soghra ebrahimi qavam
-
Objective
Victimization has increased in recent decades and is now considered a concerning factor for public health. Adolescents are vulnerable and impressionable, and their early experiences of inappropriate relationships and victimization may potentially create a pattern for their future unhealthy relationships. This study aimed to design and validate a tool to measure the perception of victimization in Iranian adolescents.
Methods and Materials:
This descriptive and survey-based study included a statistical population of adolescent students aged 12 to 20 years. The sample was purposively selected and calculated to be 343 participants based on Mueller’s formula. The research instrument initially comprised 49 items, which were reduced to 44 items after analysis. Data analysis was performed using exploratory and confirmatory factor analysis methods. The research data were analyzed using SPSS19 and LISREL8.8 software.
FindingsThe results of exploratory and confirmatory factor analysis indicated that the Victimization Perception Questionnaire has five factors: emotional-mental, behavioral (verbal and non-verbal), virtual, sexual, and physical. The validity of this questionnaire was confirmed by experts' opinions. The construct validity of the Victimization Perception Questionnaire was examined using exploratory and confirmatory factor analysis. To assess the reliability of the questionnaire studied in this research, Cronbach’s alpha coefficient was calculated for the entire test and the five discovered subscales. Accordingly, the reliability coefficients for the overall scale and the five identified dimensions were 0.94, 0.91, 0.84, 0.91, 0.89, and 0.78, respectively.
ConclusionBased on the results of this study, this scale has appropriate reliability and validity for measuring the perception of victimization in Iranian samples.
Keywords: Victimization Perception, Validation, Victimization, Adolescents -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 132 (اسفند 1402)، صص 2485 -2501زمینه
نارساخوانی یک مشکل پیش بینی نشده ی عصب شناختی است. یکی از مولفه های زبانی برای نارساخوانان، استفاده از راهبردهای جبرانی است. با اینکه به کارگیری روش های واج شناختی در بهبود خواندن در میان پژوهش های فارسی زبان بسیار است اما راهبردهای جبرانی در زبان فارسی چندان مورد توجه نبوده است. از اینرو بررسی و به کارگیری این راهبردهای زبانی در زبان فارسی یکی از ضروریات طراحی روش های بهبودبخشی در نارساخوانان است که مطالعات اندکی به آن پرداخته است.
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به کارگیری راهبردهای جبرانی شناختی مبتنی بر پردازش خاص نارساخوانی بر روی درک متن، دقت و سرعت خواندن در کودکان فارسی زبان بود.
روشروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان پایه ی دوم دبستان نارساخوان شهر سمنان در سال 1402 بود که از آن نمونه ای به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شد. در مجموع 31 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون ادراک بینایی (فراستیگ، 1996) و آزمون خواندن (شیرازی و نیلی پور، 1380) و آزمون محقق ساخته بود و از پروتکل آموزشی (کلارک ولیون، 2011) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافته هابررسی کوواریانس سطوح ادراک بینایی (بالا - متوسط) بر نمرات پس آزمون گروه آموزش دیده به روش جبرانی نشان می دهد که تاثیر ادراک بینایی بر کاهش خطای خواندن و همچنین طول زمان خواندن با توجه به سطح معنی داری پایین تر از 05/0 اثربخش است.
نتیجه گیریباتوجه به یافته های حاصل از این پژوهش می توان استنباط کرد که به کارگیری روش های جبرانی و واج شناختی در کنار هم می تواند به بهبودبخشی دقت، سرعت و درک متن نارساخوانان کمک کند؛ بنابراین برای بهبودبخشی مولفه های خواندن در نارساخوانان باید توانایی های متفاوت شناختی و راهبردهای جبرانی مورد استفاده در آنان را شناخته و به کار گرفته شود.
کلید واژگان: راهبردهای جبرانی شناختی, نارساخوانی, راهبردهای واج شناختیBackgroundDyslexia is an unpredictable neurological problem. One of the language components for dyslexics is the use of compensatory strategies. Although the use of phonological methods to improve reading is very common among Persian language researchers, compensatory strategies in the Persian language have not received much attention. Therefore, examining and applying these language strategies in the Persian language is one of the necessities of designing improvement methods for dyslexics, which few studies have addressed.
AimsThe aim of the present study was to investigate the effect of using cognitive compensatory strategies based on special processing of dyslexia on text comprehension, reading accuracy, and speed in Persian-speaking children.
MethodsThe method of the present research is a pre-test-post-test type experiment. The statistical population was all the second-grade students of the dyslexic primary school in Semnan, from which a sample was selected using a random cluster method. A total of 31 people were selected for the sample. The research tools were the Frostig Visual Perception Test (Frostig, 1996), Shirazi and Nilipour's reading test (2010), and the researcher's test. The provided training protocol was (Clark Wellion, 2011). For data analysis, a covariance analysis test was used in spss software.
ResultsExamining the covariance of visual perception levels (high-medium) on the post-test scores of the group trained in the compensatory method shows that the effect of visual perception is effective in reducing reading errors and also the length of reading time according to a significance level lower than 0.05.
ConclusionAccording to the findings of this research, it can be concluded that the use of compensatory and phonological methods together can help to improve the accuracy, speed, and comprehension of dyslexic texts; Therefore, to improve reading components in dyslexics, different cognitive abilities and compensatory strategies used in them should be known and used.
Keywords: Cognitive compensatory strategies, dyslexia, phonological strategies -
چکیدهمقدمهپیشگیری از آسیب های ارتباط با جنس مخالف در دوران نوجوانی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا در این زمان است که رفتارهای دوستیابی آغاز شده، هنجارهای رفتاری ایجاد می شوند و انواع آسیب های متعاقب ارتباط نامناسب با جنس مخالف شروع به آشکار شدن می کند. این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی خودمراقبتی کاهنده آسیب های ارتباط با جنس مخالف مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده و اثربخشی آن بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر نوجوان انجام شد.روش پژوهش: نمونه آماری به منظور اعتباریابی بسته آموزشی تولید شده شامل 12 نفر از صاحبنظرانی بود که در مسائل حوزه نوجوانان دارای تخصص بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. نمونه آماری در بخش کمی شامل 40 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه 20 تهران بود که با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج بود. تجزیه و تحلیل آماری در بخش کمی با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS صورت گرفت.یافته هانتایج در بخش کیفی نشان داد که بسته آموزشی خودمراقبتی کاهنده آسیب های ارتباط با جنس مخالف مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده از روایی مناسبی برخوردار است. در بخش کمی، نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که میانگین تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان گروه آموزش خودمراقبتی کاهنده آسیبهای ارتباط با جنس مخالف مبتنی بر نظریه رفتار برنامهریزیشده از آزمودنیها در گروه کنترل بیشتر بود (001/0sig=). بنابراین، بسته آموزشی خودمراقبتی کاهنده آسیب های ارتباط با جنس مخالف مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر نوجوان موثر بود.نتیجه گیریبسته آموزشی خودمراقبتی کاهنده آسیب های ارتباط با جنس مخالف مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده می تواند ابزاری کاربردی در جهت بهبود توانمندی های نوجوانان باشد و در ارتقای تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر تاثیرگذار باشد.کلید واژگان: آسیب های ارتباط با جنس مخالف, اعتباریابی, تنظیم شناختی هیجان, خودمراقبتی, نظریه رفتار برنامه ریزی شدهAbstractIntroductionThe prevention of the damages of relation with the opposite sex during adolescence is of great importance because it is at this time that dating behaviors begin, behavioral norms are established, and all kinds of harms following improper relation with the opposite sex begin to appear. This research was conducted with the aim of developing and validating a self-care educational package that reduces the damages of relation with the opposite sex based on the theory of planned behavior and its effectiveness on the cognitive emotion regulation of adolescent girl students.MethodThe statistical sample for the purpose of validating the produced educational package included 12 experts who had expertise in adolescent issues, who were selected in a purposeful way. The statistical sample in the quantitative section consisted of 40 high school girl students in the 20th district of Tehran who were selected by a multi-stage sampling method. The research tool included the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire Garnefski & Kraaij. Statistical analysis was done in the quantitative part using covariance analysis in SPSS software.FindingsThe results in the qualitative part showed that the self-care educational package that reduces the damages of relation with the opposite sex based on the theory of planned behavior has good validity. In the quantitative part, the results of the multivariate covariance analysis test showed that the average of cognitive emotion regulation in the students of the self-care training group that reduces the damages of relation with the opposite sex based on the theory of planned behavior was higher than that of the subjects in the control group. (Sig=0.001). Therefore, the educational package of self-care that reduces the damages of relation with the opposite sex based on the theory of planned behavior was effective on the cognitive emotion regulation of adolescent girl students.ConclusionThe self-care educational package that reduces the damages of relation with the opposite sex, based on the theory of planned behavior, can be a practical tool to improve the abilities of adolescents and be effective in improving cognitive emotion regulation in adolescent girls.Keywords: damages of relation with the opposite sex, Validation, Cognitive emotion regulation, Self-Care, Theory of planned behavior
-
مقدمه
اعتیاد مادر در دوران بارداری بر نوزاد و فاکتورهای رشد او تاثیر منفی دارد، اما تاکنون درخصوص تاثیر حضور پدر در دوران بارداری، بررسی دقیقی انجام نشده است. مطالعه حاضر به مقایسه فاکتورهای رشد نوزادان متولد شده از مادران معتاد در حضور یا فقدان پدر پرداخته است.
روش بررسیاطلاعات مادران باردار که از سال 1399 تا 1400 به بیمارستان شهیداکبرآبادی تهران مراجعه کردند بررسی شد و مادران معتاد وارد مطالعه شدند. پرسشنامه ای درخصوص مشخصات دموگرافیک و حضور یا غیبت پدر تهیه و از مادران پرسیده شد. سپس فاکتورهای رشد نوزاد بر اساس مندرجات پرونده بالینی و معاینه فوق تخصص نوزادان ثبت شد. در نهایت داده ها به وسیله نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته هاحمایت عاطفی پدران در کنار حمایت مالی بر وزن بدو تولد (0.001>P)، دور سر (0.001>P)، دور سینه (0.05>P)، دور شکم، قد و آپگار (0.001>P) موثر بوده و به صورت معناداری منجر به کاهش بروز سندرم ترک (0.001>P)، کاهش روزهای بستری (0.001>P) نسبت به گروه بدون پدر شده است. ضمنا حمایت مالی-عاطفی پدر به صورت معناداری باعث بهبود فاکتورهای رشد دور سر، شکم، قد، آپگار و جلوگیری از بروز سندرم ترک (0.001>P) شده است. معیارهای یادشده و وضعیت خوب در زمان ترخیص در گروه دارای پدر نسبت به گروه فاقد پدر بهتر بودند. همچنین، درمواردی که مادر از حمایت عاطفی برخوردار بوده است، نتایج فاکتورهای نوزادی نسبت به سایر گروه ها بهتر بود.
نتیجه گیریبهبود سطح مراقبت های دوران بارداری و اهمیت حضور پدرمی تواند به بهبود فاکتورهای رشد نوزادی منجر شود.
کلید واژگان: فاکتورهای رشد, اعتیاد به مواد مخدر, نوزاد, ارتباط پدر-فرزندیIntroductionThe mother's addiction during pregnancy has a negative effect on the fetus and growth factors, but no detailed investigation has been done regarding the effect of the father's presence during pregnancy. The present study compares the neonate growth factors of addicted mothers in the presence or absence of father.
MethodsThe data of pregnant mothers who visited Shahid Akbarabadi Hospital in Tehran, Iran from 2020 to 2021 were reviewed and addicted mothers were included in the study. A questionnaire regarding demographic characteristics and the presence or absence of the father was prepared and asked to the mothers. Then the growth factors of the neonate were recorded based on the contents of the clinical file and specialist examination of the newborns.
ResultsFathers' emotional support, along with financial support, was effective on birth weight (P<0.001), head circumference (P<0.001), chest circumference (P<0.05), abdominal circumference, height and Apgar (P<0.001). And it has significantly led to a decrease in the incidence of withdrawal syndrome (P<0.001), and a decrease of hospitalization days (P<0.001) compared to the group without father. Father’s financial and emotional support significantly improves the growth factors of head, abdomen, height circumference, Apgar and absence of withdrawal syndrome (P<0.01). The mentioned criteria and good condition at the time of discharge were better in the group with father than in the group without father. In the mothers with emotional support, the results of infant growth factors were better than other groups.
ConclusionImproving the level of prenatal care and the importance of father's presence can lead to the improvement of neonate growth factors
Keywords: Growth factors, Drug addiction, Neonate, Fathers-child relationship -
مجله روانشناسی نظامی، پیاپی 51 (پاییز 1401)، صص 81 -106هدف
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی بسته آموزشی مدیریت کلاس درس براساس تیوری انتخاب بر درگیری تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطهی اول در سال تحصیلی 400-1399 صورت گرفت.
روش پژوهش:
پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهرستان کنارک در سال تحصیلی 400-1399 بود که دو کلاس (دانش آموزان و معلمان دروس زیست شناسی، ریاضی و ادبیات هر کلاس) بعد از همتا سازی به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. بسته مدیریت راهبرانه مدیریت کلاس که در مطالعه دیگری اعتباریابی شده بود به معلمان گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) برای اندازه گیری میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار spss18 از روشهای آماری تحلیل کواریانس تک متغیره، تی زوجی و تحلیل کواریانس با اندازه گیریهای مکرر استفاده شد.
یافتهها:
محاسبه دو شاخص CVR و CVI روایی محتوایی بسته آموزشی را تایید کرد. نتایج آنوا با اندازه گیری های مکرر برای متغیر درگیری تحصیلی دانش آموزان نشان دهنده تفاوت معنی دار پیش آزمون و پس آزمون و عدم تفاوت معنی دار پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش بود (P<0/01) که حاکی از تاثیر متغیر مداخله بر درگیری دانش آموزان در پس آزمون و ثبات نتایج در آزمون پیگیری بود. پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیریبسته آموزشی سبک مدیریت راهبرانه کلاس براساس تیوری انتخاب، روی درگیری تحصیلی دانش آموزان تاثیر گذار است.
کلید واژگان: پنج عامل شخصیت, تحلیل تشخیصی, سوانح فنی, واحد نظامیPurposeThis research was conducted with the aim of determining the effectiveness of the classroom management training package, based on the selection theory, on the academic engagement of the first secondary level students in the academic year of 2020-2021.
MethodThe research was semi-experimental with a pre-test-post-test and follow-up design with experimental and control groups. The statistical population of the research was all the students of the first secondary level in the academic year of 2019 400, and two classes were selected in the accessible way after matching and were randomly replaced in the experimental and control groups. The classroom management guidance package, which was validated in another study, was taught to the teachers of the experimental group and the control group did not receive any training. Rio's academic engagement questionnaire (2013) was used to measure students' academic engagement in pre-test, post-test and follow-up. To analyze the data with the help of SPSS software version 18, the statistical methods of univariate analysis of covariance, paired t test and covariance analysis with repeated measurements were used.
FindingsANOVA results with repeated measurements for the variable of students' academic involvement showed a significant difference between the pre-test and post-test and no significant difference between the post-test and the follow-up of the experimental group (P<0.01), which indicates the effect of the intervention variable on the students' involvement in the post-test and the stability of the results. It was in the follow-up test. There was no significant difference between the pre-test and the post-test of the control group.
ConclusionThe instructional package of classroom management style based on choice theory has an effect on students' academic engagement.
Keywords: Classroom Management, Leadership Management, Academic Engagement, Student -
مقدمه
مطالعات نشان می دهد که کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بیشتر در معرض آسیب ها و مشکلات روان شناختی قرار دارند و همین مساله، ضرورت پرداختن به این حوزه را بیشتر روشن می سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته آموزشی تاب آوری مبتنی بر بازی بر خودکنترلی کودکان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بود.
روشپژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پنج تا هفت سال تحت سرپرستی بهزیستی استان تهران بودند. ابتدا پنج مرکز به شیوه هدفمند انتخاب و سپس سی نفر از کودکان دارای ملاک های پژوهش با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند، در هر گروه پانزده نفر. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کندال ویلکاکس، پرسشنامه تاب آوری کودک و نوجوان انگار و لیبنبرگ و بسته آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی بود. بعد از اجرای پیش آزمون برای هر دو گروه، بسته آموزشی تاب آوری برای گروه آزمایش طی چهارده جلسه اجرا و مجددا پس آزمون برای هر دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی نظیر تحلیل کوواریانس چند متغییری و تک متغییری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS26 انجام شد.
نتایجنتایج تحلیل کوواریانس چند متغییری نشان داد که در تمامی مولفه های خودکنترلی از جمله خودکنترلی، تکانشگری و خودکنترلی- تکانشگری؛ و خودکنترلی کلی، تغییرات نمرات گروه آزمایش معنادار 0/05>P بود.
بحث و نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر، بیانگر این است که بسته آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی بر افزایش خودکنترلی کودکان تحت سرپرستی بهزیستی موثر بوده است. بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود بسته آموزشی تاب آوری به عنوان یکی از مداخلات مفید در جهت افزایش خودکنترلی کودکان تحت سرپرستی بهزیستی مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: خودکنترلی, بسته آموزشی تاب آوری, کودکان تحت سرپرستی بهزیستیIntroductionStudies show that parentless or neglectful parenting children are more exposed to psychological damage and problems, and this issue clarifies the need to address this area. The aim of this study was to investigate the effectiveness of the play-based resilience training package on children's self-control under the guardianship of the welfare organization.
MethodsThis study was a quasi-experimental design with a pretest-posttest and a control group. The statistical population included children aged five to seven years under the guardianship of Tehran province welfare in 2019. As the first step, five centers were selected by purposeful method, then thirty children with research criteria were randomly assigned to the experimental and control groups, fifteen children in each. The instruments used in this study included the self-control questionnaire by Kendall Wilcox1979, the child and youth resilience measure (CYRM) by Ungar & Liebenber2009 and the play-based resilience training package. After the pre-test for both groups, the resilience training package was performed in fourteen sessions for the experimental group. The post-test was performed again for both the experimental and control groups. The data were analyzed by descriptive statistics(univariate and multivariate analysis of covariance) by SPSS26.
ResultsThe results of multivariate analysis of covariance showed that in all components of self-control (self-control, impulsivity, and self-control-impulsivity) and Total self-control, changes in the scores of the experimental group were significant. (P<0.05)
ConclusionsThe results of this study indicate that the play-based resilience training package has been effective in increasing the self-control of children under welfare guardianship.
Keywords: Self-Control, Resilience Training Package, Children Under Welfare Guardianship -
هدف
مدارس ایمن می توانند با ایجاد فضای امن و شناخت مناسب دانش آموزان و نیازهای روان شناختی آنها، فرآیند اجتماعی شدن و جامعه پذیری آنها را تسهیل کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن انجام شد.
روش شناسی:
مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون چاپی موجود در پایگاه های اطلاعات علمی مرتبط با موضوع شاخص های روانشناختی مدارس ایمن بین سال های 2020-2000 میلادی بودند، که 18 مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها، به روش فیش برداری گردآوری شدند و با استفاده از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 12 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد که برای مدارس ایمن، 298 کد باز و 36 کد محوری در قالب 7 کد انتخابی شناسایی شد. که شامل برنامه ریزی و آموزش برای مواجهه در موقعیت بحرانی و اضطراری (4 کد محوری)، ایجاد تعادل بین امنیت فیزیکی و روانشناختی (6 کد محوری)، ایجاد همکاری درون سازمانی و برون سازمانی (3 کد محوری)، ارایه خدمات روانشناختی کافی و مناسب (8 کد محوری)، بهبود دسترسی به حمایت های بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه (5 کد محوری)، خدمات پیشگیری و مداخلات زودهنگام (4 کد محوری) و توانمندسازی معلمان و کادر مدرسه (6 کد محوری) بودند و در نهایت الگوی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن طراحی شد.
بحث و نتیجه گیریبراساس کدهای شناسایی شده، می توان ایمنی روانشناختی مدارس را مورد ارزیابی قرار داد و بعد از برگزاری نشست ها و هم اندیشی های کارشناسانه میزان تحقق این شاخص ها را در مدارس بررسی و مدنظر قرار داد
کلید واژگان: شاخص های روانشناختی, مدارس ایمن, مداخلات زودهنگام, خدمات روانشناختیPurposeSafe schools can facilitate the process of socialization and sociability by creating a safe environment and appropriate recognition of students and their psychological needs, so the present study was conducted to identify the psychological indicators of safe schools.
MethodologyThe present study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation method. The research corpus consisted of documents and printed texts in scientific databases related to the subject of psychological indicators of safe schools between 2000 and 2020. From among the documents and considering the criteria, 18 studies were selected as the sample using purposive sampling method. Data were collected by phishing method and analyzed using content analysis method in MAXQDA software version 12.
FindingsIn relation to the psychological safety of safe schools, 298 open codes and 36 pivotal codes were identified in the form of 7 selected codes, which include, planning and training for dealing with critical and emergency situations (4 pivotal codes), creating a balance between physical and psychological security (6 central codes), establishing internal and external cooperation (3 central codes), providing adequate and appropriate psychological services with 8 central codes, improving access to school-based mental health support (5 central codes), prevention services and early interventions (4 central codes) and empowerment of teachers and school staff (6 central codes). Finally, the model of psychological indicators of safe schools was designed.
ConclusionBased on the identified codes, the psychological safety of schools can be evaluated and after holding meetings and expert discussions, the extent of realization of these indicators in schools can be considered
Keywords: Psychological Indicators, Safe Schools, Early Interventions, Psychological Services -
هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی تابآوری تحصیلی طبق رویکرد یکپارچه توحیدی با استفاده از الگوی آموزشی اوسر و بیرزویل میباشد. پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش از نوع کیفی است. برای اعتبارسنجی بسته با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی از جامعه آماری اساتید دانشگاه، مدرسان مجرب، روان شناسان و مشاوران، پروتکل تدوین شده به همراه پرسشنامه ارزیابی محتویات بسته برای پنجاه نفر از افراد جامعه ارسال شد و تا مرحله اشباع ادامه یافت که درنهایت 24 نفر به پرسشنامه اعتبارسنجی پاسخ دادند. برای در نظر گرفتن روایی از شاخص نسبت روایی محتوایی یا CVR استفاده شد که میزان به دست آمده 548/0 بود که مبین اعتبار مناسب محتویات بسته از دید خبرگان است. برای بررسی اعتبار بسته آموزشی، آزمون تی تک گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد همه عناصر تشکیل دهنده بسته آموزشی به صورت معنا داری (α≤0.01) از متوسط نظری (M= 2) بالاتر و از نظر پرسش شوندگان مورد تایید است. درنهایت آزمون تی تک گروهی روی جلسات هشت گانه بسته در مولفه های مربوط، واضح و ساده بودن محتویات بسته به صورت معنا داری از متوسط بالاتر و براساس نظر پرسش شوندگان عناصر تشکیل دهنده جلسات دارای معیار ارتباط، وضوح و ساده بودن می باشد.کلید واژگان: تاب آوری تحصیلی, رویکرد یکپارچه توحیدی, دانش آموزانThe aim of the present research was to formulate and validate an educational package of academic resilience based on an integrated monotheistic approach using Oser and Baeriswyl's educational model. The research was applied in terms of purpose and is qualitative in terms of method. For validating the package, by the snowball sampling, the formulated protocol along with the questionnaire of package evaluation was sent to fifty people among the population of university professors, expert teachers, psychologists, and counselors. They responded to the questionnaire and it continued till the saturation stage, when finally 24 people answered it. Content Validity Ratio (CVR) was 0.548 that confirmed an appropriate validity according to experts' view. One-sample t-test was applied to calculate the validity of the educational package. The results showed that all the elements of the package were significantly (α ≤ 0.01) higher than the mean (M = 2) and were confirmed by the respondents. Finally, one-sample t-test on closed eight sessions regarding the elements of package content, including relevance, clarity, and simplicity, was significantly higher than the mean, and according to the respondents, the elements making up the meetings had the criterion of relevance, clarity, and simplicity.Keywords: academic resilience, integrated monotheistic approach, students
-
نشریه پلیس زن، پیاپی 37 (پاییز و زمستان 1401)، صص 115 -139
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی هینوتیزم درمانی شناختی رفتاری برعزت نفس، هیجان خواهی و کنترل خشم دختران بی سرپرست و بدسرپرست در پیشگیری از قربانی شدن انجام شد. روش پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون –پس آزمون باگروه کنترل است. متغیرمستقل هیپنوتراپی شناختی رفتاری و متغیرهای وابسته عزتنفس، هیجانخواهی وکنترل خشم دختران بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در بهزیستی شهر اهواز خواهد بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دختران ساکن در مرکز شبانه روزی بهزیستی در بازه زمانی نیمسال اول 1400بود. حجم نمونه شامل20 نفر در دسترس و در دوگروه بطورتصادفی می باشد. گروه آزمایش طی 8جلسه 90دقیقه ای هفته ای دو بار تحت هیپنوتیزم درمانی قرارگرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس عزتنفس کوپراسمیت، پرسشنامه هیجانطلبی زاکرمن و پرسشنامه خشم اسپیلبرگر استفاده شد. نتایج بدست آمده بررسی تاثیر درمان هیپنوتراپی در میزان عزت نفس دختران بی سرپرست و بد سرپرست نشان می دهد که گروهی که درمان را تجربه کردهاند نمرات بالاتری را در عزت نفس بدست آورده اند. تاثیر درمان بر آنها مثبت بوده است. یافته های بدست آمده از بررسی آموزش هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر میزان هیجان خواهی دختران بی سرپرست و بد سرپرست در پیشگیری از قربانی شدن ، نشان می دهد که درمان هیپنوتراپی باعث کاهش میزان هیجان طلبی و رفتارهای خطر آمیز در گروه آزمایش شده است. نتاج آموزش هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر میزان کنترل خشم دختران بی سرپرست و بد سرپرست در پیشگیری از قربانی شدن، نشان می دهد درمان هیپنوتراپی می تواند به صورت مستقیم بر میزان خشم تاثیر مثبتی داشته باشد.
کلید واژگان: هینوتیزم درمانی, عزت نفس, هیجان خواهی, کنترل خشم, قربانی شدنPolice Women, Volume:16 Issue: 37, 2022, PP 115 -139The aim of this study was to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral hypnotherapy on self-esteem, excitement and anger control in homeless and neglected girls in preventing victimization. The research method is quasi-experimental with pre-test-post-test design with control group. The independent variable is cognitive-behavioral hypnotherapy and the dependent variables are self-esteem, excitement and anger control of homeless and abused girls living in the welfare of Ahvaz. The statistical population of the present study was girls living in the welfare boarding center during the first half of the year 2021. The sample size includes 20 people available in two groups at random. The experimental group underwent hypnotherapy twice a week for 8 sessions of 90 minutes. Coopersmith self-esteem scale, Zuckerman emotion questionnaire and Spielberger anger questionnaire were used to collect data. The results of the study of the effect of hypnotherapy on the self-esteem of homeless and neglected girls show that the group who experienced the treatment received higher scores in self-esteem and the effect of treatment on them has been positive. Findings from the study of cognitive-behavioral hypnotherapy training on the level of excitement of homeless and badly supervised girls in victim prevention, show that hypnotherapy treatment has reduced the level of excitement and risky behaviors in the experimental group. The results of cognitive-behavioral hypnotherapy training on the control of anger in homeless and neglected girls in preventing victimization, show that hypnotherapy treatment can have a direct positive effect on anger.
Keywords: hypnotherapy, self-esteem, excitement, anger management, victimization -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی تفکر انتقادی در نگرش نوجوانان و استفاده آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم می باشد.روش پژوهش حاضر، از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر اسفراین در سال 1400-1401 را شامل می شد، که با توجه به نوع پژوهش 40 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی جایگزین شدند. در این پژوهش به گروه آزمایش در یازده جلسه 60 دقیقه ای بسته آمورشی تفکر انتقادی داده شد؛ اما گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار تحقیق، پرسش نامه نگرش نسبت به اینترنت (IAS-4)که دارای 40 سوال و پرسش نامه محقق ساخته استفاده آسیب زا از شبکه های اجتماعی که دارای 52 سوال است. اعتبار و پایایی پرسش نامه محقق ساخته با استفاده از روش اعتبار صوری تعیین اعتبار و جهت تعیین پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ (89/0) گزارش شده است.داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بسته آموزشی تفکر انتقادی در استفاده آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی تفاوت معنی داری را بین دو گروه به وجود آورده است (01/0 > P , 224/44=51,4F ,150/0=W). همچنین یافته ها نشان داد که بسته آموزشی تفکر انتقادی در نگرش نوجوانان به شبکه های اجتماعی مجازی بین گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0 > P , 451/20=51,4F ,384/0=W). از نتایج این پژوهش برای کاهش رفتارهای آسیب زا در استفاده از شبکه های مجازی در بین دانش آموزان می توان بهره برد.کلید واژگان: تفکر انتقادی, نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی, نگرش نسبت به شبکه اجتماعی مجازیThe Aim Of This Study Was To Investigate The Effectiveness Of Critical Thinking Training Package In Adolescents' Attitudes And Harmful Use Of Virtual Social Networks Among High School Students. The Test Is With The Control Group. The Statistical Population Included All High School Students In Esfarayen In 2021-2022, Which According To The Type Of Research, 40 Students Were Selected By Cluster Sampling And Randomly Replaced In Experimental Groups. In This Study, The Experimental Group Was Given A Critical Thinking Training Package In Eleven 60-Minute Sessions; But The Control Group Did Not Receive Any Intervention. The Research Tool Is The Internet Attitude Questionnaire (IAS-4) Which Has 40 Questions And The Researcher-Made Questionnaire Harmful Use Of Social Networks Which Has 52 Questions. Validity And Reliability Of The Researcher-Made Questionnaire Were Reported Using Face Validity Method To Determine Its Reliability And Cronbach's Alpha Coefficient (0.89) To Determine Its Reliability. Data Were Analyzed Using Multivariate Analysis Of Covariance. The Results Showed That The Critical Thinking Training Package In The Harmful Use Of Virtual Social Networks Has Created A Significant Difference Between The Two Groups (P <0.01, F = 51.244 / 224, W = 0.150) .The Results Also Showed That There Is A Significant Difference Between The Experimental Groups In The Critical Thinking Training Package In Adolescents' Attitudes Toward Virtual Social Networks (P <0.01, F = 51.451, W = 0.384). The Results Of This Study Can Be Used To Reduce Harmful Behaviors In The Use Of Virtual Networks Among Students.Keywords: educational package, critical thinking, Use of the Virtual Social Networks, Attitude toward Virtual Social Network
-
پژوهش حاضر به منظور شناسایی روش های انضباطی اثربخش مربیان بر کاهش میزان بدرفتاری کودکان در یکی از مراکز شبانه روزی تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شده است. روش پژوهش از نوع مطالعه ی موردی کیفی و روش نمونه گیری در دسترس است. برای انجام این پژوهش، مربیان شاغل در یکی از مراکز شبانه روزی خصوصی دخترانه تحت پوشش بهزیستی شهر تهران که موافقت نمودند در مطالعه مشارکت داشته باشند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها به وسیله ی مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و دفتر گزارش های روزانه جمع آوری شد. مربیان بر اساس میزان بدرفتاری کودکان در ساعات حضور آن ها به دو گروه مربیان اثربخش (با میزان بدرفتاری نسبتا کم کودکان) و مربیان کمتر اثربخش (با میزان بدرفتاری نسبتا زیاد کودکان) تقسیم شدند تا روش های انضباطی که برای مدیریت رفتار کودکان به کار می گیرند مقایسه شود. برای تحلیل داده ها از فن کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. طبق نتایج، رویکرد غالب در فعالیت های انضباطی مربیان اثربخش، انضباط جامع در مقابل سنتی بود. به عبارت دیگر مربیان اثربخش برای برقراری انضباط از فعالیت های جامع و فراگیر که حمایتی و مشارکتی است در مولفه های روابط، احترام، تعاملات، درگیر کردن، و محیط استفاده می کردند و مربیان کمتر اثربخش از فعالیت های سنتی مبتنی بر پاداش، تنبیه و کنترل.
کلید واژگان: روش های انضباطی مربیان, رفتار کودکان, مرکز شبانه روزی تحت پوشش بهزیستیEducational Research, Volume:10 Issue: 1, 2022, PP 186 -201The present study was conducted to determine the effective disciplinary methods of educators on reducing child abuse in one of the boarding centers covered by welfare. The research method is qualitative case study and sampling method is available. To conduct this study, a sample of educators working in one of the girls' private boarding centers under the auspices of the Welfare of Tehran agreed to participate in the study. Data were collected through observation, interview, questionnaire and daily report book. Educators were divided into two groups based on the extent of child abuse during their hours of attendance: effective educators (with relatively low levels of child abuse) and less effective educators (with relatively high levels of child abuse). The disciplinary methods they use to manage children's behavior were compared. Three-step coding technique (open, axial and selective) was used to analyze the data. According to the results, the dominant approach in the disciplinary activities of effective educators was the comprehensive versus traditional approach. In other words, effective educators used comprehensive, supportive and participatory activities in the components of relationships, respect, interaction, engagement, and environment to establish discipline, and less effective educators used traditional activities based on reward, punishment, and control.
Keywords: educators' disciplinary methods, children's behavior, boarding center covered by welfare -
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و هفتم شماره 3 (پیاپی 106، پاییز 1400)، صص 350 -365اهداف
حمایت و مدیریت هیجان های فرایند یاددهی یادگیری بسیار مهم و نیازمند طراحی محیط یادگیری ایمن به لحاظ تجارب شناختی، روابط روانی اجتماعی و احساسی هیجانی است. هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت است تا سلامت روان شناختی و عملکرد یادگیرندگان و مربیان ارتقا یابد.
مواد و روش هاروش تحقیق کیفی است و از تکنیک تحلیل محتوا استقرایی استفاده شد. منابع مربوط به نظریه CVT در محدوده زمانی 2007 تا 2021 بررسی و 175 منبع انتخاب شد. بر اساس نمونه گیری هدفمند، 63 منبع تحلیل شد. در رویکردی منظم، مضامین و تم های مرتبط با مولفه های مهم نظریه به صورت جملات کلیدی در جدول ثبت و کدگذاری شد. کدها بر اساس شباهت ها و تفاوت ها در طبقات کلی تر دسته بندی و مولفه های اصلی تعیین شد. درنهایت الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه CVT ارایه شد. پرسش نامه اعتباریابی محتوایی الگو، برای بیست نفر از اساتید و متخصصان تکنولوژی آموزشی و روان شناسی تربیتی ارسال شد. دوازده نفر پرسش نامه را تکمیل کردند و نتایج تحلیل شد.
یافته هانتایج تحلیل منجر به تشخیص مولفه های اصلی نظریه CVT شد که با تلفیق اصول طراحی آموزشی، الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت در قالب هشت مولفه، محیط یادگیری، ارزیابی شناختی، هیجان، پیشرفت، یادگیری، ارزشیابی، طراحی و یادگیرنده، ارایه شد و مورد تایید خبرگان قرارگرفت.
نتیجه گیریالگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت، در سطح خرد و کلان در تمام مقاطع تحصیلی و رشته های مختلف پزشکی، انسانی و پایه کارآمد بوده و محیط یاددهی و یادگیری غنی ای از نظر هیجان های پیشرفت را نوید می دهد.
کلید واژگان: الگوی طراحی آموزشی, نظریه کنترل ارزش, هیجان های پیشرفتObjectivesSupporting and managing the emotions of the learning-teaching process is very important and requires designing safe learning environments in terms of cognitive experiences, psychosocial relationships, and emotional feelings. This study aimed to develop and validate of instructional design model based on Control-Value Theory (CVT) of achievement emotions to improve the psychological health and performance of learners and educators.
MethodsThe research method was qualitative, and we used the inductive content analysis technique. The studies related to CVT theory were searched from 2007 to 2021 in different databases, and 175 articles were selected out of them. Based on the purposive sampling method, 63 articles were chosen for further analysis. In a systematic approach, themes related to essential components of CVT were recognized and coded in the form of key sentences in a table. Then, the codes were categorized based on similarities and differences in general categories. Finally, an instructional design model based on CVT was designed. The model was sent to 20 specialists in the fields of Educational Technology and Educational Psychology content validation. Of them, 12 experts completed the questionnaire, and the results were analyzed.
ResultsBased on the analyses, the main components of CVT were identified. Then, by combining instructional design principles, the experts presented and approved an instructional design model based on CVT of achievement emotions with eight components: learning environment, cognitive appraisal, emotion, achievement, learning, evaluation, design, and learner.
ConclusionThe instructional design model based on CVT of achievement emotions is very effective at the micro and macro levels at all academic levels and various majors such as medicine, humanities, and basic sciences. It promises a rich teaching-learning environment in terms of achievement emotions.
Keywords: Instructional Design Model, Control-value theory, Achievement emotions -
جو و محیطی که آموزش در آن اتفاق می افتد، با کیفیت های مختلف انگیزه و یادگیری فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. عوامل محیطی- اجتماعی به مثابه روح حاکم بر دانشگاه هاست. هدف این تحقیق، تدوین الگوی تاثیر عوامل محیطی- اجتماعی بر چرخه انگیزش و یادگیری مادام العمر دانشجویان پلیس بود. این تحقیق از نوع کمی- کیفی است. جامعه آماری این پژوهش، در بخش کمی عبارت بودند از کلیه دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین در مقاطع کاردانی و کارشناسی که 733 نفر بودند که با روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 219 نفر از آنها انتخاب شدند و در بخش کیفی شامل اساتید و نخبگان می شد که به صورت هدفمند به تشکیل گروه کانونی متشکل از 10 نفر از آن ها به عنوان نمونه اقدام شد. از ابزارهای محقق ساخته عوامل محیطی- اجتماعی موثر بر انگیزش تحصیلی و یادگیری، پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر(1981) و پرسشنامه یادگیری مادام العمر وتزل و همکاران(2010) در بخش کمی و از فرم مصاحبه نیمه - ساختاریافته در بخش کیفی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های کمی نشان داد که متغیرهای ارتباط خانواده با دانشگاه، کاهش برنامه های جانبی به صورت مثبت و روابط غیر نظامی به صورت منفی، مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده انگیزش تحصیلی بودند. هم چنین متغیرهای روابط غیر نظامی و سازوکارهای بازخورد، فقدان استرس و فضا جملگی به صورت مثبت مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده یادگیری در دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین بودند. بر اساس نتایج حاصل از تشکیل گروه کانونی، در حالی که انگیزش تحصیلی دانشجویان پلیس بیشتر متاثر از دیسیپلین نظامی است، یادگیری مادام العمر متاثر از سازوکار بازخورد است.کلید واژگان: عوامل محیطی, عوامل اجتماعی, انگیزش تحصیلی, یادگیری مادام العمرThe atmosphere and environment in which the training takes place affects the motivation and learning of the individual with different qualities. Environmental-social factors are as the spirit of the universities. The aim of this study was to develop a model of the impact of environmental and social factors on the cycle of academic motivation- lifelong learning of police students. This research is of quantitative-qualitative type. The statistical population of this study, in the quantitative part, were all students of Amin police University in associate and bachelor degrees, which were 733 people, 219 of whom were selected by stratified sampling method, and in the qualitative part included professors and elites. A focus group of 10 of them was purposefully formed as a sample. Researcher-made tool of environmental-social factors affecting academic motivation and learning, Harter standard motivation questionnaire (1981) and lifelong learning questionnaire of Wetzel et al. (2010) were used in quantitative part and semi-structured interview form in qualitative part. Analysis of quantitative data showed that the variables of family relationship with university, reduction of extra programs positively and civilian relations negatively were the most important variables predicting academic motivation. Also, the variables of civil relations and feedback mechanisms, lack of stress and space were all positively the most important predictors of learning in students of Amin police University. According to the results of the focus group, while the academic motivation of police students is more influenced by military discipline, lifelong learning is influenced by the feedback mechanismKeywords: Environmental Factors, social factors, Academic motivation, lifelong learning
-
این پژوهش با هدف تدوین الگوی طراحی آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی انجام شده است. روش پژوهش آمیخته وطرح پژوهش آمیخته اکتشافی است. این طرح از دو بخش متوالی کیفی و کمی تشکیل شده است. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، متون علمی که به روش هدفمند انتخاب شد و شامل 18 کتاب و 40 مقاله بود، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. همچنین به روش گروه کانونی با 6 نفر از متخصصان طراحی آموزشی و روان شناسی تربیتی مصاحبه صورت گرفت و الگو تدوین شد. در بخش کمی، الگوی تدوین شده، مورد اعتبارسنجی قرار گرفت. برای اعتبارسنجی درونی، الگوی طراحی شده به همراه یک پرسش نامه محقق ساخته با تعیین روایی و ضریب پایایی 72/ به روش آلفای کرانباخ، برای 15 نفر از متخصصان جهت قضاوت، ارسال و داده ها تحلیل شد. از بین مضامین استخراج شده، با نظر متخصصین 3 مضمون فراگیر و 15 مضمون سازمان دهنده انتخاب و پس از تعیین تعامل بین آن ها، در قالب یک الگو ارایه شد. تحلیل داده های حاصل از اجرای پرسش نامه محقق ساخته جهت اعتبار سنجی درونی الگو با آزمون t تک نمونه ای نشان داد که میانگین پاسخ-های نظر دهندگان به هر سوال به طور معناداری بالاتر از میانگین نمرات در هر سوال است و در نتیجه الگو از اعتبار درونی مناسب برخوردار است.
کلید واژگان: الگوی طراحی آموزشی, الگوی طراحی آموزش تفکر, اعتبارسنجی درونی, نظریه اجتماعی - فرهنگی ویگوتسکیThis study executed for the development of thinking instructional design models based on Vygotsky's sociocultural theory. The research was a mixed-method and Research design was exploratory design. The design consists of two consecutive qualitative and quantitative parts. In the qualitative section, by using the thematic analysis method, the scientific texts selected by purposeful method, consisted of 18 books and 40 articles, study and analysis. Also interviewed with 6 people of instructional design and educational psychology experts by focus group method and model developed. In the quantitative part, the developed model was validated. For internal validation, a developed model associated with the Researcher made a questionnaire with the determination of validity and Reliability coefficient 0/72 in the Cronbach alpha method, for 15 experts for judgment send and data analyzed. From the extracted themes, experts selected 3 global themes and 15 organizing themes and presented a model after determining the interaction between them. Analysis of the data obtained from the implementation of a researcher-made questionnaire for model internal validation by one-sample t-test showed that the mean of the respondents' responses to each question was significantly higher than the average of the scores in each question and as a result, the model had appropriate internal validity.
Keywords: instructional design model, thinking instruction design model, internal validation, Vygotsky's sociocultural theory -
زمینه و هدف
یادگیری عمیق و پایدار، نیازمند محیط یادگیری ایمن و سالم است و توجه به فرایندهای درهم تنیده ی هیجانی، انگیزشی، شناختی و اجتماعی در فرایند یاددهی-یادگیری حیاتی است. انگیزش پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیم دو مقوله ی مهم در این فرایند است که از هیجان های پیشرفت در محیط یادگیری تاثیر می پذیرد. از این رو هدف این مطالعه، اثربخشی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان های پیشرفت (CVT)، بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیم می باشد.
روش بررسیپژوهش از نوع کمی و با روش نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل انجام شد. جامعه آماری، یادگیرندگان دختر دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای در دو گروه آزمایش و کنترل تعیین شدند. گروه آزمایش براساس الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه CVT آموزش داده شد و گروه کنترل این روش آموزش را دریافت نکردند. پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیم به صورت پیش آزمون و پس آزمون قبل و بعد از اجرای الگو، بر روی گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. داده ها با روش آمار استنباطی و توصیفی، با استفاده از نرم افزار SPSS و کواریانس چند متغیری تحلیل شد.
یافته ها:
نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری اثر گروه بر نمره های متغیرهای وابسته نشان می دهد که بین گروه های آزمایش و کنترل در راهبرد شناختی (14/0=η2، 05/0).
نتیجه گیرینتیجه ی حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه CVT، بر راهبردهای شناختی، فراشناخت، باورهای انگیزشی و انگیزش پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان تاثیر مثبت دارد.
کلید واژگان: الگوی طراحی آموزشی, نظریه کنترل ارزش, هیجان های پیشرفت, انگیزش پیشرفت تحصیلی, یادگیری خودتنظیمBackground and AimDeep and sustainable learning requires a safe and healthy environment. Moreover, paying attention to the intertwined emotional, motivational, cognitive and social processes in the teaching-learning process is vital. Academic achievement motivation and self-regulated learning (SRL) are two important elements in this process that are influenced by the achievement emotions in the learning environment. Therefore, the aim of this study is to evaluate the effectiveness of instructional design model based on control-value theory of achievement emotions (CVT), on academic achievement motivation and self-regulation learning.
Materials and MethodsThe research was quantitative and performed by Nonequlment design control group. The statistical population included female second year high school students in Tehran in the academic year of 1997-98, who were selected by multi-stage cluster random sampling in two experimental and control groups. The experimental group was trained according to the instructional design model based on CVT theory and the control group did not receive this training method. The questionnaire of academic achievement motivation and self-regulated learning was administered to the experimental and control groups as pre-test and post-test before and after the implementation of the model. Data were analyzed by inferential and descriptive statistics using SPSS software and multivariate covariance.
ResultsThe results of univariate analysis of covariance of group effect on the scores of dependent variables show that there is a significant difference between the experimental and control groups in cognitive strategy (F=11/94, P>0/05, η2=0/14), metacognition strategy (F=56/06, P>0/05, η2=0/44), motivational beliefs (F=6/36, P>0/05, η2=0/08) and academic achievement motivation (F=10/69, P>0/05, η2 =0/13).
ConclusionThe result of this study show that the use of instructional design model based on CVT theory has a positive effect on cognitive strategies, metacognition strategies, motivational beliefs and learnerschr('39') academic achievement motivation.
Keywords: nstructional Design Model, Control-Value Theory, Achievement Emotions, Academic Achievement Motivation, Self-Regulation Learning -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 99 (خرداد 1400)، صص 353 -364زمینه
بروز پرخاشگری در کودکانی که در مراکز بهزیستی زندگی می کنند، یک مشکل شایع است که نیاز به مداخلات موثر جهت درمان و پیشگیری دارد. پیرامون مداخلات جهت کاهش پرخاشگری کودکان پژوهش هایی انجام شده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی بر پرخاشگری پرداخته باشد، مغفول مانده است.
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی بر پرخاشگری کودکان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بود.
روشپژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-5 سال تحت سرپرستی بهزیستی استان تهران در سال 1398 بود. نمونه 30 نفر از کودکانی بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی و همکاران (1387) و پرسشنامه تاب آوری کودک و نوجوان انگار و لیبنبرگ (2009) و بسته آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی (محمدی شمیرانی،1398) بود. برای کودکان گروه آزمایش، بسته آموزشی تاب آوری طی 14 جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی به طور معناداری موجب کاهش پرخاشگری و مولفه های آن (کلامی، جسمانی، کنشی و پرخاشگری کل) به استثنای مولفه پرخاشگری رابطه ای در شرکت کنندگان گروه آزمایش شد (0/01 <p).
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که بسته آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت کاهش پرخاشگری کودکان مورد استفاده گیرد.
کلید واژگان: پرخاشگری, آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی, کودکان تحت سرپرستی بهزیستیBackgroundthe emergence of aggression in children living in Welfare Centers is a prevalent problem that requires effective interventions for treatment and prevention. Researches have been conducted on interventions to reduce aggression in children, but the type of research that examines the effectiveness of Play-Based Resilience Training on aggression has been neglected.
AimsThe aim of this study was to investigate the effectiveness of Play-Based Resilience Training on aggression in children under the supervision of the Welfare Organization.
MethodThe method of the present study was quasi-experimental with a pretest-posttest design, and a control group. The statistical population included children aged 5-7 years under the supervision of the Tehran Welfare Organization in 2019. The sample consisted of 30 children who were selected by the convenient sampling method and randomly assigned to the study and control groups (15 individuals in each group). The research tools included the Preschooler Aggression Questionnaires of Vahedi et al. (2008), and the Child and Youth Resilience Measure of Ungar and Liebenberg (2009), and the Play-Based Resilience Training Package (Mohammadi Shemirani, 2019). For the children in the study group, the resilience training package was implemented in 14 sessions, and each session lasted for one hour. The data analysis was conducted by using the Multivariate Analysis of Covariance.
ResultsThe results showed that Play-Based Resilience Training significantly reduced aggression and its components (verbal, physical, active, and total aggression) except for the component of relational aggression in the study group participants (p< 0/01).
Conclusionsaccording to the findings of the present study, it can be concluded that the Play-Based Resilience Training Package can be used as an efficient intervention to reduce aggression in children
Keywords: Aggression, play-based resilience training, children under the supervision of the welfare organization -
مقدمه
شیوع رفتارهای پرخاشگرانه به طور مستقیم با سلامت جسم و روان افراد جامعه در ارتباط است. آموزش تفکر می تواند یک راهبرد موثر برای جلوگیری از بروز رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان باشد. آموزش تفکر مانند هر نوع آموزشی،نیاز به طراحی دارد. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل طراحی آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی و سنجش تاثیر آن بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان است.
روش هاروش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و زمینه یابی و در بخش کمی از روش آزمایش استفاده شد. در بخش کیفی با تحلیل متون و مصاحبه ها، مدل طراحی و برای اعتبارسنجی درونی، تصویر مدل به همراه یک پرسشنامه، برای 15 نفر از متخصصان ارسال،داده ها تحلیل و اعتبار درونی مدل تایید شد.در بخش کمی 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسرکه بیشترین نمره پرخاشگری را در آزمون پرخاشگری باس و پری داشتند،در 2 گروه آزمایش و 2 گروه کنترل جایگزین و 9 جلسه 75 دقیقه ای به آن ها آموزش تفکر داده شد.به گروه های آزمایش با مدل طراحی شده و به گروه های کنترل با روش های معمول مدارس،مانند روش پرسش و پاسخ،آموزش تفکر داده شد. پس از آموزش با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری، مجددا پرخاشگری گروه ها سنجش شد.
یافته هاابتدا مدل طراحی آموزش تفکر تدوین شد. سپس مدل اجرا و داده ها با آزمون t مورد تحلیل قرار گرفت. بین گروه های آزمایش و کنترل پسران، تفاوت معناداری دیده نشد. بین گروه های آزمایش و کنترل دختران با توجه به تفاوت میانگین ها (266/8 و 800/3)، تفاوت معنی داری مشاهده شد. بین دو گروه دختران و پسران در کاهش پرخاشگری، اختلاف معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیریدرکنار طراحی عمومی آموزش، می توان به طراحی آموزش در حوزه های ویژه مانند تفکر نیز پرداخت. مدل آموزش تفکر طراحی، اعتبارسنجی و به کار بسته شد و به کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر منجر شد.
کلید واژگان: طراحی آموزشی, مدل آموزش تفکر, نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی, کاهش پرخاشگریIranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:13 Issue: 5, 2021, PP 529 -537IntroductionThe prevalence of aggressive behaviors is directly related to the physical and mental health of the community. Thinking instruction can be an effective strategy to prevent aggressive behaviors in the teenager. Thinking instruction, like any kind of instruction, requires design. The purpose of this research, designing a thinking instruction model based on Vygotskychr('39')s sociocultural theory and assessment its impact on reducing students aggression.
MethodsThe research is a mixed method. The qualitative section from the theme analysis and survey method and the quantitative section from the experimental method was used. In the qualitative section by analyzing texts and interviews, the model designed and for internal validation, the Model image with a questionnaire, send for 15 experts, Data analysis and internal validation of the model were confirmed. 60 male and female students with the highest aggression scores in Buss and Perry aggression test, alternative In 2 experimental groups and 2 control groups and thought instruction for them executed during 9 sessions 75 minutes. Experimental groups by designed model and control groups by Common school methods, such as question and answer method, given thought instruction. After instruction, the aggression questionnaire was used to assess the aggression of the groups.
ResultInitially, the model of thinking instruction designed. Then model executes and data were analyzed by t-test. Between experimental and control groups of male students, No significant difference was observed. Between experimental and control groups of female students, considering the mean differences (3.800 & 8.266), observed a significant difference. Between two groups of girls and boys in decreasing aggression, there was no significant difference.
Conclusions :
In addition to the general design of instruction, one can design instruction in special fields such as thinking. The thinking instruction model, designed, validated, applied and led to a reduction in female studentschr('39') aggression.
Keywords: Instructional design, thinking instructional model, Reducing aggression, Vygotsky's sociocultural theory -
زمینه و هدف
همواره در نظام رفاه کودک، به کودکان و نوجوانان تحت مراقبت به عنوان یک جمعیت شکننده و در معرض خطر توجه می شود؛ از اینرو مداخلات پیشگیرانه در جهت کاهش آسیب ها بسیار حایز اهمیت می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته آموزشی تاب آوری مبتنی بر بازی بر سازگاری اجتماعی کودکان تحت سرپرستی بهزیستی بود.
مواد و روش ها:
طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-5 سال تحت سرپرستی بهزیستی استان تهران بودند. ابتدا 5 مرکز به شیوه هدفمند انتخاب و سپس 30 نفر از کودکان دارای ملاک های پژوهش با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(هر گروه 15 نفر). ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اختلال رفتاری کودکان راتر (1967)، مقیاس تاب آوری کودک و نوجوان انگار و لیبنبرگ (2009) و بسته آموزش تاب آوری مبتنی بر بازی (محمدی شمیرانی، 1398) بود. گروه آزمایش، آموزش تاب آوری را به مدت 14 جلسه ی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه دریافت کردند. به منظور تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، تحلیل کوواریانس چند متغییره و تک متغییره استفاده شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری بر سازگاری اجتماعی و مولفه آن (بیش فعالی- پرخاشگری، اختلال کمبود توجه، ناسازگاری اجتماعی) تاثیر معناداری داشت (01/0<p) اما در مولفه های اضطراب- افسردگی و رفتار ضداجتماعی به طور معناداری موثر نبوده است (05/0 < p).
نتیجه گیری:
با توجه به یافته های بدست آمده از این مطالعه به نظر می رسد می توان از بسته آموزشی تاب آوری برای افزایش سازگاری اجتماعی کودکان تحت سرپرستی بهزیستی استفاده کرد.
کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, بسته آموزشی تاب آوری, کودکانAim and BackgroundIn the child welfare system, children and youth under care are always considered as a fragile and at-risk population ,Therefore preventive interventions are very important in reducing harms. The aim of this study was to investigate the effectiveness of play-based resilience training package on social adjustment of children under the guardianship of the Welfare Organization.
Methods and Materials:
The present study was a quasi-experimental design with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included children aged 5-7 years under the guardianship of Tehran Province Welfare in 2019. First, 5 centers were purposefully selected and then 30 children with research criteria were randomly assigned to the experimental and control groups (15 people in each group). The instruments used in this study include the Rutter Childrenchr('39')s Behavioral Disorders Questionnaire (1967), the Child and Youth Resilience Measure (Ungar & Liebenberg ,2009) and the Play-based resilience training package (Mohammadi Shemirani, 2019). For the children in the experimental group, the resilience training package was implemented in 14 sessions, each session lasting one hour. Data analysis was performed using univariate and multivariate analysis of covariance.
FindingsResults showed that resilience training significantly affected social adjustment and its components(hyperactivity-aggression, attention deficit disorder, social maladaptation)(p <0.01) However, it was not significantly effective on the anxiety-depression and antisocial behavior. (p <0.05).
ConclusionsAccording to the findings of this study, it seems that play-based resilience training package can be used to increase social adjustment of children under the guardianship of welfare Organization.
Keywords: play-based resilience training package, social adjustment, childrens -
مجله راهور، پیاپی 32 (بهار 1399)، صص 235 -260زمینه و هدف
بنا بر آمارهای پزشکی قانونی از سال 1390 تا 1397، متوسط مرگ ومیر ناشی از تصادفات در ایران، سالانه 17 هزار و 500 نفر بوده است. در بین عوامل موثر بر بروز تصادف، نقش تعیین کننده نگرش ها و باورهای هنجاری رانندگان در نحوه و میزان رعایت قوانین رانندگی از اهمیت بالایی برخوردار است.
روش پژوهشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده های توصیفی - تحلیلی، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل متخلفان رانندگی شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، حجم نمونه 390 نفر در نظر گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه پژوهشگرساخته 44 آیتمی بر اساس مولفه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده و چک لیست تخلفات حادثه ساز هفده گانه بود. در تحلیل داده ها از آماره های توصیفی همچون فراوانی و میانگین و انحراف معیار و همچنین از روش های آمار استنباطی مانند روش معادلات ساختاری، تحلیل رگرسیون و ضریب تمیزی استفاده شد.
یافته هایافته های به دست آمده حاکی از توان بالای مولفه های نگرش، قصد رفتاری، باورهای هنجاری و کنترل رفتاری ادراک شده این نظریه در پیش بینی رفتار متخلفان رانندگی با سطوح متفاوت حادثه سازی است. تفاوت بین دو گروه راننده حادثه ساز کم تخلف و پرتخلف در این بود که رانندگان حادثه ساز کم تخلف، باور کنترل ادراک شده قوی تری نسبت به گروه دیگر داشتند.
نتیجه گیریبا توجه به نقش تاثیرگذار نگرش ها و باورهای هنجاری در تعیین رفتار رانندگان، طراحی برنامه های مداخله ای در تقویت نگرش های مثبت نسبت به رعایت ایمنی ترافیکی، از اهمیت زیادی برخوردار است.
کلید واژگان: راننده, تخلفات رانندگی, پیش بینی, نظریه رفتار برنامه ریزی شدهBackground and aimAccording to forensic medicine statistics from 2011 to2018, The average death from accidents in Iran has been 17500 people a year.Among the factors affecting the occurrence of a accidents, the determinant roleof drivers' attitudes and beliefs is of great importance in the manner and extentof compliance with the driving rules.
MethodThis research is applicable in terms of purpose and survey in terms ofdescriptive-analytical data collection method. The statistical population of thisstudy consisted of traffic offenders in Tehran who sample size was considered390 people using Cochran formula and cluster random sampling method. Datacollection tool included 44-item researcher-made questionnaire based oncomponents of the theory of planned behavior and seventeen incidentalviolations checklist. Descriptive statistics such as frequency, mean andstandard deviation as well as inferential statistics methods such as structuralequation method, regression analysis and discriminant coefficient were usedfor data analysis.
FindingsThe findings indicate the high power of the components of attitude,behavioral intention, normative beliefs and perceived behavioral control inpredicting the behavior of driving offenders with different levels of incident.The difference between the two groups of low-violent and high- violentincident drivers was that the low-violent incident drivers had a strongerperceived control belief than the other group.
ConclusionRegarding the influential role of attitudes and normative beliefsin determining the behavior of drivers, designing interventional programs isimportant for enhancing positive attitudes towards traffic safety observance.
Keywords: Driver, Driving violations, Prediction, Theory of Planned Behavior -
1روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی
2مدیر گروه روانشناسی تربیتی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی
3استاد علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران
4دنشگاه علامه طباطبایی
5دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
راه حل مشکلات تعلیم و تربیت کنونی، نیازمند رویکردی پیچیده تر وآگاهانه است که بخشی مهم به وسیله ی علم مغز، ذهن و تعلیم و تربیت (یادگیری سازگار با مغز) ارائه شده است. یادگیری سازگار با مغز بر چگونگی یادگیری طبیعی مغز تاکید دارد و به دنبال تغییر چارچوب، بر اساس ساختار و کارکرد واقعی مغز انسان برای ایجاد آموزش موثر است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر مولفه های برنامه ریزی و حل مساله کارکردهای اجرایی دانش آموزان پایه چهارم دبستانی بود. این پژوهش با طرح گروه کنترل نابرابر، از طرح های نیمه آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دبستانی پسرانه غیر دولتی مدارس سلام در شهر تهران ( 7 مدرسه) در سال تحصیلی 95-94 بود و نمونه ی هدفمند به تعداد 38دانش آموز پایه چهارم از دو مدرسه سلام منطقه 5 تهران انتخاب شد. 50 ساعت آموزش سازگار با مغز برای معلم گروه آزمایش و 3 ماه آموزش دانش آموزان بر اساس طرح درس های سازگار با مغز برای دروس ریاضی، فارسی و علوم اجرا شد. با استفاده از ابزار آزمون برج لندن، داده های پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس یک راهه و چند راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که یادگیری سازگار با مغز بر افزایش مولفه های برنامه ریزی و حل مساله کارکردهای اجرایی موثر بوده است (416/0= اندازه اثر، 01/0>P، 94/24=F). این یافته ها، یادگیری و آموزش هوشمندانه و آگاهانه با توجه به مولفه ها و اصول یادگیری سازگار با مغز را بر توانایی برنامهریزی و حلمساله تاکید میکند.کلید واژگان: برنامه ریزی, حل مساله, کارکردهای اجرایی, یادگیری سازگار با مغزCurrent solution to the problems of education requires more sophisticated and smart approach by choosing that an important part of the (brain-compatible learning) is provided. Brain compatible learning considers how naturally learning take place. It seeks for changing the frame to make an effective teaching based on the structure and functions of human brain.The main objective of this study was to determine the effectiveness of brain compatible learning on the components of planning and problem solving of executive functions of 4th grade of elementary school. This study has been conducted with unequal control group design from quasi-experimental design. The statistical society consisted of all male students in Salam elementary private school of Tehran) 7 school) in 2015-2016 academic year, and the target sample chosen from 38 students of the 4th grade in Salam schools in the district 5. Fifty hours of brain compatible education for experimental teachers group and 3 months education were performed for students according to brain compatible lesson plans for mathematics, science and literature lessons. Pre-test and post-test data were collected by using Tower of London Test and they were analyzed by one way analysis of covariance, and multiway analysis of covariance (MANCOVA). Results showed that brain compatible learning has been effective on planning component of executive functions and also brain compatible learning has been effective on problem solving component of executive functions (F=24/94, PKeywords: Brain Compatible Learning, executive functions, Planning, Problem Solving -
در این پژوهش به مقایسه برنامه آموزش ایمنی ترافیک به کودکان پیش دبستانی در کشور ایران و استرالیا پرداخته و شباهت ها و تفاوت های عناصر هر کدام از طرح های کشورهای مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر تلاش می کند اجزای اصلی برنامه آموزشی که شامل اهداف، محتوا، رویکردهای آموزشی و نیز ابزار مورد نیاز برای اجرای آن را در این دو کشور مورد بررسی قرار دهد. نتایج این پژوهش می تواند به برنامه ریزان برای دست یابی به هدف های خود از راه رفع نواقص و کاستی ها و ایجاد تغییرات لازم در برنامه فعلی و یا تدوین برنامه ای جدید و جامع تر کمک کند. در این پژوهش مقایسه ای، داده های مورد نیاز برای پاسخ به پرسش ها، به وسیله مطالعه توصیفی براساس تحلیل محتوای گردآوری اسناد و مدارک کتابخانه ای و گزارش های پژوهشی صورت پذیرفته است. براساس نتایج پژوهش، اهداف دو طرح در بسیاری از موارد دارای اشتراک بوده ولی از لحاظ رویکرد آموزشی طرح اجرایی در استرالیا مبتنی بر استفاده از موقعیت های عملی (سازنده گرایی) و اصول تغییر رفتار می باشد و طرح اجرایی در ایران از محتوای آموزشی قابل استفاده در کلاس درس و یادگیری اجتماعی براساس بحث و گفتگو کلاسی بهره می گیرد. همچنین تفاوت هایی نیز در ابزار، محتوا و نیز اهداف میان این دو طرح وجود دارد که آنها را از یکدیگر متمایز کرده است و حاکی از لزوم تغییر در محتوا، سطوح آموزش، ضریب نفوذ در کشور و هدف گذاری می باشد.کلید واژگان: برنامه آموزش ایمنی ترافیک, کودکان پیش دبستانی, اهداف, محتوا, رویکردهای آموزشیThe purpose of the present study was to compare traffic safety education program in Iran and Australia preschool children. In this study, similarities and differences between those programs undertaken in these two countries were examined. Data were collected using descriptive study based on content analysis of library documents and research reports. The study examined the elements of programs such as purposes, content, tools and also educational approaches. The results indicated that the purposes of programs had lots of similarity but in educational approach, Australian program was based on structuralism and behavioral change principles, and Iranian program was based on social learning and discussion. The results also showed differences in tools, content and purposes in these two programs.Keywords: Traffic Safety Education Program, Preschool Children, Iran, Australia, TSE
-
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش امکان اندیشی(PT) بر خلاقیت و مولفه های انعطاف پذیری و اصالت تفکر (2 مولفه خلاقیت)دانش آموزان دختر سال سوم ابتدایی اجرا شد. روش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی را در بر داشت. نمونه پژوهش شامل 50 دانش آموز(20 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل)بود که به روش نمونه گیری خوشه ایمرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی خلاقیت دانش آموزان، از فرم های A و B آزمون تصویری خلاقیت تورنس به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 11 جلسه، طی 5 هفته، در جلسات آموزش امکان اندیشی شرکت داشتند و به منظور تحلیل داده ها، روش آماری کوواریانس به کار برده شد. یافته ها حاکی از آن بود که در سطح 05/0 P< تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون در مولفه های خلاقیت و انعطاف پذیری دیده نمی شد، اما رابطه آموزش امکان اندیشی و مولفه اصالت در سطح 05/0 P< معنادار بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار داشت علاوه بر آموزش امکان اندیشی، متغیرهای دیگری نیز بر خلاقیت تاثیر داشته اند.
کلید واژگان: امکان اندیشی, خلاقیت, خلاقیت خرد, سیالی, انعطاف پذیریPossibility thinking is a requisite for creative thinking and considered the heart of creativity in education. This study aimed at investigating the effect of possibility thinking training on creativity and its components (flexibility and originality) on elementary girl students in Shahroud. The research was conducted in the form of a pretest-posttest experimental study with control group. To measure the dependent variable، namely، creativity، Torrance Tests of creative thinking (A & B forms) were administered as pretest and posttest. The participants of the study were 50 third grade elementary girl students (30 students were assigned to experimental group and 20 students to control group) who were randomly selected. The results of the study revealed that there was no significant difference (p<0/05) between the mean scores of control and experimental groups in creativity and flexibility posttests. However، significant difference was found between the mean scores in posttest of originality in control and experimental groups. It was، therefore، concluded that variables other than possibility thinking training may have effects on the creativity of students.Keywords: Possibility thinking_Creativity_Little c creativity_Originality_Flexibility -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر عملکرد شیمی، با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بود. بدین منظور، 646 دانش آموز دبیرستانی (328 دختر و 318 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند و به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی، ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا پاسخ دادند. نتایج بدست آمده با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای برونزای باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا اثر مستقیم معناداری بر عملکرد شیمی دارند. همچنین، نتایج نشان داد که رابطه بین باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با عملکرد شیمی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا میانجی گری می شود. در این مدل تمام ضرایب رگرسیون از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بینی کننده جمعا 75/0 از واریانس عملکرد شیمی را تبیین کردند. در مجموع یافته ها نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا ضمن اثرات مستقیم، با واسطه خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بر عملکرد شیمی اثرات غیرمستقیم دارند.
کلید واژگان: باورهای معرفت شناختی, ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا, خودکارآمدی تحصیلی, راهبردهای شناختی سطح بالا, عملکرد شیمیThe purpose of this study was to investigate the impact of epistemological beliefs and perception of constructivist learning environment on chemistry performance through the mediation of academic self-efficacy and high-level cognitive strategies. For this purpose, 646 high school students (318 male, 328 female) were chosen through cluster random sampling method and completed a questionnaire of epistemological beliefs, perception of constructivist learning environment, academic self-efficacy, and high-level cognitive strategies scales. The structural modeling analysis indicated that epistemological beliefs and perception of constructivist learning environment had a direct and significant impact on chemistry performance, and the result indicated that relationships between epistemological beliefs and perception of constructivist learning environment with chemistry performance was mediated by academic self-efficacy and high-level cognitive strategies. In this model, all regression weights were statistically significant and predictors explained 0.75% variance of chemistry performance. In general, the results proved the direct and indirect impact of epistemological beliefs and perception of constructivist learning environment (through mediation of academic self-efficacy and high-level cognitive strategies) on chemistry performance.Keywords: epistemological beliefs, perception of constructivist learning environment, academic self, efficacy, high, level cognitive strategies, chemistry performance -
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های یادگیری، سبک های مطالعه و مدیریت زمان در دانشجویان ممتاز و غیر ممتاز انجام شده است. پژوهش توصیفی و از نوع مقایسه ای می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و بدین ترتیب 100 نفر از دانشجویان ممتاز و غیرممتاز دانشگاه کردستان که واجد شرایط پژوهش حاضر بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه سبک های یادگیری ورمونت و ون ریجسویک (ILS)، پرسشنامه رویکردهای مطالعه مارتون و سلجو، پرسشنامه مدیریت زمان بریتون و تسر و نیز پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. نشان داد که بین سبک های یادگیری و مطالعه دانشجویان ممتاز و غیر ممتاز تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین دو گروه از لحاظ استفاده بهینه از وقت اختلاف معناداری مشاهده نشد. لازم است با برگزاری کارگاه های آموزشی مدیریت زمان و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری و مطالعه موثر به دانشجویان توسط مسیولین آموزشی و مراکز مشاوره دانشگاه ها اقدامات لازم به عمل آید.
کلید واژگان: سبک یادگیری, سبک مطالعه, مدیریت زمان, دانشجو, ممتاز و غیر ممتازThis study compared the learning styles, study styles and time management in gifted and non-gifted students. This research is descriptive-comparison. Simple random sampling was used to select a sample of 100 students from gifted and non-gifted Kurdistan University are eligible for this research were randomly selected. For data gathering, Vermont and Van Ryjsvyk Learning style questionnaire (ILS), a Marton and Sljv study approaches questionnaire and, Bryton and Tesr management time inventory and demographic characteristics questionnaire was used. For data analysis using SPSS software and descriptive and inferential statistical methodsere used. Results showed that between gifted and non-gifted students learning styles and study styles there was significant difference, but the two groups were not significantly different in terms of efficient use of time. It is a time management workshops and teaching effective learning and study strategies by educational and counseling services to students by the university authorities to take action to occur.
Keywords: Learning Styles, Study Styles, time management, student, Gifted, Non-Gifted -
مقدمهپژوهش های متعددی در مورد خودتنظیمی و بهداشت جسمی و نقش یادگیری خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی و انگیزش یادگیری انجام گرفته، اما مطالعات درباره ی یادگیری خودتنظیمی و بهداشت روانی اندک است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر مشهد در سال 88-1387 انجام گرفت.روش کاردر این مطالعه ی آزمایشی، تعداد 30 نفر از دانش آموزان پسر (15 نفر برای گروه آزمون و شاهد) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای از نواحی هفتگانه ی آموزش و پرورش شهر مشهد انتخاب گردید. ابتدا پرسش نامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سلامت عمومی-28 به صورت پیش آزمون در هر دو گروه اجرا شدند. سپس گروه آزمون تحت یک برنامه ی آموزشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به مدت 18 جلسه ی یک ساعته قرار گرفتند. در پایان آموزش، پس آزمون های پرسش نامه های یاد شده در هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با نرم افزار SPSS و آزمون تی مستقل تحلیل شدند.یافته هابین میانگین های نمرات اختلافی وضعیت سلامت روانی (34/0=P) و مولفه های آن یعنی شکایات جسمانی (37/0=P)، اضطراب (59/0=P)، سوء عملکرد اجتماعی (12/0=P) و افسردگی (19/0=P) در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان تاثیر معنی داری ندارد. البتهرابطه ی دو متغیر یاد شده می تواند متاثر از عواملی هم چون ابزار سنجش سلامت روانی، روش آموزش، مدت برنامه ی آموزشی، فرصت تمرین و کاربرد راهبردها باشد. بنابراین برای قضاوت دقیق تر پیرامون آن ها، مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن عوامل یاد شده ضرورت می یابد.
کلید واژگان: آموزش, دانش آموزان, سلامت روانیIntroductionA large number of studies have been undergone about self-regulation, physical hygiene, and the role of self-regulated learning on school achievement and motivation of learning, but few researches has been done in the field of self-regulated leaning and mental health. This research has been done to investigate efficacy of teaching self-regulated learning strategies on mental health in boys who are studying in 2nd grade of junior high school in Mashhad between 2008 to 2009.Materials And MethodsAt this experimental study,30 students (15 in each interventional or control group) were selected with random cluster multi-stage sampling method from heptagonal zones of the educational ministry office in Mashhad. At first, MSLQ (?) and GHQ-28 questionnaires were used as a pre-test in both groups. Interventional group received 18 one-hour educational sessions in self-regulated learning strategies, followed by post-test using the aforementioned questionnaires. The data were analyzed using independent T-test.ResultsThere was no meaningful difference between means of mental health condition (P=0.34) and its components as physical complaints (P=0.37), anxiety (P=0.59), social dysfunction (P=0.12) and depression (P=0.19) in both experimental and control groups.ConclusionAccording to the results, teaching of self-regulated learning strategies do not have a significant effect on mental health. Although, the correlation between these variables can be affected by factors such as measurement tools, teaching method, the timing and length of teaching period, providing opportunity to practice and utilize strategies. More studies are needed to prove our hypothesis, provided to consider the mentioned confounding factors.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.