aleme keikha
-
وقوع حوادث طبیعی مانند سیلاب و زلزله در عرصه های جغرافیایی، به ویژه مناطق روستایی تاثیرات مخربی برجای می گذارد. به طوری که این گونه حوادث اغلب با تخریب منابع اقتصادی و امکانات رفاهی و زیستی، سلامت ساکنان را به خطر می اندازند و همیشه خطر جدی برای توسعه مناطق روستایی به شمار می روند. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از عوامل اقتصادی موثر بر تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در روستاهای منطقه سیستان می باشد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی سرپرستان خانوراهای 373 روستای بالای 50 خانوار در منطقه سیستان بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر از سرپرستان خانوارها به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و WASPAS و Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون در خصوص تاثیر عوامل اقتصادی بر تاب آوری اجتماعات روستایی در منطقه سیستان حاکی از آن است که میزان همبستگی چندگانه بین عوامل اقتصادی و تاب آوری برابر با ضریب تعیین (R2=0.003) می باشد که نشان می دهد عوامل اقتصادی هیچ تاثیری برتاب آوری روستاییان در منطقه سیستان ندارد. همچنین نتایج حاصل از تکنیک رتبه بندی WASPAS موید آن است که، روستائیان واقع در شهرستان های نیمروز و هیرمند دارای بیشترین میزان تاب آوری اقتصادی در برابر مخاطره طبیعی و روستائیان واقع در شهرستان هامون دارای کمترین میزان تاب آوری اقتصادی در برابر مخاطرات طبیعی می باشند.
کلید واژگان: تاب آوری, مخاطرات محیطی, عوامل اقتصادی, روستائیان, منطقه سیستانOccurrence of natural disasters such as floods and earthquakes in geographical areas, especially in rural areas, has devastating effects. Such incidents often endanger the health of residents by destroying economic resources and welfare and biological facilities, and those are always a serious threat to the development of rural areas. In this regard, the purpose of this study is the spatial analysis of the extent to which the local community has economic factors affecting resilience against environmental hazards in the villages of Sistan region. This research has been done by descriptive-analytical method. The statistical population of the present study included all heads of households in 373 villages wich had more than 50 households in Sistan region. Using Cochran's formula, 189 household heads were randomly selected as a sample. In order to analyze the data, SPSS, WASPAS and Arc GIS software were used . The results of regression test on the effect of economic factors on the resilience of rural communities in Sistan region indicate that the degree of multiple correlation between Economic factors and resilience is equal to the coefficient of determination (R2 = 0.003) which shows that Economic factors have no effect on the productivity of villagers in the Sistan region. Also, the results of WASPAS ranking technique confirm that the villagers located in Nimroz and Helmand counties have the highest rate of economic resilience against natural hazards and the villagers located in Hamoon county have the lowest rate of economic resilience against risks which They are natural.
Keywords: Resilience, environmental hazards, Economic factors, Villagers, Sistan region -
توسعه کسب و کارهای دانش بنیان و فناوری محور یکی از راهبردهای مهم توسعه پایدار محسوب می شود، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی کارکنان شرکت های دانش بنیان نوپا با نقش میانجی پاداش سازمانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان شرکت های دانش بنیان نوپا مستقر در پارک علم و فناوری زاهدان بود که بر اساس فرمول کوکران تعداد 167 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد بازاریابی داخلی، تعهد سازمانی و پاداش سازمانی استفاده گردید که روایی صوری و محتوایی با تایید صاحبنظران و پایایی نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی در حد مطلوب و بزرگتر از 7/0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Lisrel استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بازاریابی داخلی بر تعهدسازمانی کارکنان شرکت های دانش بنیان نوپا تاثیرگذار است و همچنین پاداش سازمانی ادراک شده در رابطه بین بازاریابی داخلی و تعهد سازمانی نقش میانجی گری جزئی دارد. لذا به مدیران شرکت های دانش بنیان نوپا پیشنهاد می شود جهت ایجاد آگاهی در کارکنان نسبت به فرایندهای بازاریابی داخلی ؛ شناسایی انتظارات مشتریان داخلی ؛ شناسایی مشتریان و عرضه کنندگان داخلی؛ ایجاد ارتباط مناسب بین انتظارات مشتریان و عرضه کنندگان داخلی ؛ انعطاف پذیری و در صورت لزوم آمادگی کارکنان برای تغییر به نحوی که پاسخگوی خواسته های مشتریان باشند تلاش کنند با مشارکت دادن کارکنان نسبت به حصول به معیارهای تحویل خدمات به صورتی مستمر و با کیفیت و بر اساس بازخوردهای مکرر، هم در کارکنان و هم سازمان ایجاد تعهد نمایند و کیفیت خدمات سازمان خود که در مرحله شکل گیری است و جهت بقای سازمان امری ضروری می باشد را ارتقا دهند.کلید واژگان: بازاریابی داخلی, تعهد سازمانی, پاداش سازمانی ادارک شده, شرکت های دانش بنیان نوپاOne of the important strategies for sustainable development of communities was development of knowledge-based and technology-based businesses. The aim of this study was to investigate the effect of internal marketing on the organizational commitment of employees of fledgling knowledge-based companies with the mediating role of organizational reward. The statistical population of this study included all employees of fledgling knowledge-based companies in the Zahedan city that 167 people according to Cochran's formula were selected by simple random sampling as a statistical sample. To collect information in the survey level, standard questionnaires of internal marketing, organizational commitment and organizational reward were used, the face and content validity has been confirmed by experts and their reliability of questionnaires was estimated to be greater than 0.7 with using Cronbach's alpha test and combined reliability. Structural equation method and LISREL software were used to analyze the research data. The results showed that internal marketing has effects on organizational commitment of employees of fledgling companies and also organizational reward has a Partial mediating role in the relationship between internal marketing and organizational commitment. Therefore, it is suggested to the managers of new knowledge-based companies to create awareness among employees about internal marketing processes; Identifying the expectations of internal customers; Identification of internal customers and suppliers; Establishing a proper relationship between the expectations of customers and internal suppliers; flexibility and, if necessary, the readiness of employees to change in a way that is responsive to the demands of customers, so that by involving employees in achieving the service delivery criteria in a continuous and quality manner and based on frequent feedback, both in The employees and the organization should make a commitment and also improve the quality of their organization's services, which is in the stage of formation and is necessary for the survival of the organization.Keywords: Internal Marketing, Organizational Commitment, Organizational Rewards, fledgling knowledge-based companies
-
هدف پژوهش حاضر پرداختن به مبحث رابطه بین نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی، با توجه به نقش اجتماع است. این مقاله با کمک مرور نظام مند مقالات (SLR)، با تحلیل دقیق 34 مقاله از مجلات پایگاه داده اسکوپوس، مشکلات و فرصت ها را در مقالات نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی، شناسایی، تحلیل و توصیف می کند. با توجه به اینکه در خصوص رابطه بین این دو مفهوم و تاثیر «اجتماع» در توسعه و پیاده سازی آن ها اطلاعات کمی وجود دارد، لذا این مرور نظام مند به منظور شناسایی و توصیف تعریف ها و الگوها انجام شده است. نتایج نشان می دهد که کشف رابطه بین نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی در مرحله آغازین است، و هنوز یک حوزه غیرمنسجم است که نظرات بسیار متفاوتی درمورد آن وجود دارد. بنابراین باید بررسی شود که این حوزه به چه سمتی حرکت خواهد نمود و این مقاله قصد دارد اولین قدم را برای درک نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی از جنبه ی ادغام و تلفیق بردارد و توضیحی درمورد دیدگاه های گوناگون در مقالات فراهم سازد.
کلید واژگان: نوآوری اجتماعی, کارآفرینی اجتماعی, ارزش آفرینی اجتماعی
This paper aims to contribute to the conceptual debate on the connection between socialinnovation and social entrepreneurship, considering the role of the ‘social’ within thisconnection. Supported by a systematic literature review (SLR) with an in-depth analysis of34 articles from Scopus-indexed and Web of Science databases journals, this paper identifies, analyzes and describes the difficulties and opportunities in the social innovation andsocial entrepreneurship literature. Little is known about the link between both conceptsand the influence of the ‘social’ in their development and implementation. This SLR wasconducted to identify and describe definitions and patterns. Results show that theconnection between social innovation and social entrepreneurship is in its take-off phase,but it still is a fragmented field with a huge lack of consensus. Thus, it will be important tosee where the field will head, as this paper aims to be a first step in the understanding ofsocial innovation and social entrepreneurship through a collective and integratedperspective, providing an elucidation of the different perspectives of the literature
Keywords: Social Innovation, Social Entrepreneurship, Social value creation -
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تجربه غرقگی بر رفتار خودتوسعه ای و عملکرد آموزشی معلمان با نقش میانجی مسیولیت اجتماعی به روش توصیفی_پیمایشی، مبتنی بر معادلات ساختاری انجام گردید؛ جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع متوسطه شهر زاهدان بودند که براساس جدول مورگان و به روش تصادفی ساده تعداد 333 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد تجربه غرقگی جکسون و اکلند (2002)، رفتار خودتوسعه ای احمدی و همکاران (1396)، عملکرد آموزشی زندی (1392) و مسیولیت اجتماعی کارول و استوارتز (2003) بود که روایی صوری و محتوایی به تایید صاحب نظران و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تایید شد و پایایی با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بزرگتر از 7/0 محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss23 و SmartPLS3 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، تجربه غرقگی با ضریب مسیر (491/0) بر عملکرد آموزشی؛ تجربه غرقگی با ضریب مسیر (716/0) بر رفتار خودتوسعه ای؛ و به طور غیرمستقیم تجربه غرقگی به ترتیب با ضریب مسیر (243/0) و (336/0) بر رفتار خودتوسعه ای و عملکرد آموزشی تاثیرگذار بوده است
کلید واژگان: تجربه غرقگی, رفتار خودتوسعه ای, عملکرد آموزشی, مسئولیت اجتماعیThis study aimed to investigate the effect of flow experience on teachers’ self-developmental behavior and educational performance with the mediating role of social responsibility using a descriptive-survey method. The study population included all high school teachers in Zahedan, 333 of whom were selected as a statistical sample based on the Morgan table using simple randomization. Data collection tools were Dispositional Flow Scale-2 (DFS-2) by Jackson & Eklund (2002), Self-developmental Behavior Questionnaire by Ahmadi et al. (2017), Educational Performance Questionnaire by Zandi (2013), and Social Responsibility Scale by Carroll & Stewards (2003). Experts approved the face and content validity of the questionnaires. Construct validity was approved via factor analysis. Reliability was approved by Cronbach’s alpha and composite reliability was above 0.7. SPSS-23 and SmartPLS-3 software were used for data analysis. The results showed that flow experience was effective on educational performance and self-developmental behavior, with path coefficients of 0.491 and 0.716, respectively. It was also indirectly effective on self-developmental behavior and educational performance with path coefficients of 0.243 and 0.336, respectively. Therefore, emphasizing on challenge-skill balance, clear goals, unambiguous feedback, focus on task, merging of action and awareness, loss of self-consciousness, sense of control, transformation of time, and autotelic experience, flow experience could affect educational performance and self-developmental behavior of high school teachers in Zahedan, Iran.
Keywords: Flow Experience, Self-Developmental Behavior, Educational performance, Social responsibility -
روش تحقیق پژوهش حاضر، ترکیبی (کیفی- کمی) با رویکرد اکتشافی است. در بخش کمی جامعه آماری 655 شرکت تعاونی با 19901هزار نفر عضو تعاونی در شهر زاهدان بودند که از این میان، به طور تصادفی 8 شرکت تعاونی با 300 عضو به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس بر اساس جدول کرجسی و مورگان 169پرسشنامه به طور تصادفی ساده و با انتساب متناسب در هر هشت تعاونی تکمیل گردید. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. بر این اساس از طریق روش فراترکیب تعداد 47 مقاله در زمینه توانمندسازی تعاونی ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و شاخص های پژوهش شناسایی شد. در مرحله دوم پژوهش به منظور اعتبارسنجی مدل پژوهش از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS نسخه دو استفاده شد و جهت اولویت بندی شاخص های شناسایی شده از روش AHP با نرم افزار اکسپرت چویس نسخه 11 (Expert Choice) استفاده گردید. در این پژوهش ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. روایی پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی اکتشافی تایید گردید. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شد که حاکی از پایایی مناسب ابزار پژوهش است. نتایج تحلیل داده های پژوهش حاکی از آن بود مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و بر اساس نتایج AHP شاخص بازاریابی با وزن 88/0 بیشترین اولویت را در توانمندسازی تعاونی ها دارد.کلید واژگان: توانمندسازی, تعاونی, استان سیستان و بلوچستانThe research method of the present study is a combination (qualitative-quantitative) with an exploratory approach. In the quantitative part of the statistical society, there were 655 cooperative companies with 19,901 thousand cooperative members in Zahedan city, out of which 8 cooperative companies with 300 members were randomly selected as a sample. Then, based on Morgan's table, 169 questionnaires were completed randomly and with proportional assignment in all eight companies. In order to analyze the data in the qualitative part, the meta-combination method was used through the seven-step method of Sandelowski and Barroso. Based on this, 47 articles in the field of cooperatives were analyzed and research indicators were identified. In the second stage of the research, in order to validate the research model, structural equation modeling technique was used with Smart PLS software version 2, and AHP method was used with Expert Choice software version 11 to prioritize the identified indicators. In this research, the data collection tool is a researcher-made questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed through exploratory factor analysis. The reliability of the questionnaires was calculated using Cronbach's alpha test of 0.91, which indicates the appropriate reliability of the research tool. The results of the research data analysis indicated that the marketing index with a weight of 0.88 has the highest priority in the empowerment of cooperatives,Keywords: Empowerment, Cooperative, Sistan, Baluchistan proviance
-
هدف پژوهش حاضر به ارایه مدلی برای دانشگاه کارآفرین با رویکرد تراز انقلاب اسلامی می باشد. با استفاده از ادبیات موجود و بهره بردن از نظرات صاحبنظران در عرصه کارآفرینی دانشگاه ها چهارچوب مفهومی تحقیق طراحی شد و بر اساس آن برای جمع آوری داده ها پرسشنامه ای با 72 گویه ساخته شد. جامعه آماری پژوهش کلیه اعضاء هیات علمی دانشگاه فردوسی و دانشگاه پیام نور به تعداد 937 نفر که با استناد به فرمول کوکران حداقل تعداد 300نفر در نظر گرفته شدند و با انجام روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 300 پرسشنامه جمع آوری شدکه پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج به دست آمده نشان میداد عوامل اهداف و رسالت، مدیریت و رهبری، ویژگیهای کارآفرینی اساتید، ویژگیهای کارآفرینی کارکنان و دانشجویان وضعیت موجود، بالاتر از حد میانگین بوده و در مورد شاخص های واحدهای داخلی و ساختار، ارتباط با صنایع، نهادهای مالی، تجاری سازی با توجه به انجام اقدامات انجام شده، به توجه بیشتری نیاز است.
کلید واژگان: دانشگاه کارآفرین, رویکرد تراز انقلاب اسلامی, کارآفرینی, ارتباط با صنایعThe aim of the present research is to provide a model for measuring the readiness of universities to become an entrepreneurial university, adopting the Islamic revolution approach. The present study is sequential exploratory mixed research and is applied in terms of its purpose. The statistical population in the first stage of the qualitative approach includes 30 specialists and experts in the public universities in Mashhad who were selected snowball and a purposeful sampling strategy. The statistical population in the second stage of the quantitative approach includes all the faculty members of Ferdowsi University and experts in the field. In this stage, based on Cochran's formula and informed by simple random sampling strategy, a total number of 300 people were identified as the sample. Two data collection methods including library methods and field method were used in order to collect information. Finally, for the qualitative analysis, thematic and content analysis method using MAXQDA10 software was utilized. In order to test the assumptions related to the model components and test the overall research model, confirmatory factor analysis and structural equation model tests were conducted using SPSS 26 and LISREL software. The findings of the research in the qualitative phase led to the identification of two main categories (internal environment and external environment) and 8 sub-categories. Moreover, in the quantitative phase and following further investigations, it was determined that the obtained model had a good fit. The results show that in the model proposed for measuring the readiness of universities to become an entrepreneurial university with the approach of the Islamic Revolution, the components of the internal environment (with the sub-components of intra-university units, leadership and management, goals and mission of the university, organizational structure, and entrepreneurial characteristics) and the external environment (with the sub-components of laws and regulations, commercialization and relationships with industries and financial institutions) are effective.
Keywords: Entrepreneur University, Islamic Revolution level approach, entrepreneurship, relationships withindustries -
از دهه های متمادی نگرانی فزاینده ای در مورد افزایش فقر، افزایش نابرابری، حفاظت از محیط زیست، ارتقای رفاه و غیره وجود داشته است. این تغییرات موجب تغییر رویکرد جوامع و دولت ها از رشد اقتصادی به رویکرد نوین توسعه پایدار شده است. با این وجود موضوع چگونگی دستیابی به اهداف توسعه پایدار همچنان چالشی جهانی است و یکی از مهم ترین ابزارهای شناخته شده برای اجرای صحیح رویکرد توسعه پایدار، حکمرانی خوب است. هدف از انجام این پژوهش سنجش و اعتباریابی الگوی حکمرانی خوب با رویکرد توسعه پایدار بر اساس تکنیک سوآرا است. روش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش اجرا توصیفی- پیمایشی مبتنی بر رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش عبارتند از مدیران و کارشناسان استانداری، فرمانداری و اعضای هییت علمی دانشگاه در سطح استان سیستان و بلوچستان به تعداد 816 نفر که با روش تصادفی طبقه ای تعداد 261 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد که روایی پرسشنامه پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی با روش پایایی ترکیبی سنجش و مورد تایید قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد در الگوی حکمرانی خوب با رویکرد توسعه پایدار، شاخص اظهارنظر و پاسخگویی با وزن نهایی (141/0)؛ کیفیت قوانین با وزن (131/0)؛ کنترل فساد با وزن (123/0)؛ حاکمیت قانون با وزن (102/0)؛ شفافیت با وزن (099/0) در رتبه های اول تا پنجم قرار دارند.
کلید واژگان: حکمرانی خوب, توسعه پایدار, تکنیک سوآرا, استان سیستان و بلوچستانProtecting the environment, promoting welfare, and so on. These transformations have changed the approach from economic growth to sustainable development approach; nevertheless, the subject that how to achieve the goals of sustainable development remains a global challenge. One of the most important tools known for the proper implementation of the sustainable development approach is good governance. The purpose of this study is to measure and validate the model of good governance with sustainable development approach based on the SOARA technique. The research method is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of implementation method and employed structural-equation modeling. The statistical population of this study includes managers and experts of the governorate and faculty members in university of Sistan and Baluchestan province reaching 816 people who were selected by stratified random sampling method, 400 people as a sample size. In order to collect information, a questionnaire was used and validity was assessed using confirmatory factor analysis and reliability was measured and confirmed by combined reliability method. In order to analyze the data, structural-equation modeling method was used in Smart PLS software version2. As well, SOARA technique was used to prioritize the components and indicators of the research. The results showed that voice and accountability index with a final weight of 0.141, quality of rules with a weight of 0.131; Corruption control weighing 0.123; Rule of law weighing 0.102; Transparency weighing 0.09950 are the top factors in good governance model based on sustainable development approach in Sistan and Baluchestan province.
Keywords: good governance model, sustainable development, Soara Technique, Sistan, Baluchestan province -
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین قابلیت نوآوری بازاریابی و شبکه ارتباطی با ارزش ویژه برند با نقش میانجی ارزش همکاری و ارزش مشتری است. این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش اجرا توصیفی پیمایشی مبتنی بر رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه کارکنان بانک های خصوصی تک شعبه شهر زاهدان شامل بانک های آینده، پاسارگارد، پارسیان، سامان به تعداد 130 نفر که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری دردسترس، 95 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات نیز ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده شد که روایی ابزارها به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی نیز با استفاده از روش پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین قابلیت نوآوری بازاریابی و شبکه ارتباطی با ارزش ویژه برند با نقش میانجی ارزش همکاری و ارزش مشتری، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، بین قابلیت نوآوری بازاریابی و ارزش ویژه برند با نقش میانجی ارزش همکاری و بین قابلیت نوآوری بازاریابی و ارزش ویژه برند با نقش میانجی ارزش مشتری و بین شبکه ارتباطی و ارزش ویژه برند با نقش میانجی ارزش همکاری و همچنین، میان شبکه های ارتباطی و ارزش ویژه برند با نقش میانجی ارزش مشتری رابطه معناداری وجود دارد.
کلید واژگان: قابلیت نوآوری بازاریابی, شبکه ارتباطی, ارزش ویژه برند, ارزش همکاری, ارزش مشتری, بانک های خصوصیThe aim of the current research is to investigate the relationship between marketing innovation capability and communication network with brand specific value with the mediating role of cooperation value and customer value. This descriptive-survey study is applied in terms of purpose based on structural equation modeling approach. The statistical population of the research consists of all the employees of single-branch private banks in Zahedan city, including Aindeh, Pasargard, Parsian, Saman banks, numbering 130 people. Then, 95 people were selected as the sample size using the Morgan table and the available sampling method. A standard questionnaire tool was also used to collect the data, and the validity of the tools was checked and verified by confirmatory factor analysis and reliability using the combined reliability method and Cronbach's alpha. In order to analyze the data, the structural equation modeling method was used in the environment of Smart PLS version 3. The results of the research showed that there is a significant relationship between marketing innovation capability and communication network with special brand value with the mediating role of cooperation value and customer value. Also, there is a significant relationship between marketing innovation capability and brand specific value with the mediating role of collaboration value, and between marketing innovation capability and brand specific value with the mediating role of customer value. The relationship also exists between communication network and brand specific value with the mediating role of collaboration value, and between communication networks and value. There is a significant relationship between brand characteristics with the mediating role of customer value.
IntroductionIn the present world, the increasing variety of choices is not just confined to the consumer market customers the banking industry is also filled with diversity and choice. Developing new products and banking services, globalization, and intense competition have made this industry focus on competitive advantage and value creation and trying for improved performance. Thus, several tools such as innovation capabilities in the marketing process, communication networks, branding, collaboration value, customer value, maximized market share, profit, and customer outcomes such as satisfaction have been highlighted (AlTaweel & Al-Hawary, 2021). The present study aims to answer the question of whether there is a relationship between marketing innovation capability and communication network with the brand-specific role with the mediating role of collaboration value and customer value in private banks of Zahedan, Iran.
MethodologyThe study is applied in terms of purpose. This structural equation modeling-based descriptive survey explains the effect of marketing innovation capabilities and communication networks on brand-specific value with the mediating role of collaboration and customer value. The statistical population of the study included all 130 employees of single-branch private banks in Zahedan, including Ayandeh, Pasargad, Parsian, and Saman Banks. Using the convenient sampling method by Morgan Table, ninety-five individuals were selected as the research sample. Research data were collected using desk and field studies. The research conceptual model was identified by reviewing books, documents, articles, theses, databases, and internet networks. The model was validated using a field study. To verify the questionnaire validity and the accuracy of latent variables by observed variables, the convergent and divergent validity was examined using confirmatory factor analysis. The reliability of the questionnaire was verified using Cronbach's alpha coefficients and compositional reliability. The research data were analyzed using SPSS and SmartPLS3 and structural equation modeling.
FindingsThe non-experimental causal relationship between research variables was verified using multivariate analysis and structural equation modeling (SEM) through the partial least squares method. According to the estimations, the research model fitness was verified. Furthermore, the research’s main hypothesis testing also revealed that the marketing innovation capabilities variable indirectly predicts 27.8 and 35.9% of the brand-specific value variance through collaboration value and customer value, respectively. In addition, the communication network variable can indirectly predict 31.8 and 23.7% of the brand-specific value variance through collaboration and customer values. The positive path coefficients and significance level of <0.001 indicate that the independent variable can highly explain the dependent variable variance. Moreover, collaboration and customer value variables also mediate the relationship between marketing innovation capabilities and communication networks with brand-specific value. Thus, the research hypothesis is maintained.
ConclusionAccording to business managers and academic scholars, a brand-specific value is the missing link between today’s economy and business to introduce the lost trust of businesses. Innovation capabilities, communication, collaboration value, and customer value are the influential factors. Based on research results, the potential ability of private banks to adapt to the current and changing situation to develop new products, technology, and advances in achieving competitive advantages is essential in maintaining growth, survival, and competitive advantage. Hence, marketing innovation capabilities and communication networks would increase loyalty and value creation by focusing on customers and encouraging collaboration between customers and banks. According to the research results, it is recommended that private bank authorities adopt innovative managerial approaches for customers, take risks in attaining new opportunities in the market, and dedicate adequate sources for developing new services and products. It is also suggested that they enhance their positive relations with business partners, assign some people for customer relations, and enhance brand-specific value, collaboration value, and customer value through networking.
Keywords: marketing innovation capability, communication network, Brand-specific role, collaboration value, Customer value, Private Banks. -
وقوع مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله و خشک سالی در فضاهای جغرافیایی به ویژه مناطق روستایی غالبا منجر به خسارات فراوان و غیرقابل جبرانی می شود و مانع جدی در راه توسعه پایدار جوامع انسانی به حساب می آید. خشک سالی از پدیده های محیطی و بخش جدایی ناپذیر تغییرات آب و هوایی بوده و برای کاهش اثرات آن، توجه به رویکرد تاب آوری مطرح شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از عوامل کالبدی- محیطی موثر بر تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در روستاهای منطقه سیستان بوده است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی سرپرستان خانوراهای 373 روستای بالای 50 خانوار در منطقه سیستان بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر از سرپرستان خانوارها به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و WASPAS و Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون در خصوص تاثیر عوامل کالبدی- محیطی بر تاب آوری اجتماعات روستایی در منطقه سیستان حاکی از آن است که میزان همبستگی چندگانه بین عوامل کالبدی- محیطی و تاب آوری برابر با ضریب تعیین (R2=0.001) بوده که نشان می دهد عوامل کالبدی- محیطی هیچ تاثیری برتاب آوری روستاییان در منطقه سیستان ندارد. همچنین نتایج حاصل از تکنیک رتبه بندی WASPAS موید آن است که، روستاییان واقع در شهرستان های زهک و زابل دارای بیشترین میزان تاب آوری کالبدی- محیطی در برابر مخاطره طبیعی و روستاییان واقع در شهرستان هیرمند دارای کمترین میزان تاب آوری کالبدی- محیطی در برابر مخاطرات طبیعی می باشند.
کلید واژگان: مخاطرات محیطی, تاب آوری, عوامل کالبدی, منطقه سیستانOccurrence of natural hazards such as floods, earthquakes, droughts, etc .; In geographical areas, especially in rural areas, in most cases, it leaves a lot of irreparable damage and is a serious obstacle to the sustainable development of human societies. Drought is one of the environmental phenomena and an integral part of climate change and to reduce its effects, attention has been paid to the resilience approach. In this regard, the purpose of this study is the spatial analysis of the local community's physical-environmental factors affecting resilience against environmental hazards in the villages of Sistan region. This research has been done by descriptive-analytical method. The statistical population of the present study included all heads of households in 373 villages with more than 50 households in Sistan region. Using Cochran's formula, 189 household heads were randomly selected as a sample. Took. SPSS, WASPAS and Arc GIS software were used to analyze the data. The results of regression test on the effect of physical-environmental factors on the resilience of rural communities in Sistan region indicate that the degree of multiple correlation between physical-environmental factors and resilience is equal to the coefficient of determination (R2 = 0.001) Which shows that physical-environmental factors have no effect on the productivity of villagers in Sistan region. Also, the results of WASPAS ranking technique confirm that the villagers located in Zahak and Zabol counties have the highest rate of physical-environmental resilience against natural hazards and the villagers located in Helmand county have the lowest rate of physical resilience. They are an environment against natural hazards.
Keywords: environmental hazards, Resilience, physical factors, Sistan region -
روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب نوع داده ها آمیخته (کیفی- کمی) با رویکرد اکتشافی است؛ بدین ترتیب که با استفاده از روش فراترکیب تعداد54 مقاله در حوزه حکمرانی خوب مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و شاخص های پژوهش شناسایی شد. عوامل و مولفه های شناسایی شده با نظر خبرگان سنجیده و پس از اخذ نظرات اصلاحی ایشان بر اساس روش های آماری مربوطه تحلیل و در نهایت تناسب مدل، مولفه ها و ترکیب عوامل به اجماع آنان رسید. در ادامه در راستای اعتباریابی مدل پژوهش پرسشنامه پژوهش طراحی و در بین 216 نفر از اعضای نمونه شامل مدیران و کارشناسان استانداری، فرمانداری و اعضای هیات علمی دانشگاه در سطح استان سیستان و بلوچستان که به روش تصادفی طبقه ای توزیع گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار 2 Smart PLS استفاده شد. در نهایت یافته های پژوهش نشان داد شاخص های اظهار نظر و پاسخگویی، کیفیت قوانین، کنترل فساد، حاکمیت قوانین، شفافیت، چشم انداز و برنامه ریزی، اثربخشی و کارایی، اخلاق محوری، مسیولیت پذیری، اعتماد محوری، عدالت، فقرزدایی، رشد اقتصادی، مشارکت، توسعه نهادی، شایسته سالاری، اعتماد محوری و ثبات سیاسی و خشم به ترتیب مهمترین مولفه های حکمرانی خوب با رویکرد توسعه پایدار می باشند.
کلید واژگان: حکمرانی خوب, توسعه پایدار, سیستان و بلوچستانthe present study aims to identify and prioritize the factors affecting good governance with sustainable development approach. It was done in government organizations of Sistan and Baluchestan province. For this purpose, after defining the subject and conducting initial exploratory and library studies, the identified factors and components were weighed with the opinion of experts and after obtaining their corrective opinions based on the relevant statistical methods, analysis and finally the appropriateness of the model, components and factors. They reached a consensus. The statistical population in the qualitative part of the research includes 11 academics and professionals familiar with the subject who were selected in a non-probabilistic and judgmental manner and the required information was collected from them through a semi-structured interview method. In order to prioritize the research indicators, a researcher-made questionnaire was distributed among 400 managers and experts of the governorate, governorship and faculty members of the university in Sistan and Baluchestan province who were selected by stratified random sampling. Data analysis Obtained in this section was done using the Soara technique. Finally, the research findings showed the components of comment and accountability, quality of laws, corruption control, rule of law, transparency, vision and planning, effectiveness and efficiency, ethics, responsibility, trust, justice, poverty alleviation, economic growth Participation, institutional development, meritocracy, central trust and political stability, and anger, respectively, are important components of good governance with a sustainable development approach.
Keywords: Good governance, sustainable development, Sistan, Baluchestan -
فراگرد مدیریت بحران در ایران دارای نوسان های بسیاری بوده است و یکی از چالش های موجود در این زمینه دستیابی به یک نظام مدیریت بحران اثربخش و اجرای موفق آن است . بررسی نحوه مواجهه با بلاهای طبیعی در ایران، حاکی از آن است که دولت های متفاوت همت خود را بر مقابله و بازسازی در چرخه مدیریت بحران متمرکز کرده اند در حالی که مشارکت اجتماعی برای کاهش بحران ها در قالب مدیریت بحران اجتماع محور یکی از رویکردهای نوین و رو به رشد است که آسیب پذیری مردم در برابر بلایا را به حداقل می رساند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های مدیریت بحران اجتماع محور با رویکرد فراترکیب انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت داده ها و روش اجرا پژوهشی کیفی با رویکرد فراترکیب است که از طریق تلفیق پژوهش های کیفی مختلف، کشف موضوع ها و استعاره های نوین را بررسی می کند. بنابراین، داده های حاصل از مرور نظام مند مطالعات و پژوهش های مرتبط دو دهه اخیر (106 منبع)، در حوزه مدیریت بحران با رویکرد اجتماع محوری برای تحلیل انتخاب شدند و چارچوب مفهومی پژوهش با 3 بعد، 11 مولفه و 54 شاخص طراحی شد و شاخص های احصا شده با استفاده از روش آنتروپی شانون اولویت بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد شاخص های اهمیت نقش مردم، مشارکت سازمان های مردم نهاد، آموزش عمومی، همدلی، همکاری و صمیمیت، رسانه جمعی در آموزش، انعکاس نیازهای واقعی مردم از سوی رسانه جمعی حین بحران، به کارگیری مردم بومی در فرایند بازسازی، نقش پیگیری رسانه های جمعی بعد از بحران، ارتقای آگاهی های مردمی، ترغیب مردم به مشارکت، صداقت و شفافیت رسانه ها، تعهد و شبکه اجتماعی به ترتیب دارای بیشترین ضریب اهمیت هستند. بنابراین توسعه روحیه همکاری و ایجاد انگیزه مشارکت در بین مردم یکی از راه های روشن برای کاهش آسیب پذیری ناشی از بلاهای طبیعی به حساب می آید.
کلید واژگان: مدیریت بحران, اجتماع محور, فراترکیبThe crisis management process in Iran has had many fluctuations. One of the challenges in this regard is to achieve an effective crisis management system and its successful implementation. A review on the experience of dealing with natural disasters in Iran shows that different governments have focused their efforts on coping and reconstruction in the crisis management cycle, while social participation to reduce crises in the form of community-based crisis management is a new and growing approaches that can control or minimize the damages caused by unforeseen events. Therefore, this study was conducted aiming at identifying the dimensions, components and indicators of community-based crisis management with a meta-synthesis approach. The research is applied in terms of purpose and is considered a in terms of the nature of the data and the method is a qualitative research using a meta-synthesis approach that explores new issues and metaphors by combining different literatures. Therefore, the data obtained from the systematic review of related studies in the last two decades in crisis management with a community-based approach, totally 106 sources, were selected for analysis and the research conceptual framework was designed with 3 dimensions, 11 components, and 54 indicators. The final indices were prioritized using Shannon Entropy Method. The results showed the indices of the role of people, participation of NGOs, public education, empathy, cooperation and intimacy, mass media in education, reflection of real needs of the people by the mass media during the crisis, employment of the local people in the reconstruction process, the role of mass media after the crisis, raising public awareness, encouraging people participation, honesty and transparency of the media, commitment, and social network are the most important factors respectively. Therefore, developing a spirit of cooperation and motivating participation among the people is one of the best ways to reduce vulnerability to natural disasters.
Keywords: crisis management, community-based, Meta-Synthesis Approach -
تحقیق حاضر با هدف ارایه الگوی رهبری هوشمند اسلامی ایرانی مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان انجام شد. دراین پژوهش سعی شده است ضمن حرکت در مرزهای دانش علم مدیریت و رهبری با تکیه برفرهنگ غنی اسلامی ایرانی ،الگویی بومی ،جامع و به روز ارایه گردد.پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری داده ها آمیخته (کیفی - کمی) با رویکرد اکتشافی متوالی است. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی شامل خبرگان و در بخش کمی 200 نفر از مدیران سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان بوده است که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی تعداد 20خبره و به روش تصادفی طبقه ای در بخش کمی 132 نفر از مدیران سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پژوهشگر در بخش کیفی پژوهش ابتدا با مصاحبه با خبرگان و اسناد موجود شاخص های الگوی رهبری هوشمندایرانی اسلامی مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی را از روش تحلیل تم احصا نمود. خروجی این مرحله شناسایی 102 شاخص در قالب 17 مولفه اصلی و 28 ریز مولفه بود. بر اساس نظرات خبرگان و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته، مدل رهبری هوشمندایرانی اسلامی مبتنی بر قدرت نرم احصاء و پرسشنامه پژوهش جهت استفاده در بخش کمی طراحی گردید. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد ، عوامل علی و زمینه ای رهبری هوشمند بر قدرت نرم در سازمان های دولتی تاثیر ندارد، اما عوامل ساختاری رهبری هوشمند بر قدرت نرم تاثیر دارد.
کلید واژگان: مدل رهبری هوشمند اسلامی ایرانی, رویکرد قدرت نرم, سازمانهای دولتی, سیستان و بلوچستانThe aim of this study was to provide a model of Iranian intelligent Islamic leadership based on soft power in selected government organizations in Sistan and Baluchestan province. In this research, while moving within the boundaries of management science and leadership knowledge, relying on the rich Iranian Islamic culture, an indigenous, comprehensive and up-to-date model is presented. It is a sequential exploratory approach. The statistical population of this research in the qualitative section includes experts and in the quantitative section 200 managers of selected government organizations in Sistan and Baluchestan province. A small number of 132 managers of selected government organizations in Sistan and Baluchestan province were selected as the sample size. In the qualitative part of the research, the researcher first, by interviewing experts and existing documents, calculated the indicators of the Iranian-Islamic intelligent leadership model based on soft power in government organizations from the theme analysis method. The output of this step was to identify 102 indicators in the form of 17 main components and 28 micronutrients. Based on the opinions of experts and analyzes, the model of Islamic Iranian intelligent leadership based on soft statistical power and research questionnaire was designed for use in the quantitative part. The results of quantitative data analysis with smart PLS software showed that the causal factors and contexts of intelligent leadership do not affect soft power in government organizations, but the structural factors of intelligent leadership affect soft power in government organizations
Keywords: Iranian Islamic intelligent Leadership Model, Soft Power Approach, Government Organizations, Sistan, Baluchestan -
پژوهش حاضر به منظور ظرفیت سازی جوامع محلی در مدیریت بحران اجتماع محور با رویکرد فرهنگی در استانداری استان کرمان انجام شد. روش این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و برحسب نوع داده ها آمیخته است. ارایه الگو به روش کیفی فراترکیب انجام شده؛ بدین صورت که با استفاده از روش فراترکیب 106 مقاله حوزه مدیریت بحران بررسی و با کمک تحلیل محتوا، ابعاد و کدهای مربوطه استخراج و میزان اهمیت و اولویت هر یک به کمک روش کمی آنتروپی شانون تعیین شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان استانداری استان کرمان هستند، که از طریق فرمول کوکران، تعداد 126 نفر انتخاب و پرسشنامه تحقیق بین آن ها توزیع شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار اسمارت پی ال اس (نسخه 2) مورد استفاده قرار گرفت. طبق یافته های تحقیق، شاخص های استخراجی از مقالات در سه بعد قبل از بحران (آموزش و آگاهی، سرمایه اجتماعی و فرهنگی، مشارکت نظری، سرمایه معنوی) حین بحران (مشارکت عملی، ارتباطات، مدیریت احساسات مردم) و پس از بحران (خاطرات جمعی، مشارکت اجتماعی، رسانه جمعی و هویت بخشی) دسته بندی شده اند. در این میان، ابعاد قبل، حین و پس از بحران به ترتیب 99، 98 و 98 درصد از تغییرات الگوی مدیریت بحران اجتماع محور با رویکرد فرهنگی را تبیین می کنند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که تمامی مولفه ها و شاخص های مدل پژوهش با اطمینان 99 درصد مورد تایید قرار گرفتند. در مرحله سوم پژوهش به منظور اولویت بندی مولفه ها و شاخص های پژوهش از روش سوآرا استفاده و مولفه ها و شاخص های پژوهش اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد مولفه های آموزش عمومی، مشارکت عملی و مشارکت اجتماعی به ترتیب با اوزان نهایی 0.42، 0.35، 0.27 رتبه های اول تا سوم را دارا هستند.
کلید واژگان: ظرفیت سازی جوامع محلی, مدیریت بحران اجتماع محور, عوامل فرهنگیThe aim of this study is to investigate Capacity-Building of local communities in community-based crisis management with a cultural approach in the governorate of Kerman province. The method of this research is applied and mixed according to the type of data. The presentation of the pattern is done in a qualitative meta-hybrid method; thus, using the meta-combined method, 106 articles in the field of crisis management were reviewed and with the help of content analysis, the relevant dimensions and codes were extracted and the importance and priority of each was determined using the Shannon quantitative entropy method. The statistical population of the present study is all of the employees of the governorate of Kerman province. Through Cochran's formula, 126 people were selected and a research questionnaire was distributed among them. In order to analyze the data, confirmatory factor analysis with SMART PLS software version 2 was used. According to the research findings, indicators extracted from articles are in three dimensions: before the crisis (education and awareness, social and cultural capital, theoretical participation, spiritual capital), during the crisis (practical participation, communication, managing people's emotions), and after the crisis (collective memories, social participation, Mass media and identity). Among these, the dimensions before, during and after the crisis explain 99%, 98% and 98% of the changes in the community-based crisis management model with a cultural approach, respectively. Also, the results of confirmatory factor analysis showed that all components and indicators of the research model were confirmed with 99% confidence. In the third stage of the research and in order to prioritize the components and indicators of the research, the Soara technique was used and the components and indicators of the research were prioritized. The results showed that the components of general education, practical participation and social participation with the final weights of 0.42, 0.35, 0.27 have the first to third ranks, respectively.
Keywords: Capacity building of local communities, community-based crisis management, cultural factors -
هدف
دانشگاه ها ازجمله نظام های اجتماعی هستند که نیروی محرکه آگاهی بخش و برج فرماندهی فکر جوامع شناخته شده اند. هدف از اجرای این پژوهش، تعیین تاثیر رهبری هوشمند بر عملکرد آموزشی اعضای هییت علمی دانشگاه های دولتی شهر زاهدان بود.
روش پژوهشپژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی - همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل همه اعضای هییت علمی دانشگاه های دولتی شهر زاهدان به تعداد 666 نفر بود که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر با 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برآورد شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری هوشمند و عملکرد آموزشی (طراحی شده توسط دفتر نظارت و ارزیابی دانشگاه ها) استفاده شد. روایی محتوایی به تایید متخصصان رسید، روایی سازه از طریق تحلیل عاملی و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 97/0 و 93/0 محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری spss23 و Smart PLS بهره گرفته شد.
یافته هابر اساس یافته های پژوهش، رهبری هوشمند با ضریب مسیر (33/0) بر عملکرد آموزشی تاثیرگذار بوده است و مولفه رهبری جمعی با ضریب مسیر (38/0) بیشترین تاثیر را بر عملکرد آموزشی اعضای هییت علمی دارد.
نتیجه گیریبا برازش الگوی مفهومی پژوهش فرض بر آن شد که رهبری هوشمند به عنوان متغیر مکنون به طور مستقیم بر عملکرد آموزشی اعضای هییت علمی تاثیر می گذارد. بنابراین، در انتخاب و تعیین سبک های رهبری دانشگاهی باید نهایت دقت به عمل آید؛ زیرا شیوه های تاثیرگذار بر رفتار اعضای هییت علمی کاملا متفاوت از آن چیزی است که در شرکت های بازرگانی سنتی (با تاکید بر قدرت سودجویانه) وجود دارد.
کلید واژگان: رهبری هوشمند, عملکرد آموزشی, اعضای هیئت علمی, دانشگاهObjectiveUniversities are among the social systems that are known as the driving force of awareness, commanding and guiding the thoughts of societies. The purpose of this study was to determine the effect of intelligent leadership on the educational performance of faculty members of public universities in Zahedan, Iran.
MethodsThis research in terms of applied purpose and implementation is a descriptive correlation study based on the structural equation model. The statistical population included all faculty members of public universities in Zahedan, 666 people, whose sample size was estimated to be 120 people based on Cochran's formula by stratified random sampling. Intelligent leadership and educational performance questionnaires (designed by the Office of Supervision and Evaluation of Universities) were used to collect research data. Content validity was confirmed by experts, structural validity was calculated through factor analysis, and reliability was also calculated using Cronbach's alpha coefficient equal to 0.97 and 0.93. SPSS23 and Smart PLS statistical software were used to analyze the data.
ResultsAccording to the research findings, intelligent leadership with a path coefficient (0.33) affects educational performance and the component of collective leadership with a path coefficient (0.38) has the greatest impact on the educational performance of faculty members.
ConclusionBy fitting the conceptual model of the research, it was assumed that intelligent leadership as a latent variable directly effects on educational performance of faculty members. Therefore, a great care must be taken in determining academic leadership styles because the methods that influence the behavior of faculty members are quite different from those found in traditional business companies.
Keywords: intelligent leadership, Educational performance, faculty members, University -
یکی از رویکردهای جدید در حوزه مدیریت و رهبری که اهمیت آن رو به افزایش است و می تواند در برابر پیچیدگی های محیطی سازمان ها به حل مسایل بپردازد، رهبری حکمت محور است. از آنجا که حکمت به عنوان اوج قضاوت عقلانی و اخلاقی، عامل موفقیت در سازمان است، لازمه بکارگیری آن، استفاده از دانش ویژه برای زمینه ای خاص است. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر رهبری حکمت محور بر انگیزه خدمت عمومی کارکنان با نقش میانجی مبادله رهبر - پیرو و هویت یابی سازمانی در دانشگاه زابل است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا توصیفی- پیمایشی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه زابل به تعداد 480 نفر می باشد و نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان برابر با 214 نفر و به روش تصادفی ساده برآورد گردید. جهت جمع آوری داده های بخش میدانی از پرسشنامه های رهبری حکمت محور برگرفته از مدل رحمانی و همکاران (2018)، انگیزه خدمت عمومی پری (2000)، مبادله رهبر- پیرو لیدن و ماسلین (1998) و هویت یابی سازمانی میلر و همکاران (2000) استفاده گردید که روایی صوری و محتوایی ابزارها توسط صاحبنظران و روایی سازه به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ابزارها نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 23 و Smart PLS استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که متغیرهای مبادله رهبر - پیرو و هویت یابی سازمانی در رابطه رهبری حکمت محور و انگیزه خدمت عمومی نقش میانجی دارد .
کلید واژگان: رهبری حکمت محور, انگیزه خدمت عمومی, مبادله رهبر - پیرو, هویت یابی سازمانی, دانشگاه زابلThe purpose of the present research is to study the effect of wisdom-oriented leadership on staff public service motivation with the mediating role of leader-member exchange and organizational identification in the University of Zabol. The research uses an applied research methodology in terms of purpose and a descriptive survey method with structural equation modeling in terms of performance. The research statistical population included all 480 employees of Zabol University. Research samples included 214 individuals selected through a simple random method based on the Krejcie and Morgan tables. Research field data were collected through questionnaires of wisdom-based leadership according (Rahmani et al., 2018), Perry’s measurement scale of public service motivation (2000), leader-member exchange (Liden and Maslen, 1998), and organizational identification (Miller et al., 2000). Experts confirmed the face and content validity of instruments. Construct validity and instrument reliability was also verified through confirmatory factor analysis, Cronbach’s alpha, and compositional reliability. Research data were also analyzed using SPSS 23 and Smart PLS. Research findings indicated that member-leader exchange and organizational identification variables are the mediating variables in the relationship between wisdom-based leadership and public service motivation.
Keywords: Wisdom-Oriented Leadership, Public Service Motivation, Leader-Follower Exchange, Organization Identification, University of Zabol -
نشریه نامه آموزش عالی، پیاپی 53 (بهار 1400)، صص 207 -235
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی تاثیر پویایی آموزشی و برند آموزشی بر اعتماد عمومی ادراک شده و رفتار خودتوسعه ای اعضای هییت علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان بود. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی - پیمایشی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل همه اعضای هییت علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان به تعداد 380 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای برابر با 191 نفر برآورد شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد پویایی آموزشی شفیع پور مطلق و موسیوند (1397)؛ برند آموزشی شفیع پور مطلق و موسیوند (1397)؛ اعتماد عمومی قره خانی و همکاران (1393) و رفتار خودتوسعه ای احمدی و همکاران (1396) استفاده شد. روایی آنها از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پایایی نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه و تایید شد. ابزار تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزار SPSS 20 و Smart Pls بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که پویایی آموزشی و برند آموزشی بر اعتماد عمومی ادراک شده و رفتار خود توسعه ای اعضای هییت علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان تاثیر دارد.
کلید واژگان: پویایی آموزشی, برند آموزشی, اعتماد عمومی ادراک شده, رفتار خودتوسعه ای, اعضای هیئت علمی, دانشگاه سیستان وبلوچستانDecreasing the efficiency of universities and increasing distrust have reduced the attractiveness of universities and weakened the demand for them. Therefore, trying to create more educational dynamics and acquire an educational brand that is dependent in one dimension on the self-developed behaviors of faculty members and can improve the level of educational trust. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of educational dynamics and educational brand on perceived public trust and self-development behavior of faculty members of Sistan and Baluchestan University. The statistical population includes all faculty members of Sistan and Baluchestan University (380). Samples were selected by stratified random sampling using 191 Morgan table. Standard questionnaires of educational dynamics of Shafipour Motlagh and Moosivand (2018); Educational brand Shafipour Motlagh and Moosivand (2018); the general trust of Gharakhani et al. (2014) and the self-developmental behavior of Ahmadi et al. (2017) were used. Their validity of questionnaires was calculated and confirmed through confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha test and combined reliability. Data analysis tools were SPSS 20 and Smart Pls software. Structural equation modeling was used to analyze the data. The results showed that educational dynamics and educational brand affect perceived public trust and self-development behavior of faculty members of Sistan and Baluchestan University.
Keywords: Educational dynamics, Educational brand, Perceived public trust, Self-Development behavior, faculty members -
بلایای اتفاق افتاده در دهه های اخیر، بیانگر این است که جوامع و افراد در معرض مخاطرات، به صورت فزاینده ای آسیب پذیر شده اند، لذا تاب آوری اجتماعی ظرفیت تبدیل و تحول، تطبیق و سازگاری و توان مقابله با تنش و بحران های اجتماعی می باشد. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از شاخص های اجتماعی موثر در تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در ناحیه سیستان بود. روش تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و از حیث روش؛ توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی-پیمایشی مبتنی بر روش مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در 373روستا بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که روایی ابزارها به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ابزارها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز در سطح آمار استنباطی از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد تکنیک حداقل مربعات جزیی و نرم افزار SMART PLS 3 استفاده گردید.یافته های پژوهش حاکی از آن است که براساس آماره های T و P ضریب مسیر ارتباط شاخص های اجتماعی با تاب آوری اجتماعی معنادار می باشد به گونه ای که مقدار T این مسیر برابر با 28/11 از مقدار بحرانی 58/2 بزرگتر بوده و مقدار P نیز کوچکتر از 05/0 می باشد. همچنین برای تحلیل فضایی عوامل اجتماعی موثر بر تاب آوری روستاهای موردمطالعه ازمدل WASPAS استفاده شد که حاکی از آن بود که روستاهای شهرستان زهک، بیشترین میزان Qiو روستاهای شهرستان هامون دارای کمترین میزان Qi می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت بین شاخص های اجتماعی با تاب آوری روستاییان ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین حجم اثر شاخص اجتماعی در حد زیاد می باشد و با توجه به اینکه روستاهایی که دارای Qi بیشتری هستند تاب آوری اجتماعی بیشتری دارند لذا می توان گفت روستاهای منطقه زهک از شاخص های تاب آوری اجتماعی بالاتری برخوردار می باشند.
کلید واژگان: تحلیل فضایی, تاب آوری, شاخص های اجتماعی, مخاطرات محیطیThe occurred disasters in recent decades show that communities and people have getting incrementally vulnerable against the hazards. Therefore, social resiliency is the capacity of change, adaptation, and power of resisting against the social stresses and disasters. This research aims at the spatial analysis of the local community to have effective social indexes on resiliency against the environmental hazards in the Sistan region. The methodology of the research is applied due to its nature and descriptive-analytical with the quantitative-surveying approach based on structural equations modeling (SEM) due to its method. The statistical population of the research includes heads of households in 373 villages that 189 people were selected as a statistical sample in proportion to the population volume by Cochran formula using the stratified random sampling method. Inventory was used as a tool to collect data of research, and validity and reliability of tools were studied and confirmed by confirmatory factor analysis, and Cronbach’s alpha test and composite reliability, respectively. SEM method with partial least squares technical approach and SMART PLS3 software was used to analyze the research data in inferential statistics level. Findings of research showed that the path coefficients of social indexes relationship with social resiliency are significant based on t-value and p-value. In a way that t-value of this path is 11.28 and higher than its critical value, 2.58, and the p-value is lower than 0.05. In addition, WASPAS model was used for the spatial analysis of the effective social factors on the resiliency of the studied villages. This showed that villages of Zahak city have the maximum Qi and villages of Hamoon city have the minimum Qi. Thus, it is concluded that there is a significant relationship between the social indexes and the resiliency of the villagers. Moreover, the volume of the social index effect is high. Since villagers have higher Qi, they have more social resiliency. Hence, it is claimed that the villages of Zahak region have higher social resiliency.
Keywords: spatial analysis, resiliency, social indexes, environmental hazards -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی ابعاد جبران خدمات و پاداش کارکنان و مدیران گمرک جمهوری اسلامی ایران در منطقه جنوب شرق کشور انجام شده است. روش پژوهش متوالی- اکتشافی بود. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از روش مطالعه و مصاحبه نیمه ساختاریافته و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع هدفمند و تکنیک گلوله برفی و در بخش کمی تصادفی طبقه ای بود. جامعه آماری در بخش کیفی 30 نفر از مدیران، معاونان، روسای اداره ها و کارشناسان اداری و مالی و در بخش کمی شامل کلیه کارکنان و مدیران گمرک های منطقه جنوب شرق کشور هستند. نتایج حاصل از این پژوهش مدلی از جبران خدمات و پاداش کارکنان و مدیران گمرک بود که در دو دسته عوامل برون سازمانی و عوامل درون سازمانی طبقه بندی گردید، در مقوله عوامل برون سازمانی مهم ترین بعد به ترتیب عبارت از عوامل محیطی- اقتصادی، عوامل فرهنگی-اجتماعی و اسناد بالادستی است. در مقوله عوامل درون سازمانی مهم ترین ابعاد به ترتیب عبارت از عوامل غیر مالی-شغلی و عوامل غیرمالی-محیط شغلی، عوامل مالی-غیرمستقیم، عوامل سازمانی، عوامل مالی مستقیم، عوامل مربوط به شاغل (فردی) و چشم انداز سازمان هستند. مهم ترین گویه در مقوله عوامل برون سازمانی، گویه تحریم های پولی و مالی بوده است. مهم ترین گویه در عوامل درون سازمانی گویه فوق العاده بهره وری و پاداش انگیزشی بوده است.
کلید واژگان: جبران خدمات و پاداش کارکنان و مدیران, سیستم پاداش, گمرک ایران, آینده پژوهیINTRODUCTIONThe compensation is a thing beyond the living needs of employees. compensation affects the characteristics of employees who are hired and stay in the organization, their competency and expertise, the probability of accepting a job by them, and the level of their motivation and performance. compensation is capable of determining the employees’ behavior and the organization’s productivity in all respects. accordingly, with a futuristic approach, the main purpose of the present research is to identify prioritize the components of compensation for employees and managers of the southeast islamic republic of Iran’s customs administration (IRICA).
THEORETICAL FRAMEWORK
The present research has conducted several interviews and analyzed them by the qualitative content analysis technique to determine the affecting factors of compensation for understudy employees and managers. In this regard, it attributed the codes to concepts and then categorized the concepts by adapting the thoughts in Memarzadeh Tehran et al., Nemati et al., Jazani, Towers Perrin, Doaei, Abili and Moafaghi, and Mirsepassi.
METHODOLOGYThis research is an applied study in terms of purpose, and in regard to the procedure, it is a mixed-methods study with an exploratory-consecutive approach. in the qualitative phase, the sample size was 30 which was finalized based on the theoretical saturation rule, and participants were selected by a purposeful sampling method implemented using the snowball technique. since the population size was 1153, in the quantitative phase, 291 persons were selected based on krejcie and morgan’s table by conducting a proportional stratified sampling method. the validity of the qualitative study was assessed by the relative content analysis, and the holsti coefficient used to evaluate its reliability. the validity of the quantitative study was assessed by confirmatory factor analysis, and its reliability also evaluated using cronbach’s alpha and composite reliability coefficients. the qualitative research data were analyzed by content analysis, and for quantitative data analysis, structural equation modeling was used.
RESULTS & DISCUSSIONResearch results revealed 72 factors affecting the staff compensation in the form of two main components (extra- and intra-organizational factors) and 10 sub-components (economic-environmental, social-cultural, direct financial, indirect financial, job non-financial, job environment non-financial, personal, and organizational factors along with organizational vision and upstream documents). No research was found as comprehensive as the current one in exploring the components of compensation in customs administration offices. However, the obtained results are consistent with that of Zafari in regard to direct and indirect financial factors and job environment; with Ozma et al. regards to job non-financial and job environment non-financial factors; with Patnaik and Suar regards to personal and environmental factors; with Memarzadeh Tehran et al. regards to organizational and social factors; with Jazani regards to direct financial, indirect financial, job non-financial, and job environment non-financial factors; with Seyed Javadin regards to direct and indirect factors; with Goh and Gupta regards to personal and organizational factors; with Mphil et al. regards to the direct and indirect compensation.
CONCLUSIONS & SUGGESTIONS
Research results reached a compensation model for customs administration comprised of two components, 10 categories, and 72 factors. it is suggested to both the customs and the government to simultaneously examine the appropriate policies in order to reduce the negative effects of monetary and financial sanctions on government revenues and subsequently on the public organizations’ budget. the customs managers are recommended to interact with clients and provide them with information on problems not necessarily caused by customs. they are also recommended to provide employees with proper feedback to motivate them and improve their performance. if possible, it is better for employees to perform all the stages of a job process on their own instead of doing only an insignificant part of it. Finally, it is suggested to design a mechanism in order to relate employees’ productivity reward with their share of customs revenues and serving the clients. the productivity reward should not be constant and or based on the supervisors' taste.
Keywords: Compensation, Reward System, Islamic Republic of Iran Customs Administration, Futuristic Approach -
وجود بازتاب های مضمحل کننده شغلی هزینه های سنگین بسیاری بر سازما ن ها و کارکنان تحمیل می کند. با توجه به این پیامدهای منفی در عملکرد کارکنان و میزان بهره وری سازمان ها، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سوداگری اداری بر بازتاب های مضمحل کننده شغلی با نقش میانجی رفتار سیاسی در کارکنان شهرداری زاهدان است. با رویکرد مدل سازی معادله های ساختاری از 300 نفر از کارکنان شهرداری زاهدان، نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان میدهد سوداگری اداری (با مولفه های سوداگری برای کسب سمت، سوداگری در فرایندهای کار، و سوداگری در منابع مالی) اثر مثبت و معناداری بر بازتاب های مضمحل کننده شغلی (با مولفه های کارزدگی شغلی، تنیدگی شغلی، و بدبینی سازمانی) دارد. همچنین، رفتار سیاسی (با مولفه های هوشیاری اجتماعی، نفوذ بین شخصی، توانایی شبکه ای، و صداقت)، ضمن اثر مثبت و معنادار بر بازتاب های مضمحل کننده شغلی، در رابطه بین سوداگری اداری و بازتاب های مضمحل کننده شغلی به شکل مثبتی نقش میانجی را ایفا می کند.
کلید واژگان: سوداگری اداری, بازتاب های مضمحل کننده شغلی, رفتار سیاسی, شهرداری زاهدان, مدل سازی معادله های ساختاریJob destructive reflections impose heavy costs on organizations and employees. Considering these negative consequences and their effects on employee performance and organizations’ productivity, the purpose of this study is to investigate the role of administrative trading in the destructive reflections of job with the mediating role of political behavior among Zahedan Municipality employees. Data were collected from 300 employees and structural equations modeling approach was applied for data analysis. Results show that administrative trading, consisting of indexes such as acquiring higher status, work processes and financial resources have positive and significant impact on job destructive reflections, consisting of such indexes as job disinterest, job stress and organizational cynicism. Moreover, political behavior consisting of social awareness, interpersonal influence, network capability and honesty has positive and significant impact on job destructive reflections, and in the relation between administrative trading and job destructive reflections, it has negative mediating effect.
Keywords: Administrative Trading, Job-destructive Reflections, Political Behavior, Zahedan Municipality, Structural Equation Modeling -
اساسی ترین عامل برای ایجاد شرایط مطلوب جهت تحقق هدف های آموزشی اداره کنندگان نظام آموزشی مدیران و رهبران هستند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین تاثیر رهبری بصیر برمدیریت بهینه ارتباط با مشتری با نقش میانجی آوای کارکنان در دانشگاه زابل بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا توصیفی- پیمایشی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه زابل به حجم 500 نفر می باشد که بر اساس فرمول کوکران تعداد 217 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش گرداوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی بود که در بخش میدانی از پرسشنامه های استاندارد رهبری بصیر کنگر و کانانگو (1988)، آوای سازمانی اردوغان و همکاران (2011) و مدیریت ارتباط با مشتری مقیمی و رمضان (2011) استفاده شد که روایی پرسشنامه ها از طریق تحلیل عاملی و روایی صوری و محتوایی و پایایی با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 0.91، 0.87 و 0.90 محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از نرم افزارهای SPSS20 و Smart PLS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که رهبری بصیر و مولفه های آن به همراه آوای سازمانی بر مدیریت بهینه ارتباط با مشتری تاثیر دارند و متغیر آوای سازمانی نیز نقش میانجی در رابطه بین رهبری بصیر و مدیریت بهینه ارتباط با مشتری دارد. در نهایت می توان نتیجه گرفت رهبری بصیر به عنوان یکی از عوامل مهم در بهبود ارتقای کیفیت مدیریت بهینه ارتباط با مشتری و آوای سازمانی کارکنان دانشگاه محسوب می شود. لذا پیشنهاد می شود مدیران دانشگاه در سطوح مختلف باثبات و پایدار و پایبند به چشم انداز سازمان باشند. پژوهش حاضر می تواند چشم انداز جدیدی در راستای تغییر سیاستهای کلی مدیران و مسیولان دانشگاه زابل در راستای بازبینی برنامه های تحول و نوآوری، ایجاد کند.
کلید واژگان: رهبری بصیر, مدیریت بهینه ارتباط با مشتری, آوای سازمانی کارکنان, دانشگاه زابلLeaderships and management, as educational system administrators, are primary factors to facilitate educational goals achievement. The purpose of the present research is to explain the effect of visionary leadership on optimized customer relationship management (CRM) with the mediating role of employee voice in Zabol University. This is an applied study in terms of purpose and a structural equation modeling (SEM) descriptive survey regarding the method. The research statistical population included all 500 staff of Zabol University. 217 samples were selected through simple random sampling method using Cochran's formula. Research data were collected using library and field study through standard questionnaires of Visionary Leadership (Conger-Kanungo-Questionnaire, 1988), Organizational Voice of Employee (Erdogan et al., 2011), and Customer Relationship Management (Moghimi and Ramezan, 2011). Questionnaires' validity was verified through factor analysis and face and content validity, and questionnaire reliability was measured 0.91, 0.87, and 0.90, respectively, through Cronbach's alpha. Research data were analyzed through SPSS 20 and Smart PLS. Research findings show that visionary leadership and its components, along with the organizational voice of employees, influence customer relationship management. Also, corporate voice mediates the relationship between visionary leadership and optimized customer relationship management. Finally, it can be concluded that visionary leadership is of a critical factor in improving the quality of customer relationship management and organizational voice of employees. Therefore, it is recommended that university administrators at various levels are sustainably committed to the organizational vision. The present research can be a new vision to change the general policies of Zabol university officials to revise innovation and transformation plans.
IntroductionHigher education and its leadership can be considered as one of the critical elements of the educational system around the world, which can play a crucial role in enhancing communities. Leadership is of the essential approaches recently interested by management experts and practitioners. Thus, regarding leadership theories, new models attempt to view the leadership phenomenon from a creative and intelligent point of view (Keikha, 2017). Universities are amongst the most valuable institutions bestowed upon communities for development. Universities, on the one hand, maintain and transmit cultural heritages and values dominating society; they satisfy the social requirement to acquire, promote, and develop knowledge and technology (Keikha, Hovieda &Yaghoubi, 2017). Recently, with the advent of positivist psychology movement, research on leadership positive and emotional dimensions has been increasingly improved. Regarding remarkable individual and organizational results, many scholars have investigated positive leadership styles, including visionary leadership (Danaei Fard, Alvani& Azar, 2014). Visionary leadership mainly focuses on creating a vision, communication, and sharing experiences with followers and their empowerment by the leader to realize and implement this vision. Thus, the study mainly highlights organizational visions (GolAfshani & Salehi, 2019). Today, universities significantly contribute to individual social life. Many employees take customer relationship simple, but because of the increasingly growing of these organizations, customer management and retention is challenging (Zarei Matin, 2016). Therefore, visionary leaders provide positive and attractive images of the future for employees and clients in such a way that individuals find their purposes. The vision leaders seek for is to create energy. They transfer the vision to employees through building positive relationships with employees and helping them realize the vision through followers' empowerment (McLaughlin&Davidson, 2006:25). According to Dodes, customer relationship management is about delivering better services to customers at all organizational levels; customer attraction can be one of the significant goals for universities (Osunde, 2014). The main objective of visionary leadership at universities is customer relationship management, where employees are allowed to express their preferences and concerns by being encouraged to express their opinions and ideas (organizational voice) (Gholampour, Pourshafaei, Ghasemian, 2019). This significantly improves organizational activities and meeting organizational objectives. Case study Universities require strong and capable leaders to organize and administer organizational operations and to attain the highest level of productivity (keikha &et al, 2017) . Zabol University with over 10000 students, 110 courses and majors in Ph.D. and professional doctorate, master, bachelor, and associate daytime and evening time courses, and containing eight faculties, a research center of three research units, 360 full-time faculty members, Baghiyatollah 8000-hectare educational-research complex, equipped and state of the art laboratories and an unequaled webpage among national universities is one of key higher education centers in the southeast. Therefore, studying the relationship between research variables and their effects from Zabol University employees' point of view largely contribute to the university and higher education development, and may provide first-hand information to managers and planners to enhance university status in Sistan and Baluchistan.
Research methodologyThis is an applied study in terms of purpose and a descriptive survey through using structural equation modeling. The research statistical population included all 500 employees of Zabol University. Two hundred seventeen individuals have been selected as research samples through simple random sampling method using Cochran's formula. Field data were collected through Conger-Kanungo's (1988) standard visionary leadership questionnaire, Organizational Voice of Employee scale (Erdogan et al., 2011), and Customer Relationship Management questionnaire (Moghimi and Ramezan, 2011) on a 5-point Likert scale. Experts and practitioners verified face and content validity. Construct validity was estimated using factor analysis. And, questionnaire reliability was obtained using Cronbach's alpha test. Research data were descriptively and inferentially (structural equation modeling) analyzed through SPSS 20 and Smart PLS.
Results and discussionRespecting research hypothesis indicating that visionary leadership can influence optimized customer relationship management with the mediating role of the voice of the employee, research results revealed that visionary leadership and voice of employees could explain 23.5% of customer relationship management variance. It can be concluded that research variables of visionary leadership and the sound of employees can adequately explain CRM variable variance. The indirect effect of visionary leadership on customer relationship management is statically significant (p>0.05). Therefore, it can be stated that the voice of the employee variable mediates ye relationship between visionary leadership and CRM. Since the indirect effect of visionary leadership on customer relationship management is statistically significant, hence, the voice of employee variable mediation is partial. Finally, respecting the indirect effect coefficient of visionary leadership variable on CRM, the effect is estimated relatively direct and low. As a result, the research hypothesis is maintained. Further, of visionary leadership dimensions, environmental sensitivity, rhetoric articulation, change flexibility, as well as attention to staff requirements may influence customer relationship management.
ConclusionA leader's real skill is its ability to positively interact with followers in achieving university missions and meeting a prospering future. Since higher education centers are one of the central authorities of the national educational system, thus it is necessary to have visionary leaders in providing the infrastructures for functional. Organizational Voice of Employee and consequently optimized customer relationship management with students and the community. Therefore, universities and higher education centers as national educational institutions may need a visionary leadership system to contribute to international areas.
Keywords: Visionary Leadership, Customer relationship management, Organizational Voice of Employee, University of Zabol -
وقوع مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله، خشک سالی و غیره؛ در فضاهای جغرافیایی به ویژه نواحی روستایی در بیشتر موارد خسارات فراوان و غیرقابل جبرانی باقی می گذارد و مانع جدی در راه توسعه پایدار جوامع انسانی به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر، سنجش و تحلیل میزان تاب آوری اجتماعات روستایی در برابر مخاطرات محیطی وعوامل موثر بر آن در نواحی روستایی سیستان می باشد.روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کاربردی-توسعه ای و از حیث روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش برابر با 373(روستاهای بالای 50 خانوار) بود که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه ای به تعداد 189نفر به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. در ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای، شاخص ها و عوامل تاثیرگذار بر تاب آوری روستاییان منطقه سیستان شناسایی شده سپس تهیه اطلاعات به وسیله پرسشنامه و عملیات میدانی انجام شد. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد واکاوی قرار گرفت. با توجه به مقدار β حاکی از آن است که عوامل مدیریتی، عوامل نهادی، عوامل اقتصادی و عوامل کالبدی که به ترتیب برابر 079/0 و 075/0 و 012/0 و 024/0 با سطح معنی داری 313/0 و 327/0 و 868/0 و 743/0 که بزرگ تر از 05/0، (05/0 <P) به دست آمده است؛ پیش بینی کننده تاب آوری روستاییان منطقه سیستان نمی باشند و تنها عوامل اجتماعی توان پیش بینی یا به عبارتی تاثیرگذاری بر تاب آوری روستاییان سیستانی را دارند.کلید واژگان: تاب آوری, مخاطرات محیطی, اجتماعات روستایی, ناحیه سیستانNatural hazards such as flooding, earthquakes, droughts, etc., in geographic areas, especially rural areas, in most cases cause plenty of irreparable damage and seriously impede the sustainable development of human societies. The purpose of this study is to measure and analyze the resilience of rural communities against environmental hazards and effective factors on it in rural areas of Sistan. The research method is applied-developmental and descriptive-analytical with a quantitative survey approach. The statistical population of this study was 373 people (from villages over 50 households) by using Cochran formula 189 people were selected by stratified random sampling in proportion to the size of the population. At first, using the library method, indicators and factors affecting rural resilience of the Sistan area were identified and then the information was collected by questionnaire and field operations. Findings were analyzed by SPSS software and show that amount of β indicates that the Managerial factors, institutional factors, Economic factors and physical factors that were equal to 0.079., 0.075., 0.122 and 0.024 respectively with a significant level of 0.331, 0.327, 0.886 and 0.743, greater than 0.05, (0.05<P); do not predict the resilience of the villagers in the Sistan region and only social factors can predict or in other words effect on resilience of rural residents of Sistan.Keywords: Resilience, Environmental hazards, Rural communities, Sistan area
-
ارتباطات بازاریابی یکپارچه شامل همه فعالیت های بازاریابی است که برای برقراری، توسعه، حفظ و پایداری رابطه موفقیت آمیز با مشتریان طراحی می شود. برای رسیدن به این هدف، سازمان ها تلاش می کنند فعالیت های بازاریابی را یکپارچه کنند تا بتوانند به بهترین نحو با مشتریان ارتباط برقرار کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارتباطات بازاریابی یکپارچه بر مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های خصوصی شهر زاهدان می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارکنان بانک های خصوصی (آینده، پاسارگاد، پارسیان و سامان) شهر زاهدان به تعداد 120 نفر می باشد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 95 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه های استاندارد ارتباطات بازاریابی یکپارچه لاکستون و همکاران (2015) و مدیریت ارتباط با مشتریان چن (2012) می باشد که روایی صوری و محتوایی ابزارها به تایید صاحب نظران رسید و پایایی با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS23 و Smart pls3و روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته های حاصل از بررسی فرضیه ها نشان داد ارتباطات بازاریابی یکپارچه بر مدیریت بهینه ارتباط مشتری تاثیرگذار است و مولفه های روابط عمومی، تبلیغات، فروش شخصی، بازاریابی مستقیم، ترفیع فروش و بازاریابی اینترنتی بر مدیریت بهینه ارتباط با مشتریان تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
کلید واژگان: ارتباطات بازاریابی یکپارچه, مدیریت ارتباط با مشتری, بانک های خصوصی, شهر زاهدانOptimal customer relationship management includes all marketing activities designed to establish, develop, maintain, and maintain a successful relationship with target customers. To achieve this goal, companies are trying to integrate marketing activities so they can communicate best with customers. The purpose of this research was to investigate the effect of integrated marketing communications (IMC) on customer relationship management (CRM). The statistical population consists of managers and experts of private bank’s (Ayandeh, Pasatgard, Parsiyan, and Saman) in Zahedan city which number was 120 people.that according Krejcie and Morgan table, 95 individuals were selected by simple random sampling as statistical sample. The data collection method was cross-sectional. Data collection doing with standard questionnaires. Reliability and validity of research confirmed. The data analysis method was structural equation modeling (SEM) with smart PLS3 software and result of research show that integrated marketing communications effect on customer relationship management, and the dimensions of integrated marketing communications (public relations, advertising, personal sales, direct marketing, sales promotion, internet marketing) have positive and significant impact on customer relationship management.
Keywords: Integrated Marketing Communications, Customer relationship management, private banks, Zahedan city -
تحقیق حاضر با هدف اریه الگوی رهبری هوشمند مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان انجام شد. روش انجام تحقیق بصورت طرح ترکیبی از نوع کثرت گرایی در داده ها بوده است. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی شامل خبرگان(کارشناسان ارشد ادارات دولتی شهر زاهدان و اساتید دانشگاه) و در بخش کمی 200 نفر از مدیران سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان بوده است که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 20 خبره و 132 نفر از مدیران سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پژوهشگر در بخش کیفی پژوهش ابتدا با مطالعه عمیق اسناد موجود و سپس مصاحبه با خبرگان اقدام به شناسایی شاخص های الگوی رهبری هوشمند مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی را از روش تحلیل تم نمود. خروجی این مرحله شناسایی 114 شاخص در قالب 19 بعد اصلی و 32 زیر بعد اصلی بود. در گام دوم به جهت برقراری ارتباط و توالی بین ابعاد بدست آمده و ارایه مدل ساختاری ، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده گردید که بر اساس نظرات خبرگان و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته، مدل رهبری هوشمند مبتنی بر قدرت نرم احصاء گردید. نتایج تحقیق نشان داد که، عوامل علی رهبری هوشمند مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی بر راهبرد سازمانی تاثیر ندارد، اما عوامل زمینه ای و ساختاری رهبری هوشمند مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی بر راهبرد تاثیر دارد .
کلید واژگان: رهبری هوشمند, قدرت نرم, راهبردهای سازمانی رهبری, سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستانSoft Power, Volume:9 Issue: 20, 2019, PP 207 -241This study aimed to present a model of smart leadership based on soft power in selected government organizations in Sistan and Baluchestan province. The research method has been a combination of multidimensional data design. The statistical population of this research in the qualitative section includes experts (senior experts of government departments of Zahedan city and university professors) and in the quantitative section of 200 managers of selected government organizations in Sistan and Baluchestan province, which uses 30 targeted sampling methods. 132 managers of selected government organizations in Sistan and Baluchestan province were selected as the sample size. In the qualitative section of the research, the researcher first interviewed the experts and available documents to calculate the indicators of the soft leadership model based on soft power in government organizations through the method of thematic analysis. The output of this stage was the identification of 114 indicators in the form of 19 main dimensions and 32 sub-main dimensions. In the second step, to establish communication and sequence between the obtained dimensions and present the structural model, the method of interpretive structural modeling (ISM) was used. Based on the opinions of experts and analyzes, the smart leadership model based on soft power was calculated. The results showed that causal factors of soft leadership based on soft power in government organizations do not affect organizational strategy, but the underlying and structural factors of soft leadership based on soft power in government organizations affect strategy.
Keywords: Smart Leadership, Soft power, Organizational Strategies of Leadership, Selected Government Organizations of Sistan, Baluchestan Province -
آموزش عالی و رهبری هوشمند آن به عنوان یکی از مهم ترین ارکان نظام آموزشی هر کشوری محسوب می شود که می تواند نقش کلیدی در تعالی جوامع داشته باشد . رهبری هوشمند یکی از رویکردهایی است که صاحب نظران حوزه مدیریت به تازگی به آن توجه کرده اند؛ بنابراین، با توجه به نظریه های رهبری در الگوهای جدید تلاش می شود تا از زاویه خلاق و هوشمند به پدیده رهبری نگریسته شود، لذا هدف این مقاله ارائه مدل رهبری هوشمند برای دانشگاه ها است . در پژوهش حاضر برای طراحی الگوی بومی رهبری هوشمند از روش تحقیق کیفی و روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران و اعضای هیات علمی دانشگاه های زاهدان استفاده شد. همه مصاحبه ها ضبط، دست نویس و تایپ گردید. سپس در نرم افزار MAXQDA وارد و کدگذاری، طبقه بندی و توصیف شد و مطابق روش تحلیل محتوا، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت پس از مصاحبه با 20 نفر از خبرگان ، دستیابی به غنای اطلاعاتی ، اشباع و تکرار داده ها حاصل شد. لذا الگوی مورد نظر در قالب 426 کد ،89 مفهوم ،19 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی)رهبری عقلایی ، رهبری عاطفی ، رهبری معنوی و رهبری جمعی) طراحی شد.کلید واژگان: رهبری هوشمند, رهبری عقلایی, رهبری عاطفی, رهبری معنوی, رهبری جمعیHigher education and intelligent leadership are considered as an important part of every country's education system which could have a key role in reaching the goals of the society. In theories of leadership, new patterns attempt to view leadership from the angle of creative and intelligent phenomenon. This paper aimed to design and develop intelligent leadership model for universities. In this research, a qualitative research method and a purposeful sampling method and semi-structured interview with managers and faculty members of universities of Zahedan were used to design the native model of intelligent leadership. All interviews were recorded, handwritten and typed. Then it was coded, categorized and described in MAXQDA software and analyzed according to content analysis method. After interviewing with 20 experts, information richness, saturation and repetition of data were obtained. Therefore, the model was designed in the form of 426 codes, 89 concepts, 19 sub categories and 4 main categories (rational leadership, emotional leadership, spiritual leadership, and collective leadership).Keywords: intelligent leadership, rational leadership, emotional leadership, spiritual leadership, collective leadership
-
مقدمه و هدف پژوهش
در عصر حاضر نیروی انسانی نقش مهمی در مسیر رقابتی سازمان ها ایفا می کند و بی شک سازمانی موفق است که به عدالت و امنیت شغلی کارکنان توجه نماید. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدالت سازمانی و امنیت شغلی بر عملکرد کارکنان شهرداری زاهدان بود.
روش پژوهشروش تحقیق حاضر توصیفی - پیمایشی با رویکرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شهرداری منطقه یک زاهدان به تعداد 200 نفر بود که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده برابر با 127 نفر برآورد گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد که روایی محتوایی به تایید متخصصان و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تایید گردید و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برابر با 90/0، 92/0 و 97/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری spss23 و Smart PLS3 استفاده گردید.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای عدالت سازمانی و امنیت شغلی توان پیش بینی عملکرد کارکنان را دارا می باشد و متغیر امنیت شغلی پیش بینی کننده قوی تری برای عملکرد مناسب کارکنان شهرداری زاهدان می باشد.
نتیجه گیریوجود عدالت سازمانی در محل کار بیان کننده میزان اهمیت سازمان به کارکنان است لذا افزایش سطح عدالت سازمانی عملکرد کارکنان را افزایش می دهد. امنیت شغلی نیز می تواند نارضایتی که ممکن است کارکنان نسبت به شغل خود داشته باشند را کاهش دهد و از خروج کارکنان از سازمان جلوگیری کند و تمایل کارکنان را برای ارایه عملکرد باکیفیت بالا افزایش دهد.
کلید واژگان: عدالت سازمانی, امنیت شغلی, عملکرد کارکنان, شهرداری زاهدانIntroduction and ObjectiveNowadays, human force plays an important role in the competitive course for the organizations and undoubtedly a successful organization is the one which pays attention to the job security and justice of its employees, which has a salient role in their performance. The purpose of the present study is to investigate the effect of organizational justice and job security on the performance of the employees of Zahedan Municipality.
MethodResearch method is descriptive-survey based on structural equations and the statistical population includes all the employees of area 1 Municipality of Zahedan. The sample size includes 200 subjects, 127 of which were selected according to Morgan table and through random sampling. Nihoff and Morman's (1993) questionnaire of standard organizational justice, Nissi et.al questionnaire of job security (1379) and the Hersi and Goldsmith's questionnaire of job performance (1981) have been used for collecting data. Content validity was determined by the confirmation of experts and the validity of the structure was confirmed via factor analysis and the dependability was calculated through compound Cronbach's alpha as 0/90, 0/92 and 0/97. SPSS 23 and PLS3 were used for data analysis.
FindingsThe findings of the research indicated that organizational justice and job security have a significant effect (P<0.05) on the performance of the employees of Zahedan Municipality. Also, organizational justice has a significant and positive (P<0.05) effect on the job Security of the employees of Zahedan Municipality.
ConclusionThe existence of organizational justice in workplace indicates the rate of organization importance to employees, Therefore, increasing the level of organizational justice increases employee performance. Also Job security can reduce the dissatisfaction that employees may have about their jobs, Prevent employees from leaving the organization and increase the willingness of employees to deliver high-quality performance.
Keywords: Organizational justice, Job security, Employees', performance, Municipalityof Zahedan
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.