mostafa gorji
-
بررسی و تحلیل تقابل/ تعامل/ تضارب اندیشه متفکران و صاحبان تجربه هنری موضوعی است که در مجموعه ساحت های پژوهش های ادبی می تواند بستر و زمینه ساز درک بهتر گفتمان فکری صاحبان متون - با وجود همه تفاوت های فرهنگی - تلقی شود. در این بستر مولوی و کازنتزاکیس، دو متفکر بزرگ جهان اسلام و مسیحیت هستند که آثار آنها از منظرهای مختلف و در حالت مقایسه ای و با انگیزه های گوناگون قابل تامل است. یکی از مهم ترین این انگیزه ها، نوع اندیشه در باورمندی به ساحت های نفسانی به ویژه ساحت باورها و اعتقادات، احساسات و عواطف، خواسته ها و نیازها است که این مقاله بدان پرداخته است. نویسنده در این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی مهم ترین عناصر مشترک فکری این دو متفکر را با تاکید بر پنج ویژگی شخصیتی مشترک از یک سو و بارزترین عناصر و مولفه های فکری، عواطف و خواسته های مشترک از سویی دیگر واکاوی و تحلیل کرده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد با وجود همه نگره های غیرهمسو، هر دو بر اصل رسیدن به سعادت و شادکامی مستمر پایان ناپذیر اهتمام ورزیده اند و با توجه به ذوابعاد دیدن انسان بر ساحت نفسانی در قالب نسخه ها و دستورالعمل های مختلف توجه کرده اند.
کلید واژگان: روان شناسی ادبیات, ادبیات تطبیقی, ساحت های نفسانی, مولوی, کازنتزاکیسThe review and analysis of confrontation/ interaction of thinkers thought and the artistic experience owners is subject that in set of literary researches can be considered –in spite of cultural differs - underlie of better understanding of discourse thinking of authors. Mewlana and Kazantzakis in this ground are two important thinkers of Islam and Christianity world that can be analyzed their texts in various aspects by attitude of comparative. One of the most important attitude, was thought variety in the selfish field especially beliefs, feelings and emotions, desires ground that present article analyze and scrutinize this problem. Writer in this article analyzed the most significant common elements of texts mewlana and Kazantzakis emphasis on character natures on one hand and the most obvious thoughts, emotions, desires elements on the other hand by analytical- critical method. The results of this research shows in spite of uncommon attitude, both of them figure on principle of endless prosperity and happiness and pay attention to selfish ground by life prescriptions by regard to different dimensions.
Keywords: Literature Psychology, Comparative Literature, Selfish Square, Mewlana, Kazantzakis -
داستان جمشید و ضحاک سنگ بنای اولیه تمایز ایران و هویت ایرانی از سایر هویت هاست. نخستین بار در این داستان به غیریت سازی اشاره شده و هویت، جغرافیای مستقل ایرانی و همچنین مولفه های منحصر به فرد ایران و شاهان ایرانی بازنمایی می شود. فارغ از دوگانه هایی مانند فر کیانی شاهان ایرانی و خوی اهریمنی ضحاک، به مثابه خط اصلی تمایز و غیریت سازی هویت ایرانی؛ این تمایز به ویژه در بستر جغرافیا و هویت سرزمینی نیز خود را نشان می دهد. مانند تمایز ایران از سرزمین هایی همچون سرزمین تازیان یا هندوستان. نظر به اهمیت داستان در شکل دهی به رخدادها و روایت های بعدی شاهنامه، هدف این مقاله تبیین و بازنمایی مولفه های هویت سرزمینی ایران در داستان جمشید و ضحاک از رهگذر کاربست روش تحلیل گفتمان ون دایک است. از این منظر با کاربست روش یاد شده، ابیات منتخب از داستان با استفاده از راهبردهای گفتمانی تبیین شده اند. بر این اساس، نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده آن است که ابیات منتخب از داستان جمشید و ضحاک هویت ایرانی در برابر هویت غیرایرانی را منطبق بر سرزمین و تمایز سرزمینی قرار داده که می توان آن را بخشی از فرایند هویت یابی ایرانیان دانست.
کلید واژگان: شاهنامه فردوسی, جمشید, ضحاک, هویت سرزمینی, تحلیل گفتمان انتقادی, ون دایک, زبانشناسی اجتماعیThe story of Jamshid and Zahhak is the primary cornerstone of distinguishing Iranian identity from other identities. For the first time in this story, Ferdowsi deals with differentiation and represents the identity and independent geography and also unique components of Iran and Iranian kings. Despite of dualities like Iranian king’s kiani far and Zahhak's demonic temper as the main line of differentiation of Iranian identity, this distinction has shown itself especially in the context of geography and territorial identity. like distinction of Iran from other lands such as Arabia or India.Regarding the importance of this story in shaping the subsequent events and the story line in Iran's national epic, the main purpose in which this article is written on is to explain and represent the components of Iran's territorial identity in the story of Jamshid and Zahak through the use of Van Dijk's discourse analysis method. using the mentioned method, selected verses from the story were analyzed and explained by use of discourse strategies. Based on this, the results of this research show that the selected verses from the story of Jamshid and Zahhak match the Iranian identity against the non-Iranian identity to the land and territorial distinction, which can be considered as a part of the process of identification of Iranians.
Keywords: Ferdowsi's Shahnameh, Jamshid, Zahhak, Territorial Identity, Critical Discourse Analysis, Van Dijk, Sociolinguistics -
رویکرد اجتماعی نشانه معناشناسی تعاملی اریک لاندوفسکی که در ادامه باورهای زیبایی شناسی حضور و لحظه ناب گرمس مطرح شده، رهیافتی کارا و سازنده در نقد ادبی است. پژوهندگان این پژوهش از این رهیافت در بررسی تعامل و تطبیق نشانه معناهای جسمانه عاشقانه در سروده های فرامعنایی و چندلایه ای فروغ فرخزاد بهره برده اند. تعامل شرکای گفتمانی در فرایند گفتمان عاشقانه شاعر، با دگرسانی نشانه های جسمانه شوشگر تن دار در رخدادمعنایی لحظه ای و گاه دیرشی، در پی وحدت من و دیگری، معناهای ناب و بی کرانی خلق می کند. در جریان سروده های عاشقانه فروغ، سوژه و ابژه تن دار در تجربه ای زیستی با یکدیگر و جهان پیرامون در درک پدیدارشناسانه، با مجموعه نشانه معناهای جسمانه پویا در زنجیره منسجم واژگان چندمعنایی و ترکیبات مبهم، بافتی پویا و زایشی در متن خلسه ای می آفریند که به سردرگمی و حظ خلسه ای خوشایند در اتحاد شرکای گفتمانی می انجامد. در پژوهش حاضر با کاربست نقد با روی کردی کل نگر، سه سروده «وصل»، «باد ما را با خود خواهدبرد»، «فتح باغ» و سروده هایی با درون مایه تعامل تصادفی و لحظه ای و برنامه مدار، به روش تحلیلی -پژوهشی تفسیر شده است. نتیجه بررسی نشان می دهد تعامل عاشقانه طرفین گفتمان با نشانه معناهای جسمانه، جهت رسیدن به وحدت و تطبیق و آفرینش معناهای نو ادامه دار و در خدمت انسجام بیشتر متن بوده-است.
کلید واژگان: اریک لاندوفسکی, فروغ فرخزاد, تعامل, نشانه -معناشناسی, وحدت, گفتمانThe social approach of Eric Landowski's about interactive sign-semantic, which is presented in continuation of Greimas' aesthetic beliefs of guizzo , is a productive approach in literary criticism. The researchers of this study have used this approach in analyzing adaptation of the corporality sign meanings of romantic in Forough Farrokhzad’s poems which are transcendental.The interaction of the discourse partners in the process of the poet's romantic discourse creates infinite meanings by metamorphosis of the corporality signs. the source of meaning creation occurre with union of me and other.Corporeal subject and corporeal object create a dynamic and generative texture in a life experience with eachother and the surrounding world in phenomenological understanding. this is in a collection of dynamic physical signs that create a generative texture in an ecstatic text . the movement of chain of ambiguous combinations leads to a pleasant ecstasy in the union of discourse partners.the authors have investigated three poems named "Vasl". "Fathe bagh" and "Bad ma ra ba khod khahad bord" with a holistic criticism. The result of investigation was that the romantic interaction of discourse partners with physical sign-meanings has been continuous in order to achieve unity and creation of new meanings.
Keywords: Eric Landowski, Semiotics, Forough Farrokhzad, union, sign-semantic, discursive -
نویسه «و» در نظام خط و نظام نوشتاری زبان فارسی دلالت چندگانه دارد. این نویسه در حوزه حرف ربط نماینده دو کلمه «o» و «va» است. در شاخه نحو زبان که موضوع این پژوهش است، این نویسه به عنوان یک عنصر نحوی با هر دو آوای [o] و [va] حضور دارد و تفاوت محسوسی میان مقوله دستوری، کارکرد و معنی آنها در نظام زبان فارسی وجود ندارد. مقاله حاضر ضمن اشاره به تغییرات واژگانی و مفهومی این دو کلمه از منظر درزمانی، کوشیده است تا از دیدگاه کاهش نشانه ها در معنی شناسی ادراکی به توصیف و تحلیل تک معنایی و تک مقولگی حرف ربط «و» در نظام زبان فارسی در محدوده پژوهشی غزلیات سعدی و حافظ بپردازد. بررسی این حرف از منظر معنی شناسی ادراکی نشان داد که انواع معانی منتسب به «و»، در سنت مطالعات زبان و ادب فارسی، یا مربوط به واحدهای همنشین است و یا با کاهش واحدهای همنشین از بافت درون زبانی مرتبط است. با چنین رویکردی، حرف ربط «و» جز مقوله دستوری و معنی مقوله ای ربط و کارکرد همپایگی، مقوله، معنی و کارکرد دیگری در زبان فارسی ندارد و رعایت این نکته در کاربردشناسی و منظورشناسی این حرف ربط در زبان فارسی و متون ادبی ضروری است.
کلید واژگان: حرف ربط «_ و», مقوله, کارکرد, دستور, معنی شناسی ادراکیThe grapheme “و” in the Persian written system signifies several graphs and linguistic signs. This grapheme signifies both “o” and “va” (=and) in the field of conjunction, and there is no noticeable difference between their grammatical categories, function and meaning in the Persian language system. Pointing to the lexical and conceptual changes of these two words from a diachronic study, this article has tried to prove from the perspective of the reduction process in perceptional semantics that the word “و” has only one linguistic meaning and does not belong to more than one grammatical category. Research corpus is the lyric poems of Saadi and Hafez. Studying this conjunction from the perspective of the process of reducing the signs in perceptional semantics showed that the types of meanings attributed to “و” in the tradition of Persian language and literature studies are related to the meanings of collocating units, or are related to the reduction of companion units in the intra-linguistic context. In this approach, the conjunction “و” does not have any other category, meaning, and function in Persian language; and it is necessary to observe this point in the pragmatic studies related to this conjunction in Persian language and literary texts.
Keywords: Conjunction, Category, Function, Grammar, Perceptional Semantics -
زمینه و هدف
داستان کوتاه فارسی در بازه زمانی 1340 تا 1357 (به استناد آثار منتشرشده و نظر پژوهشگران ادبیات)، شاهد بیشترین «داستانهای مدرن» بوده است؛ تا جایی که باید این دوره را «دوره داستان کوتاه مدرن فارسی» برشمرد. نوع جهان بینی و بیان نویسندگان داستان مدرن بگونه ای است که آثار آنان اغلب شفاف و صریح نیست و با ابهاماتی همراه است؛ به همین جهت بهره گیری از شگردهای مختلف برای شیوه بیان، برای نویسنده مدرن اهمیت مییابد که یکی از مهمترین آنها، شگرد «نمادپردازی» است. در این پژوهش با توجه به اهمیت «نماد» در داستان کوتاه مدرن فارسی، بویژه در بازه زمانی 1340 تا 1357، آثار چهار نویسنده، به نمایندگی از چهار طیف فکری مورد بررسی و تحلیل نمادشناسانه قرار میگیرد.
روش مطالعهاین بررسیها با استناد به مراجع و کتب علوم اجتماعی، روانشناسی، نشانه شناسی، نمادشناسی و... صورت گرفته است که طی آن آثار ابراهیم گلستان به نمایندگی از داستانهای ذهنی-روانی، آثار غزاله علیزاده به نمایندگی از داستانهای عرفانی، آثار بهرام صادقی به نمایندگی از داستانهای اجتماعی-طنز تلخ، و آثار ابراهیم رهبر به نمایندگی از داستانهای شهری-اقلیمی، مورد بررسی قرار گرفته اند که این بررسی شامل تحلیل هفت کتاب و 68 داستان است.
یافته هابا توجه به بررسیها، جدولها و آمارهای تحلیلی که در پیوست مقاله ارایه میشود، باید گفت بسامد استفاده از «نماد» در داستانهای کوتاه مدرن، گسترده است. اصولا داستان کوتاه مدرن، به جهت ایجاز و ابهامی که دارند، محل مناسبی برای زایش نماد و سمبل هستند.
نتیجه گیریهرچه داستان کوتاه مدرن درونگراتر باشد، بسامد نماد در آن بیشتر است؛ به همین جهت داستانهای عرفانی مدرن غزاله علیزاده، نمادخیزترین داستانها را در خود جای داده اند. با همین استدلال، داستانهای ذهنی و روانی ابراهیم گلستان، به میزان چشمگیری از نماد بهره برده اند. در آثار متعدد بهرام صادقی نیز، به فراخور فضای داستان، با نمادپردازی نویسنده مواجه هستیم. ابراهیم رهبر در دو کتابی که آثار توصیفی و برونگرا دارد، نمادپردازی کمتری انجام میدهد، اما در اثر دیگرش، که درونمایه آن درگیری با مصایب زندگی کارمندی در تهران است، بیشتر از نماد بهره برده است.
کلید واژگان: داستان کوتاه, مدرن, نماد, ابراهیم گلستان, غزاله علیزاده, بهرام صادقی, ابراهیم رهبرJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 91, 2023, PP 55 -76BACKGROUND AND OBJECTIVESPersian short story in the period from 1340 to 1357, (according to the published works and the opinion of literature researchers), has seen the most "modern stories"; To the extent that this period should be considered as "modern Persian short story period". The type of worldview and expression of modern fiction writers is such that their works are often not clear and explicit, accompanied by ambiguities; For this reason, it is important for the modern writer to use different techniques for expression, one of the most important of which is the "symbolization" technique. Considering the importance of "symbol" in the modern Persian short story, especially in the period from 1340 to 1357, we have investigated and symbolically analyzed the works of four authors, representing four intellectual spectrums.
METHODOLOGYThese investigations were carried out by referring to references and books of social sciences, psychology, semiotics, symbology, etc.; During which the works of Ebrahim Golestan representing mental-psychological stories, the works of Ghazaleh Alizadeh representing mystical stories, the works of Bahram Sadeghi representing social-bitter humor stories, and the works of Ebrahim Rahbar representing urban-climate stories have been examined. ; This review includes the analysis of 7 books and 68 stories.
FINDINGSFindingsAccording to the reviews, tables and analytical statistics presented in the appendix of the article, it should be said that the frequency of using "symbol" in modern short stories is wide. Basically, modern short stories, due to their brevity and ambiguities, are a suitable place for giving birth to symbols.
CONCLUSIONThe more introspective the modern short story is, the higher the frequency of the symbol in it; This is why the modern mystical stories of Ghazaleh Alizadeh contain the most symbolic stories. With this reasoning, the mental and psychological stories of Ebrahim Golestan have used the symbol to a significant extent. In many works of Bahram Sadeghi, we are faced with the symbolization of the author, according to the space of the story. Ebrahim Rahbar does less symbolism in two books that have descriptive and extroverted works; But in his other work, the theme of which is the conflict with the hardships of an employee"s life in Tehran, he has used the symbol technique more.
Keywords: short story, modern, symbol, Ibrahim Golestan, Ghazaleh Alizadeh, Bahram Sadeghi, Ibrahim Rahbar -
رمان عمویم جمشید خان: مردی که باد همواره او را همراه با خود می برد اثر بختیار علی، یکی از رمان های برجسته در ادبیات کردی است که حیات اجتماعی آشفته ی ملت کرد در کردستان عراق را روایت و نقد می کند. این پژوهش، با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف که متن را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند، به ایدیولوژی های درون و بیرون از رمان و نوع مواجه رمان با آنها در بافت اجتماعی سیاسی کردستان عراق در دو دهه ی 80 و 90 میلادی پرداخته است. یافته ها حاکی از آن است که نویسنده با بکار بردن ریالیسم جادویی در این رمان، شیوه ی مناسبی را برای اعتراض از وضعیت موجود و رواج روزافزون مسایل و مصایب جامعه بیان می دارد و آشفتگی جامعه را در قالب در آمیختگی تخیل و واقعیت نشان می دهد. نویسنده با برجسته نمودن رویدادها و حوادث با محوریت قرار دادن سرگذشت جمشید خان، سعی در نقد ایدیولوژی های غالب این دوران همچون فاشیسم بعثی، غلبه افکار کمونیستی، جنگ تحمیلی ایران و عراق، جنگ های داخلی میان احزاب کرد، افراط گرایی اسلامی و پدیده های نوظهور مانند تسلط رسانه و مطبوعات بر فضای اجتماعی سیاسی و همچنین معضل مهاجرت و پناهندگی دارد. مضمون اساسی رمان، نقد وضع موجود و ایدیولوژی های حاکم شده در این دو دهه کردستان عراق و همچنین بیان سرگشتگی ملت و سوژه ی کرد می باشد.کلید واژگان: ایدئولوژی, بختیار علی, رمان کردی, تحلیل گفتمان انتقادی فرکلافBachtiar Ali’s novel, My Uncle Jamshid Khan: Whom the Wind Was Always Taking, is one of the prominent novels in Kurdish literature that narrates the turbulent social life of the Kurdish nation in Iraqi Kurdistan. Using Fairclough’s critical discourse analysis, which examines the text at three levels of description, interpretation, and explanation, to the ideologies inside and outside the novel and the type of encounter the novel has with them in the social and political context of Iraqi Kurdistan since the 80s and 90s has been paid. The findings indicate that by using magical realism in this novel, the author shows a good way to protest the existing situation and the increasing prevalence of problems and sufferings of the society, and shows his confusion from this situation in the form of imagination and reality., the author tries to criticize the dominant ideologies of this era such as Baathist fascism, the dominance of communist ideas, the imposed war between Iran and Iraq, civil wars between Kurdish parties and extremism. Islam has emerged as a phenomena such as the dominance of the media and the press in the social and political environment, as well as the problem of immigration and refugees. The main theme of the novel is a critique of the current situation and the ruling ideologies in these two decades of Iraqi Kurdistan, as well as expressing the confusion of the Kurdish nation and subject.Keywords: Ideology, Bachtiar Ali, Kurdish novel, Fairclough's Critical Discourse Analysis
-
وجود تکنیکهای روایی و نکات فنی در متن، بهویژه متنی که برای مخاطبان کمسن نگاشته شده است، ضرورت نقد و بررسی متون را بیشازپیش آشکار میکند. در این میان بررسی راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا نویسنده قصد دارد با ایجاد تناقض و عدم قطعیت و تعلیق در متن با استفاده از راوی نامعتبر، خوانندهی نوجوان را از مخاطب پذیرای متن به منتقد آگاه تبدیل کند. این پژوهش با استفاده از شیوهی توصیفیتحلیلی، به بررسی علل و شواهد اعتمادناپذیری راوی و تاثیرگذاری آن بر وجه معرفتشناسانه در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد از حمیدرضا شاهآبادی میپردازد تا بدین وسیله با گرهگشایی از تعلیقات و تناقضات موجود در متن، گامی در راستای افزایش توانایی خوانش انتقادی خوانندگان نوجوان بردارد. حاصل پژوهش نشان میدهد که از یک سو عواملی همچون کودکبودن، درگیری شخصی راوی در داستان و فاصلهی نگرشی راوی با شخصیتهای داستان با نشانههای محتوایی مانند گزارش ناکافی دادن، تناقض میان واقعیتهای داستانی و دیدگاه راوی و اعترافهای راوی به دروغگویی خویش باعث کاهش اعتماد مخاطب در قبال راوی میشود و از سوی دیگر، این داستان که بیشتر به شناخت و کشف علل و عوامل حوادث داستان میپردازد، در بعد معرفتشناسانه برجستهتر است و راوی اعتمادناپذیر با تناقضاتی که در متن ایجاد میکند، وسیلهای است که این شناخت و معرفت را به چالش میکشد و آن را امری نسبی قلمداد میکند.
کلید واژگان: حمیدرضا شاه آبادی, راوی اعتمادناپذیر, مخاطب نوجوان, معرفت شناسی, وقتی مژی گم شدThe existence of validity techniques and technical considerations in the text, especially the text written for the adolescent audience, reveals the necessity of critique and review of literature more than ever. In the meantime, the investigation of the unreliable narrator becomes more important in a teenage novel. Because the author intends to turn the adolescent from an audience to a well-informed critic by creating contradictions, uncertainties and suspension of text using invalid narrator. This study, using descriptiveanalytical method, investigates the causes and evidence that narrator was unreliable and effects of it on the epistemological aspect of the adolescent novel When mozhi lost by Hamidreza Shahabadi and using the existing contradictions and contradictions in the text to take a step forward to increase the critical reading abilities in adolescent readers. The result shows that from one hand, factors such as being children, the narrator's personal conflict with story characters, with content signs, such as the insufficient reporting, the contradiction between the story realities and the narrator's point of view and the narrator's confessions to lying leads to a reduction in the audience's trust towards the narrator. On the other hand, the story, which is more of the recognition and discovery of causes and factors of the story of the story, stands out in the epistemological dimension. And the unreliable narrator, with the contradictions who creates in the text, is a mean that challenges that cognition and knowledge and considers it relative.
Keywords: : Hamidreza Shahabadi, When mozhi lost, unreliable narrator, Epistemology, adolescent audience -
پژوهشنامه زبان ادبی، پیاپی 1 (بهار 1402)، صص 109 -135در زبان فارسی کلمه های مرکبی که با الگوی ساختاری «واژه + و + واژه = واژه» ساخته می شوند، واژه عطف می خوانند. این نام گذاری بر کلمه و مرکب بودن این نوع سازه ها در تقابل با ترکیب و گروه نحوی همپایه تاکید می کند. با توجه به مطالعات زبانی و دستوری که پیشینه پژوهش حاضر بوده و از جنبه های گوناگون به ویژگی های ساختاری و معنایی این سازه مرکب و تبیین روابط میان پایه های آن پرداخته اند، واژه عطف متناسب با ساختار غالبا معنای ترکیبی و تصویر روشنی دارد که در راستای اهداف نوواژگانی و مقوله سازی در زبان فارسی کاربرد می یابد. مقاله حاضر ضمن توجه به این ویژگی ها، به توصیف و تحلیل کیفی کاربردهای این ساخت دستوری در پیکره ای متشکل از چند متن ادبی پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اجزای این سازه مرکب با توجه به ساخت نحوی آن هم آیی واژگانی، و استقلال نمایشی دارند و با این ویژگی ها جابه جایی، تفکیک، و تغییر ترتیب آن ها در متون ادبی روایی و رواج یافته است. ازاین رو، خمسه نظامی عرصه کاربردهای بی پروای گونه مرکب عطفی است، کاربرد مرکب اتباعی و اصوات مرکب عطفی در شعر مولانا تشخص دارد، و اصوات مرکب عطفی در شعر نیمایی و غزل معاصر دارای بسامد است. نوعی یکسان انگاری میان سازه واژه عطف با ساخت نحوی همپایه در متون ادبی محسوس است تا آنجا که در متون معتدلی همچون شعر سعدی و غزل حافظ، چیدمان و توزیع نحوی کلام به گونه ای است که تشخیص مرکب عطفی از گروه نحوی همپایه با دشواری بیشتری همراه است.کلید واژگان: ساخت دستوری, سازه مرکب, گروه نحوی, همپایگیIn Persian, compound words that are produced by the structural pattern of “word + and + word = word” are called vāzhahʿaṭf, and naming the word as such emphasizes the compound nature of this type of construction in contrast to combination and coordinate syntactic group. In view of the linguistic and grammatical studies that form the background of the present study, which have investigated the structural and semantic features of this compound structure and explained the relationships between its coordinate constituents from various aspects, vāzhahʿaṭf often has a compound meaning and creates a clear mental image, and it is used for the purposes of neologism and categorization in Persian. The present research, while paying attention to these features, describes and qualitatively analyzes the applications of this grammatical construction in a corpus consisting of several literary texts. Findings show that the constituents of this compound construction, due to its syntactic construction, have lexical collocation and performative independence. These features has led to the widespread practice of displacing, separating and changing such constituents and their order in the narrative literary texts. Nizami has frequently used the conjunction type in his Khamsah, Mowlana has distinctly made use of the itbāʿī compound and phonetic conjunctions in his poetry, and the phonetic conjunctions are frequently employed in Nīmā’ī and contemporary lyric poetry. In addition, the similarity of the structure of vāzhahʿaṭf and coordinate syntactic constructions in literary texts in such works as Saʿdi’s poetry and Hafez’s ghazals, and the syntactic arrangement and distribution of words in order to create proportion is such that the distinction between conjunctions and coordinate syntactic group is blurred.Keywords: Grammatical structure, Constituent, Phrase, coordination
-
بینامتنیت از نظریه های ادبی معاصر است که به بررسی حضور یک متن در متن دیگر می پردازد. براساس این نظریه هیچ متن مستقلی وجود ندارد؛ بلکه تمام متون برگرفته از پیش متن ها و یا متون هم عصر خود هستند، لذا نویسنده، خالق اثر خود نیست و تمام بن مایه های فکری و اعتقادی خود را از متون پیشین اخذ می کند. ژرار ژنت با تبیین و تقسیم بندی بینامتنیت، آن را از یک نظریه صرف ادبی وارد حوزه عملیاتی و نقد متون کرد. با توجه به تاثیر بارز متون مقدس بر متون هنری و ادبی، عرفا و متصوفه بسیاری از مایه های فکری خود را از قرآن به عنوان ابرمتن و متن مقدس وام گرفته اند. در این میان عارفانی همچون عین القضات در تمهیدات به کرات از بینامتنیت قرآنی بهره برده اند که بسیاری از سرچشمه های فکری و اعتقادی و حتی ادبی او را می توان در قرآن کریم رصد و پیدا کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه های، بینامتنی قرآنی را در تمهیدات عین القضات می کاود. حاصل این بررسی نشان می دهد که پیوندی محکم و ناگسستنی به صورت بینامتنیت آشکار و ضمنی بین قرآن و تمهیدات وجود دارد و تاثیرات معنوی و لفظی زیادی در ذهن و زبان عین القضات و تمهیدات برجای نهاده است. بینامتنیت قرآنی در تمهیدات به صورت های صریح (آشکار) و ضمنی وجود دارد. آمارهای استخراج شده نشان می دهد که بیشترین استفاده از اقتباس جزیی، واگیری واژگانی و بینامتن ضمنی تلمیح است. توجه به آمار و تفکر حاکم بر تمهیدات که از نوع کتاب های عرفانی و تاویلی است، ایجاب می کند نویسنده پیش متن را به صورت جزیی انتخاب و در متن خود حل و تحلیل کند تا نتیجه دلخواه خود را از بینامتن با توجه به صورت و معنای آیات قرآنی بازنمایی کند.کلید واژگان: قرآن, بینامتنیت, تمهیدات, عین القضات, ژرار ژنتAs a contemporary literary theory, intertextuality examines the presence of one text in another one. According to this theory, there is no independent text. Rather, all texts are derived from previous texts or texts of their time. Therefore, authors are not creators of their own works and take all their intellectual themes and beliefs from previous texts. By explaining and classifiying intertextuality, Gérard Genette brought it from a purely literary theory into the operational field and textual criticism. Due to the clear influence of sacred scripture on artistic and literary texts, gnostics and mystics have borrowed many of their intellectual sources from the Qurʾan as a supertext and a sacred text. Ain al-Quzat has used Qurʾanic intertextuality many times in his Tamhidat, and many of his intellectual, religious, and even literary sources can be traced and found in the Holy Qurʾan. The present study explores the Qurʾanic intertextuality in Tamhidat of Ain al-Quzat based on Gérard Genette's theory by a descriptive, analytical and comparative method using library sources. The result of this research shows that there is a strong and unbreakable link between the Qurʾan and Tamhidat in the form of explicit and implicit intertextuality, and the Qurʾan has left spiritual and linguistic influences in the mind and language of Ain al-Quzat and his Tamhidat. Qurʾanic intertextuality exists in explicit and implicit forms in Tamhidat, and the findings show that partial adaptation, lexical borrowing, and the implicit intertextuality of illusion prevail over other types. Considering the thinking governing Tamhidat, which is a mystical and interpretive book, requires authors to select pre-text in detail and analyze it in their own text in order to represent their desired result from the intertext according to the form and meaning of the Qurʾanic ayahs.Keywords: Qurʾan, intertextuality, Tamhidat, Ain al-Quzat, Gérard Genette
-
کوشوانت سینگ، بنیانگذار ادبیات چندپارگی هندوستان، با نوآوری های زبانی در بافت متنی رمان قطار به سوی پاکستان (1956) به تبیین رابطه میان گفتمان، ایدیولوژی و اجتماع می پردازد. این جستار درصدد پاسخگویی به این پرسش ها است که کدام گویش بومی بسامد بیش تری در متن این رمان دارد و گفتمان های موجود در این اثر تا چه میزان در چارچوب مربع ایدیولوژیک فن دیک هستند.این پژوهش با بهره گیری از شیوه کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی با رویکردی اجتماعی-شناختی و بر مبنای الگوی نظری فن دیک (1998) انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که کوشوانت سینگ در محورهای معنایی و بلاغی از راهبردهایی استفاده می کند که در سطوح خرد و کلان با چارچوب نظری و مربع ایدیولوژیک فن دیک (1998) همپوشانی دارند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS25 نشان داد که با توجه به متغیر های محورهای معنایی و بلاغی تفاوت معناداری در میزان فراوانی راهبردهای گفتمانی وجود دارد. مقوله بندی و استعاره به ترتیب بیش ترین مقدار را نسبت به سایر راهبردهای معنایی و بلاغی دارند. در میان زبان های هندو-آریایی، کم ترین وام گیری های زبانی از پنجابی و بیشترین گرته برداری نیز از هندی است تا مخاطبان بیش تری به اثر برگزیده جلب شوند.
کلید واژگان: ادبیات چندپارگی, تحلیل نقادانه گفتمان, گویش, کوشوانت سینگ, فن دیکIntroductionCriticism, power and ideology are among the common concepts among all dominant approaches in critical discourse analysis. The purpose of critical discourse analysis is to reveal the hidden ideological structures in internal and external layers of the texts. Partition Literature Discourse deals with dissolution of British Raj and division of Indian subcontinent. In his novel Train to Pakistan (1956), Khushwant Singh (1915-2014), the founder of “Partition Literature”, has shown the fundamental role of power structures in the representation of social ideologies. He has made "linguistic innovations" in English language through “Loan Translation”, “Semantic Indianization”and “Anglicized Native Idiomatic Expressions”. In line with Khushwant Singh’s ideas, Van Dijk (1997) believes that critical discourse analysis is is theory-oriented rather than subject-oriented, and this theorizing should be aimed at understanding social inequalities. The hypothesis of this research, considering three variables namely, loaner dialects, discourse strategies and translation strategies, is that Khushwant Singh has priorized the technique of “Calque” from Indian dialect in order to preserve cultural elements of “Source Language” in “Target Language” and enrich English as the borrower language. In other words, Singh has tried to nativize English language by using linguistic elements.
Review of Literature and MethodologyConducting research on critical discourse analysis has a long record in literature, history, psychology and linguistics. However, no research has been done on Khushwant Singh and “Indian Partition Literature” based on Van Dijk’s model of critical discourse analysis. A small number of articles on the subject of “Indian Partition Literature” are merely political or historical in nature. Van Dijk’s model of critical discourse analysis include six general components “Semantic”, “Syntax”, “Stylistic”, “Argumentation”, “Rhetoric” Speech Act” (Action and Interaction) strategies(Kasaei,2014:22). These strategies reveal the ideologies of speakers in surface and hidden layers of the text. Van Dijk’s ideological square deals with social, cultural and psychological aspects of human behavior. It is shaped on four main principles, namely, “Emphasis on positive representation of the in-group”, “Emphasis on negative representation of the out-group”, “De-emphasis of the negative properties of the in-group” and “De-emphasis of the positive properties of the out-group” (Van Dijk, 1998:267). In this study we seek to show Khushwant Singh’s language innovations and the effects of Indian native dialects in Train to Pakistan (1956) with a multidisciplinary approach. Besides, based on Van Dijk’s model of critical discourse analysis, the multifaceted relations between language, culture and society in the selected novel will be investigated.
Discussion4.1. Rhetorical Structures: In this historical novel, Khushwant Singh presents a realistic picture of India's post-independence conflicts in Engliah language by making use of rhetorical strategies and adopting calques from Indian dialect. Van Dijk defines social cognition as “system of mental representations and processing of group members” (Van Dijk, 1998: 18). Rhetorical strategies comprise an important part of the discourse context at macro level, which Van Dijk considers based on the conceptual meaning of cognition and a manifestation of the mental image of a communication situation. Generally, this is the the same goal that rhetorical structures pursue for “ideological backgrounding” in the long-term memory of human society. 4.1.1. Simile By utilizing figures of speech such as simile in various situations, Khushwant Singh highlights the shortcomings of his own religious community and Muslims to the same extent. He makes use of “Innovative Similies” which are derived from Indian language: Table.1 Rhetorical Strategy of Simile in the Novel Original Text You snored like a railway engine.(P.64) Persian Literary Translation مثل موتور راه آهن خروپف کردی Translated Text خر و پفت مثل سوت قطار بلند شد.(ص.124) Indian Dialect aapane rel injan kee tarah kharraate lie आपन रल इजन की तरह खरराट लिए آپن رل انجن ک تره کرات لییه In the novel, the simile phrase “Like a railway engine” is equal to “like a bear” in Standard English. Khushwant Singh has used its Indian equivalence, ، “rel injan (रल इजन)” to localize the English language. 4.2. Semantic Structures: 4.2.1. Distancing Semantic indianization is one of Khushwant Singh’s language innovations, which he often uses to depicting religious distancing and ideological differences in Indian society. Table.2 Semantic Strategy of Distancing in the Novel Original Text We cannot really play this stabbing game.(P.18) Persian Literary Translation ما هندوها واقعا نمیتوانیم این بازی چاقوکشی را انجام دهیم Translated Text این چیزا در مرام ما هندوها نیست.(ص.29) Indian Dialect ham vaastav mein chhura ghompane ka yah khel nahin khel sakate हम वासतव म छरा घोपन का यह खल नही खल सकत هم واستاو م چورا گمپانه کا ی کل نهی کل ساکته Khushwant Singh has selected “stabbing game” for the English text by adopted the descriptive composition of “chhura ghompane (छरा घोपन का)” from Indian language. This kind of selection is in line with Van Dijk’s ideological square(2006)and, intentionally or unintentionally, institutionalizes the distance between Hindus and Muslims.
Conclusion:
Train to Pakistan (1956), masterpiece of Indian Partition Literature, is a “Hybrid Text” and a combination of different dialects and cultures. Khushwant Singh’s frequent and conscious use of “Calque” in the novel Train to Pakistan, reflects the author's style and intention which should be taken into account in the translation process and the manner of transferring it to the translated text. He utilizes the “Global Language” of English as a powerful tool to introduce the Indian cultural values and the structure of the native dialects of his country. Discourses, signs and linguistic morphemes in Train to Pakistan remind the native atmosphere of India for the audience and have a great impact in localizing and hybridizing of its the English text. Singh has used various techniques such as calque, modulation, euphemism and substitution to preserve the beauty of words. These techniques paly a key role in identifying the socio-cultural differences known in two linguistic societies. The overt or hidden ideologies in the discourse of this novel reproduce in-group or out-group social polarities. Characters’ discources in the novel comply with Van Dijk’s ideological strategy in micro and macro levels. Khushwant Singh blames all social classes for disrupting peaceful coexistence. His literary masterpiece is a clear mirror of the dual human nature and a reflection of the structure of social ideology, which plays a tremendous role in promoting world peace.
Keywords: Partition Literature, critical discourse analysis, Dialect, Khushwant Sing, Van Dijk -
یکی از رمان های موفق و پرمخاطب سال های اخیر «پاییز فصل آخر سال است» است که در 1394 نیز جایزه ادبی جلال را کسب کرد و در دوره کوتاه به چاپ چهلم رسید. موضوع اصلی رمان دلمشغولی ها و دلنگرانی های «وجودی» و «موقعیتی» سه دختر از نسل دهه شصت به نام های روجا، لیلا و شبانه است. هر یک از شخصیت ها با چالش های حاصل تجربه زیسته در کلان شهرها همچون مهاجرت، هویت فردی و اجتماعی و روابط عاطفی با تاکید بر اضطراب های نسل جدید روبه رو هستند. این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی درصدد است عنصر هم بوم پنداری را به عنوان یکی از مهمترین عناصر روایی مطابق نظریه دیوید هرمن در این رمان تحلیل و نقد کند. نتیجه تحلیل نشان می دهد نویسنده با استفاده از شگردهای هم بوم پنداری مانند کشمکش تنهایی به عنوان یکی از مهم ترین وجوه تراژیک زندگی عصر جدید، مسیله عشق و توصیف دقیق احساسات درونی، دلهره های وجودی و موقعیتی شامل تنهایی و شکست در رسیدن به آرمان های مطلوب؛ توانسته است حس هم بوم پنداری را در کنار تکنیک های روایی دیگر به خوبی القا کند. با وجود موفقیت ماتن در القای حس هم بوم پنداری در شخصیت لیلا و روجا، در القای این حس در شخصیت «شبانه» به دلیل تردیدهای همیشگی در القای حس هم بوم پنداری چندان موفق نبوده است.کلید واژگان: روایت, هم بوم پنداری, دیوید هرمن, پاییز فصل اخر سال استOne of the most successful and popular novels of recent years is "Autumn is the last season of the year", which also won the Jalal Literary Award in 2015 and was published for the fortieth time in a short period of time. The main subject of the novel is the "existential" and "situational" preoccupations and anxieties of three girls from the sixties named Roja, Leila and Shabaneh. Each character faces the challenges of experiencing metropolitan life such as immigration, personal and social identity, and emotional relationships with an emphasis on the anxieties of the new generation. This descriptive-analytical study seeks to analyze and critique the element of ecology as one of the most important narrative elements according to David Herman's theory in this novel. The result of the analysis shows that the author uses homogenization techniques such as loneliness struggle as one of the most tragic aspects of modern life, the issue of love and accurate description of inner feelings, existential and situational apprehensions including loneliness and failure to achieve ideals. Optimal; It has been able to induce a sense of ecology along with other narrative techniques. Despite Maten's success in inducing a sense of ecstasy in the character of Leila and Roja, he has not been very successful in inducing this sense in the character of "Shabaneh" due to his constant doubts in inducing a sense of ecology.Keywords: The narrative, co-ecology, by David Herman, is the fall of the last season of the year
-
سورریالیسم، اساس کار خود را برتداعی آزاد ، معانی و افکار و تصاویر و نوعی خلسه و رویا می گذارد و می کوشد تا به خلاقیت هنری، جنبه خود به خود بدهد؛ اما برخلاف آنچه هنرمند سورریالیست می پندارد، تداعی آزاد معانی و دنیای رویا ها هیچ یک در حقیقت ، آزاد و بی قانون نیست و در آفرینش های هنری، هیچ چیز صرفا خود به خود ،به وجود نمی آید.یکی از آثاری که امکان لمس و ادراک فضایی کاملا سورریال را برای مخاطب فراهم می سازد، رمان سالمرگ ریکاردو ریش اثر ژوزه ساراماگو است.رمانی درونی با فضای کاملا سورریال که می توان این فضا را به خوبی در آن لمس کرد.متافیزیک مسلط بر فضای این داستان،گاه امر درونی آدم هاست که بیرون فرافکنی می شود و گاه ناشی از ویژگی اقلیم و روابط و شرایط اجتماعی است که به صورت مجهولی سهمناک، روال زندگی عادی را به هم می ریزد.در این تحقیق، سعی می شود تا علاوه بر معرفی مکتب سورریالیسم در ادبیات غرب و همچنین نمود این مکتب در ادبیات داستانی ایران،به روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی،جرح و نقد سورریالیسم در رمان سالمرگ ریکاردو ریش اثر ژوزه ساراماگو، پرداخته شود و به این مهم دست یابد که سالمرگ ریکاردو ریش، نقطه اوج پروژه های ادبی ژوزه ساراماگو، به سبک سورریالیسم است.
کلید واژگان: ساراماگو, سالمرگ ریکاردو ریش, سوررئالیسم, رمانSurrealism bases its work on free association, meanings, thoughts, images, and a kind of ecstasy and dream, and tries to give artistic creativity its own aspect; But contrary to what the surrealist artist thinks, the free association of meanings and the world of dreams is in fact free and lawless, and in artistic creations nothing comes into being by itself.One of the works that allows the audience to touch and perceive a completely surreal space is the novel Jose Saramago's the year of the death of Ricardo Reis by Jose Saramago. An inner novel with a completely surreal space in which this space can be touched well.Metaphysics dominates the atmosphere of this story, sometimes it is the inner thing of people that is projected outwards and sometimes it is due to the characteristics of climate and social relations and conditions that disruptively disrupt the normal routine of normal life.In this research, in addition to introducing the school of surrealism in Western literature and also the manifestation of this school in Iranian fiction, in a descriptive-analytical way, examines, critiques surrealism in the novel Jose Saramago's the year of the death of Ricardo Reis by Jose Saramago and It is important to note that the death of Ricardo Reis, the culmination of Jose Saramago's literary projects, is in the style of Surrealism
Keywords: novel, Saramago, Surrealism, the year of the death of Ricardo Reis -
به دلیل اهمیت شاهنامه، اقبال به آن در دوره بازگشت ادبی زیاد شد. شاعران این دوره می کوشیدند تا از لحاظ سبکی، مضمونی، بلاغی، زبانی و... شعر خود را به شعر شاعران بزرگ، به ویژه فردوسی شبیه کنند. هدف مقاله حاضر، بررسی پنج دیوان از پنج شاعر برجسته این دوره/مکتب، یعنی صحبت لاری، فتحعلی خان صبا، قاآنی شیرازی، سروش اصفهانی و داوری شیرازی، از منظر انواع تاثیرپذیری از تلمیحات شاهنامه ای است که شامل صور خیال متاثر یا ساخته شده با اشارات و داستان های شاهنامه ای، مدح و برتری ممدوح بر شاهان و پهلوانان، جادوی مجاورت، عبرت و تنبه دادن خواننده از داستان های عبرت برانگیز شاهنامه، ذکر احوال شخصی شاعر با بهره گیری از داستان های شاهنامه ای، بهره گیری از اشارات شاهنامه ای در مثل و استفاده از ظرفیت های داستانی شاهنامه در دعای شریطه قصیده می باشد. مقایسه بسامد تلمیحات شاهنامه ای در دیوان پنج شاعر مذکور در پایان مقاله و در قالب جدول آماری آمده است. در این مقایسه قاآنی بیش از همه و داوری کمتر از دیگران از این نوع تلمیحات بهره برده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی با رویکرد توصیفی انجام شده و نتیجه کاوش در دیوان پنج شاعر، نشان می دهد که شاعران مذکور تلمیحات شاهنامه ای را با هدف و در قالب بهره گیری های گوناگون به کار برده اند.کلید واژگان: فردوسی, شاهنامه, بازگشت ادبی, تاثیرپذیری, تلمیحات شاهنامه ایLiterature History, Volume:14 Issue: 2, 2022, PP 229 -252Because of the significance of Shahnameh, its popularity increased during the period of Literary Return (Bazgasht-e Adabi). The poets of this period tried to resemble their works in terms of style, theme, language, and rhetoric to the poetry of prodigious poets, specifically Ferdowsi. This paper aims to study, with the analytic-descriptive approach, the allusions to Shahnameh in five divans of prominent poets of this period/school, Sohbat Lāri, Fath-Ali Khan Sabā, Qāʼāni Shirazi, Soroush Esfahani, and Dāvari Shirazi. Studying the five divans reveals that the aforementioned poets have allusions to Shahnameh in terms of imagery, panegyric, the artistic structure, the instructive and exemplary stories, mentioning poet’s personal status with the help of shahnameh stories, using shahnameh references in the parable form, and employing its narrative capacities in Shariteh of Qasideh (the prayer for the praised person in the ode). Comparing the frequency of allusions to Shahnameh in the five divans shows that Qāʼāni has used the most and Dāvari the fewest allusions amongst the five poetsKeywords: Ferdowsi, Shahnameh, Literary Return (Bazgasht-e adabi), allusions to Shahnameh
-
مقاله حاضر با رویکرد زبانی به متون ادب فارسی و با هدف بازشناسی کلمه مرکب عطفی از گروه همپایگی حرف عطف و بازنمایی ساختمان آن سامان یافته است. در روند تحقیق واژه های دو سوی حرف «و» بررسی شد و کلماتی که به عنوان اجزای یک واحد واژگانی از نشانه های مرکب به ویژه از استقلال نحوی برخوردار بودند، همراه با نمونه هایی گردآوری شد. سپس با بررسی ساختمان داده ها، ساختار واژگانی مرکب عطفی، مرکب اتباعی و نام آوای مرکب، زیرعنوان واژه عطف ترسیم شد و نمونه هایی از دشوارترین شواهدی که در آن ها واژه عطف، آوا و صورتی همسان با ساخت نحوی اش داشت، ارایه شد تا نشان داده شود که از نشانه های چندگانه مرکب، «استقلال نحوی» در شناسایی مرکب عطفی از گروه نحوی به ویژه در صورت های همسان، کاراتر است؛ واژه عطف در متن ادبی به تمامی از قاعده بازگشت ناپذیری مرکب پیروی نمی کند و نسبت به زبان معیار از تنوع ساختاری بیشتری بهره مند است.
کلید واژگان: دستور زبان فارسی, مرکب عطفی, گروه همپایه, ساختمانThis article is organized with a linguistic approach to the prominent texts of past and contemporary Persian literature and with the aim of recognizing the compound word (morakkab-e atfi) from the coordinating phrase, and representing its lexical structure. First, the words of both sides of the conjunction “و” (and) were examined, and those that were components of a compound word, and syntactically independent, as components of a lexical unit were extracted and collected with some examples. Then, by examining the data structure, the lexical structure of the compound words, was grouped together under the heading of the term (vâže-atf) and examples of the most difficult evidence were presented to show that 1) "Syntactic independence" is the most effective way in identifying the compound word of the coordinating phrase, especially in identical forms, 2) vâže-atf in the text does not completely follow the compound irreversibility rule, and 3) it benefits from greater structural diversity than standard language.
Keywords: Persian grammar, Compound word, Coordinating phrase, Structure -
رمان کردی از نخستین دوره ی شکل گیری اش، همبسته ی تحولات و منازعات سیاسی، اجتماعی بوده است. رمان به سبب ظرفیت و توانش های ادبی اش و بیان دیدگاه های متکثر و متعدد، مورد توجه نویسندگان کرد قرار گرفته است. یکی از اقسام رمان، رمان سیاسی است که با مولفه هایی خاص از سایر جریان های داستانی معاصر به نوعی متمایز بوده است. این تمایز در ادبیات کردی به نسبت سایر اقسام داستان های اجتماعی، دینی، فمینیستی و...به دلیل ویژگی و ماهیت منحصربه فرد و پیوندهای نزدیک به جامعه و وقایع سیاسی و اجتماعی محرزتر بوده است. از میان مجموعه روش های تحلیل رمان، روش تحلیل گفتمان انتقادی سنخیت بیشتری با ماهیت این نوع رمان دارد. یکی از روش های بررسی این نوع خاص از تحلیل رمان و موثرترین رویکرد آن، رویکرد فرکلاف است که در بررسی متن به بافت موقعیتی و سیاسی آن توجه ویژه دارد و آن را در سه سطح توصیف، تبین و تفسیر بررسی می کند. رمان آخرین انار دنیا یکی از رمان های سیاسی کردی است که به بازخوانشی رویدادها قیام کرد بر ضد حکومت بعث عراق و روی کار آمدن دولت نیمه مستقل کردی با پرچم داری احزاب سیاسی آن منطقه است. تحلیل گزاره های متن در سطح تبین، نشان می دهد که رویدادهای سیاسی دوره و فضای پرالتهاب سال های 1975، جنگ های داخلی بین احزاب کرد و دوران پر آشوب بعد از آن، همواره سبب شکست، ناامیدی و فرودست تر شدن مردم شده است. تحلیل انتقادی این رمان بر پایه یدرون مایه ی خود رمان، نقد خشونت، سیاست و قدرت است، که حول تم بنیادین استبدادستیزی و سیاست ستیزی می چرخد.
کلید واژگان: رمان کردی, تحلیل گفتمان انتقادی, آخرین انار دنیا, بختیار علی, رئالیسم جادوییFrom its earliest period of formation, the Kurdish novel has been a correlation of political and social developments and conflicts. Among the collection of novel analysis methods, the critical discourse analysis method is more consistent with the nature of this type of novel. One of the methods of examining this particular type of novel analysis and its most effective approach is the subconscious approach, which pays sp, special attention to its situational and political context in examining the text and examines it in three levels of description, explanation, and interpretation. The novel The Last Pomegranate of the World is one of the Kurdish political novels that read the events of the Kurdish uprising against the Ba'athist regime in Iraq and the coming to power of the semi-independent Kurdish government under the banner of the political parties in the region. The analysis of the text's propositions at the explanatory level shows that the political events of the period and the tumultuous atmosphere of the 1975s, the civil wars between the Kurdish parties, and the turbulent period that followed, have always failed, disappointed, and degraded. The novel's critical analysis is based on the novel's content, a critique of violence, politics, and power, which revolves around the fundamental theme of anti-authoritarianism and anti-politics.
Keywords: Kurdish novels, critical discourse analysis, The Last Pomegranate of World, Bakhtyar Ali, magical realism -
«دنیای مطلوب» در نظریه انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهنده جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «دنیای مطلوب» از دیدگاه عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. «دنیای مطلوب» در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مساله حایز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کرده اند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عین القضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیسته خود را تصویرگری کرده و با متونی واقع گرایانه، دنیایی فرا واقع گرایانه را تفسیر کرده اند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حق تعالی و فنای فی الله محقق می شود را در مقام تشبیه به «کبریاء الله»، «وجه الله»، «صحرای جبروت»، «ازل»، «گلستان ازل» و «جهان سرمد» تعبیر کرده اند. این دو عارف با استفاده از انواع روش های توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ولو انتزاعی که در آن مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساخته اند.
کلید واژگان: دنیای مطلوب, عین القضات همدانی, روزبهان بقلی, ویلیام گلاسر, نظریه انتخابAccording to William Glasser's choice theory, a "Quality World" is a set of images about life that man has in mind for a good life; these images represent the world in which he/she aspires to live. They are similar to those portrayed by Muslim mystics through the interpretation of the holy books and personal discovery and intuition. The present article, by using descriptive-analytical method, attempts to study the views of Ayn al-Quzat Hamadani and Ruzbehan Baqli about "Quality World" based on Glasser's choice theory. In the mystical literary discourse, the "Quality World" is important because the mystics, by drawing a picture of their ideal world, have led their followers to an accessible world; however, sometimes their ideal world is an abstract and inaccessible one. They depict their lived experiences in metaphorical language and interpret a surreal world in their realist texts. Ayn al-Quzat Hamadani and Ruzbehan Baqli describe the "Quality World" with terms such as "divine majesty", "Face of God", "archangelic world", "the garden of eternity" and "eternal world"; in this world, the connection with the Almighty and the annihilation of God is realized. These two mystics change the mental images of people by using a variety of descriptive methods and lead them to a qauality world - albeit an abstract one - in which inherent desires, such as calmness and meaningfulness of life, prevail.
Keywords: The Quality World, Ayn al-Quzat Hamadani, Ruzbehan Baqli, William Glasser, The Choice Theory -
از آنجایی که رویداد روایت شده در رمان و متن بزرگی به نام کلانشهر می تواند از منظرهای مختلف تحلیل شود؛ جواز و روایی برخی از رمان ها نیز در نگاه منتقدان محل تامل است که در این جستار به بررسی یک واقعه در زمان و مکان مشترک و تاثر و تاثیر آن بر هم در قالب دو متن بزرگ (رمان و خانواده) پرداختیم. یکی از رویدادهای تاریخی در متنی به نام شهر واقعه فرزندکشی بود که ذهن و ضمیر آسیب شناسان اجتماعی را به خود معطوف ساخت. راوی این داستان تراژیک، پدری به نام اکبر خرمدین است که در چند فقره، عزیزانش را با دست خویش سلاخی و خرم دینانه و با رضایت کامل از کنش هایش دفاع کرد. در کنار این روایت تاریخی، «تصویر دختری در آخرین لحظه» قرار دارد؛ رمانی با روایت و کنش های مشترک و با تاکید بر همان مضمون پیشین. در این پژوهش نویسنده سعی می کند با رویکرد به چارچوب های روایی و با تاکید بر یکی از اصطلاحات ژرار ژنت یعنی «بسامد و تکرار» واقعه فرزندکشی از سر ایدیولوژی کورکورانه را به مثابه امری تراژیک تحلیل کند. بازخوانی این دو متن نشان داد؛ «پدرهراسی» در قالب شخصیت اکبر و شیرزاد با ایدیولوژی خاص و باورداشت های بنیادگرایانه در تراژیک ترین شکل ممکن روایت می شود و رمان به مثابه یک زیر متن، روایت کننده رویدادهای خاموش در زیر پوست متن بزرگ تری به نام شهر و خانواده است که با کارکردهای آسیب شناسانه، تصویرگر بحران های بشری در عصر جدید است.
کلید واژگان: سیامک گلشیری, ژانر وحشت, تراژدی فرزندکشی, روابط بینامتنیمجله مطالعات داستانی, Volume:7 Issue: 1, 2022, PP 183 -202Due to analysis of the narrated event in novel and great text famous for metropolis can be analyzed in different aspects; recommendation of some novels be thoughtful in opinion critics that we review one event in the common time and place and effects in the two great text (novel and family). One of historical events in specific text famous for city was child murder that involved mind and conscience of social pathologists. Narrator of tragic story is Akbar KHorramdin (father) that in several times assassinated and butchered his dears by himself and defended self by all satisfaction. Next to the historical narration is “Tasvir dokhtari dar akharin lahze”; novel that have common narration and action and emphasized by previous subject. Writer will try by attention to narrative framework and emphasized on Gerard Genette namely frequency, analysis child murder tragedy the result fanatically ideology as tragic problem in this research. Review and analyses of texts display patriarchy (parental phobia) in format Akbar and SHirzad character by special ideology and fundamental believes is narrated in the best tragic of status and novel is as subtext narrator quit events in the ground of great text namely city and family that besides of pathological functions will be represent of human crises in the new period.
Keywords: Siamac Golshiri, Horror Genre, Child Murder Tragedy, IntertextualityRelations -
یکی از مولفه های بنیادی روایت، زمان است که خط سیر روایت براساس آن به پیش می رود. ژنت از جمله نظریه پردازانی است که با تاکید بر اهمیت زمان -در چارچوب عناصر زمانی- روایت را بررسی می کند. از آنجا که با توجه به تجسم زمان در روایت (برحسب مفاهیم نظم، تداوم و بسامد) می توان به چگونگی ساختار زمان و اهمیت آن در روایت های داستانی پی برد، برآن شدیم تا با بررسی رمان مدار صفر درجه اثر احمد محمود به این هدف دست یابیم .شیوه این پژوهش تحلیلی- استنباطی است و اساس تحقیق برمبنای مولفه های الگوی روایت شناسی ژنت بنا نهاده شده است. این جستار، ضمن تحلیلی توصیفی از زمان در «مدار صفر درجه» که از کانون دید دانای کل محدود روایت می شود به این نتیجه می رسد که در فصول یکم تا چهارم رمان، نمونه هایی از زمان پریشی از نوع بازگشت زمانی و پیشواز زمانی مشاهده می شود که هر یک در نوع خود کارکردهای متفاوت دارد. تداوم داستان در این رمان به طور تقریبی هفت سال است و با توجه به شتاب معیار، داستان در پاره ای موارد ضرباهنگی تند و گاه کند را نشان می دهد. گفت وگوها حجم وسیعی از متن را به خود اختصاص داده اند و نویسنده با حذف بسیاری از زمان های تقویمی و حوادث با ذکر صحنه های نمایشی، وقایع مهم را به تصویر می کشد. کارکرد انواع بسامد نیز در این رمان جریان دارد.
کلید واژگان: مدار صفر درجه, احمد محمود, روایت, زمان, ژنتOne of the fundamental characteristics of narrative is time which proceeds in a narrative line. Genette, is one of the theorists who studies narrative in terms of time elements emphasizing on the importance of time. Since based on time visualization in narrative we can find out the quality of time structure and its importance in fictional narratives (according to the concepts of order, duration and frequency) we decided to study the novel "The Zero Degree Orbit" by Ahmad-Mahmoud to achieve the purpose. The method of this research is analytical-inferential and based on according of the components of the Genette narrative model. This paper, besides descriptive analysis of the time in "The Zero Degree Orbit", which has been narrated limitedly from the omniscient point of view, comes to the conclusion that in first four chapters of the novel, instances of anachronism, of kind analepsis and prolepsis can be seen that each has its own functions. The duration in the story last approximately seven years and with regards to acceleration criteria, the story in some cases shows fast rhythm and sometimes slow. Dialogues have dedicated a large amount of the text and the author has drawn important events by eliminating a lot of calendar times and events with dramatic scenes. there is also the function of various frequencies in this novel.
Keywords: The Zero Degree Orbit, Ahmad Mahmoud, narrative, Time, Genette -
ادبیات داستانی و رمان با توجه به اقتضایات زندگی در عصر جدید سعی می کند همپای نظریه های فلسفی، روان شناسی و جامعه شناسی تصویری روشن از دنیای مدرن عرضه و مسایل حاصل تجربه زیسته انسانی را با همه لوازم و لواحق آن تصویرسازی و تبیین کند. در این میان برخی از رمان ها به دلیل قرابت نویسندگان با نظریه های جامعه شناختی و فلسفی و میدان تولید متن در دوره ای خاص، نماینده و تصویرگر علل و عوامل رنج های بشری و اضطراب های وجودی و موقعیتی هستند. رضا امیرخانی یکی از این نویسندگان معاصر است که تقریبا در تمام آثار داستانی اش (از ارمیا تا ره ش) از وضعیت و موقعیت ناهنجار انسان مدرن سخن می گوید. او در مجموعه داستان ها به ویژه «ره ش» یکی از مهم ترین عواطف بشری یعنی اضطراب آن هم نوع خاصی از آن به نام «اضطراب موقعیت» را در چهره شخصیت هایی همچون علا، فرازنده و... به صورت روشن و پررنگ بازنمایی کرده است. با عنایت به اهمیت مساله «اضطراب موقعیت» به عنوان یکی از مضامین پررنگ آخرین رمان امیرخانی و مساله شهر و شهرسازی به مثابه بستر و مجرای این نوع از اضطراب، خوانش و نقد این رمان از این منظر اهمیت دارد. در این مقاله، نویسنده با روش تحلیلی- انتقادی و با توجه به مبانی و چارچوب «اضطراب موقعیت» از دید «آلن دو باتن» و مجموعه اضطراب های بشری از دید «پل تیلیش»، رمان «ره ش» را به عنوان یکی از رمان های پرمخاطب ایرانی تحلیل و نقد می کند. تحلیل حاضر نشان می دهد این رمان نمود و نماد کامل اضطراب موقعیت انسان ایرانی معاصر است و با توجه به علل و عواملی که «دوباتن» به عنوان علت العلل اضطراب های بشری یاد می کند؛ قابل تامل و تحلیل است.
کلید واژگان: اضطراب, اضطراب موقعیت, رمان معاصر, ره شUsing fiction and novels, as a permit to live in the new age, try to imagine philosophical, psychological and sociological theories based on the modern world, and experience things that humans (…). Yet, some novels, due to the fact that they treat the author’s illness with sociological and philosophical theories in a certain period of time, illustrate the causes and factors of human suffering and anxiety. Reza Amirkhani is one of the contemporary writers who in all his fiction works (from Ermiah to Rehesh) talks about the abnormal condition of modern man. In his collections of stories, especially Rahesh, anxiety is one of the most important human emotions, and it is represented in a clear and vivid way by its characters (such as Ala’em and Farazandeh). Paying special attention to “Status anxiety” as one of the prominent themes in Amirkhani's latest novel regarding the city and the urban landscape as the foundation of anxiety, placing the reader form this critical perspective. In this article, the author uses the critical-analytical method to analyse “Rahesh” - a popular Iranian novel - based on the principles and framework of "Status Anxiety" in view of Alain de Button, and the human anxieties from the point of view of Paul Tillich. The analysis shows that this novel was formed around the idea of anxiety, which is the condition of contemporary Iranian man, and as De Botton states,it is tolerable and analysable.
Keywords: Anxiety, Status Anxiety, Contemporary Novel, Rahesh -
نمادپردازی، شیوه هنری بیان افکار و اندیشه ها، به شکل غیرمستقیم و پنهان است. نویسندگان با بهره گیری از نماد، آثار خود را ژرف تر کرده و امور ذهنی و درونی خود را به این شیوه منعکس می کنند. داستان مدرن، با ویژگیهای خاص خود، بستر بسیار مناسبی برای ظهور و بروز نمادهاست؛ اساسا «نماد» از مولفه های اصلی داستان مدرن است. کاظم تینا که از نویسندگان پیشگام آثار مدرن و متفاوت نویسی در داستان کوتاه ایران است، در آثار خود، پیوسته، مکرر و هوشمندانه از «نماد» بهره می گیرد؛ به گونه ای که حضور پربسامد نماد در داستانهای ایشان، آثار وی را عمیق، رمزآلود و حتی گاه مبهم کرده است. کتاب «آفتاب بی غروب»، طلوع مجموعه داستان های کاظم تینا و به نوعی چکیده جهان بینی و دیگر آثار اوست. تمام داستانهای ک.تینا در سبک مدرن یا پست مدرن نوشته شده اند. در این داستانها که با «اندیشه عرفانی خاص»، حول محور مرگ و جاودانگی و زندگی دوباره می گردند، جلوه پررنگ و موثر نمادپردازی را می توان مشاهده کرد؛ زیرا از یک سو عرفان و از سویی داستان مدرن، محل جلوه گری رمزها و نمادهاست. نگارنده این مقاله با عنایت به اینکه تاکنون آثار ک.تینا، به ویژه در سطح نمادپردازی مورد واکاوی قرار نگرفته اند، سعی بر آن دارد تا نمادپردازی را در داستانهای مدرن ک.تینا با تکیه بر مجموعه داستان «آفتاب بی غروب» و با روش تحلیل محتوای استنباطی، مورد واکاوی و رمزگشایی قرار دهد؛ و در نهایت نقش و اهمیت دو مولفه «مدرن بودن و عرفانی بودن» را در حضور پربسامد نماد در این مجموعه داستان شرح دهد.کلید واژگان: نمادپردازی, داستان کوتاه مدرن, کاظم تینا, آفتاب بی غروبUsing a symbol is an artistic, indirect and hidden way of expressing thoughts and ideas. By using symbols, writers deepen their works and express their mental and inner affairs in this method. Modern story, with its special features, is a suitable platform for the emergence of symbols; "Symbol" is basically the main component of modern story. Kazem Tina, (one of the leading authors of modern and different works in Iranian short stories) uses "symbol" in his works continuously, frequently and intelligently. In a way that the frequent presence of the symbol in his stories has made his works deep, mysterious and sometimes even vague! ‘Aftab-e-Bi-qorub’ (The Sun without sunset) is the first of Kazem Tina's collection of short stories and a summary of her worldview and other works. All of Tina's stories are written in a modern or postmodern style. In these stories, which revolve around the circle of death, immortality, and resurrection with a "special mystical thought," a bold and effective representation of symbolism can be seen; Because on the one hand, mysticism and on the other hand, modern story are the place where symbols and signs appear. The author of this article, considering that the works of Kazem Tina have not been carefully studied so far, especially at the level of ‘symbol’ intends to study and analyze mystical symbols in this collection of modern stories. We use inferential content analysist to find the symbols; and finally focuses on the importance “modern and mystical properties” in these stories.Keywords: Symbol, Modern Short Story, Kazem Tina, Aftab-e-Bi-qorub
-
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیات ملل، کشف نمادهای جهان شمول را در پی خواهد داشت. اسطوره ها، افسانه ها و حماسه های ملل هندواروپایی بازتاب جهان بینی مشترکی هستند که می توان آن را در لابه لای متون ادبی رصد کرد. یکی از درون مایه های مهم این قلمرو، زنان و ویژگی های خاص ایشان، در خلال قرن ها دگرگونی، در اعتقادات و آیین های اسطوره ای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطوره ای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسه اودیسه و داراب نامه طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجسته شخصیت های اصلی زن در این دو اثر و شباهت های ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهت ها، پس از برشمردن ویژگی ها و خویش کاری های «آتنا» الهه جنگاوری و خردورزی یونانی، و «بوران دخت» پهلوان بانوی خارق العاده داراب نامه، اثبات می کند که بوران دخت، بازآفرینی متاخر «آناهیتا»، الهه ایرانی است که با آتنای یونانی، هم عرض و همسان است. این نوع همسانی و این همانی در بستر حماسه های دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشه ها و خاستگاه های یکسان اساطیر در ادبیات ملل است.
کلید واژگان: آتنا, بوران دخت, زن در اساطیر, داراب نامه طرسوسی, اودیسه هومرResearch in mythology, by comparing the literature and culture of nations, leads to discovery of universal symbols. By studying the literary texts of the Indo-European nations, it can be seen that their myths, legends and epics reflect a common worldview. One of the important themes in these texts is the place of women and their special characteristics in mythological beliefs and rituals. The present article seeks to compare the role of women in the two epics of Odyssey and Darab Nama of Tarsusi with a mythological perspective and a comparative approach. Accordingly, the prominent functions of the main female characters in these two works and their similarities are considered. After mentioning the characteristics and functions of Athena, the Greek goddess of wisdom and war, and Buran-Dokht, the wonder heroine of Darab Nama, the authors try to show that Buran-Dokht is a latter-day recreation of Iranian goddess, Anahita who has a similar position to Athena. This kind of similarity in the epics of the two different cultures shows the common origins of the mythological characters in the literature of nations.
Keywords: Athena, Buran-Dokht, Women in Mythology, Darab Nama of Tarsusi, Odyssey of Homer -
یکی از آثاری که با هدف آموزش پژوهش در رشته زبان و ادبیات فارسی منتشر شد مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی اثر قدرت الله طاهری است. بررسی جایگاه کتاب درمیان مجموعه آثار مشابه نشان می دهد که مولف با نگاه انتقادی فلسفی، سعی می کند به مبادی و مبانی ای فراتر از زبان و ادبیات فارسی توجه کند. در این مقاله، نویسنده سعی می کند درکنار بیان اعتبار و ارزش اثر، مهم ترین کاستی های آن را با ارائه پیش نهادهای لازم تبیین کند. مهم ترین این نکات در حوزه ساختار و روش، عدم دقت در نقل قول ها و تکیه بر حافظه، ذکرنشدن برخی از منابع در پایان کتاب، شتاب زدگی در فهرست اعلام، درازنویسی، فقدان تناسب برخی از عنوان های فصول با مطالب ذیل و نقل شواهد غیرضرور، عدم روشن بودگی حد و مرز حضور مولف و نقل قول ها، و... است. در گستره نقد محتوایی نیز می توان به رعایت نکردن بلاغت مخاطب، فقدان رعایت برخی از نکاتی که مولف درصدد آموزش آن است، و ازهمه مهم تر گزاره های ادعایی و ورود به مباحثی فراتر از عنوان و هدف کتاب اشاره کرد. بررسی نهایی اثر نشان می دهد کتاب حاضر برخلاف عنوان و هدف تالیف (به دلیل پایه ها و اصول مشترک) فراتر از رشته زبان و ادبیات است و از این منظر نیازمند بازنگری است.
کلید واژگان: مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی, نقد کتاب, مبانی نقد -
گستردگی و پیچیدگی دیوان ها و تشکیلات درباری درزمان حکومت های نیمه مستقل سامانی، غزنوی و سلجوقی در ایران پس از اسلام، تاثیر فراوانی در تحول و تطورسبک نثر منشیانه گذاشته است؛ با گسترش دربارها و دیوان ها علی -الخصوص دیوان رسالت بر اهمیت و جایگاه دبیران افزوده شد؛ به نسبت افزایش قدر و منزلت دبیران و منشیان، نثر منشیانه و مترسلانه نیز جایگاه ویژه ای یافت. به نظر می-رسد نثر ساده و مرسل در ادوار قبل با گسترش دربارها و دیوان ها به نثر مصنوع و متکلف تبدیل شده است و این رابطه از علل مهمی چون عوامل سیاسی، اجتماعی - فرهنگی و روان شناختی متاثر شده است که هر یک از این عوامل به نحوی از انحا در تصنع و تکلف نثر کاتبان و منشیان موثر بوده اند.دراین مقاله، علاوه بر آشنایی با دبیران، به تحول و تطور سبک نثر منشیانه و هم چنین، ارتباط آن با توسعه و گسترش تشکیلات درباری و دیوانی پرداخته شده است.کلید واژگان: دبیران و منشیان, دیوان رسالت, نثر منشیانه, ترسل و انشا, تشکیلات دیوانی و درباریAbstract The extent and complexity of tribunals and court structures during the semi-autonomous states of Samanid, Ghaznavi, and Seljuk in post-Islamic Iran has had a great influence on the evolution of the secular prose prose; With the expansion in bars and courts, especially the Divan of the mission, the importance and position of teachers was added; As a result of the increased prestige of secretaries and secretaries, prose and mediator prose also found a special place. It seems that simple and prose prose has become an artifact and prose prose in the past, with the expansion of courts and courts, and this relationship has been affected by important causes such as political, socio-cultural and psychological factors. Each of these factors has been effective in some way in the perfection of the prose of the scribes and secretaries. In this article, in addition to getting acquainted with the teachers, the evolution of the style of prose prose and also its relationship with development And the expansion of the court and court.Keywords: Secretaries, secretaries, Divan of Mission, Prose of the clerk, Tersl, Creation, Divan, court
-
پس از فردوسی، اغلب شاعران، فارغ از محتوای آثارشان، در سطوح گوناگون، از شاهنامه تاثیر پذیرفته اند. محمد باقر صحبت لاری یکی از برجسته ترین شاعران دوره بازگشت ادبی است که در دیوان خویش به میزان چشم گیری از شاهنامه فردوسی تاثیر پذیرفته است. صحبت لاری با شاهنامه فردوسی آشنایی عمیقی داشته و تلمیحات نادر وی به نام ها و داستان های کمتر شناخته شده شاهنامه و دیگر شخصیت های حماسی و منابع غیر از شاهنامه، گواه درک عمیق وی از اثر سترگ فردوسی است. پژوهش حاضر با روش سندکاوی و تحلیل محتوا نشان می دهد که صحبت لاری برای پیشبرد مقاصد شعری خویش از قبیل مدح و بیان برتری ممدوح، تصویرسازی، ترکیب سازی، رعایت جادوی مجاورت و ذکر احوال شخصی (مفاخره)، در زمینه تلمیحات از شاهنامه تاثیر پذیرفته و این صنعت را با صنایع شعری دیگر همراه کرده است. علاوه بر این با اشارات نادری که به شاهنامه، منابع تاریخی، منظومه های حماسی، طومارهای نقالی و داستان های شفاهی و عامیانه انجام داده، به حل برخی مشکلات شاهنامه پژوهی از قبیل معمای ببر بیان کمک کرده است
کلید واژگان: دیوان صحبت لاری, عملکرد تلمیحات شاهنامه, منابع حماسی و تاریخی, تلمیحات نادرMost poets after Ferdowsi, irrespective of the content of their work, have been affected by the Shahnameh at different levels. Mohammad Bagher Sohbat-e-Lari is one the most well-known poets of the Literary Return era who has been significantly influenced by the Shahnemeh. Sohbat-e-Lari has a deep understanding of the Shahnameh and his unique allusions to less-known names and stories of the Shahnameh and other epic characters and sources is a testimony to his deep understanding of this great literary work. The present study employs text analysis and discourse analysis to show that Sohbat-e-Lari has used allusions from the Shahnameh in eulogy, expressing the superiority of the praised, illustration, compound noun formation, and the magic of proximity and mention personal status (self glorification) and has employed allusion with other figures of speech in his Diwan. In addition, he has helped in solving some problems such as the Babre- bayan conundrum in the study of the Shahnameh through his unique mentioning of the Shahnameh, historic sources, epic poems, narrative scrolls, and folklore stories.
Keywords: Diwan of Sohbat-e-Lari, The function of the Shahnameh Allusions, Epic, historical sources, Unique Allusions -
بررسی روانشناسانه آثار ادبی در داستان ها و روایت های گوناگون، یکی از مهم ترین و عمیق ترین شیوه های شناخت متن است. بهره گیری از اصول و مبانی روانشناختی در تحلیل شخصیت قهرمانان داستان ها، یکی از مهم ترین تعامل ادبیات و روانشناسی است. تاریخ بیهقی، یکی از مهم ترین آثار ادبی زبان فارسی است که به دلیل تعدد داستان ها، وقایع تاریخی و تنوع در شخصیت قهرمانان و خلق و خوی آنان، می تواند بر اساس تحلیل روانشناسانه مورد ارزیابی قرار گیرد. در راه شناخت شخصیت های داستانی تاریخ بیهقی ، روش های مختلفی در روانشناسی مطرح می شود که در اصل برای شناخت واقعی انسان است. مدل روانشناختی معتبری که به نام «تیپ شخصیت» یا «تیپ شخصیتی» مطرح می شود یکی از ابزارهای مفید برای شناخت سریع انسان است. پل. دی. تیگر و باربارا بارون. تیگر بر اساس شاخص مایرز بریگز، شناخت آسان خصایص اصلی شخصیت و چگونگی برقراری ارتباط موثرتر و گرفتن نتایج سریع تر را مطرح می کنند. در این پژوهش شخصیت های مشرف (جاسوس) و شخصیت های که رازداری را به پرده دری ترجیح می-دهند، بر اساس ابعاد شانزده گانه تیپ شناسی مایرز بریگز مورد ارزیابی قرار می گیرند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، گرایش شخصیت های مشرف تاریخ بیهقی به تیپ برون گرای شهودی متفکر دریافت گر (ب ش م ر) و تیپ برون گرای حسی متفکر قضاوت گر (ب ح م ق) بیشتر از سایر تیپ ها است.
کلید واژگان: شخصیت, تیپ شناسی, مایرز بریگز, مشرفان تاریخ بیهقیPsychological study of literary works in various RvaytHay DastanHa and one of the most important and MyqTryn ShyvhHay understanding the text. Utilizing the principles of psychological personality analysis DastanHa heroes, one of the most important interaction between literature and psychology. Beyhaqi history, one of the most important literary works of the Persian language is due to the multiplicity of DastanHa, historical events and heroes of diversity in personality and mood they can be evaluated based on psychological analysis. The way to know ShkhsytHay story on Byhqy, various methods which are raised primarily for the actual knowledge of human psychology. Valid psychological model called "Typ character" or "personality type" questions placed useful tools for the rapid identification of humans. Paul. January. Tigran and Barbara Barron. Tigran based on Myers Briggs, identifying the main characteristics of personality and how to communicate effectively and get results suggest moved faster. In this study overlooking ShkhsytHay (spy) and ShkhsytHay who prefer secrecy to PrdhDry-up, based on the dimensions of the Myers Briggs ShanzdhGanh TypShnasy MyGyrnd evaluated. According to the results of the research, overlooking ShkhsytHay orientation on the type BrvnGray Beyhaqi intuitive thinker DryaftGr (BShMR) and type BrvnGray intuitive thinker QzavtGr (BH MQ) is greater than the other TypHa.
Keywords: Personality type Shnasy, Myers Briggs, overlooking
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.