mohsen khoshfar
-
درباره ایمان اهل کتاب به حضرت عیسی ع در ذیل آیه 159 سوره نساء، مفسران فریقین اختلاف نظر دارند. این تعدد نظرات به دلیل تفاوت در تعیین مرجع ضمیرهای «به» و «قبل موته» در این آیه است. دیدگاه های مفسران به شش دسته تقسیم می شود که به ایمان اهل کتاب به حضرت عیسی ع پیش از رحلت ایشان، یا پیش از مرگ اهل کتاب، یا ایمان به پیامبر اسلام ع در لحظه مرگ، یا به پیامبر اسلام ع و حضرت علی ع هنگام رحلت، یا ایمان همگان به پیامبر اسلا م ع در زمان رجعت، و یا اعتراف فرزندان حضرت زهرا ع به امامت امام خود در هنگام رحلت اشاره دارد. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، ادله و دیدگاه های هر دسته ارزیابی و بررسی شده است. دیدگاهی که ایمان اهل کتاب را به زمان حضور حضرت عیسی ع پیش از وفات او و نیز در عصر ظهور امام زمان ع و رجعت حضرت عیسی ع مرتبط می داند، با توجه به سیاق آیه و دیگر دلایل تایید شده است. همچنین دیدگاه هایی که ناظر به دیگر اهل بیت هستند، از باب جری و تطبیق بر مصادیق حاضر و یا تاویل، می تواند بر زمان ظهور امام زمان ع که در همان دوران حضرت عیسی ع از آسمان فرود می آید، صدق کند. هرچند ظاهر آیه به گروه خاصی اشاره دارد، حکم آن عام است و همه انسان ها در تمام دوران ها را دربرمی گیرد.کلید واژگان: بازگشت حضرت عیسی, عصر ظهور, آیه 159 نساء, ایمان اهل کتابRegarding the belief of the People of the Book in Jesus under verse 159 of Surah Nisa, commentators of different parties disagree that the reason for this multiplicity of opinions is due to the reference of the two pronouns "beh" and "before death" in the mentioned verse. The opinions of the commentators are divided into six categories; which expresses the faith of the people of the book in Jesus before the death of Jesus or before the death of the book or in the Messenger of God at the moment of his death or in the Prophet of God and Hazrat Ali at the time of his death or the faith of all people in the Prophet of God in The time of return or confession of the children of Hazrat Zahra (pbuh) to the Imamate of their Imam is at the time of death; which was evaluated and analyzed with the descriptive and analytical method of the evidences and views of each category and considering that Jesus passed away, but the view that the people of the book believe in the time of the presence of Jesus (pbuh) and before the death of the Prophet in the era of the advent of Imam Zaman ( AJ) and the return of Jesus (AS) according to the context and other evidences; It was confirmed; And the views that refer to other members of the Ahl al-Bayt in terms of continuity and adaptation to the presentKeywords: Verse 159 Nisa, Before The Death, Prophet Jesus, The Faith Of The People Of The Book, Siyaq
-
یکی از نماد های فاطمه شناسی، درک علوم و معارفی است که از آن حضرت به یادگار مانده است و همانند کلمات گهربار پیامبر (ص) و سخنان امامان معصوم (ع) برای انسان ها رهگشا است. این حقایق نشات گرفته از سرچشمه لایزال وحی و در نهایت فصاحت و بلاغت است که تبیین آن از اهمیت ویژ ه ای برخوردار است. در جستار حاضر، روابط بینامتنی و اسالیب بلاغی کلام حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه با تکیه بر دیدگاه مقام معظم رهبری مورد ارزیابی قرار گرفته است. از دیدگاه رهبری، خطبه مذکور از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین عبارات نهج البلاغه است و انقلابی ماندن از درس های خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) است که در این فرازها حضرت به عوامل تداوم آن اشاره می کنند. بر مبنای اطلاعات به دست آمده از این بررسی مشخص گردید که اسالیب بلاغی همچون سجع، جناس، مراعات نظیر، کنایه، استعاره، تشبیه، اقتباس، و... در کلام حضرت، با اهداف تقویت معنا و ایجاد اشتیاق و انگیزه در مخاطب برای شنیدن تمامی کلام، بالا بردن وضوح معانی، توان بخشیدن به کلام و برانگیختن احساسات و بالا بردن زیبایی و خرمی سخن برای تاثیر گذاری بیشتر کلام بر مخاطبان به خدمت گرفته شده است. به طور کلی آن حضرت این اسالیب را برای تبیین موضوع و ایجاد انگیزه لازم در مخاطب، به کار برده اند. در بررسی روابط بین متنی؛ تناص امتصاصی، اقتباسی کامل منصص، اقتباس جزیی، تناص اسلوبی، کامل محور یا نفی کلی، اقتباس جزیی و نفی متوازی کشف شدند. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی در صدد کشف روابط بینامتنی و اسالیب بلاغی خطبه با تکیه بر دیدگاه مقام معظم رهبری بر آمده است.کلید واژگان: حضرت زهرا (س), مقام معظم رهبری, روابط بینامتنی, اسالیب بلاغی, خطبه فدکیهOne of the symbols of Fatimiyya-Studies is the comprehension of sciences and knowledge left as a legacy by Lady Fatimah, which, like the profound words of the Prophet (PBUH) and the narrations of the infallible Imams (AS), serves as a guiding light for humanity. These truths originate from the eternal source of revelation and ultimately eloquence and rhetoric, the exposition of which holds significant importance. In this article, the intertextual relationships and rhetorical styles of the speech of Lady Fatimah (SA) in the Fadak Sermon are evaluated with a reliance on the perspective of the Supreme Leader. From the perspective of the Leader, this sermon, in terms of artistic beauty, resembles the most beautiful expressions of Nahj al-Balaghah (The Peak of Eloquence), and its revolutionary nature stems from the lessons of Lady Fatimah’s Fadak Sermon, in which she refers to the factors for its continuity. Based on the information obtained from this study, it became evident that rhetorical devices such as rhyme, pun (jinas), simile, allusion, metaphor, analogy, citation, etc., in the speech of Lady Fatimah, have been employed to strengthen meaning, create enthusiasm and motivation in the audience to listen to all the words, enhance clarity of meanings, empower speech, evoke emotions, and enhance the beauty and eloquence of speech for greater impact on the audience. In general, Lady Fatimah has used these rhetorical styles to explain the subject and create the necessary motivation in the audience. In examining the intertextual relationships; associative synthesis, complete substantive citation, partial citation, stylistic association, complete thematic or universal negation, partial citation, and parallel negation were discovered. The research method is descriptive-analytical, aiming to reveal the intertextual relationships and rhetorical styles of the sermon with a focus on the perspective of the Supreme Leader.Keywords: Lady Fatimah (S.A.), Supreme Leader, Intertextual Relationships, rhetorical styles, Fadak Sermon
-
استعاره های مفهومی از اصول معناشناسی شناختی در زیارتنامه اربعین و دعای ندبه، پیوندی عمیق با یکدیگر دارند، به گونه ای که توجه به این پیوند استعاری می تواند حرکت آگاهانه و جهت دهنده در عمل را به ارمغان آورد و از معرفت، محبت و تبعیت حسینی به معرفت و محبت و تبعیت مهدوی رهنمون سازد و معارف عالی امام شناسی را که انتزاعی است، در قالبی ملموس برای همگان روشن سازد و یگانه بودن این معرفت را نشان دهد. برخی از این استعاره ها، که به روش توصیفی،تحلیلی در پژوهش حاضر بر زیارت اربعین و تطبیق آن با استعاره ها و مضامین دعای ندبه روشن شده است عبارت است از:«وارث»، «اسیر کربات»، «نهایت نجات از جهالت و ضلالت»، «نور هدایت»، «حافظ و نگهدارنده ستون»؛ «رکن و تکیه گاه»؛ «پناهگاه»؛ «نشانه وکلمه تقوا» «نشانه های هدایت»؛ «محکمترین دستگیره و حبل الهی»؛ «حجت الهی». این استعاره ها مقام ویژه اهلبیت، به خصوص امام حسین و امام زمان (ع) را در هدایت مردم از زوایای مختلف تصویرسازی کرده است.
کلید واژگان: استعارهمفهومی, امام حسین(ع), زیارتنامه اربعین, دعای ندبه, حضرت مهدی, معرفت به امامConceptual metaphors - from the principles of cognitive semantics - in the Arbaeen Pilgrimage Book and the Nadba Prayer have a deep connection with each other, in such a way that paying attention to this metaphorical connection can bring a conscious and directional movement in action and from knowledge, love and Hosseini's obedience to knowledge And the love and obedience of Mahdavi will guide and clarify the high knowledge of Imamism, which is abstract, in a concrete form for everyone and show the uniqueness of this knowledge. Some of these metaphors, which have been explained in a descriptive and analytical way in the current research on Arbaeen pilgrimage and its comparison with the metaphors and themes of Nadba prayer, are: "Heir", "Captive of Karbat", "Final salvation from ignorance and delusion", "Light of guidance", "Guardian and maintainer of the column"; "pillar and support"; "Shelter"; "Sign and Word of Piety" "Signs of Guidance"; "The strongest handle and divine rope"; "Divine Evidence". These metaphors have illustrated the special position of Ahl al-Bayt, especially Imam Hussain and Imam Zaman (a.s.) in guiding people from different angles.
Keywords: Conceptual Metaphor, Imam Hossein (pbuh), Arbaeen Pilgrimage Book, Nadbah Prayer, Hazrat Mahdi, knowledge of Imam -
سبک «تحلیل روایی» از روش های نو در تحقیقات کیفی موضوعات مختلف است. این روش به دلیل داستانی بودن و عدم حصر آن در توصیف و استدلال صرف، دارای مزایایی است که ضرورت تحقیق و ارایه آن را در موضوعات دینی، افزون می کند؛ مزایایی مانند : جذابیت، کاربردی بودن، ملال آور نبودن آن برای عموم به ویژه نسل جوان. از این رو، کاربرد مناسب شیوه تحلیل روایی در معارف قرآنی و حدیثی، نظریه ای است که مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به آن پرداخته و ویژگی های این روش را تبیین نموده و با مطالعه موردی در موضوع ولایت در آیات حج، مصداق این سبک را نمایش داده است؛ چراکه حج و ولایت ارتباطی تنگاتنگ دارند و ولایت شرط قبولی همه اعمال و حج نیز معیار سنجش ارزشمندی اعمال است. در این مطالعه، با بازآفرینی داستانی واقعی (ریال) از رابطه ولایت و حج، کاربرد نظریه تحلیل روایی در موضوعات قرآنی و حدیثی را اثبات کرده است؛ گزارش به سبک تحلیل روایی با تکیه بر منابع دینی، نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق دارد که در مطالعه موردی موضوع مدنظر با تکیه بر روایات ذیل آیات حج، 500 نکته غیرتکراری در 20 عنوان کلی درباره امامت و حج از متن صریح روایات، یا از پیوند متن روایت و آیه و یا از ارتباط معنای ظاهری و باطنی آیه استخراج و کدگذاری شده است؛ بعضی از این نکات در گزارش به شیوه تحلیل روایی، سازمان دهی شده و بر اساس سیر زمانبندی اعمال حج، داستان ادبی منسجم، بازآفرینی و تصویرسازی شده است تا برای عموم قابل استفاده باشد.کلید واژگان: تحلیل روایی, داده بنیاد متنی, تفسیر روایی, امامت و ولایت, آیات حجThe narrative analysis approach is one of the innovative methods in qualitative research for various topics. This approach, due to its narrative nature and its non-restriction to mere description and argumentation, possesses advantages that necessitate its research and presentation in religious subjects. These advantages include attractiveness, practicality, and non-tedium for the general audience, especially the younger generation. Therefore, the appropriate application of the narrative analysis approach in Quranic and Hadith teachings is a theoretical consideration that this article addresses using a descriptive-analytical method. It elucidates the characteristics of this approach and demonstrates its manifestation through a case study on the topic of guardianship (wilayah) in the verses of Hajj (pilgrimage). This is because Hajj and guardianship have a close relationship, and guardianship is a prerequisite for the acceptance of all deeds and serves as a valuable criterion for their evaluation. In this study, by recreating a real narrative of the relationship between guardianship and Hajj, the applicability of the narrative analysis theory in Quranic and Hadith topics is proven. Reporting in the narrative analysis style, relying on religious sources, requires meticulous analysis, which in the case study of interest involved extracting and encoding 500 non-repetitive points in 20 general categories about guardianship and Hajj from explicit textual narrations, or through the linkage between narration and verse, or by extracting them from the apparent and hidden meanings of the verses. Some of these points are organized and presented in a narrative analysis format, following the chronological order of Hajj rituals, as a cohesive literary story that has been recreated and visualized to be accessible to the general audience.Keywords: Narrative Analysis, Text-Based Data, narrative interpretation, Leadership (Imamate), Guardianship (Wilayah), Hajj Verses
-
توحید ربوبی، از مهم ترین مراتب توحید در مسیر عبودیت است؛ زیرا عمده شرک انسان ها، در ربوبیت است؛ ازاین رو قرآن، شیوه های مختلفی در تبیین توحید ربوبی آورده که از آن میان، استدلال بر «خالقیت خداوند» به دلیل باور همگانی به آن و نیز استدلال بر «هدایت عامه الهی»، پرکاربرد و مهم ترین است. آیه 50 طه، جامع ترین آیه در این زمینه است. مقاله حاضر با تکیه بر آن، باهدف کشف و تبیین انواع استدلال بر توحید ربوبی، دیدگاه های مفسران را به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه کرده و نتایجی به دست آورده که از چهار نظام حاکم بر جهان هستی در اثبات ربوبیت الهی به ویژه ربوبیت تکوینی حکایت می کند: «نظام فاعلی» با تکیه بر کلمه «ربنا»؛ «نظام درونی» و «بیرونی»، بر اساس «الذی اعطی کل شیء خلقه» و «نظام غایی»، برگرفته از «ثم هدی». این نظام ها بر براهینی مبتنی است که از سیاق آیه استخراج شده است: سه استدلال در خالقیت: توحید در خالقیت، تلازم خالقیت و ربوبیت، همراه بودن خلقت با تدبیر به دلیل هماهنگی در نظام آفرینش؛ دو استدلال در هدایت: تلازم هدایت و ربوبیت، تلازم خالقیت و هدایت و ربوبیت؛ بنابراین سیاق آیه، دلالت بر عمومیتی دارد که خلقت ویژه همه موجودات و هدایت تکوینی آن ها را در برمی گیرد و دلیلی بر محدود کردن آیه به معانی منقول در برخی تفاسیر نیست. حاصل این براهین جامع، آن است که رب (مالک مدبر)، تنها کسی است که به هر چیزی وجودی خاص، متناسب با مصالح، منافع و کمال وی اعطا نموده و او را به سوی هدف خلقتش هدایت کرده است.
کلید واژگان: توحید ربوبی, خالقیت, هدایت تکوینی و تشریعی, نظام فاعلی و غایی, نظام درونی و بیرونی, آیه 50 طهUnity of Lordship (tawḥīd al-rubūbī) is one of the most important levels of monotheism in the path of servitude because most human polytheism is concerning Lordship. Thus, the Quran has used different methods to explain the Unity of Lordship among which the argument for “God’s creatorship” - since it is believed by all – as well as “divine general guidance” are the most used and most important. Verse fifty of the al-Ṭāhā Chapter is the most comprehensive verse in this regard. Relying on that, the present article has compared the views of exegetes through a descriptive-analytic method with the aim to discover and explain the different types of arguments for Unity of Lordship and has arrived at findings that indicate four systems govern the world in proving divine Lordship, especially existential Lordship: the “agent system” based on the word rabbanā (our Lord); the “internal system” and “external system” based on the phrase “…He who gave everything its creation…” [20: 50] (Qarai translation), and the “teleological system” derived from “… and then guided it.” [20: 50]. These systems are based on proofs that are extracted from the context of the verse. These proofs are the following: three arguments for creatorship: Unity of Creatorship, the correlation between creatorship and lordship, the accompaniment of creation and management due to the harmony in the creation system; two arguments for guidance: the correlation between guidance and lordship, and the correlation between creatorship, guidance, and lordship. Thus, the context of the verse denotes generality, that is, that creation is for all creations and includes their existential guidance and there is no reason to limit the verse to meanings cited in some exegeses. The result of these comprehensive arguments is that the rabb (the managing owner) is only someone who has bestowed a specific existence to each thing according to its interests, benefits, and perfection and has guided it toward the purpose of its creation.
Keywords: the Oneness of divine lordship, creation, guidance perfection, Effective, ultimate system, Internal, external system, Taha50 -
از جمله مدارس مهم در تاریخ تفسیر امامیه، مدرسه تفسیری اصفهان است که از تاثیرگذارترین مدارس تفسیری در تاریخ تفسیر محسوب شده و شناخت روش های تفسیری آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. نیل به تفسیر صحیح آیات قرآن در گرو شناخت روش های تفسیری مفسران بوده که بر اساس این شناخت درکی صحیح از درستی و نادرستی برداشت های قرآنی مفسر به دست می آید. در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه دقیق روش های تفسیری تفاسیر اصفهانی، روش های مواجهه مفسران این دیار با روایات به دست آمده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استفاده از روایات تبیینی جهت بیان معنا و مصداق، روایات موید معنای لغوی و موید مطلب و برداشت شخص مفسر، روایات فضایل سور و شان نزول آیات، روایات همسو با دلالت قرآن، روایات مبین تاویل آیات، ترجیح معنای روایی بر دیگر اقوال، جمع بین روایات بیان مصداق، تعامل با روایات همگون یا ناهمگون جهت بیان مصداق و جری و تطبیق و یا جهت رفع اجمال آیه و یا به دلیل برون رفت از تعارض ظاهری روایت با حمل بر مراتب مختلف در مواجهه با روایات تفسیری مفسران در مدرسه تفسیری اصفهان دیده می شود.
کلید واژگان: روش های تفسیری, مدرسه تفسیری, اصفهان, مفسرانOne of the important schools in the history of Imamiya interpretation is the School of Interpretation in Isfahan, which is considered one of the most influential schools in the history of interpretation, and understanding its interpretive methods is of great importance. The achievement of a correct interpretation of the Quranic verses depends on the recognition of the interpretative methods used by the interpreters. In this article, through a descriptive-analytical method and a careful study of the interpretative methods used by the interpreters of Isfahan, the methods used by these interpreters for dealing with narratives have been explored. The results of the research indicate that the interpreters in the School of Interpretation in Isfahan use various methods for explaining and illustrating the meaning of the verses, including explanatory narratives, narratives supporting the literal meaning, narratives supporting the intended meaning and the interpreter's interpretation, narratives about the virtues and status of the surahs, narratives that are consistent with the Quranic implications, narratives that reveal the interpretation of the verses, preference for a narrative meaning over other opinions, combining narratives to illustrate the intended meaning, and reconciling or disregarding conflicting narratives due to differences in their levels.
Keywords: Interpretative (Tafsiri) methods, Interpretative (Tafsiri) school of thought, Isfahan, expositors -
از امور موثر در زندگی و سرنوشت انسان، «معرفت امام» به ویژه امام هر زمان است. از همین رو در ذیل بسیاری از آیات، امامان معصوم (ع) به شیوه های مختلفی ویژگی ها و جایگاه خود را تبیین کرده اند. یکی از این شیوه ها بیان استعاری روایات تفسیری، در مورد ایمه از جمله حضرت مهدی (عج) است. در قلمرومعناشناسی شناختی، استعاره مفهومی نور و توابع آن (شمس، نهار، قمر، نجم، برج، کوکب دری، شهاب ثاقب) برای حضرت، با انتقال فضاهای ملموس به فضاهای نامانوس، دریچه های جدیدی از معرفت به امام عصر (ع) را در بینش انسان می گشاید. پژوهش حاضر، با همین رویکرد، پس از بررسی بیش از 350 آیه و روایات تفسیری ذیل آنها و استخراج و دسته بندی استعاره های مفهومی، با روش توصیفی _ تحلیلی، دریچه های مختلفی از وصف هدایتگری حضرت را که در استعاره های زیادی کانون توجه بوده است، بازکرده است تا ابعاد آن را روشن و مفهوم سازی کند، ابعادی مانند: الهی و ذاتی و دایمی بودن، عدم توان بر انکار حضرت، احاطه داشتن بر همه اشیاء، امتداد سبب اتصال بین خداو خلق، منتهی شدن همه کمالات به حضرت؛ تکوینی وتشریعی، فراگیری و نهایت هدایتگری،هموارکردن مسیری سریع و سهل برای طالبان هدایت، پایان دادن تاریکی ها و زدودن ظلمات و اضطراب ها وپراکندگی ها، حفظ و بقاء دین، ایجاد حیات، رشد، امید، امنیت، وحدت و... . این تصویرسازی از هدایت بخشی حضرت مهدی، راه و رسم زندگی را برای مشتاقان نور هدایتش بازمی کند تا با پیروی از آفتاب عالمتاب وجودش، سعادت دنیا و آخرت را دریابند.
کلید واژگان: معناشناسی شناختی, هدایت و هدایتگری, حضرت مهدی عج, روایات تفسیری, استعاره مفهومی, نور, شمس و قمر, نجم, کوکب دری, شهاب ثاقبOne of the most effective things in human life and destiny is"Knowledge of the Imam" especially the Imam of any time.Therefore, under many verses, Infallible Imam explained their characteristics and position in different ways. One of these methods is the metaphorical expression of interpretive narrations about imams, including Imam Mahdi. In the realm of semantics, the conceptual metaphor of light and its functions (sun, day, moon, star, constellation, door star, meteorite)for the Prophet, by transferring tangible spaces to unfamiliar spaces, opens new windows of knowledge about the Imam of the age in human vision.The present research, with the same approach,after examining more than350 verses and interpretative narrations under them and extracting and categorizing conceptual metaphors,with descriptive-analytical method, has opened various windows of the description of the Prophet's guidance, which has been the focus of attention in many metaphors, until the dimensions clarify and conceptualize it, dimensions such as: being divine, inherent and permanent, inability to deny the presence of the Prophet, surrounding all objects, extension of the cause of connection between God and creation, all perfections leading to the Prophet, Formative and legislative, comprehensive and ultimate leadership, paving a quick and easy path for the Taliban to lead, ending the darkness and removing the darkness and anxieties and dispersions, preserving and surviving the religion, creating life, growth, hope, security, unity, etc. This depiction of the guidance of Imam Mahdi opens the way and custom of life for the aspirants of the light of her guidance to find happiness in this world and the hereafter by following the shining sun of her existence.
Keywords: Cognitive semantics. Guidance, Imam Mahdi, Interpretive Traditions, Conceptual Metaphor, light. Sun, moon, Star, planet dry, piercing meteor -
استهزاء و تحقیر با گفتار و عمل اگر چه در ظاهر ممکن است امری مذموم و مخالف کرامت انسانی به نظر آید، اما با مراجعه به آموزه های قرآنی و بررسی نسبت استهزاء به خداوند تعالی می توان دریافت که عمل استهزاء الهی در مقام بازدارندگی و مجازات، نه تنها مذموم نیست، بلکه امری لازم است. به همین جهت، در پاسخ به سوال از کیفیت و چگونگی استهزاء الهی در بررسی اقوال مفسران فریقین به روش توصیفی تحلیلی مشخص گردید که نمی توان حقیقت استهزاء الهی را با تمام لوازم و تبعات آن، با کیفیت استهزاء انسان ها یکی دانست و باید آن را به گونه ای تاویل نمود. پس از بررسی اقوال مفسران شیعه و سنی مشخص گردید که استهزاء الهی نمی تواند بدون دلیل باشد و دارای اهدافی همچون مجازات استهزاء کنندگان، بی ثمر نشان دادن استهزاء منافقان، سنت املاء و امهال، تخطیه مستهزیان، تفاوت نتیجه اعمال منافقان با آنچه در دنیا داشته اند و... است و با بررسی اقوال گفته شده، میتوان دریافت که استهزاء الهی هم در دنیا و هم در آخرت گریبان منافقان را خواهد گرفت؛ استهزای الهی در دنیا با تخطیه کردن و ازدیاد شک و تحیر آنها و در آخرت با انتقام و عذاب دردناکی که شامل آنها میشود، محقق خواهد شد.
کلید واژگان: استهزاء, تحقیر, آیه 15 بقره, استهزاء الهی, مفسران فریقینAlthough mockery and humiliation with speech and action may seem reprehensible and contrary to human dignity, but by referring to the Qur'anic teachings and examining the relation of mockery to God Almighty, we can see that the nature of divine mockery is different from human mockery. Detention and punishment from God is not only reprehensible; It is necessary. Therefore, in answer to the question of the quality and manner of divine mockery in examining and following the sayings of the commentators of the sects, which was done in a descriptive-analytical way, it became clear that the truth of divine mockery cannot be considered the same as all the tools and consequences. And it must be interpreted in some way. And it must be interpreted in some way, ineffectual mockery of the hypocrites, the tradition of spelling and spelling, the abomination of apostates, the difference between the results of the hypocrites' actions and what they have done in the world, and so forth. The commentators have tried to explain this .It is said that divine ridicule will also be both in the world and in the Hereafter of منافقان; in the world, by destroying them, they are suspicious of them and in the Hereafter with a painful vengeance that includes them; the mockery of Allah will be realized.
Keywords: Mockery, humiliation, Verse 15 of Al-Baqarah, divine mockery, Fariqin commentators -
فصلنامه سراج منیر، پیاپی 42 (بهار 1400)، صص 175 -203یکی از گستره های تربیتی قرآن، به فعلیت درآوردن استعدادهای انسان ها برای رسیدن به عصر ظهور دین الهی در سرتاسر عالم است. سوره صف، یکی از مسبحاتی است که مضامین تربیتی آن مجاهده برای رسیدن به ظهور و فتح قریب است و مولفه های تربیتی آن می تواند الگوی مناسبی برای زمینه سازی ظهور برای عصر حاضر باشد. ازاین رو محقق سعی دارد با استفاده از روش استراتژی تحلیل داده بنیاد متنی، الگوی تربیت جهادی این سوره را کشف کند. در این پژوهش با رجوع به برخی از تفاسیر و تجزیه وتحلیل داده ها، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و درنهایت کدگذاری انتخابی با رویکرد جهادی انجام شده است. از مهم ترین مولفه های این سوره ترغیب به جهاد است و مجاهدان برای رسیدن به فتح قریب با عزمی راسخ تحت رهبری رسولان الهی برمبنای احیا دین و نشرواعلای کلمه حق و درراستای رسیدن به سعادت و هدایت بر اساس اصل توحید محوری و نبوت و معاد باوری از برترین شریعت الهی، یعنی دین پیامبر خاتم مجاهده می کنند و مجال دست یابی به آن با روش های جهادی تربیتی نظیر بشارت و تلویح و زدودن موانع آن همچون کفر و فسق و جهل صورت می گیرد و سرانجام باهدف نهایی یعنی ظهور دین الهی الگوی جهادی این سوره ترسیم می گردد.کلید واژگان: سوره صف, تربیت, جهادی, الگو, داده بنیادSeraje Monir, Volume:12 Issue: 42, 2023, PP 175 -203One of the upbringing aspects of the Qur'an is the growth of human talents to reach the age of the advent of Imam Mahdi. Surah Saf, as one of the mosabbahat of the Qur'an, contains many Jihadi upbringing topics. Therefore, the researcher tries to discover the upbringing methods of this Surah by using the strategy of database textual method. In this research, by using of data analysis, open coding, pivotal coding, and finally selective coding with the Jihadi approach have been done. One of the most important Jihadi issues of this Surah is the duties of the educator, i.e. benevolence and forgiveness of the educator which helps the educated to achieve his duties, i.e. knowing the divine lordship by the factors of upbringing, i.e. jihad, determination, and hard work, until the imminent conquest and journey to God will be achieved with great insight and victory. The jihadi upbringing methods of this surah are based on the revival of religion and the publication of the word of truth. In order to achieve happiness and guidance of the educated, the principle of monotheism and resurrection and worship is the basis of this divine jihadi upbringing, which arises from the best divine religion, the religion of the Prophet of Islam, which can be achieved through jihadi upbringing methods of evangelism and removing obstacles such as infidelity, immorality, and ignorance. Finally, the jihadi upbringing model of this surah is drawn.Keywords: jihadi Upbringing, Surah Saf, Database
-
بیان مساله:
وعده ی فایق آمدن سلسله ارزش های دین اسلام درتاریخ بشریت بر شبه ارزش ها و ضدارزش ها در قرآن صریحا بیان شده است. عبارت «لیظهره علی الدین کله» در سه آیه از جمله 33 سوره توبه تکرار شده است. حال این گونه سوالاتی مطرح می شود که چگونه اسلام غلبه می کند، زمان این وعده چه زمانی است، چه شرایطی برای چنین غلبه ای لازم است.
روشدر پاسخ به این سوالات، این پژوهش درصدد است به بررسی توصیفی تحلیلی نظرات مفسران فریقین با استفاده از کتب تفسیری ومقایسه آن با اندیشه امام خامنه ای بپردازد.
نتیجهبین مفسران در چگونگی غلبه دین اسلام اختلاف وجود دارد، بعضی آن راغلبه عینی با جهاد و بعضی غلبه با منطق ودلیل دانسته اند. در زمان تحقق این وعده الهی نیز نظرات متعدد وجود دارد؛ از جمله صدر اسلام، یا طبق روایات فروان از فریقین زمان ظهورخواهد بود؛ اما امام خامنه ای معتقد است این رویکرد که روزی اسلام غلبه خواهد کرد و منتظر چنین روزی باید بود از جهتی صحیح و از جهتی منزوی کردن اسلام و اهداف آن و به عزلت بردن آن به زندگی فردی خواهد بود؛ بلکه هر زمانی که اسلام از عزلت و انزوا خارج شود در زندگی همچون انقلاب اسلامی مطرح شود و منطق و عدالت خود را عملی کند و نیز پیروان آن با ایمان، اعتقاد و مجاهده ملزم به آن شوند، پیروزی اسلام بر همه ی کفر و الحاد، به تحقق می پیوندد و مصداق تام آن زمان ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود.
کلید واژگان: قرآن, آیه 33 توبه, اسلام غلبه کننده, عدالت اجتماعیStatement of the problem:
The promise of the victory of the Islamic religion's values in the history of humanity over pseudo- values and anti-values is explicitly stated in the Quran. The phrase "It will be revealed to the entire religion" is repeated in three verses, including verse 33 of Surah Towbah. now Questions such as how will Islam prevail? When is this promise? What conditions are necessary for such a victory? arises.
MethodIn response to these questions, the present research aims to do a descriptive-analytical investigation of the viewpoints of Fariqin commentators by using commentary books and comparing it with Imam Khamenei's thought
ConclusionThere is a difference between the commentators on how Islam prevailed. Some have seen it as objective victory with Jihad and others as victory with logic and reason. At the time of the fulfillment of this divine promise, there are many opinions; including at the beginning of Islam or according to many narrations from the Fariqin, it will be at the time of emergence; But Imam Khamenei believes that this approach that one day Islam will prevail and we should wait for such a day is from a correct direction and from a direction to isolate Islam and its goals and isolate it to individual life, but whenever Islam is isolated And if the isolation is removed, like the Islamic Revolution, it will implement its logic and justice, and its followers will be bound to it with faith, belief and struggle, the victory of Islam over all disbelief and atheism will be realized, and the perfect example of that is the time of the appearance Imam Mahdi (Ajl Allah Ta'ala Al-Sharif).
Keywords: Quran, Verse 33 Repentance Surah, conquering Islam, social justice -
درباره کسانی که مصداق وعده های الهی مطرح شده در آیه 55 سوره نور هستند، اقوال متعددی میان مفسران فریقین وجود دارد و هر کدام برای اثبات قول خود به ادله متعددی تمسک کرده اند. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، سعی در احصاء این اقوال و ادله هر دیدگاه و سپس نقد و بررسی آنها شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مفسران فریقین به طور کلی دو رویکرد در مراد از موعودین در آیه اتخاذ کرده اند؛ عده ای با رویکرد تخصیص افرادی یا ازمانی و برخی دیگر با رویکرد تعمیم؛ یعنی بر خی وعده مطرح شده در آیه را ناظر به گروه یا زمان خاصی می دانند؛ چنانکه برخی مفسران اهل سنت شیخین یا خلفای چهار گانه را مراد از آیه دانسته، یا تحقق آیه را مربوط به قیامت دانسته اند که ادله شان رد شد؛ در مقابل گروهی از مفسران شیعه آیه را منحصر به اهل بیت (ع) و یا منحصر به زمان ظهور حضرت مهدی (عج) کرده اند که به نظر می رسد این قول نیز صحیح نیست بلکه دلایل این مفسران شیعه بیانگر مصداق اکمل و اتم برای آیه است نه مصداق انحصاری. رویکرد دوم نیز حاکی از این است که عده ای از مفسران فریقین بر خلاف دسته اول ، تحقق این وعده را مختص به فرد یا زمان خاصی ندانسته بلکه معتقدند هر گاه شرط ایمان و عمل صالح محقق شود این وعده عملی می شود که با بررسی ادله، صحیح بودن این دیدگاه ترجیح داده شد. درنتیجه این تحقیق از حیث جمع آوری همه اقوال در این مسیله و مردود دانستن دیدگاه مشهور در اهل تسنن و همچنین تطبیقی دانستن و نه تفسیری بودن دیدگاه مشهور در نزد شیعه از نوآوری برخوردار می باشد. به عبارت دیگر دیدگاه مشهور شیعه مصداق اتم معنای آیه است و نه مقصود صریح آیه و دیدگاه مختار این تحقیق بیشتر از دیدگاه مشهور شیعه برای ایجاد وحدت میان شیعه و اهل تسنن صلاحیت دارد.
کلید واژگان: تفسیر تطبیقی, آیه55 سوره نور, آیه وعد, استخلاف, تمکین دین, آیات مهدویتCommentators have expressed different views about those who are the referents of Divine promises in verse 55 of Surah al-Noor and each of them has usedvarious arguments to prove his opinion. Using a descriptive-analytical method, in this study, their comments and arguments have been collected and criticized. The findings show that in determining the instances of the promised ones in this verse, the commentators of two Islamic sects have generally adopted two approaches: specification of certain individuals or times and generalization. In other words, in the first approach, some of them have considered a specific group or time as the purpose of the promise in this verse; some Sunni exegetes have introduced the Two Scholars (Abu Bakr and Umar) or the four caliphs as the intention of this verse or have commented that this verse will be fulfilled on the Day of Resurrection. Still, in this study, their arguments were rejected. On the contrary, some Shiite commentators have limited the purpose of this verse to the household of the Prophet (Ahl al-Bayt) or the time of reappearance of Imam Mahdi (AS); this comment does not seem to be correct too, and instead of an exclusive referent, the reasons of these Shiite exegetes indicate the most perfect instance for this verse. The second approach also suggests that, unlike the first category, some of the exegetes of the two Islamic sects not only have not regarded this promise to be specific to a special person or time but also believed that whenever the conditions of faith and good deeds arise, this promise will be fulfilled. By examining their evidence, in this study, this view was preferred as the correct one. So, the innovation of this article is related to collecting all the comments in this regard and rejecting the popular Sunni view as well as suggesting that the famous Shiite perspective is comparative and not interpretive. In other words, the popular Shiite view isn't the explicit purpose of this verse; instead, it is the most perfect instance of the meaning of this verse. Also, the preferred view of this study, more than the famous Shiite perspective, can create unity between Shia and Sunni.
Keywords: Comparative exegesis, Verse 55 of Surah al-Noor, Verse of the promise, Making successor, Submission to the religion, Mahdism verses -
نشریه قرآن پژوهی، پیاپی 3 (بهار 1401)، صص 29 -54
بحران های اجتماعی باعث پیدایش مشکلات گوناگون در جامعه است. شناخت ابعاد و ویژگی های آنها شرط اول برای مدیریت آن بحران هاست. در تاریخ دوره ها و جامعه های مختلف، پیامبران الهی در صدد پیشگیری و یا کنترل حوادث و ناآرامی های اجتماعی بوده اند. از آنجا که دوران رسالت حضرت موسی× با اتفاقات و بحران های اجتماعی متعددی روبه رو بوده ، پژوهش حاضر درصدد است تا مولفه های مدیریتی آن حضرت را در حل بحران های اجتماعی با روش داده بنیاد و با بهره گیری از روش تفسیر موضوعی بررسی نموده و به ارائه الگوی مدیریت حضرت موسی در مواجهه با بحران های اجتماعی بپردازد . این نگاشته با روش توصیفی تحلیلی ، پس از استنطاق از آیات مربوط به حضرت موسی× و با تکیه بر تفسیر المیزان و تفسیر نور، مدل سازی کرده است . در الگوی استخراج شده مواردی همچون: «مبانی» مثل همراهی خداوند در هر حال و دعوت بر اساس بینه؛ «اصولی» مثل مهرورزی و ایجاد رابطه عاطفی با مخاطبان؛ «روش هایی» چون روش گفتاری ، عاطفی و عملی؛ «عوامل ایجاد بحران» مانند غرور وزیاده خواهی و پیروی از منحرفان؛ «زمینه هایی» چون جهالت و تمایل به بت پرستی و وجود منحرفان؛ «اهدافی» همچون ایجاد آمادگی لبیک گفتن به ندای مسوولیت و هدایت قوم ، اصلاح و مبارزه قاطع با خط انحرافی یافت شد و در نتیجه ارتباط این یافته ها مانند رابطه میان «مبانی ، اصول و اهداف» ، رابطه میان «روش ها و عوامل و زمینه ها » و... در الگو روشن شده است .
کلید واژگان: بحران اجتماعی, مدیریت بحران, الگوی مدیریت پیامبرانThe Management Model of Hazrat Moses in Social Crises (based on the Tafsir al-Mizan and Tafsir Noor)Social crises cause various problems in society. Knowing their dimensions and characteristics is the first condition for managing those crises. In the history of different periods and societies, divine prophets have sought to prevent or control social events and unrest. Since the period of prophethood of Prophet Moses was faced with many events and social crises, the present study aims to establish the management components of Prophet Moses in solving social crises with the data method and using the method of thematic interpretation, and to present the management model of Prophet Moses. × to deal with social crises. This aricle has been modeled with the analytical descriptive method, after deriving from the verses related to Prophet Moses and relying on the Tafsir al-Mizan and Tafsir Noor. In the extracted pattern, things like: "foundation" such as God's companionship in any situation and invitation based on vision; "Principles" such as kindness and creating an emotional relationship with the audience; "Methods" such as verbal, emotional and practical methods; "Crisis-creating factors" such as pride and selfishness and following deviants; "contexts" such as ignorance and the tendency to idolatry and the existence of deviants; "purpose" such as creating readiness to respond to the call of responsibility and guidance of the people, reforming and fighting decisively against the deviant line were found, and as a result, the relationship of these findings ,such as the relationship between "foundations, principles and purpose", the relationship between "methods, factors and contexts", is explained in the model
Keywords: Social Crisis, Crisis Of Management, Prophet Management Model -
تحقیق حاضر، با هدف تحلیل محتوای روایت عبدالاعلی حلبی، به شیوه کیفی و با روش «ریخت شناسی پراپ»، نگاشته شده است. سوال مورد نظر، آن است که ریخت شناسی روایت عبدالاعلی حلبی در حوادث حین ظهور چیست؟ یافته های تحقیق حاضر آن است که الگوهای ریخت شناسی، با روایت حلبی قابل انطباق است و استخراج این الگوها به تحلیل جامعه عصر ظهور منجر می شود. در این روایت، خویش کارهای عزیمت بیست و یک، بازشناسی بیست، عمل قهرمان هجده، خبردهی دوازده و شرارت یازده مرتبه آمده است. عزیمت، حکایت از سرعت عمل امام و یاران ایشان در کوچ کردن و داشتن نقشه علیه دشمن دارد. بازشناسی، بیانگر گمراهی مردم عصر ظهور و فراموشی صفات صاحب الامر و یاران است. شرارت، گویای موانع راه و کارشکنی های دشمنان در برابر برپایی حکومت عدل الاهی و گسترش آن است. صحنه های آغازین این روایت، اغلب از یک اتفاق خبر می دهد که بیانگر تغییر و تحول در جامعه عصر ظهور است. این عنصر در کنار عزیمت و شرارت، نشان می دهد که این رخدادها اغلب در عزیمت ها و بهدلیل دشمنی شخصیت های شریر به وقوع می پیوندد.
کلید واژگان: ریخت شناسی, روایت حلبی, پراپ, عصر ظهور, مهدویت, عناصر داستانThe present research has been carried out with the aim of analyzing the content of Abdul Ali Halabi’s narration qualitatively following Prop’s morphology. The question is what the morphology of Abdul Ali Halabi’s narration is? The findings of the present research show that the morphological models can be compared and adopted to Halaذi’s narration and the extraction of these models leads to the fine analysis of the society at the time of appearance. In this narration, the expressions of acts of departure 21 times, recognition 20 times, the act of heroism 18 times, reports 12 times, and acts of evil 11 times have been mentioned. Departure refers to Imam’s and his followers’ quickness in action in migrating and having plans against the enemy. Recognition demonstrates the misguidance of the people of the age of appearance and the forgetfulness of the attributes of Imam of the time and his companions. The act of evil is indicative of the obstacles on the path and the stonewalling of the enemies against the establishment and spread of the rule of Divine justice. The opening scene of this narration reports an event that expresses a change and transformation in the society of age of appearance. This element along with departure and evil act demonstrate that these events occur as the result of the departures and enmity of evil characters.
Keywords: morphology, Halabi’s narration, Prop, the Age of Appearance, Mahdism, the element of story -
نشریه قرآن پژوهی، پیاپی 2 (زمستان 1400)، صص 27 -58
نوع نگرش انسان به مرگ در سرنوشتش تاثیر دارد. با انتقال فضاهای ملموس و قابل شناخت به فضاهای نامانوس، دریچه های جدیدی از مفاهیم معرفتی قرآن در بینش انسان گشوده می شود؛ به همین علت ضروری است استعاره های مفهومی گسترده «مرگ» در قرآن و روایات بررسی گردد. استعاره جهتی و جسم بخشی دو قسم از استعاره های مفهومی بوده که این رویکرد معناشناسی شناختی درباره مرگ، در آنها بهخوبی مشهود است. در بررسی های انجام شده بر آیات و سخنان امیرمومنان (ع) با روش توصیفی-تحلیلی، «مرگ» در واژه هایی چون «موت،اجل، لقاءالله، رحیل و...»، به شکلهای مختلفی از استعاره های جهتی و جسم بخشی مفهوم سازی شده است و جنبه هایی مانند حتمی و نزدیک بودن مرگ، سخت یا راحت بودن، گذرابودن زندگی، احاطه مرگ و راه فرارنداشتن از آن، ناگهانی بودن، فراگیری و نفوذ را ملموس ساخته است؛ ازجمله استعاره های جهتی: نزدیک و دور، داخل و خارج، بالا و پایین و بازگشت بودن است؛ استعاره های جسم بخشی نیز عبارت اند از: درون و بیرون بودن مرگ به عنوان استعاره های ظرفی؛ خوراک و شراب (مست کننده، دارای طعم و رنگ)، آب (آب گوارا و دریای دارای گرداب)، ابر تیره، هدیه، درب و پل بودن مرگ از نوع استعاره های مادی و از انواع استعاره های جسم بخشی است. با دقت در کانون این استعاره ها دو چهره متفاوت از مرگ نسبت به افراد و موقعیت های مختلف بازتاب یافته است: چهره ای محبوب برای مومنان و اولیاءالهی و چهره ای خشن و مکروه برای کافران.
کلید واژگان: انواع استعاره مفهومی, استعاره های جهتی, استعاره های جسم بخشی, استعاره های مفهومی مرگThe way of person’s views death has an effect on his destiny. By transferring tangible and recognizable spaces to unfamiliar spaces, new windows of the Qur'an's epistemological concepts are opened in human vision; For this reason, it is necessary to examine the broad conceptual metaphors of "death" in the Qur'an and hadiths. Directional metaphor and embodiment metaphor are two types of conceptual metaphors in which this semantic approach about death is well evident. In the studies done on the verses and words of Amir al-Mu'minin with the descriptive-analytical method, "death" in words such as “death, appointed term, meet Allah, left, etc.", has been conceptualized in different forms of directional and embodimentmetaphors, and aspects such as certainty and nearness of death, being difficult or easy, transience of life, surrounding death and not having a way to escape from it, suddenness, pervasiveness and influence have made tangible; Among the directional metaphors are near and far, inside and outside, up and downand return; Metaphors of the embodiment are also: the inside and outside of death as container metaphors; Food and drink (intoxicating, with taste and color), water (smelling water and swirling sea), dark cloud, gift, door and bridge of death are material metaphors and all kinds of embodimentmetaphors. In the center of these metaphors, two different faces of death have been reflected in relation to different people and situations: a beloved face for believers and the friends of Allah, and a violent and disgusting face for unbelievers.
Keywords: Types Of Conceptual Metaphors, Directional Metaphors, Embodiment Metaphors, Conceptual Metaphors Of Death -
رفتار انسان ها، پیوسته پیرو معتقدات و جهان بینی آنها صورت می گیرد. در جوامع اقتصادی نیز انسان ها با توجه به معتقدات و اصول فکری خود تصمیمات اقتصادی گرفته و بر اساس آن رفتار می کنند و اقتصاد حاکم بر جوامع نیز جدای از افکار و عقاید آنان نیست. زیربنا و تکیه گاه فکری و نظری درباره آموزه ها و رفتارهای اقتصادی و جهان بینی حاکم بر آن، همان مبانی اعتقادی می باشد که موضوع این آموزه ها، خداوند متعال و صفات او، جهان هستی، انسان و جامعه است. در این پژوهش آن دسته از آموزه های الهی که در رفتارهای اقتصادی انسان در حوزه تولید تاثیر دارد که همان اعتقاد به توحید در تولید است، از منظر امام علیA مورد توجه می باشد. برای نیل به این مقصود، تاثیر اعتقاد به توحید در تولید با استناد به برخی روایات امام علیA با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بیان گردیده است. در فرمایش مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، به مسئله اقتصاد به عنوان نقطه کلیدی و تعیین کننده در جامعه اسلامی اشاره شده است. همچنین از مطالعات و بررسی های انجام شده در این پژوهش می توان به این نتیجه رسید که انسان موحد در این مکتب در حیطه تولید معتقد است که می توان با جهت دهی به هدف تولید، توجه دادن به کار و تلاش در جهت تولید و ایجاد امنیت اقتصادی در تولید به سمت ارزشی شدن و بهره وری و قاعده مند شدن زنان در کار تولید به پیشرفت در زمینه تولید رسید. همچنین با ایجاد امنیت در اشتغال و با گسترش اشتغال مولد در تولید، بخش کشاورزی و صنعت و تجارت را توسعه و سروسامان داد.
کلید واژگان: تولید, اقتصاد, اقتصاد توحیدی, کار در نهج البلاغه, بیانیه گام دوم انقلابHuman behavior is constantly following their beliefs and worldview. In economic societies, human beings make economic decisions and act according to their beliefs and intellectual principles, and the economy that governs societies is not separate from their thoughts and ideas. The intellectual and theoretical underpinnings of the teachings and behaviors of economics and the worldview that governs them are the same doctrinal foundations that the subject of these teachings is the Almighty God and His attributes, the universe, humans and society. In this study, those divine teachings that have an effect on human economic behaviors in the field of production, which is the same belief in monotheism in production, are considered from the perspective of Imam Ali (A.S). To achieve this goal, the effect of belief in monotheism in production has been expressed by quoting some narrations of Imam Ali (A.S) according to the declaration of the second step of the Islamic Revolution. In the Supreme Leader's order in the declaration of the second step of the revolution, the issue of the economy has been mentioned as a key and decisive point in the Islamic society. Also, from the studies and researches done in this research, it can be concluded that the monotheist human-being in this school in the field of production believes that it is possible to orient the production goal, pay attention to work and strive for production and create economic security in production. The value and productivity and regularity of women in production made progress in production. It also developed and organized the agricultural, industrial and trade sectors by creating security in employment and by expanding productive employment in production.
Keywords: Production, Economy, Monotheistic Economy, Work in Nahj al-Balaghah, Declaration of the Second Step of the Revolution -
روایت «احمرین» از زمره روایاتی است که به نقل از پیامبر اکرمJ در جوامع حدیثی شیعه و اهل تسنن، البته با تفاوت هایی در عبارات، نقل شده است. در میان تحقیقات شیعی سخنی جامع در تبیین مفهوم روایت یافت نشد. این مقاله سعی کرده با روش توصیفی و تحلیل متنی و با در نظرگرفتن نقل های مختلف در فریقین، معناشناسی دقیقی از نقل شیعی این روایت ارایه دهد. احتمال می رفت که شباهت فراوان نقل فریقین، یکی بودن دو روایت را تقویت کند، اما وجود برخی نکات، نشان می دهد که نمی توان دلیل متقنی برای یکی بودن دو نقل ارایه داد. اما با این حال، توجه به هر دو نقل منجر به معناشناسی دقیق نقل شیعی از این روایت می شود و معنای صحیح روایت این گونه است که «هلاکت و سقوط زنان امت من به دست خودشان در دو چیز قرمز (از باب تغلیب) است یکی طلا و دیگری لباس های نازک و بدن نما و هلاکت مردان امت من در رهاکردن یادگیری علوم دینی و الهی و همچنین در جمع کردن اموال دنیا که موجب انجام گناهان بشود، است».
کلید واژگان: روایت احمرین, حدیث تطبیقی, الثیاب الرقاق, الذهب, هلاک النساءThe narration of “Ahmarain” is one of the narrations that has been narrated in Shiite and Ahl al-Sunnah hadith compilations albeit with some differences in expressions ascribing to the Holy Prophet (P). There was no comprehensive explanation found about the concept of narration among Shiite research. This article seeks to provide precise semantics of the Shiite narrations of this hadith by descriptive method and textual analysis and considering different narrations of the two major Islamic sects. It was possible that the great similarity of the narrations of the two sects would strengthen the unity of the two narrations, but the existence of some points shows that no convincing reason can be presented for the unification of the two narrations. However, paying attention to both narrations leads to the exact semantics of the Shiite narration of this hadith and the correct meaning of the narration is that “The destruction and downfall of the women of my ummah is due to two red things (in terms of preponderance [taghlib]): the gold and thin and body revealing clothes same as the destruction and of the men of my ummah is in leaving Divine and religious sciences and teachings as well as the accumulation of worldly assets that lead to sins”
Keywords: Narration of the Ahmarain [, Two Red Things], Comparative Hadith, [al-Thayab al-iqaq], Gold [al-Zahab], Destruction of Women -
در این پژوهش تلاش شده است، کشف الگوی تربیتی سوره حدید، مبتنی بر آموزه های تفسیر شریف المیزان ارایه شود. بدین منظور از روش پژوهشی داده بنیاد استفاده شده است و حاصل امر، استخرا 005مفهوم، 25مولفه و 00بعد تربیتی بوده است. در این راستا ابتدا با رجوع به تفسیر المیزان، اقدام به جمعآوری داده ها، در جهت دستیابی به مدل تحقیق، تجزیهوتحلیل داده ها که مشتمل بر کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی شده استو نتایج در دو الگوی تربیتی ارایه گردید. در این مقاله به سوره حدید با رویکرد تربیتی پرداختهشده؛ زیرا تربیت اسلامی یکی از مهمترین و عمدهترین بخشهای معار اسلامی و فلسفه بعثت پیامبران و اساس تربیت وظیفه اولیاء الهی و متولیان و مربیان جامعه اسلامی است. ابعاد تربیتی شناساییشده سوره حدید در تفسیر المیزان مشتمل بر وظایف و ویژگیهای مربی و متربی؛ یکی از ویژگیهای مربی در نظام تعلیم و تربیت، حکیم بودن مربی است و مهمترین وظیفه متربی اطاعتپذیری اوست. هر فرآیند تربیتی به نحوی از انحاء دارای محتوی است که با فرآیند اعتقادی و عبادی در تجلی تربیت انسانی نقش بنیادین به خود میگیرد و مبنای تربیت انسان، از هستیشناختی و انسانشناختی سامان مییابد. استفاده از تشویق و ترغیب بهمنزله ابزاری برای رشد و ارتقاء بهعنوان روش تربیت نقش برجستهای دارد و اصل توحیدمحوری و آخرتگرایی ازجمله اصول مهم تربیت هستند. در میان عوامل موثر در تربیت، امنیت، مهمترین نقش را در تربیت انسان دارد. یکی از مهمترین موانع درونی که مانع رشد و رسیدن انسان به کمال، تکبر و روحیه استکباری است. هد ، نقطهایاست که هر جریان تربیتی درصدد رسیدن بدان است، ازجمله اهدا ، هد نهاییو غایی تربیت؛ یعنی رسیدن به پرستش خدا و اعتقاد به وحدانیت اوست. درنهایت رسیدن به زندگی مسالمتآمیز، مهمترین نتیجه تربیتی مشترک دنیوی و اخروی است.این ابعاد تربیتی شناساییشده، الگوی نهایی تحقیق را تشکیل داده است.
کلید واژگان: تربیت اسلامی, سوره حدید, تفسیر المیزان, الگوی تربیتی, روش داده بنیاد متنیThis research seeks to present the discovery of the pedagogical model of Surah Hadid,based on the teachings of the Holy Tafsir Al-Mizan. So, the grounded research methodhas been used and the result is the extraction of 110 concepts, 30 components, and 11pedagogical dimensions. In this regard, first by referring to Tafsir Al-Mizan, data werecollected to achieve the research model, and then the data were analyzed, including opencoding, axial coding and selective coding, and then their results were presented in twopedagogical models. In this article, Surah Hadid is discussed with a pedagogical approach;Because Islamic pedagogy is one of the most important and major parts of Islamicteachings and the philosophy of the prophets’ mission and is the basis of the pedagogicalduty of the divine guardians and trustees and educators of the Islamic society. Thepedagogical dimensions identified in Surah Al-Hadid in the Tafsir Al-Mizan include theduties and characteristics of a trainer and trained ones; One characteristic of a trainer inthe educational and pedagogical system is that the trainer should be wise and the mostimportant duty of the trained ones is his/her obedience. Every pedagogical process hascontent in a way that plays a fundamental role in the manifestation of human pedagogythrough the process of belief and worship, and the basis of human pedagogy is organizedfrom ontological and anthropological dimensions. Applying encouragement as a tool forgrowth and promotion as a method of pedagogy has a prominent role and the principle ofmonotheism (Tawhid)-centered and hereafter-oriented are among the important principlesof pedagogy. Among the effective factors in pedagogy, security has the most importantrole in human pedagogy. One of the most important internal obstacles that prevent humangrowth and achievement of perfection is arrogance and then a haughty spirit. The goal isthe point that every pedagogical process seeks to reach. The goals include the ultimategoal of pedagogy; It means reaching the worship of God and believing in His Oneness(Tawhid). Ultimately, achieving a peaceful life is the most important result of a commonworldly and otherworldly pedagogy. These identified pedagogical dimensions haveformed the final model of the research.
Keywords: Islamic Pedagogy, Surah Hadid, Tafsir al-Mizan, Pedagogical Model, Textual Grounded Method -
در این پژوهش تلاش شده الگوهای تربیتی سوره غافر در آموزه های ارایه شده در تفسیر المیزان کشف شود. ازاین رو از روش پژوهشی داده بنیاد استفاده شده و در نهایت، 458مفهوم، 6مولفه و46 مقوله جزیی تربیتی استخراج شده است.این مقاله سوره غافر را با رویکرد تربیتی بررسی می نماید؛ زیرا فلسفه بعثت پیامبران و اساسی ترین وظیفه اولیای الهی و متولیان و مربیان جامعه اسلامی، تربیت اسلامی است که یکی از مهم ترین و عمده ترین معارف اسلامی را نیز تشکیل داده است. برخی از مهم ترین مولفه های تربیتی شناسایی شده سوره غافر در تفسیر المیزان عبارت اند از: مربی (الله، رسول،...)، متربی (امت نبی اکرم، برخی مومنان، موسی و...)، زمینه (مقدمه آوردن، رعایت آداب و...)، موانع تربیتی (فساد، گناه و...)، اهداف (ورود به جهنم و بهشت و...)، نتایج (آگاه سازی متربی، پیروی از مربی و...)، فایده تربیت (دلگرمی مربی و زیاد شدن عطوفت متربی)، مبانی (رعایت مساوات، عمل و عکس العمل و...)، قاعده (دنیا دار فانی و آخرت دار باقی و...)، روش (تذکر و عاقبت اندیشی و...) و ابزار تربیتی (استشهاد آوردن، استفاده از قواعد ادبی و...). و این ابعاد تربیتی شناسایی شده و شش الگو و مدل تحقیق را تشکیل داده است.
کلید واژگان: تربیت, سوره غافر, تفسیر المیزان, الگوی تربیتی, داده بنیاد -
آیه «قال ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» (طه/50)، یکی از آیات کلیدی قرآن درزمینه توحید ربوبی است. تفسیر صحیح این آیه مانند هر آیه دیگری، منوط به پایبندی و تسلط بر قواعد تفسیر است. یکی از علوم لازم برای تفسیر، «علم قرایات قرآن» است که نقش بسزایی در برداشت های تفسیری دارد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی سعی شده تا چگونگی نقش اختلاف قرایت در تفسیر آیه 50 سوره مبارکه طه با بررسی منابع تفسیری فریقین روشن شود. برای این مهم دو قرایت مشهور و غیرمشهور آیه و اثر تفسیری هرکدام مقایسه و نقد و بررسی شده و با تمسک به ادله و ملاک های نقد اختلاف قرایات ازجمله قواعد ادبی و سیاق و... بررسی و تطبیق تفاسیر هر دو قرایت، وجهی ترجیح یا رد شده است. در این آیه دو قرایت مختلف (مشهور و شاذ) در «خلقه» وجود دارد. به تبع این دو قرایت، ترکیب های متفاوتی برای آیه در نظر گرفته شده که تفاسیر گوناگونی را هم به دنبال دارد. از بین این ترکیب ها، لحاظ دو مفعول «اعطی» به ترتیب در آیه بهتر است. از میان معانی، در نظر گرفتن عمومیت آیه با سیاق سازگارتر است. بااین حال، این دو قرایت رابطه ای تنگاتنگی با یکدیگر دارند که با مقایسه شان در تفسیر آن ها نیز نمایانگر است. ازجمله: اعتبارسنجی قرایات، رد یک برداشت تفسیری در قرایت غیرمشهور به خاطر ناسازگاری آن با قرایت مشهور، ترجیح قرایت مشهور بر غیرمشهور با استفاده از معیار ادبیات عرب، جمع بین معانی تفسیری در هر دو قرایت، نقد برداشت های تفسیری نادرست در هر دو قرایت، توسعه معنای آیه با قرایت های مختلف و تایید یک برداشت تفسیری در یک قرایت.
کلید واژگان: تفسیر تطبیقی, اختلاف قرائت, نقد و ترجیح قرائت, قرائت مشهور, قرائت شاذ, 50 طهThe verse {He said, Our Lord is He who gave everything its creation, then guided it} (Taha / 50) is one of the key verses of the Qur'an in the field of ‘Tawhid al-Ruboubi’ [monotheism in terms of Ruboubiyyet]. The correct interpretation of this verse, like any other verse, depends on attaching to and mastering the rules of interpretation. One of the necessary sciences for interpretation is "the science of reciting the Qur'an", which plays an important role in interpretive interpretations.In this research, with a descriptive-analytical method, an attempt has been made to clarify the role of differences in recitation in the interpretation of verse 50 of Surah Taha by examining the interpretive sources of the two sects. For this regard, the two famous and unpopular readings of the verse and the interpretive work of each have been compared, criticized and studied, and by relying on the arguments and criteria of critique of differences in readings, including literary rules and contexts, etc. as well as reviewing and applying the interpretations of both recitations, one of them is preferred or rejected. In this verse, there are two different readings (famous and unpopular) in the word "khalaqah" [created him]. As a result of these two readings, different combinations are considered for the verse, which also lead to different interpretations. Among these combinations, it is better in terms of the two objects of the verb "a’ta" [gave] in the verse, respectively. Among the meanings, considering the generality of the verse is more consistent with the context. Hence, these two readings are closely related to each other, which is reflected in their comparison in their interpretation. These include: validation of recitations, rejection of an interpretive commentary in unpopular recitation due to its incompatibility with famous recitation, preference of popular recitation over an unpopular one using the standard of Arabic literature, combination of interpretive meanings in both recitations, critique of misinterpretations in the development of both readings, expanding the meaning of the verse with different recitations and confirming an interpretive commentary in a certain recitation.
Keywords: Comparative Interpretation, Difference of Qiraat, Criticism, PreferenceofRecitation, Famous Recitation, Unpopular Recitation, 50 Taha -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 45 (بهار 1400)، صص 479 -500
سوره فجر در مکه نازل شده و همانند بسیاری دیگر از سوره های مکی، آیاتش کوتاه، تکان دهنده، پر محتوا و همراه با هشدارهای فراوان و خطاب است؛ از جمله این خطاب ها ﴿یایتها النفس المطمینه﴾ می باشد. مفسران فریقین در مورد معنای نفس مطمینه و تطبیق این مفهوم بر مصادیق خارجی، نظرات مختلفی بیان نموده اند. نوشتار پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نظرات مفسران فریقین در این موضوع پرداخته است، که در راستای آن به اقوال متفاوتی در مورد «نفس مطمینه» دست یافته، که هر کدام به یکی از خصوصیات نفس مطمینه اشاره داشته و همه آن ها به همان معنای لغوی؛ یعنی آرامش قلب بدون اضطراب یا سکونت پس از اضطراب بازگشت می کند و نیز به هشت مصداق رسیده که برخی مصداق آیه را حمزه، برخی حبیب بن عدی، بعضی دیگر عباس، عموی پیامبر(ص) و عده ای نیز رسول خدا(ص)، گروهی امام حسین(ع) و شیعیان ایشان و یا قایلین به ولایت علی(ع) و در مقابل گروهی هم مصداق آیه را «خلیفه اول» و «خلیفه سوم» می دانند.
کلید واژگان: تفسیر تطبیقی, تفاسیر فریقین, نفس مطمئنه, سوره فجرAl-Fajr Surah was revealed in Mecca and like many other Surahs of Mecca, its verses are short, shocking, full of content and with many warnings and sermons; One of these addresses is ﴿یایتها النفس المطمئنه﴾. The commentators of parties have expressed different views on the meaning of the self - esteem soul and the application of this concept to external examples. The present article has dealt with the descriptive-analytical method in studying the views of the commentators of the parties on the abovementioned subject, in line with which different statements have been made about the "confident soul", each of which refers to one of the characteristics of the confident soul and all of them the same literal meaning; That is, peace of heart returns without anxiety or residence after anxiety, and it also reaches eight instances, some of which are Hamza, some Habib ibn Adi, some others Abbas, Prophet’s uncle and some of the Messenger of God a group of Imams. Hussein and his Shiites or those who believe in the guardianship of Ali and in contrast to a group of people consider the verse as "the first caliph" and "the third caliph".
Keywords: comparative interpretation, interpretations of parties, confident Soul, Fajr Surah -
سخن از جاهلیت سخن از راه و روشی است که محدود به زمان و مکان مشخص نمی باشد و در واقع یک سرشت اجتماعی است که می تواند در هر مکان و هر زمان بروز کند. ارایه شاخصه های جاهلیت از اهمیت بسزایی برخوردار است چرا که با تطبیق آن شاخصه ها بر هر جامعه ای می توان از وجود جاهلیت در آن جامعه آگاه شد. .بدین منظور در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از استراتژی پژوهشی داده بنیاد، مبتنی برآموزه های کتاب شریف نهج البلاغه الگویی از جامعه جاهلی ارایه گردد، که بر اساس استنباط داده ها و کد های استخراج شده از آن اگر جامعه از پذیرش هدایت الهی امتناع کند و در عقاید او اضطراب ایجاد شود و در شناخت معبود دچار گمراهی گردد و از حجت الهی و امام برحق پیروی نکند و به نوعی سطحی نگر باشد موجبات سقوط آن در جاهلیت فراهم گشته است هرچند آن جامعه در سطح بالا و مترقی از علم و صنعت و تمدن باشد.
کلید واژگان: جاهلیت, جامعه جاهلی, نهج البلاغه, امام علی j, داده بنیاد متنی, الگوی تببین جاهلیتIgnorance is a way that is not limited to time and place. It is a communal nature that can occur in any place and at any time. Presenting ignorance's characteristics is very important because by taking those characteristics as a model, one can be aware of the existence of ignorance in that society. For this purpose, in this research, an attempt has been made to provide a model of the ignorant society, based on the teachings of Nahj al-Balaghah, by using the data-based strategy. Based on the extracted data and codes, if the community refuses to accept the divine guidance, anxiety occurs in its beliefs, it goes astray in recognizing God. Also, it does not follow the divine authority and the true Imam, indeed it will drown in ignorance, even if that society is at a high and progressive level of science, industry, and civilization.
Keywords: ignorance, Ignorant society, Nahj al-Balaghah, Imam Ali (AS), textual data-based, ignorance explanation pattern -
فصلنامه اندیشه نوین دینی، پیاپی 62 (پاییز 1399)، صص 139 -156
آیه 22 سوره مبارکه انبیاء درصدد بیان براهین اثبات یگانگی خداوند است. از آن در کتابهای کلامی به برهان تمانع یاد می کنند. دراین مقاله با روش توصیفی تحلیلی به مسئله نقش دانش نحو در فهم این آیه کلامی می پردازیم. فهم آیه شریفه وابسته به منطوق، مفهوم، و تلازم میان شرط و جواب آن است که به واسطه دانش نحو به دست آمده است. یافته های تحقیق عبارتند از: رابطه شرط و جزاء و نسبت میان آن دو در آیه شریفه و از سوی دیگر لازمه یک سویه که میان تعدد آلهه و فساد و دیدگاه ابن حاجب مبنی بر ممتنع بودن جمله شرط در این آیه شریفه و مفهوم گیری از آن همگی از نقش آفرینی دانش نحو است. واژه "الا" به عنوان وصف قابل اسقاط و صرفا تاکیدی برای موصوف خود (آلهه) است. در امتناع تعدد آلهه، "الا الله" موضوعیت ندارد و این تحلیل نحوی در تقویت تقریرهای فلسفی اثرگذار بوده
کلید واژگان: نقش علم نحو, علم کلام, “لو” شرطیه, الا استثنائیه, برهان تمانعAndishe-Novin-E-Dini, Volume:16 Issue: 62, 2021, PP 139 -156The verse 22 of Anbiyachr('39') seeks to prove the oneness of God. It is mentioned in theological books as the argument of tamānu`. In this article, with a descriptive-analytical method, we deal with the issue of the role of grammar in understanding this theological verse. Understanding the verse depends on the meaning of the concept, and the inseparability of the condition and its answer, which is obtained through the knowledge of syntax. The findings of the research are: the relationship between condition and its answer and the relationship between the two in the holy verse and on the other hand, the one-sided requirement between the multiplicity of gods and corruption and Ibn Hajibchr('39')s view of impossibility of the conditional sentence in this noble verse and meaning-erceiving from the verse, it all occurs by the role of grammar. The word "illā" as a modifier capable of omission is merely an emphasis on its modified noun (āliha). In denial of the plurality of gods, "illa Allah" is not of any effect and this syntactic analysis has been effective in strengthening philosophical interpretations.
Keywords: The Role of Syntax, Theology, Conditional Law, Exceptional, Argument of Tamānu -
خلقت حضرت آدم× و برخی حوادث پیرامون آن در هفت سوره از قرآن مجید بیان شده است. در سه سوره بقره، اعراف و طه از حقیقتی به نام «جنت» به عنوان سکونت گاه اولیه آدم و حوا یاد می شود. چیستی و مکان جنت مذکور مساله ای اختلافی در میان مفسران است. در این باره هشت دیدگاه وجود دارد که چهار قول از همه برجسته تر است: آسمانی و آخرتی بودن جنت؛ دنیایی و زمینی بودن جنت؛ برزخی بودن جنت و توقف و عدم تعیین به سبب تعارض مستقر در ادله. بررسی تفاسیر فریقین نشان می دهد که دیدگاه برزخی با شواهد و قراین تطابق بیشتری دارد و پاسخ های دقیق تری به شبهات می دهد. افزون بر آن، دقت در ظهور آیاتی که جنت آدم× در آنها مطرح شده و توجه به ترتیب چینش اتفاقات و روایات تفسیری، دلیلی نو بر تقویت قول برزخی بودن جنت آدم× است.
کلید واژگان: تفسیر تطبیقی, مکان جنت آدم, ماهیت جنت آدم, خلقت آدم×Hamed Abu Zayd, a contemporary scholar, believes that the message of the Quran can only survive through interpretation. In his view, the verses of the Islamic rulings should be interpreted in a modern way; From the development process of the Islamic rulings in the age of revelation, a message can be deducted through which modern rulings can be obtained. Since every understanding of the Qurchr('39')an must be disciplined, it is necessary to examine the discipline of Abu Zaydchr('39')s interpretation. The present study attempts to follow the Abu Zayd’s rules of interpretation; his Hermeneutic principles and his criterion of interpretation. According to the results of the research, some factors cause misinterpretation: in the fundamentals if one neglects the authorchr('39')s intention, or if he believes in the historicity of understanding, etc.; In the method, the legibility of the message resulting from the evolution of the rulings can lead to misinterpretation. Finally, in the criteria, the conformity of new rulings with the message that stem from the development process of Islamic rulings must be observed. However, the two criteria of linking meaning with content and paying attention to different contexts of speech can restrain the extreme reading of the text.
Keywords: Verses on Islamic rulings, Nasr Hamid Abu Zayd, Discipline of interpretation -
آگاهی ایمه اطهار: به عنوان قرآن ناطق به معارف قرآن و مقاصد آیات و تحلیل و تبیین ایشان با توجه به نیاز بشر و همچنین نظر به اهمیت و جایگاه ویژه گونهشناسی روایات در تفسیر قرآن کریم و ضرورت شناخت نظرات و تلاشهای علمی گذشتگان در این مقاله به این مهم پرداخته شده است که گونهشناسی آیات و روایات مهدویت در تفسیر اطیب البیان به چه صورت تبیین میشود از آنجا که مفسر اطیب البیان دیدگاههای روایی کلامی را در تفسیر خویش در نظر داشتهاست، صاحب سبک کلامی _ روایی میتواند باشد؛ که این مسئله در مبحث مهدویت که آن نیز کلامی _ روایی است اهمیت این بررسی را دوچندان میکند. بررسی گونهشناسی آیات مهدویت در چشمانداز تفسیر اطیب البیان در دو محور کلی ظاهری و باطنی قرار دارد؛ بدین معنا که در همه محورهای ظاهری مصادیق متعددی موجود است لکن در بعد باطنی نیز در جنبههای گوناگون تاویل، جری و التزام مصادیقی را میتوان به دست آورد.
کلید واژگان: آیات و روایات مهدویت, اطیب البیان, امام زمان؟عج؟, فریقین, گونه شناسیKnowledge of the Imams (as) as the narrator of the Qur'an on the teachings of the Qur'an and the purposes of the verses and their analysis and explanation according to human needs, as well as the importance and special place of typology of narrations in the interpretation of the Holy Qur'an and the need to know the views and scientific efforts of the past. The article deals with the importance of how the typology of verses and narrations of Mahdism is explained in the interpretation of Atiab al-Bayan. Since the commentator Atiab al-Bayan has considered the views of theological narration in his interpretation, he can have a theological-narrative style; This issue doubles the importance of this study in the issue of Mahdism, which is also theological-narrative. The study of the typology of Mahdism verses in the perspective of the interpretation of Atiab al-Bayan is in two general axes of appearance and interior; This means that there are several examples in all external axes, but in the esoteric dimension, examples can be obtained in various aspects of interpretation, Jerry and commitment.
Keywords: verses, narrations of Mahdism, Atib al-Bayan, Imam al-Zaman, farighain, typology -
قدرت نرم اصطلاحی نوپدید در ادبیات سیاسی دنیاست. در علوم سیاسی تعریف های گوناگونی، که عمدتا از دانشمندان غربی بوده، از آن صورت گرفته است. در فضای علمی داخل کشور ج.ا.ا نیز این تعریف ها بر فضای علمی سایه افکنده است. آنچه در این بین ضروری مینماید بازتعریف ماهیت این قدرت از دیدگاه قرآن کریم است به عنوان متنی که بیانگر کلام خداوند می باشد. این مقاله با رویکرد کیفی تحلیلی - توصیفی متنی و با روش تفسیر اجتهادی قرآن به قرآن به این پرسش که دیدگاه قرآن درباره ماهیت قدرت نرم مطلوب از نظر اسلام چیست؛ پرداخته است. در نتیجه این پژوهش به دست آمد که برخلاف تعریف های غربی، ماهیت قدرت نرم از دیدگاه قرآن نه تنها شامل تاثیرگذاری از طریق جاذبه بر جامعه هدف است، بلکه شامل قدرت بازدارندگی هم شده و زمینه های تطمیع نرم و تهدید نرم را نیز دربر می گیرد. ازطرف دیگر، قدرت نرم رابطه ای دوسویه میان مردم و جوامع با همدیگر نیست، بلکه رابطه ای سه سویه است که در جانب اصلی آن خداوند به عنوان تنها قدرت مطلق عالم قرار دارد. همچنین منابع اخذ شده در ماهیت قدرت نرم الهی در قرآن منحصرا در حیطه اوامر الهی بوده و تخطی از آن خروج قدرت نرم را از جنبه الهی بودن به شیطانی بودن، باعث میگردد و این نکته همان فارق اساسی در مطلوبیت قدرت نرم محسوب میشود. نکته آخر اینکه مولفه های قدرت نرم که در ماهیت آن اخذ می شوند اعم از مادی و معنوی است، برخلاف تعریف غربی که توجه خاص به عوامل مادی دارد.
کلید واژگان: ماهیت قدرت نرم, قرآن, قدرت نرم مطلوب, اسلام, تفسیر استنطاقیSoft power is an emerging term in the world’s political literature. In political science, various definitions have been given to it, mainly by the Western scholars. In the scientific atmosphere of the Islamic Republic of Iran, these definitions have also overshadowed the scientific atmosphere. What is necessary in the meantime is to redefine the nature of this power from the perspective of the noble Qur’ān as a text that expresses the word of God. With a qualitative analytical-descriptive textual approach and with the ijtihadi method of interpretation of the noble Qur’ān, this article has answered the question regarding the view of the noble Qur’ān on the nature of the desired soft power from the Islamic point of view. In conclusion, this research found that, contrary to the Western definitions, the nature of soft power, from the noble Qur’ān’s point of view, not only includes influencing the target community through attraction, but also includes the deterrent power, as well as areas of soft bait and soft threat. Soft power, on the other hand, is not a two-way relationship between people and societies, but a three-way relationship in which God on its main side, is the sole absolute power of the universe. Also, the sources taken from the nature of the divine soft power in the noble Qur’ān are exclusively in the realm of divine commands, and violating it causes the departure of the soft power from the aspect of being divine to being evil, and this is the fundamental difference in the desirability of the soft power. The last point is that the components of the soft power that are taken in its nature are both material and spiritual, contrary to the Western definition which pays special attention to the material factors.
Keywords: Nature of the Soft Power, The Noble Qur’ān, the Desired Soft Power, Islam, Interrogative Interpretation
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.