hosein davoodi
-
زمانی که دعوایی طرح می شود اصولا خوانده برای جلوگیری از محکومیت خویش اقدام به دفاع از خود می نماید. این دفاع می تواند به صورت دفاع شکلی یا ماهوی یا دعوای متقابل مطرح شود. جایگاه دفاع ماهوی و شکلی تا حدود زیادی مشخص است اما در مورد دعوای متقابل کمی موضوع پیچیده است. تحقیق حاضر در تلاش است تا با استفاده از روش کتابخانه ای و بررسی آثار و نظرات صاحبنظران و نگاهی به رویه قضایی، به این سوال پاسخ دهد که در چه مواردی دفاع ماهوی کافی نیست و باید خوانده برای دفاع از حقوق خویش، اقدام به طرح دعوای متقابل نماید؟ به نظر می رسد خوانده در دو مورد باید از صرف بیان دفاعیات خود در قالب دفاع ماهوی پرهیز کند و اقدام به طرح دعوای متقابل نماید. مورد اول زمانی است که خوانده در تلاش برای کسر امتیاز از خواهان است. این امتیاز می تواند مادی یا معنوی باشد اما در هر حال باید امتیاز معنوی نیز بسیار انتزاعی نبوده و دارای ارزش معقول باشد. مورد دوم در صورتی است که بر دفاع خوانده اثر اجرایی مترتب باشد. مصداق روشن آن را می توان در تلاش خوانده بر اثبات باطل بودن سند رسمی مستند دعوای خواهان دید. در باقی موارد طرح دعوای متقابل توسط خوانده الزامی نمی باشد و به جهت جلوگیری از اطاله دادرسی توصیه به عدم استفاده از این نهاد حقوقی می شود.کلید واژگان: ایراد شکلی, دعوا, دعوای تقابل, دفاع, دفاع ماهوی, رویه قضاییWhen a claim is initiated, the defendant generally puts up a defense to prevent being convicted. This defense can be procedural, substantive or in the form of a counterclaim. The position of substantive or procedural defense is to a large extent clear. However, the case of a counterclaim is a bit complicated. Using the library method, reviewing the books and opinions of experts and taking into consideration the judicial precedent, the present research seeks to answer the question as to in which cases substantive defense is not adequate and the defendant should initiate a counterclaim to defend his rights. It seems that in two cases, the defendant should avoid merely presenting his defense in the form of a substantive defense and file a counterclaim. The first case is when the defendant is seeking to diminish certain privileges belonging to the claimant. This privilege can be material or moral, but in any case, the moral privilege should not be too abstract and should have a reasonable value. The second case would be where a counterclaim may exert a material impact on the defense put up by the defendant A clear example of a such a case would be a defendant's attempt to prove the invalidity of the notarial deed relied on by the claimant. In all other cases, it is not necessary for the respondent to file a counterclaim, and in order to avoid delays in the proceedings, it is recommended that this legal institution not be resorted to.Keywords: Objections Formale, Action In Rem, Cross-Claim, Defense . Procedural Pleas, Judicial Procedure
-
مقدمه
این پژوهش با هدف تدوین الگوی زندگی زناشویی براساس رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و بررسی اثربخشی الگوی تدوین شده بر بهزیستی روانشناختی زوجین متعارض انجام شد.
روشروش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش متخصصان و درمانگران و جامعه آماری بخش کمی تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی در شهر تهران در سال 1401 بودند که تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و 15 نفر در گروه آزمایش (الگوی تدوین شده)، و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه سارختاریافته و ابزار بخش کمی شامل پرسشنامه تعارض زناشویی و بهزیستی روانشناختی ریف بود.
یافته هاتحلیل داده ها به صورت کدگذاری مصاحبه ها و سپس توسط آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته های بخش کیفی پژوهش 2 مضمون اصلی و 9 مضمون فرعی از دیدگاه مشارکت کنندگان پدیدار شد که می توانند درک متخصصان از پدیده رویکرد روانشناسی اسلامی و مثبت نگری برای زندگی زوجین متعارض را به تصویر کشند. همچنین یافته های بخش کمی نشان داد که الگوی مداخل ای تدوین شده بر بهزیستی روانشناختی زوجین دارای تعارض زناشویی تاثیر معنی داری دارد (05/0>p).
نتیجه گیریبنابراین می توان از الگوی تدوین شده براساس رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی برای کاهش تعارضات زناشویی و افزایش بهزیستی روانشناختی زوجین استفاده نمود.
کلید واژگان: الگوی زندگی زناشویی, رویکرد مثبت نگر, روان شناسی اسلامی, بهزیستی روانشناختی, زوجین متعارضIntroductionThis research was conducted with the aim of developing a model of married life based on a positive approach and Islamic psychology and investigating the effectiveness of the developed model on the psychological well-being of conflicted couples.
MethodologyThe research method was of a mixed type (qualitative-quantitative). The statistical population of the qualitative part of the research was specialists and therapists, and the statistical population of the quantitative part was all couples with marital conflict in Tehran in 2022 that 30 people were selected as a statistical sample and 15 people were in the experimental group 1 (model developed), and 15 people were in the control group. The data collection tool in the qualitative part was a semi-structured interview, and the quantitative part included the Marital Conflict and Psychological Well-Being Questionnaire
ResultsData analysis was done by coding the interviews and then using the covariance analysis test. Findings of the qualitative part of the research, 2 main themes and 9 sub-themes appeared from the participants' point of view, which can depict the understanding of experts on the phenomenon of Islamic psychology approach and positivity for the life of conflicted couples. Also, the findings of the quantitative section showed that the developed intervention model has a significant effect on the psychological well-being of couples with marital conflict (p<0.05).
Keywords: Marital Life Pattern, Positive Approach, Islamic Psychology, Psychological Well-Being, Conflicted Couples -
برای اینکه دادرسی منصفانه باشد، باید قواعد منشعب از اصول حقوقی دادرسی مدنی از سوی اصحاب دعوا و مقام رسیدگی رعایت گردد. یکی از این اصول، اصل برابری سلاح هاست. این اصل حقوقی الزام می نماید حقوق آیینی طرفین به صورت متوازن به ایشان اعطا گردد و در صورت پیروزی یکی از طرفین که به صورت غیرمنصفانه از سلاح های آیینی کاراتر و بیشتری برخوردار بوده است، برد به دست آمده شایسته تایید و اجرا نباشد؛ چراکه وظیفه حاکمیت دادگری است و بدون اعطای حقوق آیینی متوازن به طرفین دعوا، قابل حصول نیست. این اصل در نوشته های حقوقی، بیشتر در رسیدگی های کیفری مورد بحث قرار گرفته و در دادرسی مدنی نیز این سوالات مطرح می شود که این اصل در کدام اسناد و رویه قضایی نظام های حقوقی خارجی منعکس شده و چه نتایجی داشته است؟ جلوه های اصل برابری سلاح ها در قانون آیین دادرسی مدنی ایران چیست و چه مواردی موجب نقض این اصل می شود؟ یافته های این تحقیق که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام یافته، عبارت است از اینکه این اصل، از اصل دادرسی منصفانه که در معاهده اروپایی حقوق بشر آمده، نشئت گرفته و در آرای دیوان اروپایی حقوق بشر منعکس شده و در قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه نیز وارد گردیده است. جلوه های این اصل را در قانون آیین دادرسی مدنی ایران می توان از مواردی چون توازن حقوق آیینی طرفین در داشتن فرصت مناسب برای تدارک دفاع، تکلیف دادگاه مبنی بر ممانعت از سوءاستفاده طرفین از حقوق آیینی، رعایت حق اطلاع واقعی طرفین از دادرسی، حق برخورداری از نماینده موثر حقوقی و توازن در حق شنیده شدن، برداشت نمود. این حق با محدود نمودن دسترسی یکی از طرفین به اسناد، سوءاستفاده یکی از طرفین از برتری مالی یا دانش حقوقی و نیز منع جستجوگری، نقض می شود.کلید واژگان: : اصل برابری سلاح ها, دادرسی منصفانه, شرایط نامساعد آیینی, موازنه حقوق آیینی طرفینIn order for the proceedings to be fair, the rules derived from the legal principles of civil proceedings must be observed by the litigants and the authority. One of these principles is the principle of equality of arms. This legal principle requires that the procedural rights of the parties be granted to them in a balanced manner, and in case of victory of one of the parties, who unfairly had more effective procedural weapons, the victory won't deserve to be confirmed and implemented; Because the duty of the government is justice, and justice cannot be achieved without granting balanced procedural rights to the litigants. This principle is discussed in legal writings, mostly in criminal proceedings, and in civil proceedings, these questions are also raised: in which documents and judicial procedures of foreign legal systems is this principle reflected and what are its results? What are the effects of the principle of equality of arms in Iran's civil procedure law? And what cases violate this principle? The findings of this research, which was carried out in a descriptive and analytical way, are: This principle originates from the principle of fair trial in the European Convention on Human Rights and is reflected in the judgments of the European Court of Human Rights and is included in the French Criminal Procedure Code. The manifestations of this principle in Iran's Civil Procedure Law can be seen from: balancing the procedural rights of the parties, in having the reasonable opportunity to prepare the defense; The duty of the court to prevent the abuse of procedural rights by the parties; Right of the parties to be informed of the proceedings; Right to have an effective legal representative and Right to be heard. This right is violated by limiting one of the parties' access to documents, abusing one of the parties' financial superiority or legal knowledge, and prohibiting search.Keywords: Balance of Procedural Rights of the Parties, fair trial, Unfavorable Procedural Conditions
-
مجله حقوقی دادگستری، پیاپی 125 (بهار 1403)، صص 175 -198
بر اساس ماده 387 قانون مدنی، هرگاه مبیع بدون تقصیر یا اهمال فروشنده، پیش از تسلیم تلف شود، عقد منفسخ می شود و ثمن به مشتری باز می گردد؛ در حالی که بند یک ماده 362 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و ماده 46 قانون اجرای احکام مدنی، در صورت تلف محکوم به قبل از تسلیم، مطالبه قیمت آن را ممکن می داند. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی، در رابطه با حکم تلف مبیع در مراحل مختلف، روشی جامع را ارائه می دهد. بر این اساس، انفساخ بیع در تلف مبیع قبل از قبض، مشروط به عدم تقصیر بایع است؛ در حالی که با اقامه دعوا علیه بایع مبنی بر تسلیم عین معین، در صورت صحت ادعای خواهان، تقصیر فروشنده در ممانعت از تسلیم به رغم مطالبه خریدار مفروض است. در این حالت، اگر تلف عین پس از قطعی شدن رای و در مرحله اجرای حکم باشد، بنا بر اصل اجرای رای پس از قطعیت و مفاد ماده 46 قانون اجرای احکام مدنی، قیمت آن طبق مقررات از محکوم وصول خواهد شد. همچنین بر اساس صدر ماده 362 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ادعای جدید در مرحله مسموع نیست، ولی بند یک این ماده، مطالبه قیمت محکوم به ای که عین آن موضوع رای بدوی بوده را ادعای جدید نمی داند؛ بنابراین اگر در هر مرحله از تجدید نظر، عین معین موضوع رای بدوی تلف شود، قیمت آن جایگزین می شود و از آنجا که برای تفاوت قائل شدن بین اجرای حکم بند یک ماده 362 در مرحله بدوی و تجدید نظر در رابطه با ادعای جدید محسوب نشدن قیمت به جای عین معین تلف شده نمی توان دلیلی یافت، مفاد این بند در هر مرحله از رسیدگی قضایی جاری است و در صورت تلف عین معین در هر یک از این موارد، ذی نفع می تواند خواسته را به قیمت آن تغییر دهد و این امر ادعای جدید محسوب نمی شود.
کلید واژگان: تلف مبیع قبل از قبض, اجرای حکم, تلف محکوم به, تلف عین معین, انفساخ بیعAccording to Article 387 of the Civil Code; if a specific object is lost before delivery and without the fault or negligence of the seller, the contract is void and the contractual price is returned to the buyer. While Article 362(1) of the Civil Procedure Code and Article 46 of the Law on the Execution of Civil Verdicts express that in case of loss of the object before delivery, it is possible to claim its actual price. This research presents a comprehensive method related to the determination of the rules governing the loss of specific goods at different stages. As a result, the termination of the sale in case of loss of the specific goods before delivery is conditional on the seller not being at fault and filing a lawsuit against the seller for the delivery if the plaintiff’ claim is valid, the seller’ fault is assumed. Therefore, if the loss of objects is in the stage of execution of the verdict, its actual price will be collected. In addition, although according to Article 362 of the Civil procedure Code, the new claim can’ be brought in the appeal, paragraph 1 of this article doesn’ consider the demand for the condemned price, which was the same as the subject of the original decision, as a new claim. Also, since no reason can be found to distinguish between the implementation of Article 362(1) in the district court and court of appeal, the provision of this paragraph at any time of judicial proceedings should be considered valid. In Conclusion; in case of loss of the specified object in each of these cases, the beneficiary can change the demand for its actual price and it will not be considered a new claim.
Keywords: Loss Of The Specific Object Before Receipt, Execution Of Civil Verdicts, Loss Of The Condemned, Loss Of The Specific Object, Termination Of The Sales Contract -
رای وحدت رویه پیش رو که موضوع نقد این مقاله است در پی اختلاف شعبه اول و پنجم دیوانعالی کشور در خصوص دادگاه صالح برای درخواست اهدای جنین صادر شده است، شعبه پنجم دیوانعالی کشور با تلقی درخواست اهدای جنین به عنوان دعوایی که دارای خوانده است، دادگاه صالح را به تبع آن دادگاه های تهران اعلام نموده است، اما شعبه اول دیوان عالی کشور درخواست مذکور را نیازمند تقدیم دادخواست ندانسته و از امور غیر ترافعی تلقی نموده است، همچنین بر اساس رای شعبه مذکور زوجین امکان طرح این درخواست را در محل اقامت خود دارند. با وقوع اختلاف مذکور رای وحدت رویه صادر شماره 755 در سال 1395 صادر و در پی آن رای شعبه او.ل دیوانعالی کشور منطبق با قانون تشخیص داده شده است، رای مذکور همچون بسیاری از آرای وحدت رویه صادره دارای نقاط قوت و ضعف است، با تحلیل این نقاط قوت و ضعف مشخص گردید، رای وحدت رویه با توجه به ماهیت غیر ترافعی بودن درخواست اهدای جنین صادر شده است، آثار درخواست های غیر ترافعی بر آن بار شده و با مقتضیات اجتماعی نیز هماهنگ است، اما در کنار این ویژگی ها؛ رای وحدت رویه دامنه خود را از مورد اختلاف فراتر گسترانیده است، همان مفاد آیین نامه قانون را تکرار نموده است و برخلاف قانون حمایت از خانواده تقدیم دادخواست را ضروری ندانسته است.کلید واژگان: قواعد دادرسی, رای وحدت رویه شماره 755, درخواست اهدای جنین, امور غیرترافعیThe Unification of Judgments Decision, which is the subject of this article's criticism, was issued following the Disagreement between the first and fifth branches of the Supreme Court, in the case of Embryo donation lawsuit. The fifth branch of the Supreme Court of Iran, considering the request for embryo donation as a lawsuit that has a defendant, declared the competent court according to those The fifth branch of the Supreme Court of Iran, considering the request for embryo donation as a lawsuit that has a defendant, declared the courts of Tehran as competent court, but the first branch of the Supreme Court of Iran did not consider the said request to be a petition and considered it as non-contradictory affairs, Also, based on the decision of the mentioned branch, the couple has the possibility to file this request at their place of residence. With the occurrence of the disagreement, the No 755 Unification of Judgments Decision was issued in 2015 and according to that, the decision of the first branch of the Supreme Court of the country, was found accordance with the law. The said Unification of Judgments Decision, like many Unification of Judgments Decision that has been issued, has strengths and weaknesses, and it was determined by analyzing these strengths and weaknesses that: The Unification of Judgments Decision has been issued considering the non-contradictory nature of the embryo donation request. The effects of non-contradictory affairs requests are loaded on it and it is in harmony with social requirements, but besides these features; The Unification of Judgments Decision has expanded its scope beyond the branches disagreement, it has repeated the same provisions of the regulation. and, contrary to the family protection law, it has not deemed it necessary to submit a petition.Keywords: procedural rules, The No.755 Unification of Judgments Decision, embryo donation, non-contradictory affairs
-
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تدوین مدل بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بر اساس سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی با میانجی گری تفکر مثبت انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتمل کلیه زنان مطلقه (20 تا 45 سال) شهرستان اراک و خمین در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه 429 نفر بود که با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شده اند. همه افراد نمونه پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979)، بحران مالی پراویتز و همکاران (2006)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، تفکر مثبت اینگرام و ویسنیکی (1988) و بهزیستی روانشناختی ریف (1989) را تکمیل کرده اند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV20 استفاده شد. نتایج نشان داد متغیر سلامت عمومی (20/0 و 14/0)، بحران مالی (18/0- و 17/0-) و حمایت اجتماعی (33/0 و 20/0) اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر تفکر مثبت و بهزیستی روانشناختی داشته اند. افزون بر آن تفکر مثبت (15/0)، اثرات مستقیم و معنی داری بر بهزیستی روانشناختی داشت. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت عمومی (10/0)، بحران مالی (10/0-) و حمایت اجتماعی (11/0) بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، هر سه متغیر سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر بهزیستی روانشناختی به واسطه تفکر مثبت داشته اند. لذا از این مدل می توان برای تقویت و ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه استفاده کرد و لذا آگاهی مشاوران، روان شناسان، درمانگران، پژوهشگران علوم اجتماعی و سایر متخصصان از این متغیرها جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه حایز اهمیت است.
کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, سلامت عمومی, بحران مالی, حمایت اجتماعی, تفکر مثبتAbstractThe present study was conducted with the aim of developing a model of psychological well-being of divorced women based on public health, financial distress and social support mediated by positive thinking. The statistical population of the present study included all divorced women (20 to 45 years old) in Khomin city in 2021-2022. The sample size was 429 people and 3 non-random sampling methods were available. All completed the Goldberg & Hiller (1979) General Health Questionnaire, the financial distress of Prawitz et al. (2006), the social support of Zimet et al. (1988), the positive thinking of Ingram and Wisnicki (1988), and the psychological well-being of Ryff (1989). Pearson correlation method and structural equation modeling using SPSSV19 and AMOSV20 software were used to analyze the data. The results showed that the variables of general health (0.20 and 0.14), financial distress (-0.18 and -0.17) and social support (0.33 and 0.20) had direct and significant effects on positive thinking, respectively. And had psychological well-being. In addition, positive thinking (0.15) had direct and significant effects on psychological well-being. The results also showed that the three variables of general health (0.10), financial distress (-0.10) and social support (0.11) have an indirect and significant effect on the psychological well-being of divorced women. Based on the results of this study, all three variables of public health, financial distress and social support have significant direct and indirect effects on psychological well-being through positive thinking. Therefore, this model can be used to strengthen and promote the psychological well-being of divorced women, and therefore the knowledge of counselors, psychologists, therapists, social scientists and other specialists of these variables to promote the psychological well-being of divorced women is important.
Keywords: Psychological Well-Being, public health, Financial Distress, Social Support, positive thinking -
رای پیش رو که موضوع نقد این مقاله است در راستای همان اندیشه متداولی است که در رویه بیشتر دادگاه ها قرار گرفته است و در این روی کرد حقوق خانواده و اختلافات ناشی از آن چون سایر دعاوی مالی و غیر مالی تلقی شده است. این اندیشه تاکید دارد که برای دعوای ملاقات فرزند مشترک باید دید، فرزند مشترک بالغ است یا خیر، در فرض بلوغ دادگاه خود را فارغ از رسیدگی به دعوای ملاقات فرزند مشترک می داند، زیرا این دعوا را چون سایر دعاوی غیر مالی تلقی می کند و استماع دعوا را پس از بلوغ طفل نمی پذیرد و معتقد است فرزند مشترک بالغ حتی اگر دختری 9 ساله باشد خود باید در مورد ملاقات با والدینش تصمیم بگیرد، این اندیشه مورد نقد است؛ زیرا در واقع امر فرزندی که با یکی از والدین زندگی می کند، بیشتر از آن که در مورد زندگی شخصی اش تصمیم گیرنده باشد، تحت تاثیر افکار والدی است که با او زندگی می کند و عدم رسیدگی به درخواست والد دیگر هم فرزند و هم والد مذکور را از حقوق بنیادین خود محروم می سازد؛ بنابراین باید دادگاه ها را در حل این معضل مکلف به ورود باشند و آن را لازمه حفظ حقوق کودک و والدین بدانند، این روی کرد با احادیث و دیدگاه های فقهی و همچنین اسناد حقوق بشری هم سو است.کلید واژگان: رویه قضایی, دعوای ملاقات فرزند, بلوغ, حقوق کودکThe present judgment that is criticized in this article is in line with the common idea that has been taken into consideration in the judicial precedent of most courts. In this approach, family rights and the disputes arising out of them are considered like other financial and non-financial claims. This idea emphasizes that in child visitation case, it must be seen whether the parents’ son or daughter has reached puberty or not. In cases where the child in question has reached puberty, the court considers itself free from dealing with the child visitation case,since it considers such a case to belong to the same category as other non-financial cases and therefore refuses to hear it after the child has reached puberty and holds that the child in question, even if she is a nine-year-old girl, should make his or her own decision about meeting his or her parents, and this idea can be criticized; This is so because the son or daughter who lives with one of the parents is more influenced by the opinions of the parent with whom is living than he or she is a decision-maker about his personal life and failure to consider the other parent's request deprives both the son or daughter and parent of their basic rights. Therefore, the courts should be obliged to make a decision in such cases and this should be considered necessary to protect the rights of the child and the parents. This approach would be in line with hadiths and jurisprudential views as well as human rights instruments.Keywords: Judicial precedent, child visitation litigation, age of puberty, Rights of the Child
-
هدف
هدف پژوهش حاضر مدل یابی تاثیر خودارزیابی بر پیشرفت درس ریاضی با میانجی گری خودتنظیمی و خودکارآمدی بود.
روش هاروش این پژوهش از نوع همبستگی - معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری آن تمامی دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه نیم سال اول تحصیلی 98-1397 در استان قم بودند که 278 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از پرسش نامه های خودارزیابی (جاج، ارز، بونو و تیورسن)، خودتنظیمی(بوفارد، بویسورت، ویز و لراچ) و خودکارآمدی (پاتریک، هیکس و راین) و نمره ی ریاضی نوبت اول و نمره ی آزمون هماهنگ جمع آوری و با کمک نرم افزار SPSS 25 و AMOSو با استفاده از تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحلیل داده ها نشان داد همبستگی بین خودارزیابی و پیشرفت درس ریاضی(r=0/42)، خودتنظیمی و پیشرفت درس ریاضی(r=0/40) و خودکارآمدی ریاضی و پیشرفت درس ریاضی(r=0/50) است که همه روابط در سطح اطمینان 99 درصد معنی دار هستند. شاخص های برازش مدل نیز نشان داد مدل تیوریکی طراحی شده از برازش مناسبی برخوردار است.
نتیجه گیریخودارزیابی بر پیشرفت درس ریاضی دانش آموزان با میانجیگری خودتنظیمی و خودکارآمدی ریاضی تاثیر دارد.
کلید واژگان: خودارزیابی, خودتنظیمی, خودکارآمدی, پیشرفت درس ریاضیObjectiveThe purpose of this study was to model the effect of self-assessment on the progress of mathematics lessons with the mediation of self-regulation and self-efficacy.
MethodsThe method of this research was correlation-structural equations. Its statistical population was all female students of the second year of high school in the first semester of 2017-2018 in Qom province, 278 students were selected by multi-stage cluster random sampling method. Data from self-assessment questionnaires (Judge, Erez, Bono & Theorsen), self-regulation (Bouffard, Boisvert, Wiese & Lerach), self-efficacy (Patrick, Hicks, & Raine) and turn-taking math score. The scores of the coordinated test were collected and analyzed with the help of SPSS 25 and AMOS software and using path analysis of structural equation modeling.
ResultsThe results of the data analysis showed that there is a correlation between self-assessment and the progress of the math lesson (r=0.42), self-regulation and the progress of the math lesson (r=0.40), and the self-efficacy of the math and the progress of the math lesson (r=0.50). All relationships are significant at the 99% confidence level. The model fit indices also showed that the designed theoretical model has a good fit.
Conclusionself-assessment has an effect on the progress of students' math lessons through the mediation of self-regulation and math self-efficacy.
Keywords: Self-assessment, Self-regulation, self-efficacy, Progress in math lessons -
پژوهش حاضر با هدف تدوین درمان ذهن آگاهی دلبسته محور و ارزیابی اثربخشی آن بر کیفیت عشق و همدلی در زنان با تجربه خیانت زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش کاربردی، در بخش کیفی تحلیلی-تطبیقی منطبق بر روش تطبیقی مقایسه ای بوردی و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، زنان با تجربه خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در پاییز 1399 بود. برای اجرای پژوهش، 25 زن با تجربه خیانت زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، درمان ذهن آگاهی دلبسته محور (هشت جلسه) را طی دو ماه دریافت کرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عشق (STLS) و مقیاس همدلی زناشویی (MES) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد درمان ذهن آگاهی دلبسته محور از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این درمان بر کیفیت عشق (0001>P؛ 59/0=Eta؛ 94/32=F) و همدلی (0001>P؛ 66/0=Eta؛ 45/46=F) در زنان با تجربه خیانت زناشویی تاثیر داشته است. براساس یافته های پژوهش حاضر، درمان ذهن آگاهی دلبسته محور با بهره گیری مفاهیم نظری درمان ذهن اگاهی و دلبستگی می تواند به عنوان درمانی کارآمد در جهت بهبود کیفیت عشق و همدلی در زنان با تجربه خیانت زناشویی به کار گرفته شود.
کلید واژگان: خیانت زناشویی, درمان ذهن آگاهی دلبسته محور, کیفیت عشق, همدلیThe aim of this study was to develop an attachment-based mindfulness therapy and evaluate its effectiveness on the quality of love and empathy in women experiencing marital infidelity. The research method of the present study was a comparative analysis using the Breddy method in the qualitative part and a quasi-experiment with pretest, posttest and control group with two-month follow-up in the quantitative part. In the quantitative part, the statistical population included the women with marital experience who turned to counseling centers in the city of Tehran in the autumn 2020. For the study, 25 women with marital experience were selected through purposive sampling and randomly divided into experimental and control groups. The experimental group received eight sessions of attachment-based mindfulness therapy over two months. The questionnaires used in this study included Sternberg’s Triangular Love Scale (STLS) and the Marital Empathy Scale (MES). Data from the study were analyzed using the variance method with repeated measures and SPSS23 statistical software. The results showed that attachment-based mindfulness therapy has acceptable content validity. Moreover, this therapy has an impact on the quality of love (P<0.001, Eta=0.54, F=32.94) and empathy (P<0001, Eta=0.66, F=46.45) in the women with marital infidelity. According to the results of the study, attachment-oriented mindfulness therapy can be used as an efficient method to improve the quality of love and empathy in women with marital infidelity by using theoretical concepts of mindfulness therapy and attachment.
Keywords: Marital Infidelity, attachment-based mindfulness therapy, quality of love, empathy -
زمینه و هدف
تحقیقات نشان داده است که نظامهای آموزشی و تدریس معلمان میتواند متاثر از بحرانهای اجتماعی مانند کووید-19 باشد بنابراین هدف از این مطالعه ارایه الگوی مولفههای شخصیتی و عوامل روانشناختی موثر بر تدریس معلمان در زمان شیوع کووید-19 میباشد.
مواد و روشهاروش پژوهش توصیفی همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از معادلات ساختاری میباشد. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 2 مشهد که در سال تحصیلی 98 -97 مشغول به تدریس میباشند که با بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که 873 نفر در مقاطع ابتدایی مشغول به تدریس هستند که 329 نفر زن و 544 نفر مرد بودند. ابزار بهکاررفته در پژوهش حاضر عبارتاند از پرسشنامه تدریس تحولآفرین، پرسشنامه عوامل اجتماعی و پرسشنامه عوامل شخصیتی هگزاکو که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش، توسط اعضای نمونه تکمیل شد. دادههای بهدستآمده با بهره گیری از معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی با بهره مندی از نرم افزار لیزرل تحلیل شد.
یافتههایافتههای آماری نشاندهنده برازش مطلوب مدل و تایید معنادار مدل پژوهشگر بود (001/0≥P).
نتیجهگیریبه نظر میرسد که توجه به مولفههای شخصیتی عامل مهمی در ارایه تدریس در زمان شیوع کووید-19 میباشد.
کلید واژگان: تدریس, مولفه های شخصیتی, معلمان, عوامل روانشناختی, عوامل اجتماعی, کووید-19BackgroundResearch has shown that teacher education systems can be affected by social crises such as Covid-19, so the purpose of this study is to provide a model of personality components and psychological factors affecting teacher teaching during the outbreak of Covid-19.
Methods and MaterialsThe research method is descriptive correlation and path analysis using structural equations. The statistical population of the study is all primary school teachers in District 2 of Mashhad who are teaching in the 98-97 academic year. The studies revealed that 873 people are teaching in primary schools, of which 329 were women and 544 were men. The instruments used in the present study are the Transformational Teaching Questionnaire, the Social Factors Questionnaire and the Hexaco Personality Factors Questionnaire, which were completed by the sample members in accordance with the ethical principles of the research. The obtained data were analyzed using structural equations with partial least squares approach using LISREL software.
FindingsStatistical findings showed a good fit of the model and significant confirmation of the researcher model (P≥0.001).
ConclusionsIt seems that paying attention to personality components is an important factor in providing teaching during the outbreak of Covid-19.
Keywords: Teaching, Personality components, Teachers, Psychological factors, Social factors, Covid-19 -
مجله حقوقی دادگستری، پیاپی 116 (زمستان 1400)، صص 185 -207
اطراف دعوا گاه عمل خلاف خود را مستند قرار داده و از دادگاه ها انتظار صدور رای به نفع خویش دارند. در فرض پذیرش چنین دعاوی یا دفاعیاتی عدالت محقق نشده و باید دنبال چاره ای برای حل این معضل حقوقی بود. در این رابطه اصل رومی «ممنوعیت انتفاع از عمل خلاف قانون خود» در نظام های حقوقی و رویه دادرسی آن ها مورد استناد قرار می گیرد که مهم ترین مسئله در مورد آن اصل، مفهوم و دامنه کاربرد و کارکرد آن است؛ بنابراین مفهوم و گستره این اصل در برخی نظام های حقوقی و مخصوصا نظام حقوقی کامن لا مورد تتبع قرار گرفت و برخی از مصادیق آن کنکاش شد. در این مقاله به شیوه تحلیلی و توصیفی مشخص گردید در اکثر نظام های حقوقی این اصل، یک اصل حقوقی مسلم تلقی می شود. این اصل در حقوق خارجه در سه بخش قراردادها، مسئولیت مدنی و تراست مورد استناد قرار می گیرد. مفهوم و قواعد اعمال این اصل در حقوق خارجی چندان روشن نیست؛ اما برای اعمال آن مبانی و سیاست های حقوقی و روش هایی پیشنهاد شده است و مصادیقی چون معامله نامشروع، استرداد رشوه، محرومیت از ارث به جهت قتل مورث و مسئولیت مدیران متخلف در قبال شرکت دارد که بعضا مورد انتقاد قرار گرفته و از آن عدول شده است. این اصل، مبنایی اخلاقی دارد و اقتضای عدالت تلقی می شود، با این حال در رویه عملی برای احتراز از اعمال مکانیکی آن، اعمال آن به تشخیص قاضی بوده و این کار با موازنه اهمیت تخلف و میزان ضرر و با لحاظ قواعدی چون ممنوعیت دارا شدن بلاجهت صورت می گیرد. فقه اسلامی و حقوق ایران نیز به مانند هر نظام حقوقی کاملی آن را در درون خود دارد. این اصل می تواند در رسیدگی به دعاوی نیز مورد توجه قرار گرفته و چون قاعده ای شکلی مانع از استناد طرفین به تخلفات خود شده و استماع دعاوی یا دفاعیاتی که مستند آن تخلفات شخص خواهان یا خوانده است را ممنوع سازد.
کلید واژگان: اصل حقوقی, استناد به عمل خلاف خود, قاعده دست های پاک, میوه درخت سمی, دفاع غیرقانونیlitigants sometimes refer to own wrongdoing and expect the courts to rule in their favor. If such lawsuits or defenses are accepted, justice will not be done and a solution must be found to solve this legal problem. In this case roman maxim " Ex turpi causa non oritur action, ex dolo malo non oritur action " are cited in legal systems . The most important thing about that is the concept and scope of its application. Therefore, the concept and scope of this maxim was examined in some legal systems, especially common law system, and some instances of it were researched. It became clear that in most legal systems, this principle is considered a certain legal principle. This maxim cited in foreign law in three sections: contracts, civil liability, and trust. The meaning and rules of applying this maxim in foreign law are not very clear; However, legal principles and policies and methods have been proposed to apply it, and there are instances such as illegal transactions, bribe restoration, slayer rule, and the responsibility of the offending managers to company, Which sometimes was criticized and Has been set aside. This maxim have a moral basis and considered as a requirement of justice. However, in practice, in order to avoid its mechanical application, its application is at the discretion of the judge, and this is done with the balance of the importance of the wrong and the amount of damage, and with Considering such rules as prohibition of unjustified enrichment. Islamic jurisprudence and Iranian law like any other legal systems, has it inside. This maxim can also be considered in litigations, and as a procedural rule prevents the parties from invoking their violations and prohibits the hearing of lawsuits or defenses that documented with violations of the plaintiff or defendant
Keywords: Legal Principle, Citing to own wrong act, The rule of clean hands, Toxic tree fruit, Illegality defense -
مقدمه
مجموعه روش های اصلاح سوگیری شناختی دسته ای از فرآیندهای درمانی مستقل از درمانگر، مبتنی بر رایانه و نسبتا جدید محسوب می شوند که عمدتا برای درمان اختلالات اضطرابی، عاطفی و انواع اعتیاد به عنوان درمانی سرپایی مورد استفاده قرار می گیرند. هدف اصلی مقاله حاضر ارایه آخرین نتایج به دست آمده در حوزه مطالعات اصلاح سوگیری شناختی برای ارتقای دانش متخصصان و پژوهشگران در مورد تاثیرات اصلاح سوگیری شناختی هم از چشم انداز مبانی و هم کاربردی است. در مقاله حاضر ابتدا اصلاح سوگیری شناختی به اختصار تعریف شده است، سپس انواع روش های آن (سوگیری شناختی توجه، تفسیر و حافظه) و به دنبال آن درمان های مبتنی بر آن ها معرفی شده اند. پس از آن مطالعات انجام شده در مورد اثربخشی این درمان ها بررسی و نتایج آن ها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
نتیجه گیریپژوهش ها به صورت نسبتا قوی و منسجم نشان داده اند که امکان اصلاح فرآیندهای سوگیری شناختی در حوزه های اختلالات مختلف، مثل اختلالات اضطرابی و عاطفی، اختلالات خلقی، درد مزمن، وسواس، اعتیاد و مقابله با فراخوانی نشخوار فکری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج حاکی از آن است که برنامه های رایانه ای اصلاح سوگیری و تکلیف دات پروب گزینه های جایگزین یا مکمل مناسبی برای کاهش یا درمان علایم بالینی و سوگیری های شناختی هستند. این روش ها گذشته از نیاز به ابداع برنامه ها و اپلیکیشن های درمانی و تطبیق ویژگی های فرهنگی نسخه های انگلیسی با جمعیت ایرانی، به تحقیقات جدید برای ارزیابی جمعیت بالینی و همچنین تاثیر آن بر اختلالات گوناگون نیاز دارد.
کلید واژگان: شناخت, روانشناسی, سوگیری, بیماران سرپاییIntroductionCognitive bias modification procedures are considered therapist-independent, computer-based, and relatively new interventions, which are mainly used as outpatient therapies for anxiety, emotional disorders, and different types of addiction. This paper aimed to present the latest findings of the studies on cognitive bias modification to enhance the knowledge of experts and researchers of the effects of such procedures in both practice and theory. At first, cognitive bias modification was briefly defined. Then, its different procedures (attention bias modification, interpretation bias modification, and memory bias modification) and the therapies based on these modification procedures were introduced. Then, the studies conducted on the effectiveness of such therapies were reviewed and their results were discussed.
ConclusionAll the studies suggested, in a relatively consistent and significant way, that it is possible to modify cognitive bias processes in various disorders, such as anxiety and emotional disorders, mood disorders, chronic pain, obsessive disorders, addiction, and intellectual rumination. Furthermore, computer programs for cognitive bias modification and dot-probe tasks are suitable alternatives or complementary options for reducing or treating clinical symptoms and cognitive biases. In addition to the need for inventing therapy applications and adapting cultural characteristics of English versions for the Iranian population, new investigations are required to evaluate both the clinical crowd and the effectiveness of these modification procedures for various disorders.
Keywords: Cognition, Psychology, Bias, Outpatients -
مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 149، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 150 -167مقدمه
رشد و بالندگی هر جامعه ای مرهون نظام آموزشی آن جامعه است. نظام آموزشی زمانی می تواند کارآمد و موفق باشد که عملکرد تحصیلی یادگیرندگان را در دوره های مختلف مورد توجه قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمراقبتی روانی بر سلامت روان و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان انجام شد.
روشطرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش نابرابر بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مراجعه کننده به مشاوره مدرسه بودند که 40 نفر از آنها (20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس dass-21و اشتیاق تحصیلی استفاده شد. آموزش خودمراقبتی روانی طی 10 جلسه 2 ساعته به گروه آزمایش ارایه گردید. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. روش تحلیل داده ها در سطح استنباطی با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره انجام شد.
یافته هایافته ها حاکی از آن است آموزش خودمراقبتی روانی بر سلامت روان دانش آموزان اثربخش بوده (05/0> P) و همچنین یافته ها نشان داد آموزش خودمراقبتی روانی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان موثر نبوده است.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت آموزش خودمراقبتی روانی برای بهبود سلامت روان استفاده شود و همچنین آموزش خودمراقبتی روانی بر اشتیاق تحصیلی اثری نداشته است.
کلید واژگان: آموزش خودمراقبتی روانی, اشتیاق تحصیلی, سلامت روان, دانش آموزانIntroductionThe growth and development of any society depends on the educational system of that society. The educational system can be efficient and successful when it considers the academic performance of learners in different courses. The aim of this study was to investigate the effectiveness of mental self-care education on studentschr('39') mental health and academic motivation.
MethodThe design of this study was quasi-experimental with unequal control and experimental groups. The statistical population of this study was students referring to school counseling that 40 of them (20 in the control group and 20 in the experimental group) were selected by random sampling. Depression, Anxiety, and Stress Scale and Academic Achievement Scale were used to collect data. Psychological self-care training was presented to the experimental group in 10 sessions of 2 hours. Then post-test was taken from both groups. Data analysis method was performed at the inferential level using multivariate analysis of covariance.
FindingsThe findings indicate that mental self-care education was effective on students chr('39')mental health (P <0.05) and also the results showed that psychological self-care education was not effective on studentschr('39') academic motivation.
ConclusionIt can be concluded that mental self-care education is used to improve mental health and also mental self-care education has no effect on academic motivation.
Keywords: Mental self-Care education, Academic passion, Mental health, Students -
تعارضات زناشویی سبب بروز دلزدگی زناشویی و تمایل به طلاق در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1398 خواهد بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج متقاضی طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 2 زوج در گروه آزمایش و 2 زوج در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) و پرسشنامه میل به طلاق (روزلت و همکاران، 1986) بود. دانتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق تاثیر معنادار داشته (p <0/001)
کلید واژگان: زوج درمانی هیجان مدار, دلزدگی زناشویی, میل به طلاق, طلاقMarital conflicts lead to marital burnout, and divorce inclination in the couples. Therefore the present study was conducted aiming to investigate the effectiveness of emotionally-focused couple therapy on the marital burnout and divorce inclination in the couples applying for divorce. It was a quasi-experimental study with pretest, posttest and control group design. The statistical population of the present study included all the couples applying for divorce who referred to consultation centers in the city of Tehran in three months of the autumn of 2019. 30 couples applying for divorce were selected through purposive sampling method and they were randomly accommodated into experimental and control groups (each group of 15). The experimental group received nine ninety-minute sessions of emotionally-focused couple therapy (Johnson, et al, 2005). 2 couples from the experimental group and 2 from the control group discontinued participating in the study after the start of the intervention. The applied questionnaires in this study included marital burnout questionnaire (Painz, 1996) and the questionnaire of divorce inclination (Rosevelt, et al, 1986). T Findings the results showed that emotionally-focused couple therapy has significant effect on the marital burnout and divorce inclination in the couples applying for divorce (p < 0.001)
Keywords: Emotionally-focused couple therapy, Marital burnout, divorce inclination, divorce -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و سوم شماره 6 (پیاپی 174، بهمن و اسفند 1399)، صص 3079 -3085مقدمه
تدریس تحول آفرین به عنوان اهداف بیان شده یا بیان نشده برای افزایش تسلط دانش آموزان بر مفاهیم کلیدی تعریف میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر عوامل اجتماعی معلمان با میانجی گری مولفه های شخصیتی بر تدریس تحول آفرین انجام شد.
روش کارروش پژوهش توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 2 مشهد که در سال تحصیلی 98 -97 مشغول به تدریس می باشندکه با بررسی های صورت گرفته مشخص شد که 873 نفر در مقاطع ابتدایی مشغول به تدریس هستند که 329 نفر زن و 544 نفر مرد هستند. ابزار به کار رفته در پزوهش حاضر عبارتند از پرسشنامه تدریس تحول آفرین، پرسشنامه عوامل اجتماعی و پرسشنامه عوامل شخصیتی هگزاکو که با رعایت اصول احلاقی پژوهش، توسط اعضای نمونه تکمیل شد. داده های بدست آمده با بهره گیری از معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی با بهره مندی از نرم افزار SPSSتحلیل شد.
نتایجیافته های آماری نشان دهنده برازش مطلوب مدل و تایید معنادار مدل پژوهشگر بود (001/0≥P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که این یافته ها بیانگر اهمیت توجه به شاخصه های اجتماعی و روان شناختی در تدریس تحول آفرین آموزگاران می باشد.
کلید واژگان: تدریس تحول آفرین, مولفه های شخصیتی, آموزگاران, عوامل روانشناختی, عوامل اجتماعیIntroductionTransformational teaching is defined as stated or unspoken goals to increase students' mastery of key concepts. The aim of this study was to investigate the effect of teachers' social factors through the mediation of personality components on transformational teaching.
MethodsThe research method is descriptive correlation. The statistical population of the study is all primary school teachers in District 2 of Mashhad who are teaching in the 2018-2019 academic year. The studies revealed that 873 people are teaching in primary schools, of which 329 are women and 544 are men. The instruments used in the present study are the Transformational Teaching Questionnaire, the Social Factors Questionnaire and the Hexaco Personality Factors Questionnaire, which were completed by the sample members in accordance with the ethical principles of the research. The obtained data were analyzed using structural equations with partial least squares approach using SPSS software.
ResultsStatistical findings showed a good fit of the model and significant confirmation of the researcher model (P≥0.001).
ConclusionIt seems that these findings indicate the importance of paying attention to social and psychological characteristics in transformational teaching of teachers.
Keywords: Transformational teaching, Personality components, Teachers, Psychological factors, Social factors -
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و واقعیت درمانی بر امید به زندگیمقدمه
کمبود امید به زندگی زندانیان یکی از مسایل روانی در این افراد است و مرور پژوهش ها نشان از شکاف پژوهشی در زمینه درمان های موثر بر آن دارد. از این رو این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و واقعیت درمانی بر امید به زندگی مردان زندانی انجام شد.
روش کاراین پژوهش با استفاده از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. از جامعه آماری مددجویان مرد زندان شهرستان الیگودرز، تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه امید به زندگی- میلر و پاورز (1988) بود. برای تحلیل داده های پژوهش از کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که هر دو روش شفقت درمانی و واقعیت درمانی بر افزایش امید به زندگی مردان زندانی تاثیر معنی دار داشت (p≤0/001)؛ آزمون بن فرونی نشان از این داشت که روش شفقت درمانی موثرتر از روش واقعیت درمانی بود (p≤0/001).
نتیجه گیریبا وجود موثر بودن هر دو روش واقعیت درمانی و شفقت درمانی بر افزایش امید به زندگی مردان زندانی،استفاده ازروش شفقت درمانی به دلیل اثربخشی بیشتر پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: شفقت درمانی, واقعیت درمانی, امید به زندگی, مردان زندانیComparison of the effectiveness of compassion and reality therapy on the life expectancyIntroductionLack of life expectancy of prisoners is one of the psychological problems in these people and the review of research shows a research gap in the field of effective treatments. Therefore, this study was conducted to compare the effectiveness of compassion therapy and reality therapy on the life expectancy of male prisoners.
MethodsThis study was performed using a semi-experimental method with pre-test-post-test design with a control group. From the statistical population of male clients in Aligudarz prison, 45 people were selected using targeted sampling method and randomly divided into three groups. The research tool was the Life Hope Questionnaire - Miller and Powerz (1988). Bavarian covariance and follow-up test were used to analyze the research data.
ResultsThe research findings showed that both compassionate therapy and reality therapy had a significant effect on increasing the life expectancy of male prisoners (p≤0 / 001); Ben Freuni's test showed that compassionate method Therapy was more effective than reality therapy (p≤0 / 001).
ConclusionDespite the fact that both reality therapy and compassion therapy are effective in increasing the life expectancy of imprisoned men, the use of compassionate therapy is recommended due to its greater effectiveness.
Keywords: compassion therapy, Reality therapy, Life expectancy, imprisoned men -
زمینه و هدف
شناخت و بررسی عوامل موثر بر قوام و استحکام ازدواج ها و نهاد اجتماعی خانواده می تواند گامی مفید در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی مدل تعهد زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری تمایزیافتگی خود بود.
مواد و روش هادر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، از بین دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1396، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 400 نفر (200 زن و 200 مرد) انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان، تمایزیافتگی خود و تعهد زناشویی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه در دو مرحله در مسیرهای a و b و مسیر c انجام گرفت.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد سبک های دلبستگی ایمن و اضطرابی به طور معناداری واریانس متغیر تمایز یافتگی را تبیین می کنند. همچنین سبک های دلبستگی ایمن و اضطرابی به طور معناداری واریانس متغیر تعهد زناشویی را تبیین می کنند. در نهایت نیز، تمایز یافتگی به طور معناداری واریانس متغیر تعهد زناشویی را تبیین می نماید. این نتایج نشان دهنده نقش میانجیگرانه تمایز یافتگی در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و اضطرابی با تعهد زناشویی است.
نتیجه گیریازآنجایی که ازدواج و روابط زناشویی یکی از تصمیم های مهم زندگی در بزرگسالی محسوب می شوند می توان با تمرکز بر سبک های دلبستگی در بزرگ سالان و آموزش های پیش از ازدواج بر تعهد زناشویی و تداوم روابط بین زوج ها افزود.
کلید واژگان: سبک دلبستگی, تمایزیافتگی خود, تعهد زناشوییAim and BackgroundRecognizing and examining the factors that contribute to the consolidation of marriage and the social institution of the family can be a useful step towards promoting the culture of society. Therefore, the purpose of this study was to investigate the model of marital commitment based on attachment styles mediated by self-differentiation.
Methods and MaterialsIn a correlational study, among the married students of Islamic Azad University, Science and Research Branch of Tehran in 2017, using the available sampling method, 400 persons (200 women) were selected. They participated in the study, completed the Revised Adult Attachment Scale (RAAS), Differentiation of Self Inventory-Revised (DSIR), and Marital Commitment Questionnaire (MCQ). Data were analyzed through multiple regression in two stages in a, and b paths and c path .
FindingsResults showed that safe and anxiety attachment styles significantly explain the variance of selfdifferentiation. Also, safe and anxiety attachment styles significantly explain the variance of marital commitment. Finally, self-differentiation can significantly explain the variance of marital commitment. The results show that self-differentiation has mediator role in relationship between safe and anxiety attachment styles with marital commitment.
ConclusionThe results showed that since marriage and marital relationship are one of the important decisions in adulthood, focusing on attachment styles in adults can be supplemented with pre-marital education on marital commitment and continuity of relationships in couples.
Keywords: Attachment style, marital commitment, Self-differentiation -
زمینه و هدف
خودکشی دومین علت اصلی مرگ ومیر در بین نوجوانان در سراسر جهان با علل متفاوت است؛ ازاین رو هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین میزان برازش مدل پیش بینی تمایل به خودکشی بر اساس متغیرهای دشواری تنظیم هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و انعطاف پذیری خانواده با توجه به نقش متغیر میانجی تحمل پریشانی بود.
روش کارپژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری کلیه نوجوانان و جوانان خانواده های در آستانه طلاق شهر اصفهان در شش ماه دوم سال 1398 اجرا شد که براساس فرمول کوکران 373 نفر انتخاب و به پرسش نامه های پژوهش از قبیل مقیاس بک برای افکار خودکشی (Beck Scale for Suicidal Ideation-BSSI)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2009)، پرسش نامه انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد مدل پیش بینی تمایل به خودکشی بر اساس متغیرهای دشواری تنظیم هیجانی، انعطاف پذیری روان شناختی و انعطاف پذیری خانواده با توجه به نقش متغیر میانجی تحمل پریشانی از برازش مطلوبی برخوردار است و متغیر تحمل پریشانی می تواند در رابطه تمایل به خودکشی با دشواری تنظیم هیجانی، انعطاف پذیری روان شناختی و انعطاف پذیری خانواده نقش میانجی ایفا نماید (05/0≤p).
نتیجه گیریافزایش مهارت تحمل پریشانی می تواند سبب کاهش تمایل به خودکشی در افرا در معرض خطر گردد.
کلید واژگان: خودکشی, دشواری تنظیم هیجانی, انعطاف پذیری شناختی, انعطاف پذیری خانواده, طلاقBackground & AimsSuicide is the second leading cause of death among adolescents worldwide (1). Reducing suicide rates requires a wide range of public health interventions (2, 3). However, researchers and policymakers recommend strengthening positive social and family ties because family and social dependencies can reduce suicidal behavior in young people and adults (2). It is believed that the high prevalence of suicide in adolescents can be based on variables such as substance abuse (4), mood-emotional disorders (5), antisocial behavior (6), low self-esteem (7); Predicted family conditions (8), and poor economic conditions (9). However, few studies have examined the factors influencing it in families on the verge of divorce. The aim of the study was to determine the prediction of suicidal ideation based on the difficulty of emotional regulation, cognitive flexibility, family flexibility and distress tolerance in adolescents and young families on the eve of divorce in Isfahan.
MethodsThe present study was a descriptive correlation that was performed in the statistical population of all adolescents and young families on the eve of divorce in Isfahan in the second half of 2019. According to the Cochranchr('39')s formula, 373 people were selected and answered Beck Scale for Suicide Ideation Gratz & Roemer Difficulties in Emotion Regulation Scale, Dennis& Vander Cognitive Flexibility Inventory, Shakeri Family Flexibility Questionnaire (2003), Simons & Gaher distress tolerance scale, (2005). Data collected by Pearson correlation coefficient and stepwise regression were analyzed using SPSS-24 software.
ResultsFindings showed that the predictive model of suicidal ideation based on the variables of emotional regulation difficulty, psychological flexibility and family flexibility has a favorable fit with respect to the mediating role of distress tolerance. The anxiety tolerance variable can play a mediating role between the variables of emotion regulation difficulty, family flexibility and cognitive flexibility. It also means that the indirect path, which starts from the predictor variables and starts from the difficult path of emotion regulation, cognitive flexibility and family flexibility, ends in suicidal tendencies, while the stress tolerance variable acts as a mediating variable between the predictor variables. And be the criterion, has more validity than direct routes (p <0.05).
ConclusionThe results of this study show that suicide attempts in adolescents and young people living on the verge of divorce are influenced by individual, psychological and family variables, including difficulty in regulating emotion, cognitive flexibility, family flexibility and tolerance. Distress pointed out. Also, the present data showed that in this regard, the distress tolerance variable can be used as a mediating variable among the variables of suicidal ideation and difficulty in regulating emotion, cognitive flexibility and family flexibility and the effects of these variables on suicidal ideation. Adjust adolescents and young people living in divorced families; Therefore, according to the obtained result, due to limitations such as the use of the statistical population of families on the verge of divorce, caution should be observed in generalizing the research findings to individuals and other communities; Also, according to the findings of the present study, it is suggested that during the consensual divorce sessions offered to families, sessions be provided for children to teach them the skills of increasing anxiety tolerance to prevent self-harming behaviors. As a final result of the research, it can be said that increasing distress tolerance skills can reduce the tendency to commit suicide in high-risk maples.
Keywords: Suicide, Emotional difficulty, Cognitive flexibility, Family flexibility, Divorce -
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدلیابی اثربخشی خودارزیابی بر پیشرفت درس ریاضی با میانجیگری خودتنظیمی انجام شد. این تحقیق به روش میدانی صورت گرفت. جامعه ی آماری آن را تمامی دانش-آموزان دوره ی دوم متوسطه استان قم که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. حجم نمونه شامل 278 دانش آموز دختر پایه ی یازدهم رشته ی تجربی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه ی خودارزیابی جاج، ارز، بونو و تئورسن (2003)، پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) و آزمون ریاضی گردآوری و به روش همبستگی- مدل معادلات ساختاری و به وسیله ی نرم افزار Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و خودارزیابی با میانجیگری خودتنظیمی بر پیشرفت درس ریاضی تاثیر مستقیم دارد. در این میان رابطه ی همبستگی بین خودارزیابی و پیشرفت تحصیلی (r=0/42) و خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی (r=0/40) در سطح اطمینان 99 درصد معنی دار بود. نتایج پژوهش اهمیت راهبردهای خودارزیابی بر پیشرفت درس ریاضی را نشان می دهد. بر این اساس برای افزایش پیشرفت ریاضی دانش آموزان می بایست به آموزش این راهبردها توجه بیشتری نمود.
کلید واژگان: خودارزیابی, پیشرفت تحصیلی, خودتنظیمی, درس ریاضیThe purpose of this study was to investigate the modeling of self-assessment impact on mathematics achievement with intermediation of self-regulation. This research was conducted by field method. The statistical population consisted of all secondary school students of Qom province who were studying in the academic year of 1397-98. The sample size consisted of 278 female students in11th grade who were selected by multistage cluster sampling. Data were collected through self-assessment Questionnaire of Jaje, Currency, Bono and Thoresen(2003), Self-regulation Questionnaire of Bufard et al(1995) and Mathematics Test. Then structural equation modeling was used for correlation analysis and analyzed by Amos software. The results showed that the model fits well with the data of this study and self- assessment mediated by self-regulation has a direct impact on the progress of mathematics achievement. The correlation between self- assessment and academic achievement (r=0.42) and self-regulation and academic achievement (r=0.40) was significant at 99% confidence level. The results show the importance of self-assessment strategies on mathematics achievement. Accordingly, to increase students' mathematics achievement, more attention should be paid to teaching these strategies.
Keywords: self- assessment, academic achievement, self-regulation, math lesson -
زمینه و هدف
با توجه به مطالب بیان شده در متون علمی پزشکی، سرطان ریه یکی از علل مهم مرگ ومیر در بین زنان است که این موضوع در ایران بیشتر صدق می کند و باعث افت عملکرد زنان در خانواده می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با روش گشتالت و روانشناسی مثبت بر بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان ریه و مقایسه نتایج آن ها با یکدیگر صورت گرفت.
روش بررسیپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است که با طرح پیش آزمون - پس آزمون انجام شد. جامعه آماری از بخش انکولوژی بیمارستان ولیعصر (عج) شهرستان قم، به صورت دردسترس و تصادفی انتخاب گردید. در این پژوهش، نمونه ها به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و برای هریک از گروه های مداخله و کنترل، 10نفر در نظر گرفته شد که به طورکلی حجم نمونه، 30 نفر محاسبه گردید. طبق اصول روان درمانی، پروتکل های روان شناسی مثبت و گشتالت درمانی اجرا و جهت سنجش تاثیر این دو رویکرد، از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. داده ها به کمک آزمون کواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هامیانگین سنی نمونه ها، 2/12±50/41 سال بود. همچنین بین اثربخشی مشاوره گروهی با روش گشتالت درمانی و روانشناسی مثبت نگر، بر بهزیستی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان ریه، تفاوت وجود داشت (0/001=p).
درمجموع با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه ها ازنظر متغیر «بهزیستی روان شناختی» مشاهده شد. از بین 6 متغیر، تنها در 4 متغیر «پذیرش خود» (004/0=p)، «رابطه مثبت با دیگران» (0/002=p)، «زندگی هدفمند» (0/0021=p)و «رشد شخصی» (0/001=p)، تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود داشت.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین گروه ها ازنظر متغیر «بهزیستی روان شناختی» تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین روان درمانی مثبت، اثربخشی بالا و معنی داری داشته و گشتالت درمانی نیز دارای اثربخشی پایین و بدون معنا می باشد؛ بنابراین اثربخشی روان درمانی مثبت بیشتر از گشتالت درمانی است.
کلید واژگان: گشتالت درمانی, خوش بینی, مشاوره, بهزیستی روانشناختی, سرطانBackground and ObjectivesAccording to medical literature, lung cancer is one of the leading causes of mortality among women, which is more prevalent in Iran and leads to women’s function decline in the family. This study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of group counseling by Gestalt Therapy and Positive Psychology approach on psychological well-being in woman with lung cancer and comparing their results with each other.
MethodsThe present study is a quasi-experimental study with pre-test and post-test design. The statistical population was selected using random and convenience sampling from the Oncology ward of Valiasr Hospital in Qom city. In this research, the samples were divided into two groups of experimental and control, which 10 subjects were considered for each of the intervention and control groups, so that, in total, the sample size was calculated to be 30 subjects. According to the principles of psychotherapy, the protocols of Positive Psychology and Gestalt Therapy were implemented and a psychological well-being questionnaire was used to assess the effect of these two approaches. Data were analyzed using multivariate covariance analysis model.
ResultsThe mean age of the samples was 41.50±12.2 years. There was also a difference between the effectiveness of group counseling with Gestalt therapy and positive psychology on psychological well-being in women with lung cancer (p=0.001.( Overall, by controlling the pre-test effect, there was a significant difference between the groups in terms of the "psychological well-being" variable. Among the 6 variables, significant difference was observed between the groups only in 4 variables of self-acceptance (p=0.004), positive relationship with others (p=0.002), purposeful living (p=0.0021), and personal growth (p= 0.001).
ConclusionThe results of this study indicated that there was a significant difference between the groups in terms of "psychological well-being" by controlling for the pre-test effect. Moreover, positive psychotherapy has a high and significant effectiveness and Gestalt therapy has low and insignificant effectiveness. Therefore, the effectiveness of positive psychotherapy is higher than Gestalt therapy.
Keywords: Gestalt therapy, Psychiatric rehabilitation, Optimism, Consultation, Neoplasms -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و دوم شماره 3 (پیاپی 164، امرداد و شهریور 1398)، صص 1562 -1573
مقدمه عوامل متعددی در فرسودگی تحصیلی دانش آموزان نقش دارند و مرور پژوهش ها نشان دادند که بین خودکارآمدی و خودتنظیمی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی ارتباط وجود داد، اما آیا انگیزش تحصیلی می توان رابطه بین خودکارآمدی و خودتنظیمی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی را میانجی گیری بکند؟این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی انگیزش در روابط بین خودکارآمدی و خود تنظیمی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی انجام شد. روش کار روش تحقیق مطالعه حاضر، همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 350 نفر دانش آموز از جامعه آماری دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر تهران انتخاب شدند و به پرسش نامه های فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی تحصیلی میجلی و همکاران (2000)، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی زیمرمن و مارتیز-پونز (1986) و انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992) پاسخ دادند. نتایج نتایج آزمون مدل ساختاری نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با هر سه مولفه فرسودگی تحصیلی(خستگی تحصیلی، بی علاقگی و ناکارآمدی درسی) همبستگی منفی دارد (0/001≥p). انگیزه تحصیلی درونی به صورت منفی و بی انگیزگی تحصیلی و انگیزه تحصیلی بیرونی به صورت مثبت با مولفه های فرسودگی تحصیلی همبسته بودند (0/001≥p). در نهایت خود تنظیمی تحصیلی به صورت با مولفه های سه گانه فرسودگی تحصیلی همبسته بوده و ابعاد انگیزش تحصیلی به صورت معنادار رابطه بین خودتنظیمی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی را میانجیگری می کند (0/001≥p). در نهایت شاخص های برازندگی به دست آمده مدل کلی با داده های گردآوری شده، برازش مطلوب را دارد. نتیجه گیری انگیزش تحصیلی عنصری مهم و ضروری در دوره تحصیل است که می توان با تقویت و بهبود آن در دانش آموزان، موفقیت تحصیلی آنها را تضمین نمود.
کلید واژگان: انگیزش تحصیلی, خودکارآمدی تحصیلی, خود تنظیمی تحصیلی, فرسودگی تحصیلیIntroductionSeveral factors are involved in students' academic burnout and review of research has shown that there is a relationship between academic self-efficacy and academic burnout, but can academic motivation mediate the relationship between academic self-efficacy and academic self-regulation with academic burnout? Materials &
MethodsThe research method of this study was correlation based on structural equation modeling. Using cluster random sampling method, 350 students were selected from the statistical population of pre-school students in Tehran. Mitchell et al. (2000) answered Zimmermann & Martiz-Ponce self-regulation questionnaire and Waller et al. (1992) academic motivation questionnaire.
ResultsStructural model test results showed that academic self-efficacy was negatively correlated with all three components of academic burnout (academic fatigue, disinterest, and academic inefficiency) (p≤0.001). Internal academic motivation was negatively correlated with academic motivation and extrinsic motivation was positively correlated with academic burnout components (p≤0.001). Finally, academic self-regulation was correlated with the three components of academic burnout, and academic motivation dimensions significantly mediated the relationship between academic self-regulation and academic self-efficacy with academic burnout (p≤0.001). Finally, the fit model obtained overall model with the data collected, has a good fit.
ConclusionAcademic motivation is an important element in the educational process that can be enhanced and improved in students and can guarantee their academic success.
Keywords: academic motivation, Academic self-efficacy, Academic self-regulation, Academic burnout -
معروف است که قواعد شکلی را باید تفسیر مضیق کرد. این اندیشه در خود مبانی ای دارد؛ که مهم ترین آن حفظ نظم است. اما سوال این است که آیا این قواعد را می توان با توجه به اهداف خاصی تفسیر کرد؟ رویکردهایی وجود دارند که براساس آنها قواعد شکلی را می توان بنا به اهداف خاصی و غایت مدار تفسیر کرد. چنین رویکردی در نظام های مختلف بیگانه نیست و حتی لازمه پویایی قانونی و چابکی عدالت است. فلاسفه حقوق به واسطه ارتباط قواعد شکلی با حقوق بنیادین، اجتماع و در مجموع ارتباط دادن شخص و دولت به واسطه این قواعد اهدافی را برای چنین تفاسیری ارائه داده اند، اهدافی چون صحت نتایج، سودگرایی، کارایی و حق های شکلی از این قبیل اند.کلید واژگان: تفسیر, تفسیر غایت مدار, فلسفه آیین دادرسی, قواعد شکلیIt is well known that the procedural rules should be interpreted narrowly. This idea has its own foundations, most important of which is the maintenance of order, but the question is whether these rules can be interpreted in the light of certain goals? There are approaches on the basis of which the procedural rules can be interpreted on specific purposes and goals. Such an approach is not alien for different legal systems, even it is legal dynamics and agility of justice requirement. The philosophers of law, through the relationship of procedural rules to fundamental rights, society and, in general, connecting individuals to states through these rules, have set goals for such an interpretation, such as the accuracy of the results, Utilitarianism, efficiency and procedural rights.Keywords: Philosophy of procedure, interpretation, procedural rules, purposive interpretation
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 72 (اسفند 1397)، صص 937 -944زمینهیکی از مسائل زناشویی که موجبات مشکلات روانی و سردی رابطه و در نهایت طلاق زوجین می شود، دلزدگی زناشویی است. تحقیقات نشان داده که صمیمت جنسی می تواند باعث بهبود ارتباط زناشویی شود اما در زمینه مقایسه اثربخشی آموزش روش چند سطحی فلدمن و مهارت های صمیمانه بر آن شکاف پژوهشی وجود دارد.هدفاین پژوهش با هدف تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش روش چند سطحی فلدمن و مهارت های ارتباط صمیمانه بر صمیمیت جنسی زنان با دلزدگی زناشویی بود.روشاین پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. از جامعه آماری پژوهش زنان دچار دلزدگی زناشویی منطقه 8 شهرستان تهران، طی یک فراخوان عمومی، افرادی که شرایط شرکت در پژوهش را داشتند فراخوانده شدند؛ 36 نفر از این افراد، بصورت تصادفی در سه گروه 12 تایی با عنوان گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل جایگزین شدند. روش اجرا بدین ترتیب بود که ابتدا، پرسشنامه صمیمیت جنسی (بطلانی و همکاران، 1389) روی هر سه گروه اجرا شد، سپس جلسات روش چندسطحی فلدمن به مدت 10 جلسه جداگانه برای گروه آزمایش 1 و مهارت های ارتباط صمیمانه برای گروه آزمایشی 2 اجرا شد، اما برای گروه کنترل، هیچگونه مداخله ای اعمال نشد و بلافاصله بعد از اتمام مداخلات آزمایشی برای گروه های آزمایش و کنترل پس آزمون اجرا شد.یافته هانتایج کواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی نشان داد که هر دو رویکرد آموزشی فلدمن و مهارت های صمیمانه بر افزایش صمیمت جنسی زنان تاثیر دارد (0.001p≤) اما رویکرد آموزش مهارت های صمیمانه تاثیر بیشتری نسبت به روش فلدمن داشت (0.001p≤).نتیجه گیریبه منظور افزایش صمیمت جنسی می توان از رویکرد آموزش مهارت های صمیمانه استفاده کرد.کلید واژگان: روش چند سطحی فلدمن, مهارت های ارتباط صمیمانه, صمیمیت جنسی, دلزدگی زناشوییBackgroundMarital disturbance is one of the marital problems that causes mental and cold problems and couples' end-to-end divorce. Research has shown that sexual immorality can improve marital communication, but there is a research gap in comparing the effectiveness of Feldman multilevel education and intimate communication skills.AimsThe purpose of this study was to determine the effectiveness of multidimensional Feldman method and intimate communication skills on sexual intimacy of women with marital disturbance .MethodThis research was an applied and semi-experimental research with pre-test-post-test design with two experimental and one control groups. From the statistical population of the study, women with disturbing marital status in District 8 of Tehran were summoned in a public call to those who had conditions for participation in the study; 36 of them were randomly assigned into three groups of 12 with the title of experimental group 1, experimental group 2 and control were replaced. The method of doing this was to first perform the sexual intimacy questionnaire on all three groups, then Feldman multidimensional sessions sessions were conducted for 10 sessions for the experimental group 1 and the holistic communication skills for the experimental group 2, but for the control group, no intervention was applied and immediately after the completion of experimental interventions for the test and post-test control groups.ResultsThe results of multivariate covariance and post hoc test showed that both Feldman's educational approach and sincere skills had an impact on female sexuality (p≤0/001), but the sentimental training approach was more effective than Feldman's method Has (p≤0/001).ConclusionsIn order to increase sexuality, a sentimental training approach can be used.Keywords: Feldman multilevel method, intimate communication skills, sexual intimacy, marital distress
-
هرچند به ظاهر مفهوم قواعد شکلی امری بدیهی به نظر می رسد، برخلاف این ظاهر می توان گفت هنوز ماهیت، ویژگی ها و کارکردهای این قواعد آنچنان که شایسته است، تحلیل نشده و به راستی مفهوم و ویژگی های این قواعد مورد سوال است. از فلاسفه بسیار قدیمی می توان بنتام را نام برد که به تبیین مفهوم قواعد شکلی پرداخته است و از نظر وی قواعد شکلی وسیله اجرای حق های ماهوی هستند. قواعد شکلی هم از حیث اهداف و هم از حیث ویژگی ها و همچنین از حیث کارکردها از قواعد ماهوی متفاوت اند. این قواعد ابزار اعمال حاکمیت اند؛ ابزار تامین حق های شکلی اند؛ حالتی انتخابی دارند؛ بر قواعد ماهوی تفوق دارند؛ عوام فهم نیستند و به شیوه هایی خاص بین حق های شخصی و حاکمیت هارمونی برقرار می کنند و نظم را در بین خود مردم و همچنین بین دولت و مردم برقرار می سازند.کلید واژگان: آیین دادرسی مدنی, فلسفه دادرسی, قواعد شکلی, قواعد مثبت حقThe concept of procedural rules apparently is obvious, nevertheless, you can say, features of procedural rules not analyzed properly. Indeed, the nature of these rules is questioned. Bentham as one of very old philosophers has defined the concept of procedural rules. In his view, procedural rules are the means of enforcing substantive rules. Procedural rules in goals, features, and functions are different from substantive rules. These rules are the means of applying sovereignty, serving procedural rights, they are voluntary, they have supremacy on substantive rules, and they are technical concepts, with special ways they harmonize between personal rights and sovereignty, and do order between people themselves as well as people with sovereigntyKeywords: procedural rules, civil procedure, judgment philosophy, Public order, positive rules
-
یکی از حقوق توام با مقررات آمره اشخاص حقیقی، جواز تغییر تابعیت آن هاست. به موجب ماده 588 قانون تجارت، شخص حقوقی می تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است؛ مگر حقوق و وظایفی که بالطبع فقط انسان ممکن است دارای آن باشد، مانند حقوق و وظایف ابوت و بنوت. در قوانین موضوعه ایران قانون گذار برخلاف اشخاص حقیقی هیچ نص قانونی را به طور عام در خصوص تغییر تابعیت اشخاص حقوقی و به ویژه شرکت های تجارتی اختصاص نداده است و صرفا در خصوص شرکت های بامسئولیت محدود و شرکت های سهامی به طور خاص به بیان تغییر تابعیت در این شرکت ها پرداخته است. با درنظر گرفتن احاله حقوق و تکالیف اشخاص حقوقی به اشخاص حقیقی از یک طرف و خصوصیات خاص و ویژگی آمره بودن مسائل مربوط به تابعیت از طرف دیگر و نصوص محدود خاص قانونی در زمینه تغییر تابعیت شرکت های تجارتی در ایران و با توجه به پیش بینی نکردن مقررات موضوعه در خصوص تشریفات تغییر تابعیت، داشتن یا نداشتن جواز تغییر تابعیت درباره شرکت های تجارتی، و در صورت جواز، نحوه انجام آن در حقوق ایران مبهم است و در این مقاله سعی در پرداختن به آن شده است. در حقوق تطبیقی، این مسئله با عنوان حرکت مرزی شرکت ها به بحث گذاشته شده و در اساسنامه اتحادیه اروپا آزادی تاسیس شرکت ها به عنوان یک اصل پذیرفته شده و ممنوعیت تغییر تابعیت یا پذیرش تابعیت جدید که در قوانین سنتی برخی از کشورهای اروپایی بوده، به موجب اساسنامه یادشده تعدیل یافته است؛ اما در حقوق ایران آمره بودن آن قوی تر به نظر می رسد.
کلید واژگان: اشخاص حقوقی, اصل 81 قانون اساسی, تابعیت, نظم عمومیAltering of nationality is a right for persons. Accordance with rule 588 commercial law, legal persons can have the hole of right and duties of persons, exempt rights and duets that only human can has that because of his nature such as rights and duties of fatherhood, sonny etc. in Persian law unlike persons, there is not any rule about altering of nationality for legal persons especially companies and there is some text only about ltd and stock company altering nationality. Regarding with referring of right and duty of legal persons to nature persons beside especial characteristic and mandatory nature of nationality and special limited text about altering of nationality in Persian law and regarding with absence of special legal about form of nationality altering, is it permitted or not. The way of do that if it is permitted is vague and in this article debated about that. In comparative law this matter debated as border mobility of companies and it is accepted such as principle in Treaty establishing the European Economic Community and prohibition of altering nationality or acceptance of new nationality that cited in some internal laws modified, but in Persian law altering of nationality is a mandatory rule and altering of that is not permitted bye will.Keywords: legal persons, rule 81 substantial law, nationality. Public order
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.