mohammad ali heidari
-
امنیت روانی به معنای حفظ جان، مال، آبرو و موقعیت های اجتماعی و خانوادگی فرد از ناحیه خطرات، تهدیدها و عوامل بیرونی می باشد. هرگونه تهدیدی نسبت به امنیت روانی جامعه به معنای تهدید سلامت جامعه و متلاشی شدن همگرایی و انسجام و مسیر پیشرفت آن محسوب می شود. پرسش مهم این است که حکومت اسلامی چه وظیفهای برای حق برخورداری شهروندان از امنیت روانی بر عهده دارد؟
در این نوشتار که بهصورت توصیفی تحلیلی نگارش یافته، با بررسی برخی آیات، روایات و مستندات فقهی مرتبط با امنیت روانی و با اشاره به راهکارها و بسترهایی که برای ایجاد امنیت روانی مورد توجه شارع حکیم بوده است، مدیریت و تدبیر امور مختلف، حفظ امنیت ساختار حکومت، ایجاد امنیت برای نهادها، ارزش ها و هنجارها، فرهنگ و اعتقادات و باورها و ایدئولوژی حاکم بر نظام و اجتماع و حفاظت و صیانت آن ها از هرگونه تعرض و تعدی، از جمله وظایف حکومت اسلامی در قبال تامین و حفظ امنیت روانی جامعه قلمداد شده است.کلید واژگان: حکومت اسلامی, امنیت روانی جامعه, حریم خصوصیMental or psychological security means preserving an individual’s life, property, honor, social, and family status from risks, threats, and external factors. Any threat to psychological security of society is considered a threat to the health of society leading to disintegration, disruption, and hindering its progress. The crucial question is “what responsibilities does the Islamic government have towards ensuring the psychological security of citizens?”
In this paper written with a descriptive-analytical approach, various aspects of mental security are examined through the analysis of certain Qur’anic verses, narrations (traditions), and jurisprudential documents. The procedures and the context for ensuring mental security of broad interest to the Wise Divine Legislator are also mentioned. The paper also highlights the management and planning of different affairs, the preservation of the security of the government structure, the establishment of security for institutions, values, norms, culture, beliefs, and ideologies prevailing in the government system and society, and safeguarding them against any form of threat or encroachment as part of the responsibilities of the Islamic government in ensuring and maintaining the mental security of the society.Keywords: Islamic Government, Social Mental Security Of Society, Privacy -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 56 (زمستان 1402)، صص 508 -525
هدف مقاله تبیین سیاستها و ضوابطی است که دین مبین اسلام و فقه القران در مسیر انتقال محتوا در رسانههای گروهی به مثابه گزارههای الزامی به آنها نگریسته و آنها را ضرورت ارتباطات دینی در رسانه های گروهی میداند.براساس استقرای نگارنده آنچه ضوابط فقه القران نقل در رسانه است مختصرا عبارتند از: ا- جریان آزاد اطلاعات ممنوع نیست، مگر در مواردی که نهی صریح از شارع مقدس دریافت شده و یا مصلحتی موجد حکم ثانوی منع آزادی اطلاع رسانی و وجوب سانسور گردد. ب- عدالت در اطلاع رسانی به معنای مساوات بین مردم در زمینه دریافت اطلاعات و ممنوعیت تبعیض در دادن سرویس اطلاعاتی به مخاطبان رسانه های خبررسانی از دیگر سیاستهای اختصاصی در نگاه شارع است. ج- فعال بودن سیستم اطلاع رسانی نیز سیاستی دیگر است که بعد ایجابی و جنبه فعلی دارد. براساس، این سیاست، سیستم اطلاع رسانی نباید نسبت به آنچه در جامعه می گذرد، بی اعتنا باشد و باید به مقابله با جریانات ناسالم خبری پرداخته و خدمت رسانی به اهداف نظام اسلامی را در دستور کار خود قرار دهد.
کلید واژگان: رسانه های جمعی, فقه القران, حقوق ایران, تبلیغات رسانه ایThe purpose of this article is to explain the policies and criteria that the religion of Islam and the jurisprudence of the Qur'an in the way of transmitting content in the mass media is seen as mandatory propositions and considers them a necessity of religious communication in the mass media. The Qur'an is quoted in the media and is briefly as follows: A. The free flow of information is not prohibited, except in cases where an explicit prohibition has been received from the Holy Shari'a or an expedient reason arises from a secondary ruling prohibiting freedom of information and the obligation to censor. B- Justice in information means equality between people in receiving information and prohibition of discrimination in providing information service to the audience of news media are other specific policies in the view of the Shari'a. C- Activation of the information system is another policy that has a positive dimension and a current aspect. According to this policy, the information system should not be indifferent to what is happening in society and should deal with unhealthy news flows and put service to the goals of the Islamic system on its agenda.
Keywords: Mass Media, Quranic Jurisprudence, Iranian Law, Media Propaganda -
زمینه و هدف
عمل حج دارای آثار و پیامدهای فراوانی از حیث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد اقتصادی امنیت حج از منظر قرآن، روایات و فقه المذاهب است.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر با توجه به محتوای بحث، توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتاب خانه ای از جمله کتب فقهی و مقالات است. آرا و دیدگاه های فقهای شیعه و اهل سنت محور تحلیل بحث حاضر است.
ملاحظات اخلاقی:
استناد دقیق به منابع، به ره گیری از متون فقهی معتبر و دست اول، راهنمای اخلاقی پژوهش حاضر است.
یافته هابرقراری امنیت در سفر معنوی حج، به مثابه تلاش برای اتحاد اقتصادی برای کشورهای مسلمان، بهره مندی از مزایای اقتصادی آن، ارایه الگوی اخلاقی-اقتصادی برای جوامع مسلمان و اطعام فقیران و نیازمندان در این ایام است.
نتیجه گیریامنیت حج می تواند تلاشی برای سامان بخشیدن به دین و دنیای حج گزاران، جوامع اسلامی و همه عوامل برگزاری حج باشد. کنگره عظیم انسانی می تواند کشورهای اسلامی را به صورت یک بلوک سیاسی-اقتصادی مشترک المنافع نشان دهد و هر یک از مناسک حج تجلی پیوند معنویت و توان اقتصادی مسلمانان است.
کلید واژگان: حج, امنیت, ابعاد اقتصادی, قرآن, فقه المذاهبBackground and AimHajj has many political, economic, social and cultural effects and consequences. In this regard, the aim of the current research is to examine the economic dimensions of Hajj security from the perspective of the Qur'an, hadiths and religious jurisprudence.
Materials and methodsIn this research, according to the content of the discussion, the descriptive-analytical method and reference to library sources, including jurisprudence books and articles, have been chosen. The opinions and views of Shia and Sunni jurists are the focus of the analysis of the present discussion.
Ethical considerations:
Accurate reference to sources, use of authentic jurisprudential texts and first hand is the ethical guide of this research.
FindingsEstablishing security in the spiritual journey of Hajj is an effort for economic unity for Muslim countries, benefiting from its economic benefits, providing an ethical-economic model for Muslim societies and feeding the poor and needy in these days.
ConclusionHajj security can be an attempt to organize the religion and world of pilgrims, Islamic societies and all factors of Hajj. The huge human congress can show the Islamic countries as a political-economic bloc of common interests and each of the Hajj rituals is a manifestation of the connection between the spirituality and the economic power of Muslims.
Keywords: Hajj, Security, Economic Aspects, Quran, religious jurisprudence -
عدم ارایه تعریف مشخص از هیجان و اختلال روانی در فقه و ناهمخوانی اصطلاح فقهی «جنون ادواری» با تعریف جنون در روانشناسی، تعیین مرزهای مسوولیت ناشی از رفتار را با ابهام روبه رو می کند. از این رو برای شناخت هیجان و اختلال روانی، بررسی عوامل پیدایش آنها مهم است. هیجان حالتی است ناشی از عوامل محیطی شخص سالم برای دفع خطر و یا برای بروز احساس، دچار می شود. اما اختلال روانی ناشی از عوامل درونی بوده و به نقصان عملکرد مغز می انجامد. در این پژوهش پرسش اصلی این است که گستره مسوولیت کیفری و مدنی برای اختلال روانی و هیجان چه مقدار است؟ در پاسخ به این پرسش ضمن پیشنهاد قرار گرفتن جنون ادواری در زمره اختلالات روانی به نظر می رسد که شخص دچار اختلال روانی به لحاظ عدم تمایز خوب از بد، مسوولیت کیفری ندارد. همچنین به جهت عدم اعتبار قراردادهای این افراد، مسوولیت مدنی قراردادی متوجه این افراد نبوده و تنها مسوولیت مدنی غیرقراردادی ثابت است. اما در خصوص شخص هیجانی، به دلیل عملکرد درست مغز، فقط برای هیجان دافع خطر بجز جنایت عمدی بر نفس مسوولیت کیفری وجود نداشته و در کلیه موارد، مسوولیت های کیفری و مدنی ثابت است.
کلید واژگان: هیجان, جنون, اختلال روانی, مسوولیت, فقه, روانشناسیLack of specific definition for mental emotion and disorder in Feqh, inconsistency of the term “periodic insanity” and the definition of insanity in psychology have made it vague to determine responsibility boarders of behavior. Therefore it is important to review the genesis factors of mental thrill and disorder. Emotion is a state which is caused by outer factors of a person in order to reflect danger or show feelings. On the other hand, mental disorder is caused by inner factors and malfunction of brain. The main question of this article is the relationship between criminal and civil responsibility and mental disorder and emotion. To answer this question it is assumed that the case study person has no criminal responsibility, because he/she has no ability to recognize between good or bad. Also due to the lack of validity of these people’s contracts, there would be no contractual responsibility for them and only non-contractual responsibility is fixed for them. Because of the proper function of brain, for the emotional person-just for the emotion to reflect danger-there is no criminal responsibility. In other cases, there will be a solution for criminal and civil responsibilities.
Keywords: emotion, Feqh, insanity, psychology, mental disorder, responsibility -
ازجمله باورهای اجتماعی در حوزه خانواده این است که در روابط زوجین باید آداب و رسوم، عرفیات و اخلاق حاکم باشد و با منطق شرعی و قانونی نمی توان و نباید به مسایل روابط زوجین وارد شد. براین اساس، برخی چندان موافق با الزامات شرعی و قانونی در حوزه روابط زوجین نیستند و معتقدند قرآن کریم نیز با احاله امر به عرف این اندیشه را تایید کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل تعارض قاعده لزوم معاشرت به معروف با الزامات فقهی -حقوقی در حوزه روابط زوجین به روش تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه منابع مکتوب فقهی در حوزه روابط زوجین در خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان داد که هم در استنباط احکام فقهی روابط زوجین و هم نظام قانونگذاری باید قاعده معاشرت به معروف مورد توجه قرار گیرد. همچنین این نتیجه حاصل شد که الزامات فقهی و حقوقی به تنها با قاعده معاشرت به معروف در تعارض نیست، بلکه یکی از ضمانت اجراهای قاعده لزوم معاشرت به معروف است.
کلید واژگان: قاعده لزوم معاشرت به معروف, الزامات فقهی روابط زوجین, مقررات قانونی روابط زوجین, روابط زوجینOne of the social beliefs in the field of family is that customs and ethics should be governed in marital relationships, and a Sharia and legal logic cannot and should not be involved in this matter. In this regard, some people don't agree with Sharia and legal requirements in marital relationships and believe that the Holy Quran confirms that by ordering to follow customs. This analytical-documentary research was conducted with the aim of reviewing and analyzing the conflict between the rule of the necessity of behaving reasonably and jurisprudential-legal requirements in marital relationships; thus, all written jurisprudential sources in the field of marital relationships within family were analyzed. The results demonstrated that the rule of the necessity of behaving reasonably should be taken into account in both extracting the jurisprudential rulings of couples' relationships and legislative system. Moreover, jurisprudential and legal requirements are not only in conflict with the rule of the necessity of behaving reasonably, but they are one of the executive guarantees of the rule of the necessity of behaving reasonably.
Keywords: rule of the necessity of behaving reasonably, jurisprudential requirements of marital relationships, legal regulations of marital relationships, marital relationships -
مجله فقه مقارن، پیاپی 19 (بهار و تابستان 1401)، صص 105 -131قانونگذار ایران با وضع ماده 45 الحاقی به قانون مبارزه با مواد مخدر مجازات اعدام را برای چهار گروه از مجرمین در نظر گرفته است. از زمان تصویب این قانون تاکنون فقه پژوهان و حقوقدانان برای این نحوه از جرم انگاری و تعیین مجازات سنگین اعدام انتقاداتی را وارد داشته اند لکن به تحلیلها و نقدها از نقطه نظر فقه فریقین کمتر توجه شده است. از این رو ضروری است در پژوهشی نو مبانی فقهی ماده 45 الحاقی به قانون مبارزه با مواد مخدر با تاکید بر فقه مقارن بررسی، تحلیل و نقد شود. بر این اساس یافته پژوهش حاضر آن است که ادله و مبانی فقهی تعیین انحصاری مجازات اعدام مقرر در ماده 45 را پشتیبانی نمی کند، بلکه بررسی و تحلیل مبانی و ادله فقهی نتایج دیگری را حاصل می نماید. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است.کلید واژگان: مبانی فقهی, فقه مقارن, افساد فی الارض, جرایم مواد مخدر, ماده 45 قانون مبارزه با مواد مخدرFighe Maqaran, Volume:10 Issue: 19, 2023, PP 105 -131Iranian legislator has provided the death penalty for four groups of criminals by enacting Article 45 of the Addendum to the Anti-Narcotics Law. Since the approval of this law, scholars and jurists have criticized this way of criminalizing and determining the heavy death penalty, but less attention has been paid to the analyzes and criticisms from the viewpoint of jurisprudence of Islamic schools of thought. Therefore, it is necessary to investigate, analyze and criticize the jurisprudential foundations of Article 45 of the Addendum to the Anti-Narcotics Law with an emphasis on comparative jurisprudence. Based on this, the findings of the current research are that the jurisprudential evidences and foundations do not support the exclusive determination of the death penalty stipulated in Article 45, but the examination and analysis of the jurisprudential foundations and evidences yield other results. The method of this research is descriptive-analytical using library resources.Keywords: Jurisprudential foundations, Comparative Jurisprudence, Corruption in the World, drug crimes, Article 45 of the Anti-Narcotics Law
-
نفقه زن باردار و جنین از موضوعات مهمی است که کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در این مقاله تلاش شده در پرتو احکام متغیر تحلیل شده و به بررسی ضمانت کیفری آن نیز پرداخته شود. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای موضوع مورد اشاره بررسی شده است. یافته های مقاله بر این امر دلالت دارد نفقه زن و جنین بر عهده مرد است اما چنانچه زن از روی نشوز خانه شوهر را ترک کند، نفقه او ساقط می شود و حامله بودن زن تاثیری در سقوط نفقه وی ندارد ولی نفقه نگهداری و حفظ جنین بر عهده پدر فرزند می باشد. در رابطه با نفقه زن باردار طبق نظر اکثر فقها و قانون مدنی، اگر زن در طلاق رجعیه باشد در زمان عده، مستحق نفقه و اسکان است اما مطلقه باینه فقط در صورتی که باردار باشد، مستحق نفقه است. اما در مورد نفقه زن باردار در عده وفات، قول مشهور آن است که زن مستحق نفقه نیست. نتایج نشان داد نفقه از جمله موضوعاتی است که از احکام متغیر به دلیل توجه به مقتضیات زمانی و شرایط زوجه تاثیرپذیراست. مهم ترین تاثیر احکام متغیر در دامنه و گستره نفقه و به عبارتی مصادیق نفقه است که هم در فقه و هم در حقوق موضوعه تابع عرف و شرایط اجتماعی زوجه است. ترک انفاق از سوی مرد با ضمانت کیفری همراه بوده و مجازات حبس برای آن تعیین شده است.
کلید واژگان: نفقه, زن باردار, جنین, ضمانت کیفری, احکام متغیرAlimony for pregnant women and fetuses is one of the important topics that an attempt was made to analyze it in the light of variable verdicts and to examine its criminal sanction. The current paper is descriptive and analytical and has been explored using the library method. The findings of the present paper indicate that alimony of the wife and fetus is the responsibility of the man, but if the woman leaves her husband's house due to her refusal to fulfill her marital duties, her alimony will be reduced, and the fact that the woman is pregnant has no effect on the reduction of her alimony. But the child's father is responsible for maintaining and alimony of the fetus. Regarding the alimony of a pregnant woman, according to the opinion of most jurists and civil law, if a woman is in a retrograde divorce, she is entitled to alimony and during the period of idah, but a divorced woman is entitled to alimony only if she is pregnant. But regarding the alimony of a pregnant woman of dead husband, the woman is not entitled to alimony. The alimony is one of the subjects that are affected by variable sentences due to the consideration of the time requirements and conditions of the wife and the examples of alimony, which are subject to the custom and social conditions of the wife. Husband refusal to pay alimony to wife is punishable by imprisonment penalty.
Keywords: alimony, Pregnant Wife, Fetus, Criminal Sanction, Variable Verdicts -
در تمام جوامع بشری با توجه به نظام حقوقی حاکم، در مقابل جرایمی که در حوزه امور جنسی اتفاق می افتد تدابیر کیفری یا غیر کیفری به عنوان راهکار های مقابله با آنها مطرح می شود. در حقوق کیفری اسلام برخلاف نظامهای حقوقی در کشورهای غربی، تجاوز جنسی در بستر روابط زناشویی میان زوجین حتی اگر بدون رضایت انجام شود، مصداق تجاوز جنسی به شمار نمی رود و قانونگذار اسلام این گونه اعمال را در حیطه ازدواج جرم ندانسته است. این در صورتی است که در غرب، نزدیکی بدون رضایت با همسر و سایر مصادیق خشونت های جنسی با درجه خفیف تر پیش بینی و جرم انگاری شده، و چنانچه عمل جنسی با وجود عدم رضایت همسر انجام گیرد تجاوز جنسی در روابط زناشویی محسوب می شود. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به دنبال پاسخگویی به مساله نحوه ی برخورد سیاست جنایی اسلام و غرب در مقابله با پدیده تجاوز جنسی است که علت مطالعه در فقدان تحقیق مستقل در مطالعه این موضوع به شیوه تطبیقی است. نتایج حاکی از آن است که در هر دو نظام اسلام و غرب نسبت به پیشگیری کیفری تدابیر قابل توجهی اتخاذ شده است، با وجود این در سیاست جنایی اسلام بر خلاف غرب در عرصه پیشگیری های غیر کیفری چه در بعد تدابیر پیشگیری اجتماعی و چه وضعی با لحاظ وضع احکامی چون ممنوعیت اعمالی نظیر خلوت زن و مرد نامحرم و تبرج و زینت نمایی، در کنار ترغیب به ازدواج و نهی از عزب زیستن و سخت گیری در ازدواج، حفظ فاصله لازم میان زن و مرد در اختلاط ها، تسهیل عرصه های مشارکت جامعوی در پاسخ دهی کیفری در عرصه مقابله با تجاوز جنسی نظیر درآوردن چشم چشم چران یا قتل اجنبی در فراش یا حکم وجوب در دفاع از ناموس در کنار ضوابط خاص ناظر بر پیشگیری کیفری مانند دشواری اثبات، منع اشاعه فحشا و علنی بودن اجرای کیفر به منظور عبرت آموزی اجتماعی در زمره تدابیری است که تفوق نظام جنایی اسلام بر غرب را نشان می دهد.
کلید واژگان: خیار غبن, قرارداد یک جانبه, عقد یک تعهدی, زمان قبولی, قبول فعلیIn all human societies, according to the prevailing legal system, criminal or non-criminal measures are proposed as ways to deal with sexual crimes. In Islamic criminal law, unlike the legal systems in Western countries, sexual assault in the context of marital relations between couples, even if it is done without consent, is not considered an example of sexual assault, and the Islamic legislator has not considered such acts as a crime in a marriage. This is the case that in the West, intimacy with the spouse without consent and other examples of sexual violence with a milder degree are predicted and criminalized, and if the sexual act is performed despite the spouse's lack of consent, it is considered sexual assault in marital relations. Employing a descriptive-analytical method, the present study seeks to answer the problem of how the criminal policy of Islam and the West deal with the phenomenon of sexual assault, which is due to the lack of independent research in the study of this issue in a comparative manner. The results indicate that in both the Islamic and Western systems, significant measures have been adopted in relation to criminal prevention, howerver, in the criminal policy of Islam, in the field of non-criminal prevention, both in terms of social prevention measures and the situation regarding the establishment of rules such as the prohibitions on the secluded intimacy of non-mahram men and women and adornment, along with the encouragement to marriage and the prohibition of celibacy and strictness in marriage, maintaining the necessary distance between men and women in public, facilitating the areas of community participation in criminal response in the field of dealing with sexual assault, such as banning perverts or murdering a stranger in bed, or the mandatory sentence in defense of one's honor, in addition to the special rules regarding criminal prevention, such as the difficulty of proof, the prohibition of the spread of prostitution, and the public execution of the punishment for the purpose of setting an example, are among the measures that shows the superiority of the criminal system of Islam over the West.
Keywords: Sexual Assault, Criminal Prevention, Non-criminal Prevention, Criminal Policy of Islam, Criminal Policy of the West -
زمینه و هدف
حقوق مالی زوجین از عرف و شرایطی که زوجین در آن زندگی می کنند، اثر می پذیرد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر نیز بررسی جایگاه عرف در تعیین حقوق مالی زوجین از منظر فقه امامیه است.
مواد و روش هابرای بررسی موضوع حاضر از روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر اسناد و منابع فقهی و حقوقی اسلامی بهره برده شد.
یافته هابنای زندگی مشترک با ابتناء بر محبت، تعاون و از خود گذشتگی است. برای دستیابی به این معیارهای اصیل و بنیادین نیازمند در نظر گرفتن تحولات و تغییرات در حقوق، تکالیف و به تبع آن نظام حقوقی در جامعه اسلامی هستیم که از آن با عنوان عرف یاد می شود.
ملاحظات اخلاقیانجام پژوهش حاضر با در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی از جمله دقت در منابع و ارجاع-دهی علمی میسر شده است.
نتیجه گیریمبنا قرار دادن عرف به معنای اهمیت تنظیم حقوق و تکالیف در نظام خانواده، توجه به شرایط زمانی و مکانی، خارج نشدن از معیارهای فراگیر شریعت اسلامی و تقدم قداست نظام خانواده و زندگی زوجین بر امور فرعی است.
کلید واژگان: عرف, حقوق مالی, زوجین, فقه امامیه, شریعت اسلامBackground and AimThe financial rights of the couple are affected by the customs and conditions in which the couple lives. Accordingly, the purpose of this study is to examine the position of custom in determining the financial rights of couples from the perspective of Imami jurisprudence.
Materials and MethodsTo investigate the present issue, a descriptive and analytical method was used, relying on Islamic jurisprudential and legal documents and sources.
FindingsBuilding a life together based on love, cooperation and self-sacrifice. In order to achieve these original and fundamental criteria, we need to consider the changes and changes in law, duties, and consequently the legal system in Islamic society, which is called custom.
Ethical considerationsThe present study has been made possible by considering ethical considerations such as accuracy in sources and scientific references.
ConclusionEstablishing custom means the importance of regulating rights and duties in the family system, paying attention to temporal and spatial conditions, not going beyond the universal standards of Islamic law, and prioritizing the sanctity of the family system and the couple's life over minor matters.
Keywords: custom, Financial Law, Couples, Imami Jurisprudence, Islamic law -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 48 (زمستان 1400)، صص 501 -521
وحدت وجود به معنای سریان وجود مطلق الهی در ذره ذره عالم هستی است. یعنی ذات هستی یکی است که مصداق آن خداوند متعال است و عالم هستی ظهور و تجلی خداوند است. یعنی عالم هستی، ظلی از ذات الهی است. لذا نگارنده با این سوال که اصلی ترین موضوع عرفان نظری یعنی وحدت وجود در قرآن کریم و در کلام مفسران آن چگونه مطرح شده است؟ مساله را از طریق گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بررسی تعدادی از آیات قرآن کریم و کلام معصومین پیگیری می نماید و با این فرض که موضوع وحدت وجود در تعداد زیادی از آیات قرآن کریم و همچنین در موارد زیادی از سخنان اولیاء الهی دیده می شود، به دنبال آن است که ثابت نماید مهم ترین موضوع عرفان نظری یعنی وحدت وجود در آیات زیادی از قرآن کریم و سخنان زیادی از بزرگان آمده است.
کلید واژگان: تجلی, اصالت وجود, ظهور, کثرت, عرفان نظریThe unity of existence means the circulation of the absolute existence of God in every bit of the universe. That is, the essence of existence is one, the example of which is God Almighty, and the universe is the manifestation of God. That is, the universe is a shadow of the Divine Essence. Therefore, the author with the question that the main subject of theoretical mysticism, i.e., the unity of existence in Holy Qur'an and in the words of its commentators has been raised? Follows up the issue by collecting information in a library and in a descriptive – analytical manner and by examining a number of verses of Holy Quran and the words of Innocent Imams, assuming that the issue of unity exists in many verses of Holy Quran and also the divine saints are seen in many cases of speeches, seeking to prove that the most important subject of theoretical mysticism, namely the unity of existence, is found in many Verses of Holy Qur'an and numerous words of the Great people and intellectuals.
Keywords: Manifestation, nobility of existence, Emergence, Theoretical mysticism -
در عصر حاضر، رسانه ها از نظر فقه شیعه یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین وسایل ارتباط اجتماعی هستند. از سوی دیگر، یکی از علومی که می تواند هنجارهایی برای رسانه ها با توجه به جهانی بودن آن تعیین کند، علم «فقه دینی» است. در میان گزاره های فقهی مذهبی، قاعده «مصلحت» می تواند بیشترین تاثیر را در تعیین هنجار برای رسانه ها داشته باشد. بر این اساس، سوال اصلی این تحقیق آن است که جایگاه و کاربرد مصلحت در رسانه ها چیست و چگونه تعیین می شود؟ فرضیه تحقیق این است که مصلحت اندیشی، مهمترین قاعده حاکم بر رسانه ها و فعالیت های آن است که از روش اسنادی برای بررسی این فرضیه استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که عنصر مصلحت در رسانه ها تعیین کننده انتشار اخبار و اطلاعات است. همچنین در این تحقیق مشخص شد که معیشت، نظام سیاسی، عدالت و امنیت از مهمترین مشوق هایی است که می تواند بر فعالیت صحیح رسانه ها حاکم باشد تا به هیچکدام از این موارد و ذینفعان آن در جامعه، آسیب نرسد. نتیجه آنکه مقاله حاضر برای توضیح مفهوم مصلحت فقهی دینی در رسانه ها و مطالعه انگیزه های مترتب بر آن و همچنین معرفی مرجع تعیین مصلحت در رسانه ها سازماندهی شد.
کلید واژگان: مصلحت, مصلحت فقهی, رسانهIn the present day, the media is one of the most important and influential means of social communication from the viewpoint of Shi'a religious jurisprudence. On the other hand, one of the sciences that can set norms for the media considering its universality is the science of “Religious jurisprudence”. Among the religious jurisprudential propositions, the “expedience” rule can have the most impact on setting the norm for the media. Accordingly, the main question of this research is, “what is the status and use of the expedience institute in the media?” The research hypothesis is that expedience is the most important rule governing the media and its activities, which used the documentary method to investigate this hypothesis. The findings of this research are that the element of expedience in the media determines the propagation of news and information. It was also found that maintaining the country's livelihood and political system, justice and security are among the most important incentives, which are the most important materials that should govern media activities in order not to harm one of them. Therefore, this article is organized to explain the concept of religious jurisprudential expedience in the media and to study the motivations and introduce the expedience determining reference in the media.
Keywords: Expedience, Jurisprudential Expedience, Media -
تاسیس حد شرعی «افساد فی الارض» در نظام کیفری ایران اولین بار در قانون مجازات اسلامی سال 1392 انجام پذیرفت. بدین ترتیب قانون گذار یک عنوان مجرمانه جدید به بخش «حدود» افزون کرد. اتخاذ این رویکرد و ورود عنوان مجرمانه در قانون کیفری با توجه به سابقه فقهی و تقنینی آن که سالها با جرم محاربه همسان و یکسان بود و تفکیک این جرم از محاربه، همچنین به کارگیری قید مبهم و تشکیکی «به طور گسترده» در تحقق این جرم؛ ابهامات و انتقادات جامعه فقهی و حقوقی را در پی داشت. بر این اساس ضروری است مبانی فقهی جرم انگاری افساد فی الارض مورد بازخوانی قرار گیرد. از این رو پرسش اصلی فراروی پژوهش عبارت است از اینکه «مبانی فقهی جرم انگاری افساد فی الارض چیست؟». فرضیه پژوهش آن است که علیرغم آنکه قانون گذار کیفری ایران کوشش کرده است بر اساس مبانی فقهی دست به جرم انگاری استقلالی این نهاد بزند، لکن مبانی فقهی و فتاوا فقها از این نظر پشتیبانی کافی را نمی نماید و توسعه افساد فی الارض به غیر از جرم محاربه موجه نمی باشد.
کلید واژگان: محاربه, افساد فی الارض, ادله فقهی, قانون مجازات اسلامیWarlord and corruption on earth are among the security crimes in the Islamic Penal Code adopted in 1392, which are separated from each other and each has its own instances. But what is important in the meantime is that some perpetrators of these crimes are not psychologically and medically able to bear the punishment, so it remains to be seen whether, given the importance and severity of these two crimes, mental, psychological and medical disabilities can to be considered as just agents of punishment? This fundamental question provides the basis for independent research. Well-known jurists do not consider Muscat as a punishment for some mental illnesses such as insanity. However, the well-known arguments in this regard seem to be insufficient and are in conflict with some other arguments. Despite the innovation, the Islamic Penal Code and the Code of Criminal Procedure also have shortcomings. Therefore, the research hypothesis is that psychological problems, including insanity, which are confirmed by specialized doctors, can be the cause of the fall or conversion of the perpetrators of warlords and corruption on earth. The research method is descriptive-analytical using library resources.
Keywords: Warlord, Corruption on Earth, Mental Disorders, Authenticity of Medical Theories -
هدف
پژوهش حاضر تلاش می کند محتوا، قلمرو، ضوابط و تطبیقات پزشکی قاعده ضرورت را تبیین نموده تا از رهگذر بررسی مصادیق نوپیدای قاعده در مسایل پزشکی، مشکلات فقهی حقوقی برخی از مسایل روز را حل نماید.
مواد و روش هااین پژوهش با روش مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است که با مراجعه به متون قرآنی و روایی و علمی اطلاعات لازم به دست آمده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته هاقاعده ضرورت (الضرورات تبیح المحظورات) یکی از قواعد اصطیادی از نصوص است که از جمله مستندات قرآنی آن می توان به آیات 173 سوره ی مبارکه بقره و 145 از سوره انعام اشاره نمود. این قاعده ظرفیت تاثیرگذاری فراوان در حوزه های گوناگون فقه و حقوق داشته و در حل بسیاری از مشکلات و مسایل مستحدثه و نوظهور نقش اساسی دارد. لکن در فقه اسلامی کمتر مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است.
نتیجه گیریامروزه وجود ضرورت های شخصی در حوزه های گوناگون زندگی خصوصا مسایل پزشکی اقتضا می کند قاعده «ضرورت» بیشتر مورد بررسی قرار گیرد تا حدود و ضوابط اجرای آن تبیین گردد و فقه پژوهان به خوبی بتوانند در هنگام بررسی مسایل، از این قاعده استفاده نمایند.
کلید واژگان: ضرورت, اباحه, محظور, فقه پزشکی, پزشکی اسلامیPurposeThe present study tries to explain the content, scope, rules and medical applications of the rule of necessity in order to solve some of the current jurisprudential problems by examining emerging examples of the rule in medical issues.
Materials and MethodsThis research has been done by the method of library studies and in a descriptive-analytical method, which has been obtained and analyzed by referring to Quranic, narrative and scientific texts.
FindingsThe rule of necessity (the necessities of explaining the necessities) is one of the doctrinal rules of the texts, among which the Quranic documents include verses 173 of Surah Al-Baqarah and 145 of Surah Al-An’am. This rule has a great impact capacity in various fields of jurisprudence and law and plays a key role in solving many emerging problems and issues, but in Islamic jurisprudence has been less studied in detail.
ConclusionNowadays, the existence of personal necessities in various areas of life, especially medical issues, requires the rule of "necessity" to be further studied in order to explain the limits and criteria of its implementation and jurisprudential scholars can use this rule well when studying issues.
Keywords: Necessity, Obscenity, Confinement, Medical Jurisprudence, Islamic Medicine -
در میان فقها بحثی وجود دارد که آیا علم قاضی به واقعه از بیرون تاثیری در حکم او می تواند داشته باشد یا خیر به این معنا که حتی اگر از رخداد فیمابین دو طرف دعوا به هر نحوی مطلع است باز آنچه برای او حجت است تا بتواند بر اساس آن حکم کند صرفا امارات تعیین شده از ناحیه شارع است که همانا بینه و اقرار می باشد، یا علم قاضی بدون امارات معینه نیز برای صدور حکم حجیت دارد. ثمره این بحث در اعتبار اجتهاد و یا کفایت علم مقلد ممکن است از جهت مناط و ملاک واحد آن، خود را نشان دهد و مفید واقع شود. بررسی امارات(بینه و اقرار) از آن جهت که امری کاملا تخصصی در حوزه تخصص مجتهد است پس بر فرض اثبات این مطلب که بینه و اقرار در اثبات دعوی و حکم موضوعیت دارد در نتیجه اجتهاد برای قضاوت لازم می شود، و در صورتی که بتوانیم اثبات کنیم بینه و اقرار صرفا طریقیت به واقع دارند پس از هر راهی که واقع برای قاضی منکشف شود قاضی می تواند حکم صادر کند، بنابراین اجتهاد لازم نیست.
کلید واژگان: طریقیت, موضوعیت, اجتهاد, اماراتThere is a debate among the jurists as to whether the judge's knowledge of the event can have an external effect on his verdict, in the sense that even if he is aware of the event between the two parties in any way, what is valid for him to rule based on it, is only the hints appointed by the Sharia which are evidence and confession, or the knowledge of a judge without specific hints has the authority to issue a rule. The result of this debate on the validity of ijtihad or the adequacy may show itself and be useful in terms of its single criteria. Since examination of the hints (evidence and confession) is a completely specialized matter in the field of expertise of a mujtahid, then assuming that indication and evidence are relevant in proving a claim and verdict, then ijtihad is necessary for judgment, and if we can prove evidence and confession are only a way to the truth then the truth is revealed to the judge and the judge can issue a verdict, so ijtihad is not necessary.
Keywords: path, subjectivity, ijtihad, hints -
هدف
مساله ناباروری یکی از پدیده هایی است که برای برخی از خانواده ها به عنوان معضل اساسی مطرح شده است؛ اما علم پزشکی برای رفع این مشکل چاره اندیشی هایی کرده است که با توجه به پیروی عموم مردم از احکام اسلامی، مشروعیت داشتن این اعمال ضروری است. فقها در این باره نظرات گوناگونی بیان کرده اند اما در این میان آنچه که مورد بحث قرار نگرفته است، جایگاه و تاثیر مقاصد شریعت و آیات مبین مقاصد در مشروعیت باروری های پزشکی است. بر این اساس پرسش اصلی پژوهش عبارت است از اینکه «مقاصد شریعت چه تاثیری در مشروعیت باروری های پزشکی دارد؟». هدف پژوهش تحلیل جایگاه مقاصد شریعت در مشروعیت باروری پزشکی می باشد.
مواد و روش ها:
این پژوهش با روش مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است که با مراجعه به متون قرآنی و روایی و علمی اطلاعات لازم به دست آمده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها:
یافته های تحقیق نشان می دهد که آیات شریفه ای همچون «ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا إلیها وجعل بینکم موده ورحمه...»(روم: 21) و سایر ادله مبین مقاصد شریعت این مهم را به خوبی بیان می نمایند که حفظ کانون خانواده و پیوستگی و محبت بین زوجین از مقاصد اصلی تشریع ازدواج در نظر شارع مقدس بوده است لذا افعال و رفتارهایی همچون باروری های پزشکی که همسو با این مقصد شریعت قرار گیرد دارای مشروعیت است.
نتیجه گیریبر پایه آنچه تاکنون آوردیم، فرزندی که از راه باروری مصنوعی پدید می آید، در همه صورتهای یاد شده، پاک است و صاحبان آن دو جز نخستین، یعنی اسپرم و اوول، پدر و مادر او هستند و او دارای همه حقوق و تکالیفی است که هر فرزند دیگر دارد، خواه یکی از دو صاحب آن اجزای نخستین یا هر دو، شناخته و معین باشند و خواه ناشناخته و نامعین.
کلید واژگان: آیات مبین مقاصد شریعت, مقاصد شریعت, باروری پزشکی, تلقیح مصنوعی, روشهای پیشرفته کمکی تولید مثلPurposeInfertility is one of the phenomena that has been raised as a major problem for some families. However, medical science has taken measures to solve this problem, which is necessary for the legitimacy of these practices, considering the public following the Islamic rules. The jurists have expressed various opinions in this regard, but in the meantime, what has not been discussed is the position and influence of the purposes of the Sharichr('39')a and the verses expressing the purposes in the legitimacy of medical fertility. Accordingly, the main question of the research is "What effect do the purposes of Sharia have on the legitimacy of medical fertility?" The purpose of this study is to analyze the position of Sharia intentions in the legitimacy of medical fertility.
MethodsThis research has been carried out by the method of library studies and in a descriptive-analytical manner, which has been obtained and analyzed by referring to Quranic, narrative and scientific texts.
FindingsThe results show that verses such as "I created you to fast Yath I Zvaja Nfskm Ltsknva Lyha Vjl Bynkm love mercy ..." (I: 21) and other evidence suggest great religious purposes, itchr('39')s important to say that Preservation of the family unit and cohesion and love between couples have been the main purposes of marriage legislation in the view of the holy sharichr('39')a, so actions and behaviors such as medical fertility that are in line with this purpose of the law have legitimacy.
ConclusionBased on what we have brought so far, a child born through artificial insemination is pure in all the above cases, and its owners are the first two, namely the sperm and the first, his parents, and he has all the rights and It is the duties that every other child has, whether one of the two owners of those first components or both are known and definite or unknown and indefinite.
Keywords: Verses Indicating the Purposes of Sharia, the Purposes of Sharia, Medical Fertility, Artificial Insemination, Advanced Methods of Assisted Reproduction -
رسانه های جمعی کارکردهای فردی همچون هویت یابی ، اطلاع رسانی ، تعامل اجتماعی و تفریح دارند که علاوه بر این موارد ؛ کارکردهای اجتماعی و اصلی را در بر می گیرد. این کارکردها شامل پیوستگی ، همبستگی ، تداوم ، سرگرمی و بسیج اجتماعی است . در نظام ایران رسانه ها باید بکوشند که در چارچوب هنجارهای اجتماعی، اصول اخلاقی و مبانی فقهی فعالیت داشته باشند. از جمله فعالیت های رسانه جمعی مربوط به تبلیغات رسانه ای است. تبلیغات رسانه ای با بهره مندی از رسانه های نوین و متنوعی که در راستای پیشرفت تکنولوژی به وجود آمده اند، در راستای تاثیرگذاری بر زندگی اجتماعی و حتی فرهنگ افراد واقعیتی انکار ناپذیر بوده که حتی فراتر از یک تبلیغ ساده یا پیوند دهنده و معرفی کننده فروشنده به خریدار و بالعکس است، بلکه تاثیرات عمیق و حتی بنیادی در زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصاددی و فرهنگی دارد و از جمله منابع اصلی مالی در رسانه ها مطرح میشود.در مقاله حاضر به تحلیل و بررسی تکلیف رسانه های جمعی در رابطه با تبلیغات رسانه ای از منظر فقه و حقوق ایران پرداخته شده است.
کلید واژگان: رسانه های جمعی, فقه وحقوق ایران, تبلیغات رسانه ایMass media have individual functions such as identification, information, social interaction and entertainment, in addition to which; It includes social and main functions. These functions include cohesion, solidarity, continuity, entertainment and social mobilization. In the Iranian system, the media should try to operate within the framework of social norms, moral principles and jurisprudential principles. Among the mass media activities are related to media advertising. Media advertising, with the use of new and diverse media that have been created in line with the advancement of technology, in order to influence the social life and even the culture of people, is an undeniable reality that goes beyond even a simple advertisement or linking and introducing the seller. It is to the buyer and vice versa, but it has profound and even fundamental effects in the social, political, economic and cultural fields and is considered as one of the main financial sources in the media. The media is covered from the perspective of Iranian jurisprudence and law.
Keywords: mass media, Iranian jurisprudence, law, media propaganda -
مهر از حقوق مختص زنان در شرع اسلام است. می توان دلیل تشریع این حق را حمایت از زن و تمایز جایگاه وی در سبک زندگی اسلامی دانست. اگرچه با تصویب قانون حمایت خانواده، نظام حقوقی ایران به دنبال سهولت دادخواهی زنان در دعاوی خانواده بوده است؛ اما تلقی دادگاه ها از دعوای مطالبه مهر مستند به سند رسمی، به عنوان دعوای تشریفاتی و الزام زن به پیگیری مهر از طریق دایره اجرای ثبت پیش از طرح دعوا، مطالبه مهر را با چالش مواجه نموده است. چنانکه از یک سو، حق دادخواهی برای زنان محدود می شود و از سویی دیگر، عدم سابقه ثبت رسمی بسیاری از اموال زوج موجب عدم شناسایی اموال وی برای استیفای مهر از سوی دایره اجرای ثبت خواهد شد و این امر زمینه مناسبی برای انتقال یا اختفای اموال زوج به دیگران را تا زمان اقامه دعوا را فراهم می سازد.در این پژوهش تلاش می شود که ماهیت تشریفات یادشده در ماده 113 قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه از حیث مقررات بالادستی یا مقررات عادی بودن مورد بررسی قرار گرفته و سپس به این پرسش پاسخ داده شود که آیا دعوای مطالبه مهر مستند به سند رسمی از دعاوی تشریفاتی است یا غیر تشریفاتی؟ چنانکه باور به لزوم مراجعه به دایره اجرای ثبت پیش از اقامه دعوا، نتیجه ای جز رد دعوای فاقد رعایت این امر را به دنبال نخواهد داشت و دادخواهی امری غامض برای زنان محسوب خواهد شد.
کلید واژگان: دعوا, مهر, سند رسمی, دادرسی تشریفاتی, اجرایثبتThe seal is the exclusive right of women in Islamic law. Thereason for legislating this right can be considered as supportingwomen and distinguishing their position in the Islamic way oflife. However, with the passage of the Family Protection Law,the Iranian legal system has sought to facilitate women'slitigation in family litigation; However, the courts' perceptionof the seal claim as documented in an official document as aceremonial claim and the woman's obligation to pursue theseal through the pre-litigation registry has challenged the sealclaim. On the one hand, the right to sue is restricted forwomen, and on the other hand, the lack of official registrationof many of the couple's property will prevent the property fromrecognizing his property to be sealed by the registry office, andthis is a good ground for transferring or hiding property.Provides couples to others until litigation.
Keywords: Litigation, Seal, Official Document, Ceremonial Proceedings, Registration -
هدف
هدف از پژوهش حاضر تحلیل احکام فقهی حقوقی اعسار از پرداخت مهر (با تاکید بر رویه قضایی) است.
مواد و روش هادر حقوق ایران، پذیرش اعسار زوج، مانع زندانی شدن اوست. پیش از این، رویه قضایی بر رد دعاوی اعسار و یا تعیین اقساط و مهلت نامناسب جهت رعایت معاش زنان بود. با پیدایش سیاست زندانزدایی، رویه قضایی دوگانهای بر پذیرش بدون ضابطه این دعاوی رقم خورد و در نتیجه، استیفای مهریه ناممکن شد.
یافته هادر این تحقیق ضمن بیان مفاهیم، با محوریت دادنامهای، ابعاد مختلف دعوای اعسار بررسی شده است. در بخش نخست به این مهم اشاره میشود که به لحاظ عدم افزایش دارایی زوج در پی تعهد به پرداخت مهریه و ناآگاهی دادگاه از پیشینه مالی وی، رویه بر پذیرش اعسار زوج است. در تعیین اقساط و یا اعطای مهلت در پرداخت مهریه، با توجه به دیدگاه فقهای امامیه، دادگاه با لحاظ توان بالقوه زوج میتواند به تقسط مهریه و یا اعطای مهلت مناسب تا پرداخت کامل آن اقدام ورزد و نباید به مصادیق بالفعل بسنده کند. عدم توجه به این معیارعموما سبب عدم تعیین اقساط و یا مهلت مناسب برای ادای دین میشود.
نتیجه گیریاز آنجایی که تعهدات بیتالمال در فقه امامیه و حقوق ایران محدود میباشد؛ در این مواقع نمیتوان مهریه را از آن محل استیفا کرد.
کلید واژگان: اعسار, مهریه, تقسیط, اثبات دعوا, رد دعوا, بیت المالPurposeThe purpose of this study is to Analysis of the legal jurisprudential rulings on the insolvency payment of dowry(With emphasis on judicial procedure).
Materials and MethodsIn Iranian law, the acceptance of a couple's imprisonment prevents them from being imprisoned. Previously, the judicial procedure was to reject the claims of usury or to determine the installments and the inappropriate deadline for the observance of women's livelihood. With the advent of the policy of deprivation of liberty, dual jurisprudence led to the unconditional acceptance of these claims, and as a result, it became impossible to enforce the dowry.
FindingsIn this research, while expressing the concepts, with the focus on litigation, different dimensions of usury lawsuits have been investigated. In the first part, it is pointed out that in terms of not increasing the couple's assets due to the obligation to pay the dowry and the court's ignorance of his financial background, the procedure is to accept the couple's debts. In determining the installments or granting a deadline for the payment of dowry, according to the view of the Imami jurists, the court can install the dowry or grant a suitable deadline until the full payment in terms of the couple's potential, and should not be satisfied with actual cases. Failure to pay attention to this criterion usually leads to not determining the appropriate installments or deadline for paying the debt.
ConclusionSince the obligations of the treasury are limited in Imami jurisprudence and Iranian law; In these cases, the dowry cannot be revoked from that place
Keywords: Bailiff, Dowry, Installment, Proof of litigation, Rejection oflitigation, Treasury -
مجله فقه مقارن، پیاپی 13 (بهار و تابستان 1398)، صص 297 -316این تحقیق به منظور ارائه نگاهی نو نسبت به قیاس و کاربرد آن در حقوق اسلامی نگاشته شده است. مرور بر مبانی تجربی در این باره نشان می دهد که اکثر پژوهشهای قبلی بر اختلاف گسترده نظری میان فقهای شیعه و سنی تاکید کرده اند. غالبا باور بر این بوده که میان شیعه و سنی، مشابهتی در کاربرد نظری قیاس وجود ندارد. ولی برخلاف تصورات رایج، شباهت نظری گسترده ای در بهره گیری از قیاس میان فقی هان امامیه و اهل سنت وجود دارد. علمای امامیه هم چون علمای اهل سنت در بسیاری از موارد از قیاس بهره می گیرند؛ اما آن را با عناوین دیگری مانند تنقیح مناط و... به کار می برند. به این ترتیب شیعیان مخالف کاربرد قیاس در امور فقهی نیستند؛ بلکه آنها کاربرد قیاس را در کلیه امور نمی پذیرند؛ در حالی که فقی هان تسنن هر زمان که برای مسئله ای حکم یا قاعده ای در قرآن یا روایات نبینند و یا دلیلی از اجماع بر آن مسئله نیابند قیاس را حجت می دانند، به دلیل ادراک علل احکام در امور غیرتعبدی با عنایت به بشری بودن آن و هم چنین به دلیل عدم امکان دسترسی به علل واقعی تمامی احکام شرعی. در مقابل، شیعیان نسبت به کاربرد قیاس در کلیه امور به دیده تردید می نگرند و اما عملا در موارد زیادی، از قیاس بهره می گیرند و تنها در موارد محدودی با ابزارهای دیگری به استنباط احکام می پردازند.کلید واژگان: قیاس, حقوق اسلامی, امامیه, اهل سنتFighe Maqaran, Volume:7 Issue: 13, 2019, PP 297 -316This research is designed to provide a new look at the analogy (Qias) and its application in Islamic law. An overview of empirical foundations suggests that most previous studies have emphasized the widespread disagreement between Shia and Sunni jurisprudents. It is often believed that there is no analogy between Shia and Sunni in the theoretical application of analogy. However, contrary to common beliefs, there is a broad resemblance to the use of analogy between jurisprudents of Imamiyyah and Sunni scholars. The jurisprudents of Imamiyyah, like the Sunni jurisprudents, use the analogy in many cases; but they use it with other titles, such as Tanqih-e Manat, etc. Thus, Shiites do not oppose the use of analogy in jurisprudential affairs; they do not accept the use of analogy in all affairs; whereas the Sunni jurisprudents do not have any reason to question analogy whenever there is no reason for a ruling in the Quran or narratives. They are convinced to use analogy because of the perception of the causes of Sharia Laws in issues related to everyday life of human, and also because of the inability to access to the true causes of all religious laws. In contrast, Shiites are skeptical about the use of analogy in all affairs, but practically, they use analogy in many cases and only in limited cases, they try to infer the laws with other means.Keywords: Analogy, Islamic law, Imamiyyah, Sunnis
-
سابقه وهدف
نوع بیهوشی می تواند در میزان فشار داخل چشم اثر بگذارد بخصوص اگر از نوع بیهوشی کامل (جنرال) باشد که معمولا همراه با لوله گذاری می باشد.هدف از این تحقیق مقایسه اثر ماسک راه هوایی حنجره ای و وارد کردن لوله داخل تراشه ای بر روی فشار داخل چشمی در جراحی کاتاراکت میباشد.
سابقه و هدفنوع بیهوشی می تواند در میزان فشار داخل چشم اثر بگذارد، به خصوص اگر از نوع بیهوشی کامل (جنرال) باشد که معمولا همراه با لوله گذاری می باشد. هدف از این تحقیق، مقایسه اثر ماسک راه هوایی حنجره ای و وارد کردن لوله داخل تراشه ای بر روی فشار داخل چشمی در جراحی کاتاراکت می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی یک سویه کور بود، 61 بیمار در دو گروه 36 نفر (ETT) و گروه 25 نفر (LMA) تقسیم شدند. اینداکشن بیهوشی با داروهای میدازولام، فنتانیل، لیدوکایین، پروپوفول و اتراکوریوم انجام شد. در هر دو گروه فشار داخل چشم، 5 دقیقه قبل و بعد از بیهوشی با دستگاه شیوتز اندازه گیری شدند.
یافته هایافته های این تحقیق نشان می دهد که فشار داخل چشم در هر دو گره بعد ازبیهو شی کاهش داشته است، ولی در گروه LMAکاهش بیش تری مشاهده شد که معنی دار بود(P<0/05). ضربان قلب در دو گروه تغییری نداشت(P<0/05). فشارخون در هر دو گروه کاهش داشت ولی بین دو گروه تغییری نداشته است.
استنتاجنتایج این تحقیق نشان می دهد که بعد از القا بیهوشی عمومی، فشار داخل چشم کاهش داشته که این کاهش با ماسک حنجره ای بیش تر بوده است. بنابراین از ماسک حنچره می توان به عنوان یک الترناتیو مناسب برای کاهش فشار چشم در جراحی عمومی استفاده کرد.
کلید واژگان: فشار داخل چشم, ماسک حنجره ای راه هوایی, لوله داخل تراشهBackground and purposeThe method of anesthesia affects intraocular pressure (IOP), especially general anesthesia which is sometimes administered with endotracheal tube (ETT) insertion. The aim of this research was to compare the effect of laryngeal mask airway (LMA) and ETT on intraocular pressure in cataract surgery.
Materials and methodsIn a single blind randomized clinical trial, 61 patients were divided into two groups: ETT group (n=36) and LMA group (n=25). Induction of anesthesia was with midazolam, fentanyl, lidocaine, propofol, and atracurium in both groups. IOP was measured by Schiotz tonometer 5 minutes before and after induction of anesthesia in both groups.
ResultsIOP was found to decrease in both groups, but the decrease was significantly higher in LMA group (P<0.05). Heart rate did not show any significant changes in the two groups (P>0.05) Blood pressure decreased in both LMA and ETT groups but was not different between the two groups.
ConclusionAccording to current study, IOP decreased after induction of general anesthesia and the decrease was higher in LMA group. Therefore, LMA can be used as an alternative in general surgery to reduce IOP.
Keywords: intraocular pressure, laryngeal mask airway, endotracheal tube -
تفسیر متون دینی و قواعد حاکم بر آن همواره یکی از مباحث مهم دانش های زبانی از جمله علم اصول فقه بوده و هست. یکی از اصول حاکم بر تفسیر متون دینی که نقش مهم و تاثیرگذاری در جریان استنباط ایفاء می کند ارتکاز عرف است. ارتکاز تلقی و فهم اولیه مردم نسبت به یک چیز است که در اعماق ذهن و افکار آنها رسوخ کرده است و لذا در نظام گفتگو همواره مورد توجه طرفین است. حال سوال اصلی این است که آیا «ارتکاز» نقشی در استنباط احکام فقهی- حقوقی دارد؟ آیا شخص متکفل استنباط لزوما باید به ارتکاز عرف توجه داشته باشد یا خیر؟ فرضیه این پژوهش آن است که با توجه به اینکه شارع مقدس در مقام تشریع با مردم و برای هدایت آنان سخن می گوید و لذا به ارتکازات آنان توجه دارد و اگر در موردی آن را قبول ندارد صریحا اعلام می کند تا جلوی انحراف مردم گرفته شود. فقهای عظام نیز در تفسیر متون دینی بارها به این قاعده تمسک کرده اند و استنباط حکم شرعی را با توجه به این مهم انجام داده اند. این پژوهش با ارائه تعریفی جامع از ارتکاز و تبیین زوایای آن درصدد احیای ظرفیت های شگرف آن است. یافته این پژوهش آن است که قاعده ارتکاز در تفسیر متون دینی، اثبات برخی حقوق، جلوگیری از تطویل مباحث اصولی ایفای نقش می کند.کلید واژگان: ارتکاز, متون دینی, استنباط احکام, حقوق معاملات, مسائل اصولیThe interpretation of religious texts and the rules governing it have always been and are the important topics of linguistic knowledge, including the principles ofIslamic jurisprudence. Ertekaz in common law is one of the principles governing the interpretation of religious texts that plays an important and influential role in the process of deduction. Ertekaz is the initial perception of people about one thing that has penetrated the depths of their minds and thoughts, therefore; in the system of dialogue, it is considered by the parties. The main questions in this study are whether Ertekaz has a role in deducing legal- jurisprudence law or not, and whether the mujtahid necessarily pays attention to Ertekaz in common law or not. The hypothesis of this research is in view of the fact that the saint legislator speaks to the people as a law maker to guide them and also he considers their perceptions (Ertekazat) and if he does not accept that, he explicitly proclaims to prevent them from being deviated. The great jurists have repeatedly relied on this rule in the interpretation of religious texts, and they have deduced the religious judgment from this point of view. The researchers in this study tried to revive the magnificent capacities of Ertekaz through presenting its comprehensive definition and explaining its aspects. The findings of this study showed that the law of Ertekaz had effects on interpreting the religious texts, providing some law, and preventing long discussions on the principles ofIslamic jurisprudence.Keywords: Ertekaz, Religious texts, Inference of religious law, Law of transactions, Principles of Islamic jurisprudence
-
در بسیاری از روایات شیعی، مساله کفر مخالفان مطرح شده است و برخی از علمای امامیه نیز بر اساس همین روایات، حکم به کفر مخالف نموده، آنها را از حوزه اسلام خارج دانسته اند. در خصوص حوزه معنایی مخالف، از روایات و کلام علمای امامیه برداشت می شود که مقصود مسلمانی است که شیعه اثناعشری نباشد. مخالفت نیز گرچه می تواند در حوزه های مختلفی، مانند اعتقاد به تجسیم و تشبیه و جبر و تفویض باشد، لکن بارزترین مصداق مخالفت، مخالفت در مساله امامت و ولایت است. از سویی، در روایات بسیاری نیز تصریح شده که هر کس توحید و نبوت را بپذیرد، مسلمان است و تمام احکامی که برای مسلمان ثابت است، بر او نیز جاری می شود. بررسی روایات مرتبط در هر دو سو و نیز مراجعه به سایر روایات و کلام علمای امامیه نشان می دهد که هیچ یک از دو حکم اسلام و کفر را نمی توان به طور مطلق برای تمام مخالفان ثابت نمود؛ بلکه هم در حوزه حکم به اسلام و کفر و هم در معنای مخالف باید حکم به تفصیل نمود. آنچه می توان به طور یقینی ثابت نمود این است که کفر به معنای خروج از اسلام تنها برای مخالف معاند ثابت است، اما برای سایر اصناف مخالف، یعنی مخالف جاهل و منکر، حکم به اسلام می شود و اطلاقات و عموماتی که در روایات وارد شده و کفر را برای مطلق مخالف ثابت می کند، بر مراتب و درجات مختلف کفر و ایمان حمل می شود.کلید واژگان: کفر مخالف, کفر, اسلام, ایمانThe issue of the disbelief (Kufr) of the Shia's opposition (Mukhaalif) has been raised in many Shiite traditions, based on which, some Imami scholars considered the mukhaalif to be disbeliever (kaafir) and out of the realm of Islam. In terms of the meaning of mukhaalif, Shiite narrations and the writings of Shi'ite scholars convey that mukhaalif includes all Muslims other than twelver Shiites. Though opposing (mukhaalafah) can be in various fields, such as believing in anthropomorphism (tajsim), materialization of Allah (tashbih), predestination (jabr) or delegation (tafwid), however, the most striking instance of opposing is the rejection of the Imamate and leadership of the twelve Imams. On the other hand, many traditions explicitly affirm that anyone who accepts the belief of the unity of God (tawhid) and the prophethood of Prophet Muhammad (s), is considered as a Muslim and all of the rulings of a Muslim are applicable to him/ her. The analysis of these two groups of traditions and referring to the other relevant traditions and the writings of Shiite scholars indicate that neither of Islam and kufr can be proved for the mukhaalif in an absolute manner, nevertheless, a separation between the various meanings of kufr and the different types of mukhaalif is necessary. What can be certainly proved is that kufr, in the sense of being out of the realm of Islam, is only applicable to the prejudiced mukhaalif, and the other two types of mukhaalif, being ignorant and denier, are considered Muslims. However, the inclusiveness of some traditions to all types of mukhaalif, and categorizing them as disbelievers is justified by the different levels and degrees of belief and disbelief.Keywords: heresy of the opposition, heresy, Islam
-
امروزه زندگی در دنیای باخبری، بشر را با چالش های جدی روبرو ساخته است؛ دسترسی ساختارشکنانه به اطلاعات و عدم پایش نسبت به صلاحیت های افراد می تواند منجر به خطای تحلیل گردد؛ از دیگر سو هر چند آگاهی از خبر و اطلاعات در زندگی افراد نقش مهمی ایفا می کند؛ اما بی خبری نیز می تواند در برخی موارد از نگاه روان شناختی امنیت آفرین باشد؛ به این علت است که رسانه ها از اخبار در جهت دهی افکار عمومی استفاده می کنند؛ البته تاثیر خبر در قدرت انتخاب و تصمیم گیری مخاطب پوشیده نیست که با توجه به این مهم- ناگزیر- به تدوین قواعد و اصول نظارت و هدایت مطلوب خبر هستیم.
در این میان، قواعد فقهی واجد کارایی و هماهنگی مناسبی با شرایط گوناگون است که حوزه خبر و خبررسانی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ لذا با نگاهی جامع به کاربرد قاعده مصلحت در اطلاع رسانی می توان خبر را از زمان جمع آوری تا هنگام اعلام به وسیله این قواعد کنترل نمود و مطابق با احکام فقهی و مقاصد شریعت، قانونمند ساخت؛ بر این اساس- در این پژوهش- مبانی فقهی و حقوقی مصلحت بیان شده، سپس ضمن اشاره به وجوه مختلف مصلحت و چارچوب نظری آن و نیز اطلاع رسانی و فرآیندهای بررسی شده، در پایان برخی مصادیق مورد ابتلا در حوزه خبر و اطلاع رسانی مورد بررسی قرار گرفته است.کلید واژگان: مصلحت, رسانه, قواعد فقهToday, life in the world of information has faced serious challenges for human beings; Deconstructive access to information and lack of monitoring of individuals' competencies can lead to analysis errors; On the other hand, although awareness of news and information plays an important role in people's lives; But ignorance can also be psychologically safe in some cases; This is why the media use the news to direct public opinion; Of course, the effect of news on the power of choice and decision-making of the audience is not hidden.
In the meantime, jurisprudential rules have good efficiency and coordination with various conditions, and the field of news and information is no exception to this rule; Therefore, with a comprehensive look at the application of the rule of expediency in information, the news can be controlled by these rules from the time of collection to the time of announcement and can be legalized in accordance with the rules of jurisprudence and the purposes of Sharia; Accordingly, in this research, the jurisprudential and legal principles of expediency are stated, then, while pointing to the various aspects of expediency and its theoretical framework, as well as information and processes studied, at the end, some examples in the field of news and information are examined. Is located.Keywords: Expediency, Media, Rules of Jurisprudence -
یکی از موجبات ارتداد که احکام ویژه ای در نظام کیفری اسلام بر آن مترتب می شود انکار یکی از ضروریات دین است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا در انکار ضروری دین که موجب ارتداد است علم و آگاهی شخص انکار کننده هم نقش دارد یا اینکه انکار ضروری دین به هر صورتی که باشد موجب ارتداد می شود؟ در مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به نقش علم در انکار ضروری دین پرداخته ایم و نتایج حاصل از آن در مجموع بیانگر این است که علم و آگاهی انکار کننده به ضروری دین بودن آنچه انکار می کند از شروط اصلی تحقق ارتداد است. پس از بررسی اختلاف موجود بین فقهای امامیه در خصوص اینکه آیا انکار ضروری دین سبب مستقل برای ارتداد است یا انکار ی که مستلزم انکار دین شود موجب ارتداد است؟ به این نتیجه رسیده ایم که انکار ی موجب ارتداد است که مستلزم انکار دین باشد. بر همین اساس اگر انکار ضروری دین به دلیل وجود شبهه ای از طرف انکار کننده باشد نه تنها موجب ارتداد نیست، بلکه باید به شبهه او پاسخ داده شده و مورد ارشاد و راهنمایی عالمانه قرار گیرد.کلید واژگان: ارتداد, استلزام, سبب مستقل, ضروری دین, وجود شبههAmong the factors that cause heresy are the denial of the necessities of religion and disrespecting them. What is meant by necessities of religion is those beliefs and instructions that are proved to all Muslims. In the present paper, while investigating the necessities of religion, the role of awareness in denying the necessities of religion by the denier is examined and it is concluded that the denier of the necessities of religion is considered as heretic when he/she is aware that what he/she denies is part of necessities of religion. Basically, the knowledge and awareness of the denier that what he/she denies is part of the necessities of religion is among the principal conditions of heresy. Then, the controversy among the Shiite jurists whether the denial of the necessities of religion is an independent cause of heresy or the denial of the necessities of religion and the prophthood of Prophet of Islam are the requirements of heresy is dealt with and after quoting and examining the jurists opinions and their reasons, the second opinion is accepted. In this regard, if the denial of the necessities of religion is due to an existence of doubt from the denier, this is not only the cause of heresy, but his/her doubt should be responded and he/she should be guided.Keywords: heresy, requirement, independent cause, the necessities of religion, the existence of doubt
-
بررسی رابطه تغییرات زمانی دمای سطح زمین و الگوی فضایی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر زنجان)جایگزینی پوشش های گیاهی با آسفالت و بتن و تغییر کاربری اراضی از عوامل اصلی انتشار گرماهای انسان ساز به شمار آمده که باعث افزایش دمای محیط زیست شهری و منجر به ایجاد جزیره حرارتی شهری می شود. یکی از موضوعات اساسی در بررسی و پایش جزایر حرارتی شهری، واکاوی و شناسایی تغییرات زمانی و مکانی آن ها است که در این رابطه آمار فضایی به خوبی توانسته است به این مهم بپردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از سنجنده TM ماهواره Landsat5 و سنجنده های OLI و TIRS ماهواره Landsat8، تغییرات زمانی و مکانی دمای سطحی شهر زنجان مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور ابتدا تصاویر مربوط به 4 دوره زمانی سال های 1987، 1999، 2007 و 2016 گردآوری و سپس با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا، داده های دمایی موجود در شهر زنجان استخراج گردید. در مرحله بعد با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی موران و شاخص G به تحلیل فضایی داده های دما پرداخته شد. براساس نتایج تحقیق مشخص شد که بیشترین مقادیر دمایی در شهر زنجان مربوط به مناطق دارای زمین های بایر و کمترین مقادیر در مناطق حاوی پوشش گیاهی، کاربری های مرکزی شهر و بافت های فرسوده رخ داده است. تحلیل خودهمبستگی فضایی موران در سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که داده های دمای سطحی شهر زنجان دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ایتوزیع شده اند. نتایج شاخص Gi* نیز نشان داد که در تمامی سال های موردمطالعه دمای حداکثر متعلق به زمین های بایر بوده است.کلید واژگان: جزیره حرارتی شهری (UHI), دمای سطح زمین (LST), خودهمبستگی فضایی, شاخص موران, شهر زنجان
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.