naser valizadeh
-
برای مقابله با خطرات زیست محیطی ناشی از رفتار انسان ها و به منظور اصلاح و تغییر رفتار افراد به سوی رفتارهای پایدار زیست محیط گرایانه، پژوهشگران محیط زیست پیوند دوباره انسان و طبیعت را پیشنهاد می کنند. براین اساس، هدف این پژوهش، بر شناسایی مولفه های موثر بر پیوند با طبیعت (CTN) به منظور تقویت رفتارهای حفاظتی در قالب پارادایم نظریه انتقادی قرار گرفت. برای تحلیل مقالات نهایی منتخب، از روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شد. جامعه آماری، مقالات مرتبط با CTN بود که نمونه های مورد نظر به روش هدفمند انتخاب شدند. براساس نتایج حاصل از تحلیل محتوا، مدل مولفه های موثر بر CTN به دست آمد. نتایج نشان داد که سه مولفه اصلی "زمینهای (شامل عوامل experience with nature و activities affecting CTN)"، "فردی (شامل عوامل worldviews و individual factors)" و "روان شناختی (شامل عوامل mindfulness، identity و empathy)" بر CTN تاثیر گذارند. هرکدام از این مولفه ها نیز خود شامل عوامل و متغیرهای متعددی هستند که توجه به آن ها می تواند باعث تقویت CTN و به دنبال آن تقویت رفتارهای حفاظتی زیست محیط گرایانه (PECB) شود. مدل به دست آمده می تواند در تصمیم گیری و برنامه ریزی اقدامات حفاظتی زیست محیطی مورد استفاده سیاست گذاران و علاقه مندان قرار گیرد.
کلید واژگان: پایداری, تحلیل محتوای کیفی, حفاظت زیست محیطی, پیوند انسان با طبیعت, رفتارهای زیست محیط گرایانه, نظریه انتقادیIn order to deal with the environmental risks caused by human behavior and change it towards sustainable pro-environmental behaviors, it is suggested to re-establish the connection between humans and the natural world. The purpose of this research was to identify the components affecting connectedness to nature (CTN) in order to strengthen conservation behaviors in the context of critical theory paradigm. To analyze the selected final articles, qualitative content analysis technique with inductive approach was used as the research method. The articles related to CTN are considered as the statistical population and sample in this technique. Selection of the article from population was fulfilled using a purposeful approach. Based on the results of content analysis, a model was developed and proposed for components affecting CTN. The results showed that the three main components including "situational-contextual (experience with nature and activities affecting CTN)", "individual (worldviews and individual factors)", and "psychological (mindfulness, identity, and empathy)" dimensions affecting CTN. Each of the sub-components also encompasses several variables that, when given attention, can enhance CTN and pro-environmental conservation behaviors. The model developed and proposed in the present study can be utilized by policymakers and stakeholders interested in facilitating change and planning for decision-making processes among natural resource users.
Keywords: Critical Theory, Environmental Conservation, Human-Nature Connectedness, Pro-Environmental Behaviors, Qualitative Content Analysis -
گوشت مرغ در ایران پرمصرف است و در سبد غذایی ایرانیان نقش اساسی دارد. صنعت گوشت مرغ ایران به شدت به نهاده های وارداتی متکی است و بنابراین هرگونه افزایش نرخ ارز، قیمت جهانی و محدودیت واردات، قیمت نهایی گوشت مرغ را افزایش می دهد. در این راستا، تاثیر انفجار قیمت گوشت مرغ و استراتژی های جبرانی بر مقدار انرژی دریافتی توسط مصرف کنندگان در مطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، یک مدل شبیه سازی تعادل چند بازاری به کار گرفته شد. زیرا، بازار گوشت مرغ به بازار گوشت قرمز (گوساله و گوسفند) مرتبط است. یافته ها نشان داد که افزایش 84 درصدی قیمت گوشت مرغ در سال 2020 منجر به کاهش 41، 6 و 14 درصدی مصرف گوشت مرغ، گوشت گاو و گوسفند شده است. همچنین افزایش قیمت گوشت مرغ باعث کاهش سرانه انرژی دریافتی (حدود 27 درصد) شد. این نتایج نشان داد که محصولات گوشت گاو و گوسفند جایگزین مناسبی برای گوشت مرغ در ایران محسوب نمی شوند. مقایسه سیاست های افزایش درآمد اسمی با سیاست های افزایش محصولات در بازار نشان می دهد که سیاست های افزایش محصولات در بازار از طریق افزایش تولید یا واردات، اثرات مطلوب تری بر امنیت غذایی دارد. همچنین نتایج نشان داد که بهبود سیاست های مربوط به واردات محصولات در مقایسه با سیاست های افزایش درآمد اسمی اثرات مطلوبی بر امنیت غذایی خواهد داشت.
کلید واژگان: ایران, انرژی دریافتی, تعادل چند بازاری, درآمد سمیRising food prices have raised concerns about declining food security and increasing food poverty, thereby increasing the vulnerability of the poor to food insecurity. Chicken meat is highly consumed in Iran and plays a key role in the Iranian food basket. Therefore, the explosion in its price in 2020 has posed a threat to the country's food security. Iran's chicken industry is highly dependent on imported inputs, so any increase in exchange rates, global prices, and import restrictions will increase the final price of chicken. In this context, the current study examined the impact of the chicken price explosion and compensation strategies on the amount of calories consumed by consumers. For this purpose, a multi-market equilibrium simulation model was used. The chicken market is linked to the red meat market (beef and sheep). The results showed that an 84% increase in the price of chicken in 2020 would lead to a 41%, 6%, and 14% decrease in the consumption of chicken, beef, and sheep, respectively. In addition, an increase in the price of chicken meat led to a decrease in per capita calorie intake by around 27%. These results indicate that beef and sheep products are not considered viable alternatives to chicken in Iran. Comparing policies that increase nominal income with policies that increase products on the market, the results show that policies that increase products on the market through increased production or imports have more favorable effects on food security. The results also revealed that improving policies related to the import of products will lead to favorable effects on food security compared to nominal income enhancement policies. The results of this study provide policy and decision makers with appropriate adaptation strategies to deal with price shocks in the food sector of the countries.
Keywords: Calorie Intake, Iran, Multi-Market Equilibrium, Nominal Income -
سابقه و هدف
هدف این مطالعه بررسی محرک های رفتاری کاهش ضایعات مواد غذایی در بین خانوارهای روستایی بود. پایه مفهومی این مطالعه نظریه رفتار برنامه ریزی شده (TPB) است که هدف آن توضیح رابطه بین قصد، نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده روستاییان در زمینه کاهش ضایعات مواد غذایی است. این مطالعه TPB را با وارد کردن سازه های جدید نگرانی های محیط زیستی، احساس گناه و عادت توسعه می دهد.
مواد و روش هامطالعه حاضر از طریق پیمایش انجام شد. برای جمع آوری داده ها، یک پرسشنامه محقق ساخته با الهام از مطالعات دیگر طراحی و اعتبارسنجی شد. بمنظور اطمینان از روایی پرسشنامه، ابتدا نسخه اولیه توسط تیمی متشکل از سه نفر از متخصصان دانشگاهی در حوزه رفتارهای محیط زیستی بررسی شد تا روایی محتوا و صوری آن مورد بررسی قرار گیرد. سپس بر اساس بازخورد متخصصان، سازه ها و گویه های هریک از آن ها مجددا مورد بازبینی قرار گرفت. سپس از طریق انجام یک پیش آزمون خارج از جامعه مورد مطالعه، پایایی ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور، یک مطالعه راهنما در میان 30 نفر از روستاییان شهرستان پیرانشهر انجام گرفت. به منظور برآورد پایایی ابزار پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. مقادیر آلفای کرونباخ برای سازهها / متغیرهای پنهان در بازه 70/0 تا 90/0 بود که بالاتر از مقدار آستانه توصیه شده 70/0 است. علاوه بر این، برای اندازه گیری مدل بازتابنده، از مقادیر بارهای عاملی گویه، مقادیر تی، شاخص های روایی همگرا و شاخص های روایی واگرا (تشخیصی) استفاده شد. در مراحل پایانی پژوهش نیز از ضرایب پایایی ترکیبی به عنوان ابزاری برای ارزشیابی همسازی دورنی سازه ها و گویه های استفاده شد. نتایج ارزیابی نهایی پایایی و روایی نشان داد که همه مقادیر مشاهده شده برای این شاخص ها در محدوده مورد قبول خودشان بودند. جامعه هدف این مطالعه را کلیه روستاییان شهرستان نقده با تنوع گستردهای از زمینه های اجتماعی تشکیل می دهد (36764=N). حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان (1970) 384 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری مطالعه حاضر تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بود. برای این منظور، ابتدا شهرستان به دو بخش مرکزی و محمدیار تقسیم گردید، سپس از هر بخش دو دهستان، از هر دهستان دو روستا و در نهایت از هریک از روستاها افرادی به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق پیمایش جمعآوری و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (PLS-SEM) مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج و بحث:
نتایج نشان داد که هنجار ذهنی، نگرش و کنترل رفتاری درکشده در زمینه کاهش ضایعات مواد غذایی بطور قابل توجهی بر قصد کاهش ضایعات مواد غذایی تاثیر می گذارند. به طور مشابه، دو محرک احساس گناه و نگرانی محیط زیستی نیز به طور مثبت بر قصد تاثیر گذاشتند. افزون بر این، تاثیر مستقیم دو متغیر قصد و عادت بر رفتار کاهش ضایعات معنی دار بود.
نتیجه گیری:
ازآنجا که انگیزه درونی پایدار یا نیات قوی برای حفظ رفتار طولانی مدت مورد نیاز است، بنابراین، توصیه می شود سیاست ها و برنامه ها در مورد توسعه و ارزیابی مداخلات رفتاری با هدف ترویج رفتار کاهش ضایعات مواد غذایی به طور گسترده بر تقویت قصد روستاییان تاکید داشته باشد، زیرا در صورت وجود شرایط و انگیزه های مساعد، افراد تمایل بیشتری نسبت به کاهش ضایعات مواد غذایی خواهند داشت. یافته های این مطالعه بینش های مفیدی برای سازمان های دولتی، سیاست گزاران، مراکز بهداشت و درمان، عوامل ترویج و آموزش کشاورزی و دانشگاهیان که علاقمند به توسعه استراتژی هایی برای کاهش ضایعات مواد غذایی هستند، دارد.
کلید واژگان: رفتار محیطزیستی, تغییر رفتار, عوامل غیر شناختی, نظریه رفتار برنامهریزیشده, شهرستان نقدهIntroductionThe aim of this study was to investigate the behavioral drivers of food wastereduction among rural households. The conceptual basis of this study was the theory of plannedbehavior (TPB), which aims to explain the relationship between intention, attitude, subjectivenorms, and perceived behavioral control of villagers. This study extends the TPB by includingnew constructs such as environmental concerns, guilt, and habit.
Material and MethodsThe present study was conducted through a survey. To collect data, aresearcher-made questionnaire inspired by other studies was designed and validated. In orderto ensure the validity of the questionnaire, the initial version was first reviewed by a team ofacademic experts in the field of environmental behaviors to check its content validity. Then,based on the experts' feedback, the constructs and items of each were reviewed again. Byconducting a pre-test study outside the research population, the reliability of the research toolwas evaluated. For this purpose, a pilot study was conducted among 30 villagers of Piranshahr.In order to estimate the reliability of the research tool, Cronbach's alpha coefficients werecalculated. Cronbach's alpha values for the latent constructs/variables were in the range of 0.70to 0.90, which were higher than the recommended threshold value of 0.70. In addition, tomeasure the reflective model, standard factor loading values, t-value, convergent validity, anddivergent (discriminant) validity were evaluated. Composite reliability (CR) was used toestimate the reliability and evaluate the internal consistency of the studied constructs in the finalstages of the research. The results of the final reliability and validity assessment revealed thatall observed values for these criteria are within the acceptable ranges. The target population ofthe study consisted of all the villagers of Naghadeh County with a wide variety of socialbackgrounds (N=36764). The sample size was determined using the sampling table of Krejcieand Morgan. The table’s recommended sample size was 384 cases. The sampling method ofthe present study was stratified random with proportional assignment. For this purpose, thecounty was first divided into two parts: central and Mohammadyar and finally cases wererandomly selected from the village. Data were collected through a survey and analyzed usingstructural equation modeling (PLS-SEM).
Results and DiscussionThe results showed that subjective norms, attitude, and perceivedbehavioral control significantly affected the intention to reduce food waste. Similarly, the twodrivers of guilt and environmental concern also positively influenced intention. In addition, thedirect effects of the two variables of intention and habit on waste reduction behavior werestatistically significant.
ConclusionSince sustained intrinsic motivation or strong intentions are required to maintainlong-term behavior, therefore, it is recommended that policies and programs on thedevelopment and evaluation of behavioral interventions aimed at promoting food wastereduction behavior be broadly based on strengthening the intention of the villagers. If there arefavorable conditions and incentives, people will be more willing to reduce food waste. Thefindings of this study have useful insights for government agencies, policymakers, health andtreatment centers, agricultural extension and education agents, and academics who areinterested in developing strategies to reduce food waste.
Keywords: Environmental Behavior, Behavior Change, Non-Cognitive Factors, Theory Of Planned Behavior, Naghadeh County -
با توجه به نقشی که نیروی انسانی در هر سازمان دارد، پرداختن به موضوعاتی که منجر به کاهش آسیبهای شغلی و افزایش بهرهوری آنان در محیط کار میشود از اهمیت شایانی برخودار است. اما بررسیها نشان میدهد که پژوهشهای کمی در این زمینه انجام شده است. در این راستا، بررسی اثر بهکارگیری اصول ارگونومی در محیط کار بر بهرهوری شغلی کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان کرمان با میانجیگری استرس شغلی و فرسودگی شغلی به عنوان هدف پژوهش حاضر تعیین شد. تحقیق حاضر، یک مطالعهی کاربردی و علی - ارتباطی است که با استفاده از پیمایش مقطعی و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان کرمان بودند (1418=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کریجسی و مورگان و با بهرهگیری از روش نمونهگیری تصادفی با انتساب متناسب، 306 نفر انتخاب شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط پانلی از متخصصان تایید گردید و پایایی آن نیز با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محقق گردید. یافتههای مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم اصول ارگونومی بر بهرهوری، مثبت و معنیدار بود. اثر مستقیم اصول ارگونومی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی منفی و معنیدار بود. همچنین اثر مستقیم استرس شغلی و فرسودگی شغلی بر بهرهوری منفی و معنیدار بود. اثر مستقیم استرس شغلی بر فرسودگی شغلی مثبت و معنیدار است و اثر غیر مستقیم اصول ارگونومی بر بهرهوری معنیدار میباشد. در نهایت، یافتهها نشان داد که سه متغیر مستقل مورد مطالعه (اصول ارگونومی در محیط کار، استرس شغلی و فرسودگی شغلی) توانایی تبیین 61 درصد از تغییرات واریانس بهرهوری کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی کرمان را دارا میباشند.
کلید واژگان: ارگونومی, استرس شغلی, فرسودگی شغلی, بهرهوری کارکنان, استان کرمانRegarding the crucial role of human resources in any organization, addressing issues that lead to reducing occupational injuries and increasing their productivity in the workplace is of great significance. However, primary studies show that little research has been done in this area. In this regard, investigating the effect of employing workplace ergonomic principles on occupational productivity of experts through the mediating role of occupational stress and burnout in Kerman Agricultural Jihad Organization was determined as the aim of present study. Present research is an applied and causal-correlational study that was carried out using a cross-sectional survey and structural equation modeling. The statistical population of the study was the experts of Kerman Agricultural Jihad Organization (N=1418). The sample size was estimated to be 306 cases using Krejcie and Morgan sampling table. The samples were selected by stratified random sampling approach. The data gathering instrument was a questionnaire whose face and content validities were confirmed by a panel of experts. The reliability of instrument was achieved using Cronbach's alpha coefficients and composite reliability indices. Structural equation modeling findings demonstrated that the direct effect of ergonomic principles on productivity was positive and significant. The direct effects of ergonomic principles on occupational stress and burnout were negative and significant. Furthermore, the direct effects of occupational stress and burnout on productivity were negative and significant. The direct effect of occupational stress on burnout was positive and significant and the indirect effect of ergonomic principles on productivity was significant, as well. Finally, the findings revealed that three independent variables (ergonomic principles in the workplace, occupational stress, and burnout) could account for 61% of the variance in productivity of experts in Kerman Agricultural Jihad Organization.
Keywords: Ergonomics, Occupational stress, occupational burnout, Employees Productivity, Kerman province -
وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین یا پهپادها جزء آخرین نسل از فناورهای مربوط به کشاورزی دقیق هستند که کاربرد آن ها در پایش و مدیریت فعالیت های کشاورزی روز به روز در حال افزایش است. هدف این مطالعه، واکاوی رانه های پذیرش پهپادهای کشاورزی در میان گندمکاران بود. برای این منظور از نسخه توسعه یافته الگوی پذیرش فناوری به عنوان مبنای تیوریک استفاده شد. جامعه آماری گندمکاران استان فارس بودند که 373 نفر از آن ها با استفاده از یک روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد ارزیابی و تایید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای سهولت استفاده ی ادراک شده، نگرش، ارتباط شغلی و سودمندی ادراک شده به ترتیب دارای بیشترین اثرات مثبت و معنی دار بر روی تمایل به استفاده از پهپادهای کشاورزی بودند. این چهار متغیر روی هم رفته توانستند 44 درصد از تغییرات واریانس تمایل به استفاده از پهپادهای کشاورزی را پیش بینی کنند. همچنین، ارتباط شغلی به صورت مثبت و معنی داری متغیرهای سودمندی ادراک شده و تمایل به استفاده از پهپادها را تحت تاثیر قرار داد. مشابها، متغیر نگرش نسبت به استفاده از پهپادها نیز اثراتی مثبت و معنی دار بر روی متغیرهای سهولت استفاده درک شده و تمایل به استفاده از پهپادها نشان داد. بررسی شاخص های برازندگی الگوی توسعه یافته ی پذیرش فناوری نشان داد که این مدل از برازندگی قابل قبولی برخودار است و می تواند مبنایی برای ایجاد تغییرات رفتاری در حوزه پذیرش پهپادهای کشاورزی قرار گیرد. در پایان بر اساس نتایج پژوهش، پیشنهادهایی کاربردی ارایه گردیده که می تواند سیاست گذاران، تصمیم گیران و عملگران میدانی را برای تشویق تمایل به استفاده از پهپادها کمک کند.کلید واژگان: کشاورزی دقیق, ترغیب کشاورزان, الگوی پذیرش فناوری, تحلیل مقطعیUnmanned aerial vehicles (UAV) or drones are part of the latest generation of precision farming technologies that are increasingly used in the monitoring and management of agricultural activities. The aim of this study was to investigate the drivers of acceptance of the agricultural drones among wheat farmers. For this purpose, an extended version of the Technology Acceptance Model was employed as a theoretical basis. The statistical population was wheat farmers in Fars province; out them 373 cases were selected using a multi-stage random sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were evaluated and confirmed. The results indicated that the variables perceived ease of use, attitude, job relevance, and perceived usefulness had the greatest positive and significant effects on the intention to use agricultural drones, respectively. Taken together, these four variables could account for about 44 % of the variance changes in the intention to use agricultural drones. Also, job relevance was positively and significantly affected by perceived usefulness and the intention to use agricultural drones. Similarly, attitude towards the use of drones also showed positive and significant effects perceived ease of use and the intention to use agricultural drones. Examining fit indices of the Technology Acceptance Model showed that this model is of an acceptable level of data-model fitness and can be a basis for behavioral changes in the field of agricultural drones’ adoption. Finally, based on the research results, practical recommendations were presented that can help policy-makers, decision-makers, and practitioners to encourage the intention to use agricultural drones.Keywords: Precision agriculture, Farmers persuasion, Technology Acceptance Model, Cross-sectional analysis
-
پیشرفت تحصیلی دانشجویان یکی از شاخص های مهم در ارزیابی آموزش عالی در کشاورزی است. یکی از راهبردهای بسیار تاثیرگذار در پیشرفت تحصیلی، تقویت مهارت های فراشناختی و خودراهبر میباشد. هدف کلی این پژوهش ارزیابی اثرات مهارت های فراشناختی و خودراهبر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان کشاورزی ایران بود. این پژوهش از نوع پژوهش های "توصیفی همبستگی" بود که با استفاده از فن پیمایش انجام شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط گروهی از متخصصان برنامهریزی آموزشی و درسی در نظام آموزش عالی کشاورزی مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضرایب آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. مقادیر آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف نشان دهنده ی پایایی مناسب ابزار پژوهش بود (96/0≤α≤74/0). جامعه آماری پژوهش دانشجویان کشاورزی دانشگاهای ایران (236973=N) بودند. حجم نمونه با استفاده از آماره کوکران و نمونه گیری دو مرحله ای (خوشه ای و تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب)،150 نفر برآورد گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای مهارت های خودراهبری، مهارت های فراشناختی و شرایط اجتماعی اثرات مثبت و معنیداری بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان کشاورزی داشتند و جمعا توانستند درصد قابل توجهی (1/68 درصد) از تغییرات واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی را پیشبینی کنند.
کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, مهارت خودراهبری, مهارت فراشناختی, شرایط اجتماعی, دانشجویان کشاورزیInternational Journal of Agricultural Management and Development, Volume:11 Issue: 1, Mar 2021, PP 17 -34Students' academic achievement is one of main indicators in evaluating higher agricultural education. One of the most effective strategies in terms of academic achievement is to reinforce self-directness and meta-cognitive skills. The main objective of this study was to evaluate the effects of elf-directness and meta-cognitive skills on the academic achievement of agriculture students in Iran. This research was a descriptive-correlational study using a survey technique. The instrument adopted in this study was a questionnaire which validity was confirmed by a group of curriculum developers and educational planning specialists in the higher agricultural education system. Cronbach's alpha coefficients were used to determine the reliability of this scale. Cronbach's alpha values for different variables showed the acceptable reliability of this instrument (0.74≤α≤0.96). The statistical population of the study consisted of the agriculture students in Iran (N=236973). The sample size was estimated to be 150 persons by using Cochran statistics and two-stage sampling method (cluster sampling and proportional stratified random sampling). The results showed that the variables self-directness, metacognitive skills, and social conditions had a positive and significant effect on the academic achievement among these students. In total, they could predict a significant percentage (68.1%) of variance for the variables academic achievement.
Keywords: Academic Achievement, Agricultural Students, Meta-cognitive skills, Self-directedness skills, Social Conditions -
امروزه تربیت دانشجویان کارآفرین یکی از اهداف نظامهای آموزش عالی و دانشگاهها محسوب میشود. یکی از استراتژیهای بسیار مهم برای تربیت دانشجویان کارآفرین، تقویت مهارتهای یادگیری خودراهبر است. در این راستا، تحلیل رابطهی میان مهارتهای خودراهبری و نیت کارآفرینی دانشجویان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه زابل به عنوان هدف اصلی این پژوهش تعیین شد. این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از فن پیمایش انجام شد. جامعهی آماری مورد مطالعه، شامل کلیه ی دانشجویان دانشکده های کشاورزی، آب و خاک و منابع طبیعی دانشگاه زابل در سالهای تحصیلی 96-1395 و 97-1396 بودند (893=N) که 210 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونهگیری از نوع تصادفی طبقهای با انتساب متناسب بود. ابزار انداره گیری پرسشنامه ای بود که روایی آن با استفاده از پانل متخصصان دانشگاهی تایید شد و همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شد و اعتماد پرسشنامه را برای انجام پژوهش قابل قبول نشان داد (84/0-71/0=α). نتایج پژوهش نشان داد که چهار متغیر مهارتهای ارتباطی، راهبردهای یادگیری، مهارتهای ارزشیابی و فعالیتهای یادگیری اثرات مثبت معنیداری بر روی نیت کارآفرینی دانشجویان داشتند. همچنین، متغیرهای مستقل پژوهش توانستند 1/42 درصد از تغییرات واریانس متغیر نیت کارآفرینی را پیشبینی کنند.
کلید واژگان: نیت کارآفرینی, فعالیتهای یادگیری, مهارت های یادگیری, دانشگاه زابلToday, educating entrepreneurial students is one of the main goals of higher education systems and universities. One of the most important strategies for educating entrepreneurial students is to strengthen their self-directed learning skills. In this regard, analyzing the relationship between self-directed learning skills and entrepreneurial intention among agricultural and natural resources students of University of Zabol was determined as the main purpose of this research. This study is an applied research which was carried out using survey technique. The statistical population of the study included all students of the faculties of "agriculture, water and soil, and natural resources" at University of Zabol in academic years of 2016-17 and 2017-18. From whom, 210 students were selected as the samples. A stratified random sampling method was used to select the samples. Research tool was a questionnaire which its validity confirmed by a panel of academic experts. Cronbachchr('39')s alpha coefficients demonstrated an acceptable reliability for the research tool (α=0.71-0.84). The results showed that four variables communication skills, learning strategies, evaluation skills, and learning activities had significant positive effects on the entrepreneurial intention of students. Also, independent variables were able to predict 42.1% of variance changes in entrepreneurial intention.
Keywords: Entrepreneurial Intention, Learning Activities, Learning Skills, University of Zabol -
عملکرد شغلی به عنوان یکی از مهمترین معیارهای توسعه و سنجش عملکرد سازمانهایی مانند سازمان جهاد کشاورزی محسوب میشود. بنابراین، مطالعهی اثرات سبکهای رهبری بر عملکرد شغلی با استفاده از نقش میانجی توانمندی روانی به عنوان هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین گردید. جامعهی آماری مورد مطالعه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی در استان کرمان بودند (1418=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کریجسی و مورگان، 306 نفر برآورد گردید. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان ترویج، آموزش و مدیریت کشاورزی مورد تایید قرار گرفت. از ضرایب آلفای کرونباخ نیز برای تعیین پایایی ابزار استفاده شد (93/0≥α≥76/0). نتایج نشان داد که توانمندی روانی و سبکهای رهبری تحول آفرین، تبادلی و مبتنی بر عدم مداخله اثرات معنیداری بر روی عملکرد شغلی داشتند. همچنین، سبکهای رهبری تحولآفرین و تبادلی اثرات مثبت و معنیداری بر روی توانمندی روانی داشتند. این در حالی بود که سبک رهبری مبتنی بر عدم مداخله اثر منفی و معنیداری بر روی توانمندی روانی داشت. در پایان باید عنوان شود که متغیرهای مستقل توانستند 63 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابستهی عملکرد شغلی را پیشبینی کنند.
کلید واژگان: سازمان جهاد کشاورزی, عملکرد شغلی, سبکهای رهبری, توانمندی روانیInternational Journal of Agricultural Management and Development, Volume:10 Issue: 3, Sep 2020, PP 243 -256Job performance is considered one of the most important criteria for developing and measuring the performance of organizations such as the Agricultural Jihad Organization (AJO). The main purpose of the present study was to study the effects of leadership styles on job performance through the mediating role of psychological empowerment. The statistical population was composed of the experts of AJO in Kerman province (N=1418). The sample size was estimated to be 306 experts according to Krejcie and Morgan’s sampling table. The stratified random sampling method was used to select the samples. The research instrument was a questionnaire whose validity was confirmed by a panel of experts in the field of agricultural extension, education, and management. Cronbach's alpha coefficient was employed to examine the reliability of the constructs (0.76≤α≤0.93). The results revealed that the psychological empowerment and the transformational, transactional, and laissez-faire leadership styles had significant effects on job performance. The transformational and transactional leadership styles also had positive and significant effects on psychological empowerment. On the other hand, the laissez-faire leadership style had a negative and significant effect on psychological empowerment. In the end, it should be noted that the independent variables could account for 63 percent of the variance in job performance.
Keywords: Agricultural Jihad Organization, job performance, Leadership Styles, psychological empowerment -
عملکرد تحصیلی دانشجویان از جمله شاخصهای موفقیت فعالیتهای علمی در نظام های آموزش عالی به شمار میآید. بخش قابل توجهی از کوشش های نظام آموزشی با هدف دستیابی به عملکرد تحصیلی بالا صورت میگیرد. در این راستا، هدف این پژوهش، تحلیل تاثیر سواد اطلاعاتی، خودراهبری در یادگیری، تفکر انتقادی و خودکارآمدی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان نظام آموزش عالی کشاورزی بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی است. جامعهی آماری مورد بررسی را دانشجویان مقطعهای مختلف تحصیلی دانشکده های کشاورزی دانشگاه های دولتی سراسر کشور تشکیل دادند (236973=N). حجم نمونه بر مبنای جدول کریجسی و مورگان، 386 تن برآورد شد. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار انداره گیری پرسشنامه ای محقق ساخت بود که روایی آن با استفاده از نظرسنجی از گروه متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی و علوم تربیتی دانشگاه شیراز تایید شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب تتای ترتیبی محاسبه شد (0/78-0/71=θ) و اعتماد پرسشنامه را برای انجام پژوهش قابل قبول نشان داد. یافتههای تحلیل مسیر پژوهش نشان داد که چهار متغیر خودراهبری در یادگیری، سواد اطلاعاتی، خودکارآمدی تحصیلی و مهارت تفکر انتقادی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان کشاورزی داشتند. همچنین، یافته های تحلیل مسیر نشان دادند که متغیرهای مستقل پژوهش توانستند 35/8 درصد از تغییرهای واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیشبینی کنند. در نهایت پیشنهاد شد که دانشگاه ها و دانشکده های کشاورزی، به منظور افزایش عملکرد تحصیلی دانشجویان تغییرهایی در فرآیندهای آموزشی خود ایجاد کنند.
کلید واژگان: دانشجویان کشاورزی, تفکر انتقادی, سواد اطلاعاتی, یادگیری خودراهبرAcademic performance of students is one of the main success indicators of academic activities in higher education systems. Much of the education systems' efforts are aimed at achieving high academic performance. In this regard, the main purpose of present study was to analyze the effects of information literacy, self-directed learning, critical thinking, and academic self-efficacy on academic performance of agricultural higher education students. This research is an applied study. The statistical population was agricultural students of Iran public universities (N=236973). From whom 386 students were selected as a sample through stratified random sampling method. Research tool was a researcher-made questionnaire which its validity confirmed by a group of Shiraz University's experts in the field of "agricultural extension and education" and "educational sciences". Ordinal theta coefficients demonstrated an acceptable reliability for the research tool (θ=0.71-0.78). The results of path analysis showed that the four variables self-directed learning, information literacy, academic self-efficacy, and critical thinking skills had significant positive effects on academic performance of agricultural students. Furthermore, the independent variables could account for 35.8 per cent of the variance of academic performance of agricultural students. Finally agricultural universities and colleges were recommended to make changes in their educational processes in order to increase academic performance of students.
Keywords: Agricultural students, Critical thinking, Information Literacy, Self-directed learning -
هدف این مطالعه بررسی تاثیر جهتگیریهای ارزشی - فرهنگی (تقدیرگرایانه، فردگرایانه، مساواتطلبانه و پایورمحورانه) و نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک بر رفتار حفاظت از خاک کشاورزان بود. جامعه آماری موردمطالعه کشاورزان روستاهای شهرستان میاندوآب بودند (22750 =N) که 378 نفر از آن ها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان دانشگاهی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده یک مطالعه راهنما و ضرایب آلفای کرونباخ محقق گردید (91/0≤ α ≤ 73/0). نتایج نشان داد نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک اثر مثبت و معنیداری بر روی رفتار حفاظت خاک داشت. افزون بر این، جهتگیریهای ارزشی مساواتطلبانه و پایورمحورانه در زمینه حفاظت خاک دارای اثرات مثبت و معنیداری بر نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک هستند. این در حالی بود که جهتگیریهای فردگرایانه و تقدیرگرایانه در زمینه حفاظت خاک اثراتی منفی و معنیدار بر نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک داشتند. درنهایت متغیرهای مستقل موجود در چارچوب پژوهش توانستند 5/42 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتار حفاظت خاک را پیش بینی کنند.
کلید واژگان: حفاظت خاک, نگرانی محیط زیستی, کشاورزان, شهرستان میاندوآبThe main purpose of present study was to investigate the effects of valued-cultural orientations (fatalistic, individualistic, egalitarian, and hierarchical) and environmental concern on farmers' soil conservation behavior. Present study is an applied research which was carried out though a cross-sectional survey. The statistical population under the study was the villages of Miandoab County (N= 22750) from which 378 farmers were selected as a sample using Krejcie and Morgan sampling table. A multi-stage stratified random sampling method was employed in order to select the samples. Research tool was a questionnaire which its validity confirmed by a panel of academic experts. A pilot test and Cronbach's alpha coefficients were used to examine the reliability of the questionnaire (0.73≤α≤0.91). The results revealed that environmental concern towards soil conservation had significant positive effect on soil conservation behavior of farmers. Moreover, egalitarian and hierarchical value orientations towards soil conservation had also significant and positive effects on environmental concern towards soil conservation. However, individualistic and fatalistic value orientations towards soil conservation had significant and negative effects on environmental concern towards soil conservation. The results revealed that independent variables within the framework could account for 42.5 % of variance change in dependent variable (soil conservation behavior).
Keywords: soil conservation, Environmental concern, farmers, Miandoab County -
استفادهی موثر اطلاعات هواشناسی اهمیت زیادی در کاهش آسیبپذیری کشاورزان در برابر تغییرات آب و هوایی دارد. هدف کلی این پژوهش شناسایی و تحلیل موانع بکارگیری اطلاعات هواشناسی به وسیله ی کشاورزان است. برای دستیابی به این هدف، پژوهش در دو فاز کیفی و کمی انجام گرفت. هدف فاز اول، شناسایی مفاهیم اولیهی مرتبط با موانع بکارگیری اطلاعات هواشناسی بود. برای این منظور، 12 مصاحبه ی عمیق با کشاورزان شهرستان نقده طبق روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انجام گرفت. هدف فاز دوم، تلخیص مفاهیم مستخرج از مصاحبه های انجام شده در فاز اول و پیکربندی آن ها در قالب عوامل کلی بود. برای این منظور از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. جامعه ی آماری این فاز تمامی کشاورزان شهرستان نقده بوده (9006=N) که تعداد 368 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این فاز، پرسشنامهای بسته پاسخ بود که از مفاهیم استخراج شده در مرحله ی کیفی استخراج شده بود. روایی ابزار با استفاده از نظرات متخصصان دانشگاهی مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین پایایی نیز از مقادیر همبستگی هر یک از گویهها با کل گویهها استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که موانع بکارگیری اطلاعات هواشناسی شامل "موانع آموزشی ارتباطی"، "موانع هنجاری"، "موانع اطلاعرسانی"، "موانع زیرساختی سیاست گذاری" و "موانع تخصصی و اقتصادی" هستند. این پنج مانع توانستند 54/96 درصد از واریانس موانع بکارگیری اطلاعات و هواشناسی را پیشبینی کنند. در نهایت پیشنهاد شد که از رسانههای جمعی و شبکه های مجازی به عنوان ابزار تسهیل کنندهی استفاده از اطلاعات هواشناسی استفاده شود.کلید واژگان: اطلاعات هواشناسی, مصاحبه عمیق, موانع, تحلیل عاملی اکتشافی, شهرستان نقدهEffective use of meteorological information has paramount importance in decreasing farmers' vulnerability towards climate variability. Analyzing the barriers to meteorological information use by farmers was the main aim of the study. In order to achieve this goal, the research was conducted through two qualitative and quantitative phases. The purpose of first phase was to identify the basic concepts associated with barriers to meteorological information use. Therefore, 12 in-depth interviews were conducted with the farmers of Naghadeh County based on purposeful snowball sampling method. The purpose of second phase was to reduce the concepts that had been extracted from in-depth interviews conducted in the previous phase and then categorize them into some general factors using an exploratory factor analysis (EFA). All of the farmers in Naghadeh County (N = 9006) were the statistical population of this phase which 368 of them were selected as the sample using stratified random sampling method. Research tool was a close-ended questionnaire that developed based on the concepts identified from the qualitative phase. The validity and reliability of questionnaire were confirmed by a panel of academic experts as well as item-total-correlation coefficients, respectively. The results of exploratory factor analysis revealed that the barriers of meteorological information use included "educational-communicative", "normative", "informational", "infrastructural-political", and "professional-economic" barriers. These five factors could account for 54.96% of the variance of barriers to meteorological information use. Finally, it was recommended that mass media and social networks can be used as a facilitating tool for meteorological information use.Keywords: Meteorological Information, In-dsepth Interviews, Barriers, exploratory factor analysis, Naghadeh County
-
توجه و تقویت روحیه ی کارآفرینی از مباحث مهم کارآفرینی در بین افراد جامعه میباشد که تحقق این مهم فراهم آوردن بستر مناسبی تحت عنوان عوامل زمینه ای را می طلبد. تحقیق حاضر به بررسی اثرات عوامل زمینه ای بر روحیه ی کارآفرینی در بین اعضای تعاونی های کشاورزی شهرستان نقده می پردازد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی بود و با فن پیمایش مقطعی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق (1170N=) نفر از اعضای تعاونی ها بودند که تعداد 290 نفر از آنان با استفاده از جدول کریجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی آن توسط پانلی از متخصصان تایید شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای بخشهای مختلف پرسشنامه بین 88/0 تا 92/0 محاسبه شد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که عوامل اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی و سیاسی بر روحیه ی کارآفرینی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. به طوری که مقدار ضریب تعیین، 66/0 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین میکند. براساس نتایج، پیشنهاد می شود که تعاونی های کشاورزی به دلیل پتانسیلی که در زمینه ی کارآفرینی و به طبع آن پرورش روحیه کارآفرینی دارند، مورد توجه سیاستگزاران قرار بگیرند.
کلید واژگان: عوامل زمینه ای, روحیه ی کارآفرینی, تعاونی های کشاورزی, شهرستان نقدهStrengthening and paying attention to entrepreneurial spirit among the members of society are of important topics in entrepreneurship. Meeting the goals in this field requires some contextual factors that are considered as the prerequisites of ground setting for entrepreneurship. Present study aims to investigate the effects of contextual factors on the entrepreneurial spirit among members of agricultural cooperatives in Naghadeh Township. Present study is an applied research which was carried out through cross-sectional survey. Statistical population of this research was members of cooperatives (N=1170). Krejice and Morgan Table was used to determine the sample size (n=290). A stratified random sampling method was implemented to select samples. The data collection instrument was a structured questionnaire that its validity confirmed by a panel of experts. Cronbach's alpha coefficient was calculated to test the reliability of different parts of questionnaire (0.88≤α≤0.92). The results of structural equation modeling showed that economic, social, technological, and political factors have positive and significant effects on entrepreneurial spirit. So that the value of the determination coefficient (R2) could account for 0.66% of the variance of the dependent variable. According to the results, it is recommended that agricultural cooperatives be given more attention by policymakers because of their potential in entrepreneurship and improving entrepreneurial spirit.
Keywords: Agricultural Cooperatives, Contextual Factors, Entrepreneurial Spirit, Naghadeh Township -
کشاورزی بزرگ ترین مصرفکنندهی منابع آب شیرین است و بنابراین هنجارهای و رفتارهای کشاورزان نقشی کلیدی در نظام مدیریت منابع آب دارند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تعیینکننده های هنجارهای اخلاقی و اسناد مسئولیت در زمینهی حفاظت آب بوده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی همبستگی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه، کشاورزان شهرستانهای مهاباد و میاندوآب در استان آذربایجان غربی بودند که 380 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامهای بود که روایی آن توسط گروهی از متخصصان به تایید رسید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای نگرانی نسبت به کمبود آب، اسناد مسئولیت و دلبستگی مکانی، اثر مثبت و معنیداری بر هنجارهای اخلاقی در زمینهی حفاظت آب داشتند. همچنین، ارزش جمعگرایانه به صورت مثبت و معنیداری، اسناد مسئولیت را تحت تاثیر قرار میدهد، این در حالی بود که ارزش فردگرایانه اثر منفی و معنیداری بر اسناد مسئولیت داشت. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل پژوهش حاضر، توانایی پیشبینی در حدود 58 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابسته را دارا میباشند.کلید واژگان: ارزش جمعگرایانه, ارزش فردگرایانه, نگرانی نسبت به کمبود آب, دلبستگی مکانیAgriculture is the largest user of fresh water resources and thus farmers' norms and behaviors are of great importance in water resource management system. The main aim of the present research was to investigate the determinants of farmers' moral norms and ascription of responsibility towards water conservation. This study was a descriptive-correlational research which was carried out using survey method. The study population composed of farmers of Mahabad and Miandoab counties in West Azerbaijan Province from whom 380 farmers were selected as a sample through stratified random sampling method. The research instrument was a questionnaire which its validity confirmed by a panel of experts and the reliability of the items approved through a pilot study. The results revealed that water conservation concern, ascription of responsibility, and place attachment had positive and significant effects on moral norms of water conservation. Furthermore, collectivistic value orientation positively and significantly affected ascription of responsibility. However, individualistic value orientation has significant negative effect on ascription of responsibility. The results generally revealed that independent variables could predict about 58 percent of the variation of farmers' moral norms of water conservation.Keywords: Collectivistic Value, Individualistic Value, Water Conservation Concern, Place Attachment
-
کاهش فرسودگی تحصیلی و افزایش عملکرد تحصیلی دانشجویان همیشه به عنوان یکی از مشکلات نظامهای آموزش عالی بوده است. از این روی، شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل تاثیر متغیرهای هوش هیجانی، هوش معنوی و سلامت روان بر فرسودگی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان کشاورزی بود. این پژوهش، از نوع پژوهشهای کاربردی است که با استفاده از روش میدانی انجام گرفت. جامعهی آماری همهی دانشجویان دانشکده های کشاورزی دانشگاه های دولتی در سال تحصیلی 9796 بودند (236973=N). حجم نمونه بنا بر جدول کریجسی و مورگان، 386 تن برآورد شد. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار انداره گیری پرسشنامه بستهپاسخ بود که روایی آن با استفاده از نظرسنجی از متخصصان تایید شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب تتای ترتیبی محاسبه شد (89/0-74/0=θ) و اعتماد پرسشنامه را برای انجام پژوهش قابل قبول نشان داد. یافته های تحلیل مسیر نشان دادند که متغیرهای مستقل توانستند، 3/69 درصد از تغییرهای واریانس عملکرد تحصیلی، 3/42 درصد از تغییرهای واریانس فرسودگی تحصیلی و 3/30 درصد از تغییرهای واریانس سلامت روان را پیشبینی کنند.کلید واژگان: عملکرد تحصیلی, فرسودگی تحصیلی, سلامت روان, هوش هیجانی, دانشجویان کشاورزیEliminating academic burnout and increasing academic performance have always been one of the most critical challenges of higher education systems. From this perspective, identification and analysis of factors affecting them are of great importance. The main aim of this research was to analyze the effects of emotional intelligence, spiritual intelligence, and mental health to reduce academic burnout and to boost performance of agricultural Students. Present study is an applied research which was implemented using field survey. The statistical population was agricultural students of Iran public universities in 2018 (N=236973). 386 students were selected as a sample through stratified random sampling method. Research tool was a closed-ended questionnaire which its validity confirmed by a panel of experts. Ordinal theta coefficients demonstrated an acceptable reliability for the research tool (θ=0.74-0.89). The findings of path analysis revealed that independent variables predicted 69.3, 42.3 and 30.3 percent of variations in academic performance, academic burnout and mental health, respectively.Keywords: Academic performance, Academic burnout, Mental health, Emotional intelligence, Spiritual intelligence
-
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بخش کشاورزی ناکارآمد نقش مهمی را در زوال منابع آب در سرتاسر دنیا داشته است. نقش کشاورزان و رفتارهای حفاظت آب آنان به عنوان یک موضوع کلیدی در مباحث مدیرت آب مطرح است. در این راستا، نظریه های رفتاری مختلفی در حوزهی روانشناسی اجتماعی و محیطزیست مطرح گردیده است. این گوناگونی نظریه های رفتاری در بسیاری از موارد باعث سردرگمی پژوهشگران شده و باعث میشود که نتوانند نظریهی مناسب برای تحلیل رفتارهای حفاظت آب کشاورزان را از میان نظریههای موجود انتخاب کنند. از طرف دیگر، مطالعاتی هم که از نظریهی رفتاری خاصی برای تحلیل های خود استفاده میکنند، عموما توجیه های منطقی برای انتخاب نظریه ی مورد نظر ارائه نمیدهند. در این راستا، هدف اصلی مطالعهی مروری حاضر تبیین مبانی مهمترین نظریه های رفتاری، تقسیمبندی آنان و در نهایت بحث انتقادی در مورد کاربرد هر کدام از این نظریه ها برای رفتارهای حفاظت آب کشاورزان بود. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای اسنادی است که با استفاده از یک مرور ادبیات نظاممند انجام شد. یافته های حاصل از مقایسه ی نظریه ها نشان داد که "نظریهی انتخاب شده" باید با "نوع رفتار مورد مطالعه" تناسب داشته باشد. به عبارت دیگر، برای رفتارهای فرد محور مانند رفتار حفاظت آب، پرداخت هزینه برای حفاظت از آب و مواردی از قبیل بهتر است از نظریه هایی مانند رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ی اقدام منطقی استفاده شود. زیرا، چنین رفتارهایی مستقیما با منافع شخصی کشاورزان ارتباط دارند اما، در رفتارهایی که ماهیت مشارکتی و جمعی دارند، فرد ممکن است از منافع آنی و کوته بینانه خود برای دستیابی به منافع جمعی و بلندمدت نادیده بگیرد. لذا در این موارد به نظر میرسد که استفاده از رویکرد اخلاقی و نظریه های آن مانند نظریهی ارزش باور هنجار و نظریهی فعال سازی هنجار مناسب باشد. در نتیجه پیشنهاد میشود که محققان و عوامل اجرایی کشاورزی از نظریههای رویکرد منطقی برای تحلیل رفتار حفاظت از آب کشاورزان استفاده کنند.کلید واژگان: رفتار حفاظت آب, نظریه های اخلاقی, نظریه های منطقیInternational Journal of Agricultural Management and Development, Volume:9 Issue: 1, Mar 2019, PP 1 -10According to experts, the inefficient agricultural sector has a dominant role in degrading water resources all over the world. Farmers’ conservational behavior is an important aspect of new integrated water management studies. Relevantly, various behavioral theories have been proposed in the field of environmental psychology. The main objective of the present comparative analysis and review study was to explain foundations of the most remarkable water conservation behavioral theories, classify them, and finally, present a critical discussion on the better application of each theory to explain the farmers' Water Conservation Behaviors (WCBs). This study is based on the documentary research method which was accomplished using a systematic literature review. The comparison analysis of existing theories indicates that the “theory selection” should be consistent with the “type of behavior under study”. Consequently, it is recommended to adopt the theories like Planned Behavior Theory and Reasoned Action Theory to illustrate the private-sphere WCBs such as farmers’ willingness to pay for water conservation because these behaviors are directly associated with the farmers’ personal interests. With respect to those conservational behaviors with participatory and collective nature, an individual may ignore his/her short-sighted and immediate benefits to achieve collective and long-term interests. In such a case, the use of moral approach and its relevant theories, including the Value-Belief-Norms Theory and the Norm Activation Theory, seems to be more appropriate. Consequently, agricultural practitioners and researchers are recommended to use rational approach theories to analyze the WCBs of farmers.Keywords: Water conservation behavior (WCB), moral theories, rational theories
-
امروزه، توسعه کارآفرینی به منظور تربیت دانش آموختگانی که دارای ویژگی های کارآفرینانه باشند، یکی از کارکردهای نوین دانشکده های کشاورزی، قلمداد می شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مناسب دانشکده کشاورزی کارآفرین در ایران بود. این پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی بود که در آن برای جمع آوری داده ها از فن پیمایش بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان (19973N1=) و اعضای هیات علمی (713N2=) دانشکده های کشاورزی دانشگاه های دولتی ایران بودند که از میان آنها، 403 نفر از دانشجویان و 344 نفر از اعضای هیات علمی با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری چند مرحله ای (سه مرحله) انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی ظاهری و محتوایی آن با استفاده از پانل متخصصان و روایی تشخیصی متغیرهای نهفته آن با بهره گیری از روش تعیین شاخص میانگین واریانس استخراج شده (87/0≥AVE≥76/0) مورد تایید قرار گرفت. همچنین، پایایی دسته گویه های آن با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا (93/0≥α≥81/0) و پایایی ترکیبی (91/0≥Pc ≥80/0) تایید گردیدند. اطلاعات گردآوری شده، با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و LISREL9.1 مورد تحلیل و آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین عوامل ساختاری، محتوایی و زمینه ای با کارآفرین شدن دانشکده های کشاورزی ایران رابطه معنی داری وجود دارد. در این میان، عوامل محتوایی دارای بیشترین تاثیر (83/0= ضریب تاثیر) بر کارآفرینی دانشکده های کشاورزی بودند. در پایان، بر اساس یافته های پژوهش، مدل پیشنهادی نهایی با توجه به عوامل ذکر شده در سه محور آموزش، پژوهش و کارآفرینی برای ایجاد دانشکده کشاورزی کارآفرین در ایران ارائه گردیده است.کلید واژگان: ایران, دانشکده کارآفرین, مدل کارآفرینیInternational Journal of Agricultural Management and Development, Volume:8 Issue: 4, Dec 2018, PP 501 -518Nowadays, promoting entrepreneurship to train graduates endowed with entrepreneurial traits is considered as one of the new functions of the faculties of agriculture. In this regard, the purpose of this study was to design an appropriate model for entrepreneurial faculty of agriculture in Iran. This study was of descriptive-correlational research type in which a survey method was employed for data collection. The study population comprised all students (N1=19973) and faculty members (N2=713) of all faculties of agriculture in Iran's state-run (public) universities of whom 403 students and 344 faculty members were sampled by multi-staged (three-stage) method. The sample size was determined by Krejcie and Morgan's sample size table. The research instrument was a self-designed questionnaire whose face and content validity were confirmed by a panel of experts. The diagnostic validity of the questionnaire in the case of its latent variables was also confirmed using the average variance extracted method (0.76≤AVE≤0.87). Furthermore, its internal consistency (0.81≤α≤0.93) and composite reliability (0.80≤Pc≤0.91) were confirmed using Cronbach's alpha coefficient. The collected data were also analyzed using SPSS22 and LISREL9.1. The results showed a significant relationship between structural, content, and contextual factors and entrepreneurship of faculties of agriculture. Meanwhile, content factors showed the greatest effect (path coefficient = 0.83) on the entrepreneurship of agricultural faculties. According to the findings, the final proposed model was developed with respect to the factors listed in three categories of education, research, and entrepreneurship for the establishment of entrepreneurial faculties of agriculture in Iran.Keywords: Entrepreneurship Model, Entrepreneurial Faculty, Iran
-
هدف اصلی مطالعه حاضر تحلیل اثر مولفه های سرمایه اجتماعی بر سلامت روان زنان روستایی و عشایری عضو صندوق های اعتبارات خرد استان کرمان است. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است که با استفاده از فن پیمایش انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه، 1146 نفر از اعضای صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی و عشایری بود که تعداد 300 نفر از آن ها با بهرهگیری از جدول کریجسی و مورگان و روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامهای بود که روایی آن توسط متخصصان دانشگاهی ترویج و آموزش کشاورزی و سلامت روان تایید شد و پایایی آن هم با یک مطالعه راهنما و ضرایب آلفای کرونباخ، محقق گردید (89/0≥ α≥72/0). یافته های حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که مولفه های اعتماد اجتماعی، تعامل اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، مبادله اطلاعات با نظام اجتماعی و روابط غیررسمی دارای همبستگی مثبت و معنیداری با متغیر سلامت روان زنان هستند. فزون بر این، طبق نتایج تحلیل رگرسیونی متغیرهای اعتماد اجتماعی، تعامل اجتماعی، انسجام اجتماعی و مبادله اطلاعات با نظام اجتماعی توانستند 9/61 درصد از تغییرات سلامت روان زنان روستایی و عشایری را تبیین نمایند.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, سلامت روان, زنان روستایی و عشایریThe main purpose of this research is to analyze the effects of social capital components on the mental health of rural and nomadic women that were the members of micro-credit funds in Kerman province. The study is a descriptive-correlational research conducted through a survey technique. The statistical population consisted of all the members of the micro-credit funds in Kerman province (N = 1146). As many as 300 members were selected as a sample using Krejcie and Morgan sample size table and the stratified random sampling method. The research tool was a questionnaire whose validity was confirmed by an academic panel of agricultural extension and education and mental health experts. Its reliability was confirmed by using a pilot test and calculating Cronbach's Alpha coefficients (0.72 ≤ α ≤ 0.89). The findings of the correlational analysis revealed that all the components including social trust, social interaction, social participation, social cohesion, exchange of information with social system, and informal relations positively and significantly correlate with the mental health of women. Furthermore, the results of the regression analysis demonstrated that the variables of social trust, social interaction, social cohesion, and exchange of information with social system have positive and significant impacts on mental health. These variables explained 61.9 percent of the variance of the mental health of rural and nomadic women.Keywords: Social Capital, Mental health, Rural, nomadic women
-
علی رغم نقش مهمی که زنان روستایی و عشایری در کشورهای در حال توسعه دارند، ولی جایگاه آنان عموما مورد غفلت قرار گرفته است و آنان از برنامه های توسعه روستایی محروم مانده اند. زنان همواره قشر آسیب پذیر جامعه بوده اند که به طور نامرئی در تله ای از محرومیت گرفتار هستند. کارآفرینی اجتماعی به عنوان یکی از محورهای توسعه، میتواند عاملی برای حل مشکلات اجتماعی و چالش های پیش روی زنان قلمداد شود. یکی از ساختارهای بالقوهای که میتواند بستری برای کارآفرینی اجتماعی و در نتیجه حل مسائل اجتماعی باشد، صندوقهای اعتبارات خرد زنان روستایی و عشایری است. اما از آنجایی که توسعه و گسترش کارآفرینی اجتماعی در هر ساختاری، به ویژه در صندوقهای اعتبارت خرد زنان روستایی و عشایری وابسته به عوامل تعیینکننده و مرتبط با آن است، بنابراین شناسایی عواملی که ممکن است بر کارآفرینی اجتماعی در این صندوقها اثر بگذرند، از اهمیت شایانی برخودار است. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر تحلیل عوامل موثر بر نیت کارآفرینی اجتماعی در صندوقهای اعتبارات خرد زنان روستایی و عشایری است. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی است که با استفاده از فن پیمایش انجام شده است. جامعهی آماری مورد مطالعه، 1146 نفر از اعضای صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی و عشایری استان کرمان بود که تعداد 300 نفر از آن ها با بهرهگیری از جدول کریجسی و مورگان و روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط کارگروهی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی و توسعه روستایی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن هم با استفاده از یک مطالعهی راهنما و ضرایب آلفای کرونباخ، بررسی شد (86/0 ≥≤α 71/0). یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که متغیرهای همدلی، خودکارایی، حمایت اجتماعی درک شده، تعهد اخلاقی و تجربهی قبلی اثرات مثبت و معنیداری بر نیت کارآفرینی اجتماعی دارند. همچنین، این متغیرها توانستند 2/43 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابسته را توضیح دهند. در پایان بر اساس نتایج پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.کلید واژگان: کارآفرینی اجتماعی, توسعهی اجتماعی, جوامع روستایی, جوامع عشایری, استان کرمانDespite the important role that rural and nomad women play in developing countries, their significant contributions are generally neglected and then they have been deprived of rural development programs. Women have always been a vulnerable group of society that are invisibly trapped in deprivation and powerlessness. Social entrepreneurship as an axis of development can be considered as an important factor to solve social problems and challenges that women are dealing with. Nomad women's micro-credit funds in rural areas are potential structures that can be used as a platform for social entrepreneurship and then to solve women's social problems. But, since the development and expansion of social entrepreneurship in any structure, especially in nomad women's micro-credit funds depends on the determination of its associated factors, thus identifying the factors that may affect social entrepreneurship is really significant. In this regard, the main aim of this study was to investigate the factors affecting social entrepreneurial intention in nomad women's micro-credit funds. This study was a descriptive-correlational research that conducted through a cross-sectional survey. The statistical population was all members of the micro-credit funds in Kerman province (N= 1146) that 300 members were selected as a sample using Krejcie and Morgan sample size table and stratified random sampling method. The research tool was a questionnaire which its validity confirmed by a panel of experts and its reliability was confirmed using a pilot test and calculating Cronbach's Alpha coefficients (0.71≤α≤0.86). Research findings showed that empathy, self-efficacy, perceived social support, moral obligation and prior experience had positive and significant impacts on social entrepreneurial intention. Furthermore, the results demonstrated that independent variables could predict 43.2% of the variance changes for dependent variable. At the end, some recommendation provided in line with the results.Keywords: Kerman Province, Nomad community's rural communities, Social Entrepreneurship, Social development
-
زمینه و هدفاستفاده بهینه از منابع آب به عنوان یک ضرورت در بخش کشاورزی محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر تحلیل اخلاقی رفتار حفاظت از آب کشاورزان استان آذربایجان غربی بود.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی آهمبستگی، جامعه مورد مطالعه را کشاورزان استان آذربایجان غربی در سال 1396 تشکیل می دادند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 380 نفر برآورد گردید. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 22 و AMOS 22 استفاده شد.یافته هامتغیرهای نیت حفاظت آب (p<0/01 ،r=0/559) و کنترل رفتاری درکشده (p<0/01 ،r=0/433) همبستگی مثبت و معنیداری با رفتار حفاظت آب نشان دادند. افزون بر این، بررسی همبستگی مثبت و معنی داری بین سه متغیر هنجار اخلاقی (p<0/01 ،r=0/598) ، هنجار ذهنی (p<0/01 ،r=0/510) و کنترل رفتاری درکشده (p<0/01 ،r=0/329) با نیت حفاظت آب مشاهده شد. در میان این سه متغیر، هنجار اخلاقی دارای بیشترین میزان همبستگی با نیت حفاظت آب بود. متغیرهای مستقل موجود در چارچوب پژوهش توانستند به ترتیب 43/1 درصد از تغییرات واریانس نیت حفاظت آب و 41/9 درصد از تغییرات واریانس رفتار حفاظت آب را پیشبینی کنند.نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد، میتوان از نظریه رفتار برنامهریزی شده در تحلیل رفتار اخلاقی حفاظت آب کشاورزان استفاده نمود. چارچوب پیشنهادی می تواند منجربه توسعه و گسترش درک و فهم در زمینه تعاملات پیچیدهای گردد که میان متغیرهای روانشناختی اجتماعی حفاظت از منابع آب وجود دارد.کلید واژگان: حفاظت آب, هنجار اخلاقی, نیت, رفتار, کشاورزان, نظریه رفتار برنامه ریزی شدهBackground and AimEfficient use of water resources is an undeniable necessity in agricultural sector. The purpose of the present study was ethical analysis of farmers' water conservation behavior in West Azerbaijan Province.Materials and MethodsIn this descriptive-correlational research, the study population included the farmers residing in the West Azerbaijan province in 2017. 380 farmers were selected as a sample using Krejcie and Morgan's sample size table and stratified random sampling method. Research tool was a researcher-made questionnaire which its validity and reliability was confirmed. SPSS 22 and AMOS 22 soft-wares were used to analyze the data. Findings: Water conservation intention (p<0.01, r=0.559) and perceived behavioral control (p<0.01, r=0.433) had positive and significant correlation with water conservation behavior. Furthermore, the moral norm of water conservation (p<0.01, r=0.598), subjective norm of water conservation (p<0.01, r=0.510), and perceived behavioral control (p<0.01, r=0.329) had also positive and significant correlation with water conservation intention. The independent variables of the study framework accounted for 43.1 percent of water conservation intention's change and 41.9 percent of water conservation behavior's change, respectively.ConclusionIt can be concluded that Planned Behavior Theory can be applied to analyze farmers' moral behavior of the water conservation. Using the proposed theoretical framework leads to development and extension of existing understanding, regarding complex interactions of socio-psychological variables of water resources conservation.Keywords: Water Conservation, Moral Norms, Will, Behavior, Farmers, Theory of Planned Behavior
-
ریشه کن کردن فقر همواره یکی از مهم ترین اهداف توسعه پایدار روستایی بوده است. فقر جنبه جنسیتی دارد و نابرابری جنسیتی یکی از مهم ترین ابعاد فقر محسوب می شود. نابرابری جنسیتی یک مفهوم پیچیده و مرکب از ابعاد ذهنی و عینی است که تحت تاثیر اجتماع و باورهای افراد شکل می گیرد و تاثیر زیادی بر سطح زندگی افراد جامعه دارد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل سازه های مرتبط با نابرابری جنسیتی در بین خانوارهای فقیر کشاورز بود. جامعه مورد مطالعه، خانوارهای فقیر کشاورز ساکن در مناطق روستایی شهرستان سروستان واقع در استان فارس بودند (480=N) که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 215 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب برای تعیین حجم نمونه در طبقات استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای کلیشه های جنسیتی، جامعه پذیری جنسیتی، توانایی کنترل منابع از نظر مردان و توانایی کنترل منابع از نظر زنان، همبستگی مثبت و معنی داری با نابرابری جنسیتی دارند. این در حالی بود که نگرش مردان نسبت به سهم زن در کنترل منابع، همبستگی منفی و معنیداری را با نابرابری جنسیتی نشان دادکلید واژگان: نابرابری جنسیتی, فقر, خانوارهای فقیر کشاورز, کلیشه های جنسیتی, جامعه پذیری جنسیتیEradication of poverty has always been one of the most important aims of sustainable rural development. Poverty has gender-based dimension and gender inequality is one of the most important aspects of poverty. Gender inequality is a complex concept which includes subjective and objective facets. This concept is affected and/or formed based on community member's believes and has a great impact on living standards of community members. In this regard, analysis of factors influencing gender inequality among poor farmers households was determined as the main purpose of the present research. The statistical population of the study consisted the poor farmers households in rural areas of Sarevestan County in Fars Province (N=480). Totally, 215 households were selected as a sample group using Krejcie and Morgan's sampling table and stratified random sampling method. Research findings revealed that variables like gender stereotypes, gender socialization, men's perception about ability to control the resources and, women's perception about ability to control the resources positively and significantly correlated with gender inequality. While, men's attitude towards the share of women in resources control revealed a negative and significant correlation with gender inequality.Keywords: Gender Inequality, Poverty, Poor Farmer's Households, Gender Stereotypes, Gender Socialization
-
پایداری محیط زیست یکی از مهم ترین مشکلات قرن حاضر محسوب می گردد. ازاین رو، تحقیقات زیادی به سمت مفهوم سازی دوباره ی ارتباط انسان با طبیعت و محیط زیست معطوف گردیده، ولی در این عرصه، بعد زیبایی شناسی محیط زیست مقهور مانده است. هدف این پژوهش، کاربرد نظریه ی نیازهای مازلو در تحلیل نگرش زیبایی شناسی محیط زیستی است. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی همبستگی است که با استفاده از فن پیمایش انجام شد. جامعه ی آماری، روستاییان شهرستان میاندوآب (121149=N) بود که تعداد 136 نفر از آن ها با بهره گیری از آماره ی کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب، انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن هم با استفاده از یک مطالعه ی راهنما و آزمون آلفای کرونباخ، محاسبه گردید. یافته ها نشان می دهد که رابطه ی معنی داری میان سطح نیازهای افراد و نگرش زیبایی شناسی محیط زیستی آنان وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از تقسیم بندی افراد بر اساس سطوح مختلف هرم نیازهای مازلو حاکی از آن است که بیشتر آن ها در سطح نیاز احترام قرار دارند. در مقابل، هیچ کدام از پاسخگویان در سطح نیاز فیزیولوژیک قرار ندارند. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که افراد سطوح مختلف هرم نیازها از لحاظ نگرش زیباییشناسی محیط زیستی تفاوت معنی داری دارند. بر اساس نتایج پژوهش، پیشنهادهایی ارائه شده است.کلید واژگان: نظریه نیازهای مازلو, نگرش زیبایی شناسی, محیط زیست, میاندوآبEnvironmental sustainability is one of the most important issues in current century. In this regard, a lot of researches have focused on reconceptualization of human relationship with nature. But in this context, the environmental aesthetics aspect has been less considered. The purpose of this research is to apply Maslow's needs theory to analyze rural peoples environmental aesthetics attitude. This study is a descriptive, correlation research that was fulfilled using a survey technique as a research method. The population of this study included rural people (N=121149) in Miandoab township. Totally 136 people were selected as sample by Cochran test and stratified random sampling method. Findings reveal that there was a significant association between participants needs and their environmental aesthetics attitude. Also, results of participants stratifying based on different levels of Maslow's needs pyramid show that majority of them are on the esteem level. Non of participants were on the physiologic needs level. The results of Kruskal-Wallis test showed that individuals on various levels of needs pyramid had significantly different environmental aesthetics attitude. Based on the results, some recommendations have been presented.Keywords: Maslow's Needs Theory, Aesthetics Attitude, Environment, Miandoab
-
با وقوع انقلاب صنعتی و تغییر روابط انسان با طبیعت، معضلات محیطزیستی عدیدهای فرا روی انسان قرار گرفت. با توجه به گستردگی این مسائل، به بعد زیبایی شناسی محیطزیست در مقایسه با سایر ابعاد اهمیت کمتری داده شده است. هدف این مطالعه تحلیل مولفه های موثر بر نگرش زیبایی شناسی محیطزیستی در بین روستاییان شهرستان میاندوآب بود. این تحقیق از نوع علی رابطهای است که با استفاده از فن پیمایش انجام گرفت. جامعهی آماری روستاییان شهرستان میاندوآب (121149N=) بود که تعداد 136 نفر از آنها با بهرهگیری از آمارهی کوکران و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن هم با استفاده از یک پیشآزمون و آزمون آلفای کرونباخ، محاسبه شد (94/0≥ ≥63/0). یافته ها حاکی از وجود رابطهی معنیداری میان «نگرش زیباییشناسی زیستمحیطی» با متغیرهای «دانش زیباییشناسی»، «معنویت و اخلاق» و «محیط» بود. نتایج حاصل از تحلیل مسیر هم نشان داد که دانش زیستمحیطی دارای بیشترین توانایی برای پیشبینی نگرش زیباییشناسی محیطزیستی است (632/0 = ). در این راستا، متغیرهای مستقل پژوهش قادر به تبیین 6/59 درصد واریانس نگرش زیباییشناسی محیطزیستی بودند. در پایان بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.کلید واژگان: نگرش زیباییشناسی, محیط زیست, روستاییان, میاندوآبIndustrial revolution occurrence and changing human's relationship toward nature, has been caused numerous environmental problems for human. Due to abundance those problems, the environmental aesthetics dimension has been less considered, compared with the other aspects. The purpose of this research was to investigate affective components on rural people's environmental aesthetics attitude in Miandoab Township. This research is a casual-correlative research that was fulfilled using a survey technique as a research method. Statistical population was rural people (N=121149) in Miandoab township that 136 people was selected as a sample by Cochran test and stratified random sampling method (0.63≤ ≤0.94). The research tool was a questionnaire, which its validity confirmed by a panel of agricultural extension and education experts and its reliability was calculated by using a pilot test and Cronbach's Alpha. Findings revealed that there were significant association between "environmental aesthetics attitude" and "aesthetics knowledge", "spirituality and ethic", and "environment factor". Also analysis results showed that environmental knowledge has highest ability to anticipation of environmental aesthetics attitude ( 0.632). In this regard, regression analysis showed that independent variables can explain 59.6 percent of environmental aesthetics attitude variance. Based on the findings, some executive recommendations have been presented at the end of the article.Keywords: Aesthetics attitude, Environment, Rural people, Miandoab
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.