، بدون توجه کافی به کار آفرینی سازمانی نمی توانیم به شاخص های رشد و توسعه در عرصه اقتصادی دست یابیم. زیرا کار آفرینی سازمانی، فرایندی راهبردی و اکتسابی است که سازمان ها با انتخاب الگوی مناسب، منجربه شکل گیری پایدار آن می شوند. هدف این پژوهش تبیین شاخص ها و انتخاب الگوی کارآفرینی مناسب است. روش تحقیق، توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری آن مدیران شرکت های تعاونی روستایی استان خراسان جنوبی هستند. ابزار گردآوری اطلاعات: مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه ای است که به روش تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفته است. از نرم افزارExpert Choice برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رتبه بندی شاخص ها به ترتیب: رفتاری، فرهنگ ، اقدام کارآفرینانه، ساختاری، زمینه ای، ویژگی های فردی و مهارت های کارآفرینانه و الگوهابه ترتیب: سلمان، آنتونیک و هیسریچ، بیولت و آلپکن، لامپکن و دس، اکهلس و نک، احمد پور داریانی و کوراتکو و دیگران می باشد.
    کلید واژگان: کارآفرینی, کارآفرینی سازمانی, تعاونی روستایی, خراسان جنوبی, تحلیل سلسله مراتبی
    Gholam Reza Nakhaei, Abdolreza Sobhani *, Mahmoud Reza Mostaghimi, Seyyed Mohammad Reza Hosseini
    In the complex and dynamic world of today, without enough attention to organizational entrepreneurship, we can not achieve to growth and development indicators in the economic realm. Because organizational entrepreneurship is a strategic and acquiring process that organizations by choosing the right model, lead to its sustainable development. The purpose of this study is to explain the indicators and select the appropriate entrepreneurship model. The research method is descriptive survey and the statistical population is the managers of rural cooperatives in South Khorasan province. Data gathering tool: library studies and a questionnaire that has been done through Analytical Hierarchy Process ( AHP). Expert Choice software (EC) is used to analyze the collected data. The results of this research show that the ranking of indices are: behavioral, culture, entrepreneurial, structural, Background, individual characteristics and entrepreneurial skills and the patterns are respectively Sahlman, Antonic & Hisrich, Bulut & Alpkan, Lampkin & Dess, Echols & Neck, Ahmad Pour Dariani and Kooratko & others.
    Keywords: Entrepreneurship, Organizational Entrepreneurship, Rural Cooperatives, South Khorasan, Analytical Hierarchy Analysis
  • مهدی محمدآقایی، محمود ابوالقاسمی*، عبدالرضا سبحانی
    پژوهش حاضر باهدف شناسایی ابعاد و مضامین مشارکت نظام دانشگاهی در فرآیند تربیت معلم کشور و طراحی الگوی مشارکت در عرصه نظریه و عمل، به اجرا درآمد. در این پژوهش با اتخاذ روش کیفی و رویکردی اکتشافی، به تحلیل مضامین مصاحبه های انجام شده با 15 نفر از صاحب نظران و متخصصان و اعضای هییت علمی جامعه علوم تربیتی و تربیت معلم ایران، که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مبادرت شد. داده های کیفی با رویکرد تحلیل مضامین و روش استقرایی یا مبتنی برداده مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش بیانگر شناسایی و استخراج 13 مضمون پایه و 6 مضمون سازمان دهنده، در قالب مضمون فراگیر "پیوند نظریه و عمل" بود. فرآیند اعتباربخشی یافته ها، علاوه بر سه سوسازی در مراحل گردآوری و تحلیل داده ها، با استفاده از روش دلفی و اجرای آزمون دوجمله ای نیز صورت پذیرفت. درنهایت الگوی مشارکت نظام دانشگاهی در فرآیند تربیت معلم کشور مبتنی بر پیوند نظریه و عمل با مولفه های اصلی "پشتوانه های تیوریک"، "تولید دانش"،"انتقال دانش"، "حیثیت آکادمیک"، "گفتمان های دو سویه" و "تربیت معلم فکور" طراحی و ارایه شد.
    کلید واژگان: فرآیند تربیت معلم, نظام دانشگاهی, مشارکت, پیوند نظریه و عمل, اعتباربخشی
    Mahdi Mohammad Aqaei, Mahmood Abolghasemi *, Abdolreza Sobhani
    The purpose of this study was to identify the dimensions and themes of academic system partnership in the Teacher Education Process of the country and to design a partnership model in the theoretical and practice area. In this research, adopting the qualitative method and an exploratory approach, the analysis of the themes of the interviews was conducted with 15 experts and faculty members of the society of education and teacher education of the country, using the purposeful sampling method. Qualitative data were analyzed through thematic analysis approach and inductive or data based methods. The results indicated thirteen base themes under six organizing themes in the form of a global theme “linking theory and practice". The accreditation of the results was carried out through Delphi method and binomial test, as well as triangulation approach for gathering and analyzing the data. Finally, the model of academic system partnership in the Teacher Education Process based on linking theory and practice was designed and presented with the following main themes: Theoretical support, Knowledge production, Knowledge transfer, Academic prestige, Two-way Discourses and Reflective Teacher education.
    Keywords: Teacher Education Process, Academic System, Partnership, Linking theory, practice, Credibility
  • غلام رضا نخعیی، عبدالرضا سبحانی*
    زمینه

    از موضوع های اجتماعی مهم در سازمان های امروزی، پیاده سازی یک الگوی کارآفرینی سازمانی با مشخص کردن شاخص های اثرگذار بر آن است. و شاخص هاست که به الگوی کارآفرینی سازمانی هویت می دهد. اخلاق حرفه ای می تواند به عنوان یک شاخص اثرگذار، ابزار انگیزشی مهم در سازمان باشد. و بستر مناسب تعهد و مسئولیت پذیری در توسعه فرایند کارآفرینی سازمانی قرار گیرد. هدف این پژوهش، تبیین اخلاق حرفه ای به عنوان شاخص اثر گذار، و ارائه راهکارهایی جهت توسعه الگوی کارآفرینی سازمانی است.

    نتیجه گیری

    پیاده سازی الگوی کارآفرینی سازمانی بدون توجه به اصول اخلاقی در سازمان مفهومی ندارد، زیرا رعایت اصول اخلاق حرفه ای، یک ضرورت محوری است و کارآفرینی سازمانی مبتنی بر اخلاق حرفه ای معنی می یابد. در دنیایی که سازمان ها، ماشینی شده و معنویت، انسان گرایی و رعایت اصول اخلاقی کم رنگ شده است، اخلاق حرفه ای می تواند به عنوان شاخص اثرگذار بر کارآفرینی سازمانی، یک ابزار انگیزشی مهم درسازمان باشد. تا موجب سرآمدی، توسعه پایدار، رقابت مطلوب، هم افزایی، کاهش تعارض، افزایش تعهد و مسئولیت های اجتماعی، افزایش ارتباطات سازمانی و حتی ایجاد ارزش ها و هنجارهای اخلاقی جدید گردد.

    کلید واژگان: اخلاق, اخلاق حرفه ای, الگو کارآفرینی, کارآفرینی, کارآفرینی سازمانی
    Abdolreza Sobhani*
    Background

    Implementation of an organizational entrepreneurship pattern, by determining the effective indicators on it is an important social issue in organization. Indicators give identity to an organizational entrepreneurship pattern. As an effective indicator, professional ethics can be an important motivational tool in the organization, and professional ethics can be an appropriate platform for commitment and accountability in the development of the organizational entrepreneurship process. The purpose of this research is to explain professional ethics as an effective indicator and provide solutions for developing an on organizational entrepreneurship pattern.

    Conclusion

    The implementation of an organizational entrepreneurship pattern, without regard to ethical principles in an organization, is meaningless. Since observance of professional ethics is an axis necessity and organizational entrepreneurship is based on professional ethics. In a world that organizations work like machines and spirituality, humanism, and ethical principles have diminished, professional ethics can be an important motivational tool in our organization as an indicator of organizational entrepreneurship. Professional ethics create excellence, sustainable development, desirable competition, and synergy, reduce conflict, increase commitment and social responsibility, increase organizational relationships, and even create new ethical values and norms.

    Keywords: Ethics, Professional ethics, Entrepreneurship pattern, Entrepreneurship, Organizational entrepreneurship
  • نورمحمد رضایی*، نادر پادروند، عبدالرضا سبحانی، علی محمد رضایی
    زمینه
    بسیاری از پژوهشگران آموزش فلسفه را یکی از ابزارهای اصلی پرورش مهارت های تفکر انتقادی و خلاق در کودکان می دانند.
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر اجرای برنامه فلسفه برای کودکان در افزایش خلاقیت و مولفه های سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط در دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس منطقه 5 شهر تهران بود.
    روش
    برای انجام پژوهش از روش پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به همین منظور، از بین دانش آموزان پایه پنجم تعداد 100 دانش آموز پسر (چهار کلاس) انتخاب شد. دانش آموزان به مدت 13 جلسه و در هر جلسه 45 دقیقه (هفته ای یک جلسه) به شیوه حلقه کندوکاو شارپ لیپمن و داستان های فکری فیلیپ کم، آموزش دیدند. پس ازآن آزمون خلاقیت تصویری تورنس فرم ب اجرا گردید.
    یافته ها
    نتایج آزمون مانووا حاکی از تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر مولفه های سیالی، انعطاف پذیری و نمره کل خلاقیت و عدم تاثیر آن بر مولفه های ابتکار و بسط است.
    بحث و نتیجه گیری
    با آموزش فلسفه به کودکان می توان خلاقیت دانش آموزان را افزایش داد.
    کلید واژگان: فلسفه, فلسفه برای کودکان, خلاقیت, آموزش
    Noor Mohammad Rezaei*, Nader Padervand, Abdolreza Sobhani, Ali Mohammad Rezaei
    Background
    Many researchers consider teaching philosophy to children as one of the main tools for fostering critical and creative thinking skills among them.
    Objective
    The current research aims to survey the role of teaching philosophy to children on their creativity and its components among the fifth grade primary school boy students in five schools in Tehran.
    Method
    The authors used post-test method with control group. To this purpose some 100 students (4 classes) were selected among fifth grade primary school students. The students were taught during 13 sessions for 45 minutes (1 session in a week) by Sharp Lipman community of inquiry and Phillip Cam thinking stories, then the Torrance tests of creative thinking were executed.
    Results
    The results of MANOVA indicate effects on components fluidity and flexibility and total score of creativity and showed no effect on originality and expandability of the students.
    Conclusion
    By teaching philosophy to children, we can increase their creativity.
    Keywords: philosophy, philosophy for children, creativity, training
سامانه نویسندگان
  • دکتر عبدالرضا سبحانی
    دکتر عبدالرضا سبحانی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال