به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

reza haghpanah

  • حبیب الله وظیفه مند رودپشتی*، رضا حق پناه
    در سیره اولیای دین، «تقیه سیاسی» به معنای کتمان سر و مدارا با سایر فرق اسلامی، با هدف حفظ جان، مال و دین از قتل و غارت، امری ضروری است. اجرای کامل احکام الهی، اظهار و دفاع از جبهه حق از یک سو، و حفظ جان، مال و دین در اعصار گوناگون از سوی دیگر، تحقیق در خصوص گستره زمانی امکان تقیه سیاسی را ضروری جلوه می دهد. با تحقیق در موضوع «تقیه سیاسی»، به این نتایج می رسیم که مطابق ادله کتاب، سنت و عقل، تقیه سیاسی مختص زمان حضور ذوات مقدس معصومان علیهم السلام نیست، بلکه در عصر غیبت هم جاری است. تحقیق پیش رو، بر اساس روش کتابخانه ای، «تحلیلی - توصیفی» است که مطابق آن، با ادله عقل و نقل، گستره زمانی تقیه سیاسی در همه زمان ها، حتی در عصر غیبت استنباط می شود. شواهد موجود در آیات (مثل «رابطه با کفار از روی تقیه برای دفع ضرر آنان در هر زمان، مجاز می شود»؛ و مثل «مومن مکره از روی تقیه کافر به خدا می شود») و شواهد موجود در روایات (مثل «زمان و مدت تقیه تا قیام قائم - علیه السلام - است»؛ و مثل «هر کس تقیه را قبل از خروج قائم ما ترک کند از ما نیست») بر گستره زمانی تقیه سیاسی در عصر غیبت دلالت دارد. در نظرات امام خمینی;، همین رای مشهود است.
    کلید واژگان: تقیه سیاسی, گستره زمانی, عقل, آیات و روایات, عصر غیبت, امام خمینی
    Habib Allah Vazifemand Roodposhti *, Reza Hagh Panah
    In the way of life of religious authorities, ‘political dissimulation’, i.e. concealing secrets and leniency towards other Islamic denominations along with protecting one’s life and properties from murder and plunder, is an essential affair. Complete implementation of divine laws; expressing truth and defending it on the one hand, and protecting one’s life, properties and religion on the other hand make it necessary to have an inquiry on the timespan of the possibility of political dissimulation. With an inquiry on political dissimulation, we conclude that according to the evidence of the Quran, tradition and reason, the political dissimulation is not specified to the time of the presence of sacred personages of the Infallibles; rather, it is running in the Occultation Period as well. The present study is based on library research and is an analytical-descriptive one based on which we infer, with evidence from reason and tradition, the timespan of political dissimulation in all times, even in the Occultation Period. The existing evidence in the Quranic verses (such as “the relations with disbelievers through dissimulation for rejecting their harms is permitted in any time” and “A believer who is forced may be turned into an disbeliever due to dissimulation”) and the evidence found in traditions (such as “the timespan of dissimulation is up to Imam Mahdi’s uprising” and “Anyone who gives up dissimulation before the uprising of Imam Mahdi does not belong to us”) denote the timespan of political dissimulation in the Occultation Period. This is evident also in Imam Khomeini’s opinions.
    Keywords: Political Dissimulation, Timespan, Reason, Verses, Traditions, Occultation Period, Imam Khomeini
  • مصطفی امیری، محمدعلی وطن دوست، رضا حق پناه*
    براساس ادعای اجماع مطرح شده درباره ولایت تعیین قاضی، اختیار این امر برعهده مدعی قرار داده شده است، ولی درمقابل، علاوه بر اجرا نکردن این قول در نظام قضایی کنونی، برخی دیگر از فقها این مهم را در اختیار حاکم و حکومت قرار داده اند. اینک پرسشی که پژوهش حاضر به بررسی آن پرداخته تحلیل مساله ولایت تعیین قاضی است، به این معنا که به عنوان حکم اولی و ثانوی و نیز در نظام قضایی کنونی، شخص مدعی عهده دار تعیین قاضی است یا حکومت قاضی را تعیین می کند؟در پژوهشی که به روش کتابخانه ای و تحلیلی انجام گرفته است، قول مشهور به همراه سه دلیل تبیین شده است، ولی به جهت نقص در این دلایل و وجود دلایل قوی تر درمقابل آن مانند آیات و روایات، حکم اولی و ثانوی درباب ولایت تعیین قاضی برعهده حکومت قرار داده شده است، ضمن آنکه برای قول کسانی که این ولایت را به دست مدعی سپرده اند توجیهات مختلفی نیز تبیین شده است.
    کلید واژگان: ولایت, تعیین قاضی, مدعی, نظام قضایی, حکم اولی, حکم ثانوی
    Mostafa Amiri, Mohammdali Vatandoost, Reza Haghpanah *
    Based on the propounded consensus, the authority of determining a judge has been given to the claimant, but on the other hand, in addition to not implementing this view in the current judicial system, some other jurists have given this importance authority to the ruler and the government. Now, the question that the current study has addressed is the analysis of the issue of the authority of determining a judge, in the sense that as a Ḥukm Awwalī and Thānawī (primary and secondary ruling) and also in the current judicial system, Is the claimant responsible for determining the judge or the government? In a research that was carried out by a library and analytical method, the widely known viewpoint has been explained along with three reasons. But due to the deficiency in these reasons and the existence of stronger reasons against it such as verses of the Holy Qurʼān and traditions, the Ḥukm Awwalī and Thānawī has been given the responsibility of the authority of determining a judge to the government, while various justifications have also been explained for the opinion of those who claim this authority to the claimant.
    Keywords: Determining the Judge, authority, Claimant, Judicial System, Primary Ruling, and Secondary Ruling
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری، رضا حق پناه

    گام نخست پاسخ گویی استوار به شبهات، روش شناسی شبهه گری معارضان است. یکی از روش های شبهه گری مخالفان آموزه های شیعی، استناد به منابع حدیثی امامیه است. دکتر ناصر قفاری، نویسنده کتاب «اصول مذهب الشیعه، نقد و عرض» نیز از این روش سود جسته است. نوشتار حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره از روش توصیفی-تحلیلی، در پی یافتن روش های شبهه گری قفاری بر آن دسته از آموزه های شیعی است که به کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام» مستند شده اند. برای این منظور تمامی استنادات وی به این کتاب از منظر روش شناسی بررسی شده اند. دستاورد پژوهش این است که مجموعه شبهات وی در سه رده تعارض نمایی میان احادیث، تعارض نمایی احادیث با قرآن و نیز مغالطه، قابلیت ارزیابی روشی دارند. مواردی چون تقطیع، فهم نامناسب واژگان، عدم توجه به خانواده حدیث و بزرگ نمایی آسیب های گریبانگیر حدیث در رده اول می گنجند. هم چنین درک نادرست از مفاهیم قرآنی و تقطیع حدیث، سبب تعارض نمایی روایات با قرآن شده است. در حوزه مغالطات نیز مواردی چون انحصارگرایی، مغالطات واژگانی و نیز مغالطه دلیل بیگانه، سه گونه پربسامد در روش شبهه گری قفاری ارزیابی می شوند.

    کلید واژگان: عیون اخبار الرضا (ع), قفاری, اصول مذهب الشیعه, روش های شبهه گری, حدیث
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Seyyed Ali Delbari, Reza Haghpanah

    The first step to respond to doubts is to know the methods of doubting the opponents. One of the methods of skepticism of the opponents of Shia doctrines is to refer to Imami hadith sources. Dr. Nasser Ghafari, the author of the book Uṣūl Madhhab Shiʾa, Naghdun wa ʾArḍun (Religious Principles of the Shiite, Criticism and Commentary) has also benefited from this method. Using library sources and using the analytical descriptive method, this article seeks to find the methods of Ghafari's skepticism on those Shia doctrines that are documented in the book ʾUyun Akhbār al-Riḍā (as). For this purpose, all his references to this book have been checked from the methodology perspective. The result of the research is that his doubts has a methodological evaluation in three categories: the possibility of conflict between hadiths, the possibility of hadith conflict with Qurʿan and fallacy. Things like fragmenting the text, improper understanding of words, not paying attention to the hadith family, and exaggerating the problems of the hadith are included in the first category. Also, misunderstanding of Quranic concepts and fragmenting the texts of hadith has caused the possibility of conflict between hadiths and Qurʾan. In the field of fallacies, cases such as exclusivity, lexical fallacies, as well as the fallacy of extraneous reason, three frequent types are evaluated in Ghafari's method of skepticism.

    Keywords: ʾUyun Akhbār al-Riḍā (as), Ghafari, Uṣūl Madhhab Shiʾa, skepticism, Hadith
  • البرز محقق گرفمی*، رضا حق پناه

    یکی از مولفه های فرهنگ اسلامی، نحوه مواجهه مسلمانان با اهل کتاب است. آیه 29 سوره توبه درباره گونه ای از قرار داد مالی با اهل کتاب سخن گفته که به موجب آن، وجهی با عنوان جزیه از آن ها ستانده می شود. دیدگاهی وجود دارد که مراد از عبارت «و هم صاغرون» در این آیه ، خوار داشتن اهل ذمه در هنگام پرداخت جزیه است. ازهمین رو، رفتارهایی چون سرپا نگهداشتن، گرفتن ریش، تحقیر و حتی سیلی زدن به صورت ایشان مجاز شمرده شده است. پژوهش حاضر با بهره از منابع اسنادی و به روش توصیفی- تحلیلی در پی نقد این دیدگاه برآمده است. برای دست یابی به این منظور پس از بررسی اصطلاحی مفاهیم «اهل ذمه» و «جزیه»، در گام نخست به تبیین دلایل احتمالی دیدگاه پیش گفته در دو حوزه فهم از عبارت «و هم صاغرون» و نیز استظهار ازیک روایت پرداخته شده است. در گام پسین، این برداشت های فقهی با سنجه هایی چون عرضه به قرآن، مفهوم شناسی لغوی صغار، عرضه به سنت و تطابق با نظام اخلاق اسلامی ترازیده شده است. دستاورد پژوهش با تکیه بر دیدگاه آیت الله خامنه ای در برداشت از آیه 29 سوره توبه و روایت مربوطه، در بی اعتباری دیدگاه پیش گفته و تفسیری استوار از آیه سامان یافته است. براساس این تفسیر، تحقیر و تذلیل اهل ذمه با موازین بر آمده از آموزه های اسلامی سازگار نیست.

    کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, اهل ذمه, جزیه, صاغرون, فقه, تفسیر, حدیث
    Alborz Mohaqeq Garfami, Reza HaghPanah

    One of the criteria of the Islamic culture is the way Muslims cope with Ahlul Kitab (People of the Book). Verse 29 of Surah At-Tawbah speaks of a type of financial agreement with People of the Book, under which they are required to pay a tax called jizyah. There is a view that the meaning of the phrase " وهم صغرون" in this verse is to humiliate the People of Dhimmi at the time of paying jizyah. Therefore, behaviors such as standing them up, grabbing their beards, humiliating, and even slapping them in the face have been considered permissible. The present study, using documentary sources and a descriptive-analytical method, has sought to criticize this view. To achieve this goal, after reviewing the concepts of "dhimmi" and "jizyah", in the first step, the possible reasons for the aforementioned view in two areas of understanding the phrase " صغرون وهم " and also deriving from a hadith have been explained. In the next step, these Fiqhi interpretations have been weighed against criteria such as presenting them to the Quran, the linguistic concept of Seghar (minor, small), presenting them to the Sunnah, and being in line with the Islamic moral system. The achievement of the study, based on the view of Ayatollah Khamenei in interpreting verse 29 of Surah At-Tawbah and the related Hadith, is in the invalidity of the aforementioned view and a sound interpretation of the verse. According to this interpretation, undermining and humiliating the people of dhimmi is not compatible with the standards arising from Islamic tenets.

    Keywords: Ayatollah Khamenei, dhimmi, jizyah, Fiqh, jurisprudence, interpretation, hadith
  • احسان شهسوار*، رضا حق پناه، محمد امامی
    در فقه اسلامی یکی از حقوق زوجه ی دایمی، حق دریافت نفقه از شوهر در صورت تمکین است؛ اما در شرایطی که زن از تمکین، خودداری می کند و برای این امر هم جواز دارد، همچنان نفقه اش محفوظ و شوهر به جهت  ترک نفقه، به حکم قانون، محکوم به حبس می شود، در حالی که از نظر بسیاری از فقها، حبس جایز نیست و این دیدگاه با قوانین موضوعه سازگاری ندارد. این نوشتار در صدد پاسخ به این سوال است که در فرض جواز عدم تمکین، با چه مبنایی زوجه مستحق دریافت نفقه است؟ همچنین نپرداختن نفقه ی زوجه در این فرض، چه حکمی دارد و حکم به حبس، چقدر می تواند با قانون حمایت از خانواده همسو باشد؟ در این جستار با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی موارد مجاز عدم تمکین، استحقاق زوجه به نفقه و مسیولیت کیفری شوهر تارک نفقه مورد تحلیل قرار گرفته است. بر پایه ی یافته های این مقاله، در موارد عدم تمکین مجاز، زوجه مستحق نفقه است؛ اما مجازات زوج با حبس، فاقد وجاهت فقهی و مخالف قانون حمایت از خانواده است و کیفر شوهر تارک نفقه، نباید حبس باشد.
    کلید واژگان: نفقه, تمکین, مسئولیت کیفری, ترک انفاق, قانون حمایت خانواده, حبس
    Ehsan Shahsavar *, Reza Haghpanah, Mohammad Imami
    Undoubtedly, a wife who has a permanent marriage and submits, it is obligatory for her husband to provide her alimony. Sometimes there are situations where the woman refuses to comply and she may have permission, but her alimony is still protected and the husband who abandons the alimony is sentenced to prison according to the law. But the opinion of many jurists is different on this issue, and since its analysis can cause a change in the vote in the legislation, it is necessary to research it. Based on this, we are faced with two upcoming questions; With what jurisprudential and legal basis can the wife's entitlement to alimony be proved in cases of permissible disobedience? What is the verdict of not paying the wife's alimony in this assumption, and how much can the sentence of imprisonment be in line with the family protection law? In this article, we are trying to evaluate the permissible cases of disobedience, the wife's entitlement to alimony and the type of punishment for the husband who neglects alimony in this situation. Based on the findings of this article, which was written in a descriptive and analytical method, in cases of disobedience, the wife is entitled to alimony, but punishing the husband with imprisonment is against supporting the family, and the punishment of the husband who neglects alimony should not be imprisonment.
    Keywords: alimony, compliance, permissible non-compliance, family support law, Imprisonment
  • البرز محقق گرفمی، رضا حق پناه*، سید علی دلبری
    یکی از احکام چالش بر انگیز مرتبط با نظام حقوق زنان در اسلام، حکم جواز استمتاع از زوجه نابالغ است. بر اساس این حکم، هرگونه بهره وری جنسی غیر مباشرت خاص به نحو دخول از زوجه نابالغ جایز است. جستار حاضر با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، در پی بازخوانی این حکم است. برای این منظور پس از تبیین ادله باورمندان به جواز استمتاعات مورد نظر از زوجه نابالغ، به نقد و بررسی هر یک از آن ها پرداخته و سپس دیدگاه برگزیده را در دو فراز علل جواز تغییر احکام و مولفه های اثربخش بر تغییر حکم استمتاع از صغیره پی می گیرد. در فراز اول، ثابت گردید که دو علت اولی بودن حکم و تغییر شرایط می توانند دست مایه تغییر احکام قرار گیرند. در فراز پسین، پنج عامل ذیل در مسیله استمتاع از صغیره را، سبب تغییر حکم اولی آن برمی شمارد: قبح عقلایی، غیرعرفی بودن؛ مخالفت با مصلحت کودک، زیان آور بودن و مخالفت با اخلاق. بر اساس توضیحات مندرج ذیل هریک از این مولفه ها، هرگونه بهره وری جنسی از صغیره در عصر حاضر ناروا خواهد بود.
    کلید واژگان: زوجه نابالغ, استمتاع, ادله موافقان, قبح عقلایی, مصلحت کودک, تعارض با اخلاق و عرف
    Alborz Mohaghegh Garfami, Reza Haghpanah *, Sayyed Ali Delbari
    One of the challenging aḥkām (rulings) related to the women’s rights system in Islam is the ruling on the permissibility of enjoying an underage wife. According to this ruling, any sexual enjoyment is permissible from an underage wife except dukhūl (penetration). Using library sources and the descriptive-analytical method, the present paper tries to review this ruling. For this purpose, after explaining the arguments of those who believe in the permissibility of enjoyment from an underage wife, it has reviewed each of these arguments. Then it has followed the selected point of view in two parts, the reasons for the permissibility of changing the rulings and the effective components for changing the ruling on the enjoyment of the underage wife. In the first part, it was proved that the two main reasons for the ruling and the change of conditions can be used to change rulings. In the next part, it considers the following five factors in the issue of enjoyment of the underage wife as the reason for changing the first ruling: rational qubḥ (evil); being unconventional; opposing the interest of the child, being harmful, and opposing morality. Based on the following explanations of each of these components, any sexual enjoyment of an underage wife will be impermissible in the current age.
    Keywords: Underage Wife, enjoyment, Arguments of the Supporters, Rational Qubḥ, Child Interest, Opposing the Ethics, Tradition
  • علی تهامی خلیل آباد، حسین صابری*، رضا حق پناه
    هدف

    هدف ازاین پژوهش بازشناسی این مسئله است که امامان معصوم علیهم السلام به چه نحوی به  آیات شریفه قرآن استناد کرده اند واز اشارات وظهور قرآن، حکم شرعی را استنباط نموده اند؛ ازآنجا که قرآن اولین ومهم ترین منبع تشریع احکام فقهی است وائمه هدی نیز آگاه ترین افراد به ساحت قران هستند بهتر ازهر کسی، راه مراجعه به قرآن ونحوه استناد به آن را در بیان احکام فقهی  به ما آموخته اند.و این شیوه امامان الگویی مناسب برای رهروان طریق در این مسیر اجتهادی است که فقهی پویا ومنطبق با قرآن را بدنبال خواهد داشت و نمونه ای ازآن در این مقاله اشاره شد که باعث پیشگیری از طلاق نهایی وبازگشت به زندگی خواهدبود.

    مواد و روش ها

    روش تحقیق در این پژوهش از حیث گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است که مواد تحقیق، همان اسناد و کتابها هستند. و ازحیث روش وماهیت، توصیفی تحلیلی است که پس از ارائه مطالب وتوصیف آن ها به تحلیل رویکرد های موجود پرداخته ودر تحلیل اطلاعات به تحلیل استقرایی توجه شده است.

    یافته ها

    پس از بررسی و تحلیل نحوه استناد امامان به آیات قرآن در احادیث فقهی باب طلاق، علاوه بر یافتن نمونه هایی از شیوه آنان در استنباط احکام فقهی، راهکارهایی را برای بازگشت به زندگی و تحکیم بنیان خانواده در این احکام و آیات قرآنی مورد بحث اشاره شد.

    نتیجه گیری

    اگر بخواهیم فقهی پویا و منطبق با قرآن داشته باشیم و مشکلات و مسائل مستحدثه امروزی حل شود باید به نقش و شیوه امامان در نحوه استناد آنان به آیات قرآن در احادیث فقهی توجه شود وشیوه آنان مبنا وسرمشقی مناسب برای رهروان طریق در این مسیر اجتهاد قرارگیرد.واین مقاله نمونه و مصداقی ازشیوه وروش ائمه در استناد به آیات الاحکام است که باعث بازگشت به زندگی (بعد از طلاق)و تحکیم بنیان خانواده می شود.

    کلید واژگان: استناد به قرآن, نحوه استناد, احادیث فقهی, طلاق, بازگشت به زندگی
    Ali Tahami Khalilabad, Hossein Saberi *, Reza Haghpanah
    Purpose

    The purpose of this research is to recognize the issue of how the infallible imams, peace be upon them, have cited the honorable verses of the Qur'an and deduced the Shari'a ruling from the references and revelations of the Qur'an. Since the Qur'an is the first and most important source of legislating jurisprudence, and the Imams are the most knowledgeable people in the field of the Qur'an, better than anyone, they have taught us how to refer to the Qur'an and how to refer to it in expressing jurisprudence. The wayfarer in this direction is ijtihad, which will pursue a dynamic jurisprudence that is in accordance with the Qur'an, and an example of it was mentioned in this article, which will prevent the final divorce and return to life.

    Materials and methods

    The research method in this research is in terms of collecting information in the form of library and documents, which research materials are the same documents and books. And in terms of method and essence, it is a descriptive analysis, which after presenting the materials and describing them, analyzed the existing approaches, and analyzed the information, paid attention to inductive analysis.

    Findings

    After examining and analyzing how imams refer to Quranic verses in jurisprudential hadiths about divorce, in addition to finding examples of their method in deriving jurisprudential rulings, strategies for returning to life and consolidating the foundation of the family were found in these rulings and Quranic verses. The discussion was mentioned.

    Conclusion

    If we want to have a dynamic jurisprudence that is in accordance with the Qur'an and solve the problems and issues of today, we must pay attention to the role and method of imams in the way they refer to the verses of the Qur'an in jurisprudential hadiths, and their method is a suitable basis and training for those who follow the path in this direction. Ijtihad should be placed. This article is an example of the method of imams in quoting the verses of rulings, which leads to a return to life (after divorce) and strengthening the foundation of the family

    Keywords: Quran citation, citation method, jurisprudential hadiths, Divorce, return to life
  • البرز محقق گرفمی، رضا حق پناه، سید علی دلبری

    دانشوران امامیه در مواجهه با اخبار عامه، رویکردی یکسان در پیش نگرفته اند. این پژوهش با بهره از منابع کتابخانه ای و به روش تحلیل و توصیف داده ها در پی گونه شناسی رویکردهای پیش گفته است. پذیرش مشروط، عدم پذیرش و وسیله مداری فرازهای سه گانه از مواجهه امامیه با اخبار عامه است. بنا بر یافته های این جستار، گزینش رویکرد نخست، وابسته به احراز شرایطی در این اخبار است که عبارتند از: دربرنداشتن احکام الزامی، نقل خبر از رسول خدا (ص) و علی (ع)، معاضدت خبر با شهرت، وجود راویان موثق در سلسله سند و نیز درج در نگاشته های بزرگان امامیه. رویکرد دوم نیز به سه علت وجود توصیه معصومین (ع) بر مخالفت با عامه، عدم احراز عدالت راویان عامه و نیز علم به وقوع وضع و جعل خودخواسته در مجموعه احادیث ایشان، پذیرش این اخبار را روا نمی داند. رویکرد وسیله مدارانه نیز، بدون داوری درباره میزان اعتبار این اخبار، از آنها برای کشف احادیث دال بر تقیه یا برای احتجاج در مقابل مخالفان مذهبی بهره می جوید. این پژوهش، پس از تبیین ادله هر یک از این گونه ها، به نقد و بررسی آنها نشسته و در پایان رویکرد برگزیده خویش را بر مبنای قرینه محوری در حصول وثوق به صدور حدیث تبیین نموده است.

    کلید واژگان: اخبار عامه, پذیرش, رد, وسیله مداری, وثاقت خبری
    Alborz Mohaghegh Garfami, Reza Hagh Panah, Sayyed Ali Delbari

    Imamiyya scholars have not adopted the same approach when facing Sunni news. This research ‎uses library resources and descriptive-analytical method in order to typify the aforementioned ‎approaches. Approaches of conditional acceptance, non-acceptance and instrumentalism are the ‎three types of Imamiyya's confrontation with Sunni news. According to the findings of this ‎research, the selection of the first approach is dependent on the fulfillment of conditions in this ‎news, which include: lack of mandatory rules and principles of belief, reporting of news from the ‎Messenger of God (pbuh) and Ali (pbuh), the support of the news with fame, existence Reliable ‎narrators in the chain of Sind and also included in the writings of Imami scholars. The second ‎approach also does not allow the acceptance of these reports due to the three reasons of the ‎advice of the Prophets (pbuh) to oppose the public, the lack of justice of Sunni narrators, and the ‎knowledge of self-inflicted falsification in their collection of hadiths. The instrumental approach, ‎without judging the credibility of these news, uses them to discover hadiths that show piety or to ‎protest against religious opponents. This research, after explaining the evidences of each of these ‎types, sat down to review them and at the end explained its chosen approach on the basis of the ‎central hypothesis in obtaining trust in the issuance of hadith‎.

    Keywords: Popular News, Acceptance, Rejection, Instrumentality, News Reliability‎.‎
  • إبراهیم محمدزاده مزینان، رضا حق بناه*، نرجس نجاتی

    إن الظواهر الاجتماعیه المدمره تظهر باشکال مختلفه ولها اسباب مختلفه. ومن بین تلک العوامل الفوضی والاضطراب السیاسی والذی یعبر عنها ب «الفتن البشریه». فهذا النوع من الفتن یسبب انحراف المجتمع ویعرض صحته النفسیه للخطر. واما فی زمن امیر المومنین (ع) انتشرت الفتن البشریه من کل حدب وصوب، وحاول تسلیط الضوء علی الزوایا الخفیه لکل انواع الفتن وإزاله النقاب عنها. فلذلک فإن الهدف من هذه المقاله دراسه کلام امیر المومنین (ع) والطرق العملیه للتعامل مع الفتن البشریه. ویمکن لهذا البحث الذی کتب بمنهج وصفی- تحلیلی ان یبین الفتن البشریه فی «نهج البلاغه» ویفصل الفتن من منظور تاریخی، کما یستعرض مراکز الفتن البشریه وامثلتها وادواتها وطرق التعامل مع هذه المشکله. فتبین النتایج ان الامام علی (ع) قد واجه العدید من الفتن البشریه، وقد حدد بکلامه وعمله سبل الخروج من تلک الفتن. وتکمن اهمیه الموضوع الذی بین ایدینا فی شرح الفتن البشریه وتقدیم امثله موضوعیه لها، وطرق التعامل معها.

    کلید واژگان: الإمام علی (ع), نهج البلاغه, الفتنه البشریه, امثله علی الفتنه, اعمال الشغب فی العهد العلوی
    Ebrahim Mohammadzade Mazinan, Reza Haghpanah, Narges Nejati

    Social destructive phenomena appear in different forms and have different factors. Among these factors is political chaos and turmoil, which is interpreted as "human seditions". Such seditions cause the deviation of society and endanger its mental health. During the time of the Amir al-Mu'minin, human seditions spread from all sides and he tried to shine light on the invisible angles of all kinds of seditions and remove the mask from their faces. Therefore, the purpose of this study is to study the orders of the Amir al-Mo'menin (AS) and practical strategies to deal with human seditions. This research, which has been written in a descriptive-analytical method, can explain human sedition in "Nahj-ul-Balagha", differentiate between seditions with a historical perspective, and also introduce the centers of human sedition, examples, tools and ways to deal with this problem. Be path-breaking. The results show that Imam Ali (AS) had several human seditions and that Imam in speech and action determined the way out of these seditions. The importance of the subject under study in explaining human sedition is to provide objective examples and strategies to deal with it.

    Keywords: Imam Ali (AS), Nahj-ul-Balagha, HumanSedition, Examples of Sedition, Riots of the AlawiteEra
  • جواد ایروانی*، رضا حق پناه، محمدرضا انجم شعاع

    هویت مذاهب اسلامی وابستگی شدیدی به قرآن و تفسیر آن دارد و از جانب دیگر، جوهر و هویت قرآن، چیزی به جز توحید نیست. پژوهش حاضر با مطالعه کتابخانه‏ای تفاسیر منتخب و برجسته شیعی، اشعری و معتزلی اثبات می‏کند که اصیل‏ترین ایده و فرایند تقریب، تیوری توحید بنیان تقریب است. بر همین اساس، تقریب همچون تمام آموزه‏های اسلامی، ریشه از توحید می‏گیرد و در جهان مفاهیم با مرکزیت توحید و بر مدار عقل و حکمت، به جنبش در می‏آید. حداقل نتیجه اثبات تیوری حاضر، دو قاعده بنیادین تقریبی است: نخست اینکه نسبت به نصوص توحیدی، مذاکره هیچ منطق و اعتباری ندارد، اما درباره ظواهر، مجملات و متشابهات می‏توان به دنبال همراهی و هماهنگی بود؛ دیگر اینکه، تفاوت به سبب تناقض و یا تخالف رخ می‏دهد. تفاوت‏ها تا جایی که به نقض باور توحید منجر نشود، در دایره تقریب و همراهی واردند و چون تناقض بروز کند، تقریب، معنا و کاربردی ندارد.

    کلید واژگان: توحید, تقریب, نصوص و ظواهر, تناقض و تخالف
    Javad Irvani *, Reza Hagh Panah, MohammadReza Anjomshoaa

    The identity of Islamic denominations is closely tied to the Quran and its exegesis. Moreover, the core identity of the Quran is nothing but monotheism. In this research, we deploy the library method to study prominent, selected Shiite, Ashʿarite, and Muʿtazilite exegeses of the Quran, establishing that the most authentic idea and process of approximation between Islamic denominations is the monotheistic theory of approximation. Accordingly, just like all other Islamic doctrines, approximation is originated from monotheism, figuring in a world of concepts with a central role by monotheism around reason and wisdom. This theory has at least two outcomes: first, it makes no sense to negotiate over explicit monotheistic texts, but as for apparent meanings and ambiguous phrases of religious texts, one might seek harmony and reconciliation. Moreover, differences result from contradictions or conflicts. As long as such differences do not contradict the belief in monotheism, they are included in the scope of approximation and reconciliation, and when such a contradiction occurs, approximation makes no sense.

    Keywords: monotheism, approximation between Islamic
  • مریم براهویی جهانشاهی، منصور امیرزاده جیرکلی*، رضا حق پناه

    نهج البلاغه، به حق، فراتر از سخن انسان و فروتر از سخن خدا معرفی می شود. تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند توحیدی، ارزش های والای الهی، پند و اندرز و موعظه، بیان و تحلیل حوادث سیاسی و اجتماعی، دستور کار حکمرانان و توبیخ آنها از جمله مطالب نهج البلاغه است. حق امنیت و مصونیت، پس از حق حیات، در صدر فهرست حقوق انسان ها قرار می گیرد و متون دینی در ابعاد مختلف آن را به رسمیت شناخته و برای تحقق آن ضمانته ای اجرایی تعیین نموده‎ اند. در پژوهش حاضر، نخست به تبیین مفهوم فقه سیاسی و موضوعات و اهداف آن پرداخته شده، سپس مسئله امنیت و ابعادش که یکی از مصادیق و گزاره های فقه سیاسی می باشد و ابنیه دار المنفعه، از منظر نهج البلاغه، با روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه مطالعات کتابخانه ای و فیش برداری مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. هدف، معرفی و شناساندن موهبت الهی امنیت و ارایه تصویری روشن از آن با راهکارهای موثر در تحقق و تحکیم و نهادینه کردن امنیت در عرصه های مختلف زندگی بشر، با استناد به آموزه های فقهی سیاسی نهج البلاغه است.

    اهداف پژوهش:

    تبیین فقه سیاسی و موضوعات و اهداف آن.
    بررسی آموزه های اخلاقی، فقهی، اخلاقی و سیاسی نهج البلاغه درباره امنیت با تاکید بر دارالمنفعه.

    سوالات پژوهش:

    فقه سیاسی دربردارنده چه اهداف و موضوعاتی با محوریت امنیت است؟
    در نهج البلاغه به چه مفاهیمی درخصوص امنیت پرداخته شده است؟

    کلید واژگان: نهج البلاغه, خانواده, امنیت
    Maryam Barahoei Jahanshahi, Mansour Amirzadeh Jirkuly *, Reza Haghpanah

    Nahj al-Balaghah is rightly introduced beyond human speech and below the word of God. The variety of topics of Nahj al-Balaghah is astonishing, high monotheistic teachings, high divine values, advice and preaching, expression and analysis of political and social events, the agenda of rulers and their reprimand are among the contents of Nahj al-Balaghah. The right to security and safety, after the right to life, is at the top of the list of human rights, and religious texts in various dimensions have recognized it and have set executive guarantees for its realization. In the present article, an attempt is made to first explain the concept of political jurisprudence and its issues and goals, and then the issue of security and its dimensions, which is one of the examples and propositions of political jurisprudence from the perspective of Nahj al-Balaghah by descriptive-analytical method and studies. Library and fisheries to be researched. The aim is to introduce and introduce the divine gift of security and provide a clear picture of it with effective strategies in realizing and consolidating and institutionalizing security in various areas of human life, citing the jurisprudential teachings of Nahj al-Balaghah. : 1- Is there a place in political jurisprudence for interpreting and explaining the issue of security and its broad dimensions, which is the most necessary need of human societies? 2- What are the principles of security and its dimensions in the political system of Islam from the perspective of Nahj al-Balaghah?

    Keywords: Security, Family, Nahj al-Balaghah
  • رضا حق پناه، آزاده قاسمی برزگر*، صدیقه محمدحسنی

    پیرامون معاطات به عنوان روش مرسوم بسیاری از معاملات، مباحث متعددی مطرح است. از جمله ی این مباحث، لزوم یا جواز معاطات در فرض دین بودن یکی از عوضین است که محل اختلاف نظرات فقهی است. با توجه به رواج معاطات و ضرورت تبیین مباحث پیرامون آن، مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، ابتدا به تاسیس اصل در مساله پرداخته و سپس مبتنی بر هر یک از دو دیدگاه فقهی که معاطات مفید ملکیت است یا اباحه تصرف، لزوم یا جواز معاطات را بررسی نموده است. با توجه به بررسی ها، اصل اولی در مساله، مبتنی بر قول به افاده ملکیت جایزه، لزوم معاطات و مبتنی بر قول به افاده اباحه تصرف، اصل اولی، جواز معاطات است. توجه به اصل از آن جهت اهمیت دارد که در صورت فقدان ادله اجتهادی می توان به اصل مراجعه نمود. گذشته از اصل، مبتنی بر ادله اجتهادی، خواه معاطات را مفید اباحه تصرف بدانیم خواه ملکیت جایز، دیدگاه مبنی بر لزوم معاطات از قوت بیشتری برخوردار است. در این زمینه می توان به اصل لزوم، استصحاب عدم جواز مطالبه دین در فرض اباحه دین و لزوم اکتفا به قدر متیقن اجماع در خروج از اصل لزوم استدلال نمود.

    کلید واژگان: لزوم معاطات, جواز معاطات, دین بودن یکی از عوضین معاطات
    Reza Haghpanah, Azadeh Ghasemi Barzegar *, Sedighe Mohamadhasani

    There is a lot of dispute about concession as a common way of transaction. Among them, the necessity or possibility of concession in the matter of debt, is the axe of discussion between jurists. By considering the commonness of concession and the importance of its related matters, the present article, by an analytical-descriptive method, firstly establishes a primary principle in the issue and then based on each of the two jurisprudential views around the necessity or possibility of concession, these two ideas have been examined. According to these surveys, the primary principle in the issue, based on the idea of ownership possibility, is the necessity of concession and based on the idea of possession permission, the first principle is the possibility of concession. Based on ijtihadi reasons, beside the primary principle in the issue, whether the concession has been considered as a necessity or possibility, the idea of  necessity is more acceptable. The principle of necessity, the continuity of inadmissibility of debt claiming rule (in the case of debt  feasibility), essentialness of considering the certain cases of Ijma (consensus) which have been excepted out of the necessity, could be the reasons which would prove the matter of necessity.

    Keywords: the necessity of concession, the possibility of concession, debt as a part of concession
  • جواد ایروانی*، رضا حق پناه، محمدرضا انجم شعاع

    تکفیر فرق اسلامی، از چالش های مهم جهان اسلام در عصر حاضر و از عوامل اختلاف و تفرقه امت اسلامی است. بن مایه های تکفیر، در برداشت های ناصواب از آیات و روایات ریشه دارد و دستاویز لازم را برای گروه های منحرف و خشن فراهم می آورد. این امر، ضرورت بازخوانی و نقد مبانی و بن مایه های تکفیر را روشن می سازد. از سوی دیگر، وجود روایات شیعی موهم تکفیر فرق اسلامی و برخی از برداشت های نااستوار در این زمینه، بهانه ای برای جریانات رسانه ای معاند برای دمیدن بر آتش تفرقه و تنش فراهم ساخته است. این نوشتار، که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای سامان یافته، تلاش می کند مبتنی بر اصطلاح شناسی «مومن» در قرآن و «مراتب کفر، شرک و ضلالت» در آیات، تحلیلی استوار و نسبتا جامع از مجموعه روایات شیعی موهم تکفیر فرق اسلامی ارایه دهد و با عرضه آن ها بر قرآن، به نقد برداشت های ناصواب بپردازد و برخی از آثار فقهی مهم آن را نیز ارایه نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد کفر، شرک و ضلالت در قرآن، در مراتب گوناگون به کار رفته است و نکته کانونی در تحلیل روایات یادشده و رفع تنافی ظاهری آن ها با روایات معارض، در توجه به همین نکته است. همچنین، «مومن» در اصطلاح قرآن، «عموم مسلمانان» را- به جز مواردی خاص- شامل است و احکام فقهی همچون طهارت و حرمت غیبت نیز فرق مختلف اسلامی را دربرمی گیرد.

    کلید واژگان: تکفیر, مراتب کفر و شرک و ضلالت, اصطلاح شناسی قرآنی
    Javad Irvani *, Reza Haghpanah, MohammadReza Anjomshoaa

    Takfir is one of the most important challenges of the Islamic world in the present age and one of the causes of division between Muslims. The principles of Takfir root in incorrect interpretations of verses and hadiths and bring forth excuses for deviant and vicious groups. On the other hand, some hadiths from Shiite sources which express points of Takfir (in their first layer of meaning), beside their unstable understanding, has provided a groundwork for dissident medias to provoke enmity among Muslims. This article, which uses descriptive-analytical and library method, tries to present a true, firm and comprehensive analysis around these hadiths based on the terminology of "believer" in the Qur'an and "degrees of infidelity, polytheism and misguidance" in the verses. By adjustment hadiths accordingly to Holy Qur'an, incorrect interpretations have been criticized also their important jurisprudential effects discussed. The findings show that as infidelity, polytheism and misguidance have been used in the Qur'an in various levels, so the practical and pivotal point to analyze hadith and solving apparent conflicts is the same. Also, "believer" in its Qur'anic term includes all Muslims - except in special cases - and the judicial verdicts such as purity and forbiddance of Gheebah (backbiting) for all Muslims sects.

    Keywords: Takfir, Levels of Kufr, Levels of al-Zelalah, Quranic Terminology
  • محمدعلی فیض آبادی*، رضا حق پناه

    یکی از ادله مهمی که فقهای امامیه در حکم به حرمت ابدی در بحث نکاح با زانی و زانیه خلیه و ذات البعل - ناکح زانی باشد یا غیر ان،-به ان استناد می کنند،آیه 3 سوره نور (آیه زنا) است. در این که آیا آیه مذکوردر این مساله بر حرمت دلالت میکند یا خیر؟ فقها و مفسرین دو دسته اند. برخی از آنها با استناد به ظاهر و سیاق آیه معتقدند: با این که ظاهر آیه خبری است ولی در مقام بیان حکم تشریعی بوده و دلالت بر حرمت ازدواج با زانی و زانیه می نماید . در مقابل بسیاری از مفسرین و فقها با تکیه برسیاق ، واژگان ایه و ادله روایی بر این باورند که ایه در مقام بیان حکم تشریعی نبوده ، بلکه فقط مبین یک واقعیت عینی است که همواره آلودگان دنبال آلودگان رفته و پاکان تن به آلودگان نمی دهند. با بررسی و تحقیق درادله نظرصحیح آن است که آیه در مقام بیان حکم اخلاقی و طبعی است و دلالتی برتشریع و حکم حرمت در مساله مذکور ندارد.

    کلید واژگان: نکاح, زنا, آیه زنا, حرمت, دلالت
    MohamadAli Faizabadi*, Reza Haghpanah

    Verse 3 of Surah Noor (the verse of adultery) is one of the important documents that is used by twelver jurists for the eternal prohibition, in the topicof marrying an adulterer. Jurists and interpreters have two positions as towhether the above verse indicates prohibition in this topic or it's just for declaration. According to the structure and context of the verse, some believe:Although the context of the verse is a declaration, it shows a religious lawand signifies the prohibition of marrying an adulterer. The others believe thatthe verse only expresses the objective fact that the guilty seeks the sinful andthe good seeks the pure; according to the context of words of the verse andhadith arguments. Examining the arguments proves that the verse declares amoral and natural rule and does not signify the religious law of prohibition

    Keywords: Marriage, Adultery, the Verse of Adultery, Prohibition, Signification
  • ابراهیم محمدزاده مزینان *، رضا حق پناه
    زمینه و هدف

     قاعده فقهی «ضرورت و اضطرار» در بسیاری از مسایل مورد ابتلا، قابل جریان و مستند حکم شرعی است. به‌کارگیری این قاعده می‌تواند نقش مهمی در تجویز نگاه و لمس بیماران توسط پزشکان نامحرم ایفا نموده و به عنوان راهی پیش روی پزشکان قرار گیرد تا ایشان با رعایت مسایل فقهی به معالجه بیماران نامحرم بپردازند.

    مواد و روش‌ها

    نوشتار حاضر به صورت توصیفی تحلیلی به واکاوی متون فقهی و نقد و بررسی نظرات فقها در زمینه جریان قاعده ضرروت در معالجه و مقتضیات آن توسط پزشک نامحرم می‌پردازد.

    نتیجه‌گیری

    استفاده از قاعده ضررورت به عنوان راهکاری فقهی برای جواز برخی درمان‌ها در نظر گرفته می‌شود. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که فقها با استناد به قاعده ضرورت در پی آنند تا برای معالجه بیماران نامحرم توسط پزشکان راهکار فقهی ارایه نمایند هرچند میان ایشان در نوع استناد به قاعده به جهت تفاوت روایات مستند، اختلاف است.

    کلید واژگان: ضرورت, اضطرار, درمان, بیمار, پزشک نامحرم
    reza Haghpanah, Ibrahim Mohammadzade Mazinan*
    Backgroundand Aim

    The jurisprudential rule of "necessity and urgency" can be current and documented in many cases. Applying this rule can play an important role in stranger physicians’ look and touch and it can be as a way for them to treat patients in accordance with jurisprudential issues.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical article analyzes jurisprudential texts and critiques and examines the views of jurists on the rule of necessity in treatment and its requirements by a stranger physician.

    Conclusion

    The use of necessity is considered as a jurisprudential solution to allow some treatments. The present study shows that the jurists, citing this rule, seek to provide a jurisprudential solution for the treatment of stranger patients by physicians, although there is a difference between them in the type of citation of the rule due to differences in documentary narrations.

    Keywords: Necessity, Urgency rule Patient Treatment Stranger physician
  • حسین فرزانه، رضا حق پناه*، محمد امامی

    ابهام در ماهیت برخی گزاره های پرکاربرد اصول فقه، سبب پیدایش منازعاتی میان دانشیان اصول شده است. جستجو در کتاب های اصولی نشان می دهد بعضی گزاره ها که از سوی مشهور اصولیان، بدیهی، عقلی، فطری و بی نیاز از استدلال قلمداد شده، از جانب گروه دیگر، مورد انکار تام و تردید قرار گرفته است. این وضعیت در قضایایی نظیر قبح عقاب بلابیان، قبح تجری، حجیت ظواهر، حجیت قطع و... به چشم می خورد. طرفه آنکه گاه هر دو طرف این منازعه، ادعای بداهت و یقینی بودن مدعای خویش را دارند. سوال اینجاست که ریشه پیدایش چنین اختلاف نظر غریبی چیست؟ نگارندگان بر این باورند که شفاف شدن ماهیت این گونه گزاره ها می تواند منشا تفرق آرا را آشکار سازد. در این مسیر، به تحلیل قوانین نانوشته حاکم بر جوامع انسانی (الزامات عام جمعی) پرداخته شده است و با تفکیک میان «الزامات فردی» از «الزام های اجتماعی عام» و ترسیم مرزی شفاف میان «احکام عقلی و عقلایی» به این فرجام رسیده ایم که قضایای اصولی از سنخ باید های اجتماعی و اعتبارات عقلایی می باشند و آمیختن ناصواب آن ها با احکام عقلی فردی، سبب بروز منازعات پیش گفته است.

    کلید واژگان: احکام عقلی, اعتبارات عقلایی, اصول فقه, حسن و قبح
    Hossein Farzaneh, Reza Haghpanah *, Mohammad Imami

    Ambiguity in some useful propositions in principles of jurisprudence has caused disputes among osuli scholars. Searching in some osuli books, one may find out that some propositions by the majority of these scholars have been considered as “definite, intellectual, natural, and free from argumentation”.  On the other hand, some other scholars have raised doubts such propositions totally, which are reflected in the issue such as inexpressible indecency of punishment, the indecency of tajarri, manifest authenticity, and certitude authenticity. The point is that occasionally these two parties of the dispute are of the opinion that what they claim are taken for granted and they are sure about them. The question to be answered here is that what is the reason for such an odd disagreement? It is believed by the researchers of this paper that given such propositions are clearly stated, the origin for the disagreements is determined.  In the course of the research, the researchers have analyzed such unwritten rules governing the humanistic societies (general public requirements).Having differentiated the “individual requirements” from “general public requirements” and having delimited the “intellectual and rational rules”, the researcher have concluded that osuli propositions belong to social requirements and intellectual accounts whose wrong  mingling with individual intellectual rules have caused the aforementioned disputations.

    Keywords: intellectual rules, rational accounts, principles of jurisprudence, nicety, indecency
  • رضا حق پناه، سید محمد رضوی، سید علی رضوی*
    دیدگاه مشهور بین فقی هان و حقوقدانان این است که حق حبس زوجه مطلق است و در ثبوت آن بین ایسار و اعسار زوج تفاوتی نیست، لکن دیدگاه مخالف آنکه حق حبس در فرض اعسار زوج را ساقط می داند نیز در بین فقی هان متاخر طرفداران زیادی دارد. این فقی هان برای اثبات دیدگاه خود به قواعدی همچون لاضرر، نفی عسر و حرج، انصاف، مذاق شریعت و مصلحت فردی و اجتماعی تمسک کرده اند. برخی نیز بین علم و جهل زوجه به اعسار و ایسار زوج به هنگام انعقاد عقد نکاح تفاوت گذاشته و بیان داشته اند علم و جهل می تواند در اسقاط یا بقای حق حبس موثر باشد، این نظر هرچند وجیه است لکن به نظر می رسد علم و جهل به خودی خود تاثیری در سقوط یا عدم سقوط حق حبس ندارد بلکه می تواند اماره ای بر اسقاط ضمنی حق حبس تلقی گردد در این مقاله به تبیین ادله و تقویت دیدگاه فوق پرداخته ایم.
    کلید واژگان: مهریه, حق حبس, اعسار, عسروحرج, مذاق شریعت, لاضرر, انصاف
    Reza Hagh Panah, Sayyed Mohammad Razavi, Sayyed Ali Razavi *
    The common view among the lawyers and the jurisprudences suggests the absolute right of lien for wife while solvency and insolvency of husband make no difference in its demonstration, but the opposite view which refuses this lien with assumption of insolvency has many adherents among the recent jurisprudences. These jurisprudences resort to some law such as prohibition of detriment, distress and constriction, equity, optional understanding of the Shari, and individual and social expediency. Some other jurisprudences accept differences between knowledge and ignorance of the wife to solvency and insolvency of husband during coagulation of marriage and suggest that knowledge and ignorance can be effective in refusal or acceptance of the lien, though this view is eligible but it seems that the knowledge and the ignorance have no effect in acceptance and refusal of the lien, but it can be a evidence for its tacit refusal. So in this paper the reasons will be explained and the above view will be developed.
    Keywords: Mahr, Lien, Insolvency, Distress, Constriction, Optional Understanding of the Shari, Prohibition of Detriment, Equity
  • مصطفی احمدی فر*، حمید حسین نژاد محمد آبادی، محمد علی رضایی اصفهانی، رضا حق پناه
    یکی از مقوله های مهم در زندگی و روابط اجتماعی انسان ها، چگونگی تنظیم رفتارهای مبتنی بر تحکیم در حوزه قدرت سیاسی و اصول و ضوابط حاکم بر این روابط به ویژه در حوزه آمریت است. دین اسلام به عنوان آخرین آیین الهی و پیامبر اسلام(ص) به عنوان رسول خاتم و اهل بیت او به عنوان رهبران الهی در تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی، جایگاه رفیعی را برای اخلاق قائل شده و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) نیز با ضمیمه کردن دو مقوله مهم از حیات اجتماعی یعنی اخلاق و سیاست، در طول حیات طیبه خویش و به ویژه در دوران ولایتعهدی تصویر روشنی از ضرورت به کارگیری روش های مبتنی بر اخلاق در حوزه سیاست نشان داده اند.هدف این مقاله بررسی اخلاق محوری در حوزه سیاست طبق بیان و سیره امام رضا(ع) است و سعی کرده مهم ترین مولفه ها و شاخص های این نگرش را از دیدگاه آن حضرت مورد مداقه اجمالی قرار دهد.
    کلید واژگان: اخلاق, سیاست, حدیث, امام رضا (ع)
    Mustafa Ahmadifar*, Hamid Hussein Nejad Muhammad Abadi, Muhammad Ali Rezaee Esfahani, Reza Haghpanah
    One of the important matters in the life and social relations of the mankind is how to manage the acts based on stabilization in the political power, and the principles and criteria ruling on these relations especially in the field of commanding. Islam as the last divine religion and the prophet Muhammad (PBUH) as the last prophet and his family as the divine leaders have given a high position to morals in managing the social and political relations, and Imam Ali-Ibn-Musa-Al-Reda (AS) has showed during his life especially after nomination as deputy of the Calif a clear picture of necessity of using the moral-based methods in politics by adding two important elements of the social life, i.e. ethics and politics. The aim of this paper is to study morality in politics according to Imam Reda’s (AS) manner and statements and has tried to generally discuss the most important elements of this view from his perspective.
    Keywords: ethics, politics, tradition, Imam Reda
  • حجت الاسلام رضا حق پناه، مهدی عبادی *

    اخلاق از مهم ترین جلوه های قرآن کریم می باشد که برخی قائل به اعجاز قرآن کریم در این زمینه شده اند. این نوشتار در پی آن است تا با تبیین و بررسی این بعد از ابعاد اعجازی قرآن به چگونگی و نحوه طرح این وجه اعجازی به صورت مختصر بپردازد.
    در این نوشتار، پس از مفهوم شناسی و تبیین جایگاه اخلاق در قرآن، رویکردهای گوناگونی در اعجاز اخلاقی قرآن طرح شده است. در بررسی رویکردهای مختلف نسبت به اعجاز اخلاقی قرآن کریم، به این نکته رهنمون شدیم که قرآن کریم به دو اعتبار از اعجاز برخوردار است. الف) نقش تاریخی اش در تحول جامعه ای ضد اخلاق به یک مدینه فاضله و جامعه ای اخلاقی؛ ب) ارائه نظام اخلاقی برتر.

    کلید واژگان: قرآن, اعجاز, اخلاق, نظام اخلاقی
    Dr. Reza Haghpanah, Mahdi Ebadi

    One of the important performances of the Quran is morality, which is a light of The Quran miracle. This article discuses about this miracle aspect of The Quran and surveys the manner and the unique way of expressing it. With Studying of concepts and expressing the place of morality in the Quran, The different views of these aspects will discuss.With analyzing these opinions, we find out two sights of the Quran miracles in morality. First: The important function of Quran in making the immoral society to a moral society.Second: The Quran displays the highest morality system that is in topmost place of the other morality systems.

    Keywords: Quran, treatment, Ethics, Ethical miracle
  • حکم اولی و ثانوی در قرآن / معیار و نمونه ها
    رضا حق پناه
    حکم شرعی دو گونه است: یکی حکم ثابت برای چیزی به عنوان فعلی از افعال، با قطع نظر از حالات و علم و جهل مکلف به آن، مانند وجوب نماز، روزه، حرمت مردار. که به آن حکم «واقعی اولی» می گویند. و دیگر حکم ثابت برای چیزی با توجه به حالات خاص برای مکلف مانند ضرورت و اضطرار که به آن «حکم واقعی ثانوی» می گویند. چنان که حکم اولی خوردن مردار حرمت است، اما با پیدایی اضطرار جایز می شود و حکم اولی اش بر داشته می شود. در ظرفی که مکلف به جهات خاصی نتواند به حکم اولی عمل نماید، حکم ثانوی جای گزین آن می شود. حکم ثانوی در زمره احکام واقعیه است نه ظاهریه. قرآن کریم، علاوه بر بیان احکام اولیه تعدادی از احکام ثانوی را نیز بیان نموده است. که هریک به عنوان یک قاعده کلی است و بر موارد فراوانی تطبیق می کند. در این نوشتار پس از بیان ملاک معیار حکم اولی و ثانوی، نمونه هایی از هریک آمده است.
    کلید واژگان: قرآن کریم, حکم اولی, حکم ثانوی, مصادیق حکم ثانوی
    Dr. Reza Haghpanah
    There are two kinds of religious commandments: one is a command that is established for a thing as an action regardless of the states and knowledge and ignorance of the obligatee towards it like necessity of praying, fasting, and prohibition of eating corpse. It is called "primary real commandment" too. The other is a command that is established for a thing given to the special states of the obligatee like necessity and emergency. It is called "secondary real command" as well. For example the primary command of eating corpse is prohibition but in the case of emergency it is permitted and the primary command is removed. Where the obligatee can’t act in accordance with the primary command for special reasons, it is constituted with the secondary one. Secondary command is regarded as a real command not superficial. Quran has stated primary commandments as well as some secondary one. Each of them is as a general rule that conform with many cases. Stating criteria of primary and secondary commandment, some examples have been stated in this article.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال